21.11.2020

ارتش شورشی ماخنو است. سازمان و تاکتیک های ارتش شورشی N. Makhno. آخرین نبردها با Denikinites. Shubin A.V. ، دکترای علوم تاریخی ، استاد


زندگی این فرد به سه قسمت تقسیم شده است. اولی - از بدو تولد تا حبس برای فعالیت های آنارشیستی ، دوم - چهار سال جنگ مداوم ، کارزارها و معالجه بسیاری از زخم ها و سومین سیزده سال در یک سرزمین خارجی.

نستور ماخنو در تاریخ 26 اکتبر 1888 در گلیای-قطب در خانواده یک داماد سابق به دنیا آمد. شاهدان عینی ادعا کردند که در هنگام تعمید دادن ، کاسبان کشیش آتش گرفت و او در قلب خود فریاد زد که کودک "دزدی مانند جهان هرگز ندیده" بزرگ خواهد شد. با در نظر گرفتن همه این م componentsلفه ها ، عجیب نیست که پسر به عنوان یک استاد بی نظیر در حملات سواره نظام و نبردها ظهور کرد.

تحصیل در مدرسه زمستوو کوتاه مدت بود و در 10 سالگی ، نستور شروع به کار کرد - ابتدا به عنوان پدر ، با اسب و سپس به عنوان کارگر. متعاقباً ، سرنوشت او تحت تأثیر انقلاب 1905 قرار گرفت ، که باعث ایجاد موج ملموسی نسبتاً ملموس از ایده های آنارشیسم شد. کارگران جوان که از فعالیتهای سوسیالیست - انقلابیون و بلشویکها دلخور نبودند ، به صفوف جنبش آنارشیست پیوستند که مرکز آن یکاتیرینوسلاو (دنیپروپتروفسک) بود.

این شخص نیازی به عضویت در آنارشیست "اتحادیه کشاورزان فقیر" در گلیای-پولی برای مدت طولانی نبود. برای فعالیت انقلابی پول لازم بود ، بنابراین مخالفت با رژیم تزاری این پول را از طریق سلب مالکیت - سرقت مسلحانه از بنگاه ها ، بانک ها ، دفاتر پستی و بورژوازی به طور کلی بدست آورد. پس از کشته شدن پلیس و پستچیان ، نستور در آگوست 1908 دستگیر شد و به حکم اعدام محکوم شد. مادر انقلابی نامه ای به مادر تزار نیکلاس دوم - ماریا فدوروونا نوشت ، با درخواست تجدیدنظر در پرونده ، از آنجا که نستور یک خردسال محسوب می شد - او هنوز 21 سال نداشت.

مرد جوان در زندان مرکزی مسکو - بوتیرکا ، کار سخت انجام داد. در میان زندانیان سیاسی ، معلمان و دانش آموزان زیادی بودند که در اختلافات سیاسی با او جهان بینی خود را شکل می دادند. زندانی جوان در سلول لقب "متواضع" را دریافت کرد ، زیرا همرزمانش بارها از او شنیده بودند: "من یک مرد بزرگ می شوم!" وی هفت سال را در زندان بوتیرکا گذراند و با انقلاب فوریه 1917 آزاد شد.

در ماه مارس ، نستور به روستای زادگاه خود - گلیای-قطب بازگشت. وی به ریاست شورای محلی و اتحادیه صنفی فلزکاران و کارگران چوب ، اتحادیه دهقانان را بنیان نهاد و یک گروه دفاعی برای دفاع از دهقانان را سازمان داد. و در سال 1918 ، ارتش شورشی خود در "جمهوری گلیای-لهستان آزاد" ظاهر شد. ماخنو و برادرانش با همه کسانی که برای تسخیر استپ های زاپوروژیه آمده بودند - ارتش اتریش-آلمان ، هتمن اسکوروپادسکی ، دنیکین و ورانگل ، بلشویک ها ، آنتانت و فهرست - جنگیدند. و نه تنها با آنها.

نستور ایوانوویچ ، با در اختیار گرفتن یکاتیرینسلاو ، به همراه کارکنانش برای جشن گرفتن مشروبات الکلی زیادی نوشیدند و سپس در پارک شهر شروع به بازی کردند. یعنی: ماخنوویست ها که روی یک تاب و چرخ و فلک نشسته بودند ، شروع به تیراندازی به سمت ساکنین شهر کردند که بدشانسی آمد آن روز مانند پرولتری لباس نپوشند و در پارک قدم نزنند. خوب ، دیگران در شهر اقدام به کشتار جمعی کردند. سپس Makhno هوشیار ده ها نفر از شریرترین افراد کشتار را شلیک کرد. البته نه از محیط آنها.

اولین گامهای جمهوری تازه نفوذ شده با سنگینی سنگین ارتش اتریش-آلمان که اسکوروپادسکی برای جنگ با گروههای بلشویکی که از شمال در حال پیشروی بودند دعوت کرد. در پایان آوریل ، پس از اینکه ماخنو از اوکراین رانده شد ، از طریق روستوف ، ساراتوف و سامارا به مسکو رسید. در آنجا او با اسوردلوف و لنین ملاقات کرد ، که وی تأثیر زیادی بر آنها گذاشت (بیشتر از لنین در ماخنو). واقعیت این نشست توسط مورخان شوروی برای مدت طولانی مبهوت بود. گفتگوی سازنده جواب نداد. نستور به نگرش لنین به آنارشیسم و \u200b\u200bلنین علاقه مند بود - اینکه چطور می توان از آنارشیست ها در جنگ با آلمانی ها و اسکوروپادسکی استفاده کرد.

مكنو تحت تأثیر ملاقات خود با تئوریسم آنارشیسم پیوتر كروپوتكین قرار گرفت. او به تمام س questionsالات مورد علاقه پاسخ داد و کلمات خداحافظی را که نستور تا آخر عمر به یاد داشت گفت: "ایثار ، استحکام روح و اراده در راه رسیدن به هدف مورد نظر ، همه پیروز می شوند." مخنو پس از بازگشت مخفیانه به گلیای-قطب ، مبارزه مسلحانه ای را علیه گروههای مجازات هتمن و نیروهای آلمانی آغاز کرد. دهقانان ، ناراضی از بازگشت صاحبان زمین ، انحلال نهادهای دموکراتیک ، احتیاج به او مراجعه کردند. شورشیان پس از یک نبرد پیروزمندانه در 10 اکتبر 1918 ، فرمانده سی ساله خود را "پدر" نامیدند.

Makhno به لطف تاکتیک های اصلی و نبوغ خود پیروز شد. او اولین نفری بود که حدس زد مسلسل ماکسیم را روی گاری بهاری استعمارگران آلمانی ، که از کودکی آشنا است ، قرار دهد. این چنین است که "تاچانکا" افسانه ای متولد شد. او با یک محور جلو محوری و چهار اسب ، نیرویی نیرومند در جنگ بود. علوم نظامی آن زمان از چنین حملات سواره نظام که می آمد اطلاع نداشت: سواران به سمت دشمن پرواز می کردند و در پشت آن - صدها چرخ گاری مسلسل. بلافاصله ، با دستور ، سواره نظام به طرفین رفت - و دشمن به دیواری از آتش مسلسل سقوط كرد. هنگ های مسلسل در مبارزه با سواره نظام دون و کوبان از دنیکین و ورانگل کاملاً مثر بودند.

دو بار در نبرد با آنها ، Bat'ka (Bat'ko) Makhno متحد ارتش سرخ بود. و در 4 ژوئن 1919 ، کلیم وروشیلوف حتی به گلیای-قطب آمد تا شخصاً به نستور نشان نشان سرخ شماره 1 را اعطا کند. او دو بار غیرقانونی اعلام شد و نیروهایش سعی در تخریب داشتند. وی با دفاع از دهقانان ، با سیستم تخصیص مازاد ، اراده "چک" و کمیسرها مخالفت کرد. در سندی که در کنگره نمایندگان دهقانان در گلیای قطب به تصویب رسید ، آمده است: "دولت شوروی ، با دستورات خود ، در تلاش است آزادی آنها را از شوراهای محلی سلب کند ... ما کمیساری را انتخاب نکرده ایم که فعالیت شوراها را مشاهده می کند و بی رحمانه با افراد ناخواسته برخورد می کنیم. شعار دیکتاتوری پرولتاریا در عمل به معنای انحصار یک حزب است. "

در پاییز 1919 تعداد گروهان ماخنو زیر پرچم های سیاه به صد هزار نفر رسید. پس از آن بود که او با پتلیورا اتحاد منعقد کرد و چاقوکش در پشت ارتش دنیکن تا حد زیادی سرنوشت جنبش سفید را رقم زد. یک سال بعد ، او به بلشویک ها کمک کرد کریمه را بگیرند: ماخنوویست ها اولین کسانی بودند که از سیواش عبور کردند و بلافاصله پس از آن ارتش سرخ جنگی علیه آنها آغاز کرد. طی ده ماه آینده ، ماخنو در منطقه آزوف ، دون و منطقه ولگا عملیات نظامی انجام داد و بیشتر نیروهای خود را از دست داد.

با شکست دنیکین و ورانگل ، ارتش سرخ تمام توان خود را علیه ماخنوویست ها انداخت. ماخنو با تجربه شکست ، در 28 آگوست 1921 ، با بقایای ارتش خود - یک گروه 77 نفره ، از دنیستر عبور کرد و به رومانی رفت. وی در بخارست ، سپس در ورشو و آنجا زندگی می کرد ، در سپتامبر 1923 به اتهام آماده سازی یک قیام در غرب اوکراین دستگیر شد ، اما توسط دادگاه تبرئه شد. وی پس از سرگردانی در لهستان و آلمان ، در تورون زندگی کرد و در آوریل 1925 با همسر و دخترش به پاریس نقل مکان کرد ، در حالی که آنها قوی بودند به عنوان تراشکار ، چاپگر و کفاش کار می کرد.

نستور ماخنو در 25 ژوئیه 1934 در پاریس درگذشت. جسد وی را سوزانده و در قبرستان Père Lachaise ، در دیواره کلمباریوم ، به شماره 6686 - در کنار کمون های پاریس به خاک سپردند.

برای مدت طولانی ، Makhno به یک آدم سینمایی شکل گرفت ، عصبانیت بی بند و باری ، غیرقابل پیش بینی ، فقط قادر به اقدامات بی معنی ، به هیچ وجه با مردم در ارتباط نبود. او واقعاً چه کسی بود؟ راهزن؟ پس چرا او از طرف مردم محلی چنین پشتیبانی کرده است؟

همه چیز هنوز یک راز است. اگر ما موفق به کشف رمز و راز Nestor Makhno شویم ، این بدان معنی است که کلید دیگری برای

بیوگرافی نستور ایوانوویچ ماخنو! (کل زندگی پیرمرد.) افسانه ای وجود دارد که بر روی کشیشی که نستور ماخنو را تعمید داد ، جلیقه ای از شعله شمع روشن شد. طبق اعتقاد رایج ، این بدان معنی است که دزدی متولد شد ، جهان هرگز او را ندیده بود. نستور ماخنو در 26 اکتبر 1888 متولد شد. پدر ، ایوان ماخنو ، مربی مرد ثروتمند گلیپول ، یک سال بعد تاریخ تولد پسرش را نوشت - این کار گاهی اوقات انجام می شد تا پسرهای خیلی جوان به ارتش نرسند (سرنوشت: بعدا سال منتسب به نستور جان او را نجات داد). ایوان رودیونویچ زود از دنیا رفت. "پنج نفر از ما ، برادران یا یتیمان ، کوچک و کوچک ، در آغوش مادری ناخوشایند که هیچ شرط و حیاطی نداشتیم. من مبهم دوران کودکی خود را به یاد می آورم ، که از بازی های معمول و سرگرم کننده برای کودک محروم شده ام ، و به دلیل نیاز شدید و محرومیتی که در آن وجود دارد ، تاریک شده ایم. خانواده ، تا اینکه پسران به پاهای خود رسیدند و شروع به کسب درآمد برای خود کردند "، - ماخنو را در خاطرات خود به یاد می آورد (اتفاقاً به زبان روسی نیز نوشته شده است - پدر اوکراینی زبان چیز زیادی نمی دانست).

نستور هشت ساله به مدرسه اعزام شد. پسر خوب درس خواند ، اما در برهه ای معتاد اسکیت شد. او صبح ها مرتباً کتاب جمع می کرد ، اما هرگز در مدرسه حاضر نمی شد. معلمان هفته ها او را ندیده اند. هنگامی که سوار شوروتید شد ، نستور زیر یخ افتاد و تقریبا غرق شد. مادر با اطلاع از این ماجرا ، پسرش را برای مدت طولانی با یک تکه طناب پیچ خورده "قهوه ای" کرد. پس از اعدام ، نستور چند روز نتوانست بنشیند ، اما به دانش آموزی کوشا تبدیل شد. "... من در زمستان تحصیل می کردم ، و در تابستان توسط کشاورزان ثروتمند برای چراندن گوسفند یا گوساله استخدام می شدم. در طی خرمن کوبی ، گاوها را با گاری از صاحبان زمین می راندم و روزانه 25 کپیک (با پول امروز - 60-70 روبل) دریافت می کردم."

در 16 سالگی ، ماخنو به عنوان کارگر وارد کارخانه ریخته گری آهن Gulyaypole شد و در آنجا وارد گروه تئاتر شد (جزئیات شگفت انگیزی که در ایده های ما درباره زندگی کارگران در آغاز قرن نمی گنجد).

در پاییز 1906 ، ماخنو به عضوی از گروه آنارشیست درآمد. پس از مدتی ، وی به دلیل داشتن اسلحه غیرقانونی دستگیر شد (دلیلی برای این امر وجود داشت: ماخنو قصد داشت به رقیب دوست حسود خود شلیک کند) ، اما در جوانی آزاد شد.

این گروه در طی یک سال چهار سرقت انجام داد. در 27 آگوست 1907 ، ماخنو با نگهبانان وارد یک درگیری شد و یک دهقان را زخمی کرد. پس از مدتی وی را بازداشت و شناسایی کردند ، اما آنارشیست ها شاهدان را مرعوب یا رشوه دادند و آنها از شهادت اولیه خودداری کردند. آنارشیست جوان آزاد شد. این گروه چندین قتل مرتکب شده است. نستور در این قتل ها شرکت نکرد ، اما سپس آنها چیز زیادی درک نکردند. دادگاه میدانی "استولیپین" ، که قبل از آن همدستان ظاهر شد ، چوبه دار را داد و نه برای آن. ماخنو با یک سال نامه و مشکلات مادرش نجات یافت: مجازات اعدام با کار سخت جایگزین شد.

وی به مدت شش سال در زندان بوتیرکا بود (به دلیل رفتار بد - در غل و زنجیر). در اینجا او شعر نوشتن را آموخت ، با پیتر آرشینوف (آنارشیست) آنارشیست-تروریست (مارینا) ملاقات کرد و آموزشهای نظری کاملی را دید ، و نه تنها در زمینه آنارشیسم: در پایان ، به گفته ماخنو ، "همه نویسندگان روسی ، از سوماروکوف گرفته تا لو شستوف را خواند. " در 2 مارس 1917 ، ماخنو و آرشین اف توسط انقلاب آزاد شدند.

نستور به خانه بازگشت و با زنی دهقان به نام نستیا واستسکایا ازدواج کرد که در زندان با او مکاتبه داشت. آنها پسری داشتند که به زودی درگذشت. ازدواج به هم خورد. ماخنو دیگر تحمل زندگی خانوادگی را نداشت: او به سرعت به رهبری Gulyaypole نقل مکان کرد.

در پاییز 1917 ، ماخنو به عنوان پنج پست عمومی انتخاب شد. هرج و مرج با رهبری منتخب چقدر سازگار است و خطی که فراتر از آن سازماندهی توده ای مردم به پایان می رسد و "حرامزاده های هیولا ، با شیطنت ... صد درصد" آغاز می شود - gosudarstvoN برای پاسخ ، ماخنو نزد آنارشیست های یکاترینوسلاو رفت و بلافاصله فهمید که او در آدرس اشتباه است. "... از خودم پرسیدم: چرا آنها چنین ساختمان مجلل و بزرگی را از بورژوازی بردند؟ چرا آنها به آن احتیاج دارند ، وقتی اینجا ، در میان این جمعیت فریاد زده ، حتی در گریه هایی که با آنها تعدادی از مهمترین مشکلات انقلاب را حل می کنند ، نظمی وجود ندارد ، سالن جارو نشده است ، در بسیاری از مکان ها صندلی ها واژگون شده اند ، روی یک میز بزرگ که با مخملی مجلل پوشانده شده است ، تکه های نان ، سر شاه ماهی ، استخوان های خورده وجود دارد "

زمین های صاحبان زمین به نفع "دهقانان کارگر" مصادره شد. در مجاورت Gulyaypole ، کمونها شروع به ظهور کردند (خود Makhno هفته ای دو بار در یکی از آنها کار می کرد) ، و ارگانهای خودگردانی کارگران قدرت بیشتری در بنگاههای اقتصادی کسب می کردند. در دسامبر سال 1917 ، ماخنو به عنوان نماینده در كنگره استانی شوروی وارد یكاتارینوسلاو شد: نمایندگان مردم "از یكدیگر عصبانی بودند و بین خود جنگیدند و كارگران را به جنگ واداشتند."

در همین حال ، طبق شرایط صلح "ناپسند" برست ، اوکراین توسط نیروهای آلمانی و اتریش-مجارستان اشغال شد. در اول مارس 1918 ، آنها وارد کیف شدند ، در پایان آوریل Gulyaypole را اشغال کردند. ماخنو و چند تن از رفقای آنارشیستش عازم تاگانروگ شدند. پدر آینده از آنجا به منطقه ولگا ، و سپس به مسکو رفت.

آنچه آنارشیست ماخنو در استانهای "قرمز" دید او را نگران کرد. وی دیکتاتوری پرولتاریای اعلام شده توسط بلشویک ها را تلاشی برای تقسیم کارگران دانست. برداشت از "مسکو جدید" در تابستان 1918 او را در این فکر حتی بیشتر تقویت کرد. نه مکالمه با سوردلوف و لنین در ژوئن 1918 در کرملین و نه حتی دیدار با شاهزاده پیر پیر پوترو کروپوتکین کمکی نکرد. پیرمرد سه سال بعد با ابراز تاسف گفت: "هیچ مهمانی نیست" ... اما تعداد انگشت شماری شارلاتان وجود دارد که به خاطر منافع شخصی و هیجانات ، مردم کارگر را نابود می کنند. "

طبق اسناد نادرست ، ماخنو به گلایپول بازگشت - تا شورش مردم کارگر را تحت لوای سیاه آنارشی بالا بکشد. خبرهای بد در انتظار او بود: اتریشی ها به یکی از برادرانش تیراندازی کردند ، دیگری را شکنجه کردند ، کلبه را سوزاندند.

در سپتامبر 1918 ، ماخنو اولین نبرد را به اشغالگران داد. وی به مزارع و املاک ثروتمند آلمان حمله کرد ، آلمانی ها و افسران ارتش حاکم اسمی اوکراین ، هتمان اسکوروپادسکی را کشت. عاشق تعهدات جسورانه ، یک بار با لباس مبدل لباس افسر هتمن ، در روز نام صاحب زمین ظاهر شد و در اواسط جشن ، وقتی میهمانان برای دستگیری "راهزن ماخنو" مشغول نوشیدن بودند ، نارنجک را روی میز انداختند. "میهمانان" بازمانده با سرنیزه کشته شدند. املاک سوخته بود.

کسانی که شلیک شدند ، به دار آویخته شدند ، با ضربات چاقو ، با سرهای بریده ، هزاران نفر مورد تجاوز قرار گرفتند ، در سرزمین اوکراین دراز کشیدند. و همه در این امر مقصر بودند: آلمانهای "متمدن" ، و سپاه پاسداران "نجیب" و سرخ ها و شورشیان که در آن زمان غیر از ماخنو تعداد زیادی از آنها بودند. سفیدپوستان با گرفتن گلیپول ، هشتصد زن یهودی را مورد تجاوز قرار دادند و بسیاری از آنها را با بی رحمانه ترین حالت - با شکاف شکمشان کشتند. قرمزها راهبان صومعه Spaso-Mgarsky را تیرباران کردند. همه ... در ایستگاه اورخوو ، ماخنو دستور داد كه كشیش را زنده زنده - در كوره لوكوموتیو بسوزاند.

ماخنو یهودی ستیزی نبود. آنارشیست به هیچ وجه نمی تواند یهودستیز باشد ، زیرا آنارشیسم ماهیتی بین المللی دارد. در زمان ماخنو ، شورشیان فردی یهودیان را در هم کوبیدند ، اما کشتار جمعی ، مانند زیر سرخپوشان و سرخ ها ، سرزمین ماخنویا را نمی شناختند. یک بار در ایستگاه Verkhniy Tokmak ، باتکا پوستری دید: "یهودیان را بزن ، انقلاب را نجات داد ، زنده باد باتکا ماخنو". ماخنو دستور شلیک به نویسنده را صادر کرد.

آنارشیست ها از حمایت مردمی برخوردار بودند ، زیرا ماكنوویست ها ، بر خلاف سرخپوشان و سرخ ها ، از ساكنان محلی سرقت نمی كردند (ایده ماكنوویسم به عنوان یك راهزنی كنترل نشده بی نظیر ، كلیشه عقیدتی دیرهنگامی است). اقتدار ماخنو را مجازاتی که وی دست نیافتنی بود توسط آتامانی که در نزدیکی گلایپول فعالیت می کردند ، به رسمیت شناخت. هسته اصلی این گروه از یک گروه کوچک سیار تشکیل شده بود و پدر برای انجام عملیات های عمده داوطلبانی را که با کمال میل به نزد وی می رفتند احضار کرد. دهقانان پس از انجام این کار ، به کلبه ها پراکنده شدند و ماخنو با دو یا سه ده جنگجو ناپدید شد - تا دفعه بعدی.

در پاییز 1918 ، دولت اسکوروپادسکی سقوط کرد. دایرکتوری ملی گرایان به ریاست پتلیورا جایگزین حکومتی شد. نیروهای دایرکتوری وارد یکاترینوسلاو شدند و شورای محلی را پراکنده کردند.

هنگامی که ، در پایان دسامبر 1918 ، گروه شورشی ماخنو و بلشویک ها که برای اتحاد با او توافق کرده بودند ، یکاترینوسلاو را گرفتند ، بلشویک ها ابتدا تقسیم قدرت را آغاز کردند. سرقت ها آغاز شد. ماخنو خطاب به اهالی شهر خطاب به "به نام طرفداران همه هنگها" من اعلام می کنم که در این لحظه مسئولیتم در قبال انقلاب هرگونه سرقت ، سرقت و خشونت مجاز نخواهد بود و توسط من در جوانه سرکوب خواهد شد. " در مهاجرت ، نستور ایوانوویچ به یاد آورد: "در واقع ، من همه را به جرم سرقت و همچنین به طور کلی برای خشونت تیرباران کردم. البته ، در میان اعدام شدگان ... ، برای شرم بلشویک ها ، تقریباً همه بلشویک ها خود را دستگیر و با ماکنوویست ها از آنها عبور کردند. "

در یک سال جدید ، 1919 ، واحدهای پتلیورا بلشویک ها را شکست داده و شهر را تصرف کردند ، اما منطقه گلیایپول ، که ماخنو عقب نشینی کرده بود ، نمی توانست اشغال شود. ساختار اجتماعی ماخنويا کاملاً مطابق با مصوبه يکی از کنگره های ماخنويست ساخته شده بود که "رفقای دهقانان و کارگران" را فراخواند تا "علیرغم ساکنان و ستمگران کل جهان" بدون آزادي ستمگران اشراف ، بدون زيردستان ، "جامعه آزاد آزادي بسازند. هیچ غنی ، هیچ فقیری. "

یک شاهد کاملاً مغرضانه ، بلشویک آنتونوف-اوسینکو ، "رو به بالا" گزارش داد: "کمونهای کودکان ، مدارس در حال تأسیس است ، گلیایپول یکی از مراکز فرهنگی نووروسی است - سه مدرسه متوسطه وجود دارد ، و غیره ابزار تعمیر ، و قفل ابزار ساخته شده است. "

ماخنويست ها در آرامش زندگي مي کردند. روشنگری فرهنگی ارتش شورشی اجراهایی داشت و مهمانی های بزرگ نوشیدنی به طور منظم با مشارکت شخص پدر ترتیب داده می شد.

بلشویک ها این "محاصره آزادی" را دوست نداشتند. گزارش ها به "مرکز" ارسال شد: "... آن منطقه یک ایالت خاص در داخل ایالت است. در اطراف این ستاد معروف تمام نیروهای SR های چپ ، آنارشیست ها ، راهزنان معروف و مجرمان متجاوز متمرکز شده اند." سرخ ها می خواستند نیروهای ماخنو را تحت سلطه خود درآورند و از آنها در جنگ با پتلیوریست ها و سپاه سپاه استفاده کنند. سرخ ها و ماخنويست ها اميد داشتند كه گاهي يكديگر را نابود كنند. در قطعنامه دومین کنگره شوراهای آزاد گلیپول آمده است: "تحت پوشش شعار" دیکتاتوری پرولتاریا "، کمونیست های بلشویک با در نظر گرفتن همه مخالفان ضد انقلابی ، انحصار انقلاب را برای حزب خود اعلام کردند.

با این وجود ، ماخنوویست ها به عنوان تیپ سوم شورشی وارد زیرمجموعه عملیاتی ارتش سرخ شدند و نبردها را علیه دنیکین آغاز کردند. با این حال ، بلشویک ها عمداً ارتش ماخنویست را در جیره های گرسنگی نگه داشتند و گاهی اوقات آنها را از موارد ضروری محروم می کردند. علاوه بر این ، در آوریل ، به ابتکار تروتسکی ، یک کار تبلیغاتی علیه ماخنوویست ها آغاز شد.

با ارسال تلگرافی عصبانی به لنین ، تروتسکی ، کامنف و وروشیلوف ، در اواسط ماه ژوئن ، پدر با یک گروه کوچک در جنگل های گلیایپول ناپدید شد. سرخ ها رئیس ستاد ماخنوویست اوزروف و چندین آنارشیست برجسته را تیرباران کردند. در پاسخ ، آنارشیست های مسکو ساختمان کمیته حزب شهر را در خط لئونتیفسکی منفجر کردند (لنین که قرار بود به آنجا بیاید ، به سختی از مرگ نجات پیدا کرد). مرحله جدیدی از روابط میان پیرمرد و قرمزها آغاز شد - دشمنی آشکار.

در 5 آگوست ، ماخنو فرمانی صادر کرد: "هر شورشی انقلابی باید به یاد داشته باشد که دشمنان شخصی و ملی هر دو افراد طبقه بورژوازی ثروتمند هستند ، صرف نظر از اینکه آنها روس ، یهودی ، اوکراینی ، و غیره باشند. دشمنان کارگران نیز این افراد هستند که از نظم ناعادلانه بورژوازی ، یعنی کمیسرهای شوروی ، اعضای دسته های مجازات ، کمیسیون های فوق العاده ای که به شهرها و روستاها سفر می کنند و مردم زحمتکشی را که نمی خواهند تسلیم دیکتاتوری خودسرانه خود شوند ، شکنجه می کنند ، محافظت می کنند. و هر شورشی موظف است ظلم را توقیف کرده و آن را به مقر ارتش بفرستد ، و در صورت مقاومت ، آن را درجا شلیک کند. "

نیروهای ارتش سرخ که برای گرفتن پیرمرد اعزام شده بودند ، دسته دسته به طرف او رفتند. با بدست آوردن قدرت ، ماخنو همزمان جنگهای ضد علیه سرخپوشان و سرخها را آغاز کرد. وی حتی با پتلیورا که با ارتش داوطلب نیز جنگید توافق کرد. ماخنويست ها كه در يكاتورينسلاو به عنوان بازرگاني درآمده بودند ، يك هفته كامل (و سپس دوباره به مدت يك ماه) شهر را تصرف كردند كه به گفته شاهدان عيني ، از ترس و سرقت هاي مداوم استراحت مي كرد. باتکا وقتی شخصاً چندین غارتگر را به بازار شلیک کرد محبوبیت خاصی در بین اهالی شهر پیدا کرد.

ماخنو سعی کرد زندگی مسالمت آمیزی برقرار کند. در سرزمین های آزاد شده ، کمون ها ، اتحادیه های کارگری ، سیستم کمک به فقرا سازمان یافته ، تولید و مبادله کالا برقرار شد. اتفاقاً روزنامه های قبلی و سپس روزنامه هایی به چاپ می رسند که اجازه انتقاد از رژیم ماخنویستی را می دهد (تصور غیرقابل تصور ، به نظر می رسد). پیرمرد قاطعانه برای آزادی بیان ایستاد.

دنیكین مجبور بود نیروهای زیادی را از جبهه علیه شورشیان (سپاه ژنرال اسلاشچف - یكی كه نمونه اولیه خلودوف در "اجرای" بولگاكف شد) بیرون بكشد و به قرمزها مهلت حیاتی می بخشد. در دسامبر سال 1919 ، اسلاشچف موفق شد ماخنويست ها را از يكاتورينسلاو خارج كند.

ماخنو بار دیگر مذاکره با بلشویک ها را آغاز کرد. اما او را راهزن اعلام كردند كه مستحق دستگيري و اعدام است. بارون ورانگل چندین بار نمایندگان خود را به نزد پدر فرستاد ، اما شخصی توسط قرمزها اسیر شد و شخصی توسط ماخنو اعدام شد.

سرکوب هایی که قسمت های در حال پیشروی ورانگل بر ساکنان استان بارید ، ماخنو را مجبور کرد که ابتدا جنگ با بلشویک ها را خاتمه دهد ، و سپس با آنها متحد شود. در اوایل اکتبر 1920 ، نمایندگان شورشی توافق نامه ای با فرماندهان بلشویک امضا کردند. ارتش شورشی تحت فرمان فرماندهی جبهه جنوب ، تیمور فرونزه قرار گرفت.

در گلایپول ، آنارشیست ها دوباره جذب شدند که قرمزها آنها را از زندان آزاد کردند. پس از عقب نشینی ورانگل به کریمه ، نوبت به استراحت ماخنویا رسید. اما کوتاه مدت بود و با شکست سپاه پاسداران به پایان رسید. در پرتاب قاطع آن سوی سیواش ، یک گروهان چهار هزار نفری شورشی تحت فرماندهی ماخنویست کارتنیکوف نقش مهمی داشتند.

در 26 نوامبر 1920 ، کارتنیکوف به جلسه ای با فرونزه احضار شد ، اسیر و تیرباران شد و واحدهای وی محاصره شدند. با این حال ، Makhnovists موفق به سرنگونی صفحات قرمز و ترک کریمه شدند. از رزمندگانی که یک ماه پیش عازم پره کپ شدند ، بیش از نیمی از آنها به پیرمرد بازگشتند. جنگ برای مرگ و زندگی درگرفت. واحدهای ارتش سرخ در برابر بازماندگان ارتش باتکا پرتاب شدند. اکنون برای آنها راحت تر بود: دشمن تنها مانده بود و برتری نیروها نجومی بود.

ماخنو در مورد اوکراین شتافت. روزهایش به شماره بود. تقریباً هر روز که با مجازات گران در حال پیشروی مبارزه می کرد ، ماخنو ، با تعدادی از مبارزان بازمانده و همسر وفادار خود ، گالینا کوزمنکو ، به دنیستر راه یافت و در 28 آگوست 1921 ، راهی بسارابیا شد.

نستور ایوانوویچ ماخنو بقیه عمر خود را در تبعید گذراند - ابتدا در رومانی ، سپس در لهستان (که به جرم فعالیت ضد لهستانی در زندان به سر برد) و در فرانسه. در پاریس ، ماخنو به طور فعال در ترویج ایده های آنارشیسم مشارکت داشت - او صحبت كرد ، مقاله نوشت و چندین بروشور منتشر كرد. در همان زمان ، اگر سلامتی او اجازه می داد ، او از نظر جسمی کار می کرد - به عنوان کارگر در یک استودیوی فیلم ، کفاش.

بدن نستور ایوانوویچ بر اثر زخمهای متعدد و سل مزمن ناشی از بندگی مجازات تزار ضعیف شد. این او بود که پدر را به گور آورد: نستور ایوانوویچ در 6 ژوئیه 1934 در بیمارستانی در پاریس درگذشت. پدر آنارشیست Makhno یا یک نبوغ شیطانی ، یا آزادکننده دهقانان اوکراینی ، دارنده نشان پرچم سرخ نبرد ، در قبرستان Pere Lachaise آرام می گیرد. در جنگ جهانی دوم ، بیوه پدر و دخترش ابتدا در یک اردوگاه کار اجباری و سپس در زیرزمین های GPU بودند. پس از مرگ استالین ، هر دو در ژامبول اقامت گزیدند. همکار دختر ماخنو کمی ترسیده بود - شما هرگز نمی دانید ...

با ارزیابی اقدامات ماكنوویست ها در عقب دنیكین ، مورخان نظامی به سرپرستی A. Bubnov در جلد سوم جنگ داخلی 1917-1921 نوشتند: "علاوه بر ناكامی ها در جبهه ، ارتشهای سفید ضربات محكمی را از گروههای پارتیزان ماخنو دریافت كردند كه درجه استراتژیک آنها را متزلزل کرد. تا 25 اکتبر 1919 ، نیروهای ماخنو به 28 هزار سرنیزه و شمشیر رسیدند ، با 50 اسلحه و 200 مسلسل ، که یک هسته سازمانی نسبتاً قوی را نشان می دهد و به چهار سپاه تقسیم شده است. " اعضای کمیته یکاتینروسلاو گوبرنیا کونیوتس و لوکو حدود 25 هزار سرباز ارتش ماخنو را شهادت دادند ، از جمله 14 هزار پیاده ، 6 هزار سوار ، 5 هزار در واحدهای جداگانه سواره نظام و توپخانه 89. ستاد اصلی شورشیان G. Kolos (با دانش ترین) تعداد ارتش ماخنو را 35-40 هزار نفر تعیین کرد 90. وولکوینسکی مورخ معتقد است که تعداد ماخنوویست ها تا نوامبر 1919 به 80 هزار نفر 91 رسیده است. دائرlopالمعارف های اتحاد جماهیر شوروی در مورد تاریخ جنگ داخلی آنها را بین 30 تا 35 هزار و 92 اعلام کرد.

به نظر ما ، به دلیل روان بودن و ناهماهنگی ترکیب آن ، تعیین دقیق تعداد ارتش ماخنو در این دوره دشوار است. در لحظه بزرگترین موفقیت ها در مبارزه با دنیکین ، بدون شک افزایش یافت. دهقانانی که آن را دوباره پر کردند ، قبل از درگیری های جدی با دشمن ، فقط چند روز در صفوف ارتش می ماندند و سپس به روستاهای زادگاهشان پناه می بردند. بنابراین ، ما فقط می توانیم در مورد اندازه هسته سازمانی ارتش ماخنو صحبت کنیم. در تابستان 1919 ، او ارتش خود را عمدتا از واحدهای ارتش سرخ که در حال عقب نشینی بودند ، شامل هنگهای قبلی خود ، تشکیل داد. قانونی است که این قسمت از نیروهای ماخنویست ثابت ترین قسمت را در نظر بگیریم ؛ ما تعداد آن را 45-50 هزار نفر تعیین کرده ایم. صحبت از کل توده های رنگی Makhnovist کنترل شده توسط ستاد Makhno ، داده های ارائه شده توسط V. Belash را می توان قابل اعتماد دانست. در همان زمان ، باید مقیاس منطقه تصرف شده توسط ارتش شورشی ، اطلاعات مربوط به کسانی که در پایان سال 1919 بر اثر حصبه جان خود را از دست دادند (35 هزار نفر) 93 و کسانی که به صفوف ارتش سرخ پیوستند ، در ابتدای سال 1920 (35 هزار نفر) 94 را در نظر گرفت.

به گفته بلش ، ارتش ماخنو در پاییز 1919 از چهار سپاه تشکیل شده بود. 1 دونتسک دارای 15500 سرنیزه ، 3650 شمشیر ، 16 قبضه اسلحه و 144 مسلسل بود. آزوف دوم - 21000 سرنیزه ، 385 گلبره ، 16 اسلحه و 176 مسلسل ؛ سوم یکاتیرینوسلاوسکی - 29000 پیاده ، 5100 قایقران ، 34 اسلحه و 266 مسلسل ؛ چهارم کریمه - 17،500 سرنیزه ، 7500 شمشیر ، 18 اسلحه و 154 مسلسل. در ذخیره ستاد ارتش: یک هنگ مسلسل (700 مسلسل) ، یک تیپ سواره نظام (3000 سابر) ، نیروهای حمل و نقل ، هنگهای کارگری ، شرکتهای فرمانده و اسکادرانها با تعداد کل 20 هزار نفر. در مجموع ، ارتش 103 هزار سرنیزه ، 20 هزار شمشیر ، 1435 مسلسل ، 84 اسلحه 95 داشت. تشكيلات ماكنوويست از هنگهاي پياده و سواره نظام تشكيل شده بود ، بيشتر واحدها مطابق با دولتهاي ارتش سرخ تشكيل شده بودند و سازماندهي مجددي نداشتند. قفسه های جدید از آنها الگو گرفته شده است.

پیاده نظام شاخه اصلی نیروهای ماخنو باقی ماند. آرشینوف نوشت که هنگهای پیاده نظام - 13 یاغی پیاده ، 3 فولاد و 1 یکاتورینوسلاوسکی - بیشترین شهرت را در ارتش ماخنویست داشتند. پیاده نظام ، در بیشتر قسمتها ، روی گاریها سوار می شدند ، و این ضرورت آنها را در یورش به عقب دنیكین ثابت می كرد. گاری ها و گاری هایی که توسط 3-4 اسب کشیده می شد وسیله حمل و نقل برای پیاده نظام ، بیمارستانها ، لوازم و تجهیزات شد و شورشیان را بسیار متحرک ساخت. در یک یا دو ردیف صف کشیده شده ، گاری های پیاده با یک سواره سریع همراه با سواره نظام حرکت می کردند و انتقال روزانه 60-70 و گاهی 90-100 96 ورت را انجام می دادند.

شکستهای سنگین از سواره نظام شکورو در آوریل-مه 1919 ، ماخنو و فرماندهانش را مجبور به توجه جدی به سواره نظام کرد. 22 سپتامبر در روستا. فعلی ، او در مورد لزوم آموزش در سواره نظام 97 دستوری صادر کرد. سواره نظام ماخنو دردسرهای زیادی برای سپاه پاسداران ایجاد کرد. سرهنگ دوبگو ، رئیس ستاد اسلاشچف ، نوشت: "عملیات علیه ماخنو بسیار دشوار بود. سواره نظام ماخنو ، که در ابتدا تقریباً دست نیافتنی بود ، به ویژه خوب عمل می کرد. او اغلب به گاری های ما حمله می کرد و در عقب ظاهر می شد."

شاخه سوم نیروهای ماخنو توپخانه بود. با راهنمایی یک مربی توپخانه ، کاپیتان سابق موروزوف ، باتری ها و نیمه باتری های دو و چهار تفنگ ایجاد شد که با تصمیم ستاد ارتش ، به ارتش و واحدها متصل شد. ماخنويستها فقط از توپخانه صحرايي و کوهستاني با دو نوع اسلحه استفاده مي کردند - توپ 76 ميلي متري شليک سريع و خمپاره انداز 152 ميلي متري 99.

مشکلات استخدام ارتش شورشیان در کنگره بعدی "منطقه ماخنوفسکی" ، که در 27 اکتبر - 3 نوامبر 1919 در الکساندروفوس برگزار شد ، حل شد. در نتیجه یک بحث طولانی ، اصل بسیج "داوطلبانه-اجباری" رد شد و قطعنامه کنگره در تاریخ 2 نوامبر ، انتقال به بسیج "برابری داوطلبانه" مردان از 19 به 45 سال را اعلام کرد. تشکیل واحدها به صورت سرزمینی (در روستاها ، ولوست ها و شهرستان ها) و با کارکنان انتخابی فرمانده ارشد ، ارگان های اقتصادی و قضایی در 100 واحد انجام شد. فرماندهان گروهان هنگ و بالاتر در جلسات ، کنفرانس ها و کنگره های ستاد فرماندهی سپاه و ارتش انتخاب می شدند و در ستاد 101 آنها تأیید می شدند. کل منطقه ، اشغال شده توسط نیروهای ماخنویست ، به "مناطق هنگ" تقسیم شد ، که در آن بخشهای تشکیل منطقه تشکیل شد. آنها فرماندهان را بر اساس سرویس به اصطلاح اجباری و درجه و رده را - داوطلبانه ، بر اساس "بسیج خود" به ارتش شورش اعزام كردند. این یک "جلسه تجاری" بود که قطعنامه آن در یک پروتکل تنظیم شد و پیش نویس سن ، بیانگر موافقت با بسیج ، در لیست های ارتش ثبت شد. دنیکینیتها از دهقانان به زور بسیج شده نیز در ارتش پذیرفته شدند. بنابراین ، اصول داوطلبانه و بسیج اجباری در ارتش شورشی با هم ترکیب شد ، که نیروی انسانی آن را تضمین کرد. ژنرال اسلاشچف نوشت: "ماخنو درخشان توانست از بی اعتنایی ستاد سفید به وی استفاده کند و با نشان دادن استعداد بالای سازمانی ، به سرعت گروههای جدیدی را تشکیل داده و شروع به تهدید تاگانروگ و روستوف کرد و آنها را مجبور به ترس جدی از یکپارچگی محل فرمانده کل سفیدپوشان کرد. فقط حزبی ، بلکه به روشی منظم و سریعاً واحدهای خود را تشکیل می دهد (و با اندازه گیری یک جنگ داخلی به طور کلی از یک شخصیت شبه نظامی) به نیروهای منظم و سرسختانه می جنگد "102. نظر اسلاشچف را رئیس ستاد وی نیز به اشتراک گذاشت ، وی نوشت: "" نیروهای "ماخنوویست از نظر کارآیی و قاطعیت در مبارزه با بلشویک ها متفاوت هستند."

به نظر ما ، مقاومت بالاتر تشکیلات ماخنوویست در مقایسه با واحدهای ارتش سرخ با این واقعیت توضیح می یابد که ارتش شورشی از نظر اجتماعی یکدست و انقلابی تر بود و عمدتاً متشکل از داوطلبان با گرایش آنارکو-کمونیستی بود. وولکوینسکی واقعیت انحلال کولاک ها توسط ماخنوویست را نادیده گرفت و در تحقیقات خود اظهار داشت که سواره نظام ماخنوویست عمدتاً از دهقانان ثروتمند تشکیل شده است. این با اسنادی که حتی به M. کوبانین اجازه می دهد نتیجه گیری کند مغایرت دارد: "ترکیب اجتماعی ارتش ماخنو در 1918-1919 متشکل از پرولتاریای نژاد و دهقانی بود که علیه قدرت هیتمن و دنیکن شورش می کردند .105" کولاک ها "با توزیع مجدد اجباری خود نمی توانند از ماخنوویست ها حمایت کنند و اموال ، حمایت از دولت بلشویک. "در مورد ترکیب فقیر ، لومپن-پرولتری ارتش Makhno سپس" قرمز "و" سفید "نوشت. R. Eideman با رنگ نوشت:" زیر پرچم سیاه آنارشیست Gulyaypole ، همه کسانی که از شیوه دولت Denikin ناراضی هستند ، از جمله طرفداران قدرت شوروی "106. و روزنامه گارد سفید" نوایا روسیا "در تاریخ 6 نوامبر 1919 گزارش داد:" اصلی ترین و پایدارترین هسته ماخنو را مجرمان تشکیل می دهند که در تمام نقاطی که از آنجا عبور کرده به او پایبند هستند. بخش قابل توجهی از بلشویک ها تشکیل شده است ، که بعضاً پنهان نمی کنند که فعلاً ماخنو را دنبال می کنند ، تا زمانی که قدرت اتحاد جماهیر شوروی در اوکراین سلطنت کند. "

به گفته بلش ، 35٪ از ارتش ماخنو ، کارگران 7٪ ، دهقانان فقیر و متوسط \u200b\u200b40٪ ، سایر گروهها 15٪ 107 ، کارگران بی زمین را تشکیل می دهند. نکته قابل توجه شواهد مربوط به ترکیب اجتماعی ارتش شورشی M. Gutman است: "کل ارتش چهل هزار نفری ماخنو از نظر ترکیب بسیار خشت بود. در آنجا دانشجو و آنارشیست و انقلابیون سوسیالیست وجود داشت ، حتی چندین بلشویک نیز وجود داشتند ... مجرمان زیادی از زندان آزاد شدند. اما هسته اصلی دهقانان بودند که ماخنو در میان آنها غیرمعمول بود. "108

لازم به ذکر است که توجه داشته باشیم که ترکیب اجتماعی فرماندهان ماخنویست در مقایسه با "دوره ارتش سرخ" تغییر چشمگیری نکرده است. تمام پست های فرماندهی از هنگ و بالاتر عمدتا توسط هم رزمان ماخنو در "گارد سیاه" و مبارزه با حکمران اشغال شده بود. بلش نوشت که "فرماندهان منظم ماخنو ، در بیشتر موارد ، مبارزانی شجاع و حیله گر بودند که بر رفقای خود نفوذ داشتند و آنها را مقهور شجاعت و حیله گری نظامی خود می کردند ، که پس از آنها مبارزان با اطمینان و عشق دنبال می کردند."

بیشتر "رزرو" دهقانی فقط همسفر ماخنو بود که فرماندهی همیشه نمی توانست با او کنار بیاید. عمدتا در این گروه بود كه فرار از خاك گسترده بود ، كه توسط V. Verstyuk بر اساس دستورات تشكیلات و واحدهای Makhnovist برای پاییز و زمستان 1919 برجسته شد 110.

به گفته بلش ، ترکیب قومی-قومی ارتش شورشی به شرح زیر بود: ساکنان منطقه یکاتیرینوسلاو 50٪ ، منطقه Tavria و Kherson - 25٪ ، منطقه Poltava - 8٪ ، منطقه Don - 7٪ ، سایر استانها - 10٪ 111 را تشکیل می دهند. بیشتر ارتش ماخنو ، از جمله "پدر" او ، اوکراینی بودند ، دومین ملیت بزرگ روسی بودند. یهودیان در شورای نظامی انقلابی ارتش و دپارتمان فرهنگی و آموزشی غالب بودند. "آنارشیست های ایدئولوژیک" ، که بیشتر آنها به این ملیت تعلق داشتند ، تا حدود زیادی تعیین کننده ایدئولوژی جنبش ماخنوویست بودند. بنابراین ، طبق گفته V. ارماکوف ، "گرچه مواردی از بروز احساسات یهود ستیزی وجود داشته است ، اما به سختی می توان این را با فعالیت های Makhno و حلقه نزدیک او مرتبط دانست." وحشت ماخنويستي در تمام دوره هاي فعاليت خود داراي جهت گيري ملي ، اجتماعي نبود. در یک فرمان در تاریخ 18 نوامبر 1919 درباره ارتش گفته شد: "هر شورشی باید بخاطر بسپارد که دشمنانش افراد طبقه بورژوازی هستند ، صرف نظر از اینکه روس باشند ، یهودی باشند ، اوکراینی باشند یا فرانسوی و انگلیسی باشند."

ماخنو به فعالیتهای موجود در ارتش شورش و در سرزمین تحت کنترل آن توسط احزاب مختلف سیاسی و ارگانهای مطبوعاتی آنها ، قدرت مردم (ارگان انقلابیون راست اجتماعی) ، زوزدا (ارگان کمیته Gubernia یکاتارینسلاو از بلشویک ها) و غیره وفادار بود 114. همه احزاب کاملاً آزاد بودند که نظرات خود را به صورت شفاهی و مطبوعاتی بیان کنند ، حتی گاهی از آنارکو کمونیسم انتقاد می کردند. بلشویک "Zvezda" با سو advantage استفاده از این ترکیب اجتماعی و ماهیت جنبش ماخنوویست را تحریف کرد ، در 15 نوامبر 1919 نوشت: "ایدئولوژی آنارشیست خرده بورژوازی ، که توسط اقشار صاحب نفوذ دهقان ادغام شد ، کاملترین انعکاس آرزوها و آرمانهای تصرفی آنها بود. از همه فشارهای پرولتاریا و دهقانان فقیری که متحد آن بودند ، کولاکهای دهکده و ستمگران طعم و مزه را تا آنجا که ممکن است دوست داشتند. "

ماخنو فعالیتهای کاملاً قانونی را در استان یکاتینروسلاو و نیروهای خود در کمیته گوبنیای بلشویکی به ریاست پاولوف کمونیست (میرکین) مجاز دانست. چتولین کمونیست در سال 1925 هنوز فرصت داشت خاطرات صادقانه ای را منتشر کند: "ماخنو که دست به تحریک علیه ما زد ، هیچ اقدامی قاطع علیه کمیته گوبنیا و سازمان انجام نداد."

بلشویک های کمونیست تعدادی پست فرماندهی در ارتش ماخنو داشتند ، از جمله لشکویچ فرمانده هنگ 13 ، پولونسکی فرمانده هنگ سوم ، برودسکی رئیس پادگان نیکوپل و غیره 116. طبق کمیته استانی یکاتیرینوسلاوسکی CP / b / U ، در آغاز دسامبر 1919 ، 26 هنگ ماخنوویستی تحت سلطه تمایل به اتحاد با ارتش سرخ بودند ، ابراز همدردی با دولت "شوروی" (بلشویک) و RCP / 6 / -KP / 6 / U ... واحدهایی نیز وجود داشتند که "شوروی" بودند ، اما ضد کمونیست بودند. اشاره شد که ترکیب این واحدها ، با یک کار تبلیغاتی و توضیحی خاص ، می تواند در کنار ارتش سرخ 117 باشد.

بلش ، بدیهی است كه درجه نفوذ كمونیستها را در نیروهای ماكنوویستی دست كم گرفته بود ، سعی در برتری ایدئولوژیك آناركو كمونیست ها داشت. وی استدلال کرد که سلولهای RCP / b / فقط در هنگهای 13 و 3 پیاده ، در "باتری انگلیسی" ایجاد شده اند. 70٪ از پرسنل ارتش شورشی آنارشیست-کمونیست بودند ، 20٪ با سوسیالیست-انقلابیون و پتلیوریستها همدرد بودند ، فقط 10٪ با کمونیستهای بلشویک. به گفته بلش ، اعضای حزب مربوطه در اواخر اکتبر - اوایل نوامبر 1919 در کنگره در الکساندروفسک تشکیل شد. 85 آنارشیست در آنجا بودند. (42.5٪) - کلیه فرماندهان و روسای ادارات نظامی ، 21 نفر. - SR های چپ (10.5٪) ، که برخی از آنها فرمانده بودند و برخی دیگر از نمایندگان روستاها. 4 بلشویک بودند. (2٪) - از کارگران الكاندروفوسك بلیك ، یكاترینوسلاو - نوویتسكی ، خارتیسك - ایوانف و از ارتش - كولودوب. 70 نماینده غیر حزبی (35٪) کارگران و دهقانان منطقه یکاترینوسلاو و دونباس بودند. منشویک ها ، نارودنیک ها ، راست سوسیالیست-انقلابیون و احزاب ناسیونالیست نمایندگان کنگره را نداشتند و 118 نفر در شورای نظامی انقلابی ارتش شورشی حضور نداشتند ، اگرچه ماخنو فعالیت آنها را منع نکرد. در قطعنامه شورای نظامی انقلابی ماخنوئیست در تاریخ 6 نوامبر 1919 آمده است: "به همه احزاب و سازمانهای سوسیالیست ، بدون استثنا ، به جریانات ، آزادی كامل داده می شود تا دیدگاه ها ، عقاید ، آموزه ها و نظرات خود را به صورت شفاهی و چاپی منتشر كنند." ماكنوويستها فقط اجازه فعاليت احزاب بورژوا و سلطنت طلب را نمي دادند - "ضد انقلاب".

جایگاه اصلی کنگره اسکندر به تقویت ارتش قیام اختصاص یافت. همه مسائل دیگر از این منظر حل و فصل شدند. کنگره اعلامیه "درباره شوروی های آزاد" را که توسط V. Volin و P. Arshinov تهیه شده بود ، مورد بررسی و تصویب قرار داد. این اعلامیه اساساً به سندی برنامه ای از جنبش آنارکو-کمونیستی ماخنوویست و ارتش ماخنو تبدیل شد. اهداف و اهداف اصلی فعالیت انقلابی تشکیلات آنارکو-کمونیست ، یعنی ساخت ارتش ماخنویست را بیان کرد. در این اعلامیه "جنبش مردمی شورشیان در اوکراین" به عنوان آغاز "انقلاب بزرگ سوم" در نظر گرفته شد که برای رهایی نهایی توده ها "از هرگونه ستم قدرت و سرمایه" تلاش می کرد. طبق این اعلامیه ، ارتش شورشی "هسته اصلی این جنبش انقلابی مردمی" بود و قرار بود "به مردم شورشی در مبارزه با هرگونه تجاوز به قدرت و سرمایه کمک کند." ایدئولوژیست های Makhnovshchina ارتش را به عنوان یک پدیده موقتی و اجباری در نظر می گرفتند. آنها نوشتند که "یک انقلابی واقعی و دهقانی و کارگری تمام اوکراین کارگر را در آغوش خواهد گرفت و آن را از شر تجاوزگران و حاکمان رها خواهد کرد" ، پس از آن ارتش ماخنویست و مبارزانش "در میلیون ها نفر از مردم شورشی عادی حل می شوند و ساخت یک زندگی کاملاً جدید را آغاز می کنند".

در زمان "ایستادن" الكساندر و یكاتینروسلاو توسط ماكنوویست ها در اكتبر-دسامبر 1919 ، تغییراتی در ساختار و اشكال كار ارگان های حاكم مركزی ارتش شورشی ایجاد شد. (پیوست شماره 6) کمیسیون آموزش فرهنگی که در اوت 1919 تحت شورای نظامی انقلابی ارتش تشکیل شد ، به یک بخش آموزش فرهنگی تبدیل شد. اکنون این بخش از "غیرنظامیان" (برای مردم) و دستگاه های نظامی RVS بود ، دارای بخش هایی بود: مطبوعات ، تبلیغات شفاهی ، تئاتر و مدرسه. رئیس دپارتمان روشنگری فرهنگی V. Volin ، عضو دبیرخانه کنفرانس Nabat بود ، بعداً لاسچنکو جایگزین وی شد. مطبوعات توسط P. Arshinov اداره می شدند. ارگان مرکزی ستاد ارتش روزنامه روزانه راهی به آزادی بود که به زبان روسی و اوکراینی منتشر می شد. روزنامه های آنارکو-کمونیست به زبان روسی نیز منتشر می شدند: "نابات" (ارگان دبیرخانه کنفرانس آنارشیست) ، "بردیانسک آزاد" ، "ملیتوپل آزاد" ، "گلیایپول آزاد" ، "اورخوو آزاد" ، "نیکوپول آزاد". به دلیل کمبود کاغذ و خبرنگار ، این روزنامه ها به طور نامنظم منتشر می شدند. اعلامیه ها و اعلامیه های بسیاری از آنارکو-کمونیست نیز منتشر شد. در حین بازجویی در مسکو چکا ، وولین گفت که در موقعیت "کم تحرک" ، کارهای چاپ بخش فرهنگی فعالیت بیشتری داشتند. در الكساندروسك از 4 اكتبر تا 4 نوامبر ، علاوه بر اعلامیه "در مورد شوروی های آزاد" ، اعتراضات علیه دنیكین و پتلیورا 121 نیز صادر شد. جنبش Makhnovist در ابتدا و تا پایان نه تنها جهت گیری سیاسی ضد سفید ، بلکه ضد اوکراین بود. در سپاه ارتش ، بخش چاپ دستگاه خاص خود را داشت - چاپخانه های کوچک ("زنان آمریکایی") ، که روزنامه روزانه "شورشی" و ارتش را منتشر می کرد.

دستگاه بخش تبلیغات شفاهی متشکل از رهبران و شورشیان تمام وقت با استعداد سخنرانی بود. گفتگوها در مورد موضوعات سیاسی و اقتصادی در واحدها و در بین مردم انجام شد. سخنرانان برجسته وولین ، ماخنو ، آلی ، آرشینوف ، اودوویچنکو ، کلاشینکف ، گاویرلنکو بودند.

بخش تئاتر در ارتش ماخنو توسط هنرمندان آماتور N. Konoplya و Tsyganok اداره می شد. این بخش به گروه های موسیقی ، نمایشی ، اپرا و هجو تقسیم شد. در مقرهای ارتش و سپاه ، گروههای برنجی در بعضی از هنگها مشغول بازی بودند. در هنگهای سراسر ایالت ، آکاردئون (1 در ستاد و 1 در هر دسته) وجود داشت که با بودجه ارتش خریداری می شد.

بخش مدرسه توسط G. Kuzmenko اداره می شد. وظایف آن سازماندهی امور مدارس در منطقه تحت کنترل شورشیان بود ، اما در طول ماه اقامت خود در الکساندروفوس ، بخش وقت ترتیب دادن این کار را نداشت.

یکی از مهمترین وظایف اداره روشنگری فرهنگی و ستاد ارتش حفظ روحیه و انضباط نظامی سربازان بود. مستی ، سرقت ، غارت و سایر پدیده های منفی در محیط ماخنوویست گسترده بود ، اما مبارزه علیه آنها انجام شد. دستورات ماخنو و فرماندهان او در همه سطوح مملو از هشدارها و مجازات ها برای چنین تخلفاتی است. در 18 نوامبر ، ماخنو دستوری را برای ارتش صادر كرد كه در آن فرمودند: "مستی جرم محسوب می شود. نشان دادن یك شورش انقلابی در خیابان در حالت مستی جنایت بیشتر است". Makhnovsky Shtarm دستورالعمل انضباطی با لیستی از جرایم انضباطی شامل مجازات های اداری و جرایم مشمول مسئولیت قضایی را تهیه کرده است. به دلیل تخلفات جزئی ، شورشیان در سفارشات توبیخ شدند (سفارشات خدمات و کار لغو شد). غارت ، تجاوز به زنان ، تصرف در اموال نظامی ، مخفی کردن اشیای قیمتی غنائم ، اعدام های لینچ برای زندانیان و افراد دستگیر شده جرم محسوب می شد.

بدنه "عدالت" در ارتش شورشی ضد جاسوسی بود که در رأس آنها L. Golik و L. Zadov قرار گرفتند - ابزار اصلی ترور ماخنویست. به گفته بلش ، "هرکسی که به عنوان افسر ، ژاندارم ، زندانبان ، افسر ضد اطلاعات با دنیکین خدمت می کرد ، با آن تیرباران می شد. خود ماخنو وظایف تنبیهی ضد جاسوسی را هدایت می کرد.

A. Shubin بر این باور است که ضد جاسوسی همچنین علیه سرقت و غارت در ارتش Makhnovist مبارزه می کند. به نظر وی ، در پاییز و زمستان 1919 ، ماخنو "نه برای سرقت ، بلکه برای انتقام جویی علیه افسران تحریم کرد. در شرایط عمومی جنگ داخلی ، اقدامات ماخنو در برابر سرقت را می توان رضایت بخش دانست". ماخنو واقعاً اتهامات جنایی را تشویق نمی کرد ، حتی با غیرتمندترین غارتگران را با دستان خود شلیک کرد. اما ایدئولوژی آنارکو-کمونیست و ترکیب ضعیف ارتش وی ، برخورد خصمانه با "ثروتمندان" و به طور کلی دارایی ها ، اصل "خود-تأمین" ارتش اجازه نمی داد که ماخنویست ها از سرقت حتی علیه فقرا جلوگیری کنند.

قدرت ضد جاسوسی ماكنوویست در همه جا وجود داشت - هم در میان نیروهای ماكنوویست و هم در میان مردم غیرنظامی. تحویل آن بدتر از چکا بلشویک نبود. این نیروها در هر دوازده (بخش) مأمورین مخفی داشتند ، اداره ضد جاسوسی غیرنظامیان در روستاها و شهرها فریلنسرهایی داشتند که حقوق نمی گرفتند ، اما آنها مرتباً همه چیز را گزارش می کردند ، از جمله توطئه های سیاسی ، پنهان کردن سپاه پاسداران 126. توابع ضد جاسوسی علاوه بر کار در منطقه اشغالی ، شامل جمع آوری اطلاعات در مورد مکان و برنامه های نظامی دشمن ، ارتباط بین واحدهای منفرد ارتش شورشی در مکان های مختلف پراکنده 127 بود.

در پاییز 1919 ، ستاد ارتش ماخنو اصول آموزش رزمی پرسنل و آموزش فرماندهی را توسعه داد. آموزش در واحدها توسط مجرب ترین فرماندهان انجام می شد. بلش نوشت كه جوانان استخدام شده در جبهه در واحدهاي رزمي ، ستادها و فرماندهان "تمرين" مي كنند "موظف بودند آنها را در كمترين زمان ممكن آموزش دهند." در اوایل دسامبر ، در یکاترینوسلاو ، در محل باشگاه سابق انگلیس ، دوره های تیمی برگزار شد. در راس آنها فرمانده سپاه 3 ، کاپیتان ستاد سابق ارتش تزاری P. Gavrilenko قرار داشت. هدف اصلی این دوره ها به آموزش نظری فرماندهان رده های پایین و میانی (تا هنگ) ، منتخب در واحدها توسط شورشیان کاهش یافت 129.

در ستاد ارتش ، یک مدیریت مته برای آموزش نظری سربازان جوانی که مکتب جنگ جهانی را نگذرانده اند نیز ایجاد شد. برنامه آموزشی بر اساس "تخصص" شورشی بود. برای آموزش یک پیاده نظام ، 20 ساعت آموزش مته ، 20 ساعت تیراندازی و 10 ساعت استحکام بخشی اختصاص داده شد. برای یک سوارکار - 30 ساعت تشکیل اسب و پا ، 20 ساعت تیراندازی ، 10 ساعت تقویت و 10 ساعت نظافت اسب ؛ برای یک توپچی - 20 ساعت برای مطالعه قسمت نظری سلاح ها ، 20 ساعت تیراندازی و 20 ساعت استحکامات 130.

در مقایسه با "دوره ارتش سرخ" ، سیستم تأمین ارتش ماخنو دستخوش تغییراتی شد. شورشیان به دلیل نداشتن منابع تأمین متمرکز ، به طور کامل به خودکفایی روی آوردند. V. میروشفسکی کمونیست ، که در آن زمان در نیروهای ماخنو خدمت می کرد ، این سیستم را به شرح زیر توصیف کرد: "تأمین بخشها به روش ابتدایی انجام می شد که معمولاً توسط شورشیان استفاده می شود." برادران "، به گفته آنها ،" در چمن "زندگی می کردند ، یعنی هنگام آمدن به روستا ، آنها در كلبه های دهقانان اسكان داده شدند و هرچه خدا می فرستاد را می خوردند. تحت چنین سیستمی ، ماكنوویست ها كمبود جیره غذایی خاصی احساس نمی كردند. "131

اما تأمین نیروهایی که تعداد آنها زیاد شده بود ، نیاز به یک سازماندهی و بهبود دقیق داشتند. هنگامی که در شرایط ساکن قرار گرفت ، RVS ارتش در اواخر اکتبر 1919 مسائل مربوط به عرضه را در کنگره نمایندگان در الکساندروفوسک مطرح کرد. بر اساس قطعنامه ، ارتش با کمک داوطلبانه دهقانان ، غنایم جنگی ، خسارات و جبران خسارات به طبقه ثروتمند 132 پشتیبانی می شد. تأمین ارتش توسط بخش تأمین ستاد آن انجام می شد ، که دارای یک دستگاه تهیه و توزیع میدانی (با نیروها) و محلی (منطقه) بود.

آماده سازی مواد غذایی و علوفه با انتظار تعداد مشخصی از افراد غذا خور ، که توسط ستاد ، ارتش برای یک ماه با سربازان و 5-6 ماه در انبارهای منطقه تعیین شده بود ، انجام شد. غنائم جنگی منبع اصلی ذخایر غذایی و علوفه ای شد. در اکتبر-دسامبر سال 1919 ، بالغ بر 2 میلیون پود غذا و 1.5 میلیون پود علوفه از مناطق الکساندروفوسکی و ملیتوپول به منطقه ای که ارتش در آن قرار داشت ، صادر شد. این سهام در "مغازه های" سیار نگهداری می شد: در ایستگاه ها ، بخارها و کارخانه ها. از ملزومات ، خریدهای داوطلبانه در بازارهای خصوصی برای شهروندان کم ثروت بیشتر استفاده می شد. پرداخت به صورت پولی یا به صورت غرامت مادی (لباس ، چرخ دستی ، اسب و غیره) انجام می شد. در همان زمان ، ثبات مالک توسط کمیسیون واحد با درگیری گروه های فقیر جمعیت محلی ، همانطور که بلشویک ها انجام دادند ، تعیین شد. طبق محاسبات بخش تأمین ، جیره روزانه Makhnovist از 150 گرم پروتئین ، 110 گرم چربی و 510 گرم کربوهیدرات 133 تشکیل شده است.

کمک هزینه لباس ماخنوویست ها با هزینه غنائم نظامی ، از جمله سازماندهی "اعزام های" ویژه به عقب به دنیکانیت ها تأمین می شد. لباس پوشیدن گارد سفید دستگیر شده و احیای چیزهایی از "بورژوازی" بسیار مورد استفاده قرار گرفت. در 21 نوامبر 1919 ، ستاد ارتش پیاده فروشی یکاترینوسلاو را که در آن طلا و لباس زیادی وجود داشت ، مصادره کرد. بعضی از چیزها طبق رسیدها به فقرا برگردانده شد ، چیزهای خوب توسط پزشکان و پرستاران ماخنوویست دریافت شد ، لباس های بیرونی و لباس زیر به درمانگاه رفت و کلاه هایی از کت های آستاراخان برای سواران سوار ساخته شد. طبق توافق نامه ای با صنعتگران محلی ، سعی در ترتیب دوخت لباس و کفش صورت گرفت ، اما به دلیل عقب نشینی مکرر و غیرمنتظره نیروهای ماخنویست ، دستیابی به آنچه که سفارش شده بود همیشه امکان پذیر نبود.

تأمین سلاح و مهمات امکان کنترل توپخانه در مقر ارتش را فراهم می کرد. تعمیرات مواد توپخانه و مسلسل در شرکت های خصوصی و سهامی در الکساندروفوس ، ملیتوپل ، بردیانسک ، گلیایپول ، یکاترینوسلاو انجام شد. منبع اصلی تغذیه سلاح و مهمات غنیمت جنگی بود. م. كوبانین نوشت كه در اكتبر 1919 ماكنوویستها مهمترین پایگاههای تأمین تجهیزات دنیكین سینلنیكوو ، لوزوایا ، بردیانكس ، ماریوپول 135 را به تصرف خود درآوردند. پس از این ، آنها کمبود سلاح و مهمات را تجربه نکردند. میروشفسکی گواهی می دهد: "ماكنوویست ها مقادیر زیادی سلاح ، به ویژه مسلسل داشتند ،" آنها كوههای تفنگ را روی گاری ها حمل می كردند ، كه هنگام عبور از دهكده ها به دهقانان تحویل می دادند. در این دوره ، علاوه بر سیستم های فوق ، تفنگ ها و کارابین های انگلیس Lee-Metford 1892 و Lee-Enfield 1902 (کالیبر 7.69 - 7.71 میلی متر) ، تفنگ های فرانسوی سیستم Lebel 1892/1907 / 1915 (کالیبر 8 میلی متر) از میان غنائم ، تفنگ اسپرینگفیلد آمریکایی 1903 (کالیبر 7.62 میلی متر) به ویژه مورد توجه قرار گرفت ، زیرا قطر لوله آن با کارتریج روسی 137 مطابقت داشت. به گفته بلش ، در تاریخ 1 نوامبر 1919 ، ارتش 37 میلیون و 750 هزار قبضه اسلحه و 496 هزار گلوله به طور مستقیم در زرادخانه داشت. کیت جنگی برای یک تفنگ 250 گلوله ، برای یک مسلسل سه پایه - 5000 گلوله ، برای یک مسلسل سبک - 2500 گلوله ، برای یک اسلحه - 124 گلوله بود. علاوه بر این ، 75 میلیون کارتریج تفنگ و 1.5 میلیون گلوله در انبارهای ارتش 138 ذخیره شده است. برای مقایسه ، توجه داشته باشید که کل جبهه اوکراین ارتش سرخ در ژانویه-مارس 1919 حدود 11 میلیون کارتریج و 53 هزار پوسته 139 دریافت کرده است.

ارتش ماخنو که عمدتاً به هزینه دشمن تمام شد ، اسب خود را تأمین کرد. آنها به دسته های (رزمندگان ، توپخانه ، حمل و نقل) تقسیم می شوند و در صورت خرید ، از 15 تا 100 هزار روبل برای آنها پرداخت می شود. اجازه تعویض دو اسب معیوب یا خسته با یک اسب تازه مجاز بود. غالباً ، در صورت تقاضای اسب از دهقانان ثروتمند ، اگر تعداد آنها بیش از حد مجاز کار باشد (برای دو نفر غذا خوردن - 1 اسب کار) ، نیاز به اسب. I. Dubinsky و G. Shevchuk خاطرنشان كردند كه ماكنوويستها دقيقاً به دليل تقاضاي مداوم اسبها از دهقانان 141 مانور پذيري زيادي را بدست آوردند كه البته "كولاكها" را از خود دور كرد.

خرید اسب و غذا برای نیازهای ارتش توسط کمیسیون خرید واحدها و تشکیلات انجام می شد که توسط کمیسیون مالی RVS و خزانه دار ارشد ستاد ارتش کنترل می شد. میز نقدی ارتش با هزینه کمک های مالی که به "ثروتمندان" در شهرها و روستاها تحمیل شد ، خلع ید از بانک ها 142 دوباره تکمیل شد. پنهان کردن غنائم ، مصادره شده یا غرامت به عنوان سنگین ترین جرم در نظر گرفته شد. بلاش نوشت: "ماخنويست ها هزينه هاي پولي دريافت نمي كنند ، از آنجا كه آنها با انقلاب به خدمت انقلاب پرداختند ، از حقوقي برخوردار نبودند. در موارد استثنايي ، كمك هايي از خزانه ارتش به خانواده هاي شورشيان متوفي صادر مي شد." چنین نظمی در واقع ماكنوویست ها را به سمت چپاول ، غارت ، سرقت برای تأمین نیازهای شخصی آنها سوق می داد. بخشی از پول گرفته شده از "بورژوازی" بین فقرا توزیع شد. در یکاترینوسلاو 3 میلیون روبل برای توزیع به فقرا اختصاص داده شد. 144 550 هزار نفر از آنها به یتیمان اختصاص یافت. رئیس پناهگاه های شهر م. گوتمن نوشت: "ما باید پس از یك ماه تغذیه كودكان یتیم" داوطلب "از ماكنوویست ها ادای احترام كنیم" 145.

در پایان سال 1919 ، سخت ترین مشکل تجهیزات بهداشتی و پزشکی ارتش ماخنویست بود. اداره پزشکی و بهداشتی مستقر در ستاد به عنوان یک بخش عمل می کرد. در 19 نوامبر 1919 ، کمودون Kolodub 146 به عنوان رئیس بخش و رئیس بیمارستان ارتش منصوب شد. بیمارستان های سیار تابع وی بودند - ارتش (برای 5 هزار تخت) ، سپاه (برای 1000 تخت) ، تیپ و هنگ (هر کدام برای 50 مکان). تأمین پرسنل پزشکی با توجه به کارکنان هنگ انجام می شد ، آنجا که پزشکان رئیس و گردان (در کل 6 نفر) وجود داشتند ، و در شرکت ها 1 پزشک امداد بود. با این حال ، اپیدمی تیفوس که از اواسط ماه اکتبر در ارتش آغاز شد ، بخش بهداشتی و درمانی نمی تواند از آن جلوگیری کند - این شامل تمام روسیه و اوکراین است. در یکاترینوسلاو ، فرماندهی ارتش اقدامات قاطعی را برای بهبود مراقبت های پزشکی از پرسنل خود انجام داد. کارگران پزشکی اسیر درگیر شدند ، دوره های کوتاه مدت برای پیراپزشکان و پرستاران در ساختمان ها ایجاد شد ، کادر پزشکی شهرستان بسیج شد ، واکسیناسیون ها سازماندهی شد ، حمام ها ، لباسشویی ها و اتاق های انزوا 147 افتتاح شد. و با این حال ، طبق داده های Belash ، Makhnovists تا 35 هزار نفر را از تیفوس از دست داد ، یعنی تقریباً نیمی از پرسنل 148 نفر. "م. گوتمن ،" دهقانان " با پر کردن "گاریهای" خود با اموال غارت شده ، گروهی از مردم از طریق روستاهای خود به بیرون شهر منتقل شدند و "پدر" ماخنو را به رحمت سرنوشت رها کردند "149.

با آغاز دسامبر 1919 ، لشکر اسلشچف سازماندهی مجدد خود را به یک سپاه تکمیل کرد و همراه با گروه ژنرال Revishin ، عملیات فعال علیه Makhno را در هر دو ساحل Dnieper آغاز کرد - Revishin توجه ماخنویست ها را از طرف Sinelnikov منحرف کرد ، و بخشهایی از سپاه Slashchev با یک گروه به شدت تحت سلطه از طریق جبهه نزدیک Ptikka از طریق جبهه شکست Verkhnedneprovsk را گرفت و به ایستگاه رفت. سوخاچوکا ، 19 دسامبر ، یکاترینوسلاو را اشغال کرد و او را به مدت یک هفته در زندان نگه داشت. سپاه 1 دونتسک ماخنو بدون جنگ شهر را تسلیم کرد و از آن در مقابل 35 در جنوب 150 دور شد. 25 هزار ماكنوویست یكاتریونسلاو را ترك كردند كه 14 هزار پیاده ، 6 هزار سوار ، خدمات حمل و نقل و توپخانه بودند. 10 هزار نفر بیمار و زخمی بودند. ارتش با 42 اسلحه سه اینچی ، 2 اسلحه شش اینچی ، 4 خودروی زرهی ، 4 قطار زرهی ، تقریباً مسلح بود. 1000 مسلسل. سفیدپوشان یک قطار زرهی و 2 ماشین زرهی 151 به عنوان غنائم دریافت کردند.

در این روزها ، سپاه اسلاشچف مجبور شد حملات واحدهای سرخ را از شمال به فرماندهی I. یاكیر دفع كند. تحت هجوم ارتش سرخ ، نیروهای دنیكین به جنوب عقب نشینی كردند و اسلاشچف ماخنو را تعقیب نكرد. وی نوشت: "سفیدپوستان در دو گروه بزرگ عقب نشینی كردند. 1) به فرماندهی ستاد ، به عنوان بخشی از ارتش داوطلب ، دونتس ، كوبان و ترتسی به قفقاز و 2) نیروهای شلینگ و دراگومیروف - به نووروسیا ، با پوشش نیكولایف-اودسا و بر اساس گروه دوم. در فواصل زمانی بین آنها ، سپاه سوم ارتش ، تحت فرماندهی من ، با هدف حفظ کریمه ، دستور عقب نشینی را دریافت کرد. "152

ماخنو با سازماندهی نیروهای خود ، در 24 دسامبر به واحدهای اسلاشچف در منطقه حمله کرد. سورسکو-لیتوفسک ، گروه پترنکو خیابان را اشغال کرد. ایگرن بلش با سواران به روستا رفت. میخائیلوفسکی ، خیابان را گرفت. Zaporizhzhia و Sukhachevka. در عصر ، سواران ماخنو روستا را اشغال کردند. بعد از ظهر. پیاده نظام اسلاشچف با پشت سر گذاشتن 400 نفر به یکاترینوسلاو عقب نشینی کرد. کشته ، 4 اسلحه و یک قطار. پترنکو در شب 25 دسامبر ، نیژدنپنسک 153 را اشغال کرد. در تاریخ 26 دسامبر ، سربازان اسلاشچف بدون جنگ از یکاترینوسلاو خارج شدند و در امتداد ساحل راست دنیپر به الکساندروفسک عقب نشینی کردند. روز بعد ، در پل کیچکاسکی ، آنها 5 اسلحه از سپاه دوم ماخنوویست را گرفتند و به جنوب رفتند. با نیروهای سپاه 4 ، ماخنو تلاش کرد تا پیگیری سفیدپوشان را سازماندهی کند ، اما اسلاشچف عقب نشینی خود را با پرده اسب پوشانده و به منظور حرکت به سمت کریمه 154 عقب نشینی کرد.

جنگ ماخنو با ارتش دنیكین به پایان رسیده بود ، حالا او بیشتر نگران ملاقات و روابط با ارتش سرخ بود كه وارد "منطقه ماخنوفسكی" شده بود. با توجه به سهم عظیم ارتش خود در شکست دنیکین ، ماخنو روی توانبخشی در نظر RCP / b / ، بازگشت فرماندهان سرخ به صفوف حساب کرد. اما رهبران RCP / b / نظر دیگری داشتند. V. Volkovinsky به اسنادی اشاره کرد که گواه آرزوی کمیته مرکزی RCP / b / در پاییز 1919 بود. "جایگزین" ماخنو به عنوان فرمانده ارتش شورشی 155 شود. در چارچوب آنها ، تنها مورد اعدام کمونیستها به دستور ماخنو در دسامبر 1919 قابل توضیح است. ضدجاسوسی ماخنوسکایا چندین کمونیست را به رهبری فرمانده هنگ سوم "فولاد" M. Polonsky برای تهیه توطئه ای برای ترور ماخنو 156 تیراندازی کرد. واقعیت این توطئه توسط بسیاری از مورخان اثبات نشده است ، اما نتیجه گیری V. Verstyuk در مورد وجود ارتباط بین دفتر پیشین کمیته مرکزی CP / b / U و کمونیست های ارتش Makhnovist احتمال آن را تأیید می کند 157. روشهای RCP / b / ، چکا ، لنین ، استالین و دژرژینسکی را حذف نکردند ، اما انزوای فیزیکی و انتقام جویی علیه یک دشمن سیاسی را فرض کردند.

در نبردهای با Denikin در تابستان و پاییز 1919 ، سازندگان Makhnovist مهارت های تاکتیکی خود را بهبود بخشیدند. ستاد فرماندهی Makhnovist که از قیمومیت سرخ سرخ آزاد شده بود ، با استفاده از زرادخانه انباشته ابزار و روش های مبارزه مسلحانه ، عناصر خاصی از تاکتیک های نبرد را توسعه داد ، که در روند انجام عملیات های رزمی بهبود یافت. ماخنو اثربخشی عملیات حمله عمیق را احساس کرد و به طور گسترده از آنها استفاده کرد. اگر قبلاً تشکیلات وی ، تعداد نسبتاً کمی ، فقط در منطقه گریشین-گلیایپول مانور می داد ، اکنون او حرکتهای غیرمنتظره توده های عظیم نیرو را در مسافت قابل توجهی انجام می داد و باعث ایجاد وحشت در پشت دشمن می شد.

دستور پیاده روی تشکل های ماخنوویست اکنون با ارتش های منظم متفاوت بود. پیش از این گروه همیشه گدازه سواره نظامى با پهلوهاى نادر و یک مرکز متلاشی شده و سرنگون وجود داشت که نقش پیشتاز را داشت. پشت گدازه ، در فاصله 200-400 متر ، ستونی از نیروهای اصلی حرکت می کرد که از سواره و پیاده روی گاری تشکیل شده بود. حرکت ستون توسط یک محافظ عقب سوارکاری کوچک بسته می شد ، که وظیفه آن محافظت از عقب نبود بلکه هدایت بقیه کالسکه 158 بود.

در نبردها ، ماكنوويست ها هنوز به طور گسترده از گلوله ها و حملات از پشت استفاده مي كردند و از انواع مختلف نيروها براي محاصره دشمن استفاده مي كردند. یک نمونه معمول نبرد در نزدیکی Pologi در 30 اکتبر 1919 بود ، که در آن روزنامه Yekaterinoslavsky Nabat در 6 نوامبر سال جاری گزارش داد که Denikinites بیش از 500 کشته ، 65 هزار فشنگ ، 8 مسلسل ، 4 ارابه با گلوله و "در وحشت دیوانه" از دست داده است عقب نشینی کرد و سواره نظام تا اواخر شب تحت تعقیب قرار گرفت. "

در منطقه ای با شبکه راه آهن کمتر توسعه یافته نسبت به دونباس ، در پاییز 1919 فرماندهی ماخنوویست قطارهای زرهی را رها کرد. استفاده از قطارهای زرهی در جنگ چریکی تقریباً غیرممکن بود ؛ دیر یا زود ، غول راه آهن به هدف آسیب پذیر تبدیل شد.

بنابراین ، در پاییز و زمستان 1919 ، ارتش شورشی ماخنو یک تشکیلات عملیاتی حزبی با 60-100 هزار نفر بود. ساختار سازمانی آن عملاً از کارکنان ارتش سرخ کپی برداری می کرد. روشهای آموزش رزمی و سیستم کنترل نیروهای ماخنوویست تفاوت چندانی با ارتش سرخ نداشت. در همان زمان ، جهت گیری آنارکو-کمونیستی ارتش ویژگی های خاص آن را تعیین کرد. این امر در اصول داوطلبانه تأمین نیروی انسانی ارتش ، کثرت گرایی سیاسی در کار RVS و بخش روشنگری فرهنگی و سیستم خودآرایی واحدهای Makhnovist بیان شد.

در این دوره ، سرانجام اصول مانور چریکی وارد هنر نظامی ماخنوویست شد. حرکت سریع نیروی انسانی در مسافتهای قابل توجه و تعجب از حملات ، تکنیکهای تاکتیکی مورد علاقه Makhno شد.

یادداشت

88. جنگ داخلی 1918 - 1921: در 3 جلد / ویرایش A. S. Bubnov. - M.-L. ، 1930.-- T. 3. - S. 282

89. Keane D. - فرمان. op - ص 79

90. تاریخ جنگ داخلی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی. - ت. 4. - ص 314

91. Volkovinsky V. N. - فرمان. op - ص 130

92. جنگ داخلی و مداخله نظامی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی. دائرlopالمعارف. - S. 344 ؛ Veliky Zhovten i homoadyanska viyna در اوکراین. راهنمای دائرlopالمعارف. - ص 331

93. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - ص 362

94. مختصر تاریخچه جنگ داخلی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی. - م. ، 1979. - S. 361

95. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - ص 341

96. P. Arshinov - فرمان. op - S. 90-91

97. Volkovinsky V. N. - فرمان. op - ص 133

99. ارتش و ناوگان بی خون L. G. در آغاز قرن XX. مقاله هایی درباره پتانسیل نظامی - صنعتی. - م. ، 1986. - ص 87

101. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op ، - ص 346

102. Slashchev Ya. A. مطالبی در مورد تاریخ جنگ داخلی در روسیه // بولتن نظامی. - 1921. - شماره 12. - ص 41

104. Volkovinsky V. N. - فرمان. op - ص 133

105. Kubanin M. - فرمان. op - ص 160

106. Eideman R. شورش و نقش آن در جنگ مدرن // ارتش و انقلاب. - 1919. - شماره 3 - 4 ، - ص 96

107. Belash A.V.، Belash V.F. - فرمان. op - ص 346

108. Gutman M. - فرمان. op - ص 62

109. TsGAOOU. - F. 5 ، Op. 1 ، D. 353 ، L. 176

110. Verstyuk V.F. - فرمان. اجتماعی - ص 346

111. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - ص 346

112. Ermakov V. - فرمان. op - ص 81

113. Makhno و جنبش Makhnovist. - S. 19-20

114. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - ص 354

115. کمونیست های لوکو (چتولین) در میان پارتیزان // کرونیکل انقلاب. - 1925 - شماره 4. - ص 93-94

116. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - ص 360 - 361

117. Keane D. - فرمان. op - S. 80-81

118. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - S. 352 ، 362

121. TsGAOOU. - F. 5 ، Op. 1 ، D. 330 ، L. 16

122. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - S. 350-351

123. Makhno و جنبش Makhnovist. - ص 21

124. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - S. 349 ، 354

125. جنبش Shubin A. Makhnovist در 1917-1921. // دوستی مردم. - 1993. - شماره 3. - ص 186

126 بلاش. A.V. ، Belash V.F. - فرمان. op - ص 349

127. Arshinov P. Anarchism and Makhnovshchina // بولتن آنارشیست. - برلین ، 1923. - شماره 2. - S. 27-37

128. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - S. 347

129. TsGAOOU. - F. 5 ، Op. 1 ، D. 351 ، L. 177

130. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op -از جانب. 346-347

131. Miroshevsky V. - فرمان. op - ص 200

132. Arshinov P. تاریخچه جنبش Makhnovist - ص 147

133. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - ص 343

134. TsGAOOU. - F. 5 ، Op. 1 ، D. 351 ، L. 177-178

135. Kubanin M. - فرمان. op - ص 87

136. Miroshevsky V. - فرمان. op - ص 199

137. اسلحه و مسلسل Beetle A.B. - M. ، 1987. - S. 40-41 ، 50 ، 52

138. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op ص 345

139. دستورالعمل فرماندهی جبهه های ارتش سرخ. - ت. 4. - ص 385

140. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - S. 347

141. Dubinsky I. ، Shevchuk G. - فرمان. op - S. 347

142. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - ص 348

143. همان. - ص 345

144. TsGAOOU. - F. 1 ، Op. 20 ، D. 315 ، L. 8

145. Gutman M. - فرمان. op - ص 65

146. TsGAOOU. - F. 5 ، Op. 1 ، D. 351 ، L. 177

147. Belash A. V.، Belash V. F. - فرمان. op - S. 347

148 همان - ص 342

149. Gutman M. - فرمان. op - ص 86

150. VF Verstyuk - فرمان. cit.، - ص 199؛ TsGAOOU - F. 5 ، Op. 1 ، D. 351 ، L. 196

151. TsGAOOU. - F. 1 ، Op. 20 ، D. 315 ، L. 8 ob.

152. Slashchev Ya.A. کریمه سفید ، 1920. - ص 41

153. TsGAOOU. - F. 5 ، Op. 1 ، D. 351 ، L. 196-197

154. یا. A. Slashchev. کریمه سفید ، 1920. - S. 42-43

155. Volkovinsky V. N. - فرمان. op - S. 144-145.

156. TsGAOOU. - F. 5 ، Op. 1 ، D. 351 ، L. 193

157. Verstyuk V. F. - فرمان. op - S. 203

پس از سقوط رژیم هتمان اسکوروپاتسکی ، سه نیروی اصلی اجتماعی ، کاملاً متفاوت از یکدیگر ، در اوکراین شروع به کار کردند - پتلیورا ، بلشویسم و \u200b\u200bماخنویسم. هر یک از آنها ، با گذشت زمان ، وارد رابطه ای خصمانه خصمانه با دو نفر دیگر شدند.

در اکتبر و نوامبر 1918 ، گروهان ماخنو حمله گسترده ای را علیه ضد انقلاب هتمن آغاز کردند. در این زمان ، نیروهای اتریشی-آلمانی تحت تأثیر وقایع سیاسی رخ داده در سرزمین مادری آنها کاملاً متلاشی شده بودند. ماخنو از این مزیت استفاده کرد. او با برخی از میهمانان وارد یک قرارداد قراردادی و بی طرف شد و با هزینه آنها خود را مسلح کرد ، بقیه مجبور شدند با نبرد از منطقه خارج شوند. نیروهای هتمن در منطقه نبودند. ایالت وارتا با مشاهده رشد خارق العاده ارتش شورشیان. اما هتمن هنوز در کیف بود. سپس ماخنو با واحدهای خود به شمال حرکت کرد ، ایستگاه های تقاطع چاپلینو ، گریشینو ، سینلنیکوو را گرفت ، به پاولوگراد رسید و سپس به سمت غرب به سمت یکاترینوسلاو چرخید. در منطقه ، اما به مقامات پیتر و پل برخورد کرد.

پتلیوری ها که در تعدادی از شهرها قدرت را به دست گرفتند ، خود را ارباب واقعی کشور می دانستند. آنها از میان تعداد زیادی از گروههای دهقانی ارتش خود را تشکیل دادند و سپس برای ایجاد یک ارتش منظم دولتی از بسیج گسترده خبر دادند. پتلیورا امیدوار بود كه جنبش ماكنوویست را به حوزه نفوذ و رهبری خود بكشاند. آنها چندین س politicalال سیاسی برای ماخنو ارسال کردند: او چگونه به پتلیوریسم و \u200b\u200bقدرت آن نگاه می کند ، چگونه او ساختار سیاسی اوکراین را متصور است ، آیا کار با هم در ایجاد اوکراین مستقل را مطلوب و مفید نمی داند. پاسخ ماخنو و کارمندانش کوتاه بود. از نظر آنها پتلیوریسم جنبشی از بورژوازی ملی اوکراین است که آنها ، دهقانان ، با آن در راه نیستند. اوکراین باید بر اساس اصل کار و استقلال دهقانان و کارگران از هر قدرت سیاسی ساخته شود. نه اتحاد ، بلکه تنها مبارزه می تواند جنبش بین المللی ماخنویسم و \u200b\u200bجنبش بورژوایی جنبش پتلیورا باشد.

اندکی پس از آن ، ماخنو به یکاترینوسلاو رفت تا دولت پتلیورا را از آنجا اخراج کند. دومی در آنجا نیروهای نظامی قابل توجهی داشت. علاوه بر این ، پتلیوریتی ها که توسط Dnieper محافظت می شوند ، می توانند در این شهر آسیب ناپذیر باشند. دسته های ماخنو در نیژنه-دانپروسک قرار گرفتند. همچنین کمیته شهر کمونیست های بلشویکی وجود داشت که دارای نیروهای مسلح محلی بود. شخصیت ماخنو در این زمان در سراسر منطقه به عنوان شخصیت یک انقلابی ممتاز و یک رهبر نظامی با استعداد شناخته می شود. کمیته کمونیست بلشویک از وی دعوت کرد تا فرماندهی کارگران و گروههای حزب آنها را به دست گیرد. ماخنو این پیشنهاد را پذیرفت.

"همانطور که اغلب قبل و بعد از آنها اتفاق می افتاد ، او به حیله نظامی متوسل شد. وی که قطار را با سربازان خود بارگیری کرده بود ، آن را زیرگونه یک قطار کارگر از طریق پل دنیپروپتروفسک مستقیماً به داخل شهر راه اندازی کرد. خطر بسیار زیاد بود. اگر پتلیوری ها چند دقیقه قبل از توقف قطار متوجه این حیله شده بودند ، می توانستند آن را نابود کنند. قطار مستقیماً وارد ایستگاه شهر شد ، جایی که نیروهای انقلابی به طور غیرمنتظره ای بارگیری کردند ، ایستگاه و نزدیکترین قسمت شهر را اشغال کردند. در خود شهر نبردی سخت درگرفت که با شکست پتلیوریست ها پایان یافت. با این حال ، چند روز بعد ، به دلیل عدم هوشیاری کافی از پادگان ماخنوسی ، شهر مجبور شد دوباره به پتلیوریت ها تسلیم شود ، آنها از جهت زاپوروژیه به نیروهای جدید نزدیک شدند. در طی عقب نشینی ، در نیژنه-دانپروسک ، دو بار به ماخنو تلاش شد. هر دو بار بمب ها منفجر نشدند. ارتش Makhnovist به منطقه Sinelnikov عقب نشینی کرد. از آن لحظه به بعد ، جبهه ای بین ماكنوویست ها و پتلیوریست ها در مرز شمال غربی منطقه ماخنوویست ایجاد شد. با این حال ، نیروهای پتلیوری که بیشتر از دهقانان شورشی تشکیل شده و به زور بسیج شده بودند ، پس از تماس با ماخنوویست ها به سرعت تجزیه شدند. و در مدت زمان کمی جبهه منحل شد. فضاهای عظیم از همه مراجع و نیروها آزاد شد. " 1

اما این منطقه در حال پیشروی از شمال بود - ارتش بلشویک ، از جنوب شرق - ارتش ژنرال دنیکین.

Denikinites اولین کسانی بودند که آمدند. حتی در دوره مبارزه ماخنویست ها و هتمن و به ویژه در روزهای اول سرنگونی وی ، گروههای جداگانه ای از ژنرال شکورو از دان و کوبان به اوکراین نفوذ کردند و به پولوگی و گلیایپول نزدیک شدند. طبیعتاً ارتش شورشیان ماكنوویست به این سمت چرخید. در این زمان چندین هنگ پیاده نظام و سواره نظام کاملاً سازمان یافته تشکیل شده بود. پیاده نظام در ارتش Makhnovist پدیده ای استثنایی و منحصر به فرد بود. او همه مثل یک سواره بود ، سوار بر اسب حرکت می کرد ، اما نه سوار بر اسب ، بلکه در کالسکه های سبک بهاری بود که در جنوب اوکراین "گاری" خوانده می شد. این پیاده نظام معمولاً به سرعت و در کنار یک سواره در یک قایقرانی حرکت می کند و به طور متوسط \u200b\u200b60-70 ورت در روز ایجاد می کند.

دنیكین ، با تكیه بر اوضاع آشفته اوكراين ، در مبارزه فهرست پتليورا با بلشويك ها ، اميدوار بود كه اكران اوكراين را بدون مشكلات زياد اشغال كند. اما ناگهان بر لشكر لجباز و منظم ماخنويست ها تصادف كرد. پس از چندین نبرد ، گروههای دنیکن شروع به عقب نشینی در جهت دون و دریای آزوف کردند. در مدت کوتاهی ، کل فضای پولوگ تا دریا از آنها آزاد شد. واحدهای Makhnovist تعدادی از ایستگاههای مهم اتصال و شهرهای بردیانسک و ماریوپول را اشغال کردند. با شروع ژانویه 1919 ، اولین جبهه ضددنیکین در اینجا ایجاد شد - جبهه ای که ارتش ماخنویست برای شش ماه Denikinites را عقب نگه داشت. سپس از بیش از صد ورت از ماریوپول به شرق و شمال شرقی کشیده شد.

مبارزات در این جبهه شخصیتی سرسخت و شدید به خود گرفت. Denikinites ، با تقلید از Makhnovists ، شروع به استفاده از روش حزبی عمل. آنها با دسته های جداگانه سواره به پشت عمق منطقه حمله کرده و یک سری ضربات وارد کردند ، ناپدید شدند و ناگهان در مکان دیگری ظاهر شدند. فقط جمعیت کارگر از این حملات رنج می بردند. آنها انتقام او را به خاطر حمایت از ارتش ماكنوویست ، برای همدردی با دنیكیت ها نگرفتند. جمعیت یهودیان نیز از این حملات رنج می برد. یهودیان ، گروههای دنیكین در هر یك از حملات خود درهم كوبیدند ، و تلاش كردند تا یك جنبش ضد یهودی را كه زمینه مناسبی برای حمله آنها به اوكرائین ایجاد می كند ، به طور مصنوعی تحریك كنند. ژنرال شکورو مخصوصاً در این حملات خود را نشان داد. با این حال ، بیش از چهار ماه ، Denikinites ، با وجود ترکیب نخبگان نیروها و شدت حملات ، نتوانستند بر Makhnovists غلبه کنند. غالباً ژنرال شکورو باید چنان ضربه های هنگهای شورشی را می دید که فقط عقب نشینی 80-120 ورتس به تاگانروگ و روستوف او را از فاجعه کامل نجات داد. در آن زمان ، ماخنویست ها بیش از 5 بار در دیوارهای Taganrog بودند. تلخی و نفرت افسران دنیكین از ماكنوویست ها اشكال باورنكردنی به خود گرفت. "آنها ماخنویست های دستگیر شده را تحت شکنجه های مختلف قرار دادند ، آنها را با پوسته پاره کردند و مواردی وجود داشت که آنها آنها را روی ورق های آهن داغ می سوزاندند." 2

بلشویک ها خیلی دیرتر از دنیکنی ها به منطقه ماخنوشچینا آمدند. در آن زمان ، ماخنويستها قبلاً دنيكنيتها را از منطقه خود اخراج كرده و يك خط مقدم در شرق ماريوپول كشيده بودند. فقط پس از آن ، لشکر اول بلشویک ها ، به رهبری دیبنکو ، به سینلنیکوو آمد. خود ماخنو و ماخنوشچینا برای بلشویک ها ناشناخته بودند. پیش از آن ، مطبوعات کمونیستی درباره ماخنو به عنوان انقلابی شجاع و آینده ای امیدوار کننده نوشتند. مبارزات او ، ابتدا با هیتمن اسکوروپادسکی ، سپس با پتلیورا و دنیکن ، رهبران برجسته بلشویسم را به نفع خود از پیش ترتیب داد. با روحیه این ستایش ها ، اولین دیدار فرماندهی نظامی بلشویک با ماخنو در مارس 1919 برگزار شد. بلافاصله از او خواسته شد تا با گروههای خود وارد ارتش سرخ شود تا با نیروهای مشترک دنیکن را شکست دهد.

ماخنو و مقر ارتش شورشی کاملاً خوب دیدند که آمدن قدرت کمونیستی به آنها تهدیدی جدید برای منطقه آزاد به همراه خواهد داشت. که از انتهای دیگر پیام رسان جنگ داخلی است. اما نه ماخنو و نه ستاد ارتش خواستار این جنگ نبودند. عمدتاً این نکته در نظر گرفته شد که یک ضدانقلاب آشکار از جانب دون و کوبان سازماندهی شد ، که فقط یک مکالمه می تواند وجود داشته باشد - مکالمه با سلاح. شورشیان امیدوار بودند که مبارزه با بلشویک ها فقط به قدرت ایدئولوژیک محدود شود. در این حالت ، آنها برای منطقه خود کاملاً آرام بودند ، زیرا قدرت ایده های انقلابی ، استعداد انقلابی و بی اعتمادی دهقانان به خارج از کشور بهترین مدافعان منطقه خواهد بود. نظر عمومی رهبران ماخنوشچینا این بود که تمام نیروهای آنها باید علیه ضد انقلاب سلطنتی هدایت شوند و پس از انحلال آن باید به اختلافات ایدئولوژیک با بلشویک ها روی آورد. به این معنا ، اتحاد ارتش ماخنویست با ارتش سرخ صورت گرفت.

از فوریه 1919 ، گروههای ماخنوویست بعنوان تیپی جداگانه با فرماندهی منتخب و استقلال داخلی به لشکر شوروی زادنپروسک ، بعداً در ارتش سرخ 2 اوکراین ، پیوستند. ارتش شورشی به دلایل زیر بخشی از ارتش سرخ شد:

  • الف) روال داخلی او ثابت است.
  • ب) کمیسارهای سیاسی منصوب شده توسط دولت کمونیست را دریافت می کند.
  • ج) فقط از نظر عملیاتی تابع فرماندهی عالی ارتش سرخ است.
  • د) ارتش از جبهه ضد دنیكین خارج نمی شود.
  • ه) ارتش تجهیزات نظامی و پشتیبانی خود را هم تراز با واحدهای ارتش سرخ دریافت می کند.
  • و) ارتش همچنان شورشی انقلابی خوانده می شود و در این زمینه آگهی های سیاه وجود دارد. 3

ساخت وسازهای شوروی در دهکده اوکراین در شرایط ویرانی و قحطی در شهرها ادامه داشت. در حومه شهر ، شورای کمیساران خلق اوکراین و رهبری CP (b) U مرتکب اشتباهاتی شدند که سیاست کشاورزی را برای مدت طولانی تعیین کرد و پایه های اتحادیه مردم زحمتکش شهر و روستا را تضعیف کرد. "رئیس SNKh اتحاد جماهیر شوروی سابق اوکراین E.I. Queering و کمیسر خلق کشاورزی V.N. مشچریاکوف از تحقق رهنمودهای مربوط به مسئله زمین که در مانیفست دولت شوروی اوکراین در مورد مصادره و تساوی توزیع اراضی موجر از 14.5 میلیون دسیاتین اجتناب شده است ، خودداری کردند. زمین را فقط 5 میلیون دس مصادره کرد. به دهقانان میانه و فقرا منتقل شد ، بقیه به مزارع جمعی و مزارع دولتی منتقل شد. در جنوب اوکراین ، مزارع بزرگ صاحبخانه کالا و غلات ، که اساس تولید غلات را تشکیل می دهند ، به مزارع جمعی و دولتی تبدیل شدند. این اقدامات بخشی از دهقانان را علیه قدرت شوروی ، كه سرزمین مورد انتظار را دریافت نكردند ، احیا كرد. علیرغم این واقعیت که V.I. Lenin بارها و بارها به غیرقابل قبول بودن بیگانگی اجباری زمین و نقض داوطلبانه ایجاد مزرعه های جمعی اشاره کرده و خواستار اصلاح خطاها بود ، این کار در اوکراین تا فوریه 1920 انجام نشد. علاوه بر این ، کمیساریای خلق مواد غذایی اوکراین برای کل قلمرو خود شاخص مشابهی را برای تعیین مزارع کولاک ایجاد کرد و این اقدامات علیه کولاکها به منافع دهقانان میانی لطمه می زند ، زیرا در جنوب اوکراین برای هر مزرعه دهقان میانه 7-10 جریب زمین وجود داشت ، در حالی که در شمال اوکراین - 4 دهم ". 4

در اول آوریل 1919 ، اعتبار غذایی در اوکراین معرفی شد. این کار بدون در نظر گرفتن ساختار طبقاتی روستا انجام شد ، اقشار ضعیف علاقه ای به کمک به گروههای غذایی نداشتند. در سازماندهی سیاست غذایی اشتباهات جدی صورت گرفت. غالباً تخصیص مازاد به صورت غیرقابل کنترل انجام می شد ، برداشت دانه از حد مجاز فراتر می رفت. VI Mezhlauk در تلگرافی به VI Lenin به طور جدی به تلاش برخی از کارگران برای در نظر گرفتن "اوکراین به عنوان یک کشور موعود ، از آنجا می توانید بسیاری از موارد را بدون در نظر گرفتن" ، اعتراض کرد.

علاوه بر این ، بلشویک ها در کنگره سوم CP (b) U در مورد عدم پذیرش هرگونه توافق سیاسی با احزاب و گروه های دموکراتیک و سوسیالیست اعلام کردند ، بلشویک ها در مبارزه با واکنش خود را به تنهایی محکوم کردند. در ژانویه 1919 ، LD تروتسکی نوشت که در اوکراین "... دست سنگین سرکوبهای انقلابی بلافاصله بر سر آنارشیستها ، سوسیالیست-انقلابیون چپگرا و ماجراجویان جنایتکار قرار گرفت." وی از رهبری ضربات "جارو آهنین" خواست "تا آنها را به چنین شکافهایی سوق دهد که بهتر است هرگز از آنها خارج نشوند." 45

تحت این شرایط ، در فوریه 1919 ، در دومین کنگره ماخنوویست ها و نمایندگان دهقانان منطقه تحت کنترل آنها ، ماخنوویست ها خواستار خودمختاری منطقه و دسته های آنها در رسیدگی به مسائل داخلی ، استقلال "شوروی های آزاد" محلی شدند ، که بر اساس غیر حزبی و بی طبقه ایجاد شده بود. در این کنگره ، شورای نظامی انقلابی ، "با ترکیب عملکردهای پارلمان و یک نهاد مشورتی" ، تعیین سیاست و ایدئولوژی جنبش ، تشکیل شد. این کنگره خواستار آن شد که سازمانها و رهبران چکیست - "منصوبین" از دولت مرکزی از ورود به منطقه جلوگیری شود ، شرایط را برای انتخاب رهبری مردم محلی پیش بینی کند. هیأتی به نمایندگی از کنگره به منظور جلب استقلال از دولت منطقه به خارکف اعزام شدند. در همان زمان ، کنگره قطعنامه ای را درباره ضرورت اتحاد همه نیروهای انقلابی تصویب کرد و طرفداران گسست از قدرت شوروی را سرزنش کرد.

در آوریل 1919 ، سومین کنگره Makhnovists و نمایندگان دهقانان از 72 ولست در جنوب اوکراین برگزار شد. در این کنگره سیاست زمین و غذا دولت شوروی در اوکراین به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. قطعنامه هایی علیه بولشوییزاسیون شوروی ، "کمیسار قدرت" ، علیه کمیسیون های فوق العاده به تصویب رسید. با وجود شعارهای افراطی ، آنارشیستی ، این کنگره همچنین به نفع سیاست "جبهه متحد" با بلشویک ها صحبت کرد و نشان داد که سرنگونی قدرت شوروی یا شورش علیه آن منجر به پیروزی واکنش خواهد شد.

اشتباهات بلشویک ها در سیاست های کشاورزی و غذایی ، رویارویی با دموکراسی خرده بورژوازی به عناصر خصمانه قدرت شوروی کمک کرد تا قیام های دهقانان را تحریک کنند. در آوریل 1919 ، در اوکراین ، در نتیجه تناقضات شدید طبقاتی ، آشفتگی اقتصادی و اشتباهات رهبری ، آنها در حومه شهر و در میان سربازان ارتش سرخ اوکراین ، که عمدتا از واحدهای پارتیزانی و شورشی سابق تشکیل شده بودند ، درگیر شدند. شورش های آتامان زلنی ، کاتسیورا ، استروک ، سوکولوفسکی ، آنجل تا آگوست 1919 ادامه داشت ، زمانی که اوکراین توسط سپاه سپاه و پتلیوریت اسیر شد. خواسته عمومی شورشیان از رنگ و بوی سیاسی مختلف ، تغییر در سیاست های کشاورزی و غذایی بود.

در کنگره های ماخنوویست ، قطعنامه هایی تصویب شد که خواستار ایجاد جامعه آنارشیستی بر اساس سازمانهای آنارشیست فوق طبقه - شورویهای آزاد ، "اتحادیه های کارگری جوامع دهقانی" بودند. مبارزه سیاسی برای قدرت مرکزی فریب مردم و عملی ناسازگار با آنارشیسم اعلام شد. انتقاد از اشتباهات قدرت اتحاد جماهیر شوروی در بهار 1919 با هدف تهیه یک شورش نبود ، بلکه تنها نمودی از نارضایتی توده های دهقان از سیاست "کمونیسم جنگ" و استقرار یک سیستم متمرکز فرماندهی-اداری بود. شعار قدیمی آنارشیستی "از هم جدا شوید ، با هم بزنید" همچنین از ویژگیهای ماخنویستها نسبت به حزب پرولتری در بهار 1919 است.

نستور ماخنو ناگزیر بود از نارضایتی و خصومت آشکار با کمونیست ها ، که در میان شورشیان فردی در ارتش دهقانان وی مشاهده می شد ، جلوگیری کند. او علیه خصومت با کمونیست ها صحبت کرد ، با غیرتمندترین آنارشیست های کنفدراسیون سازمان های آنارشیست اوکراین "نبات" را عقب نگه داشت. ماخنو قاطعانه از دادن پول به ماروشا نیکیفوروا ، آنارشیست معروف ، برای جنگ با بلشویک ها خودداری کرد.

در همان زمان ، سیاست "جبهه متحد" مورد حمایت ماكنوویست ها به معنای آماده بودن آنها برای فدا كردن منافع خود نبود. جنبش Makhnovist ، در جستجوی راه "خود" در انقلاب ، به موقعیت "نیروی سوم" سقوط کرد ، و اعلام اتحاد موقت با "آماری ها" - بلشویک ها "به دلایل تاکتیکی" ، اختلاف در اردوگاه انقلابی کمک می کند یا نمی تواند واکنش نشان دهد.

ماهیت اجتماعی دوتایی خرده بورژوازی در آشوب دهقانان میانی ، که منافع آنها با سیاست "کمونیسم جنگ" مطابقت نداشت ، بیان شد. در شرایط تقابل بین واکنش و انقلاب ، دهقان میانه که از خطر احیای مالکیت صاحبخانه آگاه بود ، در برابر حملات علیه قدرت شوروی مقاومت کرد ، اما تحت سنگین شدن مازاد تصرف و وظایف مختلف ، "... این نیروی خرده بورژوازی به عنصری آنارشیست تبدیل شد که خواسته های خود را با هیجان بیان می کند."

برخی از افراط گرایان از گروه های آنارشیست خواستار آماده سازی یک انقلاب "سوم" شدند (انقلاب 1905-1907 مورد توجه قرار نگرفت) ، که از نظر آنها ، دولت سوسیالیستی را نابود می کند و به هرج و مرج منجر می شود.

ماخنويستها در دوره 1918 - نيمه اول 1919 ، با احتياط دولت شوروي را به عنوان تنها نيروي قادر به درهم شکستن واکنش نشان دادند ، احساسات دهقانان ميانه را ابراز کردند و بسته به تقويت يا تضعيف فشار مقامات ، از پرولتاريا حمايت کردند ، بدون اينکه وارد درگيري نظامي شوند ، سعي در گرفتن امتيازات از مقامات با با کمک خواسته های کنگره ها ، گردهمایی ها ، اعزام هیئت هایی با تقاضا به مرکز. این موضع ، ماخنویست ها را از ضد انقلاب خرده بورژوایی متمایز می کند ، که به شخصه آتامان گریگوریف ، خواستار نابودی کمونیست ها است و شعارهای آن را در عمل مجسم می کند.

و گرچه ، همانطور که V.A. جنبش آنتنوف- اوسیانکو ، جنبش ماخنوویست "جدی و شدیداً در برابر پتلیورا و دنیکنیت تیز شد و در ابتدا سعی در محدود کردن نفوذ کولاک در حومه شهر داشت ، از یک ایدئولوژی توسعه نیافته رنج می برد و از عدم آگاهی از جایگاه خود در حوادثی که منجر به نتیجه ای تراژیک می شد." 6

از آوریل 1919 ، در روابط بین نستور ماخنو و ستاد وی ، از یک سو ، و با فرماندهی ارتش سرخ و شورای نظامی انقلابی جمهوری خواه ، از سوی دیگر ، جو بی اعتمادی متقابل ایجاد شد که به دشمنی تبدیل می شود. این امر نه تنها به دلیل مقاومت ماخنوویست ها در برابر سیاست "کمونیسم نظامی" بلکه به دلیل توسعه و استقرار بیشتر ایدئولوژی آنارشیست در جنبش ماخنوویست ایجاد شد. روزنامه های Makhnovist؛ V. Volin (V. Eikhenbaum) در نیمه دوم 1919 ریاست شورای انقلابی نظامی Makhnovist را بر عهده گرفت. رهبران کنفدراسیون نبات بر اساس انکار مرحله انتقال از سرمایه داری به کمونیسم آنارشیک سعی در وحدت روندهای مختلف - آنارشیسم - کمونیسم ، آنارشیسم - سندیکاتیسم و \u200b\u200bآنارشیسم - فردگرایی داشتند و از مردم همفکر خود خواستند با ایجاد سازمانهای اقتصادی ، سندیکالیستی که تحت کنترل دولت نیستند ، بنیان آنارشی را بگذارند. تعاونی ها ، کمیته های کارخانه ، کمون ها برای تصرف تدریجی ابزار تولید. آنها استدلال کردند که در اوکراین ، به لطف یک جنبش شورشی گسترده ، همه شرایط برای اولین انقلاب آنارشیستی ، که یک انقلاب آنارشیستی جهانی را آغاز می کند ، ایجاد شده است. از آوریل 1919 ، "ناباتیست ها" از هرگونه همکاری و "سازش" با رژیم شوروی امتناع ورزیدند ، به تدریج به مواضع ضد بلشویکی رسیدند و ماخنویست ها را به سمت خود سوق دادند.

ارگانهای مرکزی قدرت شوروی و فرماندهی اطلاعات متناقضی در مورد وضعیت امور در تیپ ماخنوویست و در منطقه گلیای-پولسکی دریافت کردند. دفتر مطبوعات اتحاد جماهیر شوروی اوکراین در مورد نظم و انضباط خوب در بین ماخنویست ها گزارش داد که آنها عدم وجود راهزنی ، عدم تمایل به عقب نشینی در مقابل داوطلبان و "برخورد دوستانه" با مردم را یادآوری کردند. یک سیاستمدار و مربی سیاسی لشکر زادنپروسک ، با گزارش از وضعیت واحدهای ماخنویست ، خاطرنشان می کند که کارگران سیاسی در واحدهای ماخنوویست پذیرفته می شوند و در آنجا کار می کنند ، که ماخنوویست ها "انگیزه های جنگ با دشمن" ، نظم و انضباط خوب و قدرت نسبت به قدرت شوروی را دارند. آنها متذکر شدند که ، به لطف اقتدار "باتکا" ماخنو ، "که محبوبیت او باورنکردنی است" ، واحدهای وی با هزینه داوطلبان به سرعت در حال رشد هستند.

با این حال ، همراه با بررسی های مثبت ، گزارش های زیادی در مورد احساسات ضد بلشویکی و "اوباشگری" وجود داشت که در صفوف ماخنوویست حاکم بود. بازرسی عالی نظامی ارتش سرخ ، به ریاست رئیس آن N.I. به پودوایسکی توصیه شد که تیپ ماخنوئیست را دوباره سازماندهی کند ، ماخنو را از سمت خود برکنار و او و فرماندهان را به دادگاه تحویل دهد. عضو شورای نظامی انقلابی G.Ya.Sokolnikov در تلگرافی به V.I. Lenin و Kh.G. راکوفسکی (رئیس شورای کمیسارهای خلق اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی اوکراین) گزارش داد که "... ماخنو مبارزه قاطع و علنی علیه کمونیست ها" ، مردم را سرقت می کند ، و پیشنهاد می دهد ، با استفاده از ناکامی های نظامی ماخنویست ها ، "برای برکناری ماخنو". 7

اکنون تعیین صحت اظهارات دشوار است ، با این حال ، واقعیت هایی وجود دارد که نشان می دهد در بهار 1919 ماخنویست ها قصد ایجاد شورشی را ندارند. بنابراین ، نه در روزنامه های ماكنوویست و نه در اعلامیه های بهار 1919 ، خواستار یك شورش فوری و یك مبارزه مسلحانه علیه قدرت شوروی نیست. برعکس ، آنها نیاز به اتحاد نظامی "نیروهای چپ" را تأیید می کنند. رابطه بین ماخنو و مرکز بدتر از این شد که در سالهای 1919-1920. در اوکراین ، مسئله سو the استفاده از چکا حاد بود. تمام قیامهای دهقانی آن زمان شامل شعار شکست چکا بود. در ژوئن 1919 V.I. لنین به MI Latskis (رئیس Cheka تمام اوکراینی) نوشت: "Kamenev می گوید - و اعلام می کند که چندین نفر از برجسته ترین افسران KGB تأیید می کنند که Cheka در اوکراین تاریکی شر را به وجود آورد ، خیلی زود ایجاد شده و بسیاری از کسانی را که درخواست داده بودند ، آزاد می کند. لازم است ترکیب دقیق تر بررسی شود ، - امیدوارم Dzerzhinsky از اینجا به شما در این زمینه کمک کند. لازم است كه به یك معنا ، چكیست ها را جمع كنید و افرادی را كه متقاضی شده اند ، اخراج كنید. اگر فرصت مناسبی دارید ، در مورد تمیز کردن Cheka در اوکراین ، در مورد نتایج کار با جزئیات بیشتر به من اطلاع دهید. " نه

در مطبوعات Makhnovist اظهارات بسیاری علیه کمیسیون های اضطراری در اوکراین و خواستار انحلال آنها وجود داشت. ماكنوويست ها از حرف به عمل رفتند. آنها منطقه Mariupol و Berdyansk Cheka را منسوخ کردند ، یک گروه از بردیانسک Cheka به جبهه اعزام شد. نه

در آوریل 1919 A.E. اسکاچکو (فرمانده ارتش سرخ دوم اوکراین ، که شامل تیپ ماخنویست بود) ، در تلگرافی به فرمانده جبهه اوکراین ، گزارش داد که "... چکا محلی در حال پیشبرد یک کارزار تقویت شده علیه ماخنویست ها است" ؛ در حالی که ماخنویست ها در جبهه می جنگند ، در عقب به دلیل عضوی که متعلق به جنبش ماخنوویست مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. اسكاچكو تأكید كرد كه: "... با بازیهای احمقانه و احمقانه ، خدمات اضطراری خرد قطعاً نیروهای ماكنوویست و مردم را به شورش علیه رژیم شوروی تحریک می كنند." [ترجمه ترگمان] کمیسار سیاسی بخش Zadneprovsk همچنین در مورد کارهای غیرضروری در "منطقه شرایط اضطراری" گزارش داد روزنامه بلشویک "Zvezda" (یکاتینروسلاو) در ماه مه 1919 اشاره کرد که محلی ، جنوبی اوکراین چکا "... بسیار کامل و ایده آل نیستند" و "از نظر شعور حقوقی انقلابی و سوسیالیسم در برابر انتقاد ایستادگی نمی کنند." این روزنامه به "صلاحیت جامع" و "حقوق بی نهایت" چکا ، به ویژه حق اعدام غیرقانونی ، اشاره کرد و پیشنهاد داد که چکا را دوباره سازماندهی کند و آنها را به دادگاه های انقلابی تابع کند. یازده

از اواخر آوریل 1919 ، اتهامات علیه N.I. ماخنو مقاله ای در روزنامه ایزوستیا (خارکوف) منتشر شد که در آن از شخصیت ضد شوروی جنبش ماخنوویست صحبت شده و خواستار محدودیت در آن شده بود. مقالات مشابه در سایر نشریات نیز مشاهده شده است. V.A. در تلگرافی به دولت خواستار اتحاد جماهیر شوروی اوکراین ، آنتونوف- اوسینکو ، متوجه شد که رویارویی با ماخنویست ها می تواند عواقب سنگینی را در پی داشته باشد ، "... فوراً از آزار و اذیت تحریک آمیز ماخنوویست ها در روزنامه ها جلوگیری کند". 12

گره تناقضاتی که تا ژوئن 1919 جمع شده بود ، تهدید به تبدیل شدن به یک فاجعه شد. ماخنو به این واقعیت متهم شد که نیروهایش قطارهایی را با زغال سنگ و غلات از دونباس به مرکز روسیه بازداشت کردند. در واقع ، این مورد بود. در ماه مه 1919 ، به دلیل بدتر شدن روابط با ماكنوویست ها و فرماندهی نظامی مركزی ، تیپ ماكنوویست پس از انتقال آن از زیرمجموعه به جبهه اوکراین به تبعیت از جبهه جنوب ، در واقع دریافت مواد ، مهمات و مهمات از فرماندهی متوقف شد. خرابکاری در تأسیسات ، ماخنویست ها را در موقعیت بسیار دشواری قرار داد. اگرچه ، طبق اتحاد نظامی بین ارتش سرخ و ماخنوویست ها ، این فرماندهی متعهد شد که تیپ ماخنوویست را از هر آنچه لازم است تأمین کند ، اما این کار از ماه مه 1919 انجام نشده است. ماكنوويست ها تلاش كردند تا با به تأخير انداختن برخی از رده ها و خواستار برقراری تجارت ، مهمات و مهمات را از فرماندهي "ناكوت" كنند.

با این حال ، آمار مربوط به تأخیر قطارها به شدت اغراق آمیز شد. همچنین لازم به ذکر است که در ماه فوریه 1919 ماخنویست ها 90 واگن آرد غنائم به مسکو و پتروگراد اهدا کردند. پس از آن ، بسیاری از رده های آزادانه از طریق منطقه ماخنوفسکی به مرکز روسیه منتقل شدند.

بعدا L.D. تروتسکی به منظور شکست دادن ماخنویست ها ، با انگیزه خیانت آنها ، اسرار تأمین تیپ ماخنوویست را فاش کرد. بنابراین ، تروتسکی ماخنویست ها را به تصرف "... مواد غذایی ، لباس فرم ، مهمات ... هرجای دیگر ..." متهم می کند ، فراموش می کند که فرماندهی وظیفه تأمین واحدهای ارتش سرخ را به عهده دارد. به همین ترتیب ، تروتسکی ماكنوویست ها را به این واقعیت متهم كرد كه آنها "... از آزاد كردن زغال سنگ و غلات به جز در ازای تهیه تجهیزات مختلف خودداری می كنند. 13 از همه چیز برمی آید که محاصره تیپ Makhnovist ، که بخش مهمی از جبهه را در اختیار داشت ، توانایی جنگی واحدهای Makhnovist را تضعیف می کند و مشکلات اقتصادی را برای عقب شوروی ایجاد می کند.

تروتسکی در گزارشی به تاریخ 22 مه 1919 به مسكو و خاركف ، با كمك یك گروه بزرگ از چكیست ها ، ملوانان و كارگران بالتیك ، پیشنهاد كرد كه ماخنوویست ها را از بین ببرند و از این منطقه غله و ذغال بیرون بیاورند ، با این استدلال كه تنها پس از از بین بردن ماخنوششچینا ، می توان حمله به روستوف را انجام داد ، اگرچه ماخنف این تیپ نیروهای قابل توجهی از سپاه پاسداران را به خود زنجیر کرد و با آنها نبرد می کرد. در و. لنین در تلگرافی به شورای کمیساران خلق اوکراین ، هشدار در مورد اقدامات عجولانه و وحشیانه علیه ماخنوویست ها ، اشاره کرد که روابط با ماخنوویست ها در مورد صادرات زغال سنگ و غلات از ماریوپول نباید با زور ، بلکه با برقراری تجارت تصمیم گیری شود.

ورود آنتونوف-اوسیانکو و کامنف به گلیای قطب را می توان یک شناسایی کامل بلشویک ها قبل از حمله آنها به منطقه دانست. در این زمان چندین تلاش برای کشتن ماخنو صورت گرفت. در یک کلام ، هر روز جدید می گفت که بلشویک ها اختلاف درباره نفوذ ایدئولوژیک در انقلاب اوکراین را حل نمی کنند - فردا آنها از سلاح استفاده می کنند. شورش گریگوریف به طور غیر منتظره آنها را مجبور به ظاهر و برای مدتی تغییر نگرش خود را نسبت به Makhnovshchina داد. چهارده

در اوایل ماه مه 1919 ، فرمانده لشکر 6 ارتش سرخ اوکراین 3 N.A. گریگوریف شورشی ضد شوروی به راه انداخت. ناگهانی بودن این عملکرد به شورشیان اجازه داد اوکراین مرکزی را با شهرهای یکاترینوسلاو ، الیساواتگراد ، چرکاسی ، کرمنچوگ ، نیکولایف ، خرسون تصرف کنند. در جهانی (فرجام خواهی) صادر شده توسط شورشیان ، شعارهای ضد یهودستیزی و ملی گرایی اوکراین با خواسته های لغو اطلاعات غذایی ، انحلال مزارع جمعی و تجارت آزاد همزیستی داشتند. برخی دیگر از واحدهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی - خدمه ملوان در نیکولایف ، هنگ دریای سیاه در یکاترینوسلاو - از Grigorievites پشتیبانی می شدند.

در طی شورش گریگوریف ، فرماندهی شوروی نگرانی هایی در مورد احتمال حمایت از مگنوویست ها از گریگوریوی ها داشت. در 12 مه 1919 ، اولتیماتوم به ماخنو ارائه شد و خواستار درخواست فوری درخواست تجدیدنظر علیه شورشیان و گزارش محل واحدهای خود شد. عدم رعایت این دستور ، Makhno را غیرقانونی اعلام کرد. ستاد Makhnovist این الزامات را برآورده می کند و اعلامیه ای "گریگوریف کیست" را منتشر می کند که آتامان گریگوریف را دشمن انقلاب اعلام می کند. در این اعلامیه از لزوم حفظ جبهه در برابر سپاه سفید صحبت شده بود و اینکه شورشیان نباید به "... اختلافات گریگوریف و بلشویک ها برای قدرت سیاسی" توجه کنند. هنگ کریمه ماخنوویست بعداً علیه شورشیان فرستاده شد.

تروتسکی و همکارانش با سو to استفاده از یک موقعیت مناسب برای متهم کردن و شکست دادن جنبش ماخنویست اقدام کردند. تروتسکی در تلگرافی به راکوفسکی پیشنهاد می کند "... پس از درهم شکستن نیروهای اصلی گریگوریف" جنبش ماخنوویست را منحل کند. وی اظهار داشت: "استفاده از اثر راهزنی گریگوریف و به كارگیری واحدهای كاملاً قابل اعتماد برای تجزیه ماخنو از بین می رود." برای برداشتن قسمت بالایی ، آن را به بالا بکشید. " 15 این وظیفه توسط گروهی از نیروها به فرماندهی K.E. وروشیلوف.

گریگوریف یک افسر سابق تزاری است. در آستانه سرنگونی هیتمن ، او در صف پتلیوری ها بود. در روزهای متلاشی شدن ارتش پتلیورا ، گریگوریف با تمام یگانهای خود به کنار بلشویکها رفت. وی در استان خارسون نقش بسزایی در انحلال دولت پتلیورا داشت. او اودسا را \u200b\u200bگرفت. سپس ، تا همین اواخر ، او جبهه را در جهت بسارابیا نگه داشت. در ماه مه 1919 ، گریگوریف جبهه را گشود. ماخنويست ها براي حفظ جبهه بايد پرانرژي ترين اقدامات را انجام مي دادند. قمار Grigoriev خیلی سریع شروع به زوال کرد. گریگوریف با یک گروه چند هزار نفری باقی ماند و خود را در منطقه اسکندریه در استان خارسون تثبیت کرد. به محض پایان خطر از جانب گریگوریف ، تحریک قدیمی بلشویک ها علیه ماخنوششچینا آغاز شد. تحویل مهمات و تجهیزات لازم که روزانه در جبهه مصرف می شد ، کاملاً متوقف شد. و این در زمانی است که دنیکییت ها با هنگهای چوپانان کوبایی و سازندهای قفقاز در جبهه به طرز باورنکردنی تقویت می شدند.

در زمانی که نیروهای شورشی تحت فشار بهمن قزاق در حال مرگ بودند ، بلشویک ها در چندین هنگ به دهکده های شورشی حمله کردند ، کارگران جداگانه شورشی را در همانجا دستگیر و اعدام کردند و کمون های منطقه یا سازمان های مشابه را نابود کردند. تروتسکی در این کارزار نقشی تعیین کننده داشت. او ، كه تمام آنارشیسم در روسیه را با "جاروی آهنین" تهدید می كرد ، كلی دستورات علیه ماخنوشچینا صادر كرد. سیاست تروتسکی در قبال Makhnovshchina تقریباً به شکل زیر توسط وی بیان شد: بهتر است تمام اوکراین را به Denikin بدهیم تا اینکه اجازه توسعه بیشتر Makhnovshchina را بدهیم. بلشویکها چندین هنگ خود را از بخش گریشین در جبهه خارج کردند و بدین ترتیب گذرگاه آزاد برای دنیکانیتها به منطقه گلیای-پولسکی گشودند. Denikinites نه از جبهه شورشیان ، بلکه از جناح چپ ، جایی که واحدهای ارتش سرخ مستقر بودند ، به منطقه حمله کردند. در نتیجه ، ارتش Makhnovist ، که دارای خط Mariupol-Kuteinikovo-Taganrog بود ، توسط Denikinites دور زده شد.

در 6 ژوئن ، دنیکانیت ها گلیایپول را اشغال کردند و هنگ تشکیل شده توسط دهقانان روستا را نابود کردند. ماخنو با ستاد ارتش و یک گروهان کوچک با یک باتری به ایستگاه راه آهن Gulyaypole عقب نشینی کرد ، Denikinites را از آن ناک بیرون کرد و دهکده را اشغال کرد. با این حال ، نیروهای جدید قزاق که به او نزدیک می شوند ، او را مجبور به ترک دوباره روستا کردند.

بلشویک ها ، که دستورات زیادی علیه ماخنوویست ها صادر کردند ، از نظر ظاهری روزهای اول به ماخنوویست ها وفادار بودند. این تاکتیکی بود که برای دستگیری رهبران ماخنوشچینا طراحی شده بود. در 7 ژوئن ، آنها قطار زرهی را به اختیار ماخنو فرستادند. در 8 ژوئن ، چند گروه از نیروهای سرخ وارد ایستگاه گیایچور شدند. کمیسار نظامی مژلاوک ، وروشیلوف و دیگران وارد شدند. تماس بین فرماندهی سرخ و شورشی برقرار شد. Mezhlauk و Voroshilov در همان قطار زرهی با Makhno بودند و به طور مشترک عملیات نظامی را رهبری می کردند. اما در همان زمان ، وروشیلوف از تروتسکی دستور گرفت كه ماخنو ، همه رهبران مسئول ماخنوششچینا را برای به دست آوردن خلع سلاح واحدهای شورشی كه برای شلیك مقاومت می كردند ، به دست گیرد. به موقع به ماخنو اخطار داده شد و فهمید که چه کاری باید انجام دهد. وی عزیمت خود از سمت فرماندهی جبهه شورشی را سالم ترین راه برون رفت دانست.

در همین حال ، واحدهای شورشی پشت ماریوپول در حال عقب نشینی به سوی پولوگی و الکساندروفسک بودند. ماخنو ناگهان به سوی آنها شتافت و از توطئه بلشویک رهایی یافت. رئیس ستاد ارتش Makhnovist ، اوزروف ، اعضای ستاد Mikhalev-Pavlenko ، Burobycha و چند نفر از شوروی متعاقباً توقیف و اعدام شدند. اوضاع برای ماخنو بسیار دشوار بود. وی یا باید کاملاً از واحدهای خود خارج می شد ، یا آنها را برای جنگ با بلشویک ها فرا می خواند. اما دومی ، با توجه به حمله قاطع دنیکین ، برای او غیرممکن به نظر می رسید. ماخنو با فراخوانی گسترده به نیروهای شورشی خطاب کرد و در آن اوضاع پیش آمده را برجسته کرد ، استعفا از سمت فرماندهی را اعلام کرد و از شورشیان خواست با وجود اینکه به طور موقت تحت فرماندهی ستاد بلشویک خواهند بود ، جبهه را در برابر دنیکنی ها حفظ کنند. سپس ماخنو با یک گروه کوچک سواره فرار کرد. هنگهای شورشی که تحت فرماندهی فرماندهان پیشین خود - کلاشنیکوف ، کوریلنکو ، کلاین ، درمندزی و دیگران - به سرخ تغییر نام دادند ، به جنگ با دنیکین ادامه دادند و پیشروی خود را در الکساندروفوسک و یکاترینوسلاو به تأخیر انداختند.

یکاترینوسلاو در پایان ماه ژوئن سقوط کرد. سپس خارکوف سقوط کرد. بلشویک ها به حمله یا حتی دفاع نمی پرداختند ، بلکه منحصراً در تخلیه بودند. و سپس ، هنگامی که در همه جا مشخص شد که بلشویک ها اوکراین را رها می کنند ، فقط سعی می کنند تا آنجا که ممکن است جمعیت مرد و وسایل نقلیه راه آهن را از آن خارج کنند. ماخنو لحظه را مناسب دانست و ابتکار عمل مبارزه با ضد انقلاب را به دست خود گرفت. و به عنوان یک نیروی انقلابی مستقل هم علیه دنیکین و هم علیه بلشویک ها عمل کند. در صفوف شورشیان ، که به طور موقت تحت فرماندهی قرمز باقی ماندند ، رمز عبور برای سرنگونی فرماندهان سرخ و گروه تحت فرماندهی عمومی ماخنو داده شد. کودتا توسط فرماندهان ماخنوویست که در صفوف ارتش سرخ بودند - کلاشینکف ، درمنژی و بوداپوف - سازماندهی شد. این اتصال در پشت ایستگاه Pomoshchnaya ، در شهر Dobrovelichkov ، استان Kherson ، در اوایل ماه اوت 1919 انجام شد. منطقه Pomoshchnaya ، Elisavetrograd و Voznesensk اولین دژی بود که ماخنو در آنجا توقف کرد و شروع به نظم بخشیدن به واحدهای رزمی کرد که از طرف های مختلف به سمت وی \u200b\u200bهجوم می آوردند. در آنجا چهار تیپ از نیروهای پیاده و سواره نظام ، یک لشکر توپخانه جداگانه و یک گروه مسلسل - در مجموع حدود 15000 جنگنده - تشکیل شده بود. یک اسب جداگانه از 150-200 سابر که همیشه همراه ماخنو بود ، در این تعداد نیرو قرار نگرفت. با استفاده از این نیروها ، ماكنوویستها حمله ای علیه دنیكیت ها آغاز كردند. این درگیری شخصیت شدیدی به خود گرفت. چندین بار Denikinites 50-80 ورت به عقب به شرق پرتاب شدند. در نبردها ، آنها سه قطار زرهی به ماخنوویست ها دادند ، که در میان آنها یک قطار عظیم - "شکست ناپذیر" بود. اما با نیروهای تازه تقویت شده ، آنها دوباره ماخنویست ها را به سمت غرب سوق دادند. از طرف آنها برتری و برتری عددی قابل توجهی در سلاح ها بود. در همین حال ، تقریباً هیچ کارتریجی در ارتش Makhnovist وجود نداشت. از سه حمله به دنیکین ، دو حمله فقط باید با هدف گرفتن مجدد کارتریج آنها انجام شود. علاوه بر این ، ماخنویست ها مجبور شدند علیه گروه بلشویکی که از اودسا به شمال عقب نشینی می کنند ، اقدام کنند. بنابراین ، آنها مجبور شدند منطقه الیساواتگراد-پوموشچنایا-وزنزنسک را رها کرده و بیشتر عقب نشینی کنند.

عقب نشینی با نبردهای مداوم ادامه یافت. گروه Denikinites که Makhno را مورد آزار و اذیت قرار می دادند ، با لجاجت و پشتکار شدید متمایز می شدند. این شامل هنگ های افسری بود: اول سیمفروپل و دوم لابینسکی. از اواسط آگوست 1919 ، این گروه فشار شدید بر ماخنو را آغاز كردند ، و سعی داشتند او را از چندین طرف تحت پوشش قرار دهند. در نیمه دوم ماه اوت ، گروه دوم به این گروه از Denikinites اضافه شد ، Makhno را از شرق تحت فشار قرار داد ، از جهت اودسا و Voznesensk آمد. سپس ارتش شورشی منطقه ریلی را رها کرد ، زیرا قبلاً همه قطارهای زرهی خود را منفجر کرده بود. عقب نشینی جاده های کشور را دنبال کرد. این عقب نشینی است و به دنبال آن نبردهای روزمره است. بیش از یک ماه طول کشید ، تا اینکه ارتش ماخنوویستها به شهر عمان که توسط نیروهای پتلیوری اشغال شده بود نزدیک شدند. در این زمان ، ارتش Makhnovist 8000 سرباز زخمی داشت که یک قطار بزرگ چمدان را تشکیل می داد ، و سرعت حرکت و عملیات نظامی آن را کاهش می داد. پس از بحث کامل در مورد این موضوع ، تصمیم گرفته شد که بی طرفی نظامی Petliurites ارائه شود. در همین حال ، هیئت پتلیورا از عمان به اردوگاه ماكنوویست رسید. پتلیوریست ها که در جنگ با دنیکین بودند ، نمی خواستند جبهه دوم داشته باشند و می خواستند از درگیری های نظامی با ماخنویست ها جلوگیری کنند. هر دو طرف متعهد شدند بدون توجه به جهت سیاسی هر طرف ، بی طرفی شدید نظامی را نسبت به یکدیگر حفظ کنند. علاوه بر این ، پتلیوری ها متعهد شدند كه همه ماكنوویستهای زخمی را در بیمارستانها پذیرا و مستقر كنند.

البته ، هم ماخنو و هم همه افراد ارتش دیدند كه بی طرفی خیالی است: امروز یا فردا نمی توان انتظار اتحاد بین پتلیوریست ها و دنیكنیست ها و حمله مشترك آنها به ماكنوویست ها را داشت. اما برای Makhno کسب یک یا دو هفته زمان مهم بود. در حقیقت ، نگرش ماكنوویست ها نسبت به پتلیورایی ها ثابت ماند. شانزده

سو soon ظن ماخنويست ها به زودي تأييد شد. ارتش Makhnovist با توافق با Petliurites می تواند منطقه ای به مساحت 10 مایل مربع در منطقه روستای Tekuche ، در نزدیکی عمان را اشغال کند. از شمال و غرب پتلیوریها بودند. از شرق و جنوب Denikinites وجود دارد. چند روز بعد ، اطلاعاتی در مورد آن دریافت شد. که پتلیوریست ها در حال مذاکره با فرماندهی دنیکن در مورد شرایط محاصره و شکست ماخنو توسط نیروهای مشترک بودند. در همان زمان - 24-25 سپتامبر - در عقب ماخنويست ها ، در ضلع غربي ، حدود 4-5 هنگ دنيكن وجود داشت. آنها فقط با عبور از منطقه اشغال شده توسط پتلیوریست ها می توانستند به آنجا برسند. در شامگاه 25 سپتامبر ، ماخنويست ها از هر طرف توسط هنگ هاي دنيكين محاصره شدند. عمان نیز مشغول آنها بود. سرنوشت کل ارتش شورشیان ماخنویست تعیین شد.

از 25 تا 26 سپتامبر ، واحدهای Makhnovist ، که تمام مدت مسیر خود را به سمت غرب حفظ می کردند ، ناگهان تمام نیروهای خود را به سمت شرق چرخاندند و به صورت اصلی به نیروهای اصلی گروه Denikin رفتند. در تاریخ 25 سپتامبر ، عصر ، در حوالی روستای کروتنکوئه ، تیپ اول ارتش ماخنوویست با واحدهای دنیکین جنگید. دومی عقب نشینی کرد ، و سعی کرد خود را محکمتر نشان دهد و دشمن را فریب دهد ، اما ماخنویست ها آنها را تعقیب نکردند. این هوشیاری Denikinites را فریب داد. در همین حال ، در شب ، تمام واحدهای ماخنوویست که در چندین روستا مستقر بودند ، عقب نشینی کردند و به سمت شرق حرکت کردند - در برابر دشمن ، که با نیروهای اصلی در نزدیکی روستای پرگونوفکا ، اشغال شده توسط ماخنویست ها مستقر بود.

ساعت سه تا چهار بامداد ، نبردی آغاز شد. به طور مداوم ، در حال توسعه و تقویت ادامه یافت. تا ساعت هشت صبح به بیشترین تنش رسید. خود ماخنو با صد خود به دور دشمن رفت. تا ساعت نه صبح ، ماخنويست ها شروع به عقب نشيني كردند. نبرد قبلاً در حومه روستا بود. دنیكانی ها از جاهای مختلف بقیه نیروهای خود را جمع كردند و ماكنوویست ها را تحت فشار قرار دادند. اعضای ستاد ارتش شورشیان به این زنجیره رفتند. لحظه حساس وقتی به نظر می رسید که جنگ از دست رفته است ، به این معنی که همه چیز تمام شده است. نتیجه جنگ با ظهور ناگهانی ماخنو تعیین شد. قبلاً در همان لحظه ای كه ماكنوویست ها در موجی شروع به عقب نشینی كردند و جنگ در حومه روستا ادامه داشت ، ماخنو با صد نفر خود به پشت دشمن سقوط كرد. نبردهای تن به تن شدید ادامه داشت و گروهان افسر اول سیمفروپول نیرومند نبود ، اما سرنگون شد و فرار کرد. هنگ های دیگر به دنبال این هنگ شتافتند. و سرانجام ، همه واحدهای دنیکین به رودخانه سینیوخا گریختند و تلاش کردند از آن عبور کرده و جای دیگری را در ساحل دیگر پیدا کنند.

پیگیری 12-15 ورت طول کشید. در مهمترین لحظه ، وقتی Denikinites به رودخانه رسید ، سواره نظام Makhnovist آنها را زیر گرفت. چند صد نفر از آنها در رودخانه جان باختند. اکثر آنها موفق شدند از آنجا عبور کنند ، اما توسط Makhno رهگیر شدند. ستاد فرماندهی دنیکن و هنگ رزمی نیز که در آن طرف رودخانه ایستاده بودند ، دستگیر شدند. از بین تمام واحدها ، تعداد کمی موفق به فرار شدند. هنگ سیمفروپل افسر اول و هنگهای دیگر به طور کامل قطع شد. این رویداد تنها نتیجه اجتناب ناپذیری از جنگهای منفرد بین ارتش دنیکن و ماخنویست ها بود. اگر کوچکترین اشتباهاتی از سوی ماخنو رخ داده باشد ، سرنوشت مشابهی برای ارتش شورشی انقلابی نیز رقم خورده است.

ارتش خیلی سریع به Dnieper برگشت. روز بعد ، پس از شکست Denikinites ، Makhno در Peregonovka بیش از صد مایل از میدان جنگ بود. و یک روز بعد ماخنویست ها دولینکا ، کریووی روگ را گرفتند و به نیکوپل نزدیک شدند. و در تاریخ 29 سپتامبر ، پل کیچکاسکی از آن سوی Dnieper تصرف شد و شهر الکساندروفسک اشغال شد. پس از الكاندروفسكی ، پولوگی ، گلیای قطب ، بردیانسك ، ملیتوپل و ماریوپول قرار گرفتند. طی یک هفته و نیم ، کل جنوب اوکراین از وجود نیروها و مقامات دنیکن پاک شد.

آزادسازی جنوب اوکراین توسط ماخنویست ها ، عمدتا منطقه آزوف ، کل شرکت دنیکین را به خطر انداخت. واقعیت این است که پایگاه اصلی تأمین ارتش دنیکین در منطقه ماریوپول-وولنووا قرار داشت. وقتی بردیانسک و ماریوپول دستگیر شدند ، تعداد زیادی گلوله وجود داشت. در Volnovakha طبقات کامل پوسته وجود داشت. و اگرچه هنوز گرفته نشده بود ، اما دیگر نمی توانست به ارتش دنیكین خدمت كند ، زیرا راه آهن كل منطقه در دست ماكنوویست ها بود. واحدهای عقب در حال خدمت به منطقه منهدم شدند. بنابراین ، تمام این پایگاه توپخانه عظیم در حلقه ماخنویست ها افتاد ، و از آن زمان به بعد ، دیگر نمی توانست حتی یک گلوله به شمال یا جبهه دیگری بفرستد. 17

Denikinites با عجله واحدهایی را که در نزدیکی Taganrog علیه Makhno در ذخیره بودند اعزام کرد. اما این قطعات نیز شکسته شد. ماخنویست ها با عجله به اعماق حوضه دونتسک رفتند و یکاترینوسلاو را گرفتند. سپس Denikinites فهمید که مرکز مبارزه از شمال به جنوب منتقل شده است ، و سرنوشت پرونده آنها در جنوب تعیین می شود.

در ارتباط با این وضعیت ، Denikinites بهترین واحدهای سواره خود را از جبهه شمالی - مامونتوف و شکورو خارج کردند. به لطف نیروهای تازه نفس و انبوهی از وسایل نقلیه زرهی ، دنیکانیت ها شروع به بیرون راندن واحدهای ماخنوویست از مکان های خاص: بردیانسک ، ماریوپول و گلیای پولیا کردند. اما این فقط به معنای اشغال ماخنو سینلنیکوو ، پاولوگراد ، یکاتینروسلاو و تعدادی مکان دیگر بود. در طی ماه های اکتبر-نوامبر ، مبارزات دوباره یک شخصیت شدید به خود گرفت و در آن واحدهای دنیکین دوباره چندین شکست بزرگ متحمل شدند. بیشتر از همه به واحدهای قفقاز رفتند. و در پایان ماه نوامبر آنها ارتش دنیكین را رها كرده و به قفقاز خود برمی گردند. بنابراین تجزیه عمومی ارتش دنیکین آغاز شد.

در مبارزه با ماخنوشچینا در جنوب روسیه ، دنیکانیت ها شکست کاملی را متحمل شدند و این نتیجه کل مبارزات آنها علیه انقلاب روسیه را از پیش تعیین کرد.

اگر دستیابی به موفقیت عمان و شکست متعاقب آن و متعاقب آن شکست عقب ، پایگاه توپخانه و تمام تجهیزات دنیکانیت نبود ، احتمالاً مورد اخیر حدود دسامبر 1919 وارد مسکو می شد. نبرد سربازان و سربازان دنیكین در نزدیکی اورل اهمیت چندانی نداشت. اساساً عقب نشینی نیروهای Denikin به جنوب زودتر آغاز شد ، دقیقاً در رابطه با شکست عقب. تمام عملیات نظامی بعدی آنها با هدف انجام ، تا آنجا که ممکن بود ، عقب نشینی بدون درد و از بین بردن اموال بود.

نابودی ضد انقلاب دنیکین در پاییز 1919 یکی از اصلی ترین وظایف ماخنوشچینا در انقلاب روسیه بود. ماخنويستها اين وظيفه را به طور كامل انجام دادند. اما این وظیفه کل مأموریت تاریخی را که انقلاب روسیه در این دوره به ماخنویست ها سپرده بود ، خسته نکرد. کشور آزاد شده از دنیکین به حفاظت فوری در سرتاسر سرزمین نیاز داشت. بدون این حمایت ، کشور و فرصت های انقلابی که با نابودی دنیکنیسم پیش روی آن قرار گرفت ، می تواند هر روز توسط ارتش های دولتی بلشویک ، که پس از عقب نشینی دنیکین با عجله به اوکراین شتافتند ، خرد شود.

بنرهای Makhnovshchina در سراسر اوکراین برافراشته شد. اقدامات سازمانی لازم برای ادغام کل نیروهای جنگی و پراکنده در مناطق مختلف اوکراین در یک ارتش قدرتمند مردمی انقلابی کافی نبود. که به یک محافظ قابل اعتماد در رویکردهای سرزمین انقلابی تبدیل خواهد شد.

با این حال ، اشتیاق به پیروزی و سهمی از بی احتیاطی مانع از ایجاد به موقع چنین نیرویی توسط ماخنوویست ها شد. بنابراین ، از نخستین روزهای ورود ارتش سرخ به اوکراین ، ماخنویست ها مجبور به تمرکز در منطقه تنگ گلیای-پولسکی شدند.

در ماه دسامبر ، چندین لشکر از نیروهای سرخ به منطقه یکاترینوسلاو و الکساندروفوس آمدند. اندکی بعد ، فرمان شورای نظامی انقلابی ارتش چهاردهم سرخ به نام فرمانده ارتش ماخنویست آمد که دستور اعزام ارتش شورشی به جبهه لهستان را صادر کرد. شورای نظامی انقلابی ارتش Makhnovist پاسخ داد که دستور ارتش 14 را نامناسب و تحریک آمیز می داند.

در اواسط ژانویه 1920 ، ماخنو و سربازان ارتش وی به نام کمیته انقلابی تمام اوکراین ، چون حاضر به رفتن به جبهه لهستان نشدند ، دوباره غیرقانونی اعلام شدند. مبارزه شدیدی بین ماخنوویست ها و دولت کمونیست درگرفت. آنها برای جلوگیری از برادری میان ارتش سرخ و ماكنوویست ها ، یك لشكر تفنگ لتونی و گروهی از چینی ها را علیه ماكنوویست ها اعزام كردند - واحدهایی كه كمترین تبحر در انقلاب روسیه داشتند و كوركورانه مطیع مقامات بودند.

با وجود تعداد زیادی از نیروهای سرخ ، ماخنو و واحدهایش همیشه از دسترس خارج بودند. اقدامات بلشویك ها علیه ماكنوویست ها همه نشانه های وحشت را به همراه داشت. اعدامهای دسته جمعی دهقانان بدون مانع ادامه داشت.

در طول بهار و تابستان سال 1920 ، ماخنویست ها مجبور بودند نه با واحدهای سرخ فردی ، بلکه در واقع ، با کل دستگاه دولتی بلشویک ها مبارزه کنند. به همین دلیل ، ارتش بیش از یک بار مجبور شد از دشمن فرار کند ، از منطقه خود جدا شود و هزاران حمله را انجام دهد. او مجبور به عقب نشینی شد ، سپس به منطقه دونتسک ، سپس به استان خارکف و پولتاوا رفت. این حملات برای اهداف تبلیغاتی بسیار مورد استفاده قرار گرفت.

در تابستان سال 1920 ، ماكنوویستها چندین بار علیه Wrangel لشكركشی آغاز كردند. آنها دو بار با واحدهای وی جنگیدند ، اما هر دو بار توسط نیروهای سرخ در عقب مورد اصابت قرار گرفتند. در سراسر اوکراین ، روزنامه های شوروی درباره اتحاد ماخنو با ورانگل نوشتند.

ورانگل واقعاً پیام رسانى به ماخنو فرستاد ، اما او در ملا عام اعدام شد ، و خود این پرونده توسط ماخنویست ها در مطبوعات آنها تقدیس شد. و در جلسه شورای شورشیان انقلابی و ستاد ارتش ، تصمیم بر این شد که از کمونیست ها برای شکست مشترک وانگل ، برای جلوگیری از مبارزه متقابل ، پیشنهاد شود. در ژوئیه و آگوست 1920 ، به نمایندگی از شورای ارتش شورشی ، تلگرافهایی با محتوای مربوطه به خارکوف و مسکو ارسال شد. هیچ جوابی نبود کمونیست ها جنگ قبلی را با ماكنوویست ها به راه انداختند. اما در سپتامبر ، هنگامی که یکاترینوسلاو تخلیه شد ، هنگامی که ورانگل بردیانسک ، الکساندروفسک ، گلیای قطب ، سینلنیکووو را اشغال کرد ، یک هیئت نمایندگی مختار از کمیته مرکزی حزب کمونیست ، به رهبری ایوانف ، وارد استاروبلسک ، جایی که ماخنوویست ها مستقر بودند ، برای مذاکره در مورد اقدامات مشترک علیه ورانگل. مذاکرات در همان مکان در استاروبلسک انجام شد ، جایی که شرایط مقدماتی توافق نظامی - سیاسی با دولت شوروی انتخاب شد.

برای مدت طولانی ، دولت شوروی ، به بهانه های مختلف ، انتشار این قرارداد را به تأخیر انداخت. اما ماكنوويست ها موضوع را به شدت مطرح كردند: تا زمان انتشار توافق نامه ، ارتش ماخنويست نمي تواند بر اساس اين توافق نامه عمل كند. فقط پس از چنین فشارهایی از طرف ماخنوویست ها بود كه دولت شوروی متن توافق نامه را منتشر كرد ، اما نه كاملا یكباره ، بلكه در قسمتهایی: اول ، قسمت دوم ، در مورد یك مسئله سیاسی. در همین راستا ، تعداد معانی معنای توافق پنهان شده و به درستی درک شد. در مورد نکته چهارم توافقنامه سیاسی ، بلشویک ها آن را منتشر نکردند و اظهار داشتند که این امر نیاز به بحث و رایزنی ویژه با مسکو دارد.

پس از آن ، در 15 اکتبر ، ارتش Makhnovist به Wrangel رفت. شرکت کننده در جنگ آن منطقه بود - Sinelnikovo ، Aleksandrovsk ، Pologi ، Berdyansk ، و جهت - Perekop. در طی اولین نبردها در منطقه پولوگا-اورخوف ، گروه بزرگی از سربازان ورانگل با هدایت ژنرال دروزدوف شکست خوردند و حدود 4 هزار سرباز وانگل اسیر شدند. سه هفته بعد ، این منطقه به طور کامل از دست نیروهای ورانگل آزاد شد. در اوایل ماه نوامبر ، ماخنویست ها به همراه نیروهای سرخ در Perekop حضور داشتند.

نقش ماخنويست ها در پاك كردن كريمه از شر وانگليت به شرح زير بود. در زمانی که واحدهای سرخ در نزدیکی پركوپ ایستاده بودند ، طبق دستور عملیاتی ، ماكنوویست ها 25-30 ورت را در سمت چپ پركوپ گرفتند و عبور از سیواش را آغاز كردند. اولین کسانی که سواره نظام به رهبری مارچنکو - دهقان لهستانی گلیای - آنارشیست و سپس - هنگ مسلسل به رهبری کوژین بودند. این گذرگاه زیر آتش شدید دشمن قرار داشت و هزینه زیادی را در پی داشت. در میان بسیاری دیگر ، فرمانده Foma Kozhin در جنگ اول به شدت زخمی شد. با این حال ، استقامت و شجاعت مهاجمان ، Wrangelites را به پرواز سوق داد. سپس ، سمیون کارتنیک ، فرمانده ارتش کریمه ماخنویست ها ، تمام واحدها را مستقیماً به سیمفروپل فرستاد که توسط آنها گرفته شد. در همان زمان ، پركوپ توسط واحدهای سرخ اشغال شد. شکی نیست که ماخنویست هایی که از طریق سیواش وارد اعماق کریمه شدند ، در حمله وی سهیم شدند و وانجلیت ها را مجبور کردند تا به اعماق عقب شبه جزیره هجوم آورند تا از همه طرف در گردنه های پره کپ تحت فشار قرار نگیرند.

هیچ کس در میان ماخنوویست ها به مدت و قدرت توافق با بلشویک ها اعتقاد نداشت. بر اساس گذشته ، همه انتظار داشتند که مطمئناً بهانه ای برای کارزار جدید علیه ماخنوششچینا می آیند. اما با توجه به اوضاع سیاسی ، اعتقاد بر این بود که توافق سه تا چهار ماه به طول خواهد انجامید. و این برای یک کار تبلیغاتی گسترده در منطقه از اهمیت بیشتری برخوردار است.

در شکست وانگل ، ماخنويست ها آغاز پايان توافق را ديدند. در تاریخ 26 نوامبر ، بلشویک ها با خیانت به فرماندهی ماكنوویست حمله كردند و نیروهای ماكنوویست در كریمه ، در گلیای قطب ، دولت ماكنوویست را در خاركف تسخیر كردند ، همه آنارشیست های آنجا و همچنین آنارشیست ها و سازمان های آنارشیست را در سراسر اوكراين شکست دادند و دستگیر كردند.

دولت اتحاد جماهیر شوروی در توضیح اقدامات خود دیری نپایید: گفته می شود كه ماكنوویست ها و آنارشیست ها در حال آماده سازی قیامی علیه قدرت شوروی بودند. شعار این قیام قرار بود چهارمین بند از توافق نامه سیاسی بین دولت شوروی و ماخنویست ها باشد که به این شکل به نظر می رسد: "... ارتش شورشی ماخنوویست ها بند چهارم توافق نامه سیاسی را مطرح می کند ، یعنی: سازمان در منطقه عملیات ارتش ماخنوویست توسط کارگران محلی و دهقانان ارگان های اقتصادی آزاد و خودگردانی سیاسی ، خودمختاری و روابط فدرال (قراردادی) آنها با ارگانهای دولتی جمهوری های شوروی ". 18 علاوه بر این ، ماخنو به تعدادی از اقدامات "ضدانقلاب" متهم شد.

در کریمه ، همه اعضای ستاد میدانی ماخنوویست و فرمانده ارتش ماخنویست کریمه سمیون کارتنیک دستگیر و کشته شدند. فرمانده سواره مارچنکو ، که توسط واحدهای ارتش چهارم سرخ محاصره شده بود ، از طریق یک سد از موانع و موانع در چهارراه عبور کرد و تا 7 دسامبر ، شبانه روز حرکت کرد ، به گروه ماخنو رسید. اما به جای سواره نیرومند 1500 نفری ، یک گروهان کوچک 250 نفره بازگشتند ، همه آنهایی که از ارتش ماخنویست در کریمه باقی مانده بودند. این اتصال در شهر کرمنچیک یونان انجام شد. و در آن زمان فرونزه در حال استقرار یگانهای سه لشکر از جمله دو سواره علیه ماخنو بود. تقریباً کل جبهه جنوبی به دست شورشیان افتاد. اما در بین راه ، یک گروه کوچک از ماخنوویست ها رشد کردند ، واحدهای حزبی که ارتباط خود را با یکدیگر قطع کرده بودند ، رشد کردند. مردان ارتش سرخ واحدهایی که مغنویست ها شکست خورده بودند نیز به آن پیوستند. در آغاز ماه دسامبر ، ماخنو قبلاً 2500 هزار جنگنده داشت.

پس از چندین تلاش ناموفق برای محاصره ماخنو ، انبوهی از ارتشهای سرخ او را به انتهای ساحل آزوف در منطقه آندریوکا هل دادند. با این وجود ، فرونزه تواناییهای کاملاً منحصر به فرد ارتش ماخنوستی را در نظر نگرفت. N. Efimov می نویسد: "Makhnovist ... در طول مبارزات حزبی ، و شاید نیز به دلیل شرایط اجتماعی خود ، خصوصیات فردی ، Makhnovist ، در هر کجا که خود را مستقل احساس می کند ، ایجاد کرده است. حتی در جنگ ، سازند مورد علاقه او گدازه است ، جایی که مبارز منفرد با حداکثر استقلال ارائه می شود. توسعه خصوصیات یک سرباز در Makhnovist به او این فرصت را می دهد که سر خود را در لحظات خطرناک از دست ندهد ... "19 Makhno ، با توضیح وظیفه ، می تواند ارتش خود را در هر چهار جهت منحل کند با اطمینان کامل که در نقطه مشخص شده پشت خطوط دشمن جمع می شود و به او حمله می کند. علاوه بر این ، ارتش ماخنویست می توانست کاملاً با اسب و گاری حرکت کند و سرعت آن تا 80 ورت در روز افزایش یابد.

همه اینها به ماكنوویست ها كمك كرد تا از دام تهیه شده توسط فرونزه خارج شوند. و آنها را پراکنده کرد. " 20

ماخنویست ها پس از غرق شدن در گاری ها ، به فضای عملیاتی رفتند و واحدهای سرخ رو به رو را در هم شکستند ، که تصور نمی کردند دشمن بتواند فرار کند. در همان زمان ، پیاده نظام ارتش سرخ با اکراه جنگید. ارتش Makhnovist دوباره به 10-15 هزار نفر گسترش یافت.

ناتوانی در شکست دادن ماخنویست ها به وسیله نظامی ، بلشویک ها را به سمت ایجاد وحشت سوق داد. در 5 دسامبر ، به ارتشهای جبهه جنوب دستور داده شد كه جستجوهای كلی را انجام دهند ، دهقانانی را كه تسلیم تسلیم خود نمی كنند ، مورد اصابت گلوله قرار دهند ، به روستاهایی كه در مرزهای آنها حملات به واحدهای سرخ انجام می شد ، غرامت پرداخت كنند. برای اینکه دهقانان خود را در معرض خطر غیرضروری قرار ندهد ، ماخنو در ماه دسامبر از دنیپور عبور می کند و به سمت راست اوکراین عمیق می شود.

انتقال به ساحل راست ، مخنوویست ها را به شدت تضعیف کرد - آنها در اینجا شناخته شده نبودند ، منطقه ناشناخته بود ، همدردی های دهقانان به طرف پتلیورایی ها متمایل بود ، که مخنویست ها با آنها روابط سرد داشتند. در همان زمان ، واحدهای لشکرهای سواره نظام در حال پیشروی علیه ماخنوویست ها بودند. نبردهای خونین در منطقه رودخانه گورنی تیکیچ آغاز شد. ماكنوويست ها آنقدر سريع حركت كردند كه موفق شدند فرمانده يكي از لشكرها را از دست بدهند. اما ماكنوويست ها نتوانستند در برابر هجوم نيروهاي برتر دشمن در سرزمين هاي خارجي مقاومت كنند. متحمل گرایان که در گورنی تیکیچ متحمل خسارات زیادی شدند ، به شمال رفتند و از کنیف از دنیپر عبور کردند. سپس یورش به استان پولتاوا چرنیگوف و بعد از آن تا بلووودسک دنبال می شود. در اواسط ماه فوریه ، ماخنو به محل زندگی خود روی می آورد. او اکنون ایده جدیدی دارد - گسترش جنبش در وسعت ، به تدریج با حضور هرچه بیشتر سرزمین های جدید ، ایجاد پایگاه های پشتیبانی در همه جا. این تنها راه شکستن حلقه ارتشهای سرخ اطراف چرخش بود. اولین تلاش برای اعزام گروهان به جهات مختلف بی نتیجه بود. اما در اوایل ماه مارس ، ماخنو ستون هایی را برای دون ، ورونژ ، خارکوف ارسال کرد. او خود ، با یک گروه کوچک سیار ، به مراکز متعدد قیام سفر کرد و اکنون در دون ، اکنون در منطقه پولتاوا ظاهر شد. دهقانان منطقه ای وسیعتر از منطقه بومی Makhnovsky به پیرمرد عادت کردند و بیشتر و بیشتر از او حمایت کردند.

در این زمان بود که قدرت بلشویک ها در تعادل قرار گرفت. شورش های دهقانان کل کشور را فرا گرفت ، کارگران سن پترزبورگ اعتصاب کردند ، کرونشتات شورش کرد. و همه خواستار حذف رژیم بودند که بعداً به "کمونیسم جنگ" معروف شد و حذف همراه با دیکتاتوری یک طرفه بلشویک ها. خواسته ها برای پایان دادن به تخصیص مازاد ، آزادی تجارت و حذف رایانه ها کاملاً واقع بینانه بود ، همانطور که در آینده نزدیک نشان داده شد. در مارس 1921 ، بلشویک ها به خاطر اصلی ترین چیز - برای حفظ انحصار قدرت خود ، امتیازات جدی به دهقانان دادند. روند معرفی سیاست جدید انحصاری تا بهار و تابستان 1921 به طول انجامید. با توجه به همه اینها ، می توان گفت كه ماكنوویست ها و سایر ارتش های دهقان در آن زمان شانس موفقیت داشتند.

اما در این لحظه بود که ماخنو نتوانست استراتژی خود را تغییر دهد. او با داشتن نیروهای پراکنده برای ایجاد مناطق جدید شورشی ، قادر به تمرکز نیروهای بزرگ به موقع برای یک حمله قاطع نبود. ناکامی در درگیری سرنوشت ساز در 13 مارس 1921 منجر به این واقعیت شد که در طول ماه آوریل ، مخنوویست ها مراکز شورشیان را در شمال و شرق مستحکم کردند ، اما حمله گسترده ای را انجام ندادند. تا ماه مه ، ماخنو رفت و حدود 2000 سرباز را تحت فرماندهی كوزین و كوریلنكو در منطقه پولتاوا متمركز كرد. تصمیم گرفته شد که به خارکوف برویم. برای این ، چنین نیروهای متوسطی ، البته کافی نبود. جنبش شورشیان منطقه عملیاتی خود را گسترش داد ، اما قادر به تمرکز برای ضربات قاطع نبود. گروههای جدید پارتیزان در مناطق پولتاوا و چرنیگوف ارتباط ضعیفی با ماخنو داشتند ، اگرچه آنها تحت شعارهای وی قیام کردند. آنها هنوز رشته ماكنوویست را نپذیرفته بودند و كاملاً مطابق با ایده پذیرفته شده بی نظم جنبش دهقانی بودند. فقط این 2000 نفر از کادرهای قدیمی ماخنویست باقی مانده بودند که بیشتر آنها برای سازماندهی مراکز جدید به بیرون اعزام شدند.

علی رغم موفقیت های مکرر در نبردها با ارتش سواره نظام اول ، ماخنویست ها موفق به عبور از خارکوف نشدند. گروه اعتصابی وی در منطقه پولتاوا گیر کرده بود. در این زمان ، برای دهقانان روشن شد که NEP جدی و برای مدت طولانی است. صفهای گروههای ماخنوویست در حال ذوب شدن بودند. در اواخر ماه ژوئن ، در نبردها بر روی سولا ، فرونزه شکست جدی بر گروه اعتصاب کننده ماخنوویست وارد کرد. در این زمان ، تقریباً سه هزار ماكنوویست داوطلبانه به سرخ ها تسلیم شدند. حرکت جلوی چشمان ما ذوب می شد.

اما ماخنو قصد تسلیم شدن نداشت. او با یک گروهان کوچک چند ده نفری ، تمام اوکراین را به مرز رومانی می رساند. چندین لشکر سواره در تلاشند تا این گروه را پیدا کنند ، اما در 28 آگوست 1921 ، او از دنیستر عبور کرد و به بسارابیا رسید. جنگ داخلی تمام شده بود.

بنابراین ، یکی از نیروهایی که هم علیه سرخ ها و هم سفیدپوستان جنگید ، جنبش دهقانی انقلابی به رهبری نستور ماخنو بود که وی آن را سومین نیروی جنگ داخلی اعلام کرد. اندیشه های آنارشیستی که توسط نستور ماخنو و همفکرانش در میان توده های دهقان ترویج می شد ، در خاک حاصلخیز قرار گرفت و در میان دهقانان پاسخی یافت. به این ترتیب ، او توانست توده های قابل توجهی از دهقانان را به سمت خود جذب کند و یک ارتش شورشی انقلابی ایجاد کند.

ارتش نستور ماخنو در مرحله اول با بلشویک ها وارد اتحاد شد. او به همراه ارتش سرخ علیه نیروهای دنیکین جنگید و اوکراین را از دست سرخپوشان آزاد کرد.

اما بی اعتمادی و نگرش منفی بلشویک ها به عقاید ایدئولوژیک ماخنو او را از جنبش سرخ دور کرد ، او با بلشویک ها قطع رابطه کرد و در جبهه ها ، جنگ داخلی با آنها درگیر شد. همانطور که آنارشیسم خود متناقض است ، نستور ماخنو نیز چنین بود. با پایبندی به ایده کروپوتکین مبنی بر اینکه کمونیسم آنارشیستی می تواند بلافاصله پس از تخریب نظم قدیمی اجرا شود ، ماخنو بیش از یک بار اقدامات عجولانه ، نامتعادل و متناقضی انجام داد.

در آگوست 1920 ، او دوباره به بلشویک ها بازگشت و با فرماندهی ارتش سرخ توافق نامه ای منعقد کرد. او با سرخ ها ارتش ورانگل را در هم کوبید. به ارتش سرخ در آزادسازی کریمه کمک کرد.

با این حال ، نستور ماخنو نتوانست نقش "بافر" را بین جنبش های قرمز و سفید بازی کند. او در یک جهت و سپس در جهت دیگر غلتید. دلیل این امر دیدگاه های عقیدتی و نوسانات او بین دهقانان میانه ای سرخ و سفید کشور بود. نستور ماخنو نمی توانست با بلشویک ها ادغام شود ، زیرا آنها ایده آنارشیستی را به رسمیت نمی شناختند: بدون دولت ، انکار دیکتاتوری پرولتاریا و جنبش سفید ، آنها به طور کلی ایده های سوسیالیستی و چنین انتخاب ساختار دولتی را به رسمیت نمی شناختند.

در جنبش آناركو ماخنويست ، وي تجسم اعتراض ، جمعيت مناطقي را كه عليه دولت ظالمانه خودكامه به غرب مي كشيدند ، پيدا كرد ، جذابيت انديشه نستور ماخنو درباره آزادي ، برابري و برادري حمايت دهقانان را براي او فراهم كرد.


2020
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان