14.10.2023

پیشرفت در زندگی جامعه. معیارهای پیشرفت اجتماعی


هر پیشرفتی یک حرکت رو به جلو یا عقب است. به همین ترتیب، جامعه می تواند به صورت پیش رونده یا قهقرایی توسعه یابد و گاهی اوقات هر دوی این فرآیندها تنها در حوزه های مختلف زندگی از ویژگی های جامعه هستند. پیشرفت و پسرفت چیست؟

پیش رفتن

پیش رفتن- از لات. progressus - حرکت رو به جلو، این یک جهت در توسعه جامعه است که با حرکت از پایین تر به بالاتر، از کمتر کامل به کامل تر مشخص می شود، این یک حرکت مترقی به جلو، به سمت بهتر است.

پیشرفت اجتماعی- این یک روند جهانی-تاریخی است که مشخصه آن صعود بشریت از بدوی (وحشی گری) به تمدن است که مبتنی بر دستاوردهای علمی، فنی، سیاسی، حقوقی، اخلاقی و اخلاقی است.

انواع پیشرفت در جامعه

اجتماعی توسعه جامعه در مسیر عدالت، ایجاد شرایط برای رشد همه جانبه فرد، برای زندگی شایسته او، مبارزه با دلایلی که این توسعه را مختل می کند.
مواد فرآیند ارضای نیازهای مادی بشریت که مبتنی بر توسعه علم، فناوری و ارتقای سطح زندگی مردم است.
علمی تعمیق دانش دنیای اطراف، جامعه و مردم، توسعه بیشتر کیهان خرد و کلان.
علمی و فنی توسعه علم با هدف توسعه فناوری، بهبود فرآیند تولید و اتوماسیون آن است.
فرهنگی (معنوی) رشد اخلاق، شکل گیری نوع دوستی آگاهانه، تبدیل تدریجی مصرف کننده انسانی به خالق انسانی، خودسازی و خودسازی فرد.

معیارهای پیشرفت

سوال در مورد معیارهای پیشرفت(به این معنا که نشانه ها، دلایل، این امکان را می دهد که پدیده ها را به عنوان مترقی قضاوت کنیم) همواره پاسخ های مبهم در دوره های مختلف تاریخی ایجاد کرده است. من در مورد معیارهای پیشرفت چند نقطه نظر خواهم داد.

متفکران دیدگاه های معیارهای پیشرفت
جی. کندورسه رشد ذهن انسان
ولتر توسعه روشنگری، پیروزی ذهن انسان.
سی. مونتسکیو بهبود قوانین کشور
سی. سن سیمون سی. فوریه، آر. اوون عدم استثمار انسان توسط انسان، خوشبختی مردم.
جی. هگل بلوغ آزادی جامعه.
A. Herzen، N. Chernyshevsky، V. Belinsky، N. Dobrolyubov گسترش آموزش، توسعه دانش.
ک. مارکس توسعه تولید، تسلط بر طبیعت، جایگزینی یک سازه با شکل دیگر.

معیارهای مدرن برای پیشرفت چندان روشن نیست. تعداد زیادی از آنها وجود دارد، آنها با هم گواه پیشرفت مترقی جامعه هستند.

معیارهای پیشرفت اجتماعی دانشمندان مدرن:

  • توسعه تولید، اقتصاد در کل، افزایش آزادی انسان در ارتباط با طبیعت، سطح زندگی مردم، رشد رفاه مردم، کیفیت زندگی.
  • سطح دموکراتیک شدن جامعه
  • سطح آزادی مندرج در قانون، فرصت های فراهم شده برای توسعه همه جانبه و خود تحققی فرد، استفاده معقول از آزادی.
  • ارتقای اخلاقی جامعه
  • توسعه روشنگری، علم، آموزش، افزایش نیاز انسان به دانش علمی، فلسفی، زیبایی شناختی جهان.
  • امید به زندگی افراد.
  • افزایش سعادت و نیکی انسان.

با این حال، پیشرفت تنها یک چیز مثبت نیست. متأسفانه بشریت هم می آفریند و هم نابود می کند. استفاده ماهرانه و آگاهانه از دستاوردهای ذهن انسان نیز یکی از معیارهای پیشرفت جامعه است.

تضادهای پیشرفت اجتماعی

پیامدهای مثبت و منفی پیشرفت مثال ها
پیشرفت در برخی زمینه ها می تواند منجر به رکود در برخی دیگر شود. نمونه بارز آن دوره استالینیسم در اتحاد جماهیر شوروی است. در دهه 1930 مسیری برای صنعتی شدن تعیین شد و سرعت توسعه صنعتی به شدت افزایش یافت. با این حال، حوزه اجتماعی ضعیف توسعه یافته است، صنعت سبک بر اساس باقی مانده عمل می کند. نتیجه این است که کیفیت زندگی افراد بدتر می شود.
از ثمرات پیشرفت علمی می توان هم به نفع و هم به ضرر مردم استفاده کرد. توسعه سیستم های اطلاعاتی، اینترنت، بزرگترین دستاورد بشریت است که فرصت های گسترده ای را برای آن باز می کند. با این حال ، در همان زمان ، اعتیاد به رایانه ظاهر می شود ، شخص به دنیای مجازی کنار می رود و بیماری جدیدی ظاهر می شود - "اعتیاد به بازی های رایانه ای".
پیشرفت امروز می تواند منجر به پیامدهای منفی در آینده شود. به عنوان مثال، توسعه زمین های بکر در زمان سلطنت N. Khrushchev است. در ابتدا برداشت غنی حاصل شد، اما پس از مدتی فرسایش خاک ظاهر شد.
پیشرفت در یک کشور آبی همیشه منجر به پیشرفت در کشور دیگر نمی شود. بیایید وضعیت گروه ترکان طلایی را به یاد بیاوریم. در آغاز قرن سیزدهم امپراتوری عظیمی با ارتش بزرگ و تجهیزات نظامی پیشرفته وجود داشت. با این حال، پدیده های مترقی در این ایالت برای بسیاری از کشورها، از جمله روسیه، که بیش از دویست سال در زیر یوغ گروه ترکان بود، به فاجعه تبدیل شد.

خلاصه کردن، می خواهم توجه داشته باشم که بشریت میل مشخصی برای حرکت به جلو دارد و فرصت های جدید و جدیدی را باز می کند. با این حال، لازم به یادآوری است، و دانشمندان قبل از هر چیز، پیامدهای چنین جنبش مترقی چه خواهد بودآیا این به یک فاجعه برای مردم تبدیل خواهد شد. بنابراین لازم است پیامدهای منفی پیشرفت را به حداقل برسانیم.

پسرفت

مسیر مخالف توسعه اجتماعی با پیشرفت است پسرفت(از لاتین regressus، یعنی حرکت در جهت مخالف، بازگشت به عقب) - حرکت از کامل تر به کمتر کامل، از اشکال بالاتر توسعه به پایین تر، حرکت به عقب، تغییر برای بدتر.

نشانه های پسرفت در جامعه

  • بدتر شدن کیفیت زندگی مردم
  • رکود در اقتصاد، پدیده های بحران
  • افزایش مرگ و میر انسان، کاهش میانگین استاندارد زندگی
  • وخامت وضعیت جمعیتی، کاهش نرخ زاد و ولد
  • افزایش در بروز مردم، اپیدمی، درصد زیادی از جمعیت مبتلا به

بیماری های مزمن.

  • زوال اخلاق، آموزش و فرهنگ جامعه در کل.
  • حل و فصل مسائل با استفاده از روش ها و تکنیک های قاطع و اعلامی.
  • کاهش سطح آزادی در جامعه، سرکوب خشونت آمیز آن.
  • تضعیف کل کشور و موقعیت بین المللی آن.

حل مشکلات مرتبط با روندهای قهقرایی جامعه یکی از وظایف دولت و رهبری کشور است. در یک کشور دموکراتیک که مسیر جامعه مدنی یعنی روسیه را دنبال می کند، سازمان های عمومی و نظر مردم از اهمیت بالایی برخوردار است. مشکلات باید حل شوند و با هم - توسط مسئولان و مردم - حل شوند.

مواد تهیه شده توسط: Melnikova Vera Aleksandrovna

پیشرفت و پسرفت جامعه - (از لاتین progressus - حرکت رو به جلو)، جهتی از توسعه، که با گذار از پایین تر به بالاتر، از کمتر کامل به کامل تر مشخص می شود. مفهوم پیشرفت در مقابل مفهوم پسرفت است. اعتقاد به پیشرفت یکی از ارزش های اساسی جامعه صنعتی است. پیشرفت رابطه مستقیمی با آزادی دارد و می توان آن را تحقق تاریخی پایدار آن دانست. پیشرفت را می توان به عنوان توسعه مترقی تعریف کرد که در آن همه تغییرات، به ویژه تغییرات کیفی، از یک خط صعودی پیروی می کنند که به عنوان گذار از پایین تر به بالاتر، از کمتر کامل به کامل تر آشکار می شود. در افق فرهنگی و ارزشی بشریت، ایده پیشرفت نسبتا دیر ظاهر شد. دوران باستان آن را نمی دانست. قرون وسطی نیز آن را نمی دانست. ایمان واقعی به پیشرفت در مبارزه با ایمان دینی برای رهایی معنوی انسان شروع به اثبات کرد. پیروزی ایده پیشرفت، حالات و انتظارات مربوطه در قرن هجدهم رخ داد، قرن روشنگری، عقل، ایمان به رسالت بزرگ آزادی بخش علم، دانش عینی واقعی. ایمان به پیشرفت به چیزی بدیهی تبدیل می شود، و در عمق، اعتقاد درونی، آمادگی برای خدمت، پیروی و اطاعت - حتی شبیه به ایمان به خدا. یک ویژگی به پیشرفت اختصاص داده شده است
تغییر ناپذیری تاریخی

پیشرفت و پسرفت متضاد دیالکتیکی هستند. توسعه را نمی توان تنها به عنوان پیشرفت یا فقط پسرفت درک کرد. در تكامل موجودات زنده و توسعه جامعه، گرايشهاي پيشرونده و قهقرايي با هم تركيب مي شوند و به شيوه هاي پيچيده اي در تعامل هستند. علاوه بر این، رابطه بین این روندها در ماده زنده و در جامعه به پیوندهای تناوب یا چرخه محدود نمی شود (زمانی که فرآیندهای توسعه به قیاس با رشد، شکوفایی و متعاقب آن پژمرده شدن، پیری موجودات زنده در نظر گرفته می شود). با مخالفت دیالکتیکی، پیشرفت و قهقرایی جامعه پیوند ناگسستنی دارند و در یکدیگر گنجانده می شوند. انگلس خاطرنشان کرد: «...هر پیشرفت در توسعه ارگانیک، در عین حال یک پسرفت است، زیرا توسعه یک طرفه را تثبیت می کند و امکان توسعه در بسیاری از جهات دیگر را از بین می برد»102.

در قرن بیستم پیشرفت به طور مبهم صورت گرفت. جنگ جهانی اول ضربه ملموسی به پیشرفت تضمین شده وارد کرد. او نشان داد
بیهودگی امیدها برای بهبود چشمگیر در طبیعت انسان. رویدادهای بعدی فقط این روند ناامیدی در حال پیشرفت را تقویت کرد. در شرایط جامعه فراصنعتی، این درک به وجود آمده است که پیشرفت فی نفسه نه خودکار است و نه تضمینی، بلکه باید برای آن مبارزه کرد. و این پیشرفت مبهم است، که پیامدهای اجتماعی منفی را به همراه دارد. هنگامی که پیشرفت در مورد یک فرد اعمال می شود به معنای اعتقاد به موفقیت، تایید و تشویق فعالیت های تولیدی است. موفقیت و دستاوردهای شخصی موقعیت اجتماعی و پیشرفت شخص را تعیین می کند. سبک زندگی مبتنی بر موفقیت بسیار خلاقانه و پویا است. این به فرد امکان می دهد خوشبین باشد، در صورت شکست قلب خود را از دست ندهد، برای چیزی جدید تلاش کند و خستگی ناپذیر آن را ایجاد کند، به راحتی از گذشته جدا شود.
و برای آینده باز باشد.

پیشرفت و قهقرایی در توسعه جامعه

همه جوامع در حال توسعه دائمی، در فرآیند تغییر و گذار از یک حالت به حالت دیگر هستند. در عین حال، جامعه شناسان دو جهت و سه شکل اصلی حرکت جامعه را تشخیص می دهند. بیایید ابتدا به اصل نگاه کنیم جهت های پیش رونده و قهقرایی

پیش رفتن(از لاتین progressus - حرکت به جلو، ما-پیاده نظام) به معنای توسعه با گرایش به سمت بالا، حرکت از پایین به بالاتر، از کمتر کامل به کامل تر است.منجر به تغییرات مثبت در جامعه می شود و خود را نشان می دهد، مثلاً در بهبود ابزار تولید و کار، در توسعه تقسیم کار اجتماعی و رشد بهره وری آن، در دستاوردهای جدید در علم و فرهنگ، بهبود. در شرایط زندگی مردم، توسعه همه جانبه آنها و غیره.

پسرفت(از لاتین regressus - حرکت معکوس)، برعکس، پیش فرض توسعه با تمایل به سمت پایین، حرکت به عقب، انتقال از بالاتر به پایین است که منجر به عواقب منفی می شود.این می تواند خود را مثلاً در کاهش راندمان تولید و سطح رفاه مردم، در گسترش استعمال دخانیات، مستی، اعتیاد به مواد مخدر در جامعه، بدتر شدن سلامت عمومی، افزایش مرگ و میر، کاهش سطح نشان دهد. معنویت و اخلاق مردم و غیره

جامعه کدام مسیر را طی می کند: مسیر پیشرفت یا پسرفت؟ تصور مردم از آینده بستگی به پاسخ به این سوال دارد: آیا زندگی بهتری به ارمغان می آورد یا چیز خوبی را نوید نمی دهد؟

شاعر یونان باستان هزیود (قرن 8-7 قبل از میلاد)در مورد پنج مرحله از زندگی بشر نوشته است.

مرحله اول بود "عصر طلایی"،وقتی مردم راحت و بی خیال زندگی می کردند.

دومین - "عصر نقره"- آغاز زوال اخلاق و تقوا. پایین و پایین تر، مردم خود را در آن یافتند "عصر آهن"وقتی شر و خشونت در همه جا حکمفرماست، عدالت زیر پا گذاشته می شود.

هزیود مسیر انسانیت را چگونه می‌دید: مترقی یا قهقرایی؟

بر خلاف هزیود، فیلسوفان باستان

افلاطون و ارسطو به تاریخ به عنوان یک چرخه چرخه ای می نگریستند که همان مراحل را تکرار می کند.

توسعه ایده پیشرفت تاریخی با دستاوردهای علم، صنایع دستی، هنر و احیای زندگی عمومی در دوران رنسانس همراه است.

یکی از اولین کسانی که نظریه پیشرفت اجتماعی را مطرح کرد، فیلسوف فرانسوی بود آن رابرت تورگو (1727-1781).

فیلسوف-روشنگر فرانسوی معاصر او ژاک آنتوان کندورسه (1743-1794)پیشرفت تاریخی را مسیری برای پیشرفت اجتماعی می داند که در مرکز آن رشد فزاینده ذهن انسان قرار دارد.

ک. مارکسمعتقد بود که بشریت به سمت تسلط بیشتر بر طبیعت، توسعه تولید و خود انسان حرکت می کند.

بیایید حقایق را از تاریخ قرن 19-20 به یاد بیاوریم. انقلاب ها اغلب با ضدانقلاب ها، اصلاحات با اصلاحات ضد، تغییرات اساسی در نظام سیاسی با بازگرداندن نظم قدیمی به دنبال داشت.

به این فکر کنید که چه نمونه هایی از تاریخ ملی یا جهانی می تواند این ایده را نشان دهد.

اگر بخواهیم پیشرفت بشر را به صورت گرافیکی به تصویر بکشیم، نه یک خط مستقیم، بلکه با یک خط شکسته مواجه می‌شویم که فراز و نشیب‌ها را منعکس می‌کند. دوره هایی در تاریخ کشورهای مختلف بوده است که ارتجاع پیروز شده و نیروهای مترقی جامعه مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. به عنوان مثال، فاشیسم چه بلاهایی را برای اروپا به ارمغان آورد: مرگ میلیون ها، به بردگی گرفتن بسیاری از مردم، تخریب مراکز فرهنگی، آتش سوزی از کتاب های بزرگترین متفکران و هنرمندان، فرقه زور بی رحم.

تغییرات فردی که در حوزه‌های مختلف جامعه رخ می‌دهد می‌تواند چند جهته باشد، به عنوان مثال. پیشرفت در یک زمینه ممکن است با پسرفت در حوزه دیگر همراه باشد.

بنابراین، در طول تاریخ، پیشرفت تکنولوژی را می توان به وضوح ردیابی کرد: از ابزار سنگی تا آهنی، از ابزار دستی تا ماشین آلات و غیره. اما پیشرفت تکنولوژی و توسعه صنعت منجر به نابودی طبیعت شد.

بنابراین پیشرفت در یک حوزه با پسرفت در حوزه دیگر همراه بود. پیشرفت علم و فناوری پیامدهای متفاوتی داشته است. استفاده از فناوری رایانه نه تنها امکانات کار را گسترش داده است، بلکه منجر به بیماری های جدید مرتبط با کار طولانی مدت در نمایشگر شده است: اختلال بینایی و غیره.

رشد شهرهای بزرگ، پیچیدگی تولید و ریتم‌های زندگی روزمره باعث افزایش بار بدن انسان و ایجاد استرس شده است. تاریخ مدرن، مانند گذشته، به عنوان نتیجه خلاقیت مردم تلقی می شود، جایی که هم پیشرفت و هم پسرفت اتفاق می افتد.


بشریت به عنوان یک کل با توسعه صعودی مشخص می شود. نشانه پیشرفت اجتماعی جهانی، به ویژه، نه تنها می تواند افزایش رفاه مادی و امنیت اجتماعی مردم باشد، بلکه تضعیف تقابل است. (مقابله - از لاتین مقابله - در برابر + آهن - جلو - رویارویی، رویارویی)بین طبقات و مردم کشورهای مختلف، میل به صلح و همکاری تعداد روزافزون زمینیان، استقرار دموکراسی سیاسی، توسعه اخلاق جهانی بشری و فرهنگ اصیل انسان گرایانه، در نهایت همه چیز انسانی در انسان.

علاوه بر این، دانشمندان یکی از نشانه های مهم پیشرفت اجتماعی را گرایش فزاینده به سوی رهایی انسان می دانند - رهایی (الف) از سرکوب دولتی، (ب) از دستورات جمعی، (ج) از هر گونه استثمار، (د) از انزوا. فضای زندگی، (ه) از ترس برای امنیت و آینده خود. به عبارت دیگر، گرایشی به سوی گسترش و حمایت مؤثر روزافزون از حقوق و آزادی های مدنی مردم در سراسر جهان.

از نظر میزان تضمین حقوق و آزادی های شهروندان، دنیای مدرن تصویری بسیار متنوع ارائه می دهد. بنابراین، طبق برآورد سازمان آمریکایی در حمایت از دموکراسی در جامعه جهانی، خانه آزادی، که در سال 1941 تأسیس شد، سالانه "نقشه آزادی" جهان را از 191 کشور جهان در سال 1997 منتشر می کند.

- 79 کاملا رایگان بود.

- تا حدی رایگان (که شامل روسیه می شود) - 59؛

– غیرآزاد – 53. در میان کشورهای اخیر، 17 کشور غیرآزاد (دسته "بدترین از بدترین ها") برجسته شده اند - مانند افغانستان، برمه، عراق، چین، کوبا، عربستان سعودی، کره شمالی، سوریه، تاجیکستان، ترکمنستان و دیگران . جغرافیای گسترش آزادی در سراسر جهان کنجکاو است: مراکز اصلی آن در اروپای غربی و آمریکای شمالی متمرکز است. در عین حال، از 53 کشور آفریقایی، تنها 9 کشور آزاد به رسمیت شناخته شده اند و در میان کشورهای عربی - حتی یک کشور.

پیشرفت را می توان در خود روابط انسانی نیز مشاهده کرد. مردم بیشتر و بیشتر می فهمند که باید یاد بگیرند که با هم زندگی کنند و قوانین جامعه را رعایت کنند، باید به استانداردهای زندگی دیگران احترام بگذارند و بتوانند به دنبال سازش باشند. (سازش - از لاتین compromissum - توافق بر اساس امتیازات متقابل)، باید پرخاشگری خود را سرکوب کنند، از طبیعت و هر آنچه که نسل های گذشته خلق کرده اند قدردانی و محافظت کنند. اینها نشانه های دلگرم کننده ای هستند که نشان می دهد بشریت به طور پیوسته به سمت روابط همبستگی، هماهنگی و خیر حرکت می کند.

رگرسیون اغلب ماهیتی محلی دارد، یعنی به جوامع یا حوزه های زندگی فردی یا دوره های فردی مربوط می شود.. به عنوان مثال، در حالی که نروژ، فنلاند و ژاپن (همسایگان ما) و سایر کشورهای غربی با اطمینان از پله های پیشرفت و شکوفایی بالا می رفتند، اتحاد جماهیر شوروی و "رفقای آن در بدبختی سوسیالیستی" [بلغارستان، آلمان شرقی (آلمان شرقی)، لهستان، رومانی، چکسلواکی، یوگسلاوی و دیگران] پسرفت کردند و در دهه های 1970 و 80 به طور غیرقابل کنترلی سقوط کردند. به ورطه سقوط و بحران. علاوه بر این، پیشرفت و پسرفت اغلب به طور پیچیده ای در هم تنیده شده اند.

بنابراین، در روسیه در دهه 1990، هر دوی آنها به وضوح اتفاق می افتد. کاهش تولید، قطع روابط اقتصادی قبلی بین کارخانه‌ها، کاهش سطح زندگی بسیاری از مردم و افزایش جرم و جنایت، نشانه‌های آشکار قهقرایی هستند. اما عکس آن نیز وجود دارد - نشانه های پیشرفت: رهایی جامعه از توتالیتاریسم شوروی و دیکتاتوری CPSU، آغاز حرکت به سمت بازار و دموکراسی، گسترش حقوق و آزادی های شهروندان، آزادی قابل توجه جامعه رسانه ها، گذار از جنگ سرد به همکاری مسالمت آمیز با غرب و غیره.

سوالات و وظایف

1. پیشرفت و پسرفت را تعریف کنید.

2. مسیر بشریت در دوران باستان چگونه دیده می شد؟

چه چیزی در این مورد در دوران رنسانس تغییر کرد؟

4. با توجه به ابهام تغییر، آیا می توان از پیشرفت اجتماعی به طور کلی صحبت کرد؟

5. به سؤالات مطرح شده در یکی از کتاب های فلسفی فکر کنید: آیا جایگزین کردن تیر با اسلحه گرم یا سنگ چخماق با مسلسل پیشرفت دارد؟ آیا جایگزینی انبر گرم با جریان برق را می توان پیشرفت تلقی کرد؟ پاسخت رو توجیه کن.

6. کدام یک از موارد زیر را می توان به تناقضات پیشرفت اجتماعی نسبت داد:

الف) توسعه فن آوری منجر به ظهور هر دو ابزار ایجاد و ابزار تخریب می شود.

ب) توسعه تولید منجر به تغییر وضعیت اجتماعی کارگر می شود.

ج) توسعه دانش علمی منجر به تغییر در ایده های شخص در مورد جهان می شود.

د) فرهنگ انسانی تحت تأثیر تولید دستخوش تغییرات می شود.

قبلی12345678910111213141516بعدی

آزمون یکپارچه دولتی جامعه. مبحث 6. پیشرفت. پسرفت

هر پیشرفتی یک حرکت رو به جلو یا عقب است. به همین ترتیب، جامعه می تواند به صورت پیش رونده یا قهقرایی توسعه یابد و گاهی اوقات هر دوی این فرآیندها تنها در حوزه های مختلف زندگی از ویژگی های جامعه هستند. پیشرفت و پسرفت چیست؟

پیش رفتن

پیشرفت - از لات. progressus - حرکت رو به جلو، این یک جهت در توسعه جامعه است که با حرکت از پایین تر به بالاتر، از کمتر کامل به کامل تر مشخص می شود، این یک حرکت مترقی به جلو، به سمت بهتر است.

پیشرفت اجتماعی یک فرآیند جهانی-تاریخی است که مشخصه آن صعود بشر از بدوی (وحشی گری) به تمدن است که مبتنی بر دستاوردهای علمی، فنی، سیاسی، حقوقی، اخلاقی و اخلاقی است.

انواع پیشرفت در جامعه

اجتماعی توسعه جامعه در مسیر عدالت، ایجاد شرایط برای رشد همه جانبه فرد، برای زندگی شایسته او، مبارزه با دلایلی که این توسعه را مختل می کند.
مواد فرآیند ارضای نیازهای مادی بشریت که مبتنی بر توسعه علم، فناوری و ارتقای سطح زندگی مردم است.
علمی تعمیق دانش دنیای اطراف، جامعه و مردم، توسعه بیشتر کیهان خرد و کلان.
علمی و فنی توسعه علم با هدف توسعه فناوری، بهبود فرآیند تولید و اتوماسیون آن است.
فرهنگی (معنوی) رشد اخلاق، شکل گیری نوع دوستی آگاهانه، تبدیل تدریجی مصرف کننده انسانی به خالق انسانی، خودسازی و خودسازی فرد.

معیارهای پیشرفت

پرسش از معیارهای پیشرفت (یعنی نشانه‌ها، زمینه‌هایی که به ما امکان می‌دهد پدیده‌ها را پیشرو قضاوت کنیم) همواره پاسخ‌های مبهم را در دوره‌های مختلف تاریخی برانگیخته است. من در مورد معیارهای پیشرفت چند نقطه نظر خواهم داد.

معیارهای مدرن برای پیشرفت چندان روشن نیست. تعداد زیادی از آنها وجود دارد، آنها با هم گواه پیشرفت مترقی جامعه هستند.

معیارهای پیشرفت اجتماعی دانشمندان مدرن:

  • توسعه تولید، اقتصاد در کل، افزایش آزادی انسان در ارتباط با طبیعت، سطح زندگی مردم، رشد رفاه مردم، کیفیت زندگی.
  • سطح دموکراتیک شدن جامعه
  • سطح آزادی مندرج در قانون، فرصت های فراهم شده برای توسعه همه جانبه و خود تحققی فرد، استفاده معقول از آزادی.
  • ارتقای اخلاقی جامعه
  • توسعه روشنگری، علم، آموزش، افزایش نیاز انسان به دانش علمی، فلسفی، زیبایی شناختی جهان.
  • امید به زندگی افراد.
  • افزایش سعادت و نیکی انسان.

با این حال، پیشرفت تنها یک چیز مثبت نیست. متأسفانه بشریت هم می آفریند و هم نابود می کند. استفاده ماهرانه و آگاهانه از دستاوردهای ذهن انسان نیز یکی از معیارهای پیشرفت جامعه است.

تضادهای پیشرفت اجتماعی

پیامدهای مثبت و منفی پیشرفت مثال ها
پیشرفت در برخی زمینه ها می تواند منجر به رکود در برخی دیگر شود. نمونه بارز آن دوره استالینیسم در اتحاد جماهیر شوروی است. در دهه 1930 مسیری برای صنعتی شدن تعیین شد و سرعت توسعه صنعتی به شدت افزایش یافت. با این حال، حوزه اجتماعی ضعیف توسعه یافته است، صنعت سبک بر اساس باقی مانده عمل می کند.

نتیجه این است که کیفیت زندگی افراد بدتر می شود.

از ثمرات پیشرفت علمی می توان هم به نفع و هم به ضرر مردم استفاده کرد. توسعه سیستم های اطلاعاتی، اینترنت، بزرگترین دستاورد بشریت است که فرصت های گسترده ای را برای آن باز می کند. با این حال ، در همان زمان ، اعتیاد به رایانه ظاهر می شود ، شخص به دنیای مجازی کنار می رود و بیماری جدیدی ظاهر می شود - "اعتیاد به بازی های رایانه ای".
پیشرفت امروز می تواند منجر به پیامدهای منفی در آینده شود. به عنوان مثال، توسعه زمین های بکر در زمان سلطنت N. Khrushchev است. در ابتدا برداشت غنی حاصل شد، اما پس از مدتی فرسایش خاک ظاهر شد.
پیشرفت در یک کشور آبی همیشه منجر به پیشرفت در کشور دیگر نمی شود. بیایید وضعیت گروه ترکان طلایی را به یاد بیاوریم. در آغاز قرن سیزدهم امپراتوری عظیمی با ارتش بزرگ و تجهیزات نظامی پیشرفته وجود داشت. با این حال، پدیده های مترقی در این ایالت برای بسیاری از کشورها، از جمله روسیه، که بیش از دویست سال در زیر یوغ گروه ترکان بود، به فاجعه تبدیل شد.

به طور خلاصه، مایلم یادآوری کنم که بشریت تمایل خاصی به حرکت رو به جلو دارد و فرصت های جدید و جدیدی را باز می کند. با این حال، ما و دانشمندان قبل از هر چیز باید به خاطر داشته باشیم که چنین جنبش مترقی چه عواقبی خواهد داشت، آیا به فاجعه ای برای مردم تبدیل می شود. بنابراین لازم است پیامدهای منفی پیشرفت را به حداقل برسانیم.

پسرفت

مسیر مخالف توسعه اجتماعی به سمت پیشرفت، رگرسیون است (از لاتین regressus، یعنی حرکت در جهت مخالف، بازگشت به عقب) - حرکت از کامل تر به کمتر کامل، از اشکال بالاتر توسعه به پایین تر، حرکت به عقب، تغییرات. برای بدتر شدن

نشانه های پسرفت در جامعه

  • بدتر شدن کیفیت زندگی مردم
  • رکود در اقتصاد، پدیده های بحران
  • افزایش مرگ و میر انسان، کاهش میانگین استاندارد زندگی
  • وخامت وضعیت جمعیتی، کاهش نرخ زاد و ولد
  • افزایش در بروز مردم، اپیدمی، درصد زیادی از جمعیت مبتلا به

بیماری های مزمن.

  • زوال اخلاق، آموزش و فرهنگ جامعه در کل.
  • حل و فصل مسائل با استفاده از روش ها و تکنیک های قاطع و اعلامی.
  • کاهش سطح آزادی در جامعه، سرکوب خشونت آمیز آن.
  • تضعیف کل کشور و موقعیت بین المللی آن.

حل مشکلات مرتبط با روندهای قهقرایی جامعه یکی از وظایف دولت و رهبری کشور است. در یک کشور دموکراتیک که مسیر جامعه مدنی یعنی روسیه را دنبال می کند، سازمان های عمومی و نظر مردم از اهمیت بالایی برخوردار است. مشکلات باید حل شوند و با هم - توسط مسئولان و مردم - حل شوند.

مواد تهیه شده توسط: Melnikova Vera Aleksandrovna

مفهوم پیشرفت اجتماعی

هنگام راه اندازی یک کسب و کار جدید، فرد معتقد است که آن را با موفقیت به پایان خواهد رساند. ما به بهترین ها ایمان داریم و به بهترین ها امیدواریم. پدربزرگ‌ها و پدران ما با تحمل همه سختی‌های زندگی، دوران سخت جنگ، تلاش خستگی‌ناپذیر، متقاعد شده بودند که ما فرزندانشان زندگی شادتری از زندگی آنها خواهیم داشت. و همیشه همینطور بوده است.

در طول قرن‌های 16 تا 17، زمانی که اروپایی‌ها با کشف دنیای جدید، گستره‌های اویکومن (سرزمین موعود) را گسترش دادند، زمانی که شاخه‌های جدید علم شروع به ظهور کردند، کلمه « پیش رفتن».

این مفهوم بر اساس کلمه لاتین "progressus" - "حرکت به جلو" است.

در فرهنگ لغت علمی مدرن تحت پیشرفت اجتماعیشروع به درک کلیت همه تغییرات مترقی در جامعه، توسعه آن از ساده به پیچیده، انتقال از سطح پایین تر به سطح بالاتر کرد.

با این حال، حتی خوش‌بین‌های بدبین، که متقاعد شده بودند که آینده ناگزیر باید بهتر از حال باشد، متوجه شدند که روند تجدید همیشه به آرامی و پیشرونده پیش نمی‌رود. گاهی اوقات، حرکت رو به جلو با یک عقبگرد دنبال می شود - یک حرکت رو به عقب، زمانی که جامعه می تواند به مراحل ابتدایی تر توسعه بلغزد. این فرآیند نامیده شد پسرفت" پسرفت مخالف پیشرفت است.

همچنین در توسعه جامعه می توان دوره هایی را تشخیص داد که پیشرفت آشکاری وجود ندارد، پویایی رو به جلو، اما حرکتی به عقب وجود ندارد. این حالت شروع شد به نام کلمه " بارکود"یا "رکود". رکود پدیده ای بسیار خطرناک است. این بدان معناست که «مکانیسم‌های بازدارندگی» در جامعه روشن شده است، که نمی‌تواند چیزهای جدید و پیشرفته را درک کند. جامعه ای که در حالت رکود قرار دارد، این جدید را رد می کند و به هر قیمتی برای حفظ ساختارهای قدیمی و قدیمی تلاش می کند و در برابر نوسازی مقاومت می کند. حتی رومیان باستان تأکید می کردند: "اگر به جلو حرکت نکنید، به عقب حرکت می کنید."

پیشرفت، پسرفت و رکود به طور جداگانه در تاریخ بشر وجود ندارد. آنها به طور پیچیده در هم تنیده شده اند، جایگزین یکدیگر می شوند و تصویر توسعه اجتماعی را تکمیل می کنند. اغلب، هنگام مطالعه وقایع تاریخی، به عنوان مثال، اصلاحات یا انقلاب ها، با مفاهیمی مانند "ضد اصلاحات"، "چرخش ارتجاعی" مواجه شده اید. به عنوان مثال، با در نظر گرفتن "اصلاحات بزرگ" الکساندر دوم، که بر تمام حوزه های جامعه روسیه تأثیر گذاشت، و منجر به سرنگونی نظام رعیتی، ایجاد حکومت های محلی بی طبقه (زمستووس و شوراهای شهر)، یک قوه قضاییه مستقل شد، نمی توانیم کمکی کنیم. اما به واکنشی که به دنبال آنها رخ داد توجه کنید - "ضد اصلاحات" اسکندر سوم. این معمولاً زمانی اتفاق می‌افتد که نوآوری‌ها بیش از حد قابل توجه و سریع هستند و سیستم اجتماعی زمان لازم برای انطباق موفقیت آمیز با آنها را ندارد. اصلاح این تغییرات، نوعی «کوچک شدن» و «کاهش» اجتناب ناپذیر است. کاتکوف، روزنامه‌نگار معروف روسی، معاصر «اصلاحات بزرگ»، نوشت که روسیه در مسیر اصلاحات لیبرال بسیار پیش رفته است، که زمان توقف، نگاه کردن به گذشته و درک اینکه این تغییرات چگونه با واقعیت روسیه مرتبط است، فرا رسیده است. و البته اصلاحاتی انجام دهید. همانطور که از درس های تاریخ می دانید، در دهه 1880 و اوایل دهه 1890 بود که اختیارات دادگاه های هیئت منصفه محدود شد و کنترل شدیدتری بر فعالیت های zemstvos توسط دولت ایجاد شد.

اصلاحات پیتر اول، به قول A.S. پوشکین، "روسیه را بر روی پاهای عقب خود بلند کرد"، شوک های قابل توجهی برای کشور ما ایجاد کرد. و تا حدی، همانطور که A. Yanov مورخ مدرن روسی به درستی تعریف کرد، "پتررو زدایی" از کشور پس از مرگ تزار پیتر ضروری بود.

با این حال، واکنش را نباید تنها به صورت منفی نگریست. اگرچه اغلب در درس های تاریخ در مورد جنبه منفی آن صحبت می کنیم. دوره ارتجاعی همیشه محدود کردن اصلاحات و حمله به حقوق شهروندان است. "Arakcheevshchina"، "واکنش نیکولایف"، "هفت سال تاریک" - اینها نمونه هایی از چنین رویکردی هستند.

اما واکنش متفاوت است. این می تواند پاسخی به اصلاحات لیبرال و تحولات محافظه کارانه باشد.

بنابراین، ما متذکر شدیم که پیشرفت اجتماعی یک مفهوم پیچیده و مبهم است. جامعه در توسعه خود همیشه مسیر پیشرفت را دنبال نمی کند. پیشرفت را می توان با دوره های قهقرایی و رکود تکمیل کرد. اجازه دهید جنبه دیگری از پیشرفت اجتماعی را در نظر بگیریم که ما را به ماهیت متناقض این پدیده متقاعد می کند.

پیشرفت در یک حوزه از زندگی اجتماعی، به عنوان مثال، در علم و فناوری، لزوماً نباید با پیشرفت در سایر زمینه ها تکمیل شود. علاوه بر این، حتی آنچه امروز مترقی می‌دانیم، می‌تواند فردا یا در آینده قابل پیش‌بینی به فاجعه تبدیل شود. بیایید یک مثال بزنیم. بسیاری از اکتشافات بزرگ دانشمندان، به عنوان مثال، کشف اشعه ایکس یا پدیده شکافت هسته ای اورانیوم، باعث پیدایش انواع جدیدی از سلاح های وحشتناک - سلاح های کشتار جمعی شد.

علاوه بر این، پیشرفت در یک کشور لزوماً مستلزم تغییرات مترقی در سایر کشورها و مناطق نیست. تاریخ نمونه های مشابه زیادی به ما می دهد. فرمانده آسیای مرکزی تامرلن به شکوفایی چشمگیر کشورش، رشد فرهنگی و اقتصادی شهرهای آن کمک کرد، اما به چه قیمتی؟ به دلیل سرقت و خرابی زمین های دیگر. استعمار آسیا و آفریقا توسط اروپاییان به رشد ثروت و استانداردهای زندگی مردم اروپا کمک کرد، اما در تعدادی از موارد اشکال قدیمی زندگی اجتماعی را در کشورهای شرق حفظ کرد. بیایید به مشکل دیگری بپردازیم که به موضوع پیشرفت اجتماعی می پردازد. وقتی در مورد «بهتر» یا «بدترین»، «بالا» یا «کم»، «ابتدایی» یا «پیچیده» صحبت می کنیم، همیشه به معنای ویژگی های ذهنی ذاتی افراد است. آنچه برای یک فرد مترقی است ممکن است برای دیگری مترقی نباشد. وقتی که منظورمان پدیده های فرهنگ معنوی و فعالیت خلاق مردم باشد، صحبت از پیشرفت دشوار است.

توسعه اجتماعی هم تحت تأثیر عوامل عینی مستقل از اراده و خواسته‌های مردم (پدیده‌های طبیعی، بلایا) و هم عوامل ذهنی که توسط فعالیت‌های افراد، علایق، آرزوها و توانایی‌های آنها تعیین می‌شود، خواهد بود. این کنش عامل ذهنی در تاریخ (انسان) است که مفهوم پیشرفت اجتماعی را بسیار پیچیده و متناقض می کند.

پیشرفت چیست؟ ایده رگرسیون

پیش رفتن(از لاتین: "حرکت به جلو") جهت توسعه است که با گذار از پایین به بالاتر مشخص می شود.

پسرفت- حرکت از بالاتر به پایین، فرآیندهای تخریب، بازگشت به اشکال و ساختارهای منسوخ.

کل بشریت هرگز پسرفت نکرده است، اما حرکت رو به جلوی آن می تواند برای مدتی به تأخیر بیفتد و حتی متوقف شود که به آن رکود می گویند.

ویژگی های پیشرفت

1. ناهماهنگی

2. شخصیت تاریخی خاص

3. چند بعدی بودن

4. ماهیت غیر خطی

5. نسبیت پیشرفت

پیشرفت اجتماعی- روند جهانی، جهانی-تاریخی از صعود جوامع بشری از دولتهای بدوی (وحشیگری) به اوج یک دولت متمدن، بر اساس بالاترین دستاوردهای علمی، فنی، سیاسی، حقوقی، اخلاقی و اخلاقی.

زمینه های پیشرفت:پیشرفت اقتصادی، اجتماعی (پیشرفت اجتماعی)، پیشرفت علمی و فناوری.

اشکال پیشرفت اجتماعی:

1. اصلاح طلب (تکاملی)، یعنی. تدریجی

2. انقلابی، یعنی. اسپاسم

اصلاحات می تواند اقتصادی، سیاسی، اجتماعی باشد.

انقلاب های کوتاه مدت (انقلاب فرانسه 1848، انقلاب فوریه 1917 در روسیه و غیره) و انقلاب های بلندمدت ("انقلاب نوسنگی"، "انقلاب صنعتی") وجود دارد.

ناهماهنگی پیشرفت

ناهماهنگی پیشرفت چیست؟

1) اگر پیشرفت بشریت را به صورت گرافیکی به تصویر بکشید، نه یک خط مستقیم صعودی، بلکه یک خط شکسته دریافت خواهید کرد که منعکس کننده فراز و نشیب ها، فرورفتگی ها و جریان ها در مبارزه نیروهای اجتماعی، حرکت سریع به جلو و جهش های غول پیکر به عقب است.

2) جامعه ارگانیسم پیچیده ای است که در آن "بدن" های مختلف (تشکیلات، انجمن های مردم، نهادهای دولتی و غیره) و فرآیندهای مختلف (اقتصادی، سیاسی، معنوی و غیره) به طور همزمان عمل می کنند. این بخش‌های یک ارگانیسم اجتماعی، این فرآیندها، انواع مختلف فعالیت‌ها به هم مرتبط هستند و در عین حال ممکن است در رشد آنها منطبق نباشند. علاوه بر این، فرآیندها و تغییرات فردی که در حوزه‌های مختلف جامعه اتفاق می‌افتد می‌تواند چند جهته باشد، یعنی پیشرفت در یک حوزه ممکن است با پسرفت در حوزه دیگر همراه باشد.

در طول تاریخ، پیشرفت فناوری به وضوح قابل مشاهده است: از ابزارهای سنگی تا آهنی، از ابزارهای دستی تا ماشین‌ها، از استفاده از نیروی ماهیچه‌ای انسان و حیوانات تا موتورهای بخار، ژنراتورهای الکتریکی، نیروگاه‌های هسته‌ای، از حمل و نقل با بسته‌بندی حیوانات تا ماشین‌ها، قطارهای پرسرعت، هواپیماها، سفینه‌های فضایی، از چرتکه چوبی با دومینو گرفته تا کامپیوترهای قدرتمند.

اما پیشرفت تکنولوژی، توسعه صنعت، شیمیایی شدن و سایر تغییرات در عرصه تولید، منجر به نابودی طبیعت، آسیب های جبران ناپذیری به محیط زیست انسان و تضعیف پایه های طبیعی موجودیت جامعه شده است. بنابراین پیشرفت در یک حوزه با پسرفت در حوزه دیگر همراه بود.

3) پیشرفت علم و فناوری پیامدهای مبهم داشته است. اکتشافات در زمینه فیزیک هسته ای نه تنها به دست آوردن منبع جدیدی از انرژی، بلکه ایجاد سلاح های اتمی قدرتمند را نیز ممکن ساخت. استفاده از فناوری رایانه نه تنها به طور غیرعادی امکانات کار خلاقانه را گسترش داده است، بلکه باعث بیماری های جدید مرتبط با کار طولانی مدت و مداوم در نمایشگر شده است: اختلال بینایی، اختلالات روانی مرتبط با استرس روانی اضافی.

رشد شهرهای بزرگ، عارضه تولید، تسریع ریتم زندگی - همه اینها باعث افزایش بار بدن انسان، ایجاد استرس و در نتیجه آسیب شناسی سیستم عصبی و بیماری های عروقی شده است. همراه با بزرگترین دستاوردهای روح انسان، جهان در حال فرسایش ارزش های فرهنگی و معنوی است، اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به الکل و جنایت در حال گسترش است.

4) بشریت برای پیشرفت باید بهای زیادی بپردازد. راحتی زندگی شهری توسط "بیماری های شهرنشینی" پرداخت می شود: خستگی ترافیک، هوای آلوده، سر و صدای خیابان و عواقب آنها - استرس، بیماری های تنفسی و غیره. راحتی سفر با ماشین - به دلیل ازدحام بزرگراه های شهر و ترافیک.

ایده چرخه

گردش نظریه تاریخی- مفاهیم مختلفی که طبق آنها جامعه به عنوان یک کل یا حوزه های فردی آن در یک دور باطل از بربریت به سمت تمدن و به بربریت جدید حرکت می کند.

معیارهای پیشرفت

معیارهای پیشرفت

1) روشنگران فرانسوی (Condorcet): رشد ذهن.

2) سوسیالیست های آرمانگرا (سنت سیمون، فوریه، اوون): جامعه باید شکلی از سازماندهی را اتخاذ کند که به اجرای اصل اخلاقی منجر شود: همه مردم باید با یکدیگر مانند برادر رفتار کنند.

3) شلینگ (1775 - 1854): رویکرد تدریجی به ساختار حقوقی.

4) هگل (1770 - 1831): با رشد آگاهی از آزادی، جامعه به تدریج توسعه می یابد.

6) مارکسیسم:

بالاترین و جهانی ترین معیار عینی پیشرفت اجتماعی، رشد نیروهای مولده از جمله رشد خود انسان است. جهت روند تاریخی با رشد و بهبود نیروهای مولد جامعه از جمله ابزار کار، میزان تسلط انسان بر نیروهای طبیعت و امکان استفاده از آنها به عنوان اساس زندگی انسان تعیین می شود. خاستگاه تمام فعالیت های زندگی انسان در تولید اجتماعی نهفته است.

بر اساس این معیار، آن دسته از روابط اجتماعی مترقی شناخته می شوند که با سطح نیروهای مولده مطابقت دارند و بیشترین زمینه را برای توسعه آنها، رشد بهره وری نیروی کار و توسعه انسانی باز می کنند. انسان به عنوان اصلی ترین چیز در نیروهای مولد محسوب می شود، بنابراین رشد آنها از این منظر و به عنوان توسعه ثروت فطرت انسان درک می شود.

همانطور که یافتن معیار کلی و جهانی پیشرفت فقط در آگاهی اجتماعی (در رشد عقل، اخلاق، آگاهی آزادی) غیرممکن است، در حوزه تولید مادی (تکنولوژی، روابط اقتصادی) نیز نمی توان آن را یافت. تاریخ نمونه هایی از کشورهایی را ارائه کرده است که در آن سطح بالای تولید مادی با تنزل فرهنگ معنوی همراه شده است.

نتیجه‌گیری: عیب همه تلاش‌ها برای حل این مشکل این بود که در همه موارد تنها یک خط (یا یک ضلع یا یک حوزه) توسعه اجتماعی به عنوان معیار در نظر گرفته شد. عقل، اخلاق، علم، فناوری، نظم قانونی و آگاهی آزادی - همه اینها شاخص های بسیار مهمی هستند، اما جهانی نیستند و زندگی انسان و جامعه را به طور کلی پوشش نمی دهند.

معیار جهانی پیشرفت

معیار پیشرفت اجتماعی، میزان آزادی است که جامعه می تواند برای فرد فراهم کند، میزان آزادی فردی که جامعه تضمین می کند. رشد آزادانه یک فرد در یک جامعه آزاد همچنین به معنای آشکار شدن ویژگی های واقعاً انسانی او - فکری، خلاقانه، اخلاقی است.

رشد کیفیات انسانی به شرایط زندگی افراد بستگی دارد. هر چه نیازهای مختلف یک فرد به غذا، پوشاک، مسکن، خدمات حمل و نقل و در زمینه معنوی به طور کامل برآورده شود، هر چه روابط بین افراد اخلاقی تر شود، متنوع ترین انواع اقتصادی و سیاسی برای شخص قابل دسترس تر است. ، فعالیت های معنوی و مادی می شود. هرچه شرایط برای رشد قدرت جسمی، فکری، ذهنی، خصوصیات اخلاقی یک فرد مساعدتر باشد، دامنه توسعه ویژگی های فردی ذاتی هر فرد بیشتر است. هرچه شرایط زندگی انسانی تر باشد، فرصت های رشد انسان بیشتر می شود: عقل، اخلاق، قدرت های خلاق.

انسانیت، به رسمیت شناختن انسان به عنوان بالاترین ارزش، با کلمه "انسانگرایی" بیان می شود. از آنچه در بالا ذکر شد، می‌توان در مورد یک معیار جهانی پیشرفت اجتماعی نتیجه‌گیری کرد: آنچه به ظهور اومانیسم کمک می‌کند، مترقی است.

شاخص های یکپارچه توسعه مترقی جامعه مدرن

شاخص های یکپارچه توسعه مترقی جامعه مدرن:

1. میانگین امید به زندگی.

2. مرگ و میر کودکان و مادران.

3. سطح تحصیلات;

4. توسعه حوزه های مختلف فرهنگ.

5. علاقه به ارزش های معنوی;

6. وضعیت سلامتی;

7. احساس رضایت از زندگی.

7. درجه احترام به حقوق بشر.

توسعه و حرکت مترقی جامعه که مشخصه گذار از پایین تر به بالاتر، از کم کامل به کامل تر است. مفهوم پیشرفت اجتماعی نه تنها در مورد سیستم به عنوان یک کل، بلکه در مورد عناصر فردی آن نیز کاربرد دارد. در فلسفه، ایده پیشرفت عمومی (اجتماعی) با قیاس با ایده توسعه طبیعت به وجود آمد. در تاریخ بشر، ایده پیشرفت در قرن هفدهم شکل گرفت که با توسعه علم و فناوری همراه بود و با به رسمیت شناختن قدرت قانونگذاری عقل همراه بود. با این حال، پیشرفت اجتماعی متفاوت دیده و ارزیابی شد. برخی از متفکران پیشرفت اجتماعی را به رسمیت شناختند و معیار آن را در رشد علم و عقل می دانستند (J. Condorcet, C. Saint-Simon)، ریشه یابی آرمان های حقیقت و عدالت در جامعه (N.K. Mikhailovsky, P.L. Lavrov); دیگران ایده پیشرفت را رد کردند و آن را نادرست تلقی کردند (F. Nietzsche, S.L. Frank).

تعریف عالی

تعریف ناقص ↓

پیشرفت اجتماعی

توسعه تدریجی جامعه از سطوح پایین به بالاتر. O.p. خود را در رشد توانایی های مادی جامعه، انسانی شدن روابط اجتماعی و بهبود انسان نشان می دهد. ایده O.p. اولین بار در قرن 18 توسط J. Condorcet و A. Turgot بیان شد و در اندیشه اجتماعی اروپای قرن 19 تحت شرایط توسعه سریع سرمایه داری گسترش یافت. شخصیت مترقی در مفاهیم جامعه هگل و مارکس ذاتی است. معیارهای پیشرفت اجتماعی فرآیندهای مترقی را در حوزه های اصلی جامعه مشخص می کند: اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و معنوی. به معیارهای اقتصادی O.p. شامل سطح توسعه نیروهای مولد جامعه و میزان انطباق روابط تولیدی با نیازهای توسعه نیروهای مولد است. معیارهای سیاسی O.p. درجه دخالت توده ها در تحولات تاریخی، میزان مشارکت توده ها در زندگی سیاسی و مدیریت جامعه، درجه رهایی توده ها از استثمار و نابرابری اجتماعی، درجه حمایت سیاسی از حقوق اساسی بشر است. معیار اجتماعی O.P. کیفیت زندگی مردم است که با سطح به دست آمده از امنیت مادی، دسترسی به مراقبت های بهداشتی و آموزشی، ایمنی محیط زیست، امنیت اجتماعی، میزان اشتغال جمعیت فعال، سطح عدالت اجتماعی و انسانیت جامعه مشخص می شود. معیارهای معنوی O.P. سطح تحصیلات و فرهنگ توده ها و میزان جامعیت و رشد هماهنگ فرد است. لازم به ذکر است که در میان فیلسوفان مشهور نه تنها طرفداران، بلکه بسیاری از منتقدان ایده پیشرفت نیز وجود دارند: اف. نیچه، او. اسپنگلر، کی. پوپر و غیره.

47. پیشرفت اجتماعی. ماهیت متناقض محتوای آن. معیارهای پیشرفت اجتماعی اومانیسم و ​​فرهنگ

پیشرفت در معنای عام عبارت است از توسعه از پایین تر به بالاتر، از کمتر کامل به کامل تر، از ساده به پیچیده.

پیشرفت اجتماعی، رشد تدریجی فرهنگی و اجتماعی بشریت است.

ایده پیشرفت جامعه بشری از دوران باستان در فلسفه شروع به شکل گیری کرد و مبتنی بر واقعیت های حرکت ذهنی انسان به جلو بود که در کسب مداوم و انباشت دانش جدید توسط انسان بیان می شد و به او اجازه می داد تا به طور فزاینده ای کاهش یابد. وابستگی به طبیعت

بنابراین، ایده پیشرفت اجتماعی در فلسفه بر اساس مشاهدات عینی تحولات اجتماعی-فرهنگی جامعه بشری سرچشمه گرفت.

از آنجایی که فلسفه جهان را به عنوان یک کل در نظر می گیرد، پس با افزودن جنبه های اخلاقی به واقعیت های عینی پیشرفت اجتماعی-فرهنگی، به این نتیجه رسید که رشد و ارتقای اخلاق انسانی، همان واقعیت غیرقابل ابهام و انکارناپذیر توسعه دانش نیست. فرهنگ عمومی، علم، پزشکی، ضمانت های اجتماعی جامعه و غیره.

با این حال، به طور کلی، ایده ترقی اجتماعی را می پذیریم، یعنی این ایده که بشریت بالاخره در همه اجزای اصلی وجود خود و به معنای اخلاقی فلسفه پیش می رود. ، موضع خوش بینی و ایمان تاریخی خود را به انسان بیان می کند.

با این حال، در همان زمان در فلسفه هیچ نظریه واحدی در مورد پیشرفت اجتماعی وجود ندارداز آنجایی که جنبش‌های فلسفی مختلف درک متفاوتی از محتوای پیشرفت، مکانیسم علت و معلولی آن و به طور کلی معیارهای پیشرفت به عنوان یک واقعیت تاریخی دارند. گروه های اصلی نظریه های پیشرفت اجتماعی را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:

1. نظریه های پیشرفت طبیعیاین گروه از نظریه ها مدعی پیشرفت طبیعی بشریت هستند که به طور طبیعی به دلیل شرایط طبیعی اتفاق می افتد.

عامل اصلی پیشرفت در اینجا توانایی طبیعی ذهن انسان برای افزایش و انباشت میزان دانش در مورد طبیعت و جامعه تلقی می شود. در این آموزه ها، ذهن انسان از قدرتی نامحدود برخوردار است و بر این اساس، پیشرفت از نظر تاریخی پدیده ای بی پایان و بی وقفه تلقی می شود.

2. مفاهیم دیالکتیکی پیشرفت اجتماعی. این آموزه ها بر این باورند که پیشرفت یک پدیده طبیعی درونی برای جامعه است که به طور ارگانیک در ذات آن است. در آنها پیشرفت شکل و هدف وجود جامعه بشری است و خود مفاهیم دیالکتیکی به ایده آلیستی و ماتریالیستی تقسیم می شوند:

- مفاهیم دیالکتیکی ایده آلیستیپیشرفت اجتماعی در آن به تئوری های مربوط به سیر طبیعی پیشرفت نزدیک تر است اصل پیشرفت را با اصل تفکر (مطلق، ذهن برتر، ایده مطلق و غیره) مرتبط کنید.

مفاهیم ماتریالیستی پیشرفت اجتماعی (مارکسیسم) پیشرفت را با قوانین داخلی فرآیندهای اجتماعی-اقتصادی در جامعه مرتبط می کند.

3. نظریه های تکاملی پیشرفت اجتماعی.

این تئوری ها در تلاش برای قرار دادن ایده پیشرفت بر مبنای کاملاً علمی پدید آمدند. اصل شروع این نظریه ها ایده ماهیت تکاملی پیشرفت است، یعنی حضور در تاریخ بشر برخی از واقعیات ثابت پیچیدگی واقعیت فرهنگی و اجتماعی، که باید به شدت به عنوان واقعیت های علمی - فقط از خارج از پدیده‌های قابل مشاهده غیرقابل انکار آنها، بدون دادن هیچ رتبه‌بندی مثبت یا منفی.

ایده‌آل رویکرد تکاملی، سیستمی از دانش علوم طبیعی است که در آن حقایق علمی جمع‌آوری می‌شود، اما هیچ ارزیابی اخلاقی یا احساسی برای آنها ارائه نمی‌شود.

در نتیجه این روش علمی طبیعی برای تجزیه و تحلیل پیشرفت اجتماعی، نظریه های تکاملی دو جنبه از توسعه تاریخی جامعه را به عنوان واقعیت های علمی شناسایی می کنند:

تدریجی و

وجود یک الگوی طبیعی علت و معلولی در فرآیندها.

بدین ترتیب، رویکرد تکاملی به ایده پیشرفت

وجود قوانین معینی از توسعه اجتماعی را به رسمیت می شناسد، که با این حال، چیزی جز روند پیچیدگی خود به خود و اجتناب ناپذیر اشکال روابط اجتماعی را که با اثرات تشدید، تمایز، یکپارچگی، گسترش روابط همراه است، تعریف نمی کند. مجموعه ای از توابع و غیره

همه انواع آموزه های فلسفی در مورد پیشرفت به دلیل تفاوت آنها در توضیح سؤال اصلی ایجاد می شود - چرا توسعه جامعه دقیقاً در یک جهت پیش رونده اتفاق می افتد، و نه در همه احتمالات دیگر: حرکت دایره ای، عدم توسعه، چرخه ای "پیشرفت-پسرفت". توسعه، توسعه مسطح بدون رشد کیفی، حرکت قهقرایی و غیره؟

همه این گزینه‌های توسعه به یک اندازه برای جامعه بشری، همراه با نوع توسعه مترقی امکان‌پذیر است و تاکنون هیچ دلیل واحدی از سوی فلسفه برای توضیح حضور توسعه مترقی در تاریخ بشر ارائه نشده است.

علاوه بر این، خود مفهوم پیشرفت، اگر نه در مورد شاخص های بیرونی جامعه انسانی، بلکه در مورد وضعیت درونی یک فرد اعمال شود، بحث برانگیزتر می شود، زیرا نمی توان با اطمینان تاریخی ادعا کرد که فردی در سطح اجتماعی توسعه یافته تر است. -مراحل فرهنگی جامعه از نظر شخصی شادتر می شود. از این نظر، نمی توان در مورد پیشرفت به عنوان عاملی که به طور کلی زندگی یک فرد را بهبود می بخشد صحبت کرد. این امر در مورد تاریخ گذشته صدق می کند (نمی توان ادعا کرد که یونانیان باستان نسبت به ساکنان اروپا در دوران مدرن شادتر بوده اند، یا اینکه جمعیت سومر نسبت به آمریکایی های مدرن از روند زندگی شخصی خود کمتر رضایت داشته اند و غیره). و با نیروی خاصی که در مرحله مدرن توسعه جامعه بشری نهفته است.

پیشرفت اجتماعی کنونی باعث به وجود آمدن عوامل بسیاری شده است که برعکس، زندگی فرد را پیچیده می کند، او را از نظر روانی سرکوب می کند و حتی وجود او را تهدید می کند. بسیاری از دستاوردهای تمدن مدرن بدتر و بدتر در قابلیت های روانی فیزیولوژیکی انسان قرار می گیرند. از اینجاست که عواملی از زندگی انسان مدرن مانند فراوانی موقعیت‌های استرس‌زا، آسیب‌های عصبی روانی، ترس از زندگی، تنهایی، بی‌تفاوتی نسبت به معنویت، اشباع بیش از حد اطلاعات غیر ضروری، تغییر ارزش‌های زندگی به بدوی‌گرایی، بدبینی، بی‌تفاوتی اخلاقی، فروپاشی عمومی در وضعیت جسمی و روانی، بی سابقه در تاریخ سطح اعتیاد به الکل، اعتیاد به مواد مخدر و سرکوب معنوی مردم.

پارادوکس تمدن مدرن به وجود آمده است:

در زندگی روزمره برای هزاران سال، مردم به هیچ وجه هدف آگاهانه خود را تضمین نوعی پیشرفت اجتماعی قرار نمی دادند، آنها فقط سعی می کردند نیازهای اساسی خود را چه فیزیولوژیکی و چه اجتماعی برآورده کنند. هر هدف در این مسیر دائماً به عقب رانده می شد، زیرا هر سطح جدیدی از ارضای نیاز بلافاصله به عنوان ناکافی ارزیابی می شد و با یک هدف جدید جایگزین می شد. بنابراین، پیشرفت همیشه عمدتاً توسط ماهیت بیولوژیکی و اجتماعی انسان از پیش تعیین شده است و با توجه به معنای این فرآیند، باید لحظه ای را نزدیکتر می کرد که زندگی اطراف از نظر بیولوژیکی برای انسان بهینه می شد. و ماهیت اجتماعی اما در عوض، لحظه ای فرا رسید که سطح توسعه جامعه، توسعه نیافتگی روانی جسمانی انسان را برای زندگی در شرایطی که خود برای خود ایجاد کرده بود، آشکار کرد.

انسان از برآوردن نیازهای زندگی مدرن در توانایی های روانی خود باز مانده است و پیشرفت بشر در مرحله کنونی خود قبلاً آسیب روانی فیزیکی جهانی به بشریت وارد کرده است و در همان جهت های اصلی به رشد خود ادامه می دهد.

علاوه بر این، پیشرفت علمی و فناوری فعلی باعث ایجاد یک وضعیت بحرانی اکولوژیکی در دنیای مدرن شده است که ماهیت آن حاکی از تهدیدی برای موجودیت انسان بر روی کره زمین است. اگر روند رشد فعلی در شرایط یک سیاره محدود از نظر منابع آن ادامه یابد، نسل های بعدی بشریت به مرزهای سطح جمعیتی و اقتصادی خواهند رسید که فراتر از آن فروپاشی تمدن بشری رخ خواهد داد.

وضعیت کنونی بوم‌شناسی و آسیب‌های عصبی روانی انسان بحث در مورد مشکل خود پیشرفت و مشکل معیارهای آن را تحریک کرده است. در حال حاضربر اساس نتایج درک این مشکلات، مفهوم درک جدیدی از فرهنگ به وجود می آید که مستلزم درک آن استنه به عنوان مجموع ساده ای از دستاوردهای انسان در تمام زمینه های زندگی، بلکه به عنوان یک پدیده طراحی شده برای خدمت هدفمند به یک فرد و به نفع تمام جنبه های زندگی او.

بدین ترتیب، مسئله ضرورت انسان سازی فرهنگ، یعنی اولویت انسان و زندگی او در همه ارزیابی ها از وضعیت فرهنگی جامعه حل می شود.

در طرح کلی این بحث ها طبیعی است مشکل معیارهای پیشرفت اجتماعی مطرح می شوداز آنجایی که همانطور که رویه تاریخی نشان داده است، توجه به پیشرفت اجتماعی صرفاً با بهبود و پیچیده شدن شرایط اجتماعی-فرهنگی زندگی، چیزی برای حل مسئله اصلی نمی دهد - آیا روند فعلی رشد اجتماعی آن مثبت است یا خیر. نتیجه آن برای بشریت؟

امروزه موارد زیر به عنوان معیارهای مثبت برای پیشرفت اجتماعی شناخته می شوند:

1. معیار اقتصادی.

توسعه جامعه از بعد اقتصادی باید با افزایش سطح زندگی انسان، رفع فقر، رفع گرسنگی، اپیدمی های گسترده، تضمین های اجتماعی بالای پیری، بیماری، ناتوانی و ... همراه باشد.

2. سطح انسان سازی جامعه.

جامعه باید رشد کند:

درجه آزادی های مختلف، امنیت عمومی یک فرد، سطح دسترسی به آموزش، به کالاهای مادی، توانایی ارضای نیازهای معنوی، احترام به حقوق او، فرصت های تفریح ​​و غیره،

و پایین برو:

تأثیر شرایط زندگی بر سلامت روانی فرد، میزان تبعیت فرد از ریتم زندگی کاری.

شاخص کلی این عوامل اجتماعی میانگین است طول عمر انسان.

3. پیشرفت در رشد اخلاقی و معنوی فرد.

جامعه باید بیشتر و بیشتر اخلاقی شود، معیارهای اخلاقی باید تقویت و بهبود یابد و هر فرد باید زمان و فرصت های بیشتری برای رشد توانایی های خود، برای خودآموزی، برای فعالیت خلاق و کار معنوی دریافت کند.

بنابراین معیارهای اصلی پیشرفت اکنون از عوامل تولیدی- اقتصادی، علمی- فنی، سیاسی-اجتماعی به سمت اومانیسم یعنی اولویت انسان و سرنوشت اجتماعی او تغییر یافته است.

از این رو،

معنای اصلی فرهنگ و معیار اصلی پیشرفت، انسان گرایی فرآیندها و نتایج توسعه اجتماعی است.

اصطلاحات اساسی

انسان گرایی- سیستمی از دیدگاه ها که بیانگر اصل شناخت شخصیت فرد به عنوان ارزش اصلی وجود است.

فرهنگ(به معنای گسترده) - سطح توسعه مادی و معنوی جامعه.

پیشرفت اجتماعی- رشد تدریجی فرهنگی و اجتماعی بشریت.

پیش رفتن- توسعه صعودی از پایین تر به بالاتر، از کمتر کامل به کامل تر، از ساده به پیچیده تر.

برگرفته از کتاب فلسفه علم و فناوری: نکات سخنرانی نویسنده Tonkonogov A V

7.6. پیشرفت علمی و فناوری، کنترل عمومی و مدیریت عمومی مدیریت عمومی سازماندهی و تنظیم فعالیت های شاخه های مختلف دولتی و دولتی است که به نمایندگی از قوانین اساسی جامعه عمل می کنند (V.E.

برگرفته از کتاب مبانی فلسفه نویسنده بابایف یوری

تاریخ به عنوان پیشرفت ماهیت متناقض پیشرفت اجتماعی پیشرفت ویژگی خاصی از ماده جهانی مانند حرکت است، اما در کاربرد آن برای ماده اجتماعی. یکی از خواص جهانی ماده، همانطور که قبلا نشان داده شد، حرکت است. که در

از کتاب درآمدی بر فلسفه نویسنده فرولوف ایوان

2. پیشرفت اجتماعی: تمدن‌ها و شکل‌گیری‌ها ظهور نظریه پیشرفت اجتماعی برخلاف جامعه بدوی، که در آن تغییرات بسیار آهسته در طول نسل‌ها گسترش می‌یابد، در تمدن‌های باستان تغییرات و توسعه اجتماعی آغاز شده است.

برگرفته از کتاب فلسفه اجتماعی نویسنده کراپیونسکی سولومون الیازارویچ

4. پیشرفت اجتماعی پیشرفت (از لاتین progressus - حرکت رو به جلو) جهت توسعه است که با گذار از پایین تر به بالاتر، از کمتر کامل به کامل تر مشخص می شود. C شایستگی برای طرح ایده و توسعه نظریه اجتماعی

برگرفته از کتاب تقلب در فلسفه نویسنده نیوختیلین ویکتور

معیارهای پیشرفت اجتماعی افکار جامعه جهانی در مورد "محدودیت های رشد" به طور قابل توجهی مشکل معیارهای پیشرفت اجتماعی را به روز کرده است. در واقع، اگر در دنیای اجتماعی اطراف ما همه چیز آنطور که به نظر می رسد ساده نیست و به نظر مترقیان می رسد،

برگرفته از کتاب جامعه ریسک. در راه مدرنیته ای دیگر توسط بک اولریش

جنبش‌های ملی و پیشرفت اجتماعی گروه اجتماعی بزرگ دیگری نیز وجود دارد که تأثیر آن به‌عنوان موضوع توسعه اجتماعی به‌ویژه در ثلث پایانی قرن نوزدهم فعال شد. منظور ما ملت هاست. حرکاتی که انجام می دهند و همینطور حرکات

از کتاب 2. دیالکتیک ذهنی. نویسنده

12. فلسفه مارکسیسم، مراحل اصلی توسعه آن و برجسته ترین نمایندگان آن. مفاد اساسی درک مادی از تاریخ. پیشرفت اجتماعی و معیارهای آن مارکسیسم یک فلسفه دیالکتیکی- ماتریالیستی است که پایه های آن را کارل مارکس و

از کتاب 4. دیالکتیک توسعه اجتماعی. نویسنده کنستانتینوف فدور واسیلیویچ

43. اشکال اخلاقی و زیبایی شناختی آگاهی اجتماعی. نقش آنها در شکل گیری محتوای معنوی و فکری فرد اخلاق مفهومی مترادف با اخلاق است. اخلاق مجموعه ای از هنجارها و قواعد رفتار انسان است

برگرفته از کتاب دیالکتیک ذهنی نویسنده کنستانتینوف فدور واسیلیویچ

4. فرهنگ سیاسی و توسعه فناوری: پایان رضایت به پیشرفت؟ نوسازی در نظام سیاسی آزادی عمل سیاست را محدود می کند. آرمانشهرهای سیاسی تحقق یافته (دموکراسی، دولت اجتماعی) محدود کننده هستند - از نظر قانونی، اقتصادی، اجتماعی.

برگرفته از کتاب دیالکتیک رشد اجتماعی نویسنده کنستانتینوف فدور واسیلیویچ

برگرفته از کتاب میرزا فتعلی آخوندوف نویسنده مامدوف شیدابک فراجیویچ

فصل هجدهم. پیشرفت اجتماعی

از کتاب نویسنده

از کتاب نویسنده

2. ماهیت متناقض توسعه حقیقت تز اصلی دیالکتیک ماتریالیستی در آموزه حقیقت، شناخت ماهیت عینی آن است. حقیقت عینی محتوای ایده های انسانی است که به موضوع بستگی ندارد، یعنی.


2023
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه