21.11.2020

بیوگرافی و اکتشافات هاینریش شلیمان. طلای تروا - افسانه یا واقعیت: چیزی که هاینریش شلیمان در حفاری ها در واقع یافت. چگونه شلیمان تروی را کشف کرد


تا پایان قرن گذشته، تروی افسانه ای و وقایع باورنکردنی پیرامون آن اختراع درخشان هومر شاعر بزرگ یونانی به شمار می رفت. آنها برای قرن ها تخیل بسیاری را تسخیر کرده اند. تروی هومر را پیدا کنیدو به عموم ارائه شود "گنجینه های شاه پریام"موفق شد هاینریش شلیمان(01/06/1822 - 12/26/1890) - یک تاجر با استعداد و چند زبانی که در پایان زندگی خود به یک باستان شناس تبدیل شد تا رویای کودکی خود را برآورده کند - پیدا کردن تروی باستانی، تروی هومر.

1868 نقطه عطفی در زندگی شلیمان بود: در این سال او، ورود به جزایر ایونی، برای بار دوم ازدواج کرد - با یک زیبایی سوفیا انگاسترومنوس یونانی. ازدواج با یک زن یونانی، تابع امپراتوری عثمانی، به او اجازه داد تا از سلطان ترکیه یک فرمان دریافت کند با اجازه برای انجام حفاری در آسیای صغیر در جستجوی تروی هومری، که توسط راپسود افسانه ای یونان باستان در کتاب خود شرح داده شده است. شعر "ایلیاد".

هاینریش شلیمان عبور کرد هلسپونت(داردانل)، جایی که طبق ایلیاد، تروی باستانی قرار بود در آنجا باشد، یافتم. تپه هیسارلیکدو منبع (سرد و گرم) در اثر هومر شرح داده شده است. در اینجا لازم به ذکر است که شلیمان تروی را، به معنای واقعی کلمه، با متن ایلیاد بر دستانش یافت!

پس از سه سال کار، هاینریش شلیمان، از نتایج حفاری های تروی بسیار مورد علاقه در 15 ژوئن 1873 پایان کار را اعلام کردو به خانه رفت همانطور که معلوم شد، یک روز قبل، در حین کاوش، چیزی در سوراخ دیوار نزدیک دروازه غربی برق زد. شلیمان که این را دید، همه کارگران را به بهانه ای موجه بیرون کرد. او که با همسرش تنها ماند، شخصاً به سوراخی در دیوار رفت و به زودی چیزهای زیادی از آنجا بیرون کشید - کیلوگرم اقلام طلای باشکوه، ظروف ساخته شده از نقره، الکترا (آلیاژی از طلا و نقره)، مس، و همچنین. به عنوان اقلام مختلف ساخته شده از عاج و سنگ های نیمه قیمتی.

به گفته شلیمان، "در آخرین روز، شخصی از خانواده پریام گنجینه هایی را در صندوقچه قرار داد و سعی کرد فرار کند، اما جان خود را از دست داد، توسط دست دشمن مورد اصابت قرار گرفت یا توسط آتش سبقت گرفت ...".

گنجینه های شاه تروا پریامدر سبدهای سبزیجات به خانه شلیمان در آتن منتقل شدند. از همان زمان بود که این سبدهای خانم سوفیا شلیمان به اندازه پیشبند و روسری او در تاریخ باستان شناسی معروف شد که گنج پریام در ابتدا در آن پنهان شده بود که بعداً به آلمان منتقل شد (شلیمان بیشتر گنجینه ها را اهدا کرد. موزه قوم نگاری در برلین).

در سال 1890، شلیمان با همکاری باستان شناس و معمار ویلهلم دورپفلد، دوباره به کاوش های تروا بازگشت. با این حال، درد آزاردهنده ای در گوشش باعث شد که نگاهش نکند و در بیمارستان دانشگاه این شهر تحت عمل جراحی قرار گیرد. هال در آلمان

در اواسط دسامبر، شلیمان که عجله داشت کریسمس را با خانواده اش در آتن جشن بگیرد، که بهبود نیافته بود، هاله را ترک کرد لایپزیگ، برلین و پاریس به ناپل رسیدند. به دلیل وخامت وضعیت سلامتی، او مجبور شد شنا را لغو کند و دوباره با پزشک مشورت کند، اما در حال حاضر در ناپل.

در روز کریسمس، 25 دسامبر، هاینریش شلیمان هنگام راه رفتن بیهوش شد. رهگذران او را به نزدیکترین بیمارستان منتقل کردند، اما با پیدا نکردن مدرکی از او، از کمک پزشکی محروم شد. وقتی رسیدی در یکی از جیب های شلیمان با نام خانوادگی اش پیدا شد، او بلافاصله با دعوت از پزشکان برجسته به هتلی منتقل شد. اما روز بعد هاینریش شلیمان در نیپ می میرداول، هرگز با اقوام ملاقات نکرده ام.

در 4 آوریل 1891، جسد باستان شناس بزرگ آماتور هاینریش شلیمان به یونان منتقل شد و در گورستان اول شهر آتن به خاک سپرده شد.

در مورد "گنج پریام"، سپس در 1945بیرون آورده شد از آلمان به اتحاد جماهیر شوروی و فقط در آوریل 1996 در مسکو در موزه پوشکیننمایشگاهی کاملاً غیرعادی افتتاح شد که در میان نمایشگاه‌های آن دو دیادم طلا با 2271 حلقه طلا، 4066 بشقاب قلب شکل و 16 تصویر از خدایان وجود داشت.

هاینریش شلیمان با این اعتقاد راسخ درگذشت که تروای هومر را کشف کرد و «گنج پریام» را به جهان هدیه کرد. با این حال، تحقیقات بیشتر نشان داد که تروی شلیمان یک هزاره کامل از تروی هومر جلوتر بودو بنابراین گنج پیدا شده نمی تواند متعلق به پریام باشد. با این وجود، گنجی که شلیمان به نام شاه تروای هومر نامگذاری کرد، برای همیشه نزد او ماند.

و در عالم علم به تعبیر اریش زهرن دانشمند آلمانی، همچنان ادامه دارد "جنگ تروا" - بین یونان، ترکیه و آلمان - برای حق داشتن گنجینه های پریام.

طبق افسانه، قدرتمند و با شکوه تروی توسط ایل، نوه زئوس داردانوس و الهه الکترا تأسیس شد.


سوفیا شلیمان با تزئیناتی از *گنجینه پریام* و همسر باستان شناس معروفش

این داستان نیمه کارآگاهی در پایان قرن نوزدهم اتفاق افتاد، زمانی که هاینریش شلیمان تاجر و باستان شناس آماتور، که روز تولدش در 6 ژانویه 195 سال می‌گذرد، ویرانه‌های شهر باستانی تروا را در حین حفاری در ترکیه کشف کرد. در آن زمان وقایع توصیف شده توسط هومر افسانه ای تلقی می شد و تروا ثمره داستان های شاعرانه بود. بنابراین، شواهدی مبنی بر واقعیت مصنوعات تاریخ یونان باستان که توسط شلیمان کشف شد، حس واقعی را در دنیای علمی ایجاد کرد. با این حال، اکثر کارشناسان شلیمان را دروغگو، ماجراجو و شارلاتان نامیدند و «گنج پریام» که او پیدا کرد جعلی بود.


هاینریش شلیمان

بسیاری از حقایق زندگی نامه هاینریش شلیمان غیرقابل قبول به نظر می رسد، بسیاری از قسمت ها به وضوح توسط او تزئین شده است. بنابراین، شلیمان ادعا کرد که در سن هشت سالگی، زمانی که پدرش کتابی با افسانه‌هایی درباره تروا به او داد، سوگند یاد کرد که تروی را پیدا کند. این نوجوان از 14 سالگی مجبور شد در یک فروشگاه مواد غذایی کار کند. سپس در آمستردام کار کرد، زبان خواند، تجارت خود را باز کرد. در سن 24 سالگی نماینده یک شرکت تجاری در روسیه شد. او چنان موفقیت آمیز تجارت می کرد که در سن 30 سالگی یک میلیونر بود. شلیمان شرکت خود را تأسیس کرد و شروع به سرمایه گذاری در تولید کاغذ کرد. در طول جنگ کریمه، زمانی که یونیفورم آبی مورد تقاضا بود، شلیمان به یک انحصار در تولید رنگ نیلی، رنگ طبیعی تبدیل شد. از رنگ آبی. علاوه بر این، او نمک، گوگرد و سرب را برای روسیه تامین کرد که در طول جنگ نیز درآمد قابل توجهی به همراه داشت.

هاینریش شلیمان - باستان شناس یا ماجراجو؟

همسر اول او خواهرزاده یک تاجر ثروتمند روسی، دختر یک وکیل، اکاترینا لیژینا بود. زن اشتیاق شوهرش به سفر را نداشت، به سرگرمی های او علاقه نداشت. در پایان، ازدواج از هم پاشید، در حالی که لیژینا از او طلاق نداد و شلیمان به طور غیابی از او طلاق گرفت، در ایالات متحده، جایی که قوانین محلی این اجازه را می داد. از آن زمان، راه روسیه برای او بسته شد، زیرا در اینجا او یک بیگام تلقی می شد.


سمت چپ: هاینریش شلیمان. در سمت راست عروسی سوفیا انگاسترومنوس و هاینریش شلیمان است

شلیمان با همسر دومش فقط یک زن یونانی را می دید، بنابراین نامه هایی به همه دوستان یونانی اش فرستاد و از آنها خواست که برای او عروسی پیدا کنند که «معمولاً از نظر ظاهری یونانی، مو مشکی و در صورت امکان زیباست». و یکی وجود داشت - آن سوفیا انگاسترومنوس 17 ساله بود.

حفاری در تپه هیسارلیک

باستان شناس محل کاوش را بر اساس متن ایلیاد هومر شناسایی کرد. با این حال، تپه هیسارلیک، به عنوان مکان ادعایی شهر باستانی، حتی قبل از شلیمان مورد بحث قرار می گرفت، اما این جستجوی او بود که با موفقیت به پایان رسید. داستان چگونگی پیدا شدن "گنج پریام" در سال 1873 توسط خود شلیمان اختراع شد. طبق روایت او، او و همسرش در حفاری بودند و وقتی گنج ها را کشف کردند، زن آنها را در روسری خود پیچید (فقط 8700 قطعه طلا آنجا بود!) و مخفیانه آنها را از کارگران بیرون آورد تا آنها بیایند. گنج را غارت نکن در عین حال تاریخ دقیق و محل دقیق کشف گزارش نشده است. و بعداً شلیمان جواهرات را از ترکیه خارج کرد و در سبدهای سبزیجات پنهان کرد. همانطور که مشخص شد، همسر باستان شناس در آن زمان اصلاً در ترکیه نبود و عکس معروف سوفیا با جواهرات طلا از گنج پیدا شده بعداً در آتن گرفته شد. شاهد دیگری برای این کشف وجود نداشت.

یافته های شلیمان و عکس معروف همسرش

جواهراتی که شلیمان آن ها را «گنج پریام» نامید، در واقع متعلق به دوران متفاوتی بودند - هزار سال قبل از پریام. معلوم شد که گنجینه بسیار قدیمی تر از فرهنگ میسنی است. با این حال، این واقعیت از ارزش یافته کم نمی کند. شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه گنج کامل نبوده و در طی سال ها کاوش از لایه های مختلف جمع آوری شده و یا به طور کلی بخشی از آن از آثار باستانی خریداری شده است.


گنجینه های تروجان در موزه پوشکین

شلیمان واقعاً تروی یا برخی دیگر را پیدا کرد شهر باستانی، که هزار سال قبل از پریام وجود داشته است. در هیسارلیک 9 طبقه متعلق به دوره های مختلف یافت شد. شلیمان با عجله لایه‌های فرهنگی واقع در بالای شهر پریام را بدون مطالعه دقیق آنها تخریب کرد و به لایه‌های زیرین آسیب شدیدی وارد کرد که دنیای علمی نتوانست او را ببخشد.

در نمایشگاه گنجینه های تروا در بن

این باستان شناس گفت: «گنجینه های تروا» را به هر کشوری که موافقت کند موزه ای به نام او تأسیس کند، می دهد. یونانی‌ها، آمریکایی‌ها، ایتالیایی‌ها و فرانسوی‌ها پیشنهاد او را رد کردند، در روسیه هیچ‌کس نمی‌خواست درباره دو همسری بشنود، اما در آلمان گنج تروا را به عنوان هدیه پذیرفتند، اما آن را در موزه شلیمان تروا قرار ندادند، که هرگز ایجاد نشد. اما در موزه ماقبل تاریخ برلین و تاریخ باستان.

گنجینه های تروجان در موزه پوشکین


اشیای طلا از یافته های شلیمان در میکنه

که در دنیای مدرن"جنگ تروا" هنوز برای حق داشتن "گنج پریام" ادامه دارد. در سال 1945، گنجینه ها مخفیانه از آلمان به اتحاد جماهیر شوروی منتقل شد و تنها در سال 1993 این واقعیت به طور رسمی به رسمیت شناخته شد. طبق قانون استرداد، "گنجینه های تروا" دارایی روسیه اعلام شد. در عین حال، شکاکان هنوز عقیده دارند که هیچ ترویی در تپه هیسارلیک وجود نداشته است و سکونتگاه کشف شده قرون وسطایی عثمانی زمینه ای برای نامیدن آن به تروی نمی دهد.

هاینریش شلیمان

پس از خواندن چندین مقاله جالب در مورد هاینریش شلیمان، سعی کردم در اینجا اطلاعات جالب مختلفی را در مورد این ماجراجو و باستان شناس بزرگ جمع آوری کنم.

140 سال پیش، هاینریش شلیمان باستان شناس خودآموخته تروی باستانی را کشف کرد و "گنج پریام" معروف را پیدا کرد. جوینده گنج یکی از بنیانگذاران باستان شناسی مدرن شد.

باستان شناسی به سمتی پیش می رفت که مورد توجه قرار گیرد علم آکادمیک، چندین قرن تاریخ طولانی آن هم شامل شکارچیان گنج و هم ماجراجویان می شود. در تقاطع علم و ماجراجویی، هاینریش شلیمان، شکارچی گنج و یکی از بنیانگذاران باستان شناسی مدرن ایستاده بود.

ماجراجو

زندگی پرتلاطم یک تاجر آلمانی اصلاً شبیه زندگی نامه یک دانشمند نبود. شلیمان که در 6 ژانویه 1822 در خانواده ای فقیر به دنیا آمد و به عنوان پسری در یک خواربارفروشی شروع به کار کرد، در 24 سالگی نماینده یک شرکت معروف آمستردام در سن پترزبورگ شد و چند سال بعد - یک تاجر موفق. از اولین صنف، یک شهروند روسیه و یکی از بزرگترین تامین کنندگان ارتش روسیه در جنگ کریمه.

او بیش از یک بار یک بازی پرماجرا داشت. در 19 سالگی سعی کرد به ونزوئلا برود اما کشتی غرق شد. کنسولگری پروس در آمستردام به ملوان بدشانس کمک کرد. پس از معالجه در بیمارستان در یک شرکت بازرگانی مشغول به کار شد. کار زمان زیادی نگرفت و شلیمان از این فرصت برای مطالعه زبان های خارجی استفاده کرد.

او با مطالعه کامل به تنهایی توانست در کمتر از سه سال به زبان های هلندی، انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی و پرتغالی تسلط یابد. به زودی او دوباره خوش شانس بود: او شغل بهتری پیدا کرد - در شرکت بازرگانی B. G. Schroeder. در آنجا او شروع به یادگیری زبان روسی کرد. تنها در یک ماه و نیم، شلیمان قبلاً توانست نامه های تجاری به روسیه بنویسد. این شرکت یک کارمند خوش آتیه را به عنوان نماینده فروش خود به سن پترزبورگ فرستاد. در ژانویه 1846، شلیمان 24 ساله راهی روسیه شد. او در وهله اول زبان ها را یاد گرفت تا در عرصه تجارت موفق شود.

در مجموع، شلیمان در طول زندگی خود به 15 زبان تسلط داشت و همیشه به زبان کشوری که در آن لحظه در آن بود، یک دفتر خاطرات داشت.

در سال 1850 او برای چندین سال در اوج هجوم طلا به ایالات متحده نقل مکان کرد و با وام دادن به معدنچیان طلا، دارایی خود را دو برابر کرد. در تمام این مدت او رویای اسطوره ها را در سر می پروراند یونان باستاناما هرگز علم را جدی نگرفت.

در کودکی، پدرش اغلب افسانه های مختلف را برای پسرش بازگو می کرد، به همین دلیل است که علاقه جدی به تاریخ در شلیمان جونیور بیدار شد. نابودی پمپئی در طی یک فوران آتشفشانی، جنگ تروا و دیگر رویدادهای واضح گذشته، تخیل کودک را برانگیخت.

خانه ای در نوبوکوف که شلیمان در آن متولد شد

در سال 1829، شلیمان پدر پسر هشت ساله خود را داد. تاریخ جهانبرای کودکان» با تصاویر گئورگ لودویگ یررز. هاینریش کوچک ساده لوحانه پرسید: هنرمند باید تروی را با چشمان خود دیده باشد، وگرنه چگونه می توانست نقاشی بکشد؟ پدر توضیح داد که این هنرمند تنها با تخیل خود هدایت می شود. پسر علاقه مند شد: از این گذشته ، اگر دیوارهای قلعه در تروا وجود داشت ، بقایای آنها را می توان در زمین پیدا کرد. و خودش تصمیم گرفت که روزی تروی را پیدا کند.

روزی روزگاری در ساحل جنوبی هلسپونت (داردانل) شهر باستانی تروی قرار داشت که طبق افسانه، دیوارهای آن توسط خود خدای پوزئیدون ساخته شده بود. این شهر که یونانیان به آن می گفتند ایلیون(از این رو - نام شعر هومر "ایلیاد")، در مسیر تجارت دریایی از آسیای صغیر به Pontus Euxinus (دریای سیاه) قرار داشت و به دلیل قدرت و ثروت خود مشهور بود. آخرین فرمانروای تروا پیرمرد خردمند پریام بود.

در حدود 1225 ق.م. قبایل یونانی جنگجو آخایی ها برای یک لشکرکشی بزرگ در آسیای صغیر متحد شدند. آخائیان به رهبری پادشاه Mycenae آگاممنون، پس از عبور از دریای اژه، تروا را محاصره کردند. تنها در سال دهم پس از نبردهای سخت توانستند شهر تسخیر ناپذیر را به تصرف خود درآورند و آن را ویران کنند...

شاه پریام تروا و بسیاری از شهروندان کشته شدند، ملکه هکوبا و سایر زنان تروا به همراه فرزندانشان به بردگی فروخته شدند. تنها گروه کوچکی از تروجان ها به رهبری کوچکترین پسر پریام، آئنیاس، توانستند از شهر در حال سوختن فرار کنند. آنها با نشستن روی کشتی ها به سمت دریا حرکت کردند و آثار آنها در کارتاژ، آلبانی و ایتالیا یافت شد. ژولیوس سزار خود را از نوادگان آئنیاس می دانست.

هیچ سند مکتوب یا مدرکی از جنگ تروا حفظ نشده است.. - فقط سنت های شفاهی و آهنگ های خوانندگان سرگردان Aed که ظلم های آشیل آسیب ناپذیر، اودیسه حیله گر، دیومدس نجیب، آژاکس باشکوه و دیگر قهرمانان یونانی را می خواندند.

چندین قرن بعد، هومر، خواننده نابینای بزرگ یونان باستان، با در نظر گرفتن توطئه های آهنگ هایی که در آن زمان به افسانه های عامیانه تبدیل شده بودند، شعر بزرگی به نام ایلیاد سرود.

در سال 1858، شلیمان به طور اساسی سرنوشت خود را تغییر می دهد، شرکت خود را در چند سال منحل می کند و شروع به هدایت زندگی یک مسافر روشنفکر می کند. در 44 سالگی به عنوان دانشجو وارد دانشگاه سوربن شد و در رشته زبان شناسی و ادبیات تحصیل کرد. او در 15 اوت 1868 در سفری به یونان با دیپلمات انگلیسی فرانک کالورت ملاقات می کند. آنها نه تنها با علاقه به اسطوره های یونانی و ایلیاد بزرگ هومر، بلکه با رویکرد خود به متن باستانی متحد شده اند.

هر دو از این که شاعر نابینا محاصره تروا را در اواخر قرن هشتم قبل از میلاد سرود، خجالت نکشیدند، در حالی که وقایع توصیف شده (اگر اصلاً اتفاق افتاده باشند) 500 سال قبل از آن رخ داده است. اما کالورت و شلیمان به متنی که در اصل خوانده بودند به معنای واقعی کلمه نزدیک شدند. برای آنها، این یک توصیف شاعرانه از افسانه های باستانی نیست، بلکه یک ربوسی مرموز است که حاوی سرنخ هایی است که فقط باید شناسایی و رمزگشایی شوند تا راه رسیدن به تروی واقعی را پیدا کنند. توصیفات جغرافیایی ارائه شده در ایلیاد باعث شد که فرد مشکوک شود که ویرانه های تروا ممکن است در زیر تپه هیسارلیک در شمال غربی ترکیه مدرن پنهان شده باشد.

شلیمان در مقیاس بزرگ دست به کار شد. از آغاز سال 1870، با اجازه مقامات عثمانی، او به معنای واقعی کلمه با خشم یک شکارچی گنج، هیسارلیک را برید. شلیمان یک خندق عظیم به عمق 15 متر درست در وسط تپه حفر می کند و به طور کامل لایه های بالایی سکونتگاه را نادیده می گیرد.

شلیمان با حفاری در پایین تپه متوجه می شود که ویرانه های نه یک، بلکه چندین شهر باستانی یکی بالای دیگری قرار دارند. هنگامی که در لایه دوم از پایین، بقایای دیوارهای قلعه عظیم و آثار آتش را می یابد، همه چیز برای یک باستان شناس خودآموخته روشن می شود: البته این فقط می تواند کاخ پریام، پادشاه تروا باشد، و آثار ویرانی، همانطور که او مطمئن است، مستقیماً نشان دهنده حمله موفقیت آمیز قهرمانان - آخایی ها است که در اسب تروا معروف پنهان شده بودند.

" گنج پریام"

سرانجام، در 31 مه 1973، دقیقاً 140 سال پیش، شلیمان آنچه را که تأیید قطعی نظریه خود می‌داند، می‌یابد: گنجی عظیم، بیش از 8000 شی، از جمله آن‌هایی که از فلزات گرانبها ساخته شده‌اند. و در اینجا شلیمان مانند یک دانشمند رفتار نمی کرد. او به طور غیرقانونی جواهرات را از امپراتوری عثمانی خارج کرد، بدون اینکه خجالت بکشد از پوشیدن جواهرات باستانی بر روی همسر جوان یونانی خود که برای مطبوعات اروپایی ژست گرفته بود. شلیمان داستان کاملی در مورد اینکه چگونه او و همسرش سوفیا "گنج پریام" را پیدا کردند و مخفیانه از دست کارگران به بیرون از اردوگاه بردند، ارائه کرد.

امروزه دانشمندان به یقین می دانند که سوفیا در آن لحظه اصلاً در حفاری ها حضور نداشته است، اما نمی توانند به طور قطع تعیین کنند که آیا شلیمان کل گنج را در یک مکان پیدا کرده است یا آن را از مکان های مختلف جمع آوری کرده است. به هر حال، شلیمان سهمی غیرقابل انکار در توسعه باستان شناسی به عنوان یک علم، در روش شناسی، پشتیبانی اسنادی، و تفسیر منابع باستان شناسی داشته است.

باستان شناس بزرگ و بازاریاب درخشان

شلیمان که به خاطر کشف تروا در سراسر اروپا مشهور شد، به کاوش‌های خود در یونان و ایتالیا ادامه داد و اکتشافات باستان‌شناسی را با کمپین‌هایی برای رایج کردن باستان‌شناسی ترکیب کرد. اما یک سال قبل از مرگش، او هنوز باید اعتراف می کرد که در مورد غرور اصلی خود - گنج پریام - به شدت اشتباه کرده است. مشخص شد لایه‌ای که در آن گنج‌ها پیدا شده‌اند بسیار قدیمی‌تر از زمانی است که قرار بود جنگ تروا که هومر توصیف کرده بود در آن رخ دهد. این جواهرات در حدود 2400 سال قبل از میلاد ساخته شده اند. یعنی گنج نمی توانست متعلق به شاه پریام باشد.

تا به حال، اختلافات فروکش نکرده است: آیا هاینریش شلیمان واقعا همان تروا را کشف کرده است؟ از این گذشته، هومر از افسانه های شفاهی استفاده می کرد که برای صدها سال از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد. برای مثال، پروفسور دیتر هرتل، باستان شناس کلن، می گوید: "مبنای تاریخی ایلیاد؟ این کاملاً مزخرف است."

به هر شکلی، ایلیاد نمونه ای عالی از آنچه مورخان مدرن «تاریخ شفاهی» می نامند است. بسیاری از سطرهای شعر، با هگزامتر دقیق و صورت‌بندی‌های باستانی‌شان، به‌راحتی از زبان یاد می‌گرفتند و می‌توانستند برای نسل‌های زیادی بدون تغییر منتقل شوند تا اینکه توسط شاعری نابینا نوشته شدند. به همین دلیل است که اکثر دانشمندان امروزی تمایل دارند باور کنند که بالاخره حق با شلیمان بود. جوینده گنج با رگه ای پرماجرا به یکی از پایه گذاران علم باستان شناسی مدرن تبدیل شد. در تروا بود که باستان شناسی آغاز شد.

شلیمان علاوه بر حفاری در هیسارلیک، به حفاری در میکنه نیز مشغول بود که به نتایج شگفت انگیزتری نیز منجر شد - او فرهنگ غنی را کشف کرد که از آن زمان به بعد مایکنا نامیده می شود.

که در سال های گذشتهاز زندگی اش شلیمان وقت آزاددر آتن گذراند. او در آنجا خانه ای برای خود ساخت ، جایی که همه چیز شبیه هومر بود: به بندگان نام قهرمانان و قهرمانان یونانی داده شد ، پسر از ازدواج دوم او آگاممنون نام داشت ، دختر - آندروماخ. اما شلیمان مدت زیادی در این کاخ زندگی نکرد، زیرا در سال های پایانی زندگی خود سفرهای زیادی کرد و دست به حفاری زد.

هاینریش شلیمان در ناپل درگذشت. در آتن به خاک سپرده شد. نسخه ای از «ایلیاد» و «ادیسه» هومر در تابوت باستان شناس قرار گرفت.. دیپلمات های بسیاری از کشورها برای دیدن شلیمان در آخرین سفر او آمدند.

شلیمان حرفه ای باستان شناس بود، اما دانش کافی نداشت و بسیاری از دانشمندان هنوز نمی توانند او را به خاطر اشتباهات و باورهای غلطش ببخشند. با این حال، به هر حال، این شلیمان بود که دنیای جدیدی را برای علم کشف کرد که تاکنون ناشناخته بود، و او بود که شالوده مطالعه فرهنگ دریای اژه را بنا نهاد.

تحقیقات شلیمان نشان داد که اشعار هومر فقط افسانه های زیبا نیستند. آنها غنی ترین منبع دانش هستند و بسیاری از جزئیات قابل اعتماد از زندگی یونانیان باستان و زمان آنها را برای هر کسی که مایل است آشکار می کند.

شلیمان هاینریش شلیمان هاینریش

(شلیمان) (1822-1890)، باستان شناس آلمانی. او محل تروا را کشف کرد و آن را حفاری کرد و وسایل خانه بسیاری از جمله طلا پیدا کرد. حفاری در میکنه، ارکومنوس، تیرین و غیره انجام داد.

شلیمان هاینریش

شلیمان (شلیمان) هاینریش (6 ژانویه 1822، نیبوکوف، مکلنبورگ-شورین، آلمان - 26 دسامبر 1890، ناپل)، باستان شناس، کاشف و کاشف مشهور آلمانی در تروا، میسنه، تیرنس و اورکومن.
چند زبانی خودآموز
پسر یک کشیش پروتستان فقیر. از 7 سالگی، پس از آنکه پدرش «تاریخ جهانی برای کودکان» را با تصویر تروا در شعله های آتش به او داد، کشف این شهر که هومر توصیف کرده بود به آرزویش تبدیل شد. به دلیل بدبختی هایی که برای خانواده پیش آمد، شلیمان نتوانست دوره را در سالن بدنسازی به پایان برساند، به عنوان نظاره گر در یک مغازه کوچک مشغول به کار شد و پس از آن به عنوان پسر کابین در یک کشتی که از هامبورگ به ونزوئلا حرکت می کرد، شغلی پیدا کرد. پس از سقوط در سواحل هلند، او برای طلب صدقه به آمستردام رفت و در آنجا شغلی به عنوان پیام رسان و سپس حسابدار در یک دفتر تجاری پیدا کرد. در تمام اوقات فراغتش زبان های خارجی می خواند و نیمی از حقوقش را خرج تحصیل می کرد، در اتاق زیر شیروانی زندگی می کرد و به غذای ناچیز راضی بود. شروع با به انگلیسیفرانسوی، هلندی، اسپانیایی، ایتالیایی، پرتغالی را با بلندخوانی و تمرینات حفظی یاد گرفت. در سال 1844 با کمک دستور زبان، واژگان و ترجمه ضعیف ماجراهای تله ماخوس شروع به یادگیری زبان روسی کرد و در سال 1846 به عنوان عامل یک خانه تجاری به سن پترزبورگ رفت تا بعداً یک تجارت مستقل نیل باز کند. شلیمان با گسترش فعالیت های خود، در اوایل دهه 1860 میلیونر شد. او ثروت اصلی خود را در طول جنگ کریمه به دست آورد (سانتی متر.جنگ کریمه)با تهیه اسلحه
شروع به تحقق رویا
در اواخر دهه 1850، شلیمان از طریق اروپا، مصر، سوریه سفر کرد، از سیکلادس و آتن بازدید کرد. در این زمان او با اولین همسر روسی خود اکاترینا (1852) ازدواج کرد و عربی، یونانی و لاتین را آموخت. او پس از سفر به ایالات متحده، تابعیت آمریکا را گرفت و تا پایان عمر آن را حفظ کرد. در سال 1863 ، او سرانجام تجارت خود را تعطیل کرد تا کاملاً خود را وقف تحقق رویای خود کند - کشف تروا ، که فقط از اشعار هومر شناخته شده بود ، که صحت تاریخی آن در آن زمان کاملاً توسط دانشمندان رد شد. او قبلاً تصمیم گرفته بود خلأهای تحصیلی خود را پر کند. در سال 1864 او از شمال آفریقا شروع کرد و در آنجا خرابه های کارتاژ را بررسی کرد. سپس سفری به هندوستان و سواحل چین و ژاپن داشت. شلیمان عزیز اولین کتاب خود را در مورد کشورهای شرق که دیده بود نوشت. در سال 1866 برای تحصیل باستان شناسی در پاریس اقامت گزید.
حفاری های تروا
در سال 1868، شلیمان از طریق جزایر یونی که هومر با ایتاکا ذکر کرده، از طریق پلوپونز و آتن، به جستجوی تروی باستانی رفت که پس از تسخیر آخایی ها سوخت. در سال 1869 او اولین مطالعه خود را در مورد یونان باستان منتشر کرد: ایتاکا، پلوپونز و تروا. داده های اولیه محقق را متقاعد کرد که تروی فقط در تپه هیسارلیک قرار دارد. پس از دریافت مجوز از دولت ترکیه، در پاییز 1871 حفاری را در اینجا آغاز کرد که با کمک همسر دوم خود (از سال 1869) که یک زن یونانی، سوفیا بود، با هزینه شخصی خود انجام داد. او همان ستایشگر هومر بود که شوهرش، دستیار پرانرژی او. پس از آن، او یکی از گورهای گنبدی در میکنه را گشود و پس از مرگ همسرش به تامین مالی حفاری های تروا ادامه داد. در طول زمستان، حفاری متوقف شد و در بهار از سر گرفته شد. مجبور شدم ناراحتی های زندگی بیواک را تحمل کنم. بهار سرد سال 1873 بسیار دشوار بود. پاداش آن گنجینه بزرگی بود که شامل سلاح های برنزی، چندین شمش نقره، ظروف مسی، نقره ای و طلای زیادی، دو جام، دو عدد تخته سنگ، حدود 8700 قطعه طلای کوچک، گوشواره، دستبند و غیره بود. شلیمان خود گنجینه های پاکسازی را با خطر جانی در زیر دیواری که در خطر سقوط بود تولید کرد. نتیجه کاوش ها کشف 7 شهر متوالی در تپه هیسارلیک بود. به گفته شلیمان، 5 پایین تر مربوط به دوران ماقبل تاریخ، ششمین دوره لیدیایی و هفتمین ایلیون یونانی-رومی بود. برای تروی هومری، شلیمان سومین و بعداً دومی را از افق پایین گرفت.
موفقیت چشمگیر
به گفته شلیمان، تروی در لایه‌های زیرین تپه قرار داشت، به همین دلیل لایه‌های بالایی آن خیلی انتقادی بررسی نشدند. از شهر دوم، دیوار اطراف با برج‌ها و دروازه‌ها، خرابه‌های کاخ با رواق‌ها، گنجینه بزرگ یاد شده - «گنج‌های پریام» حفظ شده است. بعدها معلوم شد که این فرهنگ حتی قدیمی‌تر از میسنی است (سانتی متر. MYKENES). هومریک تروی ششمین شهری بود که پس از مرگ شلیمان توسط همکار و جانشین وی با تحصیلات معماری، پروفسور V. Derpfeld، کاوش شد. اکتشافات و نظریات شلیمان که در سال 1874 در کتاب "باستان تروا" منتشر شد، با شک و تردید بسیاری از دانشمندان مواجه شد، اما دانشمند کلاسیک، نخست وزیر انگلیس، دبلیو گلادستون. (سانتی متر.گلادستون ویلیام اوارت)و عموم مردم با خوشحالی از آنها استقبال کردند. کتاب با اعتقاد به سودمندی اشعار هومر به عنوان منبع تاریخی آغشته بود. متعاقباً نویسنده در نتیجه گیری و فرضیه های خود محتاط تر شد. و هنوز این سوال مطرح است که شهری که شلیمان کشف کرده است در واقع تروی تاریخی (ایلیون) است.
"چهره آگاممنون"
در سال 1874، کار به دلیل تعلیق شد دعوی قضاییبا دولت ترکیه در مورد تقسیم یافته ها، به ویژه گنجینه های طلا، تا آوریل 1876، زمانی که شلیمان مجوز جدیدی دریافت کرد. در حالی که مشکلات ادامه داشت، در 1874-1876. شلیمان در Mycenae حفاری کرد (سانتی متر. MYKENES)- شهری افسانه ای در قسمت شمالی پلوپونز. او ویرانه های شناخته شده دیوارهای دروازه شیر (قرن 14-13 قبل از میلاد) را با جزئیات بیشتر مطالعه کرد و پایه آنها را کشف کرد. در دهه 1860، شلیمان به این نتیجه رسید که قبرهای آگاممنون (سانتی متر.آگاممنون)و یارانش که پاوسانیاس ذکر کرده است (سانتی متر.پاوسانیاس (نویسنده)، باید در داخل آکروپلیس جستجو شود.
در 7 آگوست 1876، او حفاری را در نزدیکی دروازه شیر آغاز کرد و به زودی یک حلقه دوتایی از تخته های سنگی، یک محراب، چندین استیل سنگی که صحنه هایی از زندگی نظامی و شکار را به تصویر می کشد، با مارپیچ هایی به شکل زینت و 5 شفت کشف کرد. مقبره های شکل دار با نقاب های طلایی بر روی برخی از مردگان، سنگ شکن ها، سینه ها، بانداژها، پلاک ها، انگشترها، دستبندها و بسیاری از سلاح ها. مقبره ها همچنین دارای ظروف زیادی با تصاویر سر گاو نر، حیوانات مختلف، با تخم شترمرغ طبیعی، با بت های طلایی و غیره بودند.
شلیمان مطمئن بود که این قبر آگاممنون بود که او کشف کرد (کتاب Mycenae، 1878)، اما بسیاری از محققان اعتراف می کنند که این گورها سلطنتی هستند. طبق قانون پادشاهی یونان، باستان شناس غنی ترین یافته ها را به موزه ملی آتن ارائه کرد.
حفاری در بوئوتیا
پس از حفاری های ناموفق در جزیره ایتاکا، سرزمین ادعایی اودیسه، در پاییز 1878، شلیمان دوباره به جستجوی هیسارلیک بازگشت. او در اثر گسترده «ایلیوس» در سال 1881 زندگینامه ای و شرحی از آنچه انجام داده بود منتشر کرد. در سال 1880، شلیمان با «خزانه داری پادشاه مینائوس» معروف خود - مقبره گنبدی قرن چهاردهم - در اورکومنوس در بئوتیا جستجو کرد. قبل از میلاد مسیح ه. با قطر 14 متر همچنین یک کاخ میسینایی با دیوارهایی به ضخامت دو متر و تزئینات دیواری غنی وجود داشت. شلیمان همچنین قصد داشت حفاری هایی را در گرجستان در مجاورت باتومی انجام دهد تا در کلخیس باستان آثاری از کشور افسانه ای پادشاه ایت را پیدا کند، جایی که آرگونوت ها پشم طلایی را دزدیدند (این طرح محقق نشد).
در 1882-83. حفاری های هیسارلیک با کمک دورپفلد ادامه یافت و کتاب «تروی» منتشر شد. شلیمان، علیرغم پیشنهادهای مطلوب انگلستان، بیشتر یافته های تروجان خود را به عنوان هدیه به آلمان تقدیم کرد (پس از جنگ جهانی دوم، "گنجینه های پریام" به اتحاد جماهیر شوروی منتقل شد و اکنون در موزه است. هنرهای زیباآنها A. S. پوشکین در مسکو).
کاخ تیرین
در 1884-85. شلیمان به همراه دورپفلد حفاری هایی را در تیرین انجام داد که گویی مکمل اکتشافات در نزدیکی Mycenae بود. سیستمی از استحکامات قرن سیزدهم در اینجا افتتاح شد. قبل از میلاد مسیح ه. با گالری های پوشیده شده با طاق های کاذب از بلوک های عظیم، و همچنین یک قصر بزرگ با پروپیله، یک رواق، یک مگارون با تاج و تخت، با تالارها، با نقاشی های دیواری و یک قلاب سنگی. در همان زمان، یونانیان قصر مشابهی را در Mycenae افتتاح کردند. اهمیت آنها کمتر از آثار باستانی تروا نبود. تمدن عصر برنز دریای اژه در نیمه دوم هزاره دوم قبل از میلاد کشف شد. e.، که تأیید اضافی افسانه های کلاسیک بود.
شلیمان در آخرین سالهای زندگی خود در آتن در خانه ای بزرگ زندگی می کرد که در آن همه چیز شبیه هومر بود، کودکان، بندگان نام قهرمانان و قهرمانان یونانی را به خود اختصاص دادند. یک سال قبل از مرگ، شلیمان برای حل اختلافات علمی به تروا رفت و تا اوت 1890 به جستجوی خود ادامه داد. سال بعد، او امیدوار بود که آنها را از سر بگیرد، اما در دسامبر در ناپل درگذشت و در آتن به خاک سپرده شد.
اهمیت اکتشافات شلیمان
شلیمان دوران کاملی را در تاریخ یونان آغاز کرد که حتی به گستره آن مشکوک نبود. دو تمدن ناشناخته ای که او کشف کرد چشم انداز تاریخ اروپا را بسیار طولانی کرد. شلیمان با کاوش در یونان میسنی (هومریک) وجود فرهنگ قبلی را فرض کرد و اگر قیمت تعیین شده توسط صاحب زمین احساسات او را به عنوان یک تاجر خشمگین نمی کرد، آن را در حفاری در کنوسوس کشف می کرد. شلیمان اولین محقق چینه شناسی بود (سانتی متر.روش چینه شناسی)- ترتیب نهشته‌های لایه فرهنگی بر روی تپه‌های چندلایه خاورمیانه - بگو، او توجه همه جهان را به امکانات روش باستان‌شناسی جلب کرد و همچنین معیار رصد دقیق، گزارش دقیق و سریع را تعیین کرد. انتشار. البته از نوشته‌های او باید با احتیاط استفاده کرد: شلیمان تحصیلات دانشگاهی نداشت و منتقد آثار شعر کهن نبود. با این حال، شور و شوق پنهان او و ایمان او به راستگویی هومر، که منجر به برخی اشتباهات شد، نتوانست اعتبار او را خدشه دار کند. او همچنین اولین محبوب کننده اکتشافات باستان شناسی بود. او با ارسال تلگراف، انتشار مقالات و کتاب های روزنامه، جهان را دائما در تنش نگه می داشت.

فرهنگ لغت دایره المعارفی. 2009 .

ببینید «شلیمان هاینریش» در فرهنگ‌های دیگر چیست:

    شلیمان هاینریش- هاینریش شلیمان. هاینریش شلیمان. شلیمان هاینریش () باستان شناس آلمانی. تجارت ثروت عظیمی به دست آورد. در سال 1863، او فعالیت تجاری را ترک کرد و شروع به جستجوی مکان های ذکر شده در حماسه هومری کرد (، "ایلیاد"، رویای یافتن ... ... فرهنگ لغت دایره المعارف "تاریخ جهانی"

    شلیمان، هاینریش- هاینریش شلیمان. شلیمان، هاینریش (1822–90)، باستان شناس آلمانی. او محل تروا را کشف کرد و آن را حفاری کرد، حفاری ها را در میکنه، اورکومنوس و غیره رهبری کرد و بر کاوش ها نظارت کرد و هزینه های مالی آنها را تأمین کرد. … مصور فرهنگ لغت دایره المعارفی

    - (1822 1890) باستان شناس آلمانی. تجارت ثروت عظیمی به دست آورد. در سال 1863، او فعالیت تجاری را ترک کرد و شروع به جستجو برای مکان های ذکر شده در حماسه هومری کرد (از کودکی، با خواندن ایلیاد، در آرزوی یافتن تروا بود). فرض کنید که... ... فرهنگ لغت تاریخی

    ویکی‌پدیا مقالاتی درباره افراد دیگر با این نام خانوادگی دارد، به شلیمان مراجعه کنید. یوهان لودویگ هاینریش جولیوس شلیمان یوهان لودویگ هاینریش جولیوس شلیمان ... ویکی پدیا

    شلیمان هاینریش (۶ ژانویه ۱۸۲۲، نوبوکوف، ‒ ۲۶ دسامبر ۱۸۹۰، ناپل)، باستان‌شناس آلمانی. او از طریق تجارت ثروت هنگفتی به دست آورد. در سال 1863، او فعالیت تجاری را ترک کرد و شروع به جستجوی مکان هایی کرد که در حماسه هومری ذکر شده است. او در سال 1869 اظهار داشت ... دایره المعارف بزرگ شوروی

    Johann Ludwig Heinrich Julius Schliemann Johann Ludwig Heinrich Julius Schliemann شغل: کارآفرین و باستان شناس آماتور ... ویکی پدیا

    - (شلیمان، هاینریش) (1822 1890)، باستان شناس آلمانی که تروی، یکی از پیشگامان را کشف کرد. علم مدرندر مورد دوران باستان در 6 ژانویه 1822 در خانواده یک کشیش فقیر در Neubukow (مکلنبورگ) متولد شد. در سن 14 سالگی به عنوان یک پسر بچه وارد مغازه خواربار فروشی در ... ... دایره المعارف کولیر

هاینریش شلیمان، که تروی باستانی را کشف کرد - دروغی دیگر. با شروع فعالیت های کلاهبرداری خود در امپراتوری روسیه، او به اروپا نقل مکان کرد و با کشف جعلی تروی هومر دست به کلاهبرداری زد. پس از آن، او حتی می خواست به روسیه بازگردد، اما اسکندر دوم پاسخ داد: "بگذارید بیاید، او را به دار می کشیم!".

هاینریش شلیمان در 26 دسامبر 1890 درگذشت. کلاهبردار و باستان شناس افسانه ای که تروی را کشف کرد - او از نزدیک با روسیه در ارتباط بود. او از لغو رعیت و جنگ کریمه سود برد، با یک روسی ازدواج کرد و حتی نام خود را تغییر داد و خود را آندری نامید.

مهاجر روس

توانایی و اشتیاق هاینریش شلیمان به زبان ها فوق العاده بود. مثلاً در سه سال بدون هیچ معلمی به هلندی، فرانسوی، انگلیسی، ایتالیایی و پرتغالی تسلط یافت. هنگامی که شلیمان در شرکت بازرگانی بین المللی B. G. Schroeder مشغول به کار شد، شروع به مطالعه روسی کرد. یک ماه و نیم بعد، او نامه های تجاری به روسیه نوشت - و آنها فهمیدند. این شرکت هاینریش را به عنوان نماینده فروش خود انتخاب کرد و این کارمند خوش آتیه را به سن پترزبورگ فرستاد. در ژانویه 1846، شلیمان 24 ساله بود و به روسیه رفت. بدین ترتیب حرفه کارآفرینی او آغاز شد.

شاگرد مردانه

هاینریش شلیمان رویکرد خلاقانه ای به تجارت داشت و از آن در توسعه زبان روسی استفاده کرد. او که دستور زبان را آموخته بود، مجبور شد صحبت کردن و تلفظ را تمرین کند و تصمیم گرفت برای خود معلمانی استخدام کند. البته زبان مادری، یعنی روس ها. اما چه کسی؟ شلیمان دهقان روسی را استخدام کرد، دهقانی که نمی‌فهمید چرا ارباب به او پول می‌دهد، اگر فقط با او در کالسکه بنشیند و به خواندنش گوش دهد یا درباره متنی که شنیده بود بحث کند. امور تجاری شلیمان به خوبی پیش می رفت و او اغلب مجبور بود در جاده های طولانی روسیه سفر کند. در اینجا در جاده هایی مانند مسکوویان مدرن در مترو، شلیمان زمان را تلف نکرد، بلکه زبان را یاد گرفت.

تابعیت روسیه

شلیمان پس از یادگیری زبان روسی، در سال 1847 تابعیت روسیه را پذیرفت. و نام او "روسی شده" - او اکنون به آندری آریستویچ تبدیل شده است. کار برای شرکتی که با آن شروع به کار کرد برای او کافی نبود و او یک تجارت بین المللی با دفاتر نمایندگی در روسیه، انگلیس، فرانسه و هلند ترتیب داد. آندری آریستویچ شلیمان به عنوان یک تاجر خیلی سریع به شهرت رسید، مدتی به چهره ای شناخته شده در جامعه روسیه تبدیل شد و حتی عنوان شهروند ارثی افتخاری را دریافت کرد. خوب، او روسیه را "روسیه محبوب من" نامید - و بس.

همسر روسی

5 سال پس از دریافت تابعیت روسیه، در 12 اکتبر 1852، آندری هاینریش شلیمان با دختر 18 ساله روسی اکاترینا، دختر لیژین وکیل با نفوذ سن پترزبورگ و خواهر یک تاجر ثروتمند ازدواج کرد. از این ازدواج آنها سه فرزند - با نام های روسی: ناتالیا، نادژدا و سرگئی داشتند. در سن چهل سالگی، شلیمان یک تاجر روسی از اولین صنف، یک شهروند افتخاری ارثی، قاضی دادگاه بازرگانی سن پترزبورگ، شوهر یک زن جوان و پدر سه فرزند است. یعنی مقامش خیلی بالاست و ثروتش زیاد است. و ناگهان شلیمان از ایده حفاری تروا هیجان زده می شود، همسر و فرزندانش را رها می کند، 2.7 میلیون روبل (به قیمت یک ایالت کوچک در آفریقا یا به قیمت یک ایالت کوچک در آفریقا یا). آمریکای جنوبی) و برای حفاری ترک می کند. طبق اظهارات شایسته برخی از روزنامه نگاران، این قابل مقایسه با پوتانین یا آبراموویچ است که ناگهان تصمیم گرفتند باستان شناس شوند و به دنبال طلای آتلانتیس باشند.

جنگ روسیه

در مبارزات نظامی سال 1853، شلیمان - بزرگترین تولید کنندهو تامین کننده اقلام ضروری برای ارتش، از چکمه تا تسمه برای اسب. او در تولید رنگ نیلی در روسیه انحصار دارد و آبی در آن زمان رنگ لباس نظامی روسیه است. بر این اساس، شلیمان یک تجارت موفق ایجاد می کند و به دنبال به دست آوردن قراردادی برای تدارکات ارتش روسیه و تعیین قیمت بالایی برای کالاهای خود در طول جنگ است. اما تجارت او بیهوده است: او چکمه هایی با کف مقوایی به جلو می فرستد، یونیفرم های ساخته شده از پارچه های بی کیفیت، کمربندهایی که زیر وزن مهمات آویزان شده اند، فلاسک هایی که آب نشت می کنند، مهارهای بی ارزش برای اسب ها... این کارآفرین به سرعت خود را در این زمینه غنی کرد. جنگ کریمه، اما دسیسه و فریب او ممکن است مورد توجه قرار نگیرد.

فروش کاغذ روسی به روس ها

باورش سخت است، اما شلیمان حتی در الغای رعیت در روسیه شرکت کرد. هنگامی که در سال 1861 دولت تزاری در حال آماده شدن برای جلب توجه مردم به مانیفست در مورد لغو رعیت بود، مقامات قصد داشتند این سند را روی پوسترهای کاغذی بزرگ منتشر کنند. به نظر می رسد، چه نوع تجارتی را می توان بر روی این بنا کرد؟ اما هاینریش شلیمان کارآفرین از قبل از برنامه های دولت مطلع شد و شروع به خرید سریع سهام کاغذ موجود در کشور کرد. او توانست مقدار زیادی خرید کند. او این کار را البته برای این بود که وقتی زمان چاپ پوسترها رسید همان کاغذ را دو برابر قیمت بفروشد. و دولت روسیه کاغذ روسی را از شهروند ارثی افتخاری روسیه آندری شلیمان خرید.

عدم بازگشت به روسیه

طبیعتاً تجارت جسورانه و غیر اصولی شلیمان و به ویژه اقدامات او در طول جنگ کریمه از چشم مقامات دور نماند و به عنوان تضعیف توان رزمی نظامی روسیه تلقی شد. جای تعجب است که این باهوش ترین مرد خطرات خود را محاسبه نکرده است. سال‌ها بعد، هاینریش شلیمان ساده‌لوحانه تصمیم می‌گیرد یکی دیگر از ایده‌های تجاری خود را در رابطه با روسیه پیاده کند و با درخواست اجازه ورود به کشور به الکساندر دوم مراجعه می‌کند. امپراطور سپس پاسخنامه معروف خود را اعلام می کند: "بگذارید بیاید، ما او را دار می زنیم!" به نظر می رسد با این سخنان ردپای روسی شلیمان به پایان می رسد.

]]> ]]>

تروی را جستجو کنید

مورخان قرن هجدهم با "از دست دادن" "تروی عتیقه" در عصر قرن های شانزدهم تا هفدهم دوباره به جستجوی آن پرداختند. اینجوری شد باستان شناس الی کریش، نویسنده گنجینه های تروی و تاریخچه آنها، گزارش می دهد:

پس از آن که از طرف فرستاده فرانسه در قسطنطنیه، یک فرانسوی به نام Choiseul-Goufier یک سری لشکرکشی به شمال غربی آناتولی انجام داد (1785) و شرحی از این منطقه منتشر کرد، بحث در مورد اینکه تروا دقیقاً در کجا واقع شده بود دوباره شعله ور شد. به گفته فرانسویان، شهر پریام باید در نزدیکی پینارباشی، در حدود ده کیلومتری سرزمین اصلی از تپه هیسارلیک قرار می گرفت. مورد دوم روی نقشه تهیه شده توسط Choiseul - Gouffier به عنوان مکان خرابه ها مشخص شده است.

بنابراین این فرضیه که برخی از خرابه های نزدیک هیسارلیک «تروای باستانی» هستند، مدت ها قبل از G. Schliemann توسط فرانسوی Choiseul - Goufier بیان شد.

علاوه بر این، بیشتر

در سال 1822، مک لارن ... ادعا کرد که تپه هیسارلیک تروی باستانی است ... بر این اساس، فرانک کالورت، کنسول انگلیسی و در عین حال آمریکایی، که خانواده اش در نزدیکی داردانل زندگی می کردند، سعی کردند سر چارلز نیوتن، مدیر مجموعه یونانی-رومی موزه بریتانیا در لندن، برای سازماندهی یک اکسپدیشن در سال 1863 برای حفاری خرابه های تپه هیسارلیک.

G. Schliemann خود موارد زیر را نوشته است.

پس از اینکه کل منطقه را دو بار بررسی کردم، کاملاً با کالورت موافق بودم که فلات تاج تپه هیسارلیک مکانی است که تروی باستانی در آن قرار داشت.

الی کریش می نویسد:

بنابراین، شلیمان در اینجا مستقیماً به فرانک کالورت اشاره می کند، که با افسانه بسیار رایج در مورد شلیمان، که ظاهراً تروا را پیدا کرد، هومر را در دستان خود داشت و صرفاً بر متن ایلیاد تکیه می کرد، در تضاد است. نه شلیمان، بلکه کالورت، اگر کشف نمی کرد، با این وجود، با اطمینان کامل، بر اساس بقایای دیوارهای سنگی که در جاهایی آشکار شده بود، پیشنهاد کرد که تروا را باید در داخل تپه هیسارلیک جستجو کرد. به دست شلیمان افتاد که این تپه را کند و شواهدی از وجود شهر بیابد که قبلاً فقط یک افسانه در نظر گرفته می شد.

بیایید یک سوال از خود بپرسیم: چرا در این منطقه به دنبال «تروای هومر» شدند؟ نکته ظاهراً این است که هنوز یک خاطره مبهم از مکان تروی در جایی "در منطقه بسفر" وجود دارد. اما مورخان قرن هجدهم دیگر نمی توانستند مستقیماً به روم جدید بسفر، یعنی تزار-گراد اشاره کنند. از آنجایی که این واقعیت که تزار-گراد تروی "باستان" است، در آن زمان کاملاً فراموش شده بود. علاوه بر این، در قرن هفدهم، تاریخ اسکالیجری به طور کلی حتی تصور اینکه استانبول "تروای هومر" است "منع" می کرد. با این حال، انواع شواهد غیرمستقیم قرون وسطایی باقی مانده است، که خوشبختانه از نابودی در امان ماندند و سرسختانه نشان می‌دهند که تروی «باستان» «جایی اینجا، نزدیک تنگه بسفر» است. بنابراین، مورخان و علاقه مندان شروع به جستجوی "تروی گمشده"، به طور کلی، نه چندان دور از استانبول کردند.

ترکیه پر از ویرانه‌های سکونتگاه‌های قرون وسطایی، استحکامات نظامی و غیره است. بنابراین «برداشتن خرابه‌های مناسب» برای اعلام بقایای تروی هومری کار دشواری نبود. همانطور که می بینیم خرابه های تپه هیسارلیک نیز یکی از کاندیداها محسوب می شد. اما هم مورخان و هم باستان شناسان کاملاً درک می کردند که هنوز هم لازم است حداقل نوعی "تأیید" از زیر زمین بیرون بکشیم که این تروای هومر است. چیزی پیدا کن! این "وظیفه" با موفقیت توسط G. Schliemann انجام شد. او حفاری را در تپه هیسارلیک آغاز کرد.

ویرانه های آزاد شده از زمین نشان داد که واقعاً نوعی سکونتگاه به اندازه همه چیز وجود دارد - فقط حدود 120x120 متر. نقشه این شهرک کوچک در زیر آورده شده است.

هیچ چیز "هومریک" در اینجا، البته، در چشم نبود. چنین خرابه هایی در ترکیه به معنای واقعی کلمه در هر مرحله یافت می شود. ظاهراً G. Schliemann درک کرده بود که برای جلب توجه عمومی به این بقایای ناچیز به چیزی خارق‌العاده نیاز است. به احتمال زیاد، نوعی استحکامات نظامی کوچک قرون وسطایی عثمانی، سکونت در آنجا وجود داشته است. همانطور که دیدیم، فرانک کالورت از مدت ها قبل شروع به گفتن این موضوع کرده است که تروی "عتیقه" در "این اطراف" واقع شده است. اما هیچ کس به اظهارات او توجهی نکرد. که قابل درک است: خرابه های کمی در ترکیه وجود دارد! "اثبات غیرقابل انکار" لازم بود. و سپس G. Schliemann در ماه مه 1873 "به طور غیرمنتظره" گنج طلایی را پیدا کرد، که بلافاصله آن را با صدای بلند به عنوان "گنج پریام باستانی" اعلام کرد. یعنی «همان پریام» که هومر بزرگ از آن روایت می کند. امروزه این مجموعه از چیزهای طلایی به عنوان "گنجینه های تروی باستان" افسانه ای به موزه های مختلف در سراسر جهان سفر می کند.

در اینجا چیزی است که الی کریت در این مورد می نویسد:

هاینریش شلیمان... در ماه مه 1873 در نزدیکی دروازه‌های اسکای (او به اشتباه آنها را چنین می‌پنداشت) گنجینه‌ای غنی و قابل‌توجه یافت... که طبق اعتقاد اصلی او به کسی جز پریام پادشاه هومری تعلق نداشت. شلیمان و آثارش فوراً شهرت زیادی کسب کردند. اما افراد زیادی هم بودند که در مورد یافته های او تردید داشتند. حتی امروزه، برخی از محققان، در درجه اول متخصص آمریکایی در زبان شناسی باستان D.-A. تریل، ادعا کنید که تاریخ گنج ساخته شده است: شلیمان یا همه این چیزها را در مدت زمان طولانی جمع آوری کرده یا بیشتر آنها را با پول خریده است. این بی اعتمادی شدیدتر بود زیرا شلیمان حتی تاریخ دقیق کشف گنج را نیز اعلام نکرد.

در واقع، G. Schliemann به دلایلی اطلاعاتی را که در کجا، چه زمانی و در چه شرایطی "گنجینه عتیقه" را کشف کرده است پنهان کرد. معلوم می‌شود که "موجودی‌ها و گزارش‌های تفصیلی فقط بعداً تهیه شد".

علاوه بر این، G. Schliemann به دلایلی سرسختانه نمی خواست تاریخ دقیق "کشف" خود را نام ببرد. الی کریش می گوید:

در آتن، او سرانجام مفصل ترین گزارش کشف خود را تا آن زمان نوشت، تاریخ این رویداد چندین بار تغییر کرد و نامشخص ماند.

منتقدان مختلف، از جمله D. - A. Traill، با اشاره به بسیاری از موارد عجیب و غریب پیرامون "کشف" شلیلگان، "کل تاریخ گنج را یک داستان خشن" اعلام کردند.

در اینجا لازم به ذکر است که الی کریش باستان شناس در موضع شکاکان شریک نیست. با این وجود، الی کریش مجبور است تمام این داده‌های سازش‌دهنده را ذکر کند، زیرا در آن زمان نمی‌توانستند پنهان شوند. و پنهان کردن آن ممکن نبود زیرا معلوم شد که آنها بیش از حد هستند و به هر طریقی آنها در صحت نسخه G. Schliemann حتی در چشمان تحسین کنندگان او تردید جدی ایجاد کردند.

به نظر می رسد که حتی مکانی که G. Schliemann "گنج را پیدا کرده" نیز مشخص نیست. الی کریش به درستی به این نکته اشاره می کند

آموزنده برای قدمت گنج، همان مکان یافتن آن است. اما شلیمان او را در زمان های مختلف توصیف کرد.

به گفته G. Schliemann، در لحظه "کشف مبارک" تنها همسرش سوفیا در کنار او بود. هیچ کس دیگری ندید که G. Schliemann کجا و چگونه "طلای عتیقه" را کشف کرد. نقل قول مجدد از الی کریش:

در نهایت، شک و تردید در صحت تاریخچه کشف گنج به این دلیل به وجود آمد که شلیمان به شهادت همسرش سوفیا تکیه کرد و اطمینان داد که او در زمان کشف حضور داشته است... در همین حال مشخص شد که 27 مه "یافت" - A. F.) شاید سوفیا اصلاً در تروا نبود... عملاً هیچ مدرک قطعی وجود ندارد که آیا سوفیا در آن روز در تروا بوده یا در آتن. با این وجود... خود شلیمان در نامه ای به مدیر کلکسیون عتیقه موزه بریتانیا نیوتن اعتراف می کند که سوفیا در آن زمان سه ساله نبوده است: "... خانم شلیمان من را در آغاز ماه مه ترک کرد. گنج در پیدا شد. پایان ماه مه؛ اما از آنجایی که همیشه می خواستم از باستان شناس او چیزی بسازم، در کتابم نوشتم که او در کنار من بود و در یافتن گنج به من کمک کرد.

هنگامی که متوجه می شویم که G. Schliemann مذاکرات اسرارآمیزی با جواهرسازان داشته است و به آنها پیشنهاد می دهد که ظاهراً کپی هایی از جواهرات "عتیقه" طلایی که ظاهراً توسط او پیدا شده است، تهیه کنند، شک و تردیدها تشدید می شود. او تمایل خود را با این واقعیت توضیح داد که می‌خواهد «موارد تکراری» داشته باشد، در صورتی که، همانطور که جی. شلیمان نوشته است، «دولت ترکیه روندی را آغاز کند و نیمی از گنج‌ها را مطالبه کند».

با این حال، با توجه به همه ابهامات پیرامون "فعالیت های" شلیمان در سال 1873، کاملاً مشخص نیست که آیا شلیمان این مذاکرات را پس از "کشف گنج" با جواهرسازان انجام داده است یا قبل از آن. چه می‌شود اگر آثار صحبت‌های او درباره آماده‌سازی «گنج پریام» زودتر از لحظه‌ای که او «گنج را در تنهایی» روی تپه هیسارلیک «کشف کرد» به دست ما رسیده باشد؟

G. Schliemann مطالب بسیار جالبی نوشت:

جواهرساز باید به آثار باستانی اشراف داشته باشد و قول دهد که نشان خود را روی نسخه ها نگذارد. لازم است فردی را انتخاب کنید که به من خیانت نکند و قیمت قابل قبولی برای کار دریافت کند.

با این حال، بورن، نماینده جی. شلیمان، همانطور که الی کریش می نویسد،

نمی خواهد هیچ مسئولیتی در قبال چنین کسب و کار مشکوکی بپذیرد. او (بورن - A. F.) می نویسد: "ناگفته نماند که کپی های ساخته شده در هیچ موردی نباید به عنوان اصلی ارسال شوند"

با این حال، معلوم می شود که بورن

به شلیمان، شرکت فروم و موری در خیابان سنت اونوره (در پاریس - A. F.). او گفت که این یک تجارت خانوادگی است که از قرن 18 شهرت برجسته ای دارد و هنرمندان و صنعتگران زیادی را به کار می گیرد.

به هر حال، در قرن 19، "پوشیدن جواهرات عتیقه در محافل خاصی مد شد. بنابراین، پرنسس کانینو، همسر لوسین بناپارت، اغلب در نور در یک گردنبند اتروسکی ظاهر می شد، که او را به مرکز بی چون و چرای پذیرایی جشن تبدیل می کرد. " بنابراین جواهرسازان پاریسی می توانستند سفارشات زیادی داشته باشند و «در دوران باستان» کار کنند. من حدس می زنم که آنها این کار را به خوبی انجام دادند.

الی کریش، بدون اینکه صحت "گنج پریام" را مورد مناقشه قرار دهد، خاطرنشان می کند که به سختی می توان به طور قطع گفت که G. Schliemann واقعاً "کپی" ساخته است. در همان زمان، الی کریش به طور دقیق موارد زیر را گزارش می کند:

با این حال، شایعات در مورد کپی هایی که گفته می شود توسط شلیمان سفارش داده شده است، هرگز از آن زمان ساکت نشده است.

الی کریش خلاصه می کند:

برخی ابهامات و تناقضات در توصیفات مختلف این کشف، تاریخ دقیقی که حتی مشخص نشده است، باعث شد شکاکان در صحت یافته شک کنند... توسط ویلیام ام. استاد فیلولوژی باستان در دانشگاه کلرادو

به هر حال، اعتقاد بر این است که G. Schliemann یکی دیگر از تدفین "باستان" قابل توجه، یعنی در Mycenae را کشف کرد. به سادگی شگفت انگیز است که چگونه او "خوش شانس طلای عتیقه" بود. در Mycenae، او یک ماسک خاکسپاری طلایی را "کشف" کرد، که بلافاصله با صدای بلند اعلام کرد که ماسک "همان آگاممنون هومری باستانی است". شواهد - هیچ. بنابراین، امروزه مورخان با دقت چنین می نویسند:

هاینریش شلیمان بر این باور بود که ماسکی که در یکی از مقبره های Mycenae یافت شده از چهره شاه آگاممنون ساخته شده است. اما بعداً ثابت شد که او متعلق به حاکم دیگری است که نام او برای ما ناشناخته است.

من تعجب می کنم که چگونه باستان شناسان تعلق نقاب ناشناخته را به حاکم ناشناخته ای که نام او را نمی دانند "ثابت کردند"؟

بنابراین با بازگشت به تروی می توان موارد زیر را بیان کرد. از تمام موارد فوق، یک تصویر کنجکاو ظاهر می شود:

1) G. Schliemann مکان، تاریخ و شرایط "یافتن گنج پریام" را نشان نداد و سردرگمی عجیبی را در این موضوع وارد کرد. G. Schliemann هیچ مدرک قانع کننده ای مبنی بر کشف «تروای هومر» ارائه نکرد. و مورخان اسکالیجری واقعاً آنها را از او مطالبه نکردند.

2) دلایلی وجود دارد که به G. Schliemann مشکوک است که او صرفاً به برخی از جواهرسازان دستور داد تا "جواهرات طلای باستانی" بسازند. در اینجا باید یادآور شد که جی. شلیمان مرد بسیار ثروتمندی بود. به عنوان مثال، ساخت ساختمان مؤسسه باستان‌شناسی آلمان در آتن، به‌ویژه توسط شلیمان تأمین مالی شد.

الی کریت می نویسد:

ثروت شخصی او - عمدتاً خانه های اجاره ای در ایندیاناپولیس (ایندیانا) و در پاریس ... - اساس تحقیقات و اساس استقلال او بود.

ممکن است که پس از آن G. Schliemann جواهرات را به ترکیه قاچاق کرده و اعلام کرده است که آنها را در خرابه های تپه Gissarlik "پیدا کرده است". یعنی دقیقاً در جایی که برخی از علاقه مندان کمی زودتر تروی باستانی را قرار دادند. می بینیم که G. Schliemann حتی به خود زحمت جستجوی تروی را هم نداد. او به سادگی با کمک طلا، فرضیه قبلاً بیان شده Choiseul - Gouffier و Frank Calvert را "بنیاد" کرد. به نظر ما اگر جای دیگری را نام می بردند، جی شلیمان همان «گنج باستانی پریام» را با همان موفقیت و به همین سرعت در آنجا پیدا می کرد.

4) بسیاری از شکاکان در قرن 19 حتی یک کلمه او را باور نمی کردند. اما مورخان اسکالیجری به طور کلی راضی بودند. در نهایت، آنها یکصدا گفتند، موفق شدند تروی افسانه ای را پیدا کنند. البته، برخی از موارد عجیب و غریب مشکوک با "گنج طلایی" همراه است، اما آنها بر ارزیابی کلی کشف بزرگ G. Schliemann تأثیری ندارند. اکنون ما با اطمینان می دانیم: درست در اینجا، بر روی تپه هیسارلیک، شاه پریام زندگی می کرد.

ببینید، این همان دامنه تپه ای است که آشیل بزرگ هکتور را شکست داد. و سپس اسب تروا بود. درست است که حفظ نشده است، اما در اینجا مدل بزرگ چوبی مدرن آن است. خیلی خیلی دقیق و در اینجا آشیل کشته شد.

ببین، اثری از بدنش هست.

باید اعتراف کرد که هزاران و هزاران گردشگر ساده لوح امروز با احترام به تمام این استدلال ها گوش می دهند.

5) مورخان اسکالیجری تصمیم گرفتند در مورد «گنج پریام» نیز چنین کنند. بی‌احتیاط است اگر ادعا کنیم که اینها در واقع گنجینه پریام هومر هستند. در پاسخ به چنین بیانیه جسورانه، بلافاصله یک سوال مستقیم از شکاکان شنیده شد: این از کجا معلوم؟ چه مدرکی برای این موضوع وجود دارد؟

البته چیزی برای پاسخگویی وجود نداشت. ظاهراً همه افراد، به هر طریقی که در «تروای شلیمان» دخیل بودند، کاملاً درک می کردند. پس از فکر کردن، یک راه بسیار زیبا پیدا کردیم. آنها چنین گفتند. بله، این گنج پریام نیست. اما او باستانی تر از آن چیزی است که حتی اشلیمان خودش فکر می کرد.

الی کریش موارد زیر را گزارش می کند:

تنها مطالعاتی که پس از مرگ شلیمان انجام شد، سرانجام ثابت کرد که به اصطلاح "گنج پریام" به عصر باستانی تر از آنچه که شلیمان معتقد بود، یعنی به هزاره سوم قبل از میلاد اشاره دارد. ه. ... این فرهنگ مردم دوره های قبل از یونان و پیش از هتی بود.

مانند یک گنج بسیار بسیار باستانی. دوران باستانی هیولایی هنوز هیچ یونانی یا هیتی وجود ندارد. بعد از این گفته، انگار چیزی برای اثبات وجود نداشت. با این حال، هنوز هم جالب است که بشنویم که چگونه حامیان "قدمت گنج شلیمان" آن چند اقلام طلا را که حتی مکان تپه هیسارلیک نیز در مورد آنها ناشناخته است، تاریخ گذاری می کنند و گویا G. Schliemann آنها را از کجا استخراج کرده است (به این موضوع مراجعه کنید. در بالا). و برای خود طلا هنوز تعیین قدمت مطلق محصول غیرممکن است.

6) و اگر G. Schliemann ما را فریب نمی داد و واقعاً در حین حفاری در هیسارلیک مقداری جواهرات طلای قدیمی پیدا می کرد؟ برای این ما موارد زیر را می گوییم. حتی اگر "گنج طلایی" اصیل بود، و مخفیانه توسط جواهرسازان پاریس ساخته نشده بود، باز هم کاملاً نامفهوم باقی می ماند که چرا باید شواهدی در نظر گرفت که "تروای باستانی" دقیقاً در تپه گیسارلیک واقع شده است؟ از این گذشته، حتی یک حرف در مورد چیزهای طلایی "پیدا شده" توسط G. Schliemann وجود ندارد. به خصوص بدون نام. از یک بیان شفاهی صرف که کسی، هیچ کس نمی داند کجا و هیچ کس نمی داند چه زمانی، نوعی "طلای قدیمی" را پیدا کرده است، به سختی لازم است نتیجه بگیریم که "تروای افسانه ای پیدا شد."

7) در پایان، یک لحظه روانشناختی کنجکاو را یادداشت می کنیم. تمام این داستان شگفت انگیز "کشف تروا" به وضوح نشان می دهد که در واقع نه نویسندگان "کشف" و نه همکاران آنها، به هر طریقی که در این فعالیت مشکوک دخیل بودند، به نظر نمی رسید برای حقیقت علمی علاقه چندانی نداشته باشند. مورخان و باستان شناسان مکتب اسکالیجری قبلاً عمیقاً متقاعد شده بودند که "تروی گمشده" در جایی نه چندان دور از بسفر است: ظاهراً آنها چیزی شبیه به این را استدلال کردند. در پایان، آیا واقعاً مهم است که او دقیقاً کجا بود؟ در اینجا G. Schliemann پیشنهاد کرد که تروی در تپه Gissarlyk قرار دارد. حتی آنها می گویند، او گنجینه طلایی غنی را در آنجا پیدا کرد. درست است، برخی از شایعات ناخوشایند در اطراف گنج ازدحام می کنند. با این حال، آیا ارزش پرداختن به همه این جزئیات را دارد. بیایید با شلیمان موافق باشیم که تروی واقعاً همان جایی بود که او اصرار داشت. او مردی مشهور، محترم، ثروتمند است. مکان مناسب است. در واقع، برخی از خرابه های قدیمی. آیا ارزش آن را دارد که عیب جویی کنیم و نوعی "شواهد" مطالبه کنیم. حتی اگر این تروی نباشد، باز هم جایی اینجا بود.

8) پس از مدتی که شکاکان از اشاره به تناقضات آشکار در «کشف تروا» خسته شدند، سرانجام «مرحله آرام علمی» آغاز شد. کاوش ها ادامه یافت، مجلات علمی محکم و قطور "درباره تروا" پدید آمد و شروع به انتشار منظم کرد. مقالات زیادی ظاهر شده است. البته چیزی از «تروی هومر» در تپه گیسارلیک تا کنون پیدا نشده است. آنها به آرامی در حال حفاری برخی استحکامات معمولی قرون وسطایی عثمانی بودند. که البته در آن چند خرده، بقایای ظروف، اسلحه وجود داشت. اما در نتیجه تکرار مکرر و مهم کلمات "تروی اینجاست" سرانجام این سنت شکل گرفت که "تروی واقعاً اینجا بود". آنها خودشان را قانع کردند و «به مردم توضیح دادند». والوم گردشگران ساده لوح را فرو ریخت. بنابراین، یکی دیگر از مشکلات تاریخ اسکالیجر "با موفقیت حل شد".

بخشی از کتاب A.T. Fomenko "جنگ تروا در قرون وسطی. تجزیه و تحلیل پاسخ به تحقیقات ما"


2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه