15.08.2020

ضرب المثل هایی در مورد یادگیری و دانش برای کودکان. جملاتی درباره تحصیل ، مدرسه و دانش. افراد بزرگی در مورد دانش


فولکلور روسی یک معجزه واقعی است. چقدر خرد در هر کلمه گذاشته می شود. بیشتر آوازها ، قصه ها ، ضرب المثل ها ماهیتی آموزنده دارند. القای فرهنگ به کودکان از همان کودکی بسیار مفید است. یادگیری سخنان محرک خوبی برای دانش بیشتر خواهد بود. ترانه ها و افسانه ها مهربانی و عطوفت را نسبت به دیگران در کودکان القا می کنند. با کمک آنها ، آنها در مورد جهان ، طبیعت ، اخلاق می آموزند. گفته ها و ضرب المثل ها از کلماتی تشکیل شده اند که معنای تمثیلی دارند. هر شخصی آنها را به شیوه خود درک می کند!

یادگیری شکنجه نیست

خواندن افسانه ها ، حفظ جوک ها و ضرب المثل ها برای کودکان یک فعالیت بسیار جالب و مهیج است. اما وقتی آموزش سواد ، تعداد و خواندن شروع می شود ، بعضی از بچه ها آن را منفی می دانند. تلاش برای آنها ، نشستن روی کتاب و دفترها کار دشواری به نظر می رسد. ضرب المثل ها و گفته ها در مورد یادگیری به بچه ها کمک می کند تا به شیوه صحیح تنظیم شوند. پس از همه ، اگر سعی نکنید اشتیاق به دانش را در کودک ایجاد کنید ، همه چیز می تواند به فاجعه ختم شود. برنامه ها در مدارس بسیار پیچیده است ، بنابراین کودک باید با مجموعه ای از دانش و مهارت های اولیه به کلاس اول بیاید. برای او آسان تر خواهد بود که به این روند بپیوندد ، و احساس کند که یک رهبر است.

کلمات ساده - معنای عمیق

در مکالمه با فرزند خود ، معمولاً جملاتی را درباره مطالعه ذکر کنید.

  • ABC گامی به سوی خرد است.
  • زندگی کنید و یاد بگیرید.
  • سواد بیماری نیست ؛ سالها طول نمی کشد.
  • برای مطالعه سواد - این کار مفید خواهد بود.
  • دانش ثروت بهتر.
  • نیمه دانش بهتر از هر جهل است.
  • کتابی رزرو کنید اما ذهن خود را به حرکت در آورید.
  • و آنها به خرس رقصیدن را یاد می دهند.
  • هرکسی که می خواهد خیلی چیزها را بداند باید خیلی کم بخوابد.
  • ریشه یادگیری تلخ است اما میوه آن شیرین است.
  • مردم از علم تغذیه می کنند.

هر یک از این سطرها یک معنی دارند: دانش قدرت است. امروزه ، روشهای زیادی برای یادگیری چیزهای جدید و جالب وجود دارد. کتابهای زیبا ، زیبا ، آخرین فن آوری و تجهیزات ، شبکه جهانی وب ، سمینارها و محافل آموزشی. علاقه کودک به علم و کتابخوانی بسیار آسان است. نکته اصلی این است که کمی تلاش کنید. انواع گفته ها در مورد یادگیری تأثیر مثبتی بر هر فرد در هر سنی می گذارد و به او فکر می کند.

دانش و کار یک دوئت عالی است

دانش به دست آمده در دوران کودکی افراد را به سمت انتخاب شغل سوق می دهد. کودکان رشد یافته معمولاً از کودکی رویای یک تخصص را در سر می پرورانند. آنها سعی می کنند اطلاعات بیشتری در مورد آن کسب کنند ، سعی می کنند از افرادی که در این صنعت موفقیت کسب کرده اند تقلید کنند. و یادگیری برای بزرگسالان مفید است. برخی از افراد شغل خود را دوست ندارند و با اکراه آن را انجام می دهند. شاید خطوط هوشمندانه این ایده را برای آنها ایجاد کند که موقعیت خود را به موقعیتی که از کودکی آرزو داشتند تغییر دهند. برای تحقق بخشیدن به خواسته های خود هرگز دیر نیست!

  • یادگیری کار زیادی نیاز دارد.
  • علم نان نمی خواهد بلکه می دهد.
  • مدرسه یاد نخواهد گرفت ، مراقبت و کار را یاد خواهد گرفت.
  • مادر تدریس نکرد ، بنابراین بند آموزش می دهد.
  • برای یادگیری شنا ، باید وارد آب شوید.
  • در میان مردم ، او که صادقانه کار می کند فراموش نمی شود.
  • یادگیری و کار باعث خوشبختی می شود.
  • آنچه یاد گرفتم مفید بود.
  • علم بیهوده داده نمی شود ، بلکه با زحمت گرفته می شود.

بیهوده نیست که سخنان مربوط به مطالعه اختراع شده است ، مردم روسیه از قدیم الایام سعی در یادگیری خواندن و نوشتن و کار با وجدان داشتند. آنها نمونه ای شایسته برای نسل های جدید هستند!

خانه دوم - مدرسه

بیشتر مردم مدرسه را با کلمه ای مهربان و گرم به یاد می آورند. البته همه دوست ندارند درس بخوانند اما مدرسه خانه دوم هر کودک است. در اینجا آنها زمان زیادی را سپری می کنند ، دانش کسب می کنند ، عاشق می شوند ، می فهمند دوستی واقعی چیست. بچه ها با پایان کلاس یازدهم ، خانواده می شوند و اصلاً نمی خواهند از هم جدا شوند ، اما هر کس راه خود را برای بزرگسالی دارد! گفته های مربوط به مدرسه و تحصیل به کودکان این ایده را می دهد که کسب دانش خوب چقدر مهم است!


تست آسان

سعی کنید کودک خود را در یک آزمایش قرار دهید. آزمایشی که کودکان را به سمت دانش سوق داده و به آنها کمک می کند تا مدرسه را دوست داشته باشند. این بسیار ساده است - کودک خود را به خواندن تمام گفته های بالا در مورد مدرسه و یادگیری دعوت کنید. بگذارید نزدیک ترین و موردی را که دوست دارد انتخاب کند. صرف نظر از انتخاب ، بگویید که او بالاترین نتیجه را کسب کرده است! او را تحسین کنید ، توضیح دهید که باهوش ترین کلمات را انتخاب کرده است. این بدان معنی است که او توانایی های خارق العاده ای دارد.

همه عاشق دریافت ستایش هستند. کودک مطمئناً گفته های مربوط به یادگیری را به خاطر می آورد ، آنها او را به این فکر سوق می دهد که مدرسه دوران بسیار خوبی در زندگی او است. چنین تأملاتی نبوغ جوان را به تسخیر ارتفاعات جدید سوق می دهد!

خوب است که برای همه بدانید

در شلوغی و شلوغی روزمره ، دیگر فرصتی برای مطالعه کتاب وجود ندارد. گرسنگی اطلاعاتی همانند رژیم غلط مضر است. شما باید در هر سنی انتشارات چاپی را مطالعه کنید. فراموش نکنید که روزی نیم ساعت برای این فعالیت مفید اختصاص دهید. ضرب المثل ها و گفته ها در مورد یادگیری شامل یک چرخه کامل از عبارات مربوط به کتاب است.

از همان روزهای اول زندگی ، عشق به کتاب را در نسل جوان ایجاد کنید. و فراموش نکنید که در راه کار ، در طول استراحت ، در یک روز تعطیل ، خودتان بخوانید! آثار کلاسیک ، داستان های علمی ، افسانه ها ، داستان های کارآگاهی - هرچه می خواهید بخوانید. هر خط معنی و دانش جدیدی دارد! فرزندان خود را بر روی ضرب المثل ها و ضرب المثل های خوب تربیت کنید و آنها افراد شایسته ای خواهند شد!

ضرب المثل ها و گفته ها در مورد یادگیری از زمانی که انسان یاد گرفت فکر کند و افکار خود را با کلمات بیان کند ، بوجود آمده است. آنها به طرز ماهرانه ای به نقش قدرت دانش در زندگی همه پی می برند.

شما باید یاد بگیرید تا ببینید و کارهای زیادی در زندگی انجام دهید ، به توانایی های خود پی ببرید ، راهی را انتخاب کنید که موفقیت و لذت را از کار به همراه داشته باشد

بهترین ها در زندگی به افرادی می رسد که صاحب دانش ، باهوش و تحصیل کرده باشند. اشتیاق به دانش "نور" زندگی را می دهد. نور به معنای توسعه ، شکوفایی ، کیفیت بالای زندگی است. فردی که جایگاه خود را در زندگی پیدا می کند باید چیزهای زیادی یاد بگیرد ، چیزهای مختلفی را یاد بگیرد تا تصمیم بگیرد و بفهمد که نسبت به چه چیزی تمایل دارد.

بدون دانش ، زندگی مانند "تاریکی" است - یعنی پر از جهل ، حماقت است. بدون یادگیری و کوشش ، غیرممکن است که فردی شایسته و شاد باشید.

اما آموزش فقط داده نمی شود ، شما باید تلاش زیادی کنید تا چیزهای زیادی را بدانید و بتوانید.

ضرب المثل ها و گفته ها در مورد آموزش

یادگیری نور است و جهل تاریکی.

آموزش زیبایی است ، اما یاد نگرفتن نابینایی است.

یادگیری بهتر از ثروت است

تکرار مادر یادگیری است

یادگیری و کار همه چیز را خرد می کند.

آموزش و کار منجر به شکوه و جلال می شود.

یادگیری همیشه مفید خواهد بود.

پرنده با پر قرمز است و مرد در حال یادگیری است.

یادگیری بدون عذاب وجود ندارد!

هیچ علمی بدون آرد وجود ندارد.

هیچ یادگیری بدون صبر وجود ندارد.

غذا بدون مطالعه و کار روی میز نخواهد آمد.

بدون آموزش نمی توانید جلو بروید. (udm)

بدون یادگیری ، بدون زحمت و زندگی بی ارزش است.

هرچه بیشتر یاد بگیرید ، قویتر خواهید شد.

زندگی کنید و یاد بگیرید.

هر مشاغلی نیاز به آموزش دارد.

در جایی که یادگیری وجود دارد ، مهارت نیز وجود دارد.

یادگیری سواد همیشه مفید است.

پیری برای تدریس وجود ندارد.

اگر خودتان به اندازه کافی یاد نگرفته اید ، متعهد نشوید که به دیگران آموزش دهید. (چوواش)

برای آنها که یک روز مطالعه دشوار است ، برای تمام آن زندگی دشوار خواهد بود.

ریشه آموزه تلخ است و میوه آن شیرین است.

کسانی که در خواندن و نوشتن تبحر دارند ، گم نمی شوند.

کسی که تحصیل می کند کار مفیدی انجام می دهد. (پوزه)

هرکسی که می خواهد خیلی چیزها را بداند به خواب کم احتیاج دارد.

در حالی که اتو داغ است اعتصاب کنید - در جوانی یاد بگیرید. (پوزه)

یادگیری کار زیادی نیاز دارد.

این دشوار است که چیزی را آموزش دهیم که خودمان آن را نمی دانیم.

شما رنج خواهید برد ، و خواهید آموخت.

اگر درس نخوانید ، چیزی نمی دانید. (خاكاس)

بدون یادگیری خود ، به دیگران آموزش ندهید. (چوواش)

آنچه را که خوانده اید نگویید بلکه بگویید که آموخته اید. (تاتارها ، آلت ، ترکم)

لاف نزنید ، اما یاد بگیرید.

حیف نیست دانستن ، شرم آور است که درس نخواند.

بدون مطالعه نمی توانید کفش زیرپوش ببافید.

بدون مطالعه نمی توانید یک انسان شوید.

بدون یادگیری ، شما یک شخص نخواهید بود. (کمی)

بی احتیاطی در یادگیری - مرگ در جنگ.

به همین دلیل من به مردم راه یافتم زیرا درس می خواندم.

تا زمان دریافت استعداد ، قرن آموزش داده می شود.

معلم خود را به عنوان پدر و مادر تکریم کنید.

برو خودت یاد بگیر و رفیقت را راهنمایی کن.

نور زمین خورشید است ، نور انسان تعلیم می دهد. (اوست)

زایمان در حین یادگیری خسته کننده است ، اما ثمره یادگیری خوشمزه است.

یادگیری آن دشوار است - زندگی آسان است. (پوزه)

آموزش منبع دانش است ، دانش نور زندگی است. (قزاقی)

یادگیری مسیر رسیدن به مهارت است.

آموزش برای انسان گردنبند است.

یادگیری در کودکی مانند تراشیدن در سنگ است.

یادگیری در خوشبختی زیبا می کند ، و در ناملایمات باعث آرامش می شود.

یادگیری و کار منجر به خوشبختی می شود.

تدریس منجر به بد نخواهد شد. (پوزه)

یادگیری ذهن را شکل می دهد ، و آموزش اخلاق را شکل می دهد.

آموزش نیاز به تماس دارد.

موفق باشید برای دانش آموز ، شادی برای معلم.

آموزش یک دانشمند فقط خراب کردن است.

یک دانشمند همه جا عزیز است.

دانشمند و کتاب های در دست.

دانشمند (باهوش) رهبری می کند ، و تحصیل نکردگان به دنبال آن می آیند.

دانشمند در همه جا مورد احترام است.

دانشمند راه می رود و افراد یاد نگرفته می لغزد.

یک پسر دانشمند از یک پدر تحصیل نکرده بزرگتر است.

یادگیری زیبایی است و نادانی خشکی است.

یادگیری زیبایی است ، نادانی کوری است.

آموزش به معنای تیز بینی است.

هرگز برای یادگیری دیر نیست.

آدمی نه با لباس ، بلکه با دانش آراسته می شود.

  • آموزش به معنای تیز بینی است.
  • مدرسه یاد نخواهد گرفت ، شکار یاد خواهد گرفت.
  • آنچه را که قاطعانه یاد می گیرید مدت ها به یاد می آورید
  • نگویید: مطالعه کرده اید ، اما بگویید که آموخته اید.
  • یادگیری همیشه مفید خواهد بود.
  • فراموش کردن آنچه نمی دانید آسان است.
  • آنها یک مدرسه ، یک مهارت ، یک کت ، یک رنگ ، یک شیطان هستند.
  • کسی که راه را بلد است ، لغزش نمی کند.
  • نه یک چیز برای آموزش یک درس ، بلکه یک چیز برای آموزش است.
  • عینک سواد یاد نمی دهد.
  • تکرار مادر یادگیری است.
  • هیچ کس عاقل به دنیا نیامده است.
  • نمی توانید شنا در ساحل را یاد بگیرید.
  • هرچه بیشتر بیاموزید ، قویتر خواهید شد.
  • یادگیری سواد همیشه مفید است.
  • هیچ پیری برای یادگیری وجود ندارد.
  • به عنوان افتخار نکنید ، بلکه به دانش خود افتخار کنید.
  • ذهن خوب یک باره به دست نمی آید.
  • کسی که علم را دوست دارد هیچ حوصله ای نمی شناسد.
  • نیکولا دو مدرسه دارد: آنها الفبا را آموزش می دهند و شب ها را تکرار می کنند.
  • کسانی که از سنین جوانی درس می خوانند گرسنگی را در سنین پیری نمی دانند.
  • علم فقط به افراد هوشمند می آموزد.
  • علم نان نمی خواهد بلکه نان می دهد.
  • ریشه آموزش تلخ است اما میوه آن شیرین است.
  • دانش آموز بیش از رعد و برق از تاک می ترسد.
  • بدون گواهی - همانطور که بدون شمع در تاریکی نیست.
  • مدرسه شکنجه خواهد کرد ، شکار یاد خواهد گرفت.
  • حدس بزنید خوب است ، اما دانش بهتر است.
  • یادگیری بدون مهارت خوب نیست ، اما مشکل است.
  • اسمارت کسی نیست که زیاد حرف بزند بلکه کسی است که چیزهای زیادی بلد باشد.
  • آنها ذهن را تا آخر عمر مطالعه می کنند.
  • یادگیری و کار به شکوه می انجامد.
  • آموزش یک دانشمند فقط خراب کردن است.
  • هرگز برای یادگیری دیر نیست.
  • برای تکرار و آموزش - ذهن را تیز کنید.
  • هرکسی آن را بدون پرسیدن مصرف کند ، بدون بینی خواهد بود (کتیبه ای روی کتاب دانشجو).
  • از یک دکتر معالجه بگیرید و از یک پزشک زیرک یاد بگیرید.
  • این کار برای ماهیگیری بدون قلاب ، تحصیل بدون کتاب زاید بود.
  • در علم هیچ قدیمی وجود ندارد.
  • اگر خودتان تحصیلات خود را به پایان نرسانید ، متعهد نشوید که به دیگران آموزش دهید.
  • یک شکار وجود دارد ، اما شما می توانید یاد بگیرید.
  • برای یک دانشمند ، دو غیر دانشمند می دهند و بعد نمی گیرند.
  • آنجا که دانش وجود ندارد ، شهامت نیز وجود ندارد.
  • هنگام خم شدن ، درخت را پوسیده ، هنگام اطاعت به کودک آموزش می دهد.
  • کسی را نمی داند که زیاد زندگی کرده است ، بلکه کسی است که دانش کسب کرده است.
  • دانش و خرد انسان را زینت می دهد.
  • علم چشم باز می کند.
  • علم به هیچ وجه داده نمی شود - علم توسط کار گرفته می شود.
  • بیضه دزدیده برای یک بچه مدرسه شیرین تر است.
  • مثل یک مدرسه یهودی جیغ می کشد.
  • تفاوت بین بچه مدرسه ای و آتش سوزی؟ (آنها آتش را شلیک می کنند ، و آن را پهن می کنند ؛ و دانش آموز ابتدا پخش می شود و سپس آن را شلاق می زنند).

شما باید یاد بگیرید تا ببینید و کارهای زیادی در زندگی انجام دهید ، به توانایی های خود پی ببرید ، راهی را انتخاب کنید که موفقیت و لذت را از کار به همراه داشته باشد

بهترین ها در زندگی به افرادی می رسد که صاحب دانش ، باهوش و تحصیل کرده باشند. اشتیاق به دانش "نور" زندگی را می دهد. نور به معنای توسعه ، شکوفایی ، کیفیت بالای زندگی است. فردی که جایگاه خود را در زندگی پیدا می کند باید چیزهای زیادی یاد بگیرد ، چیزهای مختلفی را یاد بگیرد تا تصمیم بگیرد و بفهمد که نسبت به چه چیزی تمایل دارد.

بدون دانش ، زندگی مانند "تاریکی" است - یعنی پر از جهل ، حماقت است. بدون یادگیری و کوشش ، غیرممکن است که فردی شایسته و خوشبخت شوید.

اما آموزش فقط داده نمی شود ، شما باید تلاش زیادی کنید تا چیزهای زیادی را بدانید و بتوانید.

ضرب المثل ها و گفته ها در مورد آموزش

یادگیری نور است و جهل تاریکی.

آموزش زیبایی است ، اما یاد نگرفتن نابینایی است.

یادگیری بهتر از ثروت است

تکرار مادر یادگیری است

یادگیری و کار همه چیز را خرد می کند.

آموزش و کار منجر به شکوه و جلال می شود.

یادگیری همیشه مفید خواهد بود.

پرنده با پر قرمز است و مرد در حال یادگیری است.

یادگیری بدون عذاب وجود ندارد!

هیچ علمی بدون آرد وجود ندارد.

هیچ یادگیری بدون صبر وجود ندارد.

غذا بدون مطالعه و کار روی میز نخواهد آمد.

بدون آموزش نمی توانید جلو بروید. (udm)

بدون یادگیری ، بدون زحمت و زندگی بی ارزش است.

هرچه بیشتر یاد بگیرید ، قویتر خواهید شد.

زندگی کنید و یاد بگیرید.

هر مشاغلی نیاز به آموزش دارد.

در جایی که یادگیری وجود دارد ، مهارت نیز وجود دارد.

یادگیری سواد همیشه مفید است.

پیری برای تدریس وجود ندارد.

اگر خودتان به اندازه کافی یاد نگرفته اید ، متعهد نشوید که به دیگران آموزش دهید. (چوواش)

برای آنها که یک روز مطالعه دشوار است ، برای تمام آن زندگی دشوار خواهد بود.

ریشه آموزه تلخ است و میوه آن شیرین است.

کسانی که در خواندن و نوشتن تبحر دارند ، گم نمی شوند.

کسی که تحصیل می کند کار مفیدی انجام می دهد. (پوزه)

هرکسی که می خواهد خیلی چیزها را بداند به خواب کم احتیاج دارد.

در حالی که اتو داغ است اعتصاب کنید - در جوانی یاد بگیرید. (پوزه)

یادگیری کار زیادی نیاز دارد.

این دشوار است که چیزی را آموزش دهیم که خودمان آن را نمی دانیم.

شما رنج خواهید برد ، و خواهید آموخت.

اگر درس نخوانید ، چیزی نمی دانید. (خاكاس)

بدون یادگیری خود ، به دیگران آموزش ندهید. (چوواش)

آنچه را که خوانده اید نگویید بلکه بگویید که آموخته اید. (تاتارها ، آلت ، ترکم)

لاف نزنید ، اما یاد بگیرید.

حیف نیست دانستن ، شرم آور است که درس نخواند.

بدون مطالعه نمی توانید کفش زیرپوش ببافید.

بدون مطالعه نمی توانید یک انسان شوید.

بدون یادگیری ، شما یک شخص نخواهید بود. (کمی)

بی احتیاطی در یادگیری - مرگ در جنگ.

به همین دلیل من به مردم راه یافتم زیرا درس می خواندم.

تا زمان دریافت استعداد ، قرن آموزش داده می شود.

معلم خود را به عنوان پدر و مادر تکریم کنید.

برو خودت یاد بگیر و رفیقت را راهنمایی کن.

نور زمین خورشید است ، نور انسان تعلیم می دهد. (اوست)

زایمان در حین یادگیری خسته کننده است ، اما ثمره یادگیری خوشمزه است.

یادگیری آن دشوار است - زندگی آسان است. (پوزه)

آموزش منبع دانش است ، دانش نور زندگی است. (قزاقی)

یادگیری مسیر رسیدن به مهارت است.

آموزش برای انسان گردنبند است.

یادگیری در کودکی مانند تراشیدن در سنگ است.

یادگیری در خوشبختی زیبا می کند ، و در ناملایمات باعث آرامش می شود.

یادگیری و کار منجر به خوشبختی می شود.

تدریس منجر به بد نخواهد شد. (پوزه)

یادگیری ذهن را شکل می دهد ، و آموزش اخلاق را شکل می دهد.

آموزش نیاز به تماس دارد.

موفق باشید برای دانش آموز ، شادی برای معلم.

آموزش یک دانشمند فقط خراب کردن است.

یک دانشمند همه جا عزیز است.

دانشمند و کتاب های در دست.

دانشمند (باهوش) رهبری می کند ، و تحصیل نکردگان به دنبال آن می آیند.

دانشمند در همه جا مورد احترام است.

دانشمند راه می رود و افراد یاد نگرفته می لغزد.

یک پسر دانشمند از یک پدر تحصیل نکرده بزرگتر است.

یادگیری زیبایی است و نادانی خشکی است.

یادگیری زیبایی است ، نادانی کوری است.

آموزش به معنای تیز بینی است.

هرگز برای یادگیری دیر نیست.

آدمی نه با لباس ، بلکه با دانش آراسته می شود.

  • الفبا - حکمت مرحله.
  • بدون دانش ، شما تجارت خواهید کرد - انتظار میوه نداشته باشید.
  • این کتاب به دنبال نامه نیست ، بلکه به دنبال اندیشه است.
  • عمل نتیجه دانش است.
  • برای آموزش یک احمق - با مردگان چه باید کرد؟
  • برای یک باسواد ، دو بی سواد می دهند.
  • Znayka همه چیز را از یک نیمه کلمه می فهمد ، اما dunno فقط دهان خود را برای همه چیز باز می کند.
  • دانش دوست شماست.
  • دانش آب نیست - به خودی خود به دهان نمی ریزد.
  • طلا از زمین و دانش از کتاب ها استخراج می شود.
  • این کتاب پلی است به دنیای دانش.
  • شما کتاب می خوانید - روی بال پرواز می کنید.
  • پرنده قرمز از پر است ، و مرد در حال یادگیری است.
  • کسي که کمي را نشناخته ، بزرگ را نيز نشناخته است.
  • توانایی خواندن کافی نیست ، باید فکر کرد.
  • جهان توسط خورشید روشن می شود و انسان با دانش روشن می شود.
  • نه خدایان گلدان ها را می سوزانند.
  • حیف نیست دانستن ، شرم آور است که درس نخواند.
  • انسان از یادگیری گمراه نمی شود.
  • سفارش باعث صرفه جویی در وقت می شود.
  • خوشبختی کسی است که با مهارت ذهن به دست می آورد.
  • دانشمند رانندگی می کند و تحصیل نکردگان به دنبال آن می آیند.
  • یادگیری مسیر رسیدن به مهارت است.
  • یادگیری در کودکی مانند تراشیدن در سنگ است.
  • یادگیری نور است و جهل تاریکی.
  • آموزش به معنای تیز بینی است.
  • بخوانید ، از مردم رزرو کنید ، از چشمان خود دریغ نکنید.
  • خواندن بهترین آموزش است.

همه ضرب المثل ها

در ضرب المثل ها و گفته ها ، حکمت عامیانه به شکلی کوتاه و لاکونیک موجود است. این صفحه روس ها را نشان می دهد ضرب المثل های عامیانه در مورد مطالعه و تدریس ، جمع آوری شده توسط ولادیمیر ایوانوویچ دال.

سواد همیشه به کارتان خواهد آمد.
کسانی که در خواندن و نوشتن تبحر دارند ، گم نمی شوند.
باسواد تر ، احمق های کمتر.
حضرت ناهوم ذهن را آموزش می دهد (اول دسامبر ؛ از این روز بچه ها به مدرسه فرستاده می شوند).
نیکولا دو مدرسه دارد: آنها الفبا را آموزش می دهند و شب ها را تکرار می کنند.
در انبارها بخوانید. در بالا یا شایعات بخوانید.
بدون انبار در انبارها ، معنایی بی فایده است.
در انبارها ، پس سواد نداشته باشید.
مانند سکستون (مثل زبور) می خواند.
آنها الفبا را آموزش می دهند ، آنها کل کلبه را فریاد می زنند.
فیتا دا ایژیتسا - شلاق تنبلی نزدیک می شود.
ABC یک علم است و بچه ها راش (آرد) هستند.
هم برای راش و هم برای نشانگر در دست.
اول ، راش بود و سپس علم.
او سواد را نمی داند ، اما این رقم مرتباً تکرار می شود.

Kako is he - kon، buki eryk - گاو نر ، فعل az - چشم.
ار دا یات - از کوه افتاد ، دا دا یات - کسی نیست که آن را بلند کند.
هنگام خواندن و نوشتن ، کوتاه آمدم ، رقم داده نشد.
با کتاب بازی نکنید. کتاب ها توده ای نیستند.
امروزه افراد باسواد زیادی وجود دارند ، اما تعداد کمی از آنها تغذیه می کنند.
پر شخم سبک تر است. یک فرد باسواد شخم زن نیست (کارگر نیست).
و خودش خوشحال نیست که سواد زیاد است.
کشیش باسواد بود.
کتاب یک کتاب است - یک کلمه یک کلمه است! اکنون ، سکستون ، او را به محراب (در مورد یک کشیش بی سواد) ببرید.
معجزه زیست محیطی: شما نگاه می کنید - تمیز ؛ اگر آن را هموار بنوشید ، و اگر آن را بخوانید ، همه جا درد می کند (گفت شماس).
نامه مدنی از دجال (شکاف).
همه کالاها و زباله ها کالایی هستند ، اما کتاب ها کالایی نیستند (هنگامی که اسمیردین خواستار وام برای کتابخانه خود شد ، کنت کانکرین گفت).
این کتاب دارای دو صفحه است و وسط آن خالی است.
کتاب ، و در آن یک انجیر و یک انجیر.

مقاله رنج می برد ، قلم می نویسد. قلم می پرد ، مقاله ساکت است.

قلم از زبان پررنگ تر (راه رفتن بیشتر) است. زبان سفت خواهد شد ، اما قلم خجالتی نیست.
با قلم خواهی نوشت ، زحمت نخواهی کشید (قطع نمی کنی) با تبر.
نوشته شده با قلم ، قطع نکنید و با تبر.
با قلم خواهید نوشت که نمی توانید آن را با گاو بیرون بیاورید.
با یک پر می چرخد \u200b\u200b، که با یک دوک (که شیطان با قلاب ، دم).
یک تکه کاغذ به داخل زمین می کشد.
بخوانید ، برگردید ، و آنچه نوشته شده است ، عصبانی نشوید.
او در چاپ دروغ می گوید. مثل روزنامه دروغ می گوید. برخلاف چاپ (روزنامه) نمی توان دروغ گفت.
نمی توانید بهتر از چاپ بگویید. مثل کتاب صحبت می کند
این با چوب پیچ نوشته شده است (به عنوان مثال ، در دو ، به اشتباه).
این نامه نانوشته است ، برای خواندن به نابینایان (نوح) داده شده است.
نامه می نویسد و یادداشت می خواهد.
از حافظه قدیمی ، از سواد. سواد زندگی
به روشی مکتوب ، آن را در تراشیده شده. طبق آنچه گفته شد ، آنچه نوشته شده است.
از تخته سیاه به تخته سیاه بخوانید (صحافی کتاب در قدیم بود).
خواندن خوب نیست ، اگر فقط تاپ ها کافی هستند.
او کد را می خواند ، اما پرونده را نمی داند.

به کتاب نگاه می کند ، اما یک انجیر می بیند.
کمی ، اما ذهن (و بیشتر) بخوانید!

بازنویسی شده ، روستای بوریسوو (که نامه را در مورد نامه نمی داند).
با من (نه با ما) نوشته نشده است.
روی الک ، با روکش حوله (ناخوانا) نوشته شده است.
کاغذ خریداری نشده ، نامه خانگی.
ماکارکا با مقاله خرد خود نوشت.
از روی دیوار می نویسد (از راست به چپ ، یهودی یا تاتار).
جایی که باید عطسه می کردم - ویرگول ؛ جایی که سکسکه می کند - یک روده بزرگ ، و جایی که می توان تنباکو را استشمام کرد - یک دوره.
این نامه مانند جوجه هایی است که در اطراف پرسه می زنند.
پای مرغ ، قلاب و مکنده.
دو بند با لنگه ، دو نیم چرخ ، دو بنر با چرخ ، دو بنر با قلاب (استراحت).
نامه Gibberish (هر نامه دیجیتالی).
مانند یک دانه خشخاش (حرف کوچک).
می نویسد مثل اینکه طلاق طلاق (بزرگ و کند).
نویسندگان می نوشتند ، اما سگ ها می خوانند.
كاتب نوشت و نام او سگ است.
او این مطلب را با قلم پشت گوش (بارانداز) نوشت.
مانند شیطان ششم در Neglinnaya (خیابان در مسکو) می نویسد.
بنویسید ، بدانید: چه کسی به آن نیاز دارد - او درک خواهد کرد.
آنها با قلم ، با ذهن نمی نویسند.

تاشو نیست انبار دادخواست ، تاشو با حکم (معنی).
تا شدن نیست (قرمز نیست) با نوشتن ، تا می شود (قرمز) توسط داستان.
این کتاب در نوشتن قرمز نیست ، بلکه در ذهن قرمز است.
او با پول مس تحصیل کرد.
ما فقرا از مس و ثروتمندان از روبل یاد می گیریم.
سر را بریدند ، قلب را بیرون آوردند ، به آنها نوشیدنی دادند ، به آنها گفتند که صحبت کنید (قلم).
سرم را می برم ، قلبم را بیرون می آورم ، یک نوشیدنی به من می دهم ، صحبت می کنم (همان).
از بالا کرکی است ، از زیر آن تیز است ، اگر آن را بگذارید - خشک است ، اگر آن را بیرون بیاورید - مرطوب است (همان).
نوزادان کوچک ، اما به نظر می رسد راه های عاقلانه ای (همان).
از گوشت متولد شد ، اما خون نیست. نمی دانم ، اما من یک قرن است که می نویسم (همان)

هرکسی که می خواهد خیلی چیزها را بداند به خواب کم احتیاج دارد.
به علم برو - عذاب را تحمل کن.
هیچ علمی بدون آرد وجود ندارد.
اسکنه ، چکش ، گرفتگی ، حفظ کردن از تابلو به تخته را یاد بگیرید.

بعضی از آنها مطابق قوانین و دیگران مطابق انبارها هستند.

هر استاد آموزش می بیند ، اما همه تحصیلات خود را به پایان نمی رسانند.
طبق آموزش استاد بدانند.
زود یادگیری برای جوان ، دیر برای پیر.
او با یک شیطان بزرگ شده است ، اما شلاق ضربان نیست (یعنی احمقانه).
آنها در سراسر مغازه تدریس نمی کردند ، اما بطور کامل کشیده می شدند - شما نمی توانید تدریس کنید.
متاهل برای تحصیل - زمان از بین رفته است.
من نمی خواهم درس بخوانم ، می خواهم ازدواج کنم.
پس از مدتی ، یاد بگیرید که با حیله گری چه چیزی را رانندگی کنید.
پسر هنوز ارزش یک روبل دارد ، اما چگونه می توان پهلوهای خود را باد کرد - و آنها دو می دهند.
برای یک مورد ضرب و شتم ، دو شکست ناپذیر می دهند ، و حتی در آن صورت هم نمی گیرند.
شلاق (آفت) عذاب نیست ، بلکه علم رو به جلو است.
هیچ یادگیری بدون چوب وجود ندارد. نه برای برش - برای یادگیری.
درخت گنگ است ، اما دانش را می آموزد.
چیزهای زیادی آموخته شده ، اما تمام نشده است. سنگ های آسیاب همانطور که هستند جعلی هستند.
اگر کتک نزنید ، یاد نمی گیرید. سوختن نمی سوزد ، اما مهم است که بخار شود.
رایگان برای بازی شیطانی ، که از جوانی مورد ضرب و شتم قرار نمی گیرد.
و آنها خرس را می زنند ، اما آموزش می دهند. و مردم به خرس تعلیم می دهند.
ذهن بسیار باهوش است ، اما سوم ضرب و شتم. کتک زدن عسل نیست - آنها یک اسب را آموزش می دهند.
یک نوک می زند ، اما اگر موفق شود ، فروتن تر از گاو است.
اسب مهربان است ، اما رانده نمی شود. عزیزم ، اما یاد نگرفته
این یادگیری نیست ، بلکه شکنجه است.
آنچه به زودی خسته خواهد شد به زودی آموزش خواهد داد.
آنچه دنیا می آموزد مردم را عذاب می دهد.

ریشه آموزش تلخ است اما میوه آن شیرین است.

مدرسه یاد نخواهد گرفت ، شکار یاد خواهد گرفت. شکم پر از یادگیری ناشنوا است.
پوست را نمی توان باد کرد و برده را نمی توان تعلیم داد.
خوب است کسی را که گریه می کند کتک بزنی ، اما به کسی که گوش می دهد بیاموزی.
می توانید الاغ خود را خرد کنید ، اما نمی توانید آن را در سر خود فرو ببرید.
آنچه پشت پوست نیست (پشت پوست) ، نمی توانید به پوست بدوزید.
علم آبجو نیست ، شما نمی توانید آن را در دهان خود قرار دهید.
آموزش آنچه که خودمان نمی دانیم (بلد نیستیم چگونه) کار بسیار مشکلی است.
به دیگران بیاموزید - و خودتان خواهید فهمید.
تکرار ، مادر یادگیری است (مدرسه.).
پشت ، پشت! - و جلو در مقابل شماست.
یک حصیر بافید ، و قرمز (پارچه ای) را لمس کرد.
توانایی (عدم انجام این کار) ، و زندگی نکردن در جهان.
عروس ما غازها را چرا نکرد ، بلکه با دوک لرزید.
ما یک نارون (قوس) از بین رفتیم ، ما یک بید و خم خواهیم شد.
به من رقصیدن یاد نده ، من خودم یک بوفون هستم. آموخته است که فقط به خراب کردن آموزش دهد.
استاد حکم تسلط بر آنها نیست (اشاره گر نیست).
جنگیدن را یاد ندهید ، جنگیدن را بیاموزید.
شنا را به ماهی یاد ندهید! شنا را به پیك خود بیاموزید!
ماهی آستاراخان را به پلاست دادن آموزش دهید. اشاره گر - روی گونه بجوشانید.
لنگ ها را به لق زدن یاد ندهید! لنگیدن را به بی پا یاد نده!
لنگیدن را که پاهای شما درد می کند یاد ندهید.
فر را آموزش ندهید ، چربی دادن را آموزش ندهید!
به چربی نشان ندهید: آنها خودشان خیلی زیاد هستند.
منحنی مایل را یاد نگیرید! لکنت زبان اذیت می کند (آموزش می دهد).
سرقت از یک سارق فقط اتلاف وقت است.
وجود دارد - تبدیل شدن را یاد نگیرید. بز را یاد ندهید ، او آن را از گاری بیرون می آورد.
شما از هوشمند یاد خواهید گرفت ، از احمق یاد خواهید گرفت.
زندگی کنید و یاد بگیرید (و یک احمق بمیرید).
جادوگر آموخته از جادوگر متولد بدتر است.
کم کاری از بد آموخته بدتر است. دوره آموزش مجدد از تحصیل نکرده بدتر است.
علم فقط به افراد هوشمند می آموزد. به همه افراد همه چیز داده نمی شود.
تیراندازی و جنگیدن یادگیری است. و یک صندلی اسب - که خدا به او خواهد داد.

یادگیری زیبایی است ، نادانی سادگی (خشکی) است.
یادگیری نور است و جهل تاریکی.
پرنده با پر قرمز است و مرد در حال یادگیری است.
نور به خواست خدا می ایستد ، مردم با علم زندگی می کنند.

نه برای آرد ، برای علم. علم آرد نیست (راش نیست).
برای درک هیچ چیز - به قرن ترش. یادگیری بهتر از ثروت است.
برخی تمایل دارند ، اما نه زیاد ، متفاوت و زیاد ، اما زیاد نیست.
برای یک دانشمند (مورد ضرب و شتم) دو مورد بیاموخته (شکست ناپذیر) به آنها داده می شود ، و حتی در این صورت نیز نتیجه ای نمی گیرند.
گوساله شهری از کودک دهاتی عاقل تر است.
او در شهر زندگی می کند ، و در برابر برج ناقوس تعظیم می کند.
آنچه یاد گرفتم مفید بود. بیشتر بدانید و کمتر صحبت کنید!
دستگیره ها چه کاری انجام می دهند ، پس پشت آن فرسوده می شود.
آموزش ندادن (یا: نادان) در کشیشها قرار ندهید.
بدون یادگیری (نه با مهارت) و شما صندل نمی بافید.
آموزش ندهید ، اما بگذارید وارد دنیا شود ، بنابراین شیش خواهد شد ، نه تکه تکه (؟).
و پرنده ، جوجه را تخم زده و پرورش داده ، پرواز را به او می آموزد.
هر که بیشتر بداند کتابهایی در دست خواهد داشت.
پیکان ثابت به یک طرف می رود.
خوب را یاد بگیرید ، بنابراین چیزهای بد به ذهن خطور نمی کند.
مهارت ها (صنایع دستی) روی دوش آنها حمل نمی شود ، و با آن - خوب است.
پیشه وری نوشیدن ، نه درخواست غذا ، بلکه تغذیه خودش.
کاردستی بدی نیست که بلد باشد پارو درست کند.
پیشه وری نان آور کاردستی.
برای یک زنبور عسل ، خداوند همیشه علم را کشف کرده است.
علم به جنگل نمی رود. اوقات فراغت گرانتر از اوقات فراغت است.
علم - یا بهتر بگوییم ضمانت طلایی.
انجام آن دشوار نیست ، اما تصور آن دشوار است.
نه یک جاده رقص ، بلکه یک نقطه مشخص (بوق).
آهنگ گران قیمت ، تنظیم گران قیمت (یا: منشور) نیست.
هیچ مزرعه ای متولد نخواهد شد - یک حیاط خلوت ؛ این سوزن نیست که می دوزد ، بلکه دستها هستند.
نه زمین باعث تولد (خوراک) می شود ، بلکه nyvka (یعنی کشت شده) است.
آنها با یک مسابقه ، یک نیرنگ ، گرگ را نمی زنند.

دانشمند (باهوش) رهبری می کند ، مطالب یاد نگرفته به شرح زیر است.
صد دست در سر خوب.
چکش آهن را جعل نمی کند ، آهنگر جعل می کند.
این تبر نیست که سرگرم می کند ، بلکه نجار است.
آنها با زور ، با مهارت نمی جنگند. کار کردن گران نیست ، مهارت است.
به کارگر نیم دلار ، به سرپرست (پیمانکار) یک روبل.
shvets hryvnia ، روبل برش.
آنها برای شول ، برای قاعده پرداخت نمی کنند (یعنی نه برای کارگر ، بلکه برای مدیر ده).
فقط یک استاد و ده حامل وجود دارد.
نه به گرانی طلای سرخ ، بلکه گران قیمت کار خوب.
تراشیدن یک گوه مهارتی است که باید نشان داد (کندن فوری یک گوه مناسب ، بدون پیرایش ، همان مهارت برای نجار این است که چگونه یک توپ واقعی را با دست برای یک چرخان تراش دهید).
آرد خوب است اما دست ها خوب نیستند.
ورز داده شده تازه ، اما از نزدیک کاشته شده (و یک کیک بیرون آمد).
کتاب خوب است ، اما معلمان بد هستند.
این چسب را نگه نمی دارد ، اما وصال (یعنی مناسب).
او سگ را خورد ، فقط دمش را خفه کرد.
من سعی در چشیدن مزه ندارم ، اما گرم و مرطوب خواهد بود.
همه سكستون نیستند و بندرت كسی كه تماس نگرفته باشد.
اگر اهل جعل (آهنگر) نیستید ، دستان خود را زباله نگیرید!
آشپزی به دست شما نیست - ناپاکی.
هر استادی خودش را برای خودش درست می کند (خودش روغن می زند).

خدایان و گلدان ها نمی سوزند (اما اینها مردم هستند).

گزنه Zhigucha متولد می شود ، اما در سوپ کلم جوش می آید.
گیرنده نیست ، اما آفرین. و یاد نگرفت ، اما کوبید.
شغل او نحوه گاسلی رفتن است (وزوز می کند).
نحوه زدن با نخ (مستقیم). همه چیز با لوکا مرتب است.
او جک تمام معاملات است. مرد طلایی ، دستان طلایی.
او برای این کار سگ را خورد.
هرچه دستش را بگذارد همه چیز می جوشد (می سوزد).
شات ما همه جا رسیده است.
نشیمن نازک است ، اما بز سریع است (و از آن طرف عبور خواهد کرد).
حتی در خمپاره هم نمی توانید او را با زخم شلیک کنید (ضربه نخواهید خورد ، او را غرق نخواهید کرد ؛ وارد نمی شوید - در مورد مهارت ، طفره رفتن ، او را غرق نکنید - در مورد لجبازی).
او از آب خشک بیرون خواهد آمد. در آتش نمی سوزد.
نه عوضی ، نه مشکل. همه چیز صاف ، دوخته و پوشیده است.
پشه بینی را تضعیف نمی کند. نمی توانید سوزن بزنید (جا نمی شوید).
او با صدای خود می رقصد و با پاهایش آواز می خواند.
در لب به لب ، چاودار خراشیده می شود ، دانه رها نمی شود.
او از ماسه ها طناب می بافد.
جایی که خشک است ، اینجا با شکم ، و جایی که مرطوب است ، روی زانوها.
کجا سوار ، کجا پیاده و کجا چهار دست و پا.
کوکی را بشناس ، خمیده بمیر!
چه کسی قابل سرویس دهی است (چه کسی بیکار است) لازم است.
بز پر است ، و کلم سالم است (از مشکل معروف: حامل ، گرگ ، بز و سر کلم).
گوسفندان سالم و گرگ ها سیر هستند. دو سرزمین: خوب سیر و مست.
دو تا از آنها را با یک کلاه پوشاند.
با یک سیلی. یک زن و شوهر برای شارژ.
گاو را به دو نیم کردند آنها پشت آن را دوشیده و جلوی آنها جوشاندند.
شما از یک گوساله حیله گر نخواهید بود (او زبان خود را زیر دم بیرون می آورد).
او این کار را مثل این کرد که به او نوشیدنی داد.
با کلمه انجام می شود (ساخته ، مرتب می شود).
بدون دلیل گفته نمی شود ، انجام می شود (یعنی حیله گرانه ، با طراحی یا توطئه).

سازنده چیست ، صومعه چنین است!
کار استاد می ترسد (و استاد دیگر کار می ترسد).

از هر کار استاد تقدیر می شود. هر مشاغلی خودش ایستادگی خواهد کرد.
به هر احمقی گنجی داده نمی شود. برای گنج - یک شفا دهنده (لازم).
ماهرانه و گنجینه قسم خورده خارج می شود.
گنج نهاده شده ، تحمیل شده توسط سر ، و چه کسی می داند ، آن را بدست خواهد آورد. (به عنوان مثال ، گنج بر روی دوازده سر همنوردان خوب گذاشته شد: جادوگر دوازده سر گنجشک آورد و گنج را برداشت ؛ آیا گنجشک همکار خوبی نیست؟)
ماهرانه و جادوگر را ضرب و شتم کنید (دست عقب).
چگونه - پدر ما می داند. هاللوجا برای گوریا مدتهاست محکم است.
نیکولا انسان مقدس: همه قلب. متکلم بزرگ: کل پیشگفتار قلباً.
او برایش شمعی نگه ندارد. او را به کمربند وصل می کند.
او ارزش یک انگشت (ناخن ، مو) را ندارد.
نه گنگ برای او خوب نیست.
این در گلوله ها قرار می گیرد ، حتی یک توپ را خرد نمی کند.
او بدون برخورد (در برابر آب) شنا خواهد کرد.
مثل یک میسگری ، یک نخ از خودش بیرون می کشد.
از یک تخم مرغ پخته شده ، یک مرغ زنده بیرون می آید.
با صورت به شما ضربه نخواهد زد. نوسان نمی دهد (خانم).

یک قطعه حباب نیست ، یک قطعه یک اصلاحیه است.

او نمی تواند هوچ را روی دست خود بگذارد. من به دستم شکار نمی دهم.
و تراش های روان ، و تراش های مجعد.
اسکله افتخار ، شکوه بارانداز ، بارانداز پول می برد.
بنابراین کار می کند که حتی در گوش در طول روز (نازک).
او همه چیز است: یک آشپز ، یک مربی ، و یک سبیل بادمجان.
او یک مربی ، یک آشپز ، یک ماشین چمن زنی ، و یک نقاش است.
یکی و استاد که می تواند همه کارها را به تنهایی انجام دهد.
بگذار ، خدایا ، همه کارها را خودت انجام بدهی ، اما همه کارها را خودت انجام نده!
خوب ، اگر می توانید همه کارها را خودتان انجام دهید ؛ اشکالی ندارد ، اگر همه کارها را خودتان انجام دهید (اولاً ، دشوار است: ثانیا احمقانه است).
خرج زندگی خود را بدست آورید. او می داند چگونه زندگی خود را تأمین کند. ما فقط مخارج خود را تأمین می کنیم (با هزینه).
این علم به او داده نشده است. یکی دو چیز بلد نیست بوقلمون ها را از گنجشک تشخیص نمی دهد.
او نمی فهمد که به دندان فشار بیاورد. Oborishka نمی داند چگونه پیچ و تاب بخورد.
نه پست ، و نه آسفالت سر (چیزی ندارد یا نمی داند چگونه).
انگشت روی انگشت نمی داند چگونه ضربه بزند. نه گوش و نه پوزه نمی فهمد.
نه لوله ، نه نازل.
او لوله بازی می کند ، اما اخم را نمی داند (یعنی تدبیر ، اندازه گیری).
دسته ای و دسته ای ، روی قلم دهقانی.
خدا گنجی داد ، اما آنها نمی دانستند چگونه آن را بگیرند.
او نمی دانست چگونه یک زاغ شاهین را خرج کند (از افسانه ، گویی که افلاطون از دشمنان ، فرانسوی ها دیدار می کند و ، ترک می کند ، این را گفت).
لاپتی می بافد ، اما نمی داند که چگونه انتهای آن را دفن کند.
نمی توان زندگی کرد یا آن را به دست آورد.
وقتی بلد نیستید خیاطی می کنید ، گریه نکنید.

هیچ چیز برای افتخار نیست که چگونه همه چیز از دست خارج می شود.
هزینه غیبت و عدم توانایی پرداخت نمی شود.
آنها به دلیل نداشتن دست (به دلیل عدم توانایی) به سر ضربه نمی زنند.
و خواهیم خورد و می رقصیم - فقط زمین های قابل کشت را شخم نخواهیم زد.
با کمبود مهارت ، دستها آسیب نمی بینند (کمر درد نمی کند).
شاهین را که بر روی لانه می زند ستایش نکنید (شاهین فقط هنگام پرواز می زند ، و شاهین یکی نشسته را می گیرد).
روی اسب پرید ، بنابراین پنجه ها (یعنی پاها) را باز کنید.
Shay yes pori - منافذ پوستی وجود نخواهد داشت.
آهنگ ها را ببرید و بخوانید - خیاطی خواهید کرد ، گریه خواهید کرد.
جایی که روی یک نخ زنده دوخته شود ، سوراخ هایی وجود خواهد داشت.
شیوت دانیلو هرچه بدوزد پوسیده است.
دوختن زیاد و زیاد سجاف زدن و چسبیدن به مو - شما باید به دنبال یک استاد باشید.
در مورد همه چیز آموخته است ، فقط ساختگی نیست.
آنها خوب شنا می کنند ، فقط حباب ها می چرخند.
ما به روشی ناشیانه شنا می کنیم (مانند کلید پایین).
مانند سنگ آسیاب شناور است.
او شیرجه بلد است ، اما شیرجه رفتن بلد نیست.
کفش زیرپوش ببافید. او کفشهای زیرپوش میبافد (گیجی ، غنیمت)
یک کسب و کار).
قافیه شاعر نیست. توتون و تنباکو را می پاشید.
کار ناشیانه (سرنیزه) است.
و خرس یک متخصص عمل جراحی است ، اما خودآموز است.
یقه را از دم نگذارید.
گیج شده ، گویی که فرنی را در صندل می گذارد.
و او جعل می کند و می زند ، و خودش نمی داند چه اتفاقی خواهد افتاد.
یک مرد نابینا را به عنوان رهبر نمی گیرند. فرد نابینا رانندگی نمی کند.
یک نقاش نابینا و یک وکیل بی سواد.
یک نابینا یک نابینا را هدایت می کند ، هر دو نمی توانند ببینند.
مرغ نابینا تمام گندم است.

آنها همه کارها را انجام می دهند ، اما همه چیز شکست می خورد.

این نامه به من (او ، تو) داده نشده است.
در حضور ما نوشته نشده است.
او مثل یک کنیز کنار می آید ، اما مانند گولبیچ (اتاقی با انتهای تمیز ، لباس کلبه و زره ، یک کلیسای کوچک ، نجاری و نجاری) متولد خواهد شد.
و نه یک نجار ، بلکه یک شکارچی برای در زدن.
نه آن احمقی که fofany بازی می کند ، بلکه اتفاقاً چه کسی است.
دستت را بشناس! به نظر نمی رسد شما دست خود را بشناسید؟ (از رانندگی جایی که افراد مقابل باید به سمت راست بچرخند).
طعم (حس) را می داند ، مانند یک خوک در پرتقال.
اسم حیوان دست اموز خنده دار (ترسو) نیست.
ما افراد بی سوادی هستیم ، نان شیرینی زنجبیلی نانوشته می خوریم.
ما افراد ساده ای هستیم ، نان شیرینی زنجفیلی غلیظی می خوریم.

برای هیچ چیز ، بی سواد ، و او نان شیرینی زنجبیلی نوشته شده را می خورد.

نه بلال ها را ببافید ، نه بچرخانید و نه باد دهید.
عروس برای چرخیدن نشسته است - مراقب شوهر ، چشم!
نه اینکه از پاشنه پا شروع کنم. نه izruch و نه دست.
اگر بلد نیستیم شلیک کنیم به چه اسلحه ای نیاز داریم!
از نظر یک احمق (یعنی آماده هر چیز بد) علم برای کودک مانند آتش است.
مدرسه یاد نخواهد گرفت - شکار (نیاز) خواهد آموخت.

هر که چیزهای زیادی بداند ، خیلی چیزها پرسیده می شود.

به تخت رفتم ، پس روی لبه بریز!
چه کسی بیشتر می داند ، او کمتر می خوابد.
در پایین تنه بزنید ، و در بالا پایک کنید.
Dunno دروغ می گوید ، و همه چیز را می داند بسیار دور است.
Znayka در امتداد مسیر می دود ، Dunno روی اجاق گاز دراز می کشد.
علم و دانش همه چیز (برای دانستن همه چیز) خدا به انسان عطا نکرد.
اگر خدا شکل خود را تغییر ندهد ، هفت ها خوشحال نخواهند شد.
شما نمی توانید همه نیرنگ ها را یاد بگیرید ، اما خود را خسته خواهید کرد.
شما برای خشک کردن کارشناسی ارشد پیدا نمی کنید (به عنوان مثال در مورد مالت).
همه خوب هستند ، اما برای هر شغلی مناسب نیستند.
هرکسی که به دنیا بیاید به درد شما می خورد.
انجام هر کاری - کاری نکردن.
ثروتمندان پول یاد می دهند و فقرا این کتاب ها را شکنجه می کنند.
پیک هر چقدر تیز باشد ، دم از آن رد نمی شود.
شما به دانشمندی احتیاج ندارید ، به یک دانشمند هوشمند احتیاج دارید.
خدا نکند خودتان را نفهمید و حرف مردم را نشنید!
خود منطقی نیست ، به حرف های افراد خوب گوش ندهید ، همه چیز به راحتی پیش خواهد رفت.
برای همه خوب است ، اما برای همه نه (یادگیری).

شما خوب نمی فهمید ، پس کار نازکی انجام ندهید!

مانند کج بیل ، گل خورده و قفس (و کشتی).
همه نمی توانند روی طناب برقصند: خدا خدای نکرده شخص دیگری را نگذارد و یک تخته کف (حتی اگر مست باشد) راه برود.
نه کتانی خشن است ، بلکه سوزن دوزی خود شما است.
چه کسی می داند ، و ترفندها. هر استاد به روش خودش.
تا می تونم اصلاح می کنم. آن را دراز می کنم و می تراشم
هرکسی که بلد باشد تراشیده شود (و هذیان).
چه کسی می داند ، و تلخه. همه با نمک خودشان.
رول کلم موفق خواهد شد ، لب به لب (؟) نیز مورد نیاز نیست.
مارماهی ، و بدون روغن زدن دستان خود را از دست می دهید.
مردم راه می روند ، هیچ کس آنها را نمی شنود. و مانند خمپاره هستیم: هر چه قدم برداریم ، خواهیم زد.
شلیک دقیق: به یک میدان باز ، مانند یک پنی.
چنان تیراندازی که مردی مست به سرش در انبار برخورد می کند.
گذشته از سیدور ، اما به دیوار.
او کلاغ را هدف گرفت ، اما گاو را زد.
اسلحه خوب می زند: از قفسه افتاد - هفت گلدان شکست.
دست سبک است: گردن محکم خواهد بود.
اگر چوب (انگشتان) خوب نیست ، هم نزنید.
زرنگی ، اگر آرنج نمی چسبید.
گیرنده: هر کاری که بکند ، همه چیز را تحریف می کند.
تعقیب مگس با قنداق. بلدرچین گرفتن مثل خرس.
مانند خرس به دنبال گنجشک ها تعقیب می کند.
چابک ، مانند یک وزنه (مانند خرس ، مانند عرشه ، مانند اجاق گاز و غیره).

شما ضرب المثل هایی را درباره مدرسه می خوانید - و دنیای آموزشی را بهتر می شناسید ، خود را بشناسید. مدرسه مکانی است که فرد دانش جدیدی کسب می کند ، از نظر معنوی ثروتمندتر می شود و حدود جهان بینی خود را گسترش می دهد.

مدرسه یاد نخواهد گرفت - شکار یاد خواهد گرفت.

دفتر خاطرات آینه دانش آموز است.

امروز شاگرد دیروز است.

زندگی یک فرد محدودیت دارد ، اما آموزش آن محدود نیست.

سخت ترین مدرسه ، مدرسه زندگی است.

معلم ، پدر و مادری منجر به نور می شوند.

عظمت واقعی مدرسه از نظر ما قابل مشاهده نیست.

بدون حروف و گرامر ، نمی توانید ریاضی تدریس کنید.

اگر برای درس خواندن خیلی تنبل باشید ، در جنگ رنج خواهید برد.

درخواست مشق شب، معلمان دانش آموزان را هدف قرار می دهند ، اما در والدین قرار می گیرند.

هیچ راه صالح دیگری به جز تعلیم و تربیت وجود ندارد که بتواند ذهن سیری ناپذیر را راضی کند.

یادگیری سرگرم کننده نیست ، بلکه یک ضرورت است.

شما باید تلاش کنید نه در بین مردم ، بلکه در بین مردم بهترین باشید.

بدون درد و رنج نمی توانید دانش کسب کنید.

معلم بودن بدون دانش آموز بودن غیرممکن است.

به شاگردانش غبطه می خورم!

چیزهای زیادی در تدریس وجود ندارد ، اما از نظر منطقی محکم است.

بدون یادگیری ، بدون زحمت و زندگی بی ارزش است.

بدون نان - گرسنه ، بدون آتش - سرد ، بدون یادگیری - تاریک.

معلم ، والدین - درها را به جهان باز می کند.

بهترین هوش و اخلاق مفاهیم مرتبط هستند.

در نزدیکی باهوش ، کودکان بدون فشار می خوانند.

عرق بیشتر برای تمرین ، خون کمتری در جنگ.

در آموزش فرقی نمی کند جوان باشد یا پیر ؛ درک کنید - و شما استاد خواهید شد.

در تمرین با بازوهای جمع شده - در جنگ با بازوهای جمع شده.

در جوانی مطالعه کنید ، در بلوغ کار کنید ، در پیری افتخار کنید.

تدریس برای مردم عذاب نیست.

پیری برای تدریس وجود ندارد.

جنگ یک مدرسه سخت است.

آموزش یک احمق این است که فقط خودتان کار کنید.

طبل خالی ، ناآگاهانه ، احمقانه است و هر دو سر و صدای زیادی ایجاد می کنند.

نکته اصلی در المپیاد پیروزی نیست ، بلکه شرکت در مسابقات است.

زندگی کنید و یاد بگیرید.

ضرب المثل هایی درباره کتاب ، آموزش ، یادگیری و علم

پشت کتاب - ذهن خود را حرکت دهید.

آیا قلم عالی است ، اما آیا او کتاب های عالی می نویسد؟

کتاب دیگری غنی می کند ، و دیگری انحراف از راه.

کتاب دیگری از ذهن اضافه خواهد شد ، دیگری و آخرین آن را از بین خواهد برد.

از زمان بسیار قدیم ، این کتاب یک شخص را تربیت می کند.

کتاب یک کتاب است ، اما ذهن خود را به حرکت در آورید.

کتاب ها صحبت نمی کنند ، آنها حقیقت را می گویند.

با استفاده از کتاب ، شما هدایت خواهید کرد - ذهن خود را انتخاب خواهید کرد.

یک کتاب خوب بهترین دوست شماست.

خواندن بهترین آموزش است.

هیچ یادگیری بدون صبر وجود ندارد.

انبوهی از کتابها جایگزین یک معلم خوب نیست.

تحصیلات ثروت است و استفاده از آن کمال است.

دانستن بیشتر یعنی کم خوابیدن.

حروف کج هستند ، اما معنی آن مستقیم است.

والدین بدن می آفرینند ، معلمان روح ایجاد می کنند.

زندگی کنید و یاد بگیرید.

از غر زدن خسته خواهید شد ، با مثال آموزش خواهید داد.

همه آموخته اند ، فقط ساختگی نیستند.

همه متولد می شوند اما همه برای افراد مناسب نیستند.

هر نیمه دانش از هر ناآگاهی بدتر است.

آز ، راش ، ترس را به همراه دارد.

الفبا - حکمت مرحله.

آنها ABC را در نظر می گیرند ، آنها کل کلبه را فریاد می زنند.

بدون حروف و دستور زبان ، نمی توانید ریاضی یاد بگیرید.

بدون علوم مثل بی دست.

او مدرک تحصیلی را نمی داند اما اعداد مرتباً تکرار می شوند.

یادگیری سواد همیشه مفید است.

ما سخت می خوانیم ، اما به یاد قدیمی می افتیم.

برای یک دانشمند ، سه غیر دانشمند داده می شود.

Znayka در امتداد مسیر می دود و dunno روی اجاق گاز دراز می کشد.

دانش بهتر از ثروت است.

دانش قدرت است.

هیچ پیری برای یادگیری وجود ندارد.

مرگ را بیاموز ، خود را به گور اصلاح کن.

خوب است به کسی که گوش می دهد بیاموزید.

درخت و معلم با میوه شناخته می شوند.

برای آموزش به او خیلی دیر است ، زیر پیراهن او مناسب نیست.

اگر نامه ای داده شود ، پس از آن خیلی جلو خواهید رفت.

ریشه آموزش تلخ است اما میوه آن شیرین است.

پرنده با پر قرمز است و مرد در حال یادگیری است.

کسانی که در خواندن و نوشتن تبحر دارند ، گم نمی شوند.

هر که چیزهای زیادی بداند ، خیلی چیزها پرسیده می شود.

کسی که یاد گرفته نشده احمق است.

جهان توسط خورشید روشن می شود و انسان با دانش روشن می شود.

من فکر می کنم نوشتن یک چیز آسان است ، آنها با دو انگشت می نویسند ، اما تمام بدن درد می کند.

از اشتباهات بیاموزید.

علم به جنگل منتهی نمی شود بلکه از جنگل خارج می شود.

علم فقط به افراد هوشمند می آموزد.

علم - یا بهتر بگوییم ضمانت طلایی.

علم نان نمی خواهد بلکه نان می دهد.

مردم از علم تغذیه می کنند.

علم هزینه کمی دارد ، مردم با یادگیری زندگی می کنند.

مدرسه یاد نخواهد گرفت - شکار یاد خواهد گرفت.

آنچه را که مطالعه کرده اید نگویید ، بلکه بگویید که آموخته اید.

لاف نزنید ، اما یاد بگیرید.

مادر آموزش نداد ، بند آموزش می دهد.

آنها با قلم نمی نویسند - با ذهن.

به بی کاری عادت نکنید ، با سوزن دوزی بیاموزید.

حیف نیست دانستن ، شرم آور است که درس نخواند.

تا پیری درس نخوانید ، بلکه تا زمان مرگ مطالعه کنید.

بی سواد آن نابینا.

غیر منطقی است که آموزش دهیم ریختن آب در یک وان بی کف انجام شود.

علم از معلم.

پر سبکتر از گاوآهن است.

قلم می نویسد ، اما ذهن هدایت می کند.

نوشتن به معنای خراشیدن با زبان نیست.

هنگام خواندن و نوشتن ، کوتاه آمدم ، شماره ها داده نشد.

تکرار مادر یادگیری است.

معلم خود را به عنوان پدر و مادر تکریم کنید.

با نامه گالوپ کنید - حتی بدون نامه گریه کنید.

اول ، راش بود و سپس علم.

مهارت در همه جا کاربرد خواهد یافت.

باهوش عاشق یادگیری است و احمق برای آموزش.

دانشمند رانندگی می کند و تحصیل نکردگان به دنبال آن می آیند.

پسر دانشمند از پدر تحصیل نکرده بزرگتر است.

یادگیری در خوشبختی زیبا می کند ، و در بدبختی باعث آرامش می شود.

یادگیری بهتر از ثروت است.

یادگیری نور است و جهل تاریکی.

آموزش با نمایش ، نه با داستان.

خوب یاد بگیرید ، اما چیزهای بد به ذهن خطور نمی کند.

بیاموزید تا زمانی که غضروف ها با هم رشد کنند.

از سنین جوانی بیاموزید ، گرسنگی را در سنین پیری نمی دانید.

آموزش به معنای تیز بینی است.

هرگز برای یادگیری دیر نیست.

آنچه را که باج می گیرد ، می آموزد.

برای یادگیری شنا باید وارد آب شوید.

آنچه وانیا یاد نگرفته است ، ایوان نخواهد آموخت.


2021
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان