06.10.2023

ششمین ارتش میدانی پائولوس. یاروسلاو اوگنف. دلایل شکست ورماخت


در 12 دسامبر 1942، عملیات رعد زمستانی آغاز شد - حمله نیروهای آلمانی به فرماندهی اریش فون مانشتاین از منطقه کوتلنیکوفسکی به منظور نجات ارتش 6 فردریش پاولوس در منطقه استالینگراد.

اقدامات فرماندهی آلمان


در 23 نوامبر 1942، در منطقه کالاچ-آن-دون، نیروهای شوروی حلقه محاصره اطراف ارتش ششم ورماخت را بستند. فرماندهی ارتش ششم برای شکستن محاصره آماده می شد. قرار بود این پیشرفت در 25 نوامبر پس از تجدید گروه‌بندی لازم برای تمرکز نیروهای ضربتی در جنوب غربی ایجاد شود. برنامه ریزی شده بود که ارتش در سپیده دم با جناح راست خود از شرق دون به سمت جنوب غربی پیشروی کند و از دان در منطقه Verkhne-Chirskaya عبور کند.

در شب 23-24 نوامبر، پائولوس یک رادیوگرام فوری برای هیتلر ارسال کرد که در آن او اجازه خواست تا از طریق آن نفوذ کند. وی خاطرنشان کرد: ارتش ششم بسیار ضعیف بود و قادر به نگه داشتن جبهه برای مدت طولانی نبود که در نتیجه محاصره بیش از دو برابر شده بود. علاوه بر این، وی در دو روز گذشته متحمل خسارات بسیار سنگینی شده بود. محاصره ماندن برای مدت طولانی غیرممکن بود - ذخایر زیادی از سوخت، مهمات، غذا و سایر منابع مورد نیاز بود. پائولوس نوشت: "ذخایر سوخت به زودی تمام می شود، مخازن و تجهیزات سنگین در این مورد بی حرکت خواهند بود. وضعیت مهمات بحرانی است. برای 6 روز غذا کافی خواهد بود.»

هیتلر، در غروب 21 نوامبر، زمانی که مقر ارتش ششم، که در مسیر پیشروی تانک های شوروی قرار گرفت، از منطقه گولوبینسکی به سمت نیژن-چیرسکایا حرکت کرد، دستور داد: "فرمانده ارتش با ستاد فرماندهی باید به استالینگراد برود، ارتش ششم یک دفاع محیطی را انجام می دهد و منتظر دستورالعمل های بعدی است. در غروب 22 نوامبر، هیتلر اولین دستور خود را تأیید کرد: "ارتش 6 دفاع محیطی را بر عهده می گیرد و منتظر حمله امدادی از خارج است."

در 23 نوامبر، فرمانده گروه ارتش B، سرهنگ ژنرال ماکسیمیلیان فون ویچس، تلگرافی را به مقر هیتلر ارسال کرد، جایی که او همچنین در مورد نیاز به عقب نشینی نیروهای ارتش 6 بدون انتظار کمک خارجی صحبت کرد. وی خاطرنشان کرد که تامین یک ارتش 20 لشکر از طریق هوایی غیرممکن است. با وجود ناوگان هواپیماهای ترابری، در آب و هوای مساعد، روزانه تنها 1/6 غذای مورد نیاز یک روز را می توان به دیگ منتقل کرد. ذخایر ارتش به سرعت تمام می شود و فقط برای چند روز می توان آن را گسترش داد. مهمات به سرعت مصرف می شود زیرا نیروهای محاصره شده با حملات از همه طرف مبارزه می کنند. بنابراین، ارتش ششم باید راه خود را به سمت جنوب غربی بجنگد تا بتواند آن را به عنوان یک نیروی آماده رزم حفظ کند، حتی به قیمت از دست دادن بیشتر تجهیزات و اموال خود. با این حال، تلفات در طول یک پیشرفت، "به طور قابل توجهی کمتر از محاصره قحطی ارتش در دیگ خواهد بود، که در غیر این صورت رویدادهایی که اکنون در حال توسعه هستند منجر به آن می شود."

رئیس ستاد کل ارتش (OKH)، ژنرال پیاده نظام کورت زیتزلر، نیز بر لزوم ترک استالینگراد و پرتاب ارتش ششم برای شکستن محاصره اصرار داشت. جزئیات عملیات خروج ارتش ششم از محاصره که قرار بود در 4 آبان ماه انجام شود، بین مقر گروه B ارتش و ارتش ششم به توافق رسید. در 24 نوامبر، آنها منتظر اجازه هیتلر برای تسلیم استالینگراد و دستور خروج ارتش ششم از محاصره بودند. با این حال، سفارش هرگز نرسید. در صبح روز 24 نوامبر، گزارشی از فرماندهی نیروی هوایی اعلام شد که هوانوردی آلمان از طریق هوا به نیروهای محاصره شده کمک می کند. در نتیجه، فرماندهی عالی - هیتلر، رئیس OKW (فرماندهی عالی ورماخت) کیتل و رئیس ستاد رهبری عملیاتی OKW جودل - سرانجام به این نتیجه رسیدند که ارتش ششم در منطقه محاصره تا زمانی که با آزادسازی نیروهای بزرگ از خارج آزاد شد. هیتلر به ارتش ششم گفت: "ارتش می تواند به من اعتماد کند که من تمام تلاشم را برای تامین و رهاسازی به موقع آن انجام خواهم داد...".

بنابراین، هیتلر و فرماندهی عالی ورماخت نه تنها امیدوار بودند که ارتش ششم را از محاصره آزاد کنند، بلکه بتوانند جبهه ولگا را نیز بازسازی کنند. پائولوس پیشنهاد عقب نشینی نیروها را داد، اما در همان زمان خودش اعتراف کرد که "تحت شرایط خاصی پیش نیازهایی برای عملیات برنامه ریزی شده برای رفع محاصره و بازگرداندن جبهه وجود دارد." فرماندهی آلمان برای حفظ ابتکار عمل استراتژیک و به عنوان مبنایی برای ادامه جنگ تهاجمی به مواضع در ولگا نیاز داشت. رهبری عالی نظامی-سیاسی رایش سوم همچنان دشمن را دست کم می گرفت. هیتلر و ژنرال هایش به وضوح وضعیت و خطر فاجعه را دیدند. با این حال، آنها به توانایی های تهاجمی روس ها اعتقاد نداشتند و معتقد بودند که نیروهای موجود و ذخایر ارتش سرخ در نبرد استالینگراد پرتاب شده اند و برای کسب یک پیروزی کامل کافی نیستند.

به بهای تلاش های زیاد، فرماندهی آلمان موفق شد جبهه را بازسازی کند و جلوی پیشروی بیشتر نیروهای شوروی را در جنوب غربی و جنوب استالینگراد در جبهه بیرونی محاصره کند. در پیچ رودخانه چیر، عقب نشینی ارتش 3 رومانیایی که توسط نیروهای شوروی شکست خورد و به عقب پرتاب شد، به حالت تعلیق درآمد. در پیچ دون بین دهانه رودخانه. چیر و حوزه هنر. وشنسکایا (عمدتاً در امتداد رودخانه چیر)، دشمن دفاعی را ترتیب داد. علاوه بر ارتش سوم رومانیایی، گروه های نبرد آلمانی (هر یک تا یک هنگ تقویت شده) با عجله جمع شدند. سپس سپاه 17 ارتش تازه وارد همان منطقه شد و در کنار رودخانه دفاع کرد. چیر و آر. منحنی در منطقه دوبوفسکی. واحدهای سپاه 48 پانزر آلمان که در طی عملیات محاصره توسط نیروهای شوروی شکست خوردند، شکاف بین ارتش 3 رومانی و سپاه 17 ارتش را اشغال کردند. بنابراین، در پیچ رودخانه. فرماندهی دشمن یک جبهه دفاعی جدید در نزدیکی استالینگراد ایجاد کرد. نیروهای آلمانی همچنین موفق شدند یک خط دفاعی پایدار در منطقه محاصره ایجاد کنند.

در همین حال، در منطقه کوتلنیکوف، در شرق دون، ارتش 4 تانک به فرماندهی سرهنگ ژنرال هوث آماده حمله بود. در روزهای آینده، او قرار بود از محاصره عبور کند و در یک جبهه گسترده حمله کند. در همان زمان، یک گروه ارتش به فرماندهی ژنرال پیاده نظام هالیت قرار بود از ناحیه غرب قسمت بالای چیر از جناح دشمن در حال پیشروی به سمت جنوب حمله کند. سپاه 48 پانزر، تحت فرماندهی ژنرال پانزر فون کنوبلسدورف (با مقر آن در تورموسین)، همراه با لشکر 11 پانزر تازه وارد و هنوز تشکیلات مورد انتظار، قرار بود از یک پل در شرق نیژن-چیرسکایا پیشروی کنند. با این حال، در منطقه Tormosin، آلمانی ها نتوانستند چنین گروه امدادی قدرتمندی را که در منطقه Kotelnikovo متمرکز شده بود ایجاد کنند. تلاش برای حمله در این جهت ناموفق بود. در نبردهای مداوم، لشکر 11 پانزر آلمان متحمل خسارات سنگینی شد.


تانک آلمانی Pz.Kpfw. IV Ausf. G (Sd.Kfz. 161/2) در خلال دفع حمله نیروهای شوروی در نزدیکی استالینگراد، در منطقه روستای Kotelnikovo. این وسیله نقلیه مجهز به مسیرهای "شرق" (Ostketten) است. در پس زمینه، یک تانک Pz.Kpfw. III

تشکیل گروه ارتش دان

آماده سازی و اجرای عملیات آزادسازی به گروه ارتش دان سپرده شد که به دستور OKH مورخ 21 نوامبر 1942 ایجاد شد. بین گروه های ارتش A و B قرار داشت. فرماندهی این گروه ارتش به فیلد مارشال اریش فون مانشتاین سپرده شد. این شامل: نیروی ضربت هالید (در منطقه تورموسین)، بقایای ارتش سوم رومانی، ارتش 4 تانک آلمان (که به تازگی از کنترل ارتش 4 تانک سابق و تشکیلات وارد شده از ذخیره ایجاد شده است) و 4th I من ارتش رومانی متشکل از سپاه 6 و 7 رومانی هستم. گروه هالیت به عنوان یک نیروی ضربتی شامل سپاه 48 پانزر (با لشکر 11 پانزر) و لشکر 22 پانزر بود. ارتش 4 تانک - سپاه 57 تانک (لشکرهای 6 و 23 تانک).

لشکرهایی از قفقاز، از ورونژ، اورل و از لهستان، آلمان و فرانسه به سرعت برای تقویت گروه ارتش دان منتقل شدند. نیروهای محاصره شده در منطقه استالینگراد (ارتش ششم) نیز تابع مانشتاین بودند. این گروه با نیروهای ذخیره توپخانه قابل توجهی تقویت شد. گروه ارتش دان جبهه ای به طول کل 600 کیلومتر از روستای وشنسکایا در دون تا رودخانه را اشغال کرد. مانیچ. این شامل حداکثر 30 لشکر، شامل شش لشکر تانک و یک لشکر موتوری (لشکر 16 موتوری) بود، بدون احتساب نیروهای محاصره شده در استالینگراد. در مقابل نیروهای جبهه جنوب غربی 17 لشکر از گروه ارتش دون قرار داشتند و 13 لشکر (متحد در گروه ارتش گوت) با نیروهای ارتش 5 شوک و ارتش 51 جبهه استالینگراد مخالفت کردند.

تازه ترین و قدرتمندترین لشکر لشکر 6 پانزر سرلشکر روث (160 تانک و 40 اسلحه خودکششی) بود. این لشکر به همراه لشکر 23 پانزر و سپس لشکر 17 پانزر، بخشی از سپاه 57 پانزر ژنرال کیرشنر بود. این سپاه به مشت زرهی اصلی تبدیل شد که با کمک آن فرماندهی آلمانی سعی کرد سوراخی در محاصره ایجاد کند. پس از نبردهای سنگین زمستانی در 1941-1942. در منطقه مسکو، لشکر 6 تانک در ماه مه 1942 برای تکمیل و تسلیح مجدد به فرانسه منتقل شد؛ هنگ یازدهم تانک که به خودروهای اسکودا-35 چکسلواکی مسلح شده بود، به جای آن خودروهای جدید آلمانی دریافت کرد. این ارتباط پرسنل قوی داشت. همراه با سرجوخه های مجرب، هسته ای از درجه داران و افسران داشت. یگان ها به خوبی تنیده و دارای تجربه رزمی بودند. X. Scheibert (فرمانده گروهان 8 تانک هنگ یازدهم تانک) در کتاب خود: «تا استالینگراد 48 کیلومتر راه است. ضربت تسکین دهنده لشکر 6 پانزر، دسامبر 1942» خاطرنشان کرد: «اثربخشی رزمی لشکر را می توان برجسته ارزیابی کرد. همه برتری بزرگ خود را بر دشمن احساس کردند، به قدرت سلاح های خود، به آمادگی فرماندهان خود ایمان داشتند.

در صبح روز 27 نوامبر، رده از لشکر 6 تانک وارد کوتلنیکوو شد. درست در این زمان، پس از گلوله باران، واحدهای شوروی وارد شهر شدند. در عرض چند دقیقه لشکر اولین شکست خود را متحمل شد. در 5 دسامبر ، لشکر 6 پانزر کاملاً در منطقه کوتلنیکوو متمرکز شد ، پیاده نظام و توپخانه موتوردار آن تقریباً در 15 کیلومتری شرق شهر مواضع دفاعی را به دست گرفتند.

اریش فون مانشتاین که توسط هیتلر در راس گروه ارتش دان قرار گرفت و دستور خلاصی از گروه استالینگراد پائولوس را صادر کرد، یک فرمانده ثابت شده بود که در بسیاری از عملیات ها به شهرت رسید. مانشتاین به عنوان فرمانده ارتش یازدهم در جریان فتح کریمه به شهرت رسید. برای تصرف سواستوپل، مانشتاین به درجه فیلد مارشال ارتقا یافت. سپس ارتش یازدهم به فرماندهی مانشتاین به دلیل داشتن تجربه موفق در عملیات محاصره و حمله، برای حمله قاطع به لنینگراد منتقل شد. با این حال ، حمله نیروهای شوروی جبهه ولخوف برنامه های فرماندهی آلمان را خنثی کرد. پائولوس او را به عنوان یک رهبر نظامی توصیف کرد که "از شهرت به عنوان مردی با صلاحیت های بالا و اطلاعات عملیاتی برخوردار بود و می دانست که چگونه از عقاید خود در برابر هیتلر دفاع کند."

"طوفان زمستانی"

در 1 دسامبر، فرماندهی گروه ارتش دستور اجرای عملیات طوفان زمستانی را صادر کرد (عملیات Wintergewitter، از Wintergewitter آلمان - "طوفان زمستانی"). در طرح عملیات موارد زیر پیش بینی شده بود: ارتش 4 تانک قرار بود با نیروهای اصلی از منطقه کوتلنیکوو در شرق رودخانه حمله کند. دان قرار بود حمله زودتر از 8 دسامبر آغاز شود. از نیروهای ارتش خواسته شد که از جبهه پوششی عبور کنند، به عقب یا جناح نیروهای شوروی که جبهه داخلی محاصره جنوب یا غرب استالینگراد را اشغال کرده بودند، حمله کنند و آنها را شکست دهند. قرار بود سپاه 48 تانک از گروه هالیدت از روی پل بر روی رودخانه های دان و چیر در منطقه نیژن-چیرسکایا به عقب سربازان شوروی ضربه بزند.

بر این اساس از ارتش ششم خواسته شد که مواضع قبلی خود را در «دیگ» حفظ کند. اما قرار بود در لحظه ای مشخص با اشاره مقر گروه ارتش، ارتش ششم در قسمت جنوب غربی جبهه محاصره در جهت رودخانه حمله کند. Donskaya Tsarina و با پیشروی ارتش 4 تانک ارتباط برقرار کنید.

بنابراین، مانشتاین تصمیم گرفت حمله اصلی را از منطقه Kotelnikovo انجام دهد. اگرچه نیروهای آلمانی در پیچ رودخانه سنگر گرفتند. Chir در نزدیکی Nizhne-Chirskaya تنها 40 کیلومتر از نیروهای محاصره شده پاولوس فاصله داشت، در حالی که گروه Kotelnikov (گروه ارتش "Goth") قبل از شروع حمله در فاصله 120 کیلومتری از آنها خارج شد. با این وجود، مانشتاین تصمیم گرفت از اینجا حمله کند.

این تا حد زیادی به دلیل وضعیت دشوار رودخانه بود. چیر که برای نیروهای آلمانی تشکیل شده بود. به محض اینکه نیروهای شوروی محاصره را تقویت کردند، بلافاصله حملات خود را به مواضع دشمن در امتداد رودخانه آغاز کردند. چیر مرکز این حملات پایین دست رودخانه و سر پل در دهانه آن در نزدیکی دان بود. در نتیجه، آلمانی ها تمام گزینه های تهاجمی را در اینجا خسته کردند. نیروها که تحت فرماندهی سپاه 48 تانک متحد شده بودند، این حملات را دفع کردند. با این حال، هنگامی که گروه ضربتی هالید، که به عنوان نیروی اصلی برای عملیات امدادی در نظر گرفته شده بود، در پایان نوامبر موفق شد به جبهه دفاعی آلمان در امتداد رودخانه نزدیک شود. چیر، سپاه 48 تانک تازه ایجاد شده در حال حاضر قدرت خود را به پایان رسانده است. بنابراین ، سپاه 48 تانک نه تنها قادر به تسهیل ضدحمله انسداد از طریق عملیات از سر پل چیر نبود ، بلکه مجبور شد این موقعیت را که نزدیکترین به نیروهای محاصره شده در استالینگراد بود ، در 15 دسامبر تسلیم کند.

فرماندهی آلمان شروع اعتصاب امدادی را به 12 دسامبر به تعویق انداخت. این باید به دلیل تاخیر در تمرکز نیروهای در نظر گرفته شده برای حمله انجام می شد. گروه هالید به دلیل ظرفیت ناکافی جاده فرصتی برای گرفتن مواضع اولیه برای حمله نداشت و ارتش 4 پانزر منتظر ورود لشکر 23 پانزر بود که به دلیل آب شدن آب در قفقاز به تاخیر افتاد. علاوه بر این، مانشتاین مجبور شد ایده دو ضربه را کنار بگذارد. بنابراین، از هفت لشکر در نظر گرفته شده برای گروه هالید، دو لشکر قبلاً در جبهه ارتش سوم رومانی درگیر نبرد بودند و وضعیت عملیاتی اجازه فراخوانی آنها را نمی داد. لشکر 3 کوهستان اصلاً نرسید، به دستور OKH به گروه ارتش A و سپس به مرکز گروه ارتش منتقل شد. گروه ارتش A نیز توپخانه ذخیره فرماندهی اصلی را توقیف کرد. فعال شدن واحدهای ارتش سرخ در جبهه ارتش سوم رومانی، توانایی های سپاه 48 تانک را از بین برد که نمی توانست همزمان حملات را دفع کند و یک ضد حمله را انجام دهد. بنابراین، مانشتاین تصمیم گرفت که از دو اعتصاب رفع انسداد دست بکشد. در نهایت تصمیم گرفته شد که ضربه اصلی توسط ارتش 4 تانک وارد شود.

در 11 دسامبر، مانشتاین دستور شروع عملیات را صادر کرد. وضعیت بخش جنوبی جبهه رو به وخامت گذاشت و باید پیشروی کرد. آنها تصمیم گرفتند با نیروهای لشکر 6 و 23 تانک که بعداً لشکر 17 تانک به آنها ملحق شد ضربه بزنند. مانشتاین به ژنرال پائولوس پیشنهاد کرد که از ناحیه استالینگراد یک حمله متقابل انجام دهد.

سازند 1 ارتش 6 در سپتامبر 1939 در منطقه ویژه نظامی کیف بر اساس گروه نیروهای ارتش شرقی تشکیل شد.
با آغاز جنگ بزرگ میهنی، ارتش (تفنگ 6، 37، سپاه 4 و 15 مکانیزه، سپاه 5 سواره نظام، مناطق استحکامات 4 و 6، چندین توپخانه و واحدهای دیگر) به عنوان بخشی از جبهه جنوب غربی در لووف مستقر شد. جهت در خط Krystonopol - Grabovets و در نبرد مرزی در شمال غربی Lvov شرکت کرد. سپس نبردهای دفاعی سنگینی انجام داد و تحت حملات نیروهای برتر دشمن، مجبور به عقب نشینی به برودی، یامپول و بردیچف شد.
در ژوئیه - اوایل آگوست 1941، به عنوان بخشی از جبهه جنوبی (از 25 ژوئیه)، نیروهای ارتش در عملیات دفاعی استراتژیک کیف (7 ژوئیه - 26 سپتامبر) شرکت کردند و حمله دشمن را در جهت اومان دفع کردند.
پس از نبردهای سنگین در جنوب شرقی عمان در 10 اوت 1941، ارتش منحل شد و نیروهای آن برای تکمیل سایر ارتش های جبهه جنوبی منتقل شدند.
فرمانده ارتش - سپهبد Muzychenko I. N. (ژوئن - اوت 1941)
عضو شورای نظامی ارتش - کمیسر لشکر پوپوف N.K. (ژوئن 1940 - اوت 1941)
رئیس ستاد ارتش - فرمانده تیپ ایوانوف N.P. (مه - اوت 1941)

سازند 2 ارتش 6 در 25 اوت 1941 به عنوان بخشی از جبهه جنوبی بر اساس سپاه 48 تفنگ تشکیل شد. این شامل لشکرهای 169، 226، 230، 255، 273، 275 تفنگ، لشکرهای 26 و 28 سواره نظام، لشکر 8 تانک، لشکر 44 هوانوردی جنگنده، توپخانه، مهندسی و سایر واحدها بود. پس از تشکیل، از خط در امتداد ساحل چپ دنیپر، شمال غربی دنپروپتروفسک دفاع کرد.
در 27 سپتامبر 1941، به عنوان بخشی از جبهه جنوب غربی، ارتش در طول عملیات دفاعی دونباس جنگید، در ژانویه 1942 در عملیات تهاجمی Barvenkovo-Lozov (18-31 ژانویه)، در ماه مه - در نبرد خارکف (مه) شرکت کرد. 12-29).
در 10 ژوئن 1942، فرماندهی میدانی ارتش منحل شد و نیروهای آن با بیرون آمدن از محاصره وارد ذخیره جبهه جنوب غربی شدند.
فرماندهان ارتش: سرلشکر، از نوامبر 1941 - سپهبد R. Ya. Malinovsky (اوت - دسامبر 1941). سرلشکر، از مارس 1942 - سپهبد A. M. Gorodnyansky (ژانویه - ژوئن 1942)
اعضای شورای نظامی ارتش: کمیسر تیپ K. V. Krainyukov (اوت - سپتامبر 1941). کمیسر تیپ لارین I.I (سپتامبر - دسامبر 1941)؛ کمیسر بخش E. T. Pozhidaev (دسامبر 1941 - آوریل 1942)؛ کمیسر تیپ L. L. Danilov (آوریل - ژوئن 1942)
روسای ستاد ارتش - فرمانده تیپ، از نوامبر 1941 - سرلشکر A.G. Batyunya (اوت 1941 - آوریل 1942). سرهنگ لیامین N.I. (آوریل-ژوئن 1942)

سازند سوم ارتش ششم در 7 ژوئیه 1942 بر اساس ششمین ارتش ذخیره در ذخیره ستاد فرماندهی عالی تشکیل شد. شامل لشکرهای 45، 99، 141، 160، 174، 212، 219 و 309 تفنگ، تیپ 141 تفنگ، چندین توپخانه و سایر تشکیلات و واحدها بود.
در ژوئیه سال 1942، به عنوان بخشی از جبهه ورونژ (از 9 ژوئیه)، ارتش در عملیات دفاعی استراتژیک Voronezh-Voroshilovgrad (28 ژوئن - 24 ژوئیه) شرکت کرد، در ماه اوت نبردهای تهاجمی را انجام داد که طی آن شهر Korotoyak را آزاد کرد. و در شمال دو سر پل کوچک در ساحل راست دان را تصرف کرد.
در دسامبر 1942، ارتش به عنوان بخشی از Voronezh، از 19 دسامبر 1942 - جبهه های جنوب غربی (شکل دوم، از 20 اکتبر 1943 - 3 اوکراین) در عملیات تهاجمی دان میانه (16-30 دسامبر) شرکت کردند. در پایان ژانویه - فوریه 1943 - در عملیات آزادسازی دونباس و در دفع ضد حمله نیروهای آلمانی در جنوب خارکف.در عملیات دونباس، ارتش حدود 250 کیلومتر جنگید، شهر لوزووایا (16 سپتامبر) را آزاد کرد و در پایان عملیات، جناح چپ آن به دنیپر رسید، از آن عبور کرد و یک پل را در منطقه Zvonetskoye و Voiskovoe تصرف کرد.
در زمستان و بهار 1944، نیروهای ارتش به طور متوالی در عملیات های تهاجمی نیکوپل-کریووی روگ (30 ژانویه - 29 فوریه)، برزنگواتو-اسنیگیرف (6-18 مارس) و اودسا (26 مارس - 14 آوریل) شرکت کردند.
در خردادماه، نیروهای ارتش ششم به ارتش های 37 و 46 منتقل شدند و کنترل میدانی آن به ذخیره جبهه و از 27 تیرماه به ذخیره ستاد عالی فرماندهی کل قوا منتقل شد.
در دسامبر 1944، کنترل میدانی به جبهه اول اوکراین منتقل شد و در منطقه ساندومیرز بخشی از نیروها را از گارد سوم و ارتش 13 دریافت کرد.
در ژانویه - فوریه 1945، ارتش در عملیات تهاجمی Sandomierz-Silesian (12 ژانویه - 3 فوریه) و Lower Silesian (8-24 فوریه) شرکت کرد. در ماه مارس و اوایل ماه مه، سربازان آن برای از بین بردن یک گروه محاصره شده از نیروهای دشمن در منطقه برسلاو (وروتسلاو) جنگیدند.
ارتش در سپتامبر 1945 منحل شد. مدیریت میدانی آن به کارکنان اداره منطقه نظامی اوریول تبدیل شد.
فرماندهان ارتش: سرلشکر، از دسامبر 1942 - سپهبد F. M. Kharitonov (ژوئیه 1942 - مه 1943). ژنرال شلمین I.T. (مه 1943 - مه 1944)؛ سرلشکر Kulishev F.D. (ژوئن - اوت و سپتامبر - دسامبر 1944)؛ سرهنگ ژنرال V. D. Tsvetaev (سپتامبر-سپتامبر 1944)؛ ژنرال V. A. Gluzdovsky (دسامبر 1944 - تا پایان جنگ).
اعضای شورای نظامی ارتش: کمیسر سپاه Mehlis L. Z. (ژوئیه - سپتامبر 1942). کمیسر بخش، از دسامبر 1942 - سرلشکر هوانوردی V. Ya. Klokov (اکتبر 1942 - تا پایان جنگ).
روسای ستاد ارتش: سرهنگ ارمین N.V. (ژوئیه - اوت 1942)؛ سرهنگ پروتاس اس ام (اوت - نوامبر 1942)؛ سرلشکر آفاناسیف A.N. (نوامبر 1942 - فوریه 1943)؛ سرهنگ Fomin B.A. (فوریه - مارس 1943)؛ سرلشکر Kulishev F.D. (مارس 1943 - سپتامبر 1944 و دسامبر 1944 - تا پایان جنگ).سرهنگ سیمانوفسکی N.V. (سپتامبر - دسامبر 1944)

همه جهان از محاصره ارتش ششم آلمان با خبر بودند، اما تبلیغات آلمان یک کلمه در مورد آن به زبان نیاورد. او به دقت این واقعیت را پنهان کرد که ارتش سرخ محاصره این ارتش را به پایان رسانده و با موفقیت برای نابودی آن می جنگد. در اوایل 25 ژانویه، رادیو آلمان با افتخار اظهار داشت: "اگر سربازان ما در برخی مکان ها عقب نشینی می کنند، تنها به این دلیل است که با سازماندهی مجدد و پر کردن نیروهای مادی خود، بتوانند حمله جدیدی را آغاز کنند." با این حال، شما نمی توانید یک جفت را در یک کیسه پنهان کنید. در همان روز، چند ساعت بعد، یادداشت جدید و غیرمنتظره ای در برنامه های رادیویی به گوش می رسد: «در منطقه استالینگراد، وضعیت به طور قابل توجهی بدتر شده است... دشمن موفق شد خط مقدم ما را درهم بشکند... حمله او پیش از این بود. با یک رگبار آتش واقعی با نیروی غیرقابل تصور، که پس از آن تانک های او در امتداد سنگرهای مثله شده نارنجک داران ما هجوم آوردند... حلقه اطراف استالینگراد حتی تنگ تر شده است.» اما در 1 فوریه، دفتر اطلاعات آلمان "خبر پایان در استالینگراد" را گزارش کرد. مجبور شد به "از دست دادن ارتش" اعتراف کند و از این طریق بر "جدی بودن شکست متحمل شده" تأکید کند. بعد، بخش گوبلز یک کشف تاریخی خیره کننده انجام می دهد. شکست آلمان ها در استالینگراد را با بزرگترین شکست های تاریخ جنگ مقایسه می کند و سپس سعی می کند ثابت کند که این شکست ها ... پیروزی بوده است!

همانطور که می دانید، مردم روسیه بیش از یک بار در گذشته متجاوزان آلمانی را شکست داده اند. بدین ترتیب شوالیه های توتون در نبرد تاننبرگ شکست سختی را متحمل شدند. اما همانطور که دفتر خبری آلمان در 1 فوریه گزارش داد، معلوم شد که مردم آلمان به تاننبرگ افتخار می کنند. ارتش روسیه فردریک دوم را در Kunersdorf شکست داد، اما معلوم شد که آلمانی ها نیز باید به این افتخار کنند. در نهایت، دفتر اطلاعات آلمان معتقد است که "بزرگترین کار ناپلئون، به گفته مورخان نظامی، آسترلیتز نبود، بلکه عبور از برزینا بود، که او در هنگام عقب نشینی از مسکو در مقابل دو ارتش روسی واقع در دو طرف آن انجام داد. رودخانه.” اینکه «مورخ‌های نظامی» می‌توانند ثابت کنند که شکست ناپلئون در روسیه و پرواز او از برزینا پیروزی اوست، راز گوبلز است. مشخص است که شلیفن در مورد این موضوع چیزی مخالف نوشت: "تنها برزینا مهر وحشتناک ترین کن را روی کمپین مسکو می گذارد." اما اگر قیاس را ادامه دهیم، موقعیت ارتش ششم آلمان بسیار بدتر از نیروهای ناپلئونی بود که از مسکو عقب نشینی می کردند: قادر به ترک نبود، محاصره شد و اکنون کاملاً ویران شده است. اگر بخش گوبلز هنوز در تلاش است تا ثابت کند که شکست ارتش ششم در استالینگراد یک "پیروزی" است، می توان گفت: چند "پیروزی" دیگر و بشریت از گروه هیتلر آزاد می شود.

عمل متعادل کننده تبلیغات آلمانی پیشینه بسیار مهم دیگری نیز دارد. واقعیت این است که در منطقه استالینگراد نه یک گروه تصادفی از سربازان آلمانی، بلکه گل نیروهای مسلح آلمان بود، ارتشی که مسیر پیروزمندانه ای را در کشورهای اروپایی طی کرده بود و توسط برخی از نیروهای آلمانی رهبری می شد. ژنرال های بزرگ آلمانی

هیتلر به ارتش ششم خود، نیروی ضربه‌گیر عظیم، افسران و سربازانش افتخار می‌کرد. بخش های پرسنل ارتش ششم تقریباً منحصراً از آریایی های خالص - در براندنبورگ ، در درسدن ، در بادن-بادن تشکیل شد. برخی از واحدها، مانند لشکر 79 پیاده نظام، که در آگوست 1939 تشکیل شد، تقریباً منحصراً از جوانان بین 22 تا 28 سال - جوانان، تشکیل شد. بسیاری از سربازان نازی بودند و طبق شهادت زندانیان، در برخی واحدها به ازای هر پنج سرباز حداقل یک عضو حزب نازی وجود داشت.

هیتلر مهمترین وظایف را به ارتش ششم سپرد. او قرار بود اولین ضربه را به غرب بزند. در 10 می 1940، ارتش ششم به دستور هیتلر خائنانه به بلژیک کوچک حمله کرد. پس از شکستن مقاومت ارتش بلژیک در خط کانال آلبرت، ارتش ششم، مانند گردبادی، سراسر کشور را در نوردید و مرگ و ویرانی را در همه جا پخش کرد. در طول مبارزات انتخاباتی در فرانسه، ارتش ششم بخشی از گروه B بود که توسط سرهنگ بدنام ژنرال بوک فرماندهی می شد. ارتش ششم سپس توسط سرهنگ ژنرال رایچناو رهبری می شد. لشکرهای پرسنل ارتش ششم در بسیاری از کشورهای اروپای غربی رژه رفتند. پس از لشکرکشی به بروکسل و پاریس، در فتح یوگسلاوی و یونان شرکت کردند. حتی قبل از جنگ، آنها میوه های مست کننده پیروزی های آسان را چشیدند: آنها در اشغال چکسلواکی شرکت کردند.

از روز اول جنگ با اتحاد جماهیر شوروی، هیتلر ارتش ششم را به شرق پرتاب کرد. این او بود که در سال 1942 با خونریزی از خارکف به استالینگراد جنگید. این او بود که توسط هیتلر برای اجرای مهمترین بخش از برنامه استراتژیک هذیانی خود - به او سپرده شد. وی در راس ارتش ششم ژنرال هایی را با تجربه عملی فراوان از دو جنگ جهانی و همچنین تجربه آماده سازی برای این جنگ ها قرار داد. ژنرال های شوروی که نقشه استالین برای شکست دادن گروه آلمانی را با چنین درخشندگی و مهارت اجرا کردند، پیش از خود مخالفان باتجربه و خطرناکی داشتند.

فرمانده ارتش ششم، فردریش پاولوس، است. او 53 سال دارد که 33 سال آن سرباز بوده است. در طول جنگ 1914-1918. او افسر رزمی بود و در پایان آن افسر ستاد کل شد. پائولوس سپس در عملیات های جبهه غربی، بالکان و جبهه جنوبی شرکت کرد. پس از شکست ارتش آلمان در سال 1918، فون پائولوس استعفا نداد. او برای مدت طولانی در وزارت جنگ خدمت کرد و سپس رئیس ستاد اداره نیروهای تانک بود. از این رو او در مقدمات جنگ جهانی دوم مشارکت فعال داشت.

هیتلر بلافاصله پائولوس را ارتقا داد و او را به یک پست بسیار مسئول منصوب کرد - رئیس ستاد ارتش، فیلد مارشال ریچناو. پائولوس همراه با او در پاییز 1939 از لهستان عبور کرد و سال بعد در شکست فرانسه شرکت کرد. اندکی پس از تسلیم پتین، در سپتامبر 1940، پائولوس به عنوان فرمانده ارشد ستاد کل ارتش آلمان منصوب شد. بنابراین، در زمان حمله غارتگرانه آلمان هیتلری به اتحاد جماهیر شوروی، پائولوس قبلاً نقش مهمی در بین ژنرال های هیتلر ایفا کرده بود. در ژانویه 1942 به ژنرال نیروهای تانک ارتقا یافت و یک سال بعد درجه سرهنگی را دریافت کرد. اما در این زمان او به همراه کل ارتش ششم خود قبلاً محاصره شده بود. در اوج نبرد، زمانی که ارتش سرخ حلقه آهنین خود را سفت می کرد و ضربات وحشتناکی را به گروه آلمانی محاصره شده وارد می کرد، هیتلر به پائولوس یک برگ بلوط به نشان شوالیه صلیب آهنین اعطا کرد. سپس به پائولوس درجه فیلد مارشال اعطا کرد. اما روز بعد پائولوس.

در 3 فوریه، هیتلر همچنان سعی در انکار این واقعیت داشت. او با ایجاد یک هاله مصنوعی در اطراف ارتش ششم به دنبال روشن کردن شکست برنامه های استراتژیک خود است. به همین منظور، دفتر مرکزی او افزوده‌ای ویژه‌ای به خلاصه منتشر کرد: «بلندگوها به آلمانی پیشنهاد تسلیم شدن را می‌دهند، اما همه، بدون استثنا، در جایی که ایستاده‌اند به مبارزه ادامه می‌دهند.» همه بدون استثنا؟ هیتلر می داند که این یک دروغ است و در عین حال به راحتی افشا می شود. علاوه بر این، او هنوز هم به غمگینی اشاره می کند: "عده کمی از سربازان آلمانی و متفقین زنده به نیروهای شوروی تسلیم شدند." تعداد کمی بیش از 91 هزار سرباز هستند، یعنی. تقریبا یک سوم کل ارتش پائولوس. هیتلر هنوز ترجیح می دهد در مورد 2500 افسر خود، حدود 24 ژنرال و در نهایت در مورد خود فیلد مارشال پائولوس که به اسارت گرفته شده بودند، سکوت کند. با این حال نمی توان سرنوشت کل ارتش را ساکت کرد! و در همان روز، ستاد هیتلر پیام ویژه ای منتشر کرد: "ارتش ششم به فرماندهی نمونه فون پائولوس شکست خورده است." شکست خورده یک کلمه کاملاً جدید برای هیتلر است که در 30 ژانویه از زبان گوبلز اعلام کرد که کلمه "تسلیم" برای همیشه از فرهنگ لغت آلمانی پاک شده است.

ارتش سرخ یکی از قدرتمندترین ارتش های فاشیستی را که از واحدهای منتخب تشکیل شده بود، از نظر تجهیزات بسیار غنی و با فرماندهی مجرب، شکست داد. هیتلر به آلمانی ها دلداری می دهد: "لشکرهای جدید ارتش ششم در حال شکل گیری هستند." اما همه می دانند که اینها بخش های ersatz خواهند بود. آنها نیز به همین سرنوشت دچار خواهند شد. همانطور که لشکرهای پرسنل ارتش ششم آلمان در منطقه استالینگراد درهم شکستند، آنها را درهم شکست. // سرهنگ دوم .
_____________________________________
("ستاره سرخ"، اتحاد جماهیر شوروی)*
("پراودا"، اتحاد جماهیر شوروی)


در استالینگراد آزاد شده. اتومبیل های آلمانی اسیر در میان غنائم غنی.

عکس ویژه ما فتوکور A. Kapustyansky. تحویل توسط هواپیمای خلبانی توسط ستوان ارشد Shchupakowski

**************************************** **************************************** **************************************** **************************
استالینگراد پیروزی را جشن می گیرد
تجمع مدافعان و ساکنان شهر

میدان پوشیده از برف مبارزان سقوط کرده، حفره‌های بمب‌ها و گلوله‌ها. در مرکز آن یک بمب افکن آلمانی شکسته قرار دارد. ماشین‌های مرده روی خطوط تراموا ایستاده‌اند، پر از گلوله و قطعات گلوله. اطراف میدان خرابه های ساختمان های چند طبقه است. ساختمان سوخته فروشگاه مرکزی، ساختمان تخریب شده اداره پست، خانه کتاب، خانه کمون، که در آن رفیق استالین در سال 1918 جلسه ای در مورد موضوع غذا در جنوب روسیه برگزار کرد. ساختمان شکسته تئاتر شهر، جایی که شیری که سرش توسط قطعات بمب سوراخ شده بود، روی پله های ورودی زنده ماند.

میدان مبارزان سقوط کرده امروز سختگیر و سختگیر به نظر می رسد. به طور معجزه آسایی، بنای یادبود 54 سرباز ارتش سرخ که در جریان دفاع از تزاریتسین جان باختند، در مرکز آن زنده ماند. همین سه روز پیش اینجا نبردی با بقایای یک گروه آلمانی درگرفت. امروز، در این میدان قهرمان استالینگراد، پاکسازی شده از گروه فاشیست، مدافعان شهر و ساکنان آن گرد هم آمدند تا پیروزی شکوهمند بر دشمن قسم خورده را جشن بگیرند. میدان با بنرهای پیروزی قرمز تزئین شده است.

در تریبون این تجمع N.S. خروشچف، چویانوف، ژنرال های چویکوف، شومیلوف، رودیمتسف، رئیس شورای شهر پیگالف، دبیر کمیته شهر حزب پیکسین، بسیاری دیگر از فرماندهان ارتش استالینگراد و رهبران سازمان های شهری حضور دارند. . ساعت 12 ظهر رفیق. پیگالف جلسه را باز می کند. او از طرف زحمتکشان شهر از برندگان نبرد استالینگراد - رزمندگان و فرماندهان جبهه دون - صمیمانه تشکر می کند:

روزهای سخت ترین آزمایش ها پشت سر گذاشته می شود. برای همیشه افتخار قهرمانان استالینگراد که خون آنها پیروز شد! درود بر سربازان و فرماندهان شجاع ما، جلال بر رفیق استالین!

رفیق پیگالف حرف را می دهد. این نام برای کل ارتش سرخ، برای کل مردم شوروی به خوبی شناخته شده است. یک رهبر نظامی با استعداد، دارنده نشان سووروف، درجه 1، در شهری اجرا می کند که سربازانش در سخت ترین روزهای محاصره از آن دفاع کردند.

رفقا، ژنرال چوکوف می گوید، امروز، در این لحظات، همه روزهای دفاع قهرمانانه از شهر را به یاد می آوریم. ما شهری را که نام استالین بزرگ را یدک می کشد به دشمن تسلیم نکردیم. سربازان ما می دانستند که سرنوشت وطن در دست آنهاست، وطن از لشکر خود یاد می کند و با عنایت مادرانه آن را گرم می کند...

سربازان ارتش 62 به سخنان فرمانده خود گوش می دهند و به یاد می آورند که این پیروزی تاریخی چه تلاش هایی را به همراه داشت. افکارشان به روزهای گرم نبرد کشیده می شود. آنها می بینند که ژنرال خود در بحرانی ترین مناطق نبرد ظاهر می شود. ژنرال همیشه در کنار نیروها بود و با آنها هم تلخی شکست و هم لذت پیروزی را تجربه می کرد.

رفیق چویکوف در مورد مدافعان باشکوه استالینگراد، در مورد فرماندهان با استعداد و جنگجویان شجاع و در مورد این واقعیت صحبت می کند که ایمان شدید به پیروزی آرمان ما موفقیت را به همراه داشت.

چیزی که آلمانی ها در استالینگراد دریافت کردند، گل بود. - حساب نهایی با ارتش هیتلر هنوز در راه است. برای نابودی استالینگراد، برای رفقای کشته شده خود، ما تاوان کامل دشمن را خواهیم داد. ما می دانیم که پیروزی تاریخی در استالینگراد بر کل روند جنگ تأثیر خواهد گذاشت. ما دشمن را درهم شکسته و نابود خواهیم کرد و او را از مرزهای میهن خود بیرون خواهیم کرد.

رفیق چویکوف به افتخار فرمانده عالی کل قوا، رفیق استالین نان نان برشته می کند. یک «هورای» چند صدایی در سراسر میدان می‌درخشد.

فرمانده نظم 13 لشکر گارد لنین، قهرمان گارد اتحاد جماهیر شوروی، سرلشکر رودیمتسف، صحبت می کند:

نگهبانان در برابر هجوم دشمن برتر از نظر عددی مقاومت کردند. سرسختی و مقاومت آنها شکسته نشد. نام نگهبانان - مدافعان سرسخت دژ ولگا - برای همیشه در تاریخ نبرد بزرگ استالینگراد نوشته می شود. امروز لشکر ما 140 روز اقامت خود را در استالینگراد جشن می گیرد. در همان روز اول دشمن را عقب زدیم و از گسترش او در شهر جلوگیری کردیم. سپس به فرمانده گفتم: نگهبانان به استالینگراد آمدند و ترجیح می دهند بمیرند تا آنجا را ترک کنند. نگهبانان تا پای جان جنگیدند و پس از زنده ماندن، پیروز شدند. برای ما سخت است که به این شهر رنج‌دیده نگاه کنیم، که در آن حتی یک وجب زمین وجود ندارد که در آن آثار بی‌رحمانه‌ای از جنگ وجود نداشته باشد. و هر یک از ما مشتاقانه آرزوی انتقام داریم. این هزینه را دشمن با صدها هزار سرباز و افسر خود به ما پرداخت. اینجا، در میان ویرانه های شهر، به وطن خود و سردار عالی، استالین بزرگ سوگند یاد می کنیم که مانند پاسداران، مانند استالینگراد، به ضرب و شتم دشمن ادامه دهیم.

سپهبد شومیلوف روی سکو قرار دارد. نیروهای او در نزدیکی های دوردست به استالینگراد با آلمانی ها جنگیدند و اجازه ندادند دشمن به ولگا در جنوب شهر برسد.

ژنرال می گوید در 2 فوریه 1943 آخرین گلوله را در استالینگراد شنیدیم. با تسلیم گروه شمالی آلمانی ها، عملیاتی که در تاریخ بی سابقه بود و طبق نقشه راهبردی درخشان رفیق استالین انجام شد، پایان یافت. سربازان ما آلمانی ها را متوقف کردند، آنها را نزدیک ولگا نگذاشتند و استالینگراد گور مهاجمان فاشیست شد.

سخنران دبیر کمیته منطقه ای استالینگراد حزب کمونیست اتحاد بلشویک ها و عضو شورای نظامی جبهه، رفیق است. چویانوف. او در مورد چگونگی کمک کل کشور به مدافعان شجاع استالینگراد صحبت می کند.

رفیق استالین شخصاً بر دفاع از شهر نظارت داشت. در روزهای سخت، دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد بلشویک ها، رفیق Malenkov، به اینجا به شهر در حال سوختن آمد. ژنرال با استعداد ارمنکو و بلشویک سرسخت، شاگرد وفادار رفیق استالین، N.S. خروشچف، به اینجا فرستاده شدند.

رفیق می گوید شهر ما سوخته، عذاب کشیده، زخمی است. چویانوف، - خرابه های استالینگراد را می بینید. ما به حزب و میهن خود سوگند یاد می کنیم که استالینگراد را بازسازی خواهیم کرد و صنعت قدرتمند آن بار دیگر بر ارتش هیتلر پیروز خواهد شد.

سربازان و کارگران استالینگراد با تشویق طوفانی از حضور در تریبون یکی از اعضای شورای نظامی جبهه ، رفیق N.S. خروشچف استقبال کردند. سخنرانی درخشان او که به مدافعان استالینگراد تقدیم شده است با توجه شدید گوش می شود.

رفقا، N.S خروشچف می گوید، ما امروز در یک روز تاریخی اینجا جمع شده ایم که سربازان ما با تکمیل شکست آلمان ها در منطقه استالینگراد، پیروزی شکوهمند خود را بر دشمن قسم خورده خود جشن می گیرند. آلمانی ها نتوانستند از ولگا فرار کنند. امروز مثل دوستان قدیمی بعد از یک جدایی طولانی دور هم جمع شده ایم و به هم نگاه می کنیم. هر کدام از ما حرف های زیادی برای گفتن داریم.

رفیق خروشچف از نقش عظیم ارتش 62، درباره فرمانده آن، رفیق، صحبت می کند. چویکوف، عضو شورای نظامی، سپهبد گوروف.

هر کسی که اینجا بود می داند که چقدر برای 62 در سواحل ولگا زیر آتش دشمن دشوار بود. ارتش تحت فرماندهی ژنرال شومیلوف نیز نقش مهمی ایفا کرد. این ارتش نیز باید نبردهای سنگین با دشمن را تحمل می کرد...

رفیق در پایان می گوید تمام تلاش ماست. خروشچف، - باید در جهت بهبود مهارت های نظامی باشد. دور نیست روزی که بار دیگر پرچم پیروز لنین استالین بر فراز تمامی شهرهای میهن ما به اهتزاز در آید. هدف ما درست است، درست است، ما دشمن را شکست خواهیم داد! زنده باد ارتش سرخ باشکوه! زنده باد سربازان و فرماندهان باشکوه ما - مدافعان استالینگراد! هورای برای استالین ما!

"هورای" در میدان به افتخار فرمانده بزرگ، فرمانده عالی رفیق استالین، به افتخار ارتش سرخ او، به افتخار مدافعان شجاع استالینگراد، رعد و برق می زند.

Stakhanovite N گیاه رفیق صحبت می کند. سیدنیف او از طرف کارگران استالینگراد به گرمی از سربازان تشکر می کند و آمادگی کارگران را برای جعل خستگی ناپذیر سلاح های قدرتمند برای پیروزی نهایی ارتش سرخ اعلام می کند.

دبیر کمیته شهرستان CPSU (b) رفیق. پیکسین سلامی را به کمیسر دفاع خلق، رفیق استالین اعلام می کند. بار دیگر "هور" در میدان شنیده می شود. سربازان و کارگران بار دیگر به رهبر خود که شهر پیروز نام او را یدک می کشد، درود می فرستند. // عمده . ستوان ارشد .
______________________________________
* (ایزوستیا، اتحاد جماهیر شوروی)
("ستاره سرخ"، اتحاد جماهیر شوروی)

**************************************** **************************************** **************************************** **************************
تغییر برنامه. در رابطه با شکست و نابودی نیروهای آلمانی در استالینگراد، در سراسر آلمان عزا اعلام شد و کلیه مراکز تفریحی تعطیل شدند.

برنج. B. Efimova.

**************************************** **************************************** **************************************** **************************
استالینگراد

آه، شما معیارهای پیروزی های پدربزرگ،
شادی باشکوه روسیه!
از بین بردن
هیتلر
دیوانه،
پرچم استالینگراد در میان شما می سوزد.
چراغ هایش مثل دستور می سوزد،
او وارث واقعی جلال توست،
در آن باد است که از پولتاوا پرواز کرد،
و دود باروت بورودین.
مبارزان قفقاز! قبل از استالینگراد،
به احترام بنر او
بنر را تعظیم کنید، اما فقط به
به طوری که آنها سپس در نزدیکی صدا ایجاد می کنند.
به طوری که با پوشاندن خود با جاودانگی،
مانند استالینگراد، ما گروه ترکان را می راندیم.
اینجا خشم شادی آور است،
اینجا عزت باعث زایش عزت می شود و جلال جلال.

**************************************** **************************************** **************************************** **************************
جایزه نشانگر مارشال "ستاره مارشال" و نشان سوووروف درجه یک.

4 فوریه در کرملین، رئیس هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی، رفیق. کالینین M.I. نشان مارشال "ستاره مارشال" و نشان سووروف درجه یک را به رفیق مارشال اتحاد جماهیر شوروی تقدیم کرد. ژوکوف G.K.

نشان سووروف درجه یک به رفیق اعطا شد. کالینین M.I. سرهنگ ژنرال هوانوردی رفیق نوویکوف A.A. و سپهبد هوانوردی رفیق. Golovanov A.E.

در تصویر: رفیق. M.I. کالینین به رفیق G.K. Zhukov برای دریافت "ستاره مارشال" و نشان سووروف درجه 1 تبریک می گوید. در مرکز، دبیر هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی A.F. Gorkin قرار دارد. عکس از F. Kislov. (تواریخ عکس TASS).

________________________________________ ______
|| «پراودا» شماره 27، 27 ژانویه 1943
* || ایزوستیا شماره 14، 17 ژانویه 1943
* || ایزوستیا شماره 26، 2 فوریه 1943
|| «پراودا» شماره 31، 31 ژانویه 1943
|| "ستاره سرخ" شماره 10، 13 ژانویه 1943


ششمین ارتش میدانی ورماخت در اکتبر 1939 تشکیل شد. با شروع جنگ جهانی دوم، او در عملیات نظامی در جبهه غرب علیه فرانسه شرکت فعال داشت. از اولین روزهای حمله آلمان به اتحاد جماهیر شوروی، ارتش ششم در جبهه اتحاد جماهیر شوروی و آلمان به فرماندهی فیلد مارشال والتر فون رایشناو، که به دلیل ارادت متعصبانه خود به ایده های ناسیونال سوسیالیسم و ​​شخص هیتلر متمایز بود، عملیات کرد. ارتش ششم تحت فرماندهی وی علاوه بر عملیات رزمی، اقدامات تنبیهی را در سرزمین های اشغالی موقت شوروی انجام داد. از ژانویه 1942، سرهنگ ژنرال فردریش پاولوس فرمانده ارتش ششم شد که تحت رهبری او ارتش ششم در تابستان 1942 وارد نبرد استالینگراد شد.

پیروزی ناموفق

اگر عملیات اورانوس شکست اجتناب ناپذیر ارتش ششم را از پیش تعیین می کرد، اجرای عملیات حلقه توسط نیروهای جبهه دون در نهایت منجر به حذف کامل این ارتش به عنوان تشکیلات آماده رزمی ورماخت شد.

ارتش ششم از لحظه ای که در منطقه استالینگراد توسط تعداد و سلاح های برتر ارتش سرخ محاصره شد، محکوم به شکست اجتناب ناپذیر بود و هیتلر آن را از ترک "قلعه استالینگراد" منع کرد. فرماندهی عالی آلمان نجات ارتش ششم از فاجعه قریب الوقوع را با ایجاد یک "پل هوایی" به استالینگراد و نجات آن از محاصره با کمک نیروهای امدادی قدرتمند ورماخت در جنوب شهر در ولگا مرتبط کرد.

ارتش ششم به عنوان یکی از تشکل های نخبه ورماخت، به طور فعال اجرای عملیات تنبیهی ژاندارمری در سرزمین اشغالی شوروی را بر عهده گرفت. این به یکی از ابزارهای مؤثر برای اجرای سیاست اشغالگری نخبگان نازی تبدیل شد. این سیاست غارت ثروت ملی دولت شوروی، بردگی و نابودی مردم آن بر اساس طرح بدنام اوست بود.

برای اجرای آن، ارگان های ویژه ای در ارتش ششم ایجاد شد تا سرقت اقتصادی، اخراج شهروندان شوروی برای کار اجباری در آلمان و همچنین مشارکت غیرنظامیان استالینگراد در کارهای نظامی در منطقه جنگی انجام شود.

اخیراً نشریاتی منتشر شده است که نشان می دهد سربازان و افسران ارتش ششم در معرض چه نوع خشونت، ظلم و قلدری بر جمعیت غیرنظامی استالینگراد بوده اند. علاوه بر آلمانی ها، متحدان آنها با خشم و بی رحمی خاص متمایز بودند: مجارستانی ها، رومانیایی ها، کروات ها و "داوطلبان" - اوکراینی ها. پس از محاصره ارتش ششم، وضعیت مردم غیرنظامی استالینگراد به طور غیرقابل تحملی دشوار شد: اکثریت قریب به اتفاق آنها در معرض خطر گرسنگی قرار گرفتند، زیرا مقامات اشغالگر تمام مواد غذایی و لباس های گرم را از آنها مصادره کردند.

می توان ثابت کرد که بیش از 28 درصد از کسانی که از بمباران اوت جان سالم به در برده اند در قلمرو اشغالی استالینگراد باقی مانده اند. با این حال، هنوز اطلاعات دقیقی در مورد تعداد ساکنان استالینگراد که برای کار اجباری از استالینگراد رانده شده اند، وجود ندارد. اعتقاد بر این است که بین 27 سپتامبر و 2 نوامبر 1942، 38000 نفر از ساکنان استالینگراد را ترک کردند. علاوه بر این، تا پایان اکتبر 1942، بیش از 40000 نفر از منطقه استالینگراد گریختند. تعداد کل پناهندگان "ثبت شده" تقریباً 80 هزار نفر بود و تنها 72 هزار نفر از اردوگاه بلایا کالیتوا عبور کردند. 8 هزار زندانی باقی مانده ظاهراً به دلایل مختلف جان خود را از دست دادند. بر اساس اطلاعات رسمی مقامات اشغالگر آلمان، از 25 هزار غیرنظامی، حدود 13 هزار نفر درگیر کار اجباری مختلف بودند، از جمله حدود 4000 نفر برای کار برده در آلمان و حدود 5 هزار نفر برای "نیازها" مورد استفاده قرار گرفتند. از ورماخت و سازمان تود.

ارتش ششم همچنین اردوگاه هایی را برای اسیران جنگی شوروی اداره می کرد که در شرایط غیرانسانی نگهداری می شدند. بنابراین، تنها در اردوگاه های واقع در منطقه Voroponovo و Gumrak، از 3500 اسیر جنگی، تنها 20 نفر زنده ماندند.

"دیگ استالینگراد"

نمی توان قاطعانه گفت که فرماندهی عالی آلمان این تهدید را بر فراز ارتش ششم ندید. علیرغم تلاش های مکرر رئیس ستاد کل نیروهای زمینی، کورت زایتزر، برای عقب نشینی ارتش از استالینگراد، فوهر قاطعانه با این امر مخالف بود و دستور ادامه عملیات را صادر کرد.

برای زنده ماندن و ادامه مبارزه، ارتش ششم به هر دو نیاز داشت حداقل 600 تن بار در روز رایشمارشال هرمان گورینگ، که بر نیروی هوایی آلمان نظارت می کرد، هیتلر را متقاعد کرد که لوفت وافه می تواند حداقل منابع را از طریق هوا تامین کند. اما این مقام نظامی شرایط آب و هوایی زمستانی و تغییرات جبهه را در نظر نگرفت که باعث شد پایگاه های ناوگان هوایی بیشتر به سمت غرب منتقل شوند. در نتیجه، ارتش ششم در بسیاری از روزها اصلاً چیزی دریافت نمی کرد و در برخی دیگر به جای حداقل روزانه 600 تن، حداکثر 140 تن می رسید، اما اغلب فقط 80-100 تن.

لازم به ذکر است که به لطف اقدامات موفقیت آمیز تشکیلات اتحاد جماهیر شوروی ، "پل هوایی" شروع به فروپاشی کرد: عرضه محموله شروع به کاهش به سطح بحرانی کرد تا اینکه در پایان ژانویه 1943 کاملاً متوقف شد. در دوره 24 نوامبر 1942 تا 31 ژانویه 1943، تلفات لوفت وافه در مسیر پل هوایی به 488 هواپیما رسید. از ابتدای عملیات پل تا 24 ژانویه، 42 هزار مجروح، بیمار و متخصص تخلیه شدند. در مجموع در عملیات پل هوایی، ارتش ششم 6591 تن محموله دریافت کرد که به طور متوسط ​​روزانه 72.9 تن محموله بود.

در نتیجه موفقیت آمیز عملیات نهایی "حلقه" ارتش سرخ ، گروه دشمن محاصره شده در منطقه استالینگراد مقاومت را متوقف کرد. و در کرانه های ولگا، نبردی بی سابقه که 200 شبانه روز آتشین به طول انجامید، پایان یافت. از نظر دامنه، مدت، شدت و تعداد نیروهای شرکت کننده، نبرد استالینگراد در تاریخ جهان مشابهی نداشت. این نبرد در منطقه ای به وسعت 100000 کیلومتر مربع با طول جبهه 400 تا 850 کیلومتر رخ داد. در مراحل خاصی از نبرد استالینگراد، بیش از 2 میلیون نفر به طور همزمان از هر دو طرف شرکت کردند. انسان. در جریان ضد حمله نیروهای شوروی، نه تنها ارتش 6، بلکه ارتش 4 آلمان، ارتش 8 ایتالیا، 3 و 4 رومانیایی به طور کامل شکست خوردند.

آمار متناقض

فرماندهی ارتش ششم هرگز به طور رسمی تسلیم نیروهای خود را اعلام نکرد. نیروهای شوروی تمام سربازان و افسران گروه محاصره شده را دستگیر کردند. با این حال، هنوز اطلاعات دقیقی در مورد تعداد نیروهای دشمن دستگیر شده در استالینگراد وجود ندارد. اعتقاد بر این است که فیلد مارشال پائولوس و 24 ژنرال دیگر با بقایای نیروهای خود به تعداد 91 هزار نفر تسلیم شدند. متعاقباً نیروهای ما 140000 سرباز و افسر دشمن را در میدان نبرد دفن کردند. داده های زیر نیز موجود است: تعداد تخمین زده شده اسیران جنگی دشمن برای کل دوره نبرد استالینگراد 239775 نفر است.

در مورد مرگ دسته جمعی اسیران جنگی از "دیگ استالینگراد"، اکثر آنها در اولین سال اسارت به دلیل خستگی، عوارض سرما و بیماری های متعدد جان خود را از دست دادند. فقط در دوره 3 فوریه تا 10 ژوئن 1943، در اردوگاه اسیران جنگی آلمانی در بکتووکا، عواقب "دیگ استالینگراد" جان بیش از 27 هزار نفر و 1800 افسر اسیر تا آوریل 1943 را گرفت. ، فقط یک چهارم زنده ماند.

اسارت در کریمه

وضعیت اسیران جنگی در استالینگراد، و همچنین در سراسر کشور، توسط هنجارهای قوانین بین المللی مربوطه تعیین شد. روابط با اسیران جنگی مطابق با الزامات مقررات ارتش ایجاد شد. افسران به اردوگاه های جداگانه منصوب شدند و شهرک های اجتماعی برای پرسنل فرماندهی ارشد تعیین شدند. اما فیلد مارشال پائولوس می تواند در خانه ای در تومیلینو در نزدیکی مسکو زندگی کند و از یکی از استراحتگاه های کریمه دیدن کند. نگرش مردم محلی نسبت به اسیران جنگی، به عنوان یک قاعده، جهانی انسانی و دوستانه بود.

برای درک ویژگی های تکامل آگاهی سیاسی یک افسر حرفه ای که در اسارت شوروی بود، آشنایی با دفتر خاطرات فیلد مارشال پائولوس که او از سال 1943 تا 1949 نگهداری می کرد بسیار جالب است. هوش NKVD نقش عمده ای در این فرآیند درک ارزش های جدید ایفا کرد. با کمک او بود که پاولوس اسیر توانست در سال 1944 نامه هایی از همسرش از آلمان متخاصم دریافت کند. پس از خواندن آنها، فیلد مارشال بدون تردید طرف دشمن دیروز را گرفت و شروع به همکاری با اتحاد جماهیر شوروی کرد و هرگز پشیمان نشد.

حرفه پائولوس به طور جدایی ناپذیری با ظهور رژیم ناسیونال سوسیالیستی در آلمان مرتبط بود. به همین دلیل است که این سؤال اصلاً لفاظی نیست: نخبگان نازی حاکم در فوریه 1943 برای چه هدفی برای ارتش شکست خورده ششم به رهبری فیلد مارشال پائولوس عزاداری اعلام کردند؟ پاسخ به این سوال ممکن است همیشه روشن نباشد. اما در شرایط آغاز بحران برگشت ناپذیر رژیم نازی که وارد انحطاط خود شده بود، این رژیم به قهرمانان سقوط کرده نیاز داشت (پائولوس با تراژیک بی سابقه در میان آنها گنجانده شد) که قرار بود اسطوره اعمال قهرمانانه آن ها را بالا ببرد. اقتدار ناسیونال سوسیالیسم

نتیجه پیروزمندانه نبرد استالینگراد به طور قطعی نتیجه جنگ جهانی دوم را تعیین کرد. «جنگ جهانی دوم که نتیجه آن استالینگراد را به طرق مختلف تعیین کرد، با بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی در سال 1945 به پایان رسید. ظهور دوران هسته ای به این معنی بود که نبردهایی مانند استالینگراد. هرگز. رابرت جفری، مورخ نظامی بریتانیایی، نوشت: بزرگترین نبرد آخرین جنگ بزرگ قبل از زمان اتمی، یک رویارویی حماسی بود که هرگز از آن سبقت نخواهد گرفت.






سازند 6 ارتش Iدر 28 سپتامبر 1939 در OVO کیف بر اساس گروه نیروهای ارتش Vinnitsa که به دستور NKO اتحاد جماهیر شوروی به شماره 0152 مورخ 26 ژوئیه 1938 بر اساس کنترل هنگ هفدهم پیاده نظام ایجاد شد. با آغاز جنگ بزرگ میهنی، ارتش ششم (تفنگ 6، 37، سپاه 4 و 15 مکانیزه و 5 سواره نظام، مناطق 4 و 6 استحکامات، تعدادی توپخانه و یگان های دیگر) به عنوان بخشی از جبهه جنوب غربی مستقر شد. جهت لووف در خط کریستونوپول، گرابووتس و در نبرد مرزی شمال غربی لووف شرکت کرد. سپس نبردهای دفاعی سنگینی انجام داد و تحت حملات نیروهای برتر دشمن، مجبور به عقب نشینی به برودی، یامپول و بردیچف شد.

در ژوئیه - اوایل آگوست 1941، به عنوان بخشی از جبهه جنوبی (از 25 ژوئیه)، او در عملیات دفاعی استراتژیک کیف شرکت کرد و حمله دشمن را در جهت اومان دفع کرد. پس از نبردهای سنگین در جنوب شرقی عمان. در 10 آگوست 1941 منحل شد و نیروهایش برای تکمیل سایر ارتش های جبهه جنوبی منتقل شدند.

سازند 6 ارتش دومدر 25 اوت 1941 به دستور ستاد فرماندهی عالی به شماره 001259 در 25 اوت 1941 به عنوان بخشی از جبهه جنوبی بر اساس سپاه 48 تفنگ تشکیل شد. این شامل لشکرهای 169، 226، 230، 255، 273، 275 تفنگ، 26 و 28 سواره نظام، تانک 8، لشکر 44 هواپیمای جنگنده، تعدادی توپخانه، مهندسی و واحدهای دیگر بود. پس از تشکیل، از خط در امتداد ساحل چپ دنیپر در شمال غربی دنپروپتروفسک دفاع کرد.

سازند 6 ارتش IIIدر 7 ژوئیه 1942 بر اساس ششمین ارتش ذخیره در ذخیره ستاد فرماندهی عالی تشکیل شد.

شامل لشکرهای 45، 99، 141، 160، 174، 212، 219 و 309 تفنگ، تیپ 141 تفنگ، تعدادی توپخانه و سایر تشکیلات و واحدها بود.

در ژوئیه 1942، به عنوان بخشی از جبهه ورونژ (از 9 ژوئیه)، او در عملیات دفاعی استراتژیک Voronezh-Voroshilovgrad شرکت کرد. در ماه آگوست، او نبردهای تهاجمی را به راه انداخت که طی آن شهر کوروتیاک را آزاد کرد و در شمال، دو سر پل کوچک در ساحل راست دون را تصرف کرد. در دسامبر ، ارتش به عنوان بخشی از Voronezh ، از 19 دسامبر 1942 - جبهه های تشکیلات جنوب غربی (از 20 اکتبر 1943 ، 3 اوکراین) در عملیات تهاجمی Middle Don شرکت کردند و در پایان ژانویه - فوریه 1943 - در عملیات آزادسازی دونباس و دفع ضد حمله نیروهای آلمانی در جنوب خارکف. در عملیات دونباس، ارتش حدود 250 کیلومتر جنگید، شهر لوزووایا (16 سپتامبر) را آزاد کرد و در پایان عملیات، جناح چپ آن به دنیپر رسید، از آن عبور کرد و یک سر پل در مناطق Zvonetskoye و Voiskovoe را تصرف کرد.

در زمستان و بهار 1944، به طور مداوم در عملیات تهاجمی نیکوپل-کریووی روگ، برزنگواتو-سنیگیرف و اودسا شرکت کرد.

در ژوئن، نیروهای ارتش ششم به ارتش های 37 و 46 منتقل شدند و کنترل میدانی آن به ذخیره جبهه، از 18 ژوئیه - به ذخیره ستاد عالی فرماندهی عالی منتقل شد. در دسامبر به جبهه اول اوکراین منتقل شد و در منطقه Sandomierz بخشی از سربازان را از گارد سوم و ارتش 13 دریافت کرد. در ژانویه - فوریه 1945، ارتش در عملیات تهاجمی Sandomierz-Silesian و Lower Silesian شرکت کرد. در ماه مارس - اوایل ماه مه، او برای از بین بردن یک گروه محاصره شده از نیروهای دشمن در منطقه برسلاو (وروتسلاو) جنگید.

در سپتامبر 1945، ارتش منحل شد، اداره میدانی آن به کارکنان اداره منطقه نظامی اوریول تبدیل شد.


2023
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه