15.01.2024

زندگینامه. استرایچر جولیوس: بیوگرافی آغاز فعالیت سیاسی


(1885-02-12 ) محل تولد: تاریخ مرگ: جوایز و جوایز:

یولیوس استرایچر(Streicher؛ آلمانی. یولیوس استرایچر; 12 فوریه، فلاینهاوزن در نزدیکی آگسبورگ، بایرن - 16 اکتبر، نورنبرگ)، Gauleiter of Franconia، سردبیر روزنامه ضد یهود و ضد کمونیست "Sturmovik" (آلمانی. Der Stürmer - Der Stürmerایدئولوگ نژادپرستی. با حکم دادگاه نورنبرگ به دلیل تبلیغات ضد یهود و دعوت به نسل کشی اعدام شد.

قبل از شروع کار سیاسی

جولیوس استرایچر در 12 فوریه 1885 به دنیا آمد. او نهمین فرزند خانواده فردریش استرایچر، معلم دبستان کاتولیک رومی بود. قبل از جنگ، او داوطلبانه به ارتش آلمان رفت و قبلاً مدتی به عنوان معلم در یک مدرسه ابتدایی کار کرده بود. اما پس از یک سال خدمت به دلیل بی انضباطی از سربازی اخراج و از ادامه خدمت در نیروهای مسلح منع شد.

بعد از جنگ جهانی اول

پس از جنگ، استرایچر به تدریس در مدرسه ادامه داد، اما به زودی در کنار نیروهای راست افراطی در زندگی سیاسی کشور شرکت کرد.

در سال 1919، استرایچر سازمان ضد یهود خود، حزب سوسیالیست آلمان (SPD) را ایجاد کرد. Deutschsocialistische Partei). در سال 1921، زمانی که هیتلر برای برقراری ارتباط با رهبران سازمان های نازی در شمال آلمان، مونیخ را به مقصد برلین ترک کرد، تعدادی از اعضای NSDAP از جمله بنیانگذار آن آنتون درکسلر، هیتلر را به دیکتاتوری متهم کردند و سعی کردند با SPG ارتباط برقرار کنند. هیتلر فوراً به باواریا بازگشت و خواستار توقف معاشقه با گروه استرایچر شد. این باعث بحران جدی در حزب شد، اما هیتلر توانست خود را به عنوان رهبر تثبیت کند. به زودی، استرایچر توانست با رهبر ناسیونال سوسیالیست ها زبان مشترکی پیدا کند (هیتلر تصمیم گرفت که برایش مهم نیست که چه نوع مردمی او را احاطه کرده اند، تا زمانی که به آرمان او کمک می کنند) و در 8 اکتبر 1922 به این گروه پیوست. صفوف NSDAP همراه با اعضای SPG.

در رایش سوم

استرایچر معشوقه های زیادی داشت و دائماً از شوهرانشان باج می گرفت ، دوست داشت با افتخار در مورد روابط عاشقانه خود صحبت کند و به دلیل علاقه اش به پورنوگرافی مشهور بود.

نگرش نسبت به استرایچر در حزب مبهم بود: G. Goering، R. Hess، R. Ley و J. Schacht علناً اظهار داشتند که با مقالات زشت و منش اخلاقی خود (استرایچر فعالانه در خرید اموال مصادره شده یهودیان شرکت داشت) انجام می داد. آسیب بسیار بیشتر از منافع برای جنبش. افسانه هایی در مورد طمع او در مهمانی وجود داشت. در سال 1938، گوبلز بارها حضور در انظار عمومی خود را ممنوع کرد. از سوی دیگر، هیتلر تقریباً همیشه از او حمایت می کرد و می گفت: "من معتقد نیستم که وظیفه یک رهبر سیاسی تلاش برای بهبود مواد انسانی است که در دستان او قرار دارد."

وقتی به اعدام محکوم شد، گفت: «البته اعدام! چه چیزی بیشتر از این می توانید انتظار داشته باشید! و آنها از همان ابتدا آن را می دانستند.» در حین اعدام، زیر طناب ایستاده بود، با صدای بلند فریاد زد: "Purimfest!" (تعطیلات یهودی پوریم - پیروزی بر دشمنان یهودیان). "من به خدا می روم. روزی بلشویک ها تو را به دار خواهند آویخت!» سپس چندین بار فریاد زد: «هیل هیتلر! یولیوس استرایچر درباره دادگاه نورنبرگ گفت: این محاکمه پیروزی یهودیان جهان است. به گفته جلاد جان وود، آخرین "هیل هیتلر!" از کیسه آمد پس از اجرای حکم، جسد استرایچر به همراه اجساد دیگر اعدام شدگان سوزانده شد و خاکسترها مخفیانه خارج و پراکنده شدند.

جولیوس استریچر این بود:

خانواده اشترایچر

در سال 1913 در نورنبرگ با دختر یک نانوا به نام Kunigunde Roth (آلمانی) ازدواج کرد. کونیگوند راث). آنها دو پسر داشتند: لوتار (1915) و المار (1918). همسرش پس از 30 سال ازدواج در سال 1943 درگذشت. به زودی، در ماه مه 1945، او با منشی سابق خود، آدل تپه ازدواج کرد. در محاکمه نورنبرگ، او در دفاع از او صحبت کرد و استدلال کرد که او یک مرد خانواده شایسته و به طور کلی یک فرد خوب است. به گفته جودل، "او برای یک حرومزاده کامل مثل شوهرش خیلی خوب است."

یادداشت

ادبیات

  • سیانووا ای.ده از عرشه هیتلر. - م.: زمان، . - شابک 5-9691-0010-2
  • گیلبرت جی.دفتر خاطرات نورنبرگ / ترجمه. با او. A.L. اوتکینا - اسمولنسک: روسیهچ، . - شابک 5-8138-0567-2
  • افیموف بی.معاصر قرن. خاطرات. - م.: هنرمند شوروی، .

پیوندها

جولیوس استرایچر در 12 فوریه 1885 به دنیا آمد. او نهمین فرزند خانواده فردریش استرایچر، معلم دبستان کاتولیک رومی بود. قبل از جنگ، او داوطلبانه به ارتش آلمان رفت و قبلاً مدتی به عنوان معلم در یک مدرسه ابتدایی کار کرده بود. اما پس از یک سال خدمت به دلیل بی انضباطی از سربازی اخراج و از ادامه خدمت در نیروهای مسلح منع شد.

در طول جنگ جهانی اول، استرایچر خود را به عنوان یک سرباز شجاع نشان داد و صلیب آهنین درجه 1 و 2 را به دست آورد و همچنین درجه ستوانی را دریافت کرد.

بعد از جنگ

پس از جنگ، استرایچر به تدریس در مدرسه ادامه داد، اما به زودی در کنار نیروهای راست افراطی در زندگی سیاسی کشور شرکت کرد.

در سال 1919، استرایچر سازمان ضد یهود خود را به نام حزب سوسیالیست آلمان (SPG) (به آلمانی: Deutschsozialistische Partei) ایجاد کرد. در سال 1921، زمانی که هیتلر برای برقراری ارتباط با رهبران سازمان های نازی در شمال آلمان، مونیخ را به مقصد برلین ترک کرد، تعدادی از اعضای NSDAP از جمله بنیانگذار آن آنتون درکسلر، هیتلر را به دیکتاتوری متهم کردند و سعی کردند با SPG ارتباط برقرار کنند. هیتلر فوراً به باواریا بازگشت و خواستار توقف معاشقه با گروه استرایچر شد. این باعث بحران جدی در حزب شد، اما هیتلر توانست خود را به عنوان رهبر تثبیت کند. به زودی، استرایچر توانست با رهبر ناسیونال سوسیالیست ها زبان مشترکی پیدا کند (هیتلر تصمیم گرفت که برایش مهم نیست که چه نوع مردمی او را احاطه کرده اند، تا زمانی که به آرمان او کمک می کنند) و در 8 اکتبر 1922 به این گروه پیوست. صفوف NSDAP همراه با اعضای SPG.

هنگامی که او در مورد کودتای سالن آبجو شنید، او که نمی خواست در حاشیه بماند، به هیتلر پیوست و در ردیف اول در کنار او قدم زد. برخی از شاهدان ادعا می کنند که هنگامی که جمعیت راهپیمایان توسط پلیس مسدود شد، این استرایچر بود که اولین گلوله را شلیک کرد. خود او بعداً گفت که به لطف شرکت او در کودتا بود که فورر همیشه در آینده از او حمایت کرد. ممکن است یک یا دو نفر باشند که شکل بینی اشترایچر را دوست نداشته باشند. اما آن روز، وقتی او در کنار من روی سنگفرش فلدرنهال دراز کشید، قسم خوردم که تا زمانی که مرا ترک نکند، او را ترک نخواهم کرد.

در 16 آوریل 1923، او شروع به انتشار روزنامه خود به نام Der Stürmer کرد که به زودی به عنوان رادیکال ترین نشریه ضد یهود در آلمان شهرت یافت. او داستان هایی در مورد یهودیان منتشر کرد که به طور آیینی کودکان آریایی را می کشتند، و همچنین یهودیان را مقصر مواردی مانند انفجار کشتی هوایی هندنبورگ در سال 1937 دانست. این روزنامه حاوی کاریکاتورهای زیادی بود، گاهی اوقات آشکارا پورنوگرافیک، و همچنین شکایاتی از دخالت یهودیان در زندگی آریایی ها: یک بیمار در یک بیمارستان روانی شکایت کرد که یهودیان او را ناعادلانه در آنجا قرار داده اند، مشتری نوشت که او را نیاورده اند. یک پیراهن از یک فروشگاه متعلق به یک یهودی و غیره در هر اتاق. استرایچر در مقالات خود از صریح ترین تصاویر استفاده می کرد. او به یهودستیزی جنبه علمی داد و استدلال کرد که یک زن آریایی که خونش توسط یک یهودی آلوده شده باشد هرگز نمی تواند فرزندان آریایی تمام عیار به دنیا بیاورد. جولیوس سخنران با استعدادی بود و به طور فعال در سراسر آلمان با سخنرانی های ضد یهود صحبت می کرد.

هنگامی که استرایچر در سال 1925 به سمت گالایتر نورنبرگ منصوب شد، هنوز در مدرسه تدریس می کرد و دانش آموزانش مجبور بودند با فریاد «هیل هیتلر» از او استقبال کنند. در سال 1928، او به دلیل ترویج ایده‌های ضد یهود از مدرسه اخراج شد، اما این مانع از آینده شغلی او نشد: در سال 1929 او گالایتر فرانکونیای متحد شد و از نازی‌ها به پارلمان باواریا، و در سال 1933 به رایشستاگ انتخاب شد. . در سال 1934 درجه SS Gruppenführer را دریافت کرد.

بهترین لحظه روز

در رایش سوم

به عنوان یک گولایتر، استرایچر شهرت بدی داشت؛ به گفته دبلیو شیرر، او دوست داشت با شلاق در نورنبرگ قدم بزند و تقریباً می توانست هر کاری که می خواست در محدوده گائو خود انجام دهد. یک بار او شخصاً زندانیان زندان نورنبرگ را مورد ضرب و شتم قرار داد و پس از آن به کارکنان خود گفت: "من به سادگی به این نیاز داشتم، اکنون احساس بسیار بهتری دارم." استرایچر معشوقه های زیادی داشت و دائماً از شوهرانشان باج می گرفت ، دوست داشت با افتخار در مورد روابط عاشقانه خود صحبت کند و به دلیل علاقه اش به پورنوگرافی مشهور بود.

نگرش نسبت به استرایچر در حزب مبهم بود: گورینگ، هس، لی و شاخت آشکارا اظهار داشتند که با مقالات زشت و منش اخلاقی خود (اشترایچر فعالانه در خرید اموال مصادره شده یهودیان شرکت داشت) بسیار بیشتر از اینکه سودی داشته باشد به جنبش آسیب می رساند. . افسانه هایی در مورد طمع او در مهمانی وجود داشت. در سال 1938، رودولف هس حتی به طور موقت انتشار Der Stürmer را ممنوع کرد، زیرا استرایچر خواستار گیوتین شدن یک یهودی که با یک آریایی ازدواج کرده بود و گوبلز بارها حضور در جمع او را ممنوع کرد. از سوی دیگر، هیتلر تقریباً همیشه از او حمایت می کرد و می گفت: "من معتقد نیستم که وظیفه یک رهبر سیاسی تلاش برای بهبود مواد انسانی آماده در دستانش است."

در سال 1937، استرایچر وارد یک رویارویی جدی با گورینگ شد و در یکی از شماره های مجله Der Stürmer تنها دخترش را "ثمره لقاح مصنوعی" نامید. این حمله به گورینگ به این دلیل بود که او می خواست میلچ را که استرایچر او را یهودی می دانست به عنوان معاون خود ببیند و زندگی نامه او را تصحیح کرد. در پاسخ، گورینگ از هیتلر یک حسابرسی مالی از فعالیت‌های استرایچر دریافت کرد که منجر به برکناری او از تمام پست‌های حزبی در سال 1940 شد. پس از آن، او مستقیماً وارد سیاست نشد و بر ویرایش Der Stürmer متمرکز شد. انتشار این روزنامه تا سال 1945 ادامه یافت. در 23 می 1945 توسط آمریکایی ها دستگیر شد.

در نورنبرگ

در محاکمه نورنبرگ (که در شهر اصلی فرانکونیا برگزار شد، که استرایچر Gauleiter از آن بود)، او به تحریک به قتل یهودیان متهم شد، که تحت عنوان اتهام 4 دادگاه - جنایات علیه بشریت قرار گرفت. استرایچر در پاسخ این محاکمه را "پیروزی یهودیان جهان" خواند. با توجه به نتایج آزمایش، ضریب هوشی وی از همه متهمان کمتر بود. در طول معاینه، استرایچر عاقل و قادر به مسئولیت اعمال خود، اگرچه وسواس وسواسی بود. او گفت که متهمان و داوران یهودی بودند و توبه نکردند. به گفته روانپزشکانی که او را معاینه کردند، یهودی ستیزی متعصبانه او محصول یک روان بیمار بود، اما در مجموع او تصور یک فرد مناسب را نشان داد.

اختیارات او در میان دیگر متهمان کم بود، بسیاری از آنها از شخصیت نفرت انگیز و متعصبی مانند او اجتناب می کردند. هنگامی که اتاق غذاخوری متهم به بخش هایی برای صرف غذا تقسیم شد، استرایچر خود را در جمع متقاعدترین نازی ها، هس، ریدر و ریبنتروپ دید. به گفته روانشناس گوستاو گیلبرت، که با زندانیان کار می کرد، "دو نفر آخر با ظاهری توهین آمیز نشسته بودند - آنها به وضوح دوست نداشتند در جمع شخصیت نفرت انگیزی مانند او غذا بخورند."

وکیل او، دکتر هانس مارکس، سعی کرد دفاع موکلش را بر این واقعیت بنا کند که هیچ کس «در استورمر» او را جدی نگرفت. با این حال، استرایچر به شدت با این امر مخالفت کرد. او استدلال کرد که دستور تخریب کنیسه‌ها را «به دلایل صرفاً معماری» داده است. به گفته او، او در روزنامه های خارجی درباره نابودی یهودیان خوانده است، اما آن را باور نکرده است. او مدعی شد که خواستار نابودی قوم یهود است، اما نه به معنای واقعی کلمه. این توضیحات باعث واکنش منفی فرانک شد.

وقتی به اعدام محکوم شد، گفت: «البته اعدام! چه چیزی بیشتر از این می توانید انتظار داشته باشید! و آنها از همان ابتدا آن را می دانستند.» در حین اعدام، زیر طناب ایستاده بود، با صدای بلند فریاد زد: "Purimfest!" (تعطیلات یهودی پوریم - پیروزی بر دشمنان یهودیان). "من به خدا می روم. یک روز بلشویک ها شما را دار می زنند! سپس چندین بار فریاد زد: "هیل هیتلر!" یولیوس استرایچر درباره دادگاه نورنبرگ گفت: این محاکمه پیروزی یهودیان جهان است. به گفته جلاد جان وود، آخرین "هیل هیتلر!" از کیسه آمد پس از اجرای حکم، جسد استرایچر به همراه اجساد دیگر اعدام شدگان سوزانده شد و خاکسترها مخفیانه خارج و پراکنده شدند.

جولیوس استریچر این بود:

تنها یکی از متهمان که پیش از محاکمه به عنوان متهم به تالار دادگستری نورنبرگ رفته بود. او متهم به آزار یک خردسال بود، اما موفق شد خود را تبرئه کند.

تنها یکی از متهمان نورنبرگ که تنها به دلیل تبلیغات چاپی مجرم شناخته شد و نه به دلیل مشارکت واقعی در تصمیم گیری درباره جنگ و نسل کشی.

تنها یکی از اعدام شدگان نورنبرگ که از هیتلر در سخنرانی در حال مرگش نام برد.

خانواده اشترایچر

در سال 1913 در نورنبرگ با دختر یک نانوا به نام کونیگوند روث ازدواج کرد. آنها دو پسر داشتند: لوتار (1915) و المار (1918). همسرش پس از 30 سال ازدواج در سال 1943 درگذشت. به زودی، در ماه مه 1945، او با منشی سابق خود، آدل تپه ازدواج کرد. در محاکمه نورنبرگ، او در دفاع از او صحبت کرد و استدلال کرد که او یک مرد خانواده شایسته و به طور کلی یک فرد خوب است. به گفته جودل، "او برای یک حرومزاده کامل مثل شوهرش خیلی خوب است."

نقل قول ها

ما دشمن خود را می شناسیم، در بیست سال گذشته آشکارا او را به نام خوانده ایم: این یهود جهانی است. و می دانیم که باید از بین برود. (1939)

کاتولیک تنها مانعی در راه حل نهایی مسئله یهود است.

من 25 سال از عمرم را وقف مطالعه مسئله یهود کرده ام و هیچ متخصص دیگری بهتر از من آن را درک نمی کند. (1946)

هیتلر در مورد استرایچر

اگر بخواهیم حقیقت را بگوییم، باید بپذیریم که بدون یولیوس استرایچر در نورنبرگ، ناسیونال سوسیالیسم هرگز پیروز نمی شد.

Gauleiter از فرانکونیا، سردبیر روزنامه ضد یهود "Stormtrooper" (به آلمانی: Der Stürmer - Der Stürmer)، ایدئولوگ نژادپرستی. با حکم دادگاه نورنبرگ به دلیل تبلیغات ضد یهود و دعوت به نسل کشی اعدام شد.


جولیوس استرایچر در 12 فوریه 1885 به دنیا آمد. او نهمین فرزند خانواده فردریش استرایچر، معلم دبستان کاتولیک رومی بود. قبل از جنگ، او داوطلبانه به ارتش آلمان رفت و قبلاً مدتی به عنوان معلم در یک مدرسه ابتدایی کار کرده بود. اما پس از یک سال خدمت به دلیل بی انضباطی از سربازی اخراج و از ادامه خدمت در نیروهای مسلح منع شد.

در طول جنگ جهانی اول، استرایچر خود را به عنوان یک سرباز شجاع نشان داد و صلیب آهنین درجه 1 و 2 را به دست آورد و همچنین درجه ستوانی را دریافت کرد.

بعد از جنگ

پس از جنگ، استرایچر به تدریس در مدرسه ادامه داد، اما به زودی در کنار نیروهای راست افراطی در زندگی سیاسی کشور شرکت کرد.

در سال 1919، استرایچر سازمان ضد یهود خود را به نام حزب سوسیالیست آلمان (SPG) (به آلمانی: Deutschsozialistische Partei) ایجاد کرد. در سال 1921، زمانی که هیتلر برای برقراری ارتباط با رهبران سازمان های نازی در شمال آلمان، مونیخ را به مقصد برلین ترک کرد، تعدادی از اعضای NSDAP از جمله بنیانگذار آن آنتون درکسلر، هیتلر را به دیکتاتوری متهم کردند و سعی کردند با SPG ارتباط برقرار کنند. هیتلر فوراً به باواریا بازگشت و خواستار توقف معاشقه با گروه استرایچر شد. این باعث بحران جدی در حزب شد، اما هیتلر توانست خود را به عنوان رهبر تثبیت کند. به زودی، استرایچر توانست با رهبر ناسیونال سوسیالیست ها زبان مشترکی پیدا کند (هیتلر تصمیم گرفت که برایش مهم نیست که چه نوع مردمی او را احاطه کرده اند، تا زمانی که به آرمان او کمک می کنند) و در 8 اکتبر 1922 به این گروه پیوست. صفوف NSDAP همراه با اعضای SPG.

هنگامی که او در مورد کودتای سالن آبجو شنید، او که نمی خواست در حاشیه بماند، به هیتلر پیوست و در ردیف اول در کنار او قدم زد. برخی از شاهدان ادعا می کنند که هنگامی که جمعیت راهپیمایان توسط پلیس مسدود شد، این استرایچر بود که اولین گلوله را شلیک کرد. خود او بعداً گفت که به لطف شرکت او در کودتا بود که فورر همیشه در آینده از او حمایت کرد. ممکن است یک یا دو نفر باشند که شکل بینی اشترایچر را دوست نداشته باشند. اما آن روز، وقتی او در کنار من روی سنگفرش فلدرنهال دراز کشید، قسم خوردم که تا زمانی که مرا ترک نکند، او را ترک نخواهم کرد.

در 16 آوریل 1923، او شروع به انتشار روزنامه خود به نام Der Stürmer کرد که به زودی به عنوان رادیکال ترین نشریه ضد یهود در آلمان شهرت یافت. او داستان هایی در مورد یهودیان منتشر کرد که به طور آیینی کودکان آریایی را می کشتند، و همچنین یهودیان را مقصر مواردی مانند انفجار کشتی هوایی هندنبورگ در سال 1937 دانست. این روزنامه حاوی کاریکاتورهای زیادی بود، گاهی اوقات آشکارا پورنوگرافیک، و همچنین شکایاتی از دخالت یهودیان در زندگی آریایی ها: یک بیمار در یک بیمارستان روانی شکایت کرد که یهودیان او را ناعادلانه در آنجا قرار داده اند، مشتری نوشت که او را نیاورده اند. یک پیراهن از یک فروشگاه متعلق به یک یهودی و غیره در هر اتاق. استرایچر در مقالات خود از صریح ترین تصاویر استفاده می کرد. او به یهودستیزی جنبه علمی داد و استدلال کرد که یک زن آریایی که خونش توسط یک یهودی آلوده شده باشد هرگز نمی تواند فرزندان آریایی تمام عیار به دنیا بیاورد. جولیوس سخنران با استعدادی بود و به طور فعال در سراسر آلمان با سخنرانی های ضد یهود صحبت می کرد.

هنگامی که استرایچر در سال 1925 به سمت گالایتر نورنبرگ منصوب شد، هنوز در مدرسه تدریس می کرد و دانش آموزانش مجبور بودند با فریاد «هیل هیتلر» از او استقبال کنند. در سال 1928، او به دلیل ترویج ایده‌های ضد یهود از مدرسه اخراج شد، اما این مانع از آینده شغلی او نشد: در سال 1929 او گالایتر فرانکونیای متحد شد و از نازی‌ها به پارلمان باواریا، و در سال 1933 به رایشستاگ انتخاب شد. . در سال 1934 درجه SS Gruppenführer را دریافت کرد.

در رایش سوم

به عنوان یک گولایتر، استرایچر شهرت بدی داشت؛ به گفته دبلیو شیرر، او دوست داشت با شلاق در نورنبرگ قدم بزند و تقریباً می توانست هر کاری که می خواست در محدوده گائو خود انجام دهد. یک بار او شخصاً زندانیان زندان نورنبرگ را مورد ضرب و شتم قرار داد و پس از آن به کارکنان خود گفت: "من به سادگی به این نیاز داشتم، اکنون احساس بسیار بهتری دارم." استرایچر معشوقه های زیادی داشت و دائماً از شوهرانشان باج می گرفت ، دوست داشت با افتخار در مورد روابط عاشقانه خود صحبت کند و به دلیل علاقه اش به پورنوگرافی مشهور بود.

نگرش نسبت به استرایچر در حزب مبهم بود: گورینگ، هس، لی و شاخت آشکارا اظهار داشتند که با مقالات زشت و منش اخلاقی خود (اشترایچر فعالانه در خرید اموال مصادره شده یهودیان شرکت داشت) بسیار بیشتر از اینکه سودی داشته باشد به جنبش آسیب می رساند. . افسانه هایی در مورد طمع او در مهمانی وجود داشت. در سال 1938، رودولف هس حتی به طور موقت انتشار Der Stürmer را ممنوع کرد، زیرا استرایچر خواستار گیوتین شدن یک یهودی که با یک آریایی ازدواج کرده بود و گوبلز بارها حضور در جمع او را ممنوع کرد. از سوی دیگر، هیتلر تقریباً همیشه از او حمایت می کرد و می گفت: "من معتقد نیستم که وظیفه یک رهبر سیاسی تلاش برای بهبود مواد انسانی آماده در دستانش است."

در سال 1937، استرایچر وارد یک رویارویی جدی با گورینگ شد و در یکی از شماره های مجله Der Stürmer تنها دخترش را "ثمره لقاح مصنوعی" نامید. این حمله به گورینگ به این دلیل بود که او می خواست میلچ را که استرایچر او را یهودی می دانست به عنوان معاون خود ببیند و زندگی نامه او را تصحیح کرد. در پاسخ، گورینگ از هیتلر یک حسابرسی مالی از فعالیت‌های استرایچر دریافت کرد که منجر به برکناری او از تمام پست‌های حزبی در سال 1940 شد. پس از آن، او مستقیماً وارد سیاست نشد و بر ویرایش Der Stürmer متمرکز شد. انتشار این روزنامه تا سال 1945 ادامه یافت. در 23 می 1945 توسط آمریکایی ها دستگیر شد.

در نورنبرگ

در محاکمه نورنبرگ (که در شهر اصلی فرانکونیا برگزار شد، که استرایچر Gauleiter از آن بود)، او به تحریک به قتل یهودیان متهم شد، که تحت عنوان اتهام 4 دادگاه - جنایات علیه بشریت قرار گرفت. استرایچر در پاسخ این محاکمه را "پیروزی یهودیان جهان" خواند. با توجه به نتایج آزمایش، ضریب هوشی وی از همه متهمان کمتر بود. در طول معاینه، استرایچر عاقل و قادر به مسئولیت اعمال خود، اگرچه وسواس وسواسی بود. او گفت که متهمان و داوران یهودی بودند و توبه نکردند. به گفته روانپزشکانی که او را معاینه کردند، یهودی ستیزی متعصبانه او محصول یک روان بیمار بود، اما در مجموع او تصور یک فرد مناسب را نشان داد.

اختیارات او در میان دیگر متهمان کم بود، بسیاری از آنها از شخصیت نفرت انگیز و متعصبی مانند او اجتناب می کردند. هنگامی که اتاق غذاخوری متهم به بخش هایی برای صرف غذا تقسیم شد، استرایچر خود را در جمع متقاعدترین نازی ها، هس، ریدر و ریبنتروپ دید. به گفته روانشناس گوستاو گیلبرت، که با زندانیان کار می کرد، "دو نفر آخر با ظاهری توهین آمیز نشسته بودند - آنها به وضوح دوست نداشتند در جمع شخصیت نفرت انگیزی مانند او غذا بخورند."

وکیل او، دکتر هانس مارکس، سعی کرد دفاع موکلش را بر این واقعیت بنا کند که هیچ کس «در استورمر» او را جدی نگرفت. با این حال، استرایچر به شدت با این امر مخالفت کرد. او استدلال کرد که دستور تخریب کنیسه‌ها را «به دلایل صرفاً معماری» داده است. به گفته او، او در روزنامه های خارجی درباره نابودی یهودیان خوانده است، اما آن را باور نکرده است. او مدعی شد که خواستار نابودی قوم یهود است، اما نه به معنای واقعی کلمه. این توضیحات باعث واکنش منفی فرانک شد.

وقتی به اعدام محکوم شد، گفت: «البته اعدام! چه چیزی بیشتر از این می توانید انتظار داشته باشید! و آنها از همان ابتدا آن را می دانستند.» در حین اعدام، زیر طناب ایستاده بود، با صدای بلند فریاد زد: "Purimfest!" (تعطیلات یهودی پوریم - پیروزی بر دشمنان یهودیان). "من به خدا می روم. یک روز بلشویک ها شما را دار می زنند! سپس چندین بار فریاد زد: "هیل هیتلر!" یولیوس استرایچر درباره دادگاه نورنبرگ گفت: این محاکمه پیروزی یهودیان جهان است. به گفته جلاد جان وود، آخرین "هیل هیتلر!" از کیسه آمد پس از اجرای حکم، جسد استرایچر به همراه اجساد دیگر اعدام شدگان سوزانده شد و خاکسترها مخفیانه خارج و پراکنده شدند.

جولیوس استریچر این بود:

تنها یکی از متهمان که پیش از محاکمه به عنوان متهم به تالار دادگستری نورنبرگ رفته بود. او متهم به آزار یک خردسال بود، اما موفق شد خود را تبرئه کند.

تنها یکی از متهمان نورنبرگ که تنها به دلیل تبلیغات چاپی مجرم شناخته شد و نه به دلیل مشارکت واقعی در تصمیم گیری درباره جنگ و نسل کشی.

تنها یکی از اعدام شدگان نورنبرگ که از هیتلر در سخنرانی در حال مرگش نام برد.

خانواده اشترایچر

در سال 1913 در نورنبرگ با دختر یک نانوا به نام کونیگوند روث ازدواج کرد. آنها دو پسر داشتند: لوتار (1915) و المار (1918). همسرش پس از 30 سال ازدواج در سال 1943 درگذشت. به زودی، در ماه مه 1945، او با منشی سابق خود، آدل تپه ازدواج کرد. در محاکمه نورنبرگ، او در دفاع از او صحبت کرد و استدلال کرد که او یک مرد خانواده شایسته و به طور کلی یک فرد خوب است. به گفته جودل، "او برای یک حرومزاده کامل مثل شوهرش خیلی خوب است."

نقل قول ها

ما دشمن خود را می شناسیم، در بیست سال گذشته آشکارا او را به نام خوانده ایم: این یهود جهانی است. و می دانیم که باید از بین برود. (1939)

کاتولیک تنها مانعی در راه حل نهایی مسئله یهود است.

من 25 سال از عمرم را وقف مطالعه مسئله یهود کرده ام و هیچ متخصص دیگری بهتر از من آن را درک نمی کند. (1946)

هیتلر در مورد استرایچر

اگر بخواهیم حقیقت را بگوییم، باید بپذیریم که بدون یولیوس استرایچر در نورنبرگ، ناسیونال سوسیالیسم هرگز پیروز نمی شد.

در همین حال دکتر مارکس بدبخت منصوب شد - برخلاف میل او! - مدافع استرایچر، مورد حملات وحشیانه روزنامه نگاران قرار گرفت. دفتر وکالت او مرتباً مورد بازرسی قرار می گرفت و خود او دائماً تحت «شمشیر داموکلس» دستگیری ناگهانی بدون اتهام و حبس برای مدت نامحدود بود. دکتر مارکس به دلایل ایمنی خود حتی مجبور شد - تا جایی که یک وکیل می تواند این کار را بدون نقض قوانین نجابت انجام دهد! - به هر طریق ممکن خود را از موکل خود که چیزی جز دردسر برای او ایجاد نمی کرد جدا کند. ترس وکیل اصلاً بی اساس نبود - یکی از مدافعان متهم دیگر، وزیر سابق امپراتوری و محافظ بوهم و موراویا کنستانتین بارون فون نورات، دقیقاً به همین روش در روز روشن دستگیر شد و به مدت شش هفته بدون هیچ اتهامی در زندان بود. در حال آوردن علاوه بر این، وکلای مدافع اجازه نداشتند صلاحیت دادگاه یا بی طرفی قضات را زیر سوال ببرند.

جولیوس استرایچر (Julius Streicher)، در پنج قسمت

استرایچر در این مورد با یادداشت روزانه زیر اظهار داشت: «حق متهم در اعتراض به قاضی به دلیل عدم بی طرفی قاضی با رویه قضایی پذیرفته شده مطابقت دارد و در واقع، چه نوع محاکمه ای خواهد بود اگر مثلاً معلوم می شود که قاضی یکی از بستگان نماینده طرف مقابل است؟ قاعده متناظر را از قبل تعیین کرده بود، که در ابتدا فرصت را از متهم برای به چالش کشیدن عدالت در اجرای «عدالت» سلب می کرد. - Gauleiter سابق همچنان افکار خود را با وضوح بیشتری بر روی کاغذ بیان می کند - "این روند برای متهم خوب نیست، زیرا عدالت در این پرونده کور و مغرضانه است؛ دادگاه موظف شد که بی عدالتی را قانونی جلوه دهد و خودسری را پنهان کند. تحت عنوان اجرای عدالت مرتکب می شود.»
برای مثال، استرایچر از دادگاه درخواست کرد تا رئیس سابق پلیس نورنبرگ، SA Obergruppenführer Obernitz را به عنوان شاهد فراخواند. او از دادگاه خواست تا به اوبرنیتز اجازه دهد تا در مورد درگیری که بین آنها در نوامبر 1938 رخ داد، شهادت دهد، زمانی که استرایچر سعی کرد خود را از تخریب کنیسه نورنبرگ در وقایع پس از کریستال ناخت امپراتوری انصراف دهد (او بعداً توانست این را با این کار توجیه کند. الزامات طرح معماری برای بازسازی شهر). اما دادگاه درخواست احضار این شاهد را رد کرد.
مشخص است که دادستان خونین "محاکمات نمایشی" استالین، آندری "یاگواریویچ" ویشینسکی، که در 26 نوامبر 1945 از مسکو به نورنبرگ وارد شد (همان ویشینسکی که زمانی که یک مقام قضایی دولت موقت بود، امضای نامه ای را امضا کرد. دستور دستگیری V.I. در ژوئیه 1917 اولیانوف-لنین و G.E. Apfelbaum-Radomyslsky-Zinoviev، در نتیجه آنها مجبور شدند در Razliv پنهان شوند!) در یک شام جشن در هتل بزرگ که به افتخار او توسط متحدان غربی داده شد. لیوان خود را بالا برد و علناً اعلام کرد: برای متهمان!
برای تکمیل همه چیز، دادگاه به دنبال خنثی کردن هرگونه تلاشی از سوی زندانیان برای طرح سوال در مورد شرایط زندان خود بود. هنگامی که استرایچر یک بار سعی کرد علیه "اقدامات نفوذ" که در بازجویی ها انجام می شد مانند ضرب و شتم بازجویان که اغلب منجر به صدمات جسمی می شد صحبت کند (مثلاً استرایچر خود زانو به شدت آسیب دیده بود) و اعتراض رسمی را در این مورد به قاضی جکسون، قاضی دستور داد که این کاغذ از بین برود و حتی در ثبت اسناد عبور ثبت نشود.
با توجه به خاطرات متهمانی که از محاکمه جان سالم به در بردند و به حبس های مختلف محکوم شدند، خلق و خوی گسترده ای که در آن روزها حاکم بود را می توان با یک کلمه مشخص کرد - عطش کامل عهد عتیق برای انتقام. چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان، مرگ در برابر مرگ! فضای آن روزها به وضوح با نامه ای که قاضی جکسون از تاجر ثروتمند نیویورکی ارنست شوئنفلد دریافت کرده بود، مشخص می کرد که به ویژه حاوی این سطور بود: «اگر ممکن بود، این آرزوی پرشور من بود، در این رویداد و پس از حکم اعدام یولیوس استرایچر، نه تنها در اعدام او حضور داشته باشد، بلکه شخصاً مستقیماً در اجرای حکم نیز مشارکت داشته باشد». نویسنده نامه آمادگی خود را برای تقبل کلیه هزینه های حمل و نقل و حتی بیشتر از آن اعلام کرده است! - به قاضی جکسون مبلغ هنگفتی را به نشانه "قدردانی شخصی" از طرف خود پیشنهاد کرد.
استرایچر که به یهودی هراسی خود وسواس داشت، خستگی ناپذیر از همان ابتدا تکرار می کرد که این روند شخصیت «پیروزی یهودیت جهانی» را نشان می دهد. او کاملاً متقاعد شده بود که "به عنوان یک شهید خواهد مرد" دقیقاً به این دلیل که "او همیشه مبارزه آشتی ناپذیری با یهودیان داشت." اما این واقعیت همچنان پابرجا بود که او نیازی به توجیه دخالت خود در اقدامات کشتار جمعی یهودیان نداشت، زیرا از سال 1939، او به سادگی دیگر هیچ سمت رسمی در رایش سوم نداشت. بنابراین، روانکاو دکتر گیلبرت، که «وضعیت روحی و روانی» هر یک از متهمان را بررسی کرد، پیش‌بینی کرد که دفاع استرایچر مبتنی بر ارجاعات «عجیب» به «بینش‌های معنوی»، «صهیونیسم جهانی»، «آموزه‌ها» است. از تلمود، و این استدلال‌ها «به سختی ارزش دارد که با استدلال‌های متقابل جدی پاسخ دهیم.»
در همان زمان، دکتر گیلبرت به طور جدی پیشنهاد کرد که برای مثال، استرایچر را به اتهام "خیانت به جوانان آلمانی" - به ویژه به دلیل یکی از متهمان، رئیس سابق سازمان جوانان NSDAP - "جوانان هیتلر" (جوانان هیتلر) متهم کند. ) و بالدور فون شیراخ، گاولایتر وین، در دادگاه اظهار داشت که در موج یهودی ستیزی در آلمان، که عمدتاً به دلیل تحریک روزنامه هفتگی استرایچر منتشر شده توسط استرایچر مقصر شناخته می شد، در واقع «در استورمر» بیشتر مقصر بود. برای کتاب "پادشاه ماشین" آمریکایی هنری فورد بزرگ، "یهودی ابدی" (همچنین به عنوان "یهودا در طول اعصار" شناخته می شود، و در ترجمه روسی به عنوان "یهودی بین المللی") در میلیون ها نسخه در سراسر جهان منتشر شده است. جهان (به جز تنها کشورهای "از نظر سیاسی صحیح" در آن زمان توصیف شده - اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق مغولستان). در همین حال، هنری فورد بزرگ در زمان محاکمه نورنبرگ هنوز زنده و کاملاً سالم بود و دادگاه رسوایی در مورد کتاب یهودی ستیز او همچنان در راه بود. قاضی پارکر تأکید کرد که «استریچر اصلاً ربطی به توطئه ندارد» (با هدف تسخیر اروپا و جهان، همانطور که یکی از نکات اصلی کیفرخواست ذکر شده است - V.A.)، «و نه اصلاً با هیچ برنامه ریزی. ”
با این وجود، همه قضات در آرزوی خود برای به دار آویختن جولیوس استرایچر به هر قیمتی - و مهم نیست - متحد بودند. فقط برای آویزان کردن آن اما از آنجایی که برای این امر هنوز لازم بود یک حکم خاص به نقطه به نقطه صادر شود که نشان دهنده گناهی باشد که گالیتر سابق فرانکونیا به خاطر آن به چوبه دار فرستاده می شود ، اختلاف نظرهای جدی دائماً بین نمایندگان دادستان ایجاد می شد. به عنوان مثال پیشنهاد شد که متهمان را مجرم شناخته و با توجه به موقعیت و سمتی که قبلاً اشغال کرده بودند، شدت جرم و شدت مجازات آنها تعیین شود. بنابراین ، دادستان شوروی ولچکوف اظهار داشت که "اشتریچر شخصاً با هیتلر ارتباط نزدیکی داشت" - این به نظر او دلیلی قانع کننده برای فرستادن گالیتر سابق به چوبه دار بود. به این قاضی بیدل پاسخ داد که برای او پوچ به نظر می رسد که یک «یهودی کوچک توطئه گر» را صرفاً به این دلیل که او دوست شخصی هیتلر، یا یک گولیتر یا یک نازی است، بداند. با این حال، در نهایت، استرایچر در موارد 1 و 4 مجرم شناخته شد و به همراه گورینگ، فون ریبنتروپ، کایتل، کالتن برونر، بورمان (محکوم غیابی به اعدام)، روزنبرگ، جودل، فرانک، فریک، ساکل و سیس به اعدام محکوم شد. -اینکوارت
جولیوس استرایچر پس از شنیدن کاملاً آرام به حکم صادر شده برای او، قاطعانه و قاطعانه از درخواست عفو از دادگاه امتناع کرد. ظاهراً زندانبانان به عنوان مجازاتی برای یکی دیگر از مظاهر «لجبازی» که این بار در امتناع قاطع از درخواست تجدیدنظر بیان شده بود، کمترین ملایمت را نسبت به سایر محکومان با او داشتند. پسر بزرگ او، افسر سابق لوفت وافه (نیروی هوایی رایش سوم)، و همسر استرایچر، ادل، تنها به مدت چهل و پنج دقیقه اجازه داشتند تا قبل از اعدام با مرد محکوم ملاقات نهایی داشته باشند. به هر حال، استرایچر در یکی از آخرین مکالمات خود از دشمن قسم خورده خود - رئیس پلیس نورنبرگ، بنو مارتین، که سعی کرد از مسئولیت فرار کند، نام برد و ادعا کرد که در واقعیت او یکی از اعضای عمیقاً مخفی مقاومت ضد هیتلر است. . استرایچر به معنایی اشاره کرد: «بله، اگر فقط زبانم را درباره مارتین باز کرده بودم، او نیز باید «پرش از ارتفاع» انجام می‌داد.
«فرانکن‌فورر» تأکید کرد که در ابتدا احتمال خودکشی را در نظر گرفت، اما پس از آن این ایده را رها کرد و تصمیم گرفت که در دادگاه بیان کند که چرا اینقدر پیگیرانه علیه یهودیان جنگیده است. تا انتها، او هرگز نظر خود را در مورد آنها به سمت بهتر شدن تغییر نداد، و کمتر از همه در اینجا، در جریان محاکمه نورنبرگ، که از ابتدا تا انتها تایید نهایی همه چیزهایی را که همیشه در مورد یهودیان می اندیشید و می گفت.
استرایچر هنگام خداحافظی با پسرش به او اطمینان داد که حتی در پای چوبه دار نیز از بیعت مجدد با آدولف هیتلر کوتاه نخواهد آمد و در نهایت با قاطعیت گفت: "گورینگ، کایتل و جودل - همه آنها با آن خواهند مرد. همان کرامتی که شایسته مردان است!»
همانطور که می دانید، مارشال امپراتوری هرمان گورینگ با مصرف سمی که توسط شخص ناشناس مخفیانه به سلول خود منتقل شده بود، از مرگ شرم آور در طناب جلوگیری کرد. ژنرال‌های اعضای کمیسیون چهارجانبه اعدام که از خودکشی متهم اصلی نگران شده بودند، به زندانبانان دستور دادند تا تمامی محکومینی را که هنوز زنده بودند با دستان خود از پشت بپیچند و در این وضعیت با دستبندهای فولادی ببندند. دستور بازکردن و برداشتن دستبندها از محکومین تنها پس از رسیدن به محل اعدام صادر شد و پس از آن بلافاصله با بندهای ابریشمی قوی جایگزین شدند که قرار بود تنها در چند ثانیه قبل از برداشتن تکیه گاه باز شوند. زیر پای محکومی که زیر چوبه دار ایستاده بود و طناب بر گردنش سفت شده بود.
ده محکوم را یکی یکی از چهار طرف با دست و پا و صورت به پایین از ردیف اعدام به اتاق اعدام بردند. در همان زمان، جلادان آمریکایی، به گفته شاهدان عینی، عصبیت بسیار بیشتری نسبت به کسانی که قرار بود اعدام کنند، نشان دادند. فیلد مارشال میلچ (نیمه یهودی) که از چوبه دار فرار کرد، چند ساعت پس از اعدام در دفتر خاطرات خود نوشت: «در مسیرهای تازه»، هر یک از آنها مرگ او را بسیار شجاعانه پذیرفتند. یکی از «امی» درباره آنها گفت: به جای خون در رگهایشان یخ دارند.»
آخرین سخنان یواخیم فون ریبنتروپ محکوم این بود: "خداوند آلمان را برکت دهد و روح من را رحمت کند. آخرین آرزوی من آلمان متحد، درک متقابل شرق و غرب و صلح جهانی است."
فیلد مارشال کایتل قبل از مرگش گفت: "بیش از دو میلیون سرباز آلمانی برای میهن خود جان باختند. اکنون من به دنبال آنها و پسرانم هستم که همه چیز را برای آلمان دادند!"
ساکل گفت: "من دارم بی گناه می میرم. خداوند آلمان را حفظ کند و آن را به عظمت سابقش برگرداند!"
یودل کوتاه گفت: "سلام، آلمان من!"
فریک و روزنبرگ محکوم به ملایمت از چوبه دار بالا رفتند و در سکوت کامل با مرگ روبرو شدند.
هانس فرانک جرات تمسخر ظریف را پیدا کرد و خود را به ابراز قدردانی از محبتی که نگهبانان زندان با او داشتند محدود کرد.
سیس اینکوارت، به عنوان یک وکیل سابق، بسیار پررنگ‌تر بود: «امیدوارم این اعدام آخرین اقدام فاجعه‌ای به نام جنگ جهانی دوم باشد و مردم از این مثال درس مناسبی برای بازگرداندن درک واقعی بیاموزند. بین همه مردم. من به آلمان اعتقاد دارم!"
فریک با صدای بلند و واضح فریاد زد: "زنده باد آلمان ابدی!"
(به طرز عجیبی، همان سخنان قبل از اعدام توسط رهبر توطئه رهبری عالی نظامی ورماخت آلمان علیه هیتلر، سرهنگ کلاوس شنک، کنت فون اشتافنبرگ، که پس از سرکوب کودتای ژنرال در برلین اعدام شد، بیان شد. عصر 20 ژوئیه 1944).
استرایچر که زانویش به شدت آسیب دیده بود، به شدت نگران بود که آیا با همان گام محکم و بدون کمک بیرونی، همانطور که در هنگام خداحافظی با همسر و پسرش قول داده بود، بتواند از پله ها به سمت چوبه دار بالا برود. در آخرین جلسه او حتی به آنها گفت که مخصوصاً برای این مناسبت تمرین می کند تا بدون عصا راه برود. آخرین باری که "فرانکن فوهرر" این تمرینات روزانه را انجام داد در آستانه اعدام بود. این اعدام (همانطور که دیوید ایروینگ مورخ مشهور انگلیسی می نویسد، "با طنز عجیب سرنوشت") در 16 اکتبر (در سیزدهمین روز از دوازدهمین ماه آدار) 1946، در روز "تعطیلات مبارک پوریم" انجام شد. یکی از روزهای مقدس اصلی در تقویم یهود، یادآور انتقام گیری یهودیان از بدخواه اصلی خود هامان، و در همان زمان - با ده پسرش و با 75000 "بدخواه" که "بد فکر می کردند". درباره یهودیان»، «در ایام» سلطنت اردشیر شاه باستانی ایران. همانطور که از کتاب استر می دانیم، هامان و ده پسرش به دار آویخته شدند (طبق کلمه عهد عتیق: "لعنت بر هر که به درخت آویزان شود"). یولیوس استرایچر با سختی زیاد، در حالی که درد زانوی خود را پنهان می کرد، با همراهی یک کشیش از پله های چوبه دار بالا رفت.
"هیل هیتلر!" استرایچر فریاد زد و زیر چوبه دار ایستاد. - "امروز ما اینجا یک تعطیلات شاد یهودی داریم! اما با این وجود، این پوریم من است، نه مال شما! روزی فرا می رسد که بلشویک ها بسیاری از شما را به دار می کشند، بسیار! و من می روم - به خدا!"
جلادان عجله کردند تا کیسه سیاهی را روی سر استرایچر بگذارند، اما قبل از اینکه دریچه زیر پای او برود، گالیتر موفق شد فریاد بزند: "آدل، همسر محبوب من!"
همه محکومان را به طناب های بلند آویزان کردند، به طوری که مهره های گردن آنها زیر وزن بدنشان شکست و مرگ خیلی سریع اتفاق افتاد. اما سرنوشت جولیوس استرایچر بر اثر خفگی بود و به همین دلیل او را به طناب بسیار کوتاهی به دار آویختند که مرگ مرد محکوم را به ویژه دردناک کرد.
تاتیانا گریگوریونا استوپنیکووا، که به عنوان مترجم در دادگاه نورنبرگ شرکت کرد، که به اراده سرنوشت، شاهد آخرین دقایق وجود زمینی محکومان شد و برداشت های خود را از دادگاه شرح داد، سپس به نویسنده گفت. یک دانشجوی جوان فارغ التحصیل، درباره آخرین قسمت زندگی و حرفه «فرانکنفورر» در کتاب خاطرات «هیچ چیز جز حقیقت» که برای اولین بار تنها در آغاز قرن بیست و یکم منتشر شد.
پس از اعدام، از اجساد محکومان ابتدا با لباس هایشان عکس گرفته شد و سپس برهنه شدند. سپس اجساد را در تابوت ها قرار دادند و از نورنبرگ به اردوگاه کار اجباری سابق آلمان داخائو بردند، که پس از تسلیم رایش سوم، به اردوگاه آمریکایی تبدیل شد. در آنجا اجساد را سوزاندند و خاکستر اعدام شدگان را به رودخانه ایثار ریختند.
به هر حال، یکی از افسران مبتکر آمریکایی در این "رویداد قرن" عجله کرد تا تجارت کوچک خود را ایجاد کند. او با یک چاپخانه محلی ترتیب داد تا مجموعه ای از پاکت های پستی یادگاری با نشان دادگاه نظامی بین المللی چاپ شود، تمبر پستی لغو نشده با نمایی از نورنبرگ و فهرستی از اسامی تمام کسانی که به دار آویخته شده بودند، با نام گورینگ تولید کنند. چاپ شده بر روی این پاکت ها (به اشتباه یا عمدا) - به منظور دادن ارزش اضافی به پاکت ها، به عنوان یک نادر فیلاتلیستی) نه با علامت "اجرا شده"، بلکه با علامت "خودکشی" (که البته مطابق با مدت زمان).
این همان وضعیت غم انگیز (البته منطقی) است که در نگاه اول، یک همبرگر آلمانی کاملاً محترم با یهودی ستیزی که از جوانی آموخته بود، تحت تأثیر تربیت نادرست روحیه نابردباری و نفرت نسبت به آن سوق داده شد. بیگانگان و افراد دیگر ادیان، که (تا حدودی بیانیه توماس مان اومانیست بزرگ در مورد ضد کمونیسم) را به درستی می توان «حماقت اصلی قرن بیستم» نامید.

این پایان و جلال خدای ماست!

یولیوس استرایچر در 12 فوریه 1885 در شهر فلاینهاوزن باواریا به دنیا آمد. او به عنوان معلم مدرسه در نورنبرگ مشغول به کار شد، در طول جنگ جهانی اول به درجه ستوانی رسید و پس از پایان آن به یک شرکت فعال در جنبش راست تبدیل شد. در سال 1919، او به فدراسیون یهودستیز آلمان برای دفاع و دفاع از آلمان پیوست. به زودی، استرایچر شاخه ای از حزب سوسیالیست آلمان (SPG) را در نورنبرگ تأسیس کرد، که کل بنیاد ایدئولوژیکی آن مبتنی بر نفرت از یهودیان و کمونیست ها بود - آنها، به گفته نازی ها، در شکست آلمان مقصر بودند.

در سال 1921، استرایچر با مردی آشنا شد که دیوانه وار از یهودیان متنفر بود - آدولف هیتلر. او به مونیخ آمد و از سخنرانی رهبر حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان (NSDAP) به وجد آمد. استرایچر برداشت خود را به یاد می آورد: «این مرد مانند یک پیام آور از بهشت ​​صحبت می کرد...». در اکتبر 1922، او به NSDAP پیوست و بسیاری از رفقای خود را متقاعد کرد که همین کار را انجام دهند و بدین ترتیب تعداد اعضای حزب هیتلر تقریباً دو برابر شد.

استرایچر و هیتلر در نورنبرگ، 1923

در سال 1923، استرایچر شروع به انتشار یک روزنامه هفتگی به نام Der Stürmer (The Stormtrooper) کرد که حاوی مقالات ضد یهود، اتهامات مربوط به قتل های آیینی علیه یهودیان، کاریکاتورهای نژادپرستانه و نامه هایی از خوانندگانی بود که از یهودیان شکایت داشتند (که بیشتر آنها توسط خود استرایچر ایجاد شده بود. ). این روزنامه هرگز سخنگوی رسمی حزب نازی نبود، اما زمانی که هیتلر به قدرت رسید، تقریباً نیم میلیون نسخه تیراژ داشت و در غرفه های ویژه در سراسر آلمان منتشر شد.

استرایچر در جریان کودتای بیر هال در نوامبر 1923 همراه با هیتلر در صف اول راهپیمایی کرد. هنگامی که جوخه های پلیس راه نازی ها را به Odeonsplatz مسدود کردند، صدای تیراندازی بلند شد. این عقیده وجود دارد که اولین شلیک این استریچر بود. پاسخ دیری نپایید: 16 تظاهرکننده کشته شدند. هیتلر در اولین حمله با صورت به زمین افتاد. او بعداً به یاد آورد: "آن روز که او (استریچر) کنار من روی سنگفرش دراز کشید... قسم خوردم که او را ترک نخواهم کرد تا زمانی که مرا ترک کند."


آلمانی ها در حال خواندن "Stormtrooper"

هیتلر در واقع به قول خود عمل کرد. او پیوسته به استرایچر کمک کرد تا از نردبان شغلی بالا برود: در سال 1929 او گالیتتر فرانکونیای متحد شد و از حزب نازی به پارلمان باواریا انتخاب شد، در سال 1933 کرسی معاونت را در رایشستاگ دریافت کرد و سال بعد عنوان را به دست آورد. SS Gruppenführer.

هر چه استرایچر قدرت بیشتری کسب می کرد، رفتار او رسواتر و افسارگسیخته تر می شد. وقتی در اطراف نورنبرگ قدم می زد، می توانست یک شلاق سنگین با خود برد و هرکس را که دوست نداشت کتک زد. یا ناگهان به زندان نورنبرگ بیایید و شروع به شکنجه زندانیان کنید. او واقعاً از خشونت لذت می برد، به خصوص اگر قربانی بی دفاع بود. آوازه جنایات Gauleiter در سراسر فرانکونیا طنین انداز شد. بر کسی پوشیده نبود که استرایچر عاشق پورنوگرافی بود، مدام معشوقه ها را عوض می کرد و از شوهرانشان اخاذی می کرد. او با گمانه زنی در اموالی که از یهودیان گرفته شده بود، ثروت هنگفتی به دست آورد. و در سال 1938، مبلغ راه جدیدی برای کسب درآمد از نفرت پیدا کرد - انتشارات برای کودکان. او شروع به انتشار کتابی با تصاویر رنگی به نام Toadstools کرد. می گفت یهودیان مانند قارچ های سمی هستند. او از دختران و پسران "آریایی" خواست که از آنها دوری کنند و در صورت امکان ریشه آنها را بردارند.


استرایچر (مرکز) با گورینگ و گوبلز

بسیاری از نمایندگان عالی‌ترین مقامات نازی معتقد بودند که شخصیت استرایچر بر سیاست‌های حزب سایه انداخته است. تاریکی و شرمساری آن حتی کسانی را که خود تبلیغ بربریت می کردند، ترساند. بنابراین، هرمان گورینگ کارمندان خود را از خواندن استورموویک منع کرد و جوزف گوبلز در سال 1938 سعی کرد انتشار روزنامه را به کلی متوقف کند.

با این حال، هیتلر در سمت استرایچر باقی ماند. او علاقه ای به ویژگی های اخلاقی Gauleiter نداشت. نکته اصلی این است که او ایدئولوژی نازی را به توده ها می آورد. به گفته فوهرر، مردی از پایین باید اطلاعاتی در مورد "تهدید یهودی" به شکلی ساده و قابل درک دریافت می کرد. و Sturmovik با این وظیفه به طور موثر کنار آمد. علاوه بر این، روزنامه افکار واقعی هیتلر را بیان می کرد که او گاهی مجبور بود به دلیل بازی های سیاسی آنها را پنهان کند. به عنوان مثال، در ماه مه 1939، یعنی درست چند ماه قبل از امضای پیمان مولوتوف-ریبنتروپ، استورموویک عنوانی را منتشر کرد که در آن چنین بود: «یک لشکرکشی تنبیهی علیه یهودیان باید در روسیه بلشویکی انجام شود. یهودیان شوروی به سرنوشت همه جنایتکاران و قاتلان دچار خواهند شد - انتقام فوری و مرگ. آن وقت تمام جهان خواهند دید که پایان یهودیان پایان بلشویسم است.


جولیوس استرایچر، 1935

فعالیت سیاسی استرایچر پس از نزاع او با هرمان گورینگ به پایان رسید. او در روزنامه خود دختر وزیر هوانوردی رایش آلمان را "ثمره لقاح مصنوعی" نامید. گورینگ برای مدت طولانی نسبت به استرایچر کینه داشت، تا اینکه در سال 1940 فوهرر را متقاعد کرد که فعالیت‌های سردبیر Der Stürmer را بررسی کند، که طی آن کلاهبرداری Gauleiter با املاک و مستغلات یهودیان که در جریان Kristallnacht ضبط شده بود، فاش شد. استرایچر از تمام سمت ها برکنار شد و از حق اقامت در نورنبرگ محروم شد. تنها چیزی که پشت سرش مانده بود روزنامه اش بود. او تا سال 1945 سردبیر و ناشر استورموویک بود که آدولف هیتلر حتی یک شماره از آن را از دست نداد.

چند هفته پس از پایان جنگ جهانی دوم، استرایچر توسط ارتش آمریکا در Waidring اتریش شناسایی شد و بلافاصله دستگیر شد. در دادگاه نورنبرگ، او به "تحریک علنی به قتل و نابودی یهودیان" متهم شد. در کیفرخواست آمده بود که تبلیغات ابزاری برای "آماده سازی روانی برای اقدامات سیاسی و تهاجم نظامی" توسط نازی ها بود. رومن رودنکو، دادستان اصلی اتحاد جماهیر شوروی در دادگاه نورنبرگ، گفت: «استریچر را می توان «پدر معنوی» واقعی کسانی دانست که کودکان را در تربلینکا دو نیم کردند. بدون استورمر و اربابش، فاشیسم آلمان نمی‌توانست به این سرعت آن دسته از قاتلان عظیم را که مستقیماً نقشه‌های جنایتکارانه هیتلر و دسته‌اش را اجرا می‌کردند، پرورش دهد: نابودی بیش از شش میلیون یهودی در اروپا. استرایچر تمام اتهامات علیه خود را رد کرد. او گفت: «سخنرانی‌ها و مقالاتی که نوشتم برای اطلاع‌رسانی به مردم بود... قصد من تحریک یا تحریک نبود، بلکه آموزش بود.»


استرایچر در دادگاه نورنبرگ

در نورنبرگ، استرایچر، که محاکمه را "پیروزی یهودیان جهان" نامید، تحت معاینه روانپزشکی قرار گرفت. چیزی جز یهودستیزی بیمارگونه آشکار نشد - پزشکان او را عاقل اعلام کردند.در 16 اکتبر 1946 او را اعدام کردند.

محاکمه جنایتکاران نازی نقش ویژه ای را تأیید کرد که تبلیغات با توسل به پست ترین غرایز انسانی در برانگیختن نفرت از "دشمنان نژاد آریایی" و برانگیختن نابودی کامل آنها ایفا کرد. تعقیب تبلیغ کنندگان به دلیل «جنایت علیه بشریت» به سابقه ای تبدیل شد که نهادها و دادگاه های بین المللی هنوز به آن تکیه می کنند.


2024
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه