05.07.2020

لاتینینا 9 بار قهرمان المپیک است. لاریسا سمیونوونا لاتینینا - ژیمناستیک هنری. "با تشکر از شوهرم ، من احساس می کنم خوشبخت ترین زن جهان هستم"


27 دسامبر ، صاحب بیشترین جوایز تاریخ در میان زنان ورزشکار ، 9 بار قهرمان المپیک در ژیمناستیک هنری ، استاد افتخار ورزش اتحاد جماهیر شوروی ، مربی افتخار اتحاد جماهیر شوروی لاریسا سمیونوونا لاتینینا تولد خود را جشن می گیرد.

لاریسا لاتینینا (Nee - Diriy) در بازی های المپیاد XVI در ملبورن (استرالیا) در سال 1956 چهار مدال طلا ، یک نقره و یک برنز کسب کرد ، سه بازی طلا ، دو نقره و یک برنز - در بازی های المپیاد XVII در رم (ایتالیا) در سال 1960 و دو طلا ، دو نقره و دو برنز - در بازی های المپیاد XVIII در توکیو (ژاپن) در سال 1964. در همان زمان ، او دو بار در مسابقات قهرمانی مطلق و سه بار در مسابقات تیمی قهرمان المپیک شد.

لاریسا سمیونوونا تا سال 2012 بیشترین (از نظر تعداد) مجموعه مدال های المپیک را در کل تاریخ ورزش داشت - 9 مدال طلا ، 5 نقره و 4 برنز. فقط "گلوله بالتیمور" - مایکل فلپس شناگر آمریکایی موفق شد از نظر تعداد جوایز المپیک از لاتینینا پیشی بگیرد.

لاتینینا صاحب رکورد دیگری است - در مسابقات قهرمانی اروپا 1957 ، او تمام مدال های طلا را از آن خود کرد.

لاریسا سمیونوونا لاتینینا در 27 دسامبر سال 1934 در شهر خرسون در اوکراین متولد شد. پدر - سمیون آندریویچ دیری (1903-1943) ، شرکت کننده در مسابقات بزرگ جنگ میهنی، در نبرد استالینگراد درگذشت. مادر - Pelageya Anisimovna Barabanyuk (1902-1975) ، به عنوان نظافتچی کار می کرد.

لاریسا از کودکی آرزوی باله را داشت. هنگامی که یک استودیوی رقص در خانه هنرهای محلی مردم افتتاح شد ، مادرش با آخرین پول ، لاریسا را \u200b\u200bبه او اختصاص داد. پس از بسته شدن استودیو ، وی به ژیمناستیک علاقه مند شد ، در سال 1950 دسته اول را به پایان رساند و به عنوان بخشی از تیم ملی دانش آموزان اوکراین ، به مسابقات قهرمانی تمام اتحادیه در کازان نائل شد. در کلاس 9 ، او استاد استاندارد ورزشی را کسب کرد. وی اولین استاد ورزش اتحاد جماهیر شوروی شوروی در شهر خود شد.

در سال 1953 ، لاریسا با کسب مدال طلا از مدرسه شماره 14 در شهر خارسون فارغ التحصیل شد و وارد انستیتوی پلی تکنیک کیف شد. در جلسه اتحادیه در براتسوو ، او با موفقیت آزمونهای مقدماتی جشنواره جهانی جوانان و دانشجویان در بخارست را پشت سر گذاشت و در آنجا اولین مدال های طلا را دریافت کرد. او برای Burevestnik (کیف) بازی کرد. در کیف ، لاریسا ، دانشجوی دانشکده مهندسی برق م Instituteسسه پلی تکنیک ، تحت هدایت مربی ممتاز اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی (اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی) الکساندر سمنویچ میشاکوف ، آموزش را ادامه داد. ورزش قبلا بر او مسلط شده بود و خواستار توجه بیشتر و بیشتر بود. او از یک سرگرمی ساده تبدیل به یک کار زندگی شد. برای او روشن تر و واضحتر شد که مجبور شد راهی را انتخاب کند که در آن حرفه آینده اش با ورزش در ارتباط باشد. و وقتی این امر آشکار شد ، او برای تحصیل در م theسسه فرهنگ جسمی رفت. در سال 1954 ، تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مقام اول قهرمانی جهان را بدست آورد و لاریسا لاتینینا (دیری) در ترکیب خود اولین مدال طلای قهرمان جهان را دریافت کرد.

لاریسا لاتینینا با در اختیار داشتن تمام عناوینی که در ژیمناستیک هنری جهان وجود دارد و به عنوان یک عنصر شناخته شده در این ورزش شناخته می شود ، سالهای زیادی نتوانست عنوان قهرمانی داخلی کشورش را بدست آورد - رقابت بین دوستان و رقبای او بسیار عالی بود. اما این سنت پایان یافت: در سال 1961 ، و سپس در سال 1962 ، لاریسا قهرمان مطلق اتحاد جماهیر شوروی شد.

برای بیش از 10 سال ، لاریسا لاتینینا بالینا برتر ژیمناستیک شوروی بود.

در پایان دوران ورزشی خود ، لاتینینا به عنوان مربی درآمد. وی مربی تیم ملی ژیمناستیک هنری زنان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در بازیهای المپیک (1968 ، 1972 و 1976) بود.

ورزش های بزرگ اغلب - و دسیسه های بزرگ هستند. این جام نیز از لاریسا سمیونوونا عبور نکرد. بعد از مونترال ، او متهم شد که ژیمناستهای ما برتری مطلق خود را نسبت به یک ورزشکار رومانیایی از دست داده اند. آنها گفتند: ژیمناستیک یکسان نیست ، لاتینینا زنانه بودن را تبلیغ می کند ، اما ترفندها ، سرعت و عناصر پیچیده لازم است. در سال 1977 ، خسته از سرزنشهای ناشایست ناشی از مقامات ورزشی ، لاریسا سمیونوونا ، که دیگر فرصتی برای کار در چنین شرایطی نمی دید ، درخواست استعفا از مربیگری را داد.

وی به مدت چهار سال در کمیته برگزاری "المپیک -80" کار کرد ، جایی که وی بر آماده سازی و برگزاری مسابقات ژیمناستیک نظارت داشت.

سپس او در کمیته ورزش شهر مسکو کار کرد ، به مدت ده سال سرمربی تیم ملی ژیمناستیک مسکو بود. در طول سالها ، ژیمناستهای پایتخت موفق به کسب اسپارتاکیاد خلقهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، جام اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شدند.

لاریسا سمیونوونا نویسنده ای عالی است. اولین کتاب وی "جوانان آفتابی" در سال 1958 به زبان اوکراینی منتشر شد. سپس "تعادل" ، "اسم این دختر چیست" ، "ژیمناستیک در طول سال" ، "تیم" وجود داشت. او در مجلات "Ogonyok" ، "Znamya" ، "تئاتر" ، "فرهنگ بدنی و ورزش" ، "زندگی ورزشی روسیه" منتشر شد ، در برنامه های تلویزیونی شرکت کرد.

نام لاریسا لاتینینا در لیست منحصر به فرد ورزشکاران در نیویورک - "سالن افتخار المپیک" موجود است. در سال 2000 ، در توپ المپیک در نامزدی "بهترین ورزشکاران روسیه در قرن 20" ، او در "ده باشکوه" قرار گرفت و طبق نظرسنجی از روزنامه نگاران برجسته ورزشی جهان ، لاتینینا ، به همراه الکساندر کارلین ، در میان 25 ورزشکار برجسته قرن قرار گرفت.

لاتینینای کنایه آمیز دوست دارد خودش را "مادربزرگ ژیمناستیک روسی" بنامد. با این حال ، افکار تازه در مورد نقش اجتماعی ورزش ، در مورد راه های توسعه ژیمناستیک مورد علاقه او این حق را می دهد که لاریسا سمیونوونا را شاعر ، عاشقانه دنیای زیبا از حرکات بنامد.

لاتینینا لاریسا سمیونوونا (متولد 1934) یک ورزشکار روسی است. در المپیک 1956 و 1960. - قهرمان مطلق ژیمناستیک. قهرمانی در تمرینات کف و به عنوان بخشی از یک تیم در المپیک 1956 ، 1960 و 1964. برنده نه مدال طلا ، پنج نقره و چهار مدال برنز المپیک. قهرمان جهان در سالهای 1958 و 1962 ، در تمرینات روی میله های ناهموار ، در خرک در 1985 و در زمین در 1962 قهرمان شد. وی به عنوان بخشی از تیم ، در 1954 ، 1958 و 1962 قهرمان جهان شد.

قهرمان اروپا در دور و بر ، در خرک ، در تمرینات روی تیر تیر و میله های ناهموار در سال های 1957 و 1961. قهرمان مکرر اتحاد جماهیر شوروی. از سال 1972 - مربی افتخاری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی.

وی در 27 دسامبر سال 1934 در خارسون به دنیا آمد. او زود شروع به تحصیل در رشته رقص کرد و آرزو داشت که بالرین شود. در کلاس پنجم ، وقتی دایره بسته شد ، من شروع به کلاس رفتن در قسمت ژیمناستیک کردم. در سال 1949 او دسته دوم را دریافت کرد ، و در سال 1950 - اولین.

پس از آن ، لاریسا ، به عنوان بخشی از تیم ملی دانش آموزان اوکراین ، در مسابقات قهرمانی تمام اتحادیه شرکت کرد ، که در کازان برگزار شد ، جایی که او عملکرد ناموفقی داشت و مدت ها نگران بود.

مربی او میخائیل آفاناسیویچ Sotnichenko به او كمك كرد تا در مسابقات بعدی كه در Lviv برگزار شد ، عنوان استاد ورزش را آماده و دریافت كند.

وی در شانزده سالگی در مسابقات قهرمانی بزرگسالان جمهوری در خارکوف مقام چهارم را کسب کرد.

در سال 1954 ، لاریسا دیری (نام خانوادگی) از دبیرستان فارغ التحصیل شد و وارد انستیتوی پلی تکنیک شد ، اما یک سال بعد ، با درک اشتباه خود ، به م Instituteسسه فرهنگ بدنی کیف رفت.

در سال 1954 ، لاریسا ، به عنوان عضوی از تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی ، در سیزدهمین دوره مسابقات قهرمانی جهان که در رم برگزار شد ، شرکت کرد. وی در اینجا عنوان قهرمانی جهان را در ورزش های کف به دست آورد.

و دوباره ، پس از آموزشهای طولانی به رهبری میشاکوف ، در سال 1956 لاریسا دیری در مسابقات بین المللی بزرگ که در کیف برگزار شد ، برنده تمرینات سه دستگاه شد.

در بازی های المپیک شانزدهم در ملبورن ، یک ژیمناست جوان ، اما در حال حاضر حرفه ای ، برای اولین بار عنوان قهرمان مطلق جهان را بدست آورد. سپس پیروزی دیگری به دنبال داشت - در مسابقات قهرمانی اروپا ، جایی که تقریباً همه قدرتمندترین ژیمناست ها جمع شدند.

در دسامبر سال 1957 ، در مسابقات قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، لاریسا کف دست خود را به سونیا موراتووا از دست داد ، اما این شکست ورزشکار را ناراحت نکرد - او در انتظار فرزند بود.

ژوئیه بعد ، در حالی که باردار بود ، در میله های اطراف ، خرک و ناهموار قهرمان جهان شد.

در سال 1960 ، پس از تولد دخترش تاتیانا ، لاریسا با درخشان پیروزی در هفدهمین دوره بازیهای المپیک رم ، رقبای جوانتر و پرانرژی خود را شکست داد و مدال طلا را برای پیروزی تیم دریافت کرد.

لاتینینا به عنوان کاپیتان تیم ملی ژیمناستیک اتحاد جماهیر شوروی و آموزش ورزشکاران جوان در مسابقات بین المللی به کار خود ادامه داد.

با این حال ، او در المپیک بعدی توکیو ، تنها مقام دوم را کسب کرد و تنها 0.15 امتیاز و طلا را به هموطن پانزده ساله اش لاریسا پتریک از دست داد (لاتینینا در آن زمان سی ساله بود).

به مدت ده سال ، لاریسا لاتینینا سرمربی تیم ملی زنان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود که موفق به کسب سه مدال طلای المپیک شد: در 1968 ، 1972 و 1976. بعداً او عضو کمیته برگزاری "المپیک -80" و کمیته ورزش مسکو بود.

فرهنگ نامه مختصر بیوگرافی

"Latynina Larisa" و سایر مقالات از بخش


او هنوز هم یکی از با سابقه ترین ورزشکاران جهان است ، اگرچه بیش از نیم قرن از دوران ورزشی اش می گذرد. لاریسا لاتینینا نه تنها در ورزش ، بلکه در زندگی نیز یک برنده بود. او با مدال طلا از مدرسه فارغ التحصیل شد ، و م instسسه را با درجه عالی. و در خانواده ، او به دنبال آرمان بود ، اما فقط در تلاش سوم توانست به آن برسد. قبل از اینکه لاریسا لاتینینا واقعاً خوشحال شود ، او مجبور بود ناامیدی شدید را تحمل کند و یاد بگیرد که دوباره زندگی کند.

با اصرار مادر ازدواج کرد


لاریسا دیری در هنگام تحصیل در مدرسه دخترانه در خارسون با ایوان لاتینین آشنا شد. کادت های دانشکده دریایی اغلب به تعطیلات بزرگ مدرسه دعوت می شدند و دانش آموزان دبیرستانی غالباً در عصرهای قایقرانی شرکت می کردند.

در آن زمان ، ملوان آینده شروع به مراقبت از ژیمناست زیبا کرد. مادر لاریسا واقعاً ایوان را دوست داشت ، او شروع به دعوت او به دیدار کرد ، او را با لذت به او داد و از قبل دامادش را دید. لاریسا خواستگاری را پذیرفت ، اما هیچ احساس پرشوری نداشت مرد جوان تجربه نکرد او علاقه زیادی به ورزش داشت ، در تمرینات بهترین تلاش ها را می کرد و برای ورود به دانشگاه آماده می شد.


لاریسا دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک کیف شد و مادرش پس از دخترش از Kherson به کیف رفت. وقتی فهمید که جوانان توجه به دخترش را شروع کرده و حتی او را تا خوابگاه اسکورت می کنند ، پلاژیا آنیسیموونا زنگ خطر را به صدا درآورد و از ایوان که در آن زمان در باکو مشغول خدمت بود ، درباره نیاز به تلفن از طریق تلفن تماس گرفت.


او دو بار به کی یف آمد و سپس پلاجیا آنیسیموونا اصرار بر ازدواج دخترش را آغاز کرد. لاریسا برای مدت طولانی نتوانست در برابر خواسته های مادرش مقاومت کند و در نتیجه ، مانند یک دختر مطیع ، خودش استعفا داد و با رضایت به پیشنهاد ایوان لاتینین پاسخ داد.


با این حال ، در زندگی لاریسا ، جدا از تغییر نام خانوادگی ، ابتدا چیزی تغییر نکرد: او هنوز در اردوها و مسابقات تمرین ناپدید شد ، در هنگام استراحت جلساتی را گذراند و بعداً از م Instituteسسه پلی تکنیک به م Instituteسسه تربیت بدنی منتقل شد. دلیل این انتقال تمایل او به اولین کسی بود که به دلیل غیبت مکرر در پلی تکنیک نتوانست به آن دست یابد.

به زودی ، ایوان و لاریسا لاتینین صاحب یک دختر به نام تاتیانا شدند و در ماه پنجم بارداری ، ژیمناست با موفقیت در مسابقات جهانی ظاهر شد و قهرمان مطلق شد.

توهم خوشبختی


پس از پایان کار ورزشی ، لاریسا لاتینینا شروع به بازدید بیشتر از خانه می کند. و بعد معلوم شد که آنها افراد کاملاً متفاوتی با ایوان ایلیچ هستند. زندگی در خانواده خاکستری و پیش پا افتاده به نظر می رسید ، اما در اینجا در مسیر ژیمناست مردی ظاهر شد که با ذهن و توانایی مراقبت از او ، او را تسخیر کرد. با این حال ، در کنار ایوان لاتینین ، دختری دیگر بود که آرزو داشت با او زندگی کند.

لاریسا سمیونوونا تسلیم جذابیت او شد و خیلی زود نزد محبوبش رفت. او هرگز در مصاحبه ای از او نام نبرد و حتی نمی خواهد ده سال از زندگی خود را با او سپری کند.


او به سادگی سالهایی را که برایش پر از درد ، کینه ، خیانت و تحقیر بود از حافظه خود پاک کرد. و او تقریباً توانست خودش را متقاعد کند که این سالها در زندگی او وجود ندارد.

لاریسا لاتینینا هرگز در مورد مرگ پسرش سرگئی ، که مجبور به تحمل آن بود ، صحبت نمی کند. چند سال از آن زمان می گذرد ، اما ژیمناست ترجیح می دهد هرگز این موضوع را لمس نكند.


فقط کار در مواقع سخت او را از افسردگی شدید نجات داد. در زمان فراق با شوهر عادی خود ، او فقط تیم ملی ژیمناستیک را برای مسابقات آماده می کرد و تقریباً تمام وقت خود را با ورزشکاران می گذراند.

این قهرمان قبلاً به زندگی شخصی خود پایان داده بود ، زیرا او فقط کار خود را برای کار و برقراری ارتباط با دختران و نوه های خود در نظر گرفت. البته ، لاریسا سمیونوونا طرفداران داشت. آنها او را به تئاتر یا نمایشگاه دعوت کردند اما هیچ علاقه قلبی به کسی نداشت.

تقریبا یک عاشقانه در تعطیلات


اندکی قبل از 51 سالگی ، لاریسا لاتینینا با یوری فلدمن ، مهندس ارشد کارخانه دینامو ، در خانه استراحتگاه وورونوو دیدار کرد. همه چیز با پیشنهاد بازی تنیس شروع شد ، که لاریسا سمیونوونا با کمال میل پذیرفت و خاطر نشان کرد که او نمی تواند بازی کند ، اما فرصت یادگیری را رها نخواهد کرد.


یوری فلدمن شروع به آموزش لاریسا لاتینینا برای بازی کرد. بعداً آنها شروع به رفتن به سینما کردند و سپس در کارخانه ای که یوری کار می کرد آتش سوزی رخ داد و وی با شتافت به شرکت ، مراقبت از لاریسا را \u200b\u200bبه دوستش که در همان اتاق زندگی می کرد سپرد. این دوست با توجه و مراقبت لاریسا را \u200b\u200bمحاصره کرد و یوری که عصر دیر وقت برگشت با دیدن لاریسا فوق العاده خوشحال شد. و با احساساتی دست او را گرفت و لبهایش را به جایی روی مچ دست که رگهای نازک در آن دیده می شد لمس کرد. در آن لحظه ، لاریسا سمیونونا ناگهان متوجه شد: برای این مرد او آماده رفتن به آتش و آب بود.


درست است ، او ازدواج کرده بود و عاشقان حدود سه سال به طور مخفیانه با هم ملاقات کردند. و سپس یوری ایزرائیلویچ با یک چمدان کوچک پیش او آمد و به سادگی گفت که اکنون از او جدا نمی شود. او دارای یک سمت رهبری بود ، یکی از اعضای کمیته حزب بود ، و به همین دلیل اعلام طلاق او خواستار یک جلسه مهمانی ، مطالعه و گفتگو بود. با این حال ، این او را در تصمیم خود برای ازدواج با لاریسا لاتینینا متزلزل نکرد.


بیش از 30 سال از آن زمان می گذرد. لاریسا لاتینینا و یوری فلدمن خوشبختانه در خانه خود در منطقه مسکو با هم زندگی می کنند و سبک زندگی غیر عمومی را دنبال می کنند. ژیمناست مشهور عشق واقعی خود را در بزرگسالی ملاقات کرد ، اما بیشتر او را با اضطراب از هر گونه سختی محافظت می کند.

سرنوشت لاریسا لاتینینا ، چه در ورزش و چه در زندگی شخصی او ، کاملاً خوشحال کننده بود. اما در میان همکاران وی ورزشکارانی بودند که اقبال کمتری داشتند. نام آنها نه تنها در اتحاد جماهیر شوروی شوروی ، بلکه همچنین در خارج از کشور شناخته شده بود ، آنها افسانه های ورزش شوروی و افتخار کشور نامیده می شدند ، آنها نتایج درخشان را در مسابقات نشان دادند و مدال های طلا را به خانه آوردند. هر کدام دلایل خاص خود را داشتند.

لاتینینا لاریسا سمیونوونا

استاد ارجمند ورزش اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
مربی ارجمند
کارگر ارجمند فرهنگ بدنی فدراسیون روسیه
نه بار قهرمان المپیک
برنده هجده مدال المپیک
دو بار قهرمان مطلق جهان
قهرمان چندگانه جهان و اروپا
برنده جام اتحاد جماهیر شوروی
قهرمان مطلق اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ژاپن
فرمانده نشان افتخار میهن ، درجه III و IV

پدر - دیری سمیون آندریویچ (1903-1943) ، یکی از شرکت کنندگان در جنگ بزرگ میهنی ، در نبرد استالینگراد درگذشت.مادر - Barabanyuk Pelageya Anisimovna (1902-1975). همسر - فلدمن یوری ایزرایلوویچ (متولد 1938) ، دکتر علوم فنی ، پروفسور ، دانشگاهی آکادمی علوم الکتروتکنیکی روسیه و بین الملل ، در گذشته - رئیس جمهور ، مدیر کل JSC "شرکت الکتروتکنیکی سهامی خاص" دینامو ". دختر - لاتینینا تاتیانا ایوانوونا (متولد 1958) ، به مدت 15 سال در گروه رقص "توس" رقصید. نوه ها: کنستانتین (متولد 1981) ، وادیم (متولد 1994).

سالهای سخت اشغال دشمن و ویرانی های پس از جنگ به دست لاریسا و مادرش افتاد. برای تأمین هزینه خانواده ، مادرم مجبور بود شبانه روز به عنوان نظافتچی و دودکش کار کند. با این وجود ، اصل تزلزل ناپذیر او - یک دختر نباید بدتر از مردم تربیت شود - تحت هر شرایطی عمل کرد.

لاریسا سمیونوونا به یاد می آورد: "من هرگز جنگ را فراموش نمی کنم. و هیچ یک از نسل من او را فراموش نخواهند کرد. در میان خانواده های هم سن و سال های من ، حتی یک نفر هم نتوانسته است از مشکلات زمان جنگ رنجیده باشد. پدرم در جایی در منطقه نبرد بزرگ استالینگراد ، در زمینی که با ترکش قطعات شکسته شده و در دود پودر آغشته شده است ، دفن شده است. "

لاریسا از کودکی آرزوی باله را داشت. دختر به وضوح صحنه عظیم تئاتر بولشوی ، سالن چند طبقه و تشویق های صاعدانه خطاب به بالرین لاریسا دیری را تصور می کرد که به راحتی ، با اطمینان و به طور طبیعی روی صحنه می رقصید. یک بار ، بعد از درس ، لاریسا اعلام کرد که یک استودیوی رقص در خانه هنرهای مردمی افتتاح شده است. هزینه تحصیل در آن ماهیانه 50 روبل بود که قسمت قابل توجهی از حقوق مادرم بود ، اما مادرم این پول را بدون تردید داد. اگر در
در همان زمان ، جایی دیگر مدرسه پولی دیگری افتتاح شد - به عنوان مثال ، پیانو نواختن ، و سپس آخرین پول نیز در آنجا داده می شود.

… روزی فرا رسیده است که ما ، با استشمام از هیجان ، شروع به مطالعه حکمت بزرگ هنر باستانی و شگفت انگیز باله کردیم. رهبر ما نیکولای واسیلیویچ استسو به نظر می رسید که وارث مستقیم پتیپا است ، و ما اغلب تعجب می کردیم: چرا او در Kherson با ما سر و کله می زند ، و به تکنوازی ها و صفوف باله در صحنه های مسکو یا لنینگراد فرماندهی نمی کند؟ تحت حمایت رهبر خود ، ما به عملکرد رقصنده بزرگ Lepeshinskaya رسیدیم ، که فقط یک روز با ما تور داشت. اگر در دقایق اول سوال "آیا می توانم این کار را انجام دهم؟" هنوز ناخودآگاه برخاسته ، سپس عقب نشینی کرد ، زیرا همه چیز در اطراف او عقب نشینی کرد و کمرنگ شد ، به جز صحنه. سپس ، برای اولین بار ، واقعاً چیزی را دیدم که اکنون "دنیای شگفت انگیز حرکات" نامیده می شود. بله ، این دنیای جدید ، زیبایی و خیره کننده ای بود و وقتی اجرا تمام شد ، حتی باورم نمی شد که یک نفر ما را به آنجا آورده باشد.

به زودی استودیو بسته شد - اشتراک والدین کافی نبود. N.V. استوسو از لاریسا و دختری دیگر برای ادامه کلاس به صورت حلقه ای دعوت کرد ، که در یکی از باشگاه ها هدایت آن را بر عهده داشت. در آنجا ، دوست دخترها خود را در زندگی تقریباً بزرگسالان در کلوپ دیدند: به آنها "شماره داده شد" ، آنها شبهای آماتور می رقصیدند ، به نمایش های شبانه فیلم می رفتند. و با این وجود جو یکسان نبود و لاریسا تصمیم گرفت از رقصیدن جدا شود. این بدان معنا نیست که این تصمیم به راحتی به او داده شده است. این بدان معنا نبود که او از رویای خود چشم پوشی کند. به هر حال ، او قبلا ژیمناستیک داشت ...

من ژیمناستیک را بسیار دوست داشتم ، اینکه چگونه هر کودکی حرکات را دوست دارد و چگونه هر دختری هنر حرکات زیبا را دوست دارد. من از درختان و اتاق زیر شیروانی بالا می رفتم و پله های لوله های موقت را بالا می کشیدم ، روی پارکت های سنگی می دویدم و طناب می زدم. در پایان کار رقص من ، این واقعیت که دوره های به ظاهر موازی باله و ژیمناستیک عبور کرد ، نقش تعیین کننده ای ایفا کرد. نیکولای واسیلیویچ استسو مودبانه به من گفت و دستانش را به صورت عکس در آورد ، "شما لاریسا ، ژیمناستیک را رها کنید - این باعث درشتی شما خواهد شد ، عضلات شما را به بردگی می کشد و به طور کلی هنر نیست ، مگر اینکه شاید به سیرک نزدیکتر باشد." اولین مربی من میخائیل آفاناسیویچ سوتنیچنکو با عصبانیت گفت: "پرتاب ، لورا ، هوپاک تو". - این مسئله جدی نیست. این فقط در ورزش تداخل ایجاد می کند. و در ژیمناستیک شروع به بدست آوردن چیزی کردید. "

مامان ، بابا و لاریسا 1940 گرم

قهرمان اتحاد جماهیر شوروی در میان دانش آموزان. 1951 گرم

اتفاقی با هاپک افتاد اما من به میخائیل آفاناسیویچ اعتقاد داشتم. دوران کودکی و نوجوانی به سرعت دروغ و حقیقت را گرفتار می کند. و هر سخنی از اولین مربی من ، یک معلم مدرسه ، همیشه درست بود.

ژیمناستیک بیشتر و بیشتر به بخشی از زندگی لاریسا تبدیل شد. در سال 1950 ، او رده اول را به پایان رساند و به عنوان بخشی از تیم ملی دانش آموزان اوکراین ، به مسابقات قهرمانی اتحادیه در کازان رفت. با این حال ، عملکرد ناموفق بود: ژیمناست جوان روی تیرآهن صفر شد و سپس برای مدت طولانی نگران شد و به تنهایی گریه کرد. پس از آن بود که لاریسا یک قانون محکم را آموخت: با همه بخند ، تنها گریه کن.

پس از کازان ، لاریسا با قدرت دوباره تمرین کرد و قبلاً در کلاس 9th استاد استاندارد ورزشی را کسب کرد. در Kherson ، در استادیوم شهر ، به او به طور رسمی یک نشان و یک گواهی اهدا کردند. وی اولین استاد ورزش اتحاد جماهیر شوروی شوروی در شهر خود شد. در سال 1953 ، لاریسا با مدال طلا از دبیرستان فارغ التحصیل شد و قصد داشت برای ورود به م Kievسسه پلی تکنیک به کیف برود. تقریباً در همان زمان ، از مسکو به اردوی تمرینی تمام اتحادیه در براتسوو فرستاده شد ، جایی که تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی در حال آماده سازی برای جشنواره جهانی جوانان و دانشجویان در بخارست بود. او مسابقات مقدماتی کنترل قاطع را با وقار پشت سر گذاشت و خیلی زود لباس پشمی آبی آرزو را با نوار سفید "المپیک" روی گردن و حروف "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی" دریافت کرد.

در پایتخت رومانی ، اولین مدال های طلای دوران ورزشی لاریسا دیری در مسابقات بین المللی به دست آمد.

تمرین


در تمرین با الکساندر سمیونویچ میشاکوف

بخارست
برای اولین بار در تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی.
L. Latynina ، T. Manina.

1953 گرم


ورشو بازی های دانشجویی. 1955 گرم

در کیف ، لاریسا ، دانشجوی دانشکده مهندسی برق م Instituteسسه پلی تکنیک ، تحت هدایت مربی ممتاز اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی (اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی) الکساندر سمنویچ میشاکوف ، آموزش خود را ادامه داد. برای یک دختر توانمند ، ورزش از یک سرگرمی ساده به یک کار زندگی تبدیل شد و توجه بیشتر و بیشتری را می طلبید. برای او واضح و روشن شد که لازم است راهی را انتخاب کند که در آن حرفه آینده اش با ورزش در ارتباط باشد. و هنگامی که این امر آشکار شد ، وی برای تحصیل در م Instituteسسه فرهنگ بدنی رفت.

زمان گذشت و یک روز در ژوئن 1954 ما خود را در شهر ابدی - رم یافتیم. سیزدهمین قهرمانی جهان و برای ژیمناست های شوروی - اولین. و در شرایط بی سابقه ای اتفاق افتاد: در هوای آزاد ، در سایه ، دماسنج بیش از چهل درجه نشان داد ، نزدیک شدن به پوسته ترسناک بود.

خوشبختانه ، ما با تمرینات کف کار را شروع کردیم. احساس سهولت غیرمنتظره ای را که قدم در فرش گذاشتم و شروع به دویدن کردم به خاطر می آورم. چرخش ، پرش از ارتفاع ، پرش به نوبه خود - همه چیز درست شد ، و کاملا خوب هم رقم خورد. تمرین را تمام کردم و کف زدن را شنیدم.

این مسابقه با تمرین تعادل روی تیر تعادل ادامه یافت. لبهایم کاملا خشک شده بود و به نظر می رسید که حتما عرق به چشمانم می ریزد و هوای شنیع مانند غبار غلیظی به نظر می رسد. با خودم زمزمه کردم: نمی افتم ، نمی افتم و فوراً فراموش می کردم که تازه با چنین سهولتی اجرا کرده ام. تخفیف کاملاً خسته ، فکر کردم: نه ، نمی توانی اینگونه عمل کنی. در همین حال ، سونیا موراتووا از مبارزه خارج شد و دررفتگی پیدا کرد مفصل آرنج... ماریا گوروخوفسایا پیش افتاد ، و به دنبال آن پرش عالی تامارا مانینا ، و گالینا شمرائی و من در همان نزدیکی مکانهایی را بدست آوردیم. هیجان بسیار زیادی بود.

بعد از اولین روز مسابقه ، در مقالات عصر می خوانیم: «روسیه یک برتری انکار ناپذیر دارد. ژیمناستهای شوروی خونسرد ، خونسرد ، دارای سبک عالی و برتری مطلق نسبت به رقبا در اجرای تمرینات طبق برنامه اجباری هستند. " نویسنده این سطور می دانست که هزینه هر اجرا برای دختران ما چقدر است.

نزدیک صبح تصمیم گرفتم: بدترین چیز تمام شده است. این بار ساعت ده شروع کردیم و جایگاه های استادیوم پر از تماشاگر بود و به طرق مختلف خود را در برابر آفتاب محافظت می کرد. پیشاپیش حتی قبل از اجرا مورد تشویق قرار گرفتیم. و آزادهای ما برق زدند ، بازی کردند. بعداً ترجمه ای از مقاله توسط ژیمناست ژیمناست معروف آلمانی G. Dikhut به من نشان داده شد كه شامل سطور زیر بود: "آنچه لاریسا دیری جوان به ما نشان داد ، ما به ندرت می بینیم ... این كار آكروباتیک خالص بود ، كه هم در آن یك مدرسه عالی باله بود و هم موسیقی عالی استعدادی که هماهنگی را در تمرینات دشوار تضمین می کند. این نمایش نمونه ای از صنعتگری در سطح جهانی است. "

بالاترین امتیاز در برنامه رایگان ، بیشترین مجموع امتیازات و مدال طلای قهرمان جهان توسط تامارا مانینا اهدا شد. تامارا قهرمان جهان است. من به آن اعتقاد داشتم و اعتقادی نداشتم ، و از موفقیت دوستم خوشحال شدم ، متعجب شدم و فکر را که می توانم عملکرد خوبی هم داشته باشم ، دور کردم زیرا در گروه رهبران هستم. با این حال ، بار سنگین رهبری پس از آن به وضوح فراتر از توان من بود. از میله ها سقوط کرد! کاملاً درست ، ضرر و زیان در دو نقطه برآورد شد. هم تامارا مانینا و هم باتجربه ترین ماریا گوروخوفسایا اجازه خرابی ها را دادند. خوشبختانه ، گالیا شمرائی در برابر همه دشواریهای طاقت فرسای مبارزه ایستادگی کرد و جسورانه به قله حمله کرد ، که در حقیقت ، ما فکر نمی کردیم.


مسکو قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی. 1964 گرم

تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مقام اول را کسب کرد و لاریسا لاتینینا (دیری) در ترکیب خود اولین مدال طلای قهرمان جهان را دریافت کرد.

دو سال دیگر به المپیک ملبورن باقی مانده بود. لاریسا و مربی اش الكساندر سمنوویچ میشاكف به دنبال سبكی خاص بودند كه ورزش در آن با هنرمندی هماهنگ باشد. جستجو آسان نبود. گاهی اوقات سرزنش ها را می شنیدم: "شما باله را به ژیمناستیک می کشانید ، اما در اینجا نیازی نیست احساسات خود را نشان دهید."

سمیونیچ به ما یاد داد که فکر کنیم ، در هر جلسه آموزشی به طور مستقل درباره چیزی تصمیم بگیریم. با این حال ، او بداهه پردازی را در مرزهای مشخص تشخیص داد. او به من گفت: "شما ابتدا یاد می گیرید ، تکرار می کنید ، و سپس منتظر جرقه خدا هستید." و ده ها و صدها بار تدریس و تکرار کرده ام.


بهترین ژیمناست های جهان: L. Latynina، B. Shakhlin، Yu. Titov.
1962 گرم

در مارس 1956 ، لاریسا با غلبه بر تامارا مانینا ، سوفیا موراتووا و گالینا شمرائی ، در مسابقات بین المللی بزرگ در کیف پیروز شد. علاوه بر این ، او پیروزی همه جانبه را کسب کرد و بر روی سه پوسته پیروز شد ، و اوا بوساکووا چک و آگنس کلتی مجارستانی را پشت سر گذاشت. در ماه مه در باکو L. Latynina قهرمان جام اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شد. به دنبال آن مسابقات قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شوروی و دو جایزه طلا برای ورزش پرش و کف انجام شد. این بدان معنی بود که داوران از سبک شرکتی لاریسا خوششان می آمد.

و سپس 3 دسامبر 1956 آمد. در سکوی ژیمناستیک در ملبورن به عنوان بخشی از تیم اتحاد جماهیر شوروی P. Astakhova ، L. Kalinina ، L. Latynina ، T. Manina ، S. Muratova ، L. Egorova برای اولین بار بیرون آمدند. همه اولین بازیگران المپیک هستند.


دوستان رقیب.
L. Ivanova ، L. Latynina ، T. Manina.
1 958 ق.م.

الكساندر سمیونوویچ به من گفت: "همانطور كه \u200b\u200bقبلاً انجام داده ای ، همه كارها را انجام بده و عملکرد خوبی هم خواهی داشت." قبلاً این کلمات شک و تردیدهای زیادی در من ایجاد می کرد ، اما اکنون تجربه قبلاً نشان داده است: بله ، شاید این درست باشد. من از آموزش دیدم که بسیار کار می کنم و همچنین استاد شناخته شده. بعد از دو پوسته ، بهترین ما ، سونیا موراتووا ، در جایگاه سوم است و من در ششم. پس از پرش ها ، ما به صورت تیمی مقام اول را می گیریم و در حال حاضر امتیازات بیشتری کسب می کنیم. اکنون می توانید با آرامش شانس شخصی خود را رقم بزنید - یک روز کامل استراحت در پیش است.

بنابراین ، النا لوشتانو رومانیایی در مکان اول در مکان اول قرار دارد. اگنس کلتی ، همانطور که انتظار داشتیم ، اجازه دهد پرش کند - او در رده چهارم قرار دارد ... سونیا در مکان دوم است ، من در رده سوم قرار دارم. بین ما و رهبر هزارم امتیاز وجود دارد و تامارا که در رده پنجم قرار دارد کمی به کلتی باخت. بنابراین همه چیز در پیش است. میشاکوف به من گفت: "مقام سوم برای شما بسیار خوب است ، اما هنوز باید مقاومت کنید." قبل از پرش با خودم تکرار کردم: "همه کارها را همانطور که قبلاً انجام داده ای انجام بده". نمی دانم این همان اتوماتیک پذیری بالایی بود که مهارت ، همانطور که بعداً به من گفتند یا چیز دیگری بود ، اما از کل پرش فقط به یاد آمدن روی "تخته" به یاد آوردم.

بعداً فهمیدم که این نمره برای کل روز بالاترین بود. اما بعد از آن تمرینات زمینی انجام شد: هم اگنس کلتی و هم من بیشترین و برابرترین مقدار را داریم. من هنوز از این پیروزی غیرقابل پاسخگویی خوشحال بودم و سپس آن را به عنوان یک دستاورد شخصی ، به عنوان یک برتری از سبک ، درک کردم. ظاهراً ، در این ساعت ها به خودم ایمان داشتم ، پس از استراحت در میله های ناهموار ، به راحتی ، با آرامش عمل كردم و بالاترین امتیاز را برای تمام روزهای ملبورن در میان زنان گرفتم - 9.6. این در مجموع مقام دوم و یک مدال نقره به من داد.

بنابراین ، روی یک تیر تعادل برقرار کنید. آن لحظه از بازیهای المپیک شانزدهم بود که آرامش مرا ترک کرد. در ابتدا احساس می کردم که یک مانکن برده روی یک چوب است ، و سپس ، هنگامی که حرکات سبک می شوند ، فکر کردم: "شکستن ، شکستن نیست". این یک خودداری بسیار بد است. زیر آن همه چیزهای دیگر را فراموش می کنید. بعید است اگر یک بازیگر بتواند بیننده را شعله ور کند ، اگر در طول یک مونولوگ ، با خودش تکرار کند: "فراموش نکن ، فراموش نکن". او فراموش نخواهد کرد ، اما به سرعت فراموش خواهد شد. پس از ملبورن ، من موفق به خلاص شدن از شر چنین خودداری شدم. به نظر می رسید که یک دقیقه و نیم نیست ، بلکه یک ساعت و نیم می گذرد ، تا اینکه از چوب درخت پریدم. اینجا امتیاز است. من هنوز وقت ندارم که آن را درک کنم ، اما می فهمم ، زیرا هم لینا و هم لیدا من را می بوسند و بغل می کنند و همه دختران به سمت من می دوند - پیروزی!


کشتی موتوری "جورجیا".
P. Astakhova، L. Kalinina، L. Latynina، T. Manina، S. Muratova، L. Egorova. 1956 گرم

در کشتی موتوری "جورجیا" ، هنگامی که به خانه برگشتیم ، نشان و گواهینامه استاد افتخار ورزش اتحاد جماهیر شوروی و یک کیک به من تحویل دادند. هر دو برای کسب مدال طلا به هیئت نمایندگی ما اعتماد می کردند. این نشان شخصی است ، کیک ها مخصوص همه کسانی است که وارد کابین می شوند. … من بسیاری از جلسات را در خانه به خاطر می آورم ، اما این جلسه - اولین جلسه بعد از اولین بازی های المپیک من - غیر منتظره بود. تا آن دقایق ، تا اینکه به ساحل ولادوستوک پوشیده از برف نازل شدیم ، همه در دنیای ورزش زندگی کردیم. چه در اختلاط المپیک بین مردم ، چه در هیئت نمایندگی ما و چه در سالنی پر از تماشاگر ، با این وجود در محیط آشنا افرادی بودیم که قدر ورزش ، پیروزی ها و شکست ها را می دانستند. و فقط در اینجا فهمیدیم که چه تعداد از افرادی که ظاهراً درگیر ورزش نیستند ، منتظر ما هستند ، منتظر پیروزی ، تماشا و نگرانی ، شادی و ناراحتی. قطار ما از ولادیوستوک در همه ایستگاهها و در چنین ساعاتی که وقت خواب هم برای ما و هم برای سلام کنندگان فرا رسیده بود ، با استقبال مردم روبرو می شد. قطار بیش از 8 روز ادامه داشت و تمام این مدت در محفظه های ما ، روی سکوهای ایستگاه ، حتی جایی که قطار از ایستگاه های نیمه ایستاده و جانبداری عبور می کرد ، چیزی غیر قابل مقایسه غیر از کنجکاوی و توجه خیرخواهانه داشتیم. ما شناخت ، شناخت مردم ، به رسمیت شناختن یک کشور بزرگ را احساس کردیم.

در سال 1957 ، لاریسا لاتینینا قهرمان جام اروپا می شود و در هر چهار تمرین پیروز می شود. در یک مبارزه برابر ، سبک جدید او تثبیت می شود.

کاخ ورزشی مسکو. در اینجا در سال 1958 افتتاحیه مسابقات قهرمانی جهان ، دومین دوره متوالی ، که لاتینینا باید در آن آغاز شود ، آماده می شود. اما بر خلاف اولین شروع در سال 1954 ، او مجبور شد از حق لقب بهترین ژیمناست جهان استفاده کند. مبارزه برای این عنوان در دسامبر سال 1957 در مسابقات قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی (شوروی) آغاز شد. لاریسا در مسابقات قهرمانی مطلق به سوفیا موراتووا باخت. فقط در ورزش های کف برنده است.

مواردی در زندگی یک زن وجود دارد که قبل از آنها جادوی ورزش یا هنر یا توانایی ساخت سد و پرواز هواپیما عقب می افتد. همه چیز عقب نشینی می کند. من منتظر بچه هستم فکر می کنم تازه وارد اینجا شده ام ، در خانه سبز-سفید درمانگاه بلوار تاراس شوچنکو. روبروی من یک استاد موی خاکستری آرام است.

- نقشه هایت چیست دختر؟

- اکنون برنامه های من چیست؟ آنچه شما می گویید ، من انجام خواهم داد.

- وقتی صبر نکردم ، قرار بود در مسابقات جهانی در ماه جولای شرکت کنم.

- در ژوئیه ... - استاد تعمق کرد و با خونسردی گفت: - خوب ، برو جلو!

- در ماه جولای؟

- در ماه جولای ، و فقط یک کلمه به کسی نیست. کمیسیون ها ، مشاوره ها شروع می شوند ، آنها خودشان می ترسند و شما را خواهند ترساند.

- اما خطرناک است دکتر؟!

- به حرف من گوش کن دختر! البته من از ژیمناستیک کمتر از شما می دانم ، اما مثلاً در باله من یک مامای معروف هستم. و در پزشکی من خیلی بهتر از باله و ژیمناستیک می دانم. من به شما می گویم: اگر فردی شجاع هستید - جلو بیایید. کودک سالم خواهد بود ، مادر خوشحال خواهد شد ، استاد خوشحال خواهد شد. چه چیز دیگری؟ اگر ترسو هستی ، بنشین ، اکنون از ترس شروع به مردن کن.

- استاد؟!

- آیا می دانید دکتر آنتون چخوف چه گفت؟ "جایی که هنر است ، جایی که استعداد است ، هیچ پیری ، تنهایی ، بیماری و خود مرگ نیمه وجود ندارد." خطر؟ و من به شما می گویم که این فقط خطر شما است.

بیرون رفتم و با صدای بلند خندیدم: سراسر بلوار را می شنیدی. اکنون می توانستم زنگ هایی را که در کلیسای پنج گنبدی مجاور به صدا در می آمد ، فریاد بزنم.

استاد سپس به من گفت: "فقط شما در معرض خطر هستید." اما آیا چنین است؟ یک خطر شخصی بزرگ وجود دارد. فکر کردن روی بدبختی ترسناک است. اما خطر نوع دیگری وجود دارد: من رهبر تیم هستم ، آخرین نفری خواهم بود که بازی می کنم - این شناخت کلاس است ، شناخت توانایی من برای پیروزی است. و این اعتمادی است که بیش از یک یا دو بار به آن فکر خواهید کرد.

آنها در "ورزش شوروی" می نویسند: "البته لاریسا لاتینینا به عنوان خود به عنوان قهرمان مطلق بازیهای المپیك ، می خواهد عنوان قهرمانی جهان را نیز اضافه كند." چه کسی نمی خواهد؟ حال ، اگر فقط یک نسخه از روزنامه چگونگی انجام آن را نوشته باشد.

… و اینجا من روی تریبون ایستاده ام. به من مدال طلای قهرمان مطلق جهان اعطا می شود. نه ، این یک شب نیست ، یک رویای رویایی نیست ، یک رویا نیست: این واقعیت است. هنوز فینال هایی روی پوسته های پیش رو وجود دارد. ما به عنوان یک تیم با اطمینان و با برتری بزرگ به قهرمانی رسیدیم. به یاد دارم که غرفه ها شعار می دادند: "تبریک می گویم به لورا ، تبریک می گویم!" این هیاهوی سالن شخص دیگری نیست ، جایی که شما نیاز به جلب حمایت و همدردی دارید. این دیوارهای عزیز ما ، مردم عزیز ما هستند. عملکرد خوب در خانه!

چهره شاد الكساندر سمنوویچ میشاكف را به یاد می آورم - روز قبل ، بوریس شاخلین قهرمان مطلق جهان شد. دو قهرمان مطلق جهان - شاگردان یک مربی - این اتفاق هرگز در ژیمناستیک جهان رخ نداده است! من موفق شدم در پرش و میله های ناهموار مقام های اول را کسب کنم. وی با تبریک به تامارا ، که در تمرینات پرتو تعادل قهرمان جهان شد ، به او زمزمه کرد:

- تامار ، اما من منتظر بچه هستم.

- آه ، - تامارا دست خود را تکان داد ، - شما همیشه چیزهای غیرعادی اختراع می کنید.

حق با استاد بود: تانیا من دختری سالم و متحرک به دنیا آمد. ده روز از تولد او می گذرد ، من 24 ساله شدم. من یک مادر خوشحال بودم چه چیز دیگری می توانید بخواهید؟ من بالاترین عناوین را در ژیمناستیک داشتم ... اما همه اینها قبلاً اتفاق افتاده است. و دوباره ، با حساب روی انگشتانم ، منتظر ماندم که چه مدت طول می کشد تا بتوانم واقعاً سرم را در دنیای شگفت انگیز ورزش خود فرو ببرم. پاها به ورزشگاه منتهی می شدند.

کارت پستال یادبود صادر شده در کیف. 1957 گرم

بهار فرا رسید ، من از موسسه خداحافظی کردم. پنهان نخواهم شد ، من با مدرک عالی با افتخار خوشحال شدم. پیش از آن آمادگی برای اسپارتاکیاد دوم مردم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. داشتم برمی گشتم. بگذارید این کار دشوار ، دردناک باشد ، اما بازگشت کند. و در حال حاضر جلسه شورای مربیگری ، هیچ دلیل خاصی برای هیجان وجود ندارد: تیم اوکراین شش نفر است ، من باید جایی پیدا کنم. این مکان پیدا شد ، اما من چنین نظراتی را نیز شنیدم: - برای کل مجموعه من یک ترکیب واحد تا انتها انجام ندادم. خوب ، در مسکو ، میشاکوف باید برای او بازی کند؟!

در تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، پولینا آستاخووا بسیار قدرتمند بود ، لیدا ایوانووا-کالینینا ، که در سال 1958 قهرمان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شد ، در حال افزایش بود. سپس ، پس از قهرمانی ، یک داستان بدیع کمیک به صدا درآمد: "ما آرزو می کنیم که کالینینا تحت لاتینینا نیز پیروز شود." خوب ، اکنون پیروزی با من آسان است. هم تامارا و هم سونیا آماده پیروزی هستند. یا شاید شخص دیگری. در اینجا در وورونژ ، تامارا لیوخینا بزرگ شد - دختری نازک ، مینیاتور و قلم مو.

مسکو ، اسپارتاکیاد. و من دوباره چهارم هستم. حتی یک مدال طلا هم نیست. یکی نقره ای - پریدن. اما خوشحالم بالاخره برگشتم. مهم نیست که امروز قهرمان مطلق اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شوروی ، لینا آستاخووا ، بسیار قدرتمندتر از من است. هیچ چیز این نیست که رقبای قدیمی و دوست دختر از من جلوتر باشند. من تیم اوکراین را ناامید نکردم - دومین نفر پشت سر لینا. چهارم در اتحادیه ، یعنی - دوباره در تیم ملی. بنابراین شاید در سالی که اسپارتاکیاد را از بازی های المپیک جدا کند ، نتوانم اضافه کنم؟

سمیونیچ با تأمل به من گفت: "سال بسیار سختی خواهد بود."

این سخنان روزنامه است: "برای بسیاری به نظر می رسید که لاریسا دیگر قادر به بازگشت به جام های عرصه ژیمناستیک نخواهد بود." آنها پس از بازیهای المپیک در رم نوشته شده اند. اما آنها قبل از شروع بازی ها گفته شده بودند. رقابتهای المپیک رم با شدیدترین رقابت بین دو ژیمناست برجسته شوروی - لاریسا لاتینینا و پولینا آستاخووا همراه بود.

ما با پریدن شروع کردیم. بهترین علامت برای سونیا 9.566 است. من 9.533 دارم. لینا 9.466 می گیرد. بعد از نوع دوم ، جایی که لینا ، با درخشش تمام ترکیبات روی میله های ناهموار ، 9.8 می شود و من 9.7 ، او رهبر می شود. نه قبل از رم ، نه در رم و نه بعد از رم ، من هرگز در طول مسابقه به محاسبات ارزیابی خودم و دیگران نپرداخته ام. اگر سمیونیچ چیزی را برای خودش برنامه ریزی می کرد ، پس از مسابقه تمام یادداشت ها را به من نشان داد: این کار انجام شد ، نشد. اما وقتی آنها مجموع رهبر و معدن بعدی را نام بردند ، چیزی برای حساب کردن وجود نداشت - من سی و سه هزارم را از دست می دادم. و خیلی آرام رفتم تا روی پرتو تعادل اجرا کنم. در اینجا من "متزلزل" شدم ، و به درستی "کسر" و نتیجه - 9.366 دنبال کردم. سپس - عملکرد عالی لینا - 9.5. بعد از اینکه امتیازات مساوی را به صورت رایگان دریافت کردیم ، مشخص شد که آستاخووا 177 هزارم ، تقریباً دو دهم ، از من جلوتر است. زیاد است یا کمی؟

رم بازی های المپیک. بعد از پایه. 1960 گرم

در همین حال ، بوریس شاکلین عنوان دیگری از قهرمان مطلق المپیک در ژیمناستیک هنری را بدست آورد. من به بوریس و سمیونیچ تبریک گفتم.

- خوب ، - الكساندر سمنوویچ به من گفت ، - فردا ما به تو تبریک می گوییم.

- هنوز اعتقاد داری؟

- من باور دارم؟ بله ، من آن را در برنامه خود دارم - دو قهرمان مطلق المپیک. آیا می دانید چگونه برنامه ریزی می شود ، و سپس تصویب می شود؟ نشان می دهد؟ شما در مسکو به عنوان قهرمانی جهان دست یافتید ، به این معنی که اکنون نمی توانید کمتر شوید.

... و دوباره پریدن. امتیاز - 9.433 ، در یک فرم تقریباً همه چیزهایی را که او در روز اول جمع کرده از لینا برمی دارم. اما نوع بعدی میله های ناهموار است ، جایی که Polina در آن زمان قابل عبور نبود. در اینجا او یک دهم خود را برمی گرداند. سپس یک ورود به سیستم. جسورانه به جلو و ، مثل همیشه ، به ارزیابی فکر نکنید ، به خطر فکر نکنید ، به رقبا فکر نکنید. به چگونگی بهترین عملکرد ، نشان دادن هر آنچه می توانید ، معنویت بخشیدن به مهارت با احساس ، فکر کنید. نتیجه با توجه به خلق و خوی به دست آمد - 9.7.

پولینا نتوانست تعادل خود را حفظ کند. او سقوط کرد و با امتیاز 8733 از مبارزه برای قهرمانی کنار رفت. سالها بعد ، دوباره می گویم که اگر در رم برای رسیدن به مقام برتر مطلق تا آخر با او بجنگیم واقعاً خوشحال خواهم بود. این اتفاق نیفتاد و خیلی ها سریع اعلام کردند که اگر پاییز نبود ، آستاخوا قهرمان المپیک می شد. می توانم بگویم: بله ، احتمالاً چنین بوده است. اما بسیار ممکن است که همه چیز در آخرین شکل تصمیم گرفته شود.

من برای آزادی آماده می شدم و جلوی چشمانم صورت پائولین ایستاده بود و روی نیمکت گریه می کرد. سالها بعد ، در یک مکالمه بسیار ناخوشایند به من گفتند: "ورزش تو را بی رحم کرد". ظالمانه؟ من هرگز با این موافق نیستم. ورزش ما را سرسخت کرد - درست است. پس از یک دقیقه ضعف ، پولینا به سکو می رود و درخشش آزادانه را انجام می دهد. آنها در همه جایگاه ها کف زدند و فریاد زدند. نورافکن ها با روش جدیدی ، سکو را روشن می کنند. و در آن لحظه ، در حال آماده شدن برای خروج خود ، دوباره به ارزیابی فکر نمی کردم ، می دانستم: فقط شانس اکنون می تواند من را از عنوان قهرمانی مطلق محروم کند. یک حادثه ممکن است باشد ، اما من حتی فکر نمی کنم خودم را بیمه کنم و مراقب باشم. من مجبور بودم همه آنچه را که می توانم نشان دهم ، و همه احساساتی را كه دارم بیان كنم.

یک دقیقه و نیم موسیقی و همچنین نود ثانیه حرکت ، احتمالاً برای ایجاد یک برداشت بسیار عمیق کافی نیست. هنوز با هم ادغام شده اند ، آنها می توانند چیزهای زیادی بگویند. در این لحظات همه چیز به شما بستگی دارد. به چگونگی عبور از مورب و قرار گرفتن در رک فکر نکنید ، دقایق آخر را برای تکرار نقاط ضعف تلف نکنید. به یک چیز فکر کنید: چگونه بهترین حرف را که می خواهید با حرکات خود بگویید ، چیزی که هر یک از آنها در خدمت شماست ، انتقال دهید. سپس ، در رم ، آن را می دانستم. من واقعاً دوست داشتم که این رایگان ها نه تنها برای من به یک رویداد تبدیل شوند. آنها را یک نفس شروع کردم و تمام کردم. شاید برای اولین بار در زندگی ام ، با دقت تمام صدای کف زدن را گوش می دادم. و حتی قبل از نمره داوران - 9.9 - می دانستم: آنچه را که در ذهن داشتم انجام داده ام.

و نتایج قهرمانی مطلق در اینجا است: من اول هستم ، سونیا موراتووا دوم ، لینا آستاخووا سوم ، ریتا نیکولایوا چهارم ، لیدا ایوانووا هفتم است. امتیاز صفر در پرتو تعادل تامارا لیوخینا را به دور انداخت ، اما او همچنین برای یک پیروزی تیمی یک مدال طلا دریافت می کند. به عنوان یک تیم ، تقریباً 9 امتیاز در مقابل دختران چک به دست آوردیم و روز فینال روز ما بود.

مطبوعات جهان پر از پاسخ های مشتاقانه بودند: "دختران روسی تعداد زیادی مدال المپیک را در" Therms "(روزنامه" Messagzero ") جمع کردند ،" ژیمناست های روسی شگفت انگیز هستند "(روزنامه استکهلم" Svenska dagbladet "). روزنامه المپیک آلمان ، صفحه اول: ژیمناستهای روسی ، همانطور که قبلاً در هلسینکی ملبورن بود ، در رم شکست ناپذیر بودند. پس از موفقیت در مسابقات تیمی و پیروزی در ماده انفرادی در رشته های مختلف ژیمناستیک ، دختران روسی در مسابقات نهایی 11 دستگاه از 12 مدال المپیک را از طریق دستگاه های انفرادی به دست آوردند. " روزنامه های انگلیسی: "ژیمناست های آرام" اتحاد جماهیر شوروی "بر مسابقات المپیک مسلط شدند". جیان روداری در پائی سولفور نوشت: "ژیمناست های شوروی ، زیباترین نمایش بازی های المپیک را در تلویزیون نشان دادند. ما هرگز زیباتر از این عملکرد زیبایی ، لطف و هماهنگی ندیده ایم. "

یک مفسر تلویزیونی گفت: "ژیمناستهای شوروی همه مخالفان را با خود بردند. آنها همه چیز را که می شد بردند بردند و همه را مبهوت کردند ... برای سومین بار متوالی ، اتحاد جماهیر شوروی بر ژیمناستیک در المپیک تسلط دارد. ژیمناستیک جشنواره ای از اتحاد جماهیر شوروی است. "

آن شب یک طرفدار گسترده به من گفت: "ببین ، این خارق العاده بود. مانند آسمان باران خوب ، از آسمان به تو مدال می بارد.

- نه ، امضا كننده ، - جواب دادم ، - هر مدال را خودمان از آسمان می گیریم. "هر کس ستاره های خاص خود را دارد."

لاتینینا با در اختیار داشتن تمام عناوینی که در ژیمناستیک هنری جهانی وجود دارد و به عنوان یک عنصر شناخته شده در این ورزش شناخته می شود ، سالهای زیادی نتوانست عنوان قهرمانی داخلی کشورش را بدست آورد - رقابت بین دوستان و رقبای او بسیار عالی بود. اما این وضعیت به زودی با موفقیت حل شد: در سال 1961 و 1962 ، لاریسا قهرمان مطلق اتحاد جماهیر شوروی شد.

در سال 1961 ، مسابقات قهرمانی اروپا ، یکی از معتبرترین مسابقات جهان در آن زمان ، در سالن نمایشگاه بزرگ لایپزیگ برگزار شد. L. Latynina قهرمان جام اروپا و تمرین کف شد. خوشبختی ورزشی و زیور آلات آن برای همیشه در خاطر من ماند: رعد و برق رعد و برق ، نوری که در هنگام اجرا خاموش شد و گل های سرخ قرمز که به برندگان در لایپزیگ اهدا شد.

سال 1962 مسابقات قهرمانی جهان به میزبانی پراگ برگزار می شود. همین واقعیت که بزرگترین گردهمایی ژیمناستیک در پایتخت چکسلواکی برگزار شد ، نشان دهنده شناخت بین المللی موفقیت های ژیمناستیک های این کشور و اول از همه اوا بوساکووا و ورا چاسلاوسکایا - رقبای اصلی لاریسا لاتینینا و هم تیمی هایش است. برای لاتینینا ، این سومین قهرمانی جهان بود. اولویت مکتب ژیمناستیک اتحاد جماهیر شوروی در سخت ترین مبارزه اثبات شد.

قبل از شروع ، چند دقیقه دردناک. پنج دختر ما از جلوی من پوسته ای عبور می کنند. من رهبر تیم هستم ، آخرین نفر ششم است. نفر اول از قبل می داند: هیچ شانس موفقیت شخصی وجود ندارد ، فقط برای تیم کار کنید. و دوم ، آنها معتقدند که این همه شانس ندارد ، و سوم نیز. به همین دلیل است که ، پس از تأملات مربی ، قبل از مسابقه ، نظر آنها را دقیقاً با تعداد می دانیم: چه کسی در تیم است.

صوفیه قهرمانی اروپا.
A. Chervyakova (مربی) ،
L. Latynina ، L. Petrik. 1965 گرم

بالاخره روز اول تمام شد. من پیشرو هستم ، دو و نیم دهم برنده می شوم .. در یک روز ، عصر ، کاخ هزاران نفری با تمام وجود از رهبر تیم چکسلواکی پشتیبانی می کند. داغ ، گرم خواهد بود. آیا طلای من در این گرما ذوب نمی شود؟ وقتی برنامه های آزاد من تمام شد ، من نمره 9.9 را دیدم و سریع نگاهی به Evsey Gdalyevich Vevrik ، آهنگساز و نوازنده ما ، که موسیقی را به ویژه برای اجرای من ساخته ، نگاه کردم. او خسته ، قوز کرده و لبخند زد.

قهرمانی پراگ به عنوان یک پیروزی دیگر برای لاتینینا در تاریخ ژیمناستیک جهان ثبت شد: او قهرمان مطلق جهان است ، در حال حاضر دو بار ، هنوز هم در تمرینات کف مورد علاقه خود شکست ناپذیر است. تیم اتحاد جماهیر شوروی سابق برتری خود را تأیید کرد ، اما واقعیت به همان اندازه واضح شد: ورا چاسلاوسکا می تواند قوی ترین رقیب ژیمناست های کشورمان در بازی های المپیک آینده توکیو باشد.

آ.اس با ته رنگی به من گفت: "می دانید ، آنها در مورد من صحبت می کنند." میشاکوف ، - که عقاید منسوخ شده اند ، من دیروز ژیمناستیک را تصور می کنم و اینکه من در حال حاضر یک پدربزرگ هستم.

- خوب ، من مادربزرگ ژیمناستیک ما هستم.

در اسپارتاکیاد بعدی من سه دهم به سونیا موراتووا در همه چیز باختم. و او حتی یک مدال طلای پوسته به دست نیاورد. اسپارتاکیاد تازه به پایان رسیده بود و از قبل لازم بود که برای یک سفر طولانی آماده شوید. در برزیل ، در شهر پورتو آلگرو ، جهانی جهانی. بگذارید برای برخی از افراد مادربزرگ ژیمناستیک روسیه باشم ، اما هنوز بیست و نه ساله نشده ام ، من دانشجوی ارشد هستم و باید در مسابقات دانشجویی شرکت کنم.

بعد از یونیورسیاد ، آنها مرا از رفتن به ژاپن منصرف کردند. دکتر ما میشال میخالیچ با نگرانی از قلب من خم می شود. اکسترایستول. به روسی: نارسایی قلبی. این اولین باری نیست که آنها را تجربه می کنم. قبل از جام اروپا ، برای مشاوره با پروفسور لتونوف رفتم.

- ما باید یک ماه به بیمارستان برویم ، - صرافیم پتروویچ با عصبانیت از طریق عینک ضخیم عینکش نگاهم کرد. او کاملاً خوب می دانست که من به بیمارستان نمی روم. ما توافق کردیم: نوشیدن کلرید کلسیم هر روز کافی خواهد بود. بطری بزرگی از این دارو را در هتلی در مسکو گذاشتم. و حالا دوباره این extrasystole.

- برای مشاوره بروید!

- به طبقه سوم ("قاطع") شورای مرکزی می روم و می گویم: "اگر یک سال قبل از بازی های المپیک رقبای خود را در توکیو بدون مسابقه رها کنیم ، اشتباه بزرگی خواهد بود!"

- پیشنهادات؟
- برو توکیو!
و من به اوپن ژاپن می روم. و اضافات اضافی مانع برنده شدن در مسابقات آزاد ، آزاد و ورود نیست. من در حال تبدیل شدن به قهرمان مطلق سرزمین طلوع خورشید هستم. با این حال ، همه فکرها در مورد المپیک است که در اینجا ، در توکیو برگزار می شود ، اما طی یک سال.

بعداً ، وقتی آنها ضبط شده از بارهای سال 1964 را به من نشان دادند ، معلوم شد که قبل از توکیو تقریباً دو برابر بیشتر از حد معمول کار کرده ام. اما تناسب اندام هرگز فقط با آمادگی جسمانی سنجیده نشده است. جو روانی روبروی توکیو باعث ایجاد روحیه شده است: شما باید جبران کنید. به نظر می رسید چرا؟ بالاخره من رهبر رسمی بودم. ورا چاسلاوسکا حتی در مسابقه ژاپن حتی در یک مسابقه برنده نشده است.

قبل از شروع مسابقه ، تعیین ترتیب عملکرد ما از نظر دستگاه به وضوح گفت: مربیان معتقدند که دو رهبر در تیم وجود دارند - من و لینا آستاخووا. زمانی می گذرد که مبارزه برای تقدم امر داخلی ما بود. مبارزه همزمان با یک رقیب بی فایده بود: ما فقط آن صدماتی را نداشتیم که به ده دهم می رسند ، و شش نفر از آنها از دست رفته بودند - که به یک ، فقط یک رهبر تعلق می گیرد.

می خواهم دوباره بگویم که یا لینا یا من می توانستیم چنین رهبر باشیم. دقیقاً چه کسی - مربیان باید تصمیم بگیرند. برخی از ما بدون شک آزرده خواهیم شد. اما شاید کسی بتواند مدال قهرمان مطلق را بدست آورد. از این گذشته ، حتی با توازن نیروهایی که تصویب شد ، کمی ضرر کردیم. در مسابقات قهرمانی مطلق ، این بار مقام های دوم و سوم برای ما آماده شد.

بله ، ما به ورا چسلاوسکایا باختیم. و آنها به یک رقیب شایسته باختند.

هر قدم روی پایه قابل احترام است. من می توانستم دقیقاً به همان روشی که در رم در همه دستگاه ها اجرا کردم ، عمل کنم: میله های ناهموار - دوم ، ورود به سیستم - دوم ، پرش - سوم.

پولینا آستاخووا در میله های ناهموار قهرمان المپیک شد. در مقابل آزادگان که در آخرین روز برگزار شد ، من می دانستم که در اینجا همه چیز "کمی" تصمیم گرفته خواهد شد.

بگذارید کسی مرا به خاطر بی صداقتی سرزنش کند ، اما ، به فکر پیروزی ، به فکر مدال طلا نبودم. به هر حال ، من قبلاً آن را برنده شده ام و با افتخارترین آنها - همراه با تیم. اما من به یک پیروزی احتیاج داشتم: من به سادگی حق نداشتم که مسیر المپیک را با شکست به پایان برسانم. و نه تنها من: قبل از آخرین ساعات مسابقه ، در مسابقات غیر رسمی تیم هنوز یازده و نیم امتیاز از نمایندگان آمریکایی عقب بودیم. امتیاز ، مدال: حساب کسل کننده ورزش. اما از آنجا که برای شخصی از خارج کسل کننده است ، نمی توانید آن را لغو کنید. بعد معلوم شد که بعد از مدال های ما با پولینا ، پیروزی بوکس بوریس لاگوتین در فینال لازم بود و تیم اعزامی در رده های بالاتر قرار گرفت.

تایمز در آن روزها نوشت: "چندین لحظه زیبایی در زندگی هر شخص وجود دارد که باعث اشک و سفتی در قفسه سینه می شود. این می تواند یک غروب خورشید در کوه ها ، یک نقاشی ، یک قطعه موسیقی باشد ، می تواند یکی از آن لحظات نادر باشد که ورزش ناگهان به یک شکل هنری تبدیل می شود. ما یک لحظه از این دست را در اینجا در توکیو تجربه کردیم ، زمانی که لاتینینا با ورزش رایگان خود ما را مجذوب خود کرد.

در آن لحظه ، او فقط یک ژیمناست بزرگ نبود. او مظهر جوانی ، زیبایی و درخشش بود. "Latynina در حافظه من باقی مانده است. حالا او 29 ساله است ، شاید هرگز او را اینگونه نبینیم. اما این لحظاتی مانند همان لحظاتی است که او امروز عصر به ما هدیه داد که امید ابدی را به وجود می آورد. "


توکیو بازی های المپیک. فینالیستها
در تمرینات
روی میله های ناهموار.
1964 گرم


دورتموند قهرمان جهان. 1966 L. Petrik ، L. Latynina ، N. Kuchinskaya ، O. Karaseva ، S. Muratova (مربی) ، Z. Druzhinina ، P. Astakhova

لاریسا لاتینینا تنها ژیمناستیکی است که موفق به کسب مدال طلا در ورزشهای کف در سه بازی متوالی المپیک - در ملبورن (1956) ، رم (1960) و توکیو (1964) و تنها برنده 18 مدال المپیک در تاریخ بازیهای المپیک ، از که 9 مورد آن طلا است.

و سپس لحظه ای فرا رسید که امیدهای من کمتر و کمتر با ژیمناستیک بزرگ مرتبط شد. در سال 1962 در مقابل پراگ ، با خنده ، فکر جدا شدن از ورزش را دور کردم ، فکر کردم که اوه ، چقدر دور از لحظه فراق است. بله ، هیچ کس در تیم ما چنین تصوری نداشته است.

اما اکنون 1964 گذشته است و تیم معجزه آسای ما از بین رفته است. لیدا ایوانووا و ایرا پرووشینا نیز راهی توکیو شدند (هر دو از ناحیه زانو آسیب دیده اند). پس از توکیو ، آنها از ژیمناستیک سونیا موراتووا ، تامارا مانینا ، تامارا لیوخینا خداحافظی کردند. و آنچه واقعاً عجیب است ، آن جوانانی که تیم ما را در توکیو رقیق کردند و تیم آنها را در توکیو رقیق کردند ، ژیمناستیک را نیز ترک کردند - لیوسیا گرومووا و لنا ولچتسکایا.

در یک روز ژانویه 1965 ، من مقابل کاخ ورزش منتظر الکساندر سمیونوویچ بودم و افکارم کاملاً غم انگیز بود. اخیراً در این مسابقات قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را به لاریسا پتریک دختر 15 ساله از دست دادم. و چه تعجب آور است: من دو برابر سن او هستم.

خودم را برای شرکت در مسابقات قهرمانی اروپا 1965 آماده می کنم. و برای من مقام های دوم را به ارمغان می آورد. پنج مدال نقره. همانطور که میشاکوف پیش بینی کرد ، در برابر لاریسا پتریک پیروز شدم و مقام اول را گرفتم - دوباره مقابل چاسلاوسکایا. و این بار بدون هیچ "اما". او قویتر است - همین. سپس پاییز همان سال در مکزیکو سیتی ، وقتی سرانجام فهمیدم: نمی توانم به المپیک برسم.

با همسرش I. لاتینین. بازدید از مجسمه ساز

لاریسا لاتینینا ، مربی

و اگر چنین بود ، لازم بود آخرین مرز آن را ترسیم کنیم. و من آن را شرح دادم: سپتامبر 1966 ، مسابقات قهرمانی جهان در دورتموند.

بیش از یک بار از من س questionsالاتی پرسیده شد: "آیا شما تمایل داشتید زودتر ، بدون شکست یا در آخرین موفقیت خود در توکیو ترک شوید؟"

و دریغ نکردم که پاسخ دهم: «نه. من هرگز ژیمناستیک خود را فقط با پیروزی مرتبط نکردم. اگر یک رقیب قدرتمند زودتر ظاهر می شد و مرا در سال 1960 یا 1962 شکست می داد ، من مجبور به ترک آنجا بودم؟ آیا آنهایی که من آنها را کتک زده ام ترک کردند؟

وقتی یک ورزشکار سعی می کند بدون شکست ترک شود ، اگرچه هنوز هم می تواند چیزی به ورزش ، به مردم بدهد ، عقب نشینی می کند. در ظاهر ، این شجاعت - در اوج زندگی باقی مانده است. در اصل ، این نامردی است: ترس از دست دادن. من هم در توکیو و هم در صوفیه شکست خوردم. من به خوبی می دانستم که در دورتموند پیروز نخواهم شد ، اما چیز دیگری نیز می دانستم: من قدرت کافی برای اجرای تیم را داشتم! متأسفانه ، در یک مبارزه تلخ ما فقط سی و هشت هزارم از تیم چکسلواکی را از دست دادیم! ورزش نه تنها بردن را می آموزد ... بلکه شکست را نیز می آموزد.

ورا چاسلاوسکا و ناتالیا کوچینسکایا برای پیروزی در قهرمانی مطلق جنگیدند. با این حال ، در اینجا نیز ژیمناست چکسلواکی قویتر بود. در برخی رویدادها ، امتیاز قبلاً به نفع کوچینسکایا تغییر کرده است - او سه مدال طلا به دست آورد. هیچ کس قبل از او در هفده سالگی چنین حرکت خارق العاده ای را در ژیمناستیک نمی دانست.

مکزیکوسیتی. بازی های المپیک.
L. Latynina ، مربی تیم ملی. سال 1968

در سال 1966 ، لاریسا لاتینینا سرانجام کار خود را به عنوان ژیمناستیک به پایان رساند و در همان سال بعد پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی سابق را دریافت کرد.

آغاز کار مربیگری او مصادف با اوقات دشوار ژیمناستیک زنان شوروی بود: موقعیت ها در تیم و برتری مطلق از دست رفت ، روند دردناک تشکیل یک تیم اساساً جدید در حال انجام بود. این شامل چهار ژیمناست است که در دورتموند اجرا می کردند: ناتالیا کوچینسکایا ، لاریسا پتریک ، زینیدا وورونینا و اولگا کاراسوا (خارلووا). با آنها ، که قبلاً "باروت را بو می کردند" در مسابقات بین المللی ، امیدهای اصلی متصور شد. با این حال ، تیم شامل ژیمناست های بسیار جوان بود: لیودمیلا توریسچوا 16 ساله و لیوبوف بوردا 15 ساله. آنها در سکوهای لنینگراد ، گورکی ، بوداپست ، بخارست ، پاریس دیده می شدند ... و در همه جا ژیمناست های چکسلواکی رقبای اصلی آنها بودند.

با دختر تانیا. 1961 گرم

المپیک 1968 مکزیکوسیتی وظیفه پیروزی در مسابقات تیمی را داشت. درگیری دشوار رقم خورد ، بازیکنان تیم ملی اشتباه کردند. اما این وظیفه حل شد - در برنامه اجباری یک امتیاز ناچیز کسب شد. مکزیکوسیتی مبارک! شش دختر از اتحاد جماهیر شوروی در حال بازگرداندن عنوان قهرمانان المپیک به کشورمان هستند. ما پیروز شدیم و پس از آن تعداد زیادی از اعضای هیئت نمی توانستند این حرف را بزنند. آنها به من تبریک گفتند ، در مورد جوانترین تیم برنده تاریخ ژیمناستیک صحبت کردند. بله ، میانگین سنی تیم ما هجده سال است. شما می توانید در مورد یک دیدگاه طولانی مدت ، در مورد آنچه که هر یک مهارت اضافه می کنند ، فکر کنید و کل تیم بعد از مکزیکوسیتی سیمان می شود ، و حتی بیشتر معتدل می شود ...

به نظر می رسید که هر دلیلی برای موفقیت در المپیک در سال آینده وجود دارد. با این حال ، بیماری N. Kuchinskaya ، وقفه های اجباری در تمرینات L. Petrik و Z. Voronina ، دوباره تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را در شرایط سختی قرار داد. در نتیجه ، در مسابقات قهرمانی اروپا در لندسکراونا ، قهرمانی توسط ورزشکاران GDR انجام شد و جای رهبر جدید در ژیمناستیک اروپا با اطمینان کارین جانز 17 ساله انجام شد. او از هر پنج مدال طلا چهار مدال کسب کرده است. در مقایسه با این دستاوردهای O. Karaseva (مدال طلا و نقره) و L. Turischeva (مدال برنز) ، می توان به نتایج بدبینانه رسید.

با این حال ، لاریسا لاتینینا اتهامات خود را باور داشت. او نمی توانست با نظر متخصصانی که عجله داشتند و عملکرد Janz را به سبک متعلق به آینده اعلام کردند موافقت کند. به گفته لاریسا سمیونونا ، کمال فنی بی عیب و نقص او ، پیچیدگی برجسته برنامه ، هنوز نمی تواند به عنوان یک مدل عمل کند ، و اظهارات "یانتس به زودی و خیلی زود غیر قابل دستیابی خواهد بود" خیلی طبقه بندی بود. رهبری تیم اتحاد جماهیر شوروی متقاعد شده بود که تیم مسیر درستی را طی کرده و به زودی ژیمناستهای کشورمان در گروه قویترین ها قرار می گیرند.

پس از مکزیکوسیتی ، تیم اتحاد جماهیر شوروی در واقع به قوی ترین تیم جهان تبدیل شد. به طور رسمی ، لازم بود که عنوان قهرمانی در مسابقات بعدی جهانی در لیوبلیانا برگردانده شود. در این زمان ، لیودمیلا توریشچوا و لیوبوف بوردا به مقام رهبران تیم ملی صعود کردند و تامارا لازاکوویچ 16 ساله به عنوان تکمیل کننده تیم تبدیل شد. Zinaida Voronina نیز به اجرای خود ادامه داد.

اساساً یک وظیفه مهم به ژیمناست ها داده شد: بازگشت برتری مطلق. رویدادها نشان داد که او روی شانه رهبر جدید تیم - لیودمیلا توریشچوا است. او در شدیدترین رقابت با ژیمناست های معروف آلمانی کارین جانز و اریکا زوچولد پیروز شد. زینیدا وورونینا ، که در مکانهای سوم ، تمرینات روی میله های ناهموار و در تمرینات کف ، مقام سوم را کسب کرد ، نیز عملکرد خوبی داشت.

در سال 1971 ، در مسابقات قهرمانی اروپا در مینسک ، اولین بازیکن تیم ملی دیروز تامارا لازاکوویچ مقام اول ژیمناستیک ملی ، اروپا و جهان را بدست آورد. آنها به همراه لیودمیلا توریشچوا ، همه جوایز طلا و نقره قهرمانی را تقسیم کردند.

در آستانه بازیهای المپیک XX در مونیخ ، تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی با نیروهای جوان تکمیل شد. با توجه به نتایج مسابقات مقدماتی ، لاریسا پتریک ، زینیدا وورونینا و اولگا کاراسوا باتجربه قبل از هجوم اولگا کوربوت ، آنتونینا کوشل و الویرا سعدی جوان عقب نشینی کردند. این تغییرات به وضوح سودمند بود: تیم اتحاد جماهیر شوروی به طلای تیم دست یافت ، لیودمیلا توریشچوا قهرمان مطلق شد و همان L. Turishcheva و همچنین T. Lazakovich و O. Korbut در تمرینات پوسته برتر بودند.

در سال 1974 ، در مسابقات جهانی وارنا (بلغارستان) ، تیم عملکرد درخشان داشت: 14 مدال کسب شد. از آنها - 5 طلا (تیمی ، همه کاره ، تمرینات روی پرتو تعادل و تمرینات کف - L. Turischeva ، پرش - O. Korbut) ، 5 نقره (4 - O. Korbut و یک - L. Turischeva) و 4 برنز (L. Turisheva) - Shcheva ، N. Kim ، E. Saadi ، R. Sikharulidze).


ج. لزلیزه
تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی.
T. Shchegolkova ، L. Burda ،
T. Lazakovich ، L. Turishcheva ، Z. Voronina ، O. Korbut ، R. Sikharulidze ،
E. سعدی ، O. Karaseva

در طول مسابقات 1973-1974 ، ما دائماً انتظار حمله به مواضع رهبری را داشتیم. هر کسی که پیشرفت ژیمناستیک جهان را تجزیه و تحلیل می کند ، باید از این واقعیت آگاه باشد که رهبرانی که خیلی جلوتر رفته اند ، با استقامت دوچندان روبرو می شوند. مد در هنر ژیمناستیک توسط کسانی دیکته می شود که از نمونه های امروز راضی نیستند. دهمین قهرمانی اروپا در نروژ شاهد بارز این موضوع بود. این مسابقات با موفقیت بزرگ نادیا کومانچی ژیمناست جوان رومانیایی همراه بود. متأسفانه معلوم شد که لیودمیلا توریشچوا برای یک مبارزه تیز آماده نیست. با این حال ، صحبت از پیروزی Comaneci به عنوان یک تصادف بسیار منطقی نیست. دستاوردهای ژیمناست رومانیایی میوه آماده سازی اندیشیده و بسیار هدفمند است. با وجود 14 سال ناقص ، این او بود که در ژیمناستیک 1975 کلمه جدیدی گفت.

در المپیک 1976 مونترال ، رقابت بین ژیمناست ها بیش از هر زمان دیگری بود. البته برای تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، وظیفه اصلی ادامه سنت پیروزی در قهرمانی تیم بود. تیم ژیمناست های شوروی پس از پیروزی در مونترال ، نوعی رکورد غیررسمی برای بازی های المپیک ثبت کرد. واقعیت این است که حتی یک تیم در هر رشته ورزشی موفق به کسب هفت بار متوالی در چرخه المپیک پس از جنگ نشده است. نادیا کومنسی قهرمان همه جانبه المپیک شد.

در شرایط جبران آن زمان در تمرینات روی دستگاه ، ژیمناست های شوروی حدود 74 درصد از امتیازات ممکن را به دست آوردند و از 12 احتمال ممکن 8 مدال کسب کردند: 3 طلا - یک تیم ، دو - از N. Kim (پرش ، تمرین کف) ، 4 نقره - L. Tourischeva (پرش ، تمرین کف) ، O. Korbut (تمرینات پرتو تعادل) ، N. Kim (همه جانبه) ، برنز - L. Turischeva (اطراف). موفقیت بدون شک

اما ... ورزش بزرگ اغلب یک دسیسه بزرگ است. لاریسا سمیونوونا هم از این جام عبور نکرد. پس از مونترال ، او متهم شد که ژیمناستهای شوروی برتری مطلق را نسبت به ورزشکار رومانیایی از دست دادند. آنها گفتند: آنها می گویند ژیمناستیک دیگر یکسان نیست ، لاتینینا زنانه بودن را تبلیغ می کند ، اما ترفندها ، سرعت و عناصر پیچیده لازم است ... در سال 1977 ، خسته از سرزنش های ناشایست مقامات ورزشی ، لاریسا سمیونوونا ، دیگر فرصتی برای کار در چنین شرایطی نمی بیند ، برنامه ای را ارائه داد در مورد ترک مربیگری.

به مدت چهار سال ، L.S لاتینینا در کمیته برگزاری "المپیک -80" کار می کرد ، جایی که وی بر آماده سازی و برگزاری مسابقات ژیمناستیک نظارت داشت. پس از کار مربیگری معمول ، او در زمینه جدیدی برای خود مهارت کسب کرد: او در ساخت و تجهیزات سالنهای بدنسازی ، تهیه لباس و تجهیزات لازم و غیره برای ورزشکاران مشغول به کار بود ، نماینده کمیته برگزاری در تمام مسابقات بین المللی ژیمناستیک بین المللی بود که در آن سالها برگزار شد ، از جمله مسابقات قهرمانی جهان و اروپا سپس وی در کمیته ورزشی شهر مسکو کار کرد ، به مدت 10 سال سرمربی تیم ملی ژیمناستیک مسکو بود. در طول سالها ، ژیمناستهای پایتخت موفق به کسب اسپارتاکیاد مردمان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، جام اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شدند.

در سال 1990 ، L.S لاتینینا در بنیاد خیریه فرهنگ جسمی و بهداشت کار می کرد ، که توسط استاد ممتاز ورزش اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، سه بار قهرمان المپیک تامارا پرس اداره می شد. تا سال 1992 ، لاریسا سمیونوونا معاون مدیر صندوق بود. در سال 1997-1999 ، وی به عنوان معاون مدیر کل سرمایه گذاری مشترک روسیه و آلمان Gefest کار کرد. وی از سال 1991 تاکنون عضو دفتر اتحادیه ورزشکاران روسیه است.

L.S. Latynina - استاد ارشد ورزشی ، مربی افتخار اتحاد جماهیر شوروی شوروی ، کارگر افتخار فرهنگ بدنی فدراسیون روسیه. او نشان افتخار درجه 2 ، III و IV پدر میهن ، نشان: افتخار ، لنین ، دوستی مردم ، سه نشان نشان افتخار ، نشان شاهزاده خانم اولگا درجه III ، مدال دریافت کرد. برای خدمات برجسته ، رئیس کمیته بین المللی المپیک خوان آنتونیو سامرانچ L.S. Latynina در سال 1991 ، حکم نقره ای کمیته بین المللی المپیک. شاخه "کودکان" یونسکو-یونیسف - به "لاتینینا" جایزه "چنگال تنظیم طلای" اعطا کرد.

نام لاریسا لاتینینا در لیست منحصر به فرد ورزشکاران در نیویورک - "سالن افتخار المپیک" موجود است. در سال 2000 ، در توپ المپیک در نامزدی "بهترین ورزشکاران روسیه در قرن بیستم" ، او در این ده باشکوه قرار گرفت و طبق نظرسنجی روزنامه نگاران برجسته ورزشی جهان ، لاتینینا ، به همراه الکساندر کارلین ، در میان 25 ورزشکار برجسته قرن قرار گرفت.

بعد از مراسم تعیین ورزشکاران قرن با همسر یوری فلدمن سال 1999

پرو L.S لاتینینا صاحب کتاب های "جوانی خورشیدی" (به اوکراینی) ، "تعادل" ، "نام این دختر چیست" ، "ژیمناستیک در طول سال" ، "تیم" است. او در مجلات "Ogonyok" ، "Znamya" ، "تئاتر" ، "فرهنگ بدنی و ورزش" ، "زندگی ورزشی روسیه" منتشر شد ، در برنامه های تلویزیونی شرکت کرد.

من چیزهای زیادی را پشت سر گذاشته ام. او دو بار ازدواج کرده بود. اما در آخر من خوش شانس بودم ، با یورا آشنا شدم.

یوری ایزرائیلوویچ فلدمن - دکترای علوم ، پروفسور ، دانشگاهیان ، به عنوان مدیر کل کارخانه دینامو کار می کرد. ما با منافع مشترک ، درک کاملی داریم. به عنوان مثال ، در تمام زندگی من دوست داشتم که گل کار کنم. هنگامی که خانه ساخته شد ، ایجاد یک باغ زمستانی امکان پذیر شد. و شوهرم نیز از این اشتیاق بیمار شد. او به یک گل فروشی می رود ، چند مرد خوش تیپ با برگهای ابریشمی را می بیند و او را به خانه می برد.

یک بار در بیمارستان بودم. یورا یک نخل خریده ، آن را در باغ زمستان گذاشته ، از آن عکس گرفته و برای من آورده است: "تا خانه را از دست ندهی ..." و به لطف همین ورزش با هم ملاقات کردیم. یورا - دوچرخه سوار سابق ، همزمان با قهرمان المپیک رم ویکتور کاپیتونوف مسابقه داد. این اتفاق افتاد که در سال 1985 ما در حومه شهر ، در خانه استراحتگاه وورونوو با هم تعطیلات داشتیم. شوهر آینده من به نوعی من را به بازی تنیس دعوت کرد و وقتی فهمید که من نمی دانم چگونه راکت را در دست بگیرم ، به من پیشنهاد داد که این بازی را یاد بگیرم و با او در زمین تنیس تمرین کنم. از آن زمان ، تنیس به یک سرگرمی جدی برای هر دوی ما تبدیل شده است.

یک خانواده

ما در کلیسای مولود مقدس در قلمرو گیاه دینامو ازدواج کردیم. در مرمت این کلیسا ، یورا ، در حالی که هنوز مهندس ارشد گیاه بود ، مشارکت فعال داشت.

زوج متاهل لاریسا لاتینینا و یوری فلدمن یک سرگرمی مشترک دیگر دارند. لاریسا سمیونوونا از دوران جوانی عاشق آواز خواندن است و یوری ایزرائیلوویچ در دوران دانشجویی تکنوازی گروه محبوب سازهای آوازی "جویندگان" بود. اکنون آنها در یک دوئت آواز می خوانند ، بیشتر اوقات عاشقانه هایی که لذت شگفت انگیزی به آنها می دهد. چندین سال است که آنها با هم تنیس و بیلیارد بازی می کنند.

در اوایل دهه 1990 ، L. Latynina و Y. Feldman یک زمین 12 هکتاری دریافت کردند و شروع به ساخت خانه خود کردند. متعاقباً آنها آنقدر خوش شانس بودند که تقریباً 3 هکتار دیگر اجاره کردند. اکنون همه چیزهایی که شما برای زندگی نیاز دارید و آنچه شما فقط می توانستید در سر داشته باشید وجود دارد: یک حوضچه ساخته شده توسط انسان ، یک زمین تنیس ، گلخانه ها و یک مزرعه حیاط پشتی ، که حیوانات خانگی آنها در آن زندگی می کنند - یک گاو کودک ، یک بورژوازی بزرگ ، یک مایک تلیسه ، اسب های نوچکا و یک ستاره ، بزها ، بوقلمون ، مرغ ، گربه ، یک چوپان بزرگ قفقازی به نام لوت ... این زوج یک باغچه کاشتند ، و اخیراً یک جنگل کامل کاج گذاشته اند. لاریسا سمیونوونا گل رشد می کند ، از هر گونه کار باغبانی و باغ سبزیجات که از کودکی آشنا نیست ، اجتناب نمی کند ، از حیوانات مراقبت می کند. دوستان خانوادگی به آنها کمک می کنند - آناتولی و همسرش والنتینا.

به همراه آنها پسر یو آی. فلدمن سرگئی به همراه همسرش ایرینا و نوه یورا و همچنین برادر شوهرش یاکوف ایزرائیلویچ.

یک بار فکر کردم دخترم تانیا را به باله بفرستم. اما او جرات نکرد. تانیوشا به مدت دو ماه در بخش ژیمناستیک موزون شرکت کرد ، سپس برای غواصی وارد شد ، و نه بد ، تا اینکه التهاب گوش میانی را "به دست آورد". در پایان ، او را به مدرسه "Moiseevskaya" فرستادم. تانیا پس از فارغ التحصیلی از آن ، به مدت 15 سال در گروه "توس" رقصید. او به سراسر جهان سفر کرد و در یک تور در ونزوئلا با شوهر آینده خود - روستیسلاو اردووسکی-تاناوسکی بلانکو - دیدار کرد.

در ابتدا ، من کاملا مخالف آن بودم. شوهر خارجی است! اما آیا آنها از من سال کردند. چیزی که به او اطمینان خاطر داد این بود که روستیسلاو ریشه روسی دارد. پدربزرگ وی فرماندار توبولسک بود. در سال 1918 ، او و خانواده اش عازم یوگسلاوی شدند. پدر روستیسلاو در آنجا متولد شد ، که علی رغم اینکه دور از وطن خود زندگی می کرد ، اما به زبان روسی تسلط داشت ، تاریخ ، ادبیات ما را می دانست. وی همچنین زبان مادری خود را به پسرش آموخت ، اگرچه روستیسلاو نیمی اسپانیایی است و در ونزوئلا متولد شد.

ایرونیک لاریسا سمیونوونا دوست دارد خودش را "مادربزرگ ژیمناستیک روسیه" بنامد. با این حال ، افکار تازه در مورد نقش اجتماعی ورزش ، در مورد راه های توسعه ژیمناستیک مورد علاقه او این حق را می دهد که لاتینینا را عاشقانه ای از دنیای زیبا حرکات بنامد. وی اخیراً در مسابقات جهانی رقص آمریکای لاتین در هیئت امنا گنجانده شد.

در سال 2008 ، در شهر اوبنینسک ، منطقه کالوگا ، ساخت مدرسه تخصصی کودکان و نوجوانان ذخیره المپیک در ژیمناستیک هنری لاریسا لاتینینا به پایان رسید. این مدرسه به پایگاه خوبی برای مسابقات روسیه و بین المللی تبدیل شده است. و دختران و پسران کالوگا یک فرصت واقعی برای دستیابی به نتایج عالی در ورزش های بزرگ دارند.

L.S. لاتینینا از نظر روح ، فکر ، شعر سرگئی یسنین ، فیودور تیوتچف ، جوزف برودسکی شبیه است. او موسیقی راخمانینوف را ترجیح می دهد. اساتید برجسته باله - M. Plisetskaya، U. Lopatkina، R. Nureyev، M. Baryshnikov.

او بیش از 30 سال با دوستی با تکنوازان تئاتر باله به نام K.S پیوند خورده است. استانیسلاوسکی و V.I. نمیرویچ-دانچنکو گالینا ساوارینا و میخائیل سالوپ. از دیگر سرگرمی های او می توان به نقاشی و تئاتر اشاره کرد.

او طرفدار آثار T. Shmyga، O. Ostroumova، L. Guzeeva، V. Gaft، A. Mironov است. او "عاشقانه های بیرحمانه" و "بر باد رفته" را از فیلم های مورد علاقه خود می داند.


با رئیس
کمیته بین المللی المپیک ژاک روگ

با عنوان ورزشی ترین ورزشکار دنیا مایکل فلپس

ژیمناست ها ،
قهرمان المپیک ، قهرمان جهان و اروپا شد
تحت راهنمایی مربی ارشد تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
L.S. لاتینینا

(از 1967 تا 1976)

عشق بوردا

کیف آنتونین

Voronina Zinaida

لازاکوویچ تامارا

گروزدوا سوتلانا

پتریک لاریسا

درونوا نینا

سعدی الویرا

اولگا کاراسوا

سیخارولیدزه روسودان

کیم نلی

توریشچوا لیودمیلا

کوچینسکایا ناتالیا

فیلاتووا ماریا

کوربوت اولگا

در مجموع این ژیمناست ها 30 مدال طلا کسب کرده اند.

تاریخچه مدرسه

لاریسا لاتینینا یک فرد فعال است ، بی تفاوت نیست ، فریب خورده و به روشی دولتی فکر می کند. اولگا کورکاچ ، مدیر مدرسه ورزشی کودکان در شهر اوبنینسک ، منطقه کالوگا ، با دانستن این ویژگی های ژیمناست بزرگ ، به او متوسل شد. پیشنهاد این بود که بر اساس آن یک مدرسه تخصصی کودکان و نوجوانان ذخیره المپیک در ژیمناستیک هنری ایجاد شود. و یک درخواست دیگر نیز وجود داشت: "بچه ها و مربیان ما دوست دارند مدرسه ژیمناستیک اوبنینسک نام شما را داشته باشد ، ما اطلاعات زیادی در مورد شما داریم."

این امر در مورد ایجاد یک مجموعه ورزشی مدرن با اهمیت تمام روسیه بود که برای مسابقات روسیه و بین المللی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

لاریسا سمیونوونا به اوبنینسک آمد ، در این مسابقات شرکت کرد ، با بچه ها ، مربیان آشنا شد و با اعتقاد به آنها ، موافقت کرد. وی با الهام از امکان افتتاح یک مرکز کاملاً جدید از ژیمناستیک هنری ، با تمام دقت وارد کار شد و از حمایت وزیر ورزش V.A. فتیسوف و فرماندار منطقه کالوگا A.D. آرتامونوف

نتیجه کار بزرگ تیمی از مردم که خود را وقف پرورش نسل جوان کردند ، تحت حمایت لاریسا لاتینینا افتتاحیه در

2007 ، یک مدرسه مدرن ژیمناستیک هنری ، که هیچ مشابهی در روسیه ندارد.

مجموعه مدرسه تخصصی ژیمناستیک ورزشی برای لاریسا لاتینینا ، ساخته شده در اوبنینسک ، باعث افتخار ویژه مدرسه ژیمناستیک مدرن روسیه است.

بهترین سالن کشور ، مجهز به آخرین فن آوری ، با استفاده از آخرین فن آوری ها ، مواد و تجهیزات ، هم از نظر اندازه (مساحت آن 1650 متر مربع است) و هم از نظر عملکرد چشمگیر است.

قابلیت های مجموعه جدید نه تنها به طور کامل آموزش می دهد ، بلکه همچنین می تواند اردوهای آموزشی را برای تیم های جوانان و جوانان ، مسابقات بزرگ روسیه و بین المللی برگزار کند.

اما نکته اصلی در مدرسه لاریسا لاتینینا مردم هستند. مدیر مدرسه اولگا گنادیوونا کورکاچ با فداکاری عاشق شغل خود است ، در همه جزئیات فرو می رود. یک تیم منحصر به فرد در اطراف او جمع شدند.

اینها فقط مربی نیستند ، بلکه همکارانی هستند که یکدیگر را درک می کنند و از آنها حمایت می کنند. والدین ژیمناست های جوان اعتماد زیادی به مربیان دارند و آنها همه مشکلات را همراه با خود به عنوان همفکر حل می کنند. خود لاریسا سمیونوونا توسط مربیان و شاگردان مدرسه "حامی" نامیده می شود.

مدرسه ورزشی فقط مکانی نیست که بچه ها برای ورزش به آنجا می روند ، بلکه مدرسه ای است که در آن بزرگ می شوند. و مربیان به یاد می آورند که آنها معلم نیز هستند و تربیت نه تنها ورزشکاران ، بلکه افراد بسیار اخلاقی نیز به آنها بستگی دارد. البته ، همه دانش آموزان مدرسه Latynina در آینده قهرمان نخواهند شد ، اما در هر صورت ، ورزش برای آنها یک سختی عالی خواهد بود ، آنها را نظم می بخشد ، شخصیت را شکل می دهد.

در این مدرسه ، برنامه ریزی شده است که یک مدرسه شبانه روزی برای کودکان با استعداد از شهرهای دیگر افتتاح کند. اقامت و وعده های غذایی در این مدرسه شبانه روزی رایگان خواهد بود.

مدرسه ژیمناستیک لاریسا لاتینینا بیش از هزار دانش آموز دارد. این آموزش توسط 24 مربی ، گروه های توسعه ژیمناستیک برای کودکان از 3 سال ، آموزش اولیه ، آموزش و پرورش و گروه های بهبود ورزش کار می کند.

ژیمناستیک هنری در کشور ما تاریخ بزرگی دارد که باید تداوم شایسته ای داشته باشد. از ژیمناستیک هنری انتظار می رود که در بازی های المپیک نام ها و پیروزی های بزرگی در عرصه ورزش جهانی وجود داشته باشد. این امیدها از بسیاری جهات به مدرسه تخصصی کودکان و نوجوانان ذخیره المپیک لاریسا لاتینینا مرتبط است.

روسیه احیا می شود ، عزت نفس ملی احیا می شود و افتخار به پیروزی های ورزشکاران ما بهترین انگیزه برای این امر است.

یکی از اصلی ترین مسیرهای توسعه ورزش های مدرن حفظ بهترین تجربه انباشته و ایجاد شرایط مدرن برای آموزش شهروندان شایسته و از نظر جسمی قوی روسیه جدید است.

اهمیت ورزش انبوه کودکان و ورزش از بالاترین دستاوردها بسیار زیاد است و این توجه رئیس جمهور کشور به ورزشکاران و مربیان را اثبات و تأکید می کند.

ایجاد فرم های غیر معمولی مانند مدرسه لاریسا سمیونوونا لاتینینا نمونه ای مناسب برای تکرار است ، نمونه ای از ایجاد شرایط برای تمرین یک ورزش عالی و دیدنی - ژیمناستیک هنری ، نمونه ای برای آموزش افراد خوب و قهرمانان بزرگ.


ژیمناست قرن لاتینینا لاریسا سمیونوونا

مدال های طلا توسط لاریسا لاتینینا در مسابقات بزرگ کسب شد

1951

Lviv ، قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی در میان دانش آموزان

1952

بخارست (رومانی) ،
جشنواره بین المللی جوانان و دانشجویان (دو مدال طلا روی پوسته)

1954

رم، ایتالیا)،
قهرمانی جهان (قهرمانی تیمی) ؛ بوداپست، مجارستان)،
XII بازی های دانشجویی جهانی (قهرمانی تیمی)

1955

ورشو لهستان) ،
پنجمین جشنواره جهانی جوانان و دانشجویان (همه جا ، پرش) ؛
باکو ، جام اتحاد جماهیر شوروی (همه جانبه)

1956

قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی (پرش ، ورزش کف) ملبورن (استرالیا) ، بازیهای المپیک شانزدهم (قهرمانی تیمی ، همه کاره ، پرش ، ورزش کف)

1957

مسکو ، ششمین جشنواره جهانی جوانان
و دانش آموزان (3 مدال طلا)
در تمرینات مختلف)
مسابقات قهرمانی اروپا (دور زدن ، پرش ، میله های موازی ، پرتو ، تمرین کف)

1958

قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی (تمرین کف)

1959

قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی (پرش ، پرتو تعادل ، تمرین کف)
قهرمانی جهان (قهرمانی تیمی ،

همه جا ، پرش ، میله های موازی)

1960

قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی (پرش) ؛ رم (ایتالیا) ، بازی های المپیک XVII
(قهرمانی تیمی ، همه کاره ، تمرین زمینی)

1961

قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی (میله های موازی) قهرمانی اروپا (همه جانبه ،

ورزش کف)
مسکو ، جام اتحاد جماهیر شوروی (همه جانبه)

1962

قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی (میله های موازی) مسابقات قهرمانی جهان (قهرمانی تیمی ، همه کاره ، ورزش زمینی)

1963

یونیورسیاد جهانی (قهرمانی تیمی ، همه کاره ، ورزش کف)

1964

قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی (میله های ناهموار) ؛
توکیو ، بازی های المپیک هجدهم
(قهرمانی تیمی ، تمرین زمینی)







نحوه محاسبه رتبه بندی
◊ رتبه بندی بر اساس امتیازات کسب شده محاسبه می شود هفته گذشته
◊ امتیاز برای:
⇒ بازدید از صفحات اختصاص داده شده به ستاره
... رای دادن به یک ستاره
⇒ درباره یک ستاره نظر می دهم

بیوگرافی ، داستان زندگی لاتینینا لاریسا سمیونوونا

لاتینینا لاریسا سمیونوونا یک ژیمناست ملی ، 9 بار قهرمان المپیک ، قهرمان چندگانه جهان و اروپا در ژیمناستیک است.

کودکی و جوانی

وی در 27 دسامبر سال 1934 در شهر خرسون در اوکراین به دنیا آمد. پدر - دیری سمیون آندریویچ (1903-1943) ، یکی از شرکت کنندگان در جنگ بزرگ میهنی ، در نبرد استالینگراد درگذشت. مادر - Barabanyuk Pelageya Anisimovna (1902-1975).

دوران کودکی لاریسا دشوار بود - دوران پس از جنگ ، گرسنه ، فقیر ... مادر لاریسا ، زنی شجاع و سخت کوش ، از خود دریغ نکرد - او برای تأمین غذا به خانواده خود همزمان در دو شغل کار کرد ، در حالی که پلاژیا آنیسیموونا در مورد بزرگ کردن دخترش ، در مورد القای خوب فراموش نکرد شیوه.

از بیشترین سال های اول دختر رویای باله را دید. تا کلاس پنجم ، لاریسا به رقص مشغول بود و پس از آن در یک رشته ژیمناستیک ثبت نام کرد. موفقیت های لاریسا شگفت انگیز بود - او قبلاً در کلاس 9th استاد استاندارد ورزشی را به دست آورد.

در سال 1953 ، لاریسا از دبیرستان فارغ التحصیل شد (اتفاقاً با مدال طلا) و از شهر کوچک خود به کیف رفت. ابتدا وارد انستیتوی پلی تکنیک شد و به طور موازی به آموزش ادامه داد ، اما بعد فهمید که ژیمناستیک برای او نه فقط یک سرگرمی بلکه مسئله زندگی تمام زندگی اش شده است. با خوب اندیشی ، لاریسا انستیتوی پلی تکنیک را رها کرد و به موسسه فرهنگ بدنی منتقل شد.

حرفه

لاریسا در دوران دانشجویی به جشنواره جهانی جوانان و دانشجویان (بخارست) راه یافت و در آنجا اولین مدال های طلای شایسته خود را دریافت کرد. در سال 1954 ، لاریسا ، به عنوان بخشی از تیم ملی ژیمناستیک اتحاد جماهیر شوروی ، در مسابقات جهانی شرکت کرد و البته مقام اول را کسب کرد.

پس از چنین دستیابی درخشان ، لاریسا به سفر ستاره ای خود ادامه داد. او دو بار قهرمان مطلق المپیک شد ، دو بار - قهرمان اروپا و دو بار - قهرمان جهان. او بارها عنوان قهرمانی تیم را از آن خود کرد ، در مسابقات مختلف جوایزی دریافت کرد - مسابقات روی پرتو تعادل ، میله های ناهموار و غیره.

سه بار (در 1968 ، 1972 و 1976) به عنوان مربی تیم المپیک اتحاد جماهیر شوروی سابق کار کرد.

ادامه در زیر


پرو L.S لاتینینا کتاب های "جوانی خورشیدی" (به اوکراینی ، 1958) ، "تعادل" (1970 ، 1975) ، "نام این دختر چیست" (1974) ، "ژیمناستیک در طول سال ها" (1977) ، "تیم" (1977) را در اختیار دارد. او در مجلات "اوگونیوک" ، "بنر" ، "تئاتر" ، "فرهنگ بدنی و ورزش" ، "زندگی ورزشی روسیه" منتشر شد ، در برنامه های تلویزیونی شرکت کرد.

در پاییز 2004 ، لاتینینا مدرسه ژیمناستیک خود را در اوبنینسک افتتاح کرد.

در سال 2012 (بلافاصله پس از پایان بازی های المپیک) لاریسا لاتینینا ، در جمع یک شناگر آمریکایی ، در یک عکس از خانه مد فرانسه لویی ویتون شرکت کرد. موضوع جلسه عکس با عنوان ترین ورزشکاران در کل تاریخ وجود بشر است.

زندگی شخصی

شوهر اول ایوان ایلیچ لاتینین است.

پسر - آندری (پسر درگذشت).

دختر - تاتیانا ایوانوونا لاتینینا (متولد 1958) ، به مدت 15 سال در گروه رقص "Berezka" رقصید.

نوه ها - کنستانتین (متولد 1981) ، وادیم (متولد 1994).

همسر دوم - فلدمن یوری ایزرائیلوویچ (متولد 1938) ، دکتر علوم فنی ، پروفسور ، دانشگاهی آکادمی علوم برق روسیه و بین الملل ، در گذشته - رئیس جمهور ، مدیر کل JSC "شرکت الکتروتکنیکی سهامی خاص" دینامو "، سپس - مشاور مدیر کل JSC "AEC" دینامو ".

عناوین و جوایز افتخاری

استاد ارجمند ورزش (1957).

مربی ارجمند اتحاد جماهیر شوروی (1969).

کارگر افتخار فرهنگ بدنی فدراسیون روسیه (1997).

او نشان دوستی مردم (1980) را دریافت کرد.

وی سه نشان نشان افتخار (1960 ، 1969 ، 1972) دریافت کرد.

او نشان افتخار (2001) دریافت کرد.

چندین مدال به او اعطا شد.

برای خدمات برجسته ، رئیس کمیته بین المللی المپیک خوان آنتونیو سامارانچ L.S. Latynina در سال 1991 ، حکم نقره ای کمیته بین المللی المپیک.

شعبه "کودکان" یونسکو - یونیسف - "چنگال تنظیم طلای" را به لاتینینا اعطا کرد.

نام لاریسا لاتینینا در لیست منحصر به فرد ورزشکاران "تالار افتخار المپیک" نیویورک قرار دارد.

در سال 2000 ، در مسابقات توپ المپیک در نامزدی "بهترین ورزشکاران روسیه در قرن بیستم" ، او در این ده برتر باشکوه قرار گرفت و طبق نظرسنجی از روزنامه نگاران برجسته ورزشی جهان ، لاتینینا ، به همراه الکساندر کارلین ، در میان 25 ورزشکار برجسته قرن قرار گرفت.


2021
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان