22.11.2021

تحلیل تصنیف ژوکوفسکی "سوتلانا". تلفیقی از رمانتیسم و ​​احساسات گرایی. تحلیل تصنیف "سوتلانا" (V. Zhukovsky)


ترکیب بندی

نام واسیلی آندریویچ ژوکوفسکی، دوست و معلم AS. پوشکین به عنوان نویسنده تعدادی تصنیف وارد ادبیات روسیه شد. او تصاویر قرون وسطی فئودالی و افسانه های عامیانه پر از ایمان ساده لوحانه را در تصنیف زنده کرد. برای اولین بار تعریف تصنیف به عنوان یک ژانر توسط V.G. بلینسکی او اصالت آن را اینگونه تعریف می کند: «شاعر در تصنیف افسانه ای خارق العاده و عامه پسند می گیرد یا خود رویدادی از این دست را اختراع می کند، اما نکته اصلی در آن رویداد نیست، بلکه احساسی است که برانگیخته می شود، اندیشه است. که خواننده را به آن سوق می دهد. » بیشتر تصنیف های ژوکوفسکی ترجمه شده اند. خود شاعر در مورد ویژگی های استعداد شاعر مترجم نوشته است: "مترجم: در نثر یک برده است، در شعر یک رقیب است."

اولین تصنیف ژوکوفسکی "لیودمیلا" (1808) بود که ترجمه ای آزاد از تصنیف "لنورا" اثر شاعر آلمانی برگر است. با استفاده از طرح شاعر آلمانی ، ژوکوفسکی طعم ملی متفاوتی داد و عمل را به روسیه مسکوی قرن 16-17 منتقل کرد ، به قهرمان نام روسی لیودمیلا داد ، چرخش آهنگ و ویژگی های فولکلور ذاتی مردم روسیه را معرفی کرد.

تصنیف بعدی "سوتلانا" که در سال 1812 نوشته شد نیز بر اساس طرح "لنورا" بورگروا ساخته شده است. اما در "سوتلانا" طعم ملی قبلاً تقویت شده است که با جزئیات زندگی روزمره و تصاویر طبیعت روسیه ایجاد شده است. بنابراین، "سوتلانا" توسط خوانندگان به عنوان یک اثر واقعا عامیانه و روسی درک شد. این بر اساس یک پایه عامیانه گسترده و پایدار ساخته شده است: اینجا و فال، فال، ترانه های آیینی، و افسانه های عامیانه در مورد مردگان شیطانی، و انگیزه های داستان های عامیانه روسی.

طرح تصنیف "سوتلانا" از بسیاری جهات طرح "لیودمیلا" را یادآوری می کند. سوتلانای غمگین در غروب عیسی مسیح در آینه در مورد معشوقه اش تعجب می کند. او برای نامزدش که مدتهاست خبری از او نیست ناراحت است:

سال گذشت - خبری نیست:

او برای من نمی نویسد

اوه و فقط چراغ قرمز دارند،

فقط قلب آنها را نفس می کشد...

سوتلانا در آینه نگاه می کند و صدای معشوقش را می شنود که او را برای ازدواج در کلیسا فرا می خواند. در راه کلیسا، او در تاریکی تابوت سیاهی را در در باز می بیند. بالاخره سورتمه به کلبه می رسد. اسب ها و داماد ناپدید می شوند. قهرمان با عبور از خود وارد خانه می شود و تابوت را می بیند. مرده ای از آنجا برمی خیزد و به سوی او دراز می کند. اما سوتلانا توسط یک کبوتر شگفت انگیز نجات می یابد که او را از یک روح وحشتناک می پوشاند:

من را تکان داد، باز شد

او کریل های سبک است.

به سمت سینه مرده پرواز کردم...

همه بدون قدرت

ناله کرد، جیغ زد

او با دندان هایش ترسناک است

و بر دوشیزه می درخشید

با چشمانی ترسناک...

در این شبح وحشتناک، سوتلانا معشوقه خود را می شناسد و از خواب بیدار می شود. معلوم شد رویای وحشتناک و وحشتناکی است. در پایان تصنیف، یک داماد زنده ظاهر می شود.قهرمانان با هم متحد می شوند و عروسی را بازی می کنند. همه چیز به خوبی تمام می شود. صدای خوش بینانه تصنیف با پایان لودمیلا که در آن داماد متوفی عروس را به پادشاهی سایه ها می برد در تضاد است. رویدادهای خارق العاده - ظهور داماد مرده در راه "محل زندگی" خود، احیای مردگان - نشان دهنده مبارزه بین خیر و شر است. در عین حال، خوب برنده می شود:

بهترین دوست ما در این زندگی

ایمان به مشیت

قانون سازنده خوب است:

اینجا بدبختی یک رویای دروغین است.

شادی در حال بیداری است.

تصویر سوتلانا توسط ژوکوفسکی با لنور برگر و لیودمیلا در تضاد است. سوتلانای غمگین، بر خلاف لیودمیلا ناامید، از سرنوشت غر نمی زند، خالق را به دادگاه نمی خواند، برای "فرشته-تسلی دهنده" دعا نمی کند تا اندوه خود را آرام کند. بنابراین نیروهای تاریک قدرتی برای نابودی روح پاک او ندارند. سرنوشت بی امان جای خود را به مشیت خوب می دهد. منطق تصنیف نابود می شود، پایان شاد و افسانه ای طرح سنتی را رد می کند. روح روشن قهرمان از تاریکی شب قوی تر است، ایمان و عشق پاداش می گیرند. نگرش نویسنده به آنچه برای سوتلانا اتفاق افتاد در این کلمات بیان می شود:

ای این خواب های بد را ندانید

تو سوتلانای منی...

باش، خالق، پوشش او!

سوتلانا در تصنیف ژوکوفسکی ما را با خلوص دنیای درونی خود شگفت زده می کند، خلوص، نرمی، اطاعت از مشیت، وفاداری، تقوا از ویژگی های بارز این شخصیت است. خود نام قهرمان در شعر موضوع نور را تعیین می کند و با تاریکی تصنیف مخالفت می کند و آن را تسخیر می کند. شاعر برای به تصویر کشیدن قهرمان خود از رنگ های عامیانه استفاده کرد.

سوتلانا یکی از مهمترین تصاویر شاعرانه ژوکوفسکی است که سرنوشت و کار او را به هم پیوند می دهد. نام سوتلانا برای ژوکوفسکی و دوستانش به یک نام نمادین از یک جهان بینی و نگرش خاص تبدیل شد، یک ایمان "سبک"، که برای روشن کردن جوهر تاریک زندگی با حضور آن طراحی شده است. معلوم شد که این نوعی طلسم است که از نیروهای شیطانی محافظت می کند. تصویر سوتلانا الهام بخش هنرمند مشهور روسی K. Bryullov برای خلق نقاشی "The Diving of Svetlana" شد. پوشکین بارها و بارها "سوتلانا" را به یاد می آورد ، از اشعار او کتیبه می گرفت ، تاتیانا خود را با قهرمان تصنیف مقایسه می کرد.

مهارت شاعرانه بالا، طعم ملی رمانتیک این تصنیف توجه خوانندگان را به خود جلب کرد و معاصران آن را به عنوان بهترین اثر ژوکوفسکی که شروع به خواندن خواننده سوتلانا نامیدند شناخته شد. تحلیل میراث ادبی ژوکوفسکی ارزش هنری بالای شعر او را نشان می دهد و درک اهمیت این شاعر برای شعر و ادبیات روسی را ممکن می سازد. سخنان ع.س. پوشکین که تقریباً دویست سال پیش در مورد ژوکوفسکی گفت:

اشعار او شیرینی گیرا است

دوری حسادت‌آمیز قرن‌ها طول می‌کشد...

«سوتلانا» مشهورترین اثر ژوکوفسکی است، این اثر ترجمه-رونویسی تصنیف «لئونورا» اثر شاعر آلمانی برگر است. طرح "سوتلانا" بر اساس موتیف سنتی قدیمی ترانه های تاریخی و غنایی عامیانه است: دختری منتظر یک داماد از جنگ است. وقایع به گونه ای پیش می روند که شادی به خود قهرمان بستگی دارد. ژوکوفسکی از یک موقعیت معمولی از یک تصنیف "وحشتناک" استفاده می کند: سوتلانا در امتداد جاده ای خارق العاده به دنیای نیروهای تاریک می رود. طرح اثر از واقعیت (فال دختران در «عصر عیسی») به قلمرو معجزه‌آسا، جایی که ارواح خبیث اعمال سیاه خود را انجام می‌دهند، «شکست» می‌شود. جاده جنگل، به قدرت شب، راه زندگی تا مرگ است. با این حال، سوتلانا نمی میرد و نامزدش نمی میرد، اما پس از یک جدایی طولانی برمی گردد. تصنیف پایان خوشی دارد: جشن عروسی در انتظار قهرمانان است. این پایان یادآور یک داستان عامیانه روسی است.

شخصیت اصلی تصنیف دارای بهترین ویژگی های شخصیت ملی است - وفاداری، حساسیت، نرمی، سادگی. در سوتلانا زیبایی بیرونی با درونی ترکیب شده است. دختر "شیرین"، "زیبا" است. او جوان است، برای عشق باز است، اما بیهوده نیست. یک سال تمام بدون دریافت خبری از داماد، قهرمان در انتظار اوست. او قادر به احساس عمیق است:

سال گذشت - خبری نیست.

او برای من نمی نویسد؛

اوه و فقط چراغ قرمز دارند،

فقط قلب آنها را نفس می کشد...

دختر غمگین و در آرزوی جدایی از معشوق است. او احساساتی، خالص، خودجوش و صمیمی است:

دوست دختر من چگونه می توانند آواز بخوانند؟

دوست عزیز دور...

دنیای فرهنگ عامیانه بر رشد معنوی سوتلانا تأثیر گذاشت. تصادفی نیست که نویسنده تصنیف را با شرح آیین ها و آداب و رسوم روسی مرتبط با جشن کلیسای عیسی مسیح، با عروسی در معبد خدا آغاز کرد. شاعر ریشه های عامیانه احساسات سوتلانا را اینگونه توضیح می دهد: امید و وظیفه در قلب قهرمان از شک و تردید قوی تر است.

اجراهای فولکلور این دختر با اجرای مذهبی، با ایمان عمیق به خدا و سرنوشت ترکیب شده است. نام شخصیت اصلی از کلمه "نور" تشکیل شده است و با عبارت "نور خدا" که در روح پاک او رخنه کرده است، همراه است. سوتلانا به کمک خدا امیدوار است و دائماً برای حمایت معنوی به خدا متوسل می شود:

اندوهم را آرام کن

فرشته تسلی دهنده

در پرتنش ترین لحظه، با دیدن تابوت در یک کلبه در خواب، سوتلانا قدرت انجام مهمترین کار را پیدا می کند:

او قبل از نماد به خاک افتاد.

من به نجات دهنده دعا کردم.

و با صلیب در دست،

زیر قدیسان در گوشه

او با ترس پنهان شد.

به عنوان پاداش ایمان واقعی، برای فروتنی و صبر، خداوند دختر را نجات می دهد. سوتلانا در جدایی از معشوقش نمی میرد، بلکه خوشبختی را روی زمین می یابد. ژوکوفسکی معتقد بود که حتی مرگ داماد نیز نمی تواند عشق را از بین ببرد. شاعر متقاعد شده بود که ارواح عاشق خارج از وجود زمینی با هم متحد می شوند. قهرمان او نیز همین ایمان را دارد. او علیه پراویدنس زمزمه نمی کند، اما با ترس می پرسد:

تاریکی پنهان روزهای آینده

چه قولی به جان من می دهی

شادی یا خست؟

نوعی "دو" افسانه ای از قهرمان - "کبوتر سفید برفی". این همان "فرشته تسلی دهنده" است که سوتلانا قبل از فال به او روی آورد و التماس کرد: "غم مرا آرام کن." این پیام آور مهربان بهشت ​​است، «با چشمان روشن». این لقب ایده ای از خلوص، قداست فرشته می دهد. او سوتلانا را نگه می دارد. او را از مرگ نجات می دهد:

بی سر و صدا می وزید، پرواز کرد،

بی سر و صدا روی پرسی او نشست،

با بال هایش آنها را در آغوش گرفت.

"کبوتر" نامی مهربان و مهربان است. نماد عشق است. عشق سوتلانا را نجات می دهد و نویسنده با لطافت فزاینده از کبوتر صحبت می کند: "اما کبوتر سفید نمی خوابد." نیکی با بدی مقابله می کند و بر آن پیروز می شود:

من را تکان داد، باز شد

او بالهای سبک دارد.

به سمت سینه مرده پرواز کردم...

تصویر داماد سوتلانا نیز با ایده های عاشقانه مطابقت دارد. او خوش تیپ، جسور، مهربان است. معشوق دختر قادر به احساس همه جانبه است:

... او هنوز همان است

در تجربه جدایی؛

همان عشق در چشمان اوست

اینها برای چشم خوشایند هستند;

آنهایی که روی لب های شیرین هستند

گفتگوهای دوست داشتنی

تکرار در این خطوط بر ویژگی های اصلی که نویسنده در شخصیت های خود ارزش قائل است - ایمان و وفاداری تأکید می کند.

در تصنیف "سوتلانا" پیروزی خوب، اصول عامیانه مذهبی پیروز می شود. ژوکوفسکی در کار خود شخصیت یک دختر روسی را آشکار کرد، باز و صمیمانه، خالص، شاد در زندگی. سوتلانا شایسته خوشبختی است ، زیرا "روح او مانند یک روز روشن است ..."

قهرمان به یکی از محبوب ترین شخصیت ها در ادبیات روسیه تبدیل شده است. مانند لیزا از داستان N.M. Karamzin، مانند تاتیانا لارینا از رمان A.S. Pushkin.

او یکی از اولین شاعران روسی است که آثاری واضح، ساده و خوانا خلق کرد. قبل از آن، نویسندگان بر اساس این اصل کار می کردند که هر چه سخت تر، بهتر. ارزیابی مقیاس نبوغ واسیلی آندریویچ برای ما آسان نیست، زیرا آنچه برای ما کاملاً قابل قبول و رایج به نظر می رسد برای هم عصران شاعر شگفت انگیز بود. در قرن نوزدهم، همه به احساسات گرایی علاقه داشتند و ژوکوفسکی نیز از این قاعده مستثنی نبود، بنابراین آثار او ترکیبی از این سبک و فولک است.

تلاشی برای خلق تصنیف فولکلور روسی

تحلیل تصنیف ژوکوفسکی "سوتلانا" نشان می دهد که نویسنده اثر شاعر آلمانی برگر را اساس طرح قرار داده است. واسیلی آندریویچ همیشه معتقد بود که روس ها باید از همکاران غربی خود بیاموزند ، اما کار خود را مطابق با آداب و رسوم عامیانه دوباره انجام دهند و با در نظر گرفتن ویژگی های این ژانر ، نویسنده به دنیای افسانه ها ، افسانه ها ، فانتزی و عرفان روی آورد.

لازم به ذکر است تصنیف «سوتلانا» ژوکوفسکی با سایر آثار مشابه کاملاً متفاوت است. محتوا ابتدا ترس و وحشت خواننده را از آنچه اتفاق می‌افتد فرا می‌گیرد، اما اکنون پایان آن شاد و شاد است. شخصیت های اصلی زنده می مانند، سرنوشت آنها به طرز چشمگیری در حال توسعه است، در حالی که در تصنیف های معروفی مانند "لیودمیلا"، "تزار جنگل"، می توان درام را احساس کرد.

تحلیل موضوع تصنیف ژوکوفسکی "سوتلانا"

کار با یک نقاشی تزیین شده توسط نویسنده فال دختران در جشن کریسمس آغاز می شود. واسیلی آندریویچ برای اینکه تصویر سوتلانا را روشن تر کند به شعر احساساتی روی آورد. خواننده دختر را متواضع، ساکت، غمگین می بیند. غمگین می شود چون از یار جدا می شود، اما از سرنوشت خود گلایه نمی کند، بلکه در دعای او آرامش می یابد. در تصویر این دختر، ژوکوفسکی می خواست ویژگی های معمولی ذاتی مردم روسیه را مجسم کند: دینداری، اطاعت از سرنوشت، نرمی.

تحلیل تصنیف «سوتلانا» ژوکوفسکی نشان می‌دهد که نویسنده ویژگی‌های رمانتیسم و ​​احساسات‌گرایی را در آثار خود گنجانده است. ابتدا دختر جلوی آینه می‌نشیند و می‌خواهد نامزدش را آنجا ببیند، سپس به خواب می‌رود. در خواب، او با نامزد خود ملاقات می کند، او را دنبال می کند، اما مرد به نوعی غیرعادی به نظر می رسد. فقط با گذشت زمان، خواننده همراه با سوتلانا متوجه می شود که این یک داماد مرده است. هنگامی که دختری خود را در کلبه ای نزدیک تابوت می بیند و با دعای خود نیروهای ماورایی را می راند، کبوتر سفیدی که روی سینه او پرواز کرده است نمادی از روح خداوند است. فروتنی و اطاعت نجات و پاداش را به همراه خواهد داشت - این موضوع اصلی تصنیف ژوکوفسکی "سوتلانا" است.

یک پایان خوش بینانه

این اثر به سبک رمانتیک و احساسی نوشته شده است. عاشقانه را می توان به یک رویای عرفانی نسبت داد، که در آن تصویری از یک داماد مرده وحشتناک، یک گاو شوم یک کلاغ، مسابقات اسب دوانی شبانه، نور مرگبار ماه، یک تابوت در یک کلبه، یک کلیسای تنهایی وجود دارد. احساسات گرایی شامل تصویر دوست دختر سوتلانا، فال، عروسی است. شاعر برای تأکید بر این سبک، از اسم های کوچک استفاده می کند. تحلیل تصنیف «سوتلانا» ژوکوفسکی نشان می دهد که این اثر خوشبینانه است. هر اتفاقی که در خواب بیفتد، در زندگی واقعی همه چیز خوب خواهد بود.

اصالت شخصیت خلاق V. A. Zhukovsky در هیچ کجا به اندازه تصنیف مشهود نیست. تصنیف های او بود که به محبوبیت استثنایی این ژانر در روسیه کمک کرد.

بر اساس طرح تصنیف شاعر آلمانی برگر "لنورا"، ژوکوفسکی دو اثر اصلی را خلق کرد - تصنیف های "لیودمیلا" و "سوتلانا".

شاعر با پیدا نکردن طرحی در مورد یک داماد مرده در فرهنگ عامه روسی (چنین طرحی نسبتاً دیر وارد روسیه شد) ، شاعر پدیده های عجیبی مانند شعر آیینی روسی و فال کریسمس پیدا کرد که در طی آن ، طبق باورهای رایج ، داماد آینده او به عروس ظاهر می شود. . ژوکوفسکی با قرار دادن طرح داستانی لنورا به عنوان پایه ای برای سوتلانا، آن را به طور قابل توجهی تغییر داد و آن را تا حد امکان به فولکلور روسی نزدیک کرد.

تصنیف "سوتلانا" با شرح فال عامیانه روسی آغاز می شود. فضای روسی نیز در اینجا توسط واقعیت هایی مانند خانه، سورتمه، کلیسا، کشیش تأکید می شود. مقدمه خود به انتقال طعم ملی کمک می کند:

یک بار در عصر عیسی
دخترها تعجب کردند:
دمپایی پشت دروازه،
آنها را از پا درآورده و پرتاب کردند ...

نویسنده که از دانش‌آموزان فولکلور روسی است، در یک تصنیف از آهنگ‌های فولکلور که دختران در هنگام فال کریسمس روی نعلبکی می‌خواندند، تقلید می‌کند: " آهنگر، // برایم طلا و یک تاج جدید بیاور، // برای من یک حلقه طلایی بگیر." ژوکوفسکی در سرتاسر تصنیف از کلمات و عبارات بومی عامیانه مانند "یک کلمه"، "لگوهونکو" و همچنین عباراتی از آهنگ های محلی ("دوست دختر"، "نور قرمز است"، "زیبایی من") استفاده می کند.

در برابر این پس زمینه، ظاهر یک سوتلانای شیرین، ساده دل و از نظر اخلاقی خالص ظاهر می شود. او یا به طور ضمنی، غمگین، مشتاق داماد ناپدید شده ناشناخته، یا ترسو، ترسو، از ترس در هنگام فال گویی به تصویر کشیده می شود، سپس با گیجی نگران می شود، بدون اینکه بداند چه چیزی در انتظارش است: شادی یا غم. تصویر سوتلانا اولین تصویر هنری متقاعد کننده یک دختر روسی در ادبیات روسیه است.

اشباع تصنیف با عناصر فولکلور روسی یک ویژگی مهم، اما نه تنها ویژگی کار تصنیف ژوکوفسکی است. با مقدمه واقعی، طعم ملی-روسی و واقعیت های روزمره، رقت تعیین کننده تصنیف، البته، عاشقانه است. . این خود را در منحصر به فرد بودن رویداد، در جذابیت نادر یک قهرمان نادر، در منظره ای متعارف که بر منحصر به فرد بودن آن چه در زمان و مکان روی می دهد، نشان می دهد: "ماه تاریک می درخشد // در تاریکی مه"; «همه چیز دور و بر خالی است»، «حوالی یک کولاک و یک کولاک». در اینجا می‌توانید تمام نشانه‌های سنتی رمانتیسیسم را تا ویژگی‌های زبان ببینید. یک "دروغ سیاه" و "تابوت سیاه" و "تاریکی پنهان روزهای آینده" وجود دارد.

اواخر عصر، قهرمان تصنیف سوتلانا، که در مقابل آینه نشسته است، خواب نامزدی دور را می بیند و بی سر و صدا به خواب می رود. در خواب، او باید چندین لحظه وحشتناک را پشت سر بگذارد. او یک تابوت را می بیند، و در آن - نامزدش. دختری که به خواب می رود، نگران سرنوشت «دوست عزیز»، به آینه نگاه می کند و از جلوی چشمانش لانه دزدی و داماد «جایگزین» که معلوم می شود قاتل است، می گذرند.

با این حال، هنگامی که سوتلانا صبح از خواب بیدار می شود، یک منظره یخ زده آفتابی را در خارج از پنجره می بیند، صدای زنگ را می شنود، متوجه می شود که یک سورتمه وارد حیاط می شود، و نامزد سوتلانا نمرده، بلکه زنده است که به ایوان برمی خیزد. بنابراین، هر چیز تاریک و خارق العاده در تصنیف توسط نویسنده به قلمرو خواب نسبت داده می شود و طرح پایانی خوش دارد.

ژوکوفسکی در تصنیف، حقه بازی را جایگزین واقعی کرد و به همه چیز جلوه ای خارق العاده داد. رویای وحشتناک قهرمان یک شوخی شاعرانه یا تقلیدی از وحشت های عاشقانه نیست. شاعر به خواننده یادآوری می کند که زندگی روی زمین زودگذر است. در اینجا ژوکوفسکی ایده از پیش تعیین سرنوشت انسان را بیان می کند که به او نزدیک است. در سوتلانا، تا حدی کمتر از لیودمیلا، ایده حماقت و حتی گناه زمزمه یک مرد در مورد سرنوشت خود به وجود می آید، زیرا هر غم و اندوه و آزمایشی از بالا برای او نازل شده است. شاعر ایده اصلی تصنیف را اینگونه بیان می کند: "بهترین دوست ما در این زندگی // ایمان به مشیت".

و با این حال "سوتلانا" درخشان ترین بالادای ژوکوفسکی است. علیرغم این واقعیت که نویسنده در اینجا به عنوان یک شاعر عاشقانه ظاهر می شود و از واقعیت زندگی دور می شود و به دنیای رویاها و خیالات می پردازد، پیروزی عشق بر مرگ را تأیید می کند و حیف و میل خود اثر عموماً شادی آور و خوش بینانه است.

در تصنیف های ژوکوفسکی، برای اولین بار جهانی شاعرانه و عمیقاً دراماتیک از افسانه ها، باورها و افسانه های عامیانه برای خواننده آشکار شد. شاعر روسی نیز مانند برادران اروپای غربی در قلم خود، لایه‌هایی از داستان عامیانه روسی را کشف کرد که توسط ادبیات دست نخورده بود. ژوکوفسکی آنها را اصطلاح کلی "خرافات" نامید. او از داستان های عامیانه روسی بسیار قدردانی می کرد و به درستی آن را گنجینه ای واقعی از طرح ها و ایده ها می دانست. این دقیقاً "خرافات" بود که اساس ایجاد تصنیف ملی روسیه بود.

اصالت شخصیت خلاق V. A. Zhukovsky در هیچ کجا به اندازه تصنیف مشهود نیست. تصنیف های او بود که به محبوبیت استثنایی این ژانر در روسیه کمک کرد.

بر اساس طرح تصنیف شاعر آلمانی برگر "لنورا"، ژوکوفسکی دو اثر اصلی را خلق کرد - تصنیف های "لیودمیلا" و "سوتلانا".

شاعر با پیدا نکردن طرحی در مورد یک داماد مرده در فرهنگ عامه روسی (چنین طرحی نسبتاً دیر وارد روسیه شد) ، شاعر پدیده های عجیبی مانند شعر آیینی روسی و فال کریسمس پیدا کرد که در طی آن ، طبق باورهای رایج ، داماد آینده او به عروس ظاهر می شود. . ژوکوفسکی با قرار دادن طرح داستانی لنورا به عنوان پایه ای برای سوتلانا، آن را به طور قابل توجهی تغییر داد و آن را تا حد امکان به فولکلور روسی نزدیک کرد.

تصنیف "سوتلانا" با شرح فال عامیانه روسی آغاز می شود. فضای روسی نیز در اینجا توسط واقعیت هایی مانند خانه، سورتمه، کلیسا، کشیش تأکید می شود. مقدمه خود به انتقال طعم ملی کمک می کند:

یک بار در عصر عیسی
دخترها تعجب کردند:
دمپایی پشت دروازه،
آنها را از پا درآورده و پرتاب کردند ...

نویسنده که از دانش‌آموزان فولکلور روسی است، در یک تصنیف از آهنگ‌های فولکلور که دختران در هنگام فال کریسمس روی نعلبکی می‌خواندند، تقلید می‌کند: " آهنگر، // برایم طلا و یک تاج جدید بیاور، // برای من یک حلقه طلایی بگیر." ژوکوفسکی در سرتاسر تصنیف از کلمات و عبارات بومی عامیانه مانند "یک کلمه"، "لگوهونکو" و همچنین عباراتی از آهنگ های محلی ("دوست دختر"، "نور قرمز است"، "زیبایی من") استفاده می کند.

در برابر این پس زمینه، ظاهر یک سوتلانای شیرین، ساده دل و از نظر اخلاقی خالص ظاهر می شود. او یا به طور ضمنی، غمگین، مشتاق داماد ناپدید شده ناشناخته، یا ترسو، ترسو، از ترس در هنگام فال گویی به تصویر کشیده می شود، سپس با گیجی نگران می شود، بدون اینکه بداند چه چیزی در انتظارش است: شادی یا غم. تصویر سوتلانا اولین تصویر هنری متقاعد کننده یک دختر روسی در ادبیات روسیه است.

اشباع تصنیف با عناصر فولکلور روسی یک ویژگی مهم، اما نه تنها ویژگی کار تصنیف ژوکوفسکی است. با مقدمه واقعی، طعم ملی-روسی و واقعیت های روزمره، رقت تعیین کننده تصنیف، البته، عاشقانه است. . این خود را در منحصر به فرد بودن رویداد، در جذابیت نادر یک قهرمان نادر، در منظره ای متعارف که بر منحصر به فرد بودن آن چه در زمان و مکان روی می دهد، نشان می دهد: "ماه تاریک می درخشد // در تاریکی مه"; «همه چیز دور و بر خالی است»، «حوالی یک کولاک و یک کولاک». در اینجا می‌توانید تمام نشانه‌های سنتی رمانتیسیسم را تا ویژگی‌های زبان ببینید. یک "دروغ سیاه" و "تابوت سیاه" و "تاریکی پنهان روزهای آینده" وجود دارد.

اواخر عصر، قهرمان تصنیف سوتلانا، که در مقابل آینه نشسته است، خواب نامزدی دور را می بیند و بی سر و صدا به خواب می رود. در خواب، او باید چندین لحظه وحشتناک را پشت سر بگذارد. او یک تابوت را می بیند، و در آن - نامزدش. دختری که به خواب می رود، نگران سرنوشت «دوست عزیز»، به آینه نگاه می کند و از جلوی چشمانش لانه دزدی و داماد «جایگزین» که معلوم می شود قاتل است، می گذرند.

با این حال، هنگامی که سوتلانا صبح از خواب بیدار می شود، یک منظره یخ زده آفتابی را در خارج از پنجره می بیند، صدای زنگ را می شنود، متوجه می شود که یک سورتمه وارد حیاط می شود، و نامزد سوتلانا نمرده، بلکه زنده است که به ایوان برمی خیزد. بنابراین، هر چیز تاریک و خارق العاده در تصنیف توسط نویسنده به قلمرو خواب نسبت داده می شود و طرح پایانی خوش دارد.

ژوکوفسکی در تصنیف، حقه بازی را جایگزین واقعی کرد و به همه چیز جلوه ای خارق العاده داد. رویای وحشتناک قهرمان یک شوخی شاعرانه یا تقلیدی از وحشت های عاشقانه نیست. شاعر به خواننده یادآوری می کند که زندگی روی زمین زودگذر است. در اینجا ژوکوفسکی ایده از پیش تعیین سرنوشت انسان را بیان می کند که به او نزدیک است. در سوتلانا، تا حدی کمتر از لیودمیلا، ایده حماقت و حتی گناه زمزمه یک مرد در مورد سرنوشت خود به وجود می آید، زیرا هر غم و اندوه و آزمایشی از بالا برای او نازل شده است. شاعر ایده اصلی تصنیف را اینگونه بیان می کند: "بهترین دوست ما در این زندگی // ایمان به مشیت".

و با این حال "سوتلانا" درخشان ترین بالادای ژوکوفسکی است. علیرغم این واقعیت که نویسنده در اینجا به عنوان یک شاعر عاشقانه ظاهر می شود و از واقعیت زندگی دور می شود و به دنیای رویاها و خیالات می پردازد، پیروزی عشق بر مرگ را تأیید می کند و حیف و میل خود اثر عموماً شادی آور و خوش بینانه است.

در تصنیف های ژوکوفسکی، برای اولین بار جهانی شاعرانه و عمیقاً دراماتیک از افسانه ها، باورها و افسانه های عامیانه برای خواننده آشکار شد. شاعر روسی نیز مانند برادران اروپای غربی در قلم خود، لایه‌هایی از داستان عامیانه روسی را کشف کرد که توسط ادبیات دست نخورده بود. ژوکوفسکی آنها را اصطلاح کلی "خرافات" نامید. او از داستان های عامیانه روسی بسیار قدردانی می کرد و به درستی آن را گنجینه ای واقعی از طرح ها و ایده ها می دانست. این دقیقاً "خرافات" بود که اساس ایجاد تصنیف ملی روسیه بود.


2021
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه