25.08.2020

شاهکار یک سرباز در اشعار نظامی Twardowski. ترکیب «مضمون جنگ در اشعار A. T. Tvardovsky. "من در نزدیکی Rzhev کشته شدم": قهرمان تغزلی و ایده اصلی


احساس الزام افراد زنده به زمین افتاده ، عدم امکان فراموش کردن هر آنچه اتفاق افتاده ، انگیزه های اصلی اشعار نظامی A. Tvardovsky است. "من زنده ام ، از جنگ فعال و سالم آمده ام. اما چقدر دلم برای من تنگ شده است ... چند نفر موفق شدند من را بخوانند و شاید عاشق شوند اما آنها زنده نیستند. این بخشی از من بود. ”

"من در نزدیکی Rzhev کشته شدم" - شعری که در اول شخص سروده شده است. از نظر Tvardovsky این فرم مناسب ترین ایده برای شعر به نظر می رسید - وحدت زندگان و افتادگان. سرباز متوفی خود را فقط "بخشی از کل مردم" می داند و نگران است ، مانند هر کسی که "چشمانش تاریک شده" و همه آنچه بعد از او اتفاق افتاده است. امید ترسو که "کلام قسم مقدس برآورده خواهد شد" به یک باور قوی تبدیل می شود: سرانجام "قلعه سرزمین دشمن" زیر پا لگدمال شد ، روز پیروزی که مدتها انتظار آن را می کشید فرا رسیده است.

او شانه به شانه پاداش داده شد ،

اما آیا چنین پاداشی وجود دارد

چه خدمتی کرد ، بیرون رفت ، رنج برد؟ -

شاید نه. لازم نیست!

یک واقعیت ساده که توسط آشنایان قدیمی در مورد نبردهای موجود در خیابان های Poltava به شاعر منتقل شده است ، به عنوان ماده ای برای Tvardovsky برای خلق یک داستان کوتاه کوچک "قصه یک تانکر" استفاده شد. این شاعر نه تنها آنچه را از سرگرد آرخیپوف شنیده بود بازگو کرد ، بلکه احساس کرد که در این رویداد شرکت کننده شرکت دارد و بخشی از گناه قهرمان غنایی را بخاطر فراموش کردن پرسیدن نام پسر به عهده گرفت.

شعر "می دانم ، تقصیری از من نیست ..." لکونیک و برزخی است. این به عنوان یک مونولوگ غنایی ساخته شده است ، جایی که خلق و خوی بین دو احساس در نوسان است: از یک طرف ، نویسنده خود را نسبت به بی گناهی کامل خود قبل از افتادن در مزارع بزرگ متقاعد می کند جنگ میهنیاز سوی دیگر ، در آخرین خط ، احساس گناه توبه ، که مشخصه همه افراد با وجدان است ، از بین می رود. تکرار سه برابری ذره "ساکن" ، که شک و تردید را بیان می کند ، در فاصله دور احساس درد پنهانی را ظاهر می کند که با گذشت زمان فروکش نمی کند. "من" - فعال و "دیگران" - مرده - این درگیری اصلی شعر است ، و در پایان حل نمی شود. بیضوی همچنین به این معنی است که مونولوگ درونی متوقف نشده است ، و بیش از یک بار قهرمان غزل همان گفتگوی دردناک را با خود ادامه می دهد. شعر با سادگی واژگانی ، عدم وجود جلوه های بصری متمایز می شود.

شعر "واسیلی تركین" از نظر ژانر روایتی مختصر است ("كتابی درباره یك سرباز ، بدون آغاز ، بدون پایان ...") ، كه تمام تاریخ جنگ - از عقب نشینی غم انگیز تا پیروزی - را در بر می گیرد. فصل های شعر با وقایع مختلف جنگ در ارتباط است: "در یک توقف" ، "قبل از نبرد" ، "عبور" ، "هارمونی" ، "در حمله" ، "در مورد Dnieper".

این شعر براساس تصویر شخصیت اصلی - خصوصی واسیلی ترکین - ساخته شده است. او نمونه اولیه واقعی ندارد. این یک تصویر جمعی است که ویژگی های معمولی ظاهر معنوی و شخصیت یک سرباز معمولی روسی را در هم آمیخته است.

ترکین - او کیست؟

اجازه دهید صادقانه باشد:

فقط یک پسر به تنهایی

او معمولی است.

با این حال ، پسر هر کجا ،

پسری مثل اون

در هر شرکتی همیشه وجود دارد

و در هر دسته.

تصویر ترکین ریشه های فولکلور دارد ، "یک قهرمان ، یک شانه در شانه ها" ، "یک فرد خوشحال" ، "یک مرد باتجربه" است. در پشت توهم روستایی ، شوخی ، شیطنت ، حساسیت اخلاقی و احساس بدهی فرزندی به سرزمین مادری ، توانایی اجرای یک شاهکار در هر لحظه بدون عبارت یا ژست پنهان شده است.

شاهکار یک سرباز در جنگ توسط Tvardovsky به عنوان کار و نبرد روزمره و سخت نظامی و انتقال به موقعیت های جدید و یک شبه در سنگر یا درست روی زمین نشان داده می شود ، "خود را تنها با پشت سیاه محافظت می کند ...". و قهرمان انجام همان شاهکار یک سرباز معمولی و معمولی است:

مردی با مخمر ساده ،

که در جنگ ، ترس بیگانه نیست ...

حالا جدی ، حالا خنده دار ،

... او راه می رود - مقدس و گناهکار ...

در تصویر Terkin ، Tvardovsky بهترین ویژگی های شخصیت روسی - شجاعت ، استقامت ، تدبیر ، خوش بینی و ارادت فوق العاده به سرزمین مادری خود را به تصویر می کشد.

مادر عزیز ما زمین ،

در روزهای دردسر و در روزهای پیروزی

شما روشن تر و زیباتر نیستید ،

و دیگر قلب دلخواهی وجود ندارد ...

این در دفاع از سرزمین مادری ، زندگی روی زمین است که عدالت جنگ میهنی مردم را در بر می گیرد: "نبرد مقدس و درست است ، نبرد مرگبار به خاطر شکوه و جلال نیست - به خاطر زندگی در روی زمین".

  1. جدید!

    شعر A. T. Tvardovsky شعر زمان اوست. تمام کارهای Tvardovsky با زندگی کشورش ، مردمش پیوندی ناگسستنی داشت. سالهای وحشتناک جنگ دوران سخت ، زمانی که خود AT Tvardovsky خبرنگار روزنامه Krasnaya Zvezda بود ، ...

  2. او برای تبدیل شدن به یک نبوغ فاقد بدعت بود. اف. آبراموف الكساندر تریفونوویچ تواردوفسكی در هزار و نهصد و ده در منطقه اسمولنسك متولد شد. در شبهای طولانی زمستان ، خانواده دوست داشتند با صدای بلند پوشکین ، لرمونتوف ، نکراسوف ، ... را بخوانند.

    شعر الكساندر تواردوفسكی به یكی از درخشان ترین صفحات تاریخ ادبیات قرن بیستم روسیه تبدیل شده است ، سرنوشت این شخص و شاعر به شدت نمادین است. A. Tvardovsky از اواسط دهه 1920 وارد ادبیات شد. شاعر در کارهای اولیه خود آواز ...

    در "تاراس بولبا" تصویری قهرمانانه و عاشقانه از مبارزات آزادی ملی ملی مردم اوکراین ارائه شده است. تاراس بولبا به عنوان یک شخصیت برجسته در برابر خواننده ظاهر می شود ، و در عین حال او بخشی از مردم خود است - قزاقهای Zaporozhye. ایده آتشین ...

احساس الزام افراد زنده به زمین افتاده ، عدم امکان فراموش کردن هر آنچه اتفاق افتاده ، انگیزه های اصلی اشعار نظامی A. Tvardovsky است. "من زنده ام ، من از جنگ زنده و سالم آمده ام. اما چقدر دلم برای من تنگ شده است ... چند نفر موفق شده اند مرا بخوانند و شاید مرا دوست داشته باشند ، اما آنها زنده نیستند. این بخشی از من بود. ”
"من در نزدیکی رژف کشته شدم" شعری است که در اول شخص سروده شده است. از نظر Tvardovsky این فرم مناسب ترین ایده برای شعر به نظر می رسید - وحدت افراد زنده و افتاده. سرباز متوفی خود را فقط "بخشی از کل مردم" می داند ، و مانند هر کسی که "چشمانش کمرنگ شده" ، هر آنچه بعداً بعد از او اتفاق افتاد ، نگران است. امید ترسو که "کلام سوگند مقدس برآورده خواهد شد" به یک باور قوی تبدیل می شود: سرانجام "قلعه سرزمین دشمن" زیر پا لگدمال شد ، روز پیروزی که مدتها در انتظار آن بود فرا رسیده است.

او شانه به شانه پاداش داده شد ،
اما آیا چنین پاداشی وجود دارد
چه خدمتی کرد ، بیرون رفت ، رنج برد؟ -
شاید نه. لازم نیست!

یک واقعیت ساده که توسط آشنایان قدیمی در مورد نبردهای موجود در خیابان های Poltava به شاعر منتقل شده است ، به عنوان ماده ای برای Tvardovsky برای خلق یک داستان کوتاه کوچک "قصه یک تانکر" استفاده شد. این شاعر نه تنها آنچه را از سرگرد آرخیپوف شنیده بود بازگو كرد ، بلكه احساس كرد كه در این واقعه شركت دارد و بخشی از گناه قهرمان غزل را به خاطر فراموش كردن پرسیدن نام پسر به عهده گرفت.
شعر "من می دانم ، هیچ تقصیری از من ..." لکونیک و براق است. این به عنوان یک مونولوگ غنایی ساخته شده است ، جایی که خلق و خوی بین دو احساس در نوسان است: از یک طرف ، نویسنده خود را نسبت به بی گناهی کامل خود در مقابل افتادگان در مزارع جنگ بزرگ میهنی متقاعد می کند ، از سوی دیگر ، در آخرین خط احساس توبه از گناه خود ، که مشخصه همه افراد وظیفه شناس است ، از بین می رود. مردم. تکرار سه برابری ذره "ساکن" که بیانگر تردید است ، احساس پنهانی از درد را به سطح می آورد که با گذشت زمان فروکش نمی کند. "من" - زنده و "دیگران" - مرده - این درگیری اصلی شعر است ، و در پایان حل نمی شود. بیضوی همچنین به این معنی است که مونولوگ درونی متوقف نشده است ، که بیش از یک بار قهرمان غزل این گفتگوی دردناک را با خود ادامه خواهد داد. شعر با سادگی واژگانی ، عدم وجود جلوه های بصری متمایز می شود.
شعر "واسیلی ترکین" از نظر ژانر روایت-تواریخی است رایگان ("کتابی در مورد یک سرباز ، بدون شروع ، بدون پایان ...") ، که کل تاریخ جنگ - از عقب نشینی غم انگیز تا پیروزی را در بر می گیرد. فصل های شعر با وقایع مختلف جنگ مرتبط است: "در هالت" ، "قبل از نبرد" ، "عبور" ، "هارمونی" ، "در مورد حمله" ، "در مورد دنیپ".
شعر براساس تصویر شخصیت اصلی - خصوصی واسیلی ترکین - ساخته شده است. او نمونه اولیه واقعی ندارد. این یک تصویر جمعی است که ویژگی های معمولی ظاهر معنوی و شخصیت یک سرباز معمولی روسی را در هم آمیخته است.

ترکین - او کیست؟
اجازه دهید صادقانه باشد:
فقط یک پسر به تنهایی
او معمولی است.

با این حال ، پسر هر کجا ،
پسری مثل اون
در هر شرکتی همیشه وجود دارد
و در هر دسته.

تصویر ترکین ریشه های فولکلور دارد ، "یک قهرمان ، یک شانه در شانه ها" ، "یک مرد شاد" ، "یک مرد باتجربه" است. پشت توهم زنگ زدگی ، شوخی ، شیطنت ، حساسیت اخلاقی و احساس وظیفه فرزندی در برابر سرزمین مادری را پنهان می کند ، توانایی تحقق یک شاهکار بدون عبارت یا حالت در هر لحظه.
شاهکار یک سرباز در جنگ توسط Tvardovsky به عنوان کار و نبرد روزمره و سخت نظامی و انتقال به موقعیت های جدید و یک شب در سنگر یا درست بر روی زمین نشان داده می شود ، "خود را تنها با پشت سیاه محافظت می کند ...". و قهرمانی که این موفقیت را به دست آورد یک سرباز معمولی و معمولی است:

مردی با مخمر ساده ،
که در جنگ ، ترس بیگانه نیست ...
حالا جدی ، حالا خنده دار ،
... او راه می رود - مقدس و گناهکار ...

در تصویر Terkin ، Tvardovsky بهترین ویژگی های شخصیت روسی را نشان می دهد - شجاعت ، استقامت ، تدبیر ، خوش بینی و ارادت زیاد به سرزمین مادری خود.

مادر عزیز ما زمین ،
در روزهای دردسر و در روزهای پیروزی
شما روشن تر و زیباتر نیستید ،
و دیگر قلب دلخواهی وجود ندارد ...

در دفاع از سرزمین مادری ، زندگی روی زمین است که عدالت جنگ میهنی مردم نهفته است: "نبرد مقدس و درست است ، نبرد مرگبار به خاطر شکوه نیست - به خاطر زندگی در روی زمین."

احساس مسئولیت افراد زنده در برابر مردگان ، عدم امکان فراموش کردن همه اتفاقات مهمترین استدلال شعرهای نبرد Tvardovsky است. Tvardovsky نوشت که او زنده است ، او سالم و سالم از جنگ بازگشت. اما چه تعداد نیستند ... چه تعداد از مردم توانستند کتاب های او را بخوانند ، عاشق آنها شوند و اکنون این افراد زنده نیستند. همه این افراد بخشی از روح او بودند. شعر "من در نزدیکی رژف کشته شدم" توسط Tvardovsky در اول شخص سروده شده است. از نظر Tvardovsky این فرمول سازگارترین ایده با شعر خود است - تمامیت زندگی و مرده. سرباز کشته شده خود را فقط دانه ای از مردم تقسیم ناپذیر می داند و مانند دیگران که چشمانشان برای همیشه بسته شد ، نگران همه اتفاقاتی است که بعداً بعد از او رخ داده است. امید به سختی محسوس به تحقق وعده سوگند مقدس به ایمانی قوی تبدیل می شود: در پایان ، شکست ناپذیری سرزمین دشمن شکست می خورد ، روز انتظار طولانی پیروزی بزرگ فرا رسیده است. سینه اش همه با مدال و سفارشات پراکنده شده بود. اما آیا چنین پاداشی وجود دارد که او بیرون رفت ، سزاوار ، رنج برد؟ احتمالا نه. و لازم نیست!

یک داستان معمولی که یکی از دوستان قدیمی اش درباره جنگ در خیابانهای Poltava برای شاعر تعریف کرده بود ، به عنوان مسئله ای برای A. Tvardovsky برای نوشتن یک داستان کوتاه به نام "داستان یک تانکر" بود. نویسنده نه تنها همه آنچه سرگرد آرکیپوف به او گفت را بیان کرد ، بلکه احساس می کرد قهرمان اصلی واقعه ای است که به تصویر کشیده و سهم شخصیت اصلی گناه را به دلیل فراموش کردن در شناخت نام پسر به عهده گرفته است. اثر دیگر "می دانم ، تقصیری از من نیست ..." شعری لاکونیک و نافذ است. این ساختار مانند یک مونولوگ غنایی ساخته شده است. حال و هوای موجود در این شعر بین دو احساس متزلزل است. از یک طرف ، شاعر قبل از کشته شدگان در جبهه های جنگ ، خود را نسبت به بی گناهی خود اطمینان می دهد و از سوی دیگر ، خط آخر نشان دهنده پشیمانی و گناهی است که از ویژگی های بیشتر افراد با وجدان است.

تکرار سه برابری ذره "با این وجود" ، ابراز تردید و تردید ، احساس عمیقا پنهان عذاب را به سطح می آورد که با گذشت زمان فروکش نمی کند. من زنده ماندم ، در حالی که دیگران در میدان جنگ کشته شدند - این درگیری اصلی این شعر است ، که در فینال حل نشده باقی ماند. این بیضه نشان می دهد که تک گویی معنوی به پایان نرسیده است ، و شخصیت اصلی این مکالمه دردناک را بیش از یک بار با خود انجام خواهد داد. این شعر به دلیل سادگی لغوی ، فقدان هرگونه جلوه هنری قابل توجه است.

اثر "واسیلی ترکین" به سبک خود داستانی رایگان است که تاریخ جنگ را بازگو می کند - از عقب نشینی دراماتیک تا پیروزی بزرگ. این شعر براساس تصویر شخصیت اصلی - سرباز واسیلی ترکین - ساخته شده است. او نمونه اولیه واقعی ندارد. این تصویری است که حاوی ویژگی های مشخصه ظاهر و وضعیت داخلی یک جنگنده معمولی روسی است. تصویر واسیلی تركین ریشه ای روس-قومی دارد ، او مردی قوی و دارای شانه های بزرگ است ، یك طنزپرداز كه زندگی را می شناسد. در پشت نقاب روستایی ، سرگرمی و شیطنت ، مهرورزی اخلاقی و احساس وظیفه انجام نشده نسبت به میهن نهفته است ، توانایی ، بدون تردید ، برای انجام هر کاری در هر لحظه. شاهکار سرباز روسی در جنگ میهنی توسط Tvardovsky به عنوان کار نظامی و جنگی روزمره و سخت و انتقال به مرزهای جدید و گذراندن شب در سنگرها و اغلب درست در زمین های برهنه و تنها با پشت خود از مرگ پنهان می شود. قهرمانی که این شاهکار را انجام می دهد یک سرباز معمولی و ساده روسی است. در تصویر نقاشی شده از واسیلی تركین ، الكساندر تواردوفسكی نشان دهنده بهترین ویژگیهای گرایش روسیه ، مانند شجاعت ، استقامت ، تدبیر ، خوشرویی و ارادت عظیم و وفاداری به سرزمین گرانبهای خود است. نویسنده درباره این ارادت به سرزمین مادری خود چنین می نویسد: "مادر زمین عزیز ما ، در روزهای دردسر و در روزهای پیروزی ، شما زیباتر و زیباتر نیستید و هیچ چیز دلخواه دیگری برای قلب وجود ندارد ...". در حقیقت ، در دفاع از میهن خود ، زندگی در روی زمین ، عدالت جنگ میهنی است. این نبردها توسط مقدسین و حق انجام می شد ، نه به خاطر جلال ، بلکه به خاطر ادامه زندگی روی زمین.

مضمون جنگ بزرگ میهنی در اشعار Tvardovsky

مقاله های دیگر در مورد موضوع:

  1. ترکیب مضمون: محکومیت وحشت جنگ. روی خلاقیت واسیلی بیکوف و هاینریش بل کار کنید. اپیگراف: سربازان ، و من یک سرباز بودم ، باید ...
  2. توصیه های روشنی برای تهیه درس (خلاصه درس) نویسندگان-گردآورندگان: L.F. Mishchenko ، معلم تاریخ ، A.N. Novokreshchenova ، معلم زبان روسی و ...
  3. مقامات استانی که می خواهند بفهمند چیچیکوف کیست ، ناپلئون را به یاد می آورند. "بالاخره از بین بسیاری از حدس های مهربان و زرنگ و دانا ...
  4. مقاله ای با موضوع جنگ در آثار تولستوی. تولستوی نه تنها بوم های گسترده ای را به تصویر می کشد که چنین نبردهایی را به تصویر می کشد ...
  5. درباره جنگ بزرگ میهنی بسیار نوشته شده است. از اواسط دهه چهل ، اولین آثار شروع به ظهور کردند ، از آن زمان داستان ها ، ...
  6. مدرسه بزرگ شجاعت و قهرمانی برای همیشه در خاطر مردم باقی خواهد ماند جنگ بزرگ میهنی ، که بازتاب چند وجهی در ادبیات 50 -
  7. موضوع مسئولیت و حافظه در کار A. Tvardovsky ، که از همه سختی های جنگ بزرگ میهنی آگاه بود ، طنین ویژه ای پیدا کرد. شاعر ثابت می کند که ...
  8. به تصویر کشیدن شخصیت ها در زمان از نظر هنری ضروری می شود. در محتوا ، چهار دوره کاملاً واضح مشخص شده است: قبل از جنگ ، جنگ ، چهل و پنجم ...
  9. هیچ کس در کشور نبود که شعر K. سیمونوف "منتظر من باشید ، و من برمی گردم ..." را نمی داند (1941). چاپ شد ...
  10. الكساندر دوژنكو به عنوان شاعر اصیل صفحه نمایش و كلمه وارد تاریخ اندیشه هنری داخلی و جهانی شد. ترکیب استعداد ...
  11. جنگ میهنی 1812 جنگی عادلانه برای رهایی ملی است. احساس عشق به وطن ، كه همه اقشار مردم را در برگرفته بود. مردم ساده روسی ، ...
  12. رهبران: نویسندگان: مدرسه GBS (K) OU شماره 370 منطقه مسکوفسکی سن پترزبورگ: میتنیکووا النا الکساندروونا ، معلم تاریخ و مطالعات اجتماعی ، اسمیرنوا اولگا ولادیمیروونا ، ...
  13. تركین ، كه در جنگ كشته شد ، در دنیای بعدی ظاهر می شود. تمیز است ، شبیه مترو است. فرمانده دستور می دهد که ترکین شکل بگیرد. جدول حسابداری ، جدول ...
  14. موضوع روسیه در متن اشعار A. A. Akhmatova بیایید به یاد بیاوریم که چند کلمه در زبان ما با ریشه "نوع" وجود دارد: بومی ، بهار ، وطن ، مردم ، ... همه کارهای Tvardovsky با لایت موتیای بی رحمی طبیعت ، که در جنگ نسبت به انسان شکل گرفته است ، عجین شده است. شخصیت اصلی احاطه شده توسط یک فضای نه چندان مناسب برای ...

احساس الزام افراد زنده به زمین افتاده ، عدم امکان فراموش کردن هر آنچه اتفاق افتاده ، انگیزه های اصلی اشعار نظامی A. Tvardovsky است. "من زنده ام ، من از جنگ زنده و سالم آمده ام. اما چقدر دلم برای من تنگ شده است ... چند نفر موفق شدند مرا بخوانند و شاید عاشق شوند ، اما آنها زنده نیستند. این بخشی از من بود. ” "من در نزدیکی Rzhev کشته شدم" - شعری که در اول شخص سروده شده است. از نظر Tvardovsky این فرم مناسب ترین ایده برای شعر به نظر می رسید - وحدت افراد زنده و افتاده. سرباز متوفی خود را فقط "بخشی از کل مردم" می داند و مانند هر کسی که "چشمانش کمرنگ شده" ، هر آنچه بعداً بعد از او اتفاق افتاد ، نگران است. امید ترسو که "کلام قسم مقدس برآورده خواهد شد" به یک اعتقاد قوی تبدیل می شود: سرانجام "قلعه سرزمین دشمن لگدمال شده ، روز انتظار طولانی پیروزی فرا رسیده است".

او شانه به شانه پاداش داده شد ،
اما آیا چنین پاداشی وجود دارد
چه خدمتی کرد ، بیرون رفت ، رنج کشید؟
شاید نه. لازم نیست!

یک واقعیت ساده که توسط آشنایان قدیمی در مورد نبردهای موجود در خیابان های Poltava به شاعر منتقل شد ، به عنوان ماده ای برای Tvardovsky برای خلق یک داستان کوتاه کوچک "قصه یک تانکر" به کار رفت. این شاعر نه تنها آنچه را از سرگرد آرخیپوف شنیده بود بازگو کرد ، بلکه احساس کرد که در این رویداد شرکت کننده شرکت دارد و بخشی از گناه قهرمان غنایی را بخاطر فراموش کردن پرسیدن نام پسر به عهده گرفت.

شعری که می دانم ، تقصیری از من نیست .. * - لاکونیک و براق. این به عنوان یک مونولوگ غنایی ساخته شده است ، جایی که خلق و خوی بین دو احساس در نوسان است: از یک طرف ، نویسنده خود را نسبت به بی گناهی کامل خود قبل از افتادن در میادین جنگ بزرگ میهنی متقاعد می کند ، از سوی دیگر ، در خط آخر احساس توبه کننده گناه خود ، که مشخصه همه وظیفه شناسی است مردم. تکرار سه برابری ذره "ساکن" ، ابراز تردید ، احساس پنهانی از درد را به سطح می آورد که با گذشت زمان فروکش نمی کند. "من" - زنده و "دیگران" - مرده - این درگیری اصلی شعر است ، و در پایان حل نمی شود. بیضوی همچنین به این معنی است که مونولوگ درونی متوقف نشده است ، که بیش از یک بار قهرمان غزل این گفتگوی دردناک را با خود ادامه خواهد داد. شعر با سادگی واژگانی ، عدم وجود جلوه های بصری متمایز می شود.


2020
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان