16.01.2022

ساختار و ترکیب گونه‌های دارویی فیتوسنوز استپی. مشکلات مدرن علم و آموزش. حداقل اندازه منطقه برای تشخیص فیتوسنوز


به عنوان نسخه خطی

آوانسوا آنا الکساندرونا

توابع گیاهخواری استپی جنگل-استپ اروپایی (به عنوان مثال ذخیره گاه بیوسفر مرکزی چرنوزم به نام وی. و. آلخین)

ورونژ - 2006

پایان نامه در گروه گیاه شناسی دانشکده جغرافیای طبیعی دانشگاه دولتی کورسک تکمیل شد

مشاور علمی:

مخالفان رسمی:

سازمان رهبری:

دکترای علوم کشاورزی، استاد

پروژین میخائیل کنستانتینوویچ

دکترای علوم زیستی، استاد

کریلوف آرتور جورجیویچ

کاندیدای علوم زیستی ترخوا ناتالیا آلکسیونا

ذخیره‌گاه بیوسفر ایالت ورونژ

دفاع در 20 اکتبر 2006 در ساعت 2 بعد از ظهر در جلسه شورای پایان نامه D 212.038.05 در دانشگاه دولتی ورونژ به آدرس: 394006 Voronezh, st. میدان دانشگاه، سالن 1. 59.

پایان نامه را می توان در کتابخانه دانشگاه دولتی ورونژ به آدرس: 394006 Voronezh, st. میدان دانشگاه، 1.

دبیر علمی شورای پایان نامه

جی.آی.باراباش

شرح کلی کار

مرتبط بودن موضوع مطالعه جانشینی نه تنها از اهمیت نظری عمیق، بلکه از اهمیت عملی نیز برخوردار است. همچنین مطالعه توالی پوشش گیاهی، که در نتیجه تغییراتی که یک فرد در حال حاضر با فعالیت اقتصادی خود ایجاد می کند، رخ می دهد، مهم است (Kamyshev, 1964).

ذخیره‌گاه بیوسفر ایالتی چرنوزم به نام V.I. پروفسور V.V. آلخین (منطقه کورسک) مبنایی برای مطالعه تغییرات فیتوسنوزهای استپی باکره تحت تأثیر رژیم های حفاظتی خاص است. استپ های چمنزاری ذخیره گاه مرکزی سیاه زمین جوامع گیاهی منحصر به فردی هستند که به دلیل شخم زدن و فعالیت اقتصادی انسان در سراسر اوراسیا تقریباً ناپدید شده اند (Alekhin, 1936). پردازش مواد بیولوژیکی انباشته شده در ذخیره گاه بیوسفر ایالت سیاه زمین مرکزی به دلیل انطباق آن با برنامه یونسکو "انسان و زیست کره" (MAB) و کنوانسیون تنوع زیستی گونه های حیات وحش مصوب 1992 از اهمیت علمی بالایی برخوردار است. .

توالی فیتوسنوزهای علفزار-استپی تحت رژیم های حفاظتی مختلف به اندازه کافی مورد مطالعه قرار نگرفته است. شناخت جهت این تغییرات به منظور اصلاح فرآیندهای رخ داده در آنها و بهینه سازی مدیریت طبیعت استپی ضروری است (Lavrenko, 1959).

2. جهت جانشینی فیتوسنوزهای استپی را با RAS تعیین کنید

3. شناسایی مراحل جانشینی فیتودنوزهای استپی در طول RAS و RPK.

تازگی علمی کار. برای اولین بار، مرحله جنگل‌های سبک در فیتوسنوزها با رژیم کاملاً محفوظ توصیف شد و مراحل جانشینی پوشش گیاهی تحت یک رژیم کاملاً حفاظت‌شده حفاظت و رژیم دروهای دوره‌ای شناسایی شدند. پویایی در گسترش درختان و درختچه‌ها در تمام مناطق کوبیده نشده بخش Streltsy از ذخیره‌گاه مرکزی سیاه زمین آشکار شد. تشکیل چمنزار در مناطق با رژیم PKK و جنگل کاری در مناطق با RAS در فیتوسنوزهای استپی استپ Streletskaya ایجاد شد.

اهمیت عملی مطالب ارائه شده در پایان نامه تجربیات انباشته شده در حفاظت از استپ های چمنزار در ذخیره گاه مرکزی چرنوزم را خلاصه می کند، به شما امکان می دهد راه های منطقی را برای محافظت از استپ های علفزار انتخاب کنید، ارزیابی رژیم کاملاً محفوظ را که توسط N.S. کامیشف (1965)، به عنوان رژیمی که منجر به از بین رفتن فیتوسنوزهای علفزار-استپی و پیدایش جنگل های سبک شد.

تایید کار. مفاد اصلی پایان نامه در کنفرانس های علمی "فیتوسنوزهای استپ جنگلی شمالی و حفاظت از آنها" (Kursk، 2001)، "فلور و پوشش گیاهی منطقه مرکزی Chernozem" ارائه و مورد بحث قرار گرفت (Kursk، 2002، 2003، 2004). ، "تأثیر انسان زایی بر فلور و پوشش گیاهی" (لیپتسک، 2001)، "مطالعه و حفاظت از طبیعت استپ جنگلی" (Kursk، 2002)، دومین کنفرانس بین المللی آناتومی و مورفولوژی گیاهان (سن پترزبورگ، 2002)، «چشم انداز تاریخی. طبیعت. باستان شناسی. تاریخ "(میدان تولا-کولیکوو، 2002).

تا به امروز، ویژگی فیتوسنوزهای استپی بکر کوهستانی استپ Streletskaya مورد مطالعه قرار گرفته است (Alekhin, 1936؛ Lavrenko, 1956, 1991؛ Kamyshev, 1961, 1964؛ Semenova-Tyan-Shanskaya, 1966؛ Dokhman, 280,09; زوزولین، 1959). تغییرات در فلور بخش Streltsy از مرکزی Chernozem منعکس شده است (Alekhin, 1909, 1940; Nosova, 1973; Safonov, Sobakinskikh, Pruzhin, Sapronova, 1998؛ Zolotukhin, Zolotukhina, 2002, 200). داده‌های مربوط به بهره‌وری و غنای گونه‌ای در RAS و RPK تجزیه و تحلیل شد (Alekhin، 1909؛ Prozorovsky، 1940؛ Radulescu-Ivan، 1965؛ Semenova-Tyan-Shanskaya، 1966؛ Utekhin، 1977؛ Sobakinskikh، 2000). تعریفی از جانشینی ارائه شده است (میرکین و روزنبرگ، 1998؛ راباتنوف، 1992) و تغییرات در فیتوسنوزهای استپی تحت رژیم های حفاظتی مختلف در نظر گرفته شده است (Alekhin, 1925, 1926, 1934, 1940, 1951; Prozorovsky, Radules194-1940; پتروا، 1990؛ سوباکینسکی، 2000). مسائل مربوط به ویژگی‌های بیومورفولوژیکی گیاهان استپ استرلسی در نظر گرفته می‌شود (پروزوروفسکی، 1940؛ پوکرووسکایا، 1940؛ لوینا، 1956؛ زوزولین، 1959؛ گولوبیف، 1962؛ گلوبوا، 1964، 1965؛ 1969679، 1965، پرسیکووا، 1964، 1965، 1969، 1965، 1964، 1965، 1969، 1969، 1969، 1965، 1969، 1969، 1969، ژوزولین، 1956، 1969، 1969، 1969، 1969، 1969، ژوزولین، 1969. ، 1979؛ ژمیخوا، فیلاتوا، 1997؛ فیلاتوا، 2000).

بر اساس داده های ادبیات تعمیم یافته، هدف و اهداف خاص پژوهش تدوین شد.

فصل 2. حوزه، مواد و روش تحقیق

هدف این مطالعه فیتوسنوزهای چمنزار-استپی بخش Streltsy از ذخیره‌گاه مرکزی چرنوزم تحت شرایط رژیم یونجه‌زایی دوره‌ای (چرخش ده ساله) و رژیم کاملاً محفوظ بود. بخشی از استپ Streletskaya با رژیم چمن زنی دوره ای تا سال 1959 سالانه چو می شد. از سال 1959، آن را به یک چرخش یونجه 4 ساله، و از سال 1992 - به چرای 10 ساله پس از آن منتقل شده است. بنابراین، این سایت تمام اشکال چمن زنی دوره ای را پشت سر گذاشته است. یک رژیم کاملاً محفوظ در سایت Streltsy در سال 1935 معرفی شد.

جنبه در سایت Streletsky تحت شرایط چمن زنی دوره ای و رژیم حفاظت از آوریل تا اکتبر 2001-2005 مورد مطالعه قرار گرفت. طبق روش I.N. بیدمن (1974). در نتیجه مسیر

مشاهدات، جنبه های اصلی فیتوسنوزهای استپی ثبت شد.

توصیفات استاندارد ژئوبوتانیکی در سالهای 2001-2005 انجام شد. در قطعات آزمایشی 100 متر مربع با استفاده از روش "ژئوبوتانی صحرایی" (1959-1976).

فراوانی گیاهان با توجه به مقیاس درود در نظر گرفته شد، زیرا تمام محققان قبلی از این روش در ذخیره استفاده می کردند. بر اساس این مقیاس، نهال درختان و درختچه های موجود در لایه چمن در مناطق کاملاً حفاظت شده در نظر گرفته شد. پوشش گیاهی بر اساس اصل اکولوژیکی - مورفولوژیکی (غالب) طبقه بندی شد (Yaroshenko، 1953).

اشباع گونه ای فیتوسنوزهای استپی بر روی مربع های متری در سه تکرار تعیین شد (Whittaker, 1980). تجزیه و تحلیل بیومورفولوژیک گونه ها بر اساس سیستم اشکال زندگی Raunkier (Ranntaaer، 1937) با اضافات برای تجزیه و تحلیل پوشش گیاهی استپ جنگلی روسیه مرکزی توسط M.I. Paderevskaya (1977، 1979) و داده های مربوط به ساختارهای بیومورفولوژیکی شناسایی شده توسط V.N. گلوبف (1962). شاخص های رطوبت جوامع گیاهی با استفاده از مقیاس L.G. رامنسکی (رامنسکی و همکاران، 1956)

تعیین بهره وری فیتوسنوزهای استپی با یک رژیم کاملاً محافظت شده و رژیم چمن زنی دوره ای با مقدار فیتوماس بالای زمین در طول حداکثر رشد آن انجام شد، زمانی که حداقل 80٪ گونه های گیاهی آوندی وارد فاز زایشی می شوند (فنولوژیک). بیشترین). قلمه ها در این کرت ها دو هفته بعد با در نظر گرفتن تأخیر در توسعه گیاهان در شرایط رژیم بدون چمن زنی برداشته شدند (Sobakinskikh, 1996).

برای تعیین ارزش بهره وری بیولوژیکی، برش ها با استفاده از یک چارچوب حسابداری 0.25 متر مربع در 8 تکرار انجام شد. بیگانگی در سطح خاک با برش تمام چمن های متراکم انجام شد. بستر و خزه در کیسه های جداگانه جمع آوری شد. تمام فیتوماسه های روی زمین توسط ما به قسمت های سبز و مرده تمایز داده شد. در قسمت سبز فیتوماسه بالای زمین، بخش هایی از هم متمایز شد - گروه های اقتصادی و گیاه شناسی: علف های چمنی، علف های بوته ای ریزوماتوز و سست، خزه ها، حبوبات، فورب ها و خزه ها. قسمت مرده برش به پارچه و ملافه تقسیم شد. Rag - شاخه های مرده ای که ارتباط خود را با گیاه مادر حفظ کرده اند. بستر (نمد) بقایای گیاه مرده ای است که در سطح خاک ایجاد می شود. نمونه های خشک تحت آنالیز وزنی قرار گرفتند (Utekhin, 1977).

پراکنش درختان و درختچه‌ها در تمام مناطق خشک نشده مورد مطالعه قرار گرفت. نقشه برداری از گونه های درختی و درختچه ای در قطعه های نمونه 500 متر مربع و 10000 متر مربع انجام شد که اندازه آن طبق روش VN Sukachev (1957)، شناسایی ویژگی های فیتوسنوزهای جنگلی را فراهم می کند. نقشه برداری مجدد از مشخصات (6 هکتار) که توسط V.D. سوباکینسکی در سالهای 1980-1981، که در

جهت نصف النهار از برج آتش نشانی تا لاگ پترین. برجستگی افقی تاج درختان و درختچه ها و ارتفاع آنها برای مناطق ذکر شده ثبت شد. به عنوان معیار اصلی برای شناسایی نسبت ترکیب گونه ای درختان، درختچه ها و نقش تجمعی آنها در فیتوسنوزها، اولویت به منطقه برجستگی تاج - پوشش تصویری داده شد. برجستگی تاج های ضخیم های پیوسته بوته ها در امتداد خطوط روی پلان رسم شد.

هنگام شناسایی مراحل اصلی توالی فیتوسنوزهای استپی، مرزهای زمانی بر اساس توصیف کاملتر فیتوسنوزها توسط محققان تعیین شد. توصیف کلاسیک جوامع سال 1933 (آلخین، 1936) به عنوان وضعیت اولیه پوشش گیاهی در نظر گرفته شد. مراحل جانشینی با توجه به شاخص های اصلی ترکیب گونه ها، اشباع گونه ها، نسبت گروه های اقتصادی و گیاه شناسی، غالب انجمن های اصلی، شاخص های رطوبت L.G. Ramensky (1956)، کرونوکلین ها (میرکین، 1978) متمایز شد. نام مراحل جانشینی مطابق با انجمن غالب داده شد.

برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار ریاضی با استفاده از برنامه های Microsoft Excel 2002، Biostat استفاده شد.

تمام نام های لاتین گیاهان بر اساس S.K. چریپانوف (1995).

فصل 3

مطالعات فیتوسنوزهای علفزار-استپی استپ Streletskaya نشان داد که تغییرات بسته به رژیم های حفاظتی رخ داده است. برای ارزیابی وضعیت فعلی پوشش گیاهی تحت رژیم‌های دوره‌ای درو و بدون کوبیدن، فیتوسنوزهای بخش‌های غربی و مرکزی استپ Streletskaya مورد مطالعه قرار گرفتند.

بخش غربی استپ Streletskaya بیشترین بازدید را دارد: یک مسیر گشت و گذار زیست محیطی از آن عبور می کند. مطالعات متعددی در این قلمرو توسط گیاه شناسان، خاک شناسان، میکروبیولوژیست ها، جانورشناسان و اقلیم شناسان انجام شده است. بخش مرکزی استپ Streletskaya با مزاحمت کمتر توسط انسان متمایز می شود، اما با تأثیر بیشتر حیوانات، که علف های هرز و گونه های جنگلی را وارد این فیتوسنوزها می کند.

تصاویر جنبه اساساً در سراسر قلمرو استپ Streltsy مشابه هستند. در نواحی دارای RAZ و RPK در زمان شروع فازها تفاوت وجود دارد. رشد و گلدهی گیاهان در استپ بدون قلع 2 هفته به تعویق می افتد. دلیل این امر تأثیر بستر بر گیاهان در حال رشد با نگه داشتن پوشش برف برای مدت طولانی تر و ایجاد مانع در برابر نفوذ نور خورشید است. 11 جنبه در حال حاضر برجسته شده است

زمان (Filatova، 2002)، در سراسر استپ، برخی تکه تکه ذکر شده است. جنبه ای از Pulsatilla Patens (L.) Mill و Carex humilis Leyss. تنها در بوته های سلیخوف بیان می شود و جنبه Adonis vernalis L. - در یک مرتع نزدیک به محل آبیاری، Anemone sylvestris L. یک جنبه را در مکان های منفرد تشکیل می دهد. Myosotis popovii Dobrocz. نادر است و بنابراین هیچ کجا جنبه آن ذکر نشده است. در بهار، در پایان ماه آوریل، یک جنبه زرد مشترک توسط Prímula veris L. و Draba sibirica (Pall.) داده می شود. ThelL جنبه Salvia pratensis L. در سراسر استپ توزیع می شود. Tragopogon orientalis L. s.l. در طول گلدهی جنبه رنگی نمی دهد. تعداد کمی از شکوفه های Stipa pennata L. و Echium russicum J.F. Gmel.. جنبه های رنگارنگ متنوع از ابتدای تابستان تا پایان خرداد مشاهده می شود. در پایان ماه ژوئن، علف‌های گوش‌دار (Bromopsis riparia (Rehm.) Holub، Bromopsis inermis (Leyss.) Holub، Arrhenatherum elatius (L.) J. et C. PreslJ) روی گیاهان چند رنگ همپوشانی دارند و یک زمینه کلی قهوه‌ای نی ایجاد می‌کنند. در سرتاسر استپ کنده شده

مشارکت وزنی و نسبت گروه‌های گیاهی و اقتصادی اصلی گیاهان در علوفه نشان می‌دهد که علف‌ها هم در فیتوسنوزهای غیر کوبیده و هم در فیتوسنوزهایی با دروهای دوره‌ای غالب هستند و در هر دو مورد، علف‌های ریزوماتوز غالب هستند (شکل 1).

EZ چمن زنی استپ □ مقداری استپ می

برنج. 1. نسبت توده گروه های اقتصادی و گیاه شناسی در فیتوسنوزهای استپ چمن زنی و بدون قلع

Zd - علفهای چمنی، zkr - علفهای بوته ای ریزومات دار و سست، p - forbs، b - حبوبات، o - خزه، m - خزه، ج - کهنه، p - بستر.

اشباع گونه ها در نواحی چمن زنی دو برابر کمتر (24 گونه در هر متر مربع) نسبت به مناطق چمن زنی (57 گونه در هر متر مربع) است.

مقایسه لیست گونه های فیتوسنوز استپی با رژیم کاملاً محفوظ در زمان حاضر و توصیف استپ،

به نقل از V.V. Alekhin (Alekhin, 1936, 1951) نشان می دهد که سالانه و

نوجوانان (Acinos arvensis (Lam.) Dandy، Androsace septentrionalis L.، Campanula patula L.، Draba nemorosa L.، Erigeron acris L.، و غیره)، که تجدید بذر آنها به دلیل بستر مشکل است. گیاهان رزت چند ساله نیز می ریزند (Echium russicum، Plantago lanceolata L.، Plantago major L.، Plantago media L.). و همچنین Carex humilis، Festuca valesiaca Gaudin s.I، Amoria repens (L.) C. Presl.، Centaurea sumensis Kalen، Draba sibirica (Pall.) Thell، Gagea erubescens (Bess.) Schult.et Schult. Fil.، Hyacentella leucophaea (C. Koch) Schur، Polígala comosa Schkuhr، Sedum acre L.، و غیره، که نمی توانند سایه با علف های بلند و بستر را تحمل کنند.

فورب ها به صورت مجزا و پراکنده، فقط Galium verum L. s.I و Agrimonia asiatica Juz نشان داده شده اند. به ندرت به وفور یافت می شود. Cirsium setosum (Willd.) Bess، Urtica dioica L. به صورت محلی به وفور نشان داده می شود.

مقایسه توصیفات استپ دریده شده با توصیف کلاسیک ارائه شده توسط V.V. آلخین (Alekhin, 1936, 1951) نشان می دهد که فیتوسنوزهای حاوی PKK ترکیب گونه ای خود را حفظ کرده اند. 12 گیاهی که در لیست ما یافت نشدند: Vicia cracca L.، Acinos arvensis (Lam.) Dandy، Cerastium holosteoides Fries، Dianthus andrzejowckianus (Zapal.) Kulcz.، Helichrysum arenarium (L.) Moench و غیره.

ترکیب غلات به دلیل ظهور Arrhenatherum elatius، Bromopsis riparia در فیتوسنوزها تغییر کرده است. فراوانی Festuca valesiaca، Carex humilis کاهش یافته است.

ترکیب گونه ای فورب ها با تغییراتی در فراوانی گونه های فردی حفظ می شود. ما فراوانی Onobrychis arenaria (Kit.) DC.، Trommsdorfia macúlala (L.) Bernh، Filipéndula vulgaris Moench، Leucanthemum vulgare Lam.، Tragopogon orientalis L.، Valeriana rossica P. Smirn را کاهش دادیم. فراوانی Delphinium cuneatum Stev را افزایش داد. سابق DC.، Primula veris. Salvia pratensis، Serratula lycopifolia (Vill.) A Kern..

تجزیه و تحلیل توصیفات ژئوبوتانیکی فیتوسنوزهای استپی با رژیم کاملاً محافظت شده، مبنایی را برای تجزیه و تحلیل حذف و حمله به گیاهان در مناطق بدون درو فراهم کرد.

بیشتر فیتوسنوزهای استپی با رژیم کاملاً محفوظ عبارتند از گونه های علفزار و استپی علفزار، مزوکسروفیت ها، گزرومزوفیت ها، گیاهان جوان و یکساله نیمه روزت، گیاهان طبقات پایین تر.

بیشتر گونه های جنگلی و علفزار، اومزوفیت ها و

Eurymesophytes، درختان و درختچه ها، گیاهان چند ساله نیمه روزت و ریزوماتوز افقی، گیاهان طبقات بالایی.

شباهت در ترکیب گونه‌ای فیتوسنوزهای دوره‌ای درو و بدون قلع 42 تا 44 درصد است (بر اساس ضریب جاکارد) که نشان‌دهنده تفاوت معنی‌دار بین این جوامع است.

یک تغییر مهم در دهه های گذشته، گسترش درختان و درختچه ها به جوامعی با رژیم کاملاً محافظت شده است (شکل 2). در توضیحات این سایت ها I.F. پتروا (1990) تنها بوته های منفرد را نشان داد. ظهور این گونه ها با معرفی دانه های آنها به فیتوسنوزهای استپی از جنگل های مجاور توسط پستانداران، پرندگان و باد همراه است.

برنج. شکل 2. پیش بینی تاج گونه های درختی و درختچه ای در محل 500 متر مربع از منطقه چمن زنی نشده استپ Streletskaya

در طول 20 سال گذشته جنگل های نور شرایط سایه را در زیر تاج ها ایجاد می کنند که منجر به از بین رفتن گیاهان سازگار با فضاهای باز می شود.

مطالعه فراوانی و فراوانی وقوع گونه‌ها در فیتوسنوزها نشان‌دهنده توزیع گسترده Argentiierum elataus در منطقه Streltsy است. N.I. زولوتوخین و I.B. Zolotukhina (2000) نشان می دهد که گسترش سریع این گونه از دهه 1960 آغاز شد و نه تنها با ویژگی های بیولوژیکی این گیاه، بلکه با مزوفیتیزاسیون پوشش گیاهی به دلیل افزایش رطوبت در 20 سال گذشته مرتبط است. احتمالاً این توزیع اتاتای آرژانتینی با تغییر در زمان چمن زنی مرتبط است: قبلاً استپ از 13 ژوئن برداشته می شد ، در حال حاضر فعالیت های یونجه زنی در اوایل ژوئیه انجام می شود. چمن زنی بعدی اجازه بلوغ فراوان بذر را می دهد.

این فرض توسط کار ویلسون و کلارک (2001) در مورد تأثیر یونجه بر روی معرفی و گسترش Arrhenatherum elatius در جوامع استپی پشتیبانی می شود. نویسندگان استدلال می کنند که یونجه زنی سالانه در اوایل تابستان (تا 26 ژوئن) به مدت 5 سال به طور قابل توجهی پوشش تصویری و فراوانی چچم را کاهش می دهد.

بنابراین، بسته به رژیم حفاظتی، تغییرات در فیتوسنوز استپ Streletskaya دارای جهت خاصی است. بیانیه I.F. پترووا (1990) در مورد تکمیل جانشینی در قطعه های بدون درو در حال حاضر با وجود جنگل های سبک رد شده است. برنامه ریزی شده است که این جوامع با فیتوسنوزهای جنگلی جایگزین شوند. رژیم یونجه سازی تضمین می کند که مناطق استپی بدون تغییر حفظ می شوند. تغییر در فراوانی برخی از گونه‌ها، مشارکت وزنی در علوفه غلات و علف‌ها وجود دارد.

فصل 4

توالی های ذکر شده در بالا به دلیل تغییرات برگشت ناپذیر در فیتوسنوزهای استپی است که تحت تأثیر تغییر شرایط اکولوژیکی به هم پیوسته در سیستم های پیچیده جوامع گیاهی استپ های علفزار رخ داده است.

پیچیدگی استپ های چمنزار در ترکیب گیاهانی است که از نظر خصوصیات بیولوژیکی متفاوت هستند که به گروه های اکولوژیکی مختلف، عناصر مختلف اکولوژیکی و گیاهی و اشکال مختلف زندگی تعلق دارند.

در طول مدتی که از تأسیس ذخیره گاه می گذرد (1935)، تغییراتی در پوشش گیاهی رخ داده است که منجر به جایگزینی برخی از جوامع با برخی دیگر شده است.

رژیم غیر چمن زنی ایجاد شده برای فیتوسنوزهای استپی در ذخیره گاه هرگز مشخصه این جوامع نبوده است. استپ قبل از کشاورزی در معرض نفوذ علفخواران سم بود و بعدها مردم از استپ ها برای مراتع و یونجه استفاده می کردند. در سرتاسر وجود استپ‌ها، بیگانگی توده‌های گیاهی و چرای خشکی دائماً در جریان بود.

رژیم کاملاً محفوظ (حذف چرا و یونجه)، به عنوان یک عامل انسان زا برون زا، منجر به ظهور عوامل درون زا جدید شد که در موارد زیر بیان شد:

1. انباشته شدن کهنه و ملافه.

2. تأخیر برف، آب شدن آهسته آن.

3. تغییر رژیم دما.

4. تغییر رژیم رطوبت (Semenova-Tyan-Shanskaya، 1966).

از آنجایی که تغییرات در پوشش گیاهی به دلیل برهمکنش فیتوسنوز و اکوتوپ ناشی از فرآیندهای تولید مثل و رشد گیاهان رخ می دهد، این فرآیند متوالی یک سنتز خودزاد است (میرکین، 1989).

تجزیه و تحلیل توصیفات جوامع، ویژگی های آنها و ارزش های بهره وری بیولوژیکی، تشخیص ویژگی های تغییرات در شاخص های اصلی را ممکن می سازد. در همان زمان، مراحل توسعه فیتوسنوزها نشان داده شده است که مرزهای آن با زمان کامل ترین توصیفات فیتوسنوزها تعیین می شود (جدول 1).

میز 1

تغییرات در شاخص های اصلی در فیتوسنوزها با RAS

مراحل جانشینی اشباع گونه‌ها مشارکت وزنی علف‌ها و علف‌ها در علوفه (%) انجمن‌های غالب *

100 متر مربع 1 متر مربع فوربس و حبوبات غلات

I (1935-1939) 101 44 62 38 Fescue-forb

II (1940-1964) 73 35 30.2 63.7 چمن پر ساحلی

III (1965-1981) 63 33 33.6 64.1 علف نی زمینی

IV (1982-2005) 49 24 29.9 69.7 چاچو

*به گفته آلخین (1935); پروزوروفسکی (1940)، زوزولین (1955)، رادولسکو-ایوان (1965،1967)، دخمان (1968)، A.M. Semenova-Tyan-Shanskaya (1966); پتروا (1990)، سوباکینسکیخ (2000)، آوانسوا (2004)

پردازش توصیفات بر اساس مقیاس های اکولوژیکی نشان دهنده تغییرات فیتوسنوزها به سمت افزایش سطح رطوبت (شاخص 51.9 تا 56) است که نشان دهنده انتقال استپ های علفزار به علفزارهای تازه است. به گفته L.G. رامنسکی (1956)، استپ های چمنزار با شاخص های 47-52 مشخص می شوند، در حالی که شاخص های 53-63 علفزارهای خشک و تازه را مشخص می کنند.

به مدت 70 سال (تا سال 2005)، توده های چمن استپ با رژیم محفوظ در جهت تغییر کرده است:

1. کاهش تنوع گونه ای فیتوسنوزها، تعداد گونه ها در 1 متر مربع و 100 متر مربع تقریبا 2 برابر کاهش یافت.

2. تغییرات در نسبت مشارکت وزنی گونه های اصلی گیاهی. نسبت علف ها در قلمه ها افزایش یافت، در حالی که نسبت گیاهان و حبوبات کاهش یافت.

3. از بین رفتن یکساله و جوان، به ویژه در مراحل اولیه رشد.

5. رشد بیش از حد و توزیع علف های پر، "هابل" (دهه 6070)، که بعداً محدود شد، همراه با افزایش حضور علف های ریزوماتوز (درخت ساحلی).

6. افزایش شاخص های رطوبت.

7. معرفی گونه های جنگلی و علفزار، علف های هرز، لبه گیاهان علفی.

4.2. گسترش درختان و درختچه ها در استپ Streletskaya

در کنگره ششم نماینده انجمن گیاه شناسی همه اتحادیه در سال 1978، مدیر ذخیره A.M. کراسنیتسکی و گیاه شناسان O.S. ایگناتنکو، B.C. ژمیخوا، V.D. سوباکینسکی به عدم گسترش پوشش گیاهی درختی و بوته ای در ذخیره گاه تحت رژیم ذخیره اشاره کرد (ایگناتنکو و همکاران، 1978).

در ابتدا، اجزای درختچه در استپ در فیتوسنوزهای استپی Cerasus fruticosa Pall.، Chamaecytisus ruthenicus (ماهی، ex Woloszcz.) Klaskova، Genista tinctoria L. یافت شد.

در توصیف فیتوسنوزهای استپی توسط نویسندگان مختلف (Alekhin 1935، Dokhman، 1967، Semenova-Tyan-Shanskaya 1966، Radulescu-Ivan 1967، و غیره)، درختان و درختچه ها به استثنای درختچه های استپی ذکر شده در بالا ذکر نشده اند. در کار I.F. پترووا (1990)، که یک بررسی ژئوبوتانیکی از استپ Streletskaya انجام داد، درختان و درختچه‌ها به عنوان یک درخت ذکر یا نشان داده نشدند.

در تمام مناطق بدون چمن زنی استپ Streletskaya، 13 گونه درخت و 17 گونه درختچه شناسایی شد. گونه های یافت شده توسط ما توسط N.I داده شده است. زولوتوخین، I.B. Zolotukhina (2002) در فهرست فلور استپ مرتفع Streltsy.

در نمای نصف النهار تعیین شده توسط V.D. Sobakinskikh در 1980-1981 (Avanesova و Sobakinskikh، 2006)، Pyrits pyraster (L.) Burgsd (1 sp.)، Malus praecox (Pall.) Borkh (4 sp.)، Rosa canina L. (2 sp.)، Lonicera tatarica L. (1 نمونه)، Quercus robur L. (3 نمونه)، Populus trémula L. (3 نمونه). بر این اساس می توان سال 1980 را سرآغاز گسترش فلور درختی و درختچه ای دانست.

بررسی مجدد پروفیل افزایش قابل توجهی در تعداد درختان و درختچه ها نشان داد. تا به امروز (2005)، 46 نمونه از درختان در سنین مختلف بر روی مشخصات (Quercus robur (4 نمونه)، Populus trémula (4 نمونه)، Ulmus glabra Huds. (4 نمونه)، Acer negundo L. (6 نمونه) یافت شده است. ) ، Acer platanoides L. (1 sp.)، Pyrus pyraster (L.) Burgsd (19 sp.)، Malus domestica Borkh و Malus praecox (Pall.) Borkh. (7 sp.)) و 52

انبوه درختچه ها در اندازه های مختلف (Louicera tatarica L.(17)، Rosa canina L. و Rosa majalis Herrm. (4)، Prunus spinosa L.(23)، Rhamnus cathartica L.(3)، Cerasus fruticosa (4)، Crataegus curvisepala Lindm.(l) نقشه برداری از قطعات نمونه از مناطق چمن زنی نشده از استپ Streletskaya و نمایه نشان می دهد که برجستگی تاج درختان و درختچه ها در حال حاضر تا 20٪ روی آنها را اشغال می کند (جدول 2).

ظهور درختان و درختچه ها در مناطق بدون کوبیدن فقط می تواند گسترش را افزایش دهد، زیرا. اکثر آنها در حال حاضر در مرحله باردهی هستند. مرگ درختان و درختچه ها

جدول 2

پوشش تصویری تاج درختان و درختچه ها در قطعات آزمایشی قطعه Streltsy (در درصد)

مساحت یونجه نشده شماره 1 500 متر مربع مساحت یونیده نشده شماره 2 500 متر مربع مساحت یونیده نشده شماره 3 10000 متر مربع مساحت یونیده نشده شماره 4 10000 متر مربع نمایه در منطقه درو نشده شماره 2 64000 متر مربع

21,5 14 9 3,5 4,7

تقریبا رعایت نشده جنگل‌های مستقر می‌توانند بیشتر به توسعه جوامع جنگلی منجر شوند. استپ جنگلی در حوضه های آبخیز با حضور جوامع جنگلی و استپ های چمنزار مشخص می شود. تاریخچه جنگلداری استپ، تجربه و مشاهدات توسعه مناطق غیر مسطح که توسط N.F. Komarov (1951)، در مورد امکان جنگل کاری فیتوسنوزها با رژیم محفوظ صحبت می کند. این دیدگاه توسط کار L.I. دنیسمن (1967) بر اساس کاوش‌های مارموت‌ها در مسیر دوبروشینا در مجاورت استپ، که در آن نویسنده ادعا می‌کند که این قلمرو قبلاً یک استپ بوده است. آثار مدرن در زمین دور استپ قزاق نیز رشد بیش از حد مناطق استپی با درختان و درختچه ها را نشان می دهد (Ryzhkova, Ryzhkov, 2001)

نظر دیگری در مورد مقاومت فیتوسنوزهای استپی به رشد بیش از حد درختان و درختچه ها وجود دارد. این شامل این واقعیت است که جنگل های سبک جای خود را به جنگل ها نمی دهند، اما فیتوسنوزهای استپی بومی احیا می شوند. این دیدگاه مبتنی بر ایده هایی در مورد اصالت استپ جنگلی است (دخمان، 1967).

بنابراین، توسعه بیشتر پوشش گیاهی در مناطق بدون چمن زنی به شرایط اکولوژیکی جدید ایجاد شده بر روی آنها، زیست شناسی گیاهان در حال رشد در جامعه، به ویژه درختان و درختچه هایی که در رابطه رقابتی قوی هستند، بستگی دارد.

4.2. مراحل جانشینی در مناطق با مطلقا محفوظ است

بر اساس تجزیه و تحلیل و تعمیم توصیف‌های موجود فیتوسنوزهای استپی برای سال‌های مختلف (Alekhin، 1935؛ Prozorovsky، 1940؛ Zozulin، 1955؛ Radulescu-Ivan، 1965،1967؛ Dohman، 1968؛ Semenova-Tyan-Shans. ، 1990؛ Sobakinskikh، 2000) و نتایج تحقیقات خودمان (Avanesova، 2004)، مراحل زیر از جانشینی مشخص شد (شکل 3).

مرحله اول Fescue-forb (1935-1939) بر اساس مقایسه داده های V.V. آلخین (1935) و N.A. پروزوروفسکی (1940).

در مرحله اول جانشینی، نمودارها از نظر ظاهری متفاوت هستند. پوشش گیاهی یکنواخت‌تر و کم رنگ‌تر می‌شود، جنبه‌ها تغییر می‌کنند، گیاهان در رشد خود عقب می‌مانند، برخی از گونه‌های علف‌ها تکثیر می‌شوند (^1ed¡cago

Gstadia مرحله II

مرحله III

جنگل کاری

o 5 10 15 20 25 30 35 40 45 50 55 60

زمان جانشینی،

برنج. 3. طرح جانشینی در مناطق با رژیم کاملاً محفوظ

falcata L.، Adonis vernalis، Pulsatilla patens، Thalictrum flexuosum Bemh. سابق Reichenb.، Vicia tenuifolia Roth)، توزیع گروهی Onobrichis arenaria (Kit.) DC.، Senecio jacobea L.، Linum perenne L. وجود دارد.

اشباع گونه ها از 54 به 44 گونه در هر متر مربع کاهش می یابد.

ضریب اشباع گونه ای علف های بوته ای ریزوماتوز و سست Bromopsis riparia، Bromopsis inermis در حال افزایش است. Festuca pratensis Huds., Phleum phleoides (L.) Karst..

فراوانی علف های پر رو به افزایش است که در برخی نقاط جنبه آنها مشاهده می شود. نقش Festuca valesiaca Gaudin s.l.، Carex humilis در حال کاهش است. فراوانی برخی از حبوبات در حال کاهش است (Astragalus danicus Retz, Lotus corniculatus L. s.i.;.

تعداد یکساله ها و علف های هرز در حال کاهش است (Androsace septenirionalis، Arenaria uralensis Pall، ex Spreng، Leontodon hispidus L.J.

کاهش شاخساره در واحد سطح وجود دارد (Myosotis popovii -38 در هر متر مربع، مریم گلی 24 در هر متر مربع).

Festuca valesiaca، Roa angustifolia L. گیاهان غالب از غلات، Filipéndula vulgaris Moench از فوربس هستند.

خزه ها در هر متر مربع فراوان هستند. انباشت زباله شروع می شود.

مرحله دوم ساحلی-پر-علف (1940-1964) بر اساس تعمیم داده های G.M. Zozulina (1955)، D. Radulescu-Ivan (1965، 1967)، G.I. Dohman (1968)، A.M. سمنوف-تیان-شانسکوی (1966)).

در مرحله دوم توالی، Bromopsis riparia غالباً رایج می شود. فراوانی Elytrigia intermedia، Bromopsis inermis، Calamagrostis epigeios (L.) Roth، Poa angustifolia، Helictotrichon pubescens، Stipa pennata در حال افزایش است. مشارکت وزنی غلات در علوفه به 50-60 درصد افزایش می یابد، جنبه غلات ذکر شده است.

پراکندگی و سرزندگی علف های پر که یک جنبه را تشکیل می دهند تشدید می شود. "پیاده روی" رخ می دهد.

Arrhenatherum elatius نه چندان رایج ظاهر می شود. فراوانی Festuca valesiaca و Carex humilis همچنان در حال کاهش است.

فراوانی Vicia tenuifolia، Filipéndula vulgaris، Fragaria viridis (دوچ.) Weston، Galium verum، Salvia pratensis در حال کاهش است.

تعداد کمتری از گیاهان گلدار بهاری وجود دارد (Adonis vernalis، Pulsatilla patens).

مشارکت و فراوانی حبوبات کاهش می یابد، فقط Chamaecytisus ruthenicus در مکان ها نقش بسزایی دارد.

در این مرحله از جانشینی، اشباع گونه 35 گونه گیاهی در 1 متر مربع است.

خزه ها تقریباً از بین رفته اند.

تجمع بستر تثبیت شده است.

مرحله III Veynikova (1965-1982) بر اساس مواد I.F. پتروا (1990)، V.D. سوباکینسکی (2000).

در این مرحله از توالی، درجه بالایی از تسلط Calamagrostis epigeios مشاهده می شود. مناطق مسطح ارتفاعات و فضاهای حوزه آبخیز توسط انجمن زمین-نی (حدود 70٪) اشغال شده است. در آن، زیرمجموعه ها Roa angustifolia، Bromopsis inermis، Stipa pennata هستند. انجمن های گوجه فرنگی 20 درصد از قلمرو را اشغال می کنند. پیوندهای علف-پر فقط در ارتفاعات کوچک حفظ می شوند، اگرچه Stipa pennata در سراسر ارتفاعات با

ثبات 83٪ و وقوع تا 60-80٪. مشارکت وزنی غلات در علوفه 3 برابر بیشتر از فوربس است.

تعداد جنبه های رنگارنگ به 4 کاهش می یابد. Filipendula vulgaris، Fragaria viridis، Vicia tenuifolia، Achillea millefolium L.، Stachys officinalis (L.) Trevis، Hypericum perfortum L.، Galium verum، Phlomoides tuberosa (L.) Moench.، Salvia pratensis در میان گیاهان غالب هستند. اشباع گونه ها 33 گونه در هر متر مربع است. مرحله IV توسعه جنگل های با غلبه انجمن چچم (از سال 1982) بر اساس مواد V.D. Sobakinskikh (2000) و داده های ما.

گسترش درختان و درختچه ها وجود دارد که تا سال 2005 6-20٪ از قلمرو را اشغال می کنند، که چهره استپ بدون درو را تغییر داده است. Calamagrostis epigeios، Poa angustifolia، Bromopsis inermis، Stipa pennata، Elytrigia intermedia غالب هستند. در میان غالب، Arrhenatherum elatius است، آن را در همه انجمن ها توزیع شده است، ایجاد یک جنبه مشترک در اواسط تابستان در بیشتر استپ unmowed. Carex humilis کاملا ناپدید شده است.

معرفی گونه های جنگلی، لبه و چمنزار (Convallaria majalis L.، Aegopodium podagraria L.، Anthriscus sylvestris (L.) Hoffm.، Pyrethrum corymbosum (L.) Wild، Veronica spuria L.، و غیره) ذکر شده است.

افزایش ارتباط علف های هرز Urtica dioica، Cirsium setosum وجود داشت. اشباع گونه تا 24 گونه در 1 متر مربع است.

فصل 5

در استپ چمن زنی، در طول وجود ذخیره، شرایط محیطی به دلیل عوامل زیر تغییر کرده است:

1. حذف چرا در بهار و پاییز پس از عواقب.

2. تغییر تاریخ چمن زنی. اگر قبلاً استپ از 13 ژوئن بریده می شد ، در طول حفاظت ، تاریخ ها به اوایل ژوئیه به تعویق افتاد.

3. ظهور روش های جدید چمن زنی. اگر قبلاً با داس چنگک می زدند و یونجه را با چنگک چنگک می زدند ، بعداً به روش های ماشینی برداشت روی آوردند.

از آنجایی که تغییرات در پوشش گیاهی ناشی از فعالیت های انسان زایی خارجی در رابطه با فیتوسنوزیس است، این فرآیندهای جانشینی با ژیتوژنز آلوژنیک مرتبط هستند (میرکین، 1989).

فیتوسنوزها با PKK به شکلی تا حدودی تغییر یافته نزدیک به موارد اولیه توصیف شده توسط V.V. آلخین (1936) در آغاز قرن بیستم. همچنین تغییرات در شاخص های اصلی، تشخیص مراحل جانشینی در مناطق با چمن زنی دوره ای را ممکن می سازد (جدول 3).

توصیفات پردازش در مقیاس های اکولوژیکی نشان می دهد که فیتوسنوزهای استپی با چمن زنی دوره ای، شاخص رطوبت را از 51.9 به 52.7 تغییر داده اند و در حال حاضر در مرز بین استپ های علفزار و علفزارهای خشک و تازه قرار دارند.

جدول 3

تغییرات در شاخص های اصلی در فیتوسنوزها با PKK

مراحل جانشینی اشباع گونه‌ها مشارکت وزنی علف‌ها و علف‌ها در علوفه (%) انجمن‌های غالب*

100 کیلو؟ 1 متر مربع فوربس و حبوبات غلات

I (1935-1939) NO 54 62 38 Fescue - forb

II (1940-1964) 99 56 66.7 26.8 Fescue-shore-brim-forb

III (1965-1981) 97 55 55.3 44.7

IV (1982-2005) 87 57 43.8 52.5

*به گفته آلخین (1935); پروزوروفسکی (1940)، زوزولین (1955)، رادولسکو-ایوان (1965،1967)، دخمان (1968)، A.M. سمنووا-تیان-شانسکایا (1966)؛ پتروا (1990)، سوباکینسکیخ (2000)، آوانسوا (2004)

با حفظ تنوع گونه‌ای فیتوسنوزهای استپی استپ Streletskaya، تغییراتی در مناطقی با رژیم یونجه‌کاری مشاهده می‌شود که به شرح زیر بیان می‌شود:

1. افزایش فراوانی علف های بوته ای ریزوماتوز و سست و مشارکت وزنی آنها.

2. ظلم به علف های چمن.

3. کاهش فراوانی Carex humilis.

4. کاهش فراوانی برخی از گیاهان از فوربس.

5. از دست دادن یکساله و جوان، Miosotispopovii.

6. در توزیع Bunios orientalis L., Rhinanthus angustifolius C.C. جیمل.

7. کاهش فراوانی گونه های دیرگل Veratrum nigrum L..

8. افزایش رطوبت فیتوسنوزها.

هنگام چمن زنی، استپ Streletskaya رنگارنگ باقی می ماند و جنبه های اصلی خود را حفظ می کند و به عنوان یک جامعه نزدیک به حالت اصلی که در هنگام ایجاد ذخیره ذکر شده است، مشخص می شود. رژیم یونجه سازی حفظ تنوع گونه ای استپ Streletskaya را تضمین می کند که در ابتدای قرن در توصیف V.V. آلخین.

5.2. مراحل جانشینی در مناطق با چمن زنی دوره ای

هنگام شناسایی این مراحل جانشینی، توصیف های کامل تری از فیتوسنوزها برای سال های مختلف در نظر گرفته شد (Alekhin, 1935؛ Prozorovsky, 1940؛ Zozulin, 1955؛ Radulescu-Ivan, 1965, 1967؛ Dokhman, 1968؛ Semenova-Tyan-Tyans6, 1967; پتروا، 1990؛ سوباکینسکیخ، 2000، آوانسوا، 2004). در مناطق با چمن زنی دوره ای، 4 مرحله توالی متمایز می شود (شکل 4).

مرحله اول Fescue-forb (1935-1939) بر اساس مقایسه داده های V.V شناسایی شد. آلخین (1935) و اچ. پروزوروفسکی (1940).

در سال 1939، مناطق چمن زنی در مقایسه با مناطق اصلی تغییر چندانی نداشت. پوشش گیاهی تنوع گونه ای و جنبه های اساسی را حفظ می کند. گیاهان در توسعه گیاهان در مناطق دارای RAS جلوتر هستند. شادابی بسیاری از گیاهان به ویژه در Festuca valesiaca و همچنین علف های ریزوماتوز افزایش می یابد. Stipa pennata در حال افزایش توزیع خود است. مطالعه جنبه ها افزایش فراوانی Myosotis popovii، Salvia pratensis، Ajuga genevensis L.، Knautia arvensis (L.) Coult.، Leucanthemum vulgare را نشان می دهد.

پوشش خزه در جاهایی 100% را اشغال می کند. سهم وزنی فورب ها در علوفه بیشتر (70%) از غلات است.

مرحله 1 مرحله II مرحله III مرحله IV مرحله

olugovenie

111111111111111" 0 5 10 15 20 25 30 35 40 45 50 55 60

زمان جانشینی، سالها

برنج. 4. طرح جانشینی در مناطق با چمن زنی دوره ای

مرحله دوم Fescue-coastal brome-forb. (19401965) با توجه به G.I. Zozulina (1955)، D. Radulescu-Ivan (1965)، V.D. سوباکینسکی (2000).

ترکیب گونه کمی تغییر می کند. تنوع غالب است. تا 77٪ چند ساله پلی کارپیک، یکساله تا 9٪ است. از نظر وزن، گیاهان 61-71٪ را تشکیل می دهند. فورب ها جنبه های رنگارنگ متعددی را تعریف می کنند. مریم گلی، Filipéndula vulgaris، Galium verum، Vicia tenuifolia، Onobrychis arenaria (Kit.) DC به وفور شکوفا می شوند. جنبه های مشخصی از Stipa pennata وجود دارد. حضور خزه ها کاهش می یابد.

اشباع گونه ها به 56 گونه در هر متر مربع کاهش می یابد.

مرحله III فوربس - دنده ساحلی. (1965-1982) در آثار I.F. پتروا (1990)، V.D. سوباکینسکی (2000).

مناطق تحت انجمن سواحل ساحلی در حال افزایش است. مشارکت در انجمن های Festuca valesiaca کاهش یافت: گروه های غالب را ترک کرد. مشارکت وزنی فورب ها نسبت به غلات پایین تر است. حضور Carex humilis همچنان در حال کاهش است.

از فورب ها، Vicia tenuifolia غالب است. فیلیپندولا ولگاریس. مریم گلی پراتنسیس. Tragopogon orientalis L.، Amoria montana (L.) Sojak، Achillea millifolium، Knautia arvensis (L.) Coult، Leucanthemum vulgare نقش گیاهی خود را کاهش می دهند.

اشباع گونه 55 گونه در 1 متر مربع است.

مرحله IV گیاهان مخلوط-بروم-چاچک ساحلی (از سال 1982) بر اساس مواد توسط V.D. شناسایی شد. Sobakinskikh (2000) و داده های ما.

ترکیب گونه های اصلی استپ های چمنزار و کیفیت مرجع جوامع حفظ شده است.

با حفظ تنوع گونه ای علف های شرکت کننده در علفزار، Bromopsis riparia و Stipa pennata فراوان باقی می مانند. گونه غالب Arrhenatherum elatius است که در تمام مناطق سرشماری یافت می شود و از جنبه فورب ها همپوشانی دارد.

در علف 4 نوع جگر وجود دارد. Carex humilis به تنهایی یافت می شود.

حبوبات متعدد (13 گونه) با فراوانی پراکنده و منفرد وجود دارد. فقط Vicia tenuifolia در جاهایی فراوان است.

در مناطقی که رژیم چمن زنی دوره ای دارند، انتشار Calamagrostis epigeios محدود می شود، زیرا. دانه‌های آن دیر می‌رسند، رشد شاخه‌های آن با یونجه‌زنی کند می‌شود.

اشباع گونه ها در همان سطح باقی ماند.

تغییر ضریب رطوبت L.G. رامنسکی به دلیل افزایش فراوانی عناصر علفزار، علفزار رخ داد.

فصل 6

استپ هایی با توالی در سایر ذخایر استپ جنگلی اروپا

این فصل تجربه حفاظت از ذخایر زیر را در نظر می گیرد: "استپ سنگی" منطقه ورونژ (کازانتسوا، 2002). "کوه های گاپیچی" منطقه لیپتسک (دانیلوف، 2005)؛ "پریولژسکایا جنگل-استپ"، منطقه پنزا (کودریاوتسف، 2002)؛ "سرزمین های بکر میخائیلوفسکایا" در منطقه سومی، در شاخه حفاظتگاه طبیعی استپ اوکراین (تکاچنکو، 2005). "استپ قزاق" ذخیره گاه مرکزی سیاه زمین (نشاتایف، 2006).

مقایسه توالی فیتوسنوزهای استپی استپ Streltskaya با توالی در ذخایر جنگلی-استپی نشان داد که تحت یک رژیم کاملاً محفوظ، درختان و درختچه ها به جای استپ های چمنزار بیش از حد رشد می کنند، در برخی موارد با سرعت بیشتری (برای 65 سال در "استپ سنگی" رشد بیش از حد درختان و درختچه ها 60٪ بود). با توسعه جانشینی در مناطق بدون چمن زنی مناطق حفاظت شده فوق، اشباع گونه ها کاهش یافت. کاهش انتشار علف های هرز. جوامع چاچودار (در مزارع یونجه) و گزنه (در زمین های چمن زنی) در زمین های بکر Mikhailovskaya ظاهر شدند، درست مانند استپ Streletskaya.

در تمام ذخایر در نظر گرفته شده، با توالی به سمت توسعه جوامع درختی و درختچه ای، رشد بیش از حد به دلیل گونه های مشابه (Cerasus fruticosa، Chamaecytisus ruthenicus، Prunus spinosa، Malus sylvestris، Pyrus piraster، Quercus robur، Acer platanoides، Acer tataricum، Ulmus) رخ می دهد. گلابرا، اولموس منهای).

در فیتوسنوزهای علفزار-استپی تحت رژیم یونجه‌زایی، اشاره شد که اشباع گونه‌ای و تنوع سنوزی در این رژیم‌ها بیشتر است.

مطالعه مدت مراحل جانشینی در استپ Streletskaya و سایر ذخایر منطقه جنگلی-استپی باعث می شود تا به مدت زمان مراحل تغییر جوامع گیاهی توجه شود. در تمام ذخایر تحت رژیم حفاظت شده، پس از 40-50 سال در فیتوسنوزهای استپی، ظهور جوامع درختی و درختچه ای، جنگل های سبک مشاهده شد. در همان زمان، در برخی موارد، این اتفاق در مرحله بوته ("Galichya Gora"، "Privolzhskaya جنگل-استپ")، در برخی دیگر، با گسترش همزمان درختان و درختچه ها ("Streletskaya و Kamennaya استپ").

توالی فیتوسنوزهای علفزار-استپی جنگل-استپ اروپایی نیاز به یونجه سازی برای حفظ این جوامع را تأیید می کند.

2. علت تغییرات فیتوسنوزها در مناطق استپ Streletskaya یک عامل انسانی برون زا است که برای مدت طولانی عمل می کند. با توجه به عمل یک رژیم کاملاً محفوظ (حذف چرا، چمن زنی، سوزاندن)، تأثیر عوامل درون زا مشاهده می شود (انباشتگی کهنه ها و بستر، تغییرات دما، تغییر در رطوبت، سایه). توالی در قطعات با رژیم چمن زنی دوره ای در نتیجه جایگزینی چمن زنی سالانه با چرخش یونجه، حذف چرا، تغییر زمان و روش های چمن زنی به وجود آمد.

3. جهت جانشینی فیتوسنوزهای علفزار-استپی در تغییر غنای گونه ای منعکس می شود. مناطق کاملاً حفاظت شده استپ Streletskaya تقریباً اشباع گونه ها را به نصف کاهش داد (از 110 به 49 گونه گیاهی در 100 متر مربع و از 44 به 24 گونه گیاهی در هر متر مربع). اشباع گونه ها در مناطق با چمن زنی دوره ای از زمان تأسیس ذخیره تغییر نکرده است و 87 گونه گیاهی در 100 متر مربع و 57 گونه گیاهی در هر متر مربع است.

4. در مناطق کاملاً حفاظت شده، روند جانشینی به سمت از بین رفتن گیاهان یک ساله و جوان، از بین رفتن گیاهان چند ساله روزت، کاهش گیاهان استپی و افزایش گیاهان علفزار و جنگلی پیش می رود. فیتوسنوزهای مدرن در مناطق با چمن زنی دوره ای ترکیب گونه ای اصلی خود را حفظ کرده اند. در رژیم چمن زنی دوره ای، فراوانی گیاهان استپی نیز تا حدودی کاهش یافت و فراوانی گونه های علفزار افزایش یافت. ترکیب غلات به دلیل توزیع گسترده غلات ریزوماتوز در فیتوسنوزها تغییر کرده است.

5. با حفظ شاخص های بهره وری بیولوژیکی گیاه گیاهی خشکی در مناطق کاملاً حفاظت شده (9 تن در هکتار)، درصد گروه های اقتصادی و گیاه شناسی گیاهان تغییر کرده است. مشارکت وزنی غلات اکنون به 70 درصد افزایش یافته است. بهره وری بیولوژیکی فیتوماسه خشکی در مناطق چمن زنی 4.48 تن در هکتار بود. تغییراتی در نسبت گروه های اصلی اقتصادی و گیاه شناسی صورت گرفته است. در حال حاضر مشارکت چمن‌ها (52.5 درصد) بر فورب‌ها غالب است، البته در زمان سازماندهی ذخیره غلبه علف‌ها بر چمن‌ها مشخص شد.

1) فسکیو-فورب.

3) وینیکوفسکایا.

1) فسکیو-فورب.

3) دنده فورب-ساحلی.

8. مقایسه روند جانشینی فیتوسنوزهای علفزار-استپی در ذخیره گاه مرکزی چرنوزم با توالی در سایر ذخایر استپ جنگلی اروپا نشان می دهد که تحت یک رژیم کاملاً محفوظ، جنگل نور در فیتوسنوزهای استپی یا از طریق فاز بوته ای ظاهر می شود (Galichya Gora). ، استپ جنگلی Privolzhskaya) یا با گسترش همزمان درختان و درختچه ها (استپ های Streletskaya و Kamennaya). بهینه ترین حالت برای حفظ فیتوسنوزهای استپی، حالت چمن زنی دوره ای است که ویژگی های استپ های مرجع شمالی را حفظ می کند.

1. آوانسوا A.A. مشاهدات در مورد گشت و گذار در حین مطالعه موضوع "اجتماعات گیاهی" (به عنوان مثال از فیتوسنوزهای استپی) / A.A. آوانسوا // آزمایش ها و مشاهدات در روند آموزش گیاه شناسی. - Kursk: KSPU، 2001.-S.29-32.

2. آوانسوا A.A. تاریخچه مطالعه بهره وری و ترکیب گونه ای فیتوسنوزهای بخش استرلتسکی ذخیره گاه مرکزی چرنوزم / A.A. Avanesova // فیتوسنوزهای استپ جنگلی شمالی و حفاظت از آنها، - تولا، 2001. -S.13-15.

3. آوانسوا A.A. تأثیر عوامل انسانی بر ترکیب گونه های جوامع استپی منطقه استرلتسی چرنوزم مرکزی

آنها را رزرو کنید پروفسور V.V.Alekhin /A.A.Avanesova، V.D.Sobakinskikh // تأثیر انسانی بر فلور و پوشش گیاهی: مجموعه مقالات Conf.، اختصاص داده شده. به یاد N.S. کامیشوا، لیپتسک، 30 نوامبر 2001 - لیپتسک: انتشارات ایالت لیپتسک. Ped un-ta, 2001.- S.60-61.

4. آوانسوا A.A. تغییرات در فیتوسنوزهای استپی CCR تحت تأثیر عامل انسانی /A.A. آوانسوا // آموزش در حل مشکلات زیست محیطی: مواد کنفرانس علمی بین المللی. 18-21 سپتامبر. - کورسک، 2001.- S-91-92.

5. آوانسوا A.A. فیتوسنوزهای استپی - سیستم های اکولوژیکی پیچیده /A.A. آوانسوا // نقش علم گیاه شناسی در آموزش و پرورش محیط زیست - کورسک، 2002 - ص 63-70.

6. آوانسوا A.A. ویژگی های فیتوسنوزهای کاملاً محافظت شده بخش Streltsy از Chernozem Central Reserve /A.A. Avanesova // مطالعه و حفاظت از طبیعت جنگل-استپ. -Tula, 2002 .- S. 23-25

7. آوانسوا A.A. اشباع گونه ها و بهره وری فیتوسنوزهای استپی استپ Streletskaya /A.A. Avanesova // فلور و پوشش گیاهی منطقه مرکزی Chernozem. - کورسک، 2003.- ج 41-44

8. آوانسوا A.A. گسترش درختان و درختچه ها در استپ Streletskaya منطقه مرکزی Chernozem Reserve / A.A. آوانسوا // فلور و پوشش گیاهی منطقه مرکزی چرنوزم-2003. - کورسک، 2003.-ص. 33-36

9. آوانسوا A.A. تجربه در حفاظت از استپ چمنزار در منطقه مرکزی Chernozem. پروفسور V.V. آلخینا /A.A. آوانسوا، V.D. سوباکینسکی // میدان کولیکوو. چشم انداز تاریخی. طبیعت. باستان شناسی. داستان. جلد 1. -Tula, 2003, - S. 169-186.

10. آوانسوا A.A. پویایی پوشش گیاهی استپ Strelelets (منطقه مرکزی Chernozem) تحت رژیم های مختلف حفاظتی / A.A. Avanesova // Bot. مجله. -2004. - ت 89، شماره 5 - س 796-812.

11. آوانسوا A.A. ویژگی های مورفولوژیکی Peoria tenuifolia (Paeoniceae) در سایت Streltsy ذخیره گاه بیوسفر مرکزی Chernozem به نام پروفسور V.V. Alekhin / A.A. Avanesov // مجموعه مقالات دومین کنفرانس بین المللی آناتومی و مورفولوژی گیاهان S.-P. 14-18 اکتبر 2002، - سن پترزبورگ، 2002، - S. 11-12.

12. Avanesova A. تأثیر حالت کاملاً محفوظ بر گیاه سنوز استپی ذخیره گاه مرکزی-چرنوزم / A.Avanesova // اهمیت آموزش علم در پرتو تغییرات اجتماعی و اقتصادی در کشورهای اروپای مرکزی و شرقی: مواد IOSTE IV سمپوزیوم برای کشورهای اروپای مرکزی و شرقی.- Kursk, KSU, 2003.- P. 254-256.

13. آوانسوا A.A. توزیع طبیعی درختان و درختچه ها در مناطق بدون کوبیدن استپ Streletskaya / A.A. Avanesova // تحقیقات گیاه شناسی در روسیه آسیایی. مطالب کنگره یازدهم RBO. - بارنائول، 2003. - جلد 2 - س 298.

14. آوانسوا A.A. توالی فیتوسنوزها در سایت Streltsy منطقه مرکزی زمین سیاه / A.A. Avanesova // فلور و پوشش گیاهی منطقه مرکزی Chernozem -

2004. مواد کنفرانس علمی.- Kursk, 2004. -С 49-52.

15. آوانسوا، ع.ا. آوانسوا، V.D. سوباکینسکی // تحقیقات نقشه برداری در ذخیره گاه مرکزی چرنوزم (کارهای ذخیره گاه دولتی مرکزی زمین سیاه، شماره 19) - کورسک، 2006 -S. 97-102.

آوانسوا آنا الکساندرونا

توالی فیتوسنوزهای استپی جنگل-استپ اروپا

(به عنوان مثال ذخیره گاه بیوسفر مرکزی چرنوزیم به نام وی. وی آلخین)

پروانه فعالیت نشریه شماره شناسه 062248 مورخ 1380/12/11 امضا شده برای چاپ 13.09.06 کاغذ افست با فرمت 60x84/16. چاپ افست تیراژ 100 نسخه. سفارش شماره 12

انتشارات دانشگاه دولتی کورسک 305000، کورسک، خ. رادیشچوا، 33

چاپ شده در آزمایشگاه اطلاعات و پشتیبانی روش شناختی KSU

فصل 1

1.1. ویژگی‌های فیتوسنوزهای استپی باکره استپ Streletskaya.

1.2. مطالعه فلور استپ Streletskaya.

1.3. مطالعات بهره وری و اشباع گونه فیتوسنوزهای استپی.

1.4. تغییرات پی در پی در فیتوسنوزهای استپی تحت رژیم های حفاظتی مختلف

1.5. بررسی ویژگی های بیومرفولوژیکی گیاهان استپ Streletskaya.

فصل 2. حوزه، مواد و روش تحقیق.

فصل 3

3.1. ترکیب گونه ها و بهره وری در فیتوسنوزهای چمن زنی کاملاً محافظت شده و مجاور در بخش غربی استپ Streletskaya.

3.2. ترکیب و بهره‌وری گونه‌ها در فیتوسنوزهای چمن‌زنی کاملاً محافظت‌شده و مجاور در بخش مرکزی استپ Streletskaya.

فصل 4

4.1. جهت تغییر پوشش گیاهی در مناطق با رژیم کاملاً حفاظت شده. 4.2. گسترش درختان و درختچه ها در استپ Streletskaya.

4.3. مراحل توالی فیتوسنوزهای استپی در مناطقی با رژیم کاملاً محفوظ.

فصل 5. توالی فیتوسنوزهای استپی تحت تأثیر یونجه.

5.2. مراحل جانشینی فیتوسنوزهای استپی در مناطق با چمن زنی دوره ای.

فصل 6

معرفی پایان نامه زیست شناسی، با موضوع "موارد فیتوسنوز استپی در استپ جنگلی اروپا"

مرتبط بودن موضوع مطالعه جانشینی نه تنها از اهمیت نظری عمیق، بلکه از اهمیت عملی نیز برخوردار است. همچنین مطالعه توالی پوشش گیاهی که در نتیجه تغییراتی که یک فرد در حال حاضر با فعالیت اقتصادی خود ایجاد می کند، رخ می دهد (Kamyshev, 1964) مهم است.

ذخیره‌گاه بیوسفر ایالتی چرنوزم به نام V.I. پروفسور V.V. آلخین (منطقه کورسک) مبنایی برای مطالعه تغییرات فیتوسنوزهای استپی باکره تحت تأثیر رژیم های حفاظتی خاص است. استپ های چمنزاری ذخیره گاه مرکزی چرنوزم سیستم های منحصر به فردی هستند که به دلیل شخم زدن و فعالیت های اقتصادی انسان در سراسر اوراسیا تقریباً ناپدید شده اند (Alekhin, 1936). پردازش مواد بیولوژیکی انباشته شده در ذخیره گاه بیوسفر ایالت سیاه زمین مرکزی در ارتباط با انطباق با برنامه یونسکو "انسان و زیست کره" (MAB) و کنوانسیون تنوع زیستی گونه های حیات وحش مصوب 1992 از اهمیت علمی بالایی برخوردار است. .

توالی فیتوسنوزهای علفزار-استپی تحت رژیم های حفاظتی مختلف به اندازه کافی مورد مطالعه قرار نگرفته است. شناخت جهت این تغییرات به منظور اصلاح فرآیندهای رخ داده در آنها و بهینه سازی مدیریت طبیعت استپی ضروری است (Lavrenko, 1959).

تعداد زیادی از مطالعات پوشش گیاهی در منطقه جنگلی-استپی انجام شده است. این به دلیل اهمیت اقتصادی آن و همچنین این واقعیت است که مطالعه پوشش گیاهی استپ منجر به شناسایی مشکلات گیاه شناسی و فلورستیکی می شود (Kultiasov, 1981). یکی از مشکلات "مسئله استپ" است که دلایل کمبود جنگل های استپ را آشکار می کند (کوماروف، 1951).

اخیراً تغییرات زیادی در فیتوسنوزهای استپی و گسترش درختان و درختچه ها در مناطق با رژیم محفوظ مشاهده شده است.

داده‌های مربوط به وضعیت فیتوسنوزهای علفزار استپی، به‌دست‌آمده در سال‌های مختلف، ماده‌ای برای شناسایی مراحل جانشینی هستند.

هدف و اهداف مطالعه. هدف از این مطالعه بررسی توالی فیتوسنوزهای استپی جنگل-استپ اروپایی (به عنوان مثال ذخیره‌گاه بیوسفر مرکزی چرنوزم به نام V.V. Alekhin) است.

برای رسیدن به این هدف، وظایف زیر تعیین شد:

1. برای شناسایی ویژگی های وضعیت فعلی فیتوسنوزهای استپی با رژیم چمن زنی دوره ای (RPK) و رژیم کاملاً محافظت شده (RAS)، توجه ویژه به توزیع درختان و درختچه ها.

2. جهت جانشینی فیتوسنوزهای استپی را با RAS و RPC تعیین کنید.

3. شناسایی مراحل جانشینی فیتوسنوزهای استپی در طول RAS و RPK.

4. توالی های در حال انجام پوشش گیاهی ذخیره گاه مرکزی چرنوزم را با تغییرات در جوامع استپی علفزار-استپی مشابه جنگل-استپ اروپایی مقایسه کنید.

تازگی علمی کار. برای اولین بار، مرحله جنگل‌های سبک در فیتوسنوزها با رژیم کاملاً محفوظ توصیف شد و مراحل جانشینی پوشش گیاهی تحت یک رژیم کاملاً حفاظت‌شده حفاظت و رژیم دروهای دوره‌ای شناسایی شدند. پویایی در گسترش درختان و درختچه‌ها در تمام مناطق بدون چمن زنی بخش Streltsy از ذخیره‌گاه مرکزی Chernozem ایجاد شده است. تشکیل چمنزار در مناطق با رژیم PKK و جنگل کاری در مناطق با RAS در فیتوسنوزهای استپی استپ Streletskaya ایجاد شد.

مقررات اساسی برای دفاع.

1. تجزیه و تحلیل تغییرات در ترکیب گونه ها، اشباع گونه ها، شاخص های بهره وری و رطوبت طبق L.G. Ramensky نشان دهنده چمن زار جوامع استپی استپ Streletskaya در طول دوره وجود ذخیره است.

2. در فیتوسنوزها با PKK، شاخص رطوبت تغییر کرد (از 51.9 به 52.7 در مقیاس رطوبت L.G. Ramensky). در حال حاضر، فیتوسنوزهای حاوی PKK در مرز بین استپ های علفزار و علفزارهای خشک و تازه قرار دارند. فیتوسنوزهای دارای RAS به عنوان مراتع تازه (سطح 56 در مقیاس رطوبت L.G. Ramensky) با گسترش گونه های جنگلی، درختان و درختچه ها مشخص می شوند.

3. ارزیابی توالی فیتوسنوزها با RAS و RPC در استپ Streletskaya و سایر مناطق حفاظت شده نشان داد که تغییرات شناسایی شده برای جوامع حفاظت شده علفزار-استپی در سراسر جنگل-استپ اروپایی معمول است.

اهمیت عملی مطالب ارائه شده در پایان نامه تجربیات انباشته شده در حفاظت از استپ های چمنزار در ذخیره گاه مرکزی چرنوزم را خلاصه می کند، به شما امکان می دهد روش های منطقی را برای حفاظت از استپ های علفزار انتخاب کنید، ارزیابی رژیم کاملاً محفوظ N.S. کامیشف (1965)، به عنوان رژیمی که منجر به از بین رفتن فیتوسنوزهای علفزار-استپی و پیدایش جنگل های سبک شد.

تایید کار. مفاد اصلی پایان نامه در کنفرانس های علمی "فیتوسنوزهای استپ جنگلی شمالی و حفاظت از آنها" (Kursk، 2001)، "فلور و پوشش گیاهی منطقه مرکزی Chernozem" ارائه و مورد بحث قرار گرفت (Kursk, 2002,2003,2004) ، "تأثیر انسان زایی بر فلور و پوشش گیاهی" (لیپتسک، 2001)، "مطالعه و حفاظت از طبیعت استپ جنگلی" (Kursk، 2002)، دومین کنفرانس بین المللی آناتومی و مورفولوژی گیاهان (سن پترزبورگ، 2002)، "چشم انداز تاریخی. طبیعت. باستان شناسی. تاریخ "(میدان تولا-کولیکوو، 2002).

حجم کار پایان نامه 166 صفحه ای شامل یک مقدمه، 6 فصل، یک نتیجه گیری، نتیجه گیری و 29 صفحه یک پیوست می باشد. شامل 120 صفحه متن اصلی، 22 شکل، 9 جدول. فهرست منابع شامل 217 عنوان است که 9 عنوان آن به زبان های خارجی است.

نتیجه پایان نامه با موضوع "گیاه شناسی"، آوانسوا، آنا الکساندرونا

1. فیتوسنوزهای علفزار-استپی استپ Streletskaya ذخیره گاه مرکزی Chernozem از ابتدای قرن بررسی شده است. در مراحل مختلف مطالعه، فهرست‌های کاملی از فیتوسنوزها تهیه شد که امکان ردیابی جهت فرآیندهای متوالی و شناسایی مراحل جانشینی در مناطق کاملاً حفاظت‌شده و فیتوسنوزهای دوره‌ای استپ Streletskaya را فراهم می‌کند.

2. علت تغییرات فیکوسنوزها در مناطق استپ Streletskaya یک عامل انسانی برون زا است که برای مدت طولانی عمل می کند. با توجه به عمل یک رژیم کاملاً محفوظ (حذف چرا، چمن زنی، سوزاندن)، تأثیر عوامل درون زا مشاهده می شود (انباشتگی کهنه ها و بستر، تغییرات دما، تغییر در رطوبت، سایه). توالی در قطعات با رژیم چمن زنی دوره ای در نتیجه جایگزینی چمن زنی سالانه با چرخش یونجه، حذف چرا، تغییر زمان و روش های چمن زنی به وجود آمد.

3. جهت جانشینی فیتوسنوزهای علفزار-استپی در تغییر غنای گونه ای منعکس می شود. مناطق کاملاً محافظت شده استپ Streltsy اشباع گونه را تقریباً به نصف کاهش داد (از 110 به 49 گونه گیاهی در هر 100 متر و از 44 به 24 گونه گیاهی در هر 1 متر). اشباع گونه ها در مناطق با چمن زنی دوره ای تغییر نکرده است از زمان ایجاد ذخیره 87 گونه گیاهی در 100 متر مربع و 57 گونه گیاهی در هر متر مربع است.

4. در مناطق کاملاً حفاظت شده، روند جانشینی به سمت از بین رفتن گیاهان یک ساله و جوان، از بین رفتن گیاهان چند ساله روزت، کاهش گیاهان استپی و افزایش گیاهان علفزار و جنگلی پیش می رود. فیتوسنوزهای مدرن در مناطق با چمن زنی دوره ای ترکیب گونه ای اصلی خود را حفظ کرده اند. در رژیم چمن زنی دوره ای، فراوانی گیاهان استپی نیز اندکی کاهش یافت و گیاهان چمنزار افزایش یافت. ترکیب غلات به دلیل توزیع گسترده غلات ریزوماتوز و چچم در فیتوسنوزها تغییر کرده است.

5. با حفظ شاخص های بهره وری بیولوژیکی گیاه گیاهی خشکی در مناطق کاملاً حفاظت شده (9 تن در هکتار)، درصد گروه های اقتصادی و گیاه شناسی گیاهان تغییر کرده است. مشارکت وزنی غلات اکنون به 70 درصد افزایش یافته است. بهره وری بیولوژیکی فیتوماسه خشکی در مناطق چمن زنی J 4.48 تن در هکتار بود. تغییراتی در نسبت گروه های اصلی اقتصادی و گیاه شناسی صورت گرفته است. در حال حاضر مشارکت چمن‌ها (52.5 درصد) بر فورب‌ها غالب است، البته در زمان سازماندهی ذخیره غلبه علف‌ها بر چمن‌ها مشخص شد.

6. مطالعه توالی فیتوسنوزهای علفزار-استپی استپ Streletskaya نشان داد که در حال حاضر فیتوسنوزها با رژیم کاملاً محفوظ به عنوان علفزارهای تازه (شاخص 56 مطابق با مقیاس اکولوژیکی LG Ramensky) شناخته می شوند و تحت گسترش درختان و درختچه ها قرار می گیرند. از 5 تا 20 درصد از مساحت مناطق بدون چمن زنی). تجزیه و تحلیل توصیفات در مقیاس های اکولوژیکی نشان می دهد که فیتوسنوزهای استپی با چمن زنی دوره ای، شاخص رطوبت را از 51.9 به 52.7 تغییر داده اند و در حال حاضر در مرز بین استپ های علفزار و علفزارهای خشک و تازه قرار دارند.

7. برای اولین بار، مراحل توالی فیتوسنوزهای علفزار- استپی شناسایی و محدودیت زمانی آنها تعیین شد. در مناطقی با رژیم کاملاً محفوظ استپ Streletskaya ، 4 مرحله جانشینی شرح داده شده است:

1) فسکیو-فورب.

2) چمن ساحلی-kostretsovo-پر.

3) وینیکوفسکایا.

4) توسعه جنگل های با غلبه انجمن چچم.

در مناطق با چمن زنی دوره ای، مراحل زیر از جانشینی متمایز می شود:

1) فسکیو-فورب.

2) فسکیو-بروم-فورب ساحلی.

3) Forb-shore-streak.

4) فوربس - ساحل - لبه - چچم.

8. مقایسه روند جداسازی فیتوسنوزهای چمنزار-استپی در ذخیره‌گاه مرکزی چرنوزم با توالی در دیگر ذخایر استپ جنگلی اروپا نشان می‌دهد که تحت یک رژیم کاملاً محفوظ، جنگل سبک در فیتوسنوزهای استپی یا از طریق فاز بوته‌ای ظاهر می‌شود (Galichya Gora). ، استپ جنگلی Privolzhskaya) یا با گسترش همزمان درختان و درختچه ها (استپ های Streletskaya و Kamennaya). بهینه ترین حالت برای حفظ فیتوسنوزهای استپی، حالت چمن زنی دوره ای است که ویژگی های استپ های مرجع شمالی را حفظ می کند.

پیشنهاداتی برای استفاده از نتایج مطالعه

مطالب ارائه شده در پایان نامه، خلاصه ای از تجربه چندین ساله در حفاظت از استپ های چمنزار در ذخیره گاه مرکزی چرنوزم، اطلاعاتی را در مورد جهت تغییرات پوشش گیاهی به مؤسسات زیست محیطی (ذخیره ها، کمیته های دولتی حفاظت از محیط زیست) ارائه می دهد و به آنها امکان انتخاب منطقی می دهد. راه هایی برای محافظت از استپ های علفزار و جوامع علفی از داده های جانشینی می توان برای آزمایش فرضیه های پویایی پوشش گیاهی استفاده کرد.

نتیجه

یکی از مهمترین وظایف پیش روی ذخایر، بررسی بیوسنوزها در تمامی روابط و پایش دینامیک آنها در شرایط مختلف محیطی است. در این راستا، مشاهده توالی در پوشش گیاهی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بهره وری و ترکیب گونه ها شاخص های اصلی جوامعی هستند که اطلاعاتی را برای توصیف سیستم های بیولوژیکی ارائه می دهند. بر اساس این شاخص‌ها می‌توان جایگاه انجمن‌ها را در سلسله مراتب این سیستم‌ها تعیین کرد، اهمیت اقتصادی و اکولوژیکی آنها را تحلیل کرد، تحلیل‌های فلوروژنتیک، اکولوژیکی و گیاه‌سنوزی انجام داد و مراحل جانشینی جامعه را طی مشاهدات طولانی‌مدت شناسایی کرد.

رژیم های حفاظتی موجود در استپ Streletskaya ایمنی فیتوسنوزهای آن را به درجات مختلف تضمین می کند.

رژیم‌های چمن‌زنی دوره‌ای، بر خلاف رژیم رزرو شده، تنوع گونه‌ای فیتوسنوز استپ Streletskaya را حفظ می‌کند، که دارای ویژگی‌های مشخصه استپ‌های شمالی، چمن‌زار، و رنگارنگ چمن‌زده است. این حالت شرایطی را ایجاد می کند که به شرایطی نزدیک تر است که فیتوسنوزهای استپ Streletskaya در گذشته تاریخی در آن قرار داشتند.

رژیم حفاظت شده منجر به تغییرات بزرگی در فیتوسنوزها شده است. آنها در حال حاضر تحت سلطه مقادیر زیادی غلات هستند، فراوانی و سهم آنها در انبوه قلمه های فیتوسنوزها زیاد است. بروز و فراوانی گیاهان کاهش یافته است. درختان و درختچه هایی ظاهر شدند که برجستگی تاج آنها در برخی نقاط به 20 درصد می رسد.

رژیم ذخیره قبل از ایجاد ذخیره وجود نداشت، ایجاد آن بخشی از آزمایشی است که توسط V.V. آلخین. در حال حاضر عناصر جنگلی در مناطقی با این رژیم در حال گسترش هستند. این مناطق منعکس کننده رابطه گیاهی بین جنگل و استپ است. مطالعات جانشینی در بخش Streletsky ذخیره‌گاه مرکزی Chernozem، و همچنین داده‌های مربوط به تغییرات فیتوسنوزهای استپی در سایر ذخایر جنگل-استپ اروپایی، نظریه «چرخه‌ای» رابطه بین جنگل و استپ را تأیید می‌کند که توسط G.E. گروسست. جنگل و استپ در کمربند جنگلی-استپی به طور مساوی وجود دارند و بین آنها فقط جایگزینی موقتی یکدیگر در مناطق مختلف وجود دارد. اما عامل اصلی بازدارنده در پیشروی جنگل در استپ را باید انسانی دانست و نه تغییر در شرایط رشد. این دیدگاه توسط V.I. طالیف. کلر (1931)، Semenova-Tyan-Shanskaya (1966)، Smirnova (2000) مطالعات به این مشکل اختصاص یافته است.

تجربه V.V. آلخین در مورد اقدامات رژیم در ذخیره گاه مرکزی چرنوزم از اهمیت منحصر به فردی برخوردار است و ارزش مطالعه و پوشش جامع دارد، نتایج آن باید هنگام ایجاد ذخایر جدید و آثار طبیعی در منطقه جنگلی-استپی مورد توجه قرار گیرد.

کتابشناسی - فهرست کتب پایان نامه زیست شناسی، کاندیدای علوم زیستی، آوانسوا، آنا الکساندرونا، ورونژ

1. آوانسوا A.A. پویایی پوشش گیاهی استپ Strelelets (منطقه مرکزی Chernozem) تحت رژیم های مختلف حفاظتی /A.A. آوانسوا // مجله گیاه شناسی. -2004. T. 89، شماره 5 - S. 796-812.

2. آوانسوا A.A. تجربه در حفاظت از استپ چمنزار در منطقه مرکزی Chernozem. پروفسور V.V. آلخینا / A.A. Avanesova، V.D. سوباکینسکی // میدان کولیکوو. چشم انداز تاریخی. طبیعت. باستان شناسی. داستان. -Tula.، 2003.-T. 1.-S. 169-186.

3. الکساندروا V.D. بررسی تغییرات پوشش گیاهی / V.D. الکساندروا//ژئوبوتانی صحرایی.- M.-JL: Nauka., 1964.-T. 3 . -ص.300-447.

4. الکساندروا V.D. وظایف فوری مطالعه تغییرات پوشش گیاهی /

5. ب.د. الکساندروا // مشکلات گیاه شناسی مدرن. -M.-JL، 1965. -T.1.1. ج 206-209.

6. آلخین وی. مقاله ای در مورد پوشش گیاهی و تغییرات پی در پی آن در منطقه استپ Streltsy در نزدیکی Kursk / V.V. آلخین // تر. SPb. جزایر طبیعت گرایان، بخش. گیاه شناسی - 1909. -T. 40، شماره 1. -112 ص.

7. آلخین وی. پوشش گیاهی استپ های منطقه مرکزی زمین سیاه. / V.V. آلخین ورونژ، 1925. -102 ص.

8. آلخین وی. پوشش گیاهی استان کورسک. / V.V. آلخین // تر. کورسک گوبپلان. کورسک، 1926. - شماره 4. - 122 ص.

9. آلخین وی. استپ های مرکزی زمین سیاه. / V.V. آلخین ورونژ: کمون، 1934.- 90 ص.

10. Yu.Alekhin V.V. مشکل فیتوسنوز و برخی شواهد جدید / V.V. آلخین // اوچن. برنامه دانشگاه دولتی مسکو. بخش بیولوژیکی -1935.-مسئله. 4.-S. 113179.

11. P. Alekhin V.V. روشهای مطالعه میدانی پوشش گیاهی و فلور. / V.V. آلخین - م.: نارکومپروس. -1938. -203 ص.

12. آلخین وی. دکترین فیتوسنوزها. / V.V. آلخین // جغرافیای گیاهان، - م.، 1938. - ص 109-140.

13. آلخین وی. فلور ذخیره گاه مرکزی سیاه زمین. / V.V. آلخین // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره - M.، 1940a. موضوع. 1-C. 8-144.

14. I. Alekhin V.V. ذخیره‌گاه زمین سیاه مرکزی، سازمان و قلمرو مدرن آن. / V.V. آلخین // تر. سنتر-چرنوز. دولت برنامه - م.، 19406-مسأله 1.-س.ز-7.

15. آلخین وی. پوشش گیاهی اتحاد جماهیر شوروی در مناطق اصلی. / V.V. Alekhin -M, 1936. -S.256-310

16. آلخین وی. پوشش گیاهی اتحاد جماهیر شوروی در مناطق اصلی. / V.V. آلخین - م.، 1951-س. 274-283.

17. آلخین وی، والتر جی. مبانی جغرافیای گیاه شناسی. / V.V. آلخین، جی. والتر - M.-JL: Biomedgiz.، 1936. -713 ص.

18. اطلس منطقه کورسک. / ویرایش R.V. Kabonova M، 2000، - 48 p.

19. Afanas'eva E.A. مقاله گیاه شناسی خاک در مورد استپ Streletskaya. / E.A. آفاناسیف، V.N. Golubev Kursk، 1962 -66 ص.

20. Afanas'eva E.A. چرنوزم های مرتفع روسیه میانه. / E.A. Afanasiev -M: Nauka، 1966. -223p.

21. Bannikova I.A. جنگل-استپ اوراسیا (ارزیابی تنوع گل و گیاه)./ I.A. Bannikova M.، 1998. -145p.

22. بیدمن آی.ن. روش شناسی مطالعه فنولوژی گیاهان و جوامع گیاهی. / که در. Beideman Novosibirsk: Nauka, 1974.-153 p.

23. Borisova M.A. ریتم توسعه فصلی استپ چمنزار. / م.ا. بوریسف // بولتن موسسه علوم طبیعی مسکو، زیست شناسی، 1960.-T. 65، شماره 6.- س 78-91.

24. Borisov V.A. مناطق طبیعی حفاظت شده جهان پارک های ملی، ذخایر، ذخایر: کتاب مرجع. / V.A. بوریسف، ال.اس. Belousova-M.: Agropromizdat, 1985 210 p.

25. واسیلویچ V.I. روش های آماری در ژئوبوتانی. / V.I., Vasilevich -M-L.: Nauka, 1969.-231 p.

26. واسیلیف V.I. الگوهای فرآیند تغییر پوشش گیاهی. / در و. واسیلیف // مطالبی در مورد تاریخچه و فلور پوشش گیاهی اتحاد جماهیر شوروی - M .: ANSSR, - 1946. - T.2 S. 365-404.

27. Vlasov A.A. نقش ذخیره‌گاه مرکزی زمین سیاه در حفاظت از تنوع زیستی منطقه کورسک. / ع.الف. ولاسوف // فیتوسنوزهای استپ جنگلی شمالی و حفاظت از آنها. -Tula, 2001. S. 18-21.

28. Vlasov A.A. ذخیره‌گاه بیوسفر مرکزی چرنوزم به نام V.I. پروفسور آلخین. تنوع زیستی توسعه. تحقیق و نظارت علمی. / ع.الف. ولاسوف // مطالعه و حفاظت از طبیعت جنگل-استپ. -تولا، 2002-S. 7-11.

29. Vlasov A.A. ذخیره مرکزی چرنوزم در مرحله کنونی. / ع.الف. ولاسوف // مطالعه و حفاظت از اکوسیستم ها و ذخایر طبیعی در منطقه جنگلی-استپی. -Kursk, 2005 S. 4-6

30. Vorobyov I.I. ایده های دوکوچایف و حفاظت ارضی از استپ ها. / I.I. وروبیوف // بولتن استپ، شماره 15 - نووسیبیرسک، 2004 - ص 4-8.

31. Vorobyov I.I. جنگل، استپ و انسان در منطقه مرکزی چرنوزم: تلاشی برای نگاهی متفاوت به عملکرد حفاظت از استپ. / I.I. وروبیوف // مطالعه و حفاظت از اکوسیستم های طبیعی ذخایر در منطقه جنگلی-استپی. -Kursk، 2005 -S. 26 28.

32. Golubev V.N. پیوست II به لیست گیاهان آوندی ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / V.N. گلوبف // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. -م.، 1960. - شماره. 6. س 223-225.

33. Golubev V.N. پیوست III به لیست گیاهان آوندی ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / V.N. گلوبف // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره.- م.، 1965.- شماره. 8. -S. 68-72.

34. Golubev V.N. در مورد چشم انداز کار تحقیقاتی در رزرو مرکزی Chernozem. / V.N. گلوبف // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. -م.، 1960. - شماره. 6. س 36-50.

35. Golubev V.N. به دانش اکولوژیکی و بیولوژیکی پوشش گیاهی استپ علفزار. / V.N. Golubev // مجله گیاه شناسی، -1962.- T. No. 1-S.25-44.

36. Golubev V.N. مبانی بیومورفولوژی گیاهان علفی استپ جنگلی مرکزی. / V.N. گلوبف // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره.- م.، 1962.- شماره. 7 509 s.

37. Golubev V.N. ویژگی های اکولوژیکی و بیولوژیکی گیاهان علفی و جوامع گیاهی جنگل-استپ. / V.N. Golubev M., 1965. -287p.

38. Golubeva I.V. برخی از داده ها در مورد موجودی دانه های زنده در خاک های زیر پوشش گیاهی علفزار. / I.V. گلوبوا // بولتن MOIP، زیست شناسی، M.، 1962. - T. 67، شماره. 5-S. 76-89.

39. Golubeva I.V. ترکیب سنی و پویایی جمعیت شبدر کوهی و اسپرس شنی در شرایط مختلف استپ علفزار. / I.V. گلوبوا // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. م.، 1964. - شماره 7. - س. 11-37.

40. Golubeva I.V. در مورد ذرات اسپرس شنی در شرایط استپ علفزار. / I.V. گلوبوا // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. م.، 1965. - شماره 9 - س. 90-96.

41. گورچاکوفسکی پی.ال. تغییرات انسانی در پوشش گیاهی: نظارت، ارزیابی، پیش بینی. / P.L. گورچاکوفسکی // اکولوژی شماره 5، -M، 1984.- P.3-16

42. Grebenshchikov O.S مقررات توسعه اکوسیستم های چمن در مناطق حفاظت شده. / O.S. Grebenshchikov // تجربه و وظایف ذخایر اتحاد جماهیر شوروی - M، 1979، صفحات 123-129.

43. گرین اف.ام. اصول و روشهای پایش ژئوسیستم. / F.M. گرین، I.N. کلیوف، V.D. Utekhin M.: Nauka، 1989. - 168 p. Green A.M. اصول، روش ها و روش های انجام مطالعات ثابت ژئوسیستم ها. / صبح. سبز - M.: IGAN، پیش چاپ 1987.-78s.

44. Grosset G.E. نوسانات در مرزهای بین جنگل و استپ در هولوسن در پرتو دکترین جابجایی مناطق. / GE. Grosset // Bulletin MOIGT. زیست شناسی. -M.، 1961، -T. 36-S. 65-84.

45. Denisov V.G. ساختار مورفولوژیکی شاخساره و چمن Carex humilis Leyss. / V.G. دنیسوف // گزارش های علمی آموزش عالی. علوم بیولوژیکی. م.، -№4. -ص 62-69.

46. ​​Dinesman L.G. تاریخچه جنگل "دوبروشینا" بر اساس مطالعه مارموت ها. / ال.جی. Dinesman // Tr. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. -M, 1967.-Iss. 10.-S. 101-108.

47. دخمان جی.ای. رابطه حبوبات و غلات در فیتوسنوزهای طبیعی استپ شمالی. / G.I. دخمان // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. م.، 1966-T. P.-S. 8-28.

48. دخمان جی.ای. به سوی مطالعه تحلیلی ساختار فیتوسنوزها در استپ شمالی (علفزار). / G.I. دخمان // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. -کورسک: شاهزاده. Publishing House, 1960 T. 6. - S. 51-81.

49. دخمان جی.ای. جهت اصلی روند بازسازی پوشش گیاهی مناطق چمن زنی استپ ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / G.I. دخمان // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. م.، 1965.- شماره 9.-س.3-15.

50. دخمان جی.ای. ویژگی های توزیع گیاه با توجه به عناصر میکرونانوریف مناطق چمن زنی استپ Streletskaya. / G.I. دخمان // تر. مرکز-چرنوزم. دولت zapovednik. -Voronezh: Voronezh Publishing House, University, 1965.- Issue 8. S. 5-11.

51. دخمان جی.ای. هویت جنگل-استپ. / G.I. دخمان // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. م.، 1346.- شماره. 10، - S. 3-16.

52. دخمان جی.ای. استپ جنگلی بخش اروپایی اتحاد جماهیر شوروی. / G.I. دخمان - م.، 1968270 ص.

53. Eliseeva V.I. توزیع جوندگان موش مانند در بیوتوپ های اصلی ذخیره گاه مرکزی چرنوزم و پویایی جمعیت گونه های پیشرو / در و. Eliseeva // Tr. سنتر-چرنوز. دولت ذخیره. م.: لسن. prom-ost, 1965. - S. 194-208.

54. Eliseeva V.I. تغذیه و پویایی جمعیت روباه ها در ذخیره گاه مرکزی چرنوزم / در و. Eliseeva // Tr. مرکزی-چرنوز. دولت ذخیره. م: لسن. prom-ost, 1971. - S. 92-108.

55. ژمیخوا ب.ق. فنولوژی گیاهان علفی درختان و درختچه های ذخیره گاه مرکزی چرنوزم (طبق مشاهدات طولانی مدت در 1939-1969). / قبل از میلاد مسیح. ژمیخوف // Tr.Tsentr.-Chernozem. دولت ذخیره.

56. م.، 1358. - شماره. 12. -S. 77-229.

57. ژمیخوا ب.ق. تاثیر رژیم یونجه زنی بر فنولوژی گیاهی. /

58.ق.م. ژمیخوا // Sovrem, probl. ذخایر -کورسک: شاهزاده. انتشارات، 1980.1. ج 101-106.

59. ژمیخوا ب.ق. ویژگی‌های کمی جنبه‌های جوامع استپی تحت رژیم‌های حفاظتی مختلف. / قبل از میلاد مسیح. ژمیخوا، T.D. فیلاتوا // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. م.، 1376. - شماره 15. - س. 52-64.

60. Zhukova JI.A. زندگی جمعیتی گیاهان علفزار. / JI.A. ژوکوف - ایوشکار اولا، 1374. 223 ص.

61. زلوتین آر.آی. تغییرات انسانی در اکوسیستم استپ های واقعی. / آر.آی. زلوتین، ک.اس. خدااشوا، ن.س. کازان // ایزوستیا شماره 5.-M.: آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی. جغرافیای سری، 1979.- S. 5-19.

62. Zozulin G.M. رابطه جنگل و پوشش گیاهی علفی در ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / G.M. Zozulin // Tr. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. م.، 1955.-مسأله ذ.- س 103-234.

63. Zozulin G.M. سوالات رابطه بین جنگل و استپ در بخش مرکزی منطقه جنگلی-استپی. / G.M. Zozulin // یادداشت های مطالعات منطقه ای. کورسک، 1959، -S. 141-155.

64. Zozulin G.M. استپ استرلتسی / G.M. زوزولین. کورسک، 1950. - 71 ص.

65. Zolotukhin N.I. تجزیه و تحلیل پویایی فلور استپ Streletskaya برای 1900-1999. / N.I.، Zolotukhin، I.B. زولوتوخین. // تر. مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. موضوع. 16. -Tula, 2000.- S.41-58.

66. Zolotukhin N.I. پویایی طولانی مدت فلور استپ مرتفع Streletskaya. پوشش گیاهی ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / N.I. زولوتوخین، I.B. زولوتوخین. //Tr. مرکز - چرنوز. دولت ذخیره. Tula: Grif and K 2002. - Issue 18.- S. 225-257.

67. Zolotukhin N.I. ویژگی های احیای پوشش گیاهی در آیش استپ جنگلی. / N.I. زولوتوخین، I.B. زولوتوخینا، T.D. فیلاتوف. // میدان کولیکوو. -Tula, 2003. V.1 - S. 198-212.

68. Zolotukhin N.I. ذخایر در قلمرو ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / N.I. زولوتوخین، T.D. فیلاتوف. // تأثیر انسانی بر فلور و پوشش گیاهی - Lipetsk, 2001 P. 72-75.

69. ایگناتنکو او.اس. در مورد استفاده از تجزیه و تحلیل فلورستیک برای تعیین منطقی اندازه و مکان مناطق حفاظت شده. / O.S. ایگناتنکو، A.M. کراسنیتسکی // نظری. مسائل مربوط به حفاظت در اتحاد جماهیر شوروی. -Kursk, 1975. S.27-30.

70. ایگناتنکو او.اس. گونه ها و اشباع نمونه جوامع علفزار-استپی. / O.S. ایگناتنکو، V.D. Sobakinskikh // بیوتا از ژئوسیستم های اصلی استپ جنگلی مرکزی. M.: IganSSSR Publishing House, 1976.-S. 50-61.

71. ایگناتنکو او.اس. مشکلات حفاظت از جوامع استپی در ذخایر. / O.S. ایگناتنکو، J1.C. عیسیوا-پتروا. // ساماندهی و حفاظت از مناطق حفاظت شده. -M., 1979. S. 15-59.

72. ایگناتنکو او.اس. حفاظت از گونه های نادر فلور ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / O.S. ایگناتنکو، A.M. Semenova-Tyan-Shanskaya // مجله گیاه شناسی، -JL: Science، 1979. شماره 12 - S. 1816-1824.

73. ایگناتنکو او.اس. فلور ذخیره گاه مرکزی سیاه زمین. / O.S. ایگناتنکو // نسخه خطی. آرشیو CCHZ. 1984.- 181 ص.

74. ایگناتیوا آی.پی. در مورد چرخه زندگی پلی‌کارپیک‌های علفی ریشه‌دار و ریشه‌دار. / آی.پی. ایگناتیوا // مجله گیاه شناسی. -1965.- V.50، شماره 7 S. 903-916.

75. Kamenetskaya I.V. تأثیر شرایط هواشناسی بر تجدید بذر گیاهان استپ Streletskaya. / I.V. Kamenetskaya // بولتن MOIP. 1949. - شماره 4، ت.54. - S. 73 - 78.

76. Kazantseva T.I. تبدیل پوشش گیاهی استپ در منطقه تماس با مزارع جنگلی (استپ سنگی، منطقه ورونژ). / T.I. کازانتسوا، N.I. بوبرووسکایا، A.I. پاشچنکو، وی. تیشچنکو // مجله گیاه شناسی. 2002، - T. 87، شماره 12. - س 87-96.

77. Kamyshev N.S. الگوهای توسعه پوشش گیاهی آیش در استپ سنگی. / ن.س. کامیشف // مجله گیاه شناسی. -1956- T. 41, No. 1, -S. 33-63.

78. Kamyshev N.S. در مورد جغرافیا، سن شناسی گیاهی و تکامل مجموعه جنگلی-استپی بخش اروپایی اتحاد جماهیر شوروی. / ن.س. کامیشف // مجموعه مقالات مرکز-چرنوز. دولت ذخیره. ورونژ، 1965.- شماره. 8. -S. 107-115.

79. کامیشف ن.س. به اکولوژی علف های پر. / ن.س. کامیشف // مجله گیاه شناسی. 1955. - V.40، شماره 2 - S. 200 - 205.

80. کامیشف ن.س. تجربه یک منطقه بندی گیاهی-جغرافیایی جدید مناطق مرکزی سیاه زمین. / ن.س. کامیشف // مجله گیاه شناسی. 1964.- V.49، شماره 8 - S. 1133-1146.

81. کلر بی.ا. استپ های منطقه مرکزی زمین سیاه. / بی.ا. کلر // استپ های منطقه مرکزی زمین سیاه. م.-ل: سلخوزگیز، 1931. -س. 319-339.

82. کوماروف N.F. به فلور بخش غربی استان ورونژ. / N.F. کوماروف // گاو نر. جمع طبیعت در ایالت ورونژ. غیر آن ها -1928. -#2. -125 ثانیه

83. کوماروف N.F. مراحل و عوامل تکامل پوشش گیاهی استپ های چرنوزم. /ن.ف. Komarov -M., 1951.-226 p.

84. کوماروف N.F. استپ های غربی مناطق مرکزی زمین سیاه. / N.F. کوماروف، E.I. پروسکوریاکوف // استپ های منطقه مرکزی چرنوزم. -م.-ل.: سلخوزگیز، 1931. س 195 - 309.

85. کتاب قرمز منطقه کورسک. گونه های نادر و در معرض خطر گیاهان و قارچ ها / ed. N.I. Zolotukhina. -تولا، 2001. جلد 2.-168 ص.

86. کتاب سرخ اتحاد جماهیر شوروی: گونه های نادر و در خطر انقراض حیوانات و گیاهان. / ویرایش صبح. Borodin ~ M., 1984.-T.2.-480 p.

87. Krasnitsky A.M. اهمیت رژیم مناطق اطراف برای ذخیره. / صبح. کراسنیتسکی // مجموعه مقالات آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی. سریال جغرافیا. -1975.-№3.-S. 81-85.

88. Krasnitsky A.M., Dyrenkov S.A. ارزیابی مقایسه‌ای اکوسیستم‌های علفزار و استپی تشکیل‌شده تحت رژیم‌های چمن‌زنی و بدون چمن‌زنی حفاظت از حفاظت. / صبح. کراسنیتسکی، اس.ا. Dyrenkov // بولتن MOIP. زیست شناسی. م.، 1982. - T.87، شماره 4 - S. 102 - 109.

89. Krasnitsky A.M. توزیع طبیعی درختان و درختچه ها بر روی یک آیش کوبیده نشده در ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / صبح. کراسنیتسکی // مجله گیاه شناسی. L .: Nauka، 1973. -T. 58. - س 212-224.

90. Krasnitsky A.M. معرفی و پرورش درختان و درختچه های ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / صبح. کراسنیتسکی // مجموعه مقالات مرکز-چرنوز. دولت ذخیره. م.، 1350. - شماره. 11.-S. 84-92.

91. Krasnitsky A.M. مسائل حفاظتی / صبح. Krasnitsky -M., 1983.- 192 p.

92. Krasnitsky A.M. معرفی درختان و درختچه‌ها به مناطق بدون چمن زنی ذخیره‌گاه مرکزی چرنوزم. / صبح. کراسنیتسکی، تی.پی. سوشنین // بولتن MOIP. زیست شناسی. -1984. -ت.89، شماره 2 -ج 88 -97.

93. Kudryavtsev A.Yu. روندهای کلی در پویایی پوشش گیاهی و مجموعه جنگلی-استپی کوهستانی ولگا در شرایط یک رژیم کاملاً محفوظ. / A.Yu. Kudryavtsev // مطالعه و حفاظت از طبیعت استپ جنگلی - تولا، 2002. -S. 33-36.

94. کولتیاسوف I.M. پوشش گیاهی مناطق خشک / آنها کولتیاسوف // پوشش گیاهی استپ ها، - دانشگاه دولتی مسکو، 1981 - 83 ص.

95. Kursanov L.I. گیاه شناسی / L.I. کورسانوف. -1951.- ج 2 381 ص.

96. لاورنکو ای.ام. استپ های اتحاد جماهیر شوروی. / بخور لاورنکو // پوشش گیاهی اتحاد جماهیر شوروی.-1940.-T. 2.-265 ص.

97. لاورنکو ای.ام. استپ ها و زمین های کشاورزی به جای استپ ها. / بخور لاورنکو // پوشش گیاهی اتحاد جماهیر شوروی -1956 T.2 -S.595-731.

98. لاورنکو ای.ام. الگوهای اساسی جوامع گیاهی و راههای مطالعه آنها. / بخور لاورنکو // ژئوبوتانی صحرایی -L .: Nauka، 1959.-T.1-336 p.

99. لاورنکو ای.ام. استپ های اوراسیا. / بخور لاورنکو، ز.وی. Karamysheva R.I. Nikulina-L.، 1991- 144p.

100. لارین آی.وی. گیاهان علوفه ای مزارع یونجه و مراتع. / I.V. لارین -1951 -T.2.-70 p.

101. لارین آی.وی. مرتع داری و مرتع داری. / I.V. Larin M.-L.-1955.-109 p.

102. لوینا آر.ای. بررسی ریتم باردهی اسپرس شنی (Onobrychis arenaria L.). / R.E. Levina // مجموعه مقالات مرکز-چرنوز. دولت ذخیره.-م.، 1350.- شماره. 11.-S. 29-36.

103. Levina R.E. در مورد روشهای پراکندگی گیاهان در استپ. / R.E. Levina // مجله گیاه شناسی - 1956. -T. 41، شماره 5. -با. 619 633.

104. Levitsky S.S. فهرست گیاهان آوندی ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / س.س. لویتسکی // مجموعه مقالات مرکز-چرنوز. دولت ذخیره. -M, 1957.-Iss. 9.-S. 110-173.

105. Levitsky S.S. استلی. / س.س. لویتسکی // رزرو مرکزی چرنوزم. پروفسور وی.وی آلخین. م.: لسن. prom-ost, 1968. - S. 54-85.

106. Levitsky S.S. پیوست IV به لیست گیاهان آوندی ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / س.س. لویتسکی // مجموعه مقالات مرکز.-چرنوز. دولت ذخیره.-م.، 1350.- شماره. P.-S. 80-84.

107. لیکاویچوس ا.ا. برخی مسائل روش شناختی در مطالعه فلور و پوشش گیاهی در مناطق حفاظت شده. / ع.الف. Likavičius // فلور مناطق حفاظت شده. - ریگا، 1978. S. 125-129.

108. لیوبارسکی E.P.، Poluyanova V.I. برای مطالعه ناهمگونی جمعیت های مشترک گیاهان خزنده زمینی. / E.P. لیوبارسکی، V.I. پولویانوا // علوم زیستی. م.، 1974. - شماره 2 - س 61 - 65.

109. لیوبارسکی ای.ال. سنوپولاسیون ها و فیتوسنوز. / E.L. لیوبارسکی-کازان، 1976.-157 ص.

110. Maltsev A.I. تحقیقات جامعه شناسی گیاهی در استپ قزاق. / A.I. مالتسف // مجموعه مقالات دفتر گیاه شناسی کاربردی و پرورش --1924T. 13، شماره. 2. -S. 135-254،

111. Milkov F.N. استپ جنگلی دشت روسیه. / ف.ن. Milkov M., 1950.-294 p.

112. میلکوف ف.ن. پهنه بندی فیزیکی-جغرافیایی مناطق مرکزی چرنوزم. / ف.ن. Milkov-Voronezh, 1961. 261 p.

113. Milkov F.N. انسان و مناظر. / / ف.ن. Milkov -M., 1973 -224 p.

114. میرکین ب.م. در مورد انواع راهبردهای اکولوژیکی-کوئنوتیک در گیاهان. / B.M. میرکین // مجله زیست شناسی عمومی. م.، 1983. - ت.44، شماره 5. - S. 601 - 603.

115. میرکین ب.م. فیتوسنولوژی. اصول و روشها. / B.M. میرکین، جی.اس. Rosenberg M: Nauka، 1978. - 211s.

116. میرکین ب.م. فرهنگ توضیحی گیاه شناسی مدرن. / B.M. میرکین، جی.اس. Rosenberg -M.: Nauka, 1983. 133 p.

117. میرکین ب.م. مبانی نظری گیاه شناسی مدرن. / B.M. Mirkin-M, 1985.- 136 p.

118. Mirkin B.M., Naumova L.G. علم پوشش گیاهی (تاریخچه و وضعیت فعلی مفاهیم اساسی). / B.M. Mirkin، L.G. Naumova-Ufa، 1998.-413 p.

119. میرکین ب.م. علم مدرن پوشش گیاهی / B.M. میرکین، جی.ال. نائومووا، A.I. Solomets M: Logos, 2000. - 264 p.

120. Mikhailova I.F. بهره وری مناطق مرتفع استپ Streletskaya بسته به شرایط خارجی. / I.F.Mikhailova، V.O. ایوانف // مجموعه مقالات مرکز-چرنوز. دولت ذخیره م.، 1357.- شماره. 8.-S.14-22.

121. پویایی طولانی مدت فرآیندهای طبیعی و تنوع بیولوژیکی اکوسیستم های حفاظت شده مرکزی Chernozem و Altai. / زیر. ویرایش O.V. Ryzhkova // مجموعه مقالات مرکز.-چرنوز. دولت ذخیره. -M: KMK Scientific Press Ltd., 1997. شماره 15.- 208 ص.

نشاتایف 122. Yu.N. روشهای تجزیه و تحلیل مواد ژئوبوتانیکی / یو.ن. نشاتایف. L.: LGU, 1987. -192 p.

نشاتایف 123. Yu.N. برخی از مشکلات و روش های طبقه بندی پوشش گیاهی. / یو.ن. نشاتایف // پوشش گیاهی روسیه. SPb., 2001.-شماره 1-S.57-61.

124. نشاتایف. Yu.N.، Novikova L.A. چند روش برای شناسایی فیتوسنوزها در استپ های علفزار / یو.ن. نشاتایف، L.A. نوویکووا // مجله گیاه شناسی. -1981. T.66، شماره 12. - S. 1774 -1781.

125. نشاتایف یو.ن. نظارت بر پوشش گیاهی استپ جنگلی روسیه مرکزی. / یو.ن. نشاتایف، V.N. اوخاچف // مجموعه مقالات مرکز-چرنوز. دولت Zapovednik.-Kursk، 2006. شماره. 19.-S. 42-51.

126. نشاتایف یو.ن. روندهای اصلی تغییر پوشش گیاهی در بخش قزاق در منطقه مرکزی Chernozem Reserve. / یو.ن. نشاتایف، V.N. اوخاچف // میراث علمی V.V. آلخین و توسعه ایده او در منطقه حفاظت شده. -Kursk, 1982. S. 49-52

127. نوسوا ال.م. تحلیل فلور-جغرافیایی استپ شمالی بخش اروپایی اتحاد جماهیر شوروی. /J1.M. Nosova -M, 1973.- 187 p.

128. Odum Yu. مبانی بوم شناسی. / Y. Odum M, 1975.- 740 p.

129. اولیکووا I.S. در مورد رژیم های حفاظت در ذخیره گاه بیوسفر مرکزی چرنوزیم. / است. اولیکووا، V.D. Sobakinskikh // بوم شناسی و آموزش. -Kursk: انتشارات KSPU، 1994. S. 20-52.

130. پاچوسکی ن.ک. شرح پوشش گیاهی استان Kherson P. Steppe. / ن.ک. Pachossky-Kherson، 1917.- شماره. 13. 336 ص.

131. Paderevskaya M.I. در مورد عملکرد و نسبت گروه های اقتصادی غرفه های چمن استپ Streletskaya. / M.I. پادروفسکایا // یادداشت های علمی. ایالت کورسک Ped موسسه کورسک، 1967. - شماره. 34. - S. 16-24.

132. Paderevskaya M.I. در مورد انتخاب سیستم اشکال زندگی برای تجزیه و تحلیل پوشش گیاهی. / M.I. Paderevskaya // ساختار و پویایی پوشش گیاهی. -M.: Nauka، 1977. S. 12-15.

133. Paderevskaya M.I. فهرست گیاهان منطقه کورسک. / M.I. Paderevskaya-Kursk، 1979.-108 p.

134. پتروا آی.ف. پوشش گیاهی مدرن استپ Streletskaya. ساختار و عملکرد اکوسیستم های جنگلی-استپی حفاظت شده. / آی.ف. پتروا // Nauchn. مجموعه مقالات آزمایشگاه مرکزی تحقیقات علمی Glavokhoty از RSFSR.- M، 1988. P. 35-40

135. پتروا آی.ف. تأثیر انواع یونجه بر روی پوشش گیاهی. / آی.ف. پترووا // وضعیت فعلی و چشم انداز توسعه تجارت ذخیره. - کورسک، 1985، - S. 51-52.

136. پتروا آی.ف. روند تغییر پوشش گیاهی چمنزار-استپی جنگل مرکزی استپ. / آی.ف. پتروا م.، 1990. - 205 ص.

137. پرسیکووا ز.آی. بیولوژی فسکیو در شرایط چمن زنی استپ Streletskaya. / Z.I. پرسیکووا ز.آی. // مجموعه مقالات موسسه کشاورزی سراسری آموزش مکاتبه ای 1966.- شماره. هجدهم - س 158-163.

138. ژئوبوتانی صحرایی. / ویرایش E.M. Lavrenko -M.-L.: Nauka, 1964. -530 p.

139. پوکروفسکایا وی.م. استپ استرلتسی در نقاشی های منظر. / V.M. Pokrovskaya // مجموعه مقالات ذخیره مرکزی-چرنوز. 1940.- شماره 1.- س 145160.

140. Ponomareva R.V. محتوای و ترکیب هوموس در چرنوزم استپ Streltsy در زیر زمین های مختلف. / R.V. پونوماروا، T.A. نیکولایف // مجموعه مقالات مرکز.-چرنوز. دولت Reserve, M.: Lesnaya prom-ost, 1965. - شماره. VII. - S.209 -235.

141. Prozorovsky N.A. جغرافیای گیاه شناسی با اصول گیاه شناسی. / N.A. Prozorovsky - M., 1956. -240 p.

142. Prozorovsky N.A. تغییر در پوشش گیاهی استپ Streletskaya در غیاب چرا و یونجه. / بر روی. پروزوروفسکی // مجموعه مقالات مرکزی-چرنوزم. دولت ذخیره. -م.، 1940. شماره. 1. - س 162-212.

143. پرودنیکوف N.A. گیاهان آوندی منطقه کورسک. / بر روی. پرودنیکوف، A.V. Poluyanov-Kursk, KSPU, 1997.- 71 p.

144. Rabotnov T.A. علم علفزار. / ت.ا. Rabotnov M.: انتشارات دانشگاه دولتی مسکو، 1974. - 384 ص.

145. Ramensky L.G. مقدمه ای بر تحقیقات پیچیده خاک-ژئوبوتانیکی اراضی. / ال.جی. Ramensky M: Selkhozgiz, 1938. - 620 p.

146. Ramensky L.G. ارزیابی اکولوژیکی اراضی علوفه ای بر اساس پوشش گیاهی. / ال.جی. رامنسکی، I.A. Tsatsenkin، O.N. Chizhikov, N.A., Antipin M.: Selkhozgiz, 1956. - 472 p.

147. Ryzhkov O.V. فعالیت‌های تحقیقاتی ذخیره‌گاه مرکزی چرنوزم در سال‌های 1995-2004. / O.V. Ryzhkov // مطالعه و حفظ اکوسیستم های طبیعی ذخایر در منطقه جنگلی-استپی. - کورسک، 2005. - ص 9-16.

148. Ryzhkov O.V. مروری بر مطالعات کارتوگرافی ثابت پوشش گیاهی در ذخیره‌گاه مرکزی چرنوزم. / O.V. ریژکوف // مجموعه مقالات مرکزی-چرنوزم. دولت ذخیره. کورسک، 2006. - شماره. 19.-S. 3551.

149. Ryzhkova G.A. توزیع گونه‌های درختی و درختچه‌ای در آیش‌های چمن‌زنی نشده بخش قزاق منطقه مرکزی چرنوزم. / GA. ریژکووا، O.V. ریژکوف // مجموعه مقالات مرکزی-چرنوزم. دولت ذخیره - تولا، 2001. - شماره. 18. S. 94 - 224.

150. Ryzhkov O.V. بررسی نقشه‌برداری ژئوبوتانیکی و جنگلی سایت‌ها و بخش‌های ذخیره‌گاه مرکزی چرنوزم. / O.V. ریژکوف، وی. سوباکینسکی // مجموعه مقالات مرکز-چرنوزم. دولت ذخیره. - کورسک، 2006. - شماره. 19.- س 6-34.

151. Radulescu-Ivan D. مواد در مورد ساختار برخی از جوامع گیاهی و انجمن های استپ Streletskaya. / D. Radulescu-Ivan // مجموعه مقالات مرکزی-چرنوزم. دولت ذخیره. -م.، 1965.- شماره 9.-س. 16-78.

152. Radulescu-Ivan D. شناسایی نقش فیتوسنوز گونه های مختلف در پوشش گیاهی پیچیده استپ چمنزار. / D. Radulescu-Ivan // مجموعه مقالات مرکزی-چرنوزم. دولت ذخیره. -م.، 1967.- شماره 10.-س. 17-26.

153. Sannikova T.I. ارزیابی اکولوژیکی پوشش گیاهی ذخیره‌گاه مرکزی چرنوزم. / T.I. Sannikov // مسائل گیاه شناسی کاربردی و آموزشی.- کورسک، 1970. S. 63 - 74.

154. Sannikova T.I. استفاده از مقیاس های زیست محیطی موسسه همه اتحادیه خوراک ها در منطقه کورسک. / T.I. سانیکوف // آثار علمی پدال کورسک. موسسه. کورسک، 1972. - T. 10 (89). - S. 186-188.

155. Safonov G.E. ویژگی های اصلی فلور ذخیره گاه مرکزی چرنوزم. / G.E. Safonov، V.D. Sobakinskikh، M.K.

156. Semenova-Tyan-Shanskaya A.M. دینامیک پوشش گیاهی استپ. / صبح. Semenova-Tyan-Shanskaya M.-JL، 1966، -174 p.

157. Semenova-Tyan-Shanskaya A.M. رژیم حفاظت از پوشش گیاهی مناطق حفاظت شده. / صبح. Semenova-Tyan-Shanskaya // مجله گیاه شناسی. -1981. T.66، شماره 7 - S. 1060 - 1067.

158. Semenova-Tyan-Shanskaya A.M. تجمع و نقش بستر در جوامع علفی. / صبح. Semenova-Tyan-Shanskaya L.: Nauka.-1977.-191 p.

159. Serebryakov I.G. مورفولوژی اندام های رویشی گیاهان عالی. / آی.جی. Serebryakov M.، 1952 - 391 p.

160. Serebryakov I.G. مورفولوژی اکولوژیکی گیاهان. / آی.جی. Serebryakov -M., 1962.-378 p.

161. Sobakinskikh V.D. دینامیک توده گیاهی زمینی استپ علفزار تحت رژیم های مختلف ذخیره گاه. / V.D. Sobakinskikh // وضعیت فعلی و چشم انداز توسعه تجارت ذخیره.-Kursk، 1985.-S. 57

162. Sobakinskikh V.D. بررسی پویایی جوامع علفی در ذخایر. / V.D. Sobakinskikh // پایش خاک و زیستی اکوسیستم های محافظت شده: راهنمای روش شناختی. مسکو، KMK Scientific Press LTD.، 1996. - S. 39-47

163. Sobakinskikh V.D. توسعه چرخه‌ای گیاهان و پویایی توده‌های گیاهی روی زمین استپ علفزار در سال‌های مختلف با توجه به شرایط آب و هوایی. / V.D. سوباکینسکی // مجموعه مقالات مرکز.-چرنوز. دولت ذخیره. -تولا، 2000.- شماره. 16.- S. 58 70.

164. Sobakinskikh V.D. اصل مشترک حفاظت از استپ علفزار. / V.D. Sobakinskikh // فیتوسنوزهای استپ جنگلی شمالی و حفاظت از آنها. -تولا، 2001.-S. 40-42.

165. Sobakinskikh V.D. دینامیک استپ چمنزار در پرتو اصطلاحات جانشین و جانشین. / V.D. Sobakinskikh // مطالعه و حفاظت از طبیعت جنگلی-استپی. تولا، 2002. - S. 40 - 42.

166. سوکاچف V.N. ایده های توسعه در گیاه سن شناسی / V.N. سوکاچف // گیاه شناسی مدرن - 1942. - شماره 1-3. صص 5-17.

167. سوکاچف V.N. مهمترین مفاهیم از دکترین پوشش گیاهی. / V.N. سوکاچف // پوشش گیاهی اتحاد جماهیر شوروی.- M.-L.، 1938. T.1. -با. 15-37.

168. سوکاچف V.N. در مورد برخی از مسائل اساسی گیاه سن شناسی. / V.N. سوکاچف // مسائل گیاه شناسی M.-L.، 1950. - S. 449 - 464.

169. سوکاچف V.N. دستورالعمل برای مطالعه انواع جنگل. / V.N. سوکاچف، اس وی. زون، جی ال. Motovilov M., 1957.- 144 p.

170. Suslova E.G. ارتباطات اکولوژیکی و تمایلات پویای جوامع گیاهی در جنگل‌های بلوط استپی جنگلی. / به عنوان مثال. سوسلوا // مجموعه مقالات مرکز.-چرنوز. دولت ذخیره. -Kursk, 2006.- شماره. 19. S. 65-70.

171. Taliev V.I. مشکل حل نشده جغرافیای گیاه شناسی روسیه (جنگل و استپ). / در و. Taliev // مجله جنگل 1904. - شماره. 3-4. ص 509-525.

172. تیخومیروف V.N. ویژگی های حفاظت از پوشش گیاهی در مناطق کوچک حفاظت شده. / V.N. تیخومیروف // بول. MOIP. زیست شناسی. -1984.-T.89، شماره. 4.-S. 27-35.

173. Tkachenko B.C. درباره ماهیت استپ چمنزار ذخیره "میخائیلوفسکایا باکره" و پیش بینی توسعه آن در شرایط ذخیره. / قبل از میلاد مسیح. Tkachenko // مجله گیاه شناسی. 1984.- سال 69، شماره 4. - س 448-457.

174. Tkachenko B.C. نشان گیاهی عواقب آتش سوزی استپی در زمین های بکر استپ علفزار محافظت شده Mykhailivska در منطقه سومی (اوکراین). / قبل از میلاد مسیح. تکاچنکو، G.N. لیسنکو // مطالعه و حفظ اکوسیستم های طبیعی ذخایر در منطقه جنگلی-استپی. کورسک، 2005.-S. 113-115.

175. تراس ح.خ. ژئوبوتانی. تاریخ و روند توسعه مدرن / H.H. خرپا L.: علم. - 1976. - 252 ص.

176. ویتاکر. جوامع و اکوسیستم ها / ویتاکر. م: پیشرفت، 1980.-328 ص.

177. اوتخین وی.د. بهره وری بیولوژیکی اولیه اکوسیستم های جنگلی-استپی. / V.D. Utekhin M: Nauka، 1977. - 146 p.

178. اوتخین وی.د. پوشش گیاهی قلمرو ایستگاه کورسک و بهره وری آن. / V.D. Utekhin // مطالعه بیوگرافی و چشم انداز جنگل-استپ. M.: Nauka، 1972 - S. 143-179.

179. Utekhin V.D. پیش بینی پیشرفت درختان و درختچه ها در جوامع استپی بر اساس یک مدل ریاضی. / V.D. اوتخین، یو.بی. آندریف، A.M. Krasnitsky // Biota از ژئوسیستم های اصلی جنگل مرکزی-استپ M.، 1976. - S. 74-82.

180. اورانوف A.A. میدان گیاه زایی / ع.الف. اورانوف // مشکلات گیاه شناسی مدرن. -M.-L., 1965. V.2. - س 251-254.

181. فیلاتوا ت.د. تغییرات در جنبه استپ Streltsy در طول قرن گذشته. / و غیره. فیلاتوا // فلور و پوشش گیاهی منطقه مرکزی چرنوزم. -Kursk، 2002. -S. 76 80.

182. فیلاتوا ت.د. ویژگی های توصیفات ژئوبوتانیکی استپ های علفزار. / و غیره. فیلاتوا // فلور و پوشش گیاهی منطقه مرکزی چرنوزم -2004.- کورسک، 2004 ص 96 - 100.

183. فیلاتوا ت.د. در مورد تأثیر کاشت اقاقیا زرد در استپ Streltsy. / و غیره. فیلاتوا // مطالعه و حفظ اکوسیستم های طبیعی ذخایر جنگلی-استپی - کورسک، 2005. ص 116-119

184. Tselishcheva L.K. انشا در مورد خاک های بخش Streltsy از ذخیره گاه مرکزی Chernozem (با نقشه). / خوب. تسلیشچوا، E.K. Daineko // مجموعه مقالات مرکز.-چرنوز. دولت ذخیره. م.، 1967. - شماره. 10.-S. 154-186.

185. Tsibanova N.A. پویایی پوشش گیاهی استپ شمالی (فصلی و سالانه) به عنوان مثال استپ Streletskaya منطقه کورسک. / // مجموعه مقالات مرکز-چرنوز. دولت ذخیره. م.، 1967. - شماره. 10. - S. 27 -39.

186. Tsibanova N.A. برخی از ویژگی های تغییر در پوشش گیاهی استپ شمالی پس از توقف یونجه (به عنوان مثال استپ Streletskaya منطقه کورسک). / بر روی. Tsibanova // مجموعه مقالات مرکز.-چرنوز. دولت ذخیره. م، 1350.- شماره. 11. - S. 61 -73.

187. Cheburaeva A.N. برخی از ویژگی های بیولوژیکی گوسفند مودار Helictotrichon pubescens (Huds.). / ع.ن. Cheburaeva // بولتن MOIP M.، 1974. - شماره 4. - S. 115 -127.

188. Cherepanov S.K. گیاهان آوندی روسیه و ایالت های مجاور (در داخل اتحاد جماهیر شوروی سابق). / س.ک. Cherepanov سنت پترزبورگ: Mir i semya-95, 1995.-992 p.

189. شاپوشنیکوف جی.ک. ذخیره‌گاه‌ها و پارک‌های ملی جهان. / JI.K. Shaposhnikov M., 1969.- 239 p.

190. Shennikov A.P. پوشش گیاهی چمنزار اتحاد جماهیر شوروی. / A.P. Shennikov -M.-L., 1938.-T.1.- S. 329-647.

191. Shennikov A.P. اکولوژی گیاهان. / A.P. Shennikov M.: Sov Science.-1950.-375 p.

192. Shennikov A.P. علم علفزار. / A.P. Shennikov L.: دانشگاه دولتی لنینگراد. - 1964. -447p.

193. Shimangok A.P. زیست شناسی درختان و درختچه های اتحاد جماهیر شوروی. / A.P. Shimangok M., 1964. - 475 p.

194. Shmakova E.I. برخی نظم ها در نسبت کمی گونه ها در فیتوسنوزهای طبیعی و انسانی استپ های علفزار. / E.I. Shmakova // نظارت بر ژئوسیستم در ذخایر زیست کره. م.، 1984.-س. 111-116.

195. Yaroshenko P.D. مبانی دکترین پوشش گیاهی. / P.D. Yaroshenko M.: Geografiz, 1953. - 351 p.

196. Yaroshenko P.D. ژئوبوتانی. / P.D. Yaroshenko M., 1969. - 198 p.

197 Bakker J.P. علوم گیاهی کاربردی 5./ J.P. بیکر، آر.اچ. مارس، آر.جی. پاکمن IAVS، 2002. - ص 2-6.

198. کوپلند آر.ت. مروری بر علفزارهای اروپا و آسیا. /R.T. کوپلند // اکوسیستم های جهان. 8B الزویر-آمستردام-لندن-نیویورک-توکیو، 1993. -P.l-3, 471-482

199. Mikhailova E.A. ترکیب گیاه شناسی، کیفیت خاک و علوفه تحت رژیم های مختلف منگمنت در مراتع روسیه / E.A. میخائیلووا، دکتری. دانشگاه کرنل دیس Ithaca, NY, 1999, P. 37-62

200. مولنار زس. جایگزینی فضا به زمان بهبود یافته برای علفزارهای ثانویه تولید فرضیه با سابقه سایت مستند در SE-مجارستان. /Zs. Molnar، Z. Botta-Dukat // Phytocoenologia. -برلین-اشتوتگارت، 1998.-P. 1-29.

201. Raunkier C اشکال زندگی گیاهی گیاهان و جغرافیای گیاهی آماری. / با راونکیر آکسفورد. لندن، 1934. - 620 ص.

202. Redmann R.E. بهره وری اولیه / R.E. ردمن // اکوسیستم های جهان. 8A Elsevier-Amsterdam-London-New York-Tokio, 1992. p.75-93.

203. Succow M. Steppenzone. / M. Succow // Urania-Pflanzenreich. -Leipzig, Jena, Berlin: Urania, 1995. S. 177-188.

204. Walter H. Die vegetation der Erde in oko-physiologischer Betrachtung. / H. Walter Yena, 1968.- Band 2. - S. 588-679.

205. Wilson M.V., Clark D.L. کنترل Arrhenatherum elatius مهاجم و ترویج علف های بومی پری از طریق چمن زنی. / M.V. Wilson، D.L. کلارک // Applied Vegetation Science 4. IAVS، 2001. - P. 129-138.

استپ ها ارزش اصلی هستند که ذخیره برای آن ایجاد شده است. استپ های ارائه شده در قلمرو آن متعلق به شمال یا علفزار است. این بدان معنی است که آنها در مرز شمالی توزیع پوشش گیاهی استپی قرار دارند.

در میان انواع دیگر استپ ها، استپ های چمنزاری بیشترین آسیب را از توسعه انسانی دیده اند. فضاهای اصلی که زمانی توسط آنها اشغال شده بود به زمین های قابل کشت تبدیل شده است. اکنون می توان تمام مناطق استپ های چمنزاری را که در اروپای شرقی زنده مانده است، روی حوضه های آبخیز (پلاکور) قرار داده است. ذخیره گاه مرکزی سیاه زمین شامل بزرگترین آنها است - استپ های Streletskaya (730 هکتار) و قزاق (720 هکتار). سایر بخش‌های کم و بیش بزرگ بازمانده از استپ‌های چمنزار روسیه عبارتند از: استپ یامسکایا در ذخیره‌گاه بلوگوریه (منطقه بلگورود، 410 هکتار)، استپ جنگلی Kuncherovskaya و استپ Poperechenskaya ذخیره‌گاه جنگلی-استپی ولگا (منطقه پنزا، با هم). 450 هکتار).

استپ‌های Streltsy و Cossack نشان‌دهنده‌ی معمولی‌ترین استپ‌های چمنزاری هستند که هرگز در بهترین حالت شخم زده نشده‌اند (بکر). این استپ‌ها از شخم زدن اجتناب می‌کردند، زیرا از قرن هفدهم در استفاده عمومی کمانداران و قزاق‌ها بودند و فقط برای یونجه‌زنی و تا حدودی چرا در نظر گرفته شدند. آنها تا به امروز زنده مانده اند، زیرا. در سال 1935 آنها بخشی از ذخیره‌گاه مرکزی زمین سیاه شدند که به لطف تلاش‌های پروفسور V.V. آلخین، که سهم زیادی در مطالعه استپ های کل منطقه مرکزی چرنوزم و به ویژه منطقه کورسک داشت.

حفاظت از مناطق استپی هنوز راه حل کاملی برای مشکل حفظ تنوع زیستی آنها نیست. استپ های چمنزار فقط زمانی ویژگی های اساسی خود را حفظ می کنند که توده گیاهی بالای زمین از خود بیگانه شود. نقش اصلی در این فرآیند در دوران پیش از کشاورزی (قبل از شروع توسعه کشاورزی زمین توسط انسان) توسط انگل های بزرگ گله ای ایفا می شد که در استپ ها به تعداد قابل توجهی چرا می کردند: اسب های وحشی - تارپان ها، سایگا ها، تورها. جوندگان بزرگی مانند سنجاب های زمینی و مارموت ها و همچنین برخی از پرندگان گیاهخوار به وفور یافت می شوند: حشرات، حشرات کوچک و غیره. پوشش گیاهی استپ در شرایط کاملاً محفوظ مدرن، یعنی. با عدم دخالت کامل انسان در فرآیندهای در حال انجام، به تدریج جای خود را به چمنزار می دهد، ورود گونه های درختی و درختچه ای مشاهده می شود. دلیل اصلی این امر انباشتگی شدید کهنه ها و بسترهای چندساله غیر قابل تجزیه است که به اصطلاح "نمد استپی" نامیده می شود. این به دلیل عدم وجود حیوانات بزرگ فیتوفاژ - مصرف کنندگان فیتوماسه سبز است که سالانه می میرند، روی سطح خاک می افتند. تحت تأثیر بستر، دما، شرایط آب و نور افق های بالایی خاک تغییر می کند. تحت این شرایط جدید، گونه‌های علفزار ریزوماتوز دراز رقابتی‌تر می‌شوند و درختان استپی به تدریج از علفزار خارج می‌شوند. ساختار پوشش گیاهی تغییر می کند، غنای گونه ای کاهش می یابد. برای جلوگیری از این گونه تغییرات نامطلوب، باید جایگزین مناسبی برای تأثیری که حیوانات وحشی و آتش‌سوزی‌های استپ بر علف‌های استپ داشتند، یافت. این اقدامات می تواند یونجه زنی یا چرای حیوانات اهلی یا ترکیبی از هر دو باشد: چمن زنی و سپس چرای پس از عواقب آن. هنگام انتخاب یک استراتژی حفاظتی، باید با هدف حفظ حداکثر تنوع زیستی هدایت شود. این هدف به بهترین وجه با ترکیب حالت های مختلف، که در آن هر یک از آنها کمک می کند، به دست می آید. در حال حاضر، استپ های ذخیره گاه به لطف فعالیت های انسانی حفظ شده است: یونجه زنی با دوره های مختلف چمن زنی و چرخش های مختلف و چرای دام با بار متوسط. رژیم یونجه‌سازی گزینه‌هایی دارد: چمن‌زنی سالانه، یونجه‌زنی با چرخش پنج ساله، زمانی که محل به‌مدت چهار سال به‌طور متوالی چو می‌شود، و در سال پنجم «استراحت» برای پر کردن بانک بذر در خاک، یونجه‌زنی با ده یونجه. - تناوب سال و چرا پس از عواقب (نه سال چمن زنی و استراحت برای سال دهم). بلافاصله پس از ایجاد ذخیره گاه، مناطق آزمایشی ویژه نیز اختصاص داده شد - مناطق کاملاً رزرو شده که در آن نه چمن زنی و نه چرا وجود دارد. در منطقه اصلی استپ مرتفع در ذخیره گاه مرکزی چرنوزم، از رژیم چرخش یونجه استفاده می شود.

در آغاز قرن بیستم، در دشت های استپ های استرلسی و قزاق، فقط انواع چمن زنی از استپ های چمنزار ارائه شد. این آنها بودند که برای حفاظت به عنوان ویژگی های برجسته پیشنهاد شدند که اکنون به عنوان "مرجع" اصلی برای استپ های شمالی ذکر شده است. "ناهنجاری گیاه شناسی کورسک" توسط پروفسور V.V. آلخین این استپ ها.

استپ های چمنزاری ذخیره گاه با تغییر سریع رنگ ها، اشباع گونه های برجسته و غنای ترکیب گل، گیاهی متراکم که در آن چندین گونه به طور همزمان نقش مهمی ایفا می کنند، مشخص می شود، بنابراین این استپ ها چند غالب نامیده می شوند. بسیاری از گونه های گیاهان استپی در اینجا رشد می کنند که به دلیل از بین رفتن زیستگاه آنها در خارج از ذخیره گاه نادر شده اند و در کتاب قرمز منطقه کورسک (2001) گنجانده شده اند. در ذخیره گاه، جمعیت این گونه ها، به عنوان یک قاعده، بسیار زیاد و قابل اعتماد است. در استپ های مناطق استرلتسی و قزاق، چنین گیاهان نادر استپی رشد می کنند: گل صد تومانی برگ ریز، چمن پر پشمی، زیبا، با برگ های باریک و بلوغ، زنبق بدون برگ، سنبل سفید، گل ذرت سومی، آدونیس بهاره، کتان زرد، چند ساله، رگ، بز بنفش و غیره

در آغاز قرن گذشته، استپ ها به وضوح دارای ویژگی فوربی بودند، یعنی. در علوفه، گیاهان دو لپه ای هم از نظر نقش در جنبه ها و تعداد گونه ها و هم از نظر وزن در یونجه غالب بودند. علف ها نیز نقش بسیار بزرگ، اما کمتر قابل توجهی در ترکیب گیاه در مقایسه با فورب ها داشتند. در میان علف‌ها، غلبه گونه‌هایی با برگ‌های کم و بیش پهن و همچنین غلبه انواع ریزوماتوز و بوته‌ای شل (غیر خاکستری) مشاهده شد که در ترکیب با فراوانی دو لپه‌ها، V.V. آلخین (1934، ص 28) استپ‌های شمالی را استپ‌هایی از «فارب‌های رنگارنگ با علف‌های پهن برگ» نامید.

استپ های شمالی با تغییر سریع تصاویر (جنبه های) فیزیولوژیک مشخص می شوند. پوشش گیاهی، همراه با گل دهی پی در پی گونه های مختلف گیاهی، که یکی از ویژگی های متمایز فیتوسنوزهای علفزار-استپی است. در مراتع شمال منطقه جنگلی-استپی و در استپ های واقعی در جنوب آن، رنگارنگی جوامع چمن کاهش می یابد. تغییر جنبه ها در استپ Streltsy اولین بار در سال 1907 توسط V.V. آلخین (1909). بعدها، این توصیف در بسیاری از انتشارات علمی، روش‌شناسی و مرجع برای توصیف تصویر "کلاسیک" تغییرات رنگارنگ رخ داده در پوشش گیاهی استپ‌های چمنزار گنجانده شد. چنین تغییر فازی بدون شک نتیجه انطباق گیاهان استپ به معنای پراکنش آنها در بخش های مختلف فصل رشد است: هر گونه مکان خاصی برای خود پیدا کرده است، بدون اینکه به شدت توسط دیگران محدود شود و کمتر با آن رقابت کند. آنها» (آلخین، 1934، ص 23).

پس از آب شدن برف که معمولاً در اواخر اسفند در استپ اتفاق می افتد، پس زمینه قهوه ای چمن سال گذشته غالب می شود. در اواسط ماه آوریل، اولین گونه های گلدار ظاهر می شوند، که قابل توجه ترین آنها کمربند باز یا علف خواب با گل های بزرگ بنفش است. تقریباً همزمان با آن آدونیس بهار یا آدونیس شکوفا می شود. این گونه فراوان‌تر است و در ترکیب با دانه‌های سیبری، تا اوایل ماه می یک جنبه زرد طلایی روشن از استپ را تشکیل می‌دهد. رنگ های زرد همچنان در اواسط ماه مه غالب هستند، اما اکنون به دلیل گلدهی گونه های دیگر: پامچال بهاری و جارو روسی. در این زمان، چمن جوان به خوبی رشد می کند و یک پس زمینه سبز تازه ایجاد می کند. در مقابل این پس زمینه، تا پایان ماه مه، گل های زرد با لکه های سفید و بنفش روشن از شقایق جنگلی شکوفه، ردیف سفید شیری و زنبق بی برگ جایگزین می شوند. در اوایل ژوئن، رنگ آبی یاسی مریم گلی و نخود برگ های نازک ظاهر می شود، علف های اولیه نیز شکوفا می شوند: علف های پر و بلوغ، بلغور جو دوسر. در اواسط ژوئن، تصویر بسیار رنگارنگ می شود، زیرا. در این زمان، حداکثر تعداد گونه های گیاهان و بیشتر غلات شکوفا می شود. اینها گونه هایی مانند شبدر کوهستانی و کوهستانی، لوکانتموم معمولی، بز بنفش، سنجد با موی سخت، شمعدانی قرمز خونی، علفزار معمولی، بروم ساحلی و غیره هستند. بعداً، تا پایان ژوئن، صورتی رنگ غالب خواهد شد - این درخت شنی به طور انبوه شکوفا می شود. نقش قابل توجهی نیز توسط نی رختخواب واقعی با گل آذین های زرد با بوی عسل ایفا می شود. این گیاه به بیشترین ارتفاع و تراکم خود می رسد، زمان یونجه سازی نزدیک است. با شروع از ماه جولای، استپ به طور قابل توجهی محو می شود، بیشتر گونه ها محو می شوند، غلات در حال افزایش رنگ های باقی مانده را پنهان می کنند. با این حال، برخی از گونه ها فقط در حال حاضر، در میانه تابستان، شاخه های گلدار خود را بالا می برند، که به وضوح در پس زمینه کاهی رنگ شدن استپ قابل مشاهده است: خرچنگ لیتوینوف با گل های آبی، هلیبور سیاه با گل های گیلاس تیره. در نواحی چمن‌زنی نشده استپ، پس‌زمینه قهوه‌ای کاهی از شاخه‌های چمن در حال مرگ تا اواخر پاییز باقی می‌ماند. در مناطق چمن زنی، بسیاری از گونه ها دارای گلدهی ثانویه هستند، برخی از گیاهان حتی موفق به تولید دومین محصول بذر در سال های مطلوب می شوند. تمام گونه های گلدهی جدید تا اواسط اکتبر قابل مشاهده هستند. اما گلدهی ثانویه از نظر غنای رنگ و تعداد گیاهان گلدار با گلدهی معمولی قابل مقایسه نیست.

تغییرات تصاویر رنگارنگ می تواند در سال متفاوت باشد: سال های "علف پر" وجود دارد که از اواسط ماه مه تا اواسط ژوئن استپ شبیه یک دریای نقره ای در حال چرخش است و سال هایی وجود دارد که جنبه علف پر به هیچ وجه بیان نمی شود. بیشتر گونه‌های دیگر نیز جنبه‌های مشخصی را تشکیل می‌دهند و نه سالانه. تغییر جنبه ها در طول سالها از یک سو با نوسانات شرایط هواشناسی و از سوی دیگر با فراوانی گلدهی ذاتی بسیاری از گیاهان علفی همراه است. با برجسته کردن مراحل یا جنبه های خاص، پدیده های مشاهده شده را تا حد زیادی ساده می کنیم. در واقع، هر فاز شامل ده‌ها گیاه گل‌دار، محو و شکوفه‌دار است که به طور کلی تصویری بسیار پیچیده را ایجاد می‌کند. استپ نه تنها از روز به روز ظاهر خود را تغییر می دهد، بلکه در طول روز نیز بدون تغییر باقی نمی ماند، زیرا. برخی از گونه ها گل آذین خود را صبح باز می کنند و با شروع گرم ترین زمان، تا روز بعد بسته می شوند. اینها به عنوان مثال گیاهانی مانند بز بنفش، بز شرقی هستند. گونه های دیگر گل های خود را تنها برای چند ساعت باز می کنند و سپس گلبرگ هایشان می ریزد (کتان چند ساله و رگبرگ است).

در مناطق کاملاً حفاظت شده، رشد گیاهان در بهار به دلیل وجود مقدار زیادی بقایای گیاهی مرده، به طور قابل توجهی به تأخیر می افتد، که به تجمع حجم بیشتری از برف کمک می کند، که بعداً ذوب می شود. پوشش گیاهی به طور قابل توجهی از نظر تنوع رنگ و اشباع رنگ ها نسبت به مناطق دریده شده استپ پایین تر است. تعدادی از گونه ها با رنگ های روشن و گل آذین های بزرگ از مناطق بدون کوبیدن اجتناب می کنند. در اینجا به ندرت می توانید مریم گلی، اسپرس شنی، بز ارغوانی، رژگونه و بسیاری از گونه های دیگر را پیدا کنید که در استپ های چمن زنی و چرای رایج و فراوان هستند.

گیاهان عالی را می توان با توجه به ویژگی های ساختار کلی، تعدد باردهی و امید به زندگی به بیومورف تقسیم کرد: درختان، درختچه ها، نیمه بوته ها و نیمه بوته ها، علف های چند ساله، گیاهان یکساله. با توجه به ترکیب بیومورف های اصلی، استپ های چمنزار با غلبه علف های چند ساله که قادر به میوه دهی متعدد در طول زندگی خود هستند مشخص می شود - اینها پلی کارپیک هستند. بنابراین، در میان اجزای اصلی گیاه در استپ Streletskaya، حدود 80٪ به سهم آنها می رسد. در میان آنها تعداد بسیار کمی از اپمرویدها وجود دارد. گیاهانی که در یک دوره کوتاه بهار وقت دارند شکوفا شوند و میوه بدهند، پس از آن اندام های بالای زمینی آنها می میرند و پیازها یا غده ها در خاک باقی می مانند: سنبل سفید، باقرقره فندقی روسی، پیاز غاز سرخ شده. چنین توسعه سریع زودگذر، سازگاری با داشتن زمان برای استفاده از ذخایر رطوبتی بهار در خاک قبل از شروع خشک شدن است. این شکل زندگی در گونه‌های جنوبی‌تر استپ‌ها بسیار بیشتر از علفزارها نشان داده می‌شود، جایی که خشکسالی و گرما چندان متداول نیست. در رتبه دوم گیاهان چند ساله و دو ساله قرار دارند که یک بار در طول عمر میوه می دهند و پس از آن می میرند - اینها مونوکارپیک هستند. آنها حدود 10٪ از ترکیب گونه های استپ های مرتفع را تشکیل می دهند. نقش یکساله های زودگذر هم از نظر تعداد گونه ها و هم از نظر فراوانی کم است. در تعداد کمی از دانه های پشمالو، موج شکن شمالی، ژربیل های آهن دار یافت می شوند و غیره . همچنین نیمه بوته ها و نیمه درختچه ها نقش کمی دارند که در زمستان قسمت های پایینی ساقه ها از بین نمی روند، اینها گیاهانی مانند آویشن مارشال، برخی از انواع افسنطین هستند. در استپ های مرتفع، گسترش پوشش گیاهی درختی و درختچه ای با چمن زنی به تاخیر می افتد. در غیاب چمن زنی (مرتع و رژیم های کاملاً محفوظ)، درختان و درختچه ها با تعداد نسبتاً زیادی گونه ها نشان داده می شوند و برخی از آنها بسیار زیاد هستند (خار، گلابی، درختان سیب، زالزالک، رز وحشی و غیره).

استپ ها فضاهای باز هستند که اغلب بادهای شدید در آن می وزند. در چنین شرایطی توزیع میوه ها و دانه ها با کمک باد موفق ترین راه برای فتح سرزمین های جدید است. در منطقه جنگلی-استپی، مناطق باز از پوشش گیاهی چمن با توده های جنگلی، با انبوه درختچه هایی که از استقرار دوردست گیاهان استپی جلوگیری می کند، ترکیب می شود، و در میان آنها گونه های زیادی وجود ندارد که میوه های آنها مجهز به وسایل پرنده موثر باشد. به چنین گیاهانی انیموکور می گویند، آنها در درجه اول شامل علف های پر پر هستند که میوه های آنها (کایوپس ها) مجهز به ریشک هایی به طول 40-50 سانتی متر هستند. در زمان رسیدن، این ریشک ها به طور مشخص پردار می شوند، به همین دلیل میوه ها را می توان توسط باد در فواصل تا 100 متر یا بیشتر حمل کرد. چنین شکلی از گیاهان مانند تامبل ویید بسیار جالب است. توسط تعداد کمی از گونه ها نشان داده شده است. در گیاهانی به این شکل، زمانی که دانه ها می رسند، قسمت هوایی به شکل یک توپ در می آید که در گردن ریشه می شکند و با باد غلت می زند و دانه ها را در طول مسیر پخش می کند. برجسته ترین نماینده این شکل در ذخیره گاه مرکزی زمین سیاه، کاتران تاتار است. دامنه های استپی در منطقه Bukreeva Barma، جایی که به وفور رشد می کند، در طول گلدهی انبوه خود با گلوله های سفید بزرگ پوشیده شده و به نظر می رسد که گله ای از گوسفند در آنها چرا می کنند (عکس). سایر نمایندگان این فرم عبارتند از trinia multistem، برش معمولی. در بسیاری از گونه ها، خواص پروازی دانه ها یا میوه ها ضعیف بیان می شود. نقش باد به این واقعیت کاهش می یابد که فقط ساقه این گیاهان را تکان می دهد و در نتیجه باعث رشد بذر می شود. در این حالت، بذرها از گیاه مادری فقط ده ها سانتی متر پراکنده می شوند (لوینا، 1956). میوه های برخی از گونه ها، وقتی رسیده و خشک می شوند، ترک می خورند، دانه ها با قدرت در اطراف پراکنده می شوند (نخود برگ نازک، ردیف سفید شیری و غیره). به چنین گیاهانی اتوهورا می گویند. شعاع انبساط نیز تنها در ده ها سانتی متر یا چند متر اندازه گیری می شود. توزیع دانه‌ها و میوه‌ها با کمک حیوانات (zoochory) در استپ ظاهراً نقشی فرعی ایفا می‌کند (Levina, 1965)، اما زمانی که گیاهان چوبی با میوه‌های خوراکی برای حیوانات وارد استپ می‌شوند، افزایش می‌یابد. میرمکوکورها - گیاهانی که میوه های آنها توسط مورچه ها گرفته می شود (بنفشه های معطر و صخره ای، منبع تاج، راهبه) غنی تر از دیگران هستند.

با توجه به غنای گل‌شناسی بالا، توزیع یکنواخت بسیاری از گونه‌ها و فراوانی زیاد آنها، استپ‌های چمنزار با گونه‌ها و نمونه‌های بسیار بالایی از اشباع مشخص می‌شوند. گونه یا اشباع فلوریستی تعداد گونه ها در یک منطقه خاص است. V.V. آلخین (1935) تا 77 گونه از گیاهان آوندی در هر 1 متر مربع و تا 120 گونه در هر 100 متر مربع را در استپ Streltsy ثبت کرد. «چنین اشباع استپ استرلسی کاملاً استثنایی است و نوعی «ناهنجاری کورسک رویشی» را نشان می‌دهد (Alekhin, 1934, p. 65). بعدها سرشماری‌هایی روی سکوهای متری که توسط V.N. گلوبف (1962a)، نتایج حتی چشمگیرتری به دست داد. در شش متر بررسی شده، 87، 80، 61، 77، 80 و 84 گونه ثبت شد. ظاهراً چنین اشباع گونه ای بالایی از گیاهان آوندی در هیچ جای دیگری در منطقه معتدل یافت نمی شود.

در تلاش برای یافتن توضیحی برای "ناهنجاری گیاه کورسک"، V.V. آلخین نوشت: «ممکن است ارتباطی بین غنای استثنایی و قدمت یک قلمرو مشخص وجود داشته باشد، زیرا استپ‌های کورسک در ارتفاعات مرکزی روسیه قرار دارند که زیر یخچال نبود» (1934، ص 65).

در. Prozorovsky (1948)، اعتراض به V.V. آلخین، تأکید کرد که غنای گونه ای بالای استپ های کورسک با ترکیبی خاص از شرایط آب و هوایی مطلوب در این منطقه توضیح داده می شود، و نه با قدمت قلمرویی که یخبندان را تجربه نکرده است، همانطور که با تغییر تدریجی غنای گونه ای در این منطقه گواه است. جهت شرقی، که هم در قلمرو، قبلی و نه زیر یخچال طبیعی خود را نشان می دهد.

G.I. دخمان (1968، ص 97) معتقد بود که شرایط بهینه هیدروترمال و ادافیک وجود در جنگل-استپ منجر به حداکثر اشباع از افراد می شود، یعنی. به اشباع بالای نمونه، و تعداد بالای گونه‌ها در واحد سطح «باید تا حدی با کیفیت ناهمگن ریزمحیط توضیح داده شود، که این امکان را برای گونه‌های گیاهی ناهمگن از نظر اکولوژیکی در یک واحد سطح قرار می‌دهد».

صبح. Semenova-Tyan-Shanskaya (1966)، که همچنین اشاره کرد که اشباع گونه های استپ های علفزار و چمنزارهای استپی جنگل-استپ با تمام جوامع حوضه آبخیز علفی دشت روسیه متفاوت است، علل این پدیده را در ماهیت متغیر رطوبت دید. که وجود گونه‌هایی با اکولوژی‌های مختلف را در مناطق کوچک توضیح می‌دهد: استپ مقاوم به خشکی، مزوفیت‌های علفزار واقعی و چمنزار جنگلی، و همچنین گیاهان چمنزاری-استپی که به معنای گسترده‌ترین مشخصه استپ جنگلی هستند.

صبح. کراسنیتسکی (1983) دلایل علائم ناهنجاری گیاهی در استپ Streltsy را با روش حفاظت انسانی - چمن زنی توضیح داد. با این حال، چمن زنی به تنهایی منجر به چنین شاخص هایی در هیچ شرایط طبیعی نمی شود. غنای گونه ای استپ های چمنزاری کورسک، که برای هولارکتیک منحصر به فرد است، ظاهراً تنها با ترکیبی از دلایل ذکر شده در بالا قابل توضیح است: طبیعی-تاریخی، فیزیکی-جغرافیایی و انسان زایی.

چمن زنی قدرت رقابتی گونه غالب را تضعیف می کند بخش قابل توجهی از اندام‌های جذب‌کننده از خود بیگانه شده‌اند؛ این امر آنها را از موقعیت پیشرو خود در رهگیری نور محروم می‌کند. پس از چمن زنی، سوله های اکولوژیکی جدیدی تشکیل می شود که در نتیجه چنین تعداد زیادی از گونه های گیاهان آوندی می توانند با هم در یک منطقه کوچک رشد کنند، در حالی که نقش هر گونه غالب به طور جداگانه بسیار زیاد نیست، یعنی. درجه تسلط در استپ های چمن زار کم است و بیشتر توده های چمن با چندغلبه مشخص می شوند. پوشش تصویری غالب، به عنوان یک قاعده، از 10-15 تجاوز نمی کند و اغلب در سطح 5-8٪ است.

غنای ترکیب فلورستیکی و اشباع گونه های بالای استپ مرتعی مرتفع ساختار عمودی پیچیده ای را به دنبال دارد. لایه علفی با تراکم بالا مشخص می شود، خاکی که توسط گیاهان پوشانده شده است را می توان تنها با خروج موش های صحرایی مول یا دیگر جوندگان کوچکتر مشاهده کرد. پوشش تصویری گیاهان می تواند به 90-100٪ برسد، به طور متوسط ​​کمتر از 70-80٪ نیست. علف در دوره حداکثر رشد خود (خرداد - اوایل مرداد) معمولاً به چندین زیرلایه تقسیم می شود (از 4 تا 6 زیرلایه گیاهی توسط محققان مختلف شناسایی شده است). تغییر لایه ها در طول فصل رشد: از اوایل بهار تا تابستان پیچیده تر می شود (تعداد زیر لایه ها افزایش می یابد) و تا پاییز ساده تر می شود. بالاترین لایه فرعی، متشکل از بروم ساحلی، چچم بالا، گل ذرت خشن، آبشش علف هرز، صدف آردآلود و سایر گیاهان است که در یک سال مرطوب بیش از 100 سانتی متر است. یک لایه معمولی خشکی، عمدتاً از یک نوع خزه سبز - صنوبر تویدیوم تشکیل شده است. ، که می تواند بیش از نیمی از خاک سطح را پوشش دهد.

لایه بندی گیاه با لایه بندی زیرزمینی همراه است. با توجه به عمق نفوذ ریشه، همه گیاهان را می توان به سه گروه ریشه کوچک (تا 100 سانتی متر)، ریشه متوسط ​​(تا 200 سانتی متر) و ریشه عمیق (بیش از 200 سانتی متر) تقسیم کرد. باید گفت که همه محققین با این دیدگاه موافق نیستند. دیدگاهی مستقیماً مخالف نیز وجود دارد: در جوامع چمنزار-استپی، هیچ ساختار لایه‌ای واقعی در بخش‌های زیرزمینی جوامع وجود ندارد.

بالاترین لایه خاک که به طور متراکم با ریشه ها در هم تنیده شده است، چمنی متراکم را تشکیل می دهد که به خوبی از خاک در برابر فرسایش محافظت می کند. عمق کل لایه ریشه به عمق رکورد 6 متر و احتمالاً بیشتر می رسد (Golubev, 1962b). عمق فوق العاده زیاد نفوذ ریشه گیاهان استپ علفزار با ویژگی های خاک تعیین می شود: هوادهی خوب و تخلخل، رطوبت کافی در افق های پایین، شروع از 1.8 متر، آب های زیرزمینی عمیق، کمبود شوری و غیره.

مجموع فیتوماسه زیرزمینی در استپ های علفزار 2-3 برابر از فیتوماسه روی زمین بیشتر است، توده اصلی ریشه ها و ریزوم ها در لایه خاک در عمق 0-50 سانتی متر قرار دارد. در کل فیتوماسه روی زمین، قسمت‌های سبز و مرده (پارچه‌ها و بسترها) از هم متمایز می‌شوند. با توجه به نتایج چندین سال تحقیق در استپ Streletskaya، قسمت سبز فیتوماسه روی زمین از 16 تا 62 سانتی‌گراد در هکتار در رژیم چرخش یونجه، به‌طور متوسط ​​32 سانتی‌گراد در هکتار و کل فیتوماده روی زمین متغیر بود. - از 21 تا 94 سی در هکتار، به طور متوسط ​​- 49 سی در هکتار. تحت یک رژیم کاملاً محفوظ، قسمت سبز گیاه گیاهی بالای زمینی از 23 تا 55 سانتی‌متر در هکتار، به طور متوسط ​​37 سانتی‌متر در هکتار، و کل گیاه گیاهی بالای زمینی از 50 تا 135 سانتی‌متر در هکتار، به‌طور میانگین 91 سانتی‌متر در هکتار بود. 2000). بنابراین، تحت یک رژیم کاملاً محافظت شده، کل فیتوماده روی زمین تقریباً دو برابر می شود، اما این افزایش عمدتاً به دلیل قسمت مرده است.

در طول قرن گذشته، تغییراتی در پوشش گیاهی استپ Streletskaya رخ داده است. کاهش مشارکت گروهی از گیاهان دولپه‌ای در ساختار توده‌های چمنزار استپ علفزار که رنگارنگی بالای استپ‌های علفزار را در آغاز قرن تعیین کرد، مشاهده شد. فراوانی علف های پهن برگ به طور قابل توجهی افزایش یافته است، در میان آنها دنده ساحلی هنوز هم بیشترین نقش را ایفا می کند، اما نسبتاً اخیراً چچم بالا از مراتع و لبه ها به استپ های مرتفع حمله کرده و موقعیت قوی پیدا کرده است. ارتفاع شاخه های زایشی آن در تابستان مرطوب به 1.3-1.5 متر می رسد.Angustifolia bluegrass، بلغور جو دوسر پر، چمن خمیده Syreyshchikov، پا خروس، استپی و چمنزار تیموتی چمن کاملاً فراوان است.

از علف‌های درشت چمن‌زار، علف‌پر مشخص‌ترین و فراوان‌ترین است، علف‌های پر با برگ‌های باریک و بلوغ کمتر رایج هستند. از چمنزار کوچک - فسکیو، شانه با پاهای نازک.

در نیمه اول قرن گذشته، یکی از ویژگی های خاص استپ های چمنزار، نسبت زیاد خزهای کم ارتفاع بود که تقریباً در هر متر مربع توده های آن یافت می شد. V.V. آلخین آن را یکی از اعضای ضروری استپ های شمالی می دانست، او حتی در مورد استپ های چمنزاری با زیر درختان کم ارتفاع نوشت. در نیمه دوم قرن بیستم، فراوانی و وقوع آن به طور قابل توجهی در استپ های مرتفع کاهش یافت.

فراوانی سنبل سفید نیز کاهش می یابد. اگر قبلاً ذکر شده بود که این گونه همراه با آدونیس و پامچال در شکل گیری جنبه ها شرکت کرده است، اکنون شمارش چند ده نمونه گل در هکتار دشوار است.

همه ناظران، تا اواخر دهه 1980، به جنبه فراموش نشدنی پوپوف توجه داشتند. S.S. لویتسکی (1968) نوشت که گلدهی انبوه فراموشم گاهی به برخی از قسمت های استپ چنان رنگ آبی روشن می بخشد که از دور این مکان ها را می توان با فضاهای آبی که آسمان لاجوردی را منعکس می کنند اشتباه گرفت. تا به امروز، این گونه نقش خود را در ایجاد جنبه از دست داده است و اکنون در استپ فقط به تعداد کمی ثبت شده است.

در حالی که برخی از گونه ها فراوانی خود را کاهش می دهند، برخی دیگر آن را افزایش می دهند. در بالا، ما قبلاً به معرفی انبوه چچم بالا اشاره کردیم که در نیمه اول قرن بیستم کاملاً مشخصه توده های چمن استپی مرتفع نبود. نیمه دوم قرن بیستم در استپ Streletskaya با ظاهر در برخی مکان ها از جنبه دانه سیبری مشخص می شود ، قبل از آن مشخص شده بود که در استپ نادر است ، فقط چند پرده ذکر شده است. گل ذرت خشن نیز فراگیرتر شده است.

ساختار افقی پوشش گیاهی پیچیده است؛ جدا کردن جوامع فردی (فیتوسنوزها) در آن دشوار است، زیرا پوشش گیاهی علفی با یک پیوستار مشخص می شود، یعنی. انتقال آرام برخی از جوامع به دیگران، که با شرایط محیطی نسبتاً همگن در ارتفاعات، غنای ترکیب گونه ها و غلبه گونه هایی با دامنه اکولوژیکی گسترده توضیح داده می شود. با این حال، از سوی دیگر، استپ های چمنزار به دلیل ریزرلیف به خوبی توسعه یافته و پیچیدگی پوشش خاک، دارای پیچیدگی هستند. در ارتفاعات کوچک با خطوط مختلف، در یک دایره تا 1 متر یا بیشتر، تا ارتفاع 20-40 سانتی متر، به عنوان یک قاعده، گروه هایی با مشارکت گسترده گیاهان خشک دوست (گزروفیلوس) توسعه می یابند. در فرورفتگی‌های گرد با شیب ملایم، که نعلبکی نامیده می‌شوند، گونه‌های رطوبت‌دوست (مزوفیل) بیشتر به‌وفور دیده می‌شوند. ناهمگونی پوشش گیاهی تحت یک رژیم کاملاً محافظت شده بارزتر است. استپ چمن زنی با توزیع یکنواخت پراکنده اکثر گونه های گیاهی مشخص می شود که منجر به یک الگوی یکنواخت در پوشش گیاهی می شود، زیرا چمن زنی یک عامل تسطیح قدرتمند است.

طبقه بندی جوامع گیاهی استپ های علفزار نیز با مشکلاتی به دلیل ترکیب گونه های غنی، چندغلبه و دشواری تمایز بین استپ های علفزار و چمنزارهای استپی همراه است. تا همین اواخر، رویکرد اکولوژیکی-فیتوسنوزی به طبقه‌بندی، عمدتاً بر اساس در نظر گرفتن غالب‌ها، غالب بود. این منجر به شناسایی تعداد زیادی از انجمن‌های گیاهی کوچک و غیرقابل بیان شد، که اغلب فقط در نسبت فراوانی گونه‌های غالب یکسان متفاوت است، که می‌تواند نه تنها از مکانی به مکان دیگر، بلکه در یک جامعه نیز از سال متفاوت باشد. به سال و حتی در یک سال فصل رشد.

اخیراً رویکرد فلورستیک به طور فزاینده ای مورد استفاده قرار گرفته است. کاربرد آن برای طبقه بندی پوشش گیاهی استپ Streletskaya این امکان را فراهم می کند تا تمام جوامع بخش چمن زنی در ارتفاعات را در یک انجمن طبقه بندی کنیم (Averinova، 2005).

می توان گفت که اکنون پوشش گیاهی استپ های مرتعی مرتفع ذخیره گاه عمدتاً توسط جوامع علف پهن برگ فورب با مشارکت قابل توجهی از علف ها و حبوبات متراکم نشان داده شده است. در میان گیاهان، گونه های زیر به طور ویژه فراوان است: آدونیس بهار، پامچال بهار، رانکولوس چند گل، توت فرنگی سبز، شیرین علفزار معمولی، مریم گلی علفزار، میتنیک کافمن، گل ذرت خشن، کلش واقعی، کاتر معمولی، شاخ کوهی و غیره از حبوبات برجسته ترین نقش را ایفا می کنند: شبدر کوهی و کوهستانی، نخود برگ نازک، اسپرس شنی و غیره.

پوشش گیاهی چمنزار-استپی نه تنها در دشت های استپ های Streletskaya و قزاق، بلکه در دامنه های دره ها (تیرها) با نوردهی عمدتاً جنوبی نشان داده می شود، جایی که اغلب به دلیل وجود استپ، ویژگی استپی بیشتری نسبت به خود استپ مرتفع دارد. خشکی بیشتر این گونه زیستگاه ها در دامنه‌های جنوبی گروه‌های گیاهی را می‌توان یافت که شامل گونه‌هایی می‌شود که در شرایط مرتفع این نواحی یافت نمی‌شوند و ماهیت خشک‌دوست‌تری دارند. پوشش گیاهی دیگر یک پوشش پیوسته تشکیل نمی دهد، در برخی از نقاط زیرین خاک در معرض دید قرار می گیرد. عمدتاً محدود به دامنه‌های جنوبی مریم گلی آویزان و علف‌های پر مودار، ولودوشکای داسی شکل، پوزه روسی، جاروی سفید، ایستود سیبری، گل بابونه، کاچیم بلند و برخی گیاهان دیگر است. برای دامنه‌های جنوبی است که وجود انبوه درختچه‌های استپی، به اصطلاح دِرزنیاکس، معمولی است، که عمدتاً از گیلاس استپی، بادام کم به نام بیور، خار سیاه، کمتر مواقع شیرین چمنزار (spirea) لیتوینوف و برخی از انواع گل رز وحشی در اوایل اردیبهشت که همزمان با شکوفه دادن خار سیاه و بادام، برخی از دامنه ها به دلیل ترکیب رنگ های سفید، صورتی و سبز بسیار زیبا می شوند. خود درزا (کاراگانای درختچه ای) که نام این بیشه ها از آن گرفته شده است، در حال حاضر در قلمرو ذخیره گاه فقط در منطقه بارکالوکا یافت می شود. در دامنه های شمالی، فیتوسنوزها گونه های مزوفیل زیادی در ترکیب خود دارند و پوشش گیاهی به چمنزار نزدیک می شود. در خارج از ذخیره‌گاه مرکزی سیاه زمین، بقایای پوشش گیاهی استپ هنوز دقیقاً در امتداد دامنه‌های دره‌ها و در امتداد سواحل شیب‌دار رودخانه‌ها حفظ می‌شود. در مکان های نامناسب برای شخم زدن

در صورت وجود شرایط مساعد برای این امر، می توان پوشش گیاهی چمنزار-استپی را در محل زمین های زراعی احیا کرد: نزدیکی استپ های بکر که به عنوان منبع بذر عمل می کنند، توپوگرافی و خاک مناسب و استفاده از یونجه. نمونه‌های مثبتی از چنین بازسازی در چندین منطقه ذخیره‌گاه وجود دارد، اما این روند سریعی نیست. اگر بتوان با شخم زدن اکوسیستم استپ را در عرض چند ساعت از بین برد، آنگاه بازسازی طبیعت چندین دهه طول خواهد کشید. بنابراین، در سایت قزاق یک ذخیره قدیمی 70 ساله "فار فیلد" با مساحت 290 هکتار وجود دارد. در حال حاضر، پوشش گیاهی در مناطق چمن زنی آن توسط جوامع چمنزار-استپی نشان داده می شود که از نظر خصوصیات و ظاهر آنها نزدیک به استپ های بکر هستند. با این حال، حتی پس از مدت زمان طولانی، کارشناسان به برخی تفاوت‌ها بین این جوامع بازسازی‌شده و جوامعی که تحت تأثیر مخرب انسانی قرار نگرفته‌اند، اشاره می‌کنند. در آن بخش از کانسار قطب دالنی، جایی که رژیم حفاظت مطلق انجام می شد، مناطقی از پوشش گیاهی استپی با جوامع چمن پر توسعه یافته نیز بهبود یافته است، اما در حال حاضر معرفی قابل توجهی از درختچه ها و درختان، چمنزار و حتی گونه های جنگلی وجود دارد. . در سایت Bukreeva Barma، یک آیش 40 ساله با مساحت 20 هکتار نمونه ای از بازسازی نسبتاً سریع و موفقیت آمیز استپ های چمن پر در دامنه های نوردهی جنوبی با وقوع نزدیک به سطح است. نهشته های کرتاسه در چنین شرایط خشک‌تری، توده گیاهی کل کاهش می‌یابد، لایه کمتر قابل توجهی از بستر تشکیل می‌شود، و علف‌های پر پین‌دار در مقایسه با علف‌های پهن‌برگ مزوفیل بیشتر که در مناطق مرتفع (ساحل و دنده‌های بدون سایه، چچم‌های مرتفع، چمنزار) غالب هستند، مزیت پیدا می‌کند. تیموتی گراس و غیره).

در مواردی که شرایط مناسب برای احیای طبیعی استپ وجود ندارد، می توان با استفاده از روش های توسعه یافته خاص، پوشش گیاهی استپ را بازسازی کرد. سایت Zorinsky در سال 1998 بخشی از CCHZ شد. بیش از 200 هکتار توسط زمین های زراعی سابق اشغال شده بود که در زمان تأسیس ذخیره گاه به تدریج با پوشش گیاهی علف های هرز پوشیده شد و بخشی از زمین همچنان برای زمین های زراعی استفاده می شد. امکانات بازگرداندن پوشش گیاهی استپ در اینجا به روش طبیعی بسیار محدود بود، زیرا. مکان‌های بسیار کمی که در آن گونه‌های استپی رشد می‌کردند حفظ شد، و مجموعه این گونه‌ها نسبتاً ضعیف بود.

به منظور ایجاد شرایط مطلوب تر برای احیای پوشش گیاهی استپ در زمین های آیش و زمین های زراعی، در سال 1999 کارکنان ذخیره آزمایشی را در 6 هکتار برای احیای استپ ها با استفاده از مخلوط بذر علف از استپ بکر Streletskaya انجام دادند. این مخلوط با چمن زنی نواحی مختلف در چند نوبت برداشت شد تا بذر گونه هایی که در زمان های مختلف می رسند وارد آن شوند و سپس در منطقه آزمایشی اعمال شد. این روش بازیابی توسط D.S. Dzybov و روش agrosteppe نامیده شد.

در طول سال ها پس از آزمایش، نمونه هایی از بیش از 80 گونه گیاهی پیدا شده است که در مورد آنها دلیلی وجود دارد که بگوییم آنها از مواد معرفی شده ظاهر شده اند، از جمله 46 گونه که قبلاً بخشی از فلور محلی نبوده اند، که 23 گونه از آنها می باشد. در منطقه آزمایشی ذکر شد - اینها گیاهان استپی کمیاب از فهرست کتاب قرمز منطقه کورسک (2001) هستند. گونه هایی مانند بروم ساحلی، شانه با پاهای باریک، کتان چند ساله، اسپرس شنی در منطقه آزمایشی بسیار گسترده شدند، شکوفه می دهند و به خوبی میوه می دهند. اولین نمونه‌های علف پر در سال 2002 وارد فاز زایشی شدند؛ تا کنون صدها دسته از علف‌های پر و چمن پر با برگ‌های باریک وجود دارد.

به طور کلی، ما نتایج این آزمایش را متوسط ​​ارزیابی می کنیم، زیرا دستیابی به شباهت نزدیک جوامع بازسازی شده با جوامعی که در استپ استرلتسکایا نشان داده شده اند ممکن نبود. اگر در آینده گونه های استپ در جوامع گیاهی سایت Zorinsky ثابت شوند، به اجزای مهم آنها تبدیل شوند و بسیار فراتر از منطقه آزمایشی گسترش یابند، آنگاه آزمایش خود را توجیه می کند.

در سال 2010، در مساحت 7 هکتار از مزرعه سیب زمینی سابق در سایت Streletsky، آزمایش جدیدی برای بازآفرینی پوشش گیاهی چمنزار-استپی آغاز شد: در نیمی از مزرعه، کاشت ردیف گسترده ای از چندین نوع پینه ای انجام شد. چمن پر انجام شد. در آینده برنامه ریزی شده است که راهروها با بذرهای استپی کاشته شوند. این روش توسط V.I. Danilov و برای بازگرداندن ظاهر تاریخی منظره میدان کولیکوو در منطقه تولا استفاده می شود. در نیمه دوم مجدداً روش آگرو استپی اعمال خواهد شد.

متن توسط دکتری تهیه شده است. T.D. فیلاتوا

استپ های خاک کشورمان با امتداد در فواصل قابل توجهی از شمال به جنوب و از غرب به شرق، از نظر ترکیب فلوریستیکی و ساختار یکسان باقی نمی مانند. در منطقه جنگلی-استپی، فورب ها نقش قابل توجهی در تشکیل فیتوسنوزهای استپی دارند، که در میان آنها، همراه با گزروفیت های استپی، گونه های علفزار رایج است.

ماهیت گیاهان استپ تحت تأثیر دنیای حیوانات، به ویژه، فعالیت جوندگان موش مانند است.

خاک های استپی عمدتاً چرنوزم های مختلف هستند که با خاک های شاه بلوط در جنوب جایگزین می شوند. گیاهان استپی دارای خاکستر بالایی هستند و لایه هوموسی که ضخامت آن به 80-100 سانتی متر یا بیشتر می رسد، غنی از ترکیبات معدنی از جمله نمک های کلسیم است و ساختاری توده ای دارد.

به طور کلی، مناطق اشغال شده توسط پوشش گیاهی استپ با آب و هوای قاره ای مشخص می شود. درجه قاره آن به ویژه از غرب به شرق افزایش می یابد.

گیاهان استپی یک سیستم ریشه عمیق ایجاد می کنند که حجم زیادی از خاک را پوشش می دهد.

سازگاری با دمای بالا و کمبود رطوبت نیز در ساختار داخلی اندام ها آشکار می شود: در اسکلراسیون سلولی، در افزایش تعداد وریدها و روزنه ها در واحد سطح و غیره.

در میان گیاهان استپ گیاهانی وجود دارد که از خشکسالی "فرار" می کنند و چرخه توسعه را در زمان مطلوب تری از سال تکمیل می کنند.

تعداد بیشتری از گونه ها در نیمه اول تابستان، در زمان بهترین منبع آب برای گیاهان، شکوفا می شوند.

گیاهان بالیستا در استپ رایج هستند که سازگاری هایی برای جلوگیری از سقوط خود به خودی میوه ها و دانه ها دارند. اما در کنار این، خواصی ایجاد شده است که به پراکندگی پریموردیا و حذف آنها از ارگانیسم مادر کمک می کند.

تأثیر حتی بیشتر بر توزیع دانه‌ها و میوه‌ها در گیاهان تابلوی به دست می‌آید.

استپ ها با تنوع گونه ای بزرگ مشخص می شوند و در استپ های شمالی غنی تر از استپ های جنوبی است.

در استپ های شمالی، با گونه های بزرگ و اشباع شاخه های گیاهی، هفت طبقه متمایز می شود. قسمت پایینی از گونه هایی با شاخه های کوتاه شده و خزنده تشکیل شده است. گیاهان با شاخه های بلند در طبقه بالایی ظاهر می شوند. هیچ مرز مشخصی بین لایه های فردی وجود ندارد و در هر یک از آنها عملاً گونه غالبی وجود ندارد که استپ های شمالی را از استپ های جنوبی متمایز می کند.

در استپ های چمنزار، لایه بالای زمین خزه های سبز اغلب به خوبی توسعه یافته است.

اشباع زیاد گیاه در حضور گیاهان با اشکال مختلف زندگی امکان پذیر می شود. گیاهان نه تنها در ماهیت اندام های زیرزمینی و توانایی ریشه دادن به شاخه ها، بلکه از نظر شکل شاخه، روش تجدید آنها، مدت زمان فصل رشد شاخه تک کارپیک قبل از انتقال به یکدیگر متفاوت هستند. گلدهی و موقعیت ساقه در فضا.

در میان غلات ریزوم بلند، بوته شل، ریزوم و بوته شل، بوته متراکم وجود دارد.

با توجه به ویژگی های اکولوژیکی آنها، به ویژه در رابطه با آب، گیاهان استپ های شمالی نیز متفاوت هستند: در میان آنها گزرومزوفیت ها و مزوکسروفیت های متعددی وجود دارد.

از نظر فراوانی گونه‌ها و مشارکت آنها در علفزار در استپ‌های شمالی، علف‌ها و در میان علف‌ها، شکل‌های اسب و پهن برگ‌های سست غالب است.

تغییرات در گیاهان نه تنها در فضا، بلکه در زمان نیز رخ می دهد.

ساختار چند لایه فیتوسنوز استپی در هوا با قرار دادن لایه ای شاخه های زیرزمینی و سیستم های ریشه در خاک تکمیل می شود.

در استپ های جنوبی، بر خلاف استپ های شمالی، نقش غلات افزایش می یابد و بر این اساس، مشارکت فورب ها در ترکیب گیاه کاهش می یابد.

از غلات ریزوماتوز در استپ های جنوبی سبزه گندم، سبزه گندم خزنده، سبزه گندم مودار رشد می کند. علف آبی برگ های تیز - kotneischno - بوته های شکننده - مشخصه استپ های علفزار است.

با پیشروی از شمال به جنوب، استپ‌ها رنگارنگ‌تر می‌شوند، از نظر گل‌شناسی فقیرتر می‌شوند، تراکم پوشش گیاهی کاهش می‌یابد، نقش سازنده علف‌های چمن بزرگ افزایش می‌یابد، قسمت‌های بالای زمینی گیاهان همیشه بسته نمی‌شوند، ساختار لایه‌ای کمتر است. مجموعه، سازماندهی خشکی گیاهان رویشی بلندمدت افزایش می یابد، نقش و مشارکت در افزودن علوفه گیاهان کوتاه رویش، افزایش تعداد بوته ها و نیمه بوته های مقاوم به خشکی و تعطیلات تابستانی در فصل رشد افزایش می یابد. بارزتر می شود.

حفظ کل تنوع گونه ها با تمام خواص و صفات مختلف آنها در مناطق حفاظت شده و پناهگاه ها و حفظ استخر ژنی ایجاد شده توسط طبیعت ضروری است.

سازگاری گیاهان با همزیستی در یک جامعه در تقسیم افقی و عمودی فیتوسنوز به عناصر ساختاری و عملکردی که در تبدیل و انباشت مواد و انرژی نقش دارند بیان می شود.

در جهت عمودی، جامعه گیاهی به طبقات تقسیم می شود. ردیف- این بخشی از لایه جامعه گیاهی است که اندام های گیاهی جذب کننده (برگ ها، ساقه ها) یا ذخیره سازی (غده ها، پیازها، ریشه ها) به آن محدود می شود. ساختار لایه ای به ویژه در فیتوسنوزهای جنگلی مشخص است (18). در اینجا ردیف بالایی (سایبان) توسط تاج بلندترین درختان تشکیل شده است. طبقه دوم - درختان پایین یا زیر درختان؛ در طبقه سوم بوته ها (زیر رویش) وجود دارد. طبقه چهارم از گیاهان و درختچه ها تشکیل شده است. در پنجم، زمین، خزه، گلسنگ، قارچ قرار دارد.

اندام های زیرزمینی گیاهان - ریشه ها، غده ها، پیازها، ریزوم ها، و غیره گیاهان، نهال ها، میکوریزا، و غیره خاک سطحی یک لایه خاص است - کف جنگل.

در جهت افقی، فیتوسنوزها نیز به عناصر جداگانه تقسیم می شوند - درختان، بوته ها، گروه ها یا "لکه ها" گلسنگ ها، خزه ها، گیاهان علفی و غیره. چنین عناصر ساختاری جامعه سینوسیا نامیده می شوند. آنها معمولاً با عناصر خاصی از ریزنقشه (تپه‌ها، گوژپشت‌ها، فرورفتگی‌ها) منطبق هستند و توزیع برخی عوامل محیطی را در فیتوسنوز منعکس می‌کنند (به عنوان مثال، لکه‌هایی از گیاهان نور دوست در "پنجره‌های" یک جنگل انبوه یا گروه‌های خشک -گیاهان دوست داشتنی روی گوزن ها در وسط باتلاق).

ریتم توسعه یک جامعه گیاهی در تنوع فصلی آن به دلیل خواص بیولوژیکی متفاوت گونه های تشکیل دهنده آن بیان می شود. این پدیده که لایه‌بندی در زمان نامیده می‌شود، برای حداکثر استفاده از مواد و انرژی در یک فیتوسنوز اهمیت زیادی دارد و با توجه به ویژگی‌های اقلیمی زیستگاه تعیین می‌شود.

تغییر یک فیتوسنوز توسط دیگری در نتیجه تأثیر عوامل طبیعی و انسانی را توالی می گویند. نتیجه تغییرات بی شمار و فرآیندهای متوالی مختلف، تنوع مدرن پوشش گیاهی زمین است.

در هر قلمرو نسبتاً وسیع، جوامع گیاهی مختلف زیادی وجود دارد که متعلق به متفاوت هستند انواع پوشش گیاهیبه مجموع تمام فیتوسنوزهای هر منطقه یا منطقه جغرافیایی گفته می شود پوشش گیاهی(یا پوشش گیاهی) منطقه. مجموع همه گونه های گیاهی که این فیتوسنوزها را تشکیل می دهند فلور یک قلمرو معین نامیده می شود. بنابراین، می توان به عنوان مثال، فلور و پوشش گیاهی منطقه مسکو، قفقاز، آسیای مرکزی، اتحاد جماهیر شوروی، اروپا یا کل جهان را تشخیص داد.

با توجه به غلبه نوع خاصی از پوشش گیاهی در پوشش گیاهی جوامع، هر قلمرو به یک منطقه پوشش گیاهی خاص تعلق دارد. بسته به شرایط آب و هوایی، مناطق تندرا، جنگل های مخروطی، جنگل های پهن برگ، استپ ها، بیابان ها، مناطق استوایی و غیره وجود دارد. همچنین مناطق انتقالی و میانی (جنگل-توندر، جنگل-استپی، نیمه بیابانی، نیمه گرمسیری و غیره) وجود دارد. .)، و همچنین زیر پهنه ها و کمربندهای عمودی در کوه ها.

هر نوع پوشش گیاهی ویژگی های مشخصه خود را دارد که بر اساس آن جوامع گیاهی این نوع با فیتوسنوزهای انواع دیگر متفاوت است.

تندرا- یک نوع منطقه ای از پوشش گیاهی، که توسط جوامعی از بوته های کم ارتفاع، بوته ها و علف ها، و عمدتا خزه ها و گلسنگ ها نشان داده می شود. انواع سازگاری گیاهان تاندرا به آنها اجازه می دهد تا سرماهای شدید را تحمل کنند. با این حال، در شرایط سخت شمال، با یک تابستان کوتاه و سرد، گیاهان توندرا بسیار آهسته رشد می کنند، ریشه ها عمیقاً به خاک محدود شده توسط پرمافراست نفوذ نمی کنند و وسعت عمودی جوامع بسیار کوچک است. بنابراین، پوشش گیاهی تاندرا که به راحتی از بین می رود نیاز به مراقبت ویژه دارد.

جنگل ها- نوع منطقه ای پوشش گیاهی که جوامع را با غلبه گیاهان چوبی متحد می کند. قسمت شمالی منطقه جنگلی توسط جنگل های مخروطی (تایگا) تشکیل شده است که توسط درختان مخروطی (صنوبر، کاج، صنوبر، کاج اروپایی) غالب است. در جنوب، تایگا به تدریج به جنگل های مختلط و سپس به جنگل های برگریز تبدیل می شود. جوامع گونه های درختان برگریز (توس، بلوط، نمدار، افرا، زبان گنجشک، آسپن و غیره) به طور گسترده در اینجا توسعه یافته اند. فیتوسنوزهای جنگلی دارای زیست توده بزرگ، ساختار پیچیده و تأثیر قوی بر محیط زیست هستند. نقش حفاظتی بالای آب جوامع جنگلی به خوبی شناخته شده است. جنگل ها مهم ترین منبع چوب و سایر مواد خام برای اقتصاد ملی و همچنین محصولات غذایی با ارزش (قارچ، توت و غیره) هستند. در عین حال، جنگل زیستگاه بسیاری از حیوانات، پرندگان و حشرات است. حفاظت از جنگل ها در زندگی انسان ها از اهمیت بالایی برخوردار است.

استپ ها- نوع منطقه ای پوشش گیاهی، فضاهای وسیع بدون درخت پوشیده از علف های چند ساله رویش در خاک های چرنوزم. استپ ها معمولاً به قسمت جنوبی - چمن پر و شمالی - تقسیم می شوند. علف های چمن، گیاهان پیازدار، و فوم در جوامع استپی غالب هستند.

ویژگی بارز جوامع استپی سازگاری آنها با دوره تابستان خشک است: توسعه گیاهان عمدتاً فقط در بهار رخ می دهد. در حال حاضر جوامع استپی فقط در ذخایر زنده مانده اند و بقیه قلمرو درگیر تولیدات کشاورزی است.

بیابان ها یک نوع پوشش گیاهی ناحیه ای با پوشش گیاهی بسیار ضعیف هستند که از افسنطین، شورت، ساکسال و سایر گیاهان مقاوم به خشکی تشکیل شده است. بیابان های رسی، شور، صخره ای و شنی وجود دارد. گیاهان صحرایی با سازگاری های مختلفی مشخص می شوند که به آنها اجازه می دهد رطوبت را حفظ کنند (خار، ساقه های چوبی، ریشه های عمیق). بیابان ها پر از گیاهان زودگذر است که فقط در دوره کوتاه اوایل بهار رشد می کنند. آبیاری بیابان ها باعث می شود تا بسیاری از محصولات با ارزش (پنبه، انگور، گندم) در آنجا رشد کنند.

مراتع- نوع پوشش گیاهی که می تواند در هر منطقه ای وجود داشته باشد. اجتماعات علفزار شامل علف های ریزوماتوز چند ساله، حبوبات و گونه های متعددی از گیاهان است که با شرایط رطوبت متوسط ​​سازگار شده اند. مراتع دشت سیلابی (در امتداد دره رودخانه)، مرتع (سرزمین اصلی) و مرتع کوهستانی (آلپ) وجود دارد. از چمنزارها برای یونجه زنی و چرا استفاده می شود.

باتلاق ها- همچنین یک نوع پوشش گیاهی غیر منطقه ای، ترکیبی از فیتوسنوزها که در شرایط رطوبت بیش از حد راکد ایجاد می شوند. باتلاق‌هایی که عمدتاً در آن خزه‌های اسفاگنوم رشد می‌کنند و دشت‌هایی که در آن‌ها برج‌ها غالب هستند وجود دارد. گیاهان باتلاقی ویژگی های خاصی دارند که به آنها اجازه می دهد در خاک های فقیر، سرد و غرقاب زندگی کنند. یکی از ویژگی های باتلاق ها تشکیل ذغال سنگ نارس از گیاهان مرده است.

جوامع آبزی- یک نوع پوشش گیاهی غیر منطقه ای گسترده، از جمله فیتوسنوزهای آب های تازه داخلی و قفسه های دریا. گیاهان جوامع آبزی سازگاری های متعددی برای زندگی در آب دارند. در اعماق مختلف، جوامع مختلف، به عنوان مثال، بسترهای نی ساحلی، سپس نیلوفرهای آبی، علف های هرز، شاخدار، حتی جوامع عمیق تر از جلبک ها و غیره ایجاد می شوند.

جامعه مصنوعی بیشتریا آگروفیتوسنوزها - جوامع گیاهی ناپایدار، اغلب از گونه های کمی، که توسط انسان، عمدتاً کشاورزی (مزارع، باغ ها و غیره) ایجاد شده است. آنها تنها در صورتی می توانند وجود داشته باشند که مدام از آنها مراقبت شود، در غیر این صورت رشد بیش از حد طبیعی و تشکیل جوامع طبیعی در این مکان ها صورت می گیرد.

هر جامعه گیاهی- بخشی جدایی ناپذیر از چشم انداز، پیوند مهمی در سیستم کلی بیوسفر. استفاده از گیاهان در زندگی انسان امری طبیعی و ضروری است، اما این استفاده از طبیعت باید عقلانی باشد. حفاظت از جوامع گیاهی به معنای حفظ فرآیندهای طبیعی در آنها، کمک به بازگرداندن تعادل به هم خورده و از بین بردن عوامل و پیامدهای نامطلوب تأثیر انسان است.

باغ گیاهشناسی- این غلظت مجموعه ای از گیاهان زنده است - نمایندگان فلور محلی، داخلی و خارجی، نه تنها برای مطالعه آنها، بلکه برای ایجاد اشکال گیاهی جدید و مولدتر. مهمترین پیوند در کار باغ های گیاه شناسی، سازگاری گیاهان، سازگاری موجودات زنده با شرایط جدید وجود، با بیوسنوزهای جدید است. باغ های گیاه شناسی، گیاهان محلی را با نمایندگان جدیدی از دنیای گیاهان غنی می کنند. آنها نه تنها پژوهشی، بلکه مؤسسات آموزشی هستند که ایده ها و دستاوردهای پیشرفته علم گیاه شناسی را ترویج می کنند.

در کشور ما 115 باغ گیاه شناسی وجود دارد که از جمله آنهاست. V. L. Komarov در لنینگراد، کیف، باتوم و ... بزرگترین باغ گیاه شناسی نیکیتسکی در کریمه است (635.6 هکتار و شاخه استپ 454 هکتار). باغ گیاه شناسی دانشگاه دولتی مسکو به عنوان قدیمی ترین موسسه علمی گیاه شناسی در روسیه شناخته می شود. این باغ با فرمان پیتر اول در سال 1706 به عنوان باغ داروخانه تأسیس شد.

باغ های گیاه شناسی

همچنین باغ های گیاه شناسی تخصصی نیز وجود دارد. به عنوان مثال، در سال 1952، مجموعه ای زنده از گیاهان دارویی مؤسسه تحقیقات علمی اتحادیه گیاهان دارویی (مسکو) در زمینی به مساحت 45 هکتار ایجاد شد. این موسسه پیشرو در زمینه پرورش گیاهان دارویی و توسعه محصولات دارویی جدید از مواد گیاهی است. این مجموعه شامل تقریبا 2.5 هزار گونه گیاهی است و به طور مداوم با گونه های جدید به روز می شود.

بزرگ ترین و قابل توجه ترین در بین باغ های گیاه شناسی کشور ما باغ گیاه شناسی اصلی آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی است که در سال 1945 (361 هکتار) تأسیس شد. حدود 10 هزار گونه گیاهی در مجموعه آن وجود دارد. بر این اساس تحقیقات گسترده ای در مورد مسائل مختلف علم گیاه شناسی در حال انجام است و بسیاری از مسائل حفاظت و غنی سازی دنیای گیاهی نیز در حال حل و فصل است.

موضوع 3

ژئوبوتانی

فیتوسنوزیس

فیتوسنوز و ویژگی های آن

فیتوسنولوژی

فیتوسنولوژی جوامع گیاهی (فیتوسنوز) را مطالعه می کند. هدف مطالعه هم فیتوسنوزهای طبیعی (جنگل، چمنزار، مرداب، تندرا، و غیره) و مصنوعی (به عنوان مثال، محصولات زراعی و کاشت گیاهان زراعی) است. فیتوسنولوژی یکی از علوم زیستی است که مواد زنده را در سطح سنوسی مطالعه می کند. در سطح جوامع موجودات زنده (اسلاید 4-5).

وظیفه علم گیاه شناسی مطالعه جوامع گیاهی از دیدگاه های مختلف (ترکیب و ساختار جوامع، پویایی آنها، بهره وری، تغییرات تحت تأثیر فعالیت های انسانی، روابط با محیط زیست و غیره) است. همچنین به طبقه بندی فیتوسنوزها اهمیت زیادی داده می شود. طبقه بندی مبنایی ضروری برای مطالعه پوشش گیاهی، برای تهیه نقشه های پوشش گیاهی مناطق مختلف است. مطالعه فیتوسنوزها معمولاً با توصیف دقیق آنها مطابق با یک تکنیک خاص توسعه یافته انجام می شود. در عین حال، روش‌های کمی برای محاسبه علائم مختلف فیتوسنوز (به عنوان مثال، سهم مشارکت گونه‌های گیاهی منفرد در جامعه) به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد.

گیاه شناسی نه تنها یک علم توصیفی است، بلکه از روش های تجربی نیز استفاده می کند. جوامع گیاهی به عنوان هدف آزمایش عمل می کنند. با تأثیرگذاری بر روی فیتوسنوز به روشی خاص (مثلاً با کود دادن به علفزار) واکنش پوشش گیاهی به این تأثیر آشکار می شود. آنها همچنین به صورت تجربی رابطه بین گونه های گیاهی فردی را در یک فیتوسنوز و غیره مطالعه می کنند.

گیاه شناسی از اهمیت اقتصادی ملی برخوردار است. داده های این علم برای استفاده منطقی از پوشش گیاهی طبیعی (جنگل ها، مراتع، مراتع و غیره)، برای برنامه ریزی اقدامات اقتصادی در کشاورزی و جنگلداری ضروری است. گیاه شناسی ارتباط مستقیمی با آمایش سرزمین، حفاظت از طبیعت، احیاء و غیره دارد. داده های گیاه شناسی حتی در بررسی های زمین شناسی و هیدروژئولوژیکی (به ویژه هنگام جستجوی آب های زیرزمینی در مناطق بیابانی) استفاده می شود.

فیتوسنولوژی علمی نسبتاً جوان است. تنها از آغاز قرن ما به شدت شروع به توسعه کرد. سهم بزرگی در توسعه آن توسط دانشمندان داخلی L.G. رامنسکی، وی. آلخین، A.P. شنیکوف، V.N. سوکاچف، T.A. Rabotnov و دیگران دانشمندان خارجی نیز نقش مهمی داشتند، به ویژه J. Braun-Blanquet (فرانسه)، F. Clements (ایالات متحده آمریکا)، R. Whitteker (R. Whitteker) (ایالات متحده آمریکا).

فیتوسنوز و ویژگی های آن

طبق تعریف عمومی پذیرفته شده توسط V.N. سوکاچف، فیتوسنوز (یا جامعه گیاهی) را باید هر ترکیبی از گیاهان بالاتر و پایین‌تر نامید که در یک منطقه همگن معین از سطح زمین زندگی می‌کنند، تنها با روابط مشخصه‌شان هم بین خودشان و هم با شرایط زیستگاه، و در نتیجه ایجاد آن‌ها. محیط خاص خود، محیط گیاهی (اسلاید 6). همانطور که از این تعریف مشخص است، ویژگی های اصلی یک فیتوسنوز تعامل بین گیاهان تشکیل دهنده آن از یک سو و تعامل بین گیاهان و محیط از سوی دیگر است. تأثیر گیاهان روی یکدیگر فقط زمانی اتفاق می افتد که کم و بیش نزدیک باشند و اندام های بالای زمینی یا زیرزمینی خود را لمس کنند. مجموعه ای از گیاهان جداگانه که روی یکدیگر تأثیر نمی گذارند را نمی توان فیتوسنوز نامید.


اشکال تأثیر برخی از گیاهان بر برخی دیگر متنوع است. با این حال، همه این اشکال در زندگی جوامع گیاهی از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند. نقش اصلی در بیشتر موارد توسط روابط ترانس زیستی، در درجه اول سایه و رقابت ریشه برای رطوبت و مواد مغذی در خاک بازی می شود. رقابت برای مواد مغذی نیتروژن دار، که در بسیاری از خاک ها کمیاب است، اغلب شدید است.

زندگی مشترک گیاهان در یک فیتوسنوز، زمانی که آنها به یک درجه بر یکدیگر تأثیر می گذارند، تأثیر عمیقی بر ظاهر آنها می گذارد. این امر به ویژه در فیتوسنوزهای جنگلی قابل توجه است. درختانی که جنگل را تشکیل می دهند از نظر ظاهری با تک درختانی که در فضای باز رشد کرده اند بسیار متفاوت هستند. در جنگل، درختان کم و بیش بلند هستند، تاج آنها باریک است و از سطح زمین بلند شده است. تک درختان بسیار پایین تر، تاج آنها پهن و کم است.

نتایج تأثیر گیاهان بر یکدیگر در فیتوسنوزهای گیاهی، به عنوان مثال، در مراتع نیز به وضوح قابل مشاهده است. در اینجا گیاهان کوچکتر از زمانی هستند که به تنهایی رشد می کنند، شکوفه می دهند و به وفور میوه می دهند و برخی اصلاً شکوفا نمی شوند. در فیتوسنوزها از هر نوع، گیاهان با یکدیگر تعامل دارند و این بر ظاهر و شادابی آنها تأثیر می گذارد.

تعامل بین گیاهان، از یک سو، و بین آنها و محیط، از سوی دیگر، نه تنها در جوامع طبیعی گیاهی صورت می گیرد. همچنین در آن دسته از گیاهانی که توسط انسان ایجاد می شود (کاشت، کاشت و غیره) وجود دارد. بنابراین به عنوان فیتوسنوزها نیز طبقه بندی می شوند.

در تعریف فیتوسنوز V.N. سوکاچف دارای ویژگی هایی مانند همگنی قلمرو اشغال شده توسط فیتوسنوز است. این باید به عنوان همگنی شرایط زیستگاه، در درجه اول شرایط خاک، در فیتوسنوز درک شود.

در نهایت V.N. سوکاچف خاطرنشان می کند که فقط چنین مجموعه ای از گیاهان را می توان فیتوسنوز نامید که محیط خاص خود را ایجاد می کند (فیتومحیط). هر گونه فیتوسنوز تا حدی محیطی را که در آن رشد می کند تغییر می دهد. محیط گیاهی به طور قابل توجهی با شرایط اکولوژیکی در یک فضای باز عاری از گیاهان (تغییر روشنایی، دما، رطوبت و غیره) متفاوت است.

ترکیب فیتوسنوزها

صحبت در مورد ترکیب فیتوسنوزها، آنها در درجه اول به معنای ترکیب فلوریستی (گونه ها) و همچنین ترکیب اشکال زندگی، گروه های بوم شناختی گیاهان و تعدادی از ویژگی های دیگر هستند.

فیتوسنوزهای مختلف به میزان کم و بیش از نظر ترکیب با یکدیگر تفاوت دارند.

ترکیب گل. در یک فیتوسنوز خاص، به عنوان یک قاعده، می توان ده ها گونه گیاهی را شمارش کرد. فیتوسنوزهای گونه های کوچک نسبتاً کمیاب هستند و مناطق کوچکی را اشغال می کنند. تعداد گونه های گیاهان آوندی که فیتوسنوز را تشکیل می دهند می تواند از 1 تا 3 تا 500 تا 1000 یا بیشتر متغیر باشد.

غنای گونه ای گیاهان در یک فیتوسنوز ارتباط نزدیکی با شرایط آب و هوایی و خاک دارد. هر چه این شرایط مساعدتر باشد، گونه های بیشتری در فیتوسنوز قرار می گیرند. به خصوص گونه های زیادی در جنگل های بارانی استوایی وجود دارد که در آب و هوای بسیار گرم و مرطوب رشد می کنند. گونه های نسبتاً زیادی در فیتوسنوزهای مراتع استپ علفزار و دشت سیلابی وجود دارد که در آنها خاک غنی از مواد مغذی است.در شرایط شدید، به ویژه نامساعد، غنای گونه ای کمترین مقدار را دارد (اسلاید 7). گونه های بسیار کمی را شامل می شود، به عنوان مثال، در ترکیب فیتوسنوز در حال توسعه بر روی سولونچاک. در اینجا، نمک بیش از حد در خاک برای گیاهان بسیار نامطلوب است. در چنین شرایطی، تنها چند گونه گیاهی می توانند وجود داشته باشند.

ترکیب اشکال زندگی (اسلایدهای 8-10). گیاهانی که فیتوسنوز را تشکیل می دهند، معمولاً به اشکال مختلف زندگی تعلق دارند. تنوع اشکال زندگی به ویژه در فیتوسنوزهای جنگلی بسیار زیاد است، جایی که درختان، درختچه ها، درختچه ها (بوته های کوتاه رشد)، گیاهان علفی، خزه ها، گلسنگ ها و غیره یافت می شوند. . هر یک از اشکال زندگی بزرگتر ذکر شده به نوبه خود به اشکال کوچکتر تقسیم می شود (به عنوان مثال، درختچه ها - به همیشه سبز و برگریز و غیره).

تنوع قابل توجهی از اشکال زندگی نیز در فیتوسنوزهای گیاهی (علفزار، استپی و غیره) مشاهده می شود. گونه های گیاهی منفرد از نظر شکل رشد، روش های تولید مثل و زمستان گذرانی و غیره بسیار متفاوت هستند.

گروه های اکولوژیکی گیاهان (اسلایدهای 11-15). فیتوسنوز اغلب شامل گیاهانی می شود که از نظر نیاز به نور، رطوبت، مواد مغذی در خاک و غیره به گروه های مختلف اکولوژیکی تعلق دارند. به عنوان مثال، در همان فیتوسنوز جنگلی درختان نور دوست همزیستی دارند و لایه بالایی جنگل را تشکیل می دهند. و علف های جنگلی نسبتاً مقاوم در برابر سایه. در جنگل باتلاقی توسکا سیاه، گیاهان مزوفیت در ارتفاعات نزدیک تنه درختان و گیاهان هیگروفیت در فرورفتگی‌های پرآب رایج هستند. تنوع گروه‌های اکولوژیکی در مواردی بهتر بیان می‌شود که در داخل فیتوسنوز، مناطقی که در شرایط محیطی متفاوت هستند (به عنوان مثال، ارتفاعات و ریزه‌ها) متناوب می‌شوند.

گونه های غالب انواع مختلف گیاهان از نظر مشارکت در تشکیل فیتوسنوز متفاوت هستند. برخی از آنها با نسخه های بسیار زیادی نشان داده شده اند. چنین گونه هایی غالب یا غالب نامیده می شوند. بنابراین، اگزالیس اغلب پوشش گیاهی و بوته ای غالب در جنگل های صنوبر و کاج است. علاوه بر غالب، گونه های دیگری نیز وجود دارند که در فیتوسنوز با درجه فراوانی کمتری یافت می شوند و در گونه های مختلف متفاوت است. درجه فراوانی یک گونه اغلب با پوشش تصویری آن ارزیابی می شود (بخشی از مساحت کل سایت که توسط پیش بینی اندام های هوایی گونه بر روی یک صفحه افقی اشغال می شود).

فیتوسنوزهای مختلف به طور قابل توجهی از نظر تعداد گونه های غالب با یکدیگر تفاوت دارند. در برخی جوامع، تنها یک گونه غالب است (به عنوان مثال، نی در باتلاق). این گونه فیتوسنوزها تک غالب نامیده می شوند. فیتوسنوزها، که در آن چندین گونه غالب وجود دارد، چند غالب (بسیاری از انواع علفزارهای دشت سیلابی) نامیده می شوند.

فیتوسنوزهای تک غالب، به عنوان یک قاعده، در شرایط آب و هوایی و خاکی کمتر مساعد، چند غالب - در شرایط مساعدتر توسعه می یابند. در برخی از فیتوسنوزها، به طور کلی تشخیص گونه های غالب غیرممکن است (به عنوان مثال، در جنگل های بارانی استوایی).

گونه ها. در فیتوسنوزها انواع ادیفیکتورها نیز وجود دارد. این نام گیاهانی است که نه تنها در تعداد زیادی از نمونه ها یافت می شوند، بلکه تأثیر شدیدی بر محیط زیست دارند، شرایط زندگی سایر گیاهان را تعیین می کنند. نمونه ای از گونه های پرورش دهنده می تواند صنوبر در جنگل Velovoye باشد. در زیر سایبان صنوبر، محیط بسیار عجیبی ایجاد می شود که به شدت با شرایط در فضای باز (سایه های قوی، رطوبت بالا و غیره) متفاوت است. صنوبر یکی از تقویت‌کننده‌های قوی است که تأثیر تغییردهنده آن بر محیط زیست بسیار زیاد است.

ترکیب فیتوکوئنوتیپ ها. فیتوکونوتیپ گروهی از گونه‌های گیاهی است که با یک «استراتژی زندگی» مشخص می‌شوند. رایج ترین طبقه بندی فیتوسنوتیپ ها توسط L.G. رامنسکی (اسلایدهای 16-17). او سه فیتوکوئنوتیپ را متمایز کرد: بنفشه، بیمار و اکسلرنت. خشن ها گیاهان قدرتمند رقابتی هستند که موقعیت های قوی و پایداری را در فیتوسنوز (صنوبر در جنگل صنوبر، علف پر در استپ) اشغال می کنند. بیماران گیاهان مقاومی هستند. اگرچه قدرت رقابتی ندارند، اما به دلیل اینکه اثرات بنفشه را به خوبی تحمل می کنند (اکسیژن در جنگل صنوبر) دائماً در فیتوسنوز حضور دارند. کارشناسان رقبای ضعیفی هستند. آنها به راحتی هر قلمرو عاری از گیاهان را تصرف می کنند، اما آن را برای مدت طولانی نگه نمی دارند، و سپس به یک منطقه آزاد جدید (coltsfoot) "کوچ می کنند". فیتوسنوز شامل گونه های گیاهی متعلق به فیتوسنوزهای مختلف است. به عنوان مثال، در فیتوسنوزهای جنگلی، بسیاری از گیاهان خشن و بیمار هستند، و حشره‌های بسیار کمی وجود دارد (کلت‌فوت و گیاه بید در آتش‌های کمپ‌زی که بیش از حد رشد کرده‌اند).

جمعیت های کوئنوتیک گونه ها. هر گونه در فیتوسنوز، به عنوان یک قاعده، توسط افراد زیادی نشان داده شده است (اسلاید 18). آنها از نظر اندازه، سن، سرزندگی متفاوت هستند (برخی شکوفا می شوند، برخی دیگر فقط گیاهی هستند). به مجموع افراد یک گونه در یک فیتوسنوز خاص، جمعیت سنوزیک یک گونه معین می گویند. ترکیب جمعیت همنوتیک شامل: 1) دانه های زنده موجود در خاک، 2) نهال ها، 3) گیاهان جوان، 4) بالغ هایی که شکوفا نمی شوند، 5) بالغ هایی که گل ها را تشکیل می دهند، 6) افراد پیری که در حال انقراض هستند. مرحله . نسبت کمی بین گروه های ذکر شده نشان می دهد که موقعیت گونه در فیتوسنوز چقدر پایدار است، آینده این گونه چگونه است (آیا در همان تعداد باقی می ماند، آیا فراوانتر می شود یا برعکس، ناپدید می شوند). به عنوان مثال، اگر هیچ دانه ای در خاک، نهال و گیاهان جوان در جمعیت همنوتیک وجود داشته باشد، اما نمونه های سالخورده زیادی وجود داشته باشد، به این معنی است که گونه ممکن است به زودی از فیتوسنوز ناپدید شود. در شناخت جمعیت های گیاهی همدان، T.A. رابوتنوف (اسلاید 19).

ثبات ترکیب گونه. در سرتاسر قلمرو اشغال شده توسط فیتوسنوز، ترکیب گونه ای گیاهان کاملاً همگن است. در نواحی مختلف فیتوسنوز، گونه های غالب یکسان و علاوه بر آن تعدادی گونه های دیگر که غالب نیستند یافت می شود. فقط برخی از گونه های کمیاب تر در هر مکان وجود ندارند. در نتیجه، در بخش های مختلف فیتوسنوز، ترکیب گونه ای گیاهان به طور کلی مشابه است. هر فیتوسنوز با ترکیب گونه ای خاصی از گیاهان مشخص می شود و از این نظر با سایر فیتوسنوزها متفاوت است.

ساختار فیتوسنوزها

ساختار فیتوسنوز به عنوان ویژگی های قرارگیری گیاهان در فضا (در جهت افقی و عمودی) درک می شود.

از جمله علائم ساختاری فیتوسنوز، درجه نزدیکی پوشش گیاهی است (اسلاید 20). با پوشش کلی گیاهان (بخشی از منطقه که توسط برجستگی اندام های گیاهی بالای زمین اشغال می شود) مشخص می شود. درجه تراکم پوشش گیاهی در جوامع مختلف بسیار متفاوت است. این اغلب با تامین رطوبت گیاهان همراه است. در مناطقی که رطوبت کمتری در خاک وجود دارد، پوشش گیاهی معمولاً کم‌تر است.

لایه بندی: فیتوسنوز معمولاً شامل گیاهانی می شود که از نظر ارتفاع کم و بیش متفاوت هستند. این امر به ویژه در فیتوسنوزهای جنگلی قابل توجه است. در اینجا گیاهانی با ارتفاع بسیار متفاوت وجود دارد - از درختان بسیار بلند که به چندین ده متر می رسد تا خزه ها و گلسنگ های کوچک که از چند سانتی متر تجاوز نمی کنند.

گیاهان، کم و بیش شبیه به ارتفاع، طبقات جداگانه ای را تشکیل می دهند که عناصر ساختاری فیتوسنوز هستند. به عنوان مثال، در فیتوسنوزهای جنگلی، می توان لایه ای از درختان (توده درختان)، لایه ای از درختچه ها (زیر رویش)، یک لایه علف-بوته، یک پوشش خزه-گلسنگ (اسلاید 21) را تشخیص داد. ردیف ها به ویژه در جنگل های مخروطی منطقه تایگا به خوبی بیان می شوند. با این حال، گاهی اوقات تشخیص لایه های جدا شده به وضوح در یک گیاه سنوز غیرممکن است (به عنوان مثال، در بسیاری از انواع مراتع).

تنها زمانی که گیاهان موجود در آنها بسیار زیاد و کم و بیش بسته باشند، جداسازی طبقات مشروع است. در غیر این صورت، باید گفت که این یا آن ردیف بیان نشده یا ضعیف بیان شده است.

بین طبقه بندی روی زمین و زیرزمینی تمایز قائل می شود (در مورد دوم، منظور از آرایش لایه ای اندام های گیاهی زیرزمینی در خاک است). لایه بندی زیرزمینی کاملاً مشخص به ندرت مشاهده می شود (مثلاً در جوامع گیاهی روی سولونتس) (اسلاید 22).

در فیتوسنوزهای جنگلی، علاوه بر گیاهانی که جزء یک ردیف خاص هستند، گیاهانی وجود دارند که به هیچ ردیفی تعلق ندارند. این به ویژه شامل خزنده ها و اپی فیت ها می شود (اپی فیت ها به گیاهانی گفته می شود که در جنگل روی تنه و شاخه های درختان ساکن می شوند). لیانا در جنگل های کشور ما بسیار کم است و عمدتا خزه ها و گلسنگ ها به صورت اپی فیت یافت می شوند. اپی فیت ها گیاهان اتوتروف هستند که قادر به فتوسنتز هستند. آنها از درخت فقط به عنوان محل سکونت استفاده می کنند، اما نه به عنوان منبع غذا.

معمولاً نمونه های درختان جوان در جنگل (خود کاشت و زیر رویش) یک لایه دائمی جداگانه نیز تشکیل نمی دهند.

موزائیک ویژگی بارز فیتوسنوزها ناهمگونی در جهت افقی است. اغلب یک لکه بینی کم و بیش مشخص، موزاییک پوشش گیاهی در داخل فیتوسنوز وجود دارد. به عنوان مثال، در جنگل‌های کاج اروپایی یاکوتیا، خزه‌های سبز روی خاک زیر تاج درختان و گلسنگ‌ها در خارج از تاج‌ها غالب هستند. در جنگل های بلوط صنوبر مرکزی روسیه، در زیر درختان بلوط، برخی از گیاهان علفی (نات) غالب هستند و در زیر درختان صنوبر - دیگران (اگزالیس) و غیره.

گاهی اوقات، در طبقات پایینی فیتوسنوزهای جنگلی، لکه های یک گیاه با دیگری جایگزین می شود و این به دلیل تأثیر لایه درخت نیست. به عنوان مثال، در یک جنگل صنوبر، می توان نقاط اگزالیس، لکه های مینیک و غیره را پیدا کرد.

موزاییک نه تنها ویژگی فیتوسنوزهای جنگلی است. همچنین در مراتع، مرداب ها، تندرا، استپ ها و بیابان ها مشاهده می شود. این پدیده بسیار گسترده است.

در صورتی که موزاییک پوشش گیاهی به خوبی بیان شود، در داخل فیتوسنوز، واحدهای ساختاری جداگانه ای متمایز می شوند - میکروفیتوسنوزها. خزه سبز.

اگر ما نه یک فیتوسنوز، بلکه یک سازند طبیعی گسترده تر - یک بیوژئوسنوز را در نظر بگیریم، پس بسته ها را باید واحدهای ساختاری موزاییک در نظر بگیریم (این اصطلاح توسط N.V. Dylis پیشنهاد شده است). هر بسته نه تنها شامل پوشش گیاهی، بلکه سایر اجزای طبیعت جاندار و بی جان (خاک، اجزای حیوانی، قارچ ها، میکروارگانیسم ها و غیره) است. با این حال، از نظر سرزمینی، بسته ها با میکروفیتوسنوزها منطبق هستند، زیرا مرزهای بسته ها در امتداد جزء گیاهی کشیده شده اند.

ساختار موزاییکی پوشش گیاهی در همان فیتوسنوز می تواند به دلایل مختلفی باشد. یکی از دلایل اصلی ناهمگونی، ناهمواری شرایط محیطی است. اغلب موزاییک به دلیل ریز ریلیف است. در این حالت، گیاهان رطوبت دوست بیشتر در مایکرولوها رشد می کنند و گیاهان رطوبت دوست کمتری در ارتفاعات کوچک رشد می کنند. ماهیت موزاییکی پوشش چمن-درختی در جنگل اغلب به دلیل این واقعیت است که انواع خاصی از گیاهان می توانند در بیشه ها رشد کنند و لکه هایی را تشکیل دهند. این به دلیل رشد ریزوم های افقی در خاک یا شاخه های خزنده در سطح زمین است. ممکن است دلایل دیگری برای موزاییک بودن فیتوسنوزها (فعالیت حیوانات، انسان و غیره) وجود داشته باشد.

منطقه تشخیص فیتوسنوز. ویژگی های مشخصه یک فیتوسنوز (ترکیب گونه ای آن، روابط کمی بین گونه ها، ساختار) فقط در یک منطقه خاص یافت می شود. آنها به طور کامل در سراسر قلمرو اشغال شده توسط فیتوسنوز، اما با کامل بودن کافی و در بخشی از آن آشکار می شوند. حداقل ابعاد چنین کرت برای فیتوسنوزهای مختلف یکسان نیست. برای فیتوسنوزهای جنگلی صدها متر مربع نیاز است، برای گیاهان گیاهی معمولاً 100 متر کافی است. حداقل منطقه ای که می توان ویژگی های اصلی یک فیتوسنوز را در آن تشخیص داد منطقه تشخیص نامیده می شود.

لازم به ذکر است که منطقه شناسایی برای جوامع مختلف جنگلی بسته به پیچیدگی آنها یکسان نیست. بنابراین، برای جنگل هایی با ترکیب گونه های درختی غنی (به عنوان مثال، جنگل های مخروطی-برگ های پهن خاور دور)، منطقه تشخیص بسیار بزرگتر از جنگل هایی است که در آن گونه های درختی کمی وجود دارد (جنگل های صنوبر خالص، جنگل های کاج و غیره). .).

فیتوسنوز به عنوان یک سیستم فیتوسنوزها سازندهای پیچیده ای هستند که می توان آنها را به عنوان سیستم های طبیعی اصلی در نظر گرفت.

آنها از اجزای مختلفی تشکیل شده اند که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند. با این حال، سطح سازماندهی چنین سیستم هایی بسیار پایین است و ارتباطات بین اجزاء نسبتا ضعیف است. این را می توان با این واقعیت ثابت کرد که وقتی برخی از اجزاء حذف می شوند، به عنوان مثال، برخی از گونه های گیاهی، سیستم از بین نمی رود.

در سیستم‌هایی که اتصالات نزدیک‌تر هستند، حذف اجزای منفرد منجر به از هم پاشیدگی سیستم به عنوان یک کل می‌شود.

خواص اصلی فیتوسنوزها

این بخش فقط فیتوسنوزهای طبیعی و در عین حال بومی یا اوج را در نظر می گیرد.

ثبات در طول زمان یکی از مهمترین خواص فیتوسنوزهای طبیعی توانایی حفظ مستقل وجود خود بدون دخالت انسان است. در جنگل ها، این اتفاق در گذشته رخ می داد، زیرا پس از مرگ برخی درختان، برخی دیگر به جای آنها رشد کردند و جنگل به عنوان فیتوسنوز برای قرن ها حفظ شد.

به طور مستقل، بدون کمک انسان، نه تنها جنگل، بلکه سایر فیتوسنوزهای طبیعی - استپ، تندرا، مرداب و غیره، از وجود آنها در گذشته برای مدت طولانی پشتیبانی می کردند. توانایی بازیابی مشخصه همه جوامع طبیعی گیاهی است.

در عصر مدرن، همه فیتوسنوزهای طبیعی توانایی حفظ مستقل وجود خود را حفظ نکرده اند. این با این واقعیت توضیح داده می شود که در نتیجه تأثیر شدید انسان بر پوشش گیاهی طبیعی و محیط زیست، شرایط وجود گیاهان به طور چشمگیری در جهت نامطلوب تغییر کرده است.

در مقابل فیتوسنوزهای طبیعی، جوامع گیاهان زراعی ایجاد شده توسط انسان به هیچ وجه توانایی بازیابی را ندارند.

توانایی بازیابی از تخلفات. اگر فیتوسنوز طبیعی دچار هر گونه تخلفی شده باشد، می تواند دوباره به حالت اولیه خود برگردد، اما به شرطی که تخلف خیلی زیاد نباشد و دیگر تکرار نشود. بنابراین، در جنگل های حومه شهر، جایی که تعداد زیادی تعطیلات وجود دارد، لایه های گیاهی-بوته ای و خزه-گلسنگ به طرز محسوسی تغییر می کنند، درختان و درختچه ها آسیب می بینند (اسلاید 23-24). اما اگر تاثیر انسان به طور کامل متوقف شود، آنگاه جنگل می تواند به حالت اولیه خود بازگردد. البته بهبودی بلافاصله اتفاق نمی افتد، بلکه در یک دوره کم و بیش طولانی (حداقل 10-15 سال) اتفاق می افتد. به همین ترتیب، فیتوسنوزهای علفزار، استپی و بیابانی که در اثر چرای بی رویه مزاحم شده اند، در حال بازسازی هستند (اسلاید 25-26). اما حتی در این مورد، برای احیای کامل پوشش گیاهی، لازم است هر گونه ضربه را برای مدت نسبتا طولانی متوقف کنید.

قابلیت بازیابی پس از تخریب. اگر فیتوسنوز طبیعی در هر منطقه از بین برود، می تواند پس از مدت معینی دوباره بهبود یابد. بنابراین، پس از یک برش واضح یک جنگل صنوبر، جنگل ترکیب قبلی معمولاً بازسازی می شود، اما چنین بازسازی، به عنوان یک قاعده، از طریق مرحله میانی جنگل توس رخ می دهد. برای احیای جنگل صنوبر، لازم است بذرهای صنوبر از مناطق جنگلی مجاور به مقدار کافی در منطقه قطع شده بریزند.

در محل استپ شخم زده، پس از آن می توان پوشش گیاهی اولیه استپ را دوباره احیا کرد، اما احیا تنها در صورتی امکان پذیر است که یک استپ باکره در نزدیکی آن وجود داشته باشد که منبع بذر گیاهان استپی است.

تغییر فیتوسنوزها در شرایط متغیر محیطی فیتوسنوزهای طبیعی این توانایی را دارند که به تغییرات شرایط زیستگاه (عمدتاً خاک) پاسخ دهند. تغییرات این نوع متفاوت است: کاهش رطوبت خاک در برخی مناطق به دلیل زهکشی، افزایش رطوبت در قلمرو مجاور یک مخزن تازه ایجاد شده و غیره. هنگامی که شرایط زیستگاه تغییر می کند، بازسازی بنیادی فیتوسنوز رخ می دهد، غالب و ترکیب گونه ای گیاهان تغییر می کند. در نهایت، یک فیتوسنوز با دیگری جایگزین می شود.

هر فیتوسنوز فقط در شرایط محیطی خاصی می تواند وجود داشته باشد، و اگر شرایط تغییر کند، یک فیتوسنوز جدید تشکیل می شود (اسلاید 27).

تغییرپذیری فیتوسنوزها در زمان

فیتوسنوزها به طور مداوم در طول زمان تغییر می کنند. انواع زیر از تنوع فیتوسنوزها وجود دارد: روزانه، فصلی، چند ساله و سنی.

تنوع روزانه تغییر در فیتوسنوز در طول روز است، چنین تنوعی در این واقعیت بیان می شود که انواع مختلف گیاهان در یک زمان خاص از روز شکوفا می شوند، در برخی از گیاهان برگ های یک برگ پیچیده در شب تا می شود (شبدر، اگزالیس). ، و غیره.

تنوع فصلی تغییراتی در فیتوسنوز است که در طول سال رخ می دهد. آنها به دلیل تغییر در شرایط وجود گیاهان از فصل به فصل (دما، رطوبت و ...) می باشند. تنوع فصلی با تغییر در ظاهر پوشش گیاهی و بسیاری از ویژگی های دیگر فیتوسنوز (روابط کمی بین گونه های گیاهی، ساختار، بهره وری و غیره) آشکار می شود. با این حال، ترکیب فیتوسنوز بدون تغییر باقی می ماند. نمونه ای از تغییرپذیری فصلی، مرگ اندام های زمینی برخی از گیاهان علفی در پاییز و رشد مجدد آنها در بهار بعد است.

تنوع فصلی فیتوسنوزها در مناطقی از کره زمین مشاهده می شود که شرایط زندگی گیاهان در طول سال به طور چشمگیری تغییر می کند. در جایی که اینطور نیست، تغییر فصلی فیتوسنوزها (در جنگل های بارانی استوایی) وجود ندارد.

تغییرات سال به سال یا نوسانات، تغییرات در فیتوسنوز از سال به سال است. آنها اغلب با این واقعیت مرتبط هستند که شرایط برای وجود گیاهان در سال های مختلف یکسان نیست و گاهی اوقات تا حد زیادی با هم تفاوت دارند (مثلاً در برخی سال ها بارندگی زیاد است، در برخی دیگر - کم است. ).

تنوع سال به سال فیتوسنوزها به خوبی در علفزارهای دشت سیلابی که در فصل بهار هنگام سیل رودخانه ها سیل می شوند، بیان می شود. در این چمنزارها در سالهای مختلف برخی گیاهان به شدت رشد می کنند و غالب می شوند، سپس برخی گیاهان و سپس برخی دیگر. نسبت کمی گونه های مختلف گیاهی از سالی به سال دیگر بسیار متفاوت است، اگرچه ترکیب کلی گونه ها بدون تغییر باقی می ماند. تغییرات سال به سال در این مورد به این دلیل است که سال های فردی در طول مدت سیل بهار تفاوت زیادی دارند. در سال‌هایی که سیلاب‌های طولانی‌مدت دارند، گیاهان رطوبت‌دوست بیشتر به‌شدت رشد می‌کنند (مثلاً دم روباهی علفزار)، در سال‌های با سیل‌های کوتاه‌مدت، گیاهان رطوبت‌دوست کمتر (مثلاً شبدر قرمز).

تغییرات سال به سال در فیتوسنوزها نیز به خوبی در استپ ها بیان می شود. در اینجا، در برخی سال ها، علف های پر به وفور شکوفا می شوند و استپ در تابستان شبیه دریای خاکستری است که از باد تکان می خورد. در سال های دیگر، علف های پر شکوفه می دهند، برعکس، نسبتاً ضعیف و پس زمینه محکمی نمی دهند. پدیده ذکر شده با این واقعیت توضیح داده می شود که در سال های مختلف بارندگی کم یا زیاد است. در شرایط استپ، در برابر پس زمینه کمبود رطوبت عمومی، این بسیار مهم است.

اگر از سال به سال شرایط زندگی گیاهان به شدت تغییر نکند، تنوع سال به سال فیتوسنوزها ضعیف بیان می شود. این اتفاق می افتد، به عنوان مثال، در جنگل های مخروطی تایگا، جایی که گیاهان همیشه با رطوبت تامین می شوند. فیتوسنوزهای تایگا نسبتاً کمی از سالی به سال دیگر تغییر می کند.

با تغییرات سال به سال در فیتوسنوزها، ترکیب گونه ای گیاهان ثابت می ماند. فقط گیاهان غالب، تعداد نمونه های گلدار و غیره تغییر می کنند.

نوساناتی در اطراف یک سطح "متوسط" مشخص وجود دارد. آنها منجر به بازسازی فیتوسنوز و جایگزینی آن با هیچ گونه دیگری نمی شوند.

تنوع سنیفقط در فیتوسنوزهای جنگلی مشاهده می شود، علاوه بر این، چنین درختانی از نظر سنی کم و بیش مشابه هستند (یک توده جنگلی معمولاً در همان سنی است که جنگل در یک زمین زراعی شفاف، آتش گرفته، متروک و غیره تشکیل شده باشد). در طول زندگی یک نسل از درختان که یک توده جنگلی را تشکیل می دهند، تغییرات قابل توجهی در لایه های پایینی فیتوسنوز جنگل رخ می دهد - زیر رویش، لایه چمن-بوته، پوشش خزه-گلسنگ. این به وضوح در جنگل های صنوبر منطقه تایگا به وضوح دیده می شود. در یک جنگل صنوبر جوان و بسیار متراکم، به دلیل سایه قوی، هیچ گیاهی روی خاک رشد نمی کند. در یک جنگل صنوبر قدیمی، جایی که نور بیشتری در زیر سایه بان وجود دارد، ابتدا یک پوشش خزه ظاهر می شود و سپس علف ها و بوته های منفرد. در جنگل صنوبر قدیمی، پوشش خزه و درختچه علف معمولاً به خوبی توسعه یافته است (اسلاید 28). تغییرات مربوط به سن در طبقات پایینی فیتوسنوزهای جنگلی به این دلیل است که با افزایش سن جنگل، روشنایی زیر تاج درختان افزایش می یابد، شدت رقابت ریشه در خاک برای رطوبت و مواد مغذی ضعیف می شود و غیره. تغییرات مربوط به سن نیز در لایه درخت رخ می دهد.

با افزایش سن درختان، بزرگتر می شوند، تعداد آنها در واحد سطح کاهش می یابد و غیره.

تغییرات مربوط به سن در فیتوسنوزهای جنگلی معمولاً چرخه ای است. با رسیدن به سن پیری، لایه درخت متلاشی می شود و می میرد. یک فضای باز تشکیل می شود که در آن یک فیتوسنوز جنگلی دوباره شروع به تشکیل می کند. او دوباره مراحل سنی مختلفی را در رشد خود طی می کند.

تاثیر محیط بر فیتوسنوزها

شرایط آب و هوایی و خاک هر قلمرو تا حد زیادی ماهیت فیتوسنوزهایی را که در اینجا ایجاد می شوند تعیین می کند (ترکیب گونه ای گیاهان، ترکیب غالب ها و غیره). این امر به‌ویژه در سیر توالی‌های اولیه به خوبی نمایان می‌شود که مرحله نهایی آن فیتوسنوزهای ریشه (کلیکس) است که بیشترین سازگاری را با شرایط آب و هوایی و خاکی قلمرو دارد. بنابراین، محیط جهت توالی اولیه و مرحله نهایی آنها را تعیین می کند. در نهایت بر تشکیل فیتوسنوزها تأثیر می گذارد.

فیتوسنوزهای تشکیل شده نیز تأثیر محیط را تجربه می کنند و بسیار متنوع هستند. آن را در مثالی از فیتوسنوزهای جنگلی در نظر بگیرید. تاثیر آتش سوزی و طوفان به ویژه برای جنگل خطرناک است. چسبیدن توده های بزرگ برف روی درختان نیز تاثیر بسزایی دارد که منجر به شکستگی و ریزش آنها می شود.

آتش‌سوزی‌ها یک عامل طبیعی و طبیعی هستند که برای هزاران سال بر روی گیاه‌های جنگلی تأثیر گذاشته است. این آتش سوزی ها بر اثر برخورد صاعقه رخ داده است. جنگل های مخروطی عمدتاً تحت تأثیر آتش سوزی قرار می گیرند. آتش اسب، هنگامی که درختان مخروطی به طور انبوه می سوزند، تمام طبقات جنگل را از بین می برد. آتش‌سوزی زمینی، که طی آن فقط سوزن‌های خشک افتاده روی زمین می‌سوزند، تغییرات قابل‌توجهی در لایه‌های پایین‌تر فیتوسنوز جنگل و در ترکیب گونه‌ای درختان مخروطی که جنگل را تشکیل می‌دهند، ایجاد می‌کند. کاج که تنه آن با پوست ضخیم پوشیده شده است، حساسیت زیادی به آتش ندارد. بنابراین، آتش سوزی زمین آسیب چندانی به او وارد نمی کند. تنه های صنوبر با پوست نازک پوشیده شده است که به خوبی از آتش محافظت نمی کند. صنوبر به شدت تحت تأثیر آتش سوزی زمین قرار می گیرد و بیشتر درختان می میرند.

تأثیر طوفان‌ها تأثیر شدیدی بر فیتوسنوزهای جنگلی ایجاد شده توسط درختان مخروطی دارد. در همان زمان، برخی از درختان قطع می شوند، در حالی که برخی دیگر شکسته می شوند (اسلاید 29-31). یک طوفان می تواند آسیب جدی به جنگل های مخروطی در یک منطقه بزرگ وارد کند. نه تنها درختان سوزنی برگ، بلکه جنگل های برگریز نیز از این طوفان رنج می برند.

چسبیدن توده های بزرگ برف بر روی درختان نیز تأثیر قابل توجهی بر فیتوسنوزهای جنگلی دارد (اسلاید 32-33). درختان مخروطی یا شکسته می شوند یا به طور کامل قطع می شوند. صنوبر معمولاً بیشتر از کاج آسیب می بیند، زیرا به خصوص برف زیادی به تاج متراکم آن می چسبد.

تأثیر دنیای حیوانات بر فیتوسنوزها

فیتوسنوزها به طور قابل توجهی تحت تأثیر نمایندگان مختلف جانوران - مهره داران (پستانداران، پرندگان) و بی مهرگان (حشرات، کرم ها و غیره) قرار دارند. این تأثیر به اشکال بسیار متفاوتی ظاهر می شود و مقیاس آن می تواند بسیار قابل توجه باشد.

تأثیر بی مهرگان به ویژه در فیتوسنوزهای جنگلی بسیار زیاد است برخی از حشرات برگ خوار اگر به تعداد زیاد ظاهر شوند به جنگل آسیب زیادی می رسانند. به عنوان مثال، کرم های پروانه کرم ابریشم سیبری در طول سال های تولید مثل انبوه می توانند جنگل های مخروطی را در منطقه وسیعی از بین ببرند. جنگل های مخروطی تیره (سدر، صنوبر، صنوبر) به ویژه تحت تأثیر کرم ابریشم سیبری قرار دارند.

خسارات زیادی به جنگل‌های برگ‌ریز وارد می‌شود که کرم‌های شب پره کولی و کرم برگ بلوط در توده ظاهر می‌شوند و برگ‌های درختان را می‌خورند.

نه تنها سوزن ها و شاخ و برگ درختان، بلکه میوه های آنها نیز از حشرات رنج می برند. بنابراین، لارو برخی از حشرات (پره بلوط، سرخرطومی بلوط) باعث مرگ گسترده بلوط‌ها می‌شود و آنها را در مراحل اولیه رشد، زمانی که هنوز روی درختان هستند، تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مورچه ها تأثیر مثبت قابل توجهی دارند، به ویژه بر روی فیتوسنوزهای جنگلی. آنها تعداد زیادی آفات را از بین می برند، بذر برخی از گیاهان علفی (سم، انواع بنفشه و غیره) را پخش می کنند (اسلایدهای 34-35).

اشکال دیگری از تأثیر حشرات بر فیتوسنوزها وجود دارد. برخی از انواع فعالیت حشرات گسترده هستند و باعث تغییرات قابل توجهی در فیتوسنوزها تا جایگزینی برخی از فیتوسنوزها توسط برخی دیگر می شوند (اسلایدهای 36-37).

در بین بی مهرگان، کرم های خاکی تأثیر بسیار بزرگ و مثبتی دارند که تعداد آنها در خاک می تواند بسیار زیاد باشد (ده ها در هر متر) (اسلاید 38). کرم ها بقایای گیاه مرده را پردازش می کنند، خاک را با مواد مغذی غنی می کنند، ساختار آن را بهبود می بخشند، لایه خاک را شل و تهویه می کنند و غیره. به خصوص در خاک های جنگل های پهن برگ (تا 500 در هر متر) و استپ های شمالی یا چمنزاری (بیش از 100) کرم های خاکی زیادی وجود دارد.

تأثیر روی فیتوسنوز پستانداران نیز بسیار زیاد است و به اشکال مختلف خود را نشان می دهد. به عنوان مثال، فیتوسنوزهای استپی، هزاران سال است که در معرض جانوران صمغی گیاهخوار وحشی قرار گرفته اند که به طور سیستماتیک بخشی از توده گیاهی را از بین می بردند. این نوع تأثیر حیوانات، اگر تعداد آنها خیلی زیاد نباشد، شرط لازم برای رشد طبیعی فیتوسنوزهای استپی است. استپ، که اکنون در شرایط حفاظت مطلق است، به تدریج دوباره متولد می شود و ویژگی های مشخصه خود را از دست می دهد (نقش علف های پر به شدت کاهش می یابد، برخی از گیاهان که با استپ ها بیگانه هستند به شدت رشد می کنند) (اسلایدهای 39-41).

تأثیر پستانداران بر فیتوسنوزهای جنگلی بسیار قابل توجه است. حیوانات بزرگتر (گوزن، گوزن) که از اندام های گیاهی بالای زمین تغذیه می کنند، آسیب خاصی به فیتوسنوزهای جنگلی وارد می کنند. این حیوانات زیر درختان را از بین می برند، شاخ و برگ درختچه ها را می خورند و غیره. پستانداران کوچک (جوندگان موش مانند) همچنین به فیتوسنوزهای جنگلی آسیب می رسانند که گاهی اوقات مقدار زیادی از میوه ها و دانه های درختانی که به زمین افتاده اند (به ویژه بلوط بلوط) را از بین می برند. به همین دلیل، تکثیر بذر گونه های درختی به شدت با مشکل مواجه می شود.

فعالیت حفاری برخی از پستانداران کوچک (مول، موش، موش، و غیره) تأثیر قابل توجهی بر فیتوسنوزها دارد (اسلاید 42). این حیوانات به نفوذ هوا و بارش به لایه خاک کمک می کنند که برای گیاهان مطلوب است. اما در عین حال، آنها می توانند به شدت به خود گیاهان آسیب بزنند، یعنی. به عنوان یک عامل منفی عمل کند.

تأثیر حیوانات حفاری بر روی فیتوسنوزها متنوع است. در مکان های تجمع انبوه آنها، پوشش گیاهی کم و بیش نازک شده است. در مراتع، فعالیت مول ها منجر به لکه بینی پوشش گیاهی می شود، زیرا انتشار خاک تازه به طور مداوم در سطح علفزار ظاهر می شود که گیاهان روی آن مستقر می شوند. به لطف این انتشارات، پوشش گیاهی مراتع به موزاییک تبدیل می شود.

گاهی اوقات فعالیت زمین‌برها منجر به عواقب فاجعه‌بار می‌شود. بنابراین، در استپ های مغولستان، حوضچه ها در طول سال های تولید مثل انبوه خود، خاک را به قدری حفر می کنند که این امر باعث مرگ علف های چمنی مشخصه استپ (علف پر، فسکیو) می شود.

زمین‌گردان‌ها بیشترین تأثیر را بر پوشش گیاهی استپ‌های جنوبی و نیمه بیابانی دارند.

پستانداران نقش مهمی در پراکندگی دانه ها و میوه های گیاهان دارند. برخی از پستانداران کوچک مانند سنجاب ها ذخایری از دانه ها و میوه ها ایجاد می کنند، اما در فرآیند انتقال آنها به انبارهای خود، برخی از آنها را از دست می دهند که به نشستن گیاهان کمک می کند.

نقش پرندگان در زندگی فیتوسنوزها نیز قابل توجه است. برخی از پرندگان از غذاهای گیاهی (جوانه های درختان، گربه های دمیده نشده آنها، میوه های آبدار و غیره) تغذیه می کنند. از بین رفتن جوانه ها و گربه ها تا حدی به گیاهان آسیب می رساند. با این حال، خوردن میوه های آبدار (خرد، خولان، خاکستر کوهی و غیره) باعث گسترش دانه ها می شود و فواید خاصی را به همراه دارد. برخی از پرندگان، مانند پستانداران کوچک، نقش دستفروشان دانه درختان را بازی می کنند (به عنوان مثال، گیوه بلوط بلوط، آجیل شکن - آجیل کاج و غیره را پخش می کند). با این حال، خوردن مقدار زیادی از میوه‌ها و دانه‌های خشک (بلوط بلوط، آجیل کاج و غیره)، پرندگان تا حدی مانع تولید مثل بذر درختان می‌شوند.

مثال های ارائه شده نشان می دهد که اهمیت جانوران در زندگی فیتوسنوزها بسیار زیاد است و اشکال تأثیر بسیار متنوع است. نمایندگان دنیای حیوانات نقش مثبت و منفی در رابطه با فیتوسنوزها دارند.

تأثیر انسان بر فیتوسنوزها

در عصر مدرن، فیتوسنوزهای طبیعی به شدت تحت تأثیر انسان قرار دارند. دامنه و شدت آن به طور مداوم در حال افزایش است. امروزه فعالیت انسان یکی از مهمترین عوامل موثر بر پوشش گیاهی است. اشکال تأثیر انسانی (انسان زایی) متنوع است: آلودگی هوا با انتشارات مضر، تفریح ​​(استفاده از قلمرو برای تفریح ​​انبوه جمعیت)، جنگل زدایی، چرای دام، یونجه، زهکشی یا جاری شدن سیل در قلمرو، استفاده از کودهای معدنی. ، علف کش ها و غیره هر یک از این نوع ضربه ها باعث ایجاد تغییرات خاصی در پوشش گیاهی می شود.

آلودگی اتمسفر تأثیر شدیدی بر فیتوسنوزهای جنگلی، به ویژه در جنگل های مخروطی دارد. رایج ترین آلاینده هوا دی اکسید گوگرد (دی اکسید گوگرد) است. این ماده حتی در غلظت های بسیار کم (در حد یک میلیونیم) روی گیاهان اثر منفی می گذارد.

به دلیل فعالیت های انسانی، دی اکسید گوگرد به مقدار زیادی وارد جو زمین می شود. توسط لوله های بسیاری از کارخانه ها و کارخانه ها، نیروگاه های حرارتی، انواع دیگ بخار و ... به بیرون پرتاب می شود. قرار گرفتن در معرض دی اکسید گوگرد منجر به مهار شدید درختان به ویژه درختان مخروطی و اغلب منجر به مرگ آنها می شود. در نتیجه جنگل های مخروطی با ارزش تر با جنگل های کوچک برگ (جنگل های توس و غیره) با ارزش کمتر جایگزین می شوند. نه تنها در توده جنگل، بلکه در سایر طبقات جنگل نیز تغییراتی وجود دارد (زیر رویش گونه های درختی، بسیاری از انواع علف های جنگلی، درختچه ها، خزه ها و گلسنگ ها ناپدید می شوند). هر چه غلظت دی اکسید گوگرد در هوا بیشتر باشد، فیتوسنوزهای جنگلی سریعتر تجزیه می شوند (اسلاید 43). دی اکسید گوگرد نه تنها گیاهان را مسموم می کند، بلکه به شدت خواص خاک را بدتر می کند و آن را به شدت اسیدی می کند (باران اسیدی می بارد).

علاوه بر دی اکسید گوگرد، آلاینده های خطرناک اتمسفر نیز اکسیدهای نیتروژن، آمونیاک، فنل ها، گرد و غبار منیزیت، دوده و غیره هستند.

نفوذبازآفرینی برای فیتوسنوزها بسیار مهم و همچنین منفی است (اسلاید 44-45). وجود توده انبوه مردم در هر منطقه ای باعث فشرده شدن شدید خاک می شود. تحت تأثیر تراکم، لایه خاک، به ویژه در قسمت بالایی آن، به شدت از اکسیژن تهی می شود. در نتیجه شرایط وجود ریشه ها به شدت بدتر می شود که منجر به ظلم به گیاهان و گاهی اوقات مرگ آنها می شود. علاوه بر این، گیاهان در هنگام زیر پا گذاشتن دچار آسیب مکانیکی می شوند (شکستن شاخه های روی زمین، آسیب به جوانه های روی ریزوم های کم عمق در خاک و غیره). یکی از پیامدهای تفریح ​​کاهش شدید تعداد و گاهی ناپدید شدن کامل برخی از گیاهان گلدار زیبا است که به مقدار زیاد برای دسته گل جمع آوری می شوند.

تأثیر تفریحات به شدت بر فیتوسنوزهای جنگلی تأثیر می گذارد. در نتیجه فشرده شدن خاک، درختان شروع به خشک شدن می کنند و گیاهان طبقات پایین جنگل به شدت از زیر پا گذاشتن رنج می برند. گیاهان مختلف جنگلی به یک اندازه به پایمال شدن حساس نیستند (اسلاید 46). گلسنگ هایی که روی خاک رشد می کنند به ویژه به شدت آسیب می بینند و تا حدی جنگل های کوچک چمن. ماندگارترین درختچه ها و خزه های سبز جنگلی.

استفاده فشرده و طولانی مدت از جنگل به عنوان مکان تفریحی برای تعداد زیادی از مردم منجر به تخریب فیتوسنوزهای جنگلی سنوزها و جایگزینی جوامع گیاهی پیچیده چند گونه ای با جوامع کم گونه و ساده می شود. بنابراین، یک جنگل بلوط با انواع مختلف درختان، با زیر درختان به خوبی توسعه یافته و یک پوشش چمن غنی، تحت تاثیر تفریحات فشرده، به شدت تخریب می شود (اسلاید 47). تبدیل به جنگلی نادر از بلوط های خشک شده و یک پوشش چمنی می شود که گیاهانی که از ویژگی های جنگل نیستند، اما زیر پا گذاشتن را به خوبی تحمل می کنند (بلوگراس سالانه، پرنده هایلندر، چنار بزرگ و غیره) (اسلایدهای 48-50).

جنگل زدایی یکی از قوی ترین اشکال تأثیر انسان بر فیتوسنوزهای طبیعی است. در نتیجه گیاه گیاهی جایگزین فیتوسنوز جنگل شده و دوباره جنگل احیا می شود. اما اغلب کاملاً متفاوت است، همان چیزی که قبل از قطع کردن بود (به عنوان مثال، جنگل توس به جای یک جنگل صنوبر تشکیل می شود).

بهتر است پس از بریدن برگ‌ریزان، به عنوان مثال بلوط (اگر خیلی قدیمی نباشد) احیا شود. در این حالت ساقه از کنده درخت تشکیل می شود و تغییری از یک فیتوسنوز جنگلی به دیگری ایجاد نمی شود. مرحله فضای باز بدون درخت با پوشش چمن بسیار کوتاه است.

چرای دام نیز یکی از رایج ترین اشکال تأثیرات انسانی است. اگر چرا متوسط ​​باشد، مطابق با هنجارهای تعیین شده، آسیب جدی به فیتوسنوزها وارد نمی کند. قوانین خاصی برای چرای حیوانات اهلی وجود دارد. آنها برای گونه های مختلف جانوری و انواع مختلف فیتوسنوزها یکسان نیستند. چرای بیش از حد منجر به عواقب منفی می شود. گیاهانی که از نظر علوفه ارزش بیشتری دارند ناپدید می شوند و جای آن ها را دام کم ارزش تر می زند یا اصلاً نمی خورد.

زهکشی (اسلاید 51).


2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه