16.12.2023

اطلاعاتی در مورد تحقیقات سیارات منظومه شمسی. مطالعه اجرام منظومه شمسی کاوش در منظومه شمسی


تحقیقات علمی جدید در سیاره منظومه شمسی - مریخ

دانشمندان کشف کرده اند که مرتفع ترین کوه منظومه شمسی، المپوس مونس، در مریخ قرار دارد. ارتفاع آن از پایه خود 21.2 کیلومتر است. در واقع یک آتشفشان است. ارتفاع آن چندین برابر اورست است و مساحت آن کل قلمرو فرانسه را در بر می گیرد.

در نتیجه تحقیقات اخیر، دانشمندان ناسا دریافته‌اند که خاک مریخ به طرز شگفت‌آوری شبیه به خاک خانه یا حیاط خلوت یک خانه روستایی است. این شامل تمام مواد مغذی لازم برای حمایت از زندگی است. خاک مریخ برای پرورش مارچوبه و شلغم ایده آل است.

تحقیقات علمی جدید بر روی سیاره منظومه شمسی - زهره

دانشمندان نظریه ای را ارائه کرده اند که نشان می دهد ذرات حیات می توانند با فشار خورشید حرکت کنند. اما این فقط می تواند دور از خورشید اتفاق بیفتد. یعنی حیات می تواند از زمین به مریخ برسد و فقط از زهره به زمین برسد. به عبارت دیگر، این احتمال وجود دارد که زمانی زندگی در زهره وجود داشته باشد، اما با گرم شدن خورشید، زیست توده روی زهره شروع به تجزیه شدن کرد، زندگی به تدریج ناپدید شد، به این معنی که وقتی خورشید حتی بیشتر گرم می‌شود، همین اتفاق می‌افتد. زمین.
مطالعه زهره بسیار مهم است. در این سیاره ناپذیر، دمای سطح به 480 درجه سانتیگراد می رسد و فشار آن 92 برابر بیشتر از زمین است. این سیاره در ابرهای ضخیم اسید سولفوریک پوشانده شده است. با مطالعه زهره، دانشمندان قادر خواهند بود دریابند که چرا این سیاره تا این حد زشت شده است و چگونه زمین می تواند از سرنوشت مشابهی جلوگیری کند.

تحقیقات علمی جدید بر روی سیاره منظومه شمسی - عطارد


ناسا اخیرا فضاپیمایی را به فضا پرتاب کرده است که به طور خاص برای مطالعه سیاره عطارد طراحی شده است. به گفته دانشمندان سیاره‌شناسی، قطر اولین سیاره منظومه شمسی حدود هفت کیلومتر کاهش یافته است. اندازه‌گیری‌ها با استفاده از کاوشگر مسنجر انجام شد، که نشان داد عطارد با سرعتی بسیار سریع‌تر از حد انتظار شروع به خنک شدن و «تفک» کرد.

بیشتر عطارد یک هسته داغ است که توسط پوسته نازکی از پوسته و گوشته پوشیده شده است. تقریباً 4.5 میلیارد سال پیش شکل گرفت و از آن به بعد سرد شد و حجم آن کاهش یافت.

کاوشگر مسنجر مرتباً از سطح عطارد عکس می گرفت. پس از تجزیه و تحلیل تصاویر به‌دست‌آمده، متخصصان مؤسسه علوم کارنگی در واشنگتن دریافتند که میزان فشردگی سیاره تقریباً 8 برابر بیشتر از چیزی است که قبلاً تصور می‌شد.

تحقیقات علمی جدید در سیاره منظومه شمسی - مشتری


تصویر جدیدی از مشتری که از فضاپیمای جونو گرفته شده است در وب سایت سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا (ناسا) منتشر شده است.
عکس به وضوح طوفان های متعددی را در جو این سیاره نشان می دهد. برخی از سازندها شبیه رشته های درهم نخ هستند. سرعت باد در مشتری می تواند بیش از 600 کیلومتر در ساعت باشد.
اجازه دهید اضافه کنیم که اکنون تمام ابزارهای علمی جونو به طور عادی کار می کنند. این دستگاه حداقل تا فوریه 2018 کار خواهد کرد. پس از این، ایستگاه از مدار خارج می شود و به جو غول گاز فرستاده می شود، جایی که وجودش از بین می رود.

مطالعه سیارات منظومه شمسی

تا پایان قرن بیستم، به طور کلی پذیرفته شده بود که نه سیاره در منظومه شمسی وجود دارد: عطارد، زهره، زمین، مریخ، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون، پلوتون. اما اخیرا اجرام زیادی فراتر از مدار نپتون کشف شده‌اند که برخی از آنها شبیه پلوتون هستند و برخی دیگر حتی بزرگ‌تر. بنابراین، در سال 2006، اخترشناسان طبقه بندی را روشن کردند: 8 جرم بزرگ - از عطارد تا نپتون - سیارات کلاسیک در نظر گرفته می شوند و پلوتو نمونه اولیه یک کلاس جدید از اجرام - سیارات کوتوله است. 4 سیاره نزدیک به خورشید معمولا سیاره های زمینی و 4 جرم گازی بعدی سیاره های غول پیکر نامیده می شوند. سیارات کوتوله عمدتاً در منطقه فراتر از مدار نپتون - کمربند کویپر - ساکن هستند.

ماه

ماه ماهواره طبیعی زمین و درخشان ترین جرم در آسمان شب است. به طور رسمی، ماه یک سیاره نیست، اما به طور قابل توجهی بزرگتر از تمام سیارات کوتوله، بیشتر ماهواره های سیارات است، و از نظر اندازه از عطارد خیلی کمتر نیست. در ماه هیچ جوی برای ما آشنا نیست، هیچ رودخانه و دریاچه، پوشش گیاهی و موجودات زنده وجود ندارد. گرانش روی ماه شش برابر کمتر از زمین است. روز و شب با تغییرات دمایی تا 300 درجه به مدت دو هفته ادامه دارد. با این حال، ماه به طور فزاینده ای زمینیان را با فرصت استفاده از شرایط و منابع منحصر به فرد خود جذب می کند. بنابراین، ماه اولین قدم ما برای شناخت اجرام منظومه شمسی است.

ماه هم با کمک تلسکوپ های زمینی و هم به لطف پرواز بیش از 50 فضاپیما و کشتی با فضانوردان به خوبی کاوش شده است. ایستگاه های خودکار شوروی Luna-3 (1959) و Zond-3 (1965) اولین ایستگاه هایی بودند که از قسمت های شرقی و غربی نیمکره ماه، نامرئی از زمین، عکس گرفتند. ماهواره های مصنوعی ماه میدان گرانشی و تسکین آن را بررسی کردند. خودروهای خودکششی "Lunokhod-1 و -2" تصاویر و اطلاعات زیادی در مورد خواص فیزیکی و مکانیکی خاک به زمین مخابره کردند. دوازده فضانورد آمریکایی با کمک فضاپیمای آپولو در سال های 1969-1972. از ماه بازدید کردند، جایی که آنها مطالعات سطحی را در شش مکان مختلف فرود در سمت مرئی انجام دادند، تجهیزات علمی را در آنجا نصب کردند و حدود 400 کیلوگرم سنگ ماه را به زمین آوردند. کاوشگرهای Luna-16، -20 و -24 به طور خودکار خاک ماه را حفاری کرده و به زمین رساندند. فضاپیمای نسل جدید کلمنتاین (1994)، کاوشگر ماه (99-1998) و اسمارت-1 (06-2003) اطلاعات دقیق تری در مورد امداد و میدان گرانشی ماه و همچنین ذخایر کشف شده از مواد حاوی هیدروژن دریافت کردند. احتمالاً یخ آب، روی سطح. به طور خاص، افزایش غلظت این مواد در فرورفتگی های دائمی سایه دار نزدیک قطب ها یافت می شود.

فضاپیمای چینی Chang'e-1 که در 24 اکتبر 2007 به فضا پرتاب شد، از سطح ماه عکسبرداری کرد و داده هایی را برای جمع آوری مدل دیجیتالی از نقش برجسته آن جمع آوری کرد. در 1 مارس 2009، این دستگاه بر روی سطح ماه رها شد. در 8 نوامبر 2008، فضاپیمای هندی چاندرایان 1 به مدار سلنوسنتریک پرتاب شد. در 14 نوامبر، کاوشگر از آن جدا شد و به سختی در نزدیکی قطب جنوبی ماه فرود آمد. این دستگاه به مدت 312 روز کار کرد و داده های مربوط به توزیع عناصر شیمیایی روی سطح و ارتفاعات را ارسال کرد. ماهواره ژاپنی کاگویا و دو ریزماهواره اضافی به نام‌های اوکینا و اویونا که در سال‌های 2007-2009 فعالیت کردند، برنامه علمی تحقیقات ماه را انجام دادند و داده‌های مربوط به ارتفاعات نقش برجسته و توزیع گرانش روی سطح آن را با دقت بالایی مخابره کردند.

مرحله مهم جدید در مطالعه ماه، پرتاب دو ماهواره آمریکایی، مدارگرد شناسایی ماه (مدارگرد شناسایی ماه) و LCROSS (ماهواره رصد و تشخیص دهانه ماه) در 18 ژوئن 2009 بود. در 9 اکتبر 2009، کاوشگر LCROSS به دهانه Cabeo فرستاده شد. مرحله سپری شده موشک Atlas-V با وزن 2.2 تن ابتدا به پایین دهانه افتاد و حدود چهار دقیقه بعد فضاپیمای LCROSS (با وزن 891 کیلوگرم) در آنجا سقوط کرد که قبل از سقوط از میان ابر غبار عبور کرد. توسط صحنه مطرح شد و موفق شد تحقیقات لازم را تا زمان مرگ دستگاه انجام دهد. محققان آمریکایی بر این باورند که هنوز موفق شده اند مقداری آب در ابری از غبار ماه پیدا کنند. مدارگرد ماه به کاوش ماه از مدار قطبی ماه ادامه می دهد. ابزار روسی LEND (ردیاب نوترون تحقیقاتی قمری) که برای جستجوی آب یخ زده طراحی شده است، روی فضاپیما نصب شده است. او در منطقه قطب جنوب مقدار زیادی هیدروژن را کشف کرد که ممکن است نشانه ای از وجود آب در آنجا در حالت محدود باشد.

در آینده نزدیک، اکتشاف ماه آغاز خواهد شد. در حال حاضر، پروژه هایی با جزئیات برای ایجاد یک پایگاه مسکونی دائمی در سطح آن در حال توسعه است. حضور طولانی مدت یا دائمی خدمه جایگزین چنین پایگاهی در ماه، حل مشکلات علمی و کاربردی پیچیده تری را ممکن می سازد.

ماه تحت تأثیر گرانش، عمدتاً از دو جرم آسمانی - زمین و خورشید در فاصله متوسط ​​​​384400 کیلومتر از زمین حرکت می کند. در اوج این فاصله به 405500 کیلومتر افزایش می یابد و در حضیض به 363300 کیلومتر کاهش می یابد. دوره چرخش ماه به دور زمین نسبت به ستارگان دور در حدود 27.3 روز (ماه غیر طبیعی) است، اما از آنجایی که ماه همراه با زمین به دور خورشید می چرخد، موقعیت آن نسبت به خط خورشید - زمین پس از یک بار تکرار می شود. مدت زمان کمی طولانی تر - حدود 29.5 روز (ماه سینودی). در این دوره، تغییر کامل فازهای ماه اتفاق می‌افتد: از ماه جدید به ربع اول، سپس به ماه کامل، به ربع آخر و دوباره به ماه جدید. ماه به دور محور خود با سرعت زاویه ای ثابت در همان جهتی که به دور زمین می چرخد ​​و با همان دوره زمانی 27.3 روزه می چرخد. به همین دلیل است که از زمین فقط یک نیمکره ماه را می بینیم که آن را مرئی می نامیم. و نیمکره دیگر همیشه از چشم ما پنهان است. این نیمکره که از زمین قابل مشاهده نیست، سمت دور ماه نامیده می شود. شکل تشکیل شده توسط سطح فیزیکی ماه بسیار نزدیک به یک کره منظم با شعاع متوسط ​​1737.5 کیلومتر است. مساحت کره ماه حدود 38 میلیون کیلومتر مربع است که تنها 7.4 درصد از سطح زمین یا حدود یک چهارم مساحت قاره های زمین است. نسبت جرمی ماه و زمین 1:81.3 است. چگالی متوسط ​​ماه (3.34 گرم بر سانتی متر مکعب) به طور قابل توجهی کمتر از چگالی متوسط ​​زمین (5.52 گرم بر سانتی متر مکعب) است. گرانش روی ماه شش برابر کمتر از زمین است. در یک بعد از ظهر تابستانی در نزدیکی خط استوا، سطح تا +130 درجه سانتیگراد گرم می شود، در برخی نقاط حتی بالاتر. و در شب دما تا -170 درجه سانتیگراد کاهش می یابد. سرد شدن سریع سطح در هنگام ماه گرفتگی نیز مشاهده می شود. دو نوع منطقه در ماه وجود دارد: نور - قاره ای، که 83٪ از کل سطح را اشغال می کند (از جمله سمت دور) و مناطق تاریک به نام دریا. این تقسیم بندی در اواسط قرن هفدهم به وجود آمد، زمانی که فرض بر این بود که واقعاً آب در ماه وجود دارد. از نظر ترکیب کانی‌شناسی و محتوای عناصر شیمیایی منفرد، سنگ‌های قمری در نواحی تاریک سطح (دریاها) به سنگ‌های زمینی مانند بازالت‌ها و در مناطق روشن (قاره‌ها) به آنورتوزیت‌ها بسیار نزدیک هستند.

مسئله منشا ماه هنوز کاملاً روشن نیست. ترکیب شیمیایی سنگ های ماه نشان می دهد که ماه و زمین در یک منطقه از منظومه شمسی تشکیل شده اند. اما تفاوت در ترکیب و ساختار درونی آنها باعث می شود فکر کنیم که هر دوی این بدن ها در گذشته یک کل واحد نبوده اند. بیشتر دهانه‌های بزرگ و فرورفتگی‌های عظیم (حوضه‌های چند حلقه‌ای) در طول دوره‌ای از بمباران شدید سطح روی سطح توپ ماه ظاهر شدند. حدود 3.5 میلیارد سال پیش، در نتیجه گرمایش داخلی، گدازه‌های بازالتی از اعماق ماه به سطح زمین ریختند و زمین‌های پست و فرورفتگی‌های گرد را پر کردند. به این ترتیب دریاهای قمری شکل گرفتند. در طرف مقابل، به دلیل پوست ضخیم تر، ریزش به طور قابل توجهی کمتر بود. در نیمکره قابل مشاهده، دریاها 30٪ از سطح را اشغال می کنند و در نیمکره مخالف - فقط 3٪. بنابراین، تکامل سطح ماه اساساً حدود 3 میلیارد سال پیش به پایان رسید. بمباران شهاب سنگ ها ادامه یافت، اما با شدت کمتر. در نتیجه پردازش طولانی مدت سطح، لایه سست بالایی از سنگ های ماه تشکیل شد - سنگ سنگی با ضخامت چند متر.

سیاره تیر

نزدیکترین سیاره به خورشید به نام خدای باستانی هرمس (به رومیان تیر) - پیام آور خدایان و خدای سپیده دم - نامگذاری شده است. عطارد در فاصله متوسط ​​58 میلیون کیلومتری یا 0.39 واحد نجومی قرار دارد. از خورشید. با حرکت در امتداد مداری بسیار کشیده، در حضیض در فاصله 0.31 AU به خورشید نزدیک می شود و در حداکثر فاصله خود در فاصله 0.47 AU قرار دارد و در 88 روز زمینی یک انقلاب کامل ایجاد می کند. در سال 1965 با استفاده از روش های راداری از زمین مشخص شد که دوره چرخش این سیاره 58.6 روز است، یعنی در 2/3 سال یک چرخش کامل به دور محور خود انجام می دهد. اضافه شدن حرکات محوری و مداری منجر به این واقعیت می شود که عطارد با قرار گرفتن در خط خورشید-زمین همیشه با همان سمت به سمت ما چرخیده است. یک روز خورشیدی (بازه زمانی بین اوج های بالایی یا پایینی خورشید) 176 روز زمینی در این سیاره طول می کشد.

در پایان قرن نوزدهم، ستاره شناسان تلاش کردند تا ویژگی های تاریک و روشن مشاهده شده در سطح عطارد را ترسیم کنند. شناخته شده ترین آثار شیاپارلی (1881-1889) و ستاره شناس آمریکایی پرسیوال لاول (1896-1897) هستند. جالب اینجاست که ستاره شناس T. J. C. حتی در سال 1901 اعلام کرد که دهانه هایی را روی عطارد دیده است. تعداد کمی آن را باور کردند، اما متعاقباً دهانه 625 کیلومتری (بتهوون) به جایی رسید که توسط شی مشخص شده بود. ستاره شناس فرانسوی یوجین آنتونیادی در سال 1934 نقشه ای از "نیمکره مرئی" عطارد تهیه کرد، زیرا در آن زمان اعتقاد بر این بود که فقط یک نیمکره همیشه روشن است. آنتونیادی به جزییات تک تک این نقشه اسامی داده است که تا حدی در نقشه های مدرن استفاده می شود.

به لطف کاوشگر فضایی آمریکایی Mariner 10 که در سال 1973 پرتاب شد، برای اولین بار امکان گردآوری نقشه های واقعا قابل اعتماد از این سیاره و مشاهده جزئیات دقیق سطح برجسته وجود داشت. این کاوشگر سه بار به عطارد نزدیک شد و تصاویر تلویزیونی از بخش های مختلف سیاره را مخابره کرد. سطح آن به زمین در مجموع، 45 درصد از سطح سیاره، عمدتا نیمکره غربی حذف شد. همانطور که مشخص شد، تمام سطح آن با دهانه های زیادی در اندازه های مختلف پوشیده شده است. می توان مقدار شعاع سیاره (2439 کیلومتر) و جرم آن را روشن کرد. سنسورهای دما این امکان را فراهم کردند که در طول روز دمای سطح سیاره به 510 درجه سانتیگراد افزایش یابد و در شب تا -210 درجه سانتیگراد کاهش یابد. قدرت میدان مغناطیسی آن حدود 1٪ از قدرت مغناطیسی زمین است. رشته. بیش از 3 هزار عکس گرفته شده در رویکرد سوم دارای وضوح 50 متر بودند.

شتاب گرانش در عطارد 3.68 m/s 2 است. یک فضانورد در این سیاره تقریباً سه برابر کمتر از روی زمین وزن خواهد داشت. از آنجایی که معلوم شد که چگالی متوسط ​​عطارد تقریباً با چگالی زمین یکسان است، فرض بر این است که عطارد دارای یک هسته آهنی است که تقریباً نیمی از حجم سیاره را اشغال می کند و بالای آن یک گوشته و یک پوسته سیلیکات وجود دارد. عطارد در واحد سطح 6 برابر بیشتر از زمین نور خورشید دریافت می کند. علاوه بر این، بیشتر انرژی خورشیدی جذب می شود، زیرا سطح سیاره تاریک است و تنها 12-18 درصد از نور فرودی را منعکس می کند. لایه سطحی سیاره (رگولیت) بسیار خرد شده است و به عنوان عایق حرارتی عالی عمل می کند، به طوری که در عمق چند ده سانتی متری از سطح، دما ثابت است - حدود 350 درجه کلوین. عطارد دارای یک جو هلیوم بسیار کمیاب است. توسط "باد خورشیدی" که در سراسر سیاره می وزد. فشار چنین جوی در سطح 500 میلیارد بار کمتر از سطح زمین است. علاوه بر هلیوم، مقدار ناچیزی هیدروژن، آثار آرگون و نئون شناسایی شد.

فضاپیمای آمریکایی مسنجر (مسنجر - از پیک انگلیسی)، که در 3 اوت 2004 پرتاب شد، اولین پرواز خود را از عطارد در 14 ژانویه 2008 در فاصله 200 کیلومتری از سطح سیاره انجام داد. او از نیمه شرقی نیمکره ای که قبلاً عکاسی نشده بود، عکاسی کرد. مطالعات عطارد در دو مرحله انجام شد: اول، بررسی از مسیر پرواز طی دو برخورد با سیاره (2008)، و سپس (30 سپتامبر 2009) - موارد دقیق. از کل سطح سیاره در محدوده های طیفی مختلف عکسبرداری شد و تصاویر رنگی از زمین به دست آمد، ترکیب شیمیایی و کانی شناسی سنگ ها مشخص شد و محتوای عناصر فرار در لایه خاک نزدیک به سطح اندازه گیری شد. ارتفاع سنج لیزری ارتفاعات تسکین سطحی عطارد را اندازه گیری کرد. مشخص شد که تفاوت ارتفاعات برجسته در این سیاره کمتر از 7 کیلومتر است. در رویکرد چهارم، در 18 مارس 2011، ماهواره مسنجر باید وارد مدار ماهواره مصنوعی عطارد شود.

بر اساس تصمیم اتحادیه بین المللی نجوم، دهانه های عطارد به نام چهره ها: نویسندگان، شاعران، هنرمندان، مجسمه سازان، آهنگسازان نامگذاری می شوند. به عنوان مثال، بزرگترین دهانه های با قطر 300 تا 600 کیلومتر به نام های بتهوون، تولستوی، داستایوفسکی، شکسپیر و غیره بودند. در این قاعده استثنائاتی وجود دارد - یک دهانه با قطر 60 کیلومتر با سیستم پرتو به نام ستاره شناس معروف کویپر نامگذاری شده است و دهانه دیگری با قطر 1.5 کیلومتر در نزدیکی خط استوا که به عنوان مبدا طول جغرافیایی در عطارد گرفته شده است، نامگذاری شده است. به نام هون کال که در زبان مایاهای باستان به معنای "بیست" است. قرار شد یک نصف النهار از طریق این دهانه با طول جغرافیایی 20 درجه ترسیم شود.

این دشت ها به زبان های مختلف نام سیاره عطارد مانند دشت سوبکو یا دشت اودین را داده اند. دو دشت به دلیل موقعیت مکانی آنها نامگذاری شده است: دشت شمالی و دشت گرما که در منطقه حداکثر دما در طول جغرافیایی 180 درجه قرار دارد. کوه های مجاور این دشت را کوه های گرما می نامیدند. یکی از ویژگی های متمایز توپوگرافی عطارد تاقچه های کشیده آن است که به نام کشتی های تحقیقاتی دریایی نامگذاری شده اند. نام این دره ها از رصدخانه های نجوم رادیویی گرفته شده است. این دو برجستگی به افتخار اخترشناسانی که اولین نقشه‌های این سیاره را تهیه کرده‌اند، آنتونیادی و شیاپارلی نام‌گذاری شده‌اند.

سیاره زهره

زهره نزدیک‌ترین سیاره به زمین است؛ از خورشید به ما نزدیک‌تر است و بنابراین با نور بیشتری توسط آن روشن می‌شود. در نهایت نور خورشید را به خوبی منعکس می کند. واقعیت این است که سطح سیاره زهره زیر پوشش قدرتمند جو پوشیده شده است و سطح سیاره را کاملا از دید ما پنهان می کند. در محدوده مرئی حتی از مدار ماهواره مصنوعی زهره نیز قابل مشاهده نیست، و با این وجود، ما "تصاویری" از سطح داریم که توسط رادار به دست آمده است.

دومین سیاره از خورشید به نام الهه باستانی عشق و زیبایی آفرودیت (برای رومیان - زهره) نامگذاری شده است. شعاع متوسط ​​زهره 6051.8 کیلومتر و جرم آن 81 درصد جرم زمین است. زهره در همان جهتی که سیارات دیگر به دور خورشید می چرخد، یک چرخش کامل را در 225 روز کامل می کند. دوره چرخش آن حول محور خود (243 روز) تنها در اوایل دهه 1960 تعیین شد، زمانی که از روش های راداری برای اندازه گیری سرعت چرخش سیارات استفاده شد. بنابراین، چرخش روزانه زهره در بین تمام سیارات کندترین است. علاوه بر این، در جهت مخالف رخ می دهد: بر خلاف بسیاری از سیارات، که جهت مدار و چرخش حول محور بر هم منطبق است، زهره به دور محور خود در جهت مخالف حرکت مداری می چرخد. اگر به طور رسمی به آن نگاه کنید، این ویژگی منحصر به فرد زهره نیست. به عنوان مثال، اورانوس و پلوتون نیز در جهت مخالف می چرخند. اما آنها عملا "در حالت خوابیده به پهلو" می چرخند، و محور زهره تقریبا عمود بر صفحه مداری است، بنابراین تنها محوری است که "واقعا" در جهت مخالف می چرخد. به همین دلیل است که روز شمسی در زهره کوتاه‌تر از زمان چرخش به دور محور خود و 117 روز زمینی است (برای سیارات دیگر، روز خورشیدی بیشتر از دوره چرخش است). و یک سال در زهره فقط دو برابر یک روز خورشیدی است.

جو زهره از 96.5 درصد دی اکسید کربن و تقریبا 3.5 درصد نیتروژن تشکیل شده است. سایر گازها - بخار آب، اکسیژن، اکسید گوگرد و دی اکسید، آرگون، نئون، هلیوم و کریپتون - کمتر از 0.1٪ هستند. اما باید در نظر داشت که اتمسفر زهره حدود 100 برابر جرم ماست، بنابراین، برای مثال، نیتروژن در آنجا پنج برابر بیشتر از جو زمین است.

مه مه آلود در جو زهره به سمت بالا تا ارتفاع 48-49 کیلومتری گسترش می یابد. بیشتر تا ارتفاع 70 کیلومتری یک لایه ابر حاوی قطرات اسید سولفوریک غلیظ وجود دارد و اسیدهای کلریدریک و هیدروفلوریک نیز در بالاترین لایه ها وجود دارند. ابرهای زهره 77 درصد از نور خورشید را که به آنها برخورد می کند منعکس می کنند. در بالای مرتفع ترین کوه های زهره - کوه های ماکسول (ارتفاع حدود 11 کیلومتر) - فشار اتمسفر 45 بار و در پایین دره دیانا - 119 بار است. همانطور که می دانید فشار جو زمین در سطح سیاره تنها 1 بار است. اتمسفر قدرتمند دی اکسید کربن ناهید حدود 23 درصد از تشعشعات خورشیدی را به سطح جذب و تا حدی منتقل می کند. این تابش سطح سیاره را گرم می کند، اما تابش مادون قرمز حرارتی از سطح با دشواری زیاد از طریق جو به فضا باز می گردد. و تنها زمانی که سطح تا حدود 460-470 درجه سانتیگراد گرم شود، جریان انرژی خروجی برابر با جریان انرژی ورودی است. به دلیل این اثر گلخانه ای است که سطح زهره بدون توجه به عرض جغرافیایی گرم می ماند. اما در کوه هایی که جو در آن ها رقیق تر است، دما چندین ده درجه کمتر است. زهره توسط بیش از 20 فضاپیمای کاوش شد: ونوس، مارینرز، پایونیر-ونوس، وگا و ماژلان. در سال 2006، کاوشگر ونوس اکسپرس در مدار اطراف آن عمل کرد. دانشمندان توانستند ویژگی های جهانی توپوگرافی سطح زهره را به لطف صداگذاری رادار مدارگردهای پایونیر-ونرا (1978)، ونرا-15 و -16 (84-1983) و ماژلان (94-1990) مشاهده کنند. رادارهای زمینی به شما اجازه می‌دهند که تنها 25 درصد از سطح را «دیدن» کنید و با وضوح بسیار کمتری نسبت به توانایی فضاپیماها. به عنوان مثال، ماژلان تصاویری از کل سطح با وضوح 300 متر دریافت کرد. مشخص شد که بیشتر سطح زهره توسط دشت های تپه ای اشغال شده است.

ارتفاعات تنها 8 درصد از سطح را تشکیل می دهند. تمام جزئیات قابل توجه امداد نام خود را دریافت کردند. در اولین تصاویر راداری زمینی از مناطق جداگانه سطح زهره، محققان از نام های مختلفی استفاده کردند که اکنون روی نقشه ها باقی مانده است - کوه های ماکسول (این نام نشان دهنده نقش فیزیک رادیویی در مطالعه زهره است)، آلفا. و مناطق بتا (دو قسمت درخشان نقش برجسته زهره در تصاویر رادار از حروف اول الفبای یونانی نامگذاری شده اند). اما این نام‌ها استثناهایی از قوانین نام‌گذاری است که توسط اتحادیه بین‌المللی نجوم اتخاذ شده است: اخترشناسان تصمیم گرفتند ویژگی‌های سطحی زهره را با نام‌های زنانه نام‌گذاری کنند. نواحی مرتفع بزرگ به نام های زیر نامگذاری شدند: سرزمین آفرودیت، سرزمین ایشتار (به افتخار الهه عشق و زیبایی آشوری) و سرزمین لادا (الهه عشق و زیبایی اسلاوی). دهانه‌های بزرگ به افتخار زنان برجسته در همه زمان‌ها و اقوام نامگذاری شده‌اند و دهانه‌های کوچک نام‌های شخصی زنانه دارند. در نقشه های زهره می توانید نام هایی مانند کلئوپاترا (آخرین ملکه مصر)، داشکوا (مدیر آکادمی علوم سن پترزبورگ)، آخماتووا (شاعر روسی) و نام های معروف دیگر را بیابید. نام های روسی شامل آنتونینا، گالینا، زینا، زویا، لنا، ماشا، تاتیانا و دیگران است.

مریخ

چهارمین سیاره از خورشید که به نام خدای جنگ مریخ نامگذاری شده است، 1.5 برابر از زمین دورتر است. یک چرخش مداری به مریخ 687 روز زمینی طول می کشد. مدار مریخ دارای گریز از مرکز قابل توجهی است (0.09)، بنابراین فاصله آن از خورشید از 207 میلیون کیلومتر در حضیض تا 250 میلیون کیلومتر در آفلیون متغیر است. مدارهای مریخ و زمین تقریباً در یک صفحه قرار دارند: زاویه بین آنها فقط 2 درجه است. هر 780 روز، زمین و مریخ در حداقل فاصله از یکدیگر قرار می گیرند که می تواند بین 56 تا 101 میلیون کیلومتر باشد. چنین نزدیک شدن سیارات را تقابل می نامند. اگر در این لحظه فاصله بین سیارات کمتر از 60 میلیون کیلومتر باشد، مخالفت بزرگ نامیده می شود. رویارویی های بزرگ هر 15-17 سال اتفاق می افتد.

شعاع استوایی مریخ 3394 کیلومتر است که 20 کیلومتر بیشتر از قطبی است. جرم مریخ ده برابر کوچکتر از زمین و از نظر مساحت 3.5 برابر کوچکتر است. دوره چرخش محوری مریخ با مشاهدات تلسکوپی زمینی از ویژگی‌های سطح متضاد تعیین شد: 24 ساعت و 39 دقیقه و 36 ثانیه است. محور چرخش مریخ با زاویه 25.2 درجه از عمود بر صفحه مداری کج می شود. بنابراین، در مریخ نیز تغییر فصل وجود دارد، اما مدت زمان فصول تقریباً دو برابر بیشتر از زمین است. به دلیل طویل شدن مدار، فصول در نیمکره شمالی و جنوبی مدت زمان متفاوتی دارند: تابستان در نیمکره شمالی 177 روز مریخی طول می کشد و در جنوب آن 21 روز کوتاهتر، اما گرمتر از تابستان در نیمکره شمالی است.

مریخ به دلیل فاصله بیشتر از خورشید، تنها 43 درصد انرژی را دریافت می کند که در همان منطقه از سطح زمین می افتد. میانگین دمای سالانه سطح مریخ حدود -60 درجه سانتیگراد است. حداکثر دما در آنجا از چند درجه بالای صفر تجاوز نمی کند و حداقل آن روی کلاهک قطب شمال ثبت شده و 138- درجه سانتی گراد است. در طول روز، دمای سطح به طور قابل توجهی تغییر می کند. به عنوان مثال، در نیمکره جنوبی در عرض جغرافیایی 50 درجه، دمای مشخصه در اواسط پاییز از -18 درجه سانتیگراد در ظهر تا -63 درجه سانتیگراد در شب متغیر است. با این حال، در حال حاضر در عمق 25 سانتی متر زیر سطح، دما تقریبا ثابت است (حدود -60 درجه سانتیگراد)، صرف نظر از زمان روز و فصل. تغییرات زیاد دما در سطح با این واقعیت توضیح داده می شود که جو مریخ بسیار نادر است و سطح به سرعت در شب سرد می شود و در طول روز به سرعت توسط خورشید گرم می شود. جو مریخ از 95 درصد دی اکسید کربن تشکیل شده است. سایر اجزای آن: 2.5٪ نیتروژن، 1.6٪ آرگون، کمتر از 0.4٪ اکسیژن. میانگین فشار اتمسفر در سطح 6.1 میلی بار است، یعنی 160 برابر کمتر از فشار هوای زمین در سطح دریا (1 بار). در عمیق ترین فرورفتگی های مریخ می تواند به 12 میلی بار برسد. جو سیاره خشک است، عملا بخار آب در آن وجود ندارد.

کلاهک های قطبی مریخ چند لایه هستند. لایه اصلی زیرین، چند کیلومتر ضخامت، توسط یخ آب معمولی مخلوط با گرد و غبار تشکیل شده است. این لایه در تابستان باقی می ماند و کلاهک های دائمی را تشکیل می دهد. و تغییرات فصلی مشاهده شده در کلاهک های قطبی به دلیل لایه بالایی با ضخامت کمتر از 1 متر، متشکل از دی اکسید کربن جامد، به اصطلاح "یخ خشک" رخ می دهد. منطقه تحت پوشش این لایه در زمستان به سرعت رشد می کند و به موازی 50 درجه می رسد و حتی گاهی اوقات از این خط عبور می کند. در بهار، با افزایش دما، لایه بالایی تبخیر می شود و تنها یک کلاهک دائمی باقی می ماند. "موج تاریک شدن" مناطق سطح مشاهده شده با تغییر فصول با تغییر جهت بادها توضیح داده می شود که دائماً در جهت از یک قطب به قطب دیگر می وزد. باد لایه بالایی مواد سست - گرد و غبار سبک را با خود می برد و مناطقی از سنگ های تیره تر را آشکار می کند. در دوره هایی که مریخ از حضیض می گذرد، گرمای سطح و جو افزایش می یابد و تعادل محیط مریخ به هم می خورد. سرعت باد به 70 کیلومتر در ساعت افزایش می یابد، طوفان و طوفان شروع می شود. گاهی اوقات بیش از یک میلیارد تن گرد و غبار بلند می شود و در حالت معلق نگه داشته می شود، در حالی که شرایط آب و هوایی در کل کره مریخ به طور چشمگیری تغییر می کند. مدت طوفان های گرد و غبار می تواند به 50 تا 100 روز برسد. اکتشاف مریخ توسط فضاپیما در سال 1962 با پرتاب کاوشگر Mars-1 آغاز شد. اولین تصاویر از قسمت هایی از سطح مریخ توسط مارینر 4 در سال 1965 و سپس توسط مارینر 6 و 7 در سال 1969 مخابره شد. فرودگر Mars 3 موفق به فرود نرم شد. بر اساس تصاویر Mariner 9 (1971)، نقشه های دقیقی از این سیاره جمع آوری شد. او 7329 عکس از مریخ با وضوح حداکثر 100 متر و همچنین عکس هایی از ماهواره های آن - فوبوس و دیموس را به زمین مخابره کرد. یک ناوگان کامل متشکل از چهار فضاپیمای Mars-4، -5، -6، -7، که در سال 1973 به فضا پرتاب شد، در اوایل سال 1974 به مجاورت مریخ رسید. به دلیل نقص در سیستم ترمز روی برد، Mars-4 از یک نقطه عبور کرد. در فاصله حدود 2200 کیلومتری از سطح سیاره، فقط از آن عکس گرفته است. مریخ-5 سنجش از دور سطح و جو را از مدار یک ماهواره مصنوعی انجام داد. فرودگر مریخ ۶ فرود نرمی در نیمکره جنوبی داشت. اطلاعات مربوط به ترکیب شیمیایی، فشار و دمای جو به زمین مخابره شد. مریخ 7 در فاصله 1300 کیلومتری از سطح بدون تکمیل برنامه خود گذشت.

موثرترین پروازها دو وایکینگ آمریکایی بودند که در سال 1975 راه اندازی شدند. روی این دستگاه ها دوربین های تلویزیونی، طیف سنج های مادون قرمز برای ثبت بخار آب در جو و رادیومترهایی برای به دست آوردن داده های دما وجود داشت. واحد فرود وایکینگ 1 در 20 ژوئیه 1976 فرود نرم بر روی کریس پلانیتیا و واحد فرود وایکینگ 2 در Utopia Planitia در 3 سپتامبر 1976 فرود آمد. آزمایش‌های منحصر به فردی در مکان‌های فرود انجام شد تا نشانه‌هایی از حیات را شناسایی کنند. خاک مریخ دستگاه مخصوصی نمونه خاک را گرفته و در یکی از ظروف حاوی آب یا مواد مغذی قرار می دهد. از آنجایی که هر موجود زنده زیستگاه خود را تغییر می دهد، ابزارها باید این را ثبت می کردند. اگرچه برخی تغییرات در محیط در یک ظرف محکم در بسته مشاهده شد، اما وجود یک عامل اکسید کننده قوی در خاک می تواند به نتایج مشابهی منجر شود. به همین دلیل است که دانشمندان نمی توانند با اطمینان این تغییرات را به فعالیت باکتری ها نسبت دهند. عکس های دقیق از سطح مریخ و ماهواره های آن از ایستگاه های مداری گرفته شده است. بر اساس داده‌های به‌دست‌آمده، نقشه‌های دقیق سطح سیاره، زمین‌شناسی، حرارتی و سایر نقشه‌های ویژه تهیه شد.

وظیفه ایستگاه های شوروی "فوبوس-1، -2" که پس از 13 سال وقفه راه اندازی شد، مطالعه مریخ و ماهواره آن فوبوس بود. در نتیجه فرمان نادرست زمین، فوبوس-1 جهت گیری خود را از دست داد و ارتباط با آن بازیابی نشد. "فوبوس-2" در ژانویه 1989 وارد مدار ماهواره مصنوعی مریخ شد. داده‌های مربوط به تغییرات دما در سطح مریخ و اطلاعات جدیدی در مورد خواص سنگ‌هایی که فوبوس را تشکیل می‌دهند با استفاده از روش‌های از راه دور به دست آمد. 38 تصویر با وضوح حداکثر 40 متر به دست آمد و دمای سطح آن اندازه گیری شد که در داغ ترین نقاط 30 درجه سانتیگراد بود. متاسفانه امکان اجرای برنامه اصلی مطالعه فوبوس وجود نداشت. تماس با دستگاه در 27 مارس 1989 قطع شد. این به مجموعه ای از شکست ها پایان نداد. فضاپیمای آمریکایی Mars Observer که در سال 1992 به فضا پرتاب شد نیز نتوانست ماموریت خود را به پایان برساند. تماس با او در 21 آگوست 1993 قطع شد. امکان قرار دادن ایستگاه روسی "مارس-96" در مسیر پرواز به مریخ وجود نداشت.

یکی از موفق ترین پروژه های ناسا، ایستگاه نقشه برداری جهانی مریخ است که در 7 نوامبر 1996 برای ارائه نقشه های دقیق از سطح مریخ راه اندازی شد. این دستگاه همچنین به عنوان یک ماهواره مخابراتی برای مریخ نوردهای Spirit و Opportunity که در سال 2003 تحویل داده شدند و تا به امروز به کار خود ادامه می دهند، عمل می کند. در جولای 1997، Mars Pathfinder اولین مریخ نورد خودکار به نام Sogerner را با وزن کمتر از 11 کیلوگرم به این سیاره تحویل داد که با موفقیت ترکیب شیمیایی سطح و شرایط هواشناسی را مورد مطالعه قرار داد. این مریخ نورد از طریق یک ماژول فرود با زمین ارتباط برقرار کرد. ایستگاه بین سیاره ای خودکار ناسا "ماهواره شناسایی مریخ" کار خود را در مارس 2006 در مدار آغاز کرد. با استفاده از یک دوربین با وضوح بالا در سطح مریخ، امکان تشخیص جزئیات به اندازه 30 سانتی متر وجود داشت. "مارس اودیسه"، "مارس اکسپرس" و "ماهواره شناسایی مریخ" "تحقیقات از مدار ادامه دارد. دستگاه فونیکس از 25 می تا 2 نوامبر 2008 در منطقه قطبی فعالیت می کرد. او برای اولین بار سطح را سوراخ کرد و یخ را کشف کرد. فینیکس یک کتابخانه دیجیتال علمی تخیلی را به سیاره زمین تحویل داد. برنامه هایی برای پرواز فضانوردان به مریخ در حال توسعه است. چنین سفری بیش از دو سال طول خواهد کشید، زیرا برای بازگشت باید منتظر موقعیت نسبی مناسب زمین و مریخ باشند.

در نقشه‌های مدرن مریخ، همراه با نام‌هایی که برای شکل‌های زمین شناسایی شده از تصاویر فضایی مشخص شده‌اند، از نام‌های قدیمی جغرافیایی و اساطیری پیشنهاد شده توسط شیاپارلی نیز استفاده می‌شود. بزرگترین منطقه مرتفع با قطر حدود 6000 کیلومتر و ارتفاع تا 9 کیلومتر، تارسیس (در نقشه های باستانی ایران نامیده می شد) و فرورفتگی حلقه ای عظیم در جنوب با قطر بیش از 2000 کیلومتر، هلاس نام داشت. (یونان). مناطقی از سطح که به طور متراکم با دهانه ها پوشیده شده بودند، سرزمین نامیده می شدند: سرزمین پرومتئوس، سرزمین نوح و دیگران. نام سیاره مریخ به دره ها از زبان مردمان مختلف داده شده است. دهانه های بزرگ به نام دانشمندان و دهانه های کوچک به نام مناطق پرجمعیت زمین نامگذاری شده اند. چهار آتشفشان غول‌پیکر خاموش بر فراز منطقه اطراف به ارتفاع 26 متر می‌آیند. بزرگترین آنها، کوه المپوس، واقع در لبه غربی کوه‌های آرسیدا، دارای پایه‌ای به قطر 600 کیلومتر و دهانه دهانه‌ای در قله با قطر 60 کیلومتر. سه آتشفشان - کوه عسکریان، کوه پاولینا و کوه آرسیا - در یک خط مستقیم در بالای کوه های تارسیس قرار دارند. خود آتشفشان ها 17 کیلومتر دیگر از تارسیس بالا می روند. علاوه بر این چهار، بیش از 70 آتشفشان خاموش در مریخ یافت شده است، اما از نظر مساحت و ارتفاع بسیار کوچکتر هستند.

در جنوب خط استوا یک دره غول پیکر تا عمق 6 کیلومتر و بیش از 4000 کیلومتر طول وجود دارد. نام آن Valles Marineris بود. بسیاری از دره‌های کوچکتر و همچنین شیارها و شکاف‌ها نیز شناسایی شده‌اند که نشان می‌دهد در زمان‌های قدیم آب در مریخ وجود داشته و بنابراین جو متراکم‌تر بوده است. در زیر سطح مریخ در برخی مناطق باید لایه ای از منجمد دائمی به ضخامت چندین کیلومتر وجود داشته باشد. در چنین مناطقی، جریان‌های یخ‌زده، غیرمعمول برای سیارات زمینی، روی سطح نزدیک دهانه‌ها قابل مشاهده است که از آن‌ها می‌توان وجود یخ زیرسطحی را قضاوت کرد.

به استثنای دشت ها، سطح مریخ به شدت حفره دارد. گودال ها بیشتر از دهانه های عطارد و ماه تخریب شده به نظر می رسند. آثار فرسایش بادی در همه جا دیده می شود.

فوبوس و دیموس - ماهواره های طبیعی مریخ

قمرهای مریخ در جریان مخالفت بزرگ سال 1877 توسط ستاره شناس آمریکایی A. Hall کشف شدند. آنها فوبوس (ترجمه شده از یونانی ترس) و دیموس (وحشت) نامیده می شدند، زیرا در اسطوره های باستان خدای جنگ همیشه با فرزندانش - ترس و وحشت - همراه بود. ماهواره ها ابعاد بسیار کوچکی دارند و شکل های نامنظمی دارند. محور نیمه اصلی فوبوس 13.5 کیلومتر و محور فرعی 9.4 کیلومتر است. دیموس به ترتیب 7.5 و 5.5 کیلومتر است. کاوشگر مارینر 7 در سال 1969 از فوبوس در پس زمینه مریخ عکس گرفت و مارینر 9 تصاویر متعددی از هر دو قمر ارسال کرد که سطوح ناهموار و گودال های شدید آنها را نشان می داد. کاوشگرهای وایکینگ و فوبوس-2 چندین رویکرد نزدیک به ماهواره ها داشتند. بهترین عکس‌های فوبوس جزئیات برجسته‌ای را تا اندازه ۵ متر نشان می‌دهد.

مدار ماهواره ها دایره ای است. فوبوس در فاصله 6000 کیلومتری از سطح به دور مریخ با دوره زمانی 7 ساعت و 39 دقیقه می چرخد. دیموس 20 هزار کیلومتر از سطح سیاره فاصله دارد و دوره مداری آن 30 ساعت و 18 دقیقه است. دوره های چرخش ماهواره ها حول محور خود با دوره های چرخش آنها به دور مریخ همزمان است. محورهای اصلی ارقام ماهواره ای همیشه به سمت مرکز سیاره هدایت می شوند. فوبوس از غرب طلوع می کند و در شرق 3 بار در روز مریخی غروب می کند. چگالی متوسط ​​فوبوس کمتر از 2 گرم بر سانتی متر مکعب است و شتاب سقوط آزاد در سطح آن 0.5 سانتی متر بر ثانیه است. یک فرد روی فوبوس تنها چند ده گرم وزن دارد و می تواند با پرتاب یک سنگ با دست، آن را برای همیشه به فضا پرواز دهد (سرعت برخاستن در سطح فوبوس حدود 13 متر بر ثانیه است). بزرگترین دهانه فوبوس قطر 8 کیلومتری دارد که با کوچکترین قطر خود ماهواره قابل مقایسه است. در دیموس، بزرگترین فرورفتگی 2 کیلومتر قطر دارد. سطوح ماهواره ها با دهانه های کوچک مانند ماه پر شده است. با وجود شباهت کلی، فراوانی مواد ریز خرد شده که سطوح ماهواره‌ها را می‌پوشاند، فوبوس «پاره‌شده‌تر» به نظر می‌رسد و دیموس سطح صاف‌تری دارد و پوشیده از گرد و غبار. شیارهای مرموزی در فوبوس کشف شده است که تقریباً از کل ماهواره عبور می کند. شیارها 100-200 متر عرض دارند و ده ها کیلومتر امتداد دارند. عمق آنها از 20 تا 90 متر است. چندین مورد در مورد منشاء این شیارها وجود دارد، اما تاکنون توضیح کافی قانع کننده و همچنین توضیحی در مورد منشاء خود ماهواره ها وجود ندارد. به احتمال زیاد، اینها سیارک هایی هستند که توسط مریخ دستگیر شده اند.

سیاره مشتری

بی جهت نیست که مشتری را "پادشاه سیارات" می نامند. این سیاره بزرگترین سیاره منظومه شمسی است که 11.2 برابر قطر و 318 برابر جرم از زمین بیشتر است. مشتری دارای چگالی متوسط ​​کم (1.33 گرم بر سانتی متر مکعب) است زیرا تقریباً به طور کامل از هیدروژن و هلیوم تشکیل شده است. در فاصله متوسط ​​779 میلیون کیلومتری خورشید قرار دارد و حدود 12 سال را صرف یک چرخش مداری می کند. علیرغم اندازه غول پیکرش، این سیاره بسیار سریع می چرخد ​​- سریعتر از زمین یا مریخ. شگفت آورترین چیز این است که مشتری سطح جامد به معنای پذیرفته شده عمومی ندارد - این یک غول گازی است. مشتری گروه سیارات غول پیکر را رهبری می کند. به نام خدای برتر اساطیر باستان (یونانیان باستان - زئوس، رومیان - مشتری)، پنج برابر از خورشید دورتر از زمین است. مشتری به دلیل چرخش سریع خود به شدت مسطح شده است: شعاع استوایی آن (71492 کیلومتر) 7٪ بزرگتر از شعاع قطبی آن است که هنگام رصد از طریق تلسکوپ به راحتی قابل مشاهده است. نیروی گرانش در استوای سیاره 2.6 برابر بیشتر از زمین است. استوای مشتری فقط 3 درجه به مدار خود متمایل است، بنابراین سیاره تغییر فصل را تجربه نمی کند. شیب مدار به صفحه دایره البروج حتی کمتر است - فقط 1 درجه. هر 399 روز تقابل بین زمین و مشتری تکرار می شود.

هیدروژن و هلیوم اجزای اصلی این سیاره هستند: نسبت حجمی این گازها به ترتیب 89٪ هیدروژن و 11٪ هلیوم و بر حسب جرم 80٪ و 20٪ است. کل سطح مرئی مشتری ابرهای متراکمی است که منظومه ای از کمربندهای تیره و نواحی روشن در شمال و جنوب استوا به موازات 40 درجه شمالی و جنوبی را تشکیل می دهد. ابرها لایه هایی از رنگ های قهوه ای، قرمز و آبی را تشکیل می دهند. دوره‌های چرخش این لایه‌های ابر یکسان نبود: هر چه آنها به خط استوا نزدیک‌تر باشند، دوره چرخش آنها کوتاه‌تر می‌شود. بنابراین، در نزدیکی استوا، آنها یک چرخش به دور محور سیاره را در 9 ساعت و 50 دقیقه و در عرض های جغرافیایی متوسط ​​- در 9 ساعت و 55 دقیقه کامل می کنند. کمربندها و زون ها مناطقی از جریان های رو به پایین و بالا در جو هستند. جریان های جوی موازی با استوا توسط جریان گرما از اعماق سیاره و همچنین با چرخش سریع مشتری و انرژی خورشید حفظ می شوند. سطح قابل رویت زون ها تقریباً در 20 کیلومتری بالای کمربندها قرار دارد. حرکات متلاطم شدید گاز در مرزهای کمربندها و مناطق مشاهده می شود. جو هیدروژن هلیوم مشتری بسیار زیاد است. پوشش ابر در ارتفاع حدود 1000 کیلومتری بالای "سطح" قرار دارد که در آن حالت گازی به دلیل فشار زیاد به مایع تبدیل می شود.

حتی قبل از پرواز فضاپیماها به مشتری، مشخص شد که جریان گرما از اعماق مشتری دو برابر هجوم گرمای خورشیدی دریافتی توسط سیاره است. این ممکن است به دلیل فرو رفتن آهسته مواد سنگین تر به سمت مرکز سیاره و صعود مواد سبک تر باشد. سقوط شهاب سنگ روی این سیاره نیز می تواند منبع انرژی باشد. رنگ تسمه ها با وجود ترکیبات شیمیایی مختلف توضیح داده می شود. نزدیک‌تر به قطب‌های سیاره، در عرض‌های جغرافیایی بالا، ابرها یک میدان پیوسته با لکه‌های قهوه‌ای و مایل به آبی تا 1000 کیلومتر را تشکیل می‌دهند. معروف ترین ویژگی مشتری، لکه قرمز بزرگ است، یک ویژگی بیضی شکل با اندازه های مختلف که در منطقه گرمسیری جنوبی واقع شده است. در حال حاضر ابعاد آن 15000 × 30000 کیلومتر است (یعنی دو کره به راحتی در آن قرار می گیرند) و صد سال پیش ناظران متوجه شدند که اندازه نقطه دو برابر بزرگتر است. گاهی اوقات خیلی واضح قابل مشاهده نیست. لکه قرمز بزرگ یک گرداب با عمر طولانی در جو مشتری است که در 6 روز زمینی یک انقلاب کامل در اطراف مرکز خود ایجاد می کند. اولین مطالعه مشتری در فاصله نزدیک (130 هزار کیلومتر) در دسامبر 1973 با استفاده از کاوشگر پایونیر 10 انجام شد. مشاهدات انجام شده توسط این دستگاه در پرتوهای فرابنفش نشان داد که این سیاره دارای تاج های هیدروژن و هلیوم گسترده است. به نظر می رسد که بالای ابر از ابرهای سیروس آمونیاک تشکیل شده است، در حالی که در زیر مخلوطی از هیدروژن، متان و کریستال های آمونیاک منجمد دیده می شود. یک پرتو سنج مادون قرمز نشان داد که دمای پوشش ابر بیرونی حدود -133 درجه سانتیگراد است. میدان مغناطیسی قدرتمندی کشف شد و منطقه شدیدترین تشعشعات در فاصله 177 هزار کیلومتری سیاره ثبت شد. ستون مگنتوسفر مشتری حتی فراتر از مدار زحل نیز قابل مشاهده است.

مسیر پایونیر 11 که در دسامبر 1974 در فاصله 43 هزار کیلومتری مشتری پرواز کرد، متفاوت محاسبه شد. او بین کمربندهای تشعشعی و خود سیاره عبور کرد و از دوز خطرناک تشعشع برای تجهیزات الکترونیکی اجتناب کرد. تجزیه و تحلیل تصاویر رنگی لایه ابر به دست آمده با قطب سنج نوری امکان شناسایی ویژگی ها و ساختار ابرها را فراهم کرد. ارتفاع ابرها در کمربندها و مناطق متفاوت بود. حتی قبل از پروازهای پایونیر 10 و 11 از زمین، با کمک یک رصدخانه نجومی که روی هواپیما پرواز می کرد، امکان تعیین محتوای گازهای دیگر در جو مشتری وجود داشت. همانطور که انتظار می رفت، وجود فسفین کشف شد - یک ترکیب گازی از فسفر با هیدروژن (PH 3) که به پوشش ابر رنگ می دهد. هنگامی که گرم می شود، تجزیه می شود و فسفر قرمز آزاد می شود. موقعیت نسبی منحصر به فرد در مدارهای زمین و سیارات غول پیکر، که از سال 1976 تا 1978 رخ داد، برای مطالعه متوالی مشتری، زحل، اورانوس و نپتون با استفاده از کاوشگرهای وویجر 1 و 2 مورد استفاده قرار گرفت. مسیرهای آنها به گونه ای محاسبه شده بود که می توان از گرانش خود سیارات برای تسریع و چرخش مسیر پرواز از سیاره ای به سیاره دیگر استفاده کرد. در نتیجه، پرواز به اورانوس 9 سال طول کشید، نه 16 سال، همانطور که طبق طرح سنتی انجام می شد، و پرواز به نپتون به جای 20 سال، 12 سال طول کشید. چنین آرایش نسبی سیارات تنها پس از آن تکرار خواهد شد. 179 سال.

بر اساس داده های به دست آمده توسط کاوشگرهای فضایی و محاسبات نظری، مدل های ریاضی پوشش ابر مشتری ساخته شد و ایده هایی در مورد ساختار داخلی آن اصلاح شد. در شکلی ساده شده، مشتری را می توان به صورت پوسته هایی با چگالی افزایش یافته به سمت مرکز سیاره نشان داد. در کف جو با ضخامت 1500 کیلومتر که چگالی آن با عمق به سرعت افزایش می یابد، لایه ای از هیدروژن گاز مایع به ضخامت حدود 7000 کیلومتر وجود دارد. در سطح 0.9 شعاع سیاره، که در آن فشار 0.7 مگابارت و دما در حدود 6500 کلوین است، هیدروژن به حالت مولکولی مایع و پس از 8000 کیلومتر دیگر به حالت فلزی مایع می رود. این لایه ها همراه با هیدروژن و هلیوم حاوی مقدار کمی عناصر سنگین هستند. هسته داخلی با قطر 25000 کیلومتر متالوسیلیکات شامل آب، آمونیاک و متان است. دما در مرکز 23000 کلوین و فشار 50 مگابایت است. زحل نیز ساختار مشابهی دارد.

63 ماهواره شناخته شده در مدار مشتری وجود دارد که می توان آنها را به دو گروه تقسیم کرد - درونی و بیرونی، یا منظم و نامنظم. گروه اول شامل 8 ماهواره است، دومی - 55. ماهواره های گروه داخلی در مدارهای تقریباً دایره ای می چرخند که عملاً در صفحه استوای سیاره قرار دارند. چهار ماهواره نزدیک به سیاره - Adrastea، Metis، Amalthea و Theba - قطری بین 40 تا 270 کیلومتر دارند و در شعاع 2-3 مشتری از مرکز سیاره قرار دارند. آنها به شدت با چهار ماهواره ای که به دنبال آنها هستند، که در فاصله 6 تا 26 شعاع مشتری قرار دارند و اندازه های قابل توجهی بزرگتر، نزدیک به اندازه ماه دارند، متفاوت هستند. این ماهواره های بزرگ - آیو، اروپا، گانیمد و کالیستو در آغاز قرن هفدهم کشف شدند. تقریباً به طور همزمان توسط گالیله گالیله و سیمون ماریوس. معمولاً آنها را ماهواره های گالیله ای مشتری می نامند، اگرچه اولین جداول حرکت این ماهواره ها توسط ماریوس تهیه شده است.

گروه بیرونی متشکل از ماهواره های کوچک با قطری بین 1 تا 170 کیلومتر است که در مدارهای کشیده و به شدت متمایل به سمت استوای مشتری حرکت می کنند. در همان زمان، پنج ماهواره نزدیک‌تر به مشتری در مدار خود در جهت چرخش مشتری حرکت می‌کنند و تقریباً همه ماهواره‌های دورتر در جهت مخالف حرکت می‌کنند. اطلاعات دقیق در مورد ماهیت سطوح ماهواره ها توسط فضاپیما به دست آمد. اجازه دهید با جزئیات بیشتری در مورد ماهواره های گالیله صحبت کنیم. قطر ماهواره Io نزدیک‌ترین به مشتری 3640 کیلومتر و چگالی متوسط ​​آن 3.55 گرم بر سانتی‌متر مکعب است. فضای داخلی آیو به دلیل نفوذ جزر و مد مشتری و اختلالاتی که توسط همسایگانش - اروپا و گانیمد - به حرکت آیو وارد می شود، گرم می شود. نیروهای جزر و مدی لایه های بیرونی Io را تغییر می دهند و آنها را گرم می کنند. در این حالت انرژی انباشته شده به صورت فوران های آتشفشانی به سطح می شکند. از دهانه آتشفشان ها، دی اکسید گوگرد و بخار گوگرد با سرعتی در حدود 1 کیلومتر بر ثانیه تا ارتفاع صدها کیلومتری از سطح ماهواره منتشر می شود. اگرچه میانگین دمای سطح Io در حدود -140 درجه سانتیگراد در نزدیکی خط استوا است، اما نقاط داغی از 75 تا 250 کیلومتر اندازه وجود دارد که دما به 100-300 درجه سانتیگراد می رسد. سطح آیو با محصولات فوران پوشیده شده و به رنگ نارنجی است. میانگین سنی قطعات روی آن کوچک است - حدود 1 میلیون سال. توپوگرافی آیو بیشتر مسطح است، اما چندین کوه با ارتفاع 1 تا 10 کیلومتر وجود دارد. جو Io بسیار کمیاب است (این عملاً یک خلاء است)، اما یک دم گاز در پشت ماهواره کشیده شده است: تشعشعات اکسیژن، بخار سدیم و گوگرد - محصولات فوران های آتشفشانی - در امتداد مدار Io شناسایی شد.

دومین ماهواره گالیله، اروپا، از نظر اندازه کمی کوچکتر از ماه، قطر آن 3130 کیلومتر و چگالی متوسط ​​ماده حدود 3 گرم بر سانتی متر مکعب است. سطح ماهواره با شبکه ای از خطوط روشن و تاریک پر شده است: ظاهراً اینها شکاف هایی در پوسته یخی ناشی از فرآیندهای تکتونیکی هستند. عرض این گسل ها از چند کیلومتر تا صدها کیلومتر متغیر است و طول آنها به هزاران کیلومتر می رسد. تخمین زده می شود که ضخامت پوسته از چند کیلومتر تا ده ها کیلومتر متغیر است. در اعماق اروپا، انرژی برهمکنش جزر و مدی نیز آزاد می شود که گوشته را به شکل مایع حفظ می کند - یک اقیانوس زیر یخبندان، شاید حتی یک اقیانوس گرم. بنابراین جای تعجب نیست که فرضی در مورد امکان وجود ساده ترین اشکال حیات در این اقیانوس وجود دارد. بر اساس میانگین چگالی ماهواره، باید سنگ های سیلیکات در زیر اقیانوس وجود داشته باشد. از آنجایی که دهانه های بسیار کمی در اروپا وجود دارد که سطح نسبتاً صافی دارد، سن ویژگی های این سطح نارنجی قهوه ای صدها هزار و میلیون ها سال تخمین زده می شود. تصاویر با وضوح بالا به‌دست‌آمده توسط گالیله، مزارع منفرد با شکل نامنظم با برآمدگی‌های موازی دراز و دره‌هایی را نشان می‌دهند که یادآور بزرگراه‌ها هستند. در تعدادی از نقاط، لکه های تاریک خودنمایی می کنند، به احتمال زیاد اینها رسوبات موادی هستند که از زیر لایه یخ خارج شده اند.

به گفته ریچارد گرینبرگ، دانشمند آمریکایی، شرایط برای زندگی در اروپا را نه در اعماق اقیانوس زیر یخبندان، بلکه در شکاف های متعدد باید جستجو کرد. به دلیل اثر جزر و مدی، شکاف ها به صورت دوره ای باریک می شوند و به عرض 1 متر گسترش می یابند. هنگامی که شکاف باریک می شود، آب اقیانوس پایین می آید و هنگامی که شروع به انبساط می کند، آب در امتداد آن تقریباً به سطح بالا می رود. پرتوهای خورشید از طریق پلاک یخی که مانع از رسیدن آب به سطح می شود، نفوذ می کند و انرژی لازم برای موجودات زنده را حمل می کند.

بزرگترین ماهواره در منظومه مشتری، گانیمد، دارای قطر 5268 کیلومتر است، اما چگالی متوسط ​​آن تنها دو برابر آب است. این نشان می دهد که حدود 50 درصد از جرم ماهواره یخ است. بسیاری از دهانه‌ها که نواحی قهوه‌ای تیره را پوشانده‌اند، قدمت باستانی این سطح را در حدود 3-4 میلیارد سال نشان می‌دهند. نواحی جوان‌تر با سیستم‌هایی از شیارهای موازی پوشیده شده‌اند که توسط مواد سبک‌تر در طول فرآیند کشش پوسته یخی تشکیل شده‌اند. عمق این شیارها چند صد متر، عرض آن ده ها کیلومتر و طول آن به چندین هزار کیلومتر می رسد. برخی از دهانه‌های گانیمد نه تنها دارای منظومه‌های پرتوهای نوری (شبیه به ماه) هستند، بلکه گاهی اوقات دارای سیستم‌های تاریک نیز هستند.

قطر کالیستو 4800 کیلومتر است. بر اساس میانگین چگالی ماهواره (1.83 گرم بر سانتی متر مکعب)، فرض می شود که یخ آب حدود 60 درصد جرم آن را تشکیل می دهد. ضخامت پوسته یخی مانند گانیمد ده ها کیلومتر تخمین زده می شود. تمام سطح این ماهواره به طور کامل با دهانه هایی با اندازه های مختلف پر شده است. دشت یا سیستم شیار وسیعی ندارد. دهانه‌های روی کالیستو دارای شفت ضعیف و عمق کم هستند. از ویژگی های منحصر به فرد این نقش برجسته، ساختار چند حلقه ای به قطر 2600 کیلومتر است که از ده حلقه متحدالمرکز تشکیل شده است. دمای سطح در استوای کالیستو در ظهر به -120 درجه سانتیگراد می رسد. این ماهواره دارای میدان مغناطیسی خاص خود است.

در 30 دسامبر 2000، کاوشگر کاسینی در مسیر خود به سمت زحل از نزدیک مشتری عبور کرد. در همان زمان، تعدادی آزمایش در مجاورت "پادشاه سیارات" انجام شد. هدف یکی از آنها تشخیص جو بسیار کمیاب ماهواره های گالیله در زمان کسوف آنها توسط مشتری بود. آزمایش دیگر شامل ثبت تابش از کمربندهای تشعشعی مشتری بود. جالب توجه است که به موازات کار کاسینی، همان تشعشعات با استفاده از تلسکوپ های زمینی توسط دانش آموزان و دانش آموزان مدرسه ای در ایالات متحده ثبت شد. نتایج تحقیق آنها همراه با داده های کاسینی مورد استفاده قرار گرفت.

در نتیجه مطالعه ماهواره های گالیله، فرضیه جالبی مطرح شد که در مراحل اولیه تکامل خود، سیارات غول پیکر جریان های عظیمی از گرما را به فضا منتشر کردند. تابش مشتری می تواند یخ را روی سطح سه قمر گالیله ذوب کند. در چهارم - کالیستو - این نباید اتفاق می افتاد، زیرا 2 میلیون کیلومتر از مشتری فاصله دارد. به همین دلیل است که سطح آن بسیار متفاوت از سطوح ماهواره های نزدیک به سیاره است.

زحل

در میان سیارات غول پیکر، زحل به دلیل سیستم حلقه ای قابل توجه خود متمایز است. مانند مشتری، این یک توپ عظیم است که به سرعت در حال چرخش است که عمدتاً هیدروژن و هلیوم مایع است. زحل که در فاصله ای 10 برابر دورتر از زمین به دور خورشید می چرخد، هر 29.5 سال یک دور کامل را در مداری تقریباً دایره ای کامل می کند. زاویه میل مدار به صفحه دایره البروج فقط 2 درجه است، در حالی که صفحه استوایی زحل 27 درجه نسبت به صفحه مدار خود تمایل دارد، بنابراین تغییر فصل در این سیاره ذاتی است.

نام زحل به همتای رومی تایتان باستانی کرونوس، پسر اورانوس و گایا برمی گردد. این دومین سیاره بزرگ از نظر حجم 800 برابر بزرگتر از زمین و از نظر جرم 95 برابر بزرگتر است. به راحتی می توان محاسبه کرد که چگالی متوسط ​​آن (0.7 گرم بر سانتی متر مکعب) کمتر از چگالی آب است - به طور منحصر به فردی برای سیارات منظومه شمسی کم است. شعاع استوایی زحل در امتداد مرز بالایی لایه ابر 60270 کیلومتر است و شعاع قطبی چندین هزار کیلومتر کمتر است. دوره چرخش زحل 10 ساعت و 40 دقیقه است. جو زحل حاوی 94 درصد هیدروژن و 6 درصد هلیوم (بر حسب حجم) است.

نپتون

نپتون در سال 1846 در نتیجه یک پیش بینی نظری دقیق کشف شد. با مطالعه حرکت اورانوس، اخترشناس فرانسوی لو وریر تشخیص داد که سیاره هفتم تحت تأثیر جاذبه یک جسم ناشناخته به همان اندازه عظیم است و موقعیت آن را محاسبه کرد. با هدایت این پیش‌بینی، ستاره‌شناسان آلمانی هال و دآرست نپتون را کشف کردند. بعداً مشخص شد که با شروع با گالیله، اخترشناسان موقعیت نپتون را روی نقشه‌ها یادداشت کردند، اما آن را با یک ستاره اشتباه گرفتند.

نپتون چهارمین سیاره غول پیکر است که در اساطیر باستان به نام خدای دریاها نامگذاری شده است. شعاع استوایی نپتون (24764 کیلومتر) تقریباً 4 برابر شعاع زمین است و جرم نپتون 17 برابر بیشتر از سیاره ماست. چگالی متوسط ​​نپتون 1.64 گرم بر سانتی متر مکعب است. در فاصله 4.5 میلیارد کیلومتری (30 واحد نجومی) به دور خورشید می چرخد ​​و یک چرخه کامل را در 165 سال زمینی کامل می کند. صفحه مداری این سیاره نسبت به صفحه دایره البروج 1.8 درجه شیب دارد. میل خط استوا به صفحه مداری 29.6 درجه است. به دلیل فاصله زیادش از خورشید، نور نپتون 900 برابر کمتر از زمین است.

داده های مخابره شده توسط وویجر 2 که در سال 1989 از فاصله 5000 کیلومتری لایه ابر نپتون عبور کرد، جزئیاتی از پوشش ابری سیاره را فاش کرد. خطوط روی نپتون ضعیف بیان می شوند. یک لکه تاریک بزرگ به اندازه سیاره ما که در نیمکره جنوبی نپتون کشف شده است، یک پاد سیکلون غول پیکر است که هر 16 روز زمین یک انقلاب کامل می کند. این منطقه دارای فشار و دمای بالا است. بر خلاف لکه قرمز بزرگ روی مشتری که با سرعت 3 متر بر ثانیه رانش می شود، لکه تاریک بزرگ روی نپتون با سرعت 325 متر بر ثانیه به سمت غرب حرکت می کند. یک نقطه تاریک با اندازه کوچکتر در 74 درجه جنوبی واقع شده است. ش، در یک هفته 2000 کیلومتر به سمت شمال حرکت کرد. یک ساختار نور در جو، به اصطلاح "روروک مخصوص بچه ها" نیز با حرکت نسبتا سریع خود متمایز شد. در برخی نقاط، سرعت باد در جو نپتون به 400-700 متر بر ثانیه می رسد.

جو نپتون مانند سایر سیارات غول پیکر عمدتاً هیدروژن است. هلیم حدود 15 درصد و متان 1 درصد را تشکیل می دهد. لایه ابر قابل مشاهده مربوط به فشار 1.2 بار است. فرض بر این است که در پایین جو نپتون اقیانوسی از آب وجود دارد که از یون های مختلف اشباع شده است. به نظر می رسد مقادیر قابل توجهی متان در اعماق گوشته یخی سیاره وجود دارد. حتی در دمای هزاران درجه، در فشار 1 مگابایت، مخلوطی از آب، متان و آمونیاک می تواند یخ جامد را تشکیل دهد. گوشته داغ و یخی احتمالاً 70 درصد از جرم سیاره را تشکیل می دهد. طبق محاسبات، حدود 25 درصد از جرم نپتون باید به هسته سیاره متشکل از اکسیدهای سیلیکون، منیزیم، آهن و ترکیبات آن و همچنین سنگ ها تعلق داشته باشد. مدلی از ساختار داخلی سیاره نشان می دهد که فشار در مرکز آن حدود 7 مگابار و دما در حدود 7000 کلوین است. برخلاف اورانوس، جریان گرما از اعماق نپتون تقریباً سه برابر بیشتر از گرمای دریافتی از سیاره است. خورشید. این پدیده با آزاد شدن گرما در هنگام واپاشی رادیواکتیو مواد با وزن اتمی بالا همراه است.

میدان مغناطیسی نپتون نصف میدان مغناطیسی اورانوس است. زاویه بین محور دوقطبی مغناطیسی و محور چرخش نپتون 47 درجه است. مرکز دوقطبی 6000 کیلومتر به نیمکره جنوبی منتقل شده است، بنابراین القای مغناطیسی در قطب مغناطیسی جنوبی 10 برابر بیشتر از شمال است.

حلقه‌های نپتون به طور کلی شبیه حلقه‌های اورانوس هستند، تنها تفاوت این است که مساحت کل ماده در حلقه‌های نپتون 100 برابر کمتر از حلقه‌های اورانوس است. قوس‌های مجزای حلقه‌های اطراف نپتون در خلال اختفای ستاره‌ها توسط سیاره کشف شدند. تصاویر وویجر 2 در اطراف نپتون، سازندهای باز به نام قوس را نشان می دهد. آنها بر روی بیرونی ترین حلقه پیوسته با چگالی کم قرار دارند. قطر حلقه بیرونی 69.2 هزار کیلومتر و عرض طاق ها تقریباً 50 کیلومتر است. سایر حلقه ها که در فواصل 61.9 هزار کیلومتر تا 62.9 هزار کیلومتر قرار دارند بسته هستند. در طی مشاهدات از زمین، تا اواسط قرن بیستم، 2 ماهواره نپتون پیدا شد - تریتون و نرید. وویجر 2 6 ماهواره دیگر را در ابعاد 50 تا 400 کیلومتر کشف کرد و قطر تریتون (2705 کیلومتر) و نرید (340 کیلومتر) را مشخص کرد. در 2002-03 در طول مشاهدات از زمین، 5 ماهواره دورتر از نپتون کشف شد.

بزرگترین ماهواره نپتون، تریتون، در فاصله 355 هزار کیلومتری با دوره ای حدود 6 روز در مداری دایره ای با شیب 23 درجه نسبت به استوای سیاره به دور این سیاره می چرخد. علاوه بر این، این تنها یکی از ماهواره های درونی نپتون است که در جهت مخالف در مدار حرکت می کند. دوره چرخش محوری تریتون با دوره مداری آن همزمان است. چگالی متوسط ​​تریتون 2.1 گرم بر سانتی متر مکعب است. دمای سطح بسیار پایین است (38 کلوین). در تصاویر ماهواره ای، بیشتر سطح تریتون به صورت دشتی با شکاف های فراوان ظاهر می شود که آن را شبیه پوسته خربزه می کند. قطب جنوب توسط یک کلاهک قطبی سبک احاطه شده است. چندین فرورفتگی به قطر 150 تا 250 کیلومتر در دشت کشف شد. این احتمال وجود دارد که پوسته یخی این ماهواره بارها در نتیجه فعالیت های تکتونیکی و سقوط شهاب سنگ بازسازی شده باشد. به نظر می رسد تریتون دارای یک هسته سنگی با شعاع حدود 1000 کیلومتر است. فرض بر این است که یک پوسته یخی با ضخامت حدود 180 کیلومتر، اقیانوس آبی به عمق حدود 150 کیلومتر را می پوشاند که از آمونیاک، متان، نمک ها و یون ها اشباع شده است. جو نازک تریتون بیشتر از نیتروژن است و مقادیر کمی متان و هیدروژن دارد. برف روی سطح تریتون یخبندان نیتروژن است. کلاهک قطبی نیز در اثر یخ زدگی نیتروژن ایجاد می شود. سازندهای شگفت انگیزی که روی کلاهک قطبی شناسایی شده اند، لکه های تاریکی هستند که به سمت شمال شرقی گسترش یافته اند (حدود پنجاه نفر از آنها پیدا شده است). معلوم شد که آنها آبفشان های گازی هستند که تا ارتفاع 8 کیلومتری بالا می روند و سپس به ستون هایی تبدیل می شوند که حدود 150 کیلومتر امتداد دارند.

بر خلاف دیگر ماهواره‌های داخلی، Nereid در مداری بسیار کشیده حرکت می‌کند که گریز از مرکز آن (0.75) بیشتر شبیه مدار ستاره‌های دنباله‌دار است.

پلوتون

پلوتون پس از کشف در سال 1930، کوچکترین سیاره منظومه شمسی به حساب می آمد. در سال 2006، با تصمیم اتحادیه بین المللی نجوم، از وضعیت یک سیاره کلاسیک محروم شد و به نمونه اولیه یک کلاس جدید از اجرام - سیارات کوتوله تبدیل شد. تاکنون، گروه سیارات کوتوله شامل سیارک سرس و چندین جرم اخیراً کشف شده در کمربند کویپر، فراتر از مدار نپتون است. یکی از آنها حتی بزرگتر از پلوتون است. شکی نیست که اشیاء مشابه دیگری نیز در کمربند کویپر پیدا خواهند شد. بنابراین ممکن است تعداد زیادی سیارات کوتوله در منظومه شمسی وجود داشته باشد.

پلوتون هر 245.7 سال یکبار به دور خورشید می گردد. در زمان کشف، این سیاره کاملاً دور از خورشید بود و جایگاه نهمین سیاره منظومه شمسی را اشغال می کرد. اما مدار پلوتون، همانطور که مشخص است، دارای گریز از مرکز قابل توجهی است، بنابراین در هر چرخه مداری برای 20 سال از نپتون به خورشید نزدیکتر است. در پایان قرن بیستم چنین دوره ای وجود داشت: در 23 ژانویه 1979، پلوتون از مدار نپتون عبور کرد، به طوری که به خورشید نزدیکتر شد و به طور رسمی به سیاره هشتم تبدیل شد. پلوتون تا 15 مارس 1999 در این وضعیت باقی ماند. پلوتو پس از عبور از حضیض مدار خود (29.6 AU) در سپتامبر 1989، اکنون به سمت آفلیون (48.8 AU) دور می شود که در سال 2112 به آن خواهد رسید و تکمیل خواهد شد. اولین چرخش کامل به دور خورشید پس از کشف آن در سال 2176.

برای درک علاقه ستاره شناسان به پلوتو، باید تاریخ کشف آن را به خاطر بسپاریم. در آغاز قرن بیستم، با مشاهده حرکت اورانوس و نپتون، اخترشناسان متوجه عجیبی در رفتار آنها شدند و پیشنهاد کردند که فراتر از مدار این سیارات، سیارات کشف نشده دیگری وجود دارد که تأثیر گرانشی آن بر حرکت شناخته شده تأثیر می گذارد. سیارات غول پیکر اخترشناسان حتی مکان فرضی این سیاره - "سیاره X" - را محاسبه کرده اند، اگرچه خیلی مطمئن نیستند. پس از جستجوی طولانی، در سال 1930، ستاره شناس آمریکایی، کلاید تومبا، سیاره نهم را کشف کرد که به نام خدای عالم اموات - پلوتو نامگذاری شده است. با این حال، این کشف ظاهرا تصادفی بود: اندازه‌گیری‌های بعدی نشان داد که جرم پلوتون برای گرانش آن بسیار کوچک است که نمی‌تواند حرکت نپتون و به‌ویژه اورانوس را تحت تأثیر قرار دهد. معلوم شد که مدار پلوتو به طور قابل توجهی کشیده تر از مدار سیارات دیگر است و به طور قابل توجهی متمایل (17 درجه) به دایره البروج است که برای سیارات نیز معمول نیست. برخی از ستاره شناسان تمایل دارند پلوتون را یک سیاره "اشتباه"، بیشتر شبیه یک استروئید یا قمر گمشده نپتون بدانند. با این حال، پلوتو ماهواره های خود را دارد و گاهی اوقات جوی وجود دارد که یخ پوشاننده سطح آن در ناحیه حضیض مدار تبخیر می شود. به طور کلی، پلوتون بسیار ضعیف مورد مطالعه قرار گرفته است، زیرا هنوز حتی یک کاوشگر به آن نرسیده است. تا همین اواخر حتی چنین تلاش هایی انجام نشده بود. اما در ژانویه 2006، فضاپیمای نیوهورایزنز (ناسا) به سمت پلوتو پرتاب شد که باید در جولای 2015 از کنار سیاره عبور کند.

ستاره شناسان با اندازه گیری شدت نور خورشید که توسط پلوتون منعکس می شود، مشخص کرده اند که درخشندگی ظاهری سیاره به طور دوره ای تغییر می کند. این دوره (6.4 روز) به عنوان دوره چرخش محوری پلوتون در نظر گرفته شد. در سال 1978، اخترشناس آمریکایی جی. کریستی توجه را به شکل نامنظم تصویر پلوتون در عکس هایی که با بهترین وضوح زاویه ای گرفته شده است، جلب کرد: یک نقطه تار از تصویر اغلب برآمدگی یک طرف را تار می کند. موقعیت آن نیز با یک دوره 6.4 روزه تغییر کرد. کریستی به این نتیجه رسید که پلوتو یک ماهواره نسبتاً بزرگ دارد که به نام قایقران افسانه ای که ارواح مردگان را در امتداد رودخانه ها در پادشاهی زیرزمینی مردگان حمل می کرد، شارون نامیده می شد (همانطور که مشخص است حاکم این پادشاهی پلوتون بود). شارون یا از شمال یا از جنوب پلوتو ظاهر می شود، بنابراین مشخص شد که مدار ماهواره، مانند محور چرخش خود سیاره، به شدت به صفحه مدار آن متمایل است. اندازه گیری ها نشان داد که زاویه بین محور چرخش پلوتو و صفحه مدار آن حدود 32 درجه است و چرخش معکوس است. مدار شارون در صفحه استوایی پلوتو قرار دارد. در سال 2005، دو ماهواره کوچک دیگر کشف شد - هایدرا و نیکس، که دورتر از شارون، اما در همان هواپیما، می چرخند. بنابراین، پلوتون و ماهواره‌های آن شبیه اورانوس هستند که «در کنار خود» می‌چرخند.

دوره چرخش 6.4 روزه شارون مصادف با دوره حرکت آن به دور پلوتون است. مانند ماه، شارون همیشه با یک طرف رو به سیاره است. این امر برای همه ماهواره هایی که نزدیک به سیاره حرکت می کنند معمول است. چیز دیگری تعجب آور است - پلوتو نیز همیشه با شارون با همان طرف روبرو است. از این نظر با هم برابرند. پلوتون و شارون یک سیستم دوتایی منحصر به فرد، بسیار فشرده و دارای نسبت جرمی بی‌سابقه‌ای از ماهواره به سیاره (1:8) هستند. برای مثال نسبت جرم ماه و زمین 1:81 است و سایر سیارات نسبت های مشابهی دارند که بسیار کوچکتر هستند. در اصل، پلوتون و شارون یک سیاره کوتوله دوگانه هستند.

بهترین تصاویر از منظومه پلوتون-چارون توسط تلسکوپ فضایی هابل به دست آمده است. از آنها می توان فاصله بین ماهواره و سیاره را تعیین کرد که معلوم شد تنها حدود 19400 کیلومتر است. با استفاده از کسوف ستارگان توسط پلوتون، و همچنین کسوف متقابل سیاره توسط ماهواره آن، می توان اندازه آنها را روشن کرد: قطر پلوتون، طبق برآوردهای اخیر، 2300 کیلومتر و قطر شارون 1200 کیلومتر است. چگالی متوسط ​​پلوتون از 1.8 تا 2.1 گرم بر سانتی متر مکعب و چگالی شارون بین 1.2 تا 1.3 گرم بر سانتی متر مکعب است. ظاهراً ساختار درونی پلوتو متشکل از سنگ ها و یخ های آبی با ساختار شارون که بیشتر شبیه به ماهواره های یخی سیارات غول پیکر است، متفاوت است. سطح شارون 30 درصد تیره تر از سطح پلوتون است. رنگ سیاره و ماهواره نیز متفاوت است. ظاهراً آنها مستقل از یکدیگر تشکیل شده اند. مشاهدات نشان داده است که درخشندگی پلوتون در حضیض مدارش به طرز محسوسی افزایش می یابد. این دلیلی را برای فرض نمودن یک جو موقت در پلوتون ایجاد کرد. در طی غیبت ستاره توسط پلوتون در سال 1988، درخشندگی این ستاره به تدریج در طی چند ثانیه کاهش یافت که در نهایت مشخص شد که پلوتون دارای جو است. جزء اصلی آن به احتمال زیاد نیتروژن است و سایر اجزا ممکن است متان، آرگون و نئون باشد. ضخامت لایه مه 45 کیلومتر و ضخامت خود جو 270 کیلومتر تخمین زده شده است. محتوای متان باید بسته به موقعیت پلوتون در مدار متفاوت باشد. پلوتون در سال 1989 از حضیض گذر کرد. محاسبات نشان می دهد که بخشی از رسوبات متان، نیتروژن و دی اکسید کربن منجمد موجود در سطح آن به شکل یخ و یخ، زمانی که سیاره به خورشید نزدیک می شود، وارد جو می شود. حداکثر دمای سطح پلوتو 62 کلوین است. به نظر می رسد که سطح شارون توسط یخ آب تشکیل شده است.

بنابراین، پلوتو تنها سیاره ای است (البته کوتوله) که جو آن مانند یک دنباله دار در طول حرکتش به دور خورشید ظاهر و ناپدید می شود. با استفاده از تلسکوپ فضایی هابل در می 2005، دو ماهواره جدید از سیاره کوتوله پلوتو به نام های نیکتا و هیدرا کشف شد. مدار این ماهواره ها فراتر از مدار شارون قرار دارد. Nyx حدود 50000 کیلومتر از پلوتون و Hydra حدود 65000 کیلومتر فاصله دارند. ماموریت نیوهورایزنز که در ژانویه 2006 به فضا پرتاب شد، برای مطالعه پیرامون پلوتو و کمربند کویپر طراحی شده است.

علم

ستاره شناسان کشف کرده اند جدید کوچکسیاره در لبه منظومه شمسیو آنها ادعا می کنند که یک سیاره بزرگتر دیگر حتی دورتر در کمین است.

در مطالعه دیگری، تیمی از دانشمندان دریافتند یک سیارک با سیستم حلقه ای خاص خود، شبیه به حلقه های زحل.

سیارات کوتوله

سیاره کوتوله جدید تاکنون نامگذاری شده است 2012 VP113و مدار خورشیدی آن بسیار فراتر از لبه منظومه شمسی است که برای ما شناخته شده است.

موقعیت دور آن نشان دهنده جاذبه است نفوذ سیاره بزرگتر دیگری که شاید 10 برابر بزرگتر از زمین باشدو هنوز کشف نشده است.

سه عکس از سیاره کوتوله کشف شده 2012 VP113 با فاصله 2 ساعت در 5 نوامبر 2012 گرفته شده است.

قبلا تصور می شد که تنها یک سیاره کوچک در این قسمت دوردست منظومه شمسی وجود دارد سدنا.

مدار سدنا 76 برابر فاصله زمین تا خورشید و نزدیکترین آن است مدار 2012 VP113 80 برابر فاصله زمین تا خورشید استیا 12 میلیارد کیلومتر است.

مدار سدنا و سیاره کوتوله 2012 VP113. همچنین مدار سیارات غول پیکر با رنگ بنفش نشان داده شده است. کمربند کویپر با نقاط آبی نشان داده می شود.

محققان از DECam در آند شیلی برای کشف VP113 در سال 2012 استفاده کردند. آنها با استفاده از تلسکوپ ماژلان مدار آن را تعیین کردند و اطلاعاتی در مورد سطح آن به دست آوردند.

ابر اورت

سیاره کوتوله سدنا.

قطر سیاره جدید 450 کیلومتر است، در مقایسه با 1000 کیلومتر برای سدنا. این ممکن است بخشی از ابر اورت باشد، منطقه ای که فراتر از کمربند کویپر وجود دارد، کمربندی از سیارک های یخی که حتی دورتر از سیاره نپتون می چرخند.

دانشمندان قصد دارند به جستجوی اجرام دوردست در ابر اورت ادامه دهند، زیرا می توانند در مورد چگونگی شکل گیری و تکامل منظومه شمسی چیزهای زیادی بگویند.

آنها همچنین معتقدند که اندازه برخی از آنها ممکن است باشد بزرگتر از مریخ یا زمین، اما از آنجایی که آنها بسیار دور هستند، تشخیص آنها با استفاده از فناوری موجود دشوار است.

سیارک جدید در سال 2014

تیم دیگری از محققان دریافتند سیارک یخی احاطه شده توسط یک سیستم حلقه دوتایی،شبیه حلقه های زحل فقط سه سیاره: مشتری، نپتون و اورانوس حلقه دارند.

عرض حلقه های اطراف سیارک 250 کیلومتری چاریکلو 7 و 3 کیلومتر است.به ترتیب و فاصله بین آنها 8 کیلومتر است. آنها توسط تلسکوپ های هفت مکان در آمریکای جنوبی، از جمله رصدخانه جنوبی اروپا در شیلی، کشف شدند.

دانشمندان نمی توانند وجود حلقه ها در این سیارک را توضیح دهند. آنها ممکن است از سنگ ها و ذرات یخی تشکیل شده باشند که در اثر برخورد یک سیارک در گذشته ایجاد شده اند.

این سیارک ممکن است در مرحله تکاملی مشابه زمین اولیه باشد، پس از برخورد یک جرم به اندازه مریخ با آن و تشکیل حلقه ای از زباله که به ماه ادغام شد.

پس از کاوش در ماه، مطالعه به مطالعه سیارات منظومه شمسی ادامه داد. در 12 فوریه 1961، ایستگاه خودکار شوروی Venera-1 به نزدیکترین سیاره - زهره فرستاده شد. پس از سه ماه به مدار سیاره رسید.

در سال 1962 کنفرانس بین المللی فضایی در پاریس برگزار شد که در آن از جمله این سوال مطرح شد که آیا امکان ارسال ایستگاه فضایی به مریخ قبل از سال 1980 وجود دارد یا خیر؟ امکان پرتاب موشک به مریخ خیلی زودتر - در همان سال 1962 وجود داشت. موشک شوروی Mars-1 نام داشت. در پاسخ به درخواست های زمین، 61 سیگنال دریافت شد که انواع اطلاعات مربوط به این سیاره را به زمین منتقل می کرد. با این حال، در مارس 1963، ارتباط با موشک قطع شد و هرگز بازسازی نشد.

در می 1971، دو موشک دیگر شوروی به نام های Mars-2 و Mars-3 پرتاب شد. آنها باید یک مطالعه جامع از سطح سیاره و فضای اطراف آن انجام می دادند. یک ماژول فرود از مریخ-3 فرستاده شد که برای اولین بار در تاریخ فرود نرمی روی سطح سیاره داشت. او این اطلاعات را به مریخ 3 مخابره کرد و از آنجا به زمین فرستاده شد.

سپس دانشمندان شوروی ایستگاه های خودکار "Mars-4"، "Mars-5"، "Mars-6" و "Mars-7" را به این سیاره فرستادند. به لطف این ایستگاه ها، اولین عکس ها از سطح مریخ گرفته شد.

هنگام مطالعه عکس ها، مشخص شد که سطح مریخ ناهموار است. این به مناطق روشن، به اصطلاح قاره ها، و "دریاها" تاریک و سبز خاکستری تقسیم می شود. مناطق خشکی حدود 75 درصد از کل سطح سیاره را اشغال می کنند. تغییرات ارتفاعی بین 14 تا 16 کیلومتر است، اما کوه های آتشفشانی نیز وجود دارد که ارتفاع آنها به 27 کیلومتر می رسد.

مانند سطح ماه، با دهانه‌های متعددی پوشیده شده است که اندازه‌ها و شکل‌های متنوعی دارند. آنها هنوز به عمق ماه نیستند، اما به طور قابل توجهی عمیق تر هستند. بزرگترین دهانه به ارتفاع بیش از دوجین کیلومتر می رسد و پایه هایی با قطر 500-600 کیلومتر دارد. دانشمندان بر این باورند که فعالیت آتشفشانی فعالی در مریخ وجود داشته است که چند صد میلیون سال پیش، یعنی نسبتاً اخیراً در مقایسه با سن سیاره به پایان رسیده است.

چین خوردگی ها، گسل ها و شکاف هایی بین دهانه ها پیدا شد. به طور متوسط ​​چند صد کیلومتر طول و ده ها کیلومتر عرض دارند. عمق به چند متر می رسد.

به لطف فضاپیماها مشخص شد که سطح سیاره بیابانی است که هیچ نشانه ای از حیات ندارد. اغلب طوفان های شدیدی وجود دارد که ابرهای شنی را بالا می برد. این اتفاق می افتد که سرعت باد به صدها متر در ثانیه می رسد.

هدف فرودگر Mars-6 مطالعه فضای بالای سطح سیاره بود. او از جو عبور کرد و داده هایی را در مورد ساختار آن جمع آوری کرد که روی یک آزمایشگاه خودکار و از آنجا به زمین منتقل شد.

جو مریخ در حالت کمیاب است. از 95% دی اکسید کربن، 3% نیتروژن، 1.5% آرگون، 0.15% اکسیژن و مقدار بسیار کمی بخار آب تشکیل شده است. برخی از شکل‌های زمین مریخ - دره‌های طولانی شبیه بستر رودخانه‌ها و سطوح صاف که گویی توسط یخچال‌های طبیعی صاف شده‌اند - به دانشمندان این امکان را می‌دهد که به این نتیجه برسند که روی این سیاره آب وجود داشته است. احتمالاً در حال حاضر در سطح سیاره به شکل یخ‌های دائمی که پوشیده از شن و غبار است وجود دارد. برخی از دانشمندان حتی پیشنهاد می کنند که آب ممکن است به صورت مایع در اعماق سیاره باقی بماند. با این حال، با وجود اینکه ساختار داخلی مریخ نیز کم و بیش مورد مطالعه قرار گرفته است، هنوز پیدا نشده است.

همزمان با مطالعه مریخ، دانشمندان شوروی ایستگاه های خودکار را به زهره فرستادند. ابتدا Venera 1 ارسال شد و سپس Venera 2. با این حال، این دستگاه ها می توانند گزارش کمی در مورد سطح سیاره داشته باشند. زهره همچنان اسرارآمیزترین سیاره برای دانشمندان باقی می ماند، زیرا هیچ چیزی در مورد سطح آن از طریق پوشش ابر متراکم نمی توان گفت. برای اولین بار، دستگاه ونوس-3 به سطح زهره رسید و دستگاه بعدی، ونرا-4، برای اولین بار یک فرود صاف در جو انجام داد.

مطالعات جوی توسط ایستگاه تحقیقاتی Venera-7 انجام شد. با تشکر از داده های به دست آمده، مشخص شد که شرایط بسیار سختی در این سیاره شکل گرفته است: دما به 750 درجه کلوین افزایش می یابد، فشار به 100 اتمسفر می رسد. جو از 97 درصد دی اکسید کربن، 3 درصد نیتروژن، بخار آب بسیار کم و اکسیژن تشکیل شده است. علاوه بر این، SO2، H2S، CO و HF در اتمسفر شناسایی شدند. بیشترین غلظت بخار آب - حدود 1٪ - در ارتفاع تقریبا 50 کیلومتری مشاهده می شود. ابرهای ناهید 75 درصد اسید سولفوریک هستند. به دلیل اثر گلخانه ای، هیچ اثری از آب در سطح زهره وجود ندارد.

بسیاری از دانشمندان پس از دریافت این داده ها ناامید شدند، زیرا امیدوار بودند که در زهره است که گیاهان و حتی جانوران مشابه موجودات روی زمین وجود داشته باشد. با این حال، امید به کشف حیات در این سیاره محقق نشد.

در سال 1975 دو ماهواره خودکار شوروی به نام های Venera-9 و Venera-10 به فضا پرتاب شدند. وسایل نقلیه فرود موفق شدند فرود نرمی روی سطح سیاره داشته باشند. سه سال بعد، دو دستگاه دیگر به این سیاره فرستاده شد: Venera-11 و Venera-12، و در 1981-1982 - Venera-13 و Venera-14.

در سال 1983، ایستگاه های بین سیاره ای خودکار Venera-15 و Venera-16 راه اندازی شدند. پس از رسیدن به مدار، آنها به ماهواره های سیاره تبدیل شدند و به انجام مطالعات جامع در مورد جو و سطح سیاره ادامه دادند. یکی از روش های تحقیق، نقشه برداری راداری از سطح نیمکره شمالی زهره بود.

علاوه بر داده های جوی، عکس هایی از سطح سیاره و نمونه های خاک بر روی زمین به دست آمد. معلوم شد که در زهره، مانند مریخ، کوه ها، دهانه ها و گسل ها وجود دارد، اما آنها نسبتا نادر هستند. حدود 90 درصد سطح را دشت‌هایی تشکیل می‌دهند که با سنگ‌ها و تخته‌هایی با اندازه‌های مختلف پوشیده شده‌اند. 10 درصد باقیمانده شامل سه منطقه آتشفشانی است: فلات آتشفشانی ایشتار که مساحتی برابر با قاره زمینی استرالیا را در بر می گیرد. بلندترین نقطه کوه ماکسول است (ارتفاع آن 12 کیلومتر است). در مورد خاک، ترکیب آن تفاوت چندانی با ترکیب سنگ های رسوبی زمینی ندارد.

به لطف شانزده ایستگاه، دانشمندان توانستند چیزهای زیادی در مورد جو، سطح و ساختار داخلی زهره بیاموزند. با این حال، داده های به دست آمده هنوز برای نتیجه گیری قطعی در مورد توسعه این سیاره کافی نیست. بنابراین به احتمال زیاد اکتشاف زهره ادامه خواهد داشت.

دانشمندان آمریکایی همچنین در مطالعه دو سیاره نزدیک به ما شرکت کردند: زهره و مریخ. در سال 1962، ایستگاه مارینر 2 به زهره و در سال های 1964-1965، مارینر 4 به مریخ فرستاده شد.

این ایستگاه که به سمت زهره هدایت شده بود، به فاصله 35 کیلومتری از سطح آن نزدیک شد. این تجهیزات هیچ اثری از میدان مغناطیسی قوی یا کمربند تشعشعی را شناسایی نکردند. جرم سیاره مشخص شد (معلوم شد که 0.81 جرم زمین است). آمریکایی ها همچنین به دنبال آثاری در زهره بودند: حداقل اشکال پروتئینی حیات، اما آن را پیدا نکردند.

Mariner 4 تصاویری از سطح مریخ گرفت و جو مریخ را مطالعه کرد. در ابتدا هیچ اثری از آن کانال ها در عکس ها یافت نشد که به گفته ستاره شناسان قرن نوزدهم نشانه هایی از وجود تمدن های توسعه یافته بود. دلیل آن این بود که عکس‌ها کنتراست پایینی داشتند و همچنین تحت تأثیر تداخل احتمالی در حین کار تجهیزات رادیویی بودند.

پس از گرفتن عکس‌ها روی زمین، حدود دو سال گذشت تا آن‌ها از نقص پاک شوند و سطح مریخ برای اخترشناسان آنطور که واقعاً بود ظاهر شود. پس از این، کانال های متعدد و جزئیات برجسته برجسته که هنوز منشأ آنها مشخص نشده است، به وضوح در عکس ها نمایان شد.

بحث برانگیزترین چیز امروز "چهره" معروف کشف شده در سطح مریخ است. برخی معتقدند که توسط ساکنان محلی یا موجودات فضایی ساخته شده است تا وجود نوعی تمدن فرازمینی را گزارش کنند. با این حال، اکثر محققان بر این باورند که این تنها یکی از لندفرم های عجیب و غریبی است که به دلیل افتادن سایه بر روی آن، مانند یک چهره غول پیکر در عکس به نظر می رسید.

در مورد حیات در مریخ، حتی در دهه 70 قرن بیستم، با وجود داده های به دست آمده، بسیاری از کشف نه تنها حیات، بلکه یک تمدن بسیار توسعه یافته در "سیاره سرخ" امید خود را از دست ندادند. عکس های متعدد از یک سیاره بیابانی بدون هیچ اثری از فعالیت موجودات هوشمند به عنوان مدرک کافی پذیرفته نشد.

یکی از اخترشناسان آمریکایی گفت که مارینر 4 نه تنها از سطح مریخ، بلکه از زمین نیز عکس گرفته است و آنها در یک مقیاس هستند. در همان زمان، تنها یک عکس از زمین آثاری از فعالیت انسان را نشان داد: پاکسازی در جنگل. بنابراین برای اثبات وجود یا عدم وجود تمدن در مریخ، به گفته دانشمندان آمریکایی، به عکس هایی نیاز است که حداقل با بزرگنمایی ده برابری گرفته شده است.

در سال 1969، ایستگاه های Mariner 6 و Mariner 7 دوباره به مریخ رفتند تا به مطالعه این سیاره ادامه دهند و عکس هایی با کیفیت بالاتر بگیرند. این بار کلاهک های یخی مورد توجه نزدیک ترین آنها قرار گرفت. حتی قبل از این سفر، بسیاری از دانشمندان در مورد یخ بودن آن تردید داشتند، زیرا وجود چنین مقدار زیادی آب یخ زده خشکی و نازکی جو مریخ را توضیح نمی دهد. پیشنهاد شده است که پوشه های قطبی مریخ در واقع از دی اکسید کربن منجمد تشکیل شده اند. با این حال، در این مورد، ماده ای شبیه به یخ خشک باید تشکیل می شد: ناپایدار است و به سرعت در دمای 78- درجه به گاز تبدیل می شود. با این حال، دمای مریخ از این سطح بالاتر می رود و پوشه های مریخی شکل خود را تغییر نمی دهند.

پس از به دست آمدن اطلاعات در مورد ضخامت پوشه جنوبی مریخ، راز دیگری اضافه شد که دانشمندان نتوانستند آن را حل کنند.

در همان زمان، کشف شد که جو مریخ حاوی نیتروژن نیست، عنصری که در جو زمین وجود دارد. جالب اینجاست که اکسیژن در آنجا بسیار بیشتر از روی زمین است. این به دانشمندان این فرصت را داد تا به این نتیجه برسند که مریخ زمانی رشد کرده است و شاید هنوز هم گیاهانی دارد که به شدت اکسیژن تولید می کنند. بر روی زمین، در یک آزمایشگاه ویژه، حتی یک آزمایش موفقیت آمیز روی رشد گیاهان خشکی - چاودار، برنج، ذرت و خیار در یک جو بدون نیتروژن انجام شد.

مریخ و زهره نزدیک ترین سیارات منظومه شمسی به ما هستند. آنها شبیه ترین شرایط فیزیکی را به زمین دارند و بنابراین جالب ترین اجرام برای مطالعه هستند. با این حال، آنها تنها کسانی نیستند که برای قرن ها مورد توجه ستاره شناسان قرار گرفته اند.

سیارات دیگر نیز توسط ستاره شناسان مورد مطالعه قرار گرفته اند. در سال 1974 ایستگاه فضایی مارینر 10 به عطارد فرستاده شد. او با پرواز در فاصله 700 کیلومتری از سطح سیاره، عکس هایی گرفت که از آنها می توان برجستگی این سیاره کوچک نزدیک به خورشید را قضاوت کرد. تا آن زمان، اخترشناسان عکس هایی را در اختیار داشتند که با استفاده از تلسکوپ های قدرتمند از زمین گرفته شده بودند.

با تشکر از عکس های گرفته شده توسط ایستگاه فضایی، مشخص شد که سطح عطارد با دهانه ها پوشیده شده است و شبیه ماه است. دهانه ها با تپه ها و دره ها متناوب می شوند، اما تفاوت ارتفاعات به اندازه ماه نیست.

موضوع بعدی مورد مطالعه مشتری بود. در سال 1977 فضاپیمای آمریکایی وویجر 1 و وویجر 2 به آن فرستاده شد. آنها از مشتری و قمرهای گالیله عکس گرفتند.

تا به امروز، ستاره شناسان 16 قمر مشتری را کشف کرده اند. چهار نفر از آنها: آیو، اروپا، گانیمد و کالیستو توسط گالیله کشف شدند. بقیه بعداً کشف شدند. ستاره شناسان بر این باورند که این سیاره غول پیکر سیارک های کوچک را می گیرد و آنها را به ماهواره های خود تبدیل می کند.

اکثر ماهواره ها، از جمله دو ماهواره نزدیک به سیاره، قبلاً در قرن بیستم و با آغاز دوره پروازهای بین سیاره ای کشف شدند. دیدن آنها از طریق تلسکوپ ممکن نبود. اطلاعات مربوط به این ماهواره ها با استفاده از ایستگاه های فضایی پایونیر (که در سال 1973 مشتری را هدف گرفت)، وویجر 1 و وویجر 2 به دست آمد.

مشتری یک سیاره غیر معمول است. بسیاری از اسرار آن هنوز حل نشده است. درست است، به لطف ایستگاه های فضایی که به سمت آن پرواز می کنند، ما موفق شدیم چیزهای جدیدی درباره مشتری بیاموزیم.

امروزه مشخص شده است که مشتری بسیار بزرگتر از سایر سیارات است. اگر جرم آن هشتاد برابر بیشتر بود، واکنش های همجوشی هسته ای در اعماق آن آغاز می شد که آن را به یک ستاره تبدیل می کرد. اما این اتفاق نیفتاد و یک سیاره باقی ماند.

ترکیب مشتری با سایر سیارات منظومه شمسی متفاوت است. عناصر غالب، مانند خورشید، هیدروژن و هلیوم هستند، به همین دلیل این سیاره سطح جامد ندارد. با این حال، او با ظاهری از جو احاطه شده است. علاوه بر هیدروژن، حاوی آمونیاک، متان، مقدار کمی مولکول آب و عناصر دیگر است.

مشتری دارای رنگ مایل به قرمز است. اعتقاد بر این است که به دلیل وجود فسفر قرمز در جو و احتمالاً مولکول های آلی است که می تواند به دلیل تخلیه های الکتریکی مکرر ظاهر شود.

مشتری دارای نوارهای چند رنگ موازی نور و تاریک از ابرها و به اصطلاح لکه قرمز بزرگ است. ابرها دائماً شکل خود را تغییر می دهند و به رنگ های مختلف رنگ می شوند: قرمز، قهوه ای، نارنجی که نشان دهنده وجود ترکیبات شیمیایی در جو است. آنها بسیار متراکم هستند، اما از طریق آنها هنوز هم می توانید سطح سیاره را به بخش هایی تقسیم کنید. بر اساس حرکت آنها، سرعت چرخش تعیین شد: بخش استوایی با سرعت 9 ساعت 50 دقیقه و 30 ثانیه می چرخد.

لکه قرمز بزرگ را می توان در این عکس که توسط وویجر گرفته شده است، مشاهده کرد. ستاره شناسان بیش از سیصد سال است که آن را رصد می کنند، اما ماهیت این پدیده مرموز هنوز به طور کامل درک نشده است. اعتقاد بر این است که این نقطه یک گرداب جوی عظیم است. مشاهده شده است که در طول زمان در اندازه، رنگ و روشنایی تغییر می کند. علاوه بر این، نقطه قرمز بزرگ در خلاف جهت عقربه های ساعت می چرخد.

ارسال فرودگرها به این سیاره غیرممکن است. بنابراین، مطالعه این سیاره ناپذیر باید از فضا انجام می شد. همراه با مشتری، وویجرها رصد ماهواره ها را انجام دادند. کالیستو از همه قدیمی تر به نظر می رسد. سطح آن پوشیده از دهانه هایی است که در اثر برخورد شهاب سنگ ها به وجود آمده اند.

سیاره بعدی که فضاپیمای پایونیر و وویجرز به آن فرستاده شد زحل بود. ساختار این سیاره از بسیاری جهات یادآور مشتری است: همچنین سطح جامدی ندارد و پوشیده از ابر است. چگالی آنها بسیار بیشتر از مشتری است، بنابراین دیدن سطح سیاره از طریق آنها تقریبا غیرممکن است. شباهت تا آنجا پیش می رود که می گویند زحل نیز یک نقطه دارد، اما بسیار کوچکتر از مشتری است و رنگ تیره تری دارد. به آن لکه قهوه ای بزرگ می گویند.

17 ماهواره در مدار زحل در حال گردش هستند که بیشتر آنها تنها توسط فضاپیماها کشف شده اند. بزرگترین آنها، تیتان، بزرگتر از عطارد است و جو خاص خود را دارد. تقریباً تمام ماهواره‌های دیگر از یخ ساخته شده‌اند، برخی از آنها ترکیبی از سنگ‌ها هستند.

7 حلقه در اطراف زحل کشف شده است. به آنها نام های D، C، B، A، F، G، E داده می شود (به ترتیب فاصله از سطح سیارات). سه مورد از آنها به نام های A، B و C را می توان از روی زمین از طریق تلسکوپ مشاهده کرد و از مدت ها قبل در مورد آنها شناخته شده است. بقیه در قرن بیستم کشف شدند. در سال 1979، ایستگاه فضایی پایونیر 11 حلقه F را کشف کرد که از سه حلقه مجزا تشکیل شده بود. سال بعد، فرض اخترشناسان مبنی بر اینکه سیاره ممکن است دو حلقه دیگر داشته باشد تأیید شد: وویجر 1 وجود حلقه‌های D و E را کشف کرد. علاوه بر این، همان ایستگاه وجود یک حلقه G را ثبت کرد.

در سال 1986، وویجر 2 از کنار نپتون عبور کرد و حدود 9 هزار عکس از سطح این سیاره را به زمین ارسال کرد. به لطف این ایستگاه فضایی، اطلاعات جدیدی در مورد نپتون به دست آمد. به طور خاص، چرخش میدان مغناطیسی آن ثبت شد که به لطف آن ستاره شناسان توانستند چرخش خود سیاره را ثابت کنند.

معلوم شد که نپتون چگالی تر از سایر سیارات غول پیکر است. این ظاهرا با وجود عناصر سنگین در اعماق آن توضیح داده شده است. جو از هلیوم و هیدروژن تشکیل شده است. دانشمندان بر این باورند که بیشتر یا حتی تمام سطح نپتون توسط اقیانوسی از آب اشباع شده از یون ها اشغال شده است. همچنین اعتقاد بر این است که گوشته از یخ تشکیل شده است و 70 درصد از کل جرم سیاره را تشکیل می دهد.

وویجر در فاصله 4900 کیلومتری از لایه ابر به نپتون نزدیک شد و یک سازنده تاریک غیرقابل درک را کشف کرد که بعداً به عنوان نقطه تاریک بزرگ نام گرفت. این ایستگاه همچنین برای تحقیقات هواشناسی و مطالعات ماهواره ای مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر تریتون و نرید که در آن زمان شناخته شده بودند، شش ماهواره دیگر نیز کشف شد که یکی از آنها، پروتئوس، ابعاد بسیار بزرگی دارد: قطر 400 کیلومتر، در حالی که اندازه سایرین بین 50 تا 190 کیلومتر است.

با کمک وویجر، کشف دیگری انجام شد: نپتون توسط حلقه های باز احاطه شده است که ستاره شناسان آن را قوس می نامند. با این حال، اطلاعات دقیق تری درباره این تشکیلات هنوز در دسترس نیست.

ستاره شناسان نه تنها سیارات، بلکه سایر اجرام منظومه شمسی را نیز مطالعه می کنند. دستگاه های ویژه ای به فضا پرتاب شده اند تا مشاهدات مداوم یکی از جالب ترین و مرموزترین اجرام - دنباله دار هالی - را انجام دهند. این درخشان ترین دنباله دار دوره ای در منظومه شمسی است. همانطور که می دانید هر 76 سال یکبار در آسمان ظاهر می شود.

قرن هاست که مردم این فرصت را داشته اند که این جرم آسمانی را رصد کنند، اما حتی امروزه همه چیز در مورد آن مشخص نیست. ستاره شناسان تاکنون 29 بار آن را مشاهده کرده اند. آنها امیدوارند که بار دیگر، برای سی امین بار، فرصتی برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد او فراهم شود.

این سوال پیش می‌آید که چرا دنباله‌دار هالی این همه علاقه ستاره‌شناسان را به خود جلب می‌کند؟ چرا این همه پیشرفت و تدارک پیچیده؟ واقعیت این است که به گفته دانشمندان، بدنه دنباله دار می تواند حاوی بقایای یک سحابی غبار گاز باشد - ماده ای که گمان می رود تمام اجسام منظومه شمسی از آن تشکیل شده اند. بنابراین، مطالعه دقیق‌تر ساختار و ترکیب دنباله‌دار، همانطور که کیهان‌شناسان معتقد بودند، این امکان را فراهم می‌کند که در نهایت فرضیه‌ای درباره منشأ منظومه شمسی تدوین شود، تا اطلاعاتی در مورد مرحله اولیه شکل‌گیری سیارات به دست آید. در مورد فرآیندهایی که در طول این فرآیند اتفاق افتاد.

برنامه ویژه ای تدوین شد که بر اساس آن در سال 1984 دو ایستگاه بین سیاره ای با کاوشگرهای سیاره ای و دنباله دار در جهت زهره راه اندازی شد. پس از حدود شش ماه، ایستگاه ها به نزدیک ترین سیاره به ما رسیدند.

سپس کاوشگرها از AUS جدا شدند. آنها پس از عبور از جو، اطلاعاتی را به فضاپیما مخابره کردند که به حرکت در مسیر برنامه ریزی شده ادامه داد و به دنباله دار هالی نزدیک شد.

دانشمندان، به‌ویژه بیوشیمی‌دانان، دریافته‌اند که اساس همه تنوع عظیم اشکال حیات روی زمین، تنها چند مولکول است که می‌توان در آزمایشگاه ایجاد کرد. اتم‌ها، مولکول‌ها و حتی اسیدهای آمینه قبلاً در ترکیب ستارگان، در ابرهای غبار بین ستاره‌ای و شهاب‌سنگ‌های سنگی کشف شده‌اند. با این حال، هنوز نمی توان این ماده را زنده، قادر به متابولیسم و ​​تولید مثل نامید.

در سال 1976، آمریکایی ها بار دیگر دو ایستگاه بین سیاره ای خودکار وایکینگ را به این منظور به مریخ فرستادند. فرودگرها به سطح سیاره رسیدند و مطالعات خاکی را برای شناسایی میکروب های مبتنی بر کربن انجام دادند. معلوم شد که داده های به دست آمده آنقدر نامشخص هستند که زیست شناسان هنوز نمی توانند نتیجه گیری نهایی را انجام دهند.

با این حال، جستجو برای باکتری یا فلور غیرمعمول ممکن است فقط برای دانشمندان جالب باشد. بیشتر مردم روی زمین رویای تماس با یک تمدن فرازمینی را در سر می پرورانند، با در نظر گرفتن برادران. کتاب های علمی تخیلی زیادی در این زمینه نوشته شده و تعداد زیادی فیلم نیز ساخته شده است. مردم می‌دانند تمدنی که با آن مواجه می‌شوند ممکن است نه دوستانه، بلکه خصمانه باشد و سپس آسیب‌های جبران‌ناپذیری به زمینیان وارد شود.

و با این حال زمینیان همچنان به دنبال تمدن های دیگر در فضا هستند.

احتمال وجود سیارات قابل سکونت دیگر در کیهان چقدر است؟ مشخص است که خورشید، که زمین به دور آن می چرخد، تنها یکی از 100 میلیارد ستاره در منظومه راه شیری است. علاوه بر آن، امروزه حدود 1 میلیارد کهکشان را می توان از زمین مشاهده کرد. چند تمدن هوشمند می تواند در جهان وجود داشته باشد؟ دانشمندان K. Sagan، F. Drake و I. Shklovsky تصمیم گرفتند این محاسبه را انجام دهند. آنها تعداد ستاره های کهکشان را شمارش کردند. آن‌ها سپس آن‌هایی را که هیچ سیاره‌ای به دور آنها نمی‌چرخید، حذف کردند. پس از مطالعه منظومه های سیاره ای باقی مانده، دانشمندان تعداد تقریبی سیاراتی را که شرایط مناسبی برای زندگی دارند، محاسبه کردند. سپس آنها تخمین زدند که حیات چند سیاره می تواند به سطح موجودات هوشمند متمدن که می توانند با زمینیان در تماس باشند توسعه یابد.

جوزف سامویلوویچ شکلوفسکی (1916-1985) مدتها به این موضوع پرداخت. او معتقد بود که علم نمی تواند به این سؤال بدون ابهام پاسخ دهد، زیرا فقط یک مثال قبل از خود دارد - تمدن زمینی. این برای نتیجه گیری دقیق بسیار کم است.

علیرغم نزدیکی نسبی (بر اساس استانداردهای کیهانی) سیارات، تنها دو مورد از آنها کم و بیش به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته اند: زهره و مریخ. در مورد سیارات دیگر، دو مورد از اسرار آنها هنوز حل نشده است. ستاره شناسان فقط می توانند فرضیاتی در مورد وجود دقیقاً همان منظومه های سیاره ای داشته باشند، اما برای مدت طولانی هیچ یک از آنها کشف نشد.

اشکلوفسکی معتقد بود که پس از شروع به کار یک تلسکوپ نوری مداری با قطر آینه 2.4 متر، می توان مطالعه سیستم های سیاره ای را آغاز کرد. در واقع، در پایان قرن بیستم، اخترشناسان آمریکایی توانستند سیاره‌هایی را کشف کنند که به دور بارنارد، ستاره‌ای که در فاصله نسبتاً کمی از خورشید قرار داشت، می‌چرخند. با این حال، هنوز چیزی در مورد مناسب بودن آنها برای زندگی مشخص نیست.

بهترین راه برای جستجوی تمدن ها در فضا، پرواز به سوی ستاره های دیگر است. اما چندین دهه، و شاید حتی قرن ها، تا واقعی شدن آنها می گذرد. توانمندی های فنی که امروز وجود دارد اجازه نمی دهد این کار انجام شود. حتی اگر امکان ارسال کشتی به نزدیکترین ستاره، آلفا قنطورس، وجود داشته باشد، این سفر هزاران سال طول می کشد.

در سال 1987، فضاپیمای پایونیر 10 و پایونیر 11 به فضای بی پایان پرتاب شدند. در طرفین آنها صفحاتی با پیامی به نمایندگان تمدن های هوشمند فرازمینی وجود دارد.

پرتاب فضاپیما به سمت ستاره ها همچنان گران تمام می شود، علیرغم این واقعیت که چنین پروازی اطلاعات علمی جدیدی را ارائه می دهد که به زمین منتقل می شود. بنابراین، امروزه در دسترس ترین ابزار برای کشف آثار تمدن های فرازمینی، تلسکوپ های رادیویی هستند. با کمک آنها، ستاره شناسان نه تنها امیدوارند که پیام های خود را دریافت کنند، بلکه سیگنال هایی را خودشان به فضا ارسال می کنند.

بشریت به تازگی در مسیر جستجوی تمدن های فرازمینی قدم گذاشته است. تجهیزات هر سال پیچیده‌تر و پیچیده‌تر می‌شوند و ممکن است روزی دور نباشد که سیگنال‌هایی از سیاره دیگری (اگر فقط ارسال شده باشند) دریافت و رمزگشایی شوند.

توسعه دقیق برنامه ای برای جستجوی جهان برای موجودات هوشمند در اوایل دهه 70 آغاز شد. پس از آن بود که پروژه Cyclops شروع شد. برای این منظور از تلسکوپ غول پیکری که از تعداد زیادی تلسکوپ رادیویی تشکیل شده بود استفاده شد. کل سیستم کامپیوتری بود.

در اواسط دهه 80، ستاره شناسان پیشنهادی را برای انجام یک جستجوی جدی بین المللی برای تمدن های فرازمینی ارائه کردند. سپس هزینه ها باید چندین میلیارد دلار باشد. پس از آن، امکانات اقتصادی تر برای جستجوی سیگنال ها در 100 نور ظاهر شد. سال‌ها، فقط یک تلسکوپ رادیویی و یک کامپیوتر از زمین مورد نیاز بود. اعتقاد بر این است که بیشترین احتمال تشخیص سیگنال در محدوده فرکانس 1400 تا 1730 مگاهرتز وجود دارد.

با کمک تلسکوپ های غول پیکری که برای پروژه Cyclops استفاده شد، می توان سیگنال هایی را در شعاع 1000 نور جستجو کرد. سال ها. در آینده، آنتن هایی برای دریافت سیگنال ها نه تنها بر روی زمین، بلکه در ماه نیز نصب خواهند شد.

مفروضات مربوط به وجود یک جرم آسمانی عظیم ناشناخته که در جایی در حاشیه منظومه شمسی قرار دارد، برای دهه ها در میان اخترشناسان مطرح شده است، اما شواهد قابل اعتمادی برای چنین ایده هایی یافت نشده است. دانشمندان این غول جدید را طی مطالعه دقیق مسیر اجرام کوچک آسمانی که در دوردست‌های کیهان حرکت می‌کنند، کشف کردند. در حال حاضر هیچ کس نتوانسته این جسم را از طریق تلسکوپ ببیند.

تاکنون وجود سیاره X به صورت تئوری ثابت شده است. مطالب مربوط به تحقیقات ستاره شناسان در 20 ژانویه 2016 در ماهنامه Astronomical Journal منتشر شد. به گفته منتقد این مقاله علمی، الساندرو موربیدلی، متخصص دینامیک مدار اجرام آسمانی در دانشگاه کوت دازور در نیس (فرانسه)، مطالب تحلیلی ارائه شده به اندازه کافی قانع کننده بود که پیامی هیجان انگیز را منتشر کرد. در مطبوعات علمی تاکنون ستاره شناسان نمی توانند محل دقیق غول را مشخص کنند، بنابراین تمام تلاش خود را برای جستجوی آن معطوف کرده اند.

در راه کشف

حتی 100 سال پیش، ستاره شناس پرسیوال لاول، یکی از کاشفان پلوتون، پیشنهاد کرد که "سیاره X" در حاشیه منظومه شمسی وجود دارد. بسیاری از دانشمندان متقاعد شده بودند که اجسام دورتر از خورشید در مسیرهای غیرقابل توضیحی حرکت می کنند. علاوه بر این، این حرکت در یک جهت رخ می دهد. این پدیده را تنها می توان با حضور یک جرم آسمانی غول پیکر، یعنی یک سیاره، توضیح داد که بر ازدحام آنها در هنگام چرخش به دور خورشید تأثیر می گذارد.

در کار خود، دانشمندانی که غول جدید را کشف کردند، از مشاهدات دقیق جسم فرا نپتونی 2012 VP113 که توسط اسکات شپارد و چادویک تروجیلو در سال 2004 انجام شد، استفاده کردند. مدارهای اجرام آسمانی در کمربند کویپر کشف شد. نکته اساسی در مطالعه این بود که مدارهای مورد مطالعه در یک جهت هدایت می شوند و تقریباً یکسان هستند. به لطف این، ستاره شناسان توانستند مدار سیاره X را محاسبه کنند.

داده های اولیه در مورد سیاره جدید

به گفته دانشمندان، سیاره جدید منظومه شمسی در سال 2016 دارای پارامترهای زیر است:

  1. جرم آن 10 برابر از جرم زمین بیشتر است.
  2. این جرم فضایی 20 برابر دورتر از نپتون از خورشید است.
  3. این سیاره در یک مدار بیضی شکل بسیار کشیده حرکت می کند.
  4. چرخش کامل سیاره X به دور خورشید 10 تا 20 هزار سال طول می کشد.
  5. حداقل فاصله این جرم تا خورشید 200 واحد نجومی است.
  6. این جرم آسمانی دارای ماهواره است.

دانشمندان پیشنهاد کرده اند که سیاره نهم در طول 3 میلیون سال اول وجود منظومه شمسی، زمانی که به طور کامل توسط یک ابر گازی پوشیده شده بود، شکل گرفت. این غول احتمالاً از اجزای مشابه نپتون و اورانوس تشکیل شده است. بنابراین، این جرم آسمانی 4.5 میلیارد سال سن دارد.

به گفته کنستانتین باتیگین، بومی روسیه، سیاره IKS با جرم عظیم خود متمایز است. امروزه به عنوان یک جرم آسمانی که بر بخش پیرامونی منظومه شمسی تسلط دارد، تعریف می شود. میدان گرانشی آن تأثیر قابل توجهی بر مدار اجرام آسمانی واقع در کمربند کویپر دارد. اخترشناسان بر اساس مدل‌سازی ریاضی چنین نتیجه‌گیری کردند.

در حال حاضر، به لطف محاسبات دانشمندان، سیاره جدید 2016 دارای ویژگی های جرمی و کلی است، اما خواص فیزیکی و شیمیایی آن ناشناخته است. به گفته ستاره شناسان، ترکیب شیمیایی آن با غول هایی مانند نپتون و اورانوس تفاوت چندانی ندارد. اطلاعات دقیق تر در مورد سیاره X تنها با ارسال یک فضاپیمای تحقیقاتی مانند New Horizons به آن بدست می آید. مسیر رسیدن به این جرم آسمانی طولانی است، بنابراین اطلاعاتی در مورد خواص فیزیکی و شیمیایی آن به زودی به دست نخواهد آمد.

تردیدهای منطقی

بسیاری از ستاره شناسان، به ویژه پروفسور هال لوینسون (موسسه تحقیقاتی جنوب غربی در بولدر (کلرادو))، مشتاقانه منتظر رصد سیاره X از طریق تلسکوپ هستند، زیرا آنها اظهارات K. Batygin و M. Brown را در مورد کشف خود نادرست می دانند. . در عین حال، نویسندگان آن به درستی خاطرنشان می‌کنند که تشخیص این جرم آسمانی با تلسکوپ‌های موجود مشکل‌ساز خواهد بود، زیرا در فاصله زیادی از خورشید قرار دارد. چنین فاصله ای از خورشید باعث کم نور شدن سیاره می شود که از دیده شدن آن جلوگیری می کند. حتی تلاش برای شناسایی این شی با استفاده از تلسکوپ فوق قدرتمند سوبارو (هاوایی) ناموفق بود.

اخترشناسان پیشگام امید زیادی به تلسکوپ مشاهده سینوپتیک (شیلی) دارند، که قرار است در سال 2020 عملیاتی شود. مشکل دیگر در رصد بصری سیاره X این است که برای تشخیص جسم، لازم است بخش عظیمی از آسمان بررسی شود. حداقل 2-3 سال طول بکشد.

نام سیاره جدید

در حال حاضر، تنها یک مدل نظری از این سیاره وجود دارد، اما خود آن با استفاده از تلسکوپ پیدا نشده است، بنابراین ستاره شناسان سوال از نام را نابهنگام می دانند. این احتمال وجود دارد که کشف با استفاده از مدل ریاضی تایید نشود. در عین حال، ام براون و کی باتیگین ادعا می کنند که در صورت تایید نظریه آنها، انتخاب نام جرم آسمانی را که کشف کرده اند به جامعه جهانی واگذار می کنند.

ویدیودر مورد کشف یک سیاره جدید


2023
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه