25.08.2020

تحلیل فیلم مومو. Turgenev ، تجزیه و تحلیل کار mumu ، طرح. شخصیت های اصلی و ویژگی های آنها


این مقاله به کار I.S اختصاص داده شده است. تورگنف این انگیزه ها رفتار شخصیت اصلی داستان "Mumu" - سرایدار Gerasim را با دقت تجزیه و تحلیل می کند. احتمالاً کسانی که از مدرسه می خوانند ، اما از نظر روانشناختی کافی برخوردار نیستند ، با این س ofال که چرا گراسیم مومو را غرق کرده ، اذیت شده اند. در طی "تحقیق" پاسخ داده خواهد شد.

شخصیت گرااسم

لال قدرتمند گرااسم از کلبه بومی خود در روستا ریشه کن شد و به خاک شهری مسکو که برای او بیگانه بود پیوند شد. قد او زیر دو متر بود. این قدرت طبیعی فراوانی داشت. یک خانم مسکوئی مراقب او بود و دستور داد او را از دهکده به خانه اش منتقل کنند. او او را به عنوان سرایدار معرفی کرد ، زیرا او یک کارگر نجیب بود.

مهم نیست که چقدر این اطلاعات برای خواننده به نظر می رسد دور از پاسخ به این سوال باشد که چرا گرااسمیم مومو را غرق کرده است ، این بسیار مهم است و ارتباط مستقیمی با او دارد. این پایه و اساس درک دنیای درونی قهرمان است.

مثلث عشق: گرااسم ، تاتیانا و کاپیتون

خانم به تنهایی خدمت می کرد دختر معمولی - تاتیانا (او به عنوان لباسشویی کار می کرد). زن جوان گراسیم را دوست داشت ، اگرچه سایر خادمان و خود معشوقه فهمیدند که چنین ازدواجی به دلایل مشخص به سختی امکان پذیر است. با این وجود ، گراسیم با نرمی در درون خود امید ترسوایی را گرامی می دارد ، اولاً برای متقابل ، و دوم اینکه رضایت خانم برای ازدواج.

اما متأسفانه قرار نبود امیدهای قهرمان داستان محقق شود. بانوی پوچ و خودمحور به روش خود تصمیم گرفت: کفاشی مست که دستانش را کتک زده بود با اجازه استاد به شوهر تاتیانا منصوب شد. او خود مانعی نداشت اما از واکنش گرااسم به این خبر می ترسید. سپس خادمان ارباب به راه حیله رفتند: با دانستن اینکه نگهبان خنگ نمی تواند در حالت مستی ایستادگی کند ، خادمان تاتیانا را مجبور کردند که در مقابل گراسیم مست شود. این ترفند موفقیت آمیز بود - خود سرایدار دوست عزیز خود را به آغوش کاپیتون هل داد. درست است ، آزمایش این خانم به خوبی به پایان نرسید. کفاش او حتی در دست یک کارگر زحمتکش و ، شاید بتوان گفت ، حریف قبل از لباسشویی برده ، خود را نوشید. روزهای این زوج ناخوش در روستایی دورافتاده با خوشحالی سپری شد.

مثلث عشق در چارچوب پاسخ دادن به این سوال که چرا Gerasim مومو را غرق کرده مهم است ، زیرا او "شیمی" علاقه آینده نگهبان به سگ خود را آشکار می کند.

Gerasim و Mumu

وقتی گرااسم از عشق ناخواسته ای رنج می برد ، سگی پیدا کرد. او فقط سه هفته داشت. سرایدار سگ را از آب نجات داد ، او را به کمد خود آورد ، یک غذا برای سگ ترتیب داد (معلوم شد این یک دختر است) ، به او شیر داد تا بنوشد.

به عبارت دیگر ، اکنون عشق یک دهقان گنگ روسی ساده و بی ادعای یک زن ، کاملاً در موجودی سرمایه گذاری شده است که به طور غیر منتظره ای در زندگی او ظاهر شده است. او سگ را Mumu نامگذاری کرده است.

داستان آخر

مشکلات شخصیت اصلی وقتی بوجود آمد که بانویی که قبلاً سگ را ندیده بود ، ناگهان آن را کشف کرد. مومو بیش از یک سال با Gerasim مانند مسیح در آغوش زندگی کرده است. صاحب آن از سگ خوشحال شد. او خواست فوراً او را به اتاق های استاد بیاورد. سگ هنگام تحویل ، در محیط ناآشنا با احتیاط و پرخاشگری رفتار می کرد. او شیر استاد را نمی نوشید ، اما شروع به پارس کردن خانم کرد.

البته ، معشوقه نمی توانست چنین رفتاری را تحمل کند و دستور داد سگ را از دارایی خود خارج کنند. و همینطور هم کردند. گرااسم به دنبال او بود ، به دنبال او می گشت ، اما هرگز پیدا نکرد. اما مومو یک روز با یک بند شکم خورده به دور گردنش به صاحبش برگشت. گرااسم فهمید که سگ به خودی خود از او فرار نکرده و شروع به پنهان کردن آن از چشمان کنجکاو در کمد خود کرده است ، و او او را فقط شبانه به خیابان برد. اما در یكی از این شبهای پیاده روی ، یك مستی در حصار املاك استاد دراز كشید. مومو مانند استاد خود مست از شراب خواری دوست نداشت و شروع به پارس هیستریک و خنده دار نوشیدنی کرد. او تمام خانه ، از جمله خانم را از خواب بیدار کرد.

در نتیجه دستور خلاص شدن از شر سگ صادر شد. خادمان این را به معنای واقعی کلمه برداشتند و تصمیم گرفتند که زندگی مومو را بکشند. گراسیم داوطلب شد تا حیوان خانگی محبوب خود را با دست خود به دنیای بهتری منتقل کند. سپس ، سرایدار که نتوانست در برابر عذاب روحی مقاومت کند ، بازگشت (در واقع ، فرار کرد) به سرزمین مادری خود - به روستا ، دوباره به یک دهقان عادی تبدیل شد. در ابتدا آنها به دنبال او بودند ، و هنگامی که او را پیدا کردند ، خانم گفت که "او به هیچ چیز به چنین کارگر ناسپاسی احتیاج ندارد".

بنابراین ، اگر کسی (به احتمال زیاد یک دانش آموز مدرسه) تصمیم به نوشتن مقاله "چرا گراسیم غرق در مومو" است ، باید پاسخ این سوال را در متن کل داستان بدهد ، تا روایت نویسنده به عمق و غنای بیشتری دست یابد.

اخلاقی داستان

تورگنیف به طور خاص گراسیم را به عنوان قدرتمند به تصویر می کشد تا در مقابل ، بلاتکلیفی معنوی و ترسو بودن او ، شاید بتوان گفت ، برده داری است. سرایدار سگ خود را غرق نکرد به این دلیل که به او ترحم کرد: او تصور می کرد که چگونه بدون او در حیاط حیاط دیگران سرگردان می شود. او او را كشت ، زیرا نتوانست در برابر فرمانروایی ارباب و فشار سایر بندگان مقاومت كند. و وقتی خواننده کل جوهر دنیای درونی گرااسم را درک می کند ، از دو چیز شوکه می شود: مهارت نویسنده و تراژدی عمیق روایت. به هر حال ، هیچ کس مزاحم Gerasim برای فرار با سگ ، به طور کلی ، به اصطلاح ، آماده سازی فرار از قبل ، هنگامی که او متوجه شد که اوضاع بد است. اما او این کار را انجام نداد ، و همه اینها به خاطر روانشناسی خدمتکار است.

بنابراین ، در پاسخ به این سوال که چرا Gerasim مومو را غرق کرد ، پاسخ ها حاکی از تنوع نیست. کلید درک کار I.S. Turgenev - در روانشناسی برده مرد روسی ، که کلاسیک استادانه در تصویر یک نگهبان بی کلام مجسم است.

با کمال لذت و به معنای واقعی کلمه در یک نفس کار تورگنف "مومو" را خواندم. خواندن داستان بسیار آسان است و اصل متن خوانده شده به سرعت ضبط می شود. این مضمون فقدان حقوق دهقانان و برخورد بی رحمانه آنها را نشان می دهد. شخصیت اصلی همکار و لال Gerasim است.

داستان در مورد رعیت و زندگی دشوار او و نحوه برخورد اطرافیان با او است. به نظر من می رسد که گرااسم یک شخص بسیار مهربان و ملایم است ، حتی اگر در نگاه اول به نظر می رسد مردی توانا است. او بسیار وابسته به تاتیانا بود که با او خدمت می کرد و آماده بود کارهای زیادی برای او انجام دهد. بعد از اینکه این خانم یک خانم جوان فقیر را با الکلی ازدواج کرد و از حیاط بیرون کرد.

گرااسم یک سگ فقیر و سرد را پیدا کرد و پس از تجربه فراق از محبوب خود در آن محل خروجی دید. اما در اینجا نیز خانم تصمیم گرفت که مومو باید غرق شود. او به طبیعت لرزان و لطیف او و عذابی که با دستورات خود بنده را تحت فشار قرار داده بود اهمیتی نمی داد. اگر او چیزی می خواست یا مانع کار می شد ، بدون توجه به احساسات دهقانانی که برای او کار می کردند ، همانطور که دوست داشت انجام می داد. ایده اصلی داستان علیه رعیت داری است. Gerasim تمام شخصیت های روسیه را در شخصیت خود مجسم می کند.

شما باید طبق وجدان خود رفتار کنید ، حتی اگر شرایط بر خلاف شما باشد.

چندین ترکیب جالب

  • تحلیل رمان جنگ و صلح اثر تولستوی

    این اثر یک رمان کلاسیک است که در قالب یک حماسه قهرمانانه خلق شده است و از وقایع 1812 می گوید. خلق رمان طی هفت سال طولانی اتفاق می افتد که در نتیجه آن ترکیب ساختاری اثر در فینال انجام می شود

  • تحلیل داستان آبهای چشمه تورگنف

    این اثر متعلق به اثر غنایی متأخر نویسنده است و مظهر اصلی آن نمود روابط انسانی است.

  • تاریخ ایجاد سفر رادیشچف از سن پترزبورگ به مسکو: تاریخ نگارش و چاپ کتاب

    داستان سفر از سن پترزبورگ به مسکو را می توان با اطمینان دائرlopالمعارفی از زندگی روسیه در قرن هجدهم نامید. او همه رذایل را فاش می کند جامعه روسیه آن دوره از این نظر ، ارزش این کار

  • ویژگی ها و تصویر دختر کولی گلابی در داستان ساخته های سرگردان افسون شده لسکوف

    گلابی زن کولی جوانی است که زیبایی او هر مردی را مجذوب خود می کند. مرموز بودن ، درخشش مو ، ظرافت های عادات - این برگ برنده های بدون شک او هستند.

  • خانم جکسون در داستان ترکیب زن پوشکین زن دهقان جوان

    یکی از قهرمانان ثانوی این اثر میس جکسون است که توسط نویسنده به عنوان فرماندار تنها وارث موروم موروم ، لیزا ، شخصیت اصلی داستان ، معرفی می شود.

تحلیل کار

ژانر اثر داستانی است. شخصیت های اصلی: سرایدار Gerasim ، سگ Mumu ، خانم. شخصیت های کوچک: ساقی Gavrila ، لباسشویی تاتیانا ، کفاش Kapiton. شخصیت های اپیزودیک: مخلوط ، همراه و همدم بانوی پیر.

خلاصه داستان با این داستان آغاز می شود که سرایدار Gerasim را از روستا به بانوی پیر به مسکو آورده اند. توسعه عمل تا ملاقات خانم و سگ که توسط Gerasim پیدا شد و توسط او تغذیه شد ادامه دارد. صحنه ای که مومو دندان هایش را به روی خانم دوخت ، اوج داستان است. وقتی گراسیم مومو را غرق کرد و به سمت روستا عزیمت کرد ، این انعکاس صورت می گیرد.

داستان "Mumu" با حقیقت هنری عالی شرح زندگی یک رعیت است که کاملاً به استبداد یک خانم وابسته است.

گراسیم را از دهکده آوردند و بنابراین ، کار معمول دهقانان را قطع کرد. احساسات او مورد توجه قرار نمی گیرد ، خانم به روش خود سرنوشت ماشین لباسشویی تاتیانا را که گرااسم از هر نظر دوستش داشت و از او محافظت می کرد ، از بین می برد. دستور داده می شود که سگ ، تنها لذت نگهبان لال ، نابود شود.

استعداد نویسنده تصاویر زنده هنری ایجاد می کند. بانویی ، تنها و غیر ضروری. "روز او ، بی شادی و بارانی ، مدتهاست که سپری شده است. اما شب تاریک تر از شب بود. "

سرایدار Gerasim که از قدرت ، کارایی و مهربانی فوق العاده ای برخوردار است ، به اندازه مردم روسیه قدرتمند و به همان اندازه ناتوان است.

"روح ناپذیر" واشر زن تاتیانا ، که کسی برای محافظت از استبداد بانوی وجود ندارد ، بی سر و صدا تمام ضربات سرنوشت را می کشد ، سخت کوش ، اما همان Gerasim ، مطیع و ناتوان.

چوب لباسی هر حرف خانم را می گیرد و سعی می کند در همه چیز او را راضی کند. خادمان و معاندان متعدد بانوی پیر را محاصره می کنند.

لازم است که جزئیات در تصویر شخصیت اصلی - Gerasim نگهبان کر و لال ساکن شود. او را از دهکده ای به مسکو آوردند که چهار نفر در آنجا کار می کرد. زندگی جدید شهری "در ابتدا او را خیلی دوست نداشت". او تمام کارهایی را که باید انجام می داد به عنوان شوخی در عرض نیم ساعت انجام داد و در ابتدا "ناگهان جایی به گوشه ای رفت ... و ساعت ها روی حیوان خود بی حرکت مانند حیوان گرفتار دراز کشید". اما هنوز او به زندگی شهری عادت کرده و مرتباً وظایف خود را انجام می داد. او در میان حیاط ها از احترامی که با مرز هم مرز است ، لذت می برد و سارقانی که یک مایل دورتر از خانه معشوقه بودند ، پس از آنکه دو عاشق یک غریبه را گرفت و پیشانی های آنها را زد. او سخت گیری و نظم را در همه کارها دوست داشت. او که مردی با قدرت جسمی عالی بود ، کمد را مطابق میل خود - درست مانند او - با یک تخت قهرمانانه ، یک صندوق بزرگ ، یک میز محکم و یک صندلی محکم مبله کرد.

حیاط خاموش عاشق لباسشویی تاتیانا شد ، اما صاحب زمین سرنوشت دختر ناگوار را به شیوه خود تعیین کرد. گراسیم بدبخت با تمام قدرت قلبش به سگی که نجات داد وابسته شد. خانم دستور داد تا آخرین تسلیت رعیت را از بین ببرد. لالها معشوقه خود را ترک کرده و مسکو را در مسیری طولانی ، به روستای زادگاهش ترک کردند. قابل توجه معنای نمادین سکوت گرااسم است. قهرمان نمی تواند چیزی بگوید ، نمی تواند از خود دفاع کند. این نمادی از کل مردم ساده روسیه است.

طرح
1. ذکر یک خانم مسن که در یکی از خانه های مسکو زندگی می کرد.

2. زندگی گرااسم پیش از انتقال به شهر در روستا.

3. زندگی گرااسم در شهر ، مشاغل و روابط وی با دیگران.

4. عشق گرااسم به تاتیانا.

5- خانم تصمیم می گیرد کفاشی مست را با تاتیانا ازدواج کند.

6. گراسیم مومو را پیدا می کند.

7. سرایدار سگی را بزرگ می کند ، از او مراقبت می کند.

ایوان سرگئیویچ تورگنیف نویسنده ای شجاع بود که آثار او اغلب مورد توجه مقامات سانسور قرار می گرفت. داستان "مومو" که امروز برای همه دانش آموزان شناخته شده است ، برای مدت طولانی از انتشار ممنوع بود. و اگر توانایی های دیپلماتیک نویسنده نبود ، دنیا هرگز در مورد این داستان تأثیرگذار و غم انگیز اطلاعاتی کسب نمی کرد.

تاریخ آفرینش

در اواسط دهه 50 قرن XIX. تورگنف در حبس خانگی به سر می برد و سپس برای مرگ گوگول برای یک سوگواره به تبعید فرستاده شد. در بهار سال 1855 تورگنف تحت نظارت ضابطان خصوصی ، داستان "مومو" را نوشت. او این مورد را با خانواده ناشر آكساكف در میان می گذارد ، كه به این كار واکنش مثبتی نشان می دهد اما به دلیل اعتراض به سانسور نمی تواند آن را منتشر كند. یک سال بعد ، در مجله Sovremennik ، Mumu هنوز ظاهر می شود ، که دلیل گزارش گزارش رسمی و بازبینی رسمی مجله می شود. مسئولان سانسور از اینکه مخاطبان ممکن است نسبت به شخصیت ها احساس ترحم کنند ناراضی هستند و بنابراین اجازه نمی دهند داستان در سایر نشریات توزیع شود. و فقط در بهار سال 1956 در دفتر مرکزی سانسور ، پس از درخواستهای متعدد از دوستان تورگنیف ، تصمیم بر این شد که تصمیم درج "موما" در آثار جمع شده ایوان سرگئیویچ گنجانده شود.

تحلیل کار

خط داستان

داستان بر اساس وقایع واقعی است که در خانه مادر تورگنف در مسکو رخ داده است. این نویسنده از زندگی بانویی می گوید که در خدمت او گرااسم یک سرایدار کر و لال است. خادم شروع به مراقبت از لباسشویی تاتیانا می کند ، اما خانم تصمیم می گیرد او را با کفاشش ازدواج کند. پیشخدمت خانم برای حل اوضاع از تاتیانا دعوت می کند تا قبل از گراسیم مست ظاهر شود تا او را از خود دور کند. و این ترفند جواب می دهد.

یک سال بعد ، لباسشویی و کفاشی به دستور آن خانم عازم روستا شدند. گراسیم توله سگ را از آب گرفته و لقب مومو به او می دهد. خانم از حضور یک سگ در حیاط یکی از آخرین موارد یاد می گیرد و به هیچ وجه نمی تواند با حیوان ارتباط برقرار کند. ساقی که دستور خلاص شدن از شر سگ را دریافت کرده ، سعی می کند مخفیانه مومو را بفروشد ، اما او دوباره به Gerasim فرار می کند. وقتی اطلاعاتی به خانم سرایدار مبنی بر عدم رضایت خانم گفت ، به حوض می رود ، آنجا سگ را غرق می کند و تصمیم می گیرد به روستای خود برگردد ، و نه به خانه خانم در پایتخت.

شخصیت های اصلی

نمونه اولیه واقعی شخصیت ، بنده Varvara Turgeneva ، آندری نموی بود. نویسنده تصویر یک شخص درونگرا را ترسیم می کند که غیرمعمول سخت کوش و کاملاً مثبت نسبت به مردم است. این دهقان کشور قادر به واقعی ترین احساسات بود. گراسیم با وجود قدرت و تیرگی خارجی ، توانایی دوست داشتن و قول خود را حفظ کرد.

تاتیانا

این تصویر از یک خدمتکار جوان شامل تمام ویژگی های یک زن معمولی از یک ملک روسی در قرن نوزدهم است. چکش ، ناراضی ، و هیچ نظری از خودش ندارد ، این قهرمان فقط در دوره عشق Gerasim محافظت می کند. تاتیانا بدون داشتن هیچ حق اخلاقی و فرصتی واقعی برای مخالفت با معشوقه اش ، شانس یک سرنوشت خوش را با دستان خود از بین می برد.

گاوریلا

(باتلر گاوریلا در سمت راست تصویر)

ساقی در داستان به عنوان یک دهقان روستایی و احمق ظاهر می شود که با تشکر از خود ، می خواهد در سیاه پوستان بماند و منافع خود را پیدا کند. نمی توان گفت که تورگنف شخصیت گاوریلا را شیطانی ترسیم می کند ، اما نقش مستقیم او در مرگ سگ و نابودی زندگی تاتیانا و گرااسم تأثیر منفی قابل توجهی در ادراک وی به عنوان یک شخص برجای می گذارد.

کاپیتون

(Lackey Kapiton در تصویر در سمت چپ کنار Gavrila نشسته ایستاده است)

تصویر یک کفاش را می توان به عنوان یک پرتره از یک کم هزینه تحصیل کرده توصیف کرد. این فرد خود را باهوش می داند ، اما در عین حال از قدرت اراده مناسب و آرزوهای بالایی در زندگی برخوردار نیست. در نهایت ، او به یک شرابخوار و یک شرور تبدیل می شود ، که حتی ازدواج نمی تواند او را تغییر دهد.

از میان تمام شخصیت های Mumu ، خانم مسن شخصیت اصلی منفی است. این اقدامات و تصمیمات او است که منجر به مجموعه ای از رنج ها و تراژدی های برگشت ناپذیر می شود. تورگنف این قهرمان را زنی دمدمی مزاج و گرم مزاج توصیف می کند که در آرزوی خود برای تصمیم گیری درباره سرنوشت افراد دیگر لجباز و دمدمی مزاج است. تنها ویژگی های مثبت خانم را می توان اقتصاد و توانایی مدیریت خانه در نظر گرفت.

نتیجه

داستان "Mumu" از ایوان سرگئیویچ تورگنیف را نمی توان یک اثر ساده در مورد شدت زندگی دهقانی دانست. این یک متن فلسفی است که به خواننده کمک می کند تا مسائل خوب و بد ، نفرت و عشق ، وحدت و جدایی را درک کند. نویسنده به مسئله دلبستگی انسان و اهمیت حضور عزیزان چه در زندگی ثروتمندان و چه در زندگی فقرا توجه زیادی دارد.

به این سوال که ایده اصلی داستان "Mumu" چیست؟ داده شده توسط نویسنده مارینا رادینا-دیمیترنکو بهترین پاسخ این است که معشوقه به جراسیم دستور می دهد سگ را نابود کند ، که او این کار را دوست ندارد ، اما عزیزترین موجود برای گرااسم است و او را با دستان خود می کشد و پس از آن معشوقه را ترک می کند ، و در نتیجه علیه او اعتراض می کند دیکتات ، و ، به عنوان آن ، آزادی پیدا می کند ، و چرا او بلافاصله با سگ ترک نکرد؟ چرا او را بکشید و سپس ترک کنید ، منطق کجاست؟ هیچ منطقی وجود ندارد و این همان چیزی است که تورگنیف نشان می دهد ، چقدر تسلیم در خون این دهقانان بود ، آنها دستور دادند - این باید مانند یک انسان زنده انجام شود و حتی تخلف از این دستور ظالمانه به ذهنش خطور نمی کند.

پاسخ از سلام فن آوری سلام - techevich[فعال]
فکر این است که Gerasim آخرین شادی خود را به دلیل برخی از خانم های جوان می دهد ، چیزی شبیه به این ، دقیق قضاوت نکنید


پاسخ از MILA[گورو]
و من هرگز نمی توانستم او را درک کنم. نه در مدرسه ، نه الان من از 8 سالگی "شازده کوچولو" را فهمیدم ، اما مو نمی تواند درک کند. یک انسان بدون ستون فقرات به خاطر نوعی عجیب و غریب گرانبها ترین موجود را می کشد. اوکی


پاسخ از اینا دوبرودیوا[گورو]
به دلیل استبداد بانوی Gerasim مجبور شد خود را غرق کند بهترین دوست- خود را از تنها لذت زندگی محروم کنید.


پاسخ از آواز پرنده[فعال]
به نظر من این داستان را می توان به طرق مختلف تفسیر کرد. از یک طرف ، یک مبارزه معنوی وجود دارد. با رها کردن وابستگی و نیاز به فدا کردن ارزشمندترین چیز ، آزادی را بدست آورید. اما بالاخره هر شخص در اصل آزاد است. و نکته این است که چگونه یک شخص به این مسئله می رسد. در این داستان ، قهرمان برای تحقق بخشیدن به آزادی خود مجبور شد ترس خود را از بین ببرد ، و ترس وقتی ناپدید می شود که دیگر چیزی برای از دست دادن نباشد ...


پاسخ از لیتا آنانسکایا[تازه کار]
ممنون


پاسخ از تنکور[تازه کار]
و به نظر من تورگنف در این داستان از مادرش ، یک زن نجیب ، که دستور غرق شدن مو-مو را داد ، می گوید! بنابراین ، توجیه اینکه چرا بیشتر زندگی خود را در خارج از کشور زندگی می کند و نمی تواند با او زبان مشترکی پیدا کند. او در این داستان با استفاده از مثال مادرش روح عمومی اشراف روسی ، سازش ناپذیر ، برون گرایی و خودخواهی را نشان داد


پاسخ از پولیک گراسیمووا[تازه کار]
اگر نمی توانید درک کنید که چرا Gerasim مومو را غرق کرده است ، پس من به شما می گویم. او او را غرق کرد ، زیرا Gerasim یک مرد است ، او چنین شخصیتی دارد.


پاسخ از یریوگا شیرینکین[تازه کار]
یک کار احمقانه در مورد یک پیرزن خودپسند پیر و در مورد یک بنده ترسو و احمق ، این کار معنای بالایی ندارد ، من حتی آن را از برنامه درسی مدرسه حذف می کنم! حتی یک افسانه بسیار کوتاه و ساده توسط Krylov Pig در زیر درخت بلوط از نظر معنا چندین برابر قدرتمندتر است!


پاسخ از Vvvvvva vavaa[تازه کار]
من فکر می کنم اما این داستان در مورد ظلم به مردم ، گرچه Gerasim او را غرق کرد ، او هنوز هم مهربان است ، زیرا این معشوقه شرور است ، او دستور داد سگ را بکشد ، و سپس او همچنین گفت که او دستور نداده است!


پاسخ از ایرینا کابرینسکایا[تازه کار]
گراسیم به دلیل بانویی که دستور غرق شدن دوست صمیمی گرااسم (سگ) را داد فقط به این دلیل که سگ شب پارس می کند و از آنجا که گراسیم نمی تواند با خانم مخالفت کند سگ را در رودخانه مسکو غرق می کند و این برای غراسیم غم و اندوه است.


پاسخ از ماریا ولوسووا[تازه کار]
اما به نظر من در هیچ کجا نوشته نشده است که این خانم دستور کشتن یا غرق کردن مومو را صادر کرده است. این لیوبوف لیوبیموونا بود که در مورد چیزی با گویریلا صحبت کرد. و این واقعیت که جراسیم مومو را غرق کرد. این احتمالاً درک او از ژست های گاوریلا است.


پاسخ از PoDcKac4iK _[تازه کار]




















Tsok-tsk - او آن را داشت.
Tzok-tzok - پسری وجود داشت و پسری وجود ندارد.
Tzok-tzok - من بچه ام در هیئت مدیره بودم ،
اما اکنون برادر شما زیر انگشت شست است. کلینک-کلینک
Tsok-tsk - او آن را داشت.
Tzok-tzok - پسری وجود داشت و پسری وجود ندارد.
Tzok-tzok - من بچه ام در هیئت مدیره بودم ،
اما اکنون برادر شما زیر انگشت شست است. کلینک-کلینک











وای ، اوه ، جرمی نداره ، داداش



گروه کر:
Tsok-tsk - او آن را داشت.
Tzok-tzok - پسری وجود داشت و پسری وجود ندارد.
Tzok-tzok - من بچه ام در هیئت مدیره بودم ،
اما اکنون برادر شما زیر انگشت شست است. کلینک-کلینک
Tsok-tsk - او آن را داشت.
Tzok-tzok - پسری وجود داشت و پسری وجود ندارد.
Tzok-tzok - من بچه ام در هیئت مدیره بودم ،
اما اکنون برادر شما زیر انگشت شست است. کلینک-کلینک


پاسخ از بورتنیکوا النا[تازه کار]
Tsok-tsk - او آن را داشت.
Tzok-tzok - پسری وجود داشت و پسری وجود ندارد.
Tzok-tzok - من بچه ام در هیئت مدیره بودم ،
اما اکنون برادر شما زیر انگشت شست است. کلینک-کلینک
نام قهرمان ما ... خوب ، بگذارید بگوییم ایوان ؛ -
روح شرکت ، همه جا یک بچه در هیئت مدیره.
هر لحظه کمک خواهد کرد ، به همه جا کمک خواهد کرد.
یک دوست واقعی ، و نه تنها همه می توانند اینگونه باشند.
به او زنگ بزن و بگو: "این یک مشکل است ، داداش".
اینجا یک پا اینجا است و پای دیگر آنجا. اینجا یک بچه ایوان است.
رویاها ، اهداف ، چشم اندازها ...
یک بار او تانیا را ملاقات کرد - او بسیار زیبا بود.
وانیا و تانیا دیدار خود را آغاز کردند.
وانیا کمتر با پسران است و حتی در مکان هایی آنها را فراموش می کند.
حالا ، وقتی وانکا را به گرداب صدا می کنید ،
او شروع به انکار کرد ، و بعداً دیگر به طور کامل تلفن را متوقف کرد.
وانک غمگین شد ، لاغر شد ، از ترس رنگ پرید.
اما او گفت که همه چیز خوب است ، و چشمهای خود را به گوشه پایین سمت چپ دور کرد.
تانیا در مدت کوتاهی وانیا را کشت.
حالا وانیا زیر شستش است. کلینک-کلینک
Tsok-tsk - او آن را داشت.
Tzok-tzok - پسری وجود داشت و پسری وجود ندارد.
Tzok-tzok - من بچه ام در هیئت مدیره بودم ،
اما اکنون برادر شما زیر انگشت شست است. کلینک-کلینک
Tsok-tsk - او آن را داشت.
Tzok-tzok - پسری وجود داشت و پسری وجود ندارد.
Tzok-tzok - من بچه ام در هیئت مدیره بودم ،
اما اکنون برادر شما زیر انگشت شست است. کلینک-کلینک
تانیا نیاز به توجه زیادی دارد.
تانیوشا عاشق خرما روزانه است.
ایوان آماده است تا هر خواسته ای را برآورده کند ،
اما وقت دیدن دوستانم را ندارم.
همه پول را خرج می کنید: یک لباس جدید ، و سپس در فیلم ها.
سپس ، یک کت خز ، بلیط ، ماشین خریداری می کنید.
چرا به آن احتیاج داری ، داداش ، به اطراف نگاه کن ، زنان زیادی در آن اطراف هستند.
و تانیا هنوز * انگلیس است. صدها دوست دختر و بهترین دوست دارد.
و با تمام این انبوه آنها در باشگاه ها استراحت می کنند.
کوههای ظرف شسته نشده ، همه جا گریه می کند.
در اینترنت او یک روز را سپری می کند و به نقل از آب می رود.
وای ، اوه ، جرمی نداره ، داداش
به نظر من ، او ارزش این را ندارد ، وقت آن است که بالهای خود را باز کند.
به او گوش ندهید - خودتان تصمیم بگیرید.
یا چکش بزنید ، یا در دست طناب و صابون باشید.
گروه کر:
Tsok-tsk - او آن را داشت.
Tzok-tzok - پسری وجود داشت و پسری وجود ندارد.
Tzok-tzok - من بچه ام در هیئت مدیره بودم ،
اما اکنون برادر شما زیر انگشت شست است. کلینک-کلینک
Tsok-tsk - او آن را داشت.
Tzok-tzok - پسری وجود داشت و پسری وجود ندارد.
Tzok-tzok - من بچه ام در هیئت مدیره بودم ،
اما اکنون برادر شما زیر انگشت شست است. کلینک-کلینک


پاسخ از باشنکووا نینا[تازه کار]
Gerasim مومو را غرق کرد ، اما بانو را ترک کرد ، در نتیجه اعتراض به رعیت را نشان داد.


پاسخ از لیانا سنی[تازه کار]
بی عدالتی بشریت


پاسخ از الیا کروگلووا[تازه کار]
معشوقه به جراسیم دستور می دهد سگ را بکشد ، اما برای گراسیم سگ با ارزش ترین موجود است. به زودی گراسیم هنوز تصمیم به کشتن سگ می گیرد و این لحظه او را با شادی در تمام زندگی فریب می دهد.


پاسخ از نز نم شیرینوف[تازه کار]
Gerasim استقلال خود را ثابت کرد !! او سالها به خانم جوان خدمت کرد و در همه چیز از او اطاعت کرد ، همه هوی و هوس های او را برآورده کرد! او سگی را که خیلی برایش عزیز بود دوست داشت! و خانم جوان تصمیم گرفت او را فریب دهد تنها موجودی که او را دوست دارد و او نیز دوستش دارد !! او گفت که او را غرق کند! همه می پرسند چرا گراسیم مومو را غرق کرد اگر می تواند با او به دهکده اش برود؟ بله ، پس برای اثبات استقلال خود !! او روح پر مهرش را غرق کرد و این آخرین دستوری بود که او انجام داد! یعنی ثابت کرد که متعلق به کسی نیست و به روستا رفت! امیدوارم به چیزی کمک کرده باشم ... ببخشید که فقط یک سال پیش با این تعجب با این علامت تعجب گریه کردم و هنوز فکر او را به خاطر می آورم و هرگز فراموش نمی کنم!


پاسخ از اسلام ارمکوف[تازه کار]
ایده اصلی داستان افسانه ای نشان دادن این است که همه حق رای خود را دارند


پاسخ از بازی تیخومیروف[فعال]
گرااسم استقلال خود را نشان داد



2021
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان