14.03.2021

مارگارت تاچر نماینده نومحافظه کاری است. سیاست اقتصادی تاچر اجرای سیاست اقتصادی تاچر به معنای این موضوع نبود


سیاست اقتصادی مارگارت تاچر.

معرفی. یکی

تاریخ نگاری. 2

توسعه اقتصادی انگلیس در دهه 70 - 90. قرن XX چهار

ریشه سیاست اقتصادی مارگارت تاچر. چهار

اصلاحات اقتصادی مارگارت تاچر. 6

نظریه پول گرایی. 6

اقدامات دولت تاچر در زمینه اقتصاد. 7

پایان کار مارگارت تاچر به عنوان نخست وزیر انگلیس. سیزده

نقش تاریخی سیاست اقتصادی توسط مارگارت تاچر. 15

نتیجه. 19

ادبیات. 20

معرفی.

مارگارت تاچر (متولد 1925) - نخست وزیر انگلیس از 1979 تا 1990. او به حق یکی از رهبران سیاسی قرن محسوب می شود. از بسیاری جهات ، او از همکاران معروف مرد خود پیشی گرفت ، عملکرد عظیم او افسانه ای بود ، تقریباً 12 سال رای دهندگان با بالاترین مقام در کشور به او اعتماد کردند.

ارتباط موضوع.

مارگارت تاچر در سال 1979 بر اثر موجی از نارضایتی انگلیس از سیاست های بی اثر کارگران در دهه 70 به قدرت رسید. اوضاع اقتصادی در انگلیس وخیم بود. نورمن استون ، مشاور نزدیک مارگارت تاچر در دهه 1980 ، می نویسد: «بارزترین نماد آن دوران انبوه زباله در خیابانهای بزرگترین شهرهای کشور بود که موشهای گرسنه در اطراف آنها می پیچیدند. برای بازدیدکنندگان از اروپا ، به ویژه از آلمان ، به نظر می رسید که آنها در برخی از کشورهای جهان سوم هستند ... چنین پایان غم انگیز دوران پس از جنگ بود. " تا سال 1990 ، موقعیت انگلیس به طور قابل توجهی بهبود یافته بود. استون اینگونه بیان می کند: "این کشور چنین توانایی در بازسازی خود را نشان داده است ، که خود انگلیسی ها را متعجب کرده است." نقش مارگارت تاچر در این احیای شگفت انگیز را نمی توان بیش از حد تأکید کرد. ایده های وی و اجرای مداوم آنها به انگلیس کمک کرد تا از بحران خارج شود و بسیاری از مسائل مشکل ساز را حل کند.

در دنیای مدرن ، به ویژه در روسیه ، مسئله مدیریت دولت در مواجهه با یک بحران حاد اقتصادی مطرح بوده و باقی مانده است. به نظر می رسد مطالعه تجربه جهانی ، تجزیه و تحلیل مدلهای مختلف توسعه اقتصادی با روند کلی به سمت جهانی شدن اقتصاد ، شرط لازم برای پیشبرد یک سیاست اقتصادی موفق در این کشور است. از این منظر ، مسیر توسعه اقتصادی پیشنهاد شده توسط مارگارت تاچر نمی تواند جلب توجه کند.

هدف این کار برای تجزیه و تحلیل ویژگی های اصلی سیاست اقتصادی مارگارت تاچر در زمینه تاریخی آنها است.

برای رسیدن به این هدف ، موارد زیر را تنظیم می کنیم وظایف:

main تحليل تغييرات اصلي در اقتصاد انگلستان توسط مارگارت تاچر.

specific نتایج خاص فعالیتهای خود را در نظر بگیرید.

در نظر بگیرید که چگونه فعالیت های مارگارت تاچر از جنبه تاریخی ارزیابی شده است.

تاریخ نگاری.

مارگارت تاچر در تاریخ انگلیس و جهان اثری عمیق برجای گذاشت. مطالعات متعددی به خود تاچریسم به عنوان یک پدیده سیاسی و تاریخی و همچنین نمودهای فردی آن در حوزه های سیاست داخلی و خارجی اختصاص یافته است. کار محققان بریتانیایی و داخلی به توسعه این موضوع اختصاص دارد ، در این میان تحقیقات SP Peregudov ، KS Gadzhiev ، S. Madzoevsky ، D. Marsh and R. Rhodes ، S. Painter ، S. D. ریگان ، پ. سنکر و دیگران. اطلاعات جالب منتشر شده توسط شاهدان وقایع تاریخی - دیپلمات روسی V. I. Popov و روزنامه نگار آمریکایی کریس اوگدن که شخصاً با م. تاچر ملاقات کرده است. سرانجام ، نمی توان از كتاب خود هنر مدیریت دولت توسط مارگارت تاچر نام برد. استراتژی های یک جهان در حال تغییر "، با تأیید مجدد دیدگاه های او به عنوان یک لهستانی محافظه کار. بگذارید در مورد کتابهایی که منابع اصلی این اثر بودند ، صحبت کنیم.

در کار SP Peregudov "Thatcher and Thatcherism" (مسکو ، 1996) ، هم تصویری از شخصیت برجسته M. Tacher وجود دارد ، و هم تجزیه و تحلیل پدیده "Thatcherism" ، که عنصر اساسی آن درست بود محافظه کاری در زمینه اقناع سنتی. پرگودوف تأکید می کند که این مدل سیاسی حتی قبل از روی کار آمدن تاچر شکل گرفته بود ، اما تنها "بانوی آهنین" توانست اجرای آن را آغاز کند. به گفته این منبع ، قدرت محافظه کاری انگلیس و همچنین سیستم سیاسی انگلیس در این واقعیت نهفته است که آنها رهبرانی مانند تاچر تولید می کنند ، که در صورت لزوم به روشهای غیر متعارفی روی می آورند که می توانند سنت های انگلیس را بیش از پیش توسعه و تقویت کنند.

در کتاب مارگارت تاچر «هنر مدیریت دولت. استراتژی های یک جهان در حال تغییر »را می توان به چهار سوال بزرگ تقسیم کرد. اول ، این خلاصه ای از یک دوره گذشته است - تأملاتی در مورد درس های جنگ سرد ، نقش گذشته و حال ایالات متحده. دوم ، ارزیابی مسیرهای توسعه روسیه ، چین ، هند و کشورهای خاور دور و خاورمیانه. سوم ، تهدیدهای ناشی از بی ثباتی در بالکان ، کشورهای سرکش ، افراط گرایی اسلامی و تروریسم بین المللی و همچنین استراتژی های مقابله با آنها. و سرانجام ، روند ادغام در اروپا وجود دارد که مملو از خطر گسترش نامحسوس قدرت نهادهای بین المللی به ضرر استقلال دولت های ملی است. سیستم دیدگاه هایی که در کتاب ارائه شده و به طور مداوم از آن دفاع می شود ، خود مارگارت تاچر به اختصار "محافظه کاری" می نامد.

کریس اوگدن در کتاب «مارگارت تاچر. یک زن در قدرت: پرتره ای از یک مرد و یک سیاستمدار "(م. ، 1992) با جزئیات کافی شرح حال تاچر را توصیف می کند ، تلاش می کند تمایل او به سیاست ، جهان بینی و شخصیت او را با سنت هایی که در خانواده او شکل گرفته است ، توضیح دهد ، اوضاع سیاسی و اقتصادی در انگلیس و دیگر عوامل کاملاً تصادفی به نظر می رسد. وظیفه اصلی نویسنده این است که در مورد مارگارت تاچر بگوید نه به عنوان یک سیاستمدار خشن ، بلکه به عنوان یک زن عادی که توانست بر بسیاری از مشکلات غلبه کند ، برای رسیدن به هدف خود ، ایجاد یک تصویر از یک زن قوی ، با اراده و مخفی کردن مشکلات ، نگرانی ها و ترس ها زیرپوشش قادر مطلق ، نترس و همیشه فقط "بانوی آهنین" رو به جلو است. این منبع از زندگی شخصی تاچر ، دوران کودکی و احساسات پنهان از احساسات اضافی می گوید.

من ، یک دیپلمات برجسته روسی که چندین سال سفیر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در انگلیس بود ، از دیدارها و گفتگوهای شخصی با م. تاچر در لندن و مسکو و همچنین خاطرات خود تاچر که اخیراً در انگلیس منتشر شده است ، برای نوشتن کتاب "مارگارت تاچر: انسان و سیاستمدار. دیدگاه یک دیپلمات شوروی »(مسکو ، 2000). این منبع به تفصیل شخصیت "بانوی آهنین" و وقایعی را که وی در صحنه سیاسی همراه بوده توصیف می کند. نویسنده با تجزیه و تحلیل اوضاع اقتصادی بریتانیا و تغییرات آن در زمان مارگارت تاچر ، از داده های آماری استفاده می کند. این داده ها نشان می دهد که کلیشه تاچر "نابودی حوزه اجتماعی" کاملاً درست نیست. در دوره تاچر ، حقوق بازنشستگی افزایش یافت ، درآمد افراد انگلیسی کارگر ، تعداد صاحبان خانه و تعداد سهامداران به طور قابل توجهی افزایش یافت. با این حال ، نویسنده همچنین عدم انعطاف پذیری سیاست تاچر ، قصد او برای به نتیجه رساندن همه چیز ، راضی نبودن به اقدامات نیمه جان و سازش را نشان می دهد.

توسعه اقتصادی انگلیس در دهه 70 - 90. قرن XX

ریشه سیاست اقتصادی مارگارت تاچر

قرن بیستم دوره ای از وقایع تاریخی است که هم در کشورهای جداگانه اتفاق افتاد و هم کل قاره ها را به تصرف خود درآورد که بر کل جهان تأثیر داشت. بشریت خود را در برابر فرایندهای سیاسی و اقتصادی جهانی ، فراز و نشیب ها یافت و به دنبال راه های جدیدی برای حل مشکلات ناشناخته قبلی بود. یکی از این مشکلات بحران اقتصادی سالهای 1974-1975 بود. این مورد جایگاه ویژه ای در زنجیره عمومی بحران های دوره ای تولید بیش از حد دارد. این همزمان با افزایش تورم بود ، که منجر به شکست ساختار موجود قیمت های داخلی شد ، دریافت وام را دشوار کرد و بهبودی ناشی از بحران را کند کرد. همه اینها بر بحران انرژی سوق یافتند ، که منجر به اخلال در روابط سنتی در بازار جهانی شد ، روند عادی عملیات صادرات و واردات را پیچیده کرد ، و کل حوزه روابط مالی و اعتباری را بی ثبات کرد. افزایش سریع قیمت نفت تحولاتی را در ساختار بخشی اقتصاد تحریک کرد. توسعه فن آوری های جدید صرفه جویی در انرژی انگیزه قدرتمندی دریافت کرده است.

در نتیجه اختلال در مبادلات ارزی بین المللی و افزایش ناسازگاری اصول سیستم پولی برتون وودز ، شرایط جدید پایه های آن را زیر سوال برد. در اوایل دهه 60 و 70 ، قدرت خرید دلار به طور محسوسی کاهش یافته است. در جامعه غربی ، بی اعتمادی به دلار به عنوان اصلی ترین وسیله پرداخت به سرعت در حال رشد است. در سال 1972-1973. دولت ایالات متحده دو بار دلار را کاهش داده است. در مارس 1973 ، در پاریس ، کشورهای پیشرو غرب و ژاپن توافق نامه ای را در مورد معرفی نرخ ارز "شناور" امضا کردند و در سال 1976 صندوق بین المللی پول قیمت رسمی طلا را لغو کرد. فقط در نیمه دوم دهه 1980 می توان فرمولی کمابیش مناسب برای روابط غربی در این زمینه تهیه کرد.

مشکلات اقتصادی دهه 70 به ویژه در پس زمینه دامنه روزافزون و ویژگی های یک روند دائمی انقلاب علمی و فناوری (STR) فوری شد. محتوای اصلی این مرحله جدید در توسعه انقلاب علمی و فناوری ، رایانه سازی انبوه تولید ، ورود رایانه ها به متنوع ترین حوزه های تولید و مدیریت بود. این امر انگیزه ای برای آغاز روند پیچیده بازسازی ساختاری اقتصاد و انتقال تدریجی کل تمدن غرب به مرحله جدیدی بود که به آن جامعه "فراصنعتی" یا "اطلاعات" می گفتند. توسعه اتوماسیون ، انفورماتیک و گسترش آنها در تمام حوزه های فعالیت اقتصادی ، البته غیرمستقیم بوده است ، اما از این رو تأثیر کمتری در تمام جنبه های تکامل تمدن بشری نداشته است. اول از همه ، فرآیندهای بین المللی شدن تمام زندگی اقتصادی به طور محسوسی تسریع شده است. تمرکز عظیم در حوزه تولید و مالی ، مشخصه کل قرن XX ، در این زمان جهشی کیفی ایجاد کرد: شرکت های فراملی (TNC) شروع به تعریف چهره اقتصاد غرب کردند. در نیمه اول دهه 1980 ، TNC 60٪ تجارت خارجی و 80٪ پیشرفت در زمینه فن آوری های جدید را تشکیل می داد. TNC ها هر روز با واقعیت بیشتری ادعا می کنند که اساس کل زندگی اقتصادی غرب هستند.

بحران اقتصادی 1974-1975 نقش مهمی در تحول عمیق اقتصاد غرب داشت. این یک فرآیند بسیار دردناک بود ، به ویژه در مرحله اول (نیمه دوم دهه 70) ، همراه با هزینه های اجتماعی زیاد: افزایش بیکاری ، افزایش هزینه های زندگی ، افزایش تعداد افراد خارج شده از زندگی معمول آنها با این تغییرات ، و غیره. سالها Perestroika به خصوص در ایالات متحده آمریکا ، انگلیس و جمهوری فدرال آلمان جواب داد. معرفی جدیدترین فناوری به جهش قابل توجهی در بهبود بهره وری نیروی کار کمک کرده است. شرایط جدید به راه حلهای مفهومی تازه ای در مورد توسعه روشهایی برای تنظیم فرآیندهای اقتصادی - اجتماعی متناسب با نیازهای روز نیاز داشت. روش قدیمی کینزی برای حل این مشکلات دیگر متناسب با نخبگان حاکم کشورهای پیشرو غربی نیست. نسخه های سنتی كینزی در مورد افزایش هزینه های دولت ، كاهش مالیات ها و ارزان كردن اعتبار باعث ایجاد تورم دائمی و کسری بودجه روزافزون شده است. انتقاد از کینزیانیسم در اواسط دهه 70 شخصیت جبهه ای پیدا کرد. به تدریج ، مفهوم محافظه کارانه جدیدی از مقررات اقتصادی شکل گرفت که برجسته ترین نماینده آن در سطح سیاسی م. تاچر بود.

ارسال کارهای خوب شما در پایگاه دانش ساده است. از فرم زیر استفاده کنید

دانشجویان ، دانشجویان تحصیلات تکمیلی ، دانشمندان جوانی که از دانش استفاده می کنند در کار و کار خود بسیار سپاسگزار شما خواهند بود.

آژانس فدرال آموزش

آکادمی اومسک وزارت امور داخلی روسیه

مقاله

درباره رشته: "تاریخچه آموزه های اقتصادی"

با موضوع: "سیاست اقتصادی م. تاچر"

تکمیل شده توسط: دانش آموز OFK-12

گروه مطالعاتی

ماتیوخینا A.S.

بررسی شده توسط: دکتر تاریخ

علوم ، استاد

او نیکیفوروف

ریاست دولت محافظه کار ، که در سال 1979 به قدرت رسید ، توسط م.تچر پرانرژی ، که یک برنامه کاملاً جدید توسعه اقتصادی ، کاملاً متفاوت از همه برنامه های قبلی ، پیشنهاد کرد. این استراتژی توسعه اقتصادی با نام نومحافظه کاری به تاریخ پیوست. او مقررات سختگیرانه دولت در مورد اقتصاد را رد کرد ، ایده کینزی. (16)

مارگارت تاچر: پرتره ای سیاسی.

برای درک جهان بینی سیاسی تاچر ، مهم است که ریشه های اجتماعی او را بخاطر داشته باشید. او به تشکیلات سنتی انگلیس تعلق ندارد ، اما از خرده بورژوازی ناشی می شود ، و همدردی های زیادی را برای این محیط حفظ می کند. این تا حد زیادی این واقعیت را توضیح می دهد که عناصر مهم مفهوم ایدئولوژیک تاچریسم بازگشت به "ارزشهای اخلاقی ویکتوریا" بود که توسط محافظه کاران اعلام شد ، احترام به خانواده و دین ، \u200b\u200bقانون و نظم ، صرفه جویی ، دقت ، سخت کوشی ، استقلال ، تقدم فرد حقوق و غیره (یک)

مارگارت رابرتز در 13 اکتبر 1925 در شهر قدیمی گرانتام در لینکلن شایر متولد شد. پدرش بقال بود. خاستگاه مارگارت نمونه ای از کسانی نبود که در حزب توری مسئولیت داشتند. اما این پدرش بود که اصول اساسی زندگی او مبتنی بر سخت کوشی ، کوشش و احساس وظیفه مدنی بود که نقش تعیین کننده ای در عروج وی در سیاست داشت. بعداً مارگارت اعتراف کرد: "من تقریباً همه چیز را مدیون پدرم هستم." (2)

او با شیر مادرش روح انگلیس ویکتوریایی را به خود جذب کرد ، اما "از سالهای جوانی نه تنها تحسین شیوه زندگی استانی در زندگی او وارد شد ، بلکه تمایل به بیرون آمدن از آن ، برای ورود به" زندگی بزرگ . "(3) در همان زمان ، علاقه او به سیاست ، که کمترین نقش او را در زندگی سیاسی شهرش به عنوان یکی از اعضای محافظه کار برجسته شورای محلی داشت ، کم بود.

خانواده رابرتز بسیار متواضعانه زندگی می کردند. مارگارت و خواهر بزرگترش موریل تقریباً در یک محیط اسپارتی بزرگ شدند. متعاقباً ، وقتی مارگارت نخست وزیر شد ، می گفت: "این چیزی بود که من در یک شهر کوچک ، در یک خانه بسیار متواضع آموختم ، به من کمک کرد تا در این انتخابات پیروز شوم."

مارگارت از همان کودکی - در سن ده سالگی - در کارزار انتخاباتی شرکت کرد. رابرت ها فعالانه از کاندیدای محافظه کار حمایت کردند. مارگارت سپس به عنوان رابط عمل کرد و اسنادی را به حزب محافظه کار تحویل داد. او در انتخابات محلی نیز همین کار را کرد. او بعداً یادآوری کرد که در دهه 30 بود که در ارتباط با اشغال اتریش توسط آلمان "به سیاست" پیوست. وی گفت: "در آن سال ها ، من شروع به درک سیاست ، مسائل مربوط به جنگ و صلح ، ظهور فاشیسم و \u200b\u200bتهدیدهای نیروهای دموکراسی کردم." (4)

اوایل علاقه او به سخنرانی عمومی بیدار شد. دوست دوران کودکی وی شهادت داد: "او یاد گرفت که افکار خود را خیلی زودتر از دوستان مدرسه بیان کند ، درست است که کلمات را انتخاب کند." وی به پدرش گفت ، "یك شخص فقط باید درست صحبت كند" ، و از او خواست كه دروس را بپردازد. (5)

وی که وارد گروه شیمی دانشگاه آکسفورد شده است ، به طور فعال درگیر کار انجمن محافظه کار دانشجویی است. اگر در گرانتام شخصیت تاچر گذاشته می شد و سرگرمی های او مشخص می شد ، پس در آکسفورد شروع به شکل گیری به عنوان یک سیاستمدار کرد. ک. اوگدن معتقد است که "اگر م. رابرتز در آکسفورد پذیرفته نمی شد ، مطمئناً او یک سیاستمدار می شد. او دختر پدرش بود ، و سیاست در خون او بود. اما در این مورد ، مسیر پست نخست وزیر برای او بسیار سردتر خواهد بود. "(6)

با پایان جنگ ، مارگارت نیمی از آموزش خود را به پایان رسانده بود. او کارهای زیادی را به تنهایی انجام داد ، به ویژه شیمی ، اما بدیهی بود که علاقه او به انجام این علم کمتر از سیاست است. در سال 1946 وی رئیس انجمن محافظه کاران دانشگاه آکسفورد شد. "از آن زمان ، سیاست مورد علاقه اصلی زندگی او بوده است و حرفه شیمیایی کمتر و کمتر راضی کننده است." (7) پس از حدود چهار سال کار در این زمینه بدون موفقیت زیاد ، در سال 1951 با یک تاجر ثروتمند ازدواج کرد دنیس تاچر. این ازدواج ، که از نگرانی در مورد نان روزانه اش رها شده است ، به او اجازه می دهد تا به سرعت از دانشکده دوم ، حقوق ، همان دانشگاه با تمرکز روشن بر یک حرفه سیاسی فارغ التحصیل شود. قابل توجه است که حتی تولد دوقلوها (پسر و دختر) در سال 1953 مانع این امر نشد. در همین رابطه ، ما خاطر نشان می کنیم ، "... که برای همه کارهای خانه و زندگی خانوادگی ، او فقط وقت کافی دارد تا فراموش نکند که یک خانواده دارد. شاید این از تمام دوران زندگی او ، از کودکی ، همین بوده است. ")

تاچر تجارت نمی کرد "... اواخر عصر مجلس عوام یا تعطیلات آخر هفته در حوزه انتخابیه ، اما او حسرت می خورد که برای فرزندانش بیشتر کار نکرده است. او به سختی خود حساس است و به خوبی می داند که سختی های فرزندانش بخشی از هزینه ای است که برای وسواس او در کار و موفقیت سیاسی پرداخت شده است. "(9)

پس از پنج سال حرفه وکالت ، با تثبیت شهرت خود به عنوان محافظه کاری فعال و مصمم ، در سال 1959 به عضویت پارلمان درآمد. دو سال بعد ، او دبیر پارلمان وزارت بیمه اجتماعی شد و پس از شکست حزب در انتخابات 1964 ، "وزیر سایه" مسئول سیاست بازنشستگی حزب شد. از سال 1967 وی یکی از "وزیران سایه" برجسته بوده است. وی پس از پیروزی حزب در انتخابات 1970 ، به عنوان وزیر امور خارجه (وزیر) علوم و معارف ، عضوی از کابینه وزیران منصوب شد.

بنابراین ، اولاً ، تاچر تحت تأثیر پدرش بزرگ شد و اصول او را آموخت. ثانیاً ، وی از جوانی به سیاست مشغول بود و با پذیرش در آکسفورد ، فعالیت سیاسی وی آغاز شد. ثالثاً ، تاچر همیشه اولویت امور عمومی را نسبت به امور خانوادگی تشخیص داده است. اما صحبت در مورد تشکیل تاچر به عنوان نخست وزیر ، نباید فراموش کرد که اوضاع اقتصادی-اجتماعی دشواری که انگلیس در دهه 70 در آن قرار داشته است. به گفته برخی نویسندگان ، این بحران بود که در انتخاب تاچر به عنوان رهبر محافظه کاران تعیین کننده شد. بنابراین ، بیایید با جزئیات بیشتری در این مورد صحبت کنیم.

در زندگی سیاستمداران ، چنین وقایعی رخ می دهد که تمام سرنوشت آینده آنها مشخص شود و آنها ، از چهره های سیاسی معمولی ، به تأثیرگذارترین و شاید معتبرترین سیاستمداران تبدیل می شوند. از نظر مارگارت تاچر ، چنین رویدادی انتخاب یک رهبر محافظه کار بود ، زمانی که همه در انگلیس شروع به صحبت در مورد او کردند.

مسئله رهبری سیاسی در دهه 70 در انگلیس به یک موضوع ملی با اهمیت فوق العاده تبدیل شد. کشور سخت ترین دوران را پشت سر می گذارد. بریتانیا در آن زمان به "ضعیف ترین حلقه" در سیستم سرمایه داری جهانی تبدیل شد. (10) سهم این کشور در تولید صنعتی جهان پس از جنگ به نصف کاهش یافت - از 10 به 5٪. نه تنها ژاپن ، بلکه آلمان و فرانسه از انگلیس پیشی گرفتند.

در همان دوره ، تغییراتی در احساسات عمومی گسترده ایجاد شد. یک احساس تنش اجتماعی به طرز خطرناکی افزایش یافته بود. بسیاری از سیاستمداران و مفسران اوضاع را "بحران اعتماد به نفس ملی" ارزیابی کردند. عناوین برخی از کتاب هایی که در اواسط دهه 70 ظاهر شده اند گویا است: "فروپاشی انگلیس" ، "مرگ دموکراسی انگلیس" (11)

شرایط به نفع او برای انتخاب به عنوان رهبر حزب با دیدگاه های رادیکال ، کاملاً واضح و در عین حال سیاستمداری غیرمتعارف بود که به احساسات فعالان خرده بورژوازی حزب پاسخ داده بود. او در سال 1975 به چنین رهبری تبدیل شد. مارگارت تاچر.

S. Peregrudov معتقد است: "می توان با اطمینان كامل ادعا كرد كه اگر ده سال قبل برای تغییر رویه تغییر رهبر در بین محافظه كاران نبود ، در نتیجه حلقه افراد مشاركت كننده در انتخابات او به طور قابل توجهی گسترش یافت ... تاچر هرگز این پست را تصاحب نمی کند. "(12)

همانطور که اف. پیم چند سال بعد نوشت ، "... در فضای عدم اطمینان و تردیدهای آن زمان ، شخصی ظاهر شد که می توانست موقعیت خود را به روشنی و قانع کننده بیان کند ... دیدگاهی که وی ابراز داشت پاسخ عاطفی پیدا کرد در حزب ، و سپس در کشور. او چیز جدیدی ارائه داد. مردم احساس کردند که در مورد بسیاری از موارد سازش وجود دارد که باعث بدتر شدن اوضاع می شود. آنها احساس کردند که مشکلات اقتصادی و تولید ما بسیار عمیق است به طوری که سیاست طلایی متوسط \u200b\u200bنمی توانست آنها را حل کند ، و چیزی رادیکال تر و مشخص تر لازم بود. "(13) نویسندگان دیگر معتقدند که تاچر" خوش شانس "بود و او تقریباً به طور تصادفی در بالای هرم سیاسی قرار گرفت ، (14) از آن زمان هیچ یک از چهره های معتبر حزب پس از آن جرأت نکردند که E .Hit را به چالش بکشند ، و مشخص شد که وی در مرحله اول رای گیری ، تنها رقیب او بود ، که در آن آرا نه برای هیت نسبت به او تقسیم شد.

موانع زیادی در راه رهبری وجود داشت و یکی دیگر از این موارد این بود که به گفته خود زنان - اعضای پارلمان انگلیس ، تعصبات جدی در مورد سیاستمداران زن در حزب محافظه کار وجود داشت. تاچر در این باره گفت: "... اینکه گفته شود زن نمی تواند یک حزب را رهبری کند ، پوچ است. این یک دیدگاه عجیب و قدیمی است." (15)

دولت جدید مشکلات اقتصادی انباشته را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و به این نتیجه رسید که برای برون رفت کشور از این وضعیت ، لازم است تعدادی از کاستی ها در سیستم اقتصادی - اجتماعی برطرف شود: 1) قدرت بیش از حد در کشور پایان یافت در دست رهبران اتحادیه های صنفی ، که بیشتر اوقات توسط منافع شخصی هدایت می شدند و تجار بزرگ را تهدید به اعتصاب می کردند ، 2) در انگلیس مالیات بیش از حد با بالاترین نرخ مالیات بر درآمد شخصی در جهان وجود دارد - نرخ استاندارد 33٪ مالیات بر درآمد به 83٪ افزایش یافت. 3) تورم بیش از حد ؛ 4) قدرت بیش از حد در دست دولت ، اعمال شده توسط بوروکراسی آهسته و به طرز فزاینده ای دست و پاگیر.

دولت محافظه کار تاچر تصمیم گرفت به همه اینها پایان دهد. اساس ایدئولوژیکی سیاست جدید چندین عنصر اساسی بود: الف) شرکت آزاد ؛ ب) ابتکار شخصی ج) فردگرایی افراطی. عنصر مهم مفهوم ایدئولوژیک "تاچریسم" بازگشت به "ارزشهای ویکتوریایی" بود که توسط محافظه کاران اعلام شد - احترام به خانواده و دین ، \u200b\u200bقانون و نظم ، صرفه جویی ، نظم ، سخت کوشی ، استقلال ، تقدم حقوق فردی و غیره .

مارگارت تاچر قصد داشت از طریق سیاست "پول گرایی" ، کاهش هزینه ها و مالیات ، مهار قدرت اتحادیه ، انکار یارانه به شرکت های ورشکسته و "خصوصی سازی" صنایع دولتی ، از رکود اقتصادی بلند مدت جلوگیری کند. او علیه شرکت گرایی ، جمع گرایی و کینزیانیسم صحبت کرد. وی معتقد بود که تورم خطرناک تر از بیکاری است. بنابراین ، یکی از اولین اقداماتی که محافظه کاران انجام دادند ، تصویب قوانینی بود که حقوق تقریباً نامحدود اتحادیه های کارگری برای اعتصاب را بطور قابل توجهی محدود می کرد. و در سالهای 1980 ، 1982 و 1984. قوانینی تصویب شد که به دولت اجازه می داد در برابر مبارزه با جنبش اعتصابی مقاومت کند ، به ویژه در اعتصاب معدنچیان در 1984-1985. و چاپگرها در سال 1986. در سال 1979 ، صنایع ملی 10٪ از تولید ناخالص ملی را تشکیل می دهند و بسیاری از این صنایع به نمادی از تنبلی و ناکارآمدی تبدیل شده اند. همانطور که رویه توسعه تاریخی نشان داده است ، بدون انگیزه رقابت یا ترس از ورشکستگی ، میل به بهبود کارایی ضعیف می شود.

بنابراین ، یکی از مهمترین عناصر برنامه تاچر خصوصی سازی بخش اجتماعی شده بود. (16)

از آگوست 1984 تا مه 1987 ، 9 نگرانی عمده یا تقریباً 1/3 از کل دارایی های دولتی در صنعت ، از جمله شرکت های ارتباط از راه دور و صنعت گاز ، به مالکیت خصوصی منتقل شد. در اکتبر 1987 ، دولت معامله بزرگتری نیز انجام داد - فروش سهام شرکت نفت بریتیش پترولیوم. صنایع بعدی در لیست ملی سازی ، صنعت فولاد و سپس صنایع برق و آب بودند. فروش گسترده این صنایع تعداد سهامداران علاقه مند مستقیم به سودآوری مشاغل خود را به میزان قابل توجهی افزایش داد. در سال 1979 ، تعداد سهامداران 7٪ از رای دهندگان بود ، یعنی مردان و زنان بالای 18 سال ، در سال 1988 - 20٪. از نظر تعداد سهامداران ، انگلیس بعد از ایالات متحده آمریکا در رتبه دوم جهان قرار گرفت.

شرکت های دولتی نیز که هنوز خصوصی نشده اند ، بازسازی شده اند. استقلال اقتصادی و استقلال مالی بیشتری به آنها داده شد. روابط دولت با چنین شرکت هایی به طور فزاینده ای بر اساس قراردادها شکل گرفت. بنگاه های اقتصادی دولتی از شرایط مطلوب مصنوعی که قبلاً در آن قرار داشتند حذف شدند. به طور خاص ، قیمت کالاها و خدماتی که تولید می کردند دیگر با اقدامات ویژه پشتیبانی نمی شد ، بلکه کاملاً توسط شرایط بازار تعیین می شد. (17)

دولت تاچر تمام تلاش خود را برای ایجاد "رقابت سالم" با اصل جهانی پیشرفت اقتصادی انجام داد و این رقابت به طور فزاینده ای به حوزه قیمت گذاری منتقل شد ، جایی که شرکت های رقیب مجبور شدند قیمت ها را در مبارزه با یکدیگر کاهش دهند.

جهت مهم دیگر در برنامه اقتصادی محافظه کاران تأکید بر توسعه مشاغل کوچک و متوسط \u200b\u200bاست. مشاغل کوچک و متوسط \u200b\u200bبه نیرویی جدید در ساختار اقتصاد انگلیس تبدیل شده است. او با موفقیت با انحصارهای بزرگ کنار آمد و حتی در مدرن ترین صنایع و همچنین در بخش خدمات مکمل آنها شد.

شرکت های کوچک و متوسط \u200b\u200bمجهز و کوچک قادر به پاسخگویی انعطاف پذیر به تغییرات محیط اقتصادی بودند که در مورد بسیاری از غول های صنعتی نمی توان گفت.

دولت فعالانه از شركتهای فراملیتی كه سرمایه انگلیس در آنها نقش مهمی داشت حمایت و حمایت كرد. یکی از مهمترین ویژگیهای خاص اقتصاد انگلیس ، درجه بالای "بین المللی سازی" در صنایع پیشرو بود. تنها چند حوزه از تولیدات صنعتی متکی به یک بازار مستحکم داخلی بودند ، دارای سطح بالایی از سرمایه گذاری و یک پایگاه تحقیق و توسعه پیشرفته بودند. اول از همه ، این صنایع شیمیایی و هوافضا هستند ، در حالی که بقیه بیشتر با شرکت های بین المللی مرتبط بودند.

سیاست اقتصادی دنبال شده توسط دولت تاچر منجر به رشد اقتصادی کشور در دهه 1980 شد. به طور متوسط \u200b\u200bدر سطح 3-4 per در سال ، که بالاتر از سایر کشورهای اروپای غربی بود. به طور متوسط \u200b\u200b، هر هفته 500 شرکت جدید ایجاد می شود. برای دهه 80 بهره وری نیروی کار به طور متوسط \u200b\u200b2.5 درصد در سال رشد کرد ، دوم پس از ژاپن.

حتی قانع کننده تر ، رشد کارایی استفاده از سرمایه ثابت - بازده سرمایه بود. انگلیس ، جدا از ژاپن ، تنها کشور پیشرفته ای بود که این رقم در مقایسه با دهه 70 افزایش یافت.

اهمیت زیادی در برنامه بازسازی اقتصاد انگلیس به مسائل خصوصی سازی مسکن داده شد. بخش قابل توجهی از مردم انگلیس خانه هایی را از مقامات محلی اجاره کردند که این یک بار سنگین بر دوش بودجه محلی و در نهایت شانه های دولت بود. دولت تاچر وظیفه خود را تعیین کرد تا اکثر انگلیسی ها را صاحب خانه های خود کنند. به همین منظور ، دولت قانونی را از طریق پارلمان تصویب كرد كه مقامات محلی را مجبور می كند خانه هایی را با قیمت كاهش یافته به مستاجرها بفروشند. نتیجه این فعالیت دولت این بود که درصد صاحبان خانه به طور قابل توجهی افزایش یافت - از 52 به 66 درصد تا سال 1989. در سال های بعدی ، این روند ادامه داشت.

مهمترین اقداماتی که باعث تحریک توسعه اقتصاد انگلیس شد ، تصویب قانونی برای کاهش نرخ استاندارد مالیات بر درآمد ، کاهش اندازه دستگاه دولتی و هزینه نگهداری آن بود. بنابراین ، وزارتخانه های مرکزی به حداقل کاهش یافتند - 16 وزارتخانه وجود داشت و در میان آنها عملا هیچ بخش بخشی وجود نداشت. دولت از مداخله مستقیم در حل مشکلات صرفاً اقتصادی حذف شد.

مبارزه با تورم برای دولت تاچر یک کار دشوار و دشوار بود ، اما حتی در اینجا ، به لطف اقدامات فوق ، تغییرات مشخص شد: اگر در سال 1980 این میزان 16٪ بود ، در حال حاضر در سال 1983 به 4٪ کاهش یافت و در سالهای بعد در 6٪ نوسان داشت. (16)

بهبود اقتصاد از اواسط سال 1985 آغاز شد ، اگرچه در دو سال آینده ثبات نداشت. از نیمه دوم سال 1987 ، همراه با شتاب قابل توجه در سرعت توسعه اقتصادی ، علائم دیگری از انتقال به مرحله جدید بهبودی ظاهر شده است - حجم وام های ارائه شده گسترش یافته است ، قیمت سهام به "اوج" رسیده است ، و قیمت های بالای مسکن افزایش یافته است.

پویاترین عوامل تقاضای داخلی هزینه های مصرف کننده بود که 5/6٪ رشد کرد و سرمایه گذاری خصوصی که 3/10٪ رشد داشت.
تولید در صنایع تولیدی پایه و دانش شکن و همچنین در ساخت مسکن به سرعت رشد کرد. با این وجود ، تأمین تقاضا به طور کامل تنها با کمک ورود بی سابقه کالاهای خارجی امکان پذیر بود. در میان م componentsلفه های تقاضا ، مصرف شخصی بخصوص در طول سالهای بهبودی به طور مداوم در حال گسترش است. این امر به دلیل افزایش درآمد خانوارها به میزان 5.0 درصد و کاهش شدید میزان پس انداز به 1.3 درصد بوده است.

استفاده فعال از وام ها نیز نقش مهمی در تحریک هزینه های مصرف کننده داشت. رفع محدودیت ها در حوزه اعتبار ، معرفی فن آوری مدرن تسویه حساب الکترونیکی ، رقابت را دامن زده و اعتبار برای توده های وسیع مردم مقرون به صرفه تر شده است. در سال 1988 ، میزان وام های مصرفی اعطا شده توسط خانه های مالی ، جوامع ساختمانی و سایر انجمن های تخصصی و همچنین کارت های اعتباری بانکی به 42 میلیارد پوند افزایش یافت. در ساختار مصرف ، هزینه های کالاهای بادوام با سرعتی بالاتر از رشد ، در سال 1988 با رشد 12 درصدی نسبت به 8/6 در سال 1987 ، و در درجه اول در اتومبیل ، لوازم الکترونیکی مصرفی ، رایانه های شخصی و مسکن رشد کرد. (16)

بیشترین افزایش در سرمایه گذاری های سرمایه ای در سال 1988 در صنعت خودرو (تقریباً با 1/3) و در صنایع خمیر کاغذ و کاغذ و چاپ (با 1/4) به ثبت رسیده است. بیشترین میزان سرمایه گذاری در صنایع شیمیایی انجام شده است. همچنین لازم به ذکر است که برنامه های بازسازی فنی و نوسازی تعدادی از صنایع اساسی - مهندسی عمومی برق ، نساجی و غیره ادامه یافت یا تکمیل شد. همه اینها به رشد سریع تولید کالاهای سرمایه گذاری کمک کرد ، که تا 10٪ در همان زمان ، نرخ فوق العاده بالای رشد واردات محصولات تولیدی بدلیل این واقعیت حاصل شد که شرکت ها ترجیح می دهند تولید مجدد را با تجهیزات خارجی تجهیز کنند. واردات گسترده در صنایع پر دانش مانند الکترونیک ، تجهیزات دفتری و تجهیزات پردازش داده ها که واقعاً با اندازه بازار انگلیس مطابقت داشت ، دولت را نگران کرد. (17)

در طی سالهای بهبود ، عدم تعادل در تجارت خارجی افزایش یافت. از سال 1985 ، سرعت رشد در حجم واردات کالا 3 برابر سریعتر از صادرات بوده است. افزایش 5.2 درصدی نرخ ارز استرلینگ در سال 1988 باعث بدتر شدن رقابت صادر کنندگان انگلیس و تسهیل واردات کالاهای تمام شده شد که در نهایت منجر به کسری تراز پرداخت ها شد. در یک محیط به طور کلی مطلوب ، اشتغال در اقتصاد 1.2 درصد افزایش یافته است. اکثریت قریب به اتفاق کسانی که شغل می گیرند در بخش خدمات کار می کنند ؛ در صنعت تولید ، تعداد افراد شاغل کاهش می یابد.
همزمان با گسترش اشتغال ، بیکاری کاهش یافت. در فوریه 1989 ، 1.9 میلیون نفر بیکار ماندند ، یا 6.8٪ از نیروی کار ، در مقابل 2.6 میلیون نفر ، یا 9.8٪ ، در دسامبر 1987. در سپتامبر 1988 ، دولت تاچر از آغاز یک برنامه آموزش حرفه ای برای بیکاران در هزینه
1.4 میلیارد پوند این برنامه برای آموزش سالانه در تخصص های صنعتی و اشتغال متعاقب آن حدود 600 هزار نفر که مدت طولانی بیکار هستند ، طراحی شده است.

بنابراین ، می توان یادآوری کرد که از آغاز Perestroika ، تغییرات جدی و تغییرات در اقتصاد انگلیس ترسیم شده است. به طور کلی در
دهه 80 انگلیس تنها کشور پیشرو در جهان بود که شاخص کل بازده تولید افزایش یافت ، در سایر کشورها یا تغییر نکرد یا کاهش یافت.

با این وجود ، پرسترویکا در انگلیس بدون مشکل پیش نرفت. قطب اجتماعی در جامعه افزایش یافته است. واقعیت این است که دولت تاچر برنامه ای را برای کاهش هزینه های اجتماعی و همچنین کنترل دقیق دستمزدها اجرا کرد. یکی از مهمترین مفاد برنامه محافظه کار این بود: کارگران "در حد توان خود زندگی کنند" و شرکتها - "کوچک شوند" ، تا با تشدید تولید ، نیروی کار را کاهش دهند ، به لطف آن ، تحرک دلخواه صنعت انگلیس. نتیجه این سیاست این است که متوسط \u200b\u200bدرآمد سرانه به صورت واقعی طی ده سال 23 درصد رشد کرده است. در همان زمان ، حدود 20٪ از خانواده ها متوسط \u200b\u200bدرآمد سالانه زیر 4000 پوند داشتند که برای انگلیس سطح معیشتی نسبتاً کم بود. (16)

ایده های سرمایه گذاری آزاد ، فردگرایی و نقش حداقلی دولت با این باور ریشه دار در ذهن انگلیس که دولت "موظف" است مجموعه خاصی از ضمانت های اجتماعی را بدون استثنا به همه اعضای خود ارائه دهد ، برخورد کرد.

مفهوم "دولت رفاه" ، مبتنی بر سطح بالای مالیات و شامل م componentsلفه هایی مانند آموزش رایگان ، مراقبت های پزشکی ، سیستم بازنشستگی ایالتی و غیره ، توسط همه دولت های انگلیس پس از جنگ ، اعم از کارگری یا محافظه کاران. (17)

دولت تاچر مجبور بود با مشکل تغییر روانشناسی قسمت اعظم مردم روبرو شود ، زیرا مجبور بود سیستم چند صد ساله ضمانتهای اجتماعی "برای همه" را از بین ببرد و مقیاس جدیدی از ارزشها ، فردگرایانه را جایگزین کند - "هر مرد" برای خودش. »(16).

و با این وجود ، در طی ده سال (از 1979 تا 1989) ، تغییر فضای اخلاقی و سیاسی در کشور امکان پذیر بود ، که عمدتاً با تغییرات ساختاری عمیق در خود جامعه تسهیل می شد. تعداد طبقه کارگر مستقيماً در توليد کاهش يافت ، اشتغال در بخش خدمات گسترش يافت ، قشر صاحبان شركتهاي كوچك از جمله شركت هاي خانوادگي رشد كرد و گروه اجتماعي از مديران سطح متوسط \u200b\u200bبا درآمد بالا پديد آمد. همه اینها منجر به این واقعیت شد که در دهه 80 میلادی. به "متوسط< му слою" стали относить себя большинство английских избирателей. К концу 80-х гг. 64 % англичан имели собственные дома, более 70% -- автомобили, 46 % -- видеомагнитофоны, больше половины могли позволить себе обеспечить платное образование для детей.

در اواخر دهه 80 و 90. نشانه های نگران کننده ای در زندگی اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی بریتانیا وجود دارد. بنابراین ، یک اشتباه محاسباتی جدی در کابینه محافظه کار م. تاچر ، اجرای اصلاحات مالیات محلی در بهار 1990 بود که پیش بینی قانون جدید انتخاباتی را ارائه می داد. منافع اقتصادی بسیار ناچیز بود و پیامدهای اجتماعی-روانی آن تأثیر منفی بر اعتبار دولت داشت که سیاستهای اقتصادی-اجتماعی آن باعث تحریک بسیاری از انگلیسیها شد. در سال 1990 ، J. Major رهبر جدید محافظه کاران و نخست وزیر انگلیس شد. م. تاچر استعفا داده است.

نخست وزیر جدید انگلستان عملاً برنامه اقتصادی م. تاچر و نیمه اول دهه 90 را تغییر نداد. یک ادامه منطقی در توسعه کارآفرینی خصوصی و یک سیاست فعال دولتی در زمینه تأمین مالی تولید فشرده علوم ، مشاغل کوچک و متوسط \u200b\u200bبود.

به همت نخست وزیر جدید ، انگلیس توافق نامه های ماستریخت را در 2 آگوست 1993 امضا کرد. این توافق نامه توسعه منطقی روابط اقتصادی و سیاسی بود که بین تعدادی از کشورهای اروپایی و انگلیس در داخل اتحادیه اروپا ایجاد شد. در صورت اجرای کامل ، اتحادیه اروپا باید در واقع ، یک "ابرقدرت" اقتصادی حداقل برابر با ایالات متحده و برتر از ژاپن شود. این توافق نامه پیش بینی معرفی یک واحد پولی واحد ، "لغو" مرزها و ایجاد نهادهای فراملی برای تنظیم مسائل اقتصادی و سیاسی است. (17)

در نیمه اول دهه 90. روندهای مثبتی در اقتصاد انگلیس رخ داد.

بنابراین ، تولید ناخالص داخلی به طور مداوم رشد کرد و بیکاری کاهش یافت. اگر در سه ماهه اول سال 1993 تولید ناخالص داخلی 2.5٪ بود ، در سه ماهه اول سال 1994 4٪ بود. نرخ بیکاری در سه ماهه اول سال 1993 10.5 درصد ، در سه ماهه اول سال 1994 9.9 و در سه ماهه چهارم بود
1994 - 8.9٪

یک دستاورد مهم ویژه دولت جدید بهبود تراز تجاری بود.

در طی دوره 1991 تا 1995 ، امکان دستیابی به ترکیبی مطلوب از نرخ رشد مداوم بالا و کمترین میزان از ابتدای دهه 60 وجود دارد. نرخ تورم علاوه بر این ، وضعیت تراز پرداخت ها به طور محسوسی بهبود یافته است که در سال 1995 برای اولین بار از سال 1987 با مازاد بسته شد.

نیمه دوم دهه 90 میلادی ثابت شد که برای حزب محافظه کار کاملاً دشوار است. اگرچه در برنامه انتخاباتی وی در سال 1997 است
J. Major به رأی دهندگان قول داد که به تدریج 20 درصد مالیات بر درآمد و هزینه های دولت به 40 درصد GNP کاهش یابد و همچنین ساخت یک انگلیس مرفه تر ، با این وجود حزب کارگر در انتخابات پیروز شد.

نخست وزیر جدید تونی بلر عملاً مسیر اصلی اقتصادی محافظه کاران را تغییر نداد و اعتراف کرد که "توری ها در دهه 80 گام های درست بسیاری برداشتند ...". وی قول داد که وظایف اصلی او این باشد که اولاً بررسی مبارزه با بیکاری ، ثانیاً معرفی حداقل دستمزد و سوم ، امضای منشور اجتماعی اتحادیه اروپا که با مخالفت محافظه کاران روبرو شود ، متعهد به تعهداتی است که می تواند بر رقابت محصولات ملی تأثیر منفی بگذارد ؛ چهارم ، توسعه سیستم آموزش و پرورش و بهبود آموزش های فنی. علاوه بر این ، وی قول داد كه مجالسى را برای اسكاتلند و ولز ایجاد كند ، همه پرسیى راجع به صلاحیت تغییر به "یورو" و اصلاح قانون اساسی و همچنین معرفی یك مالیات نورد برگزار كند.

نکته مهم در برنامه بلر رد ملی شدن بود که نمایندگان بسیاری از تجارت را به سمت خود جذب کرد. وی می گوید: "در سیاست ، تعیین اهداف قابل دستیابی برای خود مهم است و تمرکز بسیار واضح بر آنچه باید انجام شود ، است." بنابراین ، با جمع بندی توسعه اقتصادی انگلیس در دهه های 80 و 90 ، اشاره کرد که "تاچریسم" در رابطه با شرایط انگلیس کاملاً موثر واقع شد.

چهره انگلیس به طور قابل توجهی تغییر کرده است. "تاچریسم" به عنوان الگویی از نومحافظه کاری بریتانیا تأیید کرد که سرمایه داری یک سیستم انعطاف پذیر است که می تواند با تغییر شرایط اقتصادی-اجتماعی ، بازسازی و نوسازی سازگار شود. (16)

کتابشناسی - فهرست کتب:

1) زامیاتین. L. M. Thatcherism // زندگی بین المللی. 1989. شماره 6 P.54.
2) www.britanica.com / جستجو: تاچر مارگارت /
3) جنکینز پی. خانم انقلاب Thatchtr. Lnd 1987. ص. 84
4) پوپوف V.I. مارگارت تاچر: یک مرد و یک سیاستمدار (دیدگاه یک دیپلمات شوروی). م. ، 1991. س. 37.
5) اوگدن کریس. مگی پرتره صمیمی از یک زن در قدرت // ادبیات خارجی. 1991 شماره 4 P.150
6) اوگدن کریس. مگی پرتره صمیمی از یک زن در قدرت // ادبیات خارجی. 1991 شماره 4 ص 151.
7) مارگارت تاچر Peregrudov S.P. // سوالات تاریخ 1988. №10 ص 61.
8) نخست وزیر Popov V.I. // هفته 1990 # 48 ص 15.
9) اوگدن کریس. مگی پرتره صمیمی از یک زن در قدرت // ادبیات خارجی. 1991 شماره 4 ص 184.
10) رکورد معاصر. 1987. شماره 3 ، ص 13.
11) Nairn T. The Break up of انگلیس. ، ل. ، 1976 ؛ Haseler S. مرگ دموکراسی انگلیس. ل. ، 1976
12) Peregrudov S.P. مارگارت تاچر. // سوالات تاریخ 1988. №10 ص 61.
13) پیمانه و. سیاست تمرکز. 1985. ص 22.
14) به عنوان مثال کاوانا مراجعه کنید. د. تاچریسم و \u200b\u200bسیاست انگلیس. آکسفورد 1987. ص199.
15) نقل شده توسط پوپوف V.I. مارگارت تاچر: انسان و سیاستمدار (دیدگاه یک دیپلمات شوروی). م. ، 1991. س. 22.

16) تاریخ اقتصادی کشورهای خارجی: یک دوره سخنرانی ها ؛ ویرایش شده توسط پروفسور گولوبوویچ. - مینسک: NKF "EKOPERSPEKTIVA" ، 1998. - 462 ص
17) Konotopov M. V. ، Smetanin S. I - تاریخچه اقتصاد: .- کتاب درسی برای دانشگاه ها. -
م.: پروژه علمی ، 2000. - چاپ دوم - 367 ص.

اسناد مشابه

    انگلیس در قرن XX. دوران محافظه کاران. سیاست خارجی م. تاچر. تروریسم ایرلند شمالی. سیاست اقتصادی انگلیس در قرن XXI. بخش خدمات روابط اقتصادی بین الملل. روابط اقتصادی اوکراین و انگلیس.

    مقاله ترم ، اضافه شده 2016/05/24

    استراتژی اقتصادی دولت و جهت های اصلی آن. روندهای سیاست اقتصادی روسیه در مرحله حاضر. مشکلات توسعه استراتژیک اقتصاد روسیه. استراتژی رشد اقتصادی روسیه در شرایط جهانی.

    مقاله ترمی در تاریخ 04/07/2009 اضافه شد

    مبانی مفهومی برای توسعه و اجرای استراتژی توسعه اقتصادی-اجتماعی خانتی-مانسیسک تا سال 2020 ارزیابی وضعیت فعلی اقتصاد این شهر ، پتانسیل ، رقابت پذیری ، مشکلات و چشم اندازهای توسعه آن.

    کار علمی ، اضافه شده 05/01/2011

    ارزیابی مشکلات و تهدیدهای توسعه اقتصاد روسیه ، براساس قوانین رشد اقتصادی مدرن. تجزیه و تحلیل وضعیت و روند تکامل اقتصاد ، اثبات انتخاب برنامه توسعه و اقدامات سیاست اقتصادی برای اجرای آن.

    چکیده ، اضافه شده 19/03/2011

    "استراتژی -2025" برای توسعه منطقه ولگوگراد ، اهداف و اهداف اصلی آن. ماتریس SWOT توسعه اقتصادی - اجتماعی منطقه. دستورالعمل های سیاست نوآوری منطقه ولگوگراد. استراتژی های توسعه اقتصادی - اقتصادی منطقه تا سال 2020.

    چکیده ، اضافه شده 2014/09/18

    استراتژی توسعه اقتصادی منطقه Pskov ، با هدف بهبود کیفیت زندگی جمعیت منطقه. راه های اصلی افزایش پتانسیل اقتصادی و رقابت پذیری منطقه ، جذب سرمایه گذاری ، ایجاد مشاغل جدید.

    مقاله ترم ، اضافه شده 10/23/2011

    سیاست اقتصادی فدراسیون روسیه در مناطق ، روش های اجرای آن. برنامه های توسعه اقتصادی - اجتماعی. زیرساخت های بازار و نقش آن در توسعه منطقه. اختیارات یک نهاد تشکیل دهنده فدراسیون روسیه برای حمایت از تجارت کوچک. وضعیت در حوزه اجتماعی.

    ورق تقلب ، اضافه شده در 07/13/2009

    بهبود سیستم مدیریت فرایندهای اقتصادی - اجتماعی که در مناطق رخ می دهد. مفهوم توسعه اقتصادی-اجتماعی طولانی مدت روسیه تا سال 2025. توجیه انتخاب سناریوی پایه برای توسعه مسکو ، مزایای آن.

    پایان نامه ، اضافه شده 03/21/2016

    سیاست اقتصادی به عنوان پایه و اساس توسعه دولت. استفاده از تئوری اقتصادی برای تعیین خطرات پدیده های بحران. روش تجزیه و تحلیل و جهات توسعه نظریه اقتصادی امروز. تحلیل سیاست اقتصادی روسیه.

    چکیده ، اضافه شده 12/16/2015

    استراتژی ملی برای توسعه پایدار بلاروس ، برنامه بازسازی اقتصادی. توسعه علم و نوآوری به عنوان مهمترین عوامل در تشدید توسعه اقتصادی و اجتماعی. سیاست نوآوری جمهوری بلاروس.

در اواخر دهه 70 ، مشکلات مالی و اقتصادی کشور بدتر شد. دولت کارگری J. Callagen قادر به کنار آمدن با شرایط و مجلس عوام در سال 1979 نبود. به او رای اعتماد داد. پارلمان منحل شد و حزب محافظه کار در انتخابات جدید پیروز شد. برای اولین بار در تاریخ انگلیس ، زنی به نام مارگارت تاچر نخست وزیر شد.

محافظه کاران با یک برنامه عملی مشخص به قدرت رسیدند ، هدف آن بیرون آوردن انگلیس از رکود اقتصادی-اجتماعی بود.

م. تاچر معتقد بود که برای این امر ضروری است: اول ، متوقف کردن تورم ، افزایش آن باعث از بین رفتن زندگی اقتصادی کشور می شود ، و دوم ، کاهش مالیات بر سود شرکت ها و درآمد شخصی ، که این امکان را فراهم می کند برای افزایش سرمایه گذاری در اقتصاد ؛ ثالثاً ، به حداقل رساندن دخالت دولت در امور اقتصادی و اجتماعی ، که تاکنون تأثیر منفی بر توسعه اقتصاد داشته است. چهارم ، برای "اهلی کردن" اتحادیه های کارگری ، که از نظر محافظه کاران ، قدرت بیش از حد متمرکز کرده اند ، که توسعه تجارت را تضعیف می کند. بنابراین ، برنامه پیشنهادی برای تغییرات اساسی در حوزه اقتصادی - اجتماعی پیش بینی شده است. Peregudov S. P. Thatcher and Thatcherism / S. P. Peregudov.، Moscow: "Science"، 1996. P. 128.

کابینه م. تاچر به طور پیوسته و مداوم برنامه را اجرا می کند. او تلاش کرد تا حداکثر آزادی را برای کارآفرینی خصوصی فراهم کند ، تا ضمن محدود کردن فعالیت های تجاری دولت ، رشد نقش شرکت ها و بازار در تنظیم فرآیندهای تجاری را ارتقا دهد. دولت شروع به کاهش سیستماتیک بخش عمومی اقتصاد کرد. در مبارزه با تورم ، دوره ای برای کاهش نرخ رشد هزینه های دولت ، به ویژه کاهش برنامه های اجتماعی برگزار شد. دولت حمله به حقوق اتحادیه های کارگری را آغاز کرد. قوانین استخدام که توسط پارلمان تصویب شد ، رویه اعلام و اعتصاب را پیچیده تر ، پیگرد قانونی سازمان دهندگان اعتصابات غیرقانونی را پیش بینی کرده و جمع آوری بنگاه های اقتصادی را دشوارتر کرد.

در این دوره ، این شامل کاهش مالیات مشاغل ، ایجاد "سرمایه داری مردم" با فروش خانه های شهرداری به ساکنان و یافتن تعادل بین کارفرمایان و اتحادیه های کارگری بود.

جالب توجه ترین ویژگی های این دوره ، دو هدف اقتصاد کلان دولت تاچر بود. نخست شکست تورم بود که تا سال 1979 به 20٪ رسیده بود و دوم تصویب بودجه متعادل. هر دو این اهداف لازم ، اما شرایط کافی برای رشد اقتصاد انگلیس در نظر گرفته شدند. Peregoudov S. P. Thatcher and Thatcherism / S. P. Peregudov.، Moscow: Nauka، 1996. P. 137.

خط مشی تدوین شده برای دستیابی به این اهداف به استراتژی مالی میان مدت تقلیل یافت - برخی از نسخه های پول گرایی ، یا حداقل تلاشی برای کنترل برخی از پارامترهای عرضه پول و در مرحله دوم ، کنترل کسری بودجه. در مورد اعتبار اعتماد ، جنبه مهمی از این سیاست این بود که در چارچوب مذاکرات تعرفه ای برای سطح نسبتاً بالایی از دستمزدها ، این (سیاست) منجر به افت شدید صنعت شد ، بنابراین هزینه های سیاسی سنگینی را به دولت تاچر تحمیل کرد .

صحبت از مارگارت تاچر ، آنتونی کینگ تأکید می کند: "او عقاید سیاسی خاص خود را دارد ، که متفاوت از اکثر اعضای حزب محافظه کار است. او مصمم است موقعیت خود را به عنوان موقعیت دولت تعیین کند و آماده است تا اقتدار خود را در مورد مقیاس بی سابقه ای. "

اقدامات دولت واکنش های متفاوتی را در پی داشته است. آنها پس از مدتی شروع به دادن نتایج اقتصادی کردند ، اما بلافاصله منافع مادی اقشار گسترده مردم را تحت تأثیر قرار دادند. در سال 1979-1982. انگلستان گرفتار یک بحران اقتصادی شد و تورم آن را تشدید کرد. بیکاری به نسبت قابل توجهی رسیده است. موقعیت دولت همچنان دشوار بود.

بودجه های 1980 و به ویژه 1981 کاملاً مخالف استدلال کینزی بود که می گفت برای خروج اقتصاد از رکود تولید ، مداخله دولت لازم است. در سال 1981 ، 4 میلیارد پوند از اقتصاد خارج شد ، در حالی که بیکاری به سرعت افزایش یافت.

با این حال ، از سال 1982. بهبود وضعیت اقتصادی و در سال 1985. این ظهور آغاز شد که تا سال 1990 ادامه داشت. نرخ تورم به طور محسوسی کاهش یافته و بیکاری شروع به کاهش کرده است (از 3.3 میلیون در 1985 به 2.3 میلیون در 1988). بهره وری نیروی کار به شدت افزایش یافت. موفقیتهای دهه 80 در توسعه اقتصاد انگلیس "معجزه انگلیسی" نامیده می شود. Peregudov S. P. Thatcher and Thatcherism / S. P. Peregudov.، Moscow: "Science"، 1996. P. 143.

آنها به طور قابل توجهی بر توسعه اقتصاد و تقویت امور مالی ، کشف و توسعه میادین نفتی در دریای شمال ، در سواحل اسکاتلند تأثیر داشتند. انگلیس نه تنها به طور کامل منابع انرژی خود را تأمین می کرد ، که قبلاً به بودجه هنگفتی نیاز داشت ، بلکه به صادر کننده نفت و فرآورده های نفتی نیز تبدیل شد. در نتیجه ، بدهی خارجی انگلیس به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. ذخیره طلا افزایش یافته است. نرخ پوند استرلینگ رشد کرده است.

موفقیت های اقتصادی به رشد درآمد جمعیت کمک کرد (سالانه 8/7٪). در طول دهه 1980 ، تعداد سهامداران در انگلستان سه برابر شد ، و بیش از 8 میلیون نفر بود - هر سوم انگلیس صاحب سهام شد. 15 میلیون خانواده (60٪ از کل) در خانه یا آپارتمان خود زندگی می کنند. از نظر این شاخص ها ، انگلیس به سطح ایالات متحده نزدیک است.

افزایش سطح استاندارد مادی زندگی در کاهش تضادهای اجتماعی نقش داشته است. همانند سایر کشورهای پیشرفته ، در جنبش اعتصابی کاهش چشمگیری مشاهده شد. تعداد اتحادیه های کارگری کاهش یافته است. آخرین اعتصاب بزرگ اعتصاب عمومی معدنچیان بود که تقریباً یک سال به طول انجامید - از مارس 1984. تا مارس 1985 بیش از 180 هزار معدنچی در آن شرکت کردند و اعتراض خود را نسبت به تصمیم مقامات مبنی بر بستن برخی معادن غیر سود آور اعلام کردند ، اما نتوانستند به موفقیت دست یابند. دولت استواری متزلزل نشان داد و هیچ امتیازی به معدنچیان نداد (بیهوده نبود که م. تاچر لقب "بانوی آهنین" را در مطبوعات دریافت کرد) Peregudov S.P. Thatcher and Thatcherism / S.P. 1996 S. 154.

موفقیت های به دست آمده در بهبود اقتصاد و امور مالی باعث تقویت مواضع حزب محافظه کار ، دولت و شخصاً م. تاچر شد. او طولانی ترین نخست وزیر انگلیس در قرن 20 شد. با این حال ، در اوایل دهه 80 و 90 ، مواضع "بانوی آهنین" شروع به تضعیف کرد ، برخی از اقدامات مشخص در زمینه سیاست داخلی و خارجی در رهبری حزب محافظه کار و دولت به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. در پایان سال 1990. م. تاچر مجبور به استعفا شد.

در زمان سلطنت مارگارت تاچر ، بسیاری از مراکز بانکی در مناطق افسرده انگلیس بسته شدند ، در نتیجه اکنون 10٪ است. قلمرو انگلیس از خدمات بانکی محروم است ، یعنی جمعیت حساب بانکی ندارند.

سیاست ضد تورمی دولت تاچر نتایج مثبتی داشت. در حال حاضر در 1982 - 1983. نرخ تورم در اواخر دهه 80 به 5٪ کاهش یافت. - حداکثر 35 دلار در سال ، یعنی تا مقدار توصیه شده توسط مکتب پولی در اقتصاد سیاسی.

جهت مهم دیگر اصلاحات ، مسیر کاهش چشمگیر یا (در تعدادی از بخشهای اقتصاد) جهت حذف کامل کارآفرینی دولت بود. این امر ، اول از همه ، در اجرای یک ملی سازی گسترده برای بنگاه های اقتصادی در بخش دولتی اقتصاد و تحریک ترجیحی تجارت خصوصی بیان شد.

از سال 1980 ، دولت تاچر برای انجام یک کارزار گسترده برای از بین بردن ملی کردن بنگاههای دولتی ، کسل کرد. به شرکت های خصوصی میدان های نفتی غنی در دریای شمال ، کارخانه های تولید ایزوتوپ رادیواکتیو ، یک شرکت ملی برای حمل کالا ، معادن ذغال سنگ و غیره فروخته شد. توجه ویژه دولت به خصوصی سازی نفت ، فولاد ، هوا فضا معطوف شد صنایع و حمل و نقل هوایی. این مشخصه که فقط بنگاههای اقتصادی سودآور به دست خصوصی فروخته شدند. سهم سرمایه گذاری در اقتصاد انگلیس از سوی ارگان های دولتی (دولت مرکزی و مقامات محلی) و بخش های ملی شده اقتصاد در اوایل دهه 1980 به شدت کاهش یافت. این فقط 25٪ در برابر 50٪ بود ، مشخصه دوره تصدی حزب کارگر.

دولت توری تخفیف مالیاتی برای مشاغل خصوصی را افزایش داده است. متعاقباً نرخ مالیات بر درآمد بزرگترین شرکتها ابتدا به 50 و سپس به 35 درصد کاهش یافت. میزان وام های ارائه شده توسط بانک ها به شرکت های صنعتی رشد کرده است. کمک کارفرمایان به صندوق های بیمه اجتماعی برای نیروی کار شاغل لغو شد. دولت مسیر گسترش مداوم سطح آزادی فعالیت اقتصادی کارآفرینان را دنبال کرد. در سال 1982 ، مقررات حزب کارگر برای ترجیحی جذب اعضای اتحادیه لغو شد. در برخی از شرکت ها ، حقوق اتحادیه های کارگری به طور قابل توجهی محدود شد. انواع اعتصابات همبستگی غیرقانونی اعلام شد. تحریک فعالیت تجاری کارآفرینان خصوصی تأثیر مثبتی بر روند کلی توسعه اقتصادی در انگلیس دارد

اصلاحات کابینه م. تاچر همچنین بر حوزه اقتصاد خارجی اقتصاد انگلیس تأثیر گذاشت. در اکتبر 1980. کلیه محدودیت های صادرات سرمایه که بیش از 40 سال در کشور وجود داشت ، برداشته شد. پس از لغو محدودیت های ارزی ، صادرات سرمایه خصوصی از انگلیس با سرعت بیشتری نسبت به دهه 1960 رشد کرد.

دولت انگلیس سرمایه گذاری خارجی را در اقتصاد خود تشویق کرد. مقام اول در میان سرمایه گذاران خارجی در انگلیس توسط شرکت های آمریکایی اشغال شد. بعلاوه ، برخی از کشورهای در حال توسعه با نرخ رشد اقتصادی نسبتاً بالا در این زمینه بسیار موفق عمل کرده اند. بنابراین ، برزیل ، مکزیک ، هند ، سنگاپور و فیلیپین با موفقیت در اقتصاد ملی بریتانیا در دهه 80 سرمایه گذاری کردند.

دولت تاچر توجه زیادی به مباحث تجارت خارجی داشت. در اوایل دهه 80 ، صادرات این کشور بیش از واردات بود. مهمترین عامل تثبیت کننده در این زمینه ، درآمد یکی از معدود کشورهای پیشرفته سرمایه داری بود که توانست تعادل تجاری را با مقدار قابل توجه صادرات نسبت به واردات متعادل کند. به منظور اطمینان از سطح قابل توجه رقابت پذیری کالاهای انگلیس در بازارهای جهانی ، دولت محافظه کار مجموعه ای از اقدامات را با هدف تشدید تولید ، تحریک رشد بهره وری و همچنین کاهش هزینه های دستمزد تدوین کرده است.

دولت م. تاچر بازسازی اقتصاد ملی را انجام داد. منطقی سازی تولید ، به ویژه ، از طریق آزادسازی نیروی مازاد در بنگاه های اقتصادی انجام شد.

نتایج تلاش های اصلاحی دولت محافظه کار خیلی سریع نشان داد. در حال حاضر در سال 1982 است. در کشور ، رشد تولید مشهود است که از اواخر سال 1983 افزایش یافته است. کارشناسان با تجزیه و تحلیل وضعیت اقتصاد انگلیس در آن دوره ، عامل اصلی حفظ نرخ نسبتاً بالای رشد اقتصادی در این کشور در اواسط و اواخر دهه 1980 مصرف شخصی بوده است. رشد مصرف شخصی جمعیت تحت تأثیر کاهش نرخ تورم قرار گرفت. بعلاوه ، مهمترین عنصر سیاست مالیاتی دولت - کاهش مالیات بر درآمد - تأثیر مثبتی داشت.

افزایش قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی مشاهده شد ، صنعت انگلیس با سرعت بیشتری شروع به توسعه می کند ، و همچنین بخش های غیر صنعتی اقتصاد: تجارت ، ارتباطات ، حمل و نقل ، شاخص های وضعیت بخش مالی و بانکی اقتصاد بهبود یافته. بنابراین ، در حال حاضر در اواسط دهه 80 است. انگلیس متوسط \u200b\u200bنرخ رشد اقتصادی را برای کشورهای پیشرفته نشان داده است.

بالا بردن سطح صنعت در دهه 80. این واقعیت تسهیل شد که بیشتر سرمایه گذاری ها به جایگزینی و نوسازی تجهیزات ، معرفی فناوری های جدید انرژی و صرفه جویی در منابع انجام شده است. به عنوان مثال ، در اوایل دهه 1980 ، سرمایه گذاری در ماشین آلات و تجهیزات بیش از 76 درصد از کل سرمایه گذاری ها در صنعت تولید کشور را تشکیل می داد. سرمایه گذاری در تولید نفت دائما در حال رشد بود.

این واقعیت که کادرهای شاغل در صنعت انگلیس از ماهرترین افراد در جهان بودند ، رشد صنعتی را تسهیل می کرد. دولت تاچر سطح بالایی از هزینه ها را برای کارهای تحقیقاتی و توسعه ای در زمینه نظامی حفظ کرد و بخش عمده ای از هزینه ها را دولت به عهده گرفت. بنابراین ، در نیمه اول دهه 1980 ، 70٪ پیشرفت نظامی در زمینه صنعت هواپیما از بودجه دولت تأمین می شد. تمام کارهای تحقیقاتی در زمینه تولید سلاح های هسته ای تحت کنترل دولت انجام شده است. به طور معمول ، انگلیس پس از ایالات متحده آمریکا ، ژاپن ، آلمان و فرانسه در رتبه 5 جهانی قرار دارد.

صنایع پیشرو صنایع ماشین سازی ، برق ، هواپیمایی ، شیمیایی ، الکترونیکی و خودرو هستند.

دولت توري اقداماتي را كه منجر به تشديد در كشاورزي مي شود ، توسعه و توسعه علم كشاورزي را با هدف پرورش نژادهاي دامي با بهره وري جديد و پرورش انواع گياهان با بازده بالا تحريك كرد. یک ویژگی مشخص از توسعه ارضی انگلیس در دهه 80 است. از طریق ادغام فشرده ، تلفیقی از سرمایه های کشاورزی و صنعتی وجود داشت.

بنابراین ، در نتیجه فعالیت شدید دولت محافظه کار ، در زندگی اقتصادی بریتانیای کبیر تغییراتی به سمت بهتر ایجاد شده است: کاهش تولید صنعتی متوقف شده است ، نرخ تورم به شدت کاهش یافته و موقعیت لندن به عنوان یکی از مراکز مالی جهان تقویت شده است.

در مورد انگلستان ، متوجه شدیم که سیاست 1979-1983 ، اگرچه با اطمینان کامل استفاده شد ، موفقیت آمیز بود و اعتبار دولت را ایجاد کرد ، به لطف تغییر در سطح تحمل عمومی برای بیکاری بالا ، که بحران اواخر دهه 1970 پیش بود.

حتی در شرایط بحرانی ، برخی اصلاحات موفق می شوند و برخی دیگر شکست می خورند. این تا حد زیادی توسط شرایط خاص تعیین می شود - سیستم های مختلف و رهبران مختلف. دشوار است تصور کنید که اصلاحات مارگارت تاچر در کشورهای دیگر انجام می شود یا در انگلیس تحت رهبران دیگر انجام می شود. Peregudov S. P. Thatcher and Thatcherism / S. P. Peregudov. ، مسکو: "علم" ، 1996. ص 171 - 180

وزارت آموزش و پرورش بلاروس

دانشگاه دولتی ایالتی بلاروس

گروه تاریخ اقتصادی

با موضوع: سیاست نومحافظه کاری توسط مارگارت تاچر در انگلیس

FFBD ، 1 دوره ، FF-3 A.A. Kizchenko

بررسی شد

پروفسور V.I. Golubovich

مقدمه …………………………………………………… ..3

جوهر نومحافظه کاری 4 .4

روی کار آمدن م. تاچر .7

بهبود اقتصادی …………………………………… ..9

"تاچریسم" 12 پوند

نتیجه گیری .16

لیست منابع استفاده شده ... 17

معرفی

تناقضات بازسازی ساختار ، پیچیدگی استثنایی سازگاری با شرایط جدید تولید مثل و بازار جهانی ، شدت اختلافات طبقاتی و اجتماعی ، ضرورت مداخله گسترده دولت بورژوازی در اقتصاد ، یافتن اشکال جدید و مواد و روش ها.

تعمیق شدید بحران عمومی سرمایه داری با عملکرد تعدادی از عوامل مرتبط است. این یک زوال در تولید مثل سرمایه ، رکود تورمی ، فقدان کوتاه مدت یا کامل مرحله رونق ، بیکاری ، رشد رقابت بین امپریالیستی است.

تعامل و درهم تنیدگی عوامل طولانی مدت و دوره ای در تعمیق بحران عمومی سرمایه داری به دلیل تعیین کننده بحران در سیستم تنظیم انحصار دولت در کشور تبدیل شد. بر اساس دکترین کینزی ، روش های تنظیم انحصار دولت برای تحریک سرمایه گذاری کل و تقاضای مصرف کننده بود. آنها عمدتاً اهداف ضد سیکل کوتاه مدت را دنبال می کردند. این سیاست متکی به استفاده از ابزارهای مالی و مالیاتی بود و کسری بودجه را به عنوان یکی از مهمترین "تثبیت کننده های داخلی" در نظر گرفت. با وجود تمام محدودیت ها و تناقض ها ، روش های آن (اگرچه منجر به نقض نسبت حوزه گردش پول شد) به طور موقت دستیابی به یک اثر کوتاه مدت را تضمین کرد: مرحله بحران و رکود با یک مرحله بهبود جایگزین شد و بهبودی

دستورالعمل های کینزی برای حل وظایف جدید استراتژیک تنظیم انحصار دولت در اقتصاد نامناسب بودند. چنین فرایندهای عینی در توسعه اقتصاد سرمایه داری جهانی مانند تشدید روابط اقتصادی خارجی و بین المللی شدن فزاینده تولید نیز در همین راستا عمل کردند. این فرایندها وابستگی متقابل و تأثیر متقابل اقتصاد سرمایه داری را افزایش می دهد و انجام وظایف تثبیت شرایط را برای تک تک دولتهای بورژوازی دشوار می سازد. و سرانجام ، ناتوانی مطلق روشهای کینزی در مبارزه با تورم مزمن آشکار شد.

بحران مجتمع معدنی و متالورژی به تعمیق بحران اقتصاد سیاسی بورژوازی کمک کرد. طبقه حاکم و ایدئولوگ های آن ، که از کینز ناامید شده بودند ، به جستجوی راه حل های جدید برای درمان بیماری های مزمن سرمایه داری روی آوردند. نتیجه این تلاش مفهومی برای توسعه ، چرخشی به راست در اقتصاد بورژوازی بود. آموزه های مختلف محافظه کارانه نفوذ گسترده و فزاینده ای در سیاست دولت های بورژوازی دارند. این روند "چرخش نومحافظه کار" نامیده شده است.

جوهر نومحافظه کاری

در مرکز بحثهای شدید بین نمایندگان شاخه های مختلف اقتصاد سیاسی بورژوازی بار دیگر این سوال مطرح شد: کم و بیش دولت. نومحافظه کاران مخالفان خود را به این واقعیت متهم کردند که سیستم تنظیم دولت بر اساس توصیه های آنها نه تنها قادر به مقابله با عوامل نامطلوب توسعه اقتصادی نیست ، بلکه امکانات اقتصاد بازار را برای خود ترمیم و خودتنظیم م effectiveثر محدود می کند. ناشی از تضادهای عینی ، کاهش رشد بهره وری نیروی کار ، تشدید منابع و مشکلات اقتصادی ، کاهش میزان انباشت تولیدی ، نرخ تورم مخرب و افزایش ارتش بیکاران توسط محافظه کاران به سیاست اقتصادی ناکارآمد دولت نسبت داده شد .

محافظه کاران جدید از استفاده از سازوکار دولتی برای ایجاد ثبات در سرمایه داری امتناع نمی ورزند ، اما خواستار محدود کردن شدید حوزه و تغییر اشکال مداخله دولت در اقتصاد هستند. آنها به عنوان اهداف اصلی سیاست اقتصادی دولت و ابزارهای دستیابی به آنها ، از تحریک پویایی اقتصادی با تحریک ابتکار عمل خصوصی سرمایه دار و مبارزه با تورم با روشهای تنظیم عرضه پول نام می برند. تز اساسی مفهوم نومحافظه کار این است که اگر شرایط مساعدی برای آن ایجاد شود و سازوکار آن مختل نشود ، رقابت در بازار بین تولیدکنندگان مستقل می تواند تمام عدم تعادلات ساختاری را اصلاح کرده و رشد اقتصادی بلند مدت ، اشتغال کامل و ثبات پولی را تضمین کند.

مفهوم "نومحافظه کاری" معنای وسیع تری از اصطلاح "سیاست اقتصادی نومحافظه کار" دارد. در تفسیر استاد مرکز مطالعه قانون جورج تاون N. Bernbaum "نومحافظه کاری تلفیقی از مضامین ، گروه بندی ها و جنبش های بسیار متفاوت با نگرش های متفاوت است. این یک روند ، حالت ذهنی ، مد یا حتی مد است. " N. Bernbaum لیست زیر را از موضوعات توسعه یافته توسط نظریه پردازان نومحافظه کار در ایالات متحده ارائه می دهد:

    مضمون تقدم بازار ، یعنی اعتقاد به کارآیی بازار آزاد و شکل نسبتاً غیرقابل تنظیم سرمایه داری شرکتی و همچنین نیاز به حفظ بخش خصوصی فوق العاده قوی به عنوان ضامن آزادی سیاسی ؛

    انتقاد از "دولت بزرگ" یا دولت مرکزی یا ابتکار دولت. بر اساس چندین شعار مشهور - دیوان سالاری ، استقلال بوروکرات ها ، عدم امکان کنترل آنها توسط نهادهای عمومی یا قانونگذاری ، افزایش تمرکز.

    منظم بودن توزیع جامعه با توجه به اصل ناهمگنی اجتماعی و توزیع منافع ؛

    حفاظت از ارزشهای سنتی - خانوادگی ، فرهنگی ، مذهبی ، فناوری و غیره.

    تقویت قدرت (نظامی ، اقتصادی ، سیاسی) ایالات متحده در جهان ؛

مبنای نظری توصیه های نومحافظه کارانه در زمینه سیاست اقتصادی ، اصطلاحاً پول گرایی طرف عرضه است. بین این دو بخش تشکیل دهنده نومحافظه کاری ، نوعی ترسیم نقش عملکردی وجود دارد:

    اولین مورد برای توجیه اقدامات تحریک رشد اقتصادی طراحی شده است

    دوم ، اقدامات مقابله با تورم.

هر دو نظریه مبتنی بر مبتذل ترین و ارتجاعی ترین آموزه های مکتب نئوکلاسیک است.

توسعه فرضیه های نظری "اقتصاد عرضه با نام اقتصاددانان آمریکایی جی گیلدر و آ. لافر همراه است. به گفته ج. گیلدر" موفقیت های سرمایه داری به طرف عرضه است. بنابراین ، وظیفه اقتصادی دولت سیاست تحریک عرضه از هر طریق ممکن به منظور "پاداش دادن به تولید کننده و تشویق سرمایه گذار" است. ابزار اصلی "مشوق ها" باید سیاست مالیاتی باشد. تحریک عرضه با ارائه مشوق های مالی برای سرمایه گذاران خصوصی به طور خودکار تقاضا و اراده لازم را ایجاد می کند در پایان ، به بهبود تدریجی اقتصاد سرمایه داری منجر شود.

تأثیر محرک سیاست مالیاتی در گسترش فعالیت سرمایه گذاری بنگاه های اقتصادی انحصاری به هیچ وجه روشن نیست. سود حاصل از کاهش مالیات به هیچ وجه همیشه به طور مولد مورد استفاده قرار نمی گیرد و منبعی برای گسترش عرضه کالاها و خدمات می شود. واقعیت های سرمایه داری امروز دقیقاً در این واقعیت است که اقشار متصرف ترجیح می دهند از سرمایه آزاد خود برای سوداگری در بازار پول ، تصاحب شرکت های رقیب ، کسب سهام عدالت در شرکت های موجود استفاده کنند ، نه سرمایه گذاری آنها در صنایع جدید ، ساختمانی و سایر امکانات ثروتمندان ثروتمندتر می شوند. با این حال ، اقتصاد سرمایه داری هیچ انگیزه ای از این امر برای افزایش تولید و بهره وری نیروی کار دریافت نمی کند.

نمایندگان اندیشه های پول گرایی در اقتصاد سیاسی مدرن بورژوازی به کارهای م. فریدمن ، استاد دانشگاه شیکاگو متکی هستند. فریدمن مفهوم خود را از روند تورم و روشهای مهار آن توسعه می دهد. وی دلیل اصلی تورم را در افزایش "بیش از حد" مقدار پول در گردش می داند. مقصر عرضه بیش از حد پول دولت است ، یا بهتر بگوییم ، هزینه های فزاینده آن ، عمدتا برای نیازهای اجتماعی است. دستورالعمل های ارائه شده توسط سرمایه داران برای مقابله با تورم و "بهبود کلی" اقتصاد سرمایه داری برای تجارت بزرگ بسیار جذاب است. این کاهش "هزینه های خیرخواهانه توسط دولت ، کاهش مالیات بر افراد ثروتمند ، سیاست پولی سخت با هدف مهار و تثبیت نرخ رشد عرضه پول است.

به قدرت رسیدن مارگارت تاچر

فراموش کن من یک زن هستم

یک نقطه عطف در زندگی اقتصادی و سیاسی انگلستان انتخابات در ماه مه سال 1979 بود که محافظه کاران به رهبری مارگارت تاچر برنده آن بودند. این دولت به استراتژی توسعه کاملاً جدیدی پایبند بود ، که به عنوان نومحافظه کاری در تاریخ ثبت شد.

با آغاز سال 1979 ، اوضاع اقتصادی انگلیس به طرز چشمگیری وخیم شده بود. تورم که از 20 به 7.5٪ کاهش یافته بود ، دوباره از مرز 10٪ فراتر رفت. استاندارد زندگی انگلیس در حال سقوط بود ، دستمزدها کمتر از متوسط \u200b\u200bاروپا بود. انگلستان که از نظر درآمد سرانه یکبار قدرتمند و صنعتی بود ، فقط در ده دهم قرار دارد. بهره وری نیروی کار و کیفیت تجهیزات صنعتی تولید شده در کشور نیز کاهش یافته است. سقوط سطح زندگی باعث ایجاد موج اعتصاب شدیدی شد و در نتیجه بسیاری از شاخه های صنعت انگلیس عملاً فلج شدند. بحران دولت در انگلیس در حال افزایش بود. حزب کارگر در قدرت ، که اکثریت پارلمانی نداشت ، توسط لیبرال ها و تعدادی دیگر از احزاب پشتیبانی می شد. لیبرالها از کارگر دور شدند. نمایندگان پارلمان از ولز و اسکاتلند نیز نارضایتی خود را از دولت ابراز داشتند.

مارگارت تاچر ، رهبر مخالفان ، بلافاصله از موقعیت استفاده کرد و رای اعتماد به دولت داد. جو مجلس در روز انتخابات در مورد موضوع اعتماد به دولت متشنج بود. تا آخرین لحظه مشخص نبود که آیا دولت کار زنده خواهد ماند یا خیر. برای ماندن در رأس کار ، کابینه کارگر فاقد یک رأی بود - 310 نماینده به دولت رأی دادند ، 311 نماینده به رأی عدم اعتماد. بدین ترتیب نخست وزیر و دولتی به ریاست وی مجبور به استعفا شدند که این امر برای نیم قرن در انگلیس رخ نداده بود. قرار بود انتخابات جدید در 3 مه سال 1979 برگزار شود.

البته تاچر می خواست حزب خود را به قدرت برساند. مانیفست حزب ، که به گفته معاصران ، او خودش نوشت ، در واقع برنامه ای بود برای احیای کشور. اولین چیزی که تاچر قول داد کاهش تورم بود. وی نه تنها اعلام کرد که افزایش قیمت ها کندتر خواهد شد ، بلکه قصد داشت با کاهش هزینه های دستگاه های دولتی به این هدف برسد. در همان زمان ، اشاره شد که برنامه های کاهش هزینه های دولت بر بخش بهداشت تأثیر نمی گذارد. سکوی انتخاباتی محافظه کار ، که توسط مارگارت تاچر ابراز شد ، بازگرداندن انگیزه های توسعه کارآفرینی را نیز بر عهده گرفت. به طور خاص ، قرار بود حد بالای مالیات را کاهش دهد. همچنین در مورد کاهش مالیات اقشار کم درآمد مردم اعلام شد. تز اصلی ، که همیشه در سخنرانی های مبارزاتی مارگارت تاچر به گوش می رسید ، درخشش در حداقل دخالت دولت در توسعه اقتصادی کل کشور و فعالیت های هر شرکت و هر شخص به طور جداگانه است. کل سیاست اقتصادی محافظه کاران بر این اساس بود. مارگارت تاچر همچنین در حال توسعه ایده آزادی اقتصادی افراد ، از احتمال تبدیل شدن شخص به مالک سهام در شرکتهای خصوصی شده ، مالک مسکن حمایت کرد. بنابراین ، در برنامه انتخاباتی وی ، هم خصوصی سازی صنایع ملی شده و هم گسترش مالکیت خصوصی زمین مورد توجه قرار گرفت. مارگارت تاچر همچنین در مورد برنامه های توسعه خانه های اجاره ای با شرایط مطلوب تر و تأمین مسکن برای خانواده های جوان صحبت کرد. این وعده ها ویژه انگلیسی ها را مورد توجه قرار می داد ، زیرا آنها توجه زیادی به راحتی خانواده و خانه می کنند.

علی رغم وعده های قانع کننده محافظه کاران در مبارزات انتخاباتی ، پیروزی آنها در این انتخابات تا آخرین لحظه مشخص نبود. همان مارگارت تاچر روز را در آستانه انتخابات در حوزه انتخابیه خود در فینچلی گذراند. در 3 مه ، او اکثریت آرا را به دست آورد ، اگرچه با اختلاف کمتری نسبت به قبل از سایر نامزدها. نتایج نهایی انتخابات چشمگیر بود - 13 میلیون و 697 هزار نفر به محافظه کاران ، 11 میلیون و 532 هزار نفر به حزب کارگر رأی دادند و 4 میلیون رأی دهنده نیز رای خود را به لیبرال ها دادند. در نتیجه ، به لطف سیستم اکثریت نمایندگی ، محافظه کاران از مجموع 635 کرسی پارلمان 339 را به دست آوردند. چنین اکثریت پارلمانی اجازه داد تاچر به اجرای برنامه سیاسی خود امیدوار باشد.

بنابراین ، تاچر محل اقامت نخست وزیر را در خیابان 10 داونینگ گرفت و در آن زمان پیش بینی عمق تغییرات سیاسی-اجتماعی که این واقعه به همراه داشت ، هنوز دشوار بود. مفاهیم "تاچریسم" و "انقلاب تاچر" بعداً ظاهر خواهد شد. اما بسیاری از افراد در انگلیس از آن پس حدس زدند که این فقط تغییر دولت نبوده است.

رشد اقتصادی

دولت تاچر مجبور بود عملکرد نظارتی دولت در زندگی اقتصادی جامعه را به طور اساسی کاهش دهد ، از نفوذ هیپرتفیف اتحادیه های کارگری در سیاست اقتصادی-اقتصادی دست بردارد ، تورم و مالیات های بسیار بالا را کاهش دهد و هزینه های بودجه دولت و پول را کاهش دهد. کاهش نقش دستگاه بوروکراتیک در اقتصاد و غیره سیاست خود را بر اساس اصول لیبرالیسم اقتصادی بنا کنید. لازم بود که از روانشناسی وابستگی دور شده و حل مشکلات اجتماعی را بر روی شانه های افراد توانمند جابجا کرد و این میل را در او ایجاد کرد که بتواند حمایت شخصی خود و خانواده اش را بدست آورد.

شاید بزرگترین سردرد برای دولت جدید بنگاههای ملی شده باشد. بیشتر آنها سودآور نبودند و به بودجه دولت آویخته بودند. به منظور احساس خطر دائمی ورشکستگی در یک فضای رقابتی ، خصوصی سازی قاطع این بخش مورد نیاز بود تا شرکتها را مجبور به کار موثر کند. این امر هزینه نگهداری آنها را نیز کاهش می دهد. طی سالهای 1984-1987 ، 9 نگرانی عمده خصوصی شد ، که یک سوم کل مالکیت دولت در صنعت گاز و ارتباطات از راه دور را به خود اختصاص داده است. در سال 1987 ، دولت سهام شرکت نفت انگلیس پترولیوم و بعداً در صنایع فولاد و هوافضا ، برق ، تأمین آب و حمل و نقل هوایی را فروخت. به طور کلی ، دولت تاچر در دهه 1980 بیش از 25 میلیارد دلار بنگاه اقتصادی دولتی فروخت. شرکت های خصوصی می توانند میدان های نفتی غنی در دریای شمال ، کارخانه های تولید ایزوتوپ رادیواکتیو ، معادن ذغال سنگ و یک شرکت ملی برای این کشور را به دست آورند. حمل و نقل کالا خصوصی شد ... لازم به ذکر است که تنها شرکتهایی که هیچ ضرری نداشته اند مشمول خصوصی سازی می شوند.

در جریان خصوصی سازی ، سرمایه گذاری عمومی هم توسط دولت و هم از طرف مقامات محلی به شدت کاهش یافت: از 50٪ ، که معمولاً برای دوره قدرت کار کارگران بود ، به 25٪ در 1980s. خصوصی سازی در مقیاس وسیع امکان سهامدار شدن برای طیف وسیعی از مردم را فراهم کرد. از نظر تعداد سهامداران ، انگلیس پس از ایالات متحده در رتبه دوم جهان قرار گرفت. در مورد شرکتهای دولتی باقیمانده نیز اختیارات اقتصادی و مالی زیادی به آنها داده شد و دیگر در شرایط گلخانه ای نبودند. در نتیجه ، قیمت محصولات آنها دیگر به طور مصنوعی حفظ نمی شد ، اما مطابق قوانین بازار بود.

یکی از مهمترین اقدامات انجام شده توسط دولت تاچر خصوصی سازی مسکن بود ، زیرا در اوایل دهه 1980 ، اکثر مردم شهر مسکن را از مقامات شهرداری اجاره کردند. اقتصاد مسکن بی فایده بود ، بنابراین نگهداری آن باری سنگین بر بودجه های محلی و درنهایت دولت بود. در پارلمان انگلیس قانونی در مورد فروش مسکن توسط مقامات محلی با شرایط مساعد به مستاجر تصویب شد که آنها را صاحب مالک می کرد. روند خصوصی سازی به سرعت کافی پیش رفت و تا سال 1989 66٪ از مستاجران صاحب خانه شدند.

ابتکارات برای تصویب قوانینی (1980 ، 1982 ، 1984) با هدف کاهش حقوق فوق العاده بالای اتحادیه های کارگری هنگام اعتصاب ، از اولین اقدامات دولت جدید بود. انواع اعتصابات همبستگی غیرقانونی اعلام شد. این امر به دولت این امکان را داد تا در مبارزه با جنبش اعتصاب ، به ویژه در اعتصاب بزرگ معدنچیان (1984-1985) و اعتصاب چاپخانه ها (1986) ، دوام بیاورد. در سال 1982 ، دولت یک بند کارگری را که اعضای اتحادیه را در اولویت قرار دادن نیروها قرار داد ، تغییر داد ، که به سرعت شاهد گسترش تجارت در کشور بود.

برای محافظه کاران ، شرکتهای خصوصی نیروی محرکه همه شکوفاییها هستند. اساس دوره سیاسی باید "آزادی ، فرصتها برای همه ، حمایت از روحیه کارآفرینی ، دموکراسی صاحبان املاک" باشد. دخالت دولت در زندگی اقتصادی باید به حداقل برسد ؛ و به هیچ وجه نباید ابتکار عمل خصوصی را محدود کند. بنابراین دولت مصمم بود که مسیر توسعه شرکتهای آزاد را دنبال کند. دولت تاچر بر حوزه تجارت كوچك و متوسط \u200b\u200bمتمركز بود كه اكنون در ساختار اقتصادي انگلستان جايگاه مهمي را اشغال كرده است.

دشوارترین چالش پیش روی دولت مبارزه با تورم بود. برای کاهش آن ، وام های ارائه شده توسط دولت به بخش خصوصی به شدت کاهش یافت ، نرخ رشد عرضه پول در کشور و غیره به شدت کنترل شد.

مبارزه با تورم نیاز به کنترل شدید بودجه دولت داشت. یک شرط ضروری برای کاهش تورم کاهش هزینه های دولت برای صنعت ، آب و برق و جاده ها ، فرهنگ و غیره بود. به طور کلی ، هزینه های بودجه 4 میلیارد پوند کاهش یافت. هنر. (1980-1981) اندازه دستگاه دولتی و هزینه های نگهداری آن به طرز محسوسی کاهش یافته است: به عنوان مثال در دولت ، حتی یک وزارتخانه وجود نداشت که به مباحث بخشی بپردازد. بنابراین ، دولت نه تنها مداخله خود را در حل مشکلات اقتصادی ، بلکه هزینه های بودجه را نیز کاهش داد.

سیاست ضد تورمی دولت تاچر نتایج مثبتی به همراه داشت. اگر بلافاصله پس از روی کار آمدن وی در اواخر دهه 1970 ، تورم به 16 درصد در سال رسید ، در سال 1983 این نرخ 4 درصد بود و در دهه 1980 از 6 درصد فراتر نرفت. از نیمه دوم سال 1982 ، اقتصاد انگلیس علائم بهبودی را احساس کرد ، که در سال 1983 به وضوح قابل مشاهده بود: حجم وام های تمدید شده ، قیمت سهام مهمترین شرکت های کشور افزایش یافت ، هزینه های مصرف کننده جمعیت رشد کرد (6.5 و سرمایه گذاری خصوصی (10 ، 3٪) ؛ افزایش تولید در صنایع پیشرو ، در ساخت مسکن. تحلیلگران بر این باورند كه یكی از عوامل اصلی این بهبود اقتصادی رشد مداوم مصرف شخصی بوده است كه با افزایش 5 درصدی درآمد خانوار و كاهش میزان پس انداز دامن می زد.

اصلاحات دولت تاچر بر روابط اقتصادی خارجی انگلستان نیز تأثیر گذاشت. در اکتبر 1980 ، محدودیت های صادرات سرمایه که 40 سال وجود داشت ، برداشته شد. در اوایل دهه 1980 ، متوسط \u200b\u200bسرمایه گذاری سالانه خصوصی خصوصی به طور متوسط \u200b\u200b3.5 میلیارد بود

f هنر علاوه بر این ، حدود 80٪ از کل سرمایه صادراتی به ایالات متحده آمریکا ، کانادا و کشورهای اتحادیه اروپا ارسال شده است.

بنابراین ، در طول دهه 1980 ، تغییرات قابل توجهی در ساختار اجتماعی انگلیس ایجاد شد. در برابر تغییرات مطلوب در اقتصاد ، بیکاری با کاهش بیشتر بیکاران سابق از بخش صنعتی به بخش خدمات ، به میزان قابل توجهی کاهش یافت. در سال 1988 ، یک برنامه آموزش حرفه ای برای بیکاران تصویب شد.

تعداد صاحبان شرکتها در تمام بخشهای اقتصاد ملی افزایش یافت و لایه ای از مدیران شکل گرفت که برای جامعه انگلیس جدید بود. همه اینها نشانگر این بود که اکثریت جمعیت کشور شروع به در نظر گرفتن خود "طبقه متوسط" می کنند. در پایان دهه 1980 ، 64٪ از خانواده ها خانه های خود را داشتند ، بیش از 70٪ ماشین داشتند ، بیش از نیمی از آنها می توانستند فرزندان خود را در م institutionsسسات آموزشی پولی که سطح تحصیلات بالاتری دارند ، آموزش دهند.

"تاچریسم"

مارگارت تاچر به کابینه قوی احتیاج داشت. البته ، این برای هر نخست وزیر ضروری است ، اما او معنای خاص خود را در مفهوم "قوی" قرار داد. تاچر معتقد بود که فقط "کابینه متقاعدان" که اعضای آن به عقاید وی اختصاص داشته باشند ، می تواند وظایف محوله را انجام دهد.

تاچر همه سیاستمداران را به دو دسته تقسیم کرد: "برخی از ما" و "برخی دیگر". این بیان مورد علاقه او در طول فعالیت سیاسی او بود. و وقتی از او س askedال شد که وی بر چه اساسی افراد را به این دسته تقسیم می کند ، پاسخ داد که معیارها کار سخت ، قابلیت اطمینان از نظر مسئولیت شخصی و ایمان به فلسفه ای است که به آن اعتقاد دارد.

وی که دارای شهود سیاسی بزرگی بود ، فهمید که پست های اصلی باید به طرفداران وفادار برنامه اقتصادی وی اختصاص داده شود ، و سایر اوراق بهادار باید به سیاستمداران توزیع شود که می توانند به کابینه اختیارات و نفوذ بدهند. این دقیقاً همان کاری است که او انجام داد.

جفری هاو به پست صدارت خزانه داری منصوب شد ، مانند تاچر ، وی پیرو پول داری بود. جان بیفن به عنوان رئیس وزیر خزانه داری ، معاون اول هاو ، كیت جوزف وزیر صنعت و جان نات وزیر بازرگانی منصوب شدند. دولت همچنین شامل سیاستمدارانی بود که در کارنامه سیاسی مارگارت تاچر نقش مهمی بازی خواهند کرد - لئون بریتن ، ناگل لاوسون ، سیسیل پارکینسون ، پیتر ریس. همه این سیاستمداران از منافع تجارت بزرگ دفاع کردند. حلقه طرفداران تاچر به روی آنها بسته شده است.

از 22 عضو کابینه اول تاچر ، 18 نفر یک بار در دولت هیت بودند. همه آنها سیاست اقتصادی پیشنهادی نخست وزیر را تأیید نکردند. در نتیجه ، تاچر در كابینه اول فقط 9 وزیر داشت كه می توانست روی حمایت آنها حساب كند. و تقریباً به همین تعداد در ترکیب آن کسانی بودند که علناً با مفاهیم تاچر مخالفت می کردند حتی زمانی که او رهبر مخالفان بود.

اولین دولت تاچر بلافاصله برنامه اقتصادی توری را آغاز کرد که با آن به قدرت رسیدند. پلتفرم اقتصادی که این برنامه بر روی آن ساخته شد "tetcherism" نام داشت و عواقب آن بعدا "انقلاب تاچر" نام گرفت. این بر اساس اصولی بود که مارگارت تاچر در ابتدای کار سیاسی خود اعلام کرد: آزادی بنگاه اقتصادی ، به حداقل رساندن مداخلات دولت در فعالیت های اقتصادی ، کاهش مالیات مستقیم ، تحریک توسعه تجارت خصوصی ، حذف انحصارات و تقویت رقابت.

مهمترین عنصر تاچریسم پیروی بی چون و چرا از اصول پول گرایی بود. دکترین اقتصادی پول گرایی از اوایل دهه 1960 میلادی مشهور بود ، زمانی که نویسنده آن ، میلتون فریدمن ، کتاب سرمایه داری و آزادی را منتشر کرد. ماهیت این نظریه ، همانطور که مطبوعات انگلیس تفسیر کرده اند ، این است که علت تورم در مازاد نرخ رشد مقدار پول در گردش نسبت به نرخ افزایش محصول اقتصادی است. این نسبت می تواند با کمک اراده سیاسی تحت تأثیر قرار گیرد ، زیرا دولت توانایی فنی در کنترل انتشار پول در گردش را دارد و بنابراین می تواند این شکاف را کاهش دهد. جنبه مهم دیگر نظریه پول گرایی این است که سیاست اقتصادی نباید آزادی عمل کارآفرینان را محدود کند ، دخالت در سازوکار سرمایه داری ضروری نیست و فقط می تواند به کاهش بهره وری منجر شود. هرگونه تنظیم اقتصادی باید به "بازار آزاد" واگذار شود.

سیاست تاچریسم در درجه اول از طریق شکل گیری بودجه کشور انجام می شد. بودجه 1979-1980 با فعال ترین مشارکت مارگارت تاچر تهیه شد. این یک تغییر اساسی در سیاست مالی دولت است. اول از همه ، این مربوط به سیاست مالیاتی بود. نرخ مالیات حاشیه ای ناشی از درآمد 25٪ کاهش یافته است. بالاترین نرخ سود سرمایه از 98٪ به 75٪ کاهش یافت که به معنای لغو مصادره کامل سودهای کلانی بود که قبلاً توسط حزب کارگر اعمال شده بود. اکنون بخشی از وجوهی که قبلاً به درآمد دولت می رسید می تواند مستقیماً به توسعه و نوسازی تولید اختصاص یابد.

اما تمرکز اصلی کاهش هزینه های دولت بود. تاچر هدف خود را کاهش 3.5 میلیارد پوند هزینه به اصطلاح "وزارتخانه های خرج کننده" قرار داده است. به جز وزارتخانه های بهداشت و دفاع ، کارکنان در هر بخش 10-20٪ کاهش یافت. به طور کلی ، از سال 1979 تا 1989 ، تعداد کارمندان دولت از 732.3 هزار نفر به 567.2 هزار نفر کاهش یافته است.

مداخله تاچر در وزارتخانه هایی که خواستار کاهش کارکنان و هزینه های آن بود ، بی سابقه بود. او به کارمندان وزارتخانه ها اعتماد نداشت و اغلب بازرسی در محل انجام می داد. علاوه بر این ، تاچر این عمل را وارد سیستم کرد.

برای بهبود کارایی مدیریت دولتی ، دولت تاچر "مدیریت" دستگاه های دولتی را انجام داد. مدیران شرکت های خصوصی ، از جمله شرکت های خارجی ، به عنوان مشاور برای توسعه یا اجرای اقدامات خاص درگیر شدند. بنابراین ، برای انجام نوسازی متالورژی آهنی ، و سپس صنعت ذغال سنگ ، میلیونر آمریکایی J. McGregor ، که به عنوان یک مدیر بی رحم بی رحم شهرت داشت ، وارد کار شد.

محصول جانبی سیاست مالی جدید دولت ، افزایش تورم و افزایش تعداد بیکاران بود. با این وجود بودجه دوم نیز بر اساس همین اصول تهیه شد. هزینه های دولت در حوزه اجتماعی بیشتر کاهش یافت و مزایای جدیدی به مشاغل کوچک و متوسط \u200b\u200bارائه شد. مزایایی برای ایجاد مشاغل جدید در مناطق رو به زوال صنعتی فراهم شد. و بودجه سوم کاملا "مبهم" بود. وام های بخش دولتی 3.5 میلیارد پوند کاهش یافت و مالیات غیر مستقیم جدید (بر روغن بنزین و موتور ، اتومبیل ، سیگار و الکل) وضع شد.

در نتیجه اقدامات انجام شده توسط دولت ، هزینه های زندگی به طور قابل توجهی افزایش یافته است. هزاران بنگاه اقتصادی که چشم انداز اقتصادی ندارند ورشکست شدند و نتوانستند خود را با شرایط جدید بازار وفق دهند ، تولید صنعتی 9٪ کاهش یافت. این صنعت باید در شرایط رکود اقتصادی ، نرخ بهره بالا (سود وام ها) و تقریباً بدون کمک دولت توسعه یابد.

اما مشکل اصلی افزایش فاجعه بار بیکاری بود. از یک سو ، احیای مشاغل خصوصی باعث ایجاد مشاغل اضافی شد ، از سوی دیگر ، خرابی بیشتر شرکت های کوچک و توسعه فناوری های جدید توسط شرکت های بزرگ صنعتی منجر به تعدد نیروی کار شد. یعنی کل سیاست تاچر منجر به افزایش طبیعی بیکاری شد.

رئیس دولت در سخنان خود گفت که اصلاحات در مرحله اول نمی توانند نتایج موثری داشته باشند و رشد بیکاری اجتناب ناپذیر است. وی اولین اثرات اصلاحات را با تأثیر یک دارو مقایسه کرد و پس از آن ، در پایان ، بهبود یافت.

با این حال ، حتی پنج سال پس از به قدرت رسیدن محافظه کاران ، تعداد بیکاران در انگلیس به رقمی رکورد زده و بیش از 3 میلیون نفر رسید.

اگرچه امیدهای زیادی به سیاست پول گرایی متصل بود ، اما دولت تاچر مجبور شد ، از سال 1982 ، سختی سیر مالی خود را به طور قابل توجهی نرم کند. علاوه بر این ، تاچر نتوانست به کاهش قابل توجهی در هزینه های دولت دست یابد. با توسعه اقتصاد در سالهای بعد ، هزینه ها شروع به کاهش کرد ، اما به طور کلی ، کاهش آنها چندان چشمگیر نبود.

شکاف اجتماعی در جامعه انگلیس آغاز شد. افزایش بیکاری و تلاش های ناموفق دولت برای متوقف کردن آن منجر به افزایش حس بیگانگی در جامعه و ظهور مفهوم "دو ملت" - دارا و ندارها شده است. دولت تاچر انتقادات زیادی را دریافت کرد. اتحادیه های کارگری به شدت با سیاست دولت مخالفت کردند - آنها استعفای تاچر را خواستار شدند. حزب کارگر قطعنامه عدم اعتماد به دولت را به پارلمان ارائه کرد ، اما اکثریت محافظه کار توانست آن را رد کند.

علی رغم شرایط اقتصادی و سیاسی دشواری که انگلیس در اولین دوره اصلاحات تاچر قرار گرفت ، دولت نسبت به مسیر انتخاب شده خود قاطعیت نشان داد و در اجرای بیشتر اصلاحات قاطعیت نشان داد. علی رغم این ، وضعیت دولت تاچر چنان مضطرب بود که معلوم نیست اگر توجه انگلیس از مشکلات داخلی به رویدادهای سیاست خارجی در سال 1982 (جنگ فالکلند) معطوف نمی شد ، سرنوشت بعدی آن چگونه رقم می خورد.

نتیجه.

به نظر من ، تاریخ تمدن چنین تغییرات ساختاری سریعی را که جهان مدرن شاهد آن بوده است ، نمی داند. این تغییرات به مرحله جدیدی از توسعه تبدیل شده است. تغییرات مرتبط با آن به طور گسترده ای به عنوان گذار قاطع به تشدید جامع تولید تفسیر می شود. علاوه بر این ، از لحاظ کیفی با اشکال قبلی خود متفاوت است. وضعیت تأمین تولید با منابع اساسی ، به ویژه منابع غیر قابل تعویض ، تغییر کرده است. به طور کیفی از فناوری های جدید و ابزارهای فنی استفاده می شود. نقش برخی از حوزه های اقتصادی عناصر مجتمع های اقتصادی تغییر کرده است. به طور طبیعی ، با توسعه نیروهای مولد ، فرایندهای اجتماعی نیز پیچیده تر می شوند. اندیشه اقتصادی - اقتصادی بورژوازی ، که به نظر می رسد تغییرات عمده ای برای آن ، بقای سرمایه داری به عنوان یک سیستم اجتماعی را تهدید می کند ، در تلاش است تا مفهومی را برای توجیه مسیر بقا بسازد. برای این منظور ، "هزینه های" اجتماعی توجیه می شود ، که گفته می شود برای مدرن سازی اقتصاد ملی و استقرار توسعه اقتصادی خارجی اجتناب ناپذیر است. ایده های اساسی با شرایط متغیر سازگار می شوند ، اگرچه منشأ چنین مفاهیمی به هیچ وجه جدید نیست. موج "بی نظیرها" را نمی توان دست کم گرفت. برای رواج آنها ، از قابلیتهای بیشتر رسانه های فنی ، روشهای پیچیده برای جلب توجه مردم به واقعیتهای مغرضانه انتخاب شده و بی شرمانه ترین تحریف معنای آنها استفاده می شود. شبکه به سرعت در حال توسعه زیرساخت های صنعتی امکان افزایش تحرک و کارایی تصمیمات اداری و اقتصادی را فراهم کرده و در شرایط بحرانی امکان مانور را ایجاد می کند.

لیست منابع استفاده شده

1. Voropaeva O. Margaret Thatcher (زندگی افراد مشهور). - مینسک: LLC "Kuzma" ، 1998.

2. گادژیف K.S. محافظه کاری معاصر. - م.: ناوکا ، 1992

3. دفتر خاطرات Larin V. London. - م.: پولیتیزدات ، 1983

4. ساژینا. مبانی علمی سیاست اقتصادی دولت. - م.: Norma-infra ، 2001.

5. بودروف V. محافظه کاری اقتصادی مدرن: ارزیابی مجدد ارزشها یا تکرار گذشته؟ - کیف: Lybid ، 1990.

ریاست دولت محافظه کار ، که در سال 1979 به قدرت رسید ، توسط م.تچر پرانرژی ، که یک برنامه کاملاً جدید توسعه اقتصادی ، کاملاً متفاوت از همه برنامه های قبلی ، پیشنهاد کرد. این استراتژی توسعه اقتصادی با نام نومحافظه کاری به تاریخ پیوست. او مقررات سختگیرانه دولت در مورد اقتصاد را رد کرد ، ایده کینزی

دولت جدید مشکلات اقتصادی انباشته را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و به این نتیجه رسید که برای برون رفت کشور از این وضعیت ، لازم است تعدادی از کاستی ها در سیستم اقتصادی - اجتماعی برطرف شود:

  • 1) قدرت بیش از حد در کشور به دست رهبران اتحادیه های صنفی منتهی می شود ، که بیشتر اوقات توسط منافع شخصی هدایت می شدند و با تهدید به اعتصاب تجار بزرگ را سیاه نمایی می کردند.
  • 2) در انگلیس مالیات بیش از حد با بالاترین نرخ مالیات در جهان بر درآمد شخصی وجود دارد - نرخ استاندارد 33٪ مالیات بر درآمد به 83٪ افزایش یافت.
  • 3) تورم بیش از حد ؛
  • 4) قدرت بیش از حد در دست دولت ، اعمال شده توسط بوروکراسی آهسته و به طرز فزاینده ای دست و پاگیر.

دولت محافظه کار تاچر تصمیم گرفت به همه اینها پایان دهد. اساس ایدئولوژیک سیاست جدید چندین عنصر اساسی بود:

  • الف) شرکت آزاد ؛
  • ب) ابتکار شخصی
  • ج) فردگرایی افراطی.

عنصر مهم مفهوم ایدئولوژیک "تاچریسم" بازگشت به "ارزشهای ویکتوریایی" بود که توسط محافظه کاران اعلام شد - احترام به خانواده و دین ، \u200b\u200bقانون و نظم ، صرفه جویی ، نظم ، سخت کوشی ، استقلال ، تقدم حقوق فردی و غیره .

مارگارت تاچر قصد داشت از طریق سیاست "پول گرایی" ، کاهش هزینه ها و مالیات ، مهار قدرت اتحادیه ، انکار یارانه به شرکت های ورشکسته و "خصوصی سازی" صنایع دولتی ، از رکود اقتصادی بلند مدت جلوگیری کند. او علیه شرکت گرایی ، جمع گرایی و کینزیانیسم صحبت کرد. وی معتقد بود که تورم خطرناک تر از بیکاری است.

بنابراین ، یکی از اولین اقداماتی که محافظه کاران انجام دادند ، تصویب قوانینی بود که حقوق تقریباً نامحدود اتحادیه های کارگری برای اعتصاب را بطور قابل توجهی محدود می کرد. و در سالهای 1980 ، 1982 و 1984. قوانینی تصویب شد که به دولت اجازه می داد در برابر مبارزه با جنبش اعتصابی مقاومت کند ، به ویژه در اعتصاب معدنچیان در 1984-1985. و چاپگرها در سال 1986

در سال 1979 ، صنایع ملی 10٪ از تولید ناخالص ملی را تشکیل می داد و بسیاری از این صنایع به نمادی از تنبلی و ناکارآمدی تبدیل شده اند. همانطور که رویه توسعه تاریخی نشان داده است ، بدون انگیزه رقابت یا ترس از ورشکستگی ، میل به بهبود کارایی ضعیف می شود. بنابراین ، یکی از مهمترین عناصر برنامه تاچر خصوصی سازی بخش اجتماعی شده بود.

از آگوست 1984 تا مه 1987 ، 9 نگرانی عمده یا تقریباً 1/3 از کل دارایی های دولتی در صنعت ، از جمله شرکت های ارتباط از راه دور و صنعت گاز ، به مالکیت خصوصی منتقل شد. در اکتبر 1987 ، دولت معامله بزرگتری نیز انجام داد - فروش سهام شرکت نفت بریتیش پترولیوم. صنایع بعدی در لیست ملی سازی ، صنعت فولاد و سپس صنایع برق و آب بودند.

فروش گسترده این صنایع تعداد سهامداران علاقه مند مستقیم به سودآوری مشاغل خود را به میزان قابل توجهی افزایش داد. در سال 1979 ، تعداد سهامداران 7٪ از رای دهندگان بود ، یعنی مردان و زنان بالای 18 سال ، در سال 1988 - 20٪. از نظر تعداد سهامداران ، انگلیس بعد از ایالات متحده آمریکا در رتبه دوم جهان قرار گرفت.

شرکت های دولتی نیز که هنوز خصوصی نشده اند ، بازسازی شده اند. استقلال اقتصادی و استقلال مالی بیشتری به آنها داده شد. روابط دولت با چنین شرکت هایی به طور فزاینده ای بر اساس قراردادها شکل گرفت. بنگاه های اقتصادی دولتی از شرایط مطلوب مصنوعی که قبلاً در آن قرار داشتند حذف شدند. به طور خاص ، قیمت کالاها و خدماتی که آنها تولید می کردند دیگر با اقدامات ویژه پشتیبانی نمی شد ، بلکه کاملاً توسط شرایط بازار تعیین می شد.

دولت تاچر تمام تلاش خود را برای ایجاد "رقابت سالم" با اصل جهانی پیشرفت اقتصادی انجام داد و این رقابت به طور فزاینده ای به حوزه قیمت گذاری منتقل شد ، جایی که شرکت های رقیب مجبور شدند قیمت ها را در مبارزه با یکدیگر کاهش دهند.

جهت مهم دیگر در برنامه اقتصادی محافظه کاران تأکید بر توسعه مشاغل کوچک و متوسط \u200b\u200bاست. مشاغل کوچک و متوسط \u200b\u200bبه نیرویی جدید در ساختار اقتصاد انگلیس تبدیل شده است. او با موفقیت با انحصارهای بزرگ کنار آمد و حتی در مدرن ترین صنایع و همچنین در بخش خدمات مکمل آنها شد. شرکت های کوچک و متوسط \u200b\u200bمجهز و کوچک قادر به پاسخگویی انعطاف پذیر به تغییرات محیط اقتصادی بودند که در مورد بسیاری از غول های صنعتی نمی توان گفت.

دولت فعالانه از شركتهای فراملیتی كه سرمایه انگلیس در آنها نقش مهمی داشت حمایت و حمایت كرد. یکی از مهمترین ویژگیهای خاص اقتصاد انگلیس ، درجه بالای "بین المللی سازی" در صنایع پیشرو بود. تنها چند حوزه از تولیدات صنعتی متکی به یک بازار مستحکم داخلی بودند ، دارای سطح بالایی از سرمایه گذاری و یک پایگاه تحقیق و توسعه پیشرفته بودند. اول از همه ، این صنایع شیمیایی و هوافضا هستند ، در حالی که بقیه بیشتر با شرکت های بین المللی مرتبط بودند. مالیات کارآفرینی تورمی تاچر

سیاست اقتصادی دنبال شده توسط دولت تاچر منجر به رشد اقتصادی کشور در دهه 1980 شد. به طور متوسط \u200b\u200bدر سطح 3-4 per در سال ، که بالاتر از سایر کشورهای اروپای غربی بود. به طور متوسط \u200b\u200b، هر هفته 500 شرکت جدید ایجاد می شود. برای دهه 80 بهره وری نیروی کار به طور متوسط \u200b\u200b2.5 درصد در سال رشد کرد ، دوم پس از ژاپن.

حتی قانع کننده تر ، رشد کارایی استفاده از سرمایه ثابت - بازده سرمایه بود. انگلیس ، جدا از ژاپن ، تنها کشور پیشرفته ای بود که این رقم در مقایسه با دهه 70 افزایش یافت.

اهمیت زیادی در برنامه بازسازی اقتصاد انگلیس به مسائل خصوصی سازی مسکن داده شد. بخش قابل توجهی از مردم انگلیس خانه هایی را از مقامات محلی اجاره کردند که این یک بار سنگین بر دوش بودجه محلی و در نهایت شانه های دولت بود. دولت تاچر وظیفه خود را تعیین کرد تا اکثر انگلیسی ها را صاحب خانه های خود کنند. به همین منظور ، دولت قانونی را از طریق پارلمان تصویب كرد كه مقامات محلی را مجبور می كند خانه هایی را با قیمت كاهش یافته به مستاجرها بفروشند. نتیجه این فعالیت دولت این بود که درصد صاحبان خانه به طور قابل توجهی افزایش یافت - از 52 به 66 درصد تا سال 1989. در سال های بعدی ، این روند ادامه داشت.

مهمترین اقداماتی که باعث تحریک توسعه اقتصاد انگلیس شد ، تصویب قانونی برای کاهش نرخ استاندارد مالیات بر درآمد ، کاهش اندازه دستگاه دولتی و هزینه نگهداری آن بود. بنابراین ، وزارتخانه های مرکزی به حداقل کاهش یافتند - 16 وزارتخانه وجود داشت و در میان آنها عملا هیچ بخش بخشی وجود نداشت. دولت از مداخله مستقیم در حل مشکلات صرفاً اقتصادی حذف شد.

مبارزه با تورم برای دولت تاچر یک کار دشوار و دشوار بود ، اما حتی در اینجا ، به لطف اقدامات فوق ، تغییرات مشخص شد: اگر در سال 1980 این میزان 16٪ بود ، در حال حاضر در سال 1983 به 4٪ کاهش یافت و در سالهای بعد در 6٪ نوسان داشت.

بهبود اقتصاد از اواسط سال 1985 آغاز شد ، اگرچه در دو سال آینده ثبات نداشت. از نیمه دوم سال 1987 ، همراه با شتاب قابل توجه در سرعت توسعه اقتصادی ، علائم دیگری از انتقال به مرحله جدید بهبودی ظاهر شده است - حجم وام های ارائه شده گسترش یافته است ، قیمت سهام به "اوج" رسیده است ، و قیمت های بالای مسکن افزایش یافته است.

پویاترین عوامل تقاضای داخلی هزینه های مصرف کننده بود که 5/6٪ رشد کرد و سرمایه گذاری خصوصی که 3/10٪ رشد داشت. تولید در صنایع تولیدی پایه و دانش شکن و همچنین در ساخت مسکن به سرعت رشد کرد. با این وجود ، تأمین تقاضا به طور کامل تنها با کمک ورود بی سابقه کالاهای خارجی امکان پذیر بود. در میان م componentsلفه های تقاضا ، مصرف شخصی بخصوص در طول سالهای بهبودی به طور مداوم در حال گسترش است. این امر به دلیل افزایش درآمد خانوارها به میزان 5.0 درصد و کاهش شدید میزان پس انداز به 1.3 درصد بوده است.

استفاده فعال از وام ها نیز نقش مهمی در تحریک هزینه های مصرف کننده داشت. رفع محدودیت ها در حوزه اعتبار ، معرفی فن آوری مدرن تسویه حساب الکترونیکی ، رقابت را دامن زده و اعتبار برای توده های وسیع مردم مقرون به صرفه تر شده است. در سال 1988 ، میزان وام های مصرفی اعطا شده توسط خانه های مالی ، جوامع ساختمانی و سایر انجمن های تخصصی و همچنین کارت های اعتباری بانکی به 42 میلیارد پوند افزایش یافت. در ساختار مصرف ، هزینه های کالاهای بادوام با سرعتی بیشتر از رشد ، در سال 1988 با رشد 12 درصدی نسبت به 8/6 در سال 1987 ، و در درجه اول برای خودروها ، لوازم الکترونیکی مصرفی ، رایانه های شخصی و مسکن رشد کرد.

بیشترین افزایش در سرمایه گذاری های سرمایه ای در سال 1988 در صنعت خودرو (تقریباً با 1/3) و در صنایع خمیر کاغذ و کاغذ و چاپ (با 1/4) به ثبت رسیده است. بیشترین میزان سرمایه گذاری در صنایع شیمیایی انجام شده است. همچنین لازم به ذکر است که برنامه های بازسازی فنی و نوسازی تعدادی از صنایع اساسی - مهندسی عمومی برق ، نساجی و غیره ادامه یافت یا تکمیل شد. همه اینها به رشد سریع تولید کالاهای سرمایه گذاری کمک کرد ، که تا 10٪ در همان زمان ، نرخ فوق العاده بالای رشد واردات محصولات تولیدی بدلیل این واقعیت حاصل شد که شرکت ها ترجیح می دهند تولید مجدد را با تجهیزات خارجی تجهیز کنند. واردات گسترده در صنایع پر دانش مانند الکترونیک ، تجهیزات دفتری و تجهیزات پردازش داده ها ، که واقعاً با اندازه بازار انگلیس مطابقت دارد ، دولت را نگران کرده است.

در طی سالهای بهبود ، عدم تعادل در تجارت خارجی افزایش یافت. از سال 1985 ، سرعت رشد در حجم واردات کالا 3 برابر سریعتر از صادرات بوده است. افزایش 5.2 درصدی نرخ ارز استرلینگ در سال 1988 باعث بدتر شدن رقابت صادر کنندگان انگلیس و تسهیل واردات کالاهای تمام شده شد که در نهایت منجر به کسری تراز پرداخت ها شد.

در یک محیط به طور کلی مطلوب ، اشتغال در اقتصاد 1.2 درصد افزایش یافته است. اکثریت قریب به اتفاق کسانی که شغل می گیرند در بخش خدمات کار می کنند ؛ در صنعت تولید ، تعداد افراد شاغل کاهش می یابد. همزمان با گسترش اشتغال ، بیکاری کاهش یافت. در فوریه 1989 ، 1.9 میلیون نفر بیکار ماندند ، یا 6.8٪ از نیروی کار ، در مقابل 2.6 میلیون نفر ، یا 9.8٪ ، در دسامبر 1987. بیکار این برنامه برای آموزش سالانه در تخصص های صنعتی و اشتغال متعاقب آن حدود 600 هزار نفر که مدت طولانی بیکار هستند ، طراحی شده است.

بنابراین ، می توان یادآوری کرد که از آغاز Perestroika ، تغییرات جدی و تغییرات در اقتصاد انگلیس ترسیم شده است. به طور کلی ، در دهه 80. انگلیس تنها کشور پیشرو در جهان بود که شاخص کل بازده تولید افزایش یافت ، در سایر کشورها یا تغییر نکرد یا کاهش یافت. با این وجود ، پرسترویکا در انگلیس بدون مشکل پیش نرفت. قطب اجتماعی در جامعه افزایش یافته است. واقعیت این است که دولت تاچر برنامه ای را برای کاهش هزینه های اجتماعی و همچنین کنترل دقیق دستمزدها اجرا کرد. یکی از مهمترین مفاد برنامه محافظه کار این بود: کارگران "در حد توان خود زندگی کنند" و شرکتها - "کوچک شوند" ، تا با تشدید تولید ، نیروی کار را کاهش دهند ، به لطف آن ، تحرک دلخواه صنعت انگلیس. نتیجه این سیاست این است که متوسط \u200b\u200bدرآمد سرانه به صورت واقعی طی ده سال 23 درصد رشد کرده است. در همان زمان ، حدود 20٪ خانواده ها درآمد متوسط \u200b\u200bسالانه زیر 4000 پوند استرلینگ داشتند که برای انگلیس سطح معیشتی نسبتاً کم بود.

ایده های سرمایه گذاری آزاد ، فردگرایی و نقش حداقلی دولت با این باور ریشه دار در ذهن انگلیس که دولت "موظف" است مجموعه خاصی از ضمانت های اجتماعی را بدون استثنا به همه اعضای خود ارائه دهد ، برخورد کرد. مفهوم "دولت رفاه" ، مبتنی بر سطح بالای مالیات و شامل م componentsلفه هایی مانند آموزش رایگان ، مراقبت های پزشکی ، سیستم بازنشستگی ایالتی و غیره ، توسط همه دولت های انگلیس پس از جنگ ، اعم از کارگری یا محافظه کاران

دولت تاچر مجبور بود با مشکل تغییر روانشناسی قسمت اعظم مردم روبرو شود ، زیرا باید سیستم چند صد ساله ضمانتهای اجتماعی "برای همه" را از بین برد و مقیاس جدیدی از ارزشها ، فردگرایانه - "هر انسان" را جایگزین آن کرد. برای خودش."

و با این وجود ، در طی ده سال (از 1979 تا 1989) ، تغییر فضای اخلاقی و سیاسی در کشور امکان پذیر بود ، که عمدتاً با تغییرات ساختاری عمیق در خود جامعه تسهیل می شد. تعداد طبقه کارگر که مستقیماً درگیر تولید هستند کاهش یافت ، اشتغال در بخش خدمات گسترش یافت ، قشر صاحبان شرکتهای کوچک ، از جمله شرکتهای خانوادگی ، رشد کرد و گروه اجتماعی از مدیران سطح متوسط \u200b\u200bبا درآمد بالا ظهور کرد. همه اینها منجر به این واقعیت شد که در دهه 80 میلادی. اکثر رای دهندگان انگلیسی شروع به شناسایی خود به عنوان "قشر میانی" کردند. تا پایان دهه 80. 64٪ انگلیسی ها خانه های خودشان را داشتند ، بیش از 70٪ - اتومبیل ، 46٪ - دستگاه پخش فیلم ، بیش از نیمی از آنها توانایی تهیه آموزش و پرورش با هزینه فرزندان خود را داشتند.

در اواخر دهه 80 و 90. نشانه های نگران کننده ای در زندگی اقتصادی - اجتماعی و سیاسی بریتانیا دیده شده است. بنابراین ، یک اشتباه محاسباتی جدی در کابینه محافظه کار م. تاچر ، اجرای اصلاحات مالیات محلی در بهار 1990 بود که پیش بینی قانون جدید انتخاباتی را ارائه می داد. منافع اقتصادی ناچیز بود ، و پیامدهای اجتماعی-روانی تأثیر منفی بر اعتبار دولت داشت ، سیاست اقتصادی-اجتماعی آن باعث "تحریک" بسیاری از انگلیسی ها شد. در سال 1990 ، J. Major رهبر جدید محافظه کاران و نخست وزیر انگلیس شد. م. تاچر استعفا داده است.

نخست وزیر جدید انگلستان عملاً برنامه اقتصادی م. تاچر و نیمه اول دهه 90 را تغییر نداد. یک ادامه منطقی در توسعه کارآفرینی خصوصی و یک سیاست فعال دولتی در زمینه تأمین مالی تولید فشرده علوم ، مشاغل کوچک و متوسط \u200b\u200bبود. به همت نخست وزیر جدید ، انگلیس توافق نامه های ماستریخت را در 2 آگوست 1993 امضا کرد. این توافق نامه توسعه منطقی روابط اقتصادی و سیاسی بود که بین تعدادی از کشورهای اروپایی و انگلیس در داخل اتحادیه اروپا ایجاد شد. در صورت اجرای کامل ، اتحادیه اروپا باید در واقع ، یک "ابرقدرت" اقتصادی حداقل برابر با ایالات متحده و برتر از ژاپن شود. این توافق نامه معرفی یک واحد پولی واحد ، "لغو" مرزها و ایجاد نهادهای فراملی برای تنظیم مسائل اقتصادی و سیاسی را فراهم می کند.

در نیمه اول دهه 90. روندهای مثبتی در اقتصاد انگلیس رخ داد. بنابراین ، تولید ناخالص داخلی (GDP) نسبتاً ثابت رشد کرد و بیکاری کاهش یافت. اگر در سه ماهه اول سال 1993 تولید ناخالص داخلی 2.5٪ بود ، در سه ماهه اول سال 1994 4٪ بود. نرخ بیکاری در سه ماهه اول سال 1993 10.5 درصد ، در سه ماهه اول سال 1994 9.9 درصد و در سه ماهه چهارم سال 1994 8.9 درصد بوده است.

یک دستاورد مهم ویژه دولت جدید بهبود تراز تجاری بود. در طی دوره 1991 تا 1995 ، امکان دستیابی به ترکیبی مطلوب از نرخ رشد مداوم بالا و کمترین میزان از ابتدای دهه 60 وجود دارد. نرخ تورم علاوه بر این ، وضعیت تراز پرداخت ها به طور محسوسی بهبود یافته است ، که در سال 1995 برای اولین بار از سال 1987 با مازاد بسته شد.

نیمه دوم دهه 90 میلادی ثابت شد که برای حزب محافظه کار کاملاً دشوار است. گرچه J. Major در برنامه انتخاباتی خود در سال 1997 ، به رای دهندگان وعده کاهش تدریجی مالیات بر درآمد 20٪ و هزینه های دولت به 40٪ GNP و همچنین ساخت یک انگلیس مرفه تر را داد ، اما حزب کارگر در انتخابات پیروز شد.

نخست وزیر جدید تونی بلر عملاً مسیر اصلی اقتصادی محافظه کاران را تغییر نداد و اعتراف کرد که "توری ها در دهه 80 گام های درست بسیاری برداشتند ...". وی قول داد که وظایف اصلی او این باشد که اولاً بررسی مبارزه با بیکاری ، ثانیاً معرفی حداقل دستمزد و سوم ، امضای منشور اجتماعی اتحادیه اروپا که با مخالفت محافظه کاران روبرو شود ، متعهد به تعهداتی است که می تواند بر رقابت محصولات ملی تأثیر منفی بگذارد ؛ چهارم ، توسعه سیستم آموزش و پرورش و بهبود آموزش های فنی. علاوه بر این ، وی قول داد كه مجالسى را برای اسكاتلند و ولز ایجاد كند ، همه پرسیى راجع به صلاحیت تغییر به "یورو" و اصلاح قانون اساسی و همچنین معرفی یك مالیات نورد برگزار كند.

نکته مهم در برنامه تی بلر رد ملی شدن بود که نمایندگان بسیاری از تجارت را به سمت خود جذب کرد. او می گوید: "در سیاست ، تعیین اهداف قابل دستیابی مهم است و تمرکز بسیار واضح بر آنچه باید انجام شود ، است."


2021
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان