04.02.2021

روزنامه نگار معروف andrei ivanovich kolesnikov. "اکنون پوتین در یک کشور سلطنتی تمام عیار است": خبرنگار ویژه كومرسانت و "زندگینامه نویس" رئیس جمهور آندری كولسنیكف درباره سانسور ، ناوالنی و راز زندگی شخصی پوتین روزنامه نگار آندری ایوانوویچ كولسنیكف آخرین مقالات


در 27 نوامبر ، ولادیمیر پوتین ، رئیس جمهور روسیه جوایز دولتی را به افرادی که شایسته آن بودند در کرملین اهدا کرد. آندره كولسنيكف ، خبرنگار ويژه كومرسانت ، كه سزاوار نوشتن در اين زمينه است ، آندري كولسنيكف ، سردبير آرپ ، توجه خود را به اين واقعيت جلب مي كند كه تا كنون رئيس جمهور روسيه با ارائه جوايز ، به مخاطبان هشدار نداده است فرد کل کشور است ، که همه آنها و ما منتظر هستیم بسیار دشوارتر از قبل.

بدون تردید ، برخی از افراد قبل از اعطای این جایزه به خودشان توجه داشتند ، نه بیشتر از آنچه باید ، بلکه هنوز هم بیشتر از دیگران قصد داشتند. و البته بالاتر از همه ، لو لوشچنکو ، که اکنون مقابل دوربین یکی از کانال های فدرال ایستاده بود و با صدای بلند برای او فکر می کرد:

و آیا من در زندگی ام کارهای زیادی برای دریافت چنین جایزه بزرگی انجام داده ام (او شایسته نشان افتخار وطن ، درجه 1 بود - A.K.)؟ بله ، ما سخت کار کردیم ، کار کردیم!

شاید چهره خبرنگار کانال در آن لحظه نوعی سردرگمی را نشان دهد ، بنابراین لو لوشچنکو تصمیم گرفت که روشن کند:

در ارتش!

شاید حتی این را بگویم: آنها ترانه های من هستند ، ترانه های من! آنها مانند نقاط عطف هستند ، مانند صفحات هستند ...

او کمی بیشتر فکر کرد و کار خود را با احساس موفقیت تمام کرد و سرانجام خود را متقاعد کرد:

بله ، ظاهرا من لیاقتش را دارم!

البته ، آهنگ او درباره روز پیروزی شایسته یک داستان خاص بود:

من از سال 1975 آن را می خوانم! تو میتوانی تصور کنی؟!

به نظر می رسد مشکل در اینجا این بود:

و هر وقت مجبورید این کار را صادقانه انجام دهید!

بله ، به یک معنا ، لو لشچنکو فقط می توانست همدردی کند.

لو لوشچنکو در پاسخ به س questionsالات ترسو من گفت که اولین جوایز دولتی را زیر نظر لئونید ایلیچ برژنف دریافت کرد. بنابراین ، نشان دوستی بعد از بازی های المپیک -80 برای آهنگی درباره میشا به او اعطا شد ... بله ، این زمانی است که "در سکوها ساکتتر می شود ..."

من به پخموتوا آمدم ، او گفت که آهنگی وجود دارد ، اما ، Lyova ، کی و کجا صدا می کند - من نمی دانم ، و اینکه آیا صدا می شود ... من یک یا دو بار ضبط کردم ... بنابراین ، من فکر کنید ، بله ، یک آهنگ کاربردی ... بعد از من تاتیانا آنتسیفروا وجود دارد و گروه "Samotsvety" ضبط شده است. و کارگردان تومانوف ، یک مرد خوب ، نسخه ای ساخت تا صدای من غالب شود ... پس شما می دانید ...

باید بگویم که به نظر می رسید اکنون لو لشچنکو ، با بیان این داستان ، فردی کاملاً انسانی است. او چیزی اختراع نکرد و به هیچ چیز افتخار نمی کرد ، اما به سادگی با خوشحالی به یاد آورد که چگونه زندگی کرده و اتفاقاً برنده هم شده است. و چگونه این لئونید برژنف نبود که حکم را به او ارائه داد ، زیرا دبیرکل ، البته ، فقط فضانوردان را ارج نهاد و حالا چه کسی این کار را انجام می دهد؟ به درستی.

و از آن زمان ، لو لشچنکو چیزهای بیشتری دریافت کرده است ، از جمله نشان افتخار وطن و درجه های IV ، III و II (بدون آنها ، اولین بار داده نمی شود) ، و اکنون او به اصلی رسیده است.

اکنون تنها دریافت نشان مقدس آندرو اول خوانده می شود ، - صادقانه بگویم ، من با همدردی به او گفتم (از جمله سنت اندرو تماس گیرنده اول).

نه تنها ، - لو لشچنکو به طور غیر منتظره ای قاطعانه من را اصلاح کرد - و قهرمان کار سوسیالیست؟

من می خواستم به او بگویم که مدتی است که کار سوسیالیست داده نشده است ، اما این خیلی ظالمانه است. در پایان ، آنها فقط قهرمان کار را می دهند.

اصلی ترین چیز ، - لو لشچنکو به طور غیر منتظره ای گفت ، - زندگی نمی کنم تا زمانی را ببینم که برایت مهم نیست چه چیزی می دهند.

و همدردی من با لو لوشچنکو ، که با همه نشانه ها بسیار متفاوت بود ، حتی بیشتر شد ، و او قبلاً در مورد رسول گامزاتوف صحبت کرد ، که به نظر می رسد ، در زمان اتحاد جماهیر شوروی ، کاملاً همه چیز را دریافت کرده است ، اما وقتی از او س whatال شد چه چیزی هنوز باقی مانده است صادقانه اعتراف کرد:

پست و تلگراف.

و تمام همان رسول گامزاتوف را لوو لشچنکو بخاطر عبارتی که خطاب به مردم عادی است که حداقل یک بار در مسیر زندگی او (یا فقط در خیابان) ملاقات کرده اند به یاد می آورد: "دفعه بعد که مرا می بینید ، وانمود نکنید که من را نمی شناسم! "

من نیز ، ظاهراً ، لو لوشچنکو ، در این بیانیه تمام قدرت کنایه از خود ، سخاوت و بخشش فرزند بزرگ مردم شوروی را نسبت به فرزندانش احساس کردم.

گوینده ایگور کیریلوف به من گفت که امروز حکم دوستی را دریافت می کند.

دوستان! - او حتی فریاد زد ، یا بهتر بگویم ، کلمه را تلاوت کرد. این برای ایگور کیریلوف معنای زیادی داشت.

من صادقانه به او گفتم که او شایسته چیزی مطمئنا است.

خوب ، یعنی چه شما لیاقت دارید؟ ..- ایگور کیریلوف بلافاصله شک کرد .- یا شاید او این کار را نکرد. او فقط برای کشور کار می کرد. و در آن ، و در این ...

من ، البته ، بلافاصله محتاط شدم. از کدام کشور صحبت می کردید؟ تابعیت دوتایی؟ .. من به آن فکر نمی کنم ... چیز دیگری؟

بله ، معلوم شد چیز دیگری است. به موقع فهمیدم که منظور گوینده احتمالاً اتحاد جماهیر شوروی و روسیه است. و اینطور شد.

و سپس کدام یک را بیشتر دوست دارید؟ - جرات کردم از او بپرسم.

اما کسی که جوانان در همه جا عزیز داشته باشند ، پیرمردها در همه جا مورد احترام هستند! - ایگور کیریلوف ناگهان گریه کرد ، اما حتی اگر با زیر و بم صحبت می کرد ، این صدای نیمه عالی در زیر قوس های سالن ساختمان اول کاخ کرملین مانند زنگ خطر رستاخیز ، و صدای نیمه دوم - مانند او صدای زنگ. بنابراین وی توسط شخصی اعطا شد که حتی قبل از ولادیمیر پوتین نیز بی تفاوت نبود و توانست ، ما باید حقش را به او بدهیم تا از آن استفاده کند.

والریا ، خواننده ، نشان دوستی اقوام را دریافت کرد و یکی از هنرمندان بزرگ را به یاد آورد که چندی پیش ، در هشتادمین سالگرد تولدش متوجه شد چیزی به او تحویل داده نشده است و ناراحت بود. او به او گفت: "این ساده است ،" من فکر می کنم شما همه چیز را دارید. چیزی برای تحویل دادن وجود ندارد. " آنها نشستند ، یک بار دیگر با احتیاط همه چیز را شمردند و سرانجام متقاعد شدند: در واقع ، هرچه می توانستند ، آنها از قبل و از داخل و خارج به او داده بودند. اما بعداً گفت كه حال و هوا از این بالا نمی رود.

علاوه بر این ، والریا ، در پاسخ به س myال من در مورد آخرین وقایع در اوکراین ، به یاد آورد که او به نوعی در لیست "صلح ساز" قرار گرفت و از آن زمان در اوکراین نبود ، اما اگر او به آنجا نمی رسید ، هرگز نمی رفت :

می دانید ، اینگونه از یوری آنتونوف س askedال شد که چرا به اوکراین نمی رود ، اگرچه در هیچ لیست نیست ، و او ، بدون تردید ، پاسخ داد: "خوب ، من نمی خواهم اسیر جنگ باشم." والریا به من اطمینان داد که همه افراد با حسن نیت ، و بیشتر آنها در سالن هستند ، اکنون نیز چنین فکر کنید.

الكساندر زبروف اعتراف كرد كه 57 سال است كه در تئاتر كار می كند ، "و این خوشایند است كه شما را فراموش نكرده اند."

بنابراین شما در کسی تأثیر گذاشتید! - وی با احتمال بالایی پیشنهاد داد - اما ، می دانید ، این چیزی نیست که باید برای آن تلاش کنیم. کاملاً به این مورد نیست.

خودم را گرفتم که امروز واقعاً بسیاری از افراد با حسن نیت در سالن حضور دارند. از این گذشته ، فقط یک فرد خوب می تواند استدلال کند.

اما چرا؟ - پرسیدم و واقعاً علاقه مند شدم.

اما چگونه؟ - از الكساندر زبروف پرسید - ما باید بازی كنیم. هم در تئاتر و هم در سینما. بالاخره یک بار بود. فیلم سینما. و حالا نمی گویم کسی در حال ساخت فیلم است. یا نمی توانند خود را ثابت کنند ، یا به آنها داده نمی شود ، یا آنها برای اثبات خود مدام به دنبال پول هستند. و روح انسان کجاست؟! قلب کجاست ، از شما می پرسم! هنرمند در روح و قلب خود جمع می شود و اگر ندهد - این دردسر است!

مونولوگ بدون اغراق یک موفقیت بود.

به طور کلی ، - الکساندر زبروف به پایان رسید ، - سعی می کنم در فیلم ها بازی نکنم - درست است ، اکنون من در حال کار با یک کارگردان هستم. من اسم او را نمی گویم اما من با او فیلمبرداری می کنم. چون من هم بوریس گودونوف و هم کنیاز را با او در تئاتر کار کردم ، روگوژین بازی کرد ... بنابراین من همچنین می توانم در سریال با او بازی کنم.

الكساندر زبروئف قبلاً بیش از حد گفته است كه حتی من هم نمی توانم بفهمم كه ما در مورد كنستانتین بوگومولوف صحبت می كنیم.

خوب ، بله ، به نظر می رسد هر دو خوش شانس هستند.

ولادیمیر پوتین طولی نکشید. برندگان زیادی وجود داشتند و این بار همه به دلایلی سعی در صحبت کردن داشتند. من متوجه شدم که این در واقع یک گلوله برفی است. به عنوان مثال کافی است که در برابر دریافت کنندگان اول سکوت کنید ، سپس به دلایلی نسبت به نفر دوم - و بقیه ترجیح می دهند جایزه خود را دریافت کنند و به جای خود بازگردند. اما اگر او به تنهایی شروع کرد - به نظر می رسد همه ، و بقیه فکر می کنند که اکنون آنها قطعاً باید چیزی را منتقل کنند. با این وجود ، انصافاً برای بعضی اتفاق می افتد که چه بگویم.

کیهان نورد سرگئی ریژیکوف ، یک بار که به مدار صعود کرده بود ، ظاهراً خیلی نزدیک به خدا بود و اکنون ، اگر اشتباه نکنم ، او همیشه با او در ارتباط است ، که ، اتفاقا ، خسته نمی شود با تاکید بر:

به لطف خدا ، من ، یک پسر ساده از یک خانواده معمولی ، خوش شانس بودم که رویاهای کودکی خود را برآورده کردم - برای خدمت در نیروی هوایی ، انجام پرواز طولانی به عنوان بخشی از سفر به ایستگاه فضایی بین المللی ... و برای خودم من این را پیشرفتی برای کار شایسته بیشتر به نفع میهن و برای جلال خدا می دانم.

رئیس جمهور م Instituteسسه کورچاتوف ، میخائیل کووالچوک ، اسرار دولتی را با سهولت معمول خود فاش کرد:

م Instituteسسه کورچاتوف در ابتدا برای اجرای یک پروژه اتمی ، دقیق تر ، ایجاد سلاح هسته ای بوجود آمد. و باید بگویم که این کار در کمترین زمان ممکن حل شد!

آنها تاکنون مبهم تر درباره اهداف ایجاد موسسه کورچاتوف صحبت می کردند. و طبق گفته سرگئی ریژیکوف ، خدا می داند که اگر میخائیل کووالچوک نبود ، چه مدت ادامه می یافت.

علاوه بر این ، رئیس انستیتوی کورچاتوف حتی در این تشخیص سرعت خود را کم نکرد:

می خواهم بگویم که امروز ما اجرای یک پروژه بزرگ را آغاز کرده ایم ، پروژه ای که در واقع از پروژه اتمی پیشی می گیرد! این یک گذار به یک نظم جدید فن آوری مبتنی بر فن آوری های طبیعت مانند است که در گردش منابع طبیعی طبیعت است!

اما این قطعاً باید متوقف می شد: افراد حاضر در سالن خطر داشتند كه در یك لحظه سفر به خارج از كشور محدود شوند. اما میخائیل کووالچوک متوقف شد.

شما می دانید ، "لو لشچنکو خطاب به رئیس جمهور کشور ،" صحبت از تریبون غیرمعمول است ، اما من واقعاً می خواهم آن را بگویم. اتفاقاً برای اولین بار بیرون می روم ...

اما مطمئناً نباید بهانه کسی می گرفت. و او این کار را نکرد.

من شخصاً از مخاطبان بسیار سپاسگزارم ، - لو لوشچنکو با سر اشاره به حاضران کرد - من کمی کار می کردم! و من کار خواهم کرد ، احتمالاً ، من قصد ترک ندارم! من امیدوارم که اگر مشیت ، پروردگار خدا و شما ، ولادیمیر ولادیمیرویچ (به هر حال ، توالی صحیح یا دقیق تر ، زنجیره منطقی اکنون توسط خواننده - A.K منتقل شده است) ، چنین فرصتی به من بدهید!

اگرچه در چنین شرایطی است که اگر اهداف کاربردی دنبال شود ، شاید باید برعکس شود.

و سرانجام ، لو لشچنکو اولین کریستین هال بود که موضوعات سیاسی را در دستور کار قرار داد:

روسیه کشور بزرگی است! ما عادت به فتح نداریم! ما خواهان عدالت ، صلح و آرامش برای سرزمین مادری خود هستیم. امیدوارم ولادیمیر ولادیمیرویچ چگونگی انجام این کار را بداند و ما به او کمک خواهیم کرد!

با این حال ، رئیس جمهور روسیه روشن نکرد که این را می داند.

او شعرهایی را برای این همسر آماده کرده است. آنا آخماتووا یک بار آنها را به "سرزمین بومی" اختصاص داده است:

در حرزهای عزیز ما روی سینه نمی پوشیم ،

ما در مورد او شعر نمی نویسیم ،

او خواب تلخ ما را مختل نمی کند ،

بهشت موعود به نظر نمی رسد

ما آن را در روح خود نمی سازیم

موضوع خرید و فروش ،

بیمار ، در پریشانی ، لال او ،

ما حتی او را به یاد نداریم.

بله ، برای ما خاک روی جلوش است ،

بله ، برای ما این یک فشار روی دندان است.

و خرد می کنیم و ورز می دهیم و خرد می کنیم

گرد و غبار در هیچ چیز مخلوط نشده است.

اما ما در آن دراز می کشیم و می شویم ،

به همین دلیل است که ما آن را خیلی آزاد می نامیم - مال خودمان.

البته ناراحت بودم (می خواستم حداقل در طول مدت مراسم کل این چشم انداز را فراموش کنم).

الكساندر زبروف اولین شخصی در این روز شد كه هدیه را در سكوت پذیرفت.

ایرینا وینر-اوسمانووا ، که نشان درجه دو برای سرزمین مادری درجه 2 را دریافت کرد ، اعتراف کرد که خوشحال است که "دوباره در کنار پرچم روسیه ایستاده است ، او همیشه در کنار من است ، اما فقط از بالا. و این بزرگترین خوشبختی است وقتی نسل فرزندان ما بایستند ، زیرا بزرگسالان از کودکان حاصل می شوند. "

باید بگویم ، ایرینا وینر-عثمانوا ، از جمله ، اخبار دلگرم کننده را گزارش داد:

اتفاقاً ، طبق آمار ، ما ژیمناستیک موزون بیشتری از فوتبال انجام می دهیم!

به خصوص پس از اینكه عده ای از فرصت بازی فوتبال و همچنین ضرب و شتم عبور از رهگذر در خیابان (از جمله توپ) محروم شدند ، اطمینان دارم كه این آمار در نهایت چهره خود را به ژیمناستیك ریتمیك معطوف كرد.

تاجر آلیشر عثمانوف چیزی در گوش ولادیمیر پوتین گفت و سپس صادقانه با شرکت کنندگان در این رویداد به اشتراک گذاشت:

من فقط از ولادیمیر ولادیمیرویچ عذرخواهی کردم که یک خانواده وقت زیادی را می گیرد.

بله ، این در حال حاضر وجود دارد ، بسیار است.

من می خواهم درخواست تجدیدنظر خود را تقدیم کنم ، - آقای عثمانوف ادامه داد ، - عزیز ولادیمیر ولادیمیرویچ ، من می خواهم آن را به شما اختصاص دهم ، و نه به خودم ، و در مورد احساس من صحبت کنم (به عبارت دقیق تر ، دو نفر - AK ) ... از آنجا که آنچه در این سالن احساس می کنم ، پنج سال پیش گفتم. و این احساس معجزه ای که در کشوری که ولادیمیر ولادیمیرویچ رهبری می کند برای من اتفاق می افتد ادامه دارد! به لطف خدا ، یک برنامه پنج ساله دیگر سپری شده است!

نه ، بالاخره ، این حتی در مورد دو نبود ، بلکه در مورد سه بود.

و امروز می توانم از رئیس جمهور به خاطر چنین ارزیابی عالی نه تنها از طرف خودم ، از تیم ، همه ورزشکاران فدراسیون شمشیربازی ، که امروز من سرپرستی آن هستم ، کمال تشکر و قدردانی را دارم - - ادامه داد آلیشر عثمانوف. - از طرف همه کارمندان دو دارایی عظیم Metalloinvest و MegaFon. خوشبختانه امروز فرصت این را دارم که از هموطنانم ، از همه شهروندان ازبکستان که در آن متولد شده ام ، از رئیس جمهور (ازبکستان - AK) ، آقای میرضیایف احترام بگذارم ، تا یک شهروند عادی برای شما حمایت عظیم برادرانه! و برای این واقعیت که روسیه همچنان به نقشی که متعال برای او در نظر گرفته است ادامه می دهد - حفظ روح انسان در یک ششم سرزمین!

همانطور که مشخص شد افراد زیادی پشت سر آلیشر عثمانوف هستند. به نظر می رسد کمی کمتر از خود ولادیمیر پوتین (به خصوص با توجه به نتایج نظرسنجی های اخیر اختصاص داده شده به رئیس جمهور روسیه - A. K). اگرچه ، به طور دقیق ، سوشی هنوز کمتر از یک ششم است. با این حال ، ما کاملاً نمی دانیم که آلیشر عثمانوف چه چیزی در ذهن داشته است.

ابی Feofania ، دریافت نشان افتخار برای میهن ، درجه IV ، در درجه اول از سرگئی ریژیکوف حمایت کرد:

من از پروردگار سپاسگزارم كه خداوند به من كمك كرده است تا بناهاي با اهميت فدرالي را كه لشكركشي مسكو به من سپرده است بازگردانم! .. خدا مرا براي اين اعتماد حفظ كند. من فکر می کنم در روسیه و مسکو بناهایی که در حال مرمت هستند ، برای مردم و نسل ما خوب خواهد بود.

ابی Theophania به ورودی ساختمان اول آسانسور داد ، بگذارید ما از پروردگار ، مرسدس 500 ، که انشا willingالله ، چیز خوبی برای خودش به ارمغان می آورد ، سپاسگزاریم. و اگر ما یاد بگیریم که از روش او تشکر کنیم ، شاید ما نیز چنین کنیم.

کارن شاخنازاروف ، کارگردان صاحب نشان الکساندر نوسکی ، گفت که او به این جایزه افتخار می کند و "به طور کلی ، مهم نیست که آنها چگونه می گویند (اما آنها هر چیزی را می گویند - AK) ، این فرهنگ است که یک ملت را ایجاد می کند ، مسئولیت آن به تشکیل ملت بستگی دارد! و امیدوارم که تا حدی سهم کمی از من در این کار باشد!

فقط چند کلمه و تمام ، و اکنون ما کارن ملت شکل دهنده را داریم.

کاپیتان نفتکش خط لوله انتقال گاز Christophe de Margerie ، سرگئی زیبکو از حرف اول فریب داد:

من و خدمه ام این افتخار را داشتیم که در کتاب "دو ناخدا" - در حال توسعه در قطب شمال روسیه ، که از نوجوانی در مورد آن خواندم ، در رویدادهای تاریخی شرکت کنیم - و اکنون ما آنجا هستیم.

س Theال این بود که اولاً ، اگر سرگئی زیبکو آنجا بود ، در قطب شمال روسیه چه کسی را در مقابل خود می دیدیم. بلافاصله باید بگویم که پاسخ رضایت بخشی وجود داشت ، علی رغم اینکه سخنرانی سرگئی زیبکو طولانی بود و به نظر می رسید که در آنجا رانش می کند ... نه ، هیچگاه جواب رضایت بخشی دریافت نشد. ولی:

خوب ، به طور کلی ، ملوانان میهن پرست هستند ، - او گفت - و همه ما میهن پرست هستیم. و هنگامی که نه تنها یک اثر اقتصادی ، بلکه یک تأثیر سیاسی نیز وجود دارد ، به ویژه خوشایند است. ما اولین محموله را به انگلستان آوردیم و از آنجا گاز مایع به بوستون ، ایالات متحده آمریكا رفت. برای ما بسیار خوشایند بود!

و همه خوشحال شدند.

یوری بوریسوچکین ، مربی ارشد تیم ملی سامبو زنان روسیه ، که رئیس جمهور نشان افتخار را به وی اهدا کرد ، همچنین شعر خواند و آنچه به ویژه با ارزش است ، این اشعار خود او بود ، علاوه بر این ، شخصاً به ولادیمیر پوتین اختصاص داشت: "هیچ کس می تواند با شما مقایسه کند ، نه به این دلیل که نمی توانید از شما پیشی بگیریم ، و به سختی کسی در مسیر فوق صالح شما شک خواهد کرد. "

با این حال ، کلمه "به سختی" هنوز یک ذره شک در ذات خود بود.

رئیس بیمارستان بالینی شماره 31 شهر گئورگی گولوخوف ، با دریافت نشان افتخار ، از همه مهمان نواز بود:

به هر حال ، ولادیمیر ولادیمیرویچ ، می خواهم بگویم که بیمارستان ما 24 ساعت شبانه روز باز است ، واقع در خیابان لوباچفسکی 42 ، کنار دو بزرگراه دولتی: از ونکووو و در امتداد لنینسکی نیز راحت است!

این پیشنهاد این بود ، اگر من چیزی را گیج نکنم ، با تفاهم روبرو شد.

و در اینجا خواننده لئونید آگوتین است ، که نشان دوستی را دریافت کرد ، چیزی نگفت. در اینجا ، بالاخره ، شما نمی دانید کدام یک از موارد آسان تر است: سکوت یا صحبت کردن.

در همین حال ، ولادیمیر پوتین نیز چند کلمه خداحافظی گفت و به نوعی وزن آنها زیاد شد:

یکی از همکاران درمورد اینکه چگونه دشواری های ما را موقتی می داند صحبت کرد. من می خواهم با شما بحث کنم هرچه جلوتر می رویم ، هرچه بالاتر می رویم ، مشکلات بیشتری نیز وجود خواهد داشت.

اگر اشتباه نکنم این را برای اولین بار شنیدیم. به نظر می رسد ولادیمیر پوتین گروگان آرزوی خود شده است که طبق معمول توسط شخصی از موارد فوق خارج شود و زیبایی مشکوک این فکر مشکوک او را همراهی می کند. و او قبلاً - و همه افراد پشت سر او. آنجا ، بالاتر ، جایی که حتی مشکلات بیشتری وجود دارد. نه ، خوب ، حداقل در این تعطیلات نیست ...

احتمالاً ، رئیس جمهور واقعاً آماده می شود تا در مورد قوچ دریای آزوف چیزی به ما بگوید.

اما تضمین اینکه ما همیشه بر آنها غلبه خواهیم کرد و این کار را با شکوه انجام خواهیم داد افرادی مانند شما ، معلمان و دانش آموزانتان هستند! - پایان قابل پیش بینی بود.

در حالی که شرکت کنندگان در مراسم داشت لیوان های شامپاین را با رئیس جمهور می چرخاندند ، متوجه شدم که یکاترینا خداکوفسکایا ، نقاش Tyumen ، که در آن روز سازنده افتخاری روسیه شد ، به آرامی لیوان را در دستان خود چرخاند و با دقت آن را روی میز کنار پایه میکروفون

اصلاً شامپاین نمی خورید؟ با دلسوزی از او پرسیدم.

Ekaterina Khodakovskaya به طور جدی سرش را تکان داد:

من اصلاً نمی نوشم!

آندری ایوانوویچ کولسنیکوف روزنامه نگاری است که زندگی نامه وی س questionsالات زیادی را در بین مردم ایجاد می کند ، با وجود تمام تبلیغات ، وی فردی نسبتاً بسته است. او معتقد است که هیچ کس نباید به زندگی خصوصی او علاقه مند شود ، اما مردم می خواهند از جزئیات مسیر حرفه ای و شخصی او مطلع شوند.

سال های اول

آندری ایوانوویچ كولسنیكف در 8 آگوست 1966 ، در نزدیكی روستوف ، در روستای سمیبراتوو ، در ساحل رودخانه اوستیه متولد شد. این روزنامه نگار دوست ندارد درمورد کودکی خود صحبت کند ، با اشاره به اینکه هیچ چیز خاص و قابل توجهی در مورد او وجود ندارد. قبلاً در مدرسه ، گرایش های آندره ای به نوشتن آشكار شده بود ، وی با درخشش مقاله ها و یادداشت هایی را برای روزنامه مدرسه نوشت. به زودی او در مطبوعات محلی "بالغ" شد. اولین مقاله وی در روزنامه "راه کمونیسم" هنگامی که آندری تنها 13 سال داشت منتشر شد. بعداً كولسنيكف برنده مسابقه "به سوي 60 سالگي اتحاد جماهير شوروي شوروي" شد. بنابراین ، حتی از مدرسه ، کولسنیکوف حرفه آینده خود را انتخاب کرد.

تحصیلات

در مدرسه ، آندره ایوانوویچ كولسنیكف به خوبی درس می خواند و حتی پس از آن با جاه طلبی های بزرگ متمایز می شد. بنابراین ، هیچ کس تعجب نکرد که پس از فارغ التحصیلی از مدرسه ، او برای فتح پایتخت رفت. وجود نشریات و گواهی با نمرات خوب به وی اجازه ورود به دانشکده معتبر روزنامه نگاری در دانشگاه دولتی مسکو را داد. سالهای تحصیل به سرعت پرواز کرد و در پایان دانشگاه ، استان دیروز باید راه خود را از پایین ترین پله های شغلی شروع کند ، کولسنیکوف هیچ ارتباط و آشنایی خاصی نداشت ، او مجبور بود تنها به خود اعتماد کند.

اولین قدم ها

پس از دانشگاه ، آندره ایوانوویچ كولسنیكف در یك روزنامه عادی پر تیراژ ، در روزنامه ای به نام "شتاب دهنده" كه در انستیتوی علمی فیزیك انرژی زیاد منتشر می شد ، شروع به كار كرد. اما به سرعت کافی توانست به نشریه مشهورتر و معتبرتر ، مسکو نیوز برود. در اینجا او اولین مدرسه حرفه ای واقعی را گذراند ، یاد گرفت که با مواد کار کند ، با مردم کار کند ، مهلت های قانونی را رعایت کند ، در محیط زندگی خود ارتباط و آشنایی پیدا کرد. به تدریج ، مواد کولسنیکوف بیشتر مورد توجه و درخشش قرار گرفتند. این سالها در Moskovskiye Novosti شروع خوبی برای پرواز بعدی بود.

فتح حرفه

کشور دستخوش تغییراتی بود و رسانه های جدید به صورت دسته جمعی ظاهر می شدند ، فضای اطلاعات و دستور کار در حال تغییر بود. در این زمان ، کولسنیکوف روزنامه نگار باتجربه و جالبی با سبک خاص خود بود. به همین دلیل او در سال 1996 پیشنهادی وسوسه انگیز دریافت کرد. نام او در كامرسانت تازه افتتاح شده است ، جایی كه او به عنوان خبرنگار ویژه كار می كند. یک تیم عالی از حرفه ای ها و طرفداران واقعی کارشان همکار وی شدند. آنها به همراه ناتالیا گورکیان ، گلب پیانیخ ، والری درانیکوف ، والری پانیوشکین ، روزنامه ای از نوع جدید ، با سبک و سبک خاص ، برای کشور منتشر کردند. آندری در برابر همکاران درخشان و معروف خود گم نشده بود. در سال 1998 ، پس از بحران ، تیم دیگر متوقف شد. روزنامه نگاران به دنبال پروژه های دیگر رفتند و فقط آندری در كومرسانت باقی ماند. او به یک لوکوموتیو واقعی برای انتشار تبدیل شد. سپس افراد جدیدی به تیم پیوستند ، روزنامه انگیزه جدیدی برای توسعه دریافت می کند. اما کولسنیکوف در او گم نشده است ، او بخش مهمی از او است. در طی 10 سال والری درانیکوف خواهد گفت که آندری 20٪ سرمایه روزنامه است ، سرمایه مهم روزنامه. او هنوز در كومرسانت كار می كند و این كار را با لذت انجام می دهد ، گرچه پروژه های زیادی نیز در زندگی او وجود دارد.

"روزنامه نگار پوتین"

پوشش فعالیت های رئیس جمهور و دولت بخش ویژه ای از روزنامه نگاری است ، فقط تعداد معدودی از افراد مجاز به ورود به آن هستند و آندری ایوانوویچ كولسنیكف سال ها در میان آنها بوده است. یک روزنامه نگار ، یک بیوگرافی ، که عکس او همیشه در بالای جستجوهای اینترنتی است ، تنها همكاری كه قادر به انجام مكرر مکالمات مفصل با V. پوتین بود. او اغلب به خود اجازه اظهارات تند و س questionsالات ناراحت کننده می دهد ، اما رئیس دولت او را می بخشد و کولسنیکوف بیش از 10 سال است که در "استخر کرملین" باقی مانده است.

روزنامه نگاری و نوشتن

در سال 2008 ، کولسنیکوف رئیس نشریه غیرمعمول "پیشگام روسی" شد ، جایی که می تواند به توانایی های عظیم حرفه ای خود پی ببرد. او همچنین دائماً کتاب می نویسد. امروز ، او تقریباً دوازده نشریه موفق و برجسته دارد ، از جمله آثار "من پوتین را دیدم" و تقریباً دوازده کتاب دیگر درباره رئیس جمهور و سیاست روسیه ، "ماشین ها ، دختران ، پلیس راهنمایی و رانندگی" ، "داستان های خنده دار و غم انگیز در مورد ماشا و وانیا. "

کولسنیکوف در طول فعالیت خود کلیه جوایز ملی را در زمینه روزنامه نگاری دریافت کرد. از طرف وی چندین "قلم طلایی" ، جایزه ساخاروف و جوایز دولتی وجود دارد.

زندگی شخصی

کارمندان اطلاعات معمولاً در محافظت از حریم خصوصی خود مهارت دارند. آندری ایوانوویچ کولسنیکوف نیز از این قاعده مستثنی نیست. روزنامه نگاری که زندگی شخصی او مورد توجه بسیاری از افراد است ، هرگز به ویژه در مورد خانواده و فرزندانش صحبت نمی کند. شناخته شده است که آندری با نویسنده ماشا تراوب ازدواج کرده بود و این زوج دارای دو فرزند بودند. امروز كولسنیكف خوشبختانه ازدواج كرده است ، او دو فرزند دیگر دارد. همسر آلنا ، روانشناس ، وقت بیشتری را با بچه ها می گذراند. اما کولسنیکوف پدری خوب و مشتاق است و هر دقیقه رایگان را به فرزندان خود اختصاص می دهد. او حتی یک کتاب "پدرانه" نوشت ، جایی که با شوخ طبعی درباره لذتهای فرزندپروری صحبت می کند.

مردی که کشور را به روی ولادیمیر پوتین گشود

شخصی که نزدیک به کشف هویت ولادیمیر پوتین ، شخصی که روزنامه اصلی تجارت کشور "کامرسانت" سالهاست با او در ارتباط است ، شخصی که سطح "مقاله کرملین" را به قدری دست نیافتنی ارتقا داده است برای دیگران ، شخصی که از سخنان کنایه آمیز و تحریک آمیز نمی ترسد که درباره قدرتمندان این جهان بنویسد - آندری کولسنیکوف.

آندری ایوانوویچ کولسنیکوف در سال 1966 در روستای سمیبراتوو ، منطقه یاروسلاول متولد شد. او خیلی زود به روزنامه نگاری آمد ، در حالی که هنوز در کلاس ششم بود ، شروع به نوشتن در روزنامه منطقه ای "راه کمونیسم" کرد و حتی برنده مسابقه "به سوی 60 سالگرد اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی" شد. وی پس از فارغ التحصیلی از دانشکده روزنامه نگاری در دانشگاه دولتی مسکو ، یک سال در روزنامه پر تیراژ "شتاب دهنده" انستیتوی فیزیک انرژی بالا کار کرد ، سپس به "اخبار مسکو" نقل مکان کرد.

در سال 1996 ، او به كومرسانت منتقل شد و خبرنگار ویژه روزنامه در دولت شد. با ظهور یک رئیس جمهور پر انرژی و جوان ، ولادیمیر پوتین ، کولسنیکوف موفق می شود به اصطلاح "استخر کرملین" - گروهی از روزنامه نگاران که فعالیت های رئیس دولت را به طور منظم پوشش می دهند - برسد. او در مطالب خود دریغ نکرد تا توجه خود و خوانندگان را به چیزهای کوچک ، احساسات ، رقیق شدن بافت خشک با احساسات متمرکز کند. به همین دلیل است که مقالات وی تصویری محدب و خاص از زندگی در آن سوی دیوار کرملین ایجاد می کند.

آندری هرگز از خود این س askedال را نپرسید: "چرا او را در" استخر کرملین "تحمل می کنند؟ ، و می گوید که این س himال برای او نیست. او یکی از افراد" راحت "نیست که می تواند به شرایط بازی تحمیل شود "من می دانم که من روزنامه نگار مورد علاقه پوتین نیستم. اگر فقط به این دلیل که او زیاد از مطالب من خوشش نمی آید. به طور کلی ، به نظر من ، او واقعاً روزنامه نگار را دوست ندارد. او می تواند با روزنامه نگار با احترام رفتار کند ، از جمله روزنامه نگار که از او انتقاد می کند. و این به کسی است که از او انتقاد می کند که اغلب با احترام رفتار می کند. در اینجا پرونده من اینجوری است<...> برای من غیرممکن است - این همان چیزی است که خودم را تحریم می کنم. من هرگز در مورد زندگی شخصی پوتین چیزی نخواهم نوشت. من نخواهم نوشت زیرا شخصاً احتمالاً از این جنبه از زندگی او چیزی نمی دانم و صرفاً به این دلیل که این زندگی شخصی اوست. من خودم تجربه کردم وقتی که روزنامه نگاران درباره زندگی شخصی شما می نویسند چگونه است. یادم می آید یک بار یک گروه فیلمبرداری از شرکت تلویزیونی NTV وقتی من آنجا نبودم به خانه من آمدند. کولسنیکوف در مصاحبه ای گفت: آنها با دستگاه مخابره داخل ساختمان تماس گرفتند ، سعی کردند با همسرم صحبت کنند و از او س questionsالات احمقانه ای پرسیدند.

در طول مدتی که با رئیس جمهور سابق بود ، کولسنیکوف به اصل شخصیت ولادیمیر پوتین ، به منطق اقدامات و اهمیت او در تاریخ روسیه ، نزدیک ترین بود. او یک سری کتابهای پرفروش درباره رئیس دولت نوشت. دلیل این محبوبیت این است که ، حتی سال ها بعد ، برای بسیاری ، پوتین همچنان یک آدم رازآلود است. در حقیقت ، کولسنیکوف به همراه ناتالیا گورکیان و ناتالیا تیماکوا اولین کسی بود که در سال 2000 در کتاب مصاحبه "از شخص اول" پوتین را به این کشور معرفی کرد.

او کتابهایی مانند "من پوتین را دیدم" نوشت. (2004) ، "پوتین من را دید!" (2005) ، "دیدن پوتین و مرگ. داستانهای مستند" (2005) ، "تقسیم تولید ناخالص داخلی. چگونه پوتین مدودف را انتخاب کرد" (2008) ، "فارس سرگرد" (2009) ، "فارس سرگرد 2" (2010) و بسیاری دیگر .

شایستگی های آندری کولسنیکوف چه توسط جامعه روزنامه نگاری حرفه ای و چه توسط سازمان های دولتی و عمومی بسیار قدردانی می شود - او صاحب تمام جوایز روزنامه نگاری است.

در حال حاضر ، علاوه بر کار در كومرسانت ، آندره كولسنیكف مجری برنامه تلویزیونی Unreal Politics در کانال REN از تینا كاندلاكی است ، جایی كه او به روش معمول غیرمعمول و روشن خود با مشاهیر سیاست ، تجارت و هنر درباره مهمترین مسائل صحبت می كند . یکی دیگر از پروژه های جالب Kolesnikov ، مجله مصور ادبی "پیشگام روسی" است که مشهورترین روزنامه نگاران و چهره ها در صفحه های آن منتشر می شوند. آندری ایوانوویچ الهام بخش پروژه و سردبیر این نشریه است.

برای مدت زمان طولانی ، حدود شش سال ، كولسنیكف ستون كودكان را در برنامه آخر هفته نگه داشت ، جایی كه بزرگ كردن فرزندان خود را ثبت كرد و به والدین مشاوره داد. بر اساس این یادداشت ها ، دو کتاب "پدرانه" و "داستانهای شاد و غم انگیز درباره ماشا و وانیا" منتشر شد.

"قرائت های پیشگام" - جلساتی که به طور منظم توسط مجله "پیشگامان روسی" تشکیل می شود

آندری کولسنیکوف با مشعل المپیک

ژلنوف: آندری ، دیروز یک مراسم تحلیف بود که شما نیز در آن شرکت کردید ، و امروز در مورد آن یادداشت نوشتم. و اولین یادداشت شما ، تا آنجا که من به یاد دارم ، در مورد پوتین ، فقط اولین مراسم تحلیف او در 18 سال پیش است ، همچنین در 7 مه. در اینجا نسخه 4: 0 ، پوتین 4: 0 یا 5: 0 وجود دارد ، زیرا برای شما راحت تر است ، می توانید 5: 0 بگویید ، چگونه او تغییر کرده است ، چگونه فکر می کنید ، برای مدت طولانی او را تماشا می کنید و دیروز او را تماشا می کردم ، و تا دیروز تماشا می کردم ...

Kolesnikov:من در مورد شما نمی دانم ، من معتقدم که بعد از پنج یا هفت سال مردم قادر به تغییر نیستند ، به طور کلی صحبت می کنند. به طور تقریبی ، ممکن است برخی تغییرات آرایشی در خود او ایجاد شود که بتواند آن را برای خودش ترتیب دهد.

ژلنوف: لوازم آرایشی ، آنها چه هستند؟ بند خطرناک

Kolesnikov:مانند ، لوازم آرایشی. این اصلا رزرو نیست. و تغییرات جدی ، بنیادی و عمیق در فرد ، به ویژه در سنی که ، به اصطلاح ، ما قبلاً با او ملاقات کرده ایم ، وقتی کتاب "از شخص اول" را نوشتیم ، همراه با ناتالیا گورکیان و ناتالیا تیماکوا ، ، البته ، در یک شخص ، با توجه به ایده های من ، نمی تواند. در این مدت ، شاید ، به نظر من ، ولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین ، به نوعی با آرامش تر ، یا بهتر بگویم ، دقیق تر ، نسبت به خلاقیت روزنامه نگاری بی تفاوت شده است. شاید بتوان آن را نام برد که سخاوتمندتر شد ، اما در واقع ، او فقط وقت ما را ندارد. این از مشاهدات کمابیش شخصی است.

در مورد بقیه ، این همان چیزی است که او سپس ، در آغاز سال 2000 ، در زمان مبارزات انتخاباتی ، که آن زمان طوفانی بود ، به ما گفت و این در کتاب "از شخص اول" بود ، بنابراین او به طور مداوم تمام اینها را مجسم کرده است از آن زمان به بعد تجسم می یابد. و اتفاقاً او در آنجا اظهارنظر كرد كه واقعاً ایده سلطنت را دوست دارد ، زیرا پادشاه هیچ كسی را مدیون نیست و ممكن است مدام به مبارزات انتخاباتی فكر نكند. و به این معنا ، وضعیت دیروز کمی تغییر کرد ، در مقایسه با آنچه در گذشته بود ، البته ، زیرا اکنون ولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین واقعاً در کشور یک پادشاه تمام عیار است ، در واقع ، او است ، زیرا او نیست تهدید به مبارزات انتخاباتی بعدی ، او واقعا نمی تواند در مورد آن فکر می کنم و همه خود را وقف کار به نفع مردم خود ، در تئوری. این تغییر سرنوشت او است ، شاید ، بله ، تشکیل شده است.

ژلنوف: از نظر روانشناسی ، شما چه فکر می کنید ، او در تمام این هجده سال احساس کرد که خود را یک پادشاه می داند؟ او دقیقاً به همین طریق ارتباطات خود را ایجاد می کند ...

Kolesnikov:نمی دانم ، قضاوت درباره این برای من سخت است. به نظر من خلاصه نیست.

Kolesnikov:خوب ، به یاد داشته باشید ، تاریخچه ریاست جمهوری وی چگونه آغاز شد؟ این کار با چچن ، با داغستان آغاز شد ، سپس ، شاید ، در بعضی موارد ، او البته بسیار اقتدارگرا تر از اکنون بود. شما آن چشمان شیشه ای را به یاد خواهید آورد وقتی کلمه "چچن" با آن تلفظ می شود ... یادم می آید به محض این که بخاطر برخی سو mis تفاهم ها ، مثل همه افراد دیگری که برای اولین بار در اینجا حضور دارند ، در "استخر کرملین" ، بعد از کتاب ، بعد از اینکه به نظر می رسید نوعی ارتباط ، با اعتماد به نفس نسبتاً در مکانهایی ، من در "استخر کرملین" به پایان رسیدم ، جایی که همه ما از ولادیمیر پوتین بسیار دور هستیم ، اما بعضی اوقات جلساتی برگزار می شد که اکنون آنجا نیستند ، آنچه که به نام سابقه خوانده می شود ، که برای درک درک می شود ، اکنون ، به نظر من ، آنها کافی نیستند ...

ژلنوف: آنها کاملاً لغو شدند.

E. ZVYAGINTSEVA: این برنامه Blah Blandinky است. ما شروع می کنیم اولگا دانیلویچ.

O. DANILEVICH: کاترینا زویاگینتسوا.

E. ZVYAGINTSEVA: مهمانان ما ...

O. DANILEVICH: اوه! اوه شما آماده ای؟ ما صبح به شما گفتیم که باید برای این کار آماده باشید. مهمان ما یک روزنامه نگار از استخر کرملین ، سردبیر مجله Pioneer روسیه ، مدیر اجرایی هلدینگ Kommersant ، آندری کولسنیکوف است. سلام ، آندری.

A. KOLESNIKOV: سلام.

O. DANILEVICH: آیا این درست است؟

A. KOLESNIKOV: نه چگونه می توان این همه درست است؟ من الان مدیر اجرایی نیستم. فقط همه چیز خیلی سریع در حال تغییر است. اگر اشتباه نکنم ، اکنون به آن معاون مدیر کل گفته می شود.

O. DANILEVICH: معاون مدیر کل.

A. KOLESNIKOV: آیا واقعاً مهم است؟

O. DANILEVICH: البته. معاون مدیر کل ، فقط به خودشان نوشتند.

A. KOLESNIKOV: من از شما انتظار نداشتم.

O. DANILEVICH: کارگردانان.

A. KOLESNIKOV: حتی برای من مهم نیست.

O. DANILEVICH: و کدامیک از اینها مهمترین است؟

A. KOLESNIKOV: مهمترین چیز ، البته ، من از این کلمه نمی ترسم ، خبرنگار ویژه روزنامه Kommersant است.

O. DANILEVICH: "كومرسانت" حتی "پیشگام روسی" نیست. آیا می دانید چرا به نظر من آمد که یک پیشگام روسی وجود دارد؟ زیرا شما در شبکه های اجتماعی خود "سردبیر مجله روسی پیشگام" را می نویسید.

A. KOLESNIKOV: من چنین چیزی نمی نویسم.

O. DANILEVICH: موارد زیر را در توییتر دارید. یعنی هیچ پیوندی به Kommersant وجود ندارد ، هیچ پیوندی به استخر وجود ندارد.

A. KOLESNIKOV: زیرا این توییتر است که توسط پیشگام روسی ایجاد شده است و توسط Kommersant ایجاد نشده است.

O. DANILEVICH: بنابراین این توییتر شخصی شما نیست؟

A. KOLESNIKOV: نه به عنوان مثال ، در اینجا در کنار مدیر روابط عمومی پیشگام روسی داشا دونسکوا نشسته است.

O. DANILEVICH: کسی که دستان خود را با رضایت می مالد.

A. KOLESNIKOV: بله. از آنجا که آنها قبلاً صحبت می کنند ، همه در حال حاضر دو دقیقه در مورد "پیشگام روسی" صحبت می کنند. پیشگام روسی سردبیر توئیتر را ایجاد می کند. این توییتر من است ، اما روسی Pioneer آن را ایجاد می کند.

E.ZVYAGINTSEVA: ما ده بار "پیشگام روسی" را تلفظ کردیم. خوب

A. KOLESNIKOV: خوب ، شما مرا مجبور کردید. و من با کامرسانت شروع کردم.

O. DANILEVICH: همه چیز زیبا بود.

A. KOLESNIKOV: ما توافق کردیم ، اما نه. البته مهمترین چیز روزنامه كومرسانت است ، هر چقدر هم كه شنیدن آن دشوار باشد ، حتی اگر شخصی از ستاد پیشگامان روسی بعد از ظهر امروز شنبه به آن گوش می داد. هر چیز دیگری نیز بسیار مهم است ، اما نه آنقدر زیاد. همانطور که گفتید ، حتی این که من در حال کار هستم ، شما به طور کلی اولین مورد را "روزنامه نگار استخر کرملین" می نامید.

O. DANILEVICH: من اولویت ها را به دلخواه خود تعیین کرده ام.

A. KOLESNIKOV: خوب ، این هم درست نیست. این یک اشتباه دیگر شماست ، در یک جمله در حال حاضر دو واقعیت از سه واقعیت وجود دارد.

O. DANILEVICH: به نظر می رسد که بعد از این پخش مجبورم بیانیه ای بنویسم.

A. KOLESNIKOV: از آنجا که من روزنامه نگار استخر کرملین نیستم ، روزنامه نگار روزنامه کومرسانت هستم. این نیز بسیار مهم است. همانطور که مدتی پیش در یک فیلم ، آن را "مرد پوتین" نامیدند ، من "مرد پوتین" نیستم ، من مرد کامرسانت هستم. برای من خیلی مهم است. نکته اصلی این است که چنین است ، در واقع چنین است.

E. ZVYAGINTSEVA: اما شما بخشی از استخر کرملین هستید.

A. KOLESNIKOV: من وارد استخر کرملین می شوم. اما اگر بگوییم من خودم را چه کسانی می دانم ، در وهله اول خود را خبرنگار ویژه روزنامه کامرسانت می دانم. و به عنوان بخشی از کارم در روزنامه کومرسانت ، در استخر کرملین کار می کنم. تقریباً وقتی در استخر کرملین کاری وجود ندارد و گاهی وجود دارد ، اما بعضی کارهای دیگر را مهمتر می دانم ، آن را انجام می دهم. به عنوان مثال ، سالی دو بار ، به عنوان یک قاعده ، برای بسیاری از سالهای اخیر ...

E. ZVYAGINTSEVA: ما در مورد المپیک از شما بیشتر می پرسیم.

A. KOLESNIKOV:… من به عنوان یک روزنامه نگار ورزشی کار کردم و کار می کنم.

O. DANILEVICH: با بازگشت به سوال ما ، چه چیزی مهمتر است؟ به طور کلی ، نظر من فقط در قسمت معاون مدیر کل اشتباه بود. زیرا گفتن "روزنامه نگار استخر کرملین" نادرست نیست.

A. KOLESNIKOV: موافقت کرد.

E. ZVYAGINTSEVA: من مخاطبین را نام می برم. + 7-925-88-88-948 یک پیام کوتاه است ، govoritmskbot یک تلگرام است. ما به طور سنتی تماس نمی گیریم. توییتر govoritmsk ، اینستاگرام ما bla_blandinki است.

O. DANILEVICH: من گیر افتاده ام و می خواهم از شما بپرسم. شما می گویید وقتی فکر می کنید کار دیگری در Kommersant مهمتر از مثلاً کاری در استخر است ، در حقیقت ، آنچه را که فکر می کنید ضروری است انجام می دهید. برخی از رد ها چگونه درک می شوند؟ اینجا پوتین جایی پرواز می کند. آیا می توانید امتناع کنید ، نروید؟ و به طور کلی چگونه این اتفاق می افتد؟

A. KOLESNIKOV: من پوتین را رد نمی کنم.

O. DANILEVICH: من می فهمم ، اما به طور کلی ، چگونه این اتفاق می افتد و چگونه درک می شود؟

A. KOLESNIKOV: خوب ، البته. خدا را شکر ، مردم عادی در اطراف وجود دارند ، می گویم. یک بار دیگر ، می توانم تکرار کنم ، این تنها بخشی از کار من است. او بخش عمده ای است ، درست است ، اما همه همه چیز را می فهمند. به عنوان مثال ، در مسابقات جهانی من همچنین به عنوان یک روزنامه نگار ورزشی کار کردم ، و تا حدی به عنوان یک وقایع نگار سکولار. من معتقدم که حتی ژانر جدیدی درست در مرز شایعات ، گزارش های ورزشی و چیزهای دیگری ایجاد شده است که اکنون حتی نمی توانم آن را تنظیم کنم. به طور خلاصه ، در طول جام جهانی ، من در مورد تمام بازی های تیم ملی روسیه ، نه تنها تیم ملی روسیه ، نوشتم و احتمالاً فرصت هایی برای این کار داشتم که همان روزنامه نگاران ورزشی و روزنامه نگاران سکولار نداشتند. بنابراین ، همه چیز درست شد.

E. ZVYAGINTSEVA: آیا مسابقات جهانی شما را خسته کرد؟ به نظر من به دلیل اینکه ما در اینجا استراحت کردیم ، اما به نظر من افرادی که در زمین ها ، استادیوم ها بودند ، در یک ماه خیلی خسته شدند.

A. KOLESNIKOV: نه ، این کاملاً درست نیست. خوب ، البته ، ما خسته شده ایم. اما بعد از آنها می پرسید که آیا بهترین زمان زندگی آنها بوده است؟

O. DANILEVICH: و آنها خواهند گفت: بله.

A. KOLESNIKOV: و اگر آنها با شما صادق باشند ، احتمالاً آن را خواهند گفت.

E. ZVYAGINTSEVA: آیا بهترین زمان برای شما بود؟

A. KOLESNIKOV: زمان بسیار خوبی بود. نمی دانم ، شما احتمالاً باید تقریباً در چنین حالت روزانه ای کار کنید تا این را با اطمینان بگویید. و شما هنوز هم باید از فوتبال متنفر باشید ، باید آن را دوست داشته باشید.

O. DANILEVICH: گوش دهید ، حتی کسانی که آن را تماشا نکرده اند ، مانند من ، در این ماه همه تماشا کردند. به نظر می رسید که در اروگوئه ، اصولاً ، فوتبال وجود ندارد ، اما این معلوم است.

E. ZVYAGINTSEVA: بسیار خوب ، اروگوئه. کرواسی

او. دانیلیویچ: همه ناگهان عاشق فوتبال شدند. اما در کل ، من طرفدار فوتبال نیستم ، اما برای همه اینها ...

E. ZVYAGINTSEVA: تعطیلات به پایان رسیده است ، اوقات غم انگیز آغاز شده است.

O. DANILEVICH: بله. حدود یک سال پیش ، احتمالاً گفته اید که جنگ هسته ای را در روابط روسیه و ایالات متحده منتفی نمی دانید و کاملاً جدی گفتید که این یک جنگ اطلاعاتی نیست ، بلکه یک جنگ جهانی سوم واقعی است. بعداً به شما یادآوری می کنم ، اگر دوست دارید ، کجا بود.

A. KOLESNIKOV: زمینه پیچیده تری وجود داشت.

O. DANILEVICH: بازگشت به وقایع فعلی ، تحریم های جدید فعلی و سایر موارد. در عوض ، شما فکر می کنید که از این طریق ما فقط به این جنگ نزدیک می شویم ، یا این همه شواهد است ، بلکه نشان می دهد که هیچ خصمانه جدی وجود ندارد ، این فقط یک جنگ اطلاعاتی خواهد بود ، اگر وجود داشته باشد یا شاید هم وجود داشته باشد.

A. KOLESNIKOV: اوضاع هر چه آسان تر نمی شود. در طول سال ، حداقل در مورد آن صحبت می کنید ، البته ، این فقط پیچیده تر شده است. حتی پیچیده تر خواهد شد. فکر می کنم مثل شما تصور اینکه همه چیز می تواند به جنگ هسته ای منجر شود بسیار دشوار است. اما گوش کنید ، هیچ چیز را نمی توان به طور کلی رد کرد ، درست است. و در این سال تعداد کمتری نیز قابل استثنا هستند. اگر روز دیگر ، به معنای واقعی کلمه ، نخست وزیر ، حتی قبل از آسیب دیدگی ورزشی اش ، که همه با چنین اشتیاق در مورد آن صحبت می کنند ، می گوید اگر چیزی داشته باشد روسیا جواب می دهد. اگر لیستی از تحریم هایی که قرار بود انجام شود و تا حدی که قرار بود انجام نشود ...

O. DANILEVICH: آنها می گویند این فقط یک موج نخواهد بود.

A. KOLESNIKOV: ... در صورت تصویب ، روسیه با روش های اقتصادی ، روش های سیاسی و سایر روش ها به آن پاسخ خواهد داد. همه کانال های تلویزیونی این کار را در تمام روز پخش می کردند. و اتفاقاً هیچ کس نپرسید که روشهای دیگر چیست. اگرچه ، به نظر من ، واضح است که در این مورد چنین فریادی از ناامیدی است. به طور کلی ، به نظر من ، این اولین بار بعنوان اولتیماتوم بیان شد ، بعد از خروشچف ، بعد از بحران کارائیب ، نمی دانم.

O. DANILEVICH: یا شاید این "روش های دیگر" چیز دیگری باشد.

A. KOLESNIKOV: و با آرامش ، اعتماد به نفس ، با وقار ، با علم به اینکه روسیه واقعاً می تواند این کار را انجام دهد ، تلفظ شد. البته نمی توان هیچ چیز را منتفی دانست.

او. دانیلیویچ: پوتین می گوید سیاسی ...

A. KOLESNIKOV: مدودف.

O. DANILEVICH: متاسفم. روش های سیاسی ، اقتصادی و غیره روش های دیگر می تواند فقط نوعی روش اطلاعاتی باشد. چرا ارتش لازم است؟

A. KOLESNIKOV: زیرا از همه روشهای دیگر قبلاً استفاده شده است. وقتی با چنین فشاری تلفظ می شود ، مشخص می شود که منظور چیست. ظاهراً روسیه در این شرایط هیچ استدلال دیگری ندارد.

O. DANILEVICH: آیا هنوز امیدی دارید که همه این مشکلات به گونه ای دوستانه حل شود؟

E. ZVYAGINTSEVA: بسته تحریمی دیگری وجود ندارد و غیره.

A. KOLESNIKOV: من به اصطلاح در جلسه حضور داشتم ...

E. ZVYAGINTSEVA: در هلسینکی.

A. KOLESNIKOV: "در جلسه پوتین و ترامپ" ، به شدت گفته شد ، بلکه او در کنفرانس مطبوعاتی حضور داشت.

E. ZVYAGINTSEVA: جلسه غیرعلنی بود.

A. KOLESNIKOV: خوب ، ابتدای جلسه بود که ما نیز در آن شرکت کردیم ، لحظات جالب توجهی وجود داشت. اما این طور نیست. مثلاً در این کنفرانس مطبوعاتی شرکت کردم. آقای ترامپ پس از بازگشت ، فهمید که ممکن است اکنون نتوانیم به توافق برسیم ، نتیجه ای نخواهد داشت. زیرا شخص در بازگشت خود نمی تواند مانند ترامپ شهادت خود را تغییر دهد. یعنی در ابتدا ، در یک کنفرانس مطبوعاتی ، او می گوید ، "خوب ، بله ، من به هوش خود ایمان دارم و به پوتین نیز اعتقاد دارم." سپس او ناگهان ادعا می کند ، "آیا من واقعاً این حرف را زدم؟ من فقط رزرو کردم که به پوتین اعتقاد دارم. " این بدان معنی است که فشار فوری ، که وی بلافاصله پس از بازگشت از همه طرف شروع به تجربه می کند ، مجبور به گفتن آن می شود ، زیرا متوجه می شود که در این شرایط کاملاً رقت انگیز به نظر می رسد. و او به هر حال آن را گفت. این بدان معناست که او حتی اگر خودش بخواهد نمی تواند بر اوضاع تأثیر بگذارد. ما این ترامپ مهربان و منصف را در این کنفرانس مطبوعاتی دیدیم که عاشق پوتین ترامپ است. و می بینیم که از آن زمان تاکنون چه هیستری ادامه داشته است. دیروز ، کمیسیون سنای ایالات متحده خواستار تحقیقات و دسترسی کامل به همه قالب های مذاکره شد.

O. DANILEVICH: آیا ممکن است ترامپ پس از مکالمه با پوتین بیرون بیاید ، و سپس او شروع به تغییر شهادت خود کند که این سنا یا کشورها نیستند که بر او تسلط دارند ، اما در واقع ، ولادیمیر ولادیمیرویچ . در حالی که با او صحبت می کردم ، بر من مسلط بود.

A. KOLESNIKOV: زندگی ، تکرار می کنم ، نشان می دهد که پیروز نمی شود. فقط می توان در طی یک کنفرانس مطبوعاتی غرق شد. چیه؟ یک اثر حضور شخصی؟

E. ZVYAGINTSEVA: من چندین متخصص را خوانده ام ، آنها می گویند استیضاح ترامپ به زودی تهدید می شود.

A. KOLESNIKOV: خوب ، او از همان ابتدا ، از لحظه تحلیف ، تهدید می کند.

E. ZVYAGINTSEVA: اینجا واقعاً بد است ، به این جلدها نگاه کنید ، سپس ترامپ غرق می شود.

A. KOLESNIKOV: به نظر من استیضاح یک داستان دشوار است. نمی دانم. من فکر می کنم بیشتر ایالات متحده در حال حاضر علاقه زیادی به ترامپ دارند. چنین طلوع فجر ، یک رونق اقتصادی داخلی ، رونق احساسات سرمایه گذاران ، که اکنون در ایالات متحده است ، برای سالهای زیادی ، شاید حتی برای چندین دهه ، وجود نداشته است. من فکر می کنم اکثر افراد ، از جمله نخبگان ، اکنون نمی خواهند ترامپ را استیضاح کنند. ما در مورد مردم عادی صحبت نمی کنیم که ناامید نشوند ، از ترامپ کاملا ناامید نشوند.

O. DANILEVICH: به من بگویید ، آیا جلسه ای که ولادیمیر پوتین درباره آن صحبت کرده است ، از جمله در اجلاس برجام (دقیق تر ، بعد از آن) ، امکان دارد که او آماده پرواز به واشنگتن باشد ، او آماده پذیرش ترامپ در مسکو است. آیا این جلسه حتی لازم است؟ یا الان فایده ای نداره؟

A. KOLESNIKOV: فکر نمی کنم این اتفاق در آینده نزدیک بیفتد. اگرچه ، اگر اشتباه نمی کنم ، آنها باید در اجلاس آسه آن در سنگاپور دیدار کنند که خیلی زود برگزار می شود.

O. DANILEVICH: آنها باید.

A. KOLESNIKOV: بنابراین چنین جلسه ای برگزار می شود. اما می بینیم که این جلسات هنوز هیچ تأثیر قاطعی در سیاست جهانی ایجاد نمی کند ، گرچه از طرف دیگر ، البته ساده لوحانه خواهد بود اگر تصور کنیم بعد از یک چنین جلسه ای ، دنیا هرگز همانطور که می گویند مثل سابق نخواهد بود. این جلسات نیز نتیجه ای دور دارد. توافق نامه هایی وجود دارد و بیشتر از هر چیز دیگری این توافق نامه ها وجود دارد که غیر علنی است و نتیجه ای دور دارد. ما فقط می توانیم حدس بزنیم که آنها واقعاً در مورد چه توافق کردند. من فکر می کنم هم کمیسیون سنا در ایالات متحده و هم کمیسیون های دیگر از این موضوع احساس هیجان خوبی دارند زیرا آنها نمی فهمند که در واقع در مورد چه چیزی می توانند توافق کنند. و این احتمال وجود دارد که ترامپ تلاش کند این توافق نامه ها را به هر حال عملی کند ، زمانی که تاریخ ممکن است کمی فروکش کند. اما دوباره ، احمقانه است که آزادی بگیریم و ادعا کنیم که می توانیم به طور کلی تصور کنیم این توافق نامه ها چیست. من حتی در این مورد توضیحی نمی دهم.

O. DANILEVICH: آندره كولسنيكف مهمان ما است ، من به شما يادآور مي شوم.

بسیار زیاد بود ، یک سال پیش ، دو سال پیش ، چنین اظهاراتی توسط ترامپ وجود داشت ، بسیار شخصی ، شخصی ، حتی می توانم بگویم ، در مورد پوتین. وی گفت که برخی از خصوصیات انسانی پوتین را دوست دارد. از نظر انسانی پوتین چه حسی نسبت به ترامپ دارد؟

E. ZVYAGINTSEVA: مشاهدات شما؟

O. DANILEVICH: یا اینکه او هیچ ارتباط انسانی با ترامپ ندارد؟

A. KOLESNIKOV: اگر می خواهید نظر شخصی من را بدانید ، اگرچه همانطور که می فهمید ، بهتر است با شخص رئیس جمهور مشورت کنید.

O. DANILEVICH: بهتر است. تا اینکه اومد

A. KOLESNIKOV: شاید چیزهای بیشتری بیاید.

E. ZVYAGINTSEVA: یک کلمه کوچک بگویید.

A. KOLESNIKOV: چه کسی همانطور که می گویند حرف خوبی برای من می زد. بنابراین ، در مورد نگرش پوتین به ترامپ ، همانطور که به نظر من می رسد. و به نظر من او هیچ توهمی در مورد دونالد ترامپ ندارد. او همه چیز را به خوبی درک می کند ، از جمله در مورد این وضعیت که ترامپ بلافاصله پس از این دیدار در آن قرار گرفت. شمارش همه اینها بسیار آسان است. من فکر می کنم که رئیس جمهور روسیه می داند چگونه حساب کند.

E. ZVYAGINTSEVA: پس باید با چه کسی مذاکره کنیم؟

A. KOLESNIKOV: بنابراین او خودش را چاپلوسی نمی کند. اما این مذاکرات باید انجام شود. اما پشتکار جنون در این مسئله ، که قطعاً برآورده خواهد شد ، لعنت بر آن ، اگر آنها ملاقات کنند ، دنیا تغییر خواهد کرد ، این در چشم نیست حتی در یکی از آخرین اجلاس ها ، چنین جلسه ای به سادگی برگزار شد. آنها در این باره صحبت کردند. به نظر می رسید که یک توافق 100 درصدی وجود دارد و ناگهان معلوم شد که آمریکایی ها اصرار دارند که ما به آنها رجوع کنیم ، نه آنها به ما. اگرچه این اتفاق در روسیه یا ایالات متحده رخ نداد. اما از نظر دیپلماسی پروتکل ، این یک مسئله بسیار مهم است. اگر قبل از آن ما به سراغ آنها می آمدیم ، دفعه دیگر آنها باید به ما مراجعه کنند و دیگر ما نباید به سراغ آنها برویم. به آنها گفته شد "بگذارید نزد ما بیایید." آنها گفتند: "ما واقعاً می خواهیم ملاقات کنیم ، اما برنامه بسیار دشواری داریم ، همه چیز را برنامه ریزی کرده ایم." اما بعد ما همه چیز را برنامه ریزی کرده ایم و در آخر هیچ کس سراغ کسی نرفته است. و به هر حال در اجلاس بعدی چنین جلسه ای برگزار شد و همه چیز بله بود.

E. ZVYAGINTSEVA: پنجره پیدا شد.

O. DANILEVICH: در مورد همه روابط شخصی. دشوار است نام فردی را که ولادیمیر ولادیمیرویچ با او دوست است ، به استثنای شاید شوئیگو ، که اغلب او را صدا می کنند ، نامید. از رهبران جهان ، چه کسی بیشترین رابطه گرم را با پوتین دارد؟ وزیر خارجه اتریش نیازی نیست.

A. KOLESNIKOV: با شرودر.

E. ZVYAGINTSEVA: از موارد فعلی. از موارد موجود

A. KOLESNIKOV: آیا شرودر رهبر جهانی نیست؟

E. ZVYAGINTSEVA: بله.

A. KOLESNIKOV: نمی دانم. به نظر من که او اکنون روابط بسیار نزدیک دارد ، مدتهاست که ادامه دارد ، اما اکنون با رئیس چینی به نظر می رسد.

O. DANILEVICH: شی جین پینگ.

A. KOLESNIKOV: البته. در آخرین سفرمان که در چین بودیم ، دیدم که آنها چقدر وقت خود را با هم گذرانده اند. این را حتی از دور هم می توان دید. آنها مدت طولانی سوار قطار شدند و سپس به هاکی رفتند ، واضح است که افرادی که از قبل بسیار نزدیک به یکدیگر هستند در حال راه رفتن هستند. حتی با ژست ها ، با نگاه ها می توان آن را در خارج دید. حتی نیازی به گفتن چیزی نیست. این ، البته هنوز عشق نیست ، اما شناخت بسیار خوبی از یکدیگر و عدم ناامیدی در نتیجه این دانش ، و شاید حتی محبت بیشتر است. بنابراین ، با چنین برداشتی ، یکدیگر را فرو نگذاشتند ، بنابراین اکنون بسیار نزدیکتر از آنچه هستند بودند.

O. DANILEVICH: چه کسی دیگر؟

E. ZVYAGINTSEVA: و اردوغان؟ نگاه کنید ، او دوباره به رستوران ماهی فراخوانی می کند.

A. KOLESNIKOV: من نام شخص دیگری را نمی برم.

E. ZVYAGINTSEVA: اردوغان - نه.

A. KOLESNIKOV: چه می گویی؟

E. ZVYAGINTSEVA: دیروز از طریق وزیر امور خارجه ، من دوباره ولادیمیر ولادیمیرویچ را به رستوران ماهی فراخواندم. خود رئیس جمهور گفت که روابط ما عمیق تر و گرمتر شده است.

A. KOLESNIKOV: نه

O. DANILEVICH: ما به اردوغان به کل کشور اعتماد نداریم.

E. ZVYAGINTSEVA: و لوكاشنكو؟

A. KOLESNIKOV: نه ، این به هیچ وجه فراموش نمی شود. این فراموش نمی شود

او. دانیلیویچ: اتفاقاً بله ، لوکاشنکو.

A. KOLESNIKOV: و این بیشتر فراموش نمی شود. شما چه خدا هستید؟ نه با لوکاشنکا ، اوضاع این است که آنها نیز یکدیگر را خیلی خوب می شناسند و بنابراین خاص هستند ... بله ، به طور کلی ، من فکر می کنم ، هیچ همدلی وجود ندارد. به همین دلیل است که ولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین با رهبر چین دوست است که با بلاروسی دوست نیست.

O. DANILEVICH: فکر می کنید پوتین تنهاست؟ آیا او احساس تنهایی می کند؟

A. KOLESNIKOV: نمی دانم ، اینها نوعی س questionsال غنایی است ، که در آنها چیزی نمی فهمم. می توانم به شما بگویم ، هر شخصی تنهاست. من تنها هستم شما ، اگر نگاه کنید ، تنها هستید ، گرچه تمام مدت روی هوا هستید.

O. DANILEVICH: می دانید ، تنهایی زمانی است که نتوانید با توجه به معیارهای شخصی خود یک همراه شایسته برای خود پیدا کنید. آیا گفتگوی شایسته ای برای پوتین وجود دارد؟

A. KOLESNIKOV: نه ، اینطور نیست. تنهایی داستانی کاملاً متفاوت است. کم و بیش همیشه می توانید یک گفتگوی شایسته برای خود پیدا کنید.

O. DANILEVICH: آیا پوتین می تواند خود را یک گفتگوی شایسته بداند؟

A. KOLESNIKOV: من فکر می کنم که او یک گفتگوی شایسته را پیدا می کند درصورتی که واقعاً به آن احتیاج داشته باشد. فکر می کنید چرا او هیچ گفتگوی شایسته ای ندارد؟

O. DANILEVICH: من نمی دانم. من فقط از شما می پرسم ، شما بهتر می دانید ، اغلب تلاقی می کنید.

A. KOLESNIKOV: او گفتگوی شایسته زیادی دارد.

E. ZVYAGINTSEVA: و برای من تنهایی زمانی است که از طرف شخصی احساس حمایت نکنید ، در اینجا تنها در این زمینه هستید و کسی نیست که حتی به او اعتماد کند.

A. KOLESNIKOV: در این زمینه؟

E. ZVYAGINTSEVA: خوب ، تقریباً استعاره ها.

A. KOLESNIKOV: چیزی عزیز می شنوم.

E. ZVYAGINTSEVA: در استخر ، در مزرعه. این برای من تنهایی است.

A. KOLESNIKOV: خوب ، شما به حقیقت نزدیکتر هستید ، بله.

E. ZVYAGINTSEVA: احتمالاً جایی وجود دارد.

A. KOLESNIKOV: پروردگارا ، شناخته شده است که یک فرد نه تنها تنها می میرد ، بلکه زندگی می کند. برای من واضح است ، همه محکوم به تنهایی هستند. اما من می فهمم ، شما اصلاً در این مورد صحبت نمی کنید. شما می خواهید بفهمید که آیا پوتین احتمالاً یک جفت روح دارد.

O. DANILEVICH: بله ، دوست من اینطور است.

A. KOLESNIKOV: من فکر می کنم که البته وجود دارد. البته داشته باشید

O. DANILEVICH: اما ما در حال حاضر در مورد دوستان ، در مورد تنهایی و در مورد ظرافتهای روح صحبت می کنیم ، و در مورد هر چیز دیگری که بعد از خبر با شما صحبت خواهیم کرد.

O. DANILEVICH: مهمان ما مردی است که پوتین را دید و پوتین او را دید ، آندری کلسنیکوف. حالا می ترسم که دوباره حرف اشتباهی بزنم.

A. KOLESNIKOV: خوب ، شما قبلاً دوباره آن را گفتید. دوباره گفتی

E. ZVYAGINTSEVA: فقط بگو ، خبرنگار كومرسانت.

A. KOLESNIKOV: آندری واسیلیف ، سردبیر سابق كومرسانت ، هنگامی كه اولین كتاب من درباره پوتین منتشر شد ، به من هشدار داد ...

E. ZVYAGINTSEVA: همه اینها به نظر شما می رسد.

A. KOLESNIKOV: او می گوید: "همین. آیا می فهمید که محکوم به فنا هستید؟ سالها می گذرد ، شما معرفی خواهید شد: مردی که پوتین را دید. "

E. ZVYAGINTSEVA: آیا آن را دوست ندارید یا چه؟

A. KOLESNIKOV: اما شما ، بله ، این عبارت بعدی بود ، حق با شماست ، گفتید "پوتین را كسی دید". این در حال حاضر خوشایند است.

O. DANILEVICH: متشکرم. خوب در واقع ، ما در مورد کتاب های دیگر با شما صحبت خواهیم کرد ، و همچنین در مورد کتاب های کودکان ، بنابراین ما بلافاصله به ما نیاز نداریم ...

A. KOLESNIKOV: ما به موقع نخواهیم رسید.

O. DANILEVICH: امیدوارم حداقل در کاری موفق شویم ، زیرا ، واقعاً همه ما کند هستیم.

E. ZVYAGINTSEVA: بیایید سریع از طریق هوا بگوییم ، آندری نمی داند چه اتفاقی برای نخست وزیر افتاد ، چه نوع آسیب ورزشی. او قول داد سه شنبه به ما بگوید.

O. DANILEVICH: بیایید امیدوار باشیم.

A. KOLESNIKOV: شما ، بله.

E. ZVYAGINTSEVA: + 7-925-88-88-948 + می بینیم که شما پیام های خود را ارسال می کنید. تلگرام govoritmskbot ، توییتر - govoritmsk.

O. DANILEVICH: "فشار بر ترامپ است ، زیرا کنگره ایالات متحده از وزن و قدرت زیادی برخوردار است. مجلس ما در 1991-1993 قدرت مشابهی را داشت ، قبل از اینکه توسط یلتسین در سال 1993 از تانک شلیک شود ، - 222. به طور کلی ، حتی یک سوال نیست ، بلکه چنین اظهار نظری است.

E. ZVYAGINTSEVA: یادداشت.

O. DANILEVICH: آنها شما را در دهه 90 می خواهند. حدود دهه 90. در مورد این زمان صحبت کردید ، گفتید که خود را مدافع روسیه آزاد می دانید. در همان زمان ، آنها گفتند که ، به طور کلی ، در روسیه شما احساس آزادی نمی کنید. بیش از 10 سال پیش بود ، شاید حتی 15 سال بود. ما آن را در اوایل سال 2000 احساس کردیم ، و سپس متوقف شدیم. آیا اکنون در روسیه احساس آزادی می کنید؟

A. KOLESNIKOV: فکر می کنم آن زمان به این دلیل بود که ... به نظر من با داستان با خودورکوفسکی. من آن موقع خیلی نگران این موضوع بودم. این مدت ها پیش اتفاق افتاده است. بله ، من فکر می کنم که در هیچ جایی احساس آزادی نخواهم کرد.

O. DANILEVICH: سپس معلوم می شود که شما به عنوان یک مدافع آزادی ، خیلی سخت کار نمی کنید؟

A. KOLESNIKOV: و اکنون در روسیه احساس آزادی نمی کنم. من ملزم به بسیاری از آزادی ها ، بسیاری از قراردادها ، بسیاری از موارد در جهان هستم که گفتن آنها کاملا احمقانه است.

O. DANILEVICH: آیا روزنامه نگاری رایگان در روسیه وجود دارد؟

A. KOLESNIKOV: بله.

O. DANILEVICH: به طور کلی ، به طور کلی؟

E. ZVYAGINTSEVA: او کجاست؟

A. KOLESNIKOV: البته در همان زمان ، من به روزنامه نگاری آزاد مشغول هستم. من روزنامه نگاری را آزادانه و صادقانه انجام می دهم. زیرا وقتی شخصی هر آنچه را كه می اندیشد ، و آنچه را كه می اندیشد ، آنچه می خواهد بگوید و وقتی كه ، همانطور كه \u200b\u200bمن تصور می كنم ، زرادخانه ای از روشها را در اختیار دارد تا فرمول بندی كند ، توانایی كافی است آزادی نامیده می شود. گاهی اوقات شخص "مادر" نمی تواند بگوید.

O. DANILEVICH: این یک داستان جداگانه در مورد خودسانسوری است.

E. ZVYAGINTSEVA: و متن شما ، چه کسی حاکم است؟

A. KOLESNIKOV: چه کسی؟

E. ZVYAGINTSEVA: آیا شخصی وجود دارد که بر متن های آندری کلسنیکوف حکومت کند؟

A. KOLESNIKOV: متن ها توسط همه کسانی که قرار است بخوانند. به هر حال ، این یک روزنامه است ، این تولید انبوه است. من می توانم به برخی از نظرات گوش دهم ، ما می توانیم در این مورد بحث کنیم. لعنت به این ، تصحیح کنندگان در تلاشند ویرایش کنند. در اینجا مصححاتی است که سعی در ویرایش دارند. اما در عین حال ، آنها هنوز هم عمدتا منطقی عمل می کنند. به طور معمول علائم نویسنده را لمس نمی کنند و نمی گذارند.

E. ZVYAGINTSEVA: حداقل یک بار سرویس مطبوعاتی کرملین از شما خواسته است که مقاله ای را قبل از انتشار ارسال کنید؟

A. KOLESNIKOV: خوب ، این مزخرف است. قبل و بعد از این نبود.

E. ZVYAGINTSEVA: اصلاً در زندگیتان ، هر 20 سال یکبار؟

A. KOLESNIKOV: نه شما فقط لازم نیست که اصلا تصور کنید که چگونه ساختار مناسبات وجود دارد ، بنابراین ، ببخشید ، چنین سوالی را می پرسید. میدونی به نظر من چیه؟ گاهی اوقات فکر می کنم ، من خودم به دنبال پاسخ این سوال هستم که چرا همه چیز از این نظر خوب است.

O. DANILEVICH: چرا می توانید چنین بنویسید ، اما بسیاری نمی توانند.

A. KOLESNIKOV: من در مورد بسیاری نمی دانم.

O. DANILEVICH: این دقیقاً همان چیزی است که می خواهم بپرسم.

A. KOLESNIKOV: به یک معنا ، من نمی خواهم بدانم ، برای من این اطلاعات اضافی است. تکرار می کنم ، من مشغول روزنامه نگاری آزاد و صادقانه هستم. افکار مختلفی می تواند در این مورد به وجود آید. به عنوان مثال ، من فقط فکر کردم ، اخیراً یک ایده داشتم که شاید مردم فکر کنند که آنها ... من بیشتر از دیگران احتمال دارم که نوعی خاطره بنویسم. شاید آنها نمی خواهند وارد خاطرات شوند و به نوعی به عنوان شخصیت های کم و بیش منفی ، حتی با یک داستان ، به دور نگاه می کنند. چون اصلاً یک داستان از این نوع وجود نداشت.

O. DANILEVICH: اگر می توانید به عنوان روزنامه نگار آزادانه بنویسید ، چه چیزی مانع از این می شود که در روسیه احساس آزادی کنید؟ پس چه چیزی رایگان نیست؟

A. KOLESNIKOV: چگونه می توانم به شما بگویم ...

O. DANILEVICH: همانطور که هست ، صحبت کن.

A. KOLESNIKOV: احساس آزادی مطبوعات ندارم. من معتقدم مطبوعات تحت فشار بیش از حد دولت قرار دارند. و نه تنها به رسانه های دولتی. و دولت و مطبوعات در تلاشند روابط خود را تنظیم کنند. من آن را دوست ندارم ، من آن را بیش از حد می بینم.

O. DANILEVICH: چگونه كومرسانت مدیریت می كند؟

A. KOLESNIKOV: كومرسانت تاریخچه خود را دارد. كومرسانت با یك سهامدار كار می كند. کار می کند ، فکر می کنم چیزهای زیادی می گوید. منظور من این بود كه كومرسانت سهامدار دارد ، این سهامدار دولت نیست.

A. KOLESNIKOV: من همچنین این را تلاش دولت برای مداخله در منطقه اینترنت می دانم. تا آنجا که من فهمیدم ، مدتهاست که مقامات می خواهند نفوذ خود را در آنجا افزایش دهند. این برای من واضح است و به نظر می رسد ملایم ، زائد هم باشد. من فکر می کنم اکنون ، وقتی کسانی که این کار را شروع کرده اند ، به این حوزه جدید برای خودشان عادت کنند ، می فهمند که اینجا همه چیز چقدر دشوار است. و نه اینکه بهتر است همه چیز را به همان حال که هست رها کنیم ، یعنی این منطقه کاملاً غیرقابل کنترل است ، اما رفتار در آن بسیار احتیاط آمیزتر است. می توان فهمید که اینترنت نسبت به هر تلاشی برای ایجاد چنین تداخلی چه عصبی نشان می دهد. به هر حال ، این ، مطابق با قوانین بازی است: اگر دولت حمله کند ، طرف مقابل از خود دفاع می کند.

O. DANILEVICH: کاتیا در چارچوب این سوال از شما پرسید ، در واقع یک سوال خاص. آیا شخصاً هنگام نوشتن خود را به نوعی محدود می کنید؟

E. ZVYAGINTSEVA: در مورد مثل فکر کردن ، دوباره پست کنید.

A. KOLESNIKOV: من به طور معمول در مورد موضوع سیاست صحبت نمی کنم ، به عنوان یک قاعده ، در فیس بوک ، زیرا این برای من در زندگی واقعی کافی است. تنها کاری که من در آنجا انجام می دهم ، به درخواست برخی ، حتی بسیاری از کارگران ، یادداشت های من است.

O. DANILEVICH: آیا آن را دوست دارید؟

E. ZVYAGINTSEVA: پست های دیگران.

O. DANILEVICH: آیا پست های دیگران را دوست دارید؟

A. KOLESNIKOV: خوب ، بعضی ، البته.

O. DANILEVICH: آنها همچنین می توانند سیاسی باشند. همین الان را برای لایک ها و بازنشرها نیز داریم.

A. KOLESNIKOV: راستش ، من اصلاً در مورد آن فكر نكرده ام.

E. ZVYAGINTSEVA: مراقب باشید.

A. KOLESNIKOV: این از من دور است. همانطور که می گویند از هشدار شما متشکرم.

O. DANILEVICH: این فقط بسیاری از مردم فکر می کنند: من چنین چیزی را منتشر نمی کنم ، بنابراین چیزی برای برداشتن از من وجود ندارد. و بعد معلوم می شود که یک چیز پس از دیگری فقط برای بازنشرها است و نه به این دلیل که شما به طور خاص چیزی را منتشر می کنید.

A. KOLESNIKOV: من خواهم فهمید.

E. ZVYAGINTSEVA: اصطلاحی "kolesnikovschina" وجود دارد. آیا این صدا زدن یا تمجید برای شماست؟

A. KOLESNIKOV: البته ستایش. این اصطلاح توسط یکی از آشنایان من ابداع شد. من نمی گویم که او این را با تأیید خاصی بیان کرد ، زیرا این امر به یک وضعیت خاص گره خورده بود. اما به طور کلی ، چنین اصطلاحی حق وجود دارد ، زیرا به نظر می رسد این نامگذاری ژانر جدیدی است. ژانر جدیدی که در آن کار می کنم. و برای ایجاد ژانر جدید در روزنامه نگاری ...

E. ZVYAGINTSEVA: شما افتخار می کنید ، درست است؟

A. KOLESNIKOV: ... این یک داستان بزرگ است. خوب برو ایجاد کن

O. DANILEVICH: گوش کنید ، شما با این کار شروع کردید ، با ژانر جدید ، ورزشی ، سکولار ، همین. شما در مورد ژانر جدید صحبت کردید. آیا این فقط همین است؟ این "kolesnikovism" نیز است.

A. KOLESNIKOV: خوب ، بله ، این در حال حاضر در محل اتصال است.

O. DANILEVICH: آیا این ژانر دیگری است؟

A. KOLESNIKOV: این بخشی از "kolesnikovschina" است.

O. DANILEVICH: ببینید چقدر همه کاره است.

A. KOLESNIKOV: در واقع ، هیچ "kolesnikovism" خاصی وجود ندارد ، من فقط همانطور که می توانم می نویسم ، و این همه. این قابل درک است ، من نمی توانم کار دیگری انجام دهم. حتی اگر می خواستم ، نمی توانستم. و وقتی شروع به نوشتن می کنم ، به عنوان مثال ، دیگر نمی توانم متوقف شوم. اگر ببینم که خیلی خوب نتیجه می گیرد ، البته در هیچ شرایطی خودم را مهار نمی کنم. به این معنا که به خاطر یک عبارت جالب ، هرچه باشد.

E. ZVYAGINTSEVA: اصطلاح دیگر سفرهای طولانی مدت "نورد" است. طولانی ترین سفر کاری برای شما چه بود ، "نورد" چیست؟

A. KOLESNIKOV: من همه این اصطلاحات ، نوعی "نورد" را دوست ندارم.

E. ZVYAGINTSEVA: اتفاقاً شما این را گفتید. این حرفهای شماست

A. KOLESNIKOV: من در این مورد با عدم تأیید صحبت کردم. فقط سفرهای کاری. در حال حاضر در اصطلاح "غلت زدن" ، که ، یادآوری می کنم ، به معنای چندین شهر پشت سر هم بدون بازدید از مسکو است ، پروازهای پیچیده بی پایان هستند - به نظر من این همه جلوه ای از نوعی عشوه روزنامه نگاری است: خیلی خسته شوید ، اینها "نورد" ماست.

E. ZVYAGINTSEVA: شما در حال بارگیری ماشین ها هستید.

A. KOLESNIKOV: بله ، همه خیلی ناامیدانه کار نمی کنند ، باور کنید ، به خصوص اکنون ، یکی از کسانی است که در استخر کرملین کار می کند اینجا است: کسی بیشتر است ، کسی کمتر. احتمالاً بیشتر و بیشتر من ، نمی دانم. اما من می فهمم که ، به عنوان مثال ، در دو دوره اول پوتین ، و به ویژه در نخست وزیر ، بله بود ، یک بار واقعی بود. اگر دوست دارید ، این یک زندگی "نورد" است.

O. DANILEVICH: چرا حالا نه؟

A. KOLESNIKOV: نمی دانم چرا.

O. DANILEVICH: ما تماس های بین المللی کمتری داریم ، بسته های کمتر؟

A. KOLESNIKOV: خیر ، اتفاقاً سفرهای بین المللی به اندازه کافی وجود دارد. الان هم خواهد بود. هم چین و هم سنگاپور.

او. دانیلیویچ: پس چه؟ چرا غنی بود و حالا نه؟

A. KOLESNIKOV: آنها به هر حال تبدیل شده اند ... سفرها هنوز در حال کاهش هستند. حتی شاید شما بدانید که چیست؟ شاید حتی سفرها کمتر باشد اما جلسات داخلی کمتر است ، این قطعاً عالی است. برخی شکاف ها ، برخی مکث ها ظاهر شد.

او. دانیلیویچ: آیا پوتین خسته می شود؟

A. KOLESNIKOV: احتمالاً ، ولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین تازه شروع به فکر کردن در مورد خودش کرد ، بیشتر کار می کند ، به اصطلاح ، غیر علنی. نمی دانم. به عنوان مثال ، در تابستان فقط ... یک ماه کامل ، در واقع. او زیاد به فوتبال نرفت ، در حالی که جلسات عمومی خاصی هم برگزار نمی شد.

O. DANILEVICH: من آرام تر شده ام.

A. KOLESNIKOV: شاید به نوعی ، بله ، من شروع به فکر کردن در مورد روح کردم ، نمی دانم ، بیشتر. شاید وقت آن باشد ، بله ...

O. DANILEVICH: ما نمی دانیم که زمان آن فرا رسیده است.

E. ZVYAGINTSEVA: من بسیاری از مقامات و وزرا را تماشا می کنم ، هنگامی که یک جلسه یک به یک یا یک جلسه عمومی وجود دارد ، به وضوح مشخص است که بسیاری از مقامات فقط از یک نگاه پوتین می ترسند. چنین چیزی در تجربه شما وجود داشت که او به شما نگاه کرد ، شما ... آیا واقعاً این همه تغییر کرده اید؟

A. KOLESNIKOV: نه من فکر می کنم ، از نظر مقام رسمی ، مسئله این نیست که او اشتباه به نظر می رسد ، بلکه این است که به نظر نمی رسد. این مسئله اصلی است - اگر او اصلاً توجه شما را متوقف کرد. خوب ، چه چیزی می تواند بدتر باشد؟ اما من در خدمات ملکی کار نمی کنم ، مانند مقامات به اراده رئیس جمهور وابسته نیستم. کار من در این مدت طولانی البته فقط این را تأیید می کند. احتمالاً دوره های مختلفی بوده و من به روش های مختلفی می نوشتم.

O. DANILEVICH: آیا شما حداقل یک بار ترسیده اید؟

A. KOLESNIKOV: و من به نوشتن ادامه می دهم. خوب ، این رابطه کاری آنهاست ، آنها پافشاری می کنند.

E. ZVYAGINTSEVA: آیا در این 20 سال با پوتین صحبت صمیمانه ای داشته اید؟ روحیه

A. KOLESNIKOV: چگونه می توانم به شما بگویم؟

O. DANILEVICH: خانواده شما چگونه هستند؟

A. KOLESNIKOV: می بینید ، سوال چیست - این جواب است. این همان چیزی است که شما از من می خواهید؟

E. ZVYAGINTSEVA: ما داستان می خواهیم. آندری ، ما داستان می خواهیم.

A. KOLESNIKOV: به عنوان مثال ، پس از داستان با Beslan ، مکالمه ای بسیار صمیمانه انجام شد. من در مورد آن صحبت کردم من اصرار کردم ، فکر کردم او باید از مادران عذرخواهی کند. البته این یک گفتگوی کاملا صمیمانه بود ، البته عمومی. برای من ، به عنوان مثال ، مهمترین. نمی دانم چقدر برای او است. من فکر می کنم این عادلانه است که بگوییم او اکنون حتی آنقدرها را به یاد نمی آورد. یا شاید ، برعکس ، او به یاد می آورد. گفتن سخت است. اما در پایان ، برای مثال ، برای من از اهمیت اساسی برخوردار است که وی در نتیجه و خیلی سریع از آنها عذرخواهی کرد. خوب ، بله ، از این لحاظ گفتگوهای صمیمانه و دلخراشی وجود داشت ، بله.

O. DANILEVICH: از این نظر ، یک احساس وجود دارد ، گاهی حداقل این احساس وجود دارد که شما کمی قادر مطلق هستید: "من از مادران عذرخواهی کردم." سال 2000 ، وقتی شما کتاب را نوشتید ...

A. KOLESNIKOV: چرا قادر مطلق؟

O. DANILEVICH: اگر من اکنون صحبت خود را تمام کنم ، می فهمید که چرا.

A. KOLESNIKOV: بیا.

O. DANILEVICH: از آنجا که روزنامه نگاری که در سال 2000 برای آزادی او تماس گرفتید ، هنگامی که شما کتاب را به صورت اول شخص می نوشتید ، پس از همه ، آندره بابیتسکی پیدا شد. و به همین دلیل ، به نظر می رسد که می توانید با مکالمات خود کاری انجام دهید.

A. KOLESNIKOV: هر داستان به طور جداگانه وجود دارد. صحبت درباره نوعی قدرت مطلق بسیار خنده دار است. به طور کلی ، در سال 2000 ما این کتاب را نوشتیم. پس از آن همه می خواستند چیزی درباره رئیس جمهور آینده شناخته شود. بسیاری از نتایج این کتاب شناخته شده است. و در مورد بابیتسکی ، بله ، آنها دائماً همه مکالمات را با این کار شروع می کردند ، زیرا او ناپدید شد ، زیرا آنها نه تنها به صورت روزانه بلکه در برخی از حالت های ساعتی درباره او صحبت می کردند. به او گفتیم ، بابیتسکی را پیدا کن ، بابیتسکی را آزاد کن. اما من حتی آن را نگفتم ، بلکه ناتالیا گورکیان بود که آن را حتی بیشتر گفت.

O. DANILEVICH: بگذارید به مخاطبان یادآوری کنم که این کتاب توسط ناتالیا گورکیان و ناتالیا تیماکوا نوشته شده است. اما شما گفتید که در این مورد نیز سال کردید. بنابراین ، من همه برای این کار هستم. شاید اگر شما ، به طور متعارف ، در مورد برخی از کیریل سربرننیکوف به طور دوره ای با ولادیمیر ولادیمیرویچ صحبت کنید ، شاید چیزی با سربرننیکوف تغییر کند.

A. KOLESNIKOV: اما من به شما گفتم که دیگر نیازی به صحبت در مورد هر قادر مطلق نیست. و حتی در مورد بابیتسکی ، هیچ یک از این اتفاقات رخ نداد.

O. DANILEVICH: نوشتن کتاب یک ماه طول کشید.

A. KOLESNIKOV: خوب ، ما یک ماه در مورد آن می نوشتیم و هر روز در مورد آن صحبت می کردیم. در این ماه او آزاد نشد ، و سپس آزاد شد.

O. DANILEVICH: در پایان. این کتاب بیرون آمد و او هم آزاد شد ، همینطور هم شد.

A. KOLESNIKOV: خوب ، جایی ، بله. اما ما در این زمان قدمت خود را متوقف کردیم و دیگر در مورد آن صحبت نکردیم.

E. ZVYAGINTSEVA: این یک اثر تأخیری است.

A. KOLESNIKOV: چرا او آزاد شد ...

O. DANILEVICH: هیچ کس نمی داند.

A. KOLESNIKOV: بله. به طور کلی آزاد یا پیدا شد. پوتین البته اعتراف نکرد که او را عقب نگه داشته است. ما می گوییم: بابیتسکی را آزاد کنید. و او می گوید: چه کسی به شما می گوید که من او را در آغوش می گیرم یا ما او را نگه داریم تمام مکالمه هایی که هر بار آغاز می شد بر همین اساس بنا شده بود. آنها به همین ترتیب پایان یافتند. او هرگز حاضر به صحبت در این باره نشد ، اما برعکس ، حتی می توان گفت ، با حمایت ، از این مکالمه حمایت کرد. در نتیجه ، دوباره تکرار می کنم ، این مکالمات به همان شکلی که شروع شده به پایان رسید.

E. ZVYAGINTSEVA: در مورد Kirill Serebrennikov به چنین چیزی احتیاج ندارید ، درست است؟

O. DANILEVICH: این بی معنی است.

E. ZVYAGINTSEVA: بی معنی است ، درست است؟

O. DANILEVICH: برای مثال ، در هر جلسه با پوتین صحبت کنید.

A. KOLESNIKOV: به نظر من همه قبلاً با رئیس جمهور درباره کریل سربرننیکوف صحبت کرده اند. یک تحقیق وجود دارد که تا پایان انجام خواهد شد.

O. DANILEVICH: و به نظر شما چه اتفاقی می افتد؟

A. KOLESNIKOV: اگر می خواهید نظر من را بدانید ، به نظر می رسد که متأسفانه بسیار عظیم ، او یک دوره تصدی می کند. امیدوارم تاریخ به حالت تعلیق درآید. یک ماشین دولتی عظیم در حال کار است (عجیب است که شما این را نمی فهمید) ، از جمله ماشین تحقیق. من فکر می کنم این فقط این نبود که آنها در این قسمت چیزی پیدا نکردند ، اما آنها قسمت های دیگری را نیز یافتند. زیرا آنها دائماً کار می کنند.

او. دانیلیویچ: آنها در حال یافتن چیزی هستند.

A. KOLESNIKOV: غیر از این نیست. با توجه به اینکه هیچ کس ، از جمله خود کیریل سربرننیکوف ، نمی گوید هیچ چیز آنجا نیست ، این کار با هیچ چیز پایان نمی یابد. گاهی اوقات مردم به دلیل نداشتن جرایم قانونی توجیه می شوند ، اما این طور نیست. در اینجا هیچ کس حتی فکر نمی کند که اصلاً چیزی وجود ندارد. اما امیدوارم حداقل این مدت تعلیق شود. به نظر من که او ، همانطور که می توانید بگویید ، در حال حاضر به اندازه کافی خدمت کرده است ، گرچه این حبس خانگی است.

E. ZVYAGINTSEVA: و بقیه متهمان پرونده نیز مشروطاً؟

A. KOLESNIKOV: قضاوت درباره این برای من سخت است. من خیلی عمیق غوطه ور نیستم. من حتی نمی دانم ، من حتی صریحاً به شما نمی گویم که بقیه متهمان چه کسانی هستند ، من نامی از آنها نمی برم. اما اکنون من شروع به یادآوری می کنم. اما من تضمین نمی کنم.

O. DANILEVICH: حسابدار ارشد ، مدیر.

A. KOLESNIKOV: با نام خانوادگی ، بله. آیا می توانید آنها را نام ببرید؟

E. ZVYAGINTSEVA: نینا ماسلیایوا ، حسابدار ارشد.

O. DANILEVICH: می توانیم از آنها نام ببریم ، اما متأسفانه بیش از دو دقیقه به پایان زمان باقی مانده است.

A. KOLESNIKOV: من به شما هشدار دادم.

O. DANILEVICH: ما باید یک عنوان داشته باشیم. و اولین سوال ما در مورد ادبیات کودکان شما و یک سری چیزهای دیگر صحبت نکرده ایم. این: چه چیزی را از مادر پنهان کردی؟ اولین س fromال از مبحث. در اسرع وقت پاسخ دهید.

A. KOLESNIKOV: یک بار چه چیزی را از مادرم پنهان کردم؟ من خیلی چیزها را از پدرم پنهان کردم ، این اتفاق افتاد. اما فکر می کنم به جز رابطه با یک دختر در کلاس ، چیزی را از مادرم پنهان نکردم.

O. DANILEVICH: آنها آن را از یکی پنهان کردند.

E. ZVYAGINTSEVA: چه لطافت. سوال دوم همه ما سوالات یکسانی را می پرسیم. با کدام بلوند همسرت را تقلب می کنی؟

O. DANILEVICH: دقیقاً یک بلوند.

A. KOLESNIKOV: هوم ... این سوال سختی برای من است ، هیچ نظری ندارید.

O. DANILEVICH: بزرگترین اشتباه در زندگی شما؟

A. KOLESNIKOV: اشتباهات زیادی وجود داشت. اما من بزرگترین اشتباه را نکردم.

E. ZVYAGINTSEVA: از چه کسی بخشش می خواهید؟

A. KOLESNIKOV: البته در مادر و پدر. و حتی بیشتر از مادر.

O. DANILEVICH: بهترین دوست شما کیست؟ آخرین سوال.

A. KOLESNIKOV:… بدون نظر.

E. ZVYAGINTSEVA: در همان ابتدای برنامه ، شما در مورد بهترین زمان صحبت کردید. بهترین زمان برای شما چیست؟

A. KOLESNIKOV: بهترین زمان در حال حاضر است. شوخی نمی کنم

E. ZVYAGINTSEVA: انتظار داشتم حدود دهه 90 را بشنوم.

A. KOLESNIKOV: نه ، نه و همچنین آنچه در پیش است.

O. DANILEVICH: آندری كولسنیكف مهمان ما ، معاون مدیر كل كمرسانت ، سردبیر مجله Pioneer روسیه و روزنامه نگاری از استخر كرملین بود. مثل این. به درستی؟ همه چیز خوب است. موافقت کردم ممنون از تشریف فرمایی شما. کاترینا زویاگینتسوا.

E. ZVYAGINTSEVA: اولگا دانیلویچ. تا یک هفته دیگر از شما می شنویم تا زمان.

او. دانیلیویچ: خداحافظ.


2021
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان