25.08.2020

خلاصه جزیره گنج L stevenson. اهمیت مصرف مکمل کلسیم در دوران یائسگی. بازخوانی ها و بررسی های دیگر برای خاطرات خواننده


قرن هجدهم در مسافرخانه "دریاسالار بنبو" واقع در نزدیکی شهر بریستول انگلیس ، یک غریبه مرموز مستقر می شود - یک اضافه وزن پیرمرد با زخم شمشیری روی گونه اش. نام او بیلی استخوان است. در عین حال بی ادب و لجام گسیخته ، به وضوح از کسی می ترسد و حتی از پسر جیم هاوکینس مهمانخانه می خواهد ببیند که آیا یک ملوان روی پای چوبی در منطقه ظاهر می شود یا خیر.

سرانجام ، کسانی که بیلی استخوان از آنها پنهان شده است او را پیدا می کنند. متجاوز اول ، مردی با صورتی رنگ پریده و خاکی ، سگ سیاه نامیده می شود. مشاجره ای بین بیلی بونز و بلک سگ درگرفت و بلک سگ که از ناحیه شانه زخمی شده بود فرار کرد. از هیجان تجربه شده ، بیلی بونس سکته مغزی آپوپلکتیک دارد. چندین روز در بستر بیماری بود ، او به جیم اعتراف کرد که به عنوان ناوبر مرحوم کاپیتان فلینت ، یک دزد دریایی مشهور خدمت می کرد ، که نام او چندی پیش دریانوردان را وحشت زده می کرد. ناو قدیمی از این می ترسد که همدستان سابقش ، که به دنبال محتوای سینه ملوان خود هستند ، یک لکه سیاه برای او ارسال کنند - نشانه هشدار دزدان دریایی.

و این اتفاق می افتد. آن را مردی نابینا با ظاهری دافعه به نام پیو آورده است. وقتی او را ترک می کند ، بیلی استخوان در شرف دویدن است ، اما قلب دردناک او می شکند و می میرد. جیم و مادرش که متوجه شدند دزدان دریایی در شرف آمدن به میخانه هستند ، هم روستاییان خود را برای کمک می فرستند و آنها خودشان برمی گردند تا پولی را که برای ماندن مانده اند از صندوق دزد دریایی متوفی بگیرند. جیم همراه با پول ، بسته ای را از صندوق می گیرد.

به محض این که مرد جوان و مادرش موفق به ترک خانه شوند ، دزدان دریایی ظاهر می شوند ، که نمی توانند آنچه را که می خواهند پیدا کنند. نگهبانان گمرک در جاده جاده را به هم می زنند و سارقین باید از آنجا دور شوند. و پیو نابینا که توسط همدستانش رها شده بود ، زیر سمهای اسب می افتد.

بسته ای که جیم به دو آقای محترم ، دکتر لیوسی و اسکوایر (عنوان نجیب زاده انگلیسی) Trelawney ، می دهد ، نقشه ای از جزیره ای است که گنجینه های کاپیتان فلینت در آن پنهان شده است. آقایان تصمیم می گیرند که به دنبال آنها بروند ، جیم هاوکینز را به عنوان پسر کابین به کشتی می برند. اسکوایر Trelawney که به دکتر قول داده بود کسی را به اهداف سفر آینده اختصاص ندهد ، برای خرید کشتی و استخدام یک خدمه عازم بریستول می شود. پس از آن ، معلوم می شود که سرباز به قول خود عمل نکرده است: کل شهر می داند که هیسپانیولا از کجا و چرا می رود.

خدمه ای که او استخدام کرد کاپیتان اسمولت را که استخدام کرده دوست ندارد که فکر می کند ملوانان به اندازه کافی قابل اعتماد نیستند. بیشتر آنها توسط مالک یک پا میخانه Spyglass ، جان سیلور توصیه شده است. او که خودش ملوان سابق است ، در کشتی به عنوان آشپز استخدام می شود. کمی قبل از حرکت ، جیم در میخانه خود با سگ سیاه روبرو می شود که با دیدن مرد جوان فرار می کند. پزشک و سرباز در مورد این قسمت اطلاعات کسب می کنند ، اما اهمیتی برای آن قائل نیستند.

وقتی Hispaniola در حال قایقرانی به سمت جزیره گنج است همه چیز روشن می شود. جیم پس از صعود به بشکه سیب ، به طور تصادفی مکالمه سیلور با ملوان را شنیده و از آن می فهمد که اکثر آنها دزدان دریایی هستند و رهبر آنها یک آشپز یک پا است ، که مدیر ارشد کاپیتان فلینت بود. برنامه آنها یافتن گنجینه ها و تحویل آنها به داخل کشتی است تا همه را بکشد مردم صادق روی کشتی. جیم دوستان خود را از آنچه شنیده است مطلع می کند و آنها برنامه عملی دیگری را می پذیرند.

به محض افتادن لنگر در جزیره ، رشته در کشتی شروع به افت شدید می کند. شورش در حال دمیدن است. این برخلاف اهداف سیلور است و کاپیتان اسمولت به او این فرصت را می دهد تا با گفتگوی چهره به چهره با ملوانان ، خدمه را آرام کند. ناخدا آنها را به استراحت در ساحل و بازگشت به کشتی قبل از غروب آفتاب دعوت می کند. دزدان دریایی با هدایت سیلور ، همدستان خود را در اسكون رها كردند و با قایق های خود به جزیره رفتند. جیم ، به دلیلی نامعلوم به یکی از قایق ها می پرد ، اما او به محض رسیدن به زمین فرار می کند. جیم در اطراف این جزیره سرگردان است ، بن گان را ملاقات می کند - یک دزد دریایی سابق ، که سه سال پیش توسط رفقایش در اینجا مانده است. او بهای آنها را ترغیب کرد که به دنبال گنجینه های کاپیتان فلینت بروند ، که موفقیت آمیز نبود. بن گان می گوید که بیشتر از آقایان بخت و اقبال مایل است به آقایان طبیعی متولد شود و از جیم می خواهد که این را به دوستانش منتقل کند. او همچنین به مرد جوان اطلاع می دهد که قایقی دارد و نحوه یافتن آن را توضیح می دهد. در همین حال ، ناخدا ، پزشک ، سرباز با سه خدمتکار و ملوان آبه گری که نمی خواست در کنار دزدان دریایی بماند ، با اسلحه ، مهمات و لوازم مورد نیاز خود از کشتی فرار می کند. آنها به یک خانه چوبی پشت یک محوطه بزرگ که در آن نهر جریان دارد پناه می برند و شما می توانید برای مدت طولانی محاصره کنید. جیم هاوکینز با دیدن پرچم انگلیس بر روی سنگربند ، و نه "Jolly Roger" که دزدان دریایی آن را بالا می بردند ، متوجه می شود که دوستان وجود دارد و با پیوستن به آنها ، در مورد بن گان صحبت می کند. پس از آنكه پادگان كوچك و جسورانه حمله دزدان دریایی را كه می خواستند نقشه گنج را تصاحب كنند دفع كرد ، دکتر لایوسی به ملاقات بن گان می رود و جیم اقدام غیر قابل توضیح دیگری انجام می دهد. او بدون اجازه قلعه را ترک می کند ، به دنبال قایق بن گان می رود و به هیسپانیولا می رود. با استفاده از این واقعیت که اندکی قبل از حضور وی ، دو دزد دریایی که از او محافظت می کردند ، درگیری مستی ترتیب دادند که یکی از آنها کشته شد و دیگری زخمی شد ، جیم کشتی را می گیرد و آن را به یک خلیج خلوت منتقل می کند ، پس از آن او دوباره به قلعه برمی گردد. اما او دوستان خود را در آنجا پیدا نمی کند ، اما در نهایت به دست دزدان دریایی می رسد ، همانطور که بعداً یاد می گیرد ، قلعه بدون جنگ به آنها داده شده است. آنها از قبل می خواهند یک مرگ دردناک به مرد جوان بدهند ، که ناگهان جان سیلور به جای او ایستاد. مشخص می شود که رهبر دزدان در آن لحظه فهمیده است که بازی گم شده است و با محافظت از جیم ، سعی در نجات پوست خود دارد. این امر وقتی دکتر لیوسی به قلعه می آید ، که نقشه آرزو شده را به سیلور می دهد ، تایید می شود و آشپز سابق از او قول می گیرد که او را از چوبه دار نجات دهد. هنگامی که دزدان دریایی به محلی می رسند که ، همانطور که نقشه نشان می دهد ، گنجینه ها در آن دفن شده اند ، گودالی خالی پیدا می کنند و می خواهند رهبر خود را تکه تکه کنند و با او پسر ، ناگهان صدای تیراندازی شنیده می شود و دو نفر از آنها می میرند ، بقیه فرار می کنند. دکتر لیوزی ، ملوان آبه گری و بن گان که به کمک آمده اند ، جیم و سیلور را به یک غار هدایت می کنند ، جایی که سرباز و کاپیتان منتظر آنها هستند. معلوم می شود که بن گان مدت هاست که طلای فلینت را پیدا کرده و به خانه خود می کشد.بعد از بارگیری گنجینه ها در یک کشتی ، همه در راه بازگشت به راه می افتند و دزدان دریایی را در یک جزیره بیابانی رها می کنند. در یکی از بنادر آمریکا ، سیلور فرار می کند و کیسه ای از سکه های طلا را به دست می گیرد. بقیه با خیال راحت به سواحل انگلیس می رسند ، جایی که هرکدام سهم خود را از گنج می گیرند.

ناتالیا الکساندروفوسایا

بازگویی رمان توسط آر. ال. "جزیره گنج" استیونسون

داستانی که جیم هاوکینز درباره این جزیره تعریف کرد در 17 ... سال بسیار دور اتفاق افتاد. منشا آن در مسافرخانه Admiral Benbow است.

یک روز ، دریانوردی عظیم الجثه ، بی روح ، و ظاهری نامرتب در یک آبدان چرب ، با ناخن های شکسته کثیف و یک زخم مضراب روی گونه اش ، در آستانه مسافرخانه ظاهر شد. با دانستن اینکه مسافرخانه مورد علاقه خارجی ها نیست ، غریبه اعلام کرد که قصد دارد در اینجا زندگی کند. مهمان جدید تنها بود و اجازه نداد که هیچ کس به او نزدیک شود. علی رغم ظاهر بی احتیاط و عادات بی ادبانه ، او یک ملوان ساده نبود ؛ ویژگی های اصلی رئیس در او قابل توجه بود: نگاهی سختگیرانه ، صدای فرمان آور. همه او را کاپیتان صدا می کردند و از همراهی او دوری می کردند. او هر روز از ساحل خلیج می گذشت ، از شنل بالا می رفت و کشتی های نزدیک را تماشا می کرد. با بازگشت به مسافرخانه ، در گوشه دور اتاق مشترک نشست و تا حد جنون نوشید. گاهی اوقات مست می شد و با صدای بلند آهنگ مورد علاقه خود را سوت می زد و یا برای همه حاضران لیوان می خواست و آنها را مجبور می کرد که برای شرکت با او بنوشند. او معمولاً داستان های ترسناکی را درباره چوبه دار ، شکنجه و ماجراهای ناگوار در دریا تعریف می کرد. از سخنان او مشخص شد که او زندگی خود را در جمع دزدان دریایی سپری کرده است. اما هنگامی که روزی ، در مسیر رفتن به بریستول ، برخی از ملوانان در یک مسافرخانه متوقف شدند تا یک یا دو لیوان را برانداز کنند ، کاپیتان پشت پرده در مخفی شد و آنها را از نزدیک تماشا کرد. مشخص بود که او از آنها پرهیز می کند. تنها کاپیتانی که با او دوستانه بود جیم بود. کاپیتان به او حقوقی ناچیز پیشنهاد داد به این دلیل که از نزدیک بررسی خواهد کرد که آیا یک ملوان یک پا در هرجای آن نزدیکی ظاهر می شود یا خیر.

بنابراین ، کاپیتان دائماً همه اطرافیان خود را استبداد می کرد. هیچ یک از آنها موفق به مهار طبیعت وحشی او نشدند. اما یک روز پدر جیم بیمار شد و دکتر لیوسی به مسافرخانه آمد. او کاملاً متفاوت از مردم محلی بود - او مردی نجیب ، آراسته ، با اخلاقی زیبا و با لباس زیبا بود. او بی سر و صدا با باغبان صحبت می کرد که ناخدا زوزه کشید ، "پانزده مرد به ازای سینه مرده. یو هو هو ، و یک بطری رم! بنوش و شیطان تو را به آخر می رساند. یو هو هو و یک بطری رم! " بی تفاوتی آقای لیوسی کاپیتان را بسیار عصبانی کرد و او شروع به ناسزا گفتن کثیف به دکتر کرد. دکتر بدون اینکه حتی حرکت کند ، اما کمی صدا را بلند کند تا همه افراد حاضر بتوانند بشنوند ، دکتر قول داد: اگر آقا بخت (به نام دزدان دریایی) حملات خود را متوقف نمی کرد ، او را محاکمه می کنند و در آینده نزدیک او را به دار می آویزند. این نه تنها به توهین به دکتر ، که همچنین وظایف قاضی ، بلکه به هر شخص دیگری را نیز انجام می داد ، بود. با کمال تعجب کاپیتان آرام شد.

انتهای قطعه مقدماتی.

متن ارائه شده توسط Liters LLC.

با خیال راحت می توانید هزینه کتاب را از طریق کارت بانکی Visa ، MasterCard ، Maestro ، از یک حساب تلفن همراه ، از یک پایانه پرداخت ، در یک سالن MTS یا Svyaznoy ، از طریق PayPal ، WebMoney ، Yandex.Money ، کیف پول QIWI ، کارت های پاداش یا روش دیگری که برای شما مناسب است پرداخت کنید.

قرن هجدهم در مسافرخانه "دریاسالار بنبو" ، واقع در نزدیکی شهر بریستول انگلیس ، یک غریبه مرموز مستقر می شود - پیرمردی با اضافه وزن و زخمی بر روی گونه خود. نام وی بیلی استخوان است. در عین حال بی ادب و لجام گسیخته ، به وضوح از کسی می ترسد و حتی از پسر جیم هاوکینس مهمانخانه می خواهد ببیند که آیا یک ملوان روی پای چوبی در منطقه ظاهر می شود یا خیر.

سرانجام ، کسانی که بیلی استخوان از آنها پنهان شده او را پیدا می کنند. متجاوز اول ، مردی با صورتی رنگ پریده و خاکی ، سگ سیاه نامیده می شود. مشاجره ای بین بیلی بونز و بلک سگ درگرفت و بلک سگ که از ناحیه شانه زخمی شده بود فرار کرد. از هیجان تجربه شده ، بیلی بونس سکته مغزی آپوپلکتیک دارد. چند روز در بستر بیماری بود ، او به جیم اعتراف کرد که به عنوان ناوبر مرحوم کاپیتان فلینت ، یک دزد دریایی معروف که چندی پیش نام وی دریانوردان را وحشت زده بود ، خدمت می کرد. ناوبر قدیمی می ترسد که همدستان سابقش ، که به دنبال محتوای سینه ملوان خود هستند ، یک لکه سیاه برای او ارسال کنند - نشانه هشدار دزدان دریایی.

و این اتفاق می افتد. آن را مردی نابینا با ظاهری دافعه به نام پیو آورده است. وقتی او را ترک می کند ، بیلی استخوان در شرف فرار است ، اما قلب دردناک او می شکند و می میرد. جیم و مادرش که متوجه شدند دزدان دریایی در شرف آمدن به میخانه هستند ، هم روستائیان خود را برای کمک می فرستند و آنها خودشان برمی گردند تا پول های اسکان از دزدان دریایی متوفی را به آنها بدهند. جیم همراه با پول ، بسته ای را از صندوق می گیرد.

به محض این که مرد جوان و مادرش موفق به ترک خانه شوند ، دزدان دریایی ظاهر می شوند ، که نمی توانند آنچه را که می خواهند پیدا کنند.

بسته ای که جیم به دو آقای محترم ، دکتر لیوسی و اسکوایر (عنوان نجیب زاده انگلیسی) Trelawney ، می دهد ، نقشه ای از جزیره ای است که گنجینه های کاپیتان فلینت در آن پنهان شده است. آقایان تصمیم می گیرند که به دنبال آنها بروند ، جیم هاوکینز را به عنوان پسر کابین به کشتی می برند. اسکوایر Trelawney که به دکتر قول داده بود کسی را به اهداف سفر آینده اختصاص ندهد ، برای خرید کشتی و استخدام یک خدمه عازم بریستول می شود. پس از آن ، معلوم می شود که سرباز به قول خود عمل نکرده است: کل شهر می داند که هیسپانیولا از کجا و چرا می رود.

خدمه ای که او استخدام کرد کاپیتان اسمولت را که استخدام کرده دوست ندارد که فکر می کند ملوانان به اندازه کافی قابل اعتماد نیستند. بیشتر آنها توسط مالک یک پا میخانه Spyglass ، جان سیلور توصیه شده است. او که خودش ملوان سابق است ، در کشتی به عنوان آشپز استخدام می شود. کمی قبل از حرکت ، جیم در میخانه خود با سگ سیاه روبرو می شود که با دیدن مرد جوان فرار می کند. پزشک و سرباز در مورد این قسمت اطلاعات کسب می کنند ، اما اهمیتی برای آن قائل نیستند.

وقتی Hispaniola در حال قایقرانی به سمت جزیره گنج است همه چیز روشن می شود. جیم با صعود به بشکه سیب ، به طور تصادفی مکالمه سیلور با ملوان را می شنود که از آن می فهمد اکثر آنها دزدان دریایی هستند و رهبر آنها یک آشپز یک پا است که رده چهارم کاپیتان فلینت بود.

به محض اینکه لگن از جزیره لنگر می اندازد ، نظم و انضباط در کشتی به شدت افت می کند. شورش در حال دمیدن است. دزدان دریایی با هدایت سیلور ، همدستان خود را در شکار ترک کردند ، با قایق ها به سمت جزیره حرکت کردند. جیم ، به دلیلی نامعلوم به یکی از قایق ها می پرد ، اما او به محض رسیدن به زمین فرار می کند.

جیم در اطراف این جزیره سرگردان است ، بن گان را ملاقات می کند - یک دزد دریایی سابق ، که سه سال پیش توسط رفقایش در اینجا مانده است. او بهای متقاعد کردن آنها را برای جستجوی گنجینه های کاپیتان فلینت پرداخت ، که موفقیت آمیز نبود. بن گان می گوید که بیشتر از آقایان بخت و اقبال مایل است به آقایان طبیعی متولد شود و از جیم می خواهد که این را به دوستانش منتقل کند. او همچنین به مرد جوان اطلاع می دهد که قایقی دارد و نحوه یافتن آن را توضیح می دهد.

در همین حال ، ناخدا ، دکتر ، سرباز با سه خدمتکار و ملوان آبه گری که نمی خواست در کنار دزدان دریایی بماند ، با اسلحه ، مهمات و لوازم مورد نیاز خود از کشتی فرار می کند. آنها به یک خانه چوبی پشت یک محوطه بزرگ که در آن نهر جریان دارد پناه می برند و شما می توانید برای مدت طولانی محاصره کنید. جیم هاوکینز با دیدن پرچم انگلیس بر روی سنگربند ، و نه "Jolly Roger" که دزدان دریایی آن را بالا می بردند ، متوجه می شود که دوستانی وجود دارد و با پیوستن به آنها ، در مورد بن گان صحبت می کند.

پس از آنکه یک پادگان کوچک شجاع حمله دزدان دریایی را که می خواستند نقشه گنج را تصاحب کنند دفع کرد ، دکتر لیوزی به ملاقات بن گان می رود و جیم اقدام غیر قابل توضیح دیگری انجام می دهد. او بدون اجازه قلعه را ترک می کند ، به دنبال قایق بن گان می رود و راهی هیسپانیولا می شود. با استفاده از این واقعیت که اندکی قبل از حضور وی ، دو دزد دریایی که از او محافظت می کردند ، درگیری مستی ترتیب دادند که در آن یکی کشته شد و دیگری زخمی شد ، جیم کشتی را می گیرد و آن را به یک خلیج خلوت منتقل می کند ، پس از آن او دوباره به قلعه برمی گردد.

اما او دوستان خود را در آنجا نمی یابد ، اما در نهایت به دست دزدان دریایی می رسد ، همانطور که بعداً می فهمد ، قلعه بدون جنگ تسلیم آنها شده است. آنها از قبل می خواهند یک مرگ دردناک به مرد جوان بدهند ، که ناگهان جان سیلور به جای او ایستاد. مشخص می شود که رهبر دزدان در آن لحظه فهمیده است که بازی گم شده است و با محافظت از جیم ، سعی در نجات پوست خود دارد. این امر وقتی دکتر لیوسی به قلعه می آید ، که نقشه آرزو شده را به سیلور می دهد ، تایید می شود و آشپز سابق از او قول می گیرد که او را از چوبه دار نجات دهد.

هنگامی که دزدان دریایی به محلی می رسند که ، همانطور که نقشه نشان می دهد ، گنجینه ها در آنجا دفن شده اند ، گودالی خالی پیدا می کنند و می خواهند رهبر خود را و با او پسر را تکه تکه کنند ، که ناگهان صدای تیراندازی شنیده می شود و دو نفر از آنها کشته می شوند. بقیه فرار می کنند. دکتر لیوسی ، ملوان آبه گری و بن گان که به کمک آمدند ، جیم و سیلور را به غاری هدایت می کنند ، جایی که سرباز و کاپیتان منتظر آنها هستند. به نظر می رسد که بن گان مدتهاست طلای فلینت را پیدا کرده و به خانه خود می کشد.

پس از بارگیری گنجینه ها در کشتی ، همه در راه بازگشت به راه می افتند و دزدان دریایی را در یک جزیره بیابانی رها می کنند. در یکی از بنادر آمریکا ، سیلور فرار می کند و کیسه ای از سکه های طلا را به دست می گیرد. بقیه با خیال راحت به سواحل انگلیس می رسند ، جایی که هرکدام سهم خود را از گنج می گیرند.

از همان ابتدای داستان ، نویسنده رمان امید را برای ماجراهای جدید خواننده رها می کند: شخصیت اصلی جیم هاوکینز در مورد وقایع به طور دقیق به همسایگان می گوید ، اما محل جزیره پنهان مانده است ، جایی که هنوز گنجینه ها صادر نمی شود.

وقایع با ظهور "گرگ دریایی" پیر در مسابقه "دریاسالار بنبو" شروع می شود ، جایی که او با پدر و مادر قهرمان داستان جیم هاوکینز اقامت گزید. هیچ کس نام او را نمی داند ، فقط شناخته شده است که او یک کاپیتان در گذشته است ، و حتی با یک تمایل شدید.

او مردی بلند قامت ، محکم ، تنومند و چهره ای تیره بود. یک تکه لکه دار از یقه آبی چرب او بیرون زده بود. دستان او خشن و زخم بود ، ناخن های سیاه و شکسته ای داشت و جای زخم گونه اش به رنگ بنفش کثیف بود. یادم می آید که او چگونه سوت می زد ، به اطراف خلیج ما نگاه می کرد و ناگهان آواز قدیمی ملوان را فریاد می زد ، که پس از آن اغلب از او شنیدیم:

پانزده نفر در سینه مرد مرده.

یو هو هو ، و یک بطری رم! "

تنها چیزی که کاپیتان از آن ترسیده و ظاهر یک نفر را حفظ کرده است - یک ملوان یک پا. پیش از آن کاپیتان جیم هاوکینز جوان را نیز به خود جلب کرد.

بازدیدکنندگان از ورود با داستان های کاپیتان همراه بودند و نفس از آنها متوقف می شود.

داستان های وحشتناک در مورد چوبه دار ، در مورد راه رفتن روی دوشتی ، در مورد طوفان در دریا ، در مورد جزایر Tortugas ، در مورد سرقت های سرقت و پناهگاه های سرقت در Mori2 اسپانیا. از گفته های او چنین برمی آید که او تمام زندگی خود را در میان بدنام ترین هولیگانی زندگی می کند که هرگز به دریا نرفته اند. و نفرین هایی که کاپیتان با این داستان های خود یاد می داد مردم ساده دل روستای ما را کمتر از جنایاتی که می گفت ترساند.

کاپیتان نمی خواست هزینه خوابگاه را بپردازد ؛ والدین جیم می ترسیدند که او را از آپارتمان بیرون کنند.

بی سر و صدا زندگی روستا ظاهر کاپیتان را برای آشنایانش ملقب به سگ سیاه تحریک کرد. درگیری بین دو ملوان رخ می دهد که در نتیجه آن سگ سیاه زخمی شده و ناخدا از حمله قلبی بیهوش می شود. دکتر لیوسی "گرگ دریا" را نجات می دهد ، اما به زودی کاپیتان از یک گدای نابینا یک لکه سیاه دریافت می کند و از هیجان می میرد.

پس از مرگ کاپیتان ، ارث وی باقی مانده است - صندوقی که مادر جیم می خواهد پولی را که مستأجر به خانواده بدهکار است ، از آن بگیرد. هنگام شمارش پول ، مرد کوری ظاهر شد که به ناخدا یک علامت سیاه وارد کرد.

از ترس اینکه "لانه" رفقای کاپیتان به خانه نفوذ کند ، پسر و مادر خانه های خود را رها می کنند.

جیم برای تساوی بدهی ، بسته ای را از سینه کاپیتان گرفت. این نقشه شامل نقشه جزیره گنج بود.

دزدان دریایی سینه را جستجو می کنند ، اما دست نوشته های کاپیتان فلینت را پیدا نمی کنند و عقب نشینی می کنند. جیم بسته را به دست دکتر لایوسی و اسکوایر ترلاونی می دهد. همه مایل به رفتن به یک لشکرکشی برای یافتن گنجینه های کاپیتان فلینگ شده اند.

رفقا خانه های خود را ترک کردند ، در بریستول کشتی "Hispaniola" را خریداری کردند ، خدمه ملوان را استخدام کردند و به سفر رفتند.

در کشتی ، آنها یک معلول - یک پا نقره ای ، که در ابتدا به نظر می رسید یک فرد بی گناه است ، گرفتند.

به طور اتفاقی ، جیم چیزهای جدید زیادی را هم از زندگی کاپیتان فلینت درگذشته و هم در مورد توطئه دزدان دریایی که در تیم "هیسپانیولا" به پایان رسید ، می آموزد.

جیم که در یک بشکه سیب نشسته است ، داستان سیلور و ملوانان مربیگری اش را می شنود تا در کنار شورشیان قرار بگیرند.

سیلور گفت: "نه ، من نیستم." "فلینت کاپیتان بود. و من برای ملوان ارشد بودم ، این از طریق تکه چوب من است. من در همان نبردی که پیر پوگ حمامهای خود را از دست داد ، پاهایم را گم کردم. من پایم را توسط یک جراح دانشگاه پر از لاتین و چیزهای دیگر بریدم. اما او نیز بعداً مانند قلاده سگ در قلعه کورسو به دار آویخته شد تا زیر نور آفتاب با دیگران خشک شود ... این افراد برای رابرت بودند و همه چیز منجر به این واقعیت شد که آنها نام کشتی های خود را تغییر دادند - یا این برای شما "Royal Fortune" است ، سپس به گونه ای متفاوت نامیده می شود. و به نظر من ، همانطور که دادگاه تعمید داده شد ، بنابراین همیشه باید دادگاه خوانده شود. ما نام "کاساندرا" را تغییر ندادیم و او پس از تصرف نایب السلطنه هند توسط انگلستان ، همه ما را با مالابار سوار کرد. در مورد فلینتویم قدیمی "والروس" همین بود که او در خون غوطه ور شد و تقریباً از طلا غرق شد.

ملوانان دزدان دریایی آماده اند تا وارد کار شوند: قدرت و رهبری را در کشتی به دست بگیرند ، اگرچه سیلور توصیه می کند صبر کنید تا رهبری فعلی اعزامی همه کارها را برای آنها انجام دهد.

- وقتی جهنم! - نقره چاق شد. - خوب ، خوب ، اگر می خواهید بدانید ، به شما می گویم. بعداً می توانید ، آن وقت است!

ما اولین ملوان کاپیتان اسمولت هستیم که هر کجا بخواهیم کشتی را هدایت می کنیم. ما یک مربع و یک دکتر با نقشه داریم ، اما این نقشه کجاست ، من نمی دانم. و شما هم نمی دانید. بنابراین ، اجازه دهید سرنشین و دکتر گنجینه ها را پیدا کنند و به ما کمک کنند تا آنها را به کشتی منتقل کنیم ، لعنت کنیم! سپس خواهیم دید. اگر به كودكان سگ مانند شما اعتماد داشتم ، به كاپیتان اسمولت اجازه می دادم تا نیمه راه ما را بدرقه كند و فقط در این صورت بازیگری را شروع می كنم.

وقتی جیم در مورد توطئه ای که شنیده بود به اسمولت ، لیوزی و ترلاونی گفت ، کاپیتان پیشنهاد می کند منتظر فرصتی باشید تا اولین نفری باشد که به دزدان دریایی حمله می کند ، زیرا طبق تخمین های تقریبی ، ممکن است 19 نفر در کنار سیلور باشند.

برخی از ملوانان با نقره در جزیره پیاده می شوند و جیم هاوکینز با آنها دزدکی حرکت در ساحل می رود و در جزیره غیر مسکونی با رابینسون ملاقات می کند.

او از قبل پشت درخت دیگری پنهان شده بود و مرا زیر نظر داشت. با دیدن اینکه من به سمت او می روم ، از پشت صندوق عقب بیرون آمد و به سمت من قدم گذاشت. سپس مردد شد ، کمی عقب رفت ، و ناگهان زانوان او را زدند و دستانش را با التماس دراز کردند ، که به طرز وحشتناکی من را متعجب و متحیر کرد.

دوباره متوقف شدم.

- شما کی هستید؟ - من پرسیدم.

وی با صدایی خشن و خشن مانند قفل زنگ زده پاسخ داد: "بن گان". "من فقیر بن گان هستم. من سه سال است که با یک روح مسیحی صحبت نمی کنم.

حالا دیدم که او نژاد سفید پوستی با من دارد و حتی از نظر چهره نیز چهره های بسیار مطبوعی دارد. فقط پوست او چنان در آفتاب آغشته بود که حتی لبهایش سیاه شد و چشمان شفافش کاملاً تیز روی صورت تیره اش برجسته شد. او یک ragamuffin ragamuffin بود. لباسهای او شامل پارچه هایی از بوم و بقایای جامه ملوان بود. این پارچه به لطف یک سیستم کامل از اتصال دهنده های مختلف ، دکمه های برنجی ، چوب و حلقه های دارای طناب تار شده در یک انبار نگهداری می شود. تنها سالگرد ماندگاری از تمام زره هایش سگک برنجی بود.

از او ، جیم هاوکینز درباره گذشته دزدان دریایی شترمرغ ، که با فلینت ، سیلور مرتبط است ، و همچنین در مورد تمایل بن گان برای روی آوردن به تقوا و پایان دادن به دزدی دریایی ، در سرزمین اصلی در میان مردم ، اطلاعات کسب می کند.

من وقتی فلینت گنج را دفن کرد - او و شش ملوان سالم دیگر - ملوان بودم. آنها تقریباً یک هفته در ساحل ماندند و ما در "والورس" قدیمی ماندیم. در این زمان ، یک روز آنها سیگنالی را از ساحل شنیدند و سپس قایقی را دیدند که در آن فلینت تنها نشسته بود و سرش را با روسری آبی بسته بودند. خورشید به تنهایی در حال غروب بود و سنگ چخماق مانند مرگ رنگ پریده بود. اما او زنده بود و شش نفر دیگر کشته شدند. در جزیره کشته و دفن شد. چگونه او را به آنها استراحت داد ، هیچ یک از ما در کشتی نمی دانستیم. یا آنجا دعوا کرده اند ، یا قتلی مرگ ناگهانیو او شش تنه را شکست داد! .. بیلی استخوان سپس برای ناوبر بود ، و لانکی ملوان ارشد بود. و آنها از ذره ذره ای س askedال کردند که این گنج کجاست؟ "خوب ، او به آنها گفت ،" اگر دوست دارید می توانید به ساحل بروید و دنبال جایی باشید كه آنها هستند ، اما ، به رعد ، قسم می خورم ، كی کشتی انتظار شما را می گیرد! بنابراین او سپس به آنها گفت سنگ چخماق. و طی سه سال من قبلاً با کشتی دیگری حرکت کردم. و دوباره این جزیره را دیدیم. بچه ها ، من می گویم ، فلینت اینجا گنجی دفن کرد. پهلو به ساحل و به دنبال آنها. " کاپیتان این را دوست نداشت اما همه ملوان پشت سر من بودند و ما به ساحل رفتیم. دوازده روز جستجو می کردیم ، و هر روز آنها با عصبانیت بیشتر به من نگاه می کردند و سپس یک روز صبح همه ملوانان به کشتی بازگشتند. و آنها به من گفتند: "تو ، بنیامین ، اینجا بمان ... اینجا یک ماسکت ، بیل و کلنگ است ... با خودت باش و دنبال پول فلینت بگرد.

و به زودی حمله دزدان دریایی از تیم کاپیتان آغاز شد.

جیم به کشتی برمی گردد ، جایی که دزدان دریایی مجروح دست ها به پسر کمک می کند کشتی را به زمین بکشد ، و او خودش به جیم حمله می کند ، که در دفاع ، دزد دریایی را می کشد.

با بازگشت به جزیره ، جیم خود را در اردوگاهی خصمانه می بیند ، جایی که مرد جوان تهدید به مرگ می شود.

از دزدان دریایی که جیم را اسیر کردند ، او می فهمد که تیم دکتر به نظر می رسید با دزدان دریایی به صلح می پردازند ، اما خود جیم را در صفوف آنها در نظر نمی گیرد و مرد جوان اعتقادی به سخنان دزدان دریایی ندارد.

- باشه! - سپس من شروع کردم. - من آنقدر احمق نیستم و خوب می دانم چه انتظاری در انتظارم است. و آنچه ممکن است باشد - من اهمیتی نمی دهم! همانطور که با شما ملاقات کردم ، مرگ برای من غیرعادی نیست. اما من به شما خواهم گفت چه چیزی ، ”من بیشتر و بیشتر هیجان زده شدم. - اول ، موقعیت شما بد است: شما شون را از دست دادید ، گنج خود را گم کردید ، مردم خود را از دست دادید. کل تجارت شما بد است. و اگر می خواهید بدانید چه کسی این همه را داشته است ، پس بدانید: این من هستم و هیچ کس دیگری. من عصر همان روز در بشکه ای سیب نشسته بودم که زمین را دیدیم و شنیدم تو جان و تو ، دیک جانسون و هندز که اکنون در کف دریا قرار دارد و در کمتر از یک ساعت ، مدام می گفتم به دوستانم گفت. در مورد شونر ، این من بودم که از طناب لنگر عبور کردم ، این من بودم که کسانی را که در هواپیما رها کرده اید ، کشتم و این من بودم که اسکونر را به مکانی بردم که هرگز آن را پیدا نخواهید کرد. شما خود را احمق کردید ، زیرا در ابتدا همه رشته ها در دست من جمع شده است ، و من مانند برف سال گذشته از شما می ترسم. اگر می خواهی - مرا بکشی ، اگر می خواهی - مرا وادار کن ، زنده ام. اما اگر به من اجازه زندگی بدهید ، پس همه گذشته ها را فراموش خواهم کرد ، و هنگامی که شما را به جرم دزدی دریایی محاکمه می کنید ، سعی می کنم به شما کمک کنم. بنابراین شما باید یک انتخاب کنید. از زمان مرگ من هیچ سودی برای شما ندارد. و اگر مرا زنده بگذاری ، آنگاه من به تو کمک خواهم کرد تا از چوبه دار فرار کنی.

ساکت شدم - نه کریتیا از طرف تو - هیجان نفسم رو قطع کرد. در کمال تعجب ، دزدان دریایی حتی تکان نخوردند و فقط مانند قوچها به من خیره شدند. بدون اینکه به آنها فرصت بدهم تا بهبود یابند ، ادامه دادم:

"و با این حال ، آقای نقره ،" من گفتم ، "من امیدوارم که شما بهتر از دیگران در این شرکت باشید. بنابراین ، در صورت مرگ من ، لطفاً همه چیز را به عنوان پزشک به دکتر بگویید.

سیلور با لحن عجیب و غریبی گفت که من اصلاً نمی توانم درک کنم ، "من این را در ذهن خود نگه می دارم" ، او مرا مسخره می کرد ، از شجاعت من خوشش آمد.

دزدان دریایی تصمیم گرفتند در مورد اینکه با جیم چه کار کنند مشورت کنند ، بنابراین سیلور در مقابل مرد جوان ایستاد.

هنگامی که جیم و سیلور تنها ماندند ، جیم به سیلور قول داد که به عنوان شاهد در دادگاه به او کمک کند ، این دزدان دریایی را از مرگ نجات می دهد.

برای سیلور و همه دزدان دریایی ، این یک معما بود که چرا لایوسی نقشه گنج به آنها داده است ، وقتی مکانی را پیدا کردند ، دیدند که گنج قبلا حفر شده است ، سپس اقدامات دکتر روشن شد.

بن گان استریوی نیمه دیوانه گنج را حتی قبل از نزدیک شدن هیسپانیولا به سواحل جزیره پیدا و حفر کرد و سپس به جواهرات بازسازی شده به لیوسی گفت.

تیم کاپیتان و دکتر به همراه جیم توانستند از دزدان دریایی پیشی بگیرند و با برخی از گنجینه های فلینت به کشتی پنهان شده در خلیج شمال بازگردند.

سیلور اخیراً به جیم و دوستانش کمک می کند.

هر یک از ما به اختیار خود سهم خود را از گنج دریافت کرده و از آن استفاده کردیم - آیا این احمقانه احمقانه است -. ناخدا اسمولت از خدمات دریایی بازنشسته شد. گری نه تنها پول را پس انداز کرد ، بلکه ناگهان آغشته به تمایل به پذیرش شد ، او به طور جدی شروع به تحصیل در امور دریایی کرد ، اکنون او یک ناوبری و مالک مشترک یک کشتی کاملاً سفارش یافته است ، او یک زن و فرزند دارد. در مورد بن ، این یکی ، با دریافت هزار پوند خود ، آن را صرف کرد یا آن را سه هفته ، یا بهتر بگوییم ، در نوزده روز خراب کرد ، زیرا در روز بیستم او بی پول به ما رسید. او مجبور شد پست دروازه بان را در میدان پارک که قبلاً ترسیده بود و ترسیده بود ، عهده دار شود. او هنوز زنده است ، و بسیار صمیمی است و گاهی با بچه های محلی و روزهای یکشنبه و تعطیلات درگیر می شود و در گروه کر کلیسا به زیبایی آواز می خواند.

در مورد سیلور چیزی بیشتر نشنیدیم. این ملوان لعنتی یک پا بالاخره از زندگی من ناپدید شد. ظاهراً او زن سیاه پوست خود را پیدا کرده و در آنجا به وفور با او و کاپیتان فلینت طوطی اش زندگی می کند. حداقل امیدوارم که چنین باشد ، زیرا بعید است که سرنوشت وی برای لذت بردن از دنیای بعدی باشد.

بقیه گنج - میله های نقره ای و سلاح ها هنوز جایی است که فلینت آنها را دفن کرده است - و اگر نظر من را می خواهید ، آنها متعلق به آنجا هستند. و مرا نه با گاوها و نه با لاسو به این جزیره لعنتی بازخواهی گشت. من هنوز با وحشت از خواب بیدار می شوم که در خواب صدای غرش تهدید آمیز موج سواری را در نزدیکی سنگهای غم انگیز آن و صدای شیون کاپیتان فلینت را می شنوم که بی وقفه فریاد می زند:

- پیاسترس! پیاسترس! پیاسترس!

راه رفتن روی تخته - مجازات مرگ در میان دزدان دریایی: یک محکوم با چشم بند مجبور می شود با تخته ای که از طرف آن انداخته شده راه برود تا زمانی که در آب بیفتد.

دریای اسپانیا نام باستانی دریا در بالای سواحل شمالی آمریکای جنوبی است.

Ceratyany - پارچه روغنی.

ترجمه توسط Y. Koretsky

بدن زن با تغییرات دوره ای مشخص می شود که با مدت زمان مشخصی از پریود اتفاق می افتد. به تدریج ، در نتیجه کاهش فعالیت اندام هایی که هورمون تولید می کنند ، عملکردهای تولید مثل از بین می روند. این منجر به آغاز یک مرحله جدید می شود - یائسگی.

غالباً ، این دوره از پنجاه سالگی آغاز می شود ، اما اغلب یائسگی زودتر یا برعکس ، اواخر اتفاق می افتد. با علائم ناخوشایند مانند افزایش فشار ، گرگرفتگی ، تغییرات خلقی و ... همراه است. اما اختلالات سیستم اسکلتی به ویژه قابل توجه است. به همین دلیل ، پزشکان مصرف مکمل های کلسیم را در دوران یائسگی توصیه می کنند.

هدف از استفاده از کلسیم

کلسیم یکی از عناصر اساسی است که برای یائسگی تجویز می شود. توضیحات به شرح ذیل می باشد. با افزایش سن ، میزان این عنصر در بدن کاهش می یابد. علاوه بر این ، در این دوره از زندگی یک زن ، روند متابولیسم و \u200b\u200bمتابولیسم به طور قابل توجهی کند می شود. این به تنهایی می تواند منجر به توسعه آسیب شناسی های مرتبط با افزایش شکنندگی سیستم اسکلتی شود. همچنین با مختل شدن روند جذب کلسیم ، وضعیت نیز بدتر می شود. علاوه بر این ، در برابر یائسگی ، سریعتر از بدن دفع می شود. این خطر ابتلا به بیماری هایی مانند پوکی استخوان را افزایش می دهد.

برای انتخاب داروهای مناسب حاوی کلسیم ، باید با یک پزشک مشورت کنید و فقط با او دوز دقیق را تعیین کنید.

اثربخشی درمان به عوامل زیادی بستگی دارد. بنابراین ، قبل از شروع مصرف یک محصول حاوی کلسیم ، انجام چند مرحله مهم است:

  • بیماری های همزمان را حذف کنید
  • رژیم غذایی و مقدار کلسیم موجود در غذاها را تعیین کنید.
  • ارزیابی احتمال ابتلا به پوکی استخوان ؛
  • همراه با دکتر ، دوز و نام محصول را انتخاب کنید.

برای عادی سازی تمام فرایندهای مرتبط با جذب عنصر ، کافی است حداقل 1200 میلی گرم کلسیم در روز تأمین کنید. نمکها سریعاً جذب می شوند ، یعنی گلوکونات کلسیم. در دوران یائسگی ، شش قرص در روز کافی است. برای افزایش اثربخشی محصول ، توصیه می شود قرص ها را قبل از استفاده خرد کنید. همچنین می توانید آماده سازی را با شیر بنوشید. مقدار دوز روزانه معمولاً به 2-3 دوز تقسیم می شود.

تأکید بر این نکته مهم است که کلسیم ، حتی با استفاده منظم از آن ، ممکن است به سادگی جذب نشود. ویتامین D مسئول این فرایند است. بر این اساس ، اگر می خواهید به نتایج عالی برسید ، مهم است که محصولات حاوی این ویتامین را به طور موازی مصرف کنید.

بنابراین ، اگر انتخاب بر روی تک آماده سازی های حاوی کلسیم افتاد ، برای بهبود جذب آن ، باید به طور موازی از سایر ابزارها استفاده کرد. همچنین می توانید مجموعه ای انتخاب کنید که هم شامل این عنصر و هم ویتامین ها باشد.

روشهای جایگزین برای بدست آوردن کلسیم

برای جلوگیری از پوکی استخوان در دوران یائسگی یک خانم ، تأمین مقدار کافی کلسیم در غذا مهم است. بر این اساس ، حتی قبل از شروع دوره یائسگی ، باید در رژیم خود تجدید نظر کنید. عنصر مورد نیاز در محصولات زیر به مقدار زیاد یافت می شود:

  • سبزیجات تازه مانند کلم ، کلم بروکلی ، سالاد و شلغم ؛
  • انواع ماهی و سایر غذاهای دریایی.
  • شیر و کلیه محصولات شیر \u200b\u200bتخمیر شده.

اینها غذاهایی هستند که یک زن باید با رژیم یائسگی در رژیم غذایی خود داشته باشد. اگر تصمیم به مصرف داروهای اضافی دارید ، باید دوز را با در نظر گرفتن کلسیم همراه غذا محاسبه کنید.

در دوران یائسگی طب سنتی را فراموش نکنید. با تشکر از دستورالعمل های درست انتخاب شده ، شما نه تنها می توانید مقدار کلسیم موجود در خون را دوباره پر کنید ، بلکه دوره یائسگی را نیز به طور قابل توجهی تسهیل می کنید. شما فقط باید بدانید که برای بهبود شرایط خود از ترکیباتی از گیاهان استفاده می کنید.

نکات زیادی برای استفاده از گچ خرد شده وجود دارد. یک قاشق چای خوری برای جبران مجدد کلسیم کافی است. استفاده از گچ تمیز و بدون چسب بسیار مهم است. برای بهبود هضم می توانید آن را به همراه شیر بنوشید. پودر پوسته تخم مرغ نیز کاملاً جذب می شود. در این حالت ، ترجیح داده می شود که تخم مرغ بلدرچین ترجیح داده شود. پوسته باید خشک شود ، لایه داخلی آن برداشته شود و سپس خرد شود.

دستورالعمل دیگری نیز وجود دارد. شما باید پوسته را با آب لیمو پر کنید. بعد از یک هفته می توانید یک قاشق در روز مصرف کنید. ریزوم والرین تأثیر بسیار خوبی در یائسگی دارد. این ماده نه تنها مقدار کلسیم در خون را افزایش می دهد ، بلکه به طور قابل توجهی بهبود می یابد رفاه عمومی به دلیل اثر آرام بخش.

علاوه بر موارد ذکر شده ، داروهای گیاهی ویژه ای وجود دارد که نه تنها به بهبود شرایط در دوران یائسگی کمک می کند ، بلکه باعث افزایش کلسیم خون نیز می شود. اما مصرف آنها فقط پس از مشورت با پزشک توصیه می شود. اگر در حال حاضر علائم پوکی استخوان در زنان دیده می شود ، مکمل های کلسیم مورد نیاز خواهد بود.

آماده سازی برای زنان

تعداد زیادی مکمل کلسیم در دسترس است. در میان آنها داروهایی وجود دارد که دارای تأثیر مشخصی هستند:

  • میاکالتسیک درمان از تولید کنندگان سوئیس. به عادی سازی متابولیسم فسفر - کلسیم کمک می کند ، که در دوران یائسگی کند می شود. این ابزار بسیار گران است ، اما در عین حال ، اگر آن را به درستی انجام دهید ، پس از 2-3 روز می توانید یک اثر برجسته را مشاهده کنید. این دارو اغلب برای یائسگی و همچنین با کمبود بارز کلسیم در بدن تجویز می شود.
  • کلسیم D3 Nycomed از تولید کنندگان نروژی. همچنین به ثبات متابولیسم فسفر - کلسیم کمک می کند. در دوزهای مختلف و با تعداد قرص های مختلف در هر بسته موجود است. همچنین با قیمت مقرون به صرفه. مصرف قرصها قبل از یائسگی به منظور پیشگیری توصیه می شود. برای اینکه کلسیم بهتر جذب شود ، توصیه می شود چنین آماده سازی هایی را با شیر بنوشید.
  • گلوکونات کلسیم مقرون به صرفه ترین داروی تولید کننده داخلی است. می توان آن را برای مدت طولانی مصرف کرد ، اما بهتر است با یک دکتر مشورت کنید و یک طرح تهیه کنید.
  • ناتکال این در حال حاضر یک ابزار پیچیده است. چنین آماده سازی هایی حاوی اجزای مختلف همزمان هستند که به طور قابل توجهی جذب و اثر بخشی آنها را بهبود می بخشد. تولید شده توسط یک شرکت ایتالیایی.
  • کلسیم متابولیسم فسفر - کلسیم را تنظیم می کند. در دوران یائسگی به راحتی سنگینی پاها را برطرف می کند ، گرفتگی ها را از بین می برد و سیستم اسکلتی را تقویت می کند.

مهم: دوره یائسگی می تواند بسیار دشوار باشد. بر این اساس ، سایر داروها باید به طور موازی مصرف شوند. بیشتر آنها به خوبی با محصولات حاوی کلسیم مطابقت دارند.

درمان پوکی استخوان

ممکن است معلوم شود که در دوران یائسگی زن از هیچ وسیله ای استفاده نکرده و کاهش شدید کلسیم منجر به پوکی استخوان شده است. در چنین شرایطی ، اثر خاصی از کمپلکسهای ویتامین دیده نمی شود. بهتر است از داروهایی استفاده کنید که نه تنها به تقویت استخوان ها کمک می کند ، بلکه از دفع کلسیم از بدن نیز جلوگیری می کند. اینها بیوفسفونات ها هستند.

از میان تعداد زیاد آنها ، داروهای زیر را می توان تشخیص داد:

  • آلندرونات ماده فعال اسید آلندورونیک است. در دوران یائسگی ، استخوان سازی را تحریک می کند. با یائسگی ، هر هفته یک قرص تجویز می شود و بهتر است با معده خالی باشد.
  • اکتونل مخصوصاً برای کسانی که در این دوره از گلوکوکورتیکوئیدها استفاده می کنند ، ضروری است. از فعالیت استئوبلاست ها پشتیبانی می کند. با یائسگی ، این نیز هفته ای یک بار تجویز می شود.
  • Bonviva با اسید ibandronic کار می کند. در دوران یائسگی به افزایش تراکم استخوان و جلوگیری از شکستگی کمک می کند. این درمان بسیار قدرتمند است و فقط در هر ماه یائسگی مصرف می شود.

تفاوت مهم بین بیوفسفونات ها در طول مدت اثر است. اما قبل از مصرف چنین داروهایی ، مهم است که موارد منع مصرف را حذف کنید.

در طول دوره درمان ، ممکن است ناهنجاری از معده به دلیل اثر تحریک کننده مشخص رخ دهد. در برخی موارد ، قرص ها فقط پس از از بین بردن آسیب شناسی های دستگاه گوارش تجویز می شوند.

در صورتی که خانمی در دوران یائسگی احساس رضایت کند و انحراف خاصی نداشته باشد ، بهتر است اولویت را به مجتمع های ویتامین و دستور العمل ها طب سنتی... داروهای جدی تر فقط به دستور پزشک استفاده می شوند.

از این فیلم خواهید فهمید که کدام غذاها غنی از کلسیم هستند:


2020
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه