11.02.2024

دنیکین در طول جنگ داخلی به طور خلاصه. آنتون ایوانوویچ دنیکین: بیوگرافی مختصر، دستاوردها. شغل پس از جنگ روسیه و ژاپن


ما ستون خود را که به چهره های جنگ داخلی 1917-1922 اختصاص دارد ادامه می دهیم. امروز در مورد آنتون ایوانوویچ دنیکین صحبت خواهیم کرد، شاید مشهورترین چهره به اصطلاح "جنبش سفید". این مقاله به تحلیل شخصیت دنیکین و جنبش سفید در دوران رهبری وی می پردازد.

برای شروع، اجازه دهید اطلاعات مختصری از بیوگرافی ارائه دهیم. دیکتاتور آینده سفید پوست جنوب روسیه در 4 دسامبر (16 سبک قدیمی) 1872 در روستای شپتال دولنی، حومه زاویسلا در شهر ولوکلاوک، در استان ورشو، که قبلاً متعلق به امپراتوری رو به زوال روسیه بود متولد شد. . پدر ژنرال آینده یک سرگرد بازنشسته مرزبانی، ایوان دنیکین، یک رعیت سابق، و مادرش الیزاوتا ورژسینسایا از یک خانواده فقیر لهستانی از مالکان بود.

آنتون جوان می خواست با الگوبرداری از پدرش به حرفه نظامی بپردازد و در سن 18 سالگی، پس از فارغ التحصیلی از مدرسه واقعی لوویچی، به عنوان داوطلب در هنگ 1 پیاده نظام ثبت نام کرد و به مدت سه ماه در یک پادگان در پلاک و در ژوئن همان سال در مدرسه یونکر پیاده نظام کیف برای دوره مدرسه نظامی پذیرفته شد. پس از گذراندن این دوره، دنیکین به درجه ستوان دوم ارتقا یافت و به تیپ 2 توپخانه که در شهر استانی Bela در استان Siedlce پادشاهی لهستان مستقر بود، منصوب شد.

پس از چندین سال مقدماتی، دنیکین به سن پترزبورگ رفت و در آنجا امتحان رقابتی را در آکادمی ستاد کل گذراند، اما در پایان سال اول به دلیل رد شدن در امتحان تاریخ هنر نظامی اخراج شد. بعد از 3 ماه دوباره امتحان داد و دوباره در آکادمی قبول شد. در آستانه فارغ التحصیلی دنیکین جوان، رئیس جدید آکادمی ستاد کل ارتش، ژنرال نیکولای سوخوتین، به صلاحدید خود فهرست فارغ التحصیلانی را که قرار بود به ستاد کل منصوب شوند، تنظیم کرد و... دنیکین در این فهرست قرار نگرفت. تعداد آنها آنتون ایوانوویچ شکایتی را ارائه کرد ، اما آنها سعی کردند موضوع را خاموش کنند و او را به عذرخواهی دعوت کردند - "برای طلب رحمت" ، که دنیکین با آن موافقت نکرد و شکایت او به دلیل "خشونت خشن" رد شد.

پس از این واقعه، در سال 1900، آنتون ایوانوویچ دنیکین به بلا، به تیپ دوم توپخانه زادگاه خود بازگشت، و تا سال 1902 در آنجا ماند، تا اینکه نامه ای به وزیر جنگ کوروپاتکین، فرمانده کل ارتش روسیه در ارتش روسیه نوشت. شرق دور، به منظور در نظر گرفتن وضعیت طولانی مدت. این اقدام موفقیت آمیز بود - قبلاً در تابستان 1902 آنتون دنیکین به عنوان افسر ستاد کل ثبت نام شد و از آن لحظه کار "ژنرال سفید" آینده آغاز شد. اکنون اجازه دهید از یک بیوگرافی دقیق خارج شویم و در مورد مشارکت او در جنگ های روسیه و ژاپن و جنگ جهانی اول صحبت کنیم.

در فوریه 1904، دنیکین، که در این زمان کاپیتان شده بود، به ارتش فعال اعزام شد. حتی قبل از رسیدن به هاربین ، او به عنوان رئیس ستاد تیپ 3 ناحیه زامور از سپاه مرزی جداگانه منصوب شد که در عقب ایستاده و با گروه های دزد چینی هونگوز درگیر شد. در ماه سپتامبر ، دنیکین پست افسر برای انجام وظایف در مقر سپاه 8 ارتش منچوری را دریافت کرد. سپس، پس از بازگشت به هاربین، درجه سرهنگ دوم را پذیرفت و به Qinghechen به بخش شرقی اعزام شد و در آنجا پست رئیس ستاد بخش قزاق Transbaikal ژنرال Rennenkampf را پذیرفت.

دنیکین اولین "تعمید آتش" خود را در نبرد Tsinghechen در 19 نوامبر 1904 دریافت کرد. یکی از تپه های منطقه نبرد به دلیل دفع هجوم ژاپنی ها با سرنیزه در تاریخ نظامی به نام "دنیکین" ثبت شد. پس از آن در شناسایی فشرده شرکت کرد. سپس او به عنوان رئیس ستاد بخش اورال-ترنسبایکال ژنرال میشچنکو منصوب شد، جایی که او خود را به عنوان یک افسر توانا ثابت کرد و قبلاً در فوریه-مارس 1905 در نبرد مادکن شرکت کرد.

فعالیت مثمر ثمر او مورد توجه بالاترین مقامات قرار گرفت و "به دلیل تمایز در پرونده های علیه ژاپنی ها" به درجه سرهنگ ارتقا یافت و نشان سنت استانیسلاوس درجه 3 با شمشیر و کمان و سنت آنا درجه 2 با شمشیر اعطا شد. پس از امضای پیمان صلح پورتسموث، او با آشفتگی به سن پترزبورگ بازگشت.

اما "آزمون" واقعی ویژگی های او با جنگ جهانی اول انجام شد. دنیکین او را به عنوان بخشی از ستاد ارتش 8 ژنرال بروسیلوف ملاقات کرد، که برای آن آغاز جنگ به خوبی پیش رفت: به پیشروی ادامه داد و به زودی لووف را تصرف کرد. پس از این، دنیکین تمایل خود را برای انتقال از یک موقعیت ستادی به یک موقعیت میدانی ابراز کرد، که بروسیلوف موافقت کرد و او را به تیپ 4 پیاده نظام منتقل کرد، که به طور غیررسمی تیپ "آهن" را برای سوء استفاده های خود در جنگ روسیه و ترکیه در سال 1877 نامید. 78.

تحت رهبری دنیکین، پیروزی های زیادی بر ارتش قیصر و اتریش-مجارستان به دست آورد و به "آهن" تغییر نام داد. او به ویژه خود را در نبرد در Grodek متمایز کرد و برای این کار اسلحه سنت جورج را دریافت کرد. اما اینها فقط موفقیت های محلی بودند، زیرا امپراتوری روسیه آماده جنگ نبود: فروپاشی ارتش در همه جا مشاهده می شد. فساد به سادگی در مقیاس بزرگی رشد کرد، از ژنرال های ستاد اصلی شروع شد و به مقامات نظامی جزئی ختم شد. غذا به جبهه نمی رسید و موارد خرابکاری مکرر بود. روحیه نظامی ـ میهنی هم مشکلاتی داشت. الهام فقط در ماه های اول جنگ مشاهده شد و دلیل آن این بود که تبلیغات دولتی به طور گسترده از احساسات میهن پرستانه مردم استفاده می کرد، اما با بدتر شدن وضعیت عرضه و افزایش تلفات، احساسات صلح طلبانه بیشتر و بیشتر گسترش یافت.

در آغاز سال 1915، امپراتوری روسیه در همه جبهه‌ها متحمل شکست‌هایی می‌شد و تعادل ترسو را تنها در مرز با اتریش-مجارستان حفظ می‌کرد، در حالی که سربازان آلمانی شجاعانه در مرزهای غربی جمهوری اینگوشتیا پیشروی کردند و ارتش سامسونوف و سامسونوف را شکست دادند. Rennenkampf که یکی از دلایل آن رقابت دیرینه و بی اعتمادی متقابل بین این ژنرال ها بود.

دنیکین در این زمان به کمک کالدین رفت و به همراه او اتریشی ها را پشت رودخانه ای به نام سان انداخت. در این زمان ، او پیشنهاد رئیس یک لشکر را دریافت کرد ، اما نمی خواست از "عقاب" خود از تیپ جدا شود ، به همین دلیل مقامات تصمیم گرفتند تیپ او را در یک لشکر مستقر کنند.

در ماه سپتامبر، دنیکین با یک مانور ناامیدانه، شهر لوتسک را تصرف کرد و 158 افسر و 9773 سرباز دشمن را اسیر کرد و به همین دلیل به درجه سپهبدی ارتقا یافت. ژنرال بروسیلوف در خاطرات خود نوشت که دنیکین "بدون هیچ مشکلی به عنوان بهانه" به لوتسک شتافت و آن را "در یک لحظه" گرفت و در طول نبرد او خود ماشینی را به داخل شهر سوار کرد و از آنجا تلگرافی برای بروسیلوف فرستاد. در مورد تصرف شهر توسط لشکر 4 پیاده. اما، به زودی، لوتسک مجبور شد برای تسطیح جبهه رها شود. پس از آن آرامش نسبی در جبهه برقرار شد و دوره جنگ خندق آغاز شد.

کل سال 1916 برای دنیکین در نبردهای مداوم با دشمن سپری شد. در 5 ژوئن 1916، او دوباره لوتسک را تصاحب کرد، که برای آن دوباره جایزه دریافت کرد. در ماه اوت به فرماندهی سپاه هشتم منصوب شد و همراه با سپاه به جبهه رومانیایی اعزام شد، جایی که رومانی که به طرف آنتانت رفته بود، از اتریشی ها متحمل شکست شد. در آنجا ، در رومانی ، به دنیکین بالاترین نشان نظامی - نشان مایکل شجاع درجه 3 اعطا شد.

بنابراین، به مهم ترین دوره زندگی دنیکین و آغاز درگیری او در بازی سیاسی رسیده ایم. همانطور که می دانید در فوریه 1917 انقلاب فوریه رخ داد و یک زنجیره کامل از حوادث رخ داد که در نتیجه تزار سرنگون شد و یک بورژوازی پر سر و صدا، اما کاملاً ناتوان از اقدام فعال، به قدرت رسید. ما قبلاً در مورد این رویدادها در "Politsturm" نوشته ایم ، بنابراین از موضوع داده شده منحرف نمی شویم و به دنیکین باز می گردیم.

در مارس 1917، وزیر جنگ دولت انقلابی جدید، الکساندر گوچکوف، او را به پتروگراد فراخواند، و از او پیشنهاد شد که تحت فرماندهی عالی ارتش روسیه، ژنرال میخائیل آلکسیف، رئیس ستاد ارتش روسیه شود. دنیکین این پیشنهاد را پذیرفت و در 5 آوریل 1917 سمت جدید خود را بر عهده گرفت که در آن حدود یک ماه و نیم کار کرد و به خوبی با آلکسیف کار کرد. سپس، هنگامی که بروسیلوف جایگزین آلکسیف شد، دنیکین از ریاست ستاد وی خودداری کرد و در 31 مه به سمت فرماندهی ارتش های جبهه غربی منتقل شد. در بهار سال 1917، در یک کنگره نظامی در موگیلف، او با انتقاد شدید از سیاست های کرنسکی مواجه شد، که ماهیت آن دموکراتیک کردن ارتش بود. در جلسه ستاد در 16 جولای 1917، او از لغو کمیته ها در ارتش و حذف سیاست از ارتش حمایت کرد.

دنیکین به عنوان فرمانده جبهه غربی، از جبهه جنوب غربی پشتیبانی کرد. در راه رسیدن به مقصد جدید خود در موگیلف، با ژنرال کورنیلوف ملاقات کرد و در گفتگو با وی رضایت خود را برای شرکت در قیام اعلام کرد. دولت فوریه متوجه این موضوع شد و قبلاً در 29 اوت 1917 ، دنیکین دستگیر و در زندان بردیچف زندانی شد (در درجه اول به این دلیل که او با ژنرال کورنیلوف در تلگرافی نسبتاً خشن به دولت موقت ابراز همبستگی کرد). تمام رهبری ستاد وی نیز به همراه او دستگیر شدند. یک ماه بعد، دنیکین به بیخوف به گروهی از ژنرال های دستگیر شده به رهبری کورنیلوف منتقل می شود و در طول مسیر تقریباً قربانی لینچ سربازان می شود.

تحقیقات در مورد پرونده کورنیلوف به دلیل فقدان شواهد مستدل در مورد گناهکار بودن ژنرال ها به طول انجامید، بنابراین آنها در حین بازداشت با انقلاب سوسیالیستی اکتبر بزرگ روبرو شدند.

دولت جدید برای مدتی ژنرال ها را فراموش می کند و فرمانده عالی دوخونین با استفاده از فرصت مناسب، آنها را از زندان بیخوف آزاد می کند.

در این لحظه ، دنیکین ظاهر خود را تغییر داد و به نام "دستیار رئیس بخش پانسمان الکساندر دومبروفسکی" به نووچرکاسک نقل مکان کرد ، جایی که او شروع به شرکت در تشکیل ارتش داوطلب کرد و در واقع سازمان دهنده شد. از به اصطلاح. "جنبش داوطلبانه" و بر این اساس، اولین جنبش ضد بلشویکی در روسیه. در آنجا، در نووچرکاسک، او شروع به تشکیل ارتش کرد که در ابتدا متشکل از 1500 نفر بود. برای به دست آوردن سلاح، مردم دنیکین اغلب مجبور بودند آنها را از قزاق ها بدزدند. تا سال 1918 تعداد ارتش حدود 4000 نفر بود. از آن زمان، تعداد شرکت کنندگان در جنبش شروع به افزایش کرد.

در 30 ژانویه 1918 به فرماندهی لشکر 1 پیاده نظام (داوطلب) منصوب شد. پس از سرکوب قیام کارگران در روستوف توسط داوطلبان، ستاد ارتش به آنجا منتقل شد. همراه با ارتش داوطلب، در شب 8 فوریه تا 9 فوریه 1918، دنیکین وارد اولین کمپین کوبان شد و طی آن معاون فرمانده ارتش داوطلب ژنرال کورنیلوف شد. او یکی از کسانی بود که پیشنهاد کرد کورنیلوف ارتشی را به منطقه کوبان بفرستد.

یک لحظه مهم برای داوطلبان حمله به یکاترینودار بود. آنها متحمل خسارات سنگین شدند، مهمات در حال تمام شدن بود و علاوه بر آن کورنیلوف توسط یک گلوله کشته شد. دنیکین به عنوان رئیس ارتش داوطلب منصوب شد که حمله را محدود کرد و نیروها را عقب کشید.

پس از عقب نشینی، دنیکین ارتش را دوباره سازماندهی می کند، قدرت خود را به 8-9 هزار نفر افزایش می دهد، مقدار کافی مهمات را از متحدان خارج از کشور دریافت می کند و به اصطلاح شروع می کند. "دوم کمپین کوبان"، که در نتیجه آن پایتخت اشراف کوبان، اکاترینودار، جایی که مقر آن قرار داشت، گرفته شد. پس از مرگ ژنرال آلکسیف، قدرت عالی به او می رسد. پاییز 1918 - زمستان 1919 نیروهای ژنرال دنیکین در بهار 1918 سوچی، آدلر، گاگرا و کل قلمرو ساحلی را که توسط گرجستان تصرف شده بود، بازپس گرفتند.

در 22 دسامبر 1918، نیروهای جبهه جنوبی ارتش سرخ وارد حمله شدند که باعث فروپاشی جبهه ارتش دون شد. در چنین شرایطی، دنیکین فرصت مناسبی برای تحت سلطه درآوردن نیروهای قزاق دون داشت. در 26 دسامبر 1918، دنیکین قراردادی را با کراسنوف امضا می کند که بر اساس آن ارتش داوطلب با ارتش دون ادغام می شود. این سازماندهی مجدد آغاز ایجاد AFSR ((نیروهای مسلح جنوب روسیه) بود. AFSR همچنین شامل ارتش قفقاز و ناوگان دریای سیاه بود.

جنبش دنیکین در سال 1919 به بزرگترین موفقیت خود دست یافت. اندازه ارتش طبق برآوردهای مختلف حدود 85 هزار نفر بود. گزارش‌های آنتانت برای مارس 1919 نتیجه‌گیری در مورد عدم محبوبیت و وضعیت بد اخلاقی و روانی سربازان دنیکین و همچنین کمبود منابع خود برای ادامه نبرد داشتند. بنابراین، دنیکین شخصاً در حال توسعه یک برنامه اقدام نظامی برای دوره بهار و تابستان است. این دقیقاً دوره بزرگترین موفقیت جنبش سفید بود. در ژوئن 1919، او برتری "حاکم عالی روسیه" دریاسالار کولچاک را بر خود به رسمیت شناخت.

دنیکین در رابطه با حمله ارتش هایش در ژوئن 1919، زمانی که "سربازان داوطلب" خارکف (24 ژوئن 1919) و تزاریتسین (30 ژوئن 1919) را گرفتند، در روسیه شوروی به شهرت زیادی دست یافت. ذکر نام او در مطبوعات شوروی همه جا فراگیر شد و خود او مورد شدیدترین انتقادها قرار گرفت. در ژوئیه 1919 ، ولادیمیر ایلیچ لنین درخواستی با عنوان "همه برای مبارزه با دنیکین!" نوشت که نامه ای از کمیته مرکزی RCP (b) به سازمان های حزب شد که در آن حمله دنیکین "بحرانی ترین" خوانده شد. لحظه انقلاب سوسیالیستی. در 3 (16) ژوئیه 1919، دنیکین، با الهام از موفقیت های کمپین های قبلی، دستورالعمل مسکو را به سربازان خود صادر کرد و هدف نهایی را تسخیر مسکو - "قلب روسیه" (و در عین حال پایتخت) ارائه کرد. از دولت بلشویک). نیروهای اتحاد شوروی سوسیالیست ها به رهبری کلی دنیکین "راهپیمایی علیه مسکو" معروف خود را آغاز کردند.

سپتامبر و نیمه اول اکتبر 1919 زمان بزرگترین موفقیت برای نیروهای دنیکین در جهت مرکزی بود؛ در اکتبر 1919 آنها اورل را گرفتند و گروه های پیشرفته در حومه تولا بودند، اما اینجا بود که شانس از لبخند زدن به سفید باز ماند. نگهبانان

نقش ویژه ای در این امر توسط سیاست "سفیدپوستان" در سرزمین های تحت کنترل ایفا شد که شامل انواع فعالیت های ضد شوروی ("مبارزه با بلشویک ها تا پایان") و ستایش آرمان های "روسیه متحد و تجزیه ناپذیر" بود. و همچنین احیای گسترده و سخت دستورات مالک زمین قدیمی. اجازه دهید به این اضافه کنیم که دنیکین به عنوان فردی که به شدت مخالف ایجاد حومه های ملی بود عمل کرد - و این باعث نارضایتی مردم محلی شد؛ همچنین "ژنرال سفید پوست" انحلال قزاق ها (خود او) را به عهده گرفت. متحدین) و سیاست مداخله فعال در امور ورخوونا رادا را دنبال کرد.

دهقانان با درک بی اهمیتی ایده ها و برنامه های "سفیدپوستان" که هدف آنها بهبود زندگی یک کارگر ساده نبود، بلکه بازگرداندن نظم و ظلم قدیمی بود، در صورت عدم ثبت نام انبوه شروع کردند. در صفوف ارتش سرخ، سپس مقاومت شدیدی در برابر «دنیکینیسم» در همه جا ارائه دهد. در آن زمان، ارتش شورشی ماخنو با ایجاد برتری کمی و کیفی بر دشمن در جهت اوریول-کورسک (62 هزار سرنیزه و سابر) ضربات جدی را به عقب AFSR و نیروهای ارتش سرخ وارد کرده بود. برای قرمزها در مقابل 22 هزار برای سفیدها)، در اکتبر 1919 به یک ضد حمله رفت.

در پایان ماه اکتبر، در نبردهای شدیدی که با موفقیت های متفاوت در جنوب اورل ادامه یافت، نیروهای جبهه جنوبی (فرمانده A.I. Egorov) واحدهای کوچک ارتش داوطلب را شکست دادند و سپس شروع به عقب راندن آنها در طول کل خط مقدم کردند. . در زمستان 1919-1920، نیروهای دنیکین خارکف، کیف و دونباس را رها کردند. در مارس 1920 ، عقب نشینی گاردهای سفید در "فاجعه نووروسیسک" به پایان رسید ، هنگامی که سربازان سفید که به دریا فشار آورده بودند ، وحشت زده تخلیه شدند و بخش قابل توجهی از آنها اسیر شدند.

عدم اتحاد در ضد انقلاب جنوب، ناهمگونی اهداف مبارزه؛ خصومت شدید و ناهمگونی عناصر تشکیل دهنده بدنه قدرت سفید جنوب روسیه؛ تزلزل و سردرگمی در همه زمینه های سیاست داخلی؛ ناتوانی در مقابله با مسائل ایجاد صنعت، تجارت و روابط خارجی؛ عدم اطمینان کامل در مسئله زمین - اینها دلایل شکست کامل دنیکینیسم در نوامبر - دسامبر 1919 است.

دنیکین که از شکست شوکه شده است، از سمت فرماندهی کل استعفا می دهد و بارون رانگل جای او را می گیرد و بلافاصله از "دستورالعمل مسکو" دنیکین انتقاد می کند. اما Wrangel دیگر قادر نیست موفقیت قبلی را به "جنبش سفید" بازگرداند، جنبشی که از این پس محکوم به شکست است. در 4 آوریل 1920، ژنرال دنیکین با تحقیر روسیه را با یک ناوشکن انگلیسی ترک کرد و دیگر هرگز به آن بازنگشت.

08/07/1947. - ژنرال آنتون ایوانوویچ دنیکین در ایالات متحده آمریکا درگذشت

(4 دسامبر 1872 - 7 اوت 1947) - ژنرال سپهبد، بنیانگذار ارتش داوطلب سفید. در استان ورشو در خانواده یک سرگرد متولد شد که از رعیت برخاسته بود. مادر لهستانی است. او از مدرسه واقعی لوویچی، دوره های مدرسه نظامی در مدرسه یونکر پیاده نظام کیف (1892) و آکادمی ستاد کل نیکولایف (1899) فارغ التحصیل شد.

او خدمت خود را در مقر نظامی منطقه نظامی ورشو آغاز کرد. او در حالی که در مارس 1904 به عنوان آجودان ارشد در مقر سپاه 2 سواره نظام خدمت می کرد، گزارشی از انتقال به ارتش فعال ارائه کرد و به عنوان افسر ستادی برای مأموریت های ویژه در ستاد سپاه هشتم ارتش منصوب شد. نشان سنت استانیسلاو و سنت آنه، درجه 3 با شمشیر و کمان و درجه 2 با شمشیر دریافت کرد. به درجه سرهنگ ارتقا یافت - "برای تمایز نظامی". در مارس 1914 به درجه سرلشکری ​​ارتقا یافت.

او شعار "همه برای مبارزه با دنیکین!" تمام نیروهای جنوب و بخشی از نیروهای جبهه های جنوب شرقی علیه او متمرکز شده بودند. در همان زمان، با توافق با بلشویک ها، ماخنو، با یورش خود به سراسر اوکراین، پشت سفید را در آنجا نابود کرد و نیروهای ضد ماخنویست ها مجبور شدند از جبهه خارج شوند. هم پتلیوریست ها و هم لهستانی ها با موافقت با آتش بس به بلشویک ها کمک کردند و به آنها اجازه دادند نیروهای خود را برای مبارزه با دنیکین آزاد کنند. ارتش سرخ پس از ایجاد برتری سه برابری بر سفیدها در جهت اصلی، Oryol-Kursk (62 هزار سرنیزه و شمشیر برای قرمزها در مقابل 22 هزار برای سفیدها)، در اکتبر یک ضد حمله را آغاز کرد. ارتش دنیکین متحمل خسارات سنگین شد و مجبور به عقب نشینی شد. در زمستان 1919-1920، او خارکف، کیف، دونباس، روستوف-آن-دون را ترک کرد.

شکست نظامی روحیه ارتش را تضعیف کرد و با متلاشی شدن در عقب همراه شد. دنیکین به همسرش نوشت: "هر روز تصویری از دزدی، سرقت، خشونت در سراسر قلمرو نیروهای مسلح است." مردم روسیه آنقدر از بالا به پایین سقوط کرده اند که نمی دانم چه زمانی می توانند از گل و لای بلند شوند.» فرمانده کل قوا نتوانست اقدامات قاطعی برای برقراری نظم انجام دهد. تبلیغات بلشویکی نیز به تجزیه دهقانان کمک کرد.

در فوریه تا مارس 1920، در نبرد برای کوبان، به دلیل از هم پاشیدگی ارتش کوبان، شکستی رخ داد، زیرا کوبان رادا با انعقاد اتحاد با کوهنوردان به دنبال ایجاد ارتش کوبان به عنوان یک کشور مستقل بود. پس از آن واحدهای قزاق کوبان AFSR به طور کامل از هم پاشیدند، که منجر به فروپاشی جبهه سفید، عقب نشینی بقایای ارتش سفید به نووروسیسک شد و از آنجا در 26-27 مارس 1920، عقب نشینی از طریق دریا به کریمه

قبل از این فرمان دریاسالار کلچاک، در 5 ژانویه 1920، ژنرال دنیکین جانشین دولت رسمی روسیه، یعنی حاکم عالی روسیه اعلام شد، اما این نتوانست چیزی را تغییر دهد. شکست ها، انتقادات ژنرال رانگل و سایر رهبران نظامی که ایمان خود را به فرمانده کل خود از دست داده بودند، و تخلیه فاجعه بار از نووروسیسک، دنیکین را مجبور به استعفا کرد و با تصمیم شورای نظامی در 22 مارس، پست فرمانده را منتقل کرد. رئیس ژنرال رانگل.

در 4 آوریل 1920، ژنرال دنیکین، سوار بر ناوشکن انگلیسی، در اعتراض به مذاکرات تجاری با بلشویک ها که توسط دولت بریتانیا آغاز شده بود، به همراه خانواده خود به انگلستان و به زودی از آنجا به بلژیک رفت. دنیکین در بروکسل کار بر روی اثر پنج جلدی خود "مقالاتی در مورد مشکلات روسیه" را آغاز کرد که در مجارستان (1922-1926) ادامه داد و در سال 1926 به پایان رساند. سپس دنیکین به فرانسه نقل مکان کرد و کار بر روی کتاب های دیگر را آغاز کرد: "افسران". (1928) و "ارتش قدیمی" (1929)، با نویسنده ارتباط برقرار کردند، اما از مشارکت در سایر سازمان های مهاجر سفیدپوست اجتناب کردند. او اغلب در مورد موضوعات سیاسی سخنرانی می کرد و در سال 1936 شروع به انتشار روزنامه "داوطلب" کرد.

در این زمان، در انتظار آنچه در مهاجرت روسیه در حال دمیدن بود، این سوال مورد بحث قرار گرفت: هنگامی که شروع می شود با چه کسی باشد. گروه کوچکی از هموطن پرستان حمایت از "مردم روسیه"، یعنی اتحاد جماهیر شوروی را ترویج کردند. بخش عمده ای از مهاجرت سفیدپوستان به ضد کمینترن (برلین-رم-توکیو) امیدوار بودند. دنیکین بر این باور بود که «انتساب مبانی ایدئولوژیک به محور رم-برلین و مثلث برلین-رم-توکیو کاملاً بی اساس است». اهداف آنها تقسیم مجدد جهان است، زیرا هیتلر "با مسکو تجارت کامل دارد." بنابراین، دنیکین به شدت از احساسات طرفدار آلمان انتقاد کرد. مانند جنگ داخلی، او از حامیان اتحاد با فرانسه باقی ماند. اما از سوی دیگر، او از این که فرانسه روی لهستان شرط بندی کرد و سپس با اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی را آغاز کرد و "روسیه ملی را کاملاً از میز بیرون انداخت." بنابراین، دنیکین با ناامیدی به فقدان انگیزه‌های ایدئولوژیک در دموکراسی‌ها اشاره کرد که منافع ژئوپلیتیکی استعماری خود را نیز دنبال می‌کنند و حتی «بزرگ‌ترین» دموکراسی، ایالات متحده آمریکا، «برای رژیم‌های مسکو و بارسلونا ضعف دارد»... با تأکید بر اینکه روسیه به طور کلی هیچ دوستی ندارد، دنیکین یک وظیفه دوگانه را تدوین کرد: سرنگونی قدرت شوروی و دفاع از خاک روسیه ضروری است، اما مشارکت مهاجران در تهاجم خارجی به روسیه غیرقابل قبول است ("مسئله روسیه در شرق دور"، 1939 ، ویرایش دوم).

محافل دست راستی بیشماری از EMRO چنین موضعی را از نظر تئوریک درست، اما عملا غیرممکن می دانستند. آنها آن را "تعقیب دو پرنده با یک سنگ" نامیدند و استدلال کردند که "تنها خرگوشی که اکنون باید تعقیب شود سقوط بلشویک ها در سراسر روسیه است."

آغاز 1 سپتامبر 1939 ژنرال دنیکین را در جنوب فرانسه در دهکده مونتائو ویکامت یافت، جایی که او پاریس را ترک کرده بود تا روی کتاب زندگی نامه خود "مسیر افسر روسی" کار کند. در آغاز اشغال فرانسه توسط آلمان در ماه مه-ژوئن 1940، دنیکین سعی کرد ماشین خود را به سمت مرز اسپانیا براند، اما آلمانی ها او را تا آنجا کتک زدند. من مجبور شدم در نزدیکی بیاریتز تحت اشغال آلمان در شرایط سخت مادی بمانم.

در ماه مه 1945 دنیکین به پاریس بازگشت و در نوامبر با استفاده از دعوت یکی از رفقای خود به ایالات متحده نقل مکان کرد. در آنجا او نامه‌ای خطاب به ژنرال آیزنهاور و سیاستمداران آمریکایی خواست تا «مهاجرت دوم» را متوقف کنند). به ویژه، در اکتبر 1946، دنیکین در نامه ای به سناتور آرتور وندربرگ نوشت: «اکنون که بسیاری از آنچه در پشت پرده آهنین اتفاق می افتد روشن شده است، در حالی که قبلاً شاهدان زنده زیادی برای ظلم وصف ناپذیری وجود داشته اند. دیکتاتوری کمونیستی با یک فرد رفتار می کند، افکار عمومی ایالات متحده باید بفهمد که چرا این مردم روسیه بیش از همه از بازگشت به میهن خود می ترسند. آیا تاریخ چنین پدیده‌ای را دیده است که ده‌ها، صدها هزار نفر از کشور مادری خود، جایی که تمام زندگی‌شان در آنجا سپری شده، و در نتیجه همه علایق‌شان در آنجا متمرکز شده‌اند، جایی که خانواده‌ها و عزیزانشان باقی مانده‌اند، برده شده‌اند. نه تنها با تمام قوا در برابر بازگشتشان مقاومت می کنند، بلکه صرف احتمال آن آنها را به جنون و خودکشی می کشاند...»

ستایش مکرر دنیکین توسط میهن پرستان سرخ که ظاهراً به دلیل "تأیید پیروزی های ارتش سرخ" او نگرش واقعی ژنرال سفیدپوست را نسبت به این موضوع مخدوش می کند (در زیر گزیده ای از "آدرس" او را ببینید). در ماه مه 1946، آنتون ایوانوویچ در یکی از نامه های خود به دستیار دیرینه خود، سرهنگ کولتیشف، نوشت: «بعد از پیروزی های درخشان ارتش سرخ، بسیاری از مردم دچار انحراف شدند... به نوعی محو شد، طرف بلشویک. تهاجم و اشغال دولت های همسایه در پس زمینه محو شد، که برای آنها ویرانی، وحشت، بلشویزاسیون و بردگی به ارمغان آورد... شما دیدگاه من را می دانید. شوروی فاجعه‌ای وحشتناک را برای مردم به ارمغان می‌آورد و برای تسلط بر جهان تلاش می‌کند. وقیحانه، تحریک آمیز، تهدید کننده متحدان سابق، برافراشتن موجی از نفرت، سیاست های آنها تهدید می کند که همه آنچه را که با خیزش میهن پرستانه و خون مردم روسیه به دست آمده است به خاک تبدیل کند ... و بنابراین، به شعار ما - "دفاع از روسیه، با دفاع از تجاوز ناپذیری خاک روسیه و منافع حیاتی کشور، به هیچ وجه جرات نداریم خود را با سیاست شوروی - سیاست امپریالیسم کمونیستی - یکی بدانیم.

آنتون ایوانوویچ در 7 آگوست 1947 بر اثر حمله قلبی در بیمارستان دانشگاه میشیگان درگذشت و در گورستانی در دیترویت به خاک سپرده شد. در 15 دسامبر 1952، بقایای جنرال دنیکین به قبرستان ارتدکس سنت ولادیمیر در کاسویل، نیوجرسی منتقل شد.

در مورد خانواده آنتون ایوانوویچ ، در سال 1918 در نووچرکاسک ، دنیکین 45 ساله با Ksenia Vasilyevna Chizh ازدواج کرد که از کیف نزد او آمد ، جایی که در سال 1914 برای اولین بار ملاقات کردند. همسرش در تمام سال های بعد او را همراهی کرد و در تمام آزمایشات سرنوشت از او حمایت کرد. دختر آنها مارینا (متولد 1919) با نام مستعار مارینا گری به یک نویسنده فرانسوی تبدیل شد، اما متأسفانه بدون داشتن دانش یا ویژگی های معنوی و سیاسی لازم برای انجام یک مورخ یا سیاستمدار. او سعی کرد دقیقاً بدترین ویژگی‌های لیبرالیستی-فوریالیستی جهان بینی پدرش را برای عموم غربی برجسته کند.

در 3 اکتبر 2005، خاکستر ژنرال آنتون ایوانوویچ دنیکین و همسرش، همراه با بقایای فیلسوف و همسرش، به عنوان بخشی از کمپین تبلیغاتی V.V. به مسکو منتقل شد. پوتین برای دفن نمایشی در صومعه دونسکوی. دفن مجدد با رضایت دختر دنیکین انجام شد. یکی از نمایندگان دومای ایالتی فدراسیون روسیه (V.R. Medinsky) به درستی این را "نشانه رحمت پیروزمندان نسبت به دشمنان شکست خورده" نامید.

قبرهای دنیکین و همسرش و همسرش
در قلمرو صومعه دونسکوی در مسکو

از "آدرس" ژنرال دنیکین (1946)

... هیچ چیز در ویژگی های اساسی روانشناسی بلشویک ها و عملکرد آنها در اداره کشور تغییر نکرده است. در همین حال، در روانشناسی مهاجرت روسیه، اخیراً تغییرات غیرمنتظره و بسیار ناگهانی رخ داده است، از محکوم نکردن بلشویسم به پذیرش بی قید و شرط آن... با کمال تأسف، کلیسای مهاجر ما، تحت رهبری متروپولیتن ائولوژیوس، این تغییر را تحت الشعاع قرار داد. رهبری با اقتدار معنوی...

دوره اول جنگ ... دفاع از وطن. پیروزی های درخشان ارتش. افزایش اعتبار سرزمین مادری ما ... حماسه قهرمانانه مردم روسیه. در افکار و احساساتمان با مردم یکی بودیم.

با مردم اما نه با مسئولان.

هم «میهن پرستان شوروی» و هم اسمنووخیت ها بر این آکورد می نوازند و در یک گروه کر دوستانه از دولت شوروی تجلیل می کنند که ظاهراً «پیروزی را آماده و سازماندهی کرده است» و بنابراین «باید توسط دولت ملی به رسمیت شناخته شود...». اما دولت شوروی نه به خیر روسیه، بلکه انقلاب جهانی را هدف خود قرار داد و حتی یک ماده مربوطه را در مقررات ارتش سرخ وارد کرد... شوروی، درست مانند هیتلر، قرار بود «منفجر شود جهان» و برای این منظور چنین سلاح های عظیمی را ساختند. در همین حال، اگر روسیه ملی، با سیاست صادقانه و اتحادهای قوی وجود داشت، «خطر هیتلر» وجود نداشت، خود جنگ جهانی دوم وجود نداشت.

اما هنگامی که ارتش سرخ فراتر از سرزمین های روسیه رفت، ژانوس بلشویک چهره واقعی خود را به جهان تبدیل کرد. و سپس شکافی در روانشناسی مهاجر آغاز شد. برای، به عنوان استراتژی شوروی در مورد سرنیزه های روسیهبه مردم آورده است رهایی، سیاست شوروی آن را ترجمه کرد بردگی. به کار بردن عباراتی مانند «وظیفه تاریخی روسیه»، «اسلاو دوستی»، «اتحاد اسلاوها» در مورد قراردادهای بردگی منعقد شده توسط شوراها با دولت های کمونیستی و کمونیستی که به زور آنها را با زمزمه های کسل کننده نصب کردند، بیهوده است. از مردمان برعکس، اشغال شوروی ایده اتحاد اسلاوها را بی اعتبار می کند، با ایجاد تلخی ، ناامیدی ، حتی خصومت علیه اتحاد جماهیر شوروی ، افسوس که با روسیه شناسایی شد.

سرانجام مرحله سوم: جنگ تمام شد، مبارزه برای صلح در جریان است. در عوض، شوروی سیاستی سرکشی را دنبال می‌کند که تهدید می‌کند جهان خارج را علیه آنها برمی‌گرداند و میهن ما را با فجایع بی‌شمار جدید جنگ جهانی سوم، با وحشت‌های بی‌سابقه تهدید می‌کند. نفرت نسبت به اتحاد جماهیر شوروی که در حال حاضر خاموش شده است، روز به روز بیشتر می شود...

به نظر من، یک پارادوکس تاریخی رخ داد - سفیدپوستان که خواهان یک "روسیه متحد و غیرقابل تقسیم" بودند، هر کاری انجام دادند تا اطمینان حاصل شود که سرزمین های وسیعی برای آن از دست می رود. انگلیسی ها، فرانسوی ها، آمریکایی ها و امثال آنها بدون تشکر به گاردهای سفید کمک کردند و به دنبال منافع خود در جداسازی اوکراین، قفقاز، شبه جزیره کولا، آسیای مرکزی، خاور دور از روسیه و تحت کنترل گرفتن این سرزمین ها بودند. با پیروزی ارتش سفید، "متحدان" می توانستند در این سرزمین ها جای پای خود را محکم به دست آورند و نه کلچاک، نه دنیکین و نه یودنیچ به سادگی قدرت کافی برای بیرون راندن آنها را نداشتند. قرمزها اغلب روسیه را به عنوان یک بسته در نظر می گیرند. از چوب برس برای شعله‌ور کردن آتش انقلاب جهانی، نه به طور متناقض، برای حفظ یکپارچگی کشور دست به هر کاری زدند، که عموماً موفق شدند.

<<Даже такой либеральный деятель, как кн. Г.Н. Трубецкой, высказал Деникину «убеждение, что в Одессе, так же, как и в Париже, дает себя чувствовать настойчивая работа масонов и евреев, которые всячески хотят помешать вмешательству союзников в наши дела и помощи для воссоздания единой и сильной России. То, что прежде казалось мне грубым вымыслом, либо фантазией черносотенников, приписывавших всю нашу смуту работе "жидо-масонов", – с некоторых пор начало представляться мне имеющим несомненно действительную почву».>>

دست کم گرفتن "فراماسونری صهیونیستی" که توسط هرتزل در سال 1897 اعلام شد. و تامین مالی شد
قبایل روچیلدها و راکفلرها و دلیل مرگ "جنبش سفید" در روسیه شد، جایی که دسته هار صهیونیست ها توسط لنین و تروتسکی رهبری می شدند. استالین که سرمایه داری دولتی - سوسیالیسم را پس از الغای NEP که توسط لنین اعلام شد، ساخت، نتوانست اعضای آن را که عمدتاً در قفقاز و جنوب اوکراین در میان یهودیان خزر و کارائیت پنهان شده بودند، کاملاً نابود کند. علاوه بر این، یک یهودی
هیتلر توانست استالین را با اپوس خود "Mein Kampf" که به توصیه او ساخته بود فریب دهد.
روچیلدها این سردرگمی استالین در روزهای اول جنگ را توضیح می دهد. در آغاز خصومت ها، موجودات صهیونیستی بخش غربی اتحاد جماهیر شوروی که وطن تاریخی خود را نداشتند، به آلما آتا و تاشکند گریختند و در آنجا نشستند.
امروزه، این زباله ها را که پشت صفحه هولوکاست پنهان شده و پاره می شود، توجه نکنید
کنترل اقتصاد جهانی بسیار خطرناک است.

استعداد ارتش را دوباره قرمز و سفید می کند و آن را نابود می کند.روس ها هنوز توسط مقامات یهودی در روسیه تحت تعقیب هستند.

مطالب بسیار مهمی برای من در امر یادگیری حقیقت تاریخی و تغییر احساس روانشناختی من در رابطه با گذشته روسیه. متشکرم.

من خاطرات جنگ داخلی رانگل، کراسنوف و خود دنینکین را خواندم و این تصور را به من دست داد که معلوم شد این دنیکین گورکن جنبش سفید است.
و همچنین این تصور را داشتم که دنیکین افکار استراتژیک مشابهی با توخاچفسکی در مورد "توسعه اساس جنگ" دارد، یعنی. تمایل به تصرف هر چه بیشتر مناطق ممکن برای افزایش پتانسیل نظامی. برای توخاچفسکی این آرزو با شکست در نزدیکی ورشو و برای دنیکین در شکست ارتش سفید به پایان رسید.

آنتون ایوانوویچ دنیکین (4 دسامبر (16)، 1872، ولوکلاوک، امپراتوری روسیه - 8 اوت 1947، ان آربور، میشیگان، ایالات متحده آمریکا) - رهبر نظامی روسیه، قهرمان جنگ های روسیه و ژاپن و اول، سپهبد ستاد کل ( 1916)، پیشگام، یکی از رهبران اصلی (1918-1920) جنبش سفید در طول جنگ داخلی. معاون حاکم عالی روسیه (1919-1920).

در آوریل-مه 1917، دنیکین رئیس ستاد فرماندهی کل قوا و سپس فرمانده کل جبهه غرب و جنوب غربی بود.

در ژانویه 1919، فرمانده کل نیروهای مسلح جنوب روسیه، ژنرال A.I. دنیکین مقر خود را به تاگانروگ منتقل کرد.

در 8 ژانویه 1919، ارتش داوطلب بخشی از نیروهای مسلح جنوب روسیه (AFSR) شد و به نیروی حمله اصلی آنها تبدیل شد و ژنرال دنیکین رهبری AFSR را بر عهده گرفت. در 12 ژوئن 1919، او رسماً قدرت دریاسالار کولچاک را به عنوان "حاکم عالی دولت روسیه و فرمانده عالی ارتش روسیه" به رسمیت شناخت.

با آغاز سال 1919، دنیکین موفق شد مقاومت بلشویکی را در قفقاز شمالی سرکوب کند، نیروهای قزاق دون و کوبان را تحت سلطه خود درآورد، ژنرال کراسنوف طرفدار آلمان را از رهبری قزاق های دون حذف کرد، و مقدار زیادی از آنها را دریافت کرد. تسلیحات، مهمات، تجهیزات از طریق بنادر دریای سیاه از متحدان آنتانت روسیه، و ژوئیه 1919 برای شروع یک عملیات گسترده علیه مسکو.

از اواسط اکتبر 1919، موقعیت ارتش های سفید جنوب به طرز محسوسی بدتر شد. مناطق عقب با حمله ماخنو به اوکراین ویران شد و نیروهای ضد ماخنو باید از جبهه خارج می شدند و بلشویک ها با لهستانی ها و پتلیوریست ها آتش بس منعقد کردند و نیروهای خود را برای مبارزه با دنیکین آزاد کردند. در فوریه-مارس 1920، به دلیل فروپاشی ارتش کوبان (به دلیل جدایی طلبی آن - ناپایدارترین بخش AFSR) در نبرد کوبان شکست خورد. پس از آن واحدهای قزاق ارتش های کوبان کاملاً متلاشی شدند و به طور دسته جمعی شروع به تسلیم شدن به سرخ ها یا رفتن به سمت "سبزها" کردند که منجر به فروپاشی جبهه سفید و عقب نشینی بقایای سفید شد. ارتش به نووروسیسک، و از آنجا در 26-27 مارس 1920، عقب نشینی از طریق دریا به کریمه.

پس از مرگ حاکم سابق روسیه، دریاسالار کولچاک، قرار بود قدرت تمام روسیه به ژنرال دنیکین منتقل شود. با این حال، دنیکین، با توجه به شرایط سخت نظامی-سیاسی سفیدها، رسماً این قدرت ها را نپذیرفت. در مواجهه با تشدید احساسات مخالف در میان جنبش سفید پس از شکست نیروهای خود، دنیکین از فرماندهی کل AFSR در 4 آوریل 1920 استعفا داد و فرماندهی را به بارون رانگل منتقل کرد. Slobodin V.P. جنبش سفید در طول جنگ داخلی در روسیه (1917-1922). -- آموزش - M.: MJI وزارت امور داخلی روسیه، 1996. -80 ص.

با رسیدن به رهبری جنبش سفید پس از مرگ M.V. Alekseev ، A.I. Denikin به کار بر روی بهبود سیستم سازماندهی قدرت ادامه داد. او در 6 مارس 1919 تعدادی لایحه در مورد سازمان مدیریت مدنی تصویب کرد.

ایده های اصلی لوایح: اتحاد محلی بالاترین مقامات ملکی و نظامی در شخص فرمانده کل قوا. ایجاد ساختار عمودی حکومت مدنی؛ تمرکز در دست فرمانده گارد دولتی برای حفظ نظم عمومی؛ ایجاد شرایط برای توسعه شبکه شهری محلی و خودگردانی زمستوو.

رهبران جنبش سفید هنگام سازماندهی قدرت در جنوب روسیه، تحت پوشش یک دیکتاتوری تک نفره، به دنبال ایجاد شبکه گسترده ای از زمستوو نماینده دموکراتیک محلی و نهادهای شهری بودند تا پایه محکمی از قدرت خود را تشکیل دهند. و در آینده، حوزه کامل حل مسائل خودگردانی محلی را به مناطق منتقل کند.

در مورد سازماندهی قدرت در سایر حوزه های جنبش سفید، به مرور زمان تقریباً همان شکل جنوب را با ویژگی های خاصی به خود گرفت.

در سال 1920، دنیکین با خانواده اش به بلژیک نقل مکان کرد. او تا سال 1922 در آنجا زندگی کرد، سپس در مجارستان و از سال 1926 در فرانسه زندگی کرد. گوردیف یو.ن. ژنرال دنیکین. مقاله تاریخی نظامی - M.: Arkayur، 1993. - 192s او به فعالیت های ادبی مشغول بود، در مورد وضعیت بین المللی سخنرانی می کرد و روزنامه "داوطلب" را منتشر می کرد. او که همچنان مخالف سرسخت نظام شوروی بود، از مهاجران خواست که از آلمان در جنگ با اتحاد جماهیر شوروی حمایت نکنند. پس از اشغال فرانسه توسط آلمان، او پیشنهاد آلمان برای همکاری و نقل مکان به برلین را رد کرد. دنیکین اغلب به دلیل بی پولی مجبور شد محل زندگی خود را تغییر دهد.

تقویت نفوذ شوروی در کشورهای اروپایی پس از جنگ جهانی دوم، A.I. دنیکین در سال 1945 به ایالات متحده نقل مکان کرد و در آنجا به کار بر روی کتاب "مسیر یک افسر روسی" ادامه داد و ارائه های عمومی ارائه کرد. در ژانویه 1946، دنیکین از ژنرال دی. آیزنهاور درخواست کرد تا از استرداد اجباری اسیران جنگی شوروی به اتحاد جماهیر شوروی جلوگیری کند.

به طور کلی، Denikin A.I. تأثیر زیادی در شکل گیری و توسعه جنبش سفید در روسیه داشت، در حالی که او همچنین بسیاری از لوایح دولت موقت را تدوین کرد.

آنتون ایوانوویچ

نبردها و پیروزی ها

رهبر نظامی روسیه، سیاستمدار، یکی از رهبران اصلی جنبش سفید در روسیه در طول جنگ داخلی.

در طول جنگ جهانی اول، او فرماندهی تیپ 4 پیاده نظام را بر عهده داشت (بعداً به یک لشکر تبدیل شد) که نام مستعار "آهن" را دریافت کرد. در طول جنگ داخلی او فرمانده کل نیروهای مسلح جنوب روسیه (1918-1920) بود و بزرگترین موفقیت ها را در مبارزه با قرمزها به دست آورد.

آنتون ایوانوویچ دنیکین در روستایی در نزدیکی شهر ولوکلاوک لهستان به دنیا آمد. پدرش، ایوان افیموویچ، از رعایا بود. به دلیل سربازی اجباری به خدمت سربازی فراخوانده شد و پس از 22 سال خدمت در آزمون درجه یک افسری قبول شد. او در سال 1869 با درجه سرگرد بازنشسته شد. پدر دینداری عمیقی را به پسرش القا کرد که آنتون ایوانوویچ تمام زندگی خود را با آن گذراند. مادرش الیزاوتا فدوروونا لهستانی بود و دوران کودکی دنیکین در شهری سپری شد که جمعیت اصلی آن لهستانی ها و یهودیان بودند. او خود به زبان لهستانی قابل قبولی صحبت می کرد و عاری از هرگونه احساسات بیگانه هراسانه بود. او از دوران کودکی ناتوانی سیاست ملی داخلی را مشاهده کرد که وظیفه روسی کردن منطقه را تعیین کرد. خانواده دنیکین بسیار ضعیف زندگی می کردند؛ اینجاست که باید به دنبال دلایل افزایش احساس عدالت اجتماعی او (که گاهی نتیجه معکوس آنتون ایوانوویچ بود) و تعهد به دیدگاه های لیبرال بود.

پدر دنیکین در سیزده سالگی درگذشت، که وضعیت مالی خانواده را بیشتر محدود کرد، و خود آنتون ایوانوویچ مجبور شد به عنوان معلم خصوصی پول بیشتری به دست آورد. پس از فارغ التحصیلی از مدرسه واقعی لوویچی (جایی که توانایی های خوبی در ریاضیات نشان داد) وارد مدرسه یونکر پیاده نظام کیف شد که در سال 1892 فارغ التحصیل شد و درجه ستوان دومی را دریافت کرد. او که یکی از بهترین ها در تحصیل بود، تیپ دوم توپخانه صحرایی را که در شهر استانی بلا (استان سلچه) قرار داشت، به عنوان محل خدمت خود انتخاب کرد.

ستوان دنیکین. 1895

سرنوشت یک افسر استانی برای دنیکین جوان جذابیتی نداشت. به زودی او وارد آکادمی نخبگان ستاد کل نیکولایف شد. درست است، در اولین سال تحصیلی خود در امتحان تاریخ نظامی مردود شد (از او پرسیدند که وضعیت دقیقاً در ساعت 12 در جریان نبرد واگرام چگونه بود)، اما سال بعد دوباره امتحانات را پس داد و متعاقباً از آکادمی فارغ التحصیل شد. در سال فارغ التحصیلی، رئیس او، ژنرال سوخوتین، شخصا (با نقض قانون تعیین شده) روش تعیین نمره نهایی را تغییر داد؛ در نتیجه، دنیکین به ستاد کل منصوب نشد.

و اینجا شخصیت افسر جوان نمایان شد. به وزیر شکایت کرد و رسیدگی شروع شد. در نتیجه از او خواسته شد که شکایت را پس بگیرد و نامه ای رقت انگیز بنویسد و طلب رحمت کند. دنیکین نپذیرفت و گفت: "من درخواست رحمت نمی کنم. من فقط به چیزی می رسم که حق من است.» طومار به نام اعلی نیز بی پاسخ ماند. اما همانطور که وزیر جنگ وقت کوروپاتکین در حضور امپراتور نیکلاس دوم گفت: "به خاطر شخصیتش"، دنیکین هرگز در ستاد کل قرار نگرفت.

جلسه اردوگاه دنیکین در مقر منطقه نظامی ورشو برگزار شد. رئیس ستاد ارتش، ژنرال پوزیرفسکی، دو بار در مورد دنیکین طومارهایی به سن پترزبورگ نوشت و بار سوم پاسخ زیر را دریافت کرد: "وزیر جنگ شروع هرگونه درخواست در مورد کاپیتان دنیکین را ممنوع کرد." در نتیجه مجبور شدم به تیپم برگردم. به هر حال ، چند سال بعد آنتون ایوانوویچ نامه ای شخصی به کوروپاتکین نوشت و در آنجا کل این داستان را با جزئیات شرح داد. به اعتبار وزیر، او اعتراف کرد که ناعادلانه عمل کرده است و در اولین ملاقات خود با امپراتور، به گنجاندن دنیکین در ستاد کل دست یافت.

حتی در آن زمان، آنتون ایوانوویچ به طور فعال شروع به انتشار فولتون ها، مقالات و مقالات مختلف در مطبوعات نظامی کرد. در آنها ، او بوروکراسی را محکوم کرد ، خواستار نگرش انسانی تر نسبت به سربازان شد و همچنین از سنت های افسران دفاع کرد. دنیکین معتقد بود که روسیه جدا از ارتش و نیروی دریایی نمی تواند متحدان قابل اعتمادی داشته باشد؛ او خطراتی را از سوی بریتانیای کبیر، اتریش-مجارستان و ژاپن می دید. علاوه بر این، با توجه به دومی، صدای او به جمع کسانی پیوست که آن را یک چهره نظامی قابل توجه نمی دانستند و پیروزی سریع بر آن را پیش بینی می کردند.

در تابستان سال 1902 ، آنتون ایوانوویچ به عنوان آجودان ارشد ستاد لشکر 2 پیاده نظام شد و در پاییز ، برای کسب صلاحیت ، برای فرماندهی یک گروه در هنگ 183 رفت. در آغاز سال 1904، جنگ روسیه و ژاپن آغاز شد و دنیکین به یک انتصاب در جبهه دست یافت. ابتدا او به عنوان رئیس ستاد تیپ 3 منطقه Zaamursky یک سپاه مرزی جداگانه منصوب شد که در قسمت عقب واقع شده بود. او نمی خواست از وقایع اصلی دور بماند و به همین دلیل تقاضای حضور در جبهه را کرد. در یک تصادف خوش شانس ، او رئیس ستاد لشکر قزاق Transbaikal ، به فرماندهی ژنرال معروف P.K. فون رننکمپف. تحت رهبری این رهبر نظامی بدون شک با استعداد (در سطح لشکر و سپاه) بود که آنتون ایوانوویچ شروع به درک علوم واقعی نظامی در شرایط جنگی کرد.

در نبردهای نزدیک تسینگهچن در پایان نوامبر 1904، او پیشتاز (1 گردان، 400 قزاق و یک باتری کوهستانی) را فرماندهی کرد که شجاعانه حملات دشمن را به مدت پنج روز دفع کرد. تپه ای که در آن درگیری رخ داد حتی "دنیکین" نام داشت. در فوریه 1905، او رئیس ستاد بخش قزاق اورال-ترنسبایکال شد و همراه با رننکمپف، که به طور موقت جایگزین ژنرال مجروح میشچنکو شد، به آنجا رسید. در اینجا دنیکین در نبرد ناموفق موکدن برای ما شرکت کرد. پس از عقب نشینی ارتش روسیه، سواره نظام در جناح راست دوباره توسط ژنرال میشچنکو رهبری شد، مردی که نامش در آن زمان در سراسر روسیه طنین انداز بود، و بسیاری از افسران و سربازان به طور ویژه واحدهای خود را ترک کردند تا تحت فرمان او خدمت کنند. دنیکین رئیس ستاد باقی ماند. اجازه دهید به یک ویژگی بسیار جالب شخصیت او توجه کنیم، یعنی توانایی کنار آمدن با مافوق خود: ابتدا او موفق شد با رننکمپف بسیار دشوار و سپس با تقریباً "دشمن فانی" میشچنکو روابط برقرار کند.

علیرغم آرامش، گروه سواره نظام میشچنکو در ماه های بعد یک سری حملات متهورانه در پشت خطوط دشمن انجام داد، راه آهن را نابود کرد، شرکت های دشمن را نابود کرد، تجهیزات نظامی و مکاتبات ارزشمند را به دست آورد. برای تمایزات نظامی، دنیکین به درجه سرهنگ ارتقا یافت. همانطور که میشچنکو در دستور جدایی خود نوشت: "انصافاً باید فعالیت های این افسر شایسته ستاد کل را در رابطه با زندگی داخلی واحدهای لشکر و به ویژه در خدمات رزمی بسیار مفید بدانم. بسیار دشوار و مسئولیت پذیر.»


سرهنگ دنیکین در تمام این مدت در طول زندگی رزمی و خدمت با لشکر، انرژی، کارآیی، سخت کوشی، درک صحیح و عشق به امور نظامی را نشان داد.

ژنرال P.I. میشچنکو

پس از پایان جنگ، فرض بر این بود که آنتون ایوانوویچ پست رئیس ستاد لشکر را دریافت کند، اما در حالی که یک سفر طولانی از طریق سیبری انقلابی (جایی که افسران مجبور بودند در واقع قطاری را تصاحب کنند تا وارد شوند). روسیه مرکزی)، تمام موقعیت های خالی توزیع شد. پس از شفاف سازی زیاد، به او یک موقعیت موقت به عنوان افسر ستادی در مقر فرماندهی سپاه 2 سواره نظام در منطقه نظامی آشنا ورشو پیشنهاد شد. انتصاب موقت یک سال تمام طول کشید. احساس عدالت شدید دوباره در دنیکین افزایش یافت ، او طوماری نه کاملاً صحیح به ستاد کل نوشت ، از آنجا پیشنهاد شد که رئیس ستاد لشکر 8 سیبری شود. در تلگرام آمده است: در صورت امتناع از لیست نامزدها حذف خواهد شد. که آنتون ایوانوویچ یک تلگراف حتی کمتر صحیح ارسال کرد: "من نمی خواهم" ، پس از آن به او موقعیت معمولی رئیس ستاد تیپ 57 ذخیره در ساراتوف پیشنهاد شد.

فرمانده هنگ آرخانگلسک دنیکین A.I. ژیتومیر، 1912

در این زمان ، دنیکین به طور فعال در مطبوعات نظامی با مقالات روزنامه نگاری صحبت می کرد. برخی از آنها مربوط به زندگی نظامی بودند، برخی دیگر وقایع جنگ روسیه و ژاپن را توصیف کردند، و برخی دیگر به تجزیه و تحلیل دلایل شکست در زمینه های منچوری و ناکافی بودن اصلاحات نظامی که آغاز شده بود اختصاص یافت. مانند بسیاری از نظامیان لیبرال، آنتون ایوانوویچ امید خود را به تجدید حیات بسته و خواستار تمرکز بر کادر افسری (به منظور بهبود سیستم انتخاب و ایجاد فرصتی برای ابتکار خلاق)، و همچنین توجه به توسعه هوانوردی و هوانوردی شد. حمل و نقل موتوری در آستانه جنگ جهانی اول، دنیکین نوشت که روسیه برای جنگ آینده آماده نیست ("جنگ جدید برای ما بدبختی خواهد بود") و بنابراین معتقد بود "کشور تاریک فقیر ما اکنون در طلوع یک نظام دولتی نو، بیش از هر زمان دیگری به صلح و رفاه نیاز دارد." شایان ذکر است که او عمدتاً بر سیاست در خاور دور متمرکز شد و به وضوح تهدید نظامی چین را اغراق کرد.

در سال 1910، دنیکین فرماندهی هنگ پیاده نظام هفدهم آرخانگلسک را دریافت کرد و در آغاز سال 1914 به عنوان ژنرال موقت برای مأموریت در مقر منطقه نظامی کیف انتخاب شد. در ژوئن 1914 به او درجه سرلشکری ​​اعطا شد.

با شروع جنگ جهانی اول، دنیکین خود را در جبهه جنوب غربی یافت که علیه نیروهای اتریش-مجارستانی می جنگید. وی در ابتدا سمت فرماندهی کل ارتش هشتم ژنرال الف. بروسیلوا که در جناح چپ بود و همراه با ارتش 3 N.V. روزسکی در اوایل ماه اوت حمله ای را در شرق گالیسیا انجام داد. از آنجایی که اتریشی ها ضربه اصلی را به شمال وارد کردند ، نبردهای اصلی در آنجا شروع شد و بنابراین پیشروی نیروهای بروسیلوف در روزهای اول با مقاومت روبرو نشد. در اواسط ماه اوت در رودخانه پوسیده لیپا، روزسکی با حمایت بروسیلوف، نیروهای نسبتا ضعیف اتریش را شکست داد و لووف را اشغال کرد.

دنیکین کار کارکنان را دوست نداشت، او مشتاق بود که به نبرد برود و برای خود به عنوان فرمانده تیپ 4 پیاده نظام منصوب شد که به عنوان یک تیپ "آهن" فراخوانده شد: در طول جنگ روسیه و ترکیه 1877-1878. او بخشی از گروه ژنرال گورکو بود که نبردهای شدیدی را در شیپکا انجام داد. در دستان آنتون ایوانوویچ ، این تیپ مجدداً تعدادی پیروزی درخشان به دست آورد.


موقعیت تیپ (لشکر) در ارتش هشتم کاملاً ویژه بود. تیراندازان آهنی تقریباً مجبور به شرکت در وضعیت ایستادن نبودند که در برخی مواقع طولانی و کسل کننده بود. معمولاً، پس از یک نبرد خونین، بروسیلوف تیپ را به «ذخیره فرمانده ارتش» باز می‌گرداند تا دو یا سه روز بعد دوباره به کمک شخص دیگری در انبوه نبرد، به یک پیشرفت یا در هرج و مرج عقب‌نشینی پرتاب شود. واحدها ما اغلب متحمل خسارات سنگین شدیم و به این ترتیب چهارده سپاه را تغییر دادیم. و با افتخار متذکر می شوم که لشکر آهنین عنوان افتخاری "آتش نشانی" ارتش هشتم را به خود اختصاص داده است.

A.I. دنیکین

برای مدت طولانی، تیپ 4 پیاده نظام با لشکر 12 سواره نظام نه چندان شجاع A.M همکاری می کرد. کالدین و لشکر 48 پیاده نظام L.G. کورنیلوف و رئیس ستاد جبهه تا مارس 1915 ژنرال M.V. آلکسیف همه آنها بعداً رهبران جنبش سفید در جنوب روسیه شدند.

یک افسر با تحصیلات عالی که مدرسه رزمی را با رننکمپف و میشچنکو گذراند، دنیکین در راس تیپ خود را "در جای درست" یافت: او به حق یکی از بهترین فرماندهان تیپ و لشکر آن جنگ بود. در آغاز سپتامبر 1914، واحدهای وی در نبردهای نزدیک گرودک شرکت کردند و تلاش اتریشی ها برای گرفتن انتقام با حمله به جناح ارتش هشتم را دفع کردند. برای این رویدادها به او نشان اسلحه سنت جورج اعطا شد: «برای این واقعیت که شما از 8 تا 12 سپتامبر در نبرد بودید. در سال 1914، در Grodek، با مهارت و شجاعت فوق العاده، آنها حملات ناامیدانه یک دشمن برتر از نظر قدرت را دفع کردند، به ویژه در 11 سپتامبر، زمانی که اتریشی ها تلاش کردند از مرکز سپاه عبور کنند. و در صبح روز 12 سپتامبر. آنها خودشان با تیپ حمله قاطعانه ای کردند.»

در ماه سپتامبر، تیپ دنیکین در تعقیب بیشتر اتریشی های شکست خورده که در سراسر جبهه در سراسر رودخانه عقب نشینی می کردند، شرکت کرد. سن با این حال، وضعیت به زودی به طور چشمگیری تغییر کرد: آلمان ها به همراه متحدان خود به ورشو حمله کردند، در حالی که اتریشی ها حمله خود را در گالیسیا آغاز کردند. بدین ترتیب نبردهای خونین در رودخانه آغاز شد. سان و خیروف که در سراسر اکتبر ادامه داشت و با محاصره عمومی دشمن به پایان رسید. در آنها "تیپ آهنین" معجزات شجاعت و شجاعت را نشان داد. بنابراین ، در 11 اکتبر (24) بدون هیچ گونه آمادگی توپخانه ای ، دنیکین خطوط دفاعی دشمن را شکست و با نوشتن یک تلگراف سریع "ما اتریشی ها را می زنیم و می رانیم" تعقیب را آغاز کرد و در طی آن روستا را تسخیر کرد. چمنزار کوهستانی. برای دشمن، پیشرفت روسیه چنان غیرمنتظره بود که باعث وحشت در عقب شد. علاوه بر این، در گورنی میادو مقر گروه آرشیدوک فرانتس جوزف وجود داشت که به سختی توانست از دستگیری خودداری کند. موفقیت تیپ دنیکین کمک مهمی به پیشرفت کلی ارتش کرد و خود آنتون ایوانوویچ نشان درجه 4 سنت جورج را دریافت کرد.

در پایان مهرماه، دشمن شروع به عقب نشینی در کل جبهه کرد و ارتش هشتم به کارپات ها رسید. اگر در ماه نوامبر عملیات اصلی در منطقه لودز (تلاش ناموفق برای حمله به آلمان) و در جهت کراکوف رخ داد، بروسیلوف یک وظیفه به طور کلی منفعل محول شد: عملیات در کارپات ها، محافظت از جناح چپ کل جبهه از شگفتی های احتمالی از مجارستان بروسیلوف تصمیم گرفت گذرگاه های کارپات را اشغال کند. بنابراین نبردهای سرسختانه در کارپات ها آغاز شد که تا آوریل 1915 با موفقیت های متفاوت ادامه یافت. تیپ دنیکین به طور فعال از یک بخش به بخش دیگر منتقل شد و پیشروی نیروهای روسی را تضمین کرد. برای نبردهای ژانویه 1915، دنیکین نشان سنت جورج درجه 3 را دریافت کرد. همانطور که در حکم جایزه آمده است: «او با عضویت در سپاه دوم سواره نظام و هدایت عملیات تیپ 4 پیاده نظام که به او سپرده شده بود، زیر آتش قوی و مؤثر، دشمن را که سرسختی زیادی از خود نشان داد، از تعدادی از افراد بیرون زد. سنگر کرد و او را روی رودخانه انداخت. San on Smolnik - بخش Zhuravin. تصرف ارتفاعات 761-703-761-703-761 مهم از نظر تاکتیکی کمک زیادی به موفقیت پیروزمندانه کل عملیات لوتوی کرد که بدون تصرف این ارتفاعات موفقیت ذکر شده غیرممکن بود. غنائم: 8 مسلسل و بیش از 2000 زندانی.

در اوایل ماه مارس، این تیپ سخت ترین نبردها را در نزدیکی کوه اودرین انجام داد. در اینجا او تقریباً کاملاً محاصره شده بود و پشت سر او رودخانه ای عمیق بود. سن با یک پل برای عبور. تفنگداران دوباره خونریزی کردند، اما عقب نشینی نکردند تا لشکر 14 پیاده همسایه را در معرض حمله قرار ندهند. تنها به دستور مافوق، تیپ سپس به سن عقب نشینی کرد. توجه داشته باشید که در آغاز آوریل 1915، ارتش هشتم همچنان خود را در دامنه غربی کارپاتیان می‌دید.

در آوریل، یک ماه پس از سقوط بزرگترین قلعه اتریشی پرزمیسل، امپراتور نیکلاس دوم وارد جبهه شد. گروهان اول هنگ تفنگ شانزدهم در گارد افتخار قرار گرفت. همانطور که بروسیلوف بعداً نوشت: "من به حاکم گزارش دادم که هنگ 16 و همچنین کل لشکر تفنگ به نام ژلزنایا به دلیل شجاعت خاص خود در کل مبارزات انتخاباتی برجسته بودند و به ویژه ، گروه اول این روزها یک کار درخشانی که دو گروهان دشمن را نابود کرد.» تقریباً در همان زمان ، در بهار 1915 ، به دنیکین پیشنهاد شد که یک لشکر پیاده نظام را رهبری کند ، اما او نپذیرفت و گفت که با "تیراندازان آهنین" خود می تواند کارهای بیشتری انجام دهد. در نتیجه، تیپ در یک لشکر مستقر شد.

در طول نبردها برای کارپات ها، ارتش های جبهه جنوب غربی متحمل خسارات سنگینی شدند. مصرف زیاد مهمات همزمان با بحران در تجهیزات نظامی بود. علاوه بر این، در اواسط آوریل، دشمن گروه بزرگی را متمرکز کرد و از جبهه روسیه در منطقه گورلیتسا شکست. بدین ترتیب نبردهای خونینی آغاز شد که با عقب نشینی بزرگ ارتش روسیه پایان یافت. دنیکین یادآور شد: "نبرد پرزمیسل در اواسط ماه مه. یازده روز از شدیدترین نبرد لشکر آهن ... یازده روز از غرش وحشتناک توپخانه سنگین آلمانی که به معنای واقعی کلمه تمام ردیف سنگرها را به همراه مدافعان آنها خراب کرد ... و سکوت باتری های من ... ما نتوانستیم پاسخ دهید، چیزی برای پاسخ دادن وجود نداشت. حتی محدودترین مقدار فشنگ برای اسلحه صادر شد. هنگ ها که تا آخرین درجه خسته شده بودند، حملات را یکی پس از دیگری دفع می کردند ... با سرنیزه یا در موارد شدید تیراندازی در محدوده نقطه خالی. دیدم که چگونه صف تیراندازانم در حال کم شدن است و احساس ناامیدی و احساس ناتوانی پوچ کردم.

در تمام تابستان، نیروهای جبهه جنوب غربی به مقابله پرداختند، گاهی اوقات دست به ضدحمله زدند، و عقب نشینی کردند و موفق شدند از شکست کامل جلوگیری کنند. در اواسط ماه اوت، ارتش اول اتریش-مجارستان حمله ای را در اطراف جناح ارتش هشتم آغاز کرد. این وضعیت توسط سپاه 39 جدید (شامل قطعات یدکی بود و بنابراین قدرت رزمی آن حداقل بود) و لشکر 4 پیاده نظام نجات یافت.


موقعیت لشکر به طور غیرعادی دشوار بود. اتریشی ها با آوردن نیروهای بیشتر و بیشتر به نبرد، به سمت چپ گسترش یافتند تا جناح راست ارتش را بپوشانند. بر این اساس، جبهه من طولانی شد و در نهایت به 15 کیلومتر رسید. تعداد نیروهای دشمن تقریباً سه برابر از ما بیشتر بود و در چنین شرایطی امکان دفاع وجود نداشت. تصمیم گرفتم حمله کنم.

A.I. دنیکین

دنیکین سه بار به حمله رفت و در نتیجه جناح بیرونی دشمن را به تأخیر انداخت. در نیمه اول شهریور ماه به دلیل شرایط عمومی ارتش هشتم عقب نشینی کرد.

با این حال ، بروسیلوف به زودی موفق به کسب یک پیروزی خصوصی شد و با تکیه بر موفقیت خود ، لشکر 4 پیاده نظام را به لوتسک فرستاد. حمله جبهه ای شکست خورد. سپس سپاه 30 ژنرال زیونچکوفسکی برای دور زدن اعزام شد، اما توسط نیروهای دشمن نیز متوقف شد. وضعیت در جبهه دنیکین رو به وخامت بود: «وضعیت ما در اوج است. ما چاره ای جز حمله نداریم.» در 10 سپتامبر (23)، طی یک حمله جسورانه، لوتسک دستگیر شد و دنیکین در صفوف خط اول وارد شهر شد. 128 افسر و 6000 درجه پایین اسیر شدند، 3 اسلحه و 30 مسلسل غنائم شدند. به زودی واحدهای زایونچکوفسکی نیز وارد شدند ، او گزارشی را به ستاد ارتش ارسال کرد که وارد شهر شده است ، بروسیلوف یک یادداشت طنز روی آن نوشت: "... و ژنرال دنیکین را در آنجا اسیر کرد." آنتون ایوانوویچ برای شاهکار تصرف لوتسک (که البته بعداً مجبور به ترک آن شد) به درجه سپهبد ارتقا یافت و بعداً به اسلحه سنت جورج که با الماس تزئین شده بود اعطا شد. در واقع، در دو سال جنگ، دنیکین چهار تا از بالاترین جایزه «سنت جورج» را دریافت کرد: حداکثری که یک رئیس بخش در آن زمان می‌توانست روی آن حساب کند.

در آغاز ماه اکتبر، لشکر 4 پیاده نظام در تصرف Czartorysk شرکت کرد، زمانی که هنگ گرانادیر 1 ولیعهد شکست خورد. 138 افسر، 6100 رده پایین اسیر و 9 اسلحه و 40 مسلسل گرفته شد.

آخرین صفحه با شکوه در تاریخ "تفنگداران آهنین" پیشرفت بروسیلوف بود که در اواخر ماه مه 1916 آغاز شد. در آن زمان ، لشکر دنیکین بخشی از ارتش 8 بود که توسط ژنرال کالدین فرماندهی می شد. آماده سازی توپخانه از ساعت چهار صبح روز 22 اردیبهشت آغاز شد و در طول روز ادامه داشت. تا صبح روز بعد، معابر برای حمله مستقیم ایجاد شده بود. سپس دنیکین دستور شماره 13 را صادر کرد: "امروز ساعت 9 به لشکر دستور حمله می دهم و خدا به ما کمک کند!"

حمله با موفقیت آغاز شد: تنها در نیم ساعت، لشکر هر سه خط دفاعی دشمن را به تصرف خود درآورد (تنها استثنا جناح چپ بود، جایی که نبرد برای خط 1 به طول انجامید). تا عصر کار تمام شد. سپس تلگرافی سپاسگزاری از فرمانده ارتش دنبال شد: «از شما و همه تفنگداران قهرمان به خاطر قهرمانی شکوهمند و شجاعت بی عیب و نقص امروز با تمام وجود تشکر می کنم.

در 24 می، لشکر 4 پیاده نظام تعقیب کرد. دنیکین واحدهای خود را که بی وقفه به جلو حرکت می کردند تعقیب می کرد. با دیدن موفقیت حمله، او که قادر به مقاومت نبود، با خطاب به هنگ 16 پیاده نظام در ذخیره اعلام کرد: "برای فردا من به شما لوتسک را می دهم." تا عصر روز بعد، پس از یک نبرد سرسختانه، تفنگداران در واقع وارد شهر شدند و 4500 اسیر را به اسارت گرفتند. در همان زمان، تهاجم به سرعت پیش رفت که ارتباط با مقر سپاه موقتاً قطع شد. در مجموع در این ایام 243 افسر، 9626 درجه پایین تر، بیش از 500 مجروح، 27 قبضه اسلحه، 37 مسلسل، خمپاره انداز و بمب انداز، مقدار زیادی سلاح و گلوله به اسارت درآمد. تلفات عبارتند از: در میان افسران - 16 کشته، 25 مجروح و 2 گلوله شوک، در میان رده های پایین - 694 کشته، 2867 زخمی.

طی چند روز بعد، لشکر در مواضع خود باقی ماند و عمدتاً شناسایی و پشتیبانی از لشکر 2 پیاده نظام همسایه را انجام داد. در 4 ژوئن دستور دفاع از خطوط تسخیر شده صادر شد. در آن زمان، آلمانی ها از قبل برای کمک به اتریش ها آمده بودند، که به این معنی بود که دنیکین باید حملات یک دشمن ماهرتر را دفع می کرد. دشمن فشار می آورد. تا ظهر، برخی از هنگ ها در حال دفع حمله هشتم بودند، اما لشکر مقاومت کرد، اگرچه 13 افسر و 890 تفنگدار را از دست داد.

روزهای بعد در نبردهای سنگین گذشت و در 8 ژوئن لشکر به مواضع آماده عقب نشینی شد. از 5 تا 10 ژوئن، 9 افسر و 781 رده پایین کشته، 33 افسر و 3202 درجه پایین زخمی، 5 افسر و 25 رده پایین تر گلوله شوک شدند و 18 افسر و 1041 درجه پایین در میدان نبرد باقی ماندند. 8 افسر و 611 سرباز دشمن اسیر شدند و 3 مسلسل اسیر شدند. لشکر دنیکین به نبردهای دفاعی پرداخت و ضد حملات خصوصی را آغاز کرد. با وجود تلاش های جدی، اتریشی ها هرگز نتوانستند از دفاع عبور کنند (به عنوان یک قاعده، پیشرفت ها در مناطق فردی به سرعت حذف می شد). تنها در 18 ژوئن، 13 افسر اسیر دشمن، 613 رده پایین تر، از مقر لشکر عبور کردند. به دستور فرمانده ارتش، لشکرهای 2 و 4 تفنگی هسته، سربلندی و شکوه ارتش هشتم نامیده شدند.

در 21-22 ژوئن، لشکر نبردهای نمایشی را انجام داد. تلفات به 420 تفنگدار و 351 درجه پایین تر در هنگ 199 رسید. همانطور که در گزارش جنگ لشکر آمده است: «تظاهرات بسیار پرهزینه بود، اگرچه ظاهراً به هدف خود رسید. دلیل: یک گروهان جلو رفت و به سنگرهای پیشروی دشمن نفوذ کرد. همسایه ها نمی خواستند عقب بمانند. عجله غیرقابل کنترل به جلو، توهم مقاومت اندک دشمن را ایجاد کرد. با این حال، تعداد زیاد تلفات این موضوع را تایید نمی کند.

در ماه ژوئیه، نیروهای دنیکین سه بار حمله کردند و توانستند تا حدودی به جلو حرکت کنند، اما نتوانستند خط دفاعی را بشکنند. در 18 اوت ، تلاش هایی برای حمله مجدد به دشمن انجام شد ، حتی از گلوله های شیمیایی نیز استفاده شد ، اما نه دنیکین و نه سایر فرماندهان نتوانستند موفقیت چشمگیری به دست آورند. پس از موفقیت های اولیه در پایان ماه مه - ژوئن، انگیزه تهاجمی فروکش کرد و پیشرفت بروسیلوف هرگز به هدف استراتژیک خود نرسید: خروج اتریش-مجارستان از جنگ.

در 8 سپتامبر، دنیکین با این وجود ارتقا یافت: او به عنوان فرمانده سپاه 8 ارتش منصوب شد، که در راس آن ابتدا در نبردهای ناموفق نزدیک کوول شرکت کرد و سپس برای نجات متحد شکست خورده به جبهه رومانی منتقل شد. .

در آن زمان، دنیکین کاملاً به عنوان یکی از موفق ترین فرماندهان لشکر شناخته شده بود. البته او یک تاکتیک‌دان زبردست بود، او می‌دانست چگونه واحدهای خود را با وجود شدت نبرد کنترل کند، روان‌شناسی سربازان را درک می‌کرد و چشم «سووروف» داشت. نکته اصلی این است که دنیکین از حمله نمی ترسید و با بسیاری از فرماندهان دیگر مقایسه می شود. البته در هنگام تکانه ها گاهی اوقات دچار سرخوشی می شد که منجر به دست کم گرفتن قدرت دشمن و تلفات زیاد می شد. موفقیت های "تفنگداران آهنین" گاهی حسادت واحدهای همسایه و شکایت از دست کم گرفتن شایستگی های خود را برانگیخت. بنابراین، هنگام انتقال دنیکین به یک موقعیت جدید، ژنرال V.I. سوکولوف خطوط زیر را در یادداشت های خود گذاشت: "سپاه هشتم دنیکین را برای مدت طولانی به عنوان رئیس پیاده نظام 3 ، به اصطلاح آهن ، اول تیپ و سپس لشکر - از جلسات نظامی و امور مشترک در سال 1915 و 1916. ما می‌دانستیم که او مردی با جاه‌طلبی بی‌نظیر است که با تمام ابزارها، از جمله ارزان‌ترین تبلیغات، برای ارضای آن تلاش می‌کند، اما در عین حال او قطعاً مردی شجاع بود، نه تنها با نظامی، بلکه با شجاعت مدنی.» A.A تقریباً همین ارزیابی را ارائه کرد. بروسیلوف: "دنیکین که بعدها نقش بزرگی ایفا کرد، یک ژنرال نظامی خوب، بسیار باهوش و قاطع بود، اما او همیشه سعی می کرد همسایگان خود را وادار کند که به نفع خود کار شایسته ای انجام دهند تا وظیفه ای که به او داده شده است را تسهیل کند. تقسیم؛ همسایگان او اغلب شکایت می کردند که او می خواست تمایزات نظامی آنها را به خودش نسبت دهد. طبیعی می‌دانستم که تلاش می‌کند از تعداد تلفات یگان‌هایی که به او سپرده شده‌اند، بکاهد، اما البته همه این‌ها باید با درایت و در حد معین انجام شود.»

آنتون ایوانوویچ با امید به تغییرات مثبت در کشور و ارتش به استقبال انقلاب فوریه رفت، اما آشفتگی و فروپاشی بعدی نیروهای مسلح به توهمات او ضربه زد. نه بدون حمایت وزیر جنگ A.I. گوچکوف ، او ابتدا دستیار رئیس ستاد فرماندهی کل قوا شد (در آن زمان ژنرال M.V. Alekseev در راس ارتش ها بود) و سپس رئیس ستاد. او به همراه آلکسیف در خاستگاه اتحادیه افسران ارتش و نیروی دریایی ایستاده بود - یک سازمان حرفه ای که موفق شد کسانی را که فروپاشی ارتش را نپذیرفتند و آماده بودند به نام نجات روسیه صحبت کنند متحد کند.

پس از استعفای آلکسیف در ماه مه 1917، دنیکین رهبری جبهه غربی را بر عهده گرفت. در اواسط ماه ژوئیه، طی نشستی با رهبران ارشد در حضور نخست وزیر A.F. کرنسکی، او به شدت با سیاست های جنایتکارانه دولت موقت مخالفت کرد و خواستار انحلال کمیته های نظامی، بازگرداندن نظم و انضباط و عدم دخالت ارتش در سیاست شد. کرنسکی از او به خاطر گزارش صادقانه اش تشکر کرد. بر اساس اطلاعات موجود، در آن زمان آنتون ایوانوویچ از جمله افرادی بود که قرار بود به جای A.A. به سمت فرماندهی کل قوا منصوب شود. بروسیلوف، با این حال، به دلیل حمایت ساوینکوف، این پست توسط L.G. کورنیلوف. دنیکین به زودی رهبری جبهه جنوب غربی را بر عهده گرفت.

او از سخنرانی کورنیلوف حمایت کرد و به همراه او و سایر ژنرال ها دستگیر شد. آنها تنها پس از انقلاب اکتبر موفق به فرار شدند. دنیکین به دان رسید و در آنجا در ایجاد ارتش داوطلب شرکت کرد که الهام بخش اصلی آن M.V. آلکسیف در پایان ژانویه 1918 ، دنیکین به عنوان رئیس بخش 1 داوطلب و سپس معاون فرمانده کورنیلوف منصوب شد. پس از مرگ غم انگیز او در پایان ماه مارس در نبردهای اکاترینودار، دنیکین فرمانده ارتش داوطلب شد.

تحت رهبری او بود که داوطلبان توانستند بزرگترین موفقیت را در جنوب روسیه به دست آورند. تا پایان سال، کوبان و قفقاز شمالی آزاد شدند. در پایان ماه دسامبر، دنیکین قراردادی را با ارتش دان امضا کرد. در نتیجه، نیروهای مسلح متحد جنوب روسیه (AFSR) ایجاد شد که او رئیس آن شد.

بهار 1919 موفقیت های جدیدی به ارمغان آورد. در ماه مه-ژوئن، بلشویک ها در دون و مانیچ شکست خوردند و دنیکین منطقه کربونیفر - پایگاه سوخت و متالورژی جنوب روسیه را به تصرف خود درآورد. در همان زمان، او کمک های نظامی (البته به مقدار ناکافی) از متحدان خود در آنتانت دریافت کرد که به تقویت ارتش او نیز کمک کرد. در پایان ژوئن، خارکف و یکاترینوسلاو گرفته شدند و تزاریتسین در 30 ژوئن سقوط کرد. در اینجا آنتون ایوانوویچ "دستورالعمل مسکو" معروف را امضا کرد که ضربه اصلی را به مسکو وارد کرد. مقر دنیکین در آن زمان تحت تأثیر سرخوشی از موفقیت های به دست آمده بود و بنابراین نیروهای خود را پراکنده کرد و همچنین دشمن را دست کم گرفت. در تابستان، ژنرال پ.ن. ورانگل پیشنهاد پیشروی در ساراتوف و اتحاد با ارتش کلچاک را داد، اما آنتون ایوانوویچ این پیشنهاد را رد کرد. در دفاع از او می توان گفت که در آن زمان ارتش کلچاک قبلاً شکست خورده بود و به اورال عقب نشینی می کرد. علاوه بر این ، او خودش به دنبال ارتباط با دنیکین نبود.

با این حال، حمله ادامه یافت. در تابستان، دنیکین پولتاوا، اودسا و کیف را بازگرداند؛ در ابتدای سپتامبر، نیروهای سفیدپوست وارد کورسک شدند و در 30 سپتامبر - به اورل. در مقطعی، بلشویک ها تقریباً دلشان را از دست دادند: تخلیه مؤسسات دولتی به وولوگدا از قبل آغاز شده بود و یک کمیته حزبی زیرزمینی در مسکو ایجاد می شد. با این حال، این آخرین پیروزی های دنیکین بود. در آن زمان، ارتش شورشی ماخنو ضربات جدی به عقب AFSR وارد کرده بود، در حالی که قرمزها موفق شدند مشت محکمی را جمع کنند. این همچنین بر این تأثیر گذاشت که دنیکین، علیرغم استعدادهای نظامی اش، سیاستمداری ضعیف بود که (مانند سایر ژنرال های سفیدپوست) قادر به ارائه یک ایده روشن و جذاب و یا تثبیت وضعیت سیاسی در عقب نیست.



در پایان ماه سپتامبر، قرمزها دست به یک ضد حمله زدند و چند شکست بزرگ را به سرخپوشان تحمیل کردند. تا پایان سال، آنها خارکف، کیف و دونباس را ترک کردند. در همان زمان، ناآرامی در عقب شدت گرفت، درگیری بین دنیکین و ژنرال رانگل رخ داد و شایعات، دسیسه ها و توطئه ها چند برابر شد. او قادر به حفظ قدرت در دستان خود در پس زمینه شکست های غیرمنتظره نبود. در پایان مارس 1920، تخلیه ناموفق نووروسیسک آغاز شد که ضربه نهایی را به دنیکین وارد کرد. در 4 آوریل (17)، شورای نظامی بارون رانگل را به عنوان فرمانده کل AFSR منصوب کرد و دنیکین به انگلستان رفت.


وداع دردناکی با نزدیکترین همکارانم در ستاد و افسران کاروان. سپس به طبقه پایین رفت و به محل شرکت افسران امنیتی، که متشکل از داوطلبان قدیمی بود که بیشتر آنها در جنگ مجروح شده بودند. با خاطره روزهای سخت اولین مبارزات با بسیاری از آنها ارتباط برقرار کردم. آنها هیجان زده اند، هق هق های خفه به گوش می رسد... هیجان عمیق بر من هم غلبه کرد. توده ای سنگین در گلویم حرف زدن را سخت کرده بود...

وقتی به دریا رفتیم، دیگر شب شده بود. تنها نورهای روشنی که در تاریکی غلیظ پراکنده بودند، هنوز ساحل سرزمین متروک روسیه را نشان می دادند. محو می شوند و بیرون می روند.

روسیه، سرزمین مادری من ...

A.I. دنیکین

دنیکین در تبعید مدت کوتاهی در انگلستان، بلژیک و مجارستان زندگی کرد تا اینکه در سال 1926 در فرانسه اقامت گزید. خاطرات و مطالعات تاریخی مختلف نوشت (برخی هنوز منتشر نشده است)، سخنرانی کرد و در زندگی مهاجران ما شرکت داشت. با شروع جنگ جهانی دوم، او سعی کرد به مرز اسپانیا بگریزد، اما توسط نازی ها اسیر شد. او بارها همکاری با نازی ها را رد کرد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، او به ایالات متحده مهاجرت کرد (ویزا را از طریق سفارت لهستان دریافت کرد که در قلمرو لهستان مدرن متولد شده بود). او در سال 1947 درگذشت و با افتخارات نظامی به خاک سپرده شد. در سال 2005، بقایای او، از طرف V.V. پوتین به وطن خود منتقل شدند.

پاکالیوک ک.،
عضو انجمن مورخان روسیه در جنگ جهانی اول،
رئیس پروژه اینترنتی "قهرمانان جنگ جهانی اول"

منابع و ادبیات

RGVIA F. 2498. Op. 2. د 95 (مجله عملیات نظامی لشکر 4 پیاده)

بروسیلوف A.A.خاطرات من م.، 2002

تربوف O.V. A.I. دنیکین مخالف بوروکراسی، ویترین و خودسری است. مجله تاریخی نظامی. 1994. شماره 2

ایپولیتوف جی.دنیکین. M., 2006 (ZhZL)

حرکت سفید. پرتره های تاریخی: L.G. کورنیلوف، A.I. دنیکین، پ.ن. Wrangel ... Comp. A.C. کروچینین. م.، 2006

اینترنت

خوانندگان پیشنهاد کردند

گووروف لئونید الکساندرویچ

شین الکسی سمیونوویچ

اولین ژنرالسیموی روسیه. رهبر مبارزات آزوف پیتر اول.

اوبورویچ ایرونیم پتروویچ

رهبر نظامی شوروی، فرمانده درجه 1 (1935). عضو حزب کمونیست از مارس 1917. در روستای آپتاندریوس (منطقه Utena فعلی در لیتوانی SSR) در خانواده یک دهقان لیتوانیایی متولد شد. فارغ التحصیل از مدرسه توپخانه کنستانتینوفسکی (1916). شرکت کننده در جنگ جهانی اول 1914-1918، ستوان دوم. پس از انقلاب اکتبر 1917، او یکی از سازمان دهندگان گارد سرخ در بسارابیا بود. در ژانویه - فوریه 1918 او یک گروه انقلابی را در نبردها با مداخله جویان رومانیایی و اتریش-آلمانی فرماندهی کرد، مجروح و اسیر شد و در اوت 1918 از آنجا گریخت. او مربی توپخانه، فرمانده تیپ دوینا در جبهه شمالی بود. از دسامبر 1918 رئیس لشکر 18 پیاده نظام 6 ارتش. از اکتبر 1919 تا فوریه 1920، او فرمانده ارتش چهاردهم در هنگام شکست نیروهای ژنرال دنیکین بود، در ماه مارس - آوریل 1920 فرماندهی ارتش نهم را در قفقاز شمالی برعهده داشت. در ماه مه - ژوئیه و نوامبر - دسامبر 1920، فرمانده ارتش 14 در نبردها علیه سربازان بورژوازی لهستان و پتلیوریت ها، در ژوئیه - نوامبر 1920 - ارتش 13 در نبردها علیه Wrangelites. در سال 1921، دستیار فرمانده نیروهای اوکراین و کریمه، معاون فرمانده نیروهای استان تامبوف، فرمانده نیروهای استان مینسک، عملیات نظامی را در هنگام شکست باندهای ماخنو، آنتونوف و بولاک-بالاخوویچ رهبری کرد. . از اوت 1921 فرمانده ارتش 5 و منطقه نظامی سیبری شرقی. در اوت - دسامبر 1922، وزیر جنگ جمهوری خاور دور و فرمانده کل ارتش انقلابی خلق در جریان آزادی خاور دور. او فرمانده نیروهای قفقاز شمالی (از سال 1925)، مسکو (از سال 1928) و بلاروس (از سال 1931) مناطق نظامی بود. از سال 1926، عضو شورای نظامی انقلابی اتحاد جماهیر شوروی، در 1930-1931، معاون رئیس شورای نظامی انقلابی اتحاد جماهیر شوروی و رئیس تسلیحات ارتش سرخ. از سال 1934 عضو شورای نظامی سازمان های غیردولتی. او کمک زیادی به تقویت توانایی دفاعی اتحاد جماهیر شوروی، آموزش و آموزش کارکنان فرماندهی و سربازان کرد. عضو کاندیدای کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد (بلشویک ها) در 1930-1937. عضو کمیته اجرایی مرکزی روسیه از دسامبر 1922. دریافت 3 نشان پرچم قرمز و سلاح افتخاری انقلابی.

سرباز، چندین جنگ (از جمله جنگ جهانی اول و دوم). راه مارشال اتحاد جماهیر شوروی و لهستان را طی کرد. روشنفکر نظامی. به "رهبری زشت" متوسل نشد. او ظرافت های تاکتیک های نظامی را می دانست. تمرین، استراتژی و هنر عملیاتی.

ناخیموف پاول استپانوویچ

موفقیت در جنگ کریمه 1853-1856، پیروزی در نبرد سینوپ در سال 1853، دفاع از سواستوپل 1854-55.

شوالیه کامل سفارش سنت جورج. در تاریخ هنر نظامی، به گفته نویسندگان غربی (به عنوان مثال: جی ویتر)، او به عنوان معمار استراتژی و تاکتیک های "زمین سوخته" وارد شد - جدا کردن نیروهای اصلی دشمن از عقب، محروم کردن آنها از منابع و سازماندهی جنگ چریکی در پشت سر خود. M.V. کوتوزوف، پس از به دست گرفتن فرماندهی ارتش روسیه، اساساً تاکتیک های توسعه یافته توسط بارکلی دو تولی را ادامه داد و ارتش ناپلئون را شکست داد.

شین میخائیل بوریسوویچ

او رهبری دفاع اسمولنسک در برابر سربازان لهستانی-لیتوانی را بر عهده داشت که 20 ماه به طول انجامید. به فرماندهی شین، با وجود انفجار و سوراخی در دیوار، حملات متعدد دفع شد. او نیروهای اصلی لهستانی ها را در لحظه تعیین کننده زمان مشکلات مهار کرد و خونریزی کرد و از حرکت آنها به مسکو برای پشتیبانی از پادگان خود جلوگیری کرد و فرصتی را برای جمع آوری یک شبه نظامی تمام روسیه برای آزادسازی پایتخت ایجاد کرد. تنها با کمک یک فراری، نیروهای مشترک المنافع لهستان و لیتوانی موفق به تصرف اسمولنسک در 3 ژوئن 1611 شدند. شین مجروح اسیر شد و به همراه خانواده اش به مدت 8 سال به لهستان برده شد. پس از بازگشت به روسیه، او فرماندهی ارتشی را بر عهده گرفت که در سال های 1632-1634 سعی در بازپس گیری اسمولنسک داشتند. به دلیل تهمت بویار اعدام شد. بی لیاقت فراموش شده

خوروستینین دیمیتری ایوانوویچ

فرمانده برجسته نیمه دوم قرن شانزدهم. Oprichnik.
جنس. خوب. 1520، در 7 آگوست (17)، 1591 درگذشت. از سال 1560 در پست های voivode. شرکت کننده تقریباً در تمام شرکت های نظامی در طول سلطنت مستقل ایوان چهارم و سلطنت فئودور یوانوویچ. او در چندین نبرد میدانی پیروز شده است (از جمله: شکست تاتارها در نزدیکی زارایسک (1570)، نبرد مولودینسک (در طول نبرد سرنوشت ساز که او نیروهای روسی را در گولیای گورود رهبری کرد)، شکست سوئدی ها در لیامیتسا (1582) و نزدیک ناروا (1590)). او سرکوب قیام چرمیس را در 1583-1584 رهبری کرد و به همین دلیل درجه بویار را دریافت کرد.
بر اساس مجموع شایستگی های D.I. خوروستینین بسیار بالاتر از آن چیزی است که M.I قبلاً در اینجا پیشنهاد کرده است. وروتینسکی. وروتینسکی نجیب‌تر بود و به همین دلیل اغلب رهبری کلی هنگ‌ها به او واگذار می‌شد. اما به گفته طلعات فرمانده، او از خوروستینین دور بود.

درودوفسکی میخائیل گوردیویچ

استالین جوزف ویساریونوویچ

او فرمانده کل اتحاد جماهیر شوروی در زمان جنگ بزرگ میهنی بود!به رهبری او، اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ بزرگ میهنی به پیروزی بزرگ دست یافت!

روریک سواتوسلاو ایگوریویچ

سال تولد 942 تاریخ وفات 972 گسترش مرزهای دولتی. 965 فتح خزرها، 963 لشکر کشی به جنوب به منطقه کوبان، تصرف Tmutarakan، 969 فتح بلغارهای ولگا، 971 فتح پادشاهی بلغارستان، 968 تأسیس پریااسلاوتس در دانوب (پایتخت جدید روسیه)، 969 شکست. پچنگ ها در دفاع از کیف.

کاریاگین پاول میخایلوویچ

لشکرکشی سرهنگ کاریاگین علیه ایرانیان در سال 1805 شباهتی به تاریخ واقعی نظامی ندارد. به نظر می رسد پیش درآمدی برای "300 اسپارتی" (20000 ایرانی، 500 روسی، دره ها، حملات سرنیزه ای، "این دیوانگی است! - نه، این هنگ هفدهم جیگر است!"). صفحه ای طلایی و پلاتینی از تاریخ روسیه، ترکیبی از کشتار جنون با بالاترین مهارت تاکتیکی، حیله گری شگفت انگیز و غرور خیره کننده روسیه

کاریاگین پاول میخایلوویچ

سرهنگ، رئیس هنگ هفدهم یاگر. او به وضوح خود را در کمپانی پارسی 1805 نشان داد. هنگامی که با یک دسته 500 نفره در محاصره یک لشکر 20000 نفری پارسی، سه هفته در برابر آن مقاومت کرد و نه تنها حملات ایرانیان را با افتخار دفع کرد، بلکه خود قلعه ها را نیز تصرف کرد و سرانجام با یک دسته 100 نفری. ، او به سمت تسیسیانوف که به کمک او می آمد رفت.

دونسکوی دیمیتری ایوانوویچ

ارتش او پیروزی کولیکوو را به دست آورد.

ریدیگر فدور واسیلیویچ

ژنرال آجودان، ژنرال سواره نظام، ژنرال آجودان... او سه شمشیر طلایی داشت که روی آن نوشته شده بود: "برای شجاعت"... در سال 1849، ریدیگر در کارزاری در مجارستان شرکت کرد تا ناآرامی هایی را که در آنجا به وجود آمده بود، سرکوب کند و به عنوان رئیس سازمان منصوب شد. ستون سمت راست در 9 می، نیروهای روسیه وارد امپراتوری اتریش شدند. او ارتش شورشیان را تا 1 اوت تعقیب کرد و آنها را مجبور کرد که سلاح های خود را در مقابل نیروهای روسی در نزدیکی ویلیاگوش بگذارند. در 14 مرداد، نیروهایی که به او سپرده شده بودند، قلعه آراد را اشغال کردند. در طول سفر فیلد مارشال ایوان فدوروویچ پاسکویچ به ورشو، کنت ریدیگر فرماندهی نیروهای مستقر در مجارستان و ترانسیلوانیا را برعهده داشت... در 21 فوریه 1854، در زمان غیبت فیلد مارشال شاهزاده پاسکویچ در پادشاهی لهستان، کنت ریدیگر فرماندهی تمام نیروها را بر عهده داشت. واقع در منطقه ارتش فعال - به عنوان یک فرمانده سپاه جداگانه و در همان زمان به عنوان رئیس پادشاهی لهستان خدمت می کرد. پس از بازگشت فیلد مارشال شاهزاده پاسکویچ به ورشو، از 3 اوت 1854، وی به عنوان فرماندار نظامی ورشو خدمت کرد.

مارگلوف واسیلی فیلیپوویچ

نویسنده و مبتکر ایجاد ابزارهای فنی نیروهای هوابرد و روش های استفاده از واحدها و تشکیلات نیروهای هوابرد، که بسیاری از آنها تصویری از نیروهای هوابرد نیروهای مسلح اتحاد جماهیر شوروی و نیروهای مسلح روسیه را که در حال حاضر وجود دارد، نشان می دهد.

ژنرال پاول فدوسیویچ پاولنکو:
در تاریخ نیروهای هوابرد و در نیروهای مسلح روسیه و سایر کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق، نام او برای همیشه باقی خواهد ماند. او یک دوره کامل در توسعه و تشکیل نیروهای هوابرد را به تصویر کشید؛ اقتدار و محبوبیت آنها نه تنها در کشور ما، بلکه در خارج از کشور با نام او گره خورده است.

سرهنگ نیکولای فدوروویچ ایوانف:
تحت رهبری مارگلوف به مدت بیش از بیست سال، نیروهای هوابرد به یکی از متحرک ترین در ساختار رزمی نیروهای مسلح تبدیل شدند که برای خدمات در آنها معتبر بود، به ویژه مورد احترام مردم ... عکسی از واسیلی فیلیپوویچ در حال اعزام آلبوم ها با بالاترین قیمت به سربازان فروخته شد - برای مجموعه ای از نشان ها. رقابت برای پذیرش در مدرسه هوابرد ریازان از تعداد VGIK و GITIS فراتر رفت و متقاضیانی که امتحان را از دست دادند به مدت دو یا سه ماه قبل از برف و یخبندان در جنگل های نزدیک ریازان زندگی کردند به این امید که کسی مقاومت نکند. بار و می توان جای او را گرفت .

استالین جوزف ویساریونوویچ

شاهزاده مونوماخ ولادیمیر وسوولودویچ

برجسته ترین شاهزادگان روسی دوره پیش از تاتار تاریخ ما که شهرت و خاطره خوبی از خود به جای گذاشتند.

کوتلیاروفسکی پتر استپانوویچ

قهرمان جنگ روسیه و ایران 1804-1813. زمانی سووروف قفقاز را صدا زدند. در 19 اکتبر 1812، پیوتر استپانوویچ در رأس گروهی متشکل از 2221 نفر با 6 اسلحه، در میدان اصلاندوز در سراسر اراکس، ارتش 30000 نفری ایران را با 12 تفنگ شکست داد. در نبردهای دیگر نیز نه با اعداد، بلکه با مهارت عمل کرد.

ایزلمتیف ایوان نیکولایویچ

فرماندهی ناو "آرورا" را بر عهده داشت. او انتقال از سنت پترزبورگ به کامچاتکا را در مدت زمان رکورد در 66 روز انجام داد. او در خلیج کالائو از اسکادران انگلیسی-فرانسوی فرار کرد. Zavoiko V. با ورود به Petropavlovsk همراه با فرماندار منطقه کامچاتکا، دفاع از شهر را سازماندهی کرد که طی آن ملوانان شفق قطبی به همراه ساکنان محلی نیروی فرود انگلیسی-فرانسوی بیش از حد را به دریا انداختند. شفق قطبی به خور آمور، پنهان کردن آن در آنجا پس از این اتفاقات، مردم بریتانیا خواستار محاکمه دریاسالارانی شدند که ناوچه روسی را از دست داده بودند.

اسلاچف یاکوف الکساندرویچ

فرمانده با استعدادی که در جنگ جهانی اول بارها شجاعت شخصی خود را در دفاع از میهن نشان داد. وی نفی انقلاب و دشمنی با دولت جدید را در مقابل تامین مصالح وطن در درجه دوم اهمیت قرار داد.

ژنرال ارمولوف

استالین (دژوگاشویلی) جوزف

مونوخ ولادیمیر وسوولودویچ

دولگوروکوف یوری آلکسیویچ

یک دولتمرد برجسته و رهبر نظامی دوران تزار الکسی میخایلوویچ، شاهزاده. فرماندهی ارتش روسیه در لیتوانی را در سال 1658 در نبرد ورکی شکست داد و او را به اسارت گرفت. این اولین بار از سال 1500 بود که یک فرماندار روسی هتمن را تصرف کرد. در سال 1660، در راس ارتشی که به موگیلف فرستاده شده بود، که توسط نیروهای لهستانی-لیتوانیایی محاصره شده بود، پیروزی استراتژیک بر دشمن در رودخانه باسیا در نزدیکی روستای گوباروو به دست آورد و هتمان های P. Sapieha و S. Charnetsky را مجبور به عقب نشینی کرد. شهر. به لطف اقدامات Dolgorukov ، "خط مقدم" در بلاروس در امتداد Dnieper تا پایان جنگ 1654-1667 باقی ماند. در سال 1670، او ارتشی را رهبری کرد که هدفش مبارزه با قزاق‌های استنکا رازین بود، و به سرعت شورش قزاق‌ها را سرکوب کرد، که متعاقباً منجر به سوگند وفاداری دون قزاق‌ها به تزار شد و قزاق‌ها را از دزدان به «حاکم» تبدیل کردند.

روکوسوفسکی کنستانتین کنستانتینوویچ

زیرا او از الگوهای شخصی بسیاری را الهام می بخشد.

اعلیحضرت شاهزاده ویتگنشتاین پیتر کریستیانوویچ

برای شکست واحدهای فرانسوی Oudinot و MacDonald در Klyastitsy، در نتیجه راه را برای ارتش فرانسه به سنت پترزبورگ در سال 1812 بست. سپس در اکتبر 1812 او سپاه Saint-Cyr را در Polotsk شکست داد. او در آوریل-مه 1813 فرمانده کل ارتش روسیه و پروس بود.

سووروف الکساندر واسیلیویچ

خوب کی جز او تنها فرمانده روسی است که بیش از یک نبرد شکست نخورده است!!!

سالتیکوف پتر سمنوویچ

یکی از آن فرماندهانی که توانست شکست های مثال زدنی را به یکی از بهترین فرماندهان اروپا در قرن هجدهم وارد کند - فردریک دوم پروس.

رومودانوفسکی گریگوری گریگوریویچ

هیچ چهره برجسته نظامی در این پروژه از دوره از زمان مشکلات تا جنگ شمال وجود ندارد، اگرچه تعدادی نیز وجود داشت. نمونه آن G.G. رومودانوفسکی.
او از خانواده ای از شاهزادگان استارودوب بود.
شرکت کننده در لشکرکشی حاکم بر ضد اسمولنسک در سال 1654. در سپتامبر 1655، همراه با قزاق های اوکراینی، لهستانی ها را در نزدیکی گورودوک (نزدیک لووف) شکست داد و در نوامبر همان سال در نبرد اوزرنایا شرکت کرد. در سال 1656 او درجه اکولنیچی را دریافت کرد و ریاست رتبه بلگورود را بر عهده گرفت. در 1658 و 1659 در خصومت ها علیه هتمن ویهوفسکی خائن و تاتارهای کریمه شرکت کرد، واروا را محاصره کرد و در نزدیکی کونوتوپ جنگید (سربازان رومودانوفسکی در گذر از رودخانه کوکولکا در مقابل نبرد سنگین مقاومت کردند). در سال 1664، او نقش تعیین کننده ای در دفع تهاجم 70 هزار نفری ارتش لهستان به کرانه چپ اوکراین ایفا کرد و ضربات حساسی را بر آن وارد کرد. در سال 1665 او را بویار کردند. در سال 1670 او علیه رازین ها وارد عمل شد - او جدایی از برادر رئیس ، Frol را شکست داد. مهمترین دستاورد فعالیت نظامی رومودانوفسکی جنگ با امپراتوری عثمانی بود. در 1677 و 1678 نیروهای تحت رهبری او شکست های سنگینی را به عثمانی وارد کردند. یک نکته جالب: هر دو چهره اصلی در نبرد وین در سال 1683 توسط G.G. رومودانوفسکی: سوبیسکی با پادشاهش در سال 1664 و کارا مصطفی در سال 1678
شاهزاده در 15 مه 1682 در جریان قیام Streltsy در مسکو درگذشت.

چویکوف واسیلی ایوانوویچ

وی. آی.

دراگومیروف میخائیل ایوانوویچ

عبور درخشان از رود دانوب در سال 1877
- ایجاد کتاب درسی تاکتیک
- ایجاد یک مفهوم اصیل از آموزش نظامی
- رهبری NASH در 1878-1889
- نفوذ عظیم در مسائل نظامی برای 25 سال کامل

بودونی سمیون میخایلوویچ

فرمانده اولین ارتش سواره نظام ارتش سرخ در طول جنگ داخلی. اولین ارتش سواره نظام، که او تا اکتبر 1923 رهبری می کرد، نقش مهمی در تعدادی از عملیات های مهم جنگ داخلی برای شکست دادن سربازان دنیکین و ورانگل در شمال تاوریا و کریمه ایفا کرد.

استالین جوزف ویساریونوویچ

او مبارزات مسلحانه مردم شوروی را در جنگ با آلمان و متحدان و اقمار آن و همچنین در جنگ با ژاپن رهبری کرد.
ارتش سرخ را به برلین و پورت آرتور هدایت کرد.

مارکوف سرگئی لئونیدوویچ

یکی از قهرمانان اصلی مرحله اولیه جنگ روسیه و شوروی.
کهنه سرباز روسیه و ژاپن، جنگ جهانی اول و جنگ داخلی. شوالیه درجه 4 سنت جورج، درجه 3 و درجه 4 سنت ولادیمیر با شمشیر و کمان، سفارش سنت آنا 2، 3 و 4 درجه، درجه 2 و 3 سنت استانیسلاوس. دارنده اسلحه سنت جورج. نظریه پرداز برجسته نظامی. عضو کمپین یخ. پسر یک افسر اشراف ارثی استان مسکو. وی فارغ التحصیل دانشکده ستاد کل نیروهای مسلح بود و در گارد غریق تیپ 2 توپخانه خدمت کرد. یکی از فرماندهان ارتش داوطلب در مرحله اول. او به مرگ شجاع از دنیا رفت.

دوک بزرگ روسیه میخائیل نیکولاویچ

Feldzeichmeister-General (فرمانده کل توپخانه ارتش روسیه)، کوچکترین پسر امپراتور نیکلاس اول، نایب السلطنه در قفقاز از سال 1864. فرمانده کل ارتش روسیه در قفقاز در جنگ روسیه و ترکیه 1877-1878. به فرمان او قلعه های قارص، اردهان و بیاضت تصرف شد.

واسیلوسکی الکساندر میخائیلوویچ

الکساندر میخائیلوویچ واسیلوفسکی (18 سپتامبر (30)، 1895 - 5 دسامبر 1977) - رهبر نظامی شوروی، مارشال اتحاد جماهیر شوروی (1943)، رئیس ستاد کل، عضو ستاد فرماندهی عالی. در طول جنگ بزرگ میهنی، به عنوان رئیس ستاد کل (1942-1945)، او مشارکت فعالی در توسعه و اجرای تقریباً تمام عملیات عمده در جبهه شوروی و آلمان داشت. از فوریه 1945، او فرماندهی جبهه سوم بلاروس را بر عهده داشت و حمله به کونیگزبرگ را رهبری کرد. در سال 1945، فرمانده کل نیروهای شوروی در شرق دور در جنگ با ژاپن. یکی از بزرگترین فرماندهان جنگ جهانی دوم.
در 1949-1953 - وزیر نیروهای مسلح و وزیر جنگ اتحاد جماهیر شوروی. دو بار قهرمان اتحاد جماهیر شوروی (1944، 1945)، دارنده دو نشان پیروزی (1944، 1945).

اوشاکوف فدور فدوروویچ

در طول جنگ روسیه و ترکیه 1787-1791، F. F. Ushakov سهم جدی در توسعه تاکتیک های ناوگان قایقرانی داشت. F. F. Ushakov با تکیه بر کل مجموعه اصول برای آموزش نیروهای دریایی و هنر نظامی، با ترکیب تمام تجربیات تاکتیکی انباشته شده، بر اساس موقعیت خاص و عقل سلیم خلاقانه عمل کرد. اقدامات او با قاطعیت و شجاعت فوق العاده متمایز بود. او بدون تردید، ناوگان را حتی در هنگام نزدیک شدن مستقیم به دشمن، دوباره سازماندهی کرد و زمان استقرار تاکتیکی را به حداقل رساند. علیرغم قاعده تاکتیکی تثبیت شده فرمانده در میانه آرایش نبرد، اوشاکوف با اجرای اصل تمرکز نیروها، کشتی خود را شجاعانه در خط مقدم قرار داد و خطرناک ترین مواضع را اشغال کرد و با شجاعت خود فرماندهان خود را تشویق کرد. او با ارزیابی سریع وضعیت، محاسبه دقیق همه عوامل موفقیت و یک حمله قاطع با هدف دستیابی به پیروزی کامل بر دشمن متمایز شد. از این نظر، دریاسالار F. F. Ushakov را به حق می توان بنیانگذار مکتب تاکتیکی روسیه در هنر دریایی دانست.

پیتر اول

زیرا او نه تنها سرزمین های پدرانش را فتح کرد، بلکه جایگاه روسیه را به عنوان یک قدرت تثبیت کرد!

ایستومین ولادیمیر ایوانوویچ

ایستومین، لازارف، ناخیموف، کورنیلوف - افراد بزرگی که در شهر شکوه روسیه خدمت کردند و جنگیدند - سواستوپل!

کوپاک سیدور آرتمیویچ

شرکت کننده در جنگ جهانی اول (در هنگ پیاده نظام 186 اصلاندوز) و جنگ داخلی. در طول جنگ جهانی اول، او در جبهه جنوب غربی جنگید و در پیشرفت بروسیلوف شرکت کرد. در آوریل 1915، به عنوان بخشی از گارد افتخار، او شخصاً توسط نیکلاس دوم صلیب سنت جورج را دریافت کرد. در مجموع، او صلیب های سنت جورج درجه III و IV و مدال های "برای شجاعت" (مدال های "سنت جورج") درجه III و IV را دریافت کرد.

در طول جنگ داخلی، او یک گروه پارتیزانی محلی را رهبری کرد که در اوکراین به همراه گروه های A. Ya. Parkhomenko علیه اشغالگران آلمانی جنگیدند، سپس او در لشکر 25 چاپایف در جبهه شرقی جنگنده بود و در آنجا درگیر بود. خلع سلاح قزاق ها و شرکت در نبردها با ارتش ژنرال های A.I. Denikin و Wrangel در جبهه جنوبی.

در سالهای 1941-1942، واحد کوپاک حملاتی را در پشت خطوط دشمن در مناطق سومی، کورسک، اوریول و بریانسک انجام داد، در سالهای 1942-1943 - یورش از جنگلهای بریانسک به کرانه راست اوکراین در گومل، پینسک، ولین، ریونه، ژیتومیر. و مناطق کیف؛ در سال 1943 - حمله کارپات. واحد پارتیزانی سومی به فرماندهی کوپاک بیش از 10 هزار کیلومتر از پشت نیروهای نازی جنگید و پادگان های دشمن را در 39 شهرک شکست داد. حملات کوپاک نقش بزرگی در توسعه جنبش پارتیزانی علیه اشغالگران آلمانی داشت.

قهرمان دو بار اتحاد جماهیر شوروی:
با حکم هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی در تاریخ 18 مه 1942، به دلیل انجام نمونه ماموریت های رزمی در پشت خطوط دشمن، شجاعت و قهرمانی نشان داده شده در اجرای آنها، کوپاک سیدور آرتمیویچ عنوان قهرمان جنگ را دریافت کرد. اتحاد جماهیر شوروی با نشان لنین و مدال ستاره طلا (شماره 708)
دومین مدال ستاره طلایی (شماره) با حکم هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی در تاریخ 4 ژانویه 1944 برای انجام موفقیت آمیز حمله کارپات به سرلشکر سیدور آرتمیویچ کوپاک اعطا شد.
چهار فرمان لنین (18.5.1942، 4.1.1944، 23.1.1948، 25.5.1967)
دستور پرچم سرخ (1942/12/24)
فرمان Bohdan Khmelnitsky، درجه 1. (7.8.1944)
فرمان سووروف درجه 1 (1945/5/2)
مدال ها
سفارشات و مدال های خارجی (لهستان، مجارستان، چکسلواکی)

گراچف پاول سرگیویچ

قهرمان اتحاد جماهیر شوروی. 5 مه 1988 "برای انجام ماموریت های رزمی با حداقل تلفات و برای فرماندهی حرفه ای یک آرایش کنترل شده و اقدامات موفقیت آمیز لشکر 103 هوابرد به ویژه در اشغال گذرگاه مهم استراتژیک ساتوکنداو (ولایت خوست) در جریان عملیات نظامی". Magistral" "دریافت مدال ستاره طلا به شماره 11573. فرمانده نیروی هوابرد اتحاد جماهیر شوروی. وی در مجموع در طول خدمت سربازی خود 647 پرش با چتر نجات انجام داد که برخی از آنها در حین آزمایش تجهیزات جدید بود.
او 8 بار تحت شوک گلوله قرار گرفت و چندین زخم برداشت. کودتای مسلحانه در مسکو را سرکوب کرد و در نتیجه سیستم دموکراسی را نجات داد. به عنوان وزیر دفاع، او تلاش زیادی برای حفظ بقایای ارتش انجام داد - وظیفه ای مشابه برای افراد کمی در تاریخ روسیه. تنها به دلیل فروپاشی ارتش و کاهش تعداد تجهیزات نظامی در نیروهای مسلح، او نتوانست پیروزمندانه جنگ چچن را پایان دهد.

چیچاگوف واسیلی یاکولوویچ

فوق العاده فرمانده ناوگان بالتیک در لشکرکشی های 1789 و 1790 بود. او در نبرد Öland (7/15/1789)، در نبرد Revel (5/2/1790) و Vyborg (06/22/1790) پیروز شد. پس از دو شکست آخر که از اهمیت استراتژیک برخوردار بود، تسلط ناوگان بالتیک بدون قید و شرط شد و این امر سوئدی ها را مجبور به صلح کرد. در تاریخ روسیه چنین نمونه هایی وجود دارد که پیروزی در دریا منجر به پیروزی در جنگ شود. و به هر حال، نبرد Vyborg یکی از بزرگترین در تاریخ جهان از نظر تعداد کشتی ها و افراد بود.

شرمتف بوریس پتروویچ

کوتوزوف میخائیل ایلاریونوویچ

قطعاً شایسته است؛ به نظر من هیچ توضیح و مدرکی لازم نیست. جای تعجب است که نام او در لیست نیست. آیا لیستی توسط نمایندگان نسل آزمون دولتی واحد تهیه شده است؟

یولایف صلوات

فرمانده دوران پوگاچف (1773-1775). او به همراه پوگاچف قیامی را سازماندهی کرد و سعی کرد موقعیت دهقانان را در جامعه تغییر دهد. او چندین پیروزی بر سربازان کاترین دوم به دست آورد.

ایوان سوم واسیلیویچ

او سرزمین های روسیه را در اطراف مسکو متحد کرد و یوغ منفور تاتار-مغول را کنار زد.

بارکلی د تولی میخائیل بوگدانوویچ

در مقابل کلیسای جامع کازان دو مجسمه از ناجیان میهن وجود دارد. نجات ارتش، خسته کردن دشمن، نبرد اسمولنسک - این بیش از حد کافی است.

سواتوسلاو ایگوریویچ

من مایلم "نامزدی" سواتوسلاو و پدرش ایگور را به عنوان بزرگترین فرماندهان و رهبران سیاسی زمان خود پیشنهاد کنم، فکر می کنم فایده ای ندارد که تاریخ نویسان خدمات آنها را به میهن لیست کنیم، من به طرز ناخوشایندی شگفت زده شدم که نه برای دیدن نام آنها در این لیست خالصانه.

یوری وسوولودویچ

چاپایف واسیلی ایوانوویچ

1887/01/28 - 1919/09/05 زندگی رئیس بخش ارتش سرخ، شرکت کننده در جنگ جهانی اول و جنگ داخلی.
دریافت کننده سه صلیب سنت جورج و مدال سنت جورج. شوالیه نشان پرچم سرخ.
به حساب او:
- سازمان گارد سرخ منطقه 14 دسته.
- شرکت در کارزار علیه ژنرال کالدین (نزدیک تزاریتسین).
- شرکت در کارزار ارتش ویژه به اورالسک.
- ابتکار سازماندهی مجدد واحدهای گارد سرخ به دو هنگ ارتش سرخ: آنها. استپان رازین و آنها. پوگاچف، در تیپ پوگاچف تحت فرماندهی چاپایف متحد شد.
- شرکت در نبردها با چکسلواکی ها و ارتش خلق، که نیکولایفسک از آنها پس گرفته شد، به افتخار تیپ به پوگاچفسک تغییر نام داد.
- از 19 سپتامبر 1918، فرمانده لشکر 2 نیکولایف.
- از فوریه 1919 - کمیسر امور داخلی منطقه نیکولایف.
- از ماه مه 1919 - فرمانده تیپ تیپ ویژه الکساندروو-گای.
- از ژوئن - رئیس لشکر 25 پیاده نظام که در عملیات بوگولما و بلبیفسکایا علیه ارتش کولچاک شرکت کرد.
- تصرف اوفا توسط نیروهای لشکر او در 9 ژوئن 1919.
- تصرف اورالسک.
- یورش عمیق یک گروه قزاق با حمله به نیروهای محافظت شده (حدود 1000 سرنیزه) و واقع در عقب عمیق شهر Lbischensk (هم اکنون روستای چاپایف ، منطقه قزاقستان غربی قزاقستان) ، جایی که مقر فرماندهی لشکر 25 واقع شد.

روریکوویچ یاروسلاو حکیم ولادیمیرویچ

او زندگی خود را وقف حفاظت از میهن کرد. پچنگ ها را شکست داد. او دولت روسیه را به عنوان یکی از بزرگترین ایالت های زمان خود تأسیس کرد.

یکی از با استعدادترین و موفق ترین فرماندهان جنگ جهانی اول. او که از خانواده ای فقیر می آمد، با تکیه بر فضایل خود، حرفه نظامی درخشانی را انجام داد. عضو RYAV، جنگ جهانی اول، فارغ التحصیل آکادمی نیکولایف ستاد کل. او در زمان فرماندهی تیپ افسانه ای "آهن" که سپس به یک لشکر تبدیل شد، به طور کامل به استعداد خود پی برد. شرکت کننده و یکی از شخصیت های اصلی پیشرفت بروسیلوف. او حتی پس از فروپاشی ارتش، یک زندانی بیخوف، یک مرد افتخار باقی ماند. عضو کمپین یخ و فرمانده AFSR. او برای بیش از یک سال و نیم، با داشتن منابع بسیار کم و از نظر تعداد بسیار پایین تر از بلشویک ها، پیروزی پس از پیروزی به دست آورد و قلمرو وسیعی را آزاد کرد.
همچنین، فراموش نکنید که آنتون ایوانوویچ یک تبلیغ نویس فوق العاده و بسیار موفق است و کتاب های او هنوز هم بسیار محبوب هستند. یک فرمانده خارق العاده، با استعداد، یک مرد صادق روسی در مواقع سخت برای میهن، که از روشن کردن مشعل امید نترسید.

ولادیمیر سویاتوسلاویچ

981 - فتح Cherven و Przemysl 983 - فتح Yatvags 984 - فتح Rodimichs 985 - لشکرکشی های موفقیت آمیز علیه بلغارها ، ادای احترام به خاقانات خزر 988 - فتح تامان شبه جزیره تامان 991 - زیر جزیره سفید کرواتها 992 - با موفقیت از Cherven Rus در جنگ علیه لهستان دفاع کردند.

اوکتیابرسکی فیلیپ سرگیویچ

دریاسالار، قهرمان اتحاد جماهیر شوروی. در طول جنگ بزرگ میهنی، فرمانده ناوگان دریای سیاه. یکی از رهبران دفاع از سواستوپل در سال 1941 - 1942 و همچنین عملیات کریمه در سال 1944. در طول جنگ بزرگ میهنی، معاون دریاسالار F. S. Oktyabrsky یکی از رهبران دفاع قهرمانانه از اودسا و سواستوپل بود. به عنوان فرمانده ناوگان دریای سیاه، در همان زمان در 1941-1942 او فرمانده منطقه دفاعی سواستوپل بود.

سه دستور لنین
سه سفارش از پرچم قرمز
دو دستور اوشاکوف، درجه 1
فرمان نخیموف، درجه 1
نشان سووروف درجه 2
حکم ستاره سرخ
مدال ها

دوبینین ویکتور پتروویچ

از 30 آوریل 1986 تا 1 ژوئن 1987 - فرمانده ارتش 40 تسلیحات ترکیبی منطقه نظامی ترکستان. نیروهای این ارتش بخش عمده ای از گروه محدود نیروهای شوروی در افغانستان را تشکیل می دادند. در طول سال فرماندهی ارتش، تعداد خسارات جبران ناپذیر نسبت به سالهای 1363 تا 1364 2 برابر کاهش یافت.
در 10 ژوئن 1992، سرهنگ ژنرال V.P. Dubinin به عنوان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح - معاون اول وزیر دفاع فدراسیون روسیه منصوب شد.
از شایستگی‌های او می‌توان به دور نگه داشتن رئیس‌جمهور فدراسیون روسیه، B.N. یلتسین، از تعدادی تصمیم‌های نادرست در حوزه نظامی، به ویژه در زمینه نیروهای هسته‌ای اشاره کرد.

دوک وورتمبرگ یوجین

ژنرال پیاده نظام، پسر عموی امپراطور الکساندر اول و نیکلاس اول. در خدمت ارتش روسیه از سال 1797 (به عنوان سرهنگ در هنگ اسب گارد نجات با فرمان امپراتور پل اول ثبت نام کرد). در مبارزات نظامی علیه ناپلئون در 1806-1807 شرکت کرد. برای شرکت در نبرد Pułtusk در سال 1806 به او نشان سنت جورج پیروز درجه 4 اعطا شد ، برای مبارزات انتخاباتی 1807 او یک سلاح طلایی "برای شجاعت" دریافت کرد ، او خود را در مبارزات انتخاباتی 1812 متمایز کرد (او شخصاً رهبری هنگ 4 Jaeger را در نبرد اسمولنسک به عهده گرفت، برای شرکت در نبرد بورودینو نشان سنت جورج پیروز درجه 3 به او اعطا شد. از نوامبر 1812، فرمانده سپاه 2 پیاده نظام در ارتش کوتوزوف. او در لشکرکشی‌های خارجی ارتش روسیه در سال‌های 1813-1814 شرکت فعال داشت؛ واحدهای تحت فرمان او به ویژه در نبرد کولم در اوت 1813 و در "نبرد ملل" در لایپزیگ متمایز شدند. برای شجاعت در لایپزیگ، دوک یوجین نشان درجه 2 سنت جورج را دریافت کرد. بخش‌هایی از سپاه او اولین کسانی بودند که در 30 آوریل 1814 وارد پاریس شکست‌خورده شدند و به همین دلیل یوجین از وورتمبرگ درجه ژنرال پیاده نظام را دریافت کرد. از 1818 تا 1821 فرمانده سپاه پیاده نظام یکم ارتش بود. معاصران شاهزاده یوجین وورتمبرگ را یکی از بهترین فرماندهان پیاده روسی در طول جنگ های ناپلئون می دانستند. در 21 دسامبر 1825، نیکلاس اول به عنوان رئیس هنگ گرانادیر Tauride منصوب شد، که به عنوان "هنگ نارنجک انداز والاحضرت شاهزاده یوجین وورتمبرگ" شناخته شد. در 22 اوت 1826 به او نشان سنت اندرو اول خوانده شد. در جنگ روسیه و ترکیه 1827-1828 شرکت کرد. به عنوان فرمانده سپاه هفتم پیاده. در 3 اکتبر او یک دسته بزرگ ترک را در رودخانه کامچیک شکست داد.

بلوچر، توخاچفسکی

بلوچر، توخاچفسکی و کل کهکشان قهرمانان جنگ داخلی. بودونی را فراموش نکنید!

استسل آناتولی میخایلوویچ

فرمانده پورت آرتور در دوران دفاع قهرمانانه خود. نسبت بی سابقه تلفات نیروهای روسی و ژاپنی قبل از تسلیم قلعه 1:10 است.

بوبروک-ولینسکی دیمیتری میخایلوویچ

بویار و فرماندار بزرگ دوک دیمیتری ایوانوویچ دونسکوی. "توسعه دهنده" تاکتیک های نبرد کولیکوو.

چرنیاخوفسکی ایوان دانیلوویچ

برای کسی که این اسم برایش معنی ندارد نیازی به توضیح نیست و فایده ای ندارد. برای کسی که چیزی به او می گوید همه چیز روشن است.
دو بار قهرمان اتحاد جماهیر شوروی. فرمانده جبهه سوم بلاروس. جوانترین فرمانده جبهه شمارش می کند،. او یک ژنرال ارتش بود - اما درست قبل از مرگش (18 فوریه 1945) درجه مارشال اتحاد جماهیر شوروی را دریافت کرد.
سه پایتخت از شش پایتخت جمهوری های اتحادیه را که توسط نازی ها تصرف شده بودند آزاد کرد: کیف، مینسک. ویلنیوس سرنوشت کنیکسبرگ را رقم زد.
یکی از معدود کسانی که آلمانی ها را در 23 ژوئن 1941 عقب راند.
او جبهه را در والدای برگزار کرد. از بسیاری جهات، او سرنوشت دفع حمله آلمان به لنینگراد را تعیین کرد. ورونژ برگزار شد. کورسک را آزاد کرد.
او تا تابستان 1943 با موفقیت پیش رفت و با ارتش خود قله برآمدگی کورسک را تشکیل داد. کرانه چپ اوکراین را آزاد کرد. کیف را گرفتم. او ضد حمله مانشتاین را دفع کرد. غرب اوکراین را آزاد کرد.
عملیات Bagration را انجام داد. آلمانی ها که به لطف حمله او در تابستان 1944 محاصره و اسیر شدند، سپس با تحقیر در خیابان های مسکو قدم زدند. بلاروس. لیتوانی نمان. پروس شرقی

یاروسلاو حکیم

استالین (ژوگاشویلی) جوزف ویساریونوویچ

او فرمانده کل نیروهای مسلح اتحاد جماهیر شوروی بود. به لطف استعداد او به عنوان یک فرمانده و دولتمرد برجسته، اتحاد جماهیر شوروی در خونین ترین جنگ در تاریخ بشریت پیروز شد. بیشتر نبردهای جنگ جهانی دوم با مشارکت مستقیم او در توسعه برنامه های آنها به پیروزی رسید.

مومیشولی بایرجان

فیدل کاسترو او را قهرمان جنگ جهانی دوم خواند.
او تاکتیک‌های جنگ با نیروهای کوچک را در برابر دشمنی که از نظر قدرت چندین برابر برتر بود، توسط سرلشکر I.V. Panfilov که بعداً نام "مارپیچ مومیشولی" را دریافت کرد، به خوبی به کار برد.

ارماک تیموفیویچ

روسی. قزاق. آتامان. کوچوم و ماهواره هایش را شکست داد. سیبری را به عنوان بخشی از دولت روسیه تأیید کرد. او تمام زندگی خود را وقف کار نظامی کرد.

استالین جوزف ویساریونوویچ

شخصاً در برنامه ریزی و اجرای کلیه عملیات تهاجمی و دفاعی ارتش سرخ در دوره 1941 - 1945 شرکت کرد.

چرنیاخوفسکی ایوان دانیلوویچ

تنها فرمانده ای که دستور ستاد را در 22 ژوئن 1941 انجام داد، با ضد حمله به آلمان ها، آنها را در بخش خود عقب راند و به حمله پرداخت.

رهبر نظامی روسیه، شخصیت سیاسی و عمومی، نویسنده، خاطره نویس، روزنامه نگار و مستندساز نظامی.
شرکت کننده در جنگ روسیه و ژاپن. یکی از موثرترین ژنرال های ارتش امپراتوری روسیه در طول جنگ جهانی اول. فرمانده تیپ 4 پیاده نظام "آهن" (1914-1916، از 1915 - مستقر تحت فرمان او به یک لشکر)، سپاه 8 ارتش (1916-1917). سپهبد ستاد کل (1916)، فرمانده جبهه غرب و جنوب غرب (1917). یک شرکت کننده فعال در کنگره های نظامی 1917، از مخالفان دموکراتیک شدن ارتش. او از سخنرانی کورنیلوف حمایت کرد و به همین دلیل توسط دولت موقت، شرکت کننده در نشست ژنرال های بردیچف و بیخوف (1917) دستگیر شد.
یکی از رهبران اصلی جنبش سفید در طول جنگ داخلی، رهبر آن در جنوب روسیه (1918-1920). او بزرگترین نتایج نظامی و سیاسی را در بین تمام رهبران جنبش سفید به دست آورد. پیشگام، یکی از سازمان دهندگان اصلی، و سپس فرمانده ارتش داوطلب (1918-1919). فرمانده کل نیروهای مسلح جنوب روسیه (1919-1920)، معاون حاکم عالی و فرمانده عالی ارتش روسیه دریاسالار کولچاک (1919-1920).
از آوریل 1920 - یک مهاجر، یکی از چهره های سیاسی اصلی مهاجرت روسیه. نویسنده خاطرات "مقالاتی در مورد زمان مشکلات روسیه" (1921-1926) - یک اثر تاریخی و بیوگرافی بنیادی در مورد جنگ داخلی در روسیه، خاطرات "ارتش قدیمی" (1929-1931)، داستان زندگی نامه ای "The مسیر افسر روسی» (منتشر شده در سال 1953) و تعدادی اثر دیگر.

آنتونوف الکسی اینوکنتیویچ

او به عنوان یک افسر ستادی با استعداد به شهرت رسید. او از دسامبر 1942 در توسعه تقریباً تمام عملیات مهم نیروهای شوروی در جنگ بزرگ میهنی شرکت کرد.
تنها یک نفر از تمام رهبران نظامی شوروی نشان پیروزی را با درجه ژنرال ارتش اعطا کرد و تنها دارنده این نشان از شوروی که عنوان قهرمان اتحاد جماهیر شوروی را دریافت نکرد.

استالین جوزف ویساریونوویچ

بزرگترین شخصیت در تاریخ جهان، که زندگی و فعالیت های دولتی او نه تنها در سرنوشت مردم شوروی، بلکه در کل بشریت اثر عمیقی بر جای گذاشت، برای قرن ها بیشتر موضوع مطالعه دقیق مورخان خواهد بود. ویژگی تاریخی و بیوگرافی این شخصیت این است که هرگز به فراموشی سپرده نخواهد شد.
در دوران تصدی استالین به عنوان فرمانده عالی کل و رئیس کمیته دفاع دولتی، کشور ما با پیروزی در جنگ بزرگ میهنی، کار عظیم و قهرمانی در خط مقدم، تبدیل اتحاد جماهیر شوروی به یک ابرقدرت با علمی قابل توجه، مشخص شد. توان نظامی و صنعتی و تقویت نفوذ ژئوپلیتیکی کشورمان در جهان.
ده حمله استالینیستی نام کلی تعدادی از بزرگترین عملیات استراتژیک تهاجمی در جنگ بزرگ میهنی است که در سال 1944 توسط نیروهای مسلح اتحاد جماهیر شوروی انجام شد. آنها همراه با سایر عملیات تهاجمی، سهم تعیین کننده ای در پیروزی کشورهای ائتلاف ضد هیتلر بر آلمان نازی و متحدان آن در جنگ جهانی دوم داشتند.

مینیچ بورچارد-کریستوفر

یکی از بهترین فرماندهان و مهندسان نظامی روسیه. اولین فرمانده وارد کریمه. برنده در Stavuchany.

باتیتسکی

من در دفاع هوایی خدمت کردم و بنابراین این نام خانوادگی را می دانم - Batitsky. میدونی؟ اتفاقا پدر پدافند هوایی!

یودنیچ نیکولای نیکولایویچ

3 اکتبر 2013 مصادف با هشتادمین سالگرد مرگ رهبر نظامی روسیه، فرمانده جبهه قفقاز، قهرمان موکدن، ساریکامیش، وان، ارزروم در شهر کن فرانسه در شهر کن فرانسه است (به لطف شکست کامل 90000 نیروی ترک. ارتش، قسطنطنیه و بسفر با عقب نشینی داردانل به روسیه)، ناجی مردم ارمنی از نسل کشی کامل ترکیه، دارنده سه نشان جورج و بالاترین نشان فرانسه، صلیب بزرگ نشان لژیون افتخار. ، ژنرال نیکولای نیکولایویچ یودنیچ.

رومانوف الکساندر اول پاولوویچ

فرمانده کل ارتش های متفقین که اروپا را در سال های 1813-1814 آزاد کردند. او پاریس را گرفت، لیسیوم را تأسیس کرد. رهبر بزرگی که خود ناپلئون را در هم شکست. (شرم آسترلیتز با تراژدی 1941 قابل مقایسه نیست)

یک فرمانده با استعداد که خود را در زمان مشکلات در آغاز قرن هفدهم متمایز کرد. در سال 1608، اسکوپین-شویسکی توسط تزار واسیلی شویسکی برای مذاکره با سوئدی ها در نووگورود بزرگ فرستاده شد. او موفق به مذاکره در مورد کمک سوئد به روسیه در مبارزه با دمیتری دوم دروغین شد. سوئدی ها اسکوپین-شویسکی را به عنوان رهبر بلامنازع خود به رسمیت شناختند. در سال 1609، او و ارتش روسیه-سوئد به نجات پایتخت آمدند، پایتختی که توسط دیمیتری دوم محاصره شده بود. او در نبردهای تورژوک، تور و دمیتروف، گروه های طرفداران شیاد را شکست داد و منطقه ولگا را از دست آنها آزاد کرد. او محاصره را از مسکو برداشت و در مارس 1610 وارد آن شد.

اسکوپین-شویسکی میخائیل واسیلیویچ

در شرایط فروپاشی دولت روسیه در زمان مشکلات، با حداقل منابع مادی و پرسنلی، ارتشی را ایجاد کرد که مداخله جویان لهستانی-لیتوانیایی را شکست داد و بیشتر کشور روسیه را آزاد کرد.

ژوکوف گئورگی کنستانتینوویچ

فرماندهی موفقیت آمیز نیروهای شوروی در طول جنگ بزرگ میهنی. از جمله، او آلمانی ها را در نزدیکی مسکو متوقف کرد و برلین را گرفت.

ارمنکو آندری ایوانوویچ

فرمانده جبهه استالینگراد و جنوب شرقی. جبهه های تحت فرمان او در تابستان و پاییز 1942 پیشروی میدان 6 و ارتش 4 تانک آلمان را به سمت استالینگراد متوقف کردند.
در دسامبر 1942، جبهه استالینگراد ژنرال ارمنکو حمله تانک گروه ژنرال G. Hoth به استالینگراد را برای کمک به ارتش ششم پائولوس متوقف کرد.

لینویچ نیکولای پتروویچ

نیکولای پتروویچ لینویچ (24 دسامبر 1838 - 10 آوریل 1908) - یک شخصیت برجسته نظامی روسیه، ژنرال پیاده نظام (1903)، ژنرال آجودان (1905). ژنرالی که پکن را با طوفان گرفت.

بنیگسن لئونتی

یک فرمانده به ناحق فراموش شده. او پس از پیروزی در چندین نبرد در برابر ناپلئون و مارشال هایش، دو نبرد با ناپلئون به تساوی کشید و در یک نبرد شکست خورد. شرکت در نبرد بورودینو یکی از مدعیان پست فرماندهی کل ارتش روسیه در طول جنگ میهنی 1812!

سووروف الکساندر واسیلیویچ

بزرگترین فرمانده روسی! او بیش از 60 پیروزی و حتی یک شکست در کارنامه دارد. به لطف استعداد او برای پیروزی، تمام جهان قدرت سلاح های روسی را آموختند

نوسکی، سووروف

البته، شاهزاده مبارک الکساندر نوسکی و ژنرالیسیمو A.V. سووروف

پوژارسکی دیمیتری میخائیلوویچ

در سال 1612، در سخت ترین زمان برای روسیه، او شبه نظامیان روسیه را رهبری کرد و پایتخت را از دست فاتحان آزاد کرد.
شاهزاده دیمیتری میخائیلوویچ پوژارسکی (1 نوامبر 1578 - 30 آوریل 1642) - قهرمان ملی روسیه، شخصیت نظامی و سیاسی، رئیس دومین شبه نظامی خلق، که مسکو را از اشغالگران لهستانی-لیتوانیایی آزاد کرد. نام او و نام کوزما مینین ارتباط نزدیکی با خروج این کشور از زمان مشکلات دارد که در حال حاضر در روسیه در 4 نوامبر جشن گرفته می شود.
پس از انتخاب میخائیل فدوروویچ به تاج و تخت روسیه، D.M. Pozharsky به عنوان یک رهبر نظامی با استعداد و دولتمرد نقش اصلی را در دربار سلطنتی ایفا می کند. با وجود پیروزی شبه نظامیان مردمی و انتخاب تزار، جنگ در روسیه همچنان ادامه داشت. در 1615-1616. پوژارسکی، به دستور تزار، در راس یک ارتش بزرگ برای مبارزه با گروه های سرهنگ لهستانی لیسفسکی، که شهر بریانسک را محاصره کرد و کاراچف را گرفت، فرستاده شد. پس از نبرد با لیسفسکی، تزار در بهار 1616 به پوژارسکی دستور می دهد که پنجمین پول را از بازرگانان به خزانه جمع کند، زیرا جنگ ها متوقف نشدند و خزانه خالی شد. در سال 1617، تزار به پوژارسکی دستور داد تا با سفیر انگلیس، جان مریک، مذاکرات دیپلماتیک انجام دهد و پوژارسکی را به عنوان فرماندار کولومنسکی منصوب کرد. در همان سال شاهزاده لهستانی ولادیسلاو به ایالت مسکو آمد. ساکنان کالوگا و شهرهای مجاور آن با درخواست برای ارسال D. M. Pozharsky برای محافظت از آنها در برابر لهستانی ها به تزار متوسل شدند. تزار درخواست ساکنان کالوگا را برآورده کرد و در 18 اکتبر 1617 به پوژارسکی دستور داد تا با تمام اقدامات موجود از کالوگا و شهرهای اطراف محافظت کند. شاهزاده پوژارسکی دستور تزار را با افتخار انجام داد. پوژارسکی پس از دفاع موفقیت آمیز از کالوگا، دستوری از تزار دریافت کرد تا به کمک موژایسک، یعنی به شهر بوروفسک برود و شروع به آزار و اذیت سربازان شاهزاده ولادیسلاو با دسته های پرنده کرد و باعث آسیب قابل توجهی به آنها شد. با این حال، در همان زمان، پوژارسکی بسیار بیمار شد و به دستور تزار، به مسکو بازگشت. پوژارسکی که به سختی از بیماری خود بهبود یافت ، در دفاع از پایتخت در برابر سربازان ولادیسلاو شرکت فعالی کرد و به همین دلیل تزار میخائیل فدوروویچ به او فیوها و املاک جدید اعطا کرد.

ارمولوف الکسی پتروویچ

قهرمان جنگ های ناپلئون و جنگ میهنی 1812. فاتح قفقاز. یک استراتژیست و تاکتیک دان باهوش، یک جنگجوی با اراده و شجاع.

کاپل ولادیمیر اسکارویچ

شاید او با استعدادترین فرمانده کل جنگ داخلی باشد، حتی اگر با فرماندهان همه طرف های آن مقایسه شود. مردی با استعداد نظامی قدرتمند، روحیه جنگندگی و ویژگی های نجیب مسیحی یک شوالیه سفید واقعی است. استعداد و ویژگی های شخصی کاپل حتی توسط مخالفانش مورد توجه و احترام قرار گرفت. نویسنده بسیاری از عملیات ها و بهره برداری های نظامی - از جمله تصرف کازان، کمپین بزرگ یخ سیبری و غیره. بسیاری از محاسبات او که به موقع ارزیابی نشدند و بدون تقصیر او از دست رفتند، بعداً درست‌ترین محاسبات بودند، همانطور که روند جنگ داخلی نشان داد.

شاهزاده سواتوسلاو

سنیاوین دیمیتری نیکولاویچ

دیمیتری نیکولاویچ سنیاوین (6 (17) اوت 1763 - 5 (17) آوریل 1831) - فرمانده نیروی دریایی روسیه، دریاسالار.
برای شجاعت و کار دیپلماتیک برجسته نشان داده شده در طول محاصره ناوگان روسیه در لیسبون

بارکلی د تولی میخائیل بوگدانوویچ

در جنگ روسیه و ترکیه 1787-91 و جنگ روسیه و سوئد 1788-90 شرکت کرد. او در طول جنگ با فرانسه در 1806-1807 در Preussisch-Eylau خود را متمایز کرد و از سال 1807 یک لشکر را فرماندهی کرد. در طول جنگ روسیه و سوئد 1808-09 او فرماندهی یک سپاه را بر عهده داشت. در زمستان 1809 عبور موفقیت آمیز از تنگه کوارکن را رهبری کرد. در 10-1809، فرماندار کل فنلاند. از ژانویه 1810 تا سپتامبر 1812، وزیر جنگ کارهای زیادی برای تقویت ارتش روسیه انجام داد و سرویس اطلاعاتی و ضد جاسوسی را به یک تولید جداگانه تقسیم کرد. در جنگ میهنی 1812 او فرماندهی ارتش 1 غربی را بر عهده داشت و به عنوان وزیر جنگ، ارتش 2 غربی تابع او بود. در شرایط برتری قابل توجه دشمن، او استعداد خود را به عنوان یک فرمانده نشان داد و با موفقیت عقب نشینی و اتحاد دو ارتش را انجام داد که باعث شد M.I. Kutuzov کلماتی مانند متشکرم پدر عزیز!!! ارتش را نجات داد!!! روسیه نجات یافته!!!. با این حال، عقب نشینی باعث نارضایتی محافل اشراف و ارتش شد و بارکلی در 17 اوت فرماندهی ارتش را به M.I. کوتوزوف در نبرد بورودینو فرماندهی جناح راست ارتش روسیه را بر عهده داشت و در دفاع از خود استواری و مهارت داشت. او موقعیت انتخاب شده توسط L. L. Bennigsen در نزدیکی مسکو را ناموفق تشخیص داد و از پیشنهاد M. I. Kutuzov برای ترک مسکو در شورای نظامی فیلی حمایت کرد. در سپتامبر 1812، به دلیل بیماری، ارتش را ترک کرد. در فوریه 1813 او به فرماندهی ارتش 3 و سپس ارتش روسیه-پروس منصوب شد که در طول لشکرکشی های خارجی ارتش روسیه در سال های 1813-1814 (کولم، لایپزیک، پاریس) با موفقیت فرماندهی کرد. مدفون در ملک Beklor در لیوونیا (اکنون Jõgeveste استونی)

مارگلوف واسیلی فیلیپوویچ

روریکویچ سواتوسلاو ایگوروویچ

فرمانده بزرگ دوره روسیه باستان. اولین شاهزاده کیف که برای ما با نام اسلاوی شناخته شده است. آخرین فرمانروای بت پرست دولت قدیمی روسیه. او روسیه را به عنوان یک قدرت نظامی بزرگ در مبارزات 965-971 تجلیل کرد. کرمزین او را «اسکندر (مقدونی) تاریخ کهن ما» نامید. شاهزاده قبایل اسلاو را از وابستگی رعیت به خزرها آزاد کرد و خاقانات خزر را در سال 965 شکست داد. طبق داستان سالهای گذشته، در سال 970، در طول جنگ روسیه و بیزانس، سواتوسلاو موفق شد با داشتن 10000 سرباز در نبرد آرکادیوپلیس پیروز شود. تحت فرمان او، در برابر 100000 یونانی. اما در همان زمان، سواتوسلاو زندگی یک جنگجوی ساده را انجام داد: "در مبارزات او گاری یا دیگ با خود حمل نمی کرد، گوشت نمی پخت، بلکه گوشت اسب، یا گوشت حیوان، یا گوشت گاو را به صورت نازک برش می داد و آن را برشته می کرد. زغال را چنان خورد، چادر نداشت، خوابید و عرقچینی با زین در سرشان پهن کرد - بقیه رزمندگانش هم همینطور بودند و فرستادگانی را به سرزمین های دیگر فرستاد. حکومت، قبل از اعلام جنگ] با این جمله: "من به سمت شما می آیم!" (طبق PVL)

سالتیکوف پیوتر سمیونوویچ

فرمانده کل ارتش روسیه در جنگ هفت ساله، معمار اصلی پیروزی های کلیدی نیروهای روسی بود.

بروسیلوف الکسی الکسیویچ

در جنگ جهانی اول، فرمانده ارتش هشتم در نبرد گالیسیا. در 15-16 آگوست 1914، در طی نبردهای روهاتین، او ارتش 2 اتریش-مجارستان را شکست داد و 20 هزار نفر را اسیر کرد. و 70 اسلحه در 20 اوت گالیچ تسخیر شد. ارتش هشتم در نبردهای راوا-روسکایا و نبرد گورودوک فعالانه شرکت می کند. در سپتامبر او گروهی از نیروهای ارتش 8 و 3 را فرماندهی کرد. از 28 سپتامبر تا 11 اکتبر، ارتش او در برابر حمله دوم و سوم اتریش-مجارستان در نبردها در رودخانه سن و نزدیک شهر Stryi مقاومت کرد. در طی نبردهایی که با موفقیت انجام شد ، 15 هزار سرباز دشمن اسیر شدند و در پایان اکتبر ارتش وی وارد کوهپایه های کارپات شد.

بارکلی د تولی میخائیل بوگدانوویچ

ساده است - این او به عنوان یک فرمانده بود که بیشترین سهم را در شکست ناپلئون داشت. او ارتش را با وجود سوء تفاهم ها و اتهامات سنگین خیانت در سخت ترین شرایط نجات داد. پوشکین شاعر بزرگ ما که عملاً معاصر آن وقایع بود، شعر «فرمانده» را به او تقدیم کرد.
پوشکین با شناخت شایستگی های کوتوزوف، او را با بارکلی مخالفت نکرد. پوشکین به جای جایگزین رایج "بارکلی یا کوتوزوف" با قطعنامه سنتی به نفع کوتوزوف، به موقعیت جدیدی رسید: هم بارکلی و هم کوتوزوف هر دو شایسته خاطره سپاسگزار آیندگان هستند، اما کوتوزوف مورد احترام همه است، اما میخائیل بوگدانوویچ بارکلی د تولی به طور غیر شایسته ای فراموش شده است.
پوشکین حتی پیش از این در یکی از فصل های "یوجین اونگین" به بارکلی دو تولی اشاره کرد -

رعد و برق سال دوازدهم
رسید - چه کسی در اینجا به ما کمک کرد؟
دیوانگی مردم
بارکلی، زمستان یا خدای روسی؟...

ورانگل پیوتر نیکولاویچ

شرکت کننده در جنگ های روسیه و ژاپن و جنگ جهانی اول، یکی از رهبران اصلی (1918-1920) جنبش سفید در طول جنگ داخلی. فرمانده کل ارتش روسیه در کریمه و لهستان (1920). سپهبد ستاد کل (1918). شوالیه سنت جورج.

بلوف پاول آلکسیویچ

او در طول جنگ جهانی دوم سپاه سواره نظام را رهبری کرد. او در نبرد مسکو، به ویژه در نبردهای دفاعی در نزدیکی تولا، خود را عالی نشان داد. او به ویژه خود را در عملیات Rzhev-Vyazemsk متمایز کرد، جایی که پس از 5 ماه نبرد سرسختانه از محاصره خارج شد.

اوداتنی مستیسلاو مستسلاوویچ

یک شوالیه واقعی که به عنوان یک فرمانده بزرگ در اروپا شناخته می شود

انتخاب من مارشال I.S. کونیف!

شرکت کننده فعال در جنگ جهانی اول و جنگ های داخلی. ژنرال سنگر. او تمام جنگ را از ویازما تا مسکو و از مسکو تا پراگ در سخت ترین و مسئولانه ترین سمت فرماندهی جبهه گذراند. برنده در بسیاری از نبردهای سرنوشت ساز جنگ بزرگ میهنی. آزاد کننده تعدادی از کشورهای اروپای شرقی، شرکت کننده در هجوم برلین. دست کم گرفته شده، ناعادلانه در سایه مارشال ژوکوف رها شده است.

ژنرال های روسیه باستان

از زمان های قدیم. ولادیمیر مونوماخ (با پولوفتسیان نبرد کرد)، پسرانش مستیسلاو کبیر (کمپین ها علیه چاد و لیتوانی) و یاروپلک (کمپین ها علیه دون)، وسوود آشیانه بزرگ (کمپین ها علیه ولگا بلغارستان)، مستیسلاو اوداتنی (نبرد لیپیتسا)، یاروسلاو وسوولودویچ (شکست شوالیه های سفارش شمشیر)، الکساندر نوسکی، دیمیتری دونسکوی، ولادیمیر شجاع (دومین قهرمان قتل عام مامایف)…

رهبر نظامی روسیه، سپهبد (1915). شرکت کننده در جنگ داخلی 1918-1920، یکی از رهبران جنبش سفید. فرمانده ارتش داوطلب (1918 - 1919)، فرمانده کل نیروهای مسلح جنوب روسیه (1919-1920).

آنتون ایوانوویچ دنیکین در 4 (16) دسامبر 1872 در روستای شپتال دولنی، حومه ولوکلاوک، یک شهر شهرستانی در استان ورشو (اکنون در لهستان) در خانواده یک سرگرد بازنشسته مرزبانی ایوان افیموویچ دنیکین به دنیا آمد. (1807-1885).

در سال 1890، A.I. Denikin از مدرسه واقعی Lovichi فارغ التحصیل شد. در سالهای 1890-1892 در مدرسه یونکر پیاده نظام کیف تحصیل کرد و پس از آن به درجه ستوان دوم ارتقا یافت و به تیپ 2 توپخانه میدانی منصوب شد.

در سالهای 1895-1899 ، A.I. Denikin در آکادمی نیکولایف ستاد کل تحصیل کرد. او در سال 1902 به عنوان افسر ستاد کل استخدام شد.

با شروع جنگ روسیه و ژاپن در سالهای 1904-1905، A.I. Denikin مجوز اعزام به ارتش فعال را گرفت. او در نبردها و عملیات های شناسایی شرکت کرد و در فوریه-مارس 1905 در نبرد موکدن شرکت کرد. برای تمایز در پرونده های دشمن، او به درجه سرهنگ ارتقا یافت و نشان سنت استانیسلاو درجه 2 با شمشیر و سنت آنا درجه 2 با شمشیر اعطا شد.

در سال 1906، A.I. Denikin به عنوان افسر ستاد برای مأموریت های ویژه در مقر سپاه 2 سواره نظام در ورشو خدمت کرد و در سال های 1907-1910 او رئیس ستاد تیپ 57 پیاده نظام ذخیره بود.

در سالهای 1910-1914، A.I. Denikin فرماندهی هنگ پیاده نظام 17 Arkhangelsk در Zhitomir (اکنون در اوکراین) را بر عهده داشت. در مارس 1914، او به عنوان سرپرست ژنرال برای مأموریت‌های زیر نظر فرمانده ناحیه نظامی کیف منصوب شد. در آستانه شروع جنگ جهانی اول ، A. I. Denikin به سرلشکر ارتقا یافت و در پست فرمانده کل ارتش هشتم ژنرال A. A. Brusilov تأیید شد.

در سپتامبر 1914 ، A.I. Denikin به عنوان فرمانده تیپ 4 پیاده نظام ("آهن") منصوب شد که در سال 1915 در یک لشکر مستقر شد. برای نبرد در گرودک در سپتامبر 1914، به او نشان افتخاری اسلحه سنت جورج اعطا شد؛ برای تسخیر روستای گورنی لوژوک، جایی که مقر آرشیدوک اتریش جوزف در آن قرار داشت، نشان سنت جورج را دریافت کرد. ، درجه 4. A.I. Denikin در نبردهای گالیسیا و کوه های کارپات شرکت کرد. برای نبردهای روی رودخانه سن به او نشان درجه 3 سنت جورج اعطا شد. دو بار (در سپتامبر 1915 و ژوئن 1916) نیروهای تحت امر او شهر لوتسک را تصرف کردند. برای اولین عملیات او به درجه سپهبد ارتقا یافت، برای عملیات دوم دوباره به او جایزه افتخاری اسلحه سنت جورج با الماس اهدا شد.

در سپتامبر 1916، A.I. Denikin فرمانده سپاه هشتم ارتش در جبهه رومانی شد. از سپتامبر 1916 تا آوریل 1917 او رئیس ستاد فرماندهی کل قوا بود، در آوریل - مه 1917 فرماندهی جبهه غربی را بر عهده داشت و در اوت 1917 فرمانده نیروهای جبهه جنوب غربی شد.

به دلیل حمایت از شورش ژنرال A.I. دنیکین در شهر بیخوف زندانی شد. در نوامبر 1917، همراه با ژنرال های دیگر، به دون گریخت و در آنجا در ایجاد ارتش داوطلب شرکت کرد. از دسامبر 1917 تا آوریل 1918، A.I. Denikin رئیس ستاد ارتش داوطلب بود، پس از مرگ او فرماندهی آن را بر عهده گرفت، در سپتامبر 1918 به فرماندهی کل ارتش داوطلب رسید و از دسامبر 1918 تا مارس. 1920 او فرمانده کل نیروهای مسلح جنوب بود. در ماه مه 1919، A.I. Denikin قدرت حاکم عالی دریاسالار را بر خود به رسمیت شناخت و از ژوئن 1919 به عنوان معاون حاکم عالی در نظر گرفته شد. پس از کناره گیری از قدرت در ژانویه 1920، او به عنوان جانشین دریاسالار به عنوان حاکم عالی اعلام شد.

پس از عقب نشینی ارتش های سفید در پاییز 1919 - زمستان 1920 و تخلیه فاجعه بار از A.I. Denikin مجبور شد فرماندهی نیروهای مسلح جنوب را به بارون P.N. Wrangel منتقل کند. در آوریل 1920 کریمه را ترک کرد تا با یک ناوشکن انگلیسی مهاجرت کند. تا اوت 1920، A.I. Denikin در انگلستان، در 1920-1922 - در بلژیک، در 1922-1926 - در مجارستان، در 1926-1945 - در فرانسه زندگی می کرد. در نوامبر 1945 به ایالات متحده نقل مکان کرد. در طول سالهای مهاجرت، A.I. Denikin خاطرات و آثاری در مورد تاریخ ارتش روسیه و جنگ روسیه و ژاپن در سالهای 1904-1905 منتشر کرد. مشهورترین اثر پنج جلدی او "مقالاتی در مورد مشکلات روسیه" (1921-1923) و کتاب خاطرات "مسیر یک افسر روسی" (1953) بود.

A.I. Denikin در 8 اوت 1947 در بیمارستان دانشگاه میشیگان Ann Arbor (ایالات متحده آمریکا) درگذشت. او ابتدا در دیترویت به خاک سپرده شد؛ در سال 1952، بقایای او به قبرستان قزاق ارتدکس سنت ولادیمیر در کیزویل، نیوجرسی منتقل شد. در سال 2005، بقایای A.I. Denikin به قبرستان صومعه Donskoy منتقل و دوباره دفن شد.


2024
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه