06.01.2024

زندگی نامه مریم باکره، مادر عیسی مسیح. خواب مریم مقدس: فراتر از مرگ. تسبیح رحلت آنا عادل


طبق سنت باستانی کلیسای شرقی، پس از واقعه تجلیل (و نه در شب کریسمس) بود که مجوسی که از شرق آمده بودند، خدای شیرخوار را پرستش کردند (متی 2: 1-12). هیرودیس که فریب آنها را خورده بود، به دنبال مرگ مسیح بود و خانواده مقدس به زودی - به دستور فرشته ای که بر یوسف ظاهر شد - مجبور شدند فلسطین را ترک کرده و به مصر بگریزند (متی 2: 13-15). از آنجا، یوسف و باکره و کودک تنها پس از آن که فهمیدند هیرودیس مرده است، به وطن خود بازگشتند. یوسف از فرشته ای که در خواب بر او ظاهر شد از مرگ پادشاه مطلع شد (متی 2: 19-21). تعدادی از سنت های تقوا مربوط به اقامت خانواده مقدس در مصر حفظ شده است. بنابراین ، طبق یک افسانه ، در راه مصر با دزدانی روبرو شدند که دو نفر از آنها در حال گشت بودند ، بقیه خواب بودند. یکی از سارقان که عظمت الهی کودک را به طور مبهم احساس می کرد، از آسیب رساندن به خانواده مقدس به رفقای خود جلوگیری کرد. سپس مادر خدا به او گفت: «خداوند خداوند تو را با دست راست خود حمایت خواهد کرد و گناهان را می بخشد» (انجیل عربی دوران کودکی منجی. 23). طبق افسانه، این دزد مهربان بود که بعداً معلوم شد که دزد عاقل بود که خداوند بر روی صلیب گناهانش را بخشید و شایسته بود که با مسیح وارد بهشت ​​شود (لوقا 23.39-43). پس از بازگشت به فلسطین، خانواده مقدس دوباره در ناصره مستقر شدند (متی 2:23). بر اساس افسانه، مادر خدا به صنایع دستی اشتغال داشت و به کودکان محلی سواد می آموخت. او همچنان در دعا و تفکر خدا بود. هر سال تمام خانواده - طبق عادت مذهبی موجود - برای تعطیلات عید پاک به اورشلیم می رفتند. در یکی از این سفرها، یوسف و مادر خدا، که قبلاً معبد را ترک کرده بودند، متوجه نشدند که عیسی جوان، که در آن زمان 12 سال داشت، در اورشلیم باقی مانده است. آنها فکر می کردند که عیسی با یکی از بستگان یا آشنایان خود به جلیل می رود. یوسف و مادر خدا او را در میان آنها نیافتند و نگران این موضوع بودند، به معبد اورشلیم بازگشتند. آنها عیسی را در اینجا در حال صحبت با معلمان یهودی یافتند که از حکمت او فراتر از سالهای عمر او شگفت زده شده بودند. مادر خدا از غم و اندوهی که او و یوسف را در میان هم قبیله های خود نیافتند به او گفت. خداوند به او پاسخ داد: «چرا به دنبال من گشتی؟ یا نمی دانستی که من باید به چیزهایی که مال پدرم است فکر کنم؟» (لوقا 2:49). سپس معنای سخنان خداوند را نفهمیدند. و با این حال، مادر خدا تمام سخنان خود را در قلب خود نگه داشت و به طور مبهم آینده ای را که در انتظار پسرش و خود مادر خدا بود پیش بینی کرد (لوقا 2.41-51). طبق سنت کلیسا، یوسف چند سال پس از این واقعه درگذشت. اکنون مادر خدا از مسیح و برادرانش مراقبت می کند (طبق سنت تفسیری شرقی ، فرزندان یوسف از اولین ازدواج او).

شخصیت اصلی زن برای مؤمنان ارتدکس، مریم باکره است که افتخار تبدیل شدن به مادر خداوند را به دست آورد. او زندگی عادلانه ای داشت و به مردم کمک کرد تا با مشکلات مختلف کنار بیایند. پس از صعود به آسمان، مؤمنان شروع به دعا کردن با مادر خدا کردند و در موقعیت های مختلف درخواست کمک کردند.

مریم باکره در ارتدکس

برای مؤمنان، مادر خدا شفیع اصلی در برابر پسر و پروردگارش است. او زنی است که منجی را به دنیا آورد و بزرگ کرد. اعتقاد بر این است که هیچ چیز برای مادر خدا غیرممکن نیست و مردم از او برای نجات روح خود می خواهند. در ارتدکس، مریم باکره حامی هر فرد نامیده می شود، زیرا او مانند یک مادر دوست داشتنی نگران فرزندان خود است. بیش از یک بار ظهور مریم باکره رخ داد که با معجزه همراه بود. بسیاری از نمادها، معابد و صومعه ها به افتخار مادر خدا ایجاد شده اند.

مریم باکره کیست؟

اطلاعات زیادی در مورد زندگی مادر خدا شناخته شده است که می توان آنها را در آخرالزمان و در خاطرات افرادی که او را در طول زندگی زمینی اش می شناختند یافت. حقایق اصلی زیر را می توان برجسته کرد:

  1. مریم مقدس تا 12 سالگی در یک مدرسه تخصصی در معبد اورشلیم بود. والدینش او را به آنجا فرستادند و نذر کردند که دخترشان زندگی خود را وقف خداوند کند.
  2. ظهور مادر خدا توسط مورخ کلیسا نیکفور کالیستوس توصیف شد. او قد متوسط، موهای طلایی و چشمانی زیتونی رنگ داشت. بینی مریم باکره مستطیل و صورتش گرد است.
  3. مادر خدا برای تغذیه خانواده خود مجبور بود دائماً کار کند. مشخص است که او بافنده خوبی بود و به طور مستقل لباس قرمزی را که عیسی قبل از مصلوب شدن می پوشید ایجاد کرد.
  4. مریم باکره تا پایان عمر زمینی عیسی را به طور مداوم دنبال می کرد. پس از مصلوب شدن و عروج مسیح، مادر خدا برای زندگی با یحیی متکلم باقی ماند. زندگی بیشتر تا حد زیادی از «انجیل اولیه یعقوب» شناخته شده است.
  5. مرگ مریم باکره در اورشلیم در کوه صهیون، جایی که اکنون کلیسای کاتولیک در آن قرار دارد، ثبت شده است. به گفته آپوکریفا، حواریون از نقاط مختلف جهان به بستر مرگ او رسیدند، اما تنها توماس پشت سر ماند، بنابراین به درخواست او مقبره بسته نشد. در همان روز، جسد مریم باکره ناپدید شد، بنابراین اعتقاد بر این است که معراج مریم مقدس اتفاق افتاده است.

نمادهای مریم باکره

نمادهای زیادی وجود دارد که به مریم باکره مربوط می شود:

  1. یک مونوگرام از دو حرف "MR" تشکیل شده است که به معنای ماریا رجینا - مریم، ملکه بهشت ​​است.
  2. نشانه رایج مریم باکره یک قلب بالدار است که گاهی توسط یک شمشیر سوراخ شده و روی یک سپر به تصویر کشیده می شود. این عکس نشان مریم مقدس است.
  3. نام مادر خدا با هلال ماه، درخت سرو و زیتون همراه است. گل نماد پاکی مریم باکره زنبق است. از آنجایی که مریم باکره ملکه تمام قدیسان است، یکی از نمادهای او رز سفید است. او با پنج گلبرگ نشان داده شده است که با نام ماریا مرتبط است.

لقاح پاک مریم باکره

بی گناهی مادر خدا بلافاصله به یک جزم تبدیل نشد، زیرا نویسندگان اولین متون مسیحی به این موضوع توجه نکردند. بسیاری نمی دانند که مریم باکره چگونه باردار شد، اما طبق افسانه، روح القدس از آسمان به او نازل شد و یک لقاح پاک رخ داد که به لطف آن گناه اصلی به عیسی مسیح منتقل نشد. در ارتدکس، مفهوم معصوم به عنوان یک جزم پذیرفته نمی شود و اعتقاد بر این است که مادر خدا به لطف تماس با فیض الهی از گناه رهایی یافت.

مریم باکره چگونه عیسی را به دنیا آورد؟

یافتن جزئیات در مورد چگونگی تولد باکره ممکن نیست، اما اطلاعاتی وجود دارد که کاملاً بدون درد بوده است. این با این واقعیت توضیح داده می شود که مسیح از شکم مادرش بیرون آمد بدون اینکه آن را باز کند یا مسیرها را گسترش دهد، یعنی مادر خدا مریم باکره باقی ماند. اعتقاد بر این است که عیسی زمانی که مادرش 14-15 ساله بود به دنیا آمد. هیچ قابله ای نزدیک مادر خدا نبود؛ خودش بچه را در آغوش گرفت.

پیشگویی های مریم باکره در فاطمه

مشهورترین ظهور حضرت ما معجزه فاطمه است. او به سه بچه چوپان رسید و هر یک از ظاهرهای او با تعدادی اتفاق غیرقابل توضیح همراه بود، به عنوان مثال، حرکت تصادفی خورشید در سراسر آسمان مشاهده شد. در طول ارتباط، مادر خدا سه راز را فاش کرد. پیشگویی های مریم باکره فاطمه در زمان های مختلف نازل شده است:

  1. مادر خدا در اولین حضور خود، چشم اندازهای وحشتناک جهنم را به کودکان نشان داد. او گفت که جنگ جهانی اول به زودی پایان خواهد یافت، اما اگر مردم دست از گناه و توهین به خدا برندارند، او آنها را با بلایای مختلف مجازات می کند. نشانه ظهور نور روشن در شب خواهد بود، زمانی که مانند روز قابل مشاهده خواهد بود. بر اساس برخی داده ها، قبل از شروع جنگ جهانی دوم، شفق شمالی در اروپا مشاهده می شد.
  2. ظهور دوم مریم باکره پیشگویی دیگری آورد و می گوید وقتی همه چیز در شب با نور ناشناخته ای روشن می شود، نشانه آن خواهد بود که خداوند جهان را مجازات خواهد کرد. برای جلوگیری از این اتفاق، مادر خدا برای درخواست تقدیس روسیه و همچنین برای برگزاری مراسم کفاره در هر شنبه اول ماه می آید. اگر مردم به درخواست های او گوش فرا دهند، صلح برقرار خواهد شد، اما اگر نه، آنگاه نمی توان از جنگ ها و فاجعه های جدید اجتناب کرد. بسیاری معتقدند که این پیشگویی از گسترش کمونیسم صحبت می کند که با درگیری های مختلفی همراه بود.
  3. سومین پیشگویی در سال 1917 دریافت شد، اما مریم مقدس تا سال 1960 اجازه کشف آن را نداد. پاپ با خواندن این پیشگویی از افشای آن امتناع کرد و دلیل آن این بود که این پیشگویی مربوط به زمان او نبود. متن حاکی از آن است که سوء قصدی علیه پاپ انجام خواهد شد و این در ماه می 1981 اتفاق افتاد. خود پاپ اعتراف کرد که اعتقاد بر این است که مادر خدا او را از مرگ محافظت کرده است.

دعا به مریم باکره

تعداد زیادی متن دعا خطاب به مادر خدا وجود دارد. او به مؤمنان کمک می کند تا با مشکلات مختلف کنار بیایند، این گونه است که زنانی که می خواهند باردار شوند و ازدواج کنند به او مراجعه می کنند، از او شفا و منافع مادی می خواهند، برای فرزندان از او دعا می کنند و .... در مورد تلفظ متون دعایی قوانین متعددی وجود دارد:

  1. شما می توانید در کلیسا و در خانه به مادر خدا مراجعه کنید، نکته اصلی این است که یک نماد در مقابل چشمان خود داشته باشید. توصیه می شود برای سهولت در تمرکز، یک شمع در نزدیکی روشن کنید.
  2. دعا به مریم مقدس باید از قلب پاک و با ایمان به قدرت او خوانده شود. هرگونه شک و تردید مانعی برای کمک است.
  3. شما می توانید در هر زمانی که روحتان بخواهد به مادر خدا روی آورید.

دعا به مریم باکره لوردس

در سال 1992، پاپ تعطیلاتی را به افتخار بانوی لوردس تأسیس کرد. مردم برای شفای بیماری ها به او کمک می کنند. باکره مقدس در طول زندگی خود رنجها را شفا داد و پس از آن ناجی بیماران شد. هنگامی که او کودک بود، مریم مقدس، مقدس ترین خدایان، شروع به ظهور کرد و احکام نماز را به او آموخت، او را به توبه برای افراد گناهکار فرا خواند و از او خواست که کلیسا بسازد. او به دختر نشان داد که منبع شفا کجاست. برنادت تنها 10 سال پس از مرگش مقدس شد.


دعای قوی به مریم باکره برای کمک

در مسیحیت، دعا به مادر خدا قوی ترین و مؤثرترین تلقی می شود. آنها در موقعیت های مختلف از او کمک می خواهند ، نکته اصلی این است که این درخواست جدی است ، زیرا بهتر است قدرت های برتر را در مورد چیزهای کوچک مزاحم نکنید. دعای مریم باکره برای کمک باید روزانه و حتی تا چند بار در روز تکرار شود. می توانید آن را با صدای بلند یا با خودتان بگویید. متن مقدس با خواندن منظم، امید را القا می کند و قدرت می دهد که در شرایط سخت تسلیم نشوید.


دعا به مریم باکره برای رفاه

زندگی یک فرد پر از موقعیت های مختلف است که همیشه مثبت نیستند. زنان نگهبان کانون خانواده هستند، بنابراین نمایندگان جنس منصف باید برای رفاه بستگان خود دعا کنند. مریم مقدس به آشتی مردم کمک می کند و یکی دیگر از نزاع ها و تخریب خانواده محافظت می کند. با کمک دعای ارائه شده، می توانید خود و عزیزان خود را از منفی های مختلف از بیرون محافظت کنید.


دعای مریم باکره برای سلامتی

شواهد زیادی از مؤمنان وجود دارد که تأیید می کنند که دعاهای خالصانه به مادر خدا به شفای بیماری های مختلف کمک می کند. دعای مریم مقدس را می توان در کلیسا خواند، اما توصیه می شود تصویری را در خانه نزدیک تخت بیمار قرار دهید، شمع روشن کنید و دعا کنید. می توانید متن را روی آن بگویید و سپس به فرد مبتلا یک نوشیدنی بدهید و آن را بشویید.


دعا به مریم باکره برای ازدواج

بسیاری از دخترانی که در جستجوی یک جفت روح هستند به مقدس ترین Theotokos مراجعه می کنند تا او بتواند عریضه هایی را به خداوند برساند و به آنها کمک کند تا زندگی شخصی خود را بهبود بخشند. او شفیع اصلی همه زنان محسوب می شود و به آنها در امور عشقی کمک می کند. برای یافتن شادی و عشق، باید هر روز دعایی برای مریم باکره بخوانید تا زمانی که آنچه می خواهید واقعی شود. درخواست دعا نه تنها شانس ملاقات با شریک زندگی شایسته را افزایش می دهد، بلکه رابطه را از مشکلات مختلف محافظت می کند و به ایجاد یک خانواده شاد کمک می کند.


دعای مریم باکره برای کودکان

مادر خدا مادر اصلی همه مؤمنان است، زیرا او به جهان منجی داد. تعداد زیادی از مردم برای کمک به او مراجعه می کنند و از فرزندان خود می خواهند. مریم مقدس به راهنمایی کودک در مسیر درست کمک می کند، او را از شرکت بد دلسرد می کند و به او الهام می دهد تا خود را در این دنیا بیابد. دعای منظم به مادر، محافظی قوی در برابر بیماری ها و مشکلات مختلف خواهد بود.


در 28 آگوست، روزه خفتگان به پایان می رسد، زیرا در این روز مسیحیان ارتدکس، رحلت مریم مقدس را جشن می گیرند. بیهوده نیست که این تعطیلات، نه مرگ نامیده می شود. به نظر می رسید که مادر خدا به خواب رفته بود و عیسی مسیح نه تنها روح او، بلکه بدن او را نیز به آسمان برد. برای اطلاعات بیشتر در مورد تاریخچه شکل گیری تعطیلات، آخرین سال های زندگی زمینی مریم باکره و اینکه چرا مادر خدا را شفیع نسل بشر می دانند، به ادامه مطلب مراجعه کنید.

چگونه مریم مادر تمام بشریت شد

در حالی که هنوز برای مرگ بر روی صلیب آماده می شد، مسیح از مادرش مراقبت کرد. از این رو، عیسی هنگامی که بر روی صلیب بود، به یحیی متکلم گفت: «اینک مادرت». او همچنین خطاب به باکره گفت: پسرت را ببین.

بنابراین، مادر خدا نه تنها یوحنای رسول را پذیرفت، بلکه تمام بشریت را نیز پذیرفت. بنابراین، او شفیع کل نسل بشر، یک کتاب دعای قابل اعتماد برای هر یک از ما محسوب می شود. همانطور که برای مادران هنگام بیماری فرزندانشان سخت است، مادر خدا نیز در هنگام گناه رنج می برد.

می توانید در مقاله "آیا در کتاب مقدس مبنایی برای تکریم مادر خدا وجود دارد؟" .

آخرین روزهای زندگی و خبر مرگ صالح

مادر خدا قبل از خوابش در افسوس در آسیای صغیر، در قلمرو ترکیه مدرن زندگی می کرد. در این شهر خانه یحیی انجیل بود.

بر اساس افسانه، مریم باکره از جدایی از پسرش بسیار ناراحت شد، بنابراین خواست او را نزد خود ببرد. دقیقاً مشخص نیست که مادر خدا چند سال پس از عروج ناجی به آسمان روی زمین زندگی کرد. برخی از مورخان به 10 و برخی دیگر به 22 اشاره می کنند. اما به هر حال پسر درخواست مادر را برآورده کرد.

سه روز قبل از رحلت خدای مقدس، یک پیام آور آسمانی بر او ظاهر شد. این فرشته جبرئیل بود که روزی شاخه ای از بهشت ​​را برای او به ارمغان آورد و مژده تولد منجی را برای او آورد؛ این بار فرشته شاخه گلی نیز در دست داشت، اما طبق افسانه ها با نوری غیرزمینی می درخشید. این نماد روشنی از این واقعیت بود که مادر خدا بر زندگی زمینی، مرگ و زوال پیروز شد. سه روز دیگر او در ملکوت بهشت ​​خواهد درخشید.

در این مدت، مادر خدا برای رحلت خود آماده شد و فقط می خواست قبل از مرگ رسولان را ببیند.

بزرگداشت باکره در میان رسولان و مسیحیان اولیه

در کتاب مقدس هیچ نشانه ای از نحوه ارتباط مادر خدا با رسولان وجود ندارد، اما سنت داستان های بسیاری را برای ما حفظ کرده است. شکی نیست که رسولان مریم باکره را بسیار دوست داشتند و او را مادر خود می دانستند. جان خداشناس واقعاً به او اهمیت می داد، همانطور که به مادر خودش اهمیت می داد. و به لطف انجیل لوقا، به راحتی می توان فهمید که باکره چه نوع قدرت معنوی برای این رسول شد.

همچنین اولین مسیحیان مخفیانه نزد مریم آمدند. این دلیلی می دهد که بگوییم تکریم مادر خدا در قرن های اول مسیحیت آغاز شد. این توسط اولین نمادهای مادر خدا در دخمه های رومی (قرن دوم) تأیید شده است.

قبل از رستاخیز، خدای مقدس این فرصت را داشت که با حواریون که در آن زمان در نقاط مختلف جهان انجیل را موعظه می کردند ملاقات کند. مسیح از این امر مراقبت کرد. توسط روح القدس او شاگردان خود را در برابر تخت باکره جمع کرد.

طبق افسانه، فقط توماس رسول گم شده بود. به مشیت الهی، این رسول اولین کسی بود که از عروج مادر خدا به بهشت ​​آگاه شد. اما در ادامه بیشتر در مورد آن.

طبق افسانه، قبل از مرگ زمینی خود، مسیح به مادر خدا ظاهر شد، که باکره به او دعا کرد. او با رسیدن به اوج تقدس، با فروتنی از پسر خواست تا همه حاضران را برکت دهد و او را به بهشت ​​ببرد.

پس از این پدیده، ماریا به خواب رفت. تابوت باکره به جتسیمانی برده شد، جایی که او وصیت کرد که خود را در نزدیکی قبر پدر و مادرش و یوسف نامزد دفن کند.

طبق افسانه، در این مسیر مردم از ایمان و لمس بدن مریم باکره شفا دریافت کردند.

کاهنان اعظم سعی کردند از راهپیمایی جلوگیری کنند: آتوس کشیش یهودی حتی جرات کرد تابوت را برگرداند. اما او فقط از نظر ذهنی موفق به انجام این کار شد ، زیرا در آن لحظه یک نیروی نامرئی دستان او را قطع کرد. این داستان در شمایل نگاری جشن رستاخیز مریم باکره پاسخ یافت. آتوس شوکه شده از نیت خود پشیمان شد و پطرس رسول او را شفا داد.

چگونه کلیسا در مورد عروج روحی-جسمی مریم یاد گرفت؟

به مدت سه روز رسولان تابوت مادر خدا را ترک نکردند و خدا و مادرش را تسبیح می گفتند.

در روز سوم، مرحوم توماس رسول ظهور کرد. برای اینکه او بتواند با باکره خداحافظی کند، شاگردان تصمیم گرفتند تابوت را باز کنند. اما اجساد دیگر در آنجا یافت نشد. این واقعاً رستاخیز الهی مقدس و عروج او به بهشت ​​بود. کاتولیک ها این تعطیلات را به این شکل می نامند بردن مریم مقدس به جلال بهشتی .

مسیح او را در کمال روحی و جسمی (اول روح و سپس بدن) به بهشت ​​برد. اما این به هیچ وجه به این معنی نیست که مادر خدا به سادگی در بهشت ​​است و از زندگی بهشتی لذت می برد. البته، پادشاهی بهشت ​​هدف نهایی مسیحیان است. اما مادر خدا وعده خود را ترک نکرد. طبق افسانه، او قبل از مرگ خود به حواریون و مسیحیان جمع شده گفت: شاد باشید! من تمام روز با شما هستم.

به همین دلیل است که برای هر مسیحی، خواب مریم مقدس یک تعطیلات تشییع جنازه غم انگیز نیست، بلکه روز روشن ملاقات مادر خدا با مسیح است. و همچنین روزی که بشریت دیگر کتاب دعای بزرگی را در زمین پیدا نکرد، بلکه در بهشت ​​بود.

معنای تعطیلات به خوبی توسط تروپاریون فرضیه منتقل می شود:

در کریسمس باکرگی خود را حفظ کردی، در رستاخیز دنیا را رها نکردی، ای تئوتوکوس، در برابر شکم، مادر وجود شکم، آرام گرفتی. (خود را به زندگی معرفی کرد، به عنوان مادر زندگی، یعنی مسیح): و با دعای خود جان ما را از مرگ نجات می دهی.

نام صومعه ها و لورها گواهی می دهد که مسیحیان ارتدکس تا چه اندازه به رستاخیز مادر خدا احترام می گذارند. به عنوان مثال، در اوکراین، هر سه لور - پوچایف، کیف-پچرسک و سویاتوگورسک - فرض نامیده می شوند.

علاوه بر این، شما را به تماشای فیلمی از متروپولیتن هیلاریون در مورد تاریخچه این تعطیلات دعوت می کنیم:


برای خودت بگیر و به دوستانت بگو!

در وب سایت ما نیز بخوانید:

بیشتر نشان بده، اطلاعات بیشتر

آنا

که در 80 قبل از میلادمتولد شد یواخیم، پدر ماریا

آنامتولد شده در 74 قبل از میلاددر یک خانواده بزرگ، تبدیل شدن به چهاردهمین فرزند. مادر آنا در آن زمان 45 سال داشت. والدین آنا در آن زمان افرادی با درآمد متوسط ​​بودند. آنها در شهر ناصره زندگی می کردند، به دامداری مشغول بودند و گله کوچکی داشتند. علاوه بر این، پدر آنا یک مسافرخانه کوچک داشت. سه اتاق در حیاط وجود داشت که تاجران بازدیدکننده در آن اقامت داشتند.

ناصره در مسیر مصر به هند بسیار خوب واقع شده بود و کاروانیان دائماً از این شهر بازدید می کردند.
اغلب اوقات سیمئون، پیشگوی معروف، در خانه آنها می ماند. این همان شمعون پیر 113 ساله است که منتظر بود تا عیسی تازه متولد شده در معبد ظاهر شود. او بود که گفت: خداوند را ستایش کن که منتظر این بودم! در آن زمان شمعون هنوز جوان بود. او طبابت می کرد، با گیاهان معالجه می کرد و می توانست آینده را پیش بینی کند. او این کار را با کمک سیزده سنگ و شانه بره انجام داد. شمعون آنها را پرتاب کرد و سپس به دقت مطالعه کرد که از سنگ هایی که به زمین افتاده بودند چه نوع طرحی به دست آمده است. در آن لحظه آینده نامعلوم انسان برای او آشکار شد. قبلا مردم با فالگیران با احترام و ایمان بسیار رفتار می کردند. پیشگویی های سیمئون همیشه محقق می شد و مردم اغلب برای کمک به او مراجعه می کردند.

آنا کوچولو در آن زمان 12 ساله بود. آنا با سخت کوشی همه را شگفت زده کرد و تمام تلاش خود را برای کمک به مادرش در کارهای خانه انجام داد. در چنین سن جوانی، او می دانست که چگونه مانند یک بزرگسال کار کند: دوشیدن یک گاو و اداره یک خانه. در همان زمان، او با عشق بی اندازه به زندگی، شادی غیرقابل مهار و مهمتر از همه، حس ترحم کودکانه برای همه موجودات زنده متمایز بود. او برای همه متاسف بود - افراد مسن، سرگردان ضعیف و بیمار و همسایه ها، حیوانات، او نمی توانست با آرامش به رنج کسی نگاه کند. آنا قلب بزرگ و مهربانی داشت. آنا به سادگی عاشق سیمئون فالگیر شد. او بسیار غیر معمول و مرموز بود. او کاری غیرقابل درک و مرموز انجام می داد - یک جادوگر واقعی ...
اتاقی که شمعون در آن اقامت داشت با یک پرده به دو قسمت تقسیم شد. آنا، دختری به طرز وحشتناکی کنجکاو، در نیمه دوم اتاق پنهان شد و از آنجا به دقت سیمئون را از کنار تماشا کرد و مجذوب اعمال او شد. او واقعاً می خواست بفهمد که مهمان مرموز آنها چه می کند و خودش می خواست آن را یاد بگیرد. سیمئون نیز به کودک کنجکاو توجه کرد. او آنا را به خاطر خودانگیختگی، مهربانی و عطش آشکار و پنهانش برای دانش جدید دوست داشت. او به آرامی شروع به آموزش هنر درمان به دختر کرد و برخی از اسرار پزشکی را برای او فاش کرد.
سیمئون اشتباه نکرد - آنا معلوم شد که دانش آموز توانمندی است و همه چیز را درست در پرواز درک کرده است. به زودی خودش می‌توانست درد دندان را به زبان بیاورد، آبسه چرکی را از بدن بیمار خارج کند یا درد معده را تسکین دهد.
پیش از این، درمان خانگی در همه جا انجام می شد. هر خانواده فردی داشت که می توانست به اعضای بیمار خانواده یا حیوانات خانگی کمک کند. سحر و جادو، شفا و پیش بینی آینده هیچ کس را شگفت زده یا نترساند؛ آنها با آرامش، با ایمان و درک با این موضوع برخورد کردند. هیچ کس پزشکی را به رسمی و عامیانه تقسیم نکرد.

یک روز آنا از سیمئون التماس کرد که به او بگوید وقتی بزرگ شد چه اتفاقی برای او می افتد و چه آینده ای در انتظارش است. سیمئون، با موافقت، سنگ ها را پهن کرد و برای مدت طولانی در سکوت به چیدمان حاصل نگاه کرد. آهی کشید و به آنا نگاه کرد و چیزی نگفت.
دختر کنجکاو شروع به اذیت کردن او کرد و او را متقاعد کرد که حقیقت را به او بگوید. سیمئون برای مدت طولانی امتناع کرد، اما در نهایت، تسلیم ترغیب او شد، گفت: «زندگی سخت و کوتاهی خواهید داشت. و وقتی بچه ای به دنیا بیاوری، در سن 54 سالگی خواهی مرد. شما یک دختر خواهید داشت که باید نام او را ماریا بگذارید. این یک دختر خارق العاده خواهد بود. زمان خواهد گذشت و او صاحب پسری به نام عیسی خواهد شد. این مرد مسیح خواهد بود، او ایمان جدیدی را برای مردم به ارمغان خواهد آورد که جهان را نجات خواهد داد.»
پس از این پیش بینی، سیمئون با چشمانی کاملاً متفاوت به دخترک نگاه کرد. از پیشگویی های باستانی، شمعون می دانست که روزی مردی در سرزمین یهودیه متولد خواهد شد که در آینده تمام جهان را زیر و رو می کند، آن را از پلیدی و رذیلت پاک می کند و به مردم زندگی جدیدی می بخشد. و حالا - وای - این پیشگویی درست در مقابل چشمان او به حقیقت می پیوندد!
سیمئون اکنون فقط برای یک چیز دعا می کرد - اگر فقط می توانست زنده بماند تا این روز روشن را ببیند و منجی جهان را با چشمان خود ببیند، اگر فقط قدرت کافی برای انتظار این معجزه را داشت!
از این گذشته ، طبق پیشگویی معلوم شد که مادر خدا مریم زمانی به دنیا می آید که سیمئون تقریباً صد ساله شود! اگر فقط می توانستم این روز را ببینم!

آنا در سن 13 سالگی با یواخیم 19 ساله ازدواج کرد. در آن روزها بچه ها خیلی زود بزرگ شدند؛ در سن 13 سالگی، دختری از قبل در سنین بالا و آماده ازدواج به حساب می آمد. آنها در سرزمین مقدس زندگی می کردند، زاده و ثروتمند بودند، اما فرزندی نداشتند. در جامعه اطراف آنها، غیبت فرزندان در خانواده مساوی بود با نفرین، نارضایتی از بالا، و بنابراین کشیش اجازه نداد یواخیم به معبد وارد شود. او از خانه به بیابان رفت و تصمیم گرفت دیگر برنگردد. آنا در خانه تنها ماند و از بدبختی اش غصه خورد. در سالگرد ازدواجش با یواخیم، او در باغ به شدت گریه کرد: «وای بر من که شبیه او شده‌ام؛ مانند پرندگان آسمان نشدم، زیرا پرندگان آسمان در حضور تو بارور هستند، خداوندا! وای بر من که مانند جانوران زمین نشدم زیرا آنها نیز فرزند دارند! حتی امواج امواجی را به دنیا می آورند که می نوازند و می پاشند و خدا را ستایش می کنند. و من نمی توانم با زمین مقایسه کنم، زیرا زمین میوه های خود را می دهد ...» فریاد آنا شنیده شد، رسول آسمانی - فرشته - به آنا اطمینان داد که به زودی دختری خواهد داشت که مریم نامیده می شود.

نماد "دیدار یواخیم و آنا"
تصاویر یواخیم و آنا در نقاشی شمایل غیرمعمول نیستند؛ آنها همیشه به یک شکل نشان داده می شدند: یواخیم - به عنوان پیرمردی با ریش بلند، آنا - در هیمیشن بلند با سر پوشیده. گاهی هم جزو قدیسان برگزیده نماد بودند. همچنین یک ترکیب ویژه "ملاقات یواخیم و آنا" وجود داشت. پس از انجیل و بازگشت یواخیم از صحرا به خانه، یواخیم و آنا یکدیگر را در آغوش گرفتند.

ولادت مریم باکره

سالها گذشت. آنا مدتها بود که پیشگویی شمعون را فراموش کرده بود. تجارت، خانه داری، زندگی روزمره - زندگی طبق معمول ادامه داشت. یواخیم و آنا زوجی مرفه و با درآمد متوسط ​​در ناصره به حساب می آمدند. آنها دام نگهداری می کردند - بز، گاو، اسب، گاو نر. و یک گله بزرگ گوسفند. علاوه بر این، یواخیم صاحب یک خامه‌خانه کوچک بود که خامه ترش، پنیر دلمه و کره تولید می‌کرد. یواخیم علیرغم سن بالای 60 ساله اش، همچنان سخت کار می کرد و سعی می کرد همه جا با کارهای خانه همراه باشد.
ناگهان اتفاق غیرمنتظره ای رخ داد - همسرش آنا دوباره باردار شد. در 54 سالگی! فقط یه جور معجزه! و فقط الان آنا یاد سیمئون افتاد! او به همه عزیزانش - شوهرش، اقوام - در مورد پیشگویی که در کودکی به او گفته شد گفت: در 54 سالگی باردار می شود و در زایمان فوت می کند و فرزند حاصل باید مریم نامیده می شود و این دختر سپس تبدیل می شود. مادر عیسی مسیح - که بسیار رنج خواهد برد و ایمان جدیدی را به این جهان خواهد آورد.

عزیزان آنا به سادگی گیج شده بودند. چه نوع پیشگویی، از کجا می آید، چه نوع مسیحی، آنا واقعا می میرد، چگونه می تواند باشد، و چه کسی پس از آن کودک را بزرگ خواهد کرد؟
یواخیم قبلاً 60 ساله بود و بعید بود که بتواند دختر را به تنهایی بزرگ کند.
در آن روزها بچه دار شدن بسیار رایج بود. و هیچ یک از اقوام نتوانست ماریا کوچک را به خانه خود ببرد. و سپس آنا به یاد خویشاوند دور خود الیزابت افتاد. مادر الیزابت پسر عموی دوم مادر آنا بود. الیزابت و شوهرش زکریا از خود فرزندی نداشتند، بنابراین موافقت کردند که مریم را با خود ببرند.

صبح زود، ساعت 6:15 صبح 21 جولای 20 ق.م. ه. در خانه یواخیم دختری به دنیا آمد که ماریا نام داشت. آنا که قادر به تحمل زایمان سخت نبود، همانطور که سیمئون پیش بینی کرده بود، درگذشت.


مقدسین یواخیم و آنا
نقاش شمایل معمولاً توسط خانواده هایی که فرزندی نداشتند یا در انتظار اولین فرزند خود بودند مأموریت می یافتند که والدین مادر خدا را به تصویر بکشند.

کودک بسیار بیمار بود و مطمئن نبود که دختر بدون شیر مادر زنده بماند. بنابراین، یواخیم دخترش را تنها زمانی وارد فهرست شجره نامه خانواده کرد که خطر مرگ زودهنگام از بین رفته بود، یعنی. دقیقاً دو ماه بعد - 21 سپتامبر.
این تاریخ شروع به تولد مریم شد. امروزه، در این روز، 21 سپتامبر، یکی از دوازده تعطیلات بزرگ کلیسا - ولادت مریم مقدس جشن گرفته می شود.
همه نوزادانی که سه روز قبل از 21 ژوئیه و 21 سپتامبر به دنیا می آیند، اغلب کودکان با استعداد هستند و همه آنها تحت حمایت مریم باکره هستند.
21 جولای یک روز خاص است. طبیعت خود شادی می کند و تولد مریم باکره را جشن می گیرد - هوا پر از بوی تند تابستان و خورشید است ، سبکی خارق العاده در روح همه مردم می نشیند ، صبح همه با حال خوب از خواب بیدار می شوند و پیش بینی می کنند که چیزی امروز اتفاق فوق العاده ای در شرف وقوع است

رستاخیز آنا عادل

25 ژوئیه / 7 آگوست - رستاخیز آنا عادل، مادر الهه مقدس.


نماد Dormition درست است. آنا، مادر مریم مقدس

طبق افسانه، سنت آنا دو ملک در اورشلیم به دست آورد: اولی در دروازه جتسیمانی و دومی در دره یهوشافات. در ملک دوم، او یک سرداب برای اعضای خانواده فوت شده ساخت و در آنجا همراه با یواخیم به خاک سپرده شد. پاک ترین پیکر مادر خدا در این قبرستان خانوادگی به خاک سپرده شد. معبدی در محل دفن ساخته شد. افسانه ای وجود دارد که سنت. برابر با حواریون هلنا در اینجا یک بازیلیکا ساخت. در سال 614 معبد ویران شد، اما مقبره مادر خدا حفظ شد. بسیاری از ساختمان‌های مدرن به زمان جنگ‌های صلیبی باز می‌گردد. این معبد زیرزمینی است که 50 پله به آن منتهی می‌شود و کلیساهای St. پدرخوانده یواخیم و آنا و یوسف نامزد، واقع در کنار پله ها.


دخمه خاکسپاری یواخیم و آنا در کلیسای عروج مریم باکره

مقبره های سنت یواخیم و آنا در کلیسای عروج مریم باکره

در کنار. قرن X در کوه آتوس، صومعه سنت آنا ساخته شد - قدیمی ترین صومعه آتونی. در قرن هفدهم که سال‌ها توسط دزدان دریایی ویران شده بود. توسط پاتریارک قسطنطنیه دیونیسیوس، که پای آنا عادل مقدس را از مسیحیان آسیای صغیر به دست آورد، بازسازی شد. در سال 1680، یک کلیسای جامع در آنجا به یاد خوابگاه سنت آنا ساخته شد. از آن زمان به بعد، صومعه شروع به نام "سنت آنا" کرد. در کوه آتوس به خاطر اعمال عالی زهد راهبانش مشهور است.
نه چندان دور از اسکیت سنت آنا، به اصطلاح اسکیت جدید ولادت مریم مقدس یا "آنای کوچک" وجود دارد. مجاورت این مکان های مبارک بر ارتباط بین وقایع مقدس لقاح و تولد مریم مقدس تأکید می کند.

در زمان پادشاه مقدس ژوستینیانوس (527-565)، معبدی به افتخار او در دوترا ساخته شد، و امپراتور ژوستینیان دوم (685-695؛ 705-711) معبد او را بازسازی کرد، زیرا آنا عادل به همسر باردارش ظاهر شد. در همان زمان جسد و مافوریوم (حجاب) او به قسطنطنیه منتقل شد. مراسم رستاخیز سنت آنا در 7 آگوست (25 ژوئیه) برگزار می شود.

در حال حاضر، ذرات بقایای سنت آنا قرار دارند:
- در صومعه های آتونیت (پای چپ در اسکیت بزرگ آنا راست، پای راست در صومعه کوتلوموش، دست چپ در صومعه استاورونیکیتا)؛
- در صومعه ها و کلیساهای مختلف در یونان (از جمله صومعه سنت جان انجیل در Patmos، کلیسای Panagia Gorgoepikoos در تسالونیکی).
- به کلیسای St. نیکلاس در پیژی، مسکو؛
- 26 اکتبر 2008، ذره ای از یادگارهای St. آنا از آتوس به مجموعه معبد ایورون نماد مادر خدا در دنپروپتروفسک آورده شد، جایی که او را در یک کشتی در راهرو پایینی کلیسای کلیسای جامع به نام یواخیم و آنا قرار دادند.
- 10 ژوئیه 2011، ذره ای از آثار مقدس St. آنا به صومعه والام منتقل شد.

تروپاریون آنا عادل

صدا 4
تو ای مادر پاک خدا آنو حکیم جانی را که در شکمت به دنیا آوردی. به علاوه، شما اکنون در پذیرش آسمانی آرام گرفته اید، جایی که شادی کنندگان محل سکونت هستند، در جلال شادی می کنند، شما را با عشق به گناهان گرامی می دارند، طالب پاکی می کنند، همیشه پر برکت.

کنداکیون آنا عادل

صدا 2
یاد اجداد مسیح را گرامی می داریم که صادقانه برای رهایی همه از غم و اندوه درخواست کمک می کنند و می گویند: خدای ما با ماست، آنها را جلال دهید، همانطور که راضی بودید.

تسبیح رحلت آنا عادل:

ما تو را بزرگ می‌نماییم، آنو مقدس و عادل، خدمتکار مسیح، خدای ما، و همه ما با افتخار خواب تو را جلال می‌دهیم.



نماد معجزه آسا و بخشی از بقایای سنت آنا صالح در صومعه سنت آنا در کوه آتوس.

در 17 ژوئن 2006، والام با نماد آنا عادل مقدس، مادر پیشین مسیح، که دارای فیض بزرگی از جانب خداوند برای شفای بیماری ناباروری است، ملاقات کرد. این لیستی از نماد معجزه آسا است که در اسکیت سنت آن در کوه آتوس قرار دارد. اکنون سه فهرست از این قبیل در صومعه وجود دارد، همه کپی‌های دقیقی از تصویر معجزه‌آسا سنت آنا هستند و مستقیماً به صومعه سنت آنا نوشته شده‌اند. نامه های سپاس بی شماری از والدینی که به لطف شفاعت آنا صالح مقدس فرصت بچه دار شدن را به دست آورده اند به کوه آتوس آمده و می آید.

دعای ناباروری زناشویی

برای کمک به ناباروری زناشویی، با دعا به پدرخوانده های صالح یواخیم و آنا، زکریا نبی و الیزابت، راهب رومی، شهید پاراسکوا، به نام جمعه مراجعه کنید.


جلسه سنت. یواخیم و آنا عادل. تکه ای از یک نماد متعلق به قرن هفدهم.

دعا به پدرخوانده های صالح یواخیم و آنا:
در مورد زنان عادل همیشه جلال مسیح، پدرخوانده های مقدس یواخیم و آنو، که در برابر تخت ملکوتی پادشاه بزرگ ایستاده اند و نسبت به او جسارت زیادی دارند، مانند دختر مبارک ترین شما، پاک ترین Theotokos و مریم باکره، که می خواست تجسم شود!
به شما، به عنوان یک شفیع قدرتمند و کتب دعای غیور برای ما، ما گناهکاران و نالایقان (اسامی) به شما متوسل می شویم. برای خیر او دعا کنید تا خشم خود را که با اعمال ما بر حق ما برانگیخته است دور کند و با خوار شمردن گناهان بی شمار ما، ما را به راه توبه برگرداند و ما را در راه اوامر خود قرار دهد. . همچنین با دعای خود زندگی ما را در دنیا حفظ کن و در همه چیزهای نیکو شتاب بخواهیم، ​​آنچه را که برای حیات و تقوا از خداوند نیاز داریم، و با شفاعت خودت ما را از هر مصیبت و گرفتاری و مرگ ناگهانی رهایی بخش و حفظ کن. ما از همه دشمنان، اعم از مرئی و نامرئی، بیایید زندگی آرام و خاموشی را در کمال تقوا و پاکی داشته باشیم، و بدین ترتیب در دنیا این عمر موقتی سپری شده است، به آرامش ابدی دست خواهیم یافت، جایی که به دعای مقدس شما باشد. سزاوار پادشاهی آسمانی مسیح خدای ما شوید، همه جلال، احترام و پرستش تا ابدالاباد از آن اوست، همراه با پدر و روح القدس. آمین

عریضه شخصی آنا عادل برای هدیه فرزند(از Chetyi-Menya سنت دیمیتریوس روستوف):
وای بر من پروردگارا! من شبیه چه کسی خواهم شد؟ نه برای پرندگان آسمان و نه به حیوانات زمین، زیرا آنها نیز میوه خود را برای تو می‌آورند، اما من تنها نازا هستم. وای بر من پروردگارا! من تنها هستم، گناهکار، بدون فرزند. تو که یک بار در پیری سارا پسر اسحاق را به او دادی. تو که رحم آنا، مادر پیامبرت سموئیل را گشودی، اکنون به من نگاه کن و دعای مرا بشنو. اندوه دلم را بس کن و شکمم را بگشا و نازا و بارور کن تا آنچه را که زاییده ام به تو هدیه دهیم و برکت و سرود و تسبیح رحمتت را برسانیم.


بوسیدن زکریا و الیزابت. پایان پانزدهم - آغاز شد. قرن شانزدهم

از داستان کتاب مقدس، ما چیزی در مورد شرایط تولد او، نه در مورد ورود به معبد، و نه در مورد زندگی مریم باکره پس از پنطیکاست، نمی آموزیم. چنین جزئیاتی از زندگی مادر خدا توسط سنت کلیسایی به ما منتقل می شود: افسانه های باستانی ، آثار تاریخی کلیسا ، اطلاعات کلیسایی-کتاب مقدس در مورد زندگی مادر خدا ، آپوکریف های اولیه مسیحی ظاهر شد: "داستان یعقوب در مورد تولد مریم (در غیر این صورت - "انجیل اولیه جیمز"؛ نیمه دوم - پایان قرن دوم مصر)، "انجیل کودکی" (در غیر این صورت - "انجیل توماس"؛ قرن 2)، " کتاب یوسف نجار" (حدود 400، مصر)، "افسانه سنت جان متکلم در مورد خوابیدن مادر مقدس" (قرن IV–V).

او با عدم شناخت آپوکریفا به عنوان منبع آموزه، در همان زمان تعدادی از موضوعات مربوط به زندگی زمینی مادر خدا را از آنها وام گرفت. در همان زمان، خود داستان های آخرالزمان در نسخه ویرایش شده جدید از عنصر گنوسی پاک شدند و با داستان متعارف مادر خدا موجود در اناجیل چهارگانه مطابقت داشتند. محبوبیت داستان های وام گرفته شده از آپوکریف های مربوط به شخصیت مادر خدا نیز با ترجمه های متعدد از آپوکریف های باستانی به زبان های مختلف تسهیل شد: برای مثال "انجیل کودکی" به سریانی، قبطی، ارمنی ترجمه شد. و گرجی؛ همچنین نسخه های لاتین آن (معروف به "انجیل شبه متی")، اتیوپی، عربی و اسلاوی ("تاریخ توماس اسرائیلی"، "طفولیت مسیح") وجود دارد.

کار طولانی و قرنها پاکسازی مواد آخرالزمان مربوط به تصویر مادر خدا از ایده ها و مضامین غیر ارتدکس غیرقابل قبول برای کلیسا موجود در اینجا منجر به شکل گیری یک سنت واحد و سازگار درونی در مورد زندگی زمینی شد. مادر خدا، برای برقراری رابطه بین شرایط زندگی او و چرخه سالانه عبادت (قصه های آخرالزمان در مورد مادر خدا به طور فعال توسط سرود نویسان معروف مانند St.، St.، و St. استفاده می شد). از زمان‌های قدیم، داستان‌های مربوط به زندگی مادر خدا در میان مسیحیان ارتدکس پاسخ پر جنب و جوشی پیدا کرده و خواندن مورد علاقه آنها بوده است. آنها بخشی از سنت های ادبی مختلف کلیساهای محلی بودند. افسانه ها همچنین در خطبه های پدران مقدس (قدیس جان دمشقی، سنت و غیره) در تعطیلات کلیسا منعکس شد.

سنت گواهی می دهد که در آستانه دو دوره از تاریخ جهان، که با تولد مسیح از هم جدا شده اند، همسران میانسال و بی فرزند، یواخیم و آنا مقدس مقدس، در شهر ناصره زندگی می کردند. تمام زندگی خود را وقف تحقق اراده خدا و خدمت به همسایگان خود کردند، آنها در خواب می دیدند و مشتاقانه دعا می کردند که خداوند به آنها فرزندی عطا کند. یواخیم و آنا نذر کردند: اگر پسر یا دختری داشته باشند، زندگی او وقف خدمت به خدا خواهد شد. سرانجام، پس از گذشت 50 سال از ازدواج آنها، دعای صالحان مسن شنیده شد: آنها نام دختر خود را مریم (از عبری به عنوان "بانو" یا "امید" ترجمه شده است) گذاشتند. دختری که برای همسران مسن و خداترس تسلی و تسکین روحی به ارمغان آورد، مقدر شد که مادر منجی آینده جهان، پسر خدا شود. به گفته پدرش، او از قبیله یهودا، از خاندان داود بود. از طرف مادر - از قبیله هارون؛ در میان اجداد او، پدرسالاران عهد عتیق، کاهنان اعظم، حاکمان و پادشاهان یهودیان بودند.

سنت کلیسا تعدادی از شرایط مهم رویداد تولد مریم باکره را برای ما به ارمغان می آورد. یواخیم و آنا به دلیل ناباروری خود، که در آن اخلاق عهد عتیق مجازات خدا را دید، بسیار رنج بردند. یواخیم حتی از قربانی کردن در معبد منع شد، زیرا معتقد بود که او برای خدا ناخشنود است، زیرا او فرزندانی برای مردم اسرائیل نیافرید. یواخیم خیلی ها را می دانست به عنوان مثال، افراد صالح عهد عتیق. ابراهیم نیز مانند او تا سنین پیری صاحب فرزند نشد، اما پس از آن خداوند با ایمان و دعای آنها فرزندانی برای آنها فرستاد. یواخیم به صحرا رفت و در آنجا چادری برپا کرد و در آنجا چهل شبانه روز نماز خواند و روزه گرفت. آنا نیز مانند شوهرش به شدت برای بی فرزندی اش عزادار شد. و او نیز مانند شوهرش به دلیل ناباروری توسط اطرافیانش تحقیر شد. اما یک روز، هنگامی که آنا در باغ قدم می زد و از خدا می خواست که به او فرزندی بدهد، همانطور که یک بار به سارا سالخورده فرزندی داده بود، فرشته خداوند در حضور آنا ظاهر شد و به او قول داد که به زودی به او خواهد داد. تولد و اینکه در سرتاسر جهان درباره فرزندان او صحبت خواهد شد (انجیل اولیه 4). آنا نذر کرد که فرزندش را به خدا تقدیم کند. در همان زمان، فرشته ای بر یواخیم ظاهر شد و اعلام کرد که خدا به دعاهای او توجه کرده است. یواخیم به خانه آنا بازگشت، جایی که به زودی لقاح و تولد مریم باکره اتفاق افتاد.

پدر و مادر سالخورده به خاطر هدیه ای که به آنها داده شد، قربانی های شکرگزاری کردند. پس از تولد دخترش، آنا عهد کرد که کودک روی زمین راه نرود تا زمانی که والدین مریم را به معبد خداوند بیاورند. سنت می گوید: «... آنها از او هستند. , - وعده تولدت را دریافت کرد و با نیکی عمل کرد، تو که به آنها وعده دادی، به نوبه خود به او وعده دادی...» (Greg. Pal. In Praesent. 8).
هنگامی که مادر خدا آینده به سن 3 سالگی رسید، یواخیم و آنا که وقف او را به خدا تا آن لحظه به تعویق انداخته بودند، تصمیم گرفتند که زمان آوردن مریم به معبد فرا رسیده است. طبق افسانه (Protoevangelium 7)، ورود مریم به معبد با یک راهپیمایی رسمی همراه بود؛ در امتداد جاده معبد باکره های جوان با لامپ های روشن ایستاده بودند. «... بگذار یواخیم و آنا شادی کنند، زیرا میوه مقدس از آنها بیرون آمده است، مریم نورانی، نور الهی، و چون وارد معبد می شوند، شادی کنند...» (sedalen on polyeleos). والدینش او را در اولین پله از 15 پله مرتفع معبد قرار دادند. و در اینجا، طبق افسانه ای که توسط آن مبارک منتقل شده است. ، معجزه ای رخ داد: مریم به تنهایی و بدون حمایت کسی از پله های شیب دار بالا رفت و وارد معبد شد (Hieron. De nativit. S. Mariae). در همان لحظه، کاهن اعظم برای ملاقات او بیرون آمد: طبق افسانه، زکریا پدر آینده یحیی باپتیست (باپتیست) است. او با مکاشفه‌ای خاص از خدا، مریم را به قدس القدس هدایت کرد، جایی که کاهن اعظم حق داشت فقط سالی یک بار وارد شود.
پس از این، یواخیم و آنا مریم را در معبد ترک کردند. تمام زندگی او در معبد موضوع مشیت ویژه خداوند بود. او همراه با باکره های دیگر بزرگ شد و تحصیل کرد، روی نخ کار می کرد و لباس های کشیش می دوخت. دارم میخورم. فرشته ای آن را نزد مادر خدا آورد. "قدوس قدوس وجود، ای پاک، تو دوست داشتی در معبد مقدس ساکن شوی، و با فرشتگان، باکره، در گفتگو ماندی، و با شکوه ترین نان از بهشت، تغذیه کننده زندگی، نانی دریافت کردی" (تروپاریون چهارم). آهنگ کانون دوم برای مقدمه).

سنت می گوید که مادر خدا تا 12 سال در معبد زندگی کرد. زمان آن فرا رسیده بود که او مجبور شد معبد را ترک کند و ازدواج کند. اما او به کاهن اعظم و کاهنان اعلام کرد که در پیشگاه خدا عهد باکرگی گرفته است. سپس مریم به پاس احترام به نذر خود و برای حفظ باکرگی خود، برای اینکه باکره جوان بدون محافظت و مراقبت رها نشود (والدینش در آن زمان مرده بودند)، به نامزدی نجار مسن یوسف، که از اهل بیت بود، در آمد. خانواده پادشاه داوود طبق افسانه، خود خداوند به او به عنوان آینده اشاره کرد. نامزد و محافظ مادر خدا. کاهنان معبد 12 مرد از نسل داوود را جمع کردند، عصای خود را بر قربانگاه گذاشتند و دعا کردند که خدا به او نشان دهد که چه کسی مورد رضایت اوست. سپس کاهن اعظم عصای خود را به هر یک داد. وقتی عصا را به یوسف داد، کبوتری از آن بیرون پرید و بر سر یوسف نشست. سپس کاهن اعظم به پیر گفت: "تو برای پذیرایی و پاسداری از باکره خداوند انتخاب شده ای." (انجیل پیشین. 9). مادر خدا در خانه یوسف در ناصره ساکن شد. در اینجا او در زایمان، تفکر و دعا باقی ماند. در این زمان، نیاز به ساختن پرده جدیدی برای معبد اورشلیم به وجود آمد. مریم مقدس بخشی از کار را به نمایندگی از کاهن اعظم انجام داد.

لحظه بشارت فرا رسیده است. این واقعه در عهد جدید توسط لوقا انجیلی شرح داده شده است (1. 26-38). خدا قوس فرستاد. جبرئیل، تا ولادت قریب الوقوع خداوند را از او به او بشارت دهد. طبق افسانه ، در لحظه ای که فرشته در برابر او ظاهر شد ، او گزیده ای از کتاب اشعیا پیامبر را خواند "اینک ، باکره فرزندش را دریافت می کند ..." (). مادر خدا شروع به دعا کرد که خداوند معنای اسرارآمیز این کلمات را برای او آشکار کند و به سرعت به وعده خود عمل کند. درست در همان لحظه او طاق را دید. جبرئیل که به او خبر تولد قریب الوقوع پسرش را داد. نوزاد پسر خدای متعال خواهد بود، عیسی نامیده خواهد شد، تاج و تخت داوود را به ارث خواهد برد، و پادشاهی او پایانی نخواهد داشت. مریم متحیر است: اگر او باکره بماند چگونه می توان همه اینها را برآورده کرد؟ فرشته پاسخ می دهد: «روح القدس بر تو خواهد آمد و قدرت حق تعالی بر تو سایه خواهد افکند. بنابراین، قدوسی که قرار است متولد شود، پسر خدا نامیده خواهد شد.» مریم در پاسخ به سخنان فرشته، رضایت داوطلبانه خود را به تجسم می دهد: "اینک، بنده خداوند. بگذار طبق قول تو با من شود» (). قوس. جبرئیل از مادر خدا می رود. تصور مجرد از خداوند عیسی مسیح رخ می دهد.

پس از واقعه بشارت، مادر خدا به دیدار خویشاوندان خود رفت. الیزابت، مادر آینده سنت. یحیی باپتیست (پیشرو). زکریا و الیزابت عادل در شهر لاویان جوتا زندگی می کردند. طبق افسانه، در راه یوتا، مادر خدا از اورشلیم دیدن کرد و سوزن دوزی آماده را به معبد - بخشی از حجاب جدید - تحویل داد. در آنجا، بر مادر خدا، کاهن اعظم برکتی عالی را بیان کرد و گفت که خداوند مریم را در تمام نسل های زمین تجلیل خواهد کرد (انجیل اولیه 12). رویداد ملاقات مادر خدا و الیزابت توسط انجیل لوقا () شرح داده شده است. در لحظه ملاقات مریم و الیزابت، نوزاد در شکم الیزابت پرید. او مملو از روح القدس شد و سخنان نبوی را در مورد مادر خداوند که به خانه او رفت گفت. مادر خدا با یک سرود شاعرانه موقر به او پاسخ داد: "روح من خداوند را بزرگ می کند ..." ()، با جلال رحمت خدا که در تحقق پیشگویی های باستانی در مورد مسیح به اسرائیل نشان داده شده است. او شهادت می دهد که از این به بعد همه نسل های روی زمین او را خشنود خواهند کرد. مادر خدا در خانه زکریا و الیزابت حدوداً بود. 3 ماه، سپس به ناصره بازگشت.

به زودی یوسف متوجه شد که مریم جنینی را در شکم خود حمل می کند و از این امر خجالت کشید. او می خواست او را مخفیانه از خانه اش آزاد کند و بدین وسیله او را از آزار و شکنجه تحت قانون خشن عهد عتیق رها کند. اما فرشته ای در خواب به یوسف ظاهر شد و شهادت داد که طفلی که از مادر خدا متولد شده بود با هجوم روح القدس آبستن شد. او پسری به دنیا خواهد آورد که باید عیسی نامیده شود، زیرا او بشریت را از گناهان نجات خواهد داد. یوسف مطیع خواست خدا بود و مریم را مانند گذشته پذیرفت و از پاکی و باکرگی او محافظت کرد ().

داستان عهد جدید در مورد واقعه میلاد مسیح در دو انجیل مکمل - متی (1:18-2:23) و لوقا (2:1-20) موجود است. در اینجا گفته می شود که در زمان امپراتور. آگوستوس در روم (که فلسطین در آن زمان تحت حکومت او بود) و پادشاه هرود در یهودیه به تصمیم امپراتور سرشماری نفوس سازماندهی شد. در همان زمان، یهودیان برای شرکت در سرشماری مجبور بودند به شهرهایی که خانواده آنها از آنجا آمده بودند بیایند. یوسف و مریم که در آن زمان انتظار تولد قریب الوقوع یک کودک را داشتند، به بیت لحم آمدند، زیرا آنها از خانواده پادشاه داوود بودند (Euseb. Hist. eccl. I 7. 17). بیت لحم شهر داوود بود. با پیدا نکردن مکان رایگان در هتل، مجبور شدند (اگرچه فصل سرد بود) در آغل گاو مستقر شوند - طبق سنت کلیسا، که قدمت آن به اوایل مسیح می رسد. آپوکریفا و در شهادت پدران کلیسا باستان (Iust. Martyr. Dial. 78; Orig. Contra Cels. I 51)، غار بوده است. در این غار در شب، عیسی مسیح شیرخوار از باکره مقدس به دنیا آمد. کریسمس بدون رنج فیزیکی معمول برای زنان در حال زایمان برگزار شد. خود مادر خدا پس از ولادت خداوند را قنداق کرد و او را در آخور قرار داد و در آنجا برای دامها خوراک قرار دادند. در اینجا، در غار، او شاهد پرستش خداوند توسط چوپانان بود و کلمات داستان خود را در مورد ظهور معجزه آسا در زمینه قوای فرشته در قلب خود نوشت.

در روز هشتم پس از کریسمس، مراسم ختنه و نامگذاری بر نوزاد خدا انجام شد () و پس از 40 روز او را به معبد اورشلیم آوردند. این رویداد توسط کلیسا تحت نام ارائه خداوند به یاد می‌آید. شرایط او توسط لوقا انجیلی شرح داده شده است (2.22-38). نوزاد در اجرای آداب و رسوم باستانی قانون موسی عهد عتیق () به معبد آورده شد. طبق این قانون، زنان پس از 40 روز در صورت به دنیا آمدن پسر و 80 روز در صورت به دنیا آمدن دختر، باید به معبد می آمدند تا قربانی پاکسازی کنند.

مادر خدا نیز برای انجام چنین قربانی از معبد بازدید می کند. او 2 کبوتر لاک پشت و 2 جوجه کبوتر می آورد - قربانی که قانوناً فقط برای فقرا مجاز است. طبق رسم، کشیش پس از قربانی کردن برای اولین پسر، نوزاد را از آغوش مادر گرفت و در حالی که به قربانگاه روی آورد، کودک را بلند کرد، گویی او را به خدا می سپرد. در همان زمان، او 2 نماز بر او انجام داد: یکی - برای قانون فدیه (پسر اول بنی اسرائیل به عنوان متعلق به خدا () در نظر گرفته شده بود که در خیمه و معبد خدمت کنند - بعداً این وظایف به آنها واگذار شد. لاویان () ، اما قانون امکان معافیت از این خدمات را از طریق باج در نظر می گرفت ، دیگران - برای هدیه اولین فرزند.

مسیح شیرخوار در ورودی معبد توسط شمعون پیر پارسا و صالح ملاقات کرد. بزرگ گفت خدا را شکر و «حالا رها کن...» معروفش. او رو به مادر خدا کرد و در مورد سرنوشت او پیشگویی کرد: "... و اسلحه ای روح تو را سوراخ خواهد کرد...". سخنان در مورد "سلاح"، یعنی در مورد شمشیری که قلب مادر خدا با آن سوراخ خواهد شد، پیشگویی است در مورد رنجی که او با مشاهده عذاب و مرگ بر صلیب الهی خود تجربه خواهد کرد. فرزند پسر.

طبق سنت باستانی شرق. کلیسا، پس از واقعه ارائه بود (Ephraem Syri. In Deatess.؛ و نه در شب کریسمس - Ioan. Chrysost. In Matt. 1. 1؛ cf.: Theoph. Bulg. In Matth. 1. 1. ) که بزرگداشت خدای شیرخوار برای کسانی که با مشرق مجوس آمدند واقع شد (). هیرودیس که توسط آنها فریب خورده بود، به دنبال مرگ مسیح بود و خانواده مقدس به زودی - به دستور فرشته ای که به یوسف ظاهر شد - مجبور به ترک فلسطین و فرار به مصر شدند (). از آنجا، یوسف و باکره و کودک تنها پس از آن که فهمیدند هیرودیس مرده است، به وطن خود بازگشتند. یوسف از فرشته ای که در خواب به او ظاهر شد، از مرگ پادشاه مطلع شد.

تعدادی از سنت های تقوا مربوط به اقامت خانواده مقدس در مصر حفظ شده است. بنابراین ، طبق یک افسانه ، در راه مصر با دزدانی روبرو شدند که دو نفر از آنها در حال گشت بودند ، بقیه خواب بودند. یکی از سارقان که عظمت الهی کودک را به طور مبهم احساس می کرد، از آسیب رساندن به خانواده مقدس به رفقای خود جلوگیری کرد. سپس مادر خدا به او گفت: «خداوند خداوند تو را با دست راست خود حمایت خواهد کرد و گناهان را می بخشد» (انجیل عربی دوران کودکی منجی. 23). طبق افسانه، این دزد مهربان بود که بعداً معلوم شد که دزد عاقل است که گناهان او توسط خداوند بر روی صلیب بخشیده شد و مفتخر شد که با مسیح وارد بهشت ​​شود ().

خانواده مقدس پس از بازگشت به فلسطین مجدداً در ناصره ساکن شدند. بر اساس افسانه، مادر خدا به صنایع دستی اشتغال داشت و به کودکان محلی سواد می آموخت. او همچنان در دعا و تفکر خدا بود. هر سال تمام خانواده - طبق عادت مذهبی موجود - برای تعطیلات عید پاک به اورشلیم می رفتند. در یکی از این سفرها، یوسف و مادر خدا، که قبلاً معبد را ترک کرده بودند، متوجه نشدند که عیسی جوان، که در آن زمان 12 سال داشت، در اورشلیم باقی مانده است. آنها فکر می کردند که عیسی با K.-L به جلیل می رود. از بستگان یا دوستان خود؛ یوسف و مادر خدا او را در میان آنها نیافتند و نگران این موضوع بودند، به معبد اورشلیم بازگشتند. آنها عیسی را در اینجا در حال صحبت با معلمان یهودی یافتند که از حکمت او فراتر از سالهای عمر او شگفت زده شده بودند. مادر خدا از غم و اندوهی که او و یوسف را در میان هم قبیله های خود نیافتند به او گفت. خداوند به او پاسخ داد: «چرا به دنبال من گشتی؟ یا نمی دانستی که من باید نگران چیزهایی باشم که متعلق به پدرم است؟» (). سپس معنای سخنان خداوند را نفهمیدند. و با این حال ، مادر خدا تمام سخنان خود را در قلب خود نگه داشت و به طور مبهم آینده ای را که در انتظار پسرش و خود مادر خدا بود پیش بینی کرد.

مطابق با سنت کلیسا، از طریق چندین. سالها پس از این واقعه یوسف درگذشت. اکنون در مورد مسیح و برادرانش (طبق سنت تفسیری شرقی، فرزندان یوسف از اولین ازدواج او - Euseb. Hist. eccl. II 1. 2; Theoph. Bulg. In Matth. 13. 56؛ نگاه کنید به: Merzlyukin. S. 25-26) توسط مادر خدا مراقبت شد.

پس از غسل تعمید خداوند و یک روزه 40 روزه در صحرا، پسر خدا همراه با مادرش خود را در یک جشن عروسی در قنای جلیل دید. در اینجا مادر خدا از او خواست تا از ضیافت کنندگانی که فاقد شراب بودند تسلی دهد و قدرت الهی خود را برای این امر نشان دهد. خداوند ابتدا پاسخ داد که ساعت او هنوز فرا نرسیده است و سپس با مشاهده اعتماد کامل مادر خدا به قدرت مطلق پسر الهی و به احترام او (Ioan. Chrysost. In Ioan. 2.4) به طور معجزه آسایی متحول شد. آب به شراب (). طبق افسانه، مادر خدا به زودی پس از ازدواج در قنا، به خواست پسرش به کپرناحوم نقل مکان کرد (Ioan. Chrysost. In Ioan. 2.4).

تحقق اراده پدر آسمانی برای عیسی به طور غیرقابل مقایسه ای مهمتر از خویشاوندی خانوادگی بود. این را یک قسمت معروف توصیف شده در انجیل سینوپتیک (; ; ) نشان می دهد: مادر خدا و برادران خداوند که می خواستند او را ببینند، پس از آمدن به خانه ای که مسیح در آن موعظه می کرد، نزد او فرستادند تا درخواست کنند. برای یک جلسه؛ عیسی مسیح پاسخ داد که هر کسی که اراده پدر آسمانی او را انجام دهد، برادر، خواهر و مادر اوست.

در طول مصائب خداوند بر روی صلیب، مادر خدا از پسر الهی خود دور نبود. او خداوند را بر روی صلیب رها نکرد و رنج او را با او در میان گذاشت. در اینجا او در برابر مصلوب همراه با رسول ایستاد. جان متکلم. مسیح با اشاره به یحیی به مادر خدا گفت: «ای زن! بنگر، پسرت» و سپس به رسول: «اینک، مادرت» (). از این روز به بعد. جان مراقبت از مادر خدا را بر عهده گرفت.

پس از هبوط روح القدس، مادر خدا به دلیل معجزات بسیار در میان مسیحیان مشهور شد و مورد احترام فراوان قرار گرفت. بر اساس افسانه، او شاهد شهادت دین بزرگ بود. استیفان و دعا کرد که خداوند به او قدرتی عطا کند تا با استحکام و صبر با مرگ خود روبرو شود. پس از آزار و اذیت مسیحیان که در زمان هیرودیس آگریپا و اعدام یعقوب آغاز شد، مادر خدا و رسولان اورشلیم را ترک کردند. آنها قرعه انداختند تا بفهمند چه کسی و کجا باید حقیقت انجیل را موعظه کند. ایوریا (گرجستان) برای موعظه مادر خدا به او داده شد. او می‌خواست به آنجا برود، اما فرشته‌ای که بر او ظاهر شد مانع از این شد. او به مادر خدا اعلام کرد که ایبریا باید بعداً توسط نور مسیح روشن شود، اما در حال حاضر او باید در اورشلیم بماند تا از اینجا به سرزمین دیگری برود که همچنین نیاز به روشنگری دارد. قرار بود بعداً نام این کشور بر مادر خدا آشکار شود. در اورشلیم، مادر خدا دائماً مقبره مسیح را که پس از رستاخیز خالی بود، زیارت می کرد و دعا می کرد. یهودیان می خواستند در اینجا از او سبقت بگیرند و او را بکشند و حتی نگهبانانی را در نزدیکی مقبره قرار دادند. با این حال، قدرت خداوند به طور معجزه آسایی مادر خدا را از چشم یهودیان پنهان کرد و او بدون هیچ مانعی غار دفن را زیارت کرد (قصه رحلت مادر مقدس. 2).

سنت کلیسا از سفر دریایی مادر خدا به لازاروس می گوید که زمانی توسط خداوند زنده شد و اسقف قبرس شد. در راه، کشتی او توسط طوفان گرفتار شد و به کوه آتوس منتقل شد. مادر خدا با درک اینکه این همان سرزمینی است که فرشته در اورشلیم به او موعظه کرد، پا به شبه جزیره آتوس گذاشت. در آن روزها، فرقه های بت پرستی بسیار متنوعی در آتوس رشد کرد، اما با ظهور مادر خدا، بت پرستی در آتوس شکست خورد. مادر خدا با قدرت موعظه خود و معجزات متعدد، ساکنان محلی را به مسیحیت تبدیل کرد. قبل از حرکت از آتوس، مادر خدا بر مردم برکت داد و گفت: «اینک پسرم و خدای من قرعه من شده اند! فیض خدا بر این مکان و کسانی که با ایمان و ترس و با دستورات پسرم در آن می مانند. با اندکی دقت همه چیز روی زمین برایشان فراوان خواهد شد و حیات بهشتی خواهند یافت و رحمت پسرم از این مکان تا آخر الزمان از بین نخواهد رفت و من شفیعی گرم پسرم خواهم بود. برای این مکان و برای کسانی که در آن ساکن هستند» (اسقف تاریخ آتوس. سن پترزبورگ، 1892. قسمت 2. صص 129-131). مادر خدا با یارانش به قبرس رفت و در آنجا از لازاروس دیدن کرد. در طول سفر، مادر خدا از افسس بازدید کرد. با بازگشت به اورشلیم، او اغلب و برای مدت طولانی در مکان هایی که با وقایع زندگی زمینی پسرش مرتبط بود به دعا ادامه داد. همانطور که در «قصه رحلت مادر مقدس» نقل شده است، مادر خدا از آرچ آموخت. جبرئیل. مادر خدا با خوشحالی این خبر را دریافت کرد: او به زودی پسرش را ملاقات می کرد. به عنوان یک فال از شکوهی که در انتظار مادر خدا در هنگام خواب او بود، فرشته یک شاخه بهشتی از درخت خرما به او داد که با نوری غیرزمینی می درخشید. این شاخه قرار بود در روز دفن مادر خدا جلوی قبر مادر خدا برده شود.

هنگامی که مادر خدا در بستر مرگ دراز کشیده بود، واقعه معجزه آسایی رخ داد: به قدرت خداوند، حواریونی که در آن زمان در کشورهای مختلف بودند در خانه او جمع شدند و به لطف این معجزه توانستند در خانه او حضور یابند. تصور مریم باکره. این واقعه معجزه آسا توسط خدمات تشریفات رستاخیز Theotokos نشان داده شده است: "چهره شریف رسولان حکیم جمع شد تا پاک ترین بدن تو را به طور معجزه آسایی دفن کند که همه برای مادر خدا خوانده شده است: با آنها شتابان و انبوهی از فرشتگان، صادقانه آرامش تو را ستایش می کنند، که ما با ایمان آن را جشن می گیریم. طبق سنت کلیسا، پاکی درخشان روح مادر خدا توسط خداوند دریافت شد، که با انبوهی از قدرت های آسمانی ظاهر شد: "من از قدرت های فرشته شگفت زده شدم، در صهیون به استاد خود نگاه می کردم و روح یک زن را حمل می کردم. در دستان او: پاکترین، که به دنیا آمد، به صورت صوتی اعلام کرد: بیا، پاک، با پسر و خدا جلال بگیر. فقط رسول بر بالین مادر خدا نبود. توماس (قسمت و شرح معراج مریم باکره مطابق نسخه لاتین آپوکریفا در مورد خواب باکره مقدس). طبق سنت کلیسا، پس از مرگ مادر خدا، رسولان جسد او را در یک غار مقبره گذاشتند و ورودی را با یک سنگ بزرگ مسدود کردند. در روز سوم، توماس، که در روز عروج غایب بود، به آنها ملحق شد، که از این واقعیت رنج می برد که هرگز فرصت وداع با مادر خدا را نداشت. حواریون در دعای پر از اشک او، سنگ ورودی غار را کنار زدند تا او نیز با جسد آن مرحومه خداحافظی کند. اما در کمال تعجب، جسد او را در داخل غار نیافتند. فقط لباس های او در اینجا بود که عطر شگفت انگیزی از آن بیرون می آمد. کلیسای ارتدکس این سنت را حفظ می کند که مادر خدا در روز سوم پس از ختم او به قدرت خدا زنده شد و به بهشت ​​عروج کرد. «تو بر ذات پاک افتخارات پیروزمندانه گرفتی و خدا را به دنیا آوردی و مهمتر از همه این که شایسته خالق و پسرت بودی و بیش از طبیعت از قانون طبیعی پیروی کردی. پس از مرگ، با پسر جاودانه قیام می‌کنی» (تروپاریون قانون اول از قانون اول عروج).

برخی از نویسندگان باستان ایده شهادت مادر خدا را مطرح کردند (مثلاً در کلام منسوب به تیموتائوس مقدس ترین اورشلیم، قرن پنجم)، اما این فرض توسط پدران مقدس رد شده است (Ambros. Mediol. در لوک 2.61)، سنت کلیسا.

سال رستاخیز مادر خدا توسط نویسندگان معنوی باستان و مورخان کلیسا به گونه ای متفاوت نامیده می شود. نشان می دهد 48 A.D.، - 43 A.D.، - 25 سال پس از عروج مسیح، Nikephoros Callistus - 44 A.D.

منبع: Smirnov I., prot. داستان های آخرالزمان در مورد مادر خدا و اعمال رسولان // PO. 1873. آوریل. صص 569–614; Amann E. Le Protoevangelie de Jacques et ses remaniemant latenes. ص، 1910; داستان های ناب در مورد مسیح. سن پترزبورگ، 1914. شماره. 3: کتاب یوسف نجار; میشل سی. آخرالزمان انجیلی ها. ص، 1924; Krebs E. Gottesgebaererin. K?ln، 1931; گوردیلو ام. Mariologia orientalis. ر.، 1954; دایره المعارف الهیات مریم مقدس // ویرایش. توسط M. اوکارول ویلمینگتون، 1983; انجیل کودکی (انجیل توماس) // آپکریفا مسیحیان باستان. م.، 1989. صص 142–150; داستان یعقوب درباره تولد مریم // همان. صص 117-129; داستان‌های اخروی درباره عیسی، خانواده مقدس و شاهدان مسیح / Comp. I. S. Sventsitskaya، A. P. Skogorev. م.، 1999; Logoi Qeomhtopikoi MonacOj Maximos. Hsuxastherion tes koimhseos tes theotokou. کاتوناکیا; آگیون اوروس، 1999.

متن: داستان های زندگی زمینی St. مادر خدا: از 14 شکل. و 26 پلی تایپ. سن پترزبورگ، 1870; اناجیل چهارگانه: تفاسیر و راهنمای مطالعه. سن پترزبورگ، 1893. سرگ. ص، 2002: تفسیر اناجیل اربعه: ش. هنر برای تقویت خواندن؛ Snessoreva S. زندگی زمینی Pres. مادر خدا. سن پترزبورگ، 1892. M.، 1997. Yaroslavl، 1994، 1998; مادر خدا: شرح کاملی از زندگی زمینی او و نمادهای معجزه آسایی که به نام او اختصاص داده شده است. / اد. Poselyanina E. St. Petersburg, 1909. K., 1994. M., ; به او. بانوی ما روی زمین سنت پترزبورگ؛ م.، 2002; تعطیلات مسیحی: ولادت سنت. مادر خدا. معرفی معبد St. مادر خدا. رحلت حضرت اقدس مادر خدا. ک.، 1915-1916. سرگ ص، 1995; Merzlyukin A. شجره نامه کشیش. مریم باکره و منشأ "برادران خداوند". پ.، 1955، سن پترزبورگ، 1995/


2024
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه