12.05.2021

آلمانی ها در Elbrus در طول جنگ. در یخ Elbrusya یافت "بستنی" بدن از سربازان آلمانی. بخش مخفی برای بهمن


دشمن با داشتن نیروهای خطرناک، تلاش برای دستیابی به موفقیت در زمینه های نووروسسیک، مالگبک و در گذرگاه های قفقاز اصلی تلاش کرد. جنگ های دفاعی شدید نیروهای شوروی در اینجا تا نوامبر 1942 ادامه یافت.

برای ساخت مرزهای دفاعی، نیروهای قابل توجهی بر روی مسیرهای اصلی حملات آینده حریف پرتاب شدند: در جبهه ترانسکاکوسیان، تعداد نیروهای مهندسی 6-7 بار در مقایسه با ابتدای ماه اوت افزایش یافت، علاوه بر این، محلی جمعیت به ساخت و ساز های تقویت شده بسیج شد. از نرخ ذخیره نیز نیروهای قابل توجهی برجسته شده است. تا اواسط ماه اوت سال 1942، سربازان جبهه ترانسکاکسیان قدرت خود را از دست دادند و دفاع از قفقاز را از شمال سازماندهی کردند. خط دوم دفاع در رودخانه های تله و اروم، بر روی گذرگاه های قفقاز اصلی ایجاد شد. توجه ویژه به پوشش جهت باکو و رویکردهای Grozny پرداخت شد.

در این مرحله، عملیات طبق برنامه "Edelweiss" فرماندهی فاشیستی قصد داشت تا Transcaucasia را به دست آورد، دور زدن رج اصلی قفقاز از غرب و شرق و در عین حال آن را از شمال از طریق عبور از دست داد، و در نتیجه رسیدن به آن مرز با ترکیه و ایران. اگر چه این کشورها به طور رسمی در کنار ائتلاف هیتلر نبودند، اما در سال 1942 یک تهدید واقعی بود که نیروهای ترکیه به سرزمین قفقاز حمله کردند با وقوع موفقیت آمیز قطعات آلمانی. بله، و در ایران، رایش، به عنوان او می توانست، حمایت و حاکمیت ضد شوروی. علاوه بر این، آلمانی ها تلاش زیادی انجام دادند تا اختلافات را در میان ملیت های قفقاز در منطقه بکشند، احساسات جدایی طلب را بازی کنند.

حریف یک بار در سه جهت در قفقاز تهاجمی آغاز کرد:
1) به Novorossiysk؛
2) در کنار ساحل دریای سیاه به سمت آناپا - پوتو - باتومی؛
3) از طریق رگه اصلی قفقاز در Sukhumi، Kutaisi، وحشتناک و باکو. بنابراین، مبارزه به Ringlin دون و کوبان در قله قفقاز نقل مکان کرد.

در نیمه اول ماه اوت، نیروهای آلمانی به آبهای معدنی قفقازی پیشرفت کردند. در 11 اوت، دشمن Cherkessk را گرفت و کنترل پل را بر روی رودخانه کوبان کرد. بدون دیدار با مقاومت قوی، دشمن به قسمت مرکزی بخش مرکزی رید اصلی قفقاز عجله کرد و به زودی نیروهای آلمانی پیشرفته در پای کوه ها قرار داشتند. مسیر عبور از Sancharo به Elbrus تبدیل شد تا باز شود.

در روز 14 اوت، بخش های پیشرفته سپاه 49 ساله آلمانی از بخش اصلی شخصی "Edelweiss" وارد جنگ هایی با تقسیمات کوچک ارتش 46 شد و گذرگاه های مرکزی و غربی رید اصلی قفقاز را پوشش می داد. فلش های آلپاین آلمان از بهترین کوهنوردان و اسکی بازان به ثمر رسیدند، تجهیزات کوهستانی و سلاح های ویژه، لباس گرم، حمل و نقل شکم داشتند. آنها می توانند به سرعت در کوه ها حرکت کنند، از یخچالها و برف ها صعود کنند، در حالی که جنگجویان ما همیشه تجهیزات و سلاح های لازم را نداشتند، علاوه بر این، بسیاری از آنها برای اولین بار در کوه بودند. حفاظت از تصویب به یک کار دشوار تبدیل شد. نه همه افسران ویژگی های مبارزه در کوه ها را می دانستند.

این همان چیزی است که من آغاز جنگ را برای گذرگاه های این رویدادها به یاد می آورم. A.P.Inchenko: "پانزدهم ماه اوت، هنگ دستور دریافت دستور داد. در اواخر شب، ما از روستای زكرد گذشتیم و شب را در یک دره با یک درختچه نادر متوقف کردیم. این آخرین تعطیلات ما بود، و پس از آن دو روز برای جنگ آماده شد: آنها مهمات، اسب ها، خاکستر، زین های دست و پا زدن برای آنها دریافت کردند. دریافت قطعات خشک - چند کیلوگرم ستاره ها، 800 گرم شاه ماهی و 300 گرم شکر به ازای هر نفر. به ما گفته شد که ده روز بود. پس از چند روز، منابع از بین رفتند، و هر کس با پیدا کردن در جنگل و در Glades تغذیه شد.

اما حتی بدتر ما مجبور بودیم بر روی یخ برویم. تنفس سخت - هوا Rareed، سرد، گرسنه. پا برای همه shabby. بریتانیا کفش های ضخیم را به اندازه کافی به اندازه کافی برای این انتقال به اندازه کافی پراکنده کرد: کف پوست فاسد شد، مانند یک پلاگین، و از هم جدا شد. بسیاری از ما در برخی از پورت ها باقی مانده بود، زیرا عرضه در کسانی که برای روزهای اول تأسیس نشده اند تاسیس نشده اند.

گذرگاه ما را به شدت ملاقات کرد. تاریک، سنگ های برهنه، بدون آتش سوزی، بدون غذا. شینل ها و خلبانان دیگر مسابقه ای نبودند. آنها گارد را قرار دادند و تا صبح شروع به رانندگی کردند. در روز دیگر، ما خوش شانس بودیم: برخی از چوپان از ساکنان محلی، من او را به یاد نمی آورم، من نام خانوادگی به ما را به یاد نمی آورد، که من قادر به نجات او از آلمانی ها بود. او گفت که در عین حال سه رفقایش کشته شدند.

ما یک کیلوگرم یا نیمی از بره داده شد. پخت و پز یا سرخ کردن هیچ جا بود، گوشت خام خورد. در صبح اولین ماه سپتامبر ما برای گذراندن رفتیم. "

تا 15 اوت، واحدهای فردی آلمان قبلا گذرگاه ها و پایه های نزدیک Elbrus را دستگیر کرده اند، هدف دیگر آنها Baksan Gorge بود، که بر اساس آن بخش های ما بازنشسته شد و از طریق آن امکان ورود به عقب شوروی بود.

غرب البروس به دلیل دفاع ضعیف سازمان یافته در 17 اوت، آلمانی ها مشغول باشگاه بودند، که در دفتر مرکزی ارتش 46 تنها در روز سوم شناخته شد. در پایان ماه اوت سال 1942، L.P. Baria وارد تفلیس شد تا دفاع از پاس های عبور از مسکو را سازماندهی کند. ارزیابی وضعیت و تغییر افسران طبقه بندی، او یک نیروی عملیاتی NKVD را ایجاد کرد، رهبری آن به طور کلی پتروف دستور داد. در جهت اصلی مناسبت دشمن، تقسیم تفنگ نیروهای داخلی NKVD قرار گرفت. برای تجهیز واحدهای ارتش توسط مبارزان که می توانند در یک محیط کوهستانی پیچیده حرکت کنند، از سراسر کشور شروع به فرستادن به جلوی ترانسکاکوسیان کوهنوردان و اسکی بازان کرد. با این حال، سربازان هنوز با افزایش مهمات، غذا و تجهیزات، مشکلات زیادی را تجربه کردند. برای رسیدن به هر نتایج مورد نیاز.

در شب 17 اوت، جدایی از کوهنوردان نظامی آلمان با گذر از Hyu-Tau در دامنه های Elbrus به "یازده پناهگاه" و به ایستگاه هواشناسی رفت. از آنجا که در 21 اوت وجود دارد، گروهی از تیراندازان آلپاین آلمان تحت فرماندهی کاپیتان Grota به Elbrus صعود کردند و بر روی هر دو رأس خود از پرچم تقسیم شدند. با این حال، به جای قدردانی، کوهنوردان آلمان بهبودی دریافت کردند. واقعیت این است که هیتلر می خواست پرچم را با یک Swastika در بالاترین حد بالای اروپا ببیند. آنها هیچ چیز دیگری نداشتند، چگونه دوباره در ارتفاع 5،642 متر افزایش یافت و پرچم سمت راست را قرار داد.

این دستاورد وزارت تبلیغاتی به عنوان نشانه ای از فتح قریب الوقوع قفقاز ارائه شده است. اوج کوه قرار بود که "اوج هیتلر" را فراخواند.

روزنامه های آلمان نوشتند: "در بالاترین نقطه اروپا، بالای البروس، فلج پرچم آلمان، به زودی او در کازابک ظاهر خواهد شد. Elbrus فتح شده پایان قفقاز افتاده است. "

در آن زمان، کمی از واحدهای دیگر سپاه پاسداران اصلی آلمان آلمان در آن زمان، جنگ ها با نیروهای شوروی در دامنه های جنوبی منطقه کلور انجام شده اند. در پایان ماه، دشمن به دامنه های شمالی Maruhsky منتقل شد، گذرگاه های جمعی را دستگیر کرد. جنگ های خونین سنگین بر روی گذرگاه سانچی انجام شد. در 5 سپتامبر 1942، حمله ناگهانی هیتلر توسط Maruhsky عبور از سه طرف دستگیر شد.

تنها تا پایان سپتامبر سال 1942، نیروهای مهمی را به گذرگاه می رسانند، فرماندهی جبهه Transcaucasian قادر به تثبیت وضعیت بود. جنگ های معدنکاری موقعیتی آغاز شد، که با موفقیت های مختلف تا پایان دسامبر 1942 ادامه یافت. نیروهای ما موفق نشدند تا شاخه های کوهستانی آلمان را از دست ندهند. به نوبه خود، فرمانده 49 سپاه آلمانی از ژنرال کنراد، دیگر قدرت را برای ادامه تهاجمی و شکستن به Transcaucasus نداشت.
در 23 اوت نیروهای آلمانی به موزدوک حمله کردند تا از مناطق نفتی Grozny و Makhachkala عبور کنند. این سایت باید از تانک اول، هوا 4 هوا، ارتش 37 و 9 محافظت شود. مقاومت بی سابقه، قهرمانی و شجاعت، جنگجویان و فرماندهان قطارهای زرهی را نشان داد.

اما ارتش سرخ پیشرفته علیه دشمن غیرقانونی بود مجبور شد حرکت کند، و دشمن توسط ضربه سریع موزدوک دستگیر شد و به Malgobek عجله کرد. این شهر به لحاظ استراتژیک به عنوان یکی از مناطق صنعتی صنعتی مهم بود، که آلمانی ها خود را برای حمله بیشتر به Grozny ارائه می دادند و در مورد مکث عملیاتی، Mugobek به پایه خوبی برای آنها تبدیل شده بود. در صبح روز 2 سپتامبر، آلمانی ها شروع به ترویج در جنوب شهر کردند. گرفتن یک پل کوچک در جنوب بانک رودخانه، نیروهای آلمانی در شب 4 سپتامبر یک ضربه قوی داشتند و 10 کیلومتری جنوب موزدوک پیشرفت کردند و به پایه تئوری رج می رفتند. در اینجا دشمن به نوبه خود از Nogai Mirza افتخار کرد و برای زمان ناتوانات ضعیف شد. LULL نسل به مدت کوتاهی ادامه داشت: با پرتاب از مسیر Tuapse یک بخش موتوری از SS "VIKING"، آلمانی ها از این تهاجم را از سر گرفتند.

در دهه سوم سپتامبر، جنگ ها به مالگبک نزدیک تر بودند. واحدهای شوروی با هزینه زیان های بزرگ توسط ارتش 1 تانک از Wehrmacht برگزار شد. فرمانده او، پل فون Clayst، مجبور به استفاده از تمام ذخایر خود شد، و تا پایان ماه سپتامبر، نیروهایش بسیار خسته بودند. علاوه بر این، در قطعات آلمان، مشکل تامین آنها با سوخت به طور فزاینده ای تیز شد.

در پایان ماه سپتامبر، یک نبرد شدید برای شهر شکسته شد. جنگجویان ارتش سرخ با استقامت بزرگ برای مالگوبک مبارزه کردند، که از دست به دست 14 بار گذشت، اما ارتش ما توانست این خط را حفظ کند و دشمن این فکر را رد کرد تا این حمله را ادامه دهد. علاوه بر این، نیروهای ما توانستند نیروهای مهمی از دشمن را بکشند و به آنها اجازه دهند گروهی از ارتش "B" را تقویت کنند. با این حال، آرامش پایدار در چهره های شرقی جبهه ترانسکاکوزی موقت بود. فرماندهی آلمان از شروع وحشتناک در بخشی از مالوگبک امتناع کرد، گروه خود را در جهت Ordzhonikidzese تقویت کرد.

© سایت
بر اساس داده های باز در اینترنت ایجاد شده است

مبارزه با Elbrus در سال 1942 بخشی از نبرد بزرگ برای قفقاز بود. در ابتدا، ارتش آلمان توانست موقعیت های استراتژیک را در مورد البروس قرار دهد و پرچم های خود را بر روی تپه ها قرار دهد، اما پس از چند ماه نیروهای شوروی سرزمین های دستگیر شده را به دست آوردند.

نبرد برای قفقاز

طرح هیتلر این بود که قفقاز را جذب کند و منابع اتحاد جماهیر شوروی را محروم کند - نفت، ذغال سنگ و فولاد. پس از پیروزی تحت خارکف، در Voronezh و Rostov-on-Don، آلمانی ها راه را به محدوده قفقاز اصلی باز کردند.

در ژوئیه 1942، هیتلر طرح ضبط البروس را تصویب کرد. این وظیفه به کالای بخش ویژه "Edelweiss" اختصاص داده شد. این بخش توسط این واقعیت متمایز بود که از میان بهترین کوهنوردان نظامی استخدام شد و در کیف های نظامی و لباس خود، یک گل کوهی به تصویر کشیده شد - Edelweiss.

در گذر، من امنیت نداشتم، از طریق آن، از طریق آن، هانتز آلمان به سمت یازده نفر رهبری کرد. تنها دو نفر وجود داشتند، بنابراین آلمانی ها شروع به اشغال ارتفاع آزادانه کردند. در پایگاه های داده ها، کلبه ها را ساخته اند، یک اتصال برقرار می کنند.

در 21 اوت، رنجرهای کوهستانی به ابرس و آبخیز به تپه های بوم با نماد نازی ها رسید.

اولین مبارزه در Elbrus

و قبل از جنگ، این شیب یک مرد آلمانی است که با شما گرفته شده است! او سقوط کرد، اما نجات یافت، اما اکنون، شاید او دستگاه خود را برای مبارزه آماده می کند.

V. Vysotsky، 1966

در 3 سپتامبر، شرکت G. Grigorian دستور داد تا پناهگاه یازده، 105 پیک و پایه یخ را آزاد کند. سربازان در لباس های پیاده نظام به یخچال رفتند، که برای مبارزه در کوه ها مناسب نبود. این شرکت هیچ تعداد اعداد را اختصاص نمی داد، جنگجویان نه آماده سازی ورزشی، هیچ طرح های منطقه ای نداشتند.

بخش "Edelweiss"، برعکس، کاملا آماده شده و با تجهیزات صعود، اسکی، خمپاره و کارت ارائه شده است.

هنگامی که تیم ارتش سرخ به طوفان پناهگاه 11 رفت، آنها رویکرد به یک مه ضخیم سقوط کردند و در ابتدا باقی ماندند. اما به طور ناگهانی پوست پوست پراکنده شد، و سربازان در مقابل آلمانی ها به عنوان کف دست بودند. آنها وقت نداشتند تا شلیک کنند، و نه عقب نشینی: آنها نابود شدند.

گزارش مبارزه حفظ شده است که این شرکت تحت قوی ترین اسلحه اسلحه اسلحه قوی قرار گرفته است، اما ستوان Grigorez با گریه "Hurray، برای استالین!" دو تلاش دیگر شروع شده اند.

بعدها، Hauptman Heinz Grota، که "Edelweissi" را هدایت کرد، گفت: "من نمی توانستم روس ها را درک کنم: چرا، دانستن اینکه این موقعیت ها قادر به برداشتن نیستند، امواج را نورد و به یخچال می روند، و ما آنها را گذاشتیم دامنه های برف. با وجود تلفات بزرگ، آنها این حمله بی معنی را ادامه دادند. "

نبرد برای البروس

تا پایان سال 1942، فرماندهی شوروی بر روی هواپیمایی Elbrus، ارتش سرخ و NKVD متمرکز بود. در ماه ژانویه، سربازان ژنرال Tyulenev و گروه آزادیبخش گوزاکا به آنجا فرستاده شد و گروه ستوان گوزاکا گوزاکا. رزمندگان آموزش داده شدند تا بر روی یخ و دامنه های سنگی پیاده روی کنند، از رودخانه رودرود عبور کنند و بر روی سنگ های خشن صعود کنند. آنها تمام تجهیزات لازم، لباس و سلاح را دریافت کردند. به زودی آلمانی ها بر روی Elbrus نفوذ خود را از دست دادند. آنها به شدت آرایه را ترک کردند، زخمی شدند.

فعالیت های مخفی آلمانی ها در Elbrus

نه چندان دور از Dzhil-Suhr یک پلت فرم بزرگ تخت وجود دارد که فرودگاه فرودگاه آلمان نامیده می شود. سابق سابق مول، گفت که در طول جنگ، گاو و دیدم هواپیمای آلمان در آنجا فرود آمد. به طور رسمی، فرودگاه در آنجا وجود نداشت، بنابراین نظرات وجود دارد که یکی از اسرار رایش سوم، آزمایشگاه عرفانی SS در Elbrus بود.

شایعاتی بود که فرودگاه هواپیما توسط Britheads از ظاهر آسیایی پرواز کرد. گفته می شود که هیتلر راهبان تبت را برای تفکر بر روی البرس فرستاد تا ورود به کشور عرفانی شمبلو را پیدا کند و نتیجه جنگ را ببیند. آنها گفتند که گورهای راهبان شات وجود دارد که "پیروزی" پیروزی اتحاد جماهیر شوروی را دیدند. این اسرار فرودگاه در Elbrus علاقه مند به محققان معاصر بود و آنها شروع به جستجو برای منابع این شایعات کردند.

مورخ اولگ Opryshko گزارش در آرشیو وزارت دفاع گزارش داد. گفته می شود که نازی ها از پلت فرم Elbrus برای فرود هواپیما Fokke Wulf استفاده می کنند. این اطلاعات توسط ویکتور Kotlyarov ناشر بررسی شد. او از مردم محلی خارج شد که یک مرد از AULA وجود داشت که همراه با فرودگاه بود.

در ابتدا، مطالعه تاریخ به پایان رسید. قدیمی موسی استدلال کرد که او با یک مسافر یک هواپیمای آلمان صحبت می کرد و از یک سوال خجالت خواسته بود - در چه زبان؟ او پاسخ داد که در Kabardinsky.

Kotlyarov فکر کرد که موسی در اسطوره مشغول به کار بود. اما هنگامی که او به نام دکتر علوم، KBSU Boris Kuniyev گفت که این عمو آناتولی Kuniyev در فرودگاه فرود آمد. ناشر به مصاحبه به مصاحبه با بستگان رفت. آنها گفتند که آناتولی در روستای نرتان متولد شده است، در جوانان خود به ترکیه رفت و به یک افسر تبدیل شد. در سال 1941، معلوم شد که در ارتش آلمان، پرواز بیش از قفقاز و فرود آمد.

در دهه نود، بوریس کونیهف با بیانیه ای برای صدور اطلاعات مربوط به سرنوشت دیگر عمو به KGB تبدیل شد. او توصیه می شود تا بیانیه ای را انتخاب کند، زیرا جزئیات مربوط به این رویدادهای نظامی غیرممکن بود - عملیات مخفی هیتلر بر روی Elbrus، اگر وجود داشته باشد، از افشای محافظت شده بود.

در سال 2017، خلبان خصوصی آندره ایوانوف گزارشی درباره مطالعه فرودگاه آلمان منتشر کرد. او او را از هوا عکس گرفت، سپس اندازه گیری ها و محاسبات را به طور مستقیم در محل انجام داد. در نتیجه، او نتیجه گرفت: در این مکان می تواند کاشته شود و هواپیما را برداشته شود.

پس از شکست آلمانی ها در Elbrus، پرچم های دشمن در هر دو رأی قرار داشتند. در فوریه 1943، مقامات به آنها دستور داده اند تا بلافاصله بازنشانی کنند و آگهی های شوروی را ایجاد کنند. اگر چه در این زمان فصل خطرناک و سرد در کوه بود، صعود موفق شد. در روز 17 فوریه، بنر شوروی در رأس شرقی، و پس از آن و در غرب بود.

در روز پیروزی، Elbrus به بدن مبارزان داد

در سال 2009، لایه های کشویی یخ، بقایای شرکت مرحوم Grigorian را باز کردند. وزیر دفاع سرگئی شویگو دستور داد تا شروع به جستجو برای شناسایی و دفن سربازان شوروی کند. نظامی و کوهنوردان شروع به کار در دامنه ها کردند.

در یخچال ها و در ترک ها، قطعات بدن، بقایای لباس و مهمات را یافتند. بدن ستوان Grigorian در سال 2013 یافت، آن را در یک کرک در عمق 70 متر بود. باقی مانده در لباس افسر یافت شده با پوشش پوست هنوز حفظ شده، خال کوبی از دست بازدید کرد.

بایگانیست ها متوجه شدند که تنها یک افسر از شرکت افتاده خال کوبی بود. بنابراین بقایای Guren Grigoriana ستوان را شناسایی کرد.

برای سه سال، امکان پیدا کردن قطعات 192 Tel وجود داشت. قبل از 70 سالگرد پیروزی بزرگ، جنگجویان به درستی در Terksol دفن شدند - در بنای یادبود قهرمانان که در دفاع از البرز شرکت کردند.

این مقاله بر اساس مواد سایت منطقه شهرداری البروس، کتاب "جبهه ترجمه" A. Guseva، یک وبلاگ خلبان A. Ivanova، پورتال اخبار قفقاز شمالی و ویکی پدیا است.

آلمانی ها در Elbrus

یکی از فوق العاده ترین و اسرارآمیز صعود به Elbrus در 42 اوت برگزار شد. سپس، در طول جنگ برای قفقاز، فلش های آلپ آلمان در اوج خود افزایش یافت و پرچم آلمان فاشیستی را بر روی آن آبیاری کرد. برای چی؟ Elbrus هیچ علاقه ای تاکتیکی را تصور نکرد. او به هیچ وجه به آلمان نیاز نداشت. هیتلر به دنبال داشتن کل چاه های نفتی مایکپ، وحشتناک و به ویژه باکو بود و از این رو از طریق قفقاز عجله کرد. فتح البروس در برنامه هایش نبود. هنگامی که فریتر در مورد آن متوجه شد، او به خشم آمد و اظهار داشت که نیروهای آلمانی به قفقاز آمدند تا با روسیه مبارزه کنند و نه در کوهنوردی ورزش کنند. در دستورالعمل ستاد آلمان ارتش آلمان، جایی که تحت گرگرفتگی "کاملا مخفیانه" گفت: عملیات "Edelweiss"، وظایف به وضوح برای گروه "A" تنظیم شده است. اعدام این وظیفه به بخش نخبگان تیراندازان آلپ اختصاص داده شد.


نماد تیرانداز آلپ، گل آلپ گل edelweiss بود، و به همین دلیل آنها سربازان "Edelweiss" نامیده می شدند. فلش های کوهستانی آموزش های ویژه کوهنوردی را گذرانده اند. علاوه بر این، برخی از آنها از قفقاز و در البروس، به عنوان گردشگران و ورزشکاران به معنای واقعی کلمه در آستانه جنگ جهانی دوم بازدید کردند. به طور خاص، فرمانده بخش چهارم "Edelweiss" بزرگ Egelesee در 36th در اینجا مشغول به کوهنوردی در اینجا بود، می دانستند روسیه و حتی پایه های چند گویش محلی. علاوه بر این، او Kunaki-twith در میان جمعیت محلی داشت، بنابراین تعجب آور نیست که آلمانی ها می توانند از نقشه های دقیق Elbrusya استفاده کنند، جایی که همه چیز منعکس شده بود، تا کوچکترین جزئیات. اما اعتیاد بخش هایی از "Edelweiss" به کوهنوردی هنوز توضیح نمی دهد که برای آنها نیاز به طوفان Elbrus وجود دارد.


اعتقاد بر این است که صعود به Elbrus ابتکار عمل از زیر بود. فلش های آلپ به سادگی نمی توانند برگزار نشوند و علاوه بر پیروزی های نظامی برای پیروزی در ورزشگاه تصمیم گرفتند. میله آنها به کوهنوردی تبدیل شد تا قوی تر از نظم و انضباط باشد. و آنها به هر کسی که از این واقعیت صعود نبود، از این واقعیت که آنها محاسبه شده برای تخریب دشمن نبود، توضیح داد. اما چگونه می توان فتح البروس توسط آلمانی ها می تواند نیروهای شوروی را تخریب کند؟ پس از همه، Elbrus هیچ ارزش مقدس را تصور نکرد. و عجیب است که تصور کنید که نیروهای نخبه ای که از زمان جنگ جهانی اول وجود داشت، تصور می کردند که در مورد این رشته ها فراموش شده بود، که اجازه داد تا صعود غیر مجاز را ایجاد کند. علاوه بر این، افزایش 5642 متر بالاتر از سطح دریا فوق العاده سنگین بود. شرکت کننده او Bauer اذعان کرد که پس از صعود بر روی این سقف اروپا، یکی از آنها دیوانه بود.


در همین حال، بسیاری از اسرار با نیروهای "Edelweiss" ارتباط برقرار می کنند. شروع به این واقعیت که در 20th، یک جامعه عرفانی مخفی "Edelweiss" وجود داشت که عضو آن Hermann، همکار هیتلر بود. به هر حال، آن را در 20 سالگی هیتلر بود و خود را بسیار علاقه مند به عرفان، شاید تحت تاثیر هس. شناخته شده است که فقط برای کوه های نازی بسیار زیاد است. نه به صورت شانس در تبت و هیمالیا مجهز به اکسپدان بودند که نه تنها توسط تحقیقات علمی مشغول به کار بودند، بلکه به دنبال دانش مخفی و منبع قدرت بودند.


Elbrus، مانند هر کوه بزرگ، توسط افسانه های متعدد احاطه شده است. به طور خاص، او "کوه خوشبختی" نامیده می شود و افسانه می گوید که کسی که، با وجود تمام خطرات به بالا برسد، قدرت فوق العاده ای خواهد بود. در اشتیاق خود، راهنمایی فاشیستی می تواند به معنای خاصی به این افسانه ها باشد. علاوه بر این، یکی دیگر از داستان های اسرار آمیز با Edelweiss مرتبط است، که نشان می دهد که نگرش هیتلر نسبت به این نیروها بسیار عمیق تر از آنچه ما می توانیم فرض کنیم. پس از پیروزی بر آلمان فاشیست و اخبار خودکشی Reichskanzler از مکان های مختلف پست شد برای خبری که هیتلر زنده بود زنده بود. یکی از آنها چنین اموال بود: او در قلعه کوهی از جامعه مخفی "Edelweiss" پنهان شده است، واقع در آلپ های اتریش در مرز تایلند، و بخش های باقی مانده از Whehrmacht را نگه می دارد، که همچنین "Edelweiss" نامیده می شود .چرا فاشیست ها برای رسیدن به البروس به سر می برند، ناشناخته است، اما آنها به زودی آنجا باقی مانده اند. در پایان پاییز 42 سالگی. به عنوان دفاع از نظرسنجی های ارتش 46 افزایش می یابد، شروع نیروهای دشمن در نهایت متوقف شد. و در ماه دسامبر، سربازان گروه شمالی از جبهه Transcaucasian تصمیم گرفتند به دشمن در Gorge Aksansky حمله کنند. اما این حمله انجام نشد. در ابتدا او به دلیل قوی ترین بورانوف به تعویق افتاد، و سپس معلوم شد که هیچ کس برای حمله وجود ندارد. در شب 12 ژانویه، گروه های آخر "Edelweiss" موقعیت خود را در Elbrus ترک کردند و به گرگ کوبان نسبت به Cherkessk رفتند. اما بسیاری از فلش های آلپ در Elbrus باقی مانده اند، و تا کنون اجساد آنها آنها را در اینجا پیدا کرده اند، همیشه یخ زده در یخ.

در شیب یکی از کوه ها، Elbrus، ساکنان محلی کشف یک تجربه حساس - یک گردان کل ادغام های آلمان، ظاهرا، که در طول جنگ تحت بهمن سقوط کرد. علاوه بر این، برف به مدت 70 سال فشار داده است، و حتی با سربازان چهره از طریق یخ تشکیل شده قابل مشاهده است.

بخش مخفی برای بهمن

به تازگی در Nalchik به نویسنده معروف و منطقه ای ویکتور Kotlyarov یکی از ساکنان یکی از روستاهای بلکوری از بیرونی شمالی، درخواست تجدید نظر شده است. این واقعیت که این مرد گفته است، برای مورخ و ناشر مجله "Elbrus" توسط شوک واقعی تبدیل شده است: در Kabardino-Balkaria در شیب یکی از کوه ها در Gorge، آنها با دوستان خود را تجمع جمعی را پیدا کرد جسد هیتلر، تحت ضخامت یخ استراحت می کند. جوانان به نظر می رسد یک عکاسی وحشتناک: فاشیست هایی که تحت گروه های یخ قرار گرفته اند و به تنهایی در فاصله ده ها متر از یکدیگر، در طیف گسترده ای از آنها مسدود شده اند. به احتمال زیاد جدا شدن به طور ناگهانی درگذشت و بدون حتی افزایش نبرد. از آنجا که در حدود دو صد سرباز در یک قبر کوه بالا به خاک سپرده شد، نه فقط زخمی، نه حتی خون یا نشانه های دیگر که به وضوح در مورد ماهیت مرگ اعلام کرد. مهمان "خانه نشریات مری و ویکتور Kotlyarov" ادعا کرد که مطمئنا برف به مدت بیش از 70 سال، کوچکترین جزئیات مرگ و میر مرده ها کاملا قابل مشاهده است: سلاح، لباس، تجهیزات صعود. حتی چهره های تجربی (و قضاوت بر اساس تجهیزات به وضوح قابل مشاهده است، آنها هستند که آنها)، هنوز هم از طریق چشمان یخ زده نگاه می کنند.

این بخش مخفی این است که تحت یک حادثه ناگهانی به طور ناگهانی کاهش یافته است، در حالی که یک رمز و راز باقی مانده است. و نه تنها برای ویکتور Kotlyarov. حتی نمی داند که حتی بخش های Wehrmacht (و Wehrmacht؟) متعلق به مرده است. قدیمی تایمز گرگ بکرسان، که حتی در طول جنگ حتی خیلی جوان بود، به یاد داشته باشید که در یکی از آویو، زایوکوو، یک جدایی عجیب و غریب بود. عجیب و غریب واحد خود را از یک طرف نشان داد، در این واقعیت که آلمانی ها جنگیدند: نه کشته یا زخمی، به گفته افراد محلی قدیمی، آنها نداشتند. از سوی دیگر، اگر EGER در خصومت ها شرکت داشته باشد، آنها در محل نشسته اند. فاشیست ها دارای نوعی تجهیزات با آنها بودند، غوطه ور شدن که در اتومبیل ها، هر روز با سپیده دم در کوه ها ترک کردند و تنها به راحتی برگشتند. آنچه آنها در آنجا انجام دادند، چه تکنیک با آنها گرفته شد - یک رمز و راز با علامت گذاری شده است.

براتسک قبر - نه به زبان آلمانی

اما بسیاری از سوالات حتی حتی کسانی نیستند که مرده بودند، به عنوان این واقعیت که نازی ها ناتمام باقی مانده بودند. این، با توجه به موتور جستجو اولگ زارئدسکی، مزخرف. افسر که به دنبال "حافظه" جستجو "حافظه"، کار در Kabardino-Balkaria، توضیح می دهد که برای همیشه در جستجوی و شناسایی بقایای سربازان ما در این مناطق، نه به آنها، هیچ همکاران از "یادبود البروس" "و دیگر تیم های جستجوی دیگر یک آلمانی یکنواخت را گرفتار نمی شوند. از آنجایی که نازی ها به شدت و با کمبود ذاتی، هر همکار مرده را در جنگ های کوهستانی دفن کردند.

علاوه بر این، هر فاشیستی دارای یک پارچه به اصطلاح فردی بود که شامل دو بخش بود. هنگامی که یک افسر یا سرباز درگذشت، یک تیم تشییع جنازه ویژه همه چیز را انجام داد تا جسد را از میدان جنگ بیرون بکشد، حتی اگر لازم بود آن را از Gorge بالا ببرد. یکی از بخش های فدراسیون فدرال این نشانه با یک سرویس دهنده باقی ماند، دیگری با مقالات مناسب به آرشیو فرستاده شد. بدن خود را به عنوان یک قاعده به آلمان فرستاده شد. درست است که همیشه این کار را انجام نداد - در تابستان، در گرما، بدن به سرعت از بین رفت. و اگر او وقت نداشت تا او را به میهن خود بفرستد، در مکان های ویژه به خاک سپرده شد - به طور جداگانه تحصیلات تکمیلی از نیروهای نظامی آلمان (همراه با نیمی از نشانه).

و در اینجا 200 سرباز و افسران منجمد و افسران در یخ و زمین و زمین. شاید آنها قربانی محرمانه خود شدند. به این ترتیب، احتمال این نیست که هیچ چیز در مورد گردان ویژه، حتی فرمان هیتلر در سطح محلی وجود ندارد. یا شاید آنها فقط از دست داده اند و تحت لایه برف پنهان شده اند، برای جستجوی آلمانی یا Evakokomand مراسم تشییع جنازه باقی مانده اند.

علاوه بر داستان گردان گمشده آلمان، Balkaret یک نشانه محقق را نشان داد (نه یک و نه دو، اما بسیاری)، به نصف برگشت. این بار دیگر نسخه مرگ ناگهانی واحد را تایید می کند. با این حال، مورخ نظامی اولگ Oreshkoاین در مورد پیدا کردن وحشتناک گفته شد، این نسخه را مورد سوال قرار داد: به طوری که چنین گروه بزرگی از هیتلرمن ناپدید می شود و هیچ کس (هیچ یک از کارشناسان ما، و مورخان آلمانی) هیچ چیزی در مورد آن شنیدند - این، به گفته وی، به سادگی نمی تواند بودن.

بنابراین آلمانی ها یا ما؟

Oposhchko معتقد است که هنوز هم ممکن است در مورد پرسنل نظامی ما، که، همانطور که می دانید، در این مکان ها در گورهای نامناسب پیدا کنید و تا کنون ناشناخته است. پس از همه، ما، ما، پشیمانی بزرگ، نه سربازان، به عنوان یک قاعده، پشیمان نشدیم، آنها را به نبرد پرتاب کرد، نه به دفن آن اغلب به عنوان آنها نمی تواند، چرا که چنین فرصتی، به دلیل تعدادی از شرایط، گاهی اوقات آن را به سادگی نبود

پس چه کسی زیر متر (و در بعضی از نقاط بیشتر) لایه یخ - نازی ها یا نیروهای ما دروغ می گوید؟ بچه هایی که در "Elbrus" نزدیک تر "مطرح شده اند، به طور قطعی به خودشان احترام می گذارند: آنها اعتماد به نفس دارند که آنها هوررکرز آلمانی دفن شده را پیدا کردند - به خوبی در موارد شدید، شکارچیان کوه رومانیایی. این توسط حداقل یک اجرای ویژه سربازان صحبت می شود - به طوری که ارتش سرخ و در بدبختی وجود نداشت.

به هر حال، ویکتور قبلا تحقیقات خود را با تماس با همکاران آلمانی خود آغاز کرده است و از آنها خواست تا به این مسئله کمک کنند: درخواست های مناسب را انجام دهید و همه کسانی را که علاقه مند به آن هستند، متصل کنید. دشواری، به نظر وی، این است که سهم شیر از اسناد بایگانی توسط آمریکایی ها در سال 1945 از آلمان در ایالات متحده صادر شد، تا کنون. و دستیاران داوطلبانه آلمان نیز موفق به پیدا کردن هر چیز دیگری نشد.

بنابراین ما باید به محققان امیدوار باشیم که بتوانند سربازان را از قبر یخ استخراج کنند. پس از همه، مطمئنا اسناد و اموال شخصی را کاملا حفظ کرده است. بنابراین، یک سفر مشترک در حال آماده سازی برای رفتن به منطقه دفن خود به خود در ماه ژوئیه تا اوت سال جاری است - مذاکرات مربوطه با موتورهای جستجوی آلمانی در حال انجام است. تنها مشکل این است که "حفاری های سیاه"، هجوم آن مکان ها و محققان ترس دارند. به همین دلیل است که محل تراژدی در رمز و راز ترین رمز و راز نگهداری می شود. به نظر می رسد موتورهای جستجو را به نظر می رسد تا به Gorge موذی برسند یا نه - این منطقی نیست که ساده تر شود. بدیهی است که یک چیز واضح است: جنگ به پایان نرسیده است، تا زمانی که آخرین سرباز او دفن شود.

بدن سربازان آلمانی در یخ Elbrusya یافت شد. به احتمال زیاد ادغام آلمان از بخش Edelweiss است. این خبرهای حساس توسط Lore و ناشر از Kabardino-Balkaria ویکتور Kotlyarov گفته شد.
"دانستن اینکه علاوه بر انتشار کار ما در تحقیقات مشغول به کار هستیم، مردم به دفتر ما وارد می شوند تا درباره مصنوعات جالب در Kabardino-Balkaria، پدیده های غیر معمول، مناظر شناخته شده شناخته شوند. این بار، Poaren که به انتشارات آمد، چندین نشانه شناسایی سربازان آلمانی را به ارمغان آورد. او آنها را با دو رفقای در Highlands یافت و بر روی نقشه نشان داد، جایی که دقیقا، "Kotlyarov گفت. معلوم شد که نشانه ها تنها بخش کوچکی از آنچه که توسط بچه ها یافت می شود. در یکی از Gorges - یک کلاچ باریک، کلاچ، تابستان گذشته، آنها گروهی از چندین سرباز آلمانی را کشف کردند که ظاهرا تحت بهمن بود.
در سال های اخیر، ذوب فعال یخچال های طبیعی شروع شد، یک کلاه برفی، دروغ گفتن بر روی آنها، ذوب، تزئین یخ، و در آن - در عمق کمی بیش از یک متر - بدن سربازان آلمانی. آنها بر روی یک منطقه به اندازه کافی گسترش یافته اند - نه کمتر از 250-300 متر. گروه های 5-7 نفر، یک اسکواش، یکی در یکی - تنها یک توده معمولی خاکستری سبز قابل مشاهده است. چندین گروه وجود دارد.
بسیاری از آنها به طور جداگانه دروغ می گویند حتی چهره ها در میان آینه یخ در میان توده خاکستری سبز قابل مشاهده هستند. تعداد کل سربازان محاسبه بسیار دشوار است، اما ما در مورد ده ها و شاید حتی صدها نفر صحبت می کنیم. در یک عکس که از طریق یخ شکسته می شود، می توانیم نتیجه گیری کنیم که آنها بلافاصله فوت کردند. شکی نیست که از بهمن است. او در سمت چپ فرود آمد و تحت توده عظیم برف همه کسانی بود که در این گرگ بسیار باریک بودند. برف از زمان و درجه حرارت پیشنهاد کرده است، الهام بخش سربازان برای سالهای زیادی است، اما همچنین آنها را نیز در سپتامبر 1942 حفظ کرد. صرفه جویی در بدن و، به طور طبیعی، همه چیز که با افراد زنده بود - مستندات، وسایل شخصی ...
"اگر پیام به درستی باشد، هیچ دلیلی برای تردید وجود ندارد (اسامی بچه ها شناخته شده است، منافع شخصی آنها قابل مشاهده است، محل روشن است)، سپس واقعا حساس است. به منظور بیش از 70 سال بعد، سرنوشت چنین گروه بزرگی از سربازان آلمانی روشن شد - چنین چیزی وجود نداشت و به سختی امکان پذیر نیست. علاوه بر این، تمام بدن ها حفظ می شوند، و بنابراین، در سهام و نشانه های شناسایی، "گفت: Kotlyarov. به نظر وی، اکنون لازم است که اسناد کارکنان آلمان را افزایش دهیم تا بدانیم که این گروه چیست، چه اهدافی در مقابل آن تعیین شده است، که در مورد ناپدید شدن آن شناخته شده است. به جستجو برای Kottlearov، دوستان خارجی متصل در فیس بوک؛ یکی از آنها کمک کرد تا به چه نوع نیروهای متعلق به نشانه های یافت شده کمک کند. با این حال، بسیاری از آنها از دفن دیگر - واقع در نزدیکی.
Kotlyarov همچنین به مطالعه وضعیت یک متخصص برجسته در جنگ برای قفقاز، نویسنده کتاب "ترجمه جبهه Elbrusy" Oleg Odryshko متصل است. اما او ابراز تردید کرد که چنین گروه بزرگی از سربازان آلمانی می تواند در کوه ها باشد و بدون ردیابی ناپدید شود، گفت که او درباره آن نمی شنود؛ پیشنهاد کرد که این جنگجویان ما هستند.

"با این وجود، لازم است دقیقا در مورد سربازان آلمانی بشنویم، علاوه بر این: آلپاین ها، شاید در مورد شکارچیان کوه رومانیایی. از طریق آینه یخ روشن است که آنها در ژاکت لباس پوشیدند، بر روی سر کلاه. Kotlyarov متقاعد شده است که چنین لباس هایی از نیروهای ما وجود نداشت.
شناخته شده است که جنگ در این مکان ها در پاییز سال 1942 نیز بسیار شدید بود. Mamyshev Kashif، یکی از برگزارکنندگان برجسته گردشگری در Kabardino-Balkaria، که توسط Elbrus اخراج شده است، در پنج دهه در طول و در سراسر، همچنین تایید شواهد متعدد از خصومت در این مکان ها، از جمله بدن سربازان مرده را تایید می کند. او معتقد است که این گروه از سپتامبر تا نوامبر 1942 ناپدید می شود. توسط و بزرگ، حتی این فریم ها باید از 20 اوت تا پایان ماه دسامبر از 20 اوت جلوگیری شود، زیرا محل در دسترس است و در زمستان. این فوق العاده دشوار است، اما با این حال امکان پذیر است.
داستان نمی داند که گرایش زیرزمینی. آلمانی ها به عنوان فاتحان به اینجا آمده اند و باقی خواهند ماند. اما امروز، زمانی که نفرت گذشت و درک تراژدی مشترک، ما باید بدهی های انسانی خود را برآورده کنیم - برای خیانت به سرزمین کسانی که چهره ها و سرنوشت آن توسط Elbrus افتتاح شد. در سال 70 سالگرد پیروزی بزرگ، امکان پذیر نیست که نه تنها به کسانی که از افتخار و استقلال میهن ما دفاع می کنند، بلکه سربازان حزب دیگر نیز وجود دارد. این یک اقدام مصالحه نیست، این درک است: پایان جنگ، زندگی ادامه دارد.
Vladimir Vysotsky یک آهنگ در مورد فلش های آلپ را تشکیل می دهد، که در فیلم معروف "عمودی" صدا می شود: "شما دوباره اینجا هستید، همه مونتاژ شده، شما منتظر یک سیگنال گرامی هستید. / و پسر او هم اینجاست. / در میان تیراندازان از Edelweiss. / آنها باید از گذر بازنشانی شوند! "

آیه خشونت آمیز این آهنگ امروز به عنوان کمیته شاهکار سربازان شوروی که برای قفقاز مبارزه می کردند، درک می شود: "متوقف کردن صحبت کردن / جلو و بالا، و آنجا ... / بعد از همه، این کوه های ما هستند، / آنها کمک خواهند کرد ما! "
http://sk-news.ru/

و در نهایت. من در سال 1988 در سال 1988 در Elbrus بودم، با راهنماهای البته به سمت چپ البروس صعود کردم. و در دره باکسان، جایی که ما با پدرت زندگی می کردیم، من با مردم محلی ارتباط برقرار کردم. او سپس کمتر از 90 سال بود. راضی بود که یک شنونده را پیدا کرد، او به من گفت که چگونه با رفقای خود جنگ را با یک کوهنورد از آلمان متوقف کرد. و در سال 1942، اتو در اینجا دوباره ظاهر شد. به عنوان بخشی از edelweiss. آلمانی ها بلافاصله "آشنایان" پیش از جنگ خود را تحت "بازداشت" گرفتند. قابل درک است که زمانی که کلبه ها سعی کردند "جوانان" جوانان گشتاپو را بررسی کنند، بچه ها از Edelweiss روویس خود را راه اندازی کردند.
با این حال، شما نباید ایده آل های کوهستانی را ایده آل کنید. پس از قفقاز شمالی، آنها خیلی نامیده اند.


2021.
Polyester.ru - مجله برای دختران و زنان