15.01.2024

لوبانوف روستوفسکی، شاهزاده الکسی بوریسوویچ. بیوگرافی ها تاریخ زندگی افراد بزرگ لوبانوف روستوف الکسی بوریسوویچ دیپلماسی او


نام مستعاری که سیاستمدار ولادیمیر ایلیچ اولیانوف با آن می نویسد. ... در سال 1907 نامزد ناموفق دومای ایالتی دوم در سن پترزبورگ بود.

آلیابیف، الکساندر الکساندرویچ، آهنگساز آماتور روسی. ... عاشقانه های الف بیانگر روح زمانه بود. به عنوان ادبیات روسی آن زمان، آنها احساساتی هستند، گاهی اوقات بداخلاق. اکثر آنها با یک کلید کوچک نوشته شده اند. آنها تقریباً هیچ تفاوتی با اولین عاشقانه های گلینکا ندارند، اما دومی خیلی جلو رفته است، در حالی که A. در جای خود باقی مانده است و اکنون منسوخ شده است.

Idolishche کثیف (Odolishche) یک قهرمان حماسی است ...

پدریلو (Pietro-Mira Pedrillo) یک شوخی معروف، ناپلی است که در آغاز سلطنت آنا یوآنونا برای خواندن نقش های بوفا و نواختن ویولن در اپرای دربار ایتالیا به سن پترزبورگ رسید.

دال، ولادیمیر ایوانوویچ
داستان های متعدد او از فقدان خلاقیت هنری واقعی، احساس عمیق و دید وسیع به مردم و زندگی رنج می برد. دال از تصاویر روزمره فراتر نمی رفت، حکایاتی که در پرواز به تصویر کشیده می شد، به زبانی منحصر به فرد، هوشمندانه، واضح، با طنز خاصی گفته می شد، گاهی اوقات به رفتار و شوخی می افتاد.

وارلاموف، الکساندر اگوروویچ
ظاهراً وارلاموف اصلاً روی تئوری آهنگسازی کار نکرد و با دانش ناچیزی که می توانست از کلیسای کوچک بیاموزد ، مانده بود ، که در آن روزها اصلاً به پیشرفت عمومی موسیقی دانش آموزان خود اهمیت نمی داد.

نکراسوف نیکولای الکسیویچ
هیچ یک از شاعران بزرگ ما این همه شعر ندارند که از همه نظر کاملاً بد باشند. او خود وصیت کرد که بسیاری از اشعار در آثار گردآوری شده قرار نگیرد. نکراسوف حتی در شاهکارهایش هم ثابت نیست: و ناگهان شعر عروضی و بی حال گوش را آزار می دهد.

گورکی، ماکسیم
گورکی با منشأ خود به هیچ وجه به آن دسته از زباله های جامعه تعلق ندارد که او به عنوان خواننده در ادبیات ظاهر شد.

ژیخارف استپان پتروویچ
تراژدی "آرتابان" او نه چاپ و نه صحنه را ندید، زیرا به نظر شاهزاده شاخوفسکی و بررسی صریح خود نویسنده، آمیخته ای از مزخرفات و مزخرفات بود.

شروود-ورنی ایوان واسیلیویچ
یکی از معاصرانش می نویسد: «شروود در جامعه، حتی در سن پترزبورگ، چیزی جز شروود بد نامیده نمی شد... همرزمانش در خدمت سربازی از او دوری می کردند و او را با نام سگ «فیدلکا» صدا می زدند.

اوبولیانینوف پتر کریسانفویچ
... فیلد مارشال کامنسکی علناً او را "دزد دولتی، رشوه گیرنده، یک احمق کامل" خطاب کرد.

بیوگرافی های محبوب

پیتر اول تولستوی لو نیکولایویچ کاترین دوم رومانوف داستایوفسکی فئودور میخائیلوویچ لومونوسوف میخائیل واسیلیویچ الکساندر سوم سووروف الکساندر واسیلیویچ

الکسی بوریسوویچ لوبانوف روستوفسکی

LOBANOV-ROSTOVSKY الکسی بوریسوویچ (1824-1896) - شاهزاده، دولتمرد روسی، دیپلمات.

در خدمات دیپلماتیک در 1844-1866، 1878-1896. او در قسطنطنیه، لندن و وین سمت های سفیر داشت. وزیر امور خارجه روسیه از مارس 1895 تا اوت 1896. او در کار کنگره برلین در سال 1878، امضای شرکت کرد معاهده 1896 روسیه و چین .

او از طرفداران تشدید سیاست روسیه در خاور دور و مقابله بود ژاپندر این منطقه

Orlov A.S.، Georgieva N.G.، Georgiev V.A. فرهنگ لغت تاریخی. ویرایش دوم م.، 2012، ص. 284.

لوبانوف روستوفسکی الکسی بوریسوویچ (18.18.1824 - 18.8.1896)، شاهزاده، دیپلمات روسی، وزیر امور خارجه روسیه در سالهای 1895-1896 بود. در خدمات دیپلماتیک از سال 1844. او در ترکیه، انگلستان، اتریش-مجارستان و آلمان سفیر بود. در 26 فوریه 1895 به عنوان مدیر وزارت و در 6 مارس - وزیر امور خارجه منصوب شد. با هم S. Yu. Witte- آغازگر تظاهرات روسیه، آلمان و فرانسه، که ژاپن را مجبور به نرم کردن مفاد معاهده شیمونوسکی در سال 1895 کرد، که به جنگ خود با چین پایان داد. او در تهیه پیش نویس معاهده روسیه و چین در سال 1896 در مورد اتحاد و ساخت راه آهن شرقی چین شرکت کرد. او مجموعه بزرگی از نامه ها، خاطرات و سایر مطالب مربوط به قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم را گردآوری کرد و مقالاتی را بر اساس آنها در «باستان باستان روسیه» و «آرشیو روسیه» منتشر کرد. او همچنین به مسائل شجره نامه خانواده های اشراف روسی پرداخت.

I. V. Bestuzhev. مسکو.

دایره المعارف تاریخی شوروی. در 16 جلد. - م.: دایره المعارف شوروی. 1973-1982. جلد 8، کوسالا – مالت. 1965.

آثار: کتاب تبارشناسی روسی، چاپ دوم، ج 1-2، سن پترزبورگ، 1895م.

ادبیات: تپلوف وی.، کتاب. A. B. Lobanov-Rostovsky، سن پترزبورگ، 1897; Witte S. Yu., Memoirs, ج 2, M., 1960; Narochnitsky A.L.، سیاست سرمایه داری استعماری. قدرت ها در شرق D. 1860-1895، م.، 1956; رومانوف بی. ا.، مقالاتی در مورد مسائل دیپلماتیک. تاریخ روسیه و ژاپن جنگ 1895-1907، ویرایش دوم، M.-L.، 1955; Rotshtein F. A., Int. روابط در کنار قرن نوزدهم، M.-L.، 1960.

لوبانوف روستوفسکی الکسی بوریسوویچ (1824-1896). شاهزاده، دیپلمات روسی. او پس از ورود به خدمات دیپلماتیک در سال 1844، مناصب مختلفی در برلین، پاریس، ترکیه، لندن و وین داشت. او به مدت 13 سال در آخرین مکان ماند و در حین کار در آنجا بود که توانست شاید تأثیرگذارترین سفرای روسیه شود که نظر آنها در سن پترزبورگ به دقت شنیده شد. در ژانویه 1895 او به برلین منتقل شد، اما پس از مرگ گیرسا در مارس همان سال به عنوان وزیر جدید منصوب شد. لوبانوف روستوفسکی به عنوان رئیس وزارت امور خارجه روسیه از حامیان انتقال مرکز ثقل سیاست خارجی روسیه به خاور دور بود. او در ابتدا از ایده سیاست سازش در روابط با ژاپن با هدف تقسیم حوزه های نفوذ در خاور دور استفاده کرد. اما بعداً از این مسیر عقب نشینی کرد و با حمایت قدرت های غربی (علاقه مند به پیچیده شدن روابط روسیه و ژاپن) مسیری را برای محدود کردن نفوذ ژاپن در قاره آسیا در پیش گرفت. به همین منظور، در ژوئن 1896، روسیه قراردادی محرمانه با چین درباره اتحاد و ساخت راه‌آهن شرقی چین امضا کرد. در همان زمان، توافق نامه ای با ژاپن در مورد تحت الحمایه مشترک روسیه و ژاپن بر کره امضا شد که در واقع ژاپن را از موقعیت غالب خود در این منطقه که پس از جنگ 1894-1895 توسعه یافته بود، محروم کرد. این موفقیت بدون شک سیاست خارجی روسیه بود، اما این او بود که تا حد زیادی به تشدید روابط روسیه و ژاپن کمک کرد، که در نهایت منجر به جنگ و تغییر استراتژیک در موازنه نیروها در شرق دور به نفع ژاپن شد. در 18 آگوست 1896، او ناگهان در قطار سلطنتی در حال حرکت از وین به کیف درگذشت.

لوبانوف-روستوفسکی الکسی بوریسوویچ (12/18/1824-08/18/1896)، شاهزاده، دولتمرد، دیپلمات و مورخ. در سال 1844 از لیسه Tsarskoye Selo (Alexandrovsky) فارغ التحصیل شد. در n. در دهه 1850 منشی هیئت روسیه در برلین بود. در سال 1856، به عنوان یک سفیر مخفی، با او مذاکره کرد ناپلئون سوم. در سال 1859 او به عنوان فرستاده به قسطنطنیه منصوب شد، در سال 1866 به فرمانداری اوریول منصوب شد و در سال 1867 - معاون وزیر کشور. در سال 1878 او سفیر فوق العاده و تام الاختیار در ترکیه، در 1879 - در انگلستان، در 1882 - در اتریش شد. در سال 1895 به عنوان سفیر در برلین و پس از مرگش خدمت کرد N. K. Girsaوزیر امور خارجه منصوب شد. مبتکر (همراه با S. Yu. Witte) تظاهرات مشترک روسیه، آلمان و فرانسه، که ژاپن را مجبور به نرم کردن مفاد معاهده شیمونوسکی در سال 1895 با چین کرد (ژاپن اشغال شبه جزیره لیائودانگ را رها کرد و خود را محدود کرد به غرامت پولی)، در تهیه و امضای معاهده روسیه و چین (3 ژوئن 1896، مسکو) در مورد اتحاد علیه ژاپن و در مورد ساخت و بهره برداری از راه آهن شرقی چین (1896) شرکت کرد. لوبانف-روستوفسکی که از حامیان اتحاد با فرانسه و حفظ وضعیت موجود در خاورمیانه بود، در عین حال سعی در مقابله با سیاست بریتانیا در مصر داشت، به دنبال آزادی کشتیرانی از طریق کانال سوئز بود و تلاش کرد آلمان را به همکاری در این زمینه جلب کند. موضوع. کمک به احیای روابط روسیه و بلغارستان که در نتیجه بحران بلغارستان 1885-1887 شکسته شد. لوبانوف روستوفسکی "کتاب تبارشناسی روسیه" را منتشر کرد (بدون نام نویسنده در "باستان روسیه" 1873-1876 منتشر شد). لوبانوف روستوفسکی که به دوران پل اول علاقه مند بود، 2 جلد منتشر نشده از "خاطرات" این دوره سلطنت را گردآوری کرد.

از مطالب سایت دایره المعارف بزرگ مردم روسیه استفاده شد.

لوبانوف روستوفسکی، الکسی بوریسوویچ (1824-1896)، شاهزاده - دیپلمات روسی. L. در سال 1844 وارد خدمت دیپلماتیک شد. در ابتدا او سمت‌های مختلفی را در مأموریت‌های روسیه در برلین و پاریس داشت. از 1856 - مشاور سفارت و در 1859 - 1863 - فرستاده به ترکیه. در سال 1863، لوبانوف بازنشسته شد و در فرانسه زندگی کرد و همچنان به مسائل دیپلماتیک علاقه مند بود و دستورات غیر رسمی دولت روسیه را انجام می داد.

در سال 1878، لوبانوف به عنوان سفیر در قسطنطنیه منصوب شد، جایی که او مجبور شد تعدادی از مشکلات مربوط به جنگ روسیه و ترکیه را که به تازگی پایان یافته بود، برطرف کند. متقابلا A. M. Gorchakovلوبانف معتقد بود که اگر روسیه باید امتیازات خاصی بدهد، بهتر است آنها را نه به قدرت‌هایی که مخالف روسیه بودند، بلکه مستقیماً به خود ترکیه واگذار کرد تا آن را عصبانی نکند و با شرایط خیلی سخت به انگلیس و اتریش فشار نیاورد. مجارستان. لوبانوف در مدت کوتاهی موفق به برقراری روابط نزدیک با پورت شد و به امضای معاهده قسطنطنیه در سال 1879 دست یافت (نگاه کنید به) که تمام مواد را تأیید کرد. معاهده سن استفانو، توسط معاهده برلین لغو نشده است.

در سالهای 1879-1882، لوبانوف سفیر لندن و از سال 1882 - سفیر در وین بود و حدود 13 سال در آنجا ماند. لوبانف در این سالها یکی از بانفوذترین سفرای روسیه بود که در سن پترزبورگ نظر او به دقت شنیده شد. در ژانویه 1895، لوبانوف به برلین منتقل شد، اما کمتر از 2 ماه در این سمت باقی ماند، زیرا پس از مرگ N.K. Girs به ​​سمت وزیر امور خارجه منصوب شد.

انتصاب لوبانوف با پایان جنگ چین و ژاپن و انعقاد پیمان صلح شیمونوسکی در سال 1895 مصادف شد (نگاه کنید به). لوبانف از حامیان انتقال مرکز ثقل سیاست خارجی روسیه به خاور دور بود. او تلاش های شدیدی را برای وادار کردن ژاپن به نرم کردن مفاد پیمان صلح انجام داد. از آنجایی که انگلستان از مداخله در امور ژاپن و چین خودداری کرد و موقعیت فرانسه و آلمان هنوز نامشخص بود، لوبانوف ابتدا ایده برقراری ارتباط با ژاپن در امور چین را مطرح کرد و پیشنهاد انتقال به روسیه را به شکلی ارائه کرد. غرامت برای فتوحات ژاپنی، بندری بدون یخ در اقیانوس آرام (بندر لازارف در کره) و بخشی از منچوری شمالی. این طرح با تصویب مواجه شد نیکلاس دوم. اما لوبانوف با دریافت موافقت فرانسه و آلمان برای یک دمارش مشترک در مورد صلح شیمونوسکی، این طرح را رها کرد و ترجیح داد ژاپن را از سرزمین اصلی آسیا بیرون کند. در 23 آوریل 1895، نماینده روسیه در توکیو (همزمان با فرانسه و آلمان) از ژاپن خواست که شبه جزیره لیائودانگ را کنار بگذارد. ژاپن مجبور به واگذاری شد. تغییر در معاهده شیمونوسکی موفقیت دیپلماسی روسیه، به ویژه سیاست لوبانوف بود؛ نتیجه فوری این سیاست، امضای لوبانوف و ویته از یک سو در مسکو و لی هونگ چانگ از سوی دیگر بود. از معاهده مخفی روسیه و چین (نگاه کنید به) در مورد اتحاد و در مورد ساخت CER. چند روز بعد، در 9 ژوئن 1896، قراردادی با ژاپن در مورد حمایت مشترک بر کره امضا شد (به «پروتکل لوبانوف-یاماگاتا» مراجعه کنید)، که در واقع دولت ژاپن را از موقعیت ترجیحی در کره محروم کرد که پس از آن به دست آورده بود. جنگ 1894-1895. موفقیت دیپلماتیک لوبانف در نهایت باعث وخامت روابط روسیه و ژاپن شد.

لوبانف در انتشار مطالب و اسناد تاریخی آرشیوی روسیه در قرون 18-19 مشارکت نزدیک داشت. ("نامه های جمع آوری شده از شاهزاده بزبورودکو به کنت N.I. Panin" و غیره).

فرهنگ لغت دیپلماتیک چ. ویرایش A. Ya. Vyshinsky و S. A. Lozovsky. م.، 1948.

لوبانوف-روستوفسکی الکسی بوریسوویچ. شاهزاده، دیپلمات و مورخ روسی. فرستاده روسیه به ترکیه (1859-1863، 1878-1879)، جایی که او موفق به امضای معاهده قسطنطنیه (1879) شد. سفیر روسیه در بریتانیای کبیر (1879-1882)، اتریش (1882-1895)، آلمان (1895). وزیر امور خارجه روسیه (1895-1896).

الکسی بوریسوویچ لوبانوف روستوفسکی در 30 دسامبر 1824 در املاک مادرش المپیادا میخایلوونا در استان ورونژ به دنیا آمد. او چهارمین پسر شاهزاده بوریس الکساندرویچ بود. الکسی دوران کودکی خود را در مسکو گذراند و در آنجا معلمی به نام دمژو فرانسوی داشت.

در سال 1838، لوبانوف روستوفسکی وارد لیسه امپراتوری الکساندر شد، که در سال 1844 با مدال طلا فارغ التحصیل شد. در آذرماه به ریاست امور اقتصادی و محاسباتی وزارت امور خارجه منصوب شد.

از دستگاه بخش سیاست خارجی، لوبانوف به خدمات خارجی منتقل شد: در سالهای 1850-1856 او منشی مأموریت در برلین و برای سه سال بعد - مشاور مأموریت در استانبول بود. در ژوئن 1859، لوبانوف روستوفسکی به عنوان فرستاده فوق العاده و وزیر تام الاختیار در امپراتوری عثمانی منصوب شد. این یک مورد نادر در تاریخ دیپلماسی روسیه بود. تا سال 1863، شاهزاده تعدادی اقدامات دیپلماتیک موفق داشت، که به همین دلیل درجات شورای دولتی و اتاق دار دربار را دریافت کرد و صاحب دستورات داخلی و خارجی شد.

در سال 1860 به وزارت کشور منتقل شد. توانایی های طبیعی، انرژی، توانایی سازماندهی کار، و همچنین لطف آشکار نسبت به او الکساندرا دومبه موفقیت شغلی و شخصی کمک کرد. 12 سال تصدی لوبانوف-روستوفسکی به عنوان رفیق وزیر در فهرست رسمی با «بالاترین لطف»، تشکر و احکام اعطای حکم مشخص شده است.

او زمان زیادی را به تحقیق و گردآوری تاریخی اختصاص داد. توجه دقیق به شجره نامه روسی مبتنی بر اطمینان شاهزاده بود که "پیوندهای خانوادگی نقش بسیار بیشتری در تاریخ ما ایفا کردند که معمولاً تصور می شد و اینکه سیر وقایع تاریخی به طور قابل توجهی به آنها بستگی دارد."

بحران خاورمیانه در دهه 70 قرن نوزدهم و جنگ روسیه و ترکیه در سالهای 1877-1878 تغییرات زیادی در نظام روابط بین الملل ایجاد کرد. در آوریل 1878، لوبانوف-روستوفسکی مجدداً به عنوان سفیر فوق العاده و تام الاختیار به استانبول فرستاده شد تا در مورد توافقنامه ای بین دو کشور مذاکره کند که مواد خاصی از آن در کنگره برلین مورد بررسی قرار نگرفت. سلطان از شخص سفیر ابراز خرسندی کرد. لوبانوف روستوفسکی به سن پترزبورگ نوشت: «صافه پاشا مرا با صمیمیت پذیرفت و اظهار داشت که انتصاب من دلیلی بر لطف اعلیحضرت شاهنشاهی نسبت به سلطان تلقی می شود و آنها برای برقراری روابط دوستانه بین روسیه و روسیه روی من حساب می کنند. بوقلمون."

شاهزاده مأموریت خود را در استانبول با موفقیت به پایان رساند و برای آن درجه مشاور واقعی و نشان الکساندر نوسکی را با آویزهای الماس دریافت کرد. پس از ترک سواحل بسفر، او به عنوان سفیر در لندن منصوب شد، که ناشی از نیاز به بهبود روابط شدید بین روسیه و بریتانیا بود. تزار همچنین اظهار داشت که لوبانوف روستوفسکی به زودی باید جایگزین گورچاکف شود. با این حال، سرنوشت راه خود را داشت: الکساندر دوم که پس از انفجار بمب نارودنایا ولیا جان خود را از دست داد، جایگزین شد. الکساندر سوم، و وزارت خارجه روسیه به ریاست N.K. چرخ دنده ها

لوبانوف روستوفسکی سفیر اتریش-مجارستان شد. اگرچه در وین، سفیر روسیه به عنوان ستاره ای با عظمت اول در دنیای دیپلماسی شناخته می شد، و کارنامه او در این سال ها با تنها، اما بالاترین جایزه امپراتوری روسیه - نشان سنت اندرو اول- مشخص شد. به نام تزار جدید با لوبانوف-روستوفسکی همدردی نکرد.

الکسی بوریسوویچ تمام مجموعه ها و کتابخانه گسترده خود را به پایتخت اتریش منتقل کرد. فعالیت های شاهزاده در زمینه علم بسیار مورد قدردانی قرار گرفت: او به عنوان عضو افتخاری آکادمی علوم شاهنشاهی و عضو افتخاری شورای کتابخانه ها انتخاب شد. کتابخانه شخصی شاهزاده که تا پایان عمرش به بیش از 8 هزار جلد می رسید، پس از مرگ وی وارد کتابخانه کاخ زمستانی شد. لوبانوف-روستوفسکی معتقد بود که دوران سفیر او در اتریش-مجارستان طولانی و تقریباً آخرین دوره زندگی او خواهد بود. اما در اکتبر 1894، الکساندر سوم به طور غیر منتظره درگذشت.

در ژانویه 1895، نیکلاس دوم استوارنامه لوبانوف را به عنوان سفیر در برلین امضا کرد. با این حال، پس از رد سفیر در لندن، استال از سمت وزیر امور خارجه، تزار لوبانوف-روستوفسکی، مردی تحصیلکرده و با تسلط عالی به زبان ها و قلم را به این سمت منصوب کرد. لامزدورف بر اعتماد به نفس و آرامش لوبانوف-روستوفسکی هنگام بحث در مورد دشوارترین موضوعات تأکید کرد، که نشاط آور و محرک بود، «گویی که تأثیر مغناطیسی را آلوده می کند یا اعمال می کند». الکسی بوریسوویچ یک مکالمه شوخ بود و همیشه با زنان موفقیت زیادی داشت.

پس از تسخیر شبه جزیره لیائودونگ توسط ژاپن و انعقاد معاهده شیمونوسکی، لوبانوف روستوفسکی دیدگاه خود را در مورد مشکل خاور دور در دو یادداشت به تزار مورخ 6 آوریل 1895 بیان کرد. لوبانوف روستوفسکی تمایل داشت به توافقی با ژاپن بر اساس غرامت به هزینه چین فکر کند. در یک جلسه ویژه، دیدگاه وزیر S.Yu برنده شد. ویت: تصمیم گرفته شد که از ژاپنی ها خواسته شود که منچوری را پاک کنند و در صورت امتناع از رعایت آنها، در استفاده از زور تردید نکنند. این سیاست، که با هدف دستیابی به بندری بدون یخ در اقیانوس آرام و الحاق بخشی از منچوری برای عبور راحت تر از راه آهن سیبری بود، به نظر وزیر، نیازمند احتیاط شدید بود.

لوبانوف-روستوفسکی از پاریس خواست تا همراه با دولت های روسیه و آلمان موافقت کند تا در توکیو یک راهپیمایی را انجام دهد - به ژاپن "توصیه دوستانه" کند که اشغال شبه جزیره لیائودانگ را برای غرامت مناسب پولی رها کند. "توصیه دوستانه" قرار بود با تظاهرات دریایی توسط سه قدرت پشتیبانی شود.

لوبانوف-روستوفسکی موفق شد همکار فرانسوی خود G. Hanot را متقاعد کند که اقدامات مشترک آلمان و روسیه چیزی را در روابط دومی با فرانسه تغییر نداده است. او به فشار دیپلماتیک هماهنگ بر توکیو دست یافت و اصرار داشت که دولت ها دستورالعمل های هماهنگی را برای دریاسالارها - فرماندهان کشتی های سه قدرت در اقیانوس آرام - ارسال کنند. دمارش دیپلماتیک ژاپن را مجبور به عقب نشینی کرد. لوبانوف روستوفسکی به موفقیت بزرگ دیپلماتیکی که در آغاز فعالیت های خود به دست آورد بسیار افتخار می کرد.

برای پرداخت غرامت به ژاپن، چین، شکست خورده در جنگ 1894-1895، به وام خارجی نیاز داشت که باعث رقابت شدید بین قدرت های بزرگ شد. لوبانوف روستوفسکی استدلال کرد که وظیفه اصلی روسیه این است که "چین را تا حدودی به ما وابسته کند و از گسترش نفوذ انگلیس در آنجا جلوگیری کند." وابستگی مالی چین به انگلستان و آلمان، ظهور «ویرایش دوم مصر یا حتی ترکیه» در مرزهای آسیایی روسیه را تهدید می‌کرد.

تلاش های لندن و برلین برای برهم زدن وام روسیه-فرانسه به لطف ویته و لوبانوف-روستوفسکی، که اولی همه اقدامات دیپلماتیک را با آنها هماهنگ می کرد، ناموفق بود.

از زمان انعقاد اتحاد مخفی روسیه و فرانسه در سال 1891، پاریس بارها، اما ناموفق، به دنبال انتشار آن بوده است. در بهار 1895، لوبانوف-روستوفسکی در نیمه راه فرانسه را در این زمینه ملاقات کرد. پس از تلاش ناموفق برای مذاکره با روچیلد در مورد سازماندهی وام به چین، سنت پترزبورگ در اوایل ژوئن برای کمک به دولت فرانسه متوسل شد. G. Hanotot در سخنرانی در پارلمان فرانسه برای اولین بار در مورد "اتحاد" با روسیه صحبت کرد که تأثیر زیادی در اروپا گذاشت. پس از این شفاف سازی، وام چینی به راحتی در بازار پاریس قرار گرفت.

ویلهلم دوم که نگران شده بود، تصمیم گرفت به طور مستقیم بر نیکلاس دوم فشار بیاورد. او در نامه هایی به تزار به او توصیه کرد که از دوستی نزدیک با جمهوری فرانسه احتیاط کند. به دستور تزار، لوبانوف روستوفسکی در 13 اکتبر با قیصر در برلین ملاقات کرد. اما پیشنهاد ویلهلم دوم برای بازآفرینی اتحادیه سه امپراتور به منظور «درهم شکستن فرانسه» با تلاش‌های مشترک با مخالفت وزیر روبرو شد. لوبانوف-روستوفسکی نقشه ویلهلم دوم را آشکار کرد: "این هنوز همان بازی برای جذب روسیه است: توسل به اصول سلطنتی و محافظه کارانه، جذب قسطنطنیه و وعده حمایت از آلمان در تمام امور شرقی. ما بیش از یک بار پیشرفت هایی از این دست دریافت کرده ایم. ، در این زمان تکرار شد».

از آغاز بحران خاورمیانه، در پاییز 1894، دیپلمات‌های روسی و فرانسوی از نزدیک در کمیسیون سفیر برای ایجاد اصلاحات برای جمعیت مسیحی امپراتوری عثمانی، با هم همکاری کردند و با تمایلات انگلیسی‌ها برای تبدیل این موضوع به یک موضوع مقابله کردند. یک پان اروپایی

سنت پترزبورگ در ابتدا سعی کرد از اعمال فشار بر ترکیه اجتناب کند. حتی پس از پاسخ طفره‌آمیز سلطان در ماه مه 1895 به یادداشت سفرا در مورد پروژه اصلاحات، لوبانف از پیوستن به اولتیماتوم پیشنهادی انگلستان خودداری کرد. وی تصریح کرد: «از همان آغاز پیچیدگی‌های ارامنه، تنها هدف ما دستیابی به تضمین‌هایی برای تضمین استقلال و رفاه ارمنی‌ها بدون به خطر انداختن موجودیت امپراتوری عثمانی بود. قدرت هر دولتی تنها بر آن نیست. قدرت مادی، اساساً ریشه در اعتباری دارد که او را احاطه کرده است."

لوبانوف روستوفسکی با استفاده از کمک فرانسه به دنبال فلج کردن اقدامات جداگانه انگلیس بود. وی در عین حال به طور قطع اظهار داشت: با وجود اینکه برنامه فتح نداریم اما می خواهیم دستمان باز باشد تا بتوانیم در صورت تهدید منافع خود را حفظ کنیم.

در سپتامبر 1895، پس از تلاش‌های ناموفق برای متقاعد کردن سلطان به پذیرش پروژه اصلاحات، روسیه و فرانسه به همراه انگلیس از درخواست‌ها به خواسته‌ها روی آوردند. جلسات لوبانوف-روستوفسکی و آنتو به هماهنگ کردن مواضع کمک کرد.

فشار مشترک قدرت ها، سلطان را مجبور کرد که پروژه اصلاحات را در ماه اکتبر تصویب کند. لوبانوف روستوفسکی از نتیجه راضی بود. با این حال، سلطان انجام اصلاحات را به تاخیر انداخت. برای وادار کردن او به اقدام، آ. گولوخوفسکی، وزیر امور خارجه اتریش-مجارستان، پیشنهاد کرد که قدرت هایی که معاهده برلین را امضا کردند، چندین کشتی را وارد تنگه کنند. سلطان از عبور آنها امتناع کرد. سپس لندن پیشنهاد داد مهلتی 24 ساعته برای پورت برای صدور فرمان برای عبور کشتی ها تعیین شود. پاریس از دمارش انگلیسی حمایت کرد. لوبانوف روستوفسکی در 5 دسامبر با گزارش وضعیت به نیکلاس دوم نوشت: "تعیین ضرب الاجل بسیار آسان است؛ اما این سوال مطرح می شود: اگر پس از مدت تعیین شده، سلطان فرمان ها را تحویل ندهد چه باید کرد؟ در این صورت، ما باید با زور به تنگه‌ها موافقت کنیم. چون در این مورد، قانون مبتنی بر معاهده پاریس کاملاً طرف ماست، بنابراین موافقت با این اقدام افراطی را اجتناب‌ناپذیر می‌دانم.» به عنوان آخرین گزینه ممکن برای راه حل دیپلماتیک، وزیر پیشنهاد کرد که شاه با توصیه شخصی به سلطان مراجعه کند تا با عبور و مرور ساکنان بیمارستان مخالفت نکند. نیکلاس دوم این ایده را تایید کرد.

نصیحت شاه پس از اندکی تردید مورد قبول سلطان قرار گرفت. در آغاز سال 1896 وضعیت تثبیت شد. لوبانف-روستوفسکی به دنبال بومی سازی آن بود، زیرا جهت گیری سیاست خاور دور، که به طور فزاینده ای به منصه ظهور می رسید، نیازمند ثبات در بالکان و خاورمیانه بود. یکی از وظایف فوری - احیای روابط با بلغارستان - در آغاز سال 1896 حل شد.

در سال 1896، قرارداد محرمانه روسیه و چین در مورد اتحاد و ساخت راه‌آهن شرقی چین و همچنین پروتکل لوبانوف-یاماگاتا امضا شد. نقش تعیین کننده در انعقاد پیمان اتحاد با چین را S.Yu ایفا کرد. ویت با این حال، توافق شفاهی ویته با لی هنگژانگ باید به صورت کتبی توسط وزیر امور خارجه رسمیت می یافت. در همان زمان، به گفته ویته، لوبانوف روستوفسکی او را با "توانایی های طبیعی خود" شگفت زده کرد. شاهزاده با شنیدن مفاد قرارداد بلافاصله متن آن را نقطه به نقطه نوشت. ویت که از دقت، سازگاری و شکل عالی ارائه شگفت زده شده بود، هیچ اصلاحی انجام نداد.

لوبانوف-روستوفسکی به دنبال فراهم کردن شرایط مساعدتری برای روسیه برای ارتباط با متصرفاتش در خاور دور بود. او راه حل مشکل را در خنثی سازی کانال سوئز می دانست که موقعیت انحصاری انگلستان در مصر با مشکل مواجه بود. وزیر روی حمایت فرانسه حساب باز کرد. در مارس 1896، وزیر به ر. سالزبری، نخست وزیر و وزیر امور خارجه بریتانیا گفت که مسئله مصر مستقیماً بر منافع روسیه تأثیر می گذارد. لوبانوف که در آن زمان پاسخی دریافت نکرد، در ژوئن به این مشکل بازگشت و انگیزه هایی را که سنت پترزبورگ را هدایت کرد، بیان کرد: "از آن زمان.<...>همانطور که منافع روسیه در خاور دور شروع به توسعه کرد، موضوع عبور آزاد کشتی ها از کانال سوئز برای ما اهمیت ویژه ای پیدا کرد.» او استدلال کرد که اگرچه «راه آهن سیبری، از جمله موارد دیگر، تسهیل حمل و نقل است. نیروی زمینی ما بر حمل و نقل دریایی که با توجه به توسعه مترقی روابط ما با خاور دور لازم است، تأثیری نخواهد گذاشت.

I.S. Rybachenok مورخ می نویسد: "ظاهراً تا پاییز 1896، لوبانف برنامه سیاست خارجی خاصی را توسعه داده بود. در خاورمیانه، با استفاده از "کنسرت" قدرت های بزرگ و در درجه اول اتحاد با فرانسه، برای حفظ، تا زمانی که ممکن است، وضعیت موجود، به تاخیر انداختن تقسیم امپراتوری عثمانی؛ در بالکان - حفظ ثبات از طریق تلاش های مشترک با اتریش-مجارستان؛ برای مقابله با انگلستان در مصر، به دنبال آزادی کشتیرانی از طریق کانال سوئز و تلاش برای جذب آلمان. به همکاری فرانسه و روسیه در این زمینه."

نقش مهمی در اجرای این طرح ها به تبادل نظر با روسای ادارات سیاست خارجی در سفر نیکلاس دوم به اروپا داده شد. وزیر برای مذاکره در وین، برلین، لندن و به ویژه پاریس آماده می شد.

وزیر نتوانست برنامه پیش بینی شده را اجرا کند. در 30 اوت 1896 بر اثر حمله قلبی درگذشت. مطبوعات داخلی و خارجی از از دست دادن «رهبر خردمند و مدبر سیاست خارجی روسیه» درست در زمانی که دیپلماسی اروپایی با مشکلات جدی مواجه بود ابراز تاسف کردند.

مراسم تشییع جنازه در صومعه Novospassky در مسکو انجام شد. در کلیسای Znamenskaya - مقبره شاهزادگان Lobanov-Rostov - آخرین قبر در یک گذرگاه جانبی باریک باقی ماند: پس از مراسم تشییع جنازه در 7 سپتامبر 1896 ، تابوت با جسد دیپلمات بزرگ در آنجا پایین آمد.

تجدید چاپ از سایت http://100top.ru/encyclopedia/

شهادت معاصر:

در پایان قرن نوزدهم، اداره سیاست خارجی روسیه به ریاست شاهزاده لوبانوف روستوفسکی بود که به دنبال تثبیت وضعیت سیاسی در اروپا و خاور دور بود. گسترش سرزمینی ژاپن که جنوب منچوری را اشغال کرده بود، یک تهدید واقعی بود و در سال 1895 روسیه به همراه فرانسه و آلمان خواستار احیای حق حاکمیت چین بر منچوری شدند. نیروهای ژاپنی مجبور به ترک کشور و عقب نشینی به کره شدند. پاداش این امتیازی بود که بر اساس آن روسیه فرصت ساخت و راه اندازی راه آهن جنوبی چین را دریافت کرد - این راه آهن از شمال منچوری عبور می کرد و سیبری را به ولادی وستوک متصل می کرد. با این حال، پس از اینکه کنت موراویف جایگزین شاهزاده لوبانوف روستوفسکی به عنوان وزیر امور خارجه شد، سیاست خارجی روسیه دچار چرخش شدید شد.

کارل گوستاو مانرهایم. خاطرات.

ادامه مطلب را بخوانید:

لوبانوف-روستوفسکی پیوتر سمنوویچ (? -1597) - شاهزاده، اوکلنیچی و فرماندار.

لوبانوف-روستوفسکی واسیلی میخائیلوویچ بولشوی (?-1606) - شاهزاده، فرماندار.

مقالات:

کتاب نسب شناسی روسی، چاپ دوم، ج 1-2، سن پترزبورگ، 1895م.

ادبیات:

تپلوف وی.، کتاب. A. B. Lobanov-Rostovsky، سن پترزبورگ، 1897;

Witte S. Yu., Memoirs, ج 2, M., 1960;

Narochnitsky A.L.، سیاست سرمایه داری استعماری. قدرت ها در شرق D. 1860-1895، م.، 1956;

رومانوف بی. ا.، مقالاتی در مورد مسائل دیپلماتیک. تاریخ روسیه و ژاپن جنگ 1895-1907، ویرایش دوم، M.-L.، 1955;

Rotshtein F. A., Int. روابط در کنار قرن نوزدهم، M.-L.، 1960.

LOBANOV-ROSTOVSKY ALEXEY BORISOVICH - شاهزاده، سیاستمدار و دیپلمات روسی، مورخ، مجموعه دار، مشاور واقعی مخفی (1879).

از خانواده لو بانوویخ روستو اسکیخ. فارغ التحصیل از لیسه آلک سان دروفسکی (1844). از سال 1844 در وزارت امور خارجه خدمت کرد. از سال 1850، منشی مأموریت روسیه در برلین. در ژانویه 1856، در مرحله نهایی جنگ کریمه 1853-1856، او مذاکرات مقدماتی درباره صلح را در پاریس انجام داد. مشاور مأموریت روسیه (از سال 1856)، وزیر و وزیر کامل (1859-1863) در کن-ستان-تی-نو-پو-له. در سال 1862، او در یک درگیری صلح بین عثمان ایمپه‌ری و چرنوگو ری‌ای، آندر کیپ لی و شای پووستان‌تسف در هر تسه‌گو شرکت کرد. vi-ne و انعقاد سال توافق روسیه و ترکیه در مورد تجارت و برنامه ریزی مجدد دریا. از سال 1863 در دوران بازنشستگی. سپس مجدداً در خدمات ملکی تحت اختیار وزارت امور داخلی: فرماندار استان اوریول (1866-1867) ، پس از آن در امور داخلی ثروتمند mi-ni-st-ra (1867-1878). Se-na-tor (از سال 1867). وزیر امور خارجه (1870). شرکت کننده فعال در کار ترویج اصلاحات بزرگ دهه 1860-1870 رئیس کمیسیون امور نژادها (1868 - 1869، 1875)، کمیسیون ویژه برای ترسیم مکان و کارکنان جدید (1872). نایب رئیس کمیته زندان سن پترزبورگ (از سال 1869). رئیس شورای آمار زیر نظر وزارت امور داخلی (1868-1875).

از آوریل 1878، چای بسیار بالا و نمک کاملا مرطوب در Kon-stan-ti-no-po-le، قادر به-st-vo-val ure-gu-li- ro-va-nu-yu از روسیه و امپراتوری عثمانی پس از پایان جنگ روسیه و ترکیه 1877-1878 و پس از کنگره برلین سک 1878. صلح لهستانی در سال 1879 تحت فرمان و پی سال کن-ستان-تی-نو. بسیار بالا و پر از نمک در لندن (1879-1882). از شکنجه دخالت انگلیس در روابط روسیه و ایران. نمک فوق العاده و تمام وقت در وین (1882-1895)، حامی حفظ ثبات در منطقه متروپولیتن راه آهن مردم از-no-she-ni-yah و co-gla-so-van-nyh اقدامات روسیه و اتریش-Hung. -ریا در بالکا-نخ، با - به انعقاد کنوانسیون روسیه و اتریش در مورد اتحاد شبکه های راه آهن هر دو کشور (1893) و تجارت (1894) عمل کرد. در سال 1894، مشارکت در کار توافق روسیه و چین در مورد تعیین مرز در پامیر (به اصطلاح Pa-mir-skoe-gra-ni-che-nie).

وزیر امور خارجه (1895-1896). وی تقویت موقعیت در خاور دور را محور اصلی روابط خارجی روسیه دانست. Pro-vo-dil po-li-ti-ku og-ra-ni-chen-niya حضور ژاپنی ها در قاره آسیا. به همراه وزیر دارایی S. Yu.-نیا و فرانسه، برای ژاپن، برای تماشای مجدد معاهده Si-mo-no-sec در سال 1895 با چین و ظاهراً از ok-ku-pa-tion شبه جزیره لیائو تونگ همراه با وام Vit-te or-ga-ni-zo-val po-lu-che-nie Ki-ta-em از بانک های فرانسوی تحت ضمانت دولت روسیه -va (ژوئن 1895)، UK-re-beer Russian نفوذ در خاور دور تحصیل در آموزش و تحت پی-سا-نی اتحادیه روسی و چینی Mo-s-kov-skogo-go-vo-ra 1896 سال. نوشته شده توسط طرفدار روسیه و ژاپن در مورد تقسیم حوزه های نفوذ در کره، اصل مبارزه مشترک روسیه و ژاپن بر سر بودجه خود، مسلح si-la-mi و po-li- qi-ey، و همچنین در مورد con-sul-ta-qi-yah متقابل در کره ای de-lam.

شما طرفدار حفظ سایر روابط با آلمان و اتریش بودید، با این حال، او مخالف ایده هیچ کس مبنی بر تکرار مجدد «سویا برای سه نفر در هر را» نبود. تلاش برای رسیدن به دور بعدی uk-re-p-le-niy اتحاد روسیه و فرانسه (اهمیت خاصی به vi-zi-tu امپراتور Ni-Ko-laya II در فرانسه داده شد). شما طرفدار «برای-مو-را-زندگی» مسئله شرق بودید، زیرا روسیه را مکان مناسبی برای یادگیری -styu در منطقه امپراتوری عثمان نمی دانستید. در آغاز سال 1896، بنا به دستور شاهزاده بوری بلغاری، اور-گا-نی-زووال توسط امپراتور نیکولام دوم به عنوان پدر غسل تعمید پذیرفته شد. sa (پادشاه آینده بولگاریا بو ریسا سوم، پسر شاهزاده بلغاری فردین ناندا اول کوبورگ)، در بازسازی روابط روسیه و بلغارستان، که در نتیجه حکومت بلغارستان توسعه یافته بود، کمک کرد. بحران 1885-1887.

پلانی-رو-وال پرسنل آپدیت وزارت امور خارجه حامی نمایندگان اشرافی باس -ها-تیه فا-می- به وظیفة الفاظ افزایش منزلت می پردازد.

نویسنده آثار و نویسنده مشترک انتشارات علمی در مورد تاریخ روسیه در قرن 18 - اوایل قرن 19 و تبارشناسی -gy از اشراف روسیه. به ابتکار M.I. Semev-sko-go Lobanov-Rostovsky pod-go-to-vil و به طور ناشناس "کتاب شجره نامه روسی" -gu را منتشر کرد (جلد 1-3، 1873-1778؛ ویرایش دوم، جلد 1). -2، 1895)، که در آن کلمه به کلمه ارائه شد -pi-si تقریبا 250 خانواده اشراف روسی (os-ta-بزرگترین اثر در مورد تبارشناسی اشراف روسی است) va). بر اساس مجلات Ka-mer-Furier و منابع دیگر، یک وقایع روز به روز "دفترچه خاطرات تزار" گردآوری شد. هنر پل اول" (منتشر نشده). So-sta-vil co-pi-sem A.A. Without-bo-ro-ko به N.I. Pa-ni-nu.

Kol-lek-tsio-ni-ro-val mo-ne-you، an-tik-va-ri-at، ru-ko-pi-si، car-ti-ny، gra-vu-ry، port-re. -شما دولتمردان روسیه هستید. در سال 1884، او عنوان زیر خط دار ar-hi-man-d-ri-ta صومعه Troy-tse-Ser-gie-va Dio را به مؤسسه اصلی معماری مسکو در وزارت امور خارجه اهدا کرد. ni-siya و ke-la-rya A. Pa-li-tsy-na به ساکنان پرمی و شهرهای دیگر با فراخوانی برای مبارزه با خارجی های لهستانی -ter-ven-tov (1611). مجموعه ای اشتباه از سخنرانی های لوبانوف-روستوفسکی، از جمله سخنرانی های 1758-1761 در کونیگز-بر-گه در خلال عملیات او توسط سربازان روسی در طول جنگ هفت ساله. از 1756-1763، زمانی که پس از مرگ او، لوبونوف-روستوفسکی ار-می-تا-زهم، دوباره به دنیا آمد. کتابشناسی گسترده ای جمع آوری کرد (بیش از 8 هزار جلد، با ارزش ترین بخش مربوط به قرن 18، آثاری در مورد تاریخ و ژن-نیا-لژیا اشراف روسی) که پس از مرگ او همراه با ru-ko-pi- sya-mi، وارد ترکیب کتابداران کاخ زمستانی شد.

عضو انجمن تاریخی روسیه (از سال 1870)، یکی از مبتکران "کلمه بیوگرافی روسی" "(جلد 1-25، 1896-1918). عضو (از 1873)، دستیار رئیس (1876-1878) انجمن باستان شناسی روسیه.

On-gra-zh-den or-de-na-mi of St. Alex-san-d-nev-sko-go (1874؛ al-maz-ny-mi zna-mi به او - 1878)، سنت ولادی -mi-ra درجه 1 (1883)، سنت An-d-ray اول نامیده شده (1889; al-maz-ny-mi-zna-mi به او - 1895)، دستور فرانسوی Po-chet-no- go le-gio-na (1895) و غیره.

مقالات:

Ro-do-slo-vie fa-mi-lii Bi-ro-na // روسی st-ri-na. 1873. شماره 1;

اعلیحضرت شاهزاده P.P. Lo-pu-hin // همان. 1873. شماره 5; E.I. Not-li-do-va // آرشیو روسی. 1873. کتاب. 2

Man-steins // دهکده روسی. 1876. شماره 5; دندان // همان. 1876. شماره 9;

اطلاعات بیشتر در مورد یادداشت های شاهزاده داش کو-وی // آرشیو روسیه. 1881. کتاب. 1.

1824-96)، شاهزاده - دیپلمات روسی. L. در سال 1844 وارد خدمت دیپلماتیک شد. در ابتدا او سمت‌های مختلفی را در مأموریت‌های روسیه در برلین و پاریس داشت. از 1856 - مشاور سفارت و در 1859 - 63 - فرستاده به ترکیه. در سال 1863، L. بازنشسته شد و در فرانسه زندگی کرد و همچنان به مسائل دیپلماتیک علاقه مند بود و دستورات غیر رسمی دولت روسیه را انجام می داد. در سال 1878، L. به عنوان سفیر در قسطنطنیه منصوب شد، جایی که او مجبور شد تعدادی از مشکلات مربوط به جنگ روسیه و ترکیه را که به تازگی پایان یافته بود، برطرف کند. بر خلاف A. M. Gorchakov، L. معتقد بود که اگر روسیه باید امتیازات خاصی بدهد، بهتر است آنها را نه به قدرت هایی که مخالف روسیه بودند، بلکه مستقیماً به خود ترکیه واگذار کرد تا باعث عصبانیت آن نشود و شرایط خیلی سخت را تحت فشار قرار ندهد. به سمت انگلستان و اتریش-مجارستان. L. موفق شد در مدت کوتاهی با پورت روابط نزدیک برقرار کند و به امضا برسد معاهده قسطنطنیه 1879(نگاه کنید به)، که تمام مواد معاهده سن استفانو را که توسط معاهده برلین لغو نشده بودند، تأیید کرد. در 1879-1882 L. سفیر در لندن و از 1882 - سفیر در وین بود که حدود 13 سال در آنجا ماند. ال. در این سالها یکی از بانفوذترین سفرای روسیه بود؛ نظر او در سن پترزبورگ به دقت شنیده شد. در ژانویه 1895، ال به برلین منتقل شد، اما کمتر از 2 ماه در این سمت باقی ماند، زیرا پس از مرگ N.K Girs، به سمت وزیر امور خارجه منصوب شد. انتصاب L. همزمان با پایان جنگ چین و ژاپن و پایان یافتن آن بود. معاهده شیمونوسکی 1895(سانتی متر.). ال. حامی انتقال مرکز ثقل سیاست خارجی روسیه به خاور دور بود. او تلاش های شدیدی را برای وادار کردن ژاپن به نرم کردن مفاد پیمان صلح انجام داد. از آنجایی که انگلستان از مداخله در امور ژاپن و چین خودداری کرد و موقعیت فرانسه و آلمان هنوز نامشخص بود، L. ابتدا ایده برقراری ارتباط با ژاپن در امور چین را مطرح کرد و پیشنهاد انتقال به روسیه را در سال 2018 ارائه کرد. نوعی غرامت برای فتوحات ژاپنی، بندری بدون یخ در اقیانوس آرام (بندر لازارف در کره) و بخشی از منچوری شمالی. این طرح با تایید نیکلاس دوم روبرو شد. اما با دریافت رضایت فرانسه و آلمان برای یک دمارش مشترک در مورد صلح شیمونوسکی، L. این طرح را رها کرد و ترجیح داد ژاپن را از سرزمین اصلی آسیا بیرون کند. 23. چهارم 1895، نماینده روسیه در توکیو (همزمان با فرانسوی ها و آلمانی ها) از ژاپن خواست که شبه جزیره لیائودانگ را کنار بگذارد. ژاپن مجبور به واگذاری شد. تغییر در معاهده شیمونوسکی موفقیت دیپلماسی روسیه، به ویژه سیاست ل. از سوی دیگر معاهده روسیه و چین(نگاه کنید به) در مورد اتحادیه و ساخت CER. چند روز بعد، در 9 ژوئن 1896، توافقنامه ای با ژاپن در مورد حمایت مشترک بر کره امضا شد. ), که در واقع دولت ژاپن را از موقعیت ترجیحی در کره که پس از جنگ 1894-1895 به دست آورده بود، محروم کرد. موفقیت دیپلماتیک L. در نهایت باعث بدتر شدن روابط روسیه و ژاپن شد. L. در انتشار مطالب و اسناد تاریخی آرشیوی روسیه در قرون 18-19 مشارکت نزدیک داشت. ("نامه های جمع آوری شده از شاهزاده بزبورودکو به کنت N.I. Panin" و غیره).

تعریف عالی

تعریف ناقص ↓

الکسی بوریسوویچ لوبانوف روستوفسکی

1824–1896) شاهزاده، دیپلمات و مورخ روسی. فرستاده روسیه به ترکیه (1859-1863، 1878-1879)، جایی که او موفق به امضای معاهده قسطنطنیه (1879) شد. سفیر روسیه در بریتانیای کبیر (1879-1882)، اتریش (1882-1895)، آلمان (1895). وزیر امور خارجه روسیه (1895-1896). الکسی بوریسوویچ لوبانوف روستوفسکی در 30 دسامبر 1824 در املاک مادرش المپیادا میخایلوونا در استان ورونژ به دنیا آمد. او چهارمین پسر شاهزاده بوریس الکساندرویچ بود. الکسی دوران کودکی خود را در مسکو گذراند و در آنجا معلمی به نام دمژو فرانسوی داشت. در سال 1838، لوبانوف روستوفسکی وارد لیسه امپراتوری الکساندر شد، که در سال 1844 با مدال طلا فارغ التحصیل شد. در آذرماه به ریاست امور اقتصادی و محاسباتی وزارت امور خارجه منصوب شد. از دستگاه بخش سیاست خارجی، لوبانوف به خدمات خارجی منتقل شد: در سالهای 1850-1856 او منشی مأموریت در برلین و برای سه سال بعد - مشاور مأموریت در استانبول بود. در ژوئن 1859، لوبانوف روستوفسکی به عنوان فرستاده فوق العاده و وزیر تام الاختیار در امپراتوری عثمانی منصوب شد. این یک مورد نادر در تاریخ دیپلماسی روسیه بود. تا سال 1863، شاهزاده تعدادی اقدامات دیپلماتیک موفق داشت، که به همین دلیل درجات شورای دولتی و اتاق دار دربار را دریافت کرد و صاحب دستورات داخلی و خارجی شد. در سال 1860 به وزارت کشور منتقل شد. توانایی های طبیعی، انرژی، توانایی سازماندهی کار و همچنین لطف آشکار اسکندر دوم نسبت به او به موفقیت رسمی و شخصی کمک کرد. 12 سال تصدی لوبانوف-روستوفسکی به عنوان رفیق وزیر در فهرست رسمی با «بالاترین لطف»، تشکر و فرمان‌های اعطای حکم مشخص شده است. او زمان زیادی را به تحقیق و گردآوری تاریخی اختصاص داد. توجه دقیق به شجره نامه روسی مبتنی بر اطمینان شاهزاده بود که "پیوندهای خانوادگی نقش بسیار بیشتری در تاریخ ما ایفا کردند که معمولاً تصور می شد و اینکه سیر وقایع تاریخی به طور قابل توجهی به آنها بستگی دارد." بحران خاورمیانه دهه 70 قرن نوزدهم و جنگ روسیه و ترکیه 1877-1878 تغییرات زیادی در نظام روابط بین‌الملل ایجاد کرد. در آوریل 1878، لوبانوف-روستوفسکی مجدداً به عنوان سفیر فوق العاده و تام الاختیار به استانبول فرستاده شد تا در مورد توافقنامه ای بین دو کشور مذاکره کند که مواد خاصی از آن در کنگره برلین مورد بررسی قرار نگرفت. سلطان از شخص سفیر ابراز خرسندی کرد. لوبانوف روستوفسکی خطاب به سن پترزبورگ نوشت: «صافه پاشا» مرا با صمیمیت پذیرفت. وی اظهار داشت که انتصاب من دلیلی بر لطف اعلیحضرت شاهنشاهی نسبت به سلطان است و برای برقراری روابط دوستانه بین روسیه و ترکیه روی من حساب می کنند. شاهزاده مأموریت خود را در استانبول با موفقیت به پایان رساند و برای آن درجه مشاور واقعی و نشان الکساندر نوسکی را با آویزهای الماس دریافت کرد. پس از ترک سواحل بسفر، او به عنوان سفیر در لندن منصوب شد، که ناشی از نیاز به بهبود روابط شدید بین روسیه و بریتانیا بود. تزار همچنین اظهار داشت که لوبانوف روستوفسکی به زودی باید جایگزین گورچاکف شود. با این حال، سرنوشت راه خود را داشت: الکساندر دوم، که پس از انفجار بمب نارودنایا والیا درگذشت، الکساندر سوم جایگزین شد و وزارت خارجه روسیه به ریاست N.K. گیر. لوبانوف روستوفسکی سفیر اتریش-مجارستان شد. اگرچه در وین، سفیر روسیه به عنوان ستاره ای با عظمت اول در دنیای دیپلماسی شناخته می شد، و کارنامه او در این سال ها با تنها، اما بالاترین جایزه امپراتوری روسیه - نشان سنت اندرو اول- مشخص شد. به نام تزار جدید با لوبانوف-روستوفسکی همدردی نکرد. الکسی بوریسوویچ تمام مجموعه ها و کتابخانه گسترده خود را به پایتخت اتریش منتقل کرد. فعالیت های شاهزاده در زمینه علم بسیار مورد قدردانی قرار گرفت: او به عنوان عضو افتخاری آکادمی علوم شاهنشاهی و عضو افتخاری شورای کتابخانه ها انتخاب شد. کتابخانه شخصی شاهزاده که تا پایان عمرش به بیش از 8 هزار جلد می رسید، پس از مرگ وی وارد کتابخانه کاخ زمستانی شد. لوبانوف-روستوفسکی معتقد بود که دوران سفیر او در اتریش-مجارستان طولانی و تقریباً آخرین دوره زندگی او خواهد بود. اما در اکتبر 1894، الکساندر سوم به طور غیر منتظره درگذشت. در ژانویه 1895، نیکلاس دوم استوارنامه لوبانوف را به عنوان سفیر در برلین امضا کرد. با این حال، پس از اینکه سفیر در لندن استاسوف از سمت وزیر امور خارجه امتناع کرد، تزار لوبانوف روستوفسکی، مردی با تحصیلات گسترده و تسلط عالی به زبان ها و قلم را به این سمت منصوب کرد. لامزدورف بر اعتماد به نفس و آرامش لوبانوف روستوفسکی هنگام بحث در مورد دشوارترین موضوعات تأکید کرد، که نشاط را القا می کرد و تحریک می کرد، "گویی که تأثیر مغناطیسی را آلوده می کند یا اعمال می کند." الکسی بوریسوویچ یک مکالمه شوخ بود و همیشه با زنان موفقیت زیادی داشت. پس از تسخیر شبه جزیره لیائودونگ توسط ژاپن و انعقاد معاهده شیمونوسکی، لوبانوف-روستوفسکی نظرات خود را در مورد مشکل شرقی بیشتر در دو یادداشت به تزار مورخ 6 آوریل 1895 بیان کرد. لوبانوف روستوفسکی تمایل داشت به توافقی با ژاپن بر اساس غرامت به هزینه چین فکر کند. در یک جلسه ویژه، دیدگاه وزیر S.Yu برنده شد. ویت: تصمیم گرفته شد که ژاپنی ها منچوری را پاکسازی کنند و در صورت امتناع از رعایت آنها، به استفاده از زور دست نکشند. این سیاست با هدف دستیابی به بندری بدون یخ در اقیانوس آرام و الحاق بخشی از منچوری به خاک این کشور بود. ساخت راحت راه آهن سیبری، به نظر وزیر، نیاز به احتیاط شدید دارد. لوبانوف-روستوفسکی از پاریس خواست تا موافقت کند، همراه با دولت های روسیه و آلمان، در توکیو یک راهپیمایی در توکیو به اجرا درآورد - برای "توصیه دوستانه" به ژاپن برای دست کشیدن از اشغال شبه جزیره لیائودانگ برای غرامت مناسب پولی. "توصیه دوستانه" باید توسط نمایش دریایی سه قدرت پشتیبانی می شد. لوبانوف-روستوفسکی موفق شد همکار فرانسوی خود G. Ane را متقاعد کند که اقدامات مشترک آلمان و روسیه چیزی را در روابط دومی با فرانسه تغییر نداده است. او به فشار دیپلماتیک هماهنگ بر توکیو دست یافت و اصرار داشت که دولت ها دستورالعمل های هماهنگی را برای دریاسالارها - فرماندهان کشتی های سه قدرت در اقیانوس آرام - ارسال کنند. دمارش دیپلماتیک ژاپن را مجبور به عقب نشینی کرد. لوبانوف روستوفسکی به موفقیت بزرگ دیپلماتیکی که در آغاز فعالیت های خود به دست آورد بسیار افتخار می کرد. برای پرداخت غرامت به ژاپن، چین، شکست خورده در جنگ 1894-1895، به وام خارجی نیاز داشت که جرقه رقابت شدید قدرت های بزرگ را برانگیخت. لوبانوف روستوفسکی استدلال کرد که وظیفه اصلی روسیه این است که "چین را تا حدودی به ما وابسته کند و از گسترش نفوذ انگلیس در آنجا جلوگیری کند." وابستگی مالی چین به انگلستان و آلمان، ظهور «ویرایش دوم مصر یا حتی ترکیه» در مرزهای آسیایی روسیه را تهدید می‌کرد. تلاش های لندن و برلین برای برهم زدن وام روسیه-فرانسه به لطف ویته و لوبانوف-روستوفسکی، که اولی همه اقدامات دیپلماتیک را با آنها هماهنگ می کرد، ناموفق بود. از زمان انعقاد اتحاد مخفی روسیه و فرانسه در سال 1891، پاریس بارها، اما ناموفق، به دنبال انتشار آن بوده است. در بهار 1895، لوبانوف-روستوفسکی در نیمه راه فرانسه را در این زمینه ملاقات کرد. پس از تلاش ناموفق برای مذاکره با روچیلد در مورد سازماندهی وام به چین، سنت پترزبورگ در اوایل ژوئن برای کمک به دولت فرانسه متوسل شد. G. Hanotot در سخنرانی در پارلمان فرانسه برای اولین بار در مورد "اتحاد" با روسیه صحبت کرد که تأثیر زیادی در اروپا گذاشت. پس از این شفاف سازی، وام چینی به راحتی در بازار پاریس قرار گرفت. ویلهلم دوم که نگران شده بود، تصمیم گرفت به طور مستقیم بر نیکلاس دوم فشار بیاورد. او در نامه هایی به تزار به او توصیه کرد که از دوستی نزدیک با جمهوری فرانسه احتیاط کند. به دستور تزار، لوبانوف روستوفسکی در 13 اکتبر با قیصر در برلین ملاقات کرد. اما پیشنهاد ویلهلم دوم برای بازآفرینی اتحادیه سه امپراتور به منظور «درهم شکستن فرانسه» با تلاش‌های مشترک با مخالفت وزیر روبرو شد. لوبانوف-روستوفسکی نقشه ویلهلم دوم را آشکار کرد: "این هنوز همان بازی برای جذب روسیه، توسل به اصول سلطنتی و محافظه کارانه، فریب دادن قسطنطنیه و قول حمایت از آلمان در تمام امور شرقی است. ما بیش از یک بار از این نوع پیشرفت دریافت کرده‌ایم و این بار هم تکرار شد.» از آغاز بحران خاورمیانه، در پاییز 1894، دیپلمات‌های روسی و فرانسوی از نزدیک در کمیسیون سفیر برای ایجاد اصلاحات برای جمعیت مسیحی امپراتوری عثمانی، با هم همکاری کردند و با تمایلات انگلیسی‌ها برای تبدیل این موضوع به یک موضوع مقابله کردند. یک پان اروپایی سنت پترزبورگ در ابتدا سعی کرد از اعمال فشار بر ترکیه اجتناب کند. حتی پس از پاسخ طفره‌آمیز سلطان در ماه مه 1895 به یادداشت سفرا در مورد پروژه اصلاحات، لوبانف از پیوستن به اولتیماتوم پیشنهادی انگلستان خودداری کرد. وی تاکید کرد: «از همان آغاز پیچیدگی‌های ارامنه، تنها هدف ما دستیابی به تضمین‌هایی برای تضمین استقلال و رفاه ارامنه بدون به خطر انداختن موجودیت امپراتوری عثمانی بود. قدرت هر دولتی نه تنها بر قدرت مادی آن استوار است، بلکه ریشه در اعتباری دارد که آن را احاطه کرده است.» لوبانوف روستوفسکی با استفاده از کمک فرانسه به دنبال فلج کردن اقدامات جداگانه انگلیس بود. وی در عین حال به طور قطع اظهار داشت: با وجود اینکه برنامه فتح نداریم اما می خواهیم دستمان باز باشد تا بتوانیم در صورت تهدید منافع خود را حفظ کنیم. در سپتامبر 1895، پس از تلاش‌های ناموفق برای متقاعد کردن سلطان به پذیرش پروژه اصلاحات، روسیه و فرانسه به همراه انگلیس از درخواست‌ها به خواسته‌ها روی آوردند. جلسات لوبانوف-روستوفسکی و آنتو به هماهنگ کردن مواضع کمک کرد. فشار مشترک قدرت ها، سلطان را مجبور کرد که پروژه اصلاحات را در ماه اکتبر تصویب کند. لوبانوف روستوفسکی از نتیجه راضی بود. با این حال، سلطان انجام اصلاحات را به تاخیر انداخت. برای وادار کردن او به اقدام، آ. گولوخوفسکی، وزیر امور خارجه اتریش-مجارستان، پیشنهاد کرد که قدرت هایی که معاهده برلین را امضا کردند، چندین کشتی را وارد تنگه کنند. سلطان از عبور آنها امتناع کرد. سپس لندن پیشنهاد داد مهلتی 24 ساعته برای پورت برای صدور فرمان برای عبور کشتی ها تعیین شود. پاریس از دمارش انگلیسی حمایت کرد. لوبانوف روستوفسکی با گزارش وضعیت به نیکلاس دوم در 5 دسامبر نوشت: «تعیین تاریخ بسیار آسان است. اما این سؤال پیش می‌آید که اگر پس از مدت مقرر، سلطان فرمان‌ها را تحویل ندهد، چه باید کرد؟ در این صورت باید با زور به تنگه ها موافقت کنیم. از آنجایی که در این مورد قانون مبتنی بر معاهده پاریس کاملاً طرف ماست، موافقت با این اقدام شدید را اجتناب ناپذیر می دانم. به عنوان آخرین گزینه ممکن برای راه حل دیپلماتیک، وزیر پیشنهاد کرد که شاه با توصیه شخصی به سلطان مراجعه کند تا با عبور و مرور ساکنان مخالفت نکند. نیکلاس دوم این ایده را تایید کرد. نصیحت شاه پس از اندکی تردید مورد قبول سلطان قرار گرفت. در آغاز سال 1896 وضعیت تثبیت شد. لوبانف-روستوفسکی به دنبال بومی سازی آن بود، زیرا جهت گیری سیاست خاور دور، که به طور فزاینده ای به منصه ظهور می رسید، نیازمند ثبات در بالکان و خاورمیانه بود. یکی از وظایف فوری - احیای روابط با بلغارستان - در آغاز سال 1896 حل شد. در سال 1896، قرارداد محرمانه روسیه و چین در مورد ساخت مشترک راه آهن شرقی چین و همچنین پروتکل لوبانوف-یاماگاتا امضا شد. نقش تعیین کننده در انعقاد پیمان اتحاد با چین را S.Yu ایفا کرد. ویت با این حال، توافق شفاهی ویته با لی هنگژانگ باید به صورت کتبی توسط وزیر امور خارجه رسمیت می یافت. در همان زمان، به گفته ویته، لوبانوف روستوفسکی او را با "توانایی های طبیعی خود" شگفت زده کرد. شاهزاده با شنیدن مفاد قرارداد بلافاصله متن آن را نقطه به نقطه نوشت. ویت که از دقت، سازگاری و شکل عالی ارائه شگفت زده شده بود، هیچ اصلاحی انجام نداد. لوبانوف-روستوفسکی به دنبال فراهم کردن شرایط مساعدتری برای روسیه برای ارتباط با متصرفاتش در خاور دور بود. او راه حل مشکل را در خنثی سازی کانال سوئز می دانست که موقعیت انحصاری انگلستان در مصر با مشکل مواجه بود. وزیر روی حمایت فرانسه حساب می کرد. در مارس 1896، وزیر به ر. سالزبری، نخست وزیر و وزیر خارجه بریتانیا گفت که مسائل مصر مستقیماً بر منافع روسیه تأثیر می گذارد. لوبانوف که در آن زمان پاسخی دریافت نکرد، در ژوئن به این مشکل بازگشت و انگیزه هایی را که سنت پترزبورگ را هدایت می کرد، بیان کرد: «از زمانی که منافع روسیه در خاور دور شروع به توسعه کرد، موضوع عبور آزاد کشتی ها از کانال سوئز به موضوع تبدیل شد. برای ما از اهمیت بالایی برخوردار است.» او استدلال کرد که اگرچه "راه آهن سیبری، از جمله، برای تسهیل حمل و نقل نیروهای زمینی ما در نظر گرفته شده است، اما بر حمل و نقل دریایی، که با توجه به توسعه پیشرو روابط ما با خاور دور لازم است، تاثیری نخواهد گذاشت." لوبانوف-روستوفسکی امیدوار بود که به منافع روسیه دست یابد و روابط عادی با انگلیس را حفظ کند. مورخ I.S. ریباچنوک. - در خاورمیانه با استفاده از "کنسرت" قدرت های بزرگ و اول از همه اتحاد با فرانسه، حفظ وضعیت موجود تا جایی که ممکن است ضروری است و فروپاشی امپراتوری عثمانی را به تاخیر می اندازد. در بالکان - حفظ ثبات از طریق تلاش های مشترک با اتریش-مجارستان. برای مقابله با انگلستان در مصر با جستجوی آزادی دریانوردی از طریق کانال سوئز و تلاش برای جذب آلمان به همکاری فرانسه و روسیه در این زمینه. نقش مهمی در اجرای این طرح ها به تبادل نظر با روسای ادارات سیاست خارجی در سفر نیکولای به اروپا داده شد. وزیر برای مذاکره در وین، برلین، لندن و به ویژه در پاریس آماده می شد. وزیر نتوانست برنامه پیش بینی شده را اجرا کند. در 30 اوت 1896 بر اثر حمله قلبی درگذشت. مطبوعات داخلی و خارجی از از دست دادن «رهبر خردمند و مدبر سیاست خارجی روسیه» درست در زمانی که دیپلماسی اروپایی با مشکلات جدی مواجه بود ابراز تأسف کردند. مراسم تشییع جنازه در صومعه Novospassky در مسکو انجام شد. در کلیسای Znamenskaya - مقبره شاهزادگان Lobanov-Rostov - آخرین قبر در یک گذرگاه جانبی باریک باقی ماند: پس از مراسم تشییع جنازه در 7 سپتامبر 1896 ، تابوت با جسد دیپلمات بزرگ در آنجا پایین آمد.

100 دیپلمات بزرگ ایگور آناتولیویچ ماسکی

الکسی بوریسوویچ لوبانوف روستوفسکی (1824–1896)

الکسی بوریسوویچ لوبانوف روستوفسکی

شاهزاده، دیپلمات و مورخ روسی. فرستاده روسیه به ترکیه (1859-1863، 1878-1879)، جایی که او موفق به امضای معاهده قسطنطنیه (1879) شد. سفیر روسیه در بریتانیای کبیر (1879-1882)، اتریش (1882-1895)، آلمان (1895). وزیر امور خارجه روسیه (1895-1896).

الکسی بوریسوویچ لوبانوف روستوفسکی در 30 دسامبر 1824 در املاک مادرش المپیادا میخایلوونا در استان ورونژ به دنیا آمد. او چهارمین پسر شاهزاده بوریس الکساندرویچ بود. الکسی دوران کودکی خود را در مسکو گذراند و در آنجا معلمی به نام دمژو فرانسوی داشت.

در سال 1838، لوبانوف روستوفسکی وارد لیسه امپراتوری الکساندر شد، که در سال 1844 با مدال طلا فارغ التحصیل شد. در آذرماه به ریاست امور اقتصادی و محاسباتی وزارت امور خارجه منصوب شد.

از دستگاه بخش سیاست خارجی، لوبانوف به خدمات خارجی منتقل شد: در سالهای 1850-1856 او منشی مأموریت در برلین و برای سه سال بعد - مشاور مأموریت در استانبول بود. در ژوئن 1859، لوبانوف روستوفسکی به عنوان فرستاده فوق العاده و وزیر تام الاختیار در امپراتوری عثمانی منصوب شد. این یک مورد نادر در تاریخ دیپلماسی روسیه بود. تا سال 1863، شاهزاده تعدادی اقدامات دیپلماتیک موفق داشت، که به همین دلیل درجات شورای دولتی و اتاق دار دربار را دریافت کرد و صاحب دستورات داخلی و خارجی شد.

در سال 1860 به وزارت کشور منتقل شد. توانایی های طبیعی، انرژی، توانایی سازماندهی کار و همچنین لطف آشکار اسکندر دوم نسبت به او به موفقیت رسمی و شخصی کمک کرد. 12 سال تصدی لوبانوف-روستوفسکی به عنوان رفیق وزیر در فهرست رسمی با «بالاترین لطف»، تشکر و فرمان‌های اعطای حکم مشخص شده است.

او زمان زیادی را به تحقیق و گردآوری تاریخی اختصاص داد. توجه دقیق به شجره نامه روسی مبتنی بر اطمینان شاهزاده بود که "پیوندهای خانوادگی نقش بسیار بیشتری در تاریخ ما ایفا کردند که معمولاً تصور می شد و اینکه سیر وقایع تاریخی به طور قابل توجهی به آنها بستگی دارد."

بحران خاورمیانه دهه 70 قرن نوزدهم و جنگ روسیه و ترکیه 1877-1878 تغییرات زیادی در نظام روابط بین‌الملل ایجاد کرد. در آوریل 1878، لوبانوف-روستوفسکی مجدداً به عنوان سفیر فوق العاده و تام الاختیار به استانبول فرستاده شد تا در مورد توافقنامه ای بین دو کشور مذاکره کند که مواد خاصی از آن در کنگره برلین مورد بررسی قرار نگرفت. سلطان از شخص سفیر ابراز خرسندی کرد. لوبانوف روستوفسکی خطاب به سن پترزبورگ نوشت: «صافه پاشا» مرا با صمیمیت پذیرفت. وی اظهار داشت که انتصاب من دلیلی بر لطف اعلیحضرت شاهنشاهی نسبت به سلطان است و برای برقراری روابط دوستانه بین روسیه و ترکیه روی من حساب می کنند.

شاهزاده مأموریت خود را در استانبول با موفقیت به پایان رساند و برای آن درجه مشاور واقعی و نشان الکساندر نوسکی را با آویزهای الماس دریافت کرد. پس از ترک سواحل بسفر، او به عنوان سفیر در لندن منصوب شد، که ناشی از نیاز به بهبود روابط شدید بین روسیه و بریتانیا بود. تزار همچنین اظهار داشت که لوبانوف روستوفسکی به زودی باید جایگزین گورچاکف شود. با این حال، سرنوشت راه خود را داشت: الکساندر دوم، که پس از انفجار بمب نارودنایا والیا درگذشت، الکساندر سوم جایگزین شد و وزارت خارجه روسیه به ریاست N.K. گیر.

لوبانوف روستوفسکی سفیر اتریش-مجارستان شد. اگرچه در وین، سفیر روسیه به عنوان ستاره ای با عظمت اول در دنیای دیپلماسی شناخته می شد، و کارنامه او در این سال ها با تنها، اما بالاترین جایزه امپراتوری روسیه - نشان سنت اندرو اول- مشخص شد. به نام تزار جدید با لوبانوف-روستوفسکی همدردی نکرد.

الکسی بوریسوویچ تمام مجموعه ها و کتابخانه گسترده خود را به پایتخت اتریش منتقل کرد. فعالیت های شاهزاده در زمینه علم بسیار مورد قدردانی قرار گرفت: او به عنوان عضو افتخاری آکادمی علوم شاهنشاهی و عضو افتخاری شورای کتابخانه ها انتخاب شد. کتابخانه شخصی شاهزاده که تا پایان عمرش به بیش از 8 هزار جلد می رسید، پس از مرگ وی وارد کتابخانه کاخ زمستانی شد. لوبانوف-روستوفسکی معتقد بود که دوران سفیر او در اتریش-مجارستان طولانی و تقریباً آخرین دوره زندگی او خواهد بود. اما در اکتبر 1894، الکساندر سوم به طور غیر منتظره درگذشت.

در ژانویه 1895، نیکلاس دوم استوارنامه لوبانوف را به عنوان سفیر در برلین امضا کرد. با این حال، پس از اینکه سفیر در لندن استاسوف از سمت وزیر امور خارجه امتناع کرد، تزار لوبانوف روستوفسکی، مردی با تحصیلات گسترده و تسلط عالی به زبان ها و قلم را به این سمت منصوب کرد. لامزدورف بر اعتماد به نفس و آرامش لوبانوف روستوفسکی هنگام بحث در مورد دشوارترین موضوعات تأکید کرد، که نشاط را القا می کرد و تحریک می کرد، "گویی که تأثیر مغناطیسی را آلوده می کند یا اعمال می کند." الکسی بوریسوویچ یک مکالمه شوخ بود و همیشه با زنان موفقیت زیادی داشت.

پس از تسخیر شبه جزیره لیائودونگ توسط ژاپن و انعقاد معاهده شیمونوسکی، لوبانوف-روستوفسکی نظرات خود را در مورد مشکل شرقی بیشتر در دو یادداشت به تزار مورخ 6 آوریل 1895 بیان کرد. لوبانوف روستوفسکی تمایل داشت به توافقی با ژاپن بر اساس غرامت به هزینه چین فکر کند. در یک جلسه ویژه، دیدگاه وزیر S.Yu برنده شد. ویت: تصمیم گرفته شد که ژاپنی ها منچوری را پاکسازی کنند و در صورت امتناع از رعایت آنها، به استفاده از زور دست نکشند. این سیاست با هدف دستیابی به بندری بدون یخ در اقیانوس آرام و الحاق بخشی از منچوری به خاک این کشور بود. ساخت راحت راه آهن سیبری، به نظر وزیر، نیاز به احتیاط شدید دارد.

لوبانوف-روستوفسکی از پاریس خواست تا موافقت کند، همراه با دولت های روسیه و آلمان، در توکیو یک راهپیمایی در توکیو به اجرا درآورد - برای "توصیه دوستانه" به ژاپن برای دست کشیدن از اشغال شبه جزیره لیائودانگ برای غرامت مناسب پولی. "توصیه دوستانه" باید توسط نمایش دریایی سه قدرت پشتیبانی می شد.

لوبانوف-روستوفسکی موفق شد همکار فرانسوی خود G. Ane را متقاعد کند که اقدامات مشترک آلمان و روسیه چیزی را در روابط دومی با فرانسه تغییر نداده است. او به فشار دیپلماتیک هماهنگ بر توکیو دست یافت و اصرار داشت که دولت ها دستورالعمل های هماهنگی را برای دریاسالارها - فرماندهان کشتی های سه قدرت در اقیانوس آرام - ارسال کنند. دمارش دیپلماتیک ژاپن را مجبور به عقب نشینی کرد. لوبانوف روستوفسکی به موفقیت بزرگ دیپلماتیکی که در آغاز فعالیت های خود به دست آورد بسیار افتخار می کرد.

برای پرداخت غرامت به ژاپن، چین، شکست خورده در جنگ 1894-1895، به وام خارجی نیاز داشت که جرقه رقابت شدید قدرت های بزرگ را برانگیخت. لوبانوف روستوفسکی استدلال کرد که وظیفه اصلی روسیه این است که "چین را تا حدودی به ما وابسته کند و از گسترش نفوذ انگلیس در آنجا جلوگیری کند." وابستگی مالی چین به انگلستان و آلمان، ظهور «ویرایش دوم مصر یا حتی ترکیه» در مرزهای آسیایی روسیه را تهدید می‌کرد.

تلاش های لندن و برلین برای برهم زدن وام روسیه-فرانسه به لطف ویته و لوبانوف-روستوفسکی، که اولی همه اقدامات دیپلماتیک را با آنها هماهنگ می کرد، ناموفق بود.

از زمان انعقاد اتحاد مخفی روسیه و فرانسه در سال 1891، پاریس بارها، اما ناموفق، به دنبال انتشار آن بوده است. در بهار 1895، لوبانوف-روستوفسکی در نیمه راه فرانسه را در این زمینه ملاقات کرد. پس از تلاش ناموفق برای مذاکره با روچیلد در مورد سازماندهی وام به چین، سنت پترزبورگ در اوایل ژوئن برای کمک به دولت فرانسه متوسل شد. G. Hanotot در سخنرانی در پارلمان فرانسه برای اولین بار در مورد "اتحاد" با روسیه صحبت کرد که تأثیر زیادی در اروپا گذاشت. پس از این شفاف سازی، وام چینی به راحتی در بازار پاریس قرار گرفت.

ویلهلم دوم که نگران شده بود، تصمیم گرفت به طور مستقیم بر نیکلاس دوم فشار بیاورد. او در نامه هایی به تزار به او توصیه کرد که از دوستی نزدیک با جمهوری فرانسه احتیاط کند. به دستور تزار، لوبانوف روستوفسکی در 13 اکتبر با قیصر در برلین ملاقات کرد. اما پیشنهاد ویلهلم دوم برای بازآفرینی اتحادیه سه امپراتور به منظور «درهم شکستن فرانسه» با تلاش‌های مشترک با مخالفت وزیر روبرو شد. لوبانوف-روستوفسکی نقشه ویلهلم دوم را آشکار کرد: "این هنوز همان بازی برای جذب روسیه، توسل به اصول سلطنتی و محافظه کارانه، فریب دادن قسطنطنیه و قول حمایت از آلمان در تمام امور شرقی است. ما بیش از یک بار از این نوع پیشرفت دریافت کرده‌ایم و این بار هم تکرار شد.»

از آغاز بحران خاورمیانه، در پاییز 1894، دیپلمات‌های روسی و فرانسوی از نزدیک در کمیسیون سفیر برای ایجاد اصلاحات برای جمعیت مسیحی امپراتوری عثمانی، با هم همکاری کردند و با تمایلات انگلیسی‌ها برای تبدیل این موضوع به یک موضوع مقابله کردند. یک پان اروپایی

سنت پترزبورگ در ابتدا سعی کرد از اعمال فشار بر ترکیه اجتناب کند. حتی پس از پاسخ طفره‌آمیز سلطان در ماه مه 1895 به یادداشت سفرا در مورد پروژه اصلاحات، لوبانف از پیوستن به اولتیماتوم پیشنهادی انگلستان خودداری کرد. وی تاکید کرد: «از همان آغاز پیچیدگی‌های ارامنه، تنها هدف ما دستیابی به تضمین‌هایی برای تضمین استقلال و رفاه ارامنه بدون به خطر انداختن موجودیت امپراتوری عثمانی بود. قدرت هر دولتی نه تنها بر قدرت مادی آن استوار است، بلکه ریشه در اعتباری دارد که آن را احاطه کرده است.»

لوبانوف روستوفسکی با استفاده از کمک فرانسه به دنبال فلج کردن اقدامات جداگانه انگلیس بود. وی در عین حال به طور قطع اظهار داشت: با وجود اینکه هیچ برنامه ای برای فتح نداریم، اما همچنان می خواهیم دستمان باز باشد تا بتوانیم در صورت تهدید منافع خود را حفظ کنیم.

در سپتامبر 1895، پس از تلاش‌های ناموفق برای متقاعد کردن سلطان به پذیرش پروژه اصلاحات، روسیه و فرانسه به همراه انگلیس از درخواست‌ها به خواسته‌ها روی آوردند. جلسات لوبانوف-روستوفسکی و آنتو به هماهنگ کردن مواضع کمک کرد.

فشار مشترک قدرت ها، سلطان را مجبور کرد که پروژه اصلاحات را در اکتبر تصویب کند. لوبانوف روستوفسکی از نتیجه راضی بود. با این حال، سلطان انجام اصلاحات را به تاخیر انداخت. برای وادار کردن او به اقدام، آ. گولوخوفسکی، وزیر امور خارجه اتریش-مجارستان، پیشنهاد کرد که قدرت هایی که معاهده برلین را امضا کردند، چندین کشتی را وارد تنگه کنند. سلطان از عبور آنها امتناع کرد. سپس لندن پیشنهاد داد مهلتی 24 ساعته برای پورت برای صدور فرمان برای عبور کشتی ها تعیین شود. پاریس از دمارش انگلیسی حمایت کرد. لوبانوف روستوفسکی با گزارش وضعیت به نیکلاس دوم در 5 دسامبر نوشت: «تعیین تاریخ بسیار آسان است. اما این سؤال پیش می‌آید که اگر پس از مدت مقرر، سلطان فرمان‌ها را تحویل ندهد، چه باید کرد؟ در این صورت باید با زور به تنگه ها موافقت کنیم. از آنجایی که در این مورد قانون مبتنی بر معاهده پاریس کاملاً طرف ماست، موافقت با این اقدام شدید را اجتناب ناپذیر می دانم. به عنوان آخرین گزینه ممکن برای راه حل دیپلماتیک، وزیر پیشنهاد کرد که شاه با توصیه شخصی به سلطان مراجعه کند تا با عبور و مرور ساکنان مخالفت نکند. نیکلاس دوم این ایده را تایید کرد.

نصیحت شاه پس از اندکی تردید مورد قبول سلطان قرار گرفت. در آغاز سال 1896 وضعیت تثبیت شد. لوبانف-روستوفسکی به دنبال بومی سازی آن بود، زیرا جهت گیری سیاست خاور دور، که به طور فزاینده ای به منصه ظهور می رسید، نیازمند ثبات در بالکان و خاورمیانه بود. یکی از وظایف فوری - احیای روابط با بلغارستان - در آغاز سال 1896 حل شد.

در سال 1896، قرارداد محرمانه روسیه و چین در مورد ساخت مشترک راه آهن شرقی چین و همچنین پروتکل لوبانوف-یاماگاتا امضا شد. نقش تعیین کننده در انعقاد پیمان اتحاد با چین را S.Yu ایفا کرد. ویت با این حال، توافق شفاهی ویته با لی هنگژانگ باید به صورت کتبی توسط وزیر امور خارجه رسمیت می یافت. در همان زمان، به گفته ویته، لوبانوف روستوفسکی او را با "توانایی های طبیعی خود" شگفت زده کرد. شاهزاده با شنیدن مفاد قرارداد بلافاصله متن آن را نقطه به نقطه نوشت. ویت که از دقت، سازگاری و شکل عالی ارائه شگفت زده شده بود، هیچ اصلاحی انجام نداد.

لوبانوف-روستوفسکی به دنبال فراهم کردن شرایط مساعدتری برای روسیه برای ارتباط با متصرفاتش در خاور دور بود. او راه حل مشکل را در خنثی سازی کانال سوئز می دانست که موقعیت انحصاری انگلستان در مصر با مشکل مواجه بود. وزیر روی حمایت فرانسه حساب می کرد. در مارس 1896، وزیر به ر. سالزبری، نخست وزیر و وزیر خارجه بریتانیا گفت که مسائل مصر مستقیماً بر منافع روسیه تأثیر می گذارد. لوبانوف که در آن زمان پاسخی دریافت نکرد، در ژوئن به این مشکل بازگشت و انگیزه هایی را که سنت پترزبورگ را هدایت کرد، بیان کرد: "از آن زمان.<…>با شروع توسعه منافع روسیه در خاور دور، موضوع عبور آزاد کشتی ها از کانال سوئز برای ما اهمیت ویژه ای پیدا کرد. او استدلال کرد که اگرچه "راه آهن سیبری، از جمله، برای تسهیل حمل و نقل نیروهای زمینی ما در نظر گرفته شده است، اما بر حمل و نقل دریایی، که با توجه به توسعه پیشرو روابط ما با خاور دور لازم است، تاثیری نخواهد گذاشت." لوبانوف-روستوفسکی امیدوار بود که به منافع روسیه دست یابد و روابط عادی با انگلیس را حفظ کند.

مورخ I.S. ریباچنوک. - در خاورمیانه با استفاده از "کنسرت" قدرت های بزرگ و اول از همه اتحاد با فرانسه، حفظ وضعیت موجود تا جایی که ممکن است ضروری است و فروپاشی امپراتوری عثمانی را به تاخیر می اندازد. در بالکان - حفظ ثبات از طریق تلاش های مشترک با اتریش-مجارستان. برای مقابله با انگلستان در مصر با جستجوی آزادی دریانوردی از طریق کانال سوئز و تلاش برای جذب آلمان به همکاری فرانسه و روسیه در این زمینه.

نقش مهمی در اجرای این طرح ها به تبادل نظر با روسای ادارات سیاست خارجی در سفر نیکولای به اروپا داده شد. وزیر برای مذاکره در وین، برلین، لندن و به ویژه در پاریس آماده می شد.

وزیر نتوانست برنامه پیش بینی شده را اجرا کند. در 30 اوت 1896 بر اثر حمله قلبی درگذشت. مطبوعات داخلی و خارجی از از دست دادن «رهبر خردمند و مدبر سیاست خارجی روسیه» درست در زمانی که دیپلماسی اروپایی با مشکلات جدی مواجه بود ابراز تأسف کردند.

مراسم تشییع جنازه در صومعه Novospassky در مسکو انجام شد. در کلیسای Znamenskaya - مقبره شاهزادگان Lobanov-Rostov - آخرین قبر در یک گذرگاه جانبی باریک باقی ماند: پس از مراسم تشییع جنازه در 7 سپتامبر 1896 ، تابوت با جسد دیپلمات بزرگ در آنجا پایین آمد.

برگرفته از کتاب دایره المعارف بزرگ شوروی (DM) نویسنده TSB

از کتاب دایره المعارف بزرگ شوروی (KA) نویسنده TSB

برگرفته از کتاب دایره المعارف بزرگ شوروی (LO) اثر نویسنده TSB

برگرفته از کتاب دایره المعارف بزرگ شوروی (LE) نویسنده TSB

ثمین دیمیتری

برگرفته از کتاب 100 گنج بزرگ روسیه نویسنده نپومنیاشچی نیکولای نیکولایویچ

از کتاب ادبیات روسیه امروز. راهنمای جدید نویسنده چوپرینین سرگئی ایوانوویچ

LOBANOV لوبانین، لوبانوف، لوبانوفسکی، لوبانوک، لوبارف، لوباستوف، لوباستی، لوباچف، لوباچفسکی، لوباشف، لوباشف، لوباشوف، لوبوف، لوبودا - همه این نام‌ها بر اساس نام مستعار قدیمی روسی لوبان است که به افراد تیز هوش داده شده است. شخص،

برگرفته از کتاب دایره المعارف کاراته نویسنده میکریوکوف واسیلی یوریویچ

کوسیکوف الکساندر بوریسوویچ (1896-1977)، شاعر 264 صدای زنگ ها را از دور می شنوم - این دویدن آشنای سه نفره است، و برف درخشان مانند یک کفن سفید در اطراف پخش می شود. "زنگ ها" (1916)، موسیقی. A. Bakaleinikova اغلب اجرا می کرد: "شنیده شد

از کتاب نویسنده

آنتون بروکنر (1824–1896) جوزف آنتون بروکنر در 4 سپتامبر 1824 در آنسفلد در اتریش علیا به دنیا آمد. پدربزرگش در این شهر نزدیک لینز معلم بود. پدر آنتون نیز به عنوان معلم کار می کرد. در سال 1823 با ترز هلم اهل اشتایر ازدواج کرد که از او یازده فرزند به دنیا آورد.

از کتاب نویسنده

موزه دولتی روستوف کرملین "Rostov Kremlin" در 28 اکتبر (9 نوامبر) 1883 به عنوان موزه آثار باستانی کلیسا تاسیس شد. این در قلمرو مجموعه معماری خانه اسقف سابق (روستوف کرملین) واقع شده است که در

از کتاب نویسنده

میخائیل لوبانوف میخائیل پتروویچ لوبانوف در 17 نوامبر 1925 در روستای Inshakovo در منطقه Ryazan متولد شد. شرکت کننده در جنگ بزرگ میهنی؛ خصوصی؛ نا معتبر جنگی فارغ التحصیل از دانشکده فیلولوژی دانشگاه دولتی مسکو (1949). در روزنامه روستوف "مولوت" (1949-1953) رئیس بخش کار کرد


2024
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه