23.02.2024

تست انجمن توسط کارل یونگ. تکنیک «16 انجمن. چگونه بر نگرش های درونی که مانع شما می شوند غلبه کنید. تمرین "16 انجمن" را بر اساس روش کارل یونگ انجام دهید. تکنیک 16 انجمن


). او نتایج خود را برای تجزیه و تحلیل برای من فرستاد و آن را به این شکل بیان کرد: "من آماری را ارسال می کنم، ولادیمیر، ممکن است علاقه مند باشید."

صادقانه بگویم، در ابتدا نسبت به این ایده بی علاقه بودم. انجمن‌ها، خوب، انجمن‌ها - هرگز نمی‌دانی چه چیزی به ذهن مردم می‌رسد... علاوه بر این، من مشغول بودم، وقت آن را نداشتم. با این حال، پس از بررسی دقیق تر، متوجه شدم که در اینجا نیز می توان چیز جالبی کشف کرد. این واقعا درست است:

داده های بسیار "بد" نادر است، تجزیه و تحلیل بد بسیار رایج تر است

هر چیزی پیدا شد - هم از نظر خود انجمن ها و هم از نظر تفاوت های جنسیتی. فقط یادداشت می کنم ویژگی های دیدگاه تحلیلگرروی داده های دریافتی اگر تمرین(روانشناس، جامعه شناس، افسر پرسنل، و غیره) به احتمال زیاد به انجمن های فردی علاقه مند هستند، پس من به سادگی با یک مورد مجزا کاری ندارم. تحلیلگر علاقه مند است پدیده های توده ای. علاوه بر این، تمرین‌کننده نیز آگاهانه یا ناخواسته، یک مورد خاص را با یک تصویر کلی، هرچند مبهم، از «فرد متوسط» مقایسه می‌کند. اما چنین تصویری دقیقاً بر اساس تجزیه و تحلیل بسیاری از موارد شکل می گیرد. در غیر این صورت، «هنجار» و «انحراف» با وجود این همه قراردادی بودن این مفاهیم چیست؟

در اینجا یک مثال خاص از این نمونه آورده شده است. با حرف "م" یک ارتباط "مفل" وجود دارد. لعنتی چه انتظاری داری که تو رو درک کنم؟ اشتباه تایپی؟ یک اصطلاح شناخته شده، به دلیل تجربه محدود برای من ناشناخته است؟ بنابراین، در نهایت، یک تمرین‌کننده نیز می‌تواند خود را در موقعیت من بیابد - هرگز نمی‌دانید چه چیزی به سر یک فرد می‌آید!

بنابراین باید روی داده‌ها کار می‌کردم - آن‌ها را تمیز می‌کردم، آن‌ها را رمزگذاری می‌کردم،... گاهی اوقات از تجمیع روی داده‌ها استفاده می‌کردم که شامل جایگزینی عبارات مشابه با یکی بود. مثلاً من «گالوش» و «گالوش» را مانند «دندان» و «دندان» یک کلمه می دانستم. تا جایی که من از موقعیت درک کردم، اشتباهات دستوری نیز اصلاح شد - من "zorya" را با "سپیده دم" جایگزین کردم، با این باور که کلمه اول یک اشتباه تایپی ساده است. البته، من نتوانستم اشتباهات تایپی را که منجر به یک کلمه معنی‌دار می‌شود، پیدا کنم، اما اصولاً آن چیزی نیست که پاسخ‌دهنده در ذهن داشت.

اما چیزی از نظر آماری جالب ظاهر شد. با این چه باید کرد - خودتان فکر کنید. فقط به خاطر داشته باشید که تقریباً 6 برابر تعداد زنان در این نمونه وجود دارد! بنابراین، فرکانس ها یک تصور بسیار گمراه کننده ایجاد می کنند - به نظر می رسد که زنان به سادگی خرد شده اند. خوب، نه، این همه چیز وحشتناک نیست ...
اگرچه تفاوت های معنی داری کمی پیدا شد، چگونه مطالعه آزمایشیاین تلاش را باید موفق تلقی کرد.

تجزیه و تحلیل نتایج

تاکنون چندین موضوع دیگر در کار وجود دارد - "منفی-مثبت" ، "دولت-جامعه" و غیره. به محض پردازش آن را منتشر خواهم کرد.

کارل یونگ از تداعی آزاد به عنوان آشکارساز دروغ استفاده کرد زیرا به تعیین انگیزه افراد کمک می کرد. به لطف این تکنیک، فرد می تواند به آنچه که او را می بلعد متوجه شود و شروع به از بین بردن مشکلات روانی خود کند. تمرین "16 انجمن" مشابه تست انجمن یونگ عمل می کند و تکمیل آن بیش از 15 دقیقه طول نمی کشد. اگر می خواهید احساسات خود را بهتر درک کنید و بفهمید که واقعاً به چه چیزی نیاز دارید، آزمون انجمن یونگ دستیار بی نظیری در این زمینه است.

مغز انسان به گونه ای طراحی شده است که در صورت نیاز به یادآوری چیزی، توسط مجموعه ای از تصاویر بصری، اطلاعات حواس و احساسات مرتبط در بدن و احساسات رمزگذاری می شود.

از تمرین "16 انجمن" چه چیزی به دست خواهید آورد؟

  1. آگاهی از آنچه بر ادراک و نگرش ناخودآگاه شما نسبت به یک موقعیت/پدیده/واقعیت تأثیر می گذارد. حتی اگر هیچ تلاشی برای کار بر روی منطقه ای که کلمه از آن انتخاب شده است، انجام ندهید، پس از 3-6 ماه، زمانی که دوباره تست را انجام دهید، نتیجه کاملا متفاوتی خواهید گرفت. این همه کار ضمیر ناخودآگاه است - وقتی افکار و تداعی ها روی کاغذ قرار می گیرند، فرد در هر صورت شروع به تجزیه و تحلیل آنها می کند.
  1. اثر تحول آفرین. از طریق ادراک آگاهانه، تغییر در نگرش رخ می دهد و یک توضیح علمی معقول برای این وجود دارد. شخص نه خود رویداد، بلکه آخرین خاطره مرتبط با آن را به خاطر می آورد. هر چه پیوندهای جدید بیشتری برای یک کلمه کلیدی اعمال کنیم، مداری که توسط آن کلمه فعال می شود بیشتر تغییر می کند. بسته به اینکه چه احساساتی در طول تداعی ها بوجود می آیند، تغییر رنگ عاطفی آینده زنجیره و احساساتی که دفعه بعد که این کلمه به خاطر سپرده می شود ایجاد می شود بستگی دارد. بنابراین، هر چه احساس روشن تر باشد، اثر بازنویسی قوی تر است.
  1. شما یک نقشه آماده برای کار بیشتر روی خودتان دریافت می کنید - مشخص می شود که چه چیزی می تواند به عنوان منبع استفاده شود و چه چیزی باید تغییر کند. هرچه آگاهی بالاتر باشد، فرد مصمم تر برای تغییر است - این به دستیابی به حداکثر نتایج پس از قبولی در آزمون انجمن یونگ کمک می کند.

تست تداعی یونگ: تمرین "16 انجمن"

برای اینکه تمرین موثر باشد باید در آرامش و خلوت مطلق انجام شود.

  • به این فکر کنید که دوست دارید با چه کلمه ای کار کنید. به عنوان مثال، اگر فکر می کنید که در حال حاضر با مشکلات مالی روبرو هستید، بگذارید کلمه "پول" باشد و اگر فکر می کنید تنها هستید، کلمه "عشق" را بنویسید. علامت زیر را روی یک برگه بکشید:
  • در اسرع وقت، بدون تردید، تمام ارتباط هایی که با این کلمه دارید - هر عبارات، عبارات جذاب، کلمات را در ستون سمت چپ وارد کنید.
  • بعد، ستون دوم را پر کنید - باید کلمات را به جفت ترکیب کنید - 1 و 2، 3 و 4، 5 و 6 و غیره. در ستون دوم باید پیوندهایی را وارد کنید که هنگام ترکیب کلمات به جفت ایجاد می شوند.
  • برای پر کردن ستون سوم، باید همین کار را انجام دهید - 8 کلمه دریافت شده را به صورت جفتی ترکیب کنید و تداعی های نمایش داده شود؛ ما همین کار را با ستون 4 انجام می دهیم.
  • در نتیجه، یک کلمه کلیدی به دست می آورید - چیزی که با آن می توانید گره مشکلات را باز کنید و از نگرش های منفی خلاص شوید.

این کلمه را چگونه دوست دارید؟ آیا شگفت زده شده اید یا این نتیجه مورد انتظار است؟ هنگام انجام این کار چه احساسی داشتید؟ و جالب بود؟ آیا چیز جدیدی در مورد خود کشف کرده اید؟

اغلب اوقات معلوم می شود که یک تعجب کامل است که چه نوع تداعی هایی می توانند از ناخودآگاه بیرون بیایند. در مورد حرف آخر چه می توان گفت؟ این برای شما چه معنی دارد؟

تفکیک کلی نتایج به صورت زیر است:


تحلیل ستون اول

ستون اول کلمات چندین نکته را به طور همزمان منعکس می کند:

1. "سطح واقعیت" ما.این چیزی است که زندگی روزمره ما را پر می کند. در سطح واقعیت، «مهر» ما «زنده می‌شود»، باورهایی که مبنای جدی ندارند، اما با این وجود بر زندگی ما تأثیر می‌گذارند.

ما کلیشه ای فکر می کنیم و این کلیشه ها در ستون اول به وضوح قابل مشاهده هستند. به عنوان مثال، اگر کلمه "پول" را در نظر بگیریم:

پول کثیفی است، پول دروغ است، پول امتحان است، پول حیف است، پول صدقه است، پول کلان از روی نادرستی به دست می آید و غیره.

جالب است که پول آنقدر موضوعی است که همه حرفی برای گفتن دارند. اما تعداد کمی از کسانی که در مورد پول صحبت می کنند در واقع پول دارند. بنابراین، بحث در مورد پول، طبق تعریف، احمقانه ترین است. تعداد کمی از مناظره‌کنندگان متوجه می‌شوند که درباره چه چیزی صحبت می‌کنند، اما با این وجود، همه کلیشه‌هایی در سر دارند.

2. در سطح اول آزمون ما، استراتژی به دست آوردن مطالبی که مطالعه می کنیم نیز بسیار نمایان است. در مثال ما، استراتژی بدست آوردن پول.

یک نفر زحمتکش صادق است و حرفش: «کار، شخم زدن، سخت است، خسته، نمی دهند، رئیس، حقوق...».
و کسی فکر می کند که پول باید از آسمان بیفتد: "من آن را می خواهم، به من بده، یک بانک، یک قایق تفریحی، یک هواپیما، یک سفر دریایی، یک ارث...".

نحوه دریافت پول را تجزیه و تحلیل کنید.
اولین نفر از نمونه من به احتمال زیاد تمام زندگی خود را سخت و با وجدان کار خواهد کرد، اما اگر پول آسان وارد زندگی او شود (مثلاً یک ارث دریافت کند) نمی داند با آن چه کند و "از غم" مریض می شود یا می نوشد.
دومی همچنان در کنار دریا منتظر آب و هوا خواهد بود، از اینکه قایق‌های تفریحی هنوز نمی‌رسند عصبانی می‌شود و از دنیا آزرده خاطر می‌شود. اما بعید است که به ذهن او خطور کند که می توان به سادگی پول به دست آورد.

این اتفاق می افتد که شخص قبلاً از استراتژی قبلی مانند شلوار کوتاه پیشی گرفته است ، اما هنوز نمی داند که وقت آن است که آن را رها کند. بنابراین جوجه اردک زشت که مدت ها پیش به قو تبدیل شده بود، از روی عادت از گله قو در بوته ها پنهان شد.

3. همچنین ستون اول کلمات به شما امکان می دهد میزان بدبینی را ارزیابی کنید- خوش بینی نسبت به وضعیت پولی خود

برای تعیین آن، 16 کلمه را بخوانید و سعی کنید ارزیابی کنید - هرچه به پایان نزدیکتر می شوید، آیا کلمات خوش بینانه تر می شوند یا کمتر خوش بینانه؟


اگر سطح خوش بینی پایین بیاید - بد! پس در نتیجه آزمون در برخی از باورهای خود تجدید نظر کنید و به موفقیت خواهید رسید!
اگر سطح خوش بینی بالا رود - خوب! این یعنی مهم نیست الان در چه وضعیت مالی هستید، همه چیز درست می شود!

4. مورد بعدی که در ستون اول تحلیل می کنیم این است که - اینها ترس ها و باورهایی به ما القاء شده است.گاهی اوقات آنها را "ویروس های ذهن" نیز می نامند. این چیزی است که به دلایلی شما آن را پذیرفته اید، اگرچه اگر به آن فکر کنید، به شما ربطی ندارد.

بنابراین، والدین اغلب ترس های خود را به فرزندان خود منتقل می کنند! پول زیاد مایه شرمساری است.

به سادگی تاریکی از نگرش های نادرست و بیگانه در آگاهی ما شناور است! ما از طریق و از طریق ایده ها، برنامه ها، انگیزه ها و ترس های دیگران اشباع شده ایم. اکنون کار دشواری در پیش داریم - این که این مشکلات دیگران را در آزمون خود تشخیص دهیم!

این تست باید با دست روی یک تکه کاغذ انجام شود! و این دقیقاً برای شناسایی "غریبه ها" بسیار مهم است!
جالب هست! مردم اغلب «کلمات ویروسی» دست‌نویس را با استفاده از علائم پنهان شناسایی می‌کنند (اشتباهات، لکه‌ها، یک کلمه با حرف بزرگ نوشته می‌شود و بقیه با حرف کوچک نوشته می‌شود، یا برعکس، کلمه کوچکتر یا بزرگتر نوشته می‌شود).

با این حال، تجزیه و تحلیل آنچه که با دست نوشته شده است تنها راه برای شناسایی "غریبه ها" نیست. موارد زیر را انجام دهید - ستون اول را با صدای بلند، سریع، در یک نفس بخوانید، سعی کنید کلمات را به وضوح تلفظ کنید و احساسات و احساسات بدنی خود را دنبال کنید.

به احتمال زیاد، در یک کلمه، موجی از اختلاف در شما بلند می شود، گویی این شما نیستید که آن را نوشته اید. حتی ممکن است افت انرژی، خستگی فوری و بی تفاوتی را احساس کنید.

هنگامی که ویروس های فکری را در لیست خود پیدا کردید، به منشا آنها فکر کنید. شاید نگاه آموزنده معلم پیر، دستورات پدر و پندهای پدربزرگ و مادربزرگ را به خاطر بیاورید. اما به اندازه کافی عجیب، اغلب همه ما مادرمان را به یاد می آوریم. این است که اساساً همه چیز را در سر ما می گذارد.

حالا که فهمیدی از کجا آمده و شاید حتی به یاد آوردی که به خاطر آن چقدر باید از دست دادی یا نکردی، این کلمه - باور را کنار بگذار!

چگونه؟ فقط آن را خط بکشید و یک مورد جدید به جای آن بنویسید! هر کلمه ای که لزوماً به معنای نزدیک نیست، اما شخصاً توسط شما انتخاب شده است.

بیایید به تحلیل ستون دوم برویم

ستون دوم سطح هوش است! این چیزی است که من در مورد آن فکر می کنم! بگذارید توضیح بدهم... واقعیت این است که اکثر مردم اصلاً به مشکلات خود فکر نمی کنند. آنها در آنها حمام می کنند، در آنها زندگی می کنند، نگران آنها هستند، زیاد صحبت می کنند، اما خیلی کم فکر می کنند! اما بیهوده... گاهی اوقات یک تحلیل خوب، قوی و غیر عاطفی بسیار بیشتر از ساعت ها مکالمه هیجان انگیز است.

در این سطح، باورهای محدود کننده خود شما ظاهر می شود!

مثال:
مطمئن نیستم
برابری
سن
پرسیدن بد است

در رمزگشایی به این صورت است:
این برای من کار نخواهد کرد.
من تحصیلات کافی ندارم ... سرمایه اولیه ... تجربه ...
سن اشتباه... خیلی دیر شده... و غیره.

ستون دوم آزمون خود را تجزیه و تحلیل کنید و باورها و موانع محدود کننده را در آن بیابید. در صورت وجود، با پرسیدن آنها در مورد آنها فکر کنید: "چرا فکر می کنم اینطور است؟"

هر بار از خود یک سوال روشنگر بپرسید تا زمانی که مطمئن شوید که به موضوع پوچ رسیده اید. با توجه به پوچ بودن بحث ها، به آنها بخندید و از اعتقاد خود جدا شوید، مانند کفش هایی که از مد افتاده اند.

در اینجا نمونه ای از گفت و گوی معمولی بین یک روانشناس و فردی که در اعتقادش مانده است آورده شده است:

- باور: من دیگر همسن و سال نیستم.
- «آن» چه سنی است؟
- خب، 20 سال.
- وقتی 20 ساله بودید، چه کاری می توانستید انجام دهید؟
- هیچ چی.
- و حالا؟
- الان می توانم، تحصیلات و تجربه دارم.
- پس چرا فکر می کنی که سن اشتباه است؟
- سلامتی یکسان نیست.
- سلامتی "آن" به چه معناست؟
- جوان.
- در خانواده شما افراد ثروتمندی بودند
- بله، پدربزرگ من خیلی پولدار بود، در 40 سالگی از معادن برگشت، مغازه باز کرد، تاجر شد...
- وقتی پدربزرگ شما شروع به کار کرد چند ساله بود و آیا از سلامتی خوبی برخوردار بود؟
بله، نه، او کاملاً مریض از معدن بازگشت.
پس بحث سلامتی یا سن نیست؟
- معلوم است که بله ...

این نوع گفتگو با خودتان باید برای هر باور محدود کننده ای انجام شود. در نوشتن بهتر است.

بیایید به ستون سوم نگاه کنیم - دلیل چیست؟

ستون سوم سطح احساسات است! این "قلاب های احساسی" ما را نشان می دهد! "دم" گذشته، ترس ها، علل درگیری های عاطفی.

مثال:
هدف
اعتماد به نفس
کار
شانس

به این ستون فقط چهار کلمه ای با دقت نگاه کنید، شاید دلایل واقعی نه تنها مشکلات مالی، بلکه مشکلات عمومی را نیز درک کنید.

جالب هست! از کلمات ستون سوم معمولاً می توانید یک عبارت ایجاد کنید - نوعی "شعار" یا شعار! با کلمات بازی کنید و یک عبارت بسازید. گاهی اوقات فراخوانی الهام بخش برای اقدام است، حتی اگر با حروف بزرگ نوشته شده باشد و به دیوار آویزان شود.

شعار به این صورت بود: هدف من این اطمینان را ایجاد می کند که کار باعث موفقیت خواهد شد

تجزیه و تحلیل ستون چهارم و پنجم کلیدی برای خودتان است

این آخرین کلمات کلیدی برای شما چیست؟ در مورد آن فکر کنید!

هیچ متن استانداردی برای سه کلمه آخر وجود ندارد. معمولاً این ابزاری برای تجزیه و تحلیل یا اشاره ای برای کار روانشناختی بیشتر است. در آنجا، ترس‌های کلیدی یک فرد، دلایل واقعی و نه دور از ذهن مشکلات، و همچنین انگیزه‌های واقعی می‌توانند «از بین بروند». یک چیز واضح است، اگر معنای کلمات - کلیدها از مفهوم مرتبط دور باشد (در مثال ما پول است)، ریشه مشکل در کره ها و سطوحی است که از حوزه پول به عنوان چنین دور هستند.

این بدان معناست که تا زمانی که مشکل واقعی حل نشود، وضعیت مالی بهبود نخواهد یافت. به عنوان یک قاعده، به طور ارگانیک به یکی از این سه گره خورده است:
مشکل روابط والدین و فرزند؛
اعتماد به نفس؛
سیستم ارزش ها

حالا یک کاغذ بردارید و آخرین کلمه را بکشید!

اگر خوب است، نقاشی را ذخیره کنید! این منبع انرژی شماست!
اگر بد است، مدتی به آن نگاه کنید، خداحافظی کنید و به طور رسمی آن را بسوزانید!

کار با تست اکنون کامل شده است. امیدوارم اطلاعات مفیدی به شما داده باشد!

کارل یونگ از تداعی آزاد به عنوان آشکارساز دروغ استفاده کرد زیرا به تعیین انگیزه افراد کمک می کرد. به لطف این تکنیک، فرد می تواند به آنچه که او را می بلعد متوجه شود و شروع به از بین بردن مشکلات روانی خود کند.

تمرین "16 انجمن" مشابه تست انجمن یونگ عمل می کند و تکمیل آن بیش از 15 دقیقه طول نمی کشد. اگر می خواهید احساسات خود را بهتر درک کنید و بفهمید که واقعاً به چه چیزی نیاز دارید، آزمون انجمن یونگ دستیار بی نظیری در این زمینه است.

مغز انسان به گونه ای طراحی شده است که در صورت نیاز به یادآوری چیزی، توسط مجموعه ای از تصاویر بصری، اطلاعات حواس و احساسات مرتبط در بدن و احساسات رمزگذاری می شود.

از تمرین "16 انجمن" چه چیزی به دست خواهید آورد؟

1. آگاهی از آنچه بر ادراک و نگرش ناخودآگاه شما نسبت به یک موقعیت/پدیده/واقعیت تأثیر می گذارد. حتی اگر هیچ تلاشی برای کار بر روی منطقه ای که کلمه از آن انتخاب شده است، انجام ندهید، پس از 3-6 ماه، زمانی که دوباره تست را انجام دهید، نتیجه کاملا متفاوتی خواهید گرفت. این همه کار ضمیر ناخودآگاه است - وقتی افکار و تداعی ها روی کاغذ قرار می گیرند، فرد در هر صورت شروع به تجزیه و تحلیل آنها می کند.

2. اثر دگرگونی. از طریق ادراک آگاهانه، تغییر در نگرش رخ می دهد و یک توضیح علمی معقول برای این وجود دارد. شخص نه خود رویداد، بلکه آخرین خاطره مرتبط با آن را به خاطر می آورد. هر چه پیوندهای جدید بیشتری برای یک کلمه کلیدی اعمال کنیم، مداری که توسط آن کلمه فعال می شود بیشتر تغییر می کند.

بسته به اینکه چه احساساتی در طول تداعی ها بوجود می آیند، تغییر رنگ عاطفی آینده زنجیره و احساساتی که دفعه بعد که این کلمه به خاطر سپرده می شود ایجاد می شود بستگی دارد. بنابراین، هر چه احساس روشن تر باشد، اثر بازنویسی قوی تر است.

3. شما یک نقشه آماده برای کار بیشتر روی خودتان دریافت می کنید - مشخص می شود که چه چیزی می تواند به عنوان منبع استفاده شود و چه چیزی باید تغییر کند. هرچه آگاهی بالاتر باشد، فرد مصمم تر برای تغییر است - این به دستیابی به حداکثر نتایج پس از قبولی در آزمون انجمن یونگ کمک می کند.

تست تداعی یونگ: تمرین "16 انجمن"

برای اینکه تمرین موثر باشد باید در آرامش و خلوت مطلق انجام شود.

  • به این فکر کنید که دوست دارید با چه کلمه ای کار کنید. به عنوان مثال، اگر فکر می کنید که در حال حاضر با مشکلات مالی روبرو هستید، بگذارید کلمه "پول" باشد و اگر فکر می کنید تنها هستید، کلمه "عشق" را بنویسید. علامت زیر را روی یک برگه بکشید:

کلمه تحقیق

  • در اسرع وقت، بدون تردید، تمام ارتباط هایی که با این کلمه دارید - هر عبارات، عبارات جذاب، کلمات را در ستون سمت چپ وارد کنید.
  • بعد، ستون دوم را پر کنید - باید کلمات را به جفت ترکیب کنید - 1 و 2، 3 و 4، 5 و 6 و غیره. در ستون دوم باید پیوندهایی را وارد کنید که هنگام ترکیب کلمات به جفت ایجاد می شوند.
  • برای پر کردن ستون سوم، باید همین کار را انجام دهید - 8 کلمه دریافت شده را به صورت جفتی ترکیب کنید و تداعی های نمایش داده شود؛ ما همین کار را با ستون 4 انجام می دهیم.
  • در نتیجه، یک کلمه کلیدی به دست می آورید - چیزی که با آن می توانید گره مشکلات را باز کنید و از نگرش های منفی خلاص شوید.

اگر در طی چند روز آینده کلمه کلیدی را از ذهن خود خارج نکنید و سعی کنید آن را در زمینه های مختلف زندگی خود به کار ببرید، ممکن است افکار زیادی ظاهر شوند که به شما در درک بهتر خود و ناخودآگاه خود کمک می کند.

هنگامی که ما با درخواست مشتری در فناوری کار می کنیم، تصویر شگفت انگیزی را مشاهده می کنیم: اگر ما در همان ابتدا موفق به یافتن و ایجاد ارتباط عمیق در مورد موضوع درخواست شویم، اغلب خود موضوع یا باطل می شود یا بسیار بی اهمیت می شود. که مشتری می تواند به راحتی با آن کنار بیاید. این تأثیر تا حد زیادی به توانایی درمانگر برای دستیابی به ارتباطات اجتماعی عمیق درخواست با مشتری بستگی دارد.
تکنیک "16 انجمن" به شما کمک می کند تا به این سطح عمیق بروید و تله های ذهنی و مقاومت مشتری را دور بزنید.

"16 انجمن" تمرینی از حوزه روانشناسی است که هدف آن یافتن عمیق ترین ارتباط شما با یک کلمه یا مفهومی است که برای شما مهم است.

مغز ما به گونه‌ای طراحی شده است که وقتی نیاز داریم چیزی را به خاطر بسپاریم، توسط مجموعه‌ای از تصاویر بصری، اطلاعات حواس و احساسات و احساسات مرتبط در بدن رمزگذاری می‌شود - یعنی چیزی که در درازمدت ما وجود دارد. حافظه علاوه بر این، تمام این "تکه های حافظه" نیز به نوبه خود توسط یک مجموعه مشابه کدگذاری می شوند، به همین دلیل است که فعال شدن یکی از حافظه ها کل مدارها را فعال می کند. اینها انجمن ها و زنجیره ای از انجمن ها هستند.

با استفاده از تمرین "16 انجمن"، می توانید یک کلمه کلیدی انتخاب شده را مانند یک رشته بکشید و پیوندهای اصلی مرتبط با آن را بیرون بکشید - تا کلمه کلیدی را پیدا کنید که بیشترین تأثیر را بر درک ما از کلمه کلیدی دارد. این تأثیر تقریباً همیشه ناخودآگاه است - به هر حال، فعال شدن بسیاری از تداعی ها به طور همزمان و در یک ثانیه اتفاق می افتد.

نتیجه تکنیک "16 انجمن".
1. آگاهی از آنچه بر ادراک و نگرش ناخودآگاه ما نسبت به یک موقعیت/پدیده/واقعیت تأثیر می گذارد.
حتی اگر "16 تداعی" را تکمیل کنید و هیچ کار دیگری برای کار روی منطقه ای که کلمه را از آن انتخاب کرده اید انجام ندهید، و تمرین را سه تا شش ماه بعد تکرار کنید، نتیجه متفاوتی خواهید گرفت و خواهید دید که نگرش شما نسبت به کلمه کلیدی تغییر کرده است. . آگاهی به این صورت عمل می کند: ما انسان ها که افکار و تداعی های خود را در یک صفحه سفید خالی کرده ایم، به سادگی نمی توانیم شروع به تجزیه و تحلیل آنها نکنیم. اولاً، با انتقال کلمات از سر خود به کاغذ، مقداری از منابع مغز خود را آزاد کرده‌ایم، ثانیاً روابطی که به صورت گرافیکی بیان می‌شوند را می‌بینیم و ثالثاً کنجکاو هستیم. چرا اینطور است؟ این و آن از کجا آمده است؟ ما منعکس می‌کنیم، به یاد می‌آوریم، تجزیه و تحلیل می‌کنیم، نتیجه‌گیری می‌کنیم - و فایده دوم را دریافت می‌کنیم.

2. اثر دگرگونی. ادراک آگاهانه نگرش را تغییر می دهد، و این نیز توضیحی در مکانیسم های حافظه دارد: دانشمندان دریافته اند که ما خود رویداد را به یاد نمی آوریم، بلکه آخرین خاطره آن را به خاطر می آوریم. هر چه پیوندهای جدید بیشتری به یک کلمه کلیدی متصل کنیم، مدار فعال شده توسط آن کلمه بیشتر تغییر خواهد کرد. احساساتی که این تداعی ها را رنگ آمیزی می کنند، تعیین می کنند که رنگ عاطفی کلی زنجیره چقدر تغییر خواهد کرد - و دفعه بعد که این کلمه را به خاطر می آوریم چه احساساتی خواهیم داشت. و ما می دانیم که هر چه احساس روشن تر باشد، اثر بازنویسی قوی تر (و سریع تر) خواهد بود.

3. نقشه آماده برای کار بیشتر و شفاف سازی درخواست دریافت می کنیم. مشخص می شود که چه چیزی می تواند به عنوان یک منبع استفاده شود و چه چیزی و چرا باید تغییر کند.

بنابراین، آگاهی، تأثیر دگرگونی و سؤال "خب حالا چه، کی ...".
هرچه آگاهی بالاتر باشد، انسان با خود صادق‌تر باشد و مصمم‌تر باشد که روی خود کار کند، تغییرات در نتیجه اجرای تکنیک قوی‌تر خواهد بود.

ما کلمه ای را که با آن کار خواهیم کرد انتخاب می کنیم. هنگام درخواست بارداری در صورت ناباروری، این کلمه کودک یا بارداری است
به بارداری فکر کنید ... بارداری به طور کلی ... بارداری به عنوان یک مفهوم ... بارداری شخصی شما ... حالا در ستون 16 از تداعی های خود به کلمه بارداری بنویسید. اینها می توانند اسم، قید، فعل، ضمیر... قانون اصلی این است که یک کلمه نباید در کل تمرین تکرار شود.

کلمات به دست آمده را در دو پرانتز ترکیب کنید - اول با دوم، سوم با چهارم و غیره.
برای هر جفت، کلمه ای را پیدا کنید که این مفاهیم را برای شما ترکیب می کند. تا حد امکان صادق باشید، به خودتان گوش دهید - این باید مال شما باشد، ارتباط شخصی شما با این دو کلمه.
وقتی 8 کلمه دارید، دوباره آنها را به ترتیب به صورت جفت ترکیب می کنیم.

و دوباره ارتباط خود را برای هر جفت کلمه پیدا کنید. مواظب خودت باش آیا این کلمه برای شما طنین انداز است؟.. هر چه صادق تر، با خودتان صمیمانه تر باشید، نتیجه قوی تر خواهد بود.
ادامه می دهیم تا تنها یک کلمه باقی بماند.

لطفاً توجه داشته باشید که هنگام یافتن آخرین کلمه - یک ارتباط عمیق - همیشه یک واکنش در بدن وجود دارد.

به کلمات مثبت و منفی توجه کنید - کدام یک بیشتر است؟ در کدام ستون؟
تداعی عمیق خود یک مفهوم نیست، لنگری است که زنجیره تداعی را می کشد. و فقط شما می توانید تصمیم بگیرید که از آن برای تقویت پتانسیل خود استفاده کنید یا آن را بازنویسی کنید.
"کلیدهای" تکنیک "16 انجمن" - آنچه در هر ستون پنهان است:
ستون اول کلمات، کلیشه ها، تداعی های سطحی و کاملا آگاهانه نویسنده را نشان می دهد. آنچه در کودکی به سرمان می‌رفت و خودمان از محیط، تلویزیون/اینترنت و جامعه جذب می‌کردیم...

ستون دوم سطح افکار است، آنچه در ارتباط با کلمه کلیدی به آن فکر می کنیم.

سوم، تصاویری از احساسات ما در رابطه با کلمه کلیدی است.
آخرین - دو کلمه آخر قبل از کلمه کلیدی به شناسایی ریشه مشکل، مهم ترین مسائل و استراتژی های انتخاب داخلی کمک می کند.
در طول تمرین، مهم است که بر روی تداعی‌های پذیرفته شده عمومی تمرکز نکنید، بلکه روی تداعی‌های شخصی خود که در درون شما طنین‌انداز می‌شوند، تمرکز کنید. اگر بی‌حوصلگی رخ داد، بارها و بارها چند کلمه در درون خود بگویید و به آنچه آنها را متحد می‌کند یا چیزهایی که نیستند گوش دهید. هر دو برای شما. تداعی که به درستی پیدا شده است، واکنش بدنی واضحی را نشان می دهد، به خصوص آخرین و عمیق.

نکته دوم این است که به احساسات بدن خود توجه کنید. اگر ارتباطی که پیدا می کنید متعلق به شما باشد، آن را به معنای واقعی کلمه با بدن خود احساس خواهید کرد. واکنش بدن به ویژه هنگام یافتن آخرین کلمه، آن ارتباط بسیار عمیق، قوی خواهد بود.
واکنش کاملاً قوی است و کسی که تمرین را انجام داده هرگز نمی تواند از خود پنهان کند که آیا با چنین تداعی عمیقی راحت است یا خیر ، خواه منفی باشد یا مثبت.
اگر همان کلمه بارها و بارها در سطوح مختلف به شما می رسد (و نمی توانید کلمات قبلاً استفاده شده را در تمرین تکرار کنید)، این یک اشاره از ناخودآگاه شما است. به احتمال زیاد، زنجیره ایجاد شده توسط این کلمه خاص بر درک شما از کلمه اول تأثیر می گذارد.
بسیار مفید است که مشتری را به انجام همان تمرین دعوت کنید و او را به وضعیت کودک درون هدایت کنید.
نتایج را مقایسه کنید.
ممکن است یک درگیری عمیق درونی ظاهر شود و یک درخواست فعال برای یک جلسه درمانی وجود داشته باشد.

تکمیل تمرین زمان زیادی نمی برد. 15-20 دقیقه کافی است. این ابزار بر اساس روش تداعی آزاد کارل یونگ روانشناس سوئیسی است. ارتباط عمیقی با کلمه ای پیدا خواهید کرد که معرف مشکل فوری شماست.

یک تکه کاغذ بردارید. آن را به صورت افقی قرار دهید. یک جدول بکشید تا پر کنید. یک جدول نمونه در زیر آمده است. در سمت چپ ترین ستون، اعداد 1 تا 16 را از بالا به پایین وارد کنید. تمرکز کنید، چشمان خود را برای لحظه ای ببندید، پشت خود را صاف کنید، چند نفس عمیق بکشید.

جدول 1. آمادگی برای تمرین "16 انجمن"


مرحله 1

به آنچه در حال حاضر شما را آزار می دهد فکر کنید. در چه حوزه ای از زندگی اتفاقاتی رخ می دهد که دوست دارید آنها را تغییر دهید؟ این مشکل یا کار را در یک کلمه یا با استفاده از یک عبارت توصیف کنید. به عنوان مثال، شما نمی توانید شغلی پیدا کنید. سپس کلمه "کار" را انتخاب کنید. یا مثلاً نمی‌دانید چرا اخیراً حال خوبی ندارید. سپس کلمه "سلامت" را انتخاب کنید. این کلمه را در بالای برگه بنویسید.

گام 2

به کلمه ای که نوشتی نگاه کن چند بار بگو، حسش کن، مزه اش کن. آن را به عنوان چیزی خاص و مهم برای خود در نظر بگیرید. سپس - در مورد چیزی انتزاعی. چه چیزی اول به ذهن می رسد؟ 16 تداعی برای این کلمه بنویسید. سعی کنید افکار خود را کنترل نکنید. تمام کلماتی که در ذهنتان ایجاد می شود را یادداشت کنید. حتی اگر نامناسب یا غافلگیر کننده به نظر برسند. کلمات نباید تکرار شوند.

مرحله 3

به صورت ذهنی کلمات را به صورت جفت ترکیب کنید: اول با دوم، سوم با چهارم، پنجم با ششم و غیره. کار را با هر جفت جداگانه شروع کنید. هر دو کلمه را به عنوان یک تصویر تصور کنید، انگار از بیرون به آنها نگاه کنید. چه انجمنی دارید؟ در این مرحله به مشکل فکر نکنید. برای هر جفت کلمه، یک ارتباط را انتخاب کنید - مشخص کنید چه چیزی این دو مفهوم را برای شما متحد می کند. وقت بگذارید، با خودتان صادق باشید. از اسم، فعل و قید استفاده کنید. در این مرحله شما هشت کلمه خواهید داشت.

مرحله 4

اکنون مجدداً هشت کلمه ای را که قبلاً دریافت کرده اید به صورت ذهنی جفت کنید. انجمن هایی را برای آنها انتخاب کنید. به یاد داشته باشید که کلمات نباید تکرار شوند. دقیقاً به دنبال آن تداعی باشید که برای هر جفت کلمه مناسب است.

مرحله 5

شما اکنون چهار کلمه دارید. همان کاری را که قبلاً با دیگران انجام داده اید با آنها انجام دهید. آنها را به صورت جفت قرار دهید و برای هر کدام یک ارتباط ایجاد کنید. در نتیجه، دو کلمه تداعی دریافت خواهید کرد. به احساسات بدن و احساسات خود توجه کنید. شاید احساس گرما می کنید یا تنفستان تندتر می شود. این خوبه. آنها را به صورت ذهنی مانند یک ناظر بیرونی ضبط کنید و به کار خود ادامه دهید.

مرحله 6

اکنون با استفاده از فناوری آشنا، دو کلمه را در یک کلمه ترکیب کنید. حرف آخر را بزن این ارتباط عمیق شماست. این همان چیزی است که ضمیر ناخودآگاه شما با مشکلی که با آن کار می کردید مرتبط می کند (کلمه ای که قبل از شروع تمرین در بالای برگه نوشته شده است). نمونه ای از جدول کاملاً تکمیل شده با کلمه پایانی در زیر آمده است.

جدول 2. جدول تکمیل شده ارتباط با کلمه پایانی


بیایید ببینیم چه اتفاقی افتاد: تفسیر نتایج

به کلمه پایانی نگاه کنید و از خود بپرسید: آیا با چنین تداعی عمیقی راحت هستم یا نه؟ وقتی این کلمه را می بینم یا می گویم چه احساسی دارم؟ اگر مثبت باشد، شادی، این خوب است. این منبع انرژی می شود، رسانایی که به شما قدرت عمل می دهد. ولی تداعی ها نیز می توانند منفی باشند. به عنوان مثال، مفهوم "پول" ممکن است با کلمه "سرقت" همراه باشد و مفهوم "خانواده" کلمه "فریب" را در ناخودآگاه تداعی می کند. در زیر به شما خواهیم گفت که در این مورد چه کاری انجام دهید.

حالا به جدول تمام شده نگاهی بیندازید. پنج ستون در مقابل شما وجود دارد. هر کدام معنای خاص خود را دارد. به تمام کلماتی که به ذهنتان خطور کردید با دقت نگاه کنید.

ستون اول سمت چپ: آنچه در آن نوشته شده است (16 کلمه) بیانگر کلیشه ها و باورهایی است که شما تحت تأثیر والدین، مدرسه و محیط خود شکل داده اید. به طور کلی در فرآیند آموزش. اغلب آنها هستند که حرکت شما را به جلو کاهش می دهند، زیرا در واقع آنها بیگانه و تحمیلی هستند. توجه کنید که آیا کلمات به سمت پایین ستون مثبت تر می شوند. این نشانه خوبی است که نشان می دهد مشکل حل خواهد شد.

ستون دوم: تداعی هایی که در اینجا برای کلمات ستون اول نشان دادید با سطح ذهن مطابقت دارد. به عبارت دیگر، آنها نشان می دهند که شما در مورد مشکل چه فکر می کنید. از خود بپرسید: "چرا من به این موضوع فکر می کنم؟"

ستون سوم: چهار کلمه ای که در اینجا نوشتید، حوزه احساسات شما را مشخص می کند. به این چهار کلمه دقت کنید. سعی کنید از آنها جمله بسازید. خواهید دید که به اصطلاح "قلاب های احساسی" در اینجا پنهان است: ترس ها، عدم اطمینان، آسیب های روانی. این مانند نمک تجربیات درونی شماست.

ستون چهارم و پنجم: دو کلمه یک کلمه - مثلث راه حل. همانطور که می دانیم، کلمه پایانی یک ارتباط عمیق است. و چند کلمه که از آن ظاهر شد می تواند به شما نشان دهد که چگونه یک مشکل را حل کنید ، مسیری را برای دوره های عمل نشان می دهد. شما متوجه خواهید شد که برای کنار آمدن با شرایطی که در زندگی شما ایجاد شده است چه کاری باید انجام دهید.

آیا کلمات تداعی منفی وجود دارد؟ در کدام ستون؟

کلمات تداعی منفی در واقع نگرش های درونی شما هستند که شما را از اقدام و یافتن راهی برای خروج از یک موقعیت مشکل باز می دارند. مهم است که این کلمات در کدام ستون در شما ظاهر شده است. این نشان می دهد که نصب در چه سطحی مانع است. اگر در ستون اول - در سطح باورهای درونی، در دوم - در سطح عقل، در سوم - در حوزه احساسات.

چگونه باید ادامه داد؟ جسورانه کلمه منفی را خط بزنیدو آن را با یکی دیگر با علامت مثبت جایگزین کنید. اگر کلمات جدید در جفت های مثبت دیگر ترکیب شوند، تأثیر قوی تر خواهد بود. حتی اگر فکر می کنید ممکن است، می توانید کلمه پایانی را جایگزین کنید. نگرش شما نسبت به مشکل بیان شده توسط کلمه اصلی شروع به تغییر خواهد کرد.


2024
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه