21.11.2020

پاولوف چه کرد. دانشگاهیان پاولوف: بیوگرافی ، کارهای علمی. ماندگاری یاد یک دانشمند


هیچ یک از دانشمندان روسی آن زمان ، حتی مندلیف ، در خارج از کشور چنین شهرتی کسب نکردند. H.G. Wells گفت: "این ستاره ای است که جهان را روشن می کند و راههایی را که هنوز کاوش نشده اند ، روشن می کند." او را "فردی عاشقانه ، تقریباً افسانه ای" ، "شهروند جهان" می نامیدند.

ایوان پتروویچ پاولوف در 26 سپتامبر 1849 در ریازان متولد شد. مادرش ، واروارا ایوانوونا ، از یک خانواده کشیش بود. پدر ، پیتر دیمیتریویچ ، کشیشی بود که ابتدا در یک کلیسای فقیر خدمت می کرد ، اما به لطف غیرت شبانی خود ، سرانجام رئیس یکی از بهترین معابد ریازان شد. از اوایل کودکی ، پاولوف از پدرش استقامت در رسیدن به اهداف و تلاش مداوم برای خودسازی را پذیرفت. پاولوف به درخواست والدینش در دوره ابتدایی حوزه علمیه شرکت کرد و در سال 1860 وارد مدرسه علمیه ریازان شد. در آنجا وی توانست تحصیل در رشته هایی را که بیشتر به او علاقه مند بودند ، به ویژه علوم طبیعی ادامه دهد. ایوان پاولوف ، سمینار ، در بحث ها سرآمد بود. او برای زندگی یک مشاجره نابجا بود ، وقتی مردم با او موافق بودند دوست نداشت و به طرف دشمن هجوم می آورد و سعی می کرد استدلال های او را رد کند.

ایوان در کتابخانه گسترده پدرش به نوعی کتابی از G.G. لوی با تصاویر رنگارنگ که یک بار برای همیشه تخیل او را متحیر کرد. نام آن "فیزیولوژی زندگی روزمره" بود. دو بار بخوانید ، همانطور که پدرش به او آموخت که با هر کتاب کنار بیاید (قانونی که پسرش در آینده بی تردید از آن پیروی می کند) ، "فیزیولوژی زندگی روزمره" چنان در روح او فرو رفت که در هر فرصتی ، "بزرگترین فیزیولوژیست جهان" ، از قبل بزرگسال بود حافظه صفحات كامل را از آنجا نقل كرد. و چه کسی می داند - اگر این برخورد غیرمنتظره با علم ، چنان استادانه ، با اشتیاق ، در کودکی اتفاق نمی افتاد ، او یک فیزیولوژیست می شد.

اشتیاق پرشور وی برای اشتغال به علم ، به ویژه زیست شناسی ، با خواندن کتاب های مشهور D. Pisarev ، یک روزنامه نگار و منتقد ، یک دموکرات انقلابی تقویت شد ، که کار او باعث شد پاولوف نظریه چارلز داروین را مطالعه کند.

در اواخر دهه هشتاد ، دولت روسیه نسخه خود را تغییر داد و به دانشجویان حوزه های علمیه اجازه ادامه تحصیل در م institutionsسسات آموزشی سکولار را داد. پاولوف در سال 1870 که توسط علوم طبیعی دور شده بود ، وارد دانشگاه سن پترزبورگ در بخش علوم طبیعی دانشکده فیزیک و ریاضیات شد.

دانشجو ایوان پاولوف در یادگیری فرو رفت. او با یکی از دوستان ریازان خود در اینجا ، در جزیره واسیلیفسکی ، نه چندان دور از دانشگاه ، در خانه بارونس رح مستقر شد. پول تنگ بود. كشت دولت کافی نبود. علاوه بر این ، در نتیجه انتقال از دپارتمان حقوقی به بخش طبیعی ، پاولوف بعنوان دیرهنگام بورس تحصیلی خود را از دست داد و اکنون مجبور شد تنها به خودش اعتماد کند. من مجبور شدم با درسهای خصوصی ، ترجمه ها درآمد بیشتری کسب کنم ، در کافه تریای دانشجویی مجبور شدم بیشتر به نان رایگان تکیه کنم و آن را با خردل چاشنی کنم تا تغییر کند ، زیرا آن را به اندازه دلخواهم می دادند.

و نزدیکترین دوست او در آن زمان دانشجوی دوره های زنان Serafima Vasilievna Karchevskaya بود که او نیز برای تحصیل به سن پترزبورگ آمد و آرزوی معلمی را داشت.

هنگامی که پس از فارغ التحصیلی از تحصیل ، برای کار در یک مدرسه روستایی راهی یک استان دور افتاد ، ایوان پاولوف شروع به ریختن روح خود در نامه های او کرد.

بهترین لحظه روز

علاقه وی به فیزیولوژی پس از خواندن کتاب "رفلکس های مغز" از I. Sechenov افزایش یافت ، اما او فقط پس از آموزش در آزمایشگاه I. Zion ، که نقش اعصاب افسردگی را مطالعه کرد ، موفق به تسلط بر این موضوع شد. دانشجو پاولوف گویی گویی طلسم شده ، به توضیحات استاد گوش می داد. وی بعدا نوشت: "ما مستقیماً از ارائه ساده و استادانه وی در زمینه پیچیده ترین مسائل فیزیولوژیك و تحت تأثیر واقعاً هنری وی برای انجام آزمایشات تحت تأثیر قرار گرفتیم. چنین معلمی برای زندگی فراموش نمی شود. تحت راهنمایی او ، من اولین کار فیزیولوژیک خود را انجام دادم. "

اولین مطالعه علمی پاولوف مطالعه عصب ترشحی لوزالمعده بود. برای او I. Pavlov و M. Afanasyev مدال طلای دانشگاه را دریافت کردند.

پاولوف پس از دریافت عنوان کاندیدای علوم طبیعی در سال 1875 ، وارد سومین سال آکادمی پزشکی جراحی در سن پترزبورگ شد (بعداً دوباره به پزشکی نظامی تغییر یافت) ، جایی که امیدوار بود بتواند به عنوان دستیار صهیون تبدیل شود ، که به تازگی به عنوان استاد عادی گروه فیزیولوژی منصوب شده بود. با این حال ، صهیون پس از خنثی کردن مقامات دولتی پس از اطلاع از ریشه یهودی وی ، روسیه را ترک کرد. Pavlov از همکاری با جانشین صهیون امتناع ورزید ، به عنوان دستیار موسسه دامپزشکی درآمد و در آنجا به مدت دو سال به مطالعه هضم و گردش خون ادامه داد.

در تابستان سال 1877 ، او در رودلاو آلمان ، نزد رودولف هایدنهاین ، متخصص هضم ، کار کرد. سال بعد ، به دعوت S. Botkin ، پاولوف شروع به کار در آزمایشگاه فیزیولوژیک در کلینیک خود در برسلاو کرد ، هنوز مدرک پزشکی نداشت ، که پاولوف در سال 1879 دریافت کرد. در آزمایشگاه بوتکین ، پاولوف در واقع بر کلیه تحقیقات دارویی و فیزیولوژیکی نظارت داشت. در همان سال ، ایوان پتروویچ تحقیق در مورد فیزیولوژی هضم را آغاز کرد ، که بیش از بیست سال ادامه داشت. بسیاری از مطالعات پاولوف در دهه هشتاد مربوط به سیستم گردش خون ، به ویژه تنظیم عملکرد قلب و فشار خون بود.

در سال 1881 ، یک اتفاق خوشایند رخ داد. ایوان پتروویچ با سرافیم واسیلیوانا کارچوسکایا ازدواج کرد ، که از او چهار پسر و یک دختر داشت. با این حال ، دهه ای که خیلی خوب آغاز شد ، دشوارترین دهه برای او و خانواده اش بود. همسرش به یاد می آورد: "پول کافی برای خرید مبلمان ، آشپزخانه ، غذاخوری و ظروف چای وجود نداشت." مدت ها سرگردان بی پایان در آپارتمان های دیگران ، Pavlovs به دلیل او با برادرشان دیمیتری در یک آپارتمان دانشگاه زندگی می کردند. بزرگترین بدبختی مرگ متولد اول و به معنای واقعی کلمه یک سال بعد دوباره مرگ غیرمنتظره یک پسر جوان ، ناامیدی از Serafima Vasilievna ، بیماری طولانی مدت او است. این همه ناآرام ، قدرت لازم برای مطالعات علمی را از بین برد.

و یک سال بود که همسر پاولوف "ناامید" نامید ، وقتی شهامت به ایوان پتروویچ خیانت کرد. او اعتقاد خود را به قدرت خود و احتمال تغییر اساسی زندگی خانواده از دست داد. و سپس Serafima Vasilyevna ، که دیگر دانشجوی پرشوری نبود که زندگی خانوادگی خود را آغاز کرد ، شروع به تشویق و دلجویی از شوهرش کرد و او را از سودای عمیق خارج کرد. با اصرار وی ، ایوان پتروویچ پایان نامه خود را از نزدیک آغاز کرد.

پس از مدتها مبارزه با اداره آکادمی پزشکی نظامی (روابطی که پس از واکنش وی به برکناری صهیون با آن تیره شد) ، پاولوف در سال 1883 از تز خود برای دریافت مدرک دکترای پزشکی دفاع کرد ، اختصاص داده شده به توصیف اعصاب کنترل کننده عملکرد قلب. او به عنوان استادیار آکادمی منصوب شد ، اما به دلیل کار اضافی در لایپزیگ با هایدنهاین و کارل لودویگ ، دو برجسته ترین فیزیولوژیست آن زمان ، مجبور شد این انتصاب را کنار بگذارد. دو سال بعد ، پاولوف به روسیه بازگشت.

متعاقباً ، وی در مورد این موضوع به ندرت می نویسد ، و در چند عبارت چنین دهه دشواری را تشریح می کند: "تا دوره استادی در سال 1890 ، قبلاً متاهل و دارای یک پسر ، از نظر مالی همیشه بسیار تنگ بود ، سرانجام ، در چهل و یکمین سال زندگی ام ، استادی دریافت کردم ، آزمایشگاه خودم را گرفتم. ... بنابراین ، ناگهان بودجه کافی و یک فرصت گسترده برای انجام هر کاری که می خواهید در آزمایشگاه وجود دارد. "

تا سال 1890 ، آثار پاولوف توسط دانشمندان سراسر جهان شناخته شد. وی از سال 1891 ریاست گروه فیزیولوژیک انستیتوی پزشکی تجربی را بر عهده داشت که با مشارکت فعال خود سازمان یافته بود. در همان زمان وی رئیس تحقیقات فیزیولوژیک در آکادمی پزشکی نظامی باقی ماند ، جایی که وی از سال 1895 تا 1925 در آنجا کار کرد.

پاولوف از همان بدو تولد چپ دست بود ، مانند پدرش ، دائماً دست راست خود را آموزش می داد و در نتیجه ، چنان تسلط خوبی بر هر دو دست داشت که طبق خاطرات همکارانش ، "کمک به او در طول عملیات بسیار دشوار بود ، هرگز مشخص نبود که با کدام دست عمل می کند لحظه بعدی او با سرعت راست و با دست چپ بخیه زد که دو نفر به سختی توانستند سوزن ها را با مواد بخیه به او تغذیه کنند. "

پاولوف در تحقیقات خود از روشهای مکاتب مکانیکی و جامع زیست شناسی و فلسفه استفاده کرد که ناسازگار تلقی می شدند. پاولوف به عنوان نماینده مکانیزم معتقد بود که با بررسی هر یک از اجزا their آنها می توان سیستم پیچیده ای مانند سیستم گردش خون یا هضم را درک کرد. وی به عنوان نماینده "فلسفه تمامیت" احساس کرد که این قسمتها باید در یک حیوان سالم ، زنده و سالم مورد مطالعه قرار گیرد. به همین دلیل ، او با روشهای سنتی ویویسیشن ، که در آن حیوانات آزمایشگاهی زنده بدون بیهوشی برای مشاهده عملکرد اعضای جداگانه آنها عمل می شد ، مخالفت کرد.

با توجه به اینکه یک حیوان روی میز عمل می میرد و احساس درد می کند نمی تواند به اندازه کافی به یک حیوان سالم پاسخ دهد ، پاولوف آن را با جراحی به گونه ای عمل کرد که فعالیت اندام های داخلی را بدون ایجاد اختلال در عملکرد آنها و وضعیت حیوان مشاهده کند. مهارت پاولوف در این جراحی دشوار بی نظیر بود. علاوه بر این ، او اصرار داشت همان سطح مراقبت ، بیهوشی و تمیزی را برای جراحی های انسانی حفظ کند.

با استفاده از این روش ها ، پاولوف و همکارانش نشان دادند که هر قسمت از دستگاه گوارش - غدد بزاقی و اثنی عشر ، معده ، لوزالمعده و کبد - مواد مختلفی را با ترکیبات مختلف به غذا اضافه می کند و آن را به واحدهای جذب شده پروتئین ، چربی و کربوهیدرات تجزیه می کند. پاولوف پس از جداسازی چندین آنزیم گوارشی ، شروع به مطالعه تنظیم و تعامل آنها کرد.

در سال 1904 ، پاولوف جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی را دریافت کرد "بخاطر کار در مورد فیزیولوژی هضم ، که به لطف آن درک واضح تری از جنبه های حیاتی این مسئله شکل گرفت." در یک سخنرانی در K.A.G. مرنر از انستیتوی کارولینسکا سهم پاولوف را در فیزیولوژی و شیمی سیستم گوارش ستایش کرد. مرنر گفت: "با تشکر از تلاش پاولوف ، ما در بررسی این مشکل توانسته ایم پیشرفت بیشتری نسبت به همه سالهای گذشته داشته باشیم." - اکنون ما درک کاملی از تأثیر بخشی از دستگاه گوارش بر قسمت دیگر داریم ، یعنی اینکه چگونه پیوندهای جداگانه مکانیسم هضم برای کار با یکدیگر سازگار شده اند. "

پاولوف در طول زندگی علمی خود علاقه به تأثیر سیستم عصبی بر فعالیت اندام های داخلی را حفظ کرد. در آغاز قرن بیستم ، آزمایشات وی در سیستم هضم منجر به مطالعه رفلکس های شرطی شد. در یکی از آزمایش ها ، به نام "تغذیه ساختگی" ، پاولوف به روشی ساده و اصلی عمل کرد. او دو "پنجره" ساخت ، یکی در دیواره معده ، دیگری در مری. حالا غذایی که به سگ عمل شده و معالجه شده خورده بود ، به معده نرسید ، اما از سوراخ مری افتاد. اما معده وقت دریافت سیگنال ورود غذا به بدن را داشت و برای آماده سازی کار شروع به ترشح شدید آب لازم برای هضم غذا کرد. می توان آن را با خیال راحت از سوراخ دوم خارج کرد و بدون تداخل بررسی کرد.

سگ می توانست همان قسمت غذا را برای ساعت ها ببلعد که بیشتر از مری نبود ، در حالی که آزمایش کننده در این زمان با ریختن آب معده فراوان کار می کرد. امکان تغییر غذا و مشاهده چگونگی تغییر ترکیب شیمیایی آب معده بر این اساس وجود داشت.

اما مسئله اصلی متفاوت بود. برای اولین بار ممکن بود به صورت آزمایشی ثابت شود که کار معده به سیستم عصبی بستگی دارد و توسط آن کنترل می شود. در واقع ، در آزمایش های تغذیه ساختگی ، غذا مستقیماً وارد معده نمی شد ، اما شروع به کار کرد. بنابراین ، او فرمان را از طریق اعصاب خارج شده از دهان و مری دریافت کرد. در همان زمان ، لازم بود اعصاب رفتن به معده را قطع کنید - و آب آن متوقف شد.

اثبات نقش تنظیمی سیستم عصبی در هضم غذا از راه های دیگر به سادگی غیرممکن بود. ایوان پتروویچ اولین کسی بود که این کار را انجام داد ، با پشت سر گذاشتن همکاران خارجی خود و حتی خود ر. هایدنهاین که اقتدار او توسط همه در اروپا شناخته شده بود و پاولوف اخیراً برای کسب تجربه به او مراجعه کرده بود.

پاولوف نوشت: "هر پدیده ای در دنیای خارجی می تواند از جسمی كه غدد بزاقی را تحریك می كند به سیگنال موقت تبدیل شود ،" اگر تحریک مخاط دهان توسط این جسم دوباره مرتبط شود ... با تأثیر پدیده خارجی خاص روی سایر سطوح حساس بدن. "

پاولوف ، پس از 1902 ، تحت تأثیر قدرت رفلکس های شرطی که روانشناسی و فیزیولوژی را روشن می کند ، علایق علمی خود را بر روی مطالعه فعالیت عصبی بالاتر متمرکز کرد.

در مovسسه ای که در فاصله کمی از سن پترزبورگ ، در شهر کلتوشی واقع شده بود ، پاولوف تنها آزمایشگاه جهان را برای مطالعه فعالیت عصبی بالاتر ایجاد کرد. مرکز آن مشهور "برج سکوت" بود - یک اتاق ویژه که اجازه می داد حیوان آزمایشی در انزوای کامل از دنیای خارج قرار گیرد.

پاولوف با مطالعه واکنش های سگ ها در برابر محرک های خارجی دریافت که رفلکس ها مشروط و بدون شرط هستند ، یعنی ذاتی حیوان از بدو تولد است. این دومین کشف مهم فیزیولوژیکی وی بود.

پاولوف که به کار خود متعهد بود و از لحاظ جنبه های کاری بسیار سازمان یافته بود ، اعم از عملیات ، سخنرانی یا انجام آزمایشات ، در ماه های تابستان استراحت می کرد. در این زمان او مشتاقانه مشغول باغبانی و خواندن ادبیات تاریخی بود. همانطور که یکی از همکارانش به یاد آورد ، "او همیشه آماده شادی بود و آن را از صدها منبع می گرفت." یکی از سرگرمی های پاولوف بازی یک نفره بود. مانند هر دانشمند بزرگی ، حکایات بسیاری نیز در مورد وی باقی مانده است. با این حال ، هیچ کس در میان آنها وجود ندارد که بتواند نشان دهنده حواس پرتی دانشگاهی او باشد. پاولوف فردی بسیار دقیق و دقیق بود.

موقعیت بزرگترین دانشمند روسی از پاولوف در برابر برخوردهای سیاسی که در حوادث انقلابی روسیه در آغاز قرن بسیار زیاد بود ، محافظت کرد. بنابراین ، پس از استقرار قدرت اتحاد جماهیر شوروی ، فرمان ویژه ای با امضای لنین در مورد ایجاد شرایط کار پاولوف صادر شد. این از آنجا که اکثر دانشمندان در آن زمان تحت نظارت ارگان های دولتی بودند ، که اغلب در کارهای علمی آنها دخالت می کردند ، بسیار جالب توجه بود.

پاولوف که به سرسختی و پشتکار در رسیدن به اهداف شهرت داشت ، در میان برخی از همکاران و دانشجویانش یک سرپرست محسوب می شد. در همان زمان ، وی در دنیای علمی بسیار مورد احترام بود و اشتیاق و صمیمیت شخصی وی ، دوستان زیادی را برای وی به ارمغان آورد.

پاولوف در مورد کار علمی خود نوشت: "هر کاری که می کنم ، دائماً فکر می کنم که در حد توانم به آن خدمت می کنم ، اول از همه به میهنم ، دانش روسی ما."

آکادمی علوم یک مدال طلا و یک جایزه به نام I. Pavlov برای بهترین کار در زمینه فیزیولوژی تاسیس کرده است.

دانشمند بزرگ روسی ، فیزیولوژیست ، خالق آموزه مادی گرایی درباره فعالیت عصبی بالاتر حیوانات و انسان ها. از دانشگاه سن پترزبورگ (1876) و آکادمی پزشکی جراحی (1879) فارغ التحصیل شد. آکادمی آکادمی علوم پترزبورگ (1907) ، آکادمی علوم روسیه (1917) ، آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی (1925). برنده جایزه نوبل (1904).

عمده کارهای علمی

اعصاب گریز از مرکز قلب (1883) ؛ "سخنرانی های مربوط به غدد اصلی هضم" (1897) ؛ "بیست سال تجربه در مطالعه عینی فعالیت عصبی (رفتار) بالاتر در حیوانات. رفلکس های مشروط »(1923) ؛ "سخنرانی های مربوط به کار نیمکره های مغزی" (1927).

کمک به پیشرفت دارو

    از سال 1878 او در راس آزمایشگاه تحقیقاتی در کلینیک S.P. Botkin در آکادمی پزشکی نظامی بود.

    وی ریاست گروه فیزیولوژیک انستیتوی پزشکی تجربی و گروه داروسازی آکادمی پزشکی نظامی (از سال 1890) را بر عهده داشت.

    وی در سال 1904 جایزه نوبل را به دلیل فعالیت در مورد هضم دریافت کرد.

    وی از سال 1907 ریاست آزمایشگاه فیزیولوژیک آکادمی علوم (که در دوره اتحاد جماهیر شوروی به بزرگترین موسسه فیزیولوژیک آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی شوروی تبدیل شد و اکنون نام I.P. پاولوف را یدک می کشد) بود.

    نظارت بر کار ایستگاه بیولوژیکی ، سازمان یافته برای تحقیقات او با تصمیم شورای کمیسرهای خلق (1921) در روستای کلتوشی (Pavlovo کنونی) نزدیک لنینگراد.

    اهمیت علمی آثار I.P. Pavlov بسیار زیاد است به طوری که تاریخ فیزیولوژی به مراحل تقسیم می شود - دوپاولوسکی و پاولوفسکی.

    وی روشهای تحقیقاتی جدیدی را ایجاد کرد و روش آزمایش مزمن را در عمل به کار گرفت ، که مطالعه فعالیت یک ارگانیسم طبیعی در ارتباط با محیط را امکان پذیر می سازد.

    برجسته ترین تحقیقات I.P. Pavlov مربوط به زمینه فیزیولوژی گردش خون ، فیزیولوژی هضم و فعالیت عصبی بالاتر است.

    وی برای اولین بار در قلب یک حیوان خونگرم ، وجود رشته های عصبی خاصی را نشان می دهد که فعالیت قلب را تقویت و ضعیف می کنند. بعداً این به عنوان پایه ای برای توسعه دکترین وی در مورد عملکرد تغذیه ای سیستم عصبی قرار گرفت.

    وی نشان داد که فعالیت دستگاه گوارش تحت تأثیر تنظیمی قشر مخ است.

    اتمام کار فیزیولوژیکی در زمینه گردش خون و هضم نظریه فعالیت عصبی بالاتر بود.

    او نشان داد که در قلب به اصطلاح. فعالیت ذهنی (ذهنی) ، فرآیندهای فیزیکی و مادی است که در قسمت بالاتر سیستم عصبی مرکزی - قشر مغز رخ می دهد.

    رفلکس های مشروط را که زمینه فعالیت عصبی بالاتر را دارند ، کشف و مطالعه کرد. او تعدادی از پیچیده ترین فرآیندهای در مغز را نشان داد.

    وی مکانیسم خواب ، هیپنوتیزم را توصیف کرد ، انواع سیستم عصبی را مشخص کرد ، ماهیت تعدادی از بیماریهای روحی انسان را توضیح داد و روشهای درمانی آنها را پیشنهاد کرد.

    وی با مطالعه فعالیت عصبی بالاتر انسان ، دکترین سیستم سیگنالینگ دوم را ایجاد کرد که برخلاف اولین سیستم سیگنالینگ ذاتی انسان و حیوانات ، فقط برای انسان مشخص است (گفتار مفصل و تفکر انتزاعی). با استفاده از سیستم های سیگنالینگ ، مغز انسان تمام تنوع دنیای خارجی را منعکس می کند ، محرک های ورودی را که پایه فیزیولوژیک تفکر انسان است ، تجزیه و تحلیل و سنتز می کند.

    وی برای اولین بار در تاریخ فیزیولوژی ، در مقیاس وسیعی روی حیوانات اعمال عقیم کرد.

    تعالیم I.P. پاولوف تأثیر بسزایی در پیشرفت فیزیولوژی ، پزشکی ، روانشناسی ، آموزش داشت.

    در سال 1935 ، کنگره بین المللی فیزیولوژیک ، به ریاست I.P. پاولوف در لنینگراد و مسکو ، این عنوان را به او اعطا کرد "بزرگان فیزیولوژیست های جهان "(شاهزاده فیزیولوژیک جهانی).

    در دهه های 1920 و 1930 ، I.P. پاولوف بارها و بارها (در نامه هایی به رهبری کشور) علیه خودسری ، خشونت و سرکوب آزادی فکر صحبت کرد.

    در "نامه به جوانان" (1935) I.P. Pavlov نوشت: "قبل از تلاش برای صعود به ارتفاعات آن ، اصول علوم را بیاموزید ... بیاموزید کارهای کثیف علمی را انجام دهید ... هرگز فکر نکنید که همه چیز را می دانید. و مهم نیست که چقدر از شما قدردانی می کنند ، همیشه این شهامت را داشته باشید که با خود بگویید: "من نادان هستم".

ایوان پتروویچ پاولوف ، که شرح حال کوتاه او توسط ما مورد بررسی قرار خواهد گرفت ، یک فیزیولوژیست روسی ، روانشناس ، برنده جایزه نوبل است. او درگیر فرآیندهای تنظیم هضم غذا بود ، علم را در مورد همه اینها ایجاد کرد ، و همچنین در مورد بسیاری از چیزهای دیگر مرتبط با نام او ، ما در این مقاله صحبت خواهیم کرد.

مبدا و آموزش در ریازان

در 26 سپتامبر 1849 ، ایوان پتروویچ پاولوف در شهر ریازان متولد شد. اگر چند کلمه در مورد خانواده اش نگوییم ، شرح حال مختصر وی ناقص خواهد بود. پدر دیمیتریویچ یک کشیش کلیسا بود. واروارا ایوانوونا ، مادر ایوان پتروویچ ، خانه را اداره می کرد. عکس زیر خانه پاولوف را در ریازان نشان می دهد که اکنون موزه است.

دانشمند آینده تحصیلات خود را در مدرسه علمیه ریازان آغاز کرد. پس از فارغ التحصیلی در سال 1864 ، وارد حوزه علمیه ریازان شد. بعداً ، ایوان پتروویچ این دوران را با گرمی یادآوری کرد. وی خاطرنشان کرد که خوش شانس بود که از معلمان شگفت انگیز یاد گرفت. ایوان پاولوف در آخرین سال حوزوی خود با کتاب "رفلکس های مغز" تالیف IM Sechenov آشنا شد. این او بود که سرنوشت آینده او را رقم زد.

عزیمت به سن پترزبورگ برای ادامه تحصیل

در سال 1870 دانشمند آینده تصمیم گرفت وارد دانشکده حقوق دانشگاه سن پترزبورگ شود. درست است ، ایوان پاولوف فقط 17 روز در اینجا تحصیل کرده است. وی تصمیم گرفت به بخش علوم طبیعی دانشکده دیگری ، فیزیک و ریاضیات منتقل شود. ایوان پتروویچ نزد اساتید I. F. Tsion ، F. V. Ossyannikov تحصیل کرد. وی به ویژه به فیزیولوژی حیوانات علاقه داشت. علاوه بر این ، ایوان پتروویچ زمان زیادی را به مطالعه تنظیمات عصبی اختصاص داد ، زیرا یک پیرو واقعی Sechenov بود.

پس از فارغ التحصیلی ، ایوان پتروویچ پاولوف تصمیم به ادامه تحصیل گرفت. بیوگرافی مختصر او با پذیرش بلافاصله در سال سوم آکادمی پزشکی و جراحی مشخص شد. در سال 1879 پاولوف از این موسسه آموزشی فارغ التحصیل شد و در کلینیک بوتکین شروع به کار کرد. در اینجا ایوان پتروویچ ریاست آزمایشگاه فیزیولوژی را بر عهده داشت.

کارورزی در خارج از کشور ، کار در کلینیک Botkin و آکادمی پزشکی نظامی

کارآموزی وی در آلمان و فرانسه به دوره 1884 تا 1886 برمی گردد و پس از آن دانشمند برای کار در کلینیک بوتکین بازگشت. پاولوف در سال 1890 تصمیم به ایجاد استاد داروسازی گرفت و به آکادمی پزشکی نظامی اعزام شد. پس از 6 سال ، این دانشمند در حال حاضر ریاست گروه فیزیولوژی در اینجا را دارد. او فقط در سال 1926 او را ترک کرد.

آزمایشی با تغذیه خیالی

همزمان با این کار ، ایوان پتروویچ فیزیولوژی گردش خون ، هضم و فعالیت عصبی بالاتر را مطالعه می کند. او آزمایش معروف خود را در مورد تغذیه مسخره در سال 1890 انجام می دهد. دانشمند دریافت که سیستم عصبی نقش مهمی در روند هضم غذا دارد. به عنوان مثال ، فرآیند ترشح آب در 2 مرحله رخ می دهد. اولین آنها رفلکس عصبی است و به دنبال آن هومورالینیکی است.

مطالعات رفلکس ، جوایز شایسته

پس از آن ، ایوان پتروویچ پاولوف شروع به تحقیق دقیق کرد. بیوگرافی مختصر او با دستاوردهای جدید تکمیل می شود. وی در مطالعه رفلکس ها به نتایج قابل توجهی دست یافت. در سال 1903 ، در سن 54 سالگی ، پاولوف ایوان پتروویچ در کنگره بین المللی پزشکی که در مادرید برگزار شد با گزارش خود صحبت کرد. سهم این دانشمند در علم بی تأثیر نبود. برای موفقیت در مطالعه هضم غذا در سال بعد ، 1904 ، به او جایزه نوبل اهدا شد.

این دانشمند در سال 1907 به عضویت آکادمی علوم روسیه درآمد. انجمن سلطنتی لندن در سال 1915 مدال کوپلی را به وی اهدا می کند.

نگرش به انقلاب

پاولوف انقلاب اکتبر را "آزمایش بلشویکی" خواند. در ابتدا ، او با شور و شوق تغییرات زندگی را درک می کرد و می خواست تکمیل آنچه را که آغاز کرده بود ببیند. در غرب ، وی تنها شهروند آزاد در روسیه محسوب می شد. مقامات واکنش مثبتی به دانشمند درخشان نشان دادند. لنین حتی در سال 1921 فرمان ویژه ای در زمینه ایجاد شرایط کار و زندگی عادی برای پاولوف و خانواده اش امضا کرد.

با این حال ، پس از مدتی ، ناامیدی فرا رسید. اخراج گسترده نمایندگان برجسته روشنفكر در خارج از كشور ، دستگیری دوستان و همكاران نشان داده است كه این "آزمایش" چقدر غیرانسانی است. بیش از یک بار ایوان پتروویچ از مواضعی صحبت کرد که برای مقامات بی طرفانه بود. او با سخنرانی های خود رهبری حزب را شوکه کرد. پاولوف با "تقویت نظم کار" در آزمایشگاهی به سرپرستی وی موافقت نکرد. وی گفت: نباید مجموعه علمی را با یک کارخانه برابر دانست و کار ذهنی را نباید کوچک شمرد. شورای کمیسارهای خلق شروع به درخواست های ایوان پتروویچ کرد که خواستار آزادی دستگیرشدگانی بود که وی را می شناختند ، و همچنین پایان دادن به ترور ، سرکوب و آزار و اذیت کلیسا در کشور.

مشکلاتی که پاولوف مجبور بود با آن روبرو شود

علی رغم این واقعیت که پاولوف چیزهای زیادی را که در کشور اتفاق می افتاد قبول نمی کرد ، اما او همیشه با تمام توان برای خیر و میهن خود کار می کرد. هیچ چیز نمی توانست روحیه و اراده قدرتمند وی را بشکند. در طول جنگ داخلی ، این دانشمند در آکادمی پزشکی نظامی کار می کرد ، و در آنجا به تدریس فیزیولوژی پرداخت. مشخص است که آزمایشگاه گرم نمی شد ، بنابراین در طول آزمایش ها مجبور شدیم در یک کت خز و یک کلاه بنشینیم. اگر نوری نبود ، پاولوف با مشعل کار می کرد (دستیاری آن را نگه داشت). ایوان پتروویچ ، حتی در ناامیدترین سالها ، از همکاران خود حمایت کرد. این آزمایشگاه به لطف تلاش های وی زنده مانده و فعالیت خود را در دهه های سخت 20 قطع نکرد.

بنابراین ، پاولوف انقلاب را منفی گرفت. وی در طول جنگ داخلی در فقر زندگی می کرد ، بنابراین بارها و بارها از دولت شوروی خواست که او را از کشور آزاد کند. به او قول داده شده بود که وضع مالی خود را بهبود بخشد ، اما مقامات در این راستا بسیار کم عمل کردند. در پایان ، تأسیس موسسه فیزیولوژی در کلتوشی (در سال 1925) اعلام شد. ریاست این موسسه را پاولوف بر عهده داشت. او تا پایان روزهای خود در اینجا کار کرد.

پانزدهمین کنگره جهانی فیزیولوژیست ها در آگوست 1935 در لنینگراد برگزار شد. پاولوف به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. همه دانشمندان به اتفاق آرا در برابر ایوان پتروویچ سر تعظیم فرود آوردند. این یک پیروزی علمی بود که به رسمیت شناختن اهمیت عظیم کار وی پیروز شد.

سفر ایوان پتروویچ به وطن خود ، به ریازان ، مربوط به سالهای آخر زندگی او است. در اینجا نیز بسیار گرمی از او استقبال شد. از ایوان پتروویچ استقبال رسمی شد.

مرگ ایوان پتروویچ

ایوان پاولوف در 27 فوریه 1936 در لنینگراد درگذشت. علت مرگ پنومونی تشدید شده است. او دستاوردهای بسیاری را پشت سر گذاشت که ارزش دارد جداگانه درباره آنها صحبت شود.

دستاوردهای اصلی دانشمند

آثار ایوان پتروویچ پاولوف در مورد فیزیولوژی هضم ، که بالاترین شناخت بین المللی را به دست آورد ، انگیزه ای برای توسعه جهت جدید در فیزیولوژی بود. این در مورد فیزیولوژی فعالیت عصبی بالاتر است. دانشمند ایوان پتروویچ پاولوف حدود 35 سال از زندگی خود را به این منظور اختصاص داد. او خالق روش مطالعه فرآیندهای ذهنی در بدن حیوانات است ، با استفاده از این روش منجر به ایجاد آموزه مکانیسم مغز و فعالیت عصبی بالاتر می شود. در سال 1913 ، ساختمانی با دو برج برای انجام آزمایش های مربوط به رفلکس های مطبوع ساخته شد که "برج های سکوت" نام گرفتند. در ابتدا ، سه اتاق ویژه در اینجا مجهز شد و از سال 1917 پنج اتاق دیگر به بهره برداری رسید.

باید به کشف دیگری از ایوان پتروویچ پاولوف اشاره کرد. لیاقت وی توسعه آموزه های موجود است.او همچنین مالک این آموزه (مجموعه ای از واکنش ها به محرک های خاص) و سایر دستاوردها است.

پاولوف ایوان پتروویچ ، که بیش از حد ارزیابی مشارکت وی در پزشکی دشوار است ، در سال 1918 شروع به تحقیق در یک بیمارستان روانپزشکی کرد. به ابتکار وی ، در سال 1931 ، یک پایگاه بالینی در این بخش ایجاد شد. IP Pavlov از نوامبر 1931 جلسات علمی را در کلینیک های روانپزشکی و عصبی برگزار کرد - اصطلاحاً "محیط های بالینی".

این مهمترین دستاوردهای ایوان پتروویچ پاولوف است. این دانشمند بزرگی است که به خاطر سپردن نام او مفید است.

سلام بر همه خوانندگانی که نسبت به روانشناسی بی تفاوت نیستند! امروز ما در مورد یک دانشمند برجسته صحبت خواهیم کرد ، پزشکی که زندگی خود را وقف مطالعه رفلکس ها کرد ، کمک بزرگی به دانش سیستم عصبی انسان کرد ، اگرچه با سگها کار می کرد. پاولوف ایوان پتروویچ بیهوده نماینده بزرگترین دانشکده فیزیولوژی مدرن نیست.

زندگی و فعالیت علمی

ایوان پاولوف اهل شهر ریازان است. تا سن 21 سالگی وی به الهیات مشغول بود ، قصد داشت به کار پدرش (کشیش کلیسا) ادامه دهد ، اما ناگهان جهت فعالیت خود را تغییر داد ، برای ادامه تحصیل به دانشگاه سن پترزبورگ رفت و در آنجا فیزیولوژی و شیمی را آغاز کرد. اگر این چرخش در سرنوشت دانشمند برجسته نبود ، ما نمی توانستیم با نظریه رفلکس های بی قید و شرط و شرطی او آشنا شویم و همچنان که وصیت نامه بقراط وصیت می کند ، مزاج ها با مایع غالب در بدن متمایز می شوند.

منافع این دانشمند جوان تحت تأثیر متخصصان برجسته ای قرار داشت: کارل لودویگ و رودولف هایدنهاین. او به طور جدی به مشکلات فشار خون علاقه مند بود ، و هنگامی که 41 ساله شد به یک استاد واقعی در آکادمی پزشکی امپریال تبدیل شد. این دیواره ها به وی این فرصت را داد تا رابطه بین هضم غذا و بزاق دهان و همچنین آزمایشاتی را روی سگ ها انجام دهد. به هر حال ، پاولوف یک جراح فوق العاده بود ، که به او در تنظیم آزمایشات کمک کرد.

در حین تحقیق ، جایی که سگهای آزمایشی بودند ، ایوان پتروویچ به نظریه رفلکس شرطی رسید و تا سال 1930 توانست دانش خود را به افراد مبتلا به روان پریشی منتقل کند. درک منظور وی از بازتاب شرطی مهم است. این پاسخ بدن به محرک در نتیجه همزمانی چندگانه آنها است. چرا این کشف ، و مفهوم "بازتاب شرطی" - تاج فعالیت علمی پاولوف ، بسیار قابل توجه شد؟ زیرا روند یادگیری قابل کنترل و از نظر علمی اثبات شده است. و بعداً ایده های وی پایه ای برای رشد روانشناسی رفتاری (یا رفتارگرایی) قرار گرفت.

دانشمند در دوران سختی زندگی کرد ، روابط وی با رژیم شوروی بسیار ناهموار بود. وی پس از بازدید از آمریکا (1923) انتقادات خود را نسبت به رژیم کمونیستی شدت بخشید ، علناً با خشونت ، خودسری مقامات مخالفت کرد. هنگامی که در سال 1924 همه دانشجویانی که پدران کشیشی داشتند از آکادمی وی اخراج شدند ، وی با سرسختی سمت خود را در سمت استادی ترک کرد. پاولوف در سال 1936 در لنینگراد درگذشت.

نظریه بازتاب شرطی

کار اصلی پاولوف تشکیل رفلکس های مشروط با کمک انجمن ها بود. در واقع ، همه چیز مبتکرانه ساده است. شما می توانید خودتان ببینید. وقتی صدای تیز و غیرمنتظره ای شنیده می شود ، شخص به طور غیر ارادی دست و پا می زند. این بازتاب بی قید و شرط او (خودکار ، ذاتی) به محرک غیرشرطی است. اگر ما به طور مکرر با وضعیتی روبرو شویم که چنین صدای خشن پس از یک مشت محکم بر روی میز با یک مشت ایجاد می شود ، کاملاً منطقی است که ما صدا (محرک بی قید و شرط) را با حرکت مشت مرتبط کنیم (از قبل یک محرک شرطی) ، حتی قبل از پایین آمدن مشت شروع به لرزش می کنیم روی میز. این واکنش جدید بدن را بازتاب شرطی می نامند.

تجربیات با سگ ها

در ابتدا ، این دانشمند در حال بررسی عملکرد هضم سگ ها بود. اما با مشاهده نحوه کار غدد بزاقی حیوانات ، یک واقعیت جالب را کشف کردم. سگ ها با دیدن یک محصول خوراکی ترشح می کنند. و این یک بازتاب بی قید و شرط است. اما ترشح بزاق سگهای پاولوف از همان زمان آغاز شد که یک دستیار با کت سفید وارد غذا برای آزمایش شد. این محقق به درستی خاطر نشان كرد كه دلیل انعكاس ، بوی غذا نبود ، بلكه ظاهر كت سفید (محرك شرطی) بود. وی همچنین با آزمایش این مسئله را با موفقیت به اثبات رساند.

نقش علم

البته پاولوف به خاطر آزمایش هایش با سگ ها که در طول زندگی او مورد تقدیر و تشکر قرار گرفتند ، مشهور شد. قابل توجه است که به او لقب افتخاری "پیر فیزیولوژیست های جهان" را اعطا کردند و این افتخار بزرگی برای یک دانشمند است. کارشناسان همچنین از سهم بزرگ وی در درک کار سیستم عصبی انسان قدردانی می کنند (به هر حال ، مفاهیم "سیستم عصبی قوی" و "سیستم عصبی ضعیف" نیز دستاورد وی است). این یافته های محقق بود که به وی امکان یافتن روشهای جدیدی برای درمان اختلالات اضطرابی (ترس و هراس ، حملات هراس) را می دهد.

با بیوگرافی مختصر دانشمند و مفاهیم اساسی نظریه وی آشنا شدیم. جالب است که دانشی که پاولوف به ما داده در طی سالها منسوخ نمی شود. از این رو ارزش و اهمیت بیشتری پیدا می کنند. امیدوارم اطلاعاتی که سعی کردم به شما انتقال دهم حتی برای افراد غیر متخصص در زمینه روانشناسی نیز به اندازه کافی قابل درک باشد. خوشحال خواهم شد که مجدداً نظرات خود را ارائه دهم

تا دفعه بعد ، صادقانه ، الكساندر فدئف.

افزودن به نشانک ها: https: // سایت

سلام اسم من اسکندر است. من نویسنده وبلاگ هستم. بیش از 7 سال است که در حال توسعه وب سایت ها: وبلاگ ها ، صفحات مقصد ، فروشگاه های آنلاین هستم. همیشه از ملاقات افراد جدید و سوالات ، نظرات خود خوشحالم. اضافه کردن در شبکه های اجتماعی. امیدوارم وبلاگ برای شما مفید واقع شود.

برای عقب نشینی از پرتگاه فاجعه بار ، بیرون کشیدن دست خود از آتش سوزان - ایوان پتروویچ سیستم عصبی موجودات زنده و واکنش آن در برابر محرک های مختلف را مطالعه کرد. با تشکر از پاولوف ، مشخص شد که چگونه در این کره خاکی زنده مانده ایم و زنده می مانیم. به عنوان مثال ، این دانشمند اولین کسی بود که رفلکس ها را به دو شرط و شرایطی تقسیم نکرد (ذاتی که از نظر ژنتیکی ذاتی ما هستند) و به شرطی بودن (که خود ما در طول زندگی به دست می آوریم) تقسیم کرد.

اما مهمتر از همه ، پاولوف ثابت کرد که فرایندهای فیزیولوژیکی رخ داده در قشر مغز در قلب کار روان انسان قرار دارد (از جمله آنچه قبلا "روح" یا "آگاهی" نامیده می شد) و همه پیچیده ترین روابط یک ارگانیسم بسیار پیشرفته با محیط. با تلاش قهرمان ما ، حتی شاخه جدیدی از علم متولد شد - "فیزیولوژی فعالیت عصبی بالاتر".

2. در مورد هضم غذا اطلاع پیدا کرد

ایوان پتروویچ فهمید که دقیقاً با املت که امروز صبحانه آن را قورت دادید چه می گذرد. این دانشمند صدها آزمایش برای درک نحوه پردازش شیمیایی و مکانیکی غذا در بدن ، نحوه تجزیه و جذب آن توسط سلولهای بدن انجام داده است (به طور خاص با تشکر از پاولوف ، اکنون می توانیم تعداد زیادی از بیماری های دستگاه گوارش را درمان کنیم).

به عنوان مثال ایوان پتروویچ ، یک عمل منحصر به فرد انجام داد که قبلاً به کسی داده نشده بود: او یک فیستول (سوراخ در شکم سگ) ایجاد کرد ، اطمینان حاصل کرد که حیوان سالم مانده است و می توان به طور طبیعی مشاهده کرد که چگونه و مقدار بدن آب معده را ترشح می کند (در بسته به نوع ترکیب و مقدار غذا وارد معده می شود). بنابراین پاولوف در سال 1904 جایزه نوبل پزشکی را بدست آورد -
"برای مطالعه عملکرد غدد اصلی هضم."

ایوان پتروویچ پاولوف

در 14 سپتامبر 1849 در ریازان در خانواده یک کشیش متولد شد. او خود از مدرسه علمیه ریازان فارغ التحصیل شد ، اما تحت تأثیر آثار ایوان سچنف تصمیم گرفت حرفه خود را تغییر دهد. وی در دانشگاه سن پترزبورگ و آکادمی پزشکی و جراحی امپریال تحصیل کرد. وی علاوه بر جایزه نوبل ، جوایز مهم بین المللی دیگری نیز دریافت کرد: به عنوان مثال مدال کوتنیوس (1903) و مدال کوپلی (1915). او مدیر انستیتوی فیزیولوژیک آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شوروی (اکنون - موسسه فیزیولوژی I.P. Pavlov) بود. وی در 27 فوریه 1936 در لنینگراد درگذشت.


2020
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان