06.07.2019

همسر یک کودک را شکست می دهد. روانشناسی سیستم بردار. چه کاری باید انجام دهیم اگر شوهر کودک ضربه بزند


Yana Grivkovskaya، نویسنده، روزنامه نگار

دوست دختر نزدیک من بیش از ده سال ازدواج کرده است، و آنها و همسرش یک پسر نوجوان را افزایش می دهند. شوهرش یک ارتش سابق نظامی، تجاری جدی است و با خلق و خوی نسبتا خشن، و اکنون پسر در حال حاضر دوره معمول شورش نوجوانان را تجربه می کند. دوست من شخصیت نسبتا نرم را دارد و او هر کسی که متوجه آن شد، پسرش را از بین برد، او را بسیار خراب کرد که عملا متوقف تشخیص قدرت والدین، در حالی که پدر دائما درگیر کار بود.

در برخی موارد، هنگامی که پسر شروع شد، وضعیت به شدت تشدید شد، متوقف شد تا زمان تحصیل را پرداخت کند. پدر سرانجام تصمیم گرفت تا تلاش کند تا نفوذی بر مرد جوان داشته باشد و پس از چند مکالمه ناموفق، با شنیدن ناراحتی در پاسخ، کمربند را به دست آورد. برای چند ماه در حال حاضر، وضعیت به هیچ وجه تغییر نمی کند، و همه توسط حمله به خانواده خود تکرار می شود. دوست دختر به شدت ناراحت کننده است، اما او در این شوهر حل نشده است، زیرا او می داند که خلق سریع خود را می داند و خودش می ترسد که تحت یک دست گرم باشد. در عین حال، کل تصویر توسط این واقعیت تشدید می شود که از طرف پسر چنین رفتار پدر، تنها مقاومت را ایجاد می کند و هیچ تغییری در رفتار آن رخ نمی دهد: این یک دایره بدبختی است!

من به او توصیه کردم که پسر را انتخاب کنم و حداقل برای مدت کوتاهی از شوهرش بروم، زیرا این امر غیرممکن بود که به سکوت ادامه داد. کمک یک روانشناس فقط در اینجا ضروری است: به عنوان مادر پسر نوجوان، من می دانم که چنین خوبی به هیچ چیز منجر نخواهد شد. و البته، مشاوره دعوی دعوی مفید خواهد بود - در صورتی که وضعیت به طور کامل به دلیل کنترل باشد.


کلمه روانشناس

Alina delisse، روانشناس

دوست دختر شما، شاید واقعا منطقی است. اما قبل از انجام هر گونه اقدام، لازم است که در جزئیات دقیقا مشخص شود.

شروع به دنبال یک گفتگوی فرانک. یک زن باید بر ترس غلبه کند و سعی کند به شوهرش توضیح دهد که روش های تحصیلی او نه تنها به نفع آن نیست، بلکه از تخلیه نهایی در خانواده نیز مملو بود. بسته به شرایط، شما می توانید راه های مختلفی برای حل مشکل ارائه دهید.

انتخاب 1. این واقعیت که دوست دختر شما نه تنها برای کودک، بلکه برای خودش نیز ترس دارد، زیرا تلاش می کند با شوهرش وارد شوهرش شود تا در مورد روش های آموزشی درگیر شود، یک سیگنال بسیار مزاحم است. شاید در طول سال های زندگی خانوادگی خود، او خودش قربانی تجاوز به شوهرش شد. اگر چنین است، پس، به احتمال زیاد، آن را با یک خانه واقعی مستبد، و تقریبا غیرممکن است که وضعیت را در این مرحله تغییر دهید. بهترین راه در این مورد از همسر دور خواهد شد. نکته این است که وضعیت تنها وضعیت را بدتر خواهد کرد. پسر دوست دختر شما ناگزیر شروع به انباشت، که می تواند منفی بر زندگی خانوادگی آینده خود تاثیر بگذارد. علاوه بر این، بیشتر دوست دختر شما در زمینه این وضعیت، نوروزی را افزایش می دهد.

گزینه 2. اگر دوست دختر شما با رفتار شوهرش بسیار ترسناک است، زیرا برعکس، در دسترس نیست، پس از آن وضعیت را می توان در یک روش رادیکال کمتر حل کرد. اما در اینجا شما دیگر نمی توانید بدون روانشناس خانواده انجام دهید. علیرغم استخدام شوهرش و اعتراض به خلق و خوی پسر، او باید تمام اعضای خانواده را در نیاز به درمان خانواده متقاعد کند و از روانشناس دعوت کند. یک متخصص خوب کمک خواهد کرد که دلایل شیوع شیوع آن را در شوهرش ببیند. ممکن است، بنابراین ناخودآگاه استرس مربوط به کار را از بین می برد.

گزینه 3 و شاید، ریشه مشکل در تربیت شوهر دوست دختر شما پنهان است. متأسفانه، آنها قدرت را به فرزندان خود اعمال می کنند، اغلب کسانی که والدین خود را در دوران کودکی در معرض مجازات های فیزیکی قرار داده اند. ما به سادگی ناخودآگاه مدل رفتار مادران و پدران ما را با توجه به فرزندان خود کپی می کنیم. توقف این روند همچنین می تواند کمک کند روانپزشک خانوادهو بخش عمده ای از کار برگزار خواهد شد.


کلمه وکیل

آنتون پالیلین، رئیس دفتر حقوقی Palyulin و همکاران

قانون چه می گوید

هنر. 116 قانون جنایی فدراسیون روسیه بیان می کند که ضرب و شتم یا دیگران اقدامات اجباریپس از ایجاد درد، اما که باعث اختلال کوتاه مدت سلامت یا کاهش جزئی از ظرفیت کاری کلی (بیش از 6 روز) برای عزیزان (از جمله کودکان بومی) نیز جرم است. به عنوان یک معیار مجازات، قانونگذار دوره ای از دو سال حبس و سایر قوانین کیفری را شناسایی کرد.

اگر بچه او شوهرش را بکشد، مادران چه باید بکنند

با توجه به بند 2 هنر. 20 قانون پرونده جنایی فدراسیون روسیه، پرونده های جنایی ضرب و شتم تنها به درخواست قربانی آغاز می شود و در این مورد نماینده قانونی آن (مادر) است.

اول از همه، مامان باید همراه با کودک، به مجتمع پزشکی برود و آسیب های آسیب دیده (کبودی ها، ردیابی از اسلحه ها، موهای پیشرفته، از اثر فیزیکی قوی گوش ها، انگشتان دست و دیگران را رفع کند).

پس از دریافت معاینه پزشکی، باید به اداره پلیس منطقه بروید و درخواست یک جرم را بنویسید. در واحد وظیفه و در حوزه، فرم های خاصی برای چنین مواردی وجود دارد.

در برنامه، افرادی را که آماده تایید سپرده ها و مخاطبین آنها هستند، مشخص کنید. یک کپی از معاینه پزشکی را ضمیمه کنید.

مصالحه و خاتمه پرونده

محقق با رضایت دادستان، محقق با رضایت رئیس سازمان تحقیقاتی یا دادگاه (بستگی به مرحله پیگرد جنایی دارد) واجد شرایط خواهد بود که پرونده را در ارتباط با طرفین متوقف کند. اما این تنها امکان پذیر است اگر:

این اولین جاذبه مسئولیت کیفری در بیوگرافی پدر است؛

مصالحه در اسناد رویه ای ثابت است؛

آسیب ناشی از آسیب (اگر درمان پزشکی مورد نیاز باشد، باید منتقل شود).

یادداشت مهم: از آنجایی که در چنین شرایطی، قربانی یک کودک است، به عنوان مثال، یک فرد بی رحمانه، پس از آن، سازمان های داخلی و دادگاه ممکن است از خاتمه دادن امور احزاب امتناع کنند. سپس پدر باید مجازات شود.

خشونت کودکان در خانواده همیشه شگفت زده می شود، به ویژه هنگامی که شما به بینی بینی به بینی می روید. بی نظمی در این وضعیت، عدم فرصت برای کمک به کودک، همدردی برای یک موجود کوچک که نمی تواند دفاع شود - تمام این احساسات نادیده گرفته می شود زمانی که پدر یا مادر خود را می بینید، با صرفه جویی یک کودک پرش. چه کاری باید انجام دهید و چگونه به کودک خود کمک کنید؟ ابتدا باید به والدین کمک کنید.

گاهی اوقات والدین فقط فرزندان را ضرب و شتم می کنند، نه نه با این. فقط به شر بدبختی یا تصویب مقامات اقتدارگرا خود. و در اکثریت قریب به اتفاق، والدین کودکان را شکست دادند، به طوری که آنها نامیده می شوند، اهداف آموزشی - معمولا، مجازات استان ها و نافرمانی.

خشونت در خانواده، کمک به کودکان یا والدین نیاز دارد؟

هنگامی که در نزدیکی فروشگاه من یک پسر، 7 ساله، گریه گورکی دیدم. او بی سر و صدا خفه شد و هیچ زن بصری نمی تواند عبور کند، بدون ورزش او. اما هیچ کس به تصویب رسید و پسر به نظر می رسد به مدت طولانی گریه می کند.

من به او رفتم و پرسید که آیا او از دست رفته است؟ او سر منفی خندید. و ادامه داد گریه کرد پس از یک مکالمه کوتاه، روشن شد: کودک از پدرش می ترسد، می ترسد به خانه برود. او بینی خود را آلیر کرد، به اطراف نگاه کرد و گفت که اگر مادر وجود داشته باشد، او همیشه از او محافظت می کند. اما اکنون مادربزرگ بیمار شد و مادر به روستا رفت تا با او باشد. و او با یک خواهر بزرگتر و پدر باقی ماند. پدر تقریبا هر روز کمربند خود را ضربه می زند، بدون از بین بردن دست و پنجه نرم. پسر به سرش ضربه زد، اشک بر روی آسفالت فرار کرد: "به طوری که این صدمه دیده بود ..." و همه خسته شده اند.


در آن لحظه یک مرد به ما نزدیک شد - جوان، بلند، و زیبا. او پسر را با دستش کشید، به من توجه نکرد. کودک محکوم به نگرانی در مورد او شد، روشن شد که این پدر بسیار بود. من نمی توانستم از جای تعجب حرکت کنم: در حالی که با یک کودک صحبت می کردم، احساس کردم که پدرش یک جادوگر واقعی است، یک سادیست، تحمل بیش از کودک است. و در اینجا یک فرد معمولی است که از دیگران متفاوت نیست.

"ایستاده! - من فریاد زد،" صبر کن! " مرد متوقف شد و تبدیل به اطراف شد، او آرام منتظر زمانی که من نزدیک شدم و نمی رفت به فرار در هر نقطه. "چرا کودک را ضرب و شتم؟ او از شما می ترسد!" - من مطمئن بودم که من حق دارم صحبت کنم این مرد متمرکز شده است: "BIL، BEY و من ضرب و شتم ..." من به او نگاه کرد، که ممکن است؟ در جهان امروز، جایی که خشونت کودکان در خانواده خیلی بد است، او به آرامی این را با یک فرد کاملا ناشناخته اعلام می کند. اگر من از پلیس یا از برخی خدمات اجتماعی هستم چه؟ پس از همه، برخی از مجازات برای چنین ...

"همسر شما احتمالا می گوید: شوهرم یک سکوت منحصر به فرد است! توقف خستگی یک کودک! چگونه می توانم زندگی کنم زمانی که فرزند شما گریه می کند؟"

مرد پودر شد و سپس او گفت: "من او را ضرب و شتم خواهم کرد. او در مدرسه ها در مدرسه سرقت می کند من آن را می آورم؟ بله، من رفتار او، مجازات! او سزاوار است. "


توقف کردم. در چشم پدر، یک شعله فریاد توسط فرزند خود سوخته بود. با این حال، او این گفتگو با من بسیار ناخوشایند بود، این تداخل با خانواده اش، پاسخ را ترک نکرد. علاوه بر این، دیده شد که وضعیت ثابت شده با پسرش بسیار ناراحت کننده است. او پدرش را دوست ندارد که فرزندش مرتکب جنایات شود. و او درک می کند که در این رفتار فرزندش، شراب های پدر و مادر وجود دارد. این را می توان درک کرد - در هر شکایت علیه سرقت یک کودک، او توسط اتهام شنیده می شود: چگونه پسر خود را افزایش می دهید؟ شاید شما خود را گرم کنید، از آنجایی که کودک دزد رشد می کند؟ کجا به دنبال آن هستید، چند سال دیگر، و او به زندان می رود؟ اما در واقع پدر خودش - مردی، هرگز چیزی نگذارید

مکث وجود داشت بنابراین ما ایستاده ایم من و دو مرد: یکی - با خشم عادلانه در چشم، دیگر - با اشک و مقدار زیادی برای نجات او.

گورکی، بسیار تلخ مردی را به من نگاه کرد. و در چشمان او یک سوال وجود داشت: "چه باید بکنم با این دزد کوچک چه کار کنم؟ چگونه آن را به طوری که او تبدیل به او؟"

در این موقعیت کمک روانشناسی اگر خشونت مورد نیاز نیست، قربانی بسیار زیاد نیست، یعنی فرزند چقدر پدر است. دانستن نحوه خروج از وضعیت، و سوزاندن از شرم به دلیل پسرم، با بهترین نیت های او تنها بدتر می شود. بیشتر او کودک خود را ضرب و شتم، بیشتر او سرقت خواهد شد. این چگونگی آتش سوزی بنزین است - فقط شعله های آتش سوزی روشن تر. چنین وابستگی های مرگبار ممکن است منجر به این واقعیت شود که پدر هر دو فرزند را به مرگ نمره می دهد، یا از یک دزد کوچک کوچک، یک جیب کوچک یا یک چلر رشد می کند که کل زندگی را در زندان صرف می کند. یا شاید یک الکل تلخ، که قادر به درک در زندگی نیست و به دنبال تسلیم در ودکا یا شراب است.


یک کودک که در مدرسه بسیار مهم است، یک جنایتکار نیست. این فقط یک کودک متولد شده با یک بردار پوست است - با توسعه مناسب توانایی های او، او یک شهروند بسیار خدماتی را افزایش خواهد داد که کلام قانون بالاتر از همه در جهان خواهد بود. سرقت نتیجه استرس در بردار پوست است. این از کودکان پوستی است که می توانند مهندسین، حقوقدانان، وکلا، مدیران را رشد دهند. اما تنها در صورتی که آنها در دوران کودکی برخوردار نیستند.

چگونه به آموزش چنین کودکان؟ این کاملا ساده است - برای این کار لازم نیست که تلاش های ویژه ای را انجام دهیم - به اندازه کافی کافی نیست که به سادگی از کودک از مسیر درست توسعه استفاده کنید و توضیح دهید که چه چیزی خوب است و بد است. فقط در زبان خود توضیح دهید

چنین روش آشنا برای بالا بردن کودکان، مانند ظرافت ها و پستان ها، به همان اندازه که شما فکر می کنید، بسیار بی ضرر است. عادت خشونت می تواند شخصیت فرزند شما را بگیرد. با شکوه، او تعیین خواهد شد که تنها استدلال در هر گونه درگیری قدرت است. علاوه بر این، او ممکن است یک سبک رفتار قربانی داشته باشد. قربانیانی که هرگز برنده نخواهند شد ...

اما اگر شوهر شما روش های دیگر تربیت را به رسمیت نمی شناسد، به جز کمربند و مشت؟ بله، البته، شما برای فرزندتان متاسفم، اما شما نمی توانید اعتراف نکنید که او "برای کسب و کار" می شود، و نه فقط ... آیا واقعا فکر می کنید؟ و چگونه شما آن را دوست دارید، اگر شوهر شما فردا به شما برسد فردا برای این واقعیت که شما کتلت را سوزانید؟ همچنین به این دلیل که این فقط نه، بلکه برای کسب و کار است. خشونت در خانواده ممکن است به پیش بینی های یک پسر شیطانی محدود نشود، زیرا اگر یک مرد به طور جدی معتقد باشد که ضرب و شتم به عنوان مجازات کاملا قابل قبول است، پس شما زودتر یا بعد از آن به درک آنچه که با تیران زندگی می کنید، می بینید.

چه باید بکنید؟

- بیان نگرش خود را بیان کنید. مطالعه کنید که شما به طور قطعی در برابر روش های آموزشی وجود دارد. اجازه دهید کلمات شما کمی سخت باشد - مهم است که شوهر درک کند که شما اجازه نمی دهید او را به ضرب و شتم کودک. در پایان، شما می توانید اولتیماتوم قرار دهید.

- آن را به عنوان اعطا نمی کنید. این دقیقا همان مورد زمانی است که کودک نباید ببیند که از شوهرتان حمایت می کنید. عبارات کودک را بگویید: "اما شما سزاوار"، "شما خودتان گناهکار هستید" و غیره. کودک حق دارد حمایت شما را داشته باشد!

- به طور جدی با شوهرم صحبت کن شاید او این کار را انجام ندهد، زیرا آن را به چاد خود بستگی دارد، اما به این دلیل که دیگر روش های تربیتی را نمی داند. اگر خانواده اش خشونت خانگی خود را بر روی کودک به ترتیب از چیزها بود، او صمیمانه نگرانی شما را درک نمی کند. به من بگویید که می تواند آن را استفاده کند. در نهایت، کودک ممنوعیت تماشای کارتون ها به نظر می رسد ماشین بزرگتر از Spanking. و دفعه بعد او فکر می کند ده بار قبل از تحسین.

- به شوهرم توضیح دهید که ضرب و شتم نشانه ای از ناتوانی جنسی است.دست او را بر روی کودک، او رنگ می کند، او به طور کامل هیچ روش دیگری را در فرزندان خود، علاوه بر خشونت فیزیکی، هیچ روش دیگری را ندارد. بعید است که شوهر خوشحال شود که چنین بشنود، اما درست است که او باید یاد بگیرد.

- آنها را آموزش دهید ... چت اغلب، این اتفاق می افتد که خسته از کار، که به طور مداوم در خدمت ناپدید می شود، به سادگی نمی داند که چگونه متفاوت، علاوه بر کمربند، با فرزند خود ارتباط برقرار می کند. کمک به آنها را پیدا کردن یک زبان مشترک: ترتیب رویدادهای خانوادگی، شامل یک شوهر و یک کودک در یک مکالمه مشترک. شوهر خود را تسویه کنید، چه کلمات را انتخاب کنید تا درک متقابل پیدا کنید.

- راه دیگری برای بیان خشم ارائه دهید. در واقع، هنگامی که یک مرد عصبانی است، بیشتر راه ساده پرتاب خشم ضرب و شتم است. اما راه های دیگری وجود دارد! شوهر شما را جایگزین می کند. شما می توانید به سادگی شروع به فریاد، شما می توانید شیشه شیشه ای را روی زمین با همه چیز با همه چیز ضربه، شما می توانید شروع به فشار از کف.

- اگر شوهر درخواست شما را انجام ندهد و اولتیماتوم ها، شما باید از کسانی که برای مقامات همسر هستند، باید متحدان را بسازید. اجازه دهید مادر یا دوست او در مورد این صحبت با او صحبت کند، اجازه دهید آنها توضیح دهند که تنفس روش آموزش نیست. شما همچنین می توانید مطالعات روانشناسان و مقالات در مورد خطرات مجازات فیزیکی را نشان دهید.

این جایی است که من در پایین نوشتم، بله، من می خواهم به عنوان من ضربه. من بلافاصله می گویم، افرادی که چنین مشکلی ندارند، نمی آیند. من یک دختر دارم و پدرم انگشت خود را لمس نمی کند. اما با شوهرش ما رسوایی جدی داشتیم. و اگر من او را ضرب و شتم، پس در عمل ما نیز مبارزه می کنیم. هنگامی که آنها در حال شارژ هستند، باید با شوهران خود مقابله کنید. بنابراین ما قبلا به نقطه افراطی رسیده ایم، متوجه شدیم و معلوم شد که نه تنها این است که سرزنش کنیم که من او را تحریک می کنم (و من فکر می کنم متفاوت است !!)، حالا من سعی می کنم دوباره آن را دوباره ببندیم. و تسکین دهنده نیز باید نوشیدن، او، به دنبال من مثال مثبت، من همچنین موافقم که آرام بخش باشم. من سعی کردم او را به قطره ای که من به خاطر یک فضای خیرخواهانه در خانواده و آرام بخش بود، و چه کاری انجام می دادم؟
به هر حال موضوع را با شوهرم بحث کرد: اگر یک پسر وجود داشته باشد، چگونه می توانید انجام دهید. او همچنین گفت، بیش از حد، و چرا، به یاد داشته باشید. او: "در اینجا من پدرم را با انگشت من برای تمام عمر من لمس نکردم، اما فکر می کنم بیهوده بود، من مجبور شدم بیشتر بشنوم (پدرم با شخصیت نرم بود، من فکر می کنم او کاملا به او احترام نمی گذارد )، من قبلا از درد می ترسم و اگر من مبارزه کنم، سپس مرگ "(من نمی توانم بگویم که او می ترسد مبارزه کند).
آنچه که من در مورد این فکر می کنم، شوهران ما یک پدر معتبر نداشتند، چگونگی آموزش آنها را نمی دانند، معتقدند که آنها ضعیف شده اند و پسر رشد نکرده است، پس باید خشکسالی باشد، پس باید خشکسالی باشد. مشکلات خلق من فکر می کنم که لازم است منطقی توضیح دهیم، اول، مانند النند، من موافقم، شما می توانید پسر را به آنچه که شما باید از قوی و مجازات ضعیف، دوم، دوم، پسر نمی تواند به پدر پاسخ دهد و از بین برود چه کسی می تواند بر روی ضعیف تر باشد گوشت خوک می خواهد اطمینان حاصل کند که کودک احساس نمی کند، اما نتیجه متضاد را دریافت می کند. من پیشنهاد می کنم اگر پدر بخواهد یک کودک را رشد دهد تا آن را به بخش، مبارزه، کاراته، بوکس، ووشو و غیره تبدیل کند، یک پسر یاد میگیرد که چگونه مبارزه کند، ضربه را حفظ کند، قوی تر از بدن و روحیه قوی تر خواهد بود مهمتر از همه، با بچه ها تصور می شود، و نه به طوری که WISP او می داند که بزرگسالان بدیهی قوی، که مخالف باید دفاع کند.
من پیشنهاد می کنم بنویسم که وظیفه او این نیست که فرزند را مجازات کند، بلکه دفاع و آماده شدن مشکلات زندگی است.
امروز او این عبارت را در تلویزیون شنیده بود: مردان زمانی که آنها نمی دانند کجا بروند، هرگز از جاده بپرسند ... :) آنها احتمالا نوعی پیچیده ای دارند: یک مرد باید یک رهبر باشد، او باید مدیریت کند، باید همه چیز را مدیریت کند (حتی اگر او نمی داند) ...
به هر حال، ما زمانی که پدر بیرون می رود من همیشه به کودک توضیح می دهم، پدر خسته، عصبی است، بیایید او را لمس نکنیم. به هر حال، این نیز سودمند در پدران عمل می کند، او خود را از آنچه که سهام دارد، نمی داند، و من به او در طول راه توضیح می دهم. و با پدر، هنگامی که شما خاموش، شما می توانید در حال حاضر صحبت کنید.
من همچنین می خواهم اضافه کنم، یک فرد بر روی قابلیت های خود به هیچ وجه به شما داده نمی شود، از شما نمی توانید مشکل خود را حل نکنید، یک نتیجه مثبت، به عنوان مثال، مانند من، در فضای دوستانه در خانواده، تنظیم کنید. غلبه بر مشکلات شما تبدیل به عاقلانه تر، تحمل، شما نیاز به این تجربه برای پیدا کردن برخی از کیفیت جدید شما نیاز دارید. 22.05.2005 17:04:18,

سوال به روانشناس:

سلام. هر روز سخت تر می شود و سخت تر می شود با شوهرم زندگی کنید. این فقط غیر قابل تحمل است! او همیشه یک شخصیت دشواری داشت - حتی زمانی که هنوز هم با او ملاقات کرد، قبل از عروسی. اما اکنون، به نظر من، حتی بدتر شد. من با 4.5 سال ازدواج نکرده ام، و هیچ سال آرام نیست. هنگامی که ما درگیری داریم، سیاست آن سکوت است. من می توانم سرزنش کنم، منفجر شود، اما به زودی خنک و پیشنهاد می شود که مشکل را مورد بحث قرار دهد. او هرگز نمی آید، و من سکوت را گسترش می دهم. برای تمام وقت زندگی خانوادگی ما، او هرگز در مقابل من عذرخواهی نکرد، هرگز. حتی پس از عروسی، زمانی که اولین درگیری ها آغاز شد، بلافاصله پس از آنکه خود را "گفتگو" صحبت کرد، صحبت کرد، چپ و خاموش شد. من سعی کردم او را از دست بگیرم، از من خواسته ام که صحبت کنم، اما او فریاد زد: "دستانش را برداشت" بر من، می توانست از دست دادن یا به نحوی صدمه ببیند، به طوری که من دستم را برداشتم تا به آن حمله کنم . سپس ما به یک شهر دیگر نقل مکان کردیم. او با مطالعه کار نمی کرد و او آن را انداخت. هنگامی که من شروع به متقاعد کردن او کردم، یاد گرفتم که یاد بگیرم و کمی رنج ببر، او در مورد کلمات "خاموش" به من ضربه زد. سپس احساسات ساکت بودند، ما یک کودک داشتیم (هرچند حتی در دوران بارداری، او می تواند رسوایی را ترتیب دهد، فشار، ضربه به چهره یا چیزی شبیه به آن). هنگامی که دختر من متولد شد و از بیمارستان زایمان تخلیه شد، من بسیاری از درزها داشتم، به سختی می توانستم راه بروم. او به مدت دو روز فریاد زد: من نمی خواهم کاری انجام دهم و وانمود کنم که من صدمه دیده ام - "دیگر پر جنب و جوش، شما تنها هستید". کودک دارای کولیک بود، و من را التماس کرد، من نمی توانستم آن را دوست داشته باشم. او گفت - شما مادر هستید و موظف به انجام آن هستید، به اتاق دیگری رفتید و به رختخواب رفتید، و من تمام وقت سعی کردم کودک را آرام کنم. در حال حاضر شوهر بر روی یک برنامه کشویی کار می کند - آن را بیرون می آید و در روز، و در شب تغییر می کند. من در خانه با یک کودک نشسته ام (نه دو ساله). ما نمی توانیم به باغ کودک بدهیم، زیرا آنها در شهر نوشته نشده اند و در خصوصی - برای ما بسیار گران هستند. این یک شوهر در حال حاضر حدود 23،000 دریافت می کند، ما آپارتمان را برای 11 برداشتیم، پول به اندازه کافی کاملا متفاوت است و گاهی اوقات اشغال می شود. ما حتی نمی توانستیم یک دسته کوچک موسیقی جاز کودکان را خریداری کنیم. اما شوهر همیشه در مورد چگونگی خسته شدن در کار، او کار می کند، و من در خانه نشسته ام. من یک بار با Copywriting در یک شرکت از راه دور کار کردم، کمی، اما حداقل چیزی. و سپس شرکت بسته شده و منبع درآمد این یا نه. اما این حتی پول نیست. او از کار می آید، می آید (یا صبحانه)، چیزی در خانه، مانند شستن ظروف و یا یک انفجار و این است. من صد بار صحبت کردم - شما با فرزندتان بهتر است، در حالی که زمان وجود دارد، و من خودم را دوباره کار خواهم کرد. اما او نمی خواهد! به طور کلی، به نظر می رسد که کودک از زندگی او جلوگیری می کند. اگر ما (به ندرت) به جایی برویم تا با هم بجنگیم، او تمام وقت رشد می کند که دختر جایی است که لازم است که در دستانش قدم بگذارد، وقتی خسته می شود، او فریب خورده یا گریه می کند در خیابان. هنگامی که ما به خانه رفتیم، او رو به رو شد، زیرا زمان خواب بود، و همچنین نیاز به خرید نان و شیر داشتم. ما به فروشگاه رفتیم - او گریه می کرد. من گفتم که او با کودک بیرون رفت و به نظر می رسید که آرامش را آرام کرد، و من خودم همه چیز را خریدم. او پول خود را از جیب خود بیرون آورد، آنها را به طبقه انداخت و به سمت چپ رفت. من خیلی شرمساری زمانی که چنین شرایطی در انسان رخ می دهد، من فقط از طریق زمین آماده شدم تا شکست بخورم. به طور دوره ای، او رسوایی من را در یک مکان تخت رول می کند - فقط به خاطر اینکه او خسته است. من از روز دیگر خواسته بودم یک دختر را در حال توسعه بگذارم، ما یک روز استفاده نشده در اشتراک داشتیم. او از سال گذشته موافقت کرد. و صبح من به دنبال یک دلیل نبودم. وقتی به او گفتم که پدران دیگر نیز در شب کار می کنند و کیلومتر به مادر کمک نمی کند، او درب را نابود کرد و گفت که او هیچ جا نخواهد رفت. و او اغلب آن را انجام می دهد - زمانی که او نمی خواهد کاری انجام دهد، به دنبال یک دلیل، رول هیستریک و هیچ کاری نمی کند. این به اتاق می رود، درب را بسته می کند، من را از آنجا می بیند و تمام روز می خوابد. کودک می خواهد با او بازی کند، خود را می خواند، اما او با پتو با سرش پوشیده شده است و به هیچ کس واکنش نشان نمی دهد. اگر ما فرو ریختیم (یا به جای آن، او روان و روان)، چند روز با من صحبت نمی کند. من معمولا پیشنهاد می کنم از طریق زمان و صحبت نشسته ام، مشکل را حل کنم، او را از جاده خارج می کند و به طور سکوت ادامه می دهد تا کسب و کار خود را انجام دهد. به دخترش، او نیز مناسب نیست، ارتباط برقرار نمی کند و با او بازی نمی کند. احتمالا، به این ترتیب "مجازات من"، اما او او را بسیار دوست دارد، همیشه از کار منتظر، و زمانی که او می آید و حرکت می کند او را به سمت، و سپس گریه. من احساس می کنم که برای فرزند ما متاسفم، او یک دختر خوب و مهربان است، بسیار فعال و مشکوک است، اما در فضای نزاع های مداوم و رسوایی ها رشد می کند. کل راه برای حل اختلافات با ما "بازی در Molchanka" است. همه چیز با یک عبارت به پایان می رسد "گفتگو تمام شده است، دست های خود را حذف کنید و از من دور شوید." دیگران نمی خواهند بشنوند و نخواهند من هرگز سعی نکنند با او صحبت نکنند و از چیزی متقاعد شوند، اما به نظر می رسد یک دیوار، او حتی من را نمی شنود، فقط یک عبارت را قطع می کند "گفتگو" بیش از "و این است. به تازگی، با چنین رسوایی، مادر من با حضور شانس حضور داشت، گفت که ما چنین رسوایی هایی را از کودک احمق خواهیم ساخت. او به مادر رفته بود، گفت: "خانه من را ترک کرده و دیگر نمی آیند"، نوحامیل، توهین کرد. چه مادر به او پاسخ داد که او به او آمد، اما به دخترش و نوه او. در حال حاضر او نه تنها با بستگان من بلکه همچنین با من و دخترش صحبت نمی کند. به طور مداوم فریاد می زنم "من یک مرد هستم، تصمیم خواهم گرفت، من اصلی هستم." اما چه نوع انسان او است، اگر قادر به حل اختلافات نیست؟ اگر او بتواند به همسرش برسد فقط به خاطر اینکه او چیزی به او گفت؟ من می توانم او را در قلبم ببینم، اما خیلی زیاد نیست. او در پاسخ به آن همیشه به چهره من، با جابجایی، به دلیل قدرت. وقتی می گویم این کار لازم نیست، او می گوید - من اولین بار شروع نمی کنم، جرأت نکنید که من را با دست هایم لمس کنم، اما بعد دوباره ترک خواهم کرد. او خیلی بی ادب شد. او فقط "داشکا" صحبت می کند - هرگز "داشا" یا به ویژه "داشا" نامیده می شود یا به نحوی متفاوت است. و دوستان و بستگانش نیز به عنوان "داشکا" می گوید. وقتی کسی می گوید او دارد خانواده خوب، دختر شگفت انگیز، او همیشه پاسخ می دهد - یک خانواده معمولی، دختر عادی. و من خیلی متهم هستم من درک می کنم که همیشه درست نیست، و من نیز می توانم فریاد بزنم و حالا من خیلی متهم هستم پس از همه، در واقع، او از من قدردانی نمی کند، دوست ندارد و احترام نمی گذارد. در طول زندگی خود با او، عزت نفس من فقط به صفر افتاد، من خودم را دوست ندارم، شاید به این دلیل که او به من اعمال می شود. اگر چه قبل از عروسی و در سال های اول همه چیز خیلی بهتر بود. من فراموش کرده ام که آخرین بار لباس هایم را خریدم - من آنچه را که من آن را در دانشگاه خریدم متوقف کردم، و همه اینها قبلا قدیمی و بد به نظر می رسد، قابل توجه است، من باید لباس را بدون اتمام و به نظر می رسد بسیار زشت، و من نگاه کنم مانند آن، به ترتیب. من نمی دانم اگر او را دوست دارم. چه باید بیان شود؟ من نمی دانم، من اشتباه گرفته ام، و من احساس بدی دارم. من به او احترام گذاشتم - چون ما از سال 2007 ملاقات می کنیم، یعنی، در کنار یکدیگر برای 10 سال آینده. اما چه چیزی در مورد اینکه آیا من او را دوست دارم - من نمی دانم. من معتقدم که طلاق بد است، شرمنده است، و احتمالا هنوز هم طلبی نشده است، و به این دلیل که دخترش او را بسیار دوست دارد. باید چکار کنم؟ چگونه می توانم زندگی کنم؟ من فقط گریه کردم، فراموش کردم، زمانی که آخرین بار من خوب بودم، او تمام وقت و توهین را تحقیر می کرد

روانشناس Bashtnskaya Svetlana Viktorovna مسئول این سوال است.

داریا، بعد از ظهر خوب!

شما در خود و احساسات خود را نسبت به همسر خود اشتباه گرفته اید. شما از آن حمایت نمی کنید نه اخلاقی و نه مالی. زندگی در چنین اتمسفر به طور مداوم خسته کننده است. هنگامی که زمانی که شما را نادیده می گیرید زمانی که سوالاتی در خانواده حل نمی شود، زمانی که شما را نادیده می گیرید.

چطور زندگی میکنی؟ فقط شما پاسخ به این سوال را می دانید. برای خود و فرزندتان چه می خواهید؟ من احساس می کنم که شما از آنچه که در حال حاضر اتفاق می افتد راضی نیست، هر روز وضعیت در خانواده همه چیز را بدتر می کند. حالا شما به شوهرش وابسته هستید. آنچه شما توصیف می کنید به نظر می رسد که شما خود را فراموش کرده اید و کل انرژی خود را به نفع یک خانواده - یک کودک، که طبیعی است، و شوهر که مرزها است، هدف قرار می دهد. شما در این وضعیت چه انتظاری دارید؟ شوهر تغییر می کند؟ یا نقطه عدم بازگشت زمانی که او آنچه را که دیگر نمی توانید قبول کنید؟ من می خواهم بگویم که شما حق دارید از خودتان مراقبت کنید! شما می توانید احساسات مختلف را تجربه کنید و آنها را بیان کنید. شما سزاوار دوست داشتن هستید، شنیده اید

شما فقط 26 ساله هستید، زندگی شما در حال چرخش کامل است، در مقابل شما، در واقع، بسیاری از مسیرها. و فقط شما انتخاب می کنید که در آن حرکت می کنید. شما می توانید توسط شوهرم متهم شوید و از خودتان متأسف باشید، زیرا موقعیت شما واقعا غیرقابل انکار است و شما می توانید این انرژی را در زندگی خود و زندگی فرزندتان سرمایه گذاری کنید. در عین حال، من می خواهم بگویم که اگر مردم درک کنند که نمی توانند با هم زندگی کنند، آنها یکدیگر را بدتر می کنند، طلاق در این مورد طبیعی است. هیچ شرم آور وجود ندارد، ما قرن نوزدهم در حیاط نداریم. اگر ازدواج تنها درد و اشک را به ارمغان می آورد، پس معنای او چیست؟ چه کسی به او نیاز دارد؟ به خاطر دیگران اطراف آن؟ برای کسانی که می توانند چیزی یا ارزیابی کنند؟ مهم است که آنچه اتفاق می افتد مهم است مهم است که شما نگران هستید که شما در حال تجربه هستید - این دقیقا همان چیزی است. و در قدرت شما، تکیه بر خودمان، دوستان، بستگان، روانشناس، به خود و شوهر خود در مورد آن یادآوری می کنیم. شما پرسنل خدمات نیستید، شما یک فرد هستید. اول از همه، لازم است که حق خود را به فضا و بیان احساسات، حق رای دادن بدهید. و سپس شما خواهید دید که آیا همسر شما را چنین می کند، یا او فقط به یک زن نیاز دارد تا نیازهای خود را برآورده کند، اما نمی خواهد شخصیت او را ببیند. پیدا کردن پشتیبانی - آیا شما دوستان، بستگان که می توانند در هر شرایطی کمک کنند، نزدیک خواهند بود؟ آرزو می کنم نیروهای و شجاعت اگر سوالی دارید، می توانید به من مراجعه کنید یا از طریق پست، Svetlana Bashtnskaya به من بنویسید.

5 امتیاز 5.00 (3 رای)


2021.
Polyester.ru - مجله برای دختران و زنان