03.11.2023

مایک تایسون: قد، وزن، حقایق جالب و بیوگرافی بوکسور. تمرین مایک تایسون تایسون چند مبارزه داشت؟


مایک تایسون یک بوکسور حرفه ای سنگین وزن است که نامش تا به امروز در بین همکارانش شناخته شده ترین است. زمانی به دلیل قدرت مشت زدن و رفتار تهاجمی اش در رینگ به او لقب "بوکسور قاتل" داده شد. قهرمان المپیک در بین نوجوانان، قهرمان مطلق جهان، قهرمان مکرر بر اساس WBC، WBA، IBF، The Ring. استاد ناک اوت های سریع که هنوز بسیاری از رکوردهایش شکسته نشده است.

دوران کودکی و جوانی

مایکل جرارد تایسون در ژوئن 1966 در منطقه براونزویل نیویورک به دنیا آمد. پدرش پورسل تایسون بود، اما قبل از تولد پسرش خانواده را رها کرد. مایکل کوچکترین فرزند بود: دختر بزرگ دنیس و پسر رادنی در خانواده بزرگ می شدند. در اوایل کودکی، تایسون بسیار آسیب پذیر بود. او از همسالانش، پسران حیاط و حتی برادر بزرگترش دلخور شده بود. او نمی توانست برای خود بایستد و اغلب به این دلیل رنج می برد و با کبودی و بدون پول جیبی به خانه می آمد.

در ژوئن 2005، مایک در رینگ با کوین مک براید بوکسور کمتر شناخته شده ایرلندی ملاقات کرد. البته هواداران روی تایسون شرط بندی کردند. اما در دور پنجم خستگی قهرمان شروع شد و در دور ششم روی زمین نشست و از حضور در دور هفتم امتناع کرد. پس از این مبارزه، مایک اعلام کرد که تصمیم گرفته است به حرفه خود پایان دهد.

فیلم و کتاب

داستان زندگی سنگین وزن محبوب به عنوان پایه ای برای چندین مستند در نظر گرفته شد. این فیلم اواسط دهه 90 "قهرمان سقوط کرده: داستان ناگفته مایک تایسون" و آثار دهه 2000 "Beyond Glory" و "Tyson" است.

مایک تایسون اسطوره جهان، بوکسوری که برای مدت طولانی عنوان بهترین مبارز رینگ جهان را در اختیار داشت، در 16 ژوئن 1966 در نیویورک آمریکا به دنیا آمد.

دوران کودکی

اکنون باورش سخت است، اما مایک کوچولو کودکی بسیار نرم و آسیب پذیر بود. دوران کودکی سختی داشت. پدر به محض اینکه فهمید فرزند دیگری به دنیا خواهد آمد خانواده را ترک کرد. اما مادر مایکل جرات سقط جنین را نداشت و در نهایت با سه نوزاد - نوزاد تازه متولد شده و برادر و خواهر بزرگترش - کاملاً تنها ماند.

در کودکی

طبیعتاً او باید تمام مدت تلاش می کرد تا حداقل مایحتاج لازم را برای فرزندانش فراهم کند. مایکل بیشتر وقت خود را به مراقبت از بزرگانش می گذراند که مشتاق نگهداری از او نبودند. برادر بزرگتر و همراهش کودک را مورد تمسخر دائمی قرار می دادند و اغلب بدون دلیل او را کتک می زدند.

مایک برای مدت طولانی تمام قلدری ها را تحمل کرد و در سن 10 سالگی عقده های بسیاری پیدا کرد. اما دیر یا زود حتی صبر فرشته به پایان می رسد. وقتی یکی از بچه ها که می خواست بار دیگر اشک او را دربیاورد، در مقابل چشمان بچه، سر یکی از کبوترهایی را که مایک مدام به آنها غذا می داد، پاره کرد، او که انگار دیوانه شده بود، به طرف متخلف هجوم آورد و او را کتک زد. با صدای بلند

از آن زمان، زندگی این پسر به طرز چشمگیری تغییر کرده است. او به خودش اطمینان داشت و مردم در حیاط حتی شروع به ترس از او کردند. خیلی زود راهزنان محلی توجه او را جلب کردند، که برای پسری که در محله ای سیاه پوست بزرگ شده بود که طبق قوانین سخت خود زندگی می کرد، بسیار متملق بود.

او در یکی از گروه های محلی پذیرفته شد و به تدریج درگیر زندگی عادی آنها شد - دزدی، دزدی، مهمانی های شبانه.

در سن 13 سالگی، او توانست اقتدار خاصی را در دنیای جنایت به دست آورد و به کلنی مجرمان نوجوان فرستاده شد. چه کسی می‌داند اگر با محمد علی افسانه‌ای که برای صحبت با نوجوانان دشوار به مدرسه شبانه‌روزی آمده بود، ملاقات تصادفی نداشتید، سرنوشت پسر چگونه می‌شد.

این مرد در آن زمان بت همه پسرها بود. و هنگامی که او در مورد سرنوشت خود صحبت کرد، که به همان شیوه زندگی تایسون جوان آغاز شد، ابتدا به یک حرفه بوکس فکر کرد.

به زودی مایک آزاد شد و عملاً این ملاقات را فراموش کرد و دوباره در زندگی جنایتکارانه فرو رفت. اما، بار دیگر خود را پشت میله های زندان پیدا کرد، متوجه شد که کلاس های ورزشی آنها توسط یک بوکسور سابق تدریس می شود. مربی به طور جدی با پسر صحبت کرد و شرایطی را برای او تعیین کرد - او فقط در صورتی به او آموزش می داد که پسر شروع به مطالعه عادی کند و دست از سرکشی بردارد.

در آن زمان، آنها مدتها بود که به امکان اصلاح مایکل اعتقاد نداشتند. او به عنوان یک مبارز بی رحم و روان پریش که کاملا غیرقابل کنترل است به شهرت رسید. اما اولین مربی او، بابی استوارت، موفق شد این ویژگی ها را در جهت درست هدایت کند و حتی به پسر یاد دهد که احساسات خود را کنترل کند.

درست است ، خیلی خوب نبود - او فقط برای مدتی توانست پرخاشگری را مهار کند.

شروع کاریر

تایسون دانش آموز بسیار توانمندی بود، همچنین سرسخت و قادر بود ساعت ها در باشگاه کار کند. او خیلی سریع بر تمام تکنیک‌هایی که اولین مربی‌اش می‌توانست به او بیاموزد تسلط پیدا کرد و او که متوجه شد پسر باید بیشتر پیشرفت کند، از دوست و همکارش Casa D’Amato کمک خواست.

او با این نوجوان ملاقات کرد و متقاعد شد که مایک به سادگی به بوکس وسواس دارد. در این زمان، پسر به طور قابل توجهی در مدرسه پیشرفت کرده بود و هیچ شکایتی از نظم و انضباط نداشت.

مربی جدید اجازه می گیرد تا او را به خانه خودش ببرد و شروع به آماده کردن او برای اولین مسابقات می کند. وقتی مادر تایسون بر اثر یک بیماری صعب العلاج می میرد، او حضانت او را بر عهده می گیرد. آنها در طول زندگی خود رابطه بسیار گرمی را حفظ کردند و کاسو داماتو همیشه برای مایک یک مرجع غیرقابل انکار باقی ماند.

در سال 1981، تایسون برای اولین بار وارد رینگ آماتور شد. هیچ کس نوجوان مشتاق را جدی نمی گیرد و برای بسیاری از مخالفان او این یک اشتباه مهلک شد. تایسون تنها 8 ثانیه بعد از گونگ یکی از اولین ها را ناک اوت می کند. پس از این، نه تنها تماشاگران، بلکه عوامل حرفه ای شرکت های تبلیغاتی نیز شروع به نظارت دقیق بر حرفه او می کنند.

تایسون در طول اولین سال خود موفق شد بیش از 30 بار مبارزه کند و تنها 6 بار را از دست داد. سپس حرفه او به سرعت پیشرفت می کند. او فعالانه در مسابقات در هر سطحی شرکت می کند و دائما قلک خود را با جوایز پر می کند. در سال 1984 مربی تصمیم می گیرد که برای حضور در المپیک آماده است. اما در مسابقات مقدماتی، تایسون نبرد اصلی را برای حضور در تیم شکست داد.

شغل حرفه ای

سپس مربی تصمیم می گیرد بخش خود را به بوکس حرفه ای منتقل کند. پس از یک سال دیگر آماده سازی، اولین مبارزه او را ترتیب دادند که او به طرز درخشانی پیروز شد. در سال 1985 او 15 بار دیگر وارد رینگ شد و همیشه پیروز بود.

اگرچه این سال درخشان بود که بوکسور را به سرعت در رنکینگ جهانی بالا برد، اما برای او بسیار سخت بود. مهم ترین فرد زندگی او درگذشت - مربی که به او بلیط ورزش های بزرگ - Casa D'Amato را داد.

باتوم مربیگری توسط کوین رونی بوکسور مشهور سابق که کادر مدیریتی کوچک خود را داشت، انتخاب کرد. حرفه حرفه ای تایسون به طور فعال شروع به توسعه کرد و در سن 20 سالگی وارد اولین مبارزه قهرمانی خود شد.

همه کسانی که به بوکس علاقه داشتند می دانستند که حریف او ترور بربیک عملاً هیچ شانسی برای حفظ عنوان ندارد. و این اتفاق افتاد - پس از دور دوم، تایسون قهرمان اعلام شد.

تایسون تا سال 1991 شکست ناپذیر باقی ماند و در رده بندی بوکس جهان شماره یک بود. او هر از گاهی یک زندگی نسبتاً وحشی را پیش می‌برد، با پلیس به مشکل می‌خورد و حتی به مواد مخدر دست می‌زند، اما قبل از هر بار ورود به رینگ موفق می‌شود خود را مهار کند و در نبرد بعدی پیروز شود.

اما در سال 1991 به اتهام تجاوز جنسی به زندان می رود. هنوز هم اعتقاد بر این است که تا حدی ساخته شده است. با این حال، زندان تایسون تقریبا 5 سال طول کشید.

اگرچه تایسون به تمرینات پشت میله‌ها ادامه داد و از نظر فیزیکی کاملاً آماده بود تا حرفه‌اش را با موفقیت ادامه دهد، روان او به شدت آسیب دید - او هر روز بیشتر و بیشتر تهاجمی و غیرقابل کنترل می‌شد.

در سال 1995 دوباره عنوان قهرمانی را به دست آورد. اما در سال 1996، در جریان مبارزه قهرمانی، تایسون یک تکه از گوش حریف خود را گاز گرفت و به همین دلیل او را محروم کرد.

شهرت بوکسور پس از این اتفاق به شدت متزلزل شد و تا مدت ها هیچ یک از مبارزان حاضر نشدند با او وارد رینگ شوند. مبارزه بعدی فقط در سال 1999 سازماندهی شد. اما این بار تایسون غیرورزشی رفتار کرد - در اولین ثانیه های مبارزه ، او یک حرکت "کثیف" انجام داد و سعی کرد بازوی حریف خود را بشکند. او در سه مبارزه بعدی شکست خورد و در سال 2005 اعلام کرد که از حرفه ورزشی خود کناره گیری می کند.

با این وجود، او برای همیشه وارد تاریخچه بوکس جهان شد و حتی دو بار در کتاب رکوردهای گینس - به عنوان جوان ترین قهرمان سنگین وزن و به عنوان ورزشکاری که سریع ترین ناک اوت ها را انجام داد. تایسون که از فقر از محله‌های سیاه‌پوست فرار کرد، هنوز هم نمونه‌ای برای پسران سیاه‌پوست است که الهام‌بخش آن‌ها برای شروع بوکس است.

زندگی شخصی

تایسون سه بار ازدواج کرد. اولین طلاق او از بازیگر زن مشتاق رابین گیونز به او آسیب روحی شدیدی وارد کرد و جیب او را 10 میلیون دلار سبک کرد. شاید برای همه به جز خود تایسون روشن بود که این اتحاد صرفاً به خاطر پول منعقد شد که در نهایت همسر سابق آن را دریافت کرد.

با رابین گیونز

پس از آزادی از زندان، تایسون عاشق یک متخصص اطفال آرام و شیرین می شود که دو فرزند جذاب به دنیا می آورد - یک پسر و یک دختر. به نظر می رسد که این بت باید با تمام توان محافظت می شد. اما سمت تاریک تایسون دوباره پیروز شد. در سال 2003، مونیکا ترنر با متهم کردن همسرش به خیانت، درخواست طلاق داد.

با مونیکا ترنر

تایسون برای مدت طولانی آن را انکار کرد، اما معاینه پدری او را مشخص کرد. مادر کودک متولد سال 2002 معلوم شد که معشوقه بوکسور دیگری است. بعد از طلاق نزد او می رود و به زودی دختری به دنیا می آید. در سن 4 سالگی، او به طرز غم انگیزی پس از افتادن در طناب یک ماشین ورزشی خانگی می میرد، اما تایسون در حال حاضر یک گزینه پشتیبان دوباره دارد.

ستاره آینده بوکس جهان - مایک تایسون در 30 ژوئن 1966 در بروکلین، نیویورک متولد شد. بدون پدر بزرگ شد. او یک برادر بزرگتر به نام رادنی و یک خواهر بزرگتر به نام دنیز دارد. هیچ چیز نتایجی را که بوکسور آینده متعاقباً به دست آورد، پیش بینی نکرد.

کودکی مایک تایسون

در کودکی، یکی از بزرگترین بوکسورهای زمان ما شخصیت ملایمی داشت. حتی برادر بزرگترش به همراه پسرهای همسایه اغلب او را مسخره می کردند. اما این خیلی طول نکشید. مایک کوچولو خیلی کبوترها را دوست داشت و یک روز وقتی 11 ساله بود، نوجوانی از یک باند خیابانی پرنده مورد علاقه اش را از دستانش ربود و گردن کبوتر را شکست. دیوانه از عصبانیت، مایک به طرز وحشیانه ای آن مرد را کتک زد و نقطه عطفی در شخصیت او ایجاد شد.

مایک تایسون جوان در یک باند خیابانی پذیرفته شد و در آنجا به سرعت مورد احترام نوجوانان قرار گرفت و با آنها شروع به دزدی و دزدی کرد. او اغلب به کلانتری ختم می‌شد. یک روز او موفق شد محمد علی افسانه ای را ببیند که از مؤسسات اصلاح و تربیت نوجوانان دشوار بازدید می کرد. این ملاقات کل زندگی ستاره آینده بوکس را تغییر داد؛ او تمایل داشت این ورزش را شروع کند.

مربی اول

مایک در سن 13 سالگی به مدرسه ای ویژه برای بزهکاران نوجوان می رسد - در آن زمان او را اصلاح ناپذیر می دانستند. یک بوکسور سابق، بابی استوارد، در آنجا به عنوان معلم تربیت بدنی کار می کرد. پس از اینکه تایسون بار دیگر در سلول مجازات قرار گرفت، آن مرد تصمیم گرفت که یک بوکسور شود. مهماندار موافقت کرد که او را آموزش دهد، اما فقط به شرطی که مایک شروع به مطالعه خوب و اصلاح رفتار خود کند. تحت هدایت یک معلم، مایک، که کاملا اصلاح ناپذیر در نظر گرفته می شد، شروع به نشان دادن موفقیت در بوکس و مدرسه می کند.

پس از مدتی، بابی استوارد متوجه شد که دیگر نمی تواند به شاگرد با استعداد خود کمک بیشتری بکند و او را با اسطوره، مربی، مدیر و شخص عالی، کاس داماتو آشنا کرد. این متخصص متوجه استعداد بوکسور جوان شد و تیم فوق العاده ای از متخصصان را در اطراف او ایجاد کرد. پس از آن، مایک تایسون (قد، وزن، زیر را ببینید) در سن 15 سالگی (در سال 1981) اولین بوکسور خود را در باشگاه هولیوک در نیویورک انجام داد، جایی که او لقب "تانک" را دریافت کرد. کاس داماتو جایگزین پدرش شد و به لطف او، مایک به چیزی تبدیل شد که اکنون هست.

قد و وزن مایک تایسون

برای بوکسورها این نسبت مهمی است. بر اساس برخی گزارش ها، مایک تایسون 180 سانتی متر قد و 96 تا 108 کیلوگرم وزن داشت. اما داده های رسمی متفاوت است. ادعاهایی وجود دارد که این رقم 181 سانتی متر است پس مایک تایسون واقعا چقدر قد دارد؟ قد او 178 سانتی متر و وزن کاری او در بهترین سال های زندگی 98 کیلوگرم است.

حرفه آماتور

مایک تایسون جوان که رشد مهارتش سریع و سریع بود، حق شرکت در بازی های المپیک جوانان 1982 را به دست آورد که در فینال آن با یک ناک اوت وحشیانه بر جو کورتز پیروز شد. فقط چند ثانیه طول کشید تا این کار را انجام دهد. در سال 1983، مایک تنها یک مبارزه را به آل ایوانز باخت. بوکسور علیرغم شکست، حق شرکت در مسابقات معتبر دستکش طلایی را به دست آورد، اما در این مسابقات تنها به مدال نقره دست یافت و در فینال شکست جنجالی را از کریگ پین متحمل شد. این مبارزه بسیار جنجالی بود و تماشاگران پس از اعلام برنده، کریگ را هو کردند.

1984 مایک تایسون (که قد و وزن او به ترتیب 178 سانتی متر و 98 کیلوگرم است) عالی شروع کرد و در تمام مبارزات خود پیروز شد. او آرزوی رفتن به بازی های المپیک را داشت که قرار بود امسال در لس آنجلس برگزار شود. تایسون یک مسابقه مقدماتی مقابل هنری تیلمن داشت و با موفقیت شروع کرد و در همان راند اول او را زمین زد اما به پایان نرسید و با نتیجه 3 بر 2 به او باخت. به گفته بسیاری از کارشناسان، تایسون در این مبارزه پیروز شد. او سپس در یک مسابقه مقدماتی دیگر به مصاف این بوکسور رفت و تصمیم داوران نیز همین بود. تیلمن با نتیجه 3 بر 2 پیروز شد و مدال طلای المپیک را از آن خود کرد. شایعاتی پخش شد که آنها به سادگی نمی خواستند تایسون را به دلیل سبک بوکس خشن او به بازی های المپیک راه دهند.

مایک تایسون (قد و وزن در بهترین سال هایش برای این رده کم بود) در سال 1990 از این مرد انتقام می گیرد اما در رینگ حرفه ای او را در راند اول ناک اوت می کند. مایک برنده یک تورنمنت مهم دیگر تامر شد که در سال 1984 در تامپره برگزار شد.

ظهور شهاب‌سنگ حرفه‌ای مایک تایسون

در 5 مارس 1985، کار حرفه ای یک بوکسور آغاز می شود که سال ها در سراسر جهان درباره آن صحبت می شود. این مردی است که بوکس را فراتر از تشخیص تغییر خواهد داد، نام او محبوب ترین خواهد شد. همه اینها آیرون مایک تایسون است. رشد محبوبیت او باور نکردنی بود. در سال 1985، مایک 15 مبارزه انجام داد و همه چیز را برد و به حریفان خود حمله کرد و آنها را در راندهای اول ناک اوت کرد.

اولین حریفی که تا دور پنجم توانست با آیرون مایک در رینگ دوام بیاورد جیمسون بود، اما به احتمال زیاد این تحت تاثیر این واقعیت بود که تایسون فقط 13 روز پیش جنگید و زمانی برای بهبودی کامل نداشت. در سال 1986، تایسون در مقابل جسی فرگوسن بوکس کرد و در پایان راند پنجم با یک آپرکات زیبا بینی خود را شکست، اما جسی به طور معجزه آسایی توانست فشار شدید مبارز جوان را تحمل کند و در نهایت به دلیل کار ناپاک محروم شد، زیرا دائماً او را نگه می داشت. دست های تایسون در کلینچ. این تصمیم متعاقبا تجدید نظر شد و به عنوان یک پیروزی با ناک اوت فنی مجدد طبقه بندی شد.

جولای 1986 را دوستداران بوکس به خاطر مبارزه ای که خیلی ها منتظرش بودند به یاد خواهند آورد. پسر بوکسور افسانه ای جو فریزر، مارویس و مایک در آن زمان امیدوارترین بوکسورها محسوب می شدند. قد و وزن مایک تایسون برای بوکسورهای سنگین وزن کم در نظر گرفته می شد، اما آیرون مایک توانست حریف خود را در 30 ثانیه ناک اوت کند و این مبارزه به سریع ترین مبارزه در دوران حرفه ای او تبدیل شد.

سال 1986 بهترین سال دوران حرفه ای مایک تایسون بود، او توانست عنوان قهرمانی را به دست آورد و در سن 20 سالگی به عنوان جوان ترین قهرمان حرفه ای سنگین وزن جهان تبدیل شود. اما مربی افسانه ای او Cass D'Amato زنده نماند تا این مبارزه را ببیند - او اندکی قبل از مبارزه قهرمانی درگذشت. همه فکر می کردند که مایک نمی تواند بوکس بزند، اما او توانست خودش را جمع و جور کند و پیروزی را به مربی خود تقدیم کند. قبل از این مبارزه، کوین رونی مربی جدید او شد که عنوان جوانترین مربی را دریافت کرد که یک قهرمان جهان را آموزش داده است. حریف او قهرمان فعلی جهان در معتبرترین نسخه WBC - Trevor Berbick بود. مایک به سادگی فوق العاده بود و توانست حریف خود را در راند 3 ناک اوت کند. رشد سریع مایک تایسون در سن 20 سالگی به عنوان یک بوکسور سنگین وزن، علاقه زیادی را در بین تمام کارشناسان جهان برانگیخت.

زندگی شخصی

بوکسور بزرگ چندین بار ازدواج کرد. همسر اول او رابین گیونز بازیگر بود. ازدواج بوکسور و هنرپیشه معروف مدت زیادی طول نکشید، حدود 1 سال. این با تعداد زیادی رسوایی مشخص شد و باعث آسیب روحی بزرگی به مایک شد. این طلاق همچنین مبلغ هنگفتی - 10 میلیون دلار - هزینه داشت. سپس تایسون دو بار دیگر ازدواج کرد. برگزیدگان مونیکا تورنر و لاکی اسپایسر بودند. مایک با همسر دومش یک دختر به نام راینا و یک پسر به نام امیر داشت. مایک به همسرش خیانت کرد و سبک زندگی وحشیانه ای داشت که به طور منطقی منجر به طلاق شد. پس از این، تایسون شروع به زندگی با معشوقه خود کرد، که دخترش Exodus را به دنیا آورد، اما سرنوشت او غم انگیز بود. او به طور تصادفی خود را به حلقه ای از طنابی که به دستگاه ورزش وصل شده بود آویزان کرد.

در سال 2009، در سن 42 سالگی، بوکسور افسانه ای دوباره ازدواج کرد. از این ازدواج او یک پسر دارد که در سال 1390 به دنیا آمد. مایک همچنین فرزندان نامشروع دارد: میکی، لورنا، دیاماتا و کیلرین.

حبس

1991 به طور کامل حرفه بوکسور را شکست. مایک با دختری به نام دزیره واشنگتن آشنا شد که در مسابقه زیبایی Miss Black America شرکت کرده بود و تایسون از او دیدن کرد. روز بعد، دختر بوکسور را به تجاوز متهم کرد. قهرمان سابق با وجود اتهامات تایید نشده به 6 سال زندان محکوم شد. بوکسور بزرگ در زندان به اسلام گروید و نام ملک عبدالعزیز را دریافت کرد. در سال 1995، تایسون که 3 سال در کانون اصلاح و تربیت بود، زودتر از موعد (به دلیل رفتار خوب) آزاد شد.

مشکلات سلامتی

مایک از کودکی مشکلات ریوی داشت و اغلب در بیمارستان بستری می شد.

بوکسور معروف مشکلاتی را با نوشیدن الکل نیز تجربه کرد که پس از طلاق او در سال 1989 شروع شد. دوره ای بود که حتی تمرین را هم قطع کرد. پس از اینکه مایک با داگلاس مبارزه کرد، تصمیم گرفت برای درمان ثبت نام کند.

مایک همچنین در اواسط دهه 90 تا سال 2010 اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشت. از این نظر، بوکسور با قانون مشکل داشت و نتیجه آن روانی شدیداً آسیب دیده بود. وزن او به طرز چشمگیری افزایش یافت و ناراحتی زیادی را تجربه کرد.

در سال های 2007-2010، مایک تایسون که قد زیادی ندارد، 160 کیلوگرم وزن داشت. بنابراین ، از سال 2009 ، بوکسور تصمیم گرفت گیاهخوار شود و به شدت شروع به تمرین کرد و به لطف آن تقریباً 50 کیلوگرم از دست داد.

پایان دوران حرفه ای یک بوکسور بزرگ

در دهه 90 قرن گذشته، حرفه قهرمان بزرگ شروع به افول کرد. پس از باخت وی به باستر داگلاس، و اعتراض مربوط به نتیجه مبارزه از طرف پروموتر مایک، دان کینگ، پذیرفته نشد، علاوه بر این، حریف از برگزاری مسابقه مجدد امتناع کرد، تایسون مجبور شد به عنوان یک مدعی برای عنوان قهرمانی جهان عمل کند. . توماس هرنز شرایط سختی را برای بوکسور برای برگزاری مبارزه تعیین کرد. مایک باید تا 90 کیلوگرم وزن کم کند. حریف تایسون قهرمان المپیک تیلمن بود و مایک با موفقیت از او انتقام شکست در رینگ آماتور را گرفت.

سپس مایک تایسون برای مدت طولانی سعی کرد بوکس بزند، اما رسوایی های مداوم و همچنین سوء مصرف الکل و مواد مخدر به قهرمان بزرگ فرصتی نداد تا پس از زندان با موفقیت به رینگ بازگردد. 2 مبارزه معروف با ایواندر هالیفیلد وجود داشت که در یکی از آنها مایک تکه ای از گوش او را گاز گرفت. درگیری با لنوکس لوئیس بریتانیایی وجود داشت، اما تایسون به طور مداوم شکست می خورد و نمی توانست کاری برای آن انجام دهد.

در سال 2006، تایسون یک تور جهانی خداحافظی را برنامه ریزی کرد، اما تنها توانست در یک مبارزه با کوری سندرز بوکسور کمتر شناخته شده (با کوری سندرز آفریقای جنوبی اشتباه نشود) مبارزه کند و پیروز شد. بدین ترتیب کار بوکسور افسانه ای به پایان رسید. مایک تایسون (به نظر نمی رسید قد و وزن این سلبریتی دستیابی به چنین نتایج بالایی در دسته سنگین وزن را پیش بینی کند) نام خود را برای همیشه در تاریخ بوکس به عنوان یکی از بزرگترین بوکسورهایی که تا به حال روی کره زمین زندگی کرده است ثبت کرد.

امتیاز چگونه محاسبه می شود؟
◊ امتیاز بر اساس امتیازات در هفته گذشته محاسبه می شود
◊ امتیاز برای:
⇒ بازدید از صفحات اختصاص داده شده به ستاره
⇒رای دادن به یک ستاره
⇒ نظر دادن در مورد یک ستاره

بیوگرافی، داستان زندگی مایک تایسون

مایکل جرارد تایسون (مایک تایسون) بوکسور حرفه ای آمریکایی است.

اطلاعات مختصر

تاریخ تولد: 1966/06/30.

محل تولد: نیویورک، ایالات متحده آمریکا.

ارتفاع: 180 سانتی متر.

فاصله حمله: 180 سانتی متر.

سابقه: 50 پیروزی (44 ناک اوت)، 5 شکست، 2 مبارزه بدون اعلام نتیجه.

عناوین: قهرمان سنگین وزن WBC (1986-90، 1996)، قهرمان سنگین وزن WBA (1986-90، 1996)، قهرمان سنگین وزن IBF (1987-90)، قهرمان حلقه (1988-1990)، قهرمان مطلق جهان در رده وزنی سنگین در میان متخصصان (1987-1990).

دوران کودکی و جوانی

مایکل جرارد تایسون در 30 ژوئن 1966 در شهر نیویورک از خانواده لورنا کرک پاتریک (نام اسمیت) و جیمی کرک پاتریک به دنیا آمد. مایک نام خانوادگی تایسون را از همسر اول مادرش، پورسل تایسون، گرفت. جیمی کرک پاتریک قبل از به دنیا آمدن مایک خانواده را ترک کرد و لورنا و فرزندانش (مایک یک برادر بزرگتر به نام رادنی و یک خواهر بزرگتر به نام دنیس داشت) به براونزویل، یکی از محروم ترین مناطق نیویورک، که جمعیت آن عمدتاً سیاه پوستان بود، نقل مکان کردند. خانواده آنها به دلیل شرایط سخت مالی مجبور شدند چندین سال در خانه ای جمع شوند که نه گرمایش داشت و نه آب گرم.

مایک در کودکی با شخصیتی بسیار ملایم و ناتوانی در ایستادن برای خود متمایز بود. برادر بزرگترش رادنی و پسرهای همسایه و بعداً همکلاسی هایش مدام او را مسخره می کردند، کتک می زدند، پول خرد و شیرینی را که مادرش به او می داد می بردند. با این حال، در سن 9 یا 11 سالگی، مایک نقطه عطفی را تجربه کرد. همانطور که خودش می گوید، روزی یکی از اعضای یک باند خیابانی محلی که چندین سال بزرگتر بود، کبوتر مورد علاقه اش را از دستانش ربود (پرورش کبوتر از دوران کودکی سرگرمی مورد علاقه مایک بود و در بزرگسالی سرگرمی اصلی او باقی ماند) و او را پاره کرد. سر آن مایک خشمگین به مهاجمش حمله کرد و او را وحشیانه کتک زد. این قسمت احترام راهزنان نوجوان محلی را برای مایک به ارمغان آورد که او را در شرکت خود پذیرفتند و به او یاد دادند که جیب بریزد، دزدی کند و از فروشگاه ها غارت کند. همه این فعالیت ها طبیعتاً منجر به مراجعه مکرر به موسسات اصلاح و تربیت مجرمان نوجوان شد. در یکی از این بازدیدها، تایسون موفق شد با او ملاقات کند، که به کانون اصلاح و تربیت آمد تا با نوجوانان دشوار ارتباط برقرار کند و سعی کند آنها را در مسیر درست قرار دهد. خود تایسون بعداً به یاد آورد که پس از ملاقات با او بود که برای اولین بار به حرفه بوکس فکر کرد.

ادامه در زیر


در سن 13 سالگی، تایسون به یک مدرسه ویژه برای مجرمان نوجوان واقع در شمال نیویورک فرستاده شد. در این زمان ، او اصلاح ناپذیر تلقی می شد و با قدرت بدنی بسیار زیادی برای سن خود متمایز می شد: وقتی مایک عصبانی شد ، فقط با تلاش مشترک چندین مرد بالغ می توانست آرام شود. بابی استوارت بوکسور سابق در مدرسه ای که تایسون در آن منصوب شد به عنوان معلم تربیت بدنی کار می کرد. مایک که یک بار به دلیل نقض مجدد رژیم در سلول مجازات قرار گرفت، ناگهان فرصتی خواست تا با او صحبت کند. استوارت نزد او آمد و مایک گفت که می خواهد بوکسور شود. استوارت پذیرفت به شرطی که مایک نظم را زیر پا نگذارد او را آموزش دهد.

رفتار مایک بعد از این واقعاً تغییر کرد و بعد از مدتی استوارت توافق دیگری با او بست: هر چه مایک در مدرسه بهتر عمل کند، استوارت بیشتر با او بوکس تمرین می کند. و نتیجه داد: تایسون که قبلاً عقب مانده ذهنی به حساب می آمد، توانست عملکرد تحصیلی خود را به میزان قابل توجهی بهبود بخشد. او به قدری به بوکس علاقه داشت که کارکنان مدرسه گاهی اوقات او را در ساعت 3 یا 4 صبح تمرین می کردند، در سایه بوکس یا تمرین عضلات در اتاقش. در مصاحبه بعدی، استوارت به یاد آورد که تایسون، که در آن زمان 13 سال داشت، به معنای واقعی کلمه او را با ضربات ضربتی شکست داد، اما خود بابی یک بوکسور آماتور خوبی بود و فقط پنج سال قبل از آن، در رقابت در بخش سبک وزن، موفق به کسب این جایزه معتبر شد. مسابقات دستکش طلایی

پس از مدتی، استوارت متوجه شد که شاگردش قبلاً از خودش پیشی گرفته است و مایک را به مربی و مدیر افسانه ای کاس داماتو آورد که دو قهرمان جهان - سنگین وزن و سبک وزن خوزه تورس و همچنین تعدادی بوکسور قوی دیگر را آموزش داد. هنگامی که او برای اولین بار مایک را دید، D "آماتو از استوارت پرسید که آنها به نوجوانان بزهکار در مدرسه خود چه غذای می دادند: مایک 13 ساله در آن زمان 80 کیلوگرم وزن داشت و ماهیچه های خوبی داشت. و زمانی که تایسون و استوارت وارد رینگ شدند، کاس متقاعد شد که این نوجوان تمام استعدادهای یک قهرمان جهان آینده را دارد.

در این زمان، D'Amato تقریباً به طور کامل از بوکس بزرگ دور شده بود و عمدتاً با نوجوانان دشوار کار می کرد. پس از مدتی، مایک به خانه‌اش نقل مکان کرد و به خدمه‌ای که در آنجا زندگی می‌کردند پیوست و پس از مرگ مادر تایسون، داماتو سرپرستی رسمی او را بر عهده گرفت.

بوکس آماتور

در سن 15 سالگی ، تایسون یک حرفه آماتور را آغاز کرد که برای او آنقدر که انتظار می رفت موفقیت آمیز نبود: طبق منابع مختلف ، مایک از بیست و پنج تا سی مبارزه را در رینگ آماتور گذراند ، حداقل شش شکست متحمل شد ( او دو مبارزه را زودتر از موعد مقرر شکست داد، و حتی یک بار ناک اوت شد؛ او توسط فلاورز تایبیوس ناک اوت شد، که این تنها دستاورد کم و بیش قابل توجه در بوکس برای او بود). در سال 1984، تایسون هنوز در میان نامزدهای تیم المپیک ایالات متحده بود، اما هرگز به المپیک راه پیدا نکرد، زیرا در مسابقات مقدماتی دو بار به هنری تیلمن شکست خورد، که بعدها قهرمان المپیک شد (تایسون به عنوان یک حرفه ای انتقام قانع کننده ای گرفت. از تیلمن، او را در راند اول ناک اوت کرد).

بوکس حرفه ای

در 4 مارس (طبق منابع دیگر - 6) مایک تایسون برای اولین بار وارد رینگ حرفه ای شد. مایک در حالی که با کاس داماتو زندگی می‌کرد، ویدیوهای زیادی از مبارزات حرفه‌ای قدیمی تماشا کرد و تحت تأثیر آنچه دید، تصویری را برای خود انتخاب کرد که برای آن زمان‌ها کاملاً غیرمعمول بود: او بدون موسیقی، بدون روپوش وارد رینگ شد. در شلوارک مشکی ساده و باکسر. پابرهنه اولین حریف حرفه ای تایسون یک هکتور مرسدس بود که در راند اول ناک اوت شد. تایسون در اولین سال حضور خود در رینگ حرفه‌ای، 15 مبارزه داشت و در همه آنها پیروزی‌های اولیه کسب کرد. کارشناسان شروع به گفتن کردند که کاس داماتو موفق شد یک وزنه سنگین وزن ایده آل را پرورش دهد که قطعاً قهرمان جهان می شود.اما خود کاس زنده نماند تا این را ببیند: در نوامبر 1985 ، مربی 77 ساله بر اثر ذات الریه درگذشت.

مرگ داماتو ضایعه سنگینی برای مایک بود، اما او همچنان بهترین تیم بوکس جهان را که متشکل از مربی کوین رونی و همچنین مدیران جیم جیکوبز و بیل کاتون بود، در اطراف خود داشت و راه خود را تا در میان مبارزاتی که تایسون در سال 1986 برگزار شد، تنها دو مبارزه وجود داشت که در آن حریفان او توانستند رینگ را با پای خود ترک کنند: اول، جیمز تیلیس شکننده (برای یک وزن سنگین وزن) به مدت ده راند (در پایان) از او فرار کرد. مایک شروع به رسیدن به او کرد و موفق شد او را زمین بزند، با این حال تیلیس همچنان به زنگ پایانی راه یافت) و در مبارزه بعدی این "موفقیت" توسط میچ گرین تکرار شد.از آنجایی که نه تیلیس و نه گرین بوکسورهای قوی خاصی در نظر گرفته نمی شدند. این نتایج به تعدادی از روزنامه‌نگاران دلیل داد که بگویند تایسون پیشرفت خود را متوقف کرده است و به طور کلی در دیدار با حریفان با مشکلات جدی روبرو است. به یاد داشته باشید که تیلیس یک بوکسور نسبتاً تکنیکی است که اگر تمرینات بدنی بهتری داشت می توانست دستاوردهای بیشتری کسب کند، و گرین که به معنای واقعی کلمه از خیابان به رینگ بوکس آمد، زمانی عضو گروهی بود که با گروهی که تایسون یکی از آنها بود رقابت می کرد. از، و بنابراین صرفاً انگیزه ای دیوانه وار برای مبارزه داشت.

پس از شش مبارزه دیگر و شکست دادن، از جمله، مارویس فریزر، پسر جو فریزر، قهرمان اسبق سنگین وزن جهان، در 22 نوامبر 1986، در سن بیست سال و پنج ماهگی، تایسون وارد اولین مبارزه قهرمانی خود شد. حریف او ترور بربیک بوکسور جامائیکایی-کانادایی بود که چند ماه قبل در مبارزه با پینکلون توماس عنوان WBC را به دست آورده بود. بربیک، در اصل، یک بوکسور خوب، هرچند بسیار ناپایدار در نظر گرفته می شد، اما در مبارزه با تایسون، از قبل نقش یک قربانی را به او اختصاص دادند. و به این ترتیب اتفاق افتاد: به سختی از راند اول جان سالم به در برد، در راند دوم، بربیک دو بار روی زمین بود (به طور دقیق تر، حتی چهار بار، زیرا پس از ناک دان دوم، دو بار سعی کرد بلند شود، اما دوباره سقوط کرد)، و داور میلز لین. مسابقه را متوقف کرد من یک قهرمان جهان هستم و آماده مبارزه با هر کسی در جهان هستم.تایسون در مصاحبه بعد از بازی گفت.

سه ماه بعد نوبت به جیمز "بون بریکر" اسمیت قهرمان WBA رسید. با وجود چنین نام مستعار وحشتناکی، "Bonebreaker" یک بوکسور بسیار معمولی بود که تنها با تبدیل شدن به اولین قهرمان سنگین وزن جهان با تحصیلات عالی در تاریخ ثبت شد. اسمیت زمانی که به 30 سالگی نزدیک می شد، حرفه ای شد و تا زمان مبارزه با تایسون تنها 24 مبارزه انجام داده بود که در 19 مبارزه پیروز شد و در پنج مسابقه شکست خورد. با این وجود، شکست دادن او برای مایک اصلاً آسان نبود: اسمیت دائماً دستانش را می بست و به او اجازه نمی داد در طول مبارزه حتی یک ضربه تمیز وارد کند و در پایان خود منفجر شد و تقریباً نویسنده یک احساس شد. توانست تایسون را در آستانه سقوط قرار دهد. همانطور که چندین سال بعد به یاد می آورد، این مبارزه اغلب هنگام آماده شدن برای ملاقات با تایسون بود، زیرا بسیاری از کاستی های تکنیک مایک در آن به وضوح قابل مشاهده بود، به ویژه اثربخشی ضعیف اقدامات او در نزدیکی مبارزه کن. اما به هر حال، تایسون با تصمیم متفق القول پیروز شد و دومین کمربند قهرمانی را به مجموعه خود اضافه کرد.

مایک مبارزه بعدی خود را کمتر از سه ماه بعد انجام داد. حریف او پینکلون توماس قهرمان سابق جهان بود که توانست کمتر از شش راند دوام بیاورد. در همان روز، تونی تاکر و جیمز "باستر" داگلاس در حال یافتن بودند که کدام یک از آنها قهرمان جدید IBF و حریف بعدی تایسون می شود. تاکر در راند دهم با ناک اوت فنی پیروز شد. شایان ذکر است که مبارزه نسبتاً مساوی بود ، اما داگلاس یا خسته یا از نظر روانی شکسته بود و در مقطعی به سادگی از پاسخ دادن به ضربات دست کشید.

مبارزه بین مایک تایسون و تونی تاکر در 1 آگوست 1987 اتفاق افتاد و با یک غافلگیری جزئی آغاز شد: در آغاز راند اول، تاکر به طور جدی با یک آپرکات چپ تایسون را تکان داد و تقریباً او را به زمین زد. فقط در پایان راند مایک توانست به خود بیاید و مسیر مبارزه را یکسان کند. در راند دوم، تاکر دست خود را زخمی کرد، اما با این وجود، تا اواسط مبارزه کاملاً مساوی مبارزه کرد و در راند ششم در نت‌های داوران بسیار کم از دست داد. با این حال، سپس قهرمان IBF به دفاع کامل رفت و تنها در راند دوازدهم ناموفق تلاش کرد تا جهش کند. در نتیجه تایسون با تصمیم متفق القول برنده این مبارزه شد و قهرمان مطلق سنگین وزن جهان شد.

در طی دو سال بعد، تایسون شش مبارزه داشت که به تناوب قهرمان المپیک 1984 تایرل بیگز، قهرمانان سابق جهان تونی تابز و مایکل اسپینکس، قهرمان آینده جهان، فرانک برونو، و کارل ویلیامز سنگین وزن نسبتاً قوی را شکست داد.

در همان زمان، رویدادی در زندگی تایسون رخ داد که، همانطور که بسیاری معتقدند، تأثیر بسیار منفی بر وضعیت روانی و حرفه بوکس او گذاشت: مایک با رابین گیونز، بازیگر مشتاق ازدواج کرد. ازدواج آنها فقط حدود یک سال به طول انجامید، اما سال بسیار پرتلاطمی بود: مایک مجبور شد رسوایی های بلند، تحقیر عمومی و حتی دعوا را پشت سر بگذارد (رابین شکننده از سیلی زدن به همسرش در مواقعی دریغ نمی کرد). همه اینها تایسون را در آستانه فروپاشی عصبی قرار داد و ظاهراً سلامت روان او را به طور جدی تضعیف کرد. قبلاً در سال 1987 ، او شروع به غفلت از تمرین کرد و سپس تیم خود را که متشکل از مدیران و مربیانی بود که از زمان Cus D'Amato با او کار کرده بودند ، کاملاً متفرق کرد و تحت حمایت مروج بدنام دان کینگ قرار گرفت. در سال 1988، تایسون پس از برخورد با ماشین خود به درخت، دچار ضربه مغزی شد. طبق یک روایت، این یک اقدام به خودکشی بود.

در فوریه 1990، مایک تایسون به ژاپن آمد تا دوباره از عناوین خود در برابر جیمز داگلاس دفاع کند، که در آن زمان چیزی جز یک بوکسور شایسته درجه دوم به حساب نمی آمد. همان داگلاس که در سال 1987 با شکست در مبارزه مقابل تونی تاکر، شانس خود را برای کسب عنوان قهرمانی از دست داد. در آن زمان افراد کمی در پیروزی تایسون تردید داشتند. شرط بندی روی مبارزه با نرخ 45 به 1 به نفع او انجام شد. با این حال، در 11 فوریه 1990، در مقابل هزاران تماشاگر که گنبد توکیو را پر کرده بودند و میلیون ها نفر این مبارزه را به صورت زنده تماشا می کردند، هیجان انگیزترین رویداد تاریخ بوکس رخ داد. داگلاس که یک خارجی ناامید بود، بی‌سابقه در زندگی‌اش بوکس زد و از همه جهات قهرمان مطلق را شکست داد، تقریباً در هر قسمت پیروز شد و سپس تایسون را در راند دهم ناک اوت کرد.

بنابراین مایک دوباره خود را در نقش یک مدعی یافت. او در سال 1990 دو مبارزه دیگر انجام داد که در راند اول هر دو را با ناک اوت پیروز شد و در سال 1991 دو بار با وزنه‌بردار محبوب کانادایی دونووان روداک روبرو شد. رادوک، یک بوکسور بدنی قوی اما بسیار محدود، در هر دو مبارزه شکست خورد، اما با این وجود توانست به همه نشان دهد که چقدر تایسون واقعاً مطابق تصویر "بوکسور ایده آل" که روزنامه نگاران و مردم تا آن زمان برای او ساخته بودند، عمل نمی کند. . رادوک از نظر قدرت بدنی تقریباً از تایسون پایین‌تر نبود، همانطور که در مورد سایر رقبای مایک اتفاق افتاد، به سادگی اجازه له شدن خود را نداد. به طور غیرمنتظره ای معلوم شد که اگر حریف بتواند در برابر حمله brute force مقاومت کند، تایسون نمی تواند او را بازسازی کند و او را شکست دهد.

در تابستان 1991، قسمت دیگری در زندگی تایسون رخ داد که سرنوشت او را به طور اساسی تغییر داد. مایک در مسابقه زیبایی Miss Black America شرکت کرد و در آنجا با یکی از شرکت‌کنندگان به نام Desiree Washington ملاقات کرد. میس واشنگتن پیشرفت های قهرمان سابق را پذیرفت، آنها با هم سوار ماشین او شدند، در نزدیکی هتلی که مایک در آن زندگی می کرد در آغوش گرفتند و سپس به اتاق او رفتند. یک روز بعد، واشنگتن گفت تایسون به او تجاوز کرده است. علیرغم شواهد و شهادت های فراوانی که تایید می کند همه چیز با رضایت طرفین اتفاق افتاده است، دادگاه با قربانی طرف شد و مایک به شش سال زندان محکوم شد که حدود سه سال از آن را سپری کرد. او تنها در مارس 1995 آزاد شد که توانست در زندان به اسلام گرویده و با آثار ولتر، مائو تسه تونگ و.

تایسون اولین مبارزه خود را پس از بازگشت از زندان در 19 آگوست 1995 با بوکسور ارثی پیتر مک نیلی انجام داد. قبلاً در دور اول، مک نیلی دو بار روی زمین بود و به دلیل اینکه ثانیه های او به رینگ پریدند، محروم شد. پس از انجام یک مبارزه گرم‌آپ دیگر، در مارس 1996، تایسون با فرانک برونو قهرمان WBC روبرو شد و در راند سوم او را با ناک اوت فنی شکست داد.

طبق قوانین WBC، تایسون تا 2 سپتامبر 1996 فرصت داشت تا از عنوان خود در برابر رقیب اجباری که در آن زمان بود دفاع کند. تیم مایک اما خواهان این مبارزه نبود و پیشنهاد خرید 4 میلیون دلاری داد تا او خودش آن را رد کند. موافقت کرد، اما WBC همچنان عنوان را از تایسون سلب کرد، زیرا نمی خواست مبارزه اتحاد او با قهرمان WBA بروس سلدون را تایید کند. با این حال، تایسون برای مدت طولانی بدون عنوان باقی نماند: مبارزه با سلدون در 7 سپتامبر 1996 انجام شد و مایک به کمتر از دو دقیقه نیاز داشت تا مقاومت قهرمان کاملاً بی روحیه را بشکند.

در نوامبر 1996، سرانجام درگیری مورد انتظار بین مایک تایسون و مایک تایسون رخ داد که مقدمات آن حتی قبل از رفتن مایک به زندان آغاز شد. تایسون در این مبارزه مورد علاقه بود (شرط بر روی او با نرخ 22 به 1 پذیرفته شد) اما که در آن زمان یک مبارز قدیمی و "شکسته" به حساب می آمد، با پیروزی در یک مسابقه دشوار توانست همه کارشناسان و طرفداران بوکس را غافلگیر کند. اما پیروزی غیرقابل انکار پنج راند اول مبارزه با درجات مختلف موفقیت انجام شد؛ در راند ششم، تایسون ناک داون شد و با شروع از نهم، برتری بسیار زیاد شد. در راند دهم به سادگی تایسون را شکست داد که به طور معجزه آسایی روی پایش ماند و در راند یازدهم داور مبارزه را متوقف کرد و شکست مایک را با ناک اوت فنی ثبت کرد.

علیرغم این واقعیت که پیروزی بسیار مطمئن بود، تایسون دوباره به بازی برگشتی که در 28 ژوئن برگزار شد، به عنوان یک مورد علاقه نزدیک شد. این مبارزه با هیجان بی سابقه ای احاطه شده بود: کافی است بگوییم که تمام 16 هزار بلیط آن در روز اول فروخته شد. با این حال، به جای یک مسابقه بوکس هیجان انگیز، این بار تماشاگران چیزی کاملا غیرمنتظره را دیدند: در راند سوم، مایک که از چند ضربه به سرش ناراحت شده بود، یک تکه از گوش راست او را گاز گرفت و سپس او را به پشت هل داد. داور میلز لین با یک دکتر تماس گرفت که پس از معاینه گوش او تصمیم گرفت که می تواند مبارزه را ادامه دهد. لین دو امتیاز از تایسون کم کرد (هر کدام یک امتیاز برای گاز گرفتن و هل دادن) و مبارزه ادامه یافت. پس از مدتی، تایسون دوباره گوش حریف خود را گاز گرفت، این بار در سمت چپ، و محروم شد. هنگامی که تایسون از رینگ خارج شد، تماشاگران ناامید به او فریاد ناسزا گفتند و به سمت او زباله پرتاب کردند. پس از آن، برچسب یک آدمخوار برای همیشه به تایسون چسبید و حتی در موزه مادام توسو، مجسمه مومی او از سالن بدنسازی به سالن وحشت منتقل شد و آن را در کنار فیگور آدم خوار فیلم هانیبال لکتر قرار داد.

دفعه بعد که مایک فقط یک سال و نیم بعد فرصت ورود به رینگ را داشت. در اصل ، او برای این حادثه مادام العمر محروم شد ، اما محبوبیت تایسون و درآمد حاصل از مبارزات او نتوانست مقامات بوکس را بی تفاوت بگذارد ، که پس از مکثی که نجابت لازم بود ، همچنان به او اجازه رقابت دادند. در این میان مایک در این یک سال و نیم توانست خود را در بدترین حالت خود نشان دهد. او کاملاً غیرقابل کنترل شد و چندین اتفاق بسیار ناخوشایند داشت، از ضرب و شتم دو مرد مسن که بر سر یک حادثه رانندگی جزئی با آنها درگیر شده بود و با طغیان پرخاشگرانه در جلسه کمیسیون بوکس که در حال بررسی موضوع بود، خاتمه یافت. از رفع محرومیت او . در سال 1998، روانپزشکانی که تایسون را معاینه کردند، متوجه شدند که او از اعتماد به نفس پایین رنج می برد و حملات شدید افسردگی را تجربه کرده است.

متأسفانه، مبارزه با فرانسوا بوتا، که در ژانویه 1999 اتفاق افتاد، فقط این واقعیت را تأیید کرد که روحیه مایک خوب نبود. دور اول درست زمانی به پایان رسید که مایک آشکارا سعی کرد بازوی حریف خود را بشکند و ثانیه های او مجبور شد با کمک افسران امنیتی محلی او را از بوتا دور کند. با وجود پیروزی تایسون با ناک اوت در راند پنجم، شهرت بوکس او پس از این مبارزه بسیار آسیب دید. ضربات مایک دقت خود را از دست داد، او خیلی از دست داد و بردهای او اصلا منطقی به نظر نمی رسید.

تایسون مبارزه بعدی خود را در اکتبر 1999 و پس از ترک زندان انجام داد و در آنجا سه ​​ماه و نیم به دلیل مبارزه در آنجا خدمت کرد. حریف او اورلین نوریس قهرمان سابق وزن رزمناو جهان بود. آن مسابقه بدون اعلام نتیجه به پایان رسید زیرا نوریس نتوانست از گوشه خارج شود، پس از اینکه تایسون به او زنگ زد تا راند پایان یابد. مبارزه با نوریس با پیروزی های سریع بر جولیوس فرانسیس، لو ساوارس و آندری گولوتا همراه شد (نتیجه این مبارزه پس از یافتن آثار ماری جوانا در آزمایشات تایسون باطل شد). پس از آن، مایک دوباره یک سال استراحت کرد و سپس تنها در اکتبر 2001 در مقابل برایان نیلسن دانمارکی وارد رینگ شد. این مبارزه در راند هفتم با ناک اوت فنی برنده شد (نیلسن پس از استراحت از ترک کرنر خودداری کرد)، اما مایک در آن نسبتاً رنگ پریده به نظر می رسید.

با این وجود، حریف بعدی تایسون قرار بود قهرمان سنگین وزن جهانی شناخته شده جهانی باشد، در مورد ملاقاتی که چندین سال با او ادامه داشت صحبت کنید. این مبارزه قرار بود در 6 آوریل 2002 در لاس وگاس برگزار شود. با این حال، کنفرانس مطبوعاتی مشترک بوکسورها که در 22 ژانویه همان سال برگزار شد، به یک دعوا تبدیل شد که طی آن تایسون به محافظ حمله کرد و سپس در غوغا متعاقب آن، پای قهرمان را با دندان گرفت. در همان زمان، پلیس لاس وگاس اعلام کرد قصد دارد تایسون را به تجاوز دیگری متهم کند که گفته می‌شود در سپتامبر 2001 رخ داده است (این اتهام هرگز مطرح نشد). در نتیجه، کمیسیون بوکس ایالت نوادا از بازگرداندن مجوز بوکس تایسون خودداری کرد و برگزارکنندگان مسابقه مجبور شدند به دنبال مکان جدیدی باشند.

در نتیجه مبارزه تایسون در 8 ژوئن 2002 در ممفیس برگزار شد. روزنامه نگارانی که قبل از مبارزه در تمرین تایسون حضور داشتند، خاطرنشان کردند که او در وضعیت بسیار خوبی قرار دارد و در کمال تعجب بسیاری، کتابسازان نیز تایسون را به محبوبیت این مبارزه تبدیل کردند. با این حال، بلافاصله پس از شروع مبارزه، مشخص شد که تایسون نمی تواند کاری برای مقابله با قهرمان انجام دهد. اگر دور اول حتی کم و بیش مساوی بود، نبرد یک شخصیت کاملاً یک طرفه به خود گرفت. حتی تعصب آشکار داور که در هر فرصتی اظهار نظر می کرد و از هر راه ممکن برای کمک به مایک تلاش می کرد، نتوانست الگوی مبارزه را تغییر جدی دهد. ده ها ضربه بی پاسخ زد و تایسون تنها چند بار توانست به حریف بلندقد خود برسد. دعوا در راند هشتم اتفاق افتاد، زمانی که تایسون ابتدا ناک داون شد و سپس با یک ضد ضربه قوی برخورد کرد و پس از آن دیگر نتوانست بلند شود. در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی، تایسون به خبرنگاران گفت که بسیار خوشحال است که در آن شب توانسته رینگ را زنده ترک کند.

بلافاصله پس از مبارزه ، گفتگوها در مورد یک مسابقه مجدد آغاز شد و با دریافت بزرگترین هزینه زندگی خود برای مبارزه اول ، او اصلاً مخالف دیدار مجدد مایک نبود. با این حال، تایسون آشکارا اعتراف کرد که نمی‌خواهد دوباره شکست بخورد و می‌خواهد ابتدا چند مبارزه با حریفان ضعیف‌تر داشته باشد تا به شکل مناسبی برسد.

تایسون مبارزه بعدی خود را در مارس 2003 در برابر کلیفورد اتین انجام داد که در آن زمان بوکسوری کاملاً امیدوار کننده به حساب می آمد. این مبارزه تنها 49 ثانیه به طول انجامید و با اتین به پایان رسید که پس از اولین ضربه جدی خود را روی زمین دید و نتوانست (یا نمی خواست) بلند شود. در طول آماده شدن برای این مبارزه و پس از آن، بسیاری متوجه شدند که مایک تغییر کرده است. به نظر می رسید که او بسیاری از پرخاشگری خود را از دست داده است، به قول خودش، "حیوان اهلی".

مایک قول داد که بلافاصله پس از مبارزه با اتین به ورزشگاه بازگردد، اما مکث پس از آن یکی از طولانی‌ترین مکث‌های حرفه‌ای او بود. زمانی به نظر می رسید که مایک دیگر هرگز وارد رینگ نخواهد شد، اما وضعیت مالی دشوار (تایسون خود را در آگوست 2003 اعلام ورشکستگی کرد)، و همچنین ظهور یک "خلاء" خاص در بخش سنگین وزن، باعث بازگشت او به بوکس.

در 31 ژوئیه 2004، مایک تایسون در برابر دنی ویلیامز بوکسور نسبتاً مشهور بریتانیایی وارد رینگ شد. راند اول این مبارزه یکی از بهترین راندهای مایک در سال های اخیر بود، اما پس از آن تایسون ناگهان تسلیم شد، مشت ها را از دست داد و با ابتکار خودش وارد کلینچ شد و در راند چهارم، پس از یک سری طولانی. از ویلیامز، او خود را روی زمین یافت و تا شمارش معکوس داور پایانی نتوانست بلند شود. توضیحی برای این شکست غیرمنتظره بلافاصله دنبال شد: معلوم شد که در دور اول مایک آسیب جدی به زانو دریافت کرد که او را از توانایی حرکت عادی در اطراف رینگ و پرتاب مشت محروم کرد. چند روز بعد، تایسون تحت عمل جراحی قرار گرفت و چندین هفته را در گچ سپری کرد.

بازگشت مایک به رینگ حرفه ای در 11 ژوئن 2005 اتفاق افتاد. حریف او ایرلندی بزرگ اما نسبتا ضعیف کوین مک براید بود که حتی یک پیروزی بر بوکسور سطح مناسبی نداشت. با این وجود ، حتی چنین حریفی برای تایسون 38 ساله خیلی زیاد بود: از همان ابتدای مبارزه او کند به نظر می رسید و به مک براید اجازه داد تا فاصله مطلوبی را برای او حفظ کند و تا دور ششم کاملاً به پایان رسید. خسته شد و حاضر به ادامه مبارزه نشد.

مایک تایسون در مصاحبه‌ای پس از مبارزه گفت که نمی‌خواست با شکست مقابل حریفانی مانند مایک براید ورزش مورد علاقه‌اش را رسوا کند و به همین دلیل از بوکس بازنشسته می‌شود. نمی توان بلافاصله گفت که آیا این تصمیم نهایی بوده است یا اینکه آیا بدهی های چند میلیون دلاری او همچنان محبوب ترین بوکسور تمام دوران را به بازگشت دوباره سوق می دهد. اما مدتی بعد، طرفداران بوکس متوجه شدند که مایک شوخی نکرده است. اگرچه در سال 2006 تایسون یک تور جهانی با مبارزات نمایشگاهی با مشهورترین بوکسورها راه اندازی کرد -

مایک تایسون که فرزندانش بدون شک به پدرشان، اسطوره بوکس جهان در قرن بیستم افتخار می کنند، دوازده رکورد را به نام خود ثبت کرده است که تا به امروز شکسته نشده است. او در بیش از 50 فیلم، سریال و سریال به ایفای نقش پرداخته است. او نمونه اولیه بسیاری از شخصیت های انیمیشن و کامپیوتری شد. وی همچنین دارای سه سابقه کیفری، سه ازدواج و هشت فرزند است.

مایک تایسون: همسر

مایک تایسون اولین بار در سال 1988 ازدواج کرد. منتخب او رابین گیونز بازیگر بود که در زمان ملاقات توانسته بود در پلی بوی بازی کند.

این ازدواج با رسوایی، دعوی قضایی و فروپاشی عصبی تایسون به پایان رسید.

مایک بعداً اظهار داشت که گیونز با اعلام بارداری خود او را مجبور به ازدواج کرده است و دلیل طلاق آنها رابطه همسرش با برد پیت بوده است.

رابین گیونز به نوبه خود در مصاحبه ای گفت که این ازدواج پس از سقط جنین به نتیجه نرسید و مایک مرتباً او را کتک می زد. در سال 2007، او زندگی نامه ای را منتشر کرد که در آن درباره چگونگی تجاوز تایسون به او صحبت کرد.

این زوج در سال 1989 در روز ولنتاین از هم جدا شدند. پس از طلاق، گیونز 10 میلیون دلار و عنوان ناگفته "منفورترین زن در آمریکا" دریافت کرد.

او نیز مانند تایسون با قانون مشکل داشت. رابین به دلیل تخلفات رانندگی و فرار مالیاتی به دادگاه آورده شد.

دومین باری که تایسون تصمیم به گره زدن گرفت تنها در سال 1997 بود. منتخب او مونیکا ترنر بود.

حتی قبل از ازدواج رسمی، مونیکا یک دختر به نام رایان و یک سال بعد از ازدواج، یک پسر به نام امیر به مایک داد.

این ازدواج شش سال به طول انجامید. سپس مونیکا با ادعای خیانت های متعدد مایک درخواست طلاق کرد.

آخرین باری که بوکسور افسانه ای در سال 2009 با زنی که بیش از ده سال از او کوچکتر بود ازدواج کرد.

مایک با معشوقش در 18 سالگی ملاقات کرد. لاکیا اسپایسر، این نام دختر بود، اغلب با پدرش در مسابقات بوکس شرکت می کرد.

آنها زمانی ازدواج کردند که لاکیا 32 ساله بود. علاوه بر این، قبل از عروسی، او شش ماه را به دلیل شرکت در کلاهبرداری های پدرش در زندان گذراند.

پس از آزادی، لاکیا دختر مایک میلان را به دنیا آورد. آنها هنوز ازدواج موفقی دارند تا به امروز.

مایک تایسون: بچه ها

یکی دیگر از قسمت های جالب زندگی که مایک تایسون به آن افتخار می کند فرزندانش هستند. این ورزشکار افسانه ای پدر فرزندان زیادی است.

بزرگ ترین - پسر دیاماتا کیلرین و دختر میکی لورنا - یک سال پس از اولین طلاق مایک در سال 1990 ظاهر شد.

اگرچه این کودکان از نظر فنی خارج از ازدواج به دنیا آمده اند، اما تایسون به هر طریق ممکن از آنها حمایت می کند.

مونیکا ترنر در طول ازدواج دوم خود، دختر تایسون راینا و پسرش امیر به دنیا آورد. امروز پسر 20 ساله است. او حرفه بازیگری را آغاز کرد و در یک قسمت از مستند "تایسون" ظاهر شد.

اتهامات ترنر به خیانت بی اساس نبود. هنگامی که مایک با او ازدواج کرد، یک پسر نامشروع به نام میگل لئون و یک دختر به نام اگزودوس داشت.

این دختر در چهار سالگی بر اثر تصادف جان باخت. و مرگ او به طور اساسی زندگی بوکسور را تغییر داد: او همه عادات بد را ترک کرد و گیاهخوار شد.

در آخرین ازدواج مایک، سه فرزند به دنیا آمد. لاکیا در زندان باردار بود. چند ماه پس از آزادی، دختری به نام میلان به دنیا آورد. در سال 2011، این زوج صاحب فرزند دیگری شدند، پسری به نام مراکش الییا، و در سال 2013، پسرشان میگل به دنیا آمد.

امروز مایک تایسون از ورزش بازنشسته شد. او دیگر رسوایی نمی کند و به عنوان یک مرد خانواده محترم با همسر و فرزندانی مهربان زندگی می کند.


2023
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه