02.01.2024

انقلاب فوریه: روز از نو. انقلاب فوریه: روز به روز رویداد 14 فوریه 1917


تا عصر 27 فوریه ، تقریباً کل ترکیب پادگان پتروگراد - حدود 160 هزار نفر - به طرف شورشیان رفت. فرمانده ناحیه نظامی پتروگراد، ژنرال خابالوف، مجبور می شود به نیکلاس دوم اطلاع دهد: "لطفاً به اعلیحضرت امپراتوری گزارش دهید که من نتوانستم دستور برقراری نظم را در پایتخت انجام دهم. اکثر واحدها یکی پس از دیگری به وظیفه خود خیانت کردند و از مبارزه با شورشیان خودداری کردند.

ایده "کارتل اکسپدیشن" که برای حذف واحدهای نظامی فردی از جبهه و اعزام آنها به پتروگراد شورشی پیش بینی می شد نیز ادامه پیدا نکرد. همه اینها منجر به یک جنگ داخلی با پیامدهای غیرقابل پیش بینی می شد.
شورشیان بر اساس روح سنت های انقلابی نه تنها زندانیان سیاسی، بلکه جنایتکاران را نیز از زندان آزاد کردند. در ابتدا آنها به راحتی بر مقاومت نگهبانان "صلیب" غلبه کردند و سپس قلعه پیتر و پل را گرفتند.

توده های انقلابی غیرقابل کنترل و متلاطم، که از قتل ها و سرقت ها بیزار نبودند، شهر را در هرج و مرج فرو بردند.
در 27 فوریه، تقریباً ساعت 2 بعد از ظهر، سربازان کاخ Tauride را اشغال کردند. دومای ایالتی خود را در موقعیتی دوگانه یافت: از یک سو، طبق فرمان امپراتور، باید خود را منحل می کرد، اما از سوی دیگر، فشار شورشیان و هرج و مرج واقعی آن را مجبور به انجام برخی اقدامات کرد. راه حل مصالحه، نشستی تحت عنوان «جلسه خصوصی» بود.
در نتیجه تصمیم به تشکیل یک نهاد دولتی - کمیته موقت گرفته شد.

بعداً ، وزیر امور خارجه سابق دولت موقت P. N. Milyukov یادآور شد:

مداخله دومای دولتی به جنبش خیابانی و نظامی مرکز داد، به آن پرچم و شعار داد و بدین وسیله قیام را به انقلاب تبدیل کرد که با سرنگونی رژیم و سلسله کهنه خاتمه یافت.

جنبش انقلابی بیش از پیش رشد کرد. سربازان آرسنال، اداره پست اصلی، تلگراف، پل ها و ایستگاه های قطار را تصرف می کنند. پتروگراد خود را کاملاً در قدرت شورشیان می دید. تراژدی واقعی در کرونشتات اتفاق افتاد که با موجی از لینچ که منجر به قتل بیش از صد افسر ناوگان بالتیک شد، غرق شد.
در 1 مارس، رئیس ستاد فرماندهی کل قوا، ژنرال الکسیف، در نامه ای از امپراتور التماس کرد: "به خاطر نجات روسیه و سلسله، شخصی را در رأس دولت قرار دهید که روسیه به او اعتماد کند. "

نیکلاس بیان می کند که با دادن حقوق به دیگران، خود را از قدرتی که خداوند به آنها داده است، سلب می کند. فرصت تبدیل کشور به صورت مسالمت آمیز به سلطنت مشروطه قبلاً از دست رفته بود.

پس از کناره گیری نیکلاس دوم در 2 مارس، در واقع یک قدرت دوگانه در ایالت ایجاد شد. قدرت رسمی در دست دولت موقت بود، اما قدرت واقعی متعلق به شوروی پتروگراد بود که کنترل نیروها، راه آهن، اداره پست و تلگراف را در دست داشت.
سرهنگ موردوینوف که در زمان کناره گیری از سلطنت در قطار سلطنتی بود، برنامه های نیکولای برای نقل مکان به لیوادیا را به یاد آورد. «اعلیحضرت، هر چه زودتر به خارج از کشور بروید. موردوینوف سعی کرد تزار را متقاعد کند: "در شرایط فعلی، حتی در کریمه نیز راهی برای زندگی وجود ندارد." "به هیچ وجه. من دوست ندارم روسیه را ترک کنم، من آن را خیلی دوست دارم.» نیکولای مخالفت کرد.

لئون تروتسکی خاطرنشان کرد که قیام فوریه خود به خود بود:

هیچ کس از قبل مسیر کودتا را مشخص نکرده است، هیچ کس از بالا دعوت به قیام نکرده است. خشمی که در طول سال‌ها انباشته شده بود به‌طور غیرمنتظره‌ای برای خود توده‌ها بروز کرد.»

با این حال، میلیوکوف در خاطرات خود اصرار دارد که کودتا بلافاصله پس از شروع جنگ و قبل از اینکه "ارتش قرار بود حمله کند، برنامه ریزی شده بود، که نتایج آن به طور اساسی تمام نشانه های نارضایتی را متوقف می کند و باعث انفجار میهن پرستی می شود. و شادی در کشور». وزیر پیشین نوشت: «تاریخ، رهبران به اصطلاح پرولتاریا را نفرین خواهد کرد، اما ما را نیز که باعث طوفان شدیم، نفرین خواهد کرد».
ریچارد پایپس، مورخ بریتانیایی، اقدامات دولت تزاری در جریان قیام فوریه را «ضعف مهلک اراده» می‌خواند و خاطرنشان می‌کند که «بلشویک‌ها در چنین شرایطی از تیراندازی تردید نکردند».
اگرچه انقلاب فوریه "بی خون" خوانده می شود، اما با این وجود جان هزاران سرباز و غیرنظامی را گرفت. تنها در پتروگراد بیش از 300 نفر کشته و 1200 نفر مجروح شدند.

انقلاب فوریه روند برگشت ناپذیر فروپاشی امپراتوری و تمرکززدایی قدرت را آغاز کرد که با فعالیت جنبش های تجزیه طلب همراه بود.

لهستان و فنلاند خواستار استقلال شدند، سیبری شروع به صحبت در مورد استقلال کرد و رادا مرکزی که در کیف تشکیل شد "اوکراین خودمختار" را اعلام کرد.

حوادث فوریه 1917 به بلشویک ها اجازه داد تا از زیرزمین بیرون بیایند. به لطف عفو اعلام شده توسط دولت موقت، ده‌ها انقلابیون از تبعید و تبعید سیاسی بازگشتند، که از قبل برنامه‌هایی برای کودتای جدید طراحی می‌کردند.

قبل از اینکه امپراتور وقت داشته باشد که به مقر مرکزی برود، در روز پنجشنبه، 23 فوریه، اعتصابی در پتروگراد در برخی از کارخانه های پتروگراد آغاز شد. این اعتصاب همزمان با «تعطیلات» بدنام زنان انقلابی در 8 مارس بود که مطابق تقویم جولیانی در 23 فوریه برگزار می شود. بنابراین، محرکان اصلی اعتصاب کارگران نساجی منطقه ویبورگ بودند. نمایندگان آنها به کارخانه های دیگر رفتند و حدود 30 هزار نفر را درگیر اعتصاب کردند. تا عصر این تعداد به 90 هزار نفر رسید. شعار اصلی اعتصاب کنندگان سیاسی نبود، بلکه شعار «نان به من بدهید» بود.

از پیام های وزارت امنیت در 23 فوریه 1917: در روز 23 فوریه، از ساعت 9 صبح، در اعتراض به کمبود نان سیاه در نانوایی ها و مغازه های کوچک، اعتصاب کارگران در کارخانه های منطقه ویبورگ آغاز شد که سپس به برخی از کارخانه ها سرایت کرد و در طول روز کار در 50 کارخانه متوقف شد. بنگاه هایی که 87534 کارگر در آن اعتصاب کردند.

کارگران منطقه وایبورگ، حدود ساعت 1 بعد از ظهر، با فریاد "نان به من بده" به صورت انبوه به خیابان ها آمدند و در همان زمان شروع به ایجاد شورش در مکان ها کردند و رفقای کارگر را از کار خارج کردند. راه و توقف حرکت ترامواها، در حالی که تظاهرکنندگان کلید قطارهای برقی را از رانندگان تراموا گرفتند، موتورها و شیشه های برخی از خودروها شکسته شد.

اعتصاب کنندگان که با انرژی توسط پلیس و واحدهای نظامی سوار شده پراکنده شده بودند، در یک مکان پراکنده شده بودند، به زودی در مکان دیگری جمع شدند و سرسختی خاصی در این مورد از خود نشان دادند. فقط تا ساعت 7 بعد از ظهر در منطقه قسمت Vyborg نظم برقرار شد.

تا ساعت 4 بعد از ظهر، برخی از کارگران با این وجود به تنهایی از روی پل ها و در امتداد یخ رودخانه نوا در طول زیادی از آن عبور کردند و به خاکریزهای ساحل چپ رسیدند، جایی که کارگران توانستند در آنجا سازماندهی کنند. خیابان های مجاور خاکریزها و سپس تقریباً به طور همزمان کارگران را از کار در کارخانه های 60 در منطقه 3 روژدستونسکایا و بخش 1 قسمت Liteinaya خارج کردند و سپس در خیابان های Liteiny و Suvorovsky تظاهرات کردند. ، جایی که کارگران متفرق شدند. تقریباً همزمان با این اتفاق، در ساعت 4 و نیم بعد از ظهر در خیابان نوسکی، در نزدیکی میدان های Znamenskaya و Kazanskaya، برخی از کارگران اعتصابی چندین بار تلاش کردند تا حرکت ترامواها را به تاخیر بیاندازند و شورش ایجاد کنند، اما تظاهرکنندگان بلافاصله متفرق شدند و تراموا. ترافیک برقرار شد.» .

از گزارش های اداره امنیت مشخص است که آنها اعتراضات کارگری را صرفاً یک اعتصاب دیگر می دانستند. اعتصابات در پتروگراد غیرعادی نبود و مقامات توجه زیادی به آن نکردند. این همان چیزی است که کسانی که این اعتصابات را سازماندهی کردند روی آن حساب می کردند.ازدحام خواستار نان نه باعث ایجاد نگرانی در میان مقامات و نه خصومت در میان نیروها شد. علاوه بر این، مشاهده زنان و کودکان «گرسنه» همدردی را برانگیخت.

اعتصابات زمانی که مشخص شد هدف اصلی آنها ضربه زدن به تاسیسات صنایع نظامی است، حالت هشدار دهنده ای به خود گرفت. همچنین مشخص شد که خواسته های اعتصاب کنندگان برای نان عوام فریبانه بوده است. بدین ترتیب اعتصاب کنندگان کار کارخانه ایواز را که به طور ویژه برای کارگران نان می پختند، مختل کردند. علاوه بر این، کار پخت در این کارخانه بسیار خوب انجام شد.

در طول اعتصاب "مسالم"، اولین قربانیان کودتای فوریه ظاهر شدند. همانطور که در 9 ژانویه 1905، آنها پلیس بودند: دستیاران قاضی کارگلز، گروتگوس و نگهبان ویشف، که به دست شورشیان به شدت مجروح شدند.

بعد از ظهر، ضربه اصلی اعتصاب کنندگان به کارخانه های نظامی وارد شد: کارتریج شاپ، شل شاپ وزارت نیروی دریایی، کارخانه اسلحه سازی و کارخانه هوانوردی.

وضعیت کارخانه پوتیلوف نقش ویژه ای در وقایع فوریه ایفا کرد. در آنجا، در 18 فوریه 1917، کارگران یکی از کارگاه ها خواهان افزایش 50 درصدی دستمزدها شدند. علاوه بر این، کارگران کارگاه اعتصابی هنگام طرح چنین تقاضای گزافی با رفقای خود از سایر کارگاه ها مشورت نمی کردند. زمانی که مدیر کارخانه صراحتا از اجرای این خواسته خودداری کرد، کارگران دست به اعتصاب زدند. مدیریت قول افزایش 20 درصدی داد اما در همان زمان 30 بهمن کارگران کارگاه اعتصابی را اخراج کردند. این اقدام فوق‌العاده احمقانه از منظر مصلحت اداره منجر به سرایت اعتصاب به سایر کارگاه‌ها شد. در 22 فوریه، دولت تعطیلی این کارگاه ها را برای مدت نامحدود اعلام کرد. " این به معنای- G. M. Katkov به درستی می نویسد، - که سی هزار کارگر سازمان یافته، که اکثر آنها بسیار ماهر بودند، به معنای واقعی کلمه به خیابان ها پرتاب شدند. .

شکی نیست که اقدامات مدیریت کارخانه پوتیلوف به موفقیت انقلاب کمک کرد. به همین ترتیب، شکی نیست که کل این اعتصاب در 23 فوریه با دقت برنامه ریزی شده بود. همانطور که G. M. Katkov دوباره به درستی می نویسد: دلایل این اعتصابات هنوز کاملاً مبهم است. حرکت توده‌ای با چنین مقیاس و گستره‌ای بدون نوعی نیروی راهنما غیرممکن بود.» .

بیایید سعی کنیم بفهمیم چه کسی نماینده این نیروی راهنما در فوریه 1917 بود.

در 22 فوریه 1917، یعنی در روز عزیمت امپراتور به مقر، گروهی از کارگران کارخانه پوتیلوف با معاون دومای دولتی A.F. Kerensky به استقبال آمدند. هیئت به کرنسکی اطلاع داد که رویدادی در کارخانه در حال وقوع است که در آن روز قفل شده بود، که می تواند عواقب گسترده ای داشته باشد. یک جنبش بزرگ سیاسی شروع می شود. کارگرانی که به استقبال آمدند گفتند وظیفه خود می‌دانند که در این مورد به معاونت تذکر بدهند، زیرا نمی‌دانند این حرکت چگونه به پایان می‌رسد، اما برای آنها از روحیه کارگران اطرافشان مشخص است که چیزی بسیار جدی در شرف وقوع است

جالب است که "کارگران" نه به گوچکوف، رهبر عمومی شناخته شده اپوزیسیون، نه نزد رودزیانکو، رئیس دومای دولتی، نه به میلیوکوف، رهبر "بلوک مترقی" - بلکه به کرنسکی آمدند.

در اینجا لازم است آنچه را که کارگران پوتیلوف به کرنسکی گفتند توضیح دهیم.

در فوریه 1916، کنترل موقت دولتی در تعدادی از کارخانه های نظامی معرفی شد، که حقوق استفاده از صاحبان کارخانه های خصوصی را محدود کرد، به اصطلاح توقیف. یک برد جدید در کارخانه های پوتیلوف ایجاد شد. سپهبد ناوگان A.N. Krylov رئیس آن شد. کشتی ساز معروف کریلوف به توصیه وزیر جنگ پولیوانف و نیروی دریایی گریگوروویچ به این سمت منصوب شد. عضو هیئت مدیره، سرلشکر نیکولای فدوروویچ دروزدوف، به عنوان رئیس کارخانه پوتیلوف منصوب شد. ژنرال دروزدوف یک توپخانه حرفه ای بود: او از آکادمی توپخانه میخائیلوفسکی فارغ التحصیل شد و در کمیته توپخانه اداره اصلی توپخانه خدمت کرد. این ژنرال از نزدیک با رئیس GAU ژنرال مانیکوفسکی در ارتباط بود. V.V. Shulgin در مورد ژنرال Manikovsky نوشت: ژنرال الکسی آلکسیویچ مانیکوفسکی فردی با استعداد بود. […] در دست او کارخانجات دولتی و خصوصی است (مثلاً کارخانه عظیم پوتیلوف را از صاحبان گرفتیم و به فیف مانیکوفسکی دادیم). .

توطئه گران پیش بینی کردند که مانیکوفسکی دیکتاتور شود. شکی نیست که ژنرال درزدوف کاملاً تابع مانیکوفسکی بود. به هر حال، پس از کودتای بلشویکی، هر دو ژنرال به صفوف ارتش سرخ پیوستند.

در این راستا، بدیهی است که کل وضعیت اعتصاب و اخراج نیروگاه پوتیلوف مصنوعی و توسط مانیکوفسکی و دروزدوف سازماندهی شده بود. فقط آنها اوضاع را در کارخانه کنترل کردند، از جمله گروه های انقلابی.

اما مانیکوفسکی، و به ویژه درزدوف، نمی توانستند به ابتکار عمل خود، بدون یک مرکز سیاسی پیشرو عمل کنند. علاوه بر این، بعید است که این ژنرال ها انبوهی از شورشیان را به اهداف نظامی بفرستند. این باید توسط مرکز سیاسی انجام می شد. و این مرکز در شخص A.F. Kerensky بود. کوژینوف مستقیماً می نویسد که " مانیکوفسکی فراماسون و از نزدیکان کرنسکی بود.. تصادفی نیست که کرنسکی در اکتبر 1917 مانیکوفسکی را به عنوان مدیر وزارت جنگ منصوب کرد.

جالب است که رهبران انقلاب به خوبی از برنامه عملیاتی مقامات نظامی در صورت بروز ناآرامی آگاه بودند. سوسیال دموکرات A. G. Shlyapnikov در خاطرات خود می نویسد: ما به خوبی از آمادگی خادمان سلطنتی برای نبرد در «جبهه داخلی» آگاه بودیم. حتی جزئیاتی هم به ما دادند. رئیس ناحیه نظامی سن پترزبورگ، ژنرال خابالوف، ژنرال گوردون ژاندارمری را در دفتر خود، محصور در نقشه ها و نقشه های دقیق سن پترزبورگ، "کار" کرد. او روی نقشه‌ها یادداشت‌هایی کرد که نشان می‌داد در کدام خیابان‌ها، چهارراه‌ها و غیره واحدهای پلیس و مسلسل‌ها باید مستقر شوند.» .

همچنین نمی توان به نقش رئیس هیئت مدیره انجمن کارخانه پوتیلوف A.I. Putilov اشاره نکرد. تا فوریه 1917، پوتیلوف، علاوه بر رئیس هیئت مدیره شرکت فوق، مدیر راه آهن مسکو-کازان، رئیس شرکت روسی زیمنس-شوکرت (کارخانه فعلی الکتروسیلا)، رئیس شرکت روسی بود. -انجمن کشتی سازی بالتیک و رئیس هیئت مدیره بانک روسیه-آسیایی. این بانک تا سال 1917 دارای 102 شعبه در امپراتوری و 17 شعبه در خارج از کشور بود. سرمایه او 629 میلیون روبل بود.

در همین حال، این فعالیت های ناجوانمردانه پوتیلوف بود که یکی از دلایل اصلی اعمال کنترل دولتی در کارخانه های نظامی خصوصی شد. در اینجا چیزی است که O. R. Airapetov در این مورد می نویسد: پوتیلوف با پذیرش پیشرفت های قابل توجه به عنوان یک پرورش دهنده با یک دست، آنها را با دست دیگر به عنوان یک بانکدار تصاحب کرد.» .

پوتیلوف یکی از اعضای لژ ماسونی بود. اما این چیز اصلی نیست، اما نکته اصلی این است که او ارتباط نزدیکی با جامعه بانکداری برادوی داشت. نماینده او در 120 برادوی جان مک گرگور گرانت بود. یکی از اعضای کنسرسیوم بانکی، آبرام لیبوویچ ژیوتوفسکی، عموی مادری لئون تروتسکی بود. پس از انقلاب فوریه، پوتیلوف به طور فعال به جریان های مالی، ابتدا در حمایت از کرنسکی و سپس بلشویک ها کمک کرد.

دخالت محافل مالی پیشرو، اعم از روسی و خارجی، در ناآرامی های فوریه 1917 از گزارش های شعبه امنیت مشخص است. گزارش داد که در فوریه 1917 40 نفر از اعضای ارشد دنیای مالی و صنعتی در این نشست حضور داشتند. این نشست با حضور 3 یا 4 نماینده از بانک های بزرگ خارجی در اتاق هیئت مدیره یک بنگاه بزرگ صنعتی برگزار شد. سرمایه‌داران و صاحبان صنایع تقریباً به اتفاق آرا تصمیم گرفتند که در صورت اعطای وام جدید، فقط به مردم پول بدهند، اما از این امر به ترکیب فعلی دولت خودداری کنند.» .

یادمان باشد که صحبت از وام هایی است که بانک های اروپایی و آمریکایی برای خرید اسلحه به دولت شاهنشاهی دادند. وام بعدی پس از فوریه 1917، به اصطلاح "وام آزادی" توسط بانکداران آمریکایی در 14 می 1917 به دولت موقت داده شد.

یک تظاهرات «مصالح گرسنگی» بدون رهبران حرفه ای نمی تواند سازماندهی شود. این رهبران بودند که جمعیتی را به کارخانه های نظامی فرستادند، به پلیس و سربازان تیراندازی کردند و ادارات ضد اطلاعات و ادارات امنیتی را در هم شکستند. این مبارزان وجود داشتند و حضور آنها در خاطرات منعکس شد. ژنرال A.P. Balk در خاطرات خود افسران انگلیسی را که شورشیان را رهبری می کردند توصیف می کند. اما درست تر است که بگوییم بالک افرادی را دید که لباس های فرم انگلیسی پوشیده بودند. به سختی می توان گفت که آنها واقعا چه کسانی بودند. علاوه بر این، بسیاری از شاهدان به تعداد زیادی از ستیزه جویان اشاره می کنند که لباس روسی پوشیده اند و به زبان روسی کمی صحبت می کنند. در سال 1912، یکی از رهبران گروه برادوی، هرمان لوب، خواستار " صدها جنگجوی مزدور را به روسیه بفرست .

اگر به یاد بیاوریم که در ژانویه 1917 توسط سرمایه آمریکایی و لئونید تروتسکی در نیویورک و همچنین گزارش های مکرر دفتر خارجی شعبه امنیت در مورد اخراج به اصطلاح "آنارشیست های آمریکایی" به روسیه، گروه های ستیزه جو ایجاد کردند. می توان فرض کرد که این آنها بودند که در شورش های فوریه 1917 در خیابان های پتروگراد شرکت فعال داشتند.

البته ما نمی توانیم مشارکت عوامل آلمانی در سازماندهی ناآرامی ها را نادیده بگیریم. آلمانی ها، نه کمتر از گروه برادوی، به فروپاشی روسیه نیاز داشتند. البته آلمان ها نیز در پس تخریب نهادهای دولتی و پلیس و کشتار نظامیان بلندپایه روسیه بودند. اما واقعیت این است که در این مورد، تشخیص اینکه خرابکاران آلمانی در کجا فعالیت می کردند و شبه نظامیان برادوی کجا بودند و تا چه اندازه منافع آنها مطابقت داشت بسیار دشوار است. اما بدیهی است که آلمانی ها به تنهایی، با توجه به وجود سیستم ضد جاسوسی بسیار قدرتمند روسیه، هرگز قادر به سازماندهی ناآرامی در این مقیاس نبودند.

در اینجا باید یک نام دیگر را ذکر کنیم: V.B. Stankevich. مهندس نظامی استانکویچ دبیر کمیته مرکزی گروه ترودویک و معتمد شخصی کرنسکی بود (پس از کودتای فوریه، کرنسکی او را به سمت عالی کمیسر دولت موقت در ستاد منصوب کرد). بنابراین ، این استانکویچ به یاد می آورد که در پایان ژانویه 1917 او " من باید کرنسکی را در یک محفل بسیار صمیمی ملاقات می کردم. ما در مورد احتمالات کودتای کاخ صحبت می کردیم.» .

بنابراین با اطمینان می توان گفت که وقایع فوریه 1917 یک قیام خودجوش کارگران نبود، بلکه یک اقدام خرابکارانه عمدی با هدف سرنگونی نظام موجود بود که توسط گروهی از مردم سازماندهی شد که شامل مدیریت نظامی کارخانه ها بود. تعدادی از بانکداران و سیاستمداران به رهبری کرنسکی. این گروه در راستای منافع گروهی از بانکداران آمریکایی عمل کرده و طبق برنامه مدنظر خود عمل کردند. هدف اصلی ناآرامی هایی که شروع شد، به منصه ظهور رسیدن کرنسکی و دادن چهره رهبر انقلاب به او بود.

کرنسکی در خاطراتش با ظرافت نسبت به کارهایی که در روزهای اول انقلاب انجام داد سکوت می کند. او می خواهد موضوع را طوری مطرح کند که گویی فقط در 7 فوریه به مبارزه سیاسی پیوسته است. اگرچه او بلافاصله به طور معنی‌داری اشاره می‌کند: صحنه آخرین نمایش از مدت ها قبل آماده شده بود. […] بالاخره ساعت تاریخ فرا رسید» .

از همان روزهای اول فوریه، کرنسکی در کانون حوادث قرار داشت. همانطور که S.I. Shidlovsky به یاد می آورد: در روزهای اول انقلاب، کرنسکی خود را آسوده می دید، با عجله به اطراف می دوید، همه جا سخنرانی می کرد، روز را از شب تشخیص نمی داد، نمی خوابید، غذا نمی خورد. .

لحن سخنان کرنسکی به قدری سرکش بود که امپراتور الکساندرا فئودورونا در نامه ای به امپراتور مورخ 24 فوریه ابراز امیدواری کرد که " کرنسکی از دوما به دلیل سخنرانی وحشتناک خود به دار آویخته خواهد شد» .

بنابراین، در 23 فوریه 1917، کرنسکی، که تحت الحمایه وال استریت بود، به طور غیرمنتظره، هم برای اکثر توطئه گران و هم برای دولت، بازی بزرگی را آغاز کرد. در این بازی او به طور فعال توسط حزب مخالف "باور پیر" به رهبری A.I. Guchkov که عمدتاً از طریق کمیته مرکزی نظامی-صنعتی عمل می کرد ، کمک می کرد. با این حال، اینکه آیا گوچکوف از همان ابتدا از برنامه‌های کرنسکی آگاه بود یا اینکه با گسترش ناآرامی‌ها درگیر آنها شد، مشخص نیست. با این وجود، همکاری بین گوچکوف و کرنسکی در روزهای فوریه بدون شک است. این را می توان از گزارش های وزارت امنیت دریافت. بنابراین، در 26 فوریه، گزارش داد: امروز ساعت 8 شب با اجازه A.I. Guchkov در محوطه کمیته مرکزی نظامی-صنعتی (Liteiny 46) باقیمانده اعضای غیر دستگیر شده کارگروه مجتمع نظامی-صنعتی مرکزی سازماندهی کردند. نشستی برای حل مشکل غذایی فرضی با حضور اعضای دومای دولتی کرنسکی و اسکوبلف و 90 کارگر. .

نه دولت و نه دوما به تظاهراتی که آغاز شده بود اهمیتی قائل نشدند. با آنها با تحقیر برخورد شد: بالاخره آنها فقط نان می خواهند! دولت و دوما در حین تنظیم روابط با یکدیگر، متوجه حمله گروه های سازمان یافته ستیزه جویان به کارخانه های نظامی و یا تلفات پلیس نشدند. تا غروب شهر متروک شد و پلیس گزارش داد: تا شامگاه 23 فوریه، با تلاش مقامات پلیس و پرسنل نظامی، نظم در سراسر پایتخت برقرار شد. .

اما این فقط آرامش قبل از طوفان بود.

از کتاب جدید نیکلاس دوم. انصرافی که هرگز اتفاق نیفتاد.» -M.: AST، 2010.

رویداد سیاسی اصلی فوریه می تواند از سرگیری جلسات دومای دولتی باشد که برای 14 فوریه برنامه ریزی شده است.

دومای ایالتی مجلس چهارم در سپتامبر تا اکتبر 1912 انتخاب شد؛ البته ترکیب آن بورژوازی-زمین دار بود. پس از شکست در جنگ در بهار و تابستان 1915 و در ارتباط با رشد جنبش کارگری در دومای دولتی، انتقاد از دولت، خواستار و حتی تقاضا برای ایجاد یک "دولت مسئول"، دولتی که از آن برخوردار است. "اعتماد به کشور" به طور فزاینده ای شنیده می شود. دومای ایالتی به طور نامنظم تشکیل جلسه داد. بنابراین، در سپتامبر 1915، برای تعطیلات منحل شد، که تا فوریه 1916 ادامه داشت. در نوامبر 1916، بلوک مترقی خواستار استعفای دولت استورمر، ترپوف، رئیس جدید دولت شد. در 16 دسامبر، نمایندگان دوباره تا ژانویه به مرخصی فرستاده شدند که تا 14 فوریه "تمدید" شد.

دومای دولتی شامل 13 سوسیال دموکرات (7 منشویک و 6 بلشویک بود (بعداً 5 نفر از آنها بودند، زیرا R. Malinovsky به عنوان عامل پلیس مخفی افشا شد.) در نوامبر 1914، هر پنج عضو دومای بلشویک در کنفرانس بلشویک شرکت کردند. در اوزرکی همه شرکت کنندگان در کنفرانس از جمله اعضای دومای بلشویک دستگیر شدند و محاکمه آنها در 10 تا 13 فوریه 1915 برگزار شد و هر 5 نماینده به دلیل شرکت در سازمانی با هدف سرنگونی تزاریسم مجرم شناخته شدند و به محکومیت محکوم شدند. تبعید به یک شهرک در سیبری شرقی (منطقه توروخانسکی در سال 1916، بسیاری از شرکت های پایتخت جلساتی را در رابطه با سالگرد حکم نمایندگان بلشویک برگزار کردند که در آن قطعنامه هایی مبنی بر آزادی آنها به تصویب رسید. در سال 1917، بلشویک ها خواستار علامت گذاری شدند. این تاریخ با تظاهرات و اعتصاب یک روزه «به نشانه آمادگی برای جانفشانی در مبارزه برای شعارهایی که آشکارا در دهان نمایندگان تبعیدی ما به گوش می‌رسد».

منشویک ها و انقلابیون سوسیالیست در 14 فوریه در کاخ تائورید به منظور ابراز اعتماد و حمایت از دومای دولتی که در آن روز قرار بود پس از «تعطیلات» کار خود را از سر بگیرد، فراخوانی برای «تظاهرات» کردند.

8-9 فوریهاعتصابات در تعدادی از کارخانه ها در پتروگراد و کلپین (کارخانه ایژورا) فرمانده ناحیه نظامی پتروگراد، ژنرال خابالوف، را مجبور کرد که درخواستی برای کارگران صادر کند و خواستار عدم اعتصاب و تهدید به استفاده از سلاح شود.

10 فوریهبرخی از کارخانه ها بیکار بودند، برخی دیگر فقط تا وقت ناهار کار می کردند. تجمعات برگزار شد، حزب بلشویک 10 هزار اعلامیه توزیع کرد. اعتراضات کارگری که از 22 بهمن آغاز شده بود چند روز ادامه داشت.

در 10 فوریه 1917، مشاور واقعی ایالتی، مجلسی M.V. Rodzianko، که سالها (از مارس 1911) ریاست دومای ایالتی را بر عهده داشت، با آخرین گزارش وفادارترین خود به تزارسکوئه سلو رسید. وی در حالی که اقدامات دولت به ویژه پروتوپوپوف وزیر امور داخلی را بسیار اندک ارزیابی می کند، استدلال می کند که روسیه در آستانه رویدادهای بزرگی است که نتیجه آن قابل پیش بینی نیست. به گفته رودزیانکو، لازم بود بلافاصله موضوع گسترش اختیارات دومای دولتی حل شود. او به این واقعیت اشاره کرد که چنین اقدامی - تمدید اختیارات برای تمام مدت جنگ - نه تنها توسط اعضای دومای دولتی، بلکه از سوی متحدان نیز به طور طبیعی ضروری شناخته شد. رودزیانکو تاکید کرد که اگر این کار انجام نشود، کشوری که از سختی های زندگی خسته شده است، به دلیل مشکلات موجود در حکومت، می تواند خودش دفاع از حقوق قانونی خود را آغاز کند. به هیچ وجه نمی توان اجازه داد، باید به هر طریق ممکن جلوی آن را گرفت.»

نیکلاس دوم با این گزارش و سخنان رودزیانکو موافق نبود: "شما نمی توانید همه راسپوتین ها را در خط مقدم قرار دهید، شما، آقا، آنچه را که بکارید درو خواهید کرد" - او پاسخ داد: "خب، به خواست خدا."

تجمعات و اعتصابات در کارخانه‌ها (یا بهتر است بگوییم ادامه یافت و همچنین توزیع اعلامیه‌هایی با نام «مرگ بر استبداد!») از اوایل فوریه آغاز شد.

14 فوریه(در روز افتتاحیه جلسه دومای دولتی)، بیش از 80 هزار کارگر 58 شرکت (کارخانه اوبوخوفسکی، کارخانه تورنتون، اطلس، کارخانه ها: آیواز، لسنر قدیمی و لسنر جدید و غیره) دست به اعتصاب زدند. کارگران بسیاری از کارخانه ها با بنرهای قرمز و شعارهای «مرگ بر دولت!»، «زنده باد جمهوری»، «مرگ بر جنگ» به خیابان ها آمدند. تظاهرکنندگان به خیابان نوسکی رفتند، جایی که درگیری با پلیس رخ داد. چندین تلاش برای دستگیری تظاهرکنندگان صورت گرفت، اما جمعیت با خشونت آنها را دفع کردند. گردهمایی ها در تعدادی از موسسات آموزش عالی - دانشگاه، پلی تکنیک، جنگلداری، موسسات روانشناسی و غیره برگزار شد.

به فراخوان کمیته بلشویک سن پترزبورگ، کارگران کارخانه ایزورا در کولپینو در روزهای 13 و 14 فوریه در کارگاه ها تجمعاتی برگزار کردند. سخنانی توسط نمایندگان دفتر روسیه کمیته مرکزی حزب بلشویک و خود کارگران کارخانه ایراد شد.

رئیس اداره امنیت، سرهنگ پروتنسکی، در گزارشی به اداره ژاندارمری پتروگراد در مورد اعتصابات و تجمعات در کارخانه ایزورا، به درماندگی دولت اشاره کرد: "باید توجه داشت که قزاق ها و رده های پایین نسبت به کارگران رفتار دوستانه ای داشتند. ظاهراً تشخیص داده بود که مطالبات کارگری اساسی است و باید اقداماتی در این زمینه انجام شود، مقامات نباید با جنبش نوظهور ارتباطی داشته باشند؛ در مجموع این تصور ایجاد شده بود که قزاق ها در کنار کارگران هستند.

وقایع نشان داد که "تصویر" خدمتکار سلطنتی را فریب نداد. جو هر روز متشنج تر می شد. بلشویک ها خواستار مبارزه آشکار شدند. در بروشور جدیدی که پس از 14 فوریه منتشر شد، آنها نوشتند:

از یک جزوه
کمیته پترزبورگ RSDLP

به همه کارگران،

برای زنان کارگر

پتروگراد

با هم، رفقا، ادامه دهید!
روحیه خود را در مبارزه تقویت کنیم،
راه رسیدن به پادشاهی آزادی
سینه هایمان را سوراخ کنیم!

رفقا! به یکدیگر اعتراف کنید که بسیاری از شما با کنجکاوی منتظر 14 فوریه بوده اید. همچنین اعتراف کنید و به ما بگویید که چه چیزی در اختیار داشتید، چه نیروهایی جمع کرده بودید، چه خواسته هایی داشتید، واضح و قاطع، تا روز 14 فوریه آنچه را که کل طبقه کارگر آرزوی آن را دارد، چه رنجی را به ارمغان بیاورد. مردم گرسنه روسیه منتظر هستند. آیا سخنرانی های مبهمی که در دفاع از اقدام کارگران در کاخ تاورید در روز افتتاحیه دومای دولتی شنیده شد کافی بود؟ آیا واقعاً در میان ما کسی هست که فکر کند آزادی را می توان با زدن آستان کاخ ها به دست آورد؟ نه! کارگران بهای گزافی را برای روشنگری خود پرداختند، و فراموش کردن علم به دست آمده، اشتباهی جبران ناپذیر و شرم آور خواهد بود. اما دولت تزار واقعاً می خواست که کارگران سن پترزبورگ مانند دوازده سال پیش کور و ساده لوح باشند. بالاخره وزرای سلطنتی چه رفتاری برای ساده لوحان تدارک دیده بودند! در هر کوچه، یک مسلسل، صد پلیس، افراد وحشی و تاریکی برای این روز آورده بودند که در اولین کلمه آماده بودند که به سوی ما هجوم آورند. لیبرال‌های بورژوا، که برخی از کارگران گیج‌شده طبقه کارگر را به حمایت از آن‌ها دعوت می‌کردند، به نظر می‌رسید که آب در دهان خود گرفته بودند: آنها پنهان شدند، بدون اینکه بدانند کارگران سن پترزبورگ با دومای دولتی چه خواهند کرد. و زمانی که هیچ یک از آنها در کاخ تورید نبود، لیبرال ها در دوما و روزنامه ها زمزمه کردند: البته، کارگران سن پترزبورگ نمی توانند برای ما کار ناخوشایندی انجام دهند، زیرا کارگران با ما همسو هستند، آنها می خواهند. تا جنگ را تا آخر پیش ببرند. بله رفقا!

ما می خواهیم جنگ را تا آخر بجنگیم و باید با پیروزی خود به آن پایان دهیم! اما نه جنگی که سه سال است مردم را ویران و عذاب می دهد. ما می خواهیم علیه این جنگ جنگ کنیم. و اولین سلاح ما باید آگاهی روشن از اینکه دشمنان ما کجا هستند و دوستان ما چه کسانی هستند باشد.

سی و یک ماه کشتار انسانی باعث مرگ میلیون‌ها انسان، میلیون‌ها معلول، مجنون و بیمار، اسارت نظامی در کارخانه‌ها، رعیت در روستاها، شلاق و آزار ملوانان، کمبود غذا، گرانی شد. ، گرسنگی. تنها تعداد انگشت شماری از سرمایه داران و زمین داران حاکم تا آخر جنگ را فریاد می زنند و از این اقدام خونین سودهای کلان می برند. عرضه کنندگان از هر نوع عید خود را بر استخوان کارگران و دهقانان جشن می گیرند. قدرت سلطنتی از تمام برادران درنده محافظت می کند.

دیگر نمی توانی صبر کنی و سکوت کنی. ...هیچ نتیجه ای جز مبارزه مردم نیست!

طبقه کارگر و دموکراسی نباید منتظر بمانند تا دولت تزاری و سرمایه داران بخواهند صلح کنند، بلکه اکنون با این غارتگران مبارزه کنند تا سرنوشت کشور و مسائل جهان را به دست خود بگیرند.

اولین شرط صلح واقعی باید سرنگونی حکومت تزاری و ایجاد حکومت موقت انقلابی باشد تا تأسیس شود:

1. جمهوری دموکراتیک روسیه!

2. انجام یک روز کاری 8 ساعته!

3. واگذاری تمام زمین های زمین داران به دهقانان!

زمان مبارزه آشکار فرا رسیده است!

سخنان کارگران مورد حمایت دانشجویان قرار گرفت. در 10 فوریه، یک جلسه دانشجویی در دانشگاه پتروگراد برگزار شد که شرکت کنندگان در آن به اتفاق آرا اعلام کردند که "به اعتراض خود در قالب یک اعتصاب و تظاهرات یک روزه به صدای پرولتاریا می پیوندند." گردهمایی های دانشجویی در مؤسسه های پلی تکنیک و روان اعصاب، جنگلداری و پزشکی، در دوره های Lesgaft و دوره های عالی زنان برگزار شد. چندین تجمع دانشجویی از اعتصاب دو روزه حمایت کردند. و طبیعتاً دانشجویان در خیابان نوسکی «تظاهرات» کردند.

در 14 فوریه، چند صد نفر در پاسخ به ندای منشویک ها و انقلابیون سوسیالیست برای تظاهرات در خود دوما آمدند. هم موانع پلیس و هم موقعیت دانشجویان که خواستار پرهیز از تظاهرات و حفظ نظم بودند، مداخله کردند.

نمایندگان دومای دولتی در مورد لوایح جاری بحث کردند، برخی از سخنرانان خواستار استعفای وزرای ناتوان شدند.

چگونه می توان با ابزار قانونی با کسی که خود قانون را به حربه تمسخر مردم تبدیل کرده است مبارزه کرد؟ چگونه می توان با اجرای قانون بر انفعال خود سرپوش گذاشت، در حالی که دشمنان شما پشت قانون پنهان نمی شوند، بلکه آشکارا پنهان می شوند. تمسخر کل کشور، تمسخر ما، قانون شکنی هر روز "با قانون شکنان فقط یک راه برای از بین بردن فیزیکی آنها وجود دارد..."

تاریخ کلیدی بعدی در فوریه برای تظاهرات تجمع عمومی و فعالیت تظاهرات می تواند 23 فوریه (سبک قدیم و 8 مارس به سبک جدید) باشد، یعنی روز جهانی زن، اما...

17 فوریهدر سال 1917، کارگاه نظارت بر آتش و مهر زنی کارخانه پوتیلوف اعتصاب کرد. کارگران برای بازگشت رفقای اخراج شده اخیر به کارخانه خواستار افزایش 50 درصدی قیمت شدند. در 18 فوریه، تجمعات در همه کارگاه ها برگزار شد. کارگران هیئتی را برای ارائه مطالبات به مدیریت انتخاب کردند. مدیر تهدید به حل و فصل. در 29 مارس 4 کارگاه دیگر اعتصاب کردند و در برخی دیگر تجمعاتی برگزار شد. سپس در 21 فوریه، کل کارخانه از کار افتاد و کارخانه کشتی سازی پوتیلوف اعتصاب کرد. فقط سربازانی که در کارخانه گماشته شده بودند به کار ادامه دادند. در 22 فوریه، کارخانه تعطیل شد. روز بعد، 20 هزار پوتیلووی به شهر نقل مکان کردند. روز قبل، شورش های شدید غذایی در پتروگراد رخ داد. ظاهر پوتیلووی ها به نظر می رسید که هیزمی بر آتش می افزاید. بلشویک ها برای همبستگی با پوتیلووی ها به اعتصاب فراخوان دادند. در چندین شرکت پاسگاه های Vyborg و Narva، اعتصابات در اعتراض به کمبود مواد غذایی، نان و قیمت های بالا آغاز شد.

22 فوریهنیکلاس دوم به مقر در موگیلف رفت. و اکنون - کنایه از سرنوشت - وقفه در فروش نان کاملا غیر قابل تحمل شده است.

23 فوریه(براساس سبک تقویم قدیم 8 مارس) روز جهانی زن بود. بلشویک ها بار دیگر کارگران را به اعتصاب فراخواندند. حدود 90 هزار کارگر دست به اعتصاب زدند. در طول روز، حومه پتروگراد تحت تسلط تظاهرکنندگان بود. جمعیت تحت سلطه زنان کارگر بود. زنان صف هایی را که ساعت ها برای نان ایستاده بودند رها کردند و به اعتصاب کنندگان پیوستند. تظاهرکنندگان نه تنها خودشان دست به اعتصاب زدند بلکه دیگران را هم از کار بیرون کردند.

جمعیت عظیمی از کارگران کارخانه فشنگ سازی را محاصره کردند و پنج هزار نفر را از کار خارج کردند. این اجراها با شعار «نان!» برگزار شد. قبلاً تعداد زیادی بنر قرمز با شعارهای انقلابی وجود داشت، به ویژه در منطقه ویبورگ، جایی که کمیته بلشویکی فعالیت شدید خود را آغاز کرد. بر اساس گزارش پلیس، در حدود ساعت 3 بعد از ظهر، تا چهار هزار نفر از سمت Vyborg از طریق پل Sampsonievsky عبور کرده و میدان ترینیتی را اشغال کردند. سخنرانان در میان جمعیت ظاهر شدند. پلیس سواره و پیاده تظاهرات را متفرق کردند. کارگران هنوز آنقدر قوی نبودند که پلیس را دفع کنند، کارگران با شکستن نانوایی ها و ضرب و شتم غیورترین پلیس ها به سرکوب پاسخ دادند.

در عصر کمیته بلشویک ناحیه ویبورگ تشکیل جلسه داد. آنها تصمیم گرفتند اعتصاب را ادامه دهند و آن را به اعتصاب عمومی تبدیل کنند.

وقایع در چند بعد توسعه یافت - از یک سو اعتصابات سازماندهی شده با مشارکت بلشویک ها و از سوی دیگر اعتراضات خودجوش خیابانی.

از گزارش دادستان دادگاه پتروگراد به وزیر دادگستری در مورد جنبش اعتصابی کارگران پتروگراد. 24 فوریه.

گزارش

در صبح روز 23 فوریه، صنعتگران منطقه Vyborg که به کارخانه ها آمدند، به تدریج شروع به توقف کار کردند و در ازدحام به خیابان ها رفتند و آشکارا اعتراض و نارضایتی خود را از کمبود نان ابراز کردند. جنبش توده‌ها در بیشتر موارد آنچنان ماهیت تظاهراتی داشت که مجبور بودند توسط جوخه‌های پلیس متلاشی شوند.

به زودی خبر اعتصاب به بنگاه های دیگر مناطق رسید که کارگران آنها نیز شروع به پیوستن به اعتصاب کنندگان کردند. بدین ترتیب تا پایان روز 43 بنگاه با 78 هزار و 443 کارگر اعتصاب کردند.

توجه داشته باشید. بر اساس برخی برآوردها تعداد اعتصاب کنندگان بیش از 128 هزار نفر بوده است.

اواخر عصر روز 23 فوریه، در منطقه ویبورگ، در آپارتمان کارگر I. Alexandrov، جلسه ای از هسته رهبری بلشویک های پتروگراد برگزار شد. ضرورت ادامه اعتصاب، سازماندهی تظاهرات در نوسکی، تشدید تحریکات در میان سربازان و اتخاذ تدابیری برای مسلح کردن کارگران را تشخیص داد.

24 فوریهبیش از 200 هزار کارگر قبلاً اعتصاب کرده بودند، یعنی بیش از نیمی از پرولتاریای سن پترزبورگ.

بیش از 10000 کارگر از طرف Vyborg از 40000 نفری که در پل Liteyny جمع شده بودند و چندین هزار کارگر از مناطق دیگر، با وجود محاصره پلیس، به مرکز شهر - به Nevsky Prospekt - نفوذ کردند. تجمعاتی در کلیسای جامع کازان و میدان زنامنسکایا برگزار شد.

واحدهای نظامی برای کمک به پلیس فرستاده شدند، اما سربازان قزاق از دستور طفره رفتند.

اعتصاب در 25 امدر پتروگراد به یک سیاسی جهانی تبدیل شد. در این روز، طبق گزارش اطلاعاتی به اداره پلیس، جلسه کمیته سن پترزبورگ RSDLP تشکیل شد.

از یادداشتی از اداره حراست مورخ 4 بهمن برای اطلاع ضابطان پلیس

در روز 23 فوریه، از ساعت 9 صبح، به نشانه اعتراض به کمبود نان سیاه در نانوایی ها و مغازه های کوچک، در کارخانه های منطقه ویبورگ منطقه، اعتصاب کارگران آغاز شد که سپس به برخی از کارخانه های واقع در پتروگراد گسترش یافت. ، قطعات Rozhdestvenskaya و Foundry، و در طول روز، کار در 50 کارخانه و شرکت کارخانه متوقف شد، جایی که 87534 کارگر اعتصاب کردند.

اعتصاب کنندگان که با انرژی توسط جوخه های پلیس پراکنده شده بودند و یگان های نظامی را درخواست می کردند، در یک مکان پراکنده بودند، به زودی در مکان های دیگر تجمع کردند و در این مورد سرسختی خاصی از خود نشان دادند و تنها تا ساعت 7 شب نظم در منطقه برقرار شد. قسمت Vyborg تلاش کارگران منطقه وایبورگ برای عبور ازدحام به بخش مرکزی شهر در طول روز توسط گارد پلیس که از پل‌ها و خاکریزها محافظت می‌کردند ممانعت به عمل آمد، اما تا ساعت 4 بعدازظهر برخی از کارگران یکی یکی از آن طرف عبور کردند. پل‌ها و در امتداد یخ‌های رودخانه نوا، در طول زیادی از آن، و به خاکریز ساحل چپ رسید، جایی که کارگران موفق شدند در خیابان‌های فرعی مجاور خاکریز جمع شوند و تقریباً به طور همزمان کارگران 6 کارخانه را از آن خارج کنند. در مناطق بخش سوم بخش روژدستونسکایا، بخش اول بخش لیتینایا کار کرد و سپس تظاهراتی را در چشم انداز لیتینی و سووروفسکی انجام داد، جایی که کارگران به زودی پراکنده شدند. تقریباً همزمان با این، در ساعت 4 و نیم بعد از ظهر، در خیابان نوسکی، نزدیک میدان زنامنسکایا، بخشی از کارگران اعتصابی که با واگن های تراموا و همچنین به صورت انفرادی و در گروه های کوچک از خیابان های فرعی وارد آنجا شدند. چندین تلاش برای به تاخیر انداختن حرکت ترامواها و ایجاد شورش انجام داد *، اما تظاهرکنندگان بلافاصله متفرق شدند و ترافیک تراموا برقرار شد. تا ساعت 7 شب ترافیک عادی در خیابان نوسکی برقرار شد. در منطقه پتروگراد، کارگران اعتصابی چندین بار تلاش کردند تا کارگران غیر اعتصابی را از کار خارج کنند، اما از این تلاش ها جلوگیری شد و تظاهرکنندگان متفرق شدند.

علاوه بر این، در ساعت 3 بعد از ظهر، مردمی که در صف نان بودند، با شنیدن فروش نان، شیشه آینه نانوایی فیلیپوف، در شماره 61 در خیابان بولشوی را شکستند و سپس فرار کردند. در سایر نقاط شهر هیچ اعتصاب یا تظاهراتی از سوی کارگران برگزار نشد.

در جریان آرام سازی ناآرامی ها، 21 کارگر بازداشت شدند... صبح روز 23 فوریه، کارخانه کشتی سازی پوتیلوف به دستور اداره تعطیل شد و توافق نامه ای به کارگران اعلام شد.

* ارزیابی پلیس از هر سخنرانی سیاسی یکی است: هرج و مرج.

از یادداشت
رئیس اداره امنیت، سرلشکر گلوباچف
وزیر امور داخلی، شهردار، دادستانی،
رئیس اداره پلیس و فرمانده نیروها
در غروب 24 فوریه

اعتصاب کارگران دیروز به دلیل کمبود نان امروز نیز ادامه یافت و ۱۳۱ بنگاه با ۱۵۸ هزار و ۵۸۳ نفر در روز کار نکردند.

در میان تظاهرکنندگان تعداد قابل توجهی از دانش آموزان وجود داشت.

از یادداشت
اداره پلیس در مورد جلسه
کمیته پترزبورگ حزب بلشویک در 25 فوریه 1917

سازمان پتروگراد حزب سوسیال دموکرات کارگر روسیه، در طی دو روز ناآرامی در پتروگراد، تصمیم گرفت از جنبش نوظهور برای اهداف حزبی استفاده کند و با در دست گرفتن رهبری توده های شرکت کننده در آن، به آن یک انقلابی آشکار ببخشد. جهت.

برای این منظور سازمان نامبرده پیشنهاد کرد:

2) فردا، 26 فوریه، در صبح، کمیته ای را برای حل مسئله بهترین و مناسب ترین رویه برای مدیریت توده های کارگران اعتصابی که قبلاً هیجان زده بودند، اما هنوز به اندازه کافی سازماندهی نشده بودند، تشکیل دهید. در عین حال، پیشنهاد شد که اگر دولت اقدامات پرانرژی برای سرکوب ناآرامی های جاری انجام ندهد، از روز دوشنبه 27 فوریه شروع به راه اندازی موانع، قطع برق، آسیب رساندن به لوله های آب و تلگراف کند.

3) بلافاصله تعدادی کمیته کارخانه در کارخانجات تشکیل شود که اعضای آن باید نمایندگانی را از ترکیب خود برای "دفتر اطلاعات" انتخاب کنند که به عنوان رابط بین سازمان و کمیته های کارخانه عمل می کند و کمیته های دوم را مدیریت می کند و مخابره می کند. به آنها دستورالعمل های کمیته پتروگراد. این «دفتر اطلاعات»، طبق فرض توطئه‌گران، باید متعاقباً به «شورای نمایندگان کارگران»، مشابه شورایی که در سال 1905 کار می‌کرد، تشکیل شود.

4) از دفتر کمیته مرکزی همان سازمان (پتروگراد)، نمایندگانی که هنوز روشن نشده اند برای وظایف حزبی به مسکو و نیژنی نووگورود فرستاده شدند.

در مورد سایر سازمان های انقلابی، نمایندگان منفرد حزب انقلابی سوسیالیست موجود در پتروگراد (هیچ سازمانی از این حزب در پتروگراد وجود ندارد) که کاملاً با جنبش آغاز شده همدردی می کنند، معتقدند برای حمایت از اقدام انقلابی به آن می پیوندند. پرولتاریا در میان دانشجویان مؤسسات آموزش عالی، همدردی کامل با جنبش وجود دارد. جلساتی که توسط سخنرانان رهبری می شود در داخل دیوارهای مؤسسات برگزار می شود. دانش آموزان در شورش های خیابانی شرکت می کنند. برای سرکوب این گونه طرح‌های عناصر انقلابی، پیشنهاد می‌شود امشب تا 200 نفر از فعال‌ترین چهره‌های انقلابی و جوانان دانشجو دستگیر شوند.

* محقق لنینگراد یو. اس. توکارف پیشنهاد کرد که تحریک کننده که بر اساس گزارش های او یادداشت تهیه شده است، عمداً داستان را اغراق کرده است تا خود را با مقامات پلیس متورم کند، زیرا این ادعا که بلشویک ها قصد دارند ارتباطات تلفنی را مختل کنند و محروم کردن شهر از آب و برق به سختی قانونی است. این اقدامات توسط شرایط فعلی دیکته نمی شد و با تاکتیک های بلشویکی بیگانه بود.

از یک برگ
کمیته پترزبورگ حزب بلشویک،
منتشر شده در 25 فوریه

روسی

زندگی غیر ممکن شد. چیزی برای خوردن نیست چیزی برای پوشیدن وجود ندارد. چیزی برای گرم کردن آن وجود ندارد. در جبهه خون، مثله کردن، مرگ است. ست بعد از ست. قطار به قطار، مانند گله های گاو، فرزندان و برادران ما را به ذبح انسان می فرستند.

نمی توانی ساکت باشی!

سپردن برادران و فرزندان به سلاخی در حالی که خودت از سرما و گرسنگی می میری و بی انتها سکوت می کنی، بزدلی، بی عقل، جنایتکار و پست است. ... زمان مبارزه آشکار فرا رسیده است. اعتصابات، تجمعات، تظاهرات سازمان را تضعیف نمی کند، بلکه آن را تقویت می کند. از هر فرصتی، از هر روز مناسب استفاده کنید. همیشه و همه جا با توده ها و با شعارهای انقلابی آنها.

همه را به مبارزه دعوت کنید. بهتر است در مبارزه برای آرمان کارگری با یک مرگ باشکوه بمیری تا اینکه جان خود را در راه منافع سرمایه در جبهه بگذاری یا از گرسنگی و کار زیاد پژمرده شوی. یک اعتراض واحد می تواند به یک انقلاب تمام روسیه تبدیل شود که به انقلاب در کشورهای دیگر انگیزه می دهد. مبارزه ای در پیش است، اما پیروزی قطعی در انتظار ماست. همه زیر پرچم قرمز انقلاب! مرگ بر سلطنت سلطنتی! زنده باد جمهوری دموکراتیک! زنده باد روز کاری هشت ساعته! همه زمین زمین داران به مردم! زنده باد اعتصاب عمومی همه روسیه! مرگ بر جنگ! زنده باد برادری کارگران سراسر جهان! زنده باد انترناسیونال سوسیالیست!

نام مستعار کارمند استوکر است.
سرهنگ دوم تیشکویچ اطلاعات را دریافت کرد

بیانیه اطلاعات امروز، ناآرامی ها ابعاد بزرگ تری پیدا کرده است و می توان به مرکز رهبری اشاره کرد که از آنجا دستورات دریافت می شود... اگر اقدامات قاطعی برای سرکوب ناآرامی ها اتخاذ نشود، ممکن است تا دوشنبه سنگرها برپا شود. لازم به ذکر است که در میان یگان‌های نظامی فراخوانده شده برای آرام کردن اغتشاشات، معاشقه با تظاهرکنندگان مشاهده می‌شود و برخی از یگان‌ها، حتی در حامی بودن، با فریادهایی که می‌گویند: «بیشتر فشار بیاورید»، جمعیت را تشویق می‌کنند. اگر لحظه از دست برود و رهبری به بالای زیرزمینی انقلابی برود، حوادث گسترده ترین ابعاد را به خود می گیرند.

در سمت Vyborg، کارگران ایستگاه های پلیس را تخریب کردند و ارتباطات تلفنی با مقامات شهر پتروگراد را قطع کردند. پاسگاه ناروا در واقع تحت کنترل شورشیان قرار گرفت. در کارخانه پوتیلوف، کارگران یک کمیته انقلابی موقت ایجاد کردند که رهبری گروه رزمی را بر عهده داشت. اولین درگیری مسلحانه با پلیس رخ داد. کشته ها و مجروحان ظاهر شدند. در نزدیکی پل کازانسکی، تظاهرکنندگان چندین گلوله به سمت پلیس شلیک کردند که دو نفر از آنها زخمی شدند. در نزدیکی پل آنیچکوف در خیابان نوسکی، یک نارنجک دستی به سمت گروهی از ژاندارم‌های سوار پرتاب شد. در خیابان Nizhegorodskaya، تظاهرکنندگان رئیس پلیس واحد Vyborg، و در میدان Znamenskaya - یک ضابط را کشتند. ده ها پلیس مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. نتیجه مبارزه تا حد زیادی به رفتار ارتش بستگی داشت. در تعدادی از موارد، سربازان و حتی قزاق هایی که برای متفرق کردن تظاهرکنندگان فرستاده شده بودند، از تیراندازی به کارگران خودداری کردند و مواردی از برادری وجود داشت. در جزیره واسیلیفسکی، صد قزاق از اجرای دستور افسر برای متفرق کردن تظاهرات خودداری کردند. در کلیسای جامع کازان، قزاق های هنگ چهارم دون، افرادی را که از دست پلیس دستگیر شده بودند، بازپس گرفتند. در خیابان سادووایا، سربازان به تظاهرکنندگان پیوستند.


از خاطرات P. D. Skuratov، کارگر کارخانه پوتیلوف
:

ما خود را در انتهای گروه کوچک بوگومولوفسکایا، حدود 300-400 نفر سازماندهی کردیم، و سپس، وقتی به بزرگراه پترهوف رسیدیم، توده عظیمی از کارگران به ما پیوستند. روسری های قرمز را روی چوب ها بستیم - یک بنر قرمز ظاهر شد - و با آواز "La Marseillaise" به سمت دروازه ناروا حرکت کردیم. وقتی به خیابان اوشاکوفسکایا رسیدیم، یک دسته سوار پلیس به سمت ما هجوم آوردند و شروع به شلاق زدن به چپ و راست کردند و ما مجبور شدیم فرار کنیم... هزاران پوتیلوی و کارگر کارخانه شیمیایی دوباره در دروازه ناروا جمع شدند. تصمیم گرفتیم به این موکب یک شخصیت سازمان یافته بدهیم. آنهایی که جلوتر بودند دست گرفتند و به این ترتیب حرکت کردند... به محض اینکه از سادووایا به سمت نوسکی برگشتند، یک اسکادران سواره نظام با شمشیرهای کشیده شده از کاخ آنیچکوف به سمت آنها می تازد. ما از هم جدا شدیم و آنها بین ما رانندگی کردند. ما سازماندهی شده فریاد زدیم "هور" اما هیچ پاسخی از سوی آنها دریافت نشد.

پس از رسیدن به Liteiny، با کارگران منطقه Vyborg ملاقات کردیم و راهپیمایی مشترک را تا میدان Znamenskaya ادامه دادیم. مجمع عمومی در آنجا تشکیل شد. در این زمان، یک گروه پلیس سوار از پشت هتل بالابینسکایا به بیرون پرواز کرد و ضابط که از جلو سوار بود، با یک سابر که یک بنر حمل می کرد، به شانه زن ضربه زد که در میز نقدی بیمارستان کارخانه ما کار می کرد. او مجبور نبود برود - ما او را از اسبش بیرون کشیدیم، او را پایین آوردیم و به داخل فونتانکا انداختیم. قزاق ها از هتل مرکزی در امتداد لیگووکا تاختند، سپس پلیس ها برگشتند و در امتداد خیابان سووروفسکی عقب رفتند و قزاق ها به دنبال ما آمدند. ما بین خودمان بحث کردیم که معنی آن چیست که بین نیروها اختلاف وجود دارد و به این نتیجه رسیدیم: یعنی انقلاب پیروز شده است..


گرانبها، گنج محبوب! 8 درجه، برف خفیف - تا الان خوب میخوابم، اما ناگفته برات تنگ شده عشقم. اعتصابات و شورش ها در شهر بیش از تحریک آمیز است (من نامه ای از کالینین* برای شما می فرستم). با این حال، ارزش زیادی ندارد، زیرا احتمالاً گزارش مفصل تری از شهردار دریافت خواهید کرد. این یک حرکت هولیگانی است، دختر و پسرها می دوند و فریاد می زنند که نان نداریم، فقط برای ایجاد هیجان و کارگرانی که مانع کار دیگران می شوند. اگر هوا خیلی سرد بود، احتمالاً همه آنها در خانه می ماندند. اما اگر دوما خوب رفتار کند، همه اینها می گذرد و آرام می شود. بدترین سخنرانی ها منتشر نمی شود**، اما به نظر من سخنرانی های ضد سلسله باید فورا و بسیار شدید مجازات شود، مخصوصاً که زمان جنگ است... باید مستقیماً به اعتصاب کنندگان گفت که اعتصابات را سازماندهی نکنید وگرنه فرستاده می شوند. جبهه یا مجازات شدید.

* این همان چیزی است که رومانوف ها به وزیر امور داخلی A.D. Protopopov می گفتند.

** این به بحث در دومای دولتی درباره موضوع غذا اشاره دارد. برخی از این سخنرانی ها بنا به دستور کتبی وزیر جنگ، از انتشار منع شد.

از تلگراف فرمانده ناحیه نظامی پتروگراد، ژنرال اس.س.خبالوف به مقر فرماندهی کل قوا

من گزارش می دهم که در 23 و 24 فوریه به دلیل کمبود نان، اعتصاب در بسیاری از کارخانه ها رخ داد. در 24 فوریه حدود 200 هزار کارگر دست به اعتصاب زدند و کارگران را به زور بیرون کردند. سرویس تراموا توسط کارگران متوقف شد. در اواسط روز 23 و 24 فوریه، برخی از کارگران به نوسکی نفوذ کردند و از آنجا متفرق شدند... امروز، 25 فوریه، تلاش کارگران برای نفوذ به نوسکی با موفقیت فلج شد. بخشی که شکسته شد توسط قزاق ها پراکنده شد... علاوه بر پادگان پتروگراد، پنج اسکادران از هنگ سواره نظام ذخیره 9 از کراسنوئه سلو، صد نفر از گارد نجات هنگ ترکیبی قزاق از پاولوفسک در سرکوب شرکت می کنند. ناآرامی، و پنج اسکادران از هنگ سواره نظام ذخیره نگهبانان به پتروگراد فراخوانده می شوند.

اعلامیه
فرمانده منطقه نظامی پتروگراد خابالوف،
منع تظاهرات و سخنرانی

در روزهای اخیر شورش هایی در پتروگراد رخ داده است که با خشونت و حمله به جان مقامات نظامی و پلیس همراه بوده است. من هر گونه تجمع در خیابان ها را ممنوع می کنم. من به جمعیت پتروگراد می گویم که به سربازان تأیید کرده ام که از سلاح استفاده می کنند و برای بازگرداندن نظم در پایتخت هیچ توقفی ندارند.

تلگرام از تزار به ژنرال خابالوف

خطاب به ستاد کل خابالوف

من به شما دستور می دهم که فردا شورش های پایتخت را که در دوران سخت جنگ با آلمان و اتریش غیرقابل قبول است، متوقف کنید.

تلگرام خابالوف به ستاد فرماندهی کل قوا

من گزارش می دهم که در نیمه دوم 25 فوریه، انبوه کارگرانی که در میدان زنامنسکایا و نزدیک کلیسای جامع کازان تجمع کرده بودند، بارها توسط مقامات پلیس و نظامی متفرق شدند. حوالی ساعت 5 بعد از ظهر در نزدیکی گوستینی دوور، تظاهرکنندگان سرودهای انقلابی خواندند و پرچم‌های قرمزی را که روی آن نوشته شده بود به بیرون پرتاب کردند: «مرگ جنگ!»... در 25 فوریه، دویست و چهل هزار کارگر دست به اعتصاب زدند. من با صدور اطلاعیه ای تجمع مردم در خیابان ها را ممنوع کرده و تایید کرده ام که هرگونه مظاهر بی نظمی با زور اسلحه سرکوب خواهد شد. امروز 6 بهمن ماه در شهر صبح آرام است.

تلگرام
رئیس دومای دولتی M.V. Rodzianko نیکلاس دوم

اعلیحضرت! وضعیت جدی است. هرج و مرج در پایتخت حاکم است. دولت فلج شده است. حمل و نقل، غذا و سوخت کاملاً به هم ریخته بود. نارضایتی عمومی در حال افزایش است. تیراندازی بی رویه در خیابان ها وجود دارد. واحدهای نظامی به سمت یکدیگر تیراندازی می کنند. لازم است فوراً به فردی که از اعتماد کشور برخوردار است برای تشکیل دولت جدید سپرده شود. شما نمی توانید دریغ کنید. هر تاخیری مثل مرگ است. از خدا می خواهم که در این ساعت مسئولیت بر دوش تاج نشین نیفتد.

برای کمک به یگان‌های پادگان و قزاق‌های هنگ اول دون، که به نظر محافل حاکم، در متفرق کردن تظاهرکنندگان بسیار مردد بودند، پنج اسکادران از هنگ سواره نظام ذخیره 9 از کراسنوئه سلو، صد نفر از گاردهای نجات از هنگ یکپارچه قزاق از پاولوفسک و پنج اسکادران هنگ ذخیره نگهبان نامیده شدند. حدود ساعت 9 شب روز 25 فوریه، فرمانده ناحیه نظامی پتروگراد، ژنرال خابالوف، تلگرافی از نیکلاس دوم دریافت کرد که دستور توقف فوری ناآرامی در پایتخت را صادر کرد. خابالوف پس از جمع آوری روسای بخش ها و فرماندهان واحدهای مستقر در پتروگراد، متن تلگراف امپراتور را خواند و دستور داد پس از سه اخطار به تظاهرکنندگان شلیک کنند.

از صبح روز 5 بهمن دستگیری نمایندگان سازمان های انقلابی آغاز شد. در مجموع حدود صد نفر اسیر شدند.

در بعدازظهر روز 26 فوریه، یکشنبه، انبوه کارگران از تمام مناطق پرولتاریای پایتخت به سمت مرکز حرکت کردند. در بسیاری از نقاط راه آنها توسط گشت های نظامی مسدود شده بود. در میدان Znamenskaya، در Nevsky، خیابان Ligovskaya، در گوشه Rozhdestvenskaya 1 و Suvorovsky Prospekt، پاسگاه های نظامی به دستور افسران، به تظاهرکنندگان تیراندازی کردند. طبق گواهی اداره امنیت، پلیس تنها در میدان زنامنسکایا حدود 40 کشته و تقریباً همین تعداد مجروح را در آن روز جمع آوری کرد، بدون احتساب کسانی که تظاهرکنندگان با خود بردند. در مجموع، در جریان رویدادهای انقلابی فوریه در پتروگراد، 169 نفر کشته و حدود هزار نفر زخمی شدند. بیشترین تعداد فوتی ها در 26 فوریه رخ داده است.

از خاطرات یک سرباز تیم آموزشی هنگ ولین در مورد مشارکت ساکنان ولین در اجرای تظاهرات کارگری:

"تیم در حال حاضر سر جای خود است. کارگران کل منطقه ایستگاه نیکولایفسکی را اشغال کردند. سربازان هنوز امیدوارند که آنها را فقط برای ظاهر فراخوانده اند تا ترس ایجاد کنند. اما وقتی عقربه ساعت روی ساعت ایستگاه به سمت دوازده حرکت کرد، تردید سربازان برطرف شد - به آنها دستور شلیک داده شد. صدای رگبار به صدا درآمد. کارگران به هر طرف هجوم آوردند. اولین رگبارها تقریباً بدون شکست بود: سربازان، گویی با توافق، به سمت بالا شلیک کردند. اما پس از آن یک مسلسل که توسط افسران به سمت جمعیت هدف گرفته شد، شروع به ترقه زدن کرد و خون کارگران میدان پوشیده از برف را رنگین کرد. جمعیت با بی نظمی به داخل حیاط ها هجوم آوردند و یکدیگر را له کردند. ژاندارمری سوار به تعقیب «دشمن» که از موضع سرنگون شده بود، آغاز شد و این تعقیب تا پاسی از شب ادامه داشت. تنها پس از آن واحدهای نظامی به پادگان ها تفکیک شدند. تیم ما به رهبری کاپیتان داشکویچ دقیقا ساعت یک بامداد به پادگان بازگشت.


Pagetnykh K.I.
Volyntsi در روزهای فوریه. خاطرات
صندوق نسخ خطی IGV، شماره 488

جزوه
کمیته حزب بلشویک پترزبورگ
با درخواست از سربازان برای رفتن به سمت کارگران شورشی
برای سرنگونی استبداد

روسی
حزب سوسیال دموکرات کارگر

کارگران همه کشورها متحد شوید!

برادران سربازان!

برای سومین روز، ما کارگران پتروگراد آشکارا خواهان نابودی نظام استبدادی، مقصر خون های ریخته شده مردم، مقصر قحطی در کشور، محکوم کردن همسران و فرزندان، مادران و برادران شما هستیم. مرگ. به یاد داشته باشید ای رفقای سربازان که تنها اتحاد برادرانه طبقه کارگر و ارتش انقلابی باعث رهایی مردم برده شده و پایان دادن به کشتار بی معنی برادرکشی خواهد شد.

مرگ بر سلطنت سلطنتی! زنده باد اتحاد برادرانه ارتش انقلاب با مردم!

کمیته پترزبورگ
سوسیال دموکرات روسیه
حزب کارگران

نام مستعار کارمند ماتویف است.
سرهنگ دوم تیشکویچ اطلاعاتی را دریافت کرد

در منطقه Vasileostrovsky، سوسیال دموکرات ها (سوسیال دموکرات) کمپین گسترده ای برای ادامه اعتصاب و تظاهرات خیابانی انجام می دهند. در راهپیمایی‌های جاری، تصمیماتی برای استفاده از ترور در مقیاس وسیع علیه کارخانه‌ها و کارخانه‌هایی که شروع به کار می‌کردند، اتخاذ شد. امروز، در آپارتمان کارگر گریسمانوف، که در خط 14 جزیره واسیلیفسکی در خانه شماره 95، آپارتمان زندگی می کند. 1 جلسه بلشویک ها و یونایتیست ها برگزار شد که حدود 28 نفر در آن حضور داشتند. در این جلسه درخواست هایی از سربازان برای توزیع در بین رده های پایین به حاضران تحویل داده شد و علاوه بر آن مصوبه زیر نیز به تصویب رسید: 1) ادامه اعتصاب و تظاهرات بیشتر و رساندن آنها به مرزهای شدید. 2) کارآفرینان سینما و صاحبان سالن های بیلیارد را به زور مجبور به بستن آنها کنید تا کارگران را مجبور به کار در خیابان به جای سرگرمی های جشن کنند. 3) جمع آوری سلاح برای تشکیل جوخه های جنگی و 4) درگیر خلع سلاح پلیس از طریق حملات غیر منتظره.

نام مستعار کارمند لیمونین است.
سرهنگ دوم بلوسف اطلاعاتی دریافت کرد

بیانیه اطلاعات خلق و خوی عمومی توده‌های غیرحزبی این است: جنبش به‌طور خودجوش، بدون آمادگی و صرفاً بر اساس بحران غذایی آغاز شد. از آنجایی که یگان‌های نظامی با جمعیت مداخله نکردند و حتی در مواردی اقداماتی را برای فلج کردن ابتکارات مقامات پلیس انجام دادند، توده‌ها به مصونیت از مجازات خود اطمینان پیدا کردند و اکنون پس از دو روز پیاده‌روی بدون مانع در خیابان‌ها، زمانی که انقلابی شده است. محافل شعارهای «مرگ بر جنگ» و «مرگ بر دولت» را مطرح کردند، مردم متقاعد شدند که انقلابی آغاز شده است، موفقیت متعلق به توده‌ها است، به این دلیل که دولت در سرکوب جنبش ناتوان است. یگان‌های نظامی در کنار آن نبودند، پیروزی قاطع نزدیک بود، چون یگان‌های نظامی فردا راهپیمایی نخواهند کرد، در کنار نیروهای انقلابی باز است که حرکتی که آغاز شده فروکش نخواهد کرد، بلکه بدون وقفه رشد خواهد کرد. تا پیروزی نهایی و کودتا. انتظار می رود آب و نیروگاه ها فعالیت خود را متوقف کنند. باید در نظر داشت که فردا کارگران به کارخانه‌ها می‌روند، اما تنها با هدف دور هم جمع شدن، اتحاد و حرکت مجدد به خیابان‌ها به صورت سازمان‌یافته و برنامه‌ریزی شده برای رسیدن به موفقیت کامل. در حال حاضر، کارخانه‌ها نقش کلوپ‌های بزرگ را بازی می‌کنند و بنابراین تعطیلی موقت کارخانه‌ها برای حداقل 2 تا 3 روز، توده‌ها را از مراکز اطلاعاتی محروم می‌کند که در آن سخنرانان باتجربه جمعیت را برق می‌دهند، اقدامات کارخانه‌ها را هماهنگ می‌کنند و انسجام و هماهنگی ایجاد می‌کنند. سازمان به همه سخنرانی ها. بحث ایجاد شورای معاونین کارگری مطرح شده است که انتظار می رود در آینده نزدیک تشکیل شود. خلق و خوی توده ها با اخبار موفقیت های خاص جمعیت در مناطق خاصی از پایتخت و اطلاعات دریافتی در مورد ظهور یک جنبش در استان ها تقویت می شود. امروزه آنها می گویند که در مسکو و نیژنی نووگورود قبلاً رویدادهای پتروگراد به طور کامل تکرار شده است و در تعدادی از شهرهای استان نیز شورش هایی وجود دارد.

آنها می گویند که جنبش بزرگی در میان ملوانان ناوگان بالتیک آغاز شده است و ملوانان هر لحظه آماده هستند تا به اینجا نفوذ کنند و به عنوان یک نیروی انقلابی بزرگ در خشکی عمل کنند. اوضاع از آنجا تشدید می‌شود که محافل بورژوایی نیز خواستار تغییر دولت هستند، یعنی دولت بدون حمایت کسی می‌ماند، اما در این مورد نیز یک پدیده خوشحال کننده وجود دارد: محافل بورژوایی فقط خواستار تغییر دولت هستند و طرفدار آن هستند. جنگ را تا پایان پیروزمندانه ادامه دادند و کارگران شعارهای «نان، مرگ بر دولت و مرگ بر جنگ» را سر دادند. این نکته آخر بین پرولتاریا و بورژوازی اختلاف ایجاد می کند و فقط به این دلیل آنها نمی خواهند از یکدیگر حمایت کنند. این اختلاف دیدگاه ها شرایط خوبی برای حکومت است که نیروها را تکه تکه می کند و ابتکارات حلقه های فردی را پراکنده می کند. امروزه همه چیز به خط رفتار واحدهای نظامی بستگی دارد: اگر آنها به طرف پرولتاریا نروند، جنبش به سرعت رو به افول خواهد رفت، اما اگر سربازان علیه دولت برگردند، هیچ چیز کشور را از شر آن نجات نخواهد داد. یک کودتای انقلابی تنها اقدام قاطع و فوری می تواند جنبش نوظهور را تضعیف و متوقف کند. انتخابات شورای معاونین کارگری احتمالا فردا صبح در کارخانه ها و فردا عصر در شورای معاونین کارگری برگزار می شود. بخش از قبل می تواند عملکردهای خود را آغاز کند. این شرایط بار دیگر حکایت از لزوم جلوگیری از برگزاری جلسات فردا صبح کارخانه با تعطیلی تمامی کارخانه ها دارد.

این آخرین پیامی بود که اداره امنیت دریافت کرد. از 27 فوریه، تنها دو پیام تلفنی از شعب اخذ رای حفظ شد که در مورد عملکرد Volynians، لیتوانیایی ها، Preobrazhentsev و سایر واحدهای نظامی گزارش می دادند.


حدود ساعت 4 بعد از ظهر، گروهان چهارم گردان ذخیره هنگ پاولوفسک، خشمگین از مشارکت تیم آموزشی هنگ خود در اعدام کارگران، با هدف بازگشت همکار به خیابان رفت. سربازان به پادگان رفتند و در طول راه به سمت یک دسته سواره از پلیس شلیک کردند. خابالوف به فرمانده گردان و کشیش هنگ دستور داد تا سوگند یاد کنند و گروهان را در پادگان ها قرار دهند و اسلحه های خود را بردارند. هنگامی که شرکت پس از بازگشت به پادگان، سلاح های خود را تحویل داد، مشخص شد که 21 سرباز با گرفتن تفنگ های خود به سمت تظاهرکنندگان رفتند. فرماندهی گردان 19 نفر را دستگیر کرد، آنها را به قلعه پیتر و پل فرستادند، آنها را به عنوان محرک اصلی تحت یک دادگاه نظامی قرار دادند. عملکرد پاولویان منادی قیام بود، اما هنوز خود قیام نه.


در غروب 26 فوریه، کمیته ناحیه ویبورگ حزب بلشویک به همراه نمایندگان دفتر روسیه کمیته مرکزی و اعضای کمیته سن پترزبورگ که از دستگیری جان سالم به در برده بودند در ایستگاه Udelnaya تجمع کردند. رهبری بلشویک تصمیم گرفت اعتصاب را به یک قیام مسلحانه تبدیل کند. طرحی ترسیم شد: برادری با سربازان، خلع سلاح پلیس، تصرف انبارهای اسلحه، مسلح کردن کارگران، صدور مانیفست از طرف کمیته مرکزی RSDLP.

اما فعالان تعاونی‌های کارگری، اتحادیه‌های کارگری، منشویک‌ها و سوسیالیست‌های انقلابی خود را برای تحول انقلابی وقایع آماده می‌کردند.

.

- رویدادهای انقلابی که در اوایل ماه مارس در روسیه رخ داد (طبق تقویم جولیان - در پایان فوریه - ابتدای مارس) 1917 و منجر به سرنگونی استبداد شد. در علم تاریخی شوروی به عنوان "بورژوایی" شناخته می شد.

اهداف آن معرفی قانون اساسی، ایجاد یک جمهوری دموکراتیک (امکان حفظ سلطنت پارلمانی مشروطه مستثنی نبود)، آزادی های سیاسی و حل مسائل مربوط به زمین، کار و ملی بود.

این انقلاب به دلیل طولانی شدن جنگ جهانی اول، ویرانی اقتصادی و بحران غذایی منجر به وخامت قابل توجهی در وضعیت اجتماعی-اقتصادی امپراتوری روسیه شد. حفظ ارتش و تأمین غذا برای شهرها برای ایالت به طور فزاینده ای دشوار می شد؛ نارضایتی از سختی های نظامی در میان مردم و در میان سربازان افزایش می یافت. در جبهه، آژیتاتورهای حزب چپ موفق بودند و سربازان را به نافرمانی و شورش فرا می خواندند.

مردم لیبرال از آنچه در رأس آنها اتفاق می افتاد خشمگین بودند، از دولت منفور، تغییر مکرر فرمانداران و نادیده گرفتن دومای دولتی، که اعضای آن خواستار اصلاحات و به ویژه ایجاد دولتی مسئول غیر از تزار بودند، خشمگین شدند. ، اما به دوما.

تشدید نیازها و بدبختی های توده ها، رشد احساسات ضد جنگ و نارضایتی عمومی از استبداد منجر به اعتراضات گسترده علیه دولت و سلسله در شهرهای بزرگ و در درجه اول در پتروگراد (سن پترزبورگ کنونی) شد.

در آغاز مارس 1917، به دلیل مشکلات حمل و نقل در پایتخت، منابع بدتر شد، کارت های غذا معرفی شد و کارخانه پوتیلوف به طور موقت کار را متوقف کرد. در نتیجه 36 هزار کارگر معیشت خود را از دست دادند. اعتصاباتی برای همبستگی با پوتیلووی ها در تمام مناطق پتروگراد صورت گرفت.

در 8 مارس (23 فوریه به سبک قدیمی) 1917، ده ها هزار کارگر با حمل شعارهای "نان!" به خیابان های شهر آمدند. و "مرگ بر استبداد!" دو روز بعد، اعتصاب نیمی از کارگران پتروگراد را پوشش داده بود. جوخه های مسلح در کارخانه ها تشکیل شد.

در 10-11 مارس (25-26 فوریه به سبک قدیمی) اولین درگیری بین اعتصاب کنندگان و پلیس و ژاندارمری رخ داد. تلاش برای متفرق کردن معترضان با کمک نیروها موفقیت آمیز نبود، بلکه فقط وضعیت را تشدید کرد، زیرا فرمانده ناحیه نظامی پتروگراد، با اجرای دستور امپراتور نیکلاس دوم برای "بازگرداندن نظم در پایتخت"، به سربازان دستور داد تیراندازی کنند. در تظاهرکنندگان صدها نفر کشته یا زخمی شدند و تعداد زیادی دستگیر شدند.

در 12 مارس (27 فوریه، به سبک قدیمی)، اعتصاب عمومی به یک قیام مسلحانه تبدیل شد. انتقال گسترده نیروها به سمت شورشیان آغاز شد.

فرماندهی نظامی سعی کرد واحدهای جدیدی را به پتروگراد بیاورد، اما سربازان نمی خواستند در عملیات تنبیهی شرکت کنند. واحدهای نظامی یکی پس از دیگری طرف شورشیان را گرفتند. سربازان انقلابی با تصرف یک اسلحه خانه به گروه های کارگران و دانشجویان کمک کردند تا خود را مسلح کنند.

شورشیان مهمترین نقاط شهر یعنی ساختمانهای دولتی را اشغال کردند و دولت تزاری را دستگیر کردند. آنها همچنین ایستگاه های پلیس را ویران کردند، زندان ها را تصرف کردند و زندانیان از جمله جنایتکاران را آزاد کردند. پتروگراد غرق در موجی از دزدی، قتل و دزدی بود.

مرکز قیام کاخ Tauride بود که قبلاً مجلس دومای ایالتی در آنجا تشکیل جلسه داد. در 12 مارس (27 فوریه به سبک قدیمی) شورای نمایندگان کارگران و سربازان در اینجا تشکیل شد که اکثریت آن منشویک ها و ترودویک ها بودند. اولین کاری که شورا در پیش گرفت حل مشکلات دفاعی و تامین مواد غذایی بود.

در همان زمان، در سالن مجاور کاخ Tauride، رهبران دوما، که از اطاعت از فرمان نیکلاس دوم در مورد انحلال دومای دولتی خودداری کردند، "کمیته موقت اعضای دومای دولتی" را تشکیل دادند که خود را به عنوان عضو دومای دولتی اعلام کرد. حامل قدرت برتر در کشور ریاست کمیته را میخائیل رودزیانکو، رئیس دوما بر عهده داشت و این هیئت شامل نمایندگان همه احزاب دوما، به استثنای راست افراطی بود. اعضای کمیته یک برنامه سیاسی گسترده برای تحولات لازم برای روسیه ایجاد کردند. اولویت اول آنها برقراری نظم به ویژه در میان سربازان بود.

در 13 مارس (28 فوریه به سبک قدیمی)، کمیته موقت ژنرال لاور کورنیلوف را به سمت فرماندهی نیروهای منطقه پتروگراد منصوب کرد و کمیسران خود را به مجلس سنا و وزارتخانه ها فرستاد. او شروع به انجام وظایف دولت کرد و معاونان الکساندر گوچکوف و واسیلی شولگین را برای مذاکره با نیکلاس دوم در مورد کناره گیری از تاج و تخت، که در 15 مارس (2 مارس به سبک قدیمی) انجام شد، به ستاد فرستاد.

در همان روز، در نتیجه مذاکرات بین کمیته موقت دوما و کمیته اجرایی شورای پتروگراد نمایندگان کارگران و سربازان، یک دولت موقت به ریاست شاهزاده گئورگی لووف ایجاد شد که قدرت کامل را در دست گرفت. دست خودش تنها نماینده شوروی که پست وزارت را دریافت کرد ترودویک الکساندر کرنسکی بود.

در 14 مارس (1 مارس، به سبک قدیمی)، یک دولت جدید در مسکو، و در سراسر مارس در سراسر کشور تاسیس شد. اما در پتروگراد و به صورت محلی، شوراهای نمایندگان کارگران و سربازان و شوراهای نمایندگان دهقانان نفوذ زیادی پیدا کردند.

روی کار آمدن همزمان دولت موقت و شوراهای نمایندگان کارگران، سربازان و دهقانان وضعیت دو قدرتی را در کشور ایجاد کرد. مرحله جدیدی از مبارزه برای قدرت بین آنها آغاز شد که همراه با سیاست های ناسازگار دولت موقت، مقدمات انقلاب اکتبر 1917 را ایجاد کرد.

مطالب بر اساس اطلاعات منابع باز تهیه شده است

انقلاب فوریه 1917 در روسیه هنوز انقلاب بورژوا-دمکراتیک نامیده می شود. این انقلاب دوم است (اولین در سال 1905 و سوم در اکتبر 1917 رخ داد). انقلاب فوریه آشفتگی بزرگی را در روسیه آغاز کرد که طی آن نه تنها سلسله رومانوف سقوط کرد و امپراتوری از سلطنت باز ماند، بلکه کل سیستم بورژوایی-سرمایه داری نیز در نتیجه آن نخبگان در روسیه کاملاً تغییر کردند.

علل انقلاب فوریه

  • مشارکت تاسف بار روسیه در جنگ جهانی اول، همراه با شکست در جبهه ها و به هم ریختگی زندگی در عقب.
  • ناتوانی امپراتور نیکلاس دوم در حکومت روسیه که منجر به انتصاب ناموفق وزرا و رهبران نظامی شد.
  • فساد در تمام سطوح حکومتی
  • مشکلات اقتصادی
  • از هم پاشیدگی ایدئولوژیک توده ها که به تزار، کلیسا و رهبران محلی اعتقاد نداشتند.
  • نارضایتی نمایندگان بورژوازی بزرگ و حتی نزدیکترین بستگانش از سیاست های تزار

"...چند روزی است که روی آتشفشان زندگی می کنیم... در پتروگراد نان وجود نداشت - حمل و نقل به دلیل برف فوق العاده، یخبندان و از همه مهمتر، به دلیل استرس جنگ بسیار بد بود. ... شورش های خیابانی بود... اما در نان البته اینطور نبود... این آخرین نی بود... نکته این بود که در کل این شهر عظیم نمی شد چند صد نفر را پیدا کرد. مردمی که با مقامات همدردی کنند... و نه حتی آن... نکته اینجاست که مسئولان با خودشان همدردی نکردند... در اصل هیچ وزیری وجود نداشت که به خودش و به آنچه او اعتقاد داشته باشد. انجام می داد... طبقه حاکمان سابق در حال محو شدن بود...»
(واس. شولگین "روزها")

پیشرفت انقلاب فوریه

  • 21 فوریه - شورش نان در پتروگراد. ازدحام جمعیت فروشگاه های نان را ویران کردند
  • 23 فوریه - آغاز اعتصاب عمومی کارگران پتروگراد. تظاهرات گسترده با شعارهای "مرگ جنگ!"، "مرگ بر استبداد!"، "نان!"
  • 24 فوریه - بیش از 200 هزار کارگر 214 بنگاه دانشجویی دست به اعتصاب زدند
  • 25 فوریه - 305 هزار نفر قبلاً در اعتصاب بودند ، 421 کارخانه بیکار ایستادند. کارگران ادارات و صنعتگران نیز به کارگران پیوستند. نیروها از متفرق کردن مردم معترض خودداری کردند
  • 26 فوریه - ادامه ناآرامی ها. از هم پاشیدگی در نیروها. ناتوانی پلیس در بازگرداندن آرامش نیکلاس دوم
    شروع جلسات دومای دولتی را از 26 فوریه به 1 آوریل به تعویق انداخت که به عنوان انحلال آن تلقی شد.
  • 27 فوریه - قیام مسلحانه. گردان های ذخیره ولین، لیتوفسکی و پرئوبراژنسکی از اطاعت از فرماندهان خود سرباز زدند و به مردم پیوستند. بعد از ظهر، هنگ سمنوفسکی، هنگ ایزمایلوفسکی و لشگر خودروهای زرهی ذخیره شورش کردند. آرسنال کرونورک، آرسنال، اداره پست اصلی، تلگراف، ایستگاه‌های قطار و پل‌ها اشغال شدند. دومای دولتی
    کمیته موقتی را «برای برقراری نظم در سن پترزبورگ و برقراری ارتباط با نهادها و افراد» منصوب کرد.
  • در 28 فوریه، شب، کمیته موقت اعلام کرد که قدرت را به دست خود می گیرد.
  • در 28 فوریه، هنگ 180 پیاده نظام، هنگ فنلاند، ملوانان خدمه ناوگان دوم بالتیک و رزمناو Aurora شورش کردند. شورشیان تمام ایستگاه های پتروگراد را اشغال کردند
  • 1 مارس - کرونشتات و مسکو شورش کردند، اطرافیان تزار به او پیشنهاد دادند که یا واحدهای ارتش وفادار را به پتروگراد وارد کند، یا ایجاد به اصطلاح "وزارتخانه های مسئول" - دولتی زیرمجموعه دوما، که به معنای تبدیل امپراتور به پتروگراد بود. "ملکه انگلیسی".
  • 2 مارس، شب - نیکلاس دوم مانیفست اعطای وزارت مسئول را امضا کرد، اما خیلی دیر شده بود. مردم خواستار کناره گیری از سلطنت شدند.

"رئیس ستاد فرماندهی کل قوا" ژنرال آلکسیف از طریق تلگرام از همه فرماندهان کل جبهه ها درخواست کرد. این تلگراف‌ها نظر فرماندهان کل قوا را در مورد مطلوب بودن کناره‌گیری شاهنشاه مقتدر از سلطنت به نفع پسرش، در شرایط پیش آمده، می‌خواستند. تا ساعت یک بعد از ظهر روز 2 مارس، تمام پاسخ های فرماندهان کل دریافت و در دستان ژنرال روزسکی متمرکز شد. این پاسخ ها عبارت بودند از:
1) از دوک بزرگ نیکولای نیکولایویچ - فرمانده کل جبهه قفقاز.
2) از ژنرال ساخاروف - فرمانده واقعی جبهه رومانی (فرمانده کل پادشاه رومانی بود و ساخاروف رئیس ستاد وی بود).
3) از ژنرال بروسیلوف - فرمانده کل جبهه جنوب غربی.
4) از ژنرال اورت - فرمانده کل جبهه غرب.
5) از خود روزسکی - فرمانده کل جبهه شمالی. هر پنج فرمانده کل جبهه ها و ژنرال الکسیف (ژنرال آلکسیف رئیس ستاد فرماندهی حاکم بود) به نفع کناره گیری امپراتور مستقل از تاج و تخت صحبت کردند. (واس. شولگین "روزها")

  • در 2 مارس، حدود ساعت 3 بعد از ظهر، تزار نیکلاس دوم تصمیم گرفت تاج و تخت را به نفع وارث خود، تزارویچ الکسی، تحت نایب‌نشینی برادر کوچکتر دوک بزرگ میخائیل الکساندرویچ، کنار بگذارد. در طول روز، پادشاه تصمیم گرفت از وارث خود نیز چشم پوشی کند.
  • 4 مارس - مانیفست در مورد کناره گیری نیکلاس دوم و مانیفست در مورد کناره گیری میخائیل الکساندرویچ در روزنامه ها منتشر شد.

او فریاد زد و دستم را گرفت: "مرد به سمت ما هجوم آورد - عزیزان!" شاهی وجود ندارد! فقط روسیه باقی مانده است.
همه را عمیقاً بوسید و به سرعت دوید تا جلوتر بدود، هق هق می کرد و چیزی زمزمه می کرد... ساعت یک بامداد بود که افرموف معمولاً آرام می خوابید.
ناگهان در این ساعت نامناسب صدای بلند و کوتاهی از ناقوس کلیسای جامع شنیده شد. سپس ضربه دوم، سوم.
ضربان بیشتر شد، زنگ محکمی از قبل بر فراز شهر می پیچید و به زودی ناقوس های کلیساهای اطراف به آن ملحق شدند.
در همه خانه ها چراغ روشن بود. خیابان ها پر از مردم بود. درهای بسیاری از خانه ها کاملاً باز بود. غریبه ها همدیگر را در آغوش گرفتند و گریه کردند. فریاد رسمی و شادی آور لوکوموتیوهای بخار از سمت ایستگاه پرواز کرد (K. Paustovsky "جوانان بی قرار")


2024
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه