18.07.2020

روز تولد فاطمه ، دختر پیامبر اسلام (ص). غذای گرسنگی و بهشتی. در اوقات فراغت


برای اینکه دلهایتان را لمس کنید و دلیلی برای احساس محبت نسبت به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله به شما بدهیم ، ما این حدیث تأثیرگذار و غم انگیز را در مورد آخرین لحظات زندگی بانوی زنان جهان ترجمه کرده ایم - فاطمه زهرا سلام الله علیها ، منتقل شده از کلمات بنده مورد اعتماد او اسما. بعد از خواندن این داستان ، صلوات گفتن را فراموش نکنید!

بانوی زنان جهان فاطمه سلام الله علیها روی تخت در وسط اتاق دراز کشید و صورت خود را به سمت کعبه چرخاند. فاطمه دخترانش زینب و عمه کلثوم را به سوی یکی از زنان خاندان هاشم فرستاد ، تا مرگ او را نبینند. حاکم مومنان علی ، امام حسن و امام حسین ، سلام بر آنها ، در این زمان در خانه حضور نداشتند.

فاطمه سلام الله علیها گفت: جبرئیل قبل از مرگ رسول خدا کافور را از بهشت \u200b\u200bآورد. رسول الله کافور را به سه قسمت تقسیم کرد: یک قسمت برای خودش ، یک قسمت برای علی و یک قسمت برای من. " سپس فاطمه گفت: «ای اسما! در فلان مکان پدرم باقی مانده کافور را برای من گذاشت. آن را بیاور و زیر بالش من بگذار. " من کاری را که او به من گفت انجام دادم. سپس فاطمه غسل \u200b\u200bکرد (به دانشگاه) و به من گفت: "عودهایی را که برای نماز استفاده می کنم برای من بیاور. و لباسی را که هنگام نماز می پوشم برایم بیاور ». سپس او خود را با پتو پوشاند و به من گفت: "کمی صبر کن و با من تماس بگیر. اگر جواب بدهم ، پس هیچ اتفاقی نیفتاده است. اما اگر جوابی ندادم ، بدانید که نزد پدرم رفته ام. و بعد بدون معطلی علی را صدا کن ». وقتی مرگ نزدیک شد ، فاطمه سلام الله علیها گفت: سلام بر جبرئیل! سلام بر رسول الله! خداوندا ، مرا به نزد رسول خود ببر! خداوندا ، مرا به دنیای آرامش برسان ... ». سپس او گفت:

"اینجا کاروانی از مردم بهشت \u200b\u200bاست: اینجا جبرئیل است ، و اینجا رسول الله است! او به من می گوید: "دختر! بیا! آنچه در انتظار شماست برای شما بهتر است ... "".

فاطمه چشمان خود را باز کرد و گفت: "ای روح جان! عجله کن و مرا آزار نده! " سپس او گفت: "خداوندا آمدن من به تو ، و نه به سوی آتش!" سپس فاطمه چشمهایش را بست ، دستانش افتاد ، پاهایش صاف شد. بهش زنگ زدم اما جوابی نداد حجاب را از روی صورتش برداشتم و دیدم که او به پدرش پیوسته است. او را در آغوش گرفتم و شروع به بوسیدن او کردم ، و سپس گفتم: "ای فاطمه! هنگامی که رسول خدا را دیدید ، سلام او را از اسما بنت اومیس برسانید. "

حسن و حسین علیه السلام وارد خانه شدند و دیدند که فاطمه پوشیده شده است. آنها گفتند: «ای اسما! چرا مادر ما در این زمان خوابیده است؟ " من پاسخ دادم: «ای فرزندان رسول خدا! مادر شما نمی خوابد - او به دنیای دیگری رفته است. " حسن و حسین با گریه مادرشان را در آغوش گرفتند. حسن فریاد زد:

"اوه مادر! قبل از اینکه روحم از بدن من خارج شود با من صحبت کن! "

حسین ، در حالی که پای مادرش را می بوسید ، گفت:

"من پسر تو هستم - حسین! قبل از اینکه قلبم بشکند با من صحبت کن! "

به حسن و حسین ، سلام بر آنها گفتم: «ای فرزندان رسول خدا! به پدرت بگو مادرت مرده است. " حسن و حسین به مسجد رسیدند ، اما نتوانستند خود را مهار کنند ، با گریه بلند اشک ریختند. سپس مردم با شنیدن گریه آنها از مسجد خارج شدند و علت آن را پرسیدند. آنها پاسخ دادند: "مادر ما فاطمه مرده است!" در این هنگام ، پروردگار مومنان در حال نماز بود و با شنیدن این سخنان ، بیهوش شد. از خواب بیدار شد ، گفت:

"ای دختر محمد چه کسی مرا تسلی خواهد داد؟"

بحار الانوار ، ج 43 ، ص. 186

داستانی که پس از مرگ رسول الله ، دخترش فاطمه از خلیفه ابوبکر عصبانی شد ، در خزانه های معتبر ذکر شده است. مادر عایشه مومن گفت كه فاطمه ، دختر پیامبر ، مردی را نزد ابوبكر فرستاد و از او خواست كه زمین هایی را كه از رسول الله به او به ارث رسیده و مربوط به پری (غنیمت جنگی بدون جنگ - K.E.) در مدینه و فدك به او منتقل كند ، به او منتقل كند. و همچنین آنچه از خمس در خیبر باقی مانده است. ابوبکر پاسخ داد که رسول خدا فرمود: "ما ارثی بر جای نمی گذاریم و آنچه پس از ما باقی می ماند ، کمک مالی محسوب می شود ، اما خانواده محمد از این دارایی غذا می خورند." وی گفت: "به راستی ، به خدا قسم ، من چیزی از اهدا رسول خدا کم نمی کنم. این همان چیزی است که در زمان حیات رسول خدا بوده است ، و من آن را مانند او دفع خواهم کرد. " ابوبکر از دادن آن به فاطمه امتناع ورزید و او به همین دلیل از او رنجید. او صحبت با او را متوقف کرد و این کار را تا زمان مرگ انجام نداد و پس از رحلت پیامبر شش ماه زندگی کرد. این را بوخاری در بخشهای "فرد الخمس" و "مگازی" و مسلم در بخش "الجهاد و السیار" گزارش داده اند.
فاطمه از تصمیم ابوبکر ناراضی بود ، زیرا معتقد بود که سخنان پیامبر ، که خلیفه به آن اشاره کرد ، در مورد دارایی های زمین و سایر املاک و مستغلات صدق نمی کند. از طرف دیگر ، ابوبکر با تکیه بر معنای عام حدیث ، تصمیم گرفت این زمین ها را به مالکیت دولت منتقل کند و از درآمد دریافتی از این سرزمین ها ، خاندان پیامبر (ص) را نگهداری کند. این توضیح را ابن حجر العسکالانی بیان کرده است.

منصفانه بودن تصمیم ابوبکر نیز با این واقعیت نشان داده می شود که اصحاب دیگر ، از جمله خود علی بن ابوطالب ، با وی مخالفت نکردند ، و خلفای بعدی نیز وی را به زور باز گذاشتند. القرطبی گزارش داد که هیچ یک از امامان متعلق به خاندان پیامبر ، از ‘علی بن ابوطالب ، نیز ادعای این سرزمین ها را ندارند. وی نوشت: "... علی ، در زمان سلطنت خود ، همان ابوبکر ، r عمر و عثمان را انجام داد. او تلاش نکرد تا این سرزمین ها را از آن خود کند و بخشی از آنها را نیز برای خود نگرفت. وی درآمد دریافتی از آنها را به همان روشی که قبل از او انجام می شد توزیع کرد. سپس این سرزمین ها به تصرف الحسن بن علی درآمد ، سپس - الحسین بن علی ، سپس - علی بن الحسین ، سپس - الحسین بن الحسن ، سپس - زید بن الحسین ، سپس - 'عبدالله بن الحسین. همانطور که ابوبکر البارکانی در Saheeh خود گزارش داده است ، آنها توسط فرزندان العباس دفع شدند.

بنابراین ، امتناع ابوبکر از نقض وصیت پیامبر نقض حقوق دخترش نبود. فاطمه رضی الله عنه با قضاوت خودش هدایت شد و اگرچه اشتباه بود اما به هیچ وجه از شایستگی های او نمی کاهد.

هر شخصی ، از جمله اصحاب صالح و اعضای خاندان پیامبر ، مستعد اشتباه است و ما داستان هایی شنیده ایم که حضرت محمد در طول زندگی خود بارها و بارها از فاطمه رد می کرد. البخاری در بخش "فضائیل الصحابا" و مسلم در بخش "الذکر و الدورانیه" حدیثی دادند که فاطمه از پدرش خواست که به آنها یک خادم بدهد ، اما او او را رد کرد. در عوض ، او به او و ... علی گفت که خدا را ستایش کنند.

باید بدانید که طبق برخی گزارش ها ، فاطمه قبل از مرگش با ابوبکر ، رضوان الله تعالی علیه ، آشتی کرد. البیخاکی در السنن الکبری (301/6) از سخنان الشعبی نقل کرده است: «هنگامی که فاطمه بیمار شد ، ابوبکر صدیق نزد وی آمد و اجازه ورود خواست. علی پرسید: "فاطمه ، ابوبکر آمده و اجازه ورود می خواهد." او پرسید: "آیا می خواهی به او اجازه دهم؟" او گفت بله." او اجازه داد ، و او وارد او شد. او که می خواست او را راضی کند ، گفت: "به خدا قسم ، من خانه و دارایی خود ، خانواده و بستگانم را فقط برای کسب رضایت خدا ، رضایت رسول او و لذت شما مردم اهل پیامبر ترک کردم." او تا وقتی که راضی شد به او گفتن چیزهای دلپذیر ادامه داد. "

این یک پیام ارسال شده (مرضی) است ، اما ابن کثیر در البیدایا و النحیا ((5/253) آن را عصبانی قوی خوانده است ، زیرا بدیهی است که "امیر اشعبی" (یکی از معتبرترین فرستنده ها) شنیده است یا در مورد آن مستقیماً از 'علی ، یا از کسی که آن را از او شنیده است. ابن حجر آنرا اصطلاحاً اصیل قبل از الشعبی نامیده است. سخنان مادر م theمنان ‘عایشه حقیقت سخنان الشعبی را مستثنی نمی کند ، زیرا وی فقط آنچه را که می دانسته گفته است.

به طور كلی ، شایسته نیست كه مسلمانان درباره اختلافاتی كه بین اصحاب پیامبر به وجود آمد ، بحث كنند ، زیرا این وظیفه هر م belمن است كه آنها را دوست بدارد. ان-ناصایی از سخنان انس بن مالک نقل کرد که پیامبر فرمود: "عشق به انصار نشانه ایمان است و نفرت از آنها نشانه منافق است". البانی حدیث را معتبر خواند.

احمد ، بخاری ، مسلم ، ترمذی ، ابو داود ، ابن ماجه از سخنان ابوسعید خدری گزارش داد که رسول خدا فرمود: "به اصحاب من سرزنش نکنید ، زیرا اگر هر یک از شما طلا به اندازه بدتر از آن ، این با تعداد انگشت شماری از آنچه یکی از آنها مصرف کرده یا حتی با نصف آن مقایسه نمی شود. "

چگونه ممکن است شخصی که به خدا و روز آخر ایمان آورده است ، از صحابه کوتاهی کند و عزت آنان را فرومایه کند ، در صورتی که خداوند متعال به آنها باغ های عدن را نوید داده است؟! قرآن می گوید: "خداوند از اولین مهاجر و انصار که از بقیه جلوتر بودند و کسانی که دقیقاً آنها را پیروی می کردند ، خشنود است. آنها همچنین از خدا راضی هستند. او باغهای عدن را که رودخانه ها در آن جریان دارند برای آنها آماده کرد. آنها برای همیشه آنجا خواهند بود. این یک موفقیت بزرگ است "(در Tauba ، 100). آیات دیگری نیز وجود دارد که بر برتری یاران حضرت محمد (ص) گواهی می دهد.

اما کسانی که قلبشان دچار بی ایمانی و ریا شده است ، از صحابه صحت می برند تا بدین وسیله ارتباط بین مسلمانان و پیامبرشان قطع شود. آنها امید خود را از دست دادند كه مومنان كتاب مقدس خدا را انكار می كنند یا در صحت پیامبرش شك می كنند. اما آنها هنوز بر این باورند که می توانند صحابه را به عنوان فرستنده سنت پیامبر بدنام کنند.

در میان این اغتشاش گران ، کسانی هستند که به بهترین مسلمانان پس از پیامبر اسلام - ابوبکر صدیق ، رضوان الله تعالی علیه - افترا می دهند. آنها ادعا می كنند كه اختلافات بین ابوبكر و فاطمه موجب خشم خدای خدای خدای صالح شده است. در همان زمان ، آنها به حدیث المسوار بن محرم اشاره می کنند که توسط بخاری در بخش "مناکیب" و توسط مسلمان در بخش "فاضل الصحبا" منتقل شده است. می گوید پیامبر فرمود: "فاطمه بخشی از من است و هرکس او را عصبانی کند باعث عصبانیت من نیز خواهد شد". نسخه مسلمان می گوید: "فاطمه بخشی از خودم است و آنچه باعث رنج او می شود باعث رنج من می شود."

اما روشن است که این فقط به مواردی اشاره دارد که خشم دختر پیامبر عادلانه و موجه بوده است. ما قبلاً نشان دادیم که در این مورد تصمیم ابوبکر عادلانه بود و بنابراین رفتار او نمی توانست خشم خدا و رسول او را بر او تحمیل کند. از طرف دیگر ، کلمات "فاطمه بخشی از من است" هنگامی که دخترش از شوهرش علی بن ابوطالب عصبانی شد ، توسط پیامبر گفته شد. یک نسخه از بخاری می گوید: "یک بار علی علی دختر ابوجهل را فریب داد. با شنیدن این موضوع ، فاطمه نزد رسول خدا آمد و گفت: «قوم شما خواهند گفت كه برای دخترانتان عصبانی نیستید! "علی قرار است با دختر ابوجهل ازدواج کند!" هنگامی که رسول الله برخاست ، من شنیدم که وی سخنان شهادتین را گفت و گفت: "و سپس ... من دخترم را به ابوال 'آسا بن الربیع" ازدواج کردم ، که در آنچه به من گفت صادق بود. به راستی ، فاطمه بخشی از خودم است و من نمی خواهم ناراحت شوم! به خدا قسم ، دختر رسول الله و دختر دشمن خدا نمی توانند با یک نفر ازدواج کنند! " "علی سپس خواستگاری خود را رها کرد."

با این حال ، این داستان از فضایل علی Abu علی بن ابوطالب کم نمی کند و هیچ دانشمندی تاکنون این همراه با شکوه را در زمره کسانی که خدا و پیامبر او را خشمگین کرده اند ، طبقه بندی نکرده است. و این توصیف نسبت به ابوبکر راستگو که شایسته خشم دختر رسول نبود ، بیشتر ناعادلانه است. آنها در مورد مسئله حقوقی که اهمیت اول را ندارد اختلاف نظر داشتند و استدلال های خلیفه صالح برای فاطمه روشن شد. او به نوبه خود ، از هر راه ممكن تلاش كرد تا بر برتري دختر پيامبر تأكيد كرده و از او سود ببرد ، و ما دليلي داريم كه پيش از مرگ او نسبت به او عصبانيت نداشته و از او عصباني نبوده است. و خداوند در این باره بهتر می داند.

همه پیامبران در اسلام منحصراً مرد بودند. بسیاری از افراد صالح نیز نماینده جنس قوی هستند. بر این اساس به نظر می رسد که در آموزه های مسلمانان ، بالاترین درجه ترس از خدا فقط در مردان می تواند ذاتی باشد. در حقیقت ، زنانی در تاریخ جهان بودند که از نظر حق به هیچ وجه از آنها کمتر نبودند.

حضرت محمد (ص) گفت: "بسیاری از مردان در تاریخ صالح بودند ، اما در میان زنان ، فقط چهار نفر بالاترین درجه ترس از خدا را داشتند: مریم ، مادر عیسی (علیه السلام) ، آسیا ، همسر فرعون (فرعون) و فاطمه" (حدیث به نقل از امام احمد).

پیش از این ، ما در مورد فرد مهم دیگری برای مسلمانان نوشتیم - "مادر مومنان" (RA).

آسیا بانداژ موزاهیم

اولین زنی که زندگی نامه اش اجازه می دهد به عنوان یکی از خداپسندترین زنان تاریخ بشر درج شود ، آسیا است. این را آیه قرآن کریم تأیید می کند:

"الله همسر فرعون را به عنوان نمونه ای از مrsمنان ذکر کرد" (66:11)

Asia bint Muzahim ملکه مصر ، یکی از قدرتمندترین ایالت های آن زمان بود. شوهر او یک حاکم مستبد است که به بیرحمی معروف است. او زیبایی وصف ناپذیری داشت و مورد رعایت افرادش بود. Assiya با ثروتهای بسیار زیاد و قدرت نامحدود ، همه اینها را برای رضایت خدا کنار گذاشت. با تشکر از این ، او برای همیشه به عنوان یکی از صالحان به تاریخ پیوست.

ملکه از یک خانواده نجیب مصری بود. جد بزرگ او در زمان یوسف پیامبر (ص) فرعون بود. حتی قبل از ازدواج بسیاری از مردان نجیب او را فریب دادند. با این حال ، تقدیر شد که او همسر حاکم مصر شود.

Firaun ، با شنیدن زیبایی دختر ، تصمیم گرفت که او را به عنوان همسر خود بگیرد. والدین آسیا مجبور به توافق شدند. او بیش از 20 سال است که با یک جبار ازدواج کرده است و تمام این سالها یک زن صادقانه متدین و صالح باقی مانده است.

نجاتپroroka Musa (a.s.)

خدمتكاران آسیا یك بار در كنار رود نیل یك جعبه را دیدند كه روی آب شناور است. آنها تصور کردند که چیزی با ارزش در آن پنهان شده است ، آنها تصمیم به دریافت آن گرفتند. زنان این یافته را برداشتند و آن را نزد معشوقه خود بردند. آسیا ، دراور را باز کرد ، کودکی زیبا با نور خاصی پیدا کرد. او با دیدن او بلافاصله به عنوان فرزند خود عاشق کودک شد. این کودک موسی پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود ، که قرار بود مومنان را نجات دهد و استبداد Firaun را نابود کند.

ملکه مصر تصمیم گرفت نوزاد را به شوهرش نشان دهد. فرعون با اطلاع از پیدا شدن همسرش ، خواست پسر را بکشد. واقعیت این است که اندکی قبل از این ، کاهنان به پیشوای خود پیشگویی گفتند که قدرت او توسط یکی از فرزندان اسرائیل نابود خواهد شد (فرزندان یعقوب پیامبر (ص) که در یهودیت ، یعنی یهودیان ، اسرائیل نامیده می شدند - تقریباً سایت اینترنتی ) ، که به زودی متولد خواهد شد. فرعون ترسیده دستور داد همه پسران متولد شده در خانواده های یهودی در قلمرو پادشاهی خود را نابود کند.

همین سرنوشت در انتظار پسر کوچکی بود که آسیا کشف کرد. اما او با کلماتی که الله در کتابش یادآوری می کند به شوهرش روی آورد:

"این برای من و شما خوشایند چشم است. او را نکشید! شاید او به سود ما باشد »(28: 9)

حاکم مصر که همسرش را بسیار دوست داشت ، به او امتیاز داد و نوزاد نجات یافت. آسیا تا لحظه ای که به جوانی بالغ نرسید ، درگیر پرورش موسی (ع) بود. پس از آغاز مأموریت نبوی خود ، آسیا از اولین کسانی بود که معتقد بود موسی (ع) پیام آور حضرت عالی است.

آخرین روزهای ملکه

پس از مدتی ، فرعون از خادمان در مورد تقوای همسرش مطلع شد. Firaun به نگهبانان خود دستور داد تا آسیا را شکنجه دهند تا اینکه او از پرستش خالق دست بردارد و فرعون را به عنوان خدای واقعی بشناسد. با این حال ، قدرت ایمان او غیر قابل فروپاشی بود - ملکه بزرگ تا آخرین نفس خود کلمات ضبط شده در آیه مقدس را تکرار کرد:

"خداوند! مرا از دست فرعون و اعمالش نجات بده! برای من در بهشت \u200b\u200bنزدیک تو خانه ای بساز و مرا از شر افراد بی انصاف نجات بده! " (66:11)

مریم بن عمران

بزرگترین زن تاریخ جهان که هم مسلمانان و هم مسیحیان از او بسیار احترام می ورزند ، مادر حضرت عیسی (ع) مریم بن عمران است (طبق سنت انجیلی - مریم مقدس ترین مسیحی یا مریم مقدس). این حداقل با این واقعیت گواه است که مریم تنها زنی است که به احترام او قرآن کریم نامگذاری شده است. او در تمام زندگی خود یک زندگی صالحانه داشت و با عزت تمام آزمایشاتی را که حق تعالی به او اعطا کرده بود تحمل کرد و جایزه بزرگ را دریافت کرد.

مریم در خانواده عمران و هانا متولد شد. او نسب اصیل داشت ، زیرا نسب خانواده اش به سلیمان نبی بازگشت (در سنت کتاب مقدس - به پادشاه سلیمان ، سلام الله علیه).

مادر مریم ، هانا ، زنی بسیار خداترس بود. او ایمان زیادی به خالق داشت ، به همین دلیل او به او شوهر صالحی اعطا کرد - عمران ، که همچنین فردی صادقانه معتقد بود. اما واقعیت این است که در زمان ازدواج ، هر دو آنها از قبل پیر بودند و نمی توانستند بچه دار شوند. اما همسران امید خود را از دست ندادند و از خداوند خواستند تا به آنها نوزادی بخشد و خداوند متعال پاسخ آنها را داد. چند روز بعد ، هانا اولین علائم بارداری را احساس کرد و بلافاصله موضوع را به شوهرش گفت. با این حال ، وقت نداشت كه متولد شود ، مریم یتیم شد. پدرش عمران اندکی قبل از تولد دخترش درگذشت.

مدتی پس از تولد ، مریم خانا تصمیم می گیرد دختر را به معبد بیتول-مکدیس بدهد. بنابراین ، او اولین وزیر زن معبد شد. سرپرست مریم عموی خود او می شود - پیامبر زكریا (ع). مریم زیر نظر او شروع به مطالعه مبانی دین کرد. او شروع به بازنشستگی می کند و تمام روزها را به عبادت خالق می گذراند و به او نماز می خواند. تقوای صادقانه مریم مورد توجه بسیاری از روحانیون قرار گرفت که او را می شناختند و حتی برای دیگران مثال زدند.

وحی نهایی خدا می گوید:

"آه مریم! همانا خداوند تو را برگزید ، تو را پاك كرد و تو را بالاتر از زنان جهان قرار داد. »(3:42)

پدیده جبرائیل (A.S.)

یک بار مریم با ترک سلول شخصی خود در معبد ، به سمت شرق رفت. مردی با ظاهری زیبا به ملاقات او آمد. معلوم شد که فرشته جبرائیل (a.s.) است. کتاب خالق در این باره موارد زیر را می گوید:

"ما روح خود (جبرئیل) را به سوى او فرستادیم ، و او در لباس یک مرد زیبا بنا شده در برابر او ظاهر شد" (19:17)

مأموریت جبرئیل انتقال پیام هدیه پسری صالح به ماری بود. پس از آن او باردار شد و تنها زنی شد که یک بچه باکره بود.

هنگامی که علائم بارداری از بیرون ظاهر می شود ، شایعات در سراسر شهر گسترش یافت ، و باعث افتخار افتخار مریم شد. ساکنان محلی او را به زنا و فسق متهم کردند. در نتیجه ، او مجبور به ترک و پنهان شدن در برابر مردم شد. وقت آن كه فرا رسید ، مریم دچار درد زایمان شد و پس از زایمان سخت ، حضرت عیسی (ع) به دنیا آمد.

بازگشت به خانه

مریم پس از زایمان خود را پاک کرد و در حالی که کودکی در آغوش داشت به روستای زادگاه خود بازگشت. با دیدن این موضوع ، اهالی محل شروع به بدگویی از وی کردند ، اما او جوابی نداد و فقط به کودک اشاره کرد. سپس مردم پرسیدند:

"چگونه می توانیم با نوزاد در گهواره صحبت کنیم؟" (19:29)

اما نوزاد تازه متولد شده ، با کمال تعجب همه ، گفت:

"به راستی ، من بنده خدا هستم. او کتاب مقدس را به من داد و من را به پیامبری تبدیل کرد ... "(19:30)

مردم از آنچه اتفاق افتاده بود شوکه شدند و فهمیدند که شاهد یک معجزه بوده اند. در این دوره ، یک مأموریت بسیار مهم به مریم - یعنی تربیت پیامبر عیسی (ع) - سپرده شد.

با این حال ، با وجود معجزه ای که با چشم خود دیدند ، بسیاری به رسالت نبوی عیسی (ع) اعتقادی نداشتند و شروع به ابراز نارضایتی از مریم و فرزندش کردند. در این شرایط ، او تصمیم می گیرد تا برای محافظت از پسرش به مصر برود.

مریم همیشه در کنار او بود ، به عنوان پشتوانه او خدمت می کرد و تمام سختی های رسالت نبوی ، از جمله قلدری از طرف ساکنان محلی را تحمل می کرد.

مرگ

بر اساس برخی منابع ، مریم چندین سال دیگر پس از آنکه پیامبر عیسی (ع) به آسمان عروج کرد ، زندگی کرد. آخرین آزمایش او جدایی از پسر محبوبش بود. اما این مریم را که تا پایان روزهای خود زندگی صالحی داشت و مدام دعا می کرد و از خداوند متعال نجات می خواست ، شکست.

فاطمه الزهرا بن محمد

زن دیگری که به مقام والایی در امت اسلامی دست یافت ، فاطمه بن محمد بود. او در خاندان بهترین آفریده های خدا - حضرت محمد (ص) و بهترین زن جامعه مسلمان - خدیجی بینت هوالید (r.a.) به دنیا آمد. این فاطمه بود که جانشین خانواده فرستاده نهایی (به عنوان مثال) شد. این اوست که مادر دو نوه معروف پیامبر (ص) - حسن و حسین است ، به همین دلیل او را ام الحسن نیز خوانده اند.

فاطمه بخشی از والدین بزرگ او بود و شبیه او بود. در حدیث قول عایشه بینت ابوبکر (r.a.) حفظ شده است: "من هرگز کسی را از نظر ظاهر و سبک زندگی شبیه پیامبر ندیده ام ، مگر دخترش فاطمه" (حدیث به نقل از ترمذی).

این دختر تقریباً در سال 605 میلادی به دنیا آمد ، یعنی 5 سال پیش از آغاز رسالت نبوی رسول خدا (ص). در زمان تولد وی ، او قبلاً سه دختر داشت - زینب ، روکیا و ام کلثوم (آر. ا.). فاطمه دختر کوچک وی شد.

وی در خانه گریس جهانیان (به عنوان مثال) تربیت و تحصیلات خوبی دریافت کرد. با آغاز مأموریت نبوی پدرش ، او علاقه مند به دین خدا شد. وی از کودکی به تحصیل قوانین شرعی پرداخت و غیرت و اهتمام ویژه ای در این زمینه نشان داد.

فاطمه از بیشترین سال های اول آغشته به عشق صادقانه به پدرش. اولین سالهای رسالت نبوی بسیار دشوار بود. بسیاری از مكانیان از ایمان به خدا امتناع ورزیدند و شروع به توطئه علیه محمد (ص) كردند. در چنین لحظات دشواری ، او در او بود که دلجویی کرد. دختر كاملاً فهمید كه پدر برای درخواست پرستش خدای یگانه چقدر سخت است.

در حدود پانزده سالگی ، این دختر شوك بزرگی را تجربه كرد - مادرش خدیجه درگذشت ، كه ضربه بزرگی هم برای رسول خدا (ص) و هم برای فاطمه بود. کوچکترین دختر به تسلیت اصلی پیامبر (ص) تبدیل می شود ، و در کنار او هماهنگی و آرامش یافت. الزهرا علی رغم همه سختی ها ، در دعوت به اسلام به پدرش کمک کرد.

لطف جهانیان محمد (ص) با یادآوری تمام شایستگی های خود گفت: "فاطمه بخشی از من است. وقتی او هم درد می کشد باعث آزارم می شود »(بخاری).

ازدواج

با شروع بزرگسالی ، بسیاری از جوانان از خانواده های مسلمان شروع به جلب فاطمه کردند. برخی از آنها امیدوار بودند که از این طریق با رسول اعلی (ص. قبیله) مرتبط شوند. اما او همه آنها را رد کرد تا اینکه علی بن ابوطالب آمد. به لطف او بود که لطف جهانیان محمد (ص) به دخترش در سال دوم هجرت هدیه داد.

فاطمه با ازدواج با علی ، از برقراری روابط نزدیک با پدرش دست برنداشت و هر روز به او سر می زد و همه کمک های لازم را انجام می داد.

پس از تحقق علی و فاطمه ، آنها دائماً از خدا می خواستند كه به آنها فرزندان صالحی عطا كند. آنها هر دو شبهای خود را به پرستش خالق سپری کردند و او آنها را شنید. خداوند به آنها 4 فرزند داد: دو پسر - حسن و حسین و دو دختر. بنابراین ، این فاطمه الزهرا بود که نسب پیامبر خدا (ص) را ادامه داد ، و همه فرزندان او در امتداد شاخه شجره نامه به او بازمی گردند.

عشق پیامبر (ص) به فرزندان فاطمه

رسول اعلی (علیه السلام) لطیف ترین احساسات را برای نوه های خود تجربه کرد. وی حسین و حسن را "گلهای دنیای زمینی" خواند (طبق حدیث ترمذی). همه فرزندان پیامبر (ص) خدا را از همان نوزادی نزد او برد. نوه ها جانشین محمد (به عنوان مثال) برای پسرانش شدند.

در تشیع ، حسن و حسین دومین و سومین امام صالح شمرده می شوند و در میان دیگران مورد احترام هستند بزرگترین مردم در تاریخ اسلام.

فضائل فاطمه الزهرا

جمله زیر از حضرت محمد (ص) شناخته شده است: "فاطمه بانوی زنان در بهشت \u200b\u200bاست ، به استثنای مریم بن عمران" (احمد ، حکیم). این حدیث نشان می دهد که فاطمه بعد از مادر حضرت عیسی (ع) دومین زن صالح است.

فاطمه و شوهرش - علی بن ابوطالب (ر. ع) ، علی رغم فقر ، افراد بسیار بخشنده ای بودند. در هر شرایطی ، وقتی نیازمندان به آنها کمک می کردند ، همیشه از اندوخته خود کمک می کردند و عملا چیزی برای خودشان نمی گذاشتند.

یک روز علی (ره) ، از کار برگشت ، جو به خانه آورد. فاطمه آن را به سه قسمت تقسیم كرد و یك قسمت را زمین گرفت و قصد داشت از آن شام درست كند. اما یک فقیر آمد و از آنها غذا خواست و آنها او را سیر کردند. سپس فاطمه سومین دوم را گرفت و تصمیم گرفت دوباره غذا را بپزد ، اما یتیمی آمد و آنها مرد جوان را سیر کردند. سپس الزهرا سومین باقیمانده را گرفت و تصمیم گرفت شام بپزد ، اما یک مشرک اسیر آمد و او را سیر کردند ، و چیزی برای خودشان باقی نگذاشتند.

پس از این واقعه ، پروردگار جهانیان آیاتی را درباره فاطمه و علی (r.a.) نازل کرد:

"آنها به فقرا ، یتیمان و اسیران غذا می دهند ، علی رغم علاقه ای که به او دارند ... خداوند آنها را از شر آن روز محافظت می کند و به آنها سعادت و شادی می بخشد" (76: 8،11)

مرگ پدر

در روز های اخر از رسالت نبوی ، فاطمه دائماً در کنار پدر یا مادر بزرگوارش بود. قبل از مرگش ، او به دخترش برگشت و او اشک ریخت ، اما بعد لبخند زد. عایشه تصمیم گرفت درباره آنچه پیامبر فرموده است از فاطمه س askال کند. که پاسخ آن را دنبال کرد: "در ابتدا پاپ گفت که فرشته جبرائیل هر سال قرآن کریم را با او تکرار می کند ، اما امسال او این کار را دو بار انجام داد. پدر گفت: "این نشانه این است که پایان رسالت نبوی من در حال فرا رسیدن است." - به خدا ایمان بیاورید و صبور باشید! شما اولین نفری خواهید بود که از کل خانواده به من ملحق می شوید. " آن وقت بود که گریه کردم. او که متوجه غم صورتم شد ، گفت: "آیا نمی خواهی بانوی زنان امت اسلامی باشی؟" و سپس لبخند زدم »(حدیث نقل شده توسط بخاری و مسلم).

فاطمه تنها شش ماه از پدرش جان سالم به در برد. در این ماهها مرتباً دعا می کرد و از حق تعالی خواست ، همانطور که پدرش گفت ، سریع به او بپیوندد. و همینطور شد در سال 632 ، به گفته میلادی ، فاطمه بن محمد به دنیایی دیگر رفت. آن را در قبرستان الباکی در مدینه به زمین اهدا کردند. نماز جنازه برای او توسط سحاب العباس قرائت شد.

فاطمه الزهرا (س) در تشیع

فاطمه خصوصاً مورد احترام مسلمانان شیعه است. طبق آموزه شیعه ، تنها نزدیکترین فرزندان وی که امامان صالح نامیده می شوند ، می توانند جانشین کار پیامبر اسلام (ص.م.) باشند. تعداد آنها بسته به جهت تشیع متفاوت است. فاطمه تنها پیوسته خاندان پیامبر (ص) شد ، به این معنی که او فرزندان همه امامان صالح است ، به استثنای شوهرش علی بن ابوطالب (r.a.).

به همین دلیل است که مسلمانان شیعه فاطمه بن محمد (ص) را بهترین زن تاریخ می دانند.

از همسر اولش خدیجه.

وی در مکه متولد شد. در سال 624 در مدینه ازدواج کرد عمو زاده پیامبر - علی. خیلی ها او را فریب دادند افراد مشهور (از جمله عمر و عثمان) ، اما او آنها را رد کرد. بعداً ، وقتی علی به او نزدیک شد ، او در سکوت موافقت کرد که با او ازدواج کند.

محبوب ترین دختر پیامبر ، خود پیامبر او را محبت آمیز "umma abiha" ، یعنی مادر پدرش می نامید.

وی پس از مرگ پدر ، بر اراده پیامبر اصرار ورزید که علی باید خلیفه شود ، به همین دلیل با ابوبکر و عمر درگیر شد. کینه نسبت به آنها به حدی بود که وی در وصیت نامه آنها را ممنوع کرد که به تشییع جنازه او بیایند. در طول بیماری ، ابوبکر چندین بار برای استغفار آمد ، اما فاطمه هرگز او را نبخشید. علی او را مخفیانه به خاک سپرد ، همانطور که فاطمه می خواست: هنوز مکان تدفین مشخص نیست.

کسانی که در زمان مباهیل با پیامبر بودند

همه حدیث شناسان ، مورخان و مفسران قرآن کریم اظهار داشتند که فاطمه - زهرا (س) یکی از پنج نفری است که با مسیحیان نجران در مباهیل شرکت کرده است. مشارکت در مباهل ، علاوه بر عزت فراوان و موفقیت بالای شرکت کنندگان ، دلیل محکمی بر این است که خاندان پیامبر (ص) علی ، فاطمه ، حسن و حسین (DBM) هستند. و هیچ یک از خویشاوندان و همسران پیامبر در شمار بی گناهان حساب نمی شوند.

تاریخچه مختصر مباهیل

گروهی از مسیحیان از نجران نزد پیامبر آمدند و درباره عیسی صحبت کردند. پیامبر آیه زیر را برای آنها خواند: "در حقیقت ، عیسی قبل از خدا مانند آدم است: او را از خاک آفرید ، سپس به او گفت:" باش! "و او شد." مسیحیان این را نپذیرفتند و اعتراض کردند. و سپس خداوند آیه "مباهله" را فرستاد که در آن دستور داده شد: "چه کسی پس از آمدن علامت در این مورد با شما بحث خواهد کرد ، سپس بگوید:" بیا ، ما پسران و پسران خود ، زنان و زنان خود را صدا خواهیم کرد ، و خود و خودتان ، و سپس لعنت الله را بر دروغگویان فراخوانده و می کنیم. "

مباهله هنگامی است که دو طرف مخالف ، در هر مسئله ای اختلاف نظر دارند ، لعن الله را بر یکدیگر می فرستند و از خدا می خواهند که کذاب دروغ را مجازات کند.

مسیحیان نجران در ابتدا با لعنتی متقابل موافقت کردند و توافق کردند که روز بعد در محل معین مبارک را انجام دهند. هنگامی که آنها پیامبر را ترک کردند ، دور هم جمع شدند و در مورد تجارت پیش رو صحبت کردند ، رئیس کشیش گفت: "اگر فردا محمد با خانواده اش (اهل بیت) به مکان تعیین شده آمد ، با لعنت متقابل موافقت نکنید. اگر او با همراهان بیاید ، اشکالی ندارد. بنابراین او پیامبر واقعی نیست. "

روز بعد ، رسول خدا به همراه علی ، فاطمه ، حسن و حسین به محل تعیین شده برای مباهل آمدند. پیامبر به خانواده خود چنین گفت: "هنگامی که با درخواستی به خدا روی می آورم ، شما می گویید" آمین ". مسیحیان با دیدن پیامبر در حال همراهی او بسیار ترسیدند و تأیید کردند که او مانند روش پیامبران دیگر عمل می کند. آنها از پیامبر خواستند كه لعنت متقابل را مرتكب نشود و با آنها صلح كند.

گریه از گرسنگی پدر

عبدالله بن حسن می گوید: «یك بار رسول خدا به فاطمه آمد. گریس فاطیما او یک تکه نان جو خشک آورد. رسول خدا افطار كرد و فرمود: «دخترم! این اولین تکه نانی است که پدر شما در سه روز گرسنگی آخر می خورد. " با شنیدن این حرف ، فاطمه به تلخی گریست. پیامبر شروع به تسلی دادن دخترش کرد و اشکهایش را پاک کرد ... "

احترام پیامبر برای فضل خود فاطمه

موارد زیر از عایشه نقل شده است: "هرگاه فاطمه به دیدار پیامبر می رفت ، او به نشانه احترام از جای خود بلند می شد ، دختر محبوب خود را می بوسید و او را در کنار او می نشاند."

شهادت

پس از خروج رسول خدا از این دنیای فانی ، مشکلات و مشکلات مختلف باعث ناراحتی فراوان فاطمه شد ، زندگی وی را تلخ و غیر قابل تحمل کرد. مرگ پدر عزیزش ، که او را بسیار دوست داشت ، از یک سو ، توطئه ها و دسیسه های موذیانه دشمنان ، که رهبری کشور متعلق به ربوبیت او علی (DBM) را به دست گرفت ، از سوی دیگر ، باعث درد و عذاب ، رنج معنوی و جسمی وی شد.

یکی از حقایق غیر قابل انکار تاریخی ، که همه مورخان مسلمان ، بدون در نظر گرفتن تعالیم آنها ، به اتفاق آرا موافق آن هستند ، این است که دختر محبوب پیامبر ، فاطمه الزهرا (س) "سه ماه پس از پدرش ، در اثر رنج و درد فراوان درگذشت. در مراسم تشییع جنازه ، امام "علی رو به روی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر فراز قبر او قرار گرفت و گفت:

ای پیامبر خدا! درود بر تو از من و از دخترت که برای تو عزیمت کرده و به دیدار تو شتافته است. ای پیامبر خدا! صبرم برای رنج دختر دلبندت تمام شده و قدرت استقامتم ضعیف شده است. من سختی های بزرگی را متحمل شده ام و فاجعه ای شکننده قلب است که من و تو را از هم جدا کرده است پس از گذشتن از آخرین نفس ، تو را در قبر خواباندم. به راستی که همه ما از جانب خدا هستیم و به راستی به سوی او باز خواهیم گشت. اکنون اعتماد پس گرفته شده و آنچه داده شده سلب شده است. در مورد غم و اندوه من ، این هیچ حد و مرزی ندارد و تا شبهای من ، آنها بی خواب خواهند ماند تا اینکه خدا خانه ای را که اکنون در آن زندگی می کنید برای من انتخاب کند. مطمئناً دخترتان در مورد افرادی که دور هم جمع شده اند تا در برابر او مقاومت کنند به شما می گوید. شما از او جزئیات را می خواهید و همه چیز را در مورد آن خواهید فهمید. و همه اینها یک باره اتفاق افتاد ، وقتی خاطره شما از بین نرفت. سلام من با شما باشد ، و این سلام سلام یک شخص غمگین است ، زیرا اگر من قرار است این دنیا را ترک کنم ، به این دلیل نیست که از جنگیدن برای ایمان خود با شما خسته شده ام ، و اگر بمانم به خاطر عدم ایمان به آنچه خداوند به کسانی که رنج می برند وعده داده است.

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) تنها سه ماه پس از پدرش ، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) ، در حالی كه تمام این مدت را در اندوه و عذاب سپری كرده بود ، درگذشت. از زمان مرگ پدرش هرگز حداقل یک بار لبخند دیده است. ابو بکر همچنین از سوی خلیفه اول ابوبکر در وراثت خود از پیامبر اکرم - که عمدتاً از سرزمین خارج از مدینه به نام فدک بود - منکر شد - ابوبکر دلیل آورد که پیامبران ارث نمی گذارند. امام بخاری گفت که وقتی فاطمه سهم خود را از ارث پیامبر اکرم خواست ، پاسخی دریافت کرد که پیامبر اکرم فرمود: "ما ، گروهی از پیامبران ، ارث نمی گذاریم. و هرچه داریم برای بیدنیه می گذاریم." سپس از او کل ارث محروم شد. پدرش. هنگامی که وی درگذشت ، همسرش امام "علی (ع) شب او را به خاک سپرد و فقط چند مرد همفکر در مراسم خاکسپاری وی شرکت کردند ؛ وی نماز را برپا داشت ، و همه کارها را خود انجام داد. این حوادث حتی اگر رسول خدا فرمود:" فاطمه - بخشی از من. هرکس او را ناراحت کند مرا ناراحت خواهد کرد. "ابن قتیبه نوشت که فاطمه الزهرا" به بعضی از افراد گفت: "خدا و فرشتگان شاهد او هستند که مرا آزار دادید و مرا ناراحت کردید و اگر با پیامبر ملاقات کنم ، سپس شکایات خود را علیه شما مطرح خواهم کرد. "

شوهر فاطمه

فرزندان فاطمه

  • زینب
  • ام کلثوم

2020
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه