24.03.2021

تصاویری از زندگی روسی در آثار نکراسوف (بر اساس شعر "چه کسی در روسیه خوب زندگی می کند") چه کسی در روسیه خوب زندگی می کند Nekrasov N. تصاویری از زندگی عامیانه در شعر N. A. Nekrasov "Who زندگی خوبی در روسیه دارد تصاویر زندگی عامیانه در خلاقیت به تصویر کشیده شده است.


نکراسوف همان است که اگر چنین دهقانی وجود داشته باشد، با توانایی های عظیم، با دردهای روسی و دهقانی در سینه اش، که چنین می کند و باطن روسی خود را توصیف می کند و به برادران دهقان خود نشان می دهد: "خودت را نگاه کن!" ( روزنامه "پراودا"، 1 اکتبر 1913)

او در تمام زندگی خود N.A. ایده نکراسوف از اثری که تبدیل به یک کتاب عامیانه می شود، یعنی. کتابی «مفید، قابل فهم برای مردم و راستگو» که بازتاب دهنده مهم ترین جنبه های زندگی اوست. «طبق یک کلمه» به مدت 20 سال برای این کتاب مطالبی را جمع آوری کرد و سپس 14 سال روی متن اثر کار کرد. نتیجه این کار عظیم این شعر حماسی بود "به چه کسی در روسیه زندگی کردن خوب است".

پانورامای اجتماعی گسترده ای که در آن آشکار شده است، تصویری واقعی از زندگی دهقانی، شروع به اشغال جایگاه غالب در این اثر می کند. بخش ها و فصل های جداگانه مستقل از طرح حماسه با وحدت درونی شعر - تصویر زندگی مردم - به هم متصل می شوند.

از فصل اول قسمت اول، بررسی اصلی نیروی حیاتروسیه - مردم. این میل به به تصویر کشیدن کل روسیه مردمی بود که شاعر را به سمت چنین نقاشی هایی سوق داد که در آن افراد زیادی می توانستند جمع شوند. به ویژه در فصل "نمایشگاه کشور" به طور کامل ظاهر می شود.

سرگردانان به میدان آمدند:

بسیاری از کالاها

و ظاهراً نامرئی

به مردم! سرگرم کننده نیست؟

نکراسوف با مهارت زیاد، طعم جشن های روسی را منتقل می کند. احساس مشارکت مستقیم در این تعطیلات وجود دارد، گویی در میان جمعیتی متنوع قدم می زنید و فضای شادی جهانی را جذب می کنید، یک تعطیلات. همه چیز در اطراف حرکت می کند، سر و صدا می کند، جیغ می کشد، بازی می کند. و در اینجا یک قسمت است که ایده قدرت اخلاقی و زیبایی شخصیت ملی را تأیید می کند. دهقانان از عمل ورتنیکوف خوشحال هستند که به نوه واویلا کفش هدیه داد:

اما دهقانان دیگر

بنابراین آنها ناامید شدند

خیلی خوشحالم مثل همه

روبل را داد!

تصاویر زندگی عامیانه نه تنها سرگرمی، شادی، جشن، بلکه جنبه تاریک، ناخوشایند، "زشت" آن است. لذت تبدیل به مستی شد.

خزید، دراز کشید، سوار شد،

مست دست و پا زد،

و صدای ناله ای بلند شد!

جاده شلوغ است

چیزی که بعداً زشت تر است:

بیشتر و بیشتر در سراسر

کتک خورده، خزیدن

در یک لایه خوابیده.

"نوشید" و مردی که "به تبر فکر کرد" و آن مرد "آرام" که زیرپوش جدیدی را در زمین دفن کرد و "پیر" "زن مست". اظهارات جمعیت گواه بر تاریکی، جهل، صبر و فروتنی مردم است. دنیای دهقانان با تمام صراحت و بی واسطه بودن به شدت برهنه به نظر می رسد. کلمات، عبارات، دیالوگ های سریع و فریادهای مبادله ای تصادفی و نامنسجم به نظر می رسند. اما در میان آنها اظهارات تند سیاسی قابل تشخیص است که گواهی بر تمایل و توانایی دهقانان برای درک وضعیت خود است.

تو خوبی ای شاهنامه

شما در مورد ما نوشته نشده اید.

و در اینجا تصویری از کار جمعی است - "دریدن شاد". او با یک احساس جشن و روشن آغشته است:

مردم تاریک!

سفید وجود دارد

پیراهن های زنانه اما رنگارنگ

بافته های چابک.

لذت کار در همه چیز احساس می شود: "علف بلند"، "بافته های چابک"، "دریدن شاد". تصویر چمن زنی ایده کار الهام گرفته را به وجود می آورد که قادر به تکرار معجزه است:

جاروها یونجه می کنند

آنها به ترتیب درست پیش می روند:

همه با هم جمع شدند

قیطان ها برق زدند، زنگ زدند.

در فصل "خوشبخت" نکراسوف مردم را قبلاً به عنوان یک "جهان" نشان داد. به عنوان چیزی سازمان یافته، آگاهانه، که با قدرت آن نه تاجر آلتینیکوف و نه کارمندان شیکین قادر به رقابت نیستند ("حیله گر، کارمندان قوی هستند و دنیای آنها قوی تر است، آلتینیکوف تاجر ثروتمند است، اما او نمی تواند در برابر دنیوی مقاومت کند. خزانه داری").

مردم با کنش سازمان یافته در مبارزه اقتصادی پیروز می شوند و فعالانه رفتار می کنند (البته خودجوش، اما قاطعانه تر) در مبارزه سیاسی. در این فصل از شعر، نویسنده گفت که چگونه میراث مالک زمین اوبروبکوف در استان ترسیده، شهرستان ندیخانیف، روستای استولبنیاکی شورش کرد. و در فصل بعدی («صاحب زمین») شاعر بار دیگر برای مردم «تیزهوش» به کنایه خواهد گفت: «قریه باید در جایی از حد شکر قیام کرده باشد!»

نکراسوف به بازسازی تصویر جمعی قهرمان ادامه می دهد. این امر قبل از هر چیز با به تصویر کشیدن استادانه صحنه های عامیانه به دست می آید. این هنرمند برای مدت طولانی در نشان دادن انواع فردی از توده های دهقان متوقف نمی شود. رشد آگاهی دهقانان اکنون به صورت تاریخی، اجتماعی، روزمره و روانی آشکار می شود. باید از روح متناقض مردم گفت. در میان انبوه دهقانان پیرزنی وجود دارد، "پاکدار، یک چشم"، که شادی را در برداشت شلغم می بیند، "یک سرباز با مدال"، خوشحال است که در جنگ کشته نشده است، حیاط شاهزاده پرمتیف، مغرور. نقرس - یک بیماری نجیب. سرگردانان، جویندگان خوشبختی، به همه گوش فرا می دهند و مردمی که در انبوه آنها هستند، قاضی عالی می شوند. به عنوان مثال، او در مورد شاهزاده دربار پرمتیف قضاوت می کند. گستاخی و گستاخی وزغ لیس باعث تحقیر دهقانان می شود، آنها او را از سطلی دور می کنند که از آن با "شادها" در نمایشگاه روستایی رفتار می کنند. نمی توان از این واقعیت غافل شد که "غلام محبوب" پرمتیف بار دیگر در میان تصاویر شب مستی سوسو می زند. او را به جرم دزدی شلاق می زنند.

جایی که او گرفتار شد - قضاوت او در اینجا است:

سه ده داور ملاقات کردند

تصمیم گرفتیم تاک بدهیم،

و هر کدام یک تاک داد.

بیخود نیست که پس از ترسیم صحنه های اعتماد مردم چنین گفته شد: به یرمیل گیرین بدون رسید پول می دهند تا آسیاب بخرد و به همین ترتیب - برای صداقت - آنها را پس می دهد. این تضاد حاکی از سلامت اخلاقی توده‌های دهقان، استحکام قواعد اخلاقی آنها حتی در فضای رعیتی است. تصویر زن دهقان Matrena Timofeevna جایگاه بزرگ و ویژه ای در شعر دارد. داستان سهم این قهرمان داستانی است درباره سهم زن روسی به طور کلی. ماترنا تیموفیونا در مورد ازدواج خود صحبت می کند ، از ازدواج هر زن دهقانی ، در مورد تعداد زیادی از آنها صحبت می کند. نکراسوف موفق شد بدون شناسایی آنها زندگی خصوصی قهرمان را با زندگی جمعی ترکیب کند. نکراسوف همیشه به دنبال گسترش معنای تصویر قهرمان بود، گویی که تا آنجا که ممکن است سرنوشت زنان را در آغوش می گیرد. این امر با گنجاندن آوازها و نوحه های محلی در متن حاصل می شود. آنها منعکس کننده ترین ویژگی های زندگی عامیانه هستند.

آهنگ ها و نوحه ها کسری اندک است اصالت هنریشعر "برای چه کسی در روسیه زندگی کردن خوب است". فقط بر اساس قوانین شعر عامیانه می توان درباره مردم نوشت، برای مردم نوشت. و نکته این نیست که نکراسوف با استفاده از واژگان، ریتم و تصاویر هنر عامیانه به فولکلور روی آورد. در شعر "برای چه کسی زندگی در روسیه خوب است"، اول از همه، موضوع عامیانه آشکار می شود - جستجوی مردم برای راهی برای خوشبختی. و این موضوع توسط نکراسوف به عنوان پیشرو تأیید شده است که حرکت مردم را به جلو تعیین می کند. در پشت تصاویر متعدد زندگی مردم، تصویری از روسیه برمی خیزد که «بدبخت و فراوان، ستمدیده و قادر مطلق». کشور. احساس میهن پرستانه، عشق قلبی به میهن و مردم شعر را با آن سوز درونی، آن گرمای غنایی که روایت حماسی خشن و راستین آن را گرم می کند، پر می کند.

غنچه را به مردمم تقدیم کردم.
در. نکراسوف
شعر از N.A. نکراسوف "چه کسی باید در روسیه خوب زندگی کند" در یک دوره بیش از ده سال (1863-1876) ایجاد شد. مشکل اصلی که شاعر را مورد توجه قرار داد موقعیت مردم، صلیب روسی جنین در زمان رعیت و پس از "رهایی" بود. در مورد ماهیت مانیفست تزار N.A. نکراسوف به زبان مردم می گوید: "تو خوب هستی، نامه سلطنتی، اما درباره ما نوشته نشده است." تصاویر زندگی عامیانه با وسعت حماسی نوشته شده است و این حق را می دهد که شعر را دایره المعارف زندگی روسی آن زمان بنامیم.
نویسنده با ترسیم تصاویر متعدد از دهقانان، شخصیت های مختلف، قهرمانان را، همانطور که بود، به دو اردوگاه تقسیم می کند: بردگان و مبارزان. از قبل در مقدمه با دهقانان حقیقت جو آشنا می شویم. آنها در روستاهایی با نام های مشخص زندگی می کنند: Zaplatovo، Dyryavino، Razutovo، Znobishino، Gorelovo، Neelovo، Neurozhayka. هدف از سفر آنها یافتن است فرد شاددر روسیه. در سفر، دهقانان با افراد مختلفی ملاقات می کنند. دهقانان پس از شنیدن داستان کشیش در مورد "خوشبختی" خود، پس از دریافت نصیحت برای آگاهی از خوشبختی صاحب زمین، می گویند:
ما آنها را می شناسیم!
حقیقت جویان به لفظ شریف قناعت نمی کنند، به «کلام مسیحی» نیاز دارند:
یک کلمه مسیحی به من بده!
نجیب با سرزنش،
با فشار و با نوک زدن،
این برای ما نامناسب است!
جویندگان حقیقت سخت کوش هستند و همیشه در تلاش برای کمک به دیگران هستند. دهقانان با شنیدن از یک زن دهقان که دستان کار کافی برای برداشتن نان به موقع نیست، پیشنهاد می کنند:
و ما چی هستیم پدرخوانده؟
بیا داس! هر هفت
فردا - تا عصر - چگونه خواهیم شد
ما تمام چاودار شما را برداشت خواهیم کرد!
به همان اندازه با کمال میل به دهقانان استان بی سواد در چیدن علف کمک می کنند.
نکراسوف به طور کامل تصاویر مبارزان دهقانی را آشکار می کند که در برابر اربابان غرولند نمی کنند و خود را با موقعیت بردگی خود آشتی نمی دهند.
یاکیم ناگوی از روستای بوسوو در فقر شدید زندگی می کند. او تا سر حد مرگ کار می کند و زیر یک هارو از گرما و باران می گریزد.
سینه فرو رفته است. مثل یک افسرده
معده؛ در چشم، در دهان
مانند ترک خم می شود
روی زمین خشک...
با خواندن شرح ظاهر یک دهقان، متوجه می شویم که یاکیم، در حالی که تمام عمرش در زمینی خاکستری و بایر زحمت کشیده، خود مانند زمین شده است. یاکیم اعتراف می کند که بیشتر کارش را «سهامداران» تصاحب می کنند که کار نمی کنند، اما با زحمات دهقانانی مانند او زندگی می کنند: تو به تنهایی کار می کنی، و همین که کار تمام شد، ببین، سه دلیتسیک هستند: خدا، شاه و استاد!
یاکیم در طول عمر طولانی خود کار کرد، سختی های بسیاری را تجربه کرد، گرسنگی کشید، به زندان رفت و «مثل مخملی پوست کنده به وطن بازگشت». اما با این حال او در خود این قدرت را پیدا می کند که حداقل نوعی زندگی، نوعی زیبایی خلق کند. یاکیم کلبه خود را با تصاویر تزئین می کند، عاشق یک کلمه هدفمند است، گفتار او پر از ضرب المثل ها و ضرب المثل ها است. یاکیم تصویر نوع جدیدی از دهقان است، پرولتری روستایی که در صنعت فصلی بوده است. و او صدا - صداپیشرفته ترین دهقانان:
هر دهقانی دارد
روح آن ابر سیاه -
عصبانی، وحشتناک - و لازم است
از آنجا رعد و برق می پیچد،
باران خونی ببارد...
شاعر با قهرمان خود یرمیل گیرین با همدردی بسیار رفتار می کند، دهکده، منصف، صادق، باهوش، که به گفته دهقانان،
در هفت سال یک سکه دنیوی
زیر ناخن فشار نیاورد
در سن هفت سالگی، او به سمت راست دست نزد،
مجرم را نگذاشت
دلم را خم نکردم.
فقط یک بار یرمیل از روی وجدان عمل کرد و پسر پیرزن ولاسیونا را به جای برادرش به ارتش داد. او که توبه کرده بود، سعی کرد خود را حلق آویز کند. به گفته دهقانان، یرمیل برای خوشبختی همه چیز داشت: آرامش خاطر، پول، شرافت، اما شرافت او خاص است، نه خرید "نه پول و نه ترس: حقیقت سخت، هوش و مهربانی".
مردم با دفاع از آرمان دنیوی، در مواقع سخت به یرمیل کمک می کنند تا آسیاب را نجات دهد و به او اعتماد استثنایی نشان می دهند. این عمل توانایی مردم برای عمل با هم و در صلح را تایید می کند.
و ارمیل که از زندان نمی ترسید، وقتی "میراث مالک زمین اوبروبکوف شورش کرد" طرف دهقانان را گرفت. ارمیل جیرین مدافع منافع دهقانان است.
تصویر بعدی و قابل توجه ترین در این مجموعه Savely، قهرمان مقدس روسیه، مبارز برای آرمان مردم است. او در جوانی، مانند همه دهقانان، برای مدت طولانی قلدری ظالمانه از سوی صاحب زمین شالاشنیکف و مدیرش را تحمل کرد. اما ساولی نمی تواند چنین دستوری را بپذیرد و او به همراه دیگر دهقانان شورش می کند و وگل آلمانی را زنده در خاک دفن می کند. ساولی برای این کار دریافت کرد: "بیست سال کار سخت، بیست سال تسویه حساب". با بازگشت به عنوان یک پیرمرد به روستای زادگاه خود، روحیه خوب و نفرت از ستمگران را حفظ کرد. "مارک، اما نه برده!" در مورد خودش می گوید صرفاً تا پیری ذهن روشن ، صمیمیت ، پاسخگویی را حفظ کرد. در شعر او به عنوان یک انتقام‌گیرنده مردمی نشان داده شده است:
... تبرهای ما
فعلا دراز کشیدند!
او با تحقیر از دهقانان منفعل صحبت می کند و آنها را «مرده... گمشده» می نامد.
نکراسوف ساولی را قهرمان مقدس روسیه می نامد و بر شخصیت قهرمانانه او تأکید می کند و همچنین او را با او مقایسه می کند. قهرمان مردمیایوان سوزانین. تصویر ساولی مظهر تمایل مردم به آزادی است.
این تصویر در همان فصل با تصویر Matryona Timofeevna به طور تصادفی ارائه شده است. شاعر دو شخصیت قهرمان روسی را با هم نشان می دهد. ماترنا تیموفیونا آزمایشات زیادی را پشت سر می گذارد. او در خانه پدر و مادرش آزادانه و با نشاط زندگی می کرد و پس از ازدواج مجبور بود مانند یک برده کار کند، سرزنش بستگان شوهرش و کتک خوردن شوهرش را تحمل کند. او شادی را فقط در کار و در کودکان یافت. او با مرگ پسرش دموشکا، یک سال گرسنگی و گدایی به سختی گذشت. اما در مواقع سخت، استواری و استقامت از خود نشان داد: او برای آزادی شوهرش که به طور غیرقانونی به عنوان سرباز گرفته شده بود سر و صدا کرد، او حتی به خود فرماندار رفت. وقتی می خواستند او را با میله تنبیه کنند، برای فدوتوشکا ایستاد. سرکش، مصمم، او همیشه آماده دفاع از حقوق خود است و این او را به ساولی نزدیکتر می کند. او که در مورد زندگی دشوار خود به سرگردان گفته است، می‌گوید که «مسئله این نیست که در میان زنان به دنبال یک زن شاد باشید.» در فصلی با عنوان «مثل زن»، زنی دهقان از قرعه زن می گوید:
کلیدهای خوشبختی زنانه
از اراده آزاد ما
رها شده، گم شده
خود خدا
اما نکراسوف مطمئن است که "کلیدها" را باید پیدا کرد. زن دهقان صبر می کند و به خوشبختی می رسد. شاعر در یکی از ترانه های گریشا دوبروسکلونوف در این باره می گوید:
شما تا زمانی که یک برده هستید هنوز در خانواده هستید،
اما مادر در حال حاضر یک پسر آزاد است!
نکراسوف با احساس خاصی تصاویری از حقیقت جویان ، تابلوهایی خلق کرد که بیانگر قدرت مردم ، اراده برای مبارزه با ظالمان بود. با این حال، شاعر نمی توانست از روی آوردن به جنبه های تاریک زندگی دهقانان خودداری کند. این شعر دهقانانی را به تصویر می کشد که به موقعیت برده خود عادت کرده اند. در فصل "خوشبخت"، حقیقت جویان با صاحب خانه ای ملاقات می کنند که خود را خوشحال می داند زیرا غلام مورد علاقه شاهزاده پرمتیف بود. حیاط مفتخر است که دخترش به همراه بانوی جوان «هم فرانسه و هم همه زبان‌ها را یاد گرفت، اجازه داشت در حضور شاهزاده خانم بنشیند». و خود حیاط سی سال بر صندلی شاهزاده آرام ایستاده بود، بشقاب ها را به دنبال او لیسید و بقیه شراب های خارج از کشور را نوشید. او به "نزدیک" خود با ارباب و بیماری "شرافتمند" خود - نقرس افتخار می کند. دهقانان ساده آزادیخواه به برده‌ای می‌خندند که به همنوعان خود با تحقیر نگاه می‌کند، بدون اینکه تمام پستی و پستی موقعیت لاکی خود را درک کند. حیاط شاهزاده اوتیاتین ایپات حتی باور نمی کرد که دهقانان "آزادی" اعلام شده باشند:
و من شاهزادگان اوتیاتین هستم
سرف - و کل داستان اینجاست!
ارباب از کودکی تا پیری به هر طریق ممکن برده خود ایپاگ را مسخره می کرد. همه ی اینها را مرد پیاده بدیهی می دانست:
... بازخرید شد
من آخرین برده
در زمستان در سوراخ!
بله، چقدر عالی!
دو سوراخ:
در یکی از آنها در تور پایین می آید،
فوراً به دیگری کشیده می شود -
و ودکا بیاور.
ایپات نمی توانست "منافع" استاد را فراموش کند: این واقعیت که شاهزاده پس از شنا کردن در سوراخ "ودکا می آورد" او را "در نزدیکی، نالایق، با شخص شاهزاده خود" می کارد.
غلام مطیع نیز «عبد نمونه - یعقوب امین» است. او با آقای پولیوانف ظالم خدمت می کرد، که "در دندان های یک رعیت نمونه ... به نظر می رسید با پاشنه خود می دمید." با وجود چنین رفتاری، غلام وفادار تا سنین پیری از ارباب محافظت و رضایت داشت. صاحب زمین با استخدام برادرزاده محبوب خود گریشا، خدمتگزار وفادار خود را به شدت آزرده کرد. یاکوف "فریب داد": ابتدا "مردگان را نوشید" و سپس استاد را به دره جنگلی کر آورد و خود را روی درخت کاج بالای سرش آویزان کرد. شاعر این گونه مظاهر اعتراضی را همانند اطاعت نوکرانه محکوم می کند.
نکراسوف با خشم از چنین خائنانی به آرمان مردم به عنوان رئیس گلب صحبت می کند. او که توسط وارث رشوه گرفته بود، "مفت" را که پیش از مرگش توسط استاد دریاسالار قدیمی به دهقانان داده شده بود، از بین برد تا اینکه "برای چندین دهه، تا همین اواخر، هشت هزار روح توسط شرور تامین شده بود."
شاعر برای توصیف دهقانان حیاط محروم از عزت نفس، کلمات تحقیرآمیزی می یابد: برده، رعیت، سگ، یهودا. نکراسوف ویژگی ها را با یک تعمیم معمولی به پایان می رساند:
افراد در مرتبه خدمتگزار -
سگ های واقعی گاهی:
هر چه مجازات شدیدتر باشد
خیلی برایشان عزیز، آقایان.
با ایجاد انواع مختلفنکراسوف ادعا می کند که دهقانان: در میان آنها افراد خوشبختی وجود ندارد، دهقانان، حتی پس از الغای رعیت، هنوز تهیدست هستند و خونریزی می کنند، فقط اشکال ستم تغییر کرده است. اما در میان دهقانان افرادی هستند که قادر به اعتراض آگاهانه و فعال هستند. و بنابراین شاعر معتقد است که در آینده در روسیه خواهد آمد زندگی خوب:
مردم روسیه بیشتر
هیچ محدودیتی تعیین نشده است:
پیش روی او راه وسیعی است.

نخستین شاعر عامیانه، با شناخت افکار، نیازها، دغدغه ها و امیدهای مردم، درباره مردم و برای مردم سروده است. ارتباط با مردم زندگی نکراسوف را با معنای خاصی پر کرد و محتوای اصلی شعر او بود.

"در راه"

نکراسوف شاعر نسبت به تغییراتی که در بین مردم رخ می دهد بسیار حساس است. در اشعار او زندگی مردم به گونه ای جدید ترسیم شده است، نه مانند زندگی پیشینیان.

در تمام آثار شاعر انگیزه جاده می گذرد - انگیزه ای برای ادبیات روسیه. جاده فقط قطعه ای نیست که دو نقطه جغرافیایی را به هم متصل می کند، بلکه چیزی بیشتر است. اگر به سمت راست بروی، اسبت را گم می‌کنی، اگر به سمت چپ بروی، خودت زنده نخواهی بود، اگر مستقیم بروی، سرنوشتت را خواهی یافت. جاده انتخاب است مسیر زندگی، اهداف

اشعار زیادی برای طرح انتخاب شده توسط نکراسوف وجود داشت که در آن تروئیکاهای باهوش مسابقه می دادند، زنگ ها زیر قوس به صدا در می آمدند و آهنگ های مربیان به صدا در می آمد. شاعر در ابتدای شعر خود این نکته را به خواننده یادآوری می کند:

حوصله سر بر! خسته کننده! .. کالسکه راه دور،
حوصله ام را با چیزی پراکنده کن!
آهنگ، یا چیزی، رفیق، بخوان
درباره استخدام و جدایی ...

اما بلافاصله، ناگهانی، قاطعانه، مسیر شعری معمول و آشنا را قطع می کند. چه چیزی در این شعر به ما توجه می کند؟ البته صحبت های کاوشگر کاملاً عاری از لحن های معمول آهنگ های محلی. به نظر می‌رسد که نثر بدون تشریفات بدون تشریفات وارد شعر می‌شود: گفتار کوچ‌نشین، ناشیانه، بی‌ادبانه، اشباع از کلمات گویشی است. چنین رویکرد "دنیوی" برای به تصویر کشیدن مردی از مردم چه فرصت های جدیدی را برای شاعر نکراسوف باز می کند؟

توجه: در ترانه های عامیانه، به طور معمول، ما در مورد "یک مربی جسور، یک "رفیق خوب" یا "دوشیزه سرخ" صحبت می کنیم. هر چیزی که برای آنها اتفاق می افتد برای بسیاری از افراد از محیط محبوب قابل اجرا است. این آهنگ وقایع و شخصیت هایی با اهمیت و صدای ملی را بازتولید می کند. نکراسوف به چیز دیگری علاقه دارد: چگونه شادی ها یا سختی های مردم در سرنوشت این قهرمان خاص ظاهر می شود. شاعر کلی را در زندگی دهقانی از طریق فرد، منحصر به فرد به تصویر می کشد. شاعر بعداً در یکی از شعرهای خود با شادی به دوستان روستای خود سلام می کند:

همه افراد آشنا
هر چه مرد، پس یک دوست.

پس هرچه باشد، در شعر او اتفاق می افتد که هیچ مردی یک شخصیت منحصر به فرد، یک شخصیت منحصر به فرد نیست.

شاید هیچ یک از معاصران نکراسوف جرات نزدیک شدن به دهقان را در صفحات یک اثر شاعرانه نداشتند. فقط او می‌توانست نه تنها درباره مردم بنویسد، بلکه می‌توانست «با مردم سخن بگوید». اجازه دادن به دهقانان، گداها، صنعتگران با درک متفاوتشان از جهان، زبان متفاوت در شعر.

شاعر با عشق پرشور به طبیعت اشاره می کند - تنها گنج جهان که "سرزمین های قوی و پر تغذیه نتوانستند از فقرای گرسنه بگیرند". نکراسف با احساس ماهیت ظریف، هرگز آن را جدا از انسان، فعالیت ها و شرایط او نشان نمی دهد. در شعرهای "نوار غیر فشرده" (1854)، "اخبار روستا" (1860)، در شعر "بچه های دهقان" (1861)، تصویر طبیعت روسیه از نزدیک با افشای روح دهقان روسی، او در هم آمیخته است. سرنوشت سخت زندگی دهقانی که در میان طبیعت زندگی می کند و آن را عمیقاً احساس می کند، به ندرت فرصت تحسین آن را دارد.

در شعر «بند بیفشرده» به چه کسانی اشاره شده است؟ انگار در مورد یک دهقان بیمار است. و مشکل از دیدگاه دهقان درک می شود: کسی نیست که نوار را تمیز کند، محصول رشد یافته از بین می رود. در اینجا، نان آور زمین نیز به شیوه ای دهقانی متحرک شده است: "به نظر می رسد که خوشه ها با یکدیگر زمزمه می کنند." من می خواستم بمیرم، اما این چاودار، آنها در میان مردم گفتند. و با شروع ساعت مرگ، دهقان به فکر خود نبود، بلکه به زمینی فکر می کرد که بدون او یتیم می ماند.

اما شما شعر را می خوانید و بیشتر و بیشتر احساس می کنید که این اشعار بسیار شخصی و بسیار غنایی هستند که شاعر به خود به چشم یک شخم زن نگاه می کند. همینطور بود. نکراسوف قبل از ترک خارج از کشور برای معالجه در سال 1855، "نوار غیرفشرده" را برای بیمارانی که به شدت بیمار بودند نوشت. افکار غم انگیز بر شاعر چیره شد. به نظر می رسید که روزها به پایان رسیده است، که او نیز ممکن است به روسیه برنگردد. و در اینجا نگرش شجاعانه مردم به مشکلات و بدبختی ها به نکراسوف کمک کرد تا در برابر ضربه سرنوشت مقاومت کند و قدرت معنوی خود را حفظ کند. تصویر "خط فشرده نشده"، مانند تصویر "جاده" در اشعار قبلی، معنای مجازی و استعاری را از نکراسوف به دست می آورد: این هم یک مزرعه دهقانی است، بلکه یک "میدان" نوشتن است، میل به آن. چیزی که شاعر بیمار دارد از مرگ قوی تر است، همان طور که عشق قوی تر از مرگ است، یک غله کار برای کار روی زمین، به مزرعه کار.

"آواز برای ارموشکا" (1859)

نکراسوف در این "آهنگ" "تجربه مبتذل" فرصت طلبانی را که راه خود را به سوی نعمت های زندگی می خزند محکوم می کند و از نسل جوان می خواهد که زندگی خود را وقف مبارزه برای خوشبختی مردم کنند.

ورزش

خواندن و تجزیه و تحلیل مستقل یا تفسیر اشعار نکراسوف: "در جاده"، "آیا من شب می روم"، "طنز شما را دوست ندارم ..."، "گروه فشرده نشده"، "پسربچه مدرسه"، "آواز یرموشکا" ، "تدفین" ، "صدای سبز" ، "صبح" ، "نماز" ، قطعاتی از چرخه "درباره آب و هوا".

تحلیل اشعار در سه سطح انجام می شود:
- مجازی-زبانی (واژگان، ترانه ها)؛
- ساختاری و ترکیبی (ترکیب، ریتم)؛
- ایدئولوژیک (محتوای ایدئولوژیک و زیبایی شناختی).

در شعر "دیروز در ساعت شش" نکراسوف ابتدا موز خود را، خواهر رنجدیده و مظلوم معرفی کرد. شاعر در آخرین شعر خود، "ای میوز، من در تابوت هستم"، برای آخرین بار از "این موسی رنگ پریده، خونین / تازیانه زده" یاد می کند. نه عشق به یک زن، نه زیبایی طبیعت، بلکه رنج فقرا که از فقر رنج می برند - این منبع تجارب غنایی در بسیاری از اشعار نکراسوف است.

موضوع اشعار نکراسوف متنوع است.

اولین اصول هنری نکراسوف-غزل را می توان اجتماعی نامید. دوم تحلیل اجتماعی است. و این در شعر روسی تازگی داشت و پوشکین و لرمانتوف، به ویژه از تیوتچف و فت، غایب بودند. این اصل دو را فرا گرفته است اشعار معروفنکراسوف: "بازتاب در ورودی" (1858) و " راه آهن» (1864).

"بازتاب در جلوی در" (1858)

در «بازتاب‌ها...» یک مورد جدا شده خاص، ورود دهقانان با درخواست یا شکایت از یک دولتمرد خاص است.

این شعر بر اساس تقابل ساخته شده است. شاعر دو جهان را در تقابل قرار می دهد: جهان ثروتمندان و بیکارها که علایقشان به «بوروکراسی، پرخوری، بازی»، «چاپلوسی بی شرمانه» خلاصه می شود و دنیای مردم که در آن «غم خیره کننده» حاکم است. شاعر رابطه آنها را به تصویر می کشد. آن بزرگوار نسبت به مردم پر از تحقیر است، این با نهایت وضوح در یک خط آشکار می شود:

راندن!
ما اوباش ژنده پوش را دوست ندارد!

احساسات مردم سخت تر است. واکرها از استانی دور «مدت طولانی» به امید یافتن کمک یا محافظت از یک نجیب زاده سرگردان بودند. اما در جلوی آنها "کوبید" و آنها رفتند،

تکرار: "خدا او را قضاوت کند!"،
دستان ناامیدانه را باز می کنند،
و تا زمانی که می توانستم آنها را ببینم،
با سرهایشان ...

شاعر در به تصویر کشیدن تواضع ناامیدانه و ناله بی پایان مردم خلاصه نمی شود. او می پرسد و خواننده را به پاسخ این سؤال با تمام شعر هدایت می کند: "خوشحال از خیر کر هستند" ، مردم انتظاری از نجات از بزرگان ندارند. باید مراقب سرنوشت خود باشد

دو اصل بازتاب واقعیت در اشعار نکراسوفطبیعتاً به اصل سوم می رسیم - انقلابی. قهرمان غنایی شعر نکراسوف متقاعد شده است که فقط یک انقلاب مردمی و دهقانی می تواند زندگی روسیه را برای بهتر شدن تغییر دهد. این سمت از آگاهی به ویژه قوی است قهرمان غناییخود را در اشعاری که به همکاران نکراسوف در اردوگاه انقلابی-دمکراتیک تقدیم شده بود نشان داد: بلینسکی، دوبرولیوبوف، چرنیشفسکی، پیساروف.

ادبیات

برنامه درسی مدرسه کلاس 10 در پاسخ و راه حل. م.، سن پترزبورگ، 1999

Yu.V. Lebedev درک روح مردم // ادبیات روسی قرن 18-19: مواد مرجع. م.، 1995

"برای چه کسی در روسیه زندگی کردن خوب است" - یک شعر حماسی. در مرکز آن تصویری از روسیه پس از اصلاحات دیده می شود. نکراسوف این شعر را به مدت بیست سال نوشت و مطالبی را برای آن "با کلمه" جمع آوری کرد. این شعر به طور غیرعادی پوشش گسترده ای از زندگی عامیانه دارد. نکراسوف می خواست تمام اقشار اجتماعی را در آن به تصویر بکشد: از دهقان گرفته تا پادشاه. اما، متأسفانه، شعر هرگز تمام نشد - مرگ شاعر مانع از آن شد. مشکل اصلی، سوال اصلی کار در عنوان "برای چه کسانی خوب است در روسیه زندگی کنید" به وضوح قابل مشاهده است - این مشکل شادی است. شعر نکراسوف "برای چه کسی زندگی در روسیه خوب است" با این سوال آغاز می شود: "در چه سالی - شمارش کنید، در چه سرزمینی - حدس بزنید."

اما درک اینکه نکراسوف در مورد چه دوره ای صحبت می کند دشوار نیست. شاعر به اصلاحات 1861 اشاره می کند که طبق آن دهقانان "آزاد شدند" و آنهایی که زمین خود را نداشتند در اسارت حتی بزرگتر افتادند. از میان تمام شعر، فکر محال بودن این گونه زیستن، به سهم سنگین دهقانی، ویرانه دهقانی می گذرد. این موتیف از زندگی گرسنه دهقانانی که "دلتنگی و دردسر آنها را خسته کرد" با قدرت خاصی در آهنگ "گرسنه" نکراسوف به نظر می رسد. شاعر رنگ ها را ملایم نمی کند، فقر، بی ادبی، تعصب مذهبی و مستی را در زندگی دهقانی نشان می دهد. موقعیت مردم با نام مکان هایی که دهقانان حقیقت جو از آنجا آمده اند با نهایت تمایز نشان داده می شود: منطقه ترپیگورف، پوستوپوروژنایا ولوست، روستاهای زاپلاتوو، دیریاوینو، رازوتوو، زنوبیشینو، گورلوو، نیولوو. این شعر به وضوح زندگی تیره، ناتوان و گرسنه مردم را به تصویر می کشد.

شاعر با تلخی فریاد می زند: «خوشبختی یک دهقان، لکه ها تراوش می کند، برآمده از پینه!» مانند قبل، دهقانان افرادی هستند که "غذای بی نمک خود را سیر نکرده اند".

تنها چیزی که تغییر کرده این است که "اکنون به جای ارباب، ولوست با آنها می جنگد." نویسنده با همدردی پنهانی با دهقانانی برخورد می‌کند که زندگی گرسنه و بی‌حقوق خود را تحمل نمی‌کنند. بر خلاف دنیای استثمارگران و دیوانه های اخلاقی، رعیت هایی مانند یاکوف، گلب، سیدور، ایپات، بهترین دهقانان در شعر، انسانیت واقعی، توانایی فداکاری و اشراف معنوی را حفظ کردند. اینها ماترنا تیموفیونا، بوگاتیر ساولی، یاکیم ناگوی، یرمیل گیرین، آگاپ پتروف، رئیس ولاس، هفت حقیقت جو و دیگران هستند. هر یک از آنها وظیفه خود را در زندگی دارند، دلیل خود را برای "جستجوی حقیقت" دارند، اما همه آنها با هم شهادت می دهند که روسیه دهقان قبلاً بیدار شده است، به زندگی رسیده است. حقیقت جویان چنین خوشبختی را برای مردم روسیه می بینند: من به نقره و طلا احتیاج ندارم، اما خدای ناکرده، تا هموطنان من و هر دهقان آزادانه، با شادی در تمام روسیه مقدس زندگی کنند! در یاکیما ناگوی، شخصیت خاص حقیقت جوی مردم، دهقان «مرد صالح» ارائه شده است.

یاکیم مانند بقیه دهقانان سخت کوش و گدا زندگی می کند. اما او حالت سرکشی دارد. یاکیم یک کارگر درستکار و دارای حس کرامت است. یاکیم هم باهوش است، او کاملاً درک می کند که چرا دهقان اینقدر بدبختانه، بد زندگی می کند. این کلمات متعلق به اوست: هر دهقانی روحی دارد که ابری سیاه است، خشم، مهیب - و لازم است که رعد از آنجا رعد و برق بزند، باران های خونین ببارد، و همه چیز با شراب تمام شود. یرمیل جیرین نیز قابل توجه است. او که دهقانی باسواد بود، به عنوان منشی خدمت می کرد و به دلیل عدالت، هوش و ارادت بی غرض به مردم در سراسر منطقه شهرت یافت.

یرمیل زمانی که مردم او را برای این سمت انتخاب کردند، خود را یک رئیس نمونه نشان داد. با این حال، نکراسوف از او یک مرد صالح ایده آل نمی سازد. ارمیل با دلسوزی به برادر کوچکترش، پسر ولاسیونا را به عنوان سرباز استخدام می کند و سپس در حالت پشیمانی، تقریباً خودکشی می کند. داستان ارمیل غم انگیز به پایان می رسد. او به دلیل عملکرد خود در جریان شورش زندانی می شود. تصویر ارمیل گواه نیروهای معنوی در کمین مردم روسیه، غنای ویژگی های اخلاقی دهقانان است.

اما فقط در فصل "Savelius - قهرمان مقدس روسیه" اعتراض دهقانان به یک شورش تبدیل می شود که به قتل ظالم ختم می شود. درست است، انتقام علیه مدیر آلمانی هنوز خودجوش بود، اما واقعیت جامعه رعیتی چنین بود. شورش های دهقانی به صورت خود به خود در پاسخ به ظلم و ستم ظالمانه دهقانان توسط مالکان و مدیران املاک آنها به وجود آمد. نه ملایم و مطیع به شاعر نزدیک هستند، بلکه شورشیان سرکش و شجاعی مانند ساولی، «قهرمان مقدس روسیه»، یاکیم ناگوی، که رفتارش از بیداری آگاهی دهقانان، از اعتراض جوشان آن علیه ظلم صحبت می کند.

نکراسوف با خشم و درد از مردم ستمدیده کشورش نوشت. اما شاعر توانست متوجه "جرقه پنهان" قدرتمندان شود نیروهای داخلیدر میان مردم نهاده شد و با امید و ایمان به جلو می نگریست: لشکر بی شمار برمی خیزد، قوت در آن بر فنا ناپذیر تأثیر می گذارد. مضمون دهقانی در شعر پایان ناپذیر ، چند وجهی است ، کل سیستم فیگوراتیو شعر به مضمون آشکار کردن شادی دهقانی اختصاص دارد. در این راستا، می توان زن دهقانی "شاد" کورچاژینا ماتریونا تیموفیونا را به یاد آورد، که به دلیل شانس خاص خود به "همسر فرماندار" ملقب بود و افراد در مرتبه خدمتگزار، به عنوان مثال، "خادم یعقوب وفادار نمونه"، که توانست انتقام ارباب متخلف خود و دهقانان زحمتکش از فصل های آخرین فرزند را بگیرد که مجبور می شوند در مقابل شاهزاده پیر اوتیاتین یک کمدی را بشکنند و وانمود کنند که رعیت لغو نشده است و بسیاری از تصاویر دیگر از شعر

همه این تصاویر، حتی اپیزودیک، موزاییک، بوم روشن شعر را ایجاد می کنند، یکدیگر را تکرار می کنند. این تکنیک را منتقدان چند صدایی نامیدند.همه مردم متفاوت زندگی می کنند. برخی ثروتمند، برخی فقیر هستند. برخی قوی هستند، برخی ضعیف هستند. سرنوشت برای کسی شگفتی های خوشایند به ارمغان می آورد، از کسی دور می شود. در دنیا امکان ندارد همه خوب زندگی کنند. یک نفر باید رنج بکشد.

و این قانون بی رحمانه زندگی پیچیده ما همیشه مردم را نگران کرده است. از جمله نویسنده بزرگ روسی نیکلای الکسیویچ نکراسوف است. هر کسی که در روسیه با خوشی، آزادانه زندگی می کند، قهرمانان شعر حماسی معروف او از هرکسی که در راه با آنها ملاقات می کند، این سوال را می پرسد. قهرمانان شعر که در روسیه خوب زندگی می کنند نه مقامات هستند، نه افراد ثروتمند، نه تاجر، بلکه دهقانان ساده. نکراسوف آنها را برای روشن شدن این موضوع انتخاب کرد زیرا این آنها هستند که شاد و آزادانه زندگی نمی کنند. آنها چیزی جز کار از صبح تا شب، فقر، گرسنگی و سرما نمی بینند.

نکراسوف از همان ابتدای شعر ادعا می کند که دهقانان کسانی نیستند که در شادی غسل می کنند. و در واقع همینطور است. و به گفته دهقانان، چه کسی بدون آگاهی از غم و اندوه زندگی می کند؟ اما آیا قهرمانان ما راست می گویند آیا این مردم چنین زندگی بی ابری دارند؟هم کشیش و هم صاحب زمین برعکس می گویند.

به نظر آنها به سختی امرار معاش می کنند. شاید آنها حقیقت را می گویند، اما نه تمام واقعیت را. آیا می توان زندگی یک دهقان را با زندگی یک زمیندار حتی فقیرترین آنها مقایسه کرد؟البته خیر. هر چه انسان بیشتر داشته باشد، نیازش بیشتر است. مثلاً خانه بزرگ، غذای فراوان، سه اسب و خدمتکار برای صاحب زمین کافی نیست. او نیاز بیشتری دارد: به طوری که هر گیاهی زمزمه می کند: "من مال تو هستم!

". اما آیا دهقانان چنین آرزوهایی دارند! برای آنها یک لقمه نان مایه شادی است.

هرکسی شادی را متفاوت درک می کند. بیشتر در ثروت، و برخی در خوشبختی دیگران. و چنین افرادی به نظر من واقعاً خوشحال هستند. برای خوب زندگی کردن، باید به دیگران کمک کنید. شما باید صادق، مهربان، بی خود باشید. اما چنین افرادی بسیار کم هستند، اما هنوز هم وجود دارند. به عنوان مثال، گریشا دوبروسکلونوف، قهرمان شعر: سرنوشت برای او مسیری باشکوه آماده می کرد، نام بلند محافظ خلق ...

نکراسوف ادعا می کند که گریشا خوشحال خواهد شد ، زیرا او کارهای زیادی برای خیر مردم انجام می دهد ، از او حمایت می کند ، ایمان را القا می کند. و مهربانی او نمی تواند نادیده گرفته شود. شاید به همین دلیل بود که سرگردان ما نتوانستند یک فرد شاد را برای مدت طولانی پیدا کنند زیرا در مسیر خود با افراد مزدور روبرو شدند، اما این را نمی توان در مورد همه گفت. به عنوان مثال، Matrena Timofeevna Korchagina یک زن مهربان و سخت کوش است. و خود مردان را نمی توان بد نامید.

اما با این حال، خوشبختی چیست چگونه شاد شویم به قول خودشان آدم آهنگر خوشبختی خودش است. ما باید برای آن تلاش کنیم.

و اگر کار نکرد، پس این سرنوشت است. و هیچ کاری نمی توانید در مورد آن انجام دهید.

نوشتن.

تصاویری از زندگی عامیانه در شعر N.A. Nekrasov "چه کسی باید در روسیه خوب زندگی کند"

"چه کسی در روسیه خوب زندگی می کند" یک شعر حماسی است. در مرکز آن -
تصویری از روسیه پس از اصلاحات نکراسوف این شعر را به مدت بیست سال نوشت و مطالبی را برای آن "با کلمه" جمع آوری کرد. این شعر به طور غیرعادی پوشش گسترده ای از زندگی عامیانه دارد. نکراسوف می خواست تمام اقشار اجتماعی را در آن به تصویر بکشد: از دهقان گرفته تا پادشاه. اما، متأسفانه، شعر هرگز تمام نشد - مرگ شاعر مانع از آن شد. مشکل اصلی، سوال اصلی کار، از قبل در عنوان "چه کسی در روسیه خوب زندگی می کند" به وضوح قابل مشاهده است - این مشکل خوشبختی است.
شعر نکراسوف "چه کسی باید در روسیه خوب زندگی کند" با این سوال آغاز می شود:
"در چه سالی - حساب کنید، در چه سرزمینی - حدس بزنید." اما درک اینکه نکراسوف در مورد چه دوره ای صحبت می کند دشوار نیست. شاعر به اصلاحات 1861 اشاره می کند که طبق آن دهقانان "آزاد شدند" و آنهایی که زمین خود را نداشتند در اسارت حتی بزرگتر افتادند.
از میان تمام شعر، فکر محال بودن این گونه زیستن، به سهم سنگین دهقانی، ویرانه دهقانی می گذرد. این موتیف از زندگی گرسنه دهقانانی که "دلتنگی و دردسر آنها را خسته کرد" با قدرت خاصی در آهنگ "گرسنه" نکراسوف به نظر می رسد. شاعر رنگ ها را ملایم نمی کند، فقر، بی ادبی، تعصب مذهبی و مستی را در زندگی دهقانی نشان می دهد.
موقعیت مردم با نام مکان هایی که دهقانان حقیقت جو از آنجا آمده اند با نهایت تمایز نشان داده می شود: منطقه ترپیگورف، پوستوپوروژنایا ولوست، روستاهای زاپلاتوو، دیریاوینو، رازوتوو، زنوبیشینو، گورلوو، نیولوو. این شعر به وضوح زندگی تیره، ناتوان و گرسنه مردم را به تصویر می کشد. شاعر با تلخی فریاد می زند: «خوشبختی مردی، لکه ها تراوش می کند، برآمده از پینه!» مانند قبل، دهقانان افرادی هستند که «غذای بی نمک خود را سیر نکرده اند». تنها چیزی که تغییر کرده این است که "اکنون به جای ارباب، ولوست با آنها می جنگد."
نویسنده با همدردی پنهانی با دهقانانی برخورد می‌کند که زندگی گرسنه و بی‌حقوق خود را تحمل نمی‌کنند. بر خلاف دنیای استثمارگران و دیوانه های اخلاقی، رعیت هایی مانند یاکوف، گلب، سیدور، ایپات، بهترین دهقانان در شعر، انسانیت واقعی، توانایی فداکاری و اشراف معنوی را حفظ کردند. اینها ماترنا تیموفیونا، بوگاتیر ساولی، یاکیم ناگوی، یرمیل گیرین، آگاپ پتروف، رئیس ولاس، هفت حقیقت جو و دیگران هستند. هر یک از آنها وظیفه خود را در زندگی دارند، دلیل خود را برای "جستجوی حقیقت" دارند، اما همه آنها با هم شهادت می دهند که روسیه دهقان قبلاً بیدار شده است، به زندگی رسیده است. حقیقت جویان چنین شادی را برای مردم روسیه می بینند:
من نیازی به نقره ندارم
طلا نداره ولی خدای نکرده
به طوری که هموطنان من
و هر دهقانی
زندگی آسان بود، سرگرم کننده
در سراسر روسیه مقدس!
در یاکیما ناگوی، شخصیت خاص حقیقت جوی مردم، دهقان «مرد صالح» ارائه شده است. یاکیم مانند بقیه دهقانان سخت کوش و گدا زندگی می کند. اما او حالت سرکشی دارد. یاکیم یک کارگر درستکار و دارای حس کرامت است. یاکیم هم باهوش است، او کاملاً درک می کند که چرا دهقان اینقدر بدبختانه، بد زندگی می کند. این کلمات متعلق به اوست:
هر دهقانی دارد
روح مانند ابر سیاه است
عصبانی، وحشتناک - و لازم است
از آنجا رعد و برق می پیچد،
باران های خونین،
و همه چیز با شراب به پایان می رسد.
یرمیل جیرین نیز قابل توجه است. او که دهقانی باسواد بود، به عنوان منشی خدمت می کرد و به دلیل عدالت، هوش و ارادت بی غرض به مردم در سراسر منطقه شهرت یافت. یرمیل زمانی که مردم او را برای این سمت انتخاب کردند، خود را یک رئیس نمونه نشان داد. با این حال، نکراسوف از او یک مرد صالح ایده آل نمی سازد. ارمیل با دلسوزی به برادر کوچکترش، پسر ولاسیونا را به عنوان سرباز استخدام می کند و سپس در حالت پشیمانی، تقریباً خودکشی می کند. داستان ارمیل غم انگیز به پایان می رسد. او به دلیل عملکرد خود در جریان شورش زندانی می شود. تصویر ارمیل گواه نیروهای معنوی در کمین مردم روسیه، غنای ویژگی های اخلاقی دهقانان است.
اما تنها در فصل «ساولیوس قهرمان روسیه مقدس» است که اعتراض دهقانان به شورش تبدیل می‌شود و به قتل ظالم ختم می‌شود. درست است، انتقام علیه مدیر آلمانی هنوز خودجوش بود، اما واقعیت جامعه رعیتی چنین بود. شورش های دهقانی به صورت خود به خود در پاسخ به ظلم و ستم ظالمانه دهقانان توسط مالکان و مدیران املاک آنها به وجود آمد.
نه ملایم و مطیع به شاعر نزدیک هستند، بلکه شورشیان سرکش و شجاعی مانند ساولی، «قهرمان مقدس روسیه»، یاکیم ناگوی، که رفتارش از بیداری آگاهی دهقانان، از اعتراض جوشان آن علیه ظلم صحبت می کند.
نکراسوف با خشم و درد از مردم ستمدیده کشورش نوشت. اما شاعر توانست متوجه "جرقه پنهان" نیروهای قدرتمند داخلی ذاتی مردم شود و با امید و ایمان به آینده نگاه کرد:
ارتش بلند می شود
بی شمار،
قدرت او را تحت تاثیر قرار خواهد داد
نابود نشدنی
مضمون دهقانی در شعر پایان ناپذیر ، چند وجهی است ، کل سیستم فیگوراتیو شعر به مضمون آشکار کردن شادی دهقانی اختصاص دارد. در این راستا می توان زن دهقانی "شاد" کورچاژینا ماتریونا تیموفیونا را به خاطر خوش شانسی خاص با نام مستعار "همسر فرماندار" و افرادی از درجه خدمتگزار ، به عنوان مثال "رعیت نمونه یعقوب وفادار" که توانست انتقام بگیرد را به یاد آورد. بر ارباب متخلف خود و دهقانان زحمتکش از فصل های "آخرین فرزند" که مجبور می شوند در مقابل شاهزاده پیر اوتیاتین کمدی را بشکنند و وانمود کنند که رعیت لغو نشده است و بسیاری از تصاویر دیگر از شعر
همه این تصاویر، حتی اپیزودیک، موزاییک، بوم روشن شعر را ایجاد می کنند، یکدیگر را تکرار می کنند. این تکنیک توسط منتقدان پلی فونی نامیده شد. در واقع، شعری که بر روی مواد فولکلور نوشته شده است، تصور یک آهنگ فولکلور روسی را می دهد که با صداهای بسیاری اجرا شده است.


2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه