15.01.2024

نظم لیوونی: تاریخ خلقت. برادری شوالیه های مسیح لیوونیا. Order Livonian: تاریخچه خلقت مقاومت شدید Samogitia


Order Livonian، (لاتین اواخر domus sancte Marie Theutonicorum در لیوونی؛ آلمانی Dutscher orden to Lyff land)، یک سازمان کاتولیک و نظامی از شوالیه‌های صلیبی آلمانی که دولت خود را در بالتیک شرقی در قرن‌های 13-16 ایجاد کرد. این گروه در سال 1237 پس از شکست گروه شمشیر در نبرد ساول (1236) تشکیل شد. بقایای شمشیرزنان به راسته توتونیک پیوستند و نظم لیوونی به شاخه ای از راسته توتونی در لیوونیا و کورلند تبدیل شد. قلمرو نظم لیوونی بخش قابل توجهی از سرزمین های لتونی و استونی را شامل می شد.

نظم لیوونی توسط یک استاد منتخب مادام العمر با اقامت در ریگا یا وندن (Cesis) اداره می شد. قلعه‌های مستحکم توسط کمتورها و وگت‌ها اداره می‌شدند که به جلسات سالانه (کاپیتولا) بالاترین رده‌های نظم گزارش می‌دادند. در اواخر قرن چهاردهم، تحت نظر استاد، شورایی متشکل از 5-6 نفر از مقامات ارشد نظم تشکیل شد که زندگی سیاسی نظم را تعیین کرد. 400-500 برادر (fratres) - اعضای کامل نظم لیوونی وجود داشت (تا قرن 16th ، سپس تعداد آنها به 120-150 کاهش یافت). علاوه بر برادران، نظم لیوونی شامل کشیشان و برادران ناتنی (صنعتگران و کارمندان اداری) نیز می شد. ارتش لیوونی (حدود 4 هزار نفر در آغاز قرن پانزدهم) متشکل از برادران (با ستون های مسلح خود) و دست نشاندگان بود. از اواخر قرن چهاردهم، از نیروهای مزدور نیز استفاده می شد. در قرن سیزدهم، نظم لیوونیان ستون اصلی کلیسای کاتولیک در شرق بالتیک بود. شکست در نبرد یخ (1242) و در نبرد دوربه (1260) پیشروی صلیبیون را به سمت شرق متوقف کرد.

از اواخر قرن سیزدهم، این دستور شروع به مبارزه با اسقف اعظم ریگا برای هژمونی سیاسی در شرق بالتیک کرد. پس از کسب این پیروزی، فرمان لیوونی در سال 1330 به ارباب فئودال ریگا تبدیل شد. اما شکست نظم توتونی در نبرد گرونوالد (1410) نفوذ سیاسی نظم لیوونی را تضعیف کرد. معاهده کرخهولم (سالاسپیلس) (1452) قدرت دو فئودال (اسقف اعظم و نظمیه) را بر ریگا رسمیت بخشید. این وضعیت تا دهه 1560 با وجود مقاومت شهر و درگیری‌های مستمر اربابان ادامه داشت. ;

در قرن چهاردهم - نیمه اول قرن پانزدهم، جهت اصلی سیاست خارجی نظم لیوونی مبارزه با لیتوانی بود. از نیمه دوم قرن پانزدهم، این نظم رقیب خطرناک دیگری داشت - دولت روسیه. موقعیت سیاسی نظم لیوونی توسط اصلاحات که در شرق بالتیک در دهه 1520 آغاز شد، تضعیف شد. در طول جنگ لیوونی 1558-1583، این نظم در سال 1561 سقوط کرد و دوک نشین کورلند در قلمرو آن ایجاد شد. آخرین استاد نظم لیوونی، گوتگارد کتلر، به آیین لوتری گروید و اولین دوک کورلند شد. بخشی از زمین بین سوئد، دوک نشین بزرگ لیتوانی و دانمارک تقسیم شد. فرمان لیوونی سرانجام در 5 مارس 1562 منحل شد.

گروه شوالیه لیوونی توسط شوالیه های آلمانی در نیمه اول قرن سیزدهم در لیوونیا (لتونی و استونی امروزی) تشکیل شد. این شاخه ای از راسته توتونی در کشورهای بالتیک بود. در ابتدا، Order Livonian Order of the Sword نامیده می شد.

گروه شوالیه روحانی شمشیرزنان در سال 1202 به ابتکار سیسترسین دیتریش و با کمک پاپ اینوسنتس سوم تأسیس شد. این نظم به منظور رساندن ایمان مسیحی به مردمان بالتیک لیوونیایی ها، استونیایی ها و نیمه گالی ها ایجاد شد. منشور حاملان شمشیر بر اساس منشور شوالیه های معبد بود و علامت متمایز آن شمشیر روی زمینه سفید بود. فرمان شمشیرزنان تابع پاپ و اسقف آلبرت ریگا بود. شمشیربرها نیروی نظامی اسقف بودند که با کمک آنها هم می شد نظم را در سرزمین های فتح شده حفظ کرد و هم سرزمین های جدید را فتح کرد. فون رورباخ در سال 1202 اولین استاد درجه شمشیر شد. او شهر Wenden (سسیس مدرن در لتونی) را تأسیس کرد. طبق توافق بین اسقف ریگا و ارباب، 2/3 از کل سرزمینی که توسط فرمان فتح می شود، باید متعلق به کلیسا باشد، یعنی به اسقف و نظمیه ای که خود را دست نشانده به رسمیت شناخت. کلیسا در آغاز قرن سیزدهم، شمشیر زنی ها سرزمین های وسیعی را در شرق بالتیک تصرف کردند که یک سوم آن توسط پاپ به دستور منصوب شد.

در سال 1214 درگیری بین شاهزادگان روسی و Order of the Sword آغاز شد. در سال 1217، والدمار دوم، پادشاه دانمارک در سواحل استونی فرود آمد، زمین را تصرف کرد، ساکنان را به مسیحیت گروید، قلعه ریول (تالین امروزی) را تأسیس کرد و با توافق در سال 1230، بخشی از استونی را به دستور واگذار کرد. در سال 1236، ارتش شاهزاده لیتوانیایی مینداوگاس، همراه با سمیگالی ها، در نبرد سائول (شائولیای امروزی) به ارتش سفارش شمشیرزنان شکست خوردند. این شکست به طور قابل توجهی قدرت نظم را تضعیف کرد و به عنوان انگیزه ای برای اتحاد نظم ضعیف شمشیرزنان با قدرت روزافزون نظم توتون عمل کرد. با استفاده از نفوذ در کوریا پاپ، و همچنین در دربار امپراتور، در سال 1237، استاد اعظم نظم توتونی، هرمان فون سالز، اتحاد فرمان شمشیرزنان را با نظم توتونی انجام داد. این انجمن به شوالیه های صلیبی امتیازات عظیمی در فتح سرزمین های بالتیک داد. پس از اتحاد، Order of the Swordsmen به عنوان Order Livonian شناخته شد. از آن زمان به بعد، توسط استادان محلی کنترل شد.

در پایان قرن سیزدهم، فرمان لیوونی به همراه اسقف اعظم ریگا، کورلند، دورپات و اسقف ایزل بخشی از کنفدراسیون پنج ایالت شد. از آن زمان، نزاع دائمی بین اربابان نظم و اسقف ها آغاز شد. کنفدراسیون در لیوونیا قرار داشت. فرمان لیوونی گسترده ترین دارایی ها را داشت. سرزمین‌های او عمیقاً در دارایی‌های دولت‌های دیگر فرو رفته بود و در نتیجه آنها را از یکدیگر جدا می‌کرد. این ترتیب دارایی ها و برتری نظامی زیاد باعث شد تا این نظم در نهایت موقعیت مسلط را در میان ایالت های لیوونی اشغال کند. فرقه لیوونی نیز تلاش کرد تا سرزمین های متعلق به روسیه را فتح کند، اما در سال 1242 الکساندر نوسکی شوالیه های نظم لیوونی را در نبرد دریاچه پیپسی شکست داد. در ارتباط با این، شوالیه های لیوونی مجبور به انعقاد پیمان صلح شدند که طبق آن از ادعای خود نسبت به سرزمین های روسیه چشم پوشی کردند. در سال 1343 قیام دهقانان در شمال غربی استونی آغاز شد که به جنگ دهقانی تبدیل شد که از سال 1343 تا 1345 ادامه یافت که با شکست کامل شورشیان به پایان رسید. اما این قیام نشان داد که حفظ اموال خود در استونی دور برای دانمارک چقدر دشوار است و بنابراین پادشاه دانمارک والدمار چهارم آترداگ با پاسخگویی به درخواست های نظم لیوونی، زمین های متعلق به او را به قیمت 19000 مارک کلن نقره خالص فروخت. . بنابراین، در اواسط قرن چهاردهم، قلمرو لیوونیا به دست فئودال‌های آلمانی رسید. این فرمان با سوق دادن اعضای نظم به اسقف اعظم، اسقف و بخش های خانه به دنبال ایجاد یک کشور واحد در لیوونیا بود که تابع اقتدار آن بود. این برنامه های نظم با مخالفت اسقف اعظم ریگا روبرو شد، که خود سعی کرد قدرت خود را گسترش دهد - تا حقوق حاکمیت خود را به نظم و شهر ریگا گسترش دهد. در قرن شانزدهم، ایالت های لیوونی با نگرانی و نگرانی شاهد تقویت روسیه بودند. این فرمان از ترس تقویت بیشتر دولت روسیه، از واردات محصولات صنعتی و مواد خام که از نظر نظامی مهم بود و همچنین از ورود متخصصان خارجی به روسیه جلوگیری کرد. فرمان لیوونی متحد در جنگ دوک نشین بزرگ لیتوانی علیه روسیه بود که از 1501 تا 1503 ادامه داشت. آخرین استاد نظم لیوونی از 1559 تا 1562، گوتارد کتلر، به وجود نظم لیوونی پایان داد. گوتارد کتلر نماینده گروه های فئودال با گرایش لهستانی بود. او به‌عنوان همدستی استاد نظم فورستنبرگ انتخاب شد، اما به زودی از طریق دسیسه‌ها، فورستنبرگ (که با لهستان دشمنی داشت) را مجبور به ترک سمت خود کرد و خود کتلر به مقام استادی رسید. او به عنوان استاد نظم، در سال 1562 با پادشاه لهستان بیعت کرد و از او لقب دوک کورلند را دریافت کرد. به عنوان دوک کورلند از 1562 تا 1582 سلطنت کرد.

استادان نظم لیوونی:

1. هرمان والکه (1237 - 1239).

2. آندریاس فون ولون (1240 - 1241).

3. دیبیریک فون گرونینگن (1242 - 1245).

4. هاینریش فون همبورگ (1245 - 1246).

5. آندریاس فون استیرلند (1248 - 1253).

6. آنو فون سانگرهاوزن (1253 - 1256).

7. Burchard von Hornhusen (1257 - 1260).

8. ورنر (1261 - 1263).

9. کنراد فون مانبرن (1263 - 1266).

10. اتو فون لوتربرگ (1266 - 1270).

11. والتر فون نورثکن (1270 - 1273).

12. ارنست فون راتزنبورگ (1273 - 1279).

13. کنراد فون فکتواگن (1279 - 1281).

14. ویلکن فون انبورگ (1281 - 1287).

15. کنراد فون هازیگنشتاین (1288 - 1290).

16. توقف (1290 - 1293).

17. هاینریش فون دینکلاگ (1295 - 1296).

18. برونو (1296 - 1298).

19. گوتفرید فون روگ (1298 - 1307).

20. کنراد فون ارک (1309 - 1322).

21. Ketelhob (1322 - 1324).

22. هانه (1324 - 1328).

23. Everhard von Monheim (1328 - 1340).

24. بوچارد فون دریلبن (1340 - 1345).

25. گوشین فون هریک (1345 - 1359).

26. آرنولد فون وتینگهوف (1359 - 1364).

27. ویلهلم فون ورومرشایم (1364 - 1385).

28. R. von Eltz (1385 - 1389).

29. Volmer von Brugen (1389 - 1401).

30. کنراد فون وتینگهوف (1401 - 1413).

31. دیتریش تورک (1413 - 1415).

32. زیگفرید لاندر فون اسپانهایم (1415 - 1424).

33. جی فون روتنبرگ (1424 - 1433).

34. فرانکو کرسکوف (1433 - 1435).

35. هاینریش فون بوکنوارد (1435 - 1437).

36. X. V. von Overberg (1438 - 1450).

37. ایهان اوستوف فون منگد (1450 - 1469).

38. V. von Gers (1470 - 1471).

39. Bernd von der Borg (1471 - 1483).

40. یوهان فریتاگ فون لورینگهوفن (1483 - 1494).

41. ولتر فون پلتنبرگ (1494 - 1535).

42. Hermann von Bruggeney - Hasenkamp (1535 - 1549).

43. یوهان فون در رک (1549 - 1551).

44. هاینریش فون گالن (1551 - 1557).

45. ویلهلم فون فورستنبرگ (1557 - 1559).

46. ​​گوتارد کتلر (1559 - 1561).

ژارکوف سرگئی ولادیمیرویچ "تاریخچه ایجاد دستورات شوالیه و کاتالوگ سلاح های تیغه ای، تجهیزات شوالیه های اروپای قرون وسطی"

نامه ای به سردبیران MNG

همانطور که منابع دایره المعارفی نشان می دهد، "نبرد یخ، نبردی است بر روی یخ دریاچه پیپوس در 5 آوریل 1242 بین نیروهای روسی به رهبری الکساندر نوسکی و صلیبیون آلمان." آنها در منطقه پسکوف چه نیازی داشتند و چگونه به آنجا رسیدند؟.. شنیدم که تاریخ نگاری رسمی ادعا می کند که در مورد این واقعیت که شوالیه های آلمانی پس از اجرای نگهبانی به پسکوف نرفته اند و از پسکوف رفته اند سکوت کرده است و سکوت می کند. وظیفه حفاظت از این شهر در آنجا، مطابق توافق بین آنها و شاهزاده پسکوف انجام شد. و هیچ "آرمادایی" در آنجا وجود نداشت. گویی حمله به آنها توسط جوخه الکساندر نوسکی با هدف سرقت و اسارت (برای باج گیری بیشتر) انجام شده است. در صورت امکان از شما می خواهم پاسخ دهید - حقیقت کجا و تخیل کجا؟
گنادی گلدمن، کراسنویارسک

از پروفسور خواستیم به این نامه پاسخ دهد. آرکادی آلمانی. این انشا پرحجم بود، بنابراین قصد داریم آن را با ادامه منتشر کنیم. بنابراین…

جنگ های صلیبی
جهت‌های اصلی جنگ‌های صلیبی که در قرون 11 تا 13 توسط کلیسای کاتولیک و جوانمردی اروپای غربی انجام شد، خاورمیانه (سوریه، فلسطین، شمال آفریقا) بود. آنها تحت پرچم رهایی از "کفار" (مسلمانان) سرزمین مقدس (فلسطین) و مقبره مقدس انجام شدند. در همان زمان، برخی از صلیبیون به مناطق دیگر فرستاده شدند تا مشرکان را به مسیحیت درآورند. یکی از موضوعات مورد توجه و گسترش کاتولیک از قرن دوازدهم، منطقه بالتیک و قبایل بالتیک و اسلاو بود که در اینجا زندگی می کردند.
کشورهای بالتیک در اروپای غربی به خوبی شناخته شده بودند. بازرگانان آلمانی، دانمارکی، سوئدی و غیره تجارت فعالی با قبایل محلی داشتند. شاید به همین دلیل است که یکی از اهداف مهم کاشت اجباری مسیحیت شد.
اولین جنگ صلیبی بزرگ به سمت بالتیک در سال 1147 اتفاق افتاد. علیه اسلاوهای پولابیا-بالتیک هدایت شد. شوالیه های آلمانی، بورگوندیایی، دانمارکی و سایر شوالیه ها و همچنین ناوگان دانمارکی در این کارزار شرکت کردند. به لطف مقاومت فعال قبایل بودریچی، رویان، لیوتیچ، پومرانیان و سایر قبایل، این کارزار در واقع شکست خورد.
در سال 1185، مبلغ مینارد به دهانه رودخانه داوگاوا رسید و مسیحیت را برای قبایل محلی لیوونی موعظه کرد. در سال 1186 او قلعه ایکسکول را ساخت و به زودی اسقف شد. چندین درگیری مسلحانه با لیوونی ها و قتل جانشین مینارد، اسقف برتولد، در سال 1198 بهانه ای برای شروع جنگ های صلیبی در کشورهای بالتیک بود که به اسکان مجدد تعداد زیادی از آلمانی ها، دانمارکی ها و سایر اروپایی های غربی کمک کرد. به منطقه سومین اسقف لیوونیا، آلبرت بکشوود (بوکسوودن)، شهر ریگا را تأسیس کرد (برای اولین بار در سال 1198 ذکر شد) و چندین لشکرکشی موفق برای فتح را رهبری کرد. در این مبارزات، فرمان شمشیرزنان به او کمک فعالی می کرد.

سفارش شمشیر
این بنا با کمک اسقف آلبرت بر اساس گاو نر پاپ اینوسنتی سوم در سال 1201 تأسیس شد. نام رسمی آن "برادران ارتش مسیح" است. نام سنتی شمشیرزنان از تصویر یک شمشیر قرمز با صلیب بر روی شنل سفید آنها گرفته شده است. منشور شمشیرزنان بر اساس منشور تمپلارها (یا معبدها - اعضای نظم شوالیه روحانی کاتولیک بود که در اورشلیم بلافاصله پس از اولین جنگ صلیبی در تقریباً 1118 توسط شوالیه های فرانسوی برای محافظت از زائران و تقویت دولت صلیبی ها در اورشلیم سازماندهی شد. فلسطین و سوریه). طبق توافق بین اسقف ریگا و استاد بزرگ، دو سوم کل سرزمینی که به دستور فتح می شود باید متعلق به کلیسا باشد. اولین استاد بزرگ یا استاد نظم (1202-1208) وینو فون رورباخ بود. او قلعه وندن (سسیس امروزی در لتونی) را تأسیس کرد که پایتخت نظمیه شد. در دوره فعال ترین فتوحات (1208-1236) توسط استاد دوم Volkvin رهبری می شد. در ابتدا، دستور تابع اسقف بود و به دستور او عمل می کرد. تا سال 1208، شمشیربازان منحصراً در کنار سربازان اسقف می جنگیدند و فقط با توافق با او عملیات نظامی انجام می دادند.
در سالهای 1205-1206، لیوها که در امتداد پایین دست دوینا غربی زندگی می کردند، تحت انقیاد قرار گرفتند. در سال 1208 ، لتاها غسل تعمید گرفتند ، پس از آن صلیبیان به همراه آنها حمله ای را در جهت شمالی علیه استونیایی ها آغاز کردند. از این لحظه به بعد، اقدامات Order of the Swordsmen ماهیت خود را تا حد زیادی مستقل می کند (به ویژه در طول عملیات نظامی). در همان سال، شوالیه ها موفق شدند مقاومت شاهزاده اپاناژ پولوتسک از کوکنسه را بشکنند و سال بعد، یکی دیگر از شاهزاده های پلوتسک، وسوولود از گرتسیک، وابستگی دست نشانده به اسقف ریگا را تشخیص داد. مبارزه با استونیایی ها طولانی و مداوم بود و بیش از یک بار منجر به شکست شوالیه ها شد. به عنوان مثال، در نتیجه قیام عمومی استونیایی ها در سال های 1222-1223، آنها موفق شدند برای مدتی خود را از قیمومیت شوالیه رهایی بخشند. تنها در سال 1224 بود که صلیبی ها سرانجام استونیایی های ساکن در این قاره و در سال 1227 کسانی را که ساکن جزیره ایزل بودند، تحت سلطه خود درآوردند.
پادشاه دانمارک والدمار پی نیز در تسخیر استونیایی ها شرکت کرد، در سال 1217 در سواحل شمال استونی فرود آمد، آن را فتح کرد، ساکنان آن را به مسیحیت گروید و قلعه ریول (تالین امروزی) را تأسیس کرد. بر اساس معاهده 1230، والدمار بخشی از قلمرو تصرف شده را به دستور شمشیر واگذار کرد.
در دهه 1220، این راسته Semigaly و Selo را فتح کرد، و در اواخر دهه 1220 و اوایل 1230، Curonians. تا سال 1236، همه این مردمان، تا حدی خود را تحت انقیاد بیگانگان غربی یافتند.

دلایل موفقیت صلیبیون
از دلایل اصلی موفقیت جنبش صلیبی در بالتیک می توان به روحیه معنوی بالای شرکت کنندگان در آن اشاره کرد که معتقد بودند مأموریتی بسیار خداپسندانه انجام می دهند و خود را ابزار خدا تصور می کردند. برتری نظامی-فنی صلیبیون بر مردم محلی بالتیک نقش مهمی ایفا کرد.
علاوه بر این، صلیبیون از کمک اشراف محلی استفاده کردند. متحد آنها بخشی از شاهزادگان لیو و لتس شد که تقریباً یک شرکت نظامی شوالیه را از دست ندادند. از سال 1219، بزرگان استونیایی نیز در مبارزات صلیبی شرکت کردند. اشراف محلی با کمک به صلیبیون، سهمی از غنایم تسخیر شده و تضمین حفظ موقعیت اجتماعی ممتاز خود دریافت کردند.
در لشکرکشی‌های مشترک، گروه‌های شاهزادگان محلی بیشتر توسط صلیبیون برای ویران کردن و غارت سرزمین دشمن استفاده می‌شدند که به بهترین شکل ممکن با آن مقابله کردند. یا این دسته ها در رده های اول برای هجوم به استحکامات بت پرستان فرستاده شدند. در نبردهای میدانی، یگان های بالتیک نقش حمایتی داشتند. و شاهزادگان محلی، به استثنای نادر، مانند شاهزاده لیوونی، کاپو (یکی از حامیان ثابت و سرسخت کاتولیک ها) استوار نبودند و اگر می دیدند که پیروزی به سمت دشمن متمایل است، از میدان جنگ فرار می کردند. به عنوان مثال، لیوها در نبرد یمر در سال 1210، لیوها و لتسها در درگیری با روسها در پاییز 1218 و استونیها در نبرد یخ در سال 1242 چنین رفتار کردند.

شوالیه ها به متحدان خود اعتماد نداشتند
به گفته وقایع نگار هنری لتونی، در سال 1206، در هنگام دفاع از گلم از جوخه های روسی، "توتون ها، ... از ترس خیانت از سوی لیوها (که در پادگان قلعه بودند. - یادداشت نویسنده)، روز و شب با زره کامل بر روی باروها می ماند و از قلعه هم از طرف دوستان درون و هم از بیرون دشمنان محافظت می کرد. هنگامی که استونیایی ها در پایان سال 1222 و آغاز سال 1223 قیام عمومی را برپا کردند، آنها حتی مجبور نبودند قلعه های شوالیه ها را با طوفان بگیرند: هموطنان آنها از پادگان ها به سادگی صلیبیون را قتل عام کردند و به شورشیان پیوستند. پس از سرکوب قیام، صلیبیون قلعه های خود را بازسازی کردند، اما استونی ها دیگر اجازه ورود به آنها را نداشتند.
در نبرد غم انگیز Siauliai (1236) برای صلیبیون، بخشی از جنگجویان بالتیک به لیتوانیایی ها فرار کردند که سرانجام سرنوشت نبرد را رقم زد.
بالت ها با حمایت از صلیبی ها تا حد زیادی سعی در حل مشکلات خود و استفاده از صلیبیون برای دفاع از خود داشتند. لت ها از لیوها و استونیایی ها می ترسیدند، لیوها از لت ها و استونی ها می ترسیدند، استونی ها و لتس ها از روس ها می ترسیدند. و همه با هم - لیتوانیایی ها. شوالیه ها در کنار بالت ها می جنگیدند و در مبارزه داخلی آنها دخالت می کردند. اما هدف اصلی آنها کمک به مردم محلی نبود، بلکه با استفاده از دشمنی های آنها، آنها را تحت سلطه خود درآوردند. در نهایت، آنها این کار را تا حد زیادی از طریق خود بالت ها انجام دادند و با موفقیت سیاستی مبتنی بر اصل "تفرقه بینداز و حکومت کن" را به کار گرفتند و از متحدان و محافظان به اربابان تبدیل شدند.

روس ها و لیتوانیایی ها علیه دستور شمشیر
مخالفان جدی شمشیرزنان و اسقف لیوونی روس ها و لیتوانیایی ها بودند. برای شاهزادگان روسی و لیتوانیایی بی سود بود که در مرزهای خود یک کشور قوی، سازمان یافته و متجاوز داشته باشند، که سرزمین هایی را فتح کرد که در آن همیشه غنیمت خوب ممکن بود. علاوه بر این، آنها فهمیدند که سرزمین‌هایشان به زودی می‌تواند به هدف گسترش شوالیه تبدیل شود. بنابراین، در هر فرصتی، روس ها و لیتوانیایی ها مدام به سرزمین های شوالیه ها حمله می کردند، قلعه ها و شهرهای شوالیه ها را غارت می کردند و برخی از قلمروهای نظمیه را تصرف می کردند. در این اقدامات اغلب از کمک مردم محلی که توسط فرمان فتح شده بودند استفاده می شد.
خود صلیبی ها به وضوح بین روس ها و لیتوانیایی ها تمایز قائل شدند. نگرش به روس ها، به عنوان مسیحی، هرچند شرقی، بسیار وفادارتر بود. حداقل در بیانیه های رسمی خود، هم رهبری نظم و هم اسقف ریگا هیچ گونه قصدی برای تسخیر سرزمین های روسیه ابراز نکردند. با این حال، تصرف بخشی از اراضی پولوتسک و استقرار تابعیت بر برخی از شاهزادگان پلوتسک حاکی از عکس این بود.
نگرش نسبت به لیتوانیایی ها به عنوان بت پرست بسیار خشن تر بود. با این حال ، تا سال 1236 ، شوالیه ها که مشغول فتح قبایل مختلف بالتیک بودند ، عملاً لیتوانیایی ها را لمس نکردند ، در حالی که آنها اغلب به دارایی های نظم حمله می کردند.

درگیری بین شاهزادگان و شوالیه های روسی
آنها از همان سالهای اولیه وجود نظم شروع کردند. در سال 1216، یکی از فرماندهان شوالیه به نام برتولد وندن، یک دسته روسی را که در حال ویران کردن سرزمین لتس بود، شکست داد.
سال بعد، 1217، برای شمشیربازان، مانند تمام شوالیه های لیوونی، بسیار دشوار بود. در فوریه، ارتش بزرگی به فرماندهی شاهزاده ولادیمیر پسکوف و شهردار نووگورود توردیسلاو به قلمرو استونی حمله کرد. علاوه بر جنگجویان روسی، استونیایی هایی را نیز شامل می شد که از مسیحیت عقب نشینی کرده بودند. در مجموع حدود بیست هزار جنگجو وجود داشت. نیروهای ترکیبی به قلعه شمشیرزنان اودنپه نزدیک شدند و آن را محاصره کردند.
پادگان اسقف های تیرانداز و شمشیربازانی که از قلعه دفاع می کردند در وضعیتی ناامید قرار گرفتند. یک ارتش متحد از شوالیه های برادر، مردان اسقف و متحدان بالتیک آنها برای نجات اودنپا محاصره شده حرکت کردند. با این حال، قدرت هنوز کم بود - صلیبی ها موفق شدند فقط سه هزار سرباز را جمع آوری کنند. تلاش برای آزاد کردن اودنپه با چنین توازن نیرو بیهوده بود و صلیبیون برای تقویت پادگان آن شروع به نفوذ به داخل قلعه کردند. در طول نبرد ناامیدانه، بسیاری از شوالیه های برادر سقوط کردند: وقایع نگار نام های کنستانتین، الیاس برونینگهوزن، و برتولد وندن "شجاع" را نام می برد. موفقیت به دست آمد، اما اودنپه به دلیل کمبود غذا هنوز نتوانست بیش از این مقاومت کند. آنها باید با یک صلح بسیار دشوار موافقت می کردند: صلیبیون مجبور شدند بخش قابل توجهی از استونی را ترک کنند. این امر همراه با تلفات انسانی قابل توجه، ضربه ای جدی به قدرت نظامی نظمیه وارد کرد. با این حال، پس از شش ماه عملا بازسازی شد.
در سال 1218 ، ارتش روسیه به فرماندهی شاهزاده نووگورود سواتوسلاو مستیسلاویچ قلعه وندن را محاصره کرد. در این زمان، بخش عمده ای از شمشیربازان محلی در قلعه نبودند. او توسط بولاردهای فرمان و متحدان بالتیک که موفق شدند اولین حمله را دفع کنند، دفاع کردند. و در شب، پس از جنگیدن از طریق اردوگاه روسیه، شوالیه ها به موقع رسیدند و وارد قلعه شدند. در صبح ، شاهزاده سواتوسلاو با شمارش تلفات ، مذاکرات صلح را به شمشیرزنان پیشنهاد داد ، اما آنها با تگرگ از تیرهای کمان پولادی پاسخ دادند. پس از این، روس ها چاره ای جز رفع محاصره و رفتن به خانه نداشتند. دفاع از Wenden نشان داد که Order علیرغم آسیب هایی که متحمل شده بود، اگرچه به طور فعال در عملیات تهاجمی شرکت نمی کرد، اما توانایی رزمی خود را حفظ کرد و قادر به دفاع مؤثر در برابر دشمن قوی تر بود.
در پاییز سال 1219، ارتش روسیه از پسکوف دوباره به سرزمین های لت های تابع دستور حمله کرد. در این زمان، فرمانده وندن شوالیه رودولف بود که جایگزین برتولد متوفی شد. او پس از دریافت خبر حمله، "به همه نامه ها فرستاد تا به آنها بگوید که بیایند و روس ها را از کشور بیرون کنند." رودولف در مدت کوتاهی موفق شد نیروهای کافی برای عقب نشینی دشمن را جمع آوری کند.
در سال 1221 ، یک ارتش 12000 نفری روسیه دوباره سعی کرد وندن را بگیرد ، اما با مخالفت جدی ارتش ارباب وارد شده از ریگا ، این طرح را رها کرد. در سال 1234 ، شاهزاده نووگورود یاروسلاو وسوولودویچ شکست سنگینی بر شمشیرزنان در نزدیکی شهر یوریف در نزدیکی رودخانه Emajõgi وارد کرد.

درگیری های لیتوانیایی
لیتوانیایی ها نسبت به Order of the Sword تهاجمی کمتری نداشتند. به عنوان مثال، در سال 1212، لیتوانیایی ها به متصرفات دانیل، رعیت اسقفی از Lenevarden حمله کردند. لیتوانیایی‌ها بدون هیچ مانعی بر سرزمین‌های اسقفی حکومت می‌کردند تا اینکه ارتش فرمان به رهبری استاد تقریباً کل گروه لیتوانیایی از جمله رهبر آن را نابود کرد.
در زمستان 1212-1213، یک حمله جدی دیگر لیتوانیایی به دارایی های Order of the Sword انجام شد. با سختی زیاد دفع شد. در دهه‌های بعدی، حملات لیتوانیایی به دستور به صورت دوره‌ای تکرار شد.

به شماره بعدی

در سال 1236 ، Order of the Sword با تسخیر تقریباً تمام قبایل بالتیک ، به مرحله جدیدی از فعالیت خود رفت - نگاه خود را به سمت جنوب ، به لیتوانی معطوف کرد و کارزاری را علیه لیتوانیایی ها برنامه ریزی و سازماندهی کرد. "تواریخ قافیه"، که در طول قرن ها به ما رسیده است، گزارشی از برنامه ریزی یک عملیات نظامی علیه لیتوانیایی ها در شورای نظامی که توسط یک استاد برگزار می شود، ارائه می دهد. در این شورا شوالیه های زائر که به تازگی از اروپای غربی به لیوونیا رسیده بودند، حضور داشتند. آنها در مبارزات علیه لیتوانی شرکت کردند که معلوم شد برای نظم کشنده بود. در نزدیکی Siauliai مدرن، نیروهای این نظم توسط نیروهای ترکیبی لیتوانیایی ها و نیمه گالی ها مورد حمله قرار گرفتند و کاملاً شکست خوردند. این شکست منجر به فروپاشی مجازی Order of the Sword به عنوان یک نهاد دولتی شد. به پیشنهاد استاد ولکوین، در سال 1237 به نظم لیوونی تبدیل شد که استقلال خود را از دست داد و به شاخه ای از نظم قوی تر توتون تبدیل شد. این نظم توسط اربابان محلی اداره می شد: سرزمین یا هرمیسترها، که اولین (1237-1243) هرمان بالک بود.

راسته توتونیک (یا آلمانی).
در فلسطین در طول جنگ های صلیبی بر اساس بیمارستانی (خانه مریم مقدس) که در سال 1190 توسط بازرگانان برمن و لوبک ایجاد شد، پدید آمد. از این رو نام کامل دستور - Order of House of St. مریم در اورشلیم این فرمان به عنوان یک فرمان شوالیه روحانی در سال 1198 توسط پاپ اینوسنت سوم تأیید شد. لباس شوالیه های راسته توتونیک شنل سفید با صلیب سیاه است. در سال 1228، شاهزاده لهستانی کنراد مازوویسکی، بر اساس توافقنامه ای با ارباب نظم توتونی، هرمان فون سالزا، سرزمین چلومین را به طور موقت در اختیار این نظم قرار داد، به این امید که با کمک آن بتواند پروس های همسایه را تحت سلطه خود درآورد. در همان سال، امپراتور روم مقدس ملت آلمان، فردریک دوم، منشور ویژه ای را صادر کرد که در آن تمام فتوحات آینده در سرزمین های پروسی ها را به فرمان صادر کرد. پس از تصرف سرزمین چلومین، نظم توتونی مسیحیت اجباری پروس ها، یاتوینگ ها، کورونی ها، لیتوانیایی های غربی و دیگر مردمان بالتیک را در سال 1230 آغاز کرد. از آنجایی که پروس ها و دیگر مردمان بالتیک به شدت مقاومت کردند، مسیحیت با آتش و شمشیر انجام شد و نافرمانان نابود شدند. پس از ضمیمه کردن بقایای سفارش شمشیر در سال 1237 و ایجاد شاخه آن - نظم لیوونی، بر اساس آن، نظم توتون گسترش خود را به سمت شرق گسترش داد. همراه با قبایل بالتیک، لیتوانیایی ها و لهستانی ها مورد تهاجم نظم توتونی قرار گرفتند. نظم توتونی همچنین برنامه هایی برای تصرف سرزمین های روسیه در نظر گرفت.

نبرد روی یخ
در سال 1240 شوالیه های دانمارکی و آلمانی به سرزمین نووگورود حمله کردند و ایزبورسک را تصرف کردند. شبه نظامیان پسکوف که با آنها مخالف بودند شکست خوردند. جنگجویان صلیبی به پسکوف نزدیک شدند و آن را تسخیر کردند، عمدتاً به لطف فرار برخی از پسران به رهبری شهردار توردیلا ایوانکوویچ، به طرف آنها. آنها پس از تسخیر حیاط کلیسای کاپورسکی، قلعه ای در آنجا ساختند. سپس، در سال 1241، صلیبیون کنترل آبهای مجاور خلیج فنلاند را به دست گرفتند، بارها به روستاهای کنار رودخانه لوگا حمله کردند و طی یک راهپیمایی یک روزه به نووگورود نزدیک شدند.
نوگورودی ها شروع به آماده شدن برای مقاومت کردند. به درخواست وچه ، شاهزاده الکساندر یاروسلاویچ ، که کمی قبل از آن از آنجا اخراج شده بود ، به نووگورود رسید و پس از پیروزی بر سوئدی ها در نوا ، نام مستعار نوسکی را دریافت کرد. با جمع آوری ارتشی از نوگورودی ها، ساکنان لادوگا، ایژوریان ها و کارلی ها، در همان سال او شوالیه های توتونی را از کوپوریه کوبید، قلعه را ویران کرد و "سرزمین های آب ها را بازپس گرفت".
ارتش نووگورود که توسط هنگ های ولادیمیر و سوزدال ملحق شد، وارد سرزمین استونی شد، اما پس از آن، به طور غیرمنتظره ای به سمت شرق چرخید، الکساندر نوسکی شوالیه ها را از پسکوف بیرون کرد. پس از این، عملیات نظامی به دارایی های نظم لیوونی - به قلمرو استونی منتقل شد، جایی که دسته ها برای حمله به استحکامات دشمن اعزام شدند.
در اوایل آوریل، یک گروه از نووگورودیان دوماش توردیسلاویچ و فرماندار تور کربت در نزدیکی روستای موست (موست مدرن) توسط شوالیه هایی که از دورپات (یوریف) به سمت پسکوف حرکت کردند، شکست خوردند.
اسکندر پس از دریافت اخبار حرکت نیروهای اصلی صلیبیون به نووگورود، ارتش خود را به یخ دریاچه پیپوس - به جزیره ورونی کامن برد و در یک مکان باریک (در "ازمن")، در چهارراه مستقر شد. از جاده های پسکوف (روی یخ) و نووگورود. الکساندر نوسکی توسط برادرش آندری یاروسلاویچ با ارتش ولادیمیر حمایت شد.
در صبح روز 5 آوریل 1242، ارتش فرمان (به تعداد حدود 1000 نفر) وارد یخ دریاچه پیپسی شد. با دیدن جوخه های روسی در مقابل آنها در ساحل شرقی آن، صلیبی ها در یک آرایش نبرد - یک "خوک" (طبق اصطلاحات وقایع نگاری)، که در سر و در امتداد محیط آن شوالیه هایی سوار شده بودند، و در داخل آن قرار گرفتند. سربازان پیاده (بولارد). نبرد با حمله جنگجویان صلیبی آغاز شد که تشکیلات روسیه را شکستند. لیوونی ها پس از دفن خود در ساحل، سرعت خود را کاهش دادند. در این هنگام، جوخه‌های سواره نظام روسی آنها را به جناحین زدند، ارتش فرمان را محاصره کردند و شروع به انهدام آن کردند.
پس از فرار از محاصره، بقایای شوالیه ها، تحت تعقیب روس ها، بیش از 7 کیلومتر تا ساحل غربی دریاچه گریختند. لیوونیایی‌هایی که روی یخ نازک ("sigovitsa") افتادند، از بین رفتند و غرق شدند. ارتش Order Livonian متحمل شکست کامل شد و حدود دو سوم نیروی خود را کشته، مجروح و اسیر از دست داد.
پیروزی روسیه در نبرد یخ، مرزهای غربی جمهوری نووگورود را از تهاجمات صلیبیون ایمن کرد. در سال 1242، یک معاهده صلح بین نووگورود و نظم لیوونی منعقد شد که بر اساس آن این دستور از ادعاهای خود در مورد پسکوف، لوگا، سرزمین وودسکایا و سایر مناطق صرف نظر کرد.
اخبار نبرد یخ، بر خلاف نبرد نوا، در بسیاری از منابع - روسی و آلمانی - حفظ شده است. اولین شواهد روسی شامل مدخلی تقریباً معاصر با این رویداد در «اولین کرونیکل نووگورود نسخه قدیمی» است. شرح مفصلی از نبرد در "زندگی" الکساندر نوسکی که در دهه 1280 گردآوری شده است. پیامی در مورد کمک شاهزاده آندری یاروسلاویچ به برادرش الکساندر در کرونیکل Laurentian قرار داده شده است. طاق نوگورود-صوفیه در دهه 1430 ترکیبی از وقایع نگاری و نسخه های روزمره است. کرونیکل Pskov درباره جلسه رسمی برندگان در Pskov می گوید. «تواریخ قافیه‌ای بزرگ لیوونی» در اواخر قرن سیزدهم (به زبان لاتین) جزئیاتی را در مورد آماده‌سازی نبرد و همچنین تلفات شوالیه‌ها ارائه کرد. گزارش های وقایع نگاری آلمانی قرن های 14 تا 16 به آن بازمی گردد.
از نظر مقیاس، نبرد دریاچه پیپوس، مانند نبرد نوا، چیز خاصی برای زمان خود نبود. در طول درگیری بین روس ها و صلیبیون از این دست نبردها زیاد بود؛ نبردهایی در مقیاس بسیار بزرگتر - به عنوان مثال، نبرد راکوور بین روس ها و توتون ها در سال 1268 یا حمله به قلعه سوئدی لندسکرونا در سال 1301. – 1302.
دلایل شهرت نبرد نوا و نبرد یخ را ظاهراً باید در حوزه ایدئولوژی جستجو کرد. مقایسه "زندگی الکساندر نوسکی" با "داستان مبارزات ایگور" به ناچار خود را نشان می دهد، زمانی که نویسنده برای متحد ساختن روسیه در برابر خطر پولوفتسی، حتی بسیار کوچک و علاوه بر این، به طرز ناشکوهی ستایش می کند. به کارزار شاهزاده کمتر شناخته شده ایگور سواتوسلاویچ نووگورود-سورسکی پایان داد. پیروزی‌هایی که الکساندر یاروسلاویچ جوان در رودخانه نوا و بعداً در دریاچه پیپسی به دست آورد، برای روسیه از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار بود و به روسیه اجازه می‌دهد، هرچند در چارچوب فرمانروایی گروه ترکان طلایی که بر آن تحمیل شده بود، دولت خود را حفظ کند و ایمان.
الکساندر نوسکی توسط کلیسای ارتدکس به عنوان یک شاهزاده نجیب مقدس مقدس شناخته شد. به او، به عنوان حامی ارتش روسیه، بود که همه حاکمان روسیه در لحظات سخت برای میهن به او روی آوردند. جای تعجب نیست که تصویر اسکندر، مدافع سرزمین خود، به قول فیلسوف روسی پاول فلورنسکی، معنای مستقلی در تاریخ روسیه به دست آورد، نه تنها به واقعیت های زندگی نامه ای محدود شود. به همین دلیل است که پیروزی شاهزاده الکساندر در رودخانه نوا و همچنین پیروزی بعدی در دریاچه پیپسی تأثیر عمیقی بر آگاهی عمومی گذاشت.

نبرد راکوور از نظر اهمیت کمتر از نبرد یخ است ، اما به لطف تکمیل موفقیت آمیز آن ، روسیه برای مدت طولانی از حملات شوالیه های نظم لیوونی رها شد. در عصر تکه تکه شدن فئودالی، نبرد راکوور نمونه دیگری از توانایی شاهزادگان روسی بود که با کنار گذاشتن نزاع های داخلی، متحد شدند تا دشمنان مشترک را نابود کنند.


در طول XIIIقرن‌هاست که جنگ بی‌پایان همه علیه همه در مرزهای حکومت‌های روسیه جریان دارد. این زمان استعمار کاتولیک ها در کشورهای بالتیک است. بابا سلستینIIIدر سال 1192 او شروع یک جنگ صلیبی را برای ریشه کن کردن مشرکان بالتیک اعلام کرد. در نتیجه طی چند دهه اولسیزدهمV. چندین ایالت بزرگ کاتولیک به طور همزمان ظاهر می شوند که دارای درجات متفاوتی از حاکمیت و انسجام داخلی هستند - دوک نشین بزرگ لیتوانی، کنفدراسیون لیوونی (نظم لیوونی)، نظم توتونی، دانمارکاستلند

کنفدراسیون لیوونی (نظم لیوونی) - برخاسته از اتحاد 5 قلمرو کاتولیک - نظم لیوونی و اسقف های ریگا، کورلند، دورپات و ازل-ویک. فرمان لیوونی در سال 1237 پس از شکست از لیتوانی در سال 1236 در نتیجه ادغام بقایای نظم شمشیر با گروه توتونیک تشکیل شد.
استلند دانمارک - سرزمینی که دانمارک از شوالیه های آلمانی فتح کرد.
دوک نشین بزرگ لیتوانی به صورت اتحادیه تشکیل شدبین شاهزاده گالیسیا-ولین و شاهزادگان لیتوانیایی در سال 1219. این اصالت در روند مقاومت در برابر شوالیه های Order of the Sword (نظام آینده لیوونیا) و نظم Teutonic پروس تقویت شد. مبارزه با نظم توسط یکی از معاصران الکساندر نوسکی، شاهزاده لیتوانیایی Mindovg آغاز شد. او دو شکست را در نبرد ساول (شیائولیای) در سال 1236 و در نبرد دریاچه دوربه (1260) به شوالیه ها تحمیل کرد. تاج و تخت پاپ دو بار اعلام جنگ صلیبی علیه لیتوانی کرد.

واربند- (فرمان آلمانی) در اصل جزئی از Hospitallers (Order of Ionites) بود. در 19 فوریه 1199، برای تمایز شوالیه‌های آلمانی در سومین جنگ صلیبی، پاپ اینوسنتی سوم گاو نر صادر کرد که به «برادری سنت مریم توتونی در اورشلیم» با منشور خود استقلال می داد. در نیمه اولسیزدهمV. این نظم سرزمین های پروس ها و لیوونیا را مستعمره کرد و نظم لیوونی را در این قلمرو تشکیل داد.

در سال 1227، پاپ هونوریوس سوم درخواستی را خطاب به "به همه پادشاهان روسیه" کرد: "در حالی که صلح با مسیحیان لیوونیا و استونی را قاطعانه حفظ می کنید، مانع موفقیت ایمان مسیحی نشوید تا خود را در معرض خشم قرار ندهید. خدا و عرش رسولی که به راحتی می تواند هر وقت بخواهد شما را مجازات کند.» با این حال، حفظ صلح ممکن نخواهد بود، از ترس گسترش نفوذ جمهوری نووگورود بر فنلاند، پاپ گریگوری نهم جنگ صلیبی را علیه مشرکان فنلاندی و مرتدان روسی اعلام خواهد کرد.


بدین ترتیب یک رویارویی طولانی بین نظم توتونی (لیوونی) و حکومتهای روسی آغاز شد.

تاریخچه نظم لیوونی.

پپس از شکست در نبرد سائول (Siauliai) در سال 1236، Order of the Swordsmen در آستانه سقوط قرار گرفت. برای حفظ دستاوردهای صلیبیون در لیوونیا، با کمک پاپ گریگوری نهم، بقایای نظم شمشیرها در سال 1237 در گروه توتونیک ادغام شدند. شاخه توتونیک در قلمرو لیوونیا شروع به نامگذاری کرد زمین داری لیوونی از راسته توتونی(لات. Fratres miliciae Christi de Livonia، آلمانی. Brüder der Ritterschaft Christi von Livland) یا لیوونی سفارش. فرمان لیوونی وارث سرزمین هایی شد که در اختیار فرمان شمشیر بود و نظم لیوونی نیز باید وابستگی خود را به اسقف های محلی حفظ می کرد، نظم لیوونی منشور نظم توتونی و نمادهای آن را پذیرفت.

شکل 1 بنر استاد فرمان لیوونی. از نسخه خطی Banderia Prutenorum.

ساختار سفارش

طبق منشور، دستور عبارت بود از برادران سکولار (شوالیه ها)) و برادران روحانی (کشیشان). هر دو با ورود به دستور، نذر فراوانی و اطاعت کردند. یک برادر-شوالیه نظم فقط می تواند فردی با رفتار بی نقص، آلمانی الاصل و خانواده اصیل باشد. شوالیه های برادر مجبور بودند لباس های سفید با صلیب های سیاه روی سینه و شانه بپوشند. منشور مسئولیت های سنگینی را بر دوش شوالیه ها گذاشت و شیوه زندگی سختگیرانه ای را تجویز کرد. برادران روحانی کاهنان از نظر مقام بالاتر از برادران شوالیه در نظر گرفته می شدند، اما با آنها زندگی می کردند و تابع نظم و انضباط مشابه شوالیه ها بودند. برادران کشیش نیز در سوره ها شرکت داشتند. علاوه بر برادران، سفارش شامل "برادران"، که شوالیه نبودند و می توانستند ازدواج کنند. هنگام پیوستن به نظم، باید نیمی از دارایی خود را به نظمیه منتقل می کردند. آنها لباس هایی با رنگ های مختلف می پوشیدند که روی آنها صلیب T شکل دوخته شده بود و باید دستور را به عنوان خدمت می کردند. مشاور یا در جنگ

شکل 2. همکار گروه توتونیک (هنر. Morskoy A.N. از مجموعه شوالیه های صلیب. بالتیکسیزدهمV.)

علاوه بر برادران، دستور مجاز شد " برادران ناتنی". هنگام ورود، آنها سه نذر (تکرار، فقر و اطاعت) بستند. آنها بیشتر ردای خاکستری با صلیب T شکل می پوشیدند. برادران ناتنی باید به شوالیه ها سر میز خدمت می کردند و کارهای دیگر را انجام می دادند. برادرانو برادران ناتنیاعضای نظم بودند «برادران وزرا"و" خواهر ناتنی"، راهبه هایی که مراقبت از بیماران و دام ها به آنها سپرده شده بود. قرار نبود خواهران ناتنی در قلعه های منظم زندگی کنند.

زندگی برادران شوالیه.

زندگی برادران نظم بسیار متواضعانه بود. جوهر فرمان شوالیه ترکیب جوانمردی و

رهبانیت، به طوری که شوالیه در عین حال راهب بود، بنابراین باید متواضعانه زندگی می کرد و وقت زیادی را به دعا اختصاص می داد. شوالیه ها با هم در خانه کنوانسیون زندگی می کردند و نمی توانستند بدون اجازه آن را ترک کنند. شوالیه ها در اتاق خواب مشترک می خوابیدند. هر برادر-شوالیه حق داشتن یک تشک با پشم و یک پتو را داشت. فقط برادران بیمار می توانستند روی تخت پر بخوابند.

هرگونه مالکیت خصوصی ممنوع بود. قرار نبود هیچ یک از برادران زنی را ببوسند، حتی مادر یا خواهرشان را. جمعه ها هر برادر دستوری باید خود را تازیانه می زد. در روزهای یکشنبه مجمع عمومی (فصل) برای بحث در مورد امور نظم تشکیل می شد.

در اوقات فراغت خود از خدمات الهی، شوالیه های برادر موظف بودند که برای آشنایی با انواع فنون جنگی، دائماً با سلاح تمرین کنند. در زمان استراحت، شوالیه های این راسته مجاز بودند فقط حیوانات بزرگ را شکار کنند و همچنین برای تمرین تیراندازی به پرندگان شلیک کنند.

غذای شوالیه های برادر رهبانی بود. سه روز در هفته برادران مجبور بودند گوشت بخورند، سه روز - غذاهای تهیه شده از شیر و تخم مرغ و در روز جمعه - غذاهای بدون گوشت. در روزهای روزه باید به یک وعده غذا و یک نوشابه شب قناعت کنند. حداقل 120 روز در سال وجود داشت.برادران اجازه نوشیدن آبجو داشتند. غالباً قلعه سفارش نیز کارخانه آبجوسازی خود را داشت.

تقسیم اداری

خانه کنوانسیون قسمت اصلی قلعه بزرگ در نظر گرفته می شد. یک اتاق خواب برای شوالیه های برادر، یک اتاق غذاخوری مشترک، یک سالن فصل برای جلسات برادران راسته و یک نمازخانه وجود داشت. طبق منشور، حداقل 12 برادر از این نظم قرار بود در خانه کنوانسیون زندگی کنند. شوالیه هایی که بخشی از همان کنوانسیون بودند، اطاعت کردند دفتر فرمانده . در واقع، یک خانه همایش اغلب تعداد کمتری از شوالیه های برادر را در خود جای می داد.

مسئولیت های فرمانده شامل مدیریت اراضی فرمانده (یک قلمرو اداری جداگانه در اراضی فرمان) بود. این فرمانده همچنین فرمانده نیروهای مسلح منطقه خود بود. مرکز دفتر فرماندهی قلعه ای بود که خود فرمانده با برادران نظمیه در آن زندگی می کرد.

با گذشت زمان، دستور به گسترش قلمروهای خود در لیوونیا ادامه داد و به منظور مدیریت مؤثرتر سرزمین های جدید، موقعیتی را در فرماندهان ایجاد کرد. وگتوف .

وگت ها نیز قلعه های خود را داشتند، اما تعداد برادران راسته ساکن در آنجا زیاد نبود. در ابتدا، فوگت ها تابع فرماندهان بودند، اما به مرور زمان از نظر حقوق برابر شدند. فوگت، مانند کومتور، بر منطقه بزرگ خود حکومت می کرد، جایی که وظایف قضایی و اداری را انجام می داد.

6 فرمانده در قلمرو استونی وجود داشت: ویلیاندی، تالین، لیهولا، پرنو، کورسی و پایه. 9 پادشاهی در استونی وجود داشت: Jaarvi، Rakvere، Narva، Vasknarva، Maasilinna، Toolse، Karksi، Põltsamaa و Pöide.

شکل 3. شوالیه نظم توتونی (هنر. Morskoy A.N. از مجموعه شوالیه های صلیب. بالتیکسیزدهمV.).

خط مشی سفارش

در قرن سیزدهم تعداد برادران شوالیه های سلسله لیوونی 200 نفر، در قرن چهاردهم 400 نفر، تا پایان قرن شانزدهم 500 نفر و در اواسط قرن شانزدهم تعداد آنها به 150 نفر کاهش یافت. مردم.
نظم لیوونی توسط یک استاد منتخب مادام العمر با اقامت در ریگا یا وندن (Cesis) اداره می شد. همچنین محل اقامت مکرر استاد قلعه فلین (ویلاندی) بود که در قرن 15 تا 16 میلادی قدرتمندترین قلعه در لیوونیا به حساب می آمد. استاد لیوونی توسط استاد عالی نظم توتون به این سمت منصوب شد.
مقام بعدی بعد از استاد در لیوونیا مارشال زمین بود. او فرماندهی لشکر را برعهده داشت و در غیاب استاد جایگزین او شد. در پایان قرن چهاردهم، شورایی تحت نظر استاد (متشکل از 5-6 نفر از مقامات ارشد نظم) تشکیل شد که کل خط مشی نظم را تعیین کرد. علاوه بر مارشال لند، شورای نظمیه شامل فرماندهان آلوکسنه، کولدیگا، ویلجاندی و تالین و همچنین جااروا فوگت بود.

شکل 4 دارایی های فرمان لیوونی تا سال 1534 با رنگ سفید نشان داده شده است (اعداد نشان دهنده فرمان ها و دفاتر فئودالی است) (منبع:http :// et . ویکیپدیا . org / ویکی / لیوی _ اردو )

اولین شوالیه ها عمدتاً از جنوب آلمان وارد لیوونیا شدند. پس از اتحاد گروه شمشیر با گروه توتونی، شوالیه‌ها از مناطقی که شوالیه‌های توتونی در آن حضور چشمگیری داشتند، عمدتاً از وستفالیا شروع به ورود به سرزمین‌های لیوونی کردند. بیشتر این شوالیه ها در جنگ های صلیبی شرکت کردند و چندین سال را در شرق گذراندند. در اواسط قرن پانزدهم، مبارزه ای در درون نظم لیوونی بین حامیان نظم توتونیک (به اصطلاح حزب راین) و هواداران استقلال (حزب وستفالیا) آغاز شد. هنگامی که حزب وستفالیا پیروز شد، نظم لیوونی عملاً از نظم توتونی مستقل شد.

از اواخر قرن سیزدهم، مبارزه فرمان لیوونی علیه اسقف اعظم ریگا برای هژمونی سیاسی در شرق بالتیک آغاز شد. پس از کسب این پیروزی، نظم لیوونی در سال 1330 به ارباب فئودال ریگا تبدیل شد، اما شکست نظم توتونی در نبرد گرونوالد (1410) نفوذ سیاسی نظم لیوونی را تضعیف کرد. معاهده کرخهولم (سالاسپیلس) (1452) قدرت دو فئودال (اسقف اعظم و نظمیه) را بر ریگا رسمیت بخشید. این وضعیت تا دهه 1560 با وجود مقاومت شهر و درگیری‌های مستمر اربابان ادامه داشت.

از اواسط قرن سیزدهم، نظم لیوونی در تلاش بود تا نفوذ خود را به شرق، به سرزمین های نووگورود و پسکوف گسترش دهد، اما این نظم موفق نشد. از قرن چهاردهم، جهت اصلی سیاست خارجی نظم لیوونی مبارزه با قدرت رو به رشد لیتوانی بوده است. از نیمه دوم قرن پانزدهم، این نظم رقیب خطرناک دیگری داشت - دولت روسیه. موقعیت سیاسی نظم لیوونی توسط اصلاحات که در شرق بالتیک در دهه 1520 آغاز شد، تضعیف شد. در طول جنگ لیوونی 1558-1583، این نظم در سال 1561 سقوط کرد و دوک نشین کورلند در قلمرو آن ایجاد شد. آخرین استاد نظم لیوونی، گوتگارد کتلر، به آیین لوتری گروید و اولین دوک کورلند شد. بخشی از زمین بین سوئد، کشورهای مشترک المنافع لهستان-لیتوانی و دانمارک تقسیم شد. فرمان لیوونی سرانجام در 5 مارس 1562 منحل شد.

استادان نظم لیوونی.

1. هرمان فون بالک(بالکه) (1237-1243))
2. آندریاس فون بلون، فلفن (آندریاس فون ولون) (1240-1241)
3. هاینریش فون هیننبرگ(همچنین فون هایمبورگ) (1243)
4. دیتریش فون گرونینگن(گرونینگ) (دیتریش فون گرونینگن) (1244-1248)
5. هاینریش فون هایمبورگ(هاینریش فون هایمبورگ) (1245-46)
6. آندریاس فون استیرلند(همچنین آندری فون استیرلند، استوکلاند، همچنین فون استین، فون استیرلند) (آندریاس فون استیرلند) (1248-1252)
7. ابرهارد فون سیمه، زین (1253 (؟))
8. آنو (آنوس) فون سانگرهاوزن(Anno von Sangerhausen) (1253-1256)، پس از - استاد عالی نظم توتونی.
9. لودویگ (1256-1257)
10. بورچاردت فون هورنهوسن، هورنهاوزن (بوچارد فون هورنهوزن) (1257-1260)، در 13 ژوئیه در نبرد دوربه درگذشت.
11. گئورگ (یورگن) فون آیکستات(1260-1261) (یا 1262) در نبرد لیلوارد در 3 فوریه 1262 درگذشت.
12. هلمریش فون وورزبورگ(هلمریش فون وورکبورگ) (1262) که همزمان در 63-1262 اجرا شد. وظایف استاد پروس
13. ورنر فون برایتاوزن(ورنر) (1261-1263)
14. هلمریک فون وورزبورگ(وورزبورگ)، (1262)
15. کنراد فون ماندرن(همچنین فون مدم) (کنراد فون ماندرن) (1263-1266)
16. اتو (اتو) فون لوتربرگ(همچنین فون رودنشتاین) (اتو فون لوتربرگ) (1266-1270)، در 16 فوریه در نزدیکی کاروسه درگذشت.
17. آندریاس (آندری) فون وستفالن(وستفالن) (همچنین فون ویتن) (1270)، در لیتوانی درگذشت
18. والتر فون نوردک(Nordeke, Norteken) (Walter von Nordeck, Nortecken) (1270-1273)
19. ارنست فون راتزبورگ(همچنین فون راتزبورگ، راتزبورگ، روزنبرگ) (ارنست فون راسبورگ) (1274-1279)، در 5 مارس در نزدیکی Aizkraukle درگذشت.
20. کنراد فون فوشتوانگن(همچنین فون بوکتوانگن) (کنراد فون فویختوانگن) (1279-1281) (یا 1279-82) (از 1291 - استاد عالی نظم توتونیک)
21. شارد (1281-83)
22. ویلهلم (همچنین ویلم) شوربورگ (Schauerburg) یا فون اندورف(ویلکین فون اندورپ) (1281-1287) (یا 1283-87)، در نبرد گریس در 26 مارس درگذشت.
23. کنراد فون هرتزوگنشتاین(همچنین کونو فون هازیگنشتاین) (1288-1289)
24. بولتو (هالت) فون هوهنباخ(توقف) (1290-1293)
25. هاینریش فون دینزلاژ، دینکلگ (همچنین فون دامپشاگن) (هاینریش فون دینکلاغه) (1295-1296)
26. برونو(برونو) (1297-1298) (یا 1296-98)، در نزدیکی تورایدا در 1 ژوئن درگذشت.
27. گوتفرید فون روگ(فون روگ) (گوتفرید فون روگ) (1298-1307)
28. گرهارت (کنراد) فون یورک(جوک، یورک) (گرهارد فون جورک، یورک) (1309-1328)
29. ریمار هان(ریمار هانه) (28-1324)
30. ابرهارد (Eberhardt) von Monheim(ابرهارد فون مونهایم) (1328-1340)
31. بورچارت فون دریلبن(فون درایلبن) (1340-1345)
32. گوسوین فون گوریکه(Hericke, Erk) (Goswin von Herike) (1345-1359)
33. آرنولد فون ویتینگهوف(آرنولد فون ویتینگهوف) (1360-1364)
34. ویلهلم فون بریمرشیم، فریمرشایم (همچنین فون فرایمرسن) (ویلهلم فون وریمرشایم) (1364-1383) (یا 85-1364)
35. رابین فون الزن(Eltz، همچنین Lobe Ulsen) (رابین فون التز) (1385-1388)
36. Vennemar (همچنین Waldemar) von Brigeney(Brüggenei), Bringenei (Wennemar von Brüggenei) (1389-1401)
37. کنراد فون ویتینگهوف(کنراد فون ویتینگهوف) (1401-1413)
38. دیتریش فون تورک(همچنین تیر) (دیتریش ترک) (1413-1415)
39. زیگفرید (همچنین Siewert، Siegbert) Lander von Spanheim(زیگفرید لندر فون اسپانهایم) (1415-1424)
40. سیسجe (Eise) von Rutenberg(سیسه، زیسه فون روتنبرگ) (1424-1433)
41. فرانکه کرسدورف (کرسکورف)(فرانکه کرسکوف) (1433-1435)، در 1 سپتامبر در Svent در ویلکومیر درگذشت.
42. هاینریش فون بوکنفورد(بوکنفورد)، ملقب به شونگل (هاینریش فون بوکنورده با نام مستعار شونگل) (1435-1437)
43. هایدنرایش (هاینریش) فینکه فون اوربرگ(بینکه فون اوربرگ، اوفربرگ) (هایدنرایش (بینکه) وینکه فون اوربرگ (اونبرگ) (1434-1450)
44. یوهان فون منگدن، ملقب به اوستوف (یوهان فون منگهده مستعار اوستوف) (1450-1469) (فون منگد)
45. یوهان ولتوز فون هرسه(Wolthausen، Wolthusen-Hertz) (یوهان ولتوس فون هرسه) (1470-1471)
46. ​​Berndt (Bernhard, Bernd, Bernt) von der Borch (Bernd von der Borch) (1471-1483)
47. یوهان فریتاگ فون لورینگهوون(یوهان فریتاگ فون لورینگهوف) (1483-1494)
48. والتر (ولتر) فون پلتنبرگ(والتر فون پلتنبرگ) (1494-1535)
49. هرمان فون بریگنی(Brüggenei)، با نام مستعار Hasenkampf (Hermann von Brüggenei با نام مستعار Hasenkamp) (1535-1549)
50. یوهان فون در رک(یوهان فون در رک) (1549-1551)
51. هینریش (همچنین هاینریش، هاینریش) فون جالین(هاینریش فون گالن) (1551-1557)
52. ویلهلم فون فورستنبرگ(ویلهلم فون فورستنبرگ) (1557-1559)
53. گوتارد (گوتارد) فون کتلر(گوتارد کتلر) (1559-1562)، آخرین استاد فرمان لیوونی و پس از آن - اولین دوک کورلند (1562-1562).†


2024
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه