26.11.2023

چه چیزی دوستان را از خانواده در انگلیسی متمایز می کند. خانواده در انگلیسی: اعضای خانواده، بستگان. چه چیزی مهمتر است: خانواده یا دوستان؟


موضوع خانواده یا دوستان چه چیزی مهمتر است؟

خوشبختی از مؤلفه های زیادی تشکیل شده است، از جمله خانواده دوست داشتنی و دوستان وفادار. هر دو این گروه های اجتماعی برای هر فرد بسیار مهم هستند. همه به حمایت، عشق و توجه نیاز دارند. وقتی خوشحالیم به افراد صمیمی نیاز داریم تا شادی خود را با آنها تقسیم کنیم. وقتی غمگین هستیم، به خانواده و دوستان نیاز داریم که از ما حمایت کنند.

به نظر من کسانی که در کنار خود حداقل دو یا سه نفر واقعاً صمیمی و قابل اعتماد دارند، واقعاً خوش شانس هستند. به نظر من خانواده خیلی مهمتر از پول، موفقیت یا شهرت است. به هر حال، والدین تنها افرادی هستند که ما را آنگونه که هستیم دوست دارند. آنها همیشه در کنار ما خواهند بود، مهم نیست چه اتفاقی بیفتد. دوستان نیز مهم هستند، اما هرگز نمی‌توانیم مطمئن باشیم که در موقعیت‌های مختلف چقدر برای ما صادق خواهند بود. گاهی اوقات دوستان ممکن است خیانت کنند. پیدا کردن دوستان واقعی و وفادار آسان نیست، اما وقتی این کار را می کنیم، آنها یک عمر می مانند و به اندازه خانواده صمیمی می شوند.

در مورد من، من دو دوست صمیمی دارم و از مهد کودک همدیگر را می شناسیم. نام آنها رز و الا است. امروز در کلاس دهم با هم درس می خوانیم و امیدوارم که برای همیشه بهترین دوستانمان بمانیم. همه ما عاشق زبان های خارجی هستیم، بنابراین ممکن است وارد همان دانشگاه شویم. سال گذشته در یک برنامه تبادل بین المللی شرکت کردیم. در طول این رویداد به همراه معلم خود از ایالات متحده آمریکا بازدید کردیم و سپس میزبان دوستان انگلیسی خود در کازان بودیم.

وقتی در مورد خانواده ام صحبت می کنم، برای من همیشه در اولویت است. به غیر از پدر و مادر، یک خواهر کوچکتر و یک مادربزرگ دارم که با ما زندگی می کنند. آنها همیشه در کنار من هستند، زمانی که به کمک یا حمایت نیاز دارم.

[ترجمه]

چه چیزی مهمتر است، خانواده یا دوستان؟

من فکر می کنم کسانی که حداقل دو یا سه نفر واقعاً نزدیک و قابل اعتماد در نزدیکی خود دارند واقعاً خوش شانس هستند. به نظر من خانواده خیلی مهمتر از پول، موفقیت یا شهرت است. به هر حال، والدین تنها افرادی هستند که ما را آن گونه که هستیم دوست دارند. آنها همیشه در کنار ما خواهند بود، مهم نیست چه اتفاقی بیفتد. دوستان نیز مهم هستند، اما هرگز نمی توانیم مطمئن باشیم که در موقعیت های مختلف چقدر وفادار خواهند ماند. گاهی اوقات دوستان ممکن است خیانت کنند. پیدا کردن دوستان واقعی و وفادار کار آسانی نیست، اما وقتی این کار را انجام می‌دهیم، تا آخر عمر با ما می‌مانند و تقریباً مانند خانواده می‌شوند.

در مورد من، من دو دوست صمیمی دارم و از بچگی همدیگر را می شناسیم. نام آنها رز و آلا است. امروز با هم کلاس دهم هستیم و امیدوارم تا آخر عمر با هم دوست بمانیم. همه ما عاشق زبان های خارجی هستیم، پس شاید به همان دانشگاه برویم. سال گذشته در یک برنامه تبادل بین المللی شرکت کردیم. در طی این رویداد، به همراه معلم خود، از ایالات متحده آمریکا بازدید کردیم و سپس از دوستان انگلیسی خود در کازان پذیرایی کردیم.

در مورد خانواده ام، همیشه برای من حرف اول را می زند. علاوه بر پدر و مادرم، یک خواهر کوچکتر و یک مادربزرگ هم دارم که با ما زندگی می کنند. زمانی که به کمک یا حمایت نیاز دارم همیشه آنجا هستند.

پیوند این صفحه را در شبکه اجتماعی مورد علاقه خود به اشتراک بگذارید: لینک این صفحه را برای دوستان ارسال کنید| بازدید 10318 |

موضوع "خانواده" یکی از اولین مواردی است که در درس های انگلیسی در مدرسه تدریس می شود. یک کار معمولی در مورد موضوع، داستانی در مورد خانواده شما است. برای ساختن چنین داستانی باید بدانید که اعضای خانواده در زبان انگلیسی چه نامیده می شوند. این مجموعه شامل عبارات پیچیده ای برای تعیین اقوام دور و دور (که افراد کمی حتی به زبان روسی آن را می شناسند) ندارد؛ فقط شامل کلمات اساسی در مورد موضوع است.

برای راحتی، کارت های حاوی کلمات به دو گروه تقسیم می شوند. هر کدام حدود 20 کلمه دارد.

اعضای خانواده به زبان انگلیسی

خانواده[ˈfæmɪli]خانواده
عشق عشق
انسان[ˈhjuːmən]انسان
مردم[ˈpiːpl]مردم، مردم
مرد انسان انسان
زن[ˈwʊmən]زن
پسر پسر
پسر پسر
دختر دختر، دختر
والدین[ˈpeərənts]والدین
مادر[ˈmʌðə]مادر
پدر[ˈfɑːðə]پدر
مامان (ام.)، مامان (برادر), مادر
بابا بابا
مادر بزرگ[ˈgrænˌmʌðə]مادر بزرگ
بابا بزرگ[ˈgrændˌfɑːðə]بابا بزرگ
پدربزرگ و مادربزرگ[ˈgrænˌpeərənts]مادربزرگ ها و پدربزرگ ها
برادر[ˈbrʌðə]برادر
خواهر[ˈsɪstə]خواهر
خواهر و برادر[ˈsɪblɪŋz]برادر و خواهر
عمو زاده[ˈkʌzn]پسر عمو (عموزاده)

مثال ها:

مثال‌ها همه معانی ممکن کلمات را نشان نمی‌دهند، بلکه فقط یک یا دو معانی اصلی مربوط به بخش معینی از گفتار و موضوع را نشان می‌دهند. اگر می خواهید معانی و مثال های بیشتری بدانید، از فرهنگ لغت و مترجم آنلاین استفاده کنید.

  • خانواده- خانواده

سگ من عضو خانواده من است. - سگ من عضوی از خانواده است.

دلم برای خانواده ام تنگ شده - دلم برای خانواده ام تنگ شده است.

  • عشق- عشق

عشق چیست؟ - عشق چیست؟

عشق بورزید نه جنگ. - عشق کن نه جنگ.

  • انسان- انسان

یک کودک انسان - توله انسان.

فقط انسان ها می توانند بخوانند و بنویسند. -فقط مردم می توانند بخوانند و بنویسند.

  • مردم- مردم، مردم

چند نفر در این خانه زندگی می کنند؟ - چند نفر در این خانه زندگی می کنند؟

مردم شما شجاع هستند. - مردم شما شجاع هستند.

  • مرد- انسان انسان

جان مرد قابل اعتمادی است. - جان فرد قابل اعتمادی است.

ورود مردان به این اتاق ممنوع است. - ورود مردان به این اتاق ممنوع است.

  • زن- زن

اون زن خواهر منه - این زن خواهر من است.

زن جوانی در سالن منتظر شماست. - زن جوانی در سالن منتظر شماست.

  • پسر- پسر

داستان درباره پسری از خانواده ای فقیر است. - این داستان در مورد پسری از یک خانواده فقیر است.

چی میخوای پسرم -چی میخوای پسرم؟

  • پسر- پسر

شما پسر باهوشی هستید، موفق خواهید شد. - تو پسر باهوشی هستی، می توانی از پس آن بر بیایی.

من آن پسر را می شناسم، ما با هم بزرگ شدیم. - من این پسر را می شناسم، ما با هم بزرگ شدیم.

  • دختر- دختر، دختر

به یک دختر ده ساله برای این نقش نیازمندیم. – برای این نقش به یک دختر ده ساله نیازمندیم.

دختر گفت که شاهد تصادف بوده است. - دختر گفت که شاهد تصادف بوده است.

  • والدین- والدین

پدر و مادرش به ملاقات او آمدند. - پدر و مادرش به ملاقات او آمدند.

این هدیه برای پدر و مادرم است. - این یک هدیه برای پدر و مادرم است.

  • مادر- مادر

ما مادرت را می شناختیم. - ما مادرت را می شناختیم.

مادرش مدیر مدرسه است. - مادرش مدیر مدرسه است.

  • پدر- پدر

لوک من پدرت هستم. - لوک من پدرت هستم.

من باید با پدرت صحبت کنم. - من باید با پدرت صحبت کنم.

  • مامان (ام.)، مامان (برادر)- مادر

مادرم همیشه به من می گفت باهوش بودن بهتر از زیبا بودن است. - مادرم همیشه به من می گفت باهوش بودن بهتر از زیبا بودن است.

همیشه حق با مامانت هست پسر - همیشه حق با مادرت است پسر.

  • بابا- بابا

اینم دوربین بابام - این دوربین بابام است.

بابام الان سر کاره - بابام الان سر کاره.

  • مادر بزرگ- مادر بزرگ

دختر بچه ای به نام کلاه قرمزی به دیدن مادربزرگش رفت. - دختر بچه ای به نام کلاه قرمزی به دیدن مادربزرگش رفت.

  • بابا بزرگ- بابا بزرگ

پدربزرگم به من شطرنج یاد داد. - پدربزرگم به من شطرنج یاد داد.

  • پدربزرگ و مادربزرگ- مادربزرگ ها و پدربزرگ ها

پدربزرگ و مادربزرگ او در یک شهر کوچک زندگی می کنند. - پدربزرگ و مادربزرگ او در یک شهر کوچک زندگی می کنند.

  • برادر- برادر

او برادر بزرگتر (کوچکتر) من است. - او برادر بزرگتر (کوچکتر) من است.

آنها مثل برادران هستند. - مثل برادرند.

  • خواهر- خواهر

الی و خواهرش آنی اهل کانزاس هستند. - الی و خواهرش آنی اهل کانزاس هستند.

خواهرم به عنوان پرستار کار می کند. - خواهرم پرستاری می کند.

  • خواهر و برادر- برادر و خواهر

من سه خواهر و برادر دارم: دو خواهر و یک برادر. - من سه برادر و خواهر دارم: دو خواهر و یک برادر.

  • عمو زاده- پسر عمو (عموزاده)

تو پسر عمو پسر عمویت هستی - پسر دایی تو پسر عموی توست.

همسر همسر
شوهر[ˈhʌzbənd]شوهر
پدر شوهر[ˈfɑːðərɪnlɔː]پدر شوهر، پدر شوهر (پدر زن یا شوهر)
مادر شوهر[ˈmʌðərɪnlɔː]مادرشوهر، مادرشوهر (مادر زن یا شوهر)
داماد[ˈsʌnɪnlɔː]داماد
عروس[ˈdɔːtərɪnlɔː]عروس
فرزند پسر فرزند پسر
فرزند دختر[ˈdɔːtə]فرزند دختر
عزیزم[ˈbeɪbi]بچه کوچک
بچه ها، بچه ها[ˈʧɪldrən]،فرزندان
نوجوان[ˈtiːnˌeɪʤə]نوجوان
عمه[ɑːnt]عمه
دایی[ˈʌŋkl]دایی
دختر برادر یا خواهر و غیره دختر برادر یا خواهر و غیره
پسر خواهر یا برادر[ˈnɛvju(ː)] [ˈnɛfju(ː)]پسر خواهر یا برادر
دوست دختر[ˈgɜːlˌfrɛnd]دوست دختر)
دوست پسر[ˈbɔɪˌfrɛnd]پسر (دوست پسر)
دوست دوست
بستگان[ˈrɛlətɪvz]بستگان
نامزدی[ɪnˈgeɪʤmənt]نامزدی
ازدواج[ˈmærɪʤ]ازدواج
عروسی[ˈwɛdɪŋ]عروسی
نامزد، عروس, عروس
نامزد، داماد (داماد)، [ˈbraɪdgrʊm]داماد
مراسم خاکسپاری[ˈfjuːnərəl]مراسم خاکسپاری
تولد تولد

مثال ها:

  • همسر- همسر

چطور با همسرت آشنا شدی؟ - چطور با همسرت آشنا شدی؟

همسرم در مرخصی زایمان - همسرم در مرخصی زایمان است.

  • شوهر- شوهر

شوهرم در یک سفر کاری - شوهرم در سفر کاری است.

این بدترین عادت شوهر من است. این بدترین عادت شوهرم است.

  • پدر شوهر- پدر شوهر، پدر شوهر

پدر شوهر پدر همسر یا شوهر شماست. – پدرزن (پدرشوهر) پدر زن یا شوهر است.

  • مادر شوهر- مادرشوهر، مادرشوهر

مادرشوهر مادر شوهر یا همسر شماست. – مادر زن (مادر زن) مادر زن یا شوهر است.

  • داماد- داماد

داماد مردی است که با دختر شما ازدواج کرده است. - داماد کسی است که با دختر ازدواج کرده باشد.

  • عروس- عروس

داماد زن پسرت است. - عروس زن پسر است.

  • فرزند پسر- فرزند پسر

پسرت شبیه توست - پسرت شبیه توست.

او تنها پسر من است. - او تنها پسر من است.

  • فرزند دختر- فرزند دختر

دخترش دنبالش نرفت - دخترش مادرش را دنبال نکرد (شبیه او نیست).

دخترشون امروز ازدواج میکنه دخترشون امروز ازدواج میکنه

  • عزیزم- بچه کوچک

زنی بود که بچه داشت. - زنی بود با یک بچه کوچک.

روت دیروز بچه دار شد. - روت دیروز زایمان کرد.

توجه داشته باشید:به دارند آ عزیزم- بچه به دنیا بیاورید

  • بچه ها، بچه ها- فرزندان

این کتاب برای کودکان نیست. - این کتاب برای کودکان نیست.

بچه ها در حیاط خانه بازی می کنند. - بچه ها در حیاط خانه بازی می کنند.

  • نوجوان- نوجوان

نوجوانان این نوع موسیقی را دوست دارند. - نوجوانان این نوع موسیقی را دوست دارند.

  • عمه- عمه

خاله و پسر عمه اش به دیدنش می روند. – عمه و پسر عمه اش می روند به دیدنش.

  • دایی- دایی

تابستان در مزرعه عمویم ماندم. - من برای تابستان در مزرعه عمویم ماندم.

  • دختر برادر یا خواهر و غیره- دختر برادر یا خواهر و غیره

من این آلبوم عکس را برای خاله اش، همسرم، درست کرده است. – خواهرزاده ام این آلبوم عکس را برای خاله اش، همسرم ساخته است.

  • پسر خواهر یا برادر- پسر خواهر یا برادر

عمویم امسال که از بیرمنگام آمده بود با من و دیگر برادرزاده هایش، برادرانم، آشنا شد. - عمویم با من و دیگر برادرزاده هایش، برادرانم، در این کار ملاقات کرد

  • دوست دختر- دوست دختر)

از دوست دخترم جدا شدم - من از دوست دخترم جدا شدم.

  • دوست پسر- پسر (دوست پسر)

آیا دوست پسر شما به مهمانی می آید؟ - دوست پسرت به مهمانی می آید؟

  • دوست- دوست

من به او اعتماد دارم، او بهترین دوست من است. - من به او اعتماد دارم، او بهترین دوست من است.

او هیچ دوستی در این شهر ندارد. - او هیچ دوستی در این شهر ندارد.

  • بستگان- بستگان

من اقوام دور زیادی دارم. - من اقوام دور زیادی دارم.

همه اقوام نزدیکم به عروسی آمدند. - همه اقوام نزدیک من به عروسی آمدند.

  • نامزدی- نامزدی

نامزدی توافقی است برای ازدواج با کسی. - نامزدی رضایت به ازدواج است.

نامزدی خود را اعلام کردند. - نامزدی خود را اعلام کردند.

  • ازدواج- ازدواج، ازدواج، ازدواج

آنها پس از یک سال ازدواج از هم جدا شدند. - بعد از یک سال ازدواج از هم جدا شدند.

  • عروسی- عروسی

امروز سالگرد ازدواجمونه -امروز سالگرد ازدواجمونه.

  • نامزد، عروس- عروس

ما هنوز ازدواج نکردیم، او نامزد من است. - ما هنوز ازدواج نکردیم. اون نامزد منه

مادر عروس در مراسم عروسی حضور نداشت. - مادر عروس در عروسی حضور نداشت.

  • نامزد، داماد (داماد)- داماد

آن پسر نامزد جین است، آنها دو ماه دیگر ازدواج می کنند. - این پسر نامزد جین است، آنها دو ماه دیگر ازدواج می کنند.

داماد یک نان تست به والدین پیشنهاد کرد. - داماد به پدر و مادرش نان تست پیشنهاد کرد.

  • مراسم خاکسپاری- مراسم خاکسپاری

مراسم تشییع جنازه فردا برگزار می شود. - تشییع جنازه فردا انجام می شود.

  • تولد- تولد

تاریخ تولد. - تاریخ تولد.

یادداشت:

1. انسان، انسان، انسان

انسان- این شخصی به عنوان نماینده نسل بشر است. مرد- این یک شخص به معنای عادی و روزمره است، "کسی از جمعیت" (به معنای دیگر: یک مرد). یک عبارت هم هست انسان- یک انسان، نماینده نسل بشر به معنای متعالی تر.

همه انسان هاآزاد به دنیا می آیند - همه نمایندگان نسل بشرآزاد به دنیا می آیند

همه انسانذاتاً میل به دانستن دارد. - هر کس مردممن یک عطش طبیعی برای دانش دارم.

من این را می دانم مرد، او همسایه من است. - من این یکی را می شناسم شخص، او همسایه من است.

2. مرد، زن، بچه

این سه کلمه متعلق به گروه کوچکی از اسم ها هستند که شکل خود را به شکل خاصی تشکیل می دهند:

  • مرد-مرد،
  • woman [ˈwʊmən] – زنان [ˈwɪmɪn]،
  • child [ʧaɪld] – فرزندان [ˈʧɪldrən].

تفاوت های ظریف واژگان عروسی در انگلیسی

1. نامزدی / عروسی / ازدواج - تفاوت چیست؟

نامزدی یا نامزدی (نامزدی)- این یک قرارداد مقدماتی برای ازدواج است. پس از آن، هنگامی که زن و شوهر آینده نامزدی خود را اعلام کردند، آنها را داماد (نامزد) و عروس (نامزد) می گویند، آنها را نامزد می گویند. عروسی معمولا چند ماه پس از نامزدی برگزار می شود.

کلمه عروسیبه معنای "عروسی" به عنوان یک مراسم ازدواج، ازدواج- یا "ازدواج، ازدواج" یا "ازدواج" (کمتر).

در اینجا مثال هایی با این سه کلمه آورده شده است:

1. دیروز به نانسی پیشنهاد ازدواج دادم. ما هستیم نامزد شده، ما فقط یک اطلاعیه رسمی نداده ایم. - دیروز به نانسی پیشنهاد ازدواج دادم. ما نامزد شده، ما آن را به طور رسمی اعلام نکرده ایم.

2. دو دوست صمیمی وقتی برایشان برنامه ریزی می کنند رقیب هم می شوند مراسم ازدواجدر همان روز. - دو دوست صمیمی با هم رقیب می شوند مراسم ازدواجدر همان روز. (برگرفته از توضیحات فیلم "جنگ عروس" در www.imdb.com.)

3. سال اول ماست ازدواج. - امسال اولین سال ماست زندگی زناشویی.

4 ازدواجباید بدون تاخیر انجام شود. – عروسیباید بدون تاخیر انجام شود.

2. نامزد، نامزد، عروس و داماد چه کسانی هستند.

نام عروس و داماد بر این اساس است عروسو داماد(یا به سادگی داماد) در حال حاضر در عروسی. قبل از عروسی، در فاصله نامزدی و عروسی، در کلمات فرانسوی به آنها می گویند نامزد(عروس) و نامزد(داماد). هر دو کلمه دقیقاً یکسان تلفظ می شوند، درست مانند زبان فرانسوی (مثال تلفظ).

این دو کلمه از زبان فرانسه وام گرفته شده و به شیوه فرانسوی نوشته و تلفظ می شوند. سمبل é نه در، اما در تعدادی از وام واژه ها (بیشتر نادر) به عنوان مثال: کافه(کافه)، کلیشه ای(کلیشه ای)، و همچنین در نام های خاص: بیانسه(بیونسه).

من فکر می‌کنم، هر فردی همیشه در رویای مکانی است که بتواند در مورد مشکلاتش صحبت کند، با دوستان نزدیکش چت کند، جایی که بتواند احساس شادی و آرامش کند. برای من خانواده و خانه من است. اینجا بهترین جای دنیاست و عزیزترین مردم من اینجا زندگی می کنند.

خانواده من زیاد نیست ما 4 نفر هستیم. من یک پدر، یک مادر و یک برادر دارم. همه ما با هم در یک آپارتمان جدید زندگی می کنیم. پدرم 45 سال دارد. او مردی قد بلند و خوش اندام با موهای کوتاه مشکی و چشمان خاکستری است. او ساکت و سخت کوش است. واقعاً او نان ساز خانواده است. بابا در خیلی چیزها مهارت دارد. سرگرمی او درست کردن همه چیز در خانه است. مادر من خیلی سرزنده است. او جان و روح خانواده است. او یک زن چهل ساله خوش سلیقه با موهای شاه بلوطی زیبا و چشمان قهوه ای تیره است. او برای من یک ایده آل عالی است.

پدر و مادر من 20 سال است که ازدواج کرده اند، آنها اشتراکات زیادی دارند، در زندگی روزمره پدر غیرعملی است و به مادر نیاز دارد که از او مراقبت کند. والدین دیدگاه های متفاوتی نسبت به موسیقی، کتاب، فیلم دارند. مثلا پدرم فیلم های ترسناک را دوست دارد. پدرم طرفدار فوتبال است و مامان ورزش را دوست ندارد اما سعی می کنند در مورد تحصیل و تربیت فرزندانشان همین نظر را داشته باشند برادرم فقط 11 سال دارد به مدرسه می رود بامزه و کنجکاو است. دائماً سؤالات زیادی می پرسم که اغلب احمقانه هستند. اما این فقط یک لحظه است - من نمی توانم زندگی خود را بدون هیولای کوچکمان تصور کنم. همه ما وقتی با هم هستیم احساس خوشبختی می کنیم.

عصرها اغلب در آشپزخانه کنار یک فنجان چای جمع می‌شویم، گپ می‌زنیم، می‌خندیم و درباره رویدادهای روز بحث می‌کنیم. آن شب ها از همه بهتر است. اما گاهی اوقات با پدر و مادرم مشکل دارم. آنها لباسی را که من می پوشم، موسیقی که گوش می دهم و دوستانی که به خانه می آورم دوست ندارند. نوجوان بودن آسان نیست.

تابستان به مادربزرگم سر می زنم. من او را دوست دارم وقتی کودک بودم او برای من افسانه ها و داستان های زندگی خود را تعریف می کرد. پدر و مادرم سخت کوش هستند. آنها کار را با خانه داری ترکیب می کنند. مادر خانواده ما را به خوبی اداره می کند. همه ما عادت داریم به او کمک کنیم تا خانه را اداره کند. اقوام و دوستان ما دوست دارند به محل ما بیایند. پدر و مادر من بسیار مهمان نواز هستند که همه در آپارتمان خود احساس می کنند که در خانه خود هستند.

ترجمه:

من فکر می کنم هر فردی همیشه آرزوی مکانی دارد که بتواند در مورد مشکلات خود صحبت کند، با دوستان نزدیک ارتباط برقرار کند، جایی که بتواند احساس شادی و آرامش کند. برای من اینجا خانواده و خانه من است. اینجا بهترین جای دنیاست و عزیزترین مردم من اینجا زندگی می کنند.

خانواده من زیاد نیست: ما 4 نفر هستیم من یک پدر، مادر و برادر دارم. همه ما با هم در یک آپارتمان جدید زندگی می کنیم. پدرم 45 سال دارد. او مردی قد بلند و خوش اندام با موهای کوتاه مشکی و چشمان خاکستری است. او ساکت و سخت کوش است. به راستی که او نان آور خانواده است. پدر خیلی چیزها را با مهارت اداره می کند. سرگرمی او تعمیر وسایل در خانه است. مادر من خیلی جذاب است. او جان و روح خانواده است. او زنی خوش‌حال در چهل سالگی با موهای قهوه‌ای زیبا و چشم‌های قهوه‌ای تیره است. او برای من یک ایده آل بالاست.

پدر و مادر من 20 سال است که ازدواج کرده اند، آنها اشتراکات زیادی دارند، در زندگی روزمره پدر غیرعملی است و به مادرش نیاز دارد که از او مراقبت کند. والدین دیدگاه های متفاوتی نسبت به موسیقی، کتاب، فیلم دارند. مثلا پدرم عاشق فیلم های ترسناک است. پدرم طرفدار فوتبال است اما مادرم ورزش را دوست ندارد. اما سعی می کنند در مورد تحصیل و تربیت فرزندان خود نظرات مشابهی داشته باشند. برادر من فقط 11 سال دارد. او به مدرسه می رود. او بامزه و کنجکاو است. او دائماً سؤالات زیادی می پرسد، اغلب مضحک. اما این فقط یک لحظه است - من نمی توانم زندگی خود را بدون هیولای کوچکمان تصور کنم. همه ما وقتی با هم هستیم احساس خوشبختی می کنیم.شب ها اغلب در آشپزخانه با یک فنجان چای ملاقات می کنیم، گپ می زنیم، می خندیم و درباره وقایع روز بحث می کنیم. آن شب ها از همه بهتر است. اما گاهی اوقات با پدر و مادرم مشکل دارم. آنها از لباسی که من می پوشم، موسیقی که گوش می دهم یا دوستانی که به خانه می آورم خوششان نمی آید. نوجوان بودن آسان نیست.

تابستان به مادربزرگم سر می زنم. من او را دوست دارم، وقتی کودک بودم او برای من افسانه ها و داستان هایی از زندگی خود تعریف می کرد. پدر و مادرم سخت کوش هستند. آنها کار را با کار خانه ترکیب می کنند. مادر خیلی خوب خانه ما را اداره می کند. همه ما عادت داریم در کارهای خانه به او کمک کنیم. اقوام و دوستان ما دوست دارند به ما بیایند. پدر و مادر من بسیار مهمان نواز هستند، همه در آپارتمان خود احساس می کنند.

موضوع: اهمیت خانواده

موضوع: اهمیت خانواده

امروزه مردم توجه زیادی به خانواده خود ندارند. اغلب آنها یک شغل موفق، مسافرت و خیلی چیزهای دیگر را به تشکیل خانواده ترجیح می دهند. آیا خانواده همچنان مهم است؟ آیا مردم می توانند بدون آن زندگی کنند؟

امروزه مردم توجه زیادی به خانواده خود ندارند. آنها اغلب یک شغل موفق، سفر و خیلی چیزهای دیگر را نسبت به تشکیل خانواده خود ترجیح می دهند. آیا خانواده هنوز مهم است؟ آیا مردم می توانند بدون آن زندگی کنند؟

به نظر من خانواده با ارزش ترین چیزی است که مردم دارند.

به نظر من خانواده ارزشمندترین چیزی است که مردم دارند.

اولا خانواده اولین مدرسه ای است که یک نوزاد در این دنیای بی رحم و بی رحم وارد می شود. یک کودک تازه متولد شده برای اولین بار زبان اول خود را می شنود، یاد می گیرد که آن را بفهمد و صحبت کند. اقوام به ما کمک می کنند تا اولین قدم های کوچک را برداریم. ما مهارت های لازم برای زندگی خود را کسب می کنیم. همچنین خانواده مسئول رشد سریع و مناسب جسمی و روانی کودک است. این یک واقعیت است که بچه‌هایی که بزرگ شده‌اند، کندتر رشد می‌کنند و اغلب در هر پیچ و خم زندگی آینده‌شان مشکل دارند.

اولاً خانواده اولین مدرسه ای است که کودک در این دنیای بی رحم و بی رحمانه وارد آن می شود. در آنجا با دنیای اطرافمان همذات پنداری می کنیم و اولین درس هایمان را می گیریم. یک کودک تازه متولد شده برای اولین بار زبان اول خود را می شنود، یاد می گیرد که آن را بفهمد و صحبت کند. اقوام به ما کمک می کنند اولین قدم های کوچک خود را برداریم. ما مهارت های لازم برای زندگی خود را کسب می کنیم. همچنین خانواده مسئول رشد سریع و صحیح جسمی و روحی کودک است. این یک واقعیت است که کودکانی که در یتیم خانه بزرگ شده‌اند کندتر رشد می‌کنند و اغلب در هر مرحله از زندگی آینده خود دچار مشکل می‌شوند.

ثانیاً خانواده مهمترین نیرویی است که مسئولیت شکل گیری شخصیت را بر عهده می گیرد. هر خانواده مجموعه‌ای از ارزش‌ها دارد که رفتار ما را تعیین می‌کند، باورها را بیان می‌کند و به زندگی روزمره ما معنا می‌بخشد. علاوه بر این همه ما برخی از خصوصیات را از خویشاوندان خود به ارث می بریم. هر چه باشد، ما در طول سال ها از خانواده خود یاد می گیریم. آنها ارزش عشق، محبت و مراقبت را به ما می آموزند. خانواده تا حد زیادی تعیین کننده نقش اجتماعی اجتماعی است که کودکان انجام خواهند داد.

ثانیاً خانواده مهمترین نیرویی است که مسئولیت شکل گیری شخصیت را بر عهده می گیرد. هر خانواده مجموعه ای از ارزش ها دارد که رفتار ما را هدایت می کند، باورهای ما را بیان می کند و به زندگی روزمره ما معنا می بخشد. علاوه بر این، همه ما ویژگی هایی را از خویشاوندان خود به ارث می بریم. به هر حال ما در این سال ها از خانواده خود یاد گرفته ایم. آنها ارزش عشق، محبت و مراقبت را به ما می آموزند. خانواده تا حد زیادی تعیین کننده نقش اجتماعی کودکان است.

ثالثاً خانواده ابزارهای لازم برای موفقیت در زندگی را در اختیار ما قرار می دهد. آنها به ما در ایجاد شغل کمک می کنند. بستگان اطلاعات ارزشمندی در مورد آینده شغلی مختلف به ما می دهند. همچنین آنها به ما کمک می کنند تا مسیر زندگی خود را انتخاب کنیم، از ما حمایت مالی می کنند. علایق خانواده، مهارت ها، اهداف و تحصیلات اعضای خانواده، زندگی آینده ما را از پیش تعیین می کند، به عنوان مثال، آن دسته از کودکانی که به خانواده هایی تعلق دارند که دارای پیشینه تحصیلی غنی هستند، تمایل به یادگیری بیشتر دارند.

سوم، خانواده ابزارهایی را که برای موفقیت در زندگی نیاز داریم در اختیار ما قرار می دهد. آنها به ما کمک می کنند تا حرفه خود را بسازیم. بستگان اطلاعات ارزشمندی در مورد آینده شغلی مختلف به ما ارائه می دهند. آنها همچنین به ما کمک می کنند تا مسیر زندگی خود را انتخاب کنیم و از ما حمایت مالی می کنند. علایق، مهارت ها، اهداف و تحصیلات اعضای خانواده زندگی آینده ما را تعیین می کند. به عنوان مثال، آن دسته از کودکانی که به خانواده هایی با تحصیلات غنی تعلق دارند، تمایل بیشتری به مطالعه دارند.

علاوه بر این، خانواده جایی است که در آن شما می توانید خودتان باشید، جایی که برای آنچه هستید پذیرفته می شوید. اینجاست که شما کاملاً عاری از تنش هستید و همه در آنجا هستند تا آرامش، حمایت عاطفی، پرورش و گرمای محبت و مهربانی را فراهم کنند. خویشاوندان به ما کمک می کنند تا در روزهای سخت زنده بمانیم و شادی و خوشبختی را به زندگی بیاوریم. پیوند خانواده ها با هم باعث می شود که هر یک از اعضا احساس مهم بودن کند و اعتماد را به خود القا کند. آنها آماده اند تا به ما کمک کنند و هر کاری برای ما انجام دهند.

علاوه بر این، خانواده جایی است که در آن شما می توانید خودتان باشید، جایی که شما را همان چیزی که هستید پذیرفته اند. در اینجا شما کاملاً از تنش رها هستید و همه چیز در اینجا برای ارائه راحتی، حمایت عاطفی، مراقبت و گرمای محبت و لطافت است. اقوام به ما کمک می کنند در مواقع سخت زنده بمانیم و شادی و خوشبختی را در زندگی به ارمغان بیاوریم. خانواده ها با هم پیوند می خورند تا به هر یک از اعضا احساس مهم بودن و اعتماد کنند. آنها آماده کمک به ما هستند و هر کاری برای ما انجام می دهند.

تبادل مداوم محبت، زمان، گاهی اوقات پول و همیشه اطلاعات. جالب است که دوستی اغلب بر خلاف منطق است، شایستگان را دور می زند و اغلب چیزهای عجیب، بد و عجیب را تحت الشعاع قرار می دهد. این احتمالاً در ماهیت خود است: یک نفر از چیزی استقبال می کند، دیگری پشیمان می شود و سومی به سادگی متوجه نمی شود... آیا فکر می کنید دوست خوبی هستید؟

انشا در مورد دوستی

امروز یک ضرب المثل جالب خواندم: «دوست خوب مثل شبدر چهار برگ است، پیدا کردنش سخت و خوش شانس است.» و در حالی که داشتم آن را می خواندم به این فکر کردم که «دوستی در واقع چیست؟» پس بیایید دریابیم!
دوستی نوع خاصی از روابط بین افراد است. مردم به آن نیاز دارند زیرا از یکدیگر انتظار کمک و آرامش دارند. کسانی که دوستان دارند استرس کمتری دارند و عمر طولانی تری دارند. دوستی معمولا بر اساس علایق مشترک و درک متقابل، تشویق واقعی و همدردی است. معمولاً افراد ملاقات می کنند، آشنا می شوند، ارتباط برقرار می کنند و در نتیجه با هم دوست می شوند. اما، فقط زمان می تواند نشان دهد که آیا دوستی قوی است یا نه.
مهمترین احساسی که بین دوستان وجود دارد اعتماد است. این هرگز از جایی ظاهر نمی شود، این نتیجه ارتباط، حمایت در موقعیت های دشوار، دوستی طولانی مدت است. احترام هم خیلی مهمه این بدان معناست که شما از سبک زندگی دوست خود انتقاد نمی کنید، همیشه سعی می کنید او را درک کنید، مشکلات را با او در میان بگذارید و احساسات و عواطف خود را برای او توضیح دهید. هرگز فراموش نکنید که در مورد مسائل مهم با بهترین دوست یا دوستان خود صحبت کنید، زیرا رزرو می تواند به پایان دوستی منجر شود.
من دوستان خوب زیادی دارم، اما دو تا از آنها بهترین هستند. نام آنها آنی و ناتالی است. آنها زندگی من را روشن تر و جالب تر می کنند. وقتی حوصله ام سر می رود، همیشه می توانم با آنها تماس بگیرم و از آنها بخواهم که بیایند و مهمانی بگیرند. ماهی یک بار به سینما یا تئاتر می رویم، آن را «زمان تثلیث» می نامیم. من آنها را جزئی از خانواده خود می دانم. ما بیش از 20 سال است که یکدیگر را می شناسیم. من کاملا به آنها اعتماد دارم و می دانم که هر کاری برای من انجام می دهند. ما همیشه مراقب یکدیگر هستیم و مراقب یکدیگر هستیم. من می دانم که یافتن یک دوستی واقعی آسان نیست. من با بسیاری از دوستان جعلی نیز آشنا شده ام. بنابراین، اکنون سعی می کنم از روابطی که با روابط واقعی خود دارم قدردانی کنم.
من می خواهم این موضوع را با جمله مورد علاقه ام به پایان برسانم، "گروهی از افرادی را پیدا کنید که شما را به چالش می کشند و الهام می گیرند؛ زمان زیادی را با آنها بگذرانید و این زندگی شما را تغییر خواهد داد."

انشا با موضوع دوستی

امروز یک ضرب المثل جالب خواندم: "یک دوست خوب مانند یک شبدر چهار برگ است: پیدا کردنش سخت است، اما اگر بتوانید آن را پیدا کنید خوش شانس است." و در حالی که داشتم این را می خواندم، با تعجب گفتم: "دوستی چیست؟"
پس بیایید دریابیم. دوستی نوع خاصی از رابطه بین افراد است. مردم به این نیاز دارند زیرا از یکدیگر انتظار کمک و آرامش دارند. کسانی که دوستان دارند استرس کمتری را تجربه می کنند و عمر طولانی تری دارند. دوستی معمولا بر اساس علایق مشترک و درک متقابل، حمایت و همدردی واقعی است. معمولاً افراد ملاقات می کنند، یکدیگر را می شناسند، ارتباط برقرار می کنند و در نتیجه با هم دوست می شوند. اما فقط زمان می تواند نشان دهد که آیا این دوستی قوی است یا نه. مهمترین احساسی که بین دوستان وجود دارد اعتماد است. این از هیچ به نظر نمی رسد، این نتیجه ارتباط، حمایت در شرایط دشوار، دوستی طولانی مدت است. احترام هم خیلی مهمه این بدان معنی است که شما از سبک زندگی دوست خود انتقاد نمی کنید، همیشه سعی می کنید او را درک کنید، مشکلات را با او در میان بگذارید و احساسات و عواطف خود را برای او توضیح دهید. هرگز فراموش نکنید که در مورد مسائل مهم با بهترین دوست یا دوستان خود صحبت کنید زیرا کنایه می تواند به پایان یک دوستی منجر شود.
من دوستان خوب زیادی دارم، اما دو تا از آنها بهترین هستند. نام آنها آنی و ناتالی است. آنها زندگی من را روشن تر و جالب تر می کنند. وقتی حوصله ام سر می رود، همیشه می توانم زنگ بزنم و از آنها بخواهم که بیایند و جشن بگیرند. ماهی یکبار که به سینما یا تئاتر می رویم، آن را «زمان تثلیث» می نامیم. من آنها را جزئی از خانواده خود می دانم. ما بیش از 20 سال است که یکدیگر را می شناسیم. من کاملاً به آنها اعتماد دارم و می دانم که آنها همه کاری را برای من انجام خواهند داد. ما همیشه از یکدیگر مراقبت می کنیم و به یکدیگر توجه نشان می دهیم. من می دانم که یافتن دوستی آسان نیست. من همچنین با دوستان دروغین زیادی آشنا شدم. و اکنون سعی می کنم از روابطی که با دوستان واقعی ام دارم قدردانی کنم.
می‌خواهم این مقاله را با نقل قول مورد علاقه‌ام به پایان برسانم: «گروهی از افرادی را پیدا کنید که شما را به چالش می‌کشند و الهام می‌بخشند، زمان زیادی را با آنها بگذرانید، و این زندگی شما را تغییر خواهد داد.»

مقالات مشابه


2023
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه