14.03.2021

دلیل بازسازی سریع اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ جهانی دوم. ترمیم مزرعه نابود شده. زمان و قیمت ها کاهش یافت


پیروزی بیش از فاشیسم قیمت گران قیمت اتحاد جماهیر شوروی بود. طوفان نظامی برای چندین سال به دست آورد بیش از مناطق اصلی بخش توسعه یافته از اتحاد جماهیر شوروی. اکثریت مراکز صنعتی در بخش اروپایی کشور دمیدن بودند. در شعله جنگ، تمام ساکنان اصلی اوکراین، قفقاز شمالی، بخش قابل توجهی از منطقه ولگا هستند. این خیلی تخریب شد که بازیابی می تواند سالها یا حتی دهه ها طول بکشد.

جنگ به اتحاد جماهیر شوروی با زیان های بزرگ انسانی و مادی تبدیل شد. او تقریبا 27 میلیون زندگی انسانی را ادعا کرد. 1710 شهرها و شهرک های شهری نابود شدند، 70 هزار روستا و روستاها نابود شدند و 31،850 کارخانه و کارخانه، 1135 معدن، 65 هزار کیلومتر از راه های راه آهن را رد کردند. مناطق کاشت کاهش 36.8 میلیون هکتار. این کشور حدود یک سوم ثروت ملی خود را از دست داده است.

در حفاظت از انتقال از جنگ به جهان، سوالات مربوط به راه های توسعه بیشتر کشور از اقتصاد کشور، در مورد ساختار و سیستم مدیریت آن است. این نه تنها در مورد تبدیل تولید نظامی بود، بلکه در مورد امکان حفظ مدل های ثابت شده اقتصاد نیز بود. این عمدتا در شرایط اضطراری سی سالگی شکل گرفت. جنگ بیشتر این "اورژانس" ماهیت اقتصاد را تقویت کرد و اثر آن را بر ساختار و سیستم سازمان قرار داد. سالهای جنگ، ویژگی های قوی مدل اقتصاد موجود را نشان داد و به ویژه فرصت های بسیج بسیار بالا، توانایی ایجاد تولید انبوهی از سلاح های بزرگ در یک زمان کوتاه و ارائه منابع نظامی لازم، مجتمع نظامی-صنعتی به دلیل به کاهش بخش های باقی مانده اقتصاد. اما جنگ همچنین بر ضعف اقتصاد شوروی با تمام نیروها تأکید کرد: بخش بزرگی از کار دستی، بهره وری کم و کیفیت محصولات غیر نظامی. آنچه در زمان صلح آمیز، پیش از جنگ تحمل شد، در حال حاضر نیاز به یک راه حل کاردینال داشت.

در مورد این بود که آیا لازم بود به مدل پیش از جنگ اقتصاد با صنایع نظامی هیپرتروفی، تمرکز اصلی، برنامه ریزی بی حد و حصر در تعیین فعالیت های هر سازمانی، عدم وجود کامل هر عنصر مبادله بازار، بازگشت کنترل عملیات مدیریت را کنترل کنید.

دوره پس از جنگ خواستار بازسازی نوع کار سازمان های دولتی برای حل دو وظیفه متناقض شد: تبدیل یک مجتمع بزرگ نظامی-صنعتی، که در طول جنگ شکل گرفت، به منظور به سرعت مدرن سازی اقتصاد؛ ایجاد دو سیستم اساسی سلاح های جدید، تضمین امنیت سلاح های هسته ای و ابزارهای نامرئی تحویل آن (موشک های بالستیک) را تضمین می کند. کار تعداد زیادی از ادارات شروع به پیوستن به برنامه های هدف میان بخش ها کرد. این کیفی بود نوع جدید دولت دولت، اگر چه نه چندان ساختار بدن، چقدر عملکرد. این تغییرات کمتر قابل توجه تر از ساختاری است، اما دولت سیستم است و این روند در آن کمتر از ساختار مهم نیست.

تبدیل صنعت نظامی به سرعت انجام شد و سطح فنی صنایع مدنی را افزایش داد (و به این ترتیب اجازه می داد تا به ایجاد صنایع نظامی جدید ادامه دهد). بازرگان مهمات به ملودی مهندسی کشاورزی بازسازی شد. کمیساریای مردم سلاح های ملات در کمیساریای مردم مهندسی مکانیک و ابزار دقیق، کمیساریای مردم صنعت تانک در ماشین آلات ارتباطات مردم و غیره (در سال 1946 معتادان به عنوان وزارتخانه ها اشاره شد).

به عنوان یک نتیجه از تخلیه جمعی صنعت به شرق و تخریب در طول اشغال و خصومت در بخش اروپایی 32 هزار شرکت صنعتی، جغرافیای اقتصادی کشور تغییر کرده است. بلافاصله پس از جنگ، سازماندهی مجدد سیستم مدیریت آغاز شد - همراه با صنعت شروع به معرفی اصل ارضی کرد. معنی این بود که رویکرد دفاتر به شرکت ها به شرکت ها، که از بین بردن وزارتخانه ها اتفاق می افتد: در طول جنگ 25، و در سال 1947 آن را 34 تبدیل شد. به عنوان مثال، معدن زغال سنگ شروع به مدیریت فرمان مردم زغال سنگ صنعت ولسوالی های غربی و فرمان مردم از مناطق شرقی. به طور مشابه، دفتر مردم صنعت نفت تقسیم شد.

در این موج در میان مدیران اقتصادی، اقتصاددانان به نظر میرسد آرزوهای سازماندهی مجدد سیستم مدیریت اقتصاد، برای کاهش آنها از احزاب آن، که ابتکار عمل و استقلال شرکت ها را محدود کرده اند، و به ویژه، به تضعیف پست superchangealization، محدود می شود.

تجزیه و تحلیل سیستم اقتصادی فعلی، دانشمندان و صنعتگران فردی پیشنهاد کردند که تحولات را در روح NEPA انجام دهند: با سلطه بخش دولتی حاکم، به طور رسمی بخش خصوصی را پذیرفته است، که عمدتا دامنه خدمات، تولید کوچک را پوشش می دهد. اقتصاد مخلوط به طور طبیعی از روابط بازار استفاده می کند.

توضیح چنین احساساتی را می توان در وضعیتی که در طول جنگ توسعه یافته است، جستجو شود. اقتصاد کشور در طول جنگ، جمعیت، سازماندهی کار مقامات محلی ویژگی های عجیب و غریب را به دست آورد. با انتقال صنایع اصلی برای اطمینان از نیازهای جبهه، انتشار محصولات مسالمت آمیز برای اطمینان از معیشت جمعیت، کاهش یافته است، عرضه کالاها و خدمات لازم خود را به طور عمده مقامات محلی، سازماندهی تولید کوچک آغاز کرد ، جذب کالاها و صنایع دستی لازم برای انتشار کالاهای لازم. به عنوان یک نتیجه، صنعت صنایع دستی توسعه یافته، تجارت خصوصی و نه تنها غذا، بلکه کالاهای صنعتی احیا شد. عرضه متمرکز تنها توسط بخش کوچکی از جمعیت پوشش داده شد.

جنگ به یک استقلال خاص و ابتکار بسیاری از رهبران بسیاری از سطوح آموخت. پس از جنگ، مقامات محلی تلاش می کنند تا تولید کالاها را برای مردم، نه تنها در کارگاه های صنایع دستی کوچک، بلکه در گیاهان بزرگ نیز مستقر به طور مستقیم به وزارتخانه های مرکزی، مستقر کنند. شورای وزیران فدراسیون روسیه، همراه با رهبری منطقه لنینگراد در سال 1947، منصفانه در شهر، که در آن شرکت نه تنها در روسیه، بلکه از اوکراین، بلاروس، قزاقستان و دیگر جمهوری ها، مواد را فروختند که به آنها نیازی نداشت. این نمایشگاه امکان ایجاد روابط اقتصادی مستقل بین شرکت های صنعتی را از بین می برد. او به میزان معینی به گسترش دامنه روابط بازار کمک کرد (چند سال بعد، سازمان دهندگان این عادلانه زندگی خود را برای ابتکار ظاهری پرداختند).

امیدوار است که تحولات در زمینه مدیریت اقتصادی ناراحت کننده باشد. از زمان پایان 40 سالگی، یک دوره برای تقویت روشهای اداری و فرماندهی قبلی دستی، برای توسعه بیشتر مدل موجود اقتصاد گرفته شده است.

برای درک دلایل چنین تصمیمی، لازم است که هدف دوگانه صنعت روسیه باشد. فرصت های بسیج بالا آن در طول سال های جنگ به روش های بسیاری توضیح داده شد که اقتصاد از همان ابتدا بر کار در شرایط نظامی متمرکز بود. تمام کارخانه هایی که در سال های پیش از جنگ ایجاد شده اند دارای مشخصات مدنی و نظامی هستند. بنابراین، سوال مدل اقتصاد باید لزوما بر این جنبه کلیدی تاثیر بگذارد. لازم بود تصمیم بگیریم که آیا اقتصاد واقعا مدنی و یا به عنوان قبل، دو طرفه جانوس باقی می ماند: صلح آمیز در کلمات و نظامی اساسا.

موضع استالین تعیین کننده شد - تمام تلاش ها برای تغییر در این زمینه در جاه طلبی های امپریالیستی خود مطرح شد. در نتیجه، اقتصاد شوروی به مدل نظامی نظامی با تمام معایب ناشی از آن بازگشت.

همچنین در طول این دوره، این سوال مطرح شد: نظام شوروی اقتصاد (آن سوسیالیسم نامیده می شود، اما این یک مفهوم صرفا مشروط است که مسئول این سوال نیست). تا پایان جنگ، زندگی وظایف بسیار واضح و فوری را نشان می دهد که نیازی به تئوری وجود ندارد. اکنون لازم بود که معنای طرح، محصول، پول و بازار در اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی را درک کنیم.

احساس این است که این سوال پیچیده است و پاسخ به پایان رسید در مارکسیسم نه، استالین، چقدر می تواند انتشار کتاب کتاب در اقتصاد سیاسی سوسیالیسم را تاخیر دهد. در سال 1952، او کار مهمی از "مشکلات اقتصادی سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی" را منتشر کرد، جایی که به دقت، بدون پیوستن به بحث و جدل با مارکسیسم، از اقتصاد شوروی به عنوان یک اقتصاد غیر بازار از غرب ("سرمایه داری" درک کرد از تمدن تفسیر دیگر غیرممکن بود.

این کشور شروع به بازگرداندن مزرعه، در طول سال جنگ، زمانی که در سال 1943. یک حزب خاص و قطعنامه دولت به تصویب رسید "در مورد اقدامات فوری برای بازگرداندن اقتصاد در مناطقی که از اشغال آلمان آزاد شده است." تلاش های عظیم مردم شوروی تا پایان جنگ در این مناطق موفق به بازگرداندن شد تولید صنعتی تا یک سوم از سطح 1940، مناطق آزاد شده در سال 1944 بیش از نیمی از خانه های ملی دانه، یک چهارم گاو و پرندگان، حدود یک سوم از محصولات لبنی داده شد.

با این حال، به عنوان وظیفه اصلی بهبود قبل از کشور تنها پس از پایان جنگ بود.

در پایان ماه مه 1945، کمیته دفاع دولتی تصمیم گرفت تا بخشی از شرکت های دفاعی را به انتشار کالاها برای مردم تبدیل کند. یک قانون در مورد تخلیه سیزده سال ارتش تا حدودی بعدا تصویب شد. این حکم ها انتقال اتحاد جماهیر شوروی را به ساخت و ساز صلح آمیز نشان داد. در سپتامبر 1945، GKO لغو شد تمام وظایف مدیریت کشور متمرکز شده به دست شورای کمیته های مردم (در ماه مارس 1946، به شورای وزیران اتحاد جماهیر شورای اتحاد جماهیر شورای اتحاد جماهیر شورای اتحاد جماهیر شورا تبدیل شده است).

اقدامات انجام شده برای از سرگیری کار عادی در شرکت ها و نهادها انجام شد. اضافه کاری اجباری لغو شد، ساعت کاری 8 ساعته بازسازی شد و تعطیلات سالانه شارژ شد. بودجه برای سه ماهه سوم و چهارم سال 1945 و 1946 در نظر گرفته شد. تخصیص ها به نیازهای نظامی کاهش یافت و هزینه های توسعه بخش های غیرنظامی اقتصاد را افزایش داد. بازسازی اقتصاد ملی و زندگی عمومی در رابطه با شرایط صلح آمیز، عمدتا در سال 1946 تکمیل شد. در ماه مارس سال 1946، شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی برنامه های بازسازی و توسعه اقتصاد ملی را برای سال های 1946-1950 تصویب کرد. وظیفه اصلی طرح پنج ساله، بازگرداندن مناطق کشور تحت اشغال، برای رسیدن به سطح پیش از جنگ توسعه صنعت و کشاورزی بود و سپس از آنها پیشی گرفت. این طرح برای توسعه اولویت صنایع صنایع سخت و دفاعی ارائه شده است. بودجه قابل توجهی در اینجا، مواد و منابع کارگری ارسال شد. توسعه مناطق زغال سنگ جدید برنامه ریزی شده بود، پایگاه متالورژی را در شرق کشور گسترش داد. یکی از شرایط انجام وظایف برنامه ریزی شده به حداکثر استفاده از پیشرفت علمی و تکنولوژیکی مطرح شد.

1946 سخت ترین در صنعت پس از جنگ بود. برای تغییر شرکت به انتشار محصولات مدنی، تکنولوژی تولید تغییر کرد، تجهیزات جدید ایجاد شد، بازآموزی پرسنل انجام شد. مطابق با طرح پنج ساله، بازسازی کار در اوکراین، در بلاروس، مولدووا، باز شد. صنعت زغال سنگ Donbass Revived. "Zaporizhstal" بازسازی شد، Dniprones وارد شد. در عین حال، ساخت و ساز جدید و بازسازی کارخانه ها و کارخانه های موجود انجام شد. بیش از پنجمین سالگرد، بیش از 6.2 هزار شرکت صنعتی بازسازی شد و دوباره بازسازی شد. 1 به ویژه توجه به توسعه متالورژی، مهندسی مکانیک، سوخت و انرژی و مجتمع های صنعتی و صنعتی پرداخت شد. پایه های انرژی هسته ای و صنعت الکترونیک رادیویی گذاشته شد. غول های جدید صنعت در urals، در Siberia، در جمهوری های Transcaucasia و آسیای مرکزی (Ust-Kamenogorsk گیاه سرب روی، کارخانه ماشین Kutais) بوجود آمد. اولین خط لوله گاز خارجی Saratov - مسکو به منظور. نیروگاه هیدروالکتریک Rybinsk و Sukhumskaya شروع به کار کرد.

شرکت ها با تکنولوژی جدید مجهز شدند. مکانیزاسیون فرآیندهای فشرده کار در صنایع متالورژی و زغال سنگ آهنی افزایش یافته است. برق تولید ادامه داد. استخدام کار در صنعت تا پایان برنامه پنج ساله 8 بار از سطح 1940 پیشی گرفت.

مقدار زیادی از کار صنعتی در جمهوری ها و مناطق موجود در اتحاد جماهیر شوروی در آستانه جنگ جهانی دوم انجام شد. در مناطق غربی اوکراین، صنایع صنعتی جدید در دیدگاه کشورهای بالتیک، به ویژه گاز و خودرو، فلزکاری و مهندسی برق ایجاد شده است. صنعت صنایع دستی و صنعت برق در غرب بلاروس توسعه یافت.

کار بر روی بازسازی صنعت عمدتا در سال 1948 تکمیل شد، اما در شرکت های فردی متالورژی آنها در اوایل دهه 50 ادامه یافت. قهرمان تولید انبوه مردم شوروی، بیانگر به دلایل متعدد کار (معرفی روش های با سرعت بالا کار، حرکت برای صرفه جویی در فلز و محصولات با کیفیت بالا، حرکت چند محور، و غیره)، به اجرای موفقیت آمیز کمک کرد از وظایف برنامه ریزی شده. تا پایان برنامه پنج ساله، سطح تولید صنعتی 73 درصد بیش از پیش از جنگ بود. با این حال، توسعه اولویت صنعت سنگین، توزیع مجدد به نفع خود از وجوه از صنایع نور و صنایع غذایی منجر به تغییر شکل بیشتر ساختار صنعت به سمت افزایش تولید گروه "A" شد.

ترمیم صنعت و حمل و نقل، ساخت صنعتی جدید منجر به افزایش تعداد طبقه کارگر شد.

پس از جنگ، کشور در حال خرابه بود، و سوال انتخاب مسیر توسعه اقتصادی حاد بود. یک جایگزین می تواند اصلاحات بازار باشد، اما سیستم سیاسی موجود برای این مرحله آماده نیست. اقتصاد سیاست هنوز هم این شخصیت بسیج را حفظ کرد که در سالهای اول پنج سال اول و در طول سال های جنگ ذاتی بود. میلیون ها نفر برای ترمیم Dneprownes، گیاهان متالورژی از مین های گوناگون، معادن Donbass، و برای ساخت گیاهان جدید، نیروگاه های برق آبی و غیره سازماندهی شدند.

توسعه اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی در تمرکز بیش از حد خود بود. تمام مسائل اقتصادی، بزرگ و کوچک، تنها در مرکز حل و فصل شدند و سازمان های اقتصادی محلی به شدت در حل هر امور محدود بودند. منابع اصلی و منابع پولی لازم برای اجرای وظایف برنامه ریزی شده از طریق تعداد زیادی از موارد بوروکراتیک توزیع شد. انحصار اداری، سوء مدیریت و سردرگمی، منجر به خرابی دائمی در تولید، دلبستگی و هزینه های مواد عظیم، حمل و نقل پوچ از لبه به لبه یک کشور عظیم شد.

اتحاد جماهیر شوروی از آلمان دریافت کرد تا 4.3 میلیارد دلار را تعمیر کند. در طول بازپرداخت آلمان و سایر کشورهای شکست خورده، تجهیزات صنعتی به اتحاد جماهیر شوروی صادر شد، از جمله تمام مجتمع های کارخانه. با این حال، اقتصاد شوروی واقعا نمی تواند این ثروت را به دلیل سوء مدیریت عمومی مدیریت کند، و تجهیزات با ارزش، ماشین آلات و غیره، به تدریج تبدیل به فلز قراضه شد. اتحاد جماهیر شوروی 1.5 میلیون آلمانی و 0.5 میلیون زندانی ژاپن را به دست آورد. علاوه بر این، در سیستم Gulai، در این دوره، حدود 8-9 میلیون زندانی انجام شد، که کار آنها عملا پرداخت نمی شد.

قرار دادن جهان به دو اردوگاه خصمانه عواقب منفی برای اقتصاد کشور داشت. از سال 1945 تا 1950، گردش تجارت خارجی با کشورهای غربی به میزان 35 درصد کاهش یافت که به طور قابل توجهی بر اقتصاد شوروی، از تجهیزات جدید و فن آوری های پیشرفته برخوردار بود. به همین دلیل است که در اواسط دهه 1950. اتحاد جماهیر شوروی قبل از نیاز به تغییر عمیق اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بود. از آنجا که مسیر تغییرات سیاسی پیشرفته توسط محدود کردن اصلاحات آزاد سازی آزاد (و نه بسیار جدی)، ایده های سازنده ترین ایده هایی که در اولین سالهای پس از جنگ به نمایش گذاشته شد، مسدود شده بود، بلکه سیاست های اقتصادی، بلکه حوزه های اقتصاد بود. کمیته مرکزی WCP (B) پیشنهادات مختلف اقتصاددانان را در این زمینه در نظر گرفت. در میان آنها - دستنوشته "اقتصاد داخلی پس از جنگ" متعلق به S.D. الکساندر ماهیت پیشنهاداتش به موارد زیر کاهش یافت:

تبدیل شرکت های دولتی در مشارکت مشترک و یا همکاری های متقابل که در آن کارگران و کارکنان دارای سهامداران سهام هستند و شورای انتخابات نمایندگی مجلس نمایندگان را مدیریت می کنند؛

تمرکززدایی عرضه شرکت ها با مواد خام و مواد با ایجاد Promsnabs های منطقه ای و منطقه ای به جای عرضه معتادان و سرپرست های دارویی؛

لغو آماده سازی دولت از محصولات کشاورزی، ارائه مزارع جمعی و مزارع دولتی فروش آزاد در بازار؛

اصلاح سیستم پولی با توجه به همبستگی طلا؛

انحلال تجارت عمومی و انتقال توابع آن توسط تعاونی های تجاری و همکاری های تراشیده شده است.

این ایده ها را می توان به عنوان پایه های یک مدل اقتصادی جدید ساخته شده بر اساس اصول بازار و انحلال جزئی از اقتصاد - برای آن زمان بسیار پررنگ و پیشرفته مشاهده کرد. درست است، ایده ها S.D. الکساندر مجبور شد سرنوشت پروژه های رادیکال دیگر را تقسیم کند، آنها به دسته "مضر" نسبت داده شده و در "آرشیو" نوشته شده اند.

این مرکز، علی رغم نوسانات شناخته شده، در مسائل اساسی مربوط به اصول ساخت مدل های توسعه اقتصادی و سیاسی، یک تعهد مداوم به همان دوره را حفظ کرد. بنابراین، مرکز تنها به ایده هایی که بر پایه های ساختار حمایت کننده تاثیر نمی گذارد، درک شد. آنها نقش انحصاری دولت را در مسائل مدیریت، حمایت مالی، کنترل و مخالفت با فرضیه های اصلی ایدئولوژی نیافتند.

اولین تلاش برای اصلاح نظام فرمان و اداری، نزدیک به پایان ماه مارس سال 1953 از دوره استالینیستی در تاریخ اتحاد جماهیر شوروی است، زمانی که مدیریت کشور به دست سه سیاستمدار متمرکز شد: رئیس شورای وزیران G.M. Malenkov، وزیر امور داخلی L.P. Beria و دبیر کمیته مرکزی CPSU N.S. خروشچف بین آنها مبارزه برای تنها قدرت را آغاز کرد، که طی آن هر یک از آنها امیدوار بود از نامزدهای حزب حزب حمایت کند. این لایه جدید جامعه شوروی (دبیران کمیته مرکزی احزاب کمونیست جمهوری خواه، Oblovoms، Otrikov، و غیره) آماده حمایت از یکی از رهبران این کشور بود، با توجه به ارائه استقلال بیشتر در حل مسائل محلی و بیشتر مهمتر از همه، تضمین امنیت شخصی، خاتمه دادن به "تمیز کردن" سیاسی و سرکوب.

در انطباق با این شرایط، Nomenclature آماده بود تا به اصلاحات در محدودیت های خاص موافقت کند، پس او نمی توانست و نمی خواست برود. در طول اصلاحات، لازم بود دوباره سازماندهی یا لغو سیستم Gulag، برای تحریک توسعه بخش کشاورزی اقتصاد، برای انجام تحول در حوزه اجتماعی، برای کاهش استرس "بسیج" ثابت در حل کسب و کار مشکلات و جستجوی دشمنان داخلی و خارجی.

با توجه به مبارزه پیچیده ای بر روی "Olympus" سیاسی، N.S. N.S. توسط NomencLature پشتیبانی شد خروشچف، به سرعت در حال افزایش رقبای خود است. در سال 1953، L، Beria به اتهام پوچ "همکاری با اکتشاف امپریالیستی" و "طرح به منظور بازگرداندن سلطه بورژوازی" دستگیر شد. در ژانویه سال 1955، او به استعفا اجباری Malenkov پرداخت. در سال 1957، او از رهبری ارشد "گروه ضد حزبی" در شهر Malenkov، L. Kaganovich، V. Molotov و دیگران اخراج شد. خروشچف، اولین دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی در سال 1958 بود رئیس شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی.

تغییرات سیاسی در اتحاد جماهیر شوروی ملزم به تثبیت تغییرات و اقتصاد بود. صحبت کردن در اوت 1953 در جلسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی، G.M. Malenkov به وضوح مسیرهای اصلی سیاست اقتصادی را مطرح کرد: افزایش شدید تولید کالاهای مصرفی، سرمایه گذاری های عمده در صنعت صنعت نور. چنین ریشه ای، به نظر می رسد برای همیشه رهنمودهای اساسی برای توسعه اقتصاد شوروی، که در دهه های گذشته تاسیس شده است، تغییر خواهد کرد.

اما این، به عنوان تاریخ توسعه کشور نشان داد، اتفاق نمی افتد. پس از جنگ، اصلاحات اداری مختلف چندین بار برگزار شد، اما آنها به ماهیت سیستم اداری برنامه ریزی شده کمک نکردند. در اواسط دهه 1950، تلاش کرد تا از اقدامات بسیج در حل مشکلات تجاری استفاده کند. در چند سال، مشخص شد که این کار برای اقتصاد شوروی دست نخورده است، زیرا انگیزه های اقتصادی توسعه با سیستم فرمان ناسازگار بود. هنوز نیاز به سازماندهی توده های مردم برای انجام پروژه های مختلف. به عنوان مثال، شما می توانید تماس بگیرید برای جوانان برای شرکت در تسلط بر ویرجین، در ساخت پروژه های بزرگ "پروژه های کمونیسم" در سیبری و شرق دور.

به عنوان مثال از اصلاحات بسیار متفکرانه، شما می توانید سعی کنید مدیریت نشانه های ارضی را بازسازی کنید (1957). در طول این اصلاحات، بسیاری از وزارتخانه های متحد متفقین لغو شدند و به جای آن، مشاوره ارضی اقتصاد ملی (Sovarnarchosis) ظاهر شد. این تحت تأثیرات این وزارتخانه تحت تاثیر قرار نگرفت، وزارت دفاع، وزارت دفاع، خارجی و داخلی و برخی دیگر. بنابراین، تلاش برای مدیریت غیر متمرکز انجام شد.

در مجموع، 105 منطقه اداری اقتصادی در کشور، از جمله 70 در RSFSR، 11 - در اوکراین، 9 - در قزاقستان، 4 - در ازبکستان، و در بقیه جمهوری - در یکی از کمپبل. در توابع اتحاد جماهیر شوروی، تنها برنامه ریزی کلی و هماهنگی برنامه های ارضی و بخش های اصلی، توزیع بین جمهوری های اتحادیه ای از مهمترین وجوه مهم است.

اولین نتایج اصلاحات کنترل بسیار موفق بود. بنابراین، در حال حاضر در سال 1958، I.E. یک سال پس از آن، رشد درآمد ملی به میزان 12.4٪ بود (در مقایسه با 7٪ در سال 1957). مقیاس تخصص تولید و همکاری بین المللی افزایش یافته است، فرآیند ایجاد و اجرای تکنیک های جدید در تولید شتاب گرفت. اما، به گفته متخصصان، اثر به دست آمده نتیجه نه تنها بازسازی است. واقعیت این است که برای برخی از دوره های شرکت تبدیل به "بعید به نظر می رسد" (زمانی که وزارتخانه ها در واقع دیگر کار نمی کنند، و مفاصل هنوز تشکیل نشده است)، و در طول این دوره بود که آنها شروع به کار به طور قابل ملاحظه ای بیشتر تولید ، احساس رهبری "از بالا". اما به محض اینکه یک سیستم مدیریت جدید توسعه یافته است، پدیده های منفی سابق در اقتصاد افزایش یافت. علاوه بر این، لحظات جدید ظاهر شد: محل، دولت سخت تر، "خود" خود را در حال رشد، بوروکراسی محلی.

و اگر چه سیستم مدیریت جدید "Sovnarchozovskaya" جدید، به طور قابل توجهی از "وزارتخانه" به طور قابل توجهی متفاوت بود، ماهیت آن باقی مانده بود. اصل قبلی توزیع مواد خام، محصولات، همان دیکتاتور تامین کننده نسبت به مصرف کننده است. اهرم های اقتصادی به سادگی نمی توانند در زمینه سلطه مطلق سیستم فرماندهی فرماندهی تعیین کنند.

همه سازماندهی مجدد، در نهایت، منجر به موفقیت های قابل توجه نبود. علاوه بر این، اگر در سال 1951-1955 تولید صنعتی به میزان 85 درصد افزایش یافته است، کشاورزی - به میزان 20.5 درصد و در سال های 1956 تا 1960 به ترتیب 64.3 و 30 درصد افزایش یافت (و رشد محصولات کشاورزی به طور عمده به دلیل توسعه زمین های جدید)، سپس در سال های 1961-1965 این ارقام شروع به کاهش و به 51 و 11 درصد از سرزمین ماست. تجربه تاریخ سیاسی. T.2 - M.، 1991، P.427.

بنابراین، نیروهای گریز از مرکز به طور قابل ملاحظه ای پتانسیل اقتصادی کشور را تضعیف کرده اند، بسیاری از مفاصل قادر به ناتوانی در حل مشکلات صنعتی بزرگ نیستند. در حال حاضر در سال 1959، تثبیت مفاصل شروع شد: ضعیف تر شروع به پیوستن به قدرتمندتر کرد (با قیاس با تثبیت مزارع جمعی). روند Centripetal قوی تر بود. به زودی ساختار سلسله مراتبی قبلی در اقتصاد کشور بازسازی شد.

اقتصاددانان دانشمندان و کارگران عملی تلاش کردند تا رویکردهای جدیدی را برای توسعه اقتصادی کشور، به ویژه در زمینه برنامه ریزی و پیش بینی درازمدت، شناسایی اهداف اقتصاد کلان استراتژیک توسعه دهند. اما این تحولات برای بازگشت سریع طراحی نشده بود، بنابراین آنها توجه کافی را پرداخت نکردند. رهبری این کشور در حال حاضر به نتایج واقعی نیاز داشت و بنابراین تمام نیروها به تنظیمات بی پایان برنامه های فعلی فرستاده شدند. به عنوان مثال، طرح دقیق برنامه پنجم پنجم پنجم (1955-1955) را تهیه نکرد، و به عنوان یک سند شروع، کار کل اقتصاد را به مدت پنج سال، دستورالعمل کنگره کنگره حزب XIX به کار گرفت. این فقط خطوط طرح پنج ساله بود، اما هیچ طرح خاصی وجود نداشت. همان وضعیت با طرح ششم پنج ساله (1960-1960) توسعه یافته است.

به طور سنتی ضعیف بود برنامه ریزی به اصطلاح پایین، I.E. تلفیق برنامه ها در سطح شرکت ها. وظایف پایین تر برنامه ریزی شده اغلب تصحیح شده است، بنابراین این طرح به یک سند صرفا اسمی تبدیل شده است، که به طور مستقیم تنها به فرآیند پرداخت های حقوق و دستمزد حقوق و دستمزد مربوط می شود که به درصد عملکرد و بیش از حد انجام این طرح بستگی دارد.

از آنجایی که، همانطور که در بالا ذکر شد، برنامه ها به طور مداوم تصحیح شد، آن را انجام داد (یا نه انجام نشده) در تمام برنامه هایی که در ابتدای دوره برنامه ریزی شده (برنامه سال پنج ساله) بود، انجام نشد. Glav "معامله شد" با وزارتخانه ها، وزارتخانه ها - با شرکت ها در مورد آنچه که آنها می توانند با منابع موجود انجام دهند. اما عرضه منابع به چنین برنامه ای هنوز شکسته شد، و دوباره "تجارت" شروع به تعداد طرح، با مقدار عرضه، و غیره

همه اینها این نتیجه گیری را تایید می کند که اقتصاد شوروی به میزان بیشتری نبود نه از تحولات اقتصادی صالح، بلکه از تصمیمات سیاسی که به طور مداوم در جهت مخالفان به طور مداوم در حال تغییر است و اغلب در نهایت راه اندازی می شود. در کشور، تلاش های پیشگیرانه برای بهبود ساختار دستگاه دولتی، برای دادن وزیران، سربازان شاهکارها، مدیران شرکت ها با حقوق جدید و یا برعکس، محدود کردن قدرت خود، تقسیم مقامات برنامه ریزی شده موجود و ایجاد جدید ، و غیره. بسیاری از "اصلاحات" در دهه های 1950-1960 وجود داشت، اما هیچکدام از آنها بهبود واقعی در کار سیستم فرماندهی نداشتند.

اساسا، هنگام تعیین اولویت های پس از جنگ توسعه اقتصادیهنگام توسعه برنامه چهارم پنج ساله - طرح بهبودی - رهبری کشور در واقع به مدل پیش از جنگ توسعه اقتصادی و روش های پیش از جنگ سیاست اقتصادی بازگشته است. این به این معنی است که توسعه صنعت، در درجه اول دشوار است، نه تنها به ضرر منافع اقتصاد کشاورزی و حوزه مصرف (یعنی به عنوان یک نتیجه از توزیع مربوطه بودجه بودجه)، بلکه همچنین انجام شده است در بسیاری از موارد در طول حساب خود، به دلیل سیاست پیش از جنگ "کشیدن" ابزار از بخش کشاورزی در صنعتی (به عنوان مثال، به عنوان مثال، افزایش بی سابقه ای در مالیات دهقانان در دوره پس از جنگ)

پیروزی به مردم امید منجر شد بهترین زندگی، تضعیف مطبوعات دولت توتالیتر به شخصیت، از بین بردن هزینه های عجیب و غریب آن. توانایی بالقوه تغییر در حالت سیاسی، اقتصاد، فرهنگ باز شده است.

با این حال، "انگیزه های دموکراتیک" جنگ، با تمام قدرت سیستم ایجاد شده توسط استالی مخالف بود. موقعیت های او در طول سال های جنگ نه تنها تضعیف نشده بود، بلکه در دوره پس از جنگ نیز به نظر می رسید. حتی پیروزی خود در آگاهی جمعی با پیروزی رژیم توتالیتر شناسایی شد.

مبارزه روند دموکراتیک و توتالیتر در این شرایط توسط Leitmotif توسعه اجتماعی تبدیل شده است.

دولت اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی پس از پایان جنگ.جنگ به اتحاد جماهیر شوروی با زیان های بزرگ انسانی و مادی تبدیل شد. او تقریبا 27 میلیون زندگی انسانی را ادعا کرد. 1710 شهرها و روستاهای شهری نابود شدند، 70 هزار روستا و روستاها نابود شدند، 31،850 گیاه و کارخانه، 1135 معدن، 65 هزار کیلومتر از آهنگ های راه آهن اخراج شدند. مناطق کاشت کاهش 36.8 میلیون هکتار. این کشور حدود یک سوم ثروت ملی خود را از دست داده است.

این کشور شروع به بازگرداندن مزرعه در طول سال های جنگ کرد، زمانی که در سال 1943، یک حزب خاص و قطعنامه دولت "اقدامات فوری برای بازگرداندن اقتصاد در مناطقی که از اشغال آلمان آزاد شده بود، تصویب شد. تلاش های عظیم مردم شوروی تا پایان جنگ در این زمینه ها موفق به بازگرداندن تولید صنعتی توسط یک سوم از سطح 1940 مناطق آزاد آزاد در سال 1944، بیش از نیمی از انواع دانه های ملی، یک چهارم گاو و پرندگان، حدود یک سوم بود از محصولات لبنی.

با این حال، به عنوان وظیفه اصلی بهبود قبل از کشور تنها پس از پایان جنگ بود.

توسعه صنعت. ترمیم صنعت در شرایط بسیار دشوار برگزار شد. در اولین سالهای پس از جنگ، کار مردم شوروی از نرخ نظامی بسیار متفاوت نبود. کمبود دائمی محصولات (سیستم کارت تنها در سال 1947 لغو شد)، سخت ترین شرایط کار و زندگی، سطح بالای بیماری و مرگ و میر به این واقعیت توضیح داده شد که جهان طولانی مدت تنها می آید و زندگی بود در مورد کار کردن با این حال، این اتفاق نمی افتد.

با این وجود، برخی از محدودیت های زمان جنگ حذف شد: روز کاری 8 ساعته و ترک سالانه دوباره معرفی شد، آثار اضافه کاری اجباری لغو شد. ترمیم در شرایط تقویت شدید فرایندهای مهاجرت ناشی از تخریب ارتش برگزار شد (تعداد آن از 11.4 میلیون نفر در سال 1945 تا 2.9 میلیون نفر در سال 1948 کاهش یافت)، بازگشت شهروندان شوروی از اروپا، بازگشت پناهندگان و تخلیه از مناطق شرقی کشور. پیچیدگی دیگری در توسعه صنعت تبدیل آن بود که به طور عمده تا سال 1947 تکمیل شد، وجوه قابل توجهی از کشورهای اروپای شرقی متحد حمایت می کرد.

زیان های بزرگی در جنگ به فقدان کار تبدیل شده است، که به نوبه خود منجر به رشد گردش کارکنان شد، که به دنبال شرایط مطلوب کار بود.

این هزینه ها را جبران می کند، همانطور که قبلا، افزایش انتقال بودجه از روستا به شهر و توسعه فعالیت کار کارگران بود.

برای اولین بار در چند سال پس از جنگ، تمایل به استفاده گسترده تر از توسعه علمی و فنی در تولید وجود دارد. با این حال، آن را عمدتا تنها در شرکت های مجتمع نظامی-صنعتی (مجتمع نظامی-صنعتی)، جایی که در شرایط "جنگ سرد"، فرآیند توسعه سلاح های هسته ای و هسته ای، سیستم های موشک جدید، نمونه های جدید، وجود داشت از مخزن و هواپیما.

همراه با توسعه اولویت مجتمع نظامی-صنعتی، مزیت نیز به مهندسی مکانیک، متالورژی، سوخت، صنعت انرژی، بر توسعه آن 88 درصد از سرمایه گذاری در صنعت را ترک کرد. صنعت نور و مواد غذایی، همانطور که قبلا توسط اصل باقی مانده (12٪) تامین شد و البته حتی حداقل نیازهای جمعیت را برآورده نکرد.

در مجموع، برای سالهای چهارم برنامه پنج ساله (1946-1950)، 6200 شرکت بزرگ بازسازی شد و دوباره. در سال 1950، طبق داده های رسمی، تولید صنعتی از 73 درصد (و در جمهوری های متحد جدید استونی و مولداوی - 2-3 بار، بیش از ارقام پیش از جنگ بود. درست است، بازپرداخت و محصولات شرکت های مشترک مشترک شوروی هرمان نیز گنجانده شده است.

کشاورزی.کشاورزی کشور حتی بیشتر تضعیف شد، محصولات ناخالص که در سال 1945 از 60 درصد از سطح پیش از جنگ تجاوز نکردند. حتی بیشتر وضعیت را در ارتباط با خشکسالی 1946، که موجب گرسنگی شدید شد، بدتر شد.

با این وجود، تبادل کالاهای غیر معادل بین شهر و روستا ادامه یافت و بعد از آن. از طریق تهیه دولت از مزرعه جمعی تنها توسط پنجم هزینه تولید شیر، دهم دانه، گوشت بیست و هشتم جبران شد. دهقانان، کار در مزرعه جمعی، تقریبا هیچ چیز. تنها یک مزرعه ابزار را نجات داد. با این حال، و بر روی او، ضربه قابل توجهی به وجود آمد. برای دوره 1946-1949. به نفع مزارع جمعی، 10.6 میلیون هکتار پوشش داده شد. زمین از توطئه های خانوادگی دهقانی. مالیات از درآمد فروش در بازار به طور قابل توجهی افزایش یافته است. خود بازرگانی خود تنها به دهقانان اجازه داد که مزارع جمعی آنها منابع عمومی را تهیه کنند. هر اقتصاد دهقانی موظف بود که دولت را به عنوان یک مالیات برای زمین گوشت، شیر، تخم مرغ، پشم مصرف کند. در سال 1948، کشاورزان جمعی "توصیه می کردند" برای فروش گاوهای کوچک به دولت، (برای حفظ آن توسط منشور مزرعه جمعی مجاز بود)، که باعث کشتار عظیم در سراسر کشور خوک ها، گوسفند، بز (تا 2 میلیون سر)

هنجارهای زمان پیش از جنگ باقی مانده، آزادی حرکت کشاورزان جمعی را محدود می کند: آنها واقعا از این فرصت برای گذرنامه محروم شدند، آنها به معلولیت موقت اعمال نمی شد، آنها از مقررات بازنشستگی محروم شدند. اصلاحات پولی سال 1947 نیز دردناک ترین در دهقانان بود که پس انداز خود را در خانه حفظ کرد.

ایالت ها، تبدیل سرزمین های دستگیر شده در مواد مستعمره ای خام رایش، تخریب فیزیکی ده ها میلیون نفر. کل قلمرو به اورال ها به یک آلمان تبدیل شد.

در ابتدا، جنگ برنامه ریزی شده بود تا 15 مه 1941 آغاز شود، اما سرنگونی حکومت های طرفدار در یوگسلاوی و شکست نیروهای ایتالیایی در جنگ با یونان آلمان را مجبور به حذف بخشی از نیروهای نظامی از مرز شوروی و انتقال آنها را به بالکان. و تنها پس از اشغال یوگسلاوی و یونان در پایان ماه آوریل، تاریخ حمله به اتحاد جماهیر شوروی، در نهایت تاسیس شد - 22 ژوئن. لحظه ای برای حمله به اتحاد جماهیر شوروی، به صورت شانس انتخاب نشده بود: بازسازی مجدد تجهیزات ارتش سرخ هنوز تکمیل نشده است؛ در نهایت صنعت در راه نظامی بازسازی نشود؛ فرماندهان نظامی جدید هنوز هم بی تجربه بودند.

سربازان انتخاب شده آلمانی، که یک تجربه مبارزه غنی از حفظ یک جنگ رعد و برق را دریافت کردند، که دارای یک تکنیک درجه اول بود، که دارای تکنیک درجه اول بود، به عنوان یک تکنیک درجه اول برای آن زمان ها، به مرزهای اتحاد جماهیر شوروی پاره شد. برای اجرای طرح Barbaross، 153 تقسیم اختصاص داده شد، از جمله 19 مخزن و 14 موتور. متحدان اروپایی آلمان (فنلاند، رومانی، مجارستان، ایتالیا) 37 بخش را علیه اتحاد جماهیر شوروی قرار دادند. در مجموع، در مرز شوروی، 190 تقسیم به طور کامل ناسازگار متمرکز شد. نیروهای زمینی تعداد کل 5.5 میلیون نفر، 4300 تانک، 5000 هواپیما، 47 هزار اسلحه و خمپاره.

وابستگی به اقتصاد کشورهای دستگیر شده و متحد، آلمان به طور قابل توجهی پتانسیل نظامی و اقتصادی خود را به میزان قابل توجهی افزایش داد که در سال 1940 به 348 میلیون تن زغال سنگ، 43.6 میلیون تن فولاد اجازه داد. در اتحاد جماهیر شوروی، این سال 166 میلیون تن زغال سنگ تولید شد، 18.3 میلیون تن پرداخت شد. بر این اساس، انتشار بسیار کمتر و سایر محصولات، از جمله ارتش، وجود داشت.

در اختیار فرماندهی آلمان، مقدار زیادی از سلاح ها، تجهیزات نظامی، ذخایر ملک نظامی را از کشورهای اشغالگر دریافت کرد. همه اینها برتری قابل توجهی را در نیروها و ابزارها ایجاد کرد و اعتماد به نفس رهبری هیتلر را در اجرای موفقیت آمیز طرح Barbaross تقویت کرد.

جنگ وطن پرستانه بزرگ، ضربه فوق العاده ای را به اقتصاد ملی اتحاد جماهیر شوروی ایالات متحده اعمال کرد. زیان های انسانی و مادی بی سابقه بود. تعداد قربانیان، بر اساس داده های تصفیه شده، تا 27 میلیون نفر بود و تعداد زخمی ها و زخمی شدن به هیچ وجه محاسبات دقیق نیست. در سال 1946، جمعیت اتحاد جماهیر شوروی، که 172 میلیون نفر را تشکیل می داد، به سختی از سطح 1939 عبور کرد.

* کمبود یا کمبود شدید داده های آماری قابل اعتماد در مورد توسعه اقتصاد شوروی (به ویژه تعمیم، شاخص های نهایی اقتصاد ملی، فعالیت های مالی، تجارت خارجی، از جمله توازن پرداخت، میزان ذخایر طلا و ارز خارجی، و غیره ، و همچنین MIC، و غیره) مجبور به رفت و آمد به آمار رسمی، به رغم شک و تردید صریح، و اغلب به طور مستقیم از شاخص های شاخص. داده های جدید یا به روز شده در اینجا مراجعه کننده به اینجا، ارزیابی ها به طور خاص مذاکره می شوند.

میزان تلفات مستقیم ناشی از اقتصاد جنگ در سال 1945، در سال 1945 به میزان 679 میلیارد روبل تخمین زده شد، که 5.5 برابر بیش از درآمد ملی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1940 بود. آتش جنگ، برشهف در سرزمین هایی بود که بیشتر از لحاظ اقتصادی توسعه یافته بود. 40٪ از جمعیت در آنها زندگی می کردند، 1/3 صنعت تولید ناخالص تولید شد، ساکنان اصلی اتحاد جماهیر شوروی (اوکراین، قفقاز شمالی، و غیره) وجود داشت. 31،850 شرکت نابود شدند. در سال 1945، صنعت آزاد شد اشغال فاشیستی ولسوالی ها تنها 30 درصد از محصولات پیش از جنگ را تولید می کنند. بزرگترین آسیب توسط متالورژی آهن ساخته شد (بر تولید سنگ معدن فلز و معدن، کشور بیش از 10 تا 12 سال پرتاب شد)، نفت (تاخیر 15 ساله)، زغال سنگ، صنایع شیمیایی، انرژی و مهندسی مکانیک بود.

در عین حال، سطح کلی تولید صنعتی در سال 1945 در آمار رسمی شوروی تنها در مقایسه با سال 1940 تنها 8 درصد کاهش یافت. این امر توسط تخلیه نامرئی تسهیل شد. تا 2.6 هزار شرکت تخلیه شد، بیش از 1.5 هزار در مقیاس بزرگ، در نتیجه شروع به توسعه سریع مناطق شرقی، که در آن 3.5 هزار شرکت بزرگ سفارش داده شد، تولید نظامی به طور خاص به سرعت افزایش یافته است. در نتیجه، قدرت صنعتی اورال ها 3.6 برابر، سیبری غربی - 2.8 برابر، منطقه ولگا - 2.4 برابر افزایش یافت.

به عنوان یک نتیجه، با کاهش کلی پتانسیل صنعتی، صنعت سنگین (با توجه به طبقه بندی سنتی شوروی، به اصطلاح "گروه A" - تولید ابزار تولید) 12٪ بیش از سطح پیش از جنگ بود. گرانش خاص آن در کل تولید صنعتی در سال 1945 به 74.9 درصد افزایش یافت. با توجه به کاهش شدید تولید صنعت نور و صنایع غذایی توسعه یافته در بسیاری از موارد، از بسیاری جهات به دست آمد. در سال 1945، تولید پارچه های پنبه تنها 41 درصد از سطح 1940، کفش های چرمی بود - 30٪، شکر شن و ماسه - 21٪ و غیره بنابراین، جنگ نه تنها صنعت آسیب های عظیم را ایجاد کرد، بلکه ساختار جغرافیایی و ویژه ای را نیز تغییر داد. بنابراین، در برخی موارد، جنگ وطن پرستانه بزرگ می تواند به عنوان یک مرحله دیگر، بسیار خاص در صنعتی شدن بیشتر اتحاد جماهیر شوروی مورد توجه قرار گیرد.


در طول جنگ، 65 هزار کیلومتر از آهنگ های راه آهن، 91 هزار بزرگراه، هزاران پل، کشتی های بسیاری، ساختارهای پورت و خطوط ارتباطی نابود شدند. حجم کل حمل و نقل در سال 1945 تقریبا یک چهارم بود و رودخانه و حمل و نقل جاده ای - تقریبا نیمی کمتر از قبل از جنگ بود.

تلفات عظیم از کشاورزی رنج می برد. تا 100 هزار مزارع جمعی و مزارع دولتی شکسته شد، 2.9 هزار ایستگاه ماشین آلات و تراکتور. جمعیت توانمند بدن روستا تقریبا 1.5 برابر کاهش یافته است. وابستگی به انرژی کشاورزی تقریبا 40 درصد کاهش یافت. جمعیت اسب ها حدود 1.5 برابر، گاو - 20 درصد، خوک ها - 65 درصد کاهش یافت. مناطق کاشت کاهش 36.8 میلیون هکتار، عملکرد دانه از 8.6 سنت از هکتار در سال 1940 به 5.6 سنت از هکتار در سال 1945 کاهش یافت. محصولات ناخالص کشاورزی در سال 1945 در مقایسه با سال 1940 کاهش یافت. 40 درصد تولید دانه و پنبه کاهش یافت دو بار گوشت - 45٪.

1،710 شهر و شهرهای نوع شهری، بیش از 70 هزار روستا و روستاها به طور کامل یا به طور جزئی نابود شدند. در نتیجه، بیش از نیمی از بنیاد مسکونی شهر، تخریب و یا غیر قابل استفاده بود، حدود 30 درصد از خانه های ساکنان روستایی، سوپر به 25 میلیون نفر از دست داده بود.

بنابراین، در مقایسه با صنعت و حمل و نقل، هرچند آنها آسیب های زیادی را متحمل شدند، اما با این حال، به عنوان یک مسئله اولویت، آنها در طول سال های جنگ بازسازی شدند، وضعیت کشاورزی و در حوزه اجتماعی به سادگی فاجعه آمیز بود. بخش قریب به اتفاق جمعیت کشور به معنای واقعی کلمه در آستانه بقا متعادل بود. در سال 1946، یک گرسنگی وحشتناک از روستای منابع غذایی از روستای منابع غذایی، که تا 100 میلیون نفر را پوشانده بود، آغاز کرد. از گرسنگی و بیماری ها در سال 1946-1948 حدود 2 میلیون نفر فوت کردند

انتخاب استراتژی اقتصادیانتخاب استراتژی اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی، به عنوان همیشه، توسط دوره سیاسی تعیین شد. در این مورد، او عمدتا از اراده استالین، نسبت نیروهای نخبگان حاکم، و همچنین از وضعیت بین المللی و به ویژه تفسیر آن توسط رهبری شوروی بود.

عامل سیاست خارجی، میزان تبدیل و میزان منابع ارسال شده به توسعه مجتمع نظامی-صنعتی و سطح همکاری های اقتصادی با قدرت های غربی و به ویژه امکانات وام های خارجی و سرمایه گذاری را تعیین کرد. اینها شرایط اساسی بود، به طرق بسیاری، مقیاس پس انداز، ساختار آنها (به ویژه سهم انباشت داخلی در تولید ناخالص داخلی) و درجه بسته شدن اقتصاد شوروی را تعیین کرد.

پیروزی بیش از فاشیسم به شدت وضعیت بین المللی را تغییر داد. اتحاد جماهیر شوروی نه تنها یک عضو کامل بود، بلکه یکی از رهبران جامعه جهانی، رابطه او با قدرت های غربی، وابسته به آن بود، حتی دوستانه به نظر می رسید.

با این وجود، در مورد گنجاندن گسترده اتحاد جماهیر شوروی در زمینه اقتصادی جهانی، چقدر در مورد انتخاب یک مدل توسعه اقتصادی نبود. این جنگ توسط یک فضای عمومی خسته کننده از اواخر دهه 1930 متلاشی شد و انگیزه به به روز رسانی دموکراتیک نظام شوروی، امیدوار بود که برای تغییر بهتر شود. در آگاهی عمومی، به تدریج ترس از ترس. جنگ به مردم آموخت که به طور انتقادی فکر کنند. برای بسیاری از آنها، او "کشف" غرب بود. برای اولین بار، بازدید از مرز، میلیون ها نفر از شهروندان شوروی (بیش از 6 میلیون نفر در ارتش فعلی و 5.5 میلیون نفر دیگر، قادر به ارزیابی دستاوردهای تمدن غربی بودند و آنها را با شوروی مقایسه کردند. همکاری گسترده ای با کشورهای "امپریالیستی" در مبارزه علیه دشمن عمومی و تضعیف دستکاری ایدئولوژیک در طول جنگ جنگ، کلیشه های ثابت شده کلیشه های ثابت شده و موجب علاقه و همدردی با غرب شد.

احساسات اصلاح طلب به نخبگان بلشویک نفوذ کرد و در طول سال های جنگ به طور قابل توجهی به روز شد. جنگ به مدیریت مدیریت به ابتکار عمل کرد و به برنامه دوم برای شناسایی "آفات" و "دشمنان مردم" منتقل شد. در سال های جنگ، درجه تنظیم مقررات مرکزی دولت برخی از بخش های اقتصاد کاهش یافته است. در نتیجه، درآمد ساکنان روستایی تا حدودی در مناطقی که تحت اشغال قرار نگرفته اند، افزایش یافته است. مراقبت از بقای جمعیت و تحقق وظایف دولتی، مقامات محلی را تشویق کرد تا تولیدات دست کوچک را تشویق کنند. بازگشت به یک زندگی مسالمت آمیز مورد نیاز یا قانونی کردن نهادینه سازی این نوآوری ها، اصلاح قابل توجهی از سیاست های پیش از جنگ و یا بازگشت به مدل قبلی Supercantorized اقتصاد با بخش نظامی ارتش هیپرتروفی (حتی شرکت های غیر نظامی دارای مشخصات نظامی، ظرفیت بسیج در مورد جنگ)، سخت ترین کنترل اداری و سیاسی بر فعالیت های اداره اقتصادی، شرکت ها و همه کارکنان.

در حال حاضر در سال 1945-1946 با توجه به پیش نویس طرح چهارم پنج ساله، بحث در مورد مسیرهای بهبودی و توسعه اقتصاد شوروی بوجود آمد. در این سال های پس از آن، تعدادی از مدیران صفوف های مختلف به منظور کاهش یا تغییر در برخی از جنبه های سیاست اقتصادی شوروی، توسعه متعادل تر از اقتصاد ملی، برخی از عدم تمرکز مدیریت آن، نشان داده شد. چنین پیشنهادی نیز در بحث و گفتگو در حال توسعه و بسته شدن قانون اساسی جدید اتحاد جماهیر شوروی و برنامه حزب جدید بیان شده است. در میان آنها دبیر کمیته مرکزی، اولین دبیر منطقه لنینگراد CPSU A.A بود. Zhdanov، رئیس دانشگاه دولتی N.A. Voznesensky، رئیس شورای وزیران RSFSR M.I. Rodionov، اولین دبیر کمیته Kursk CPSU P. Doronin و دیگران است. دومی پیشنهاد کرد که مزارع جمعی را دوباره سازماندهی کند، به طور کلی نقش خانواده های دهقانی را تغییر دهد و آنها را به واحد ساختاری اصلی تبدیل کند.

آنها محاسبات خود را با تجزیه و تحلیل وضعیت بین المللی حمایت کردند، معتقدند که انتقال به یک زندگی صلح آمیز باعث ایجاد بحران اقتصادی و سیاسی شدید می شود که نه تنها مانع از تهدیدی برای ایجاد ائتلاف ضد شوروی قدرت های غربی می شود، بلکه در آن کنتراست، سولسیت اتحاد جماهیر شوروی، فرصت های جدید، به ویژه، به عنوان یک فروش بازار برای تحت پوشش بحران اقتصاد غربی.

طرفداران بازگشت به مدل پیش از جنگ، که در میان آنها G.M. بود. Malenkov، L.P. Beria (نظارت بر مهمترین پروژه های نظامی)، سران صنایع سنگین، برعکس، به آثار اقتصاددان معروف E.S. وارگا، که تئوری بحران سریع و قریب الوقوع سرمایه داری را رد کرد و توانایی او را برای انطباق داد. معتقد است که این امر باعث می شود که وضعیت بین المللی به طور بالقوه انفجاری، Malenkov و Beria از پیشرفت شتابزدهی مجتمع نظامی-صنعتی حمایت کنند.

آنها موفق به پیروزی اول پیروزی اول در هنگام تصویب طرح چهارم پنج ساله شدند. تصویب شده در ماه مه سال 1946 در برنامه پنج ساله بازسازی و توسعه اقتصاد ملی اتحاد جماهیر شوروی ایالات متحده برای سال های 1946-1950 عمل کرد. شامل وظایف بسیار شدید و به عنوان وظیفه اصلی اعلام کرد: "اطمینان از بازسازی اولویت و توسعه صنعت سنگین و حمل و نقل راه آهن ..." در سال 1946 تصور می شد "تکمیل بازسازی پس از جنگ اقتصاد ملی" و در آینده نزدیک نه تنها به عقب بر گردیم، بلکه باید از "دستاوردهای علم خارج از اتحاد جماهیر شوروی" پیشی بگیریم. با این وجود، بسیاری از جنبه های استراتژی اقتصادی هنوز مشخص نشده است. وظایف دوره چهارم پنج ساله برخی از تغییرات در توسعه را رد نمی کند.

با این حال، پیشرفت فروپاشی ائتلاف ضد هییتلر، مبارزه با قدرت های غربی برای بخش اروپا و آغاز جنگ سرد، به پیروزی نهایی طرفداران مرکز سازی و توسعه مجتمع نظامی-صنعتی، پشت سر گذاشت که استالین ایستاده بود *. برای سفت کردن سیاستمداران داخلی و استقرار ترور. استالین تجربه شخصی شخصی و برخی از عوامل داخلی را تحت فشار قرار داد، به ویژه قحطی سال 1946، که به شدت شدید کنترل دولت بر روستا کمک کرد و تشدید وضعیت اجتماعی و اقتصادی در شهرها (از جمله لغو کارت سیستم و اصلاحات پولی سال 1947).

* در غیاب یک تهدید فاشیسم که ائتلاف ضد هیتلر در ابتدا برجسته شد، منافع ژئوپولیتیک قدرت به ناچار منجر به تقسیم جدیدی به بلوک های متخاصم شد. پس از کنفرانس Potsdam (جولای-اوت 1945) و شکست ژاپن (اقدام سرکوب آن در 2 سپتامبر 1945 امضا شد) تناقض بین متحدان به شدت افزایش یافت. مهمترین دلیل فروپاشی ائتلاف ضد هیتلر و آغاز مقابله نظامی و سیاسی، مبارزه برای حوزه نفوذ بود. در حال حاضر در سال 1945، تلاش های مقامات شوروی در سرتاسر اروپای شرقی، دولت های "دموکراتیک مردم" را کنترل کردند. تحول اروپای شرقی در واقع به حفاظت از اتحاد جماهیر شوروی، تعجب برای بسیاری از سیاستمداران غربی بود که هنوز به عنوان یک ایدئولوژی کمونیستی به عنوان پایه سیاست خارجی شوروی محسوب می شد و جاه طلبی های امپریالیستی و محاسبات ژئوپولیتیک سرد در استالین ظاهر نشد. با این حال، در 5 مارس 1946، چرچیل به طور عمومی اتحاد جماهیر شوروی را متهم کرد که او را به اروپای شرقی با یک پرده آهن سوخته و خواستار سازماندهی فشار به اتحاد جماهیر شوروی شد. اساسا، این یک تماس برای باز کردن رویارویی از اتحاد جماهیر شوروی بود. با این وجود، اینرسی روابط متفقین هنوز برای مدتی حفظ شده است. در سال 1949، با تشکیل FRG، بلوک ناتو و شورای کمک های متقابل اقتصادی (CMEA)، تقسیم اروپا به دو اردوگاه خصمانه، در نهایت تزئین شد.

در سال 1947، مسکو حاضر به شرکت در طرح مارشال، با هدف احیای اقتصادی اروپا (کشورهای اروپای غربی بیش از 17 میلیارد دلار از ایالات متحده آمریکا دریافت کرد) . در سال 1948، بحران حاد برلین رخ داد، تقریبا منجر به درگیری نظامی با ایالات متحده شد. پیروزی نهایی طرفداران "خط تنگ" با شکست کامل مخالفان خود ثابت شد. Voznesensky سرکوب شد (متهم به کمبود صفوف طرح چهارمین پنج ساله)، رودونوف و بسیاری از رهبران اقتصادی دیگر. وظایف برنامه چهارم پنج ساله به سمت افزایش بیشتر تجدید نظر شده است. وظایف جدید و غرق در صنایع نظامی داده شد. اتحاد جماهیر شوروی، مانند ایالات متحده، آماده سازی های تقویت شده برای "جنگ بزرگ" را راه اندازی کرده است. این تعیین شده است سیاست های اقتصادی سالهای اخیر اتحاد جماهیر شوروی استالین. این کشور نه تنها به مدل اقتصاد قبلی بازگشت، بلکه به معنای واقعی کلمه در حالت پیش از جنگ زندگی می کرد.

* علیرغم تثبیت نسبی در اروپا، احزاب فعالانه برنامه های جنگ جدید را توسعه دادند و ایالات متحده بر بمب گذاری اتمی عظیم متمرکز شد. اما در سال 1949 در اتحاد جماهیر شوروی، یک دستگاه هسته ای برای اولین بار منفجر شد. در سال 1950، کره شمالی با کمک چین و اتحاد جماهیر شوروی، با پیوستن به کشور مسلح شد. در کنار کره جنوبی تحت پرچم سازمان ملل متحد، ایالات متحده توسط ایالات متحده و 15 ایالت دیگر انجام شد. در مناطق شمال شرقی اتحاد جماهیر شوروی، ساخت و ساز شتابدهی فرودگاه ها و پایگاه های نظامی آغاز شد، وظایف تولید سلاح ها به شدت آغاز شد. این و بسیاری از نشانه های دیگر به آمادگی شتاب دهنده استالین به جنگ مسلحانه با ایالات متحده شهادت دادند. با این حال، مرگ استالین این برنامه ها را پرتاب کرد، که با آغاز جنگ جهانی سوم مبارزه کرد.

مجبور کردن توسعه صنایع سنگین و MIC، و همچنین قبل از جنگ، همراه با کمپین های تبلیغاتی قدرتمند و استقرار تروریسم انبوه بود. بدون او، بدون عظیم، بی سابقه در قرن XX. خارج از اجبار اقتصادی برای پیگیری چنین سیاست های اقتصادی غیرممکن بود. سرکوب هایی که در بزرگ متوقف نشدند جنگ وطن پرستپس از اتمام آن شروع به افزایش کرد. آنها نه تنها به زیرزمین ملی گرایان در مناطق غربی اتحاد جماهیر شوروی سقوط کردند، بلکه زندانیان شوروی (5.7 میلیون نفر در اسارت فاشیستی بودند که 3.3 میلیون نفر درگذشت)، پس از بازگشت از اردوگاه های کار اجباری هیتلر در اردوگاه های استالین خود را یافتند ، و سپس در برابر نمایندگان مختلف روشنفکران، نظامی و غیره امید اخیر که هنوز در جامعه همچنان ادامه دارد، در نهایت از مبارزات انتخاباتی "برای مبارزه با جهانگرایان"، که از پایان سال 1948 با بازی در احساسات میهن پرستانه مردم معلوم شد،، استالین خواستار پاک کردن علاقه و همدردی غرب از آگاهی مردم شد برای تقویت کشورهای انزوای ایدئولوژیک، احساسات chauvinistic و ضد یهودی را تحریک می کنند و فورا تصویر یک دشمن خارجی را که در جنگ تکان می دهند، بازسازی می کنند. دور جدیدی از تروریسم انبوه، مرگ استالین را شکست داد.

* "مورد لنینگراد" به کل کشور، که دستگیر شد، رعایت کرد و سپس بسیاری از اعضای شورای RSFSR و رهبری لنینگراد را شلیک کرد. در سال 1951، تمیز کردن وزارت امنیت وزارت امور خارجه آغاز شد. به خطر افتادن برزی، مولوتوا، ووروشیلوف و دیگر بلشویک بولز انتخاب شدند. در سال 1952، "مورد پزشکان" آغاز شد، که وعده داده بود که گستردگی بیشتری از کسب و کار لنینگراد داشته باشد.

با این وجود، برای 1945-1953. تعداد زندانیان تنها در اردوگاه ها و مستعمرات گولگ، با توجه به داده های موجود، از 1.5 میلیون تا 2.5 میلیون نفر افزایش یافته است. بر اساس برخی برآوردها، به عنوان یک نتیجه از یک موج پس از جنگ سرکوب در زندان ها، اردوگاه ها، مستعمرات و مراجع 5.5-6.5 میلیون نفر بود. حوزه اردوگاه، اساسا کشتارگاه، کار مهمترین، بخش جدایی ناپذیر از اقتصاد شوروی بود.وزارت امور داخله تبدیل به بزرگترین بخش کسب و کار شده است. دستان زندانیان متعدد، بزرگترین اشیاء برنامه های پنجم و پنجم پنج ساله در صنعت اتمی، متالورژی، انرژی در حمل و نقل ساخته شد.

ترمیم و توسعه اقتصاد ملی.ترجمه اقتصاد ملی برای ریل های صلح آمیز بسیار دردناک بود. در گزارش رسمی Mamurn، بحث شد که در سال 1946، صنعت به طور عمده کاهش پس از جنگ کاهش تولید که رشد ناخالص محصولات مدنی 20٪ بود. با این حال، با توجه به کل پویایی تولید صنعتی، هیچ چیز گزارش نشد. از پیام های زیر، ظهور کرده است که این طرح زیرمجموعه بود و تولید 17 درصد کاهش یافت. کاهش تولید، بر اساس اطلاعات رسمی، در سال 1947 برطرف شد، زمانی که رشد تولید ناخالص صنعت 22 درصد بود و بهره وری نیروی کار - 13٪. در حال حاضر در سه ماهه چهارم سال 1947، سطح متوسطه تولید صنعتی در سال 1940 به دست آمد. مدیریت این نتایج افزایش یافته است و برخی از دوره های پنج ساله افزایش یافته است. در سال 1948، رشد صنعتی 27 درصد بود (بیش از سطح 1940 تا 18 درصد)، در سال 1949 - 20 درصد (در حالی که اعلام شد که انتشار تولید ناخالص بیش از سطح طرح پنج ساله برای سال 1950 و وظایف بود از برنامه پنج ساله دوباره به سمت افزایش بیشتر افزایش یافت)، در سال 1950 - 23٪ *.

* این اظهارات موجب شک و تردید می شود. طرح 1946-1947 این 100٪ برآورده شده، 1948 -N 106، و 1949 - 102٪. بنابراین، به طور کلی بیش از حد انجام وظایف سالانه تنها 8٪ بود، که به سختی به اندازه کافی برای انجام کار سالانه اضافی بود.

براساس اطلاعات رسمی، در سال 1948، حجم تولید صنعتی در اتحاد جماهیر شوروی به سطح پیش از جنگ رسید که با توجه به حجم تخریب، شاخص بسیار خوبی بود. در انگلستان بسیار کمتر تحت تاثیر قرار گرفت، این سطح در سال 1947، در فرانسه - در سال 1948، در آلمان - در سال 1950 رسید

بر اساس گزارش رسمی Mamurn - CSB، نتایج تحقق برنامه چهارم سال، تولید ناخالص صنعت در مقایسه با سال 1940 به جای 48 درصد از طرح پنج ساله، 73 درصد افزایش یافت. در عین حال، صنعت سنگین دو بار تولید را افزایش داد (مهندسی مکانیک - 2.3 بار)، و ریه ها 23 درصد است. امکانات اصلی تولید 58٪ افزایش یافته است، بهره وری کار در صنعت تنها 37٪ است. در نتیجه، تولید صنعتی به طور عمده به طور گسترده ای توسعه یافت. موفقیت های خاصی در معرفی تکنولوژی جدید به دست آمد. تولید انبوه بیش از 300 نوع ماشین آلات و تجهیزات مطبوعات چمنزاری وجود دارد.

نه تنها کار خودخواهانه مردم، مطبوعات سخت سیاسی و اداری، افزایش مکرر خودسرانه در هنجارهای کاری، مدت زمان کار، اما همچنین تمرکز زیادی از منابع به دست آمده به هزینه "صرفه جویی" در سطح زندگی مردم، کشاورزی، به توسعه صنعت، ساخت و ساز سرمایه ارتقا یافت. صنعت نور و حوزه اجتماعی. بازپرداخت آلمان نقش مهمی داشت، که 4.3 میلیارد دلار بود. در قیمت های سال 1938، آنها نه تنها نیمی از تجهیزات را برای امکانات صنعتی ارائه دادند، بلکه پیشرفت علمی و فنی را نیز تحت فشار قرار دادند. با این حال، با توجه به تمام اهمیت آن، بازپرداخت و غنائم نظامی نمی تواند به دلیل کمبود سرمایه گذاری عمده خارجی، متوقف کردن تامین کمک های لودر و کمک های بزرگ به کشورهای اروپای شرقی اتحاد جماهیر شوروی - چین و کره جنوبی، جبران کند.

امکانات تولید قابل توجهی در ابتدا تبدیل تبدیل شد. در سال 1946، سهم هزینه های نظامی در بودجه به 24 درصد کاهش یافت (در برابر 32.6 درصد در سال 1940). تعداد نیروهای مسلح در سال های 1945-1945. بیش از 3.9 برابر کاهش یافته است: از 11.4 میلیون تا 2.9 میلیون نفر. کاهش شدید تولید نظامی وجود داشت. در سال 1946، محصولات ناخالص وزارت اسلحه و صنعت حمل و نقل هوایی به ترتیب 48 و 60 درصد کاهش یافت.

تغییرات در ساختار مدیریتی وجود داشت. در سپتامبر 1945، کمیته دفاع دولتی لغو شد، وظایف آن به شورا منتقل شد. برخی معتادان مواد مخدر نظامی حذف شدند یا به غیر نظامی تبدیل شدند. در سال 1946، آنها همه وزارتخانه ها را تغییر نام دادند. سیستم ادارات اقتصادی رشد کرد و تغییر کرد. به طور کلی، سیستم مدیریت حتی شخصیت بوروکراتیک را به دست آورده است و به زندگی صلح آمیز اقتباس شده است.

* در سال 1946، دو وزارتخانه بر اساس زمان تمام اتحادیه مردم زمان مردم زمان مردم ایجاد شد: برای مدیریت مناطق تحت اشغال، و برای مناطق شرقی (ذغال سنگ، نفت، صنعت ماهیگیری). در آینده، آنها ادغام شدند. با این حال، وزارتخانه های جدید (مهندسی ساخت و ساز، ارتباطات، صنایع غذایی، صنایع غذایی و برخی از آنها ترکیب شده اند (متالورژی سیاه و غیر آهنی، صنایع نساجی و نور).

با این حال تبدیل، به مراتب کامل بود. در حال حاضر از سال 1947 کاهش یافته است، کاهش برخی از صنایع نظامی با افزایش افزایش یافت. به عنوان مثال، در صنعت حمل و نقل هوایی، تا پایان سال 1949، تولید به سطح 1945 رسید. پس از جنگ، یک برنامه 10 ساله عظیم برای توسعه کشتی سازی تصویب شد. اگر چه تا سال 1955 به طور کامل برآورده شد، نیروی دریایی شوروی دارای وسایل نقلیه پایه 2-3 برابر بیشتر از سال 1945 بود، او همچنان یک ناوگان باقی ماند که عمدتا اقدام ساحلی بود.

* تا سال 1955، نه تنها به منظور بازگرداندن تمام گیاهان کشتی سازی، بلکه همچنین ساخت 8 جدید، 4 کروزر سنگین را به آب، 30 ریه، 188 ناوشکن، 244 نفر از زیردریایی های بزرگ و متوسط، 828 قایق موتوری و غیره

بهترین ذهن ها و منابع بر ایجاد انواع جدیدی از سلاح ها پرتاب شد: موشک، هواپیما واکنشی، رادار، اما اول از همه بمب اتمی. در سال 1949، اتحاد جماهیر شوروی اولین دستگاه اتمی را منفجر کرد و در سال 1953 یک بمب هیدروژن (ترموونیکور) ایجاد کرد.

موفقیت های بزرگی در مناطق دیگر مجتمع نظامی-صنعتی به دست آمد. در سال 1947، اولین موشک راه اندازی شوروی راه اندازی شد. در سال 1953، امکان ایجاد یک اتهام کوچک هسته ای مناسب برای اقامت در موشک ها وجود داشت. از همان سال، در توسعه نیروی دریایی، تاکید بر ایجاد زیردریایی های هسته ای قرار گرفت. بنابراین، اتحاد جماهیر شوروی دارای پتانسیل موشک و هسته ای است.

اساسا، تا اواسط دهه 50 در اتحاد جماهیر شوروی، پایه های مجتمع نظامی-صنعتی گذاشته شد، که مهمترین بخش اولویت اقتصادی بود. حتی بر اساس آمار رسمی شوروی، 19.8٪ از بودجه دولت در طرح چهارم پنج ساله (در طرح پنج ساله اول - 5.4٪، در دوم - 12.7٪ و سه سال در سه - 26.4) اختصاص داده شد ٪)

موفقیت در صنعت، امور نظامی بر مبنای شدید ترین نازی های اداری سیاسی در روستا، سرقت فرانک دهقانان است. با فشار دادن روستا، به جز یک دوره جمع آوری جمعی قابل مقایسه بود، اما در حال حاضر تلاش های اصلی حزب، شوروی، سازمان های اقتصادی، و همچنین امنیت شبه نظامیان و امنیت دولتی، در حال حاضر بر ایجاد مزارع جمعی متمرکز شده بود، اما مواد غذایی بازپرداخت بی رحم و منابع نقدی از آنها. اغلب، انجام طرح دولت از منابع، مزرعه جمعی بدون نان باقی مانده است. رئیس مزارع جمعی گناهکار چنین وضعیتی بود. در برخی مناطق، تا نیمی از رئیس مزارع جمعی محکوم شدند. در کل اتحاد جماهیر شوروی در سال 1945، آنها از 5.8 هزار نفر محکوم شدند و در سال 1946 در حال حاضر 9.5 هزار نفر، عمدتا برای توزیع محصولات دانه و محصولات کشاورزی، دهقانان و تجزیه و تحلیل بلت های دولتی بودند.

کشاورزان جمعی ساده حتی سخت تر بودند. به عنوان یک نتیجه از کمپین مستقر در سال های 1946-1947. منطقه دهقانان دهقانان 10.6 میلیون هکتار کاهش یافت. در عین حال، در سال 1947، میانگین میزان صدور گوشتی به روز کاری کمتر از سطح 1940 تقریبا دو برابر شد (4.2 سانتیمتر در برابر 8.2 سانتیمتر). در عین حال، در برخی مناطق، میزان صدور دانه به روز کاری کمتر از 300 گرم بود و در برخی از جوجه ها، دهقانان به دهقانان داده نشدند. در سال های بعد، علیرغم برخی از بهبود وضعیت، درآمد حاصل از مزرعه جمعی به طور متوسط \u200b\u200bتنها 20.3 درصد از درآمد پولی خانواده دهقانی بود و 4/27 درصد از مزارع جمعی در سال 1950 پول را در محل کار نمی داد . حتی با توجه به برخی از افزایش هنجارهای صدور محصولات به کار، می توان گفت که کار کامل، گاهی اوقات 15 ساعت کار در مزرعه جمعی دهقانان را فراهم کرد، چقدر به آنها حق دادم که به هزینه های خودمان کاهش یابد در اندازه سایت خانوار (و طبق آمار، کشاورز جمعی تنها 17 درصد از زمان صرف شده را در محل خانوار مشغول به کار کرد.

باید در نظر داشته باشید که بدون گذرنامه، دهقانان نمیتوانند روستا را ترک کنند و برای عدم تحقق یک هنجار خاص، مسئولیت قضایی تهدید شد.

بنابراین، پس از برخی از "آرام سازی" در طول سال های جنگ، روستای مزرعه شوروی جمعی بازسازی شد، و حتی در فرم شدیدتر از 30s، سیستم کار اجباری. اقامت اصلی "اهدا کننده" اقتصاد استالینیستی، روستا، با این حال، در تخصیص منابع دولتی و سرعت بهبودی باقی ماند. این شانس نیست که در ابتدای 50 سالگی، روستا تنها به سطح پیش از جنگ نزدیک شد، هرچند در برنامه چهارم پنج ساله این بود که 27 درصد از آن عبور کند. حتی در اواسط سال 1953، به گفته خروشچف، دامداری گاو 3.5 میلیون نفر کمتر از قبل از جنگ بود. عملکرد دانه حتی در سال های 1949-1953. آن را به طور قابل توجهی کمتر از سال 1913 (7.7 و 8.2 سانتیمتر با هکتار) بود. طبق اطلاعات رسمی، نرخ رشد سالانه تولید کشاورزی در سال های 1950-1953، 1.6٪ بود. علاوه بر این، فشار بی سابقه ای از دولت، روستای شوروی را اهدا کرد. از سال 1950، تعداد ساکنان روستایی شروع به کاهش کردند.

انتخاب شده در نسخه اتحاد جماهیر شوروی از بهبودی اجباری با حمایت از منابع داخلی، یک سوپرمارکت سرمایه گذاری در صنعت سنگین، نظامی و گرسنگی وحشتناک سال 1946، ده ها میلیون نفر را قبل از مشکل بقای فیزیکی قرار داد که نمی توانست مطمئن شود رشد تنش های اجتماعی. لغو کارت ها در سال 1947 و اصلاحات پولی مصادره شده * به طور جدی از توده های گسترده ای برخورد کرده اند، و آنها را برای آنها توسط بسیاری از کالاهای فروخته شده در قیمت های تجاری غیر قابل دسترس نیست. در نتیجه، در سال 1947-1950. قیمت کالاها پنج بار کاهش یافته است. در آینده، این فرآیند به نظر می رسد که او از پس زمینه خود دور شده و در آگاهی جمعی به عنوان نرخ استالین به طور منظم کاهش قیمت ها به تعویق افتاد.

* پول مبادله شده در مقیاس 1 تا 10. در همان زمان، مبادله متناسب - 1 تا 1 - برای سرمایه گذاران از Sbercars تولید شد که سهمیه ای به 3 هزار روبل، برای کسانی که سهم از 3 تا 10 هزار، تبادل 2 تا 3 بود، اما برای کمک به بیش از 10 هزار تا 1 تا 2. بیشتر تحت تاثیر اصلاحات دهقانانی بود که موفق به جمع شدن 1941-1946 شدند. برخی از مقادیر، اما آنها را در خانه نگه داشته است، زیرا آنها می ترسند درآمد خود را اعلام کنند.

علیرغم افزایش تدریجی حقوق اسمی و تا حدی و واقعی، حتی در شهرها، استاندارد زندگی سال 1940 تنها در سال 1951 به دست آمد و سطح 1928، که به نوبه خود تقریبا نزدیک به سطح 1913 بود ، تنها در سال 1954 به دست آمد. مشکل مسکن بسیار تشدید شده است.

بنابراین، رهبری سیاسی اتحاد جماهیر شوروی در سال های پس از جنگ، به عنوان نسخه سخت ترین و منابع فشرده تر از بازسازی و توسعه اقتصاد شوروی انتخاب شد. او نه تنها توسعه اتاویچ را با حمایت از قدرت خود ارائه داد، بلکه توسط دوره ای برای حداکثر مجبور کردن صنعت سنگین و مجتمع نظامی-صنعتی به هزینه سرقت بی سابقه روستا، که شامل رشد آن بود، تحت فشار قرار داد سطح زندگی جمعیت، توسعه حوزه اجتماعی، صنعت نور و مواد غذایی. پیاده سازی چنین دوره ای مورد نیاز نه تنها اجباری در مقیاس بزرگ اقتصادی، بلکه سرکوب های توده ای نیز بود.

در سال های پس از جنگ، رژیم توتالیتر در نهایت در اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت و بازپرداخت به اقتصاد اضطراری دوره پیش از جنگ صورت گرفت. در اواخر دهه 40 - اوایل دهه 50، همانطور که در سالهای اول صفحات پنج ساله اول، وظایف اولیه، بسیار دقیق، حتی بیشتر افزایش یافت، اقتصاد و کل کشور به طور کلی دوباره تشویق شد که در یک رونویسی زندگی کنند، تقریبا حالت خط در ترکیب با حداکثر اجباری تولید نظامی، استقرار نوبت جدیدی از سرکوب جمعی در داخل کشور، تشدید شدید وضعیت بین المللی، از جمله آخرین جنگ در کره، این شرایط به طور واضح به آمادگی جدید، جهانی استالین شهادت داد برخورد نظامی با ایالات متحده. مرگ استالین در 5 مارس 1953 این برنامه ها را پرتاب کرد و به طور چشمگیری استراتژی اقتصادی شوروی را تغییر داد. به جای آماده سازی اجباری برای درگیری های جهانی اتمی، یک رهبری سیاسی جدید مجبور به انتخاب یک سیاست اقتصادی شد که به طور عمده در تصمیم گیری قرار گرفت مشکلات داخلی و از امکان هماهنگی صلح آمیز صلح آمیز سیستم های عمومی مختلف، اخراج می شود.

در علم تاریخی مشکلات بحث وجود دارد که برای آن دیدگاه های مختلف، اغلب متناقض، دیدگاه ها بیان می شود. در زیر یکی از نقاط بحث برانگیز موجود در علوم تاریخی است.

"بازسازی سریع اقتصاد ملی پس از جنگ بزرگ میهن پرستانه با مزایای ساختمانی سوسیالیستی ارائه شد."

با استفاده از دانش تاریخی، دو استدلال را که می تواند توسط این رتبه تایید شود، و دو استدلال که می توان آن را رد کرد، به دست آورد. هنگام ارائه استدلال، مطمئن شوید که از حقایق تاریخی استفاده کنید.

پاسخ در فرم زیر نوشته شده است.

تایید استدلال:

Arguments Refuture:

پاسخ را نشان دهید

پاسخ

پاسخ صحیح باید حاوی استدلال باشد:

1) در تایید، به عنوان مثال:

- صنعتی شدن سوسیالیستی، که در آستانه جنگ انجام شد، به بهبود اقتصادی سریع کمک کرد؛

- توسعه برنامه ریزی شده اقتصاد باعث شد تا به وضوح اقدامات بازسازی را هماهنگ کند؛

- ایدئولوژی یکپارچه و فعالیت های تبلیغاتی ماهرانه ای از مدیریت حزب و اقتصادی، بسیج نیروها را برای بازگرداندن اقتصاد، به افزایش شور و شوق اشتغال کمک کرد؛

2) به عنوان مثال، به تقصیر:

- سهم قابل توجهی در فن آوری و بازپرداخت های دریافت شده از آلمان؛

- هنگام بازگرداندن اقتصاد ملی، کار زندانیان، افراد بازپرداخت و زندانیان جنگ به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفتند؛

- صنعت سنگین متمرکز بر تولید محصولات نظامی اولویت بود.

استدلال های دیگر می تواند داده شود

هیچ کس چهارمین دوره پنج ساله 1946-1951 را لغو کرد. اهداف در آن، بلندپروازانه تر بود - نه تنها برای دستیابی به یک سطح پیش از جنگ، بلکه از آن نیز پیشی گرفت - هر دو در صنعت (46٪) و کشاورزی.

ایالات متحده آمریکا بر اساس طرح مارشال کمک کرد تا اروپا را بازگرداند (به طور موازی ایجاد اتحادیه اروپا)، وسایل و نیروهای قابل توجهی وجود داشت. در همان زمان که اتحاد جماهیر شوروی نه تنها انجام خواهد شد، اما تعداد کمی از مردم معتقدند طرح خود را بیش از حد خواهد گذاشت. با این حال، این اتفاق افتاد.

و این نه تنها در مورد رشد صنعت، محاسبه شده توسط ارقام آمار، بلکه در مورد خود زندگی است: مرگ و میر کودکان بیش از 2 بار کاهش یافته است، تعداد پرسنل پزشکی افزایش یافته است، تعداد موسسات علمی افزایش 40٪، تعداد دانش آموزان 50٪ است. یک دانشمند معتبر وجود داشت.

در عین حال، پایه های برنامه فضایی شوروی گذاشته شد. بله، لاورا در نهایت خروشچف را گرفت، اما در فوریه سال 1953، جوزف استالین یک برنامه برای ایجاد یک موشک بالستیک بین قاره ای را تصویب کرد. تصمیم دولت، که توسط ژئوری مالینوف امضا شده است، در ایجاد موشک R-7، پس از مرگ دبیر کل - 20 مه 1953، پایان یافت.


2021.
Polyester.ru - مجله برای دختران و زنان