موبوتو سسه سکو یکی از نفرت انگیزترین دیکتاتورهای آفریقایی است. او خود را امپراتور اعلام نکرد و بیت المال را نخورد، بلکه راه خود را در این دنیای پهناور به مردمش نشان داد. الکسی دورنوو درباره مردی است که کنگو را به زئیر تغییر نام داد و نام خود را به دریاچه آلبرت داد.
رزمنده ای توانا که به لطف قدرت و شجاعتش از پیروزی به پیروزی می رود و همه چیز سر راهش می سوزاند. هنگام ترجمه از زبان نگبندی، نام دیکتاتور زائری دقیقاً اینگونه به نظر می رسد. نام او در واقع جوزف دزیره موبوتو بود. او نیمه اول زندگی خود را با این نام زندگی کرد، اما زمانی که در کنگو به قدرت رسید، نام طولانی تری برای خود انتخاب کرد - Mobutu Sese Seko Kuku Ngbendu wa for Banga.
موبوتو مانند همه دیکتاتورهای آفریقایی، به استثنای موارد نادر، فقر، رنج و گرسنگی را در دوران کودکی خود تجربه کرد. مقامات کنگو بلژیک در مراسمی با مردم محلی حاضر نشدند، در این شرایط تنها قوی ترین یا خوش شانس ترین ها زنده ماندند. Mobutu خوش شانس بود، البته به طور نسبی. او توسط یک مبلغ کاتولیک به فرزندی پذیرفته شد و به لطف آن پسر از گرسنگی نمرده و فرصت تحصیل پیدا کرد. چه بر سر والدین دیکتاتور آینده آمده است معلوم نیست. طبق یک روایت ، آنها بر اثر تصادف جان خود را از دست دادند ، به قول دیگری کشته شدند ، طبق نسخه سوم ، آنها خود پسر خود را به رحمت سرنوشت رها کردند.
مسیر موبوتو به سمت قدرت نیز نمونه ای از آفریقا است. خدمت سربازی، آشنایی با یک سیاستمدار بزرگ (در این مورد پاتریس لومومبا بود)، و سپس یک حرفه سیاسی. زمانی که کنگو از بلژیک استقلال یافت، موبوتو سرسخت ترین حامی لومومبا بود. او به عنوان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح دولت جوان خدمت کرد. با این حال، دولت لومومبا چندان دوام نیاورد. در سپتامبر 1960، نخست وزیر با رئیس جمهور جوزف کاساووبو نزاع کرد. تضادها به حدی عمیق بود که طرفین حتی سعی نکردند سازشی پیدا کنند. رئیس جمهور و نخست وزیر تقریباً به طور همزمان یکدیگر را برکنار کردند. نتیجه یک بحران سیاسی، یک سری درگیری های مسلحانه و یک جنگ داخلی بود.
در سال 1974 تیم ملی زئیر به جام جهانی فوتبال راه یافت. موفقیت به موبوتو نسبت داده شد
در ژانویه 1961، لومومبا ترور شد. شرایط مرگ او به طور کامل مشخص نیست، اما نسخه ای وجود دارد که مردم موبوتو (در آن زمان فرمانده ارتش بودند) که قهرمان-آزادکننده را تا حد مرگ دستگیر و کتک زدند.
موبوتو در کنار کاساووبو قرار گرفت و زیر پرچم او با دیگر مدعیان ریاست جمهوری مبارزه کرد. در همین حال، کنگوی آزاد شده همان «دست ثابت» را در او دید. تعداد طرفداران موبوتو هر روز بیشتر می شد. در نوامبر 1965، موبوتو متوجه شد که دیگر نیازی به کاساووبو ندارد. رئیس جمهور برکنار و به تبعید سیاسی فرستاده شد. موبوتو جای او را گرفت. دوران او آغاز شد که تقریباً 32 سال به طول انجامید.
پرچم زئیر در زمان موبوتو
همانطور که می گویند موبوتو برای سلامتی خوب شروع کرد - بدون تاخیر با مخالفان برخورد کرد. تنها رقیب جدی رئیس جمهور جدید، اوریست کیمبا، سیاستمدار بزرگی بود که از مسیر لومومبا حمایت می کرد. کیمبا و حدود ده نفر از حامیانش دستگیر و در ملاء عام با حلق آویز کردن اعدام شدند. در عجله حتی جمله ای را هم فراموش کردند. با این حال، هنگامی که موبوتو به قدرت رسید، وقت خود را برای چنین چیزهای کوچکی به عنوان محاکمه تلف نکرد.
البته باید توجه داشت که رئیس جمهور سرکوب دسته جمعی انجام نداد. او مانند ایدی امین در اوگاندا یا بوکاسا در جمهوری آفریقای مرکزی، شهروندان عادی را نابود نکرد. سربازان موبوتو فقط رقبای بالقوه را کشتند، یعنی کسانی که می توانستند قدرت را به چالش بکشند. شایان ذکر است که اعدام ها ماهیت نمایشی داشتند. مردم به معنای واقعی کلمه به سمت «نقطه اعدام» جمع شدند؛ اعدام ها از تلویزیون پخش شد.
موبوتو خود را میانجی در گفتگوی برژنف و نیکسون می دانست
در سال 1967، موبوتو حزب سیاسی خود را به نام جنبش مردمی انقلاب ایجاد کرد. سه سال بعد، NDR تنها حزب در کشور باقی ماند و بقیه حزب ممنوع شد. آنچه بعداً اتفاق افتاد باید روشن شود. ملی شدن بزرگترین شرکت ها، تبدیل ایالت از فدرال به واحد و البته کیش شخصیت.
در اوایل دهه 1970، موبوتو دیگر رئیس جمهور نبود، بلکه یک دیکتاتور بود. تبلیغات رسمی از او به عنوان نیمه خدا و ناجی کشور، رهبر بزرگ و پدر مردم - مجموعه ای از القاب آشنا یاد می کردند. پرتره های او در همه موسسات آویزان بود و اخبار تلویزیون منحصراً در مورد موفقیت های موبوتو صحبت می کرد. روی اسکناس ها سر او در کلاه پلنگی نقش بسته بود.
کلاه پلنگی روی سر موبوتو نمادی از هواسازی است
بزرگترین دستاورد رهبر را مثلاً عملکرد موفق تیم فوتبال کشور دانستند که خود دیکتاتور کاری به آن نداشت. در سال 1974 تیم ملی برای اولین و تنها در تاریخ خود به فینال جام جهانی راه یافت. فوتبالیست های زایری در آلمان عملکردی هیولایی داشتند. ما هر سه بازی را با نتیجه 0-14 باختیم - این تقریباً یک "رکورد" برای مسابقات جهانی است. اما این امر تأثیر چندانی بر وضعیت کشور نداشت. البته موبوتو اصلا مقصر این شکست نبود. او فقط توانست مردم خود را به پیروزی برساند. این همان چیزی است که آنها تقریباً هر شب در تلویزیون محلی در مورد آن صحبت می کردند. در عناوین اخبار، دیکتاتور همیشه در بهشت نشسته و همان کلاه را بر سر داشت به تصویر کشیده شد.
در غرب، هیچ کس از موبوتو دوری نکرد. در اینجا دیکتاتور شاهزاده هلندی را در آغوش می گیرد
این کلاه نماد هواسازی بود. همچنین در دهه 1970 شروع شد. ایده ساده است - خلاص شدن از سلطه خارجی. موبوتو به "خودش" آفریقایی تکیه کرد. مردم محلی، به ویژه نگبندی، که خود رهبر به آن تعلق داشت، به عنوان بخش ممتاز جمعیت اعلام شد. در درد زندان، پوشیدن لباس اروپایی (از این رو کلاهک) و در درد اعدام، غسل تعمید کودکان به نام مسیحی ممنوع بود.
دیکتاتور مثال زد: او نام فرانسوی Joseph-Dizire را رها کرد و به Mobutu Sese Seko Kuku Ngbendu wa za Banga تبدیل شد. اتفاقاً زائری شدن به بانگ اجازه داد تا در سیاست خارجی مانور هوشمندانه ای انجام دهد. موبوتو نه به اتحاد جماهیر شوروی و نه به ایالات متحده ملحق نشد. او با واشنگتن و اروپا دوست بود، اما با مسکو و پکن نزاع نداشت. Sese Seko در همه جا پذیرفته شد و فرانسه و چین حتی برای سرکوب قیام هایی که در زئیر (که اکنون کنگو نامیده می شد) هر سه سال یکبار به او کمک نظامی می کردند.
جنگ داخلی در کشور همسایه رواندا به موبوتو نتیجه معکوس داد
در اواسط دهه هفتاد، دریاچه آلبرت به افتخار موبوتو تغییر نام داد. و این علیرغم اینکه متعلق به زئیر بوده و نیست. بسیاری از کشورها، از جمله اتحاد جماهیر شوروی، این تغییر نام را به رسمیت شناختند و اصلاحات مناسبی در نقشه های جغرافیایی ایجاد کردند.
دریاچه آلبرت تقریباً برای یک ربع قرن به عنوان Mobutu Sese Seko شناخته شد. درسته نه همه جا
و با این حال "تاج" تحت موبوتو می لرزید. در برخی مواقع مجبور شد افسار را رها کند و امتیازات دموکراتیک بدهد. این تقریباً هیچ چیز را تغییر نداد، فساد به ابعاد کیهانی رسید، اما حتی پیش فرض اعلام شده در سال 1989 نتوانست رژیم موبوتو را درهم بشکند.
همه چیز یک شبه در سال 1997 فرو ریخت، زمانی که موبوتو تلاش کرد پناهندگان رواندا را از کشور بیرون کند. نمایندگان مردم توتسی، قربانیان یک نسل کشی وحشتناک، دسته جمعی به زئیر گریختند. موبوتو سعی کرد آنها را با کمک نیروها عقب براند، اما با مخالفت و قیام جدیدی روبرو شد. وای سرطان زده برای بنگ دیگر قادر به متوقف کردن مخالفانش نبود. جنگجوی مقتدر همچنان شکست خورده بود. در ماه می 1997 به مراکش گریخت و چند ماه بعد در آنجا درگذشت.
(1967-1997)
جمهوری دموکراتیک کنگوجمهوری دموکراتیک کنگو -
زئیر -
جمهوری دموکراتیک کنگوجمهوری دموکراتیک کنگوجمهوری دموکراتیک کنگو22x20pxجمهوری دموکراتیک کنگو
زئیر 22x20pxزئیر
خطای Lua در Module:Wikidata در خط 170: تلاش برای نمایه سازی فیلد "wikibase" (مقدار صفر).
Mobutu Sese Seko Kuku Ngbendu wa za Banga(فر. Mobutu Sese Seko Kuku Ngbendu wa za Banga (ترجمه شده از زبان نگبندی به معنای "جنگجوی قدرتمند، به لطف استحکام و اراده آهنین خود، از پیروزی به پیروزی می رود، همه چیز را در مسیر خود می سوزاند")، که بیشتر به عنوان شناخته شده است. موبوتو سسه سکویا جوزف دزیره موبوتو fr. جوزف دزیره موبوتو، 14 اکتبر - 7 سپتامبر) - رئیس جمهور جمهوری دموکراتیک کنگو (در سال 1971 به جمهوری زئیر تغییر نام داد) در -1997. مارشال ().
فرمانده کل نیروهای مسلح جمهوری دموکراتیک کنگو، موبوتو، در 24 نوامبر 1965 در نتیجه یک کودتای نظامی به قدرت رسید و یک رژیم دیکتاتوری و یک سیستم تک حزبی را در کشور ایجاد کرد. دوره حکومت موبوتو با استانداردهای بسیار پایین زندگی مردم، فساد و دزدسالاری مشخص می شود.
در سیاست خارجی، او در طول جنگ سرد، در درجه اول از حمایت ایالات متحده و بلژیک استفاده کرد.
دیکتاتور کلاسیک آفریقایی
زندگینامه
جوزف دزیره موبوتو در شهر لیسالا در کنگو بلژیک به دنیا آمد. موبوتو از نظر قومی به قوم نگبندی تعلق داشت. در کودکی توسط یک آشپز از مبلغان بلژیکی به فرزندخواندگی پذیرفته شد و موبوتو فرصت تحصیل در مدرسه مبلغان را یافت.
موبوتو در لئوپولدویل تحصیلات کاتولیک مسیحی دریافت کرد. او به مدت هفت سال در نیروهای استعماری بلژیک خدمت کرد (-) و پس از برکناری خود به عنوان روزنامه نگار در روزنامه لئوپولدویل مشغول به کار شد. "L'Avenir". در همین زمان، موبوتو با پاتریس لومومبا آشنا شد و به عضویت جنبش ملی آزادیبخش کنگو (MNC، fr:Mouvement National Congolais) درآمد.
موبوتو با ملی کردن بزرگترین شرکت های کشور، از جمله یک شرکت معدن مس، کنترل اقتصاد را به دست آورد. "اتحادیه مینییر دو هاوت-کاتانگا"(اتحادیه Minière du Haut Katanga). در سالی که موبوتو شورش مخالفان را سرکوب کرد و مجدداً به ریاست جمهوری انتخاب شد و تنها نامزد انتخابات بود.
زائری شدن
استبداد
موبوتو در آغاز سلطنت خود شروع به تخریب عمدی مخالفان سیاسی کرد.
جامعه بین المللی تلاش های مکرری برای آزادسازی سیستم سیاسی زئیر انجام داد، اما این تلاش ها به دلیل مقاومت موبوتو و حلقه او شکست خورد.
در زمان موبوتو، زئیر به طور رسمی بخشی از بلوک های سیاسی و نظامی نبود و عضوی از جنبش غیرمتعهدها بود. رسماً یکی از اصول ناسیونالیسم زائری این شعار بود: "نه به راست و نه به چپ، بلکه فقط حرکت در جهت خود". پس از پایان جنگ سرد، روابط بین زئیر و ایالات متحده بدتر شد و موبوتو حتی در ایالات متحده شخصا غیر ارثی اعلام شد.
مرگ
موبوتو از پناهندگی سیاسی در فرانسه و توگو محروم شد. دیکتاتور سابق تنها توانست در مراکش بماند. در 7 سپتامبر 1997، موبوتو سسه سکو بر اثر سرطان در رباط درگذشت. او در گورستان مسیحیان رباط نه چندان دور از دفن های روسی به خاک سپرده شد.
خانواده
موبوتو دو بار ازدواج کرد. همسر اول او، ماری آنتوانت موبوتو، در سال 1977 بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. در سال 1980، دیکتاتور برای دومین بار ازدواج کرد، بوبی لاداوا همسر او شد. موبوتو شش فرزند داشت: چهار پسر از ازدواج اولش (نیوا، کونگا، کونگولو و ماندا) درگذشت، یک پسر و یک دختر از همسر دومش. پسر دیکتاتور از ازدواج دوم خود، Nzanga Mobutu، نامزدی خود را در انتخابات ریاست جمهوری جمهوری DR کنگو در سال 2006 اعلام کرد. دختر یاکپوآ در بلژیک زندگی می کند.
در فرهنگ روسیه
وقایع جنگ داخلی در کنگو، نام لومومبا و موبوتو از دهه 1970 وارد فرهنگ شوروی و سپس روسی شده است.
یکی از انعکاس این موضوع، نامگذاری لباسهای نظامی سبک وزن برای عملیات در مناطق گرم (که عمدتاً برای یگانهای نیروهای ویژه عرضه میشود) «مابوتا» بود.
فیلم هایی درباره موبوتو
کتابشناسی - فهرست کتب
- ادگرتون، رابرت - "قلب آشفته آفریقا: تاریخ کنگو"، سنت. مطبوعات مارتین
- گولد، دیوید - "فساد بوروکراتیک و توسعه نیافتگی در جهان سوم: مورد زئیر"
- یانسن، پیر - "A la cour de Mobutu"، میشل لافون،
- کلی، شان - "ستمگر آمریکا: سیا و موبوتو زئیر"، انتشارات دانشگاه آمریکایی
- لسی، وینسوم جی - "زئیر: تداوم و تغییر سیاسی در یک دولت سرکوبگر"، انتشارات Westview
- مک گافی، جانت - "اقتصاد واقعی زئیر: کمک قاچاق و سایر فعالیت های غیر رسمی به ثروت ملی"، فیلادلفیا: انتشارات دانشگاه پنسیلوانیا
- مدیتز، ساندرا دبلیو و تیم مریل - «زئیر: مطالعه کشوری»، بخش کتابها و انتشارات قانون کلایتر
- موکولی، موندونگا ام - "دولت در برابر توسعه: تجربه زئیر پس از 1965"، نیویورک: انتشارات گرینوود
- Ngbanda Nzambo-ku-Atumba، Honoré - “Ainsi sonne le glas! Les Derniers Jours du Maréchal Mobutu، Gideppe
- نگوزا کارل ای باند، ژان - "Mobutu ou l'Incarnation du Mal Zairois"، Bellew Publishing Co Ltd
- سندبروک، ریچارد - «سیاست رکود اقتصادی آفریقا»، انتشارات دانشگاه کمبریج،
- اشتباه، میکلا - "در ردپای آقای. کورتز: زندگی در آستانه فاجعه در کنگو موبوتو، چندساله
- یانگ، کرافورد و توماس ترنر - "ظهور و انحطاط ایالت زائری"، انتشارات دانشگاه ویسکانسین
همچنین ببینید
نظری درباره مقاله Mobutu Sese Seko بنویسید
یادداشت
پیوندها
در روسی
در زبان های دیگر
- (فرانسوی)
- (انگلیسی)
- (انگلیسی)
- (انگلیسی)
|
رئیس جمهور زئیر، سسه موبوتو، هیچ ایرادی در دزدی نمی دید، به شرطی که کم کم و بی سر و صدا دزدی کنید.
در 24 نوامبر 1965، در نتیجه یک کودتای نظامی در کنگو (ما در مورد دولتی صحبت می کنیم که امروز جمهوری دموکراتیک کنگو نامیده می شود، زئیر سابق - بر خلاف جمهوری کنگو، واقع در طرف دیگر رودخانه کنگو) و برکناری رئیس جمهور قانونی جوزف کاساووبو از قدرت، قدرت عالی به سسه موبوتو، فرمانده کل ارتش کنگو رسید. همانطور که تاریخ نشان داده است، تعداد کمی از رهبران آفریقایی توانستند به رهبران سیاسی با عمر طولانی تبدیل شوند. اما Mobutu در اینجا یک استثنا است. او به تنهایی 32 سال بر این کشور پهناور حکومت کرد. او را میتوان یکی از برجستهترین دیکتاتورهای آفریقایی نامید که قرن بیستم بسیار غنی بود.
گروهبان روشنفکر
موبوتو در 14 اکتبر 1930 در مستعمره بلژیک کنگو (کنگو بلژیک) در شهر لیسالا به دنیا آمد. پدرش ابتدا آشپز مبلغان کاپوچین و سپس یک قاضی بلژیکی بود. او نام مسیحی جوزف دیزایر را به پسرش داد. هنگامی که یوسف هشت ساله بود، پدرش درگذشت و مادرش که خدمتکار هتل بود، پسر را بزرگ کرد. موبوتو تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس میسیونری گذراند. او در میان همسالان خود از اقتدار برخوردار بود، آنها را به شوخیهای مختلف تشویق میکرد، به دلیل بیانضباطی متمایز بود و اغلب کلاسها را نادیده میگرفت. در سال 1950 او به عنوان یک "مسیحی بد" اخراج شد.
در سن 19 سالگی ، این مرد جوان به ارتش استعماری بلژیک - Force Publique - فراخوانده شد. در سن 26 سالگی، او به درجه گروهبان ارشد رسید و به دلیل علاقه ای که به خواندن کتاب از کتابخانه های پادگان داشت، خود را به عنوان یک "روشنفکر" تثبیت کرد. علاقه خاصی به نوشته ها و خاطرات تاریخی داشت. بت های موبوتو ولتر (فرانسوا ماری ولتر، 1778-1694) و دوگل (شارل دوگل، 1890-1970) بودند. موسیقی کلاسیک نیز برای گروهبان بیگانه نبود. به کنگوها در Force Publique درجه افسری داده نشد و ارتقاء بیشتر برای Mobutu بسته شد.
در سال 1956، بازنشسته شد و در لئوپولدویل، به عنوان پایتخت کنگو، کینشاسا، که در آن زمان نامیده می شد، بازنشسته شد و به یک روزنامه نگار حرفه ای تبدیل شد. به زودی او مورد توجه دولت استعماری بلژیک و به گفته بسیاری از محققان، توسط سرویس امنیتی قرار گرفت. موبوتو با جامعه روزنامه نگاری ارتباط برقرار کرد و اغلب به بلژیک سفر می کرد. در سال 1958 در بروکسل با پاتریس امری لومومبا (1925-1961) رهبر جنبش ملی کنگو (NDC, Mouvement National Congolais, MNC) ملاقات کرد و پیشنهاد او را برای پیوستن به صفوف مبارزان استقلال کنگو پذیرفت.
وحشی کنگو
در ژانویه 1960، در مذاکرات بروکسل بین رهبری بلژیک و سیاستمداران کنگو، توافقی برای اعطای استقلال به کنگو حاصل شد. آخرین مهلت 30 ژوئن 1960 تعیین شد. بلژیکیها امیدوار بودند که قدرت را به کنگوئیهای "قابل اعتماد" منتقل کنند که به طور سازنده با کلان شهر سابق همکاری کنند. با این حال، نخبگان تجاری و سیاسی سایر کشورهای غربی، در درجه اول ایالات متحده، از این بیم داشتند که بلژیک نتواند کنگو را حفظ کند و هرج و مرج در انتظار کشور باشد. "کلید" آفریقا ممکن است بی صاحب شود یا حتی به دست کمونیست ها بیفتد.
پاتریس لومومبا رهبری اتحاد جماهیر شوروی امید زیادی به لومومبا داشت و تلاش میکرد تا کنگو را به یک متحد قابل اعتماد «بر پایههای ضد امپریالیستی» تبدیل کند. این گونه بود که قرار بود غرب را از پایگاه مواد خام کنگو محروم کند.اما لومومبا زود مرد. در اتحاد جماهیر شوروی، لومومبا یک شهید و یک قهرمان شد. دانشگاه دوستی مردم به نام او نامگذاری شد، جایی که پرسنل انقلابی برای کشورهای جهان سوم جعل شدند. اما تناقض این بود که او نه تنها در اتحاد جماهیر شوروی، بلکه در زئیر نیز یک قهرمان بود. بنابراین موبوتو به دنبال دستیابی به وحدت ملی و "شستن" مشارکت خود در این تراژدی بود. لومومبا را "قربانی دسیسه های استعماری" می نامیدند. عکس (مجوز Creative Commons): IISG |
انتظارات مبنی بر اینکه کنگو با دوران پرتلاطمی روبرو خواهد شد کاملاً پایه گذاری شده بود. این مستعمره برای سفیدپوستان مکانی نامناسب، ناخوشایند و خطرناک به حساب می آمد. روزنامه نگار و جهانگرد آمریکایی هنری مورتون استنلی (1841-1904)، که این "چیزی" را برای پادشاه بلژیک، لئوپولد دوم (لئوپولد دوم، 1835-1904) به دست آورد، کنگو را "سرزمین وحشت" نامید، جایی که "ما غریبه هستیم". به همه و فقط ما راه خود را از میان این وحشی ها می گذرانیم.» یکی دیگر از تصویرهای به همان اندازه تاریک از کنگو به عنوان "قلب تاریکی" توسط نویسنده جوزف کنراد (1857-1924) خلق شد.
با نزدیک شدن به استقلال، تنش بین آفریقایی ها و اروپایی ها افزایش یافت. آلن مریام، قوم شناس آمریکایی، که از آگوست 1959 تا ژوئن 1960 در کنگو تحقیقات میدانی انجام داد، حال و هوای ساکنان سیاهپوست استانلیویل را اینگونه توصیف کرد: "ساکنان استانلیویل معتقد بودند که استقلال آنها را از سلطه سفیدها رها می کند و می توانند کار کنند. کمتر یا اصلاً، که پول بیشتری وجود خواهد داشت، نیازی به پرداخت مالیات نخواهد بود، می توان آزادانه از خانه های سفید، اتومبیل و زنان استفاده کرد.» ضرب و شتم اروپایی ها، غارت خانه های آنها و توهین عمومی به امری عادی تبدیل شد.
ناکام فرمانده کل قوا
پس از انتخابات پارلمانی در می 1960، NDC بیشترین تعداد کرسی های مجلس ملی، مجلس سفلی پارلمان را به دست آورد. لومومبا نخست وزیر شد. او به ناسیونالیسم پوپولیستی چپ اعتراف می کرد و سخنوری زبردست بود که دارای جذابیت و جذابیت یک رهبر بود. موبوتو لومومبا منشی شخصی خود (با درجه وزیر) را مسئول انتقال اسناد سیاسی و اداری منصوب کرد. جوزف کاسا وبو (1910-1969) رئیس جمهور کنگو شد.
در 30 ژوئن 1960، در مراسم استقلال، لومومبا در پاسخ به سخنرانی پدرانه بودوین پادشاه بلژیک (1930-1993)، استعمار بلژیک را محکوم کرد. او رو به پادشاه کرد و گفت که کنگوها «ماکاک نیستند» و قول داد به دنیا نشان دهد «یک سیاهپوست وقتی در یک کشور آزاد کار می کند چه کاری می تواند انجام دهد» و همچنین «کنگو را به مرکز تمام آفریقا تبدیل کند». "
کمتر از یک هفته بعد، کنگو در هرج و مرج و هرج و مرج فرو رفت. شورش سربازان و قتل عام خانه ها و مغازه های متعلق به سفیدپوستان آغاز شد. در 8 ژوئیه، دولت تصمیم گرفت تا فرماندهی نظامی بلژیک را با کنگو جایگزین کند، علیرغم اینکه یک افسر حتی یک افسر کوچکتر در بین کنگوها وجود نداشت. عموی لومومبا، ویکتور لوندولا، گروهبان بازنشسته و فرمانده سابق Force Publique، به فرماندهی ارتش ملی کنگو (CNA) منصوب شد که به درجه ژنرال ارتقا یافت. موبوتو رئیس ستاد کل شد، او به سرهنگ ارتقا یافت و بیشتر نیروهای مسلح تحت فرمان مستقیم او قرار گرفتند. با این حال، سرهنگ تازه کار که به دنبال پست فرماندهی بود، خود را مستضعف می دانست. موبوتو حتی استعفای خود را ارائه کرد، اما لومومبا آن را رد کرد.
کنگو در بازی بزرگ ابرقدرت ها
بلژیک نیروها را به کنگو فرستاد. رهبری کنگو از سازمان ملل درخواست کرد که فوراً به این کشور کمک نظامی کند تا "دفاع از خاک ملی در برابر تجاوزگری که توسط نیروهای کلانشهر بلژیک انجام می شود." اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا از اعزام نیروهای حافظ صلح سازمان ملل به کنگو حمایت کردند. آنها با انگیزه های مختلف هدایت می شدند. رئیس جمهور ایالات متحده دوایت آیزنهاور (1890-1969) امیدوار بود از کنگو در برابر "نفوذ کمونیست ها" محافظت کند. نیکیتا خروشچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی (1971-1894) امیدوار بود که ضربه حساسی به "زیر شکم نرم" غرب وارد کند و اقتدار اتحاد جماهیر شوروی را در جهان سوم به عنوان مبارز اصلی علیه استعمار و امپریالیسم افزایش دهد. رقبای جنگ سرد شروع به رقابت برای نفوذ در منطقه وسیعی در قلب آفریقا، غنی از منابع استراتژیک کرده اند.
در 11 ژوئیه، استان کاتانگا (شابا) که "معجزه زمین شناسی" نامیده می شد، از نظر مواد معدنی بسیار غنی بود که اعماق آن از کنگو جدا شد. در 9 اوت، استان کاسای، واقع در رودخانه ای به همین نام، جایی که ذخایر بزرگ الماس در آن وجود داشت، نمونه او را دنبال کرد.
تا پایان جولای، 11.5 هزار نیروی سازمان ملل به کنگو مستقر شدند، اما فرماندهی آنها، متشکل از افسران کشورهای غربی و کشورهای جهان سوم، به درخواستهای لومومبا برای کمک به بازگرداندن تمامیت ارضی کنگو پاسخ نداد. قدرت های غربی نمی خواستند موقعیت لومومبا را که قصد داشت سیاست مستقلی را دنبال کند، تقویت کنند. رهبری شوروی اقدامات متقابل انجام داد. به دولت لومومبا هواپیماهای غیرنظامی، کامیون، غذا و دارو با دور زدن سازمان ملل ارائه شد. لومومبا تصمیم گرفت جدایی طلبی را سرکوب کند و نظم را به تنهایی در کشور برقرار کند. با استفاده از تجهیزات شوروی، نیروهای وفادار به او به مرز کاسای منتقل شدند و حمله موفقیت آمیزی را علیه تشکل های تجزیه طلب آغاز کردند.
رهبری ایالات متحده از موفقیتهای نظامی لومومبا «قدردانی» کرد. در 25 اوت، کارگروه عملیات مخفی شورای امنیت ملی تصمیم به سرنگونی دولت او گرفت. روز بعد، رئیس سیا، آلن دالس (1893-1969) به ساکن سیا در لئوپولدویل، لارنس/لاری دولین پیام داد: «برکناری لومومبا از قدرت باید هدف فوری و اولیه، بالاترین اولویت عملیات مخفی ما در حال حاضر باشد. محیط." " ترور لومومبا منتفی نبود؛ متخصصان سیا در حال آماده سازی مسمومیت او بودند.
دقیقاً مشخص نیست که سیا چه اقداماتی انجام داده است، اما در 5 سپتامبر، جوزف کاساووبو، رئیس جمهور کنگو، با نقض هنجارهای قانون اساسی، دولت لومومبا را برکنار کرد. به دستور رئیس ستاد کل موبوتو، حمله نیروهای فدرال به کاسای و کاتانگا متوقف شد. کاساووبو وزرای جدید منصوب کرد. با این حال، او از محبوبیت و نفوذ کافی برای تبدیل شدن به یک وزنه تعادل واقعی برای لومومبا برخوردار نبود. پارلمان از لومومبا حمایت کرد و به او «اختیارات ویژه» برای مقابله با تلاشها برای حذف دولت قانونی از قدرت داد. برق دوگانه رسیده است.
مرگ لومومبا
در شب 13 تا 14 سپتامبر، موبوتو از دولین خواست تا ملاقاتی داشته باشد. موبوتو مستقیماً به سر اصل مطلب می پردازد که "شوروی ها به شدت در حال نفوذ به کنگو هستند" و کنگوها "برای استقلال نجنگیدند تا کشوری دیگر بر آنها حکومت استعماری برقرار کند." او به عنوان شاهدی بر «فعالیتهای خرابکارانه کمونیستها»، جزوههای تبلیغاتی شوروی را ارائه کرد که از سربازان کنگو ضبط شده بود. حتی دولین در مورد چنین "شواهدی" شک داشت. جزوه ها به زبان انگلیسی بود و بسیاری از سربازان به سختی فرانسوی شکسته صحبت می کردند. موبوتو به صراحت این سوال را مطرح کرد: "وضعیت این است: ارتش آماده است تا لومومبا را سرنگون کند. اما تنها به شرطی که ایالات متحده دولت جایگزین دولت او را به رسمیت بشناسد.» دولین در خاطرات خود ادعا می کند که بدون تردید پاسخ نداده است. او ظاهراً هیچ دستورالعملی برای حمایت از کودتا نداشت. به گفته دولین، او باور نداشت که "لومومبا یک کمونیست یا یک عامل شوروی است"، اما در عین حال "متقاعد شده بود که توسط شوروی ها دستکاری می شود و دیر یا زود تحت کنترل آنها قرار می گیرد." به گفته این افسر اطلاعاتی آمریکا، این استدلال تعیین کننده بود و حمایت آمریکا از موبوتو را تضمین می کرد.
در غروب 14 سپتامبر، رادیو لئوپولدویل سخنرانی موبوتو را برای مردم پخش کرد. وی تصریح کرد که «ارتش تصمیم گرفته است تا قبل از 10 آذر 1349 دو دولت رقیب و هر دو مجلس را خنثی کند تا از بن بست کشور خارج شود». کاساووبو ریاست جمهوری را حفظ کرد.
برای لومومبا، اقدام موبوتو کاملاً غافلگیرکننده بود؛ او به خیانت مردی که همیشه بر وفاداری او تأکید میکرد و حتی او را «مرشد معنوی» خود مینامید، اعتقاد نداشت. لومومبا امیدوار بود که در صورت ملاقات با رئیس سابق ستاد کل، بتواند اوضاع را به نفع خود تغییر دهد. ملاقات آنها در 15 سپتامبر در اردوگاه نظامی در لئوپولدویل برگزار شد، اما آنطور که لومومبا انتظار داشت به پایان نرسید. امکان توافق بر سر چیزی وجود نداشت و به محض خروج موبوتو از کمپ، لومومبا مورد حمله انبوه سربازان خشمگین قرار گرفت. نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد با سختی زیادی توانستند از لومومبا محافظت کنند و او را تحت حفاظت شدید "کلاه آبی" به خانه بازگردانند. حلقه دوم خانه را با واحدهای موبوتو احاطه کرد. لومومبا خود را در انزوای کامل یافت. در همان روز، موبوتو خطاب به دولت های کشورهای سوسیالیستی خواستار خروج سفارت های خود از کنگو در مدت 48 ساعت شد.
در 24 نوامبر 1960، لومومبا از دستگیری فرار کرد و به سمت شرق کشور رفت، جایی که هوادارانش در آنجا جمع شده بودند. با این حال، او به زودی به دست گروه های جستجوی Mobut افتاد. با مشارکت مستقیم موبوتو، لومومبو و دو تن از یارانش، جوزف اوکیتو و موریس مپولو، به رهبر جداییطلبان کاتانگز، موئیسه کاپندا تومبه (1919-1969) تحویل داده شدند. در 17 ژانویه 1961 آنها به طرز وحشیانه ای به قتل رسیدند.
اندکی بعد، رئیس جمهور کاساووبو سرانجام موبوتو را به عنوان فرمانده کل ارتش کنگو منصوب کرد.
جنگجوی توانا
پس از چهار سال بی ثباتی سیاسی، در 24 نوامبر 1965، در نتیجه یک کودتای نظامی بدون خونریزی، فرمانده کل ارتش کنگو، ژنرال موبوتو، رئیس جمهور کنگو شد. پارلمان منحل شد و احزاب سیاسی ممنوع شدند. در پایان دهه 1960، یک سیستم حکومتی کاملاً متمرکز ریاستی شکل گرفت و موبوتو تمام قدرت را در دستان خود متمرکز کرد. حزب حاکم و تنها حزب جنبش مردمی انقلاب (PDR Mouvement Populaire de la Revolution) بود که در سال 1967 ایجاد شد. دکترین «اصالت واقعی» یا «ناسیونالیسم اصیل زائری» به عنوان ایدئولوژی ملی شناخته شد. او بازگشت به ارزش های سنتی، رهایی از دنیای معنوی افراد آفریقایی و دستیابی تدریجی به استقلال کامل اقتصادی و سیاسی را اعلام کرد. شعار موبوتو «نه به راست و نه به چپ، بلکه حرکت در جهت خود» بود.
به منظور ریشه کن کردن تأثیرات خارجی بیگانه با روح ملی، مقامات یک "انقلاب فرهنگی آفریقا" را اعلام کردند. نامهای اروپایی و نامهای جغرافیایی با نامهای محلی جایگزین شد: کشور به جمهوری زئیر تبدیل شد، موبوتو نام Mobutu Sese Seko Kuku Ngbendu Wa Za Banga ("جنگجوی توانا که به لطف پشتکار و اراده سرسخت خود از پیروزی تا پیروزی و آتش در راه او باقی می ماند "). آدرسهای «خانم»، «مسئو»، «عزیز»، «عالی» لغو شد. آنها با یک "تک، ساده، تاکید بر همبستگی و کرامت زایریان" - "شهروند" جایگزین شدند. زنان از پوشیدن شلوار و دامن کوتاه، پوشیدن لوازم آرایش و کلاه گیس منع شدند. همه کارمندان موظف بودند کت و شلواری با برش خاص (شلوار، ژاکت تک سینه با آستین کوتاه، روسری به جای پیراهن و کراوات) بپوشند که به آن «آباکو» (از مخفف فرانسوی «A bas le costume» میگویند! " - "پایین با کت و شلوار!").
دستگاه تبلیغاتی NDR کیش شخصیت موبوتو را تبلیغ کرد و برتری "از بالا فرستاده شده" رهبر، "پدر کل ملت، خیر و شر" را اثبات کرد. خود موبوتو دوست داشت یادآوری کند که "طبق سنت آفریقایی ما، دو رهبر وجود ندارد" و رهبر باید مورد احترام قرار گیرد: "یک رهبر یک رهبر است. او عقابی است که در بلندی پرواز می کند، تف موجود خزنده به او نمی رسد.» در تلاش برای تقدس بخشیدن به قدرت خود، موبوتو به کلیسای کاتولیک حمله کرد. مدارس کلیسا ملی شدند و جشن های کریسمس ممنوع شد. در مکان های عمومی به جای صلیب ها و تصاویر پاپ، پرتره های موبوتو آویزان شد. یک شبه دین ایجاد شد که در آن «مسیح» موبوتو بود و «حواریون» در رأس NDR بودند.
دولت دزد سالاری توسعه یافته
خود موبوتو وقت خود را با چیزهای بی اهمیت تلف نکرد. بر اساس محافظه کارانه ترین تخمین ها، ثروت شخصی او 10 میلیارد تخمین زده شد.او 11 اقامتگاه مجلل در زئیر داشت. این کاخ در شهر گبادولیت، زادگاه پدر موبوتو، توسط مجله ایتالیایی پانوراما به عنوان "بزرگ و یادآور برخی از ویلاهای نئوکلاسیک در بلوار سانست در هالیوود" توصیف شده است. اتاق ها با تجملات فوق العاده تزئین شده بودند: دیوارهای سفید چشمگیر، آینه های طلاکاری شده، سنگ مرمر کارارا، فرش های عربی.<…>در کنار ساختمان اصلی، ویلاهای اقوام و دوستان موبوتو، محل سکونت 15 فرزند او، و محله ای برای گارد وفادار ریاست جمهوری قرار داشت: 4500 نفر که توسط مربیان اسرائیلی آموزش دیده بودند. او همچنین صاحب عمارت های مجلل در اروپای غربی بود.
اقتصاد زئیر، یکی از ثروتمندترین کشورهای آفریقا، ویران شده بود؛ اکثریت قریب به اتفاق زایری ها زیر خط فقر زندگی می کردند. تضادهای عمیق اجتماعی و درگیری های سیاسی حاد تحت حکومت سسه به عنوان یک هنجار باقی ماند. آنها باعث شورش دهقانان، تظاهرات دانشجویی، اعتصاب کارگران و کارمندان و حتی قیام های مسلحانه شدند.
موبوتو با مشت آهنین حکومت کرد. چندین سازمان اطلاعاتی رقیب هر 6 ساعت یک بار گزارش هایی از وضعیت کشور برای او ارسال می کردند. تحقیقات و نظارت کامل، دستگیری، «ناپدید شدن»، شکنجه و اعدام مخالفان رژیم به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره در زئیر تبدیل شده است. موبوتو سرکوب مخالفان را با سازش و رشوه دادن به رهبران آنها ترکیب کرد.
خیانت غرب
رئیس جمهور زئیر خود را به عنوان یک مبارز آشتی ناپذیر علیه کمونیسم در آفریقا معرفی کرد و سیاست خارجی طرفدار غرب را دنبال کرد. بنابراین، او پایگاههای نظامی خود را به ویژه برای تامین سلاح به آنگولا در اختیار ایالات متحده و بلژیک قرار داد، که در آن جنگ داخلی بین MPLA طرفدار شوروی (جنبش مردمی برای آزادی آنگولا، Movimento Popular de) درگرفت. Libertacão de Angola، MPLA) و UNITA طرفدار غرب (اتحادیه ملی برای استقلال کامل آنگولا، Uniao Nacional para a Independência Total de Angola، UNITA). واحدهای منظم زئیر، همراه با سربازان آفریقای جنوبی، در تهاجم نظامی مستقیم علیه آگوستینیو نتو (António Agostinho Neto، 1922-1979) شرکت کردند. قدرت های غربی متحد وفادار خود را از کمک های اقتصادی محروم نکردند و حمایت های سیاسی و نظامی کردند. پس از پایان جنگ سرد، آنها دیگر به چنین دیکتاتور نفرت انگیزی نیاز نداشتند.
در سال 1994، موبوتو مرتکب اشتباهی شد که برای او مرگبار بود. او به صدها هزار هوتو اجازه داد تا در شرق زئیر مستقر شوند و زمانی که نمایندگان این گروه قومی در آنجا به قدرت رسیدند، از رواندا بیرون ریختند. اما در شرق زئیر همان توتسی ها زندگی می کردند که منجر به افزایش شدید تنش بین قومی شد. در سال 1996، موبوتو نیروهایی را برای اخراج پناهندگان و زایریان توتسی ها فرستاد. مقاومت توتسی به سرعت به یک جنبش قدرتمند چند قومیتی ضد موبوت تبدیل شد که توسط حامی لومومبا با سی سال تجربه جنگ چریکی، لوران-دزیره کابیلا (1939-2001) رهبری می شد. او از دولت های آنگولا، بوروندی، زامبیا، زیمبابوه، رواندا و اوگاندا کمک های قابل توجهی با سلاح و پول دریافت کرد. بدون مواجهه با مقاومت جدی از سوی نیروهای موبوت، نیروهای کابیلا به سرعت به سمت کینشاسا پیشروی کردند.
موبوتو از ایالات متحده کمک خواست. بیل ریچاردسون، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل که وارد زئیر شد، به موبوتو گفت: «این آشفتگی مال شماست، نه مال ما. شما فقط کشور خود را اداره نمی کنید." در 17 می 1996، شورشیان وارد کینشاسا شدند. موبوتو از زئیر گریخت. او از پناهندگی سیاسی در فرانسه و توگو محروم شد. دیکتاتور سابق که به یک طرد شده تبدیل شد، توانست به مراکش پناه ببرد و در 7 سپتامبر 1997 بر اثر سرطان درگذشت.
اخبار شریک
2. Mobutu Sese Seko Kuku Ngbendu wa za Banga - به اصطلاح انسان و به اصطلاح دریاچه.
بارمالی هنوز هم دزدسالار ایدهآل و کتاب درسی، آخرین دیکتاتور دوران جنگ سرد است که تقریباً 32 سال - از نوامبر 1965 تا مه 1997 - بر زئیر حکومت کرد - از بدو تولد نام ساده جوزف دیزایر موبوتو را داشت. در جوانی، مارشال میلیاردر آینده، «استالین» جنگل کنگو و «کرزوس» ضد کمونیسم سیاه پوست، یک خبرچین ساده بود که در پوشش یک روزنامهنگار برای دولتی معروف به جنایاتش کار میکرد. برای خدمت در ارتش استعمار رفت، جایی که جوزف جوان، شایسته و آینده دار واقعاً آن را دوست داشت.
در سال 1960، در پی مبارزه برای استقلال، موبوتو رئیس ستاد کل ارتش کنگو شد، که سرنوشت قهرمان ما را رقم زد - پنج سال بعد، در نتیجه یک کودتای نظامی (این نوعی است. اتفاقی که به جای انتخابات در آفریقا می افتد)، سرهنگ 35 ساله رئیس جمهور کنگو "دموکراتیک" شد. نام "Mobutu Sese Seko Kuku Ngbendu waza Banga" که بعداً برای خود گرفت، طبق یک نسخه به عنوان "جنگجوی قادر مطلق که به لطف استقامت و اراده آهنین از پیروزی به پیروزی حرکت می کند و همه چیز را در مسیر خود می سوزاند" ترجمه شده است. و به قول دیگری - به سادگی، مانند "خروسی که به همه در جهان فرمان می دهد."
موبوتو سسه سکو که رهبر کنگوی سابق بلژیکی شد، که بعداً به زئیر تغییر نام داد، دو مسیر سیاسی را دنبال کرد - آفریقایی کردن (زائری شدن) مردم عادی و انحلال مخالفان سیاسی. آفریقاییشدن به این معنا بود که همه باید نامها و نامهای خانوادگی مسیحی را، به معنای واقعی کلمه به خاطر مرگ، کنار بگذارند و نامی وحشی، آفریقایی، حتی اگر به «زرد» ترجمه شود، به خود بگیرند. پوشیدن ساکنان ممنوع بود و رئیس جمهور تنها کسی بود که حق داشت کلاه پوستی را روی سر خود بگذارد - نمادی از قدرت رهبر بزرگ.
انتقام جویی علیه مخالفان در مقابل لژیون افراد "هوادار" - برای ارعاب بیشتر انجام شد. به این ترتیب، اعدام اواریست کویمبا، نخست وزیر سابق این کشور با حلق آویز کردن، 50 هزار تماشاگر را تماشا کردند.
یکی از انقلابیون کنگو، همرزم لومومبا، که توسط بارمالی کشته شد، زمانی که دیکتاتور به او وعده بخشش داد، پیر مولله از تبعید به زئیر بازگشت. در مهر 1347 او را دستگیر کردند و در یک اعدام در ملاء عام او را قطع کردند، اندام تناسلی و سپس پاهایش را بریدند. این یکی از وحشیانه ترین قتل های سیاسی قرن بیستم بود.
موبوتو پس از پاکسازی محیط خود از رقبا، خود را نیمه خدا - پدر مردم و ناجی ملت اعلام کرد. دریاچه آلبرت در مرز زئیر و اوگاندا به طور متوسط به "Mobutu Sese Seko" تغییر نام داد.
موبوتو چندین قصر برای خود در سرتاسر زئیر ساخت و ناوگانی از خودروهای مرسدس را نگهداری کرد. بارمالی در شهر دوران کودکی خود، گبادولیت، نوعی «کپی از ورسای» و یک فرودگاه مجلل ساخت که از آنجا با هواپیمای کنکورد به پاریس رفت تا لباس بخرد و به دیزنی لند برای سوار شدن بر چرخ و فلک.
کار به جایی رسید که موبوتو گله شخصی گاوهای اصیل خود را برای چرا به آمریکای جنوبی فرستاد و برای این کار از هواپیماهای حمل و نقل دولتی استفاده کرد. شمارش تعداد قایقهای تفریحی و املاک خارجی متعلق به رئیس جمهور زئیر غیرممکن است.
Mobutu پول خود را از کجا آورده است؟ بدیهی است از تجارت منابع معدنی. دستمزدهای معمولی در کشور فقط به ارتش پرداخت میشد؛ بقیه میلیونها انسان گرسنه از نکول تا نکول زندگی میکردند. مبتکرترین و ناامیدترین شهروندان شروع به رفتن به جنگل و شکار پیگمی ها برای گوشت انسان خود کردند. خوب، خود دیکتاتور زئیر برای همیشه به این دلیل مشهور شد که ثروت شخصی او تا سال 1984 - 5 میلیارد دلار در بانک های سوئیس - برابر با بدهی خارجی کشور بود. تجارت طلا، کبالت، الماس و مس استخراج شده در این کشور پهناور استوایی منحصراً "توسط صندوق پول" انجام می شد.
در سال 1997، پس از سرنگونی پیرمرد سهسه سکو از تاج و تخت، تنها پادشاه مراکش، که دیکتاتور صمیمانه با او دوست بود، موافقت کرد که به او پناهندگی بدهد. اما موبوتو مدت زیادی در سواحل اقیانوس اطلس زندگی نکرد و در 7 سپتامبر همان سال در رباط بر اثر سرطان درگذشت. پس از مرگ موبوتو، کشور زئیر به جمهوری دموکراتیک کنگو تغییر نام داد. آیا چیزی برای بهتر شدن تغییر کرده است؟مثلا از او بپرسید:
اما تاریخ در مورد اینکه آیا «جنگجوی بزرگ» مردم را خورده است، همانطور که همشهریان ناامیدش در جنگل میکردند و میکردند، ساکت است.
ادامه سافاری:
ادامه اشتیاق چهره ها.
در کودکی توسط یک آشپز مبلغ بلژیکی به فرزندخواندگی پذیرفته شد و موبوتو فرصت تحصیل در مدرسه مبلغان را یافت. در 19 سالگی به ارتش فراخوانده شد و به درجه گروهبان ارشد رسید. در سال 1956 از خدمت خارج شد و روزنامه نگار شد و به زودی در میان تحصیل کرده های کنگو به شهرت رسید. هنگامی که این کشور در ژوئن 1960 به جمهوری مستقل کنگو تبدیل شد، موبوتو به عنوان وزیر امور خارجه در امور دفاع منصوب شد. کمتر از یک هفته بعد، ارتش علیه افسران بلژیکی شورش کرد، موبوتو رئیس ستاد کل شد و اکثر نیروهای مسلح تحت فرمان او قرار گرفتند. در طول پنج سال بعد، موبوتو، فرمانده کل نیروهای مسلح، نقش مهمی در رویدادهای نظامی و سیاسی ایفا کرد. او در سپتامبر 1960 با انتقال قدرت به دولتی که خود تشکیل داد، توانست راهی برای خروج از بن بست سیاسی پیدا کند. در سال 1965، مقامات ارشد ارتش با انتخاب رئیس جمهور موبوتو، بحران مشابهی را حل کردند.
رژیم موبوتو در اولین سالهای سلطنت او از حمایت مردمی برخوردار بود. موبوتو احزاب سیاسی را ممنوع کرد، یک دولت مرکزی قوی را احیا کرد و سیستم حکومتی را سازماندهی کرد. اگرچه موبوتو روابط نزدیکی با غرب داشت، اما دولت او در سال 1967 شرکت غول پیکر معدن مس Union Minière du Haut-Katanga (UMOC) را ملی کرد. در همان سال، موبوتو حزب سیاسی خود را به نام جنبش مردمی انقلاب (MRP) ایجاد کرد. در سال 1970، انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد که در آن تنها یک نامزد به نام موبوتو شرکت کرد. در سال 1971، موبوتو نام این کشور را به زئیر تغییر داد، نام مسیحی خود را به نام آفریقایی، موبوتو سسه سکو، تغییر داد و ایدئولوژی «اصالت واقعی» یا «ناسیونالیسم واقعی زئیری» را اعلام کرد.
در اواسط دهه 1970، موبوتو سیاست خارجی طرفدار غرب را دنبال کرد و به طور همزمان روابط خود را با چین توسعه داد. در طول جنگ داخلی در آنگولا، که پس از اعلام استقلال در سال 1975 آغاز شد، زئیر به گروهی که توسط ایالات متحده و آفریقای جنوبی حمایت میشد، در مقابل نیروهای تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد. در مارس 1977 و مه 1978، مهاجران شابا (استان کاتانگا سابق) و سایر زایریهایی که از حکومت موبوتو ناراضی بودند به زئیر حمله کردند. تهاجمات با کمک های خارجی قابل توجه به ویژه از جانب فرانسه دفع شد.
در سال 1975 بحران اقتصادی در کشور آغاز شد. تلاشهای جامعه بینالمللی برای آزادسازی نظام سیاسی زئیر و تثبیت اقتصاد به دلیل مقاومت در برابر تغییرات از سوی موبوتو و حلقه درونیاش، به طور کامل شکست خورد.
در سال 1980، 13 نماینده پارلمان از موبوتو جدا شدند و یک جنبش دموکراتیک جدید ایجاد کردند که خواستار معرفی یک سیستم دموکراتیک چند حزبی بود. در سال 1982، این گروه آشکارا رژیم تک حزبی را با ایجاد یک حزب مخالف، اتحادیه برای دموکراسی و پیشرفت اجتماعی (UDPS) به چالش کشید. این حزب در سال 1990 قانونی شد، زمانی که موبوتو پایان حکومت تک حزبی و آغاز دوره جدیدی از حکومت چند حزبی را اعلام کرد. با این وجود، موبوتو با ممانعت از اجرای طرح انتقال، که در سال 1992 در کنفرانس ملی مستقل که 2840 نماینده از تمام بخشهای جامعه زائری را گرد هم آورد، به تصویب رسید، اصلاحات را از مسیر خود خارج کرد. این کنفرانس اختیارات اجرایی را از رئیس جمهور سلب کرد و به او اجازه داد تا برای یک دوره انتقالی دو ساله رئیس دولت با وظایف تشریفاتی باقی بماند. با این حال، در اوایل سال 1993، موبوتو و حلقه او به سیاست های ترور دولتی، پاکسازی قومی و خرابکاری اقتصادی متوسل شدند تا اپوزیسیون را تقسیم کنند و قدرت را حفظ کنند. همه اینها به فروپاشی اقتصاد و هرج و مرج حاکم بر کشور در اوایل دهه 1960 منجر شد.
در اواسط دهه 1990، نسل کشی و تنش های اجتماعی در رواندا صدها هزار پناهنده را مجبور کرد به شرق زئیر پناه ببرند. نیروهای زائری که به مناطق شرقی اعزام شدند، نه تنها پناهندگان را از قلمرو زائری بیرون کردند، بلکه زایری های توتسی را نیز بیرون کردند. در اکتبر 1996، آخرین توتسی ها قیام مسلحانه ای را علیه رژیم موبوتو به راه انداختند. شورشیان توتسی و سایر زایری های ناراضی که در اتحاد نیروهای دموکراتیک برای آزادی کنگو به رهبری لوران کابیلا متحد شدند، شهرهای اصلی زئیر شرقی را تصرف کردند و به سمت غرب حرکت کردند و سرزمین های وسیعی را فتح کردند. در ماه مه 1997، نیروهای شورشی وارد کینشاسا شدند. موبوتو از کشور فرار کرد. کابیلا خود را رئیس جمهور اعلام کرد و نام کشور را به جمهوری دموکراتیک کنگو تغییر داد. موبوتو از پناهندگی در فرانسه رد شد و فقط چند روز در توگو اقامت داشت. او تنها به مراکش پناه برد. موبوتو در 7 سپتامبر 1997 در رباط (مراکش) درگذشت.