30.08.2020

مشکل انسان و میهن. چه نقش مادری در یک شخص نقش دارد؟ (ege در روسی). V. Astafiev "تزار - ماهی"


  • درست است. وطن پرستی دروغین - یکی از مشکلات اصلی رمان. قهرمانان مورد علاقه تولستوی کلمات زیادی در مورد عشق به میهن خود صحبت نمی کنند، آنها به نام اقدامات او هستند. ناتاشا روستوف مادر را متقاعد می کند که به زخمی شده تحت Borodino عرضه شود، شاهزاده بولکونسکی بر روی میدان بورودو زخمی شد. به گفته Tolstoy، وطن پرستی واقعی، در افراد معمولی روسیه، سربازانی که در هر دقیقه از خطر مرگ و میر زندگی می کنند، به زندگی میهن خود می دهند.
  • در رمان L.N. Tolstoy "جنگ و صلح" برخی از قهرمانان خود را با پاتریوت ها می بینند و با صدای بلند در مورد عشق به سرزمین مادری فریاد می زنند. دیگران به نام پیروزی مشترک زندگی می کنند. این مردان عادی روسی هستند سرباز Shinheliy، مبارزان باتری Tushina، مبارزه بدون پوشش. وطن پرستان واقعی در مورد مزایای آنها فکر نمی کنند. آنها احساس نیاز به سادگی از زمین از تهاجم دشمن محافظت می کنند. آنها احساس خوبی از عشق به سرزمین خود دارند.

N.S. Leskov "سرگردان سرگردان"

فرد روسی متعلق به تعریف N.S. Leskova، "نژادی"، میهنی، آگاهی. آنها با تمام اقدامات قهرمان داستان "سرگردان سرگردان"، ایوان فلاژین نفوذ می کنند. ماندن در اسارت تاتار، او یک لحظه را فراموش نمی کند که او روسی است و کل روح به سرزمین خود متعهد است. ایوان به طور داوطلبانه به استخدام افراد متهم شده بود. روح قهرمان ناپایدار است، کفر. او از تمام آزمایشات زندگی با افتخار می آید.

v.P. آستفایف
در یکی از مقالات روزنامه نگاری او نویسنده V.P. Astafyev در مورد چگونگی استراحت در سانتریزی جنوبی گفت. در پارک Primorsky، گیاهان رشد می کنند، جمع آوری شده از هر طرف جهان. اما ناگهان او سه انفجار را دید که به طرز معجزه آسایی به سرزمین شخص دیگری وارد شد. نویسنده به این درختان نگاه کرد و خیابان روستایی خود را به یاد آورد. عشق به سرزمین کوچک خود، تظاهرات وطن پرستی واقعی است.

افسانه در مورد پاندورا کشو.
یک زن کشف یک کشو عجیب و غریب در خانه شوهرش. او می دانست که این موضوع در خود خطر وحشتناک را پرداخت می کند، اما کنجکاوی بسیار قوی بود که او نمیتوانست ایستاد و درب را باز کرد. از جعبه تمام انواع مشکلات را پرواز کرد و در سراسر جهان پراکنده شد. در این اسطوره، هشدار مانند همه بشر صدا می کند: اقدامات سریع در مسیر دانش می تواند منجر به نهایی فاجعه آمیز شود.

M. Bulgakov "قلب سگ"
در داستان M. Bulgakov، پروفسور Preobrazhensky PSA را به انسان تبدیل می کند. دانشمندان تشنگی را برای دانش، رشته ای برای تغییر طبیعت درایو می کنند. اما گاهی اوقات پیشرفت به عواقب وحشتناکی تبدیل می شود: یک موجودی اتصال با " قلب سگ"- این یک مرد نیست، زیرا هیچ روحی در آن وجود ندارد، عشق، افتخار، اشراف نیست.

n. tolstoy. "جنگ و صلح".
این مشکل بر روی غرور تصاویر Kutuzov، ناپلئون، الکساندر اول افشا شده است. فردی که مسئول برگزاری محل تولد است، افرادی که می دانند چگونه آنها را در لحظه مناسب درک کنند، واقعا عالی است. این ها Kutuzov هستند، چنین افرادی عادی در رمان هستند که بدون عبارات بالا وظیفه خود را انجام می دهند.

A. Kuprin. "دکتر فوق العاده".
مردی که از فقر خسته شده است آماده است تا زندگی خودکشی را در ناامیدی تأیید کند، اما دکتر معروف پیگوف با او صحبت می کند. او به تاسف آور کمک می کند، و از حالا از زندگی قهرمان و خانواده اش شادترین راه را تغییر می دهد. این داستان به وضوح نشان می دهد که عمل یک فرد می تواند سرنوشت دیگران را تحت تاثیر قرار دهد.

و S. Turgenev. "پدران و پسران".
یک کار کلاسیک که نشان دهنده مشکل سوء تفاهم بین نسل های قدیمی تر و جوانتر است. Evgeny Bazarov احساس غریبه ها و ارشد Kirsanov، و والدین خود را. و اگر چه در پذیرش خود، آنها را دوست دارد، نگرش او آنها را به غم و اندوه به ارمغان می آورد.

L. N. Tolstoy. سه گانه "دوران کودکی"، "دفاع"، "جوانان".
نیکولک ایرینف در تلاش برای شناخت جهان، تبدیل شدن به یک بزرگسال، به تدریج جهان را می داند، درک می کند که خیلی در آن ناقص است، با سوء تفاهم از بزرگان مواجه می شود، گاهی اوقات آنها را متهم می کند (کلاس ها "کلاس ها"، "ناتالیا Savishna" )

K. G. Patesty "Telegram".
دختر Nastya، زندگی در لنینگراد، یک تلگراف دریافت می کند که مادرش بیمار است، اما چیزهایی که به نظر می رسد مهم است، اجازه ندهید که او به مادر برود. هنگامی که او، تحقق مقدار از دست دادن ممکن، به روستا می آید، خیلی دیر می شود: مادر دیگر نیست ...

V.G Rasputin "درس های فرانسوی".
معلم Lidia Mihai-Lovna از داستان V. G. Rasputin آموزش یک قهرمان نیست ابزار - به درس های فرانسوی، بلکه درس مهربانی، همدردی، محبت. او قهرمان خود را نشان داد، زیرا مهم است که بتواند درد دیگران را با یک فرد تقسیم کند، زیرا مهم است که دیگران را درک کنید.

مثال از تاریخ

معلم امپراتور بزرگ الکساندر دوم شاعر مشهور Vzhukovsky بود. این او بود که حاکم آینده را حس کرد، احساس عدالت، تمایل به بهره گیری از مردم خود، تمایل به حفظ اصلاحات لازم ضروری بود.

v.P. Astafiev. "اسب با منز صورتی".
سال های پیش رو از روستای سیبری دشوار است. شکل گیری شخصیت قهرمان تحت تاثیر مهربانی مادربزرگ و پدربزرگ.

V.G Rasputin "درس های فرانسوی"

  • در شکل گیری شخصیت شخصیت اصلی در سال های جنگ دشوار، معلم تحت تاثیر قرار گرفت. سخاوت معنوی او بی نهایت است. او او را به او مقاومت اخلاقی، اعتماد به نفس خود را.

L.N. Tolstoy "دوران کودکی"، "دفاع"، "جوانان"
در سه گانه Autobiographical، شخصیت اصلی، نیکولنکا Irenyev، جهان بزرگسالان را درک می کند، در حال تلاش برای تجزیه و تحلیل اقدامات خود و دیگران است.

Fazil Iskander "Thirtententh Gerkla feat"

معلم باهوش و صالحه تاثیر زیادی بر تشکیل دوران کودکی دارد.

و A. Goncharov "Oblomov"
فضای تنبلی، عدم تمایل به یادگیری، روح فوری کمی از ایلیا فکر می کنم. در بزرگسالی، این معایب مانع از رسیدن به معنای زندگی شد.


هیچ هدف در زندگی، عادت به کار شکل گرفته است " شخص بیش از حد"،" خودخواهانه ناخواسته ".


فقدان هدف در زندگی، عادات به کار، "فرد بیش از حد"، "غیرقابل انکار" را تشکیل می دهد. Pechorin اذعان می کند که هر کس بدبختی را به ارمغان می آورد. آموزش نادرست از یک فرد انسان خواسته است.

مانند. Griboedov "وای از عقل"
آموزش و پرورش و آموزش جنبه های اصلی زندگی انسان است. نگرش او به آنها بیان شده در مونولوگ ها چتسکی، شخصیت اصلی کمدی A.S. Griboedov "وای از عقل". او از نجیبانی که "معلمان هنگ" را برای فرزندان خود به دست آوردند انتقاد کردند، اما به عنوان یک نتیجه از دیپلم ها، هیچ کس نمی دانست و مطالعه نکرد. " بنابراین، Chatsky خود را داشت، "Poznan بالاتر"، بنابراین، معلوم شد که در جامعه نجیبان مسکو غیر ضروری است. این معایب آموزش نادرست است.

B. Vasilyev "پرواز اسب من"
دکتر Yansen درگذشت، کودکان را نجات داد. مردی که در طول عمر خود به عنوان سنت خواند، تمام شهر را خواند.

Bulgakov "استاد و مارگاریتا"
خودپنداره مارگاریتا برای عزیزانش.

v.P. Astafiev "Lyudochka"
در قسمت با یک فرد مرگ، زمانی که همه چیز از او دور شد، تنها منیفولد او از او پشیمان شد. و پس از مرگ او، هر کس فقط این فرم را انجام داد که برای او متاسفم، همه به جز مرد. حکم جامعه که مردم از گرمای انسانی محروم هستند.

M. Sholokhov "سرنوشت انسان"
این داستان در مورد سرنوشت غم انگیز سرباز، که تمام بستگان را در طول جنگ از دست داد، می گوید. هنگامی که او پسر سیوتا را ملاقات کرد و تصمیم گرفت پدرش را عوض کند. این عمل نشان می دهد که عشق و تمایل به انجام دادن خوب به زندگی برای زندگی، نیروها به منظور مقابله با سرنوشت.

V. هوگو "رد شد"
نویسنده در رمان داستان دزد را می گوید. پس از گذراندن بیش از اسقف در خانه، صبح این دزد یک ظروف نقره ای از او را به سرقت برده است. اما پس از یک ساعت، پلیس جنایتکار را بازداشت کرد و آن را به خانه منتقل کرد و در آنجا یک شبه داده شد. کشیش گفت که این مرد چیزی را که او همه چیز را با اجازه مالک انجام داد، دزدی کرد. دزد که توسط شنیده می شود، در یک دقیقه زنده ماند، و پس از آن او تبدیل شد شخص صادقانه.

Antoine de Saint-Exupery "شاهزاده کوچک"
یک نمونه از قدرت عادلانه وجود دارد: "اما او بسیار مهربان بود، و به همین دلیل من فقط دستورات معقول دادم.» او گفت، "اگر من به طور کلی رفتار کنم تا با دریای دریایی به نوبه خود این تقصیر او نخواهد بود، و من ".

A. i. kookin "دستبند گارنت"
نویسنده ادعا می کند که هیچ چیز دائمی وجود ندارد، همه چیز موقتی است، همه چیز عبور می کند و از بین می رود. فقط موسیقی و عشق، مقادیر واقعی را بر روی زمین تایید می کنند.

Fonvizin "Nepalm"
گفته شده است که بسیاری از کودکان نجیب، که خود را به شکل یک Slacker Mitrofanushki آموختند، از تولد دوباره زنده ماندند: شروع به یادگیری دقیق، خواندن بسیاری و رشد با سیمانی های مناسب و معقول.

L. N. Tolstoy. "جنگ و صلح"

  • عظمت انسان چیست؟ این جایی است که خوب، سادگی و عدالت است. این بود که L.N. تصویر ضخیم Kutuzov در رمان "جنگ و صلح". نویسنده او و تماس یک مرد واقعا عالی است. تولستوی قهرمانان مورد علاقه خود را از اصول "ناپلئونی" هدایت می کند و آنها را در مسیر روابط روابط با مردم قرار می دهد. نویسنده استدلال کرد: "عظمت، جایی نیست که سادگی، خوب و حقیقت وجود ندارد." این عبارت معروف دارای صدای مدرن است.
  • یکی از مشکلات اصلی این رمان نقش شخصیتی در تاریخ است. این مشکل در تصاویر Kutuzov و Napoleon نشان داده شده است. نویسنده معتقد است که هیچ عظمت وجود ندارد که در آن هیچ خوب و سادگی وجود نداشته باشد. به گفته تولستوی، شخصیتی که منافع آن با منافع مردم هماهنگ است، می تواند بر روند تاریخ تاثیر بگذارد. Kutuzov خلق و خوی، خواسته های توده ها را درک کرد، پس عالی بود. ناپلئون فقط در مورد پدربزرگش فکر می کند، بنابراین محکوم به شکست است.

I. Turgenev. "یادداشت های شکارچی"
افرادی که داستان های روشن و روشن در مورد دهقانان را می خوانند، متوجه شدند که آنها به طور غیرمستقیم مردم را به عنوان گاو دارند. پدر شروع به حرکت گسترده ای برای لغو Serfdom کرد.

sholokhov "سرنوشت انسان"
پس از جنگ، بسیاری از سربازان شوروی که به اسارت دشمن سقوط کردند، به عنوان خائنانی از سرزمین مادری محکوم شدند. داستان M. Sholokhov "سرنوشت انسان"، که در آن سهم تلخ سرباز نشان داده شده است، جامعه را مجبور به راه های دیگری برای سرنوشت غم انگیز زندانیان جنگی. این قانون در مورد توانبخشی آنها اتخاذ شد.

مانند. پوچکین
صحبت در مورد نقش یک فرد در تاریخ، ممکن است شعر بزرگ A. Pushkin را به یاد بیاورید. او هدیه خود را برای یک نسل تحت تاثیر قرار نمی دهد. او دیدم، من شنیدم که من متوجه نشدم و شخص عادی را درک نمی کردم. در مورد مشکلات معنویت در هنر و انتصاب بالا او، شاعر در اشعار "پیامبر"، "شاعر" سخن گفت، "من یک بنای یادبود خودم هستم." خواندن این آثار، می دانید: استعداد نه تنها یک هدیه است، بلکه یک بار سنگین، مسئولیت بزرگی است. شاعر خود نمونه ای از رفتار غیرنظامی برای نسل های بعدی بود.

v.m. shukshin "freak"
"Chudik" - یک مرد پراکنده، ممکن است به نظر بی تکلف باشد. و این واقعیت که آن را تشویق می کند اقدامات عجیب و غریب این انگیزه ها مثبت است، غیر ضروری است. Chudik نشان دهنده مشکلات است که در همه زمان ها بشریت هیجان انگیز است: معنای زندگی چیست؟ خوب و بد چیست؟ چه کسی در این زندگی است "درست است که دقیق تر است"؟ و تمام اقدامات ثابت می کند که او درست است، و نه کسانی که در نظر دارند

I. Goncharov "Oblomov"
این یک تصویر از فردی است که فقط می خواست. او می خواست زندگی خود را تغییر دهد، می خواست زندگی املاک را دوباره بازسازی کند، می خواست کودکان را رشد دهد ... اما او قدرت نداشت، به طوری که این خواسته ها به زندگی، به طوری که رویاهای او با رویاها باقی ماند.

M. Gorky در بازی "در پایین".
او درام "مردم سابق" را نشان داد، که قدرت خود را برای مبارزه برای خودشان از دست داده اند. آنها امیدوارند که چیزی خوب باشند، درک می کنند که لازم است بهتر زندگی کنیم، اما هیچ کاری برای تغییر سرنوشت شما انجام نمی شود. این شانس نیست که بازی بازی در شب شروع می شود و به پایان می رسد.

از تاریخ

  • مورخان باستان می گویند که یک روز یک غریبه به امپراتور روم آمد، که به عنوان یک هدیه به عنوان یک هدیه، اما فلز بسیار نرم به ارمغان آورد. استاد گفت که این فلز او از خاک رس استخراج شده است. امپراتور، ترسناک، که فلز جدید موظف است از گنجینه های خود قدردانی کند، دستور داد که سر مخترع را قطع کند.
  • Archimed، دانستن اینکه یک فرد از خشکسالی رنج می برد، از گرسنگی، راه های جدید آبیاری زمین را پیشنهاد کرد. با تشکر از شما، کشف او به شدت افزایش یافته است، مردم متوقف شدن از گرسنگی.
  • یک دانشمند برجسته فلمینگ پنی سیلین را باز کرد. این درمان دارویی صرفه جویی در زندگی میلیون ها نفر که قبلا از عفونت خون جان خود را از دست داده اند.
  • یک مهندس انگلیسی در اواسط قرن نوزدهم یک کارتریج بهبود یافته را ارائه داد. اما مقامات وزارت ارتش به شدت به او گفتند: "ما بدون آن قوی هستیم، تنها نیاز به بهبود سلاح ها را دارد."
  • دانشمند معروف جنر، که با کمک واکسیناسیون OPU را شکست داد، کلمات دهقان عادی به یک تفکر درخشان تحت فشار قرار گرفتند. دکتر به او گفت که بیمار است. زن به آرامی جواب داد: "این نمی تواند باشد، زیرا من قبلا با یک گاو بیمار شده ام". دکتر این کلمات را در نتیجه جهل تاریک در نظر نداد و شروع به انجام مشاهدات کرد، که منجر به کشف درخشان شد.
  • اوایل قرون وسطی عادی به نام "عروق تاریک" است. Rapida Barbarians، تخریب تمدن باستان منجر به کاهش عمیق در فرهنگ شد. فرد صالح دشوار بود که نه تنها در میان عادی، بلکه در میان مردم بالاترین املاک نیز پیدا شود. بنابراین، به عنوان مثال، بنیانگذار Franx-که دولت کارل بزرگ نمی تواند بنویسد. با این حال، تشنگی برای دانش در اصل مشخصه یک فرد است. همان کارل Veli-Kius، در طول سفر، همیشه کت و شلوار موم را برای نوشتن، که در آن، تحت هدایت معلمان، او را به شدت نامه ها را گرفته است.
  • Millennies از درختان سیب رسیده بود، اما هیچ کس به این پدیده عادی متصل نیست. لازم بود که نیوتن بزرگ متولد شود تا به چشم های جدید، چشمگیر تر نگاه شود تا به واقعیت معمولی نگاه کند و قانون جهانی جنبش را باز کند.
  • محاسبه غیرممکن است که چقدر افراد فاجعه بار در زمان جهل خود را محاسبه کنند. در قرون وسطی، هر گونه بدبختی: بوت شدن از یک کودک، مرگ گاو خانگی، باران، خشکسالی، عدم برداشت، از دست دادن هر چیز - همه چیز توسط قدرت خالص توضیح داده شد. شکار جادوگر بی رحمانه شروع به آتش سوزی کرد. به جای درمان بیماری ها، کشاورزی کامل، کمک به یکدیگر، مردم نیروهای عظیم به مبارزه بی معنی با "خدمتگزاران شیطانی"، بدون درک اینکه آنها فقط شیطان در جهل تاریک خود هستند، صرف می کنند.
  • دشوار است که نقش مربی را در شکل گیری یک فرد کسب کند. افسانه کنجکاو در مورد جلسه سقراط با Xenophone، یک مورخ آینده. به نحوی با یک مرد جوان ناشناخته، سقراط از او پرسید که از آرد و روغن فراتر رفته است. جوان Xenophon Boyko پاسخ داد: "در Rho-Nok." سقراط پرسید: "و برای خرد و فضیلت؟" مرد جوان شگفت زده شد "برای من برو، من به شما نشان خواهم داد!" - وعده داده شده سقراط. و مسیر بلند مدت به حقیقت، دوستی قوی معلم معروف و دانش آموزش را به وجود آورد.
  • تمایل به دانستن جدید زندگی در هر یک از ما، و گاهی اوقات این احساس به طوری که توسط یک مرد است که باعث می شود او را تغییر مسیر زندگی خود را. امروزه تعداد کمی از مردم می دانند که جول، که قانون حفاظت از انرژی را کشف کرد، آشپز بود. فارادی هوشمندانه مسیر خود را از تفاوت در مغازه آغاز کرد. و آویز کارگری توسط یک مهندس در Serfs of Co-Guns و Physics تنها زمان آزاد را به خود اختصاص داد. برای این افراد، جستجو به معنای زندگی تبدیل شده است.
  • ایده های جدید راه خود را در مبارزه شدید با دیدگاه های قدیمی، نظرات ایجاد شده است. بنابراین، یکی از استادان، او سخنرانی ها را در فیزیک خواند، به نام Theo قافیه نسبیت نسبیت انیشتین "مزاحم علمی مزاحم" -
  • در یک زمان، جول از باتری ولتاژ استفاده کرد تا موتور الکتریکی مونتاژ شده از آن را راه اندازی کند. اما شارژ باتری به زودی خشک می شود، و هزینه جدید بسیار گران است. جول تصمیم گرفت که اسب هرگز توسط یک خانواده الکترو جایگزین نشود، زیرا بسیار ارزان تر از خوردن اسب نسبت به تغییر روی در باتری بسیار ارزان تر بود. امروزه، زمانی که برق در همه جا مفید است، به نظر ما عقیده ی ساده ای از یک دانشمند برجسته است. این مثال نشان می دهد که آینده بسیار دشوار است که آینده را مبهم کند، مصاحبه با این فرصت هایی است که در مقابل یک فرد باز خواهد شد.
  • در اواسط قرن هفدهم، از پاریس در جزیره مارتینیک، کاپیتان د كلی در گلدان با ساقه قهوه حمل شد. شنا بسیار دشوار بود: کشتی از نبرد وحشیانه با دزدان دریایی جان سالم به در برد، طوفان وحشتناک به سختی آن را بر روی سنگ شکست. مازنده ها شکسته نشدند، شکسته شدند. به تدریج شروع به خشک کردن سهام آب شیرین کرد. این بخش های دقیق اندازه گیری شده بود. کاپیتان، به سختی پای خود را از تشنگی نگه می دارد، آخرین قطره های رطوبت گرانبها به رنگ سبز-کو ... برای چندین سال، و درختان قهوه تحت پوشش مارتینیک قرار گرفتند.

I. Bunin در داستان "آقای از سان فرانسیسکو".
سرنوشت مردی را که به عنوان مقادیر نادرست خدمت کرده بود، نشان داد. ثروت خدای او بود، و او این خدا را پرستش کرد. اما زمانی که میلیونر آمریکایی درگذشت، معلوم شد که خوشبختی واقعی توسط انسان منتقل شده است: او درگذشت و بدون یادگیری زندگی بود.

Yesenin "مرد سیاه".
شعر "مرد سیاه" - گریه روح در حال مرگ از Yesenin، این یک رجوع برای سمت چپ پشت زندگی او است. Yesenin، مانند هیچ کس دیگری به این که با یک فرد زندگی می کند، زندگی می کند.

Mayakovsky. "گوش کن."
محکومیت درونی حق آرمان های اخلاقی آنها از Mayakovsky از شاعران دیگر، از جریان معمول زندگی جدا شده است. این اسطوره ای موجب شد تا اعتراض روحی علیه محیط فکری، جایی که ایده های معنوی معنوی وجود نداشت. شعر گریه از روح شاعر.

Zamyatin "غار".
قهرمان وارد درگیری با خود می شود، در روح او تقسیم شده است. ارزش های معنوی او می میرند او فرمان را نقض می کند "سرقت نمی کند".

V. Astafiev "King - Fish".

  • در داستان V. Astafieva "پادشاه - ماهی"، شخصیت اصلی، ماهیگیر Masturbin، ماهی بزرگ را در قلاب گرفت، نمی تواند با او مقابله کند. برای چیزی برای جلوگیری از مرگ، او مجبور به رفتن به بدن خود می شود. ملاقات با ماهی، نماد لیزر اخلاقی در طبیعت، این شکارچیان را مجبور می کند تا ایده های خود را در مورد زندگی تجدید نظر کند. در عرض چند دقیقه مبارزه ناامیدانه با ماهی، او به طور ناگهانی تمام عمر خود را به یاد می آورد، متوجه است که او برای افراد دیگر کمی کم است. این جلسه از لحاظ اخلاقی قهرمان را تغییر می دهد.
  • ماهیت زنده و معنوی، که با نیروی اخلاقی مجازات شده است، قادر است نه تنها برای دفاع، بلکه بدون مجازات نیز باشد. سرنوشت گاوا هروزوا، قهرمان داستان Astafieva "King - Fish" توسط تصویر نیروی مجاز خدمت می شود. این قهرمان غیر اختصاصی است مجازات برای بدبختی متکبر نسبت به مردم و طبیعت. نیروی مجازات نه تنها بر قهرمانان فردی گسترش می یابد. نقض تعادل، تهدید به همه بشر را به خطر می اندازد، اگر آن را در ظلم عمدی یا اجباری خود درک نمی کند.

I. S. Turgenev "پدران و کودکان".

  • مردم فراموش می کنند که طبیعت بومی و تنها خانه آنهاست که نیاز به یک نگرش دقیق نسبت به خود دارد، که تایید را در رومی I. S. Turgenev "پدران و کودکان" پیدا می کند. شخصیت اصلی، Evgeny Bazarov، به خاطر موقعیت قطعی شناخته شده است: "طبیعت معبد نیست، بلکه یک کارگاه آموزشی و شخصی در آن کارگر است." این نویسنده بود که شخص "جدید" را در آن می بیند: این امر به نسل های قبلی انباشته شده ارزش ها، زندگی می کند، زندگی می کند و از همه چیزهایی که نیاز دارد، بدون نیاز به اینکه چه عواقب آن می تواند منجر شود، استفاده می کند.
  • در رمان، I.Turgenev "پدران و کودکان" موضوع واقعی رابطه بین طبیعت و انسان را افزایش می دهد. بازاروف، هر گونه لذت زیباییشناسی طبیعت را رد کرد، آن را به عنوان یک کارگاه آموزشی، و انسان به عنوان یک کارمند درک می کند. Arkady، دوست Bazarov، برعکس، متعلق به او با تمام تحسین روح جوان ذاتی است. در رمان، هر قهرمان از طبیعت بازرسی می شود. ارتباط Arkady با جهان اطراف آن کمک می کند تا زخم های معنوی را درمان کنید، زیرا او این وحدت طبیعی و خوب است. Bazarov، برعکس، به دنبال تماس با او نیست - زمانی که بازاروف بد بود، او "به جنگل رفت و شاخه ها را شکست." او او را به آرامش مطلوب یا تعادل معنوی نمی دهد. بنابراین، تورگنف بر نیاز به گفتگو پربار و دوجانبه با طبیعت تأکید دارد.

M. Bulgakov. "قلب سگ".
پروفسور Preobrazhensky انتقال سگ به توپ توپ از مغز انسان، تبدیل کاملا ناز PSA در پلیگراف منزجر کننده Polygraphovich Sharikov. غیر ممکن است مداخله در طبیعت!

A. blok
مشکل یک فرد بی معنی، بی رحمانه به جهان طبیعت در بسیاری از آثار ادبی منعکس شده است. برای مبارزه با او، شما باید درک و دیدن هماهنگی و زیبایی که در اطراف ما حکومت می کند. این به آثار A. Blok کمک خواهد کرد. او عشق او طبیعت روسیه را در آیات خود توصیف می کند! عجیب و غریب، جاده های بی پایان، رودخانه های پر شده، سولز ها و کلبه های خاکستری را به ارمغان آورد. چنین Blokovskaya روسیه در اشعار "Rus"، "روز پاییز" است. درست است، پسر Syan عشق از شاعر به طبیعت بومی به خواننده منتقل می شود. شما به این ایده می روید که طبیعت متمایز است، زیبا است و باید محافظت شود.

B. Vasiliev "در قوها سفید شلیک نکنید"

  • در حال حاضر، زمانی که نیروگاه های هسته ای منفجر می شوند، زمانی که نفت در اطراف رودخانه ها و دریاها جریان می یابد، تمام آرایه های جنگل ناپدید می شوند، فرد موظف به توقف و فکر کردن در مورد این سوال است: چه چیزی در سیاره ما باقی خواهد ماند؟ در رمان B. Vasilyev "در سوان سفید شلیک نکنید" همچنین به نظر می رسد فکر نویسنده در مورد شخص مسئول طبیعت. قهرمان اصلی این رمان، Egor Polushkina، رفتار بازدید کنندگان "گردشگران" را نگران می کند، دریاچه را از دست شاکر ها ویران می کند. رمان به عنوان یک تماس درک می شود به همه مراقبت از زمین ما و یکدیگر.
  • قهرمان اصلی، Egor Polushkin، عفونی را دوست دارد طبیعت، همیشه برای وجدان، زندگی، زندگی می کند، اما همیشه به نظر می رسد گناهکار است. دلیل این امر این است که او نمی تواند هماهنگی طبیعت را مختل کند، ترس از حمله به دنیای زندگی می کرد. اما مردم او را درک نمی کردند، در نظر گرفته شده به زندگی سازگار نیست. او گفت که هیچ پادشاه طبیعت وجود ندارد، بلکه پسر بزرگش بود. در نهایت، او از دست کسانی که زیبایی طبیعت را درک نمی کنند، می میرد، که تنها آن را فتح می کند. اما پسر رشد خواهد کرد. که قادر به جایگزینی پدر خواهد بود، احترام و مراقبت از سرزمین مادری خود را.

v.Astafiev "Belogrudka"
در داستان "Belogrudka"، بچه ها برهنه Belogruda Cubanitsa را انداختند و او از غم و اندوه از غم و اندوه، تمام نور اطراف را از بین می برد، مزاحم مرغ در دو روستای همسایه تا زمانی که خودش از یک شارژ تفنگ می میرد

ch atmatov "floch"
مرد با دستان خود، آیا جهان چندرسانه ای و چند ضلعی طبیعت. نویسنده هشدار می دهد که تخریب بی معنی حیوانات تهدیدی برای رفاه زمین است. موقعیت "پادشاه" در رابطه با حیوانات از طریق تراژدی مملو است.

مانند. Pushkin "Eugene Onegin"

در رومی A.S. Pushkin "Eugene Onegin" شخصیت اصلی نمی تواند آرامش ذهن، مقابله با دستبند روسیه، از جمله به این دلیل که او به طبیعت بی تفاوت بود. و "ایده ناز زیبا" نویسنده تاتیانا بخشی از طبیعت را احساس کرد ("او دوست داشت به سپیده دم در بالکن ...") و به همین دلیل خود را در یک وضعیت زندگی دشوار نشان داد، انسان به لحاظ معنوی قوی است.

A.T. Tvardovsky "جنگل در پاییز"
خواندن شعر جنگل Tvardovsky در پاییز، نفوذ به زیبایی بی نظیر جهان اطراف، طبیعت. شما صدای شاخ و برگ زرد روشن را می شنوید، کراس از عوضی بسته. یک سنجاب جهش نور را ببینید من نمی خواهم نه فقط تحسین، اما سعی کنید تمام این زیبایی را تا زمانی که ممکن است حفظ کنید.

L. N. Tolstoy "جنگ و صلح"
ناتاشا روستوف، تحسین زیبایی شب در otradnaya، خوب به پرواز مانند یک پرنده: آن را پوشش می دهد آن را دیده می شود. او مشتاقانه به سونا در مورد شب زیبا می گوید، در مورد آن احساساتی که روح او را سرازیر می کند. Andrei Bolkonsky همچنین می داند که چگونه زیبایی زیبایی طبیعت اطراف را احساس می کند. در طول سفر به otradnaya، دیدن یک صد بلوط، او خود را با او مقایسه می کند، که در بازتاب های غم انگیز است که زندگی برای او در حال حاضر بیش از حد است. اما تغییراتی که بعدا در Doos قهرمان رخ داده است، با زیبایی و میزان درخت قدرتمند همراه است، تحت اشعه های خورشید قرار می گیرند.

V. I. Yurovskiy Vasily Ivanovich Yurov
نویسنده Vasily Ivanovich Yurovsky، در داستان های خود را در مورد زیبایی منحصر به فرد و ثروت Zauralye، در مورد رابطه طبیعی یک فرد روستایی با جهان طبیعت، به طوری که داستان او "حافظه ایوانوف" بسیار لمس است. در این کار کوچک، Yurovsky افزایش می یابد مشکل مهم: تأثیر یک فرد در محیط زیست. ایوان، قهرمان اصلی داستان، کاشت بر روی یک باتلاق، که مردم و حیوانات را از بین برد، چند بوته از طلنیک. چند سال بعد. طبیعت تغییر کرده است: Ptahi همه انواع شروع به حل و فصل در بوته، چهل و چهل سال یک جک به پیچ و تاب و خروجی را آغاز کرد. هیچ کس بیش از جنگل سرگردان نیست، چرا که مهمان به یک مرجع تبدیل شد، چگونه راه را به درستی پیدا کرد. ممکن است از گرما از گرما پنهان شود و آب برای نوشیدن، و فقط از بین برود. حافظه خوب ایوان را در میان مردم خود قرار داد و طبیعت اطراف آن خوشحال بود.

m.yu lermontov "قهرمان زمان ما"
رابطه عاطفی نزدیک انسان و طبیعت را می توان به داستان "قهرمان زمان ما" تبدیل کرد. حوادث زندگی شخصیت اصلی، Grigory Pechorin، همراه با پرچم وضعیت طبیعت با توجه به تغییرات خلق و خوی آن، همراه است. بنابراین، با توجه به صحنه دوئل، درجه بندی ایالت های جهان اطراف و احساسات Pecherin واضح است. اگر دوئل آسمان به نظر او "تازه و آبی" به نظر می رسد، و خورشید "درخشان درخشان" پس از دوئل، به دنبال جسد Grushnitsky، لامپ های آسمانی به نظر می رسید به گرگوری "کم"، و اشعه های خود را "دریافت نکرد Raged. " طبیعت نه تنها قهرمانان را تجربه می کند، بلکه یکی از بازیگران است. رعد و برق، علت تاریخی طولانی Pecherin و ایمان است و در یکی از سوابق خاطرات پیش از دیدار با شاهزاده مری، گرگوری یادداشت می کند که "هوا Kislovodsk و عشق" است. تمثیل لرمونتوف نه تنها عمیق تر و به طور کامل نشان دهنده وضعیت درونی قهرمانان است، بلکه نشان دهنده خودش، حضور نویسنده با ورود به طبیعت به عنوان یک شخصیت است.

e. ramyatina "ما"
به ادبیات کلاسیک تبدیل می شود، من می خواهم در مثال Roman-Antiotopia E. Ramyatin "ما" رهبری کنم. امتناع از شروع طبیعی، ساکنان یک دولت واحد تبدیل به اعداد می شوند، که زندگی آنها توسط چارچوب Clockwork تعریف شده است. زیبایی طبیعت بومی جایگزین ساختارهای شیشه ای مناسب ایده آل، و عشق تنها برای انتشار یک کارت صورتی امکان پذیر است. شخصیت اصلی، D-503، به شادی ریاضی ریاضی محکوم شده است، اما پس از از بین بردن فانتزی، به دست آمده است. همانطور که به نظر می رسد، جیمیتین، مانند Allegoria، تلاش کرد تا تداوم رابطه بین طبیعت و انسان را بیان کند.

S.Senin "Goy شما، روس، بومی من"
یکی از مرکزی ترین اشعار درخشان ترین شاعر قرن بیستم S.senin، ماهیت زمین بومی است. در شعر "Goy شما، Rus، بومی من" شاعر به خاطر سرزمین مادری بهشت، یک بسته از او بالاتر از سعادت ابدی، که او، با قضاوت یکی دیگر از اشخاص، تنها در زمین روسیه به دست می آورد، رد می کند. بنابراین، احساسات وطن پرستی و عشق به طبیعت به شدت در هم آمیخته است. آگاهی از تضعیف تدریجی آنها اولین گام به سوی جهان طبیعی، فعلی، غنی سازی روح و بدن است.

M. Privina "Zhen Shen"
این موضوع ناشی از زندگی اخلاقی - نقوش اخلاقی است. بسیاری از نویسندگان و شاعران به آن اعتراض کردند. در داستان M. Privina "Zhen Shen" قهرمانان می دانند که چگونه سکوت می کنند و به سکوت گوش می دهند. برای نویسنده، طبیعت خود زندگی است. بنابراین، او گریه سنگی دارد، سنگ قلب دارد. این فردی است که باید همه چیز را انجام دهد تا وجود داشته باشد و طبیعت را فریب دهد. امروزه بسیار مهم است.

است. تورگنف "یادداشت های شکارچی"
عشق عمیق و ملایم به طبیعت بیان شده است I. S. Turgenev در "یادداشت های شکارچی". او آن را با مشاهدات نفوذ کرد. قهرمان داستان "Kasyan" با یک مسجد زیبا نیمی از کشور را کاهش داد، با خوشحالی به رسمیت شناختن و مطالعه مکان های جدید. این شخص احساس ارتباط من غیر طبیعی خود را با مادر - طبیعت و خواب به زندگی "هر فرد" در رضایت و عدالت. من به ما صدمه نمی بینم.

M. Bulgakov. "تخم مرغ چربی"
استاد هلو به طور تصادفی به جای جوجه های بزرگ، خزندگان غول پیکر را از بین می برد، که تمدن ها را تهدید می کنند. ممکن است دخالت بی معنی با طبیعت در چنین عواقب آن وجود داشته باشد.

C. aitmatov "floch"
چ. آیتماتوف در رمان "فلوچ" نشان داد که تخریب دنیای طبیعی منجر به تغییر شکل خطرناک یک فرد می شود. و این اتفاق می افتد در همه جا. آنچه در Moshunkum Savanna اتفاق می افتد، مشکل جهانی، اهمیت محلی است.

یک مدل بسته از جهان در رومی E.I. Zamina "ما".
1) ظاهر و اصول یک دولت واحد. 2) راوی، عددی D - 503 و بیماری معنوی او. 3) "مقاومت طبیعت انسانی". در ضد شباهت، بر اساس پیش نیازهای مشابه، جهان به وسیله چشم ساکنان خود، یک شهروند خصوصی، از داخل، به منظور ردیابی و نشان دادن حس فردی که تحت قوانین دولت ایده آل قرار دارد، داده شده است . درگیری شخصیت و نظام توتالیتر، نیروی محرکه هر ضدپولیا می شود، به شما این امکان را می دهد تا ویژگی های ضد دورا را در طیف گسترده ای از آثار شناسایی کنید ... جامعه ای که در رمان نشان داده شده است، به کمال مادی رسیده است و در توسعه آن متوقف شده است ، در حالت انتروپی معنوی و اجتماعی غوطه ور شده است.

A.P.chekhov در داستان "مرگ رسمی"

B.Vasiliev "در لیست ها اشاره کرد"
آثار مجبور به فکر کردن در مورد سوالاتی است که هر کس به دنبال پاسخ دادن به خود است: چه چیزی پشت یک انتخاب اخلاقی بالا است - نیروهای ذهن انسان، روح، سرنوشت، که به یک فرد کمک می کند تا مقاومت کند، نشان می دهد که شگفت انگیز است مقاومت، کمک به زندگی و مرگ "در انسان"؟

M. Sholokhov "سرنوشت انسان"
علیرغم مشکلات و آزمایش هایی که به سهم شخصیت اصلی آندره سوکولوف افتاده اند، او همیشه به خود و وطن خود احترام گذاشته است. هیچ چیز در آن قدرت معنوی را شکست و در آن احساس وظیفه ای نداشت.

A.S. Pushkin " دختر کاپیتان».

پیتر گرینو یک شخص افتخار است، در هر وضعیت زندگی، به عنوان او به او افتخار می گوید. اشراف از قهرمان توانست حتی دشمن ایدئولوژیک خود را نیز قدردانی کند - Pugachev. به همین دلیل است که او بارها به Grinevo کمک کرده است.

L.N. Tolstoy "جنگ و صلح".

خانواده Bolkonsky - شخصیت افتخار و اشراف. پرنس آنری همیشه در ابتدا قوانین افتخار را مطرح کرد، به دنبال آن، حتی اگر خواستار تلاش های باور نکردنی، درد و رنج بود.

از دست دادن ارزش های معنوی

B. Vasilyev "Germaman"
حوادث داستان Boris Vasilyeva "Germaman" به شما این امکان را می دهد که ببینید که چگونه در زندگی امروز به اصطلاح "روس های جدید" به دنبال ثروتمند شدن هر هزینه ای است. ارزشهای معنوی از دست رفته است، زیرا کول تور زندگی ما را ترک کرده است. جامعه تقسیم شده است، یک حساب بانکی یک حساب بانکی در آن بود. کت اخلاقی شروع به رشد در روح مردم کرد که ایمان به خوبی و عدالت را از دست داده اند.

مانند. Pushkin "دختر کاپیتان"
Schvabrin Alexey Ivanovich، قهرمان داستان A.S. Pushkin "دختر کاپیتان"،-Dvorinan، اما او ناامید کننده است: او Mironovaya Mironova بافته شده و دریافت امتناع، انتقام گرفتن از او، پاسخ به او؛ در دوئل با Grinv، او دوئل را در پشت قرار می دهد. از دست دادن کامل ایده های مربوط به افتخار و خیانت اجتماعی: به محض اینکه قلعه Belogorsk به Pugachev می رود، Schvabrin به سمت شورش می رود.

L.N. Tolstoy "جنگ و صلح".

Hehlen Kurabina Pierre خود را بر روی خود فریب می دهد، سپس تمام وقت به او دروغ می گوید، همسرش، او را ناامید می کند، ناراضی است. قهرمان از دروغ برای غنی استفاده می کند، موقعیت خوبی در جامعه را به دست آورید.

n.v.gogol "حسابرس".

خلیستاکوف مقامات را فریب می دهد، خود را به حسابرس می دهد. تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن، او بسیاری از داستان های مربوط به زندگی خود را در سنت پترزبورگ را تشکیل می دهد. علاوه بر این، او بسیار دروغ می گوید که او خود را شروع به اعتقاد به داستان های خود، احساس مهم و قابل توجه است.

D.S. Likhachev در "نامه های خوب و زیبا"
D.S. Likhachev در "نامه های خوب و زیبا" می گوید که چه نوع خطرناک بود که او متوجه شد که او متوجه شد که یک بنای یادبود آهن در سال 1932 بر روی میدان Bagag-Tion در میدان بوررودو منفجر شد. در عین حال، کسی کتیبه غول پیکر بر روی دیوار صومعه ساخته شده در محل مرگ یکی دیگر از قهرمانان - Tuchkov: "ذخیره سازی Os-tusts از قدیمی برده!" در اواخر دهه 60، یک کاخ مسافرتی در Leningrad تخریب شد، که حتی در طول جنگ، Battle-TSI ما سعی کرد صرفه جویی کند، نه یک بار دست. لیکحچف معتقد است که "از دست دادن هر بنای یادبود به کوول تورهای باور نکردنی است: آنها همیشه فردی هستند."

لوگاریتم. Tolstoy "جنگ و صلح"

  • در خانواده رشد، همه چیز بر اساس صداقت و مهربانی، احترام به یکدیگر و درک، به این ترتیب کودکان - ناتاشا، نه کلایی، پتیا - واقعا مردم خوبی بودند که به درد دیگران پاسخ می دهند، قادر به درک تجربیات و رنج هستند دیگران. به اندازه کافی برای به یاد آوردن قسمت زمانی که ناتاشا به منظور آزاد کردن چرخ دستی های بارگذاری شده توسط ارزش های خانوادگی خود به آنها اجازه می دهد تا به سربازان زخمی شود.
  • و در خانواده کوراژین، جایی که حرفه و پول همه چیز را تصویب کرد و هلن و آناتول - خودخواهانه غیر اخلاقی بودند. هر دو به دنبال مزایای تنها در زندگی هستند. آنها نمی دانند که عشق واقعی چیست و آماده هستند تا احساسات خود را برای ثروت مبادله کنند.

A. S. Pushkin "دختر کاپیتان"
در داستان "دختر کاپیتان"، دستورالعمل های پدر به پیتر گرینوو کمک کرد، حتی در مهمترین لحظات به یک فرد صادقانه، وفادار و بدهی. بنابراین، قهرمان باعث احترام به رفتار او می شود.

N. V. Gogol "Dead Souls"
پس از اظهارات پدر "کول پیکا"، Chicchiki تمام زندگی خود را به باتری اختصاص داده است، تبدیل به یک فرد بدون شرم و وجدان. او از سال های تحصیلی فقط پول را قدردانی کرد، بنابراین در زندگی او، دوستان وفادار، خانواده، خانواده، که در آن قهرمان خواب بود، وجود نداشت.

L. Ulitskaya "دختر Bukhara"
Bukhara، قهرمان داستان L. Ulitskaya "دختر Bukhara"، همکاری با شاهکار مادر، همه خود را از دست دادن از پیش از Cherie Mila، که یک گناه درونی بود. حتی یک بیمار بیمار، مادر زندگی طولانی دخترش را به خود جلب کرد: مرتب به کار خود ادامه داد، یک خانواده جدید، شوهرش را پیدا کرد و تنها پس از آن خود را از زندگی مجاز می دانست.

V. مادر V. A. "مادر انسان"
ماریا، قهرمان داستان "مادر انسان"، در طول جنگ، از دست دادن پسرش و شوهرش، از دست دادن خود برای او، که فقط فرزند و فرزندان دیگر را به دنیا آورده بود، به دست آورد، آنها را نجات داد مادر برای آنها. ماریا به نظر می رسید که اولین سربازان شوروی وارد مزرعه سوخته شدند، به نظر می رسید که او نه تنها پسرش را به دنیا آورد، بلکه از همه کودکان جنگ محروم در جهان به دنیا آمد. به همین دلیل است که او مادر مرد است.

k.i Chukovsky "زندگی به عنوان زندگی"
k.i Chukovsky در کتاب "زندگی به عنوان زندگی" تجزیه و تحلیل وضعیت زبان روسی، سخنرانی ما و در زمان نتیجه ناامید کننده: ما خودمان را تحریف می کنیم و ما زشت زبان بزرگ و توانا هستیم.

است. تورگونف
- مراقبت از زبان ما، زبان زیبای روسی ما، این گنج، این ثروت است، که توسط پیشینیان ما به ما منتقل می شود، که در میان آنها دوباره پوشکین می درخشد! تماس با احترام با این ابزار قدرتمند: در دست مهارت، قادر به شگفتی است ... مراقبت از خلوص زبان به عنوان حرم!

کیلوگرم. جاسوسی
- شما می توانید شگفتی ها را با روسیه کار کنید. هیچ چیز در زندگی در آگاهی ما وجود ندارد، که نمی تواند توسط کلمه روسی منتقل شود ... هیچ صدایی، رنگ، تصاویر و افکار وجود ندارد - پیچیده و ساده، که برای آن هیچ بیان دقیق در زبان ما وجود ندارد.

A. P. Chekhov "مرگ رسمی"
نگرانی رسمی در داستان AP Chekhov "مرگ رسمی" در درجه اشتباه آلوده به روح آرامش: عطسه و رودز لیزین پیش از General Sktzlovova سقوط (و او به آن توجه نکرد)، قهرمان چنین است) ترس، پس از تکرار درخواست های تحقیر آمیز او، از ترس جان خود را از دست داد.

A. P. Chekhov "چربی و نازک"
داستان داستان چخوف "چربی و نازک"، رسمی Porfiry، در ایستگاه قطار راه آهن نیویورک از دوست مدرسه ملاقات کرد و متوجه شد که او یک مشاور مخفی بود، I.E. این سرویس پیشرفته را افزایش داده است. در یک لحظه "نازک" به یک موجودیت کارآمد تبدیل می شود، آماده تحقیر و آزارده است.

مانند. Griboedov "وای از عقل"
مولچانین، منفی از کمدی کمدی، من مطمئن هستم که به نظر می رسد نه تنها "همه مردم بدون بازنویسی"، بلکه حتی "سگ از نگهبان، به طوری که Lasco-WA بود." نیاز به عدم تایر به تولد و رمان خود را با صوفیه، دختر او آقای و خیرخواه Famusov. Maxim Petrovich، "شخصیت" یک شوخی تاریخی، که داروخانه ها در Chapskom در حال حرکت می گویند، به منظور کسب آرایش از امپراتوری، تبدیل به یک جدر است که سرگرم کننده است که سرگرم کننده در قطره مضحک است.

I. S. Turgenev. "mu mu"
سرنوشت Serf Gerasima گنگ، تاتیانا یک خانم را حل می کند. انسان حق ندارد چه اتفاقی می افتد؟

I. S. Turgenev. "یادداشت های شکارچی"
در داستان "Biryuk"، شخصیت اصلی، جنگلداری، به نام Biryuk نام مستعار، زندگی کشتار، به رغم عملکرد وجدان وظایف خود را. ساختار اجتماعی زندگی غیرمنصفانه است.

N. A. Nekrasov "راه آهن"
شعر می گوید که ساخته شده است راه آهن. اینها کارگران هستند که تحت بهره برداری بی رحم قرار گرفته اند. دستگاه زندگی، جایی که دلسردی حکومت می کند، ارزش محکومیت دارد. در شعر "بازتاب ها از حیاط خلوت پارادایی": دهقانان از روستاهای دور با گذشته به نجیب آمده بودند، اما آنها پذیرفته نشدند، آنها رانده شدند. قدرت با وضعیت مردم در نظر گرفته نشده است.

L. N. Tolstoy "پس از Bala"
جدایی روسیه به دو بخش، غنی و فقیر نشان داده شده است. دنیای اجتماعی به طور غیرمستقیم در رابطه با ضعیف تنظیم شده است.

N. Ostrovsky "رعد و برق"
هیچ چیز سنت نمی تواند در جهان باشد، که توسط سامره، وحشی و دیوانه حکومت می شود.

v.V. Mayakovsky

  • در بازی "KLOP" Pierre Skripkin رویای خوابید که خانه اش یک "کاسه کامل" خواهد بود. یکی دیگر از قهرمانان، یک کارمند سابق، ادعا می کند: "چه کسی جنگید، حق دارد که در یک رودخانه آرام بماند". چنین موقعیتی بیگانه Mayakovsky بود. او از رشد معنوی معاصران رویا بود.

I. S. Turgenev "یادداشت های شکارچی"
هویت هر کدام برای توسعه دولت مهم است، اما نه همیشه با استعداد مردم می توانند توانایی های خود را با بهره گیری از جامعه توسعه دهند. به عنوان مثال، در "یادداشت های شکارچی" I.S. تورگنف افرادی دارد که استعدادهایشان توسط کشور مورد نیاز نیست. Yakov ("خوانندگان") نوشیدنی در کابین. قانونگذار Mitya ("Ovsyannikov Ovsyannikov") برای قلعه ایستاده است. Lester Biryuk مسئولیت پذیری خدمات را حمل می کند، اما در فقر زندگی می کند. چنین افرادی غیر ضروری بودند. بالاتر از آنها حتی می خندند این غیرمنصفانه است.

a.i. Solzhenitsyn "یک روز ایوان دنیسویچ"
علیرغم جزئیات وحشتناک زندگی اردوگاه و ساختار ناعادلانه جامعه، آثار Solzhenitsyn به طور مطلوب در روح. نویسنده ثابت کرد که در آخرین درجه تحقیر، ممکن است شخصی خود را حفظ کند.

A. S. Pushkin "Evgeny Onegin"
فردی که به کار عادت نکرده است، جایگاهی شایسته ای در زندگی جامعه پیدا نمی کند.

M. یو. Lermontov "قهرمان زمان ما"
Pechorin می گوید که او قدرت را در روح خود احساس کرد، اما نمی دانست چه چیزی باید آنها را پیوست کند. این شرکت به گونه ای است که هیچ جای ارزشمندی از یک شخص برجسته در آن وجود ندارد.

و A. Goncharov. "Oblomov"
ایلیا Oblomov، یک فرد و با استعداد، نمی تواند بر خود غلبه کند و بهترین ویژگی های خود را نشان دهد. دلیل عدم وجود اهداف بالا در جامعه است.

am gorky
بسیاری از قهرمانان داستان M. Gorky دلیل در مورد حس زندگی است. قدیمی ترسیگان مار میراندا شگفت زده شد چرا مردم کار می کنند. در همان ضعف، شخصیت های داستان "بر روی نمک" نیز بود. در اطراف آنها - ماشین، گرد و غبار هیدروکلریک، خوردن چشم. با این حال، هیچ کس ناراحت نشد در روح، حتی چنین افرادی تحت ستمدیده احساسات خوبی دارند. معنای زندگی، در تلخ، در کار. شروع به کار با حسن نیت همه - شما نگاه می کنید، و ما به همه غنی تر و بهتر خواهد شد. پس از همه، "حکمت زندگی همیشه عمیق تر و عمیق به عقل مردم است."

M. I. Weller "آموزش رومی"
معنای زندگی وجود دارد که خود را به خاطر پرونده اختصاص می دهد، که لازم است آن را مورد توجه قرار دهد. این باعث می شود که در مورد "روم آموزش" M. I. Weller، یکی از پرطرفدارترین نویسندگان مدرن روسی، فکر می کند. در واقع، همیشه مردم هدفمند بودند بسیار زیاد بودند، و اکنون آنها در میان ما زندگی می کنند.

L. N. Tolstoy. "جنگ و صلح"

  • معنای زندگی بهترین قهرمانان رمان - آندره بولکونسکی و پیر دهوف در تمایل به بهبود اخلاقی اخلاقی دیدند. هر یک از آنها می خواستند "بسیار خوب باشند، مردم خوب را به ارمغان بیاورد".
  • تمام قهرمانان مورد علاقه L. N. Tolstoy در جستجوی روحانی استرس زا بودند. خواندن رمان "جنگ و صلح"، دشوار است که همدردی برای شاهزاده بولکونسکی، فکر کردن به دنبال یک فرد نیست. او خیلی خواندند، من یک مفهوم داشتم. معنای قهرمان زندگی خود را در دفاع از پدر و مادر یافت. نه به خاطر میل بلندپروازانه برای شکوه، بلکه به خاطر عشق به سرزمین مادری.
  • در جستجوی معنی زندگی، یک فرد باید جهت خود را انتخاب کند. در Romana L. N. Tolstoy "جنگ و صلح"، سرنوشت آندره بولکونسکی - مسیر پیچیده تلفات اخلاقی و اکتشافات. مهم است که، رفتن از طریق این جاده سرگردان، او کرامت واقعی انسانی را حفظ کرد. نه به احتمال زیاد، M. I. Kutuzov قهرمان را می گوید: "جاده شما جاده افتخار است." من همچنین دوست دارم مردم را در معرض خطر قرار دهم، تلاش برای زندگی کردن بی فایده نیست.

I. S. Turgenev "پدران و کودکان"
حتی شکست ها و ناامیدی یک فرد با استعداد برجسته برای جامعه قابل توجه است. به عنوان مثال، در رمان "پدران و کودکان" Evgeny Bazarov، جنگنده برای دموکراسی، خود را به نام خود را غیر ضروری به روسیه. با این حال، دیدگاه های او پیش بینی ظهور مردم را قادر می سازد که بسیاری از چیزهای بزرگ و اعمال نجیب را داشته باشند.

v. bykov "sotnikov"
مشکل انتخاب های اخلاقی: بهتر است - برای صرفه جویی در زندگی خود را به قیمت خیانت (به عنوان آن را باعث می شود قهرمان داستان ماهیگیر) و یا مرگ هیچ قهرمان (هیچ کس در مورد مرگ قهرمانانه Sotnikov نمی داند)، اما هیچ کس نمی داند با عزت نفس بکشید Sotnikov یک انتخاب اخلاقی دشوار را می سازد: می میرد، حفظ ظاهر انسان.

M. M. Svavin "Storeroom Sun"
Mitrash و Nastya در طول جنگ میهن پرستانه بزرگ بدون پدر و مادر باقی مانده است. اما کار سخت به بچه های جوان کمک کرد نه تنها زنده ماندن، بلکه احترام به روستاییان همکار نیز.

و P. Platonov "در جهان زیبا و خشن"
راننده مالتز به طور کامل به کار، حرفه محبوب خود اختصاص داده شده است. در طول رعد و برق، کور، اما عزت یک دوست، عشق به حرفه انتخاب شده یک معجزه را انجام می دهد: او، ضربه زدن به لوکوموتیو مورد علاقه خود را، دوباره به دست آوردن چشم انداز.

A. I. Solzhenitsyn Matrinin Dvor
قهرمان اصلی عادت به کار تمام عمر خود را، برای کمک به دیگران است و اگر چه هیچ مزیتی وجود ندارد، یک روح خالص، صالح است.

چ. آیتماتوف رومی "سرزمین مادری"
Leitmotif رمان پاسخ معنوی زنان روستایی سختگیرانه است. Aliman، که اتفاق نمی افتد، از سپیده دم در مزرعه، در Bakhch، در گلخانه ای کار می کند. او کشور را تغذیه می کند، مردم! و نویسنده چیزی بالاتر از این سهم را نمی بیند، این افتخار.

A.P. چخوف داستان "یونچ"

  • بزرگان دیمیتری Ionchych یک حرفه عالی را انتخاب کردند. او به یک دکتر تبدیل شد. با این حال، فقدان استقامت و استقامت یک بار از یک دکتر خوب با یک مرد ساده در مرد، که برای آن جریان اصلی و رفاه خود را ساخته است، ساخته شده است. بنابراین، کافی نیست که یک حرفه آینده را انتخاب کنید، لازم است که خود را از لحاظ اخلاقی و اخلاقی حفظ کنید.
  • زمان می آید زمانی که هر یک از ما با انتخاب حرفه ای مواجه هستیم. صادقانه به خدمت مردم رویای قهرمان داستان A.P. Chekhov "یونچ"، دیمیتری بزرگ. حرفه ای که توسط او انتخاب شده است، انسانی ترین است. با این حال، حل و فصل در شهر که در آن افراد تحصیلکرده ترین معلوم شده اند کوچک و محدود هستند، بزرگان قدرت را برای مقاومت در برابر رکود، آرامش ندارند. دکتر تبدیل به یک کتاب ساده، کمی فکر کردن در مورد بیماران خود را. بنابراین، با ارزش ترین شرایط به منظور زندگی یک زندگی خسته کننده - کار خلاقانه صادقانه، که حرفه ای یک فرد را انتخاب کرده است.

n. tolstoy. "جنگ و صلح"
فردی که از مسئولیت در مقابل میهن آگاه است، افرادی که می دانند چگونه آنها را در لحظه مناسب درک کنند، واقعا عالی است. این ها Kutuzov هستند، چنین افرادی عادی در رمان هستند که بدون عبارات بالا وظیفه خود را انجام می دهند.

F. M. Dostoevsky. "جرم و مجازات"
Rodion Raskolnikov نظریه خود را ایجاد می کند: جهان به کسانی که "چه کسی حق دارد"، و "درختان لرزان" تقسیم شده است. با توجه به نظریه او، شخصیت قادر به ایجاد یک داستان مانند Magomet، ناپلئون است. آنها به نام "اهداف بزرگ" مرتکب جنایات می شوند. تئوری Raskolnikova از فروپاشی رنج می برد. در واقع، آزادی واقعی این است که آرزوهای خود را از منافع جامعه، در توانایی انتخاب اخلاقی مناسب ارائه دهد.

V. Bykov "Obelisk"
به خصوص روشن، مشکل آزادی را می توان در داستان V. Bykov "Obelisk" ردیابی کرد. معلم Moroz، انتخابی داشت که زنده بماند یا همراه با دانش آموزان بمیرد. او همیشه به آنها خوب و عدالت آموخت. او مجبور بود مرگ را انتخاب کند، اما از نظر اخلاقی یک مرد آزاد بود.

صبح. تلخ "در پایین"
آیا راهی وجود دارد که از نگرانی های حیوانی از نگرانی های زندگی و خواسته ها آزاد شود؟ این سوال سعی داشت به M. Gorky در بازی "در پایین" پاسخ دهد. علاوه بر این، نویسنده یک سوال دیگر را مطرح کرد و ممکن است یک فرد آزاد که استعفا داد، در نظر گرفته شود. بنابراین، تناقضات بین برده حقیقی و آزادی شخصیت یک مشکل ابدی است.

A. Ostrovsky "رعد و برق"
مخالفت بد، استبداد توجه ویژه ای از نویسندگان روسی قرن نوزدهم را جلب کرد. قدرت سرکوبگر شر در بازی A. N. Ostrovsky "رعد و برق" نشان داده شده است. جوان، زن باتجربه، کاترینا، - طبیعت قوی. او قدرت را برای به چالش کشیدن استبداد یافت. درگیری بین تنظیم "پادشاهی تاریک" و یک دنیای صمیمی درخشان، متاسفانه، به شدت به پایان رسید.

A. I. Solzhenitsyn "Archipelag Gulag"
تصاویری از قلدری، نگرش وحشیانه به زندانیان سیاسی.

A.A. شعر Akhmatova "Requiem"
این کار بازداشت های مکرر یک شوهر و پسر است، شعر تحت تاثیر جلسات متعدد با مادران، زندانیان بومی در صلیب، زندان سنت پترزبورگ نوشته شده است.

N. Nekrasov "در ترانشه Stalingrad"
در داستان Nekrasov، حقیقت وحشتناکی در مورد قهرمانی این افراد وجود دارد که در دولت توتالیتر همیشه "دنده" در سپاه بزرگ ماشین دولتی محسوب می شوند. نویسنده بی رحمانه کسانی را که به آرامی مردم را به مرگ فرستادند، محکوم کردند، که برای بیل بیل از دست رفته، که مردم را در ترس قرار دادند، محکوم کردند.

v.solukhin
راز برای درک زیبایی، به گفته تبلیغ مشهور V. Soloukhina، در عشق زندگی، طبیعت است. زیبایی ریخته شده در جهان، ما را به لحاظ معنوی غنی می کند اگر ما یاد بگیریم که آن را در نظر بگیریم. نویسنده مطمئن است که در مقابل او متوقف شود، "بدون فکر کردن درباره زمان"، تنها پس از آن او "شما را به مخالفان دعوت می کند".

K. Pouustovsky
نویسنده بزرگ روسی K. Pouustovsky نوشت که "در طبیعت شما نیاز به غرق شدن، به عنوان اگر شما در یک شمع از مرطوب از باران برگ غوطه ور شد و احساس خنک شدن لوکس خود را، بوی آنها، نفس خود را احساس کنید. به سادگی، طبیعت نیاز به عشق دارد، و این عشق راه های وفادار را برای بیان خود با بزرگترین نیرویی پیدا خواهد کرد. "

y.gribov
پرسیدن مدرن، نویسنده ی، نویسنده ی گریبف استدلال کرد که "زیبایی در قلب هر فرد زندگی می کند و بسیار مهم است که از خواب بیدار شود، نه به او بدهد که بدون بیدار شدن از خواب بیدار شود."

v.Resputin "آخرین مهلت"
تخت مادر مرگ، بچه هایی را که از شهر آمده بودند جمع آوری کردند. قبل از مرگ، مادر به نظر می رسد به کشتی برود. او می بیند که هیچ درک سابق بین او و کودکان وجود ندارد، کودکان از هم جدا می شوند، درس های اخلاقی دریافت شده در دوران کودکی را فراموش کرده اند. آنا زندگی، دشوار و ساده، ارزشمند، و فرزندانش هنوز هم زندگی می کنند و زندگی می کنند. داستان به طور غم انگیز به پایان می رسد. برای برخی از انواع کسب و کار خود عجله کنید، بچه ها مادر را ترک می کنند تا یکی را بمیرند. او در همان شب به چنین اعتصاب وحشتناکی منتقل نمی شود. Rasputin فرزندان کشاورزان جمعی را برای بی عدالتی، سردی اخلاقی، فراموشی و گازها تحریف می کند.

K. G. Patesty "Telegram"
داستان K. G. Pattony "تلگراف" یک روایت بنیادی از یک زن قدیمی تنها و یک دختر بی نظیر نیست. Powesta نشان می دهد که Nastya بی روح نیست: او همدردی Timofeev، زمان زیادی را در دستگاه نمایشگاه خود صرف می کند. چگونه این اتفاق می افتد که مراقبت از دیگران Nastya نشان می دهد عدم توجه به مادر مادر خود را نشان می دهد؟ معلوم می شود که یک چیز این است که درگیر کار، آن را از پایین قلب من، به آن را تمام قدرت، فیزیکی و معنوی، و دیگری - به یاد داشته باشید عزیزان خود را، در مورد مادر - موجودات بسیار مقدس در جهان، نه محدود به ترجمه های پولی و یادداشت های کوتاه. هماهنگی بین نگرانی ها در مورد "دور" و عشق به بسیار مرد نزدیک Nastya موفق به رسیدن به آن نیست. در این تراژدی موقعیت آن، این دلیل احساس گناه جبران ناپذیر، گرانش غیر قابل تحمل است که پس از مرگ مادر او را می بیند و برای همیشه در روح او قرار می گیرد.

F. M. Dostoevsky "جرم و مجازات"
شخصیت اصلی کار - Rodion Raskolnikov بسیاری از اعمال خوب ساخته شده است. او طبیعت خوبی است فردی که سخت است درد دیگران را تجربه کند و همیشه به مردم کمک کند. بنابراین تقسیمات کودکان را از آتش نجات می دهد، آخرین پول خود را به Marmeladov می دهد، در تلاش برای محافظت از دختر مست از مردان که به او چسبیده است، نگران خواهر دانا، به دنبال جلوگیری از ازدواج او با یک لحظه برای محافظت از خود تحقیر، مادرش را دوست دارد و پشیمان می شود، تلاش می کند مشکلات خود را مختل کند. اما مشکل Raskolnikova این است که این هدف را انتخاب کرده است که این هدف جهانی را برای تحقق چنین اهداف جهانی انتخاب کرده است. بر خلاف Skolnikov، اقدامات واقعا زیبا Sonya. او برای عزیزان قربانی می کند، زیرا او آنها را دوست دارد. بله، سونا هارمکارانه است، اما او هیچ فرصتی برای به دست آوردن پول به سرعت به دست آورد، و خانواده از گرسنگی مرد. این زن خود را خراب می کند، اما روح او تمیز باقی می ماند، زیرا او به خدا اعتقاد دارد و هر کس سعی می کند در مسیحی خوب، دوست داشتنی و محبت آمیز باشد.
زیباترین عمل سونی - رستگاری Skolnikova ..
تمام عمر سونی Marmaladova خود فداکاری است. او قدرت عشق خود را به خود را افزایش می دهد، به او کمک می کند تا به گناه خود غلبه کند و احیا شود. در اقدامات سونی Marmaladova، تمام زیبایی عمل انسان بیان شده است.

لوگاریتم. Tolstoy "جنگ و صلح"
پیر دهوف یکی از قهرمانان مورد علاقه نویسنده است. بودن در یک فاجعه با همسرش، احساس انزجار به زندگی در نور آنها منجر می شود، پس از دوئل خود را با Doolokhov، پیر به ناخواسته از ابدی از ابدی بپرسید، اما چنین مسائل مهم برای او: "بد است؟ چه خوب؟ چرا زندگی می کنی، و من چیست؟ " و هنگامی که یکی از معروف ترین چهره های ماسونی او را به تغییر زندگی خود می نامد و خود را با خدمات خوب تغییر می دهد، به نفع همسایه خود، پیر گفت: صادقانه "در احتمال اخوان المسلمین، متصل به حمایت از یکدیگر در مسیر از فضیلت. " و برای رسیدن به این هدف، پیر همه چیز را انجام می دهد. چه چیزی لازم را در نظر می گیرد: پول را به اخوان المسلمین قربانی می کند، مناسب مدارس، بیمارستان ها و پناهگاه ها، تلاش برای کاهش زندگی دهقانان با کودکان کوچک است. اقدامات او همیشه در LADA با وجدانش است و احساس صحت به او اعتماد به نفس می دهد.

Pontius Pilate به اعدام بی گناه Yeshua فرستاده شد. گذشته از زندگی باقی مانده از دادگستری وجدان عذاب آمیز، او نمیتوانست بدبختی خود را ببخشد. قهرمان آرام بود، تنها زمانی که جاشوا خود را بخشید و گفت که هیچ اعدام وجود ندارد.

f.m.dostoevsky "جرم و جنایت و مجازات".

Raskolnikov زن پیر را به قتل رساند تا خودش را اثبات کند که او "بالاتر" بود. اما پس از جرم، او از وجدان رنج می برد، شیدایی آزار و اذیت توسعه می یابد، قهرمان از نزدیک و بستگان خارج می شود. در فینال رمان، او در قتل توبه می کند، بر روی مسیر بهبودی معنوی افزایش می یابد.

M. Sholokhov "سرنوشت انسان"
M. Sholokhov داستان فوق العاده "سرنوشت انسان" دارد. این در مورد سرنوشت غم انگیز سرباز، که در طول جنگ گفته شده است، گفته شده است
تمام بستگان را ترک کرد هنگامی که او پسر سیوتا را ملاقات کرد و تصمیم گرفت پدرش را عوض کند. این عمل نشان می دهد که عشق و میل
خوب به زندگی به زندگی برای زندگی، نیروها به منظور مقابله با سرنوشت.

L.N. Tolstoy "جنگ و صلح".

خانواده Curagin - حریص، مزدور، مردم فریبنده. در پیگیری پول و قدرت، آنها قادر به اعمال غیر اخلاقی هستند. بنابراین، به عنوان مثال، فریب Hehlen از پیر ازدواج می کند و از ثروت خود لذت می برد، او را به شدت رنج و تحقیر می کند.

n.v.gogol " روح های مرده».

Plushin تمام عمر خود را به انباشت کاهش داد. و اگر در ابتدا از طرز ظاهری دیکته شده بود، پس از آن تمایل خود را به نجات تمام مرزها، او را در مورد ضروری، زندگی، محدود کردن خود را نجات داد، و حتی رابطه با دخترش را شکست، ترس از اینکه او ادعا می کند "ثروت خود را". "

نقش گل

i.a.gongcharov "oblomov".

در عشق، نانوایی شعبه اولگا Ilinskaya Lilac ارائه شده است. لیلاک نماد تحول معنوی قهرمان شد: او فعال، شاد، شاد، زمانی که من دوست داشتم اولگا.

M. Bulgakov "استاد و مارگاریتا".

با تشکر از رنگ های زرد روشن در دست مارگاریتا، استاد او را در یک جمعیت خاکستری دید. قهرمانان در نگاه اول یکدیگر را دوست داشتند و احساس خود را از طریق آزمایشات زیادی انجام دادند.

m.gorky

نویسنده به یاد می آورد که او از کتاب های زیادی یاد گرفته است. او این فرصت را برای تحصیل نداشت، بنابراین در کتاب های دانش دانش، ایده ای از جهان، شناخت قوانین ادبیات بود.

A.S. Pushkin "Evgeny Onegin".

تاتیانا لاریا در رمان های عاشقانه افزایش یافت. کتاب ها رویایی خود را، عاشقانه ساختند. او خود را ایده آل از محبوب خود، قهرمان رمان خود، که او رویای دیدار در زندگی واقعی را ایجاد کرد.

فرم را پر کنید
و دریافت تخفیف 50٪ در 1 از 4 بلوک

دوره ویدئویی در آماده سازی برای امتحان / OGE در زبان روسی یا ریاضیات

از معلم که نتیجه را مطرح کرد بیش از 2000 دانش آموز سطح مختلف دانش تا 80-100 امتیاز

در این انتخاب از استدلال، ما توجه ما را بر تمام جنبه های مشکوک ترین بلوک معنایی مادران متمرکز کردیم. در بسیاری از متون، مشکلات مناسب برای آماده شدن برای امتحان مطرح شده است. تمام نمونه های ادبی برای دانلود در قالب یک جدول در دسترس هستند، مرجع در پایان مقاله.

  1. از طریق همه چیز خلاقیت سرگئی Yesenin این موضوع به وضوح موضوع عشق برای وطن را کشف کرد. آیات او به روسیه اختصاص داده شده است. شاعر خود را به رسمیت شناخت که بدون احساس بالا در رابطه با کشور خود، او یک شاعر نیست. در هفت بار، Yesenin شعر "RUS" را می نویسد، جایی که روسیه را از طرف تاریکی نشان می دهد و در عین حال او می نویسد: "اما من عاشق تو هستم، سرزمین مادری مادری است! و برای چه - من نمی توانم حل کنم. " شاعر مطمئن است که این گزارش این است که در زندگی فرد بسیار مهم است. همه این رودخانه ها، زمینه ها، جنگل ها، در خانه، مردم خانه ما هستند، خانواده ما.
  2. ODY M.V. lomonosov، دانشمند بزرگ روسی، مخترع و شاعر با عشق به سرزمین خود پر شده است. نویسنده همیشه ماهیت روسیه را تحسین کرده است، به ذهن مردم اعتقاد دارد، به عظمت و عقلانیت پادشاهان روسیه و امپراتورها تعلق دارد. بنابراین، در ODA، اختصاص داده شده به به نظر می رسد به تاج و تخت، الیزابت پتروونا، لومونوسوف نشان می دهد امپراطوری در قدرت و آثار مردم خود را متقاعد می کند. با عشق، او را از بین می برد و با افتخار می گوید: "چه چیزی می تواند پلاتونیست های ما و اطلاعات سریع از زمین روسیه به دنیا آورد".

اهمیت وطن پرستی

  1. موضوع سرزمین مادری به وضوح در کار کشف شده است n.v. Gogol "Taras Bulba". شخصیت اصلی پدر دو پسر، استثمی و آندریا است، همراه با آنها که برای استقلال کشور خود مبارزه می کند، تلاش می کند خود را از مهاجمان لهستانی آزاد کند. برای او، استهلاک چیزی مقدس است، پس شما نمی توانید آن را تحریک کنید. هنگامی که تارس بولبا می آموزد که پسر خود را به طرف دشمن تغییر داد، او را می کشد. در آن لحظه او زندگی یک فرد بومی را محروم می کند، او خائن را مجازات می کند. چنین عمل بسیاری از آنها صحبت می کند. تاراس خود، در نهایت، همچنین می میرد، رفقای خود را صرفه جویی می کند و به خاطر صرفه جویی در کشور خود، خود را قربانی می کند. اگر او این کار را انجام نداده بود، مردمش متوقف خواهند شد.
  2. مانند. پوچکینیکی از بزرگترین شاعران روسیه همیشه در مورد سرنوشت سرزمین خود نگران است. در کار او می توانید نارضایتی خود را از خودآموزی سلطنتی ببینید. شاعر خشمگینانه حالت قلعه را توصیف می کند. چگونه، به عنوان مثال، در شعر "روستا": "در اینجا یک پوست از وحشی، بدون احساس، بدون قانون است." و در عین حال، علیرغم تمام درد از اندیشه نگرش ناعادلانه نسبت به قلعه، پوچیان میهن خود را دوست داشت. او زیبایی طبیعت را با حساسیت ویژه توصیف می کند، با تریپیته به فرهنگ آن اشاره دارد. در شعر "متاسفم، وفادار دوبرا!" او به معنای واقعی کلمه می گوید که او آماده است تا قلب خود را در مکان های بومی ترک کند.

معنای سرزمین مادری در زندگی یک فرد

  1. نثر شوروی B. N. Polyeva در کار "داستان این شخص" او در مورد سرنوشت ناخوشایند خلبان شوروی می نویسد. شخصیت اصلی - الکسی Meresyev، کاشت برای زنده ماندن از قطع عضو هر دو پا، بازگشت به جنگ برای محافظت از کشور خود از مهاجمان فاشیستی. به نظر می رسد که پس از چنین یک رویداد غم انگیز، تقریبا غیرممکن است. با این حال، Meresyev دوباره به صفوف است. نه آخرین نقش این کار توسط افکار و خاطرات خود از بستگان، در مورد خانه، در مورد روسیه انجام شد.
  2. نویسنده N.A. nekrasov بیشترین تجربه را به روسیه تجربه کرده است احساسات عمیق. او معتقد بود که میهن او نقش مهمی در زندگی انسان دارد. علاوه بر این، برای نویسنده، این بیانیه مردم خود است. این تفکر به خوبی در شعر حماسی ردیابی شده است. "چه کسی در روسیه زندگی می کند". Nekrasov در کار خود، کشور را همانطور که در زمان و خسته بود، توصیف می کند. در چنین فضایی، شخصیت های اصلی کار در حال تلاش برای پیدا کردن شادی هستند. در نتیجه، آنها او را در کمک به دیگران پیدا می کنند. این شامل مردم در رستگاری میهن خود بود.
  3. در معنای جهانی، سرزمین مادری همه چیز را که ما را احاطه کرده است: خانواده، کشور، مردم است. آنها مبنای وجود ما هستند. آگاهی وحدت با کشور مادری باعث می شود فردی قوی تر و شادتر شود. در داستان I.A. Solzhenitsyn "Matrynin Dvor" برای قهرمان اصلی خانه اش، روستای او به معنای بسیار بیشتر از همسایگانش است. مکان های بومی برای Matriyna vasilyevna معنی بودن وجود دارد. زندگی او در اینجا برگزار شد، این لبه ها شامل خاطرات گذشته و در مورد عزیزان است. این سرنوشت کل اوست. بنابراین، زن پیر هرگز در مورد فقر و بی عدالتی مقامات شکایت نمی کند، و صادقانه نگران کننده است و معنای کمک به همه کسانی که نیاز دارند کمک می کند.
  4. هر کس چیزی را در مفهوم "میهن" می بیند: خانه، خانواده، گذشته و آینده، کل مردم، کل کشور. صحبت کردن در مورد آن، غیر ممکن است به یاد داشته باشید یکی از قدیمی ترین بناهای تاریخی ادبیات روسی - "کلمه در مورد هنگ از ایگور". نویسنده به معنای واقعی کلمه در هر خط آدرس زمین روسیه، طبیعت، به ساکنان کشور ما است. او در مورد لبه های زیبا با زمینه ها و رودخانه ها، با تپه ها و جنگل ها صحبت می کند. و در مورد افرادی که در آن زندگی می کنند. نویسنده "کلمات ..." در مورد کمپین ایگور در Polovtsy در مبارزه "برای زمین روسیه" می گوید. حرکت مرز روسیه، شاهزاده یک دقیقه در مورد میهن خود را فراموش نمی کند. و در نهایت، این حافظه به او کمک می کند تا زنده بماند.
  5. زندگی در تبعید

    1. در فاصله از خانه بومی ما همیشه زندگی می کنیم. مهم نیست، به چه دلیل یک فرد ممکن است در کشور خود نباشد، مهم نیست که او در آنجا زندگی کند - هنوز هم قلب را مهار می کند. بنابراین، در کار A. nikitina "رفتن به سه دریای" مذاکرات در مورد مسافر شجاع روسی که از بخش های مختلف سیاره بازدید کرد. از قفقاز به هند. بازرگان بسیاری از زیبایی های خارجی را دید، با بسیاری از فرهنگ ها و آداب و رسوم خوشحال شد. با این حال، در این محیط، او به طور مداوم تنها با خاطرات سرزمین مادری خود و بسیار برای میهن خود زندگی می کرد.
    2. فرهنگ بیگانه، سایر آداب و رسوم، زبان دیگر در طول زمان، فرد را به خارج از کشور به احساس نوستالژی در میهن خود هدایت می کند. در مجموعه داستان N. Taffphi "Rus" و "شهر" نویسنده زندگی مهاجران را بازسازی می کند. هموطنان ما مجبور به زندگی در یک زمین خارجی بدون امکان بازگشت به عقب هستند. برای آنها، چنین وجود تنها "زندگی بیش از پرتگاه" است.
    3. در حالی که در مهاجرت، بسیاری از نویسندگان و شاعران روسیه در عشق خود به میهن خود پذیرفته شدند. بنابراین، من I. A. Bunin با اشتیاق به یاد می آورد انقلاب بومی. در شعر " پرنده یک لانه دارد، جانور نورا دارد... "شاعر در مورد منطقه خود، در مورد خانه، در مورد محل جایی که متولد شده و رشد می کند، می نویسد. این خاطرات کار را با حس نوستالژی به سر می برند و به نویسنده به آن لحظات خوشحال کمک می کنند.
    4. جالب هست؟ صرفه جویی در دیوار خود را!

1. مشکل تأثیر بر روی هنر واقعی انسان

1. در ادبیات روسی، بسیاری از آثار عالی وجود دارد که قادر به بالا بردن یک فرد است، آن را بهتر، تمیز تر می کند. خواندن ردیف داستان دختر "کاپیتان کاپیتان"، همراه با پیتر گرینو، ما مسیر تست ها، اشتباهات، مسیر دانش حقیقت، درک عقل، عشق و رحمت را تصویب می کنیم. این به احتمال زیاد نیست که نویسنده پیش از داستان توسط epigraph پیش از این است: "مراقبت از افتخار Smalod." خواندن خطوط بزرگ، من می خواهم این قانون را دنبال کنم.

2. مشکل اخلاق

1. مشکلات اخلاقی یکی از کلیدی در ادبیات روسی است که همیشه می آموزد، افزایش می یابد، و نه فقط سرگرم کننده است. "جنگ و جهان" Tolstoy یک رمان در مورد تلاش معنوی است قهرمانان اصلیرفتن به بالاترین حد اخلاقی از طریق اتهامات و اشتباهات. برای نویسنده بزرگ، معنویت، کیفیت اصلی پیر پرورلوف، ناتاشا روستوا، آندره بولکونسکی است. این ارزش گوش دادن به توصیه عاقلانه از کلمه استاد است، از او با بالاترین حقایق یاد بگیرند.

2. در صفحات آثار ادبیات روسی، تعداد کمی از قهرمانان وجود دارد، کیفیت اصلی آن معنویت، اخلاق است. من به یاد داشته باشید که سکته مغزی داستان A. I. Solzhenitsyn "Matrenin Dvor". شخصیت اصلی یک زن ساده روسی است که "در اطراف موتور تعقیب نمی کرد" قابل اعتماد و غیر عملی بود. اما به گفته نویسنده، به گفته نویسنده، افراد صالح که سرزمین ما را حفظ می کنند، دقیقا چنین است.

3. متأسفانه، جامعه مدرن برای یک ماده از روحانی تلاش می کند. آیا واقعا تکرار می شود؟ من رشته v.v را به یاد می آورم Mayakovsky، که با این واقعیت که "مردم زیبا از پتروگراد ناپدید شد" که بسیاری از آنها به مشکل شخص دیگری اهمیت نمی دهند، آنها فکر می کنند "بهتر از"، پنهان، مانند یک خانم از شعر "Nate!" در "پوسته چیزها".

3 مسئله نگرش انسان به میهن، میهن کوچک

1 مشکل نگرش نسبت به میهن کوچک او توسط V.G مطرح شده است. Rasputin در داستان "خداحافظی به مادرم". حفاظت از جزیره خود را از سیل کردن کسانی که واقعا سرزمین مادری خود را دوست دارند، و غریبه ها آماده هستند تا قبرها را از بین ببرند، هات را بسوزانند، به عنوان مثال، برای Daria، نه فقط یک خانه، و خانه بومی، که والدین بودند مرگ و کودکان متولد شد.

2 موضوع سرزمین مادری یکی از اصلی ترین کار در کار بونین است. او را ترک کرده است، او تا پایان روز او فقط در مورد او نوشت. من خطوط "سیب های آنتونوفسکی" را به یاد می آورم، با سخنرانی غم انگیز. بوی سیب Antonovsky برای نویسنده توسط شخصیت مادری به عنوان نویسنده بود. روسیه توسط بونین متنوع، بحث برانگیز، جایی که هماهنگی ابدی طبیعت با تراژدی های انسانی همراه است، نشان داده شده است. اما هر چه استهلاک، نگرش نسبت به آن می تواند در یک کلمه تعیین شود - عشق.

3. سرزمین مادری یکی از اصلی ترین ادبیات روسیه است. نویسنده نامزدی "کلمات در مورد هنگ از ایگور" تجدید نظر به سرزمین مادری خود را. سرزمین مادری، قدم زدن، سرنوشت او در مورد تراندر نگران است. نویسنده یک ناظر خارجی نیست، سرنوشت او را تشویق می کند، خواستار شاهزاده به وحدت است. فقط در مورد میهن شیرین، همه افکار جنگجویان، عبارات: "درباره زمین روسیه! در حال حاضر شما پشت تپه هستید! "

4. "نه! یک فرد نمی تواند بدون یک میهن زندگی کند، چگونه می توان بدون قلب زندگی کرد! " - گجن می شود در یکی از مقالات روزنامه نگاری خود را به K. Pouustovsky. او هرگز نمی توانست غروب آفتاب صورتی را در آبهای ایلیینسکی بر روی مناظر زیبای فرانسه یا خیابان روم باستان مبادله کند.

5. در یکی از مقالات خود، V. Peskov نمونه هایی از نگرش بی نظیر و بی نظیر ما نسبت به زمین های بومی را ذکر می کند. Meliorators لوله های زنگ زده، سازندگان جاده ها را ترک می کند - زخم ها را بر روی بدن زمین پاره کردند "آیا می خواهیم میهنمان را ببینیم؟ - دعوت به ایالات متحده V. Weskov به فکر می کنم.

6. در نامه های خود در مورد "D.S." خوب و زیبا Likhachev خواستار حفظ آثار فرهنگی، اعتقاد بر این است که عشق به میهن، فرهنگ بومی، زبان با کوچکترین "عشق برای خانواده اش، به خانه اش، مدرسه اش" شروع می شود. تاریخ، طبق گفته های تبلیغاتی، "عشق، احترام، دانش"

4. مشکل تنهایی

1. روشن نیست که فرد گاهی اوقات تنها، غیر قابل درک است. من فقط می خواهم پس از قهرمان Lyrical v.v. Mayakovsky: هیچ کس. گریه هزاران آرد کوچک را درک کنید. روح نمی خواهد گنگ برو، اما به کسی می گویند؟

2. به نظر من به نظر می رسد که فردی که خود را از هم جدا کرد، به تنهایی گناهکار است، مانند Rodionov Raskolnikov، قهرمان رمان داستوفسکی، غرور، تمایل به قدرت یا جرم. لازم است باز، مهربان، پس از آن مردم وجود خواهد داشت که از شما از تنهایی خلاص شوید. Skolnikov Scolnikov، Marmalade Love Sincere Scolnikov، امیدوار است.

3. صفحات آثار ادبیات روسی به ما یاد می گیرند که به والدین، افراد سالخورده توجه داشته باشند، نه تنها آنها را، مانند Katerina Ivanovna از داستان Powest Telegram. Nastya برای مراسم تشییع جنازه دیر بود، اما به نظر می رسد که او با سرنوشت مجازات خواهد شد، زیرا او هرگز فرصتی برای اصلاح اشتباهات خود نخواهد داشت.

4. من خطوط M. Yu را می خوانم. Lermontov: "چگونه زندگی وحشتناک این را به تنهایی به ما تنها در تنهایی ...: این خطوط از شعر" تنهایی "نوشته شده در سال 1830 است. حوادث زندگی، شخصیت شاعر به این واقعیت کمک کرد که انگیزه تنهایی یکی از اصلی ترین کار نبوغ شعر روسی بود.

5. مشکل نگرش به زبان مادری، کلمه

1. خطوط از شعر n.v.gogol "dead souls" را به یاد می آورم. یکی از Digresses Lyrical در مورد پوشش نویسنده به کلمه روسی صحبت می کند، که "به شدت دردناک و Boyko از زیر قلب خود را شکسته، آن را جوش و سوزاندن." گوگول کلمه روسی را تحسین می کند و در عشق به خالق خود - مردم روسیه اعتراف می کند.

2. خطوط شعر درخشان ایوان بونین "کلمه" به نظر می رسد سرود به کلمه. شاعر می گوید: من قادر خواهم بود از حداقل نیروها مراقبت کنم، در روزهای خشم و رنج، هدیه ما جاودانه سخنرانی است.

3. K. Paust در یکی از مقالات خود را در مورد خواص جادویی و ثروت از کلمه روسی صحبت می کند. او معتقد است که "کلمات روسی خود را شعر شعله می کنند." در آنها، به گفته نویسنده، تجربه قرن ها از مردم پنهان است. ما باید از نویسنده با نگرش دقیق و متفکرانه نسبت به کلمه بومی یاد بگیریم.

4. "روس ها روسیه را می کشند" - این نام مقاله M. Molina است، که با خشم، می گوید که jarhogs به سخنرانی ما، همه نوع "blatnich" نفوذ می کنند. گاهی اوقات مخاطبان چند منظوره به یک زبان مراجعه می کنند، بیشتر در سلول زندان نسبت به یک جامعه متمدن مرتبط هستند. M. Molina معتقد است که اولین وظیفه ملت، زبان نیست.

6. مشکل وضعیت تلویزیون مدرن، نفوذ تلویزیون به ازای هر نفر

1. چقدر متاسفم که نشان می دهد بسیار کم برنامه های واقعا ایستاده، اجرای، فیلم ها. من هرگز تصور از فیلم "پر شده" را در داستان V. Zheleznikov فراموش نخواهم کرد. نوجوانان اغلب بی رحمانه هستند، و داستان، مانند فیلم، به خوبی، عدالت، تحمل نسبت به دیگران را آموزش می دهد، هرچند بر شما.

2. من می خواهم فیلم های سبک تر، فیلم های سبک را در تلویزیون نشان دهم. چند بار فیلم را تماشا می کنم "و سپیده ها در اینجا آرام هستند، که توسط داستان Boris Vasilyeva ایجاد شده است، و این تصور همچنان همانند اولین بار باقی می ماند. Foreman Fedot Vaskov و پنج دختر جوان نبرد نابرابر را با شانزده آلمانی انجام می دهند. به خصوص من را به جهنم از مرگ زنیا تکان داد: زیبایی در مبارزه برای آزادی و برنده شدن بود. این آثار این است که ما را به پاتریوت ها آموزش می دهد، و نه توسط خودخواهانه، فکر می کنم مهم، و نه در مورد چگونگی چیزهای مد روز در ستاره پاپ بعدی.

7. مشکل زیست محیطی، نفوذ طبیعت، زیبایی او بر دنیای درونی انسان، نفوذ طبیعت بر یک مرد

1. رومی Chingiza Aitmatova "Floha" - هشدار به بشر که جهان ممکن است ناپدید شود. Mojuncums قومی به زیبایی مناظر قابل توجه است. در اینجا هزاران سال حیوانات و پرندگان را در هماهنگی کامل زندگی می کردند. اما مرد این سلاح را اختراع کرد و خون سایگاس بی نظیر پور پور، مرگ در شعله های آتش گرفت. این سیاره در هرج و مرج غوطه ور می شود، شر بالا می گیرد. نویسنده از ما می خواهد در مورد این واقعیت که جهان شکننده طبیعت، وجود آن در دست ما است، فکر می کند.

2. خواندن داستان v.g. Rasputin "خداحافظی به مادر"، شما می دانید که چگونه طبیعت و انسان از یکدیگر جدا نیستند. نویسنده ما را به عنوان دریاچه های شکننده، رودخانه ها، جزایر، جنگل ها هشدار می دهد - همه چیزهایی که ما می نامیم میهن می نامیم. شمشیر سرنوشت در بالای ماتلی، یک جزیره زیبا، به سیل، ذکر شده است. Daria Pinigina، قهرمان داستان، مسئولیت شخصی را به اجداد مرده برای همه چیز که اتفاق می افتد، احساس می کند. نویسنده در مورد تداوم مشکلات زیست محیطی و اخلاقی صحبت می کند. اگر عشق به زمین که به شما داد، وجود ندارد، اگر شما ارتباط خون با طبیعت را احساس نمی کنید، زیبایی او را نمی بینید، سپس میوه های تمدن بد می شود، و انسان از طبیعت پادشاه می شود، با توجه به نویسنده، یک دیوانه.

3. در یکی از مقالات روزنامه نگاری او، V.Solukhin نشان می دهد که ما خلوص هوا را متوجه نمی شویم، رنگ زمردی از چمن، همه چیز را درک نمی کنیم: "چمن او چمن، بسیاری از او". اما چگونه وحشتناک به نگاه به زمین ضد یخ با قارچ سیاه و سفید. ما باید از چنین دنیای آشنا و شکننده - سیاره زمین مراقبت کنیم.

8. مشکل رحمت، انسان گرایی

1. جادوگران آثار ادبیات روسی به ما یاد می گیرند که به کسانی که به علت شرایط مختلف یا بی عدالتی اجتماعی، در پایین زندگی یا در وضعیت دشواری هستند، مهربان باشند. سهام داستان A.S.S.S. Pushkin "STATIONANDER"، در مورد سامسون Vyrina، برای اولین بار در ادبیات روسیه نشان داد که هر فرد سزاوار همدردی، احترام، محبت، برای هر پله اجتماعی او بود.

2. در یکی از مقالات روزنامه نگاری او، D. Garin استدلال می کند که رحمت، متاسفانه زندگی ما را ترک می کند. ما آموخته ایم که مقایسه کنیم، همدردی کنیم. "رحمت شدید - این بدان معنی است که فرد یکی از مهمترین تظاهرات موثر اخلاقی را محروم سازد." او مطمئن است که این احساس باید از دوران کودکی در انسان مطرح شود، زیرا اگر از آن استفاده نشده باشد، "ضعیف و آتروفی".

3. برای داستان "سرنوشت مرد" Sholokhov. "خاکستر پاپ" چشم سربازان کوه یک مرد کوچک را دید، روح روسیه را از تلفات بی شماری بیرون نیافت

9. مشکل رابطه "پدران" و "کودکان" 1. مشکل حاضر درگیری نسل ها در مورد صفحات جدید "پدران و کودکان" I. S. Turgenev است. بازاروف، نماینده نسل جوان، به دنبال اصلاح جامعه است، اما برخی از "چیزهای کوچک" را قربانی می کند - تمام سنت های اجداد، هنر. Pavel Petrovich Kirsanov نمی تواند ببیند ویژگی های مثبت رقیب او این درگیری نسل است. جوانان به خاطر سن، به توصیه های عاقلانه از بزرگان گوش نمی دهند و "پدران"، به دلیل سن، نمی توانند یک جدید را اتخاذ کنند، اغلب پیشرونده. هر نسل، به نظر من، باید برای جلوگیری از تناقض ها به خطر بیفتد.

2. قهرمان داستان V. Rasputin "آخرین مهلت" از پیر زن آنا از این واقعیت رنج می برد که او به زودی می میرد، و به این دلیل که خانواده واقعا شکست خورده اند. این یک بیگانگی بین فرزندانش وجود دارد. .

11 مشکل ظلم و ستم جهان مدرن، مردم؛ مشکل خشونت

1. ردیف رمان داستوفسکی "جرم و مجازات" ما را به واقعیت بزرگ یاد می دهد: ظلم و ستم، قتل، "خون بر وجدان"، اختراع شده توسط Raskolnikov - پوچ، زیرا تنها خدا می تواند زندگی را تحمیل کند یا آن را محروم کند. Dostoevsky به ما می گوید که چه چیزی بی رحمانه است، فرمان های عالی خوب و رحمت را مورد انتقاد قرار داد - این بدان معنی است که روح خود را از بین ببرد.

2. میله داستان V. P. Astafieva "Lyudochka" به شهر آمد تا کار کند. بیش از او، و دختر رنج می برد، اما همدردی از مادر، و نه Gavrilovna پیدا نمی کند. دایره انسانی برای نجات قهرمان نبود، و او خودکشی کرد.

3. ظلم و ستم دنیای مدرن به خانه های ما از صفحه نمایش های تلویزیونی شکسته می شود. خون هر دقیقه، خبرنگاران جزئیات مربوط به فاجعه را طعم می دهند، مانند کلاهک ها، چرخاندن بدن های مرده، قلب ما را به بی تفاوتی و تجاوز می اندازند.

12 مشکل ارزش واقعی و نادرست.

1. در یک داستان کوچک، A.P.Hehkhova "Violin Rhodesld" مسائل مهم اخلاق را مطرح می کند. Yakov برنز، تابوت، از دست دادن، به ویژه اگر کسی از بین رفته است، اما درگذشت. حتی با همسرش، که او هیچ کلمه ای خوب نگفت، او این اقدام را برای ساخت یک تابوت حذف می کند. فقط قبل از قهرمان مرگ او درک می کند که زیان های واقعی چیست. این کمبود روابط خوب در خانواده، عشق، رحمت و شفقت است. فقط این مقادیر واقعی است که ارزش آن را دارد.

2. خطوط قبلی جاودانه " روح های مرده"گوگول، زمانی که Chichotes در توپ فرماندار انتخاب می کند، به آنها به رویکرد - به" چربی "یا" نازک ". این قهرمان به دنبال ثروت است و در تمام هزینه ها، به این ترتیب به "Tolstoy" می پیوندد، جایی که همه چهره های آشنا پیدا می کنند. این انتخاب اخلاقی او است که سرنوشت بیشتری را تعریف می کند.

13 مشکل افتخار، وجدان.

مشکل وجدان یکی از اصلی ترین داستان در داستان V.G. Zasputina "زندگی می کنند و به یاد داشته باشید". ملاقات با شوهرش - Deserter برای شخصیت اصلی، Nastains Guskova، و شادی و آرد می شود. قبل از جنگ، آنها از یک کودک خوابید، و در حال حاضر، زمانی که آندری مجبور به پنهان کردن، سرنوشت به آنها چنین شانس می دهد. دیوارها مانند یک جنایتکار احساس می کنند، زیرا آرد وجدان را نمی توان با هر چیزی مقایسه کرد، بنابراین قهرمان گناه وحشتناکی می کند - به رودخانه می رود، خود را از بین می برد و یک کودک بی حد و حصر را می برد.

2. در ادبیات روسی، بسیاری از آثار عالی وجود دارد که قادر به بالا بردن یک فرد، آن را بهتر، تمیز کننده. خواندن ردیف داستان دختر "کاپیتان کاپیتان"، همراه با پیتر گرینو، ما مسیر تست ها، اشتباهات، مسیر دانش حقیقت، درک عقل، عشق و رحمت را تصویب می کنیم. این به احتمال زیاد نیست که نویسنده پیش از داستان توسط epigraph پیش از این است: "مراقبت از افتخار Smalod." خواندن خطوط بزرگ، من می خواهم این قانون را دنبال کنم.

14 مشکل ارزش معنوی کتاب در تربیت و آموزش یک فرد

1. کتاب یکی از عوامل مهم در آموزش و پرورش و آموزش یک فرد بود. او به ما عشق، افتخار، خوب، رحمت می آموزد. سکته مغزی «پیامبر پیامبر» در حافظه ظاهر می شود، که شاعر بزرگ ماموریت شاعر، نویسنده، ماموریت هنر این کلمه را تعیین می کند - "گلاگول قلب مردم را می سوزاند". کتاب ها به ما زیبایی آموزش می دهند، با توجه به قوانین خیر و وجدان کمک می کنند.

2. کتاب های ابدی که در آن یک نسل نیست، به وجود آمد. زمان داستان داستان M. Gorky "پیرمرد Izergil" توسط Danko نقل شده است، که مسیر را با قلب سوزان خود را پوشش داده است، به ما نشان می دهد عشق حقیقی به انسان، نمونه ای از بی تفاوتی و خودخواهی.

15 مشکل انتخاب های اخلاقی بین خیر و شر، دروغ و حقیقت

1. صفحات ادبیات روسی چند نمونه وجود دارد زمانی که شخصیت های آثار بین خیر و شر، حقیقت و دروغ است. قهرمان رمان Dostoevsky "جرم و جنایت و مجازات" Rodion از Raskolnikov با یک ایده شیطانی وسواس است. "موجودی من لرزش یا درست است که من دارم؟" - او پرسید. در قلب او یک مبارزه از نیروهای تاریک و نور وجود دارد، و تنها از طریق خون، قتل و آرد معنوی وحشتناک، او به حقیقت می آید، که بی رحمانه نیست، و عشق، رحمت می تواند نجات دهد.

2. Azlo، به گفته نویسنده بزرگ، به گفته نویسنده بزرگ، به گفته F.M.Dostoysk، همیشه در برابر شخص خود، قتل بخشی از روح را تبدیل می کند. پیتر پتروویچ لوژین، قهرمان رمان "جرم و مجازات" - خریدار، یک مرد کسب و کار. این محکومیت در محکومیت است که تنها در فصل گوشه قرار می گیرد. این قهرمان پیشگیری از زندگی ایالات متحده در قرن 21 است که فراموشی از حقایق ابدی همیشه منجر به فاجعه می شود.

3. قهرمان داستان ویکتور Astafieva "اسب با یک مون صورتی" برای همیشه درس را به یاد می آورد. فریب دادن مادربزرگ مجازات وحشتناک ترین وجدان او یک "اسب" شیرینی زنجفیلی بود که مادربزرگ هنوز پسر را خریداری کرد، علیرغم سوء رفتار او.

4. منتقد ادبی دانشمند مشهور yu.m. لوتمن در یکی از مقالات روزنامه نگاری خود، با توجه به دانش آموزان، جوانان، استدلال کرد که یک فرد زمانی که یک انتخاب ظاهر می شود، موقعیت های زیادی دارد. مهم است که این انتخاب توسط وجدان دیکته شده است.

16 مشکل فاشیسم، ناسیونالیسم

1. یادگیری ملی گرایی در داستان خود را "Tuchka Golden" افتتاح شد، آناتولی پالپاشین را باز کرد. نویسنده، روایت سرکوب نسبت به چچن، جدایی مردم را بر اساس ملی محکوم می کند.

17 مشکل اعتیاد به مواد مخدر

مشکل اعتیاد به مواد مخدر در درجه اول مسئله اخلاق است. قهرمان روم Chingiza Aitmatova "Floh" Grishan، رهبر گروهی از بچه ها جمع آوری و گسترش داروها، فکر نمی کند که شیوه زندگی خراب شود. برای او و او مانند چیز اصلی - قرار دادن پول، پول. قبل از بچه ها، یک انتخاب بوجود می آید: با چه کسی با Grishhan یا Avdius بروید، که سعی دارد آنها را نجات دهد. متأسفانه، آنها شر را انتخاب می کنند. در مورد آن صحبت می کند، نویسنده در مورد ارتباط مسئله اعتیاد به مواد مخدر، در مورد منابع اخلاقی آن صحبت می کند. هجده مشکل سرگرمی کامپیوترها، وابستگی کامپیوتر

1. تمدن را متوقف نکنید، اما هیچ کامپیوتر هرگز جایگزین ارتباطات زنده یا یک کتاب خوب نیست که فکر می کند، و نه فقط اطلاعات آماده شده را دانلود کنید. رومی Bulgakova "استاد و مارگاریتا" می تواند بسیاری از زمان ها را رد کند. من فیلم او را دوست نداشتم، به نظر می رسید جعلی بی ادب بود. درباره عشق ابدی، در مورد Yershalaim باستان، Yeshua و Pontius، دیدند تا خود را بخواند، فکر می کند در هر کلمه. فقط پس از آن می توانم درک کنم که نویسنده می خواستم بگویم.

19 مشکل زایمان

1. چه چیزی در همه ساحل برای فرزندش خواهد بود. قهرمان جدید Maxim Gorky "مادر" تبدیل به یک انقلابی شد، برای خود کشف شد دنیای جدید، دنیای روابط انسانی کاملا متفاوت، آموخته به خواندن به منظور نزدیک شدن به پسر به او اعتماد به نفس، حقیقت آن بدون قید و شرط از هم جدا شد.

2. در مقاله روزنامه نگاری خود "من را ببخش، مادر ..." نویسنده A. الکسین مطمئن است که لازم است همه چیز را در زمان به آنها بگویم، در طول عمر مادران به آنها بگویید همه چیز مهربان است، تا همه چیز را برای آنها فراهم کند ، از آنجا که مادر بچه ها را به فرزندان می دهد و هرگز به چیزی نیاز ندارند.

20 مشکل اثر فرهنگ توده در هر فرد

1. به اصطلاح فرهنگ جمعی حتی کتاب هایی که سعی در ایجاد یک بار، راحت برای خواندن دارند. قفسه های کتاب فروشی ها با رومیان Ustinova، Dashkova و مانند آن حرکت می کنند. توطئه های یکنواخت، قهرمانان مشابه. این تاسف است که تقاضا برای اشعار، در آثار محتوای معنوی وجود ندارد. آنها چنین درآمد هایی را به عنوان کتاب ها در پوشش های نرم به ارمغان نمی آورند. من یک بلوک Toromik را می گیرم و عمق او، منحصر به فرد را شگفت زده کردم. آیا مدرن نیست؟ ما به جای رفتن به راه خود، غرب را کپی می کنیم. این بلوک نشان دهنده چوسانس روسیه است: روسیه - اسفنکس. لیس زدن و متاسفم، و ریختن به خون سیاه، او به نظر می رسد، به نظر می رسد، به نظر می رسد، به نظر می رسد، و با نفرت، و با عشق

(استدلال ها توسط یک معلم Mobu Sosh No. 19. Korenevsk Krasnodar قلمرو غاز Svetlana Anatolyevna)

محل تولد در سرنوشت و زندگی یک فرد چیست؟ میهن نمی تواند، و همچنین کلمه "شادی"، برای تعیین یک کلمه یا حتی عبارت. معمولا این کشور است که یک فرد متولد شده و رشد کرده است. سرزمین مادری جایی است که او بهترین سال های زندگی خود را صرف کرد، سال های دوران کودکی؛ این سرنوشت او است که او رابطه او را احساس می کند.

این از سن زینتی است، بزرگسالان یک مرد کوچک را به عشق می آموزند و به زادگاه افتخار می کنند، هرچند که باشد. آنها به احترام، تحسین، محتوا و ایجاد یک احساس وطن پرستی به کشورشان آموزش می دهند. تغییر جهان از بزرگسالان، کودک به سنت ها، مذهب و فرهنگ خانواده اش شکننده است و در حقیقت و دولت آنهاست. در این دوره زندگی، او "همه چیز را مانند یک اسفنج جذب می کند"، به یاد آوردن حتی کوچکترین جزئیات.

F. Bekcon گفت: "عشق به وطن با خانواده شروع می شود." و اگر هماهنگ، عشق و نظم در خانواده وجود داشته باشد، این همه شخصیت فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. عشق به میهن با عشق به والدین شروع می شود. من از خویشاوندان شما قدردانی می کنم، شخص نیز از کشور مادری خود قدردانی خواهد کرد و به هر نحوی که همدردی می شود. دوم، کجا سرزمین مادری آغاز می شود، عشق به ایمان اجداد و به طور کلی به حافظه اجداد است. تاریخ هر کشور فردی است و پر از لحظات کنجکاوی آنها است. من معتقدم که یک ساکن یک کشور خاص باید تاریخ این سرزمین ها را بداند، جایی که او رشد کرد و به حال حاضر زندگی می کرد. برای فردی که تاریخچه مردمش را نمی داند، سخت خواهد بود.

روسیه یک کشور با آینده ای عالی، غیر قابل درک واقعی و بسیار مهربان است. این کشور هزاره را تشکیل داده است، اما فرهنگ روسیه خیلی زودتر آغاز شد. خوب، چگونه به یک فرد روسی برای کشور من افتخار نکن، اگر او از آن بسیار جان سالم به در برد، همانطور که او دفاع کرد.

من از گذشته به سرزمین من افتخار می کنم. البته، زیان ها و برندهای وجود داشت. اما پیروزی ها متفاوت بودند. سوال پرسید: موفقیت چیست؟ موفقیت قدرت فیزیکی نیست، نه در چرخ دنده ... موفقیت در روح روسیه ما، به در اقدامات جسورانه، در عقل از حاکمان، در دست یک دهقان ساده است! ارزش ما مردم است. یک مرد روسی، او در سرزمین روسیه مطرح شده است، که همیشه بوده است، و ما خواهد بود. همه قدرت در عشق به خانواده، به پدر و مادر، به طبیعت.

یکی دیگر از نکات مهم، ایمان است. ایمان به آینده، در بهترین حالت. کسانی که در جنگ جهانی دوم جنگیدند، آنها خود را پشیمان نکردند، آنها فکر نمی کردند که آنها بمیرند ... آنها با این ایده جنگیدند که به خاطر فرزندان و نوه های خود به خاطر فرزندان و نوه های خود می میرند به خاطر روسیه، که بود، و خواهد بود. آنها با وطن پرستی به نبرد رفتند و این روحیه، این ایمان به مبارزان کمک کرد تا به موفقیت دست یابند. هنگامی که این افکار از من در سر من بوجود می آیند، به نظر می رسد که خداوند خودش در کنار ما بود و عدالت پیروز شد. حافظه قهرمانان سرزمین ما، روشن می کند که کسی برای مثال وجود دارد. قهرمانان، مانند شاهکارهای خود، آنها برای همیشه در قلب مردم روسیه زندگی خواهند کرد. قدرت ما در حافظه سوء استفاده از قهرمانان ما.

ایمان، وجدان را افزایش می دهد. یک مرد بدون وجدان نمی تواند سرزمین خود را دوست داشته باشد، تنها می تواند از آن استفاده کند، و گاهی حتی، متاسفانه، به فروش می رسد.

عشق میهن هنر ضمنی است. این در عمق روح انسان پنهان است. برخی از آن پنهان است، برخی به طور فعال هستند. هر کس کشور خود را به شیوه خود دوست دارد. حتی کسانی که می گویند هیچ چیز خوب در دولت وجود ندارد که همه آنها را سقوط می کند که مردم دولت را غارت می کنند، بلکه پاتریوت ها هستند. کلمات آنها غمگین هستند، اما اگر متوجه شوید، آنها فکر می کنند و نگران قدرت خود هستند، سوالات خود را مطرح می کنند، سعی کنید پاسخ خود را برای خود پیدا کنید، نقطه نظر خود را توجیه کنید. همه افکار این افراد هنوز در مورد میهن خود هستند: به این معنی که آنها در مورد آن نگران هستند؛ بنابراین، آنها می خواهند کشور را حداقل یک قطره بهتر بسازند؛ بنابراین آنها قدرت خود و مردم خود را آرزو می کنند.

عشق کشور شما به این معنا نیست که شما باید به تمام وجوه خیرخواهانه ملحق شوید. ابتدا باید از خودتان شروع کنید، از خود آموزش در خود و تقویت احساس وطن پرستی. با خودتان شروع کنید - این آغاز شروع شد. خیلی به سادگی به بستر، نه غمگین دیگران ... حتی اعمال کوچک خوب می تواند جهان بینی یک فرد را تغییر دهد. خوب به دیگران، یک مرد روحانی تحصیل کرده است، او خودش خوب می شود تا همسایه خود را بسازد. مودب بودن، شایستگی و لبخند همیشه در جامعه منفی و قابل توجه است. البته، یکی در این زمینه یک جنگجو نیست، بنابراین هر فرد باید در مورد مشکل خود سازماندهی اقدامات و دیدگاه های خود فکر کند.

هر فرد مفهوم "میهن" را در دیدگاه های زندگی خود ارزیابی می کند. برای کسی، این یک کشور کل، برای کسی، شهر، روستا، روستا است. جایی که او متولد شد یا جایی که رشد کرد. اما شاید یک مکان کوچک وجود داشته باشد که فرد خود را دوست داشت و از زمان اقامتش بومی شد. و برای کسی، میهن محدود شده توسط دیوارهای آپارتمان ...

سرزمین مادری جایی است که فرد در خانه احساس می کند، جایی که او لذت بخش است، جایی که پس از خروج طولانی او می خواهد دوباره و دوباره برگردد. این ممکن است محل زندگی پیشینیانش باشد، ممکن است جایی باشد که او متولد شد، رشد کرد، اما ممکن است اتفاق بیفتد که فرد در جایی که او متولد شده و رشد کرده است، زندگی می کند، اما او میهن خود را قدردانی نمی کند ، او او را قبول نمی کند. متاسفانه آگاه است که چنین افرادی وجود دارند، اما آنها وجود دارد ... آیا این کسی است که از منابع طبیعی کشور محافظت نمی کند ارزش سوء استفاده های تاریخی را ارزیابی نمی کند، از آثار تاریخی و گنجینه های فرهنگی، شاید یک پاتریوت و تمام قلب من قدردانی نمی کند کشور شما؟ اگر این شخص به این طریق می آید، اما کاملا متفاوت صحبت می کند، به این معنی است که او خود را متضرر می کند.

بسیار توهین آمیز برای دیدن اخبار گزارش شده است که برخی از شخصیت ها برای اهداف مزدور، فریب آخرین جانبازان باقی مانده بزرگ جنگ وطن پرست، آنها گران ترین آنها را سرقت می کنند، آنها دستورات و مدال دارند. این افراد مسن تر برای زندگی ما در معرض خطر زندگی خود بودند. آنها ارزش بالاترین جایزه ها را دارند و به نظر می رسد که کسانی که برای آنها زندگی خود را پشیمان نکرده اند، اکنون از آن استفاده می کنیم ... بسیار خشمگین است. این افراد پنیر نمی دانند جنگ چه چیزی است، آنها زندگی را نمی بینند، زیرا آنها جانبازانش را دیدند، اما در آن، زلزله ها همچنان جنایات حیله گری خود را ایجاد می کنند.

من خودم متولد شدم و در روسیه، در مسکو بزرگ شدم. که در دوران کودکی هنوز هم سخت است که مرزها و محدودیت های روسیه را تحقق بخشید، اما در طول زمان امکان پذیر است. محیط اطراف بستگان و عزیزان به یاد میآید. این خاطرات دوران کودکی بسیار گران هستند، هر فرد و هر کس خودشان را دارند. دوران کودکی کسی سنگین بود، کسی آسان است. تجزیه و تحلیل سالهای دوران کودکی شما می توانم بگویم که من "وسط طلایی" داشتم. من هر دو خوب را به یاد می آورم، و نه لحظات بسیار دلپذیر، اما با این حال خوب است. با تغییر در فصل، مسکو همیشه به نظر من متفاوت بود. او و گرم، با clarops در حوضچه ها، با شکوفایی لیلاک و برگ های سبز از بستر. و پاییز، با گذشت چند رنگ، باران، باران، باد و گودال. زمستان، سرد، با برف ترد در زیر پاها، اسکیت بر روی سیلندر با اسلایدها، و برف های کرکی در آسمان. همه اینها به طور طبیعی از سال به سال تکرار می شود، اما هر سال برجسته خود را دارد، چیزی جدید است، نه مشابه. در زمستان، به ویژه جالب بود که مردم را به عنوان آنها برای سال نو آماده، خرید درختان و هدایا برای عزیزان، جالب بود.

مسکو است بزرگترین شهر روسیه. من افتخار می کنم که چه چیزی در پایتخت دولت ما متولد شده است. پس از همه، بسیاری از مردم رویای گرفتن اینجا هستند. تاریخ قرن ها از شهر بسیار جالب است. بسیاری از آثار فرهنگی و معماری در مرکز شهر وجود دارد. من می توانم در هر زمان بر روی میدان قدیمی اربات یا قرمز پیاده روی کنم. هر بار، در آنجا، من چیزی جالب و جدید را باز می کنم. این گوشه پر جنب و جوش ترین سرمایه ما است - مرکز. زیبایی مسکو متعدد است. من خیلی زادگاهم را دوست دارم

من نمی توانم در مورد جایی که من به همان اندازه مانند خودم صحبت نمی کنم. از دوران کودکی، من حتی بیشتر از زندگی در آنجا به یاد می آورم از زندگی در مسکو.

این محل دور از مسکو، در حومه، در شمال شرق نیست. این یک کلبه است که پدربزرگ و مادربزرگ من بیش از پانزده سال زندگی می کنند. بسیاری از چیزهای جالب در آنجا اتفاق افتاد. به یاد آوردن زندگی نوزاد من در محل، من می خواهم لبخند بزنم، زیرا آنجا بود که من می دانستم و خیلی درک می کنم، این بود که آرام، ارتباط با طبیعت، دانش جهان بود. اگر یک کودک سعی در باز کردن اسرار طبیعت برای خود داشته باشد، او برای آینده بسیار مطالعه می کند، به خصوص اگر مربیان خوب به عنوان پدربزرگ و مادربزرگ در نزدیکی وجود داشته باشند.

پدربزرگ و مادربزرگ من چند بز، گربه و یک سگ را نگه می دارد. و در نزدیکی یک جنگل بزرگ وجود دارد، یک حوضچه وجود دارد، هنوز هم دور و رودخانه است. طبیعت احاطه شده است. و فردی که در مسکو زندگی می کند، به سادگی ضروری است حداقل گاهی اوقات در طبیعت باشد، در میان سکوت و آرامش. تماشای حیوانات بسیار جالب است، عادت های آنها به رسمیت شناخته شده، عادت ها. آنها شخصیت فردی هستند، من به خوبی به یاد می آورم که هر یک از بز ها شخصیت خود را داشتند. این مانند جامعه خود بود، با یک رهبر و ثابت شد. بز ها، همانطور که در جامعه عادی هستند، درگیری ها، احترام و کمک متقابل وجود دارد. شیر آنها بسیار مفید است، اجازه دهید و نه همه او را دوست دارد، اما فقط یک گنج از ویتامین ها و مواد معدنی وجود دارد. در خانواده ام، من آموختم که او را از دوران کودکی بنوشم، و اکنون او را خیلی دوست دارم. برای گربه ها، متوجه شدم که غرق شدن آنها بسیار آرام است. من علاقه مند بودم به تماشای گربه از خیابان بروم و به پدربزرگم بر روی معده رفتم، پدربزرگ من سرش را تکان داد و او تکان داد. به نظر می رسد گربه ها درمان می شوند. حتی اگر فرد سالم باشد، اعصاب درمان می شوند، تنش حذف می شود. من همچنین دوست داشتم حشرات را تماشا کنم. به عنوان عجیب نیست، من کرم ها را دوست داشتم. من آنها را از زمین بیرون کردم و سعی کردم ببینم من آنها را در یک جار با زمین قرار دادم و سعی کردم شیوه زندگی خود را سرزنش کنم. این نیز با آهنگ های کلم بود. من آنها را در یک جار گذاشتم و برگ های کلم را تغذیه کردم. با گذشت زمان، تا پاییز آنها به کاکائو تبدیل شدند. این اولین کشف است که من خودم را آموخته ام، هنوز در مدرسه تحصیل نکرده ام و نمی دانم قوانین طبیعت. مشاهده باغ و حیوانات به نظر من بسیار جالب و جذاب بود. هر روز چیزی جدیدی را باز کردم. البته پدربزرگ من، مادربزرگ و والدین به من کمک کرد، به سوالاتی که من نمی توانستم پیدا کنم پاسخ دادم. من دوست داشتم انرژی طبیعت، آرامش و حفظ حریم خصوصی را بپردازم. من دوست داشتم بازی کنم یا با والدینم بازی کنم من به یاد می آورم پیاده روی در حمام. من برای مدت طولانی دوست نداشتم تا در اتاق بخار بمانم، اما پدربزرگم مرا ساخت، جارو را تکان داد، و اکنون همه را با گرما روح من به یاد می آورم. اگر شما نیاز به یک مادربزرگ یا پدربزرگ دارید، من آن را به سختی گرفتم. من همچنین دوست داشتم راه رفتن با پدر برای قارچ. خیلی جالب در جنگل دیده می شود!

من می توانم به یاد داشته باشم و به یاد داشته باشم، و دوباره با شادی به آنجا می روم. بهترین سال های دوران کودکی من وجود داشت، من واقعا این زمان را دوست داشتم، گاهی اوقات حتی از لحاظ دلتنگی می خواهم به گذشته بازگردم، اما شما نمی توانید زمان را تغییر دهید و شما باید با زندگی به پیش بروید، باید به بهترین باور باشید .

من فکر می کنم زمانی که یک فرد چیزی برای به یاد آوردن قلب دلپذیر و نزدیک از دوران کودکی خود را خوب است. بلافاصله، آن را به صورت مسالمت آمیز و بسیار سبک تبدیل می شود.

اجازه دهید هر کس چنین جایی داشته باشد که بتواند (بیا) و احساس در خانه، احساس آرامش، صلح و شادی روح. اما هر کس می تواند جایی را پیدا کند که بومی، نزدیک و تسکین دهنده باشد. سرزمین مادری یک مفهوم گسترده است. خیلی بد اگر فرد نمی تواند خود را در هر نقطه پیدا کند؛ خوب، زمانی که یک مکان وجود دارد که مانند عشق به کل زندگی وجود دارد، او را جذب می کند و از لحاظ ذهنی فراخوانی می کند.

این یک احساس بسیار ارزشمند است - احساس می کند وطن، محل بومی. این همان چیزی است که شما آن را درک می کنید، با "pluses" و "منفی"؛ جایی که می خواهید دوباره و دوباره به عقب برگردید و زندگی کنید یا در آن محل بومی زندگی کنید، احساس شادی، افتخار می کنید و می خواهید بپیوندید که شما در محل بومی خود هستید؛ از کجا می خواهید تحت هر شرایطی، با هر گونه آب و هوا.

ما بسیاری از مردم در روسیه داریم، بلکه یک قلمرو بزرگ نیز هستیم تاریخ بزرگ. من فکر می کنم که وطن پرستی برای کشور ما باید از سال های کوچک و در طول زندگی به موهای خاکستری آورده شود. ما، روس ها، اگر ما می خواهیم، \u200b\u200bمی توانیم هر کاری را انجام دهیم. مهمترین چیز این است که باور کنید و از دست ندهید، سعی نکنید به شایعات و شایعات توجه نکنید، همه چیز روشن است که این یک تحریک از دشمنان و حسادت است. ما قوی هستیم، قوی هستیم. همه ما می توانیم. و مردم، مهمترین چیز این است که روح را سقوط نکنیم. اگر هر فرد سعی می کند حتی خود را بهتر کند، پس از آن بزرگ خواهد بود. جامعه وطن پرستی مادری

روسیه یکی از کشورهای چند ملیتی جهان است. مردم حتی بیشتر بودند، اما فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی او منجر به این بود که برخی از متحدان از ما جدا شدند. به طور کلی، کشور ما بسیار دوستانه است، بسیاری از مردم در یک کشور زندگی می کنند، همراه با یکدیگر، در جهان زندگی می کنند. ما با این واقعیت متحد هستیم که ما یک میهن داریم، یک داستان، ما در یک قدرت بزرگ زندگی می کنیم، و همه آنها با هم افتخار می کنند.

من سالهای گذشته را با یک زمان حاضر مقایسه می کنم، و در حقیقت، ما واقعا شروع به رشد وطن پرستی کردیم. جشن "روز پیروزی بزرگ"، سازمان "65 سالگرد نبرد در نزدیکی مسکو"، خروج دانش آموزان در شهر قهرمانان.

بگذارید، در حال حاضر پیشگامان و ساکنان Komsomol وجود ندارد، اما دانش آموزان هنوز با راهپیمایی های مختلف، صفوف، رنگ ها به آثار تاریخی آشنا هستند، سازمان های مدرسه را به جانبازان کمک می کنند تا در یتیم خانه ها، رویدادهای مختلف را ترک کنند. من خودم در چنین سازمان بودم. و من هیچ چیز اشتباهی برای جمع آوری یک گروه نمی بینم و به بازدید از کودکان معلول به یتیم خانه می روم، زیرا آنها همانند ما هستند، فقط آنها مشکلات بهداشتی دارند، آنها ارتباطات و احساسات مثبت ندارند و این بچه ها خواهند بود بنابراین این مفید است.

به یاد داشته باشید که این تابستان کل کشور در مورد شرکت کنندگان ما در المپیک نگران بود. این در اخبار گفته شد، در روزنامه ها نوشت، پوسترهای مختلف مبارزات انتخاباتی آویزان در خیابان ها، با هدف حمایت از شرکت کنندگان ما از المپیاد. من بسیار خوشحال شدم که چنین دارایی های جمعیت را ببینم.

"آنها میهن را دوست دارند نه برای این واقعیت که عالی است، اما برای این واقعیت که او" (Seneca Lutchi Anne (جونیور)). این همان چیزی است که وطن پرست واقعی می تواند بگوید. سرزمین مادری، او نباید ویژه باشد، هرگز فتح، او باید او باشد! مال تو چیه. در مورد شما صحبت می کنید و فکر می کنید. هرگز خیانت نخواهید کرد. و عصبانی نشوید، اگر چیزی در زندگی ساکت نیست، به کشور، او را در مشکلات من سرزنش می کند. اول از همه، شما باید به خودتان و محیط اطراف خود نگاه کنید، نهادهای زندگی خود را ایجاد کنید. به جزئیات بیشتر در نظر گرفتن مشکل از طرف های مختلف ممکن است در دو صورت حساب حل شود، اما شما لازم نیست که میهن من را مجازات کنید. او به شما تولد داد، او را شامل می شود، او شما را قبول خواهد کرد.

نقطه نظر لیبرال: "سرزمین مادری آزادی است." یک گزینه وجود دارد: "مادری که یک فرد خود را پیدا می کند". (سرگئی Dovlatov). من نسخه S. Dovyttov را دوست دارم. این همه نمی تواند خود را پیدا کند، اما اگر خود را پیدا کردید، متوجه شدم که نزدیک و بومی شما بود، پس اجازه ندهید او بروید! سرزمین مادری - او در خود مرد، در احساسات، روح و جهان بینی است.

سرزمین مادری آسان نیست که زندگی کند و متعلق به یک کشور خاص جهان باشد، شما باید سنت ها، آداب و رسوم را دوست داشته باشید، فرهنگ و هنر این کشور را دوست داشته باشید. برای سفر و حفاظت از طبیعت و بناهای تاریخی معماری برای حفظ آنها برای نسل های آینده به عنوان آنها، چشم های زیبا، مرموز و خشنود از فرد روسیه و نه تنها.

محل بومی جایی است که شما دوست دارید و صبر کنید. کجا می آید و شما نمی توانید پیدا کنید که در آن به پایان می رسد. هنگامی که شما قبل از عظمت و ارزش میهن من احساس می کنید، غیرتیت شما. پس از همه، اگر دوست دارید، پس - نه به خیانت. نه برای هیچ چیز، اظهارات زیادی وجود دارد افراد معروف با توجه به محل تولد، بدهی به میهن و عشق به آن.

من فکر می کنم که هر فرد باید خود را درک کند، متوجه شدم که برای او یک میهن وجود دارد، در چه نور او آن را می بیند، و آیا او برای همه چیز آماده است.

متأسفانه، در ما دنیای مدرن همه چیز بسیار پیچیده تر است، افرادی هستند که به همه کشورشان می روند و خائنانی هستند که آن را می فروشند ...

سرزمین من روسیه است. این جایی است که من برگشتم و او همیشه به من خوشحال است. او مرا بلند کرد و مرا بلند کرد. و من از سرنوشت بسیار سپاسگزارم که من با یک مرد روسی متولد شدم، در این حس افتخار کلمه.

چالش ها و مسائل 1. آموزش و پرورش و فرهنگ 2. آموزش انسانی 3. نقش علم در زندگی مدرن 4. انسان و پیشرفت علمی 5. پیامدهای معنوی اکتشافات علمی 6. مبارزه با جدید و قدیمی به عنوان منبع توسعه تصویب پایان نامه ها 1. دانش جهان را نمی توان متوقف کرد. 2. پیشرفت علمی نباید جلوتر از فرصت های اخلاقی یک فرد باشد. 3. هدف علم یک مرد شاد است. نقل قول 1. ما می توانیم تا آنجا که ما می دانیم (Herclite، فیلسوف یونان باستان یونان). 2. هیچ تغییری توسعه نیست (فیلسوفان باستان). 3. ما به اندازه کافی متمدن به ساخت یک ماشین، اما بیش از حد ابتدایی برای استفاده از آن (K. Kraus، دانشمند آلمانی). 4. ما غارها را ترک کردیم، اما غار هنوز از ما خارج نشده است (A. regula). استدلال پیشرفت علمی و ویژگی های اخلاقی یک فرد 1) توسعه غیرقابل کنترل علم و فناوری به طور فزاینده ای مردم را ناراحت می کند. بیایید بچه ای را که به لباس پدرش فوت کرد، تصور کنیم. بر روی آن یک ژاکت بزرگ، شلوار بلند، کلاه ای که بر روی چشم اسلاید می کند ... آیا این نقاشی به یاد یک فرد مدرن؟ این یک اخلاق برای رشد، بالغ، بالغ نیست، او مالک یک تکنیک قدرتمند بود که می تواند تمام زندگی بر روی زمین را از بین ببرد. 2) بشریت در توسعه خود به موفقیت فوق العاده ای دست یافته است: یک کامپیوتر، تلفن، ربات، اتم فتح ... اما یک چیز عجیب و غریب: قوی تر شخص می شود، هشدار دهنده آینده در انتظار آینده است. چه اتفاقی برای ما اتفاق می افتد؟ کجا حرکت می کنیم؟ بیایید تصور کنیم یک راننده بی تجربه که با سرعت دیوانه در ماشین جدید خود عجله دارد. چقدر خوب احساس سرعت، چقدر خوب است که متوجه شوید که موتور قدرتمند با هر یک از جنبش های شما معلق است! اما ناگهان راننده با وحشت درک می کند که او نمی تواند ماشین خود را متوقف کند. بشریت شبیه به این راننده جوان است که به فاصله ناشناخته می رود، دانستن آنچه که با چرخاندن روشن می شود، نمی داند. 3) در اسطوره های عتیقه، افسانه ای در مورد پاندورا کشو وجود دارد. یک زن کشف یک کشو عجیب و غریب در خانه شوهرش. او می دانست که این موضوع یک خطر وحشتناک در خود است، اما کنجکاوی بسیار قوی بود که او نمی توانست ایستاد و درب را باز کرد. از جعبه تمام انواع مشکلات را پرواز کرد و در سراسر جهان پراکنده شد. در این اسطوره، احتیاط تمام بنا به نظر می رسد: اقدامات سریع در مسیر دانش می تواند منجر به نهایی فاجعه آمیز شود. 4) در داستان M. Bulgakov، دکتر Preobrazhensky PSA را به انسان تبدیل می کند. دانشمندان تشنگی را برای دانش درایو می کنند، تمایل به تغییر طبیعت. اما گاهی اوقات پیشرفت به عواقب وحشتناکی تبدیل می شود: موجودی نیش با "قلب سگ" هنوز یک فرد نیست، زیرا هیچ روحی در آن وجود ندارد، عشق، افتخار، اشراف نیست. 5) "ما به هواپیما سوار شدیم، اما نمی دانیم کجا می رسد!" - نوشتار مشهور روسی Y. Bondarev نوشت. در این کلمات، هشدار به همه بشر ظاهر شد. در واقع، ما گاهی اوقات بسیار بی دقت هستیم، ما کاری را انجام می دهیم "به هواپیما نشست"، بدون فکر کردن درباره آنچه که پیامدهای تصمیمات شتابزده ما و اقدامات بی فکر ما خواهد بود. و این عواقب می تواند کشنده باشد. 6) در چاپ، گزارش شده است که الیکسر جاودانگی به زودی ظاهر خواهد شد. مرگ در نهایت شکست خواهد خورد. اما بسیاری از مردم این خبر را نداشتند، در مخالفت با اضطراب، تشدید شد. چه چیزی برای یک فرد این جاودانگی پیچیده خواهد شد؟ 7) هنوز هیچ گونه اختلاف نظر در مورد چگونگی مشروعیت از دیدگاه اخلاقی، آزمایش های مرتبط با کلونینگ انسان وجود ندارد. چه کسی به عنوان یک نتیجه از این کلونینگ ظاهر می شود؟ برای موجودات چه خواهد بود؟ انسان؟ سایبورگ؟ ابزار تولید؟ 8) این است که به اعتقاد بر این باور است که پیشرفت علمی و تکنولوژیکی با برخی ممنوعیت ها متوقف می شود. به عنوان مثال، در انگلستان در طول توسعه سریع این تکنیک، جنبش لودیت ها را آغاز کرد، که در ناامیدی اتومبیل را شکست. مردم می توانند درک کنند: بسیاری از آنها کار خود را از دست دادند پس از آنکه عوامل شروع به استفاده از آن کردند. اما استفاده از دستاوردهای فنی موجب افزایش بهره وری شد، بنابراین عملکرد پیروان بعدی Ludda محکوم شد. چیز دیگری این است که آنها اعتراض خود را مجبور به فکر کردن در مورد سرنوشت مردم بتن، در مورد فوم که شما باید برای پرداخت به جلو پرداخت. 9) در یک داستان علمی تخیلی، در مورد چگونگی قهرمان بودن در خانه یک دانشمند معروف، یک کشتی را دیدم که در آن دوقلو او آویزان شد - یک کپی ژنتیکی. مهمان از این قانون بیرون آمد: "چگونه می توان یک موجود را مانند خود بسازید، و سپس او را بکشید؟" و در پاسخ شنیدم: "چرا فکر می کنید که من آن را انجام دادم؟ این او را به من ساخته است! " 10) Nikolay Copernicus پس از مدت طولانی تحقیقات طولانی مدت به این نتیجه رسید که مرکز جهان ما زمین نیست، بلکه خورشید است. اما دانشمند برای مدت طولانی برای انتشار داده ها در مورد باز شدن خود کاهش نیافت، زیرا او متوجه شد که چنین خبری به ارائه ارائه مردم در مورد M: IruseFore. و این می تواند منجر به پیامدهای غیر قابل پیش بینی شود. 11) امروز ما هنوز آموخته ایم که بسیاری از بیماری های کشنده را درمان کنیم، هنوز گرسنگی را شکست ندادم، دیگر مشکلات حل نشده است. با این حال، از نظر فنی انسان می تواند تمام زندگی را در این سیاره نابود کند. در یک زمان، زمین های محلی دایناسورها - هیولا های بزرگ، ماشین های قتل واقعی. در طول تکامل، این خزندگان غول پیکر ناپدید شدند. آیا بشر سرنوشت دایناسورها تکرار خواهد شد؟ 12) مواردی در تاریخ مواردی وجود داشت که در آن برخی از اسرارهایی که می توانند به بشریت آسیب برسانند عمدا تخریب شدند. به طور خاص، در 190s، پروفسور روسیه، پروفسور فیلیپوف، که روش انتقال رادیو را برای فاصله طولانی امواج شوک از انفجار اختراع کرد، در آزمایشگاه خود مرده بود. پس از آن، به ترتیب نیکلاس P، تمام اسناد به دست آمد و سوزانده شد و آزمایشگاه نابود شد. معلوم نیست که آیا پادشاه بخشی از منافع امنیت خود و یا بشریت آینده بود، اما چنین وسیله ای برای انتقال قدرت انفجار اتمی یا هیدروژن، واقعا برای جمعیت جهان فاجعه آمیز خواهد بود. 13) به تازگی، روزنامه ها گزارش دادند که کلیسای تحت ساخت و ساز در باتومی صورت گرفت. یک هفته بعد ساختمان اداره منطقه سقوط کرد. هفت نفر تحت خرابه فوت کردند. بسیاری از ساکنان این حوادث را به عنوان یک تصادف ساده درک نمی کنند، بلکه به عنوان یک هشدار قوی که جامعه مسیر اشتباه را انتخاب کرد. 14) در یکی از شهرهای اورال، آنها تصمیم گرفتند کلیسای رها شده را منفجر کنند تا در این محل، سنگ مرمر را آسانتر کند. هنگامی که انفجار رعد و برق شد، معلوم شد که اجاق سنگ مرمر در بسیاری از نقاط ترک خورده و برای استفاده مناسب نیست. این مثال به وضوح نشان می دهد که تشنگی برای مزایای لحظه ای، فرد را به تخریب بی معنی منجر می شود. قوانین توسعه اجتماعی. مرد و قدرت 1) داستان بسیاری از تلاش های ناموفق را می داند تا یک فرد شاد را خوشحال کند. اگر مردم آزادی داشته باشند، بهشت \u200b\u200bبه یک زندان تبدیل می شود. مادر تزار الکساندر 1 ژنرال Arakcheev، ایجاد شهرک های نظامی در ابتدای قرن نوزدهم، اهداف خوبی را دنبال کرد. دهقانان ممنوع ودکا را ممنوع کردند، در آخرین ساعتهایی که قرار بود به کلیسا بروند، کودکان باید به مدارس داده شوند، آنها ممنوع بودند که آنها را مجازات کنند. به نظر می رسد که همه چیز درست است! اما مردم مجبور شدند خوب باشند. آنها مجبور به عشق، کار، یادگیری ... و محروم از آزادی خود، تبدیل به یک برده، بازگرداندن: موج اعتراض جهانی افزایش یافت، و اصلاحات Arakcheev به حداقل رسید. 2) یک قبیله آفریقایی که در منطقه استوایی زندگی می کرد، تصمیم گرفت تا کمک کند. جوانان آفریقایی آموزش می دهند که آیا برنج را یاد بگیرند، آنها تراکتور، بذر را به ارمغان آوردند. این یک سال بود - آمد تا ببیند که چگونه قبیله با دانش جدید به دست آمد. ناامیدی زمانی که آنها متوجه شدند که قبیله به عنوان او زندگی می کردند، و توسط سیستم اولیه اولیه زندگی می کردند: آنها تراکتور را به کشاورزان فروختند و یک تعطیلات در سراسر کشور برای پول تجدید نظر شده تنظیم شد. این مثال یک شهادت فکری است که انسان انسان باید قبل از درک نیازهای خود بالغ شود، غیرممکن است که هر کسی غنی، هوشمندانه و شاد باشد. 3) در یک پادشاهی، خشکسالی قوی وجود داشت، مردم از گرسنگی و تشنگی جان خود را از دست دادند. پادشاه به پیشاپیش دعوت شد، که از کشورهای دور به آنها آمد. او پیش بینی کرد که خشکسالی به زودی به عنوان یک قربانی بیگانه پایان خواهد یافت. سپس پادشاه دستور داد تا کشیش را بکشند و او را به خوبی پرتاب کنند. خشکسالی تمام شد، اما از آن زمان شکار ثابت برای سرپرستان خارجی آغاز شد. 4) مورخ E. Tarl در یکی از کتاب های خود در مورد بازدید از دانشگاه نیکولای من مسکو. هنگامی که رودخانه تور او را با بهترین دانش آموزان معرفی کرد، نیکولای 1 گفت: "من به راحتی نیاز ندارم، اما من به تازه کارها نیاز دارم." نگرش نسبت به هوشمندانه و تازه کار در زمینه های مختلف دانش و هنر، به وضوح به ماهیت جامعه شهادت می دهد. 5) در سال 1848، نیکفارا نیکیتین به حل و فصل طولانی Baikonur فرستاده شد "برای سخنرانی کرامول در مورد پرواز در ماه." البته، هیچ کس نمی تواند بداند که یک قرن بعد، در این مکان بسیار، در قزاقستان استپ ساخت یک فضاپیمای فضاپیما و کشتی های فضایی در آنجا پرواز می کند، کجا چشم نبوی یک رویاپرداز مشتاق است. مرد و دانش 1) مورخان باستان در مورد این واقعیت صحبت می کنند که یک روز یک غریبه به امپراتور روم آمد، که درخشان به عنوان نقره به عنوان یک هدیه به ارمغان آورد، اما فلز بسیار نرم است. استاد گفت که این فلز او از زمین خاک رس استخراج شده است. امپراتور، ترسناک است که فلز جدید گنجینه های خود را کاهش می دهد، دستور داد که سر مخترع را قطع کند. 2) آرشیو، دانستن اینکه یک فرد از خشکسالی رنج می برد، از گرسنگی، راه های جدیدی برای آبیاری زمین را پیشنهاد کرد. با تشکر از کشف او، عملکرد به شدت افزایش یافت، مردم متوقف شد از گرسنگی. 3) یک دانشمند برجسته فلمینگ پنی سیلین را باز کرد. این دارو زندگی میلیون ها نفر را که قبلا از عفونت خون درگذشت، نجات داد. 4) یک مهندس انگلیسی در اواسط قرن نوزدهم یک کارتریج بهبود یافته را ارائه داد. اما مقامات وزارت ارتش به شدت به او گفتند: "ما بدون آن قوی هستیم، تنها نیاز به بهبود سلاح ها را دارد." 5) دانشمند معروف جنر، که با کمک واکسیناسیون Ospu را شکست داد، کلمات یک دهقان عادی به یک اندیشه درخشان تحت فشار قرار گرفتند. دکتر به او گفت که بیمار است. زن به آرامی جواب داد: "این نمی تواند باشد، زیرا من قبلا با یک گاو بیمار شده ام". دکتر این کلمات را در نتیجه جهل تاریک در نظر نداد و شروع به مشاهده کرد، که منجر به کشف درخشان شد. 6) اوایل قرون وسطی عادی به نام "قرن تاریک" است. Rapida Barbarians، تخریب تمدن باستان منجر به کاهش عمیق در فرهنگ شد. فرد صالح دشوار بود که نه تنها در میان عادی، بلکه در میان مردم بالاترین املاک نیز پیدا شود. بنابراین، به عنوان مثال، بنیانگذار دولت فرانک کارل بزرگ نمی تواند نوشت. با این حال، تشنگی برای دانش در اصل مشخصه یک فرد است. همان کارل بزرگ در طول سفرها همیشه با کت و شلوار موم برای نوشتن پوشید، که در آن، تحت هدایت معلمان، اکتشاف، اما نامه ها را گرفتند. 7) Millennies از درختان سیب رسیده، اما هیچ کس به این پدیده عادی متصل نیست. لازم بود که نیوتن بزرگ متولد شود، به طوری که چشم های جدید، چشمگیر بیشتر به واقعیت معمول نگاه می کنند و قانون جهانی جنبش را باز می کنند. 8) محاسبه غیرممکن است که چقدر فاجعه مردم جهل خود را به ارمغان آورد. در قرون وسطی، هر گونه بدبختی: بیماری کودک، مرگ گاو خانگی، باران، خشکسالی، محصول نیست، از دست دادن هر چیز - همه چیز توسط سقط جنین از قدرت نابالغ توضیح داده شد. شکار جادوگر بی رحمانه شروع به آتش سوزی کرد. به جای درمان بیماری ها، بهبود کشاورزی، کمک به یکدیگر، نیروهای عظیم، نیروهای عظیمی به مبارزه بی معنی با "خدمتگزاران اسطوره ای شیطان"، بدون درک اینکه آنها فقط شیطان در جهل تاریک خود هستند، صرف می کنند. 9) دشوار است که نقش یک مربی را در شکل گیری یک فرد به دست آورید. افسانه کنجکاو در مورد جلسه سقراط با Xenophone، یک مورخ آینده. سقراط با یک مرد جوان نا آشنا صحبت می کند، از او پرسید که از کجا فراتر از آرد و کره است. جوان Xenophon Boyko پاسخ داد: "به بازار." سقراط پرسید: "و برای خرد و فضیلت؟" مرد جوان شگفت زده شد "برای من برو، من به شما نشان خواهم داد!" - وعده داده شده سقراط. و مسیر بلند مدت به حقیقت، دوستی قوی معلم معروف و دانش آموزش را به وجود آورد. 10) تمایل به دانستن جدید زندگی در هر یک از ما، و گاهی اوقات این احساس به طوری که توسط یک مرد است که باعث می شود او را تغییر مسیر زندگی خود را. امروزه تعداد کمی از مردم می دانند که جول، که قانون حفاظت از انرژی را کشف کرد، آشپز بود. فارادی درخشان راه خود را به یک بازی پایه در نیمکت آغاز کرد. و آویز کارگری توسط یک مهندس در سازه های SERF و فیزیک تنها زمان آزاد کار را به دست آورد. برای این افراد، جستجو به معنای زندگی تبدیل شده است. 11) ایده های جدید راه خود را در مبارزه شدید با دیدگاه های قدیمی، نظرات ایجاد شده است. بنابراین، یکی از استادان، دانش آموزان را در فیزیک خواند، به نام تئوری نسبیت انیشتین "آزار دهنده سوء تفاهم علمی آزار دهنده" - 12) در یک زمان، جول از باتری ولتاژ استفاده کرد تا موتور الکتریکی را از آن نصب کند. اما شارژ باتری به زودی خشک می شود، و هزینه جدید بسیار گران است. جول تصمیم گرفت که اسب هرگز با یک موتور الکتریکی شلوغ نخواهد بود، زیرا آن را بسیار ارزان تر از تغذیه اسب نسبت به تغییر روی در باتری بسیار ارزان تر بود. امروز، زمانی که برق در همه جا استفاده می شود، به نظر ما عقیده ای بی نظیر یک دانشمند برجسته است. این مثال نشان می دهد که پیش بینی آینده، بسیار دشوار است که با این فرصت هایی که در مقابل یک فرد باز می شود، دشوار است. 13) در اواسط قرن هفدهم، از پاریس در جزیره مارتینیک، کاپیتان د كلی در گلدان با ساقه قهوه رانندگی کرد. شنا بسیار دشوار بود: کشتی از نبرد وحشیانه با دزدان دریایی جان سالم به در برد، طوفان وحشتناک به سختی آن را بر روی سنگ شکست. محاکمه مستقر نبود، شکسته شد. به تدریج شروع به خشک کردن سهام آب شیرین کرد. این بخش های دقیق اندازه گیری شده بود. کاپیتان، به سختی پای خود را از تشنگی نگه می دارد، آخرین قطره رطوبت گرانبها سبب شد ... چندین سال گذشت، و درختان قهوه جزیره مارتینیک را پوشانده اند. این داستان به لحاظ الهیات، مسیر دشوار هر حقیقت علمی را نشان می دهد. یک مرد با دقت در روح خود را به شدت کشف کرد کشف ناشناخته، آبیاری رطوبت امید و الهام، پناهگاه از طوفان های روزمره و طوفان ناامیدی. .. و حالا او بخشی از بینش نهایی است. درخت حقیقت رسیده بذر را می دهد و کل کاشت نظریه ها، مونوگراف ها، آزمایشگاه های علمی، نوآوری های فنی، قاره دانش را پوشش می دهد.


2021.
Polyester.ru - مجله برای دختران و زنان