30.08.2020

مجموعه مقالات ایده آل در مورد مطالعات اجتماعی. موضوع زیست محیطی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است


(1) با به رسمیت شناختن بسیار مهم مشکلات جهانیما خیلی دیر رسیدیم (2) ما را غافلگیر کردند. (H) با رسیدن به زمان، شروع به ضرب کردن تعداد این مشکلات خیلی سریع و آشفته کردیم. (4) تعدادی را فهرست می کنم. (5) این رد جنگ است، غلبه بر عقب ماندگی کشورهای "جهان سوم"، جمعیت شناسی، منابع طبیعی، اقیانوس جهانی، محیط, اکتشاف فضایی ... (6) اما بیایید نگاه دقیق تری داشته باشیم. (7) آیا واقعاً تنها یک مشکل (و اکنون ابدی) وجود ندارد - محیط زیست؟ (8) و آیا بقیه به طور مستقیم یا غیرمستقیم فقط تجلی آن نیست؟

(9) بشریت به نیرویی تبدیل شده است که موجودیت حیات را تهدید می کند. (10) و اکنون چنین عمل انسانی وجود ندارد که تمام زندگی را بدون اثری تحت تأثیر قرار دهد، که آسیبی نبیند، آن را بکشد یا شفا ندهد، افزایش دهد، بهبود بخشد.

(11) آ. شوایتزر می گوید: «من زندگی ای هستم که می خواهد در میان زندگی ای زندگی کند که می خواهد زندگی کند. (12) این بدان معناست که محیط، «خانه ای که در آن زندگی می کنیم» چیزی نیست جز مسکن زندگی زنده. (13) و قانون این مسکن زنده تنوع فزاینده اشکال حیات است. (14) و همین قانون در رابطه با یک شخص مستلزم شناسایی و ارتقای یگانگی معنوی شخصی و ملی اوست. (15) زندگی هر چه متنوع تر باشد، زنده تر، جاودانه تر است.

(16) ما به لبه پرتگاه آمده ایم، در درجه اول به این دلیل که عشق به زندگی را از دست داده ایم. (17) و این دفع از مرگ نیست که ما را نجات می دهد، بلکه جذب زندگی، احیای عشق به آن است.

(18) تصادفی نیست که از هر طرف می شنود: «بوم شناسی فرهنگ»، «بوم شناسی انسان»، «بوم شناسی کتاب»... (19) بوم شناسی ها زیاد است. (20) این به معنای احیای هر چیزی است که ما را احاطه کرده است، به طور دقیق تر، به رسمیت شناختن "خانه" ما با زندگی زنده، شناخت وابستگی متقابل همه اشکال زندگی، شناخت ارتباطات بی پایان زنده زندگی.

(21) در مسئله جهانی زیست محیطی، جنبه های اصلی انسانی و اجتماعی جدایی ناپذیر قابل تشخیص است. (22) اولاً، حفظ، طولانی شدن و بهبود زندگی جسمانی هر فرد با درک کامل شخصیت منحصر به فرد او، توانایی معنوی او است. (23) ثانیاً حفظ و رشد معنوی هر قوم و هر ملتی. (24) و از همه مهمتر، تمرکز تلاش همه بشر بر رشد جسمی و روحی کودکان است. (25) بدون حل این وظایف ابدی، نمی توانیم زنده بمانیم. (26) این وظایف نه تنها به وضوح، واقع گرایی و زیبایی (ترکیب جسمی و معنوی)، بلکه با فقدان جایگزین در مواجهه با تهدید نیستی، الهام می بخشد و سرایت می کند.

(27) اولویت مطلق بوم شناسی مبنایی واقعاً عینی برای یک اخلاق جدید به ارمغان می آورد: "خوب نجات زندگی است، شر نابود کردن زندگی، آسیب رساندن به زندگی است." (28) زندگانی انسان را به دنیا آورد. (29) مرد او را در خطر مرگ قرار داد. (30) شخص برای نجات جان فرا خوانده می شود. (31) یا فقط «به صورت آزمایشی گستاخانه» به دنیا رها شده است؟

(32) ما و همه نسل های آینده در معرض نیستی هستیم. (33) این اصلی ترین چیزی است که باید مردم تمام جهان را متحد کند. (34) بیایید سعی کنیم اندیشه ساده و عمیق ال. تولستوی را درک کنیم. (35) وحدت کلیدی است که مردم را از شرّ رهایی می بخشد. (36) اما برای این که این کلید مقصود خود را برآورده کند، باید تا انتها، تا جایی که باز می شود، پیش رفت و خود را نشکست و قفل را شکست. (37) وحدت نیز چنین است - برای اینکه بتواند پیامدهای سودمند خود را ایجاد کند، باید هدف آن اتحاد همه مردم به نام اصلی مشترک برای همه مردم باشد و همه به طور مساوی به رسمیت شناخته شوند.

(به گفته Y. Karyakin*)

* کاریاکین یوری فدوروویچ (1930-2011) - منتقد ادبی، نثرنویس، روزنامه نگار و شخصیت عمومی.

کار من. لیوبوف میخائیلونا، لطفاً معیارها را بررسی کنید.

هر سال، اکوسیستم ما بیشتر و بیشتر از فعالیت‌های نادرست انسانی رنج می‌برد. در میان تمام مشکلات جهانی که امروزه توسط مردم درک می شود، اصلی ترین آنها محیط زیست است. بر سر این موضوع حاد و موضوعی است که نویسنده بحث می کند.
این نثرنویس در مقاله خود استدلال می کند که دنیای امروز ما در غافلگیری مشکلات جهانی غافلگیر شده است. روزنامه‌نگار می‌خواهد به خواننده بفهماند که جاودانگی زندگی بر روی زمین در کثرت اشکال زندگی نهفته است، در آشکار کردن منحصر به فرد معنوی و ملی شخصی افراد.
Y. Koryakin معتقد است که "ما به لبه پرتگاه رسیده ایم، در درجه اول به این دلیل که عشق به زندگی را از دست داده ایم. و نه تنها دفع مرگ ما را نجات می دهد، بلکه جاذبه به زندگی، احیای عشق به آن است. " و از همه مهمتر تمرکز تلاش همه بشر بر رشد جسمی و روحی کودکان است. نویسنده از ما می خواهد که از محیط زیست محافظت و مراقبت کنیم، زیرا این زندگی ماست.
من کاملاً با نظر نویسنده موافقم و کاملاً با موضع او موافقم. در واقع، اغلب انسان ارزش محیط و زندگی خود، یعنی بوم شناسی را درک نمی کند. در واقع بدون هوای پاک، آب، غذا، وجود مردم غیرممکن است.
در زمان ما، دانشمندان به طور فزاینده ای به مشکلات زیست محیطی فعلی توجه می کنند. و بیشتر و بیشتر ما برای محافظت از آن فراخوانده می شویم. هر سال سطح لایه اوزون در جو ما نازک تر و نازک تر می شود. اما او تنها محافظ ما در برابر پرتوهای فرابنفش و تشعشعات است. به همین مناسبت دانشمندان محاسبات وحشتناکی انجام داده اند. در حال حاضر، اگر مساحت تمام سوراخ های اوزون را در جو ما جمع کنید، این رقم از مساحت کشور بزرگی مانند ایالات متحده فراتر می رود. آیا وقت آن نرسیده که بشریت به این موضوع حاد و مهم فکر کند؟
اخیراً در اینترنت در global-problems.ru مقاله ای از S. Zakharov "مشکلات جهانی و راه حل های آنها" را خواندم. که در آن گفته شد که اکولوژی مدرن نیاز به کمک فوری دارد. آلودگی اقیانوس ها، جو، خاک، غنی سازی هوای ما با دی اکسید کربن و اشعه ماوراء بنفش، بیابان شدن زمین - همه اینها می تواند منجر به عواقب غیرقابل تصوری برای زندگی همه بشر شود. برای حل این مشکلات جهانی اول از همه باید همه جهان را متحد کرد، فقط از این طریق می توان راه حل آنها را در پیش گرفت.
در خاتمه می‌خواهم بگویم که همه بشر باید به اصل مشکلات زیست‌محیطی پی ببرند. برای حل آنها، انسجام و وحدت همه جهان ضروری است. جای تعجب نیست که نویسنده بزرگ روسی لئو تولستوی گفت: "اتحاد کلیدی است که مردم را از شر رها می کند." بیایید سعی کنیم این اندیشه عمیق را درک کنیم، زیرا انسان در آستانه سقوط به ورطه است.

ترکیب "مشکل جهانی بشر، چگونه آنها را حل کنیم؟" لطفا بنویسید. در اسرع وقت!! و بهترین پاسخ را گرفت

پاسخ از؟[گورو]
در اینجا از این مطالب نیز بنویسید.
مشکلات جهانی مدرنیته - یک زمینه مشکل ساز که منعکس کننده کلیت حیاتی است موضوعات مهمبشریت و حاوی توصیفی کلی از مهم ترین جهت گیری ها در توسعه جامعه و آینده آن است. G.P.S شامل گروه های زیر است: سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی، جمعیتی و علمی و فنی. همچنین G.P.S مانند بین اجتماعی، مشکلات روابط بین جامعه و انسان، مشکلات روابط بین انسان، جامعه و طبیعت وجود دارد.
به طور خلاصه، سه گروه اصلی G.P.S را می توان تشخیص داد که اولاً اینها مشکلات جلوگیری از جنگ جهانی هسته ای، تأمین امنیت مردم، از بین بردن عقب ماندگی اقتصادی تک تک کشورها، رفع گرسنگی، فقر و بی سوادی است. گروه دوم G.P.S مشکلاتی هستند که در نتیجه تعامل جامعه و طبیعت به وجود آمده اند. تلاش های بی سابقه ای برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست و حفظ کیفیت آن مورد نیاز است. استفاده منطقی از منابع طبیعی موجود و جستجو برای منابع انرژی جدید؛ تأمین بشریت با مواد خام و غذا؛ اکتشاف اقیانوس و فضای ماورای جو و غیره گروه سوم G.P.S شامل مشکلات ناشی از رابطه بین انسان و جامعه است: مشکلاتی برای محدود کردن رشد سریع جمعیت به وجود آمده است. پیش بینی و جلوگیری از پیامدهای منفی پیشرفت علمی و فناوری که منجر به تخریب بیولوژیکی یک فرد می شود. مبارزه با گسترش اعتیاد به الکل و مواد مخدر؛ بهبود در مراقبت های بهداشتی و آموزشی و غیره. G.P.S. به دلیل ناهمواری های شدید توسعه اجتماعی- اقتصادی، سیاسی، علمی، فنی، جمعیتی، زیست محیطی و فرهنگی ایالت های مختلف. راه حل آنها مستلزم تلاش مشترک همه کشورها برای غلبه بر خطر یک فاجعه زیست محیطی است. ماهیت جهانی این مشکلات با این واقعیت مشخص می شود که به نوعی به تمام بشریت مربوط می شود و نمی توان آنها را جدا از یکدیگر حل کرد. حل منسجم G.P.S مستلزم حذف تضادهای اجتماعی، استقرار است. روابط هماهنگبین جامعه و طبیعت، انتقال کل جامعه به مسیر تکاملی توامان. به همین دلیل، تشدید فعالیت های بین المللی با هدف توسعه رویکردهای مشترک برای حفاظت از محیط زیست، ایجاد و اجرای سریع آزمون های کیفیت آن، در توسعه هنجارهای قانونی برای مدیریت طبیعت - با تجدید نظر در برخی از مواضع نظری سنتی محیط زیست همراه است. ایده ها.
P. A. Vodopyanov

پاسخ از 3 پاسخ[گورو]

سلام! در اینجا گزیده ای از موضوعات با پاسخ به سؤال شما آورده شده است: ترکیب "مشکل جهانی بشر، چگونه آنها را حل کنیم؟" لطفا بنویسید. در اسرع وقت!!

در دنیای مدرن، بسیاری از مشکلات مختلف وجود دارد که بر یک یا آن طاقچه اجتماعی تأثیر می گذارد و یک حوزه زندگی را تغییر می دهد. اما همه آنها را می توان در یک کلمه بزرگ و جامع ترکیب کرد، در یک مشکل کامل که به یک فاجعه تبدیل می شود. در این متن یو.ف. کاریاکین یک مشکل فوری اکولوژی را مطرح می کند.

با تجزیه و تحلیل این موضوع، نویسنده بر این واقعیت تمرکز می کند که هر یک از اقدامات ما که با هدف مبارزه با مشکلات انجام می شود، تعداد آنها را چند برابر می کند و همه چیز در نهایت بر یک مشکل واحد استوار است که "موجود واقعی زندگی" را تهدید کرده است - مشکل بوم شناسی. این شامل مشکل فرهنگ، خواندن، دنیای درونی یک فرد - و به طور کلی، هر چیزی که ما را احاطه کرده است، هر یک از اقدامات ما را شامل می شود، زیرا هیچ یک از آنها بدون ردی نمی گذرد. این نشریه توجه ما را به این نکته جلب می کند که این جدی ترین مشکل است که شامل 3 جنبه مهم است: «تداوم بخشیدن و بهبود زندگی جسمانی ... یک فرد»، «حفظ و توسعه معنوی هر ملت» و که بسیار مهم است، "تمرکز ... روی رشد جسمی و روحی کودکان" است و تنها یک راه برای حل آن وجود دارد.

نویسنده بر این باور است که برای حفظ اکولوژی جهانی، شناخت ارزش تمام حیات روی زمین، احیای عشق به زندگی و حفظ آن در همه مظاهر آن مهم است. برای اینکه به فراموشی سپرده نشویم، مهم است که 3 جنبه اصلی وجود خود را حفظ کنیم و از هر چیزی که یک فرد دارد قدردانی، محافظت و بهبود بخشیم.

من کاملا با نظر Yu.F موافقم. کاریاکین و همچنین معتقدند که به دلیل شری که جهان ما را پر کرده است، به دلیل بی احترامی ما به همه موجودات زنده، به دلیل خودخواهی و بی تفاوتی نسبت به سایر اشکال زندگی، "تهدید نیستی" بر سر همه بشریت آویزان است. برای حل مشکل اکولوژی جهانی، مهم است که زندگی را دوست داشته باشیم، قدر همه چیزهایی را که با ما در همان جهان وجود دارد قدر بدانیم و احترام بگذاریم، و درک کنیم که هر چیزی که در اطراف ما است "خانه زندگی یک زندگی جدید" است و هر یک از آنها اقدامات ما باعث ایجاد مکانیسم تغییرات اجتناب ناپذیر می شود.

در کار V.P. آستافیف "ماهی تزار" مشکل اکولوژی را مطرح می کند. تصاویر تایگای زخمی و آسیب دیده که در مجموعه داستان ها ثبت شده اند، نمی توانند احساسات ترحم را برانگیزند. نابودی ماهی توسط شکارچیان غیرقانونی منجر به عواقب وحشتناک و اجتناب ناپذیری می شود و حتی فرمانده، یکی از قهرمانان کار، که به نظر می رسد قبلاً کاملاً درشت شده است، معتقد است که اگر ماهی می توانست گریه کند، پس همه رودخانه ها و دریاها غرش خواهند کرد آسیب رساندن به طبیعت، انسان اول از همه به خود آسیب می رساند. بنابراین، ایگناتیچ تسلیم غریزه ای وحشی می شود، سعی می کند ماهی بگیرد که اصلاً به آن نیازی ندارد و در همان لحظه در موقعیتی قرار می گیرد که تقریباً جانش را می گیرد. به گفته آستافیف ، شخص فقط یک راه برای تعامل با طبیعت دارد - وحدت کامل و کمک متقابل.

V.G. راسپوتین در داستان "وداع با ماترا" روستای ماترا و جزیره ماترا را توصیف می کند که در ارتباط با ساخت سدی برای نیروگاه برق در معرض سیل قرار گرفتند. ساکنان جزیره می‌دانند که بهترین سرزمین آراسته‌ای که بیش از یک نسل را پرورش داده است، به دلیل نیاز شدید انسان به تسلط بر همه چیز، به دلیل دخالت انسان از بین می‌رود. افراد درگیر در سیل، مانند تفتیش عقاید، بی توجهی به غم و اندوه شهروندان، خانه های ساکنان و قبور عزیزانشان، به هدف خود می رسند و قلمرو وسیعی را تخریب می کنند و خسارات جبران ناپذیری به محیط زیست جهانی وارد می کنند.

بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که برای حفظ موجودیت بیشتر انسان، برای جلوگیری از مرگ همه حیات روی کره زمین، مهم است که جهان اطراف خود را دوست داشته باشیم و از آن قدردانی کنیم و به یاد داشته باشیم که ما بخشی از " در حال افزایش تنوع اشکال زندگی» و هر یک از اعمال ما بر آینده وجودی ما تأثیر می گذارد.

(1) با درک اهمیت فوق العاده مشکلات جهانی، ما به طرز وحشتناکی دیر رسیده ایم. (2) ما را غافلگیر کردند. (H) با عقب افتادن، شروع کردیم به ضرب کردن تعداد این مشکلات خیلی سریع و آشفته. (4) تعدادی را فهرست می کنم. (5) این رد جنگ ها، غلبه بر عقب ماندگی کشورهای «جهان سوم»، جمعیت شناسی، منابع طبیعی، اقیانوس ها، محیط زیست، اکتشافات فضایی است... (6) اما بیایید نگاه دقیق تری داشته باشیم. (7) آیا واقعاً تنها یک مشکل (و اکنون ابدی) وجود ندارد - محیط زیست؟ (8) و آیا بقیه به طور مستقیم یا غیرمستقیم فقط تجلی آن نیست؟

(9) بشریت به نیرویی تبدیل شده است که موجودیت حیات را تهدید می کند. (10) و اکنون چنین عمل انسانی وجود ندارد که تمام زندگی را بدون اثری تحت تأثیر قرار دهد، که آسیبی نبیند، آن را بکشد یا شفا ندهد، افزایش دهد، بهبود بخشد.

(11) A. Schweitzer می گوید: «من زندگی ای هستم که می خواهد در میان زندگی ای زندگی کند که او نیز می خواهد زندگی کند. (12) این بدان معناست که محیط، «خانه ای که در آن زندگی می کنیم» چیزی نیست جز مسکن زندگی زنده. (13) و قانون این مسکن زنده تنوع فزاینده اشکال حیات است. (14) و همین قانون در رابطه با یک شخص مستلزم شناسایی و ارتقای یگانگی معنوی شخصی و ملی اوست. (15) زندگی هر چه متنوع تر باشد، زنده تر، جاودانه تر است.

(16) ما به لبه پرتگاه آمده ایم، در درجه اول به این دلیل که عشق به زندگی را از دست داده ایم. (17) و این دفع از مرگ نیست که ما را نجات می دهد، بلکه جذب زندگی، احیای عشق به آن است.

(18) تصادفی نیست که از هر طرف می شنود: «بوم شناسی فرهنگ»، «بوم شناسی انسان»، «بوم شناسی کتاب»... (19) بوم شناسی ها زیاد است. (20) این به معنای احیای هر چیزی است که ما را احاطه کرده است، به طور دقیق تر، به رسمیت شناختن "خانه" ما با زندگی زنده، شناخت وابستگی متقابل همه اشکال زندگی، شناخت ارتباطات بی پایان زنده زندگی.

(21) در مسئله جهانی زیست محیطی، جنبه های اصلی انسانی و اجتماعی جدایی ناپذیر قابل تشخیص است. (22) اولاً، حفظ، طولانی شدن و بهبود زندگی جسمانی هر فرد با درک کامل شخصیت منحصر به فرد او، توانایی معنوی او است. (23) ثانیاً حفظ و رشد معنوی هر قوم و هر ملتی. (24) و از همه مهمتر، تمرکز تلاش همه بشر بر رشد جسمی و روحی کودکان است. (25) بدون حل این وظایف ابدی، نمی توانیم زنده بمانیم. (26) این وظایف نه تنها به وضوح، واقع گرایی و زیبایی (ترکیب جسمی و معنوی)، بلکه با فقدان جایگزین در مواجهه با تهدید نیستی، الهام می بخشد و سرایت می کند.

(27) اولویت مطلق بوم شناسی مبنایی واقعاً عینی برای یک اخلاق جدید به ارمغان می آورد: "خوب نجات زندگی است، شر نابود کردن زندگی، آسیب رساندن به زندگی است." (28) زندگانی انسان را به دنیا آورد. (29) مرد او را در خطر مرگ قرار داد. (30) شخص برای نجات جان فرا خوانده می شود. (31) یا فقط «به صورت آزمایشی گستاخانه» به دنیا رها شده است؟

(32) ما و همه نسل های آینده در معرض نیستی هستیم. (33) این اصلی ترین چیزی است که باید مردم تمام جهان را متحد کند. (34) بیایید سعی کنیم اندیشه ساده و عمیق ال. تولستوی را درک کنیم. (35) وحدت کلیدی است که مردم را از شرّ رهایی می بخشد. (36) اما برای این که این کلید مقصود خود را برآورده کند، باید تا انتها، تا جایی که باز می شود، پیش رفت و خود را نشکست و قفل را شکست. (37) وحدت نیز چنین است - برای اینکه بتواند پیامدهای سودمند خود را ایجاد کند، باید هدف آن اتحاد همه مردم به نام اصلی مشترک برای همه مردم باشد و همه به طور مساوی به رسمیت شناخته شوند.

(به گفته Y. Karyakin*)

* کاریاکین یوری فدوروویچ (1930-2011) - منتقد ادبی، نثرنویس، تبلیغ نویس و چهره عمومی.

نمایش متن کامل

یوری فدوروویچ کاریاکین، منتقد ادبی، نثرنویس و شخصیت عمومی مشهور در متن خود مشکل تأثیر انسان بر طبیعت را مطرح می کند.

او می نویسد که اکنون چنین عمل انسانی وجود ندارد، "که تمام زندگی را بدون هیچ اثری تحت تاثیر قرار دهد، که آن را آسیب نرساند، بکشد یا شفا دهد، آن را افزایش ندهد، بهبود بخشد." یو.اف.کاریاکین با در نظر گرفتن جنبه های مثبت فعالیت انسان، به ویژه بر تأثیر مخرب آن بر طبیعت تأکید می کند و می گوید که «انسان» همه موجودات زنده را «در معرض خطر مرگ قرار می دهد».

نویسنده متن راه حل این مشکل را در رعایت اخلاقی چون خلق خیر می داند. از این گذشته ، "خوب نجات زندگی است ، شر از بین بردن زندگی ، آسیب رساندن به زندگی است." یو.اف. کاریاکین فراخوان یک فرد را در نجات زندگی می بیند که گاهی اوقات شامل اصلاح اشتباهات خود می شود.

شاخص

  • 1 از 1 K1 بیان مشکلات متن منبع
  • 3 از 3 K2

2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه