04.02.2021

تیمور سولوویف ازدواج کرده است یا نه. بلبل تیمور کجا زندگی می کند تیمور سولوویف و همسرش - عکس های مشترک


تیمور سولوویف ، مجری تلویزیون - زندگی شخصی اکنون

زندگی شخصی تیمور سولوویفبعد از دعوت او به برنامه صبح بخیر در کانال یک تغییر کرد. او پیش از این به عنوان مجری تجربه داشت - تیمور در برخی از کانال های تلویزیونی موسیقی برنامه هایی را میزبانی می کرد ، اما می خواست به سطح جدیدی از حرفه خود برسد و موفق شد. او که به طور تصادفی در اول بازیگری فهمید ، او واقعاً به امید موفقیت نبود ، آن را پشت سر گذاشت و به ایالات متحده پرواز کرد ، جایی که قصد داشت به عنوان یک کارگردان تخصص کسب کند ، اما تماس تلفنی از تلویزیون همه برنامه های او را تغییر داد و تیمور این را یک موفقیت بزرگ می داند.

کار در کانال اصلی تلویزیونی این کشور تیمور سولوویف را مجبور به تغییر تصویر کرد - او با شدت بیشتری لباس پوشیدن را شروع کرد و سبک اجرای برنامه با سبک اجرای برنامه های موسیقی متفاوت بود. با تشکر از کمک مجریان دیگر ، که او را به گرمی در تیم خود پذیرفتند ، او به سرعت از عهده کار برآمد. تیمور سولوویف دوست ندارد در مورد زندگی شخصی خود صحبت کند ، اما شناخته شده است که او رابطه عاشقانه ای با آنا کاسترووا ، مجری تلویزیون دارد. او می گوید که آنیا را ابتدا در تلویزیون دیدم و این عشق در نگاه اول بود. او همه دوستانش را به پای خود بلند کرد تا آنها بتوانند به شماره تلفن او کمک کنند ، اما جلب لطف آنا خیلی آسان نبود ، با این وجود تلاش های تیمور بی فایده نبود و قلب دختر به دست آمد. وی در مصاحبه ای اذعان کرد که به زودی تغییراتی در زندگی شخصی تیمور سولوویوف ایجاد می شود و او قصد دارد به یک مرد خانواده تبدیل شود.

تیمور سولوویف قبل از ورود به تلویزیون ، از دانشکده فلسفه دانشگاه ملی اودسا فارغ التحصیل شد. مچنیکوف ، و در طول تحصیلاتش به طور فعال در KVN شرکت کرد ، به عنوان سردبیر ، مروج باشگاه و حتی مدل کار کرد و در سال 2008 چهره مگافون شد. در پشت شانه های تیمور ، مدرسه تولید کنندگان تیمور بکامبتوف نیز قرار دارد.

تماشای عکس تیمور سولوویف

او در سال 2000 به تلویزیون آمد - در ابتدا میزبان برنامه هایی در کانال های تلویزیونی اودسا بود ، و پس از انتقال به مسکو در سال 2005 ، میزبان MTV شد ، سپس به Muz-TV رفت و از سال 2009 ، همراه با Ekaterina Gordon ، او نمایش نویسنده خود "صبح جسورانه" را رهبری کرد. دوره ای وجود داشت که تیمور سولوویوف اصلاً برای زندگی شخصی خود وقت نداشت - او همزمان به هشت برنامه منجر شد ، اما بعد تصمیم گرفت بسیاری از آنها را رد کند ، زیرا متوجه شد که کار کردن با این همه کار غیرممکن است! اکنون زندگی او سنجیده تر شده و پر از برنامه هایی برای آینده است.

عکس ، بیوگرافی و زندگی شخصی مجری تلویزیون را به صورت رایگان تماشا کنیدتیمور سولوویوف د صبح بخیر (برنامه تلویزیونی)آنلاین مانند هزاران نفر دیگر در http://film-brigada.narod.ru/ بصورت رایگان و در تلفنهای همراه (دستگاهها) Android ، iPhone ، iPad ، Nokia (Symbian ^ 3) موجود است.
منبع زندگی نامه و زندگی شخصیتیمور سولوویوف:

تیمور سولوویف ، مجری تلویزیون - زندگی شخصی اکنون

تیمور سولوویف - مجری تلویزیون ، شومن ، نویسنده و سازمان دهنده رویدادها و رویدادهای شرکتی ، مدل و کارگردان... سولوویوف به عنوان مجری برنامه در MTV و کانال های Muz-TV و همچنین برنامه های سرگرمی "صبح بخیر" و "روز خوب!" عاشق بیننده شد. در کانال یک

تیمور سولوویف در 11 فوریه 1982 در شهر اوگلاوا \u200b\u200bدر لتونی متولد شد. پدر و مادر شومن وقتی او هنوز پسر بود طلاق گرفتند. تیمور از سن 12 سالگی با پدرش که سابقاً یک موتورسوار حرفه ای بود زندگی می کرد. والدین توجه زیادی به تربیت پسرش نداشتند ، بنابراین او در کودکی "خیابان" بزرگ شد.

تیمور سولوویف ، مجری تلویزیون ، عکسهای Yandex را تماشا کنید

"من به پدرم نقل مکان کردم ، و او ، مانند همه پدرها ، از من مراقبت خاصی نکرد - به این معنا که او به من آزادی زیادی داد. وقتی پسر به هیچ کاری مشغول نباشد ، بیرون می رود. بنابراین من رفتم ، ”در مصاحبه با OK می گوید! خود مجری تلویزیون.

تیمور از کودکی به لطف چنین تربیتی عادت داشت به خودش و اطرافیانش ثابت کند که ارزش زیادی دارد. این موفقیت آینده او را توضیح می دهد. در سال 1999 ، شومن آینده با مدرک روزنامه نگاری و ادبیات معاصر وارد دانشگاه ملی اودسا در دانشکده فلسفه شد. در آنجا او اولین قدمهای خود را روی صحنه برداشت و در تیم KVN "Pagans" بازی کرد.


مدل عکس تیمور سولوویف

در همان سال ، کار مدلینگ او آغاز شد. مشخصات صحیح صورت و قد (180 سانتی متر) به تیمور کمک می کند تا کاملاً در عکس ظاهر شود. به زودی سولوویوف به دنبال یک مدل مد و مدل عکس مورد توجه قرار گرفت: او در نمایش های مد در مسکو و سن پترزبورگ شرکت کرد ، برای مجلات مد بازی کرد.

تیمور سولوویف در تلویزیون

تیمور در سال 2004 با درجه عالی از دانشگاه فارغ التحصیل شد. بلافاصله پس از آن ، کانال تلویزیونی "گلاس" اودسا روزنامه نگار جوان را به پست مجری اخبار دعوت کرد. در عرض 3 ماه "Glas" به تیمور سولوویف اعتماد دارد تا نمایش جدیدی را - "شورای مردان" کارگردانی کند. یک ماه دیگر ، برنامه "FACE CONTROL" منتشر شد که نویسنده آن نیز تیمور است. برنامه های ایجاد شده توسط Solovyov به راحتی طرفداران خود را پیدا می کنند ، و او خود یک ستاره اوکراینی می شود.


تیمور سولوویف در کانال تلویزیونی "گلاس" اودسا

تیمور علاوه بر دانشگاه ، از مدرسه بازیگری "موفقیت" در اودسا و آکادمی فیلم نیویورک با تخصص "کارگردان فیلمهای بلند" فارغ التحصیل شد. در سال 2005 ، مجری برنامه به کانال تلویزیونی MTV-Russia در مسکو دعوت شد. سولوویف تا سال 2008 در آنجا کار کرد و سپس راهی کانال رقیب Muz-TV شد. تیمور در مدت حضور خود در MTV میزبان 8 برنامه بود ، از جمله کارهایی که خودش کارگردانی کرد - پروژه تلویزیونی پرونده شهری.


تیمور سولوویف پس از روی آوردن به Muz-TV به یک ستاره تبدیل می شود. وی میزبان محبوب ترین برنامه های این کانال بود - "مبل تختخواب شو" ، "اوربانیا" ، "خاطرات جشنواره موج جدید در جورمالا" ، "طرفدار مد" ، "خبر جدید". در سال 2008 تیمور سولوویف در تبلیغات شرکت مگافون بازی کرد. از سال 2009 ، تیمور نه تنها به تلویزیون ، بلکه به عنوان مجری رادیو تبدیل شده است. او به همراه اكاترینا گوردون نمایش خود را "صبح جسورانه" در کانال رادیویی Megapolis FM ایجاد كرد.


تیمور سولوویف ، کاتیا گوردون ، سرگئی روزانوف نگاه عکس

در سال 2011 ، تیمور سولوویف ابتدا خود را به عنوان بازیگر امتحان کرد. شومن در کمدی "باردار" به کارگردانی ساریک آندرهاسیان یک کامو را اجرا کرد. این فیلم دارای امتیازات کم و نقدهای منفی بود. بعداً خود تیمور گفت که استعداد بازیگری را در خود احساس نمی کند.


تیمور سولوویف جوانترین مجری برنامه صبح بخیر در شبکه یک است

پیروزی در رقابت برای نقش مجری برنامه صبح بخیر از شبکه یک در سال 2011 ، پیشرفت جدیدی در کار تیمور سولوویوف است. او به طور اتفاقی از انتخاب بازیگران مطلع شد و حتی امیدوار به پیروزی نبود. تیمور بدون انتظار برای نتیجه ، برای تحصیل در رشته کارگردانی به لس آنجلس پرواز کرد. اما تماسی از طرف اول باعث شد تا به روسیه برگردم. از سال 2012 ، تیمور همچنین میزبان یک برنامه سرگرمی "روز خوب!" در اولی

زندگی شخصی میزبان

تیمور سولوویف ترجیح می دهد زندگی شخصی خود را تبلیغ نكند. فقط مشخص است که او مدتها با آنا کاسترووا پیشرو ملاقات داشت. برای اولین بار آنا را روی صفحه تلویزیون دید و بلافاصله عاشق شد. او با قلاب یا کلاهبردار سعی کرد شماره تلفن او را پیدا کند ، و وقتی این کار را کرد ، مدتها و با پشتکار به دنبال لطف دختر بود.


نامزدی صورت گرفت و تیمور علنا \u200b\u200bآنا را به عنوان همسر آینده خود اعلام کرد. اما عروسی هرگز برگزار نشد. این ستاره دلیل جدایی آنها را توضیح داد:

"من و دوست دختر سابقم نامزد بودیم. اما در برهه ای از زمان ، هر دو فهمیدند كه نمی توانیم با هم باشیم و از هم جدا شدند. از آنجایی که ، یک خانواده ، ازدواج فقط یک اشتیاق نیست ، بلکه یک زندگی راحت در کنار هم است. علاوه بر احساسات زنده ، زندگی روزمره نیز وجود خواهد داشت - و در اینجا دوستی ، سازگاری ، راحتی مهم است. "


برای یک مجری تلویزیون ، نوع خاصی از دختران وجود ندارد ، زیبایی و پارامترها مهم نیستند. اما تیمور وقتی دختر سیگار می کشد خجالت می کشد. و او تقلب را قبول نمی کند.

"اگر زن دلبندتان شما را فریب می دهد ، این دلیل خوبی برای تفکر است. این اتفاق می افتد که یک شخص به سادگی "مال شما" نیست ، اما همچنین اتفاق می افتد که یک شخص زمین خورده است. البته ، من دوست ندارم با این وضعیت روبرو شوم ، زیرا این کار دشوار است ، اما کاملاً از نظر تئوری ، فکر می کنم بتوانم ببخشم. س isال این است که چگونه رابطه بیشتر رشد خواهد کرد: بخشیدن یک چیز است ، اما بیرون انداختن افکار بد از آن بسیار دشوارتر است. "


در سال 2015 ، مجری تلویزیون پدرخوانده شد. پدرخوانده پسر دوست نزدیک تیمور سولوویوف ، اسکندر است. مجری تلویزیون به دلیلی به عنوان پدرخوانده انتخاب شد. این او بود که والدین پسر را به یکدیگر معرفی کرد. تیمور خود اعتمادی را که به او نشان داده شد ، افتخار بزرگی می داند. تیمور سولوویف در مصاحبه ای اعلام کرد که قرار است پدرخوانده ای مثال زدنی برای ساشا شود: او دوست دارد ، به او هدیه می دهد و از همه لحاظ ممکن پدرخوانده خود را ناز می کند.

تیمور سولوویف اکنون

تیمور اکنون آزاد است. طبق مجله اینترنتی ماری کلر ، وی یکی از 24 خواستگار مطلوب در سال 2017 است. تهیه کنندگی و کارگردانی ، میزبانی رویدادها ، به عنوان ستاره مهمان در برنامه های تلویزیونی ظاهر می شود. او مجری برنامه "عصر بخیر!" و "صبح بخیر" با شریک زندگی و همکارم اولگا اوشاکوا در روز اول.


تیمور از جمله سرگرمی های مداوم او بوکس و بسکتبال است. از 2016-2017 ، 33.6 هزار مشترک زندگی تیمور سولوویوف را در اینستاگرام دنبال می کنند.

صبح بخیر ، عکس ، بیوگرافی و زندگی شخصی مجری تلویزیون ، تیمور سولوویوف ، را تماشا کنید (نمایش تلویزیونی) مانند هزاران نفر دیگر بصورت آنلاین در http: // site / بصورت رایگان و در تلفنهای همراه (دستگاهها) Android ، iPhone ، iPad ، Nokia (Symbian ^ 3) موجود است.
منبع بیوگرافی و زندگی شخصی تیمور سولوویوف https://24smi.org

زندگی شخصی تیمور سولوویف بعد از دعوت او به برنامه صبح بخیر در کانال یک تغییر کرد. او پیش از این به عنوان مجری تجربه داشت - تیمور در برخی از کانال های تلویزیونی موسیقی برنامه هایی را میزبانی می کرد ، اما می خواست به سطح جدیدی از حرفه خود برسد و موفق شد. او که به طور تصادفی در اول بازیگری فهمید ، او واقعاً امیدی به موفقیت نداشت ، آن را پشت سر گذاشت و به ایالات متحده پرواز کرد ، جایی که قصد داشت کارشناسی ویژه ای را بدست آورد ، اما تماس تلفنی از تلویزیون همه برنامه های او را تغییر داد ، و تیمور فکر می کند این موفقیت بزرگ او است.

در عکس - تیمور و آنا کاسترووا

کار در کانال اصلی تلویزیونی این کشور تیمور سولوویف را مجبور به تغییر تصویر کرد - او با شدت بیشتری لباس پوشیدن را شروع کرد و سبک اجرای برنامه با سبک اجرای برنامه های موسیقی متفاوت بود. با تشکر از کمک مجریان دیگر ، که او را به گرمی در تیم خود پذیرفتند ، او به سرعت از عهده کار برآمد. تیمور سولوویف دوست ندارد در مورد زندگی شخصی خود صحبت کند ، اما شناخته شده است که او رابطه عاشقانه ای با آنا کاسترووا ، مجری تلویزیون دارد. او می گوید که آنیا را ابتدا در تلویزیون دیدم و این عشق در نگاه اول بود. او همه دوستانش را به پای خود بلند کرد تا آنها بتوانند به شماره تلفن او کمک کنند ، اما جلب لطف آنا خیلی آسان نبود ، با این وجود تلاش های تیمور بی فایده نبود و قلب دختر به دست آمد. وی در مصاحبه ای اذعان کرد که به زودی تغییراتی در زندگی شخصی تیمور سولوویوف ایجاد می شود و او قصد دارد به یک مرد خانواده تبدیل شود.

تیمور سولوویف قبل از ورود به تلویزیون ، از دانشکده فلسفه دانشگاه ملی اودسا فارغ التحصیل شد. مچنیکوف ، و در طول تحصیلاتش به طور فعال در KVN شرکت کرد ، به عنوان سردبیر ، مروج باشگاه و حتی مدل کار کرد و در سال 2008 چهره مگافون شد. در پشت شانه های تیمور ، مدرسه تولید کنندگان تیمور بکامبتوف نیز قرار دارد.

او در سال 2000 به تلویزیون آمد - در ابتدا میزبان برنامه هایی در کانال های تلویزیونی اودسا بود ، و پس از انتقال به مسکو در سال 2005 ، میزبان MTV شد ، سپس به Muz-TV رفت و از سال 2009 ، همراه با Ekaterina Gordon ، او نمایش نویسنده خود "صبح جسورانه" را رهبری کرد. دوره ای وجود داشت که تیمور سولوویوف اصلاً برای زندگی شخصی خود وقت نداشت - او همزمان به هشت برنامه منجر شد ، اما بعد تصمیم گرفت بسیاری از آنها را رد کند ، زیرا متوجه شد که کار کردن با این همه کار غیرممکن است! اکنون زندگی او سنجیده تر شده و پر از برنامه هایی برای آینده است.

تیمور سولوویف برای تقریباً 18 سال تجربه تلویزیونی موفق شد چندین کانال تلویزیونی را تغییر دهد. اما طرفداران وفادار مدت هاست که مورد علاقه خود را از نزدیک مشاهده می کنند. آنها به زندگی شخصی یک بت علاقه مند هستند. آیا تیمور ازدواج کرده است ، که با او قرار ملاقات می گذارد ، آیا به زودی ازدواج خواهد کرد - ما در اینجا بیشتر خواهیم گفت.

دشوار است تصور کنید که چنین مرد خوش تیپی تنها بماند. با وجود رمان ها ، طرفداران زیادی ، سولوویف هنوز تنها یکی از آنها را ملاقات نکرده است. گرچه او تقریباً چند بار ازدواج کرد.

زندگی نامه ، زندگی شخصی

این مرد در فوریه 1982 در لتونی به دنیا آمد. پس از آن ، خانواده به اودسا نقل مکان کردند. تیمور از سن 12 سالگی با پدرش که یک موتورسوار سابق بود زندگی می کرد. پدر بیش از حد مشغول پسرش نبود و به او آزادی عمل کامل می داد. تیمور علی رغم عدم مراقبت والدین ، \u200b\u200bبه خوبی درس خواند و پس از پایان تحصیلات در مدرسه ، وارد دانشکده فلسفه دانشگاه شد.

در دانشگاه ، این فرد نه تنها اصول روزنامه نگاری و زبانشناسی را مطالعه کرد ، بلکه در تیم KVN نیز شرکت کرد. عوامل مدل به سرعت مرد جوان درخشان را مشاهده کردند. او شروع به نجس کردن در بیدار کرسی کرد ، تا برای انتشارات براق ظاهر شود.

علیرغم حجم زیاد کار ، سولوویوف در سال 2004 با درجه عالی از دانشگاه فارغ التحصیل شد. پس از آن دانشکده هنر نمایشی اودسا "موفقیت" ، آکادمی سینمای نیویورک (بخش کارگردانی).

تیمور پس از فارغ التحصیلی به عنوان مجری در یک کانال محلی استخدام شد. پس از 3 ماه کار ، پسر شروع به کارگردانی پروژه ها کرد. برنامه های خلاقانه کنترل چهره و شورای مردان با موفقیت همراه بود.

از سال 2008 ، سولوویف برای MTV کار کرد ، سپس برای MuzTV. مجری تلویزیون به سرعت محبوبیت پیدا کرد. برنامه های دارای بالاترین امتیاز وی:

  • اوربانیا
  • اخبار طرفداری؛
  • طرفدار مد ؛
  • مبل تختخواب شو؛
  • Daring Morning (با کاتیا گوردون) و دیگران.


در سال 2011 ، سولوویف در کانال یک انتخاب شد و مجری تلویزیون برنامه صبح بخیر شد. به خاطر این کار ، آن مرد حتی کلاس های بازیگری را در لس آنجلس کنار گذاشت. یک سال بعد به او پیشنهاد شد مجری برنامه Good Day شود.

از سال 2018 ، بلبل ستاره های تحت هیپنوتیزم را از کانال یک پخش می کند.

تیمور سولوویف پیشرو چند سال دارد

تیمور سولوویف ، مجری تلویزیون - همجنسگرا

با توجه به اینکه این مرد هنوز ازدواج نکرده است ، آنها در مورد گرایش جنسی غیر سنتی او صحبت می کنند. در همین حال ، تیمور چندین رمان را تجربه کرده است. بنابراین ، هیچ دلیلی وجود ندارد که او را همجنسگرا بدانیم.

همسر و بچه ها


در حال حاضر ، وضعیت یک مرد آزاد است. در مصاحبه اخیر وی گفت که هر دختری فرصت دارد قلب او را بدست آورد. اما او انکار نمی کند که هر سال یافتن نیمی از او برای او دشوارتر می شود: "هرچه پیرتر می شوید ، توهمات کمتری باقی می ماند ، شما شروع می کنید به هوشیاری به مسائل نگاه کنید."

پدرخوانده تیمور سولوویف

در سال 2015 ، مجری پدرخوانده پسر یک دوست نزدیک ، الکساندر شد.

ستاره صفحه نمایش به یک دلیل انتخاب شد. این تیمور بود که در یک زمان والدین پسر را معرفی کرد.

مجری تلویزیون افتخار می کند که چنین اعتماد شده است. او قول می دهد پدرخوانده خوبی برای ساشا باشد ، از پسر مراقبت می کند ، با مشاوره کمک می کند و او را با هدیه خراب می کند.

تیمور سولوویف و آنا کاسترووا


مجری تلویزیون در همه مواردی که به زندگی شخصی او مربوط می شود رازدار است. بنابراین ، اطلاعات کمی در مورد رمان های او وجود دارد. مدتی با آنا کاسترووا ، مجری برنامه نیز ملاقات کرد.

تیمور دختر را روی صفحه تلویزیون دید و بدون حافظه عاشق شد. من از طریق آشنایان مشترک به شماره تلفن او پی بردم ، مدتها تماس گرفتم و محل را جستجو کردم.

آنها زندگی مشترک را آغاز کردند و حتی نامزد کردند. تیمور در همه جا از آنا به عنوان همسر آینده اش صحبت می کرد. اما مشکلی پیش آمد عروسی اتفاق نیفتاد ، بچه ها از هم جدا شدند.

سولوویف درباره خرابی رابطه اظهار داشت: «من و آنا نامزد بودیم. اما یک روز ، هر دو فهمیدند که ما در راه نیستیم و از هم جدا شدند. هنوز ازدواج و خانواده بر اساس همان اشتیاق بنا نشده اند. مهم است که در کنار هم راحت زندگی کنیم. احساسات زنده زندگی روزمره را به دنبال خواهد داشت. در اینجا بدون دوستی و درک متقابل نمی توانید کار کنید. "

مارینا کیم و سولوویف: یک رمان



این دختر یکی از مجری ترین برنامه های تلویزیونی روسیه محسوب می شود. از سال 2014 ، او به همراه سولوویف میزبان برنامه صبح بخیر بودند. بسیاری رمان را به آنها نسبت می دادند. با این حال ، هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم آنها زن و شوهر هستند.

این واقعیت که هر دو مجری تلویزیون عجله ای ندارند که جزئیات زندگی شخصی خود را با مردم در میان بگذارند ، به آتش شایعات نیز دامن می زند. مارینا کیم ازدواج نکرده است. در سال 2014 ، وی توسط برت راتنر کارگردان و تهیه کننده فیلم آمریکایی دختری به نام برایانا به دنیا آورد. در سال 2016 ، این زن دختر دوم به نام دارینا داشت.

سوتلانا زینالوا و سولوویف دیدار می کنند

مجری دیگر برنامه صبح بخیر روابط دوستانه قوی با این هنرمند دارد. سوتلانا زینالوا از سال 2011 پخش می شود.

وی تا سال 2012 با مدیر برنامه سابق رادیو ماکسیمم الکسی گلازاتوف ازدواج کرد. از این ازدواج ، این زوج صاحب یک دختر به نام الکساندر می شوند. این دختر از اوتیسم بیمار است و این دلیل طلاق بود.


در سال 2018 ، سوتلانا دختر دوم خود را از همسر معمولی خود دیمیتری به دنیا آورد. او چندین سال از زن کوچکتر است و از ازدواج اول با دخترش کنار می آید.

سولوویف و ایوا آندروئایت از هم جدا شدند

بیش از یک سال مجری تلویزیون با بازیگر نقش اول زن در سریال "پری دریایی" ملاقات کرد. این Ieva Andreevaite است. سال گذشته ، این زوج عاشق با هم به لیتوانی سفر کردند و از آنجا عکس های عاشقانه خود را به شبکه ارسال کردند.

تیمور اعتراف كرد كه او حتی از دختر خواستگاری كرده و او او را پذیرفته است. همه چیز به عروسی رفت. تاریخ عروسی حداکثر تا پاییز 2018 انتخاب شد.


اما اخیراً اطلاعاتی در رابطه با جدایی این زوج در شبکه ظاهر شد. در مصاحبه اخیر ، ایوا اعتراف کرد که این شکاف نهایی است. اما او ناراحت نیست ، اما از نظر فلسفی وضعیت را درک می کند.

تیمور سولوویف و همسرش - عکس های مشترک

این مجری تلویزیون ادعا می کند مدتهاست که برای زندگی خانوادگی و روابط جدی آماده است. او خواب كودكی را می بیند و اطمینان دارد كه پدر خوبی و ملاحظه كننده خواهد بود.

تجربه گذشته می تواند به رابطه بعدی تیمور کمک کند. باید امیدوار بود که به زودی او سرانجام با زنی ملاقات کند که با آن یک خانواده مستحکم ایجاد خواهد کرد.


هنگام نگاه کردن تیمور سولوویوف(33) - بدون اغراق - قلب متوقف می شود! بلافاصله تمایل به سحر بیدار شدن برای روشن کردن برنامه وجود دارد "صبح بخیر" در کانال یک ببینید و ببینید به خاطر چنین مردی ، شما می خواهید هر روز بهتر شوید: کتاب بخوانید ، در باشگاه ثبت نام کنید و همه کارهای ممکن را انجام دهید تا او در کنار شما باشد. خلاصه عاشق شدیم! تیمور سولوویف ، مجری مشهور تلویزیون در یک مصاحبه اختصاصی گفت PEOPLETALK در مورد اینکه چگونه سرنوشت او را به یک استودیوی تلویزیونی آورده است ، چرا او به بوکس نیاز دارد و از نظر او عشق چیست. مطمئن هستیم که شما هم آن را دوست خواهید داشت! از کودکی آرزو داشتم راننده کامیون شوم.

من بارها فیلم آمریکایی "کاروان" را تماشا کردم و تصور کردم که چگونه یک کامیون بزرگ رانندگی می کنم. سپس ، به طور طبیعی ، علایق تغییر کردند. من هیچ وقت دوست نداشتم محبوب شوم ، حتی هیچ وقت به آن فکر نکردم. زندگی به گونه ای تمام وقت من را تحت فشار قرار می داد: من در برخی از نمایش های آماتور شرکت کردم ، در یک گروه رقصیدم ، دائماً به مسابقات خواندن اعزام می شدم ، اما هرگز فکر نمی کردم که می خواهم مشهور شوم ، چه رسد به یک مجری تلویزیون. پس از آن هنوز مرسوم ، مد روز نبود ، کشور ما اتحاد جماهیر شوروی نامیده می شد ، و حرفه ها ساده تر بودند. قبلاً در م instسسه ، من به طور اتفاقی حرفه یک مجری تلویزیون را پیدا کردم و این مسیر را طی کردم. من همیشه به علوم انسانی گرایش داشته ام، هرگز ریاضی را دوست نداشتم. بنابراین ، دانشکده فلسفه را انتخاب کردم. پس از فارغ التحصیلی ، من یک سال در کار کردم اودسادر تلویزیون ، او در آنجا به همه چیز دست یافت ، تهیه کننده برنامه های مد ، نمایش ها ، انواع ارائه ها شد. اما من همیشه دوست داشتم به یک شهر بزرگ بروم که فرصت های بیشتری در آن وجود دارد.ظاهراً این یک تماس خون بود ، زیرا ریشه خانواده من در مسکو است. پدربزرگ من یک مسکووی بومی است ، اما در سن 16 سالگی به اودسا نقل مکان کرد ، وارد مدرسه عالی نیروی دریایی شد و کاپیتان شد.

کلاه های هودی و شلوار - Asos

من خودم بلیط خریدم و به کاستینگ آمدم "MTV Vj شوید"که از همه شهرها عبور کرد از روسیه... که در مسکو من کسی نداشتم من به نیمه نهایی دعوت شدم و از من خواستم شش ماه دیگر بیایم. من گفتم: "اگر الان مرا نگیرید ، سپس برای کار به کانال MUZ-TV خواهم رفت ، زیرا آنها در آنجا منتظر من هستند". به طور طبیعی ، من دروغ گفتم ، زیرا هیچ کس در هر جایی منتظر من بود. آنها از جسارت من تعجب کردند و مرا استخدام کردند. بعد از اولین پیش پرداخت ، من یک آپارتمان اجاره کردم شمال بوتوو. مسکو مرا آزمایش کرد.هنگامی که من اینجا رانندگی می کردم ، به نظر می رسید که اکنون زندگی به سادگی در مقابل من قرار خواهد گرفت: مجلات ، مهمانی های سکولار ، اما همه چیز کاملاً برعکس بود. می توانم بگویم که دوره سازگاری من هفت سال به طول انجامید ، تا لحظه ای که دوستان ، شرکت خودم ، اعتماد به نفس در آینده و حرفه من ظاهر شدند. سپس اینگونه بود: امروز ممکن است پول داشته باشم ، اما فردا ممکن است به اندازه کافی برای مترو یا برخی از ارزانترین غذاها نباشم... خیلی سخت بود. اما اکنون من از همه چیز سپاسگزارم ، زیرا این باعث خفیف شدن شخصیت من شده است ، من به عنوان یک شخص مرد شده ام. بعد از اودسا ، زادگاه چنین گرم و زادگاهی که همه شما را می شناسند ، یک آزمایش بسیار جدی بود. اشتیاق برای رها کردن همه چیز و بازگشت به خانه هر روز بود. تنها چیزی که مرا متوقف کرد این بود که توانایی بازگشت به اودسا را \u200b\u200bندارم ، زیرا برای من این یک ضرر بدون ابهام بود: من قصد داشتم مسکو را فتح کنم. چاره ای نداشتم که یک قدم به عقب بردارم.

تاپ و شلوار ، همه - Asos پدرم همیشه آزادی خاصی به من می داد.

او هرگز مانع کاری من نشد. از سن 12 سالگی با او بزرگ شدم ، نه با مادرم. مادر همیشه از من حمایت می کرد ، البته از راه دور. پدر و مادر من طلاق گرفته اند: مادرم در ریگا زندگی می کند ، پدر من در اودسا زندگی می کند. آنها همیشه از من حمایت کرده اند و البته الان به من افتخار می کنند. شاید اینها کلمات خیلی بلند هستند ، اما من خودم به همه چیز رسیدم، بدون هیچ گونه نزدیکی. و این عالی است. محبوبیت امتیازات خوبی دارد. مردم در برخی موارد سریعتر به شما اعتماد می کنند ، زیرا به نظر می رسد که شما را از قبل می شناسند. من با دوستانم خوش شانس بودم. من تعداد کمی از آنها را دارم ، اما بسیار خوب ، قابل اعتماد هستند ، به تعبیری بازتابی از من در برخی جنبه ها هستند. اتفاقاً ، همه آنها مسکویت نیستند. من تحلیل می کنم و به این نتیجه می رسم که تازه واردان من را بهتر درک می کنند. به نظر من دوست نیست با من دوست باشی ، چون ذاتی تکانشی دارم: من اغلب در مورد احساسات ادامه می دهم... من می توانم زودرنج باشم ، اما در عین حال بسیار راحت باشم. من می توانم همه چیز را به افرادی که با آنها ارتباط دارم هدیه کنم - این هم به گرمی مادی و هم به معنوی مربوط می شود.

زن و مرد نمی توانند دوست باشند، اینها موجودات مختلفی هستند ، آنها علایق مختلف ، عملکرد طبیعی دارند. من می توانم با یک دختر ارتباط برقرار کنم ، اما ، به عنوان یک قاعده ، این زنی است که چیزی با او داشته ام یا شاید هم باشم. انسان حیوان اجتماعی است و من نیز از این قاعده مستثنی نیستم ، بنابراین ، افکار عمومی تا حدودی برای من مهم استاما من گروگان این نیستم. دوست ندارم مورد انتقاد قرار بگیرم. اما من برای شنیدن از تمام توان و منابع داخلی خود استفاده می کنم. همچنین مهم است که چه کسی از شما انتقاد می کند ، من فقط به افرادی که برای من معتبر و دوستان نزدیک هستند گوش می دهم. افراد معمولاً به بوکس می آیند که به نوعی درد درونی دارند و یا تمایل به جنگیدن دارند ، تا برای چیزی جنگ کنند. من از بچگی در 14 سالگی با بوکس درگیر بودم. کم و بیش جدی ، وقتی که به مسکو نقل مکان کردم ، تمرین را شروع کردم. چون در پایتخت برای من سخت بود و بوکس تنها راه فروش شد: من به سالن بدنسازی آمدم و همه چیز را فراموش کردم.
جلیقه فیلیپ پلین بوکس دین من است ، یک مسیر بی پایان برای خودسازی ، خودسازی است

و برای من این حتی تمرین جسمی نیست ، بلکه معنوی است. خودم را پاک می کنم ، ترس از بین می رود ، همه چیز به جای خود برمی گردد ، غرور و وسوسه ها از بین می رود. از آنجا که مدتهاست این کار را انجام می دهم ، تمایل داشتم مسابقات خودم را ایجاد کنم "افسانه"... و اکنون ما با تبلیغات چچنی قرارداد بسته ایم "نمایش اخمت فیت"... و تیم ما مهمترین اتفاقات را برای او رقم می زند. بنابراین ، من زمان زیادی را در آنجا می گذرانم گروزنی... همه فیلم هایی که در مسابقات می گیریم توسط من کارگردانی می شوند. این تولید من ، تیم من است. در آینده ، من واقعاً می خواهم یک فیلم بسازم.

من هراس خاصی ندارم. من طرفدار فرار از ترس نیستم ، اگر از چیزی می ترسم ، برعکس ، به سمت آن می روم ، می خواهم آن را زندگی کنم ، آن را تجربه کنم. من انتقام جوی نیستم و قادر به بخشش حتی خیانت هستم.این بدان معنا نیست که پس از آن به ارتباط خود با شخص ادامه می دهم ، اما هیچ شروری را نیز جلوی خود را نخواهم گرفت ، من از شر احساسات منفی خلاص می شوم. اگر با من بنشینید ، صحبت کنید ، من می توانم گوش دهم و درک کنم. اصلاً مردان بسیار آسیب پذیرتر از زنان هستندذاتاً اینگونه است: تجربه وقفه بسیار دشوارتر است. من احساساتی هستم. کودکان کوچک و داستان های عاشقانه می توانند مرا تحت تأثیر قرار دهند. من احتمالاً هیچ تغییری در زندگی ام ایجاد نمی کنم. در برخی از لحظات دشوار بود ، اما من می دانم که به لطف این تجربه بهتر شدم. دوست ندارم ناامید شومهنگامی که شما یک تصویر خاص را ترسیم می کنید ، و این شخص سپس خود را به روشی غیرمنتظره نشان می دهد و معلوم می شود که آن چیزی نیست که فکر می کردید است.
من عاشق بودن را دوست دارم، برای تجربه این احساسات عاشقانه هنگامی که به شخصی علاقه دارید ، می خواهید او را ببینید ، پیام بنویسید. برای همه ، جنون چیز دیگری است. برای برخی ، این است که با چتر نجات در بالکن فرود بیایید ، اما برای دیگران ، این فقط شناخت احساسات شماست. وقتی جوانتر بودم کارهای دیوانه واری انجام می دادم: فقط برای دیدن شخصی می توانستم سوار هواپیما ، اتوبوس ، قطار شوم. بعضی از کلاسیک ها این حرف را زدند ظاهر نه تنها یک چهره زیبا است ، بلکه یک توصیه قبلی است... من متقاعد شده ام که حتی اگر ظاهر متفاوتی داشته باشم ، هسته درونی و شخصیت من یکسان باقی می ماند ، با دختران همان موفقیت را خواهم داشت ، زیرا جایی در داخل است: اعتماد به نفس ، این که تو هستی - می توانی ، شما به چیزی ارزش دارید فهمیدم که دختران ، حتی در مدرسه ، مرا دوست دارند.یادم می آید وقتی کلاس دوم دبستان بودم دختران دبیرستانی مرا در راهرو گرفتند و بوسیدند. فکر می کنم این اثر در شکل گیری شخصیت من اثر گذاشت. ( می خندد.) مطمئن، دخترانی بودند که من را دوست نداشتند ، من اتفاقاً عشق ناخوشایندی را تجربه کردم، خیانت ، مانند همه افراد عادی. پرتاب شدم ، پرتاب شدم - همه اینها زندگی است. افراد متناسب با یکدیگر هستند یا نه ، و این به ظاهر بستگی ندارد. برعکس ، گاهی اوقات ظاهر می تواند گیج کننده باشد: به عنوان مثال ، یک دختر فکر می کند که عاشق شماست ، به عنوان مثال ، شما ناز هستید و در تلویزیون کار می کنید ، اما مدتی می گذرد ، و او متوجه می شود که اینها نیستند همان احساسات
اگر زن دلبندتان شما را فریب می دهد ، این دلیل خوبی برای تفکر است.این اتفاق می افتد که یک شخص به سادگی "مال شما" نیست ، اما همچنین اتفاق می افتد که یک شخص زمین خورده است. البته ، من دوست ندارم با این وضعیت روبرو شوم ، زیرا این کار دشوار است ، اما کاملاً از نظر تئوری ، فکر می کنم بتوانم ببخشم. س Theال این است که چگونه رابطه در آینده ایجاد می شود: بخشیدن یک چیز است ، اما بیرون انداختن افکار بد بسیار دشوارتر است. به نگاه ها توجه می کنم. نیازی نیست که به نوعی زیبایی متعارف باشد: موهای بلند ، تیره و آبی ، یا موهای بلوند و چشم های قهوه ای. به هر حال ، همیشه اتفاق می افتاد که بسیاری از عزیزان من از نظر ظاهری کاملاً مخالف بودند. نکته اصلی نوعی جذابیت درونی است. من هیچ تابویی ندارم ، اگر عاشق باشم آماده ام بسیاری از چیزها را تحمل کنم.اما به عنوان مثال ، من دوست ندارم که دختری سیگار بکشد ، بلافاصله من را نگران می کند. اما به طور کلی ، من به برخی از چیزهای عمیق تر توجه می کنم: مهربانی ، توانایی دوست بودن ، زنانه بودن ، به طوری که احساس گرما ، حمایت و عادت ها همه سودآور است.
جنسیت - این در احساس درونی فرد نسبت به خودش است: در یک نگاه ، لبخند ، انرژی ، در نوعی مایعات که از بدن خارج می شوند ، در بو. خواستگاری همیشه با یک عروسی خاتمه نمی یابد ؛ عروسی همیشه با یک زندگی طولانی مشترک به پایان نمی رسد.همه چیز به موقعیت بستگی دارد. من و دوست دختر سابقم (آنا کاسترووا ، مجری تلویزیون ورزشی. - تقریباً ویرایش شده.) نامزد شده ایم. اما در هر برهه ای ، هر دو فهمیدند که نمی توانیم با هم باشیم و از هم جدا شدند. چون بالاخره یک خانواده ، ازدواج فقط یک اشتیاق نیست ، بلکه یک زندگی راحت در کنار هم است. علاوه بر احساسات روشن ، زندگی روزمره نیز وجود خواهد داشت - و در اینجا دوستی ، سازگاری ، راحتی مهم هستند. عشق آرزوی خوشبختی فرد است.وقتی کمتر به خود فکر می کنید و بیشتر به این فکر می کنید که فردی که در کنار شماست چقدر خوب است. و شخص مقابل شما نیز همین فکر را می کند. با افزایش سن ، یافتن شخص "خود" دشوارتر است ، زیرا توانایی مجذوب شدن را از دست می دهید. شما یک چیزهایی را یک باره می بینید. و به عنوان مثال ، در سن 20 سالگی می توانید عاشق شوید ، شروع به معاشرت کنید و تنها پس از شش ماه یا یک سال متوجه می شوید که این شخص "مال شما نیست".
یک دختر باید زیبا ، جذاب و سکسی باشد.وقتی شخصی صادقانه سعی می کند کاری برای شما انجام دهد واقعاً مرا لمس می کند. به عنوان مثال ، او پیشنهاد می کند شام شما را بپزد - حتی در این سطح. این قصد درونی ، تمایل شما به احساس خوب ، راحت بودن ، برای من بسیار مهم است. من هرگز در شناختن یک دختر مشکلی نداشته ام. اگر مثلاً وارد رستوران یا فروشگاه می شوید و روحیه خوبی دارید ، چرا از دختر تعارف نمی کنید؟ یک جمله بسیار خوب پدرم یک بار گفت: ”من یکی از مصاحبه های شما را خواندم که در آن می گویید عاشق دستیابی به زنان هستید. باور کنید وقتی بزرگسالان متناسب با یکدیگر دیدار می کنند ، به نتیجه نمی رسند ، آنها همگرایی می کنند. " من معتقدم مردم باید همگرا شوند. و شما باید در کار به موفقیت برسید.

من خرید رفتن را دوست ندارم ، این انرژی زیادی از من می گیرد. اگر به فروشگاه بروم ، دقیقاً می دانم چه چیزی برای خرید نیاز دارم. من فرم خودم را دنبال می کنم، من به طور مداوم به ورزش می پردازم ، هنوز موهایم را کوتاه می کنم - احتمالاً دیگر تأثیری در ظاهر خود ندارم. دوست دارم ریسک کنم... من یک ماجراجو هستم من کلمه "نه" را نمی دانم. و اگر چیزی می خواهم ، همیشه به آخر می روم ، و از هیچ کاری بی اعتنایی نمی کنم. من مدتهاست که بچه می خواهم و برای یک خانواده کاملا آماده هستم. خوشبختی سالم بودن و سلامتی عزیزانتان است، و هر چیز دیگری را می توان با تلاش خود به دست آورد: جسمی ، خلاق ، حرفه ای و معنوی.


2021
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان