16.01.2024

عکس هایی در مورد خیر و شر. خیر و شر یکی شدند. خوب موضوع پیچیده ای است...


این نقاشی ها را حتی کسانی می شناسند که از دنیای هنر دور هستند، زیرا شاهکارهای واقعی هستند. و هر کدام از آنها رازی را پنهان می کنند که با چشم غیر مسلح دیده نمی شود.

و به نظر می رسد که هر سکته مغزی قبلاً در داخل و خارج مطالعه شده است، با این وجود، دانشمندان دائماً چیز جدیدی را در این نقاشی های باستانی کشف می کنند. نویسندگان آنها معماهای غیرمعمولی را برای فرزندان خود به جا گذاشتند که آنها موفق به حل آنها شدند!

ویراستاران InPlanet فهرستی از ۱۲ نقاشی افسانه ای را تهیه کرده اند که سال ها و حتی قرن ها اسرار خود را حفظ کرده اند!

پرتره زوج آرنولفینی / یان ون ایک (1434)

این پرتره اولین پرتره در تاریخ اروپا بود که یک زوج را به تصویر می کشید. این یک نمونه عالی از رنسانس اولیه است. مورخان هنوز در مورد اینکه چه کسی بر روی بوم نقاشی شده است و آنچه در آنجا اتفاق می افتد بحث می کنند. بسیاری مطمئن هستند که این یک عروسی است، همانطور که برخی از علائم در تصویر نشان می دهد.

اما جالب ترین قطعه عملاً از دید پنهان است - در انعکاس آینه روی دیوار می توانید خطوط کلی چهار نفر را ببینید. به طور مبهم مشخص است که یک مرد و یک زن وجود دارد و امضای آن این است که "یان ون آیک اینجا بود." منتقدان هنری معتقدند که این هنرمند خود و همسرش را به تصویر کشیده است.

شام آخر / لئوناردو داوینچی (1495-1498)

این نقاشی دیواری یکی از معروف ترین آثار لئوناردو داوینچی است و رازهای بسیاری را نیز در خود پنهان می کند. جالب ترین راز در سطح پنهان است - در تصاویر عیسی و یهودا.

این هنرمند به راحتی تصاویر باقی مانده را نقاشی کرد، اما این دو چهره برای او سخت ترین بودند. برای چهره عیسی، او به دنبال تجسم خوبی بود و خوش شانس بود - در گروه کر کلیسا با خواننده جوانی آشنا شد. اما آخرین لکه نانوشته یهودا باقی ماند و داوینچی ساعت ها در غذاخوری ها نشست تا تجسم ایده آل شر را انتخاب کند. و سرانجام، او خوش شانس بود - در یک خندق یک مست را پیدا کرد که به سختی می توانست روی پاهای خود بایستد. او تصویر یهودا را از روی آن ترسیم کرد، اما در نهایت شگفت زده شد.

این مرد به او نزدیک شد و گفت که آنها قبلاً ملاقات کرده اند. چندین سال پیش او در یک گروه کر خواننده بود و قبلاً برای این عکس برای لئوناردو ژست گرفته بود. بنابراین، یک مرد شروع به تجسم خیر و شر کرد.

پرتره بانو لیزا دل جوکوندو / لئوناردو داوینچی (1503-1505)

شاید اسرارآمیزترین نقاشی که تا به حال کشیده شده است، مونالیزا باشد. اکنون چندین قرن است که منتقدان هنری و مورخان را مورد تسخیر خود قرار داده است و ایده‌های وحشیانه و جذابی را برای خلق آن به وجود آورده است.

این زن با لبخند مرموز و بدون ابرو کیست؟ به طور سنتی اعتقاد بر این است که این همسر تاجر فرانچسکو جوکوندو است. اما چندین نظریه دیگر وجود دارند که حق وجود دارند. به عنوان مثال، اینکه مونالیزا یک سلف پرتره از خود لئوناردو است. همچنین این احتمال وجود دارد که این نقاشی توسط داوینچی برای خودش کشیده شده باشد و نقاشی واقعی 100 سال پیش در آیزرلوت کشف شده باشد. این مونالیزا بیشتر با توصیف نقاشی معاصران لئوناردو مطابقت دارد.

و اخیراً دانشمندان پیشنهاد کرده اند که لبخند مرموز دختر روی بوم به این دلیل است که او دندان نداشت. به هر حال، اشعه ایکس نشان داد که او ابرو دارد، اما ترمیم ها به طور قابل توجهی به آنها آسیب رسانده بود.

خلقت آدم / میکل آنژ (1511)

یکی دیگر از نابغه های رنسانس، میکل آنژ، نقاشی دیواری خود را برای کلیسای سیستین خلق کرد، جایی که تا به امروز باقی مانده است. موضوع این قسمت از نقاشی صحنه ای از پیدایش به نام خلقت آدم بود. و بسیاری از نمادهای رمزگذاری شده بر روی نقاشی دیواری وجود دارد.

به عنوان مثال، اگر به آفریدگاری که آدم را می آفریند با دقت نگاه کنید، می توانید مغز انسان را ببینید. کارشناسان بر این باورند که به این ترتیب هنرمند قیاسی از خالق را با منبع هوش یا به سادگی مغز ترسیم کرده است. این نظریه با این واقعیت تأیید می شود که میکل آنژ به آناتومی علاقه داشت و دائماً روی اجساد آزمایش می کرد.

سیستین مدونا / رافائل (1513-1514)

این بوم عظیم که توسط رافائل نقاشی شده است، نمونه ای از عالی ترین هنر رنسانس است. این نقاشی به سفارش پاپ ژولیوس دوم و در صومعه پیاچنزا قرار داشت. برخی از مورخان هنر معتقدند که این شاهکار برای مراسم خاکسپاری پاپ نقاشی شده است.

رافائل بسیاری از علائم را روی بوم رمزگذاری کرد که مورخان موفق به کشف آنها شدند. یکی از رازهای آشکار مدونای سیستین این است که هنرمند در پس زمینه چهره ابر را به شکل صورت فرشتگان به تصویر کشیده است. برخی از مورخان معتقدند که این ارواح متولد نشده هستند.

صحنه ساحل / هندریک ون آنتونیسن (1641)

نقاشی هندریک ون آنتونیسن، نقاش معروف دریایی هلندی، مدت‌هاست که توجه منتقدان هنری را به خود جلب کرده است. این نقاشی قرن هفدهمی منظره دریایی به ظاهر معمولی را به تصویر می کشد. اما کارشناسان از تعداد زیادی از مردم که بدون هیچ دلیلی در ساحل تجمع کرده بودند، سردرگم شدند.

حقیقت با کمک یک مطالعه اشعه ایکس مشخص شد که نشان داد در واقعیت نقاشی یک نهنگ را به تصویر می‌کشد. اما این هنرمند تصمیم گرفت که مردم از دیدن لاشه نهنگ مرده خسته شوند، بنابراین او نقاشی را دوباره ساخت. و با یک نهنگ، بوم بسیار چشمگیرتر به نظر می رسد!

آخرین روز پمپئی / کارل بریولوف (1830-1833)

هنرمند روسی کارل بریولوف هنگام بازدید از وزوویوس در سال 1828 تحت تأثیر تاریخ پمپئی قرار گرفت. او ذاتاً فردی بسیار محتاط بود ، اما پس از آن کارل به سادگی تحت تأثیر احساسات قرار گرفت ، چهار روز در شهر ویران شده ماند و پس از چند سال شروع به کشیدن نقاشی معروف خود کرد.

راز خاصی روی بوم وجود دارد - اگر از نزدیک نگاه کنید، در گوشه سمت چپ می توانید یک پرتره از خود هنرمند را ببینید. او همچنین معشوق خود، کنتس یولیا سامویلوا را که حداقل سه بار، احتمالاً بیشتر، با او رابطه طولانی داشت، اسیر کرد. او را می‌توان به‌عنوان مادری دید که دخترانش را به سینه‌اش گرفته، دختری که کوزه‌ای بر سر دارد و دختری که روی زمین افتاده است.

سلف پرتره با لوله / ونسان ون گوگ (1889)

داستان گوش بریده شده هنرمند ولخرج ونسان ون گوگ را همه می دانند. او حتی پرتره خود را با گوش باندپیچی کشید که باعث بحث های داغ در بین منتقدان هنری شد. هنوز مشخص نیست که او گوش خود را به طور کامل بریده یا آسیب دیده است.

برای مدت طولانی، کارشناسان از این واقعیت سردرگم بودند که در این نقاشی ون گوگ با بانداژی روی گوش راستش به تصویر کشیده شده است، اما او گوش چپ خود را زخمی کرده است. اما راز فاش شد - این هنرمند هلندی در حالی که در آینه نگاه می کرد، خود پرتره می کشید، بنابراین به دلیل تصویر آینه ای، در تصویر سردرگمی وجود داشت.

اتاق آبی / پابلو پیکاسو (1901)

اکنون نام این هنرمندان برای همه شناخته شده است، اما در ابتدای کار خود مجبور شدند چندین نقاشی را روی یک بوم نقاشی کنند - آنها توانایی خرید پارچه را نداشتند. به همین دلیل است که بسیاری از شاهکارها به اصطلاح ته دوتایی دارند، به عنوان مثال، نقاشی پابلو پیکاسو "اتاق آبی".

با استفاده از اشعه ایکس می توان متوجه شد که پرتره ای از یک مرد زیر تصویر کشیده شده است. مورخان هنر تعیین می کنند که این شخص چه کسی بوده است. طبق یک نسخه، پیکاسو یک پرتره از خود کشید.

ماهیگیر پیر / تیوادار کوستکا چونتوری (1902)

هنرمند مجارستانی Tivadar Kostka Csontvary نقاشی های زیادی در طول زندگی خود خلق کرد، اما کمتر شناخته شده بود. او از حملات اسکیزوفرنی رنج می برد، اما همچنان رویای شهرت رافائل را در سر می پروراند. تیوادار پس از مرگش با رمزگشایی نقاشی "ماهیگیر پیر" که اکنون بسیار محبوب شده است، به شهرت رسید. این اثر در سال 1902 ساخته شد و یکی از مرموزترین آثار این هنرمند محسوب می شود.

در نگاه اول، بوم یک پیرمرد را به تصویر می کشد، همانطور که برای سال ها تصور می شد. تا اینکه یک روز به ذهن کسی رسید که به تصویر آینه دو نیمه صورت پیرمرد نگاه کند. سپس راز اصلی این بوم فاش شد - استاد روی آن خدا و شیطان را به تصویر کشیده است که در هر شخص وجود دارد.

پرتره آدل بلوخ-گوور / گوستاو کلیمت (1907)

این تابلو یکی از مشهورترین آثار گوستاو کلیمت است. در سال 2006، ادل طلایی با مبلغ شگفت انگیزی - 135 میلیون دلار خریداری شد. زن زیبای تصویر شده روی آن در واقع به خاطر... انتقام نقاشی شده است.

در سال 1904، کل وین، از جمله همسرش فردیناند، درباره رمان بین آدل بلوخ-گوور و گوستاو کلیمت صحبت می کردند. او با یک انتقام غیرمعمول به این هنرمند دستور داد تا پرتره ای از همسر محبوبش بکشد. فردیناند بسیار حساس بود و کلیمت بیش از 100 طرح ساخت. در این مدت، این هنرمند از معشوقه خود که به تصویر کشیدن آن بسیار دشوار بود خسته شد و عاشقانه آنها به پایان رسید.

میدان سیاه / کازیمیر مالویچ (1915)

یکی از معروف‌ترین و بحث‌برانگیزترین نقاشی‌های روسی «میدان سیاه» اثر کاظمیر مالویچ است. کمتر کسی معنای پنهان این نقاشی تحریک آمیز را درک می کند. اما شاید ارزش آن را داشته باشد که با این واقعیت شروع کنیم که مربع اصلاً مربع نیست و حتی سیاه نیست!

اشعه ایکس کمک کرد تا مشخص شود که در زیر "میدان سیاه" اثر دیگری از مالویچ وجود دارد که او شاهکار خود را در بالای آن نقاشی کرده است. برای او ترکیب خاصی از رنگ های مات و براق تهیه کرد که اتفاقاً هیچ سایه سیاهی در بین آنها وجود نداشت. و با وجود این واقعیت که اضلاع مربع به اصطلاح 79.5 سانتی متر طول دارد، این شکل دارای یک زاویه راست نیست.

به هر شکلی، مونالیزا یکی از اسرارآمیزترین نقاشی های زمان ما باقی مانده است. شاید ما هرگز نفهمیم این یا آن هنرمند می خواست به ما چه بگوید، یا حتی شاید همه نشانه ها فقط یک تصادف باشد...

جنایت یکی از موضوعات مورد علاقه روزنامه نگاران بود. اما در تفسیر دیکنز، لحنی شنیده شد که برای نثر پر شور آن سال ها غیرمعمول بود - افکار اخلاقی در مورد خیر و شر. در اینجا، برای اولین بار، دیکنز، اگرچه هنوز نسبتاً نامطمئن، ایده «عقلانیت نه ذهن، بلکه قلب» را فرموله کرد، که بعداً به کل «فلسفه کریسمس» دیکنز تبدیل شد.

به طور رسمی، «باشگاه پیک‌ویک» یک داستان ورزشی است، از نظر ژانر، که به رمان «راه بلند» بازمی‌گردد، که در دوران روشنگری بسیار رایج بود، اما نثرنویسان قرن نوزدهم همچنان به آن روی آوردند. این فرم این امکان را فراهم می کرد که در هر لحظه روایت را قطع کرد، مضامین جدید را معرفی کرد و به راحتی شخصیت های جدید را معرفی کرد.

اما همه چیز در این اثر به همان اندازه صادق نیست: وقتی دیکنز شروع به توصیف زندگی روستایی می کند، تصاویر شبانی و بت از قلم او بیرون می آید. با این حال، از نقطه نظر تضاد اخلاقی «خوب در مقابل شر» که در کل رمان وجود دارد، این صحنه‌ها اهمیت ویژه‌ای دارند. توگوشوا M.P. چارلز دیکنز: مقاله در مورد زندگی و کار. م.: ادبیات کودکان، 1358. ص 94-100

نقاشی های روستایی دیکنز مملو از لذت زندگی، بی خیالی و آرامش خاطر است. زندگی روستایی به یک ایده‌آل آرمان‌شهری ارتقا می‌یابد، زیرا شادی ساده‌اندیشی را در بر می‌گیرد. قبلاً در رمان اول، این آرمان دیکنزی در مناقشه بین حقیقت، ادراک حسی و عاطفی از زندگی مبتنی بر تخیل و خیال، و دروغ - رویکردی عقلانی و عقلانی به واقعیت مبتنی بر واقعیات و ارقام (اختلاف بین آقای Pickwick و آقای Blotton). این جنبه فلسفی درک ما از شخصیت های رمان را تغییر می دهد. آقای پیکویک از یک شخصیت کمیک، نه خالی از جذابیت، بلکه یک بورژوای انگلیسی تنگ نظر، به یک شوالیه خطاکار، طبق تعریف داستایفسکی، به دن کیشوت قرن نوزدهم تبدیل می شود و خدمتگزار فداکارش سام ولر به سانچو وفادار تبدیل می شود. پانزا. پیک‌ویک اولین نفر از یک سری افراد عجیب و غریب دیکنزی است که برای او عزیز هستند، مردمی که اهل این دنیا نیستند، که برخلاف تمام قوانین عقلانی روزمره، پیروزی خیر شکست ناپذیر را تأیید می‌کنند.

با تصویر پیکویک و - از همه مهمتر - با ایده خوبی که او مجسم می کند، عنصر عاشقانه قدرتمندی وارد رمان توصیفی اخلاقی دیکنز شد که کار هنرمند را تا دوران بلوغ تعیین کرد، یعنی تا زمان زمان نوشتن بوم‌های اجتماعی بزرگ و بعداً رمان‌های روان‌شناختی او.

دیکنز بدون به پایان رساندن «باشگاه پیک ویک»، انتشار دومین رمان خود به نام الیور توئیست (1837-1838) و بدون تکمیل آن، رمان زندگی و ماجراهای نیکلاس نیکلبی (1838-1839) را آغاز کرد. تاریخ ادبیات انگلیسی. / مطابق. از فرانسوی تنگ اول، ج5. M.: 1904.

"الیور توئیست" اولین "رمان آموزش" دیکنز است - ژانری که او بیش از یک بار به آن بازخواهد گشت. ساختار همه این آثار تقریباً یکسان است: کودکی که توسط والدین بی‌دقت یا سخت‌گیر به رحمت سرنوشت رها شده است، تحت تعقیب بستگانی قرار می‌گیرد که به‌طور غیرقانونی می‌خواهند از ارث او سوء استفاده کنند، به لطف تصادفی عجیب و عاشقانه در طبیعت، صعود می‌کند. بیرون از "پرتگاه فقر و تاریکی": به طور غیرمنتظره ثروتی دریافت می کند و به همراه آن موقعیتی مشابه در جامعه دریافت می کند.

بورژوازی خوب - یک جنتلمن ثروتمند که اتفاقاً از بستگان پسر است - به الیور توئیست کمک می کند تا راز را حل کند، رفاه و ثبات در زندگی پیدا کند، و در "نیکولاس نیکلبی" - برادران چیریبل، که نام خانوادگی آنها (از انگلیسی "cheer" - شادی کردن) نور و خوبی می تابد. برخلاف استدلال‌های منطقی و معقول هنری، الیور (علی‌رغم تأثیر مضر باند دزدان فاگین) و نیکلاس نیکلبی (که در فقر بزرگ شد، شرایط سختی را در مدرسه اسکوئرز تحمل کرد) به همان اندازه خالص و عالی باقی مانده‌اند. خوب

دیکنز رمانتیک خوب را تأیید می کند، دیکنز واقع گرا شروع به بررسی دقیق روانشناسی قهرمانان "تاریک" خود می کند. و سپس از قلم او مشاهداتی می آید که از نظر بینش شگفت انگیز است - ملاقات دراماتیک رز میلی فرشته ای و نانسی سقوط کرده در الیور توئیست، شخصیت هایی سرشار از دانش زندگی واقعی (چارلی بیتس، طفره زن باهوش).

در «الیور توئیست» و «نیکلاس نیکلبی»، شر به دو شکل وجود دارد: شر اجتماعی و شر هستی‌شناختی. شر اجتماعی ("الیور توئیست") "قانون فقیرانه" است، که افتتاح خانه های کار، این "باستیل برای فقرا" را مجاز می کند. از نظر متافیزیکی، شیطان، مونک است که قصد شیطانی اش را ندارد که اولیور را بکشد، بلکه روح او را فاسد کند. این نفرتی است که هیولای فیزیکی و معنوی رالف نیکلبی و سرسپردنش اسکوئرز را در بر گرفته است. شر شیدایی است و با هیچ انگیزه عقلانی، حتی مانند خودخواهی یا تشنگی احتکار، قابل توضیح نیست. Skuratovskaya L.I.، Matveeva I.S. از تاریخ ادبیات کودکان انگلیسی. Dnepropetrovsk: DSU، 1972. ص 165-168

در این آثار دیکنز، شر اجتماعی و هستی شناختی هنوز ارتباط کمی با یکدیگر دارند. و تضاد رمانتیک منجر به این واقعیت می شود که درگیری های اجتماعی که واقعاً رفاه یا بدبختی شخصیت ها را تعیین می کند در نهایت حذف می شوند و جای خود را به یک راه حل اتوپیایی-عاشقانه از فتنه می دهند. در درک خیر مکانیکی خاصی وجود دارد. خیر ایده ای است که شر را شکست می دهد، بنابراین حاملان خیر می توانند افراد مختلفی باشند، صرف نظر از موقعیت اجتماعی آنها (آقای براونلو، برادران چیریبل، رز میلی، منشی فداکار تیم لینکین واتر، فردی ناراضی اما دلسوز و منصف. ناگز، هنرمند بیچاره لا کریوی، اسمیک بیچاره).

برخی از صحنه‌های «فروشگاه عتیقه‌فروشی» دیکنز فقید را پیش‌بینی می‌کند که با دقت به «مکان‌های مخفی» روانی نگاه می‌کند. یک شخص (همانطور که از داستان پدربزرگ نل مشاهده می شود) دو ماهیت دارد - روز و شب. در طول روز او پیرمردی مهربان و تا حدودی احمق است که فداکارانه از نوه خود مراقبت می کند، شب ها او یک قمارباز و دزد است.

«فروشگاه عتیقه‌فروشی» ما را به درک ویژگی‌های مسیحیت دیکنز نزدیک می‌کند. نویسنده مسیحیت را کاملاً گسترده درک کرد - به عنوان بخشی از یک برنامه انسانی برای اصلاح مردم از طریق پرورش احساسات خوب. بنابراین، مرگ نل، نماد خیر، از نظر ایدئولوژیک به عنوان آغاز مرحله معنوی جدید تلقی می شود: به گفته دیکنز، با لمس رنج و قبولی در آزمون خیر، بهتر می شوید. ایواشوا V.V. آثار دیکنز. M.: 1954. S. 76-79

دیکنز در اثر «مارتین چزلویت» مسئله خیر و شر را تا حدودی متفاوت تفسیر می کند. هیچ چهره درخشانی مانند Brownlow وجود ندارد - Cheerible، جای آنها را Martin Chuzzlewit Sr گرفته است. این اوست که خویشاوندان خود را در معرض آزمایشی قرار می دهد (البته آزمایشی نسبتاً مبهم) تا سپس شایسته را پاداش دهد. شادی (بهزیستی مالی، گرمی کانون خانواده) دیگر برای فضیلت ذاتی اعطا نمی شود. باید آن را به دست آورد. موضوع آزمون سفری که قهرمان انجام می دهد و برای دیکنز بالغ مهم است، مطرح می شود. در نتیجه، او تصویر خود را تغییر می دهد، با توهمات گلگونی که با واقعیت مطابقت ندارد - خود فریبی - جدا می شود و نگرش متفاوت و روشنگرانه ای نسبت به جهان پیدا می کند. چنین آزمون اخلاقی مهمی سفر دلخراش مارتین در سراسر می سی سی پی بود. هدف از سرگردانی به طور نمادین نشان داده شده است - مکانی به نام عدن، زمانی که مارتین نمی داند چگونه هر چه سریعتر از آنجا خارج شود. به تدریج، تفاوتی بین مارتین و پیشینیانش پدیدار می شود: الیور و نیکلاس نیکلبی. مارتین از زندگی انتظار زیادی دارد و بنابراین نویسنده با "امیدهای بزرگ" خود بدون طنز رفتار نمی کند.

تصاویر حاملان شر نیز دستخوش تکامل شده است. جای فاگین و کویلپ که در شیاطین عاشقانه پوشیده شده بود، اکنون توسط یوناس چوزلویت گرفته شده بود. تصویر او بینشی عمیق تر و واقعی تر از ماهیت شر است. در ساختار رمان، یوناس چوزلویت با کمپانی مرتبط است. او فقط یک مرد منفعت طلب نیست، شخصیت او پیچیده تر و چند وجهی است: او یک قاتل است که با این حال، با پشیمانی بیگانه نیست.

اما تکامل هنرمند دیکنز نه تنها این است که شر از یک مقوله متافیزیکی به طور قطعی و قطعی‌تر به یک پدیده اجتماعی معمولی تبدیل می‌شود: شر اکنون تنها حرص و آز جوناس نیست، بلکه ریاکاری Pecksniff و ناپاکی و طمع خانم گمپ. شر در جهان پراکنده است، این یک کابوس "گوتیک" نیست، بلکه واقعیت است. خیر و شر در کنار هم هستند و تنها راه شکست دادن شر، مبارزه فعالانه با آن است و در عین حال میکروب های آن را در خود از بین می برد. این ایده برای دیکنز جدید است: نیکلاس نیکلبی با شر (Squeers) مبارزه کرد، اما هرگز به ذهنش خطور نکرد که به نقص خود فکر کند.

این ایده، پس از توسعه، تجسم بعدی خود را در چرخه ای از آثار متحد خواهد یافت که با نام کلی "داستان های کریسمس" متحد شده اند: "داستان کریسمس در نثر"، "زنگ ها"، "جیرجیرک در کانون"، "نبرد از" زندگی"، "وسواس" - آنها به طور منظم از سال 1843 تا 1848 منتشر می شدند و با تمام طرح و تفاوت های سبکی خود، به عنوان یک کل واحد درک می شوند.

هنرمند مجارستانی Tivadar Kostka Csontvary در قرن نوزدهم زندگی و کار کرد و بیش از صد اثر هنری خلق کرد. اما به طرز متناقضی، استاد در طول زندگی خود دیوانه تلقی می شد و راز نقاشی او تقریباً صد سال پس از مرگ هنرمند فاش شد. در سال 1902، چونتوری تابلوی «ماهیگیر پیر» را کشید.

نقاشی "ماهیگیر پیر" اثر تیوادار کوستکا چونتوری، 1902.

در واقع، اگر زیرمتن مخفی را که هنرمند در آن قرار داده است، ندانید، هیچ چیز خاصی در تصویر وجود ندارد. راز این نقاشی اخیرا توسط یکی از کارمندان موزه شهر در Pecs فاش شد، جایی که این نقاشی اکنون در آنجا نگهداری می شود. راز این است که تصویر حاوی دو تصویر است. اگر بوم را با یک آینه به نصف تقسیم کنید، می توانید این را ببینید. در انعکاس ماهیگیر در سمت راست، خدا را در قایق در پس زمینه دریاچه ای آرام خواهید دید. انعکاس سمت چپ شیطان است، در پس زمینه یک آتشفشان و دریای طوفانی.

خداوند انعکاس سمت راست ماهیگیر است.

شیطان بازتاب سمت چپ ماهیگیر است.

بشریت در طول تاریخ خود به این فکر کرده است که خیر و شر چیست و مرز بین آنها کجاست؟ این مفاهیم را می توان در تعداد زیادی از تغییرات تفسیر کرد. علاوه بر این، هر فردی در مورد این موضوع متفاوت فکر می کند. برای شخصی، عمل خاصی انسانی و مهربانانه تلقی می شود و برای دیگری، همان عمل می تواند ظالمانه و شیطانی باشد.

با در نظر گرفتن این عامل می توان به این نتیجه رسید که مفاهیم خیر و شر بسیار نسبی هستند. نظرسنجی‌های جامعه‌شناختی از افرادی انجام شد که از آنها این سؤال پرسیده شد: "شما خودتان چگونه می‌دانید که چه چیزی خوب است و چه چیزی شر است؟" سهم شیر گفت: خوبی وقتی است که کسی نکشد، تجاوز نکند، دزدی نکند. وقتی مدیریت احترام می گذارد، قدردانی می کند و به خوبی پرداخت می کند. بچه ها خوب درس می خوانند و از والدین خود اطاعت می کنند و غیره.
خب، شر مخالف تمام موارد ذکر شده در بالا است. اگر بپرسید در سطح ایالتی چه فایده ای دارد، می توانید پاسخ های کمی متفاوت بشنوید. مردم ثبات در کشور و عرصه سیاست خارجی را خوب می دانند. احترام به حقوق بشر و حمایت از آنها در سطح دولتی نیز خوب است - این زمانی است که دانشمندان ما چیزی بهتر از خارجی ایجاد می کنند. به هر حال، این در حال حاضر به شر برای مردم کشور همسایه تبدیل شده است. در این مثال می توانید نسبیت مفهوم خیر و شر را ببینید.
مرز بین این مفاهیم برای هر فردی متفاوت است. مثلاً آدم فکر می کند خوب است که پول زیادی داشته باشد که بتواند از آن برای کمک به نیازمندان استفاده کند و این کار خوبی است. با این حال، او می تواند این پول را با دزدی از یک شرکت مالی «بد» که مردم را دزدی می کند یا یک فرد ثروتمند که نمی خواهد با همسایگان خود تقسیم کند، به دست آورد و بنابراین «بد» است. و انسان چنین عملی را شر نمی داند.
اما همین بانک یا فرد ثروتمند این عمل را شر تلقی خواهد کرد، زیرا به نظر آنها پول متعلق به آنهاست و خودشان تصمیم می گیرند که چگونه از آن استفاده کنند. و آنها نیز در این مورد به شیوه خود حق خواهند داشت. بنابراین، همانطور که می بینید، مرز بین خیر و شر کاملاً نازک است و برای همه متفاوت است.
با این حال، رویکرد فلسفی نیز به این موضوع وجود دارد. بخشی از آن مبتنی بر اصول دینی و بخشی بر آگاهی از وجود و معنای زندگی انسان است. در اینجا تأکید بر یافتن دلیل وقوع این یا آن رویداد در زندگی است. به عنوان مثال، چرا چیزی از کسی دزدیده شده است، چرا در این مکان خاص زلزله ای رخ داده است که به دلیل آن یک کشور به کشور دیگر حمله کرده است.
همه این نتیجه گیری های فلسفی به این واقعیت خلاصه می شود که در اصل، خیر هر عملی است که به نفع یک شخص، جامعه یا کره زمین باشد. و شر ابزاری برای تنظیم هماهنگی است که برای اصلاح انسان و نشان دادن خطاها و هدایت او به راه راست لازم است. همچنین در زندگی به شکل مجازات برای جرمی که قبلاً مرتکب شده است اتفاق می افتد. این با مفهوم "کارما" مشخص می شود و به این معنی است که برای کارهای خوب فرد خوب است و برای اعمال بد - بد.
در اینجا راه صحیح رعایت «قوانین عالم» و وجود انسان است. چنین نتیجه‌گیری‌های منطقی توجیه معتبری برای همه نیستند، اما به عنوان یکی از گزینه‌های توضیح خیر و شر، حق وجود دارند. خواننده مختار است که مرز بین خیر و شر را برای او انتخاب کند. با این حال، باید بدانید که هیچ کس حق ندارد خود را فردی استثنایی بداند که همه چیز برای او مجاز است. یک شخص موظف است از قوانین پذیرفته شده عمومی - انسانی و دولتی پیروی کند. اما در مورد دین و درک فلسفی از زندگی، اینجا هرکسی آزاد است که خودش انتخاب کند. تصاویر خیر و شر، ادراکات متفاوتی از اعمال و افکار ما را منعکس می کند...


2024
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه