21.11.2020

فروپاشی اروپا اجتناب ناپذیر است. چرا فروپاشی اتحادیه اروپا اجتناب ناپذیر است. آنچه اکنون در انتظار آسانژ است


زنگ هشدار برای کشورهای م theسس اتحادیه اروپا برای مدت طولانی دریافت شده است. می توانیم بگوییم آغاز پایان اتحادیه اروپا قبلاً گذاشته شده این واقعیت های آشکار به عنوان همه پرسی در بریتانیا بزرگ ، و واقعیت های کمتر آشکار در قالب تلاش برای به دست آوردن حاکمیت توسط اسکاتلند ، ولز ، کاتالونیا ، مشهود است. احساسات مشابه در سایر کشورهای اروپایی نیز در حال وقوع است.

به طور کلی ، یک وضعیت کاملاً آشکار در حال ظهور است - در حالی که کشورهای جدید در حال تلاش برای یک اروپای متحد هستند ، مانند اوکراین ، گرجستان ، سایر کشورها مایلند عضویت خود را در اتحادیه اروپا فسخ کنند. این تمایلات از آنجایی جالب تر است که خروج از اتحادیه در کشورهایی مورد بحث قرار می گیرد که عضویت آنها در اروپا تردیدی ایجاد نمی کند.

در همین حال ، آن دسته از کشورهایی که می توانند با قاطعیت زیادی به اروپا نسبت دهند ، از هر طریق ممکن سعی در ورود به اتحادیه اروپا دارند. البته ، ما در مورد اروپا جغرافیایی صحبت نمی کنیم ، بلکه در مورد جامعه فرهنگی و تمدنی مردم و کشورها هستیم.

علاوه بر این ، چنین نیروهای گریز از مرکز در حال افزایش هستند. علاوه بر مولفه صرفاً اقتصادی ، تناقضات سیاسی و همچنین ملی-فرهنگی اهمیت روز افزونی پیدا می کنند. مهاجرت فراوان از کشورهای خاورمیانه ، فعالیت تروریستی رو به رشد مانند بهمن ، به این نتیجه می رسد که فروپاشی اتحادیه اروپا اجتناب ناپذیر است.

مهم نیست كه چگونه رهبران كشورهای اروپای قدیم سعی در توضیح حملات تروریستی مكرر و گسترده در اثر مشکلات اقتصادی و رشد فعالیت گروههای اسلامگرا داشتند ، بدیهی است که چنین احساساتی در میان مهاجران موجهای آخر حاکم است.

این شرایط نه تنها برای انجام حملات تروریستی ، بلکه برای رد و نادیده گرفتن کلی ارزش های اروپایی نیز ایجاد می کند. در نتیجه ، مهاجران تعداد زیادی جنایت مرتکب می شوند. و این ، به نوبه خود ، طرد مردم بومی را تشکیل می دهد. این وضعیت مملو از تناقضات غیرقابل حل است و این امر در محافل حاکم بر کشورهای اروپایی نیز قابل درک است. با این حال ، به سادگی هیچ راهی واقعی برای برون رفت از این وضعیت وجود ندارد. برخی از کشورها می توانند مرزها را ببندند و مهاجران را از این کشور دور نگه دارند. اما آن کشورهایی که سطح چنین مهاجران در آنها بالا است ، همچنان گروگان سیستم مشترک اروپا و مفهوم سیاسی هستند.

در واقع شکست سیاست مهاجرت را حتی بنیانگذار اصول برابری و برادری تشخیص داده است. در نتیجه ، تناقضات در حال افزایش است و این روندها مانند بهمن در حال رشد هستند. تنش عمومی و فقدان سازوکارهای واقعی برای حل مشکلات موجود می تواند و ناگزیر منجر به خروج برخی از اعضای آن از اتحادیه اروپا شود. نمونه دولت های جداگانه توسط دیگران دنبال خواهد شد.

بنابراین ، در میان مدت ، فروپاشی اتحادیه اروپا منطقی به نظر می رسد. که در آن، عواقب فروپاشی اتحادیه اروپا اصلا فاجعه بار نخواهد بود. اقتصاد کشورهای عضو سابق در هرج و مرج قرار نخواهند گرفت و سیستم های سیاسی آنها نیز حفظ خواهد شد.

در عین حال ، چنین کشورهایی قادر خواهند بود مشکلات خود را به روشی که ضروری می دانند حل کنند. آنها در ایجاد روابط استراتژیک با سایر کشورها آزاد خواهند شد. اول از همه منظورم روسیه است. به همین دلیل فروپاشی اتحادیه اروپا نوید بسیاری از مزایا را برای این کشورها و روسیه می دهد.

من فروپاشی اتحادیه اروپا را از حدود سال 2003 پیش بینی می کنم. پیش از اولین میدان ، این یک پیش بینی کاملاً باورنکردنی بود. تحریک کننده ترین جمله این بود که اوکراین به اتحادیه اروپا نخواهد پیوست ، زیرا در حالی که آماده عضویت است ، اتحادیه اروپا در آن زمان سقوط خواهد کرد.

ولادیمیر استوس در این باره ، برای "خولی" می نویسد.

این نتیجه گیری با نتایج غیر پارادوکسیکال دیگری همراه بود. به عنوان مثال ، اتحادیه اروپا به همان دلایل تمدنی اتحاد جماهیر شوروی سقوط خواهد کرد. این فقط اتحادیه اروپا نیست که متلاشی می شود ، بلکه تعدادی از کشورهای عضو برجسته آن نیز متلاشی می شوند. چشم انداز فوق العاده بلند مدت اوکراین بسیار بهتر از مثلاً آلمان یا فرانسه است. به یاد می آورم که در آن زمان پیشنهاد کردم تجربه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شوروی و مرحله آشفتگی در اوکراین پس از شوروی را به عنوان آمادگی برای فروپاشی اتحادیه اروپا و مرحله مشاوره آشفتگی بررسی کنیم. سپس من با سفارتخانه ها و سازمان های نیمه دولتی خارجی زیاد صحبت کردم. اوقات سرگرم کننده ای بود ، پیش بینی های من گفتگوهایم را به لهجه فرو می برد و آنها مانند دیوانه به من نگاه می کردند ، با این تفاوت که انگشت خود را به معابد خود نچرخاندند. علاوه بر این ، آنها خجالت کشیدند که من از من کمک مالی نمی خواستم ، خودم را به عنوان عامل تأثیرگذاری خود در اوکراین پیشنهاد نمی کردم ، اما گفتند که مشکلات اوکراین در مقایسه با مشکلات آینده کشورهای برجسته اروپایی چیزهای کمی در زندگی است. معلوم شد که تنها مکالمه کافی والی مولر از دفتر همکاری سوئیس است. من با بقیه به طور کامل سرگرم شدم ، متوجه شدم که ما در حال صحبت کردن در مورد شاخص های قابل تأیید هستیم ، و این کشورها آخرین فرصت خود را ، هرچند موهوم ، برای یادگیری از اشتباهات دیگران و از قبل نیش زدن در سایت سقوط آینده

پس از آن بحران 2008 و شکست کامل اصلاحات متعاقب آن ، چه در اقتصادهای برجسته اتحادیه اروپا و چه به طور کلی اتحادیه اروپا وجود داشت. بهره وری کار اکنون به خاطر سپرده نمی شود ، اصلاحات ساختاری اعلام شده در اقتصاد کشورهای پیشرو اتحادیه اروپا به طور کامل شکست خورده است و امیدهای تسریع در سیستم از طریق یک نظم جدید فن آوری یا یک انقلاب علمی و فناوری به همان اندازه توهم آمیز است امیدهای گورباچف \u200b\u200bبرای تسریع در نتیجه پرسترویکا.

تا سال 2016 ، بحران مطابق با سناریوی تورمی کاهش شدید تقاضا ایجاد شد. پس از آن ، ناظران بزرگترین اقتصادهای جهان که قادر به مقابله با آن نبودند ، مجدداً برنامه های تحریک تقاضا را آغاز کردند و بحران را از یک نرخ تورم به سناریوی تورمی توسعه منتقل کردند. از آن زمان ، یک فروپاشی بزرگ با انبوهی از حباب های متورم طی دهه های طولانی اجتناب ناپذیر شده است. با توجه به اتحادیه اروپا ، خروج انگلیس را می توان رسماً فروپاشی آن دانست. و من پیش بینی خود را درباره سخت بودن Brexit تکرار می کنم. اما من بیش از خروج انگلیس پیش بینی می کردم. طبق پیش بینی های من ، در سطح استراتژیک ، سقوط اتحادیه اروپا ناشی از سه روند خواهد بود:

  • از دست دادن سرعت و رکود سیستماتیک اقتصاد کشورهای پیشرو اتحادیه اروپا - آلمان و فرانسه
  • افزایش تناقضات بین مرکز ناکارآمد و حتی ناکارآمدترین جنوب اتحادیه اروپا
  • تقویت تناقضات بین کشورهای مرفه اتحادیه اروپا ، عمدتا در شمال و شرق ، و کشورهای محروم که "ستون فقرات" اتحادیه اروپا و "زیر شکم جنوب" اروپا را تشکیل می دهند.

آنچه اکنون شاهد آن هستیم این است که رکود سیستمی در اقتصاد آلمان و فرانسه در حال نزدیک شدن به مرحله حاد درد و رنج است. این کشورها دیگر لوکوموتیو اقتصاد اتحادیه اروپا نیستند. بولیوار فرسوده اروپا خسته شده است. حالا او نمی تواند همه و به زودی خودش را بکشد.

از محرومیت از توانایی کاهش ارزش پول ملی ، جنوب اروپا که به شدت افسرده بود ، به خرید اوراق قرضه حاکمیت خود توسط بانک مرکزی اروپا معتاد شد. این ، همراه با اشتهای کم بودجه بودجه یورو اسکپتیک ها / ملی گرایان محلی ، باعث نابودی سیستم مالی نه تنها اتحادیه اروپا به طور کلی ، بلکه بخصوص اقتصادهای مرفه می شود. من متعهد نمی شوم که به طور مفصل پیش بینی کنم که این درگیری خاص بودجه ایتالیا به پایان می رسد ، اما این تشدید تضادها راه حل ساده ای ندارد. یا دولت ناسیونالیست ایتالیایی / یوروسپتیک باید از انجام وعده های انتخاباتی خود امتناع ورزد ، یا منطقه یورو را ترک کند. با این وجود آنها هنوز قادر به انجام برنامه های پیش از انتخابات خود نخواهند بود.

تا همین اواخر ، تناقضات بین مرکز و کشورهای مرفه اتحادیه اروپا کمتر مشهود بود و به صورت درگیری های تنبل با لهستان و مجارستان بروز می کرد. قبل از ظهور گروه Hanseatic. به استثنای هلند ، این گروه شامل کشورهای مرفه اتحادیه اروپا است. مشارکت در گروه Hanseatic ایرلند نشان می دهد که این گروه نه بر اساس زمینه های تاریخی یا جغرافیایی ، بلکه براساس سطح مطلوب چشم اندازهای بلند مدت ساخته شده است. اما اقتصاد این کشورها ، اگرچه مجموعاً به طور نسبی سریع به رشد خود ادامه می دهند ، اما در حجم آنها نمی تواند جایگزین اقتصادهای با سرعت پیری آلمان و فرانسه شود. تشدید تضادهای مرکز اتحادیه اروپا ، که پویایی سابق خود را از دست داده است ، اکنون می توان تقریباً روزانه کشورهایی با چشم انداز بلند مدت و بلندمدت را مشاهده کرد.

اما این همه در سطح اقتصادی است و به یک سطح سیاسی تبدیل می شود.

در سطح تمدن ، دلایل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و سقوط قریب الوقوع اتحادیه اروپا و تعدادی از کشورهای عضو آن یکسان است - کاهش شدید سرعت توسعه علمی ، فناوری و فرهنگی. این جزئیات بیشتر در پیش بینی برنامه من برای سال 2009 "جنگ سی ساله دوم" با جزئیات بیشتر است. و منطق داخلی فروپاشی اتحادیه اروپا از بسیاری جهات شبیه منطق فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است ، که اتفاقاً هنوز در آگاهی توده ای درک نشده است.

من از بین بردن توهمات و کلیشه های آشنا برای بسیاری معذرت می خواهم. شما می توانید همچنان در آنها باشید ، به عنوان مثال باور داشته باشید كه همه چیز به فروپاشی اتحادیه اروپا و به ویژه تعدادی از كشورهای سازنده آن نمی انجامد. اما ما با شاخص های قابل تأیید سر و کار داریم. کسانی که آنها را نادیده گرفتند همه خطرها را می پذیرند ... بنابراین ، من چندین پیش بینی دقیق منفی تر را انجام می دهم. منفی ، به این معنا که این قطعاً اتفاق نخواهد افتاد ، مهم نیست که کسی چگونه بخواهد.

  • مقابله با تجزیه اتحادیه اروپا با تقویت فرایندهای ادغام غیرممکن است. ظرفیت ادغام در اتحادیه اروپا عملاً به پایان رسیده است.
  • حساب کردن روی مهاجرت تدریجی مرکز اقتصادی و سیاسی اتحادیه اروپا در چارچوب ساختار جغرافیایی موجود ضروری نیست. وقت ، منابع یا اراده سیاسی کافی برای این امر وجود نخواهد داشت.
  • ایده مشترک اروپایی در این مرحله از توسعه تمدن در حال نابودی است. دیگ ذوب فرهنگی اروپای بزرگ دیگر کار نخواهد کرد. منطقه بندی فرهنگی ، چه بین کشورها و چه در داخل کشورهای نامطلوب ، در حال شتاب گرفتن است و فرهنگ اروپای غربی ، با متوقف شدن از پیشرفت ، به تدریج از مد خارج می شود.
  • کشورهایی که چشم اندازهای طولانی مدت مطلوب ندارند ، نمی توانند در بهبود وضعیت خود در طول تجزیه اتحادیه اروپا حساب کنند. این توهمات خیالی اوکراین در هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است.
  • چندین سال پیش ، موضوع Intermarium یا Commonwealth 2.0 مد روز بود و اکنون ماهیت توهمی آن برای دهه های آینده آشکار شده است. همین توهم تلاش برای ایجاد یک جانشین مناسب برای اتحادیه اروپا بر اساس کشورهایی با چشم انداز مطلوب ، به عنوان مثال ، بر اساس گروه Hanseatic خواهد بود. به همین ترتیب ، تلاش برای نجات کشورهای نامطلوب از سقوط از طریق فروپاشی اتحادیه اروپا بدیهی است غیرقابل تحقق است.
  • واقعیت توجه نکردن به شباهت های آشکار بین فرایندهای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اتحادیه اروپا ، اگرچه تنها چند دهه از هم جدا شده اند ، اما نمایانگر ناتوانی در مشاهده فرآیندهای تمدن معمولی در پس رویدادهای منحصر به فرد تاریخی و عدم توانایی است. برای یادگیری از وقایع گذشته به نظر می رسد که در سطح افراد ، و در سطح کشورها و در کل تمدن فناوری کار می کند. از نظر تمدن ، این هنجار است یا مدرکی از جوانی آن. یا زمان واکنش تمدن از نظر انسانی بسیار طولانی است.
  • تسریع در سرعت توسعه علمی ، فناوری ، فرهنگی با یک انقلاب علمی جدید یا نظم فناوری در سه دهه آینده فقط اتفاق نخواهد افتاد. با فراتر رفتن از بحران جهانی از چارچوب عمدتا اقتصادی ، سقوط فوق العاده ای در این شاخص ها مشاهده خواهد شد.

هفته ای که آغاز شده غنی از اخبار است:

طلاق "اتحادیه اروپا" در حال شتاب گرفتن است: حتی "جدید" "کشور یورو" فنلاند قصد دارد در پارلمان ابتکار عمل برای ترک "اتحادیه اروپا" را در نظر بگیرد.
یادآوری می کنم که مدتی پیش ایسلند قبلاً درخواست عضویت در اتحادیه اروپا را پس گرفته بود. و انگلیس نیز گزینه خروج از "اتحادیه اروپا" را بررسی می کند و قطعاً آن را ترک خواهد کرد. اتریش قبلاً توافق نامه شینگن را متوقف کرده است.

در خود "اتحادیه اروپا" ، آنها در حال تصویب قوانین بسیار عجیبی هستند ، به عنوان مثال ، نمایندگان در دانمارک در حال بحث در مورد لایحه ای هستند که برای توقیف وجوه و دارایی های متقاضیان وضعیت پناهندگی پیش بینی شده است. بر اساس این لایحه ، مقامات دانمارکی می توانند پول نقد و سایر اقلام ارزشمند با ارزش بیش از 10 هزار کرون (1450 دلار) را توقیف کنند.
از یک طرف ، این تأیید تخریب چنین حق قانونی کلیدی مانند مصونیت از مالکیت خصوصی است - اکنون همجنسگرایان اروپا می توانند آن را از شما بگیرند. ضمناً ، برای کسانی که حافظه کوتاهی دارند ، بگذارید در مورد برداشت سپرده ها در قبرس به شما یادآوری کنم.
از طرف دیگر ، این نیز تفکیک و نقض حقوق مردم بر اساس قومیت است - به عبارت دیگر ، نازیسم قانونی است.

به موازات این قانون ، سوئیس قانونی را تصویب کرد که در صورت یافتن شغل ، علاوه بر سایر مالیات ها ، 10٪ مالیات اضافی نیز از پناهندگان گرفته می شود که فقط به دلیل پناهندگی از پناهندگان اخذ می شود. آنهایی که این نمایش دیگری از نازیسم در اروپا است.

نتیجه گیری را می توان بدون ابهام انجام داد:
1) "اتحادیه اروپا" در 2-3 سال آینده قطعاً و قطعاً سقوط خواهد کرد (حداکثر شرایط مشخص شده است).
2) نازیسم در اروپا رسمی خواهد شد
3) یورو سقوط خواهد کرد
4) غیر اروپایی ها تمام وجوه خود را در بانک های اروپایی از دست می دهند - آنها قرنیه برده می شوند
5) غیراروپایی ها تمام املاک و مستغلات اروپایی خود را از دست می دهند - آنها به راحتی آن را با خود می برند
6) بانک های اروپایی که بسیار شناخته شده اند ، به زودی شروع به سقوط می کنند ، در ردیف بعدی: Deutsche Bank ، Unicredit ، Creditsvis و غیره
7) درگیری با مهاجران آغاز می شود ، در نتیجه جنگ یا در اروپا رخ خواهد داد ، یا اردوگاه های کار اجباری در سراسر اروپا با نازیسم رسمیت قانونی ، و آن دسته از مهاجرانی که نمی خواهند به سرقت بروند و در اردوگاه ها قرار بگیرند اعلام می شوند " تروریست ها ".

در این شرایط ، البته ، برای منطق migrants مهاجران ، منطقی است که فرض کنیم ، راه حل اعلام امارت در اروپا به عنوان عضو داعش ، اعلام جهاد یورو و دعوت از کسانی که مایل به شرکت هستند ، وجود خواهد داشت در جهاد یورو
در صورت اعلام جهاد یورو و اعلام بخشی از اروپا به عنوان امارت داعش ، می توان ادعا کرد که برای کسانی که آرزو می کنند پایانی نخواهد داشت و جالبترین چیز این است که در میان کسانی که آرزو می کنند وجود داشته باشد کسانی که به داعش اهمیتی نمی دهند ، داعش را قبول ندارند ، که مسلمان نیستند!
قلمرو امارت می تواند بخشی از فرانسه ، بخشی از بلژیک ، بخشی از هلند ، بخشی از آلمان ، بخشی از ایتالیا را پوشش دهد. در عین حال ، لازم نیست که این سرزمین ها دارای مرزهای مشترک باشند - هر یک از این مناطق در مرحله اولیه ممکن است به عنوان یک امارت جداگانه عمل کنند.
در واقع ، برای مهاجران ، چنین اقدامی می تواند یک نجات باشد.

تسلط دلار آمریکا در تجارت بین المللی قدرت های جهانی را عصبانی می کند. با این حال ، در طول دهه های توسعه ، هیچ جایگزینی شایسته ظاهر نشده است. نزدیکترین رقیب واحد پول واحد اروپا است که چشم انداز آن سالانه با تصادفات و بحران ها وحشت دارد. با این حال ، هنوز تعداد زیادی از مشتاقان پیوستن به نخبگان مالی اروپا وجود دارد ، کسانی که مایل به ورود به منطقه یورو هستند حتی آماده انجام تعهدات ظالمانه اقتصاد و کنار گذاشتن پول "بومی" خود هستند. سرنوشت اتحادیه اصلی ارز در جهان - در مواد "Lenta.ru".

بلغارستان مدعی اصلی ورود به منطقه یورو در چند سال آینده است. اما اخیراً ، او یک رقیب دارد. در ماه جولای ، کرواسی درخواست عضویت در اتحادیه پول اروپا را داد. اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود ، 10 سال پس از پیوستن به اتحادیه اروپا ، کشور اروپای شرقی تنها در سال 2023 به عضو منطقه یورو در می آید.

همه آن ها

منطقه یورو - اتحادیه پولی در اتحادیه اروپا - در حال حاضر 19 کشور را متحد می کند. تاریخچه آن به سال 1992 برمی گردد ، زمانی که سندی رسمی در مورد تشکیل اتحادیه اروپا در شهر ماستریخت هلند امضا شد. به ویژه در متن معاهده موسوم به ماستریخت ، تعریف اهداف و راه های ایجاد اتحادیه اقتصادی و پولی در اروپای غربی ثابت شد. از زمان امضای معاهده ، کشورهای شرکت کننده انتقال به یک سیاست اقتصادی و مالی مشترک را اعلام کردند که هدف نهایی آن معرفی پول واحد بود.

هفت سال بعد ، این هدف محقق شد - در سال 1999 یورو وارد گردش غیر نقدی شد و سه سال بعد اسکناس و سکه "تمام اتحادیه" ظاهر شد. در مارس 2002 ، ارزهای ملی سابق کشورهای اتحادیه اروپا که به یورو روی آوردند رسماً وضعیت قانونی قانونی خود را از دست دادند. 11 کشور برای اولین بار در سال 1999 به منطقه یورو پیوستند: اتریش ، بلژیک ، آلمان ، ایرلند ، اسپانیا ، ایتالیا ، لوکزامبورگ ، هلند ، پرتغال ، فنلاند و فرانسه. در سال 2001 ، یونان به منطقه یورو پیوست ، بعداً اسلوونی (2007) ، قبرس و مالت (2008) ، اسلواکی (2009) ، استونی (2011) ، لتونی (2014) و لیتوانی (2015).

جری لامپان / رویترز

علاوه بر این ، یورو برای استقرار در مناطقی که بخشی از کشورهای عضو منطقه یورو هستند ، استفاده می شود. به عنوان مثال ، در قناری و آزور ، جزایر مادیرا ، گویان فرانسه و غیره قابل ذکر است که یورو همچنین پول ملی چندین کشور دیگر است که عضو اتحادیه اروپا نیستند. بنابراین ، طبق توافق با اتحادیه اروپا ، موناکو ، سان مارینو ، آندورا و واتیکان پرداخت های خود را به یورو انجام می دهند. جمهوری کوزوو ، مونته نگرو و جوامع فرانسوی Saint Barthelemy و Saint Martin بدون هیچ توافقی از یورو استفاده می کنند.

معرفی یک جانبه یورو در مونته نگرو از بسیاری جهات یک وضعیت منحصر به فرد است. در سال 1999 ، کشور بالکان برای جلوگیری از تورم ویرانگر پول ملی خود ، دینار را خاموش کرد. وی بعنوان یک روش غیررسمی پرداخت ، مارک آلمان را با اجازه برلین معرفی کرد. پس از معرفی یورو توسط آلمان در سال 2002 ، مونته نگرو چاره ای جز تغییر به ارز واحد اروپایی نداشت.

از آن زمان به بعد ، کمیسیون اروپا (EC) و بانک مرکزی اروپا (ECB) بارها از استفاده غیر مجاز یورو توسط کشور بالکان ابراز نارضایتی کرده اند. درست است که آنها هنوز هم به نوعی نمی توانند از این امر در عمل جلوگیری کنند. فقط می توان امیدوار بود که با گذشت زمان ، مونته نگرو بتواند به اتحادیه اروپا و در آینده به منطقه یورو بپیوندد که در نهایت وضعیت یورو را در این کشور قانونی می کند. اعتقاد بر این است که مونته نگرو به همراه صربستان مورد علاقه های شما هستند که می توانند "به طور بالقوه آماده" برای پیوستن به اتحادیه اروپا در سال 2025 باشند.

در آستانه خانه گیر کرده است

واکنش منفی نهادهای اتحادیه اروپا نسبت به عملکرد آماتوری مونته نگرو به طور کلی قابل درک است. در واقع ، برای ورود رسمی به منطقه یورو ، یک کشور باید تعدادی از معیارهای مصوب پیمان ماستریخت را داشته باشد. به طور خاص ، سطح کسری بودجه کشوری که ادعا می کند به منطقه یورو می پیوندد نباید بیش از سه درصد تولید ناخالص داخلی باشد. در حالت ایده آل ، بودجه باید مازاد یا صفر باشد ، بدهی ملی نباید بیش از 60 درصد تولید ناخالص داخلی باشد و تورم نباید بیش از دو درصد باشد. در همین حال ، حتی اگر تمام معیارهای فوق کاملاً برآورده شود ، پیوستن به منطقه یورو روندی صریح و طولانی دارد.

نمونه بارز آن بلغارستان است که مقامات آن از سال 2015 با دولت 19 کشور منطقه یورو در مورد معرفی یورو به جای پول ملی - لوا - رایزنی کرده اند. امروز این جمهوری تمام الزامات اسمی را برآورده می کند ، اما همچنان فقیرترین کشور در اتحادیه اروپا است. بعلاوه ، فساد و مشکلات در تعدادی از بانکهای بلغارستان به وضوح برای دستیابی سریع به منطقه یورو مناسب نیست. با این وجود ، سرانجام این کشور فرصتی پیدا کرد.

در سال 2018 ، وزرای دارایی کشورهای منطقه یورو (یورو گروه) و نمایندگان بانک مرکزی اروپا از قصد صوفیه برای پیوستن به اتاق انتظار به اصطلاح منطقه یورو حمایت کردند. اکنون بلغارستان در شرف پیوستن به سازوکار دریافت نرخ ارز ERM II و اتحادیه بانکی منطقه یورو است که به عنوان سکوی پرشی برای معرفی بعدی واحد پول واحد اروپا در این کشور عمل خواهد کرد. با این حال ، برای معرفی یورو از لحظه پیوستن بلغارستان به ERM II ، حداقل سه سال دیگر طول می کشد.

کشور دیگری که در سال های آینده فرصت عضویت در منطقه یورو را دارد ، کرواسی است. در اوایل ماه ژوئیه ، زاگرب نامه رسمی قصد خود را برای پیوستن به ERM II ارسال کرد ، و همچنین تعدادی تعهدات ، از جمله مربوط به مبارزه با پولشویی ، جمع آوری آمار و کاهش بار مالی و اداری مشاغل را متعهد شد. اجرای این نکات توسط بانک مرکزی اروپا و اتحادیه اروپا به دقت کنترل خواهد شد و درخواست پیوستن به مکانیزم نرخ ارز در بهترین حالت در یک سال تصویب می شود. بنابراین ، اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود ، کرواسی تنها در سال 2023 ، 10 سال پس از عضویت در اتحادیه اروپا ، به عضو منطقه یورو تبدیل می شود.

هزینه خطا

اگرچه دقت در اروپا در پذیرش کشورهای جدید در اتحادیه ارزی مقامات را عصبانی می کند ، اما هنوز کاملاً قابل توجیه است. تجربه غم انگیز یونان ، که به دلیل پیوستن به منطقه یورو ، آمارهایی را جعل کرده است ، نمونه ای از آن است. واقعیت جعل اخیراً توسط رئیس اتحادیه اروپا ژان کلود یونکر تأیید شد. "درست است که یونان پس از جعل آمار در سال 2001 به عضو منطقه یورو درآمد. تا به امروز ، من خودم را مقصر این امر می دانم. ”او گفت و توضیح داد که در آن زمان با این واقعیت مخالف بود که داده های سرویس های آماری ملی توسط کارشناسان مستقل بررسی شده است. یونکر گفت که اتحادیه اروپا اکنون دفتر آماری خود به نام یورواستات را دارد که مسئول بررسی های مربوطه است. رئیس کمیسیون اروپا نتیجه گیری کرد: "بنابراین اروپا از اشتباهات خود می آموزد."

درست است که این اشتباه خیلی گران بود. بحران بدهی که در سال 2009 فوران کرد ، یکی از سخت ترین چالش های اروپا بود. فقط در سال 2018 ، یونان برنامه کمک مالی ارائه شده توسط کشورهای منطقه یورو را به پایان رساند. طی سه سال گذشته ، تقریبا 62 میلیارد یورو برای غلبه بر مشکلات بدهی در یونان اختصاص داده شده است. این بخشی از یکی از بزرگترین برنامه های مالی در طول تاریخ بود. در کل ، حدود 289 میلیارد یورو برای عبور از بحران یونان هزینه شده است ، که این کشور اکنون برای دهه ها بازپرداخت خواهد کرد. امروز بدهی یونان 180 درصد تولید ناخالص داخلی آن است.

و با این حال یونکر معتقد است که خروج یونان از منطقه یورو پیامدهای منفی بیشتری برای همه اعضای این کشور خواهد داشت. به گفته وی ، اتحادیه پولی باید "قوی تر از ازدواج" باشد و اعضای جدید باید قبل از عضویت دقیق تر از قبل بررسی شوند. با این حال ، حتی بررسی های دقیق نیز تضمین نمی کند که با پیوستن به منطقه یورو ، این کشور عملکرد اقتصادی خود را در سطح مناسب حفظ کند. برخی از اعضای اتحادیه پول اروپا در تلاشند تا نظم و انضباط مالی را به طریقی یا دیگری حفظ کنند.

بر خلاف قوانین

به عنوان مثال ، در پاییز سال 2018 ، رهبری ایتالیا برخلاف دستورالعمل های EC عمل کرد و افزایش کسری بودجه را به 2.4 درصد برای سال 2019 تصویب کرد. پیش از این ، به این کشور توصیه شده بود که شاخص را کاهش دهد ، زیرا افزایش اختلاف بین درآمد و هزینه خزانه داری ایتالیا به انباشت بدهی کلان جمهوری (حدود 131 درصد تولید ناخالص داخلی) کمک می کند و باعث ایجاد تردید در مورد آن می شود ثبات مالی. جالب است که بسیاری از ایتالیایی ها ورود این کشور به منطقه یورو را مقصر مشکلات اقتصادی خود می دانند - این ، از جمله ، احزاب پوپولیستی را به وجود آورده است ، ائتلافی که اکنون در راس دولت است.

تخریب اقتصاد ایتالیا پس از انتقال به یورو واقعاً چشمگیر است. اگر تا پایان دهه 90 ایتالیا یکی از پویاترترین کشورهای در حال توسعه اتحادیه اروپا بود ، پس از پیوستن به منطقه یورو ، رشد کل تولید ناخالص داخلی برای تقریباً 20 سال صفر بود. سیاستمداران ایتالیایی استدلال می کنند که کمبود پول خود باعث جلوگیری از مدیریت نرخ ارز برای حمایت از اقتصاد ملی توسط دولت و بانک مرکزی این کشور می شود. بنابراین ، اکنون در ایتالیا در حال بحث درباره امکان معرفی یک ارز موازی ، اسکناس های خزانه داری ، موسوم به mini-BOT (Buoni Ordinari del Tesoro ، که در ایتالیایی به معنای "اوراق قرضه خزانه داری معمولی") است.

دو چیز وجود دارد که mini-BOT را از تعهدات بدهی واقعی متمایز می کند: این "اوراق قرضه" سود پرداخت نمی کنند و سررسید ندارند. "مینی" به این معنی است که ارزش اسمی آنها بسیار کمتر از هزینه اوراق عادی است - فقط یکصد یورو. نکته این است که دولت پذیرش این اوراق بهادار را در برابر پرداخت مالیات در حد تضمین می کند. با این حال ، اثر اقتصادی این سرمایه گذاری تفاوت زیادی با تزریق پول نقد نخواهد داشت. به طور خاص ، شرکت هایی که حق پرداخت مالیات با "بسته بندی آب نبات" را دریافت کرده اند ، می توانند پول بیشتری را برای توسعه خود خرج کنند. نتیجه اساساً همان کاهش مالیات گسترده است.

طبق این ایده ، اگر پرداخت کننده و گیرنده توافق کنند که از این اوراق بهادار به عنوان وسیله پرداخت استفاده کنند ، mini-BOT با یورو رقابت نخواهد کرد ، اما برای هرگونه پرداخت کالا و خدمات می تواند در داخل ایتالیا پذیرفته شود. با این وجود ، بارها گفته شده است که ایتالیا با چنین حیله گرانه ای از خروج روان از منطقه یورو اطمینان حاصل خواهد کرد. EC و ECB قبلاً با معرفی ارز موازی در ایتالیا مخالفت کرده اند.

"Mini-BOT یا پول یا اوراق بهادار بدهی است. در حالت اول ، این با توافق نامه های استفاده از یک ارز واحد مغایرت دارد. در مرحله دوم ، این هنجارهای تعیین شده توسط اتحادیه اروپا برای حجم بدهی های ملی را نقض می کند ، "توضیح داد ، رئیس بانک مرکزی اروپا ، ماریو دراگی.

خودت بهتره

ایتالیا تنها شورشی نیست. با وجود مزایای بارز عضویت در منطقه یورو ، در اینجا معایب زیادی نیز وجود دارد. از یک طرف ، اتحادیه پولی اتحادیه اروپا ثبات مالی کلی را تضمین می کند و در صورت لزوم به اعضای خود کمک می کند. از طرف دیگر ، کشورها در اقدامات پولی مستقل محدود هستند. در نتیجه یا باید قوانین را به ضرر خودتان رعایت کنید یا آنها را زیر پا بگذارید. بنابراین ، تمایل کشورهای منطقه یورو برای یک سیاست اقتصادی مستقل به طور کلی قابل درک است.

به عنوان مثال ، در اکتبر 2018 ، اسپانیا از پیروی از الزامات سختگیرانه اتحادیه اروپا خودداری کرد - به جای کاهش کسری بودجه و بدهی عمومی ، نخست وزیر پدرو سانچز افزایش هزینه های اجتماعی را تصویب کرد. فرانسه ، دومین اقتصاد اروپا ، نیز قرار است مسیر مقاومت در برابر قوانین کلی را دنبال کند. به امید توقف اعتراضات گسترده و نارضایتی مردم از اصلاحات ، مقامات قول دادند حقوق را افزایش دهند ، بار مالیات را کاهش دهند و در نتیجه هزینه های عمومی را تقریباً 10 میلیارد یورو افزایش دهند.

در نتیجه ، فرانسه از ایتالیا پیشی گرفته و به کشوری با بیشترین بدهی عمومی در منطقه یورو تبدیل شده است. به گفته یوروستات ، در پایان سه ماهه اول سال 2019 ، بدهی ملی فرانسه برابر با 2.358897 تریلیون یورو یا 100 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور بود که 40 درصد بیشتر از ارزش مجاز برای اعضای منطقه یورو است. همچنین کسری بودجه بالاتر از حد تعیین شده بود و به 3.6 درصد رسید. بدون شک اقدامات فوق الذکر فقط اوضاع را وخیم تر می کند و بار بدهی ملی را افزایش می دهد.

شخصی ترجیح می دهد از اشتباهات دیگران بیاموزد. بنابراین ، لهستان مسئله انتقال به یورو را برای سالهای طولانی به تعویق انداخته است. دولت لهستان با نگاهی به تجربه همسایگان خود ابراز اطمینان می کند که کنار گذاشتن پول ملی ترجیح می دهد به منافع شهروندان آسیب برساند. به گفته ماتئوس موراویسکی نخست وزیر این کشور ، پس از پیوستن لیتوانی و اسلواکی به منطقه یورو ، هزینه مواد غذایی ، پوشاک و کالاهای خانگی در این کشورها افزایش یافت و شهروندان برای خرید به لهستان همسایه سفر کردند. عجیب است که اوایل همه چیز برعکس بود ، و لهستانی ها برای خرید در مغازه های مرزی لیتوانی و اسلواکی می رفتند.

باهم تا آخر

کل سال 2018 سال آشفته ای برای اقتصاد اروپا بود. وزرای دارایی منطقه یورو که از مشکلات آگاه بودند ، اواخر سال گذشته به توافقاتی برای اصلاح اتحادیه پولی رسیدند. تعدادی از پیشنهادات توسط فرانسه و آلمان به ویژه در مورد ایجاد بودجه جداگانه برای منطقه یورو در بودجه اتحادیه اروپا ارائه شده است. همچنین از جمله این برنامه ها ، تبدیل سازوکار تثبیت اروپا به صندوق پول اروپا است که به آنالوگ صندوق بین المللی پول برای اروپا تبدیل خواهد شد. علاوه بر این ، برنامه ریزی شده است که قوانین بانکی یکنواخت و ایجاد پست وزیر دارایی منطقه یورو ایجاد شود.

با این حال ، نقص اساسی در ساختار اتحادیه اروپا و هسته اقتصادی آن هنوز راه به جایی نمی برد. این واقعیت که هر یک از اعضای اتحادیه پولی بودجه و بدهی خود را دارد ، اما سیاست ارزی و پولی را کنترل نمی کند ، همچنان یک مشکل است. علاوه بر این ، اهرم بالا یکی از منابع آشکار نگرانی است. در ماه جولای ، EC پیش بینی اقتصادی بسیار خوش بینانه ای برای منطقه یورو ارائه نکرد. پیش بینی می شود رشد اقتصادی از 1.9 درصد در سال 2018 به 1.2 درصد در سال جاری کاهش یابد. این کاهش سرعت عمدتا به دلیل رشد ضعیف در آلمان و ایتالیا بود.

کارشناسان مطمئن هستند: یا اتحادیه اروپا باید به سمت فدراسیون نزدیک تر با بیمه عمومی بدهی های دولتی حرکت کند ، یا در پایان کل پروژه یورو به خطر می افتد. احتمالاً دقیقاً از طریق اصلاحات است که مقامات اروپایی در تلاشند کشورهای اتحادیه پولی را متحد کنند. تمایل به یکپارچگی نزدیکتر به ویژه در پس زمینه جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا بسیار مهم است. و درعین حال ، سناریوی خروج از منطقه یورو از کشورهای جداگانه در آینده قابل پیش بینی بعید است. برعکس ، منطقه یورو طی دو تا پنج سال آینده با اعضای جدید پر خواهد شد و هزینه های خروج از اتحادیه اروپا برای انجام اقدامات قاطعانه برای همه طرفها بسیار زیاد است و در نهایت سازش به سودآورترین استراتژی تبدیل می شود.

گفت: "نه" به پیشنهادهای نخست وزیر کشور ماتئو رنزی برای اصلاح دولت. اصلاحات پیشنهادی برای ادغام بیشتر ایتالیا در اتحادیه اروپا ، قرار دادن راه حل مسائل اصلی زندگی اقتصادی و سیاسی این کشور در دست بروکرات بروکسل ، طراحی شده است. الگوریتم اقدامات بوروکراسی فراملی اتحادیه اروپا بسیار ساده است: محروم کردن کشورهای عضو اتحادیه از آخرین ویژگی های حاکمیت ملی ، ایجاد یک فضای اقتصادی واحد اتحادیه اروپا و ایالات متحده (در قالب مشارکت تجاری و سرمایه گذاری ترانس آتلانتیک) ، محروم کردن کارگران آخرین حقوق خود و دستاوردهای دموکراتیک دهه های پس از جنگ ، جایگزینی حقوق بشر با شرکت های فراملیتی حقوق و بانک ها ، تبدیل اروپا به بابل مدرن (اتمام پروژه ایجاد "تمدن چند فرهنگی") ، تبدیل اروپا به مشت تکان دهنده الیگارشی مالی جهانی علیه روسیه و دیگر کشورهای خارج از "میلیارد طلای".

در پشت "نه" گسترده ای که ایتالیایی ها گفتند ، بسیاری تمایل دارند گام بعدی را ببینند: برگزاری همه پرسی برای عضویت ایتالیا در اتحادیه اروپا و تصمیم تقریباً اجتناب ناپذیر برای ترک کشور از اتحادیه اروپا. کارشناسان دویچه بانک در ماه اکتبر احتمال خروج ایتالیا از اتحادیه اروپا را 60 درصد تخمین زده بودند. و این علی رغم این واقعیت است که در ماه اکتبر ، نظرسنجی ها حداقل مزیت اردوگاه طرفداران "نه" را نسبت به اردوی طرفداران "بله" نشان داد. پس از همه پرسی روز یکشنبه ، احتمال Itexit (همانطور که اکنون خروج احتمالی ایتالیا از اتحادیه اروپا خوانده می شود) حتی بیشتر شده است.

قبل از همه پرسی ، ایتالیا یکی از گزینه های بد و بسیار بد را داشت. مردم ایتالیا خیلی بد را رد کردند. حالا چیز بد باقی مانده است. گزینه های خوبی وجود ندارد. در همان زمان ، مخالفان سیاسی ماتئو رنزی - احزاب "پنج ستاره" ، "لیگ شمال" ، "رو به جلو ، ایتالیا" - باید هوشیارانه آن موانع و تله ها را ارزیابی کنند ، آن اضافه بارها و آزمایش هایی که در راه ایجاد خواهند شد. خروج ایتالیا از بن بست.

اکنون بسیاری در تلاشند خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (Brexit) را با خروج احتمالی ایتالیا (Itexit) مقایسه کنند. به تعبیری ، طلاق ایتالیا از اتحادیه اروپا می تواند حتی دردناک تر باشد.

نخست ، انگلیس دیرتر از ایتالیا به اتحادیه اروپا پیوست. بگذارید یادآوری کنم که ادغام اقتصادی اروپا با امضای معاهده رم در تاسیس جامعه اقتصادی اروپا (EEC) یا بازار مشترک آغاز شد. پدران موسس اتحادیه اروپا فرانسه ، آلمان ، ایتالیا ، بلژیک ، هلند ، لوکزامبورگ بودند. اهمیت ایتالیا در ادغام اروپا حتی در واقعیت امضای توافق نامه ایجاد اتحادیه اروپا در رم ابراز شد.

سپس انگلیس به راه خود ادامه داد و یک گروه جایگزین EFTA (انجمن تجارت آزاد اروپا) را ایجاد و رهبری کرد. با این حال ، ادغام در چارچوب EFTA به نتیجه نرسید و در اول ژانویه 1973 ، انگلیس به اتحادیه اروپا پیوست.

برای مدت یک دهه و نیم از زمان لازم الاجرا شدن معاهده رم ، ادغام در اتحادیه اروپا بسیار پیشرفت کرده است ، انگلیس خود را در نقش کشوری درگیر می کند. با این حال ، طی چهل سال آینده عضویت انگلیس در اتحادیه اروپا (در سال 1992 ، اتحادیه اروپا به اتحادیه اروپا تغییر نام داد) ، مه آلود آلبیون در اقتصاد اروپا تا حدودی ضعیف تر از ایتالیا ادغام شد. بر اساس سرویس آمار اتحادیه اروپا ، در سال 2015 صادرات انگلیس به اتحادیه اروپا 53.6٪ بوده است ، در حالی که این رقم در ایتالیا تقریبا 60٪ بوده است. در انگلیس ، واردات به کشورهای اتحادیه اروپا در همان سال 44.4٪ بود ، در حالی که در ایتالیا این رقم 54.9٪ بود.

انگلیس سعی خواهد کرد ضررهای خود را در بازار قاره اروپا با هزینه آن کشورهایی که زمانی امپراتوری استعمار انگلستان را تشکیل می دادند ، جبران کند. لندن پیش از این مذاکرات در مورد همکاری های تجاری و اقتصادی با هند ، کانادا ، آفریقای جنوبی و دیگر کشورهای مشترک المنافع انگلیس را افزایش داده است. ایتالیا چنین "میدان هوایی جایگزینی" ندارد. حدس زدن اینکه تلاش خواهد کرد با توسعه همکاری با روسیه و چین ، خسارات خود را در بازار قاره اروپا جبران کند کار دشواری نیست ، اما واشنگتن و بروکسل سخنرانی خود را بر روی چرخ های آن می چسبانند ، به عنوان مثال مجبور به شرکت می کنند. در تحریم های اقتصادی علیه روسیه.

دوم ، انگلیس موقعیت بسیار قویتری در جریان سرمایه های بین المللی دارد. سرمایه گذاری مستقیم خارجی انباشته شده در انگلیس در سال 2015 بالغ بر 758.8 میلیارد یورو بوده است ، در حالی که در ایتالیا این رقم تنها 126.9 میلیارد یورو بوده است. حجم سرمایه گذاری های انباشته خارجی در اقتصاد انگلیس در همان سال 2015 برابر با 731.9 میلیارد یورو بود ، در حالی که در ایتالیا - فقط 28.6 میلیارد یورو. درآمد حاصل از انواع سرمایه گذاری های خارجی (مستقیم ، نمونه کارها و سایر موارد) که در سال 2015 به انگلیس رسیده بود ، 270 میلیارد دلار بود. در ایتالیا ، این رقم 66 میلیارد دلار بود. البته خروج انگلیس و ایتالیا از اتحادیه اروپا ایجاد خواهد کرد برای هر دو کشور در انجام عملیات صادرات و واردات سرمایه مشکل دارند ، اما باید در نظر داشت که موانع تجاری اتحادیه اروپا برای خارجی ها شدیدتر از موانع حرکت سرمایه بین المللی است.

ثالثاً ، برای انگلستان ، طلاق از اتحادیه اروپا به معنای ترک تنها اتحادیه اروپا است. و برای ایتالیا نیز یک خروج از منطقه یورو خواهد بود. حتی در مورد انگلیس نیز مشکلات زیادی وجود دارد که حل آنها دشوار است. برای شروع ، بروکسل می خواهد لندن تعهدات خود را در مورد مشارکت در بودجه اتحادیه اروپا پرداخت کند. لندن نمی خواهد این کار را انجام دهد ، و بدون این بروکسل نمی خواهد در مورد مسائل دیگر بحث کند. قبلاً گفته می شد که روند طلاق بین انگلیس و اتحادیه اروپا ممکن است در سال 2018 پایان یابد و اکنون آنها با 2020 و حتی تاریخ های بعدی تماس می گیرند.

خروج از منطقه یورو معماهای دشوارتری نیز ایجاد می کند. ایتالیا امروز کاملاً متصل به بانک مرکزی اروپا است. در ترازنامه آن اوراق بدهی ایتالیا قرار دارد که بانک مرکزی اروپا پس از شروع برنامه تخفیف کمی شروع به خرید فعال آنها کرد. با این مقالات چه کنیم؟ بانک های ایتالیایی در حال آتش سوزی هستند ، وام های گردان بانک مرکزی اروپا (ECB) که از طریق بانک ایتالیا به بخش بانکی ایتالیا می روند ، پشتیبانی می شوند. امروز ، تعهدات بدهی بانک ایتالیا به بانک مرکزی اروپا بالغ بر 354 میلیارد یورو (22٪ از تولید ناخالص داخلی ایتالیا) است. با این بدهی چه کنیم؟ و غیره.

برخی می گویند ماتئو رنزی در اعلام استعفای خود بلافاصله پس از همه پرسی غیرتمند بود. من می گویم که این کار ساده پوشی نیست ، بلکه بزدلی است: رنزی به راحتی فهمید که اگر ایتالیا تصمیم به خروج از اتحادیه اروپا بگیرد ، چه نوع اضافه بارهایی را باید تحمل کند. سال گذشته ، یونان در آستانه خروج از اتحادیه اروپا بود که در تابستان حتی از تعهدات خود نسبت به صندوق بین المللی پول کوتاهی کرد. بگذارید یادآوری کنم که همه پرسی در یونان در مورد این س ofال که آیا این کشور باید شرایط طلبکاران بین المللی در مورد تغییر ساختار بدهی و "بازیابی مالی" یونان را قبول کند ، برگزار شد. سپس 61٪ از یونانیان به پیشنهاد رباخواران بین المللی "نه" پاسخ دادند. و سپس این پیشنهادات توسط دولت الکسیس سیپراس پذیرفته شد. اما مقیاس مشکلات اقتصادی ایتالیا غیر قابل مقایسه با یونان است. آیا پنج ستاره و لیگ شمال از نظر اخلاقی و فکری آماده هستند؟ من می خواهم باور کنم که آنها آماده هستند ، اما در این مورد مهم است که مردم ایتالیا با گفتن "نه" در همه پرسی ، برای این امر آماده باشند.

من همچنین می خواهم توجه شما را به این واقعیت جلب کنم که خروج حتی یک کشور (انگلیس) مشکلات جدی برای اتحادیه اروپا ایجاد می کند. و خروج دو کشور (انگلیس و ایتالیا) موقعیت اتحادیه اروپا را بحرانی می کند. طبق آژانس آماری اروپا (یورواستات) ، سهم این دو کشور از تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا تقریبا 30 درصد است. انگلیس مدتها پس از آلمان از نظر تولید ناخالص داخلی در اتحادیه اروپا در رتبه دوم قرار گرفت (سهم این کشور در تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا در سال 2015 20.7 درصد بود). ایتالیا پس از فرانسه با قاطعیت مقام چهارم را به خود اختصاص داد (سهم دوم 14.9٪ است).

به راحتی می توان محاسبه کرد که در صورت از دست دادن انگلیس و ایتالیا ، دو عضو اصلی اتحادیه اروپا - آلمان و فرانسه - دقیقاً نیمی از تولید ناخالص داخلی کل "کوتاه شده" اتحادیه اروپا (26 ایالت) را تشکیل می دهند. تولید ناخالص داخلی دو لوکوموتیو اتحادیه اروپا - آلمان و فرانسه - برابر با تولید ناخالص 24 عضو باقیمانده اتحادیه خواهد بود. این عدم تقارن قالب جدید در اتحادیه اروپا به تلفیق گروه ادغام کمک نمی کند. شک ندارم که آلمان و فرانسه به غذا دادن به کل اروپا اعتراض خواهند کرد. و حتی اگر آنها کسی را سیر کنند ، فقط در ازای شدیدترین شرایطی خواهد بود که بقیه افراد وارسته برلین و پاریس را وادار خواهد کرد.

علاوه بر این ، فرانسه امروز بار اقتصادی زیادی را جمع كرده و در آینده ای نزدیك بعید است كه بتواند نقش لوكوموتیو دوم اتحادیه اروپا را بازی كند. در این سال ، فرانسه می تواند سطح بدهی عمومی خود را در 100٪ از تولید ناخالص داخلی غلبه کند و خود را در باشگاه کشورهای محروم ببیند (لیست کشورهایی که بیش از 100٪ تولید ناخالص داخلی بدهی دارند ، به جز یونان و ایتالیا ، امروز پرتغال ، بلژیک را نیز شامل می شود) ، اسپانیا ، ایرلند ، قبرس).

و هژمونی آلمان در قالب جدید اتحادیه اروپا باعث نگرانی جدی سایر اعضای اتحادیه خواهد شد. به عنوان مثال ، در لهستان ، که در حال حاضر شروع به جدا شدن از بروکسل و برلین در چارچوب گروه ویشگراد (لهستان ، جمهوری چک ، اسلواکی ، مجارستان) کرده است. بنابراین بروکسل تمام تلاش خود را برای جلوگیری از برگزاری همه پرسی ایتالیا برای عضویت در اتحادیه اروپا انجام خواهد داد.

والنتین کاتاسونف، دکترای اقتصاد ، پروفسور ، رئیس جامعه اقتصادی روسیه. S.F. شاراپووا


2021
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان