02.01.2024

قیام دكبریست ها در میدان سنا. Decembrists و سنا در میدان سنا که در سال 1825 به میدان سنا آمدند


در 26 دسامبر 1825، قیام دکابریست ها در سن پترزبورگ آغاز شد. اگر پوسته های اساطیر شوروی را جدا کنید، می توانید چیزهای جالب زیادی ببینید.

شاه واقعی نیست

در واقع کودتا نه در 26 دسامبر، بلکه در 27 نوامبر 1825 اتفاق افتاد. در چنین روزی در سن پترزبورگ، مرگ امپراتور اسکندر در تاگانروگ اعلام شد و کنستانتین پاولوویچ، دومین مقام ارشد پس از اسکندر بدون فرزند، به عنوان امپراتور جدید معرفی شد. سنا، شورای ایالتی و کل پایتخت با عجله به او سوگند یاد کردند. درست است ، کنستانتین هیچ حقی بر تاج و تخت نداشت ، زیرا در سال 1823 از تاج و تخت به نفع نیکلاس کناره گیری کرد ، که در وصیت معنوی اسکندر نیز رسمیت یافت. نیکولای همچنین تحت فشار فرماندار نظامی میخائیل میلورادوویچ به کنستانتین سوگند یاد کرد.

با این حال، در 3 دسامبر، کنستانتین تاج را کنار گذاشت. یا همه در سن پترزبورگ تصمیم گرفتند بازی خود را تغییر دهند، یا کنستانتین می ترسید که ممکن است در سرنوشت پدرش پل اول شریک شود، او ظاهراً گفت: "آنها شما را خفه خواهند کرد، همانطور که پدر شما را خفه کردند." نیکلاس وارث قانونی تاج و تخت اعلام شد. همه چیز البته در فضایی کاملاً محرمانه اتفاق افتاد و شایعات زیادی را به دنبال داشت.

چه کسی رشته ها را می کشد

سوگند منصب امپراتور جدید برای 14 دسامبر (26) برنامه ریزی شده بود. Decembrists که قبلاً به هیچ وجه خود را نشان نداده بودند، زمان اجرای خود را با همان تاریخ مطابقت دادند. آنها برنامه مشخصی نداشتند، ایده این بود: آن روز هنگ ها را به میدان سنا بیاورند تا از سوگند وفاداری به نیکلاس جلوگیری کنند. توطئه گر اصلی، شاهزاده سرگئی تروبتسکوی، که به عنوان "دیکتاتور" منصوب شد، به هیچ وجه به میدان نیامد: کاملاً ممکن است که این انتصاب عطف به ماسبق شده باشد. عملا هیچ هماهنگی وجود نداشت، کندراتی رایلف به سرعت به اطراف سنت پترزبورگ رفت، "مثل یک مرد بیمار در تخت بی قرار خود"، همه چیز به طور تصادفی انجام شد. برای یک انجمن مخفی که چندین سال فعالیت می کرد، بخش قابل توجهی از نخبگان نظامی را پوشش می داد و شبکه گسترده ای در سراسر کشور داشت، بسیار عجیب بود.

فناوری های نارنجی

از فن آوری های کلاسیک برای عقب نشینی نیروها استفاده می شد که امروزه آنها را نارنجی می نامند. بنابراین ، الکساندر بستوزف که به پادگان هنگ مسکو رسیده بود ، از قبل آماده سوگند خوردن بود ، شروع به اطمینان دادن به سربازان کرد که فریب خورده اند ، که تزارویچ کنستانتین هرگز از تاج و تخت کناره گیری نکرده است و به زودی در سن پترزبورگ خواهد بود. که او آجودان او بود - و عمداً توسط او فرستاده شد و غیره. او با فریب دادن سربازان به این طریق، آنها را به میدان سنا هدایت کرد. با باور این فریب، گروهان های دیگر وارد میدان شدند. در همان زمان، هزاران نفر در آنجا، در نزدیکی خاکریز کلیسای جامع سنت اسحاق جمع شدند. کار با مردم عادی آسانتر بود: آنها شایعه ای را منتشر کردند که امپراتور قانونی کنستانتین قبلاً از ورشو به سن پترزبورگ در راه است و در نزدیکی ناروا دستگیر شده است ، اما به زودی نیروهایش او را آزاد می کنند. و به زودی جمعیت هیجان زده فریاد زدند: "هورای کنستانتین!"

تحریک کنندگان

در همین حین، هنگ های وفادار به امپراتور نیکلاس وارد میدان شدند. رویارویی به وجود آمد: از یک سو، شورشیان و مردم تحریک شده، از سوی دیگر، مدافعان امپراتور جدید. جمعیت در تلاش برای متقاعد کردن شورشیان برای بازگشت به پادگان افسران، کنده‌های چوب را از یک توده‌ی چوب برچیده شده در نزدیکی کلیسای جامع سنت اسحاق پرتاب کردند. یکی از شورشیان، قهرمان جنگ قفقاز یاکوبوویچ، که به سناتسکایا آمد و به فرماندهی هنگ مسکو منصوب شد، به سردرد اشاره کرد و از میدان ناپدید شد. سپس چند ساعت در میان جمعیتی که امپراتور را احاطه کرده بودند ایستاد و سپس به او نزدیک شد و اجازه خواست تا شخصاً شورشیان را متقاعد کند که اسلحه خود را بر زمین بگذارند. پس از دریافت رضایت، او به عنوان آتش بس به سمت زنجیر رفت و با نزدیک شدن به وی. کوچل بکر، با لحن زیرین گفت: دست نگه دارید، آنها به شدت از شما می ترسند. پس از آن او رفت. امروز در میدان او را تیتوشکا می دانند.

شات "نجیب".

با این حال، همه چیز به زودی به درگیری رسید. ژنرال میلورادوویچ نیز برای مذاکره نزد شورشیان رفت و با شلیک گلوله کاخوفسکی کشته شد. قهرمان کاخوفسکی، اگر با ذره بین به او نگاه کنید، معلوم می شود که فرد بسیار جالبی است. یک مالک زمین اسمولنسک، که به smithereens باخت، به امید پیدا کردن یک عروس ثروتمند به سنت پترزبورگ آمد، اما او شکست خورد. او به طور اتفاقی با رایلیف ملاقات کرد و او را به یک جامعه مخفی کشاند. رایلف و سایر رفقا از او در سن پترزبورگ با هزینه خود حمایت کردند. و هنگامی که زمان پرداخت صورت حساب های خیرین فرا رسید، کاخوفسکی بدون تردید اخراج کرد. پس از این مشخص شد که دیگر امکان توافق وجود ندارد.

بی معنی و بی رحم

در زمان اتحاد جماهیر شوروی، افسانه ای در مورد مبتلایان تاسف دمبریست ساخته شد. اما به دلایلی هیچ کس از قربانیان واقعی این شورش بی‌معنا صحبت نمی‌کند. در حالی که تعداد کمی از اعضای انجمن های مخفی که این آشفتگی را برانگیختند، کشته شدند، مردم عادی و سربازانی که به قتل عام کشیده شدند، ضربه را احساس کردند. با استفاده از بلاتکلیفی شورشیان، نیکولای موفق به انتقال توپخانه شد، با شلیک گلوله به شورشیان شلیک کرد، مردم و سربازان پراکنده شدند، بسیاری از آنها در یخ افتادند و غرق شدند در حالی که سعی در عبور از نوا داشتند. نتیجه اسفناک است، در میان کشته شدگان: از میان اوباش - 903، خردسالان - 150، زنان - 79، درجات پایین سربازان - 282 نفر.

همه چیز مخفی است...

اخیراً نسخه زیر از دلایل شورش شدت گرفته است. اگر دقت کنید، همه رشته ها به کنستانتین منتهی می شوند که می توانید مشتری واقعی را در او ببینید. انقلابیون دکبریست که در میزهای خود کاغذهایی در مورد بازسازی روسیه، تصویب قانون اساسی و لغو نظام رعیتی داشتند، به دلایلی شروع به وادار کردن سربازان به سوگند وفاداری با کنستانتین کردند. چرا افراد مخالف سلطنت این کار را کردند؟ شاید به این دلیل که آنها توسط کسی که از آن سود می برد هدایت می شدند. تصادفی نیست که نیکولای با شروع تحقیقات در مورد قیام و شخصاً در بازجویی ها حضور داشت ، گفت که آنها نباید به دنبال مقصر بگردند ، بلکه به همه فرصت دهند تا خود را توجیه کنند. او احتمالاً می دانست چه کسی پشت این کار است و نمی خواست لباس های کثیف خود را در ملاء عام بشوید. خوب، یک تئوری توطئه و واقعیت شیوا. به محض اینکه کنستانتین پس از قیام بعدی لهستان ورشو را ترک کرد و در ویتبسک به پایان رسید، ناگهان به بیماری وبا مبتلا شد و چند روز بعد درگذشت.

شورش دکابریست

پیش نیازها

توطئه گران تصمیم گرفتند از وضعیت حقوقی پیچیده ای که پس از مرگ اسکندر اول در مورد حقوق تاج و تخت ایجاد شده بود استفاده کنند. از یک طرف، یک سند مخفی وجود داشت که انصراف طولانی مدت از تاج و تخت توسط برادر بعدی را تأیید می کرد. به اسکندر بدون فرزند در ارشدیت، کنستانتین پاولوویچ، که به برادر بعدی که در میان بالاترین نخبگان نظامی-بوروکراتی برای نیکولای پاولوویچ بسیار نامحبوب بود، برتری داد. از سوی دیگر، حتی قبل از باز شدن این سند، نیکولای پاولوویچ، تحت فشار فرماندار کل سن پترزبورگ، کنت M.A. Miloradovich، عجله کرد تا از حق خود بر تاج و تخت به نفع کنستانتین پاولوویچ چشم پوشی کند.

در 27 نوامبر، مردم به کنستانتین سوگند یاد کردند. به طور رسمی، یک امپراتور جدید در روسیه ظاهر شد؛ حتی چندین سکه با تصویر او ضرب شد. اما کنستانتین تاج و تخت را نپذیرفت، بلکه رسماً از آن به عنوان امپراتور نیز چشم پوشی نکرد. یک وضعیت مبهم و بسیار متشنج بین حکومتی ایجاد شد. نیکلاس تصمیم گرفت خود را امپراتور اعلام کند. سوگند دوم، "سوگند مجدد" برای 14 دسامبر برنامه ریزی شده بود. لحظه ای که دمبریست ها منتظر آن بودند فرا رسیده بود - تغییر قدرت. اعضای انجمن مخفی تصمیم گرفتند صحبت کنند، به خصوص که وزیر قبلاً محکومیت های زیادی را روی میز خود داشت و به زودی ممکن بود دستگیری ها آغاز شود.

وضعیت عدم اطمینان برای مدت بسیار طولانی ادامه داشت. پس از امتناع مکرر کنستانتین پاولوویچ از تاج و تخت، سنا در نتیجه یک جلسه طولانی شبانه در 13-14 دسامبر 1825، حقوق قانونی تاج و تخت نیکولای پاولوویچ را به رسمیت شناخت.

نقشه های توطئه گران جوامع جنوب و شمال در مورد هماهنگی اقدامات وبا انجمن میهنی لهستان و انجمن اسلاوهای متحد تماس برقرار کرد. Decembrists قصد داشتند تزار را در یک بررسی نظامی بکشند، با کمک گارد قدرت را به دست گیرند و اهداف خود را محقق کنند. این اجرا برای تابستان 1826 برنامه ریزی شده بود. اما در 19 نوامبر 1825، اسکندر اول به طور ناگهانی در تاگانروگ درگذشت. تاج و تخت قرار بود به برادر متوفی کنستانتین منتقل شود، زیرا اسکندر فرزندی نداشت. اما در سال 1823 ، کنستانتین مخفیانه از تاج و تخت استعفا داد ، که اکنون طبق قانون به برادر ارشد بعدی - نیکلاس منتقل شد. سنا، گارد و ارتش که از کناره گیری کنستانتین بی خبر بودند، در 27 نوامبر با او بیعت کردند. پس از روشن شدن وضعیت، آنها مجدداً به نیکولای سوگند یاد کردند که به دلیل خصوصیات شخصی (کوچک بودن، مارتینیت، کینه توزی و ...) در گارد مورد پسند قرار نگرفت. در این شرایط، دمبریست‌ها این فرصت را داشتند که از مرگ ناگهانی تزار، نوسانات قدرت که خود را در یک دوره بین‌السلطنه می‌دیدند و همچنین خصومت نگهبان نسبت به وارث تاج و تخت، استفاده کنند. همچنین در نظر گرفته شد که برخی از مقامات ارشد نسبت به نیکلاس نگرش منتظرانه داشتند و آماده حمایت از اقدامات فعال علیه وی بودند. علاوه بر این، مشخص شد که کاخ زمستانی از توطئه و دستگیری اعضای انجمن مخفی که در واقع مخفی نبوده است، می‌دانست به زودی می‌تواند آغاز شود.

در شرایط کنونی، دمبریست ها قصد داشتند هنگ های گارد را بالا ببرند، آنها را در میدان سنا جمع کنند و سنا را وادار کنند "خوب" یا در تهدید اسلحه به انتشار "مانیفست به مردم روسیه" که نابودی استبداد را اعلام می کرد. ، الغای رعیت، ایجاد حکومت موقت، آزادی های سیاسی و ... برخی از شورشیان قرار بود کاخ زمستانی را تصرف کنند و خانواده سلطنتی را دستگیر کنند و قرار بود قلعه پیتر و پل را تصرف کنند. علاوه بر این، P.G. کاخوفسکی قبل از شروع سخنرانی وظیفه کشتن نیکولای را بر عهده گرفت ، اما هرگز تصمیم به انجام آن نگرفت. شاهزاده S.P. به عنوان رهبر قیام ("دیکتاتور") انتخاب شد. تروبتسکوی.

طرح قیام

Decembrists تصمیم گرفتند که از ادای سوگند سربازان و سنا به پادشاه جدید جلوگیری کنند. قرار بود که نیروهای شورشی کاخ زمستانی و قلعه پیتر و پل را اشغال کنند، قرار بود خانواده سلطنتی دستگیر و تحت شرایط خاصی کشته شوند. یک دیکتاتور، شاهزاده سرگئی تروبتسکوی، به رهبری قیام انتخاب شد.

پس از این، قرار شد از مجلس سنا تقاضا شود که یک بیانیه ملی منتشر کند که در آن "تخریب دولت سابق" و ایجاد یک دولت موقت انقلابی را اعلام کند. قرار بود کنت اسپرانسکی و دریاسالار موردوینوف را به اعضای خود تبدیل کند (بعداً آنها به عضویت محاکمه Decembrists درآمدند).

نمایندگان باید یک قانون اساسی جدید - قانون اساسی - را تصویب می کردند. اگر مجلس سنا با انتشار مانیفست مردم موافقت نکرد، تصمیم گرفته شد که آن را مجبور به این کار کنند. مانیفست حاوی چندین نکته بود: ایجاد یک حکومت انقلابی موقت، لغو نظام رعیتی، برابری همه در برابر قانون، آزادی های دموکراتیک (مطبوعات، اعترافات، کار)، معرفی دادگاه های هیئت منصفه، معرفی خدمت سربازی اجباری برای همه. طبقات، انتخاب مقامات، لغو مالیات رای گیری.

پس از این قرار بود شورای ملی (مجلس موسسان) تشکیل شود که قرار بود در مورد شکل حکومت - سلطنت مشروطه یا جمهوری - تصمیم گیری کند. در مورد دوم، خانواده سلطنتی باید به خارج از کشور تبعید شوند، به ویژه، رایلف پیشنهاد تبعید نیکلاس را به فورت راس داد. با این حال، سپس نقشه "رادیکال ها" (پستل و رایلف) شامل قتل نیکولای پاولوویچ و احتمالاً تزارویچ الکساندر بود. [منبع 579 روز مشخص نشده است]

پیشرفت قیام.از صبح زود 14 دسامبر، افسران اعضای "انجمن شمالی" در میان سربازان و ملوانان کمپین کردند و آنها را متقاعد کردند که با نیکلاس وفاداری نکنند، بلکه از کنستانتین و "همسرش "قانون اساسی" حمایت کنند. آنها موفق شدند بخشی از هنگ های مسکو، گرانادیر و خدمه نیروی دریایی گارد را به میدان سنا بیاورند (در مجموع حدود 3.5 هزار نفر). اما در این زمان سناتورها قبلاً با نیکلاس بیعت کرده بودند و متفرق شده بودند. تروبتسکوی با مشاهده اجرای تمام قسمت های طرح، دید که کاملاً مختل شده است و با اطمینان از محکومیت اقدام نظامی در میدان ظاهر نشد. این به نوبه خود باعث سردرگمی و کندی عمل شد.

نیکلاس میدان را با نیروهای وفادار به او (12 هزار نفر، 4 اسلحه) احاطه کرد. اما شورشیان حملات سواره نظام را دفع کردند و فرماندار ژنرال میلورادوویچ که سعی داشت شورشیان را متقاعد کند که سلاح های خود را تسلیم کنند، توسط کاخوفسکی به شدت زخمی شد. پس از این، توپخانه وارد عمل شد. اعتراض سرکوب شد و در عصر دستگیری های دسته جمعی آغاز شد.

قیام در اوکراین در جنوب با تأخیر از وقایع پایتخت مطلع شدند. در 29 دسامبر، هنگ چرنیگوف به رهبری S. Muravyov-Apostol شورش کرد، اما امکان جمع آوری کل ارتش وجود نداشت. در 3 ژانویه، هنگ توسط نیروهای دولتی شکست خورد.

در جزئیات

رایلف در اوایل صبح روز 14 دسامبر از کاخوفسکی خواست که وارد کاخ زمستانی شود و نیکولای را بکشد. کاخوفسکی در ابتدا موافقت کرد، اما سپس نپذیرفت. یک ساعت پس از امتناع، یاکوبویچ از هدایت ملوانان خدمه گارد و هنگ ایزمایلوفسکی به کاخ زمستانی خودداری کرد.

در 14 دسامبر، افسران - اعضای انجمن مخفی پس از تاریک شدن هوا هنوز در پادگان بودند و در میان سربازان کمپین کردند. در ساعت 11 صبح 14 دسامبر 1825، هنگ گارد مسکو وارد میدان سنا شد. تا ساعت 11 صبح در 14 دسامبر 1825، 30 افسر دمبریست حدود 3020 نفر را به میدان سنا آوردند: سربازان هنگ مسکو و گرنادیر و ملوانان خدمه نیروی دریایی گارد.

با این حال، چند روز قبل از این، رئیس ستاد کل I. I. Dibich و Decembrist Ya. I. Rostovtsev در مورد نیات انجمن های مخفی به نیکولای هشدار داده شدند (این دومی قیام علیه تزار را با شرافت نجیب ناسازگار می دانست). در ساعت 7 صبح، سناتورها به نیکلاس سوگند یاد کردند و او را امپراتور اعلام کردند. تروبتسکوی که دیکتاتور منصوب شده بود ظاهر نشد. هنگ های شورشی همچنان در میدان سنا ایستادند تا اینکه توطئه گران توانستند در مورد انتصاب یک رهبر جدید تصمیم مشترک بگیرند.

در 14 دسامبر 1825 یک زخم مرگبار بر M. A. Miloradovich وارد کرد. حکاکی از نقاشی متعلق به G. A. Miloradovich

قهرمان جنگ میهنی 1812، فرماندار نظامی سن پترزبورگ، کنت میخائیل میلورادوویچ، سوار بر اسب در مقابل سربازانی که در یک میدان صف کشیده بودند، ظاهر شد، «گفت که خود او با کمال میل می خواست که کنستانتین امپراتور شود، اما چه باید کرد. اگر امتناع کرد: او به آنها اطمینان داد که خود انصراف جدید را دید و آنها را متقاعد کرد که آن را باور کنند. E. Obolensky با ترک صفوف شورشیان ، میلورادوویچ را متقاعد کرد که از آنجا دور شود ، اما با دیدن اینکه او توجهی به این موضوع نمی کند ، به راحتی او را با سرنیزه از ناحیه پهلو مجروح کرد. در همان زمان، کاخوفسکی با تپانچه به فرماندار ژنرال شلیک کرد (میلورادوویچ مجروح به پادگان منتقل شد و در همان روز درگذشت). سرهنگ استورلر و دوک بزرگ میخائیل پاولوویچ تلاش کردند تا سربازان را به اطاعت برسانند. سپس شورشیان دو بار حمله گارد اسب به رهبری الکسی اورلوف را دفع کردند.

جمعیت زیادی از ساکنان سن پترزبورگ در میدان تجمع کردند و حال و هوای اصلی این توده عظیم که به گفته معاصران به ده ها هزار نفر می رسید، همدردی با شورشیان بود. آنها به سمت نیکلاس و همراهانش سنگ و چوب پرتاب کردند. دو "حلقه" از مردم تشکیل شد - اولی شامل کسانی بود که زودتر آمده بودند، میدان شورشیان را احاطه کرد و حلقه دوم از کسانی که بعدا آمدند تشکیل شد - ژاندارم های آنها دیگر اجازه نداشتند به میدان بپیوندند. شورشیان، و پشت سر نیروهای دولتی که میدان شورشیان را محاصره کرده بودند، ایستادند. نیکولای، همانطور که از دفتر خاطراتش پیداست، خطر این محیط را که عوارض بزرگی را تهدید می کرد، درک کرد. او در موفقیت خود تردید داشت، «از آنجایی که موضوع در حال تبدیل شدن به اهمیت بسیار بود و هنوز پیش‌بینی نمی‌کرد که چگونه پایان خواهد یافت». تصمیم گرفته شد تا خدمه هایی برای اعضای خانواده سلطنتی برای فرار احتمالی به تزارسکوئه سلو آماده شود. بعداً نیکولای بارها به برادرش میخائیل گفت: "شگفت انگیزترین چیز در این داستان این است که من و تو در آن زمان تیراندازی نشدیم." [منبع 579 روز مشخص نشده است]

نیکلاس متروپولیتن سرافیم و متروپولیتن کیف یوجین را برای متقاعد کردن سربازان فرستاد. اما در پاسخ، طبق شهادت شماس پروخور ایوانف، سربازان شروع به فریاد زدن به کلانشهرها کردند: "شما چه متروپولیتی هستید که در دو هفته با دو امپراتور بیعت کردید... ما شما را باور نمی کنیم، بروید. دور!..» کلانشهرها با حضور گاردهای نجات در میدان هنگ گرنادیر و خدمه نگهبان، تحت فرماندهی نیکولای بستوزف و ستوان دکابریست آربوزوف، عقیده سربازان را قطع کردند.

اما تجمع همه نیروهای شورشی تنها بیش از دو ساعت پس از شروع قیام رخ داد. یک ساعت قبل از پایان قیام، Decembrists یک "دیکتاتور" جدید - شاهزاده اوبولنسکی را انتخاب کردند. اما نیکلاس موفق شد ابتکار عمل را به دست خود بگیرد و محاصره شورشیان توسط نیروهای دولتی که از نظر تعداد بیش از چهار برابر بیشتر از شورشیان بود، قبلاً تکمیل شده بود. در مجموع، 30 افسر Decembrist حدود 3000 سرباز را به میدان آوردند. طبق محاسبات گاباف ، در مجموع 9 هزار سرنیزه پیاده نظام ، 3 هزار سابر سواره نظام علیه سربازان شورشی جمع آوری شد ، بدون احتساب توپخانه هایی که بعداً فراخوانده شدند (36 اسلحه) ، حداقل 12 هزار نفر. به دلیل شهر، 7 هزار سرنیزه پیاده و 22 اسکادران سواره نظام، یعنی 3 هزار سابر فراخوانده شدند و به عنوان ذخیره در پاسگاه ها متوقف شدند، یعنی در مجموع 10 هزار نفر دیگر به عنوان ذخیره در پاسگاه ها ایستادند. .

نیکولای از شروع تاریکی می ترسید، زیرا بیشتر از همه می ترسید که "هیجان به اوباش منتقل نشود" که می تواند در تاریکی فعال شود. توپخانه گارد از بلوار Admiralteysky به فرماندهی ژنرال I. Sukhozanet ظاهر شد. رگبار گلوله های سفید به میدان شلیک شد که هیچ تاثیری نداشت. سپس نیکولای دستور داد با گریپ شات شلیک کنند. اولین گلوله در بالای صفوف سربازان شورشی شلیک شد - به "اوباش" در پشت بام ساختمان سنا و پشت بام خانه های همسایه. شورشیان به اولین رگبار گلوله با شلیک تفنگ پاسخ دادند، اما سپس در زیر تگرگ شروع به فرار کردند. به گفته وی.آی اشتینگل: «می‌توانست به این محدود شود، اما سوخوزانت چند تیر دیگر در امتداد خط باریک گالرنی و در سراسر نوا به سمت آکادمی هنر شلیک کرد، جایی که تعداد بیشتری از جمعیت کنجکاو فرار کردند!» انبوه سربازان شورشی روی یخ نوا هجوم آوردند تا به جزیره واسیلیفسکی بروند. میخائیل بستوزف سعی کرد دوباره سربازان را در قالب نبرد بر روی یخ نوا تشکیل دهد و به حمله به قلعه پیتر و پل برود. نیروها به صف شدند، اما با گلوله های توپ به سمت آنها شلیک شد. گلوله های توپ به یخ برخورد کرد و یخ شکافت و بسیاری غرق شدند.

دستگیری و محاکمه

نوشتار اصلی: محاکمه Decembrists

تا شب قیام به پایان رسید. صدها جسد در میدان و خیابان ها باقی مانده بود. بر اساس اوراق مقام اداره سوم، M. M. Popov، N. K. Shilder نوشت: پس از توقف آتش توپخانه، امپراتور نیکلای پاولوویچ به رئیس پلیس، ژنرال شولگین دستور داد که اجساد تا صبح خارج شوند. متأسفانه عاملان غیرانسانی ترین رفتار را انجام دادند. در شب در نوا، از پل ایزاک تا آکادمی هنر و بیشتر از سمت جزیره واسیلیفسکی، سوراخ های یخی زیادی ایجاد شد که نه تنها اجساد در آن فرود آمدند، بلکه همانطور که ادعا کردند بسیاری از مجروحان نیز محروم شدند. فرصتی برای فرار از سرنوشتی که در انتظار آنها بود. آن دسته از مجروحانی که موفق به فرار شدند، جراحات خود را پنهان کردند، از ترس باز شدن در برابر پزشکان، بدون مراقبت پزشکی جان خود را از دست دادند.

371 سرباز هنگ مسکو، 277 هنگ گرنادیر و 62 ملوان خدمه دریا بلافاصله دستگیر و به قلعه پیتر و پل فرستاده شدند. Decembrists دستگیر شده به کاخ زمستان آورده شدند. امپراتور نیکلاس خود به عنوان محقق عمل کرد.

با فرمان 17 دسامبر 1825، کمیسیونی برای تحقیق در مورد جوامع بدخواه به ریاست وزیر جنگ الکساندر تاتیشچف تأسیس شد. در 30 مه 1826، کمیسیون تحقیق گزارشی را به امپراتور نیکلاس اول ارائه کرد که توسط D. N. Bludov گردآوری شده بود. مانیفست 1 ژوئن 1826 دادگاه کیفری عالی را در سه کشور ایالتی تأسیس کرد: شورای ایالتی، سنا و سینود، با اضافه شدن "چند نفر از بالاترین مقامات نظامی و کشوری". در مجموع 579 نفر در تحقیقات شرکت داشتند. در 13 ژوئیه 1826، کوندراتی رایلف، پاول پستل، سرگئی موراویوف آپوستول، میخائیل بستوزف-ریومین و پیوتر کاخوفسکی بر بام قلعه پیتر و پل به دار آویخته شدند. 121 دمبریست برای کار سخت یا اسکان به سیبری تبعید شدند.

دلایل شکست قیام دکابریست

پایگاه اجتماعی تنگ، جهت گیری به سوی انقلاب نظامی و توطئه.

پنهان کاری ناکافی، در نتیجه دولت از برنامه های توطئه گران اطلاع داشت.

فقدان وحدت و هماهنگی لازم در اقدامات؛

عدم آمادگی اکثریت جامعه تحصیلکرده و اشراف برای از بین بردن استبداد و رعیت؛

عقب ماندگی فرهنگی و سیاسی دهقانان و صفوف ارتش.

معنای تاریخی

Decembrists پس از شکست در مبارزات اجتماعی-سیاسی، پیروزی معنوی و اخلاقی به دست آورد، نمونه ای از خدمت واقعی به میهن و مردم خود را نشان داد و در شکل گیری شخصیت اخلاقی جدید کمک کرد.

تجربه جنبش دکابریست موضوع تأمل مبارزان علیه استبداد و رعیت پس از آنها شد و بر کل جریان جنبش آزادیبخش روسیه تأثیر گذاشت.

جنبش دکابریست تأثیر زیادی بر توسعه فرهنگ روسیه داشت.

با این حال، بر اساس موقعیت تاریخی خاص، شکست دمبریست‌ها پتانسیل فکری جامعه روسیه را تضعیف کرد، واکنش دولت را افزایش داد و به گفته پی.یا به تأخیر افتاد. چاادایف، توسعه روسیه به مدت 50 سال.

در سیاست، مانند همه زندگی عمومی، پیش نرفتن به معنای عقب انداختن است.

لنین ولادیمیر ایلیچ

قیام دکابریست ها در میدان سنا در 14 دسامبر 1825 در سن پترزبورگ رخ داد. این یکی از اولین قیام های سازمان یافته در امپراتوری روسیه بود. علیه تقویت قدرت استبداد و همچنین علیه بردگی مردم عادی بود. انقلابیون یک تز سیاسی مهم آن دوران را ترویج کردند - الغای رعیت.

پیشینه قیام 1825

حتی در طول زندگی اسکندر 1، جنبش های انقلابی در روسیه فعالانه برای ایجاد شرایطی کار کردند که قدرت خودکامه را محدود می کرد. این جنبش بسیار گسترده بود و در لحظه تضعیف سلطنت برای انجام کودتا آماده می شد. مرگ قریب الوقوع امپراتور الکساندر 1، توطئه گران را مجبور کرد تا فعال تر شوند و اجرای خود را زودتر از زمان برنامه ریزی شده آغاز کنند.

شرایط سیاسی دشوار در امپراتوری این امر را تسهیل کرد. همانطور که می دانید، الکساندر 1 فرزندی نداشت، به این معنی که مشکل با وارث اجتناب ناپذیر بود. مورخان در مورد یک سند مخفی صحبت می کنند که بر اساس آن برادر بزرگ فرمانروای مقتول ، کنستانتین پاولوویچ ، مدتها پیش تاج و تخت را رها کرد. فقط یک وارث وجود داشت - نیکولای. مشکل این بود که در 27 نوامبر 1825، جمعیت کشور به کنستانتین سوگند یاد کردند که از آن روز به طور رسمی امپراتور شد، اگرچه خود او هیچ مرجعی را برای اداره کشور نمی پذیرفت. بنابراین، موقعیت هایی در امپراتوری روسیه به وجود آمد که هیچ حاکم واقعی وجود نداشت. در نتیجه، Decembrist ها فعال تر شدند و متوجه شدند که دیگر چنین فرصتی را نخواهند داشت. به همین دلیل است که قیام Decembrist در سال 1825 در میدان سنا، پایتخت کشور اتفاق افتاد. روز انتخاب شده برای این نیز مهم بود - 14 دسامبر 1825، روزی که کل کشور باید با حاکم جدید، نیکلاس، وفاداری می کرد.

طرح قیام دكبریست ها چه بود؟

مشوقین ایدئولوژیک قیام دکبریست ها افراد زیر بودند:

  • الکساندر موراویف - خالق اتحادیه
  • سرگئی تروبتسکوی
  • نیکیتا موراویف
  • ایوان یاکوشین
  • پاول پستل
  • کوندراتی رایلف
  • نیکولای کاخوفسکی

شرکت کنندگان فعال دیگری در انجمن های مخفی بودند که در کودتا مشارکت فعال داشتند، اما این افراد بودند که رهبران جنبش بودند. طرح کلی اقدامات آنها در 14 دسامبر 1825 به شرح زیر بود - برای جلوگیری از ادای سوگند وفاداری به امپراتور نیکلاس توسط نیروهای مسلح روسیه و همچنین مقامات دولتی به نمایندگی از سنا. برای این اهداف، قرار بود کارهای زیر انجام شود: کاخ زمستانی و کل خانواده سلطنتی را تصرف کنید. این امر قدرت را به دست شورشیان منتقل می کند. سرگئی تروبتسکوی به عنوان رئیس عملیات منصوب شد.

در آینده، انجمن های مخفی برنامه ریزی برای ایجاد یک دولت جدید، تصویب قانون اساسی کشور و اعلام دموکراسی در روسیه داشتند. در واقع، این در مورد ایجاد یک جمهوری بود که تمام خانواده سلطنتی از آن اخراج می شد. برخی از Decambrist ها حتی از برنامه های خود فراتر رفتند و پیشنهاد کشتن همه افراد مرتبط با خاندان حاکم را دادند.

قیام دسامبر 1825، 14 دسامبر

قیام دکبریست ها در اوایل صبح روز 14 دسامبر آغاز شد. با این حال، در ابتدا همه چیز آنطور که آنها برنامه ریزی کرده بودند پیش نرفت و رهبران جنبش های مخفی مجبور به بداهه سازی شدند. همه چیز با این واقعیت شروع شد که کاخوفسکی، که قبلاً تأیید کرده بود که آماده است صبح زود وارد اتاق های نیکولای شود و او را بکشد، از انجام این کار خودداری کرد. پس از اولین شکست محلی، شکست دوم دنبال شد. این بار یاکوبویچ که قرار بود نیروهایی را برای هجوم به کاخ زمستانی بفرستد نیز از این کار خودداری کرد.

دیگر برای عقب نشینی دیر شده بود. در اوایل صبح، Decembrists آژیتاتورهای خود را به پادگان های تمام واحدهای پایتخت فرستادند که از سربازان خواستند به میدان سنا بروند و با استبداد در روسیه مخالفت کنند. در نتیجه، می توان به میدان آورد:

  • 800 سرباز هنگ مسکو
  • 2350 ملوان خدمه گارد

زمانی که شورشیان به میدان آورده شدند، سناتورها قبلاً به امپراتور جدید سوگند یاد کرده بودند. این اتفاق در ساعت 7 صبح رخ داد. چنین عجله ای لازم بود زیرا به نیکلاس هشدار داده شد که برای برهم زدن سوگند، قیام بزرگی علیه او انتظار می رود.

قیام Decembrist در میدان سناتوری با این واقعیت آغاز شد که سربازان با نامزدی امپراتور مخالفت کردند و معتقد بودند که کنستانتین حقوق بیشتری برای تاج و تخت دارد. میخائیل میلورادوویچ شخصاً به جمع شورشیان آمد. این یک مرد مشهور، یک ژنرال در ارتش روسیه است. او از سربازان خواست که میدان را ترک کنند و به پادگان برگردند. او شخصاً مانیفستی را نشان داد که در آن کنستانتین از تاج و تخت چشم پوشی کرد، به این معنی که امپراتور فعلی تمام حقوق تاج و تخت را دارد. در این زمان، یکی از دمبریست ها، کوخوفسکی، به میلورادوویچ نزدیک شد و به او شلیک کرد. ژنرال در همان روز درگذشت.

پس از این وقایع، گارد اسب به فرماندهی الکسی اورلوف برای حمله به Decembrist ها اعزام شدند. این فرمانده دو بار تلاش کرد تا شورش را سرکوب کند. وضعیت با این واقعیت تشدید شد که ساکنان عادی که نظرات شورشیان را داشتند به میدان سنا آمدند. در مجموع، تعداد کل دمبریست ها به چند ده هزار نفر می رسید. جنون واقعی در مرکز پایتخت در جریان بود. نیروهای تزاری با عجله خدمه هایی را برای تخلیه نیکلاس و خانواده اش به تزارسکویه سلو آماده کردند.

امپراطور نیکلاس ژنرال های خود را عجله کرد تا مشکل را قبل از شب حل کنند. او می ترسید که قیام دکبریست ها در میدان سنا توسط اوباش و دیگر شهرها گرفته شود. چنین مشارکت توده ای می تواند به قیمت تاج و تخت او تمام شود. در نتیجه توپخانه به میدان سنا آورده شد. ژنرال سوخوزانت در تلاش برای جلوگیری از تلفات جمعی دستور تیراندازی را داد. این هیچ نتیجه ای نداشت. سپس امپراتور امپراتوری روسیه شخصاً دستور شلیک با رزم و گریپ شات را صادر کرد. با این حال، در مرحله اولیه این تنها وضعیت را بدتر کرد، زیرا شورشیان به آتش پاسخ دادند. پس از این حمله گسترده ای به منطقه صورت گرفت که باعث ایجاد وحشت شد و انقلابیون را مجبور به فرار کرد.

پیامدهای قیام 1825

در شب 14 دسامبر، هیجان تمام شده بود. بسیاری از فعالان قیام کشته شدند. خود میدان سنا مملو از اجساد بود. آرشیو دولتی داده های زیر را در مورد کشته شدگان هر دو طرف در آن روز ارائه می دهد:

  • ژنرال ها - 1
  • افسران ستاد - 1
  • افسران در رده های مختلف - 17
  • سربازان گارد غریق - 282
  • سربازان معمولی - 39
  • زنان - 79
  • کودکان - 150
  • مردم عادی - 903

تعداد کل قربانیان به سادگی بسیار زیاد است. روسیه هرگز چنین جنبش های توده ای را ندیده بود. در مجموع، قیام Decembrist در سال 1805، که در میدان سنا رخ داد، جان 1271 نفر را گرفت.

علاوه بر این، در شب 14 دسامبر 1825، نیکلاس فرمان دستگیری فعال ترین شرکت کنندگان در جنبش را صادر می کند. در نتیجه ۷۱۰ نفر روانه زندان شدند. در ابتدا، همه به کاخ زمستانی منتقل شدند، جایی که امپراتور شخصاً تحقیقات در مورد این پرونده را هدایت کرد.

قیام دکابریست در سال 1825 اولین جنبش بزرگ مردمی بود. ناکامی های آن در این واقعیت نهفته است که تا حد زیادی ماهیت خود به خودی داشت. سازماندهی قیام ضعیف بود و دخالت توده ها در آن عملاً وجود نداشت. در نتیجه، تنها تعداد اندکی از Decembrists به امپراتور اجازه دادند تا شورش را در مدت کوتاهی سرکوب کند. با این حال، این اولین سیگنالی بود که نشان می داد یک جنبش فعال علیه دولت در کشور وجود دارد.

و لشکرکشی های خارجی بعدی ارتش روسیه تأثیر قابل توجهی بر تمام جنبه های زندگی امپراتوری روسیه گذاشت و امیدهای خاصی را برای تغییرات بهتر و اول از همه برای لغو رعیت ایجاد کرد. حذف رعیت با نیاز به محدودیت های قانون اساسی برای قدرت سلطنتی همراه بود. در سال 1814، جوامعی از افسران نگهبان بر مبنای ایدئولوژیک پدید آمدند، به اصطلاح "آرتل". از دو آرتل: "مقدس" و "هنگ سمیونوفسکی"، اتحادیه نجات در آغاز سال 1816 در سن پترزبورگ تشکیل شد. بنیانگذار اتحادیه الکساندر موراویف بود. اتحادیه رستگاری شامل سرگئی تروبتسکوی، نیکیتا موراویوف، ایوان یاکوشکین بود و بعداً پاول پاستل به آنها پیوست. هدف اتحادیه آزادی دهقانان و اصلاح حکومت بود. در سال 1817، پستل منشور اتحادیه نجات یا اتحادیه پسران راستین و وفادار میهن را نوشت. بسیاری از اعضای اتحادیه اعضای لژهای ماسونی بودند، بنابراین تأثیر تشریفات ماسونی در زندگی اتحادیه احساس می شد. اختلافات بین اعضای جامعه بر سر امکان خودکشی در طی یک کودتا منجر به انحلال اتحادیه نجات در پاییز 1817 شد. در ژانویه 1818، یک انجمن مخفی جدید در مسکو ایجاد شد - اتحادیه رفاه. قسمت اول اساسنامه شرکت توسط M. N. Muravyov، P. Koloshin، N. M. Muravyov و S.P. نوشته شده است. Trubetskoy و حاوی اصول سازماندهی اتحادیه رفاه و تاکتیک های آن بود. بخش دوم، راز، حاوی شرحی از اهداف غایی جامعه بود که بعداً گردآوری شد و باقی نمانده است. این اتحادیه تا سال 1821 ادامه داشت و حدود 200 نفر را شامل می شد. یکی از اهداف اتحادیه رفاه ایجاد افکار عمومی مترقی و تشکیل جنبش لیبرال بود. برای این منظور، برنامه ریزی شد تا انجمن های حقوقی مختلفی تأسیس شود: ادبی، خیریه، آموزشی. در مجموع، بیش از ده هیئت مدیره اتحادیه رفاه تشکیل شد: دو هیئت در مسکو. در سن پترزبورگ در هنگ های: مسکو، یگر، ایزمایلوفسکی، گارد اسب. شوراها در تولچین، کیشینو، اسمولنسک و دیگر شهرها. "شورای جانبی" نیز به وجود آمد، از جمله "چراغ سبز" نیکیتا وسوولوژسکی. اعضای اتحادیه رفاه ملزم به شرکت فعال در زندگی عمومی و تلاش برای تصرف مناصب در سازمان های دولتی و ارتش بودند. ترکیب انجمن های مخفی دائماً در حال تغییر بود: همانطور که اولین شرکت کنندگان آنها در زندگی "قرار گرفتند" و خانواده تشکیل دادند، آنها از سیاست دور شدند. جای آنها را جوان ترها گرفتند. در ژانویه 1821، کنگره اتحادیه رفاه به مدت سه هفته در مسکو کار کرد. ضرورت آن به دلیل اختلاف نظر طرفداران جریان های رادیکال (جمهوری خواه) و میانه رو و تقویت ارتجاع در کشور و پیچیده شدن کار قانونی جامعه بود. کار کنگره توسط نیکولای تورگنیف و میخائیل فونویزین رهبری شد. معلوم شد که دولت از طریق خبرچین ها از وجود اتحادیه مطلع شده است. تصمیم به انحلال رسمی اتحادیه بهزیستی گرفته شد. این امر باعث شد تا خود را از دست افراد تصادفی که به اتحادیه ختم شده اند رها کنیم؛ انحلال آن گامی به سوی سازماندهی مجدد بود.

انجمن های مخفی جدیدی تشکیل شد - "جنوبی" (1821) در اوکراین و "شمال" (1822) با مرکزی در سن پترزبورگ. در سپتامبر 1825، انجمن اسلاوهای متحد که توسط برادران بوریسوف تأسیس شد، به انجمن جنوبی پیوست.

در جامعه شمالی، نقش اصلی را نیکیتا موراویف، تروبتسکوی، و بعداً توسط شاعر مشهور کوندراتی رایلف ایفا کرد که جمهوریخواهان مبارز را به دور خود جمع کرد. رهبر انجمن جنوب سرهنگ پاستل بود.

افسران گارد ایوان نیکولاویچ گورسکین، میخائیل میخائیلوویچ ناریشکین، افسران نیروی دریایی نیکولای آلکسیویچ چیژوف، برادران بودیسکو بوریس آندریویچ و میخائیل آندریویچ فعالانه در جامعه شمالی شرکت کردند. شرکت کنندگان فعال در انجمن جنوبی برادران تولا دکبریست کریوکوف، الکساندر الکساندرویچ و نیکولای الکساندرویچ، برادران بوبریشچف-پوشکین نیکلای سرگیویچ و پاول سرگیویچ، الکسی ایوانوویچ چرکاسوف، ولادیمیر نیکولایویچ لیخارف، ایوان بوریسویچ آورا بودند. یکی از چهره های فعال در "جامعه اسلاوهای متحد" ایوان واسیلیویچ کیریف بود.

همانطور که از افشاگری‌های دکبریست‌های بازمانده سال‌ها بعد مشخص است، آنها می‌خواستند یک قیام مسلحانه در میان سربازان برپا کنند، استبداد را سرنگون کنند، رعیت را لغو کنند و به طور عمومی یک قانون دولتی جدید - یک قانون اساسی انقلابی را تصویب کنند.

قرار بود «نابودی دولت سابق» و تشکیل دولت موقت انقلابی اعلام شود. لغو رعیت و برابری همه شهروندان در برابر قانون اعلام شد. آزادی مطبوعات، مذهب و مشاغل، معرفی محاکمات عمومی هیئت منصفه و لغو خدمات نظامی عمومی اعلام شد. همه مقامات دولتی باید جای خود را به مقامات منتخب می دادند.

تصمیم گرفته شد که از وضعیت حقوقی پیچیده ای که پس از مرگ اسکندر اول در مورد حقوق تاج و تخت ایجاد شده بود استفاده شود. از یک طرف، یک سند محرمانه وجود داشت که انصراف طولانی مدت از تاج و تخت توسط برادر بعدی را تأیید می کرد. به اسکندر بدون فرزند در ارشدیت، کنستانتین پاولوویچ، که به برادر بعدی که در میان بالاترین نخبگان نظامی-بوروکراتی برای نیکولای پاولوویچ بسیار نامحبوب بود، برتری داد. از سوی دیگر، حتی قبل از باز شدن این سند، نیکولای پاولوویچ، تحت فشار فرماندار کل سن پترزبورگ، کنت M.A. Miloradovich، عجله کرد تا از حق خود بر تاج و تخت به نفع کنستانتین پاولوویچ چشم پوشی کند.

وضعیت عدم اطمینان برای مدت بسیار طولانی ادامه داشت و حق انتخاب یک امپراتور جدید اساساً به سنا داده شد. با این حال، پس از امتناع مکرر کنستانتین پاولوویچ از تاج و تخت، سنا در نتیجه یک جلسه طولانی شبانه در 13-14 دسامبر 1825، با اکراه حقوق قانونی تاج و تخت نیکولای پاولوویچ را به رسمیت شناخت.

با این حال، دمبریست‌ها همچنان امیدوار بودند که با آوردن محافظان مسلح به خیابان‌ها برای اعمال فشار بر سنا، وضعیت را تغییر دهند.

طرح

Decembrists تصمیم گرفتند که از ادای سوگند سربازان و سنا به پادشاه جدید جلوگیری کنند. سپس خواستند وارد مجلس سنا شوند و خواستار انتشار مانیفست ملی شوند که در آن لغو نظام رعیت و 25 سال خدمت سربازی و اعطای آزادی بیان و اجتماعات اعلام شود.

نمایندگان باید یک قانون اساسی جدید - قانون اساسی - را تصویب می کردند. اگر مجلس سنا با انتشار مانیفست مردم موافقت نکرد، تصمیم گرفته شد که آن را مجبور به این کار کنند. مانیفست حاوی چندین نکته بود: ایجاد یک حکومت انقلابی موقت، لغو نظام رعیتی، برابری همه در برابر قانون، آزادی های دموکراتیک (مطبوعات، اعترافات، کار)، معرفی دادگاه های هیئت منصفه، معرفی خدمت سربازی اجباری برای همه. طبقات، انتخاب مقامات، لغو مالیات رای گیری. قرار شد نیروهای شورشی کاخ زمستانی و قلعه پیتر و پل را اشغال کنند و خانواده سلطنتی دستگیر شوند. در صورت لزوم، قرار بود شاه را بکشند. یک دیکتاتور، شاهزاده سرگئی تروبتسکوی، به رهبری قیام انتخاب شد.

مشخصه این است که رهبران دولت موقت آینده قرار بود رهبران سنا، کنت اسپرانسکی و دریاسالار موردوینوف باشند، که باعث می شود سنا در ارتباط با توطئه گران مشکوک شود.

طرح قیام را باید فرضی قضاوت کرد، زیرا مطلقاً هیچ یک از موارد فوق انجام نشد:

  • توطئه گران اصلی (Ryleev، Trubetskoy) در واقع از شرکت در قیام خودداری کردند.
  • بر خلاف نقشه، شورشیان کاخ ها و قلعه ها را اشغال نکردند، بلکه ایستادند.
  • در واقع، شورشیان به جای الغای رعیت و معرفی حقوق و آزادی های مختلف، فقط خواستار امپراتور کنستانتین پاولوویچ و قانون اساسی شدند.
  • در طول شورش فرصت های زیادی برای دستگیری یا کشتن تزار آینده نیکلاس اول وجود داشت، اما هیچ تلاشی برای انجام این کار انجام نشد.

رویدادهای 14 دسامبر

در ساعت 11 صبح در 14 دسامبر 1825، 30 افسر دمبریست حدود 3020 نفر را به میدان سنا آوردند: سربازان هنگ مسکو و گرانادیر و ملوانان خدمه دریایی گارد. با این حال، در ساعت 7 صبح، سناتورها به نیکلاس سوگند یاد کردند و او را امپراتور اعلام کردند. تروبتسکوی که دیکتاتور منصوب شده بود ظاهر نشد. هنگ های شورشی همچنان در میدان سنا ایستادند تا اینکه توطئه گران توانستند در مورد انتصاب یک رهبر جدید تصمیم مشترک بگیرند. قهرمان جنگ میهنی 1812، فرماندار کل سن پترزبورگ، میخائیل میلورادوویچ، سوار بر اسب در مقابل سربازانی که در یک میدان صف کشیده بودند، ظاهر شد، «گفت که خود او با کمال میل می خواست که کنستانتین امپراتور شود، اما اگر نپذیرفت چه باید کرد. : او به آنها اطمینان داد که خود من چشم پوشی جدیدی دیدم و مردم را متقاعد کردم که آن را باور کنند. E. Obolensky با ترک صفوف شورشیان ، میلورادوویچ را متقاعد کرد که از آنجا دور شود ، اما با دیدن اینکه او توجهی به این موضوع نمی کند ، او را با سرنیزه از ناحیه پهلو مجروح کرد. در همان زمان، کاخوفسکی به میلورادوویچ شلیک کرد. سرهنگ استورلر، دوک بزرگ میخائیل پاولوویچ و سرافیم متروپولیتن نووگورود و سنت پترزبورگ تلاش ناموفقی داشتند تا سربازان را به اطاعت بکشانند. حمله گارد اسب به رهبری الکسی اورلوف دو بار دفع شد. نیروهایی که قبلاً با امپراتور جدید بیعت کرده بودند، شورشیان را محاصره کردند. آنها توسط نیکلاس اول، که از سردرگمی اولیه خود بهبود یافته بود، رهبری می شدند. توپخانه گارد تحت فرماندهی ژنرال سوخوزانت از بلوار Admiralteysky ظاهر شد. رگبار گلوله های سفید به میدان شلیک شد که هیچ تاثیری نداشت. پس از این، توپخانه شورشیان را با گلوله انگور زد و صفوف آنها پراکنده شد. این می‌توانست کافی باشد، اما سوخوزانت چند تیر دیگر در امتداد خط باریک گالرنی و در سراسر نوا به سمت آکادمی هنر شلیک کرد، جایی که تعداد بیشتری از جمعیت کنجکاو فرار کردند! (Shteingel V.I.)

پایان قیام

تا شب قیام به پایان رسید. صدها جسد در میدان و خیابان ها باقی مانده بود. اکثر قربانیان توسط جمعیتی که وحشت زده از مرکز حوادث هجوم می آوردند، درهم شکسته شدند. یک شاهد عینی نوشت:

پنجره های نمای مجلس سنا تا طبقه آخر پر از خون و مغز بود و دیوارها با آثار ضربات انگور باقی مانده بود.

371 سرباز هنگ مسکو، 277 هنگ گرنادیر و 62 ملوان خدمه دریا بلافاصله دستگیر و به قلعه پیتر و پل فرستاده شدند. اولین Decembrists دستگیر شده شروع به بردن به کاخ زمستانی کردند.

قیام هنگ چرنیگوف

در جنوب روسیه نیز همه چیز بدون شورش مسلحانه اتفاق نیفتاد. شش گروه از هنگ چرنیگوف، سرگئی موراویوف آپوستول دستگیر شده را که با آنها به سمت بیلا تسرکوا حرکت کرد، آزاد کردند. اما در 3 ژانویه، شورشیان که توسط یک دسته از هوسارها با توپخانه اسب غلبه کردند، سلاح های خود را زمین گذاشتند. موراویف مجروح دستگیر شد.

265 نفر در ارتباط با این قیام دستگیر شدند (به استثنای کسانی که در جنوب روسیه و لهستان دستگیر شدند - آنها در دادگاه های استان محاکمه شدند)

تحقیق و محاکمه

گناه اصلی شورشیان قتل مقامات عالی رتبه دولتی (از جمله فرماندار سن پترزبورگ ژنرال میلورادوویچ) و همچنین سازماندهی شورش های دسته جمعی بود که منجر به تلفات زیادی شد.

موردوینوف و اسپرانسکی در دادگاه عالی کیفری گنجانده شدند - دقیقاً آن دسته از مقامات عالی رتبه که مظنون به کارگردانی پشت صحنه این شورش شکست خورده بودند. نیکلاس اول، از طریق بنکندورف، با دور زدن کمیته تحقیقات، تلاش کرد تا دریابد که آیا اسپرانسکی با Decembrists در ارتباط است یا خیر. جهنم. بوروفکوف در یادداشت های خود شهادت داد که موضوع دخالت در برنامه های Decembrists Speransky، Mordvinov، Ermolov و Kiselev مورد بررسی قرار گرفت، اما سپس مواد این تحقیق از بین رفت.

محل اعدام Decembrists

در حین اعدام، موراویف آپوستول، کاخوفسکی و رایلف از طناب سقوط کردند و برای بار دوم به دار آویخته شدند. این با سنت اجرای مجدد مجازات اعدام در تضاد بود، اما از سوی دیگر، با عدم اعدام در روسیه طی چند دهه گذشته (به استثنای اعدام های شرکت کنندگان در قیام پوگاچف) توضیح داده شد.

در ورشو، کمیته تحقیق برای باز کردن جوامع مخفی در 7 فوریه (19) شروع به کار کرد و گزارش خود را در 22 دسامبر به تزارویچ کنستانتین پاولوویچ ارائه کرد. (3 ژانویه 1827). تنها پس از این دادگاه شروع شد، که بر اساس منشور قانون اساسی پادشاهی لهستان عمل کرد و با متهمان با ملایمت بسیار رفتار کرد.

جنبش دکابریست (به طور خلاصه)

قیام دکبریست ها اولین قیام مسلحانه آشکار در روسیه علیه خودکامگی و رعیت بود. این قیام توسط گروهی از اشراف همفکر که بیشتر آنها افسران گارد بودند سازماندهی شد. تلاش برای کودتا در 14 دسامبر 1825 (26 دسامبر) در سن پترزبورگ، در میدان سنا رخ داد و توسط نیروهای وفادار به امپراتور سرکوب شد.

زمینه

دلیل قیام دکبریست ها وضعیتی بود که با جانشینی تاج و تخت پس از مرگ امپراتور الکساندر اول ایجاد شد. این به این دلیل است که پس از مرگ امپراتور، برادرش، کنستانتین، قرار بود حاکم شود. اما، حتی زمانی که اسکندر اول زنده بود، کنستانتین به نفع برادر کوچکترش نیکلاس از تاج و تخت کناره گیری کرد. این واقعیت که کنستانتین دست کشید علناً اعلام نشد و مردم، ارتش، دستگاه دولتی به دلیل کمبود اطلاعات، با کنستانتین بیعت کردند. هنگامی که رسماً مشخص شد که کنستانتین از تاج و تخت کناره گیری کرده است، سوگند مجدد برای 14 دسامبر تعیین شد که توطئه گران از آن سوء استفاده کردند.

طرح قیام

طرح قیام در 13 دسامبر در جلسات اعضای جامعه در آپارتمان رایلف در سن پترزبورگ به تصویب رسید. اهمیت تعیین کننده ای به موفقیت اجراها در پایتخت داده شد. در همان زمان، قرار بود نیروها در جنوب ایالت، در ارتش 2 حرکت کنند. یکی از بنیانگذاران اتحادیه نجات، S.P. برای ایفای نقش دیکتاتور قیام انتخاب شد. تروبتسکوی، سرهنگ گارد، مشهور و محبوب در میان سربازان.

در روز تعیین شده، تصمیم گرفته شد که نیروها را به میدان سنا خارج کنند، از سوگند مجلس سنا و شورای ایالتی به نیکولای پاولوویچ جلوگیری کنند و از طرف آنها "مانیفست به مردم روسیه" را منتشر کنند، که لغو رعیت را اعلام کرد. آزادی مطبوعات، وجدان، اشغال و جابجایی، و ایجاد خدمت نظامی همگانی به جای استخدام، تخریب طبقات.

پیشرفت قیام

1825، 14 دسامبر، صبح - هنگ نگهبانان زندگی مسکو وارد میدان سنا شد و خدمه دریایی گارد و هنگ نارنجک انداز گارد نجات به آنها ملحق شدند که در مجموع حدود 3 هزار نفر بودند. تروبتسکوی که به عنوان دیکتاتور انتخاب شده بود ظاهر نشد. هنگ های شورشی همچنان در میدان سنا ایستادند تا اینکه توطئه گران توانستند در مورد انتصاب یک رهبر جدید به اجماع برسند.

کسی که از آماده سازی توطئه اطلاع داشت ، از قبل سوگند مجلس سنا را گرفت و با جمع آوری نیروهای وفادار به او ، شورشیان را محاصره کرد. پس از مذاکراتی که در آن متروپولیتن سرافیم و فرماندار کل سن پترزبورگ M.A از طرف دولت شرکت کردند. میلورادوویچ (که به شدت مجروح شد) نیکلاس اول دستور استفاده از توپ را داد. قیام دکبریست ها سرکوب شد.

در 29 دسامبر، قیام هنگ چرنیگوف به رهبری S.I. موراویف-آپوستول. با این حال ، قبلاً در 2 ژانویه با کمک نیروهای دولتی سرکوب شد.

عواقب

دستگیری شرکت کنندگان و تحریک کنندگان در سراسر روسیه آغاز شد. 579 نفر در پرونده Decembrist درگیر بودند. 287 نفر مجرم شناخته شدند. پنج نفر (P.I. Pestel، K.F. Ryleev، S.I. Muravyov-Apostol، P.G. Kakhovsky، M.P. Bestuzhev-Ryumin) به اعدام محکوم شدند. 120 نفر به کار سخت در سیبری یا به یک شهرک فرستاده شدند.

علل شکست

عدم حمایت همه بخش‌های جامعه که برای تغییرات بنیادین آمادگی نداشتند.

پایگاه اجتماعی باریک متمرکز بر انقلاب نظامی و توطئه.

عدم وحدت و انسجام لازم در اعمال؛

توطئه بد، در نتیجه دولت از برنامه های شورشیان اطلاع داشت.

عدم آمادگی اکثریت جامعه تحصیلکرده و اشراف برای از بین بردن خودکامگی و رعیت؛

عقب ماندگی فرهنگی و سیاسی دهقانان و کارکنان عادی ارتش.

معنای تاریخی

شورشیان با شکست در مبارزات سیاسی-اجتماعی به پیروزی معنوی و اخلاقی دست یافتند و نمونه ای از خدمت واقعی به میهن و مردم خود را نشان دادند.

تجربه قیام دكبریستها موضوع تأمل مبارزان علیه سلطنت و رعیت پس از آنها شد و بر كل جریان جنبش آزادیبخش روسیه تأثیر گذاشت.

جنبش دکابریست تأثیر زیادی بر توسعه فرهنگ روسیه داشت.

اما، بر اساس موقعیت خاص تاریخی، شکست دمبریست ها به طور قابل توجهی پتانسیل فکری جامعه روسیه را تضعیف کرد، واکنش دولت را افزایش داد و به گفته پی یاا به تعویق افتاد. چاادایف، توسعه روسیه به مدت 50 سال.


2024
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه