20.11.2023

نقل قول های جالب از کنفوسیوس. قصارهای کنفوسیوس. نقل قول های مردان بزرگ کنفوسیوس در حال صحبت با یک زن


او معنای وجود انسان را در استقرار عالی ترین و جهانی نظم اجتماعی-اخلاقی «تائو» یا مسیر در امپراتوری آسمانی می دید. او انسانیت، عدالت، عزت نفس، فرزندسالاری، وفاداری و رحمت را از مظاهر اصلی تائو می دانست. این مقاله بر گفته ها و کلمات قصار کنفوسیوس تمرکز خواهد کرد.

آیین کنفوسیوس در چین

در اصطلاح مدرن می توان گفت که کنفوسیوس برند اصلی چین است. از این گذشته ، خودشناسی یک مردم با انتخاب شخصی که آنها را تا حد امکان دقیق و واضح نشان می دهد همراه است. در واقع این سوال چندان ساده نیست. بر پایه محکم و گسترده چینی کهن ترین اندیشه تاریخی و فلسفی جهان، شخصیت کنفوسیوس برمی خیزد که حکمت قصار و آموزه های او واقعاً سزاوار احترام است.

شخصیت

همانطور که در یادداشت های تاریخی سیما کیان، مورخ و دایره المعارف چینی باستان ذکر شده است، کنفوسیوس در یک "ازدواج وحشیانه" به دنیا آمد. چنین مفهومی به عنوان "ازدواج وحشیانه" به این معنی است که والدین مسن به خود اجازه می دهند با یک صیغه جوان رابطه برقرار کنند. پدرش درگذشت و کنفوسیوس در خانواده ای تک والد بزرگ شد. او اولین معلم چینی بود که برای یک بسته گوشت خشک به کسی آموزش داد. بنابراین، مدرسه جایگزین انجمن مرتبط او شد. نام او کونگ فو تزو (به زبان چینی) از دعوت او صحبت می کند، زیرا "فو تزو" به عنوان "معلم، حکیم، فیلسوف" ترجمه شده است.

کنفوسیوس در دوران پراکندگی و مبارزه در میان بسیاری از پادشاهی ها زندگی می کرد. قرن آسان نبود، اما در عین حال قابل توجه بود، به همین دلیل آن را عصر طلایی فلسفه چینی نامیدند. در چین، فیلسوف شدن به معنای معلم شدن و تحصیل کردن است. کنفوسیوس به همراه شاگردانش به کشورهای مختلف سفر کرد و خدمات خود را در دولت ارائه کرد - که اکنون مدیریت نامیده می شود. فعالیت او واقعاً منحصر به فرد است؛ نتایج آن تأثیر زیادی بر زندگی جامعه در قرن های 6-5 قبل از میلاد گذاشت. کنفوسیوس علیرغم گرایش نوآورانه تدریس خود، بر بازگشت به ریشه ها، یعنی بازنگری در دانش موجود اصرار داشت.

خوب و بد

شما باید سخنان و قصارهای کنفوسیوس را در مورد خیر و شر مطالعه کنید.

کنفوسیوس گویی حکمت بسیاری از جنبش‌های دینی را تأیید می‌کند و ایدئولوژی مسیحی را پیش‌بینی می‌کند، با این جمله که «آنچه را برای خود نمی‌خواهی با دیگران انجام مکن». قرنی به قرن دیگر این حکمت مبتنی بر عدم آسیب رساندن به دیگران است، زیرا به قول مردم، قصاص اعمال دور از خیر یا ناگزیر یا به مرور زمان خواهد آمد و یا بر زندگی اولاد تأثیر می گذارد. هنگام انجام هر عملی، ما اطلاعات خاصی را به فضا می فرستیم، که بار خاصی از انرژی ایجاد می کند که در غیرمنتظره ترین لحظه روی ما بومرنگ می زند. وقتی کارهای خوب انجام می دهیم، چیزهای خوب را به زندگی خود جذب می کنیم و بالعکس.

با صحبت در مورد قصارهای کنفوسیوس در مورد خیر و شر، نمی توان این جمله را ذکر کرد: "سعی کنید حداقل کمی مهربان تر باشید و سپس خواهید دید که نمی توانید کار بدی انجام دهید." این عبارت را می توان چنین تفسیر کرد: هنگامی که راه خیر را در پیش گرفتیم، در سر خود بلوکی از رد هر چیز نالایق در رفتار یک فرد آگاه و توسعه یافته را تشکیل می دهیم، که به سادگی اجازه نمی دهد دوباره غرق شویم، زیرا در اینجوری به خودمون خیانت میکنیم زمانی که طعم بهتری را در زندگی روزمره خود چشیده ایم، با تمام وجود در آرزوی آن هستیم و از قدیمی ها فرار می کنیم. به این ترتیب توسعه اتفاق می افتد.

سخنان کنفوسیوس در مورد معنای زندگی

"شما می توانید در تمام زندگی خود به تاریکی نفرین کنید، اما می توانید حداقل یک شمع کوچک روشن کنید." این گفته کنفوسیوس، متفکر و فیلسوف باستانی، سرشار از عمیق ترین حکمت است. هر چند وقت یکبار رفتارمان را از دست می‌دهیم، فراموش می‌کنیم که به همه چیزهای زیبایی که در ما، در افراد دیگر، در اطرافمان وجود دارد نگاه کنیم و روی جنبه‌های منفی زندگی متمرکز می‌شویم. شما فقط باید جرقه یک فکر خوشایند را در خود روشن کنید و زندگی رنگ های جدیدی به خود می گیرد. همانطور که از درون شکوفا می‌شویم، در بیرون متحول می‌شویم و بر اطرافیان خود نیز تأثیر می‌گذاریم. اینگونه است که ما واقعیت خود را ایجاد می کنیم.

او که هرگز زمین نخورد بزرگ نیست، بلکه بزرگ است که افتاد و برخاست. این را می توان یکی از بهترین کلمات قصار کنفوسیوس نامید. همانطور که به دقت اشاره شد، هر شکستی منجر به موفقیت می شود. «سقوط» در صورتی مفید و ضروری است که انسان بداند چگونه درس بیاموزد. ارتفاع دستاوردهای ما با عمق سوراخی که در آن قرار داریم تعیین می شود. هر بار که شکست می خورید، شکست می خورید، خوشحال می شوید - چون جایی برای رشد دارید، گزینه گمشده ای برای جامعه و کره زمین نیستید، هنوز باید روی خودتان کار کنید.

"در واقع، زندگی ساده است، اما ما دائما آن را پیچیده می کنیم." و در واقع، هر چیز پیچیده ای ساده پوشیده شده است. هر موضوع پیچیده را می توان به اجزای ساده تقسیم کرد، این چیزی است که به درک چیز پیچیده کمک می کند. پس از پرداختن به چیزهای ساده، می‌توانیم چیزی را که قبلاً برایمان پوچ به نظر می‌رسید، باز کنیم. معنای دیگر این بیانیه در این واقعیت نهفته است که ما از چیزهایی که می فهمیم خسته شده ایم، نیاز به رمز و راز، خودنمایی، کمی رقت و پیچیدگی در اجرا داریم. به عنوان مثال، غذاهای ساده و غذاهای لذیذ. گاهی اوقات لازم است از توانایی های قابل توجهی برای شناسایی مواد تشکیل دهنده برخی غذاها که با ادویه ها و مواد افزودنی مختلف اشباع شده است استفاده کنید. اینگونه است که از حقیقت ساده دور می شویم - سادگی منجر به سلامتی می شود، زیرا غذای سالم همیشه غذایی خوشمزه (در نگاه اول) نیست که حداقل تحت عملیات حرارتی قرار گرفته باشد. برای ما غذاهایی سرو می‌شود که علاوه بر آب‌نمک‌های مختلف، می‌توانستند از قابلمه، ماهیتابه، فر رد شوند تا به سفره شما برسند. به نظر می رسد، چرا چنین ترفندهایی؟ همه چیز در حرص و طمع و پرخوری طبیعت انسان نهفته است که برای مدت طولانی قادر به لذت بردن از چیزهای کوچک نیست.

قصارهای کنفوسیوس و تفسیر آنها - در مورد آموزش

"زیباترین منظره جهان، منظره کودکی است که پس از اینکه راه درست را به او نشان دادی، با اطمینان در مسیر زندگی قدم می زند." بسیاری از ما هنوز همان کودکانی هستیم که هدف خود را پیدا نکرده اند. و همه به این دلیل که ما توسط کودکانی بزرگ شده ایم که در تاریکی سرگردان هستند. بله، در زندگی باید کودک باشید، اما هدفمند - به طوری که چشمان شما برق می زند و دستان شما می درخشند. تنبلی و بیکاری منجر به نابودی شخصیت می شود. کودک واقعی موجودی خلاق است که در هر لحظه آماده انجام کاری است که دوست دارد.

درباره هیئت

ما موارد زیر را در میان کلمات قصار کنفوسیوس در مورد دولت گنجاندیم: "اگر در خدمت خود بیش از حد غیرت داشته باشید، ممکن است لطف حاکم را از دست بدهید. اگر در دوستی بیش از حد صمیمی باشید، لطف دوستان خود را از دست خواهید داد." می توان گفت که این نقل قول این ایده را منتقل می کند که مزاحمت و میل به رضایت همه فقط دفع می کند. لازم نیست برای جلب رضایت دیگران تلاش زیادی کنید. و آیا ارزش تلاش برای جلب لطف شخص دیگری را دارد؟ آیا راحت تر و آرام تر نیست که خودت باشی، بدون مزخرفات و خویشتن داری؟ اگر پیشنهادات افراد با اصول و دستورالعمل های شما در تضاد است، از رد کردن آنها نترسید. به این ترتیب، برعکس، احترام دیگران را به عنوان فردی که در مواقع سخت می توانید به او تکیه کنید، جلب خواهید کرد. صداقت با خود باعث صداقت با دیگران می شود. در سطحی نامرئی، افراد می توانند احساس کنند که آیا مورد تملق قرار می گیرند یا نه. و این تا حد زیادی نگرش بیشتر آنها را نسبت به مردم شکل می دهد.

"اگر خودت رک باشی، آنها همه کارها را حتی بدون دستور انجام می دهند، و اگر خودت صراط مستقیم نیستی، با وجود دستور تو اطاعت نمی کنند." کسى که نظرش عوض مى شود و در هفته هفت جمعه دارد، نمى تواند شخص خود را به عنوان مرجعیت براى رعیت حفظ کند. از آنجایی که چنین فردی ناامن است، ممکن است در اداره کشور یا خانواده غیرقابل اعتماد باشد - او همه چیز را تا یک روز بارانی با ایده های متناقض و تصمیمات کودکانه خود هدر می دهد. یک فرد در رهبری باید با صراحت دیدگاه ها و افکار خود متمایز شود تا آنها را با دقت هر چه بیشتر به اطرافیان خود منتقل کند.

اگر در دولت قانون حاکم باشد، فقیر بودن و موقعیت پستی شرم آور است؛ همانطور که وقتی بی قانونی در دولت حاکم است شرمساری و ثروتمند بودن است.» این بیانیه می تواند مطلقاً در مورد هر دولتی صدق کند، زیرا در حال حاضر کشورهای زیادی در جهان وجود ندارد که افراد نجیب در آن قدرت داشته باشند و قانون منصفانه و انسانی است.

در مورد عشق

"تنها یک انسان واقعاً انسان دوست است که می تواند هم دوست داشته باشد و هم متنفر." در این بیانیه کنفوسیوس، می بینیم که احساسات قوی که به طور کامل آشکار می شوند، می توانند توسط افرادی تجربه شوند که می توانند با دیگران همدردی کنند، نسبت به آنها شفقت داشته باشند و با احساس عدالت به دنیا نگاه کنند. عشق بی حد و حصر وجود دارد، فقط نفرت وجود دارد. بقیه می توانند احساسات والا و پست را تجربه کنند، اما بدون تعصب. در اینجا افرادی که از عادات معمول حیوانی دور شده اند، خشم و عشق درست را می آموزند.

"عشق آغاز و پایان وجود ماست. بدون عشق زندگی وجود ندارد. زیرا عشق همان چیزی است که انسان خردمند به آن تعظیم می کند." این یکی از صمیمانه ترین نقل قول ها و قصارهای کنفوسیوس در مورد عشق است. کسی که عشق را رد می کند، احمق است، زیرا بدون عشق، انگیزه فعالیت، زندگی و صبح بیدار شدن را از دست می دهد. ما باید، اگر نه افراد اطرافمان، حداقل چیزهایی که هر روز ما را احاطه کرده اند، دوست داشته باشیم، در غیر این صورت زندگی به هرج و مرج کامل تبدیل می شود. شما همچنین می توانید این را به عنوان عشق به خود درک کنید. انسان فقط با دوست داشتن خود شروع به دگرگونی و بهبود، خلق و درک این جهان می کند. کنفوسیوس که در این مقاله به نقل قول ها و قصارهای او می پردازیم، مردی خردمند و عمیق بود. بنابراین، تمام گفته های او که وارد میدان دید یک فرد توسعه یافته می شود، در روند فکری گیرنده شکوفا می شود.

"وقتی مسیرها نابرابر هستند، آنها با هم برنامه ریزی نمی کنند" یکی از عملی ترین کلمات قصار کنفوسیوس در مورد عشق است که به این واقعیت اشاره دارد که افراد با اهداف متفاوت در زندگی نمی توانند سرنوشت خود را با پیامدهای مطلوب متحد کنند. تنها روحیه یکپارچه عاشقان است که می تواند پتانسیل هر یک از آنها را به حداکثر برساند و آنها را تا حد امکان به سمت یک هدف مشترک سوق دهد.

آه خوشبختی

"خوردن غذای خشن، نوشیدن آب چشمه، خوابیدن با کف دست خود زیر سر - همه اینها شادی خاصی دارد. اما ثروت و شرافتی که به ناحق به دست می‌آید برای من مانند ابرهای شناور است!» این یکی از برجسته ترین کلمات قصار کنفوسیوس در مورد خوشبختی است که دلالت بر جستجوی سعادت در افراد کوچک و پارسا دارد. با راضی بودن به این کمی آسایش، انسان می تواند در هر کجا و در هر زمان، بدون اینکه سختی های شدید را تجربه کند، زنده بماند، زیرا با تجمل گرایی سازگار نشده است. فراوانی ضامن تنزل روح و جسم است. و ثروتی که از راههای نادرست به دست می آید، عموماً شخص را از درون نابود می کند، او را به طور کامل می بلعد، و او را به فداکارترین برده خود تبدیل می کند، که بارها و بارها آماده است تا دست به ماجراجویی بزند تا رهایی واهی از فقر را حفظ کند. همه این «ابرهای شناور»، مانند گرد و غبار، در مواقع سخت پراکنده می شوند یا به صاحب خود آسیب می رسانند، زیرا او با تمام وجود به آنها وابسته است، و بنابراین، آماده است برای آنها بمیرد.

مروارید دیگری از کلمات قصار کنفوسیوس در مورد شادی: "یادگیری و به کار بردن چیزهایی که آموخته‌ای برای کار در زمان مناسب - این فوق‌العاده نیست! صحبت با دوستی که از کشورهای دور آمده است - خوشحال کننده نیست! آیا عالی نیست - قدردان دنیا نباشی و کینه ای در دل نداشته باشی!» در اینجا می بینیم که کنفوسیوس خوشبختی را نه تنها خرد، نه تنها انسانیت، بلکه منحصر به فرد بودن، انزوا از توده عمومی مردم، توانایی تفکر فردی و در عین حال احساس ارگانیک، عدم احساس رانده شدن، شکایت نکردن از جهان و جامعه .

درباره کار

کلمات قصار کنفوسیوس در مورد کار شامل موارد زیر است: "کسی که دانش قدیمی را تکرار کند و چیز جدیدی در آن بیابد، می تواند یک رهبر باشد." ماهیت این بیانیه این است که نوآوری را فقط می توان بر اساس ایده های شناخته شده قبلی نشان داد. نیهیلیسم مبتنی بر انکار اشتباهات گذشته در اینجا مناسب نیست. گذشته ابزاری برای مجسمه سازی وضعیت حال و آینده ماست، همانطور که با نگاه کردن به آینده می توانیم حال را تغییر دهیم. کسی که از دانش نیاکان خود استفاده کند و دانه های حقیقت را از آنها استخراج کند، می تواند مناصب رهبری را در کشور اشغال کند، زیرا راز باستانی حکومت را می داند.

شوهر انسان مدت زیادی در شرایط سخت نمی ماند، اما مدت زیادی هم بیکار نخواهد ماند. این یکی از کلمات قصار کنفوسیوس در مورد کار و تنبلی است. با خواندن این خطوط، بلافاصله حکمت عامیانه روسی را به یاد می آورید: "زمان برای تجارت، یک ساعت برای سرگرمی وجود دارد." با این حال، در اینجا مقداری انحراف از تصویری که ما به آن عادت کرده ایم وجود دارد: در کنفوسیوس، فرد خود را با کار خسته نمی کند و زمان کافی برای استراحت پیدا می کند، یعنی یک ساعت برای کار، یک ساعت برای استراحت. در اینجا صحبت از تعادل در زندگی است که با ایجاد تعادل در تمام جنبه های زندگی به دست می آید. کار خوب و لذت بخش برای فردی که آن را به عهده می گیرد باعث ناراحتی یا ناراحتی نمی شود. یعنی با یافتن چیزی که دوست دارید، می توانید از هر لحظه تا حد امکان لذت ببرید، بدون اینکه عذابی را تجربه کنید و از احساس قرار گرفتن در مکان نامناسب در زمان نامناسب رنج ببرید.

ویژگی های شخصیت

کنفوسیوس که در این مقاله به گفته های حکیمانه، قصار و نقل قول های او می پردازیم، به گفته شاگردانش، دارای روحیه ای مهربان و خوش اخلاق بود، با صبر و انصاف متمایز بود، غذاهای گیاهی همیشه در رژیم غذایی او غالب بود، اگرچه او بی اعتنایی نکرد. گوشت او فقط در شراب بی‌اعتدال بود و از آن به عنوان روشی برای مراقبه احترام می‌گذاشت، اما هرگز تا حد بیهوشی مست نشد. در گفتار و در غذا متواضع بود و اصلی و فرعی را از هم جدا می کرد. زنجبیل همیشه در زندگی او از اهمیت بالایی برخوردار بوده است که در چین معتقدند اثرات مضر گوشت و مواد مسموم کننده را خنثی می کند.

او دلایل شکست های خود را در خود می یابد، اما مرد پست آنها را در دیگران می یابد." این جمله شگفت انگیز به خوبی روش زندگی افرادی را توصیف می کند که عادت دارند هر کسی را برای همه مشکلاتشان مقصر بدانند، اما نه خود را. این آنها نیستند. کسانی که تنبل و فاقد ابتکار هستند، اما دولت «بال‌های» آنها را تضعیف می‌کند، این آنها نیستند که ضعیف اراده هستند، بلکه والدینشان هستند که «آنها را بد بزرگ کرده‌اند.» همیشه می‌توان بهانه‌ها را پیدا کرد. یک فرد واقعاً با اراده قادر است. نقایص خود را بپذیرد و به هر قیمتی شده خود را تغییر دهد.

«وقتی با فردی شایسته روبرو شدید، به این فکر کنید که با او برابر شوید و وقتی فردی نالایق را دیدید، به خود نگاه کنید.» توجه به شایستگی های دیگران یک هنر کامل در زندگی است، زیرا در ابتدا انسان به دنبال عیوب دیگران می گردد. این خاصیت یک حیوان این است که با یافتن نقاط ضعف از دیگران بالاتر رود، در حالی که بشریت از طریق تحسین خلاقیت، مهارت و دانش او، دید خدا را در شخص دیگری پیش‌فرض می‌گیرد. فقط یک شخصیت توسعه یافته می تواند اصل الهی را در هر فردی ببیند و به او کمک کند تا این نیروی قدرتمند خلقت را کشف کند.

هیچ چیز به اندازه طغیان عصبانیت و عصبانیت انسان را به راحتی هیجان زده نمی کند و او را به خود فراموشی می رساند که منجر به فاجعه بارترین عواقب می شود و بنابراین برای جلوگیری از هذیان های بزرگ باید در همان جوانی به آنها توجه کرد. " اگر حال شما بد باشد چقدر چوب می توانید بشکنید! کسی که نمی تواند خشم خود را کنترل کند قادر به مدیریت زندگی خود نیست.


در موقعیت های مختلف زندگی، هر یک از ما به نکات عملی خوب نیاز داریم. و اگر آنها را از منابع معتبر دریافت کنیم، مانند سخنان کنفوسیوس در مورد انسان، صحیح است. این حکیم از چین آنقدر پیشتر زندگی می کرد که گفته هایش قدیمی به نظر می رسد. اما هنگامی که شروع به خواندن عبارات حکیمانه کنفوسیوس در مورد زندگی می کنید، بلافاصله مشخص می شود که همه چیز هنوز مرتبط است و گوش دادن به این کلمات فواید بدون شک به همراه دارد.

فیلسوف چه آموخت؟ حکمت او چند وجهی بود. همه جنبه های زندگی یک فرد را در بر می گرفت: او در مورد هدف وجود مردم صحبت کرد، از دوستی و عشق، نحوه نگاه کردن به اشتباهات خود و دیگران، درباره خوشبختی، درباره زنان و برای زنان، رازهای تربیت فرزندان را فاش کرد. ; کار و نگرش به کار جایگاه مهمی در تدریس او داشت.

همه این سؤالات مهم زندگی هنوز به ما و معاصران ما مربوط می شود. بنابراین، ما شوخ‌آمیزترین سخنان و نقل قول‌های کنفوسیوس را ارائه می‌کنیم. بهترین مجموعه ای که راهنمای یک زندگی شاد و معنادار خواهد بود.

معنای زندگی

فرد با بهبود خود به خرد دیرینه اجداد خود نزدیک می شود. مردم تحت سلطه احساسات و عواطف هستند. این همان چیزی است که در تصمیم گیری درست اختلال ایجاد می کند که منجر به عواقب جالبی می شود. آنها به جای تلاش برای بهترین ها، زندگی خود را وقف حل مسائل کوچک می کنند.


اصل آموزه های کنفوسیوس ساختن جامعه ای شاد، بدون بار مشکلات، عاقل ترین مردمی است که عاقلانه از زمان و استعداد خود استفاده کنند. آنها بین خود و خالق هماهنگ هستند.

با خواندن نقل قول های کنفوسیوس، می توانید زندگی و نگرش خود را نسبت به آن به طور اساسی تغییر دهید. فقط چند عبارت ساده و غم انگیز می تواند تأثیر مفیدی بر روحیه و دیدگاه فرد داشته باشد.

در واقع زندگی ساده استاما ما دائماً آن را پیچیده می کنیم. اگر متنفر هستید- یعنی شکست خوردی ما مشاوره را به صورت قطره ای می پذیریم، اما ما آن را در سطل توزیع می کنیم. مرد بزرگواراز خود مطالبه می کند، آدم پست از دیگران مطالبه می کند.

سه چیز هرگز برنمی گرددبازگشت - زمان، کلمه، فرصت. بنابراین: زمان را از دست ندهید، کلمات خود را انتخاب کنید، فرصت را از دست ندهید.

نجیب قلبآرام یک آدم پست همیشه مشغول است. اگر به پشتت تف کنند، یعنی شما جلوتر هستید. به خودت سخت بگیرو با دیگران مهربان هستند. به این ترتیب از دشمنی انسان محافظت خواهید کرد. وقتی احساس بدی دارید- گوش دادن به طبیعت سکوت دنیا آرامش بخش تر از میلیون ها حرف غیر ضروری است.

درباره معنای عشق و دوستی

به نظر می رسد که متفکر چینی کاملاً همه چیز را درک کرده است. او با صحبت در مورد دوستی، نشان داد که چقدر مهم است که دوستی را انتخاب کنید تا خود را آموزش دهید، او را الگو قرار دهید و تنها بهترین ویژگی ها را در خود پرورش دهید: مهربانی و فروتنی برای تقلید از بهترین ها.


همانطور که نقل قول های کنفوسیوس در مورد عشق می گوید، احساس ابدی یک فرد محبوب و دوست داشتنی قدرت می بخشد. مهربانی و محبت به غلبه بر مشکلات جدی، حتی مانند فقر کمک می کند. این ویژگی است که ما را به تلاش برای رفاه انگیزه می دهد. همچنین شادی واقعی می دهد.

جاذبه دلها دوستی را به وجود می آورد، جاذبه ذهن احترام است ، جاذبه بدنها شور است و فقط هر سه با هم عشق می آفرینند. عشق چاشنی زندگی است. ممکن است آن را شیرین کند یا ممکن است بیش از حد آن را نمک بزند. شما می توانید در تمام زندگی خود به تاریکی نفرین کنید،یا می توانید یک شمع کوچک روشن کنید. زیبایی در هر چیزی نهفته است، اما همه نمی توانند آن را ببینند.

من نمیفهمم کسی چطور میتونه باهاش ​​کنار بیادفردی که نمی توان به او اعتماد کرد؟ اگر گاری بدون محور باشد، چگونه می توان سوار آن شد؟

هنگام ملاقات با یک فرد شایستهبه این فکر کنید که چگونه با او هماهنگ شوید. هنگام قرار ملاقات با یک فرد ضعیف، نگاه دقیق تری به خود بیندازید و خود را قضاوت کنید. حتی در جمع دو نفر قطعا پیدا خواهم کرد،چه چیزی از آنها یاد بگیریم من سعی خواهم کرد از فضایل آنها تقلید کنم و خود از کاستی های آنها درس بگیرم. اگر کسی بخواهد به شما توهین جدی کند،این بدان معناست که برای او حتی بدتر است. وقتی مردم با هم هستند- مهم نیست بدن آنها کجاست.

چگونه به خطاها نگاه کنیم

همه ما اشتباه می کنیم. گاهی اوقات باید یاد بگیرید که اشتباهات دیگران را ببخشید. اما آیا حاضریم خودمان را ببخشیم؟ شاید بهتر باشد که روی محاسبات اشتباه تمرکز نکنیم، زیرا اینها چیزهای کوچکی هستند که به معنای کم یا اصلاً هیچ هستند؟ ارزش ادامه دادن را دارد!


از منظر فلسفی متفکر بزرگ، هر اشتباهی تجربه ای است که مردم در زندگی به دست می آورند. آیا باید از اینکه با رهایی از شرایط سخت عاقل تر شویم، بترسیم؟ برعکس، بنیانگذار باستانی تعلیم بزرگ نشان داد که صحیح ترین راه حل، اصلاح همه چیز است.

مردی که اشتباه کردو آن را اصلاح نکرد، اشتباه دیگری مرتکب شد. کاستی های خود را بپذیریدوقتی ما را به خاطر آنها سرزنش می کنند - این حیا است، افشای آنها برای دوستانمان معصومیت و زودباوری است، اما افشای آنها در مقابل همه مایه افتخار است. بی اختیاری در چیزهای کوچکیک هدف بزرگ را خراب خواهد کرد. مردم در زمان های قدیم دوست نداشتند زیاد صحبت کنند. اینها برای خود شرم آور می دانستند که پای حرف خودشان نباشند. این کار را با دیگری انجام ندهچیزی که برای خودت آرزو نمی کنی هرگز در مورد خودتان صحبت نکنیدنه خوب نه بد. در مورد اول، آنها شما را باور نمی کنند، و در مورد دوم، آنها آن را زیبا می کنند. یک شوهر نجیب به دنبال دلایل شکست های خود می گردددر خودش، و آدم پست آنها را در دیگران جستجو می کند. بر عادت های بد غلبه کنیدشما فقط امروز می توانید آن را انجام دهید، نه فردا.


در مورد خوشبختی و خوبی

آیا کنفوسیوس از مبحث شادی صرف نظر کرد؟ خیر به هر حال، این هدف نهایی است که هر فردی باید برای رسیدن به آن تلاش کند. بهترین نقل قول های او به جستجوی هماهنگی در روح اختصاص دارد. غیرممکن است که با فرمول شادی که فیلسوف به دست آورده است موافق نباشیم. هیچ کس تا به حال به این سادگی و دقیق در مورد آنچه که همه ما را واقعاً خوشحال می کند صحبت نکرده است. اگر یکی از برجسته‌ترین عبارات نویسنده را دنبال کنید، برای رسیدن به آنچه می‌خواهید باید چنین مسیر کوتاهی را طی کنید: کسانی را که دوست دارید و دوستتان دارند و شما را درک می‌کنند، بیابید. خوشبختی زمانی است که تو را درک کنندخوشبختی بزرگ زمانی است که شما را دوست داشته باشند، خوشبختی واقعی زمانی است که دوست داشته باشید. کسی که خورشید در روحش می درخشد،حتی در تاریک ترین روز هم خورشید را خواهد دید. به دنبال خوشبختیگاهی فقط باید بایستی و خوشحال باشی دیدن خوبی در مقابل خود،طوری جلو می روم که انگار می ترسم عقب بیفتم. با دیدن بدی در مقابلم، طوری فرار می کنم که انگار پا در آب جوش گذاشته ام. روی پاکسازی افکارتان کار کنید.اگر افکار بد نداشته باشید، اعمال بد نخواهید داشت. نارضایتی ها را فراموش کنیداما هرگز مهربانی را فراموش نکن روشن کردن یک شمع کوچک آسانتر استبه جای نفرین به تاریکی سعی کنید حداقل کمی مهربان تر باشیدو خواهید دید که نمی توانید کار بدی انجام دهید.

درباره زنان

به نظر می رسد که نظرات کنفوسیوس در مورد زنان احترام او را برای جنس ضعیف نشان نمی دهد. به نظر می رسد که او به آنها و توانایی های آنها می خندد، آنها را به خاطر حماقت سرزنش می کند و نقشی بسیار کوچک و ناچیز در جامعه به آنها می دهد.

و در عین حال، مفاهیم هماهنگی او می گوید که انسان، چه مرد و چه زن، می تواند به کمال برسد. او حقوق دارد و سزاوار است که در تعالی خود خوشحال باشد. شما فقط باید نقش خود را در جامعه مشخص کنید و آن را دنبال کنید.

روابط را درست بسازیددر مورد زنان و افراد پست سخت تر است. اگر آنها را به خود نزدیک کنی، گره می خورند و اگر آنها را از خود دور کنی، از تو متنفر می شوند. روزی روزگاری یک خانم بسیار تحصیلکرده در آن زمان به دیدار کنفوسیوس آمد.و از او سوالی پرسید:
- به من بگو کنفوسیوس، چرا وقتی یک زن معشوقه های زیادی دارد، مورد انتقاد عمومی قرار می گیرد، اما وقتی یک مرد زنان زیادی دارد، پس این طبیعی است؟
قبل از پاسخ دادن، کنفوسیوس در سکوت چای دم کرد و آن را در شش فنجان ریخت.
بعد از آن از او پرسید: «به من بگو، وقتی یک قوری برگ های چای را در شش فنجان می ریزد، آیا این طبیعی است؟»
زن پاسخ داد: بله.
کنفوسیوس پاسخ داد: می بینید، و وقتی شش قوری به طور همزمان در یک فنجان ریخته می شود؟

درباره آموزش و نگرش به کار

احتمالاً درست است که کنفوسیوس را یکی از معلمان مشهور بدانیم. زمانی به دنبال اصلاحات در نظام آموزشی بود. او با مقایسه و گاه ستایش دانش بر حمایت مادی، از آموزش و پرورش خواست نه تنها به مبانی علم، بلکه به قوانین اخلاقی نیز اهمیت دهد. و در تعلیم و تربیت، هدف اصلی این است که به کودکان بیاموزیم که اعضای مفید جامعه باشند و با قوانین آن در تلاش برای بهترین ها مطابقت داشته باشند. او این را به شاگردانش نیز القا کرد. اما برای هر یک از ما آموزنده خواهد بود که با نظریه مرد بزرگ، بنیانگذار این دکترین آشنا شویم که به همان اندازه دین به آن اهمیت داده می شود. شغلی را که دوست دارید انتخاب کنید، و هرگز مجبور نخواهید شد حتی یک روز در زندگی خود کار کنید. وقتی آشکار است که هدف دست نیافتنی است،هدف را تغییر ندهید - برنامه عمل خود را تغییر دهید. هر کاری که در زندگی انجام می دهید، با تمام وجود این کار را انجام دهید. یک سنگ قیمتی را نمی توان جلا دادبدون اصطکاک به همین ترتیب، یک فرد نمی تواند بدون تلاش های سخت و کافی موفق شود. در میان ایستاده ها بدو،در میان کسانی که در حال دویدن هستند - توقف کنید. در زمان های قدیم، مردم به منظور مطالعهبرای بهبود خود امروزه مردم مطالعه می کنند تا دیگران را شگفت زده کنند.
هر نقل قول از حکیم به نظر می رسد با هاله اصلی که بر فراز چین باستان شناور بود می درخشد. و در عین حال، تمام حرف های او به ما مردم مدرن بسیار نزدیک است. این به ویژه از کلمات در مورد کار قابل توجه است.


راز کار پربار چیست؟ شغلی که در خور روح شما باشد چه چیزی به انسان می دهد؟ این دانشمند همیشه پاسخ های بسیار دقیق و مرتبطی به این سؤالات داد که دانستن آنها مفید است. و ما این فرصت را ارائه می دهیم که هم کلمات قصار کنفوسیوس را در سایت بخوانید و هم آنها را برای استفاده رایگان دانلود کنید و توصیه های خردمندانه را برای دوستان ارسال کنید.

می شنوم و فراموش می کنم.می بینم و یادم می آید. انجام می دهم و می فهمم. تیراندازی با کمان به ما می آموزدچگونه حقیقت را جستجو کنیم وقتی یک تیرانداز از دست می دهد، دیگران را مقصر نمی داند، بلکه به دنبال تقصیر در خود می گردد. سه راه به دانش منتهی می شود:راه تأمل، اصیل ترین راه، راه تقلید، آسان ترین راه، و راه تجربه، تلخ ترین راه است. نه آن بزرگکسی که هرگز زمین نخورده و بزرگ است - که افتاده و برخاسته است.

در دسترس ترین درس های زندگی برای درک یک انسان. آنها به طور بسیار مؤثری به مردم الهام می بخشند. تعاملات انسان و انسان بر اساس اصول مهم زندگی است که بسیاری سعی می کنند به آن پایبند باشند. بسیاری از حکیمان قوانین زندگی خود را بیان کردند، کشورهای شرقی به ویژه برای این امر مشهور بودند. بسیاری از مردم با نام کنفوسیوس متفکر مشهور چینی آشنا هستند. گفته ها، قصارهای حکیمانه و نقل قول های نوابغ، صفحات کتاب ها و وب سایت ها را پر می کند.

این مرد یک دکترین کامل را ایجاد کرد که به آن دین نیز می گویند - کنفوسیوسیسم. اخلاق، اخلاق و اصول زندگی در ذات این آموزش است. نقل قول ها، کلمات قصار و سخنان حکیمانه کنفوسیوس نشان می دهد که حکیم آرزوی ساختن جامعه ای هماهنگ و بسیار اخلاقی را در سر می پروراند. قانون طلایی اخلاق او این بود: «آنچه را برای خود نمی‌خواهی با دیگران انجام نده». مردم عبارات و گفته های کنفوسیوس را بسیار حساس درک می کنند. آموزش نبوغ برای 20 قرن رایج بوده است. با این شخصیت افسانه ای، گفته های کنفوسیوس و توضیح آنها آشنا شوید.

راه طولانی به سوی خرد

گاهی اوقات آنها به فردی با توانایی های ذهنی خاص فریاد می زنند: "تو مثل کنفوسیوس هستی!" گفته های حکیم چینی باعث می شود که منشا خرد او را لمس کنید و گفته های سخنان او را دوباره بخوانید. آیا راز چند صد ساله حکمت شرقی وجود دارد، آیا با راز معمول غربی متفاوت است؟ در جریان تحلیل ما از گفته های کنفوسیوس، این برای شما روشن خواهد شد.

خاستگاه خرد نابغه چینی از کجا آمده است؟ بیایید کمی با دوران کودکی معلمی از خانواده کان یا کونگ فو تزو که در سرزمین مادری اش در چین به او می گفتند، شروع کنیم. نام کنفوسیوس یک شکل لاتینی شده در نظر گرفته می شود. معلم از 551 تا 479 قبل از میلاد زندگی می کرد. ه. بسیاری از گفته های کنفوسیوس چینی به لطف بازگویی ها و ضبط های مترجمان و دانشجویان بعدی تا به امروز باقی مانده است.

حکیم در روستای کوفو در استان شاندونگ به دنیا آمد. او به یک خانواده اشرافی باستانی، هرچند فقیر، تعلق دارد. پدرش سه بار ازدواج کرد تا وارثی شایسته به دست آورد. این دقیقاً همان چیزی است که متفکر آینده شد. و اگرچه پدر سه سال بعد از دنیا رفت، اما مادر پسرش را بسیار اخلاقی تربیت کرد. از بسیاری جهات، شکل‌گیری ایده‌های کنفوسیوس در مورد یک جامعه ایده‌آل و یک فرد هماهنگ به دلیل ویژگی‌های معنوی ناب این زن بسیار اخلاقی است.

غیبت پدرش در خانه، جوان را مجبور کرد زود کار کند. او خود را تعلیم داد و حقیقت را جستجو کرد. او خواندن را زود یاد گرفت و سعی کرد تمام خطوطی را که یاد گرفته بود درک کند. در اظهارات کنفوسیوس در مورد کار و زندگی می توان آمیختگی افکار پیشینیان شایسته او را احساس کرد. او به عنوان سرایدار انبارها و زمین های دولتی کار می کرد. اما این موقعیت برای او رضایت نداشت. این مرد جوان در 22 سالگی معلم خصوصی چینی شد. او که قبلاً به یک متخصص مورد توجه تبدیل شده بود ، بدون توجه به رفاه آنها شروع به آموزش کودکان از اقشار مختلف مردم کرد.

در ارتباط با مردم، در سرگردانی حکیم، شوخ ترین گفته های کنفوسیوس در مورد انسان متولد شد. همین امر باعث شد که وی منصب معتبر وزیر دادگستری را دریافت کند. او در اینجا افراد حسود و تهمت زنی داشت که در اخراج وزیر از سرزمین مادری اش نقش داشتند. کنفوسیوس شروع به سفر و موعظه کرد. او 13 سال به این سفر حج رفت. در گوشه و کنار چین، سخنان حکیمانه کنفوسیوس در مورد خلاقیت، خانواده و روابط بین مردم شنیده می شد.

متفکر با بازگشت به سرزمین مادری خود شروع به فعالیت های آموزشی کرد. تا پایان عمرش حدود سه هزار نفر را تربیت کرده بود. فلسفه اساس اصول او شد. زندگی نامه نویسان حتی ادعا می کنند که معلم از قبل تاریخ مرگ خود را می دانست. چینی ها به محض درگذشت او متوجه نبود او در فرهنگ کشور شدند. اما آیین کنفوسیوس پیروان و جانشینان بسیاری داشت. از 136 ق.م. ه. این یک فرقه مذهبی رسمی در چین است. کنفوسیوس به یک خدا تبدیل شد و معابد به نام او نامگذاری شدند. تنها در قرن بیستم، پس از انقلاب شینهای، مقامات چند صد ساله سرنگون شدند.

شاگردان کنفوسیوس تمام سخنان و نقل قول های حکیمانه او را در کتاب «مکالمات و قضاوت ها» جمع آوری کردند. در کشورهای اروپایی به آن "Analects of Confucius" می گویند. آنالکت ها نقل قول ها، سخنان مناسب، اشعار کوتاه هستند. ما نیم قرن روی این مجموعه بی نظیر کار کردیم. سخنان او انسانیت، تقوا، احترام به بزرگان را می آموزد و سایر مبانی اخلاقی و اخلاقی جامعه را تبیین می کند.

معاصران ما کنفوسیوس را چگونه می بینند؟ پس از انکار کمونیست ها از آموزه های کنفوسیوس، سرانجام هوشیاری فرا رسید. در سال های اخیر، چینی ها دوباره به آیین کنفوسیوس و شخصیت استاد علاقه مند شده اند. گردشگران زیادی به مکان های سرگردان او می روند و مراسم یادبودی را به افتخار او برگزار می کنند. آموزه های فیلسوف دوباره در برنامه های آموزشی دانش آموزان و دانشجویان چینی گنجانده شد.


بینش خیر و شر، فضیلت و رذیلت

بسیاری از کلمات قصار و گفته های کنفوسیوس به افکار در مورد هستی، خیر و شر اختصاص دارد. متفکر وجه اشتراکی بین قوانین طبیعت و رشد انسان می دید. او اطمینان داشت که همه چیز در جهان را تابع یک الگوریتم واحد کند. خود فیلسوف به خوبی مطالعه کرد و تمام آموزه های پیشینیان را درک کرد. امروزه برخی از مردم اصول مسیحیت را زیر سوال می برند. به عنوان مثال، همه نمی توانند بفهمند که چرا باید شر را با خیر پاسخ داد. بسیاری از مردم تعجب می‌کنند که چگونه با توهین‌هایی که به ما وارد می‌شود ارتباط برقرار کنیم؛ آیا باید به همان شکل پاسخ دهیم؟

در اقیانوس خروشان احساسات روزمره، نقل قول‌های کنفوسیوس می‌تواند به قطب‌نمای قابل اعتمادی تبدیل شود، گاهی اوقات کمی متناقض، کمی خارج از نظام ارزش‌های معمول. معلم چینی معتقد بود که شر باید منصفانه مجازات شود و افراد خوب باید متقابلاً با نیکی مقابله کنند. یک تصمیم غیرمنتظره در مقایسه با مسیحیت. کنفوسیوس معیار عدالت را در دست خود شخص قرار داد و بر اساس شرایط عمل کرد. وی همچنین انکار نکرد که شخصی از بالا به مردم نگاه می کند و به آنها برای شایستگی و عدالتشان پاداش می دهد. در اینجا چشمگیرترین اظهارات او در این راستا است:

  • سخت گیری با خود و ملایمت با دیگران مهم است، اینگونه از دشمنی مردم محافظت می شود.
  • اگر مهربانی بیشتری نشان دهید، دیگر جایی برای کارهای بد در زندگی وجود نخواهد داشت.
  • فضیلت تنها نیست، همیشه همسایگانی دارد.
  • اگر می توانید رحم کنید، حتی بدون تذکر معلم این کار را انجام دهید.
  • عقل فقط با رحمت به دست می آید.

درباره اشراف روح

بسیاری از سخنان حکیم به اشراف اختصاص دارد. گاهی اوقات نیز با دیدگاه تجربه روزانه در تضاد هستند. بیایید مثالی از این اصل بیاوریم: "یک شخص نجیب به شما کمک می کند فقط خوبی های خود را ببینید ، در حالی که یک فرد پست به بدی اشاره می کند." با این حال نمی توان مرزی بین انسان و زندگی قائل شد. پارادوکس های کنفوسیوس شما را به فکر، تأمل و بحث وادار می کند. به عنوان مثال، در اینجا یک جمله بحث برانگیز وجود دارد: "شخص نجیبی که فقط در آسایش خانه زندگی می کند را نمی توان چنین نامید." در اینجا گزیده ای دیگر از نقل قول ها در مورد این موضوع وجود دارد:

  • صفت بزرگواران صفا است. افراد پست همیشه درگیر چیزی هستند.
  • انسان بزرگوار با دیگران هماهنگ زندگی می کند اما از آنها تقلید نمی کند و انسان فرومایه از دیگران تقلید می کند اما با آنها هماهنگ نیست.
  • فریب دادن انسان بزرگوار طبیعی نیست، اما بلافاصله متوجه فریب دیگران می شود.
  • شوهر نجیب خود را به وظیفه می سپارد و مرد حقیر به شانس.
  • آن بزرگوار در غذا و مال فایده نمی بیند، کار می کند و کم حرف می زند. این فرد مدام در حال یادگیری و اصلاح خود است.

درباره عشق، زن و مرد، والدین و فرزندان، دوستان

کنفوسیوس گفته ها و کلمات قصار بسیاری دارد که روابط مختلف را توصیف می کند: خانواده، دوستی، عشق. به هر حال، دوستان و محیط ما اغلب ما را شاد می کنند، اما گاهی اوقات ناامیدی. فیلسوف در این مورد توصیه های زیادی دارد. هر کس می تواند چیزی مفید در آنها پیدا کند:

  • ایجاد روابط صحیح با زنان و افراد پست دشوار است. نزدیک شدن به خود منجر به فحاشی آنها می شود و دور شدن منجر به نفرت می شود.
  • پسر محترمی را می توان کسی نامید که فقط از طریق بیماری غم و اندوه والدین خود را به ارمغان می آورد.
  • بهتر است با فردی که به او اعتماد ندارید معامله نکنید. از این گذشته، سوار شدن بر گاری بدون محور غیرممکن است.
  • دوستان نیاز به کمک دارند و انجام کارهای خوب را آموزش می دهند، اما نیازی نیست خود را در موقعیت تحقیر آمیز در مقابل کسانی قرار دهید که قابل تغییر نیستند.
  • در دوستی نباید بیش از حد صمیمیت نشان دهید، این می تواند منجر به از دست دادن لطف دوستان شود.

کنفوسیوس همچنین سخنانی در مورد عشق داشت. او عشق را آغاز و پایان هر آنچه هست نامید. حکیم عشق را می پرستید و معتقد بود که بدون آن زندگی وجود ندارد.

درباره فراز و نشیب های پیچیده انسان

کنفوسیوس معتقد بود که فقط خردمندان و احمق های واقعی را نمی توان آموزش داد. او برای دانش بسیار ارزش قائل بود و آن را بالاترین هدف یک فرد محترم می شمرد. او در طول زندگی خود به مطالعه پرداخت و حکمت را به پیروان خود منتقل کرد. امروز ما نیز می توانیم از این منبع بی انتها خرد لذت ببریم. در اینجا سخنان او در این مورد است:

  • شما باید طوری مطالعه کنید که انگار دائماً دانش ندارید یا می ترسید آن را از دست بدهید.
  • شجاعت بدون دانش بی پروایی است، احترام بدون دانش خود شکنجه است، احتیاط بدون دانش بزدلی است، صراحت بدون دانش بی ادبی است.
  • هیچ کلمه ای برای توصیف دانشمندی که به دنبال حقیقت است، اما از لباس بد و غذای خشن شرمنده است، وجود ندارد.
  • بعد از اینکه راه را به او نشان دادید، می توانید بی پایان از قدم زدن کودک با اطمینان در مسیر زندگی لذت ببرید.
  • از طریق تیراندازی با کمان می توانیم یاد بگیریم که به دنبال حقیقت باشیم. یک تیرانداز از دست رفته به دنبال سرزنش در دیگران نیست، بلکه فقط به دنبال سرزنش خود است.
  • هر کسی که به آینده فکر نمی کند با مشکلات غیر منتظره ای روبرو خواهد شد.
  • هر کس مهربانی با خانواده را آموزش ندهد خودش را یاد نمی گیرد.
  • هر کس در آموزش تأمل نکند همیشه در اشتباه است. فردی که فکر می کند اما نمی خواهد یاد بگیرد در شرایط سختی قرار می گیرد.
  • معمول نیست که عاقل با دیگری کاری را انجام دهد که برای خودش نمی خواهد.

موفقیت و رسیدن به خوشبختی

کنفوسیوس نیز در گفته های خود مسائل مربوط به رسیدن به اهداف و موفقیت را نادیده نگرفت. در آنها او در مورد نحوه برخورد با افراد حسود و یافتن تعادل توصیه می کند. خیلی ها با جمله معروف او در این مورد آشنا هستند: «اگر به پشتت تف کنند، یعنی داری جلو می روی». در اینجا چند نقل قول دیگر وجود دارد:

  • انسان خودش بدبختی های خودش را به دنیا می آورد و خودش لحظه های خوش را پرورش می دهد.
  • خوشبختی را می توان درک مردم، شادی بزرگ - عشق از طرف دیگران، شادی واقعی - عشق شما به دیگران نامید.
  • سه چیز را نمی توان به عقب برگرداند: زمان، کلمه، فرصت. نتیجه گیری: زمان را از دست ندهید، کلمات خود را انتخاب کنید، فرصت ها را از دست ندهید.
  • به جوانان نگاه نکنید، وقتی بزرگ شوند می توانند شوهران بسیار با استعدادی شوند. فقط کسانی که تا سن چهل یا پنجاه سالگی به هیچ چیز نرسیده اند شایسته توجه نیستند.
  • تنها با فرا رسیدن هوای سرد مشخص می‌شود که سرو و کاج آخرین کسانی هستند که آرایش خود را می‌ریزند.

معنای تجربه، حقیقت و صفات انسانی

این عبارت نشان دهنده تجربه اخلاقی بسیاری از نسل ها است: "یک نفر تمام زندگی خود را به تاریکی نفرین می کند و دیگری یک شمع کوچک را روشن می کند." متأسفانه منتقدان بسیار بیشتر از کسانی هستند که آستین ها را بالا می زنند و چیزی را اصلاح می کنند. کلاسیک اخلاق و فلسفه شرقی دقیقاً یادآور شد که نفرت از پیروزی بر شما صحبت می کند. او همچنین خاطرنشان کرد که افراد قبلی برای پیشرفت مطالعه می کردند، اما اکنون برای اینکه دیگران را با دانش خود شگفت زده کنند. در اینجا برخی از سخنان درست تر از حکیم آمده است:

  • اگر نمی توان ثروت و شهرت را صادقانه به دست آورد، پس باید از آنها دوری کرد. اگر نمی توانید از فقر و تاریکی اجتناب کنید، پس باید آنها را بپذیرید.
  • مردم با تمایلات طبیعی گرد هم می آیند، اما عادت ها از هم جدا می شوند.
  • در زمان های قدیم پرحرفی پذیرفته نمی شد. بعدش شرم آور بود که با حرفاتون پیش نرفتم.
  • نزدیکترین چیز به انسانیت یک شوهر محکم، قاطع، ساده و کم حرف است.
  • انسانیت به ما بسیار نزدیک است، فقط باید آن را آرزو کنیم.
  • انسان شایسته از دیگران تقلید نمی کند، اعمال را منصفانه ارزیابی می کند.

گفته های کنفوسیوس در مورد زندگی

متفکر چینی به همه چیز علاقه داشت، کنجکاو بود و مهربانی و انسان دوستی را تبلیغ می کرد. او سعی می کند حتی چیزی عظیم را در آغوش بگیرد. به گفته های کنفوسیوس در مورد زندگی توجه کنید:

  • انسان نمی تواند بداند مرگ چیست زیرا نمی داند زندگی چیست.
  • قبل از اینکه انتقام بگیری دو قبر حفر کن.
  • اگر فردی را تماشا کنید، در اعمال او عمیق تر شوید، به اوقات فراغت او نگاه دقیق تری بیندازید، پس او برای شما یک رمز و راز نخواهد بود.
  • گاهی اوقات انسان خیلی متوجه می شود، اما چیز اصلی را نمی بیند.
  • انسان شدن یا نشدن فقط به خود شخص بستگی دارد.
  • سعی کنید مانند افراد شایسته باشید، هنگام ملاقات با یک فرد پست به کمبودهای خود نگاه دقیق تری بیندازید.
  • فقط به کسی که برای دانش تلاش می کند نصیحت کن، فقط به کسی که آرزویش را دارد کمک کن، فقط به کسی بیاموز که می خواهد بیشتر بفهمد.

سخنان کنفوسیوس در مورد کار و هنر

هر چند وقت یکبار افراد در شرکت ها شروع به محکوم کردن برخی از سیاستمداران و شخصیت های عمومی می کنند. بسیاری از مردم فکر می کنند که در یک چیز بهتر هستند. آنها خودشان نمی توانند خانواده یا تیم خود را معنا کنند. در اینجا برخی از گفته های کنفوسیوس در مورد خلاقیت و نگرش نسبت به زیردستان آمده است:

  • مهمترین چیز در حکومت این است که حاکم حاکم باشد، مرئوس تابع، پدر پدر باشد و پسر پسر باشد.
  • خودتان را در کارهای کوچک نگه ندارید، این می تواند یک هدف بزرگ را خراب کند.
  • جای نگرانی برای نداشتن رتبه بالا نیست، لیاقت داشتن این رتبه بسیار نگران کننده تر است.
  • حتی زمانی که از هم جدا می شوند، آسمان و زمین یک کار را انجام می دهند.
  • همه قدرت تبدیل شدن به یک شوهر نجیب را دارند، فقط باید تصمیم بگیرید که این کار را انجام دهید.
  • کسی که با روی آوردن به کهنه چیز جدیدی را کشف می کند، شایسته معلمی است.
  • برای جلب احترام مردم، باید آنها را با عزت مدیریت کنید. اگر می خواهید مردم سخت کار کنند، با آنها مهربانانه رفتار کنید.
  • کسی که شغلی را پیدا می کند که دوست دارد، یک روز هم در زندگی اش کار نخواهد کرد.

در مورد خودم

دنیای سخنان شگفت انگیز و مشاهدات شوخ حکیم شرقی به سادگی شگفت انگیز است! برخی از اظهارات او مربوط به خود کنفوسیوس است:

  • من به کار زیادی نیاز دارم تا دانشم را گسترش دهم، به دیگران لاف نزنم، احساس خستگی نکنم، به دیگران بیاموزم و ناامید نشوم.
  • من هرگز فردی را ندیده ام که برای رسیدن به هدف خود در خلوت زندگی کند و آنچه را که برای درک حقیقت خود لازم است دنبال کند.
  • حتی در بین دو نفر، چیزی برای یادگیری پیدا خواهم کرد. من از نقاط قوت آنها الگوبرداری خواهم کرد و از نقاط ضعف آنها درس خواهم گرفت.

هر یک از شما می توانید از میان گفته های بسیار کنفوسیوس راهنمای عاقلانه ای برای زندگی انتخاب کنید. این به شما کمک می کند تا با مشکلات کنار بیایید و راه درست را برای خرد انتخاب کنید.

1. سفر هزار مایلی با یک قدم شروع می شود

2. شوهر نجیب سعی نمی کند سیر بخورد و ثروتمند زندگی کند. او در تجارت عجول است، اما در گفتار کند است. در ارتباط با افراد نیکوکار، خود را اصلاح می کند

3. تیراندازی با کمان به ما می آموزد که چگونه به دنبال حقیقت باشیم. وقتی یک تیرانداز از دست می دهد، دیگران را مقصر نمی داند، بلکه به دنبال تقصیر در خود می گردد

4. با آموختن حقیقت در صبح، می توانید در عصر بمیرید

5. انسان عاقل هیچ نگرانی نمی شناسد، انسان انسان دوست هیچ نگرانی نمی شناسد، انسان شجاع هیچ ترسی نمی شناسد.

6. کاری را که برای خود نمی خواهید با دیگران انجام ندهید.

7. هرکسی که زیبا صحبت می کند و ظاهری جذاب دارد، به ندرت واقعاً انسان است.

8. انسان شایسته نمی تواند دارای وسعت علم و صلابت نباشد. بار او سنگین و راهش طولانی است

9. غلبه بر خود و بازگشت به آنچه در خود شایسته است - این همان انسانیت واقعی است. انسان بودن یا نبودن - این فقط به خودمان بستگی دارد

10. افراد بر اساس تمایلات طبیعی خود به یکدیگر نزدیک هستند، اما بر اساس عادت از یکدیگر دور هستند.

11. یک فرد کامل همه چیز را در خود جستجو می کند، یک فرد بی اهمیت - در دیگران

12. مطالعه کنید و وقتی زمانش رسید، آنچه را که یاد گرفته اید در تجارت به کار ببرید - این فوق العاده نیست! صحبت کردن با دوستی که از راه دور آمده است - خوشحال کننده نیست! دنیا از شما قدردانی نکند و کینه به دل نگیرد - این عالی نیست!

13. شایسته ترین مردان از غل و زنجیر تمام جهان فرار کردند، پس از آنها کسانی که از وابستگی به مکان خاصی فرار کردند، پس از آنها کسانی که از وسوسه های نفسانی در امان ماندند، پس از آنها کسانی که توانستند از تهمت دوری کنند.

14. کسانی که به مشکلات دور فکر نمی کنند، قطعاً با مشکلات نزدیک روبرو خواهند شد

15. انسان بزرگوار با عزت منتظر فرامین بهشتی است. یک مرد کوتاه قد با بی حوصلگی منتظر شانس است

16. انسان شایسته پا جای پای دیگران نمی گذارد.

17. شوهر نجیب در روحش آرام است. یک مرد پست همیشه مشغول است

18. دانشمندی که به دنبال حقیقت است، اما از لباس بد و غذای خشن شرمنده است! چه چیز دیگری برای صحبت کردن وجود دارد!

19. انسان بزرگوار در ارزیابی امور دنیوی نه چیزی را رد می کند و نه تایید می کند، بلکه همه چیز را با عدالت می سنجد.

20. یک شوهر واقعاً انسان دوست با تلاش خود به همه چیز می رسد.

21. شوهر نجیب وظیفه را بیش از هر چیز ارج می نهد. یک مرد نجیب، دارای شجاعت، اما نادان به وظیفه، می تواند شورشی شود. مردی فرومایه که دارای شجاعت است، اما از وظیفه بی خبر است، می تواند دست به دزدی بزند.

22. همه می توانند شوهر نجیبی شوند. شما فقط باید تصمیم بگیرید که یکی شوید

23. حرف باید درست باشد، عمل باید قاطع باشد

24. انسان بزرگوار فقط تکلیف می داند، انسان پست فقط منفعت می داند

25. کسی که بدون تفکر درس می خواند دچار خطا می شود. کسی که بدون اینکه بخواهد بیاموزد می اندیشد در سختی می بیند.

26. اگر فطرت تربیت را در انسان تحت الشعاع قرار دهد، نتیجه آن وحشی است و اگر تربیت بر طبیعت سایه افکند، کارشناس کتب است. تنها کسی که طبیعت و تربیت در او تعادل داشته باشد را می توان شوهر شایسته دانست

27. فقط به کسانی دستور دهید که پس از آشکار شدن جهل خود به دنبال علم هستند. فقط به کسانی کمک کنید که نمی دانند چگونه افکار گرامی خود را به وضوح بیان کنند. فقط کسانی را آموزش دهید که با آموختن در مورد یک گوشه مربع، می توانند سه گوشه دیگر را تصور کنند.

28. حتی در جمع دو نفر، مطمئناً چیزی برای یادگیری از آنها پیدا خواهم کرد. سعی می کنم از فضایل آنها تقلید کنم و از کاستی های آنها درس بگیرم.

29. تکریم بدون آگاهی از آنچه شایسته است به خود شکنجه تبدیل می شود. احتیاط بدون دانش درست تبدیل به بزدلی می شود. شجاعت بدون دانش درست تبدیل به بی پروایی می شود. صراحت بدون آگاهی از آنچه باید به بی ادبی تبدیل می شود

30. ملاقات با فردی که سه سال از عمر خود را وقف معلمی کرده است، آرزوی تصرف یک مقام عالی را نداشته باشد، آسان نیست.

31. در زمان های قدیم مردم برای بهبود خود مطالعه می کردند. امروزه مطالعه می کنند تا دیگران را شگفت زده کنند

32. طوری مطالعه کنید که گویی دائماً کمبود دانش خود را احساس می کنید و گویی دائما می ترسید دانش خود را از دست بدهید.

33. فقط عاقل ترین و احمق ترین ها قابل آموزش نیستند.

34. بدون آگاهی از سرنوشت، نمی توانید یک شوهر نجیب شوید. بدون دانستن آنچه باید انجام دهید، نمی توانید در زندگی حمایتی پیدا کنید. بدون یادگیری درک معنای واقعی کلمات، نمی توانید افراد را بشناسید

35. خوشا به حال کسی که چیزی نمی داند: او خطر سوء تفاهم را ندارد

36. نگران این نباش که مردم تو را نشناسند، بلکه نگران نشناختن مردم باش.

37. کسی که با روی آوردن به قدیم قادر به کشف چیزهای جدید است، شایسته معلمی است.

38. معلم گفت: "پرونده من ناامید کننده به نظر می رسد. من هنوز کسی را ندیده ام که با علم به اشتباهات خود، به گناه خود اعتراف کند."

39. تنها اشتباه واقعی اصلاح نکردن اشتباهات گذشته است.

40. شوهر نجیبی از کسی توقع فریب ندارد اما وقتی فریب می خورد اولین کسی است که متوجه آن می شود.

41. هر کس بسته به تعصب خود اشتباه می کند. به اشتباهات یک فرد با دقت نگاه کنید - و درجه انسانیت او را خواهید فهمید

42. اگر مردم مرا درک نکنند ناراحت نمی شوم، اگر مردم را درک نکنم ناراحت می شوم

43. در مورد شوهر بزرگوار سه اشتباه رخ می دهد: سخن گفتن با او که حرفی به او نمی رسد عجول است. نگفتن در زمانی که سخنان به او می رسد رازداری است. و سخن گفتن بدون تماشای بیان او کوری است

44. تغییر تنها با بالاترین خرد و کمترین حماقت رخ نمی دهد

45. انسان سه راه دارد که عاقلانه عمل کند: اولی، شریف ترین، تأمل است. دوم، ساده ترین، تقلید است. سومین، تلخ ترین، تجربه است

46. ​​مردم در زمان های قدیم دوست نداشتند زیاد صحبت کنند. اینها برای خود شرم آور می دانستند که پای حرف خودشان نباشند

47. کلمات برای بیان معنا کافی است

48. سکوت یک دوست واقعی است که هرگز تغییر نخواهد کرد

49. شكايت از امر ناخوشايند، دو برابر كردن شر است; خندیدن به او او را نابود می کند

50. وقتی کلمات را نمی دانید، چیزی برای شناخت مردم ندارید

51. انسان نجیب می کوشد زبان به زبان بیاورد اما ماهرانه عمل کند

52. در کشوری که نظم هست، هم در کردار و هم در گفتار جسور باشید. در کشوری که نظم ندارد، در اعمال خود جسور و در گفتار مراقب باشید.

53. فضیلت تنها نخواهد ماند. او قطعا همسایه هایی خواهد داشت

54. شوهر نجیب به مردم کمک می کند تا آنچه را که در آنها خوب است ببینند، و به مردم یاد نمی دهد که آنچه را که در آنها بد است ببینند. یک آدم پست برعکس عمل می کند

55. اگر فردی قاطع، قاطع، ساده و ساکت باشد، پس از قبل به انسانیت نزدیک است.

56. سعی کنید حداقل کمی مهربان تر باشید، متوجه خواهید شد که نمی توانید مرتکب عمل بدی شوید.

57. آنجایی که رحمت باشد شگفت انگیز است. آیا اگر در منطقه آن زندگی نکنی می توان به خرد دست یافت؟

58. فرستادن مردم به جنگ آموزش ندیده یعنی خیانت به آنها

59. دوستانی نداشته باشید که از نظر اخلاقی از شما پست ترند

60. فقط یک انسان واقعاً انسان دوست است که هم قادر به دوست داشتن و هم متنفر است

61. پسر محترم کسی است که پدر و مادرش را فقط با بیماری خود ناراحت کند

62. هنگام خدمت به پدر و مادر، آنها را با ملایمت هر چه بیشتر نصیحت کنید. اگر نصیحت شما جواب نداد، محترمانه و متواضع باشید. حتی اگر در دل خود آزرده خاطر هستید، نارضایتی خود را ابراز نکنید

63. کسی که نتواند خانواده اش را به نیکی سفارش کند، نمی تواند خود را بیاموزد.

65. انسان نجیب مصیبت را استوار تحمل می کند، اما انسان فرومایه در مشکلات شکوفا می شود.

66. یک فرد محدود اشتباهات کمتری دارد

67. کسی که نتواند در درون خود تمرکز کند یا چیزی او را برده ببیند نمی بیند، شنید نمی شنود، چشیدن طعم را تشخیص نمی دهد.

68. نگران نداشتن رتبه بالا نباشید. نگران این باشید که آیا لیاقت داشتن رتبه بالا را دارید یا خیر. نگران شناخته نشدن نباش. نگران این باشید که آیا شایسته شناخته شدن هستید یا خیر

69. هنگام ملاقات با یک فرد شایسته، به این فکر کنید که چگونه با او برابر شوید. هنگام قرار ملاقات با یک فرد ضعیف، نگاه دقیق تری به خود بیندازید و خود را قضاوت کنید

70. اگر در خدمت خود بیش از حد غیرت داشته باشید، لطف حاکم را از دست خواهید داد. اگر در دوستی بیش از حد صمیمی باشید، لطف دوستانتان را از دست خواهید داد

71. هنگام دوری از خانه، طوری رفتار کنید که گویی پذیرای مهمانان محترم هستید. هنگام استفاده از خدمات مردم، طوری رفتار کنید که انگار در حال انجام مراسمی باشکوه هستید. کاری را که برای خود نمی‌خواهی با دیگران انجام نده. در این صورت هیچ نارضایتی نه در دولت و نه در خانواده وجود نخواهد داشت

72. در روابط با دوستان آنها را فقط به کارهایی که توانایی انجام آنها را دارند توصیه کنید و بدون تجاوز به نجابت آنها را به سوی خیر هدایت کنید، اما در جایی که امیدی به موفقیت نیست سعی نکنید عمل کنید. خود را در موقعیت تحقیر آمیز قرار ندهید

73. شخصی پرسید: آیا این که می گویند بدی را باید با نیکی جبران کرد، درست است؟ آموزگار گفت: پس چگونه خير را پرداخت مي‌كني؟ براي بدي بايد عدالت را بپردازي و خوبي را با خير.

74. با خود سختگیر و با دیگران ملایم باشید. به این ترتیب از دشمنی انسان محافظت خواهید کرد.

75. شوهر بزرگوار برتری خود را می داند، اما از رقابت اجتناب می کند. با همه کنار می آید اما با کسی تبانی نمی کند

76. شوهر بزرگوار در زندگی باید مراقب سه چیز باشد: در جوانی که نیروهای حیاتی فراوان است، از شیفتگی به زنان بر حذر باشد. در بلوغ، هنگامی که نیروهای حیاتی قدرتمند هستند، مراقب رقابت باشید. در پیری که نشاط کم است، از بخل برحذر باش

77. ایجاد روابط صحیح با زنان و افراد پست از همه سخت تر است. اگر آنها را به خود نزدیک کنید، گستاخ می شوند، اگر آنها را از خود دور کنید، متنفر می شوند.

78. مردم برای خود ثروت و شهرت می خواهند; اگر نمی توان هر دو را صادقانه به دست آورد، باید از آنها اجتناب کرد

79. مردم از فقر و تنگدستی می ترسند; اگر نمی توان بدون از دست دادن عزت از هر دو اجتناب کرد، باید آنها را پذیرفت

80. اگر فرصت رحمت دارید، حتی معلم را هم اجازه ندهید جلو بیفتد.

81. انسان نجیب با همه هماهنگ زندگی می کند، اما انسان پست به دنبال هم نوعان خود است

82. راز حكومت خوب: حاكم حاكم باشد، رعيت رعيت، پدر پدر، و پسر پسر باشد.

83. وقتی مسیرها نابرابر است، با هم برنامه ریزی نمی کنند.

84. به هر شخصی مانند خود احترام بگذاریم و با او آن گونه رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار شود - هیچ چیز بالاتر از این نیست.

85. بدون یادگیری نجابت، خود را تثبیت نخواهید کرد

86. بدی را با اخلاص بپرداز و نیکی را به نیکی بپرداز

87. اگر آستانه شما پاک نشد از برف روی پشت بام همسایه شکایت نکنید.

88. انسان های نجیب با دیگران هماهنگ زندگی می کنند، اما از دیگران پیروی نمی کنند، افراد پست از دیگران پیروی می کنند، اما با آنها هماهنگ زندگی نمی کنند.

89. آنقدر خود را کنترل کنیم که به دیگران به عنوان خود احترام بگذاریم و با آنها آن گونه رفتار کنیم که می خواهیم با ما انجام دهند - این همان چیزی است که می توان آن را دکترین بشردوستی نامید.

90. اگر رک باشید، همه چیز بدون دستور انجام می شود. و اگر خودشان صراط مستقیم نداشته باشند، اطاعت نمی کنند، هر چند دستور داده شوند

91. شوهر نجیبی، دلبسته به آسایش خانه، شایسته نیست که چنین نامیده شود

92. کلمات پیچیده فضیلت را از بین می برند. بی اعتنایی در امور کوچک، یک هدف بزرگ را تباه می کند

93. کسی که چهل سال عمر کرده فقط دشمنی کند، تمام شده است

94. چگونه می توان با فردی که قابل اعتماد نیست برخورد کرد؟ اگر یک گاری محور نداشته باشد، چگونه می توان در آن سوار شد؟

95. از همه جنایات، جدی ترین آنها بی عاطفه بودن است

96. اگر افکار بد نداشته باشید، کارهای بد نخواهید داشت. 97. آدم عصبانی همیشه پر از سم است.

98. عیادت و شنیدن افراد شرور، از قبل شروع یک عمل شیطانی است.

99. انسان نجیب خود را سرزنش می کند، مرد کوچک دیگران را سرزنش می کند

100. وقتی حکومت بر اساس عقل اداره شود، فقر و نیاز شرم آور است; وقتی حکومت بر اساس عقل اداره نشود، ثروت و شرف شرم آور است

101. هنگامی که فقط از سود حاصل می شوند، خشم را چند برابر می کنند

102. نباید به جوانان نگاه کرد. بسیار ممکن است که با بالغ شدن به مردان برجسته ای تبدیل شوند. فقط کسانی که با چهل یا پنجاه سالگی به هیچ چیز نرسیده اند شایسته احترام نیستند

103. اگر ما در مورد زندگی خیلی کم بدانیم، چه چیزی می توانیم در مورد مرگ بدانیم؟

104. صحبت نکردن با فردی که شایستگی گفتار را دارد به معنای از دست دادن انسان است. و صحبت با فردی که شایسته گفتگو نیست به معنای از دست دادن کلمات است. عاقل نه مردم را از دست می دهد و نه حرفی را

105. این واقعیت که شما مورد توهین یا دزدی قرار گرفته اید، اگر دائماً آن را به خاطر نداشته باشید، معنایی ندارد.

106. شخص عصبانی همیشه پر از سم است

در دسترس ترین درس های زندگی برای درک یک انسان. آنها به طور بسیار مؤثری به مردم الهام می بخشند. تعاملات انسان و انسان بر اساس اصول مهم زندگی است که بسیاری سعی می کنند به آن پایبند باشند. بسیاری از حکیمان قوانین زندگی خود را بیان کردند، کشورهای شرقی به ویژه برای این امر مشهور بودند. بسیاری از مردم با نام کنفوسیوس متفکر مشهور چینی آشنا هستند. گفته ها، قصارهای حکیمانه و نقل قول های نوابغ، صفحات کتاب ها و وب سایت ها را پر می کند.

این مرد یک دکترین کامل را ایجاد کرد که به آن دین نیز می گویند - کنفوسیوسیسم. اخلاق، اخلاق و اصول زندگی در ذات این آموزش است. نقل قول ها، کلمات قصار و سخنان حکیمانه کنفوسیوس نشان می دهد که حکیم آرزوی ساختن جامعه ای هماهنگ و بسیار اخلاقی را در سر می پروراند. قانون طلایی اخلاق او این بود: «آنچه را برای خود نمی‌خواهی با دیگران انجام نده». مردم عبارات و گفته های کنفوسیوس را بسیار حساس درک می کنند. آموزش نبوغ برای 20 قرن رایج بوده است. با این شخصیت افسانه ای، گفته های کنفوسیوس و توضیح آنها آشنا شوید.

راه طولانی به سوی خرد

گاهی اوقات آنها به فردی با توانایی های ذهنی خاص فریاد می زنند: "تو مثل کنفوسیوس هستی!" گفته های حکیم چینی باعث می شود که منشا خرد او را لمس کنید و گفته های سخنان او را دوباره بخوانید. آیا راز چند صد ساله حکمت شرقی وجود دارد، آیا با راز معمول غربی متفاوت است؟ در جریان تحلیل ما از گفته های کنفوسیوس، این برای شما روشن خواهد شد.

خاستگاه خرد نابغه چینی از کجا آمده است؟ بیایید کمی با دوران کودکی معلمی از خانواده کان یا کونگ فو تزو که در سرزمین مادری اش در چین به او می گفتند، شروع کنیم. نام کنفوسیوس یک شکل لاتینی شده در نظر گرفته می شود. معلم از 551 تا 479 قبل از میلاد زندگی می کرد. ه. بسیاری از گفته های کنفوسیوس چینی به لطف بازگویی ها و ضبط های مترجمان و دانشجویان بعدی تا به امروز باقی مانده است.

حکیم در روستای کوفو در استان شاندونگ به دنیا آمد. او به یک خانواده اشرافی باستانی، هرچند فقیر، تعلق دارد. پدرش سه بار ازدواج کرد تا وارثی شایسته به دست آورد. این دقیقاً همان چیزی است که متفکر آینده شد. و اگرچه پدر سه سال بعد از دنیا رفت، اما مادر پسرش را بسیار اخلاقی تربیت کرد. از بسیاری جهات، شکل‌گیری ایده‌های کنفوسیوس در مورد یک جامعه ایده‌آل و یک فرد هماهنگ به دلیل ویژگی‌های معنوی ناب این زن بسیار اخلاقی است.

غیبت پدرش در خانه، جوان را مجبور کرد زود کار کند. او خود را تعلیم داد و حقیقت را جستجو کرد. او خواندن را زود یاد گرفت و سعی کرد تمام خطوطی را که یاد گرفته بود درک کند. در اظهارات کنفوسیوس در مورد کار و زندگی می توان آمیختگی افکار پیشینیان شایسته او را احساس کرد. او به عنوان سرایدار انبارها و زمین های دولتی کار می کرد. اما این موقعیت برای او رضایت نداشت. این مرد جوان در 22 سالگی معلم خصوصی چینی شد. او که قبلاً به یک متخصص مورد توجه تبدیل شده بود ، بدون توجه به رفاه آنها شروع به آموزش کودکان از اقشار مختلف مردم کرد.

در ارتباط با مردم، در سرگردانی حکیم، شوخ ترین گفته های کنفوسیوس در مورد انسان متولد شد. همین امر باعث شد که وی منصب معتبر وزیر دادگستری را دریافت کند. او در اینجا افراد حسود و تهمت زنی داشت که در اخراج وزیر از سرزمین مادری اش نقش داشتند. کنفوسیوس شروع به سفر و موعظه کرد. او 13 سال به این سفر حج رفت. در گوشه و کنار چین، سخنان حکیمانه کنفوسیوس در مورد خلاقیت، خانواده و روابط بین مردم شنیده می شد.

متفکر با بازگشت به سرزمین مادری خود شروع به فعالیت های آموزشی کرد. تا پایان عمرش حدود سه هزار نفر را تربیت کرده بود. فلسفه اساس اصول او شد. زندگی نامه نویسان حتی ادعا می کنند که معلم از قبل تاریخ مرگ خود را می دانست. چینی ها به محض درگذشت او متوجه نبود او در فرهنگ کشور شدند. اما آیین کنفوسیوس پیروان و جانشینان بسیاری داشت. از 136 ق.م. ه. این یک فرقه مذهبی رسمی در چین است. کنفوسیوس به یک خدا تبدیل شد و معابد به نام او نامگذاری شدند. تنها در قرن بیستم، پس از انقلاب شینهای، مقامات چند صد ساله سرنگون شدند.

شاگردان کنفوسیوس تمام سخنان و نقل قول های حکیمانه او را در کتاب «مکالمات و قضاوت ها» جمع آوری کردند. در کشورهای اروپایی به آن "Analects of Confucius" می گویند. آنالکت ها نقل قول ها، سخنان مناسب، اشعار کوتاه هستند. ما نیم قرن روی این مجموعه بی نظیر کار کردیم. سخنان او انسانیت، تقوا، احترام به بزرگان را می آموزد و سایر مبانی اخلاقی و اخلاقی جامعه را تبیین می کند.

معاصران ما کنفوسیوس را چگونه می بینند؟ پس از انکار کمونیست ها از آموزه های کنفوسیوس، سرانجام هوشیاری فرا رسید. در سال های اخیر، چینی ها دوباره به آیین کنفوسیوس و شخصیت استاد علاقه مند شده اند. گردشگران زیادی به مکان های سرگردان او می روند و مراسم یادبودی را به افتخار او برگزار می کنند. آموزه های فیلسوف دوباره در برنامه های آموزشی دانش آموزان و دانشجویان چینی گنجانده شد.

بینش خیر و شر، فضیلت و رذیلت

بسیاری از کلمات قصار و گفته های کنفوسیوس به افکار در مورد هستی، خیر و شر اختصاص دارد. متفکر وجه اشتراکی بین قوانین طبیعت و رشد انسان می دید. او اطمینان داشت که همه چیز در جهان را تابع یک الگوریتم واحد کند. خود فیلسوف به خوبی مطالعه کرد و تمام آموزه های پیشینیان را درک کرد. امروزه برخی از مردم اصول مسیحیت را زیر سوال می برند. به عنوان مثال، همه نمی توانند بفهمند که چرا باید شر را با خیر پاسخ داد. بسیاری از مردم تعجب می‌کنند که چگونه با توهین‌هایی که به ما وارد می‌شود ارتباط برقرار کنیم؛ آیا باید به همان شکل پاسخ دهیم؟

در اقیانوس خروشان احساسات روزمره، نقل قول‌های کنفوسیوس می‌تواند به قطب‌نمای قابل اعتمادی تبدیل شود، گاهی اوقات کمی متناقض، کمی خارج از نظام ارزش‌های معمول. معلم چینی معتقد بود که شر باید منصفانه مجازات شود و افراد خوب باید متقابلاً با نیکی مقابله کنند. یک تصمیم غیرمنتظره در مقایسه با مسیحیت. کنفوسیوس معیار عدالت را در دست خود شخص قرار داد و بر اساس شرایط عمل کرد. وی همچنین انکار نکرد که شخصی از بالا به مردم نگاه می کند و به آنها برای شایستگی و عدالتشان پاداش می دهد. در اینجا چشمگیرترین اظهارات او در این راستا است:

  • سخت گیری با خود و ملایمت با دیگران مهم است، اینگونه از دشمنی مردم محافظت می شود.
  • اگر مهربانی بیشتری نشان دهید، دیگر جایی برای کارهای بد در زندگی وجود نخواهد داشت.
  • فضیلت تنها نیست، همیشه همسایگانی دارد.
  • اگر می توانید رحم کنید، حتی بدون تذکر معلم این کار را انجام دهید.
  • عقل فقط با رحمت به دست می آید.

درباره اشراف روح

بسیاری از سخنان حکیم به اشراف اختصاص دارد. گاهی اوقات نیز با دیدگاه تجربه روزانه در تضاد هستند. بیایید مثالی از این اصل بیاوریم: "شخص نجیب کمک می کند تا فقط خوبی ها را در خود ببیند، در حالی که فرد فرومایه به بدی ها اشاره می کند." با این حال نمی توان مرزی بین انسان و زندگی قائل شد. پارادوکس های کنفوسیوس شما را به فکر، تأمل و بحث وادار می کند. به عنوان مثال، در اینجا یک جمله بحث برانگیز وجود دارد: "شخص نجیبی که فقط در آسایش خانه زندگی می کند را نمی توان چنین نامید." در اینجا گزیده ای دیگر از نقل قول ها در مورد این موضوع وجود دارد:


درباره عشق، زن و مرد، والدین و فرزندان، دوستان

کنفوسیوس گفته ها و کلمات قصار بسیاری دارد که روابط مختلف را توصیف می کند: خانواده، دوستی، عشق. به هر حال، دوستان و محیط ما اغلب ما را شاد می کنند، اما گاهی اوقات ناامیدی. فیلسوف در این مورد توصیه های زیادی دارد. هر کس می تواند چیزی مفید در آنها پیدا کند:

  • ایجاد روابط صحیح با زنان و افراد پست دشوار است. نزدیک شدن به خود منجر به فحاشی آنها می شود و دور شدن منجر به نفرت می شود.
  • پسر محترمی را می توان کسی نامید که فقط از طریق بیماری غم و اندوه والدین خود را به ارمغان می آورد.
  • بهتر است با فردی که به او اعتماد ندارید معامله نکنید. از این گذشته، سوار شدن بر گاری بدون محور غیرممکن است.
  • دوستان نیاز به کمک دارند و انجام کارهای خوب را آموزش می دهند، اما نیازی نیست خود را در موقعیت تحقیر آمیز در مقابل کسانی قرار دهید که قابل تغییر نیستند.
  • در دوستی نباید بیش از حد صمیمیت نشان دهید، این می تواند منجر به از دست دادن لطف دوستان شود.

کنفوسیوس همچنین سخنانی در مورد عشق داشت. او عشق را آغاز و پایان هر آنچه هست نامید. حکیم عشق را می پرستید و معتقد بود که بدون آن زندگی وجود ندارد.

درباره فراز و نشیب های پیچیده انسان

کنفوسیوس معتقد بود که فقط خردمندان و احمق های واقعی را نمی توان آموزش داد. او برای دانش بسیار ارزش قائل بود و آن را بالاترین هدف یک فرد محترم می شمرد. او در طول زندگی خود به مطالعه پرداخت و حکمت را به پیروان خود منتقل کرد. امروز ما نیز می توانیم از این منبع بی انتها خرد لذت ببریم. در اینجا سخنان او در این مورد است:

  • شما باید طوری مطالعه کنید که انگار دائماً دانش ندارید یا می ترسید آن را از دست بدهید.
  • شجاعت بدون دانش بی پروایی است، احترام بدون دانش خود شکنجه است، احتیاط بدون دانش بزدلی است، صراحت بدون دانش بی ادبی است.
  • هیچ کلمه ای برای توصیف دانشمندی که به دنبال حقیقت است، اما از لباس بد و غذای خشن شرمنده است، وجود ندارد.
  • بعد از اینکه راه را به او نشان دادید، می توانید بی پایان از قدم زدن کودک با اطمینان در مسیر زندگی لذت ببرید.
  • از طریق تیراندازی با کمان می توانیم یاد بگیریم که به دنبال حقیقت باشیم. یک تیرانداز از دست رفته به دنبال سرزنش در دیگران نیست، بلکه فقط به دنبال سرزنش خود است.
  • هر کسی که به آینده فکر نمی کند با مشکلات غیر منتظره ای روبرو خواهد شد.
  • هر کس مهربانی با خانواده را آموزش ندهد خودش را یاد نمی گیرد.
  • هر کس در آموزش تأمل نکند همیشه در اشتباه است. فردی که فکر می کند اما نمی خواهد یاد بگیرد در شرایط سختی قرار می گیرد.
  • معمول نیست که عاقل با دیگری کاری را انجام دهد که برای خودش نمی خواهد.

موفقیت و رسیدن به خوشبختی

کنفوسیوس نیز در گفته های خود مسائل مربوط به رسیدن به اهداف و موفقیت را نادیده نگرفت. در آنها او در مورد نحوه برخورد با افراد حسود و یافتن تعادل توصیه می کند. خیلی ها با جمله معروف او در این مورد آشنا هستند: «اگر به پشتت تف کنند، یعنی داری جلو می روی». در اینجا چند نقل قول دیگر وجود دارد:


معنای تجربه، حقیقت و صفات انسانی

این عبارت نشان دهنده تجربه اخلاقی بسیاری از نسل ها است: "یک نفر تمام زندگی خود را به تاریکی نفرین می کند و دیگری یک شمع کوچک را روشن می کند." متأسفانه منتقدان بسیار بیشتر از کسانی هستند که آستین ها را بالا می زنند و چیزی را اصلاح می کنند. کلاسیک اخلاق و فلسفه شرقی دقیقاً یادآور شد که نفرت از پیروزی بر شما صحبت می کند. او همچنین خاطرنشان کرد که افراد قبلی برای پیشرفت مطالعه می کردند، اما اکنون برای اینکه دیگران را با دانش خود شگفت زده کنند. در اینجا برخی از سخنان درست تر از حکیم آمده است:

  • اگر نمی توان ثروت و شهرت را صادقانه به دست آورد، پس باید از آنها دوری کرد. اگر نمی توانید از فقر و تاریکی اجتناب کنید، پس باید آنها را بپذیرید.
  • مردم با تمایلات طبیعی گرد هم می آیند، اما عادت ها از هم جدا می شوند.
  • در زمان های قدیم پرحرفی پذیرفته نمی شد. بعدش شرم آور بود که با حرفاتون پیش نرفتم.
  • نزدیکترین چیز به انسانیت یک شوهر محکم، قاطع، ساده و کم حرف است.
  • انسانیت به ما بسیار نزدیک است، فقط باید آن را آرزو کنیم.
  • انسان شایسته از دیگران تقلید نمی کند، اعمال را منصفانه ارزیابی می کند.

گفته های کنفوسیوس در مورد زندگی

متفکر چینی به همه چیز علاقه داشت، کنجکاو بود و مهربانی و انسان دوستی را تبلیغ می کرد. او سعی می کند حتی چیزی عظیم را در آغوش بگیرد. به گفته های کنفوسیوس در مورد زندگی توجه کنید:

  • انسان نمی تواند بداند مرگ چیست زیرا نمی داند زندگی چیست.
  • قبل از اینکه انتقام بگیری دو قبر حفر کن.
  • اگر فردی را تماشا کنید، در اعمال او عمیق تر شوید، به اوقات فراغت او نگاه دقیق تری بیندازید، پس او برای شما یک رمز و راز نخواهد بود.
  • گاهی اوقات انسان خیلی متوجه می شود، اما چیز اصلی را نمی بیند.
  • انسان شدن یا نشدن فقط به خود شخص بستگی دارد.
  • سعی کنید مانند افراد شایسته باشید، هنگام ملاقات با یک فرد پست به کمبودهای خود نگاه دقیق تری بیندازید.
  • فقط به کسی که برای دانش تلاش می کند نصیحت کن، فقط به کسی که آرزویش را دارد کمک کن، فقط به کسی بیاموز که می خواهد بیشتر بفهمد.

سخنان کنفوسیوس در مورد کار و هنر

هر چند وقت یکبار افراد در شرکت ها شروع به محکوم کردن برخی از سیاستمداران و شخصیت های عمومی می کنند. بسیاری از مردم فکر می کنند که در یک چیز بهتر هستند. آنها خودشان نمی توانند خانواده یا تیم خود را معنا کنند. در اینجا برخی از گفته های کنفوسیوس در مورد خلاقیت و نگرش نسبت به زیردستان آمده است:

  • مهمترین چیز در حکومت این است که حاکم حاکم باشد، مرئوس تابع، پدر پدر باشد و پسر پسر باشد.
  • خودتان را در کارهای کوچک نگه ندارید، این می تواند یک هدف بزرگ را خراب کند.
  • جای نگرانی برای نداشتن رتبه بالا نیست، لیاقت داشتن این رتبه بسیار نگران کننده تر است.
  • حتی زمانی که از هم جدا می شوند، آسمان و زمین یک کار را انجام می دهند.
  • همه قدرت تبدیل شدن به یک شوهر نجیب را دارند، فقط باید تصمیم بگیرید که این کار را انجام دهید.
  • کسی که با روی آوردن به کهنه چیز جدیدی را کشف می کند، شایسته معلمی است.
  • برای جلب احترام مردم، باید آنها را با عزت مدیریت کنید. اگر می خواهید مردم سخت کار کنند، با آنها مهربانانه رفتار کنید.
  • کسی که شغلی را پیدا می کند که دوست دارد، یک روز هم در زندگی اش کار نخواهد کرد.

در مورد خودم

دنیای سخنان شگفت انگیز و مشاهدات شوخ حکیم شرقی به سادگی شگفت انگیز است! برخی از اظهارات او مربوط به خود کنفوسیوس است:

  • من به کار زیادی نیاز دارم تا دانشم را گسترش دهم، به دیگران لاف نزنم، احساس خستگی نکنم، به دیگران بیاموزم و ناامید نشوم.
  • من هرگز فردی را ندیده ام که برای رسیدن به هدف خود در خلوت زندگی کند و آنچه را که برای درک حقیقت خود لازم است دنبال کند.
  • حتی در بین دو نفر، چیزی برای یادگیری پیدا خواهم کرد. من از نقاط قوت آنها الگوبرداری خواهم کرد و از نقاط ضعف آنها درس خواهم گرفت.

هر یک از شما می توانید از میان گفته های بسیار کنفوسیوس راهنمای عاقلانه ای برای زندگی انتخاب کنید. این به شما کمک می کند تا با مشکلات کنار بیایید و راه درست را برای خرد انتخاب کنید.


2024
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه