11.02.2024

پیام مربوط به دوران کودکی ایوان کریلوف مختصر است. پیامی در مورد کریلوف! شکل گیری افسانه نویس آینده


تاریخ تولد: 13 فوریه 1769
تاریخ مرگ: 9 نوامبر 1844
محل تولد: مسکو

ایوان کریلوف- نویسنده و داستان نویس برجسته روسی. ایوان آندریویچ کریلوفدر 13 فوریه 1769 در مسکو متولد شد. سال های کودکی او را نمی توان ثروتمند نامید، پدرش نظامی بسیار فقیر بود و تنها پس از 13 سال خدمت درجه افسری را دریافت کرد.

مادرش نیز از خانواده ای ساده و زنی بسیار متدین و آرام بود. پس از بازنشستگی آندری پروخوروویچ کریلوف، تمام خانواده به تورور نقل مکان کردند تا با مادربزرگ کریلوف زندگی کنند.

شایان ذکر است که وضعیت اسفبار خانواده او باعث شد که پسر نتواند آموزش ببیند و خواندن و نوشتن را تقریباً مستقل آموخت؛ پشتکار و کار او را به یکی از روشنفکرترین نویسندگان زمان خود تبدیل کرد.

پدرش خیلی زود درگذشت و خانواده را بدون فرصتی برای زندگی کامل گذاشت. کودکی کریلوف بلافاصله به پایان رسید؛ او بلافاصله در سن 10 سالگی به عنوان کاتب در دادگاه Tver مشغول به کار شد. این به وضوح برای وجود خانواده کافی نبود و بنابراین مادرش تصمیم گرفت برای دریافت مستمری از ایالت به سن پترزبورگ نقل مکان کند.

زندگی در سن پترزبورگ:

پایتخت روسیه به آنها زندگی بی دغدغه نداد؛ مادر هرگز نتوانست از حمایت دولتی برخوردار شود. کریلوف موفق به ساخت دفتر اتاق خزانه داری شد و در همان زمان شروع به نوشتن فعال کرد. شایان ذکر است که اولین نمایشنامه های او در جامعه سکولار سن پترزبورگ رواج یافت. تولیدات اندک اما موفق او بلافاصله او را به چهره ای برجسته در دنیای تئاتر پایتخت شمالی تبدیل کرد.

سرمایه به دست آمده برای افتتاح مجله ادبی خودش کافی بود. هر یک از فعالیت های او در زمینه ادبیات، تزریقی برای مقامات بود؛ طنز و شوخ طبعی فراوان، وجود طولانی مدت انتشارات چاپی او را غیرممکن کرد. بر خلاف دستورالعمل سانسور، پس از بسته شدن یک مجله، او بلافاصله مجله جدیدی را افتتاح کرد.

این رژیم مقاومت مداوم در برابر سانسور نتوانست برای همیشه دوام بیاورد و پس از مدتی کریلوف به سفری به روسیه رفت. او کمی کمتر از 10 سال را به جابجایی مداوم بین شهرها، شهرها و روستاهای مختلف اختصاص داد، تقریباً از هر استان بازدید کرد، در اوکراین، نیژنی نووگورود، ساراتوف و تامبوف زندگی کرد.

مشاهدات زندگی مردم روسیه و زندگی اقشار مختلف جامعه به او این امکان را داد که حجم زیادی از مطالب را برای افسانه های خود جمع آوری کند. مقامات گذشته سرکش او را به یاد آوردند و هر یک از آثار او تحت شدیدترین کنترل سانسور بود.

تئاترها:

پس از مرگ کاترین دوم، کریلوف به عنوان منشی شخصی S. Golitsyn مشغول به کار شد، او همچنین فرزندان شاهزاده را بزرگ کرد. در اینجا، در تئاتر خانگی شاهزاده، او یک تراژیک کمدی کوچک "پیروزی، یا پودشیپا" را روی صحنه برد. کمی بعد، در سال 1801، کمدی های او "فروشگاه مد"، "پای" و "درسی برای دختران" نیز در دسترس عموم قرار گرفت.

در سال 1812، کریلوف رئیس کتابخانه عمومی شد و 30 سال را به این بخش اختصاص داد. او به طبقه بندی کتاب ها مشغول بود، طیف گسترده ای از کتاب ها را با دقت جمع آوری کرد و فرهنگ لغت گسترده اسلاوی-روسی را گردآوری کرد.

زندگی شخصی:

به طور رسمی ، کریلوف هرگز ازدواج نکرد. با این حال، بسیاری معتقد بودند که دختر آشپز او ساشا دختر خودش است. پس از مرگ خادم، ساشا را خود بزرگ کرد و برای او جهیزیه داد و همچنین تمام دارایی و میراث ادبی خود را به شوهرش به وصیت داد. ایوان آندریویچ در 9 نوامبر 1844 درگذشت؛ دلایل مرگ او هنوز به طور دقیق مشخص نشده است. شاید او بر اثر ولولوس فوت کرده یا از ذات الریه شدید رنج می برد. او در قبرستان تیخوین آرمیده است.

کریلوف پیشگام ژانر افسانه برای ادبیات روسی شد، مسائل اخلاقی مبرمی را مطرح کرد که تا به امروز مرتبط است، کمک زیادی به توسعه کتابخانه عمومی کرد، مجموعه را به کتاب های کمیاب گسترش داد، و فرهنگ لغت بزرگ اسلاوی را گردآوری کرد. زبان ها.

نقاط عطف اصلی در زندگی ایوان کریلوف:

متولد 2 فوریه در مسکو
- در سال 1775 به Tver نقل مکان کرد
- پس از مرگ پدرش در سال 1779 به عنوان کاتب در دربار محلی شروع به کار کرد
- در سال 1782 به همراه مادرش به پایتخت شمالی نقل مکان کرد
- تولید کمدی "کافی شاپ"
- انتشار تراژدی های "کلئوپاترا" و "فیلوملا" از 1785 تا 1786
- کار بر روی کمدی معروف "Pranksters" از 1787 تا 1788
- مرگ مادر در سال 1788
- افتتاح، بسته شدن و اصلاح مداوم مجلات "Mail of Spirits"، "Spectator"، "St. Petersburg Mercury" از 1789 تا 1793.
- سفر عالی در روسیه از 1791 تا 1801
- بازگشت به پایتخت، اجرای چندین نمایشنامه از سال 1797 تا 1807
- انتشار اولین مجموعه افسانه های کریلوف در سال 1809
- عضویت در آکادمی روسیه در سال 1811
- در سال 1823 به عنوان کتابدار در کتابخانه عمومی امپراتوری شروع به کار کرد
- انتشار مجموعه دو جلدی افسانه های کریلوف به سه زبان در سال 1825
- بازنشستگی از خدمات دولتی در سال 1941 و دریافت عنوان آکادمیک آکادمی علوم سن پترزبورگ.
- مرگ 9 نوامبر 1844

حقایق جالب از زندگی ایوان کریلوف:

وینگ اشتهای بسیار خوبی داشت. حکایتی وجود دارد که چگونه او یک بار ده پای را خورد، از طعم وحشتناک آنها شگفت زده شد، با آنها کپک را در تابه دید و هنوز بقیه را خورد.
- او عاشق آتش بود و سعی می کرد یکی را در سن پترزبورگ از دست ندهد
- کریلوف مبل خود را می پرستید و می توانست برای مدت طولانی بدون بلند شدن روی آن دراز بکشد. سبک زندگی او به نمونه اولیه برای خلق اوبلوموف توسط گونچاروف تبدیل شد
- کریلوف بسیار پرشور بود، او باخت و کل ثروت را با کارت به دست آورد، او حتی به خاطر این سرگرمی از هر دو پایتخت تبعید شد.
- او از طرفداران خروس جنگی بود و در همه اینگونه مراسم شرکت می کرد
- کریلوف مرد بزرگی بود، بسیار چاق، اما در عین حال خیلی راحت به انتقادها واکنش نشان می داد و همیشه می توانست حتی زیرکانه تر پاسخ دهد.

امتیاز چگونه محاسبه می شود؟
◊ امتیاز بر اساس امتیازات در هفته گذشته محاسبه می شود
◊ امتیاز برای:
⇒ بازدید از صفحات اختصاص داده شده به ستاره
⇒رای دادن به یک ستاره
⇒ نظر دادن در مورد یک ستاره

بیوگرافی، داستان زندگی ایوان آندریویچ کریلوف

ایوان آندریویچ کریلوف در سال 1769 در 2 فوریه (13 فوریه مطابق با سبک تقویم جدید) در مسکو متولد شد. نام پدرش آندری پروخروویچ کریلوف بود. سالهای زندگی پدرم 1736 - 1778 بود. او کاپیتان بود و در شهر یایتسکی در قیام پوگاچف خدمت می کرد. ایوان آندریویچ کوچک در آن زمان با مادرش در اورنبورگ بود. ایوان آندریویچ در این دوره از زندگی خود بیشتر از همه قحطی و همچنین لحظه ای که چندین گلوله توپ در حیاط آنها فرود آمد را به یاد آورد. از آنجایی که در آن زمان رتبه پدر ایوان از اهمیت زیادی برخوردار بود ، نام کریلوا و پسرش در اسناد با برنامه ای یافت شد که چه کسی و در کدام خیابان باید به دار آویخته شود.

در سال 1774، پدر ایوان آندریویچ استعفا داد و زندگی در Tver را آغاز کرد. در آنجا به عنوان رئیس دادگستری استان مشغول به کار شد. پس از مرگ پدرش، مادر ایوان آندریویچ در فقر شدید فرو رفت؛ او مجبور شد به صورت پاره وقت در خانه های ثروتمند کار کند. او همچنین توانست مقامات محلی را متقاعد کند که ایوان نه ساله را که در خانه تحصیل کرده بود، استخدام کنند. کار شامل کپی کردن اوراق تجاری بود.

در سال 1782، ایوان با مادرش به سنت پترزبورگ نقل مکان کرد. در آنجا او در بخش روحانی در اتاق خزانه داری شروع به کار کرد و همچنین شروع به ورود به تئاتر کرد. ایوان آندریویچ تحت تأثیر تئاتر و آشنایی با افراد نزدیک به تئاتر اولین اثر خود را خلق کرد. این یک اپرای شعر بود به نام "قهوه خانه". روی صحنه اجرا نشد و منتشر نشد. می توان اشاره کرد که شروع کار ایوان آندریویچ کریلوف در زمینه ادبی ناموفق بود. اثر بعدی با عنوان «کلئوپاترا» به سرنوشت اثر قبلی دچار شد. کریلوف هرگز نتوانست در ردیف نویسندگان شناخته شده نفوذ کند.

کریلوف در سال 1788 طنزی به نام "شوخی" نوشت. در این اثر، ایوان آندریویچ به شدت نسبت به منتقدان خود صحبت کرد و در ارتباط با این، دوستان خوبش از تئاتر کنیاژنین و سیمونوف روابط خود را با او قطع کردند. افسانه های کریلوف که در سال 1788 منتشر شد در مجله "ساعت های صبح" گنجانده شد. اینها اولین افسانه های او بودند و همچنین بی توجه نبودند. سپس ایوان آندریویچ تصمیم گرفت مجله ای به نام "پست ارواح" منتشر کند. این مجله خیلی زود با سانسور توقیف شد. اما کریلوف تسلیم نشد.

ادامه در زیر


در سال 1792 ، ایوان آندریویچ به همراه شخصیت هایی مانند کلوشین ، دیمیتریف و پلاویلشچیکوف شروع به انتشار مجله جدیدی به نام "تماشاگر" کردند. در ماه مه 1792 این مجله نیز تعطیل شد.

در آن زمان ایوان آندریویچ کریلوف از ادبیات دور شد. او می خواست حداقل منبع درآمدی پیدا کند و خیلی زود تصمیم گرفت. بازی با ورق بود. او در این موضوع بسیار خوش شانس بود. او را هم استاد و هم شعبده باز این تجارت می دانستند. معلوم نیست که چگونه به پایان می رسد، اما در آغاز سال 1797، ایوان آندریویچ S.F. Golitsyn را ملاقات کرد. و با او دوست صمیمی شد. گولیتسین پیشنهاد کرد که ایوان آندریویچ سمت منشی شخصی خود و همچنین معلم خانه را بر عهده بگیرد. املاک شاهزاده گلیتسین در روستای قزاق در استان کیف قرار داشت. ایوان آندریویچ شروع به گذراندن مدت طولانی در آنجا کرد. او چندین زبان می دانست و شروع به آموزش فن بیان و زبان های مختلف به پسران شاهزاده کرد. ایوان آندریویچ به خصوص برای تئاتر خانوادگی در خانه گلیتسین ها تراژدی دلقکی به نام "ترامف یا پودشیپا" را خلق کرد. کریلوف در این تولید نقش ترامپ را بازی کرد (او یک شاهزاده مغرور آلمانی بود).

در مارس 1801 یک کودتا در کاخ رخ داد. پس از آن، الکساندر اول خود را بر تاج و تخت روسیه دید. شاهزاده گولیتسین به الکساندر اول اعتماد زیادی داشت و توسط وی به عنوان فرماندار کل لیوونی منصوب شد و منشی شاهزاده به رهبری صدراعظم منصوب شد. کریلوف چندین سال در ریگا خدمت کرد ، سپس در پاییز 1803 به سرپوخوف نقل مکان کرد ، جایی که برادرش لو آندریویچ در آنجا زندگی می کرد. لو آندریویچ افسر هنگ تفنگداران اوریول بود.

در این زمان در سن پترزبورگ نمایشنامه ایوان آندریویچ به نام پای برای اولین بار روی صحنه رفت. این نمایشنامه موفقیت بزرگی داشت. کریلوف از این رویداد الهام گرفت و تصمیم گرفت دوباره به کار ادبی بازگردد. او نمایشنامه های جدیدی به نام «مدفروشی» و همچنین «مرد تنبل» نوشت. کریلوف همچنین برخی از افسانه های لافونتن را ترجمه کرد.

در این زمان کریلوف تصمیم گرفت به سن پترزبورگ بازگردد. از آن زمان تا کنون، فابلیست بزرگ برای همیشه در این شهر ساکن شده است.

در سال 1809، اولین مجموعه افسانه های کریلوف منتشر شد. موفقیت و شهرت واقعی برای نویسنده به ارمغان آورد. و تا سال 1811 ، مجموعه بعدی به نام "افسانه های جدید ایوان کریلوف" منتشر شد ، سپس مجموعه ای به نام "افسانه های ایوان کریلوف" ظاهر شد که شامل سه قسمت بود. تا سال 1816، اثر بعدی افسانه‌نویس با عنوان «افسانه‌های جدید I. A. Krylov» منتشر شد که دو بخش بعدی (چهارم و پنجم) کار قبلی او را تشکیل می‌داد؛ تا سال 1819، قسمت ششم ظاهر شد و تا سال 1830، قسمت بعدی منتشر شد. دو

در سال 1812، کتابخانه عمومی در سن پترزبورگ افتتاح شد. در آن، کریلوف سمت دستیار V. Sonikov، اولین کتاب شناس روسی را داشت.

نیکلاس اول، پس از انتشار اثر هشت جلدی کریلوف در سال 1930، حقوق بازنشستگی نویسنده را دو برابر کرد و او را به صفوف شورای دولتی فراخواند. برای مدتی کریلوف حتی به شام ​​های کوچک با خود ملکه دعوت شد. درست است ، پس او بسیار ناخوشایند صحبت کرد ، زیرا قسمت های ظروف سرو شده روی میز برای ایوان آندریویچ بسیار ناچیز به نظر می رسید. V.V. ورسایف بعداً به یاد آورد که تمام لذت زندگی و تمام سعادت برای ایوان آندریویچ در غذا بود.

ایوان آندریویچ در آخرین سالهای زندگی خود به طور مداوم ناخوشایند بود و اضافه وزن او سلامت نویسنده را بیشتر تشدید کرد. چند ساعت قبل از مرگ، ایوان آندریویچ درخواست کرد که او را روی صندلی بگذارند، اما سپس با توضیح اینکه برای او سخت است، خواست دوباره دراز بکشد.

آخرین سفارش ایوان آندریویچ قبل از مرگش این بود که به همه افرادی که نویسنده را می شناختند یک نسخه از کار جدید افسانه نویس داده شود.

ایوان آندریویچ کریلوف در 9 نوامبر در سال 1844 در سن پترزبورگ درگذشت؛ طبق سبک تقویم جدید، این روز در 21 ام است. بسیاری از دوستان او نسخه ای از افسانه هایی را که او با دعوت به مراسم خاکسپاری کریلوف منتشر کرد دریافت کردند. روی این آثار نویسنده نوشته شده بود که این نسخه به درخواست او به یاد ایوان آندریویچ کریلوف پیشکشی است.

کریلوف ایوان آندریویچ (1769-1844)، نویسنده روسی، داستان‌نویس، آکادمیسین آکادمی علوم سن پترزبورگ (1841). او مجلات طنز "Mail of Spirits" (1789) و دیگران را منتشر کرد. او تراژدی ها و کمدی ها، لیبرتوهای اپرا نوشت. در 1809-1843 او بیش از 200 افسانه آغشته به روحی دموکراتیک خلق کرد که با وضوح طنز، زبان روشن و مناسب متمایز بود. رذایل اجتماعی و انسانی را افشا کردند. گوگول افسانه های کریلوف را "... کتاب خرد خود مردم" نامید.

پدر - آندری پروخروویچ کریلوف - یک افسر ارتش که از درجات بالا رفت. در طول شورش پوگاچف، او دفاع از شهر یایتسکی را رهبری کرد (او صاحب یادداشت منتشر شده ناشناس «دفاع از قلعه یایک از حزب شورشی»، مجله Otechestvennye Zapiski، شماره 52-53، 1824 بود). کریلوف دوران کودکی خود را در شهر یایتسکی گذراند؛ در طول شورش او با مادرش ماریا آلکسیونا در اورنبورگ بود. در سال 1775 ، آندری پروخروویچ از خدمت سربازی بازنشسته شد و وارد اتاق دادگاه جنایی فرمانداری Tver شد. خانواده دائماً نیازمند بودند و پدر به زودی درگذشت (1778). کریلوف، از روی رحمت، با معلمان خانه خانواده لووف درس خواند و از معلم فرزندان فرماندار درس فرانسه گرفت.

از دوران نوجوانی، نویسنده آینده، با کمک به خانواده ای که نان آور خود را از دست داده بود، در دادگاه کالیازین زمستوو و سپس در دادگاه Tver خدمت کرد. کریلوف در سال 1782 همراه با لووف به سن پترزبورگ نقل مکان کرد. از سال 1783 در اتاق خزانه داری در سن پترزبورگ خدمت کرد و فعالانه درگیر آموزش خود بود. او علاوه بر زبان فرانسه، خواندن و نوشتن آلمانی و ایتالیایی را نیز آموخت. ویولن را خوب می نواخت، تئوری موسیقی را آموخت و ریاضیات را می فهمید. در Lvovs و احتمالاً در نمایشنامه نویس Ya. B. Knyazhnin، کریلوف تقریباً همه را ملاقات کرد، حلقه نسبتاً باریکی از نویسندگان و خبره های هنر آن زمان، از جمله G. R. Derzhavin و همسرش که از کریلوف حمایت می کردند.

هیچ سندی از بیشتر رویدادهای زندگی کریلوف حفظ نشده است؛ آنها از خاطرات معاصران بازسازی شده اند؛ بسیاری از موارد را فقط می توان به صورت حدس و گمان گفت.

او فعالیت ادبی خود را به عنوان نمایشنامه نویس آغاز کرد (اپرای کمیک "قهوه خانه"، 1782، تراژدی های "کلئوپاترا"، "فیلومنا"، کمدی های "خانواده دیوانه"، "نویسنده در راهرو"، و غیره، 1786 -1788). بر خلاف اکثریت قریب به اتفاق نمایشنامه های آن زمان، دو نمایشنامه آخر بر اساس مواد روسی معاصر نویسنده بودند. در "خانواده دیوانه"، احساسات خشونت آمیز عاشقانه مورد تمسخر قرار گرفت (موضوع خطرناکی با توجه به خلق و خوی شناخته شده کاترین دوم) و در "نویسنده در راهرو" - نویسنده ای که به طرز تحقیرآمیزی در برابر قدرت ها غوغا می کند. کریلوف به بازیگر اصلی گروه روسی سن پترزبورگ I. A. Dmitrievsky ، نمایشنامه نویس و بازیگر P. A. Plavilshchikov نزدیک شد. اما در پایان دهه 1780. کریلوف کمدی "شوخی ها" را ساخت، جایی که به نام ریتموکراد، نمایشنامه نویس Ya. B.، Knyazhnin و همسرش، دختر A. P. Sumarokov را به سخره گرفت. برای این جزوه، کریلوف پس از شکایت شاهزاده از تئاتر تکفیر شد. در سال 1788، کریلوف از اکسپدیشن کوهستان استعفا داد و سالها خدمات عمومی را ترک کرد.

او شروع به کار روزنامه نگاری می کند. کریلوف به عنوان یک روزنامه نگار و ناشر، سنت های N.I. Novikov و به عنوان یک متفکر - سنت های فیلسوفان روشنگری را ادامه داد. کریلوف روابط دوستانه ای با ناشر I. G. Rachmaninov برقرار کرد که چاپخانه او آثار جمع آوری شده ولتر و مجلاتی را منتشر کرد که در آنها کریلوف شروع به همکاری کرد. در سال 1789، کریلوف شروع به انتشار مجله طنز "پست ارواح" در چاپخانه راخمانینوف کرد. این مجله، در قالب مکاتبات بین گنوم ها، سیلف ها و ارواح دیگر، تصویر طنز گسترده ای از جامعه روسیه در زمان کاترین ارائه داد. مجله توقیف شد (آخرین شماره - مارس 1790)، شاید به دلیل افزایش سختگیری به دلیل انقلاب 1789 در فرانسه، و شاید به دلیل تأکید مداوم بر موضوع خطرناک "عشوقه قدیمی". در سال 1791 کریلوف به همراه دیمیتریوفسکی، پلاویلشچیکوف و نمایشنامه نویس A.I. Klushin یک شرکت انتشار کتاب را تأسیس کرد که با کمک راخمانینوف در سال 1792 کریلوف مجله "Spectator" را در سال 1793 منتشر کرد - "سنت پترزبورگ تیر". او در اینجا نیز به عنوان افشاگر اخلاق آسیب دیده جامعه عمل کرد، اما به شکلی نرمتر و از طنز به سمت اخلاقی سازی حرکت کرد. این شرکت همچنین کتابفروشی خود را افتتاح کرد. این مجله به دلیل محدودیت های سانسور عمومی ممنوع شد و شواهدی وجود دارد که خود ملکه با کریلوف صحبت کرده است.

در سال 1794، ظاهراً به دلیل داستان مجله، کریلوف به مسکو نقل مکان کرد (و دوستش کلوشین به خارج از کشور رفت). از پاییز 1795، او از زندگی در پایتخت ها منع شد (اما فقط شواهد غیرمستقیم در این مورد وجود دارد)، نام او از صفحات مطبوعات ناپدید می شود. در سال 1797، کریلوف منشی شخصی ژنرال شاهزاده S. F. Golitsyn شد. پس از رسوایی ناگهانی ژنرال کریلوف، او داوطلبانه به دنبال استاد خود به تبعید رفت و تا سال 1801 همراه خانواده تبعیدی بود و به فرزندان کوچکتر خود و دوستانشان آموزش زبان روسی می داد. از اکتبر 1801 تا سپتامبر 1803، کریلوف رئیس امور صدراعظم گلیتسین بود که پس از الحاق الکساندر اول به فرمانداری کل لیوونیا منصوب شد. خروج از فعالیت ادبی به دلایل "خارجی" با یک عمیق داخلی همزمان شد. تغییری که کریلوف تجربه کرد: از این پس او دیگر به امکان بازسازی یک فرد اعتقادی ندارد.

در سال 1800، برای تئاتر آماتور گلیتسین ها، "تراژدی شوخی" "پودشیپا، یا ترامپ" نوشته شد - تقلید از تراژدی "بالا" روشنگری و احساسات گرایی کارامزین، که شروع به مد شدن کرد. این نمایشنامه تضاد تمدن غرب (با نمایندگی ترامپ) و پدرسالاری روسیه را به صورت طنز به تصویر می کشد و نویسنده هر دو را به سخره گرفته و رد می کند. "Podshchipa" توسط نویسنده در سال 1807 به سانسور ارسال شد، اما ممنوع شد و بدون انتشار به یکی از محبوب ترین نمایشنامه های روسی تبدیل شد و در فهرست ها پخش شد. در سال 1800 ، کریلوف کمدی شاعرانه "تنبل" (تمام نشده) را آغاز کرد که در آن عدم مشارکت آگاهانه در زندگی عمومی - موقعیت گرامی نویسنده را اعلام کرد.

پس از ریگا، کریلوف به مسکو نقل مکان کرد، جایی که نمایشنامه های جدید او در اینجا و در سن پترزبورگ روی صحنه رفت ("پای"، 1802؛ در سال 1807 - کمدی "فروشگاه مد"، "درسی برای دختران"). نمایشنامه ها موفقیت چشمگیری داشتند و تا اواسط قرن نوزدهم در کارنامه باقی ماندند. آنها عاری از هر گونه تعلیم و تربیت هستند، اگرچه در روح زمان شور و شوق به هر چیز بیگانه و احساسات بیش از حد را به سخره می گیرند.

اولین انتشار افسانه‌های کریلوف ("بلوط و عصا"، "عروس دلپذیر") در سال 1805 انجام شد. اینها ترجمه‌هایی از لافونتن بودند. در سال 1806 کریلوف به سن پترزبورگ نقل مکان کرد و در آنجا در تولید نمایشنامه هایش شرکت کرد. او چندین سال است که رابطه نزدیکی با بازیگر A.I. Belye داشته است. او به طور منظم در سالن A. N. Olenin مشغول به کار شد و در سال 1808-1810 تحت فرمان او در بخش سکه خدمت کرد، از سال 1812، زمانی که اولنین مدیر کتابخانه عمومی شد، کریلوف به عنوان دستیار کتابدار منصوب شد، از سال 1816 - کتابدار با یک آپارتمان در کتابخانه. . یک باستان گرا در دیدگاه های ادبی خود، شرکت کننده در "مکالمه عاشقان کلمه روسی" توسط A. S. Shishkov، حامی کلاسیک و وارث افسانه نویسان قرن 18. (A.I. Sumarokova و دیگران)، کریلوف در عین حال خالق یک افسانه واقع گرایانه است، و - به طور گسترده تر - همراه با گریبایدوف و پوشکین، در خاستگاه ادبیات رئالیسم روسی قرار دارد.

در سال 1809، اولین کتاب افسانه های کریلوف منتشر شد. او در مجموع حدود 200 افسانه نوشت (آخرین و کاملترین نسخه، مجموعه ای در 9 کتاب، در دسامبر 1843 منتشر شد، بعداً وارد تجارت کتاب شد و بخشی از نسخه رایگان در مراسم خاکسپاری نویسنده توزیع شد). . بسیاری از آثار (به عنوان مثال، "سنجاقک و مورچه"، "گرگ و بره"، و غیره) به مدل های قرض گرفته شده از Aesop، Phaedrus، La Fontaine برمی گردد. با این حال، متقاعد کننده واقع گرایانه تصاویر، شدت تضاد بین مطالبات اخلاقی و ریاکاری، منفعت شخصی، ظلم، بزدلی و همچنین واقع گرایی زبان باعث می شود در کریلوف هنرمندی اصیل، اصلاح گر ژانر افسانه افسانه کریلوف عاری از اخلاقی سازی خشک است؛ نتیجه اخلاقی موجود در آن بیان عقل سلیم است که در اشکال زبان گفتاری زنده تجسم یافته است. به لطف این ویژگی ها، بسیاری از سخنان افسانه های کریلوف به عنوان ضرب المثل وارد زبان روسی شد ["و تابوت تازه باز شد" ("تابوت")، "تقصیر توست که من می خواهم بخورم" ("گرگ و بره")، "اما فقط چیزهایی وجود دارد" ("قو، پایک و سرطان") و بسیاری دیگر. و غیره.]. نزدیک شدن آثار کریلوف به گفتار زنده با استفاده او از آیامبیک روسی آزاد تسهیل شد (به استثنای افسانه "سنجاقک و مورچه" در سال 1808، که با چهار متر تراشه نوشته شده است).

بسیاری از افسانه های کریلوف به مهم ترین وقایع زندگی اجتماعی و سیاسی روسیه مربوط می شود ("رباعی" ، 1811 ، "قو، پایک و سرطان" ، 1816 - پاسخ به مشکلات در فعالیت های شورای دولتی؛ "گربه و آشپز". "، "گرگ در لانه"، "کلاغ و مرغ" و دیگران - در مورد وقایع جنگ میهنی 1812؛ "دوستی سگ"، 1815 - در مورد اختلافات بین اعضای اتحاد مقدس و غیره).

ترحم طنز افسانه های کریلوف توسط Decembrist A. A. Bestuzhev (مارلینسکی) مورد توجه قرار گرفت. وی. وی.

V. A. ژوکوفسکی با مقاله ای گسترده در "بولتن اروپا" (1809) به اولین مجموعه افسانه ها پاسخ داد. ژوکوفسکی با قدردانی از نوآوری زبان کریلوف، با این وجود او را به خاطر استفاده از شکل های گفتاری "بی ادب" سرزنش کرد. با این حال، برای بسیاری از معاصران، از پوشکین تا بولگارین، این زبان «بی ادب»، همراه با دیدگاه «ساده» از چیزها، گواه دگرگونی بنیادین کریلوف در اصول شعر روسی بود. افسانه های کریلوف به سرعت به طور گسترده ای شناخته شد؛ قبلاً در سال 1824 مجموعه ای دو جلدی از افسانه های او که به فرانسوی و ایتالیایی ترجمه شده بود در پاریس منتشر شد. به دنبال آن ترجمه به اکثر زبان های اروپایی انجام شد.

خود کریلوف، هر چه جلوتر می رفت، بیشتر توسط معاصرانش به عنوان نوعی شخصیت ادبی تلقی می شد. خود نویسنده به طور مشخص از همه رویدادهای اجتماعی فاصله گرفت؛ در جامعه او عمدا بر رذایل خود (تنبلی، شکم خوری، شلختگی، اشتیاق به کارت) تأکید کرد. قبلاً در دهه 1820. او به شخصیت جوک های متعدد تبدیل شد، با این حال، همیشه خیرخواهانه. با این حال، تا سنین بالا به تحصیل خود ادامه داد: یونان باستان را آموخت و دروس انگلیسی را خواند. او در دورترین محافل ادبی در دیدگاه هایش مورد قدردانی و پذیرش قرار گرفت. بر اساس برخی گزارش ها، پوشکین اندکی قبل از دوئل از کریلوف دیدار کرد؛ او، به گفته معاصران، آخرین فردی بود که در مراسم تشییع جنازه با بدن شاعر بزرگ خداحافظی کرد.

به رسمیت شناختن رسمی کریلوف توسط دادگاه فقط با به رسمیت شناختن کارامزین و ژوکوفسکی قابل مقایسه است: در فوریه 1812 به او مستمری مادام العمر اعطا شد ، در سال 1820 او نشان سنت سنت را دریافت کرد. درجه ولادیمیر IV، در سال 1838 - درجه استانیسلاو دوم، در سال 1830، با نقض قوانین (کریلوف تحصیلات دانشگاهی نداشت و امتحان را قبول نکرد)، به نویسنده رتبه شورای دولتی اعطا شد. در سال 1838، مقامات و مردم به طور رسمی سالگرد کریلوف - هفتادمین سالگرد تولد و 50 سالگرد فعالیت ادبی او را جشن گرفتند. در سال 1841، کریلوف خدمت را ترک کرد و با خانواده "دختر خوانده" خود (به احتمال زیاد دختر خود) ساکن شد.

کریلوف اولین نویسنده ای بود که بنای یادبودی در روسیه با اشتراک برای او ساخته شد: در 12 مه 1855، بنای یادبود P. K. Klodt به "پدربزرگ کریلوف" در باغ تابستانی در سن پترزبورگ برپا شد.

ایوان آندریویچ کریلوف- نویسنده مشهور روسی، داستان نویس، روزنامه نگار، آکادمیک آکادمی علوم سن پترزبورگ.

I. A. Krylov در 13 فوریه 1769 متولد شددر مسکو در خانواده یک افسر بازنشسته. سالهای کودکی نویسنده در تور و اورال سپری شد. او هرگز آموزش نگرفت. ایوان آندریویچ کریلوف به خود سواد، خواندن، فرانسه و ایتالیایی، ریاضیات و ادبیات آموخت. کریلوف با داشتن توانایی های استثنایی ، خواندن زیاد از دوران کودکی ، مداوم و مداوم درگیر خودآموزی ، به یکی از روشنفکرترین افراد زمان خود تبدیل شد.

خانواده کریلوف بسیار ضعیف زندگی می کردند. در نوجوانی ، I. A. Krylov مجبور شد به عنوان یک کارمند فرعی به دفتر دادگاه zemstvo بپیوندد.

در سال 1782 کریلوفبه سن پترزبورگ نقل مکان می کند و در آنجا به عنوان یک مقام کوچک در اتاق خزانه داری شغلی پیدا می کند.

در 1777-1790یک نویسنده جوان تلاش خود را در زمینه نمایشی می کند. ایوان کریلوف در 14 سالگی لیبرتو را برای اپرای "قهوه خانه" نوشت که در آن اخلاق زمین داران استانی را نشان داد. در سال های 1786 - 1788 کمدی های او "خانواده دیوانه"، "شوخی ها"، "نویسنده در راهرو" ظاهر شد، اما موفقیت آمیز نبود.

در سال 1789 کریلوفمجله "Mail of Spirits" را منتشر می کند که در آن پیام های طنزی را منتشر می کند که سوء استفاده های مقامات دولتی را افشا می کند.

در سال 1792 I. A. Krylovاستعفا می دهد، مجله طنز «تماشاگر» را منتشر می کند و در همان سال داستان «کیب» او منتشر می شود. کریلوف به طور فعال درگیر طنز سیاسی است. کار او باعث نارضایتی کاترین دوم شد و ایوان آندریویچ مجبور شد برای مدتی سن پترزبورگ را ترک کند و در مسکو و ریگا زندگی کند.

در 1791 - 1801 ایوان کریلوفبازنشسته از روزنامه نگاری، از تامبوف، ساراتوف، نیژنی نووگورود و اوکراین بازدید کرد.

پس از مرگ کاترین دوم، کریلوف موفق شد به عنوان منشی شخصی و معلم فرزندانش به خدمت شاهزاده اس. گلیتسین برود. به زودی او تراژدی کمیک ضد دولتی "Subtype, or Triumph" را می نویسد.

در سال 1801 کریلوفکمدی "پای" را به پایان رساند.

در سال 1805، ایوان آندریویچ کریلوفافسانه های لافونتن را ترجمه می کند.

در سال 1806 I. A. Krylovبه سن پترزبورگ بازگشت، جایی که ارتباطات ادبی جدیدی برقرار کرد، کمدی های «فروشگاه شیک» (1806) و «درسی برای دختران» (1807) را نوشت.

در سال 1808 17 افسانه کریلوف قبلاً منتشر شده است ، از جمله معروف "فیل و پاگ".

در سال 1809ماولین کتاب افسانه های کریلوف منتشر شد. این افسانه تبدیل به ژانری شد که در آن نبوغ کریلوف به طور غیر معمول خود را به طور گسترده بیان کرد. نه کتاب، شامل بیش از 200 افسانه، میراث افسانه کریلوف را تشکیل می دهد. در ابتدا، کار کریلوف تحت تأثیر ترجمه یا اقتباس از افسانه های فرانسوی معروف لافونتن، مانند "سنجاقک و مورچه" و "گرگ و بره" بود. به تدریج، ایوان آندریویچ کریلوف شروع به یافتن داستان های مستقل بیشتر و بیشتری کرد که بسیاری از آنها مربوط به رویدادهای موضوعی در زندگی روسیه بود. افسانه های کریلوف "کوارتت"، "قو"، "پیک و سرطان"، "گرگ در لانه" واکنشی به رویدادهای مختلف سیاسی بود. برای اولین بار، شهرت واقعی به عنوان یک داستان نویس به کریلوف می رسد.

در 1812-1841او به عنوان دستیار کتابدار در کتابخانه عمومی امپراتوری خدمت کرد.

در سال 1825مکنت گریگوری اورلوف در پاریس، افسانه های I. A. Krylov را در دو جلد به زبان های روسی، فرانسوی و ایتالیایی منتشر کرد. این کتاب اولین چاپ خارجی افسانه شد.

کریلوف در پایان عمر خود دارای رتبه شورای دولتی ، پانسیون شش هزارم بود. او شهرت یک تنبل و غیرعادی داشت که به کریلوف کمک کرد تا از کنجکاوی آزاردهنده دوستانش و از سوء ظن دولت پنهان شود و به او آزادی عمل بدهد تا برنامه های خلاقانه خود را اجرا کند.

ایوان آندریویچ کریلوف در 13 فوریه 1769 در مسکو به دنیا آمد. کریلوف جوان کم و بدون سیستم مطالعه کرد. او ده ساله بود که پدرش، آندری پروخروویچ، که در آن لحظه یک مقام کوچک در Tver بود، درگذشت. آندری کریلوف "علم نخواند" اما عاشق خواندن بود و عشق خود را به پسرش القا کرد. خود او به پسر خواندن و نوشتن آموخت و صندوقچه ای از کتاب برای او به ارث گذاشت. کریلوف به لطف حمایت نویسنده نیکلای الکساندرویچ لووف که اشعار شاعر جوان را خواند، تحصیلات بیشتری دریافت کرد.

ایوان کریلوف در جوانی خود بسیار در خانه لووف زندگی می کرد ، با فرزندانش درس می خواند و به سادگی به مکالمات نویسندگان و هنرمندانی که برای بازدید می آمدند گوش می داد. کاستی های آموزش پراکنده بعداً تحت تأثیر قرار گرفت - به عنوان مثال ، کریلوف همیشه در املای ضعیف بود ، اما مشخص است که در طول سالها او دانش کاملاً محکم و دیدگاه گسترده ای را به دست آورد ، ویولن نواختن و صحبت کردن به ایتالیایی را آموخت.



ایوان آندریویچکریلوف در طول زندگی خود به یک کلاسیک تبدیل شد. قبلاً در سال 1835، بلینسکی در مقاله خود "رویاهای ادبی" تنها چهار اثر کلاسیک را در ادبیات روسیه یافت و کریلوف را هم تراز درژاوین، پوشکین و گریبایدوف قرار داد.

همه منتقدان به شخصیت ملی زبان ایوان آندریویچ و استفاده او از شخصیت های فولکلور روسی توجه کردند. این نویسنده در طول زندگی خود با غرب گرایی دشمنی داشت. تصادفی نیست که او به انجمن ادبی "مکالمه عاشقان ادبیات روسی" پیوست که از سبک باستانی روسی دفاع می کرد و اصلاح زبان کارامزین را به رسمیت نمی شناخت. این مانع از آن نشد که کریلوف مورد علاقه طرفداران و مخالفان سبک جدید سبک قرار گیرد. بنابراین، پوشکین، که در ادبیات به جهت کارامزین نزدیکتر بود، با مقایسه لافونتن و کریلوف، نوشت: هر دوی آنها برای همیشه مورد علاقه هموطنان زمینی خود باقی خواهند ماند. شخصی به درستی گفت که سادگی از ویژگی های ذاتی مردم فرانسه است. برعکس، یک ویژگی متمایز در اخلاق ما نوعی حیله گری شاد ذهن، تمسخر و شیوه ای زیبا برای بیان خودمان است.».



معروف است که در سال 1805 کریلوف در مسکو به شاعر و افسانه‌نویس معروف دیمیتریف ترجمه خود را از دو افسانه لافونتن نشان داد: "بلوط و نی" و "عروس دلخراش". دیمیتریف از این ترجمه بسیار قدردانی کرد و اولین کسی بود که به این نکته اشاره کرد که نویسنده دعوت واقعی خود را یافته است. خود شاعر بلافاصله این را درک نکرد. در سال 1806 او تنها سه افسانه منتشر کرد و پس از آن به دراماتورژی بازگشت.

در سال 1807، ایوان کریلوف سه نمایشنامه را به طور همزمان منتشر کرد که محبوبیت زیادی به دست آورد و با موفقیت روی صحنه اجرا شد. اینها "فروشگاه مد"، "درسی برای دختران" و "ایلیا بوگاتیر" هستند. دو نمایشنامه اول به‌ویژه موفقیت‌آمیز بودند، که هر یک به شیوه‌ی خود تمایل نجیب‌زادگان به زبان، مد و اخلاق فرانسوی را به سخره گرفتند و در واقع گالومانیا را با حماقت، هرزگی و زیاده‌روی یکی دانستند. نمایشنامه ها بارها و بارها روی صحنه رفتند و "فروشگاه مد" حتی در دادگاه اجرا شد.

با وجود موفقیت طولانی مدت در تئاتر، کریلوف تصمیم گرفت مسیر متفاوتی را در پیش بگیرد. او از نوشتن برای تئاتر دست کشید و هر سال بیشتر و بیشتر به کار روی افسانه پرداخت.



در سال 1809 اولین مجموعه منتشر شد که بلافاصله نویسنده آن را واقعاً مشهور کرد.به موازات شناخت مردمی، شناسایی رسمی نیز وجود داشت. از سال 1810، کریلوف ابتدا دستیار کتابدار و سپس کتابدار کتابخانه عمومی امپراتوری در سن پترزبورگ بود. در همان زمان ، او "به افتخار استعدادهای عالی خود در ادبیات روسی" مستمری افزایش مکرر دریافت کرد. او به عضویت آکادمی روسیه انتخاب شد، مدال طلا برای شایستگی های ادبی اعطا شد و جوایز و افتخارات زیادی دریافت کرد.

یکی از ویژگی های بارز محبوبیت کریلوف، داستان های نیمه افسانه ای متعدد در مورد تنبلی، شلختگی، پرخوری و شوخ طبعی او است.



در حال حاضر جشن پنجاهمین سالگرد فعالیت خلاق فابلیست به یک جشن واقعاً ملی تبدیل شده است. در طول تقریباً دو قرن گذشته، هیچ نسلی در روسیه نبوده است که بر اساس افسانه های Kr.ایلوا.

فقط تا آخر عمرمایوان آندریویچ کریلوفبیش از 200 افسانه نوشت که در 9 کتاب گردآوری شد. او تا آخرین روزهای زندگی خود کار کرد - دوستان و آشنایان نویسنده آخرین نسخه مادام العمر افسانه ها را در سال 1844 همراه با اطلاع از مرگ نویسنده آنها دریافت کردند.


2024
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه