23.08.2021

مورد آتش سوزی یونان باستان. چه کسی به هروستراتوس کمک کرد تا در تاریخ ثبت شود؟ هروستراتوس به خاطر آنچه معبد را سوزاند تا در تاریخ ثبت شود مشهور شد


هروستراتوس را فراموش کن! معبد آرتمیس افسسیا

چنین شگفتی از جهان وجود داشت - یکی از هفت نفر. معبد آرتمیس افسوس نامیده می شد. و هر یونانی تحصیل کرده به شما می گوید که این معبد قربانی یک دیوانه - هروستراتوس - شده است. نام این هروستراتوس نه تنها در دایره‌المعارف‌ها، بلکه در گفته‌ها و عباراتی مانند "شرارت هروستراتیک" گنجانده شده است.

و با این حال رمز و راز زیادی در این داستان وجود دارد. معلوم می شود که هروستراتوس هرگز معبد را نسوخته است، که او را به یک شرور معروف تبدیل کرده است.

اما من می گویم که این یک راز نیست، بلکه یک سوء تفاهم است.

از جهل

شهر افسس و اطراف آن را سیاست یونانی می نامیدند. یونان عمدتاً متشکل از سیاست ها - دولت شهرها بود.

افسس نه در خود یونان، بلکه در آن سوی دریا، در آسیای صغیر قرار داشت. اکنون این زمین متعلق به ترکیه است. شلوغ ترین مسیرهای دریایی دوران باستان از کنار او گذشت - از مصر تا Chersonesos از طریق کل دریای مدیترانه و دریای سیاه.

افسس که از نظر تجارت غنی بود، کاخ ها و معابد ساخت. الهه آرتمیس حامی شهر محسوب می شد و معبد او معبد اصلی افسس بود. درست است، برای هزار سال از وجود این شهر، معبد ناگوار بدشانس بود: یا می سوزد، یا در اثر زلزله ویران می شود. و جای تعجب نیست - زیرا از چوب ساخته شده بود.

سرانجام در قرن چهارم قبل از میلاد افسسیان تصمیم گرفتند معبدی بسازند که از هیچ چیز نترسد و الهه راضی شود.

ساخت و ساز آنقدر باشکوه بود که ساکنان افسس با درخواست کمک به شهرها و کشورهای همسایه روی آوردند. مورخ رومی پلینی نوشت که معبد "با بیست و هفت ستون که توسط تعداد مساوی پادشاه اهدا شده بود احاطه شده بود."

درست است، پلینی سالها پس از این وقایع نوشت، زمانی که معبد دیگر وجود نداشت، ممکن است اشتباه کند. اما مسلماً مشخص است که برخی از همسایگان به افسس کمک کردند. به ویژه، کرزوس، ثروتمندترین پادشاه لیدیا، مبلغ زیادی را اختصاص داد.

پس از بحث های داغ، پروژه معمار خرسیفرون به تصویب رسید. او ساحل باتلاقی رودخانه را برای ساخت و ساز انتخاب کرد که در ابتدا باعث تمسخر و سپس احترام همشهریان شد. به راستی بهترین مکان برای قرار دادن یک ساختمان سنگین در یک منطقه خطرناک لرزه ای کجاست؟ در باتلاق! زیرا باتلاق هرگونه شوک را خاموش می کند. معبد در دوغاب شناور خواهد شد. اما چگونه می توان مطمئن شد که او غرق نمی شود؟ و هرسیفرون تصمیم گرفت ابتدا یک گودال عمیق حفر کند و آن را با مخلوطی از پشم و زغال سنگ پر کند. معلوم شد یک بالش چند متری.

حق با معمار بود. معبد با آرامش از بسیاری از زلزله ها و دیگر بلایای طبیعی جان سالم به در برد. درسته نه این یکی دیگه...

ساخت یک معبد غول پیکر در یک باتلاق نیاز به راه حل های غیر معمول داشت. هر روز برای یک معمار امتحان بود. به عنوان مثال، هنگامی که آنها ستون هایی به طول پانزده متر و وزن هر کدام هفتاد تن آوردند، معلوم شد که کشیدن آنها به محل ساخت و ساز غیرممکن است - خاک نرم اجازه نمی داد هیچ واگنی به سمت معبد حرکت کند. سپس خرسیفرون دستور داد بوش ها را به انتهای ستون های مرمر برانند، طناب هایی را به بوته ها ببندند، ده ها گاو نر را مهار کنند و ستون ها را مانند غلتک بغلتند. و ستون ها مانند غلتک ها مطیعانه به دنبال گاو نر می غلتیدند.

اما هرسیفرون با یک تیر غیر توصیفی، هرچند سنگین، به پایان رسید که باید در آستانه معبد گذاشته می شد. و او نمی خواست. معمار بیش از یک هفته با این مشکل دست و پنجه نرم کرد تا اینکه الهه آرتمیس به کمک او آمد. در شب، در حالی که معمار خواب بود، خود تیر به جای مناسب فرو رفت. اما خرسیفرون از این امر جان سالم به در نبرد. معمار بزرگ در اثر کار زیاد درگذشت و پسرش و دو معمار دیگر ساخت معبد را به پایان رساندند.

سرانجام معبد تکمیل و به مشتریان تحویل داده شد.

شهرت او به حدی بود که هزاران زائر از سراسر جهان آن روزگار نزد او گرد آمدند.

معبد صد سال پابرجا بود.

در سال 356 قبل از میلاد این معجزه دنیای باستان درگذشت.

روزی روزگاری مردی به نام هروستراتوس بود که به هیچ وجه نتوانست شهرت پیدا کند. نه در ادبیات، نه در تجارت، نه در فلسفه، نه در امور نظامی.

شاید دوست دخترش تحریک شده باشد، شاید به دنبال اسکیزوفرنی باشد، اما با شکستن سرش در مورد چگونگی مشهور شدن، تصمیم گرفت معبد آرتمیس را به آتش بکشد. خوشبختانه این کار آسان بود. هرگز به ذهن کسی خطور نکرده بود که کسی بخواهد او را بسوزاند، بنابراین، احتمالاً هیچ نگهبانی با پتک در اطراف او در شب نبود.

از سوی دیگر، تیرهای چوبی، سقف‌ها، ذخایر دانه‌های خشک و انواع ارزش‌های مادی در سرداب‌های معبد، مواد قابل احتراق شگفت‌انگیزی بودند. هیچ چیزی لازم نیست - یک شاخه بیاورید و شعله ور می شود. و همینطور هم شد.

در سال 356، هروستراتوس عمل کثیف خود را انجام داد و با فریاد به آتش نشانان سلام کرد:

- من انجام دادم!

اگر تمایل مردم شهر برای مجازات کافی آتش افروز نبود، همه چیز بی سر و صدا به پایان می رسید.

شورای شهر تصمیم گرفت: نام او را فراموش کنید، هرگز آن را در جایی ذکر نکنید، تا هدف اصلی هروستراتوس - شکوه - او را با بال طلاکاری خود لمس نکند.

خدایان به افسسیان خندیدند. در سرتاسر جهان مردم گفتند که چه مجازاتی برای هروستراتوس آتش افروز در نظر گرفته اند.

نام او امروزه بسیار بهتر از نام سازندگان معبد یا پادشاهانی که در ایالت های همسایه حکومت می کردند، شناخته شده است. نویسندگان و فرماندهان فراموش شده... اما هروستراتوس به یادگار مانده است.

و معبد افسس تصمیم به بازسازی و حتی بهتر از قبل گرفت.

این معبد دوم به عجایب جهان تبدیل شد.

بنابراین حداقل در این هروستراتوس نتوانست پیروز شود. شرارت او تنها منجر به تولد معجزه ای شد که بسیار مهمتر از معبد قبلی بود.

سازندگان این بار همه چیزهایی را که هرسیفرون ساخته بود می دانستند و توانستند یک قدم جلوتر بروند.

معبد جدید بسیار بزرگتر از معبد قبلی خود بود: صد و نه متر طول و پنجاه متر عرض. ساختمان توسط دو ردیف ستون احاطه شده بود و تمام ستون ها کنده کاری شده بودند - بزرگترین مجسمه ساز اسکوپاس صحنه هایی از اسطوره ها را روی آنها حک کرده بود.

استرابون جغرافیدان در آن سالها می نویسد: «پس از آن که هیروسترات معبد معبدی را سوزاند، شهروندان معبد دیگری زیباتر برپا کردند و برای این کار جواهرات زنانه جمع آوری کردند، اموال خود را اهدا کردند و ستون های معبد سوخته را فروختند».

اما برخی از افراد حسود ادعا کردند که افسسیان پولی را برای معبد خرج کرده اند که توسط ایرانیان برای نگهداری به آنها داده شده و در معبد سوخته ذخیره شده است.

در بحبوحه ساختن معبد، اسکندر مقدونی به افسوس نزدیک شد. افسس شهری یونانی و متحد مقدونی ها بود، بنابراین پادشاه به عنوان دوست پذیرفته شد. اسکندر در اختلافات بر سر تامین مالی ساخت و ساز مداخله کرد و از آنجایی که سیاستمدار خوبی بود، پیشنهاد کرد که همه هزینه ها را بپردازد و حتی بدهی های افسسیان را بپردازد، اما به یک شرط کوچک: باید یک کتیبه سپاسگزاری روی معبد وجود داشته باشد که در آن نوشته شود. این شاهکار اسکندر خوانده می شود.

افسسیان آن را دوست نداشتند. آنها نمی خواستند روی معبد خود کتیبه های شکرگزاری بسازند، بهتر است زنان بدون تزئینات باقی بمانند.

و یک آدم ادم بود - شاید آدم ادم نبود، اما افسانه می گوید - که با لبخند گفت:

"آیا برای یک خدای زنده شایسته است که معبدی برای خدایان دیگر بنا کند؟"

اسکندر در موقعیت دشواری قرار داشت. شما قبول دارید که خدایی هستید - و نمی توان از کتیبه صحبت کرد، اما اگر کتیبه ای بسازید - چه خدایی هستید؟

پس اسکندر مبلغ ناچیزی پرداخت و برای فتح جهان رفت.

مشخص است که معبد آرتمیس با بهترین نقاشی ها تزئین شده است.

ما به این واقعیت عادت کرده ایم که هنر یونانی معابد و مجسمه است. اما یونانی ها هم نقاشی را دوست داشتند، اما متأسفانه به دست ما نرسیده است.

با توجه به توضیحات، طرح نقاشی هایی که در معبد آویخته شده است مشخص است. برای اینکه اسکندر مقدونی را خشنود کنند، تابلویی را به آپلس سفارش دادند که شاه بزرگ را مانند زئوس با صاعقه ای در دست نشان می داد.

معبد به قدری قابل توجه محاسبه و ساخته شد که پس از آن برای نیم هزاره دیگر پابرجا ماند.

رومیان به معبد آرتمیس احترام می گذاشتند و آن را عجایب جهان می دانستند.

اما زمانی که زمان مسیحیت فرا رسید، آزار و اذیت معبد آغاز شد. افسس برای مدت طولانی پایگاه بت پرستی باقی ماند و افسسیان با کمک آرتمیس حتی پولس رسول و حامیانش را از شهر بیرون کردند. اما در سال 263 افسوس توسط گوت های بربر تصرف شد و پناهگاه را غارت کردند. و در روزهای بیزانس، معبد شروع به جدا شدن برای ساختمان ها کرد. آنها سقف را برچیدند، سپس ستون ها شروع به سقوط کردند و به تدریج بقایای معبد در باتلاق و رانش رودخانه ناپدید شدند. حتی جایی که او ایستاده بود فراموش شد.

در سال 1869، پس از سالها جست و جو، باستان شناس انگلیسی وود همچنان موفق شد پایه معبد را از زیر خاک بیرون بیاورد. معبد آرتمیس تنها در قرن بعد به طور کامل افتتاح شد.

و سپس آنها پایه دیگری پیدا کردند، زیر پایه اول. این بنای معبدی بود که توسط هروستراتوس سوزانده شد.

نام او توسط فرزندان به یادگار مانده است. مجازات اعدام بود و به عنوان بالاترین میزان مجازات - دستوری برای فراموشی کامل آن. برای این کار منادیان ویژه ای استخدام شدند که برای چندین دهه در سراسر یونان سفر کردند و این دستور را اعلام کردند: "جرأت نکنید نام هروستراتوس دیوانه را به یاد آورید که معبد الهه آرتمیس را از روی جاه طلبی سوزاند."

اما مورخ یونان باستان، تئوپومپوس، که در مورد جنایت هروستراتوس گفت، نام خود را برای آیندگان حفظ کرد. بعداً ، آثار تئوپومپوس که به صورت قطعات حفظ شده بودند ، مبنای کار مورخان بعدی (استرابو ، آولوس هلیوس ، والری ماکسیموس) شد که همچنین در مورد آتش زدن معبد آرتمیس و بر این اساس در مورد خود جنایتکار صحبت کردند. بنابراین، هروستراتوس به هدف خود رسید: او شکوه جاودانه، هرچند شرم آور - جلال هروستراتوس را به دست آورد.

در محل معبد سوخته، ساکنان این شهر معبد جدیدی از آرتمیس افسس بنا کردند که «عجایب جهان» نامیده می شود.

بازتاب در فرهنگ و ادبیات

تعبیر "جلال گروسترات" بالدار شد و به معنای جلال و شرم ابدی است. شهرت شرم آور مردی که تنها با تخریب آنچه توسط دیگران ساخته شده بود به شهرت رسید. این عبارت در نسخه ها و عبارات مختلفی وجود دارد: "شکوه گروسترات"، "لفرهای هروسترات"، "به دست آوردن لورهای هروسترات".

همچنین عمل هروستراتوس در ادبیات منعکس شده است. در سال 1939 مجموعه داستان کوتاه دیوار اثر ژان پل سارتر فیلسوف و نویسنده فرانسوی منتشر شد که یکی از داستان های کوتاه هروستراتوس نام دارد.

ادبیات

  • هروستراتوس (انگلیسی). - در فرهنگ اسمیت از زندگی نامه و اساطیر یونان و روم.

دسته بندی ها:

  • شخصیت ها به ترتیب حروف الفبا
  • شخصیت های قرن چهارم قبل از میلاد. ه.
  • افراد: یونان باستان
  • در یونان به دنیا آمد
  • خرابکاران
  • استعاره ها

بنیاد ویکی مدیا 2010 .

مترادف ها:

ببینید «هروستراتوس» در فرهنگ‌های دیگر چیست:

    - (یونانی). اهل افسس که در سال 365 قبل از میلاد معبد باشکوه دیانا در افسس را به آتش کشید تا بدنامی برای خود به دست آورد. فرهنگ لغات کلمات خارجی موجود در زبان روسی. Chudinov A.N., 1910. HEROSTRAT یونانی ... فرهنگ لغت کلمات خارجی زبان روسی

    به دیکشنری جاه طلبانه مترادف های زبان روسی مراجعه کنید. راهنمای عملی M.: زبان روسی. Z. E. Alexandrova. 2011. herostratus n.، تعداد مترادف: 2 ... فرهنگ لغت مترادف

    یونانی اهل شهر افسس (م. آسیا)، سوخته در 356 ق.م. ه.، برای جاودانه شدن نام او، معبد آرتمیس افسس (یکی از 7 عجایب جهان). به معنای مجازی، یک فرد جاه طلب که به هر قیمتی به دنبال شهرت است ... بزرگ فرهنگ لغت دایره المعارفی

    - (هرواستراتوس، Ηρόστρατος). ویران کننده معبد افسسی آرتمیس برای معروف شدن (356 ق.م). در واقع تاریخ نام او را حفظ کرده است. (منبع: «فرهنگ مختصر اساطیر و آثار باستانی» م. کورش. سن پترزبورگ، نسخه A. S. Suvorin ... دایره المعارف اساطیر

    هروستراتوس- هروستراتوس، یونانی باستانی اهل شهر افسس (آسیای صغیر) در سال 356 قبل از میلاد در آتش سوخت تا نام خود، معبد آرتمیس افسوس (یکی از 7 عجایب جهان) جاودانه شود. به معنای مجازی، فردی جاه طلب که به هر قیمتی به دنبال شهرت است. … فرهنگ لغت دایره المعارف مصور

    I. (inosk.) ویرانگر دیوانه آثار هنری Cf. تو آنقدر خوش اخلاق به پوشکین حمله کردی که به هیچ وجه نمی توانیم تو را با هروستراتوس پرشور اشتباه بگیریم. داستایوفسکی کرت هنر 3، 1. ر.ک. فقط در پایان قرن گذشته، برخی ... ... فرهنگ عباراتی توضیحی بزرگ مایکلسون

    ولی؛ متر [یونانی. Herostratos] [با حروف بزرگ] ◊ Laurels، جلال هروستراتوس. کسی که به شهرت می رسد، شهرت به هر قیمتی شده، در نابودی بی معنی، نابودی چیزی متوقف نمی شود. ● به نام یونانی اهل شهر افسس که در سال 356 سوزانده شد ... ... فرهنگ لغت دایره المعارفی

    هروستراتوس- (هروستراتوس یونانی) (قرن چهارم قبل از میلاد) یونانی اهل افسس (آسیای صغیر). عطش شکوه او را به آتش کشیدن معبد آرتمیس در سال 356 سوق داد که یکی از 7 عجایب جهان به حساب می آمد. نام گ. با تصمیم اهالی شهر به فراموشی سپرده شد اما ذکر شده است ... دنیای عتیقه. مرجع فرهنگ لغت.

    هروستراتوس- الف، م 1) یونانی که در 356 ق.م. ه. معبد آرتمیس را در افسوس (آسیای صغیر) سوزاند. 2) ترانس جاه طلب، به هر قیمتی به دنبال افتخار است. ریشه شناسی: یونانی Herostratos. تفسیر دایره المعارفی: معبد آرتمیس افسوس یکی از ... فرهنگ لغت محبوب زبان روسی

    هروسترات- یکی از ساکنان افسس که معبد آرتمیس در آن قرار داشت، یکی از عجایب هفتگانه جهان به حساب می آمد. برای معروف شدن، در 356 ق.م. ه. هروستراتوس این معبد را به آتش کشید... دیکشنری-مرجع به یونان باستانو روم طبق اساطیر

مدتهاست که با معبد آرتمیس افسوس سردرگمی وجود داشته است، و بنابراین کاملاً مشخص نیست که از کدام یک از این معابد صحبت کنیم: آخرین یا ماقبل آخر؟ از زمان های بسیار قدیم، نویسندگانی که در مورد این شگفتی جهان می نویسند، به اشتباه تصور می کردند که هروستات چه چیزی را سوزانده و چه چیزی را هرسیفرون ساخته است. معبد آرتمیس بارها ساخته شد. اما ساختمان های چوبی اولیه خراب شدند، سوختند یا در اثر زلزله های مکرر در اینجا از بین رفتند و بنابراین در اواسط قرن ششم قبل از میلاد تصمیم به ساختن یک ساختمان جدید گرفته شد.پروژه معروف خرسیفرون به عنوان بهترین شناخته شد. او پیشنهاد ساخت معبدی از مرمر را داد و بر اساس اصل نادر آن زمان دیپتر یونی، یعنی دور آن را با دو ردیف ستون مرمری احاطه کرد.

تجربه غم انگیز ساخت و ساز قبلی در افسس، معمار را وادار کرد تا به این فکر کند که چگونه می تواند طول عمر معبد را تضمین کند. تصمیم جسورانه و غیر استاندارد بود: قرار دادن معبد در باتلاقی در کنار رودخانه. هرسیفرون استدلال کرد که خاک باتلاقی نرم به عنوان ضربه گیر برای زلزله های آینده عمل می کند. و برای اینکه غول مرمری زیر وزن خود در زمین فرو نرود، گودال عمیقی حفر شد که با مخلوطی از زغال چوب و پشم پر شد - بالشی به ضخامت چند متر. این بالش واقعاً امیدهای معمار را توجیه کرد و دوام معبد را تضمین کرد. درست است، نه این، بلکه دیگری ...

بدیهی است که ساخت معبد یک معمای مهندسی کامل بوده است، زیرا اطلاعاتی در منابع باستانی وجود دارد. ناگفته نماند محاسباتی که باید انجام می شد تا از وجود چنین پایه و اساس نامتعارفی مطمئن شد، باید مثلاً مشکل تحویل ستون های چند تنی از طریق باتلاق را حل می کرد. چه واگن هایی را که سازندگان طراحی نکردند، زیر سنگینی بار، به طور اجتناب ناپذیری گرفتار شدند. هرسیفرون یک راه حل مبتکرانه ساده پیدا کرد. میله های فلزی به انتهای میل ستون ها رانده می شد و بوش های چوبی روی آنها قرار می گرفت که از آن میله ها به سمت گاو نر می رفت. ستون‌ها به غلتک‌ها تبدیل شدند، چرخ‌هایی که مطیعانه پشت تیم‌هایی متشکل از ده‌ها جفت گاو نر می‌غلتند. ما نمی دانیم که چگونه تزئین شده است، چه مجسمه هایی در آن قرار داشته و چه نقاشی های دیواری و نقاشی هایی وجود دارد، مجسمه آرتمیس چگونه به نظر می رسد. و بهتر است آن نویسندگانی را باور نکنید که تزئینات معبد، ستون های کنده کاری شده آن را که توسط مجسمه ساز شگفت انگیز اسکوپاس، مجسمه آرتمیس و غیره ایجاد شده است را به تفصیل توصیف می کنند. این هیچ ربطی به معبد توصیف شده ندارد. هرچیزی که هرسیفرون و جانشینانش انجام دادند به خاطر هروستراتوس ناپدید شد.

داستان هروستراتوس شاید یکی از آموزنده ترین تمثیل ها در تاریخ سیاره ما باشد. مردی غیرقابل توجه، تصمیم می گیرد با ارتکاب جنایتی که هیچ کس تا به حال مرتکب نشده است، به جاودانگی دست یابد (حداقل اگر در نظر بگیرید که هروستراتوس بدون کمک ارتش، کشیشان، دستگاه اجباری و جلاد این کار را انجام داده است). به خاطر جلال، به خاطر جاودانگی است که معبد آرتمیس را که کمتر از صد سال پابرجا بود، می سوزاند. این در سال 356 قبل از میلاد اتفاق افتاد. اتفاقاً روزی بود که اسکندر مقدونی به دنیا آمد.

قسمت‌های چوبی معبد که توسط خورشید خشک شده بود، ذخایر غلاتی که در زیرزمین‌های آن ریخته می‌شد، نذورات، نقاشی‌ها و لباس‌های کشیشان - همه اینها غذای عالی برای آتش بود. تیرهای سقف با یک تصادف ترکید، ستون ها سقوط کردند، شکافتند و معبد دیگر وجود نداشت.

و اکنون هموطنان هروستراتوس با مشکلی روبرو هستند: چه اعدام وحشتناکی برای اختراع یک رذل، به طوری که هیچ کس دیگری ایده مشابهی نداشته باشد؟

شاید اگر افسسیان از قوه تخیل غنی برخوردار نبودند، اگر فیلسوفان و شاعرانی در آنجا نبودند که در این مشکل متحیر می شدند و در برابر نسل های آینده احساس مسئولیت می کردند، هروستراتوس اعدام می شد و این پایان کار بود. تا چند سال دیگر، مردم شهر می‌گفتند: «دیوانه‌ای بود که معبد زیبای ما را به آتش کشید... فقط نامش چه بود، خدای نکرده خاطره...» و ما هروستراتوس را فراموش می‌کردیم.

اما افسسیان تصمیم گرفتند با یک ضربه به ادعاهای هروستراتوس پایان دهند و مرتکب اشتباهی غم انگیز شدند. آنها تصمیم گرفتند هروستراتوس را فراموش کنند. نام او را در هیچ کجا ذکر نکنید و هرگز - برای مجازات با فراموشی شخصی که آرزوی شکوه جاودانه را در سر می پروراند.

خدایان به افسسیان خردمند خندیدند. در سراسر ایونیا، در هلاس، در مصر، در ایران - همه جا مردم گفتند: "آیا می دانید چه اعدام شگفت انگیزی در افسس برای این آتش افروز انجام دادند؟ او اکنون برای همیشه فراموش خواهد شد. هیچ کس نام او را نخواهد دانست. راستی، اسمش چه بود؟ بله، ما قطعاً این هروستراتوس را فراموش خواهیم کرد."

و البته فراموش نکردند. و افسسیان تصمیم گرفتند دوباره معبد را بسازند.این معبد به عنوان یکی از شگفتی های جهان شناخته شد، هرچند شاید اولین معبدی که هرسیفون ساخته بود زمینه های بیشتری برای این عنوان داشت.در داخل معبد با مجسمه های شگفت انگیز پراکسیتلس و پراکسیتلس تزئین شده بود. اسکوپاس، اما نقاشی های این معبد بسیار باشکوه تر بود.

در تصور ما، هنر یونان باستان قبل از هر چیز مجسمه سازی است، سپس معماری. اما نقاشی یونانی، به استثنای چند نقاشی دیواری، تقریباً نمی دانیم. اما نقاشی وجود داشت، گسترده بود، توسط معاصران بسیار ارزشمند بود و طبق بررسی های خبره ها، که نمی توان به نادانی آنها مشکوک شد، اغلب از مجسمه سازی پیشی گرفت. می توان حدس زد که نقاشی هلاس و ایونیا که تا به امروز باقی نمانده است، یکی از بزرگترین و تلخ ترین خساراتی است که هنر جهانی متحمل شده است. محاسبات معمارانی که معبد را در باتلاق ساختند دقیق بود. معبد نیم هزاره دیگر پابرجا بود. رومیان برای او احترام زیادی قائل بودند و با هدایای غنی به شهرت و ثروت او کمک کردند. مشخص است که ویبیوس سالوتاریوس مجسمه‌های طلایی و نقره‌ای زیادی را به معبدی که در امپراتوری روم به نام معبد دیانا شناخته می‌شد اهدا کرد که برای تماشای عموم در تعطیلات بزرگ به تئاتر منتقل می‌شد.

شکوه معبد تا حد زیادی عامل مرگ آن در دوران اولیه مسیحیت بود. افسس برای مدت طولانی پایگاه مشرکان باقی ماند: آرتمیس نمی خواست شکوه و ثروت را به خدای جدید تسلیم کند. گفته می شود که افسسیان پولس رسول و حامیانش را از شهر خود بیرون کردند. چنین گناهانی نمی توانست بدون مجازات بماند. خدای جدید گوتی ها را به افسس فرستاد که در سال 263 پناهگاه آرتمیس را غارت کردند. مسیحیت رو به رشد همچنان از معبد متروک متنفر بود. واعظان انبوهی از متعصبان را علیه این شخصیت گذشته جمع کردند، اما معبد همچنان پابرجا بود.

زمانی که افسس تحت حاکمیت بیزانس مسیحی قرار گرفت، مرحله بعدی مرگ آن آغاز شد. روکش سنگ مرمر از آن به ساختمان های مختلف منتقل شد، سقف نیز برچیده شد، یکپارچگی سازه نقض شد. و هنگامی که ستون ها شروع به سقوط کردند، تکه های آنها توسط همان باتلاقی که معبد را از خرابی نجات داد، مکیده شد. و چند دهه بعد، در زیر دوغاب و رسوبات رودخانه، آخرین آثار بهترین معبد ایونیا پنهان شد. حتی جایی که او ایستاده بود به تدریج فراموش شد.

باستان شناس انگلیسی وودو ماه ها طول کشید تا آثاری از معبد پیدا کند. 31 اکتبر 1869 او خوش شانس بود. اساس معبد تنها در قرن ما کاملاً کشف شد. و در زیر آن آثار معبد سوزانده شده توسط هروستراتوس وجود دارد.

آتش سوزی در معبد نشانه روشنی بود که سرنوشت آسیای صغیر تعیین شد: مقدر بود که فرمانده بزرگ آن را کاملاً تحت سلطه خود در آورد. جای تعجب نیست که آرتمیس در هنگام تولد او حضور داشت، حواسش پرت شد و نتوانست از معبد خود محافظت کند.

معبد آرتمیس افسوس در ترکیه و در نزدیکی شهر سلجوک واقع در جنوب استان ازمیر قرار دارد. شهر افسوس که معبد در آن نصب شده است، اکنون وجود ندارد، در حالی که چندین هزار سال پیش بیش از 200 هزار نفر در اینجا زندگی می کردند و بنابراین نه تنها یک شهر بزرگ در نظر گرفته می شد، بلکه در آن زمان یک کلان شهر واقعی بود.

اولین سکونتگاه ها مدت ها قبل از ظهور خود شهر در اینجا ظاهر شدند (حدود 1.5 هزار سال قبل از میلاد) - منطقه نزدیک رودخانه کایستر برای این کار ایده آل بود. افسوس بعداً در قرن یازدهم ظاهر شد. قبل از میلاد مسیح ه.، هنگامی که ایونی ها به اینجا آمدند و با تصرف قلمرو، متوجه شدند که آیین الهه باستانی "مادر بزرگ" در اینجا بسیار مورد احترام است. آنها این ایده را پسندیدند و فقط اندکی آن را مطابق با اساطیر خود تغییر دادند: آنها شروع به پرستش آرتمیس، الهه باروری و شکار کردند (یونانیان باستان او را حامی تمام زندگی روی زمین، عفت زن می دانستند، ازدواج شادو سرپرست زنان در هنگام زایمان). چند قرن بعد، معبدی باشکوه برای او ساخته شد که معاصران تقریباً بلافاصله آن را در فهرست شگفتی های جهان قرار دادند.

معبد آرتمیس. منبع: pinterest.com

پول ساخت معبد را کرزوس، آخرین پادشاه لیدیا، که به خاطر ثروت افسانه ای خود مشهور شد، داده است. هرسیفرون از کنوسوس بر روی پروژه ساختمان کار کرد، در طول ساخت پناهگاه با مشکلات غیر منتظره ای مواجه شد و به همین دلیل چندین راه حل مهندسی غیر استاندارد و اصلی را به کار گرفت. تصمیم به ساخت معبد مرمر گرفته شد، با این حال، هیچ کس نمی دانست که دقیقاً از کجا می توان آن را به مقدار لازم به دست آورد. آنها می گویند که شانس اینجا کمک کرد: گوسفندها در نزدیکی شهر چرا می کردند. هنگامی که حیوانات بین خود دعوا راه انداختند، یکی از نرها به حریف ضربه نزد، اما با تمام توان به سنگی برخورد کرد که بر اثر ضربه شدید یک قطعه سنگ مرمر بزرگ از آن جدا شد - بنابراین مشکل حل شد.

دومین ویژگی منحصر به فرد معبد آرتمیس این بود که بر روی یک باتلاق ساخته شده بود. معمار Khersifron به یک دلیل ساده به چنین راه حل غیر استانداردی رسید: زلزله اغلب در اینجا اتفاق می افتاد - و خانه ها از جمله کلیساها اغلب به همین دلیل ویران می شدند. خاک باتلاقی لرزش ها را نرم می کند و در نتیجه از معبد محافظت می کند. و برای اینکه سازه مستقر نشود، سازندگان گودال بزرگی حفر کردند، آن را با زغال سنگ و پشم پر کردند - و تنها پس از آن شروع به ساختن پایه از بالا کردند.


منبع: wikipedia.org

معبد آرتمیس بزرگترین پناهگاه دنیای باستان به حساب می آمد: طول آن 110 متر و عرض آن 55 متر بود. در امتداد دیوارهای بیرونی معبد، سقف توسط 127 ستون به ارتفاع 18 متر پشتیبانی می شد.دیوارها و سقف محراب با تخته سنگ مرمر تزئین شده است. دیوارهای معبد از داخل با مجسمه های ساخته شده توسط پراکسیتلس و نقش برجسته های حک شده توسط اسکوپاس تزئین شده بود. در وسط معبد مجسمه ای پانزده متری از الهه قرار داشت که از آبنوس و عاج ساخته شده بود و با سنگ ها و فلزات قیمتی تزئین شده بود. از آنجایی که آرتمیس به عنوان حامی همه موجودات زنده مورد احترام بود، حیوانات روی لباس های او به تصویر کشیده شدند.

معبد آرتمیس در افسس، بر خلاف سایر سازه های مشابه، نه تنها مرکز فرهنگی و معنوی شهر بود، بلکه یک مرکز مالی و تجاری نیز بود: یک بانک محلی وجود داشت، مذاکرات انجام شد، معاملات انجام شد. استقلال کامل از مقامات محلی داشت و توسط کالج کشیشی اداره می شد.

با این حال، معبد برای مدت طولانی ایستادگی نکرد - حدود دویست سال. در سال 356 ق.م. یکی از ساکنان شهر به نام هروستراتوس که می خواست مشهور شود، حرم را به آتش کشید. کار سختی نبود: با وجود اینکه خود ساختمان از سنگ مرمر ساخته شده بود، بسیاری از کارهای وسط آن از چوب ساخته شده بود.

جنایت هروستراتوس

حتی ایرانیان که در سال 396 قبل از میلاد افسوس را تصرف کردند، جرات تعدی به معبد را نداشتند. ه. یونانیان مطمئن بودند که خود الهه شخصاً از پناهگاه او محافظت می کند. مقامات افسس و حتی شهروندان عادی نگران این سوال بودند که چرا هروستراتوس این کار را کرد؟ نسخه رسمی می گوید که هروسترات معبد آرتمیس را آتش زد تا مشهور شود. درست است، تئوپومپوس مورخ یونانی ادعا کرد که هروستراتوس این اعتراف را در زیر شکنجه داده است. بر اساس قوانین مدرن، این امر به رسمیت شناختن هروستراتوس را باطل می کند. آثار تئوپومپوس فقط تا حدی حفظ شده است، اما سوزاندن معبد آرتمیس در افسس، که او توصیف کرد، توجه نویسنده رومی ویکتور ماکسیموس را که در قرن اول پس از میلاد می‌زیست، جلب کرد. ه. او تاریخ آموزنده، به نظر خود، هروستراتوس را در کتاب خود گنجاند، پس از آن این داستان در سراسر جهان پیچید و نام هروستراتوس نام آشنا شد. اگر هروسترات واقعا معبد را آتش زد و قربانی بی گناه عدالت یونان باستان نشد، پس او به هدف خود رسید - فرزندانش پس از دو هزار و نیم سال او را به یاد می آورند.


در شب 21 ژوئیه 356 قبل از میلاد، آتش سوزی بزرگی در شهر یونانی افسوس رخ داد. ساکنان شوکه متوجه شدند که آتش غرور اصلی آنها - معبد آرتمیس افسوس - را از بین برده است.

در تعقیب و گریز، عامل احتمالی آتش سوزی بازداشت شد. معلوم شد مظنون یک ساکن محلی به نام هروستراتوس است.

آیین آرتمیس در افسس توسعه یافت و نه تنها رضایت اخلاقی، بلکه درآمد مالی نیز به ارمغان آورد. افسس داشت صحبت می کرد زبان مدرنمرکز گردشگری مذهبی. طرفداران آرتمیس به افتخار او از سراسر یونان به معبد هجوم آوردند و خزانه افسوس را پر کردند و مردم محلی را غنی کردند.

پناهگاه آرتمیس در محل معبد آینده اولین بار در قرن هشتم قبل از میلاد ظاهر شد و ساخت یک معبد بزرگ در نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد آغاز شد. ه. و حدود یک قرن ادامه یافت.

از جمله کسانی که در مرحله اولیه ساخت معبد را تامین مالی کردند، "الیگارش یونان باستان" معروف - پادشاه لیدیا کرزوس، که یکی از ثروتمندترین افرادتاریخ باستان.

در مورد دکوراسیون داخلی معبد آرتمیس افسوس اطلاعات زیادی در دست نیست. تنها مشخص است که بهترین استادان جهان یونان در ایجاد تزئینات مجسمه‌سازی معبد شرکت داشتند و مجسمه الهه آرتمیس از طلا و عاج ساخته شده بود. اما حتی کسانی که معبد بزرگ مرمر سفید را از بیرون دیدند، شکوه آن را تحسین کردند.

مدل معبد آرتمیس افسوس در ترکیه در پارک مینیاتورک. عکس: wikipedia.org

از جمله، معبد آرتمیس افسوس، عملکردهای یک مؤسسه مذهبی، مالی و تجاری را با هم ترکیب می کرد. در اینجا معاملات عمده منعقد شد، مذاکرات تجاری انجام شد و "اختلافات موجودات تجاری" حل شد.

آتش افروز زیر شکنجه اعتراف می کند

حتی ایرانیان که در سال 396 قبل از میلاد افسوس را تصرف کردند، جرات تعدی به معبد را نداشتند. یونانیان مطمئن بودند که خود الهه شخصاً از پناهگاه او محافظت می کند.

اما ظاهراً در شب ژوئیه 356 قبل از میلاد ، آرتمیس جایی رفت ...

آرتمیس چند سینه افسوس. عکس: wikipedia.org

سرنوشت مقصر آتش سوزی آشکار بود - مطلقاً غیرممکن بود که هتک حرمت و سنگین ترین خسارت مالی به شهر را ببخشیم.

با این حال، مقامات افسس، و حتی شهروندان عادی، نگران این سوال بودند که چرا هروستراتوس این کار را کرد؟

نسخه رسمی می گوید که هروسترات معبد آرتمیس را آتش زد تا مشهور شود. درست است، تئوپومپوس مورخ یونانی ادعا کرد که هروستراتوس این اعتراف را در زیر شکنجه داده است. بر اساس قوانین مدرن، این امر به رسمیت شناختن هروستراتوس را باطل می کند.

با این حال، در یونان باستان، فرض بی گناهی ساده تر دیده می شد - آتش افروز افشا شده اعدام شد، و به عنوان یک اقدام اضافی، به او دستور داده شد که نام خود را به فراموشی بسپارد.

کمپین روابط عمومی ویکتور ماکسیم

به طور کلی، مورخان یونان باستان دستور مقامات را اطاعت و اجرا کردند، اما یکی بود که نتوانست خود را مهار کند و با وجود خطر سهیم شدن در سرنوشت هروستراتوس، در مورد آنچه واقعاً در افسس رخ داده است گفت.

آثار تئوپومپوس فقط تا حدی حفظ شده است، اما آتش زدن معبد آرتمیس در افسس، که او توصیف کرد، توجه نویسنده رومی ویکتور ماکسیموس را که در قرن اول پس از میلاد می‌زیست، به خود جلب کرد.

ویکتور ماکسیم داستان آموزنده، به نظر خود، هروستراتوس را در کتاب خود گنجاند، پس از آن این داستان در سراسر جهان گسترش یافت و نام هروستراتوس نام آشنا شد.

اگر هروسترات واقعا معبد را آتش زد و قربانی بی گناه عدالت یونان باستان نشد، پس او به هدف خود رسید - فرزندانش پس از دو هزار و نیم سال او را به یاد می آورند.

مقدونی بود

در مورد خود معبد، ساکنان افسس تمام تلاش خود را برای بازسازی آن به کار بستند. نیم قرن بعد، معبد آرتمیس افسوس دوباره پذیرای زائران شد و بهتر از قبل شد.

این بار یکی از "حامیان" ساخت و ساز، فاتح افسانه ای اسکندر مقدونی بود. به هر حال، طبق افسانه ها، اسکندر در همان شبی به دنیا آمد که هروستراتوس برای شهرت او آتش زد.

اسکندر مقدونی بر روی قطعه ای از موزاییک رومی باستان از پمپئی، کپی از یک نقاشی یونان باستان. منبع تصویر: wikipedia.org

معبد آرتمیس در افسوس یکی از عجایب هفتگانه جهان به حساب می آمد. درست است، برخی از مورخان معتقدند که این فقط در مورد معبد بازسازی شده صدق می کند، و پناهگاه سوزانده شده توسط هروستراتوس بسیار ساده تر بود. برخی از مردم حتی یک فکر فتنه انگیز را بیان می کنند - آتش سوزی سازماندهی شده توسط هروستراتوس با خلاص شدن از شر معبد قدیمی و منسوخ شده و اجازه خالی شدن مکان برای ساخت و ساز جدید به افسوس لطف کرد.

معبد بازسازی شده آرتمیس افسوس تا سال 263 پس از میلاد، زمانی که توسط گوت ها غارت شد، سالم بود. با این وجود، معبد تا پایان قرن چهارم وجود داشت و به عنوان بخشی از مبارزه امپراتور تئودوسیوس با بت پرستی بسته شد. مکان معبد آرتمیس در افسس توسط یک کلیسای مسیحی اشغال شده بود که پس از آن نیز ویران شد.

شکوه هروستراتوس قوی تر شد

سپس داستانی کاملاً معمولی برای همه زمان ها و مردم وجود داشت - مردم محلی شروع به از بین بردن دیوارهای معبد زمانی بزرگ برای مصالح ساختمانی کردند. بنابراین، فرزندان کسانی که سعی کردند هروستراتوس را به فراموشی بسپارند، آرتمیس را همراه با پناهگاه او به فراموشی سپرده اند.

نمایی از ویرانه های معبد آرتمیس در افسوس. عکس: wikipedia.org

قرن ها گذشت. معبدی که در یک منطقه باتلاقی ساخته شده بود، به طور کامل ناپدید شده است. تنها در نیمه دوم قرن نوزدهم، باستان شناسان توانستند به معنای واقعی کلمه به ته مروارید دنیای باستان برسند و مکان دقیق معبد را تعیین کنند. چند دهه بعد، باستان شناسان موفق شدند پایه معبد آرتمیس افسوس را که با لایه ای از خاک پوشانده شده بود، به طور کامل باز کنند.

با این حال، هر چه می توان گفت، یکی از عجایب هفت گانه دوران باستان امروزه بسیار بدتر از نام کسی که آن را به آتش کشیده است، به یاد می آورند.


2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه