30.08.2020

شباهت های بین حالت ضروری مشروط. استدلال مقاله در مورد یک موضوع زبانی. مقاله زبانی در مورد نقش


متن قسمت C در سال 2014 تغییر اساسی کرد. به یاد بیاورید که پس از آن لازم بود که یک مقاله-استدلال درباره یک موضوع زبانی بنویسید.

در OGE 2015 ، انتخاب یکی از سه وظیفه قبلاً پیشنهاد شده است: آشکار کردن معنای بیانیه بر اساس مطالب زبانی ، یا توضیح معنی نهایی متن ، یا فرموله کردن و اظهار نظر در مورد مفهوم اخلاقی و اخلاقی.

پیش از این ، به عنوان پایان نامه ای برای استدلال مقاله ، سخنان یک زبان شناس ارائه شده بود و لازم بود طبق مدل تنها با ذکر مثالهایی از متن موجود در آزمون ، عمل شود. امروزه یک نقل قول زبانی می تواند از هر محتوایی باشد ، متعلق به نویسندگان ، زبان شناسان مختلف است. روشن است که تهیه این روش دشوارتر است ، زیرا تأثیر شگفتی وجود دارد: اگر چیزی غیر واضح دریافت کنید چه می کنید.

بیایید سعی کنیم راهی پیدا کنیم تا برای مقاله نویسی درباره یک موضوع زبانی آماده شویم. بدون شک ، اصلی ترین چیزی که می تواند به شما کمک کند ، جستجوی کلمات و اصطلاحات جالب در متن داده شده (سطح واژگانی) است. شما باید بتوانید مترادف ها ، واحدهای عبارت شناسی ، کلمات منسوخ و جدید را به راحتی تشخیص دهید. شما احتمالاً می توانید کلمات را به معنای مجازی پیدا کنید: شخصیت پردازی ها ، استعاره ها ، مصداق ها. به موارد آزمون توجه کنید. همچنین می توانید نکاتی را در آنها مشاهده کنید.

در مورد ترکیب سه بخشی استدلال خود فراموش نکنید: ابتدا پایان نامه (موقعیت نویسنده و نگرش شما نسبت به آن) ، سپس استدلال ، متشکل از دو مثال ، و نتیجه گیری. هر قسمت با یک خط قرمز شروع می شود. همچنین می توانید قسمت مرکزی را به دو پاراگراف تقسیم کنید ، و هر مثال را به طور جداگانه برجسته کنید.

استدلال چیست و چگونه می توانید آن را در مقاله وارد کنید؟ استدلال مثالی است که با تز ارائه شده مطابقت دارد و اعتبار آن را اثبات می کند (هدف از استدلال: نفوذ ، پیشنهاد برای درک صحیح هر ایده). می توانید مثالی را از متن ذکر کنید یا در کروشه ها تعداد جمله ای را که به عنوان تصویر پایان نامه نشان می دهد ، نشان دهید.

بیایید سعی کنیم پیچیدگی کار را تخمین بزنیم. برای انجام این کار ، ما به سراغ مطالب آماده سازی آزمون می رویم - مجموعه ای از گزینه های آزمون معمولی که توسط I.P ویرایش شده است. تسیبولکو

تست 4

(1) مادر دقیقاً می دانست چه کسی ، در کدام آپارتمان و چه بیمار است. (2) به نظر می رسید که وظیفه مسئولیت سلامتی همه ساکنان خانه ما به او محول شده است. (3) "آن را از چه کسی دریافت کردید؟" - فکر کردم (4) و فقط پس از بزرگ شدن ، فهمیدم كه این وظیفه را وجدان مادرم به او سپرد.

(5) وی بلافاصله بیماران را شناسایی کرد: با رنگ چهره ، درخشش ملتهب چشم ، با حرکت و راه رفتن. (6) او نمی توانست از کنار فردی که بیمار بود بگذرد.

- (7) این بیماری من است ، - مادرم گفت.

- (8) اوه ، چگونه نفس می کشید! - او به یکی تبدیل شد. - (9) کمک نکردن به قلب ، بربریت ، بی فرهنگی است.

- (10) چرا می خواهید بر بیماری پاهای خود غلبه کنید؟ - به دیگری روی آورد. - (11) به خاطر داشته باشید: درگیری با بدن به نفع شما تمام نخواهد شد!

(12) مامان افرادی را که از سلامتی خود غفلت می کردند بی رحم می دانست:

- (13) آنها از خود دریغ نمی کنند ، بنابراین برای عزیزانشان متاسف می شوند!

(14) "من نگاه شما را دوست ندارم!" - مادر گفت ، و با کشیدن انگشتان پا ، همانطور که در حین ژیمناستیک ، پیشانی کسی را احساس کرد. (15) کف دست او دما را با دقت دهم تعیین کرد.

(16) به تدریج ، مادر من ناخواسته به همسایگان خود آموخت که نه تنها برای مسائل پزشکی ، بلکه همچنین برای سایر درخواست ها با او تماس بگیرند. (17) "دفتر خدمات خوب" - به این ترتیب آپارتمان ما لقب گرفت.

مامان گفت: "(18) یک اسم مستعار توهین آمیز." - (19) اما یک نفر نمی تواند در دفتر کار کند. (20) حداقل باید دو نفر وجود داشته باشد. (21) آیا می فهمید؟

- (22) تو با فرسودگی زندگی می کنی ، بی قیمت ما ، - گندکوف ابراز تاسف کرد. - (23) و کسانی که خود را برای آنها فرسوده می کنید ، آیا آنها می خواهند شما را در صورت تصادف زندگی ترمیم کنند؟ (24) به هر حال ، پزشکان ، من حدس می زنم ، نه تنها درمان می کنند ، بلکه بیمار می شوند.

(25) ایجاد ناباوری در دنیای اطراف ما برای همسایه ای در طبقه همکف یک احساس دردناک بود.

- (26) شوهر مرحوم خود را می دیدی! (27) به هر حال ، قبل از این بیماری او ... او زندگی نکرد و شما را مانند یک کودک متنعم کرد!

(28) با این حال ، لطافت مادرم را مورد غفلت قرار نداد ، و نازپروری او را خراب نکرد. (29) او فرسودگی و فرسایش را زندگی می کرد انگار که فرسایشی وجود ندارد: خستگی را پنهان می کرد و کارهای خود را به عنوان کارهای قهرمانانه رها نمی کرد.

- (30) وی اطمینان داد که یک پزشک نه تنها یک حرفه است ، بلکه یک روش زندگی است.

(31) و دفتر دفاتر خوب به کار خود ادامه داد.

(به گفته A. Aleksin.)

یک مقاله استدلال بنویسید و معنای سخنان برجسته روسی زبان الکساندر آفاناسیویچ پوتبنیا را فاش کنید: "شباهت بین حالات شرطی و اجباری در این واقعیت نهفته است که هر دو آنها یک واقعه واقعی را بیان نمی کنند ، بلکه یک واقعیت ایده آل را نشان می دهند ، یعنی فقط به عنوان موجود در اندیشه سخنران نشان داده می شود."

نمونه ای از مقاله-استدلال

معنی بیانیه زبان شناس معروف A.A. نکته این است که فعلهای دو حالته - شرطی و اجباری - یک واقعه "ایده آل" را بیان می کنند. افعال شرطی بیانگر اعمالی است که تحت یک شرایط خاص ممکن است اتفاق بیفتد ، و افعال امری توصیه ها ، درخواست ها یا دستورات را انتقال می دهند.

به عنوان مثال ، جمله 11 حاوی فعل واجب "بخاطر داشته باشید" است. این انگیزه ای برای عمل را نشان می دهد. و در جملات 13 و 26 ، افعال شرطی "پشیمان می شوم" و "می بینم" وجود دارد ، که در این متن به معنای حالت ضروری استفاده شده است. قهرمانان داستان به یکدیگر توصیه می کنند که از نظر آنها مفید است.

بنابراین ، حالات شرطی و اجباری افعال بسیار شبیه به هم هستند ، زیرا عملکردهای مطلوب و "ایده آل" را بیان می کنند.

تست 32

(1) من ناگهان برگشتم و وحشی را دیدم: سکوت ، شرور ، ناشیانه سوا آگاپوف آلوچکا اوشچپکووا را کتک زد ، و او مانند یک گربه مقاومت کرد - به همان سکوت ، شرورانه و ناعادلانه.

(2) من به سوی سوا پریدم ، او را تكان دادم تا او به هوش بیاید ، به خودش آمد ، دستم را كشید و بدون هیچ گونه انتقال ، با همان عصبانیت ، سوا با مشت آزاد خود شروع به ضرب و شتم دست من كرد ، و قسم خورد كثیف.

(3) من مبهوت ، محکوم به ضربات او شدم:

- (4) سوا! (5) سئووچکا! (6) سوا!

(7) با حرکتی محکم و محکم ، او تمام بدنش را روی بازوی من افتاد و آزاد شد.

(8) درب محکم کوبید ، و من شروع به گریه کردم. (9) از تعجب ، ترس ، ناتوانی. (10) او صداي كاملي داشت. (11) چه کاری باید انجام دهم ، من سپس یک معلم تازه کار بودم و اغلب گریه می کردم. (12) برای من چیزهای جدیدی بود ، و این - وحشتناک ترین از همه - کودک آزاری است.

(13) اکنون ، ده سال بعد ، با گذراندن چیزهای زیاد و نوشیدن چیزهای مختلف ، از اشک خود جدا شد و به سختگیری حقیقت واقعی عادت کرد ، من کاملاً می دانم که یک معلم باید بتواند خود را در یک شخص غوطه ور کند - نه همیشه! - آنجا ، در اعماق ، او گلهای معطر پیدا می کند ، گاهی اوقات دقیقاً برعکس است. (14) اما نترس! (15) ما باید با آستین بالا زده به کار خود بپردازیم. (16) لازم است کلاغی برداشته و علی رغم سنگینی بار و گل و لای ، تلو تلو خوردن ، ورود به بن بست و بازگشت دوباره ، باتلاق را تخلیه کنید تا باغها در جای خود شکوفا شوند!

(17) هیچ موقعیت شرم آوری وجود ندارد ، یک نگرش شرم آور - یا شرم آور - به تجارت وجود دارد ، و بیش از یک بار احساس کردم یک خلوص و شفافیت خاص وجود دارد ، با خلسه از مخفی ترین گوشه های روح کودکان ، پایگاه ناپاک ، پست و ناپاک را بیرون می کشد ، که ، اتفاقا ، چنین نیست تقریباً در هر شخص کمی وجود دارد.

(18) ترس و وحشت بهترین راه برای برون رفت از وضعیت معلمی نیست که فحش شنیده باشد یا چیزهای ناخوشایند را دیده است. (19) بیایید به کار بپردازیم ، اما بهتر است مخفیانه ، اما واقعاً ، بدون سر و صدا و تعجب!

(20) سخت ترین کار برای یک معلم ، غیر قابل درمان ترین چیز این است که اگر برای اعتبار خود متزلزل شود ، از پذیرفتن اشتباه خود می ترسد و حتی در اشتباه سرسخت است. (21) این سنگ سنگین است ، و مقصرترین معصیت برای معلمی است ، با استفاده از اقتدار این حرفه ، از سر درد گرفته تا سالم ، و حتی اگر این سر کوچک باشد ، دانش آموز ...

(22) دوباره تکرار می کنم که این درک فعلی من از مشکل است ، هنگامی که اشک های من خشک شده است ، اما نه به این دلیل که بهار خشک شده است ، بلکه به دلیل اینکه من مهار شده ام ، و عشق من عاقل تر است و قلب من باتجربه تر است.

(23) در همان زمان ، سو abuse استفاده سوین مانند یک اعدام بود.

(24) اما من غرش کردم ، دوباره صورتم را زیر قطره یخی لغزیدم ، یک دستمال خیس به کبودی های آلوچکا گذاشتم ، و ما با او به راهرو رفتیم تا به شورای معلم پاسخ دهیم. (25) آلا - برای آتش ، من - برای سرنوشت اولین "ب".

(به گفته A. Likhanov.)

یک مقاله-استدلال بنویسید و معنای جمله ای را که از کتاب درسی زبان روسی گرفته شده است ، فاش کنید: «عبارت شناسی اصحاب ثابت گفتار ما هستند. ما اغلب از آنها در گفتار روزمره استفاده می کنیم ، بعضی اوقات حتی بدون اینکه متوجه شویم ، زیرا بسیاری از آنها از کودکی آشنا و آشنا هستند. "

نمونه ای از مقاله-استدلال

"عبارت شناسی ها همراه ثابت گفتار ما هستند ..." به آنها "ترکیبات پایدار" نیز گفته می شود. در واقع ، ما اغلب از آنها استفاده می کنیم ، گرچه متوجه آن نمی شویم. شاهد این امر در متن A. Likhanov است.

در جمله 7 یک واحد عبارتی وجود دارد که "همه چیز را در یک نفس نابود کرد". این جایگزین عبارت مترادف "سریع ، فوری ، سریع" می شود و روشن تر ، رساتر از قیدها به نظر می رسد.

در جمله 24 ، نویسنده از عبارت "گوه در گفتگو" استفاده می کند. او همچنین یک مترادف دارد "... قطع ، در مکالمه شخص دیگری دخالت کنید." این واحد عبارت شناسی رفتار یک دختر را مشخص می کند و به عنوان وسیله ای تصویری از زبان استفاده می شود.

می توان نتیجه گرفت: ما نمی توانیم بدون گفتارهای روزمره ، واحدهای عباراتی را که از کودکی برای همه ما آشنا و آشنا هستند ، انجام دهیم.

به عنوان موجود فقط در اندیشه گوینده نشان داده شده است "

لطفاً به من کمک کنید تا مقاله ای را در این بیانیه بنویسم. A.A. Potebnya "شباهت بین حالت مشروط و ضروری این است که هر دو

یک واقعه واقعی را بیان نمی کند ، بلکه یک واقعه ایده آل است ، یعنی فقط به عنوان موجود در اندیشه گوینده ارائه می شود. "

(متأسفم که اینقدر امتیاز کم ، در حال حاضر همه چیز را خرج کرده ام: ((((، ، لطفاً کمک کنید))

یک مقاله استدلال بنویسید و معنای بیانیه زبانشناس برجسته روسی الکساندر آفاناسیویچ پوتبنیا را فاش کنید: "شباهت بین حالات شرطی و اجباری این است که هر دو آنها ... یک واقعه واقعی را بیان نمی کنند ، بلکه یک واقعه ایده آل هستند ، یعنی فقط به عنوان موجود در اندیشه گوینده نشان داده می شود." [فقط آنچه در سایت موجود نیست ، شما به چیز دیگری احتیاج دارید ...] و مثالهایی را در متن ذکر کنید (لینک متن زیر): (به عنوان مثال ، به عنوان مثال ، در جمله شماره 1 ....) لطفاً راهنما شوید :)) http://imgdepo.ru/show/6532787

لطفاً راهنما شوید))) مقاله خود را بنویسید و معنای بیانیه زبان شناس برجسته روسی الکساندر آفاناسیویچ پوتبنیا را فاش کنید:

"شباهت بین حالت مشروط و ضروری این است که هر دوی آنها ... نه یک واقعه واقعی ، بلکه یک واقعیت ایده آل را بیان می کنند ، یعنی فقط به عنوان موجود در اندیشه گوینده نمایش داده می شود."

بو و فریاد در خانه جاری بود
. (2)
نادژدا میز را گذاشت و
من با اوکسانا که در دستشویی بود بحث کردم و از طریق دیوار جواب دادم.
(3)
هیچ کلمه ای شنیده نشد ، اما کورولکوف معنای درگیری را درک کرد.
(4)
درگیری این بود که نادژدا می خواست با آن پشت میز بنشیند
جوانان ، و اوكسانا این را نمی خواست و دیگران را به عنوان مثال ذکر كرد
مادرانی که نه تنها پشت میز نمی نشینند ، بلکه حتی از خانه خارج می شوند.
(5)
امید جیغ کشید که او یک هفته را به پخت و پز پرداخت
میز جشن و همه زندگی گذشته برای پرورش اوکسانا و نه
قصد دارد مانند یک خادم در آشپزخانه بنشیند
. (6)
کورولکوف در او دراز کشید
اتاق روی مبل و فکر کرد که اوکسانا نمی داند چگونه با او صحبت کند
مادر ، و نادژدا - با دخترش
. (7)
او فرمان می دهد ، او را تحقیر می کند
. (8)
و آنها
مانند یک مسابقه روی جعبه ها ، در برابر یکدیگر روشن شوند
. (9)
کورولکوف برای خودش می دانست: از
او نیز تنها با تملق و چاپلوسی به دست می آید
. (10)
چاپلوسی به همان شکلی که بود
توانایی های خود را بالا برد ، و او سعی کرد خود را به این امر برساند
حد جدید و دلپذیری برای او.
(11)
در باز شد و اوکسانا با کاپشن بلند و جدیدی به سبک
"یکپارچهسازی با سیستمعامل
»,
یا به قول خودش
, «
پس گرفتن
».
– (12)
بابا ، بهش بگو
, –
اوکسانا با صدای بلند شکایت کرد
. – (13)
آنچه او است
اعصابم را می لرزاند؟
– (14)
چطور با مادرت صحبت می کنی
? –
کورولکوف را کشید.
– (15)
خوب بابا
. (16)
خوب ، چرا او با ما می نشیند
? (17)
من داخل می شوم
زمان فعل
. (18)
او همیشه چیزی می گوید ، و همه ناراحت هستند

– (19)
یعنی چه
«
محو کردن
»?
– (20)
خوب ، آن را تار نمی کند
. (21)
نذری برای صلح جهانی خواهد ساخت
. (22)
یا
شروع به توجه کردن به من می کند
… (23)
یا شروع به تحمیل به همه خواهد کرد
بشقاب ها انگار گرسنگی است

– (24)
گوش دادن به شما بسیار ناپسند است
, –
کورولکوف اعلام کرد
. –
(25)
شما کاملاً خودخواه به نظر می آیید - (26)
اما تولد من
. (27)
من شانزده سال دارم.
(28)
چرا در این روز نمی توانم آن را همانطور که می خواهم انجام دهم؟
(29)
کورولکوف با اشتیاق به چهره پاک و تازه خود با نگاه پرداخت
دندانهای سفید روشن کاملاً جدید و فکر کرد که او در کودکی نادیده گرفته شده و
اکنون شما باید آنچه را که کاشته اید درو کنید
. (30)
او فهمید که به او احتیاج است
دختر نه وقتی او را در آغوش گرفت و در یک سلامتی بازدید کرد
اردوی کودکان
. (31)
یعنی الان ، در شانزده سالگی ، چه زمانی
پایه و اساس همه زندگی آینده است
. (32)
و نه به صورت سرپایی ، همانطور که می گویند
پزشکان
, –
آمد ، رفت
. (33)
ثابت
. (34)
هر روز
. (35)
برای جلوگیری
از عوارض احتمالی رد شوید
. (36)
و عوارض ، همانطور که او فهمید ،
در حال آمدن.
(37)
زنگ در به صدا درآمد
. (38)
اوكسانا همراه او از باد دور شد
ناراحتی ، و یک ثانیه بعد صدای او شنیده شد

تنگ و پر سر و صدا ،
مانند جت پرتاب شده تحت فشار
. (39)
حالش خوب بود
. (40)
در پیش
تعطیلات و زندگی

به عنوان یک روز تعطیل. معنی کلمه مورد استفاده در متن را مشخص کنید
«
کاملاً جدید "
(جمله
29).

1)
بی سابقه

2)
تغییر کرد

3)
نا آشنا

4)
جوان
2 تعداد مبانی دستوری جمله را مشخص کنید
28.
پاسخ
آن را به تعداد بنویسید. 3 در جملات زیر متن خوانده شده شماره گذاری شده است
همه ویرگول ها اعداد را با علامت ویرگول بین قسمت ها یادداشت کنید
جملات پیچیده ای که با اتصال ترکیبی متصل می شوند.
هیچ کلمه ای شنیده نشد
(1) اما کورولکوف معنای درگیری را درک کرد.
درگیری بود
(2) که نادژدا می خواست پشت میز بنشیند
همراه با جوانان ،
(3) و اوکسانا این را نمی خواست و آورد
به عنوان مثال مادران دیگر ،
(4) که نه تنها پشت میز نمی نشینند ،
(5) اما
حتی از خانه خارج شوید 4
5–8
پیدا کردن جمله سخت با همگن
تابع بندها. شماره این جمله را بنویسید. 5. در میان پیشنهادات
6–11
یک جمله پیچیده با عدم اتحاد پیدا کنید
ارتباط بین قطعات. شماره این جمله را بنویسید.

یک مقاله-استدلال بنویسید ، و معنای بیانیه زبان شناس برجسته روسی A.A. را آشکار کنید. Potebni: "شباهت بین خلق و خوی شرطهای شرطی در این واقعیت نهفته است که هر دوی آنها ... یک واقعه نامعتبر را بیان می کنند ، اما یک واقعه ایده آل است ، یعنی فقط به عنوان موجود در اندیشه گوینده نمایش داده می شود."
انتخاب 1 نمی توان با این ایده موافقت نکرد. در حقیقت ، افعال در حالات شرطی و اجباری اعمالی را تعیین می كنند كه تحت شرایط یا شرایطی ممكن یا مطلوب هستند. بنابراین ، در جمله 16 ، فعل حالت ضروری ("گریه نکن") درخواست دیمکا را بیان می کند ، و نوزاد را وادار به انجام عمل مشخص می کند. اما تنها در صورت گرم شدن و آرام شدن پسر امکان پذیر است. و در جمله 23 ، فعل شرطی "می رفت (تو)" نیز دارای انگیزه ای برای عمل است. دیما به شکل نهان به همکلاسی خود توصیه کرد که از او طلب دردسر نکند ، اما معلوم نیست نوجوانی که تانیا را آزرده این توصیه را انجام دهد یا خیر. این مثالها به درک این نکته کمک می کنند که افعال در حالات اجباری و شرطی بیانگر اعمال واقعی نیستند ، بلکه مورد نیاز ، مطلوب یا ممکن هستند ، اما ممکن است انجام نشوند.
گزینه 2 در زبان روسی ، فقط در حالت نشانگر ، افعال اعمال واقعی را بیان می کنند ، و در شرایط شرطی و اجباری - فقط مواردی هستند که می توانند تحت شرایط خاص یا تمایل صحبت کننده انجام شوند. به عنوان مثال ، در جمله 1 ، عمل "می تواند" فقط به شرطی که به دیما دستور داده شود ، انجام می شود و تحقق درخواست فوری Alevtina Georgievna ("به تجربه من اعتماد کن") هنوز به این بستگی دارد که آیا ژنیا می خواهد از توصیه های او پیروی کند. این بدان معنی است که زبان شناس برجسته روسی A.A. Potebnya ، که استدلال کرد که "شباهت بین خلق و خوی شرطی و اجباری این است که هر دو آنها ... یک واقعه واقعی را بیان نمی کنند ، بلکه یک واقعه ایده آل را بیان می کنند ، یعنی فقط به عنوان موجود در اندیشه گوینده نشان داده می شود."
گزینه 3 شناخته شده است که هر سخنی حاوی نشانه ای از ارتباط ارتباط برقرار شده با واقعیت است. فقط در حالت نشانگر ، عمل ارائه می شود که واقعاً اتفاق می افتد ، و به شرط و الزام است - تا حد امکان ، مطلوب یا اجباری است. به عنوان مثال ، فعل شرطی "will load" میل معلم ریاضیات را برای دور ساختن دیما از افکار اضافی بیان می کند ، بنابراین او به شدت به ژنیا توصیه می کند: "به تجربه من اعتماد کن". با این حال ، این اقدامات مرتکب نشده اند ، بلکه فقط فکر می شوند. بنابراین ، زبان شناس معروف A.A. Potebnya ، که ادعا کرد که "شباهت بین خلق و خوی شرطی و اجباری این است که هر دوی آنها ... نه یک واقعه واقعی ، بلکه یک واقعیت ایده آل را بیان می کنند ، یعنی فقط به عنوان موجود در اندیشه گوینده نشان داده می شود ».
یک استدلال بنویسید و معنی جمله زبان شناس معروف A.A. Reformatsky را فاش کنید: "ضمایر کلمات کلمات ثانویه ، کلمات جایگزین. صندوق طلایی ضمایر کلمات قابل توجهی هستند که بدون آنها وجود ضمایر "بی ارزش" می شود. در حقیقت ، کلمات موجز ، بدون بیان مفاهیم ، فقط به چیزی اشاره دارند که قبلاً در جملات قبلی یا بعدی ذکر شده است. بنابراین ، در جمله 4 ، ضمیر نسبی "(k)" که نشان دهنده اسم "چوب" در جمله اصلی است و جایگزین آن می شود ، قسمت های یک جمله پیچیده را به هم متصل می کند. یا ، به عنوان مثال ، ضمیر "(در) این و چنین" (جمله 21) ، جایگزین افعال "مست شدم" در جملات 19 و 20 ، همچنین فقط اعمال را نشان می دهد ، بدون اینکه نامی از آنها ببرد. بنابراین ، کلمات موازی فقط جایگزین واژه های مهم می شوند و معنی آنها را فقط می توان از متن یا وضعیت گفتار درک کرد.
نوشتن مقاله - استدلال، فاش کردن معنای بیانیه ... ... روزنامه نگار روسی A.A. میروشنیچنکو: "برخی از دانشمندان حتی پیشنهاد می کنند که دو زبان را شفاهی و کتبی جدا کنند ، تفاوت های گفتاری شفاهی و کتبی بسیار زیاد است." ... نویسنده روسی B.V. شرگین: "یک عبارت شفاهی که به کاغذ منتقل می شود ، همیشه دستخوش برخی پردازش ها است ، حداقل از نظر نحو "و غیره روزنامه نگار روسی A.A. میروشنیچنکو ادعا می کند: "برخی از دانشمندان حتی پیشنهاد می کنند که دو زبان را به صورت شفاهی و کتبی جدا کنند ، بنابراین تفاوت زیادی بین گفتار شفاهی و نوشتاری وجود دارد." در واقع ، در گفتار شفاهی ، چیزهایی را می توان با کمک لحن ، حرکات و حالت های صورت منتقل کرد ، و در نوشتن ، همه چیز باید فقط از معنای آن مشخص باشد ، بنابراین باید به طور شایسته ای ساخته شود. به عنوان مثال ، نویسنده در مورد عملکرد و روحیه بچه ها به خواننده گفت ، نویسنده از جمله پیچیده 25 با قیدها استفاده می کند. گفتار شفاهی ساده تر است ، اما گوینده می تواند وضعیت احساسی خود را نیز بیان کند. بنابراین ، در جمله 15 ("از کجا می دانم؟!") وارونگی به درک ناراحتی پسر کمک می کند. بنابراین ، در گفتار شفاهی سعی می کنیم محتوای پشت فرم را ببینیم و در گفتار کتبی ، فرم مناسب برای محتوا را انتخاب می کنیم.
یک مقاله استدلال بنویسید ، معنای بیانیه گرفته شده را فاش کنید دائرlopالمعارف ادبی: "نویسنده می تواند با مجبور کردن شخصیت ها به گفتگو با یکدیگر ، به جای انتقال مکالمه آنها از خود ، تفاوت های ظریف مناسبی را به چنین گفتگویی اضافه کند. او قهرمانان خود را با توجه به موضوع و نحوه گفتار توصیف می کند. "
توابع گفتگو: 1. در توسعه عمل کمک کنید. 2. اطلاعاتی بودن اضافه کردن ویژگی های قهرمانان.
در دائرlopالمعارف ادبی آمده است که: "نویسنده می تواند با مجبور کردن شخصیت ها به گفتگو با یکدیگر ، به جای انتقال مکالمه آنها از خود ، تفاوت های ظریف مناسبی را در چنین گفتگویی وارد کند. او قهرمانان خود را با توجه به موضوع و نحوه گفتار توصیف می کند. " البته آرایش احساسی فرد در ماهیت گفتار ، در محتوای آن منعکس می شود و از جمله گفتگو ، نویسنده به خواننده کمک می کند تا دنیای درونی شخصیت ها را بهتر درک کند. بنابراین ، مهربانی مهمانداری که ایوان پاولوویچ با او زندگی می کرد ، در آدرس "نوزادی" (جمله 4) که او با آن بچه ها ملاقات می کند ، احساس می شود. علاوه بر این ، زن از آنچه برای خانم خواب خود اتفاق افتاده بسیار نگران است و وارونگی در این جمله (شرایط و اضافه شده توسط اسامی ، قبل از کلماتی که به آنها ارجاع می شود ، ایستاده است) احساس ، درد او را منتقل می کند. ناگهانی بودن این بدبختی بچه ها را نیز متحیر کرد ، بنابراین تکرار کلمه "فشار داده شده" در جمله استعلامی 5 نشان دهنده ترس آنها از ایوان پاولوویچ است. بنابراین ، نویسنده با انتقال احساسات مهماندار ، وانیا و نیورا ، به خواننده کمک کرد تا هم شخصیت آنها را درک کند و هم شخصیت عمو سولومین را که به شخصیتی نزدیک به همه قهرمانان داستان تبدیل شد ، درک کند.
یک مقاله-استدلال بنویسید و معنای گفته های زبان شناس مدرن N.S را آشکار کنید. والژینا: "توابع پاراگراف با تعلق عملکردی و سبک متن ارتباط نزدیک دارند ، در عین حال ویژگی خاص نویسنده در طراحی متن را منعکس می کنند."
پاراگراف1. در ابتدای خط اول به سمت راست تورفتید. بخشی از متن بین دو چنین فرورفتگی است.
در واقع ، پاراگراف به عنوان وسیله ای عمل می کند که به شما امکان می دهد اطلاعات موجود در هر متن را به درستی درک کنید ، با این حال ، با استفاده از فرورفتگی پاراگراف ، نویسنده می تواند به روش خود اهمیت هر فکر را در توسعه یک موضوع خرد بیان کند. به عنوان مثال ، م. پریشوین می خواست روی نگرش ویژه ای نسبت به پرنده نجات یافته تأكید كند ، و به همین دلیل این تفكر را آورد - فقط یك عبارت: "و ما از نظر انسانی عاشق كرومكای كوچك شدیم" - در بند هفتم. و بند نهم - باز هم فقط یک جمله "بنابراین لنگ در مردم بیرون آمد" - با تمثیل اهمیت اطلاعات نهایی ، ایده اصلی متن را منتقل می کند و نویسنده این موضوع را با فرورفتگی تأکید می کند. بنابراین ، هر پاراگراف بخشی از ایده اصلی را توسعه می دهد و از آن پشتیبانی می کند ، به دیدن ویژگی نویسنده در طراحی متن کمک می کند.
یک مقاله استدلال بنویسید و معنای بیانیه زبان شناس امروزی I. I. Postnikova را فاش کنید: "توانایی ارتباط یک کلمه با کلمات دیگر در یک عبارت آشکار می شود." فیلسوف معروف I.I. Postnikova اظهار می دارد: "این کلمه با داشتن معنای واژگانی و دستوری ، می تواند با کلمات دیگر ترکیب شود ، در جمله گنجانده می شود." در واقع قضیه همین است. این به معنای یک کلمه بستگی دارد که از چه راهی با کلمه دیگری مرتبط خواهد شد ، با این وجود ، ارتباط معنایی بدون هماهنگی فرم ها غیرممکن است. به عنوان مثال ، جمله 16 ("کره اسب با یک مردمک چشم که از وحشت گشاد شده به او نگاه می کند") کلمات مرتبط با گرامر هستند که از نظر معنایی و صمیمیت کامل هستند. در آن ، فاعل و محمول از نظر جنسیت و عدد با هم توافق دارند و کلمات "در علفزار" و "با مردمک" ، بسته به محمول "بریده شده" وجود دارد. با کمک پایان ها و حرف اضافه ، ارتباط دستوری کلمات در عبارات "مردمک گشاد" و "گشاد از وحشت" نیز بیان می شود. اما در جمله 20 کلماتی وجود دارد که به نظر می رسد از نظر دستوری با هم ترکیب می شوند ، از نظر لغوی برای یکدیگر مناسب نیستند: "نخل های سبز (برگ)". اما واژه اصلی در اینجا به معنای مجازی به کار رفته و برگها را به نظر می رسد و بنابراین به طور طبیعی وارد ساختار این جمله می شود. بنابراین ، زبان شناس معروف حق دارد.

نقش پدیده های واژگانی در زبان (آماده سازی برای کار C2)
این مقاله نه تنها لیستی از پدیده های واژگانی ، بلکه همچنین اطلاعاتی در مورد نقش این پدیده ها در گفتار دارد. از این مطالب می توان برای استدلال کردن استدلال شما در وظیفه C2 استفاده کرد.
ANTONYMS:
به شما اجازه می دهد ببینید که در زندگی تضادهایی وجود دارد ، بر آنها تأکید کنید ،
کمک به بیان یک فکر با دقت بیشتر ،
گفتار را روشن و متقاعد كنند.
SYNONYMS:
کمک به جلوگیری از یکنواختی ارائه ،
گفتار ما را متنوع کنید ، و آن را زنده و رسا کنید ،
به شما امکان می دهد تصویر را به طور کامل مشخص کنید ،
به انتقال مطالب با حداکثر دقت و کامل کمک کنید ،
به شما اجازه می دهد ظریف ترین سایه های معنایی را بیان کنید ،
به شما اجازه می دهد ظرافت و رنگی پدیده ها را توصیف کنید ،
به صحت و وضوح بیانیه کمک کنید ،
امکان بیان سایه های مختلف تفکر ، روشن کردن ، تأکید بر موقعیت را فراهم می کند.
کلمات مشاهده شده:
برای انتقال معنای دقیق به زبان نوشتاری و گفتاری ،
سخنرانی را روشن و قانع کننده کنید ،
خدمت می کنند تا مراسم باشکوه لحظه ای را ارائه دهند ،
برای بازآفرینی محیط تاریخی ،
به عنوان ابزاری از ویژگی های گفتاری شخصیت ،
مورد استفاده برای ایجاد یک اثر کمیک ، طنز ؛
به نویسنده کمک کنید تا خواننده را در مورد نشاط و راستی واقعیت های به تصویر کشیده متقاعد کند ،
بر صحت گفته ها تأکید کنید ،
به عنوان نام واقعیات گذشته خدمت می کنند.
دیالكتیسم:
کمک به انتقال عطر و طعم محلی ، ویژگی های گفتار شخصیت ها.
واژه هایی با معنای مستقیم:
در خدمت تعیین اشیا، ، علائم ، اقدامات هستند.
کلمات قابل حمل:
به عنوان یکی از ابزارهای رسا بودن گفتار عمل کند.
از نظر متعارف خنثی واژگان:
توسط نویسندگان به عنوان مبانی زبانی یک اثر استفاده می شود ،
در هر شرایط ارتباطی استفاده می شود ،
به عنوان یک تعریف عاطفی و عاطفی از مفاهیم ، اشیا، ، اعمال ، نشانه ها ، پدیده ها و روابط بین آنها عمل می کند.
صحبت کردن و صحبت کردن واژگان:
یک رنگ آمیزی سبک از کلمه ایجاد می کند ،
یکی از ویژگی های متمایز واژگان محاوره ای ، خاصیت (تعیین اشیا specific خاص ، اعمال ، علائم) است.
برای شخصیت پردازی کلامی قهرمان استفاده می شود.
حرفه ای ها:
کمک کنید تا درک کنید که در متن پیشنهادی چه حرفه ای مورد بحث قرار گرفته است ،
در خدمت تعیین پروسه های مختلف تولید ، ابزار تولید ، مواد اولیه ، محصولات تولیدی و غیره ،
در خدمت ایجاد قابلیت اطمینان ، دقت اطلاعات ، ویژگی های گفتاری شخصیت ،
برای متقاعد کردن حریف ، به شما امکان می دهد موضع نویسنده را به وضوح بیان کنید یا یک بحث روشن و قانع کننده ارائه دهید.
کلمات کتاب:
اجازه دهید نویسنده توجه خواننده را به وقایع مهم اجتماعی ، ارزشهای اخلاقی جلب کند تا نیاز به رفتار مورد نظر را متقاعد کند ،
به نویسنده کمک کنید تا یک موضوع مهم اجتماعی را برجسته و بحث کند ،
در خدمت ایجاد یک تصویر کامل ، تصویری ، درک احساسی از واقعیت به تصویر کشیده شده ،
به عنوان ویژگی گفتاری شخصیت ها عمل می کنند.
اساطیر:
بیانگر بودن ، تصویرسازی از زبان اثر را افزایش دهید ؛
به گفتار روشنایی هنری ، شاعرانه بدهید.
غنی سازی محتوای بیانیه
برجسته کردن ویژگی مشخصه یا کیفیت یک شی ، پدیده ، تأکید بر ویژگی فردی آن ؛
ایده ای واضح از موضوع ایجاد کنید.
ارزیابی یک شی object یا پدیده
نگرش عاطفی خاصی نسبت به آنها ایجاد کنید.
برای دیدن نگرش نویسنده به دنیای اطراف کمک کنید.
فرازئولوژی ها:
به بیان ، بیان خاص ، تصویر ، احساسات ، دقت ،
همه جنبه های زندگی انسان را مشخص می کند.
تکرار LEXIC:
به تأکید ، برجسته سازی در گفتار گروهی از کلمات که از نظر معنایی مهم هستند ، کمک می کند
ابزاری برای روشن کردن گزاره ، کمک به جلوگیری از ابهام در ارائه ،
وسیله ای برای انتقال یکنواختی و یکنواختی اقدامات ،
تکرار کلمات به قدرت بیشتر بیان ، تنش بیشتر روایت کمک می کند ،
وسیله ای برای بیان تکرار یا مدت زمان یک عمل.
نقش پدیده های دستوری (آماده سازی برای کار C2.1)
این مقاله هنگام نوشتن آن بخش از مقاله استدلال در مورد یک موضوع زبانی (وظیفه C2.1) ، جایی که لازم است مثالی را برای نشان دادن پدیده های دستوری ارائه دهید ، مفید خواهد بود.
1. اعضای همگن
کمک به لیست اقدامات قهرمانان.
به شما امکان می دهد اقدامات متوالی و همزمان موضوع را مشاهده کنید.
خصوصیت موضوع را بتن ریزی کنید.
2. رسیدگی
مخاطب را صدا می کند ، کسی که به او (عملکرد شغلی): لنا ، یک رنگ به من بده.
نگرش خاصی از سخنران را نسبت به او بیان می کند ، یعنی عملکرد ارزشیابی را انجام می دهد: شما با فرسودگی زندگی می کنید ، بی ارزش ما ، ...
ایده نویسنده درباره قهرمان را آشکار می کند: رفیق گروهبان ، من به شما دستور می دهم پست را که به شما سپرده شده بگذارید.
در متن اشعار نقشی نقشی و بیانی را بازی می کند و روحیه متن را تقویت می کند: "کجا می دوی ، مسیر شیرین ، ...
3. واژه های مقدماتی
ارزیابی سخنران از میزان قابلیت اطمینان گزارش شده (اطمینان ، فرض ، تردید ، عدم اطمینان و غیره) را بیان کنید: البته ، بدون شک ، بدون شک ، بدون شک ، بدون شک ، بدون شک ، احتمالاً ، به احتمال زیاد ، در واقع ، البته ، البته بدون گفتن است ، شاید ، باید باشد ، احتمالاً ، شاید ، ظاهرا ، واقعاً ، و غیره
هوای کوهستان ، بدون هیچ تردیدی ، تأثیر مفیدی بر سلامت انسان دارد.
ابراز احساسات گوینده (شادی ، لذت ، حسرت ، تعجب ، خشم ، و غیره): خوشبختانه ، به شادی ، به لذت ، متاسفانه ، متأسفانه ، به تعجب ، بهت ، به زجر ، به غم ، به دلخوری ، چیز عجیبی ، ساعت ناهموار است ، که خوب است ، همانطور که از عمد ، و غیره اما متاسفانه ، در این زمان فرماندار حضور پیدا کرد.
اتصال افکار ، ترتیب ارائه را نشان می دهد: اولاً ، دوم ، و غیره ، از یک طرف ، از سوی دیگر ، در نهایت ، برعکس ، برعکس ، با این حال ، به طور کلی ، به طور خاص ، به هر حال ، به هر حال ، بنابراین ، بنابراین ، این بدان معناست که ، بعلاوه ، به این ترتیب ، به این ترتیب ، و غیره تمام زندگی نیکیتا یک تعطیل ثابت نبود ، بلکه ، برعکس ، یک سرویس بی پایان بود.
به روشها و روشهای شکل گیری افکار اشاره کنید: در یک کلمه ، در یک کلمه ، به طور خلاصه ، به طور کلی ، به عبارت دیگر ، به عبارت دیگر ، به عبارت دیگر ، و غیره. صادقانه بگویم ، در هیچ زمان کوبنده هیچ منظره لذت بخشی را ارائه نمی دهد.
بیانگر بیانیه بودن بیانیه است: بهتر است بگوییم صریح ، به بیان ملایم ، در حقیقت ، بین ما ، گفتن آن خنده دار است ، صادقانه گفتن ، و غیره. برای گفتن حقیقت ، من واقعاً به کمک او حساب نکردم.
منبع گزارش شده را نشان دهید: با توجه به کلمات ، با توجه به پیام ، با توجه به نظر ، با توجه به شایعات ، با توجه به اطلاعات ، به نظر من ، به نظر شما ، و غیره ، آنها می گویند ، طبق محاسبات من ، از نظر ، همانطور که می دانید ، و غیره طبق گفته ناخدا ، دو روز سفر به نزدیکترین بندر وجود دارد.
همچنین برای جلب توجه مخاطب به آنچه گزارش می شود ، برای ایجاد نگرش خاصی نسبت به واقعیت های گفته شده استفاده می شود: دیدن (انجام) ، دیدن (انجام) ، درک (انجام) ، درک (انجام) ، درک ، درک ، تصور ، بهانه ، بخشش ، لطفا ، رحمت کن ، آیا به یاد می آوری (آیا) ، به یاد داشته باش (آیا) ، رحم کن ، گوش کن ، موافقت کن ، به خودت توجه کن ، به من اجازه بده ، و غیره. وحشی می شوی ، می دانی ، اگر تمام وقت در قفل زندگی می کنی.
4- تعاریف موافقت شده جداگانه
برای روشن شدن اسم تعریف شده ، برای روشن شدن صفت موضوع کمک کنید: مادرم افرادی را که از سلامتی خود غافل شدند ، بی رحم می دانستند.
به نویسنده کمک کنید تا خصوصیات متمایز موضوع را به طور کامل تری آشکار کند.
به نویسنده کمک کنید تا "فشرده سازی" اطلاعات را انجام دهد ، و به تعریف اجازه می دهد محتوایی را که توسط قسمت تابعه SPP نیز می تواند بیان شود: توله خرس هایی که در طول تابستان بزرگ شدند روی سنگ بازی کردند ... (مقایسه کنید: توله خرس هایی که در تابستان بزرگ شدند روی سنگ بازی کردند ...)
5- تعاریف غیر مجاز جداگانه
به نویسنده کمک کنید تا موضوع را به شکلی درخشان و چند وجهی ارائه دهد: این شهر با ساختمانهای بلند و صدای تراموا از اینجا آغاز شده است.
به نویسنده کمک کنید تا تصویر را تکمیل و تقویت کند ، و روابط علی را ایجاد کند: استپان ، با کت لحافی ژنده پوش ، چکمه های غبارآلود ، مانند ولگرد به نظر می رسید.
5. برنامه های جداگانه
توضیح یا روشن کردن یک اسم مشترک ؛
به نویسنده کمک کنید تا منظور خود را روشن کند و محتوای واژه واژه مشخص را فاش می کند: و هنگامی که به آپارتمان خود رفتم ، تنها ، سرد ، آنها ، مادر و پدر ، روی زمین ایستادند ، گریه کردند ، و دست تکان دادند و بعد از من تکرار کردند.

6. موارد خاص
یک عمل اضافی را به اصلی بیان کنید
به نویسنده کمک کنید تا با کمک یک عبارت اضافی اضافی ، اقدام اصلی را روشن کند.
به نویسنده کمک کنید تا کیفیت عمل اصلی را برجسته کند: من به طرز غیرقابل تصوری از او متاسف شدم و گفتم ، به سختی جلوی اشک را گرفتم.
به نویسنده کمک کنید تا هدف از اقدام اصلی را مشخص کند: همه در پنجره شلوغ شده و سعی می کنند عطر شیرین را احساس کنند و تعجب می کردند که این گیاه چه نوع است ، چرا شکوفا می شود.
به نویسنده کمک کنید تا دلیل اقدام اصلی را مشخص کند: بله ، آنها ناراضی هستند ، زیرا ما نمی دانیم چه کار می کنیم ، چه می خواهیم ، امیدواریم که برای همیشه روی زمین زندگی کنیم.
به نویسنده کمک کنید تا زمان عمل اصلی را جمع بندی کند: و فقط پس از بزرگ شدن ، فهمیدم که این وظیفه را وجدان مادرم به من واگذار کرده است.
به نویسنده کمک کنید تا شرایط را شناسایی کند ، علی رغم اینکه عمل اصلی انجام می شود: به تدریج ، مادر من ناخواسته به همسایگان خود آموخت که نه تنها برای س toالات پزشکی ، بلکه همچنین برای سایر درخواست ها با او تماس بگیرند.
به نویسنده کمک کنید تا در مورد وضعیت اقدام اصلی بگوید: اما ، با دقت از نزدیک متوجه شد: لکه خاکستری بوته ها گوزن تپه های شنی است.
به نویسنده کمک کنید تا به طور دقیق تر نحوه و چگونگی انجام عمل را بیان کند: تولیک به صورت غرق شده تویمینو خیره شد و مدام فکر می کرد: آیا می تواند پشیمان شود ، نه با کلمات ، همانطور که اتفاق می افتد ، بلکه در واقعیت؟
به نویسنده کمک کنید یک چیز را با توجه به ویژگی مشترک آنها مقایسه کند: او قبلاً مانند یک مشعل با قدرت و اصلی می سوخت.
7. افزودنیهای جداگانه
معنای محرومیت را دارند ، یعنی عملکرد محدودکننده ای را انجام می دهند.
به نویسنده کمک کنید تا معانی شامل یا حذف را در جمله وارد کند: او چیزی جز Taborka ندید.
8- اعضای توضیحات مشخص شده در این پیشنهاد
به نویسنده کمک کنید تا عضو قبلی جمله را جمع بندی کند: در خانه بعدی ، در طبقه اول ، پسری بیمار بود ...
9. اعضای ویژه توضیحات پیشنهادی
به نویسنده کمک کنید تا همین مفهوم را به عبارت دیگر بیان کند: چگونه او ، مادر و همسر ، پس از انجام وظیفه به بندها نروند ...
به نویسنده کمک کنید تا توضیحات یا توضیحات بیشتری ارائه دهد: کارگران شرکت جنگلداری ، حدود ده نفر بودند ، کارت بازی می کردند ، با تنبلی صحبت می کردند و سیگار می کشیدند
پیشنهاد پیچیده
SSP با حروف ربط دشمن ، A ، BUT ، YES (\u003d NO) ، اما ، با این حال به نویسنده کمک می کند تا نشان دهد که یک رویداد با رویداد دیگر مخالف است: بعد از درس پنجم ، یک حلقه داشتم ، اما نمی ماندم.
SSP با اتصال اتحادیه ها و ، بله (\u003d و) ، هیچ ... نه ، همچنین ، همچنین ، ... و ، نه فقط ... اما آنها همچنین به نویسنده کمک می کنند تا وقایع پی در پی را نشان دهد: شهر پایان یافت ، و به زودی دریا ظاهر شد ...
SSP با اتحادیه های تقسیم کننده ، یا ، آن ... که ، نه آن ... نه این که به نویسنده اجازه دهد که تناوب رویدادها را نشان دهد: یا درب شکسته شود ، دروازه بی سر و صدا باز می شود ...
جمله پیچیده
SPP با یک جمله توضیحی به نویسنده کمک می کند تا معنای فعل را در قسمت اصلی فاش کند: من باید فوراً به او ثابت کنم که "تشخیص مفروض" به اشتباه تصور می شد همه چیز خوب است.
SPP با یک جمله نسبی به نویسنده کمک می کند تا علامت اسم را از قسمت اصلی آشکار کند: او نمی توانست از کنار شخصی که حالش خوب نیست عبور کند.
SPP ها با زمان وابسته به نویسنده کمک می کنند تا زمان انجام عمل را در قسمت اصلی مشخص کند: وقتی شکم لاغر و کثیف شما را از گرسنگی رها می کند و در چشم شما تاریک می شود ، خوردن خیلی خجالت آور نیست.
SPP با بندهایی به هدف به نویسنده کمک می کند تا در قسمت اصلی هدفی را که برای آن انجام می شود ، مشخص کند: او برای اینکه نمیرد ، غذا خورد.
SPP با یک جمله دلیل به نویسنده کمک می کند تا به دلیل وقوع اقدامات در قسمت اصلی اشاره کند: این شکست کاملا طبیعی بود ، زیرا Demosthenes صدای بسیار ضعیفی داشت ...
SPP با یک بند به نویسنده کمک می کند تا شرایطی را که در آن بخش اصلی امکان پذیر می شود ، نشان دهد: اگر مردم شروع به پرداخت هزینه های همه چیز با یکدیگر کنند ، تمام دنیا به یک فروشگاه تبدیل می شود.
پیشنهادات دشوار یکپارچه
به نویسنده کمک کنید تا وقایع در همان زمان را نشان دهد: اواخر پاییز بود ، باران شدیدی از بیرون پنجره می بارید ، آهن روی سقف می کوبید.
به نویسنده کمک کنید تا معنای محمول را از قسمت اول توضیح دهد: سرانجام منتظر ماندیم: پدر تماس گرفت.
به نویسنده کمک کنید تا دلیل آنچه در قسمت اول گفته شده را ذکر کند: س pointال کردن از او بی فایده بود: او ساکت بود.
به نویسنده کمک کنید آنچه را که قسمت اول می گوید تکمیل کند: من می دانم که شما در قلب خود هم غرور و هم افتخار دارید.
به نویسنده کمک کنید تا دو رویداد را تقابل دهد: تابستان موجب صرفه جویی در می شود - زمستان می خورد.
به نویسنده کمک کنید تا روشن کند در چه زمانی (چه زمانی) این رویداد رخ می دهد ، که در قسمت دوم ذکر شده است: تجارت تمام شده - با جسارت راه بروید
به نویسنده کمک کنید تا به شرایطی که در بخش دوم عمل می کند اشاره کند: باد بکارید ، طوفان درو کنید.
به نویسنده کمک کنید تا از آنچه در قسمت اول گفته شده نتیجه گیری کند: کودکان بزرگ شده اند - آنها باید به طور جدی مطالعه کنند.
به نویسنده کمک کنید تا پی در پی وقایع را به سرعت منتقل کند: شلیک شد - جانور سقوط کرد.
به نویسنده کمک کنید تا وقایع را مقایسه کند: یک کلمه بگویید - بلبل آواز می خواند.
http://derbent.mesi.ru/forum/forum.php؟PAGE_NAME\u003dprofile_view&UID\u003d9
http://mephi.ru/communication/forum/talk/user/26713/
http://www.eos.ru/eos_forum/user/4947/
http://prompolit.ru/193022
http://www.krasnogorsk.ru/index.php؟subaction\u003duserinfo&user\u003ddantist27
http://www.traffpro.ru/user/dantist27/
http://www.playcast.ru/؟module\u003dprofile&userId\u003d432444&pm_action\u003dabout
http://www.ageofweb.ru/cgi-bin/core/engine.cgi؟action\u003dProfile&UID\u003d5fanru
http://www.ves.lv/profile/dantist27/
http://www.pokep.de/user/69766
http://sasisa.ru/user/dantist27/
http://kamrad.ru/member.php؟s\u003d&action\u003dgetinfo&userid\u003d66855

مقاله زبانی در مورد نقش

حالات ضروری و شرطی فعل

(مطالب ارائه شده)

یک کار مهم برای نوشتن در سطح نظری هست یک توضیح (توضیح) توسط دانش آموزان در 1-2 جمله معنی بیانیه .

توجه داشته باشید!

غیرممکن است در مقاله ، بلافاصله پس از پایان نامه ، از متن مثال بزنید! باید یک عنصر از استدلال دانش آموز در مورد وجود داشته باشد مانند او این کلمات را می فهمد!

هر گزاره حاوی نشانه ای از ارتباط ارتباط برقرار شده با واقعیت است. آنچه در پروپوزال شرح داده شده قابل ارسال است

q چگونه واقعاً اتفاق می افتد (دوست با اشتیاقمی گوید در مورد سفر به کریمه) ،

q به دلخواه (با کمال میلمی رفت به کریمه) ،

q به عنوان الزام آور است (سوار شو به کریمه به هر معنا!).

تمام این تفاوتهای معنایی با استفاده از فرمهای خلقی بیان می شود.

شاخص - عملی را بیان می کند که واقعاً وجود داشته ، وجود داشته یا وجود خواهد داشت. افعال در حالت نشانگر دارای اشکال زمان (حال ، گذشته و آینده) ، شخص (1،2 و 3) و تعداد (مفرد یا جمع) هستند.

مشروط - عملی را بیان می کند که واقعاً وجود ندارد ، بلکه فقط ممکن یا مطلوب است(می خریدم ، می خواندم)؛آن را با یک فعل در زمان گذشته از حالت نشانگر و یک ذره تشکیل شده است می خواست


الزام بیانگر اراده گوینده است ، یعنی عملی که واقعی نیست ،. با استفاده از پسوند - و - از ساقه زمان حال یا ساده آینده تشکیل می شود (گرفتن ، خواندن)یا صفر پسوند- برش پرواز) ، جمع با افزودن حالت اجباری پسوند به فرم واحد - te تشکیل می شود (گرفتن ، خواندن) ،همچنین حالت ضروری می تواند با افزودن ذرات به افعال در حالت توضیحی زمان حال شکل بگیرد رهایش کن.

اشکال حالت شرطی فعل تحت هر شرایط یا عملی که گوینده شک کند و فقط آن را پیش فرض بگیرد ، عملی مطلوب یا ممکن را تعیین می کند.

1. سایه مطلوبیت: من او را به دلیل نافرمانی مجازات می کردم.

2. سایه عمل مشروط ، ممکن: اگر می توانست می آمد.

3. سایه ترس ، تردید ، فرض: این پیرمرد کار احمقانه ای انجام نمی داد.

جملات تشویقی همراه با محمول به صورت خلق و خوی شرطی عمدتاً تمایل شخص خاصی را برای انجام عملی خاص یا تجربه حالت خاصی بیان می کند.

در ادبیات داستانی و گفتاری محاوره ای ، جملات به صورت خلق و خوی مشروط بیان کننده توصیه ها گسترده است.

شما باید به سینما بروید. شما به او می آموزید که چگونه زندگی کند!

شباهت حالات شرطی و اجباری

جملات تشویقی به صورت خلق و خوی مشروط عمدتا در مواردی به کار می رود که انجام یک عمل خاص برای شخص خاصی (گوینده ، گفتگو ، شخص سوم) ضروری باشد.

جملات ضروری نیز می توانند این معنی را بیان کنند. در نتیجه ، در هر دو حالت ، این عبارات نزدیک و تقریباً یکسان هستند:

کمی استراحت کنو کمی استراحت می کنید؟

کتاب را بیاوریدو شما باید کتاب را می آوردید

خلق و خوی مشروط

اگر تمایل به عمل ، ابراز شده با استفاده از حالت ضروری ("برو") برنامه اقداماتی است که برای مخاطب تجویز می شود ، پس تمایل به عمل ، که با استفاده از اشکال حالت مشروط ابراز می شود ، یک توصیه است:

دارند چیتل - به والدین:

- ساشا آماده شدن برای درس را متوقف کرد. شما می توانید یک صحبت قلبی با او داشته باشید.

معلم به دانش آموز:

"شما بعد از مدرسه برای تحصیل می مانید. من می خواهم به شما کمک کنم.

سخنران با استفاده از فرم حالت مشروط ، درخواستی را بیان می کند و معتقد است که اجرای اقدام پیشنهادی وضعیت را به سمت بهتر تغییر می دهد.

استفاده از خلق و خوی مشروط در معنای انگیزه عملکرد روحیه ضروری را انجام می دهد ، بیان معنایی که نمی توان آن را با مورد دوم نشان داد.

بنابراین ، با کمک خلق و خوی مشروط ، یعنی شکلی که محتوای گفتار را قابل تصور نشان می دهد ، می توان آنچه را که واقعاً وجود ندارد ، اما ممکن است (تحت شرایط خاص) یا مطلوب منتقل کرد.

سایه هایی از معانی تشویقی (حالت شرطی و اجباری)

سفارش ، درخواست ، مطالبه ، مشاوره ، دستورالعمل ، تعیین تکلیف ، اجازه ، رضایت ، منع ، پیشنهاد ، دعوت ، درخواست تجدیدنظر ، اخطار ، اخطار ، التماس ، اقناع ، اقناع و ...


پیامک

(1) "اگر فقط او به من دستور می داد ، من همه بچه های کلاس خود را می کوبیدم! (2) من در آغوشم از اتاق رختکن تا سالن بدن سازی در طبقه چهارم راه می رفتم. (3) نه ، این مزخرف است ، این آسان است. (4) ترجیح می دهم با آنها بروم چشم های بسته در امتداد لبه های طبقه چهارم. (5) اگر فقط او دستور می داد! "
(6) در یادداشتی که در دفتر یادداشت مانده و توسط ژنیا به طور اتفاقی خوانده شده است ، هیچ درخواست تجدید نظر یا تقدیمی وجود ندارد. (7) اما با حس ششم معلم ، او بلافاصله حدس زد كه دیما ورونوف درباره چه كسی می نوشت. (8) البته ، در مورد همکلاسی اش Tanechka!
(9) ژنیا به وضوح دیما وورونوف ، دانش آموز کلاس نهم قد بلند ، شانه های پهن و ظاهری کمی شبیه پوستر را تصور کرد. (10) بچه ها مثل اینکه طلسم شده دنبال او می کشند. (11) آنها برای تمام مدرسه در مورد عضلات دیما لاف زدند و افسانه ها را در مورد سوits استفاده های او نوشتند. (12) وقتی دیما والیبال بازی کرد ، آنها از هر طرف زمین را محاصره کردند و چنان سر و صدا "بیمار" بودند که سوت های داور شنیده نمی شد ...
(13) یک بار در پیست اسکیت ، ژنیا دید که چگونه دیما گالیور در میان بچه هایی که به او چسبیده اند ایستاده است. (14) خنده دار و لمس کننده بود. (15) او به دانش آموزان کلاس پنجم آموزش داد که هاکی بازی کنند ، به آنها دقیق و دقیق دستور می داد. (16) و سپس دید که چگونه دیما دست بچه ای را که دستکش را گم کرده بود مالید و گفت: "گریه نکن ، حالا گرم می شویم!"
(17) ژنیا همچنین به وضوح یک دختر کوته بین و شکننده را از روی میز اول ، Tanechka تصور کرد. (18) او زشت بود ، و هنگامی که او عینک زد ، ویژگی های او به سادگی دست نیافتنی بود.
(19) ژنیا به یاد آورد که چگونه هنگام توپ سال نو یکی از جوانان شوخی بیرحمانه ای در مورد ظاهر بدون مالکیت تانیا انجام داد

(20) سپس دیما به جوکر نزدیک شد و با چهره ای که خوش نشان نمی داد ، گفت:
(21) - من هرگز فکر نمی کردم شما چنین احمقی باشید! (22) خوشحالی شماست که دوئل ممنوع است. (23) شما باید اینجا را ترک کنید!
(24) و تمام شب او با Tanechka رقصید. (25) "خوب ، یک شوالیه!" - ژنیا تحسین ذهنی.
(26) او یادآوری کرد که دیما و تانچکا اغلب پس از درس برای تحصیل هندسه در مدرسه می ماندند ، که Tanechka با آنها اختلاف داشت. (27) ، که خانم ژنیا را بسیار یاد روزهای قدیم می انداخت ، در مورد این فعالیت ها بدبین بود. (28) الوینا جورجیوانا به نوعی در رختکن خالی خالی از تنهایی که کت تنای آویزان به تنهایی و کلاه دیما در قفسه مشاهده کرد ، پوزخندی زد:
(29) - آیا آنها نامزد کرده اند؟ (30) هیچ یک از این به اصطلاح "کمک متقابل" از آن حاصل نمی شود. (31) آنها فقط باید جداگانه آموزش داده شوند! (32) بدانید وظایفی که پسرانم حل می کنند به هیچ وجه توانایی دختران را ندارند!

(33) و ژنیا ، با تدبیر معلم زبان و ادبیات روسی ، فکر کرد: "البته آنها روی شانه نیستند ، اما هنوز یک عبارت عجیب است: آنها مشکلات شانه های خود را حل می کنند؟ .. "

(36) و ریاضیدان ادامه داد:

(37) - بله ، و این عشق ... (38) اگر او را با کار اجتماعی بار می کردید - و همه چیز مانند یک دست از بین می رود. (39) به تجربه من اعتماد كن.
(40) ژنیا به تجربه الوینا جورجیوونا اعتقاد نداشت ، اما او نیز تجربه شخصی خود را نداشت. (41) با این حال ، او تصمیم گرفت پس از درسهایی با دیمکا صحبت کند که به راحتی به خاطر تانیا ضرب و شتم همرزمانش یا راه رفتن با چشمان بسته روی طاقچه طبقه چهارم غیرممکن است ... (توسط)

یک مقاله-استدلال بنویسید و معنای گفته های یک زبان شناس برجسته روسی را فاش کنید:"شباهت بین حالت مشروط و ضروری این است که هر دوی آنها ... نه یک واقعه واقعی ، بلکه یک واقعیت ایده آل را بیان می کنند ، یعنی فقط به عنوان موجود در اندیشه گوینده نمایش داده می شود."

تعیین تکلیف خودآموزی

(1) "اگر می خواستفقط او به من سفارش داده شده من می خواست ضرب و شتم همه بچه های کلاس ما!

(2) من رد می شد روی بازوها از رختکن تا سالن ورزشی در طبقه چهارم.

(16) و سپس او دید که چگونه دیما دست بچه ای را که دستکش را گم کرده بود مالید و گفت: "گریه نکن، حالا ما خودمان را گرم خواهیم کرد! "

(23) میرفت تو اینجا نیستی

(32) فهمیدن وظایفی که پسرانم حل می کنند به هیچ وجه توانایی دختران را ندارند!

(35) من می خواهم بگویم بهتر است "خارج از ذهن" باشد.

(38) بارگیری می شودشما کار اجتماعی او هستید - و همه چیز مانند یک دست از بین می رود.

(39)باور کنیدتجربه ی من.

چه افعالی توسط این افعال منتقل می شود؟

چه زمانی این اقدامات امکان پذیر است؟

در مورد نقش این افعال مقاله بحث بنویسید.

نوشتن یک مقاله

نمی توان با این ایده موافقت نکرد. در حقیقت ، افعال در حالات شرطی و اجباری اعمالی را تعیین می كنند كه تحت شرایط یا شرایط خاصی ممكن یا مطلوب هستند.

بنابراین ، در جمله 16 ، فعل حالت ضروری ("گریه نکن") درخواست دیمکا را بیان می کند ، و نوزاد را وادار به انجام عمل مشخص می کند. اما تنها در صورت گرم شدن و آرام شدن پسر امکان پذیر است.

و در جمله 23 فعل شرطی " می رفت(شما) ”همچنین دارای انگیزه ای برای عمل است. دیما به صورت نهفته به همکلاسی خود توصیه کرد که از او طلب دردسر نکند ، اما معلوم نیست نوجوانی که تانیا را آزرده این توصیه را انجام دهد یا خیر.

این مثالها به درک این نکته کمک می کنند که افعال در حالات اجباری و شرطی بیانگر اعمال واقعی نیستند ، بلکه مورد نیاز ، مطلوب یا ممکن هستند ، اما ممکن است انجام نشوند.

در زبان روسی ، فقط در حالت نشانگر ، افعال اعمال واقعی را بیان می کنند ، و در شرایط شرطی و اجباری - فقط مواردی هستند که می توانند تحت شرایط خاص یا تمایل صحبت کننده انجام شوند.

به عنوان مثال ، در جمله 1 ، فقط اگر دیما به آن دستور داده شود ، عمل "می تواند" انجام می شود ، و تحقق درخواست فوری Alevtina Georgievna ("به تجربه من اعتماد کن") هنوز به این بستگی دارد که آیا ژنیا می خواهد از توصیه های او پیروی کند.

این بدان معناست که زبان شناس برجسته روسی حق با اظهار داشت که "شباهت بین حالت شرطی و اجباری این است که هر دوی آنها ... نه یک واقعه واقعی بلکه یک واقعه ایده آل را بیان می کنند ، یعنی فقط به عنوان موجود در اندیشه گوینده نشان داده می شود."

شناخته شده است که هر گزاره حاوی نشانه ای از چگونگی ارتباط ابلاغ شده با واقعیت است. فقط در حالت نشانگر ، عمل ارائه می شود که واقعاً اتفاق می افتد ، و به شرط و الزام است - تا حد امکان ، مطلوب یا اجباری است.

به عنوان مثال ، فعل شرطی "load خواهد شد" میل معلم ریاضیات را برای دور کردن دیما از افکار اضافی بیان می کند ، بنابراین او به شدت به ژنیا توصیه می کند: " باور کنید تجربه ی من. " با این حال ، این اقدامات مرتکب نشده اند ، بلکه فقط فکر می شوند.

بنابراین ، زبان شناس مشهور حق داشت که ادعا می کرد که "شباهت بین حالت شرطی و اجباری این است که هر دوی آنها ... نه یک واقعه واقعی ، بلکه یک واقعه ایده آل را بیان می کنند ، یعنی فقط به عنوان موجود در اندیشه گوینده نشان داده می شود.

ادبیات

1. روحیه فرعی کالکوف در روسی مدرن. م. ، 1986

2. از یادداشت های مربوط به دستور زبان روسی. - م. ، ت. 1–2.

3. زبان روسی مدرن. در 3 ساعت / ویرایش ... - م. ، 1981

4. زبان روسی مدرن / ،. - م. ، 1987.

5. زبان روسی مدرن. کتاب درسی-مرجع در مورد زبان روسی برای دانشجویان دانشکده های فیلولوژی روسیه در دانشگاه ها و دانشگاه های تربیت معلم / ویرایش. ... - T. ، 1995.


در زبان روسی ، شکل اصلی حالت اجباری ، فارغ از لحن اجباری ، بسیار فراتر از ساختارهای نحوی الزامی است. در برخی از شرایط نحوی با ضمایر و اسمهای شخصی در حالت اسمی ترکیب می شود ، انواع مختلفی از معانی نزدیک به دامنه معانی حالت مطلوب شرطی را بیان می کند.
طبق گفته I.F. آننسکی ، "مشاهده واقعیت های گفتار (قومی - V.V.) می تواند برخی قدم ها را بین الزام در اصل و الزام در بند تبعی ایجاد کند. همچنین می توان سایه ای از کنوانسیون را در چنین ترکیب حماسی جملاتی یافت:
آی ، خورشید و شاهزاده ولادیمیر ، و پایتخت کیف!
و مرا در زمین باز بگذارید.
و من خواهم رفت و من را به عنوان یک قزاق پیر و ایلیا مورومتس خواهم یافت »(420).
مدت هاست که اکثر دستور زبانان در تنوع معانی و کاربردهای حالت ضروری یادگار ارتباط قدیمی آن با روحیه مطلوب را پیدا کرده اند. پس از همه ، شناخته شده است که اشکال حالت ضروری اسلاو به حالت مطلوب باستانی برمی گردد ، که قادر است نه تنها یک خواسته ، بلکه یک دستور و حتی یک شرط را بیان کند (421).
MH Katkov نوشت: "با این حالت ضروری و تخیلی ، می توانیم آنچه رومی برای آن ملتحمه modum خود استفاده کرده بیان کنیم: نه تنها ما را به طور واضح برای لگاهای لاتین بخوانید ، بلکه همچنین عبارت si قانونگذاری ، -s ، -t ؛ fecissem ، -s ، -t را بخوانید. ما می توانیم به راحتی در یک کلمه بیان کنیم: بخوانید ، انجام دهید - من ، شما ، او ، ما ، آنها. جمله بعدی سیسرو: Si Neptunus، ques Theseo promiserat، pop fecisset، Theseus filio Hippolyto pop pop orbatus - می تواند به طور دقیق به روسی بیان شود : اگر نپتون به قول خود به تزئوس وفا نمی كرد ، تیسوس پسرش هیپولیت را از دست نمی داد »(422).
اما A.A. Potebnya به احتمال استخراج تمام معانی مجازی اشکال ضروری از معنای امر ضروری اشاره کرد: "سایر معانی حالتهای اشکال در نظر گرفته شده (یا به تصویر کشیده شده) با معنی ضروری آنها است." بنابراین ، "شباهت بین حالات شرطی و اجباری این است که هر دوی آنها ، در تقابل با نشانگر ، یک واقعیت واقعی را بیان نمی کنند ، بلکه یک واقعیت ایده آل را بیان می کنند ، یعنی فقط در اندیشه گوینده موجود نشان داده می شود" (423).
بنابراین ، شکل حالات ضروری به عنوان ابزاری برای بیان یک اتصال تبعی عمدتاً در ساختارهای شرطی و واگذارنده است ، و به آن گزاره معنایی خاص می بخشد. به عنوان مثال: "بله از اینجا ، حتی اگر سه سال سوار شوید ، به هیچ ایالت نمی رسید" (گوگول ، "بازرس کل") ؛ او ناگهان قاطعانه گفت: "به تو صدقه بدهم ،" و تو بعداً بیشتر از من انتقام او را خواهی گرفت "(داستایوسکی ،" نوجوان "). "یک احمق را در بالا بگذارید ، حداقل در پایین ، همه چیز یکسان است" (چخوف ، "آقایان در خیابان") ؛ "از یک طرف قایقرانی نباشید ، لباس های کمر و غیره نباشید ، بلکه همسرم لباس کاپوت ناجور باشید و در خانه بنشینید ، و از طرف دیگر من یک مرد در شرایط عادی باشم ، جذب غذای مورد نیاز برای کار ، و اگر دریچه ایمنی من باز بود ، در غیر این صورت به طور تصادفی برای این مدت سرپوش گذاشته می شد ، من عاشق نمی شدم »(L. Tolstoy،" Kreutzer Sonata ")؛ "خوب ، حالا آن را با سرما بزن ، همه از بین می رود"؛ "فقط یک شاخه را در جنگل خرد کنید ، برگها را خش خش کنید ، و از ترس لرزید" (ال. تولستوی ، "چرا در دنیا شر است") ؛ "و از او وام بخواه ، او گریه خواهد کرد" (چخوف ، "مرغ دریایی"). این حوزه استفاده از فرم ضروری به معنای واگذار مشروط نیز نوع گزاره های امتیاز دهنده یا مخالف شرطی را الحاق می کند. برای مثال:
مهم نیست که چقدر شیرین درباره زندگی کویر می نویسید ،
و همه قادر به زندگی تنها نیستند.
(کریلوف)
لازم به ذکر است که امکان استفاده غیر شخصی از همان شکل فعل و در همان عملکرد وجود دارد: "اگر یک گرگ در اینجا بود ، گوسفندها ناپدید می شدند." این علامت این واقعیت است که در این ساختارها حال و هوای خاصی شکل می گیرد ، که مانند فروع ، وظیفه بیان روابط نحوی وابسته بین "جملات" را بر عهده می گیرد.
با این حال ، شکل اصلی خلق و خوی نه تنها در ترکیب های نحوی وابسته استفاده می شود. شکل حالت ضروری از مبانی نوع ناقص (و تحت برخی شرایط نحوی و از مبانی نوع کامل) می تواند محمول هر جمله شخصی یا نامحدود شخصی با سایه خاص از حالت باشد. این عملیاتی را نشان می دهد که برخلاف میل وی به وی تحمیل شده و وظیفه وی است. همراه با این فرم سایه ای از کینه و اعتراض است. معنای زمان برای این شکل از فعل بیگانه است. این از زمان جمله همبسته ، از متن نحوی ناشی می شود.
به عنوان مثال: "آنها گیج می شوند ، گیج می شوند و من گره گشایی می كنم" ، او با عصبانیت در مورد دسیسه هایی كه دشمنان برای او می سازند ، فكر كرد ، گفت: (ف. سولوگاب ، "دیو كوچك"): "او حریص است ، همه چیز را به او بده" (همانجا) ؛ "دختر دستمال خود را انداخت ، تو آن را بلند می کنی ، او وارد می شود ، بلند می شوی و صندلی خود را به او می دهی ، می رود ، آن را می بینی" (چخوف ، "خوشبختی زنان") ؛ "ظرف ها ، پنجره ها ، در خانه گیر نکنید: او او را کتک می زند" (پیسمسکی ، "هزار روح") ؛ "اکنون شما گناه می کنید ، اما مقامات پاسخگوی شما هستند" (اسلپتسوف). "هیچ کس در اینجا جرات نمی کند یک کلمه در مورد حقوق و دستمزد به زبان بیاورد ، آنها آنچه را که دنیا مخفف آن است سرزنش می کنند" (استروسکی ، "رعد و برق") ؛ "شما باور نخواهید کرد که چگونه من با او خسته شده ام. او استدلال می کند ، او بی ادب است ، اما پرونده را نپرس" (گونچاروف).
چهارشنبه در "Lords Golovlevs" سالتیکوف-شچدرین (در سخنرانی آرینا پتروونا در مورد آزادی آینده دهقانان): "اکنون من کلم و سیب زمینی و نان دارم - همه چیز کافی است ، خوب ، و ما کمی می خوریم: بدون سیب زمینی ، شما کلم را سفارش می دهید تا بپزد. اما پس از آن من خودم برای همه چیز به بازار خواهم زد ، اما برای تمام پول پرداخت می کنم ، اما آن را می خرم ، اما می دهم ، - از کجا می توان از چنین جمعیتی تغذیه کرد؟
شاید در این استفاده از فرم ضروری باید موارد انتقالی و ترکیبی را در کنار سیستم خصلت ضروری مشاهده کرد. اما از طرف دیگر ، دیگر هیچ امكانی وجود ندارد كه آگاهی زبانی زنده بتواند با حالت ضروری مدرن ، فرم هم آوای زمان گذشته از شكل كامل را تداعی كند و یك عمل فوری و خودسرانه را بیان كند (بگویید).

اطلاعات بیشتر در مورد موضوع 64. استفاده از فرمهای خلقی ضروری با سایر معانی معین:

  1. 63. سیستم خلق و خوی ضروری با ساختار تجمعی خود
  2. § 64. استفاده از اشکال خلق و خوی ضروری با معانی دیگر

2020
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه