28.10.2021

آیا دیدار خود را به خاطر دارید؟ آه، چه مرگبار دوست داریم. تحلیل ساختاری شعر


* * *
آه، چه مرگبار دوست داریم
همانطور که در کوری شدید احساسات
ما بیشترین احتمال نابودی را داریم
آنچه در دل ما عزیز است!

چقدر به پیروزی خود افتخار می کنید؟
گفتی مال منه...
یک سال نگذشته بپرس و بگو
چه چیزی از او باقی مانده است؟

گل رز کجا رفتند
لبخند لب ها و برق چشم ها؟
همه اشک سوخته و سوخته
رطوبت قابل احتراق آن.

یادت هست کی ملاقات کردی
در اولین ملاقات کشنده،
چشمان و سخنان جادویی او
و خنده یک نوزاد زنده است؟

و حالا چی؟ و این همه کجاست؟
و آیا این رویا ماندگار بود؟
افسوس، مثل تابستان شمال،
مهمان گذری بود!

جمله وحشتناک سرنوشت
عشق تو به او بود
و شرمندگی نالایق
او به جانش افتاد!

یک زندگی انکار، یک زندگی با رنج!
در عمق روحش
خاطراتی داشت...
اما آن را هم تغییر دادند.

و روی زمین وحشی شد
جذابیت از بین رفت...
جمعیت، خیزان، در گل و لای لگدمال شدند
چیزی که در روحش شکوفا شد

و چه در مورد عذاب طولانی
مثل خاکستر، آیا او توانست نجات دهد؟
درد، درد بد تلخی،
درد بدون شادی و بدون اشک!

آه، چه مرگبار دوست داریم
همانطور که در کوری شدید احساسات
ما بیشترین احتمال نابودی را داریم
آنچه در دل ما عزیز است!

یکی از دراماتیک ترین لحظات زندگی تیوتچف رابطه عاشقانه با ای. دنیسوا بود. هر کسی که آیه "اوه، چقدر مرگبار ما را دوست داریم ..." را با دقت بخواند، می تواند تلخی شاعر را احساس کند، که متوجه شد شور سوزان به چه چیزی منجر شد.

این شعر در سال 1851 سروده شد. چهارده سال قبل از آن، تیوتچف که دوباره ازدواج کرده بود، با نجیب زاده النا دنیسوا آشنا شد. در آن زمان او هنوز دانشجوی مؤسسه بود. نتیجه عاشقانه پرشور آنها حاملگی دنیسوا بود. می توان متن شعر تیوتچف "اوه ، چقدر مرگبار دوست داریم ..." که در یک درس ادبیات در کلاس 8 اتفاق می افتد را می توان غنایی نامید. اما خطوط او پر از تلخی و پشیمانی است. شاعر با نگاهی به گذشته خود را سرزنش می کند که با اطاعت از "کوری شهوت ها" ناخواسته آبروی معشوقش را برد. جامعه سکولار به زودی از بارداری E. Denisyeva آگاه شد. او مجبور شد با خصومت و محکومیت جهانی روبرو شود. نمایندگان جامعه سکولاربا لگدمال کردن «آنچه در روحش شکوفا شد»، مانند کرکس به او حمله کردند. او به شدت رنج می برد، او زود پیر شد، مضطرب شد. جذابیت جوانی "با اشک سوخت"، خنده "سرزنده کودکانه" ناپدید شد. اما عشق به تیوتچف، که به خاطر آن دنیسوا از گلگوتای خود صعود کرد، از بین نرفته است. شاعر در این اثر بی رحمانه خود را سرزنش می کند. او اشتیاق خود را به عنوان یک "جمله وحشتناک" دنیسوا درک می کند. او صمیمانه متاسف است که نتوانسته از نام او محافظت کند. پس از رفع بار، النا دنیسوا در یک آپارتمان اجاره ای مستقر شد. راه دنیا به او دستور داده شد. او زندگی خود را وقف تربیت فرزندان تیوتچف کرد. پس از مرگ او همسر قانونی شاعر به او اجازه داد نام خانوادگی خود را به آنها بدهد.

شما می توانید این شعر را به صورت کامل دانلود کنید یا به صورت آنلاین در سایت ما بیاموزید.

آه، چه مرگبار دوست داریم

ما بیشترین احتمال نابودی را داریم
آنچه در دل ما عزیز است!

چقدر به پیروزی خود افتخار می کنید؟
گفتی مال منه...
یک سال نگذشته - بپرس و بگو
چه چیزی از او باقی مانده است؟

گل رز کجا رفتند
لبخند لب ها و برق چشم ها؟
همه اشک سوخته و سوخته
رطوبت قابل احتراق آن.

یادت هست کی ملاقات کردی
در اولین ملاقات کشنده،
چشمان و سخنان جادویی او
و خنده یک نوزاد زنده است؟

و حالا چی؟ و این همه کجاست؟
و آیا این رویا ماندگار بود؟
افسوس، مثل تابستان شمال،
مهمان گذری بود!

جمله وحشتناک سرنوشت
عشق تو به او بود
و شرم نابجا
او به جانش افتاد!

یک زندگی انکار، یک زندگی با رنج!
در عمق روحش
خاطراتی داشت...
اما آن را هم تغییر دادند.

و روی زمین وحشی شد
جذابیت از بین رفت...
جمعیت، خیزان، در گل و لای لگدمال شدند
چیزی که در روحش شکوفا شد

و چه در مورد عذاب طولانی
مثل خاکستر، آیا او توانست نجات دهد؟
درد، درد بد تلخی،
درد بدون شادی و بدون اشک!

آه، چه مرگبار دوست داریم
همانطور که در کوری شدید احساسات
ما بیشترین احتمال نابودی را داریم
آنچه در دل ما عزیز است!

آه، چه مرگبار دوست داریم
ما بیشترین احتمال نابودی را داریم
آنچه در دل ما عزیز است!

چقدر به پیروزی خود افتخار می کنید؟
گفتی مال منه...
یک سال نگذشته - بپرس و بگو
چه چیزی از او باقی مانده است؟

گل رز کجا رفتند
لبخند لب ها و برق چشم ها؟
همه اشک سوخته و سوخته
رطوبت قابل احتراق آن.

یادت هست کی ملاقات کردی
در اولین ملاقات کشنده،
چشمان و سخنان جادویی او
و خنده یک نوزاد زنده است؟

و حالا چی؟ و این همه کجاست؟
و آیا این رویا ماندگار بود؟
افسوس، مثل تابستان شمال،
مهمان گذری بود!

جمله وحشتناک سرنوشت
عشق تو به او بود
و شرم نابجا
او به جانش افتاد!

یک زندگی انکار، یک زندگی با رنج!
در عمق روحش
خاطراتی داشت...
اما آن را هم تغییر دادند.

و روی زمین وحشی شد
جذابیت از بین رفت...
جمعیت، خیزان، در گل و لای لگدمال شدند
چیزی که در روحش شکوفا شد

و چه در مورد عذاب طولانی
مثل خاکستر، آیا او توانست نجات دهد؟
درد، درد بد تلخی،
درد بدون شادی و بدون اشک!

آه، چه مرگبار دوست داریم
همانطور که در کوری شدید احساسات
ما بیشترین احتمال نابودی را داریم
آنچه در دل ما عزیز است!

تجزیه و تحلیل شعر "آه، ما چقدر مرگبار دوست داریم" تیوتچف

شعر "آه، چقدر مرگبار دوست داریم ..." کاملاً اتوبیوگرافیک است. این بر اساس یک تراژدی واقعی در زندگی تیوتچف است. این شاعر با داشتن یک مرد متاهل ، داشتن فرزندان ، به دوست جوان دختران خود - E. Denisyeva علاقه مند شد. هیچ کس به این رمان مشکوک نشد تا اینکه در سال 1851 معشوقه دختر شاعر را به دنیا آورد. دیگر امکان پنهان کردن رابطه وجود نداشت. رسوایی بلندی در جامعه به راه افتاد. قبل از اینکه دنیسوا درهای خانه های آبرومند را ببندد. او نتوانست از عشق خود چشم پوشی کند و همچنان معشوقه تیوتچف بود و مادر دو فرزند دیگر شد. خود شاعر بین خانواده های حقوقی و مدنی سرگردان بود. نگرانی و شرم مداوم برای موقعیت او به سرعت دنیسوا را پیر کرد و منجر به مرگ زودهنگام او شد. آیه "اوه، ما چقدر مرگبار دوست داریم ..." تیوتچف بلافاصله پس از راز فاش شده در سال 1851 نوشت.

بعید است که شاعر گمان داشته باشد که کارش نبوی شود و لقب "کشنده" در آن تجسم یابد. زندگی واقعی. در واقع او مقصر اصلی مرگ معشوقش شد. با وجود این واقعیت که تاریخ شخصی شاعر به وضوح در شعر قابل مشاهده بود، تیوتچف از ضمیر "من" استفاده نمی کند. خودش را طوری خطاب می کند که انگار از بیرون است. این احتمالاً به این دلیل است که شاعر نسبت به اشارات به ارتباط خود واکنش بسیار تندی نشان داد و سعی کرد همه صحبت ها در مورد آن را متوقف کند.

کار بر اساس مخالفت آغاز رابطه و موقعیتی که آنها به آن منتهی شدند ساخته شده است. منشأ رمان با "لبخند دهان" و "نگاه جادویی" مشخص می شود. شخصیت اصلی. شادی و سرمستی از عشق دیری نپایید و جای خود را به "رطوبت قابل احتراق" اشک داد. زمان آرام گذشته اکنون شبیه رویایی زودگذر است که بدون بازگشت ناپدید شده است.

تیوتچف متهم می کند قهرمان غنایی، که شور و شوقش برای یک دختر جوان به یک تراژدی تبدیل شد. شرم و تحقیر عمومی برای او مجازات الهی شد. طبیعتاً نویسنده رنج هایی را نیز تجربه می کند، اما آنها با وضعیت ناامید کننده معشوقه اش قابل مقایسه نیستند. شایعه انسانی وحشتناک ترین قاضی است که هیچ نجات و محافظتی از او نیست. شاعر می‌فهمد که «درد شیطانی» که تا پایان عمر معشوقش را آزار می‌دهد، یک نتیجه طبیعی شده است. این گفته را می توان مشاهده مستقیم شخصی نویسنده دانست. معاصران گفتند که پس از قرار گرفتن در معرض، شخصیت دنیسوا به شدت بدتر شد. دختر خوش اخلاق نازنین گوشه گیر و شرور شد. تیوتچف کاملاً گناه خود را در این تغییر وحشتناک درک کرد.

آخرین بیت شعر، بیت اول را تکرار می کند. ترکیب حلقه بر دور باطلی که نویسنده در آن قرار دارد تاکید می کند. خود دنیسوا توانست آن را بشکند و در سال 1864 این دنیا را ترک کرد.

شعر تیوتچف "اوه، ما چقدر مرگبار دوست داریم" به احساس دیرهنگام شاعر برای یک فارغ التحصیل جوان از موسسه دوشیزگان نجیب النا دنیسیوا اختصاص داشت که با او رابطه عاشقانه و سه فرزند نامشروع داشت. این داستان عاشقانه درهم، که بیش از 14 سال به طول انجامید، هم برای شاعر و همسر قانونی اش ارنستینا و هم برای دنیسوا که توسط همه محکوم و از جامعه اخراج شده بود، غم و اندوه و رنج زیادی به همراه داشت.

موضوع اصلی شعر

تیوتچف در لحظه ای که النا در انتظار فرزندی از او بود ، غزلی شهوانی ، نافذ و نافذ غم انگیز "اوه ، ما چقدر قاتلانه دوست داریم" را ایجاد کرد و به همین دلیل ، رسوایی جدی در جامعه رخ داد (1851). این شعر سرشار از پشیمانی و پشیمانی است که او سرنوشت دنیسیوا بیچاره را که به گفته اشراف سن پترزبورگ به زنی سقوط کرده تبدیل شد، شکست و نتوانست از او در برابر حملات جامعه پیوریتن محافظت کند. شاعر از عشق خود دست بر نمی دارد و با تمام وجود می کوشد از زن محبوبش که آبرو و جایگاه خود را در جامعه فدای او کرد حمایت کند.

در اینجا سطرهایی وجود دارد که شاعر با ناراحتی این سؤال را مطرح می کند: گل رز، لبخند لب ها و برق چشم ها کجا رفتند؟ دنیسوا، که در زندگی خود تحولات اخلاقی بزرگی را تجربه کرد، تحقیر شده و مورد تحقیر جامعه قرار گرفت، واقعاً زود پیر شد: "همه اشک های خود را خواندند، با رطوبت قابل احتراق خود فرو ریختند" و به دست آوردند. اختلالات عصبیو بیماری هایی که در نهایت او را در 38 سالگی به قبر کشاند.

سطرهای شعر مملو از حسرت و درد است، نویسنده از رنجی که به بار آورده و سرنوشت عزیزی را مثله کرده و شکسته است، و از عشق او توبه می کند، زیرا "او ننگ نالایق را بر جان خود نهاد." تنها تسلی عاشقان، لحظه های به یاد ماندنی روزهای بی خیال شادی و شادی است، بسیار کوتاه، زیرا توسط جمعیت بی رحم لگدمال شد «آنچه در روحش شکوفا شد در خاک لگدمال کرد». اکنون روح قهرمان غنایی اثر تنها از درد و ناامیدی آکنده است: «درد بد تلخی، درد بی شادی و بی اشک».

شاعر احساسات خود را نسبت به یک دختر جوان با عشق قاتل پیوند می زند، زیرا به خاطر او بود که زندگی او از بین رفت، مسیر رسیدن به جامعه شایسته سن پترزبورگ دستور داده شد. او تمام زندگی کوتاه خود را وقف بزرگ کردن فرزندان مشترک خود با تیوتچف کرد و او که در دو خانه تکه تکه شده بود، سرپرستی کامل خانواده دوم خود را بر عهده گرفت. همسر قانونی او ارنستینا ، که صمیمانه شوهرش را با تمام وجود دوست داشت ، نجیبانه همه چیز را بخشید و حتی به فرزندان نامشروعش اجازه داد نام خانوادگی او را بگذارند ، برای همه اینها تیوتچف از او بی نهایت سپاسگزار بود و با احترام و احترام زیادی با او رفتار می کرد. این زن بود که از تیوتچف در غم و اندوه تسلی ناپذیرش (مرگ غم انگیز دنیسف و فرزندانشان در اثر مصرف) حمایت کرد و روح و قلب او را تا آخر عمر عذاب داد و خود را سرزنش کرد که معشوقش را ناراضی کرده و قادر به محافظت از او نیست. از ذلت و درد .

تحلیل ساختاری شعر

این شعر به سه بخش تقسیم می شود: در بخش اول، نویسنده سؤال می کند و خاطرات می آورد، در بخش دوم پاسخ می دهد و می گوید چگونه همه چیز اتفاق افتاده است، در بخش سوم توضیح می دهد که به چه چیزی منجر شده است.

شعر "اوه، چقدر مرگبار دوست داریم" سومین مرتبه از چرخه دنیسفسکی است (در مجموع شامل 15 شعر است) ، تیوتچف هنگام نوشتن آن از تترا متر و قافیه متقاطع استفاده کرد. آنها به کار لطافت خاصی می بخشند ، به همین دلیل این ده بیت (برای تیوتچف این تعداد بسیار بزرگ در نظر گرفته می شود) بسیار آسان و تقریباً در یک نفس خوانده می شوند. به عنوان بخشی از سنت اودی، از باستان گرایی های روسی باستان (چشم ها، شادی، گونه ها، نگاه)، و همچنین از حرف "o" موجود در مصراع اولیه استفاده می شود که به شعر شکوه و ابهت جدی می بخشد. نویسنده با کمک تعداد زیادی علامت تعجب، نقطه و همچنین با استفاده از دو بیت تکراری در ابتدا و پایان، احساسی بودن اثر و رنج صادقانه خود را منتقل می کند.

اشعار تیوتچف از چرخه دنیسف، که به زن معشوق نابهنگام درگذشتش تقدیم شده است، مملو از درد، اندوه و اشتیاق است، برای او عشق نه تنها به شادی تبدیل می شود، بلکه به سمی مهلک تبدیل می شود که عذاب و تجربیاتی را که تیوتچف و دو نفر به زندگی مردم وارد می کند. زنانی که او را برخلاف افکار عمومی و سایر تعصبات دوست دارند.

آه، چه مرگبار دوست داریم
همانطور که در کوری شدید احساسات
ما بیشترین احتمال نابودی را داریم
آنچه در دل ما عزیز است!

چقدر به پیروزی خود افتخار می کنید؟
گفتی مال منه...
یک سال نگذشته - بپرس و بگو
چه چیزی از او باقی مانده است؟

گل رز کجا رفتند
لبخند لب ها و برق چشم ها؟
همه اشک سوخته و سوخته
رطوبت قابل احتراق آن.

یادت هست کی ملاقات کردی
در اولین ملاقات کشنده،
چشمان و سخنان جادویی او
و خنده یک نوزاد زنده است؟

و حالا چی؟ و این همه کجاست؟
و آیا این رویا ماندگار بود؟
افسوس، مثل تابستان شمال،
مهمان گذری بود!

جمله وحشتناک سرنوشت
عشق تو به او بود
و شرمندگی نالایق
او به جانش افتاد!

یک زندگی انکار، یک زندگی با رنج!
در عمق روحش
خاطراتی داشت...
اما آن را هم تغییر دادند.

و روی زمین وحشی شد
جذابیت از بین رفت...
جمعیت، خیزان، در گل و لای لگدمال شدند
چیزی که در روحش شکوفا شد

و چه در مورد عذاب طولانی
مثل خاکستر، آیا او توانست نجات دهد؟
درد، درد بد تلخی،
درد بدون شادی و بدون اشک!

آه، چه مرگبار دوست داریم
همانطور که در کوری شدید احساسات
ما بیشترین احتمال نابودی را داریم
آنچه در دل ما عزیز است!
اشعار دیگر "F.I. Tyutchev"

عناوین دیگر این متن

  • F.I. Tyutchev - آه، چقدر ما مرگبار دوست داریم (7)
  • F.I. تیوتچف - آه، ما چقدر مرگبار دوست داریم. (2)
  • تیوتچف - آه، چقدر مرگبار دوست داریم (0)
  • F. Tyutchev / خوانده شده توسط A. Petrov - آه، ما چقدر مرگبار را دوست داریم (0)
  • پونوماروا اکاترینا - آه، چقدر مرگبار دوست داریم (0)
  • اندی هفت
  • فدور تیوتچف - آه، چقدر مرگبار دوست داریم (1)
  • F. Tyutchev - آه، ما چقدر مرگبار دوست داریم (1)
  • A. Aksenov - آه، ما چقدر مرگبار را دوست داریم (0)
  • ییریما (+ اشعار تیوتچف) - آه، چقدر ما را دوست داریم (0)
  • میخائیل کوزاکوف - F.I. Tyutchev "اوه، ما چقدر مرگبار دوست داریم" (0)
  • ساخته شده توسط BN - آه چقدر مرگبار دوست داریم (0)
  • ویتالینا مایسکایا - "اوه، ما چقدر مرگبار دوست داریم" (به آیه F. Tyutchev) (1)
  • فدور تیوتچف - اشعار - آه، چقدر مرگبار دوست داریم (0)
  • آیه I teach epta - ... پیچیده (0)
  • UlyssesX - F. Tyutchev "اوه، چقدر مرگبار دوست داریم" (0)
  • زمستان (موسیقی از یروما، اشعار تیوتچف) - آه، چقدر مرگبار دوست داریم (0)
  • تیوتچف - موسورگسکی (قلعه قدیمی) - آه، چقدر مرگبار دوست داریم (0)
  • تیوتچف - موسورگسکی - آه، چقدر مرگبار دوست داریم (0)
  • فدور ایوانوویچ تیوتچف - آه، چقدر ما مرگبار دوست داریم ... (2)
  • F. Tyutchev (بخوانید. M. Kozakov) - آه، ما چقدر مرگبار را دوست داریم (0)

2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه