28.10.2021

پاسترناک عاشق دیگر ژانرهای متقابل سنگین است. "دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است..." بی. پاسترناک. بخیر، روسیه، عزیزم


این شعر در سال 1931 سروده شده است. دوره خلاقیت از سال 1930 را می توان ویژه نامید: در آن زمان بود که شاعر عشق را به عنوان حالتی از الهام و پرواز تجلیل می کند و به درک جدیدی از جوهر و معنای زندگی می رسد. ناگهان، او شروع به درک متفاوت احساس زمینی در معنای وجودی و فلسفی آن می کند. در این مقاله تحلیلی از شعر "دوست داشتن به دیگران صلیب سنگین است" ارائه شده است.

تاریخ خلقت

این اثر غنایی را می توان یک مکاشفه نامید ، زیرا در آن بوریس پاسترناک رابطه دشواری با دو زن مهم زندگی خود - اوگنیا لوری و زینیدا نوهاوس - به دست آورد. بانوی اول در همان ابتدای راه ادبی همسر او بود و شاعر خیلی دیرتر با دومی آشنا شد. اوگنیا تقریباً همان دایره شاعر بود ، او می دانست که چگونه زندگی می کند و چگونه نفس می کشد. این زن هنر و بویژه ادبیات را می دانست.

از طرف دیگر، زینیدا فردی به دور از زندگی غیرمعمول بود، او با وظایف روزانه یک مهماندار عالی کار می کرد. اما به دلایلی در مقطعی زن سادهمعلوم شد که قابل درک تر و به روح تصفیه شده شاعر نزدیک تر است. هیچ کس نمی داند چرا این اتفاق افتاد، اما پس از مدت کوتاهی، زینیدا همسر بوریس پاسترناک شد. تحلیل شاعرانه "دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است" بر عمق و رنج این روابط دشوار با دو زن تأکید می کند. شاعر بی اختیار آنها را با هم مقایسه می کند، احساسات خود را تحلیل می کند. اینها نتایج فردی است که پاسترناک به آنها می رسد.

"دوست داشتن دیگران صلیب سنگین است": تحلیل

شاید بتوان یکی از اسرارآمیزترین آفرینش های شعری را این شعر دانست. بار معنایی در این اثر غناییبسیار قوی، نفس را از زیبایی های واقعی می گیرد و روح را نگران می کند. خود بوریس پاسترناک ("دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است") تجزیه و تحلیل احساسات خود را بزرگترین رمز و رازی خواند که فراتر از کشف است. و در این شعر او می خواهد جوهر زندگی و جزء لاینفک آن - عشق به یک زن - را درک کند. شاعر متقاعد شده بود که حالت عاشق بودن همه چیز را در درون شخص تغییر می دهد: تغییرات قابل توجهی با او اتفاق می افتد ، توانایی او در تفکر ، تحلیل و عمل به روشی خاص در حال تجدید نظر است.

قهرمان غنایی نسبت به یک زن احساس احترام می کند، او مصمم است به نفع توسعه یک احساس عالی و درخشان عمل کند. همه شک ها فرو می روند، در پس زمینه محو می شوند. او از عظمت و زیبایی حالت کاملی که به رویش گشوده است چنان شگفت زده می شود که لذت و لذت را تجربه می کند، عدم امکان زندگی بدون این احساس. تحلیل "دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است" دگرگونی تجربیات شاعر را آشکار می کند.

حالت قهرمان غنایی

در مرکز کسی است که تمام دگرگونی ها را به مستقیم ترین شکل تجربه می کند. قهرمان غنایی با هر خط جدید تغییر می کند. درک قبلی او از جوهر زندگی با درک کاملاً جدیدی جایگزین می شود و سایه ای از معنای وجودی به دست می آورد. چه حسی دارد قهرمان غنایی? او ناگهان یک پناهگاه امن پیدا کرد، شخصی که می تواند او را از صمیم قلب دوست داشته باشد. در این مورد، فقدان تحصیلات، توانایی بالا اندیشی توسط او به عنوان یک موهبت و لطف تلقی می شود، همانطور که در این جمله مشهود است: "و شما زیبا هستید بدون پیچیدگی".

قهرمان غنایی حاضر است تا پایان روزگار خود را وقف کشف راز معشوق کند و به همین دلیل آن را با رمز و راز زندگی مقایسه می کند. نیاز مبرم به تغییر در او بیدار می شود، او باید خود را از زیر بار ناامیدی ها و شکست های قبلی رها کند. تجزیه و تحلیل "دوست داشتن دیگران صلیب سنگین است" به خواننده نشان می دهد که چقدر تغییرات عمیق و قابل توجهی در شاعر رخ داده است.

نمادها و معانی

این شعر از استعاره هایی استفاده می کند که یک مرد ساده در خیابان نامفهوم به نظر می رسد. پاسترناک برای نشان دادن قدرت کامل تولد دوباره در روح قهرمان، معانی خاصی را در کلمات قرار می دهد.

"خش خش رویاها" رمز و راز و غیرقابل درک زندگی را نشان می دهد. این چیزی است که واقعاً گریزان و نافذ است که فقط با ذهن قابل درک نیست. اتصال انرژی قلب نیز ضروری است.

«خش خش اخبار و حقایق» یعنی حرکت زندگی بدون توجه به مظاهر بیرونی و آشوب ها و حوادث. هر اتفاقی که در دنیای بیرون بیفتد، زندگی به طرز شگفت انگیزی به حرکت اجتناب ناپذیر خود ادامه می دهد. در برابر همه چیز مخالف.

"آشغال های کلامی" نمادی از احساسات منفی، تجربیات گذشته، نارضایتی های انباشته شده است. قهرمان غنایی از امکان تجدید، از نیاز به چنین تحولی برای خود صحبت می کند. تحلیل "دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است" بر اهمیت و ضرورت تجدید تأکید می کند. عشق در اینجا تبدیل به یک مفهوم فلسفی می شود.

به جای نتیجه گیری

شعر پس از خواندن حس دلپذیری از خود به جای می گذارد. من می خواهم برای مدت طولانی در مورد آن و در مورد معنای آن به یاد داشته باشم. برای بوریس لئونیدوویچ، این سطور مکاشفه و رازی آشکار از دگرگونی روح است و برای خوانندگان دلیل دیگری برای فکر کردن به زندگی خود و امکانات جدید آن است. تحليل شعر پاسترناک «دوست داشتن ديگران صليب سنگين است» آشکارسازي بسيار عميقي از جوهر و معناي وجود انسان در بستر وجود انساني واحد است.

سه زن در زندگی پاسترناک بودند که توانستند قلب او را به دست آورند. شعری تقدیم به دو تن از عاشقان که تحلیل آن در مقاله آورده شده است. در کلاس یازدهم مطالعه می شود. از شما دعوت می کنیم تا با آن آشنا شوید تحلیل مختصرطبق برنامه "دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است".

تحلیل مختصر

تاریخ خلقت- این اثر در پاییز 1931، دو سال پس از آشنایی با زینایدا نوهاوس نوشته شد.

موضوع شعر- عشق؛ ویژگی های یک زن که شایسته عشق است

ترکیب بندی– شعر در قالب مونولوگ-خطاب به معشوق ساخته شده است. مختصر است، اما، با این وجود، به بخش‌های معنایی تقسیم می‌شود: تلاش قهرمان برای کشف راز زیبایی خاص معشوقش، تأملات کوتاهی در مورد توانایی زندگی بدون "زباله" در قلب.

ژانر. دسته- مرثیه

اندازه شاعرانه- نوشته شده در چهار متر ایامبیک، قافیه ضربدری ABAB.

استعاره ها«دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است»، «جذابیت راز تو مساوی است با حل زندگی»، «خش خش رویاها»، «خش خش اخبار و حقایق»، «بیرون انداختن آشغال های زبانی از دل. ".

القاب"تو زیبا هستی"، "یعنی... بی علاقه"، "حقه بزرگی نیست".

مقایسه"معنای شما مانند هوا است."

تاریخ خلقت

تاریخ خلق شعر را باید در زندگی نامه پاسترناک جستجو کرد. همسر اول شاعر اوگنیا لوری بود. زن هنرمند بود، بنابراین او دوست نداشت و نمی خواست با زندگی روزمره سر و کار داشته باشد. بوریس لئونیدوویچ مجبور بود خودش کارهای خانه را انجام دهد. به خاطر همسر محبوبش آشپزی، شستن را یاد گرفت، اما دوام زیادی نداشت.

در سال 1929 شاعر با زینیدا نوهاوس، همسر دوست پیانیست خود هاینریش نوهاوس آشنا شد. یک زن متواضع و زیبا بلافاصله پاسترناک را دوست داشت. زینیده یک بار به جای ستایش یا انتقاد، شعرهایش را برای او خواند، گفت از آنچه خوانده چیزی نمی فهمم. نویسنده از این صداقت و سادگی خوشش آمد. او قول داد واضح تر بنویسد. رابطه عاشقانهبین پاسترناک و نوهاوس رشد کرد، او شوهرش را ترک کرد و موز جدید شاعر شد. در سال 1931، شعر تحلیل شده ظاهر شد.

موضوع

این شعر موضوع محبوب عشق را در ادبیات توسعه می دهد. خطوط کار حک شده است شرایط زندگیشاعر، پس شما باید در زمینه زندگی نامه پاسترناک شعر بخوانید. قهرمان غنایی اثر کاملاً با نویسنده ادغام می شود.

در خط اول ، پاسترناک به رابطه با اوگنیا لوری اشاره می کند که دوست داشتن او واقعاً دشوار بود ، زیرا زن تندخو و متعصب بود. علاوه بر این ، قهرمان غنایی به معشوق خود روی می آورد. او مزیت او را "عدم پیچش"، یعنی هوش نه چندان بالا می داند. شاعر معتقد است که این همان چیزی است که به زن جذابیت می بخشد. چنین نماینده ای از جنس ضعیف تر زنانه تر است، می تواند میزبان عالی باشد.

نویسنده معتقد است که معشوق نه با ذهن خود بلکه با احساسات خود زندگی می کند ، بنابراین او می داند چگونه رویاها ، اخبار و حقایق را بشنود. به اندازه هوا طبیعی است. در بیت آخر شاعر اعتراف می کند که در کنار چنین زنی تغییر برای او آسان است. او متوجه شد که «بیرون انداختن آشغال های کلامی از دل» و جلوگیری از گرفتگی جدید بسیار آسان است.

ترکیب بندی

شعر در قالب مونولوگ-خطاب به معشوق خلق شده است. می توان آن را به بخش های معنایی تقسیم کرد: تلاش قهرمان برای کشف راز زیبایی خاص معشوقش، تأملات کوتاهی در مورد توانایی زندگی بدون "زباله" در قلب. به طور رسمی، اثر از سه رباعی تشکیل شده است.

ژانر. دسته

ژانر شعر مرثیه است ، زیرا نویسنده به مشکل ابدی می اندیشد ، غم در سطر اول احساس می شود ، ظاهراً از این واقعیت که این "صلیب سنگین" را روی خود احساس کرده است. در اثر نیز نشانه هایی از پیام دیده می شود. اندازه شعری چهار متر ایامبیک است. نویسنده از قافیه ضربدری ABAB استفاده کرده است.

وسیله بیان

پاسترناک برای آشکار کردن موضوع و ایجاد تصویر یک زن ایده آل، از ابزارهای هنری استفاده می کند. نقش اصلی را بازی می کند استعاره: «دوست داشتن به دیگران صلیب سنگینی است»، «افسون راز تو معادل حلال زندگی»، «خش خش رویاها»، «خش خش اخبار و حقایق»، «زباله لفظی را از دل بیرون کن» . متن خیلی کمتر القاب: "تو زیبا هستی"، "یعنی ... بی علاقه"، "حقه بزرگی نیست". مقایسهفقط یک چیز: "معنای شما مانند هوا است."

تست شعر

رتبه بندی تجزیه و تحلیل

میانگین امتیاز: 4.4. مجموع امتیازهای دریافتی: 9.

بوریس پاسترناک "دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است".

دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است،
و شما بدون پیچیدگی زیبا هستید،
و جذابیت های راز تو
راه حل زندگی مساوی است با.

در بهار خش خش رویاها به گوش می رسد
و خش خش اخبار و حقایق.
شما از خانواده چنین بنیادهایی هستید.
معنای شما، مانند هوا، بی علاقه است.

بیدار شدن و دیدن آسان است
آشغال های لفظی را از دل بیرون کنید
و در آینده بدون گرفتگی زندگی کنید،
همه اینها ترفند بزرگی نیست.

تحلیل شعر پاسترناک "دوست داشتن دیگران صلیب سنگین است"

زندگی شخصی بوریس پاسترناک پر از رمان ها و سرگرمی های زودگذر بود. با این حال، تنها سه زن توانستند اثری پاک نشدنی در روح شاعر برجای بگذارند و احساسی را که معمولاً نامیده می‌شود، برانگیزد. عشق حقیقی. بوریس پاسترناک بسیار دیر در سن 33 سالگی ازدواج کرد و هنرمند جوان Evgenia Lurie همسر اول او شد. علیرغم اینکه همسران نسبت به یکدیگر دیوانه بودند، دائماً بین آنها نزاع در گرفت. برگزیده شاعر معلوم شد بانویی بسیار تندخو و متعصب است. به‌علاوه، او این را پایین‌تر از شأن خود می‌دانست که به ترتیبات خانگی مشغول شود، در حالی که یک نقاشی ناتمام دیگر روی سه‌پایه منتظر او بود. بنابراین، تمام کارهای خانه باید توسط سرپرست خانواده انجام می شد، که طی چندین سال زندگی خانوادگی، آشپزی، شستن و تمیز کردن را به طور کامل آموخت.

البته بوریس پاسترناک و اوگنیا لوری اشتراکات زیادی داشتند ، اما شاعر رویای آسایش خانوادگی را در سر می پروراند و اینکه در کنار او همیشه یک فرد معمولی بدون جاه طلبی های خلاقانه وجود داشته باشد. از این رو، هنگامی که در سال 1929 به همسر دوستش پیانیست، هاینریش نوهاوس معرفی شد، به معنای واقعی کلمه از همان لحظات اولیه عاشق این زن متواضع و شیرین شد. بوریس پاسترناک در یکی از دیدارهایش با یکی از دوستانش، چندین شعر او را برای زینیدا نوهاوس خواند، اما او صادقانه اعتراف کرد که چیزی از آنها نمی‌فهمد. سپس شاعر قول داد که مخصوصاً برای او به زبانی ساده تر و در دسترس تر بنویسد. در همان زمان، اولین سطرهای شعر "دوست داشتن دیگران صلیب سنگین است" متولد شد که خطاب به همسر قانونی بود. پاسترناک با بسط این موضوع و اشاره به زینیدا نوهاوس خاطرنشان کرد: «و تو بدون پیچش زیبا هستی». شاعر اشاره کرد که موضوع سرگرمی های او با هوش بالا متمایز نیست. و این همان چیزی است که بیش از هر چیز نویسنده را در این زن جذب می کرد که میزبانی نمونه بود و با غذاهای عالی به شاعر غذا می داد. در نتیجه، اتفاقی که باید می افتاد افتاد: پاسترناک به سادگی زینیدا را از همسر قانونی خود بازپس گرفت، از همسر خود طلاق گرفت و با کسی که سال ها به موزه واقعی او تبدیل شد، دوباره ازدواج کرد.

شاعر در این زن سادگی و بی هنری او را تحسین می کرد. از این رو در شعر خود متذکر شد که «افسون راز تو معادل حلول زندگی است». نویسنده با این عبارت می خواست تاکید کند که این ذهن یا جذابیت طبیعی نیست که زن را زیبا می کند. قدرت او در توانایی زندگی بر اساس قوانین طبیعت و در هماهنگی با دنیای اطراف نهفته است. و برای این، به گفته پاسترناک، اصلاً لازم نیست فردی باهوش بود که بتواند از مکالمه فلسفی یا فلسفی پشتیبانی کند. مضامین ادبی. کافی است فقط صمیمانه باشی، تا بتوانی خودت را به خاطر عشق دوست داشته باشی و قربانی کنی عزیز. شاعر خطاب به زینیدا نوهاوس می نویسد: «معنای تو، مانند هوا، بی علاقه است». این عبارت ساده سرشار از تحسین و تحسین برای زنی است که تظاهر، عشوه گری و کم حرفی را بلد نیست، اما در اندیشه و کردار پاک است. پاسترناک خاطرنشان می کند که برای او دشوار نیست که صبح از خواب بیدار شود و "زباله های لفظی را از دلش بیرون کند" تا روز را از صفر شروع کند، شاد و آزادانه، "بی آنکه در آینده زندگی کند." این ویژگی شگفت انگیزی بود که شاعر می خواست از منتخب خود بیاموزد و دقیقاً همین صفا، متانت و احتیاط روحی را تحسین می کرد.

در همان زمان ، نویسنده خاطرنشان کرد که دوست داشتن چنین زنی اصلاً دشوار نیست ، زیرا به نظر می رسد او برای خانواده ایجاد شده است. Zinaida Neuhaus برای او یک همسر و مادر ایده آل شد که قلب او را با مراقبت فداکارانه از عزیزان و تمایل به کمک همیشه در مواقع سخت به دست آورد.

با این حال، محبت به همسرش مانع از آن نشد که بوریس پاسترناک در سال 1946 دوباره عذاب عشقی را تجربه کند و با یکی از کارمندان مجله رابطه داشته باشد. دنیای جدید» اولگا ایوانسکایا. اما حتی این خبر که منتخب او در انتظار فرزند است، بر تصمیم شاعر برای حفظ خانواده خود تأثیری نمی گذارد، که در آن او واقعاً خوشحال بود.

نوشتن

بوریس لئونیدوویچ پاسترناک شاعر و نثرنویس برجسته قرن بیستم است. او را می توان به طور کامل یک نویسنده زیبا نامید که به طور ظریف و عمیق زیبایی را احساس می کند. او همیشه از زیبایی های طبیعی و بکر خبره بوده که البته در آثارش نمود پیدا کرده است. و به عنوان یک نمونه واضح از همه موارد فوق ، می خواهم به شعری از پاسترناک مانند "دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است ..." توجه ویژه ای داشته باشم.

اولین چیزی که در این کار توجه شما را به خود جلب می کند، سادگی و سبکی سبک است. بسیار کوتاه است و فقط از سه رباعی تشکیل شده است. اما یکی از بزرگترین فضیلت های آن در همین مختصر نهفته است. بنابراین، هر کلمه، همانطور که بود، ارزش بیشتری دارد، وزن و معنای بیشتری دارد. با تجزیه و تحلیل گفتار نویسنده، نمی توان به طبیعی بودن شگفت انگیز زبان، سادگی و حتی مقداری محاوره توجه نکرد. نوار ادبی و زبانی به گفتار تقریباً روزمره کاهش یافته است، حداقل عبارتی مانند "همه اینها ترفند بزرگی نیست" را در نظر بگیرید. اگرچه سبک کتابی نیز وجود دارد، به عنوان مثال، عبارت آغازین اثر "دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است." و در اینجا می خواهم متذکر شوم که این عبارت عبارت شناسی کنایه واضحی از نقوش کتاب مقدس دارد که در آثار بوریس پاسترناک بسیار رایج است.

چگونه می توان مضمون این شعر را تعیین کرد؟ به نظر می رسد که این اثر جذابیت یک قهرمان غنایی برای زن محبوبش است، تحسین زیبایی او:

دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است،

و شما بدون پیچیدگی زیبا هستید،

و جذابیت های راز تو

راه حل زندگی مساوی است با.

این سوال پیش می آید - راز جذابیت معشوق او چیست؟ و سپس نویسنده به ما پاسخ می دهد: زیبایی او در طبیعی بودن و سادگی او نهفته است ("و تو زیبا بدون پیچیدگی"). رباعی بعدی ما را به سطح معنایی عمیق‌تری از اثر می‌برد، به تأملاتی درباره ماهیت، ماهیت زیبایی به طور کلی.

زیبایی از نظر پاسترناک چیست؟ این زیبایی طبیعی است، بدون مصنوعی، بدون آب و تاب و زواید. در این شعر باز هم با به اصطلاح «نظریه سادگی» شاعر مواجه می شویم، سادگی که اساس زندگی همه چیز است. و زیبایی زن نباید در تضاد باشد، بلکه باید به طور ارگانیک در تصویر کلی عظیم و جهانی زیبایی جهانی، که همه مخلوقات خدا به یک اندازه از آن برخوردارند، قرار گیرد. زیبایی تنها و اصلی ترین حقیقت در دنیای شاعر است:

در بهار خش خش رویاها به گوش می رسد

و خش خش اخبار و حقایق.

شما از خانواده چنین بنیادهایی هستید.

معنای شما، مانند هوا، بی علاقه است.

سطر آخر این رباعی به ویژه نمادین است. تعبیر "هوای بی خود" چقدر عمیق استعاری است! با فکر کردن به آن، متوجه می شوید که طبیعت در واقع بی علاقه است، به ما این فرصت را می دهد که نفس بکشیم و بر این اساس بدون اینکه در ازای چیزی بخواهیم زندگی کنیم. بنابراین زیبایی، به گفته پاسترناک، باید بی علاقه باشد، مانند هوا، چیزی است که به یک اندازه متعلق به همه است.

در این شعر، شاعر دو جهان را محدود می کند - دنیای زیبایی های طبیعی و دنیای مردم، دعواهای روزمره، "آشغال های کلامی" و افکار کوچک. تصویر بهار به عنوان زمان تولد دوباره و تولد دوباره نمادین است: "در بهار خش خش رویاها و خش خش اخبار و حقایق به گوش می رسد." و خود قهرمان غنایی مانند بهار است ، او "از خانواده چنین پایه هایی" است ، او مانند نفس تازه باد است ، او راهنمای از جهانی به جهان دیگر است ، دنیای زیبایی و طبیعت. در این دنیا فقط جای احساسات و حقایق است. به نظر می رسد ورود به آن آسان است:

بیدار شدن و دیدن آسان است

آشغال های لفظی را از دل بیرون کنید

و در آینده بدون گرفتگی زندگی کنید،

همه اینها ترفند بزرگی نیست.

زیبایی کلید این زندگی جدید و زیباست، اما آیا همه می توانند زیبایی واقعی را در چیزهای ساده و بی هنر ببینند؟... آیا ممکن است هر یک از ما "بیدار شویم و واضح ببینیم"…

باید به ویژگی های ارائه نویسنده از قهرمان غنایی و قهرمان غنایی این شعر اشاره کرد. به نظر می رسد آنها در پشت صحنه باقی می مانند، آنها نامشخص و مبهم هستند. و هر یک از ما می توانیم بی اختیار خود و معشوقش را به جای قهرمانان تصور کنیم. بنابراین، شعر از نظر شخصی اهمیت پیدا می کند.

با اشاره به ترکیب شعر، می توان اشاره کرد که نویسنده متری نسبتاً سهل الوصول (چهارمتر آیامبیک) را انتخاب کرده است که بار دیگر بر قصد او برای تأکید بر سادگی و فرم بی عارضه که از محتوا عقب می نشیند، تأیید می کند. این نیز با این واقعیت ثابت می شود که کار با مسیرهای مصنوعی ایجاد شده بارگذاری نمی شود. زیبایی و جذابیت آن در طبیعی بودن آن است. اگرچه غیرممکن است که متوجه وجود آلتراسیون نشوید. "خش خش رویاها"، "خش خش اخبار و حقایق" - در این کلمات، تکرار مکرر صداهای خش خش و سوت باعث ایجاد فضایی از صلح، سکوت، آرامش و راز می شود. پس از همه، شما فقط می توانید در مورد چیز اصلی صحبت کنید به روشی که پاسترناک آن را انجام می دهد - بی سر و صدا، در یک زمزمه ... پس از همه، این یک راز است.

با پایان دادن به تأملم، ناخواسته می‌خواهم خود نویسنده را بازنویسی کنم: خواندن شعرهای دیگر صلیب سنگینی است، اما این واقعاً "زیبا است بدون پیچیدگی".

و شما بدون پیچیدگی زیبا هستید،

و جذابیت های راز تو

راه حل زندگی مساوی است با.

در بهار خش خش رویاها به گوش می رسد

و خش خش اخبار و حقایق.

شما از خانواده چنین بنیادهایی هستید.

بیدار شدن و دیدن آسان است

آشغال های لفظی را از دل بیرون کنید

و در آینده بدون گرفتگی زندگی کنید،

همه اینها ترفند بزرگی نیست.


تحلیل و بررسی:در حال حاضر در سطرهای اول شعر، ایده اصلی کار بیان شده است. قهرمان غنایی معشوق خود را برجسته می کند و معتقد است که زیبایی این زن در سادگی است. اما در عین حال، قهرمان نیز ایده آل می شود. درک و کشف آن غیرممکن است، بنابراین "جذابیت راز او برابر است با کشف زندگی". این شعر اعتراف قهرمانی غنایی است که دیگر نمی تواند زندگی خود را بدون معشوق تصور کند.
نویسنده در این اثر تنها به موضوع عشق می پردازد. او به مسائل دیگر نمی پردازد. اما، با وجود این، باید به معنای عمیق فلسفی توجه کرد این شعر. عشق به قول قهرمان غنایی در سادگی و سبکی نهفته است:
در بهار خش خش رویاها به گوش می رسد
و خش خش اخبار و حقایق.
شما از خانواده چنین بنیادهایی هستید.
معنای شما، مانند هوا، بی علاقه است.
معشوق قهرمان غنایی بخشی از نیرویی است که حقیقت نامیده می شود. قهرمان به خوبی می داند که دور شدن از این احساس همه جانبه بسیار آسان است. شما می توانید یک بار مانند بعد از یک خواب طولانی از خواب بیدار شوید و دیگر در حالت مشابه فرو نروید:
بیدار شدن و دیدن آسان است
آشغال های لفظی را از دل بیرون کنید.
و در آینده بدون گرفتگی زندگی کنید،
همه اینها یک ترفند کوچک است.
اما همانطور که می بینیم قهرمان چنین عقب نشینی از احساسات خود را نمی پذیرد.
شعر به صورت ایامبیک دو فوتی سروده شده است که به اثر ملودی عالی می بخشد، به تبعیت آن از ایده اصلی کمک می کند. عشق در این شعر به سبک متر آن است.
پاسترناک به استعاره هایی اشاره می کند که اغلب در متن خود از آنها استفاده می کند: "جذابیت یک راز" ، "خش خش رویاها" ، "خش خش اخبار و حقایق" ، "آشغال ها را از دل بیرون کن". به نظر من، این مسیرها به این احساس شگفت انگیز رمز و راز بزرگ، ناهماهنگی و در عین حال نوعی جذابیت دست نیافتنی می بخشد.
شاعر در شعر به وارونگی نیز متوسل می شود که تا حدی حرکت اندیشه قهرمان غنایی را پیچیده می کند. با این حال، این تکنیک کار را از سبکی و کمی هوا محروم نمی کند.
شاعر همچنین احساسات، تجربیات قهرمان غنایی را با کمک نوشتن صدا منتقل می کند. پس خش خش و سوت - «س» و «ش» در شعر غالب است. این صداها به نظر من صمیمیت زیادی به این حس شگفت انگیز می دهد. فکر می کنم این صداها حس زمزمه را ایجاد می کند.
پاسترناک حالت عشق را ارزشمندترین چیزی می داند که انسان دارد، زیرا تنها در عشق است که مردم بهترین ویژگی های خود را نشان می دهند. "دوست داشتن دیگران صلیب سنگینی است..." سرود عشق، خلوص و زیبایی، ضروری و غیر قابل توضیح آن است. باید گفت که قبلا روزهای گذشتهاین احساس بود که B.L. پاسترناک با وجود همه سختی های زندگی قوی و آسیب ناپذیر است.
برای شاعر مفهوم «زن» و «طبیعت» در هم آمیخته شده است. عشق به یک زن آنقدر قوی است که قهرمان غنایی شروع به احساس وابستگی ناخودآگاه به این احساس می کند. او خود را خارج از عشق نمی اندیشد.
شعر علیرغم اینکه حجم بسیار کمی دارد، اما از نظر ایدئولوژیک و فلسفی بسیار پرتوان است. این اثر با سبکی و سادگی حقایق نهفته در خود را به خود جذب می کند. فکر می کنم اینجاست که استعداد پاسترناک نمایان می شود که در موقعیت های گاه دشواری که خیلی راحت و طبیعی درک می شود توانسته حقیقت را بیابد.
شعر "دوست داشتن دیگران صلیب سنگین است ..." به نظر من به اثر کلیدی عشق در آثار پاسترناک تبدیل شده است. تا حد زیادی به نمادی از آثار شاعر تبدیل شده است.

سایز - 4 iambic

کاج


در چمن، در میان بلسان های وحشی،

گل مروارید و حمام های جنگلی،

دراز می کشیم با دستان دراز

و سرت را به سوی آسمان بلند کن.

چمن در یک پاکسازی کاج

صعب العبور و متراکم.

ما به گذشته و دوباره نگاه می کنیم

ما موقعیت و مکان را تغییر می دهیم.

و حالا برای مدتی جاودانه

ما در میان کاج ها شماره شده ایم

و از بیماری ها، اپیدمی ها

و مرگ آزاد می شود.

با یکنواختی عمدی،

مثل پماد، آبی تیره

مثل خرگوش روی زمین دراز می کشد

و آستین هایمان را کثیف کرد.

ما بقیه چوب های قرمز را به اشتراک می گذاریم،

زیر انبوه مورچه ها

مخلوط قرص خواب کاج

لیمو با تنفس بخور.

و خیلی دیوانه در آبی

بشکه های آتش فراری،

و ما برای این مدت طولانی دست خود را در نمی آوریم

از سرهای شکسته

و آنقدر وسعت در چشم

و همه از بیرون بسیار مطیع هستند

اون جایی پشت تنه دریا

همیشه به نظرم می رسد

در بالای این شاخه ها امواجی وجود دارد

و سقوط از تخته سنگ

یک تگرگ از میگو را پایین بیاورید

از ته خرد شده.

و عصرها در دوش

سپیده دم در راهبندان

و روغن ماهی ترشح می کند

و مه مه آلود کهربا.

هوا رو به تاریکی است و به تدریج

ماه همه آثار را مدفون می کند

زیر ماژیک فوم سفید

و جادوی سیاه آب

و امواج بلندتر و بلندتر می شوند

و عموم مردم روی شناور

ازدحام در یک پست با یک پوستر،

از دور قابل تشخیص نیست.


تحلیل و بررسی:

شعر "کاج ها" را می توان از نظر ژانر به دسته بندی نسبت داد منظره-بازتاب. تأمل در مفاهیم ابدی - زمان، زندگی و مرگ، جوهر همه چیز، روند اسرارآمیز خلاقیت. با توجه به اینکه در این مدت موج ویرانگر جنگ جهانی دوم سراسر اروپا را به سرعت فرا گرفت، این ابیات مخصوصاً مانند زنگ خطر به صدا در می آیند. یک شاعر در چنین روزهای وحشتناکی چه باید بکند؟ چه نقشی می تواند داشته باشد؟ پاسترناک که یک فیلسوف بود، با درد و رنجی به دنبال پاسخ این پرسش ها بود. تمام آثار او، به ویژه دوره متأخر، حکایت از آن دارد که شاعر در تلاش است تا چیزهای زیبا و جاودانه را به بشریت یادآوری کند، تا به راه خرد بازگردد. افراد خلاق همیشه زیبایی را حتی در چیزها و اتفاقات زشت می بینند. آیا این حرفه اصلی هنرمند نیست؟

سادگی که با آن "درختان کاج" نوشته شد، نثرها، توصیفات معمولی ترین منظره - همه اینها با تقدس مرزی دارد، به شکلی نامفهوم احساس آزاردهنده عشق به میهن را برمی انگیزد، واقعی، دوخته شده به ناخودآگاه در سطح ژنتیکی. . تترا متر ایامبیک با پیرریکبه طور ناخودآگاه توسط شاعر به عنوان اندازه انتخاب شده است، من نمی خواهم به دلایل دیگری برای این انتخاب اعتقاد داشته باشم. در صدای این آیات چیزی بت پرست، جاودانه وجود دارد. حذف یا تنظیم مجدد کلمات غیرممکن است، آنها در یک تاج گل بافته می شوند. همه چیز مانند طبیعت مادر طبیعی و غیر قابل تعویض است. قهرمانان از شلوغی، تمدن، قتل و اندوه فرار کردند. آنها با طبیعت ادغام شدند. درخواست محافظت از مادر؟ همه ما فرزندان یک سیاره عظیم، زیبا و خردمند هستیم.

سایز - 4 iambic

فراست


زمان بی صدا ریزش برگ،

آخرین گل غازها.

نیازی به عصبانیت نیست:

ترس چشمان درشتی دارد.

بگذار باد، خاکستر کوه مشغول است،

قبل از خواب او را می ترساند.

نظم خلقت فریبنده است

مثل یک افسانه با پایانی خوش.

فردا از خواب زمستانی بیدار می شوید

و بیرون رفتن به وسعت زمستانی،

دوباره گوشه برج آب

شما به گونه ای می ایستید که گویی ریشه در آن نقطه دارید.

دوباره آن مگس های سفید

و پشت بام ها، و پدربزرگ مقدس،

و لوله‌ها، و جنگل گوش‌دار

لباس شوخی بالماسکه.

همه چیز پوشیده از یخ است

در کلاه تا ابرو

و یک ولورین خمیده

مسیر به دره شیرجه می رود.

اینجا یخبندان یک برج طاقدار است،

مشبک روی درها.

پشت پرده ضخیم برفی

نوعی دیوار دروازه،

جاده، و لبه بدنه،

و یک کاسه جدید نمایان است.

آرامش رسمی،

نخ دار،

شبیه رباعی است

درباره شاهزاده خانم خفته در تابوت.

و پادشاهی مرده سفید

پرتاب لرزان ذهنی،

به آرامی زمزمه می کنم: "ممنونم،

شما بیشتر از آنچه آنها بخواهند می دهید.»


تحلیل و بررسی:زیبایی شناسی و شاعرانگی B.L. پاسترناک، خارق‌العاده‌ترین و پیچیده‌ترین شاعر قرن بیستم، مبتنی بر نفوذ پدیده‌های فردی، بر ادغام هر چیزی حسی است.

در یک شعر "یخبندان"آنقدر قوی بیان شده است که درک اینکه نویسنده در مورد چه کسی صحبت می کند دشوار است. خواه او منظره ای را به تصویر می کشد یا فردی را نقاشی می کند.

زمان بی صدا ریزش برگ
آخرین گل غازها.
نیازی به عصبانیت نیست:
ترس چشمان درشتی دارد.

در حقیقت، قهرمان غناییجدایی ناپذیر از طبیعت، هیچ مانعی بین آنها وجود ندارد.

به نظر می رسد هزارتوی پیچیده استعاره پاسترناک در هارفراست از خطی به خط دیگر رشد می کند. فضای منظرهاز یک احساس بزرگتر می شود - "نیازی به ناراحتی نیست"، ناشی از پوسیدگی طبیعی، به کل جهان افزایش می یابد "و پادشاهی مرده سفید".

شعر «هارفراست» نه اول شخص و نه سوم شخص سروده شده است و این یک پارادوکس نیست، بلکه یک مهارت فیلیگرانه است.

زندگی بی پایان طبیعت در سفتی لحظه ای منجمد می شود. هوافراست، پوسته شکننده ای از یخ، به نظر می رسد که زندگی را کند می کند، که به روح قهرمان غنایی این فرصت را می دهد تا به طبیعت باز شود و در آن حل شود.

انگیزه اصلیآثار - انگیزه جاده.

و حرکت های پویا تر طرح غنایی، هر چه قهرمان بیشتر به سوی دانش دنیای پیچیده و چندوجهی می شتابد، زمان کندتر حرکت می کند که توسط یخ زدگی طلسم می شود. جاده اینجا یک مسیر خطی به جلو نیست، بلکه چرخ زندگی است، "نظم خلقت"جایی که پاییز با زمستان جایگزین می شود.

افسانه، افسون وجود طبیعی از طریق یک سریال تداعی دشوار ایجاد می شود:

شبیه رباعی است
درباره شاهزاده خانم خفته در تابوت

انگیزه های پوشکیندر اینجا تصادفی نیست، زیرا شعر "هارفراست" آرزوی حقیقت و زیبایی است که اساس زندگی معنوی است و اشعار پوشکین عنصری هماهنگ از کلمه است که با سادگی خود مسحور می شود. به طور کلی، شعر مملو از اشاره به اشعار کلاسیک روسی است. شما همچنین می توانید جنگل، شبیه به یک برج افسانه را ببینید. اما در پشت افسانه، پاسترناک زندگی را پنهان می کند، همان طور که هست.

تصاویر مرگکه فضای شعری سطرهای آخر را پر کرده بود، حس عذابی ایجاد نمی کند، هرچند نت ها که حکایت از درد عاطفی دارند، در روایت می خزید. اما با این وجود، در اینجا این انگیزه ها گواهی می دهند که آگاهی به سطح متفاوت و بالاتری می رسد. و مانند ناهماهنگی "پادشاهی مرده"خطوط تایید کننده زندگی صدای پایانی:

به آرامی زمزمه می کنم: "ممنون"

وقار آن ها نحو شکسته پاسترناک را در یک ساختار هنری منسجم ترکیب می کند.

عنوان شعر «یخ زدگی» نمادین است. این پدیده طبیعی B.L. پاسترناک به انتقال از حالتی به حالت دیگر اهمیت می دهد، مسیری که قهرمان غنایی طی می کند، او از طریق وقفه بر آن غلبه می کند، یخبندان نیز مرحله ای است بین پاییز و زمستان، گواهی بر چرخه زندگی است، در تلاش به جلو متوقف نمی شود. .

اندازه - 3 آمفیبراخ

جولای


یک روح در خانه پرسه می زند.

تمام روز پله های سربار.

سایه هایی در اتاق زیر شیروانی وجود دارد.

براونی در خانه پرسه می زند.

همه جا آویزان است،

در همه چیز دخالت می کند

با لباس مجلسی مخفیانه به تخت می رود،

سفره را از روی میز جدا می کند.

پاهای خود را در آستانه پاک نکنید،

در گردبادی از پیش نویس اجرا می شود

و با یک پرده، مانند یک رقصنده،

اوج می گیرد تا سقف.

این نادان کیست

و این روح و دوپلگانگر؟

بله، این مهمان ما است، یک بازدید کننده،

تعطیلات تابستانی ما

برای تمام استراحت کوتاهش

کل خانه را به او اجاره می دهیم.

جولای با رعد و برق، هوای جولای

اتاق های اجاره ای از ما

ژوئیه، کشیدن لباس

کرک قاصدک، بیدمشک،

ژوئیه، ورود به خانه از پنجره،

همه با صدای بلند صحبت می کنند.

آشفتگی نامرتب استپی،

بوی نمدار و علف،

تاپ و بوی شوید،

هوای چمنزار جولای.


تجزیه و تحلیل: اثر "ژوئیه" که توسط شاعر در تابستان 1956 نوشته شده است، در حالی که در ویلا در Peredelkino استراحت می کند، به همین شکل ادامه دارد. شاعر از همان سطرهای اول خواننده را مجذوب می‌کند و پدیده‌هایی از جهان دیگر را توصیف می‌کند و استدلال می‌کند که «قهوه‌ای در خانه پرسه می‌زند» که دماغش را به همه چیز فرو می‌کند، «سفره را از روی میز جدا می‌کند»، «درون می‌دوید». گردبادی از پیش نویس» و با پرده پنجره می رقصد. با این حال، در بخش دوم شعر، شاعر کارت ها را باز می کند و یادآور می شود که ژوئیه مقصر همه شوخی ها است - گرم ترین و غیرقابل پیش بینی ترین ماه تابستان.

علیرغم این واقعیت که دیگر دسیسه ای وجود ندارد، پاسترناک همچنان جولای را با موجود زنده ای که مشخصه یک فرد معمولی است، شناسایی می کند. بنابراین، از نظر نویسنده، جولای یک "تعطیلات تابستانی" است که یک خانه کامل را اجاره می دهد، جایی که او، و نه شاعر، اکنون مالک کامل آن است. بنابراین، میهمان بر همین اساس رفتار می کند، شوخی می کند و ساکنان عمارت را با صداهای نامفهوم در اتاق زیر شیروانی می ترساند، درها و پنجره ها را به هم می زند، «کرک قاصدک، بیدمشک» را به لباس آویزان می کند و در عین حال رعایت آن را ضروری نمی داند. حداقل نجابت ژوئیه، شاعر با افراد ژولیده استپی مقایسه می کند که می توانند احمقانه ترین و غیرقابل پیش بینی ترین شیطنت ها را تحمل کنند. اما در عین حال خانه را پر از بوی نبات، شوید و سبزی علفزار می کند. شاعر خاطرنشان می کند که مهمان ناخوانده ای که با طوفان به خانه او می زند، خیلی زود شیرین و خواستنی می شود. تنها تاسف بار این است که دیدار او کوتاه مدت است و به زودی جولای با گرمای آگوست - اولین نشانه پاییز قریب الوقوع - جایگزین می شود.

پاسترناک اصلا از چنین محله ای خجالت نمی کشد. علاوه بر این، شاعر با کمی کنایه و لطافت از میهمان خود صحبت می کند که در پس آن عشقی واقعی به این زمان از سال نهفته است، سرشار از شادی و شادی آرام. به نظر می رسد طبیعت برای مدتی کنار گذاشتن همه مسائل مهم و همراهی با جون شیطان در تفریحات بی ضررش مساعد است.

سایز - 4 iambic

سرگئی الکساندرویچ یسنین

در جریان ادبی ایماژیسم بود.

دلیل آمدن به ایماژیسم میل به یافتن راه حل برای مهمترین درگیری زندگی: انقلابی که یسنین رویای آن را در سر می پروراند و هنر خود را وقف آن کرد، به طور فزاینده ای با درخشش خشمگین اجساد روشن می شد. تصور گرایی بیرون از سیاست ایستاده بود. در سال 1924 ، شعر "آواز مبارزات بزرگ" منتشر شد که در آن از رهبران حزب تروتسکی و زینوویف نام برده شد.

موضوعات اصلی در خلاقیت:

1. موضوع وطن و طبیعت;

2. متن های عاشقانه;

3. شاعر و شعر

موضوع سرزمین مادری یکی از موضوعات گسترده در آثار شاعر است: از روسیه پدرسالار (دهقانی) تا روسیه شوروی.


بخیر، روسیه، عزیزم،

کلبه ها - در لباس های تصویر ...

بدون پایان و لبه دیدن -

فقط آبی چشم ها را می مکد.

مثل یک زائر سرگردان

من مزارع شما را تماشا می کنم

و در حومه پایین

صنوبرها در حال خشک شدن هستند.

بوی سیب و عسل می دهد

در کلیساها، منجی مهربان شما.

و پشت پوست وزوز می کند

رقصی شاد در چمنزارها وجود دارد.

من در امتداد بخیه چروکیده می دوم

به آزادی لخ سبز،

مثل گوشواره با من ملاقات کن

صدای خنده دخترانه خواهد آمد.

اگر سپاه مقدس فریاد بزند:

"روسیه را پرتاب کن، در بهشت ​​زندگی کن!"

می گویم: به بهشت ​​نیازی نیست.

کشورم را به من بده."


تحلیل و بررسی:

شعر اولیه. 1914

تصویر یسنین از سرزمین مادری همیشه با تصاویری از طبیعت همراه است. این تکنیک موازی سازی روانی نامیده می شود.

در این شعر، شاعر اصول مردسالارانه در زندگی روستا را تجلیل می کند "کلبه ها در لباس تصویر"، "از طریق کلیساها منجی مهربان تو".

در شعر می توان غم و اندوه از مردسالاری در حال خروج را شنید. و این یک بار دیگر عشق بی حد و حصر به سرزمین آنها را ثابت می کند.

شاعر بهشت ​​را رد می کند و هر وطنی را می پذیرد.

Yesenin زیبایی محتاطانه طبیعت را تحسین می کند "صنوبرها پژمرده می شوند"

شاعر در شعر اولیه خود از هر آنچه در طبیعت به آن توجه می کند خشنود است.

شعر مانند یک آهنگ محلی است. نقوش حماسی

معنای مجازی و بیانی:

استعاره «آبی چشم ها را می مکد» که فضای بیت را گسترش می دهد.

مقایسه،

آنتی تز


2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه