27.11.2023

واسیلی متبرک - احمق مقدس مسکو: زندگی نامه کوتاه، پیشگویی ها. معجزات سنت باسیل. بیوگرافی کوتاه سنت باسیل Holy Fool St. Basil's


افرادی که چنین مسیر دشواری را در پیش گرفتند، دیوانه به نظر می رسیدند، همه مزایا را نادیده می گرفتند و با فروتنی تگرگ خارهای بی پایان، رفتارهای بی احترامی و مجازات های مختلف را نابود می کردند.

به بیان تمثیلی، سعی می کردند به دل و جان انسان ها راه پیدا کنند و افکار را پخش کنند مهربانی و شفقت،فریب و تعصب محکوم شد.

همه مردم نتوانستند بذر غرور را آرام کنند، نیازهای بدنی را نادیده بگیرند، یا از نظر روحی نجیب تر از دیگران شوند. یکی از اینها ریحان مبارک است - یک احمق مقدس با شکوه و محترم.

تولد و جوانی

سیر وجودی او شگفت انگیز است (از همان ابتدا). دسامبر 1469(طبق منابع دیگر – 1464). قدم به ایوان کلیسا می گذارد سرف آنا(کلیسای جامع عیسی در روستای الوهوو). او آمد تا برای زایمان آسان دعا کند.

صدای دعای او توسط مریم باکره شنیده شد. در آنجا آنا پسری به دنیا آورد و نام او را واسیلی (به نام واسیلی ناگا) گذاشتند. روح بلورین و قلب باز همان چیزی است که او با آن به دنیا آمد.

پدر و مادرش رعیت بودند. آنها پرهیزگار بودند، مسیح را محترم می شمردند، وجود خود را بر اساس دستورات او بنا نهادند. آنها از کودکی رفتاری مؤدبانه و محترمانه نسبت به خدا را در فرزندشان القا کردند. واسیلی بزرگ شد و با آرزوی پسری خوب و بهتر ، پدر و مادرش تصمیم گرفتند او را به آنجا ببرند تجارت کفش

کار به عنوان شاگرد

دانشجوی جوان به دلیل سخت کوشی و فروتنی خود برجسته بود. اگر یک حادثه غیرمنتظره نبود، استاد او هرگز نمی فهمید که واسیلی چه شخص غیرمعمولی است.

تاجری پا به آستانه گذاشت. مردی به یک کفاش مراجعه کرد و از او خواست چکمه های خوبی را به او بفروشد که سال ها دوام می آورد. واسیلی با اشک ریختن گفت که شخص به چکمه نیاز ندارد ، زیرا او فردا خواهد مردو دقیقاً همانطور که واسیلی گفت اتفاق افتاد.

جاده مسکو

به دلیل این اتفاق واسیلی تصمیم گرفت از تجارت کفش خداحافظی کند و زندگی خود را در جاده خاردار حماقت قرار دهد. تا زمان مرگش زنده بود بدون هیچ هزینه ای،بیمه نشده از تمسخر و توهین ، داشتن فقط یک نگهبان نامرئی - ایمان و عشق تزلزل ناپذیر به خداوند.

پدر و مادرش را ترک کرد و به پایتخت رفت. در ابتدا، مردم با تعجب و سوزاندن به مرد برهنه فوق العاده واکنش نشان دادند. اما به زودی مردم شهر او را به عنوان یک مرد خدا، یک احمق به خاطر مسیح شناختند.

او چه شکلی بود

سنت ریحان (همچنین با نام های ریحان متبرک، ریحان احمق، عجایب ساز مسکو یا ریحان متبرک مسکو، احمق برای مسیح شناخته می شود) - قدیس ارتدکس روسی،معروف به "احمق" یا "احمق مقدس" عیسی مسیح. تقریباً او رسماً مقدس شد در سال 1580

کلیسای جامع سنت باسیل در مسکو به نام قدیس نامگذاری شده است. او که در اصل شاگرد کفاشی در مسکو بود، پذیرفت سبک زندگی عجیب و غریب،اما به نیازمندان کمک کرد. اعتقاد بر این است که او دارای استعداد روشن بینی بود.

زمانی که این مکان به عنوان بازار اصلی مسکو عمل می کرد، او در خود میدان سرخ زندگی می کرد. یک روز سنت باسیل نان نانوا را بیرون انداخت و مرد مجبور شد اعتراف کند که به آرد آهک اضافه کرده است. در سال 1547، سنت باسیل به کلیسای جامع مرکزی در مسکو آمد و با گریه شروع به دعا کرد.

روز بعد آتش سوزی بزرگ مسکو رخ داد و در کلیسا دقیقاً جایی که قدیس دعا می کرد شروع شد.

آنها همچنین در مورد معجزات دیگر سنت باسیل صحبت می کنند. یک بار تاجری با او مشورت کرد: طاق های کلیسایی که او برپا می کرد، به سه دلیل نامعلوم فروریخت. احمق مقدس به او توصیه کرد که یک مرد فقیر (ایوان در کیف) را پیدا کند.

به دنبال توصیه، تاجر پسر را در خانه ای فقیرانه یافت (او در حال اتمام یک گهواره خالی بود). تاجر پرسید این یعنی چه؟ مرد فقیر توضیح داد که اینگونه تصمیم گرفت به مادرش احترام بگذارد. "معمار" بدبخت فهمید که چرا Wonderworker او را به اینجا فرستاد.

در واقع حتی زودتر مادرش را از خانه بیرون کرد. او از کاری که کرد پشیمان نشد، می خواست خداوند متعال را برای معبد ساخته شده ستایش کند. خالق از پذیرفتن هدیه آن مرد امتناع کردکه روح خوبی نبود واسیلی مبارک به این مرد کمک کرد: او توبه کرد، با مادرش آشتی کرد و او او را بخشید.

پیر مقدس برهنه ماند و زنجیرهای سنگین را پشت سرش کشید.او ایوان مخوف را به دلیل عدم توجه به کلیسا و به ویژه به دلیل نگرش ظالمانه او نسبت به افراد بی گناه سرزنش کرد.

خود را به خداوند تقدیم کرد

وقتی سنت باسیل درگذشت ( 2 اوت 1552 یا 1557) متروپولیتن ماکاریوس مسکو در مراسم تشییع جنازه وی با بسیاری از نمایندگان روحانیت خدمت کرد. خود ایوان مخوف مانند یک دوست شگفت‌انگیز رفتار کرد و تابوت او را به قبرستان برد.

بزرگتر در کلیسای جامع سنت باسیل (در مسکو) به خاک سپرده شد که به دستور ایوان چهارم (به یاد تسخیر خانات کازان) ساخته شد. این کلیسا همچنین به عنوان "کلیسای جامع شفاعت مقدس الهیات مقدس در خندق" معروف است. در سال 1588، فئودور ایوانوویچ یک نمازخانه بر روی قبر سنت باسیل در ضلع شرقی اضافه کرد.

سنت ریحان مبارک(1469، روستای الوخوو در نزدیکی مسکو - 2 اوت 1552، مسکو) - قدیس روسی، احمق مقدس: گاهی اوقات او را "واسیلی ناگوی" می نامند.

سنت ریحان تبارک، احمق مقدس مسکو است. او در دسامبر 1469 در روستای الوخوو (اکنون در محدوده شهر مسکو) به دنیا آمد، در ایوانی که مادرش برای دعا کردن برای "حل مطمئن" آمده بود.

پدر و مادرش که دهقان بودند او را برای تحصیل در رشته کفش سازی فرستادند. زندگی می گوید که جوانی سخت کوش و خداترس به واسیلی هدیه بینش اعطا شد که به طور اتفاقی کشف شد. پس از شانزده سال و تا زمان مرگش، بدون سرپناه و لباس، شاهکار حماقت را انجام داد و خود را در معرض سختی‌های فراوان قرار داد. زندگانی آن مبارک بیان می کند که چگونه زندگی اخلاقی را به زبان و مثال به مردم آموخت. تمام سال بدون لباس می رفت، در هوای آزاد می خوابید، مدام روزه می گرفت و سختی ها را تحمل می کرد.

دائماً دروغ و ریا را افشا می کرد. معاصران خاطرنشان کردند که این تقریباً تنها کسی بود که تزار ایوان وحشتناک از او می ترسید. تزار ایوان واسیلیویچ وحشتناک، "به عنوان بیننده قلب ها و افکار انسان ها" از مبارک تجلیل و از او می ترسید. هنگامی که کمی قبل از مرگ واسیلی به بیماری جدی مبتلا شد، خود تزار به همراه تزارینا آناستازیا از او دیدن کرد.

سنت باسیل در 2 اوت 1552 درگذشت (گاهی اوقات سال 1551 نیز ذکر شده است). ایوان مخوف و پسران تابوت او را حمل کردند و متروپولیتن ماکاریوس دفن را انجام داد.

جسد واسیلی در قبرستان کلیسای ترینیتی در خندق به خاک سپرده شد. از سال 1588، آنها شروع به صحبت در مورد معجزاتی کردند که در مقبره مقدس ریحان رخ می دهد. در نتیجه، پدرسالار ایوب تصمیم گرفت تا یاد و خاطره معجزه گر را در روز مرگ او، 2 اوت، جشن بگیرد.

معجزه ها

معجزات زیادی به سنت باسیل چه در زمان حیات و چه پس از مرگش نسبت داده شده است.

  • مردی برای سفارش چکمه نزد صاحب واسیلی آمد و از او خواست چکمه هایی بسازد که تا زمان مرگش نپوشد. واسیلی خندید و گریه کرد. پس از رفتن بازرگان، پسر رفتار خود را به استاد توضیح داد و گفت که تاجر چکمه‌هایی سفارش می‌دهد که او نمی‌تواند بپوشد، زیرا به زودی خواهد مرد، که محقق شد.
  • یک روز، دزدان متوجه شدند که قدیس یک کت خز خوب پوشیده است که توسط برخی بویار به او داده شده بود، تصمیم گرفتند آن را از او فریب دهند. یکی از آنها تظاهر به مرده کرد و بقیه از واسیلی درخواست دفن کردند. به نظر می رسید که واسیلی مرده را با کت خز خود می پوشاند ، اما با دیدن فریب گفت: "کت پوست روباه ، حیله گری ، کار روباه را بپوشان ، حیله گری. باشد که از این به بعد به خاطر شرارت مرده باشید، زیرا نوشته شده است: شریر نابود شود.» وقتی مردم تندرو کت پوست او را درآوردند، دیدند که دوستشان دیگر مرده است.
  • روزی ریحان نان از نانوایی در بازار پخش کرد و اعتراف کرد که گچ و آهک را در آرد مخلوط کرده است.
  • کتاب درجه می گوید که در تابستان 1547 واسیلی به صومعه معراج در Ostrog (اکنون Vozdvizhenka) آمد و برای مدت طولانی در مقابل کلیسا با اشک دعا کرد. روز بعد، آتش سوزی معروف مسکو، دقیقا از صومعه Vozdvizhensky آغاز شد.
  • هنگامی که در مسکو بود، قدیس آتشی را در نووگورود دید که با سه لیوان شراب آن را خاموش کرد.
  • او با سنگی تصویر مادر خدا را بر دروازه واروارینسکی که مدتها معجزه می دانستند شکست. انبوهی از زائران که از سراسر روسیه برای شفا جمع شده بودند، به او حمله کردند و شروع به ضرب و شتم او کردند. احمق مقدس گفت: و تو لایه رنگ را می خراشی! پس از برداشتن لایه رنگ، مردم دیدند که در زیر تصویر مادر خدا یک "لیوان شیطان" وجود دارد.

کلیسای جامع سنت باسیل

ساخت کلیسای جامع شفاعت مریم مقدس مسکو در خندق در سال 1555 به دستور تزار ایوان مخوف به یاد تسخیر کازان آغاز شد. پس از تقدیس قدیس، به دستور تزار فئودور یوانوویچ در سال 1588، کلیسایی به افتخار سنت باسیل به کلیسای شفاعت اضافه شد - بالای محل دفن واسیلی، همانطور که کتیبه ای تلطیف شده روی دیوار این کلیسا نشان می دهد. امروزه کل کلیسای جامع بیشتر به عنوان کلیسای جامع سنت باسیل شناخته می شود.

یاد و خاطره سنت باسیل در مسکو با تشریفات فراوان برگزار شد: خود پدرسالار خدمت می کرد و خود تزار معمولاً در این مراسم حضور داشت.

ریحان مبارک - نقل قول

ناآرامی بزرگ برای مدت طولانی در پادشاهی ادامه خواهد داشت تا اینکه توسط یک جنگجوی بزرگ که توسط همه مردم ما فراخوانده شده است متوقف شود ...

معجزه گر مسکو، احمق مقدس به خاطر مسیح. او استعداد آینده نگری را داشت. همچنین به عنوان واسیلی "برهنه" شناخته می شود. در زمان ایوان چهارم مخوف زندگی می کرد. در سال 1588 توسط کلیسای ارتدکس روسیه قدیس شد. روز یادبود 2 اوت (15).

از زمان غسل تعمید روسیه، ایمان و سنت ارتدکس همیشه زنده و عمیقا مورد احترام بوده است. آنها برای ایمان خود به جنگ رفتند، سختی ها را متحمل شدند و مردند. شاهکار حماقت به ویژه مورد احترام بود. افرادی که در این راه دشوار قدم نهادند، عمداً تظاهر به دیوانگی کردند، از همه مال دنیوی چشم پوشی کردند و متواضعانه، تمسخر بی پایان و تحقیر و انواع مجازات ها را تحمل کردند. و به صورت تمثیلی با تبلیغ خیر و رحمت و افشای باطل و بی عدالتی سعی در رسیدن به دل و جان مردم داشتند. تعداد کمی می توانند غرور را آرام کنند، نیازهای بدنی را تعدیل کنند و از نظر روحی از بقیه بالاتر بروند. در طول کل تاریخ ارتدکس در روسیه، بیش از 130 نفر چنین شاهکاری معنوی را انجام داده اند که 36 نفر از آنها مقدس شناخته شده اند.

یکی از مشهورترین و مورد احترام مسیحیان به خاطر احمقان مقدس، ریحان مقدس بود که ریحان را "برهنه" نیز می نامید. سرنوشت او از بدو تولد شگفت انگیز بوده است. در دسامبر سال 1469، مادرش آنا به ایوان کلیسای جامع اپیفانی در نزدیکی مسکو در الوهوو (که اکنون قلمرو مسکو است) آمد تا دعا کند که فرزندش سالم و سالم به دنیا بیاید. مادر خدا دعاهای یک زن ساده را شنید و همانجا، درست در ایوان، آنا پسری به دنیا آورد که واسیلی نام داشت. او با روحی پاک و دلی باز به این دنیا آمد.

والدین او دهقانان ساده بودند ، آنها بسیار وارسته بودند ، به مسیح احترام می گذاشتند ، طبق دستورات او زندگی می کردند و از اوایل کودکی احترام و احترام به خداوند متعال را به واسیلی القا کردند. وقتی پسر بزرگ شد، پدر و مادرش که خواستار زندگی خوب برای پسرشان بودند، او را برای شاگردی نزد یک کفاش فرستادند. زمان گذشت ، واسیلی اصول این کار را آموخت ، کفاش از مرد سختکوش و مطیع راضی بود. واسیلی در تمام زندگی خود اینگونه کار می کرد، اگر نه برای یک حادثه، که طی آن شاگرد 16 ساله کوشا و وارسته استعداد بینش را کشف کرد.

تاجری به کارگاه رفت و می‌خواست چکمه‌هایی بدوزد که سال‌ها پوشیده می‌شدند. واسیلی مضطر قول داد که این دستور را انجام دهد، اما پس از خروج بازرگان، گریه کرد که کفاش را به شدت شگفت زده کرد. در پاسخ به سوال گیج شده مالک ، آن مرد توضیح داد که تاجر قرار نبود در یک چیز جدید خودنمایی کند ، زیرا او به زودی خواهد مرد. کفاش تعجب کرد، اما هیچ اهمیتی به سخنان عجیب آن مرد قائل نشد. چند روز بعد، آن تاجر در واقع درگذشت و واسیلی تصمیم گرفت هنر کفاش را ترک کند و زندگی خود را وقف بزرگترین شاهکار به نام مسیح - حماقت - کند. از آن لحظه تا زمان مرگش، او برهنه و پابرهنه راه می رفت، بدون هیچ پس انداز، هیچ محافظتی در برابر مسخره کنندگان و متخلفان، به جز حرز نامرئی - ایمان و عشق فراگیر به خداوند. تنها لباسی که می پوشید زنجیر بود - حلقه و زنجیر آهنی برای فروتنی بدن و تقویت روح.

پس از حادثه در کفاش، واسیلی پدر و مادرش را ترک کرد و به سمت آن رفت. در ابتدا، مردم از مرد برهنه عجیب و غریب تعجب کردند و او را مسخره کردند، اما به زودی مسکووی ها او را به عنوان مرد خدا، مسیح به خاطر احمق مقدس، افشاگر بی عدالتی و دروغ شناختند.

اقدامات نامفهوم و عجیب در نگاه اول سنت باسیل خشم مردم را برانگیخت، اما پس از آن همیشه مشخص شد که معنای آموزنده ای در این اعمال نهفته است. یک بار که عمداً رول های یک تاجر را در بازار پراکنده کرد، با فروتنی آزار و ضرب و شتم را پذیرفت. اما بعداً کلاشنیک اعتراف کرد که آهک و گچ را به خمیر اضافه کرده است. بار دیگر، توصیه او به یک تاجر کمک کرد تا کلیسایی را تکمیل کند که طاق های آن قبلاً سه بار فرو ریخته بود. تاجر از آن مبارک در مورد چگونگی تکمیل معبد راهنمایی خواست. واسیلی او را نزد ایوان فقیر به کیف فرستاد. بازرگان با یافتن مردی که گهواره ای خالی را در خانه ای فقیرانه تکان می دهد، پرسید چرا این کار را می کند. گفت اینگونه به مادری که او را به دنیا آورده ادای احترام می کند. تاجر فهمید که چرا واسیلی او را به کیف فرستاد. معلوم شد زمانی مادر خودش را از خانه بیرون کرد و بدون اینکه از عمل خود پشیمان شود، می خواست با کلیسایی که ساخته بود، خدا را جلال دهد. ولى حق تعالى هديه اى از كم دل نپذيرفت. ریحان مقدس به تاجر کمک کرد تا توبه کند، با مادرش صلح کند و از او طلب بخشش کند. پس از این، معبد خدا با موفقیت تکمیل شد.

سنت ریحان تبارک معجزات بسیاری را به مسکویان نشان داد. از کنار خانه‌های مردم متدین که می‌گذشت، به گوشه آن‌ها سنگ انداخت و در نزدیکی خانه‌هایی که در آن ظلم می‌کردند، گوشه‌ها را بوسید. احمق مقدس به سؤالاتی در مورد چنین رفتار عجیبی پاسخ داد که در خانه هایی که صالحان در آن زندگی می کنند جایی برای شیاطین نیست و آنها در خیابان نزدیک گوشه و کنار می ایستند و او آنها را می راند. و در خانه‌هایی که رذیلت‌ها در آن جا نشسته است، شیاطین می‌رقصند و فرشتگان را راه نمی‌دهند و برای روح افراد بیرون از خانه غمگین می‌شوند. و بدین ترتیب ریحان فرشتگان را به داخل دعوت می کند.

بار دیگر، سنت باسیل از بازاری عبور کرد که در آن زنان نشسته بودند و صنایع دستی خود را می فروختند. برهنگی احمق مقدس آنها را آزار نداد - آنها به سادگی خندیدند. و بعد کور شدند. یکی از زنان که هنوز کاملاً نابینا نشده بود، متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است، به دنبال آن احمق مقدس شتافت و با گریه خواستار بهبود بینایی او و دوستانش شد. سنت باسیل با این شرط موافقت کرد که از حماقت خود توبه کنند. زنان از او اطاعت کردند و توبه کردند و دوباره بینا شدند.

با پرهیز مداوم از لذت های زمینی، تحمل بی شکایت سختی های حماقت، زندگی در خیابان ها در میان انبوه مردم، تحمل سختی های شدید، سنت باسیل روح خود را پاک و درخشان نگاه داشت. موهبت بصیرت بیش از پیش در او ظاهر می شد.

خداوند متعال به ریحان کمک کرد تا حمله خان محمد اول گیرای به مسکو را در سال 1521 پیش بینی کند. در آن زمان، طبق معمول، هنگام نماز شب در مقابل دروازه های کلیسای مادر خدا، نشانه ای را دید - آتشی که از پنجره های معبد می گریخت و با غیرت شروع به دعا کرد. آتش کم کم شروع به محو شدن کرد و خیلی زود کاملاً ناپدید شد. مدتی پس از این رؤیا، تاتارهای کریمه به صومعه نیکولو-اگرشسکی و روستاهای نزدیک به آن حمله کردند، آنها را غارت کردند و سوزاندند، اما هرگز به مسکو نرسیدند.

در 8 ژوئیه 1543، سنت باسیل دوباره در کلیسا دیدی داشت و آتش سوزی وحشتناکی را پیش بینی کرد که طی آن صومعه صلیب مقدس، حیاط تزار و متروپولیتن و چندین خیابان کاملاً سوختند: Bolshoy Posad، Neglinnaya و کل آن. تورگ بزرگ

یک زمستان، یک بویار، با همدردی با احمق مقدس، او را متقاعد کرد که یک کت خز به عنوان هدیه بگیرد. سنت باسیل تا مدت ها موافقت نکرد، اما برای اینکه مرد خوب را آزرده نکند، این هدیه را پذیرفت. واسیلی در حال قدم زدن در خیابان با یک کت خز اهدایی ، با گروهی از دزدان ملاقات کرد که بدون خطر گرفتن لباس های غنی از احمق مقدس محترم به زور ، یک اجرای کامل را در مقابل او اجرا کردند. یکی از آنها تظاهر به مرده کرد و بقیه شروع به درخواست کت خز برای پوشاندن رفیق مرده خود کردند. خود احمق مقدس دزد را با یک کت خز پوشاند و از او پرسید که آیا واقعاً مرده است؟ دزدان مرگ دوست خود را تأیید کردند و واسیلی آرزو کرد که نفاق مجازات شود و ترک شود. با عجله به سمت "مرده"، دزدان مات شدند - او واقعا مرده بود.

تمام زندگی سنت باسیل با هدف کمک به مردم، رحمت و همدردی بود. او به همه کمک کرد، مخصوصاً به کسانی که از درخواست کمک خجالت می‌کشیدند. یک روز تمام هدایای سلطنتی را به یک تاجر خارجی داد که پول خود را از دست داده بود و چند روزی بود که گرسنه بود. خود بازرگان نمی توانست کمک بخواهد، زیرا لباس های غنی پوشیده بود. سنت باسیل اغلب از شهر چین بازدید می کرد. آنجا یک زندان اصلاحی برای مستها بود. احمق مقدس نزد آنها رفت تا با الفاظ و نصیحت‌های تشویقی به آنها کمک کند تا به زندگی عادی برگردند.

پادشاه به احمق مقدس احترام می گذاشت، اما از او نیز می ترسید. او را مردی خدایی می‌دید که دائماً به او یادآوری می‌کرد که باید عادلانه زندگی کند و کارهای نیک انجام دهد. چندین مورد ایوان مخوف را متقاعد کرد که قبل از او واقعاً یک احمق مقدس وارسته بود که از نگرانی های دنیوی جدا بود. تزار که یک بار سنت باسیل را برای ضیافت به کاخ خود دعوت کرده بود، وقتی سه بار متوالی شراب را از پنجره بیرون انداخت، بسیار عصبانی شد. پادشاه به توضیح احمق مقدس مبنی بر خاموش کردن آتش در شهر باور نکرد تا اینکه قاصدی از آنجا رسید و خبر آتش سوزی و مداخله معجزه آسای مردی برهنه را که آتش را از دیگ آب ریخت. پس از آن، نوگورودیایی ها که به مسکو آمدند، سنت باسیل را همان شخص شناختند.

زمانی که تزار تصمیم گرفت در تپه های اسپارو قصر بسازد، تمام افکارش حول این ساخت و ساز می چرخید. حتی زمانی که در یک تعطیلات به کلیسا می آمد، در مورد ساخت و ساز ناتمام فکر می کرد. سنت باسیل مقدس در مراسم جشن بود، اما تزار، غرق در افکار او، متوجه او نشد. پس از خدمت، ایوان وحشتناک شروع به توبیخ احمق مقدس به دلیل عدم حضور در کلیسا کرد. واسیلی با گفتن اینکه جسد تزار در کلیسا است ، اما روح او در اطراف قصر ناتمام او معلق است ، خودکامه را شرمنده کرد. از آن زمان ، ایوان وحشتناک شروع به احترام و ترس از احمق مقدس کرد. و هنگامی که سنت باسیل به شدت بیمار شد، تزار ایوان و ملکه او را ملاقات کردند.

با وجود زندگی پر از سختی، سنت باسیل تقریباً 90 سال زندگی کرد و هنگامی که بیمار شد و دیگر نتوانست بلند شود، خود تزار و خانواده اش به دیدار او رفتند و به خاطر مسیح، احمق مقدس به پسر تزار پیش بینی کرد که او در روسیه حکومت خواهد کرد.

ریحان تبارک در 2 اوت 1557 در سن 88 سالگی درگذشت. تزار ایوان مخوف و پسرانش تابوت او را حمل کردند و مراسم خاکسپاری و خاکسپاری توسط متروپولیتن ماکاریوس مسکو و تمام روسیه انجام شد. در هنگام دفن سنت باسیل مقدس، بسیاری از بیماران بهبود یافتند. احمق مقدس در قبرستان کلیسای ترینیتی در خندق دفن شد، جایی که اندکی قبل، در سال 1554، تزار دستور داد که به یاد فتح برپا شود. کلیسایی در کلیسای جامع به افتخار سنت باسیل مقدس ساخته شد. تکریم سنت باسیل به قدری قوی بود که از آن زمان به بعد کلیسای ترینیتی با یک نام رایج - کلیسای جامع سنت باسیل نامیده شد.

معجزات با مرگ سنت باسیل خاتمه نیافت. آنها نیز در نزدیکی تابوت او اتفاق افتادند. بنابراین، در سال 1588، در زمان سلطنت فئودور ایوانوویچ، پسر ایوان مخوف، پدرسالار مسکو در شورای کلیسای محلی، قدیس را مقدس اعلام کرد و روزی برای یادبود معجزه گر در روز مرگ او - 2 اوت - ایجاد کرد.

دیگر معجزات سنت باسیل

یک روز احمق مقدس تصویر مادر خدا را بر روی دروازه معبد با سنگی شکست که برای سالها معجزه محسوب می شد. انبوهی از زائران با مشت به او حمله کردند و او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. سنت باسیل پس از تحمل نارضایتی ضرب و شتم، توصیه کرد که لایه رنگ روی تصویر را بتراشند و وقتی این کار را انجام دادند، دیدند که زیر چهره مادر خدا تصویری از شیطان وجود دارد.

یک کشتی ایرانی با افراد زیادی در کنار دریای خزر حرکت می کرد. در میان آنها مسیحیان ارتدوکس نیز حضور داشتند. طوفان شدیدی شروع شد، کشتی به شدت شروع به تکان خوردن کرد، آب روی عرشه ریخت، آنقدر تاریک شد که سکاندار نتوانست ببیند کشتی را به کجا هدایت کند. مرگ اجتناب ناپذیر به نظر می رسید. اما مسیحیان به ایرانیان گفتند که معجزه‌گری در مسکو دارند که روی آب راه می‌رود و گویی روی زمین است و بزرگترین امواج را آرام می‌کند. در این هنگام پیرمردی برهنه ریشو جلوی کشتی ظاهر شد و کشتی را مستقیماً از میان طوفان در مسیر سمت راست هدایت کرد. امواج خاموش شدند، پیرمرد نیز ناپدید شد، اما همه نجات یافتند. پس از مدتی بازرگانان ایرانی که در آن کشتی بودند برای تجارت به مسکو آمدند و ریحان احمق مقدس را پیرمرد برهنه ای شناختند که آنها را از مرگ قریب الوقوع نجات داد. بیش از یک بار، دعایی به سنت باسیل، کشتی ها را از مرگ حتمی در دریای خروشان نجات داد.

در 2 اوت 1588، در حضور تزار فئودور ایوانوویچ، متروپولیتن ایوب مسکو و تمام روسیه و بسیاری از ساکنان مسکو، تصویر او بر روی محل دفن قدیس ظاهر شد. پس از این اتفاق، ضریحی که با سنگ های قیمتی تزئین شده بود، بر روی محل دفن قرار گرفت و پس از اقامه نماز در نزدیکی آن، بسیاری از بیماران به طور کامل شفا یافتند.

روز یادبود سنت 2 اوت (15). قبل از انقلاب 1917، بزرگداشت یاد و خاطره قدیس باسیل متبرکه با شکوه بود. معمولاً امپراطور و خانواده اش حضور داشتند ، خدمات توسط پدرسالار انجام می شد ، عالی ترین روحانیون و مسکوئی ها جمع می شدند و با معجزه گر با احترام فراوان رفتار می کردند.

قربانی کردن برای خدا و مردم بالاترین حکمت در مسیحیت شمرده می شود. و به خاطر مسیح، احمقان مقدس که با خلوص روحانی خود از دنیای گناه آلود برخاستند، این جهان را تحقیر نکردند، بلکه خدمتی بدون شکایت برای خیر و صلاح همه زندگان انجام دادند. ریحان مقدس یک زاهد با ایمان است، مردی با استقامت شگفت انگیز، که در طول زندگی خود نشان داد که برکات زمینی ابدی نیست و ایمان به خیر و عدالت به انسان در سخت ترین زمان ها کمک می کند.


(1552-08-02 )
مسکو

سنت باسیل در 2 اوت 1552 درگذشت (گاهی اوقات سال 1551 نیز ذکر شده است). ایوان مخوف و پسران تابوت او را حمل کردند و متروپولیتن ماکاریوس دفن را انجام داد.

جسد واسیلی در قبرستان کلیسای تثلیث در خندق به خاک سپرده شد، جایی که تزار ایوان مخوف نشان داد که کلیسای جامع شفاعت به زودی به یاد فتح کازان، که بیشتر به کلیسای جامع سنت باسیل معروف است، ساخته خواهد شد. از سال 1588، آنها شروع به صحبت در مورد معجزاتی کردند که در مقبره مقدس ریحان رخ می دهد. در نتیجه، پدرسالار ایوب تصمیم گرفت تا یاد و خاطره معجزه گر را در روز مرگ او، 2 اوت، جشن بگیرد.

از زمان های قدیم، یاد و خاطره مبارک در مسکو با وقار فراوان برگزار می شد: خود پدرسالار خدمت می کرد و خود تزار معمولاً در این خدمت حضور داشت.

معجزه ها

معجزات زیادی به سنت باسیل چه در زمان حیات و چه پس از مرگش نسبت داده شده است.

  • مردی برای سفارش چکمه نزد صاحب واسیلی آمد و از او خواست چکمه هایی بسازد که تا زمان مرگش نپوشد. واسیلی خندید و گریه کرد. پس از رفتن بازرگان، پسر رفتار خود را به استاد توضیح داد و گفت که تاجر چکمه‌هایی سفارش می‌دهد که او نمی‌تواند بپوشد، زیرا به زودی خواهد مرد، که محقق شد.
  • یک روز، دزدان متوجه شدند که قدیس یک کت خز خوب پوشیده است که توسط برخی بویار به او داده شده بود، تصمیم گرفتند آن را از او فریب دهند. یکی از آنها تظاهر به مرده کرد و بقیه از واسیلی درخواست دفن کردند. به نظر می رسید که واسیلی مرده را با کت خز خود می پوشاند ، اما با دیدن فریب گفت: "کت پوست روباه ، حیله گری ، کار روباه را بپوشان ، حیله گری. باشد که از این به بعد به خاطر شرارت مرده باشید، زیرا نوشته شده است: شریر نابود شود.» وقتی مردم تندرو کت پوست او را درآوردند، دیدند که دوستشان دیگر مرده است.
  • روزی ریحان نان از نانوایی در بازار پخش کرد و اعتراف کرد که گچ و آهک را در آرد مخلوط کرده است.
  • کتاب درجه می گوید که در تابستان 1547 واسیلی به صومعه معراج در Ostrog (اکنون Vozdvizhenka) آمد و برای مدت طولانی در مقابل کلیسا با اشک دعا کرد. روز بعد، آتش سوزی معروف مسکو، دقیقا از صومعه Vozdvizhensky آغاز شد.
  • هنگامی که در مسکو بود، قدیس آتشی را در نووگورود دید که با سه لیوان شراب آن را خاموش کرد.
  • او با سنگی تصویر مادر خدا را بر دروازه واروارینسکی که مدتها معجزه می دانستند شکست. انبوهی از زائران که از سراسر روسیه برای شفا جمع شده بودند، به او حمله کردند و شروع به ضرب و شتم او کردند. احمق مقدس گفت: و تو لایه رنگ را می خراشی! پس از برداشتن لایه رنگ، مردم دیدند که یک "لیوان شیطانی" زیر تصویر مادر خدا پنهان شده است.

کلیسای جامع سنت باسیل

یکی از زیباترین معابد جهان. ساخت کلیسای شفاعت مریم مقدس در مسکو در سال 1555 به دستور تزار ایوان مخوف به افتخار پیروزی بر کازان آغاز شد. نام دیگر کلیسای جامع شفاعت کلیسای جامع است، گاهی اوقات به جای "کلیسای جامع" "معبد" می گویند. کلیسای جامع یکی از زیباترین کلیساهای روسیه است. سبک معماری آن برای کلیساهای روسی کاملاً غیر معمول است، همانطور که زندگی سنت باسیل بر خلاف زندگی بیشتر قدیسین است و یادآور تسخیر کازان در سال 1552 (پایتخت خانات کازان، پس از فروپاشی گروه ترکان طلایی) است. .

ادبیات

  • K. Yu. Yerusalimsky، A. S. Preobrazhenskyسنت باسیل // دایره المعارف ارتدکس. جلد هفتم. - م. : کلیسا و مرکز علمی ” دایره المعارف ارتدوکس ”، 2004. - ص 123-131. - 752 s. - 39000 نسخه. - شابک 5-89572-010-2
  • زندگی سنت باسیل // فرهنگ کاتبان و کتاب گرایی روسیه باستان. جلد 1 (XI - نیمه اول قرن چهاردهم) / آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی. IRLI; هرزه. ویرایش D. S. Likhachev. - L.: Nauka، 1987. - 493 p.

پیوندها

  • کارتون در مورد سنت باسیل(مجموعه تلویزیونی کوه جواهرات)
  • نقاشی "سنت باسیل. (نماز) بخش سوم از سه گانه "روس مقدس" هنرمند S.A. Kirillov. 1994 رنگ روغن روی بوم 140x100
  • نقاشی "معجزه گر مسکو، ریحان مبارک" اثر هنرمند V.Yu. Grafov. 2006 رنگ روغن روی بوم 170x150

دسته بندی ها:

  • شخصیت ها به ترتیب حروف الفبا
  • در 2 آگوست درگذشت
  • در سال 1552 درگذشت
  • مقدسین بر اساس حروف الفبا
  • احمقان مقدس
  • قدیسان ارتدکس روسی
  • متولد 1469
  • در قرن شانزدهم مقدس شد
  • قدیسان مسیحی قرن شانزدهم

بنیاد ویکی مدیا 2010.

  • لنز
  • بنای یادبود گرینکویچ

ببینید "St. Basil" در سایر لغت نامه ها چیست:

    سنت ریحان مبارک- احمق مقدس مسکو؛ در سال 1551 درگذشت. این یادبود در 2 آگوست جشن گرفته می شود. این آثار در کلیسای جامع شفاعت مسکو، که عموماً سنت باسیل نامیده می شود، قرار دارند. ریحان مقدس در سال 1469 در دهکده الوخوف در حومه مسکو به دنیا آمد. والدینش...... دیکشنری بیوگرافی

    اساسا مبارک- (؟ 1569)، احمق مقدس مسکو. یکی از مشهورترین مقدسین کلیسای ارتدکس روسیه، او به عنوان پیشگو مورد احترام بود. در سال 1588، کلیسای V.B. در کلیسای جامع شفاعت (در میدان سرخ مسکو) ساخته شد که نام دوم معبد را به آن داد. منبع:... ...تاریخ روسیه

    اساسا مبارک- (اواخر 1468 یا اواخر 1462؟، C. Elohovo در نزدیکی مسکو؟ 08/2/1557؟، مسکو)، St. احمق به خاطر مسیح (یادبود در 2 اوت، در یکشنبه قبل از 26 اوت در کلیسای جامع مقدسین مسکو). منابع اولین منبعی که در مورد V.B گزارش می دهد، "کتاب ... ... دایره المعارف ارتدکس

    سنت ریحان مبارک- احمق مقدس مسکو؛ در سال 1552 درگذشت. این یادبود در 2 اوت جشن گرفته می شود. این آثار در کلیسای جامع شفاعت مسکو، که عموما "کلیسای جامع سنت باسیل" نامیده می شود، قرار دارند. ریحان مقدس در سال 1469 در روستای الخوف در حومه مسکو به دنیا آمد. ...

    سنت ریحان مبارک- احمق مقدس مسکو؛ ذهن 1552 در 2 اوت بزرگداشت. این آثار در کلیسای جامع شفاعت مسکو، که عموماً سنت باسیل نامیده می شود، قرار دارند. ریحان مقدس در سال 1469 در دهکده الوخوف در حومه مسکو به دنیا آمد. پدر و مادرش دهقان هستند... فرهنگ لغت دایره المعارف F.A. بروکهاوس و I.A. افرون

    سنت ریحان مبارک- (1469 1557) قدیس (2/15 اوت). مسکو احمق مقدس. در روستای الوخوف در حومه مسکو متولد شد. به او آموزش کفاشی داده شد. این جوان پرتلاش و خداترس موفق به دریافت هدیه بصیرت شد که به طور اتفاقی کشف شد... فرهنگ لغت دایره المعارف ارتدکس

    سنت باسیل (I)- به خاطر مسیح، احمق مقدس، مسکو. معجزه گر؛ † 2 اوت 1552. (پولوفتسوف) ... دایره المعارف بزرگ زندگینامه

    سنت باسیل (II)- راهب صومعه سنگی ناجی، خاطره 2 آگوست. (پلوفتسوف) ... دایره المعارف بزرگ زندگینامه

    سنت ریحان مبارک- (؟ 1569)، احمق مقدس مسکو. یکی از مشهورترین قدیسان مسکو که هدیه مشیت او حتی توسط تزار ایوان چهارم وحشتناک مورد احترام قرار گرفت. در سال 1588، در کلیسای جامع شفاعت (در میدان سرخ مسکو)، کلیسایی از سنت باسیل ساخته شد که کل معبد را ... ... فرهنگ لغت دایره المعارفی

    سنت ریحان مبارک- ریحان مبارک... فرهنگ لغت املای روسی

کتاب ها

  • St. Basil the Blessed، F. G. Taratorkin، زندگی سنت باسیل پر برکت مملو از داستان های هیجان انگیز و جزئیات واضح بود. او آتش سوزی نووگورود و یورش کریمه خان را پیش بینی کرد، با سخنرانی های اتهام آمیز خود حیرت کرد و... دسته بندی:

ریحان مقدس، معجزه گر مسکو، در دسامبر 1468 در ایوان کلیسای یلوخوفسکی در نزدیکی مسکو به افتخار نماد ولادیمیر مقدس الهیات مقدس متولد شد. پدر و مادرش آدم های ساده ای بودند و پسرشان را برای تحصیل در رشته کفش سازی فرستادند. استادش در طول تعلیم مبارکه باید شاهد یک حادثه شگفت انگیز بود که متوجه شد شاگردش یک فرد عادی نیست. یک تاجر نان را با لنج به مسکو آورد و برای سفارش چکمه به کارگاه رفت و از آنها خواست که آنها را درست کنند تا در یک سال فرسوده نشود. واسیلی مبارک اشک ریخت: "ما آنهایی را برایت می دوزیم که حتی فرسوده نخواهی شد." شاگرد در پاسخ به سوال متحیر استاد توضیح داد که مشتری چکمه نمی پوشد و به زودی می میرد. چند روز بعد این پیشگویی محقق شد.

در سن 16 سالگی ، قدیس به مسکو آمد و شاهکار خاردار حماقت را آغاز کرد. در گرمای سوزان تابستان و یخبندان تلخ، او برهنه و با پای برهنه در خیابان های مسکو قدم می زد. اعمال او عجیب بود: سینی نان را می کوبید یا کوزه ای کواس می ریخت. بازرگانان خشمگین مبارک را کتک زدند، اما او با خوشحالی این ضربات را پذیرفت و خدا را شکر کرد. و سپس معلوم شد که کالاچی بد پخته شده است، کواس غیر قابل استفاده آماده شده است. احترام ریحان مقدس به سرعت افزایش یافت: او به عنوان یک احمق مقدس شناخته شد، یک مرد خدا، نکوهش کننده دروغ.

یکی از بازرگانان قصد داشت کلیسایی سنگی در پوکروکا در مسکو بسازد، اما طاق های آن سه بار فروریخت. تاجر برای نصیحت به مبارکه مراجعه کرد و او را به کیف فرستاد: "جان بیچاره را آنجا پیدا کن، او به تو توصیه می کند که چگونه کلیسا را ​​تکمیل کنی." با رسیدن به کیف، تاجر جان را پیدا کرد که در یک کلبه فقیرنشین نشسته بود و گهواره خالی را تکان می داد. "چه کسی را تکان می دهی؟" - از بازرگان پرسید. مادر عزیز، من بدهی پرداخت نشده تولد و تربیت خود را می پردازم. سپس تاجر فقط مادرش را که او را از خانه بیرون کرده بود به یاد آورد و برای او روشن شد که چرا نتوانسته ساخت کلیسا را ​​به پایان برساند. با بازگشت به مسکو، مادرش را به خانه بازگرداند، از او طلب بخشش کرد و کلیسا را ​​تکمیل کرد.

آن حضرت با موعظه رحمت اول از همه به کسانی کمک کرد که از صدقه خجالت می کشیدند و در عین حال بیش از دیگران به کمک نیاز داشتند. موردی بود که او هدایای سلطنتی غنی را به یک تاجر خارجی داد که همه چیز نداشت و با اینکه سه روز بود چیزی نخورده بود، چون لباس خوبی به تن داشت نمی توانست کمک بخواهد.

خدای تبارک و تعالی کسانی را که برای اهداف خودخواهانه انفاق می کردند، نه از سر دلسوزی برای فقر و بدبختی، بلکه به این امید که برکت خداوند را به کارهای خود جلب کنند، به شدت محکوم کرد. روزی آن حضرت دیو را دید که به شکل گدا درآمد. او در دروازه پریچیستنسکی نشست و به هر کسی که صدقه می داد کمک فوری در تجارت کرد. آن مبارک اختراع حیله گرانه را باز کرد و دیو را از خود دور کرد. برای نجات همسایگانش، ریحان مبارک به میخانه‌ها نیز سر می‌زد و سعی می‌کرد دانه‌های خوبی را حتی در پست‌ترین مردم ببیند، آنها را با محبت تقویت کند و آنها را تشویق کند. خیلی ها متوجه شدند که مبارکه هنگام عبور از خانه ای که دیوانه وار در آن مشغول تفریح ​​و نوشیدن بودند، گوشه های آن خانه را با گریه در آغوش گرفت. از احمق مقدس پرسیدند که این چه معنایی دارد و او پاسخ داد: فرشتگان غمگین در خانه می ایستند و بر گناهان انسان ناله می کنند و من با گریه از آنها التماس کردم که برای تبدیل گناهکاران به درگاه خداوند دعا کنند.

پس از تطهیر روح خود با اعمال بزرگ و دعا، موهبت آینده نگری نیز نصیب آن حضرت شد. در سال 1547 او آتش سوزی بزرگ مسکو را پیش بینی کرد. نماز آتش را در نووگورود خاموش کرد. یک بار تزار ایوان مخوف را سرزنش کرد که در طول خدمت الهی مشغول فکر ساختن قصری در تپه های گنجشک بود.

سعادت باسیل در 2 اوت 1557 درگذشت. سنت متروپولیتن ماکاریوس مسکو با شورای روحانیون مراسم دفن قدیس را انجام داد. جسد او در نزدیکی کلیسای ترینیتی، روی خندق، جایی که کلیسای جامع شفاعت در سال 1554 به یاد فتح کازان ساخته شد، به خاک سپرده شد. ریحان متبرک در 2 اوت 1588 توسط شورایی که تحت ریاست عالیجناب ایلخانی ایوب بود، تجلیل شد.

توصیف ظاهر قدیس جزئیات مشخصی را حفظ می کند: "همه برهنه، با عصایی در دست." تکریم باسیل متبرکه همیشه آنقدر قوی بوده است که کلیسای تثلیث و کلیسای شفاعت وابسته هنوز هم کلیسای سنت باسیل نامیده می شود.

زنجیر قدیس در آکادمی الهیات مسکو نگهداری می شود.


2023
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه