14.03.2021

فرانسه در زمان اشغال. چرا هیتلر به این راحتی فرانسه قدرتمند را اشغال کرد. اشغال فرانسه توسط آلمان نازی


آنها ترجیح می دهند از دوران اشغال در فرانسه به عنوان یک دوران قهرمانانه یاد کنند. شارل دوگل ، مقاومت ... با این حال ، فیلم های بی طرفانه تواریخ عکس گواهی می دهد که همه چیز به روشی که پیشکسوتان در کتاب های تاریخ می گویند و می نویسند ، نبوده است. این عکس ها توسط خبرنگار مجله آلمانی سیگنال در پاریس 1944-44 گرفته شده است. فیلم رنگی ، روزهای آفتابی ، لبخند فرانسوی ها ، استقبال از مهاجمان. 63 سال پس از جنگ ، این مجموعه به نمایشگاه "پاریسی ها در زمان اشغال" تبدیل شد. او رسوایی بزرگی به وجود آورد. تالار شهر پایتخت فرانسه نمایش آن در پاریس را ممنوع کرده است. در نتیجه ، مجوز به دست آمد ، اما فرانسه این تصاویر را فقط یک بار مشاهده کرد. دوم ، افکار عمومی دیگر توانایی پرداخت آن را ندارند. تقابل افسانه قهرمانانه و حقیقت بسیار چشمگیر بود.

عکس آندره زوکا از نمایشگاه 2008

2. ارکستر در میدان جمهوری. 1943 یا 1944

3. تعویض نگهبان. سال 1941

5. مخاطبان کافه.

6. ساحل نزدیک پل کاروسل. تابستان 1943.

8. ریکشا پاریسی.

در مورد عکسهای "پاریسی ها در طول اشغال". چه ریاکاری از جانب مسئولین شهر است که این نمایشگاه را به دلیل "فقدان بافت تاریخی" محکوم کنند! این عکسهای روزنامه نگار همکار است که کاملاً مکمل عکسهای دیگر با همان موضوع است و عمدتا در مورد زندگی روزمره پاریس در طول جنگ است. این شهر به قیمت همکاری از سرنوشت لندن یا درسدن یا لنینگراد نجات یافت. پاریسی های بی دغدغه نشسته در یک کافه یا پارک ، پسران و ماهیگیران غلتکی در رود سن - این واقعیت های فرانسه جنگ در زمان واقعیت همان فعالیت های زیرزمینی اعضای مقاومت است. آنچه برای محکوم کردن برگزارکنندگان نمایشگاه امکان پذیر بود ، روشن نیست. و نیازی نیست که مقامات شهری مانند یک کمیسیون ایدئولوژیک تحت کمیته مرکزی CPSU باشند.

9. ریو ریولی.

10- با عکسی از مارشال پتین همکاری ، ویترین کنید.

11. کیوسک در خیابان گابریل.

12. مترو ماربوف-شانزه لیزه (اکنون - فرانکلین-روزولت). سال 1943

13. کفش های ساخته شده از الیاف با کفش چوبی. دهه 1940

14. پوستر نمایشگاه در گوشه خیابان Tilsit و شانزلیزه. سال 1942

15. نمایی از سن از خاکریز سن برنارد ، 1942.


16. فرزهای معروف رزا والوایز ، مادام لو مونیر و مادام اگنس در طول Longshan ، آگوست 1943.

17. وزنه برداری در مسابقات اتومبیلرانی لانگشان. آگوست 1943.

18. در آرامگاه سرباز گمنام زیر طاق پیروزی ، 1942

19. در باغهای لوکزامبورگ ، مه 1942.

20. تبلیغات نازی ها در شانزه لیزه. متن روی پوستر در مرکز: "آنها خون شما را می دهند ، برای نجات اروپا از بلشویسم کار خود را انجام دهید."

21. پوستر تبلیغاتی دیگر نازی ها که پس از بمباران روئن توسط هواپیماهای انگلیسی در آوریل 1944 منتشر شد. همانطور که می دانید در روآن ، انگلیسی ها قهرمان ملی فرانسه ، ژان d'Arc را اعدام کردند. نوشته ای که روی پوستر نوشته شده بود: "قاتلان همیشه برمی گردند ... به محل جنایت".

22- زیرنویس عکس می گوید که سوخت این اتوبوس با "گاز شهری" بود.

23. دو خودروساز دیگر در دوران اشغال. هر دو عکس در آوریل 1942 گرفته شده اند. عکس بالا ماشینی را نشان می دهد که توسط زغال چوب سوخت گرفته می شود. تصویر پایین اتومبیلی را نشان می دهد که با گاز فشرده کار می کند.

24. در باغ Palais Royal.

25. بازار مرکزی پاریس (لس هالس) در ژوئیه 1942. تصویر به وضوح یکی از سازه های فلزی (به عنوان غرفه های بالتار) را از دوران ناپلئون سوم نشان می دهد که در سال 1969 تخریب شد.

26. یکی از معدود عکسهای سیاه و سفید زوکا. این مراسم تشییع جنازه ملی فیلیپ هنریو ، وزیر امور خارجه اطلاعات و تبلیغات است که از همکاری کامل با اشغالگران حمایت می کرد. در 28 ژوئن 1944 ، انریو توسط اعضای جنبش مقاومت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.

27. کارت بازی در باغهای لوکزامبورگ ، مه 1942

28. مخاطبان در باغهای لوکزامبورگ ، مه 1942

29. در بازار مرکزی پاریس (Les Halles ، همان "شکم پاریس") آنها "پرورش دهنده گوشت" نامیده می شدند.

30. بازار مرکزی ، 1942


32. بازار مرکزی ، 1942

33. بازار مرکزی ، 1942

34. Rue de Rivoli ، 1942

35. Rue Rosier در محله یهودیان Marais (یهودیان باید یک ستاره زرد بر روی سینه خود بپوشند). 1942 گرم


36. در سه ماهه ملت. 1941 گرم

37. عادلانه در ربع ملت. به چیدمان چرخ و فلک خنده دار توجه کنید.

پس از ورود قبلی درباره هنگ جاویدان پاریس ، بحثی پیش آمد: آیا آنها اینجا پیروزی را جشن می گیرند ، اشغال و آزادی پاریسی ها چه بود؟ من نمی خواهم بدون هیچ ابهامی پاسخ بدهم و نتیجه گیری کنم. اما من پیشنهاد می کنم که به شاهدان عینی گوش فرا دهم و آنها را از طریق چشم آنها ببینم.

سربازان آلمانی از برج ایفل ، 1940 ، به پاریس نگاه می کنند

رابرت کاپا پاریسی ها در رژه پیروزی ، 1944

در اینجا چند عدد خشک آورده شده است.
- فرانسه در یک ماه و نیم مقابل آلمان ها شکست خورد. در جنگ جهانی اول ، او 4 سال جنگید.
- در طول جنگ ، 600 هزار فرانسوی کشته شدند. در جنگ جهانی اول ، مرگ و میرها یک و نیم میلیون نفر بود.
- جنبش مقاومت با حضور 40 هزار نفر (از این تعداد نیمی از آنها فرانسوی هستند)
- نیروهای "فرانسه آزاد" دوگل در سال 1943 بالغ بر 80 هزار نفر (از این تعداد حدود 40 هزار نفر فرانسوی بودند) ، تا زمان فرود در نرماندی ، آنها به 400 هزار نفر رسیده بودند.
- حداکثر 300 هزار فرانسوی در ورماخت آلمان خدمت می کردند (که 23 هزار نفر آنها اسیر شدند).
- 600 هزار فرانسوی برای کار اجباری به آلمان تبعید شدند. از این تعداد ، 60 هزار نفر فوت کردند ، 50 هزار نفر مفقود شدند ، 15 هزار نفر اعدام شدند.

و هر کل بزرگی از طریق منشور وقایع کوچک بهتر درک می شود. من دو داستان از آشنایان خوبم را ذکر می کنم که در پاریس اشغالی کودک بودند.

الكساندر آندریوسكی ، پسر یك مهاجرت سفیدپوست.
مادر اسکندر یهودی بود. با ورود آلمانی ها ، فرانسوی ها شروع به تحویل یهودیان کردند و یا به آلمانی ها اشاره کردند که آنها مظنون به یهودی بودن هستند. "مادر دید که همسایگان چگونه شروع به نگاه کردن به او کردند ، او ترسید که آنها به زودی گزارش او را گزارش دهند. او نزد خاخام پیر رفت و پرسید که چه کاری باید انجام دهد. او یک توصیه غیرمعمول داد: به آلمان بروید ، چندین نفر آنجا کار کنید ماه ها و با اسنادی که آلمانی ها به آنها تحویل می دهند برگردند. اما به این ترتیب که هنگام ورود به آلمان پاسپورت مادر چک نمی شود ، خاخام به او گفت که یک شیشه عسل را در کیف خود واژگون کن. او این کار را کرد و افسر آلمانی در مرز بی احترامی کرد تا اسنادی را که از عسل لکه دار شده و بهم چسبیده بود ، تحقیر کند. به مدت چهار ماه با دوستانم زندگی کردم و سپس مادر از آلمان بازگشت و هیچ کس دیگری سو towards ظن نسبت به او نداشت. "

Françoise d "Aurigny ، اشراف ارثی.
"در طول اشغال ، ما در حومه شهر زندگی می کردیم ، اما مادرم گاهی اوقات من را با خود به شهر می برد. در پاریس ، او همیشه قوز کرده ، بی سر و صدا مانند موش ، به زمین نگاه می کرد و به کسی نگاه نمی کرد. و او یک بار دیدم یک افسر جوان آلمانی به من نگاه می کند و به او لبخند می زنم - من 10 یا 11 ساله بودم. مادرم فوراً چنان سیلی به صورت من زد که تقریبا زمین خوردم. من هرگز به آلمانی ها نگاه نکردم دوباره. ما در مترو در حال مسافرت بودیم و بسیاری از افسران و سربازان آلمانی در اطراف بودند. ناگهان مردی بلند قامت مادر من را صدا زد ، او بسیار خوشحال بود ، همه صاف شد و به نظر می رسید جوان تر به نظر می رسد. کالسکه پر از جمعیت بود ، اما یک خالی فضایی در اطراف ما ظاهر شد ، چنین نفس قدرت و استقلال. سپس او پرسید این مرد کیست. مادر پاسخ داد - شاهزاده یوسوپوف. "

به چند عکس از زندگی اشغال و آزادی پاریس نگاهی بیندازید. با انتخاب آنها سعی کردم جنبه های مختلف وقایع آن زمان را پوشش دهم.

1. رژه پیروزی آلمان در کمان پیروزی در ژوئن 1940

2. نصب علائم آلمانی در میدان کنکورد.

3. کاخ شیلوت. سوگند کارمندان دولت و پلیس به دولت جدید

4. شانزه لیزه ، "زندگی جدید" ، 1940

5. کامیون تبلیغاتی آلمان در مونمارتر. پخش موسیقی برای بزرگداشت 30 روز تصرف پاریس. جولای 1940

6. سرباز آلمانی به همراه یک زن فرانسوی در میدان تروکادرو

7. در مترو پاریس

8. فروشنده روزنامه آلمان

9. آندره ژیوکا. روز گرم ، خاکریز سن ، 1943

10. آندره ژیوکا. زنان مد پاریسی. سال 1942

11. باغ تویلری ، 1943

12. بازگشت به کشش اسب. تقریباً سوخت در شهر وجود نداشت

13. عروسی در مونمارتر

14. پیر ژان. ذوب بناهای یادبود به فلز. 1941

15. اعزام کارگران به آلمان.

16. تبعید یهودیان ، 1941

17. "عزیمت از بوبیگنی". از این ایستگاه ، قطارها مستقیماً به اردوگاه های مرگ می رفتند.

18- در دیوارهای لوور. توزیع غذا بر اساس کارت های جیره بندی انجام شد ، بنابراین بسیاری از باغ های سبزیجات کاشته شده اند.

19. صف در نانوایی شانزلیزه

20. سرو سوپ رایگان

21. ورود به مترو پاریس - حمله هوایی

22. لژیونرهای سپاه ضد بلشویک

23. لژیون داوطلب فرانسوی به جبهه شرق می رود

24. پاریسی ها به چتربازان اسیر شده انگلیسی ، که آلمانی ها آنها را از طریق شهر هدایت می کنند ، تف می کنند.

25. شکنجه یکی از اعضای مقاومت در پلیس آلمان

26. اعضای دستگیر شده جنبش مقاومت منجر به اعدام می شوند

27. رابرت کاپا. چترباز آلمانی گرفتار چریکهای مقاومت

28. در سنگر در پاریس در آگوست 1944

29. پاریس ، آگوست 1944. در مرکز سیمون سگوان ، یک چریک 18 ساله از دانکرک است.

30. رابرت کاپا. مبارزان مقاومت در جریان آزادی پاریس

31. تیراندازی با تک تیراندازهای آلمانی

32. پیر جامت. موکب لشکر لکلر ، خیابان du Maine. آزادی پاریس ، آگوست 1944

33. رابرت کاپا. مبارزان مقاومت و سربازان فرانسوی آزادی پاریس ، آگوست 1944 را جشن می گیرند

34. پاریسی با متحدان

35. رابرت کاپا. مادر و دختر برای همکاری با مهاجمان تراشیده شده اند.

36. رابرت کاپا. پاریس در ژوئن 1944 از ژنرال دوگل استقبال می کند

سربازان آلمانی در تاریخ 10 مه 1940 حمله ای علیه فرانسه را آغاز کردند که در رابطه با حمله این کشور به لهستان در 3 سپتامبر 1939 به آلمان اعلان جنگ داد. در نتیجه تهاجم سریع نیروهای آلمانی ، با استفاده از تاکتیک های جنگ برق آسا - حمله رعد اسا ، نیروهای متفقین کاملاً شکست خوردند و در 22 ژوئن ، فرانسه مجبور به امضای آتش بس شد. در این زمان ، بیشتر قلمرو آن اشغال شد و عملاً چیزی از ارتش باقی نماند.

مسیر سربازان آلمانی به فرانسه از سرزمین های بلژیک و هلند عبور می کرد که اولین قربانیان تجاوز بودند. سربازان آلمانی با شکست دادن نیروهای فرانسوی و نیروهای اعزامی انگلیس که برای کمک به این کار پیش رفته بودند ، در مدت کوتاهی آنها را اسیر کردند.

در تاریخ 25 مه ، ژنرال ویگند ، فرمانده کل نیروهای مسلح فرانسه ، در یک جلسه دولت گفت که لازم است که از آلمانی ها درخواست تسلیم شود.

در 8 ژوئن ، نیروهای آلمانی به رود سن رسیدند. در 10 ژوئن ، دولت فرانسه از پاریس به منطقه اورلئان نقل مکان کرد. پاریس رسماً یک شهر باز اعلام شد. صبح روز 14 ژوئن ، نیروهای آلمانی وارد پاریس شدند. دولت فرانسه به بوردو گریخت.

در 17 ژوئن ، دولت فرانسه از آلمان خواستار آتش بس شد. در 22 ژوئن 1940 ، فرانسه به آلمان تسلیم شد ، و آتش بس دوم کمپیگن در جنگل کمپیه منعقد شد. این آتش بس منجر به تقسیم فرانسه به منطقه اشغال نیروهای آلمانی و یک کشور دست نشانده بود که توسط رژیم ویشی اداره می شد.

تانک "پلنگ" در کنار Arc de Triomphe در پاریس رانندگی می کند.

سربازان آلمانی در سواحل دریای مدیترانه در حوالی تولون استراحت می کنند. یک ناوشکن فرانسوی منهدم شده در پس زمینه قابل مشاهده است.

رئیس دولت تعاونی فرانسه ، مارشال هنری فیلیپ پتاین ، در ایستگاه قطار شهر روئن فرانسه از سربازان فرانسوی آزاد شده از اسارت در آلمان استقبال می کند.

خرابه های یک کارخانه رنو در پاریس ، که توسط هواپیماهای انگلیسی کاملاً تخریب شده است.

پرتره افسر گشتاپو SS Obersturmführer Nikolaus Barbie. رئیس گشتاپو لیون ، جایی که لقب "جلاد لیون" را دریافت کرد.

تفنگ ضد تانک 88 میلی متری PaK 43 آلمان در نرماندی اشغالی.

افسران آلمانی در خودرو Horch-901 در فرانسه اشغالی.

آلمانی گشت سوار در خیابانی در پاریس.

سربازان آلمانی از پاریس تصرف شده رژه می روند

سربازان آلمانی در یک دکه خیابانی در پاریس اشغالی.

محله بلویل پاریس اشغالی.

مخزن Pz.Kpfw. IV لشکر هفتم ورماخت در خاکریز تولون در نزدیکی کشتی جنگی فرانسه "استراسبورگ".

میدان کنکورد در پاریس.

یک زن مسن یهودی در خیابان پاریس.

در Rue des Rosiers در پاریس اشغالی.

خیابان ریولی در پاریس اشغالی.

پاریسی ها غذا را می گیرند.

در خیابان های پاریس اشغالی. افسران آلمانی نزدیک یک کافه خیابانی.

در خیابان های پاریس اشغالی.

اتومبیل های غیرنظامی فرانسوی که در پاریس با زغال سنگ و گاز کار می کنند. در فرانسه اشغالی ، تمام بنزین به نیاز ارتش آلمان می رسید.

جکی با وزن در مسابقه اتومبیلرانی Longshan. اشغال پاریس ، آگوست 1943

در باغهای لوکزامبورگ در پاریس اشغالی.

فرزهای معروف رزا والوایز ، مادام لو مونیر و مادام اگنس در مسابقه اتومبیلرانی لانگشان ، آگوست 1943 ، مسابقه می دهند.

مقبره سرباز گمنام در طاق پیروزی پاریس.

بازار لس هالس در پاریس اشغالی.

تاکسی دوچرخه در رستوران معروف پاریسی "Maxim's".

شیک پوشان پاریسی در باغهای لوکزامبورگ. پاریس اشغالی ، مه 1942.

یک زن پاریسی روی خاکریز رژ لب را روی لب هایش می گذارد.

ویترین با تصویری از مارشال پتین همکاریگر فرانسوی در پاریس اشغالی.

سربازان آلمانی در یک ایست بازرسی در چهار راه نزدیک دیپه.

افسران آلمانی در حال کشف سواحل نرماندی هستند.

خودروی آلمانی "BMW-320" پس از برخورد با کامیون "Ford-BB" در خیابان یک شهر فرانسه.

ستونی از اسلحه های خودران Panzerjäger I از لشکر 716 پیاده نظام ورماخت در حال راهپیمایی در فرانسه اشغالی.

دو سرباز آلمانی در خیابان های شهر اشغال شده گرانویل فرانسه.

دو سرباز آلمانی با یک ماشین زرهی Sd.Kfz.231 تصادف شده در جاده در نرماندی اشغالی.

ستون نیروهای آلمانی در پاریس.

مدت ها اعتقاد بر این بود که این عکس اعدام یکی از اعضای جنبش مقاومت را به تصویر می کشد ، اما نام فرد حاضر در عکس مشخص نبود و هیچ مدرک مستندی مبنی بر اجرای اعدام در قلعه بلفورت وجود نداشت (به طور خاص ، حتی یک مورد کارتریج در منطقه یافت نشد). سالها پس از جنگ ، پسر ژرژ بلیند ، ژان ، برای اولین بار این عکس را دید و پدر خود را بر روی آن شناخت. وی گفت که پدرش به بلفورت شلیک نشده است. وی دستگیر و در قلعه ای نگهداری شد و بعداً به اردوگاه کار اجباری در بلخامر (سیلزیای علیا) منتقل شد و در آنجا درگذشت. در زندان ، ژرمن ها جورج بلیند را به اعدام ساختگی تحمیل کردند ، اما هیچ اطلاعاتی از او نگرفتند و او را به اردوگاه فرستادند.

کاروان آلمانی و تراکتورهای نیمه آهنگ Sd.Kfz. 10 در نزدیکی خانه های دهکده سوئپ در فرانسه.

در روز عزیمت قایق به آخرین پاتک رزمی ، پنج ملوان Kriegsmarine بر روی سیم های زیردریایی U-198 در پناهگاه La Pallis فرانسه قرار گرفتند.

آدولف هیتلر و فرانسیسکو فرانکو در مذاکرات در شهر هندای فرانسه.

پرچم نازی بر فراز خیابانی در پاریس ، 1940.

آدولف هیتلر با همراهانش در پس زمینه برج ایفل در پاریس در سال 1940 عکس می گیرد. چپ - آلبرت اشپیر ، معمار شخصی هیتلر ، وزیر صنایع دفاعی و تسلیحاتی رایش آینده. در سمت راست آرنو بکر مجسمه ساز قرار دارد.

آلمانی ها در خیابان های یک شهر فرانسه مشغول غذا خوردن هستند.

سربازان لوفت وافه با یک زن جوان فرانسوی در هیپودروم پاریس اشغالی.

یک سرباز آلمانی در پیشخوان کتاب در خیابانی در پاریس اشغالی.

بخشی از خیابانی نزدیک سینما پاریسیانا در پاریس اشغالی.

واحدهای آلمانی و یک گروه نظامی برای نمایش در پاریس اشغالی آماده می شوند.

شهروندان فرانسه اشغالی از رئیس دولت همکاری گرای ویشی ، مارشال هنری فیلیپ پتاین استقبال می کنند.

افسران آلمانی در یک کافه در خیابانی در پاریس اشغالی ، روزنامه می خواندند و مردم شهر. سربازان آلمانی که از آنجا عبور می کنند از افسران نشسته استقبال می کنند.

فیلد مارشال ای. رومل با افسران در هنگام بازرسی از دیوار اقیانوس اطلس بر کار گاوآهن نظارت می کند.

آدولف هیتلر در دیدار با فرانسیسکو فرانکو در شهر هندای فرانسه.

یک سرباز آلمانی زمین را با دهقانان فرانسوی روی یک پاشنه گوه رنو UE دستگیر می کند.

پست آلمان در خط مرزبندی که فرانسه اشغالی و اشغال نشده را تقسیم می کند.

سربازان آلمانی با موتورسیکلت از شهر ویران شده فرانسه عبور می کنند.

در آستانه جنگ جهانی دوم ، ارتش فرانسه یکی از قدرتمندترین ارتشهای جهان به حساب می آمد. اما در درگیری مستقیم با آلمان در ماه مه 1940 ، فرانسوی ها برای چند هفته مقاومت کافی داشتند.

برتری بی فایده

با آغاز جنگ جهانی دوم ، فرانسه از نظر تعداد تانک و هواپیما سومین ارتش بزرگ جهان را داشت ، پس از اتحاد جماهیر شوروی و آلمان ، دومین نیروی دریایی پس از انگلیس ، ایالات متحده آمریکا و ژاپن. تعداد کل نیروهای فرانسوی بیش از 2 میلیون نفر بود.
برتری ارتش فرانسه در نیروی انسانی و تجهیزات بر نیروهای ورماخت در جبهه غرب قابل بحث نبود. به عنوان مثال ، نیروی هوایی فرانسه حدود 3300 هواپیما را شامل می شد که نیمی از آنها آخرین وسایل نقلیه جنگی بودند. لوفت وافه فقط می توانست روی هزار و 186 هواپیما حساب کند.
با ورود نیروهای کمکی از جزایر انگلیس - یک نیروی اعزامی 9 لشکر ، و همچنین واحدهای هوایی ، از جمله 1500 ماشین جنگی - برتری نسبت به نیروهای آلمانی بیش از حد مشهود بود. با این وجود ، در طی چند ماه ، اثری از برتری سابق نیروهای متحد باقی نماند - برتری آموزش دیده و تاکتیکی ارتش ورماخت در نهایت فرانسه را مجبور به تسلیم کرد.

خطی که محافظت نکرد

فرماندهی فرانسه فرض کرد ارتش آلمان مانند جنگ جهانی اول عمل خواهد کرد - یعنی از بلژیک از شمال شرقی به فرانسه حمله خواهد کرد. کل بار در این مورد قرار بود بر روی دوبلت دفاعی خط Maginot باشد ، که فرانسه در سال 1929 شروع به ساخت کرد و تا سال 1940 بهبود یافت.

فرانسوی ها برای ساخت خط Maginot Line که 400 کیلومتر درازا دارد ، مبلغی خارق العاده - حدود 3 میلیارد فرانک (یا 1 میلیارد دلار) هزینه کردند. استحکامات عظیم شامل قلعه های زیر زمینی چند سطح با محل زندگی ، تهویه و آسانسور ، مراکز برق و تلفن ، بیمارستان ها و راه آهن سنج باریک بود. قرار بود از هم اسکلت های اسلحه توسط یک دیوار بتونی به ضخامت 4 متر در برابر بمب های هوایی محافظت شود.

پرسنل نیروهای فرانسوی در خط ماژینوت به 300 هزار نفر رسید.
به گفته مورخان نظامی ، خط ماژینوت ، در اصل ، با وظیفه خود کنار آمد. هیچ مشکلی برای پیشرفت نیروهای آلمان در بخشهای مستحکم آن وجود نداشت. اما گروه ارتش آلمان "B" ، با دور زدن خط استحکامات از شمال ، نیروهای اصلی را به بخشهای جدید خود که در زمینهای باتلاقی در حال ساخت بودند و ساخت سازه های زیرزمینی دشوار بود ، انداخت. در آنجا فرانسوی ها نتوانستند جلوی هجوم نیروهای آلمانی را بگیرند.

در 10 دقیقه تسلیم شوید

در 17 ژوئن 1940 ، اولین جلسه دولت تعاونی فرانسه به ریاست مارشال هنری پتاین برگزار شد. فقط 10 دقیقه طول کشید. در این مدت ، وزرا به اتفاق آرا به تصمیم درخواست تجدیدنظر به فرماندهی آلمان رأی دادند و از او خواستند تا جنگ در خاک فرانسه را خاتمه دهد.

برای این اهداف ، ما از خدمات یک واسطه استفاده کردیم. وزیر امور خارجه جدید P. Baudouin ، از طریق سفیر اسپانیا لكریك ، یادداشتی ارسال كرد كه در آن دولت فرانسه از اسپانیا خواسته است تا از رهبری آلمان بخواهد خصومت ها را در فرانسه متوقف كند و همچنین شرایط آتش بس را دریابد. در همان زمان ، پیشنهاد آتش بس از طریق ناجی پاپ به ایتالیا ارسال شد. در همان روز ، پتائین در رادیو خطاب به مردم و ارتش خواستار "قطع جنگ" شود.

آخرین سنگر

هنگام امضای آتش بس (عمل تسلیم) بین آلمان و فرانسه ، هیتلر با ترس و وحشت به مستعمرات گسترده این کشور نگاه کرد ، بسیاری از آنها آماده ادامه مقاومت بودند. این برخی از آرامش در این پیمان ، به ویژه حفظ بخشی از نیروی دریایی فرانسه برای حفظ "نظم" در مستعمرات خود را توضیح می دهد.

انگلستان همچنین از سرنوشت مستعمرات فرانسه بسیار مهم بود ، زیرا تهدید به تصرف آنها توسط نیروهای آلمانی بسیار مورد توجه قرار گرفت. چرچیل قصد داشت یک دولت مهاجر فرانسه ایجاد کند ، که به طور واقعی کنترل تسلط بریتانیا در خارج از کشور فرانسه را فراهم کند.
ژنرال شارل دوگل ، كه حكومتی مخالف رژیم ویشی ایجاد كرد ، تمام تلاش خود را به سمت تسخیر مستعمرات معطوف داشت.

با این حال ، دولت آفریقای شمالی پیشنهاد پیوستن به فرانسه آزاد را رد کرد. حال و هوای کاملاً متفاوتی در مستعمرات آفریقای استوایی حاکم بود - در آگوست 1940 ، چاد ، گابن و کامرون به دوگل پیوستند ، که شرایط را برای شکل گیری دستگاه های دولتی به وجود آورد.

خشم موسولینی

موسولینی با درک اینکه شکست فرانسه از آلمان اجتناب ناپذیر است ، در 10 ژوئن 1940 علیه او اعلان جنگ داد. گروه ارتش ایتالیا "غرب" شاهزاده امبرتو از ساووی با بیش از 300 هزار نفر ، با پشتیبانی 3 هزار اسلحه ، حمله به آلپ را آغاز كرد. با این وجود ارتش مخالف ژنرال آلدری با موفقیت این حملات را دفع کرد.

تا 20 ژوئن ، حملات لشکرهای ایتالیایی شدیدتر شده بود ، اما آنها فقط موفق شده بودند در منطقه منتون کمی پیشرفت کنند. موسولینی خشمگین بود - برنامه های او برای تصرف بخش عمده ای از خاک آن تا زمان تسلیم فرانسه با شکست روبرو شده بود. دیکتاتور ایتالیا قبلاً شروع به آماده سازی حمله هوایی کرده است ، اما تصویب این عملیات را از فرماندهی آلمان دریافت نکرده است.
در 22 ژوئن ، آتش بس بین فرانسه و آلمان به امضا رسید و دو روز بعد همان توافق نامه بین فرانسه و ایتالیا منعقد شد. بنابراین ، با "خجالت پیروز" ایتالیا وارد جنگ جهانی دوم شد.

قربانیان

در طول مرحله فعال جنگ ، که از 10 مه تا 21 ژوئن 1940 به طول انجامید ، ارتش فرانسه حدود 300 هزار نفر را کشته و زخمی کرد. یک و نیم میلیون نفر اسیر شدند. سپاه تانک و نیروی هوایی فرانسه تا حدی منهدم شد ، قسمت دیگر به نیروهای مسلح آلمان رفت. در همین زمان ، انگلیس ناوگان فرانسوی را از بین می برد تا از این طریق به دست ورماخت نیفتد.

علیرغم اینکه تصرف فرانسه در مدت کوتاهی صورت گرفت ، نیروهای مسلح این کشور یک عقب گرد شایسته به نیروهای آلمانی و ایتالیایی دادند. برای یک ماه و نیم جنگ ، ورماخت بیش از 45 هزار کشته و مفقود را از دست داد ، حدود 11 هزار نفر زخمی شدند.
اگر دولت فرانسه در ازای ورود نیروهای مسلح سلطنتی به جنگ ، انگلیس یک سری امتیازاتی را که انگلیس ارائه داده بود ، قربانیان حمله متجاوز آلمان بی فایده نبود. اما فرانسه تسلیم شدن را انتخاب کرد.

پاریس - محلی برای همگرایی

بر اساس توافقنامه آتش بس ، آلمان فقط سواحل غربی فرانسه و مناطق شمالی کشوری را که پاریس در آن واقع شده بود اشغال کرد. پایتخت به نوعی محل نزدیک شدن "فرانسوی-آلمانی" بود. سربازان آلمانی و پاریسی ها در اینجا با آرامش زندگی می کردند: آنها با هم به سینما رفتند ، از موزه ها بازدید کردند یا فقط در یک کافه نشستند. پس از اشغال ، تئاترها نیز احیا شدند - گیشه آنها نسبت به سال های قبل از جنگ سه برابر افزایش یافت.

پاریس خیلی سریع به مرکز فرهنگی اروپای اشغالی تبدیل شد. فرانسه مانند گذشته زندگی می کرد ، گویی که هیچ ماه مقاومت ناامیدکننده و امیدهای برآورده نشده وجود ندارد. تبلیغات آلمان موفق شد بسیاری از فرانسوی ها را متقاعد کند که تسلیم برای این کشور شرم آور نیست ، بلکه راهی به سوی "آینده روشن" یک اروپای تازه است.

به سالهای جنگ جهانی دوم ، زمانی که شمال فرانسه تحت اشغال آلمان بود ، ویشی مقر دولت همکاری گرای جنوب آزاد فرانسه بود که به رژیم ویشی معروف شد.

کالسکه مارشال فوچ. ویلهلم کایتل و چارلز هونتزیگر هنگام امضای آتش بس ، 22 ژوئن 1940

یک خائن ، یک شریک دشمن ، یا به زبان مورخان - یک همکاری گر - چنین افرادی در هر جنگی حضور دارند. در طول جنگ جهانی دوم ، به طور ناگهانی سربازان ، واحدهای نظامی و بعضاً کل ایالت ها جانب کسانی را که دیروز بمباران کرده و آنها را کشتند به طرف دشمن گرفتند. 22 ژوئن 1940 روز رسوایی فرانسه و پیروزی آلمان بود.

پس از یک ماه جنگ ، فرانسوی ها در مقابل نیروهای آلمانی شکست سختی خوردند و به توافق رسیدند. در واقع ، این یک تسلیم واقعی بود. هیتلر اصرار داشت که امضای آتش بس در جنگل کامپیگن ، در همان کالسکه ای که در آن در سال 1918 آلمان تسلیم تحقیرآمیز در جنگ جهانی اول را امضا کرد ، انجام شود.

رهبر نازی از پیروزی لذت می برد. وی وارد کالسکه شد ، به مقدمه متن آتش بس گوش فرا داد و با سرپیچی جلسه را ترک کرد. فرانسوی ها مجبور شدند ایده مذاکرات را کنار بگذارند ، در مورد شرایط آلمان آتش بس منعقد شد. فرانسه به دو قسمت تقسیم شد ، شمال ، همراه با پاریس ، توسط آلمان اشغال شد ، و در جنوب از مراكز در شهر ویشی. آلمانی ها به فرانسه اجازه دادند دولت جدید خود را تشکیل دهند.


عکس: ملاقات فیلیپ پتین با آدولف هیتلر ، 24 اکتبر 1940

به هر حال ، در این زمان اکثر شهروندان فرانسوی در جنوب متمرکز شده بودند. رومن گل نویسنده مهاجرت روس بعداً جو حاکم در تابستان 1940 در جنوب فرانسه را به خاطر آورد:

"همه دهقانان ، شراب سازان ، صنعتگران ، بقالان ، رستوران داران ، کافه فروشی ها و آرایشگاه ها و سربازانی که مانند خزعبل می دویدند - همه یک چیز می خواستند - هر چیزی ، فقط برای پایان دادن به این سقوط در ورطه بی انتها."

همه فقط یک کلمه در ذهن خود داشتند ، "آتش بس" ، که بدان معنی بود که آلمانی ها به جنوب فرانسه نمی روند ، آنها به اینجا منتقل نخواهند شد ، نیروهای خود را در اینجا مستقر نخواهند کرد ، گاو ، نان ، انگور نخواهند برد ، و شراب و همینطور اتفاق افتاد ، جنوب فرانسه آزاد شد ، هرچند نه مدت زیادی ، خیلی زود و در دست ژرمن ها خواهد بود. اما در حالی که فرانسوی ها پر از امید بودند ، آنها معتقد بودند که رایش سوم به حاکمیت جنوب فرانسه احترام می گذارد ، دیر یا زود رژیم ویشی قادر خواهد بود که کشور را متحد کند و از همه مهمتر ، آلمانی ها اکنون تقریباً دو میلیون اسیر جنگی فرانسوی.


رئیس دولت تعاونگرایی فرانسه ، مارشال هنری فیلیپ پتین (1951-1856) در ایستگاه قطار شهر روئن فرانسه از سربازان فرانسوی آزاد شده از اسارت در آلمان استقبال می کند.

قرار بود همه اینها توسط رئیس جدید فرانسه ، که دارای اختیارات نامحدود بود ، اجرا شود. وی به یک شخص بسیار قابل احترام در کشور تبدیل شد ، قهرمان جنگ جهانی اول ، مارشال هنری فیلیپ پتاین. در آن زمان ، او قبلاً 84 ساله بود.

این پتین بود که بر تسلیم فرانسه پافشاری می کرد ، اگرچه رهبری فرانسه ، پس از سقوط پاریس ، می خواست به شمال آفریقا عقب نشینی کند و جنگ را با هیتلر ادامه دهد. اما پتین پیشنهاد داد مقاومت را خاتمه دهد. فرانسوی ها تلاشی برای نجات کشور از نابودی می دیدند ، اما یافتن چنین راه حلی نه نجات ، بلکه یک فاجعه بود. این بحث انگیزترین دوره در تاریخ فرانسه است ، نه فتح بلکه فتح.


گروهی از اسیران جنگی فرانسوی خیابان های شهر را تا محل تجمع دنبال می کنند. در عکس: در سمت چپ - ملوانان فرانسوی ، در سمت راست - تفنگداران سنگالی از نیروهای استعماری فرانسه.

اینکه پتین چه سیاستی را دنبال خواهد کرد از سخنرانی وی در رادیو مشخص شد. وی در خطاب به ملت ، فرانسوی ها را به همکاری با نازی ها فراخواند. در این سخنرانی بود که پیتین ابتدا کلمه "همکاری" را بر زبان آورد ، امروز این واژه در همه زبانها است و به یک معنی است - همکاری با دشمن. این فقط یک کمان در جهت آلمان نبود ، این مرحله پتین سرنوشت جنوب آزاد فرانسه را از قبل تعیین کرد.


سربازان فرانسوی که دستانشان بلند است در برابر نیروهای آلمانی تسلیم می شوند

قبل از نبرد استالینگراد ، همه اروپاییان معتقد بودند که هیتلر برای مدت طولانی حکومت خواهد کرد و همه باید کم و بیش با سیستم جدید سازگار شوند. فقط دو مورد استثنا وجود داشت ، این انگلیس بزرگ است و البته اتحاد جماهیر شوروی ، که معتقد بود او قطعاً پیروز خواهد شد و آلمان نازی را شکست خواهد داد ، و بقیه یا توسط آلمان ها اشغال شدند یا در یک اتحاد بودند.


فرانسوی ها درخواست شارل دوگل از 18 ژوئن 1940 را بر روی دیوار خانه ای در لندن خواندند.

چگونه خود را با دولت جدید وفق دهیم ، همه خود تصمیم گرفتند. هنگامی که ارتش سرخ به سرعت در حال عقب نشینی به سمت شرق بود ، آنها سعی کردند شرکتهای صنعتی را به اورال بیاورند و اگر وقت نداشتند ، آنها به راحتی منفجر شدند تا هیتلر یک تسمه نقاله بدست نیاورد. فرانسوی ها متفاوت عمل کردند. یک ماه پس از تسلیم ، تاجران فرانسوی اولین قرارداد تأمین بوکسیت (سنگ آلومینیوم) را با نازی ها امضا کردند. این معامله به حدی گسترده بود که با آغاز جنگ با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی اتحادیه اروپا ، یعنی یک سال بعد ، آلمان در تولید آلومینیوم به مقام اول جهان رسید.

به طرز متناقضی ، پس از تسلیم واقعی فرانسه ، اوضاع برای کارآفرینان فرانسوی به خوبی پیش می رفت ، آنها شروع به تأمین هواپیما ، موتور هواپیما برای آلمان کردند ، تقریباً کل صنعت لوکوموتیو و ماشین آلات منحصراً برای رایش سوم کار می کردند. سه شرکت بزرگ اتومبیل سازی فرانسه ، که اتفاقاً در تمام طول روز وجود دارند ، بلافاصله به تولید کامیون تغییر جهت دادند. دانشمندان اخیراً محاسبه کردند و مشخص شد که حدود 20٪ ناوگان وسایل نقلیه باری آلمان در طول سالهای جنگ در فرانسه تولید شده است.


افسران آلمانی در یک کافه در خیابانی در پاریس اشغالی ، روزنامه می خواندند و مردم شهر. سربازان آلمانی که از آنجا عبور می کنند از افسران نشسته استقبال می کنند.

انصافاً باید توجه داشت که بعضی اوقات پتن به خود اجازه می داد تا آشکارا از دستورات رهبری فاشیست خرابکاری کند. بنابراین در سال 1941 ، رئیس دولت ویشی دستور ضرب 200 میلیون سکه مس نیکل از پنج فرانک را صادر کرد و این در زمانی بود که نیکل به عنوان یک ماده استراتژیک در نظر گرفته می شد ، فقط برای نیازهای صنایع نظامی ، زره پوش استفاده می شد ساخته شده بود در طول جنگ جهانی دوم ، هیچ یک از کشورهای اروپایی از نیکل در ضرب سکه استفاده نکردند. به محض اطلاع رهبران آلمان از دستور پتین ، تقریباً تمام سکه ها توقیف و برای ذوب خارج شدند.

در سایر موارد ، غیرت پیتین حتی از خود نازی ها فراتر رفت. بنابراین اولین قوانین ضد یهود در جنوب فرانسه حتی قبل از درخواست آلمانی ها از چنین اقداماتی ظاهر شد. حتی در شمال فرانسه که تحت حاکمیت رایش سوم بود ، رهبری فاشیست تاکنون فقط با تبلیغات ضد یهود مدیریت کرده است.


کارتون ضد یهودی در زمان اشغال فرانسه توسط آلمان

یک نمایشگاه عکس در پاریس وجود داشت ، جایی که راهنماها به طور واضح توضیح می دادند که چرا یهودیان دشمن آلمان و فرانسه هستند. مطبوعات پاریس ، که در آن مقالات توسط فرانسوی ها و به دستور دیپلماتیک آلمان ها نوشته می شد ، فراخوانده های هیستریک برای نابودی یهودیان بود. این تبلیغات به سرعت نتیجه داد ، در کافه نشانه هایی مبنی بر ممنوعیت ورود "سگ و یهودی" به محل تأسیسات آغاز شد.

در حالی که آلمانی ها در شمال به مردم فرانسه یاد می دادند از یهودیان متنفر باشند ، در جنوب رژیم ویشی از یهودیان از حقوق مدنی خود محروم بود. اکنون ، طبق قوانین جدید ، یهودیان مجاز به داشتن مناصب عمومی نبودند ، به عنوان پزشک ، معلم کار نمی کردند ، نمی توانستند املاک و مستغلات داشته باشند ، علاوه بر این ، یهودیان از تلفن و دوچرخه سواری ممنوع بودند. در مترو ، آنها فقط می توانستند با آخرین واگن قطار سوار شوند و در فروشگاه نیز حق پیوستن به صف عمومی را ندارند.

در حقیقت ، این قوانین تمایل به جلب رضایت آلمانی ها را نشان نمی داد ، بلکه نظرات خود فرانسوی ها بود. احساسات یهودستیزی مدتها قبل از جنگ جهانی دوم در فرانسه وجود داشت ، فرانسوی ها یهودیان مردمان را تازه وارد می دانستند ، نه بومی ، و بنابراین آنها نمی توانستند شهروندان خوبی شوند ، از این رو تمایل به بیرون کشیدن آنها از جامعه وجود دارد. با این حال ، این در مورد یهودیانی که مدت طولانی در فرانسه زندگی می کردند و تابعیت فرانسه داشتند صدق نمی کرد ، این فقط در مورد پناهندگانی بود که در طول جنگ داخلی از لهستان یا اسپانیا آمده بودند.


یهودیان فرانسوی در ایستگاه آسترلیتز هنگام اخراج از پاریس اشغالی.

پس از پایان جنگ جهانی اول ، طی دهه 1920 ، بسیاری از یهودیان لهستان به دلیل بحران اقتصادی و بیکاری به فرانسه مهاجرت کردند. در فرانسه ، آنها شروع به مشاغل مردم بومی کردند ، که اشتیاق زیادی در آنها ایجاد نکرد.

پس از امضای نخستین دستورات ضد یهودی توسط پیتین ، در عرض چند روز ، هزاران یهودی خود را از کار و بی معاشیت یافتند. اما حتی در اینجا همه چیز مورد تفکر قرار گرفت ، چنین افرادی بلافاصله به گروههای خاصی منصوب شدند که در آن یهودیان باید به نفع جامعه فرانسه کار می کردند ، شهرها را تمیز و بهسازی می کردند و جاده ها را رصد می کردند. آنها به اجبار در چنین دسته هایی ثبت نام می شدند ، تحت کنترل ارتش بودند و یهودیان در اردوگاه ها زندگی می کردند.


دستگیری یهودیان در فرانسه ، آگوست 1941

در همین حال ، اوضاع در شمال سخت تر می شد و به زودی به جنوب آزاد فرضا گسترش یافت. در ابتدا ، آلمانی ها یهودیان را موظف به استفاده از ستاره های زرد کردند. اتفاقاً ، یک شرکت نساجی بلافاصله 5 هزار متر پارچه برای دوخت این ستاره ها اختصاص داد. سپس رهبری فاشیست ثبت نام اجباری همه یهودیان را اعلام کرد. بعداً ، هنگامی که عملیات دوربرد آغاز شد ، این امر به مقامات کمک کرد تا به سرعت یهودیان مناسب را پیدا و شناسایی کنند. و اگرچه فرانسوی ها هرگز طرفدار نابودی فیزیکی یهودیان نبودند ، به محض اینکه آلمانی ها دستور جمع آوری کل جمعیت یهودیان را در مراکز ویژه صادر کردند ، مقامات فرانسه مجدداً مطابق دستور این فرمان را پذیرفتند.

شایان ذکر است که دولت ویشی به طرف آلمانی کمک کرد و همه کارهای کثیف را انجام داد. به طور خاص ، یهودیان توسط نیروهای دولت فرانسه ثبت شدند و ژاندارمری فرانسه به اخراج آنها کمک کرد. به عبارت دقیق تر ، پلیس فرانسه یهودیان را نکشت ، اما آنها را دستگیر و به اردوگاه کار اجباری آشویتس تبعید کرد. البته این بدان معنا نیست که دولت ویشی کاملاً مسئول هولوکاست است ، اما در این روند شریک آلمان بود.

به محض اینکه آلمانی ها به اخراج جمعیت یهودی روی آوردند ، فرانسوی های معمولی ناگهان سکوت خود را متوقف کردند. تمام خانواده های یهودی ، همسایگان ، آشنایان ، دوستان در مقابل چشمان آنها ناپدید می شدند و همه می دانستند که دیگر راهی برای بازگشت این افراد وجود ندارد. تلاش های ضعیفی برای جلوگیری از چنین اقداماتی صورت گرفت ، اما وقتی مردم فهمیدند که بر ماشین آلمانی نمی توان غلبه کرد ، خودشان شروع به نجات دوستان و آشنایان خود کردند. موجی از به اصطلاح بسیج خاموش در کشور برخاسته است. فرانسوی ها به یهودیان کمک کردند تا از زیر کاروان فرار کنند ، پنهان شوند ، پنهان شوند.


یک زن مسن یهودی در خیابان های پاریس اشغالی.

در این زمان ، اقتدار پتن ، چه در میان فرانسوی های معمولی و چه در میان رهبران آلمان ، به طور جدی متزلزل شد ، مردم دیگر به او اعتماد نکردند. و هنگامی که در سال 42 هیتلر تصمیم به اشغال کل فرانسه گرفت و رژیم ویشی به یک کشور عروسکی تبدیل شد ، فرانسوی ها دریافتند که پیتن نمی تواند از آنها در برابر آلمانی ها محافظت کند ، رایش سوم هنوز به جنوب فرانسه آمد. بعداً ، در سال 1943 ، هنگامی که برای همه روشن شد که آلمان در حال شکست در جنگ است ، پتین سعی کرد با متحدان در ائتلاف ضد هیتلر تماس بگیرد. واکنش آلمان بسیار سخت بود ، رژیم وسا بلافاصله توسط دژخیمان هیتلر تقویت شد. آلمانی ها فاشیست ها و همكاران ایدئولوژیك واقعی را از میان فرانسوی ها وارد دولت پتین كردند.

یوزف دارنان فرانسوی ، یکی از پیروان پرشور نازیسم ، یکی از آنها بود. این او بود که مسئول ایجاد نظم جدید ، سخت گیری رژیم بود. زمانی او سیستم زندان ، پلیس را اداره می کرد و مسئول عملیات تنبیهی علیه یهودیان ، مقاومت و مخالفان رژیم آلمان بود.


یک گشت ورماخت برای جستجوی جنگجویان مقاومت در فاضلاب های پاریس آماده می شود.

اکنون حملات یهودیان به همه جا انجام شد ، بزرگترین عملیات در پاریس در تابستان سال 1942 آغاز شد ، نازی ها آن را "باد بهار" نامیدند. او قرار بود شب 13 تا 14 ژوئیه انجام شود ، اما برنامه ها باید تنظیم می شدند ، در 14 ژوئیه در فرانسه تعطیلات بزرگ "روز باستیل". یافتن حداقل یک فرانسوی هوشیار در آن روز دشوار است ، و عملیات توسط پلیس فرانسه انجام شد ، تاریخ باید تنظیم شود. این عملیات طبق سناریوی شناخته شده انجام شد - همه یهودیان در یک مکان جمع شده و سپس به اردوگاه های مرگ منتقل شدند ، و فاشیست ها دستورالعمل های صریح را به هر مجری منتقل نمی کردند ، همه مردم شهر باید فکر کنند که این یک صرفاً اختراع فرانسوی.

ساعت چهار بامداد روز 16 ژوئیه ، یک عملیات گردشی آغاز شد ، گشتی به خانه یک یهودی آمد و خانواده های آنها را به مخلوط زمستانی Vel-d'Ives برد. تا ظهر ، حدود هفت هزار نفر در آنجا جمع شده بودند ، از جمله چهار هزار نفر کودکان. در میان آنها یک پسر یهودی والتر اسپیتزر بود که بعدا به یاد آورد ... ما پنج روز را در این مکان گذراندیم ، جهنم بود ، بچه ها از مادرانشان جدا شده بودند ، غذا نبود ، فقط یک شیر آب و چهار توالت بود... سپس والتر ، به همراه ده بچه دیگر ، به طور معجزه آسایی توسط راهبه روسی "مادر ماریا" نجات یافت ، و هنگامی که پسر بزرگ شد یک مجسمه ساز شد و یک یادبود برای قربانیان "Vel-d" Yves "ایجاد کرد.


لاوال (چپ) و کارل اوبرگ (رئیس پلیس آلمان و اس اس در فرانسه) در پاریس

هنگامی که در سال 1942 هجرت عظیم یهودیان از پاریس اتفاق افتاد ، کودکان نیز از شهر خارج شدند ، این تقاضای طرف آلمانی نبود ، بلکه پیشنهادی از طرف فرانسوی ها بود ، دقیقاً پیر لاوال ، یکی دیگر از حامیان برلین . وی پیشنهاد کرد که همه کودکان زیر 16 سال به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شوند.

به موازات این ، رهبری فرانسه به حمایت فعال خود از رژیم نازی ادامه داد. در سال 1942 ، فریتز ساوکل ، کمیسر رایش سوم برای ذخیره نیروی کار ، با درخواست کارگران به دولت فرانسه رفت. آلمان به شدت به نیروی کار رایگان احتیاج داشت. فرانسوی ها بلافاصله توافق نامه ای امضا کردند و 350 کارگر را در اختیار رایش سوم قرار دادند ، و به زودی رژیم ویشی فراتر رفت ، دولت پتن خدمات کار اجباری را ایجاد کرد ، همه فرانسوی های در سن قانونی برای کار به آلمان می رفتند. از فرانسه اتومبیل های راه آهن با کالاهای زنده کشیده شد ، اما تعداد کمی از جوانان مشتاق ترک وطن بودند ، بسیاری از آنها فرار کردند ، پنهان شدند و یا به مقاومت برخاستند.

بسیاری از فرانسوی ها معتقد بودند که بهتر است با سازگاری زندگی کنند تا مقاومت و مبارزه با اشغالگری. در سال 44 ، آنها قبلاً از چنین موقعیتی شرمنده بودند. پس از آزادی کشور ، هیچ یک از فرانسوی ها نمی خواستند جنگ شرم آور از دست رفته و همکاری با مهاجمان را به یاد بیاورند. و سپس ژنرال شارل دوگل به کمک آمد ، او این افسانه را ایجاد کرد و سالها به شدت از این افسانه حمایت کرد که مردم فرانسه در طول سالهای اشغال ، به طور کلی ، در مقاومت شرکت کردند. در فرانسه ، محاکمه ها درباره کسانی که به عنوان آلمانی خدمت می کردند ، آغاز شد و پتین به محاکمه سپرده شد ، زیرا به دلیل سن ، از او در امان ماند و به جای مجازات اعدام با حبس ابد روبرو شد.


تونس ژنرال دوگل (چپ) و ژنرال مست. ژوئن 1943

محاکمات همکاران مدت زیادی طول نکشید ؛ آنها در تابستان سال 1949 کار خود را به پایان رساندند. رئیس جمهور دوگل بیش از هزار محكوم را عفو كرد ، بقیه در سال 1953 عفو شدند. اگر در روسیه هنوز همکاران سابق پنهان می کنند که در خدمت آلمانی ها بوده اند ، در فرانسه چنین افرادی به زندگی عادی خود در دهه 50 بازگشتند.

هر چه جنگ جهانی دوم بیشتر به تاریخ می رفت ، گذشته نظامی آنها برای فرانسه فراتر از قهرمانانه به نظر می رسید ، کسی به خاطر تأمین مواد اولیه و تجهیزات آلمان و نه وقایع در مخروط پاریس به یاد نمی آورد. از شارل دوگل و همه روسای جمهور بعدی فرانسه تا فرانسوا میتران ، آنها جمهوری فرانسه را مسئول جنایات مرتكب شده توسط رژیم وسخی نمی دانستند. فقط در سال 1995 ، رئیس جمهور جدید فرانسه ژاک شیراک ، در تجمعی در یادبود قربانیان ول-دی ، برای اولین بار به دلیل اخراج یهودیان عذرخواهی کرد و فرانسوی ها را به توبه فراخواند.


در آن جنگ ، هر ایالت باید تصمیم می گرفت که در کدام طرف قرار بگیرد و به چه کسی خدمت کند. حتی کشورهای بی طرف هم نتوانستند کنار بمانند. آنها با امضای قراردادهای چند میلیون دلاری با آلمان انتخاب خود را انجام دادند. اما شاید خوش بیان ترین موضع ایالات متحده در 24 ژوئن 1941 ، رئیس جمهور آینده هری ترومن گفت: "اگر می بینیم که آلمان در جنگ پیروز می شود ، باید به روسیه کمک کنیم ، اگر روسیه برنده است ، باید به آلمان کمک کنیم ، و بگذارید تا آنجا که ممکن است یکدیگر را بکشند ، همه به نفع آمریکا! "


2021
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان