05.02.2022

یوفوها چطورند طراحی و دستگاه بشقاب پرنده. اطلاعات جمع آوری شده در مورد بشقاب پرنده ها یونیزاسیون هوا و تشعشع


به گفته شاهدان عینی که روی یک بشقاب پرنده بوده اند، در داخل فضاپیما می توانید یک سطح مات صاف و خالی از واحدهای فنی مختلف آشنا به هواپیماهای زمینی یا سفینه های فضایی را مشاهده کنید. این شرایط نشان‌دهنده چیدمان داخلی احتمالی واحدها است، گویی در پانل داخلی فرو رفته‌اند. در اینجا منطقی را می بینیم که برای ما آشنا نیست. هوش فرازمینی در تلاش است تا فضای داخلی کشتی را از هر چیز اضافی رها کند. همین قانون در مورد کنترل ها نیز صدق می کند. تنها چیزی که در بیشتر موارد برای یک زمینی آشنا می ماند، صندلی های خدمه بشقاب پرنده است. با این حال، سیستم های کنترل تا حد امکان به حداقل رسیده و در مقایسه با همتایان زمینی خود از نظر ظاهری بسیار ضعیف هستند. به عنوان مثال، بسیاری از مخاطبینی که در یک بشقاب پرنده بوده اند، به ساده ترین تزئینات فنی کشتی گواهی می دهند.

"هیچ شیئی وجود نداشت، فقط وسایل مبتکرانه و چیزی که شبیه یک پارچه کوچک به نظر می رسید، همه با ستاره ها و نقطه ها، که هر کدام به روش خود می تپید ..." (از توصیف آلبرتو گوردونی؛ سیسیل، ایتالیا؛ 3 مه. ، 1753)
"با نگاهی به یکی از پنجره های کشتی مخروطی مانند، تصویر فوق العاده ای دیدم. پنج مستطیل مانند صفحه تلویزیون می درخشیدند. یکی از آنها بسیار بزرگ بود - من هرگز چنین چیزی را در زندگی خود ندیده بودم! در جلوی صفحه نمایش در یک اتاق خالی، زنی با داس طلایی به برخی از تصاویر - نقاشی نگاه کرد ... "(از توصیف ماگدا، ساکن شهر کرانج، اسلوونی، یوگسلاوی؛ 1965).

این شیء مات رنگ عجیب به اندازه یک ماشین، به ارتفاع 2.5 متر، به شکل توپ راگبی (یوفو بیضی) بود. در کنار یک درب کشویی است. در همان نزدیکی دو موجود با قد حدود یک متر، گوش های بزرگ و سوراخی به جای دهان داشتند. قسمت پایینی دستگاه 50 سانتی متر از زمین فاصله داشت و روی لوله استوانه ای قرار داشت. قسمت بالایی دستگاه از یک گنبد شفاف (فانوس) تشکیل شده بود، بنابراین مشخص بود که چیزی درون آن وجود ندارد که بتواند جلب توجه کند. هر دو غریبه به داخل رفتند، در به پایین سر خورد و کسانی که وارد شدند هیچ اقدام و اشاره ای برای این کار نکردند. آنها کاملاً از طریق گنبد قابل مشاهده بودند. سپس صدایی کسل کننده شنیده شد، دستگاه حدود نیم متر بالا آمد، لوله از زمین خارج شد و چهار پایه شروع به چرخش در جهت عقربه های ساعت کردند. این دستگاه با سرعت بسیار بالایی از شیب به پایین پرواز کرد و پس از 50 متر ناپدید شد. حدود یک ربع ساعت، شاهد عینی نتوانست حرکت کند ... "(از شرح دهقان موریس ماس؛ که شاهد فرود یک بشقاب پرنده در یک تاکستان در نزدیکی روستای Valensole، جنوب فرانسه بود؛ 1 ژوئیه 1965 ).

شی تخم مرغی شکل، 5×2.5 متر، با نور آبی می درخشید و صدای وز وز می داد. در انتهای جسم، دری باز شد و سه موجود عجیب با سرهای بدون گردن و دست‌هایی که شبیه پنجه‌های انبردار به نظر می‌رسیدند از درون آن شناور بودند. هیچ صندلی و تجهیزاتی در داخل تأسیسات وجود نداشت، اما بسیار سبک بود. هیکسون در حالت بی وزنی در آنجا شناور شد. بیگانگان به او یک موقعیت افقی دادند، پس از آن تعدادی دستگاه غیرعادی به اندازه یک توپ بسکتبال، شبیه به یک چشم، از دیوار خارج شد، شناور شد و سپس بر روی هیکسون به جلو و عقب حرکت کرد. (از توضیحات هیکسون و پارکر؛ پاسکاگولا، می سی سی پی، ایالات متحده آمریکا؛ اکتبر 1973).

این فقط لیست کاملی از شهادت افرادی نیست که در سفینه فضایی بیگانه بوده اند. با این حال، با قضاوت از این و بسیاری از توصیفات دیگر، نتیجه می شود که سیستم های کنترل تا حد امکان به حداقل می رسد. بسیاری از عناصر اویونیک که برای ما آشنا هستند، با توجه به این واقعیت که آنها صرفاً یک تجسم مجازی هستند، توسط مردم قابل مشاهده نیستند. قبل از قرن بیست و یکم، چنین شواهدی بسیار ساده به نظر می رسید. با این حال، امروزه تجهیزات فنی ناچیز یوفوها برای بشر آشکار شده است. به همین ترتیب، نبود و حداکثر به حداقل رساندن دکمه‌ها در یک گوشی هوشمند ممکن است تا بیست سال پیش عجیب به نظر برسد! عناصری مانند درب اتوماتیک قفل هوا که از حسگرهای تنظیم شده برای حرکت تبعیت می کند حدود 20 تا 30 سال پیش مانند یک خیال بود. در مورد چیزهایی مانند کریستال های مایع، تصویر سه بعدی و حسگرهای لمسی چه می توانیم بگوییم. از توضیحات به دست می آید که یوفو از تمام فناوری هایی استفاده می کند که بشر اخیراً کشف کرده است. بسیاری از فناوری ها حتی تا به امروز نامفهوم مانده اند.

تمام توضیحات دارای سطح صاف و یکنواخت (مانند فلز) از داخل کشتی است، نور منتشر شده صاف و نرمی که همزمان از سقف یا از همه طرف می‌آید. یکی دیگر از ویژگی های جالب عدم وجود گوشه های تیز (تیز) است که دیوارها، کف و سقف را محدود می کند. در بیشتر موارد، توصیفات نشان دهنده فقدان آنها و، همانطور که بود، "پیروی" گوشه های داخلی است. سقف داخلی یوفو گنبدی یا گنبدی شکل است. به طور کامل، فضاهای داخلی چیزی شبیه بیضی بدون گوشه های داخلی واضحی است که ما به آن عادت کرده ایم. این احتمالاً برای انطباق با شرایط بی وزنی انجام شده است. دیواره های داخلی بیضی (مقعر) این امکان را فراهم می کند که به طور موثرتری انرژی جنبشی برخورد یک جسم شناور در بی وزنی را کاهش دهد. بنابراین، می توان تصمیم منطقی بسیار عملی طراحان را مشاهده کرد. وجود گوشه های تیز، دیوارهای صاف و همچنین انبوهی از تجهیزات مختلف، میزان آسیب دیدگی را افزایش می دهد و به سادگی حرکت در کشتی را دشوار می کند.

همچنین از توضیحات داخل بشقاب پرنده، وجود یک راهرو حلقوی بیضی شکل که فضای داخلی را احاطه کرده است، مشهود است. از این می توان نتیجه گیری غیرمستقیم در مورد کل ساختار کشتی شبیه کندو زنبور عسل داشت. مقایسه دیگر با یک عروسک ماتریوشکا است که به نظر می رسد تمام اتاق های کشتی درون یکدیگر قرار گرفته اند و با توجه به پارامترهای خارجی کشتی کاملاً متقارن هستند. به طور غیرمستقیم، تقارن بشقاب های پرنده این امر را نشان می دهد. به عنوان یک قاعده، اتاق فرمان (کابین) در قسمت بالایی کشتی قرار دارد و یک سالن بسته از بالا با گنبدی از یک فانوس شبیه به فانوس هواپیماهای زمینی نظامی است. فانوس می تواند هم شفاف، هم دودی و هم آینه ای شود. به احتمال زیاد، یا از نوعی آلیاژ کامپوزیت ساخته شده است یا شیشه ای ارگانیک است که شبکه فارادی در داخل آن قرار داده شده است (شبیه به شبکه ای که در اجاق های مایکروویو یافت می شود). در سمت مقابل کابین، در قسمت پایینی کشتی، یک قفل بار قرار دارد. در قسمت مرکزی کشتی نیروگاه قرار دارد که قلب کشتی است. ظاهراً ساخت بشقاب پرنده با راکتور آغاز می شود. ابتدا یک راکتور ایجاد می شود که به تدریج فضای داخلی اطراف آن ساخته می شود. تمام ساخت و ساز با نصب یک بال دیسکی شکل و یک بدنه بیرونی تکمیل می شود. چنین ساخت بشقاب پرنده دوباره شبیه ساخت کندوی عسل از مرکز و ایجاد تدریجی دیوارها به سمت حاشیه است.

نبود کامل در و پنجره توضیحات شاهدان عینی را کامل می کند. از آن نتیجه می‌شود که هر یک از درها می‌توانند در هر جایی از یک کشتی ساخته شده از یک ماده کامپوزیت هوشمند با قابلیت تغییر شکل ظاهر شوند. یا خطوط درها با نشانگرهای نوری (حرارتی و غیره) (نشانگرها) قابل مشاهده در قسمتی از طیف غیرقابل دسترس برای چشم انسان، اما قابل دسترسی برای دید بیگانگان نشان داده می شود. عدم وجود پنجره به طور کامل با قابلیت های یک کامپیوتر فرازمینی و قابلیت شفاف شدن قاب بیرونی توضیح داده می شود. احتمالاً قابلیت‌های رایانه و مواد کامپوزیتی هوشمند بدنه بشقاب پرنده می‌تواند توپولوژی فضا را توضیح دهد، زمانی که اختلاف آشکاری بین ابعاد داخلی و اندازه خارجی کشتی وجود دارد. یعنی آنچه برای یک اتاق بزرگ، سالن های غول پیکر و اتاقی پر از نور یکنواخت بدون مرز گرفته شده بود، فقط یک فرافکنی مجازی بود. یک طرح مجازی می تواند تعداد خدمه یک کشتی بین ستاره ای را توضیح دهد، که برخی از آنها ممکن است فقط یک تصویر سه بعدی روی یک "صفحه نمایش" پانوراما باشند.

بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که فضاپیماهای فرازمینی نمونه‌ای از استفاده از فناوری‌های پیشرفته، راه‌حل‌های فنی منطقی و سایر منطق (فراز زمینی) هستند.

تا به امروز، بیش از 5 میلیون مورد مشاهده بشقاب پرنده وجود دارد، هزاران صفحه از اسناد محرمانه قبلی که واقعیت این پدیده را تایید می کند، از حالت طبقه بندی خارج شده است. راز برای مردم

وفولوژیست لئونارد استرینگفیلد سندی را از منبعی دریافت کرد. واسطه‌ای که این سند را منتقل کرده است، که استرینگفیلد او را به خوبی می‌شناسد، از ترس انتقام‌جویی‌های دولت، ناشناس ماندن را انتخاب کرد. سند مورخ 16 ژوئیه 1947 یک گزارش اولیه از نتایج بازرسی "دیسک پرنده" سقوط کرده است. نامه همراه این گزارش توسط ژنرال ناتان توئینینگ، فرمانده نیروی هوایی ایالات متحده در سال 1947 امضا شد.
« گزارش اولیه در مورد حوادث بشقاب پرنده در سال 1947
همانطور که در دستورالعمل ریاست جمهوری در 9 ژوئیه 1947 آمده است، یک بررسی اولیه از "دیسک پرنده" بازیابی شده و بقایای دیسک دوم احتمالی در مقر فرماندهی ارتش [هشتمین مقر نیروی هوایی در فورت ورث، تگزاس، انجام شد. - تقریبا نویسنده]. اطلاعات این گزارش توسط کادر فنی ستادی معاونت فنی دوم و آزمایشگاه هوانوردی معاونت فنی سوم ارائه شده است. اطلاعات اضافی توسط کارکنان علمی آزمایشگاه پیشرانه جت و بخش مشاوره علمی نیروی هوایی به رهبری دکتر تئودور فون کارمان ارائه شده است.
تجزیه و تحلیل بیشتر توسط بخش علوم و توسعه انجام شد.

در مورد شی مورد مطالعه، یک نظر جمعی وجود دارد که هواپیما که توسط بخش هایی از ارتش و نیروی هوایی برداشته شده است، به دلایل زیر متعلق به تولید آمریکایی نیست:
آ. طرح «سکوی» گرد و دیسکی شکل، بر خلاف طرح‌هایی است که در حال حاضر توسط هیچ پروژه‌ای در حال توسعه است.

عدم وجود هر گونه پیشرانه خارجی، نیروگاه، مجرای تهویه و اگزوز و همچنین پروانه یا موتور جت موید این نظر است.
دانشمندان آلمانی از فورت بلیس و وایت سندز نمی توانند این اشیاء را به عنوان سلاح های مخفی آلمانی شناسایی کنند. درست است، این احتمال وجود دارد که چنین دستگاهی توسط روس ها ساخته شده باشد. فقدان هر گونه علامت گذاری، شماره شناسایی یا دستورالعمل به خط سیریلیک باعث ایجاد شک و تردیدهای جدی در میان اکثریت شد که این اشیاء ساخت روسیه هستند.
بررسی فضای داخلی دستگاه وجود محفظه ای شبیه به موتور اتمی را نشان داد. حداقل این نظر دکتر اوپنهایمر و دکتر فون کارمن است. این احتمال وجود دارد که بخشی از دستگاه خود یک سیستم محرکه باشد که عملکرد مبدل حرارتی را به راکتور اختصاص می دهد و نقش یک دستگاه ذخیره انرژی را ایفا می کند. این فرآیند مانند آزاد شدن انرژی در بمب های اتمی ما نیست.

توضیحات یوفو

1) یک لوله دونات شکل، تقریباً سی و پنج فوت، ساخته شده از مواد پلاستیکی، هسته مرکزی را احاطه کرده است. معلوم شد که لوله با یک ماده تصفیه شده، احتمالاً آب سنگین پر شده است. میله عظیم در مرکز لوله در یک سیم پیچ از مواد مس مانند غوطه ور است که از بدنه لوله عبور می کند. این ممکن است یک مکانیسم کنترل راکتور یا یک باتری ذخیره سازی باشد. هیچ قطعه متحرکی در مناطق مورد مطالعه یافت نشد.

2) به نظر می رسد انرژی اولیه برای راکتور فعال شدن پتانسیل الکتریکی باشد، اگرچه در حال حاضر این تنها یک فرض است. چیزی که ناشناخته باقی مانده این است که چگونه یک راکتور آب سنگین در چنین محیطی کار می کند.

3) یک برجک کروی شکل به قطر تقریبی 10 فوت در زیر نیروگاه پیدا شد. این برجک مجهز به تعدادی دستگاه با ویژگی های غیرعادی است که برای هیچ یک از مهندسان ما ناشناخته است. در داخل برجک چهار حفره دایره ای وجود دارد که با یک ماده صاف ناشناخته پوشیده شده است. این حفره ها متقارن با یکدیگر هستند، اما به نظر متحرک هستند. درست است، معلوم نیست چگونه. این حرکت با اتاق گنبدی شکل بالای نیروگاه همراه است. اعتقاد بر این است که سیستم پیشرانه اصلی یک توربین بدون پره است، شبیه به پیشرفت های فعلی در پروژه Magnat. دکتر آگوست اشتاینهوف (رئیس تحقیقات)، دکتر ورنر فون براون و دکتر تئودور فون کارمن نظریه زیر را مطرح کردند: هواپیما با پرواز در جو، به نحوی هیدروژن را جذب می کند و در فرآیند القاء یک واکنش همجوشی اتمی ایجاد می کند. برای حرکت دستگاه، هوای اطراف آن باید یونیزه شود. ظاهراً این هواپیما که به "فروف هوایی" اطراف متصل است، می تواند برد و سرعت پرواز نامحدودی داشته باشد. این ممکن است عدم وجود هرگونه نویز گزارش شده را توضیح دهد.
محفظه نشیمن در بالا قرار دارد. گرد با بالای گنبدی شکل است. فقدان سایبان، پنجره های مشاهده، دریچه ها یا هر برجستگی نوری دیگری این عقیده را تایید می کند که دستگاه از راه دور کنترل می شود.
1) صفحه نمایش نیم دایره (احتمالا تلویزیون).
2) محل زندگی با یک ترکیب سخت کننده مخصوص مهر و موم شد.
3) هیچ اثری از جوش، پرچ و لحیم کاری وجود ندارد.
4) اجزای دستگاه از شکل و کیفیت بی عیب و نقصی برخوردار است
در پایان، باید توجه داشت که در این سند، توضیحات نسبتاً مفصلی از ساختار داخلی "بشقاب پرنده" و اصل عملکرد هواپیما مورد توجه خاص است. اگر سند معتبر باشد، اطلاعات موجود در آن می تواند کمک قابل توجهی به ufology و شکل گیری دانش در مورد جنبه های فنی یوفوها باشد.

یوفو چگونه بر فناوری زمین تأثیر می گذارد؟

طیف گسترده ای از تاثیرات بشقاب پرنده بر روی انواع مختلف تجهیزات ثبت شده است: از چرخش بی ضرر سوزن های قطب نما تا مرگ هواپیما v میدان های نیروی ایجاد شده توسط این اجسام می تواند به طور موقت در عملکرد ساعت های الکتریکی و مکانیکی، عملکرد تجهیزات رادیویی، سیستم های کنترل تسلیحات و حتی منبع تغذیه کل شهرها اختلال ایجاد کند و باعث توقف موتورهای درون سوز و در نهایت جذب شود. اجسام سنگین به اشیا

بشقاب پرنده ها در قطب نماهای کشتی ها و هواپیماها در این واقعیت بیان می شود که فلش های آنها گاهی اوقات اجسام را دنبال می کنند ، گویی توسط آنها جذب می شوند یا به طور مداوم می چرخند.

تعدادی از موارد در ایالات متحده آمریکا و فرانسه شناخته شده است، زمانی که ظاهر یک بشقاب پرنده باعث نقض مسیر یا توقف ساعت های الکتریکی و مکانیکی شد.

در سال 1958، در قزاقستان، یک دیسک بزرگ گروهی از دانش آموزان را که در ارتفاع 3 متری کنار آتش نشسته بودند، فرا گرفت و پس از آن ساعت همه متوقف شد . حادثه مشابهی در سال 1978 با سرنشینان کشتی «شوتا روستاولی» در اقیانوس اطلس رخ داد.

اغلب اوقات، ظهور یک بشقاب پرنده منجر به توقف تجهیزات رادیویی می شد که به محض خروج یوفو دوباره شروع به کار کرد. مثال‌های زیر می‌توانند تأییدی بر این موضوع باشند:

در نوامبر 1957، در ارتفاع 2-3 کیلومتری بالای شهر بسکاتونگ (کانادا)، یک بشقاب پرنده در هوا معلق بود که پرتوی نور از آن ساطع شد. همه گیرنده های موج کوتاه در شهر بلافاصله از کار افتادند، اما نوعی سیگنال در برخی از آنها شنیده شد. شبیه کد مورس وقتی شی ناپدید شد، همه گیرنده ها دوباره شروع به کار کردند.

در کشور ما در مهرماه 1356 در 260 کیلومتری ریازان، زمانی که یک ناشناس یک شی بیضی شکل به سه هواپیمای نظامی نزدیک شد، امواج رادیویی فوق کوتاه هواپیماها با یکدیگرو زمین کاملاً متوقف شد و با برداشتن جسم دوباره بازسازی شد. موارد قطع ارتباطات رادیویی با ظهور یوفوها نیز در سال 1954 در ماریون (ویرجینیا)، در سال 1957 در آرانگوا (برزیل) و در سال 1977 در پایگاه شناور ولگا واقع در دریای بارنتز مشاهده شد.

روزنامه مسکو نیوز (1978.33) به نقل از تعدادی از آژانس های خارجی گزارش داد که در نوامبر 1978، در هنگام فرود یک بشقاب پرنده دیسکی شکل با گنبدی شفاف در 40 کیلومتری پایتخت کویت، نه تنها کل رادیو، بلکه همچنین تلفن از کار افتاد.ارتباط پایتخت کویت با جهان خارج.

در سال 1957 در شهر رینگ وود (ایلینوی)، در سال 1959 در سالزبری (ایالت کارولینای) و در سال 1963 در شهر ویکتوریا (استرالیا) با ظهور یوفوها، نقص در عملکرد تلویزیون ها آغاز شد.

در موارد دیگر، در طول پروازهای بشقاب پرنده، تداخل شدید در کار ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی مشاهده شد. در عین حال مشخص است که در موردی که در سال 1968 در شهر تیسمانا (رومانی) رخ داد. تداخل قوی فقط در محدوده موج بلند بوجود آمد ، در حالی که در امواج متوسط ​​آنها بسیار کوچکتر بودند و در امواج کوتاه اصلاً احساس نمی شدند.

همچنین مواردی از تعلیق موقت عملکرد ایستگاه های راداری هنگام ظهور یک بشقاب پرنده ثبت شد، همانطور که در سال 1950 در دو هواپیمای آمریکایی در کره، در سال 1973 در شهر کلمبیا (میسوری) و در سال 1977 - در کشتی ترال ما اتفاق افتاد. "واسیلی کیسلف در اقیانوس اطلس.

در سال 1957، در جریان پرواز سه بشقاب پرنده دیسکی شکل بر فراز شهر موچی میریم برزیل، خاموشی کامل در شهر تنها در زیر مسیر پرواز اجسام مشاهده شد و در دو طرف آن با دور شدن آنها ضعیف شد. مواردی که ظاهر یک بشقاب پرنده تنها منجر به افت ولتاژ در شبکه ، همچنین در سال 1958 در رم، در سال 1969 در یکی از مناطق تالین، Mänynke، و در سال 1961 در شهر Lekville (ماساچوست) و در سال 1973 در شهر La Spezia (ایتالیا) ثبت شدند. علاوه بر این، در جریان خاموشی در رم، یکی از مهندسان یک دستگاه اندازه گیری را به برق وصل کرد و متوجه شد که ولتاژ در آن وجود دارد، اما برای روشن کردن لامپ ها کافی نیست. مثال زیر نشان می‌دهد که بشقاب پرنده‌ها می‌توانند همزمان چندین منبع برق را تحت تأثیر قرار دهند.

مبدل یوفو

بسیاری از شاهدان عینی بشقاب پرنده در مورد خاصیت شگفت انگیز اجسام ناشناس مانند نامرئی صحبت می کنند. سپس از باطل ظاهر می شوند، سپس ناپدید می شوند.

در ژوئن 1966، سه گلوله آتشین در نزدیکی مزرعه ای در آویرون، فرانسه ظاهر شدند و در سراسر مزرعه به سمت مزرعه پرواز کردند. یکی از این توپ ها در 15 متری خانه معلق بود و به مدت 3 دقیقه بی حرکت آویزان بود، پس از آن ناگهان ناپدید شد و پس از چند ثانیه دوباره در چند صد متری خانه ظاهر شد. چنین حرکات آنی مدتی ادامه یافت.

مطبوعات به موردی اشاره می کنند که در نزدیکی شهر مولوز (فرانسه) رخ داد، که در آن سه جوان یک توپ نارنجی قرمز به قطر 50 متر را دیدند که در مسیری زیگزاگ به زمین فرود آمد و در فاصله 300 متری شاهدان عینی فرود آمد. اما وقتی آنها به سمت توپ رفتند بلافاصله ناپدید شد.

در کشور ما در ژوئیه 1979، در جاده زلاتوست به بلورتسک، سه شاهد عینی که در حال رانندگی بودند، یک گلوله آتشین به اندازه یک خانه دو طبقه را دیدند که از پشت نزدیک می شد. آنها 2 دقیقه به آن نگاه کردند، پس از آن توپ ناگهان ناپدید شد و بعد از 2-3 دقیقه دوباره ظاهر شد، اما در جلوی ماشین، و مدتی بی حرکت آویزان شد، پس از آن نیز ناگهان ناپدید شد.

در ابتدا، تلاش شد تا این ویژگی های بشقاب پرنده ها با ویژگی های سینماتیک آنها توضیح داده شود. فرض بر این بود که این اجسام به دلیل اینکه با سرعت زیاد از محل خود جدا می شوند، ناگهان از دید ناپدید می شوند. و ظهور ناگهانی آنها با ورود با همان سرعت برق و توقف آنی توضیح داده شد. مثال زیر تا حدودی احتمال چنین فرضی را تایید می کند.

در ژوئن 1968، در Dax (فرانسه)، همسران Zh.، در حال رانندگی با ماشینی با سرعت 110 کیلومتر در ساعت، ناگهان یک جسم نیمکره تیره را با یک چراغ قرمز چشمک زن در مقابل خود در وسط جاده دیدند. آنها به شدت ترمز کردند - برخورد اجتناب ناپذیر به نظر می رسید - و به طور معمول بدون احساس چیزی از طریق این جسم عبور کردند. ظاهراً در آخرین لحظه واقعاً با سرعت برق از زمین بلند شد و ناپدید شد. آثاری از آن که بعداً در محل فرود کشف شد، تأیید کرد که سراب نبوده است.

توانایی یوفوها برای نامرئی شدن با چشم انسان نیز با موارد زیر تأیید می شود، زمانی که پس از توسعه عکس هایی از یک آسمان "صاف" یا یک منطقه "پاک"، یوفوها روی آنها پیدا شد.

در آگوست 1979، پیپارس فیلمبردار ریگا، در حالی که در یک قایق ماهیگیری در دریای گرینلند بود، 12 عکس رنگی از آسمان شب و دریای تاریک با نور کشتی ها در شب گرفت. چه تعجبی داشت وقتی که پس از تجلی، در چهار عکس از دوازده عکس، درخشش دراز و درخشانی را دید که تقریباً نیمی از آسمان را در قاب ها اشغال کرد و به تدریج شکل خود را تغییر داد.

در سپتامبر 1983، نه چندان دور از Ai-Petri، Ryzhkov، یک روستوفی، پنج عکس از منطقه اطراف گرفت، و زمانی که فیلم را توسعه داد، از دیدن یک جسم تاریک بزرگ که بر فراز قله کوه معلق بود و بر فراز آن پرواز می کرد، شگفت زده شد. بزرگراه در سه عکس

در آگوست 1979، قایق ماهیگیری لهستانی "Hel-127" در نزدیکی شبه جزیره هل در دریا بود. ناگهان یک شیء تپنده قرمز آتشین ناشناخته به اندازه یک توپ فوتبال در بالای سطح دریا ظاهر شد. کاپیتان قایق شومبورگ احساس کرختی عجیب و درد قفسه سینه کرد و بینایی خود را از دست داد. در همان زمان، او شروع به تجربه چنین ترسی کرد که حتی در شدیدترین طوفان هم نمی دانست. الوارت سکاندار نیز بی حس شد و حتی سکان را رها کرد و دو عضو دیگر تیم یعنی فیگورسکی و بونا به روی پل رفتند و درد شدیدی را در شقیقه خود احساس کردند. یک توپ عجیب 20 دقیقه قایق را همراهی کرد، سپس عقب ماند، اما شومبورگ هنوز برای مدت طولانی احساس ترسی غیرقابل درک داشت.

شاید این احساس ترس ناشی از تشعشعات ساطع شده از یوفو باشد. آزمایش های انجام شده در کشورهای مختلف نشان داده است که با وارد شدن به میدان الکترومغناطیسی با فرکانس مشخص و بسیار بالا، فرد شروع به تجربه احساس ترس و افسردگی می کند. همچنین مواردی وجود دارد که یک بشقاب پرنده یا پرتوهای ساطع شده از آن شاهدان عینی را در حالت هیجان شدید قرار می دهند. گاهی اوقات برخورد نزدیک با بشقاب پرنده ها برای شاهدان عینی با عواقب شدیدتر همراه با یک شوک عصبی قوی خاتمه می یافت و باعث اختلال روانی عمومی می شد.

در فوریه 1975، یکی از ساکنان شهر ریونیون سورین فرانسه، پس از اقامت کوتاهی در مجاورت یک جسم عجیب کلاه مانند که در ارتفاع پایین معلق بود، به طور موقت قدرت گفتار و سپس بینایی خود را از دست داد. و تنها یک هفته بعد که وضعیتش تا حدودی بهبود یافت و گفتارش بهبود یافت، سیورن توانست به ژاندارم ها بگوید که چه اتفاقی برای او افتاده است.

گاهی اوقات به نظر می رسد که یوفوها بر ناخودآگاه شاهدان عینی تأثیر می گذارند و این تأثیر تا مدتی پس از مواجهه با یوفو ادامه می یابد. . این به این دلیل بیان می شود که در تعدادی از موارد افرادی که در مجاورت این اشیاء بودند، هر آنچه را که قبل و بعد از ملاقات با بشقاب پرنده برایشان اتفاق افتاده به یاد می آورند، اما آنچه در حین ملاقات اتفاق افتاد به طور کامل از حافظه آنها ناپدید می شود. گاهی اوقات می توان این شکاف را با کمک هیپنوتیزم به اصطلاح پسرفتی بازگرداند. منابع خارجی نمونه‌هایی را ذکر می‌کنند که افرادی که در معرض هیپنوتیزم واپس‌رونده قرار می‌گیرند، هر آنچه را که در جریان ملاقات با یک بشقاب پرنده برایشان اتفاق افتاده را به یاد می‌آورند. با این حال، متخصصان هیپنوتیزم خاطرنشان می کنند که هیچ اطمینان کاملی وجود ندارد که تصویری که توسط هیپنوتیزم شده بازیابی می شود با حقیقت مطابقت دارد و توسط ناخودآگاه آنها القا نمی شود. در کنار این موارد، مواردی نیز وجود دارد که حتی با کمک هیپنوتیزم، نمی‌توان شاهدان عینی را به خاطر بیاورند که در زمانی که هوشیاری آنها خاموش شده است، چه اتفاقی برای آنها افتاده است. و در برخی موارد، خود شاهدان عینی، بدون هیچ هیپنوتیزمی، به تدریج تمام شرایط ملاقات خود با یک بشقاب پرنده را به یاد می آورند.

انواع یوفوها و شکل ظاهری آنها

مطالعه جامع خواص "رفتار" و اندازه یوفوها، صرف نظر از شکل آنها، به ما اجازه می دهد تا آنها را به طور مشروط به چهار نوع اصلی تقسیم کنیم.

اولین:اجسام بسیار کوچک که توپ ها یا دیسک هایی به قطر 20-100 سانتی متر هستند که در ارتفاعات کم پرواز می کنند، گاهی اوقات از آنها خارج شده و به اجسام بزرگتر باز می گردند. مورد معروفی وجود دارد که در اکتبر 1948 در منطقه پایگاه هوایی فارگو (داکوتای شمالی) اتفاق افتاد، زمانی که خلبان گورمون یک شی نورانی گرد به قطر 30 سانتی متر را تعقیب ناموفق کرد که بسیار ماهرانه مانور داد و از تعقیب و گریز فرار کرد و گاهی اوقات خود او به سرعت به سمت هواپیما حرکت می کرد و گورمون را مجبور می کرد تا از برخورد اجتناب کند

دومین:بشقاب پرنده های کوچک تخم مرغی شکل و دیسکی شکل و قطر آنها 2-3 متر است که معمولاً در ارتفاع کم پرواز می کنند و اغلب فرود می آیند. یوفوهای کوچک نیز بارها دیده شده اند که از اجسام اصلی جدا شده و به آن ها باز می گردند.

سوم:بشقاب پرنده های اصلی اغلب دیسک هایی با قطر 9-40 متر هستند که ارتفاع آنها در قسمت مرکزی 1/5-1/10 قطر آنها است. یوفوهای اصلی در هر لایه از جو پروازهای مستقل انجام می دهند و گاهی فرود می آیند. اجسام کوچکتر را می توان از آنها جدا کرد.

چهارم:بشقاب پرنده های بزرگ معمولاً به شکل سیگار یا استوانه به طول 100 تا 800 متر یا بیشتر. آنها عمدتاً در اتمسفر بالایی ظاهر می شوند، مانورهای پیچیده انجام نمی دهند و گاهی اوقات در ارتفاع بالا شناور می شوند. هیچ موردی از فرود آنها روی زمین وجود نداشت، اما بارها مشاهده شد که چگونه اجسام کوچک از آنها جدا می شود. این فرض وجود دارد که بشقاب پرنده های بزرگ می توانند در فضا پرواز کنند. همچنین موارد جدا شده ای از رصد دیسک های غول پیکر با قطر 100-200 متر وجود دارد. چنین جسمی در جریان پرواز آزمایشی هواپیمای کنکورد فرانسوی در ارتفاع 17000 متری جمهوری چاد در جریان خورشید گرفتگی 30 ژوئن مشاهده شد. ، 1973. خدمه و گروهی از دانشمندان که در هواپیما بودند، از یک جسم درخشان به شکل کلاه قارچی به قطر 200 متر و ارتفاع 80 متر فیلمبرداری و یک سری عکس رنگی گرفتند که مسیر متقاطع را دنبال کرد. در همان زمان، خطوط این جسم مبهم بود، زیرا ظاهراً توسط یک ابر پلاسمای یونیزه شده احاطه شده بود.

داستان های شاهدان عینی

در فوریه 1963 در ایالت ویکتوریا (استرالیا) در ارتفاع 300 متری بالای درخت، دیسکی به قطر 8 متر با میله ای شبیه آنتن آویزان شد.آفریقا جسمی کروی است که در قسمت پایینی آن سه عدد ساختارهای آنتن مانند قابل مشاهده بود. مواردی نیز هنگام حرکت یا چرخش این میله ها ثبت شده است.

در زیر دو نمونه از این دست آورده شده است.

در آگوست 1976، موسکوئی A.M. Troitsky و شش شاهد دیگر یک شی فلزی نقره‌ای رنگ را بر فراز مخزن پیروگوف، هشت برابر اندازه قرص ماه، دیدند که به آرامی در ارتفاع چند ده متری حرکت می‌کرد. دو نوار در حال چرخش در سطح کناری آن قابل مشاهده بود. هنگامی که جسم بالای شاهدان بود، دریچه ای سیاه رنگ در قسمت پایین آن باز شد که یک استوانه نازک از آن بیرون زده بود. قسمت پایینی این استوانه شروع به توصیف دایره ها کرد، در حالی که قسمت بالایی به جسم چسبیده بود.

در ژوئیه 1978، مسافران قطار سواستوپل-لنینگراد در نزدیکی خارکف به مدت چند دقیقه مشاهده کردند که چگونه نوعی میله با سه نقطه درخشان درخشان از قسمت بالایی یک بشقاب پرنده بیضوی بی حرکت آویزان شده است. این میله سه بار به سمت راست منحرف شد و به موقعیت قبلی خود بازگشت. سپس یک میله با یک نقطه نورانی از پایین بشقاب پرنده گسترش یافته است.

در قسمت پایینی یوفو، گاهی اوقات سه یا چهار پایه فرود وجود دارد که در هنگام فرود امتداد یافته و در هنگام برخاستن به سمت داخل جمع می شوند. در اینجا سه ​​نمونه از این مشاهدات آورده شده است.

در نوامبر 1957، ستوان ارشد N. در بازگشت از پایگاه نیروی هوایی استید (لاس وگاس)، چهار بشقاب پرنده دیسکی شکل با قطر 15 متر را در میدان دید که هر یک از آنها روی سه پایه فرود ایستاده بودند. همانطور که بلند شدند، آن تکیه گاه ها به سمت داخل جلوی چشمانش جمع شدند.

در ژوئیه 1970، یک جوان فرانسوی به نام Erien J.، در نزدیکی روستای Jabrel-le-Bord، به وضوح مشاهده کرد که چگونه چهار تکیه گاه فلزی که به مستطیل ختم می شد، به تدریج جمع شدند و به یک بشقاب پرنده گرد به قطر 6 متر که بلند شد، برگشتند.

در اتحاد جماهیر شوروی در ژوئن 1979 در شهر زولوچف، منطقه خارکف، شاهد استارچنکو مشاهده کرد که چگونه یک بشقاب پرنده در 50 متری او به شکل یک نعلبکی واژگون شده با تعدادی سوراخ و یک گنبد فرود آمد. هنگامی که جسم به ارتفاع 5-6 متر فرود آمد، سه پایه فرود به طول حدود 1 متر به صورت تلسکوپی از پایین آن امتداد یافته و به نوعی تیغه ختم می شد. پس از حدود 20 دقیقه ایستادن روی زمین، جسم بلند شد و مشخص بود که چگونه تکیه گاه ها به بدن آن کشیده شده است.

بشقاب پرنده و ضد جاذبه اصل کارکرد موتور بشقاب پرنده. اثبات علمی عملکرد موتور بشقاب پرنده

ولادیمیر زابلیشنسکی

بشقاب پرنده و ضد جاذبه

سطح مدرن علم به ما اجازه می دهد نتیجه بگیریم که سه نیروی اصلی در جهان وجود دارد: گرانش، مغناطیس و الکتریسیته. این گفته حاصل کار تعدادی از دانشمندان برجسته بود که اول از همه شامل فارادی، ماکسول، پلانک و انیشتین می شود. در سال 1923، پیروان آنها - دانشمندان آمریکایی براون و بیفیلد، مؤسسه مطالعات ویژه کالیفرنیا، که ارتباط بین الکتریسیته و گرانش را بررسی کردند، به کشف اثر گرانش الکتریکی رسیدند. این کشف آغاز توسعه یک جهت علمی کاملا جدید بود. براون نشان داد که برای هر پدیده الکترومغناطیسی یک آنالوگ الکتروگرانشی وجود دارد، به ویژه حرکت یک جسم باردار تحت تأثیر برهمکنش بین میدان های الکتریکی و گرانشی در جهت الکترود مثبت. در سال 1939، براون نظریه گرانش الکتریکی را ایجاد کرد و سپس آن را در زمینه الکتروهیدرودینامیک توسعه داد.

قابل توجه است که اثر براون، حتی با هیچ تقریب اولیه، چه توسط نظریه نسبیت و چه توسط نظریه های مدرن الکترومغناطیس پیش بینی نشده بود. به محض اینکه نظریه گرانش الکتریکی براون در دسترس دانشمندان و متخصصان فنی مراکز هوافضا قرار گرفت، با سادگی اجرا و بالاترین درجه شواهد تجربی از تمام مفاد این نظریه مواجه شد. با این حال، حتی در پایان قرن بیستم، با وجود اجرای عملی اثر براون در ایجاد هواپیماهای اساساً جدید، بسیاری به دلیل ناآگاهی خود، موتور گرانشی را یک چیز عجیب و غریب مبهم می دانند.


ماهیت گرانش الکتریکی این است که یک خازن مسطح با ولتاژ DC بالا به دلیل کاهش وزن خود به سمت قطب مثبت حرکت می کند. تغییر وزن خازن بسته به قطبیت ولتاژ اعمال شده به آن در شکل 1 نشان داده شده است.

عکس. 1. تغییر وزن یک خازن بسته به قطبیت ولتاژ اعمال شده به آن.

آزمایش ها ویژگی های اساسی را نشان دادند:

ماده دی الکتریک بین دو صفحه یک خازن باید بتواند انرژی الکتریکی را به شکل یک ولتاژ "مقاوم" بدون تخلیه تاج و شکسته شدن بعدی در لبه های خازن، به عنوان مثال به شکل دیسک، داشته باشد. معیار این توانایی ضریب "k" ماده است. هر چه مقدار این ضریب بیشتر باشد، اثر گرانش الکتریکی بیشتر است.

اثر حرکت یک خازن آزادانه معلق به طور مستقیم با مساحت صفحات خازن و مقدار ولتاژ اعمال شده به صفحات متناسب است.

با افزایش جرم ماده دی الکتریک بین صفحات، اثر جاذبه الکتریکی بیشتر می شود. (اختراع T. T. Brown, 3 187 206 به تاریخ 1 ژوئن 1965، ایالات متحده آمریکا).

توزیع بار الکتریکی با قطبیت خاص بر روی بخش های سطوح بالایی و پایینی یک خازن تخت به شما امکان می دهد جهت حرکت خازن را کنترل کنید. شکل 2 و 3 اصل تغییر جهت پرواز اجسام را بر اساس تئوری گرانش الکتریکی نشان می دهد.


شکل 3. اصل تغییر جهت پرواز اجسام.

براون در آزمایش‌های خود از مدل‌هایی از اجسام به شکل مثلث، مربع، مربع کوتاه شده در گوشه‌ها با صورت و نعلبکی استفاده کرد. او در نهایت به این نتیجه رسید که مؤثرترین شکل، شکل نعلبکی است. تجزیه و تحلیل پرواز نعلبکی در آزمایشات براون نشان داد که در طول پرواز مدل در هوا از هیچ یک از اصول شناخته شده آیرودینامیکی بال استفاده نمی شود.

با توجه به نیروی جاذبه الکتریکی در رابطه با یوفوها، باید برخی از ویژگی های پرواز آن را در نظر داشته باشیم. همانطور که مشخص است، زمین توسط میدان گرانشی احاطه شده است که با فاصله گرفتن از زمین از قدر آن کاسته می شود و در نهایت برابر با صفر می شود. بشقاب پرنده با ایجاد ناحیه ای از میدان گرانشی خود، میدان گرانشی زمین را تغییر (تغییر شکل) می دهد. این ناحیه مانند یک موج با یک قطب منفی در بالای موج و یک قطب مثبت در پایین آن عمل می کند. پرواز یک بشقاب پرنده مانند موج سواری است که روی موج می لغزد. بنابراین، با تغییر جهت و علامت (قطب) میدان الکتریکی در سطوح بالایی و پایینی بدن، یوفو قادر است بدون اینرسی در هر جهتی حرکت کند. همانطور که می دانید، برخی از ویژگی های ثابت مشاهده شده در پرواز بشقاب پرنده ها وجود دارد. بنابراین، قبل از شروع از وضعیت معلق، یوفو به جلو خم می شود، قبل از توقف در پرواز همسطح، به عقب متمایل می شود. فرود یک بشقاب پرنده، به عنوان یک قاعده، با روش "سقوط برگ" رخ می دهد، یادآور حرکت یک آونگ است. پل هیل که این ویژگی های پروازی را در مرکز تحقیقات لانگلی ناسا مطالعه کرد، به این نتیجه رسید که چنین تحولاتی در پرواز بشقاب پرنده برخلاف الزامات آیرودینامیکی است، اما کاملاً با تفاوت های اساسی در عملکرد یک سیستم ضد گرانش میدانی سازگار است.


براون با آزمایش اشکال مختلف مدل‌های پرنده خود، فرآیند تولید نیروی محرکه را توصیف می‌کند که به دلیل آن پرواز کنترل‌شده انجام می‌شود. مطابق با تئوری گرانش الکتریکی، قسمت بالایی دیسک گنبدی شکل یک آند است که تحت بار مثبت 100-200 کیلو ولت قرار دارد. کاتدی که بار منفی روی آن اعمال می شود، قسمت پایینی مرکزی کیس است که قطر آن تقریباً 3 برابر کوچکتر از قسمت بالایی و گنبدی دیسک است. گنبد به صورت مکانیکی به قسمت کوچک آند توسط الکترودی که به صورت عمودی در مرکز دیسک قرار دارد متصل می شود.

پلاسمای یونی که با سرعت زیاد به سمت قسمت مقعر گنبد حرکت می کند، فشاری را در امتداد کل مشخصات آند ایجاد می کند که در یک مورد خاص منجر به حرکت عمودی دیسک می شود. پلاسمایی که از گنبد خارج شده بود با شتاب به کاتد باز می گردد. یک میدان گرانشی ذاتی هم در داخل حجم دیسک و هم در ناحیه محیطی خارج از دیسک ایجاد می شود. مدل الکتریکی دیسک براون در شکل 4./2/ نشان داده شده است.


شکل 4. مدل دیسک برق براون.

نتیجه اصلی حاصل از نظریه براون، که در آزمایش تأیید شد، این است که یک ضریب همبستگی الکترومغناطیسی بین جرم گرانشی و جرم اینرسی وجود دارد، که در شرایط الکترومغناطیسی خاص، می‌توان آن را کاهش، باطل، معکوس یا افزایش داد.

پروازهای نمایشی دیسک های قهوه ای به قطر 1 متر. و بیشتر، در اطراف یک دکل بلند با سیم برقی، نشان داده است که یک ناحیه کم فشار در جلوی لبه جلویی دیسک ایجاد شده است. این ناحیه، مانند یک بال بافر، هوا را در جلوی دیسک پرنده جابجا می کند، که باعث از بین رفتن یک مانع مافوق صوت و گرم شدن بدنه دیسک می شود. براون قبلاً در صحبت با دانشمندان و نمایندگان صنعت هوانوردی خاطرنشان کرد که فرآیندهای الکترومغناطیسی همراه با پرواز نه تنها باعث درخشش دیسک می شود، بلکه تأثیر منفی بر حیوانات و گیاهان نیز می گذارد.

مشاهدات یوفوهای کم پرواز یا ارتفاع کم و همچنین تشخیص به اصطلاح. ولتاژ گام بر روی سطح زمین در هنگام فرود آنها، وجود میدان الکتریکی در اطراف یوفو را تایید می کند. شدت این میدان بر اساس برآوردهای غیرمستقیم 1 تا 1.5 میلیون ولت بر متر مربع است. سطوح بشقاب پرنده را ببینید که با مقادیر محاسبه شده به دست آمده در آزمایشات براون مطابقت دارد.

در سال 1953، براون تظاهراتی را برای مقامات ارشد نظامی برگزار کرد. او پرواز دو دیسک به قطر 3 فوت را نشان داد. سرعت آنها به چند صد مایل در ساعت می رسید. به زودی، کار در این جهت طبقه بندی شد.

در طول پروژه Winterhaven، براون پیشنهادی را به پنتاگون ارسال کرد تا یک هواپیمای رزمی الکتروگرانشی دیسکی از نوع ماخ-3 (Mach-3) بسازد. این یک نسخه بسیار بهبود یافته از دیسک های آزمایشی او بود که قبلاً نشان داده شده بود. براون با استفاده از محفظه‌های خلاء بزرگ نشان داد که دیسک‌هایش می‌توانند کارآمدتر در یک محیط بدون هوا پرواز کنند. این امر بر متخصصان وزارت نظامی ایالات متحده تأثیر مناسبی گذاشت.

به محض اینکه اکتشافات براون تبلیغاتی به دست آورد، برخی از دانشمندان آشکارا درباره فناوری پرواز بشقاب پرنده صحبت کردند. هیچ کس جز پروفسور هرمان اوبرگ، که پدر عصر فضا به حساب می آید، که بعدها با ورنر فون براون برای آژانس موشک های بالستیک ارتش ایالات متحده و ناسا کار کرد، در سال 1954 چنین اظهار داشت: «تز من این است که بشقاب های پرنده واقعی هستند. و سفینه های فضایی منظومه شمسی دیگر هستند. آنها با استفاده از میدان های گرانش مصنوعی پرواز می کنند... آنها بارهای الکتریکی با ولتاژ بالا تولید می کنند تا هوا را از مسیر خود خارج کنند، در حالی که هوا در میدان های الکترومغناطیسی قوی در نتیجه یونیزاسیون مولکول های گازهای مختلف در هوا شروع به درخشش می کند. .

اولاً، این می تواند درخشش را توضیح دهد ... دوم، این می تواند بی صدا بودن پرواز UFO را توضیح دهد ...» /3/. اکنون می دانیم که در واقع او در ارزیابی خود درست گفته است. - مشاور انجمن فیزیک روسیه، با مطالعه تحولات براون، خاطرنشان می کند که نیروی فعالی که در گرانش الکتریکی عمل می کند، نتیجه عدم تقارن حرکت مداری الکترون ها در اتم های یک دی الکتریک واقع در یک میدان الکتریکی است. عدم تقارن یک گرادیان نیروی گریز از مرکز و یک جزء خطی غیر صفر از این نیرو ایجاد می کند. اگر مساحت گنبد را برابر 100 متر مربع در نظر بگیریم. متر ظرفیت الکتریکی حدود 1 میکروفاراد خواهد بود. استفاده از سرامیک های مخصوص به عنوان دی الکتریک باعث می شود که ثابت دی الکتریک (خازن خاص) تا 80. در پتانسیل 100 کیلو ولت افزایش یابد. شیب نیروی عامل برابر با 80 تن خواهد بود. از آنجایی که بزرگی نیرو در یک وابستگی درجه دوم به پتانسیل اعمال شده افزایش می یابد، توصیه می شود که پتانسیل را افزایش دهیم، نه سطح گنبد یا جسم را به طور کلی. بنابراین، ماهیت نیروی محرکه گرانشی الکتریکی استفاده از یک بار مثبت بسیار قوی در یک طرف وسیله نقلیه و یک بار منفی در سمت دیگر است. توانایی یک خازن برای نگه داشتن بار (عامل K) یک مشخصات مقایسه ای است. اگر ضریب K برای دی‌الکتریک‌های معمولی 6-8 باشد، استفاده از اکسید باریم تیتانات (سرامیک‌های متخلخل) ضریب 6000 را با چشم‌انداز رساندن آن به 30000 می‌دهد که برای پرواز مافوق صوت کاملاً کافی است. /4/ محاسبه گرادیان نیروی عامل در شکل 1 نشان داده شده است.

F=qE0(1/ε1-1/ε2)

ε1=1 ε2=80 (سرامیک)

مساحت S=100m2

ظرفیت C0=10-6F; C= ε2C0=8×10-5F

پتانسیل φ=105 ولت

شارژ q=CU=8K

قدرت میدان E=105من هستم

F=8×105(79/80)=7.9×105(N)

F=7.9/9.8×105=80T

عکس. 1. محاسبه گرادیان نیروی عامل.

کارشناسان در یکی از نتیجه گیری های خود، بر اساس کار براون، به موارد زیر اشاره می کنند: "انرژی الکترواستاتیک کافی برای اجرای دستگاه Mak-3 با استفاده از ولتاژ مگاولت و ضریب K بیش از 10000 اینچ /5/ امکان پذیر است.

علی‌رغم تحقیقات کامل براون، آنها بیشتر خاطرنشان می‌کنند که: «یکی از مشکلات عمده در سال‌های 1954 و 1955 تلاش برای متقاعد کردن هوانوردان به جدیت آزمایش‌های گرانشی الکتریکی بود. گزارش شرکت انگلیسی Gravity Rand Ltd. در سال 1956 با این ارزیابی مطابقت دارد /7/.

گزارش هوانوردی به پروژه های ضد گرانشی اشاره های زیادی کرد و از بسیاری از شرکت های درگیر در تحقیقات در این زمینه نام برد. به نقل از این مجله، در گزارش شرکت "Aviation Studies (International) Ltd." /8/ اشاره ای به آنچه در پشت صحنه می گذرد.

در سال 1954، متخصصان شرکت اشاره می کنند که: «... پیشرفت کند بود. اما نشانه هایی وجود دارد مبنی بر اینکه پنتاگون مایل است تعدادی از دستگاه ها را برای کمک به پیشرفت بیشتر حمایت کند.» ده سال بعد در دسترس خواهد بود. (گزارش هوانوردی، شماره 12، اکتبر 1954) /9/.

در این دوره زمانی، بسیاری از شرکت‌های بزرگ در مجتمع نظامی-صنعتی به عنوان پروژه‌های تحقیقاتی و آزمایشی پیشرو در این زمینه معرفی شدند. به عنوان مثال: «از جمله شرکت‌هایی که در حال مطالعه کاربرد گرانش هستند که در بیانیه جدید ذکر شده است، Glenn Martin، Conware، Sperry-Rand، Sikorsky، Bell، Liar Inc. و Clark Electronics هستند. از دیگر شرکت هایی که قبلاً علاقه نشان دادند، ما به لاکهید اشاره می کنیم. سایر گزارش‌های ذکر شده به AT&T، جنرال الکتریک، و کورتیس رایت، بوئینگ و آمریکای شمالی به عنوان گروه‌های تحقیقاتی گرانش الکتریکی اشاره می‌کنند. در همان دوره زمانی، گزارش Gravity Rand اشاره می‌کند که: «در حال حاضر شرکت‌ها در توسعه اجزای منفرد دیسک گرانشی الکتریکی تخصص دارند» /11/. با این حال، در زمینه پیش‌بینی‌ها، گزارش تکامل بر اساس برون‌یابی پیشرفت‌های فناوری، موارد زیر را بیان می‌کند: «بنابراین، این قرن به دو بخش تقسیم می‌شود - تقریباً تا به امروز. بخش اول مدیون برادران رایت است که تقریباً تمام قوانین اصلی را که در آن گرانش یک حریف سرسخت بود، پیش بینی کرده بودند. در بخش دوم، گرانش نان آور بزرگ خواهد بود.

انرژی الکتریکی که در بخش اول عملاً برای حرکت قابل استفاده نبود، به نوعی کاتالیزور برای حرکت در نیمه دوم قرن تبدیل می شود. (گزارش هوانوردی، شماره 7، سپتامبر 1954) /12/.

با نگاهی به تاریخ به راحتی می توان گفت که آنها نقطه تفرقه را از دست داده اند. آیا واقعاً او را برای نیم قرن از دست داده بودند؟ پس از مطالعه گزارش های ذکر شده، کاملاً آشکار می شود که در بین تعدادی از شرکت های بسیار معروف و همچنین در وزارت دفاع، علاقه زیادی به ضد گرانش وجود داشته است. چه اتفاقی برای آن علاقه افتاد، و چرا در طول چهار دهه آینده کمرنگ شد؟ در پایان T. Brown نشان داد که بین میدان های ولتاژ بالا و گرانش ارتباط قابل اثبات وجود دارد. چرا این موضوع تا دهه 90 از جامعه علمی و نشریات در ادبیات باز محفوظ ماند؟ مروری بر اظهارات اخیر کارمندان نظامی و غیرنظامی سابق که در ارتباط با پروژه‌های مخفی کار می‌کردند، فعالیت‌های تحقیقاتی در این مناطق در نیمه دوم قرن را روشن می‌کند. و به نظر می رسد که پیشرفت های قابل توجهی در این دوره انجام شده است، اما از چشم دانشمندان و مردم پنهان مانده است.

تحولات علمی اخیر

در این بخش، به تحولات ضد جاذبه از اواخر دهه 1980 و همچنین یافته‌های علمی و اظهارات شاهدان عینی مرتبط با گروه‌های نظامی و مخفی می‌پردازیم که نشان می‌دهد راه‌حلی برای گرانش پیدا شده است که می‌توان آن را در فناوری اعمال کرد. اگرچه نسبیت عام قادر به توضیح نظریه الکتروگرانشی براون و همچنین سایر پدیده های ضد گرانشی نبوده است، یافته های اخیر فیزیکدانان در مورد روش شناسی الکترودینامیک کوانتومی چارچوب نظری را نشان می دهد که می توان با آن گرانش الکتریکی را توضیح داد.

جدیدترین آثار کارکنان موسسه مطالعات پیشرفته بنیاد آلفا، پایه نظری محکمی برای اثرات ضد گرانشی در چارچوب نظریه الکترودینامیک فراهم می‌کند و شامل گزارش‌هایی از ایوانز /13/، آناستازوتسکی /14/ و دیگران است.

پیش از این، آلکوبیر در کار پیشگامانه خود در سال 1994 این را نشان داد

این که سفر فضایی با سرعت ابر نور، اصولاً از نظر فیزیکی امکان پذیر است و با مبانی نظریه نسبیت /15/ منافاتی ندارد. پوتوف بعداً این تعاریف را در پرتو پارادایم‌های فعلی SETI (جستجو برای هوش فرازمینی) تحلیل کرد، که بیان می‌کند که تمدن‌های فرازمینی نمی‌توانند به دلیل محدودیت‌های سرعت نور تحمیل شده توسط نسبیت عام از ما بازدید کنند. برعکس، او معتقد است که سفر با سرعت نور بدون شک امکان پذیر است /16/. این امر منجر به کاهش زمان مورد نیاز برای سفر بین ستاره ای و امکان بازدید تمدن های فرازمینی می شود. درک محدود ما از فیزیک و غرور علمی، همه آن را در برخی از مناطق در بیشتر قرن بیستم تابو نگه داشت. در حالی که نظریه گرانش الکتریکی براون راه خود را به پروژه های هوافضای ایالات متحده پیدا کرده است، رویکردهای نظری جایگزینی برای ایجاد گرانش مصنوعی و کنترل شده وجود دارد.

در 1999 فران دی آکوینو، دکترای فیزیک در دانشگاه سان لوئیس، برزیل، تعدادی مقاله در مورد نظریه هواپیما با استفاده از اصل ضد جاذبه منتشر کرده است. در اثر "گرانش و الکترومغناطیس. همبستگی و یکسان سازی بزرگ»/17/ نشان داد که جرم گرانشی و اینرسی با در نظر گرفتن ضریب الکترومغناطیسی (ضریب) همبستگی دارند. پیامدهای این همبستگی امکان تبدیل اصل ماخ را به نظریه گرانش و به دست آوردن یک بیان نسبیتی جدید برای جرم فراهم می کند. علاوه بر این، تعمیم قانون دوم نیوتن برای حرکت، محاسبه معادله دیفرانسیل آنتروپی (قانون دوم ترمودینامیک) مستقیماً از نظریه گرانش ممکن شد. یکی دیگر از پیامدهای اساسی همبستگی در نظر گرفته شده این است که، در حالت‌های خاص انرژی فوق‌العاده، میدان‌های گرانشی و الکترومغناطیسی را می‌توان با همان تابع همیلتون توصیف کرد.

از زمان نیوتن تلاش هایی برای ایجاد ارتباط بین جرم های گرانشی و اینرسی انجام شده است. با این حال، اخیراً مشخص شده است که یک ذره گرانشی با افزایش دما جرم خود را کاهش می دهد و فقط در صفر مطلق (0=T) جرم گرانشی و جرم اینرسی معادل هستند.فران دی آکوینو نشان داد که فرض طولانی مدت همبستگی بین گرانش و الکترومغناطیس درست است. در ابتدا با استفاده از روش های رسمی نشان داده شد که به اصطلاح وجود دارد. ضریب الکترومغناطیسی (ضریب کننده) که مربوط به جرم های گرانشی و اینرسی است. اکنون امکان اثبات نظری فرآیند کنترل جرم گرانشی وجود دارد.

همانطور که نشان داده شد، اثرات اینرسی یک جسم مادی را می توان کاهش داد و حتی اگر جرم گرانشی آن را بتوان بر این اساس کاهش یا لغو کرد. ذره ای بدون جرم گرانشی در معرض اثرات نسبیتی نیست. جرم گرانشی آن با سرعت ذره افزایش نمی یابد. جالب است بدانید که به گفته دی آکینو، این بدان معناست که ذره ای بدون جرم گرانشی می تواند به سرعت نور برسد و حتی از آن پیشی بگیرد. چنین ذره ای با دو پارامتر اساسی مشخص می شود: به ذره ای با تکانه Р=0 و انرژی Е=0 تبدیل می شود. این "ارواح" نوترینوها به این دلیل نامگذاری شده اند که بدون داشتن تکانه و انرژی، نمی توان آنها را شناسایی کرد. اما با این حال، حضور آنها را می توان با یک تابع موج موجود که حضور آنها را توصیف می کند تأیید کرد.

نیروهای اینرسی در نسخه مدرن به صورت Fi=miai بیان می شوند, در حالی که نیروهای گرانشی معادل، Fg=mgag. در این حالت معادل ai=ag. بنابراین معادلات نظریه نسبیت عام حفظ خواهد شد. مشخص است که فوتون ها جرم اینرسی ندارند، فوتون های دیگر را جذب نمی کنند و جرم گرانشی ندارند. اگر منبع خاصی از تشعشعات الکترومغناطیسی را با قدرت، فرکانس و چگالی پرتوی معین در نظر بگیریم، طبق نظریه آکوینو، می توان به اصطلاح "سپر" از فوتون ها را در اطراف این منبع ایجاد کرد که از تبادل نور جلوگیری می کند. گراویتون ها بین ذرات در "سپر" و بقیه فضا (کیهان). منطقه سپر" در فاصله ای از منبع شروع می شود، جایی که چگالی پرتو به مقداری می رسد که در آن فوتون ها با هر گراویتون در میدان الکترومغناطیسی منبع مقابله می کنند. علاوه بر این، این برهمکنش ها آنی هستند، زیرا سرعت فوتون ها در این مورد باید بی نهایت باشد، زیرا آنها کوانتوم های برهمکنش الکترومغناطیسی هستند. این سرعت فوتون است که در آن قرار خواهد گرفت سپر."

اگر یک فضاپیما را با جرم گرانشی مثبت برابر با X کیلوگرم، و جرم گرانشی منفی معادل، برای مثال، 0.001 کیلوگرم تصور کنیم، آنگاه این شرط برای ایجاد یک "سپر" توسط فوتون های منتشر شده از سطح فضاپیما کافی است. در این حالت جرم گرانشی کشتی برابر با 001/0 کیلوگرم خواهد بود. اگر سیستم محرکه کشتی فقط F=10N ایجاد کند، فضاپیما شتابی برابر با 104 متر بر ثانیه خواهد داشت.بنابراین، به دلیل "سپر" فوتون در اطراف فضاپیما، برهمکنش گرانشی آن با کیهان وجود ندارد. در نتیجه، نیروهای اینرسی روی فضاپیما نیز وجود نخواهد داشت، به عبارت دیگر، کشتی خاصیت اینرسی خود را از دست خواهد داد. علاوه بر این، یک فضاپیما نه تنها می تواند به سرعت نور برسد، بلکه از آن فراتر می رود، زیرا همانطور که نشان داده شد، ذره ای بدون جرم گرانشی در معرض اثرات نسبیتی قرار نخواهد گرفت. مسئله کلیدی امروز ایجاد منبع فشرده انرژی الکتریکی است که امکان به دست آوردن ولتاژهای بیش از 1 MV و میدان های الکتریکی با قدرت 1-1.5 MV در هر متر مربع را فراهم می کند. سطوح هواپیما را ببینید راه حل های مختلفی برای این موضوع وجود دارد، از جمله تبدیل انرژی هسته ای یا استفاده از انرژی حالت خلاء.

انرژی حالت خلاء

انقلابی ترین اکتشافات فیزیکی در رابطه با انرژی ارتعاشات نقطه صفر یا انرژی حالت خلاء انجام شده است که با اثر کازیمیر نشان داده شده است که طبق آن دو صفحه فلزی در کنار هم به دلیل عدم تعادل یکدیگر را جذب می کنند. ارتعاشات کوانتومی چشم انداز استفاده از انرژی نوسانات نقطه صفر یا انرژی حالت خلاء بزرگ است. جان ویلر، شاگرد انیشتین، یک بار گفت: "به طور تصویری، انرژی خلاء موجود در حجم یک فنجان قهوه برای تبخیر تمام اقیانوس های زمین کافی است." مبانی نظری انرژی حالت خلاء در چندین کار توسط پوتوف از اواخر دهه 1980 شرح داده شده است /18,19/.

فیزیکدان استیون گریر، در مورد تحقیقات و دستاوردهای عملی دانشمندان در دانشگاه نیوهمپشایر در یک نشست رادیویی در 30 ژانویه 2003، خاطرنشان کرد که، با قضاوت بر اساس دستگاه های شگفت انگیزی که او در کار مشاهده کرد، تا اواسط سال 2004 ایالات متحده قادر به ایجاد طرح های صنعتی خواهد بود مبدل های انرژی ارتعاشات ذرات زیراتمی خلاء آزاد به انرژی الکتریکی. «آنها دستگاه های فوق العاده فشرده و سبک وزنی هستند که هیچ قطعه متحرکی ندارند. می‌خواهم به شما بگویم که معمای یوفوها برای دهه‌ها راز بوده است، مهم‌ترین دلیل آن - ما باید زمان داشته باشیم تا مطالعه منبع انرژی در یوفوها را در انحصار خود درآوریم.

روش های فن آوری مختلف برای استخراج این انرژی شرح داده شده است - آخرین آثار Anastasocki و همکاران /20/. کتاب بیردن در نظریه انرژی نقطه صفر /21/ به زودی منتشر می شود. شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد دانشمندان از زمان تسلا از این انرژی آگاه بوده اند، اما وجود و کاربردهای بالقوه آن برای بیش از نیم قرن پنهان بوده است.

ارتباط بین مشاهدات پدیده های گرانشی الکتریکی و کشف انرژی نقطه صفر منجر به درک جدید و گسترده ای از ماهیت ماده و گرانش می شود. به سؤال بعدی می پردازیم: چه چیزی جهان را در حرکت دائمی نگه می دارد؟ یا به طور خاص، الکترون ها انرژی خود را برای ادامه چرخش به دور اتم ها از کجا می گیرند؟ پاسخ ساده این است که از حالت خلاء می آید. Puthoff /23/ این فرآیند را چنین توصیف می کند: "من دریافتم که همانطور که تئوری کلاسیک می گوید می توانیم الکترون را به گونه ای تصور کنیم که انرژی خود را به طور پیوسته تابش می کند، اما در عین حال مقدار جبران کننده ای از انرژی را از اقیانوس فراگیر صفر جذب می کند. انرژی نقطه ای که اتم در آن غوطه ور است. تعادل بین این دو فرآیند منجر به مقادیر صحیح پارامترهایی می شود که حداقل انرژی یا مدار حالت پایه را تعیین می کنند.

بنابراین، یک تعادل دینامیکی وجود دارد که در آن انرژی نقطه صفر، الکترون را در مدار حالت پایه پایدار می کند. به نظر می رسد که پایداری ماده به خود اقیانوسی از انرژی الکترومغناطیسی نقطه صفر بستگی دارد که از آن پشتیبانی می کند.

علاوه بر این، معلوم می شود که چرخش الکترون ها اینرسی و جرم را برای اتم ها فراهم می کند. این نظریه‌های مربوط به اسپین الکترون، انرژی نقطه صفر، جرم و اینرسی در تعدادی از مقالات علمی اخیر ارائه شده‌اند، که هایش و همکارانش به دلیل ارائه توضیح احتمالی برای اثر بیفلد-براون مورد توجه قرار گرفته‌اند. به نظر می رسد که میدان ولتاژ بالا یک مانع الکترومغناطیسی ایجاد می کند که ساختار اتمی اتم را از تعامل با میدان ارتعاشات صفر مسدود می کند. این امر سرعت الکترون ها را کند می کند و اثر ژیروسکوپی و در نتیجه جرم و اینرسی آنها را کاهش می دهد و حرکت آنها را آسان تر می کند.

این منبع پایان ناپذیر انرژی، ترک استفاده از انواع سوخت، انتقال هرگونه امکانات حمل و نقل، صنعتی و اجتماعی به مصرف برق را به لطف انرژی خلاء ممکن می کند.

دیسک های گرانشی سرل

در سال 1946 پروفسور جان سرل، بریتانیا، یک کشف اساسی در زمینه ماهیت مغناطیس انجام داد. کار در مورتیمر، بورکشر، او کشف کرد که در ساخت آهنرباهای دائمی مبتنی بر فریت ها، با افزودن یک جزء کوچک جریان متناوب، در 100 میلی آمپر، با فرکانس 10 مگاهرتز، به میدان مغناطیسی، آهنرباها خواص کاملاً جدیدی پیدا می کنند /24/. در آزمایش‌های سرل نشان داده شد که اگر آهن‌رباهایی به شکل غلتک‌هایی که با استفاده از فناوری جدید ساخته شده‌اند، در اطراف بیرونی آهن‌ربای حلقه قرار گیرند، سپس با تعداد مشخصی غلتک، به حرکت مستقل در اطراف آهن‌ربای حلقه‌ای وارد می‌شوند. هنگامی که غلتک ها حرکت می کنند، سرعت خود را تا رسیدن به تعادل دینامیکی افزایش می دهند. همچنین مشخص شد که هنگام چرخش غلتک های مغناطیسی، دستگاه یک اختلاف پتانسیل الکترواستاتیکی ایجاد می کند که بردار آن در امتداد شعاع از غلتک ها به آهنربای حلقه هدایت می شود. در این حالت حلقه ثابت بار مثبت و غلتک ها بار منفی دارند. برهمکنش نیروی گریز از مرکز و آهنرباها یک شکاف ثابت بین غلتک های متحرک و حلقه ایجاد می کند و در نتیجه هیچ تماس مکانیکی یا گالوانیکی بین حلقه و غلتک ها ایجاد نمی شود.

با تکمیل طرح با یک آهنربای الکتریکی ثابت، سرل یک ژنراتور جریان با قدرت حدود 500 وات دریافت کرد. ظاهر ساده ترین طراحی ژنراتور الکتریکی Searl در شکل 5 نشان داده شده است.


در سال 1952، سرل دستگاهی با چندین حلقه متحدالمرکز ساخت که بین آنها غلتک ها قرار داده شد. این دستگاه با قطر 1 متر پتانسیلی معادل 1.000.000 ولت ایجاد کرد که با ترک خوردن و بوی ازن همراه بود. طراحی این ژنراتور در شکل 6 نشان داده شده است.


10 غلتک در اطراف حلقه اول (کوچک)، 25 غلتک در حلقه بعدی و 35 غلتک در اطراف حلقه بیرونی وجود دارد. روی حلقه بیرونی، بالای انتهای غلطک ها، مبدل های الکترومغناطیسی پتانسیل ساکن به ولتاژ DC نصب شده است. چنین ژنراتوری در طول عملیات پایدار 15 کیلو وات برق تولید می کند. بررسی اثر سرل نشان می‌دهد که وقتی غلتک‌های مغناطیسی به حلقه مغناطیسی نزدیک می‌شوند، حالت تشدید میدان مغناطیسی، الکترون‌ها و یون‌ها را می‌کشد و با شتاب دادن به آنها در شکاف بین غلتک‌ها و حلقه، یک ولتاژ ساکن بالا با مخالف ایجاد می‌کند. بارهای روی حلقه ثابت و غلتک هایی که در اطراف آن می چرخند. قدرت بالایی در خروجی چنین ژنراتوری با دوپینگ ماده مغناطیسی با نئودیمیم، یک فلز خاکی کمیاب که الکترون های اضافی تولید می کند، به دست می آید. در سال 1999، SISRC Ltd، که شامل شرکت های تابعه در آلمان، سوئد، استرالیا و نیوزلند است، تکمیل یک برنامه گسترده برای مدرن سازی ژنراتور Searl را اعلام کرد که طراحی را ساده کرد. متخصصان این شرکت خاطرنشان کردند: اکتشافات در زمینه تبدیل انرژی حالت خلاء نقش اساسی در تأثیر به دست آوردن انرژی الکتریکی با استفاده از ژنراتور سرل /24/ دارد.

با این حال، کشف اصلی این بود که با رسیدن به اختلاف پتانسیل مشخص شده و حداکثر سرعت غلتک ها در حالت تعادل دینامیکی، دستگاه بالا می رود. تجزیه و تحلیل پدیده های الکترومغناطیسی در دستگاه Searl نشان داد که برهمکنش یک میدان الکتریکی با شدت بالا، که بردار آن، در یک مورد خاص، در امتداد شعاع به سمت میدان مغناطیسی ضربانی هدایت می شود، میدان گرانشی خود را ایجاد می کند که جبران کننده آن است. وزن خود دستگاه علاوه بر این، ژنراتورهای Searl را می توان به عنوان منابع ولتاژ بالا در دیسک های قهوه ای استفاده کرد.

از سال 1952، Searle شروع به تولید دستگاه هایی به شکل دیسک با قطر 10 متر کرد. در دهه 1950، انتشارات مربوط به کارهای بعدی سرل متوقف شد. با این حال، در سال 1970، یکی از ویژگی های مهم آهنرباهای Searl شناخته شد: ویژگی های آهنربا می تواند به طور موقت در معرض یک میدان مغناطیسی ثابت خارجی تغییر کند. هنگامی که میدان خارجی حذف می شود، ویژگی های آهن ربا بازیابی می شود. علاوه بر این، مشخص شد که آزمایش‌هایی برای جایگزینی فریت با سرامیک مغناطیسی در حال انجام است. بنابراین، در اوایل دهه 1970، در نتیجه آزمایش‌ها و به‌روزرسانی‌های فنی متعدد، آشکار شد که دیسک‌های سرل را می‌توان به عنوان منبع انرژی الکتریکی، واحد اصلی موتور گرانشی هواپیما یا ترکیبی از این حوزه‌های فنی استفاده کرد. .

مطالعات اثر سرل انجام شده در روسیه /25/ نشان داد:

انرژی مکانیکی آهنرباهای دائمی در حال چرخش مطابق با بزرگی پتانسیل گرانشی ایجاد شده توسط همه جرم ها در حجم محلی فضا به انرژی الکتریکی تبدیل می شود.

حرکت غلتک های مغناطیسی در میدان الکتریکی خود مبدل منجر به تشکیل یک میدان گرانشی ثانویه مطابق با بزرگی پتانسیل الکتریکی می شود.

با افزایش سرعت چرخش روتور (سیستمی از غلتک های مغناطیسی)، قدرت میدان الکتریکی افزایش می یابد و در نتیجه میدان گرانشی ثانویه افزایش می یابد که می تواند وزن سازه را کاهش یا لغو کند.

اگر انرژی میدان الکتریکی برای تخلیه الکتریکی یا گرم کردن سازه توسط جریان های القایی صرف نشود، بخش قابل توجهی از انرژی مکانیکی خود را به صورت یک اثر ضد گرانشی نشان می دهد.

شتاب خود به خودی سیستم مغناطیسی با حضور همزمان میدان های الکتریکی، مغناطیسی و گرانشی در ناحیه محلی فضا همراه است.

از سمت میدان مغناطیسی، نیروی لورنتس هم بر بارهای الکتریکی متحرک و هم بر اجسام دارای بار گرانشی تأثیر می گذارد.

از آنجایی که ساختار خود از نظر الکتریکی خنثی است، نیروی لورنتس فقط بر روی غلتک های باردار گرانشی اثر می گذارد. جهت نیروی لورنتس عمود بر جهت میدان مغناطیسی و جهت حرکت غلتک های مغناطیسی است. اگر غلتک‌های استوانه‌ای در یک مکان بچرخند، نیروی لورنتس به سمت محور چرخش هدایت می‌شود و شتاب اضافی به آنها نمی‌دهد.

غلتک های مغناطیسی علاوه بر چرخش، حرکت انتقالی را نیز در اطراف حلقه مغناطیسی انجام می دهند، به طوری که هر نقطه از سطح آنها در امتداد سیکلوئید حرکت می کند، بنابراین نیروی لورنتس دارای دو جزء است: به سمت مرکز غلتک استوانه ای و در امتداد جهت آنها. جنبش.

بزرگی نیروی لورنتس به پتانسیل الکتریکی، قدرت میدان مغناطیسی، جرم غلتک ها و سرعت حرکت آنها بستگی دارد.

پتانسیل الکتریکی به نوبه خود به سرعت چرخش سیستم غلتکی در اطراف حلقه ثابت بستگی دارد. بنابراین، در نهایت، نیروی لورنتس بر اساس یک قانون درجه دوم به سرعت بستگی دارد.

الکترون هایی که توسط یک میدان الکتریکی حلقوی با شدت بالا شتاب می گیرند، گاز موجود در فضای اطراف را یونیزه می کنند و باعث درخشش آن می شوند /25/.

در حال حاضر، کار بر روی استفاده از مواد کامپوزیتی و ساختارهای مغناطیسی چند لایه به منظور افزایش قابل توجه توان خروجی ژنراتورهای Searl در حال انجام است. لازم به ذکر است که سطح ولتاژ بالا به دست آمده با استفاده از ژنراتور Searl برای استفاده از آن به عنوان منبع ولتاژ در دیسک های پرنده براون کافی است.

نیروی گرانش الکتریکی و نظریه میدان یکپارچه

بیلز، مؤسسه فیزیکی ایالات متحده، با مطالعه برهمکنش یوفوها با محیط، اشیاء ساخته شده توسط انسان و بیولوژیکی، به این نتیجه رسید که نظریه براون می تواند به طور قابل توجهی تکمیل شود. بیلز با در نظر گرفتن نتایج اجرای عملی تئوری گرانش الکتریکی براون، نظریه ای در مورد برهم کنش میدان های الکترومغناطیسی و الکتریکی قوی ارائه کرد که در نتیجه بردار کنترل شده نیروی گرانش ایجاد می شود. اگرچه این رویکرد جدید نیست، نظریه بیلز با توجه به مسئله از نقطه نظر نظریه میدان یکپارچه و مکانیک کوانتومی متمایز می شود. نظریه او توسط او در کنفرانسی در فوریه 2003 /26/ به ناسا ارائه شد.

بدون در نظر گرفتن دستگاه ریاضی برای مطالعه برهمکنش های کوانتومی میدان ها و حالات ذرات بنیادی، خود را به مفاد اصلی نظریه که اصل حرکت بشقاب پرنده را توضیح می دهد محدود می کنیم. این مقررات نتیجه در نظر گرفتن شرایط کوانتومی و الکترودینامیکی است که در آن کل ساختار یوفو و میدان انرژی آن هم موتور گرانشی و هم وسیله ای برای حرکت در فضا هستند. یک بشقاب پرنده که توسط یک میدان مایکروویو احاطه شده است یک پتانسیل کوانتومی منفرد مشابه پتانسیل انرژی یک الکترون است. اگر شرایطی برای یک عمل انرژی خارجی وجود داشته باشد که تفاوتی در سطوح انرژی ایجاد کند، الکترون می تواند از طریق سد انرژی به نقطه دیگری در فضا "تونل" کند. این حرکت آنی است. این ویژگی حالت کوانتومی الکترون توسط دیوید بوهم پس از حل معادله موج شرودینگر برای پتانسیل انرژی کوانتومی، که نشان دهنده انرژی خود الکترون است، کشف شد.

فیزیک مرتبط با پتانسیل کوانتومی دیوید بوهم امکان گسترش مفهوم انرژی کوانتومی و مکانیک گرانش را فراهم کرد. یکی از مفاد اصلی نظریه بیلز این تعریف است - فضای انرژی منبع پتانسیل کوانتومی بوهم است. نظریه میدان یکپارچه بیلز به او اجازه داد تا معادله گرانشی جدیدی ایجاد کند که مکانیک پتانسیل مغناطیسی برداری را بیان می کند. معادله نشان داده شده در شکل 2 شامل یک پتانسیل مغناطیسی برداری و یک ثابت جفت کوانتومی جدید است.


این بیانیه که ذره‌ای کوانتومی مانند الکترون اساساً یک موج ایستاده است، مبنایی برای در نظر گرفتن سیستم حرکت بشقاب پرنده از دیدگاه نظریه موج، با در نظر گرفتن ویژگی‌های طراحی و پارامترهای تابش الکترومغناطیسی بشقاب پرنده به‌دست‌آمده در اندازه‌گیری‌های مستقیم، شکل گرفت. بر اساس این واقعیت که معادلات کوانتومی و ماکروالکترونیکی مشابه هستند، می توان یک جسم ماکروکوانتومی را با تغییر فاز یا تابع موج یک موج ایستاده کوانتومی نسبت به یک موج ایستاده الکتریکی جفت شده در میدان الکتریکی قوی جسم، به حرکت درآورد.

بنابراین، یک بشقاب پرنده، در مفهوم کوانتومی، شبیه به یک الکترون است، که این امکان را برای آن فراهم می کند تا حرکات آنی (پرش) را در فضا انجام دهد، همانطور که یک الکترون هنگام عبور از یک سد انرژی با روش "تونل زنی" انجام می دهد. محدوده پرش بشقاب پرنده از فضای انرژی خود به هر نقطه از فضای معمولی (اطراف) با بزرگی تبدیل فاز آنی بین دو موج ایستاده مشخص شده تعیین می شود که منجر به تغییر شدید، اما کنترل شده در انرژی می شود. از میدان الکترومغناطیسی در مورد فضای انرژی یوفو، باید در نظر داشت که منبع انرژی می تواند انرژی ارتعاشات ذرات خلاء باشد که به شکل دیگری و راحت تر از انرژی الکتریکی تبدیل می شود. در یک موقعیت ثابت، میدان نیرو در اطراف دیسک بشقاب پرنده متقارن است و به شکل یک چنبره است. هنگام ایجاد عدم تقارن محلی میدان، یوفو در جهت اختلال حرکت می کند. شکل 7 نمودار یک بشقاب پرنده را نشان می دهد که عناصر کاربردی طرح را نشان می دهد.


شکل 7. عناصر کاربردی طراحی بشقاب پرنده.

1. محفظه سیستم تولید فاز و گروه امواج ایستاده.

2. موجبرهای مسطح

3. محفظه های مسکونی و کاربردی.

4. دستگاه حذف ترشحات کرونا.

5. حلقه دی الکتریک بالا.

6. خروجی های موجبر

تشعشعات مایکروویو خارج شده از موجبرهای موج -6 میدان نیرویی ایجاد می کند که با میدان حلقوی خارجی مقابله می کند و آن را در فاصله ای از بدن بشقاب پرنده نگه می دارد و در نتیجه یک ناحیه خلاء در اطراف بدن ایجاد می کند. تغییر گروهی انرژی در امتداد موجبرهای مسطح، عدم تقارن قابل تنظیم میدان نیرو را برای تغییر موقعیت فضایی یوفو ایجاد می کند. از آنجایی که شدت میدان الکتریکی در قسمت بالایی گنبد حداکثر است، احتمال تخلیه تاج زیادی وجود دارد که می تواند منجر به اختلال در سیستم تولید موج ایستاده شود. تخلیه تاج با استفاده از دستگاهی به شکل "سنبله" با مقطع متغیر واقع در بالای گنبد برداشته می شود.

جری بیلز با در نظر گرفتن احتمالات واقعی کپی کردن وسایل نوع بشقاب پرنده، استفاده از راکتور اتمی هیدروژن را به عنوان منبع انرژی پیشنهاد کرد. در سال 1998، چنین راه حلی، از نقطه نظر فن آوری، می تواند به خوبی اجرا شود.

اطلاعات فراتر از آستانه محرمانه بودن

در ایالات متحده، هواپیمای B-2 به اولین هواپیمای تولید انبوه با استفاده از فناوری ضد جاذبه تبدیل شد. از ویژگی های بمب افکن B-2 مساحت زیاد سطح افقی هواپیما به شکل مثلث است. این ویژگی حداکثر لیفت ضد جاذبه را فراهم می کند. زمانی، براون نشان داد که اگرچه شکل دیسک بهینه ترین است، اما ضروری نیست. دستگاه های مثلثی، مربعی یا الماسی شکل با همان راندمان بالا پرواز می کنند. توسعه بیشتر فناوری ضد گرانش به پیشرفت در توسعه دی الکتریک های جدیدتر از سرمت رم با چگالی بالا بستگی دارد. از منابع نزدیک به Northrop Corporation، سازنده دستگاه های ضد گرانش، و همچنین از انتشاراتی در هفته هوانوردی در 9 مارس 1992، مشخص شده است که اکنون دی الکتریک جدیدی در دسترس است که می تواند با ولتاژ 15 میلیون ولتاژ کار کند. . ولت

در سال 1993 دکتر لا ویولت گزارشی /27,28,29/ تهیه کرد که در آن به بمب افکن B-2 از دیدگاه استفاده از سیستم نیروی جاذبه الکتریکی در آن پرداخته شده است. به نظر می رسد که این هواپیما از شکل بهبود یافته ای از اصول ضد گرانش استفاده می کند که اولین بار توسط T. Brown توصیف شد. تایید این پایان نامه در مجله "هفته تکامل و فناوری فضایی" (مارس 1992) موجود است، که گزارش داد بمب افکن B-2 لبه جلویی بال و جریان اگزوز را به صورت الکترواستاتیک شارژ می کند. این اطلاعات توسط باب ایشسلر، متخصص ناسا تایید شده است. در هنگام پرواز، یک ناحیه با بار مثبت در جلوی هواپیما حرکت می کند، در حالی که جت اگزوز یونیزه شده موتورهای جت، ناحیه ای با بار منفی در پشت هواپیما ایجاد می کند. در این حالت، اصلاح خاصی از اثر براون تحقق می یابد که در مقایسه با الگوی پرواز هواپیمای جت معمولی مزایای غیرقابل انکاری دارد.

ب. ایشسلر علناً در سال 1990 بیانیه مشابهی را بیان کرد. این اطلاعات تکمیل کننده اطلاعاتی است که پیشرفت های عمده ای در زمینه ضد جاذبه وجود دارد که در هوانوردی نظامی استفاده می شود. ظاهر هواپیمای B-2، نیروی هوایی ایالات متحده، در شکل 8 نشان داده شده است.


شکل 8. ظاهر هواپیمای B-2.

از نتیجه‌گیری گزارش لا ویولتا: «صنعت هواپیمایی تجاری می‌تواند از این فناوری سود زیادی به‌دست آورد. این نه تنها به طور قابل توجهی راندمان سوخت هواپیماهای جت را افزایش می دهد، سرعت پرواز را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد، بلکه از همه مهمتر زمان پرواز را کاهش می دهد.» /30/.

در 9 می 2001، سازمان عمومی "افشای پروژه" /31/ یک کنفرانس مطبوعاتی در باشگاه مطبوعات ملی در واشنگتن برگزار کرد. او بیش از دوجین شاهد از جمله اعضای بازنشسته ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی، یک مقام عالی رتبه آژانس هوانوردی فدرال، کارمندان سازمان های اطلاعاتی مختلف از جمله سیا را ارائه کرد. همه آنها یا شاهد رویدادهای مربوط به بشقاب پرنده بوده اند یا از ماهیت فعالیت های دولت و شرکت های صنعتی در این زمینه آگاه بوده اند. آنها همچنین یک کتاب سفید /32/ برای روزنامه نگاران و نمایندگان کنگره و همچنین یک کتاب /33/ منتشر کردند که ده ها شهادت از این افراد را جمع آوری کرد. بسیاری از آنها در مورد برنامه های مخفی مربوط به فناوری های ضد گرانش، انرژی نقطه صفر و توسعه بازتولید وسایل نقلیه بیگانه (UFO) به عنوان بخشی از "پروژه های سیاه" آمریکایی صحبت کردند.

دن موریس /34/، در نیروی هوایی کار می کرد، اکنون بازنشسته شده است. او سال ها در "پروژه های فرازمینی" شرکت کرد. پس از ترک نیروی هوایی، او در سازمان اطلاعات ملی فوق سری (NRO) استخدام شد و در آنجا در عملیات های مربوط به بشقاب پرنده ها کار کرد.

او بالاترین سطح مجوز امنیتی را داشت.

یوفوهایی وجود دارند، هم منشأ بیگانه دارند و هم آنهایی که توسط انسان ساخته شده اند. تاونسند براون در کنار دانشمندان آلمانی تقریباً در صدر قرار داشت. پس مشکل داشتیم وظیفه ما محافظت از تاونسند براون، محافظت از کار او در مورد اسرار نیروی محرکه الکترومغناطیسی ضد جاذبه بود. سپس، یک نوع دستگاه انرژی نقطه صفر را توصیف می کند.

"اگر یکی از این دستگاه‌ها را دارید، حدود شانزده اینچ طول، هشت اینچ ارتفاع، ده اینچ عرض، دیگر نمی‌توانید به شبکه برق محلی متصل شوید." این دستگاه ها چیزی را نمی سوزانند. بدون آلودگی آنها هرگز نمی شکنند زیرا هیچ قطعه متحرکی ندارند. فقط الکترون ها در میدان های گرانشی و الکترومغناطیسی حرکت می کنند. در همان زمان، آنها در جهت مخالف می چرخند.

"دکتر بی." /35/ (نامش فاش شد زیرا او همچنان در این زمینه مشغول به کار است) دانشمند-مهندسی است که تقریباً در تمام عمر خود در پروژه های فوق محرمانه کار کرده است. او سال‌ها مستقیماً کار می‌کرد یا در پروژه‌های مخفی مرتبط با سیستم‌های لیزر فضایی ضد گرانش، انرژی فوق‌العاده بالا و فناوری‌های پالس الکترومغناطیسی مشارکت داشت.

در واقع، من از این فرصت استفاده کردم و به هیوز در مالیبو رفتم. آنها پروژه های ضد گرانشی بسیار محکمی در آنجا داشتند. من به خوبی با جزئیات این آثار آشنا هستم. دیسک پرنده دارای یک راکتور پلوتونیوم کوچک در داخل است که از طریق تبدیل، انرژی الکتریکی عظیمی تولید می کند. ما همچنین فناوری پیشرانه پیشرفته‌تری داریم که به آن «میدان مجازی» می‌گویند که باعث ایجاد امواج هیدرودینامیکی می‌شود.

کاپیتان بیل جوهاوس /36/ 10 سال در تفنگداران دریایی به عنوان خلبان خدمت کرد.

جنگنده و چهار سال در خدمات غیرنظامی نیروی هوایی در پایگاه نیروی هوایی رایت-پترسون به عنوان خلبان آزمایشی برای یک هواپیمای آزمایشی عجیب و غریب. سپس، برای 30 سال آینده، او برای پیمانکاران وزارت دفاع به عنوان یک مهندس در سیستم های رانش ضد گرانشی کار کرد: در شبیه سازهای پرواز هواپیماهای عجیب و غریب و روی دیسک های پرواز واقعی. "من فکر می کنم که اولین شبیه ساز دیسک پرنده زودتر از اوایل دهه 60 به بهره برداری رسید. احتمالاً در سال 1962 یا 1963

سال دلیل اینکه من این را می گویم این است که شبیه ساز تا حدود سال 1958 عملاً کارایی نداشت. شبیه‌سازی که آن‌ها استفاده کردند برای یک کشتی بیگانه بود، این شی 30 متری در کینگمن، آریزونا در سال 1953 یا 1952 سقوط کرد.

ما آن را با شش خازن بزرگ کنترل کردیم

آنها با یک میلیون ولت شارژ شده بودند، بنابراین شش میلیون ولت در آن خازن ها وجود داشت.

"آ. ایکس." /37/ کار برای بوئینگ هوافضا، جمع آوری اطلاعات مختلف از گروه های مخفی کار بر روی پروژه های مربوط به بشقاب پرنده ها و تمدن های فرازمینی در دولت، وزارت دفاع و شرکت های عمرانی. او دوستانی در NSA، CIA، NASA، JPL، Naval Intelligence، NRA، Area 51، Air Force، Northrup، Boeing و دیگران دارد.

"بیشتر دستگاه بر اساس اصول ضد گرانش و گرانش الکتریکی کار می کند. اکنون با توجه به ضد جاذبه به مرحله نهایی رسیده ایم. فکر می کنم 15 سال دیگر خودروهایی خواهیم داشت که با استفاده از این نوع فناوری در بالای زمین شناور خواهند شد. ما در حال حاضر روی این موضوع در منطقه 51 کار می کنیم. این یکی از چیزهایی است که دوست من در منطقه 51 با Northrup که اکنون در Pahrump، MA زندگی می کند، روی آن کار می کند. نوادا ما در حال پرواز با وسایل نقلیه ضد جاذبه در منطقه 51 و یوتا هستیم."

سرهنگ ویلیامز /38/ در سال 1964 به نیروی هوایی پیوست و خلبان هلیکوپتر نجات در ویتنام بود. او دارای مدرک مهندسی برق است و پروژه های طراحی برای فرماندهی هوایی دفاع را رهبری کرده است. او در طول خدمت سربازی خود از وجود یک مرکز فوق سری در پایگاه نیروی هوایی نورتون در کالیفرنیا اطلاع داشت.

«ساختاری در پایگاه نیروی هوایی نورتون وجود داشت که از چشمان کنجکاو بسته شده بود. حتی فرماندهی هم نمی دانست آنجا چه خبر است. سپس در میان خلبانان شایعاتی وجود داشت که این یک مخزن مخفی برای یک دستگاه است - یک بشقاب پرنده.

Mark McCandlish /39/ یک تصویرگر حرفه ای هوافضا است که برای بسیاری از شرکت های هوافضای پیشرو در ایالات متحده کار کرده است. همکار او در داخل ساختمانی در پایگاه نیروی هوایی نورتون بود، جایی که او نمونه هایی از وسایل نقلیه غیر زمینی را دید که کاملاً کاربردی بودند و می توانستند پرواز کنند. او استدلال می کند که ایالات متحده نه تنها در حال حاضر وسایل نقلیه ضد گرانشی فعال دارد. ایالات متحده آنها را برای سالهای بسیار زیادی در اختیار داشته است. آنها در طول تحقیقات، به ویژه وسایل نقلیه فرازمینی در پنجاه سال گذشته توسعه یافته اند. دوست صمیمی برد سورنسن در 12 نوامبر 1988 در جریان یک نمایش هوایی در پایگاه نیروی هوایی نورتون در مورد آشیانه بزرگی به او گفت.

در این آشیانه بشقاب پرنده را دید. «سه بشقاب پرنده بالای زمین معلق بود. بدون سیم اتصال به سقف، بدون پایه فرود. آنها فقط شناور بودند و بالای زمین شناور بودند. او گفت که کوچکترین جسم تا حدی شبیه یک زنگ است. همه آنها از نظر شکل و نسبت یکسان بودند، فقط هر سه اندازه های مختلف داشتند. فیلم‌های ویدئویی نشان داده شد که کوچک‌ترین کشتی از این سه کشتی را نشان می‌دهد که روی زمین در یک منطقه بیابانی، احتمالاً در پایین یک دریاچه خشک، نوعی مکان از نوع منطقه 51 ایستاده است.

این فضاپیما سه تکان کوچک، اما سریع و پرش را ایجاد کرد، سپس مستقیماً به سمت بالا پرواز کرد، به سرعت سرعت خود را افزایش داد و در عرض چند ثانیه کاملاً از دید ناپدید شد. نه صدا، نه بوم صوتی، نه هیچ چیز وجود داشت.»

این کاردستی همان چیزی بود که آن‌ها آن را «بازتولید یک کشتی بیگانه» می‌نامیدند و به آن لقب «Fluxliner» نیز داده بودند. این پیشرانه ضد جاذبه - این بشقاب پرنده - یکی از سه سیستمی بود که در آشیانه نورتون AFB وجود داشت. سیستم دید مصنوعی آن از همان فناوری استفاده شده در سیستم هدایت مسلسل در هلیکوپتر آپاچی استفاده می‌کرد: اگر خلبان بخواهد پشت سرش را ببیند، می‌تواند منظره را در آن جهت روشن کند و دوربین‌ها به صورت جفت کار می‌کنند. خلبان یک صفحه نمایش کوچک در جلوی کلاه دارد که به او ظاهری متفاوت می دهد. او همچنین عینک های مخصوصی را به چشم می زند - در واقع، شما می توانید در حال حاضر یک سیستم دید سه بعدی برای دوربین فیلمبرداری خود بخرید و همین کار را انجام می دهد - و وقتی خلبان به اطراف نگاه می کند، یک نمای سه بعدی عالی از هر چیزی که بیرون است می بیند. و هیچ پنجره ای وجود ندارد چرا هیچ پنجره ای وجود ندارد؟ به احتمال زیاد به این دلیل که ولتاژ بالایی که ما در مورد آن صحبت می کنیم چیزی بین نیم میلیون تا یک میلیون ولت است. برد سورنسن گفت که در نمایشی از بازتولید، "یک ژنرال سه ستاره گفت که این دستگاه ها قادر به رسیدن به سرعت نور و حتی فراتر از آن هستند."

کتاب جدید نیک کوک، شکار نقطه صفر /40/ حاوی برخی از قوی ترین شواهد برای تلاش جدی و موفقیت در فناوری ضد جاذبه است. نویسنده کتاب در 15 سال گذشته سردبیر مجله هوانوردی و مشاور مهندسی هوافضا در هفته نامه Janes Defence بوده است و 10 سال گذشته را صرف جمع آوری اطلاعات برای کتاب خود کرده است. این شامل تحقیق در آرشیو آلمان نازی در مورد فن آوری های ضد جاذبه، مصاحبه با مقامات ارشد ناسا، پنتاگون و تاسیسات دفاع مخفی است. او ثابت می کند که آمریکا رمز گرانش را "شکست" و اطلاعات را در بالاترین سطح محرمانه بست. دلیل آن این است که فن‌آوری‌های ضد گرانش و انرژی نقطه صفر مرتبط، پتانسیل داشتن یک منبع انرژی پایان ناپذیر و غیرآلاینده را در آینده به جهان ارائه می‌دهند، بنابراین اطلاعات به دلیل «تهدید اقتصادی غول‌پیکر» مخفی می‌شود. یافته‌های او گزارش‌های شاهدان عینی فوق‌الذکر از افشای پروژه را تأیید می‌کند.

براون بیشتر یافته های خود را حدود نیم قرن پیش اعلام کرد، آزمایشگران دیگر به تازگی شروع به بازتولید کار او و گزارش نتایج در ادبیات باز و اینترنت کرده اند. به عنوان مثال، داونپورت /41/ نتایج کار خود را در سال 1995 منتشر کرد و یافته های تی براون را تأیید کرد. هنوز بعدها، شرکت "Transdimental Technologies" /42/ در ایالات متحده آمریکا و آزمایشگاه های J. Naudin /43/ در فرانسه، نمودارها، فیلم ها و داده های آزمایشی نسخه های خود از "آسانسور" ضد جاذبه خود را بر روی اینترنت منتشر کردند. توسعه کار براون این یک واقعیت بدیهی است که علم بزرگ هنوز نیاز به نشان دادن اصولی دارد که بیش از پنجاه سال پیش نشان داده شده بودند.

مجموعه ای کامل از نمایش پدیده های "ضد گرانشی" توسط دانشمندان بسیاری از کشورهای جهان انجام شد. آنها شامل کار پروفسور فیزیک برزیلی، فران د آکوینو، و همچنین نمایش برخی از دستگاه‌ها هستند: دیسک الکتروگرانشی سرل، آزمایش‌های میدانی نیروی پیزوالکتریک وودوارد.

همه آنها توسط گریر و لودر /44/ با جزئیات بیشتر توضیح داده شده است. تجزیه و تحلیل رویکردهای نظری مختلف برای مطالعه اثر ضد گرانشی، که از قانون فارادی پیروی نمی کند و به طور کامل در چارچوب نظریه الکترودینامیک ماکسول درک نشده است، به یک فرض ساده و در نگاه اول منجر می شود:

هنگامی که میدان های الکتریکی و مغناطیسی برهم کنش می کنند، به شرطی که بردارهای میدان های متقابل بر یکدیگر عمود باشند، بردار نیروی سومی پدید می آید که به شکل یک اثر ضد گرانشی خود را نشان می دهد.

استفاده از روش‌های مختلف برای به دست آوردن میدان‌های فعال، جوهر اثر را تغییر نمی‌دهد و راه‌حل‌های مهندسی خاص، با درجات مختلف کارایی، امکان کنترل بزرگی و جهت نیروی گرانشی را فراهم می‌کند.

پیامدهای تحقیقات ضد جاذبه.

تحقیقات در مورد ضد جاذبه و انرژی نقطه صفر و کاربرد آنها سرانجام مورد توجه دانشمندان علوم بزرگ قرار گرفت. این بدان معناست که کتاب‌های درسی این حوزه به زودی بازنویسی می‌شوند و نسل جدیدی از دانش‌آموزان می‌توانند «دانش جدید» را به کار گیرند. کاربرد آن منجر به پیشرفت های عظیمی در فناوری های حمل و نقل در فضا و زمین خواهد شد. در نتیجه، اگر بخواهیم، ​​پتانسیل اکتشاف انسان در منظومه شمسی و فراتر از آن را در طول زندگی خود داریم. همچنین بیانگر این است که بسیاری از فناوری های قرن بیستم بی فایده خواهند شد و در واقع ممکن است از قبل بی فایده باشند.

بر اساس تجزیه و تحلیل روند تحقیقات ضد جاذبه در نیم قرن گذشته و اطلاعات شاهدان متعدد، معلوم می شود که ما هم خبرهای خوب و هم بد داریم. /1/. خبر خوب این است که ما (در پروژه های مخفی) قبلاً نظریه ضد گرانش را توسعه داده ایم و علاوه بر این، یک فضاپیمای کار بر اساس اصول آن ساخته ایم. خبر بد این است که این فناوری‌ها برای دهه‌ها با هزینه‌های عمومی توسعه یافته‌اند و بشریت از این فناوری‌ها محروم بوده و همچنان با استفاده از فناوری‌های ناکارآمد و کثیف، انرژی را به هدر می‌دهد.

در اوایل دهه 90، بزرگترین مراکز تحقیقاتی به پروژه های ضد جاذبه پیوستند، از جمله:

موسسه تکنولوژی ماساچوست،

پایگاه علم و فناوری برای تحقیقات ضد جاذبه در بوستون،

موسسه مطالعات پیشرفته در پرینستون،

آزمایشگاه پرتو، دانشگاه پرینستون،

دانشگاه کارولینای شمالی،

موسسه مطالعات گرانشی پیشرفته گلن مارتین.

در انگلستان، یک برنامه تحقیقاتی گسترده برای توسعه فناوری برای به دست آوردن دی الکتریک های ویژه برای اجرای پروژه های گرانش الکتریکی در هوانوردی در حال انجام است. موفقیت های انقلابی در نظریه ضد جاذبه و اجرای عملی آن به معنای نبود مشکل در این زمینه نیست. هنوز مشکلاتی برای ایجاد یک سیستم کنترل فضایی انعطاف‌پذیرتر برای میدان‌های الکتریکی و الکترومغناطیسی قدرتمند (50000kVA) وجود دارد. شکاف های قابل توجهی در حفاظت انسان در برابر تشعشعات الکترومغناطیسی وجود دارد. پیشرفت در حل فنی مشکل امنیت موضوع اصلی رقابت و پنهان کاری در حال حاضر است. در این میان، کارشناسان شرکت‌های هوافضا پیشرو با تسلط بر فناوری‌های جدید در چارچوب پروژه‌های ضد گرانش، معتقدند که این مشکلات آنقدرها که در نگاه اول به نظر می‌رسد بزرگ نیستند.

فهرست منابع مورد استفاده:

/1/ Lowder در چهلمین کنفرانس علوم هوافضا، موسسه آمریکایی هوانوردی و فضانوردی، Reno، pc. نوادا، 2002. ترجمه از انگلیسی. V . رومانچنکو

/2/ Brown, T. T. 1929. How I Control Gravity. مجله علم و اطلاعات، آگوست. 1929. تجدید چاپ در سایکیک آبزرور

/3/ Oberth, Hermann: "Flying Saucers Come from a Distant World"، The American Weekly، 24 اکتبر 1954.

/4/ فرولوف A.V. "پیشران بدون واکنش و نیروی فعال"، سنت پترزبورگ، 1998.

/5/ مطالعات هوانوردی (بین المللی) با مسئولیت محدود. 1956. سیستم های الکترو گرانشی: بررسی حرکت الکترواستاتیک، ضد باری دینامیکی و کنترل باری مرکزی. پ. 14. در Valone، T. (ویرایش)، 1994. سیستم های الکتروگرانشی: گزارش هایی در مورد یک روش پیشرانه جدید. موسسه تحقیقات صداقت، واشنگتن، دی سی 2000.

/6/. همان، ص. 27.

/7/. Ibid.p.19.

/8/ Gravity Rand Ltd. 1956. وضعیت جاذبه. پ. 54. در Valone، T. (ویرایش)، 1994. سیستم های الکتروگرانشی: گزارش هایی در مورد یک روش پیشرانه جدید. موسسه تحقیقات صداقت، واشنگتن، دی سی 2000.

/9/ مطالعات هوانوردی (بین المللی) با مسئولیت محدود. 1956. سیستم های الکتروگرانیتیک: بررسی حرکت الکترواستاتیک، کنترل ضد باری دینامیکی و باریسنتریک. پ. 11. در Valone، T. (ویرایش)، 1994. سیستم های الکتروگرانشی: گزارش هایی در مورد یک روش پیشرانه جدید. موسسه تحقیقات صداقت، واشنگتن، دی سی 2000.

/10/ همان، ص. 34.

/11/ همان، ص. 41.

/12/ Gravity Rand Ltd. 1956. وضعیت جاذبه. پ. 47. در Valone، T. (ویرایش)، 1994. سیستم های الکتروگرانشی: گزارش هایی در مورد یک روش پیشرانه جدید. موسسه تحقیقات صداقت، واشنگتن، دی سی 2000.

/13/ مطالعات هوانوردی (بین المللی) با مسئولیت محدود. 1956. سیستم های الکتروگرانیتیک: بررسی حرکت الکترواستاتیک، کنترل ضد باری دینامیکی و باریسنتریک. پ. 32. در Valone، T. (ویرایش)، 1994. سیستم های الکتروگرانشی: گزارش هایی در مورد یک روش پیشرانه جدید. موسسه تحقیقات صداقت، واشنگتن، دی سی 2000.

/14/ Evans, M. W. 2002. پیوند بین تئوری های ساکس و O(3) الکترودینامیک. در Evans, M. W. (ویرایش)، Modern Nonlinear Physics.

/15/ Anastasovski, P. K., T. E. Bearden, C. Ciubotariu, W. T. Coffey, L. B. Crowell, G. J. Evans, M. W. Evans, R. Flower, A. Labounsky, B. Lehnert, M. M.و sz A ros، P. R. Moln A r، S. Roy، و J.-P. ویژیر. (در مطبوعات). اثرات ضد گرانش در نظریه الکترودینامیک ساکس مبانی حروف فیزیک.

/16/ Alcubierre, M. 1994. The Warp Drive: سفر بسیار سریع در نسبیت عام. گرانش کلاسیک و کوانتومی

/17/ فران د آگوینو: گرانش و الکترومغناطیس; همبستگی و وحدت بزرگ، اس. لوئیس، برزیل، 1999.

/18/ پوتوف، اچ.

/19/ Puthoff, H. 1989. "گرانش به عنوان نیروی نوسانات نقطه صفر." فیزیک Rev A., 39(5):. Puthoff، H. 1989. "منبع انرژی الکترومغناطیسی نقطه صفر." فیزیک Rev A, 40 (9):.

/20/ Anastasovski, P. K., T. E. Bearden, C. Ciubotariu, W. T. Coffey, L. B. Crowell, G. J. Evans, M. W. Evans, R. Flower, A. Labounsky, B. Lehnert, M. M.و sz A ros، P. R. Moln A r، J. K. Moscicki، S. Roy، و J. P. Vigier. 2001. توضیح ژنراتور رومغناطیسی انتخابی بی حرکت با 0(3) الکترودینامیک. مبانی حروف فیزیک، 14(1): 87-93

/21/ برای فهرست گسترده و کپی مقالاتش به وب سایت تام بیردن مراجعه کنید: www. شنیر. org

/22/ Bearden, T. 2002. Energy from the Vacuum: Concepts and Principles. علمی جهانی (در چاپ).

/24/کنسرسیوم سرل بین المللی، www. /e. htm

/25/ "مبدل مغناطیسی گرانشی سرل"، Sci Tec، 2002.

/26/ J. E. Bayles، گرانش الکتریکی به عنوان یک نظریه میدان یکپارچه، http://www. /gravbook/ (پیوست).

/27.28/ LaViolette, P. 1993. The U.S. Antigravity Squadron. در Valone، T. (ویرایش)، 1994. سیستم های الکتروگرانشی: گزارش هایی در مورد یک روش پیشرانه جدید. موسسه تحقیقات صداقت، واشنگتن، دی سی 2000.

/29/ LaViolette, P. A. 1992. الکتروگرانیتیک: بازگشت به آینده. LaViolette, P. A. 1993. یک نظریه الکتروگرانشی. فضاپیمای الکتریکی، شماره 8.

/30/ LaViolette, P. A. 2000. حرکت فراتر از قانون اول و فن آوری های پیشرانه میدانی پیشرفته. در T. Loder (ویرایش). فن آوری های "خارج از جعبه"، نقش حیاتی آنها در مورد روندهای زیست محیطی، و بحران انرژی غیر ضروری. گزارش تهیه شده برای ایالات متحده

/31/ اطلاعات موجود در: www. پروژه افشاگری org

/32/ Greer, S. M. and T. C. Loder III. 2001. سند توجیهی پروژه افشا، 492 ص. موجود بر روی سی دی از: The Disclosure Project, P. O. Box 2365, Charlottesville, VA 22902.

/33/ Greer, S. M. 2001. افشاگری: شاهدان نظامی و دولتی بزرگترین رازهای تاریخ مدرن را فاش می کنند. Crossing Point Inc. Crozet، VA.

/34/ همان، صص. 357-366.

/35/ همان، صص. 262-270.

/36/ همان، صص. 384-387.

/37/ همان، صص. 391-403.

/38/ همان، صص. 388-389.

/39/ همان، صص. 497-510.

/40/ Cook, N. 2001. The Hunt for Zero Point.

/41/ Deavenport, L. 1995. «T. آزمایش تی براون تکرار شد. مجله فضاپیمای الکتریکی. شماره 16 اکتبر 1995. (تجدید چاپ شده در: Valone, T. (ed.), 1994. Electro-Gravetic Systems: Reports on a new propulsion methodology. Institute Research Integrity, Washington, DC 20005)

شاید به زمینیان اشاره ای در مورد نوع جدیدی از انرژی بینایی منطقه M داده شود.
دیمیتری ایلیچ ارمین اکنون 52 ساله است، ما او را از دوران جوانی به عنوان یک گردشگر می شناسیم، اما شاید در طی سفری به مثلث M-sky، منطقه ای غیرعادی در نزدیکی روستای مولبکا، یکدیگر را بهتر شناختیم. در منطقه پرم در تابستان سال 1991 بود که گروه بزرگی از محققان ولگوگراد و افراد تلویزیون وارد دو اورال قدرتمندی شدند که از ارتش اجاره شده بودند تا نتیجه گیری خود را در مورد فعالیت فرازمینی در این منطقه از تایگا ناشنوایان انجام دهند. به یاد دارم که افراد زیادی آنجا بودند و احتمالاً به همین دلیل اتفاق خاصی در "زون" نیفتاد. درست است، دو نفر از تیم ما در ابتدا "کارتون" های معروف را دیدند - تصاویر رنگی که شخصی مستقیماً به مغز افراد پخش می شود، اما این روش انتقال اطلاعات در آن زمان توسعه دلگرم کننده ای دریافت نکرد. یکی از "آزمایشی ها" ارمین بود.


او این را به من یادآوری کرد M-skyدو بار از منطقه بازدید کرد. یک بار در آغاز ماه مه، و دوم - با ما و مردم تلویزیون در ماه جولای. در ماه مه، چهار نفر از گروه آنها دقیقاً همان داستان را به طور همزمان نشان دادند.

دیمیتری ایلیچ به یاد می آورد که ما دریای آبی تیره را دیدیم، دیواری غول پیکر به ارتفاع بیش از صد متر، ساخته شده از بلوک های سنگی بزرگ، که نقش یک اسکله محافظ از عنصر آب را بازی می کرد. - سه کشتی بزرگ سفید با طراحی غیرمعمول در سراسر دریا در حال حرکت بودند. به گفته آنها، ما حدس زدیم که آنها به احتمال زیاد سیاره دیگری را به ما نشان می دهند. کشتی‌ها به شکل تخم‌مرغ بودند و عرشه‌ای به آرامی بالا می‌رفتند و به سمت عقب حرکت می‌کردند. با توجه به دریچه ها، کشتی ها پنج یا شش عرشه داشتند. دید بیش از سه دقیقه طول نکشید. Vss، در این مورد تاثیر "منطقه" به پایان رسیده است.

و سپس سفر تابستانی ما بود. و در همان شب اول، یک "کارتون" جدید به ارمین رفت. او با احتیاط در مورد او سکوت کرد، اما پس از یک هفته و نیم، او با این وجود از تماس ناموفق با یک بیگانه خاص گفت.
دیمیتری ایلیچ گفت - پس از آن خجالت کشیدم که بیگانه سیاه بود. - تناسب صورت و بدن طبیعی است، بینی و لب ها مانند نژاد نگروید نیستند، اما پوست تیره و براق است. مرد روی چیزی نشست و مستقیم به من نگاه کرد. او کاملاً کچل شده بود، لباسی شبیه یک سرهنگ به تن داشت، وقتی پلک زد، مشخص بود که پلک هایش شفاف است. و قبل از سفر به ما هشدار داده شد که اگر رویاها در پس زمینه ای تاریک پیش بروند، ظاهراً این تماسی از تمدن های تاریک است. آنها می گویند ارزش آن را ندارد که آن را توسعه دهیم. در آن زمان سطح دانش ما چنین بود. طبیعتاً یک مرد سیاهپوست ترس را در من برانگیخت و من از نظر ذهنی شروع به طرد او کردم. او نشست، منتظر ماند، منتظر بود تا من به خودم بیایم، و سپس همراه با عکس ناپدید شد، سپس، اگر چه سعی کردم دوباره بینایی را صدا کنم، نتیجه صفر شد.


و اکنون، حدود ده سال گذشته است ... ارمین در آن زمان در اوکراین، در یکی از روستاهای منطقه دونتسک زندگی می کرد. تغییرات مبهم در کشورهای ما به شدت به خانواده های آنها نیز ضربه زده است. به دلیل بیکاری، دو سال پیش، ابتدا همسر و سپس دخترش، نه خود دیمیتری، برای کار به ایتالیا رفتند. دیمیتری ایلیچ همچنین در یک شرکت ساختمانی در مسکو ثبت نام کرد و منتظر تماس برای کار بود. خانواده تنها به صورت مشروط سلول جامعه محسوب می شد. از این رو خلق و خوی مربوطه. بد در یک کلام

ملاقات با بیگانگان پایان آوریل 2002، قبل از اول ماه مه، گرم بود، و برای دمیتری نیز احمقانه از هر گونه نگرانی فارغ بود. هیچ خانواده ای وجود ندارد، یک تماس از مسکو نیز وجود دارد، اگرچه حال و هوا در حال حاضر کاملاً چمدان است. صبح که کاری نداشتم به سمت تیرآهن بزرگی در لبه روستا رفتم و دو قوطی پپسی کولا را برای جاده برداشتم. نه اینکه بگویم آنجا خیلی کشیده شده بود، فقط این بود که حداقل چیزی زمان می برد.

او در امتداد نهر راه می‌رفت و با شاخه‌ای به کوزه‌ای خالی کمک می‌کرد که گاهی روی سنگ‌ها و در پیچ و خم‌های جریان گیر کرده بود.

ناگهان سرم را بلند می کنم - دو نفر روی تخته سنگ های سنگی روبروی من نشسته اند - دیمیتری اولین برداشت های خود از یک جلسه غیر منتظره را به یاد آورد. - در حدود ده متری آنها...، - دیما با کنجکاوی به من نگاه می کند، با پیش بینی عکس العمل، - شما، شاید از دیگران آمادگی بیشتری داشته باشید ... به طور کلی، یک دستگاه تخم مرغی شکل روی دو قرار دارد، با دنده های پهن. نیکل، ساپورت دو تکیه گاه دیگر به دلیل فرود کم آپارات برای من قابل مشاهده نیستند. نفر سوم در درب نیمه بیضی باز ایستاده است. و همه سیاه هستند! من بلافاصله منطقه پرم را به یاد آوردم ... حتی سعی کردم مشخص کنم کدام یک از آنها را در "کارتون" می بینم، اما به نظر می رسید که همه آنها چهره مشابهی دارند. اولین واکنش من: "خب، لعنتی! پس منتظر ماندیم..." اما واقعیت این است که یک بار به من گفتند که هرگز با بشقاب پرنده ها ملاقات نخواهم کرد. "اینم یه فال برای شما..."


طبق توضیحات ارمین، این دستگاه یک بشقاب پرنده معمولی به قطر هشت تا نه متر و ارتفاع سه و نیم متر بود. رنگ نقره ای است، در امتداد لبه یک نوار تیره گسترده وجود دارد که، همانطور که مشخص شد، پنجره های مستطیلی را با لبه های گرد پوشانده است.


بیگانه ای که در آستانه در ایستاده بود، لباس های استیل تنگ با یقه ای صاف و سفت به رنگ آبی دور گردن پوشیده بود. جزئیات دیگری از لباس وجود نداشت، فقط یک برآمدگی به شکل یک جیب کشیده در کنار شلوار دیده می شد. مهمان من مشخص کرد: "نسبت بدن نرمال است، قد کمی کمتر از من است - حدود 170 سانتی متر."


آنهایی که روی سنگ ها نشسته بودند مانند زمینی ها لباس می پوشیدند: شلوار آبی، گشاد، نامناسب، ژاکت آبی بدون یقه، مانند یقه یقه، چکمه های بلند پاشنه دار. همه کاملاً کچل هستند و هیچ اثری از کاه در صورتشان وجود ندارد.


دیمیتری گفت: "ظاهراً آنها منتظر من بودند ، اما آنها کاملاً خیرخواهانه به نظر می رسیدند و من ترس خود را فرو نشاندم. بلافاصله تصویری از درب دستگاه در مغز ظاهر شد و به قولی یک جمله: آنجا یا آنجا، برای انتخاب. با یادآوری مولبکا، تصمیم گرفتم بروم داخل. از نردبان شش پله ای بالا رفت که اساس آن درب «صفحه» بود. نردبان زیر سنگینی بدنم کمی پایین رفت.


ارمین که تقریباً تا لبه "صفحه" بلند شد، یک دیوار یخ زده در مقابل خود و یک راهرو باریک در هر دو جهت دید. در امتداد بالای دیوار نوارهایی وجود داشت که نور می داد. دو پله پایین تر و یک پله به سمت راست، و دیمیتری خود را در یک اتاق کوچک با کنترل از راه دور و چهار صندلی یافت. دو صندلی جلوی صفحه‌های مستطیل شکل و ردیف‌هایی از دکمه‌ها روی یک میز کوچک، دو صندلی در پشت، به نوعی برای مسافران قرار داشتند. جلوی صندلی‌ها پنجره‌هایی بود که از زانو شروع می‌شد و تا سقف بالا می‌رفت: دو تا عریض، بیش از یک و نیم متر ارتفاع، دو تا باریک، در پهلو. خود صندلی ها تخم مرغی شکل با بریدگی، صاف اما نه فلزی، قهوه ای رنگ، با دسته های کم ارتفاع بودند. زمانی که خلبانان در ردیف جلویی صندلی‌ها می‌نشستند، دو وسیله از پشت بازوها درست زیر بازوها خارج می‌شدند که هر کدام چهار دکمه مانند جوی استیک داشتند. در اتاق، رنگ ها و طراحی به طور کلی مطابق با استانداردهای انسانی، سنت ها به بهترین شکل ساخته می شوند - هیچ چیز چسبنده نیست، همه چیز راحت و چشم نواز است. دیوار گرد در پشت نشان می داد که سیستم محرکه به احتمال زیاد در آنجا قرار دارد. حدس ارمین به زودی تایید شد.

سیاره بیگانه. - روی صندلی های راحتی نشستیم و بلافاصله گفتگو شروع شد - دیمیتری داستان خود را ادامه داد. - خوب، واقعاً یک گفتگو نیست، زیرا به صورت شفاهی انجام نشد، بلکه با کمک تصاویری که در ذهن من ایجاد شد. اگرچه آنها به زبانی با یکدیگر ارتباط برقرار می کردند. برخی از کلمات را حفظ کردم. به عنوان مثال، "سای" - چیزی بی ادب، ستیزه جو - "solvercar" و همچنین "hotelstan" یا "hotelstan". معنی کلمات را نمی دانم.

در ابتدا صحبت مربوط به آمادگی فنی ارمین بود. به او نشان دادند که چگونه تلویزیون، ضبط صوت را تعمیر می کند... این فکر به وضوح بیان شد: "اگر این و آن را به شما نشان دهیم، می توانید این کار را انجام دهید؟" دیما به این پیشنهاد ابراز علاقه کرد و به نوبه خود پرسید: "چرا من؟" پاسخ به این معنا بود که مهم نیست، اما به سادگی - وقت آن است! آنها می گویند شما دانش فنی دارید، شما یک تمرین کننده هستید و شاید بتوانید اصول عملکرد موتور را که به شما نشان خواهیم داد حدس بزنید.مردم خیلی زود به آن نیاز خواهند داشت.

دیمیتری نتوانست بپرسد: "نزدیک پرم بودی؟" در ادامه جواب داد: بله! - و بعد از آنها این سوال: "نگرش شما به منطقه M چیست؟" ارمین توضیح داد که متقاعد شده است که کار می کند، اما نمی تواند دقیقا بفهمد که چگونه. با صدای بلند و با جملات کوتاه صحبت می کرد. ظاهراً چیزی از سر او خواندند، زیرا به محض اینکه شروع به ساختن ذهنی چیزی کرد، او در تصاویر یک مرد کوچک عجله نشان داده شد و برخاستعبارت: "شما سرگردان هستید، گیج هستید. بهتر است با کلمات صحبت کنید."
باید بگم ارمین بدون تحصیلات عالی واقعاً به انواع تجهیزات مسلط بود و جک همه حرفه ها بود. در کارخانه الیاف مصنوعی ولگا، او زمانی در کارگاه ابزار دقیق و اتوماسیون کار می‌کرد، با بهترین ابزارآلات سروکار داشت، می‌توانست هر قسمتی از دستگاه را ماشین کند، به عنوان یک مبتکر در وضعیت خوبی قرار داشت، طراحی جالبی از یک کاتاماران توریستی برای رفتینگ روی آن ایجاد کرد. رودخانه ها و حتی سعی در ثبت اختراع آن داشتند. بازرگانان خارج از کشور به این طرح علاقه نشان دادند. در یک کلام، این یک نوع صنعتگر بود.

اما قبل از اینکه سیستم رانش به او نشان داده شود، نمایش طولانی و جالبی از یک سیاره ناآشنا وجود داشت. شاید با این کار بیگانگان ترس و تنش را از مهمان یا اسیر خود دور کردند.

دیمیتری گفت: من متوجه شدم که آنها به خوبی از سیاره ما و مشکلات آن آگاه هستند. - احتمالاً به همین دلیل است که آنها را با جزئیات نشان داده اند. آنها از اقیانوس تشکیل شده اند، زمین تنها 4.5 درصد از کل سطح را تشکیل می دهد. درست است ، ظاهراً سیاره آنها بسیار بزرگتر از زمین است ، بنابراین مساحت زمین آنقدر کوچک نیست ، به شکل جزایر واقع شده است. قبلاً زمین های بیشتری وجود داشت، اما در دوران ماقبل تاریخ نوعی فاجعه وجود داشت و تقریباً تمام زمین ها زیر آب رفتند. تعداد کمی نجات یافتند - فقط کسانی که در مناطق مرتفع زندگی می کردند و کسانی که در آن زمان در کشتی ها حرکت می کردند. قدمت تمدن جدید به چند ده یا حتی صدها هزار سال قبل برمی گردد، اما آنها خود را در نظر نمی گیرند فوق تمدن، اما خود را جامعه ای بسیار توسعه یافته می دانند. آنها نام سیاره خود و مختصات آن در کیهان را ندادند. من هم فکر نمی کردم از آنها در مورد جمعیت بپرسم.

بیگانگان کمبود زمین را با ساختن شهرهای زیر آب با طرح های مختلف جبران می کنند. آنهایی هستند که در قفسه ها قرار دارند، با کلاهک، با ساختمان هایی در داخل، و به شکل جزایر شناور، با سازه های چند طبقه وجود دارند. اعماق اقیانوس ها به گونه ای است که همه آنها به طور کامل کشف نشده اند. آنها مجبورند از جزایر خشکی با دیوارهای سنگی بزرگ محافظت کنند تا از طوفان های خشمگین وحشتناک محافظت کنند که هیچ مانعی ندارند. این همان جایی است که دیوارهای سنگی در اولین دید در مثلث M از آنجا می آیند!

از نظر جو و ترکیب آب، ظاهراً این سیاره به زمین نزدیک است. آسمان آبی است، ابرهای بالای دریا، اما خورشید به او نشان داده نشد. با این حال، آنها اکسیژن کمتری دارند و بیگانگان این را گفتند. در عین حال در حین گفتگو اغلب جعبه های کوچک دهان گیر را به صورت خود می آوردند و یک دقیقه و نیم از آن نفس می کشیدند.

دیمیتری ایلیچ گفت: من متوجه شدم که آنها کنترل زلزله را یاد گرفته اند. - با کمک ارتعاشات می توانند کانون زلزله را به مکان های امن و دور از خشکی منتقل کنند. طبیعت در سرزمین آنها کمیاب است، من کمی سبز دیدم. اما در اقیانوس - فراوانی جلبک ها و انواع انبوه ها. آنها سفالوپودهای بیشتری در دریا دارند - به بردگان، اختاپوس ها، که مقدمات ذهن را دارند و با مردم همکاری می کنند.

دیمیتری ایلیچ گفت: من زنان را در آنجا دیدم. - آنها خیلی زیبا هستند. بله، رنگ پوست سیاه است، اما همه زیبا هستند، برازنده ...

به او گفته شد که فرزندان را در خانواده بزرگ می کنند، شش ماه اول با شیر مادر تغذیه می شوند. ما معتقدیم که یک کودک باید به والدین دلبستگی داشته باشد، البته می‌توانیم بچه‌ها را در شرایط جوجه کشی بزرگ کنیم، اما بدتر است.»

تمدن آنها نه تنها فضای نزدیک، بلکه عمیق را نیز بررسی می کند. ارمین خاطرنشان کرد: «تا آنجا که من متوجه شدم، از دستگاه‌های معمولی برای این کار استفاده می‌شود، شبیه به همان چیزی که در آن مکالمه ما انجام شد.» به من نشان داده شد که چگونه یک میدان گرانشی در اطراف کشتی مانند یک کپسول ایجاد می‌شود. دستگاه از دنیای مادی، و سپس کشتی می تواند با هر شتابی در هر نقطه حرکت کند. نکته اصلی در پروازها موتور گرانشی است."

"چرا شکل ظرف را برای دستگاه انتخاب کردید؟" ارمین یه دفعه پرسید.

پاسخ داده شد: "هر وسیله ای که بر روی گرانش کار می کند باید شبیه یک سیستم گرانشی طبیعی باشد." یک سیستم طبیعی یک سیستم سیاره ای است. -

دیمیتری به من گفت، اکنون می دانم که اگر چیزی دور پرواز کند، به وضوح به این معنی است: یک موتور گرانشی وجود دارد. وقتی از من پرسیدم که آیا ارتش در حال توسعه "بشقاب پرنده" زمینی است، پاسخ کوتاهی داده شد: "چنین کاری در حال انجام است، اما هنوز پروازی وجود ندارد." من متوجه نشدم که آنها از چه نوع نظامی صحبت می کنند. شاید در مورد ما، یا شاید در مورد آمریکایی.

سیستم محرکه. و با این حال نکته اصلی در این جلسه به هیچ وجه اطلاعاتی در مورد یک سیاره بیگانه دوردست نبود. پیش رفت. اصلی ترین، به نظر من، نمایشی از پیشرانه بود. این اتفاق در پایان گفتگو که حدود یک ساعت و نیم به طول انجامید، رخ داد. از دیمیتری ایلیچ خواسته شد که از روی صندلی خود بلند شود و یک دریچه بیضی شکل در پشت صندلی ها باز شد که در صورت تمایل، فرد می تواند در آن بخزد.

ارمین گفت: بخشی از یک دایره، یک قوس و روی این قوس یک دستگیره دیدم. - حدس زدم سیم پیچی است. من متوجه شدم که باید سه تا از این سیم پیچ ها روی حلقه باشد. اگر چهار نفر از آنها وجود داشت، در بخشی که با چشم قابل مشاهده بود، این سیم پیچ قابل مشاهده بود. بنابراین، هنوز سه ... می خواستم دستگاه را با جزئیات بیشتری بررسی کنم، اما آنها دریچه را بستند:

و در واقع - مثل رعد و برق مرا روشن کرد - دیمیتری نفسش را بیرون داد. - من حدس زدم! حدس زد چه چیزی و چگونه می توان آن را مرتب کرد. احتمالاً من فقط برای شوخ طبعی آزمایش شده بودم، بنابراین اصل حرکت داده نشد. آنها فقط به صورت مجازی نشان دادند که چگونه چیزی به حلقه مکیده می شود - ظاهراً یک میدان گرانشی.

اما چرا باید این را بدانیم؟ - من یک سوال طبیعی از همکارم پرسیدم. - شاید با برخی از علایق آنها مطابقت داشته باشد، و نه ما؟
- نه، من از حسن نیت آنها نسبت به مردم متقاعد شدم، - دیمیتری مخالفت کرد. - آنها از پرخاشگری ما، غیرقابل پیش بینی بودن ما نمی ترسند. آنها همه آن را پشت سر گذاشته اند. من متوجه شدم که آنها به زمین ما نیاز ندارند، آنها سیاره خود را دوست دارند. علاوه بر این، از اشارات آنها متوجه شدم که تمدن "خاکستری"، از شبکه زتا، در رابطه با زمینیان بسیار کمتر انسانی است. بیگانگان توضیح دادند: "زمانی که می خواهیم چیزی به شما بدانیم یا به شما پیشنهاد دهیم، از زمینی ها رضایت می گیریم." و این گویای همه چیز است... آنها همچنین گفتند که "خاکستری ها" بیش از حد به خود اعتماد دارند. "آنها کارکردی بیش از حد بر عهده گرفتند: تأثیرگذاری بر مخزن ژنی بشر..." -

پس چرا به موتور نیاز داریم، چرا کلمه "زمان" به صدا درآمد؟

یک سازه عظیم به من نشان داده شد که در آسمان شناور است. Eremin توضیح داد: این یک ساختار تخم مرغی شکل چند طبقه است و در وسط آن یک نصب گرانشی وجود دارد. - این کشتی برای پروازهای دوربرد طراحی نشده است، فقط باید از سطح زمین بلند شود. شما می توانید خود را در آن نجات دهید. "خیلی زود، زمینیان به آن نیاز خواهند داشت."

بله، گزارش هایی از برخورد احتمالی با یک سیارک عظیم یا عبور سیاره دوازدهم مرموز در دایره البروجی منظومه شمسی وجود دارد. ممکن است شیب محور چرخش زمین تغییر کند... - تایید کردم - افزایش دفعات زلزله و طوفان یکی از نشانه های چنین وضعیتی است.

نه، به نظر می رسد که این یک سیارک یا یک سیاره نیست، - ارمین مخالفت کرد. - فاجعه ای که ما را تهدید می کند از درون زمین می آید. هسته آن در حال گرم شدن است، یخچال های طبیعی به زودی شروع به ذوب شدن خواهند کرد ... چیزی با این ارتباط دارد. ما معتقدیم که اثر گلخانه ای به دلیل وجود دی اکسید کربن بیش از حد ایجاد می شود، اما معلوم می شود که گرمایش از درون می آید.
- و چه - ما باید چنین کشتی های عظیمی بسازیم؟

نه، ما زمان ایجاد آنها را برای کل جمعیت زمین نخواهیم داشت. اما اگر اطلاعات مربوط به موتورهای گرانشی را طبقه بندی نکنیم، باید و خواهیم توانست مقداری از دانش، ادبیات، اختراعات، انواع حامل های اطلاعاتی را ذخیره کنیم. آنها به وضوح نشان دادند که رسانه های جمعی، آزمایشگاه های فنی، موسسات باید درگیر شوند - اگر کار در جهت درست آغاز شود. شاید به دلیلی به سراغ شما آمدم: از شما می خواهم که به من کمک کنید تا وارد محافل معتبر مهندسی یا نشریات جدی مطبوعاتی شوم.
- بعد چه اتفاقی افتاد؟ من پرسیدم.

مرد زمینی از جایش بلند شد و روی نردبان رفت. هیچ کس با او دست نداد، هیچ احساس دیگری در فراق پذیرفته نشد. او آخرین تصویر را در مغز خود ترجمه کرد: "دور برو، نزدیک خطرناک است". درخواست او برای پرواز کمی در دستگاه بیگانه با امتناع قاطعانه مواجه شد. درست است ، دیمیتری بعداً اعتراف کرد که در طول مکالمه ، گویی به عنوان سرزنش ، آنها یک صحنه زشت از زندگی او را نشان دادند: بسیار مست ، او با همسرش نزاع کرد ، فریاد زد و به سمت او چرخید. ترجمه شفاهی آن آمده بود: «اینقدر پایین خم نشو».

آزمایشات مخترع روسی. - به همان سی متری که جلویش ایستاده بودم برگشتم - ارمین به داستانش ادامه داد. - به صفحه نگاه کردم: حدود یک ساعت و نیم طول کشید. درب بیضی بسته شد و من حتی هیچ درزی روی تخته ندیدم. از تصویری که در ذهنم بود، متوجه شدم که باید حتی بیشتر حرکت کنم.


با دقت کشتی را تماشا کرد. روی مشکی، به قطر یک و نیم متر، جرقه های پایین "صفحه" می دوید که سپس به یک درخشش آبی مانند یک لامپ فلورسنت ادغام شد. کشتی کم کم بالا رفت و از بالای پرتو خارج نشد، انگار نمی خواست خودش را نشان دهد. دستگاه با رنگ زرد با آبی در وسط یک مه کروی پوشانده شد و سپس - وای- برای یک ثانیه و نیم در بالای آسمان ناپدید شد. بدون پاپ، بدون صدای دیگری، اگرچه سرعت به وضوح مافوق صوت بود.
ارمین به یاد آورد - با خوشحالی برگشتم. - به طور کلی با موتور مشخص بود و من می خواستم فورا مدل سازی را شروع کنم. می خواستم این ماجرا را به دوستانم بگویم. اما ناگهان فکر کردم: اینجا به چه کسی بگویم؟ چه کسی باور خواهد کرد؟ هر کس مشغول کار خودش است، به سختی زنده می ماند، تلخ است، از ناامیدی می نوشد... چه کسی به این همه نیاز دارد؟ خوب، از نظر اکثریت، من یک احمق محلی خواهم ماند، اگرچه برای بسیاری اینجا تلویزیون تعمیر کرده ام ...

من مدل را روی یک حلقه فریت به قطر 12 سانتی متر مونتاژ کردم. با این حال، یک ژنراتور برای خواندن متناوب هر سه سیم پیچ با فرکانس ریپل بالا مورد نیاز بود. البته ارمین چنین ژنراتوری نداشت ... اما بنا به دلایلی ، اطمینان او به بلند شدن ساختار قوی تر شد. و سپس به زودی تماسی از مسکو برای کار آمد و D.I. Eremin عازم پایتخت شد. او اختراع خود را در نیمکره های توخالی آلومینیومی محصور کرد و آنها را از لامپ های خیابان قرض گرفت.
- در مسکو، ایده آشنایی یکی از متخصصان با اصول کار موتور، و مهمتر از همه، آزمایش آن با استفاده از ژنراتور، یک ساعت مرا رها نکرد، - ارمین گفت. - در هتل خوابگاه دپارتمان که در آن زندگی می کردم، البته نه شرایطی وجود داشت، نه آشنایی ... در کل رفتم وزارت دفاع، آنجا، روی خاکریز، نه چندان دور از کرملین. ابتدا به من توصیه شد که با بخش اختراعات تماس بگیرم.
شهریور پارسال بود. سرگرد بیرون آمد پیش ارمین. احتمالاً دیدن دیمیتری ایلیچ با یک قطعه آهن آلومینیومی در یک کیسه پلاستیکی باعث ایجاد اعتماد به نفس در افسر نشده است. دیما پیراهن سفید با کراوات نمی‌پوشد، او خیلی ساده و بی‌نظیر لباس می‌پوشد و سیاهی ریشه‌دار فلز و روغن احتمالاً هرگز از زیر ناخن‌هایش محو نمی‌شود. خوب، او در یک مکالمه لال نیست، حتی بی جهت ساده. او می دانست که به هیچ وجه نباید در اینجا از بیگانگان صحبت کرد. بنابراین، او به نسخه انتخابی پایبند بود، آنها می گویند، او خودش به چنین طرحی فکر کرده است. او متقاعد کرد: "فقط یک ژنراتور به من بدهید، آن را به متخصصان بیاورید..." و با این حال، در نقطه ای، دیمیتری ایلیچ اجازه داد که بلغزد - کشتی بیگانه به عنوان استدلالی برای یک شی پرنده ذکر شد. و بس! افسر خسته شد و ظاهراً فقط به این فکر کرد که چگونه از شر بازدید کننده خلاص شود. درست است، او شماره تلفن بخش تسلیحات در میتیشچی را به من داد. وی در پایان گفت: آنها این موضوع را حل خواهند کرد.

ارمین زنگ زد، قرار ملاقات گذاشت. در مورد بیگانگان، البته، هیچ gu-gu. ارتباط با کاپیتان خاصی به نام ولودیا فراتر از ایست بازرسی نبود. درست است، او حداقل با علاقه آغشته بود که این ابزار را در کار امتحان کند. آنها به همراه دیمیتری به جایی به پوشکینو رفتند، جایی که کاپیتان یک گاراژ داشت و تجهیزات مختلفی در آن وجود داشت. ژنراتور آنجا نبود. ما توافق کردیم که دیمیتری سه روز دیگر تماس بگیرد و در این مدت بخش تسلیحات چیزی به ذهنش برسد. مدلش را به افسر داد.
طبق توافق، ارمین سه روز بعد تماس گرفت. با عذرخواهی به او گفته شد که می گویند با دستگاه مغایرت دارد. سیم پیچ ها توسط یک جریان سه فاز 380 ولت تغذیه می شدند و او ... بلند شد و تقریباً از سقف عبور کرد ، اما در همان زمان همه چیز در آنجا سوخت. "نه، مهم نیست، آنها به این فکر کردند! جریان سه فاز!" دیمیتری عصبانی شد.
"مطمئنی که آنها آن را سوزاندند؟" من پرسیدم. - مدل سوخته به شما نشان داده شده است؟
- ن-نه ... اما ولودیا، این کاپیتان، آنقدر رنگارنگ توصیف کرد، عذرخواهی کرد ... به نظر می رسد مردم آنجا جدی هستند، آنها سردوش می زنند، چطور باور نمی کنید؟ درسته احمقن احتمالا... بهشون میگم فریت، سیم سیم پیچ به من بده، نصف روز دیگه برات نصب میکنم، حتی نیازی نیست اونجا چیزی لحیم کنی، میتونی انجامش بدی روی پیچ و تاب ژنراتور بله یک متخصص باهوش خواهد بود - و بس! نه میگه هیچی نداریم دیروز میگن حتی خرطومی هم دزدیده شده. می توان دید که آنها همه چیز را در آوار دارند ...
اما من معتقد نیستم که در بین نظامیان فقط دالرد باقی بماند. در اینجا دو گزینه وجود دارد: یا تفنگ گرانشی Eremin واقعا سوخته است، یا آنها تصمیم گرفتند ایده او را به جیب بزنند. با این حال، در مورد سطح افتخار افسر در روسیه مدرن نیز چیزهای زیادی می گوید.
- آیا نام، نام خانوادگی، شماره تلفن آنها را می دانید؟ - من به دیمیتری ایلیچ علاقه مند هستم.
- بله، تلفن ها ماند، چند نام خانوادگی وجود دارد، اما من یکی را می شناسم، مثلاً آن کاپیتان آخر را، فقط به نام. بله، و در مورد خودم، من فقط نام و نام خانوادگی را گفتم، اما آدرس را ندادم، من اصلا تلفن ندارم. فکر می کردم اگر بدون نام خانوادگی با هم ارتباط برقرار کنیم برای همه بهتر است. و سپس، می بینید، آنها در جایی خواهند کشت، - او به شوخی گفت. - بله، اگر آنها تصمیم گرفتند ایده را به جیب بزنند، شکایت نمی کنم. برای من مهمتر است که آزمایش شود تا شروع به ایجاد تاسیسات صنعتی کنند. گفتند وقت کم داریم...
-چرا یاد من افتادی؟ - من علاقه مند هستم ، اگرچه قبلاً در حال کشف کردن هستم که ارمین باید به کجا ارسال شود ، چه کسی باید به آزمایش های گراو فلایر متصل شود ...
- بنابراین به من گفتند: یا از سازه های مهندسی جدی استفاده کنید یا از طریق رسانه ها ... معلوم می شود که نوبت خبرنگاران رسیده است که با هم ارتباط برقرار کنند، درباره همه چیز بگویند - دیمیتری جدی شد. - اما "بشقاب پرنده" را چگونه توصیف می کنید؟ پس از همه، آنها بلافاصله مشکوک هستند شیزو"... شاید بتوانیم بدون بیگانگان به نحوی مدیریت کنیم؟ اگرچه... صادقانه به شما گفتم که انگار از روی روحیه. شاید دیگران باور کنند؟

ارمین یک روز بعد مرا ترک کرد و آدرس، نام خانوادگی و شماره تلفن لازم را در مسکو و سن پترزبورگ برد. البته با دوستانم تماس گرفتم و به آنها توصیه کردم که از نزدیک به مخترع نگاه کنند. حالا اتفاقات را رصد می‌کنم و اگر امیدها به گرو فلایر به حق بود، خوانندگان از ادامه داستان مطلع می‌شوند.

گنادی بلیموف، رئیس گروه ولگا برای مطالعه AE، (404104، Volzhsky، صندوق پستی 193).

31.07.11 واسیلی پتروویچ میخائیلیوک، فیزیکدان-افولوژیست که سرانجام اصل عملکرد موتور بشقاب پرنده را درک کرد. اختراع او در اوکراین به عنوان یک ماشین حمل و نقل مغناطیسی ثبت شده است (اختراع B64G1\00, 9\00. شماره 60455 و F 04С5\00 شماره 54238). اکنون او در روستای Pribrezhnoye، منطقه ساکی کریمه زندگی می کند.

ابزارهای هواپیما می توانند از تأثیر قطب مغناطیسی زمین روشن و خاموش شوند. و اگر بشقاب پرنده ای دور نباشد که دارای قطب های غیر یکنواخت از طرف های مختلف باشد و هواپیما با آن به همان قطب برخورد کند، هواپیما به شدت پرتاب می شود یا به سادگی سقوط می کند.

و بشقاب پرنده ها، به نظر من، با انرژی تخلیه رعد و برق سوخت گیری می کنند. و اگر هر دو در یک ابرهای رعد و برق باشند، تمام رله ها از کار می افتند و هواپیما محکوم به فنا است. زیرا با تأثیر بسیار قوی خطوط نیروی مغناطیسی "نعلبکی" خلبان قادر به انجام کاری نخواهد بود.

به خصوص اگر هواپیما نه از کنار، بلکه از بالا یا پایین پرواز کند. و در مورد مرگ گاگارین جنجال های زیادی وجود داشت. اگر می توانستم آثارم را در جایی ارائه کنم... اما به حمایت نیاز دارم، افرادی که حقیقت را در آنها درک کنند و ببینند.

من پتنت های خود را در اینترنت قرار دادم تا بتوان از آنها استفاده کرد و پذیرفت. چندی پیش از یگوروف که با مدودف برای ریاست جمهوری روسیه نامزد شده بود، تماس گرفت. او به مواد من علاقه مند شد.

وقتی با یک نفر صحبت می کنم و او مزخرف می گوید، می فهمم که اینطور نیست. هرکسی جاده بزرگ زمینی و دالان های کوچک خود را دارد... دانشمند نمی تواند عادی باشد، ناگزیر روی علم خود «تغییر» می کند. آره گاهی میپره...

دنباله سفید به ابدیت واقعی

اختراع شما چگونه شروع شد؟

در 20 تیر 1347، شبانه از یک «پارتی» جوانان برمی گشتم. یک طرف جاده استپ بود و در طرف دیگر ساختمان های شخصی. حدود سیصد متر قبل از خانه ناگهان چیزی جلوی من را گرفت. با نگاهی به اطراف، دیدم: نور سفید روشن فزاینده ای بی صدا در جهت من حرکت می کرد. او با پرواز در ارتفاع حدود 80-100 متری با سرعت 60-80 کیلومتر در ساعت، در پشت افق استپ ناپدید شد.

من حتی بیشتر از این واقعیت متعجب شدم که پشت آن "نور" یک ستون روشن با قطر حدود سه متر به مدت 4-5 کیلومتر کشیده شد. در عین حال، او چیزی اطراف را روشن نکرد. به زودی او با یک تصادف ناپدید شد و به توده ای از توده های سفید جداگانه تبدیل شد.

پس از آن، در تلاش برای درک آنچه دیدم، کوه های ادبیات را دوباره خواندم، اما هیچ چیز نتوانست چنین پدیده ای را توضیح دهد.

حدود هشت سال بعد، دو آهنربای دائمی به دست من افتاد. هنگام دستکاری آنها، به طور غیرمنتظره ای متوجه دخالت مستقیم آنها در یک پدیده دیرینه شدم.

بدین ترتیب طراحی نیروگاه های غیر سنتی من، انواع کاملاً جدید حمل و نقل، از جمله هوافضا، آغاز شد.

شما احتمالاً نظریه خود را بر روی مدل های خاصی آزمایش کرده اید ...

قطعا. اولین "مدرنیزاسیون" موفقیت آمیز یک موتور پیستونی بود که انرژی حداقل 5-6 سال کار مداوم در آن گذاشته شد.

و چه شکلی بود؟

دو سر بلوک از آهنرباهای دائمی، بین آنها پیستون مغناطیسی.

قطب های همگن یکدیگر را دفع می کنند و پیستون در مرکز فشار قوی قرار دارد. با قطع کردن آن با صفحات صفحه، پیستون را مجبور به انجام حرکات رفت و برگشتی کردیم.

در یک موتور چرخشی اصلاح شده، ما از عمل نیروهای گریز از مرکز به دلیل مواد لاستیک مانندی که پایه استاتورها و روتور از آن ساخته شده است استفاده کردیم. ویژگی طراحی این است که روتور مغناطیسی متصل نیست، بلکه دائماً روی پدهای مغناطیسی استاتورهای زرد شکل آویزان می شود. هنگام کار، یک میدان القایی ایجاد می شود که با نیرو جسم را از خود دور می کند. قطب مخالف آن، در داخل، با نیروی کمتری جذب می شود. وزن دستگاه به دلیل نیروهای گریز از مرکز شفت چرخان حداقل می شود.

بر اساس همان اصل، من سیستم جنگی با دقت بالا TOON-1 (تاسیسات حمل و نقل با هدف ویژه) را توسعه دادم که می تواند محموله ویژه ای را صدها برابر ارزان تر و سریع تر به هر نقطه از جهان برساند. حتی می توان از آن برای خنثی کردن یک جسم خطرناک غیرزمینی (مثلاً یک شهاب سنگ) استفاده کرد. نه تنها از نظر فیزیکی، با انفجار، بلکه با ایجاد یک میدان مغناطیسی مصنوعی قدرتمند، که به لطف آن بدن از مسیر خود خارج می شود و بدون تخریب از زمین دور می شود.

به رمز و راز جنبش بشقاب پرنده ها

با این حال، برای من، ماشین حمل و نقل مغناطیسی (MTM) که برای اکتشاف فضای دوردست ساخته شده است مهمتر است. موافق باشید که دستگاه های گران قیمت حجیم فعلی که سوخت می سوزند و کاملاً به گرانش زمین وابسته هستند، مدت هاست که قدیمی شده اند. در طول پرواز، تقریباً کل ساختار تخریب می شود. به عنوان مثال، کمتر از 1٪ از وزن کل آن از یک فضاپیمای آمریکایی که از زمین به ماه پرتاب شد، بازگشت. طراحی من، بدون انرژی زیاد، می تواند حداقل ده بار در روز به فضای بیرونی برود و دست نخورده بازگردد.

توسعه ماشین حمل و نقل مغناطیسی و سیستم کنترل آن چگونه بود؟

ماشین مغناطیسی به شکل بالای چرخان که من ایجاد کردم منبع فوق العاده قدرتمند یک میدان القایی است. با این حال، امکان کنترل آن برای سال ها وجود نداشت - سیگنال کنترل رادیویی را دریافت نمی کند، زیرا توسط یک میدان مغناطیسی القایی قوی احاطه شده است. مورد واقعی همه چیز را در جای خود قرار داد.

من و همسرم به نوعی توجه را به داستان "فانتزی" پسرمان تاراس جلب کردیم: او به تازگی با چند نفر با لباس های درخشان روی یک سفینه فضایی گرد پرواز کرده بود، جایی که چراغ های چشمک زن زیادی و دکمه های مختلف وجود داشت. در میان آنها دو عدد قرمز بزرگ و دو عدد سفید برجسته بودند. او اجازه داشت از یکی از سرخپوشان استفاده کند. من آن را به سختی فشار دادم - و کشتی به داخل پرواز کرد ...

این فانتزی به ظاهر کودکانه به من این ایده را داد که دستگاه باید به دو قسمت مستقل تقسیم شود و هر دو نیمه با دکمه های قرمز و سفید روشن و خاموش شوند. پس از چنین نوآوری، دستگاه شروع به ایجاد یک میدان مغناطیسی در اطراف خود به صورت کنترل شده و در نتیجه انجام حرکات متقابل بین قطب ها کرد. با عشق و افتخار این طرح را به افتخار همسرم به نام امید نامگذاری کردم.

تایید خیره کننده درستی این ایده مقاله ای در "Interesnaya Gazeta" شماره 8 برای سال 2004 "Wunderkind از منشاء بیگانه" بود. این در مورد یک پسر هشت ساله به نام بوریس بود که روی یک بشقاب پرنده بسیار شبیه نادژدا بود. شکی نیست که در کهکشان ما مطمئناً برادرانی را خواهیم دید که در فکر پرواز با چنین دستگاه هایی هستند.

بشریت مدت هاست که از انرژی منحصر به فرد و ارزان آهنربای دائمی استفاده می کند، اما بنا به دلایلی می ترسد که این منبع را یک انباشته کننده انرژی دائمی بنامد.

نمونه خانگی قیمت ساکشن های مغناطیسی و برقی کابینت مبلمان نیز تقریباً برابر است. اما اگر هزینه مغناطیسی در طول سالها تغییر نکند، در الکتریکی در یک سال با در نظر گرفتن جریان مصرفی، دو برابر می شود. به عبارت دیگر،

آهنرباهای دائمی در حین کار چندین برابر بیشتر از آنچه که دارند منتشر می کنند.
وقتی از آهنرباهای دائمی استفاده می شود چه اتفاقی می افتد؟ - هنگامی که توسط مناطق بزرگ و قطب های یکنواخت به سمت یکدیگر می چرخند، بردارهای خطوط نیرو تا نصف سپر می شوند و بقیه در تقابل با یکدیگر مستقر می شوند و فشار یک طرفه (حرکت) طولانی مدت وجود دارد. بدون وقفه و "شارژ مجدد".

استفاده از آهنرباهای مصنوعی و توانایی آنها در ایجاد حرکت مکانیکی به طور اساسی سطح جهانی علم، کل زندگی ما را تغییر می دهد.
MTM "Nadezhda" قادر به انجام هرگونه حرکت تحت کنترل انسان است و به طور کامل جایگزین تمام وسایل نقلیه ما می شود.

از نظر فناوری، تولید انبوه یک وسیله نقلیه حمل و نقل مغناطیسی دشوارتر از ساخت یک ماشین کوچک نیست، با افزودن یک پردازنده کامپیوتر، هزینه آن 10-15 برابر کمتر است ...

تصورش سخت است. آیا می توان ... با دستان خود ... احساس کرد؟

پیشنهاد می کنم کسانی که می خواهند ساده ترین نمونه اولیه MTM را خودشان بسازند. یک آهنربای دائمی روی قایق آب قرار دهید. مانند یک سوزن قطب نما، در جهت قطب های مغناطیس طبیعی قفل می شود. اکنون یک طرف آهنربا را با یک صفحه آهنی بپوشانید و قایق به سمت شمال یا جنوب شناور می شود. اگر صفحه را در انتهای دیگر آهنربا قرار دهید، قایق در جهت مخالف حرکت می کند. این کلید رمز و راز حرکت اجسام پرنده ناشناس است!

هنگامی که پرواز به دلیل تعامل با مغناطیس طبیعی شتاب می گیرد، دستگاه دنباله سفیدی را پشت سر خود به جا می گذارد ... بنابراین راز ستون سفید شب سال 1968، که اغلب در آسمان شب مشاهده می کردم، سرانجام برای من فاش شد.
احتمالاً رطوبت توسط مبدل های انرژی سرد منجمد می شود.

نوسازی دوم یک توربین بود که بر اساس یک توربین بخار طراحی شده بود، جایی که روتور توسط قطب های همگن و یک طرفه هدایت شده از آهنرباهای دائمی رانده می شود. استفاده از این اصل در یک هواپیمای مسافربری وزن آن را 25 تا 30 درصد و موتور را 35 تا 45 درصد کاهش می دهد.

سپس یک موتور مغناطیسی دوار ظاهر شد که بر اساس یک موتور الکتریکی سه فاز معمولی ایجاد شد. این نه تنها می تواند به شفت خروجی انرژی بدهد، بلکه به لطف سیم پیچ های سیم قرار گرفته در اطراف، یعنی در میدان القایی، جریان الکتریکی تولید می کند. به عنوان مثال، چنین نیروگاه کوچکی را می‌توان در یک لامپ، یخچال، تلویزیون یا جاروبرقی به عنوان منبع انرژی برای سال‌ها قرار داد تا زمانی که خطوط میدان مغناطیسی تمام شوند.

در حال اجرا از لومیناری داغ؟

بنابراین، اگر مبدل های انرژی بسیار ارزان اختراع شده باشد، آیا بشر نیاز به سوزاندن محصولات نفتی دارد؟

اگر آنها را برای عملکرد موتور خودرو اعمال کنید، انرژی کافی برای 60-70 هزار کیلومتر وجود خواهد داشت. هواپیماهای بدون فرود و سوخت گیری می توانند ۵ تا ۶ سال در هوا بمانند. در مورد آن فکر کنید: اوکراین که بدون نفت و گاز خفه می شود، می تواند (و باید!) به صادرکننده جهانی فناوری های انرژی بسیار ارزان تبدیل شود!

علاوه بر این، من مطمئن هستم که در آینده نزدیک می توان جلوی فاجعه زیست محیطی سیاره ما را گرفت.

اگر مردم می توانستند کاملاً تأثیر آشکار مغناطیس طبیعی را بر روی اجسام زمینی اعمال کنند و طراحان موتورهای بخار توسط خطوط نیروی آهنرباهای دائمی فشاری بر دیواره های پیستون یا توربین ایجاد می کردند، دیگر نیازی به استخراج زغال سنگ و روغن نبود. ، گاز، اورانیوم، ساخت نیروگاه از جمله هسته ای، خطوط برق با پست، راه آهن و جاده ...

همه چیز خیلی خارق العاده نیست؟!

- ... سوزاندن فرآورده های نفتی روند فاجعه بار گرمایش زمین را تسریع کرده است. در آینده نزدیک، خورشید ما زمین را 5-10 درجه دیگر گرم می کند، پس از آن پوشش گیاهی از آن ناپدید می شود، حیوانات و مردم از بین می روند.
- چرا شما فکر می کنید؟

چون در اثر افزایش دما، زمین خاصیت مغناطیسی خود را از دست می دهد، به دنبال عطارد و زهره از مدار خود خارج شده و به صورت مارپیچی با خورشید ادغام می شود.

یک چشم انداز غم انگیز ... آیا هیچ نجاتی وجود ندارد؟ همانطور که در رمان های فانتزی می گویند، زمان حرکت فرا رسیده است

به سیاره ای دیگر، با شرایط زندگی بهتر؟

حتی اگر چنین سیاره ای پیدا شود، تجهیز مجدد علمی و عملی انسان، مهاجرت دسته جمعی و بهبود قرن ها طول خواهد کشید. برای تنظیم آب و هوا، باید رمز و راز مدار زمین و چرخش آن حول محورش را به درستی درک کنید.

بگذارید یک مثال ساده برای شما بزنم: یک توریست آتش روشن کرد. در ابتدا احساس گرما و آرامش می کردم. اما آتش خیلی داغ شد. چه باید کرد؟

بنابراین برای بقای بشر، لازم است سیاره را از خورشید به فاصله ای امن دور کنیم. و یاد بگیرید که آن را از برخورد با دیگر اجرام کیهانی دور کنید.

آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟

آره. بر کسی پوشیده نیست که تمام اجسام روی زمین توسط یک میدان مغناطیسی احاطه شده اند و تحت تأثیر مغناطیس طبیعی قرار دارند. این بدان معنی است که می توان با محافظت موقت از قطب های مغناطیسی زمین با بخش هایی از صفحات آهنی، آب و هوا را تنظیم کرد. در صورت لزوم، آنها یک موقعیت افقی می گیرند. با بستن نسبی چنین "پرده ها" در هر دو قطب، بشریت تأثیر مغناطیس گردابی کیهان را بر مغناطیس سیاره تضعیف می کند و زمین از خورشید "دور می شود" و یک مدار جدید و دور برای خود ایجاد می کند. .

اما به طرز وحشتناکی گران است! و با توجه به چه "کرایه" عمل می کنند؟

منبع انرژی ژنراتورهای فوق العاده ارزان ماشین های یول شکل است. پیشرفت‌ها برای بهبود آب و هوا باید از امروز و قبل از شروع ذوب شدید یخچال‌ها آغاز شود.

برای کنترل حرکت زمین مستلزم تلاش فکری همه دانشمندان و سیاستمداران این سیاره، پتانسیل بزرگ اقتصادی و صنعتی است. اما راه دیگری برای بقای بشریت وجود ندارد.

در پرواز - بابا یاگا

من می خواهم بدانم که چرا مثلاً هنگام نزدیک شدن برای فرود، هواپیماهای مسافربری و نظامی، حتی آنهایی که توسط خلبانان باتجربه خلبانی می شوند، اغلب خود را بسیار دور از باند می بینند. معمولا علت را در «عامل انسانی» جستجو می کنند. همین مشکلات در فضانوردی و حمل و نقل دریایی وجود دارد.
- بگذارید یک مثال عملی برایتان بزنم. بیایید دو توپ پرتاب کنیم - یک توپ معمولی و دیگری که با صفحات صاف آهنرباهای دائمی چسبانده شده است. دومی خیلی دیرتر سقوط خواهد کرد. تفاوت در جهت، مسافت، سرعت، مسیر نیز اجتناب ناپذیر است.

به گفته گالیله، وقتی جسمی سقوط می کند، تحت تأثیر گرانش و مقاومت هوا حرکت می کند ... - اگر نیروی مغناطیس طبیعی در اطراف زمین وجود نداشت، می توان با دانشمند بزرگ موافق بود. در خارج، صفحات دارای یک قطب مغناطیسی هستند، در داخل - برعکس. از این رو تفاوت جهانی بین اجسام معمولی و همان هواپیماها که میدان مغناطیسی یکنواختی در اطراف آن متمرکز شده است.

در بسیاری از افسانه ها در مورد فرش جادویی می گویند که بدون موتور در هوا پرواز می کند ...

بدیهی است که در دوران باستان شناخته شده بود که اجسام احاطه شده توسط یک میدان مغناطیسی یکنواخت می توانند به شیوه ای کنترل شده حرکت کنند و با مغناطیس طبیعی در تعامل باشند. از دیگر «وسایل فنی» در افسانه ها نیز شگفت زده می شوم. به عنوان مثال، استوپای پرنده در مادربزرگ یاگوسی شکلی استوانه ای داشت، شبیه یک دستگاه مغناطیسی دوار با یک قطب مغناطیسی مصنوعی در اطراف آن، با یک مکان "بار" در وسط.

من فرض می کنم که یک بشقاب پرنده به شکل بشقاب یا سیلندر یک "مجوز" فناوری رایگان است. زمینی ها بشقاب پرنده ها را حتی به شکل یک هرم مشاهده کردند که به طور کلی درک آن دشوار است. من حدس خود را می گویم.

طبق محاسبات من، هرم یک ساختار بسیار ساده از چهار ژنراتور صلب است که قادر به ایجاد یک میدان مغناطیسی است که در سطح جهانی قابلیت اطمینان "کلاه خمیده" را افزایش می دهد و سیستم کنترل را به حداقل می رساند. راندمان با این طراحی به 1 رسیده است.

علم درباره ایده های شما چه فکر می کند؟

نسل‌های دانشمندان تنها در چارچوب دقیق قوانین فیزیکی در مسیر پیشرفت علمی و فناوری حرکت کردند. با این حال، پدیده هایی وجود داشت که بر خلاف معمول بود. از ترس تمسخر و حذف احتمالی از آثار مورد علاقه خود، تعداد کمی از آنها آشکارا از کاستی های آشکار دنیای علمی انتقاد کردند. روشنفکران ساده، "کولیبین" از مردم، که فقط پایه های اصلی را می دانستند، به طور غیر متعارف فکر می کردند، که اغلب به اختراعات شگفت انگیز و اکتشافات جهانی منجر می شد. اگرچه، متأسفانه، اغلب اوقات آنها در جوانی توسط حسادت و غم انگیزی کارشناسان قطع می شدند. به همین دلیل است که علم رسمی با تمام شدن منابع خود به بن بست رسیده است. به عنوان مثال، امروز هیچ چیز جدیدی در توسعه هوانوردی جهان وجود ندارد. قوانین جاذبه زمین و قوانین آیرودینامیک هنوز شکل دستگاه، قدرت موتور حرارتی فشرده فلز را تعیین می کنند. به دلایلی، طراحان نمی خواهند از نیروهای گریز از مرکز قطعات در حال چرخش برای کاهش وزن دستگاه استفاده کنند. اما شکل دیسکی هواپیما وزن کل آن را به صفر می رساند.

فضاپیماهای جهان نیز محکوم به فنا هستند، زیرا گرانش به آنها اجازه نمی دهد با حداقل هزینه از زمین جدا شوند و به بی وزنی بروند. بدون استفاده از نیروهای گریز از مرکز، آنها هرگز با شاتل ده یا پانزده بار در روز به فضا برخواهند گشت. و در فضای بیرونی، دستگاه ها نیاز به تجدید انرژی دائمی دارند. مشخص کردن جایگاه دانشمندان و طراحان منجر به این واقعیت شده است که هیچ منبع انرژی ارزان، سبک، قدرتمند، ایمن، جهانی و بادوام از جمله منابع انرژی هوافضا در جهان وجود ندارد. وابستگی به گرانش زمین نیز از بین نرفته است.

اما خیلی ساده است.

در زمین و ماه، یک میدان مغناطیسی متفاوت از نظر قدرت و شکل، و همچنین جریان متفاوتی از مغناطیس متحرک وجود دارد که توسط سرعت چرخش حول محور دیکته می‌شود. بر این اساس، جاذبه اجسام به سطح آنها نیز متفاوت است. با احاطه مصنوعی بدن زمینی با نیروی مغناطیس قمری و دادن دورهای "صفر" به آن، وزن آن را به قمری می رسانیم.

سیاره ما دقیقاً به دلیل خاصیت مغناطیسی طبیعی خود ماه مغناطیسی نامتناسب را در پشت خود نگه می دارد و "کشش" می کند. در حضیض و اوج، ماه به وضوح وجود قطب های مغناطیس را در زمین نشان می دهد. که به نوبه خود به دلیل مغناطیس گرداب کیهانی و انرژی خورشید به شدت در مدار خود نگه داشته می شود. خورشید با یک جریان قوی حرارتی و مغناطیسی، زمین را از خود دور می کند و یکی از جریان های گردابی فضا که از مارپیچ کهکشان راه شیری تشکیل شده است، آن را از هر طرف به خورشید از طریق مغناطیس طبیعی زمین فشار می دهد. ، یک مدار زمین خنثی را تشکیل می دهد. برخلاف ماه، زمین دارای قطب های مغناطیسی متناسب با قدرت است و بنابراین جریان گردابی فضا، زمین را در طول سال در مدار می چرخاند. به همین ترتیب، حلقه‌های منحصربه‌فرد اطراف زحل وجود مرزهای نیروی مغناطیسی خورشید، زحل و جریان گردابی فضا را تأیید می‌کنند.

پرستو مغناطیسی شده

درک همه اینها برای افراد غیر متخصص آسان نیست ...

در اینجا یک مثال واضح از تأثیر مغناطیس طبیعی بر بدن انسان است. در ورزش های بزرگ، نه تنها با تلاش بدنی، بلکه با کمک ... دوپینگ مغناطیسی که در لباس ها قرار می گیرد، می توانید به نتیجه دلخواه برسید. در خارج، یک قطب مغناطیسی، در داخل - برعکس. دوستان من به این پدیده لقب باد دمی را «نسیم مغناطیسی» دادند. در نتیجه همانطور که می دانیم یک توپ پرتاب افقی با دایره مغناطیسی یکنواخت در زمین مسابقه واقعاً همراه با تیم خود بازی می کند ...

در طبیعت، این واقعیت در طول مهاجرت فصلی جانداران دریایی و پرندگان به وضوح قابل مشاهده است. من همیشه از پروازهای "بدون توقف" پرندگان، مثلاً از اروپا به آمریکای لاتین، شگفت زده می شدم. تصور اینکه «برادران بالدار» ما مدت هاست یاد گرفته اند که یک قطب مغناطیسی به دور خود ایجاد کنند و با کمک شار مغناطیسی زمین هزاران کیلومتر را بدون توقف طی کنند، دشوار نیست.

در اوایل قرن بیستم، آکادمیسین G.S. لندسبرگ نوشت: "باید روشن شود که ما از تغییر شکل یک جامد یا مایع غفلت می کنیم." و این پدیده فقط دوره جدیدی از قوانین فیزیکی را باز می کند که امکان کشف راز طراحی یوفوها را فراهم می کند.

حق چاپ: لئونید ترنتیف، 2010
گواهی انتشار به شماره 21006070681


2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه