31.12.2020

دژاوین گاوریل رومانوویچ کجا متولد شد. شرح حال درژاوین به طور خلاصه مهمترین است. نگرش به هنرهای زیبا


شاعر درژاوین گاوریل رومانوویچ در 3 ژوئیه (14 ژوئیه) 1743 در استان کازان در خانواده ای از اشراف فقیر به دنیا آمد. وی دوران کودکی خود را در املاک خانوادگی در روستای سوکوری گذراند. از سال 1759 درژاوین در سالن ورزشی کازان تحصیل کرد.

در سال 1762 ، شاعر آینده به عنوان یک نگهبان معمولی وارد خدمت هنگ Preobrazhensky شد. در سال 1772 با دریافت درجه افسر اول به پادشاهی ارتقا یافت. در 1773 - 1775 ، درژاوین ، به عنوان بخشی از هنگ ، در سرکوب قیام یملیان پوگاچف شرکت کرد.

خدمات عمومی

از سال 1777 ، درژاوین با درجه شورای ایالتی وارد خدمات دولتی در مجلس سنا شد. در سالهای 1784 - 1788 وی فرماندار اولونت و سپس فرمانداری تامبوف بود. حتی در بیوگرافی کوتاهی از درژاوین ، لازم به ذکر است که او به طور فعال در بهبود اقتصاد منطقه مشارکت داشت ، به تشکیل موسسات اداری ، قضایی و مالی استانی کمک کرد.

در سال 1791 ، درژاوین به عنوان دبیر کابینه کاترین دوم منصوب شد. از سال 1793 این شاعر به عنوان مشاور خصوصی ملکه خدمت کرده است. در سال 1795 درژاوین پست ریاست کالج تجارت را دریافت کرد. وی از سال 1802 تا 1803 به عنوان وزیر دادگستری خدمت کرد.

سالهای آخر زندگی

در 1803 درژاوین بازنشسته شد و در املاک خود زوانکا در استان نووگورود اقامت گزید. این شاعر آخرین سالهای زندگی خود را وقف فعالیت ادبی کرد. در سال 1813 درژاوین ، زندگینامه ای که حتی در این دوره پر از سفر بود ، با مراجعه به V.V. Kapnist به اوکراین رفت. در سال 1815 ، او در امتحان در لیسوم Tsarskoye Selo شرکت کرد ، و به کارهای الکساندر پوشکین جوان گوش فرا داد.

در 8 ژوئیه (20 ژوئیه) 1816 ، گاوریل رومانوویچ درژاوین در دارایی خود درگذشت. این شاعر در کلیسای جامع تغییر شکل صومعه Varlaamo-Khutynsky در نزدیکی Veliky Novgorod به خاک سپرده شد.

ایجاد

کار گابریل درژاوین اوج کلاسیسیسم روسی قلمداد می شود. اولین آثار این شاعر در دوران خدمت سربازی ظاهر شد. در 1773 اولین ترجمه خود را در ژورنال Starina و Novizna با ترجمه بخشی از Iroiz یا نامه های Vivlida به کاوانوس از آثار Ovid انجام داد. در سال 1774 آثار "قصیده به بزرگی" و "قصیده ای به اشراف" منتشر شد.

در سال 1776 اولین مجموعه شعر شاعر "قصیدها در کوه چیتالاگو ترجمه و آهنگسازی" منتشر شد.

از سال 1779 ، درژاوین از سنتهای وضع شده توسط سوماروکوف و لومونوسف جدا شد و بر روی اشعار فلسفی کار کرد. در سال 1782 ، قصیده "Felitsa" منتشر شد ، اختصاص داده شده به ملکه کاترین دوم ، که شهرت ادبی گسترده ای را برای شاعر به ارمغان آورد. به زودی آثار مشهور دیگری از درژاوین ظاهر شدند - "The Grandee" ، "Eugene. زندگی زوانسکایا "،" در مرگ شاهزاده مشچرسکی "،" خدا "،" دوبرینیا "،" آبشار "،" هرود و ماریامنا "و غیره

در سال 1808 ، مجموعه ای از آثار درژاوین در چهار جلد منتشر شد.

جدول زمانی

سایر گزینه های بیوگرافی

  • طایفه درژاوین از پسر تاتار مورزا باگریم سرچشمه می گیرد که نام درژاوا را بر خود داشت.
  • همسر اول G.R.Derzhavin کاترین باستیدون بود - دختر باستیدون پرتغالی ، سرباز سابق پیتر سوم.
  • درژاوین از هفت سالگی آلمانی آموخت ، کلوپستوک ، گلرت ، کلیست ، هالر ، هاگدورن را در اصل خواند ، که تأثیر قابل توجهی در کار ادبی او داشت.
  • شعر درژاوین "رعد پیروزی ، تندر بیرون!" ، که در سال 1791 سروده شد ، به اولین سرود غیر رسمی روسیه تبدیل شد.
  • برای برتری در خدمات عمومی ، درژاوین گاوریل رومانوویچ نشان الكساندر نوسكی ، نشان سنت جان اورشلیم (صلیب فرمانده) ، نشان سنت آن درجه 1 ، نشان ولادیمیر درجه 3 و 2 اهدا شد.
  • همه را ببین

سرنوشت شاعرانه گاوریلا رومانوویچ درژاوینغیرمعمول ، به عنوان ، اما غیر معمول و خارق العاده در کل مسیر زندگی خود. یک سرباز شجاع اما بی پول از هنگ Preobrazhensky ، که بند خود را تا بیست و نه سالگی کشید. با این حال یک مبارز وفادار ، جرات داشت که در اواسط حکم خود شهبانو را قطع کند. وزیر دادگستری ، یک بزرگوار و نجیب زاده مهم که صاحب یک و نیم هزار رعیت است. به نظر می رسید که هیچ چیز پیش بینی نمی کند که این مرد با چهره ای ساده و بی ادب ، شیوه ای دموکراتیک در ارتباطات ، حرکات قاطع ، گفتاری تند اما رسا ، در اواخر قرن 18 و 19 میلادی به شاعر بزرگ شناخته شده روسیه تبدیل شود. که غزل های او با صداقت صدا و درخشش جذاب هجا معاصرانش را متحیر خواهد کرد. اما نکته اصلی این است که آنها واقعیت واقعی و خود را به طور غیر منتظره در خود خواهند دید. خلاقیت درژاوین ، طبق گفته V.G. بلینسکی ، "اولین گام در جهت انتقال شعر روسی به طور کلی از بلاغت به زندگی" بود.

درژاوین یک بومی از اعیان محلی کوچک در سرزمین های تاتار سابق استان کازان است. احتمالاً در دوران باستان ، خانواده درژاوین را نجیب می شمردند. اما در زمان تولد گاواریلا ، پدرش ، یک نظامی درجه یک ، همانطور که خود شاعر می گوید ، "طبق تقسیم با پنج برادر ، دهقانان فقط ده روح پشت سر او بودند". پسر یازده ساله بود که پدرش درگذشت. فقر همراه با کودکی درژاوین بود. اصول گرامر و حساب توسط همکاران پادگان پدر وی یا افراد تصادفی ، به عنوان مثال سرنیزه-پولتایف ، به او آموخته شد. Kuteikin و Tsyfirkin خودش از کمدی "The Minor" ساخته D.I. به نظر می رسد فونیزین معلمان گاوریلا را خط می زند. فقط در شانزده سالگی درژاوین موفق به ورود به سالن ورزشی کازان شد ، جایی که خود را با توانایی نقاشی با قلم و طراحی نقاشی برجسته کرد. برای موفقیت تحصیلی او ، همانطور که در آن زمان گفتند ، در هنگ محافظ Preobrazhensky "نوشته شده است". او به عنوان یک پسر نوزده ساله به یک سرباز تبدیل می شود و تنها ده سال بعد به درجه افسر خردسال علامت ("درجه افسر اول ، کلاس 14") ارتقا می یابد.

دلیل کندی پیشرفت در نردبان شغلی یک جوان باهوش و با انرژی که ارزش خود را می داند چه بود؟ آخرین اما نه کمترین - فقر ، جهل و عدم محافظت. و با این حال ، نه تنها این! درژاوین همیشه با شخصیت "بی قرار" خود متمایز بود: سرراست و مشاجره. در این فرد ، به طرز شگفت انگیزی ، اصول ناهمگن ترکیب شد. شغل و رفتار سازش ناپذیر. وفاداری به مافوق خود و حملات خشن ، "خودسرانه" به رئیس ، اگر درژاوین تصور می کرد که وی در کار خود صادق نیست. قدرت طبیعی شخصیت ، کار و استعداد نادر به سرباز متحول کمک کرد تا در زمان خود به نجیب ترین نجیب زاده و اولین شاعر تبدیل شود. در عین حال ، او خودش باقی می ماند: فردی دموکرات و شایسته که احترام به خود و احترام به افراد شایسته را از دست نداده است.

وقتی به بنای یادبود کاترین دوم نگاه می کنید ، که بیش از صد سال پیش در مرکز سن پترزبورگ در مقابل تئاتر الکساندرینسکی سابق بنا شده است ، بار دیگر در این فکر تأیید می شوید. شکل درژاوین در ردیف بالای بنای یادبود توسط مجسمه ساز A. Opekushin ساخته شده است. او تقریباً تنها کسی است که در میان چهره های دیگر درباریان اطراف کاترین است ، ایستاده و با افتخار در جهتی کاملاً متفاوت از ملکه به تصویر کشیده شده است. آیا قصد مجسمه ساز از تأکید بر انزوای شاعر ، موقعیت مستقل او در دادگاه بود؟ شاید. اوپکوشین ، بومی دهقانان ، در ابتدا خودآموخته ، و تنها پس از آن - فارغ التحصیل آکادمی هنر ، موفق شد هم دموکراسی و هم آزادی قضاوت را مستقل از نظر قدرت ها حفظ کند. روحیه درژاوین می توانست بسیار به او نزدیک باشد.

در سال 1773 ، یک قیام دهقانی به رهبری پوگاچف سرزمین های ولگا را تصرف کرد. درژاوین با یک گروه برای سرکوب شورش به مناطق جنوبی استان ساراتوف اعزام شد. او هرگز با رهبر معروف شورشیان روبرو نشد ، اما از طرف فرماندهی هیچ جایزه یا امتیاز خاصی دریافت نکرد. در سال 1777 بازنشسته شد و خدمات ملکی را آغاز کرد. سابقه درژاوین غنی و متنوع است. موقعیت در سنا اولونتسکی ، فرماندار وقت تامبوف ؛ دبیر ملکه کاترین دوم ، رئیس هیئت تجاری؛ وزیر دادگستری. او در هر جای مأموریت خود با همکاران و مافوق خود اختلاف و دعوا داشت. هر جا که به دنبال حقیقت می گشتم ، نظمی عادلانه برقرار کردم. آنها با لجاجت از شر او خلاص شدند و در عین حال به او نیاز داشتند. انرژی او غیرقابل انکار بود ، صداقتش اصیل بود. او اشتباه می کرد ، اما بیشتر اوقات در زندگی حرکت های خوبی انجام می داد.

در 1782 ، شاعر هنوز مشهور درژاوین قصیده ای نوشت که به "شاهزاده خانم فلیتسا قرقیز-کایساک" اختصاص داشت. اودا را اینگونه صدا می کردند "به Felitsa"... درژاوین مشهور شد. مجله ادبی جدید "همکار عاشقان کلمه روسی" که توسط دوست شاهنشاهی شاهزاده خانم داشکووا ویراستاری شد و توسط خود کاترین در آن منتشر شد ، با قصیده "به فلیسا" افتتاح شد. آنها شروع به صحبت در مورد درژاوین کردند ، او به یک مشهور تبدیل شد.

زندگی حرفه ای درژاوین دوباره به اوج خود رسید. بیش از یک بار ، با بالا رفتن از نردبان شغلی ، "به استعداد خود متوسل خواهد شد". اما او حتی با بالاترین مقام نیز همچنان سرراست و جسور خواهد ماند. پیش از این در زمان سلطنت پل اول (کاترین دوم در سال 1796 درگذشت) ، او که یک مقام عالی رتبه بود ، در عملکرد خود با یک امپراتور غیرقابل پیش بینی بی ادب بود. دومی عصبانی می شود و فرمانی را برای برکناری درژاوین از سمت خود به سنا می فرستد: "برای جوابی ناپسند که در مقابل ما مرتکب شده است ، او را به مکان قبلی خود ارجاع می دهند." من مجبور شدم دوباره یک قصیده بنویسم ، حالا پولس را ستایش می کنم. پسرش و نوه محبوب كاترین ، الكساندر اول ، بر تخت سلطنت پل اول جایگزین شد. او با شاعر رفتار مطلوبی داشت و در سال 1802 وی را به عنوان وزیر دادگستری منصوب كرد. با این حال هیچ درگیری با تزار جدید رخ نداد و درژاوین برای مدت طولانی خدمت نکرد. در سال 1803 ، وی سرانجام با بالاترین درجه دولتی بازنشسته شد. او دارای سفارشات ، عناوین افتخاری ، خانه ای شگفت انگیز در سن پترزبورگ و املاکی در کرانه های ولخوف بود. اما مهمتر از همه ، این بزرگوار "اولین شاعر" روسیه شناخته شد ، قاضی و اقتدار مسلم در همه امور ادبی آن زمان.

در سال 1815 ، شاعر به عنوان مهمان افتخاری برای امتحان عمومی در لیسوم Tsarskoye Selo دعوت شد. حتی یک رویداد مهم فرهنگی بدون حضور "درژاوین قدیمی" کامل نشد. شاعر پیر و فرتوت بود. او می دانست که زندگی طولانی نیست و هرگز از حیا رنج نمی برد ، از این واقعیت رنج می برد که "کسی نبود که به او آواز بدهد." هیچ شاعری در روسیه وجود ندارد که به شایستگی به کار خود ادامه دهد. درزاوین چرت می زد ، پشت میز ممیزان و میهمانان برجسته نشسته بود. و من بلافاصله متوجه نشدم که خطوط باشکوه شعر در سالن تشریفات از کجا ناشی می شود. جوانان مو فرفری آنها را با صدای بلند و با هیجان می خوانند. آن زمان شاعر پیر به چه فکر می کرد؟ اینکه کسی وجود دارد که از انتقال تقدم خود در شعر روسیه نترس و شرمنده نیست؟ که بالاخره می توانید با خیال راحت نور را اینجا بگذارید؟

اینگونه بود که خود دانش آموز لیسه مو فرفری ، A.S. پوشکین بعداً این امتحان را به یاد آورد: "همانطور که فهمیدیم درژاوین به ما می آید ، همه هیجان زده شدیم. دلوویگ از پله ها بیرون آمد تا منتظر او بماند و دست او را ببوسد ، دستی که نوشت" آبشار ". درژاوین خیلی پیر بود. امتحان ما او را بسیار خسته کرد. او سرش را روی دستش نشسته بود. صورتش بی معنی بود ، چشمانش ابری بود ، لبهایش آویزان بود: پرتره او (جایی که او با کلاه و لباس مجلسی ارائه می شود) بسیار شبیه است. او تا آن زمان چرت می زد ، تا اینکه امتحان ادبیات روسیه آغاز شد. سپس هوس کرد ، چشمانش برق زد ؛ کاملاً دگرگون شد. البته شعرهایش را می خواندند ، شعرهایش را می فهمیدند ، شعرهایش را مدام ستایش می کردند. او با نشاط فوق العاده ای گوش می داد. سرانجام آنها مرا صدا کردند. در Tsarskoe Selo ، "ایستاده در دو قدمی درژاوین. قادر به توصیف وضعیت روح خود نیستم: وقتی به آیه ای رسیدم که نام درژاوین را ذکر کردم ، صدای جوانی من به صدا درآمد ، و قلبم از لذت دلچسب تپید ... به یاد نمی آورم که چگونه پایان یافتم خواندن شما ، یادم نیست کجا فرار کردم. درژاوین خوشحال شد. او از من خواست ، می خواست مرا بغل کند. آنها به دنبال من گشتند ، اما من را پیدا نکردند. "

این مسیر زندگی درژاوین است. تصادفی نیست که ما با چنین دقت از او پیروی می کنیم: او درباره سرنوشت خلاق شاعر و رویکرد ابتکاری او به شعر چیزهای زیادی توضیح می دهد. آیا غیر معمول نیست که درگیروین با ادبیات خودش غیرعادی باشد؟ کانتمیر ، تردیاکوفسکی ، لومونوسف ، سوماروکوف ، که در فصل های قبلی مورد بحث قرار گرفتند ، بسیار و به طور کامل مطالعه کردند. آنها سالها تئوری و عمل شعر را درک می کردند. سپس آنها نظریه ها و آموزه های ادبی خود را به فرزندان خود واگذار کردند. درژاوین مسیر دیگری را دنبال کرد. از طريق اقشار زندگي روزمره ، مشكلات دفتري و پيروزي ها ، براي مدتي طولاني راه خود را به اصول صنايع ادبي باز كرد و ، كه قبلاً يك فرد كاملاً بالغ بود ، شروع به درك اصول آن كرد. این اتفاق خود به خود و نامنظم رخ داده است.

گاوریل رومانوویچ درژاوین (1816-1743) - ادبیات و دولتمرد روسی قرن هجدهم.

نام او بیش از یک بار در آثار A.S. پوشکین یافت شده است و این تصادفی نیست. میراث درژاوین ، شخصیت او تأثیر زیادی بر جهان بینی و کار پوشکین دارد. ما سخنان منتقد برجسته روسی V.G.Belinsky را می دانیم که مطالعه در مورد پوشکین باید با درژاوین آغاز شود.

گابریل رومانوویچ به عنوان یک مبتکر در نسخه سازی ، یک دولتمرد برجسته شناخته می شود. مردی که بدنبال شکوه نبود ، بلکه به دنبال حقیقت بود. درزاوین به اشاعه اندیشه های روشنگری کمک کرد ، آرمان های عالی مدنی را تأیید کرد: خدمت صادقانه به میهن و مردم ، پاسداری از حقیقت و عدالت.

گاوریل رومانوویچ درژاوین شاعر و دولتمرد روسی است.

این پیام به زندگینامه درژاوین ، میراث وی اختصاص دارد.

مسیر زندگی G.R. Derzhavin

G.R.Derzhavin در 3 ژوئیه 1743 در یک خانواده نجیب معمولی متولد شد. دوران کودکی و جوانی وی در نزدیکی کازان سپری شد. کمبود پول اجازه نداد که درژاوین آموزش خوبی ببیند و در سال 1762 به عنوان سرباز خصوصی وارد خدمت سربازی شد. در همان سال ، همراه با هنگ Preobrazhensky در کودتای قصر که کاترین دوم را به قدرت رساند شرکت کرد.

به دلیل فقر ، عدم حمایت و منشأ مشترک ، درژاوین اولین درجه افسری خود را فقط در سال 1772 دریافت کرد و سال بعد اولین شعرهای او منتشر شد.

در 1777 ، درژاوین بازنشسته شد و خود را وقف فعالیتهای مدنی و ادبی کرد. در سال 1782 او منتشر شده Ode to Felitsa اختصاص داده شده به کاترین دوم ، که به حرفه سریع درژاوین کمک کرد.

در خدمات ملکی ، گاوریل رومانوویچ سمت های مختلفی داشت:

  • olonets و سپس فرماندار Tambov.
  • دبیر کاترین دوم ؛
  • رئیس هیئت تجاری؛
  • وزیر دادگستری.

در سال 1803 ، G.R. درژاوین مجبور به استعفا شد و فعالیت ادبی را آغاز کرد. G.R.Derzhavin در 8 ژوئیه 1816 درگذشت.

در سال 1815 ، دیدار معروف بین درژاوین و پوشکین برگزار شد. این در یک معاینه عمومی در لیسه اتفاق افتاد. پوشکین جوان اشعار خود را "خاطرات تسارکو سلو" خواند. گابریل رومانوویچ از استعداد مرد جوان خوشحال شد و در این جلسه آنها معنای نمادین بزرگی را می بینند که نشانگر تداوم ادبی و آینده درخشان شعر روسیه است.

همه جا او به دنبال عدالت بود متمایز توسط مستقیم ، صداقت و عشق به حقیقت ، که البته باعث درگیری و نارضایتی با درژاوین شد.

میراث خلاق

Gavriil Romanovich Derzhavin به عنوان یک نویسنده ، شاعر با استعداد ، و با ظرافت احساس غنای زبان روسی ، در تاریخ روسیه قرار گرفت. بالاست او از دفتر عمومی و موهبت شاعرانه برای گسترش ایده های روشنگری استفاده کرد ، بهبود اخلاق

درژاوین به دنبال تعالی مردم روسیه بود ، به آینده بزرگ روسیه اعتقاد داشت و پیروزیهای شجاعانه گذشته را ستود. در همان زمان ، او کاستی های زمان حال را مشاهده کرد: استکبار از اشراف که فقط به غنی سازی شخصی علاقه مند هستند ؛ بی اعتنایی به نیازهای مردم و بی قانونی مسئولان. او همه اینها را در کارهای هجو خود نکوهش کرد.

G.R.Derzhavin با فرقه عقل و شهروندی خود نماینده کلاسیسیسم روسی است. او امیدهای زیادی به سلطنت روشن فکر داشت ، که برای او توسط کاترین دوم شخصیتی یافت. درزاوین در اود تا فلیتسا ، حاكم عادل را با اشراف دربار جاهل در تقابل قرار داد. با این حال ، آشنایی شخصی با کاترین دوم و خدمت به عنوان دبیر زیر نظر وی ، ایده های شاعر را در مورد امپراطور تغییر داد.

درژاوین یک مبتکر شناخته شده در ادبیات روسیه است. اصول حیاتی ، استعداد هنری ، شجاعت و قاطعیت او در همه چیز به او اجازه می داد راه های جدیدی در گسترش شعر بگشاید و سنت های جدیدی را پایه گذاری کند. او به دنبال ابزارهای دیگر بیانی شاعرانه بود که در سبک های مختلف "بالا" و "پایین" ، ژانرهای مختلف آمیخته است. اشعار او با سبک و پروستات سبک ، واقع گرایی در به تصویر کشیدن زندگی متمایز است. درژاوین برای اولین بار در شعر روسیه توصیف رنگارنگی از طبیعت را وارد شعر کرد.

بنای یادبود G.R.Derzhavin در کازان در سال 1847 نصب شد.

خاطره G.R. Dorzhavin برای قرنها زنده خواهد ماند. فعالیتهای ادبی و دولتی وی به پیشرفت روسیه کمک کرد و زمینه را برای توسعه بیشتر ادبیات و شعر روسیه فراهم کرد. زبان شعری او طبیعی و سرزنده بود ، و شخصیت مظهر ایده آل یک فرد روشن مراقبت از سرزمین مادری ، وظیفه و افتخار.

گاوریل رومانوویچ درژاوین بزرگترین شاعر روسی قرن هجدهم است. در کازان ، در خانواده ای از مالکان کوچک متولد شد. این شاعر آینده تحصیلات ضعیفی را دریافت کرد ، زیرا در کنار کلیساها ، یک محکوم آلمانی در یک مدرسه خصوصی تحصیل کرد ، پس از آن وارد سالن ورزشی کازان شد ، که فارغ التحصیل نشد. در 1762 درژاوین وارد خدمت شد و به مدت 10 سال به عنوان سرباز در هنگ محافظ پروبراژنسکی خدمت کرد. در ابتدا ، او در پادگانی با سربازان "تحویل" دهقانان زندگی می کرد و در یک سطح مساوی با آنها بیشترین کار را انجام می داد. او به همراه هنگ در کودتایی شرکت کرد که کاترین دوم را به تخت نشست.

خدمت دشوارترین دوره زندگی درژاوین بود. پس از درگذشت پدرش در یک وضعیت مالی بسیار سخت ، درژاوین به بازی ورق اعتیاد پیدا کرد ، به شخصیتی تند و تیز مشهور تبدیل شد ، زندگی فروپاشی را انجام داد و مرتکب جرایم کیفری شد. بعداً ، به عنوان یک افسر ، درژاوین ، به ابتکار خود ، به عنوان عضوی از یک کمیسیون تحقیق مخفی ، در آرام کردن شورش پوگاچف شرکت فعال داشت. فعالیت های درژاوین در دوران پوگاچف از بسیاری جهات مرموز است. او خود این را شایستگی ویژه ای دانست که ، قادر به رسیدن به "همه چیز" ، هرچه خواست ، خیانت نکرد به کاترین. علی رغم این ، او مقامات عالیه را علیه خود قرار داد: فرمانده کل قوا می خواست "درژاوین را به همراه پوگاچف به دار آویزد". در آینده ، شاعر آینده وارد خدمات کشوری شد و به درجات بالایی رسید: فرماندار ، دبیر کاترین دوم ، سناتور ، خزانه دار دولت و سرانجام ، وزیر دادگستری. در سال 1803 ، به دلیل مخالفت شدید با گرایشهای لیبرال الكساندر اول ، وی "از همه امور بركنار شد" و آخرین سالهای زندگی خود را در صلح كامل در سن پترزبورگ زندگی كرد.

فعالیت های درژاوین که به معنای واقعی کلمه از پایین به وزیر دادگستری رسید ، در واقع نشان دهنده یک سری پیروزی ها و شکست ها ، فراز و نشیب ها بود.

در طی شورش پوگاچف ، درژاوین به عنوان "ناشایست برای ادامه خدمت سربازی" شناخته شد و دوره تصدی وی به عنوان فرماندار با استعفا و محاکمه پایان یافت. گام بعدی در حرفه درژاوین سمت دبیر تزاری بود ، اما در این سمت او مدت زیادی دوام نیاورد. امپراتریس از او شکایت کرد که "نه تنها در گزارش های خود بی ادب بود ، بلکه نفرین می کرد."

حکمرانانی که به دنبال کاترین (پل ، و سپس اسکندر) آمدند ، وی را "برای پاسخی ناپسند" و این واقعیت که "او بیش از حد غیرتمندانه خدمت می کند" رسوا می کنند.

معاصران ، ماجراهای ناگوار درژاوین را به شخصیت خشن و مشاجره آور وی نسبت دادند ("او تزارها را سرزنش می کند و نمی تواند با کسی کنار بیاید"). خود درژاوین اعتقاد داشت که او به خاطر پایبندی بی چون و چرا به "حقیقت" همیشه و در همه چیز رنج می برد ("بنابراین من بی فایده شدم زیرا من داغ و در حقیقت شیطان هستم"). در واقع ، در تاریخ فعالیت های رسمی درژاوین ، ویژگی های آن قشر اجتماعی اشراف خدمتی ضعیف ، که در دوران کودتاهای قصر ، پوگاشیسم و \u200b\u200bکارگران موقت ، با انرژی استثنایی با انرژی استثنایی به صفوف اول کلاس منتقل شدند ، تأثیر شدیدی بر ویژگی های آن قشر اجتماعی اشراف داشت ، و به عنوان "حمایت اصلی" از جنبه اصلی "حمایت" از افراد غیر قانونی محسوب می شود. تمام فعالیتهای رسمی درژاوین در امتداد خط مبارزه با اشراف ، "تزارهای تینسل" (ارباب بزرگ فئودال در مقیاس بزرگ) - مبارزه ای که در آن او به کارگران موقت ، افراد "تصادفی" (G. Potemkin ، A. Zubov) و خود شاهنشاه اعتماد می کند. با این حال ، کارگران موقت درژاوین فقط نمایندگان موفق تری از طبقه اجتماعی بودند که وی خود به آن تعلق داشت. امپراطورس دوباره تمام قدرت خودكامه خود را مدیون حمایت "كثرتی" نجیب بود كه از نظر اجتماعی شبیه درژاوین بود. از این رو پاتوس استقلال ، عزت شخصی "ژاکوبین" ، که همراه با نیاز به "فشار در اتاق جلو" کارگران موقت ، تمایل به غیرتمندانه خدمت به امپراطور و "عقاب" او با قلم خود ، از ویژگیهای درجزین درباری و درژاوین شاعر است.

خود درژاوین تمایل داشت که فعالیت ادبی خود را در درجه اول ابزاری در مبارزاتی که انجام می داد ، بیندازد و از فقر و طبقات پایین به "درجه های افتخاری" راه یابد و تا پای تخت سلطنت بالا رود. اگر گفته های مکرر خود او را باور داشته باشید ، همه شعرهای او ، با کوچکترین استثنا ، از طبیعت بی سر و صدا برخوردار است ، همه "به مناسبت" نوشته شده اند و با موضوعی حاد سرشار است. متعاقبا درژاوین از ترس اینکه برای خواننده جدید غیرقابل درک باشد ، یک "کلید" ویژه ، شرح تفصیلی خودکار ، تهیه کرد و در آن به تفصیل توضیح داد که دقیقاً هدف یا انگیزه نوشتن این یا آن چیز چیست. در مورد یکی از دورترین ها به نظر می رسد ، از هر موضوعی خاص قصیده درژاوین ، قصیده معروف مذهبی "خدا" ، یکی از معاصران آگاه خاطرنشان کرد: "در اشعار طنز آمیز و مهم درژاوین خطی وجود ندارد و هیچ عبارتی وجود ندارد که وی بدون قصد سروده باشد ، بدون در نظر گرفتن اشخاص یا شرایط آن زمان.

کاترین و دیگر افرادی که عمدتاً برای آنها می نوشت ، همه اینها را درک می کردند و می دانستند چگونه قدرشان را بدانند. اگر به تاریخچه زندگی نامه مراجعه کنیم ، این اظهار نظر اهمیت ویژه ای پیدا می کند: در 15 فوریه 1784 ، درژاوین توسط شاهزاده ویازمسکی از خدمت برکنار شد. "خدا" در 23 آوریل همان سال منتشر شد. در 22 مه ، درژاوین انتصاب مهمی را به عنوان فرماندار اولونت دریافت می کند. ظاهراً ، کاترین "خدا" را به عنوان سرود آتشین خودکامگی درک می کرد ، و او ، مثل همیشه در چنین مواردی ، عجله کرد تا سخاوتمندانه "نویسنده خود" را پاداش دهد (شاعر برخی از نامه های خود را امضا کرد - "نویسنده خود بزرگوارش"). و در شرایط دشوار ، درژاوین دائماً "به استعداد خود متوسل می شود." کار خدمات درژاوین با قصیده معروف "Felitsa" اختصاص داده شده به بزرگداشت کاترین ، که برای اولین بار پس از او توجه خود را به درژاوین جلب کرد و یک ملافه پاشیده شده با الماس و 500 داکت به او اهدا کرد. وی پس از استعفا از سمت فرمانداری ، موقعیت خود را با قصیده ای جدید به او تصحیح می کند ، "تصویر فلیسا" نامیده می شود ، و پل اول با قصیده ای برای رسیدن به سلطنت و غیره "دوباره به نفع خود می رسد".

درژاوین قصیده های خود را اینگونه تعریف کرد که "هیچ چیز کوچکی نیست" و هیچ ارزشی را نشان نمی دهد: با این حال ، این قصیده ها هستند که در کار او جایگاه مهمی را اشغال می کنند و فراتر از چارچوب رسمی ای است که وی در آنها قرار داده است. شعر درژاوین یادبود ادبیات روسیه و روسیه کاترین است.

درژاوین گاوریل رومانوویچ ، که بیوگرافی وی اساس این مقاله را تشکیل می داد ، نه تنها به عنوان یک شاعر و نمایشنامه نویس برجسته ، بلکه همچنین به عنوان یک دولتمرد که از یک محافظ خصوصی به رئیس وزارت دادگستری رفت ، برای همیشه وارد تاریخ روسیه شد. وی که تأثیر شگرفی در توسعه بیشتر ادبیات روسیه داشت ، در همان زمان الگوی یک شهروند و میهن پرست واقعی شد.

کودکی یک شاعر جوان

گاوریل رومانوویچ درژاوین در 14 ژوئیه سال 1743 در دهکده اجدادی سوکورای نزدیک کازان متولد شد. این خانواده فرزندان زیادی داشت و به دلیل مرگ زودهنگام رئیس آن - رومن نیکولاویچ - مادر شاعر آینده - فیوکلا آندریونا - نمی توانست تعلیم و تربیت صحیح به فرزندان بدهد. سفرهای مکرر ناشی از شرایط مختلف روزمره نیز مانع این امر می شود.

با این وجود ، هنگام تحصیل در مدرسه اورنبورگ ، و سپس در سالن ورزشی کازان ، گاواریل درژاوین جوان خیلی زود به شعر کلاسیک روسیه اعتیاد پیدا کرد ، بالاترین نمونه آن در آن زمان شعرهای M. Lomonosov ، V. Trediakovsky و A. Sumarokov بود. اولین آزمایش های شعری خودش به همین زمان برمی گردد. با این حال ، اشعار اولیه شاعر آغازین تا حدودی ناشیانه و ناجور ظاهر شد - عدم آگاهی از اصول نسخه برداری و فرصت مشورت با کسی که در این زمینه باتجربه تر است.

خدمات ارتش

در سال 1762 ، گابریل درژاوین به عنوان سرباز در هنگ محافظ Preobrazhensky منصوب شد ، که در کودتایی شرکت کرد ، که منجر به سلطنت کاترین دوم شد. سالهایی که در ارتش گذراند ، طبق اعتراف خود شاعر ، تلخ ترین دوره زندگی او بود. خدمت سربازی سنگین تقریباً تمام وقت و تلاش را به خود اختصاص داد و به شما امکان نوشتن شعر را فقط در لحظات آزاد نادر داد.

متعاقباً ، گابریل درژاوین ، كه مختصراً در خاطرات خود ویژگیهای زندگی ارتش را توصیف می كرد ، گفت كه در آن سالها او اغلب به معاونت مشترک هنگهای نگهبان - كارت بازیها وابسته بود. علاوه بر این ، پس از ورود به محیطی که تقلب در آن شکوفا شد ، به سرعت ترفندهای متقلبانه آنها را آموخت و فقط به لطف "خدا و دعاهای مادرانه" - اینگونه است که او در خاطرات خود نوشت ، به پایین جامعه نرفت.

در آستانه شغل آینده

از سال 1772 ، زندگینامه بعدی گابریل درژاوین جهت دیگری گرفت: وی به درجه افسری ارتقا یافت و در دوره 1773 تا 1775 در کار کمیسیون دولتی تحقیق در مورد شرایط شورش پوگاچف شرکت کرد.

گابریل رومانوویچ که با مشکلات مادی شدیدی روبرو شده بود ، برای کمک به خود ملکه ملکه متوسل شد ، زیرا در آن روزها مستبدین از خواندن نامه های افراد خود دریغ نمی کردند. سرپرست مستقیم وی ، فرمانده کل نیروها ، سرلشکر A. Bibikov ، گزارش خود را به پیام پیوست کرد ، و در آن او از شایستگی درژاوین در "ایجاد قانون رعایت قانون در میان کالمیکس" بسیار قدردانی کرد. در نتیجه ، خیلی زود به مرد جوان درجه مشاور دانشگاهی اعطا شد و صاحب 300 روح رعیت شد که شخصاً توسط شاهنشاه به او اعطا شد.

ازدواج اول و کسب بلوغ خلاق

در همان 1775 ، واقعه مهم و شادی آور دیگری در زندگی گابریل درژاوین رخ داد - او ازدواج کرد. همسر وی دختر شانزده ساله ای بود کاترین باستیدون ، که پدر او زمانی نوکر تزار پیتر سوم مقتول بود ، و مادرش پرستار امپراتور آینده پل اول بود. همانطور که شایسته یک شاعر واقعی است ، درژاوین انتخاب مورد علاقه خود را در بیت خواند ، و او را Plenira می نامید - از فعل "برای اسیر کردن" "

بیشتر محققان آثار شاعر این سالها را دوره سبک ادبی او می دانند که ایجاد چرخه آثار برجسته در ژانر غزل های فلسفی را امکان پذیر می سازد. در همان زمان ، اولین بار انتشار آثار وی آغاز شد ، اما محبوبیت وسیعی را برای نویسنده در محافل ادبی ایجاد نکرد.

انفیه طلایی از دست شاهنشاه

Glory تنها پس از نوشتن قصیده "Felitsa" ، اختصاص داده شده به ملکه کاترین دوم ، به درژاوین آمد. در این اثر ، نویسنده پر از وفادارترین احساسات ، نویسنده خودکامه روسی را ایده آل یک حاکم روشن و مادر ملتها معرفی کرد.

چنین چاپلوسی های آشکاری ، که به شکلی کاملاً هنری پوشیده شده ، بدون پاداش لازم باقی نمانده است. "مادر ملل" جعبه ای طلایی را به شاعر هدیه داد ، که با الماس پاشیده و از شروونت پر شده بود ، پس از آن کار حرفه ای گابریل رومانوویچ اوج گرفت. انتصابات به سمت های مختلف مختلف یکی پس از دیگری دنبال می شد ، اما ویژگی های شخصیتی درژاوین مانع از کنار آمدن وی با دیگر مقامات می شد و دلیل انتقال مکرر از مکانی به مکان دیگر بود.

در راس منطقه Olonets

در سال 1776 ، استان اولونتس که قبلاً ایجاد شده بود ، به یک نایب السلطنه تبدیل شد و با حکم امپراطور گابریل درژاوین به عنوان اولین فرماندار وی منصوب شد. از جمله موارد دیگر ، مسئولیت های وی شامل نظارت بر رعایت قانون قانون توسط همه مقامات تابع وی بود. این دلیل بسیاری از مشکلات بود که به زودی به دنبال آمد.

در آن سالهای اولیه ، اختلاس گران هنوز فاسد خوانده نمی شدند ، اما این از آنها نمی کاهد. سرقت به طور گسترده ای انجام می شد ، و حتی عبارت "گرفتن با درجه" نیز مورد استفاده قرار گرفت. این بدان معنا بود که بورکرات های کوچک می توانند بدون مجازات فقط بخشی از آنچه را که دسترسی داشته اند "گاز بگیرند". م.یو نوشت: مقامات سطح متوسط \u200b\u200bبه طور ضمنی اجازه داشتند در حجم بسیار بیشتری سود ببرند ، اما همه "توسط جمعیت حریصی که بر تخت سلطنت ایستاده بودند". لرمونتوف ، - آنها بدون مجازات دست خود را به خزانه تا آرنج رساندند.

این گناهان است که یک بار در روسیه اتفاق افتاد و گابریل رومانوویچ در پست جدید خود با آن روبرو شد. او که مردی شایسته و قانون مدار بود ، سعی کرد تا جایی که می تواند با شروری که او را احاطه کرده بود مبارزه کند ، اما در نتیجه او فقط در ساختارهای تحت صلاحیت خود و در محافل دادگاه فقط بدخواهان بی شماری را ایجاد کرد ، که دلیل استعفای بعدی او بود.

با این وجود ، گاوریل رومانوویچ درژاوین قبل از استعفا در طی سالهایی که به عنوان فرماندار و اقامت در ابتدا در پتروزاوودسک و سپس در تامبوف اقامت داشت ، موفق به انجام بسیاری از کارهای خوب شد. بنابراین ، با کار او ، اولین تئاتر تمبوف افتتاح شد ، یک مدرسه شهری ساخته شد ، یک بیمارستان برای فقرا درهای خود را باز کرد و یک چاپخانه شروع به کار کرد.

وزیر کابینه شاهنشاه

گام بعدی در نردبان شغلی گابریل درژاوین خدمت به عنوان دبیر کابینه شخصی کاترین دوم بود. امپراطورس با کنار گذاشتن تهمت هایی که از هر طرف به شاعر افتاد ، او را به نشانه تشکر از قصیده ای که به احترام او نوشته شده بود ، به او نزدیك كرد.

اما حتی در این موقعیت ، گابریل رومانوویچ نمی توانست مدت ها تحمل کند ، زیرا او قبلاً در همه موارد گزارش می داد و آنها را در یک نور واقعی و گاه ناخوشایند نشان می داد ، که این امر خیرخواه وی را به شدت ناراحت کرد. او همچنین او را با شفاعت مداوم برای نیازمندان و از بی عدالتی رنج می داد. در پایان ، ملکه او را آزار داد ، و او را از چشم دور فرستاد - به سنا منتقل شد.

خالق اولین سرود روسیه

درژاوین در حالی که در این تبعید افتخاری بود ، مشهورترین اثر خود را خلق کرد. وی در سال 1791 با الهام از خبر تسخیر قلعه ترکیه ایزمیل توسط نیروهای روسی به فرماندهی آو سووورف شعر "رعد پیروزی ، تندر" را سرود. در طی سالهای بعد توسط آهنگساز اوسیپ كوزلوفسكی موسیقی تنظیم شد و این سرود رسمی روسیه بود كه فقط در سال 1833 توسط خدا را نجات داد تزار ، كه توسط شاعر برجسته دیگری از روسیه ، V. Zhukovsky ، و با همکاری آهنگساز A. Lvov ، جایگزین شد.

ازدواج مجدد

در سال 1794 ، همسر گابریل رومانوویچ درگذشت - موزی که او یک بار در شعر از او تجلیل کرد و نام عاشقانه پلنیرا را به او داد. پس از یک سال ، زن بیوه پیر هنوز ازدواج نکرد. او به سرنوشت خود با داریا الكسیونا دیاكوا پیوست ، كه او نیز قهرمان شعرهایش شد ، این بار با نام میلنا.

هر دو ازدواج این شاعر مشهور اگرچه مملو از عشق بود اما بدون فرزند بود. این زوج فرزندان خود را نداشتند ، فرزندان دوست خانوادگی فقید P. Lazarev را بزرگ کردند. یکی از آنها - میخائیل - بعداً به یک دریاسالار ، کاشف و کاوشگر معروف در قطب شمال تبدیل شد.

اوج شغلی

در زمان سلطنت پل اول ، درژاوین به عنوان رئیس هیئت مدیره بازرگانی و خزانه دار دولت خدمت کرد و الکساندر اول ، که پس از آن به تخت سلطنت نشست ، وی را به عنوان وزیر دادگستری منصوب کرد. اما گاویریل رومانوویچ در هر کجا که خدمت می کرد ، با تمام وجود سعی در رشوه دادن رشوه و اختلاس داشت ، که این امر باعث ایجاد دشمن برای خودش شد. در سال 1803 ، او خواستار بالاترین نام شد و به فعالیت های دولتی خود پایان داد ، و کاملاً خود را وقف ادبیات کرد.

زندگی و کار بعدی شاعر

حتی قبل از استعفا ، گاوریل رومانوویچ درژاوین عاشق زوانکا بود - املاکی که متعلق به همسر دوم او داریا الكسئونا بود. وی در این سالها آخرین سالهای زندگی خود را گذراند و حدود 60 شعر نوشت و جلد اول آثار خود را برای چاپ آماده کرد. علاوه بر شعر ، آثاری در زمینه نمایش با نام او همراه است. اینها شامل لیبرتو برای چندین اپرا و همچنین تراژدی های هرود و ماریان ، اوپراکسیا و تاریکی است.

شعر درژاوین تأثیر شگرفی در کارهای اولیه A.S. پوشکین داشت ، که از کودکی شعرهای خود را می خواند و آنها را در لیسه دروس ادبیات روسیه می آموخت. آنها فقط یک بار یکدیگر را دیدند. در سال 1815 درژاوین به امتحان لیسه دعوت شد ، جایی که الکساندر پوشکین بسیار جوان شعر معروف خود "خاطرات تسارکو سلو" را در حضور او خواند. بازتولید نقاشی I.E. Repin در تولید این قسمت در مقاله ارائه شده است. استاد ارجمند ، با دیدن جانشین درخشان خود در جوانی سوزناک و متأثر از شعرش ، می خواست پوشکین را در آغوش بکشد ، اما فرار کرد ، زیرا نتوانست جلوی گریه های خود را بگیرد.

مرگ شاعر و سرنوشت بعدی بقایای وی

مرگ در سال 1816 در املاک Zvanka ، که همانطور که در بالا ذکر شد ، Gavriil Romanovich Derzhavin قبل از بازنشستگی عاشق آن بود ، غالباً از آن بازدید کرد و بقیه عمر خود را در آن گذراند. خاکستر او ، که در امتداد Volkhov به Velikov Novgorod منتقل شده بود ، در کلیسای جامع تغییر شکل ، واقع در قلمرو صومعه Varlaam-Khutynsky به خاک سپرده شد. بعداً ، همسر دوم او ، داریا الكسئنا ، نیز در آنجا به خاك سپرده شد.

در طول جنگ بزرگ میهنی ، صومعه خود را در منطقه جنگی دید و به طور کامل تخریب شد. قبر درژاوین نیز آسیب زیادی دید. در سال 1959 ، بقایای آنها دوباره دفن شد ، در Novgorodsky Detinets قرار گرفت و در سال 1993 ، هنگامی که 250 سالگی شاعر جشن گرفته شد ، آنها به صومعه Varlaam-Khutynsky بازگردانده شدند که تا آن زمان احیا شده بود.

از میان نام های شاعران برجسته روسی که موجب شکوه و جلال ادبیات روسیه شده اند ، گابریل درژاوین به طور مداوم ذکر شده است ، شرح حال مختصری از آن در این مقاله ارائه شده است. مطالعه زندگی و کار او نه تنها از نظر زیبایی شناسی ، بلکه از نظر آموزشی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است ، زیرا حقایقی که وی موعظه می کرد جاوید است.


2021
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان