28.10.2023

نام خط مرزی اشغال شده توسط نیروهای فرانسوی چه بود؟ خط ماژینو را دور زد. برگ برنده تانک ورماخت


خط ماژینو سیستمی از استحکامات فرانسوی در مرز با آلمان از بلفور تا لونگیلون است. در سال 1929-1934 ساخته شد (سپس تا سال 1940 بهبود یافت). طول آن حدود 400 کیلومتر است. به نام وزیر جنگ آندره ماژینو. شامل 39 استحکامات دفاعی بلندمدت، 70 سنگر، ​​500 واحد توپخانه و پیاده نظام، 500 کازامت، و همچنین گودال ها و پست های دیده بانی بود.

فرانسوی ها تصور می کردند که آلمانی ها مانند سال 1914 عمل می کنند - آنها سعی می کنند نیروهای فرانسوی را از طریق بلژیک از شمال شرق دور بزنند. بنابراین، طرح دفاعی آنها شامل دفع حمله آلمان به رودخانه دیل و پدافند غیرعامل در خط مستحکم ماژینو بود.

حدود 3 میلیارد فرانک (یک میلیارد دلار به قیمت آن سال ها) برای ساخت خط ماژینو هزینه شد. تعداد کل نیروها در خط به 300 هزار نفر رسید. دژهای چند سطحی زیرزمینی مجهز به محل زندگی پرسنل، نیروگاه‌ها، واحدهای تهویه قدرتمند، راه‌آهن‌های باریک، مبادلات تلفن، بیمارستان‌ها، اتاق‌های استراحت و غیرقابل دسترس برای گلوله‌ها و بمب‌ها بودند.

در 1 سپتامبر 1939، آلمان به لهستان حمله می کند و در 3 سپتامبر، فرانسه به آلمان اعلان جنگ می کند، از آن روز بسیج صورت می گیرد و قلعه پر از سربازانی می شود که تنها در ژوئن 1940 پس از تسلیم فرانسه، آن را ترک خواهند کرد. تا 10 مه 1940 ، دوره "جنگ فانتوم" به طول انجامید که در طی آن هر دو طرف: آلمان و فرانسه پشت خطوط استحکامات خود نشستند و خصومت های گسترده ای انجام نشد. پس از شکستن خط ماژینو در منطقه سار توسط آلمان ها، درگیری در این منطقه آغاز شد، اما با وجود حملات قدرتمند آلمانی ها با پشتیبانی توپخانه، قلعه هرگز تصرف نشد و شکست ناپذیر باقی ماند. پس از تسلیم فرانسه در 25 ژوئن 1940، سربازان قلعه به دستور فرماندهی عالی فرانسه مجبور به تسلیم با شرایط شرافتمندانه شدند. چند روز بعد، قلعه PO Rohrbach به آلمانی ها تحویل داده شد و مدافعان آن به یکی از اردوگاه های اسیران جنگی فرستاده شدند.

04. سربازان آلمانی در نزدیکی بلوک دوم در سال 1940.


عکس: http://www.fortcasso-maginot.com

05. بلوک دوم در زمان ما. سوراخ با یک توری در پیش زمینه ورودی هوای سیستم تهویه است، اتصالات آهنی با سیم کشیده شده بین آنها آنتن های ارتباط رادیویی هستند. نزدیک در ورودی یک آغوش مسلسل وجود دارد که قرار بود از نزدیک شدن دشمن به بلوک جلوگیری کند. در جلوی دیوارهای بلوک خندقی به اصطلاح الماس وجود دارد که هدف اصلی آن دریافت قطعات بتن از دیوارها و سقف در صورت بمباران هوایی قلعه بوده است. به این ترتیب از مسدود شدن خروجی قلعه با آوار بتونی جلوگیری شد. زمانی که قلعه بسته شد، پلی که بر روی خندق الماس قرار داشت، از داخل آن برداشته شد. این درب غیر از تونل خروج اضطراری، تنها ورودی قلعه است.

ارتش آلمان نه در سال 1940 و نه در نبرد با نیروهای متفقین در 1944-1945 از این قلعه استفاده نکرد. به لطف این، قلعه آسیبی ندید و تقریباً در شرایط اولیه خود کاملاً حفظ شد. در سال 1951، بسیاری از قلعه های خط ماژینو، از جمله فورت رورباخ، به دلیل ظهور یک دشمن بالقوه جدید - بلوک ورشو، مدرن شده و در حالت آماده باش قرار گرفتند. اما پس از اینکه فرانسوی ها تسلیحات هسته ای خود را ساختند، ساختارهای دفاعی خط ماژینو در نهایت اهمیت خود را از دست دادند و در سال 1970 فورت رورباخ از ارتش خارج شد. در سال 1987، فعالان ساکنان محلی، با حمایت شهر Rohrbach-les-Bitche، شروع به بازسازی قلعه کردند و در سال 1989 انجمن "Fort Casso" ایجاد شد که هدف آن بازگرداندن قلعه به آن بود. شرایط قبل از جنگ و باز کردن آن برای عموم.

06. نیروهای آمریکایی در نزدیکی بلوک دوم در سال 1944.


عکس: http://www.fortcasso-maginot.com

این همه در مورد تاریخ قلعه است. اکنون چند کلمه در مورد ساختار قلعه. تمام قلعه های Maginot Line ساختار یکسانی دارند و از تعداد معینی بلوک جنگی (3-4 بلوک برای قلعه های کوچک و حداکثر دوجین بلوک برای بزرگترین قلعه های خط دفاعی) تشکیل شده است که توسط تونل های زیرزمینی (poterns) به هم متصل می شوند. علاوه بر این، در زیر زمین پادگان هایی برای اسکان پرسنل، آشپزخانه، نیروگاه، بیمارستان، پست فرماندهی، اتاق های سیگنالینگ، انبارهای آذوقه، سوخت و مهمات وجود دارد. در اصل، قلعه یک شهر کوچک زیرزمینی بود که می‌توانست دو ماه دفاع کند و کاملاً خودمختار بماند. عمق قسمت زیرزمینی فورت رورباخ 25 متر است. این یک عمق امن است که نفوذ مواد منفجره به آن غیرممکن است، حتی اگر در همان مکان بمباران شود. واقعیت این است که قوی ترین بمب آن زمان که خط ماژینو ساخته شد، دهانه ای به عمق شش متر بر جای گذاشت. بمب دوم که از اول به داخل دهانه افتاد، نه شش متر بلکه بسیار کمتر نفوذ کرد. بنابراین، نفوذ به عمق 25 متری با استفاده از سلاح های آن زمان غیرممکن بود.

تصویر زیر، اگرچه مربوط به این قلعه نیست، اما ایده ای عالی از اینکه بلوک رزمی قلعه Maginot Line و سیستم زیرزمینی آن چگونه است را ارائه می دهد.


منبع: www.lignemaginot.com

نمودار قلعه کوچک PO Rohrbach در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که از نمودار مشخص است، این قلعه از سه بلوک جنگی تشکیل شده است که با پیچ هایی به طول چند صد متر به هم متصل شده اند. این قلعه دارای یک ورودی اصلی است که در بلوک دوم قرار دارد. علاوه بر اصلی، یک خروجی اضطراری نیز وجود دارد که در انتهای ادیت قرار دارد که از نزدیک بلوک سوم سرچشمه می گیرد. طول این ادیت می تواند چند صد متر یا شاید یک کیلومتر یا حتی بیشتر باشد. کل قسمت زیرزمینی قلعه (پادگان، آشپزخانه، انبارها، نیروگاه) در نزدیکی بلوک ورودی دوم متمرکز شده است. در مجموع، 182 نفر در فورت PO Rohrbach خدمت می کردند: 6 افسر و 176 سرباز عادی.

07. خب، حالا بیایید به داخل برویم و ببینیم که واقعاً همه چیز چگونه است.

08. موقعیت مسلسل زنی با مسلسل MAS 24/29 تعبیه شده در محوطه، از ورودی قلعه محافظت می کند. اگر در زرهی ورودی منفجر شود و دشمن شروع به هجوم به قلعه کند، اولین چیزی که به آن برخورد می کند لوله یک مسلسل است.

09. در اتاق بعدی یک واحد فیلتر و تهویه وجود دارد. بر روی فیلترها می توانید سال نصب آنها در قلعه - 1939 را مشاهده کنید.

10. بلوک دوم مجهز به دو گنبد زرهی است: اولی گنبد GFM است، در پست های قبلی که به سازه های خط ماژینو اختصاص داده شده بود در مورد این نوع گنبد نوشتم. گنبد دوم از نوع AM (Arme Mixte) است. آنها از بیرون چگونه به نظر می رسند (AM در پیش زمینه، GFM در پس زمینه):

11. کلاه زرهی رصدی از نوع GFM که از پست های قبلی برای ما آشناست. می‌توان آن را برای رصد به اپتیک مجهز کرد؛ در صورت لزوم، یک مسلسل سبک MAS 24/29 یا یک خمپاره انداز 50 میلی‌متری کاپونیر در آغوش تعبیه شد. ضخامت زره کلاهک 300 میلی متر، وزن کلاه زرهی GFM 26 تن است.

12. و این شفت کلاهک زرهی نوع AM است. در اینجا تجهیزات چشمگیرتر به نظر می رسند.

13. کلاه زرهی نوع AM مجهز به یک سلاح ترکیبی متشکل از یک مسلسل و یک اسلحه ضد تانک 25 میلی متری بود. این چشمگیرترین نوع کلاه زرهی است که در سایت های Maginot Line استفاده می شود. وزن کلاه زرهی تا 50 تن می رسید.

14. سلاح ترکیبی از این کلاه زرهی برای وضوح در نزدیکی نمایش داده می شود.

15. پشت در زرهی بعدی یک چاه آسانسور و یک راه پله مارپیچ وجود دارد که در اطراف آن به سمت پایین حرکت می کند. فقط افسران یا سایر بازدیدکنندگان بلندپایه قلعه حق استفاده از آسانسور را داشتند؛ سربازان پیاده می رفتند. علاوه بر ماموران، آسانسور مواد غذایی و مهمات را به طبقه پایین منتقل می کرد. این تنها آسانسور قلعه است. کابین آسانسور می‌توانست هشت نفر یا یک تن بار را در خود جای دهد و در صورت شکستن کابل نگهدارنده، مجهز به درپوش بود.

16. در امتداد پله هایی که دور چاه آسانسور حصار شده با میله ها می چرخند به زیر زمین می رویم. 145 پله به زیر زمین منتهی می شود.

17. سطح زیرزمینی Fort PO Rohrbach در عمق 25 متری در خاک سنگ آهک قرار دارد - این ارتفاع تقریباً به اندازه یک ساختمان 9 طبقه است.

18. ارتباطات متعدد بین قسمت زیرزمینی قلعه و سطح.

19. پس به عمق 25 متری رسیدیم، از این مکان آشنایی من با دنیای جذاب زیرزمینی آغاز می شود.

20. بلافاصله روبروی آسانسور یک انبار کوچک با وسایل مختلف خانه کوچک وجود دارد. این اتاق به عنوان یک انبار میانی عمل می کرد، جایی که آسانسور را می توان به سرعت تخلیه کرد و برای یک دسته جدید از محموله فرستاد. در طول جنگ، محل همچنین به عنوان سردخانه عمل می کرد. اما در کل تاریخ قلعه، تنها یک سرباز در اینجا جان باخت که در اطراف قلعه گشت زنی کرد و به طور تصادفی با یک گروه شناسایی آلمانی برخورد کرد.

21. برای گرفتن عکس بدون مردم، در انتهای تور راه افتادم، بنابراین برخی از عکس‌ها با نگاهی به گذشته معلوم شد. پشت در در عکس مکانیسم بالابر آسانسور است.

بیایید یک بار دیگر به نمودار قلعه برگردیم. دور قسمتی از قلعه که در این پست نشان خواهم داد یک بیضی قرمز رنگ کشیده ام. بلافاصله در کنار پله ها و آسانسور یک آشپزخانه وجود دارد؛ روبروی آن یک مرکز انرژی است که شامل ترانسفورماتورهایی برای تبدیل جریان فشار قوی دریافتی از بیرون از طریق کابل برق و همچنین یک نیروگاه مستقل متشکل از دو دیزل ژنراتور است. . بعد پادگان سربازان و اتاق افسران، درمانگاه، مرکز فرماندهی و قسمت انبار قلعه قرار دارد که موزه کوچکی با انواع سلاح ها و تجهیزات قلعه را در خود جای داده است. این نمودار همچنین ضمیمه یک پوستر ناتمام را نشان می دهد که قرار بود به یک بلوک رزمی دیگر منتهی شود، اما به دلیل کاهش بودجه، این بلوک هرگز ساخته نشد و پوستر قبل از جنگ پر شده بود.

حال بیایید کل قسمت زیرزمینی قلعه را به ترتیب ذکر شده بررسی کنیم.

22. نزدیکترین اتاق به چاه آسانسور آشپزخانه است. جایی که مردم در عکس قابل مشاهده هستند خروجی از جایی است که پیاده روی زیرزمینی را شروع کردیم. یعنی عکس با پشت به پیچی که به داخل قلعه می‌رود گرفته شده است.

23. زندگی برای ماه ها در یک فضای محدود در پناهگاه از نظر روانی بسیار دشوار است. بنابراین برای حفظ روحیه و نشاط پرسنل، تغذیه سربازان نقش ویژه ای داشت. غذا در پناهگاه های خط Maginot بسیار بهتر از روی سطح بود. بهترین سرآشپزها به پناهگاه ها آورده شدند و آشپزخانه به آخرین تکنولوژی آن زمان مجهز شد. بسیاری از تجهیزات آشپزخانه نصب شده در قلعه های Maginot Line تا دهه ها بعد در آپارتمان های معمولی ظاهر نشدند.

24. تمام وسایل آشپزخانه از جمله فر برقی بود. جعبه نقره ای بزرگ سمت راست عکس قهوه ساز است.

25. و این دستگاه شگفت انگیز سیب زمینی را پوست می گرفت. به این ترتیب سربازان از وظایف پوست‌کنی سیب‌زمینی رها شدند. همه چیز در این قلعه طوری طراحی شده بود که زندگی زیرزمینی را تا حد امکان آسان کند.

26. این آشپزخانه با تکنولوژی بالا در اواسط دهه 30 است.

27. پشت آشپزخانه چند کمد است که در یکی از آنها قلاب هایی برای لاشه گوشت تعبیه شده است.

28. در دیگری تجهیزاتی وجود دارد که هدف آن مشخص نشد. احتمالاً نوعی واحد تبرید.

29. پنجره صدور غذا برای سربازان.

30. ویژگی بارز قلعه های Maginot Line نبود اتاق های غذاخوری بود. هر سرباز غذای خود را دریافت می‌کرد و آن را یا روی تختش یا روی میزهایی که درست در دیوارهای قلعه نمایش داده شده بود می‌خورد. در عکس زیر میزها درست در کنار آشپزخانه قرار گرفته اند.

31. و این چرخش است، رفتن به دو بلوک جنگی دیگر. در اینجا میزهایی با نیمکت در امتداد گذر زیرزمینی نیز می بینیم.

32. بلافاصله روبروی آشپزخانه یک نیروگاه با دیزل ژنراتور پشتیبان وجود دارد. بیایید نگاهی به آنجا بیندازیم.

33. پانک دیزلی شیک اینجا همه جا هست. در وسط قاب به اتاقی با مخازن سوخت بزرگ منتهی می شود.

34 در صورت آسیب به کابل برق تغذیه کننده قلعه، یک نیروگاه محلی متشکل از دو موتور SMIM (پاریس) در یکی از محل ها ساخته شد.

35. هر دو موتور چهار سیلندر هستند و 100 اسب بخار قدرت دارند. در 600 دور در دقیقه به لطف عملکرد با سرعت کم، موتورها بسیار قابل اعتماد بودند.

36. تابلو برق.

37. در این گوشه از نیروگاه، زیر کف، چاهی به عمق 250 متر وجود دارد که با استفاده از پمپ برقی که در زیر کف قرار دارد، آب کل قلعه از آن تامین می شود. عکس سمت راست بخشی از تجهیزات پمپاژ برای انتقال آب از چاه به مخازن قلعه را نشان می دهد.

38. کل اتاق نیروگاه به این شکل است.

39. موتورها از نظر ظاهر و اندازه کاملاً چشمگیر هستند.

40. در گوشه سالن نیروگاه یک کارگاه کوچک وجود دارد که تمام وسایل مورد نیاز برای رفع ایرادات جزئی در عملکرد تجهیزات را داشت.

41. ابزار.

42. کارگاه.

43. هر یک از موتورها به یک مولد جریان الکتریکی متناوب متصل بود. موتورهای عظیم با استفاده از هوای فشرده شروع به کار کردند که به دو تا از چهار سیلندر به منظور به حرکت درآوردن یک میل محرک با چرخ طیار بزرگ و سنگین عرضه می شد. پس از شتاب گرفتن موتور، حالت کار ثابت با تزریق سوخت روشن شد. مخازن با هوای فشرده لازم برای راه اندازی موتورهای دیزلی در عکس سمت چپ قابل مشاهده است.

44. در خروجی یک موتور تک سیلندر دیگر با یک ژنراتور کوچک، احتمالاً پشتیبان وجود دارد. بازرسی نیروگاه تمام شده و به منطقه اصلی برمی گردیم.

45. اتاق کنار نیروگاه اتاق ترانسفورماتور است. بیایید نگاهی هم به آنجا بیندازیم.

46. ​​همانطور که قبلاً اشاره کردم، نیروگاه قلعه از طریق کابل برق از خارج تامین می شد. در ترانسفورماتور جریان دریافتی از بیرون به 110 ولت شبکه داخلی قلعه تبدیل شد. این همان چیزی است که ترانسفورماتورها و تجهیزات الکتریکی مربوطه به نظر می رسند. همه اینها هنوز کار می کند.

47. پشت اتاق ترانسفورماتور اتاقی با مخازن عظیم وجود دارد. آنها حاوی آب برای خنک کردن تجهیزات نیروگاه هستند.

48. عکاسی از آنها بسیار دشوار است، زیرا آنها بیشتر حجم اتاق را اشغال می کنند.

49. دستورالعمل ایمنی روی یکی از مخازن وجود دارد. تصویر سمت چپ به نظر اصلی مربوط به دهه 30 است، و سمت راست شبیه یک ماکت یا مربوط به زمان های بعد است.

من یک طرح عالی در اینترنت برای بخشی از قلعه که بررسی کردیم پیدا کردم. همه چیز در اینجا به وضوح نشان داده شده است. و بیشتر به قسمت پادگان قلعه می رویم.

50. پوستر در انتهای منطقه فنی خمیدگی مختصری ایجاد می کند که در تصویر بالا قابل مشاهده است.

51. درهای زرهی سمت چپ عکس به قسمت پادگان قلعه و دیوارهای سمت راست قلعه به دو بلوک رزمی دیگر منتهی می شود.

52. مقیاس هزارتوهای زیرزمینی بسیار چشمگیر است.

53. حمام. تمام روشنایی قلعه با شمع های معمولی یا لامپ های گازی در صورت قطع برق تکرار می شد. در سمت چپ عکس یک شمع را می بینید. درب بسته در عکس سرویس بهداشتی افسران و فرماندهی است، سرویس بهداشتی با درهای نیمه باز مخصوص سربازان عادی است.

54. فاضلاب در مخازن مخصوص با حلال های شیمیایی جمع آوری شد - نمونه های اولیه کمدهای خشک مدرن. مخازن زیر توالت ها قرار داشتند و هیچ سیستم فاضلاب کلاسیکی در قلعه وجود نداشت.

55. کنار توالت ها یک اتاق کوچک با دستشویی وجود دارد.

56. اتاق های دوش در نزدیکی وجود دارد. از سه غرفه دوش، یکی برای ضدعفونی قربانیان گازهای سمی و دو حمام دیگر دوش معمولی بود. هر سربازی حق داشت هفته ای یک بار دوش بگیرد.

57. واحد فیلتر و تهویه طراحی شده برای ضدعفونی قربانیان حمله گاز.

58. بیست متری دوش و سرویس بهداشتی خود پادگان است.

59. یکی از دو اتاق با تخت های آهنی برای ده مکان برای کارگران حرفه ای قلعه در نظر گرفته شده بود: مکانیک، نظم دهنده، آشپز، مهندس برق.

60.

61. سربازان معمولی در بانوج می خوابیدند که در دو طبقه آویزان شده بود. این اتاق می تواند 26 بانوج را در خود جای دهد. ویژگی چنین اتاقی این بود که سازه های فلزی به راحتی جدا می شدند و همین امر باعث می شد در مدت زمان کوتاهی اتاق را به یک سالن جشن تبدیل کنید. در سال 1939، سربازان قلعه کریسمس را در اینجا با آهنگ، سرگرمی و شراب جشن گرفتند.

62. در همان نزدیکی اتاق دیگری با بانوج است، اما کوچکتر.

63. اتاق دو نفره برای درجه داران.

64. اتاق فرمانده قلعه، تنها اتاق یک نفره در قلعه.

65. اتاقی که ستوان ها در آن زندگی می کردند.

66. قلعه یک واحد پزشکی کوچک نیز داشت که شامل یک اتاق رختکن بود...

67. ...و بخش های دو بیمار.

68. در این مرحله، بازرسی پادگان به پایان می رسد، به محل بعدی، واقع در کنار پادگان - مرکز فرماندهی، که از آنجا قلعه کنترل می شد، حرکت می کنیم.

69. مرکز فرمان در اطراف خم بعدی (تصویر سمت چپ) قرار دارد.

70. سالن اصلی مرکز فرماندهی. به رادیاتور توجه کنید. دژ توسط بخاری های هوا گرم می شد که هوای گرم را به تمام اتاق های قلعه می رساند. نصب آبگرمکن مرکزی در مرحله نصب بود اما با شروع جنگ کار متوقف شد. بنابراین، در اتاق های مختلف قلعه می توانید رادیاتورهای گرمایشی را پیدا کنید که هرگز کار نکرده اند.

71. مرکز فرماندهی از وضعیت بیرون و داخل قلعه اطلاعاتی دریافت کرد. بلافاصله تجزیه و تحلیل وضعیت انجام شد و از اینجا به واحدهای مختلف رزمی دستورات داده شد و ارتباط با قلعه های همجوار انجام شد.

72. منابع اصلی اطلاعات، پنج برج دیدبانی زرهی قلعه بود که اطلاعات از طریق تلفن به مرکز فرماندهی گزارش می شد. همچنین به لطف ارتباط تلفنی با دژهای همجوار، فرماندهی قلعه از وضعیت ده ها کیلومتری اطراف به خوبی مطلع بود.

73. درخواست ژنرال دوگل از ملت فرانسه.

74. کابل های تلفن بین قلعه ها در عمق سه متری در مجاورت قلعه و در عمق دو متری در مزارع کشیده می شد. علاوه بر ارتباط مستقیم تلفنی بین قلعه‌ها، هر یک از قلعه‌ها به یک شبکه تلفن واحد متصل می‌شدند که یک کیلومتر از خط مقدم بالقوه فاصله داشت. در صورت خرابی خط تلفن، یک گزینه پشتیبان برای ارتباط بین قلعه ها با استفاده از شعله های سیگنال وجود داشت.

75. مرکز تلفن. افسران و اپراتورهای تلفن در نزدیکترین فاصله به مرکز فرماندهی در قلعه قرار داشتند. بنابراین، هنگامی که زنگ هشدار اعلام شد، مرکز فرماندهی تقریباً بلافاصله شروع به کار کرد. اپراتورهای تلفن تمام اطلاعات دریافتی از خارج را در اسناد ویژه ای ثبت کردند که بلافاصله توسط افسران مورد مطالعه قرار گرفت، نقشه های منطقه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و تصمیماتی در مورد شلیک اتخاذ شد که سپس از اینجا به پرونده های رزمی قلعه منتقل شد. نقطه ضعف قلعه های Maginot Line این بود که در هنگام شب یا در مه شدید کور می شدند. از این گذشته ، هدف گیری همه اسلحه ها در آن زمان منحصراً بصری بود.

76. در این مرحله از مرکز فرماندهی خارج می شویم و به آخرین مکان زیرزمینی قلعه - انبار حرکت می کنیم.

77. در قلمرو انبار، به منظور پر کردن فضاهای خالی انبار، یک موزه کوچک با مجموعه خوبی از تجهیزات مختلف مورد استفاده در قلعه های Maginot Line، از سلاح ها گرفته تا پریسکوپ های گنبدهای زرهی رصدی و برق های مختلف سازماندهی شده است. دستگاه ها

78. تلگراف ماشینی، شبیه تلگراف کشتی. با کمک این دستگاه ها دستوراتی از مرکز فرماندهی دژ به یگان های رزمی ارسال و تاییدیه اجرای آن ها پس فرستاده شد.

79

80. پایه مسلسل کاپونی دوقلو که معمولاً در آغوش بلوک های رزمی قلعه نصب می شد. در صورت نیاز این پایه مسلسل به پهلو برداشته شد و یک اسلحه ضد زره 47 میلی متری به جای آن نصب شد. توضیحات بیشتر در این مورد در قسمت دوم داستان.

81. و این یک نصب با یک سلاح ترکیبی است که در داخل یک گنبد زرهی از نوع AM قرار داشت که در بالا مورد بحث قرار گرفت (عکس 10، 12، 13). سلاح ترکیبی دو سلاح در یکی بود: یک مسلسل و یک اسلحه ضد تانک 25 میلی متری. کلاهک زرهی نوع AM مجهز به سیستم حذف گازهای پودری و تهویه و سیستم تامین مهمات و آب به کلاهک برای خنک سازی سلاح بود.

82. علیرغم اینکه خود گنبد زرهی قابل چرخش نبود، با کمک براکت های نگهدارنده می توان سلاح سنگین را به سرعت در یکی از دو گنبد زرهی مجدداً نصب کرد. تمام تنظیمات و تنظیمات اسلحه با چرخش دسته ها انجام شد که عملکرد آن را بسیار ساده کرد.

83. در راه اولین بلوک رزمی، چنین ضمیمه ای از پوستر فراموش شده وجود دارد (نقشه را در ابتدای پست ببینید). در طول ساخت قلعه، تعداد بسیار بیشتری از بلوک های جنگی برنامه ریزی شده بود، اما پس از کاهش بودجه، ساخت و ساز باید به سه بلوک محدود می شد. در آن زمان، آنها قبلاً چرخش به بلوک چهارم را تکمیل کرده بودند که به زودی فراموش شد. هنوز معلوم نیست ترنا فراموش شده تا کجا سفر می کند. کارگران قلعه موزه در اینجا بنای یادبودی برای آندره ماژینو، وزیر جنگ فرانسه، که آغازگر ساخت خطی از استحکامات مسلح در مرز با آلمان بود، برپا کردند.

84. یک اتاق کوچک دیگر در کنار آوارهای فراموش شده. در ابتدا، این اتاق یک شفت عمودی بود که هنگام حفر تونل های زیرزمینی، خاک از آن حفر می شد. وقتی کار ساخت و ساز تمام شد، تنه از بالا پر شد و به این ترتیب اتاق اضافی دیگری در قلعه شکل گرفت. بدون دوبار فکر کردن، یک پادگان دیگر برای سربازان درست کردند.

پس از بررسی تمام مکان‌های زیرزمینی قلعه، خود را از طریق یک گذرگاه باریک و طولانی به بلوک 1 می‌یابیم. بازدید از بلوک سوم در سفر گنجانده نشده است، زیرا کاملاً مشابه بلوک اول است. هر دو واحد رزمی فقط در تفنگ های نصب شده در داخل برجک چرخان و طراحی برجک با هم تفاوت دارند. این دو یگان رزمی اصلی ترین نیروی ضربت قلعه را تشکیل می دهند.

01. بلوک رزمی 1 توسط یک راه پله مارپیچ به سیستم زیرزمینی قلعه متصل می شود. ارتفاع آن 30 متر است و در صورت تصرف قسمت زیرزمینی قلعه توسط دشمن، امکان منفجر شدن این پلکان وجود داشت.

کل چیز چیزی شبیه به این است:

02. با غلبه بر 145 مرحله، خود را در کازامت بلوک دوم می یابیم. اولین چیزی که در ورودی از ما استقبال می کند یک فیلتر و واحد تهویه است. هر واحد رزمی مجهز به FVU مخصوص به خود است. برای جلوگیری از نفوذ گازها به داخل در حین عملیات رزمی، فشار هوای اضافی به داخل بلوک پمپ می شد.

03. سمت راست FVU محل خواب سربازان است. کمی عمیق تر برویم...

04. در گوشه سمت راست، طاقچه کلاه زرهی نوع GFM را می بینید؛ علاوه بر تجهیزات استاندارد، به پریسکوپ رصدی با زوم هشت برابری نیز مجهز بود. علاوه بر ارتباط بین برج‌های دیده بانی زرهی و پست فرماندهی قلعه، ارتباط مستقیمی از برج‌های دیده بانی تمام بلوک‌ها با قلعه بزرگ توپخانه گروس اووراژ سیمسرهوف، واقع در هشت کیلومتری روهرباخ، وجود داشت که در طول خصومت ها به شدت از قلعه کوچک با آتش حمایت کردند و به آلمانی ها فرصت نزدیک شدن را ندادند. در سمت چپ عکس، در زیر حفره، لوله ای برای تخلیه کارتریج های مصرف شده در گودال الماس مشاهده می کنید.

05. در قسمت پایین سمت چپ می توانید یک رادیاتور گرمایش الکتریکی را ببینید. همانطور که قبلاً در قسمت اول اشاره کردم، سیستم گرمایشی قلعه شروع به تبدیل به آبگرمکن مرکزی کرد، اما به دلیل جنگ زمان لازم برای تکمیل فرآیند را نداشت.

06. اتاق افسر فرماندهی یگان رزمی نیز در اینجا قرار دارد.

07. عکس یکی از دو نصب مسلسل دوقلو یگان رزمی را نشان می دهد. در بالای آن می توانید یک ریل آبی را ببینید که زیر آن یک اسلحه ضد تانک 47 میلی متری آویزان شده بود.

08. در صورت لزوم، پایه مسلسل کواکسیال به کنار منتقل شد.

09. و یک اسلحه ضد تانک که در زیر ریل آویزان بود و در امتداد ریل حرکت می کرد، به داخل آغوش باز شد.

10. پس از یک ساعت و نیم گذراندن در زیر زمین، نفس کشیدن در هوای تازه و دیدن دنیای بیرون، البته از طریق آغوش بسیار خوب بود. من می توانم تصور کنم که برای سربازانی که ماه ها مجبور به زندگی در زیر زمین شده بودند چه حالی داشت.

11. آثار دعوا.

من یک نقاشی عالی آنلاین پیدا کردم که واحد رزمی قلعه PO Rohrbach را در بخش نشان می دهد. بلوک رزمی یک کازمیت دو سطحی با دیوارهای بتنی ضخیم تا ضخامت 2.75 متر در نقاط رو به دشمن و 1.5 متر در طرفین است که ضخامت سقف بتن آرمه 2.5 متر است. همانطور که از شکل مشخص است، کازمات مجهز به دو گیره با نصب مسلسل های دوقلو بود که با اسلحه های ضد تانک 47 میلی متری تکمیل می شد و سلاح اصلی کازمات یک برجک چرخان بود که در ادامه با جزئیات بیشتر مورد بحث قرار خواهد گرفت. علاوه بر این، یگان رزمی دارای دو کلاه زرهی از نوع GFM بود که با پریسکوپ های مشاهده با امکان بزرگنمایی 8 برابر برای نظارت بر زمین تکمیل شده بود.


برگرفته از: http://www.fortiff.be/casso/

این همان چیزی است که اولین بلوک از دید پرنده به نظر می رسد:


عکس از اینجا گرفته شده

12. خب، حالا بیایید به بررسی سلاح اصلی قلعه برویم: یک برجک زرهی چرخان با یک تاسیسات شلیک واقع در آن، متشکل از دو اسلحه ترکیبی.

13. این برجک زرهی سیستمی برای قرار دادن سلاح هایی است که برای شلیک در همه جهات و سرکوب اهداف پیاده نظام و اهداف زرهی دشمن طراحی شده است. برجک زرهی این مدل در سال 1905 توسعه یافت و در سال 1915 برای تجهیز کشتی های جنگی فرانسوی تولید شد. 12 مورد از این تاسیسات هرگز به ناوگان نرسیدند و تا زمانی که به قلعه های خط ماژینو مهاجرت کردند، در رزرو نگهداری شدند، جایی که پس از مدرن سازی جزئی و نصب سلاح های جدید در سال 1934، به خدمت خود در خشکی ادامه دادند.

14. وزن کل برجک با اسلحه 135 تن است، اما به لطف سیستم وزنه تعادل، دو نفر بدون تلاش فیزیکی زیاد برجک را یک متر بلند کردند و آن را به موقعیت شلیک رساندند. در موقعیت بسته، برج در برابر سلاح های دشمن آسیب ناپذیر بود. ضخامت زره روی سقف برجک 285 میلی متر است، دیواره های جانبی برجک توسط زره 185 میلی متری محافظت می شود.

15. برای کنترل و نگهداری تمامی سیستم های برجک، یک تیم 18 نفره مورد نیاز بود: یک افسر، سه درجه افسر و 14 سرباز. چهار نفر از آنها در داخل برجک بودند و تیراندازی و بارگیری سلاح ها را کنترل می کردند، ده سرباز باقی مانده به راهنمایی، ارتباطات، سیستم های تامین مهمات و غیره خدمت می کردند.

16. در مرکز قاب، تلگراف ماشینی برای ارسال دستورات به تیراندازان داخل برج، کپی شده از آنالوگ کشتی. در سمت چپ می توانید چراغ پشتیبان را در صورت خرابی الکتریکی مشاهده کنید.

17. فن آوری قدیمی بسیار زیبا است: ده ها چرخ دنده، اهرم و سایر قطعات سخت افزاری نامفهوم یک تکنو انتزاعی زیبا ایجاد می کنند که به سختی می توان لنز دوربین را از آن جدا کرد.

18. تلگراف دستگاه دیگری که روی دیوار قرار دارد. تمامی ارتباطات فرماندهی و سربازان سرویس‌دهنده سیستم‌های برج با چنین دستگاه‌هایی انجام می‌شد، زیرا به دلیل صدای بسیار بالا در حین عملیات رزمی، انتقال دستورات به صورت صوتی با مشکل مواجه می‌شد.

19. عکس محل فرماندهی برج نبرد را نشان می دهد. لوله مشکی در مرکز قاب یک پریسکوپ برای نظارت و هدف گیری خارجی است. در زیر آن لوله های آکوستیک برای ارتباط با تیراندازان در برجک قبل از شروع تیراندازی وجود دارد. در سمت چپ در عکس لوله ای را مشاهده می کنید که در آن یک آسانسور برای تامین فشنگ با فشنگ برای مسلسل های برجک وجود دارد. در همان لوله در طرف مقابل مکانیسم چرخشی دستگاهی برای تامین فشنگ با مهمات برای اسلحه های ضد تانک برجک وجود دارد: در عکس، پنج کارتریج از این قبیل روی میز قابل مشاهده است.

20. عکس دیگری از صندلی فرمانده و از دریچه ای که در سمت مقابل صندلی فرمانده قرار دارد به داخل برج صعود می کنیم.

21. داخل کاملاً جادار است، به خصوص در مقایسه با گنبدهای زرهی تنگ.

22. اسلحه های برجک دو توپ ضد تانک مدل SA-L ساخت 1934 کالیبر 25 میلی متر و دو پایه مسلسل دوقلوی MAC 31 کالیبر 7.5 میلی متر و سرعت شلیک 1200 گلوله در دقیقه می باشد. برد شلیک مسلسل ها 1200 متر، توپ ها - 1800 متر است. بنابراین، تسلیحات برجک شامل چهار مسلسل و دو توپ بود.

23. در طول جنگ چهار نفر داخل برج بودند: دو تیرانداز و دو نفر لودر. مکان های مخصوص زیر اسلحه ها برای تیراندازان تجهیز شد. در عکس تلگراف ماشینی برای دریافت دستورات از زیر مشاهده می کنید.

24. کنترل آتش و هدف گیری اسلحه کاملاً مکانیزه بود. هدف گیری با چرخاندن دسته ها انجام شد که در عکس زیر قابل مشاهده است. مسلسل ها با همان دسته ها کنترل می شدند. برای کنترل شلیک توپ ها پدال هایی در کف تعبیه شده است.

25. برای خنک کردن اسلحه ها خنک کننده آبی در نظر گرفته شده بود که برای این منظور یک مخزن آب به ظرفیت 20 لیتر در برجک قرار داشت. خنک سازی با پاشیدن آب بر روی سطوح داغ تفنگ ها با استفاده از سمپاش نوع "ورمورل" انجام شد.

26. برجک زرهی مجهز به سیستم تهویه و حذف گازهای پودری بود. در طبقه پایین واحد رزمی یک فن برقی وجود داشت که هوای تمیز را به داخل برج پمپ می کرد. در قاب نیز می توانید چاه آسانسور برای تامین مهمات و مقاومت های گرمایش الکتریکی بالای لامپ را مشاهده کنید.

27. مکان تیراندازان.

28. به طبقه پایینی برج زرهی برویم. یک انبار مهمات، یک مکانیسم بالابر برجک و یک واحد تهویه (در سمت چپ در عکس) وجود داشت. در صورت نوسانات برق، برج می تواند به صورت دستی تهویه شود.

29. وسیله ای برای بالا بردن/پایین آوردن برجک زرهی. این عملیات توسط دو سرباز انجام شد که دستگیره ها را چرخانده و در نتیجه مکانیزم دنده را به حرکت درآوردند که به لطف یک وزنه تعادل، برجک 135 تنی را به موقعیت شلیک رساند یا آن را به یک پناهگاه امن پایین آورد. به عنوان بخشی از گشت و گذار، به همه فرصت داده شد تا دسته ها را بچرخانند. برج آنقدر راحت پایین می آید که حتی یک نفر هم می تواند آن را اداره کند. در قلعه های دیگر، مجهز به برج های مدرن تر، این عملکرد توسط یک موتور الکتریکی انجام می شود.

در اینجا یک انیمیشن بسیار واضح است که نحوه عملکرد این مکانیسم را نشان می دهد.


منبع: Association des Amis de la Ligne Maginot

برای نمایش بصری حتی بیشتر، مقطعی از کل مکانیسم برجک اولین واحد رزمی.

خط ماژینو را دور زد

یکی از اقداماتی که متفقین در لشکرکشی سال 1940 توسط آن شکست خوردند اغلب به عنوان دور زدن خط استحکامات در مرز فرانسه و آلمان تلقی می شود. آنها به خط ماژینو معروف بودند و بخش جنوبی مرز را بستند. اعتقاد بر این است که این خط با یک اشتباه مهلک ساخته شده است - بخش شمالی مرز که در واقع آلمانی ها از آن عبور کردند، پوشیده نشد. البته اشتباه مرگباری در کار نبود. وظیفه خط ماژینو این بود که حمله آلمان را در مسیر طرح شلیفن 1914 به فرانسه هدایت کند، یعنی از طریق کشورهای بنلوکس. «خط ماژینو» را می‌توان با شعار کلاوزویتز نامید: «با قرار گرفتن در پشت استحکامات قوی، دشمن را وادار می‌کنیم تا به دنبال راه‌حلی در جای دیگری باشد». نیاز به شکستن استحکامات قوی، طبق ایده سازندگان خط، آلمانی ها را مجبور به انتخاب یک مسیر دوربرگردان می کند. این به متفقین این امکان را می دهد که اقدامات دشمن را به طور نسبتاً دقیق محاسبه کنند و او را مجبور به جنگ در بلژیک کنند.

با این حال، در واقعیت، آلمانی ها از "توسعه" خط ماژینو در آردن شکستند. در 17 می 1940، دو اسلحه 210 میلی متری بر روی استحکامات کوچک La Fère آتش گشودند. در 18 می، دو کازامت با توپ های 75 میلی متری توسط پادگان های خود رها شدند. گروه های تهاجمی آلمانی راه خود را به اعماق استحکامات آغاز کردند. استحکامات نزدیک Le Chêne سعی در حمایت از مدافعان La Fère با شلیک تفنگ 75 میلی‌متری داشت، اما کازامت‌ها بسیار دور بودند تا آتش مؤثر نباشد. در پایان روز 19 مه، کل استحکامات لافره تصرف شد و راه ورود به داخل فرانسه به روی آلمان ها باز شد. بین 20 و 23 می، چهار استحکامات Maubeuge یکی یکی نابود شدند. آخرین ضربه به خط ماژینو در ژوئن 1940 در جریان عملیات ببر و خرس وارد شد. توپخانه 420 میلی متری، بمب افکن های غواصی و گروه های تهاجمی علیه استحکامات استفاده شد. به طور کلی می توان گفت که خط ماژینو هرچند به سختی توسط آلمانی ها در چندین نقطه شکسته شد. اتفاقات دراماتیک کمتری در بلژیک رخ نداد. بسیاری از مردم به خوبی از تسخیر قلعه Eben-Emael توسط چتربازان آگاه هستند. در واقع، در 10 مه 1940، چتربازان با 40 گلایدر بر روی بام قلعه Eben-Emael فرود آمدند و با منفجر کردن گلوله‌های شکلی بر روی گنبدها و برجک‌های قلعه، پادگان را مجبور به تسلیم کردند. با این حال، این اقدام توجه عمومی را از رویدادهای بسیار مهم تر منحرف کرد. از 10 مه تا 15 می 1940، نبردی بین گروه های تهاجمی پیاده نظام و پادگان فورت اوبین-نوفشاتو در گرفت. با کمک 305 میلی متر و 355 میلی متر، فورت باتیس نابود شد و در 22 می تسلیم شد. تجربه وردون بیهوده نبود. قلعه‌ها در جنگ جهانی دوم دیگر مانعی غیرقابل عبور برای ارتش نبودند، ارتشی که در سال‌های 1914-1918 در جنگ موضعی در جبهه غربی تجربه کسب کرده بود.

این متن یک قسمت مقدماتی است.

جنگ جهانی دوم که 70 سال پیش آغاز شد، گواه دیگری بود که ژنرال ها برای جنگ های گذشته آماده می شدند. خاطره چرخ گوشت های موضعی جنگ گذشته، دولت های کشورهای مختلف را مجبور به ساخت خطوط دفاعی در مقیاس بزرگ و مجهز کرد.

علیرغم صرف منابع مالی هنگفت، هیچ یک از این «دیوارهای چینی جدید»، به دلایلی، نقشی را که به آن محول شده بود، ایفا نکرد. معروف ترین آنها برای مخاطبان گسترده، سه خط دفاعی ساخته شده قبل از جنگ هستند: خط ماژینو، خط مانرهایم و خط استالین. بیایید آشنایی خود را با آنها با کامل ترین آنها شروع کنیم، اما این باعث نشد که آن را مفیدتر کند، خط استحکامات Maginot فرانسوی.

طرح دفاعی فرانسه

ژنرال های فرانسوی بر این باور بودند که آلمانی ها به همان شیوه ای که در لشکرکشی سال 1914 انجام شد عمل خواهند کرد. آنها تلاش خواهند کرد تا از شمال شرق از طریق قلمرو بلژیک به موفقیت دست یابند. طرح دفاعی فرانسه شامل دفع حمله آلمان به رودخانه دیل و دفاع غیرعامل در استحکامات خط ماژینو بود. ساخت این خط در سال 1928 آغاز شد و تا سال 1936 کار ساخت و ساز اصلی به پایان رسید. مسئول ساخت "خط غیرقابل عبور" دفاعی وزیر جنگ فرانسه آندره ماژینو بود که به نام او سیستم استحکامات نامگذاری شد.

10 استان ثروتمند در شرق فرانسه قرار داشتند که در دهه 30-40 قرن گذشته حدود 60 درصد فولاد و محصولات فولادی تولید می شد، 5/76 درصد روی و 94 درصد مس استخراج می شد. روند جنگ هر چه که بود، ارتش باید تمام تلاش خود را می کرد تا از ورود آلمانی ها به این مناطق مهم اقتصادی جلوگیری کند. عمدتاً از جهت شمالی و شمال شرقی.

در علوم نظامی، 2 نوع اصلی دفاع وجود دارد - صلب (موقعیتی) و قابل مانور.. در دفاع موضعی، نیروها سرسختانه از خط انتخابی دفاع می کنند و سعی می کنند از عبور دشمن از خط مقدم جلوگیری کنند. در عین حال، پدافند مانورپذیر بر این اساس استوار است که مواضع به صورت سفت و سخت نگه داشته نمی شوند و می توان آنها را تسلیم کرد؛ زمانی که دشمن ذخایر و قابلیت های تهاجمی خود را تمام کرد، مدافعان سعی می کنند موقعیت از دست رفته را با ضد حملات به دست آورند. دفاع قابل مانور به طور کامل امکان از دست دادن موقت مناطق جداگانه را فراهم می کند.

نوع دفاع قابل مانور مخصوصاً مورد علاقه نظامیان است و در بیشتر موارد توسط دولتمردان و سیاستمداران تحمل نمی شود. ارتش آن را دوست دارد زیرا این روش نیروهای مدافع را منفعل نمی کند، به دشمن مهاجم اجازه نمی دهد اراده خود را تحمیل کند و به او اجازه می دهد در لحظه مناسب ابتکار عمل را به دست گرفته و به حمله برود. در حالی که دفاع موضعی، مدافعان را در موقعیت باخت عمدی قرار می دهد، زیرا دشمن دیر یا زود شکافی در دفاع پیدا می کند که مملو از محاصره کل گروه مدافع خواهد بود.

دفاع قابل مانور، سیاستمداران را عصبی می کند؛ توضیح از دست دادن این یا آن سرزمین، رها شدن آن تحت حاکمیت اشغالگران و خسارات جانی و مادی ناشی از آن برای مردم کشور بسیار دشوار است. مردم این کشور اغلب این اقدام را یک حرکت بد در جنگ می دانند. روحیه و همچنین اعتماد به سیاستمداران در حال سقوط است که می تواند مملو از شکست باشد.

وظیفه ارتش فرانسه در جنگ جلوگیری از ورود آلمانی ها به غنی ترین مناطق صنعتی فرانسه بود که کشور را در شرایط سختی قرار می داد و فرصت تجدید منابع را از ارتش سلب می کرد. پاریس راه برون رفت از وضعیت را در ایجاد یک دفاع غیرقابل نفوذ در امتداد مرز آلمان می دید که مستلزم ساخت استحکامات قدرتمندی بود که قادر به مقاومت در برابر آتش توپخانه کالیبر بزرگ و مهار حملات توده های عظیم پیاده نظام برای مدت طولانی است.

فرانسوی ها به خوبی می دانستند که ورماخت سعی می کند مانند جنگ جهانی اول از طریق بلژیک به فرانسه نفوذ کند و خط ماژینو به سادگی به آنها اجازه حمله به جای دیگری را نمی داد. در پاریس اعتقاد بر این بود که با در دست داشتن بیشتر مرزهای شمالی و شمال شرقی اجازه ورود آلمانی ها به مناطق صنعتی کشور را نمی دهند و با انتقال جنگ به بلژیک آلمانی ها را مجبور به نبرد در شمال فرانسه می کنند. . در همان زمان، ژنرال های فرانسوی معتقد بودند که هر لحظه می توانند از پشت خط ماژینو در جهت شمال به دشمن حمله کنند و کل ارتش آلمان را قطع کنند و تمام خطوط تدارکاتی آن را رهگیری کنند.

خط ماژینو

فرانسوی ها برای آن زمان مبلغ بسیار چشمگیری را برای ساخت خط Maginot خرج کردند - حدود 3 میلیارد فرانک یا 1 میلیارد دلار. تعداد کل نیروهای مستقر در خط به 300000 نفر رسید. قلعه های چند سطحی زیرزمینی محل هایی برای پرسنل، واحدهای تهویه قدرتمند، نیروگاه ها، جاده های باریک، اتاق های استراحت، بیمارستان ها، مبادلات تلفنی بودند که برای بمب ها و گلوله ها غیرقابل دسترس بود. در طبقات همکف فوقانی قاب های تفنگ و مسلسل مجهز به آسانسور برای تامین مهمات وجود داشت.

قلعه ها "جعبه" های بتنی بودند که در عمق زمین حفر شده بودند که ضخامت دیوارهای آن به 3-4 متر می رسید. در بالا معمولا فقط برجک های زرهی وجود داشت. در مقابل خط اول پدافندی، تا حد امکان، خندق های ضد زره حفر و موانعی از جوجه تیغی های ضد تانک ساخته شد. در پشت خط اول دفاعی یک شبکه کامل از نقاط قوی وجود داشت - سکوهای بتنی که برای قرار دادن پیاده نظام، توپخانه و نورافکن طراحی شده بودند.

انبارهای مهمات و تجهیزات در عمق 50 متری قرار داشتند. در عمق پدافند مواضع توپخانه دوربرد در راه آهن وجود داشت. حتی دورتر از آن، خط دفاعی قدیمی مدرنیزه شده بود که شامل قلعه های بلفورت، وردون، اپینال و چندین مورد دیگر بود. عمق خط ماژینو در برخی مناطق به 90-100 کیلومتر می رسید، ژنرال های فرانسوی آن را تسخیرناپذیر می دانستند.

ساختار کف قلعه ها چیزی شبیه به این بود. در سطح فقط لانه های مسلسل بتنی و بلوک های توپخانه، چاله های ضد تانک و موانع وجود داشت. در زیر تعدادی از طبقات قلعه به زیر زمین می رفت که ارتباط بین آنها توسط پلکان و آسانسور انجام می شد. حداکثر عمق استحکامات می تواند به 100 متر برسد. ضخامت سقف بتن مسلح هر دژ به 3.5 متر می رسید که مقاومت در برابر گلوله های پوسته تا کالیبر 420 میلی متر را ممکن می کرد.

در دو طبقه اول قلعهمکانی برای پادگان وجود داشت. تعدادی موتور دیزل نیز در اینجا نصب شده بود که واحدهای تهویه را هدایت می کردند که هوای تمام اتاق های قلعه را تامین می کردند و همچنین دینام هایی که تولید برق را تضمین می کردند. موتورهای مشابه در طبقات دیگر قرار داشتند و در صورت خرابی هر یک از آنها به عنوان موتورهای پشتیبان عمل می کردند.

در طبقه سوم قلعهمهمات برای تامین مهمات فعلی و منابع آب و غذا قرار داده شد. در طبقه چهارمیک مرکز تلفن و محل دفتر قلعه وجود داشت.

در طبقه پنجممنابع دارو و محل بیمارستان در زیر وجود داشت در سطح ششمیک تونل از یک راه آهن زیرزمینی برق دار با گیج باریک وجود داشت که از طریق آن انتقال سریع مهمات و نیروها به جهت مورد نظر انجام می شد. مسیر اصلی این مترو زیرزمینی دو مسیره و راه های دسترسی کمکی تک مسیره بود.

در طبقه هفتم مقر قلعه قرار داشتحتی در پایین تر نیز انبارهای ذخیره مهمات و موتورهای دیزلی ذخیره قرار داشت. تا عمق کافی، قلعه با دیوارهای بتنی جامد محافظت می شد که امکان نفوذ به داخل قلعه یا تخریب آن با استفاده از یک تونل را از بین می برد.

خط ماژینو معجزه ای از استحکامات در زمان خود بود:
- 5600 استحکامات دفاعی بلند مدت،
- 70 سنگر،
- 500 واحد توپخانه و پیاده،
- حدود 500 کازامت،
- گودال های متعدد و پست های رصد.

طول خط حدود 400 کیلومتر است. میانگین تراکم 7.7 سازه در هر کیلومتر جبهه بود(در برخی مناطق این تعداد به 14 رسید). هیچ جای بین سنگرها شکافی به طول بیش از 8 کیلومتر وجود نداشت. برخی از جعبه‌های قرص مجهز به کلاهک‌های زرهی توپخانه و مسلسل بودند که می‌توان آن‌ها را برای آتش بالا برد و سپس در زیر زمین پایین آورد و از شلیک متقابل دشمن جلوگیری کرد.

اساس بخش های مستحکم دژهای بزرگی بود که در بین آنها دژهای کوچک و سنگرهای انفرادی و همچنین برج های تانک وجود داشت. همه تاسیسات رزمی ایالات متحده توسط یک فرماندهی واحد متحد شدند و موقعیت آنها در زمین، دید و ارتباط متقابل را تضمین می کرد. سیستم آتش به گونه ای سازماندهی شده بود که سازه های همسایه همیشه می توانستند یک قلعه یا سنگر مورد حمله را با آتش پشتیبانی کنند یا در صورت تصرف یا تخریب استحکامات توسط دشمن، شکاف را با آتش ببندند.

برخی از مناطق مستحکم مجهز به سدهای مخصوصی بود که در صورت تصرف آنها توسط دشمن، سیل مناطق وسیع و سازه های زیرزمینی را تضمین می کرد. در طول ساخت این خط، بسیاری از راه حل های مهندسی نظامی پیشرفته در آن زمان استفاده شد.

نا امیدی

بسیاری از مورخان معتقدند که خط ماژینو به طور کامل خود را توجیه نکرده است، که فقط تا حدی درست است. این خط هدف اصلی خود را انجام داد - مقیاس حملات به مناطقی را که توسط آن محافظت می شد بسیار محدود کرد. فاجعه متفاوت بود - محاسبات اشتباه متعدد فرماندهی فرانسوی و رهبری کشور تمام مزایایی را که این قدرتمندترین خط دفاعی در جهان برای آنها فراهم کرده بود، نفی کرد.

اصلی‌ترین و غم‌انگیزترین اشتباه ژنرال‌های فرانسوی این بود که نتوانستند تاکتیک‌های جدیدی را که ورماخت بر آنها تحمیل کرد، پیش‌بینی کنند. آلمانی ها برگ برنده خود را حملات سریع تشکیلات مکانیزه بزرگی ساختند که اصلی ترین نیروی ضربت آن تانک ها بودند.

دفاع میدانی ارتش فرانسه و نیروی اعزامی انگلیسی به سادگی نتوانست در برابر هجوم تشکیلات مکانیزه مقاومت کند. برخلاف برنامه‌های فرماندهی فرانسوی، آنها نتوانستند نبردهای موضعی را بر آلمانی‌ها در بلژیک یا شمال فرانسه تحمیل کنند و به واحدهای آلمانی اجازه دادند تا به پشت خط ماژینو برسند.

/بر اساس مواد popmech.ru, rusproject.orgو azbukivedi-istoria.ru /

خط ماژینو سیستمی از استحکامات فرانسوی در مرز شمال شرقی از دانکرک تا جزیره کورس است که در سال های 1929-1935 ساخته شد. سپس تا سال 1940 بهبود یافت، که منجر به گنجاندن در خط استحکامات سنگین (طول 400 کیلومتر)، بلکه سبک با طول کل حدود 750 کیلومتر شد. این خط به نام وزیر جنگ آندره ماژینو نامگذاری شده است. شامل: 118 قلعه بزرگ و کوچک، حدود 750 کازامت، حدود 100 پناهگاه و پادگان مسلح، تقریباً 15 هزار ایست بازرسی (بلاک ها) و پست های دیده بانی. این خط، طبق آخرین نسخه فرماندهی فرانسوی، برای مهار پیشروی دشمن در حین انجام بسیج و سپس به عنوان سکوی پرشی استراتژیک برای ضد حمله در نظر گرفته شده بود.

حداقل 7.4 میلیارد فرانک یا 5 میلیارد دلار به قیمت سال 2010 برای ساخت این استحکامات هزینه شده است. تعداد کل نیروها در خط به 300 هزار نفر رسید. دژهای زیرزمینی چند سطحی مجهز به محل زندگی پرسنل، نیروگاه‌ها، واحدهای تهویه قدرتمند، راه‌آهن‌های باریک، مراکز تلفن، بیمارستان‌ها، اتاق‌های استراحت، غیرقابل دسترس برای گلوله‌ها و بمب‌های هوایی بودند. در طبقات همکف بالا قاب های تفنگ مجهز به آسانسور وجود داشت. آنها «جعبه‌هایی» بتونی بودند که در زمین با دیوارها و سقف‌هایی به ضخامت 3.5-4 متر حفر شده بودند. یک برجک زرهی به سمت بالا بیرون زده بود. در مقابل خط اول پدافند، خندق های ضد تانک حفر شد و موانعی از جوجه تیغی های ضد تانک برپا شد. در پشت خط اول پدافند شبکه ای از نقاط مستحکم وجود داشت - سکوهای بتنی برای پیاده نظام، توپخانه، نورافکن و غیره. در این نقاط در عمق حدود 30 متری زیر زمین، انبارهای مهمات و تجهیزات مجهز به آسانسور وجود داشت. حتی دورتر از آن، مواضع اسلحه های دوربرد و کالیبر بزرگ روی خطوط راه آهن قرار داشت. خط دفاعی قدیمی متشکل از قلعه های بلفورت، اپینال، وردون و غیره نیز مدرن شد.عمق دفاعی خط ماژینو 10-15 کیلومتر بود.

استراتژیست های نظامی فرانسوی خط ماژینو را تسخیرناپذیر می دانستند. بنابراین ، فرض بر این بود که آلمانی ها به همان روشی که در سال 1914 انجام شد عمل می کنند - آنها از شمال شرق نیروهای فرانسوی را از طریق بلژیک دور می زنند. بنابراین، طرح دفاعی آنها شامل دفع حمله آلمان به رودخانه دیل و پدافند غیرعامل در خط مستحکم ماژینو بود. در واقع، آلمانی ها دقیقاً این کار را انجام دادند و در ابتدای حمله، خط را از طریق بلژیک دور زدند. لشکرهای موتوری آلمان که لشکرهای زرهی خود را در مناطق جنگلی آردن هدایت کردند، برای متفقین در بلژیک غافلگیرکننده بودند.

استحکامات فرانسه در امتداد مرز با بلژیک ضعیف بود، برخی از آنها هنوز در مرحله ساخت و ساز بودند و برخی دیگر سلاح ثابت نداشتند. علاوه بر این، آنها در مناطق باتلاقی ساخته شدند، جایی که ساخت سازه های زیرزمینی بسیار دشوار بود. اما بر اساس طرح دیهل، متفقین قصد نداشتند به آلمان ها اجازه ورود به این استحکامات را بدهند. قرار بر این بود که در صورت حمله به بلژیک، متفقین تا خطوط دفاعی بلژیک پیشروی کرده و دشمن را در آنجا شکست دهند. در واقع، بلژیکی ها وقت نداشتند که خطوط دفاعی خود را به درستی آماده کنند و متفقین هم فرصتی برای اشغال آنها و سازماندهی یک دفاع قابل اعتماد نداشتند. در نتیجه، نیروهای آلمانی بدون اینکه متوجه مقاومت خود بلژیکی ها یا متفقین شوند، از بلژیک عبور کردند "مانند چاقو از کره".

در 14 ژوئن 1940، روز سقوط پاریس، ارتش اول آلمان عملیات ببر را آغاز کرد و به خط ماژینو بین سنت آوولد و زاربروکن در بخش مرکزی آن حمله کرد. روز بعد، ارتش هفتم آلمان در بخش جنوبی حمله کرد و به عمق دفاع نفوذ کرد و شهرهای کولمار و استراسبورگ را تصرف کرد. ساختارهای دفاعی "تسخیرناپذیر" خط ماژینو، اگرچه در ضعیف ترین نقاط، در چند ساعت در نتیجه حمله پیاده نظام حتی بدون پشتیبانی تانک شکسته شد. پیاده نظام آلمان با پشتیبانی قدرتمند هوایی و توپخانه ای پیشروی کرد و گلوله های دود به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت. به زودی مشخص شد که بسیاری از سنگرهای فرانسوی نمی توانند در برابر حملات مستقیم گلوله های توپخانه و بمب های هوایی مقاومت کنند. علاوه بر این، تعداد زیادی از سازه ها برای دفاع همه جانبه مناسب نبودند و به راحتی از پشت و جناح با نارنجک و شعله افکن مورد حمله قرار می گرفتند. در 17 ژوئن، واحدهای ورماخت که از طریق بلژیک وارد فرانسه شدند، به پشت خط ماژینو رسیدند و اگرچه ناموفق به چندین منطقه مستحکم حمله کردند. خط از بقیه فرانسه قطع شد. تقریباً تمام ساختارهای خط دست نخورده و آماده جنگ باقی ماندند که فرماندهی فرانسوی دستور داد استحکامات را رها کرده و تسلیم شود. برخی از سنگرها علیرغم درخواست برای تسلیم به جنگ ادامه دادند. آخرین سنگر تنها در 10 ژوئیه تسلیم شد. از 39 منطقه اصلی مستحکم در خط ماژینو، تنها 10 منطقه توسط ورماخت در نبرد تصرف شدند. حدود 500 هزار سرباز فرانسوی اسیر شدند.

همراه با افسانه در مورد غیرقابل دسترس بودن خط ماژینو، افسانه دوم درباره قدرتمندترین ارتش فرانسه در اروپا نیز درگذشت. پس از جنگ، بخشی از ساختارهای خط ماژینو به انبارهای تجهیزات نظامی منتقل شد. از آن زمان، یک عبارت طعنه آمیز پرنده در جهان ظاهر شد - "خط ماژینو" - زمانی که آنها می خواستند به مقدار زیادی پول برای یک هدف بی معنی توجه کنند. این اصطلاح به احساس امنیت کاذب نیز اشاره دارد.

جنگ جهانی دوم که 70 سال پیش آغاز شد، گواه دیگری بود که ژنرال ها برای جنگ های گذشته آماده می شدند. خاطره چرخ گوشت های موضعی جنگ گذشته، دولت های کشورهای مختلف را مجبور به ساخت خطوط دفاعی در مقیاس بزرگ و مجهز کرد. علیرغم صرف منابع مالی هنگفت، هیچ یک از این «دیوارهای چینی جدید»، به دلایلی، نقشی را که به آن محول شده بود، ایفا نکرد. معروف ترین خط دفاعی برای مخاطبان گسترده، سه خط دفاعی ساخته شده قبل از جنگ است: خط ماژینو، خط مانرهایم و خط استالین. بیایید آشنایی خود را با آنها با کامل ترین آنها شروع کنیم، اما این باعث نشد که آن را مفیدتر کند، خط استحکامات Maginot فرانسوی.

طرح دفاعی فرانسه

ژنرال های فرانسوی بر این باور بودند که آلمانی ها به همان شیوه ای که در لشکرکشی سال 1914 انجام شد عمل خواهند کرد. آنها تلاش خواهند کرد تا از شمال شرق از طریق قلمرو بلژیک به موفقیت دست یابند. طرح دفاعی فرانسه شامل دفع حمله آلمان به رودخانه دیل و دفاع غیرعامل در استحکامات خط ماژینو بود. ساخت این خط در سال 1928 آغاز شد و تا سال 1936 کار ساخت و ساز اصلی به پایان رسید. مسئول ساخت "خط غیرقابل عبور" دفاعی وزیر جنگ فرانسه آندره ماژینو بود که به نام او سیستم استحکامات نامگذاری شد.

10 استان ثروتمند در شرق فرانسه قرار داشتند که در دهه 30-40 قرن گذشته حدود 60 درصد فولاد و محصولات فولادی تولید می شد، 5/76 درصد روی و 94 درصد مس استخراج می شد. روند جنگ هر چه که بود، ارتش باید تمام تلاش خود را می کرد تا از ورود آلمانی ها به این مناطق مهم اقتصادی جلوگیری کند. عمدتاً از جهت شمالی و شمال شرقی.


در علوم نظامی، 2 نوع اصلی دفاع وجود دارد - صلب (موقعیتی) و قابل مانور. در دفاع موضعی، نیروها سرسختانه از خط انتخابی دفاع می کنند و سعی می کنند از عبور دشمن از خط مقدم جلوگیری کنند. در عین حال، پدافند مانورپذیر بر این اساس استوار است که مواضع به صورت سفت و سخت نگه داشته نمی شوند و می توان آنها را تسلیم کرد؛ زمانی که دشمن ذخایر و قابلیت های تهاجمی خود را تمام کرد، مدافعان سعی می کنند موقعیت از دست رفته را با ضد حملات به دست آورند. دفاع قابل مانور به طور کامل امکان از دست دادن موقت مناطق جداگانه را فراهم می کند.

این نوع دفاع مخصوصاً مورد علاقه نظامیان است و در بیشتر موارد توسط دولتمردان و سیاستمداران تحمل نمی شود. ارتش آن را دوست دارد زیرا این روش نیروهای مدافع را منفعل نمی کند، به دشمن مهاجم اجازه نمی دهد اراده خود را تحمیل کند و به او اجازه می دهد در لحظه مناسب ابتکار عمل را به دست گرفته و به حمله برود. در حالی که دفاع موضعی، مدافعان را در موقعیت باخت عمدی قرار می دهد، زیرا دشمن دیر یا زود شکافی در دفاع پیدا می کند که مملو از محاصره کل گروه مدافع خواهد بود.

دفاع قابل مانور، سیاستمداران را عصبی می کند؛ توضیح از دست دادن این یا آن سرزمین، رها شدن آن تحت حاکمیت اشغالگران و خسارات جانی و مادی ناشی از آن برای مردم کشور بسیار دشوار است. مردم این کشور اغلب این اقدام را یک حرکت بد در جنگ می دانند. روحیه و همچنین اعتماد به سیاستمداران در حال سقوط است که می تواند مملو از شکست باشد.

نقطه شلیک بخش از آتش کناری پنهان شده است


وظیفه ارتش فرانسه در جنگ جلوگیری از ورود آلمانی ها به غنی ترین مناطق صنعتی فرانسه بود که کشور را در شرایط سختی قرار می داد و فرصت تجدید منابع را از ارتش سلب می کرد. پاریس راه برون رفت از وضعیت را در ایجاد یک دفاع غیرقابل نفوذ در امتداد مرز آلمان می دید که مستلزم ساخت استحکامات قدرتمندی بود که قادر به مقاومت در برابر آتش توپخانه کالیبر بزرگ و مهار حملات توده های عظیم پیاده نظام برای مدت طولانی است.

فرانسوی ها به خوبی درک می کردند که ورماخت سعی می کند مانند جنگ جهانی اول از طریق بلژیک به فرانسه نفوذ کند و خط ماژینو به سادگی به آنها اجازه حمله به جای دیگر را نمی داد. در پاریس اعتقاد بر این بود که با در دست داشتن بیشتر مرزهای شمالی و شمال شرقی اجازه ورود آلمانی ها به مناطق صنعتی کشور را نمی دهند و با انتقال جنگ به بلژیک آلمانی ها را مجبور به نبرد در شمال فرانسه می کنند. . در همان زمان، ژنرال های فرانسوی معتقد بودند که هر لحظه می توانند از پشت خط ماژینو در جهت شمال به دشمن حمله کنند و کل ارتش آلمان را قطع کنند و تمام خطوط تدارکاتی آن را رهگیری کنند.

خط ماژینو

فرانسوی ها برای آن زمان مبلغ بسیار چشمگیری را برای ساخت خط Maginot خرج کردند - حدود 3 میلیارد فرانک یا 1 میلیارد دلار. تعداد کل نیروهای مستقر در خط به 300000 نفر رسید. قلعه های چند سطحی زیرزمینی محل هایی برای پرسنل، واحدهای تهویه قدرتمند، نیروگاه ها، جاده های باریک، اتاق های استراحت، بیمارستان ها، مبادلات تلفنی بودند که برای بمب ها و گلوله ها غیرقابل دسترس بود. در طبقات همکف فوقانی قاب های تفنگ و مسلسل مجهز به آسانسور برای تامین مهمات وجود داشت.

قلعه ها "جعبه" های بتنی بودند که در عمق زمین حفر شده بودند که ضخامت دیوارهای آن به 3-4 متر می رسید. در بالا معمولا فقط برجک های زرهی وجود داشت. در مقابل خط اول پدافندی، تا حد امکان، خندق های ضد زره حفر و موانعی از جوجه تیغی های ضد تانک ساخته شد. در پشت خط اول دفاعی یک شبکه کامل از نقاط قوی وجود داشت - سکوهای بتنی که برای قرار دادن پیاده نظام، توپخانه و نورافکن طراحی شده بودند. انبارهای مهمات و تجهیزات در عمق 50 متری قرار داشتند. در عمق پدافند مواضع توپخانه دوربرد در راه آهن وجود داشت. حتی دورتر از آن، خط دفاعی قدیمی مدرنیزه شده بود که شامل قلعه های بلفورت، وردون، اپینال و چندین مورد دیگر بود. عمق خط ماژینو در برخی مناطق به 90-100 کیلومتر می رسید؛ ژنرال های فرانسوی آن را غیرقابل نفوذ می دانستند.

استحکامات خط ماژینو، امروز


ساختار کف قلعه ها چیزی شبیه به این بود. در سطح فقط لانه های مسلسل بتنی و بلوک های توپخانه، چاله های ضد تانک و موانع وجود داشت. در زیر، تعدادی از طبقات قلعه به زیر زمین رفتند که ارتباط بین آنها توسط پلکان و آسانسور انجام می شد و حداکثر عمق استحکامات به 100 متر می رسید. دو طبقه اول قلعه دارای محل هایی برای پادگان بود. تعدادی موتور دیزل نیز در اینجا نصب شده بود که واحدهای تهویه را هدایت می کردند که هوای تمام اتاق های قلعه را تامین می کردند و همچنین دینام هایی که تولید برق را تضمین می کردند. موتورهای مشابه در طبقات دیگر قرار داشتند و در صورت خرابی هر یک از آنها به عنوان موتورهای پشتیبان عمل می کردند.

طبقه سوم دژ دارای مهمات برای تامین مهمات فعلی و تامین آب و غذا بود. در طبقه چهارم یک مرکز تلفن و محل اداری قلعه وجود داشت.

در طبقه پنجم تجهیزات دارویی و محوطه بیمارستان وجود داشت؛ در پایین در سطح ششم تونلی از یک راه آهن برقی زیرزمینی باریکه وجود داشت که از طریق آن مهمات و نیروها به سرعت به سمت مورد نظر منتقل می شدند. مسیر اصلی این مترو زیرزمینی دو مسیره و راه های دسترسی کمکی تک مسیره بود.

راه‌آهن باریکی که سنگرها و مناطق مستحکم خط ماژینو را به هم متصل می‌کند


در سطح طبقه هفتم مقر دژ قرار داشت و حتی پایین تر انبار مهمات و موتورهای دیزلی ذخیره بود. تا عمق کافی، قلعه با دیوارهای بتنی جامد محافظت می شد که امکان نفوذ به داخل قلعه یا تخریب آن با استفاده از یک تونل را از بین می برد.

خط ماژینو معجزه ای از اندیشه های استحکاماتی در زمان خود بود - 5600 استحکامات دفاعی بلندمدت، 70 سنگر، ​​500 بلوک توپخانه و پیاده نظام، حدود 500 کازامت، گودال ها و پست های دیده بانی. طول خط حدود 400 کیلومتر است. میانگین تراکم 7.7 سازه در هر کیلومتر بود. جلو (در برخی مناطق این تعداد به 14 می رسید) ، هیچ جا بین پناهگاه ها شکاف هایی به طول بیش از 8 کیلومتر وجود نداشت. برخی از جعبه‌های قرص مجهز به کلاهک‌های زرهی توپخانه و مسلسل بودند که می‌توان آن‌ها را برای آتش بالا برد و سپس در زیر زمین پایین آورد و از شلیک متقابل دشمن جلوگیری کرد. برخی از مناطق مستحکم مجهز به سدهای مخصوصی بود که در صورت تصرف آنها توسط دشمن، سیل مناطق وسیع و سازه های زیرزمینی را تضمین می کرد. در طول ساخت این خط، بسیاری از راه حل های مهندسی نظامی پیشرفته در آن زمان استفاده شد.

نا امیدی

بسیاری از مورخان معتقدند که خط ماژینو به طور کامل خود را توجیه نکرده است، که فقط تا حدی درست است. این خط هدف اصلی خود را انجام داد - مقیاس حملات به مناطقی را که توسط آن محافظت می شد بسیار محدود کرد. فاجعه متفاوت بود؛ محاسبات نادرست فرماندهی فرانسوی و رهبری کشور، تمام امتیازاتی را که این قدرتمندترین خط دفاعی جهان برای آنها فراهم کرده بود، نفی کرد.

اصلی‌ترین و غم‌انگیزترین اشتباه ژنرال‌های فرانسوی این بود که نتوانستند تاکتیک‌های جدیدی را که ورماخت بر آنها تحمیل کرد، پیش‌بینی کنند. آلمانی ها برگ برنده خود را حملات سریع تشکیلات مکانیزه بزرگی ساختند که اصلی ترین نیروی ضربت آن تانک ها بودند. دفاع میدانی ارتش فرانسه و نیروی اعزامی انگلیسی به سادگی نتوانست در برابر هجوم تشکیلات مکانیزه مقاومت کند. برخلاف برنامه‌های فرماندهی فرانسوی، آنها نتوانستند نبردهای موضعی را بر آلمانی‌ها در بلژیک یا شمال فرانسه تحمیل کنند و به واحدهای آلمانی اجازه دادند تا به پشت خط ماژینو برسند.

استحکامات خط ماژینو، امروز

منابع مورد استفاده:
www.popmech.ru/article/5840-liniya-mazhino/
www.rusproject.org/pages/history/history_10/secret_maginot.php
www.azbukivedi-istoria.ru/publ/politika/podzemnye_forty_linii_mazhino/2-1-0-105
مطالب از دایره المعارف اینترنتی رایگان "ویکی پدیا"


2023
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه