11.01.2022

هشت رمزی که هرگز رمزگشایی نشده اند. رمزنگاری وثیقه سایر احتمالات و حدس ها


رمزنگاری بیل

در سال 1820، یک غریبه در ویرجینیا، توماس بیل، جعبه ای از اسناد مهم را برای نگهداری در هتلی گذاشت. وقتی بعد از 12 سال معلوم شد که صاحب اوراق برنمی گردد، رابرت موریس جعبه را باز کرد...

آر. موریس، اهل مریلند ایالات متحده آمریکا، کار خود را به عنوان عمده‌فروش تنباکو در لینچبورگ، ویرجینیا آغاز کرد و در ابتدا بسیار خوب عمل کرد، ثروت قابل توجهی جمع کرد و تجارت خود را که در ابتدا نسبتاً متوسط ​​بود، بسیار گسترش داد. با این حال، نوسانات در قیمت تنباکو و تمایل خود او به یک تجارت تا حدی ماجراجویانه به زودی او را تقریباً نابود کرد.

موریس مجبور شد دوباره از صفر شروع کند، اما به لطف شخصیت خوش اخلاق و "صداقت تزلزل ناپذیر" خود توانست دوستی بسیاری از شهروندان برجسته را که در لحظه ای دشوار به کمک او آمده بودند حفظ کند. او با پول باقی مانده و قرض گرفته شده توانست هتل آرلینگتون را به مدت ده سال اجاره کند و وقتی همه چیز به خوبی پیش رفت و این هتل به یکی از بهترین های شهر تبدیل شد، هتل واشنگتن را نیز اجاره کرد که مردی مهمان او شد. نام خانوادگی بیل

رابرت موریس از توماس جفرسون بیل به یاد می آورد: "قد او حدود شش فوت بود." او خوش اندام بود و به شدت زمین خورده بود، تمام ظاهرش از قدرت و نشاط فوق العاده حکایت می کرد، علیرغم این واقعیت که پوستش فرسوده، تیره و خشن، برنزه شده از خورشید و باد بود، با این حال، این او را در هیچ چیز خراب نکرد. هنوز ملاقات نکرده‌ام.»

طبق این جزوه، مردی به نام توماس جی بیل، شکارچی بوفالو، برای اولین بار در ژانویه 1820 در لینچبورگ، ویرجینیا ظاهر شد. "در جستجوی استراحت و سرگرمی" همراه با دو دوست که به زودی رفتند و تا اوایل ماه مارس در هتل موریس ماندند.

او هرگز در مورد خود یا خانواده اش چیزی نگفت، با این حال، بر اساس برخی شواهد غیرمستقیم، موریس نشان داد که او بومی ویرجینیای غربی است، مردی نسبتاً تحصیل کرده و ثروتمند است، با این حال، بیل با طبیعتی آشکارا ماجراجو و ولع خستگی ناپذیر برای او متمایز بود. ماجراجویی، اجازه نمی دهد او برای مدت طولانی در یک مکان بماند.

دومین و آخرین بار او در ژانویه 1822 ظاهر شد و دوباره، این بار برای همیشه، در آغاز بهار، موریس را برای نگه داری از یک جعبه آهنی که با یک کلید قفل شده بود، ترک کرد، "که در آن کاغذهایی با اهمیت استثنایی گذاشته بود." 9 میدر همان سال موریس آخرین نامه ای را از تی جی بیل دریافت کرد که در آن بیل اعلام کرد که قصد دارد در دشت های بزرگ گاومیش و خرس گریزلی شکار کند و در سال 1824 به لینچبورگ بازگردد.. این اطلاعات با درخواستی همراه بود که جعبه متروکه تا زمان بازگشت و یا ظهور پیام رسان فرستاده شده در امنیت کامل نگهداری شود و اگر در نهایت هیچ کدام اتفاق نیفتاد، پس از ده سال باز شود.

موریس واقعاً تا سال 1832 صبر کرد، زمانی که مشخص شد دیگر امیدی برای بازگشت بیل وجود ندارد.در آن زمان شایعات مداومی مبنی بر حملات سرخپوستان و کشتار وحشیانه سفیدپوستان وجود داشت، اما نام بیل هرگز ذکر نشد. آنچه بر او و همراهانش گذشت معلوم نیست. خواه او به دست سرخپوستان مرد یا توسط حیوانات وحشی در کوه های راکی ​​تکه تکه شد.یخ زد یا از گرسنگی مرد، برای همیشه ناشناخته ماند. یک چیز واضح بود - از میان کل شادی مردان جوان و شجاع، که شور و نشاط آنها را برانگیخت تا به دنبال زندگی پر از ماجراجویی و ریسک بگردند، و آسایش و شادی های معمولی زندگی خانگی را برای خطرات و سختی هایی که در انتظارشان بود باقی گذاشتند. در آینده بسیار نزدیک، هیچ کس زنده نماند.

اگر نامه دوم و بسیار طولانی را باور کنید، در سال 1817 بیل، همراه با گروهی متشکل از 30 نفر که او را به عنوان "کاپیتان" خود انتخاب کردند، طبق عادت او به شکار در دشت های بزرگ رفتند. یک راهنما و چند خدمتکار برای کمک استخدام شدند، گروه به خوبی مسلح و مجهز به همه چیز لازم برای گذراندن حدود دو سال دور از مکان های متمدن بود.

مردان بیل زمستان 1817 را در سانته فه، شهری در آن زمان در مکزیک گذراندند. در ماه مارس سال بعد، 1818، چند نفر از این گروه، در انتظار آرام شدن آب و هوا، به یک سفر شکار کوتاه رفتند، که با این حال، یک ماه به طول انجامید. کسانی که باقی مانده بودند می خواستند یک گروه نجات را برای جستجوی آنها بفرستند، که چند شکارچی دوباره با خبر غیرمنتظره و شادی آور ظاهر شدند که هنگام تعقیب گله گاومیش، کاملاً تصادفی موفق شدند به یک معدن طلای غنی برخورد کنند که در "جایی" واقع شده است. 250-300 مایلی شمال سانتا - فه. شکار بلافاصله رها شد و برای هجده ماه بعد، گروه شکار، و بعداً بقیه گروهی که به آن پیوستند، به استخراج طلا پرداختند. فلز همراه نقره بود، و مقدار زیادی از هر دو استخراج شد که همراهان بیل می‌توانستند خود را تا آخر عمر امن بدانند.

با این حال، این سوال مطرح شد که آنچه پیدا شد به قلمرو ایالات متحده منتقل شود، "جایی که به تنهایی می تواند امن بماند." این ماموریت توسط توماس جفرسون بیل انجام شد که با همراهی ده ماهواره، آنچه را که در ابتدا پیدا شده بود به سنت لوئیس (میسوری) تحویل داد، جایی که بخشی از آن (به منظور تسهیل حمل و نقل) با سنگ های قیمتی مبادله شد و سپس آن را در یک مکان پنهان کرد. معدن زیرزمینی "نزدیک بافورد" .

موریس اما ترجیح داد تا سال 1845 صبر کند.و بالاخره تصمیم گرفت قفل را انتخاب کند.علاوه بر رسیدها و نامه ها، سه برگه نیز با تعدادی اعداد پوشیده شده بود. موریس چندین سال را صرف رمزگشایی صفحات مرموز کرد. از جلد نامه چنین برمی آمد که در سال 1817 بیل همراه با گروه خود به یک معدن طلا حمله کرد. گنجینه‌های استخراج‌شده به‌خوبی پنهان شدند و رمزها مکان دقیق گنج و شرح آن را بیان کردند.

در سال 1862، موریس سالخورده ملحفه ها را به یکی از دوستان جوان خود داد.به جیمز بی وارد. در اوایل سال 1885، جیمز بی وارد آماده پذیرش شکست و دست کشیدن از تلاش برای حل رمزنگاری های مرموز بود. بیست سال کار سخت موفقیت بسیار محدودی را به ارمغان آورد و به نظر می رسید که او هیچ شانسی برای حل این سخت ترین مشکل تا پایان عمر خود ندارد.

وارد پس از مشورت زیاد، تصمیم گرفت که این راز را فقط برای او در اختیار عموم مردم قرار دهد: اگر کسی هنوز موفق شود چه می‌شود! بنابراین در سال 1885 در لینچبورگ (ویرجینیا) جزوه‌ای کوچک با عنوان بسیار طولانی منتشر شد: «مقاله‌های بیل حاوی اطلاعات واقعی درباره گنج دفن شده در سال‌های 1819 و 1821 بود. نزدیک بافوردز در شهرستان بدفورد، ویرجینیا، و هرگز پیدا نشده است.

وارد در این جزوه داستان عجیبی را تعریف کرد که بیست سال پیش از شخصی رابرت موریس، صاحب هتلی در لینچبورگ یاد گرفت. در سال 1817، مردی به نام توماس جفرسون بیل، گروهی متشکل از 30 مرد از غرب ایالات متحده را برای شکار بوفالو در شمال نیومکزیکو رهبری کرد. در جایی، بیل و رفقایش به طور تصادفی به معدن غنی طلا برخورد کردند. شکار البته بلافاصله فراموش شد و شکارچیان به معدنچی تبدیل شدند. تا سال 1819 آنها ذخایر قابل توجهی از طلا را جمع آوری کردند.

اما در این منطقه بیابانی که هر لحظه ممکن است با آپاچی ها یا راهزنان برخورد کنید با او چه باید کرد؟ به گزارش بیل پیپرز، «...مسأله انتقال ثروت ما به مکان امن تری به طور مکرر مورد بحث قرار گرفته است. ذخیره چنین مقدار زیادی طلا در چنین مکان وحشی و متلاطمی که در اختیار داشتن آن می تواند جان ما را به خطر بیندازد، نامطلوب بود. پنهان کردن آن در آنجا بی معنی بود، زیرا تحت فشار، هر یک از ما می توانستیم در هر زمان مکان مخفیگاه را نشان دهیم.

در نتیجه، کاوشگران تصمیم گرفتند طلا را با ون به ویرجینیا منتقل کنند. برای دو پرواز آنها توانستند 2921 پوند طلا و 5100 پوند نقره تحویل دهند.در حال حاضر، گنج در گلدان های آهنی حدود شش فوت زیر سطح زمین، در یک انبار مخفی که تقریباً با سنگ پوشانده شده بود، دفن می شد. همانطور که روزنامه ها می گویند، گروه بیل رابرت موریس از لینچبورگ را به عنوان معتمد خود انتخاب کرد. بیل در حال رفتن به غرب برای سومین و آخرین قطعه محموله، یک جعبه فلزی مهر و موم شده به موریس داد و اکیداً دستور داد که این جعبه تا ده سال بعد باز نشود و تنها در صورتی که هیچ کس از طرف بیل در این مدت به لینچبورگ برنگردد.

موریس صادقانه نه حتی ده سال، بلکه بیست و سه سال به طور ناموفق منتظر معدنچیان بود. وقتی سرانجام مشخص شد که بیل و افرادش هرگز برنخواهند گشت - احتمالاً جان خود را در کوه های نیومکزیکو گذاشتند - موریس جعبه مرموز را باز کرد. در آن، او یک بسته مهر و موم شده، و در بسته - سه رمزنگاری و نامه ای یافت که به طور خلاصه معنای این "پیام به آیندگان" را توضیح می دهد. رمزنگارها حاوی اطلاعات محرمانه ای درباره محل دفن قسمت اول گنج بیل بودند. موریس با استفاده از کلیدهای موجود در جلد نامه، قرار بود این رمزنگارها را رمزگشایی کند، گنج را بیابد و طلا و نقره را در میان نوادگان مذکر مستقیم معدنچیان، در صورت وجود، توزیع کند.

هر رمزنگاری شامل یک سری اعداد از یک تا سه رقم بود. با این حال، هر چقدر موریس پاکت را تکان نداد، نامه را دوباره نخواند، چقدر جعبه حلبی را چرخاند، هیچ کلید وعده داده شده رمز را پیدا نکرد. چه باید کرد؟ موریس با خطر و خطر خود سعی کرد رمزنگاری های مرموز را رمزگشایی کند، اما موفق نشد. در سال 1863، حدود یک سال قبل از مرگش، جیمز بی وارد را به این راز معرفی کرد. و... کاملا تصادفی وارد شد تا معمای رمزنگاری شماره 2 را حل کند!

کلید آن متن اعلامیه استقلال ایالات متحده بود و متن رمزنگاری لیستی از محتویات حافظه پنهانی بود که بیل و رفقایش به جا گذاشته بودند. در این مورد، دو رمزنگاری دیگر، به نظر من، حاوی اطلاعاتی در مورد مکان حافظه پنهان و لیستی از افرادی هستند که بخشی از گروه Bale بودند و وارثان آنها باید پیدا شوند. با این حال، علی رغم تمام تلاش ها، وارد هرگز نتوانست این دو رمزنگاری را رمزگشایی کند.

وارد در سال 1885، به قول خودش، «تصمیم گرفت که یک بار برای همیشه از این تجارت بیرون بیایم و بار مسئولیت مرحوم آقای موریس را از دوش بردارم... برای این کار بهتر از این پیدا نکردم. روشی که چگونه راز را علنی کنیم.»

از زمان انتشار جزوه وارد، افراد زیادی سعی کرده اند رمز نگاری های مرموز را رمزگشایی کنند. اکثر علاقه مندان نتوانسته اند این کار را انجام دهند. برخی دیگر، پس از تلاش‌های فراوان، در نهایت موفق شدند به متون کم و بیش منسجمی دست یابند، اما به دلایلی همه این گزینه‌های رمزگشایی با یکدیگر تفاوت اساسی داشتند و هر بار تلاش برای یافتن گنج‌هایی بر اساس آنها به نتایج فاجعه‌باری منجر شد. در نهایت، دیگران، با تکان دادن دست خود برای متون، به سادگی شروع به کندن زمین در ایالت ویرجینیا کردند، به این امید که گنج را با "روش پوک" پیدا کنند. برای یافتن گنج بیل از روشن بینی، جهیزیه و در نهایت بولدوزر استفاده شد... وسوسه بزرگ بود: در سال 1982، یک روزنامه نگار محاسبه کرد که ارزش مدرن گنج می تواند 30 میلیون دلار باشد.

در سال 1968، انجمن رمز بیل حتی تأسیس شد. این گروه امیدوار بودند که با تجمیع منابع و استعدادهای خود، سرانجام معمای رمزنگاری های مرموز را حل کنند. تلاش زیادی برای یافتن اسنادی انجام شد که بتواند سرنوشت بیل و رفقایش را روشن کند، و متونی که می توانست به عنوان کلید رمزگشایی رمزنگاری شماره 1 و 3 باشد، همانطور که اعلامیه استقلال به عنوان کلیدی برای رمزگشایی رمزنگاری شماره 1 و 3 عمل کرد. 2.تلاش‌های انجمن در این راستا بی‌نتیجه بود، اما به‌طور کاملاً غیرمنتظره، مسیر دیگری پیش روی محققان گشوده شد.

مقالات بیل چقدر قابل اعتماد هستند و نویسنده واقعی آنها کیست؟ بدون پاسخ به این سوال، همه جستجوهای بیشتر بی معنی است. محققان به دنبال آثاری از توماس جفرسون بیل در آرشیو بوده‌اند، اما هیچ مدرکی مبنی بر وجود شخصی به این نام در ویرجینیا در اوایل قرن نوزدهم پیدا نکرده‌اند. همچنین. هیچ سندی وجود ندارد که این واقعیت را تأیید کند که در اواخر دهه 1810 گروهی از شکارچیان یا جستجوگران ویرجینیا را به سمت غرب به نیومکزیکو یا کالیفرنیا ترک کردند. سرانجام مشخص شد که اصل «کاغذ بیل» - یعنی متون اصلی رمزنگاری ها و نامه همراه آنها - وجود ندارد. در دهه 1880، وارد گزارش داد که ظاهراً آنها در آتش سوزی مرده اند. این سؤال به طور طبیعی مطرح می شود: آیا کل این داستان یک دروغ نیست؟

محققان توجه خود را به تعدادی از اشتباهات جزئی مندرج در بروشور وارد جلب کردند: عدم تطابق تاریخ ها، وجود نئولوژیسم هایی که مشخصه زبان رایج در آمریکا در دهه 1820 نیست، عدم تطابق نام ها... به عنوان مثال، در کتاب بیل. نامه، به طور سنتی به تاریخ 1822، در توصیف در حال اجرا گله گاومیش کوهان دار امریکایی از کلمه "ازدحام" - "ازدحام" استفاده می شود. با این حال، این کلمه (از اسپانیایی "estampida") زودتر از 1844، بیست و دو سال بعد، وارد فرهنگ لغت آمریکایی شد.

اگر «کاغذ بیل» یک دروغ است، پس چه کسی می‌توانست نویسنده آن باشد؟ظاهراً خود بیل (اگر وجود داشت)، موریس و وارد. این دومی است که بیشتر شکاکان به آن اشاره می کنند. تحلیل لغوی متن جزوه منتشر شده توسط وارد نشان داد که تمام متون موجود در آن (از جمله متون نامه های بیل) به احتمال زیاد توسط یک فرد نوشته شده است، به احتمال زیاد وارد. علاوه بر این، برخلاف بیل، تاریخی بودن چهره وارد شکی نیست.

چه چیزی وارد برای نوشتن این داستان شد؟ برخی از محققان به داستان ادگار آلن پو "حشره طلا" اشاره می کنند که در آن جزئیات مشابهی از طرح وجود دارد. منبع دیگر می تواند یک افسانه کنتاکی در مورد مردی به نام سوئیفت باشد که معدن نقره ای را کشف کرد که هنوز گم شده در نظر گرفته می شود.

اما اگر مقالات بیل فقط تخیلی هستند، پس این دو رمزنگاری رمزگشایی نشده حاوی چه چیزی هستند؟ یا فقط مجموعه ای تصادفی از اعداد هستند؟

با این حال، تجزیه و تحلیل کامپیوتری رمزنگاری‌ها در سال 1971 نشان داد که تناظرهای چرخه‌ای بین اعداد وجود دارد که نمی‌توان آنها را تصادفی در نظر گرفت و در هر دو مورد رمزنگاری‌ها متنی هستند که به روش رمزنگاری شماره 2 کدگذاری می‌شوند. فقط کلید (یا کلیدها) این رمز را نه در اعلامیه استقلال، بلکه در برخی متون دیگر باید جستجو کرد...

پیام های رمزگشایی نشده چه می توانند به ما بگویند؟ از محل دفن گنج به من بگویید؟ یا... برای تایید اینکه کل این داستان اختراع بیهوده وارد است؟ ما این را نمی دانیم تا زمانی که کسی بالاخره رمزنگاری مرموز بیل را رمزگشایی کند.

پس از انتشار جزوه ای توسط نویسنده ناشناس، تلاش برای شکستن رمز بیل تا به امروز متوقف نشده است.اولین آنها از سال 1897 با نام برادران جورج و کلیتون هارت مرتبط است.تا سال 1912تلاش خستگی ناپذیری برای کشف راز رمزنگاری ها با همان روش «نیروی بی رحم» اما بدون هیچ موفقیتی.

طبق خاطرات بزرگ‌ترین برادران، جورج، رمزنگاری‌های بیل برای اولین بار توجه کلیتون را به خود جلب کرد که او در دفتر کارمند ارشد حسابرس راه‌آهن نورفولک و وسترن، N.H. Hazelwood، یک تننوگراف بود. هیزلوود از او خواست تا از هر سه پیام رمزی کپی کند و توضیح داد که آنها در مورد گنجی صحبت می‌کنند که در مجاورت قله‌های اوتر ("کوه‌های سمور")، در همسایگی روانوک، ویرجینیا دفن شده است. کلایتون هارت با اجازه او از متون رمزی کپی کرد و در ابتدا فقط کنجکاوی سطحی نسبت به آنها داشت. چند ماه بعد، هیزلوود که ظاهراً خودش با راه حل دست و پنجه نرم می کرد، تصمیم گرفت در نهایت تلاش های خود را در این مسیر کنار بگذارد، به خصوص که سلامتی او به دلیل سن شروع به شکست کرد و کل داستان را از ابتدا تا انتها به کلیتون گفت.

بلافاصله هر دو برادر شروع به رمزگشایی کردند و تمام وقت آزاد خود را به او دادند. بر اساس خاطرات جورج، آنها تلاش کردند فهرستی از کتابها و اسنادی را که ممکن است در زمان تصدی بیل در هتل واشنگتن در اختیار داشته باشد، از جمله قانون اساسی ایالات متحده، اعلامیه استقلال، آثار کامل شکسپیر و غیره به مدت 15 سال تهیه کنند. سالها (1897-1912) آنها خستگی ناپذیر سعی کردند کلمات را شماره گذاری کنند و حروف اول خود را به جای اعداد در رمز 1 (موقعیت حافظه پنهان) جایگزین کنند و این کار را ابتدا از اولین کلمه تا آخرین کلمه و سپس برعکس و فقط شماره گذاری انجام دادند. هر پنجم، دهم، و غیره. در هر صورت، تلاش آنها به جایی نرسید.

در این زمان، اولین ناشر این جزوه، جیمز وارد، هنوز زنده بود. در سال 1903، کلایتون هارت به دیدن او در لینچبورگ رفت، زیرا اطمینان بیشتری دریافت کرد که وارد واقعاً فقط یک مأمور یک نویسنده ناشناس است و از طرف او جزوه ای را در سال 1865 منتشر کرد. بخش عمده چاپ در اثر آتش سوزی از بین رفت و یکی از نسخه های باقی مانده توسط وارد به کتابخانه کنگره ایالات متحده اهدا شد. تحقیقات انجام شده توسط کلایتون تأیید کرد که وارد و خانواده اش در شهر بسیار مورد احترام بودند و هیچ کس هرگز به این دومی مشکوک به فریبکاری یا جعل نبود.

در سال 1912، جورج سرانجام امید خود را برای کنار آمدن با این وظیفه از دست داد، و بعداً، پس از نقل مکان به واشنگتن، کاملاً خود را وقف وکالت کرد و فقط گاهی (به قول خودش) به رمزهای بیل بازگشت.

با این حال، در دسامبر 1924، او با سرهنگ جورج فابیان، رمزنگار دولتی ایالات متحده که به دلیل رمزگشایی چندین پیام در طول جنگ جهانی اول مشهور بود، تماس گرفت. پاسخ فابیان، که در 3 فوریه 1925 دریافت شد، ناامیدکننده بود - رمز بیل متعلق به دسته با بالاترین پیچیدگی بود، و همانطور که سرهنگ بیان کرد، "برای یک تازه کار در این مورد، غیرممکن است که آن را باز کند. بیست یا چهل سال."برادر کوچکتر او تا زمان مرگش که در 9 سپتامبر 1946 دنبال شد، تلاش های خود را ترک نکرد.، اما باز هم بدون هیچ نتیجه ای.

در سال 1968، گروهی از رمزنگاران مشتاق به نام انجمن رمز بیل تشکیل شد که در میان اعضای آن کارل همر، یکی از پیشگامان رمزنگاری رایانه ای وجود داشت، اما او نتوانست حتی یک قدم به جلو برود. در ابتدا این گروه متشکل از 11 نفر از علاقه مندان بود که امیدوار بودند با تلفیق دانش و تلاش خود بتوانند به اعماق حقیقت برسند.

در آغاز وجود خود، هر شرکت کننده جدید باید قرارداد خاصی را امضا می کرد که در آن موظف بود، در صورت موفقیت آمیز بودن جستجوی شخصی، گنج پیدا شده را با بقیه به اشتراک بگذارد. با این حال، با توجه به اینکه این شرایط باعث ترس بسیاری از کسانی که می خواستند به سازمان بپیوندند، به زودی رها شد.

در سال 1975، اعضای انجمن موفق شدند در آرشیو کتابخانه کنگره، کارت اصلی کتابشناختی را که توسط وارد در سال 1885 پر شده بود، کشف کنند - که قبلاً یک موفقیت بزرگ بود، زیرا تا آن زمان وجود آن فقط از روی یادداشت ها شناخته شده بود. برادران هارت و صدای شکاکان بارها شنیده می‌شد و ادعا می‌کردند که انگار هیچ جزوه‌ای وجود نداشته است، و حسابرس هیزل‌وود داستان را از ابتدا تا انتها اختراع کرد، بنابراین تصمیم گرفت به هزینه آنها گول بزند.

در سال 1979، خود بروشور در آرشیو مرکز تحقیقاتی ویلیام اف فریدمن و جورج اس. مارشال (لکسینگتون، ویرجینیا) کشف شد.

همچنین در تلاش برای اثبات بیشتر و بیشتر شکاکانی که از ایده نادرستی اولیه رمزهای بیل دفاع می کردند، که به نظر آنها نتیجه یک فریبکاری بود، همان کارل همر با استفاده از آمار ریاضی توانست ثابت کند که رمزنگارها به هیچ وجه مجموعه ای از اعداد تصادفی نیستند، بلکه روابط چرخه ای هستند که مختص متن رمز هستند و به گفته او دقیقاً با جایگزینی اعداد به جای حروف اصلی رمزگذاری می شوند.

از سال 1979، انجمن بروشور اطلاعاتی خود را منتشر می کند، که چهار بار در سال منتشر می شود، که حاوی اطلاعاتی است که می تواند اعضا را مورد توجه قرار دهد و به آنها در کارشان کمک کند. به ویژه، این گروه توانست وجود واقعی را تأیید کند و مطالب بیوگرافی غنی را در مورد شخصیت های اصلی تاریخ رمزهای بیل، مانند رابرت موریس، جیمز وارد و برادران هارت جمع آوری کند. در همان زمان، کتابخانه رمز بیل تأسیس شد، که حاوی تمام اطلاعات شناخته شده در حال حاضر در مورد این موضوع، از جمله کار خود اعضای انجمن است.

در سال 1986، یکی از اعضای گروه، کشیش استفان کوارت، پس از انجام مطالعات آماری نسبتاً دست و پاگیر، بر اساس رابطه بین وقوع و مکان اعداد در مقالات بیل، به این نتیجه رسید که دو رمزنگاری باقی مانده ساخته نشده اند. به سادگی با جایگزین کردن حروف با اعداد. بعداً مطرح شد که ما در مورد به اصطلاح صحبت می کنیم. "رمزگذاری مجدد" - زمانی که یک متن رمزگذاری شده از قبل با استفاده از یک کلید دیگر رمزگذاری می شود، در حالی که اکثر اعضای انجمن با این نظر موافق نبودند و با آن مخالف بودند، به عنوان مثال، مطالعه آلبرت لیتون، که به نوبه خود ثابت کرد که رمزهای بیل همه با استفاده از پد رمز یک بار مصرف ساخته شده اند.

در این مقطع زمانی، انجمن رمز وثیقه همچنان به حیات خود ادامه می دهد، تعداد اعضای آن به 100 نفر افزایش یافته است، اما موفقیت هنوز دست نیافتنی است.

با توجه به این واقعیت که رمزگشایی رمزنگاری‌های باقی‌مانده از نظر بسیاری ناامیدکننده یا حداقل امیدوارکننده نبود، تلاش‌های متعددی برای یافتن گنجینه‌های بیل به ساده‌ترین روش انجام شد - با پاره کردن تا عمق کافی مکان آنها. مکان ممکن (از دیدگاه یک سالک خاص).

اولین تلاش برای جستجوی کور توسط همان برادران هارت انجام شد که متقاعد شده بودند که شکستن رمز ممکن است برای آنها امکان پذیر نباشد. قبل از این یک شرایط غیر ضروری وجود داشت - کوچکترین برادر، کلیتون، در سال 1898 به مسائل مسحورسازی و هیپنوتیزم علاقه مند شد و حتی چندین بار اعداد مشابه را با موفقیت روی صحنه اجرا کرد. او با هیپنوتیزم کردن یک "روشن بین، مرد جوان 18 ساله" ناشناس، موفق شد گنجی را که ظاهراً چندین مایل دورتر از بافورد در نزدیکی گوس کریک دفن شده بود و همچنین مسیر جداشدگی بیل - "چند اسب و چندین واگن بارگیری شده" را "ببیند" "، و سرانجام مرگ آنها در کوه های راکی ​​به دست سرخپوستان.

پس از حفاری تمام شب در مکانی که به نظر آنها "امیدبخش" به نظر می رسید، برادران همانطور که انتظار می رفت بدون هیچ چیز باقی ماندند. با این حال، روشن بین بر خود اصرار کرد و اطمینان داد که آنها "کمی از دست داده اند" و گنج زیر ریشه های یک درخت بلوط کهنسال است که در اینجا رشد می کند. برادر بزرگتر، جورج، تصمیم گرفت که جستجو را رها کند، در حالی که کلایتون که تمایلی نداشت، شب بعد، درخت را با دینامیت منفجر کرد، اما نتیجه در این مورد نیز منفی بود.

همانطور که بعداً مشخص شد، وضعیت کاملاً جدی بود، ساکنان محلی، که جذب سر و صدای کار شده بودند، در همان نزدیکی کمین مسلحانه ترتیب دادند و پیش بینی اینکه در صورت موفقیت آمیز بودن کار هر دو برادر چگونه به پایان می رسید دشوار است. .

در سال 1966، یک بانکدار تنسی یک حفار و راننده را استخدام کرد و او را مجبور کرد بخش نسبتاً بزرگی از قلمرو را در مکان‌هایی که ادعا می‌شود در اسناد بیل نشان داده شده بود حفاری کند. با این حال، این تلاش‌ها بی‌نتیجه بود، همانطور که تلاش برای تخریب کوه Purgatorie تقریباً تا سطح زمین با یک بولدوزر بود.

و سرانجام، در نوامبر 1989، مل فیشر، یک گنج یاب حرفه ای، که به دلیل یافتن و بالا بردن گنج طلایی گالیون اسپانیایی Nuestra Senora de Atocha، که مانند بسیاری دیگر، چهار سال قبل از آن، به سطح دریا مشهور شد. تحت تأثیر رمز و راز رمزهای بیل قرار گرفت، و برای خود قطعه زمینی در نزدیکی آسیاب گراهام ("آسیاب های گراهام"، بدفورد، ویرجینیا) خرید، جایی که به نظر او، گنج باید در آن قرار می گرفت. برای جلوگیری از شایعات، فیشر پشت نام مستعار "آقای واتر" (آقای وودا) پنهان شد و با حفاری همه چیز در اطراف، مانند بسیاری دیگر، چیزی از او باقی نماند. فیشر مصمم بود به جستجو ادامه دهد، اما به زودی درگذشت.

در حال حاضر، علاقه مندانی نیز وجود دارند که سعی می کنند اطلاعاتی را در مورد مکان گنج از رمزنگاری رمزگشایی شده شماره 2 استخراج کنند - بنابراین، به ویژه بر اساس کلمات "4 مایلی میخانه Buford" (که مکان آن با دقت کافی مشخص شده است) و "در احاطه شده توسط سنگ." هر تابستان، انبوهی از مردمی که می‌خواهند ثروتمند شوند به محله گوس کریک سرازیر می‌شوند، با خرید فلزیاب و استخدام جهش‌ها و روشنفکران با هزینه‌های خود، حفره‌های عمیقی را در نزدیکی هر سنگ‌فروشی حفر می‌کنند که باعث نارضایتی کشاورزان محلی می‌شود.

نه بدون کنجکاوی - بنابراین جوزف جانچیک و همسرش مرلین پارسونز، همراه با سگی به نام دونات، در تلاش برای حفر قبری در قبرستان کلیسا تحت پوشش شب دستگیر شدند، زیرا به نظر آنها گنجینه های بیل در آنجا ذخیره شده است. هر دو به جرم «سوءاستفاده از مردگان» به زندان رفتند و در نهایت به 500 دلار جریمه محکوم شدند.

رمزنگاران حرفه ای نیز رمزهای بیل را بی توجه رها نکردند. هربرت یاردلی، اولین کارگردان «کابینه سیاه» آمریکا در طول جنگ جهانی اول، به آنها علاقه داشت. نام او در تالار مشاهیر اطلاعات نظامی آمریکا و تالار مشاهیر آژانس امنیت ملی جاودانه شده است. کتابخانه موزه ملی رمزنگاری دارای 16 جعبه از کاغذهای شخصی یاردلی است.

تلاش های بهترین کارمندش، سرهنگ فریدمن، که بعداً از رمزهای بیل در آموزش رمزنگاری های تازه کار استفاده کرد، نیز ناموفق بود. به گفته همان فریدمن، که راز تلگرام زیمرمن و بسیاری از پیام‌های رمزی دیگر که توسط ارتش‌های متخاصم آن زمان استفاده می‌شد، فاش کرد، رمز بیل "یک طعمه شیطانی است که برای اغوا و گیج کردن خواننده ساده لوح طراحی شده است." کارل همر، مدیر سابق Sperry Univac، روی رمزهای بیل برای تجزیه و تحلیل کامپیوتری کار می کرد، اما تاکنون، دو سند از سه سندی که در پایان قرن نوزدهم گردآوری شده اند، حتی با پیچیده ترین روش های شکستن مخالفت می کنند.

در حال حاضر، همانطور که مستند است، حدود 8 هزار سند برای شکستن رمزهای بیل استفاده شده است، از جمله اساسنامه ایالات متحده، معاهده بین دولت و آپاچی ها، گاو نر پاپ آدریان چهارم در مورد حمله به ایرلند و حتی معاهده در برست لیتوفسک (1918) و بدون هیچ نتیجه ای.

با این حال، برخی از علاقه مندان موفق به دریافت متن کم و بیش منسجم از رمزنگاری شدند، اما این نتایج در بیشتر موارد به جایی نرسید. به ویژه، بارها و بارها اطلاعاتی در اینترنت ظاهر می شود که برخی از افراد خوش شانس هنوز هم توانسته اند به راه حل نزدیک شوند یا حتی مخفیگاه بیل را پیدا کنند، با این حال، تا کنون، تمام این اظهارات منحصراً بی اساس مانده است.

بنابراین، حدود بیست سال پیش در مجله Treasure، پیامی منتشر شد مبنی بر اینکه شخصی که پشت نام مستعار "آقای گرین" پنهان شده بود، کلید نوشته شده در پشت جلد کتاب مقدس خانوادگی را کشف کرد. برای خواندن رمزنگاری شماره 1، به نظر وی، لازم بود اعداد موجود در آن را با اعداد مربوطه شماره 2 جمع کنید و با نتایج به دست آمده از قبل کار کنید. ناشناس اطمینان داد که او شخصاً موفق به خواندن امضای موجود در زیر اولین رمزنگاری - "کاپیتان Tm. جی بیل. این داستان ادامه نداشت.

جوزف دوراند، شهروند ایالات متحده، پس از سالها کار بر روی رمزنگاری شماره 1 و شماره 3، به این نتیجه رسید که کلید، معاهده آدامز-اونیس در سال 1819 است. با این حال، مسیرها او را به قلمرو پارک فدرال ایالات متحده هدایت کردند، و اکنون دوران در تلاش است تا سرمایه جمع آوری کند تا به مالکیت شخصی خود قطعه ای از زمین بخرد که، همانطور که فکر می کند، گنج پنهان شده است.

مل لیویت، نویسنده ای که سی سال برای رمزگشایی مقالات بیل تلاش کرد، ظاهراً توانست ثابت کند که گنج بیل در اصل متعلق به دزد دریایی به نام ژان پیر لافیت است. نظریه مشابهی توسط فرد جونز ارائه شد که با آن در برنامه "رازهای تاریخ" صحبت کرد. به گفته خبرنگار ناشناس وی، رمزنگاری ها به زبان فرانسوی نوشته شده اند. در حال حاضر، هر دو در تلاش هستند تا از طریق اینترنت و تجارت خرده فروشی به تعداد نسخه هایی از کتاب هایی که نوشته اند، جایی که از این یا آن نظریه دفاع می شود، بفروشند.

سرانجام، وارثان ناشناس دانیل کول (1935-2001) با شکوه رمزگشایی رمزنگاری و کشف حافظه پنهان بیل را اعلام کردند، عکسی که هر کسی می‌تواند آن را در وب‌سایت شخصی خود تحسین کند. همچنین عکس‌هایی از اشیایی که در حفاری‌ها پیدا شده‌اند وجود دارد - مانند بخشی از یک گلدان آهنی، یک سگک آهنی و یک تکه چرمی. اینکه آیا چیز دیگری پیدا شد ناشناخته باقی مانده است. کش، به گفته سازندگان سایت، در منطقه Blue Ridge قرار دارد.

کریپتوگرام شماره 1 طبق اطمینان خود به شرح زیر است:نوزده جنوبی، درست به علامت دوم. دو تا از ابتدای یال اصلی، جنوب دیوار شرقی. در سمت جنوب، شش فوت عمق. از جلو باز کنید، از لبه جلوی بالایی پایین بیایید. سنگ و خاک را در عمق و اطراف جدا کنید. از دیوار بیرونی دو تا مستقیم، از سمت جنوب و از روی علامت به پایین حفاری کنید."

در مورد شماره 3، در آن بیل، طبق اطمینان یافتگان گنج، ظاهراً اظهار داشت که انبار دیگر حاوی اشیاء قیمتی نیست، زیرا همه اعضای تیم او سهام خود را مرتب کردند، او سهام خود را به نفع دولت و رئیس جمهور ایالات متحده، به دلیل نداشتن وارث. او هیچ کلیدی باقی نمی گذارد تا خواندن رمزنگاری ها را تا حد ممکن دشوار کند.

سوالی که به خودی خود مطرح می شود، اینکه چرا اقدامات احتیاطی زیادی در مورد حافظه پنهان از قبل خالی وجود دارد، بی پاسخ مانده است.

در حال حاضر تلاش‌ها برای رمزگشایی مقالات بیل ادامه دارد، زیرا برخی از علاقه‌مندان با اعتقاد به اینکه اعلامیه استقلال باید کلید بقیه رمزها باشد، شرکت‌کنندگان سعی کردند کلمات را از انتها به ابتدا از طریق یکی شماره‌گذاری کنند. ، انتخابی و غیره اما این تلاش ها به هدر رفت. با توجه به اینکه اعلامیه ... فقط شامل 1322 کلمه است، در حالی که شماره گذاری بیل به 2906 ختم می شود، آنها سعی کردند به دنبال برادران هارت از مواد دیگری به عنوان کلید استفاده کنند یا فرض کردند که روش رمزگذاری اساساً متفاوتی در دو رمزنگاری دیگر استفاده شده است. .

همچنین این فرض وجود دارد که کلید می تواند مقاله ای از خود بیل باشد که به عنوان مثال به شکار گاومیش اختصاص داده شده است، به تعداد لازم (یا بیشتر) کلمات، که در یک نسخه نوشته شده است، که برای نگهداری در اختیار شخصی ناشناس گذاشته شده است. دوست این دوست احتمالاً آن را از دست داده یا از بین برده است. اگر واقعاً این حدس درست باشد، شکستن رمز بیل در این مرحله از توسعه تحلیل رمز ناامیدکننده به نظر می رسد.

یکی دیگر از ملاحظات به همان اندازه حدس و گمان این است که نویسنده ناشناس بروشور عمداً شکل اصلی رمزنگاری ها را تحریف کرده است به طوری که "دوستی" که کلید در دستان او باقی مانده است نمی تواند به طور مستقل آنها را رمزگشایی کند و گنج را تصاحب کند، اما مجبور شد به نویسنده مراجعه کند. برای کمک . .

همچنین گفته می شود که رمز بیل مدت ها پیش شکسته شده است، اما خوش شانسی که این کار را انجام داده است، به دلایل واضح، در مورد شانس خود سکوت کرده است. گاهی اوقات تصور می شود که این گنج به دست ناسا رسیده است، زیرا این آژانس دارای بهترین نیروها در دنیای رمزنگاران، ریاضیدانان و قوی ترین رایانه ها است.

رمزنگاری بیل

... در اوایل سال 1885، جیمز بی وارد آماده پذیرش شکست و دست کشیدن از تلاش برای حل رمزنگاری های مرموز بود. بیست سال کار سخت موفقیت بسیار محدودی را به ارمغان آورد و به نظر می رسید که او هیچ شانسی برای حل این سخت ترین مشکل تا پایان عمر خود ندارد. وارد پس از مشورت زیاد، تصمیم گرفت که این راز را فقط برای او در اختیار عموم مردم قرار دهد: اگر کسی هنوز موفق شود چه می‌شود! بنابراین در سال 1855 در لینچبورگ (ویرجینیا) جزوه کوچکی با عنوان بسیار طولانی منتشر شد: «مقالات بیل حاوی اطلاعات واقعی در مورد گنج دفن شده در سالهای 1819 و 1821 بود. نزدیک بافوردز در شهرستان بدفورد، ویرجینیا، و هرگز پیدا نشده است.

وارد در این جزوه داستان عجیبی را تعریف کرد که بیست سال پیش از شخصی رابرت موریس، صاحب هتلی در لینچبورگ یاد گرفت. در سال 1817، مردی به نام توماس جفرسون بیل، گروهی متشکل از 30 مرد از غرب ایالات متحده را برای شکار بوفالو در شمال نیومکزیکو رهبری کرد. در جایی بیرون، بیل و رفقایش به طور تصادفی به یک معدن طلای غنی برخورد کردند. شکار البته بلافاصله فراموش شد و شکارچیان به معدنچی تبدیل شدند. تا سال 1819 آنها ذخایر قابل توجهی از طلا را جمع آوری کردند. اما در این منطقه بیابانی که هر لحظه ممکن است با آپاچی ها یا راهزنان برخورد کنید با او چه باید کرد؟ به گزارش بیل پیپرز، «...مسأله انتقال ثروت ما به مکان امن تری به طور مکرر مورد بحث قرار گرفته است. ذخیره چنین مقدار زیادی طلا در چنین مکان وحشی و متلاطمی که در اختیار داشتن آن می تواند جان ما را به خطر بیندازد، نامطلوب بود. پنهان کردن آن در آنجا بی معنی بود، زیرا تحت فشار، هر یک از ما می توانستیم در هر زمان مکان مخفیگاه را نشان دهیم.

در نتیجه، کاوشگران تصمیم گرفتند طلا را با ون به ویرجینیا منتقل کنند. برای دو پرواز آنها توانستند 2921 پوند طلا و 5100 پوند نقره تحویل دهند. در حال حاضر، گنج در گلدان های آهنی حدود شش فوت زیر سطح زمین، در یک انبار مخفی که تقریباً با سنگ پوشانده شده بود، دفن می شد. همانطور که روزنامه ها می گویند، گروه بیل رابرت موریس از لینچبورگ را به عنوان معتمد خود انتخاب کرد. بیل با رفتن به غرب برای سومین و آخرین قطعه محموله، یک جعبه فلزی مهر و موم شده به موریس داد و اکیداً دستور داد که این جعبه فقط پس از ده سال باز شود، و تنها در صورتی که هیچ کس از طرف بیل در این مدت به لینچبورگ برنگردد.

موریس صادقانه نه حتی ده سال، بلکه بیست و سه سال به طور ناموفق منتظر معدنچیان بود. وقتی سرانجام مشخص شد که بیل و افرادش هرگز برنخواهند گشت - احتمالاً جان خود را در کوه های نیومکزیکو گذاشتند - موریس جعبه مرموز را باز کرد. در آن، او یک بسته مهر و موم شده، و در بسته - سه رمزنگاری و نامه ای یافت که به طور خلاصه معنای این "پیام به آیندگان" را توضیح می دهد. رمزنگارها حاوی اطلاعات محرمانه ای درباره محل دفن قسمت اول گنج بیل بودند. موریس با استفاده از کلیدهای موجود در جلد نامه، قرار بود این رمزنگارها را رمزگشایی کند، گنج را بیابد و طلا و نقره را در میان نوادگان مذکر مستقیم معدنچیان، در صورت وجود، توزیع کند.

هر رمزنگاری شامل یک سری اعداد از یک تا سه رقم بود. با این حال، موریس هر چقدر پاکت را تکان داد، هر چقدر نامه را دوباره خواند، هر چقدر جعبه حلبی را چرخاند، هیچ کلید وعده داده شده رمز را پیدا نکرد. چه باید کرد؟ موریس با خطر و خطر خود سعی کرد رمزنگاری های مرموز را رمزگشایی کند، اما موفق نشد. در سال 1863، حدود یک سال قبل از مرگش، جیمز بی وارد را وارد این معما کرد. و ... کاملا تصادفی، وارد موفق شد معمای رمزنگاری شماره 2 را حل کند! کلید آن متن اعلامیه استقلال ایالات متحده بود و متن رمزنگاری فهرستی از محتویات حافظه پنهان باقی مانده توسط بیل و رفقایش بود. در این مورد، ظاهراً دو رمزنگاری دیگر حاوی اطلاعاتی در مورد مکان حافظه پنهان و لیستی از افرادی هستند که بخشی از گروه بیل بودند که وارثان آنها هنوز پیدا نشده است. با این حال، علی رغم تمام تلاش ها، وارد هرگز نتوانست این دو رمزنگاری را رمزگشایی کند.

وارد در سال 1885، به قول خودش، "یک بار برای همیشه تصمیم گرفت که از شر این پرونده خلاص شود و بار مسئولیت مرحوم آقای موریس را از دوش خود برداریم... برای این کار بهتر از این پیدا نکردم. روشی که چگونه راز را علنی کنیم."

از زمان انتشار جزوه وارد، افراد زیادی سعی کرده اند رمز نگاری های مرموز را رمزگشایی کنند. اکثر علاقه مندان نتوانسته اند این کار را انجام دهند. برخی دیگر، پس از تلاش‌های فراوان، در نهایت موفق شدند به متون کم و بیش منسجمی دست یابند، اما به دلایلی همه این گزینه‌های رمزگشایی با یکدیگر تفاوت اساسی داشتند و هر بار تلاش برای یافتن گنج‌هایی بر اساس آنها به نتایج فاجعه‌باری منجر شد. در نهایت، دیگران، با تکان دادن دست خود برای متون، به سادگی شروع به کندن زمین در ایالت ویرجینیا کردند، به این امید که گنج را با "روش پوک" پیدا کنند. برای یافتن گنج بیل از روشن بینی، جهیزیه و در نهایت بولدوزر استفاده شد... وسوسه بزرگ بود: در سال 1982، یک روزنامه نگار محاسبه کرد که ارزش مدرن گنج می تواند 30 میلیون دلار باشد.

در سال 1968، انجمن رمز بیل حتی تأسیس شد. این گروه امیدوار بودند که با تجمیع منابع و استعدادهای خود، سرانجام معمای رمزنگاری های مرموز را حل کنند. تلاش زیادی برای یافتن اسنادی انجام شد که بتواند سرنوشت بیل و رفقایش را روشن کند، و متونی که می توانست به عنوان کلید رمزگشایی رمزنگاری شماره 1 و 3 باشد، همانطور که اعلامیه استقلال به عنوان کلیدی برای رمزگشایی رمزنگاری شماره 1 و 3 عمل کرد. 2. تلاش های انجمن در این راستا بیهوده بود، اما به طور کاملا غیر منتظره، مسیر دیگری پیش روی محققان گشوده شد.

مقالات بیل چقدر قابل اعتماد هستند و نویسنده واقعی آنها کیست؟ بدون پاسخ به این سوال، همه جستجوهای بیشتر بی معنی است. محققان به دنبال آثاری از توماس جفرسون بیل در آرشیو بوده‌اند، اما هیچ مدرکی مبنی بر وجود شخصی به این نام در ویرجینیا در اوایل قرن نوزدهم پیدا نکرده‌اند. همچنین هیچ سندی وجود ندارد که این واقعیت را تأیید کند که در اواخر دهه 1810 گروهی از شکارچیان یا جستجوگران ویرجینیا را به سمت غرب - به نیومکزیکو یا کالیفرنیا - ترک کردند. در نهایت مشخص شد که اصل «اوراق وثیقه» - یعنی متون اصلی رمزنگاری ها و نامه همراه آنها - وجود ندارد. در دهه 1880، وارد گزارش داد که ظاهراً آنها در آتش سوزی مرده اند. این سؤال به طور طبیعی مطرح می شود: آیا کل این داستان یک دروغ نیست؟

محققان توجه خود را به تعدادی از اشتباهات جزئی مندرج در بروشور وارد جلب کردند: عدم تطابق تاریخ ها، وجود نئولوژیسم هایی که مشخصه زبان رایج در آمریکا در دهه 1820 نیست، عدم تطابق نام ها... به عنوان مثال، در بیل. نامه، به طور سنتی به تاریخ 1822، در توصیف یک گله گاومیش کوهان دار در حال اجرا از کلمه "ازدحام" - "ازدحام" استفاده می کند. با این حال، این کلمه (از اسپانیایی "estampida") زودتر از 1844، بیست و دو سال بعد، وارد فرهنگ لغت آمریکایی شد.

اگر «کاغذ بیل» یک دروغ است، پس چه کسی می‌توانست نویسنده آن باشد؟ ظاهراً خود بیل (اگر وجود داشت)، موریس و وارد. این دومی است که بیشتر شکاکان به آن اشاره می کنند. تحلیل واژگانی متن جزوه منتشر شده توسط وارد نشان داد که تمام متون موجود در آن (از جمله متون «حروف بیل») به احتمال زیاد توسط یک نفر نوشته شده است، به احتمال زیاد وارد. علاوه بر این، برخلاف بیل، تاریخی بودن چهره وارد شکی نیست.

چه چیزی وارد برای نوشتن این داستان شد؟ برخی از محققان به داستان ادگار آلن پو "حشره طلا" اشاره می کنند که در آن جزئیات مشابهی از طرح وجود دارد. منبع دیگر می تواند یک افسانه کنتاکی باشد که از مردی به نام سوئیفت می گوید که یک معدن نقره کشف کرد و این معدن هنوز گم شده در نظر گرفته می شود.

اما اگر مقالات بیل چیزی جز داستان نیستند، پس این دو رمزنگاری رمزگشایی نشده حاوی چه چیزی هستند؟ یا فقط مجموعه ای تصادفی از اعداد هستند؟ با این حال، تجزیه و تحلیل رایانه‌ای از رمزنگاری‌ها، که در سال 1971 انجام شد، نشان داد که تناظرهای چرخه‌ای بین اعداد وجود دارد که نمی‌توان آنها را تصادفی در نظر گرفت، و در هر دو مورد رمزنگاری‌ها متنی هستند که به روش رمزنگاری شماره 2 کدگذاری می‌شوند. فقط کلید ( یا کلید) این رمز را نه در اعلامیه استقلال، بلکه در برخی متون دیگر باید جستجو کرد...

پیام های رمزگشایی نشده چه چیزی می توانند به ما بگویند؟ از محل دفن گنج به من بگویید؟ یا... برای تایید اینکه کل این داستان اختراع بیهوده وارد است؟ ما این را نمی دانیم تا زمانی که کسی بالاخره رمزنگاری مرموز بیل را رمزگشایی کند.

این سند رمزگذاری شده سه صفحه ای که به گنجینه های پنهان اشاره دارد، در سال 1865 در ایالات متحده منتشر شد. مهمترین قسمت آن که می گوید گنج در کجا قرار دارد هنوز رمزگشایی نشده است.

سه برگ

توماس جفرسون بیل، یک شکارچی گاومیش و ماجراجو، در سال 1822 در کوه های راکی ​​ناپدید شد و آشنای خود، رابرت موریس، یک جعبه فلزی قفل شده را با این شرط که اگر خود بیل تا آن زمان حاضر نشد، در ده سال باز شود، باز شد.

موریس پس از تحمل صادقانه این مدت و اطمینان از عدم بازگشت بیل، جعبه را باز کرد و از جمله سه ورق کاغذ که با ردیف هایی از اعداد پوشانده شده بود را پیدا کرد. معلوم شد که اینها رمزنگاری هستند - زمانی که اعداد جایگزین حروف می شوند و کلید کتاب یا سندی است که رمزگشا شناخته شده است. در نامه همراه آمده بود که برگه اول توصیف دقیقی از محل گنج دفن شده توسط بیل و همراهانش در پنسیلوانیا بود و برگه دوم حاوی فهرست دقیقی از گنجینه بود. سومین نام (همچنین رمزگذاری شده) وراث را فهرست می کند.

دومی آنلاک است!

موریس به مدت 30 سال برای رمزگشایی از کتیبه های مرموز تلاش کرد، اما نتوانست حتی یک قدم حرکت کند. معما پسند بعدی که مایل بود ناشناس بماند، کارهای بیشتری انجام داد: او متوجه شد که کلید رمزنگاری دوم، اعلامیه استقلال ایالات متحده است. این چیزی است که او پس از رمزگشایی به این نتیجه رسید: «در شهرستان بدفورد، چهار مایلی بافورد، در مخفیگاهی در عمق شش فوتی، اشیاء با ارزش زیر را پنهان کردم که منحصراً متعلق به افرادی است که نام آنها در سند با شماره 3 ذکر شده است. کمک اولیه 1014 پوند طلا و 3812 پوند نقره بود که در نوامبر 1819 در آنجا تحویل داده شد. سپرده دوم که در دسامبر 1821 انجام شد شامل 1907 پوند طلا و 1288 پوند نقره و همچنین جواهرات به دست آمده در سنت لوئیس در ازای نقره. هزینه کل آنها 13 هزار دلار است. همه موارد فوق با خیال راحت در گلدان های آهنی، با درب های آهنی بسته شده اند. محل انبار با سنگ های متعددی که در اطراف آن قرار گرفته اند مشخص شده است، ظروف بر روی پایه سنگی قرار گرفته اند و همچنین از بالا با سنگ پوشانده شده اند. مقاله شماره 1 محل دقیق کش را توصیف می کند تا بدون هیچ تلاشی بتوان آن را پیدا کرد.

معما باقی می ماند

پس از گذراندن ناموفق 20 سال دیگر برای رمزگشایی مهمترین - اولین برگه که مختصات گنج را نشان می داد و در آن زمان کاملاً ویران شده بود ، گنج یاب تصمیم گرفت اسنادی را با نام جعلی با نظرات خود در قالب یک بروشور منتشر کند. . او فکر کرد که تیراژ را بفروشد و از این طریق تجارت خود را بهبود بخشد. بنابراین رمزنگاری بیل به مالکیت عمومی تبدیل شد.

رمزگشاها و جویندگان گنج متعددی به حل این معما پرداخته اند. در مطبوعات بارها اظهارات "حساس انگیز" مبنی بر پیدا شدن گنج ظاهر شد، اما معلوم شد که جعلی بوده است. حتی با ظهور رایانه های قدرتمند، اولین و سومین برگه رمزنگاری بیل هنوز حل نشده باقی مانده است. فقط می توان فرض کرد که کلید آنها کتاب یا سندی مانند اعلامیه استقلال است. اما چه کتابی؟ کدام سند؟ شاید خوانندگان ما سعی کنند رمزگذاری را باز کنند؟ جایزه 30 میلیون دلار خواهد بود - این مبلغی است که گنج شکارچی گاومیش گم شده در حال حاضر ارزش دارد.


پیام‌هایی درباره گنج‌هایی که هیچ‌کس آن‌ها را پنهان کرده و پیدا نکرده است، و حتی با توصیف رمزگذاری شده مکان آنها، تخیل انسان مدرن را برانگیخته می‌کند. بنابراین، به راحتی می توان تصور کرد که چگونه بروشوری با چنین محتوایی که در بحبوحه هجوم طلا در ایالات متحده منتشر شده بود، مورد استقبال قرار گرفت.

این در سال 1865 اتفاق افتاد. کتاب ویرجینیا جزوه‌ای را تحت عنوان طولانی «کاغذهای بیل یا کتاب حاوی حقایق واقعی درباره گنج مدفون شده در سال‌های 1819 و 1821 در نزدیکی بافورد، شهرستان بدفورد، ویرجینیا و تا کنون یافت نشد» منتشر کرد. این نشریه حاوی نام نویسنده نبود، اما در صفحات خود داستان شگفت انگیزی را حتی برای زمان حال بیان می کرد.


گنج

ظاهراً در سال 1817، شخصی توماس جفرسون بیل تیمی را جمع کرد و برای شکار گاومیش در دشت های بزرگ آمریکای شمالی رفت. مدتی بعد، گروه به طور تصادفی به یک رگه طلای غنی در حدود 250 تا 300 مایلی شهر سانتافه، که در آن زمان هنوز بخشی از مکزیک بود، برخورد کردند. از آن لحظه به بعد، برنامه ها تغییر کرد، بیل به جای شکار، شروع به سازماندهی محموله طلا و نقره کشف شده در این نزدیکی به ایالات متحده کرد. در سنت لوئیس، مقداری از فلز با سنگ‌های قیمتی مبادله شد - تا گنج کمی فشرده‌تر شود - و هر چیزی که استخراج می‌شد، جایی در یک معدن زیرزمینی "نزدیک بافورد" پنهان شد.


یک نویسنده ناشناس گزارش داد که توماس جی بیل در هتل موریس خاصی در لینچبورگ ظاهر شد، سپس آنجا را ترک کرد و در سال 1822 بازگشت، یک جعبه فلزی قفل شده را برای نگهداری به موریس تحویل داد و به او دستور داد که اگر بیل ظرف ده سال حاضر نشد، آن را باز کند. . خود بیل در جستجوی ماجراهای جدید، آماده دیدار با سرخپوستان و حیوانات وحشی - که ممکن است دلیل ناپدید شدن او در پایان باشد، به راه افتاد.
بعد از اینکه مشخص شد بیل دیگر برنمی گردد و بعد از بیش از ده سال انتظار، موریس جعبه را باز کرد.

در داخل، چندین نامه خطاب به او و سه برگه کاغذ با اعداد پیدا کرد. نامه ها توضیح می دهد که چه چیزی در این برگه ها رمزگذاری شده است: در اول - محل دقیق گنج، در دوم - اطلاعات در مورد محتوای دقیق آن، در سوم - لیستی از نام بستگان شکارچیان گنج که نیاز به ارائه دو- یک سوم از گنجینه ها پیدا شد، در حالی که موریس قرار بود باقی بماند.


کد و بروشور

قرار بود رمزگشایی رمزنگاری ها با کلیدی انجام شود که توسط یکی از دوستان ناشناس بیل نگهداری می شد و قرار بود نزد موریس باشد، اما کلید هرگز تحویل داده نشد. نگهبان جعبه با اسناد و مدارک هر چقدر بر سر رمز دعوا کرد، رمزگشایی آن ممکن نبود. در سال 1862، موریس اعلامیه ها را به یکی از دوستانش که نویسنده ناشناس جزوه بود و این داستان را به جهان بازگو کرد، داد.

او به نوبه خود می نویسد که تلاش ها برای رمزگشایی رمزنگاری ها او را به این ایده سوق داد که بیل به عنوان روشی برای رمزگذاری از ضبط شخصیت های یک کتاب خاص استفاده می کند و برای انتخاب چنین "کلیدی" شروع به مرتب سازی در همه نشریات کرد. که بیل می توانست در آغاز قرن نوزدهم از آن استفاده کند.


ظاهراً صفحه دوم به این ترتیب باز شد، اعلامیه استقلال ایالات متحده تبدیل به کتاب کلیدی شد. رمزگشایی اینجاست:

در شهرستان بدفورد، چهار مایلی دورتر از بافورد، در یک محل کار متروکه یا مخفیگاهی به عمق شش فوت، اشیای با ارزش زیر را که منحصراً متعلق به افرادی بود که نامشان در سند شماره 3 آمده است، پنهان کردم. کمک اولیه 1014 پوند طلا بود. و 3812 پوند نقره در نوامبر 1819 تحویل داده شد. سپرده دوم که در دسامبر 1821 انجام شد شامل 1907 پوند طلا و 1288 پوند نقره و همچنین سنگ های قیمتی به دست آمده در سنت لوئیس در ازای نقره برای تسهیل روند تحویل بود که هزینه کل آن 13 هزار دلار بود. .

همه موارد فوق با خیال راحت در گلدان های آهنی، با درب های آهنی بسته شده اند. محل انبار با سنگ های متعددی که در اطراف آن قرار گرفته اند مشخص شده است، ظروف بر روی پایه سنگی قرار گرفته اند و همچنین از بالا با سنگ پوشانده شده اند. کاغذ شماره 1 محل دقیق انبار را توصیف می کند، بنابراین می توانید بدون هیچ تلاشی آن را پیدا کنید.

دو برگه دیگر تسلیم این روش رمزگشایی نشدند و تاکنون متن آنها رمزگشایی نشده است.

هرکسی که پشت شخصیت نویسنده ای که بروشور را نوشته پنهان شده باشد، گفتار او ذوق و حتی استعداد زیادی در ارائه هنری دارد، بنابراین پس از انتشار این متن، طبیعتا این سوال پیش آمد: آیا همه چیز نوشته شده داستانی نیست، طرح یک ماجراجویی است. داستان؟


نامزدهای مختلفی برای نقش یک نویسنده ناشناس پیشنهاد شد - این جان شرمن نمایشنامه نویس بود که اتفاقاً پسر عموی همسر ناشر جزوه و حتی نویسنده ادگار آلن پو بود. بررسی مدرن متن پاسخ روشنی به این موضوع نداده است، همانطور که هیچ پاسخی برای این سوال وجود ندارد که آیا توماس بیل واقعا وجود داشته است و آیا ثروت های ناگفته اختراع جوکرها هستند؟

گنج یابی

به هر حال، برگه های شماره یک و شماره سه هنوز رمزگشایی نشده اند، علیرغم اینکه زمانی ساختارهای مربوطه برای رمزگشایی فراخوانی شده بودند. درست است، طبق یک نسخه، این سازه ها قبلاً می توانستند گنجینه های نشان داده شده در برگه ها را کشف کرده و مخفیانه آنها را بیرون بیاورند. هر از گاهی، اطلاعاتی در مورد کشف یک حافظه پنهان خالی ظاهر می شود که به عنوان مدرکی در نظر گرفته می شود که وثیقه خودش برای گنج بازگشته است.


ارزش تخمینی گنج که از برگه شماره دو محاسبه شده است، 43 میلیون دلار است. طبیعتاً، چنین مقداری، علاوه بر هاله رمز و راز در اطراف گنج پنهان، طیف گسترده‌ای از مخاطبان را به خود جذب می‌کند - رمزشناسان آماتور، جویندگان پول آسان، و ماجراجویان، و فقط کسانی که دوست دارند ذهن خود را بر سر یک معمای حل‌نشده به هم بزنند. .

برخی، که از درک رمزنگاری ها ناامید هستند، یا شاید برای انجام این کار بسیار تنبل هستند، تصمیم می گیرند کورکورانه جستجو کنند. نامه‌های بیل به موریس نشان می‌دهد که طلا، نقره و سنگ‌های قیمتی چهار مایلی از میخانه بوفورد فاصله دارند - برای شکارچیان گنج کافی است که هر تابستان منطقه پیتسیلوانیا، ویرجینیا را سیل کنند. آنها همه جا را حفاری می کنند - هم زیر ریشه درختان بزرگ و هم حتی در گورستان، که برای آنها مجازات هایی از سازمان های اجرای قانون دریافت می کنند.

برای بسیاری از دوستداران افسانه ها در مورد طلای گم شده یا پنهان، بیش از حد کافی مواد برای انعکاس وجود دارد: به عنوان مثال، نسخه هایی وجود دارد

مطمئناً هر یک از ما آرزو داشتیم که در جایگاه قهرمانان فیلم های ماجراجویی قرار بگیریم: حل دشوارترین معما و یافتن قدیمی ترین گنج. خوب ، می توانیم با اطمینان بگوییم که همه شانس دارند - از این گذشته ، بسیاری از اسرار هنوز فاش نشده اند و گنجینه هایی تا به امروز پیدا نشده اند. نمونه بارز آن، «گنجینه های وثیقه» معروف است که راز آن توسط رمزنگاری ها نگهداری می شود.

جلد جلد اول کتاب The Bale Papers...

برای اولین بار، اطلاعات مربوط به "گنج های بیل" در سال 1855 در جزوه ای توسط نویسنده ای ناشناس با عنوان طولانی ظاهر شد: "کاغذهای بیل، یا کتاب حاوی حقایق واقعی در مورد گنج مدفون در سال های 1819 و 1821". نزدیک بفوردز، شهرستان بدفورد، ویرجینیا، و تا به امروز پیدا نشده است. نسخه خطی اصلی هنوز در کتابخانه کنگره ایالات متحده است. این کتاب در مورد صاحب هتل رابرت موریس می گوید که توماس جفرسون بیل، شکارچی و جوینده طلا، بیش از یک بار با او توقف کرده است. اگرچه بعداً گفته شد که تحت این نام دزد دریایی معروف ژان لافیت که کشتی های انگلیسی و اسپانیایی را سرقت می کرد پنهان شده است. و سپس یک روز مهمان موریس را برای نگهداری از یک جعبه آهنی قفل شده ترک کرد، "که در آن کاغذهای بسیار مهمی قرار داشت." بیل تنها پس از ده سال اجازه داد که او را باز کنند، اگر خودش حاضر نشد. بیل ناپدید شد و صاحب جعبه را باز کرد که حاوی سه پیام رمزگذاری شده بود. کریپتوگرام شماره 1 مکان حافظه پنهان را گزارش کرد. شماره 2 - در مورد مطالب آن; شماره 3 - نام و نشانی وراث.

توماس جفرسون بیل


رمزگذاری های باقی مانده در جعبه توسط بیل چیزی نیست جز رمزنگاری - ردیف های عظیمی از اعداد مختلف. نویسنده ناشناس جزوه ابتدا پیشنهاد کرد که این اعداد حروف الفبا هستند، اما پس از آن باید این فکر را کنار گذاشت. حدس عالی این بود که رمزنگاری‌ها باید با استفاده از روش «صفحه رمز یک‌باره» خوانده شوند که طبق آن کتاب یک کلید است. برای یکی از رمزنگارها، آنها حتی موفق شدند همین کتاب را پیدا کنند - معلوم شد که اعلامیه استقلال ایالات متحده است که همیشه در اتاق هتلی بود که بیل در آن اقامت داشت.

رمزنگاری 1

در یادداشت آمده بود که گنج شامل «دو واگن طلا و نقره» بود. همانطور که بیل در یادداشتی اطمینان داد، این گنجینه ها در دهه 1820 به سراغ او آمدند، زمانی که او به همراه همرزمانش به طور تصادفی با یک معدن طلا "جایی 250 تا 800 مایلی شمال سانتافه" برخورد کردند. استخراج به طور امن در یک معدن زیرزمینی "نزدیک Buford" پنهان شده است. بیل در ادامه نوشت: «همه موارد فوق با خیال راحت در گلدان‌های آهنی پنهان شده‌اند که با درب‌های آهنی بسته شده‌اند. محل انبار با سنگ های متعددی که در اطراف آن قرار گرفته اند مشخص شده است، ظروف بر روی پایه سنگی قرار گرفته اند و همچنین از بالا با سنگ پوشانده شده اند. مقاله شماره 1 محل دقیق کش را توصیف می کند تا بدون هیچ تلاشی بتوان آن را پیدا کرد. از نظر پول مدرن، ارزش گنج حدود 30 میلیون دلار است.

رمز نگاری 2 - رمزگشایی شده است

اما، متأسفانه، اولین موفقیت آخرین موفقیت بود - هیچ کلید دیگری برای دو رمزگذاری دیگر یافت نشد. محققان و جویندگان گنج قبلاً حدود 8 هزار سند را امتحان کرده اند: هم قانون اساسی ایالات متحده و هم کار کامل شکسپیر. اما مهمترین راز هنوز فاش نشده است - جایی که گنج ها در آن قرار دارند.

اگرچه مردم هنوز در تلاش برای رمزگشایی رمزنگاری‌های بیل هستند، بسیاری از شکاکان می‌گویند که این جزوه نمی‌تواند چیزی بیش از یک رمان تبلوید باشد که مطابق با تمام قوانین قرن نوزدهم گردآوری شده است: گنج‌ها، اسرار، دزدان دریایی. حتی شخصی ادعا می کند که نویسنده این جزوه کسی نیست جز ادگار آلن پو نویسنده و رمزنگار معروف. در واقع، همانطور که معاصران نویسنده اطمینان می دهند، او بسیار علاقه مند بود که تماشاگران را از طریق دماغ هدایت کند.

رمز 3 - نام و نشانی وراث

اگرچه این نسخه نیز حق وجود دارد، اما حکم نهایی هنوز صادر نشده است، و بنابراین معتقدان به گنجینه های بیل سالانه محله Goose Creek را سرازیر می کنند، جایی که، طبق رمزنگاری از قبل رمزگشایی شده، ممکن است گنج هایی وجود داشته باشد.

این راز 156 ساله توسط برجسته ترین افرادی که پیشگامان و مبتکران در زمینه تحلیل رمز بودند، مورد استفاده قرار گرفت. اما تاکنون همه آنها شکست خورده‌اند و توافق کرده‌اند که مجموعه اعداد در رمزنگاری‌ها تصادفی نیست و چرخه‌ای است، به این معنی که جستجو برای گنجینه‌های بیل همچنان ادامه دارد.

یا شاید شانس به شما لبخند بزند؟!؟ ;))


2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه