26.12.2023

نظریه فضایی نظریه کیهانی منشاء انسانی: مداخله بیگانه. نظریه منشاء آب


نظریه تکامل که در مدارس تدریس می شود و طبق آن انسان ها از نسل دیگر پستانداران هستند، تنها توضیحی برای ظهور انسانیت بر روی زمین نیست. در میان بسیاری از مفاهیم جایگزین، نظریه کیهانی منشأ انسان برجسته است ، نشان می دهد که حیات روی زمین از فضا سرچشمه گرفته است. اما دقیقاً چگونه - نسخه های مختلفی وجود دارد.

زندگی از سیاره ای دیگر

امروزه جهان علم تنها یک نظریه را در مورد منشأ بشریت به رسمیت می شناسد - مانند سایر گونه ها، انسان نیز در نتیجه تکامل ظاهر شد. این نظریه حداقل تا حدی قابل اثبات و آزمایش است، بنابراین اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان آن را درست می دانند.

با این حال، نقاط ضعفی در نظریه تکامل وجود دارد که به دلیل فقدان اطلاعات لازم هنوز قابل اثبات نیست. دلایلی وجود دارد که باور کنیم اکتشافات بیشتری در انتظار بشریت است که آنها را مجبور می کند دیدگاه خود را نسبت به نظریه تکامل تغییر دهند. این بیش از یک بار اتفاق افتاده است. به عنوان مثال، ابتدا فرض بر این بود که انسان مستقیماً از میمون فرود آمده است و سپس بقایای بسیاری از انواع مختلف افراد اولیه پیدا شد. با گذشت زمان، ایده تبار از میمون ها با نظریه یک اجداد مشترک جایگزین شد که از یک سو به جد میمون ها و از سوی دیگر به جد انسان تبدیل شد. بنابراین، میمون ها نه اجداد، بلکه پسرعموهای انسان شدند.

جنبه های دیگر نظریه تکامل تا به امروز به خوبی اثبات نشده است. و این به دانشمندان اجازه می دهد تا فرضیه های مختلفی بسازند که ظاهر زندگی روی زمین را نه تنها با فرآیندهایی که در این سیاره اتفاق می افتد، بلکه با تأثیرات خاصی از فضا توضیح می دهد. از این دست تئوری های کیهانی بسیار وجود دارد و تقریباً همه آنها نقاط تماسی با نظریه تکامل دارند، اما به لطف مفروضات جسورانه آنها همچنین آنچه را که نظریه تکامل هنوز قادر به توضیح آن نیست توضیح می دهند. در عین حال، مشکل مشترک همه نظریه های فضایی فقدان شواهد با مفروضات فراوان است. به همین دلیل است که علم رسمی امروز منشأ انسان روی زمین را تنها در نتیجه تکامل و بدون جدی گرفتن سایر نظریه ها می شناسد.

باکتری از فضا

بر اساس یکی از نظریه های کیهانی مبدا حیات روی زمین، اولین باکتری، که با آن تاریخ تمام حیات روی این سیاره آغاز شد، از فضا به زمین آمدند. مشخص است که برخی از انواع باکتری ها حتی در شدیدترین شرایط از دیدگاه انسانی - از جمله در فضا - قادر به زندگی و تکثیر هستند. و این احتمال وجود دارد که چنین باکتری هایی به عنوان مثال در هنگام سقوط شهاب سنگ به زمین سقوط کنند. و سپس، با توجه به شرایط زندگی در این سیاره ایده آل، آنها شروع به تولید مثل در اینجا کردند و بعداً تکامل یافتند.

دانشمندان نمی توانند به این سؤال پاسخ دهند که باکتری ها از کجا می توانند در فضا منشا گرفته باشند - یعنی همان سؤال در مورد منشاء حیات، اما در مقیاس جهانی. این احتمال وجود دارد که این اتفاق در نتیجه برخورد سیاراتی رخ داده باشد که قبلاً حیات داشتند و منشأ آن نامشخص است. به هر شکلی، روی زمین، باکتری های بیگانه به اندازه کافی خوب بودند که در اینجا تکثیر شوند.

به طور فرضی، همه اینها کاملاً ممکن است. باکتری هایی که قادر به زنده ماندن در شرایط سخت هستند وجود دارند و امکان انتقال چنین باکتری هایی از فضا به زمین وجود دارد. اما هنوز نمی توان فرضیه ای را اثبات کرد که با نظریه تکامل مغایرت نداشته باشد، بلکه تنها مکمل آن باشد.

سازندگان بیگانه

تئوری منشأ انسانی که بیگانگان را در بر می گیرد بسیار شناخته شده تر است. زندگی در سیارات دیگر، تماس با هوش بیگانه - این سؤالات همیشه افراد را به اندازه سؤالاتی که منشأ خودشان هستند، مجذوب خود کرده است. جذابیت خاص نسخه در مورد مشارکت ساکنان سیارات دیگر در ظهور بشریت این است که با کمک "برادران بزرگ" می توان حتی آنچه را که علم رسمی نمی تواند توضیح دهد توضیح داد.

تقریباً در تمام ادیان جهان، خدایان در آسمان زندگی می کردند و فقط گهگاه از آنجا به مردم فرود می آمدند. این دلیلی می دهد که فرض کنیم نقش چنین خدایان به خوبی می تواند بیگانگان باشد که به معنای واقعی کلمه از آسمان - از فضا - به زمین فرود آمده اند. یعنی ساکنان سیارات دیگر به زمین پرواز کردند، افرادی را برای هدفی خلق کردند و سپس به طور دوره ای از آنها بازدید کردند. آنها به مردم دین دادند، یا مردم چنین توضیحی برای آنچه در حال رخ دادن بود ارائه کردند، گفتن امروز دشوار است. اما تئوری خیلی چیزها را توضیح می دهد.

به عنوان مثال، برخی از تصاویر باستانی که هواپیما یا سایر اشیاء "از آینده" را به تصویر می کشند، واضح می شوند. امروزه دانشمندان فقط می‌توانند فرضیاتی داشته باشند که افراد مدرن نقاشی‌ها را به اشتباه تفسیر می‌کنند، اما چنین فرضیاتی قانع‌کننده به نظر نمی‌رسد. در عین حال، مفهوم "برادران بزرگ" که نه تنها افراد را با استفاده از مثلاً مهندسی ژنتیک خلق کردند، بلکه ابزارهایی را نیز به موجودات خود دادند، چیزهای زیادی را روشن می کند.

برده داران، آزمایشگران، ناجیان؟

بر اساس دیدگاه مذهبی سومریان باستان، خدایان مردم را به دلیل نیاز به بردگان خلق کردند. به گفته یوفولوژیست های مدرن، این امکان وجود دارد که افراد به منظور استخراج برخی منابع ارزشمند از روی زمین که مورد نیاز بیگانگان بود، ایجاد شده باشند. با گذشت زمان، ذخایر منابع خشک شد و بیگانگان دیگر از زمین دیدن نکردند. با گذشت زمان، تنها چیزی که از آنها باقی ماند، افسانه هایی بود که بارها و بارها مطابق با جهان بینی داستان نویسان بازگو و بازنویسی شدند.

این امکان وجود دارد که نسل بشر به عنوان یک آزمایش ایجاد شده باشد. این نسخه توسط تنوع اقوام روی زمین و شرایط زندگی که در آن باستان زندگی می کردند و مردم مدرن زندگی می کنند پشتیبانی می شود. نسخه ای نیز وجود دارد که بیگانگان آنها فقط از این طریق سرگرم بودند - زمین برای آنها چیزی شبیه باغ وحش بود. قابل توجه است که در بیشتر موارد خدایان با عشق به انسانیت متمایز نبودند، بسیار غیرقابل پیش بینی بودند و با مردم به عنوان مواد مصرفی رفتار می کردند. با این حال، نمی توان رد کرد که بیگانگان به دلایل انسان گرایی در پیدایش حیات روی زمین نقش داشته اند، اگرچه چنین ایده ای تا حدودی ایده آل گرایانه به نظر می رسد.

ماریا بیکووا


همه این تئوری های دیوانه وار به یک اندازه متولد نمی شوند. اکثر آنها واقعا دیوانه به نظر می رسند. اما همچنین اتفاق می افتد که به دلیل پیچیدگی (معمولا سردرگمی) و غنای جزئیات، چنین نظریه هایی می توانند بسیار قابل قبول به نظر برسند. در مورد چنین تئوری های دیوانه کننده ای است که تنها توسط افراد معدودی که حقیقت آنها را باور داشتند زندگی می کردند و سپس آنها را به توده ها منتقل کردند، در این پست بخوانید.

زهره یک دنباله دار بود

تصور کنید منظومه شمسی ما یک میز بیلیارد است و سیارات توپ های بیلیارد هستند. آنها دائماً با یکدیگر برخورد می کنند و به هم برخورد می کنند و اجسام فضایی جدیدی در راه خود ایجاد می کنند. امانوئل ولیکوفسکی، دانشمند و روانپزشک، در پرفروش‌ترین کتاب خود در سال 1950 با عنوان «جهان‌هایی در برخورد» درباره همین موضوع نوشت.

نویسنده در صفحات کتاب خود گزارش می دهد که تقریباً 3500 سال پیش، یک جسم عظیم کیهانی به مشتری برخورد کرد. در نتیجه این برخورد، قطعه ای از سیاره جدا شد که مانند یک دنباله دار شروع به پرسه زدن در منظومه شمسی کرد و حتی در مقطعی باعث بلایای زیادی از کتاب مقدس شد تا اینکه در نهایت به سیاره زهره تبدیل شد.

فیزیکدانان و ستاره شناسان تقریباً به اتفاق آرا نظریه های ولیکوفسکی را رد کردند. عمدتاً به این دلیل که هر قانون قابل تصور و غیرقابل تصور فیزیک را نقض می کند. به عنوان مثال، این ایده یک تناقض مستقیم با قانون حرکت نیوتن بود که مفاهیمی مانند سرعت و شتاب را توصیف می کند. تناقض دیگر این نظریه این بود که ترکیب جو زهره با ترکیب جو مشتری کاملاً متفاوت است. در پایان، تا به امروز هیچ مدرک زمین شناسی که حتی به طور غیرمستقیم بتواند به نفع این نظریه باشد، وجود ندارد.

و با این حال کتاب ولیکوفسکی محبوبیت بسیار زیادی به دست آورد. به احتمال زیاد، شکل و محتوایی که نویسنده داستان‌های مختلف کتاب مقدس و اساطیر باستانی را در اختیار خواننده قرار می‌دهد، مردم را جذب کرده است.

سناریوی اکپیروتیک

مطمئناً بسیاری از شما در مورد تئوری بیگ بنگ شنیده اید، که طی آن جهان از یک ذره کوچک پدید آمده است، که هنوز در حال انبساط، کشش و در عین حال سرد است و فراتر از نقطه شکل گیری اولیه خود حرکت می کند. اما اگر انفجار بزرگ نتیجه یک تاثیر بزرگ باشد چه؟

دو جهان را در نظر بگیرید، آنها را با یکدیگر برخورد کنید، و شروع به اصطلاح ekpyrotic سناریوی منشأ هستی را خواهید دید، ایده ای که در سال 2001 توسط چندین فیزیکدان ابداع شد. در این نظریه، کیهان شکل استوانه‌ای دارد و رویدادهایی که در آن رخ می‌دهند به صورت دوره‌ای تکرار می‌شوند. ماهیت این نظریه این است که دو یا چند جهان چند بعدی با هم برخورد کردند و جهان ما را به وجود آوردند، اما بدون تورم و ادامه انبساط پس از انفجار بزرگ.

سناریوی ekpyrotic مانند بسیاری از مدل‌های دیگر مبدأ جهان، تا حد زیادی تنها بر فرضیاتی در مورد مکانیسم‌هایی که به این جهان اجازه وجود می‌دهد متکی است. اگرچه بسیاری از دانشمندان مدرن این نظریه را بسیار جالب می‌دانند، اما به نظر آنها این نظریه بسیار پیچیده است و در عین حال به شدت تنها بر مجموعه‌ای از فرضیات کلی تکیه دارد.

سفیدچاله ها

طبیعت اغلب تقارن آینه ای خود را به ما نشان می دهد. اگر در جایی سیاهچاله ها وجود دارد، چرا تصور نمی کنیم که سفیدچاله ها هم وجود دارند؟

سیاهچاله ها اسرارآمیزترین اجرام در کیهان هستند که دارای چنان کشش گرانشی قدرتمندی هستند که هیچ چیز، حتی کوچکترین ذره نور، نمی تواند از سرنوشت جذب شدن به این جسم پس از عبور از نقطه بی بازگشت فرار کند - به اصطلاح. افق رویداد.

اگر وجود سفیدچاله ها را فرض کنیم، در تئوری، افق رویداد آنها در جهت کاملاً مخالف عمل می کند و به جای ترسیم هر چیز زنده و بی جان، برعکس، همه چیز را از خود دور می کند.

هر ماده ای در نزدیکی سفیدچاله باعث تخریب آن می شود. از آنجایی که سیاهچاله ها وجود دارند و در نتیجه نابودی ستارگان به وجود می آیند، یعنی در جایی که ماده وجود دارد، احتمال وجود سفیدچاله ها به احتمال زیاد غیرممکن است.

به عبارت دیگر، سیاهچاله ها لزوماً پادپای مخصوص به خود را ندارند. آنها در واقع فقط می توانند نقاطی در فضا باشند که طرف «دیگری» ندارند.

جهان یک هولوگرام است

با همه محبوبیت تکنولوژی واقعیت مجازی امروزه، اصلاً تعجب آور نیست که افرادی هستند که معتقدند خود جهان ما یک توهم غول پیکر است. این امکان وجود دارد که بدن ما واقعاً اجسام سه بعدی نباشد، اما در عوض همه ما در داخل یک هولوگرام دو بعدی زندگی می کنیم. گروهی از دانشمندان از Fermilab (آزمایشگاه شتاب دهنده ملی انریکو فرمی) در ایلینوی (ایالات متحده آمریکا) تصمیم گرفتند آزمایشی را برای یافتن پاسخ این سوال انجام دهند.

ماهیت آزمایش استفاده از پرتوهای لیزر قدرتمند بود که در یک دستگاه L شکل به نام هولومتر ترکیب شده بودند. اگر حسگرهای نصب شده در دستگاه تغییرات در روشنایی پرتوهای لیزر را تشخیص دهند، به احتمال زیاد این امر در نتیجه نویز فضا-زمان در طول مسیر پرتو یا تداخل رخ می دهد. در نهایت، این می تواند به این معنی باشد که کیهانی که در آن زندگی می کنیم دارای محدودیت هایی است که به آن اجازه می دهد فقط مقدار معینی از اطلاعات را ذخیره کند.

این ایده که جهان یک هولوگرام است بر این فرض استوار است که فضا و زمان در جهان پیوسته نیستند. در عوض، آنها گسسته و پیکسلی هستند، بنابراین نمی توانید به طور نامحدود روی کیهان زوم کنید و عمیق تر و عمیق تر به ذات چیزها بروید. با رسیدن به مقدار معینی از مقیاس بزرگنمایی، جهان به شکل تصویری با کیفیت بسیار پایین و در نتیجه اطلاعات کمی به خود می گیرد. در نهایت، این نظریه پیشنهاد می کند که جهان در واقع فقط در دو بعد وجود دارد و بعد سوم یک توهم یا هولوگرام است که توسط تداخل فضا و زمان ایجاد شده است.

با این وجود، این نظریه کاملاً دیوانه کننده به نظر نمی رسد. مشکل اصلی در اثبات یا رد این نظریه این است که هیچ چیز در این جهان نمی تواند سریعتر از سرعت نور حرکت کند. در نتیجه، نمی توان تعیین کرد که دنیای اطراف ما چیست - واقعیت یا هولوگرام.

مشاهده انرژی تاریک آن را ناپایدار می کند

احتمالاً این ضرب المثل را شنیده اید که "وقتی منتظر می مانید زمان بسیار کند حرکت می کند." بنابراین، به گفته برخی از نظریه پردازان، اگر برای مدت طولانی به جهان یا بخشی از آن نگاه کنید، این روند آن را نابود می کند. و برخی از مردم معتقدند که مشاهده انرژی تاریک واقعیت ما را بی‌ثبات می‌کند.

دانشمندان در حال حاضر بر این باورند که ماده - اجسامی مانند سنگ، شیشه، آب و غیره - تنها حدود 4 درصد از فضای کیهان را اشغال می کند. بیش از 26 درصد به ماده تاریک اختصاص دارد. اما شما نمی توانید این موضوع را لمس کنید. و شما آن را با دوربین دوچشمی نیز نخواهید دید. این به این دلیل است که ماده تاریک نوعی جرم است که ما نمی توانیم آن را ببینیم. تنها چیزی که در مورد آن می دانیم این است که وجود دارد. این را اثرات گرانشی آن بر سایر اجرام در فضا نشان می دهد.

70 درصد باقیمانده فضا توسط انرژی تاریک اشغال شده است. دانشمندان هنوز کاملاً مطمئن نیستند که چیست، اما به نظر آنها این نیروی نامرئی است که عامل شتاب دهنده در انبساط کیهان است.

پروفسور لارنس کراوس در مقاله ای بسیار تبلیغاتی این نظریه را مطرح می کند که مشاهده انرژی تاریک "می تواند عمر کل جهان را کوتاه کند." این در نتیجه اثر کوانتومی Zeno اتفاق می افتد - یک پارادوکس کوانتومی که بر اساس آن مشاهده یک شی می تواند مستقیماً روی این جسم تأثیر بگذارد. به عبارت دیگر، اگر انرژی تاریک را مشاهده کنیم، می‌توانیم ساعت کوانتومی درونی آن را مختل کنیم، که به نوبه خود می‌تواند باعث شود ماده به شکل قبلی خود بازگردد و در نتیجه همه ما در فراموشی فرو می‌رویم.

در واقع، مقاله کراوس (مخصوصاً پایان آن) توسط رسانه ها و سایر منابع رسانه ای بسیار زیبا شده بود. دانشمند بلافاصله نسخه ویرایش شده ای از مقاله خود را منتشر کرد که در آن، با این وجود، ایده کلی که قبلاً ارائه شده بود را رها نکرد. بنابراین اثر زنو کوانتومی کاملا واقعی است. اگر اتفاقاً انرژی تاریک را دیدید، به خاطر تمام زندگی، به خاطر تمام کائنات، از نزدیک به آن نگاه نکنید. ناگهان واقعاً «تپ می‌زند».

پارادوکس اطلاعاتی سیاهچاله ها

هیچ چیز، حتی کوچکترین ذره نور، نمی تواند از سرنوشت بلعیده شدن در داخل سیاهچاله در صورت نزدیک شدن به آن بگریزد. متأسفانه دانشمندان هنوز نمی دانند برای جسمی که در داخل سیاهچاله می افتد چه می شود. آیا ممکن است در طرف دیگر این جسم کیهانی عرفانی، این جسم به نسخه ای شیطانی از دیزنی لند ختم شود؟ یا شاید شیء به سادگی وجود خود را از دست می دهد، کاملاً فرو می ریزد، گویی اصلا وجود نداشته است؟

پیش از این، استیون هاوکینگ، فیزیکدان نظری، پیشنهاد کرده بود که سیاهچاله‌ها در واقع می‌توانند به طور کامل جوهر یک جسم را از بین ببرند و تنها یک اثر کوانتومی کوچک (بار الکتریکی یا اسپین) از خود به جای بگذارند. اما یک تناقض در این نظریه وجود دارد. واقعیت این است که طبق تمام قوانین شناخته شده جهان، اطلاعات را نمی توان به طور کامل از دست داد. باید در جایی ذخیره شود، در غیر این صورت به سادگی وجود همه چیز معنایی ندارد. مکانیک کوانتومی، همراه با بسیاری از اصول پذیرفته شده فیزیک، به فراموشی سپرده خواهد شد و دانشمندان را تنها با ابتدایی ترین دانش از ویژگی های واقعیت در اختیار خواهند داشت.

در اواخر دهه 1990، هاوکینگ این ایده را رد کرد که سیاهچاله ها اطلاعات را به طور کامل نابود می کنند. در عوض، دانشمند پیشنهاد کرد که این اطلاعات ممکن است هنوز وجود داشته باشد، اما به شکلی کاملاً متفاوت.

به عبارت دیگر، اگر شانس افتادن در سیاهچاله را دارید، به شما توصیه می کنیم آرامش داشته باشید و این واقعیت را بپذیرید که اطلاعات مربوط به شما به طور کامل از بین نمی رود. کاملاً ممکن است که شما دوباره در جایی بازیابی شوید، اما به شکلی دیگر.

ماه نمی چرخد

یک سوال وجود دارد که هر از چند گاهی ذهن ستاره شناسان تازه کار را آزار می دهد. وقتی به ماه نگاه می کنید، همیشه یکسان به نظر می رسد. ماه نمی چرخد؟

در واقع ماه می چرخد. این روند تنها تقریباً یک ماه زمینی طول می کشد. همچنین نباید فراموش کنیم که ماه علاوه بر چرخش حول محور خود، به دور زمین نیز می چرخد، بنابراین ماهواره طبیعی سیاره ما همیشه تنها با یک طرف به سمت ما می چرخد. این اثر چرخش همزمان نامیده می شود.

حقیقت این است که ما همیشه تصویر ثابتی از ماه نمی بینیم. ماه در دوره های مشخصی از مدار خود به گونه ای به سمت ما کج می شود که می توانیم سطح بیشتری از آن را ببینیم. حداکثر فقط 59 درصد از این جرم آسمانی را می توان از زمین دید. اگر روی زمین باشیم، هرگز 41 درصد باقیمانده را نخواهیم دید. به نوبه خود، کسانی که پشت ماه خواهند بود هرگز زمین را نخواهند دید.

تپ اختر - چراغ های بیگانه

برای دهه‌ها، دانشمندان سیگنال‌های مختلفی را از فضا مشاهده می‌کنند تا روزی شواهدی پیدا کنند که نشان دهد این یا آن سیگنال توسط حیات فرازمینی به سمت ما ارسال شده است. چه کسی می‌داند، شاید در حومه‌های دور کیهان واقعاً اشکال دیگری از زندگی وجود داشته باشد، درست مثل ما، که ناامیدانه رویای برقراری تماس با برادران کیهانی خود را با ارسال پرتوهای متشکل از تشعشعات الکترومغناطیسی در سر می‌پرورانند.

افرادی روی زمین هستند که با اطمینان کامل معتقدند تپ اخترها در واقع فانوس های غول پیکر بیگانگان هستند. این اشیاء فضایی منابع تشعشعات الکترومغناطیسی هستند که هر چند ثانیه (یا کسری از ثانیه) در حین چرخش آنها را آزاد می کنند. پرتوهای آزاد شده این انرژی از کل کیهان عبور می کنند.

برخی از مردم شروع به پذیرش انتشار منظم و مکرر تپ اخترها به عنوان یک وسیله ارتباطی کرده اند. با این حال، همچنین اتفاق می افتد که فرکانس ضربان (تابش) تغییر می کند. این در نتیجه تغییرات کوچک در دوره چرخش تپ اختر اتفاق می افتد. تا به حال، هیچ یک از سیگنال های دریافتی از این اجرام فضایی آنقدر پیچیده یا ساختاری نبوده است که نشان دهد این تکانه نوعی ارتباط خاص یا یک پیام ارسال شده است.

شاید روزی یک تمدن فضایی دیگر واقعاً یک کارت پستال برای سال نو یا کریسمس برای ما بفرستد. و اگر واقعاً این اتفاق بیفتد، من می‌خواهم باور کنم که بشریت از نظر فناوری به اندازه کافی برای تفسیر صحیح «تبریک» ارائه شده آماده خواهد شد.

سیاره ایکس دنیای ما را نابود خواهد کرد

جایی در تاریکی فضا سیاره ای وجود دارد که مداری ندارد و به هیچ منظومه ستاره ای متصل نیست. سیاره به سمت زمین ما حرکت می کند. برخورد اجتناب ناپذیر است. هیچ چیز روی زمین نمی تواند از این فاجعه جان سالم به در ببرد. دنیای ما کاملاً ناپدید خواهد شد. از اینکه در تمام این سال ها همراه ما بودید، خوانندگان عزیز سپاسگزاریم. تو را در دنیای دیگری ببینم.

این تقریباً همان چیزی است که اگر احتمال برخورد سیاره X با زمین ما زیاد باشد، در صفحات وب سایت خود درباره سیاره X می نویسیم. خوشبختانه سیاره ایکس وجود ندارد.

داستان سیاره X اولین بار در سال 1995 ظاهر شد. این توسط نانسی لیدر، ساکن ویسکانسین (ایالات متحده آمریکا)، در طی یک بحث آنلاین بین دوستداران ufology اختراع شد. در این انجمن، زنی داستانی را تعریف کرد که گفته می‌شود توسط بیگانگانی ربوده شده است که یک دستگاه انتقال کوچک را به سر او دوخته‌اند تا اطلاعاتی درباره خطر برخورد با سیاره ایکس به زن و تمام جهان منتقل کند.

به گفته او، سیاره X از کنار زمین به قدری نزدیک خواهد شد که تمام فرآیندهای طبیعی را که در سیاره ما اتفاق می افتد مختل می کند و البته تمام حیات روی آن را از بین می برد. طبق قوانین شایعات، این داستان به سرعت در سراسر اینترنت پخش شد و در نهایت به دولت های بسیاری از کشورها رسید.

با مشاهده وحشت فزاینده، دانشمندان آژانس هوافضای ناسا بیانیه‌ای صادر کردند که اگر سیاره X واقعا وجود داشته باشد، قوی‌ترین تلسکوپ‌های روی زمین می‌توانند آن را شناسایی کنند و بشر حداقل چندین دهه فرصت خواهد داشت تا برای این فاجعه بزرگ آماده شود. . تی شرت های روز قیامت و کالاهای مرتبط بیشتری را منتشر کنید.

دکترین یخ ابدی

تئوری های دیوانه وار که در نگاه اول بسیار منطقی هستند می توانند واقعاً شما را مورد توجه قرار دهند و به فکر وادارتان کنند. دیگران فقط باعث می شوند فکر کنید که نویسندگان آنها الکل زیادی مصرف کرده اند. و به احتمال زیاد، زمانی که به اصطلاح دکترین یخ ابدی (Welteislehre آلمانی، همچنین به عنوان دکترین Wel) اختراع شد، سناریوی دوم محتمل تر از سناریوی اول به نظر می رسد.

مهندس اتریشی هانس هوربیگر در سال 1913 نشریه ای نوشت که در سال 1918 به لطف فیلیپ فاوث به یک کتاب کامل تبدیل شد که در آن نویسندگان یک نظریه بسیار دیوانه کننده در مورد ایجاد منظومه شمسی ما ارائه کردند. بر اساس این نظریه، همه چیز در کیهان وجود خود را مدیون یخ است. خود کتاب مملو از داستان های اساطیری آمیخته با شبه علم است.

داستان چیزی شبیه به این است: مدت ها پیش، یک جسم کیهانی بسیار باستانی حاوی مقدار زیادی آب یخ زده با یک ابر خورشید غول پیکر (کره ای از آتش) برخورد کرد. در نتیجه این فاجعه، جسم یخی منفجر شد و مقدار باورنکردنی بخار آب آزاد کرد که متعاقباً متبلور شد و به بلوک‌های یخی زیادی تبدیل شد که در سراسر جهان پراکنده شده‌اند. همانطور که ممکن است حدس بزنید، هوربیگر معتقد بود که سیارات منظومه شمسی ما در اصل فقط از همین بلوک های یخی تشکیل شده اند. در همان زمان، نویسنده معتقد بود که در ابتدا منظومه شمسی از 30 سیاره تشکیل شده است. سپس داستان جالب تر می شود. به گفته هوربیگر، ریزش تگرگ بر روی زمین پیامد برخورد شهاب‌ها با جو زمین است.

هوربیگر در سال 1931 درگذشت، اما بعید به نظر می‌رسد که از این واقعیت که نظریه‌اش برای رایش سوم شخصیتی تاریخ‌شناسانه پیدا کرده بود، خوشحال نبوده باشد. و واقعیت جالب این است که روسیه شوروی به عنوان تمرکز نیروهای یخ ابدی در مقابل رایش سوم خورشیدی سواستیکا تفسیر شد.

چگونه انسان بر روی زمین ظاهر شد؟ معلوم نیست اولین بار چه زمانی مردم به این موضوع فکر کردند، اما امروزه فیزیکدانان، شیمی دانان، مورخان، عارفان و یوفولوژیست ها مشغول جستجوی پاسخی برای این سوال هستند. هر گروه از متخصصان نظریه خود را در مورد منشاء موجودات هوشمند ارائه می دهند. کدامیک صحیح می باشد؟ احتمالاً پاسخ نهایی تنها زمانی به دست خواهد آمد که شواهد غیرقابل انکار این یا فرضیه دیگری پیدا شود. در این میان، تنها چیزی که باقی می‌ماند این است که نظریه‌های پیدایش انسان بر روی زمین را در نظر بگیرید و برای خود بیانیه‌ای را که بیشتر دوست دارید انتخاب کنید.

چگونه انسان بر روی زمین ظاهر شد؟ نظریه کلاسیک

نظریه ای که داروین ارائه کرد، کلاسیک در نظر گرفته می شود. بر اساس آموزه های او، انسان چیزی جز نتیجه تکامل نیست. حیاتی که از اقیانوس پدیدار می‌شد دائماً تکامل می‌یابد و محصول هوشمند نهایی آن (امروزه) انسان بود که اجدادش میمون بودند.

چگونه انسان بر روی زمین ظاهر شد؟ نظریه دینی

تقریباً همه نیز با آن آشنا هستند. اکثر ادیان جهان مدعی هستند که انسان مخلوق الهی است. بر اساس کتاب پیدایش، خداوند انسان را از خاک یا از گل آفرید. طبق عقاید آلمانی ها، ابتدا Ymir غول پیکر از جرقه های آتش و آب ذوب شده و از عرق او - اولین مردم (مرد و زن) برخاست. ایرانیان مطمئن هستند که اولین زوج روی زمین شبیه بوته ریواس بودند که از اسپرم مرحوم گایومارت متولد شده بود که نور ساطع می کرد. دوگون ها مطمئن هستند که جد انسان، آما - خدای توپ، خدای تخم مرغ، که بر روی فضای خالی قرار داشت، بوده است. هنگامی که افکار مارپیچی از آن بیرون آمد، زمین متولد شد و مردم با سفینه های فضایی سیریوس به آن منتقل شدند.

چگونه انسان بر روی زمین ظاهر شد؟ نظریه های فضایی

نظریه دوگون تنها نظریه منشا کیهانی بشریت نیست. دانشمندان بیشتر و بیشتری به این نتیجه می رسند که حیات از فضا به زمین آورده شده است. امروزه شواهد بیشتری پیدا می شود که دقیقاً با چنین نظریه هایی مطابقت دارد. بنابراین، اعتقاد بر این بود که بشریت بیش از دویست هزار سال قدمت ندارد. با این حال، آخرین یافته های باستان شناسان شگفت انگیز است: میخ های آهنی و زنجیر طلا در لایه های زغال سنگ که بیش از 300 میلیون سال پیش تشکیل شده اند، یافت می شود. معابد باستانی در مکزیک، هند، بولیوی و سایر کشورها کشف شده است. تاریخ گذاری رادیوکربن نشان می دهد که آنها زمانی ساخته شده اند که طبق نظریه تکاملی حتی میمونی روی زمین وجود نداشته است. چه کسی این شهرها و معابد را ساخته است؟ چه کسی به این فکر افتاد که صحرای نازکا و کف دریای آرال را با نقاشی های مرموز نقاشی کند؟ چه کسی از آهن خالص ستونی ساخت که حتی امروز هم تولید نمی شود؟

انسان از چه زمانی بر روی زمین ظاهر شد؟

مطالعات اخیر نشان می دهد که قدمت بشر هوشمند هزاران سال نیست، بلکه میلیون ها سال است. شواهد دیگری مبنی بر اشتباه بودن ایده های تکاملی وجود دارد. امروزه ده‌ها اسکلت از انسان‌های غول‌پیکر و حیوانات غول‌پیکر پیدا شده‌اند. بنابراین، در تنگه برجومی اسکلتی (چند هزار ساله) پیدا شد که ارتفاع آن بیش از سه متر است. در پنسیلوانیا، ترانسیلوانیا، آلمان و سایر کشورها، باستان شناسان بیش از یک بار اسکلت هایی با ارتفاع بیش از دو متر پیدا کرده اند. تجزیه و تحلیل نشان داد که این افراد مدت ها قبل از اینکه طبق آموزه های پذیرفته شده عمومی، زندگی بر روی زمین شروع شود زندگی می کردند. معلوم می شود که انسان میلیون ها و شاید میلیاردها سال پیش برخاسته و تکامل یافته و... تنزل یافته است. و ما فرزندان کاملاً توسعه یافته تمدنی نیستیم که چیزی در مورد آن نمی دانیم ...

"ظهور زندگی در زمین" - ظهور کد ژنتیکی. Uv نامحدود جایگاه شکل بیولوژیکی حرکت ماده در میان اشکال دیگر. توانایی رشد تکاملی خواص کواسروات: رشد تغذیه دفع مبارزه برای وجود. تعریف زندگی از نظر اف.انگلس. مدل پروبیونت یک قطره COACERVATE است. طرح درس. ماده اولیه در کیهان هیدروژن است.

"توسعه زمین" - 1. تاریخچه توسعه حیات بر روی زمین. 2. مناطق طبیعی زمین. خطاهای متن پیشنهادی را پیدا کنید. درختان بطری گاه به گاه ما را در سایه تاج های پهنشان آرام می دادند. شتران طاقت نیاوردند و افتادند. سالن شماره 1 کار عملی: 1. بررسی نمایشگاه های پیشنهادی. 2. تعیین کنید: الف) کدام نمونه ها بقایای فسیلی موجودات هستند (فسیل ها) ب) کدام نمونه ها قابل بازسازی هستند. 3. نتیجه گیری کنید: چرا مطالعه بقایای فسیلی موجودات ضروری است؟ 4. از حروف داده شده نام علمی که فسیل های باستانی را مطالعه می کند را تشکیل دهید.

"فرضیه A.I. Oparin" - زندگی بر روی زمین به صورت بیولوژیکی پدید آمد. جو اولیه زمین ماهیت کاهنده داشت. پیش از تکامل بیولوژیکی یک تکامل شیمیایی طولانی صورت گرفت. نتیجه گیری کلی در مورد نظریه A.I. Oparin. سه تفاوت بین جو اولیه زمین و جو مدرن: سنتز زیست زایی ساده ترین ترکیبات آلی از غیر آلی.

"توسعه دنیای ارگانیک" - آب و هوا خشک و گرم شد. موجودات هاپلوئید (باکتری ها و سبز آبی ها) دارای یک مجموعه کروموزوم هستند. دنیای سبزیجات در استرالیا، که از دنیای خارج جدا شده بود، تک‌ترک‌ها و کیسه‌داران به رشد خود ادامه دادند. دونین. در مناطق استوایی، باستانی‌ها سازه‌های صخره‌ای عظیم ساختند. ناتیلوئیدها، براکیوپودها، تریلوبیت ها و خارپوستان در دریاها رشد می کنند.

"ظهور و توسعه زندگی" - فالز. نمودار سیستم باز ارسطو. جهان از پنج عنصر تشکیل شده است: زمین، آب، هوا، آتش و اتر. مونتاژ کواسروات ها. اساس همه چیز آتش است... الف ماده وارد قطره می شود. D e m o c r i t e B محصول واکنش. آب همه چیز است... منشأ همه چیز «آپیرون» است. S محیط خارجی

"توسعه حیات بر روی زمین" - دسته دانش آموزی: کلاس نهم. G. Lyubim، ساحل رودخانه Ucha، 1953. مراحل پروژه موضوع: زیست شناسی این پروژه برای دو هفته برنامه ریزی شده است. نوع پروژه: اطلاعاتی رهبر پروژه: Anisimova O.B.، معلم زیست شناسی. اهداف پروژه سوال مشکل ساز: سنگ ها در مورد چه چیزی می توانند "بگویند"؟

در مجموع 20 ارائه وجود دارد

هیچ نظریه علمی به اندازه نظریه تکامل مردم را آزار نمی دهد. به سمت یک رهگذر تصادفی در خیابان بروید و با او در مورد نظریه ریسمان صحبت کنید - او به سادگی شما را نادیده می گیرد. همین کار را فقط با کلمه evolution انجام دهید و مطمئناً به یک قلاب درست دست خواهید یافت.

بر اساس نظرسنجی اخیر مرکز تحقیقات گالوپ، تنها 15 درصد از آمریکایی ها معتقدند که ما به طور تصادفی تکامل یافته ایم. برای بقیه، 10 نظریه غیر داروینی برای انتخاب وجود دارد.
طراحی هوشمند


اگر پدربزرگ شما آی‌پدی را در اتاقش پیدا کند، احتمالاً حدس می‌زند که این شی توسط دست انسان ساخته شده است، اگرچه ممکن است متوجه نشود که چرا به آن نیاز است. حالا تصور کنید که پدربزرگ شما دانشمند است و آی پد تمام بشریت است. چیزی که به دست می آوریم یک مدل ساده شده از یکی از جهت گیری های خلقت گرایی به نام طراحی هوشمند است و اگر فرض کنیم که ما فقط کیسه های استخوان و گوشت نیستیم، پس باید به دنبال استیو جابز آسمانی باشیم که بنا به دلایلی خلق کرده است. ما مذهبی به نظر می رسد ، اما حتی در بین دانشمندان نیز طرفداران این نظریه وجود دارند که طبق آن برخی از پدیده های جهان به سادگی نمی توانند در نتیجه فرآیندهای طبیعی به وجود بیایند - کسی مجبور بود آنها را هدایت کند.
نظریه میدان مورفوژنتیک

روپرت شلدریک، بیوشیمی‌دان بریتانیایی، ستاره واقعی نظریه‌های منشأ حیات است. در حالی که دانشمندان سراسر جهان در مورد تکامل در زیست شناسی بحث می کردند، شلدریک برعکس عمل کرد و نظریه منشأ گونه ها را در کل جهان به کار برد. او تمام قوانین طبیعت را با کمک رزونانس مورفیک تعریف می کند - نوعی حافظه عمومی از طریق تکرار مکرر. در واقع، دانشمند تلاش کرد نه آنقدر رمز و راز منشأ حیات را درک کند، بلکه آن را تحت تحقیقات باطنی خود قرار دهد. - او امیدوار بود ثابت کند که در طبیعت امکان انتقال اطلاعات هم به صورت فیزیکی و هم فراحسی وجود دارد. برای انجام این کار، شلدریک "قابلیت های شگفت انگیز" سگ ها و توانایی های تله پاتی طوطی ها را بررسی کرد. خوب، به موازات آن، او نظریه میدان مورفوژنتیک را "تولید" کرد.
علم مسیحیت


این آموزه مذهبی توسط مری بیکر ادی، که گفته می شود پس از خواندن شرحی در مورد چگونگی شفا دادن بیماران در کتاب مقدس در کتاب مقدس، کاملاً از یک بیماری وحشتناک درمان شد، پایه گذاری شد. پیروان او معتقدند: هر چیزی که ما را احاطه کرده است یک توهم است. بله، بله، حتی کامپیوتر شما که از روی صفحه نمایش آن این متن را می خوانید. مریم ادعا می کند که جهان طبیعتاً یک پدیده معنوی است نه مادی و بنابراین با سطح مناسب غوطه ور شدن در خلسه نماز. ، حتی می توانید از بیماری های به ظاهر کشنده بهبود پیدا کنید.
منشأ کیهانی

نظریه انفجار بزرگ یا خلقت جهان توسط خدا - مهم نیست به چه اعتقادی دارید، هنوز فکر می کنید که همه چیز شروعی داشته است، یک نقطه شروع خاص. طرفداران نظریه منشأ کیهانی حیات این را رد می کنند. آنها معتقدند که جهان، مانند زندگی در آن، همیشه وجود داشته است. اشکال پیچیده حیات - مثل من و شما - از میکروب‌هایی که از سیاره دیگری به زمین آمده‌اند شکل گرفته‌اند. چون آن میکروب‌ها حافظه ژنتیکی آن حیات را حمل می‌کنند، ما برای تقلید از آن تکامل یافته‌ایم. این چرخه حیات در کیهان - میکروب هایی که از سیاره ای به سیاره دیگر مهاجرت می کنند، که در نهایت همان اشکال حیات را تولید می کنند - ابدی و اجتناب ناپذیر است. در یک شکل کمی ساده شده، این نظریه پانسپرمیا نامیده می شود - فرضیه ای در مورد منشأ تمام حیات روی زمین از "جنین های حیات" که توسط شهاب سنگ ها یا اجرام فضایی مصنوعی حمل می شوند.
فضانوردان باستانی از سیاره ای دیگر

این ترکیبی از نظریه منشاء کیهانی و طراحی هوشمند است. زندگی بر روی زمین نه به لطف میکروب های سوار بر شهاب سنگ، بلکه به لطف بیگانگانی که با سفینه فضایی خود وارد شدند، ظاهر شد. برای اهدافی مرموز، آنها موجودات زنده را به زمین آوردند و شرایطی را برای رشد آنها ایجاد کردند. به عنوان مدرک، طرفداران این نظریه از اهرام یا تقویم مایاها استفاده می کنند، که به عنوان شواهد فرضی حفظ شده است که بیگانگان مسیر تکامل انسان را هدایت می کنند.
خلقت گرایی مترقی

همه ما از کتاب مقدس می دانیم که خدا زمین و همه موجودات زنده را به مدت شش روز آفرید و در روز هفتم استراحت کرد. و همه ما می دانیم که این «روزها» در واقع میلیون ها سال به طول انجامید و طی آن مراحل تکامل طی شد. نظریه خلقت گرایی مترقی نه یکی و نه دیگری را انکار نمی کند، بلکه بیان می کند که خداوند زمین را برای میلیون ها سال «احساس» کرده است. به موجودات زنده اجازه می دهد تا به یکدیگر عادت کنند. این راهی است برای "کنار هم آوردن" دو ایده به ظاهر متناقض - مفهوم مسیحی ایجاد جهان و نتایج تحقیقات زمین شناسان که بر اساس آن زمین در طی میلیون ها سال شکل گرفته است.
نظریه تعادل نقطه‌گذاری شده

از بین تمام تئوری های موجود در این لیست، این شاید امیدوارکننده ترین باشد. عمدتاً به این دلیل که نظریه تکامل را به چالش نمی‌کشد، اما کمی آن را تکمیل می‌کند و مکان‌های تاریک مفهوم کلاسیک را روشن می‌کند. دانشمندان همیشه از این واقعیت متعجب بوده‌اند که در میان موجودات فسیل‌شده که برای ما شناخته شده‌اند، تعداد زیادی "مفقود" وجود دارد. از زنجیره تکاملی یا هنوز آنها را پیدا نکرده‌ایم، یا همانطور که تئوری تعادل نقطه‌گذاری توضیح می‌دهد، تکامل در پرش اتفاق می‌افتد. خواص خاصی در ژنوم انباشته می شود و سپس بم!.. ماهی به خشکی می آید. و او برای یک میلیون سال دیگر به این شکل زندگی کرد تا اینکه ژنوم او خواص کافی برای یک تغییر کیفی را جمع کرد.
تکامل گرایی خداباور
طرفداران این نظریه نمی‌خواستند با کتاب مقدس یا داروین بحث کنند و بنابراین تکامل را ابزار خدا نامیدند که در خدمت ایجاد تمام حیات روی زمین است. به لطف این مفهوم، مؤمنان اکنون می توانند با خیال راحت فرزندان خود را به درس های فیزیک در مدرسه بفرستند، جایی که در مورد انفجار بزرگ و کوچکترین اتم هایی که همه چیز در جهان را تشکیل می دهند آموزش داده می شود. مامان با لبخند می گوید خدا همه اینها را آفریده و وقت را برای بحث با دانشمندان تلف نمی کند.
علم شناسی


به نظر می رسد طرح یک فیلم فانتزی ارزان قیمت باشد، اما ده ها هزار نفر در سراسر جهان معتقدند که این واقعیت دارد. به گفته ساینتولوژیست ها، انسان موجودی معنوی جاودانه است که در پوسته ای از گوشت و استخوان روی زمین حبس شده است و قبل از آن در سایر سیارات در تمدن های فرازمینی زندگی می کرده است.ساینتولوژیست ها می گویند 75 میلیون سال پیش بیگانگان به زمین پرواز کردند و با خود آوردند. میلیاردها انسان یخ زده در اینجا آنها انباشته شدند، با بمب های هیدروژنی منفجر شدند و ارواح رها شده مجبور به سرگردانی در زمین شدند تا اینکه به بدن انسان فعلی رسیدند. خاطرات حیوانات تا حدی تجربه ای را که این ارواح با خود به ارمغان آوردند سرکوب کردند، بنابراین ما از حسادت رنج می بریم. یا مثلاً بلاتکلیفی.
آفرینش گرایی


طرفداران این مفهوم معتقدند که زندگی همانطور که در کتاب پیدایش نوشته شده است ظاهر شد. به معنای واقعی کلمه و بدون هیچ گونه رزرو. خداوند زمین را در شش روز آفرید که هر کدام 24 ساعت بود نه میلیون ها سال، همه ما از نوح آمدیم و غول ها مدتی روی زمین زندگی کردند. سیاره ما، همانطور که متوجه شدید، در این مورد تنها شش هزار سال قدمت دارد، اگرچه هر زمین شناس به راحتی می تواند خلاف آن را ثابت کند، و انواع فسیل ها خصلت های خدا هستند که برای خشنود کردن چشمان ما خلق شده اند. چه باور کنید یا نه، این نظریه به هیچ وجه یادگاری از گذشته نیست . به عنوان مثال، 46 درصد از آمریکایی ها آن را تنها مورد واقعی می دانند. علاوه بر این، خلقت گرایان یک جنگ واقعی علیه آموزش داروینی اعلام کردند و حتی خواستار توقف آموزش آن در مدارس شدند. شاید آنها همچنان برنده شوند، نظر شما چیست؟


2023
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه