28.05.2022

در مورد مقاومت زنان در هنگام خشونت مقاومت لحظه آخری (LMP) آیا پسرها وقتی دختری مقاومت می کند روشن می شوند؟


LMR یا مقاومت لحظه آخری یک ویژگی است که در همه دختران تعبیه شده است، طبیعی است و این یک مکانیسم دفاعی احساسی است که 40000 سال پیش از یک نر ظاهر شد. اگر او باردار شود و مرد در اطراف نباشد، بچه و او خواهند مرد !!! :))))

وضعیت عاطفی دختر را می توان در مثال زیر تصور کرد. LMR زمانی است که 10 هزار دلار دارید، رولت بازی می کنید، همه چیز را قرمز می کنید و شانس 50/50 برای برنده شدن دارید. معنای LMR برای یک دختر همین است.

فقط 5 راه برای غلبه بر LMR وجود دارد، اما اصل اصلی این است که با پشتکار زیاده روی نکنید... و اصل این است که به او کمک کنید تا با این احساس کنار بیاید تا در وهله اول آن را احساس نکند. غیرممکن است که یک دختر احساس کند مورد استفاده، اجبار و تجاوز قرار گرفته است.

در اینجا 5 روش وجود دارد:

  1. 07:00. قبل از اینکه شروع به آزار او کنید باید 7 ساعت برای او وقت بگذارید، این کار LMR را بسیار کاهش می دهد.
  2. او را متقاعد کنید که به هم متصل هستید، دو نیمه... و فقط با اغوا کردن او را ترک نخواهید کرد. پس از 10 دقیقه ارتباط با دختر، به این سبک کار کنید:

    نقل قول "آیا می خواهی عجیب ترین چیز را بشنوی؟ من... من واقعاً ارتباط خاصی با شما احساس می کنم. خیلی عجیب است." به او بگو که وقتی رفت، دلت برایش تنگ شده بود.

  3. خنک کننده. این روش کلاسیک است. اگر یک دختر شما را متوقف کرد و یک "2 قدم به عقب، یک قدم به جلو" ساده کار نکرد، شما متوقف شوید! بطور کلی. متوقف کردن. بگو: "می فهمم." و برو یه کار دیگه بکن مهم است که توهین نشوید و لب های خود را باد نکنید. بهتر است فقط به برقراری ارتباط ادامه دهید، "اگر نمی خواهید این کار را انجام دهید، اشکالی ندارد." اما در واقع، این یک مجازات برای او است، زیرا شما قبلا او را تحریک کرده اید. بنابراین می گویید تا زمانی که همه چیز را حذف نکنید، جایزه «من تو را روشن می کنم» را نخواهید گرفت... به هر حال، دست از کار دیگری بردارید، سپس برگردید، شاید به پای او دست بزنید و همه چیز دوباره شروع شود. و به او بگویید کاری را انجام دهد که قبلاً به شما اجازه نداده است ....
  4. "حق با شماست، ما باید توقف کنیم." این در مورد "مقاومت به ظاهر" است، وقتی یک دختر به شما یک سری دلایل احمقانه به سبک "نباید این کار را انجام دهیم / نمی توانم، این اشتباه است" به شما می دهد. در چنین مواردی، فقط بگویید: "حق با شماست، ما باید متوقف شویم" و ادامه دهید.
  5. ببین، من سه قانون برای زندگی دارم. اول اینکه من همیشه کاندوم می پوشم. به خصوص اگر برای اولین بار با دختری آشنا شوم. دوم، من می خواهم برای هر دوی ما لذت بخش باشد. من می خواهم همه برنده شوند. می خواهم من و شما آن را دوست داشته باشیم. سوم، وقتی فردا این روز را به یاد می آورید، می خواهم دوست داشته باشیم به یاد بیاوریم که ما این کار را کردیم. اگر اینطور شد، من می خواهم دوباره تکرار شود. اگر واقعاً آن را احساس نمی کنیم، پس نباید آن را انجام دهیم.
در اینجا یک چیز بسیار قدرتمند دیگر از من است که عالی کار می کند!
نقل قول وقتی مقدار زیادی باقی مانده است، او تقریباً کاملاً برهنه و هیجان زده است - یک عضو را بیرون بیاور و به دستش بده!!! من این کار را بارها انجام داده ام، کار می کند. و فراموش نکنید که حتی زمانی که او هنوز شلوار جین به تن دارد، می توانید با انگشت خود وارد آن شوید. اگر روشن کننده عالی باشید، مشکلات بسیار کمتری وجود خواهد داشت.

ترجمه: iflayer

ترجمه نظر خصوصی شخص دیگری در مورد مقاومت زنان در هنگام خشونت را منتشر کرد:


"مردم تعجب می کنند که چرا زن در هنگام تجاوز "مقاومت" نکرد. با این حال، وقتی زن از بحث کردن امتناع می کند تعجب نمی کنند. وقتی صحبت او را قطع می کنند تعجب نمی کنند. وقتی او عمداً با صدایی آرام تر صحبت می کند تعجب نمی کنند. هنگامی که زنان علائم واضحی می دهند که علاقه ای به مکالمه ندارند یا از نزدیکی فیزیکی شخص دیگری ناراحت هستند، اما خواسته های آنها نادیده گرفته می شود. به عنوان نامرئی تلقی می شود، زیرا چنین موقعیت های اجتماعی طبیعی تلقی می شوند، برای زنان عادی به نظر می رسند، برای مردان عادی به نظر می رسند، زیرا همه ما در یک جعبه شنی فرهنگی بزرگ شده ایم و معجون مشابهی می نوشیم.

و ناگهان، وقتی به زنان تجاوز می شود، همه این رفتارهای اجتماعی طبیعی و نامرئی به عنوان مدرکی استفاده می شود که زن واقعا مورد تجاوز قرار نگرفته است. چون دعوا نمی کرد، جیغ بلند نمی زد، نمی دوید، لگد نمی زد، با مشتش نمی زد. او را به اتاقش راه داد، هرچند معلوم بود که می خواهد. با او معاشقه کرد، او را بوسید. بعد از مدتی نه گفتن را متوقف کرد.

این قواعد رفتار اجتماعی که به زنان القا می‌شود، فقط برای چرخ‌های مردسالاری نیست. به زنان آموزش داده می شود که اطاعت از این قوانین محافظت از آنهاست و به دلیل زیر پا گذاشتن این قوانین مجازات خواهند شد.

وقتی زنی مورد تجاوز قرار می گیرد و از قوانینی پیروی می کند که در تمام عمرش به او یاد داده اند پیروی کند، بیداری لعنتی از توهمات بیداری است - او از صحبت کردن امتناع نمی کند، او از معاشقه امتناع نمی کند، او با نادیده گرفتن او کنار نمی رود. ، او نمی زند ، جیغ نمی کشد ، دعوا نمی کند ، صدایش را بلند نمی کند ، انکار نمی کند که دوست داشت بوسیدن - و معلوم می شود که اکنون او متهم به تجاوز جنسی خواهد شد. او قوانین را رعایت کرد.بنابراین، قوانین، که، احتمالا، باید از او در برابر تجاوز محافظت می کرد. همان قوانینی که رعایت نکردن آنها او را به "هدف قانونی" برای آزار کلامی و فیزیکی تبدیل می کند.

مجازات قرار بود نقضاین قوانین، نه برای رعایت آنها. زیرا هر بار که با صدای آهسته صحبت می کرد، مرزهای خود را رها می کرد، کنار نمی کشید، اجازه می داد نیازهای خودش نادیده گرفته شود، تقویت مثبت جامعه را دریافت می کرد. و حالا به او می گویند که او همه کارها را اشتباه انجام داده است، این یک مورد استثنایی بوده است که همه چیز باید برعکس انجام می شد و او باید در مورد آن می دانستآره

اگر تا به حال رفتارهای اجتماعی جنسیتی زنان را مشاهده کرده باشید، دیده اید که چگونه یک زن با عجله توجه ناخوشایند به او را می پذیرد. چگونه یک زن سخنگو قطع می شود چگونه یک زن سرسختانه ناراحت شدن از یک تحقیر عمومی را انکار می کند. چگونه یک زن به دلیل آنچه پوشیده است پنجه می شود. چگونه یک زن از بحث کردن امتناع می کند - و چیزی نگفت یا انجام نداد، پس حق ندارید این سؤال را بپرسید: "چرا او مقاومت نکرد؟"

او جواب نداد چون تو به او گفتی این کار را نکن. هرگز. تحت هیچ شرایطی. به او گفتی که این طبیعی، ضروری و درست است."

خود متن ترجمه شده مرا شگفت زده نمی کند: در واقع، آنچه تربیت است - میوه های آن چنین است، همه چیز منطقی است. اما در بحث در مورد این متن، لوال دختر با این سوال خاطرنشان کرد: "از کجا چنین زنانی را پیدا می کنید؟" - و فکر می کنم چیزی برای اضافه کردن دارم. چنین زنانی را نه تنها می توان در پذیرش روان درمانگر یافت. در ارتباطات جنسیتی است که اغلب موقعیت هایی ایجاد می شود که در آن مقاومت کافی زن صرفاً در نظر گرفته نمی شود. علاوه بر این، این موقعیت‌ها بدون دلیل ایجاد نمی‌شوند، بلکه به دلیل این واقعیت است که واقعاً زنانی هستند که بازی "من اینطور نیستم، منتظر تراموا هستم" - و تجربه مردان در ارتباط با چنین زنانی هستند. منجر به این واقعیت می شود که بقیه باید "برای خودشان و برای آن مرد" مقاومت کنند تا فقط شنیده شوند. و این یک کار جهنمی است، حتی اگر دختر در راستای «رفتار اجتماعی جنسیتی» و زنانگی غالب تربیت نشده باشد. فقط از نظر انسانی سخته بنابراین، در اصل به جای «چنین زن»، هرکسی می تواند باشد. به یاد دارم که یک بار از آن بازدید کردم - و این مورد یکی از اصلی ترین مرواریدهای گنجینه تجربه زندگی من شد. دارم میگم.

من از کودکی دختری نسبتاً سرزنده بودم: در سن هشت سالگی، پدرم به من جنگیدن را آموخت. در ده، پسری را کتک زدم که می خواست دم های من را به میز ببندد. در سیزده سالگی با یک کیف به سراغ عموی بزرگسالی رفتم که بعد از من در توالت زنانه می ترکید... به طور کلی، معمولاً در زندگی من هیچ مشکلی برای دفع وجود نداشت. تا اینکه با واسیا آشنا شدم.

دوستان مدت ها قبل از آشنایی مستقیم ما در مورد واسیا به من گفتند: او باهوش و خوب و تنها است و لازم است ما را معرفی کنیم ... بنابراین ، وقتی او را در یک مهمانی با همان دوستان ملاقات کردم ، علاقه متقابل گرم شد. در حال حاضر در درجه کافی. و وقتی مجبور شدم برای چیزی که از نظر اقتصادی ضروری است به آپارتمان خودم بروم، پیشنهاد واسیا برای همراهی با من کاملاً طبیعی به نظر می رسید و صراحتاً امتناع از آن اقدامی ناکافی بود.
بنابراین، ما مورد 1 را داریم: "او خودش او را دعوت کرد!"

واضح است که همان علاقه متقابل به من و واسیا اجازه نداد مایحتاج خانه را بگیریم و فوراً تخلیه کنیم: روی مبل نشستیم تا گپ بزنیم ... به طور نامحسوس دستم را گرفت (خوب بود) ... و به آرامی و طبیعتاً شروع به بوسیدن کردیم (به هر حال هنوز هم خوب بود).
آیا می دانستید؟ مورد 2: "او را بوسید و او آن را دوست داشت!"

علاوه بر این، در بهترین وصیت نامه های رمان های زنانه، بوسه ها شروع به عمیق تر شدن کردند. اما مشکل اینجاست: می بینید، من هنوز چیزی برای خودم تصمیم نگرفته ام. نه، البته، توصیف متملقانه از واسیا توسط دوستانم مرا وادار کرد تا از نزدیک به او نگاه کنم - اما، می دانید، نه چندان نزدیک. سطح پیشنهادی صمیمیت شروع به فشار دادن من کرد، که من بلافاصله به واسیا روشن کردم و دستانش را از آن مکان هایی که به نظر من قرار نبود در آنجا باشند برداشتم. و بعد اتفاق عجیب شروع شد.

بر خلاف انتظارات ساده لوحانه من، دستان واسیا مدام سعی می کردند به جایی که از آنجا برده شده بودند برگردند. نمی توانم بیان کنم که چقدر شگفت زده شدم! پرسیدم: "واسیا!" ماهی قرمز واسیا هیچ پاسخی نداد و در بهترین سنت های افسانه های روسی به "گوش دادن و خوردن" ادامه داد. این مبارزه موضعی برای مدت نسبتاً قابل توجهی ادامه یافت و پس از آن متوجه شدم که ضعیف تر هستم. به طرز احمقانه‌ای از نظر جسمی ضعیف‌تر و آنقدر ملایم‌تر که بتوانم دست‌های یک مرد از نظر جسمی رشد یافته را از جایی که نمی‌خواهم آن‌ها را احساس کنم، بردارم، احتمالاً نخواهم توانست... بیش از این غیرممکن بود که با کلمات دست دراز کنم. و فریاد زدن در آپارتمان دربسته خودم حماقت است. شبح تجاوز به طور ملموس در افق ظاهر شد.
سپس پاراگراف های 1-2 را به یاد آوردم و به وضوح دیدم که درخواست من برای پلیس چقدر احمقانه به نظر می رسد ، زیرا هیچ اثری از مقاومت من در واسیا وجود نداشت.

بگذریم، من خودم را بین دو آتش دیدم: قرار دادن چشم سیاه واسیا در مقابل دوستان ناخوشایند است، آنها او را خوب می دانند، چه نوع اقدامات ناکافی از طرف من؟ به واسیا چشم سیاه نده - خوب، لعنتی، اما چگونه می توان به او توضیح داد که من مخالف آن هستم؟ یعنی من را به درستی درک کنید: حتی تا حدودی من از واسیا خوشم می آمد و اگر اینطور نبود، نه آن موقع و نه به این شکل، اما مثلاً بعد از یک خواستگاری کمی طولانی تر، ممکن بود چیزی علیه آن نداشته باشم. . اما اینطور بود - همینطور. و بنابراین من چیزهای زیادی علیه آن داشتم.

در نتیجه، مجبور شدم بفهمم که چگونه به صورت یک فرد زنده مشت بزنم. علاوه بر این، شخصی که به طور کلی "هیچ چیز بدی نمی خواست": او می خواست چیزی به من بدهد که در شرایط دیگر ممکن بود با خوشحالی خودم را بگیرم. اما از آنجایی که در این شرایط همه چیز یکسان بود، نفس عمیقی کشیدم و با این وجود مشتی به صورتش زدم: اتفاقاً کاملاً آماده بودم که از لحظه سردرگمی او استفاده کنم و فرار کنم، زیرا شیطان می داند از چنین واسیا چه انتظاری باید داشت! نمی خواستم در عوض چشم سیاهی داشته باشم.

واسیا با چشمانی پاک و صادقانه به من نگاه کرد که نه از شهوت و نه خشم گرفته نشده بود، و با ملایمت پرسید: "پس نمی‌خواهی؟" به عنوان نوعی عشوه گری. او به سادگی آنها را نشنید! خب، اینها ایده های آن شخص در مورد عشوه گری است، بله، اما او چیز بدی نمی خواست. و زباله های خانگی مورد نظر را برداشتیم و با آرامش به دوستان خود بازگشتیم. یعنی کافی بود واسیا توضیح دهد - اما به زبانی که می فهمید - و شبح تجاوز از افق حذف شد.

اما به خوبی به یاد دارم که چه سختی در حل این مشکل تجربه کردم.
بنابراین سوال "از کجا چنین زنانی را پیدا می کنید؟" به نظر من خالی است

بنابراین، چرا دخترا خراب میشنبسیاری از دختران و زنان امروزی دارای نگرش ها و باورهای خاصی هستند که توسط جامعه و تربیت والدین به آنها تحمیل شده است. گاهی اوقات از این باورها به عنوان نگرش های شناختی یاد می شود. رایج ترین آنها: "صمیمیت فقط بعد از عروسی"، "... فقط برای عشق"، "من از آن دسته ای نیستم که فوراً بدهم"، "تو را خوب نمی شناسم"، "من" این کار را تا تاریخ هشتم (و تا بی نهایت) انجام دهید».

ما مطمئناً می دانیم که دختر حاضر است با شما رابطه جنسی داشته باشد، اما باورهای ذهنی او در او اختلال ایجاد می کند و خواسته های او را به بند می کشد. متأسفانه، ما نمی‌توانیم تنظیمات داخلی را برای سال‌ها در یک شب تغییر دهیم، اما می‌توانیم با موفقیت آنها را دور بزنیم، سیگنال‌هایی بدهیم و بر خواسته‌های یک زن تأثیر بگذاریم و به اصطلاح با ناخودآگاه ارتباط برقرار کنیم.

ما باید به وضوح درک کنیم که داشتن رابطه جنسی باید انتخاب یک دختر باشد. علاوه بر این، ما باید هرگونه فشار اجتماعی بر دختر را حذف کنیم. مهم نیست که در یک ردیف با او چه خواهید بود - اولین یا صدمین.

چگونه می توان غلبه بر مقاومت؟مدل های رفتاری مختلفی وجود دارد، محبوب ترین آنها را در نظر بگیرید

بنابراین، راه های اغوا کردن دختر:

شماره 1 به دختر حق انتخاب بدهید.(توجه داشته باشید که در اینجا ما در مورد انتقال مسئولیت تصمیم گیری به یک دختر صحبت نمی کنیم، زیرا گزینه های ارائه شده می توانند همه به نفع شما باشند) این چیزی در سبک "انتخاب بدون انتخاب" است. اگر واقعاً سعی کنید دختری را متقاعد کنید یا مجبور کنید کاری را انجام دهد که نمی‌خواهد یا شک دارد، به احتمال زیاد او احساس ناراحتی می‌کند و حتی بهتر می‌فهمد که به این نیاز ندارد، شاید حتی خارج از اصل. در عوض، گزینه هایی را ارائه دهید. همیشه ایده های جدید و راه های جایگزین تولید کنید و پس از مدتی به اهداف اولیه بازگردید. اگر مردم احساس کنند که سرنوشت خود را انتخاب می کنند، از انتخاب خود راضی تر خواهند بود.

شماره 2 اگر دختر به وضوح از شما می خواهد که متوقف شوید ادامه ندهید.اگر چراغ قرمز می بینید، عاقلانه تر است که توقف کنید تا با ماشین خود تصادف نکنید. اگر قبلاً سینه‌های او را می‌بوسید و او از شما می‌خواهد که دست از کار بکشید زیرا احساس ناراحتی می‌کند، به طور موقت به مراحل اولیه بروید تا تنش را کاهش دهید یا به آرامی تلاش را به طور کامل متوقف کنید. می گویند بهتر است نیم ساعت صبر کنی تا دو ساعت متقاعد کنی. مکث به دختر کمک می کند تا بفهمد چه چیزی ممکن است از دست داده باشد و این احتمال وجود دارد که خود دختر به سمت شما بپرد.

شماره 3 به او بگویید که اغوا نمی کنید.او ممکن است فکر کند که شما اغلب با دختران رفتار می کنید، علاوه بر این، او شما را بررسی می کند که آیا شما یک اغواگر هستید یا نه. هیچ دختری دوست ندارد همه بدانند که او به راحتی اغوا شده است و به اصطلاح "سوء استفاده" شده است. در واقعیت، البته، بسیاری از پسرها دوست دارند با هر دختری که دوست دارند بخوابند، اما این نمی تواند باشد. با این حال، اگر دختری در حال حاضر برهنه در رختخواب شما دراز کشیده است، او همیشه فکر می کند و شما را به عنوان بهترین اغواگر جهان معرفی می کند! به او کمک کنید تا بر ترس‌هایش غلبه کند و به او اطمینان دهید که معمولاً دختری را که به خوبی نمی‌شناسید یا در اولین قرار ملاقات با او به خانه نمی‌آورید، اما چیزی در او پیدا کرده‌اید... و او آنقدر احساس راحتی می‌کند که او را رها کند. .

شماره 4 ترس های او را بیان کنید.ترفند این است که ترس هایی را که فکر می کنید ممکن است وجود داشته باشند را با کلمات بیان کنید. اگر فکر می کنید که او نگران شایعات دیگران است، بگویید: «نگران نباش عزیزم. من از آن آدم‌هایی نیستم که به دوستانش بگویم با کی می‌خوابند.» اگر فکر می کنید که او نگران است که اگر به این سرعت با شما بخوابد، دیگر به او احترام نمی گذارید و او را ترک می کنید، بگویید: "فکر می کنی یک بار برای من کافی باشد؟" (به شوخی). صادق باشید.

شماره 5 خواسته های خود و دلایلی که او را می خواهید برای او توضیح دهید.لزومی ندارد که به این کلمات رسمی، اهمیت و توجه عمدی بدهیم، اما بهتر است این کلمات را با اعمال ترکیب کنیم: «می دانم که این واقعا سریع است، اما به نظر می رسد با تو دارم دیوانه می شوم. تو زیبایی. من می خواهم زمان زیادی را صرف کاوش در بدن شما و بوسیدن شما در اینجا، اینجا و اینجا کنم…”

امیدوارم به این سوال پاسخ داده باشم که چرا دختران شکست می خورند و چگونه می توان بر مقاومت غلبه کرد. با استفاده از این پنج نکته، ترکیب آنها و ترکیب آنها، همیشه راه هایی برای اغوا کردن یک دختر پیدا خواهید کرد.

این اصطلاح از غرب به ما رسید و به عنوان زشت ترین و کثیف ترین سد گنده، محکم وارد فرآیند اغواگری شد. بالاخره برای همه اتفاق افتاده که شما یک دختر را به خانه می آورید، همه چیز خوب است، همدیگر را بغل می کنید، می بوسید، لمس می کنید، قبلاً دروغ می گویید. همه چیز به طور منطقی به رابطه جنسی منجر می شود. شما از قبل برای این کار آماده هستید و سپس دختر به شما می گوید که او اینطور نیست، او پریود شده است و در کل شما را کم و ضعیف می شناسد. این مقاومت لحظه آخری (LMP) است. چیزی که در آخرین لحظه راه شما را به سمت رابطه جنسی مسدود می کند.

بنابراین، من به شما خواهم گفت که چگونه بر این مرحله غلبه کنید و این مقاومت از کجا می آید. رایج ترین راه برای غلبه بر پافشاری است که با تکبر، فشار و نادیده گرفتن آمیخته است. این روش، اگرچه رایج است، اما متأسفانه مؤثرترین و کارآمدترین نیست. ماهیت روش این است که به سادگی به سمت هدف حرکت کنید، بدون توجه به چیزی. به شما می گویند - نه، شما می گویید - بله، دست شما برداشته شده است، شما آن را برگردانید. همه چیز ساده است. شما فقط به جلو حرکت می کنید و دختر را بیشتر و بیشتر از مرزهای جدید شکست می دهید. شما می توانید به طور نامحدود، شاید 15 دقیقه، یا شاید تمام شب، به این شکل حرکت کنید. اگر کمی انعطاف به این روش اضافه کنید، آنگاه موفق تر می شود. مثلاً دختری دستش را از روی سینه‌اش برمی‌دارد، شما آن را روی الاغش بگذارید. این روش کار می کند، اما نه همیشه، نه با همه، و می تواند منابع فشرده باشد. یعنی با محدودیت زمانی، بهترین راه نیست، بلکه ساده ترین راه است. در این روش، مهارت کالیبراسیون بسیار مهم است، بسیار مهم است که اطمینان حاصل کنید که بازی پشتکار شما به تجاوز تبدیل نمی شود. برای این شما در جای دیگر و قبل از دیگران پاسخ خواهید داد.

راه دیگر استعاره ها، قالب بندی مجدد و پیشنهادات است، یک حالت ارتباط خاص. این روش مستلزم آمادگی، دانش و تجربه است، زیرا هرکسی نمی تواند در حال حرکت استعاره های کاری را ارائه کند و چارچوب ادراک را به نفع خود تغییر دهد. ماهیت روش این است که با دور زدن هوشیاری به سطح ناخودآگاه بروید و حداقل برای مدتی با دختر به حالتی که نیاز دارید برسید. که برای رفتن به سمت رابطه جنسی کافی است. روش موثر و خوب است، اما - متاسفانه، به دلیل نیاز به آماده سازی، همه نمی توانند از آن استفاده کنند.
سردرگمی کفایت روش در آستانه است، برای همه مناسب نیست، اما کار می کند. با موفقیت. ماهیت آن ساده است - در لحظه مقاومت، شما چیزی بسیار ناکافی و غیرمنتظره در آن لحظه انجام می دهید یا می گویید. همه اینها دختر را وارد گیجی و سردرگمی می کند و به شما فرصت می دهد تا به سمت رابطه جنسی بروید. مثال نمی زنم.

راه‌های زیادی برای غلبه بر SPM وجود دارد و روش‌های جدید دائماً ظاهر می‌شوند، اما SPM یک پیامد است و مبارزه با آن جوهره موفقیت نیست. بهتر به علل SPM رسیدگی کنید. بنابراین، دلایل زیادی برای SPM وجود دارد، در واقع، اینها ایرادات و اشکالاتی در روند اغواگری است که قبلا وجود داشت. یک جایی اشتباه کردند، در زمان نامناسبی بود، موضوع نبود، همه اینها در آن زمان نامحسوس و بی اهمیت بود، اما در نهایت همه این پارازیت ها تبدیل به SPM شدند. یکی از موارد خاص علل SPM عدم برانگیختگی دختر است. ساده است: اگر دختری بسیار هیجان زده باشد، مغزش خاموش می شود و شما نمی توانید با غرایز و احساسات بحث کنید. یکی دیگر از شایع ترین موارد، وضعیت ناکافی راحت دختر در زمان گذار به رابطه جنسی است. در واقع، رابطه جنسی یک رابطه در یک حالت بسیار قوی از اعتماد و راحتی است. بنابراین ، در لحظه گذار به رابطه جنسی ، دختر به اندازه کافی با شما احساس راحتی نمی کند ، چیزی او را می بلعد ، که به او اجازه نمی دهد کاملاً به شما اعتماد کند. یک جایی قبل از آن عجله داشتید، یک جایی غیر صادقانه و غیر طبیعی. و در نهایت این حالت اوست. بنابراین، با دلایل کار کنید، اگر همه چیز قبل از رابطه جنسی خوب، راحت و بدون مانع بود، آنگاه SPM هرگز ایجاد نمی شود. SPM، مانند هر برگه، فقط زمانی ظاهر می شود که مشکلی پیش آمده باشد. اما اگر به همین ترتیب، SPM ایجاد شده است، پس می دانید چه کاری انجام دهید

اکولوژی زندگی. روانشناسی: مردم تعجب می کنند که چرا زن در هنگام تجاوز "مقاومت" نکرد. با این حال، وقتی زنی از بحث و جدل امتناع می کند، تعجب نمی کنند. وقتی حرف او را قطع می کنند تعجب نمی کنند. وقتی او عمداً با صدایی آرام تر و بی احساس تر صحبت می کند، تعجب نمی کنند.

مردم تعجب می کنند که چرا زن در هنگام تجاوز "مقاومت" نکرد. با این حال، وقتی زنی از بحث و جدل امتناع می کند، تعجب نمی کنند. وقتی حرف او را قطع می کنند تعجب نمی کنند. وقتی او عمداً با صدایی آرام تر و بی احساس تر صحبت می کند، تعجب نمی کنند. وقتی زنان علائم صریحی مبنی بر اینکه علاقه ای به گفتگو ندارند، یا از نزدیکی فیزیکی دیگران ناراحت هستند، اما خواسته های آنها نادیده گرفته می شود، تعجب نمی کنند. هیچ کس از موقعیت های اجتماعی روزمره که در آن زنان به آرامی رفتار می کنند، که در آن نادیده گرفته می شوند و نامرئی تلقی می شوند، تعجب نمی کنند، زیرا چنین موقعیت های اجتماعی هنجار محسوب می شوند. آنها برای زنان عادی به نظر می رسند، برای مردان عادی به نظر می رسند، زیرا همه ما در یک جعبه شنی فرهنگی بزرگ شده ایم و معجون یکسانی می نوشیم.

و ناگهان، وقتی به زنان تجاوز می شود، همه این رفتارهای اجتماعی طبیعی و نامرئی به عنوان مدرکی استفاده می شود که زن واقعا مورد تجاوز قرار نگرفته است. چون دعوا نمی کرد، جیغ بلند نمی زد، نمی دوید، لگد نمی زد، با مشتش نمی زد. او را به اتاقش راه داد، هرچند معلوم بود که می خواهد. با او معاشقه کرد، او را بوسید. بعد از مدتی نه گفتن را متوقف کرد.

این قواعد رفتار اجتماعی که به زنان القا می‌شود، فقط برای چرخ‌های مردسالاری نیست. به زنان آموزش داده می شود که اطاعت از این قوانین محافظت از آنهاست و به دلیل زیر پا گذاشتن این قوانین مجازات خواهند شد.

وقتی زنی مورد تجاوز قرار می گیرد و از قوانینی پیروی می کند که در تمام عمرش به او یاد داده اند پیروی کند، بیداری لعنتی از توهمات بیداری است - او از صحبت کردن امتناع نمی کند، او از معاشقه امتناع نمی کند، او با نادیده گرفتن او کنار نمی رود. ، او نمی زند ، جیغ نمی کشد ، دعوا نمی کند ، صدایش را بلند نمی کند ، انکار نمی کند که دوست داشت بوسیدن - و معلوم می شود که اکنون او متهم به تجاوز جنسی خواهد شد. او قوانین را رعایت کرد. همان قوانینی که قرار بود از او در برابر تجاوز محافظت کند. همان قوانینی که رعایت نکردن آنها او را به "هدف قانونی" برای آزار کلامی و فیزیکی تبدیل می کند.

تنبیه قرار بود برای زیر پا گذاشتن این قوانین باشد، نه برای حفظ آنها، زیرا هر بار که با صدای آهسته صحبت می کرد، مرزهای خود را رها می کرد، عقب نشینی نمی کرد، اجازه می داد نیازهای خودش نادیده گرفته شود، او تقویت مثبت را دریافت می کرد. جامعه. و حالا به او می گویند که او همه کارها را اشتباه انجام داده است، که این یک مورد استثنایی است که همه چیز باید برعکس انجام می شود، و او باید در مورد آن می دانست، بله.

اگر تا به حال رفتارهای اجتماعی جنسیتی زنان را مشاهده کرده باشید، دیده اید که چگونه یک زن با عجله توجه ناخوشایند به او را می پذیرد. چگونه یک زن سخنگو قطع می شود چگونه یک زن سرسختانه ناراحت شدن از یک تحقیر عمومی را انکار می کند. چگونه یک زن به دلیل آنچه پوشیده است پنجه می شود. چگونه یک زن از بحث کردن امتناع می کند - و چیزی نگفت یا انجام نداد، پس حق ندارید این سؤال را بپرسید: "چرا او مقاومت نکرد؟"

او جواب نداد چون تو به او گفتی این کار را نکن. هرگز. تحت هیچ شرایطی. به او گفتی که این طبیعی، ضروری و درست است.


2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه